
به گزارش مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در متن حکم سید عباس صالحی آمده است:
نظر به مراتب تعهد، تجربه و تخصص در اجرای الحاق ماده واحده مصوبه ضوابط تاسیس مراکز، موسسات، کانون ها و انجمن های فرهنگی و نظارت بر فعالیت آنها، موضوع مصوبه شماره 2654/د ش مورخ 1382/5/12 شورای عالی انقلاب فرهنگی، به موجب این حکم، به عنوان "رئیس ستاد برگزاری انتخابات اتحادیه کشوری موسسات و تشکل های قرآن و عترت" منصوب می شوید.
باتوجه به اهمیت برگزاری این انتخابات، انتظار می رود معاونت ها، سازمان ها و ادارات ستادی و استانی جناب عالی را در انجام این ماموریت مهم یاری نمایند.
امید است با اتکال به خداوند متعال و همکاری زیر مجموعه های این وزارتخانه در انجام وظایف محوله موفق و موید باشید.
گفتنی است انتخابات اعضای هیات مدیره اتحادیه کشوری موسسات و تشکل های قرآن و عترت در سوم مردادماه 1399 در سراسر ادارات کل استانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار خواهد شد.
به گزارش خبرنگار حج و زیارت خبرگزاری فارس، امسال با تصمیم سعودی ها، حج تمتع فقط برای ساکنان عربستان برگزار می شود و با توجه به شیوع کرونا در جهان، محدودیت هایی نیز برای حج گزاران پیش بینی شده است؛ به طوری که تمام زائران خانه خدا باید کمتر از 55 سال داشته باشند و هیچ گونه بیماری زمینه ای نیز نداشته باشند.
همچنین از 10 هزار زائر بیت الله الحرام در حج 1441، با توجه به عدم پذیرش زائران از کشورهای مختلف در این ایام، 70 درصد سهمیه حج برای خارجی های ساکن عربستان و 30 درصد برای مردم عربستان در نظر گرفته شده است.
با توجه به شیوع کرونا ، امسال حج گزاران اجازه بوسیدن و لمس کعبه را ندارند و قرار است نرده هایی اطراف خانه خدا برای جلوگیری از نزدیک شدن حجاج به خانه خدا نصب شود.
علاوه بر این، از 28 ذی القعده که پذیرش زائران در مکه مکرمه آغاز می شود تا 12 ذی الحجه ، بر اساس اعلام سعودی ها هیچ کسی بدون داشتن مجوز اجازه ورود به مشاعر مقدسه را ندارد و تمام افراد با داشتن مجوز امکان ورود به منا، مزدلفه و عرفات را دارند و در صورت ورود غیرمجاز علاوه بر برخورد قانونی باید 10 هزار ریال سعودی جریمه بپردازند و در صورت تکرار تخلف، جریمه دو برابر خواهد شد.
به گزارش فارس، با وجود نزدیک شدن به ایام حج تمتع، همچنان مسجدالحرام به روی زائران بسته و قرار است پس از بازگشایی مسجدالحرام تمام زائران با داشتن مجوز به این مکان مقدس حضور یابند.
انتهای پیام/
به گزارش خبرگزاری مهر ، حجت الاسلام والمسلمین حبیب رضا ارزانی با اشاره به اهمیت و ارزش زمان در دین مبین اسلام اظهار کرد: در روایات متعددی از ائمه اطهار (ع) نسبت به بهره برداری اصولی و سودمند از وقت سفارش شده است، چنانچه پیامبر اکرم (ص) در سخنان خود به ابوذر فرمودند: غْتَنِمْ خَمْساً قَبْلَ خَمْسٍ شَبَابَک قَبْلَ هَرَمِک وَ صِحَّتَک قَبْلَ سُقْمِک وَ غِنَاک قَبْلَ فَقْرِک وَ فَرَاغَک قَبْلَ شُغْلِک وَ حَیاتَک قَبْلَ مَوْتِک (پنج چیز را قبل پنج چیز، قدر بشناس و غنیمت بدان. جوانی ات را، قبل از پیری، تندرستی ات را قبل از بیماری، دارایی ات را قبل از تنگدستی، فراغت ات را قبل از گرفتاری، زندگی ات را قبل از مرگ)، با توجه به این مساله و از آنجایی که ایام تعطیلات تابستانی پیش روی نوجوانان و قرار گرفته است، ستاد هماهنگی کانون های فرهنگی هنری مساجد کشور ساز و کار جدیدی را با عنوان طرح ملی تابستانه فهما طراحی کرد تا ذیل آن گروه سنی هدف از اوقات فراغت خود بهترین استفاده را داشته باشند.
مشاور وزیر و رئیس ستاد هماهنگی کانون های فرهنگی هنری مساجد کشور ادامه داد: تابستانه فهما، یک طرح در سطح ملی است که تلاش می کند با محور کانون های فرهنگی هنری مساجد رنگ و بویی متفاوت به اوقات فراغت نوجوانان و جوانان بدهد، ذیل این طرح 25 هزار کانون با بیش از 2 میلیون عضو در رده سنی نوجوان و جوان از 10 تیرماه تا 5 شهریور تحت پوشش قرار گرفته و برنامه های متعددی را با رعایت پروتکل های بهداشتی در سطح استان و شهر خود برگزار می کنند.
وی با بیان اینکه اردوها و کلاس هایی که در طرح ملی تابستانه (فهما) برگزار می شوند باید أخذ تاییدیه از ستاد مبارزه با کرونا استان داشته باشند، تصریح کرد: با توجه به این مساله ستادهای استانی کانون های (فهما) موظفند نسبت به این مهم مبادرت ورزند.
حجت الاسلام ارزانی گفت: تقویت بنیه ایمان، همدلی، کار و ایثار در محیط مسجد، خانواده و محله و استفاده از ظرفیت های داوطلبانه مردمی با محوریت کانون های فرهنگی هنری مساجد از جمله اهدافی است که این طرح دنبال می کند؛ به بیان دیگر هدف ما از اجرای تابستانه فهما، بالندگی و رشد فکری است که یک نوجوان و جوان می تواند از اوقات فراغت خود کسب کند، طبیعتاً جهت دادن به این هدف از گذرگاه مسجد تأثیر به سزایی در اندیشه و سبک زندگی آینده شرکت کنندگان در این طرح ملی بر جای خواهد گذاشت.
مشاور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی افزود: آنچه که ذیل برگزاری طرح ملی تابستانه (فهما) مورد توجه کانون های فرهنگی هنری مساجد کشور قرار گرفته محوریت و همراهی امام جماعت، هیئت امنا و سایر تشکل های مسجد و محله است تا در سایه این همراهی و تعامل، شبکه سازی و جریان سازی اساسی با هدف بهره برداری از ظرفیت های مردمی شکل گرفته و گام بلندی در راستای محتوابخشی به اوقات فراغت برداشته شود.
وی تصریح کرد: تابستانه (فهما) در سه شبستان فرهنگ ، نوآوری و هنر ، با 12 رواق طراحی شده است که در شبستان فرهنگ با محور رویکرد قرآنی بخش های نور ، کتاب ، رسانه ، همدلی و دانش در قالب های برگزاری کلاس، همایش، نشست، محفل، حلقه، بازدید، مسابقه، نمایشگاه، شبکه های مجازی، تولید دانش و کارگاه قرآنی تعریف شده و برگزار می شوند، همچنین در شبستان نوآوری دو رواق کارآفرینی و فناوری محور فعالیت ها قرار گرفته اند که در قالب کارگاه، نمایشگاه، فروشگاه، ارائه طرح، کلاس، شبکه های مجازی به فعالیت می پردازند.
حجت الاسلام والمسلمین ارزانی با اشاره به رواق های در نظر گرفته شده ویژه شبستان هنر گفت: سرود، نمایش، فیلم، قلم و ترنج از جمله مواردی است که در این بخش مورد توجه قرار گرفته و برنامه ریزی شده است.
مشاور وزیر و رئیس ستاد هماهنگی کانون های فرهنگی هنری مساجد کشور ادامه داد: هر کدام از این رواق ها در قالب یک طرح ملی در کشور اجرایی می شوند، به عنوان مثال در رابطه با رواق نور طرح تلاوت نور در سطح مساجد کشور برگزار می شوند، همچنین ذیل رواق کتاب طرح سه شنبه های کتاب برگزار خواهد شد که حاصل این طرح ها که در شهرستان و استان برگزار می شود به صورت ملی ظهور و بروز خواهد یافت.
وی اظهار کرد: بر اساس این تقسیم بندی ها کانون های فرهنگی هنری مساجد کشور می توانند اعلام کنند که در کدام یک از شبستان های فرهنگ، هنر، نوآوری فعالیت خواهند داشت، ضمن اینکه هرکدام از کانون ها در صورت پیشرفت در یک رواق می توانند به صورت تخصصی مجوز آن را دریافت کنند تا در آینده بتوانند با نهادهای مردمی و خصوصی در آن زمینه همراهی و همکاری داشته باشند.
کد خبر 4972694
به گزارش خبرنگار حج و زیارت خبرگزاری فارس، سفر به عتبات از اوایل اسفندماه سال گذشته با شیوع کرونا لغو شد و دیگر هیچ زائری امکان تشرف به شهرهای مقدس عراق را نداشت؛ تا جایی که حتی مرزهای ایران و عراق بسته شد و نه تنها زائران، بلکه روابط اقتصادی دو کشور نیز تا مدتی به تعویق درآمد.
پس از کاهش نسبی مبتلایان به کرونا در ایران، مسؤولان حج و زیارت کشورمان با همکاری وزارت بهداشت اقدام به تدوین پروتکل های بهداشتی برای برقراری سفر به عتبات کردند و وزارت امور خارجه نیز این پروتکل ها را به طرف عراقی ابلاغ کرد، اما در نخستین واکنش، استاندار نجف اشرف از عدم پذیرش زائران خارجی به این شهر تا پایان کرونا خبر داد و چند روز بعد نیز استاندار کربلا ضمن قرنطینه این شهر، اجازه ورود نه تنها زائران سایر کشورها، بلکه زائران شهرهای دیگر عراق را نداد و هم اکنون نیز این دو شهر در قرنطینه هستند.
با این وجود، علیرضا رشیدیان در نشست خبری به ادامه مذاکرات برای برقراری سفر به عتبات خبر داد و گفت: با توجه به وضعیت عراق، سفرهای زیارتی به عتبات فعلا برقرار نمی شود و باید منتظر نظر طرف عراقی باشیم.
از طرفی نیز به نظر می رسد که از هفته های آینده پروازهای ایران و عراق از سر گرفته خواهد شد. به طوری که با توجه به درخواست های مکرر مردم عراق برای برقراری سفر به ایران، مسؤولان عراقی برای سفر به ایران دستورالعمل هایی وضع کرده اند.
علاوه بر این، افراد مبتلا به بیماری های غیر قابل درمان که گزارش پزشکی دارند و تمام مجروحان گروه های امنیتی داخلی، دفاعی و حشدالشعبی نیز با داشتن ویزا مجاز به سفر به ایران هستند. همچنین افراد با داشتن ویزای برای مقاصد تجاری هم می توانند به ایران سفر کنند.
با این روند، ویزای عراق و ایران که اوایل سال گذشته رایگان و در ماه های محرم و صفر و حتی پس از آن برداشته شده بود، همچون سال های گذشته ضروری است و عراقی ها برای سفر به ایران و حتی ایرانی ها برای سفر به عراق باید ویزا اخذ کنند.
با برنامه ریزی صورت گرفته از سوی مسؤولان ، احتمال می رود تا 10 روز آینده پروازهای ایران و عراق از سر گرفته شود و حتی مرزها برای پذیرش افراد واجد شرایط بازگشایی شود. البته بازگشایی مرزهای دو کشور و برقراری پروازهای ایران و عراق به معنای از سرگیری سفر زائران نیست؛ چرا که مسؤولان سازمان حج و زیارت تاکنون اظهارنظر و واکنشی نسبت به سفرهای زیارتی به عراق نداشته و طرف عراقی هم رغبتی برای پذیرش زائران با توجه به وضعیت کرونا ندارد.
انتهای پیام/
به گزارش خبرگزاری مهر ، جلسه بررسی محورهای سیاستی و ظرفیت های اجرایی تفاهمنامه مشترک میان نهادکتابخانه های عمومی کشور و معاونت علمی ریاست جمهوری، دیروز شنبه 21 تیر با حضور پیمان صالحی معاون نوآوری و تجاری سازی فناوری، مریم ملونی مدیرکل نوآوری و کسب وکارهای نوین، زهرا هاشمی معاون دفتر نوآوری معاونت علمی ریاست جمهوری و همچنین علیرضا مختارپور دبیرکل نهاد کتابخانه های عمومی کشور، امین متولیان معاون برنامه ریزی و پژوهش و فناوری، مهدی رمضانی معاون توسعه کتابخانه ها و ترویج کتاب خوانی، مهدی توکلیان مدیرکل روابط عمومی و بین الملل و محمد جوهرچی مدیرکل پژوهش و آموزش نهاد کتابخانه ها، در تالار جلسه کتابخانه مرکزی پارک شهر برگزار شد.
ابتدای این مراسم محمد جوهرچی، طی سخنانی درباره برگزاری این جلسه گفت: کتابخانه عمومی مرکزی شهر تهران در پارک شهر و 2 هزار و 606 کتابخانه نهادی، 900 کتابخانه مشارکتی و 20 کتابخانه مستقل، حلقه های بالفعل زنجیره تأمین خدمات کتابخانه ای برای یکایک افراد جامعه ایران از شهرنشینان و روستاییان و عشایر هستند که در قالب یک نهاد فرهنگی عمومیِ غیردولتی، وظیفه آگاهی بخشی یعنی برآوردن نیازهای عام اطلاعات، معرفتی، علمی پژوهشی به عنوان نخستین کارویژه کتابخانه عمومی وهمچنین آموزشی و همچنین تفریحی و فرهنگی به عنوان سایر این کارویژه ها را بر عهده دارند.
جوهرچی با اشاره به وظایف و ماموریت های دو دستگاه در اسناد راهبردی و سابقه ارتباط و زمینه های مطرح شده برای همکاری نهاد با معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری از سال 1393 گفت: خوشبختانه با همکاری متعهدانه و همدلانۀ سرکارخانم ملوّنی، ضمن بازاندیشی و بازبینی مسیر، متن تفاهم نامه در قالب مألوف معاونت علمی و مقبول نهاد کتابخانه های عمومی تنظیم و در میانۀ زمستان 98، آماده امضای وزیر گرامی فرهنگ و ارشاد اسلامی و رییس هیأت امنای نهاد و همچنین معاون ارجمند علمی و فناوری ریاست جمهوری شد، اما این کار به دلیل تقارن با شیوع بیماری جهان گیر کووید -19، به تعویق افتاد و امروز در جلسه ای به منظور بررسی محورهای سیاستی و ظرفیت های اجرایی تفاهمنامه مشترک در خدمت شما هستیم.
همکاری مشترک برای ایجاد مراکز نوآوری
پیمان صالحی معاون نوآوری و تجاری سازی فناوری معاونت علمی ریاست جمهوری ضمن اشاره به آخرین دستاوردهای این معاونت گفت: نگاه ما در ایجاد مراکز نوآوری مبتنی بر تعامل با سایر دستگاه ها بوده و در این جهت از به اشتراک گذاری ظرفیت های متقابل برای توسعه مراکز نوآوری استقبال می کنیم. در این مسیر قصد داریم با ایجاد این مراکز نوآوری، آنها را به مراکز رشد، در ادامه به پارک های علم و فناوری و سپس کارخانه نوآوری تبدیل کنیم تا افراد درگیر این روند ایده های خود را آماده تجاری سازی کنند و بتوانند اشتغال ایجاد کنند.
وی با تأکید بر لزوم تعامل و هم افزایی با سایر دستگاه در پیشبرد ماموریت های پیش رو گفت: از یک سو ساختمان سازی و احداث بنا هزینه زیادی دارد، و از سوی دیگر بودجه ما اجازه این کار را به ما نمی دهد. اما تا کنون با استفاده از ظرفیت سازمان های دیگر توانستیم فضاهای بلااستفاده ای که آنها در اختیار داشتند اختیار بگیریم و ضمن بازسازی به مراکز نوآوری تبدیل کنیم؛ البته قرار گذاشتیم تا کاربری این مراکز حدود 7 سال بدون تغییر در اختیار ما بماند. ما این کار را از کوچک ترین شهرها و تا شهرهای بزرگ مانند تهران انجام دادیم.
معاون نوآوری و تجاری سازی فناوری معاونت علمی ریاست جمهوری با اشاره به وجود 3500 کتابخانه عمومی در سراسر کشور گفت: اگر بتوان از شبکه گسترده کتابخانه های عمومی در کشور استفاده کنیم و بخش هایی از این کتابخانه ها را به مراکز نوآوری تبدیل کنیم، می توانیم در این همکاری به نتایج سازنده ای برسیم. ما استقبال می کنیم که با همکاری شما بتوانیم این فضاها را به منظور تأمین نیازهای متقابل دو دستگاه، به مراکز نوآوری تبدیل کنیم و در ادامه آنها را به پارک های علم و فناوری ارتباط دهیم.
صالحی در ادامه با اشاره به برخی زمینه های همکاری در این تفاهمنامه گفت: به طور کلی یکی از مهم ترین اهداف ما در این همکاری می تواند تأمین ما فناوری های مورد نیاز کتابخانه های کشور از طریق ارتباط با شرکت های دانش بنیان باشد. موضوعاتی چون تکنولوژی های اسکن کردن، نگهداری کتاب، بازسازی کتاب های خطی قدیمی و از این دست موضوعات که قابلیت کار کردن از سوی شرکت های دانش بنیان را داشته باشد.
اعلام آمادگی نهاد برای اختصاص مکان به مراکز نوآوری
در ادامه این جلسه علیرضا مختارپور دبیرکل نهاد کتابخانه های عمومی کشور با اشاره به تغییر رویکرد نهاد کتابخانه های عمومی کشور در سال های اخیر گفت: یکی از رویکردهای مهم ما در 7 سال اخیر، تبدیل کتابخانه ها از یک سالن مطالعه و مراکز امانت دهی کتاب به یک مرکز فرهنگ و اجتماعی با کارکردهای مختلف بوده است. بر همین اساس کتابخانه های سراسر کشور در شرایط مختلف از جمله شیوع بیماری کرونا، وقوع سیل، زلزله اقدام به امدادرسانی فرهنگی اجتماعی و ارائه خدمات مرتبط با این موضوعات کردند.
وی درباره ضرورت تعامل و هم افزایی میان دستگاه های مختلف کشور نیز گفت: با توجه به اینکه بین تمامی مراکز فرهنگی فعال در کشور، کتابخانه های عمومی تنها مرکز عمومی فرهنگی قابل دسترس برای تمامی افراد جامعه از هر سن و قشر هستند، ظرفیت عظیمی برای تعامل با سایر دستگاه ها دارند. ضمن اینکه شرایط ویژه حاکم بر کشور ایجاب می کند که دستگاه های مختلف برای تأمین نیازهای یکدیگر اهتمام داشته باشند.
مختارپور با اعلام آمادگی برای همکاری مشترک با معاونت علمی ریاست جمهوری گفت: ما باید در این تفاهمنامه و یا به پیوست آن چند اقدام مشخص با زمان بندی مشخص تعیین کنیم تا این تفاهمنامه را از یک قرارداد صرفاً آرمانی و کلی به سمت اجرایی شدن ببریم و اقداماتی را در زمان کوتاه مدت انجام دهیم. ما کتابخانه هایی در کشور داریم که به 90 درصد ساخت رسیده اند که می توان با جذب حمایت هایی، این امکان را به بهره برداری و انجام فعالیت های مشترک رساند.
لزوم بهره گیری از تکنولوژی های اختصاصی و عمومی در کتابخانه ها
امین متولیان معاون برنامه ریزی و پژوهش و فناوری نهاد کتابخانه ها نیز در ادامه این نشست با اشاره به سیاست نهاد در تبدیل کتابخانه ها به مراکز فرهنگی و اجتماعی گفت: در دهه های اخیر کتابخانه ها به عنوان خانه دانش شناخته می شد، اما رویکرد جدید به کتابخانه ها در کشورهای پیشرفته این بوده که این خانه های دانش را به مراکز دسترسی به خصوص در حوزه تکنولوژی تبدیل کنند. یکی از اقدامات ما در این زمینه ایجاد کتابخانه های بدون کتاب و کاملاً مبتنی بر تکنولوژی بوده است که خواندن را در قالب تکنولوژی بدون حضور فیزیکی کتاب ترویج می دهد. در این مسیر دوستان ما در اداره کل پژوهش مرحله طراحی مفهومی این کتابخانه را به پایان برده اند و بنا است که در یکی از کتابخانه های تهران این طرح به عنوان صورت اجرا شود.
وی افزود: ما دو نوع تکنولوژی را می توانیم به خدمت کتابخانه ها درآوریم که یکی از آنها تکنولوژی های اختصاصی کتابخانه است. به عنوان مثال اکثر کتابخانه های بزرگ دنیا در کشورهای پیشرفته دستگاه کتابخوان کیندل را جای کتاب به امانت می دهند. بخش دیگر هم تکنولوژی های عمومی هستند که از آن جمله می توان به تکنولوژی گندزدایی، نظافت و تکنولوژی های امنیتی اشاره کرد که گام هایی برای بهره برداری از این تکنولوژی ها در نهاد برداشته شده است.
معاون برنامه ریزی و پژوهش و فناوری نهاد کتابخانه ها همچنین درباره برخی اقدامات انجام شده در تغییر نگاه به کتابخانه ها گفت: به عنوان مثال در همین موضوع شیوع بیماری کرونا، موضوع اطلاع رسانی درباره این بیماری و ارتقاء سواد سلامت در بسیاری از کشورهای پیشرفته به کتابخانه ها واگذار شد. همچنین در بحث اشتغال روند اشتغالزایی و کسب و کار را به کتابخانه ها واگذار می کنند و شخص تا زمانی که کار مناسب خود را پیدا کند، تحت راهنمایی کتابخانه قرار دارد و پس از یافتن شغل، کارفرمای آن شخص موظف است درصدی از درآمد را به آن کتابخانه عمومی اختصاص دهد.
رمضانی معاون توسعه کتابخانه ها و ترویج کتاب خوانی نیز در ادامه این جلسه با اشاره به برخی تجربیات خود بهره برداری از حوزه تکنولوژی در باغ کتاب تهران، گفت: ما مراکز نیمه تمام بسیاری داریم که می توان با همکاری معاونت علمی ریاست جهموری نسبت به اتمام و بهره برداری از آن اقدام کرد. همچنین پروژه های تکمیل شده ای با ظرفیت هایی استثنایی در این حوزه داریم که از آن جمله می توان به کتابخانه های مرکزی اشاره کرد؛ به عنوان مثال در کتابخانه مرکزی یزد که در روزهای پایانی سال گذشته آماده افتتاح بود اما به دلیل شیوع بیماری کرونا به تعویق افتاد، حدود 400 متر برای این کار پیش بینی کرده ایم.
وی افزود: همین ظرفیت در کتابخانه مرکزی مشهد و سایر کتابخانه های مرکزی از جمله گیلان، تبریز؛ اردیبل، آذربایجان غربی و ارومیه، اراک و غیره وجود دارد. همچنین ما 5 کتابخانه مرکزی در دست ساخت با پیشرفت فیزیکی بالای 70 درصد داریم که با قرار گرفتن در بهترین نقاط استان ها، می توانند پایگاه هایی برای مراکز نوآوری باشند. همچنین این موضوع در سایر کتابخانه ها نیز قابل بررسی و ایجاد است.
همچنین مریم ملونی مدیرکل نوآوری و کسب وکارهای نوین معاونت عالی ریاست جمهوری طی سخنانی گفت: فرصت استفاده از ظرفیت های موجود که در قالب ایجاد مراکز نوآوری در این تفاهمنامه مورد بررسی است، می تواند در حوزه تخصصی کتابداری و ترویج فناوری های مورد نیاز این حوزه موثر باشد. اگر هم افزایی بین این دو مجموعه شکل بگیرد قطعاً شاهد تاثیرات مناسبی هم در سیستم نوآوری کشور و هم در توسعه اقتصادی و نیازهای تخصصی کتابخانه ها خواهیم بود.
پس از پایان این جلسه، حاضرین به بازدید از بخش های مختلف کتابخانه مرکزی پارک شهر پرداختند.
کد خبر 4971925
صادق وفایی
به گزارش پایگاه خبری حوزه هنری ، موسیقی به عنوان هنر متعالی و معنوی، در مقایسه با سایر جلوه ها و ساحت های هنر از قابلیت های بالایی برخوردار است. تأثیرگذاری سرودهای انقلاب به اندازه ای است که اگر آن را از حافظه تاریخی ملت پاک کنیم، خاطره مشترک و زنده ای برای مردم باقی نخواهد ماند. چرا که تمام تصویر ذهنی نسل ها با سرود درآمیخته است. اثرگذاری سرودها به حدی است که برای انتقال تجربه های تاریخی به نسل های بعد پس از گذشت چهار دهه هنوز از آن استفاده می کنند. یادمان نرود که برای نهادینه کردن آرمان ها در دل مردم باید از ابزار هنر استفاده کنیم و یکی از مؤثرترین ابزارهای هنر، سرود است که وجه تربیتی دارد. برای پرداختن به این موضوع، با شهروز حقی موسیقی دان و آهنگساز گفت وگو کردیم که در ادامه می خوانید:
شهروز حقی سرود را آواز دسته جمعی همراه با هیجان و نشاط تعریف کرد و گفت: مضامین و محتوای سرود، ملی، میهنی، مذهبی و ارزشی است. به بیان دیگر مضامین شخصی، کم ارزش و یا ضد ارزش در سرود جایگاهی ندارد.
حقی یکی از تفاوت های سرود با ترانه را در استفاده از مفاهیم جمعی و اجتماعی آن دانست و تصریح کرد: مفاهیم در ترانه می تواند شخصی یا فردی باشد، اما زبان و محتوا در سرود نباید شخصی، عامیانه و خارج از چارچوب ارزشی جامعه باشد.
وی ادامه داد: اینطور نیست که اگر آهنگی انقلابی به صورت تک خوان اجرا شود، آن را سرود ندانیم، چرا که بسیاری از بزرگان موسیقی در اوایل انقلاب به دلیل حال و هوای جامعه کارهایی با ساختار سرود را به صورت تکی اجرا کردند.
این آهنگساز کم اقبال بودن سرود در بین مردم و جوانان را به نیازهای اجتماعی جامعه مربوط دانست و تصریح کرد: موسیقی برای بشر یک پدیده پیچیده ذهنی و اجتماعی است. در سال های اخیر سلیقه و میزان مصرف موسیقایی افراد مانند طرز لباس پوشیدن یا صحبت کردن آن ها تغییر کرده است. این اتفاق طبیعی است چرا که در آن زمان، شور انقلابی حاکم بود و بسیاری از خوانندگان و گروه ها به صورت خودجوش، آثار حماسی و انقلابی تولید می کردند.
وی ادامه داد: جامعه امروز شرایط جنگ و انقلاب آن دوران را ندارد و در چنین شرایطی، پایین بودن مصرف موسیقی حماسی طبیعی است.
حقی مدیریت نکردن سلیقه موسیقایی مردم را دلیل دیگری برای کم اقبال بودن سرود مطرح کرد و افزود: سلیقه موسیقایی مردم تابع آموزش موسیقی در کشور است، اما رسانه ها و نهادهای ذی ربط، تربیت و مدیریت سلیقه موسیقایی مردم را رها کرده اند.
وی رفتار برخی از صاحب فکران و مسئولین درباره موسیقی را نامناسب تلقی کرد و تأکید کرد: برخی از مسئولین این حوزه به جای حل مسائل و مشکلات، آن را از جلوی چشم دور و مسئولیت را از گردن خود ساقط می کنند. همین هم سبب شده تا هیچ برنامه ای برای میزان مصرف موسیقی و نوع آن برای گروه های مختلف سنی وجود نداشته باشد.
این موسیقیدان سرود را بیشتر از هر جای دیگری به آموزش و پرورش وابسته دانست و گفت: آموزش و پرورش در سال های گذشته، سرود را تنها به عنوان فعالیتی برای مدرسه نگه داشته و هیچ خبر و محتوایی را از جشنواره های سرود دانش آموزی اعلام نمی کند و در این زمینه خوب عمل نکرده است.
شهروز حقی ورود و فعالیت افراد بی اطلاع در این حوزه را باعث ضربه جبران ناپذیری به بدنه سرود دانست و ادامه داد: موسیقی به عنوان مؤلفه ای مهم در فرهنگ، نیاز به متولیان متخصص دارد؛ چرا که مدیریت سلیقه مردم کاری نهادی و تخصصی است و تنها پول خرج کردن، سبب رشد کیفی این حوزه نمی شود.
وی ادامه داد: متأسفانه در ساختار آموزشی و فرهنگی کشورمان برای سرود، جایی بیش از فعالیت آموزشی و پرورشی در مدرسه تعریف نشده است. افراد متخصص و نهادهای متولی باید برای ارتقاء و کیفیت آن برنامه ریزی کنند.
این آهنگساز تولید سرود برای موضوع و زمانی خاص را دلیلی بر تاریخ مصرف دار بودن آن اثر ندانست و گفت: اگر در هر اثر هنری، محتوا و مسائل ارزشی غلبه داشته و از کیفیت، جایگاه و ارزش هنری نیز برخوردار باشد، ماندگار خواهد ماند. همان طور که نمونه های بسیاری از کارهای قبل و بعد از انقلاب وجود دارد که قدیمی نشده و همچنان در حافظه جمعی مردم باقی مانده است.
وی در پایان ترجمه اثر موسیقیایی را به دلیل وجود پیوندهای خاص زبانی، مناسب ندانست و تصریح کرد: اثر موسیقایی کلام دار با ترجمه تخریب می شود چرا که در آن پیوندهای زبانی و موسیقایی وجود دارد و با ترجمه کردن، دیگر به خود اثر شبیه نیست و تنها به فهم شعر کمک می کند.
شهروز حقی متولد 1357، آهنگساز، موسیقی دان و مدرس این حوزه است. مدیر اداره نظارت و ارزشیابی دفتر موسیقی وزارت ارشاد، آهنگسازی برای سینما و تلویزیون، ساخت سرودهای رسمی برای نهادها و مؤسسات مختلف، داوری، دبیری و عضویت در تشکیلات اجرایی جشنواره های متعدد سرود و موسیقی و عضو کانون آهنگسازان سینمای ایران بخشی از فعالیت هنری حقی است.
انتهای پیام/
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم ، مجید فروغی مدیرروابط عمومی معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، گفت: پس از افت مقطعی شیوع ویروس کرونا در کشور، برخی از گروه های تئاتری اقدام به اجرای آثار خود با حضور تماشاگران و رعایت پروتکل های بهداشتی کردند ولی با توجه به تشدید شیوع ویروس کرونا در روزهای اخیر، برخی از این گروه های تئاتری اجرا های خود را مجددا تعطیل کردند.
وی با بیان اینکه در این ایام فروش فیلم تئاتر در فضای مجازی بیش از گذشته مورد توجه مخاطبان و علاقه مندان قرار گرفته است، افزود: در حوزه موسیقی نیز در این مدت برخی از کنسرت ها به صورت آنلاین اجرا شده است و با توجه به شرایط فعلی، برخی از هنرمندانی که قصد داشتند کنسرت هایی را به صورت فیزیکی برگزار کنند با تردید مواجه شده اند و احتمالاً در این تصمیم خود تجدید نظر کنند.
فروغی با بیان اینکه تلاش داریم تا در مرداد ماه در حوزه موسیقی ایرانی، دستگاهی و پاپ اجرا های آنلاینی را داشته باشیم، تأکید کرد: در حوزه هنرهای تجسمی نیز نمایشگاه هایی در نگارخانه ها، بدون برگزاری مراسم افتتاحیه برگزار شده است و بخش عمده ای از نمایشگاه ها نیز در فضای مجازی برگزار می شوند و ما در این فضا فروش آثار هنری را نیز شاهدیم.
مدیر روابط عمومی معاونت حوزه هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: چهاردهمین جشنواره موسیقی جوان که در حوزه موسیقی های نواحی، دستگاهی و کلاسیک برگزار می شود، در این دوره برای اولین بار به صورت مجازی برگزار خواهد شد. انتخاب اولیه آثار برای شرکت در این جشنواره به اتمام رسید و افرادی که در مرحله اول پذیرفته شدند در جشنواره به صورت مجازی اجرا می کنند.
انتهای پیام/
موسیقی فارس_سهنداینانلو: در روزهایی که کوچه پس کوچه های موسیقی کشورمان سوت و کور است تصمیم گرفتیم با یکی از ترانه سرایان همیشه امیدوار کشورمان به گفتگو بنشینیم. هرچند که به دلیل محدودیت های ناشی از فاصله گذاری اجتماعی مجبور هستیم به صورت تلفنی مصاحبه ها را صورت دهیم اما “عبدالجبار کاکایی” با حوصله و متانت همیشگی از حس و حالش در روزهای کرونازده گفت و این که دو کتاب در طی این دوران نوشته که به زودی منتشر خواهند شد.کاکایی معتقد است کرونا ممکن است برای جامعه ایرانی یک فرصت باشد تا نواقص رفتاری و اجتماعی خود را برطرف کند، او حتی کرونا را برای اهالی موسیقی هم یک فرصت می بیند و هنرمندان به انزوا رفته این حوزه را به تولید آثار جدید تشویق می کند.
در ادامه گفتگوی اختصاصی موسیقی فارس با عبدالجبار کاکایی، شاعر و ترانه سرای ایرانی را می خوانید؛
جناب کاکایی لطفا از حال و روز خودتان در روزهای کرونازده بگویید. آیا با محدودیت های اجتماعی کنار آمده اید؟
حقیقتش این است که سبک زندگی ها را تغییر داده و ما هم مثل اغلب مردم سعی در رعایت فاصله گذاری اجتماعی و استفاده از ماسک داریم و محدودتر شده ایم، البته اوایل سخت تر بود اما حالا کمی عادت کرده ایم. به نظر می رسد که باید با پدیده کرونا هم کنار آمد ولی قطعا تاثیرات اجتماعی گسترده ای در بین مردم ایران و جهان خواهد داشت. هرچند فکر می کنم بخشی از این تحولات برای جامعه ما لازم بود، قدیم به شوخی یک خاطره ای نقل می کردیم از محتاط بودن انگلیسی ها؛ ما با یکی از دوستان سفری به هند داشتیم و خب می دانید که هند برای دوره ای طولانی مستعمره انگلستان بوده و مردم این کشور نیز بسیار تحت تاثیر فرهنگ انگلیسی ها قرار گرفته اند، از همین روی ما با آسانسورهایی که مواجه می شدیم غالبا دریچه ای برای خروج اضطراری نیز داشتند که در شرایطی که آسانسور گیر کرد یا به هر دلیلی خراب شد، افراد بتوانند از آن دریچه ها خارج شوند، این دوست عزیز ما بالاخره طاقت نیاورد و گفت: “این هم یک نمونه از احتیاطات مزخرف انگلیسی است.” مقصودم از تعریف این خاطره، اشاره به مقاومت ما ایرانی ها نسبت به رفتارهای اصولی بود، آخرین نمونه این عدم رعایت ها نیز همین آتش سوزی در کلینیک “سینا اطهر” بود که متاسفانه موجب از دست رفتن تعداد زیادی از هم وطنان عزیزمان شد. این اتفاقات ناگوار به ما هشدار می دهد که باید زندگی مان را بر پایه یک نزاکت و قانونی بنا کنیم که دچار این مصیبت ها نشویم. به نظر من، بحران کرونا از این جهت برای ما یک فرصت است تا بتوانیم بخشی از اشتباهات و ایراداتمان را از نو بازسازی کنیم، ولی خب این محدودیت در دیدار عزیزان بسیار آزار دهنده است اما واقعا چاره ای نیست و باید صبور باشیم و سعی کنیم همان ایرادات رفتاری خودمان را تصحیح کنیم.
آیا این اوضاع و احوال که کرونا باعثش بوده تاثیری هم روی زندگی شخصی و یا حرفه ای یک شاعر یا ترانه سرا داشته؟ آیا اگر همین فردا کرونا تمام شود، یک شاعر همان فردی خواهد بود که پیش از کرونا بوده؟
نه غیرممکن است که تغییری نداشته باشد، خصوصا بخشی که به عواطف و احساسات یک شاعر برمی گردد حتما دستخوش تغییر خواهد شد اما اگر از جهت معیشتی می پرسید فکر نمی کنم چندان تغییری داشته باشد، خودم به شخصه بسیار علاقه دارم که یادداشت بنویسم و گاهی ترانه هم می نویسم، جالب است بگویم که همین حالا یک کتاب در دست چاپ دارم و یک کتاب دیگری را در حال نوشتن هستم که غالبا با مضامین اجتماعی و فرهنگی است. حقیقتش این است که کرونا تاثیر چندانی روی کار من نداشته، حتی فرصت بیشتری هم در اختیارم گذاشته تا بتوانم بیشتر بنویسم و بیشتر بخوانم.
عناوین این دو جلد کتاب را می توانم بپرسم؟
یکی از این دو “لگدکوب خیال” نام دارد که یک تعبیری از مولانا است که می فرماید؛ جان همه روز از لگدکوب خیال / وز زیان و سود، وز خوف زوال . منتها ممکن است نامش تغییر کند چون یادداشت های دیگری هم نوشته ام که قصد دارم به این مجموعه اضافه کنم، از همین رو شاید نام نهایی تغییر کند. اما کتاب دیگری هم در دست چاپ دارم تحت عنوان “کشته های بی طرف” که انتشارات دالاهو به زودی منتشر خواهد کرد که ترانه ها و اشعار جدیدی از من را شامل می شود.
آیا به غیر از کتاب، شاهد انتشار اثر دیگری از شما هم خواهیم بود؟
اتفاقا همین دیروز قطعه جدیدی به نام “مادر” با صدای آقای رضا صادقی منتشر شد که ترانه اش را سروده بودم و جالب اینجاست که این کار را پیش از کرونا آماده کرده بودم اما به دلیل سیستم پخش شرکتی که طرف قرارداد آقای صادقی است با تاخیر منتشر شد. به اعتقاد خودم شعر خوبی است، فقط به یک دکلمه نیاز داشت. معمولا نمی گویم ترانه های خوبی سروده ام اما چون این یک مورد برای موجود مقدسی مثل مادر بود بسیار سعی کردم ترانه روانی باشد و از نتیجه اش هم رضایت دارم. آقای دکتر چراغعلی هم آهنگ بسیار دلنشینی روی ترانه گذاشتند.
پس با این اوصاف می توان گفت که در سرودن این قطعه علایق و انگیزه های شخصی تان هم دخیل بود.
بله من ترانه های مادرانه زیادی سروده ام و به دلیل ارادت و علاقه ام نسبت به مادرم، طبیعتا انگیزه بالایی هم برای تولید آثار در این زمینه دارم. البته این کار سفارش شرکت “ویتانا” -همان بیسکوئیت مادر- بود ولی چون علاقه شخصی هم داشتم به موضوع مادر، شعر را سرودم و به دکتر چراغعلی دادم، ایشان هم زحمت آهنگسازی اثر را کشیدند. آهنگ که آماده شد گفتم چه کسی بخواند؟ دکتر چراغعلی هم آقای صادقی را پیشنهاد کردند و خوشبختانه بسیار خوب هم اجرا شد.
پیش از این کار، قطعات دیگری هم از شما در ایام کرونا شنیده بودیم.
بله ترانه ای برای آقای حجت اشرف زاده سروده بودم که تحت عنوان “سفره مهربانی” منتشر شد، تیتراژ سریال “ما ایرانی ها” که با صدای آقای بهمنی اجرا شد نیز از آثار من بود.
آیا در روزهای آینده قطعه دیگری از شما اجرا خواهد شد؟
با چند نفر مشغول همکاری هستیم اما هنوز هیچکدام به مرحله نهایی نرسیده است.
جناب کاکایی بحران کرونا بر زندگی و معاش اهالی موسیقی ضربات بسیار گسترده ای وارد کرده و طبعا تولیدات موسیقایی نیز بسیار کم شده است. آیا از وضعیت معیشتی شعرا و ترانه سراهایی که در حوزه موسیقی فعال هستند اطلاع دارید؟
بله با کمال تاسف دوستانی که با من در ارتباط هستند و خصوصا در مارکت موسیقی استیجی فعال هستند به شدت در مضیقه قرار دارند. اما امیدوارم با وجود تعطیلی کنسرت ها، تولید آلبوم ها دوباره فعال شود تا آن نوع موسیقی درست و درمانی که میل به ماندگاری دارد و تابع مسائل زیبایی شناختی است، دوباره پا بگیرد. شاید این فرصت خوبی باشد برای خواننده هایی که در پی توفان سهمگین موسیقی های استیجی به انزوا رفته اند، مجددا به صحنه بازگردند. اگر چنین شود، طیفی از ترانه سراهای خوب دوباره جان می گیرند، شاید از این جهت هم کرونا یک فرصتی ایجاد کرده باشد.
ولی فکر می کنید چنین اتفاقی خواهد افتاد؟ تهیه کنندگان هزینه تولید و نشر آلبوم را برای گرم کردن بازار کنسرت ها متحمل می شدند. متاسفانه هیچکس برای تولید موسیقی ماندگار و باکیفیت انگیزه ای ندارد.
بله درست است، فقط خدا کند بخش های صنعتی و تولیدی کشور دغدغه این مساله را پیدا کنند، البته متاسفانه شرایط کشور هم جوری نیست که بتوان چندان به این مساله امیدوار بود. وزارت ارشاد هم نه توان مدیریت موسیقی و نه انگیزه آن را ندارد، از روز اول رفتار نابرادرانه ای با موسیقی داشته ایم. فقط باید امیدوار بود بخش خصوصی وارد این کارزار شود، مثل همین شرکت “ویتانا” که کار متفاوتی هم ارائه شد، حتی با کارهای اخیر آقای صادقی هم تفاوت زیادی داشت و تنوع خوبی هم ایجاد کرد.
اختصاصی موسیقی فارس
او در عین حال با ابراز مخالفت با تعطیلی کامل تئاتر تاکید کرد: فعلا کرونا با ماست و باید به زندگی برگردیم و نمی توانیم تئاتر را به طور کامل تعطیل کنیم. درست است که شرایط آرامی برای اجرای تئاتر نداریم ولی مشخص نیست این وضعیت تا کی ادامه داشته باشد.
مسافر ادامه داد: باید خود را با این وضعیت تطبیق دهیم و هر جا احساس خطر کردیم، کار را متوقف کنیم تا شرایط بهتر شود ولی درست نیست تعطیلی صدر در صدی تئاتر را دامن بزنیم. باید جوری عمل کنیم که کرونا بر ما چیره نشود بلکه ما بر آن غلبه کنیم.
دبیر سی و نهمین جشنواره تئاتر فجر در ادامه درباره انتشار فراخوان این دوره از جشنواره توضیح داد: فعلا مشغول مطالعه و گفتگو با دوستان تئاتری و ستاد اجرایی هستیم تا درباره انتشار فراخوان به نتیجه قطعی برسیم چون باید شرایط این دوره را در نظر بگیریم.
مسافر درباره احتمال برگزاری جشنواره به صورت آنلاین نیز گفت: این هم یکی از مواردی است که مشغول مطالعه آن هستیم. در هر صورت چاره ای نداریم جز استفاده از تکنولوژی. چه شرایط برای برگزاری جشنواره به شکل فیزیکی فراهم باشد و چه نباشد، باید از پتانسیل های فضای مجازی بهره ببریم. البته در گام اول ضروری است زیرساخت های لازم را ایجاد کنیم.
او درباره احتمال تغییر تاریخ برگزاری جشنواره نیز توضیح داد: فعلا تاریخ جشنواره تغییر نخواهد کرد تا به جمع بندی نهایی برسیم. در هر حال، جشنواره تئاتر فجر برای بسیاری از گروه ها در تهران و دیگر شهرها ایجاد انگیزه می کند و با وجود شرایط دشواری که داریم، نباید تسلیم کرونا شویم.
به گزارش روابط عمومی رادیو نمایش،مهناز چتر فیروزه طراح و تولید کننده لباس و دبیر سابق کارگروه مد و لباس اتاق اصناف و ریئس دبیرخانه پوشاک ایرانی ، اسلامی فرهنگستان هنر در گفت و گو با استودیو هشت در مورد تفاهم نامه منعقد شده بین کارگروه مد و لباس وزارت ارشاد و انجمن صنفی هنرمندان تئاتر شهر تهران در راستای پوشش ایرانی- اسلامی گفت :
تعطیلی مخزن و کارگاه دوخت لباس بسیار آسیب زننده بوده چون طراحی و دوخت لباس برای تئاتر بسیار متفاوت از سفارش دوخت یا طراحی لباس به طور معمول است چون تعامل خاصی بین خیاطان و طراحان به وجود آمده بود اما این تعطیلی باعث مشکلات زیادی شد از جمله ، سردرگمی طراحان که در پی آن باعث افزایش هزینه ها نیز شد چون ظاهر لباس ممکن است پرخرج باشد و قیمت ها به روز و با قیمت مزون حساب می شود .
مشکل بعدی متوجه بازیگران است از این بابت که برای پرو لباس و اندازه گیری به مشکل برمی خورند .
وی در ادامه گفت : به نظر من این مدل تفاهم نامه ها کمک زیادی به ایرانیزه کردن طراحی ها نمی کند و خیلی کاربردی نیست چون ما ایرانی هستیم و هر نمایشی که در ایران اجرا می شود طراحان با درنظر گرفتن آداب و رسوم ، خط قرمزها ، فرهنگ ، مذهب و ... لباس را طراحی می کنند .
چتر فیروزه در آخر گفت که ؛ معتقد است اگر این تفاهم نامه بین انجمن طراحان لباس تئاترها بسته میشد خیلی موثر بود چون تعامل خاصی بینشان بود و خروجی خوبی از این قضیه میشد گرفت این مورد می توانست یک حلقه واسطی بین طراحانی باشد که تخصص طراحی تئاتر را ندارند تا بتوانند در کنار طراحان مطرح تئاتر دوره ببیند یا فضایی باشد برای پیگیری مسائل و مشکلات یا موانعی که در حوزه طراحی لباس برای تئاتر وجود دارد .
به گزارش خبرنگار ایلنا، در دنیای پرشتاب امروز زمان اهمیت بسیاری دارد. مردم امروز برای تفریحات زمان زیادی ندارند زیرا اوقات فراغت آنها نیز کوتاه تر شده. شاید به همین دلیل است که دیگر فیلم های سه ساعته تولید نمی شوند و تئاترهایی با مدت زمان طولانی روی صحنه نمی روند. این ایجاز در ادبیات و رمان ها و داستان های کوتاه نیز به چشم می خورد. موسیقی نیز تا حدودی تابع شرایط و تحولات موجود بوده و اگر توجه کنیم کمتر کنسرتی را می یابیم که در مدت زمانی بیش از 90 دقیقه روی صحنه رود که اگر اینطور هم باشد مردم و مخاطبان زمان زیادی بر پرداختن به امور هنری و تفریحات اینچنینی ندارند زیرا درگیر مشکلات و دغدغه های شخصی خود هستند.
یکی از اتفاقاتی که در تمام دنیا به رویه ای مرسوم تبدیل شده اجراهای خیابانی تئاتر و موسیقی است. اجرای تئاترهای خیابانی در کشور سابقه ای چندین ساله دارد اما در حوزه موسیقی هنوز اتفاقات مثبتی در این زمینه رخ نداده است. البته کم نیستند نوازندگان و خوانندگانی که در قالب گروه های سیار یا به صورت انفرادی برای امرار معاش در کوچه و خیابان به اجرا می پردازند اما به دلیل عدم وجود قوانین و چهارچوب های مشخص همواره با چالش ها و مشکلاتی مواجهند و به طور معمول از فعالیت های آنها جلوگیری به عمل می آید. این در حالی ست که هنرمندان دیگر کشور در زمینه اجرای ارکسترهای کلاسیک و معتبر چند قدم از ما جلوتر هستند و برگزاری فستیوال ها و اجراهای خیابانی را بخشی از فعالیت های روزمره سالیانه خود می دانند و گواه این اتفاق فایل های ویدئویی متعددی است که در فضاهای مجازی منتشر می شوند و با جستجویی ساده قابل دسترسی هستند.
اجرای ارکسترهای حرفه ای در فضای باز و خیابان اتفاقی بی سابقه است و نکته مثبتی که در این زمینه رخ داده مربوط به برنامه ای است که چندی پیش در افتتاحیه پهنه رودکی رخ داد. فاز اول پهنه فرهنگی رودکی روز دوشنبه دوم تیرماه با حضور محسن هاشمی رفسنجانی (رئیس شورای شهر)، پیروز حناچی (شهردار تهران) و سیدمحمد مجتبی حسینی (معاون امور هنری وزارت ارشاد) و جمعی از مدیران و هنرمندان و البته بدون حضور رسانه ها و خبرنگاران موسیقی افتتاح شد! جدا از کاستی های که در نحوه برگزاری این مراسم وجود داشت، یکی از اتفاقات خوب برنامه، اجرای ارکستر ملی ایران به رهبری سهراب کاشف و خوانندگی وحید تاج بود. ارکستر ملی ایران در مراسم افتتاحیه پهنه رودکی سرود ملی ایران و قطعات شور عاشقانه و ای ایران را اجرا کرد.
پس از افتتاحیه پهنه رودکی و اجرای اکستر ملی ایران مقابل تالار وحدت، برخی از افراد و رسانه ها از این اتفاق انتقاد کردند و آن را دور از شان ارکستر ملی ایران دانستند. یکی نوشت: این اتفاق در تاریخ ارکسترداری نمونه شگرفی است و برای ارکسترداری در بنیاد رودکی خبر از تحولاتی عجیب و دور از انتظار در آینده نزدیک را می دهد. چراکه شأن ارکستر با آوردن آن به خیابان کاسته شد و تخفیفی که بنیاد رودکی به نوازندگان و ارکسترش زد اعتبار آن را حراج کرد. هرچند حرمت امام زاده را باید متولی نگه دارد و این ایراد و اشکال به نوازندگان وارد است که نباید در هر جایی ساز بزنند اما در این شرایط سخت معیشتی و روزگار تعطیلی فعالیت های موسیقی به علت شیوع بیماری کرونا بر نوازندگان و موزیسین ها نمی توان زیاد خرده گرفت. و از آنجاکه برنامه گذار بنیاد رودکی است که به نوعی مالک هر دو ارکستر ملی و سمفونیک تهران نیز هست بیشتر ایراد به او برمی گردد. این یعنی حضور ارکسترهای رسمی در فستیوال های خیابانی و اجرای کنسرت در میان مردم موافق و مخالفانی دارد.
وحید تاج:
همه موظفیم اجراهای خیابانی را رونق دهیم/ چیزی از ارزش یمان کم نمی شود
وحید تاج (خواننده موسیقی ایرانی) که سابقه همکاری با ارکسترهای مختلفی را داشته و در مراسم افتتاحیه پهنه رودکی ارکستر ملی ایران را به رهبری سهراب کاشف همراهی کرده، درباره اجرا در پیاده راه مقابل بنیاد رودکی به ایلنا گفت: من در روز افتتاحیه به مسئولان بنیاد رودکی گفتم که پهنه رودکی برای اجرای کنسرت های خیابانی و برنامه ها و فستیوال هایی که در چندین شب مختلف برگزار می شوند، مکان مناسبی است و دولت می تواند به تامین بودجه آنها بپردازد و هزینه و دستمزد گروه ها و اعضای آنها را پرداخت کند تا به این ترتیب مردم نیز به صورت رایگان به دیدن اجراها ببنشینند.
تاج با اشاره به اینکه ما هنوز برای برگزاری چنین برنامه هایی به ایده آل های لازم نرسیده ایم، افزود: البته انجام چنین کاری به وجود قوانین و مقررات نیاز دارد وگرنه هرج و مرج خواهد شد و این اتفاق مشکلات دیگری را ایجاد خواهد کرد.
وی در ادامه گفت: فستیوالی به نام رودل اشداد داریم که هر دو سال یکبار در کشور آلمان برگزار می شود. سال گذشته من به اتفاق آقای حمید متبسم و خانم مهدیه محمدخانی در آن شرکت کردیم و به اجرای برنامه پرداختیم. رودل اشداد نام روستایی بسیار زیباست و تاحدودی شبیه شهر است و پنج هزار نفر جمعیت دارد. طبیعتا آن پنج هزار نفر در طول سال ساکنان روستا را تشکیل می دهند تا زمانی که فستیوال مربوطه برگزار شود. جالب اینجاست که در زمان برگزاری فستیوال این جمعیت به شدت افزایش می یابد. به عنوان مثال سال گذشته که ما نیز در این فستیوال حضور یافتیم 95 هزار نفر از سراسر جهان و اروپا به روستای رودل اشداد سرازیر شدند. با این حساب جمعیت آن روستا در طول 4 روز به 100 هزار نفر رسید! حال شما حساب کنید این تعداد جمعیت چه بودجه و سود کلانی را نصیب اهالی و برگزارکنندگان می کند. طی آن چهار روز در تمام روستا که به شهر شبیه است، موسیقی پخش می شود.
تاج درباره وضعیت گیشه فستیوال رودل اشداد نیز گفت: از نحوه بلیت فروشی و قیمت آنها بی خبرم اما می دیدم که متولیان و مسئولان مربوطه، جای بلیت به مخاطبان دست بندی رنگی می دادند که شبیه ساعت مچی بود. شرکت کنندگان از هرجای شهر می خواستند وارد محدود فستیوال شوند، با مامورانی مواجه می شدند که صرفا به دست آنها نگاه می کردند و همین کافی بود. اگر شما دستبند داشتید ماموران به شما اجازه ورود می داند، در غیر این صورت از ورودتان جلوگیری می کردند. طی این رویه نه کاغذی روی زمین ریخته می شد و نه نیازی به صف های طولانی بود، زیرا اتلاف وقتی وجود نداشت. حال محدوده میدان انقلاب تا میدان فردوسی را در نظر بگیرید و از سمت شمال نیز میدان ولیعصر را تا میدان منیریه مد نظر قرار دهید. در فستیوال رودل اشداد چنین وسعتی به کنسرت ها و اجراهای موسیقی اختصاص داشت. گروه های معتبر در کلیساها و سالن ها و روی استیج هایی که در فضای باز تعبیه شده بود به اجرای برنامه می پرداختند. تعدادی گروه نیز در کوچه پس کوچه های محدوده برگزاری فستیوال آثارشان را اجرا می کردند و مردم نیز به دیدن برنامه شان می نشستند و عده ای نیز به صورت گذرا آنها را تماشا می کردند.
این خواننده در ادامه گفت: فستیوال رودل اشداد سال گذشته به کشور ایران اختصاص داشت و تعداد بسیاری از هنرمندان و گروه های ایرانی در آن حضور یافته بودند و ما نیز با آنها همراه بودیم. طی آن چهار روز، کنسرت ها از 9 شب شروع می شد و تا 12 شب ادامه پیدا می کرد و ما نیز طی آن چهار روز به دیدن اجراهای متعدد و باکیفیتی نشستیم.
تاج درباره برگزاری چنین فستیوال ها و اجراهایی در ایران گفت: مسئولان فرهنگی ما موظفند در چنین فستیوال هایی حضور یابند و به دیدن اجراهای خیابانی بنشینند و اگر چنین کاری نمی کنند لااقل از تجربیات هنرمندان و افرادی که در این رویدادها شرکت کرده اند، استفاده کنند و بهره ببرند.
این خواننده موسیقی ایرانی در ادامه گفت: تاکنون ده بار به کشور چین رفته ام و شاهد فستیوال ها و اجراهای خوبی نیز بوده ام. آنها به طور معمول تمام مردم دنیا را به فستیوال هایشان دعوت می کنند و همین اتفاق گردشگری آنها را رونق بخشیده است.
این خواننده با اشاره به اینکه اجرای ارکستر ملی ایران در فضای باز و مقابل تالار رودکی از وجهه و ارزش آن نکاسته است، گفت: سال 1389 در فستیوالی شرکت کردم که در شهر بولونیا واقع در کشور ایتالیا برگزار می شد. من که در آن سال ها نسبت به الان جوانتر بودم و در رشته موسیقی تحصیل می کردم نیز در آن فستیوال اجرا داشتم. در این رویداد طی همکاری با آقای امیرحسین اسلامی که حال ساکن ایران نیست اثری را خواندم. در آن مقطع آن فستیوال بزرگ، در میدان اصلی شهر برگزار شد؛ آنهم با نورپردازی عالی و آنچنانی بر دیوارهای ساختمان ها. شبکه رای ایتالیا به صورت مستقیم برنامه های فستیوال را پوشش می داد. نکته جالب ماجرا این بود که آنها کارگردان مخصوص موسیقی داشتند. شاهد بودم که کارگردان آن برنامه نشسته بود و پارتیتور می خواند و با توجه به پارتیتوری که مقابلش قرار داشت، دوربین ها را سوییچ می کرد. مثلا می دانست که چه زمانی باید دوربین را روی نوازنده ترامپت تنظیم کند و چه زمانی باید تصویر خواننده را نشان دهد و اینگونه بود که آن برنامه مستقیم تدوین شده روی آنتن می رفت. در همان فستیوال رودل اشداد ارکسترهای آلمان نیز حضور داشتند و در فضای باز کنسرت برگزار می کردند و تعداد بسیاری مخاطب داشتند که بسیاری از آنها روی زمین نشسته بودند.
وحید تاج در پایان گفت: بی شک برای رسیدن به چنین جایگاهی در کشور مسیر طولانی در پیش داریم و ممکن است از ما و دوره ما نیز بگذرد، اما می توانیم آغازگر این مسیر باشیم و چنین اتفاقاتی را برای بچه های مان و نسل های پس از خود رقم بزنیم.
لوریس چکناواریان:
حساب نوازندگان خیابانی و ارکسترهای حرفه ای را از هم جدا کنیم
لوریس چکناواریان (آهنگساز و رهبر ارکستر) اما در رابطه با اجرای ارکسترهای رسمی در فستیوال های خیابانی و برگزاری کنسرت در فضاهای نظر دیگری دارد که در همین باره به ایلنا گفت: در ابتدا این موضوع را در نظر داشته باشید که نوازندگان دیگر کشورها که در خیابان ها و متروها و اماکن عمومی به اجرای برنامه می پردازند، تعدادشان زیاد نیست و ارکسترهای حرفه ای کشورها برای اجرای برنامه به خیابان ها نمی روند، بلکه ممکن است در پارک ها کنسرت برگزار کنند و با حمایت شهرداری ها یا به طور شخصی بلیت فروشی نیز داشته باشند.
چکناواریان افزود: اعضای ارکسترهای حرفه ای موظف نیستند برای اجرای برنامه به خیابان بروند، به طور مثال نمی توان گفت ارکستر ملی ایران که چندی پیش در افتتاحیه پهنه رودکی قطعاتی را اجرا کرد، ارکستری خیابانی است؛ بلکه می توان گفت ارکستر ملی ایران طی مراسمی که در خیابان برگزار شده به اجرای برنامه پرداخته که البته اعضای آن نیز بابت حضورشان مبلغی دریافت نکرده اند. در کل نظرم این است که نباید از اجرای ارکستر ملی در پهنه رودکی انتقاد کرد. البته موزیسین های خیابانی در ایران و در تمام دنیا، افرادی بسیار محترمند و برخی از آنها در کارشان فوق العاده اند. من نیز هنگام حضورم در شهر و مواجهه با نوازندگان خیابانی، گاه می ایستم اجرای برخی از آنها را تماشا می کنم. برخی از نوازندگان خیابانی کار دیگری دارند و ساعاتی را به اجراهای خیابانی اختصاص می دهند و عده ای دیگر جز موسیقی کار دیگری ندارند و از این راه امرار معاش می کنند. به هرحال باید حساب نوازندگان خیابانی و ارکسترهای حرفه ای و رسمی را از یکدیگر جدا کنیم زیرا به طور کلی هیچ کدام از ارکسترها و گروه های حرفه ای در خیابان به اجرای برنامه نمی پردازند.
چکناواریان در پایان گفت: اصولا در تمام دنیا ارکستر خیابانی وجود ندارد و نوازنده ها به صورت انفرادی یا در قالب گروه های دو، سه نفره به اجرای برنامه می پردازند تا از این راه درآمدی کسب کنند و به نظرم باید از اینگونه افراد حمایت شود زیرا احساس خوب و خوشایندی را در شهروندان ایجاد می کنند.
در پایان اجرای چند ارکستر را در خیابان های کشورها و شهرهای مختلف تماشا کنیم.
قطعه بولرو یکی از آثار مشهور موریس راول (موسیقیدان و آهنگساز فرانسوی) که توسط ارکستر در یک پاساژ اجرا شده است؛
اجرایی دیگر از یک ارکستر خیابانی؛
اجرای ارکستر در یک پاساژ؛
اجرای یکی از قطعات ادوارد گریگ (آهنگ ساز و نوازنده نروژی) در فضای باز؛
اجرای کنسرت توسط ارکستر در یکی از پاساژهای کشور چین؛
اجرای یک ارکستر خیابانی با تعداد قابل توجهی از تماشاگران؛
گزارش: وحید خانه ساز
محسن حسن زاده در گفت وگو با خبرگزاری میزان ، پیرامون اعتراضات صورت گرفته مبنی بر عدم حمایت مرکز هنرهای نمایشی از گروه های نمایشی گفت: در ابتدا به امر بگویم که ما به هیچ عنوان قول حمایت صد در صدی برای تامین پنجاه درصد ظرفیت خالی تماشاخانه ها توسط مرکز هنرهای نمایشی را نداده بودیم و از همان ابتدا هم بحث بر سر آن بود که اگر بودجه به ما برسد ما با کمال میل حمایت خواهیم کرد.
وی در همین راستا ادامه داد: قادر آشنا به عنوان رییس مرکز هنرهای نمایشی هیچگونه قولی مبنی بر این حمایت نداده است، صحبت وی این بود که اگر بودجه ای مازاد بر بودجه سالانه مرکز هنرهای نمایشی از سوی دولت به این مرکز داده شود، تمام به گروه های نمایشی تخصیص داده خواهد شد.
بیشتر بخوانید: برای مشاهده آخرین اخبار تئاتر طی هفته جاری اینجا کلیک کنید
مدیر روابط عمومی مرکز هنرهای نمایشی حمایت دولت در وضعیت فعلی را لازم دانست و ادامه داد: تنها و تنها وقتی می توان از مرکز هنرهای نمایشی انتظار داشت که دولت و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از لحاظ مالی این نهاد را حمایت کند، البته این را فراموش نکنیم که مرکز هنرهای نمایشی آرزوی حمایت از گروه ها را دارد و من به شما قول می دهم اگر بودجه تامین شود به تمامی گروه هایی که درخواست بدهند، هزینه مالی پرداخت خواهد گردید.
وی در همین رابطه اضافه کرد: در شرایطی فعلی 37 گروه نمایشی که اسفند ماه سال گذشته قرار بر اجرا داشتند تحت حمایت قرار می گیرند و در میان این گروه ها اگر هر کدام اراده کند که روی صحنه برود می تواند از این حمایت مالی برخوردار شود، همانطور که دو اثر به کارگردانی آرش فلاحت پیشه و فقیهه سلطانی از این حمایت برخوردار شدند.
حسن زاده با اشاره به تلاش حداکثری قادر آشنا مبنی بر جذب حمایت مالی از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اذعان کرد: مرکز هنرهای نمایشی به ریاست قادر آشنا هر روز در صدد جذب بودجه حمایتی مورد نظر است، ما همه تلاشمان را می کنیم که حتی از گروه های که بعد از اسفند ماه هم قصد اجرا داشته اند حمایت کنیم اما اینها منوط به تخصیص بودجه است و تا وقتی که آن بودجه نباشد نمی توان کاری کرد.
مدیر روابط عمومی مرکز هنرهای نمایشی درباره خبر شیوع بیماری کرونا میان کارکنان این مرکز خاطرنشان کرد: به هیچ عنوان مرکز هنرهای نمایشی درگیر این بیماری نشده و مثل همیشه به کار خود ادامه می دهد، یکی از اعضای دبیرخانه مشکوک به بیماری بود اما بعد از انجام تست بیماری کرونا مشخص شد که وی بیماری ندارد اما بنا به مقررات مرکز هنرهای نمایشی وی به مدت برای اطمینان خاطر به مدت چهارده روز از منزل قرنطینه خواهد بود، این اتفاق درباره تمامی کادر اجرایی مرکز هنرهای نمایشی صادق است و اگر عزیزی میان همکاران دارای علایم باشد به مدت دو هفته قرنطینه می شود.
انتهای پیام/
این روزها بحث کسب وکارهایی که پس از شیوع کرونا متحمل خسارت هایی شده و بعضا دچار توقف گشته اند، بحثی برجسته است که به کرات شنیده می شود؛ در مورد فضای هنری و به ویژه سینما در این باره مکرر صحبت شده و گلایه های سینماگران منتقل شده است. تئاتر اما در این میان یکی از عرصه هایی است که کمتر راجع به آن صحبت شده و می شود.
به دلیل شرایط خاص اجرا در تئاتر و محدودیت هایی که این هنر نمایشی در مقایسه با سینما دارد، به رغم بازگشایی سالن های تئاتر هنوز مشکلاتی وجود دارد که شاید نیاز به توجه بیشتری به این عرصه هنری را می طلبد. این موضوع، در کنار چشم انداز آتی سینما از جمله موضوعاتی است که این روزها ذهن صاحبنظران حوز فرهنگ و هنر را به خود مشغول داشته است.
کاگردان تئاتر در تشریح مشکلات تئاتر پس از شیوع کرونا به خبرنگار ایرنا گفت: اتفاقی که این روزها برای تئاتر افتاده است، فرقی با تعطیلی ندارد؛ چراکه هرچقدر هم محیط را ضدعفونی کنیم (وکارهایی از این دست) اقتصاد تئاتر با 30 اجرا و امکان پذیرش سی، چهل و حتی تا پنجاه درصد ظرفیت سالن، پیش از شروع، شکست خورده است .
آقاخانی در تشریح راه حلی برای بهبود شرایط تئاتر در کشور، گفت: نیاز به گشایشی در دولت داریم و آن این است که یارانه تولید تئاتر احیا شود؛ تا دهه 80 برای تولید تئاتر، سوبسید داشتیم. به عنوان مثال من به عنوان یک کارگردان تئاتر، برآورد تولید خود را در اختیار دولت و متولی مربوطه، یعنی مرکز هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قرار می دادم و آنها در شورای ساخت متشکل از جمعی از متخصصان، با رقمی پایین تر از پیشنهادی من، موافقت می کردند و مبلغی را به عنوان سوبسید هزینه تولید من تایید می کردند.
وی ادامه داد: بر این اساس من تولیدگر هم می رفتم و به تناسب سوبسید دولت، تولید خودم را با بودجه ام تنظیم کرده و آن را به شکلی کاملا فرهنگی و بدون دغدغه اقتصادی انجام می دادم.
اگر این موضوع بازگردد، تئاتر هم زنده می ماند و این مستلزم تخصیص بودجه برای تولید تئاتر است. البته این بودجه نه برای مرکز هنرهای نمایشی و نه برای رویدادهای کلان مانند جشنواره ها، حمایت از شهرستان ها و ... است و مشخصا این مبلغ به عنوان کمک برای تولید تئاتر یعنی هر اثری که روی صحنه می رود، از سوی دولت پرداخت می شود. این موضوع باعث می شود که تئاتر بیش و کم با تنی رنجور، خودش را به ساحل نجات برساند.
این نمایشنامه نویس در ادامه و در اشاره به قابلیت کرونا به عنوان محوری برای تولیدات نمایشی، تصریح کرد: سوژه کرونا آمادۀ این است که عده ای از آن سوژه نخ نما و بی بنیه ای بسازند؛ مانند سیاست زدگی فیلم ها در دهه 70 چنانچه در این دهه هر فیلمی که داشتیم (حتی از آدم هایی که هیچ دغدغه سیاسی ای در ذهن نداشتند) یک کنایه سیاسی وسطش وجود داشت؛ و این موضوع لوث شده بود.
آقاخانی ادامه داد: کرونا هم چیزی شبیه به این است و چون فراگیر است، برخی تصور می کنند که موضوع روز است و پرداختن به آن می تواند متضمن کیفیت متعهد اثر باشد که این اشتباه است و اتفاقا باید به چنین موضوعاتی کم شمار اما دقیق توجه کنیم. این که همه بخواهند در این باره فیلم بسازند به اندازه سیاست زدگی دهه 70 مستعد لوث و مبتذل شدن است. بنابراین سازمان سینمایی باید در این مورد به جد مراقبت کند که موضوعی مهم به دلیل زیاد حرف زدن درباره اش به امری ساده بدل نشود. نباید به شکلی ساده به موضوعی که توانسته است معادلات جهانی را بهم بزند، نگاه شود. چون هیچ چیز به اندازه این ویروس نمی توانست تعاریف جهانی از همه چیز را تغییر دهد. این کار باید به اهلش سپرده شود. لازمه این موضوع این است که فیلمنامه ها و نمایش نامه ها درست خوانده شود.
تنها معیاری که می تواند منجر به یک تصمیم درست و اصولی گردد، بی شک فیلمنامه و نمایش نامه است؛ باید در حوزه فیلمنامه و نمایش نامه (و نه افراد) نظارتی جدی تر صورت گیرد، آن هم نه برای محدودکردن بلکه برای این که مضمون مهم، در دست افراد ناتوان نیفتد. هر بحث مهمی در دست افراد ناتوان، به بحث نازلی بدل می شود که از اهمیت موضوع می کاهد و وسواس جامعه را کاهش می دهد؛ در حالی که هدف متعهد سینما در تولید محتوا، ایجاد وسواس است و نه کم شدن اهمیت و لوث شدن آن موضوع.
وی در اشاره به تاثیر کرونا در تجربۀ زیسته در حوزۀ هنر، یادآور شد: به عنوان یک هنرمند و یک آفرینشگر قطعا بعد از تجربه کرونا، آدم سابق نیستم و بعد از کرونا کارهایم تفاوت خواهد کرد؛ نه در تعریف ژانر و ماهیت علمی که در تجربه قشایی و غنایی یک امر مهم در فرایند زندگی از من آدم مهمی را می سازد. اینجاست که من می توانم عاشقانه به مفهوم در آغوش کشیدن دوستی که پس از سال ها در خیابان ببینمش، بیاندیشم.
مجموعه آثار مکتوبم (38 عنوان کتاب چاپ شده) را اگر صرفا با فاکتور قبل از پدرشدن و پس از پدرشدن بررسی کنید، رنگ مایه های این تغییر مشخص است و چنین تاثیراتی آنقدر شهودی و ناآگاه به تاروپود اثر راه پیدا می کند که اساسا لازم نیست بنیشیند و برای آن برنامه ریزی کنید؛ این که امروز در آغوش کشیدن یک دوست برایم حسرت شده و یا نشستن با فراغ بال در یک کافه و غذایی را خوردن و با دوستان گپ زدن برایم تجربه ای سترگ شده است، قطعا باعث این وسواس و تفاوت نگاه در کارم خواهد شد و اگر تحت تاثیر جامعه و محصول زیستی اجتماع خود هستم، باید این گونه باشم. تجربه زندگی پس از کرونا قطعا می تواند نوعی از جزئی نگری را در آثار اصیل هنری ایجاد کند که این تغییر در نگاه هنرمند به زندگی است.
ایوب آقاخانی در توضیح وضعیت و چشم انداز سینمای ایران در دوران پس از کرونا، گفت: سینمای ایران پیش از این هم مشکلات زیادی داشت و در این مشکلات حل نشده، به بحران کرونا رسید؛ بر این اساس یک مطالعه ساده و یک تحلیل ریاضی مقدماتی اثبات می کند که به صورت بدیهی و قطعی مشکلات ما بیشتر خواهد شد و قطعا آسیب هایی هم به سینما بیش از گذشته وارد خواهد شد؛ اما در مقایسه با سایر هنرهای نمایش گرانه، سینما و تلویزیون می توانند قامت راست تری پس از کرونا داشته باشد و تردیدی در این موضوع نیست. همین امکان سادۀ ارائه آنلاین محصولات سینما به مخاطبان، نشان از ظرفیت ها و امکانات این حوزۀ هنری دارد.
وی افزود: البته در راستای بررسی نظر مخالفانی که منتقد اکران آنلاین هستند و هنوز قائل به این مسئله اند که سینما روی پرده، مختصات واقعی خود را آسان تر و دقیق تر پیدا می کند، اگرچه بدیهی است که این افراد یا تماشاگران در مقایسه با سایرین متخصص تر هستند و نگاهی تخصصی تر به موضوع دارند اما اعتقاد دارم برای مخالفت با این دسته از نظرت که از این زاویه ماجرا را می بینند، باید گفت که اساسا سینمای ایران به جز به موارد اندک و انگشت شمار هرگز به قواره ای نرسید که دیدن روی پردۀ فیلم با دیدن آن در قاب تلویزیون، تفاوت فاحشی داشته باشد.
این بدان معنا است که نگاه تخصصی تری که ما را در غرب داریم که فیلمی که روی پرده است،بر قاب تلویزیون درست شناسایی نشده یا دقیق دیده نمی شود، شامل سینمای ایران نمی شود.
دبیر شورای انتخاب آثار مجموعه تئاترشهر ادامه داد: مگر هر دو یا سه سال، یکبار که شاید، یکی، دو عنوان این گونه داشته باشیم که در این صورت اتفاق بزرگی افتاده است؛ وگرنه نمایش فیلم در تلویزیون با قاب عریض سینما، تفاوتی ندارند؛ بنابراین مطرح کردن این موضوع یک غرزدن مشفقانۀ حرفه ای و تخصصی است که از نظر روح این حرف با آن موافقم اما از نظر انطباق این حرف با مختصات سینمای ایران، اعتقاد دارم که سینمای ایران آسیبی نمی بینید و اتفاقا امیدوارم سینمای ایران و شبکه خانگی استقلال خودش را نسبت به تلویزیون حفظ کند که در این صورت این ها برندگان اصلی در اثنای آسیب خوردن بدنه هنر، در پاندمی کرونا محسوب می شوند.
وی افزود: آنچه در این میان اتفاقا و حقیقتا بیشتر آسیب می بیند، تئاتر است و نه سینما و سینما می تواند با همین شمایل جدید و به ضرورت شرایط تازه، به بقای خودش ادامه دهد.
ما اکران آنلاین را امتحان کردیم و کم و بیش جواب داد؛ فیلم هایی که در اکران آنلاین شکست می خورند، فیلم هایی هستند که در سالن سینما هم شکست می خورند؛ بنابراین مسئلۀ سینمای امروز خیلی وابسته به کرونا و مشکلات آن نیست؛ اما تئاتر این گونه نیست و برای این که بتواند از این بحران سر سلامت بیرون بیاورد، نیاز به یک همفکری کلان در حوزه سیاست گذاری دارد.
به گزارش خبرنگار مهر ، تئاتری ها سال هاست که درگیر بدیهی ترین مطالبات خود هستند؛ نیازهایی که باید پیش از این به طور جدی از طرف مسئولان و نهادها پیگیری و به صورت قانون درمی آمد. تا پیش از آغاز دوران کرونا، هنرمندان تئاتر با هر مشقتی که بود و با تمام بی مهری ها، ایستادگی می کردند، امروز اما شرایط توان ایستادگی آن ها را کاهش داده است. از اوایل اسفند، پیش از آنکه محدودیت تردد مطرح شود، اهالی تئاتر در اقدامی هماهنگ، اجراهای خود را لغو کردند و دلیل آن هم، کار گروهی و رودررویی با تعداد بسیاری از مخاطبان بود.
همزمان با شیوع ویروس کرونا و تعطیلی اجباری مشاغل، هنرمندان با پیگیری هایی که داشتند، وعده هایی مبنی بر دریافت کمک هزینه، جبران خسارت و... از سوی مسئولان دریافت کردند؛ وعده هایی که اگر نگوییم حقیقی نبوده حداقل تا امروز هیچ کدام آن ها اجرایی نشده است. این بی مهری ها به جایی رسیده که امروز هنرمندان و به ویژه اهالی تئاتر، حمایت را کلمه ای بی معنی می دانند هر چند هنوز هم دست از مطالبه گری برنداشته اند.
در همین راستا محمودرضا رحیمی عضو هیأت مدیره خانه تئاتر درباره معضلات کنونی هنرمندان و حمایت های موردنظر از آن ها به خبرنگار مهر گفت: ما دچار این معضل هستیم که هر بار صحبت از تئاتر می شود، باید دوباره آن را تعریف کنیم، آن هم برای سردمداران مدیریت کلان کشور. البته اگر مطالعات فرهنگی عمیقی نداشته باشند، در مورد همین تعاریفی که ما برای آن ها ارائه می دهیم نیز با چالش های بسیاری روبرو خواهند شد.
حمایت، به معنای هزینه کردن نیست
رحیمی با تاکید بر اینکه معنای حمایت، هزینه کردن حاکمیت برای تئاتر نیست، بیان کرد: دوره اینکه بخواهیم حکومت ها برای هنر هزینه کنند، گذشته است. امروزه مخرج مشترک تمام هنرها که فرآیند تئاتر را تشکیل می دهند، به یقین یکی از سرمایه های کلان هر کشوری محسوب می شوند. هنر تئاتر به طور خاص مقوم پایایی و پویایی رویدادهای فرهنگی، اقتصادی و سیاسی است؛ چرا که بینش به انسان می دهد و این بینش، تفکر انسان را نسبت به پیرامون خود، گسترده می کند. تئاتر در واقع یکی از مهم ترین رویدادهای جوامع است که کاتالیزور محسوب نمی شود. این هنر خودش یکی از فرآیندهای عملی مهم در هر جامعه ای است که پایه های فرهنگی و اقتصادی را تشکیل می دهد که در نبودش جامعه به سمت بی فرهنگی حرکت خواهد کرد.
به گفته این بازیگر و کارگردان، شور و نشاطی که در جامعه توسط تئاتر ایجاد می شود، منجر به پویایی عملی شده و نگرش صحیح به پیرامون را به مخاطب می آموزد. این هنر در انجام وظایف مدنی و اجتماعی، همیشه پیشرو است.
وقتی حرف حمایت دولت ها از تئاتر و هنرمندان مطرح می شود، نباید مسئولان تصور کنند که قرار است اقدامی هزینه بر داشته باشند چون اتفاقاً تئاتر سرمایه ای است که می تواند به پشتوانه های اقتصادی یک کشور قوام دهد و در بسیاری از کشورها که این تعاریف برای تئاتر مشخص شده است، بدون چانه زنی مبالغ بسیار قابل توجهی به مقوله هنر به خصوص هنر تئاتر اختصاص می دهند او در این باره توضیح داد: تئاتر منجر به توسعه تجارت های پایا مانند گردشگری در بسیاری از کشورها شده است. تئاتر یکی از ابزارهایی است که در قالب این تجارت، فرهنگ و آئین کشورها را نشان می دهد و این موضوع یکی از نقاط قوت گردشگری شمرده می شود.
رحیمی با بیان اینکه با پیشرفت رسانه و پلتفرم های کنونی، تئاتر تعاریفی نو به دست آورده، گفت: در دنیای دیجیتال، تئاتر تنها مقر انسانی، زنده و پویا باقی مانده است که با اعطای قدرت عمل گرایی به مخاطب، او را به مسئولیت پذیری وامی دارد.
به گفته این عضو هیأت مدیره خانه تئاتر، وقتی حرف حمایت دولت ها از تئاتر و هنرمندان مطرح می شود، نباید مسئولان تصور کنند که قرار است اقدامی هزینه بر داشته باشند، چون اتفاقاً تئاتر سرمایه ای است که می تواند به پشتوانه های اقتصادی یک کشور قوام دهد و در بسیاری از کشورها که این تعاریف برای تئاتر مشخص شده است و بدون چانه زنی مبالغ بسیار قابل توجهی به مقوله هنر به خصوص هنر تئاتر اختصاص می دهند.
این کارگردان تئاتر با اشاره به نقصان های آموزش و پرورش که برای تمام نهادها محرز است، بیان کرد: در تمام دنیا برای بهبود وضعیت آموزش و پرورش، استفاده از روش های نمایشی پیشنهاد شده است. همانطور که تمام عزیزان تئاتر شاهد هستند، بارها با آموزش و پرورش برای انتقال مفاهیم مربوط به آموزش از طریق نمایش ملاقات هایی داشتیم که هیچ گاه نتیجه نداشته است.
رحیمی در مورد حمایت های مورد نیاز تئاتری ها در شرایط فعلی گفت: در این مورد تاکید می کنم که این موارد نیاز به حمایت قوه مقننه دارد. حمایت دولت، قوه مقننه، قوه قضائیه و ... از هنر، حمایت از خود این نهادها محسوب می شود، چرا که هنر و به ویژه تئاتر، مفاهیم قدرت بخشی هستند که به فهم درست قوانین در جامعه می انجامد و از روش های عملی، شهروندان را به رعایت اصول شهروندی و حرکت به سمت کاهش جرایم سوق می دهد.
پیک دوم کرونا، صدمین پیک بحران هنرمندان است
این کارگردان تئاتر، با بیان اینکه هنر هیچ پشتوانه ای در قوای سه گانه و سایر نهادهای مرتبط نداشته است، یادآور شد: در مسیر بحران های اقتصادی، هنر هیچ پشتوانه ای نداشته تا بتواند از حق خودش دفاع کند. پیک دوم کرونا، پیک صدم مسائل و مشکلات هنرمندان است که تمامی هم ندارد. کرونا برای ما تهدیدی بود که می توانیم آن را با تفاهم ملی به یک فرصت عظیم برای بهره برداری از تمام وجوهات هنر تئاتر تبدیل کنیم به شرط اینکه این تفاهم در فضایی باز و بر اساس خواست 2 طرف انجام شود.
به گفته سخنگوی هیأت مدیره خانه تئاتر، با تمام تعاریفی که گفته شد، هنرمندان نمایشی تنها درگیر مطالبات کوچک و ابتدایی هستند که به دلیل نبود فضای تعامل دو طرفه، محقق نشده است.
به طور جد نگران حال هنرمندانی هستیم که استخدام رسمی یا قراردادی هیچ نهاد و سازمانی نیستند و امرار معاش شان تنها از طریق اجرای تئاتر است. این صنف به زودی به دلیل معضلات مالی، خاصیت اجتماعی هنرشان را از دست خواهند داد وی در این باره بیان کرد: امروز نگرانی ما بابت توان معیشتی به نگرانی از جان هنرمندان رسیده است. فقر به وجود آمده در فضای هنری به خصوص در فضای تئاتر، روز به روز گسترده تر خواهد شد و قطع به یقین تئاتر به زودی نمی تواند به حیات پیشین خود بازگردد. هرچند که سالن های تئاتر علی رغم توصیه ما و با اصرار مراکز دولتی، بازگشایی شد اما بسیاری از هنرمندان تئاتر ناچار به ترک سالن ها هستند.
جز مذاکره راهی نداریم
پیشنهاد عضو هیأت مدیره خانه تئاتر درباره اتخاذ تصمیمات حمایتی از هنرمندان، مذاکره است که در این باره توضیح داد: امروز ما راجع به سلامت و جان هنرمندان تئاتر نگرانیم و خواهش می کنیم که نمایندگانی از هر سه قوه با ما بر سر میز مذاکره بنشینند. اجازه بدهند متخصصان، تعاریف و درخواست های خود را بازگو کنند تا اگر تعاریف و خواسته ها به نظرشان منطقی بود، این بی رحمی تاریخی بر هنر و هنرمند ایرانی به پایان برسد.
رحیمی با توضیح اینکه بیش از نیمی از اعضای خانه تئاتر، فعالیتی جز تئاتر ندارند، بیان کرد: ما امروز به طور جد نگران حال هنرمندانی هستیم که استخدام رسمی یا قراردادی هیچ نهاد و سازمانی نیستند و امرار معاش شان تنها از طریق اجرای تئاتر است. این صنف به زودی به دلیل معضلات مالی، خاصیت اجتماعی هنرشان را از دست خواهند داد. بارها از وزارت فرهنگ و ارشاد درخواست کردیم که الگوی استانداردسازی کسب وکار خودشان را ارائه کنند تا بتوانیم جایگاه هنرمندان را مورد بررسی قرار داده و اقدام عملی را آغاز کنیم که هر بار به دلیل نبود تعریف درست از این قشر که استخدام جایی نیستند، نتیجه ای نداشتیم.
این بازیگر و کارگردان تئاتر شرایط کنونی هنرمندان را بحرانی دانست و گفت: امروز آژیر قرمز برای هنرمندان به صدا درآمده که امیدوارم این بار بتوانیم با یک مفاهمه به خصوص با قوه مقننه برای قشری که در فعالیت های فرهنگی همیشه باعث سربلندی کشور بوده اند، به نتایجی دست پیدا کنیم. هیچ روشی غیر از گفتگو نداریم اما باید ادامه داده و این راه بعید، ما را ناامید نکند. هرچند که بسیار جای تأسف دارد که سال هاست بدیهی ترین حقوق شهروندی مان را تکرار می کنیم.
رحیمی با اشاره به انتصاب قادر آشنا به عنوان مدیرکل هنرهای نمایشی، بیان کرد: ما با ورود مدیری توانمند و نافذ، مثل جناب آقای قادر آشنا، امیدوار بودیم که با دور هم بودن و همیاری، بتوانیم مشکلات این لحظات بحرانی را حل کنیم اما از شنیده ها حاکی است که حتی افرادی که وی منصوب کرده است، نتوانستند به خوبی عمل کنند و اداره کل هنرهای نمایشی، تنها به احقاق حق و حقوق گذشته بسنده کرده است. در واقع تنها قراردادهای گذشته را پرداخت کرده است. چرخ های تئاتر در درجه اول با حس اعتماد به اداره کل هنرهای نمایشی به حرکت در می آید و هنرمند نباید این اعتماد را از دست بدهد.
به جای کارهای تزئینی به اصل مقوله حمایت پرداخته شود
به گفته سخنگوی هیات مدیره خانه تئاتر امروز و آینده ما با خطر بزرگی مواجه است چون 5 ماه از سال گذشته و تا کنون هیچ روند و آینده ای در تئاتر نداریم و گویا بودجه ای که باید صرف خلاقیت امور نمایشی بشود، طبق شنیده ها فقط به مسائل اداری اختصاص یافته که این خطر بزرگی است.
این بازیگر و کارگردان تئاتر با اشاره به اینکه بیش از هر زمانی معیشت هنرمندان در خطر است، گفت: اداره کل هنرهای نمایشی در گام اول باید به حقوق گروه هایی که در حال حاضر ناچارند در سالن های غیراستاندارد و با نیمی از ظرفیت اجرا داشته باشند، بپردازد و حمایت سوبسید صندلی برای تمام صندلی ها اعمال کند. همچنین به جای شتابزدگی برای اقداماتی مانند جشنواره های متعدد تئاتری، تمام نهادهای سرمایه گذار این جشنواره ها را به تلاش برای حفظ سلامت جانی و معیشت هنرمندان سوق داده و بیشتر به سمت ارتزاق حیاتی هنرمندان پیش برود. تا امروز، امسال یکی از تلخ ترین زمان های ممکن برای تئاتری بوده که در این چند دهه با تمام شرایط ساخته است. لطفا امسال برای مسائل جانی هم که شده دست از کارهای تزئینی برداشته و به اصل مقوله حمایت بپردازند؛ نه حمایت از تئاتر که حمایت از جان هنرمندان تئاتر..
رحیمی در پایان صحبت هایش متذکر شد: هیات مدیره مرکزی خانه تئاتر در جلسات متعدد نسبت به این مقوله که تئاتری ها در تنگناهای شدید معیشتی قرار داشتند، جلساتی برگزار و آمادگی خود را برای هرگونه رویارویی و مذاکره اعلام کرده است.
کد خبر 4971734
آروین موذن زاده
به گزارش خبرگزاری فارس از رشت، مهدی پارسا طی یادداشتی که آن را در اختیار تحریریه فارس قرارداد نوشت: قانون ساماندهی مد و لباس در دوازدهم دی ماه سال 85 با 11 ماده و سه تبصره به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید و دستگاه هایی را مکلف کرد تا به اجرای این قانون بپردازند.
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت آموزش وپرورش، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، صداوسیما، وزارت صنایع، معادن و بازرگانی وقت که امروز تحت عنوان وزارت صمت فعالیت می کنند به همراه وزارت علوم تحقیقات و فناوری در این قانون شرح وظایفی دارند که انجام و اجرای آن در بحث قانون ساماندهی مد و لباس می توانست و می تواند امنیت و آرامش روانی جامعه را رقم بزند؛ اما آنچه امروز در جامعه قابل مشاهده است به نتیجه نرسیدن کامل برخی مواد این قانون است.
بر اساس ماده 5 این قانون، وزارت بازرگانی وقت مکلف شد برای دسترسی عمومی و حمایت از تولید و فروش پارچه ها و پوشاک منطبق با الگوهای ایرانی اسلامی نمایشگاه های عرضه فصلی مد و لباس و پوشاک برگزار نماید.
امروز مطالبه و درخواست بخش قابل توجهی از بانوان جامعه تهیه و خرید لباس هایی است که بافرهنگ ایرانی اسلامی ما تطابق داشته باشد. رجوع به فروشگاه ها و مراکز خریدوفروش پوشاک نشان می دهد که رواج مانتوهای جلوباز و شیشه ای نه تنها قرابتی بافرهنگ غنی ایرانی اسلامی ندارد بلکه زمینه را برای رواج پوشش های نامتعارف و آشنا بافرهنگ غربی در جامعه فراهم می کند.
شرایط عرضه مانتو در مراکز فروش به گونه ای است که در بسیاری موارد، خریدار محکوم به خرید مانتوهایی است که جلوباز و یا دارای آستین کوتاه بوده و وقتی معترض می شوند با ادله فراوانی توسط فروشندگان مواجه می شوند. طبق ماده 5 این قانون برپایی منظم و ضابطه مند نمایشگاه های عرضه فصلی مد لباس و پوشاک به فراموشی سپرده شده و به یک آرزو برای بانوانی مبدل گشته که در سودای یافتن آنچه در شأن نام و آوازه و شخصیت یک بانوی مسلمان ایرانی است در تلاش هستند. بر اساس این قانون باید یادآور شد که جایگاه طراحان و تولیدکنندگان لباس ایرانی اسلامی کجاست؟
برای حمایت از واحدها، فروشگاه ها و مراکز تولیدی این گونه لباس ها چه اقدامی انجام گرفت؟
بر اساس ماده 5 این قانون وزارت بازرگانی وقت مکلف شده بود تا عوارض گمرکی بر واردات تجاری پوشاک و پارچه های خارجی وضع نماید به نحوی که امکان رقابت برای تولیدکنندگان داخلی فراهم گردد. آیا واقعاً این گونه شد؟
وضعیت تولیدکنندگان پارچه، چادر، روسری و مقنعه به عنوان البسه مهم بانوان ایرانی در حوزه عفاف و حجاب چگونه است؟
در حال حاضر گردش مالی صنعت پوشاک به تنهایی در ایران بالای 50 هزار میلیارد تومان است که در صورت تزریق نقدینگی به این صنعت علاوه برافزایش وضعیت اشتغال و حمایت از تولید داخلی موجب خرسندی بانوان این سرزمین در تأمین پوشاک منطبق باحجاب و عفت اسلامی را فراهم می آورد. حمایت از تولیدکنندگان مد و لباس در ایران بر اساس فرهنگ ایرانی اسلامی نباید در حد شعار باشد بلکه باید جنبه عملیاتی پیدا کند، بایستی بسته های تشویقی برای تولیدکننده در نظر گرفته شود، در مباحث مالیاتی و بیمه نیز شرایط برای آن ها تسهیل شود.
بازار پوشاک ما مملو از لباس هایی است که در وهله نخست خریدار به صورت جبری آن را انتخاب می کند زیرا باب دل و مطلوب او نیست و در منظر دوم آن لباس هایی که باید انتخاب کند به قیمت گزافی تهیه می شود.
برگزاری نمایشگاه های مد و لباس می تواند در درازمدت سلیقه بازار مصرف را تغییر و به سمت الگوهای ایرانی و اسلامی عرضه شده در این نمایشگاه ها سوق دهد. مادامی که طرح های ایرانی اسلامی وارد بازار نشده و به مردم عرضه شود نمی توان انتظار داشت که ذائقه ها به این سمت تغییر پیدا کند.
دولت اسلامی باید از خود شروع کند و پوشش ایرانی اسلامی را به عنوان پوشش ملی و رسمی کشور معرفی نماید.
انتظار از نمایندگان مجلس یازدهم این است که بامطالعه مجدد قانون ساماندهی مد و لباس مصوب سال 85 نظارت بر حسن اجرای آن را در دستور کار قرار دهند تا مطالبات بخش عمده ای از جامعه اسلامی ما محقق شود.
رسانه های ما نیز باید این موضوع را از مسؤولین مطالبه کنند تا با نظارت دقیق بر اجرای این قانون، حمایت و تقویت کارگاه ها و مراکز تولیدی لباس های متناسب بافرهنگ ایرانی اسلامی زمینه را برای جهش در این حوزه مهیا کنند.
انتهای پیام/84008
پنجمین جلسه کمیته اقتصاد هنر با حضور صاحبان و مدیرانی از صنعت سینما، موسیقی، مد و لباس و بازی های رایانه ای در اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی تهران برگزار شد. این کمیته که ریاست آن را مهدی کرباسیان از مدیران باسابقه کشور برعهده دارد، با حضور اصحاب فرهنگ و هنر به بررسی مباحث اقتصادی در این حوزه و تحلیل تنگناها و هم فکری روی راهکارهایی برای بهبود وضعیت اقتصاد فرهنگ و هنر در کشور می پردازد.
در پنجمین جلسه این کمیته به موضوع مالکیت معنوی و حقوق مولف در فرهنگ و هنر پرداخته شد و فعالان صنعت هنر و فرهنگ با انتقاد از اینکه قانون مالکیت معنوی و حقوق ناشران روی آثار هنری در کشور رعایت نمی شود، پیرامون دستیابی به راه حل هایی برای رعایت حقوق مولف در این حوزه به گفت و گو نشستند.
محمدحسن کیانی، رئیس مرکز مالکیت معنوی قوه قضائیه، که در این جلسه حضور داشت توضیحاتی در خصوص نقش و جایگاه این قوه در اجرای قوانین مرتبط با حقوق مالکیت معنوی ارائه داد و با یادآوری اینکه متولی حفظ مالکیت معنوی در حوزه فرهنگ و هنر، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است، صاحبان آثار هنری را به مطالعه و بررسی آنچه که در ارتباط با قوانین مالکیت صنعتی در کشور صورت گرفته و به زعم وی منجر به سامان یابی حقوق مالکیت در بخش های مختلف صنعتی شده است، ارجاع داد و توصیه کرد که اقداماتی که در رابطه با پیاده سازی مالکیت صنعتی در کشور صورت گرفته را می توان به مالکیت معنوی تسری داد.
وی همچنین، به آمادگی مرکز مالکیت معنوی قوه قضائیه برای همکاری با اتاق تهران برای برگزاری دوره های آموزشی به صاحبان فرهنگ و هنر در راستای آگاهی یابی آنان از حقوق مولفان این بخش، اشاره کرد.
رئیس کمیته اقتصاد هنر اتاق تهران نیز با استقبال از پیشنهاد همکاری آموزشی میان اتاق تهران و قوه قضائیه، یادآوری کرد که مقدمات برپایی چنین رویدادهایی را با هیات رئیسه اتاق مطرح خواهد کرد.
مهدی کرباسیان همچنین به آمادگی ها برای برگزاری جشنواره کودک و نوجوان در اصفهان اشاره کرد و در این رابطه از همکاری اتاق بازرگانی اصفهان برای مشارکت در برپایی این رویداد فرهنگی خبر داد.
حراجی آنلاین و چهارساعته آثار هنری کریستیز با وجود بحران جهانی کرونا به فروش فراتر از انتظار بیش از 420 میلیون دلار دست یافت. در این حراجی آنلاین که ویژه آثار هنری امپرسیونیسم، مدرن، پس از جنگ و معاصر بود، در مجموع 80 اثر چوب حراج خورد. این حراجی برای نخستین بار به صورت همزمان در هنگ کنگ، پاریس، لندن و نیویورک برگزار شد و هر یک از این شعبه ها به نوبت بخشی از حراجی را به خود اختصاص دادند. حراجی آنلاین و چهارساعته آثار هنری کریستیز که روز جمعه (10 جولای) برگزار شد، بیش از 20 هزار نفر مخاطب آنلاین داشت و درنهایت 37 درصد آثار به خریداران آمریکایی رسید و 38 درصد آثار را خریدارانی از اروپا، خاورمیانه، روسیه و هند خریدند. 26 درصد از آثار نیز نصیب خریداران آسیایی شد.
در سه ماهه نخست سال جاری، 839 تک آهنگ از دفتر موسیقی مجوز دریافت کرده است که این تعداد در بهار سال گذشته 495 تک آهنگ بوده و افزایش حدود دوبرابری داشته است؛ یعنی به طور میانگین در هر روز، تقریبا 10 تک آهنگ، مجوز گرفته است. در سه ماهه بهار امسال همچنین 62 آلبوم و 44 نماهنگ نیز از دفتر موسیقی مجوز گرفته اند، درحالی که بهار سال گذشته 76 آلبوم و 48 نماهنگ با مجوز دفتر موسیقی منتشر شده بود.
کتاب فوبیا اثری تحلیلی فکری درباره موضوع فوبیا و ترس شدید از پدیده های طبیعی است که توسط ایوان وارد، تألیف و با ترجمه مرتضی منصف از سوی انتشارات سیب سرخ روانه بازار کتاب شده است. این نویسنده، سرپرست بخش آموزشی موزه فروید در لندن است و از کتاب های منتشرشده این نویسنده به جز فوبیا، می توان از کتاب ایده هایی در زمینه روانکاوی، مقدمه ای بر روانکاوی و... نام برد.
شهاب الدین حسین پور از انصراف اجرای نمایش زندگی گالیله خبر داد و با اشاره به اجرای این اثر در پاییز سال 1400 ابراز امیدواری کرد دولت، فکری به حال وضعیت اقتصادی هنرمندان تئاتر بکند.
شهاب الدین حسین پور کارگردان تئاتر درباره وضعیت اجرای نمایش زندگی گالیله به تئاتر آنلاین گفت: نمایش زندگی گالیله قرار بود بعد از سه سال در نوبت اجرا ماندن در تاریخ خرداد و تیر 1399 در سالن اصلی مجموعه تئاترشهر روی صحنه برود. از ابتدای آذرماه تمرینات نمایش را به شکل جدی در پلاتوی خصوصی و با هزینه شخصی آغاز کردیم که به دلیل بحران کرونا کار در نیمه اول اسفند تعطیل شد. ما برنامه ای 5 ماهه برای آماده سازی نمایش در نظر گرفته بودیم که با تعطیلی اجباری که پیش آمد تنها 45 درصد از نمایش آماده شده بود.
وی ادامه داد: با از سرگیری فعالیت های تئاتری، برای اجرای این اثر نمایشی مذاکراتی را با قادر آشنا مدیرکل هنرهای نمایشی، سعید اسدی رئیس تئاترشهر و حتی سیدعباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی داشتم و امیدوار بودم شرایطی فراهم شود تا این نمایش روی صحنه برود چون بیش از 100 نفر درگیر روی صحنه رفتن این نمایش بودند. در نهایت با توجه به تعداد زیاد بازیگران که نزدیک به 50 نفر هستند و هزینه هایی که این اثر دارد؛ برای اجرا شرایطی را پیشنهاد دادیم اما نتوانستیم به توافق برسیم از همین رو از اجرای نمایش در این مقطع زمانی انصراف دادم و با توجه به مذاکراتی که با قادر آشنا و سعید اسدی داشتم دوستان متعهد شدند که نمایش زندگی گالیله در پاییز 1400 روی صحنه برود.
حسین پور درباره شرایطی که برای اجرای این نمایش داشته است، توضیح داد: اولین شرطی که مطرح شد تامین هزینه 50 درصد از ظرفیت سالن بود که قرار نیست به دلیل رعایت پروتکل های بهداشتی بلیت فروشی شود چون من باید پاسخگوی زحمات و دستمزد بازیگران و عوامل نمایش باشم که این پیشنهاد با توجه به شرایط اقتصادی که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دارد، مقدور نبود. مساله مهم دیگر حفظ سلامتی گروه بود که از مسائل مالی مهم تر است. چون شادابی و سلامتی گروه و اینکه از لحاظ روحی نیز آزرده خاطر نباشند از اهمیت مهمی برخوردار است از همین رو با این حجم بازیگر ما باید فضای تمرین بزرگ تری از پلاتوهای تئاتر شهر در اختیار می داشتیم؛ فضایی مانند پلاتوی طبقه هفتم تالار وحدت چون در این نمایش چندین بازیگر کودک و نوجوان و هنرمندان پیشکسوت بازی می کنند بنابراین نیازمند فضای تمرین مناسب و بهداشتی با ابعاد و وسعت زیاد برای حفظ فاصله اجتماعی در تمرین هستیم.
وی افزود: از آنجا که تالار وحدت زیرمجموعه اداره کل هنرهای نمایشی نیست ما رایزنی هایی نیز با بنیاد رودکی برای در اختیار گرفتن پلاتو این مجموعه انجام دادیم اما در نهایت تنها 10 جلسه پلاتو در اختیار ما قرار می گرفت که البته این لطف دوستان را می رساند اما برای ما کافی نبود. از همین جهت من نمی توانستم سلامت گروهم را به خطر بیندازم و از طرف دیگر امنیت شغلی نداشته هنرمندانم را بیش از این تهدید کنم پس ترجیح دادم از اجرا انصراف بدهم.
کارگردان بیوه های غمگین سالار جنگ درباره تغییرات احتمالی در گروه بازیگران نمایش گفت: به هر حال تا سال آینده هرکدام از بازیگران و عوامل نمایش ممکن است به کارهای دیگری متعهد شوند بنابراین نمی توان انتظار داشت که در اجرای بعدی همه گروه را در اختیار داشته باشم و من هم نمی خواهم کسی را در تنگنا قرار دهم بنابراین در اجرای جدید با تغییرات احتمالی روبرو خواهیم بود که این امر به منزله آغاز یک پروسه تازه در نمایش و شروع تمرینات از صفر خواهد بود.
این کارگردان تئاتر یادآور شد: امیدوارم دولت فکری به حال بیکاری هنرمندان تئاتر بکند به عنوان نمونه در همین نمایش زندگی گالیله عوامل و بازیگران گروه هزینه زیادی در طول این چند ماه متقبل شدند و لازم است خسارتی که به آنها وارد شده جبران شود تا بتوانند دوباره فعالیتشان را از سر بگیرند. تمامی هنرمندان هنرهای نمایشی شرایط مشابهی دارند و آسیب دیده هستند چون نه حقوق بیکاری دارند و نه بیمه مناسبی . حتی اگر در این شرایط نمایش را هم به صحنه می بردیم چه تضمینی وجود داشت که تماشاگران در این وضعیت دلهره آور به تماشای اثر بنشینند.
وی در پایان صحبت هایش متذکر شد: به هر حال این ریسک وجود دارد که 50 درصد از ظرفیت سالن ها هم که اجازه بلیت فروشی دارند پر نشود که فکر می کنم تا پایان سال هم همین وضعیت بحرانی را داشته باشیم بنابراین دولت باید چاره جدی بیندیشد. مگر می شود هزاران هنرمند تئاتر در کشور یک سال تمام بدون کار و درآمد باشند با این شرایط چطور باید از پس هزینه های جاری خود بربیایند. اگر فکری برای این بحران اندیشیده نشود ریشه های نازک تئاتر که هنوز در خاک ریشه دارند از بین می رود و دیگر راه نجاتی وجود نخواهد داشت.
پایگاه بصیرت / نسیم اسدپور
در حال حاضر وضعیت محصولات عفاف و حجاب، مخصوصا چادر در بازار چطور است؟ الان حتی مانتوهایی که وجود دارد، طوری نیست که بتوان از آنها استفاده کرد .
ما آئین نامه خاصی نداریم؛ بنابراین همین که کسی چهارتا چرخ خیاطی داشته باشد، کفایت می کند و می تواند وارد حوزه تولید شود . این طور نیست که به او بگویند اینجا جمهوری اسلامی ایران است و بر اساس معیارهای این نظام و اسلام باید تولیدات داشته باشید؛ این آئین نامه را نداریم و اجازه می دهیم هر کسی هر چیزی را تولید کند و بعد می گوییم اینها چرا وارد بازار شده است و 15 روز مغازه طرف را می بندیم و در آن 15 روز مانتوهای خود را در جاهایی مانند مترو به فروش می رساند .
مانتوهای مبتذل و کوتاه با هزینه های پائین تر تولید می شوند؛ به علت اینکه پارچه کمتری مصرف می شود و بازار خوبی هم دارد؛ چون در شبکه های ماهواره ای و فضای مجازی تبلیغ و حمایت می شوند . در مقابلِ آن، وضعیت اقتصادی برای تولیدکنندگانی که مانتوهای عفیفانه و خوب تولید می کنند، اصلا مناسب نیست؛ زیرا مانتوهای عفیفانه هم شرایطی مانند چادر دارند، به خصوص که در حوزه مواد اولیه، تبلیغات، مالیات، بیمه و غیره هیچ گونه حمایتی از سوی مسئولان وجود ندارد .
موضوع چادر را مطرح کردید؟ قیمت چادر بسیار گران شده است و خانواده های متدین واقعا دچار مشکل هستند . الان بازار چادر چگونه است؟ یک چادر خوب چه قیمتی دارد؟
در خوشبینانه ترین حالت در حدود 700 تا 800 هزار تومان است .
چرا انقدر گران؟
وقتی کالایی تجاری باشد و به عنوان کالای غیرفرهنگی شناخته شود، این اتفاق رخ می دهد . امروزه بیش از 90 درصد از پارچه های چادر وارداتی است؛ بنابراین وقتی دلار یکباره از سه هزار تومان به 23 هزار تومان می رسد، طبیعی است که قیمت چندین برابر شود؛ یعنی امروز برای چادری که واقعا جنس مرغوبی داشته باشد، باید چندین برابر هزینه کرد . برخی دوستان می گویند چادر 250 هزار تومان است؛ بله هست، اما با کیفیتی بسیار پایین که اصلا در شأن بانوان ایرانی نیست .
اشاره کردید که چادر همچنان کالایی غیرفرهنگی است، اگر کالای فرهنگی دانسته شود، چه اتفاقی رخ می دهد؟
آن زمان به این کالا ارز تعلق می گیرد و همین موجب می شود قیمت 900 هزار تومان به 150 هزار یا 170 هزار تومان برسد و این قیمت برای چادر وزین و خوب است . پارچه های داخلی ما هم همین وضعیت را دارند و قیمت مناسبی ندارند . نسبت به قیمت مانتو، چادر داخلی گران تر است و این به نظر من منصفانه نیست؛ یعنی برای حجاب با این روش نمی توانیم کاری کنیم . اگر می خواهیم ترویج حجاب داشته باشیم، ابتدا باید مواد اولیه ارزان در اختیار تولیدکننده قرار گیرد، صداوسیما همکاری کند، سکوهای فروش داشته باشیم، فضای مجازی خوبی داشته باشیم؛ اما الان هیچ یک از این حمایت ها وجود ندارد . چهار ماه از کرونا می گذرد و اگر شما با تک تک تولیدکنندگان محصولات حجاب صحبت کنید، یک نفر از آنها حمایت نشده است . اصناف همه در ردیف وام، کمک مالیاتی و غیره قرار گرفتند؛ ولی یک نفر از این تولیدکنندگان چادر و محصولات عفاف مورد حمایت قرار نگرفته است .
باید به این حوزه یارانه تعلق بگیرد تا در مقابل تهاجمی که در حوزه پوشاک به ما شده است، تولیدکنندگان محصولات حجاب هم بتوانند مقابله کنند، بتوانند در میزان و تراز آنها که مانتوهای کوتاه، شیشه ای و غیره تولید می کنند، عرض اندام کنند؛ ولی متأسفانه نه تنها کمکی نمی شود، حتی چوب لای چرخ اینها می گذارند .
ما چادر را کالای فرهنگی می دانیم؛ چون رهبر انقلاب می فرمایند نماد یک بانوی ایرانی است؛ چراکه برای این چادر صدها هزار شهید دادیم، سال ها برای آن جنگیدیم . اما چرا وزیر ارشاد باید بگوید این کالا فرهنگی استفاده می شود، ولی فرهنگی نیست . این به چه معنی است؟ در واقع می توان گفت سیاست وزارت ارشاد سامان دهی پوشش های عفیفانه نیست .
چرا در داخل کشور چادر تولید نمی کنیم که این گونه محتاج واردات نباشیم؛ الان فقط یک کارخانه داریم، درست است؟
بله، کارخانه شهرکرد؛ محصولات این کارخانه از ابتدای سال تا الان سه بار افزایش قیمت داشته است . تولیدکننده هم مشکلات خاص خود را دارد . به عنوان یک کارخانه داخلی می گوید من دلار و یورو با قیمت 1800 تومان گرفتم و امروز با 26 هزار تومان باید یورو را پس بدهم . وقتی پارچه تولید می شود، دولت 9 درصد ارزش افزوده برای آن دریافت می کند و برای این کارخانه دار نمی صرفد . فضای کسب وکار در حوزه حجاب از نقطه صفر تا صد با مشکل مواجه است . من بارها این مسئله را بیان کردم، تا زمانی که برای تولید چادر مشکی و محصولات عفیفانه پول های قرض الحسنه ای وارد نکنیم و دولت وام های 6 درصد ندهد، همین وضعیت است .
الان شهرکرد چند درصد از نیاز داخلی را تأمین می کند؟
حدود 7 درصد و بقیه وارداتی است .
به عنوان رئیس انجمن عفاف و حجاب، اصلی ترین خواسته عملیاتی را که به بهتر شدن وضعیت حجاب و عفاف منجر شود، چه می دانید؟
این را بارها تقاضا کردم؛ بعد از 40 سال، فکر می کنم کسانی که امروز در مجلس هستند، باید درباره کالای فرهنگی حساب کردن چادر و قصوری که در این زمینه اتفاق افتاده است، چاره ای بیندیشند تا کالاهای عفاف و حجاب به عنوان محصولات فرهنگی شناخته شوند . اگر این اتفاق رخ دهد، تقریباً 50 درصد راه را رفته ایم . این هم می تواند تسهیلاتی را برای کارخانجات داخلی ایجاد کند، هم می تواند برای صنوف پارچه به ما کمک کند . مزیت هایی را برای تولیدکنندگان محصولات حجاب باید در نظر بگیریم؛ از جمله معافیت از مالیات، بحث بیمه، بحث اختصاص دادن وام های قرض الحسنه برای تولیدکنندگان محصولات حجاب؛ چون اینها کار جهادی می کنند .
امروز بخواهید طلا بخرید، مرکز طلا را می شناسید، اگر بخواهید مبل بخرید، می دانید مرکز آن کجاست، اگر بخواهید فرش بخرید از مرکز آن اطلاع دارید؛ اما آیا می توانید به جایی بروید که 50 درصد تولیدکنندگان محصولات حجاب، اعم از شال، روسری، چادر، مانتو و غیره را در خود جا داده باشد تا با قیمت مناسب محصولات را ارائه کنند؟ چرا این مرکز را در تهران نداریم؟ این را باید چه کسی ایجاد کند؟
کدام قسمت متولی این امر است؟
26 نهاد و سازمان متولی سامان دادن به بحث حجاب هستند؛ ولی هیچ یک وظیفه خود را انجام نمی دهند . اگر وظایف خود را انجام داده بودند، وضعیت چنین نبود . به جامعه فرهنگی و تولیدی کشور تسلیت می گویم، در این هفت، هشت سال به اندازه دو کارخانه حجاب شهرکرد ریزش در مصرف داشتیم و البته ناگفته نماند بسیاری مجبورند چادرهای قدیمی و کهنه خود را ترمیم و دوباره استفاده کنند .
به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا ؛پیش از این وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تصمیم گیری درباره برگزاری نمایشگاه کتاب تهران را به ستاد مقابله با کرونا واگذار و پیشنهاد برگزاری آن برای دوره زمانی مرداد تا مهر را مطرح کرده بود.پیش از این وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تصمیم گیری درباره برگزاری نمایشگاه کتاب تهران را به ستاد مقابله با کرونا واگذار و پیشنهاد برگزاری آن برای دوره زمانی مرداد تا مهر را مطرح کرده بود.
با توجه به اظهارات معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ممکن است نمایشگاه بین المللی کتاب تهران به صورت مجازی برگزار شود.
داوود دهخدا در ادامه گفت: فضای مجازی هم با شیوع کرونا تاثیر خود را بر این فضای رکودی گذاشت و عملا اتحادیه تهیه کنندگان فتوکپی را در یک حالت اغما فرو برد و دستشان را از هر تلاش و درآمدی کوتاه کرد. واتساپ و تلگرام هم به این فضای رکود دامن زد و عملا کاغذ را از سبد مصرف دانش آموزان و علم آموزان خارج کرد. خسارات ناشی از مشکلات متعدد در سال 98 کمر صنف را خم کرده بود و تنها به حیات ادامه می دادند که شیوع ویروس کرونا خود باعث نابودی و تعطیلی کامل برخی از واحدهای این صنف شد. دهخدا، رئیس اتحادیه تهیه کنندگان فتوکپی گفت: همه کالاهای مورد استفاده از این صنف از صفر تا صد کاملا وارداتی است، از زمان تحریم تاکنون صنف فتوکپی با بحران بسیار روبه رو است، شرایط واردات انواع لوازم، دستگاه ها و... همچنین موادی همچون تونر که نمی توان در طولانی مدت از آن نگهداری کرد، چون کاملا سفت، سخت و غیر قابل استفاده می شود. کاغذ برای اعضای این صنف مانند آرد است برای نانوایی. سال 98 به طور عجیبی با بحران گرانی و کمبود کاغذ روبه رو بوده ایم. وی در ادامه گفت: خسارات ناشی از معضلاتی که در فوق به آن اشاره شد، کمر صنف را در سال 98 شکست. صرفا عده ای فعال بودند و کارهای کوچکی مانده بود و با همین شرایط به حیات ادامه می دادند که شیوع ویروس کرونا باعث نابودی و تعطیلی کامل واحدهای صنفی برخی از اعضای صنف شد. تعطیلی مراکز فرهنگی از جمله دانشگاه ها مراکز فروش کتاب و نشریات، توسعه فضای مجازی و... باز شرایط را برای صنوف این اتحادیه هر لحظه سخت تر و حلقه کسب و کار را محدودتر کرد. تعطیلی و بیکاری از معضلات جامعه است که دولت باید برای آن راه چاره ای بیندیشد. در روزهایی که گذشت بارها با نامه نگاری یا حضوری، مشکلات را به گوش مسوولان رساندم؛ اما هیچ فایده ای نداشت و نشد که برای اصناف کاری کرد. دهخدا تاکید کرد: دولت برای درمان شرایط کرونایی باید انسانی و اخلاقی به صاحبان کسب و کار نگاه کند، همه اصناف به اداراتی چون دارایی و مالیات، پاسخگو هستند و انتظار می رود با آنها مدارا شود. دهخدا درباره چشم انداز پیش روی این اصناف گفت: مسائل مربوط به کرونا نامشخص است و می بینید که سازمان بهداشت جهانی هر روز یک حرف تازه ای می زند. متولی این امر اتاق اصناف است و ما در این مورد نمی توانیم کاری انجام دهیم. برای تهیه کاغذ هم ما باید دست به دامن نهاد دولتی وزارت ارشاد شویم.
لینک خبر : دنیای اقتصاد خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، مهناز مقدسی، دبیر انجمن صنفی کارگری ویراستاران شهر تهران: موضوع کشوری شدن انجمن های حوزۀ فرهنگ و هنر و رسانه در پی جلساتی مطرح شد که از تیرماه 1397، در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، با مدیریت آقای علی اصغر سیدآبادی، مشاور وزیر در امور برنامه ریزی، برگزار شد که هدف اول این جلسات، تدوین آیین نامه اجرایی بند ح ماده 92 قانون برنامه پنج ساله ششم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی، برای رفع مشکلات صنفی و شغلی اهالی فرهنگ و هنر بود.
دستاورد این جلسات، که بیش از 14 انجمن در آن حضور داشتند، تهیه دستنامه ای برای تعیین تعاریفی چون بیکاری و بیمه بیکاری اهالی فرهنگ و هنر و وظایف صنوف و حمایت های شغلی از آن ها بود.
در این میان، چون انجمن های شرکت کننده در این جلسات، مجوز فعالیت خود را از جاهای مختلفی گرفته بودند، مطرح شد که در زمینه فعالیت های صنفی و حمایت های شغلی با مشکلاتی مواجه اند و یک سازوکار مناسب که متناسب با فعالیت هایشان باشد وجود ندارد.
به همین علت در تعدادی از این جلسات نمایندگانی از سازمان هایی چون وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، صندوق اعتباری هنر، سازمان تأمین اجتماعی، وزارت صنایع، کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی برای مشورت حضور یافتند و در نهایت این توافق صورت گرفت که انجمن های حوزۀ فرهنگ و هنر و رسانه از نظر ماهیت به وزارت فرهنگ و ارشاد مرتبط اند و از نظر شغلی و صنفی به وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی وابسته اند،
بنابراین مناسب ترین راه این است که بین این دو وزراتخانه تعاملی صورت گیرد. نتیجه آن که در 3 شهریور 1398، تفاهم نامه ای بین وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی به امضا رسید و بعد از آن شیوه نامه تشکیل انجمن های فرهنگی و نحوه کشوری شدن آن ها به تصویب رسید و اطلاعیه آن در 13 خرداد 1399 منتشر شد.
با این اتفاق خجسته انجمن هایی مثل انجمن صنفی ویراستاران که پیش تر در وزارت کار تأسیس شدند، باید دست کم 200 عضو یا متقاضی عضویت در سراسر کشور داشته باشند و سپس باید گزارش هیات مدیره و اطلاعات اعضا را به کمیسیونِ تشکیل شده در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یا اداره کل سازمان های کارگری و کارفرمایی وزارت کار ارسال کنند.
مراحل بعد از آن، تدوین اساسنامه جدید و تشکیل مجمع برای تبدیل وضعیت از شهر یا استان به کشوری خواهد بود. عنوان انجمن از صنفی کارگری به انجمن صنفی سراسری ویراستاران ایران تغییر خواهد یافت. این دستاورد برای اهالی فرهنگ و هنر و رسانه بسیار ارزشمند است به چند علت: 1) عنوان کارگری و کارفرمایی که در مورد اهالی فرهنگ، هنر و رسانه نامناسب و دست کم بی ربط بود برداشته می شود؛ 2) با تشکیل انجمن های سراسری، فعالیت صنفی از یک شهر فراتر می رود و تمام کشور را در برمی گیرد و همکاری بین شهرها برای رسیدن به حمایت های صنفی قوی تر می شود و از دیگر شهرهای ایران نیز عضو خواهد پذیرفت و هر مزیتی برای انجمن های مستقر در تهران باشد برای همۀ شهرها هم خواهد بود؛ 3) تصمیم گیری های صنفی به خودِ صنوف محول می شود و راه برای قدرتمند شدن صنوف باز می شود؛ 4) مشکلات صنفی قابل پیگیری خواهد بود، چون مرکزی در دو وزارتخانه برای رفع مشکلات و همکاری بیشتر با صنوف تشکیل شده است.
انجمن ویراستاران مراحل اداری آن را، از زمان ابلاغ، پیگیری کرده و طی فراخوان عضویتی که در فضاهای مجازی منتشر شده در حال آماده کردن مدارک عضویت هاست. شرایط عضویت در انجمن: داشتن مدرکی مبنی بر اشتغال به شغل ویراستاری، مانند قرارداد یا حکم استخدامی یا تصویر صفحه حقوقی دو کتاب که نام ویراستار در آن درج شده باشد.
برای اهالی رسانه نیز گواهی یک سال اشتغال در نشریه یا مجله یا خبرگزاری با تأیید مدیرمسئول یا سردبیر خواهد بود. پرکردن و ارسال کاربرگه عضویت ارسال تصویر مدارک شناسایی (کارت ملی، عکس، آخرین مدرک تحصیلی) دبیرخانه انجمن نیز همه روزه با شماره 02188514614 پاسخگوی پرسش های متفاضیان خواهد بود.
خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، مهناز مقدسی، دبیر انجمن صنفی کارگری ویراستاران شهر تهران: موضوع کشوری شدن انجمن های حوزۀ فرهنگ و هنر و رسانه در پی جلساتی مطرح شد که از تیرماه 1397، در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، با مدیریت آقای علی اصغر سیدآبادی، مشاور وزیر در امور برنامه ریزی، برگزار شد که هدف اول این جلسات، تدوین آیین نامه اجرایی بند ح ماده 92 قانون برنامه پنج ساله ششم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی، برای رفع مشکلات صنفی و شغلی اهالی فرهنگ و هنر بود.
دستاورد این جلسات، که بیش از 14 انجمن در آن حضور داشتند، تهیه دستنامه ای برای تعیین تعاریفی چون بیکاری و بیمه بیکاری اهالی فرهنگ و هنر و وظایف صنوف و حمایت های شغلی از آن ها بود.
در این میان، چون انجمن های شرکت کننده در این جلسات، مجوز فعالیت خود را از جاهای مختلفی گرفته بودند، مطرح شد که در زمینه فعالیت های صنفی و حمایت های شغلی با مشکلاتی مواجه اند و یک سازوکار مناسب که متناسب با فعالیت هایشان باشد وجود ندارد.
به همین علت در تعدادی از این جلسات نمایندگانی از سازمان هایی چون وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، صندوق اعتباری هنر، سازمان تأمین اجتماعی، وزارت صنایع، کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی برای مشورت حضور یافتند و در نهایت این توافق صورت گرفت که انجمن های حوزۀ فرهنگ و هنر و رسانه از نظر ماهیت به وزارت فرهنگ و ارشاد مرتبط اند و از نظر شغلی و صنفی به وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی وابسته اند،
بنابراین مناسب ترین راه این است که بین این دو وزراتخانه تعاملی صورت گیرد. نتیجه آن که در 3 شهریور 1398، تفاهم نامه ای بین وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی به امضا رسید و بعد از آن شیوه نامه تشکیل انجمن های فرهنگی و نحوه کشوری شدن آن ها به تصویب رسید و اطلاعیه آن در 13 خرداد 1399 منتشر شد.
با این اتفاق خجسته انجمن هایی مثل انجمن صنفی ویراستاران که پیش تر در وزارت کار تأسیس شدند، باید دست کم 200 عضو یا متقاضی عضویت در سراسر کشور داشته باشند و سپس باید گزارش هیات مدیره و اطلاعات اعضا را به کمیسیونِ تشکیل شده در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یا اداره کل سازمان های کارگری و کارفرمایی وزارت کار ارسال کنند.
مراحل بعد از آن، تدوین اساسنامه جدید و تشکیل مجمع برای تبدیل وضعیت از شهر یا استان به کشوری خواهد بود. عنوان انجمن از صنفی کارگری به انجمن صنفی سراسری ویراستاران ایران تغییر خواهد یافت. این دستاورد برای اهالی فرهنگ و هنر و رسانه بسیار ارزشمند است به چند علت: 1) عنوان کارگری و کارفرمایی که در مورد اهالی فرهنگ، هنر و رسانه نامناسب و دست کم بی ربط بود برداشته می شود؛ 2) با تشکیل انجمن های سراسری، فعالیت صنفی از یک شهر فراتر می رود و تمام کشور را در برمی گیرد و همکاری بین شهرها برای رسیدن به حمایت های صنفی قوی تر می شود و از دیگر شهرهای ایران نیز عضو خواهد پذیرفت و هر مزیتی برای انجمن های مستقر در تهران باشد برای همۀ شهرها هم خواهد بود؛ 3) تصمیم گیری های صنفی به خودِ صنوف محول می شود و راه برای قدرتمند شدن صنوف باز می شود؛ 4) مشکلات صنفی قابل پیگیری خواهد بود، چون مرکزی در دو وزارتخانه برای رفع مشکلات و همکاری بیشتر با صنوف تشکیل شده است.
انجمن ویراستاران مراحل اداری آن را، از زمان ابلاغ، پیگیری کرده و طی فراخوان عضویتی که در فضاهای مجازی منتشر شده در حال آماده کردن مدارک عضویت هاست. شرایط عضویت در انجمن: داشتن مدرکی مبنی بر اشتغال به شغل ویراستاری، مانند قرارداد یا حکم استخدامی یا تصویر صفحه حقوقی دو کتاب که نام ویراستار در آن درج شده باشد.
برای اهالی رسانه نیز گواهی یک سال اشتغال در نشریه یا مجله یا خبرگزاری با تأیید مدیرمسئول یا سردبیر خواهد بود. پرکردن و ارسال کاربرگه عضویت ارسال تصویر مدارک شناسایی (کارت ملی، عکس، آخرین مدرک تحصیلی) دبیرخانه انجمن نیز همه روزه با شماره 02188514614 پاسخگوی پرسش های متفاضیان خواهد بود.
خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)،
خبرگزاری کتاب ایران
مهرداد طبرسی روزنامه نگار
چیزی به عنوان نمایشگاه کتاب تهران که شامل همه بخش ها باشد و ناشران به دور هم جمع شوند و مخاطبان از آن بازدید داشته باشند، برگزار نخواهد شد. سرانجام محسن جوادی در مقام رئیس نمایشگاه کتاب سکوت چندماهه خود را شکست و خبر قطعی برگزار نشدن نمایشگاه کتاب را اعلام کرد. خبر ظهر یکشنبه روی خروجی خبرگزاری تسنیم قرار گرفت و به سرعت در شبکه های اجتماعی دست به دست گشت. البته در شرایط فعلی خبر برگزارنشدن نمایشگاه کتاب دور از انتظار نبود و تقریبا همه اهالی کتاب و نشر منتظر اعلام رسمی خبر بودند، اما به نظر می رسد خبر کمی دیر اعلام شده و معاونت فرهنگی می توانست زودتر تکلیف نمایشگاه را تعیین کند.
در ماه های اخیر هربار که سخن از نمایشگاه کتاب می شد، مسئولان نمایشگاه کار را به بهبود شرایط شیوع کرونا و تصمیم ستاد ملی کرونا موکول می کردند. برگزاری طرح های جایگزین هم منوط به تعیین قطعی وضعیت نمایشگاه کتاب می شد.
محسن جوادی در بخش دیگر سخنان همواره کوتاه خود گفته است: برنامه های دیگری به عنوان جایگزین تدارک دیده خواهد شد که به زودی در این زمینه اطلاع رسانی خواهیم کرد. چند ماهی است که در معاونت فرهنگی همه چیز به آینده موکول می شود؛ برنامه ریزی هایی که قرار است در آینده برگزار شود و اطلاع رسانی هایی که قرار است در آینده صورت گیرد. از یک سو نهادهای اصلی برگزارکننده نمایشگاه کتاب مثل مؤسسه نمایشگاه های فرهنگی و فرایند طولانی و نامعلوم ادغام را طی می کنند، از سوی دیگر هر بار که یکی از مسئولان معاونت فرهنگی سخن گفته، هیچ برنامه روشنی ارائه نکرده است. حالا هم که معاون فرهنگی پس از مدت ها لب به سخن گشوده، به آینده ای که معلوم نیست، حواله داده است.
نمایشگاه کتاب 1399 مانده است و سرمایه هایی که ناشران در بهمن و اسفند به امید نمایشگاه فروردین هزینه کردند و انبوه کتاب هایی که در انبارها مانده. حالا نمایشگاه کتاب مانده و انبوه پرسش های بی پاسخ. آیا معاونت فرهنگی برنامه ای برای خرید کتاب از ناشران دارد؟ آیا جایگزین نمایشگاه کتاب چیزی شبیه طرح های تخفیف فصلی است؟ آیا نشست های نمایشگاه کتاب در شبکه های اجتماعی برگزار می شود؟ فروش کتاب های خارجی چه وضعیتی خواهد داشت و مؤسسات و کتابخانه های عمومی و دانشگاهی چگونه می توانند از نمایشگاه استفاده کنند؟ دوستداران کتاب چگونه باید با قیمت های تازه ای که در شلوغی های کرونایی چندبرابر شده، کنار بیایند؟
همه این پرسش ها در شرایطی مطرح می شود که حال و روز نشر پیش از این نیز چندان مساعد نبوده و شیوع ویروس کرونا حال نامساعد نشر را مضاعف کرده است. مهم تر از همه اینکه، به جز طرح تخفیف بهارانه، آنچه تاکنون کتابفروشان و ناشران را سرپا نگه داشته، همت و خلاقیت خودشان بوده است.
این پرسش ها تا اطلاع ثانوی پاسخی نخواهد یافت. تا زمانی که بار دیگر معاون فرهنگی یا یکی از مسئولان معاونت دوباره لب به سخن بگشاید و به یک یا چندتا از این پرسش ها پاسخ دهد. نظیر همین پرسش ها را می توان از حالا برای نمایشگاه1400 هم مطرح کرد.
رسول ملاحسنی در گفت وگو با خبرگزاری میزان پیرامون سرانه مطالعه کتاب در کشور گفت: دلایل متعددی باعث شده که مردم کمتر به مطالعه بپردازند، یکی از این عوامل افزایش قیمت کتاب و خارج شدن آن از سبد خانواده است، برای رفع این معضل باید رویکرد های تاثیر گذار را در نظر گرفت، زیرا اکنون به دلیل تامین معیشت خانواده ها، کالا یی همانند کتاب از اولویت خارج شده است.
وی عدم حمایت از تولید کتاب را مورد بررسی قرار داد و بیان کرد: حمایت در حوزه چاپ و تولید کتاب نیازمند بررسی است، اگر قرار است مسئولان راه را برای تسهیل خرید کتاب و ارزان شدن این کالای فرهنگی فراهم کنند باید به دنبال حل مشکل بخش چاپ و نشر باشند تا قیمت تمام شده کتاب کاهش یابد و کتاب آسان و با قیمت کمی در دسترس قرار بگیرد.
بیشتر بخوانید: برای مطالعه معرفی آخرین کتب منتشر شده اینجا کلیک کنید
ملاحسنی تاثیر فضای مجازی را در زندگی روزمره افراد جامعه مورد بررسی قرار داد و تاکید کرد: فضای مجازی تاثیر بسیار بزرگی بر زندگی افراد جامعه داشته است، اما باید توجه داشت که این فضا نباید در سرانه مطالعه افراد تاثیر می گذاشت و یا سایر فعالیت ها را تحت تاثیر قرار می داد، نبود فرهنگ و برنامه برای استفاده از تکنولوژی و فضای مجازی عاملی اثر گذار بر اولویت ها و برنامه زندگی افراد شده است.
این نویسنده کتاب آفت های مطالعه در بین نسل جوان را مورد بررسی قرار داد و افزود: شیوه مطالعه این روز ها بین جامعه جوان تحول بسیاری پیدا کرده است، آن ها مشتاق محتوا های کوتاه هستند بدین ترتیب نباید انتظار داشت اطلاعات ارزشمند و عمیقی را دریافت کنند، این شیوه از کسب اطلاعات بسیار محدود بود و نمی تواند رویکرد موفقی با خود به همراه داشته باشد در عین حال ذهن افراد را نیز به سطحی نگری و کم دقتی متمایل می کند، این یک نوع آسیب است که در دراز مدت خود را نشان می دهد و حرکتی خزنده در سطح جامعه ایجاد کرده است.
ملاحسنی به مقایسه کتاب و اطلاعات ارائه شده در فضای مجازی اشاره و تصریح کرد: دنیای امروز ما دنیای بمباران اطلاعات نامگذاری شده است، زیرا حجم اطلاعاتی که در فضای مجازی به انتشار گذاشته می شود بسیار زیاد و در عین حال متنوع است این در حالی است در گذشته افراد وقتی رمانی را می خوانند بار ها به آن فکر می کردند و ابعاد مختلف آن را مورد بررسی قرار می دادند گاهی با داستان ها زندگی می کردند این امر بسیار مهم و تاثیر گذار بر ذهن آن ها بود افرادی خلاقتر را تربیت می کرد.
وی به توسعه نشریات الکترونیک اشاره و بیان کرد: نشریات الکترونیک بُعد دیگری از مطالعه را در پیش روی افراد قرار می دهند البته این امر بر گرفته از تکنولوژی است، اما می تواند کارکرد ها ی مثبت بسیاری را برای جامعه در بر داشته باشد.
این نویسنده کتاب فعالیت ناشران در فضای مجازی را مطرح و ابراز کرد: ناشران هم اکنون می دانند که برای ادامه بقا و نزدیکی به مخاطب باید به روز بوده و در فضای مجازی تولیدات خود را به مخاطبان عرضه کنند. این امر باعث تبلیغات بیشتر برای معرفی کتاب ها محسوب شده و در عین حال امکانات قابل توجهی را برای مخاطبان فراهم می کند، ایجاد غرفه های مجازی از سوی ناشران کارکردی خوب محسوب می شود.
وی پیرامون اهمیت برگزاری نمایشگاه کتاب تهران ابراز کرد: نمایشگاه بین الملل کتاب تهران اثرات مثبت و منفی در خود دارد، اما تاثیر مثبت آن زیاد است، اقتصاد کتاب همچنین فروش ناشران وابستگی شدیدی به برگزاری این رویداد بزرگ فرهنگی دارد در عین حال معرفی کتاب ها و رونمایی های بسیار در طول این نمایشگاه رخ می دهد که تبلیغات بسیار خوبی برای کتاب ها به دنبال دارد، البته نباید منکر کارکرد ها منفی نمایشگاه شد، اما مزایای نمایشگاه به معایب آن برتری دارد.
ملاحسنی برگزاری نمایشگاه کتاب را در سایه پروتکل های بهداشتی در ایام کرونا را مهم دانست و خاطر نشان کرد: برگزاری نمایشگاه علاوه بر تاثیر در چرخه اقتصادی کتاب زمانی مناسب برای یادآوری ارزش کتاب و کتابخوانی است، البته در شرایط فعلی عملا شریط برگزاری نمایشگاه مهیا نیست، ولی با کاهش این بیماری در طول سال و تدبیر و تدوین پروتکل های لازم می توان شرایط را برای برگزاری نمایشگاه فراهم کرد.
انتهای پیام/
مهدی رضایی نویسنده و مدرس داستان نویسی، در گفت و گو با خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان ، درباره نبود داستان نویس و رمان شاخص در کشور گفت: رمان های خوب در کشورمان نوشته می شود و مخاطبان خاص خود را دارند. کسانی که نمی توانند اثری خلق کنند و کسانی که تعداد بالای انتشار آثار ضعیف در این حوزه را می بینند، می گویند رمان خوب در کشور نداریم.
او افزود: کتاب های ترجمه شده از فیلتری به نام مترجم رد می شوند؛ در حالی که چنین فیلتری برای انتشار کتاب های تألیفی وجود ندارد. برای همین برخی آثار ترجمه شده را بهتر از آثار تالیفی می دانند. بدون شک در غرب یکسری حمایت ها از نویسنده می شود که رمان های خوب به رشته تحریر درمی آید. نویسندگان ایرانی چیزی از نویسندگان غربی کم ندارند.
این نویسنده ادامه داد: گاهی اظهارنظر هایی درباره رمان می شود که انسان از شنیدن آن ها تعجب می کند؛ از جمله اینکه برخی می گویند ما رمان و داستان کوتاه در کشور نداریم. درصورتی که بهترین رمان ها و داستان های کوتاه را داریم. اگر بخواهند صد داستان کوتاه برتر را معرفی کنند، بی شک نام داستان های ایرانی در بین این صد داستان دیده خواهد شد. متاسفانه همیشه می خواهیم خودمان را سرکوب کنیم.
این مدرس داستان نویسی بیان کرد: بدون شک مشکلاتی در زمینه رمان نویسی در کشور وجود دارد. در آمریکا هم که میزان انتشار کتاب سه تا چهار برابر ایران است، رمان های ضعیف فراوانی منتشر می شود. ولی سیستم و صنعت نشر آمریکا باعث می شود برخی کتاب ها در این کشور دیده شوند و سر و صدا به پا کنند. اگر به همان اندازه از کتاب نویسندگان ایرانی حمایت شود، کتاب آن ها هم می تواند پرفروش باشد.
بیشتر بخوانید
رضایی تصریح کرد: نشر ما مانند صنعت سینمای ما که در آن میلیارد ها تومان پول جابه جا می شود، هنوز به صنعت تبدیل نشده است و چیزی به نام صنعت نشر در کشورمان وجود ندارد. صنعت نشر ما هنوز به صورت سنتی کار خود را ادامه می دهد. ناشران ما خانواده اند و آثار خاصی را منتشر می کنند. اگر آثار شاخص کشور در حوزه رمان بدون چشمداشتی معرفی شوند، رمان های شاخص کشور معرفی شوند.
او ادامه داد: رمان نویس خوب و حرفه ای کار خودش را انجام می دهد؛ اما رمان نویس بد با شو و تبلیغات خاص اثرش را می فروشد. با اینکه همه کسانی که کتابش را مطالعه کردند، به ضعیف بودن اثرش اعتراف می کنند و می گویند رمان بدی است.
انتهای پیام/
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو، طبق برنامه هرساله و پیش بینی شده سی و سومین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران قرار بود، اوایل اردیبهشت ماه امسال در مصلی تهران برگزار شود اما ویروس کرونا به عنوان مهمان ناخوانده این روزهای کشورمان جلوی برگزاری بزرگترین رویداد فرهنگی، هنری کشور را گرفت تا یک خلاء بزرگ برای اهالی نشر و علاقه مندان کتاب و کتاب خوانی بوجود آورد که در این میان برخی ها طی چند ماه گذشته پیشنهاد برگزاری نمایشگاه کتاب تهران بصورت مجازی را مطرح کرده اند که این موضوع با توجه به صرفه جویی در هزینه برپایی فیزیکی نمایشگاه کتاب تهران پیشنهاد معقولی محسوب میشود.
اما اوایل اردیبهشت ماه امسال بود که برخی رسانه های رسمی کشور و همچنین شبکه های صداوسیما، خبری با عنوان " عدم برپایی نمایشگاه کتاب تهران در سال 99" منتشر کردند که این خبر حکایت از عدم قطعی برپا نشدن نمایشگاه کتاب تهران در سال 99 دارد اما ایوب دهقانکار، دبیر شورای سیاست گذاری سی و سومین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران که همزمان به عنوان مشاور اجرایی معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و همچنین رئیس موسسه نمایشگاه های فرهنگی ایران مشغول به فعالیت است در واکنش به این موضوع به خبرنگار فرهنگی خبرگزاری دانشجو گفته بود، تاکنون هیچ تصمیم نهایی برای عدم برپایی نمایشگاه کتاب تهران در سال 99 اتخاذ نشده است و قرار بر این شد تا یک هفته آینده در این باره تصمیم گیری شود .
اما این اتفاق پس از گذشت یک هفته رخ نداد و دهقانکار در گفتگو با دانشجو درباره این مسئله گفت: قرار بر این شد بعد از عید فطر در جلسه ای با حضور تمامی اعضای شورای سیاستگذاری نمایشگاه کتاب تهران و با دعوت از آقای جهانپور(سخنگوی ستاد ملی مبارزه با کرونا) درباره سرنوشت نمایشگاه کتاب تهران در سال 99 تصمیم گیری شود.
اول هفته ای که هنوز نرسیده!
اما عید فطر هم فرا رسید و خبری از سرنوشت نمایشگاه کتاب تهران نشد و ایوب دهقانکار مجددا در گفتگویی مجدد با دانشجو از تعویق یک هفته ای برپایی جلسه سرنوشت ساز خبر داد اما باز هم پس از گذشت یک هفته از عید سعید فطر هیچ اتفاقی رخ نداد تا اینکه دبیر شورای سیاست گذاری سی و سومین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران در جدیدترین اظهارنظرش به دانشجو گفته بود، متاسفانه به خاطر برخی ناهماهنگی ها این جلسه هنوز برگزار نشده است و از سویی دیگر اعضای محترم ستاد ملی مبارزه با کرونا طی چند وقت اخیر به شدت درگیر اوضاع مربوط به کرونا بودند و شرایط لازم برای برپایی جلسه مشترک با اعضای شورای سیاستگذاری نمایشگاه کتاب تهران را نداشتند، بطور حتم تا پایان خردادماه با برپایی این جلسه با حضور دوستان ستاد ملی مبارزه با کرونا درباره سرنوشت نمایشگاه کتاب به جمع بندی میرسیم و بلافاصله اطلاع رسانی خواهیم کرد.
اما خردادماه هم به پایان رسید و باز هم خبری از تعیین سرنوشت برپایی نمایشگاه کتاب تهران نشد تا اینکه روز گذشته ایوب دهقانکار در گفتگو با رادیو گفتگو در پاسخ به سوالی درباره پیش بینی ها برای برگزاری نمایشگاه کتاب تهران در سال جاری هم پاسخ روشن و شفافی نداد و گفت: تلاش داریم نمایشگاه مجازی برپا شود و از تجربیات تیم فنی برای شکل گیری این رویداد مجازی بهره برده ایم. در سال 99 حتما یک نمایشگاه مجازی خواهیم داشت اما این رویداد جایگزین نمایشگاه کتاب تهران نخواهد بود.
یکی از نکات قابل تامل جدیدترین اظهار نظر دهقانکار درباره نمایشگاه کتاب تهران به پافشاری و اصرار عجیب وی به احتمال برپایی نمایشگاه در سال 99 است، این مسئول وزارت ارشاد در حالی نسبت به این مسئله پافشاری میکند که از اعلام شرایط برپایی این نمایشگاه در ایام کرونا و همچنین تاریخ های پیشنهادی حرفی به میان نمی آورد.
از سویی دیگر چند وقتی است طبق اعلام نظر رسمی مسئولین وزارت بهداشت و درمان حداقل تا پایان سال ویروس کرونا میهمان اجباری مردم کشور خواهد بود و مهیا نبودن شرایط برپایی نمایشگاه کتاب تهران تا پایان سال 99 تا حدودی برای اغلب کارشناسان درمانی محتمل است و از سوی دیگر با توجه به فضای باز مصلی تهران امکان برپایی نمایشگاه در فصل های پاییز و زمستان وجود ندارد و چندین دلیل دیگر اینکه که امکان برپایی نمایشگاه کتاب تهران در سال 99 را به کمترین شانس ممکن میرساند.
پشت پرده مبهم نگه داشتن سرنوشت نمایشگاه
اما نکته جالب توجه اینجاست که علی رغم همه موارد و موانعی که مطرح شد، مسئولین وزارت ارشاد جه اصرار عجیبی دارند که همچنان سرنوشت برپایی این نمایشگاه را مبهم اعلام کنند تا با این مسئله همچنان بسیباری از ناشران و فعالان حوزه نشر را بلاتکلیف و سردرگم نگه میدارد، حال بماند عده ای معتقدند که خود مسئولین وزارت ارشاد هم با توجه به شرایط کرونایی قصد برپایی نمایشگاه را ندارند زیرا به لحاظ بهداشتی و ساختاری امکانش تا پایان سال فراهم نخواهد شد و صرفا به علت اینکه بودجه برپایی نمایشگاه کتاب را در حمایت از حوزه نشر هزینه نکنند، تا آنجا که میتوانند با خرید زمان سرنوشت نمایشگاه را مبهم نگه می دارند که البته این موضوع صرفا یک پیش فرض و ذهنیت است که با توجه به تعلل غیرعادی مئسولین نمایشگاه کتاب برای برخی ناشران بوجود آمده است که باید منتظر روزهای آتی ماند تا ببینیم موضع نهایی و رسمی وزارت ارشاد در خصوص نمایشگاه کتاب 99 چه خواهد بود.
ابهام پشت ابهام
اما محسن جوادی، معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در گفتگوی جدید با تسنیم با کلی گویی تا حدودی به ابهامات سرونشت بودجه نمایشگاه کتاب اضافه کرده است و گفت: چیزی به عنوان نمایشگاه کتاب تهران که شامل همه بخش ها باشد و ناشران به دور هم جمع شوند و مخاطبان از آن بازدید داشته باشند، برگزار نخواهد شد، برنامه های دیگری به عنوان جایگزین تدارک دیده خواهد شد که به زودی در این زمینه اطلاع رسانی خواهیم کرد.
اما در پایان ذکر این نکته خالی از لطف نیست که همین که مسئولین نمایشگاه کتاب تهران در نهایت پس از ماه ها به برپای یک نمایشگاه کتاب مجازی رضایت دادند خودش نکته مهم و قابل اعتنایی است و شاید بهتر بود با اعلام اینکه این نمایشگاه مجازی جایگزین نمایشگاه کتاب تهران نیست از اهمیت برپایی این نمایشگاه مجازی نمی کاستند.
آزاده نظر بلند، معاون کتاب و فرهنگ موسسه فراگیر معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در گفت وگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، درباره برگزاری نخستین نمایشگاه مجازی بین المللی کتاب تهران، بیان کرد: با توجه به اینکه برگزاری سی و سومین دوره نمایشگاه بین المللی کتاب تهران از نظر زمان و شیوه آن، به دلیل شیوع ویروس کرونا وضعیت نامشخصی دارد، موضوع برگزاری نخستین نمایشگاه کتاب مجازی از سوی مدیر عامل موسسه فراگیر معاونت امور فرهنگی طرح شده است.
وی با اشاره به رایزنی های و مطالعات قبلی در این زمینه، توضیح داد: شرکت های متعددی با این قابلیت فعالیت می کنند. علاوه براین؛ نخستین نمایشگاه مجازی کتاب تهران قرار نیست فقط موقعیت فروش کتاب را ایجاد کند. برگزاری نشست ها و حتی مکان سازی برای نمایش تبلیغات نیز در نمایشگاه مجازی درنظر گرفته شده؛ بنابراین نمایشگاه مجازی شامل همه بخش های نمایشگاه و جامع الشرایط است.
نظر بلند افزود: نمایشگاه مجازی قرار است در بخش های فروش، برگزاری نشست های نمایشگاهی و هرآنچه در نمایشگاه واقعی برقرار بوده، برنامه ریزی شود. هنوز درباره اینکه فروش نمایشگاه مجازی کوتاه و یا بلند مدت باشد تصمیم گیری نشده است. در مرحله بررسی زیر ساختی، نرم افزاری و فناوری این طرح هستیم تا از میان پلتفرم ها و بهترین روش های موجود، یکی انتخاب شود.
معاون کتاب و فرهنگ موسسه فراگیر، بیان کرد: نمایشگاه مجازی کتاب تهران دارای دو فاز مطالعاتی و همچنین بررسی قابلیت اجرا است. در این جریان باید شرایط تخصیص فضا به ناشران، زیرساخت های فنی و همچنین دستگاه های مورد استفاده از سوی کاربران و مباحث دیگر در نظر گرفته شود. نمایشگاه مجازی، باید قابلیت پیاده سازی، استفاده به بهترین شکل و بهینه ترین حالت ممکن را داشته باشد.
نظر بلند درباره زمان برگزاری نخستین نمایشگاه کتاب تهران، بیان کرد: فوریتی در برگزاری نمایشگاه مجازی کتاب نیست اما قرار براین است تا پایان سال نمایشگاه برگزار شود. به نظر می رسد فاز اجرایی، نیمه دوم سال خواهد بود؛ البته ترجیح وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تعیین و تکلیف نمایشگاه فیزیکی است. مباحث مختلفی وجود دارد؛ از جمله اینکه نمایشگاه مجازی به طور مستقل و یا در کنار نمایشگاه بین المللی کتاب تهران باشد.
وی تاکید کرد: در هر صورت باید تکلیف نمایشگاه مشخص شود اما هر دو گزینه یعنی نمایشگاه مجازی در کنار نمایشگاه واقعی و یا به جای آن وجود دارد.
آزاده نظر بلند، معاون کتاب و فرهنگ موسسه فراگیر معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در گفت وگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، درباره برگزاری نخستین نمایشگاه مجازی بین المللی کتاب تهران، بیان کرد: با توجه به اینکه برگزاری سی و سومین دوره نمایشگاه بین المللی کتاب تهران از نظر زمان و شیوه آن، به دلیل شیوع ویروس کرونا وضعیت نامشخصی دارد، موضوع برگزاری نخستین نمایشگاه کتاب مجازی از سوی مدیر عامل موسسه فراگیر معاونت امور فرهنگی طرح شده است.
وی با اشاره به رایزنی های و مطالعات قبلی در این زمینه، توضیح داد: شرکت های متعددی با این قابلیت فعالیت می کنند. علاوه براین؛ نخستین نمایشگاه مجازی کتاب تهران قرار نیست فقط موقعیت فروش کتاب را ایجاد کند. برگزاری نشست ها و حتی مکان سازی برای نمایش تبلیغات نیز در نمایشگاه مجازی درنظر گرفته شده؛ بنابراین نمایشگاه مجازی شامل همه بخش های نمایشگاه و جامع الشرایط است.
نظر بلند افزود: نمایشگاه مجازی قرار است در بخش های فروش، برگزاری نشست های نمایشگاهی و هرآنچه در نمایشگاه واقعی برقرار بوده، برنامه ریزی شود. هنوز درباره اینکه فروش نمایشگاه مجازی کوتاه و یا بلند مدت باشد تصمیم گیری نشده است. در مرحله بررسی زیر ساختی، نرم افزاری و فناوری این طرح هستیم تا از میان پلتفرم ها و بهترین روش های موجود، یکی انتخاب شود.
معاون کتاب و فرهنگ موسسه فراگیر، بیان کرد: نمایشگاه مجازی کتاب تهران دارای دو فاز مطالعاتی و همچنین بررسی قابلیت اجرا است. در این جریان باید شرایط تخصیص فضا به ناشران، زیرساخت های فنی و همچنین دستگاه های مورد استفاده از سوی کاربران و مباحث دیگر در نظر گرفته شود. نمایشگاه مجازی، باید قابلیت پیاده سازی، استفاده به بهترین شکل و بهینه ترین حالت ممکن را داشته باشد.
نظر بلند درباره زمان برگزاری نخستین نمایشگاه کتاب تهران، بیان کرد: فوریتی در برگزاری نمایشگاه مجازی کتاب نیست اما قرار براین است تا پایان سال نمایشگاه برگزار شود. به نظر می رسد فاز اجرایی، نیمه دوم سال خواهد بود؛ البته ترجیح وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تعیین و تکلیف نمایشگاه فیزیکی است. مباحث مختلفی وجود دارد؛ از جمله اینکه نمایشگاه مجازی به طور مستقل و یا در کنار نمایشگاه بین المللی کتاب تهران باشد.
وی تاکید کرد: در هر صورت باید تکلیف نمایشگاه مشخص شود اما هر دو گزینه یعنی نمایشگاه مجازی در کنار نمایشگاه واقعی و یا به جای آن وجود دارد.
خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)،
خبرگزاری کتاب ایران
مهدی افشار مترجم، در گفت و گو با خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان ، درباره تأثیر انتشار رمان های خارجی زرد در استقبال مردم از کتاب های تألیفی گفت: انتشار رمان های زرد خارجی باعث نمی شود کتاب های تألیفی دیده نشوند. اگر اثری در قلمرو رمان خوب یا مورد پسند مردم باشد، با استقبال آن ها مواجه خواهد شد.
بیشتربخوانید:
او افزود: اینکه به اثری کتاب زرد می گویند یا نام های دیگری از این دست برای طبقه بندی کتاب ها می گذارند، برایم پذیرفتنی نیست. طبقات مختلف اجتماعی کتاب های متفاوتی می خوانند. مردم طبقه متوسط برای مطالعه، رمان هایی مانند بینوایان یا آثار ارنست همینگوی را انتخاب می کنند. اگر رمانی به نیاز های روانی مردم پاسخ بدهد و جذابیت لازم را داشته باشد، با استقبال مخاطب روبرو می شود.
افشار بیان کرد: گاه برخی رمان های ایرانی به چاپ هجدهم، نوزدهم و بیستم می رسد. رمان باید بتواند نیاز های عاطفی افراد را برانگیزد؛ آن هم در این دوره وانفسا که مشکلات اقتصادی به مردم فشار آورده و جایگاه کتاب در سبد خرید مردم بسیار کمرنگ شده است.
او ادامه داد: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید شرایطی را فراهم کند تا کتاب به دست خانواده هایی برسد که تنها تلویزیون تماشا می کنند. با برگزاری مسابقات کتابخوانی و کار های تشویقی دیگر می توان تعادل و تعامل میان رسانه مکتوب و رسانه تصویری ایجاد کرد. کتاب جایگاه خود را نزد افرادی که اهل کتاب هستند، پیدا می کند.
انتهای پیام/
این داستان نویس که با رمان آتون نامه در بخش داستان بزرگسال هجدهمین جشنواره قلم زرین برگزیده شده است، در گفت وگو با ایسنا، درباره وضعیت ادبیات داستانی در سال های اخیر اظهار کرد: در این زمینه باید به دو نکته دقت کرد؛ نخست این که آیا داستان ایرانی کیفیت دارد یا خیر؟ باید بگویم که اتفاقا داستان ایرانی در این سال ها رشد خیلی خوبی داشته و از لحاظ کیفی داستان های خیلی خوب، متنوع و با ایده ها و تکنیک های مختلفی نوشته شده است. اما نکته دیگر این است که آیا داستان ایرانی به خوبی به مخاطبان معرفی می شود یا خیر؟ باید بگویم خیر. سلسله عوامل متعددی وجود دارد که داستان ایرانی به مخاطب ایرانی خوب معرفی نشود.
او سپس با بررسی عواملی که باعث خوب معرفی نشدن داستان ایرانی می شود گفت: اولین عامل به این برمی گردد که شکل کنونی داستان ایرانی عمر زیادی ندارد. ما از گذشته ادبیات کهن، تعلیمی، عرفانی و ادبیات قصه گویی و ... داشتیم، شعرهای شاعران اکثرا روایت داشتند و شاعران از روایت گری در سرودن شعرهای شان استفاده می کردند و در واقع قصه می گفتند که نمونه مشهور آن نظامی گنجوی است.
حاجی علیان با بیان این که روایت گری یکی از عناصر بنیادین ادبیات ایران از گذشته تا به امروز بوده است اظهار کرد: اما این شکل نوین داستان که می توان گفت به شکل غربی است، از جنبش مشروطه به بعد شکل گرفته، فراز و فرود داشته تا این که به اواخر دهه 90 رسیده است، زیبایی و جذابیت روایت دهه به دهه در آن ارتقا دارد و سال به سال بیشتر می شود. اما اولین عاملی که بر معرفی آن تاثیر منفی دارد این است که چون یک هنر غربی است و از ترجمه به آن رسیده ایم، آثار ترجمه همیشه جایگاه ویژه ای دارند، البته ترجمه ها خیلی هم مفید و کاربردی بوده اند، چون ادبیات نوین را از ترجمه داشته ایم، اما به این واسطه همیشه رویکرد به آثار خارجی در ذهن ما ایرانی ها ریشه دارد و الان هم به آن بیشتر پرداخته می شود.
او افزود: برخورد ناشران، فعالان فرهنگی و حتی نویسندگان در حوزه نظارت بر چاپ و نشر باعث تشدید این مسئله می شود، یعنی این که می گوییم همه داستان های ایرانی سانسور می شود و چیزی برای گفتن نمی ماند، باعث می شود مخاطب ایرانی نسبت به داستان ایرانی دلسرد شود و بگوید وقتی خودشان می گویند چیزی نمی ماند پس هیچ چیز نیست، برویم همان خارجی ها را بخوانیم که همه چیز را راحت می گویند.
این داستان نویس همچنین به تاثیر رعایت نکردن کپی رایت بر معرفی نشدن داستان ایرانی اشاره و بیان کرد: چون ما هنوز قوانین کپی رایت را نپذیرفته ایم و محدودیتی در ترجمه و انتشار آثار خارجی نداریم، ناشران کتابی را که در 10 کشور دیگر محبوب شده، منتشر می کنند و مردم هم می خواهند آن را بخوانند تا بدانند این کتاب که این قدر محبوب شده، چیست. از طرفی داستان ایرانی خیلی ضعیف ترجمه شده و دیگران داستان ایرانی را خیلی کم می شناسند. البته کارهایی که خوب ترجمه شده با اقبال روبه رو شده است، اما در حالت کلی داستان ایرانی را در خارج از کشور خیلی خوب نمی شناسند. در جامعه ایرانی هم به واسطه سلسله عوامل زیادی از جمله مشکلات نشر، مشکلات کاغذ و بروکراسی هایی که وجود دارد، و علاقه مندی کم کمپانی های نشر به برخورد درست با یک کتاب باعث می شود داستان ایرانی آن طور که شایسته است، خوب به مخاطبان معرفی نشود. البته حالا آن قدر این مسئله قیمت کاغذ تاثیر گذاشته که حتی ناشران بزرگ هم تصمیم گرفته اند داستان ایرانی چاپ نکنند.
محمداسماعیل حاجی علیان همچنین با انتقاد از دوری مردم از کتاب گفت: یک مسئله بسیار بزرگ که وجود دارد این است که خیلی وقت است کتاب از سبد خانواده ها حذف شده است. این به سیاست های مختلفی که درست یا نادرست در زمینه فرهنگی اعمال یا به آن ها پرداخته شده، برمی گردد و نتیجه این شده که کتاب خیلی وقت است از سبد خانوار فاصله گرفته است. اخیرا از اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس سوالی راجع به آخرین کتابی که خوانده اند و آخرین فیلمی که دیده اند، شده بود. وقتی در کمیسیون فرهنگی مجلس که همه سیاست های فرهنگی به نظر آن ها وابسته است، دوری شدید و کهنگی فضای مطالعه وجود دارد، در قشر عادی مردم بدتر از این اتفاق می افتد. بزرگ ترین عاملی که وجود دارد این است که کتاب و کتاب خوانی از ارزش و جایگاه خودش دور شده و ما دچار افت و کج روی فرهنگی شده ایم. اگر بخواهیم این موضوع در هر شرایطی اصلاح بشود یا تغییری در آن ایجاد شود، اولین کار این است که همه تلاش مان را بکنیم تا کتاب به خانواده برگردد و در محیط های خانوادگی معرفی شود و خواندن کتاب و تعریف از آن جای اتفاقات دیگر را بگیرد.
نویسنده آتون نامه همچنین درباره این کتاب توضیح داد: آتون نامه یک رمان زندگی نامه است درباره زندگی یک شخصیت که در فراز و فرودهایی که در خانواده و اجتماع برایش اتفاق می افتد تعیین می شود که در آینده چه اتفاقی برایش خواهد افتاد. این شخصیت از یک خانواده بزرگ و اصیل است که به فتحعلی شاه بازمی گردد. مواجهه او با این تحول شخصیت در حین جنگ روس ها با ایران است. رمان از این جا آغاز می شود که این جنگ آغاز می شود و علما اعلام جهاد می کنند. یکی از برادران این شخصیت سردار است و نامه ای برای پدرش می نویسد و در آن قید می کند که من عار دارم از این که برادری دارم که در خانه نشسته و سرزمین ایران دارد از بین می رود. پدر مخالف حضور این برادر است چون می خواهد او درس بخواهد اما به اجبار پای اسماعیل که فرزند کوچک این خانواده است به جنگ باز می شود. این سرآغاز تحول شخصیت اسماعیل است که بعد به یکی از سرداران بزرگ سپاه تبدیل می شود و ... .
انتهای پیام
به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس ، در پی موج دوم شیوع ویروس کووید 19 در سراسر جهان، کشورمان نیز بی تاثیر نمانده است و پس از چند ماه وقفه در فعالیت های فرهنگی و هنری و بازگشایی بسیاری از این حوزه ها، حالا ادامه این اتفاقات در هاله ای از ابهام قرار گرفته است که آیا ادامه آن ها موجب گسترده تر شدن شیوع ویروس کرونا خواهد شد یا نه.
بااینکه دستورالعمل بازگشایی سینماها، کتابخانه های عمومی، کتابخانه ملی و صنوف مختلف فرهنگی پس از چند ماه تعطیلی و یا نیمه تعطیلی طی ماه گذشته از سوی ستاد ملی مبارزه با کرونا صادر شده بود اما اماکنی همانند کتابخانه های عمومی کشور مجددا فعالیت هایشان را تعطیل کردند تا کمکی برای کاهش روند افزایشی شیوع این بیماری باشند.
این روزها که ناشران منتظر تصمیم مسوولین برای تعیین تکلیف سی و سومین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران هستند، ایوب دهقانکار مدیرعامل موسسات فراگیر معاونت فرهنگی وزارت ارشاد در گفت وگویی از برگزاری مجازی یک نمایشگاه خبر داده است اما وی اشاره به پابرجا بودن نمایشگاه کتاب تهران داشته درحالی که زمانی برای برپایی این دوره نمایشگاه در سال 99 تعیین نشده است و با توجه به اوضاع شیوع ویروس کرونا هیچ پیش بینی ای نمی توان انجام داد.
فروش مجازی جای نمایشگاه کتاب را پر نمی کند
علی ناظری رئیس هیئت مدیره مجمع ناشران دفاع مقدس با بیان اینکه عده ای از ناشران، برپایی نمایشگاه مجازی و الکترونیکی را کاملاً رد می کنند، گفت: برخی نمایشگاه مجازی و الکترونیکی فروش کتاب را یک فرصت می دانند اما در نهایت فضای فروش مجازی نسبت به فضای واقعی خیلی متفاوت است و فروش مجازی به هیچ وجه نمی تواند جای نمایشگاه کتاب را پر کند.
رئیس هیئت مدیره مجمع ناشران دفاع مقدس افزود: بسیاری از ناشران در روند عادی فعالیت هایشان فروش الکترونیکی و مجازی دارند لذا با ایجاد نمایشگاه از طریق فضای مجازی اتفاق تازه ای برای آن ها رخ نمی دهد.
وی در پاسخ به اینکه موافق برگزاری نمایشگاه بین المللی کتاب تهران هستید یا نه گفت: برگزار نشدن نمایشگاه یک ضربه دیگر است. در سال های گذشته همواره این بحث وجود داشته که زمان نمایشگاه از اردیبهشت به هفته کتاب منتقل شود؛ به نظرم ایام مبارزه با شیوع کرونا این فرصت را فراهم کرده تا برای یکسال ناشران توافق کنند و اگر به لحاظ بهداشتی مانعی نباشد، نمایشگاه را در هفته کتاب برگزار کنیم.
با تغییر مولفه ها می توانیم در دوران کرونا نمایشگاه کتاب برگزار کنیم
معاون نشر سازمان حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس سپاه و بسیج افزود: اگر تجربه نمایشگاه در اردیبهشت رخ دهد و رضایت ناشران جلب شود و به هدف گذاری و نتیجه مطلوب برسد، می توان در سال های بعد نیز زمان آن را تکرار کرد ولی اگر این تجربه جواب نداد، ما یک تجربه ی جدید انجام داده ایم و می توانیم به همان اردیبهشت برگردیم.
ناظری عنوان کرد: هر سال شاهدیم نمایشگاه بین المللی کتاب تهران به قدری شلوغ می شود که حتی تنفس در آن فضا به شدت سخت می شود، لذا در شرایط شیوع ویروس کرونا و با این حجم مخاطب نمی توان نمایشگاه را با این شرایط برگزار کرد؛ اما می توان برخی از مولفه ها را تغییر داد. مثلاً ما می دانیم که کسانی که به نمایشگاه می آیند عمدتاً برای خرید کتاب های آموزشی است، پیشنهاد می کنیم که این بخش جدا برگزار شود تا کسانی که برای خرید این بخش به نمایشگاه می آیند، در نمایشگاه جداگانه ای کتاب تهیه کنند.
رئیس هیئت مدیره مجمع ناشران دفاع مقدس افزود: مسوولین نمایشگاه می توانند فضای وسیع تری برای نمایشگاه در نظر بگیرند و مجدداً نمایشگاه در فضای گسترده شهر آفتاب برگزار شود چرا که در آن فضا، فشردگی جمعیت کمتر است و می توان در هفته کتاب با جداسازی بخش آموزشی به سمت برگزاری یک نمایشگاه واقعی کتاب غیردرسی و غیرآموزشی برویم.
ناشران دفاع مقدس وارد فضای فروش مجازی شوند
وی در پاسخ به اینکه ناشران دفاع مقدس چقدر در فروش الکترونیک و مجازی موفق بوده اند، گفت: برخی از ناشران دفاع مقدس پیش از شیوع کرونا فضای فروش مجازی داشتند و برخی دیگر از آن ها نیز در این مدت امکان این اتفاق را فراهم کردند. به ناشران دفاع مقدس توصیه می کنیم وارد فضای فروش مجازی شوند و در کنار فضای واقعی در فضای مجازی فعالیت کنند چراکه ورود به این عرصه یک ضرورت حتمی است و ناشران موفق دنیا به این سمت رفته اند و ما نیز باید چنین فعالیت هایی را داشته باشیم.
معاون نشر سازمان حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس سپاه و بسیج افزود: برای تبلیغ، ترویج و توزیع کتاب نیازمند بهره گیری از همه ظرفیت های مجازی و واقعی هستیم، این امر صرفاً مختص دوران کرونا نیست و باید از ظرفیت هایی همچون فروشگاه های مجازی برنامه موبایلی طاقچه و... استفاده کنیم. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز با ورود به این عرصه و ایجاد امکانات و زیرساخت ها، باید زمینه را برای ترغیب ناشران به فروش مجازی را فراهم آورد.
ناظری درخصوص کمک مجمع ناشران دفاع مقدس و مجمع ناشران انقلاب اسلامی به ناشران گفت: هفته گذشته جلسه ای با ناشران دفاع مقدس داشتیم و درباره اینکه در سال 1399 و با وجود وضعیت شیوع بیماری، چگونه می توانیم فعالیت کنیم، تبادل نظر کردیم و با همفکری های صورت گرفته ما در سال جاری تمام تلاشمان را بر موضوع توزیع و فروش کتاب متمرکز می کنیم.
تجربه جدید سوره مهر در فروش مجازی
عبدالحمید قره داغی مدیر انتشارات سوره مهر نیز با اشاره به تمدید دو هفته ای غرفه مجازی انتشارات سوره مهر باعنوان انتهای راهروی 27 ، گفت: از ابتدا که این کار را شروع کردیم، می دانستیم یک تجربه متفاوت را رقم می زنیم. برای اجرای این نمایشگاه مجازی که برای اولین بار به صورت سه بعدی برگزار می شد، خیلی برنامه ریزی کرده بودیم و سعی مان هم این بود که متناسب با بازخوردی که از مخاطب می گیریم، مدام شرایط را بهتر کنیم.
قره داغی درباره چرایی تمدید مهلت این نمایشگاه افزود: خوشبختانه هم استقبال از نمایشگاه خوب بود و هم اینکه چون نمایشگاه اختصاصی انتشارات سوره مهر بود، از یک بستر کلی مثل نمایشگاه کتاب تهران برخوردار نبودیم تا همه رسانه ها توجه مردم را به سمت کتاب سوق دهند. بنابراین زمان بیشتری لازم بود تا اطلاع رسانی کامل تر به مخاطبان صورت پذیرد.
وی ادامه داد: زمانی که به پایان مهلت اعلام شده نمایشگاه رسیدیم، متوجه شدیم که خیلی از مخاطب ها تازه از نمایشگاه خبردار شده اند و بسیاری از مخاطبان تقاضا دارند که این فرصت تمدید شود؛ لذا با توجه به شرایط خوبی که برای خرید از این غرفه مجازی فراهم شده بود، نمایشگاه را تمدید کردیم تا آن ها هم بتوانند از این فرصت بهره مند شوند.
مدیر انتشارات سوره مهر ضمن اشاره به تخفیف 25 درصدی ارائه شده در نمایشگاه مجازی سوره مهر گفت: تا الان سابقه نداشته است که سوره مهر چنین تخفیف بالایی روی محصولاتش ارائه دهد. از طرفی ارسال رایگان کتاب ها ویژه این نمایشگاه مجازی، فرصت برابر و خوبی را برای مخاطبان ما در سراسر کشور ایجاد کرد.
50 درصد مخاطبان ما از شهرهایی غیر از تهران هستند
قره داغی همچنین از افزایش مخاطبان غیر تهرانی نمایشگاه مجازی خبر داد و اظهار کرد: طبق آماری که ما از مخاطبان هر سال غرفه سوره مهر در نمایشگاه کتاب تهران داشتیم، بیش از 90 درصد مخاطبانی که از ما کتاب می خریدند، از تهران و حومه آن بودند و فقط حدود 10 درصد از سایر نقاط کشور این فرصت را داشتند که کتاب های خود را در نمایشگاه تهیه کنند؛ ولی در این نمایشگاه مجازی نزدیک به 50 درصد مخاطبان ما از شهرهایی غیر از تهران بودند. این برای ما یک نوع امتیاز است و جای خوشحالی دارد.
وی ادامه داد: همه این عوامل ما را ترغیب کرد که فرصت نمایشگاه را تمدید کنیم، تا تعداد بیشتری از مخاطبان بتوانند از این شرایط استفاده کنند. باتوجه به همه شرایط، نمایشگاه تا 22 تیر تمدید شد. ما هم سعی کردیم با همان کیفیت قبلی پاسخگوی مخاطبان مان باشیم.
مدیر انتشارات سوره مهر ضمن اشاره به برنامه های جنبی نمایشگاه مجازی سوره مهر، از ادامه این برنامه ها در فرصت تمدیدشده نمایشگاه خبر داد و گفت: طی مدت نمایشگاه از 25 خرداد تا هشتم تیر، چند کتاب خوب را - از رمان گرفته تا خاطرات دفاع مقدس - برای اولین بار معرفی و عرضه کردیم. در فرصت دو هفته جدید هم که ایجاد شد، چند کتاب خوب دیگر به مرور معرفی شد؛ از جمله این آثار، جدیدترین اثر محسن کاظمی است که از حدود چهار روز پیش در نمایشگاه عرضه شده و استقبال از آن بالا است.
وی افزود: کتاب خیابان 204 هم که در نمایشگاه عرضه شد، جدیدترین اثر زهرا کاردانی است، که قبل از این، کتاب زن آقا را از او داشتیم و خیلی مورد توجه بود. خیابان 204 کتاب بسیار مهمی با موضوع روایت فاجعه مِناست که در سال 94 اتفاق افتاد و با قلم شیوا و روان زهرا کاردانی به نگارش در آمده است.
قره داغی همچنین به رونمایی کتاب از کشمیر تا کاراکاس اشاره کرد و گفت: این کتاب نوشته سید سرباز روح الله رضوی و مجموعه خاطرات او از کشمیر هند تا کاراکاس ونزوئلا است که دستمایه نگارش یک مجموعه سفرنامه - خاطره شده است.
مدیر انتشارات سوره مهر گفت: ما این نمایشگاه را به عنوان یک فرصت مناسب برای علاقه مندان کتاب برنامه ریزی و اجرا کردیم تا بتوانند بدون هیچ دغدغه و طی مسیری، کتاب مورد نظر خود را در منزل و بدون هیچ هزینه اضافی دریافت کنند.
گامی برای تغییر ذائقه مردم در خرید کتاب
وی ضمن بیان اینکه نمایشگاه مجازی سوره مهر یک تجربه خیلی متفاوت بود، اضافه کرد: آنچه که مسلم است هنوز همه مخاطبان کتاب نمایشگاه کتاب از فضای مجازی برای تهیه کتاب استفاده نمی کنند، لذا نمی شود توقع نمایشگاه کتاب فیزیکی را از نمایشگاه کتاب مجازی داشت. ولی در نمایشگاه انتهای راهرو 27 توقعی که ما داشتیم، برآورده و گامی در جهت تغییر ذائقه مردم به سمت استفاده از فضای مجازی برای تهیه کتاب برداشته شد.
به نظر می رسد با وجود اتفاقات تازه ای که ناشران دفاع مقدس و انقلاب اسلامی همانند سوره مهر و انتشارات شهید کاظمی در فضای فروش مجازی و الکترونیکی ایجاد کرده اند، اما هنوز بخش مهمی از این ناشران به طور کامل وارد فضای فروش مجازی نشده اند، چراکه در گذشته ضرورتی برای ورود به این عرصه احساس نمی کردند لذا این فضا را جدی نگرفته بودند اما ضروری است متولیان برگزاری نمایشگاه مجازی کتاب تهران، ابتدا زمینه ایجاد زیرساخت های حرفه ای فروش کتاب را برای همه ناشران فراهم آوردند تا همه ناشران بتوانند از شرایط مطلوبی برای فعالیت در این عرصه برخوردار باشد.
انتهای پیام/ 121
به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، خبر همین قدر کوتاه و تامل برانگیز بود: نمایشگاه کتاب تهران برگزار نمی شود . این مسأله را روز گذشته، محسن جوادی، معاون فرهنگی وزیر ارشاد در گفت وگو با یکی از رسانه ها مطرح کرد.
درباره این خبر چند نکته حائز اهمیت است؛ از جمله اینکه چرا این خبر باید از سوی معاون فرهنگی وزارت ارشاد مطرح شود؟ هرچند او رئیس نمایشگاه کتاب است، اما طبق مقررات، هرگونه تصمیم گیری درباره نمایشگاه کتاب منوط به نظر اعضای شورای سیاستگذاری است؛ همان شورایی که 11 شهریور 98 با حکم وزیر ارشاد منصوب شدند تا امور مربوط به نمایشگاه را پیگیری کنند.
مهدی فیروزان، هومان حسن پور، مهدی اسماعیلی راد، محسن چینی فروشان، ایرج ضرغام، میثم نیلی، علیرضا سبحانی نسب، فریدون عموزاده خلیلی، محمدجواد مرادی نیا، ابراهیم حیدری، قادر آشنا و ایوب دهقانکار به عنوان اعضای شورای سیاستگذاری سی و سومین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران منصوب شدند، اما چرا تصمیم گیری درباره مهم ترین مسأله یعنی برگزاری یا عدم برپایی نمایشگاه بدون نظر اعضای این شورا اعلام می شود؟
نکته دیگر اینکه اغلب در تمام امور مربوط به نمایشگاه مسئولان اظهار نظر و یا هرگونه تغییری را منوط به نظر این شورا عنوان می کنند، ولی چرا معاون وزیر ارشاد این بار خود تصمیم گیرنده بود؟ آیا این موضوع بی توجهی به وظایف شورا و یا نادیده انگاشتن 12 عضو شورا انگاشته نمی شود؟ مسئولیت این شورا و اعضای آن چیست؟
نکته قابل بیان اینکه شورای سیاستگذاری نمایشگاه کتاب پس از ماه مبارک رمضان تشکیل جلسه داد و تصمیم گیری درباره برگزاری یا عدم برگزاری نمایشگاه را منوط به نظر ستاد مبارزه با کرونا کرد؛ اما اغلب اعضای شورا همان زمان بر برگزاری نمایشگاه تاکید داشته و بر آن اصرار ورزیدند (پیش از حاد شدن وضعیت کنونی و شیوع دوباره کرونا) و شرایط برگزاری را به زمان بهتر شدن شرایط سوق دادند. اما از لغو نمایشگاه، خبری نبود.
* سبحانی نسب: همه اعضای شورای سیاستگذاری نمایشگاه کتاب قائل به برگزاری نمایشگاه کتاب هستند
حجت الاسلام سبحانی نسب، یکی از اعضای شورا پیرامون آخرین جلسه می گوید: همه اعضا قائل به برگزاری نمایشگاه کتاب هستند، اما ستاد کرونا اجازه برگزاری را نداد. شورا به اتفاق برگزاری مجازی نمایشگاه را منتفی دانسته و معتقد به برپایی نمایشگاه بود تا بر اساس رعایت پروتکل های بهداشتی نمایشگاه برگزار شود، اما تصمیم گیرنده نهایی ستاد کرونا بود. هرچند روز گذشته شنیدیم که نمایشگاهی برگزار نمی شود!
البته نظر ستاد کرونا در مرتبه نخست اعتبار دارد، اما کمرنگ شدن نقش و تصمیم گیری شورای سیاستگذاری نمایشگاه سی و سوم هم جای بحث دارد. چرا در جلسه با اعضای شورا این مسئله بیان نشده و یا آنها در جریان تصمیم نهایی نبوده اند؟ این هم بٌعد دیگر ماجراست.
* دهقانکار: شورای سیاستگذاری نمایشگاه کتاب در جلسه آتی خود نسبت به برگزاری یا لغو نمایشگاه کتاب تصمیم گیری خواهد کرد
مدیرعامل موسسات فراگیر معاونت فرهنگی وزارت ارشاد دو روز پیش در برنامه رادیویی تقاطع فرهنگ گفت: در سال 99 حتما یک نمایشگاه مجازی خواهیم داشت، اما این رویداد جایگزین نمایشگاه کتاب تهران نخواهد بود. این موضوع، جامعه نشر را به برگزاری نمایشگاه کتاب امیدوار کرده بود اما به یک باره معاون وزیر ارشاد از لغو آن خبر داد.
از این رو و برای ابهام زدایی با ایوب دهقانکار دبیر شورای سیاستگذاری نمایشگاه کتاب و مدیرعامل موسسات فراگیر وزارت ارشاد گفت وگویی صورت گرفت و او توضیحاتی ارائه کرد.
دهقانکار گفت: شرایط فعلی کشور ایجاب می کند که اگر نمایشگاه کتاب برگزار شود، مانند سابق نخواهد بود. در واقع نمایشگاه کتابی مانند ادوار گذشته برگزار نمی شود و خبری از دورهمی و اتفاق هایی با موضوع کتاب نیست. در عین حال شورای سیاستگذاری نمایشگاه کتاب در جلسه آتی خود نسبت به برگزاری یا لغو نمایشگاه کتاب تصمیم گیری خواهد کرد.
با این همه، سخنان ایوب دهقانکار دبیر شورای سیاستگذاری نمایشگاه کتاب نشان می دهد آنچه دیروز از سوی معاون فرهنگی وزیر ارشاد پیرامون لغو نمایشگاه کتاب مطرح شد، به زودی در جلسه آتی شورای مطرح می شود. اما ممکن است آن شورا، دیگر روی حرف معاون وزیر حرف نزند!
انتهای پیام/
مهدی رضایی نویسنده و مدرس داستان نویسی، در گفت و گو با خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان ، درباره نبود داستان نویس و رمان شاخص در کشور گفت: رمان های خوب در کشورمان نوشته می شود و مخاطبان خاص خود را دارند. کسانی که نمی توانند اثری خلق کنند و کسانی که تعداد بالای انتشار آثار ضعیف در این حوزه را می بینند، می گویند رمان خوب در کشور نداریم.
او افزود: کتاب های ترجمه شده از فیلتری به نام مترجم رد می شوند؛ در حالی که چنین فیلتری برای انتشار کتاب های تألیفی وجود ندارد. برای همین برخی آثار ترجمه شده را بهتر از آثار تالیفی می دانند. بدون شک در غرب یکسری حمایت ها از نویسنده می شود که رمان های خوب به رشته تحریر درمی آید. نویسندگان ایرانی چیزی از نویسندگان غربی کم ندارند.
این نویسنده ادامه داد: گاهی اظهارنظر هایی درباره رمان می شود که انسان از شنیدن آن ها تعجب می کند؛ از جمله اینکه برخی می گویند ما رمان و داستان کوتاه در کشور نداریم. درصورتی که بهترین رمان ها و داستان های کوتاه را داریم. اگر بخواهند صد داستان کوتاه برتر را معرفی کنند، بی شک نام داستان های ایرانی در بین این صد داستان دیده خواهد شد. متاسفانه همیشه می خواهیم خودمان را سرکوب کنیم.
این مدرس داستان نویسی بیان کرد: بدون شک مشکلاتی در زمینه رمان نویسی در کشور وجود دارد. در آمریکا هم که میزان انتشار کتاب سه تا چهار برابر ایران است، رمان های ضعیف فراوانی منتشر می شود. ولی سیستم و صنعت نشر آمریکا باعث می شود برخی کتاب ها در این کشور دیده شوند و سر و صدا به پا کنند. اگر به همان اندازه از کتاب نویسندگان ایرانی حمایت شود، کتاب آن ها هم می تواند پرفروش باشد.
بیشتر بخوانید
رضایی تصریح کرد: نشر ما مانند صنعت سینمای ما که در آن میلیارد ها تومان پول جابه جا می شود، هنوز به صنعت تبدیل نشده است و چیزی به نام صنعت نشر در کشورمان وجود ندارد. صنعت نشر ما هنوز به صورت سنتی کار خود را ادامه می دهد. ناشران ما خانواده اند و آثار خاصی را منتشر می کنند. اگر آثار شاخص کشور در حوزه رمان بدون چشمداشتی معرفی شوند، رمان های شاخص کشور معرفی شوند.
او ادامه داد: رمان نویس خوب و حرفه ای کار خودش را انجام می دهد؛ اما رمان نویس بد با شو و تبلیغات خاص اثرش را می فروشد. با اینکه همه کسانی که کتابش را مطالعه کردند، به ضعیف بودن اثرش اعتراف می کنند و می گویند رمان بدی است.
انتهای پیام/
روزهای در خانه ماندن شاید برای بسیاری از ما سختی های خاص خودش را داشته باشد اما راه هایی وجود دارد که کمک می کند از این سختی، ساده تر عبور کنیم و لحظات بهتری را بگذرانیم. کارهایی که در قرنطینه فروردین ماه نیز، تهدید را به فرصت تبدیل کردند و روزهای کرونایی با این کار بهتر گذشت.
، نماینده وزیر فرهنگ در اجلاس مجازی وزرای فرهنگ کشورهای جهان، اعلام کرده است: تولید و نشر محتواهای فرهنگی و هنری توسط هنرمندان، نویسندگان، خبرنگاران و مبلغان دینی در بسترهای ارتباطی فضای مجازی در روزهای شیوع کرونا، تا 5 برابر افزایش یافت که این اقدامات به تحمل در خانه ماندن، کمک زیادی کرد. از سوی دیگر همانطور که تهدید فرهنگ، تهدیدی برای آینده بشریت است، از طریق فرهنگ است که مقاومت جمعی به وجود می آوریم.
در این روزها بسیاری از استادان در رشته های مختلف فرهنگی و هنری نشست های متفاوتی را به صورت رایگان و برخط برگزار می کنند، نمونه آن شاید شب های یونسکو ایران باشد که نت گپ هایی را با استادان ادبیات، نظیر اصغر دادبه، میرجلال الدین کزازی، لیلی انور، مهدی ماحوزی و یا استادان هنر، چون لوریس چکناواریان، بهمن پناهی، فرهاد فخرالدینی و یا نشست های اجتماعی با حضور استادانی چون یونس شکرخواه، محمدرضا سعیدآبادی و دیگران برگزار کرد، که همچنان این نت گپ ها ادامه دارد.
در کنار این رویدادها، موزه ها و فرهنگسراها نیز نشست هایی را به شکل برخط برگزار کردند و البته برنامه های متفاوتی در ادامه روزهای تابستان در نظر دارند. این نشست ها کمک می کند مخاطبان در کنار شناخت استادان بتوانند موضوعاتی برای گفت و گوی بیشتر با اعضای خانواده و دوستان خود داشته باشند و حتی شاید کنجکاوی آن ها برای مطالعه برانگیخته شود.
شاید کتاب ها بهترین دوستان خلوت و قرنطینه باشند که حتی در روزهای عادی زندگی هم تنهایی افراد را پر می کنند، اما اگر اهل وقت گذرانی با کتاب نیستید هم بهتر است بدانید در روزهای اسفند و فروردین تعداد آثار فروش رفته در کتاب فروشی قابل توجه بود و این آمار نشان می دهد که مطالعه سرگرمی خوبی برای این موقعیت بوده است.
مطالعه، یکی از مناسب ترین راهکارهای فرهنگی برای عبور از بحران کروناست، زیرا این موقعیت را فراهم می کند که آگاهانه تر با موقعیتی که در آن هستیم روبه رو شویم.
مطالعه داستان هایی از کشورهای گوناگون، در روزهایی که سفر امکان پذیر نیست، خود فرصتی برای گشت و گذار در دنیاست، موقعیتی که کمک می کند با فرهنگ های دیگر آشنا شویم و بدانیم آن ها به هنگام رو به رو شدن با مشکلات، چه راه حل هایی را پیدا کرده اند. کتاب ها فرصتی برای آموختن هستند.
در بسیاری از شبکه های اجتماعی و سایت های آپلود ویدئو، بخش هایی برای آموزش موضوعات مختلف وجود دارد، از دکوراسیون خانه تا مهارت های زندگی، از تدریس متون متفاوت چون فلسفه و ادبیات تا کم کردن اضطراب و فشار نگرانی ها، ویدیوهایی که بازدید بسیاری داشتند و مخاطبان زیادی را به خود جلب کردند. حتی در شبکه اجتماعی اینستاگرام نیز برخی از صفحات رسمی، فرصتی را به آموزش موضوعات اختصاص دادند و محتوای آموزشی در این باره تولید کردند.
برای آموزش هنر نیز، قرنطینه خانگی، فرصت مناسبی است، بسیاری ازهنرها را می توان در همین موقعیت ها یاد گرفت و حتی به مرحله تولید و کسب درآمد رساند، کاری که برای آگاهی و ارتقای فرهنگی کشور و شهروندان بسیار مهم است.
به دنبال تعطیلی موسسات در موج اول شیوع کرونا، برخی از هنرمندان برای اینکه مردم در این روزهای حساس از خانه هایشان خارج نشوند به صورت خودجوش در فضای مجازی در حوزه های مختلف هنری چون نقاشی، طراحی، نویسندگی، موسیقی و ... به مخاطبان آموزش ارائه دادند و هنوز هم این کار ادامه دارد.
سیما فردوسی، متخصص روانشناسی، چندی پیش در گفت وگو با ایرنا، گفت: می توانیم برنامه هایی که برای آینده داریم را این روزها در ذهن بیاوریم و از امروز مقدماتش را فراهم کنیم. هرکس یک قلم و کاغذ جلوی خودش بگذارد و برنامه هایی که برای آینده دارد را بنویسد. مثلاً یک جوان قصد ادامه تحصیل دارد، بنشیند و مشخص کند چه رشته ای را می خواهد بخواند، کتاب هایش را تهیه کند، در اینترنت بگردد و مطالعه اش را افزایش دهد. دیگری ممکن است بگوید کار هنری را می خواهد دنبال کند و یاد بگیرد، پس دنبال آن برود. هرکس چشم انداز آینده اش را جلوی چشمش و روی کاغذ بیاورد.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، پس از موج اول کرونا، با اشاره به فروش بالای کتاب از طریق پست، برگزاری تئاتر آنلاین، برگزاری کنسرت های برخط و بازدیدهای آنلاین از موزه ها، اعلام کرد کرونا نقشی در کاهش سرانه مصرف فرهنگی نداشته است.
صحبت های وزیر نشان از آن دارد با این که کرونا در بخش اقتصادی همه بخش ها را تهدید کرده است، در حوزه فرهنگی، فرصت و فراغتی را پیش آورده است که بیشتر به مطالعه، شنیدن و تماشای هنر بپردازند و فرصتی نیز برای آموختن داشته باشند. شاید کرونا را به کمک فرهنگ، بتوان آسان تر شکست داد.
به گزارش فرهیختگان ، این روزها بحث حضور سلبریتی های سینمایی در آگهی های تلویزیونی و بیلبوردهای شهری حسابی داغ است. بحثی که اساسا متعلق به امروز نیست و حدود دو دهه است که موافقان و مخالفان بسیاری دارد. موافقان این حرکت ها، اصل را بر تلاشی می دانند که آن سلبریتی در پذیرش رهنمودهای خود به مردم به کار گرفته و موفق است و مخالفان، عمدتا شأن و جایگاه این تبلیغات را با فعالیت های هنری و جایگاه تاثیرگذاری آن سلبریتی در منافات می بینند. اما شما جزء هر یک از این دو گروه که باشید، این جریان برخلاف روند کشدار با ریتم آهسته قبلی اش، طی این ماه ها با شتاب بیشتری از سوی شرکت ها و البته با اقبال و چراغ سبز سلبریتی ها دنبال می شود.
آخرین نمونه این مدل تبلیغ ها که جاروجنجال بسیاری به راه انداخته و واکنش آقای بازیگر را نیز در پی داشته است، مربوط به نوید محمدزاده است؛ بازیگری که طی سالیان اخیر، جریان تازه ای در بداهه تکنیک های بازیگری به راه انداخته و با اقبال بالایی از جانب مردم و البته منتقدان مواجه بوده است. او طی ماه های اخیر، ابتدا در تبلیغات تلویزیونی و خیابانی شرکت سن ایچ ظاهر شد و سپس با معرفی عطر اختصاصی خود با نام نوید ، واکنش ها نسبت به این حرکت ها را دوچندان کرد. تا جایی که مسعود فراستی نسبت به این اقدام محمدزاده در تریبون زنده هفت واکنش نشان داد و آن را در اندازه های شأن هنری این بازیگر ندانست. این قبیل اظهارنظرها که با واکنش های گسترده تری در فضای مجازی همراه بود، سبب شد تا محمدزاده در گفت وگویی که با فریدون جیرانی داشت، از این حرکت خود حمایت کرده و بگوید: جهان سوم یعنی اینکه وقتی خارجی ها هر بازی و هر تبلیغی کنند، می گوییم به به اما ما داخلی ها اجازه اش را نداریم. اگر جانی دپ کار تبلیغ می کند، روی کار هنری اش تاثیر می گذارد؟ حتما این تبلیغات تاثیر بهتری روی کار ما می گذارد تا بهتر انتخاب کنیم و با خیال راحت و بدون دغدغه مالی کار کنیم. وقتی سنت بالا می رود باید حواست باشد که خودت را به هر جا نفروشی. من کاری کردم که رابرت دنیرو هم انجام داده. اگر رونالدو تبلیغ می کند، معنی اش این نیست که نمی تواند در زمین گل بزند. من از تصمیمی که گرفتم خیلی خوشحالم. پایش ایستاده ام. قطعا آدم ها من را با تبلیغاتم به یاد نمی آورند. حالا اما برای روشن شدن بیشتر بحث نگاهی خواهیم انداخت به پیدایش این شکل تبلیغات در ایران و ترکش هایی که از بابت این اتفاق ها متوجه سلبریتی ها می شود.
ورزشکاران استارت زدند، بازیگران ادامه دادند
تا پیش از اواسط دهه 70، شکل تبلیغات در ایران، همان نرم معمول دهه های قبلی خود را داشت. با باز شدن فضای اجتماعی ایران در نیمه دوم دهه 70 که مصادف شد با فعالیت متمرکز برخی شرکت های تبلیغاتی در تهران، شکل و سیاق تبلیغات هم تغییر یافت و به اشل بین المللی خود نزدیک تر شد.
یکی از معمول ترین و ابتدایی ترین تبلیغات، استفاده از چهره های مشهور بود. نخستین چهره ای که نامش در ایران رسانه ای شد، کریم باقری بود که در نیمه دوم دهه 70 با یک شرکت بهداشتی وارد قرارداد شد. تصاویر باقری نه به گستردگی امروز، اما در سطح وسیعی از تهران و کلانشهرها توزیع شد و نتیجه، همان چیزی بود که در ابتدا به نظر می رسید؛ مخالفت های عمومی.
این مخالفت ها که از چند یادداشت در روزنامه های ورزشی آن زمان و جسته وگریخته محاورات مردم فراتر نرفت، برای چند سال مسکوت ماند. در ابتدای دهه 80 و با ورود موج نو تبلیغات، بازیگران وارد عرصه شدند؛ جمشید مشایخی نخستین چهره شناخته شده ای بود که تصاویرش برای یک برند کولر گازی، روی بیلبوردهای شهری نشست. در ادامه اما این روند سریع تر تداوم یافت؛ محمدرضا گلزار، بهرام رادان و مهران مدیری در فاصله کمتر از یک سال، دستمزدهایی نجومی گرفتند و اجازه دادند تا نام و تصاویرشان در کنار محصولات تجاری قرار بگیرد.
در نیمه دهه 80، کار از انحصارگرایی خارج شد و حتی پای کسانی که بازیگران طراز اولی هم نبودند به دنیای تبلیغات باز شد. این روند که در آن زمان برای شهروندان ایرانی کاملا طبیعی شده بود، تا انتهای دهه 80، به شکلی توفانی ادامه یافت و کار حتی به پخش تیزرها در شبکه های ماهواره ای نیز رسید. در انتهای این دهه، وزارت ارشاد طی ابلاغیه ای عنوان کرد که حضور هنرمندان در تبلیغات بازرگانی تلویزیون و بیلبوردهای شهری، غیرقانونی است و تبعات هرگونه تبلیغ، متوجه شخص هنرمند است.
این اخطار که در حکم تهدید به ممنوع الکاری بود، توسط بازیگران، جدی گرفته شد و آنها، نیمه نخست دهه 90 را بدون درآمد این تبلیغات، روزگار گذراندند. اما از نیمه دهه 90، باز این جریان، به شکلی خزنده و آرام آغاز شد تا تابستان سال گذشته. از تابستان پارسال تا امروز، باز این جریان شدت گرفته و این بار، حجم قابل توجهی از بازیگران، ترجیح دادند تا از چهره و نام شان در تبلیغات تلویزیونی و شهری استفاده شود. شاید اغراق نباشد اگر بگوییم تعداد بازیگرانی که طی یک سال اخیر در تبلیغات تلویزیونی و شهری حاضر شدند، از تعداد بازیگرانی که طی یک دهه وارد این عرصه شدند، بیشتر است.
تا آنجا که مرسوم است
حجم حضور سلبریتی ها در تبلیغات مختلف از نوشابه و روغن گرفته تا سس و آب میوه، واکنش های شدید مختلفی را به همراه داشت. حضور مستمر سلبریتی ها در تبلیغات، برخلاف نیمه دوم دهه 80 که به مانند امروز با شدتی عجیب روبه رو بود، یک تفاوت معنادار داشت و آن اینکه، در آن زمان صدای اعتراض مردم به این شکل عملکردها به گوش آنها نمی رسید، اما امروز به واسطه شبکه های مجازی، نه تنها این صداها به گوش آنها می رسد بلکه آنها را مجاب به پاسخگویی نسبت به این عملکردشان نیز می کند.
طبیعتا در مواجهه با این حجم از اعتراض ها، نخستین پاسخی که داده می شود، عرف بودن این مساله در سراسر جهان است. درست هم می گویند مثلا رابرت دنیرو برای کمپانی کیا ، برد پیت برای شنل ، رابرت داونی جونیور برای وان پلاس ، آنجلینا جولی برای لویی ویتون ، کاترین زتاجونز برای تی موبایل ، فیفتی سنت برای ریباک ، جی.زی برای سامسونگ، بیانسه برای پپسی ، جرد فوگل برای بزرگ ترین ساندویچی زنجیره ای جهان و... تبلیغ کردند.
نمونه های هالیوودی این قبیل تبلیغات بسیار هستند اما باید به یک نکته مهم اشاره داشت و آن اینکه، همان گونه که می بینید، این چهره های سرشناس، برای تبلیغات برندهای مشهور بین المللی جلوی دوربین رفته اند که عمده آنها مربوط به عصر و زمان کنونی نیست. قطعا استفاده از چهره ها در صنعت تبلیغات، امری محتوم و پذیرفته شده ای است، اما این مرسوم بودن در مدیومی پذیرفته است که تبدیل به اپیدمی نشده و از کادر بیرون نزند.
الان شرایط به نحوی شده که مردم هر بازیگری را که در تبلیغات تلویزیونی و شهری مشاهده می کنند، می گویند که فلان بازیگر هم رفت تبلیغات انجام داد. اینجا و در نبود نهادی قانونگذار که دستورالعمل ها، دستمزد ها و اشباع شدگی بازار را کنترل نمی کند، بسیاری از بازیگران وارد این بیزینس شده و ترجیح می دهند علاوه بر دستمزدهای بازیگری شان، از تبلیغات اینچنینی نیز کسب درآمد کنند.
این فراتر رفتن از حد عرف تا جایی است که برخی از این چهره ها، به این حد از تبلیغات نیز بسنده نکرده و هر تبلیغی (ولو تبلیغ یک مغازه کوچک پوشاک) را در صفحه های مجازی خود برعهده گرفته و برخی هم اصلا از این راه ارتزاق می کنند.
حال آیا تجمیع این تبلیغات بی حدوحصر تلویزیونی و شهری در کنار تبلیغات در فضای مجازی و در صفحات شخصی این بازیگران، چیزی در حد عرف است که بخواهیم آن را اصلی مرسوم در سایر جوامع بنامیم؟
پول؛ اصل اول و آخر
قطعا، اولین و اصلی ترین دلیلی که یک سلبریتی را مجاب به حضور مقابل دوربین های تبلیغاتی می کند، ابعاد وسوسه انگیز مالی آن پروژه است. رقم هایی که قطعا از دستمزدهای سینمایی و تلویزیونی این چهره ها بالاتر بوده و مصائب آن پروژه های هنری را نیز با خود به همراه ندارند. نوع تلقی آنها هم بر این است که طی این سال ها، دامنه فعالیت هایشان در سینما و تلویزیون کمتر شده یا اینکه آنها همواره قرار نیست که چهره مورد وثوق مردم و کارگردانان بوده و روزی از دایره پرکاری خارج شده و نمی خواهند آینده ای زجرآور و بدون پول را سپری کنند.
همین اتفاق سبب می شود تا یک سلبریتی، تن به هر نوع تبلیغی فارغ از جایگاه خود در نظام اجتماعی کشور بدهد. استدلالش هم این باشد که مردم، بعدها ما را با این تبلیغات به یاد نمی آورند و این فیلم های ماست که در پیشگاه سنجش آیندگان قرار خواهد گرفت!
این استدلال های حق به جانب و به ظاهر منطقی را بگذارید در کنار وضعیت بغرنج اقتصادی این روزهای مردم. حال دلیل بسیاری از مخالفت ها مشخص می شود. یعنی سلبریتی ما که در صفحات شخصی خود، داد مظلوم خواهی و مطالبه گری از نهادهای دولتی دارد که به داد این مردم برسید و این شرایط زندگی، حق مردم ایران نیست، حال در تعارضی آشکار، اجازه داده تصویر خود را در کنار برندی که به وی میلیون ها و میلیاردها تومان پرداخته، منتشر کرده و در اتوبان ها و شبکه های مختلف تلویزیونی پخش کنند!
طبیعتا واکنش بسیاری از مردم به این شکل حرکات، مثبت نیست. وقتی می بینند که پس از ساعت ها کار طاقت فرسا، حقوق شان کفاف خرج های ابتدایی زندگی شان را هم نمی دهد، چرا نباید نسبت به فلان سلبریتی که زیر باد کولر، برای چند ساعت محدود، چندصد میلیون تومان دستمزد گرفته، موضعی منفی اتخاذ نکند؟
قطعا این درست است که آن سلبریتی برای رسیدن به آن جایگاه، رنج ها و نداری های بسیاری را به جان خریده و با مفاهیمی چون فقر و نداری هم ناآشنا نیست، اما هجوم دامنه دار این سلبریتی ها به بازار تبلیغات که منجر به جری کردن روحیه مردم آسیب دیده از زخم های اقتصادی هستند، امری هوشمندانه آن هم در اوضاع کنونی نیست. اینکه گفته می شود من این تبلیغ را قبول کردم تا برای سال های بعدی ام ذخیره ای داشته باشم، خواه ناخواه برای مردمی که خرج امروزشان را ندارند، چه برسد به فرداها، روحیه تخاصم طلبی آنها را بیدار کرده و آنها را وادار به واکنش می کند.
اینکه سلبریتی ما تصور می کند حجم عمده ای از این مخالفت ها، در نتیجه حسادت هایی است که به وی می شود، تفسیر کاملا اشتباهی است. عمده مخالفت ها به دلیل وجود تبعیض ها و فاصله طبقاتی هایی است که روزبه روز درحال عمیق تر شدن هستند. اینکه یک سلبریتی آنها را به یاد این اصل می اندازد که دارم برای فرداهایم پس انداز می کنم، روحیه میلیون ها آدمی که نیازهای ابتدایی شان را هم ندارند، جریحه دار می کند. وگرنه در همین مملکت، انسان های متمول بسیاری وجود دارند که هیچ دافعه و مخالفتی با آنها نمی شود. اینکه سلبریتی به مانند ذات سینما، همواره جلو چشم است باید در یک سری عملکردها و دفاع از آن کارها، جانب منطق و هوشیاری را رعایت کرده و خود را در برابر اعتراض های میلیونی مردم، اینچنین صاحب حق نداند.
وقی پول باعث آب رفتن کارنامه حرفه ای می شود!
برخی بازیگران هالیوودی، پس از نخستین تجربه های سینمایی خود، مقابل دوربین تبلیغات صنایع خرد وطنی رفتند مانند برد پیت که پس از چند بازی و زمانی که شهرت چندانی نداشت، برای تبلیغات چیپس در اواخر دهه 80 میلادی، جلوی دوربین این برند ملی آمریکا رفت و دیگر هرگز این قبیل تجربه های خود را تکرار نکرد. بنابراین خیلی طبیعی است که متناسب با موقعیت و محبوبیت این چهره ها و سایر بازیگران سرشناس بین المللی، کمپانی های ریز و درشتی برای عقد قراردادهای تجاری با آنها صف کشیده اند، اما آیا طی این سال ها شاهد هجوم این بازیگران به این مقوله بوده ایم؟ همان چند موردی هم که ترجیح می دهند به فراخور شهرت شان جلوی دوربین های تبلیغاتی بروند هم برندهایی را انتخاب می کنند که متناسب با شأن و جایگاه اجتماعی آنان باشد.
اینکه آقای بازیگر این گونه می پندارد که این مخالفت ها در نتیجه جهان سومی بودن ماست، آن سوی قضیه را هم مشاهده می کند که در کشورهای صنعتی، آیا این حجم از تبلیغات از سوی سلبریتی ها درمورد صنایع خرد اعمال می شود؟ آیا بازیگران تکنیکی هالیوود نظیر کریستین بیل و متیو مک کانهی و ده ها فرد دیگر، این اجازه را به خود می دهند که مقابل دوربین تبلیغات آب میوه بروند؟ آیا درخواست شرکت در این گونه تبلیغات را ندارند؟ و آیا آنها آینده ای ندارند که بترسند ممکن است کمپانی ها در آینده از آنها در نقش های اصلی استفاده نکنند؟ و آیا میزان دستمزدی که شما در کشور جهان سومی می گیرد متناسب با نوع کارکرد و گیشه ای که دستمزد شما از آن بیرون نمی آید، کمتر از آن بازیگران هالیوودی است؟
یک بازیگر هالیوودی تا زمانی بازیگر چهره و محبوب و پرکاری است که دستمزد فیلم بعدی اش از گیشه فیلم قبلی اش دربیاید نه به مانند مختصات سینمای عقب مانده ای که اگر یک فیلم، 100 هزار تومان هم بفروشد، بازیگر آن فیلم برای کار بعدی اش، یک میلیارد دستمزد طلب می کند. بنابراین در چنین مختصاتی، آن بازیگری که باید نسبت به آینده شغلی و مالی خود ترس شدیدی داشته باشد، فلان بازیگر هالیوودی است که نمی داند فردا چه در انتظارش است نه بازیگر سینمای ایران که تا پایان عمر، بازی می کند و دستمزدهایی فراتر از جایگاه حقیقی خود می گیرد.
البته که در این مقیاس، تکلیف بسیاری از بازیگران محترم و آگاهی که هوشمندانه مسیر خود را مهندسی می کنند، روشن بوده و حساب آنها از آن چیزی که مدنظر این گزارش است، جداست.
اینکه بازیگر یا بازیگرانی تصور می کنند که این قبیل رفتارهای تبلیغاتی آنها در حافظه نسل های بعدی نمی ماند و آنها از روی آثار و فیلم هایشان قضاوت خواهند شد، کاملا اشتباه است. مگر حضور مرحوم جمشید مشایخی در تبلیغات 17 سال پیش کولر گازی فراموش شد؟ مگر حضور براد پیت در تبلیغات 31 سال پیش برند چیپس فراموش شد؟ مگر این همه نوشته و گزارش و یادداشت در فضای مجازی در رد این قبیل فعالیت ها فراموش می شود؟ تاریخ نشان داده که قطعا در کنار کارنامه هنری، این مسائل حاشیه ای همراه یک هنرمند باقی خواهند ماند و چه بسا که این مسائل حاشیه ای از اصل فعالیت ها که همان فیلم ها باشند، پررنگ تر و بارزتر جلوه گری کند.
درحال حاضر و طبق اطلاعاتی که برخی رسانه ها از میزان دریافتی این سلبریتی ها منتشر کرده اند، رقم دستمزد این چهره ها برای این تبلیغات، از 300 میلیون تا 3 میلیارد تومان در نوسان است. رقم ها هم متناسب با جایگاه هنری سلبریتی ها تعیین می شود. بنابراین آنچه سبب حضور فلان سلبریتی در یک پروژه تبلیغاتی و دریافت این دستمزد کلان می شود، شأن و جایگاه اجتماعی وی میان مردم است. این قبیل اقدامات فرسایشی، حکم خودزنی بزرگی را دارد که سبب دور شدن هر چه بیشتر آن چهره ها از مردم و در نتیجه، از دست دادن وجاهت و کرسی اجتماعی آنان می شود.
ضمن اینکه سبب بیشتر دیده شدن آن سلبریتی ها نیز می شود. از قدیم یک اصل نانوشته وجود داشته که مردم برای چهره ای که آن را همه جا می بینند و سهل الوصولی او را درک می کنند، هزینه ای نکرده و به اصطلاح دست وپا نمی شکنند. این گزاره اشتباه است که چون امروز روی کورس محبوبیت و شهرت قرار دارید، با این قبیل اقدامات، آینده خود را تضمین کرده اید.
وخامت ماجرا آن جایی است که به گفته یکی از تهیه کنندگان که با فرهیختگان صحبت می کرد و خواست نامش فاش نشود، برخی از این سلبریتی ها، موافق حضور در پروژه های تبلیغاتی نیستند به همین دلیل وقتی یک کمپانی به آنها مراجعه می کند، رقم دستمزد را به اندازه ای بالا می گویند که آن کمپانی دیگر به او مراجعه نکند، اما در این اقتصاد عجیب، ناگهان آن کمپانی با آن رقم نجومی موافقت کرده و آن سلبریتی را در یک موقعیت انجام شده قرار می دهد.
هرچه باشد این قبیل تبلیغات، شأن و جایگاهی حرفه ای برای یک سلبریتی مردم نهاد تفسیر نمی شود. آنها با این قبیل اقدامات نسنجیده (حداقل در وضعیت کنونی) که بعدها با بیان استدلال هایشان، آتش نارضایتی مردم را هم بیشتر می کنند، نه تنها از مردم دورتر می شوند که خاستگاه و فعالیت جدی خود را نیز تحت الشعاع قرار داده و درواقع چیزی به جز همان دستمزد این تبلیغات که آن هم احتمالا معاف از مالیات است، عایدشان نمی شود؛ پول، چاره بسیاری از دردهاست، اما آیا می توان شهرت و محبوبیت و کارنامه هنری را هم به پول فروخت؟!
* نویسنده: مجتبی اردشیری، روز نامه نگار
در حالی که اختلاف بر سر نهاد متولی اعمال حاکمیت در حوزه وی او دی و شبکه نمایش خانگی میان بخشی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان صداوسیما پابرجاست، بخش دیگری از وزات فرهنگ و ارشاد اسلامی با همکاری معاونت فضای مجازی صداوسیما در حال ساخت سریال با همکاری صداوسیماست؛ روابط پیچیده ای که شگفتی شماری از ناظران را در پی داشته است.
به گزارش تابناک ؛ افزایش سرعت اینترنت، بستر وب را فراتر از امکانی برای عرضه تولیدات کم حجم نظیر خبرهای مکتوب نموده و به طور مشخص، تولیدات گسترده صوتی و ویدیویی در حال پر کردن جای محتوای مکتوب هستند؛ اتفاقی که به واسطه افزایش گرایش از خواندن به دیدن و شنیدن است.
در همین راستا، او تی تی / OTT ها نظیر آی پی تی وی / IPTV و وی او دی / VOD جزو بسترهای تازه مورد توجه در فضای بین المللی و به تبع آن در ایران است که بخش دارای سوددهی بالا ویدیو در فضای تازه است و از قضا این بستر در ایران مناقشه برانگیز شده و حتی پای رسانه های آنلاین را نیز به میان کشید.
چندی پیش تابناک برای نخستین بار علت توقف صدور پروانه برای سریال ها و وی او دی ها را منتشر کرد و خبر داد، پس از آنکه اختیار صدور مجوز وی او دی / VOD یا ویدیوکلوب های اینترنتی از سازمان سینمایی سلب و به سازمان صداوسیما واگذار شد، اکنون مجوز صدور محتوا برای وی او دی ها نیز سرنوشت مشابهی یافته و با توجه به آنکه مصرف کننده اصلی سریال های تولید شده برای شبکه نمایش خانگی VOD ها هستند، تاکید شده که از این پس باید برای عرضه در وی او دی ها از صداوسیما مجوز دریافت کنند.
با در نظر گرفتن اینکه برخی سریال ها به این سمت و سو رفته اند که یا اساساً توزیع فیزیکی در شبکه نمایش خانگی نداشته باشند و یا این توزیع را بسیار محدود انجام دهند، در عمل نهادی که مجوز پخش سریال در VOD را صادر کند، متولی حوزه شبکه نمایش خانگی است. بدین ترتیب با وقوع این تغییرات، عملاً اختیارات از سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سلب و به سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی سازمان صداوسیما منتقل می شود. این تغییر مسیر صدور مجوز می تواند تاثیرات چشمگیری در فرآیند تولید داشته باشد.
این تغییر و تحولات قاعدتاً واکنش هایی داشت و کانون کارگردانان و فیلمنامه نویسان سینمای ایران به عنوان دو مجموعه صنفی در این زمینه واکنش نشان دادند. البته این نظر همه سینماگران نبود و گروهی از سینماگران بانفوذ در سینما موضع دیگری داشتند و از قضا از این اتفاق خوشحال بودند که عمدتاً ترجیح دادند سکوت کنند. در این میان، سیاست وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان سینمایی به عنوان متولی تخصصی این حوزه سکوت بوده و هیچ موضع گیری در این زمینه نداشته که اتفاق شگفت انگیزی است؛ اما نه به شگفت انگیزی همکاری با بخش رقیب در صداوسیما برای ساخت سریال!
در حالی که اختلاف بر سر نهاد متولی اعمال حاکمیت در حوزه وی او دی و شبکه نمایش خانگی میان سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از یک سو و معاونت فضای مجازی و سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر سازمان صداوسیما از سویی دیگر پابرجاست، مرکز فناوری اطلاعات و رسانه های دیجیتال وزارت ارشاد در حال نخستین سریال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با موضوع سواد رسانه ای و فضای مجازی به نام چای نت با همکاری معاونت فضای مجازی صداوسیماست! در واقع این اتفاق به نوعی پذیرش نقش صداوسیما در حوزه اعمال حاکمیت بر تولید سریال از سوی بخش دیگری از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است.
مشخص نیست آیا واقعاً کشمکشی در جریان است و یا اساساً ماجرا از نظیر مدیران وزارت فرهنگ و ارشاد تمام شده و خود را فاقد اختیار در این حوزه می دانند و در همین چارچوب پروژه مشترک وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و معاونت فضای مجازی سازمان صداوسیما کلید خورده است؟ آیا از این پس تهیه کنندگان شبکه نمایش خانگی به جای بهارستان، باید به جام جم مراجعه کنند یا این اتفاق یک ناهماهنگی سیاست گذاری و مدیریتی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است؟!
علی ژکان نویسنده و کارگردان در گفتگو با خبرنگار رادیو و تلویزیون صبا درباره سریالی که قرار بود برای شبکه نمایش خانگی تولید کند، گفت: طرح تولید یک مجموعه به نام بازی خانه را در مهلت تعیین شده برای بررسی در سایت وزارت ارشاد بارگذاری کردم وقتی برای نتیجه کار رفتم مسئولان مربوطه گفتند از اول تیرماه مسئولیت بررسی به سازمان صداوسیما واگذار شده است و دیگر وزارت ارشاد متولی امر نیست.
وی در پاسخ به این پرسش که چرا به صداوسیما نمی رود، بیان کرد: هنوز به صورت قانونی صداوسیما ساز و کار اجرای صدور مجوز را اعلام نکرده و ناگزیر از انتظار و معطلی هستیم. آنچه باعث نگرانی است همین انتظار و بلاتکلیفی است که خطرات زیادی دارد مثل خطر از دست دادن سرمایه گذار، تغییر فصل، احتمال نداشتن عوامل مورد نظر و بیکاری درخواست کنندگان.
کارگردان اولین امضا برای رعنا اظهار کرد: به نظر من، این جریان از یک تصمیم ناگهانی و اراده سیاسی با هدف کنترل دقیق تر و اعمال ممیزی در محتوا و ساختار تولیدات سینمای خانگی نشات گرفته و متاسفانه وزارت ارشاد در یک حالت انفعالی نسبت به این واگذاری است.
ژکان با بررسی رابطه صداوسیما با سینمای خانگی عنوان کرد: وظیفه ذاتی صداوسیما سریال سازی است که با مجموعه سازی در سینمای خانگی به شکل رقابتی ارتباط دارد. در سال های اخیر شاهد آن بوده ایم که اقبال از سریال پولی خانگی بسیار بیش از تماشای سریال مجانی صداوسیما بوده و مشتری بیشتری داشته است و حالا معلوم نیست چه رفتاری با رقیب خود خواهد داشت.
وی درباره نقش اصناف در این میان تصریح کرد: به غیر از کانون کارگردانان که نامه اعتراضی به این جریان نوشت سایر اصناف عکس العمل رسمی نشان نداده اند ضمن اینکه بخشی از تهیه کنندگان با این استدلال غیراصولی که سینمای خانگی باعث افزایش دستمزد بازیگران شده است از بروز این جریان بسیار خوشحال شده اند و آن را دستاورد تلاش خود می دانند زیرا فکر می کنند با نوع نظارت سخت و عبوس صداوسیما کسب و کار پرمنفعت سینمای خانگی به ورشکستگی می انجامد و دوباره مردم به سوی تماشای فیلم به سالن های سینما هجوم خواهند آورد.
کارگردان چهره به چهره در پایان عنوان کرد: به شخصه فکر می کنم به رغم تمام موانع، پیروزی نهایی از آن سینمای اینترنتی و پیشرفت در این زمینه خواهد بود.
انتهای پیام/
روزنامه هفت صبح، گروه تلویزیون | اصل خبر را می دانید؛ صداوسیما متولی سریال های شبکه نمایش خانگی خواهد شد. این سازمان ابتدا نظارت بر محتوای برنامه های تولید شده برای پلتفرم های اینترنتی را در اختیار گرفت و به زودی صدور پروانه ساخت و نمایش سریال ها از وزارت ارشاد به تلوی ...
این مطلب برای کاربران ویژه میباشد. برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدیوها باید وارد شوید و یا اپلیکیشن هفت صبح را نصب و به کلیه امکانات دسترسی یابید.
به گزارش خبرنگار حوزه سینمایی گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا ، براساس آمار اعلام شده از سوی سامانه مدیریت فروش و اکران سینما، فیلم سینمایی شنای پروانه به کارگردانی محمد کارت با یک میلیارد و 980 میلیون تومان فروش در آستانه 2میلیاردی شدن است و در صدر فروش فیلم های در حال اکران قرار گرفته است.
این اتفاق در حالی رقم خورده است که با اوج گیری دوباره شیوع ویروس کرونا تعداد تماشاگران سینما در هفته ای که پشت سرگذاشتم کاهش پیدا کرده است. به عبارت دیگر پس از استقبال نسبی در 10 روز اول بازگشایی که البته در مقایسه با روزهای عادی بسیار ناچیز بود، حالا شاهد خلوت شدن سالن های سینما هستیم.
شنای پروانه صدرنشین بلامنازع جدولی بی رمق
شنای پروانه نخستین فیلم بلند محمد کارت در مقام کارگردان محسوب می شود، بهمن ماه سال گذشته در جریان سی و هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد. جواد عزتی، طناز طباطبایی، امیر آقایی، مه لقا باقری، پانته آ بهرام و علی شادمان بازیگران این فیلم هستند.
این فیلم با دریافت پنج جایزه، موفق ترین فیلم جشنواره سی و هشتم بود. سیمرغ بلورین بهترین صدابرداری و صداگذاری، تدوین، نقش مکمل زن، نقش مکمل مرد و جایزه بهترین فیلم برگزیده تماشاگران، دستاورد شنای پروانه در این دوره از جشنواره فیلم فجر بود.
فیلم با یک موقعیت بحرانی آغاز می شود که بهانه آن انتشار تصاویر خصوصی زنی به نام پروانه (طناز طباطبایی) است. هاشم شوهر پروانه (امیر آقایی) که از اراذل و اوباش شناخته شده جنوب شهر است، در واکنش به این اتفاق کارهایی می کند که وقایع بعدی داستان را با محوریت برادر او یعنی حجت (جواد عزتی) رقم می زند.
خوب بد جلف 2: ارتش سری و خیز بلند برای میلیاردی شدن
اما خوب بد جلف 2: ارتش سری به کارگردانی پیمان قاسم خانی هم توانست در همین مدت 950میلیون و 500 هزارتومان فروش داشته باشد.
داستان خوب بد جلف 2: ارتش سری به نوعی در ادامه فیلم خوب، بد، جلف و با محوریت بازیگران اصلی آن یعنی پژمان جمشیدی و سام درخشانی است. دو بازیگری که همچون سری اول این فیلم و همچنین سریال پژمان جای شخصیت های واقعی خودشان بازی می کنند.
در خوب، بد، جلف 2: ارتش سری نیز شوخی با شخصیت واقعی پژمان جمشیدی و حواشی مربوط به ورود او از چمن سبز فوتبال به پرده نقره ای سینما محور موقعیت های طنز و کل کل های خنده دار او و سام درخشانی قرار می گیرد. در این بین حتی به نامزدی جمشیدی برای دریافت سیمرغ جشنواره فیلم فجر هم اشاره می شود.
در سری دوم، حضور یک تیم جاسوسی از آمریکا که در قالب یک گروه فیلمسازی به دنبال اجرای عملیاتی در ایران هستند و پیوند آن با رقابت بین جمشیدی و درخشانی محور اصلی داستان فیلم است. در چنین بستری، مناسبات سینمایی در ایران چه در سطح سیاستگذاری و چه در روابط کاری عوامل سینما از تیغ گزنده طنز در امان نیستند و همین شوخی با روندهای نامطلوب اما عادی شده در حوزه سینمای ایران برای مخاطبان ایجاد جذابیت می کند.
ترکیب جذاب بازیگران و اضافه شدن چهره هایی همچون فرهاد آئیش، گوهر خیراندیش، حامد کمیلی، ریحانه پارسا، علی اوجی و مارال فرجاد به تنوع کار اضافه کرده است. نگاه طنز به مسائل پشت پرده سینمای ایران از یک سو و اضافه کردن موضوعات روز همچون فعالیت های هسته ای ایران و توطئه های سازمان های امنیتی آمریکا برای خرابکاری، از نکاتی است که می تواند برای مخاطب خوب بد جلف2 : ارتش سری جذابیت داشته باشد.
با این حال آخرین ساخته قاسم خانی و تنها فیلم کمدی جشنواره سی و هشتم هیچ دستاوردی را در کسب سیمرغ و حتی نامزد شدن نداشت و به نوعی یکی از فیلم های ناکام این دوره از جشنواره بود.
احتمال توقف اکران جهان با من برقص روی رقم 7 میلیارد تومان
اما به جز این دو فیلم ، فروش تابستان سایر فیلم های روی پرده که اکران کوتاهی را در زمستان سال گذشته تجربه کردند وضعیت اسفناکی دارد.
جهان با من برقص به کارگردانی سروش صحت در این بازه زمانی 38 میلیون تومان فروش را تجربه کرده است.
علی مصفا، جواد عزتی، هانیه توسلی، پژمان جمشیدی، سیاوش چراغی پور، کاظم سیاحی، مهراب قاسم خانی، رامین صدیقی، بهار کاتوزی، پاوان افسر، شیوا بلوچی و مهیار پوربابایی بازیگران این فیلم هستندکه نام محمدرضا تخت کشیان را به عنوان تهیه کننده در کنار خود می بینند. نگارش فیلمنامه این اثر نیز به عهده سروش صحت و ایمان صفایی بوده است.
جهان با من برقص داستان مردی به نام جهانگیر(علی مصفا) است که پس از جدایی از همسرش به همراه دختر جوان خود در باغچه و ویلایی جمع وجور در شمال کشور زندگی می کند. جهانگیر به یک بیماری سخت مبتلا شده و پزشکان به او گفته اند که حداکثر دو یا سه ماه دیگر زنده می ماند. او این موضوع را به دخترش نگفته و قصد دارد روزهای باقیمانده عمر را به کشاورزی و سروکله زدن با حیوانات مزرعه کوچکش ادامه می دهد.
در این میان برادرش (کاظم سیاحی) برنامه ای را ترتیب می دهد تا جمعی از دوستان صمیمی جهانگیر در روز تولدش ضمن غافلگیر کردن او چندروزی در کنارش باشند. این دور هم جمع شدن تفریحی و دوسه روزه به مرور خاطرات قدیمی، زنده شدن برخی کدورت ها و اختلافات و البته برجسته شدن تغییرات شخصیتی این جمع دوستانه می انجامد. تغیرات اخلاقی و ظاهری که به دلیل مشغله های روزمره فرصت کمتری برای پرداختن به آنها داشتند.
گفتگوها و بحث هایی که بین این دوستان قدیمی رخ می دهد، در فضایی آمیخته به طنز و جدی گاه حتی به منازعه و برخورد فیزیکی نیز می انجامد، اما مخاطب به تدریج و پا به پای شخصیت اصلی فیلم (جهانگیر)،به ارزش همین درگیری های به ظاهر بچه گانه و درکنار هم بودن پی می برد.
البته این فیلم که اکران خود را از یازدهم دی ماه سال 1398 آغاز کرده بود پیش از تعطیلی سالن های سینما به دلیل شیوع کرونا ، 6 میلیارد و 750 میلون تومان فروش را پشت سر گذاشته بود و به نظر می رسد پرونده فروش آن در آستانه 7 میلیاردی شدن بسته شود.
اوضاع اسفناک سایر فیلم ها در روزهای کرونایی
فیلم های عطر داغ و یادم تو را فراموش به ترتیب با 19 و 16 میلیون تومان و چهل وهفت با 5 میلیون تومان در ادامه جدول فرش تابستانه سینمای ایران دیده می شوند. یلدا نیز 5 میلیون تومان فروش داشته است و بی وزنی هم با فروش تنها 40 بلیت! همچنان رقم 440 هزارتومان را پیش روی خود می بیند.
با این شرایط و با توجه به کاهش تعداد تماشاگران در هفته ای که پشت سرگذاشتیم به نظر می رسد سازمان سینمایی باید از پیله انفعال خارج شده و سناریویی جدید برای اکران آثار سینمایی طراحی کند. موفق ترین فیلم جشنواره سال گذشته یعنی شنای پروانه با موضوعی ملتهب و تبلیغاتی نسبتاً خوب نتوانست از مرز 2 میلیارد تومان فروش عبور کند؛ درحالی که در شرایط عادی پیش بینی می شد این فیلم حداقل بین 20 تا 25 میلیارد تومان فروش را در گیشه تجربه کند.
خوب، بد،جلف هم که به امید فروشی قابل توجه، قید اکران آنلاین را زده بود نیز در نهایت باید به اندکی بیش از یک میلیارد تومان فروش رضایت دهد. آن چه برای فیلم های دیگر رخ داد نیز چیزی جز یک شکست مطلق نبود.
انتهای پیام/4104/
به گزارش واحد فرهنگی خبرگزاری صبح اقتصاد مرتضی شایسته دبیر شورای صنفی نمایش درباره خروجی جلسه امروز 22 تیرماه شورا گفت: در جلسه امروز مقرر شد فیلم سینمایی زن ها فرشته اند 2 ساخته آرش معیریان از چهارشنبه 25 تیرماه به نمایش دربیاید. هرچند پیش تر اعلام شده بود فیلم سینمایی آنجا همان ساعت ساخته سیروس الوند هم از همین هفته اکران شود اما صاحبان فیلم اعلام کردند این اثر کارهایی برای انجام دارد از همین رو شورا تصمیم گرفت یک هفته دیگر هم به آنجا همان ساعت فرصت بدهد و با یک هفته تاخیر روی پرده برود.
در شرایط کرونایی فعلاً محرومیت نداریم
شایسته درباره انصراف فیلم سینمایی پیشی میشی ساخته حسین قناعت از اکران و محرومیت 6 ماهه در نظر گرفته شده در نظام نامه اکران برای فیلم های انصرافی بیان کرد: با توجه به اینکه وضعیت فعلی کرونایی و خاص است، در این دوره چندان محرومیت نخواهیم داشت به همین دلیل امیدواریم این فیلم هم مشمول این محرومیت نشود.
دبیر شورای صنفی نمایش درباره شروع اکران فیلم های خارجی در برخی سالن های سینمایی عنوان کرد: در جلسه هفته آینده درباره این موضوع صحبت خواهیم کرد.
بازگشت شورای صنفی اکران به خانه سینما منتفی شد؟
شایسته در پایان در حالی محل برگزاری جلسه این هفته شورای صنفی اکران را هم سازمان سینمایی اعلام کرد که اردیبهشت ماه امسال و همزمان با بروز برخی حواشی و اعتراضات نسبت به انتخابات شورای صنفی و طرح برخی شائبه ها درباره اعمال نظر مدیران سازمان سینمایی در این شورا، حسین انتظامی به عنوان رئیس سازمان در توئیتی اعلام کرد: شورای صنفی نمایش قرار نیست در جایی غیر از خانه سینما تشکیل شود. با یک خبر نادرست به دنبال ایجاد نگرانی صنفی و دوقطبی سازی اند. دولت متوجه اعتبار نهادهای مدنی هست. من هم که خاستگاه صنفی دارم، در پاسداری از این سیاست دولت جدی ترم چرا که قدر و قدرت نهادهای مدنی را می دانم.
شورای صنفی نمایش از ابتدای سال 99 کلیه جلسات خود را در سازمان سینمایی برگزار کرده است.
پایگاه بصیرت / آرش فهیم
یکی از صنف های مهم و تأثیرگذار در سینمای هر کشور، تهیه کنندگان هستند . برخلاف تصور و تعریف عام که تهیه کنندگان را صرفا تأمین کنندگان مالی پروژه های سینمایی می پندارند، این قشر، سازنده و مالک اصلی فیلم دانسته می شوند؛ به همین دلیل در برخی رویدادهای سینمایی، از جمله جشنواره فیلم فجر در کشور خودمان، جایزه بهترین فیلم به کارگردان داده نمی شود، بلکه به تهیه کننده تعلق می گیرد؛ چون اصل بر مؤلف بودن تهیه کننده است؛ برای نمونه در هالیوود به عنوان قدیمی ترین و قوی ترین نظام سینمایی در جهان، تهیه کنندگان بعضا حتی از کارگردانان نیز تخصص بیشتری در سینما دارند؛ به همین دلیل هم معمولا فیلم های هر تهیه کننده ای، با آثار تهیه کننده دیگری متفاوت است .
در سینمای ایران، هر چند ورود به صنف تهیه کنندگان دشوار است و نسبت به سایر صنوف، سخت گیری های بیشتری در ورود و فعالیت افراد در این حوزه جریان دارد، اما همچنان نظام تهیه کنندگی سینما در ایران با چالش و مسئله ای به نام عدم تخصص مواجه است؛ یعنی در سینمای ایران افرادی می توانند تهیه کنندگی یک فیلم را عهده دار شوند که از سوی صنف تهیه کنندگان سینما و نهادی به نام خانه سینما، تأیید شوند؛ اما مشکل این است که این اصناف و نهادها، اصول و معیارهای چندان عمیق و مهمی برای صدور مجوز تهیه کنندگی ندارند !
اکثر افرادی که به عنوان تهیه کننده در سینما شناخته می شوند و فعالیت می کنند، از حداقل تخصص، سواد و شناخت هنری و سینمایی برخوردار هستند؛ اما صرفا به این دلیل که می توانند بودجه، حامی مالی و عوامل تولید را فراهم کنند، جایگاه تهیه کننده را یافته اند .
از این رو در سینمای کشورمان، تهیه کننده مؤلف، بسیار اندک است؛ این درحالی است که تهیه کننده سینما به مفهوم واقعی، به معنای سازنده آثار است و در واقع کارگردان با خط مشی و راهبردهای تهیه کننده باید کار کند . اوضاع وقتی خراب تر به نظر می رسد که مشاهده می کنیم اخیرا افرادی وارد این عرصه شد ه اند که نه تنها سینماگر به معنای واقعی و اصولی نیستند، که صاحب پول های مشکوک و آلوده اند ! معضل بزرگی که این تهیه کنندگان به سینمای ایران تحمیل کرده اند، به هم زدن نظم دستمزدهای عوامل تولید و به ویژه بازیگران است . برخی از این افراد با تکیه بر پول های هنگفت و بادآورده خود، اقدام به عقد قراردادهای نجومی با بعضی بازیگران کرده اند؛ مسئله ای که نتیجه اش بی عدالتی و بر هم خوردن تعادل در اقتصاد سینماست .
به همین دلیل سازمان سینمایی، به عنوان اصلی ترین متولی اداره هنر هفتم در ایران، خانه سینما و صنف تهیه کنندگان، باید تجدید نظری اساسی در ملاک های صدور مجوز تهیه کنندگی انجام دهند؛ به این ترتیب که وجهه فرهنگی، هنری و تخصص افراد بر معیارهای دیگری، چون نفوذ، ارتباط و قدرت مالی غلبه یابد . این تجدیدنظر، قطعا به اعتلا و پیشرفت سینمای ایران خواهد انجامید .
رسول صدرعاملی تهیه کننده اولین فیلم سینمایی محمد کارت با تایید این خبر به ایسنا، گفت: طبق مذاکراتی که امروز در وزارت ارشاد با آقای طباطبایی نژاد و اعضای شورای صنفی نمایش داشتم، توقف اکران را مطرح کردیم که مدیران نیز ضمن تشکر از اینکه فیلم را برای بازگشایی سینماها ارائه دادیم، با این درخواست موافقت کردند.
صدرعاملی یادآور شد: در حال رایزنی با وزارت بهداشت بودیم تا شرایطی فراهم کنیم که کادر درمانی بیمارستان های درگیر با کرونا به دعوت ما، رایگان به تماشای فیلم بنشینند و حالا با شرایط پیش آمده، بهتر دیدیم توقف نمایش فیلم را به آنها تقدیم کنیم و امیدوار باشیم در اکران مجدد، این مدافعان سلامت آنقدر فراغت داشته باشند و سرشان خلوت شده باشد که با آرامش به دیدن فیلم بیایند.
او یادآور شد: سه هفته پیش که ما اکران شنای پروانه را آغاز کردیم، واگیری بیماری این همه زیاد نبود و تعداد فوت شدگان در بین هم وطنانمان به حدود سی نفر کاهش یافته بود اما تصور نمی کردیم در فاصله کمتر از دو هفته، ناگهان به این حد افزایش بیمار و فوت شده برسیم.
صدرعاملی تصریح کرد: به هرحال منتظر می مانیم تا وقتی این ویروس کنترل شد و امنیت خاطر برای تماشاگران به وجود آمد، شرایط اکران مجدد فیلم را در سراسر کشور فراهم می کنیم که امیدوارم این فرصت بعد از دهه اول محرم فراهم شود.
انتهای پیام
بازیگر فیلم های سینمایی ابلیس و زادبوم در گفتگو با خبرنگار سینماپرس افزود: متأسفانه آنچه که ما از وضعیت اصناف در کشورمان شاهد هستیم این نتیجه را به ما می دهد که برای تشکیل اصناف حداقل 40 سال از سایر کشورهای دنیا عقب هستیم! متأسفانه سال ها است اصناف نتوانسته اند به درستی از حقوق خود و اعضای شان دفاع کنند؛ هرچند هرزگاهی تلاش هایی برای بازیابی هویت اصناف به وجود آمده اما متأسفانه هیچ یک از این تلاش ها به سرانجام و نتیجه نرسیده است.
این سینماگر با تأکید بر اینکه خانه سینما، خانه هنرمندان و سایر نهادهای این چنینی نگاهی ضدصنفی دارند اظهار داشت: کسانی که در تأسیس این نهادها نقش بازی کردند و آن ها را برپا نمودند در واقع حق و حقوق تشکل های صنفی را از بین بردند چرا که پشت کارهای شان جنبه های ایدئولوژیک و سیاسی وجود داشت که مانع از دستیابی به اهداف صنفی می شد.
توکلی سپس با بیان اینکه جواد شمقدری در زمان مدیریتش در سازمان سینمایی تمام تلاش خود را به کار برد تا راه حل قانونی و منطقی برای بهبود اوضاع خانه سینما ارائه کند یادآور شد: تمام تلاش ها در آن روزگار بر این امر استوار بود که خانه سینما هیچ فعالیتی خارج از چارچوب قوانین کلی نظام و کشور و نظام صنفی نداشته باشد. همانطور که پیش از این اشاره کردم نگاه شمقدری نگاهی اصلاح طلبانه و به نفع اهالی سینما بود اما گروهی که منافع شخصی خود را در خطر می دیدند مانع از انجام اصلاحات شمقدری شدند.
وی در ادامه این گفتگو تصریح کرد: در آن روزگار نیروهایی به دلیل منافع مالی شان و ارتباط با بخش هایی که پول از طریق آن ها تزریق می شد آب را گل آلود کردند تا خانه سینما شکل قانونی به خود نگیرد!
بازیگر فیلم های سینمایی درساژ و زیر سقف دودی ادامه داد: آن آدم ها باید امروز پاسخگوی صنوفی که در محرومیت کامل به سر می برند باشند؛ صنوف امروزه از مشکلات زیادی در رنج هستند و باید هرچه سریع تر به وضعیت شان رسیدگی شود. ما اگر تصمیم داشته باشیم به سمت اجرای عدالت برویم قطعاً راه برایمان بسته نیست! حقوق اصناف باید شفاف سازی شود و کسی حق نداشته باشد تا مانعی در راه اجرای آن ایجاد کند.
این بازیگر پیشکسوت تأکید کرد: بی شک راه بهبود برای وضعیت جامعه اصناف سینمای ایران بسته نیست و اینک زمان آن رسیده تا صنوف با اتحاد، یکپارچگی و هماهنگی دست در دست یکدیگر داده و تمام تلاش خود را به کار ببرند تا هویت صنفی خود را بازپس گیرند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، رسول صدرعاملی روز گذشته از توقف اکران فیلم شنای پروانه خبر داد و اعلام کرد که در شرایط کنونی توقف نمایش فیلم را به کادر درمان تقدیم می کنیم و بعد از دهه اول محرم مجددا شنای پروانه روی پرده سینماها می آید. این تصمیم که به گفته صدرعاملی با موافقت شورای صنفی نمایش همراه شده، از جهات مختلف قابل بررسی است.
اگر توقف اکران یک فیلم هدیه ای به کادر درمان است، چرا فیلم زن ها فرشته اند2 از همان روزی که شنای پروانه متوقف می شود، روی پرده می آید؟
اکران فیلم شنای پروانه از همان ابتدا با حواشی بسیاری همراه بود. به عنوان مثال بر اساس اعلام شورای صنفی ابتدا قرار بود که از اول تیرماه روی پرده برود و در سه روز ابتدایی نیز با قیمتی نیم بها به مخاطبان ارائه شود اما این فیلم بعد از مذاکرات فراوان از روز چهارشنبه 4 تیرماه که دیگر بلیت سینما نیم بها نبود، به نمایش گذاشته شد. به نظر می رسد شورای صنفی نمایش به این فیلم امتیازات فراوانی داده که از جمله آنها می توان به محاسبه نشدن سه هفته اول اکران شنای پروانه در زمان کلی اکران آن اشاره کرد. با وجود انصراف از ادامه اکران، مشخص نیست که آیا شورای صنفی امتیازات داده را پس می گیرد یا خیر؟
به گزارش صبح الوند ، در روزهای ابتدایی ورود ویروس کرونا به کشور، هیچ کس فکر نمی کرد کنترل و مهار این بیماری آنقدر زمان بر و طولانی شود، تاجاییکه تمام فعالیت های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور را تحت تاثیر خود قرار دهد. موج دوم این ویروس، عزیزان و هموطنان بیشتری از ما را درگیر کرده و ترس و واهمه مضاعف تری ایجاد کرده است.
در پیک اول این بیماری بسیاری از هنرمندان، در فضای مجازی و به خصوص اینستاگرام هر آنچه که از دستشان برمی آمد، برای آرامش و گذران سریع تر این روزها دریغ نکردند؛ یکی با ساز و آواز خود ، دیگری با استندآپ کمدی و دیگران با دعوت در خانه ماندن، مردم را تشویق به مبارزه با کرونا می کردند.
هنرمندان بسیاری در این چند ماهه پیک اول کرونا خانه نشین شدند. از گروه های متععد تئاتری تا گروه های موسیقی. بسیاری از سریال ها و فیلم های سینمایی در مراحل مختلف تولید، متوقف شدند و به نحوی به دلیل سلامتی عوامل گروه، اغلب کارها تعطیل شدند.
همه خبرها از مهار موقت این بیماری خبر می داد؛ فعالیتهای اجتماعی کم کم دوباره آغاز شد، سینماها و مراکز هنری با قبول رعایت تمام پروتکل های بهداشتی بازگشایی شد، ولی متاسفانه با بالا رفتن آمار مبتلایان و فوتی های این بیماری، مجددا سخت گیری ها و کنترل های بیشتری در راه است تا سلامت هموطنان ما بیش از این به خطر نیافتد.
در چند هفته گذشته با وجود بازگشایی مجدد سینماها و استقبال از فیلم های در حال اکران و فروش یکی دو میلیاردی پرفروش ترین فیلم اکران، یعنی شنای پروانه ، رسول صدرعاملی تهیه کننده نخستین فیلم محمد کارت، با هماهنگی و موافقت شورای صنفی نمایش، خبر از توقف اکران این فیلم با نیت به خطر نیافتادن بیشتر هم وطنان می دهد.
صدرعاملی در گفت و گویی اعلام کرد که در حال رایزنی با وزارت بهداشت بودیم تا شرایطی فراهم کنیم کادر درمانی بیمارستان های درگیر با کرونا به دعوت ما رایگان به تماشای فیلم بنشینند و حالا با شرایط پیش امده، بگونه ای شده که بهتر دیدیم توقف نمایش فیلم را به انها تقدیم کنیم و امیدوار باشیم در اکران مجدد این مدافعان سلامت اینقدر فراغت داشته باشند و سرشان خلوت شده باشد که با آرامش به دیدن فیلم بیایند.
با وجود تصویب نشدن اساسنامه جدید خانه سینما در مجمع عمومی، انتخابات پانزدهمین دوره هیات مدیره این نهاد صنفی یک ماه دیگر برگزار می شود.
به گزارش مهر، انتخابات پانزدهمین دوره هیات مدیره خانه سینما روز دوشنبه 20 مردادماه سال جاری برگزار می شود.
پیش از این قرار بود که این انتخابات بعد از تصویب اساسنامه جدید برگزار شود. این اساسنامه در مجمع عمومی خانه سینما که چندی پیش برگزار شد به تصویب نرسید و با تشکیل یک هیئت بررسی، این اساسنامه دوباره مورد بررسی قرار گرفت.
آنچه که مشخص است، انتخابات پانزدهمین دوره هیات مدیره خانه سینما با همان اساسنامه قبلی برگزار می شود.
با توجه به اساسنامه قبلی خانه سینما، همه صنوف سینمایی بدون نیاز به کد شناسه ملی می توانند در انتخابات خانه سینما شرکت کنند.
حال باید دید که 17 صنفی که کد شناسه ملی دارند، از چه مزیتی در این دوره از انتخابات برخوردار خواهند بود.
اشتراک گذاری در:
مرتضی شایسته در گفت وگویی با ایسنا در پی اعلام انصراف تهیه کننده فیلم شنای پروانه از اکران به احترام کادر درمان کشور، بیان کرد: برای این اتفاق با شورای صنفی نمایش هماهنگی صورت نگرفته و توصیه روز گذشته (22 تیرماه) ما هم در شورا به آقای صدرعاملی (تهیه کننده فیلم)، ادامه کران بود.
او افزود: این مطابق قانون نیست که هر کسی شرایط را آن طور که خودش می خواهد مناسب ندید، تصمیم بگیرد فیلمش را از پرده پایین بکشد. این کار نظم سینما را به هم می ریزد. بنابراین توصیه ما به ادامه اکران است و غیر از این هم نخواهد بود، مگر این که ستاد ملی مبارزه با کرونا اعلام کند فعالیت سینما به صلاح نیست که فعلا هم چیزی اعلام نکرده است.
شایسته گفت: به هر حال هر کسی که در این شرایط فیلم خود را اکران می کند قطعاً بابت مخاطب و فروش آن نگرانی داشته و دارد، اما شرایط را پذیرفته است. تمام پرسنل و کارکنان سینماها پروتکل های بهداشتی را به طور کامل رعایت می کنند و سینما شرایط بهتری را نسبت به برخی دیگر از مراکز دارد.
دبیر شورای صنفی نمایش در پاسخ به این که با این حال با توجه به افزایش مبتلایان و فوتی های کرونا نسبت به اوایل تیرماه، اگر سازندگان این فیلم مایل به ادامه اکران در شرایط فعلی نباشند آیا شورای صنفی مانع می شود، گفت: در این باره شورای صنفی نمایش تصمیم گیری خواهد کرد، اما به طور کلی فکر می کنم اگر صاحب فیلمی نگران باشد، فیلمش را برای اکران ارائه نمی کند و وقتی اکران می شود یعنی شرایط را پذیرفته است. ضمن این که ما به هر حال تمهیداتی را هم برای این فیلم ها درنظر گرفته بودیم.
شنای پروانه به کارگردانی محمد کارت که بهترین فیلم از نگاه تماشاگران در سی وهشتمین جشنواره فیلم فجر بود، با بازی جواد عزتی، امیر آقایی، طناز طباطبایی و مه لقا باقری همراه است.
انتهای پیام
مسعود میر روزنامه نگار
بحث های تکراری و حرف و حدیث های همیشگی درباره اکران فیلم خارجی در سینماهای کشور را بی خیال شوید. اصلا فراموش کنید که وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال96 در پاسخ به مخالفان نمایش فیلم خارجی از استدلال موافقان برای ایجاد رونق و رقابت در سینما مایه گذاشت و همچنین نظر موافقان نمایش فیلم های غیرایرانی در سالن ها را هم با ایده بررسی بیشتر برای کسب منفعت افزون تر از راه این اکران ها در هم آمیخت. حتی فراموش کنید که در سازمان سینمایی کشور یک مدیر عالی رتبه برای اکران فیلم خارجی مشغول به فعالیت بوده و البته در سال97 خبر داد که 3 سالن سینما قرار است به صورت آزمایشی موضوع اکران فیلم خارجی را عملیاتی کنند. اکنون تابستان1399 است و کرونا نفس سینما را بند آورده است. سالن دار و سینما رو و اهالی سینما همگی درحالی بغض مصیبت کرونا را قورت و خود را خندان نشان می دهند که جوکر در شهر می پلکد و برای تماشای یاغی گری هایش به دنبال تماشاگر است.
احضار جوکر در 1917
همین حالا که شما خواننده این متن هستید بلیت فروشی در پردیس های سینمایی مگامال، کوروش، زندگی، گالریا و شمیران برای 3 فیلم احضار2، جوکر و 1917 در یک سالن و یک سانس در حال انجام است. فیلم اول در امتداد هول و ولای فیلم معروف جن گیر است و تاریخ تولیدش چند سال قبل اما 2 فیلم دیگر به تازگی از تنور سینمای غرب بیرون آمده اند. هر 2فیلم از سوی طرفداران ایرانی هزاران بار دانلود و دست به دست شده و کپی های غیرقانونی شان در ماه های کرونا و قرنطینه، اوقات فراغت خیلی ها را پر کرده است. حالا چند روزی هست که این 3 فیلم به بهانه حمایت از سالن دارها و جلوگیری از ورشکستگی سینماهای بدون مشتری در روزهای طغیان مجدد کرونا، روی پرده هستند. بله درست متوجه شدید؛ فیلم های جیمز وان، تاد فیلیپس و سام مندس در تهران روی پرده هستند.
ورشکستگی در ورشکستگی
فیلم خارجی در روزهایی که خیلی ها مشتاق تماشایش روی پرده بودند به دستور مدیران با سینماهای کشور قهر بود. دلایل این موضوع البته تعدادشان کم نبود و حالا هم که چشممان به جمال جوکر و رفقای هالیوودی اش بر پرده بعضی سینماها روشن شده این موضوع از خاطر نمی رود.
به همین بهانه پای حرف های عبدالله اسفندیاری از مدیران سابق بنیاد سینمایی فارابی و البته از مخالفان اکران فیلم های خارجی بر پرده سینماها با این شیوه نشستیم. اسفندیاری در همان آغاز بحث دلیلی که برخی برای اکران فیلم خارجی در این روزها به آن استدلال می کنند را دلیل بدهی ها می داند و می گوید: اجرای طرح اکران فیلم خارجی برای جلوگیری از ورشکستگی سینما آن هم بدون درنظر گرفتن مسائل فرهنگی و باز کردن پای اکران بی مهار فیلم خارجی در سینماها حاصلی جز ورشکستگی در پی نخواهد داشت. البته این تنها نظر من نیست بلکه مخالفت با اکران بی ضابطه فیلم خارجی نظر اغلب کسانی هست که دوستدار سینمای ایران هستند و نمی خواهند در مقابل هجوم سینمای مسلط جهان تحت این سیطره قرار داشته باشند.
کرونا و تجربه دهه60
امیدوارم بهانه کرونا برای نمایش بی حساب و کتاب فیلم خارجی موقتی باشد و بعد دوباره همان تصمیمی اجرایی شود که در دهه 60 انجام شد. اشاره اسفندیاری به روزهایی است که اکران فیلم خارجی به اصطلاح با رویکردی فرهنگی و گزینش شده توسط بنیاد سینمایی فارابی انجام می شد و مدیران آن دوره به این موضوع مفتخرند که سبب شده اند علاقه مندان با سینمای جهان و نه فقط هالیوود آشنا شوند چون در غیر این صورت دوباره همان بلایی سر سینمای ایران خواهد آمد که در سال های پایانی حکومت پهلوی آمد و سینمای تولید داخل عملا زیر آوار انبوه فیلم های خارجی روی پرده، به سختی نفس می کشید.
شرط و پول
3فیلم خارجی که دوتایشان از جدیدترین محصولات سینمایی دنیا هستند این روزها روی پرده برخی سینماهای پایتخت است. سؤال مهم این است که آیا این فیلم ها در شرایط کاملا قانونی و با طی کردن مراحل دقیق فرایند تجارت آثار فرهنگی به نمایش در آمده اند یا خیر؟ عبدالله اسفندیاری پیش از هر قضاوتی توضیح می دهد که: هر فیلم خارجی برای نمایش عمومی در سینماهای کشور باید 2 شرط اولیه و مهم را از سر بگذراند.
اول اینکه حق و حقوق کپی رایت فیلم به صورت غیر تقلبی و کاملا قانونی خریداری شود و دیگر اینکه این فیلم از مجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز نمایش داشته باشد.
این مدیر فرهنگی همچنین تأکید می کند که این روزها بحث خرید کپی رایت به صورت قاچاق و از طریق راه های فرعی بسیار داغ است و باید مراقب باشیم تا از هر راهی برای خرید کپی رایت آثار با قیمتی ارزان تر اقدام نکنیم.
او می گوید: البته من منکر این نیستم که هنوز همان مثال که پول داشته باش و سر سبیل شاه نقاره بزن در کشور ما مصداق دارد اما باید کمی دقیق شویم و ببینیم آیا سالن دارها برای رهایی از ورشکستگی ناشی از کرونا حاضر به پرداخت مبلغ کلان کپی رایت فیلمی مثل جوکر شده اند تا آن را در سالن هایی با کمتر از 50صندلی که تنها نیمی از آنها قابلیت بلیت فروشی دارند اکران کنند؟
چرخ سینما می چرخد
اما کندتر
این تهیه کننده سینما و عضو کانون فیلمنامه نویسان کشور البته می گوید که موضوع توجه به منافع ملی حتی در حوزه سینما هم باید رعایت شود و معتقد است: با رعایت همین شیوه نامه های بهداشتی می توان سینما را حفظ کرد و با اینکه شرایط کرونا بسیار مهیب و خطرناک است اما می توان سینماها را باز نگه داشت به شرطی که سینمادار ها به درآمد کمتر قانع شوند تا فعلا چرخ سینما بچرخد اما مشکل اینجاست که برخی دوستان همیشه می خواهند فیل هوا کنند و این نمایش فیلم های خارجی در روزهای کرونایی هم یکی از این مصداق هاست...
فیلم سینمایی خوب بد جلف:ارتش سری از جمله آثار سینمای ایران بعد از بازگشایی سینماها است، فیلمی که سال گذشته به عنوان یکی از گزینه های اکران نوروزی معرفی شد و در کمتر از یک هفته بعد از شیوع بیماری کرونا و تعطیلی سینما به کار خود پایان داد.
خوب بد جلف : ارتش سری اما پس از اعلام بازگشایی سینماها بار دیگر وارد چرخه اکران شد، این فیلم هرچند در ابتدا به دلیل مشکلات تبلیغات از اکران انصراف داد اما با میانجی گری سازمان سینمایی و شورای صنفی نمایش به ادامه اکران خود رضایت داد.
این فیلم نخستین بار در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر رونمایی شد و به عنوان یک فیلم کمدی توانست با نقد مثبت اکثریت اهالی رسانه روبرو شود، این فیلم هر چند موفق به دریافت جایزه نشد اما با ارائه یک کمدی سالم مخاطبان را تا پایان با خود همراه کرد.
نکته مثبت خوب بد جلف: ارتش سری بدون شک پرداخت درست کمدی در اثری است که تلاشی برای خنداندن مخاطب به هر شیوه ای نمی کند، برخلاف بسیاری از آثار کمدی هجو که با زن پوش شدن، حرکات موزون و موسیقی سعی در خنداندن مخاطبان دارند اما ارتش سری کاملا بر منطق روایت استوار است.
هر چند پایان بندی این فیلم شاید برای سینمای بدنه کمی غیر قابل هضم باشد اما قاسمخانی به نوعی از سه گانه رجوع کرده که سالها در سینمای جهان رخ داده است، این فیلم در پایان خود خبر از ساخت قسمت سوم از خوب بد جلف را می دهد.
زوج سینمایی پژمان جمشیدی و سام درخشانی نقطه مثبت دیگر این فیلم است، زوجی که قاسمخانی از سریال پژمان شکل داد و توانست به یکی از پرفروش ترین زوج های سینمایی بدل کند، هرچند این زوج سینمایی در فیلم تگزاس هم تکرار شدند اما کیفیت این دو فیلم در تفاوت بسیاری بود.
مهمترین نقطه مثبت این فیلم در مقایسه با نسخه اول را باید در پختگی قاسمخانی در کارگردانی دانست، وی نسبت به خوب بد جلف یک از تکنیک های بهتر و بیشتری در کارگردانی استفاده کرده و چیدمان بازیگرانش را هم با جذابیت بیشتری کنار یکدیگر قرار داده است.
فیلمنامه خوب بد جلف:ارتش سری هم نسبت به نسخه اول از انسجام بیشتری برخوردار است، هر چند قاسمخانی طی سال های گذشته با آثاری همچون طبقه حساس و سن پطرزبورگ تبحر خود در نوشتن فیلمنامه های کمدی را به رخ کشیده است، آثاری که همواره می توان از آن ها به عنوان کمدی سالم سینمایی یاد کرد.
نکته قابل توجه در ارتش سری را باید پایبند بودن سازنده اثر به کمدی بدون شوخی های رکیک و مستهجن دانست، این فیلم تنها در موقعیت و دیالوگ ها به خلق کمدی می پردازد، مشخصا قاسمخانی در اثر خود به دنبال خنداندن مخاطب به هر قیمتی نیست و همچون نسخه اول در خوب بد جلف 2 نیز این نکته را رعایت کرده است.
از مهمترین اتفاقات نسخه دوم فیلم سینمایی خوب بد جلف می توان به نقش آفرینی حامد کمیلی به عنوان یکی از نقش های اصلی اثر اشاره کرد، حضور حامد کمیلی در این فیلم در حالی رقم می خورد که حمید فرخ نژاد بازیگر نسخه اول فیلم در پروژه حضور ندارد، کمیلی پیش از این نیز تجربیات موفقی در عرصه سینمای کمدی را از خود به ثبت رسانده است.
از مهمترین اتفاقات نسخه دوم فیلم سینمایی خوب بد جلف می توان به نقش آفرینی حامد کمیلی به عنوان یکی از نقش های اصلی اثر اشاره کرد، حضور حامد کمیلی در این فیلم در حالی رقم می خورد که حمید فرخ نژاد بازیگر نسخه اول فیلم در پروژه حضور ندارد، کمیلی پیش از این نیز تجربیات موفقی در عرصه سینمای کمدی را از خود به ثبت رسانده است.
حضور حامد کمیلی و غیبت حمید فرخ نژاد مهمترین تغییر نسخه اول و دوم خوب بد جلف است، کمیلی در نسخه دوم این فیلم بازی خوبی از خود به نمایش گذشته است، وی که پیشتر در عرصه کمدی فیلم موفق دختر آدم پسر حوا را در کارنامه داشته، در این فیلم نیز بازی روان و قابل قبولی را از خود ارائه داده است.
به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا ؛ سانسور و محدودیت در سینما یکی دلایل روی آوردن به این الگوی ثابت است اما رضا مقصودی، مسعود اطیابی و امیر عربی از جمله کسانی هستند که با توجه به سابقه شان در نگارش و ساخت کمدی دلایلی را برای این موضوع برشمرده اند.
رضا مقصودی: تماشاگر از غافلگیری لذت می برد
رضا مقصودی در گفت وگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا درمورد استفاده از الگوی قرار گرفتن شخصیت در موقعیت اشتباه که در میان کمدی های ایرانی بسیار پرکاربرد است، گفت: قرار گرفتن یک شخصیت با ویژگی های خاص در موقعیتی که با آن همخوانی ندارد، قصه ایجاد می کند و در بسیاری از مواقع موجب خنده و غافلگیری می شود. تماشاگر از غافلگیری لذت می برد و برایش جذاب است که سوپرایز شود. وقتی شخصیتی را طراحی می کنید که در موقعیت هایی قرار بگیرد که انتظارش را ندارد و با آن در تعارض است، جذابیت ایجاد می شود.
او در ادامه از ایجاد موقعیت در دل موقعیت های پیشین و اشاره به لیلی با من است گفت: این الگو در تاریخ ادبیات و دارم نویسی بوده و استفاده درست از آن که موجب غافلگیری مخاطب شود، موضوع اصلی است. گاهی در یک فیلم، شخصیت در یک موقعیت قرار می گیرد و همه چیز حول همان موقعیت اولیه پیش می رود اما در فیلمی شما با موقعیتی تازه مواجه اید که شخصیت مدام در موقعیت و شرایط جدید قرار می گیرد. در لیلی با من است شخصیت اهل جبهه نیست ولی در موقعیت جبهه قرار می گیرد و دچار تعارض می شود. در این میان موقعیت های جدیدی برای شخصیت خلق می شود و او مجبور به تصمیم گیری در وضعیت تازه است.
مقصودی با اشاره به کمدی هایی که با شوخی های کلامی مخاطب را به خنده وا می دارند، گفت: کمدی بر اساس دیالوگ که مرتب با گفت وگو مخاطب را به خنده وا می دارد هم جذابیت خودش را دارد اما در آن خبری از موقعیت نیست. در بعضی از کمدی های تلویزیونی می توانید چنین کارهایی را ببینید که بر پایه شوخی های لفظی و متلک پیش می رود و نمونه آمریکایی و موفق آن سریال فرندز است که پر است از دیالوگ...
این سینماگر در ادامه به کمدی های کلاسیک سینمای آمریکا هم اشاره کرد و گفت: نوع دیگری از کمدی هم وجود دارد که پر است از شلوغ کارهای فیزیکی؛ پرتاب کیک، درگیری فیزیکی، آویزان شدن از ساختمان و... این رویکرد را در کارهای چارلی چاپلین، لورل و هاردی و دیگر کمدین های سینمای کلاسیک می توان دید. در سینمای خودمان این کمدی را کمتر دیده ایم، شاید به دلیل پر هزینه بودن و اجرای سخت آن سراغ چنین تجربه ای نرفته ایم.
رضا مقصودی درباره ساده بودن خط داستانی کارهای کمدی و کم توجهی به جزییاتی که شاید در دیگر ژانرها جدی تر گرفته می شوند هم گفت: این موضوع مختص به کمدی نیست و در کارهای جدی هم می بینید که قصه پرداز مراحل قصه را پیچیده طراحی می کند و یا ساده از کنارشان می گذرد. این موضوع بستگی به ذوق نویسنده و طراح دارد. بعضی اوقات برای نویسنده هدف مهم است و در این راه پیچیدگی های داستانی را تعمدا حذف می کند تا به هدفش در انتها برسد. از طرفی زمان کافی برای طراحی پیچیده داستان نیاز است و فرصت کافی موجب طراحی یک فیلمنامه پیچیده می شود. البته ذوق و امکانات نویسنده هم مطرح است چون هر چه قصه پیچیده تر باشد، جذابیت و شیرینی بیشتری برای مخاطب ایجاد می کند.
او در ادامه گفت: راستش نمی توانم خیلی دقیق بگویم که پیچیدگی داستانی موجب کم شدن خنده تماشاگر حین یک کار کمدی می شود یا نه؛ این بستگی به این دارد که قصه از ابتدا مخاطب را با خود همراه کرده باشد.
مقصودی درمورد ضعف در گفت وگونویسی در سینما و تلویزیون گفت: گاهی در اجرا یک اتفاق نه چندان خوب رخ می دهد: فیلمنامه نویس دیالوگ می نویسند ولی بازیگر حین اجرا دیالوگ خودش را می گوید و این موضوع به متن ضربه می زند. فیلمنامه نویس دیالوگ را طراح می کند و برایش مبنا دارد که بر اساس ساعت ها فکر است. برای مثال برای دیالوگ سریال دوپینگ سراغ فرهنگ عامه رفتم و چند ضرب المثل برای یکی از شخصیت های پیر قصه نوشتم ولی بازیگر متوجه نشد، در نتیجه کار در مسیر طراحی پیش نمی رود. در واقع بخشی از ضعف گفت وگونویسی به اجرای سر صحنه برمی گردد و مربوط به متن نیست.
امیر عربی: هیچ الگویی دم دستی نیست!
امیر عربی در گفت وگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا در مورد استفاده از الگوهای شناخته شده در ساخت کمدی که شخصیتی در موقعیتی اشتباهی گرفتار و موجب شکل گیری غافلگیری و تضاد می شود، گفت: این ها الگوهای کمدی نویسی است که تضاد ایجاد می کند. هر دوی این موقعیت ها (گرفتار شدن آدمی جدی در جای اشتباه و یا حضور شخصی ساده در موقعیتی جدی) شوخی به وجود می آورند و از الگوهای روتین هستند.
عربی با تاکید بر استفاده درست از الگو، گفت: هیچ الگویی دم دستی نیست و در فیلمنامه نویسی و برای طراحی موقعیتی که می تواند کمیک باشد، از آن ها استفاده می شود. چیزی که دم دستی و پیش پا افتاده است الگو نیست بلکه شوخی و موقعیت است. در حالی که می توان با استفاده از همان الگو موقعیت و شوخی های هوشمند طراحی کرد. الگوها همیشه جواب می دهند و به توانایی کمدی نویس بستگی دارد که چطور از آنها استفاده کند.
این نویسنده درمورد ساده گرفتن سیر قصه در کارهای کمدی و سهل و ممتنع بودن اتفاق ها هم گفت: هر فیلمنامه ای در هر ژانر، از شروع با مخاطبش قواعدی می گذارد که داستان با همان قواعد پیش می رود. ممکن است قواعدی که برای داستان گذاشته می شود موجب پس زد شدن تماشاگر شود و یا موجب شکست قصه شود. در این مورد اما نظرها متفاوت است: بعضی معتقدند برای ساخت کمدی و خنداندن تماشاگر باید از پیچیدگی داستانی پرهیز کرد و داستان تان سرراست باشد چون پیچیدگی ذهن بیننده را درگیر می کند و ممکن به شوخی های داستان نخندد. البته من این موضوع اعتقادی ندارم ولی این نگاه وجود دارد.
امیر عربی با اشاره به اینکه این روزها فرصتی برای تماشای مجموعه های تلویزیونی ندارد، درمورد دیالوگ نویسی و ضعف در این زمینه گفت: گفت وگونویسی همان قدر که مهم است، بی اهمیت هم هست و در واقع آخرین چیزی ست که در فیلمنامه به آن می پردازیم. دو موضوع وجود دارد: اگر در فیلم نامه ای پیرنگ و شخصیت پردازی ضعیف باشد، هرچقدر هم گفت وگونویسی خوب باشد، فیلمنامه شکست می خورد اما اگر پیرنگ و شخصیت پردازی درست باشد و گفت وگوهای فیلنامه در جهت پیش برد قصه باشد، شما فیلمنامه خوبی دارید. گفت وگو به تنهایی فیلنامه را قوی نمی کند.
او در ادامه گفت: به دلایل سبک های مختلف در سینما، گفت وگونویسی هم متفاوت است. کارگردان های شاخص گفت وگونویسی متفاوتی نسبت به یکدیگر دارند. دیالوگ های فیلم های عباس کیارستمی و بهرام بیضایی متفاوت است چون جنس سینما و نگاه آنها به شخصیت های شان فرق دارد. تاکید می کنم که گفت وگونویسی مرحله آخر کار است و در وهله اول موقعیت دراماتیک، ساختار پیرنگ و شخصیت پردازی مهم است و بعد از اینها می رسیم به گفت وگونویسی...
مسعود اطیابی: بازیگران کمدی را کنار هم بچینید موفق نخواهید شد
مسعود اطیابی در گفت وگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا در مورد کمدی های استانداردی که در سینما و تلویزیون ساخته می شوند گفت: اصل کمدی بر این است که مردم را بخنداند. این اصل اول است و یک کمدی استاندارد باید زمانه خود را بشناسد و نیازهای مردم را درک کند و در کنار بازگو کردن حرف های مخاطبانش آنها را بخنداند. این دغدغه خود من برای ساخت فیلم در ژانر کمدی است.
او در مورد الگوی ثابت به کار رفته در اکثر فیلمنامه ای کمدی که معمولا حضور شخصیتی در موقعیتی اشتباهی است و موجب غافلگیری می شود و البته انواع کمدی ها گفت: الگوهای زیادی برای ساخت کمدی وجود دارد و مدام هم در سینما و تلویزیون تکرار شده اند. تکرار این الگوها مهم نیست و به روز کردن آن ها مهم است. کمدی موقعیت، کمدی بر اساس شخصیت پردازی و رفتار، کمدی بزن و بکوب، کمدی حادثه ای و حتی ساخت کمدی بر اساس ژانرهای دیگر از جمله اینها هستند. کمدی مولفه ها و قواعد خودش را دارد و باید رعایت شود در غیر این صورت اثر موفق نخواهد بود. مونتاژ، قاب بندی و استفاده از رنگ ها از مواردی است که باید در بخش فنی رعایت شود.
این فیلمساز ادامه داد: کمدی قواعد خودش را دارد و برای ساخت فیلمی در این ژانر باید از ترکیب بازیگر کمدی و بازیگران جدی استفاده کرد تا حضور او در موقعیت اشتباهی دیده شود و ساده لوحی او در میان آدم های جدی به چشم بیاید. اگر تیمی از بازیگران کمدی را کنار هم بچینید موفق نخواهید شد.
مسعود اطیابی با اشاره به کارهای پرشمار کمدی در سینمای ایران و شکست اغلب شان در گیشه گفت: فکر می کنم کمدی ژانری است که بیش از هر ژانر دیگر در گیشه سینما شکست می خورد و این را از تولیدات سینمای خودمان هم می شود فهمید؛ در حالی که بیش از 50 درصد فیلم های ساخته شده در سینمای ایران کمدی است و اغلب هم شکست می خورند و شاید 5 کمدی موفق در سال ساخته و اکران می شوند.
اطیابی معتقد است: برای ساخت کمدی موفق باید اول از همه به فیلم های ناموفق این ژانر نگاهی انداخت. پیش از دقیق شدن در کمدی های موفق باید سراغ آثاری در این ژانر رفت که شکست خورده اند. قضاوت همکاران سینمایی در حوزه هایی مانند نقد و اخبار رسانه های سینمایی معمولا با غرض ورزی است و نمی تواند معیار خوبی باشد و سینماگر باید نظر مردم واقعی را راجع به کارش بپرسد و برای آنان فیلم بسازد.
مسعود اطیابی درمورد سریال های ماه رمضان امسال که از تلویزیون پخش می شوند هم گفت: من هر سه سریال شبکه های تلویزیونی را می بینم و باید بگویم هر کدام ویژگی های خود را دارند و شاید یکی مخاطب کمتری داشته باشد اما هر سه سریال قابل تاملی هستند. سریال شبکه دو روال خوبی دارد و من آن را می پسندم و کار تیم سازنده قابل تقدیر است. سریال زیرخاکی ساختار منسجمی دارد و البته فیلمساز تجربه کمی در کمدی دارد ولی حضور پژمان جمشیدی، ژاله صامتی و گوهر خیراندیش کفایت می کند تا این سریال نظر بیننده را جلب کند. سریال سرباز تلاش خوبی برای روایتی تازه از یک سریال است که شاید نتوانسته مخاطبان را راضی کند اما اگر همین سریال در زمان دیگری و یا از شبکه چهار پخش می شد می توانست با اقبال مخاطبان مواجه شود. ممکن است به لحاظ جذابیت توقع دیگری از سریال داشته باشیم اما از نظر مفهومی، کار هادی مقدم دوست موفق است.
او در آخر هم درمورد کار در صدا و سیما گفت: کسانی که برای ماه رمضان سریال ساخته اند باید مورد تقدیر قرار گیرند چرا که کار در سازمان بسیار سخت است و باید چنین تجربه ای را داشته باشید تا متوجه معضلاتی شوید که در صدا و سیما وجود دارد. امیدوارم تلویزیون راه خودش را دوباره پیدا کند و با تغییرات مدیریتی و با کمک هنرمندان به روزهای خوبش بازگردد.
سرویس سینمایی هنرآنلاین : حسین شهابی کارگردان و تهیه کننده سینما که پیش از این خبر از ساخت فیلم "رودررو" داده بود، در گفت وگو با خبرنگار هنرآنلاین گفت: از آنجایی که اوضاع به دلیل شیوع کرونا بسیار نابسامان است و مجدد با افزایش مبتلایان به کرونا مواجه شده ایم، فعلاً کار را متوقف کرده و دست نگه داشته ایم تا اوضاع کمی بهتر شود.
او ادامه داد: کار ما بسیار شلوغ و پرجمعیت است و حتی در مراحل پیش تولید نیز به دلیل این که باید دورخوانی و تمرین داشته باشیم، تعداد افراد بالاست و از همین رو کار را متوقف کردیم.
کارگردان فیلم های "بی صدا" و "آزاد به قید شرط" در پاسخ به این سؤال که بازگشایی سالن های سینما تا چه اندازه به نفع سینماگران بوده است، توضیح داد: به نظرم دولتمردان در باز کردن سالن ها شتاب کردند، گرچه فکر می کردند چاره ای نیست و از سوی دیگر تحت فشار بودند، اما باید صبر می کردند تا وضعیت بهتر شود. فکر می کنم وقتی هر روز تعداد مبتلایان بیشتر می شود و خود مردم هم خیلی نکات بهداشتی را رعایت نمی کنند، این بازگشایی سالن ها به نفع جامعه نیست. در کشورهای دیگر اگر سالن های سینما بازگشایی شدند از سوی دیگر بسیار سنجیده و کنترل شده بوده است، اما ما نظارت و کنترلی در سالن ها نداریم.
شهابی افزود: قطعاً این بازگشایی به نفع صاحبان آثار نیز نبوده است. ضمن این که هر کسی ممکن است به دلایل شخصی خود تصمیم به اکران بگیرد، اما من شخصاً اگر در چنین شرایطی قرار بگیرم این کار را انجام نخواهم داد. بسیاری از دوستان که اقدام به چنین کاری کردند از این رو بود که فکر می کردند اوضاع تحت کنترل است و شرایط بهتر خواهد شد که این گونه نشد.
او در خاتمه اظهار کرد: این آسیبی است که وارد شده و دولت و مردم هم مقصر نیستند. کمبود امکانات موجب می شود که این اتفاقات رخ دهد، چون این کمبود امکانات موجب می شود تا مردم برای تأمین معاش بیرون بیایند و از سوی دیگر دولت نیز در راستای حمایت ناتوان است. آرزو می کنم زودتر واکسن این بیماری پیدا شود و یا فکر بهتری برای آن بکنند، چون اوضاع اقتصادی نابسامان است و بیشترین آسیب را جامعه فرهنگی و هنری می بیند.
سید ابراهیم عامریان تهیه کننده سینما در گفت و گو با خبرنگار گروه فرهنگی ایسکانیوز درباره توجه نکردن اهالی سینما به موضوع پلیسی و جنایی گفت: مردم ایران دوست دارند چنین ژانری را در قالب سریال ببینند اما این نوع کار در هالیوود بیشتر پسندیده می شود. اما مردم در ایران برای دو ساعتی که به سینما می روند بیشتر ترجیح می دهند فیلم کمدی یا اجتماعی خاص ببینند. ژانر پلیسی و جنایی با توجه به تجربه ای که دارم در سینما جواب نمی دهد و مردم در خانه بیشتر دوست دارند چنین فیلم ها وسریال هایی ببینند.
وی درباره اینکه چرا مردم به ژانر پلیسی و جنایی توجهی ندارد گفت: چنین امری به دو مقوله علاقه مخاطبان و مسائل تجاری ربط دارد که این دو نیز مستقیم به هم مربوط هستند زیرا وقتی مخاطب نپسندد بحث تجاری به میان می آید.
به گفته عامریان وقتی مخاطب از ژانر پلیسی و جنایی در سینما استقبال نمی کند هیچ دلیل برای ساختن چنین فیلم هایی وجود ندارد.
تهیه کننده سینما دلیل توجه به ژانر کمدی در سینمای ایران را توجه مخاطب دانست و گفت: وقتی مخاطب به چنین موضوعی علاقه نشان می دهد و همان را نیز درخواست می کند طبیعی است که چنین فیلم هایی نیز ساخته می شود.
*علاقه مخاطبان به ژانر کمدی
وی با اشاره به اینکه سال قبل 100 فیلم سینمایی ساخته شده بود، گفت: فیلم های پرفروش در اکثر مواقع کمدی بودند یعنی این ژانر بیشتر توجه مخاطب را به خود جلب کرده بود. چنین اتفاقی نشان از خواست و توجه مخاطب دارد و همیشه در انتهای جدول نیز فیلم های اجتماعی قرار دارند که هیچ کدام فروش نداشته و در نتیجه به خوبی دیده نشده اند. از این رو مخاطب رقبتی برای دیدنشان نداشته است؛ این یعنی ژانر اجتماعی مخاطب ندارد.
عامریان درباره اینکه آیا می توان ذائقه مخاطب را از فیلم های کمدی به سمت ژانر اجتمای برگرداند، گفت: کیفیت ساخت فیلم ها را برای چنین چیزی باید خیلی بالا آورد، خوب است که درد جامعه گفته شود اما موضوعات تکراری شده است یعنی ژانر اجتماعی تکراری شده و همه دنبال یک قصه می روند.
این تهیه کننده سینما ادامه داد: مردم خودشان در جامعه مواقع تلخ را به خوبی می بینند همین ها تبدیل به فیلم می شود، چنین اتفاقی به چه درد مخاطب می خورد؟ بعید می دانم قصه هایی که همگی به یک سمت می روند مخاطب را جذب کنند، باید کارهای بهتری تولید شود. فیلم های اجتماعی که با شرایط امروز ساخته می شوند شکست می خورند. سال قبل دو یا سه فیلم اجتماعی داشتیم که جواب گرفت بقیه شکست خوردند.
*اتفاقات کمدی در بستر جامعه رخ می دهد
وی با رد نکردن وجود ابتذال در بخشی از سینما و آثار سینمایی گفت: اما نمی توان نام ابتذال را برای این موضوع به کار برد. عواملی که منجر به خندیدن مخاطب در سینما می شود در جامعه نیز موجود است چنین چیزهایی را در زندگی می بینیم. اما همین اتفاقات وقتی در قالب فیلم می آید وصله هایی را به آن می چسبانند.
عامری در ادامه تصریح کرد: چیزهایی که در فیلم است در جامعه نیز اتفاق می افتد و اتفاقات فیلم های کمدی برگرفته شده از وقایع روز جامعه است.
تهیه کننده سینما در پایان با اشاره به اتفاقاتی که در فیلم های کمدی می افتد، گفت: این حوادث از خارج کشور آورده نمی شود برای خودمان است و دیالوگ بر همین اساس نوشته شده و برخی می گویند ابتذال بوده اما اصلش برای جامعه داخل ایران است.
انتهای پیام/
اولین نشست شورای سیاستگذاری جشنواره فیلم کوتاه سلفی 20 برگزار شد؛
ایرانیان_در اولین نشست شورای سیاستگذاری جشنواره فیلم کوتاه سلفی 20 که با حضور اعضای آن در محل دبیرخانه این رویداد برگزار شد، جلب مشارکت مردمی در جشنواره و تاکید بر محورهایی نظیر آموزش و حقوق شهروندی، پایداری اجتماعی و تغییر سبک زندگی در همزیستی با کرونا مورد بررسی قرار گرفت.
به گزارش شبکه خبری ایرانیان به نقل از روابط عمومی جشنواره فیلم کوتاه سلفی 20 ، اولین جلسه اعضای شورای سیاستگذاری این رویداد سینمایی با موضوع کرونا و تاثیر آن بر زیست فردی و اجتماعی شب گذشته(شنبه 21 تیر) در محل دبیرخانه جشنواره برگزار شد.
محمدجواد حق شناس رییس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای اسلامی شهر تهران، حبیب ایل بیگی قائم مقام بنیاد سینمایی فارابی، مهرداد خوشبخت نویسنده و کارگردان سینما، مرجان ریاحی نویسنده و کارگردان سینما، مریم دوستی دبیر و موسس جشنواره به عنوان اعضای شورای سیاستگذاری نخستین جشنواره فیلم کوتاه سلفی 20 ، مجتبی دانشور مدیرکل آموزش های شهروندی شهرداری تهران و رکسانا قهقرایی مدیر روابط عمومی جشنواره در این نشست حضور داشتند.
محمدجواد حق شناس با اشاره به ضرورت طرح مباحث مربوط به شهر و حقوق شهروندی تاکید کرد: مساله پایداری اجتماعی و آموزش و حقوق شهروندی از جمله ضروریات و تاکیدات شهرداری و شورای شهر در روزهای مقابله با ویروس کروناست و پایداری اجتماعی با شاخص هایی نظیر احترام به حقوق کودکان و سالمندان، ایمنی زنان، عدم خشونت، حفظ احترام متقابل، آموزش و حقوق شهروندی، حفظ محیط زیست و حراست از طبیعت و مناظر شهری و... از جمله مباحثی است که می تواند در ارتباط با موضوع جشنواره به فرهنگسازی و جلب توجه عمومی کمک کند.
وی با اشاره به پیشنهاداتی درباره نحوه انتخاب و داوری آثار با توجه به رویکرد آنلاین جشنواره افزود: دیده شدن همه آثار ارسال شده به دبیرخانه از سوی اعضای هیات انتخاب و لحاظ کردن انتخاب های مشترک آن ها از سوی دبیرخانه و جمع بندی با توجه به رویکرد آنلاین و غیرحضوری جشنواره می تواند ضمن حفظ سیاست ها و رویکردهای جشنواره به تعامل بهتر اعضای هیات های انتخاب و داوری نیز کمک کند.
مهرداد خوشبخت دیگر عضو شورای سیاستگذاری نیز به توضیحاتی درباره محورهای موضوعی این جشنواره اشاره و بیان کرد: کرونا سرفصل و محور موضوعات این جشنواره است و برای روشن تر شدن مصادیق فیلمسازی درباره موضوع کرونا و ارتباط آن با حوزه های مختلف از محیط زیست و جامعه گرفته تا سیاست و اقتصاد می توان در فراخوان حوزه هایی را که شاید کمتر به ذهن برسد اما به کرونا ارتباطی مستقیم یا غیرمستقیم دارد و ساخت آثار خلاقانه را به دنبال خواهد داشت، برای مخاطبان فیلمساز یا مردم شرح داد.
حبیب ایل بیگی نیز توضیح داد: اوقات فراغت و فعالیت این جشنواره در تابستان می تواند نوجوانان و حتی کودکان را نیز درگیر جشنواره کند و آن ها از فرصت پیش آمده برای اجرایی کردن ایده هایشان استفاده کنند. همچنین به نظرم تاکید این جشنواره بیشتر باید بر جذب مخاطبان مردمی باشد و برای درگیر کردن هرچه بیشتر آن ها باید موضوعات برایشان بیشتر شرح داده شود.
وی همچنین پیشنهاد کرد برای دیده شدن و ایجاد انگیزه در صاحبان آثار و فیلمسازان نیمه حرفه ای و آماتور می توان امکانی فراهم کرد تا آن ها به معرفی خود در فیلم هایشان بپردازند.
مرجان ریاحی نیز با بیان این که توجه به تبلیغات محیطی و شهری و کمک گرفتن از قابلیت ها و ظرفیت های صداوسیما برای مشارکت مردم در جشنواره ضرورت دارد، پیشنهاداتی را نیز برای آماده سازی جشنواره از دوره اول آن به منظور جذب حمایت های بین المللی و تسهیل شرایط برگزاری آن در دوره های دیگر با مقیاس جهانی مطرح کرد.
مجتبی دانشور مدیرکل آموزش های شهروندی شهرداری تهران نیز بیان کرد: به دلیل رعایت نکات بهداشتی برای مقابله با کرونا متاسفانه استفاده بی رویه از مواد پلاستیکی نظیر دستکش و نایلون و... که پیش از این مذموم بود، در حال حاضر به یک رفتار استاندارد تبدیل شده است. اگرچه شهروندان باید مراقب سلامتی شان باشند، اما نباید از این مساله غافل ماند که توجه نکردن به این مساله آسیب هایی را برای محیط زیست به دنبال دارد و این موارد مرتبط با طبیعت می تواند به عنوان موضوعاتی در جشنواره مورد توجه باشد و آثاری در ارتباط با آن ها تولید شود.
مریم دوستی دبیر جشنواره نیز با توضیحاتی را درباره فرآیند پیشبرد فعالیت های جشنواره به دیگر اعضای شورای سیاستگذاری ارائه و بیان کرد: جشنواره فیلم کوتاه سلفی 20 جشنواره ای دغدغه مند و دارای هدف است و تلاش می کند تا موضوعات نوپدیدی مثل تغییر سبک زندگی افراد و نحوه تعاملات آن ها با خانواده، دوستان و جامعه را که این روزها در حال تجربه اش هستیم، در قالب آثار سینمایی به تصویر کشیده و در معرض دید عموم بگذارد.
وی در پایان خاطر نشان کرد: این جشنواره اگرچه مستقل است اما در اولین دوره برگزاری خود نیازمند حمایت مالی و معنوی سازمان ها و دستگاه های دولتی و خصوصی است و خروجی های آن می تواند به فرهنگسازی در زمینه حفظ سلامت افراد و جامعه در برابر کرونا و بیرون رفت از بحران فعلی کشورمان و دنیا کمک کند.
گفتنی است افشین هاشمی نیز به دلیل حضور در خارج از تهران در این جلسه غایب بود.
جشنواره فیلم کوتاه سلفی 20 نتایج و تبعات شیوع ویروس کرونا را بر انسان، جامعه، محیط زیست، سیاست، اقتصاد و ... بررسی می کند.
شناسه کاربری این رویداد در فضای اینستاگرام @selfie20.sff است.
به گزارش شبکه خبری ایرانیان به نقل از روابط عمومی جشنواره فیلم کوتاه سلفی 20 ، اولین جلسه اعضای شورای سیاستگذاری این رویداد سینمایی با موضوع کرونا و تاثیر آن بر زیست فردی و اجتماعی شب گذشته(شنبه 21 تیر) در محل دبیرخانه جشنواره برگزار شد.
محمدجواد حق شناس رییس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای اسلامی شهر تهران، حبیب ایل بیگی قائم مقام بنیاد سینمایی فارابی، مهرداد خوشبخت نویسنده و کارگردان سینما، مرجان ریاحی نویسنده و کارگردان سینما، مریم دوستی دبیر و موسس جشنواره به عنوان اعضای شورای سیاستگذاری نخستین جشنواره فیلم کوتاه سلفی 20 ، مجتبی دانشور مدیرکل آموزش های شهروندی شهرداری تهران و رکسانا قهقرایی مدیر روابط عمومی جشنواره در این نشست حضور داشتند.
محمدجواد حق شناس با اشاره به ضرورت طرح مباحث مربوط به شهر و حقوق شهروندی تاکید کرد: مساله پایداری اجتماعی و آموزش و حقوق شهروندی از جمله ضروریات و تاکیدات شهرداری و شورای شهر در روزهای مقابله با ویروس کروناست و پایداری اجتماعی با شاخص هایی نظیر احترام به حقوق کودکان و سالمندان، ایمنی زنان، عدم خشونت، حفظ احترام متقابل، آموزش و حقوق شهروندی، حفظ محیط زیست و حراست از طبیعت و مناظر شهری و... از جمله مباحثی است که می تواند در ارتباط با موضوع جشنواره به فرهنگسازی و جلب توجه عمومی کمک کند.
وی با اشاره به پیشنهاداتی درباره نحوه انتخاب و داوری آثار با توجه به رویکرد آنلاین جشنواره افزود: دیده شدن همه آثار ارسال شده به دبیرخانه از سوی اعضای هیات انتخاب و لحاظ کردن انتخاب های مشترک آن ها از سوی دبیرخانه و جمع بندی با توجه به رویکرد آنلاین و غیرحضوری جشنواره می تواند ضمن حفظ سیاست ها و رویکردهای جشنواره به تعامل بهتر اعضای هیات های انتخاب و داوری نیز کمک کند.
مهرداد خوشبخت دیگر عضو شورای سیاستگذاری نیز به توضیحاتی درباره محورهای موضوعی این جشنواره اشاره و بیان کرد: کرونا سرفصل و محور موضوعات این جشنواره است و برای روشن تر شدن مصادیق فیلمسازی درباره موضوع کرونا و ارتباط آن با حوزه های مختلف از محیط زیست و جامعه گرفته تا سیاست و اقتصاد می توان در فراخوان حوزه هایی را که شاید کمتر به ذهن برسد اما به کرونا ارتباطی مستقیم یا غیرمستقیم دارد و ساخت آثار خلاقانه را به دنبال خواهد داشت، برای مخاطبان فیلمساز یا مردم شرح داد.
حبیب ایل بیگی نیز توضیح داد: اوقات فراغت و فعالیت این جشنواره در تابستان می تواند نوجوانان و حتی کودکان را نیز درگیر جشنواره کند و آن ها از فرصت پیش آمده برای اجرایی کردن ایده هایشان استفاده کنند. همچنین به نظرم تاکید این جشنواره بیشتر باید بر جذب مخاطبان مردمی باشد و برای درگیر کردن هرچه بیشتر آن ها باید موضوعات برایشان بیشتر شرح داده شود.
وی همچنین پیشنهاد کرد برای دیده شدن و ایجاد انگیزه در صاحبان آثار و فیلمسازان نیمه حرفه ای و آماتور می توان امکانی فراهم کرد تا آن ها به معرفی خود در فیلم هایشان بپردازند.
مرجان ریاحی نیز با بیان این که توجه به تبلیغات محیطی و شهری و کمک گرفتن از قابلیت ها و ظرفیت های صداوسیما برای مشارکت مردم در جشنواره ضرورت دارد، پیشنهاداتی را نیز برای آماده سازی جشنواره از دوره اول آن به منظور جذب حمایت های بین المللی و تسهیل شرایط برگزاری آن در دوره های دیگر با مقیاس جهانی مطرح کرد.
مجتبی دانشور مدیرکل آموزش های شهروندی شهرداری تهران نیز بیان کرد: به دلیل رعایت نکات بهداشتی برای مقابله با کرونا متاسفانه استفاده بی رویه از مواد پلاستیکی نظیر دستکش و نایلون و... که پیش از این مذموم بود، در حال حاضر به یک رفتار استاندارد تبدیل شده است. اگرچه شهروندان باید مراقب سلامتی شان باشند، اما نباید از این مساله غافل ماند که توجه نکردن به این مساله آسیب هایی را برای محیط زیست به دنبال دارد و این موارد مرتبط با طبیعت می تواند به عنوان موضوعاتی در جشنواره مورد توجه باشد و آثاری در ارتباط با آن ها تولید شود.
مریم دوستی دبیر جشنواره نیز با توضیحاتی را درباره فرآیند پیشبرد فعالیت های جشنواره به دیگر اعضای شورای سیاستگذاری ارائه و بیان کرد: جشنواره فیلم کوتاه سلفی 20 جشنواره ای دغدغه مند و دارای هدف است و تلاش می کند تا موضوعات نوپدیدی مثل تغییر سبک زندگی افراد و نحوه تعاملات آن ها با خانواده، دوستان و جامعه را که این روزها در حال تجربه اش هستیم، در قالب آثار سینمایی به تصویر کشیده و در معرض دید عموم بگذارد.
وی در پایان خاطر نشان کرد: این جشنواره اگرچه مستقل است اما در اولین دوره برگزاری خود نیازمند حمایت مالی و معنوی سازمان ها و دستگاه های دولتی و خصوصی است و خروجی های آن می تواند به فرهنگسازی در زمینه حفظ سلامت افراد و جامعه در برابر کرونا و بیرون رفت از بحران فعلی کشورمان و دنیا کمک کند.
گفتنی است افشین هاشمی نیز به دلیل حضور در خارج از تهران در این جلسه غایب بود.
جشنواره فیلم کوتاه سلفی 20 نتایج و تبعات شیوع ویروس کرونا را بر انسان، جامعه، محیط زیست، سیاست، اقتصاد و ... بررسی می کند.
شناسه کاربری این رویداد در فضای اینستاگرام @selfie20.sff است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم ، هفته گذشته بود که متوجه شدیم بار دیگر برخی از سینماهای کشور اقدام به اکران فیلم های خارجی کردند. اگرچه این فیلم های در حال نمایش فیلم های اکران شده در ماه های قبل اند و برخی از آنها مانند جوکر در سطح وسیعی دیده شده است اما این اتفاق نشان از این دارد که سینماها خصوصاً به دلیل الزام بر استفاده 50 درصدی سالن چندان فروش زیادی ندارند. از سوی دیگر مخاطبین فیلم های خارجی در ایران هنوز به اکران و تماشای فیلم ها در سالن های سینما امیدوارند.
گزارش زیر روایت مختصری است از روند اکران فیلم های خارجی در ایران از قبل از انقلاب تا به امروز.
شعله و آتش اشتیاق مخاطبین به فیلم جذاب
تاریخ ابتدایی اکران فیلم های خارجی برمی گردد به قبل از انقلاب اسلامی و با فیلم های آمریکایی و هندی. فیلم هایی که به علت نبودن اینترنت و امکانات امروزی در سالن های سینماها مورد استقبال قرار می گرفتند و بنابراین برخی از آنان مانند فیلم شعله با بازی آمیتاب باچان یکی از شلوغ ترین فیلم های اکران تاریخ سینمای قبل از انقلاب است.
نمایی از فیلم شعله
البته به گفته حسین زندباف تدوینگر قدیمی سینمای ایران فیلم وستساید استوری نیز از فیلم های بسیار مورد استقبال مردم بود.
ویدئو و اکران فیلم های خارجی در خانه
بنابراین فیلم های خارجی با یک عقبنشینی نسبت به اکران در سینماها روبرو شد اما این به معنای فراموش شدن از سبد فرهنگی و سرگرمی مردم ایران نبود بلکه برعکس مردم از این روز به بعد با فراغ بال بیشتری در حال تماشای فیلم های مختلف و البته روز خارجی در خانه های خود و با دورهمی دوستان و خویشاوندان خود بودند.
از سوی دیگر بلوک غرب و شرق در روزهای اوج جنگ سرد بودند و همین امر باعث شده بود تا فیلم های پر خرج آمریکایی مانند سهگانه رامبو ساخته شود و فیلم های جیمزباند نیز خیز جدی بگیرد و از رهگذر این تولیدات اکشن سرگرمی مردم ایران نیز در خانه ها در کنار برنامه های خاطره انگیز دهه 1360 و سبد سرگرمی محصولات خارجی برای آنان که به این فضا علاقه مند بودند تکمیل می شد.
نمایی از فیلم اولین خون
با این حساب رفته رفته دیگر اثری از فیلم های خارجی در پرده سینما نبود و با فیلم های کارگردانان موج نوی ایرانی همراه با فیلم های کارگردانان جوان روز به روز بر صف اکران اضافه می شد و سینمای ایران نیز به دلیل آنکه مانند امروز از تعداد زیادی سالن برخوردار نبود با سرعت خوبی تنوع قابل قبولی از فیلم ها را بر پرده خود شاهد بود.
از انتهای دهه 1370 نیز با ورود نسل تازه بستر صنعت دیجیتال یعنی کامپکت دیسک یا همان سی دی فیلم های خارجی با زیرنویس فارسی و با رایت های انبوه به سرعت بیشتری در خانه ها دیده می شدند. فیلم های تازه در ژانرهای گوناگون که هر کدام مخاطب خاص خود را داشتند.
حرکت هوشمندانه صداوسیما برای جذب مخاطب
علاوه بر آن در همین سال ها صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران نیز در زمینه نمایش فیلم ها و سریال های خارجی کم کاری نکرد و به نمایش سریال های خوبی مانند کاراگاه دریک، پوآرو، شرلوک هلمز و سریال هایی که عموماً پلیسی بودند و مخاطبین و هواداران فراوانی داشتند و فیلم های و سریال های ملودرامی که با ذائقه ایرانیان همخوانی بسیار خوبی داشت مانند قصه های جزیره، پزشک دهکده، آنه شرلی و... که بیشتر به دلیل فضای رمانتیک و عاشقانه آن مورد توجه مردم قرار گرفته بود، نمایش داد.
نمایی از آنه شرلی
این روال تقریباً تا 10 سال بعد از آن به همین منوال ادامه داشت البته در میانه دهه 1380 با ورود نسل دیگر و جدید صنعت دیجیتال یعنی DVD هم کیفیت فیلم ها بالا رفت و تعداد آنان به دلیل حجم بالای DVDها بیشتر و بنابراین حجم فیلم ها و خرید و فروش آنان نیز بیشتر شد. حالا در هر خانه ای یک دستگاه DVD پلیر برای اکران فیلم های خارجی وجود داشت و کمی بعدتر هم سینمای خانگی با امکانات روز دیجیتال، منازل مردم دنیا را مانند سینما کرده بود و علاقه مندان فیلم و سینما تا حدودی سینما را به خانه خود آورده بودند.
از ایران تا هالیوود با یک کلیک
از این لحظه به بعد دو اتفاق مهم باعث شد تا موضوع فیلم های خارجی بعد از سال ها به صورت دیگری رقم بخورد.
اول اینکه با بیشتر شدن پهنای باند اینترنت و امکان دانلود فیلم های صددرصد روز خارجی برای کاربران ایرانی، آن هم فیلم هایی که با کیفیت خارق العاده ای نسبت به سال های قبل تولید می شدند دسترسی علاقه مندان را به فیلم های خارجی بسیار آسان و ساده کرد. حالا هرکس فیلمی را که می خواهد می تواند تنها با یک کلیک تماشا کند و از دیدن آن لذت ببرد.
مخاطبی که تا دیروز باید فیلم ها را از میان DVD فروشهای خیابان ها و مغازه هایی که مخفیانه فیلم ها را می فروختند پیدا می کرد حالا بدون استرس و دغدغه فیلم خود را در منزل خود دانلود می کند و به تماشای آن می نشیند.
خرید فیلم خارجی از بساط دستفروشان
سینماروی ایرانی فیلم ها را در سینما می خواهد
از سوی دیگر این سهولت و فراوانی باعث شد تا مخاطب فیلم های خارجی دیگر فقط به صرف داشتن فیلم و تماشای آن در خانه خود راضی نشود. او دیگر خود را به عنوان مخاطب جدی فیلم خارجی مانند دیگر هواداران این فیلم ها در جای جای دنیا می دید که دوست دارد فیلم های روز را در سالن سینما و بر پرده عریض آن تماشا کند.
برخی از سالن داران سینما نیز از این فرصت استفاده کردند و با راه اندازی سینماتک ها بساط اکران فیلم های خارجی را به پا کردند. طرفداران فیلم ها خود را به سالن های فیلم های خارجی رساندند تا مانند دیگر مردم جهان تجربه دیدن فیلم های خارجی را در سالن های سینما داشته باشند.
در این میان برخی از مسئولین فرهنگی احساس کردند که این روال می تواند با تحت نظر گرفتن خود دولت و با همکاری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برخی از فیلم ها را به صورت رسمی و جدی وارد گود اکران فیلم ها در کنار فیلم های ایرانی کند. فیلم هایی که البته فاصله کمی با اکران خود در خارج از کشور داشتند و از این نظر یک قدم به اکران مشابه خود در خارج از ایران نزدیک شده بودند.
چیزی که مسئول این پروژه یعنی علی آشتیانی از تهیه کنندگان و مدیران دفاتر پخش گفته بود: ایدهآل ما برای اکران آثار خارجی انتخاب آثار با کیفیت و خوب و همزمان بودن این اکران با پخش بینالمللی اثر است.
علی آشتیانی
این پروسه که به تابستان سال 1397 برمی گردد با گذشت مدت زمان نه چندان طولانی با تمام تلاش هایی که برای آن شد به نتیجه چشمگیری نرسید و باعث شد برخی از تهیه کنندگان احساس کنند که فیلم های آنان در خطر جدی ورشکستگی قرار گرفته است زیرا فیلم های ایرانی مدت زمان زیادی است که دیگر آن فروش و تنوع و هواداران قبلی که بر سر سینما صف می بستند را ندارد و همین مقدار کمی که به سینما می آمدند نیز امکان داشت که دیگر به تماشای فیلم ایرانی نیاید.
فیلم های ایرانی مدت زمانی بود که از فقدان جذابیت و فیلمنامه و ساختار محکم رنج می برد و مخاطبین کمتر فیلمی را پیدا می کردند که آنان را از آمدن به سینما خوشحال کند. تهیه کنندگان نیز به جای بهبود اوضاع فیلمنامه و ترکیب بهتر عوامل فیلم برای ساخت فیلمی با قدرت بیشتر خود را با طرح اکران فیلم های خارجی در تهدید می دیدند و بنابراین با فعالیت رسانه ای و سنگ اندازی بر سر راه کسانی که در مسیر اکران فیلم های خارجی بودند عملاً طرح اکران فیلم های خارجی در سینما لغو شد و مخاطبین این فیلم ها تنها می توانند در سینماتک فیلم های خود را تماشا کنند.
میدان رقابت برای برنده تنهای سینمای ایران
این روال باعث شد تا سینمای ما خسته و با مخاطبین نه چندان زیاد باقی بماند و به جای قرار گرفتن در رقابت جدی با نمونه خارجی خود بر مسیر قبلی خود ادامه دهد. چیزی که نمونه مشابه آن را می توان در صنعت خودرو یا یک تفاوت دید. در خودرو انواع ماشین های خارجی در کشور مورد استفاده است منتها به دلیل بالا بودن هزینه های گمرک و... عملاً قیمت آن آنقدر بالا است که مشتری ایرانی قدرت خرید آن را ندارد و مجبور می شود که به مورد ایرانی بی کیفیت تن دهد. در حالی که اگر رقابت در شرایط برابر ایجاد شود تولید کننده ایرانی نیز مجبور می شود که از قالب قدیمی و خسته خود بیرون بیاید و با رونق در تولید کار کیفی، جنس خوب به مشتری خود دهد تا ضمن بالا بردن رضایت او سطح تولید ملی خود را افزایش دهد.
سینمای ایران نیز به عنوان یک مقوله صنعتی و فرهنگی دست کمی از این ماجرا ندارد و باید با بالابردن سطح تولیدات خود ضمن آنکه رضایتمندی مخاطبین خود را افزایش دهد، به عنوان یک صنعت-رسانه و هنر ارزشمند، جذاب با رونق و دارای قدرت اقتصادی بالا قلمداد شود. منتها در صورتی که تک و تنها در میدان رقابت ایستاده باشد شاهد بالارفتن سطح آن نخواهیم بود و مافیای اکران فیلم های خواب آور و ضدمخاطب از این جریان لذت خواهند برد.
انتهای پیام/
پایگاه بصیرت / گروه فرهنگی / ندا کرمانشاهی
نگاهی به ورود پول های ناپاک و حاشیه دار به سرمایه گذاری های سینمایی، این سؤال را پیش می آورد که صاحبان این پول ها چرا عرصه هنر را برای اهداف خود انتخاب کرده اند؟!
از آن زمان که برادران لومیر اولین نمایش عمومی تصاویر متحرک را ترتیب دادند تا به امروز، ورود به این عرصه یکی از جذاب ترین حوزه هایی بوده که بشر دوست داشته است به آن پا بگذارد.
هر چند در آن زمان پدر لومیرها توقع نداشت که آنها به موفقیتی دست پیدا کنند و از ژرژ ملی یس خواسته بود تا دستگاه آنان را با قیمت هنگفتی بخرد و گفته بود که: مردم به زودی از آن خسته خواهند شد. اما زمان ثابت کرد که او کاملا در اشتباه بوده و نه تنها مردم از این اتفاق نو خسته نشدند بلکه سینما هر روز جذاب تر از گذشته شد و افراد زیادی سودای ورود به این عرصه را در سر پروراندند و بسیاری ترجیح دادند تا حتی سرمایه های خود را به این حوزه وارد کنند.
کشور ما نیز از این جذابیت مسثتنی نبوده و نیست، اما مدتی است که به نظر می رسد این ذوق و شوق جای خود را به بازی سرمایه ای نامبارکی داده است که تنفس برای افراد سالم و دوستدار واقعی هنر و سینما را سخت کرده است، زیرا بسیاری از هنرمندان هستند که عمری با عزت و در کمال آبرو درخشیده اند اما بی خبر از همه جا در فیلمی حضور پیدا می کنند که بعد از مدتی نامش در لیستی قرار می گیرد که عنوان سرمایه گذاری کثیف را به یدک می کشد.
همین مدتی قبل بود که ورود این نوع پول ها تیتر اول رسانه ها شد؛ باشگاه خبرنگاران جوان در این رابطه نوشت: سیدمحمدهادی رضوی و احسان دلاویز، دو چهره ای بودند که طبق اعلام سخنگوی قوه قضائیه، به ترتیب به 20 و 10 سال زندان محکوم شدند. اگرچه پیش از آنها، دو سرمایه گذار دیگر سینما به حبس محکوم شده بودند، ولی به دلیل آن که دلیل شهرت آنها سینما نبود، آنچنان در محافل سینمایی مورد بحث قرار نگرفت، حسین هدایتی در فوتبال مشهور بود و بابک زنجانی در صنعت نفت.
به نظر می رسد که این جذابیت برای ورود پول های کثیف برای امروز نبوده است و سابقه ای طولانی تر دارد.
ویترینی که خوب دیده می شود
اما چرا برخی دوست دارند اینطور خود را در معرض شرایطی قرار دهند که ذات و نفس آن با اخبار و جنجال و حاشیه همراه است؟ علی سرتیپی سینمادار و تهیه کننده سینما در این رابطه به روزنامه فرهیختگان گفته است: شاید (پول ناپاک) در سینما باشد، همان طوری که همه جا هست، ولی اینکه کسی بخواهد دنبال پول ناپاک باشد و به این منظور بیاید در سینما و بخواهد پولشویی کند، احمقانه ترین سیستم را برای این کار انتخاب کرده است.
دُرمنش نیز در این رابطه به تسنیم گفته است: بحث درباره پول شویی در سینما برای این است که با توجه به اینکه سینما ویترینی است که بهتر دیده می شود، همین باعث می شود که بیشتر دیده شود و به تبع درباره آن بهتر بحث می شود. اگر ما چرخش کل مالی سینمای ایران را در نظر بگیریم، کل پول سینمای ایران و نمایش خانگی، اندازه یک نمایشگاه خودروی عباس آباد است، اما سینما به دلیل ویژگی چشم گیری که دارد، زمانی که پول ها وارد آن می شوند، در این حوزه بسیار پررنگ تر از سایر حوزه های صنعتی، اقتصادی و... می شود. من بر همین اساس این موضوع را رد گم کردن اصل، ریشه و منشأ آن می دانم.
اما اگر این نظرات درست است پس باید پرسید که چرا افرادی مانند رضوی ها و دلاویزها علاقه مند هستند که علی رغم زیر ذره بین قرار گرفتن، باز هم وارد این حوزه شوند؟!
توسل به زیرابی رفتن های مالیاتی در میدان سینما
نباید فراموش کرد که حوزه سینما تنها یک حوزه نیست که افرادی با اهداف پولی و مالی کوتاه مدت در آن سرمایه گذاری کنند، شاید بتوان پاسخ سؤال مورد نظر را این گونه داد که به جز عده معدودی که عاشق شهرت و دلباخته حضور در این عرصه هستند، قطعا افرادی که با پول های مشکوک وارد این عرصه می شوند اهدافی به مراتب حتی بالاتر از مسائل مالی خواهند داشت، زیرا به خوبی می دانند که سینما محلی است که می توان به راحتی افکار و سبک زندگی مردم را تحت تأثیر قرار داد و آن را آنطور که مد نظر است هدایت کرد.
محمد محمدی، فعال فرهنگی در این رابطه به کیهان گفته است که اساساً همراه هر فرد نفوذی، یک کیف انگیسی هم هست. در جریان ورود پول های آلوده به فرهنگ و هنر و به ویژه سریال های شبکه نمایش خانگی نیز، اصل برنامه، نفوذ فرهنگی است. بسیاری از سرمایه دارهای آلوده، تحت برنامه نفوذ فرهنگی وارد عرصه فرهنگ و هنر می شوند و حتی بعضی از آنها از برخی سفارتخانه های غربی دستور می گیرند؛ امر اقتصادی برای آنها یک اهرم برای نفوذ فرهنگی است. آنها حتی برای پیشبرد برنامه های شان آدم می خرند و برخی از مدیران و خبرنگاران و... را خریده اند.
البته برخی کارشناسان سینمایی نیز معتقدند که یکی از اصلی ترین دلایل ورود افرا با پول های کثیف به حوزه سینما این است که در کشور ما هم فعالیت های فرهنگی از پرداخت مالیات معاف هستند.
دودی که به چشم فرهنگ و سبک زندگی می رود
نباید فراموش کرد که ورود پول های کثیف می تواند به هنر و فرهنگ و در نتیجه سبک زندگی مردم در درازمدت و حتی گاهی در کوتاه مدت ضربه بسیار مهلکی بزند. زیرا ورود این گونه پول ها حتی معادلات قراردادهای حرفه ای را نیز تغییر می دهد.
قطعا آن هنرمند و یا سلبریتی در یک شبکه نمایش خانگی با رقم های هنگفت نقشی را می پذیرد، حاضر نیست به جز با این ارقام، قراردادهای دیگری ببندد و به این ترتیب، تأثیر این روال جریان سینما و سریال های شبکه نمایش خانگی و حتی در نهایت سریال ها و مسابقات و برنامه های تلویزیونی را نیز به ناکجاآباد خواهد کشاند. بنابراین انتظار می رود، مسئولان قضایی به این حوزه نگاهی بسیار ظریف و دقیق داشته باشند تا بتوان با اطمینان خاطر بیشتری فضا را برای رشد افراد با استعداد و تلاشگر مهیا کرد.
به گزارش گروه روی خط رسانه ها خبرگزاری برنا ،دبیر شورای صنفی نمایش: هنوز هیچ ابلاغیه ای برای تعطیلی سینما ها به ما داده نشده و بر همین اساس خبری از تعطیلی سینما ها نبوده و سالن ها را رعایت کامل پروتکل های بهداشتی به کارشان ادامه می دهند.
براساس جلسه امروز شورای صنفی نمایش مقرر شد که فیلم سینمایی زن ها فرشته اند 2 از چهارشنبه هفته جاری اکران خود در سینما های کشور را آغاز کند.
میزان//
مرتضی شایسته (دبیر شورای صنفی نمایش) درباره جلسه امروز شورای صنفی نمایش به خبرنگار ایلنا گفت: همانطور که در جلسه قبلی نیز مشخص شده بود، قرار شد تا فیلم زن ها فرشته اند 2 ساخته آرش معیریان از چهارشنبه 25 تیرماه نمایش خود را آغاز کند.
وی ادامه داد: پیش از این قرار بود اکران فیلم آنجا همان ساعت ساخته سیروس الوند نیز از این چهارشنبه آغاز شود اما باتوجه به اینکه صاحبان این فیلم اعلام کرده اند که این اثر کارهایی دارد، از همین رو تصمیم بر این شد که یک هفته به این فیلم فرصت دهیم. به این ترتیب اکران این اثر از چهارشنبه هفته آینده آغاز می شود.
شایسته همچنین درباره اینکه آیا فیلم دیگری جایگزین فیلم پیشی میشی ساخته حسین قناعت که چندی پیش از اکران انصراف داد نمی شود، بیان کرد: چند فیلم برای اکران اعلام آمادگی کرده اند که در جلسه هفته آینده شورا آن را بررسی کرده و در این باره تصمیم گیری می کنیم.
دبیر شورای صنفی نمایش همچنین در پاسخ به این پرسش که باتوجه به قانون نظام نامه اکران که فیلم های انصرافی را 6 ماه از اکران محروم می کند، فیلم پیشی میشی نیز شامل این محرومیت می شود، اظهار داشت: باتوجه به شرایط خاص کنونی امیدواریم که این فیلم نیز شامل محرومیت نشود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم ، شورای صنفی نمایش امروز در جلسه جدید خود مقرر کرد که فیلم سینمایی زن ها فرشته اند 2 به کارگردانی آرش معیریان و تهیه کنندگی محمدحسین فرحبخش از چهارشنبه این هفته 25 تیرماه اکران خود را آغاز کند.
همچنین اکران فیلم سینمایی آنجا همان ساعت به کارگردانی سیروس الوند که قرار بود این هفته همراه با فیلم فوق اکران شود، به دلیل ترجیح تهیه کننده فیلم با توجه به شیوع مجدد کرونا و احتمال لغو اکران های سینما، به زمان دیگری موکول شد.
در هفته قبل فیلم پیشی میشی به کارگردانی حسین قناعت نیز از اکران انصراف داد. بنابراین از میان سه فیلم جدید که قرار بود از چهارشنبه این هفته اکران شوند، تنها یک فیلم باقی مانده است.
شورای صنفی نمایش از عموم علاقه مندان سینما خواسته است که در سالن های سینما پروتکل های بهداشتی را رعایت کنند.
گروه فرهنگی - محمد حسین رحیمی : این شب ها سریال شاهرگ به تهیه کنندگی محمدرضا_شفیعی روی آنتن شبکه دوم سیماست. نکته مهم اما نه کیفیت بسیار پایین این سریال ، بلکه یک ابهام و علامت سوال بزرگ درباره نویسنده آن و ماهیت همکاری های چندباره و مکرر او با محمدرضا شفیعی است: کریم_لک_زاده
کریم لک زاده یکی از چهره های شاخص جریان فیلم کوتاه ایران در سالهای ابتدایی دهه 90 بود. او با فیلم هایی مثل قمار باز و دختری در میان اتاق به چهره ای مهم در جشنواره های سینمای جوان تبدیل شد. مدتی بعد و در سال 97، لک زاده با فیلم ماچ_سینمایی به جشنواره فیلم کوتاه تهران آمد، اما اداره ی ارزشیابی ارشاد این فیلم را به دلیل مضمون نامناسب آن از جشنواره خارج کرد. فیلمی درباره شخصیتی که فتیش خون داشت و زنان را به خانه اش می برد تا از بدن خونین آنها عکس بگیرد!
عید نوروز همان سال، لک زاده به سفارش فیلیمو سریالی به نام هزار و ده شب ساخت. سریالی با حال و هوای دلهره آمیز که در یکی از قسمت های آن چند زن چادری سراسر سیاه پوش، اصلی ترین ابزار فیلمساز برای خلق یک میزانسن ترسناک مشمئزکننده بودند!
چند ماه بعد و در حالی که جشنواره فیلم کوتاه تهران از لک زاده برای برگزاری یک ورکشاپ دعوت کرده بود، او در اعتراض به وجود ممیزی و سانسور در سینما این دعوت را رد و از حضور در جشنواره سر باز زد.
لک زاده یکی از مهمترین سمبل های روشنفکری در سینمای جوان دهه 90 و از رادیکال ترین فیلمسازانی است که در آستانه ی ورود به سینمای حرفه ای قرار دارند.
اما آنچه بسیار عجیب به نظر می رسد نقش محمدرضا شفیعی به عنوان یکی از نزدیک ترین تهیه کنندگان سینما و تلویزیون به جریان حاکمیتی و انقلابی در پیشبرد لک زاده در مسیر حرفه ایست. شفیعی چند سال قبل نگارش سریال نوار زرد را به کریم لک زاده سپرد و عملاً او را وارد عرصه حرفه ای تلویزیون کرد. سریالی که موفق شد غیرایدئولوژیک ترین پلیس تاریخ سیما و سینمای جمهوری اسلامی را خلق و به سمت تصویر سازی پلیس منهای حاکمیت حرکت کند.
مدتی بعد، شفیعی نگارش سریال شاهرگ را به کریم لک زاده پیشنهاد داد. ماجرا این بار بسیار مهیب تر و عجیب تر به نظر می رسید؛ چرا که شاهرگ قرار بود اثری درباره تاریخ انقلاب باشد. اما سوال اصلی اینجاست که اثری روشنگرانه، دلسوزانه و متعهدانه درباره تاریخ انقلاب اسلامی، چطور ممکن است حاصل قلم نویسنده ای باشد که کوچکترین گشت و گذاری در میان گفته ها و نوشته ها و ساخته ها و حتی مطالبی که در صفحات مجازی خود منتشر می کند (به شرط آنکه از امشب و به درخواست آقای شفیعی، این مطالب حذف نشوند!) نشان می دهد که نه تنها علاقه و دلبستگی بخصوصی به انقلاب و حاکمیت ندارد، بلکه حتی از هر ظرفیتی علیه مفاهیم مورد تبلیغ حاکمیت استفاده می کند.
علاقه محمدرضا شفیعی به لک زاده اما به همین دو همکاری منتهی نشد و او حتی تهیه اولین فیلم سینمایی لک زاده به نام شیرجه_بزرگ را، که پگاه آهنگرانی نقش اصلی آن را بازی می کند هم برعهده گرفت. تا یکی از روشنفکرترین فیلمسازان فیلم کوتاه که حتی فیلم های کوتاهش توسط وزارت ارشاد با سانسور و توقیف روبه رو بود توسط یک تهیه کننده ظاهرا انقلابی به عرصه فیلم بلند وارد شود.
سوال اساسی اینجاست: چه نسبتی میان محمدرضا شفیعی با ادعای تعهد و دلبستگی به جریان انقلاب و کریم لک زاده و تفکر و منش او وجود دارد؟ تهیه کننده ای که تمام کارنامه ش با سرمایه حاکمیتی تلویزیون و اوج و .... تولید شده و هفته ای یک بار عکسی از رهبر انقلاب را در صفحه خود منتشر می کند و بنر بزرگ حاج قاسم و رهبری را با لوگوی رسانه اش در ورودی سینمای رسانه ها در جشنواره فجر می گذارد تا همه بفهمند چقدر انقلابی است! کدام برهوتی را دیده که فکر می کند اوضاع سینما و تلویزیون آنچنان قحطی زده شده که باید منت کریم لک زاده را برای نوشتن سریالی درباره تاریخ انقلاب اسلامی بکشد؟
متنی که درنهایت هم به سریالی فاجعه تبدیل شد و حتی به لحاظ ساختاری هیچ جای دفاعی ندارد. همکاری شفیعی با جوانی که دشمن نظارت است و ایده مورد علاقه اش فتیش خون است را باید معیار قضاوت او قرار داد یا ادعاهای انقلابی ش را؟ آیا حفظ ظاهر ارزشی صرفا برای بهره مندی بیشتر از پول های حاکمیتی است و دل در گرو امثال لک زاده؟
خبرگزاری میزان - بیست و دومین روز از تیر ماه 99 با اخبار و حاشیه های فراوانی در عرصه فرهنگ و هنر روبرو بود که از جمله مهمترین آن ها می توان به اظهار نظر بازیگر سریال پدرسالار پیرامون خرید و فروش نقش در سینما اشاره کرد.
خبری از تعطیلی سینماها نیست/اکران آنجا همان ساعت یک هفته به تعویق افتاد
مرتضی شایسته در گفتگو با خبرگزاری میزان ، پیرامون جلسه امروز شورای صنفی نمایش گفت: براساس جلسه امروز شورای صنفی نمایش مقرر شد که فیلم سینمایی زن ها فرشته اند 2 از چهارشنبه هفته جاری اکران خود در سینما های کشور را آغاز کند.
وی در همین راستا ادامه داد: همچنین قرار بود که فیلم سینمایی آنجا همان ساعت به کارگردانی سیروس الوند نیز از چهارشنبه اکران شود، اما به خواسته تهیه کننده و برای آمادگی بیشتر فیلم جهت اکران، نمایش این فیلم از هفته آینده آغاز خواهد شد.
بیشتر بخوانید: برای مشاهده آخرین اخبار از سینمای ایران اینجا کلیک کنید
دبیر شورای صنفی نمایش درباره فیلم جایگزین فیلم انصراف داده پیشی میشی اظهار کرد: فیلم های متعددی برای اکران درخواست داده اند، منتها نتیجه نهایی برای فیلم جایگزین هفته آینده مشخص می گردد.
برای مشاهده متن کامل خبر اینجا کلیک کنید
کارگردان جوان فیلم پوست کرونا گرفت
بهرام ارک در گفت وگو با خبرگزاری میزان ، پیرامون آخرین وضعیت جسمانی بهمن ارک برادر خود گفت: متاسفانه برادرم به بیماری کرونا مبتلا شد اما چون در همان روزهای اول با تستی که انجام داد متوجه بیماری شد، توانست مقابل آن بایستد.
وی در همین راستا ادامه داد: بهمن برای حضور در یک فیلم آماده می شد، قرار بر آن بود که پیش از شروع تمامی عوامل تست کرونا بدهند که در همانجا متوجه بیماری خود شد، بعد از آن مدتی در خانه در قرنطینه به سر برد اما خوشبختانه وضعیت فعلی وی خوب است.
برای مشاهده متن کامل خبر اینجا کلیک کنید
فراخوان عمارت نوفل لوشاتو با عنوان تئاتر 19
خبرگزاری میزان - تئاتر و عرصه هنرهای نمایشی از اسفند ماه سال گذشته با شیوع بیماری کرونا طعم تلخ تعطیلی طولانی مدت را چشیده است، اتفاقی که باعث بیکاری بسیاری از هنرمندان این عرصه ضعیف هنری شد و همچنان هم گریبانگیر این هنر است.
پس از سی و هشتمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر همه آماده اجراهای اسفند ماه بودند اما به یکباره تمامی تماشاخانه ها به علت پاندمی کرونا تعطیل شدند، در ابتدا هیچکس فکر نمی کرد که تعطیلی تئاتر به چهار ماه بینجامد اما این اتفاق افتاد تا بحران تعطیلی تماشاخانه ها به مشکلات همیشگی تئاتر اضافه شود.
بیشتر بخوانید: برای مشاهده آخرین اخبار تئاتر طی هفته جاری اینجا کلیک کنید
نواب صفوی در جمع یاران رادیویی
مجموعه نمایشی جمع یاران به کارگردانی رامین پورایمان از امشب شنبه بیست و یکم تیرماه به روی آنتن رادیو نمایش و رادیو ایران می رود.
جمع یاران نوشته مهدی فراهانی به بحث استعمار نفت از سوی انگلیس و همراهی دولت وقت آن زمان می پردازد. در آن زمان مجلس شورای ملی و گروه حزب فدائیان اسلام به رهبری نواب صفوی دست به دست هم دادند و توانستند با هدایت آیت الله کاشانی جلوی این کار را بگیرند.
برای مشاهده متن کامل خبر اینجا کلیک کنید
پشت صحنه متفاوت سریال هشدار برای کبرا 11
خبرگزاری میزان - علیرضا قره خانی از پیشکسوتان عرصه بدلکاری هم در سینمای ایران و هم در سینمای بین الملل محسوب می شود که سال ها در عرصه بدلکاری فعالیت داشته و با بدلکاران و طراحان صحنه بدلکاری مطرحی همچون پیمان ابدی همکاری داشته است. وی علاوه بر بدلکاری سینما، ریاست کمیته فنی رکورد ملی ایران و ریاست کمیته فنی ورزش های نمایشی را در کارنامه خود دارد.
قره خانی نزدیک به 50 رکورد ورزشی و فنی را از خود به ثبت رسانده و در کنار ارشا اقدسی اولین مربی بانجی جامپینگ در کشور بشمار می رود، وی فعالیت خود در سینما را با دستیار اولی پیمان ابدی آغاز کرد و توانست پروژه های موفقی همچون سریال هشدار برای کبرا 11 را در کارنامه فعالیت خوچد به ثبت برساند.
این بدلکار مطرح ایرانی که ساکن کشور آلمان است اخیر در فصل نهایی سریال هشدار برای کبرا 11 فعالیت خود را آغاز کرده و به خلق صحنه های متفاوت در این مجموعه مطرح پرداخته است که خبرنگار گروه فرهنگی خبرگزاری میزان در گفت وگو با این بدلکار آخرین خبرها از ساخت فصل نهایی سریال هشدار برای کبرا 11 را جویا شده است که در ادامه خواهید خواند:
علیرضا قره خانی در گفت وگو با خبرگزاری میزان ، پیرامون ساخت آخرین فصل از سریال هشدار برای کبرا 11 گفت: این سریال در حال حاضر تولید آخرین بخش های فصل نهایی خود را پشت سر می گذارد، ماه ها از شروع فیلمبرداری آن گذشته و به احتمال فراوان تا یک ماه آینده فیلمبرداری به پایان می رسد، البته هنوز مشخص نیست که تیم تولید کننده این سریال در ادامه چه برنامه ای دارند و آیا سراغ ساخت مجموعه ای تازه خواهند رفت یا خیر.
برای مشاهده متن کامل خبر اینجا کلیک کنید
آمیتاب باچان بازیگر محبوب بالیوود کرونا گرفت
خبرگزاری میزان - آمیتاب باچان اسطوره بازیگری سینمای هندوستان و بالیوود کرونا گرفت، علاوه بر این بازیگر بزرگ بالیوود فرزند وی نیز از مثبت بودن تست کرونای خود خبر داد.
آمیتاب باچان بعد از انتشار این خبر در صفحه توئیتر خود نوشت: تست کووید من مثبت بود، به بیمارستان منتقل شده ام، بیمارستان مقام ها را مطلع کرده، خانواده و کارمندان تست شده اند و منتظر نتایج هستیم.
بیشتر بخوانید: برای مشاهده آخرین اخبار سینمای هالیوود اینجا کلیک کنید
باچان در حال حاضر در بیمارستان بستری شده و در این پیام از همه کسانی که در 10 روز گذشته در تماس نزدیک با او بوده اند خواسته است، تست کرونا بدهند.
هرچند پزشکان از وضعیت پایدار این بازیگر 77 ساله گفته اند، اما سن بالای این بازیگر باعث شده تا بسیاری از علاقمندان به وی نگران وضعیت بازیگر محبوبشان باشند.
برای مشاهده متن کامل خبر اینجا کلیک کنید
نقش اصلی سریال پدرسالار بودم اما امروز بیکارم
فرحناز منافی ظاهر در گفت وگو با خبرگزاری میزان ، پیرامون شیوه و وضعیت انتخاب بازیگران در سینما گفت: وضعیت نقش گرفتن و انتخاب بازیگر در سینمای امروز وضعیت به شدت وخیمی است، پیشتر بازیگران براساس اولویت، کیفیت و سابقه انتخاب می شدند اما امروز به راحتی با آوردن سرمایه می توان هر نقشی را خرید.
وی در همین راستا ادامه داد: سینمای امروز به سمت انتخاب بازیگران سرمایه دار رفته است، بازیگرانی که یا خودشان پول دارند و یا می توانند برای فیلم اسپانسر جذب کنند، نکته ناراحت کننده آنجاست که این بازیگران معمولا بی استعداد هستند و اثر را نابود می کنند اما این اتفاق انگار برای فیلمساز اهمیتی ندارد و با هر کیفیتی صرفا برای پول نقش به آن نابازیگر می رسد.
بیشتر بخوانید: برای مشاهده آخرین گفت وگوی منافی ظاهر پیرامون وضعیت سینما اینجا کلیک کنید
وی با اشاره به سابقه خود در سینما افزود:عجیب است بازیگری باشی که اکثریت سابقه ات برای بازی در فیلم های سینمایی باشد اما مخاطب خیال کند که تو بازیگر سینما نبوده و تنها برای سریال ساخته شده ای، شخص من بعد از نزدیک به سی فیلم سینمایی هیچ پیشنهادی از سینما ندارم، اگر هم پیشنهادی باشد برای نقش های بی اهمیت و گذرا است.
بازیگر فیلم عروس با ابراز گلایه از وضعیت بازیگران پیشکسوت سینما تصریح کرد: اوضاع پیشکسوتان سینما وحشتناک است. هیچکس هوای این قشر را ندارد و اصلاً کسی نمی داند که این ها چه طور و در چه شرایطی زندگی می کنند. اصلا کسی فهمید در پنج ماه گذشته که همان نقش های کوچک هم به واسطه شیوع کرونا وجود نداشت بسیاری از بازیگران پیشکسوت به نان شبشان هم محتاج بودند، عجیب است که چرا هیچ نهادی از ما حمایت نمی کند.
وی حضور برخی بازیگران در سینما را نابجا دانست و اضافه کرد: من در سریال پدرسالار بازی کردم، سریالی که در زمان خود بهترین سریال بود، خیابان برای دیدنش خلوت می شد، باور کنید اگر به کسی بگویی که یک بازیگر زمانی در پرمخاطب ترین سریال کشور بازی می کرده و نقش اصلی داشته و حالا بیکار است تعجب می کند اما من اینگونه شدم.
برای مشاهده متن کامل خبر اینجا کلیک کنید
انتهای پیام/
آرش معیریان زمانی در دانشگاه های معتبری چون سوره و سینما تئاتر تدریس می کرده، هنوز هم به گفته خودش در چند دانشگاه و موسسه آموزشی درس می دهد اما عناوین برخی از فیلم هایی که تا امروز ساخته از این قرار است: کما، شارلاتان، چپ دست، شیر و عسل، داماد خجالتی، فیتیله و ماه پیشونی، آس و پاس، خالتور، دم سرخ ها، آپاچی و البته زن ها فرشته اند.
اگر یکی یا دو فیلم از این مجموعه را دیده باشید، می دانید که بیشتر آنها به لحاظ ساختاری به فیلمفارسی بسیار نزدیک هستند و حتی در مواردی می توان به وضوح طرح کلی فیلم های پرمخاطب قبل از انقلاب را در فیلم های معیریان دید.
رقص، پایکوبی و عاشقی از نوع شاهزاده و گدا از مولفه های ثابت بیشتر این فیلم هاست، در حالی که معیریان به عنوان استاد دانشگاه برای دانشجویان احتمالا از خلاقیت، نوآوری، سبک های فیلمسازی و دستاوردهای بزرگان سینمای ایران و جهان صحبت می کند. همین ماجرا باعث شد در گفت و گو با معیریان از این تناقضات بپرسیم و البته پاسخ های عجیبی بگیریم.
انتقادهایی که بعد از انتشار تیزر فیلم زن ها فرشته اند2 منتشر شده را دیده اید؟
چه انتقادهایی؟ من خبر ندارم.
حرف این است که چهره دانشگاهی شما به عنوان یک استاد با فیلم هایی که می سازید هیچ سنخیتی ندارد و در تضاد با هم است.
واقعیت این است من آنقدر آدم مهمی نیستم که برای چنین تضادی سوژه رسانه ها بشوم. برای همین پاسخی هم ندارم به این انتقادها. نمی دانم چرا فکر می کنند من آدم بزرگی هستم که تضاد رفتاری ام اهمیت داشته باشد.
کسی که در دانشگاه تدریس می کند، کارگاه های آموزشی برگزار می کند، بودجه در اختیارش قرار می گیرد که فیلم بسازد و تا امروز فیلم های زیادی ساخته که در بین آنها آثار پرفروش هم بوده، حتما عملکردش اهمیت دارد.
من این طور فکر نمی کنم. اولا انتقاد هایی که به آن اشاره دارید، کجا مطرح شده و چه بازتابی داشته؟ دوم این که کسانی که نظرشان این است، آیا با دیدن یک تیزر می توانند چنین نقدی را مطرح کنند؟
فقط یک تیزر نبوده؛ یک تیزر به علاوه فیلم هایی که طی نزدیک به سه دهه ساخته اید.
همه فیلم های من از همین جنس بوده اند. آثار شاخصی نبودند که فکر کنیم زن ها فرشته اند 2 باید شاخص می شد. همه از همین دسته بوده اند.
نکته همین است که فیلم هایی که همیشه ساخته اید هیچ سنخیتی ندارد با وجه علمی و دانشگاهی شما، به عنوان کسی که سینما را می شناسد، تدوین را بلد است، آثار فیلمسازان مطرح جهان را تحلیل می کند و ....
این را شما از بیرون می گویید. من خودم باور ندارم که آدم پری باشم. (می خندد)
اگر باور ندارید پس بر چه مبنایی پذیرفته اید که در دانشگاه تدریس کنید؟
از من خواسته شد، من هم پذیرفتم. مهم این نیست که یک فرد چه کسی هست، مهم این است که بودنش چه کیفیتی دارد. این طور که می فرمایید، یعنی عناوین و القاب از بیرون به من داده شده و اهمیتی ندارد؛ چون مهم است که با چه کیفیتی صاحب این عناوین و القاب هستم.
یعنی معتقدید به عنوان استاد دانشگاه کیفیت قابل اعتنایی ندارید؟
بله. کیفیتم خیلی پایین بوده است.
پس چرا به تدریس ادامه داده اید؟
چون از من خواستند من هم ادامه دادم. (می خندد)
به نظرم کمی این گفت وگو را به شوخی گرفته اید.
نه اصلا این طور نیست. خواهش می کنم این را تیتر کنید که آرش معیریان خودش اذعان دارد که نه استاد دانشگاه خوبی است، نه تحلیلگر، نه مترجم و نه کارگردان خوبی است. او در هیچ چیز خوب نیست. این را تیتر بزنید دیگر تکلیف همه چیز مشخص می شود. (می خندد)
اجازه بدهید دوباره تکرار کنم اگر این طور است، چرا می پذیرید که تدریس کنید؟
بارها گفته ام نمی توانم و جواب رد داده ام، اما باز هم خواسته اند. گویا دیگران راضی بوده اند. من خودم اذعان و اعتراف می کنم در هیچ چیز خوب نیستم، اما باز هم خواسته ها تکرار شده و دعوت شده ام برای تدریس.
فیلم هایی که می سازید را دوست دارید؟
دوست دارم که ساخته ام.
همه بخش ها و مولفه های آثارتان را؟ حتی بزن و بکوب ها را؟
بله. همین طور است.
می دانید که سلیقه مخاطبان امروز سینما با قبل انقلاب و حتی با همین چند سال پیش فرق کرده و حتی بالیوود با آن جهان پر از رنگ و موسیقی به درام های اجتماعی گرایش پیدا کرده است!
سینمای ما به سینمای هند چه کار دارد؟ من کار خودم را می کنم.
منظورم این است حتی سینمای هند که خاستگاه گونه ای است که شما به فیلمساز بر اساس آن علاقه دارید، تغییر وضعیت داده چه رسد به سینمای ایران که همیشه درام های اجتماعی در آن پررنگ بوده است.
سوال تان را باید از آنها بپرسید، نه از من یا مخاطب ایرانی.
اجازه بدهید مثال بزنم. همین حالا فیلم شنای پروانه دو برابر فیلم خوب بد جلف2 فروخته است.
بسیار عالی است. امیدوارم بیشتر هم بفروشند.
هدفم از این مثال ها، تاکید بر این بود که وقتش رسیده مخاطب شناسی تان را به روز کنید.
من بلد نیستم. وقتی بلد نیستم چه بگویم؟ (می خندد)
شما به شیوه ای از شکسته نفسی روی آورده اید که از هر انتقادی در امان بمانید و کار خودتان را بکنید.
من به صراحت عرض می کنم نه سینما بلدم، نه مخاطب می شناسم و نه مدرس خوبی هستم. فقط به عنوان یک عضو از سینمای ایران که کارش این است، مشغولم و خودم کارهایم را دوست دارم. حالا اگر کسی دوست ندارد، باید بگوید چرا دوست ندارد. من می گویم اندازه من همین است، چرا فکر می کنید باید بیشتر باشم؟
مجبورم می کنید برگردم به موضوع قبلی و طور دیگری سوالاتم را مطرح کنم. روزی که قرار باشد تدریس کنید، چه چیزی برای دانشجویان آماده می کنید؟ حتما دانش یا آورده ای برای دانشجویان دارید که سر کلاس حاضر می شوید. درست است؟
بعد از حدود 25 سال فیلمسازی و نزدیک به 50 سال زندگی با سینما، ساعت به ساعت و لحظه به لحظه در حال فکر کردن به سینما هستم، علاقه مند به یادگرفتن درباره آن و در حال زندگی کردن با سینما هستم. کسی که یک روز یا یک ساعت قبل از کلاس رفتن خودش را آماده کند مشکل دارد، باید خیلی زودتر از اینها هم فیلم دیده باشد هم درباره سینما خوانده باشد و هم زمانی که رانندگی می کند باید به این فکر کند که احتمالا چه نکاتی در کلاس هایش مطرح می شود و برای همه آنها جواب های خوب آماده کند.
پس بالاخره اعتراف کردید توشه علمی کافی را برای حاضر شدن در سر کلاس درس دارید و شکسته نفسی فقط راهی است برای این که به این سوال مهم جواب ندهید که چرا از این داشته های علمی در فیلمسازی استفاده نمی کنید؟
نه. شما الان این را به من منتسب کردید. ادعایی ندارم که توشه پرباری دارم. علاقه مند به سینما هستم و به اندازه ظرفیت و توان خودم فیلم می سازم که قطعا با کس دیگری قابل مقایسه نیست. من خودم معترفم که دانشم خیلی کم است.
خب، با این حساب فکر نمی کنید رفتن سر کلاس درس، ظلم است در حق دانشجویان؟
من که نباید راجع به خودم ارزیابی کیفی داشته باشم. این سوال را باید از دانشجویان بپرسید. می گویم چیزی برای ارائه ندارم، ولی حتما دانشجویان استفاده ای کرده اند و دانشگاه رضایت داشته که من حدود 25 سال است تدریس می کنم.
قسمت نبوده سر کلاس شما بنشینم، اما براساس شنیده هایم و نیز مصاحبه هایی که از شما خوانده ام، می دانم به لحاظ تئوری و تدریس کارتان قابل اعتناست و سینما را خوب می شناسید. پس تعجب نکنید یک علامت سوال بزرگ در ذهنم باشد. این که چرا از چنین دانشی در فیلمسازی استفاده نمی کنید؟ چرا مسیر فیلمسازی شما از وجه دانشگاهی تان این قدر دور است؟
چه اشکالی دارد؟
دانش و سواد و وجه علمی شما را زیر سوال می برد!
من که خودم می گویم دانشم زیر سوال است.
آقای معیریان، دارید مرا در یک دور باطل می چرخانید. در واقع شما فکر می کنید اگر برای پول فیلم بسازید، هیچ اشکالی ندارد و ظلمی در حق مخاطب صورت نگرفته است؟
قطعا مخاطب اگر لذت ببرد، فیلم را تماشا می کند و اگر دوست نداشته باشد آن را نگاه نمی کند.
به رسالت و تعهد در فیلمسازی و مقولاتی از این دست هم اعتقاد ندارید؟
چرا. قطعا تماشاگر فیلم های من رسالتی در آن کشف کرده که فیلم ها را تماشا می کند.
چیز دیگری برای گفتن باقی مانده؟
فقط این راهم اضافه کنم سوال و دغدغه اولیه شما برای این مصاحبه از اساس اشتباه است. قاعدتا فقط با یک تیزر 60 ثانیه ای در فضای اینستاگرام نمی شود یک فیلم را ارزیابی و موضوعات داخل فیلم را کشف کرد.
تیزر فقط یک بهانه بود. کارنامه شما موجود است؛ تمام فیلم هایی که ساخته اید.
کارنامه مرا با یک تیزر، در ده دقیقه با یک گفت وگوی تلفنی، وسط یک جلسه کاری نمی توانید تحلیل کنید. سوال شما بر می گردد به دنیایی از جامعه سینما که نه در 10 دقیقه، نه وسط یک جلسه و نه به صورت تلفنی نمی توان درباره اش حرف زد و یک تیزر اینستاگرامی هم نمی تواند بهانه خوبی باشد برای طرح این سوال. بنابراین من اگر جای شما بودم، اول فضای مناسب برای طرح این سوال را فراهم می کردم. از همین جا به من حق بدهید کمی جواب های پرت و بی ربط بدهم!
مشکلی نیست. چهارشنبه فیلم زن ها فرشته اند2 اکران می شود. من تمام فیلم را تماشا می کنم. خدمت شما می رسم و در یک فرصت مناسب مصاحبه می کنیم.
اصلا فیلم من مناسب شما و سلیقه شما نیست، برای شما هم ساخته نشده. پیشنهاد می کنم اصلا به خودتان زحمت ندهید که فیلم را ببینید.
آذر مهاجر - ادبیات و هنر / روزنامه جام جم
از روزهای پایانی سال گذشته که دستور بسته شدن تمامی مراکز فرهنگی و هنری صادر شد، علاوه بر ضررهای معنوی که قابل اندازه گیری نیست، اقتصاد هنر ضربه زیادی دید. این زیان دامن همه مکان ها و رویدادهای هنری چون کنسرت ها، تئاترها و گالری ها را گرفت؛ آن چنان که حتی با بازگشایی مکان های هنری هیچ کدام هنوز نتوانسته اند قد راست کنند آن چنان که درآمد کنسرت ها تاکنون صفر بوده و تهیه کنندگان نمایش ها و گالری داران همچنان از کسادی کارشان گله مندند. با این همه به دلیل فراگیرتر بودن سالن های سینماها و هزینه گزاف تولید فیلم های سینمایی ضرر به وجود آمده برای این صنعت-هنر بیش از دیگر هنرها به چشم می آید. طبق آمار در سه ماه نخست سال گذشته سینمای ایران معادل 114 میلیارد و 162 میلیون تومان فروش داشت که حاصل حضور 9 میلیون و 846 هزار نفر بیننده بود. در حالی که امسال با توجه به بسته بودن سالن های سینما این مبلغ به صفر رسید. به عبارت دیگر تنها در سه ماه نخست امسال بیش از 114 میلیارد تومان ضرر متوجه صنعت سینما بوده است. با توجه به سه هفته نخست تابستان سال گذشته که بیش از 18 میلیارد تومان عاید سالن های نمایش کرده بود و امسال این رقم به 4 میلیارد تومان تنزل یافته، می توان گفت در مجموع در سال جاری سینمای ایران، نسبت به سال گذشته نزدیک به 128 میلیارد تومان ضرر کرده است. البته در این مدت برخی فیلم ها به صورت آنلاین اکران شدند و منابع محدودی به سینما بازگشت؛ اما اول اینکه رقم های فروش قابل توجه نبود و دوم اینکه در این گزارش فقط به فروش در سالن های سینما پرداخته شده است.
اگر از تعطیلی سالن های نمایش فیلم و زیان ناگزیر آن در سه ماه بهار صرف نظر کنیم، آنچه بیشتر موجب دلسردی سینماداران و تهیه کنندگان سینماها پس از بازگشایی می شود، مبهم بودن وضع این صنعت در ماه های آینده با توجه وضعیت جاری است. هم اکنون از 638 سالن نمایش موجود در کشور تنها 50 سینما با 84 سالن مشغول به کارند که همین تعداد نیز بسیار پایین تر از ظرفیت خود و حتی ظرفیت تعیین شده به دلیل رعایت پروتکل های بهداشتی پذیرای مخاطبانند.
به عنوان مثال تا عصر روز گذشته (یکشنبه) در کل سالن های نمایش تنها 353 قطعه بلیت فروش رفت که رقمی معادل 6 میلیون و 300 هزار تومان حاصل آن بود؛ به عبارت دیگر در تمام سانس های نمایش یک سالن تا نیم روز گذشته به طور متوسط کمتر از 5 مخاطب حضور داشته اند!
گذشته از اینها، سود ناچیز سینماها در سه هفته گذشته تنها مدیون سه فیلم نخست جدول آثار روی پرده بوده و سینماهایی که دیگر فیلم ها را اکران می کنند از حداقل درآمد بی بهره اند و همین موضوع موجب شده بسیاری از سینماداران برای ادامه کار مردد شوند. طبق آمار ارائه شده در سامانه مدیریت فروش و اکران سینمای ایران (سمفا) تا زمان نوشتن این گزارش، فیلم شنای پروانه ساخته محمد کارت با فروش یک میلیارد و 980 میلیون تومان با 18 روز نمایش و فیلم های خوب، بد، جلف 2: ارتش سری اثر پیمان قاسم خانی و جهان با من برقص به کارگردانی سروش صحت با احتساب روزهای نمایش در سال گذشته به ترتیب مبالغ 950 میلیون و 373 میلیون تومان به دست آورده اند و دیگر آثار با اختلاف زیادی در رتبه های بعدی جدول فروش قرار گرفته اند که نمونه ای است از وضعیت بحرانی اکران در روزهای جاری.
علاوه بر دغدغه سینماگران در زمینه آمار فروش فیلم ها، این نگرانی نیز وجود دارد که در شهرهای قرمز یا وضعیت هشدار، سینماها با تعطیلی دوباره روبه رو شوند؛ هرچند بسیاری معتقدند سالن های سینما با رعایت پروتکل های بهداشتی از خیلی مراکز یا مکان های عمومی دیگر کم خطرتر است؛ اما با این حال دولت اعلام کرده در شهرهای پرخطر مشاغل گروه های سه و چهار فعلا ممنوع از فعالیت هستند و برای برخی مشاغل در تهران نیز تصمیم گیری خواهد شد.
صاف نیوز : سینما هنری جمعی است که هرگز متکی به فرد نبوده و نخواهد بود.وقتی یک فیلم داستانی قرار است ساخته شود،محتاج به کادر فنی، هنری، تدارکاتی و...است.هر کس باید وظیفه خود را به نحو احسن انجام دهد تا فیلم به سرانجام خوبی برسد.بازیگران جزو اصلی ترین عوامل آثار تصویری هستند،در حقیقت بدون آنان فیلم داستانی بی معنی خواهد بود.
مطابق فیلمنامه و تعداد کاراکترها و اندازه نقش ها،بازیگران توسط کارگردان و همکارانش انتخاب می شوند،از بازیگر نقش اول گرفته تا کوتاه ترین نقش.در کنارهنرپیشه های نقش های اصلی،بازیگران دیگری هستند که با وجود تلاش فراوان و نقش آفرینی های خوب،به علت کوتاه بودن نقش شان کمتر به چشم می آیند،اما بسیار تاثیر گذارند.
بازیگران نقش های مکمل باعث می شوند که داستان پیش رفته و بازی هنرپیشه های اصلی به چشم بیاید.این اصل در کل سینمای جهان جاری و ساری است.در هالیوود و کشورهای صاحب سینما،هر بازیگری و با هر نقشی جایگاه ویژه خود را داشته و مورد احترام همه است.متاسفانه در سینمای ایران،بازیگران مکمل آن گونه که باید مورد تکریم قرار نمی گیرند.در صورتی که اگر این افراد نباشند،فیلم اصلا پا نگرفته و رو به جلو نمی رود.رسانه ها نیز به خاطر کم آگاهی،یا سراغ چنین بازیگرانی نمی روند و یا کمتر اهمیت می دهند.
نگارنده بسیاری از بازیگران نقش مکمل را می شناختم و می شناسم که در بازیگری توان بالایی داشته و دارند و با عشق و دقت خاصی نقش آفرینی کرده و می کنند.دربسیاری از فیلم ها بازی شان چشمگیرتر و حرفه ای تر از بازیگران اصلی بود و هست.
سیدجلال طباطبایی که دیروز غریبانه به رحمت خدا رفت،یکی از همین بازیگرانی بود که عشق به بازی داشت و هنگام نقش آفرینی تمام توان خود را به کار می گرفت.
عشقی که سیدجلال و دوستان دیگرش به سینما داشتند و دارند،بسیار بیشتر از بازیگران اصلی بود و هست.اکثر آنان عطش وصف ناپذیری داشته و دارند که مقابل دوربین بروند و برای این کار لحظه شماری می کردند و می کنند.
اگر عشق آنان به سینما نبود،هرگز مشقات این کار را به جان نخریده و بر توهین ها و تحقیرها صبوری پیشه نمی کردند. نگاه تحقیر آمیز به این عاشقان سینما گویا فقط در سینمای ایران وجود دارد. یکی از زشت ترین کارهایی که در سینمای ایران زیاد دیده شده و می شود،دوری کردن هنرپیشه های اصلی از بازیگران نقش های مکمل و کم محلی کردن به آنان است،کار ناپسندی که مدام تکرار می شود.پشت صحنه فیلم ها ،معمولا بازیگران مکمل در گوشه دور هم جمع شده و هنرپیشه های اصلی در فاصله ای دورتر از آنان تجمع می کنند.
مدیران دولتی و غیردولتی سینما نیز همواره به این عاشقان سینما جفا روا داشته و می دارند.هرگز از آنان حمایت کرده و نمی کنند،حتی یک بار نیز نام شان را بر زبان نمی آورند که مبادا کسرشان آنان شود!
سیدجلال را نیز مانند مرحوم حسن شریفی و دیگر دوستان بیشتر در نمایشگاه مطبوعات می دیدم و در خدمت شان بودم.گاهی مرا آقاسید صدا می کرد و گاهی پسرعمو.پشت آن چهره مردانه و شارب پرحجمش، صورتی مهربان و خندان هویدا بود.
خسته بودم و توان نوشتن نداشتم،اما امکانش وجود نداشت که درباره سیدجلال ننویسم،وظیفه ام بود و همیشه به انجام وظایف،حتی تا پای جان اعتقاد دارم.سال هاست خود را موظف کرده ام که همیشه با قلمم در کنار سیدجلال ها باشم و تا آنجا که توان دارم از آنان حمایت کنم که تا کنون با عنایت خداوند توانسته ام به وظیفه ام عمل کنم.
بگذار دیگران از شما ننویسند و نام تان را نیز بر زبان نیاورند،من از شما خواهم نوشت و اسم تان را فریاد خواهم کرد.
بگذار رییس سازمان سینمایی،رییس خانه سینما،بازیگران از دماغ فیل افتاده،مدیر بنیاد فارابی و مدیران ریز و درشت دیگر از شما دوری کننند،مهم نیست،مهم این است که مردم از شما دوری نکرده و نمی کنند.
تلاش همه مدیران و برخی از کسانی که تاریخ سینمای ایران را می نویسند،این است که اسم شما را از صفحات سینمای ایران پاک کنند،اما نمی توانند،چون حضور شما در فیلم ها نام تان را فریاد می زند.
موزه سینما نیز که تلاش دارد فقط یادگارنظر کرده ها و سفارشی ها را در غرفه ها جای دهد،بگذار به کار خود ادامه دهد.همه آنان جواب شان را باید به وجدان بیدار مردم و خداوند منتقم بدهند.بی مهری به امثال شما،نوعی حق الناس است که همواره مانند حلقه ای از آتش به دور گردن شان خواهد بود.
سیدجلال طباطبایی نیز سالیان زیادی غریب بازی کرد و غریبانه مرد،مانند بسیار دیگری از دوستان سفر کرده اش.خدا بیامرزدت مرد غریب.
سیدرضااورنگ
@nasrodinmolla
سید رضا اورنگ، فعال پیشکسوت رسانه ای و منتقد سینما، در گفت وگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا ،با اشاره به ویژگی های سینمای اقتباسی عنوان کرد: ما، در گذشته مردم قصه گو و قصه شنوی خوبی بوده ایم درحالی که امروزه شرایط فرق کرده و دیگر چنین نیستیم.
اورنگ درباره اقتباس در فیلمنامه ها گفت: اثر باید قابل اقتباس باشد که مورد استفاده قرار بگیرد. کسی هم که می خواهد کار اقتباسی انجام بدهد باید به این مهم وارد باشد. نگاه کنید ادبیات قدیمی ما بیشتر تصویری است حتی شاهنامه را هم که نگاه کنید اصلا به شما دکوپاژ می دهد.
الان سریال های تلویزیونی را شما نگاه کنید یک صحنه نشستند هیچ اتفاقی نمی افتد یک ربع است که نشستند حرف می زنند که اصلا دیالوگ هم نیست نه اطلاعاتی به ببیننده می دهند نه افشاگری در راه باز گشایی گره های فیلمنامه انجام میشود هیچی نیست مشکل از ادبیات ما نیست ادبیات ما اتفاقا ادبیات قوی است منتهی نویسنده های قصه های ما فکر می کنند هر چی که می توانند حرف بزنند را باید بنویسند وقتی شما می خواهید یک فیلمنامه بنویسید تازه متوجه میشود در این کتاب ها هیچ ما به ازای تصویری وجود ندارد مخصوصا کتابهای گفتگو محور اصلا نمیشود تشخیص داد آدمی که حرف می زند چند سالش است ؟چه قیافه ای دارد؟کجا زندگی می کند؟
وی ادامه داد: اتفاقی که فارابی انجام داده و من به شدت به آن نقد دارم و اعتراض کردم فارابی قرار است از قصه ها و اقتباس حمایت کند نقد من این است اصلا آدم هایی هستند که بدانند اقتباس یعنی چی؟ که بخواهند کارشناسی کنند و تصمیم بگیرند که اصلا فلان اثر قابل اقتباس هست یا نه؟ نزدیک هشتاد در صد از فیلم های سینمایی و سریال های آمریکایی از روی کتاب ها ساخته شده و می شود هنوز هم ادامه دارد در جایزه اسکار یک جایزه خاص برای فیلم های اقتباسی وجود دارد اینقدر جایگاه اقتباس مهم است.
این مدرس دانشگاه در ادامه افزود: اقتباس این نیست که واو به واو را بخواهی برگردان کنی و در فیلمنامه بیاوری فیلمنامه نویس می تواند شخصیت ها را کم و زیاد کند،فضا را عوض کند،تا جایی که به محتوای قصه صدمه ای وارد نشود ما الان در تئاترمان خوب از کتاب های مختلف اقتباس شده ولی کلا از کتاب های خارجی وکمتر از آثار ایرانی استفاده شده چون نمایشنامه نویس های تئاتر هم همین مشکل رو دارند. تئاتر بر اساس دیالوگ و حرکت است شما نمی توانید اگر قرار است مخاطب بیایید یک کتاب را نگاه کند خب چرا به تئاتر بیاید همان کتاب را می خواند به تئاتر آمده تا تصویر داشته باشد .می خواهد کتاب را متفاوت کند.
وی گفت: مثلا فیلمبرداری و کارگردانی فیلم محمد رسول الله بزرگترین ضعفی که دارد این است که اصلا فیلمنامه ندارد! چیزهایی که بارها در کتاب های درسی خوانده ایم را یک ما به ازای تصویری ضعیف به جایش گذاشته خب این که نشد اقتباس، اقتباس باید جذاب باشد.
وی با اعلام اینکه اقتباس ازیک اثر ادبی به معنای کپی برداری از آن اثر مکتوب نیست ادامه داد: الان کتاب بینوایان هم به صورت فیلم هم سریال هم نمایشنامه چندین بارتا به حال مورد استفاده کارگردان ها قرارگرفته است.داستان همان داستان است محتوا همان محتوا است یک جاهایی تغییر پیدا کرده است. این تغییرات به اصل داستان ضربه ای نمی زند این نوشتن فیلمنامه اقتباسی خیلی سخت است. دقیقا خیلی از نویسنده ها هم همین فکر را می کنند که یک کتاب را بر می دارند و از روی آن فیلمنامه شان را می نویسند نه اتفاقا این طور نیست نویسنده یک فیلمنامه باید شخصیت پردازی بداند و کلا هم چهار چوب فیلمنامه را بشناسد و هم با چارچوب داستان آشنایی داشته باشد.
وی به حجم بالای آثار اقتباسی سینمای هالیوود اشاره کرد و گفت: بخش فیلمنامه اقتباسی و فیلمنامه اورجینال همواره در سینمای هالیوود دارای اهمیت بوده و هست.
این مدرس سینما گفت: در فیلمنامه شخصیت وشخصیت پردازی خیلی مهم است . اگر شخصیت خوب نداشته باشید نمی توانید قصه را درست تعریف کنید. شخصیت ها مثل خود ما سه بعد ظاهری، درونی یا عاطفی و اجتماعی دارند.
اورنگ گفت: اقتباس مبحث مهمی در فیلمنامه است. چرا ما در سینمای ایران سینمای اقتباسی نداریم یا کم داریم؟ دو دلیل عمده دارد، اول اینکه اکثر کتاب ها و رمان هایی که ما داریم تصویری نیستند و حتی دیالوگ مناسب و جذابی نیز ندارند. دوم اینکه اقتباس به معنی برگرداندن نعل به نعل قصه به فیلمنامه نیست، می شود برخی از شخصیت ها و قصه های فرعی را اضافه یا کم کرد، ولی فیلمنامه نویس حق ندارد محتوای قصه را تغییر دهد، در این صورت کل قصه از بین می رود.
این منتقد سینما عنوان کرد: در اقتباس اختیار کم و زیاد کردن شخصیت ها و کاراکترها توسط فیلمنامه نویس وجود دارد، ولی حق ندارد به محتوا دست بزند،زیرا ساختار قصه بهم می ریزد. در فیلم دزد کتاب آشنایی ها توسط کتاب صورت می گیرد و جنگ در فیلم تنها بهانه ای برای روایت قصه است.
این منتقد سینما دیالوگ نویسی را هنر برشمرد و ادامه داد: حرف زدن هنر نیست،اما دیالوگ نویسی هنر است.وظیفه دیالوگ دادن اطلاعات، افشای درون و بیرون شخصیت ها و پیشبرد داستان است. بنابر این هر حرف زدنی در فیلمنامه یا فیلم را نمی توانیم دیالوگ بنامیم.
این مدرس سینما افزود:حرف زدن در کتاب به معنی دیالوگ نیست، دیالوگ چارچوب مشخصی دارد و باید شخصیت پردازی داشته باشد و داستان را پیش ببرد. رمان های ما دیالوگ و تصویر ندارند، بنابراین نمی توان از آنها اقتباس کرد.
اورنگ عنوان کرد: شاید یک شخصیت در کتاب اضافی باشد و لازم باشد فیلمنامه نویس آن را حذف کند و شخصیت دیگری اضافه کند. ما وقتی یک رمان می خوانیم باید بدانیم کجا و با چه کسی همراه هستیم و مکان ها و افراد را به خوبی تصور کنیم./2
کیومرث پوراحمد در گفت وگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا ، درمورد اکران آنلاین فیلم آخر خود گفت: این فیلم دو سال قبل ساخته شد و پس از آنکه سال گذشته روی پرده سینماها نرفت، با تعطیلی سینماها به دلیل کرونا باز هم اکران نشد و بالاخره با پیشنهاد تهیه کننده و رضایت من به صورت آنلاین اکران شده است.
پوراحمد درمورد استقبال از این فیلم با توجه اکران نشده اش در دو سال گذشته گفت: این فیلم باید زودتر روی پرده سینما می رفت، اما این اتفاق در دو سال گذشته رخ نداد. فکر نمی کنم از فیلم استقبال شود چرا که تیغ و ترمه فیلمی کهنه محسوب می شود و اگر سینماها تعطیل هم نشده بود، هیچ پخش کننده ای ی زیر بار اکران آن نمی رفت ولی حالا که فیلم به صورت آنلاین به نمایش درآمده باید دید مردم از آن استقبال می کنند یا نه...
این کارگردان با اشاره به سیستم اکران آنلاین آثار سینمایی در شرایط کنونی و امکان قاچاق فیلم ها _ با توجه به پخش نسخه قاچاق دو فیلم پربیننده خروج و طلا در اکران آنلاین _ در فضای مجازی گفت: از ساز و کار نمایش آنلاین فیلم ها خبر ندارم و راستش حتی بلد نیستم یک فیلم را به صورت آنلاین تماشا کنم اما دوستی دیروز در مورد قاچاق یکی از فیلم هایی که به تازگی اکران شده است، خبر داد. باید بگویم متاسفم برای کسانی که حاضر به پرداخت 15 هزار تومان نیستند اما با پرداخت 7 هزار تومان نسخه دزدی همان فیلم را می خرند. از همان زمانی که فیلم های سینمای ایران بلافاصله پس از اکران سینمایی به صورت دی وی دی سر از بساط دستفروش های کنار خیابان ها در می آوردند، معتقد بودم مدیران سینمایی در این ماجرا نقش دارند و هنوز هم اعتقاد دارم نسخه قاچاق آثار سینمایی توسط آدم های انجام می شود که پشت میز نشسته اند.
فیلم سینمایی تیغ و ترمه آخرین ساخته پوراحمد محصول سال 1397 است که در بخش سودای سیمرغ سی وهفتمین دوره جشنواره فیلم فجر حضور داشت. این فیلم قرار بود پاییز سال گذشته روی پرده سینماها برود که پس از اختلافات پیش آمده به دلیل اکران نشدن تیغ و ترمه در بعضی سینماهای دولتی و شرایط نابرابر اکران، سازندگان از اکران عمومی آن صرف نظر کردند.
به گزارش سینماپرس ، فرزاد اژدری تهیه کننده و کارگردان سینمای کودک و نوجوان در گفتگو با مهر، گفت: در حال حاضر همه پروژه هایی که در دست داشتم، همچنان متوقف است و تا زمانی که شرایط مناسبی برای تولید آن فراهم نشود، همچنان متوقف خواهند ماند. کرونا و بیکاری جمع بسیاری از همکاران و دوستان سینمایی، باعث شده است که تنها تعداد محدودی از سینماگران شرایط تولید داشته باشند.
وی بیان کرد: البته این را باید گفت شرایطی که سینمای ایران در حال سپری کردن آن در حوزه تولید و اکران است، سبب شده است تا تمایل به سرمایه گذاری در سینمای ایران کم شود، در چنین شرایطی سینمای کودک و نوجوان در شرایط بدتری قرار دارد و تقریباً می توان گفت کسی دیگر علاقه ای به سرمایه گذاری در این فیلم ها را ندارد.
این کارگردان توضیح داد: البته برخی از نهادهای دولتی علاقه مند به سینمای کودک و نوجوان هستند، اما به دلیل صف طولانی تولید که از قبل از شیوع کرونا در انتظار سرمایه بودند، ممکن است به این زودی ها نوبت پروژه های جدید نشود.
وی تاکید کرد: به هر حال امیدوارم بتوانم سرمایه گذاری مناسب برای پروژه های خود پیدا کنم تا بعد برای دریافت پروانه ساخت اقدام کنم.
اژدری درباره سرنوشت سریال شبکه نمایش خانگی ماه پیشونی و دیو نیز گفت: برای آن کار هم به دنبال سرمایه گذار هستیم، این پروژه به دلیل سوژه متفاوت از فانتزی بیشتری نسبت به دیگر آثار من برخوردار است و به همین دلیل تمام تلاش خود را می کنیم تا بهترین شرایط را برای تولید این سریال فراهم کنیم.
وی در بخش دیگری از صحبت های خود درباره تولید فیلم در ژانرهای دیگر توضیح داد: اولین فیلمی که جلوی دوربین بردم یک اثر پلیسی بود که هیچ ربطی به سینمای کودک و نوجوان نداشت، در راستای تولید این فیلم، چند فیلمنامه بزرگسال نیز در دست دارم که در صورت جذب سرمایه گذار بتوانم آن را جلوی دوربین ببرم.
کارگردان فیلم سلام بر فرشتگان بیان کرد: سینمای ایران به سمت و سویی می رود که شاید برخی از کارها را نپذیرد و یا نپسندد و هم راستا با سلیقه مخاطب در حوزه تولید پیش می رود. هرچند فیلم های طنز از فروش خوبی در سینماها برخوردار است اما استقبال مردم از فیلم های اجتماعی نیز بسیار قابل توجه است.
وی تاکید کرد: تلاش می کنم تا خود را به سلیقه مخاطب نزدیک کنم و فیلمنامه های مختلفی را می نویسم تا بتوانم با ایجاد شرایط مناسب آن را جلوی دوربین ببرم. تاکید می کنم که در شرایط فعلی تولید فیلم چه در حوزه بزرگسال و چه در حوزه کودک و نوجوان سخت شده است.
اژدری در پایان گفت: امیدوارم برخلاف اتفاقاتی که در کشور رخ می دهد خودمان در سینما به هم رحم و کمک کنیم تا بتوانیم از این شرایط فاصله بگیریم.
زهرا منصوری، انصاف نیوز: سیدضیاء هاشمی از اختلاف نظرها در خطی مشی خود با دوستان دیگر در پوشش اخبار و انتظارهایی که دولتی ها از او داشتند، می گوید. اختلاف نظرهایی که آنها را طبیعی می داند اما در نهایت منجر به رفتن او از ایرنا شد. خودش می گوید رفتن من از ایرنا نه استعفا بود و نه برکناری. در ادامه از مصاحبه ی جنجالی ایرنا با امیر دریادار حبیب الله سیاری گفت که با پیشنهاد خود ارتش مصاحبه انجام شد و حتی حذف آن هم به درخواست ارتش بود ( لینک ) از سوی دیگر همچنین از ایرنا پلاس و 16 میلیارد بودجه ی دولتی ای که گرفت و از بخش ویژه اخبار در ایرنا گفت.
سید ضیاء هاشمی پژوهشگر، استاد دانشگاه، سرپرست سابق وزارت علوم است و به مدت کمتر از سه سال مدیر عامل خبرگزاری ایرنا بود؛ از دی ماه 96 تا مردادماه 99. او دانشیار دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران است. متن کامل گفت وگو با او را در ادامه بخوانید:
کسانی در دولت می خواستند ایرنا فقط اخبار مثبت را منتشر کند
انصاف نیوز: از آنجایی که خبرگزاری ایرنا دولتی است، بسیاری از دولتی ها از رئیس جمهور تا مدیر یک دستگاه دولتی ممکن است از آن انتظاراتی داشته باشند، با این نوع از انتظارات در دورانی که ایرنا بودید، مواجه شده اید؟
سید ضیاء هاشمی: ایرنا خبرگزاری دولت است، ایرنا یعنی خبرگزاری جمهوری اسلامی؛ حتی کلمه ی ایران هم ندارد. بنابراین ایرنا افق خود را جهان اسلام می داند، اما مربوط به جمهوری اسلامی ایران است. اما چون در ساختار آن هیچ نهادی به جز دولت نیست و مدیریت آن توسط دولت انتخاب می شود. آن را خبرگزاری دولت تصور می کنند. در ذهنیت های حاکم خبرگزاری کشور است نه یکی از قوه ها. شورای عالی ایرنا به ریاست وزیر ارشاد و نماینده ی وزارت خارجه و چند شخصیتی حقیقی است. مثلا صدا و سیما یک رسانه ی ملی فراتر از دولت است. بنابراین آن را به عنوان یک رسانه ی ملی می شناسیم. اما ایرنا هم فراتر از دولت یعنی کلیت نظام را پوشش می دهد و یک رسانه ی ملی محسوب می شود. مثل دادستانی کل کشور که یک ساختار ملی است اما در ساختار قوه قضاییه است. اما چون بودجه ی آن را دولت می دهد، این تصور وجود دارد، که باید خلاهای دولت را ایرنا پوشش دهد، در واقع یک شرکت دولتی زیان ده است که می تواند برای هزینه های خود درآمد داشته باشد و اگر درآمد نداشت باید دولت آن را تامین کند. از قدیم هم همینطور بود که نزدیک به صد در صد بودجه ی آن را دولت می دهد.
اما درباره ی روزنامه ی ایران ماجرا کمی فرق می کند، زمانی که روزنامه ی ایران به وجود آمد، روزنامه های دیگر بودند و آن با صاحب امتیازی ایرنا شکل گرفت، در آن زمان این ذهنیت به وجود آمد، روزنامه ی ایران متعلق به دولت است. من معتقد هستیم ایرنا خبرگزاری ملی است. اما به تدریج مجلس خانه ی ملت، قوه قصاییه میزان و در دولت هم یک سری از وزارت خانه ها مثل آموزش و پرورش و وزارت ارشاد خبرگزاری ایکنا و رضوی و شبستان را راه انداختند. در بعضی از جلسات از مدیران ارشد قوه قضاییه گلایه می کردم، چرا در این جلسه ها خبرنگاری از ایرنا نیست؛ اما خبرگزاری میزان است و می گفتند چون میزان برای خود ما است، من هم می گفتم ایرنا هم یک رسانه ی رسمی فراگیر است. ایرنا خبرگزاری ای فراگیر در همه ی نقاط ایران و خارج از کشور است، اگرچه تعداد این دفاتر حدودا چهل عدد بود و اکنون کاهش یافته است.
به هر حال بودجه ی آن را دولت می دهد و این انتظاراتی به وجود می آورد؟
در همه ی رسانه ها مالکیت یک خبرگزاری را سیاست های آن را تعیین می کند، یعنی مالک مدیر عامل را انتخاب می کند و بر سیاست گذاری کلان خبرگزاری تاثیرگذار است، اما خط مشی من این است که رویکرد آن باید استقلال حرفه ای باشد، خبرگزاری نمی تواند کارکرد روابط عمومی داشته باشد، بلک به روابط عمومی دولت، قوه قضاییه و مجلس کمک می کند. این خبرگزاری موظف به پوشش اخبار در سطح سه قوه، نهادهای مدنی و نظامی است.
دولت چه انتظاراتی از ایرنا داشت؟
من هم همیشه اعتقاد داشتم، باید خبرگزاری ملی از نهادهای ملی حمایت کند، از طریق انعکاس اخبار، پوشش خدمات . پیوندی بین آنها و جامعه برقرار کند تا فصل مشترکی داشته باشیم. اما درباره ی نقد کردن، نگاه من این است، خبرگزاری باید خبرهای مختلف منفی و مثبت را پوشش دهد، به هر حال خبرهای منفی هم خبر است، مثلا آتش سوزی خبر تلخی است اما مهم است، پس بایستی ایرنا آن را منتشر کند، اگر یک جایی فاجعه ای رخ می دهد، مثل زلزله باید منعکس کنیم، حالا اگر خبر تلخی هم در حوزه ی دولت بود باید آن را پوشش داد؛ مگر اینکه محرمانه باشد. البته نباید اخبار را طوری پوشش دهیم که دولت تضعیف شود، بلکه باید درباره ی اخبار تلخ هم ایرنا مرجعیت خبری داشته باشد. اما طبیعتا ادبیاتی که به کار می گیریم از موضع دولت است، یعنی از موضع خبرگزاری ای است که دغدغه ی دولت را دارد، اما روابط عمومی آن نیست و هدفش تضعیف دولت هم نیست و فقط اخبار تلخ را علیه دولت گزینش نمی کند. بلکه بر روی اخبار مثبت هم تاکید دارد.
در دولت کسانی بودند که فقط می خواستند اخبار مثبت را منتشر کنید؟
بله، کسانی در دولت هستند یا بودند که توقع داشتند، فقط اخبار مثبت را منتشر کنیم، در همه ی دولت ها هم بودند. استدلال آنها این بود که رسانه های داخلی و خارجی زیادی هستند که بر ناکامی ها تمرکز می کردند، چرا خبرگزاری دولت باید اینها را منعکس کند و جواب من هم به ایشان این بود چون که خبرگزاری رسمی است از حیث اخلاق و شاخص های حرفه ای باید اخبار را منعکس کند. ادبیات و نحوه ی چینش خبر همدلانه است و قصد آن تضعیف دولت نیست، تفاوت ما با دیگران در پوشش و عدم پوشش اخبار نیست بلکه در میزان و نحوه ی پوشش است. دوستان تصور می کنند اگر یک جایی را به عنوان خبرگزاری دولت تصور می کنند باید عمده ی فعالیت آن بر تبلیغ و فعالیت های دولت باشد و از مشکلات در حوزه ی دولت و نظام چشم پوشی شود. یعنی معتقد هستند در حوزه ی سه قوا هم باید فقط موفقیت ها را پوشش دهد و به ضعف ها نباید بپردازد. بنده این را به نفع دولت و نظام نمی دیدم. در این موارد با دوستان اختلاف نظر داشتیم و معتقد بودند، دروازه بانی خبر به این معنی است که اخبار تلخ را نباید پوشش دهیم و مخاطب باید برداشت مثبتی داشته باشد. البته من می گویم باید به مخاطب احترام گذاشت و اعتماد آنها را جلب کنیم، اگرچه من هم معتقد به دروازه بانی خبر هم بودم و این را هم رعایت می کردیم. در سطوح مختلف مثلا فلان وزیر یا معاون وزیر از من گلایه می کردند که چرا این خبر را ایرنا کار کرده است؟
مثالی می توانید بزنید؟
مثلا در مورد سالگرد زلزله ی سرپل ذهاب گزارشی را تهیه کردیم، مبنی بر اینکه برخی از این مشکلات مردم پس از یک سال حل نشده و هنوز برخی از زلزله زدگان در چادر زندگی می کنند. می گفتند چرا باید ایرنا آن را منعکس کند؟ من هم می گفتم ما رابط بین مردم و مدیران هستیم. یک مدیر در تهران یا مرکز استان شاید از این مسائل اطلاع نداشته باشد و وظیفه رسانه این است که کمک کند، وقتی دولت زحمتی می کشد، این زحمات را باید گفت اما مشکلات هم باید گفت تا اینها ابزاری در دست مخالفان دولت و نظام نباشد و روی آن مانور بدهند. باید گفت دولت نود درصد مشکلات را حل کرده و این ده درصد باقی مانده . باید واقعیت را گفت، مثلا دیگران فقط ده درصد منفی را می گویند. پس خبرگزاری ایرنا صدای دولت ملت است نه فقط صدای دولت. با دوستان در شعارها و مبانی اختلافی نداشتیم اما وقتی وارد مصادیق می شدیم، گله هایی وجود داشت که چرا این بخش را منعکس کردید. مثلا درباره ی کرونا خبری منتشر کردیم که یک نفر مشکوک به کرونا است، بعضی از دوستان دلخور شدند که روزنامه ی دولت نباید این خبر را منتشر کند. بلکه این وظیفه ی حرفه ای ما است، روزنامه ایران پر مخاطب است و فقط دولتی ها مخاطب آن نیستند. اتفاقا این خبر به حوزه ی بهداشت کمک می کند تا مردم بیشتر مراقبت کنند. اما دوستان می گفتند این خبر دولت را تضعیف می کند که نتوانسته است کرونا را کنترل کند.
عاقبت خبر چه شد، آن را حذف کردید؟
خیر
بارها دیده شده که در ایرنا خبری حذف شده، از طرف چه نهادهایی به شما فشار وارد می کردند؟
فرق دارد، مثلا بخشی از اخبار که منتشر میشد و دوستان معتقد بودند از نظر امنیتی نباید این خبر منتشر شود، بلاخره حوزه ی امنیت حساس است و تصمیم گیری درباره ی آن فراتر از حوزه ی رسانه است. اگر یک نهاد متخصصی معتقد باشد انتشار خبری بر خلاف مصالح امنیتی است، ما هم همراهی می کنیم، بنابراین ممکن است یک خبری بنابر صلاحدید خبرنگار و سردبیر ما منتشر شود و از نظر من هم مشکلی ندارد، اما برداشته شود. مثلا درباره ی کرونا گزارشی از صاحب نظران را منتشر کردیم، برخی از دوستان معتقد بودند این برخلاف مصالح امنیت ملی است، اما گفت وگو می کردیم و آنها هم متقاعد می شدند.
چقدر در برابر حذف خبر مقاومت می کردید؟
گفت وگو می کردیم، به هر حال دوستان ماهم منطق داشتند، بسیاری از مدیران فهم رسانه ای خوبی دارند. اما اگر در جایی هیچکدام از طرفین متقاعد نشوند و نهادهای متوالی امنیت اعتقاد داشته باشند انتشار خبری بر خلاف مصالح ملی است، خبرگزاری رسمی موظف است تا همراهی کند.
مصاحبه امیر دریادار سیاری چرا حذف شد؟
آن مصاحبه از نظرمن مشکلی نداشت، اما با هماهنگی خود ارتش منتشر شد و خود دوستان ارتش از ما خواستند مصاحبه را حذف کنیم.
13 دقیقه از جنجالی ترین قسمت مصاحبه را منتشر کردید، چرا کامل منتشر نشد؟
قرار بود در سه قسمت پخش شود، اما زمانی که برخی از رسانه های خارجی برروی آن تحلیل هایی ارائه کردند و بر بعضی از قسمت های آن 13 دقیقه مانور دادند، دوستان صلاح دیدند؛ حذف شود و بقیه ی قسمت ها هم منتشر نشود. آن مصاحبه در استودیوی ایرنا ضبط نشده بود؛ همکاران ما به استودیو ارتش رفتند. کل فرایند مبتنی بر یک همکاری مشترک بود. چون در روز ارتش 29 فروردین رژه ی ارتش شکل نگرفت، به خاطر تعامل خوب ما با ارتش ، قرار شد اقداماتی صورت گیرد تا خدمات ارتش بیشتر دیده شود، با پیشنهاد خود آنها مصاحبه تصویری با دریادار سیاری از فرماندهان پرافتخار ارتش، انجام شد. مصاحبه ی مفصلی بود، یک مصاحبه ی صد دقیقه ای بود اما همه ی آن با هم پخش نشد تا جذابیت داشته باشد. در ابتدا تیزری منتشر شد که سه قسمت را معرفی می کرد، حدودا 100 دقیقه از مصاحبه مورد تایید برای انتشار بود و از آن صد دقیقه سه قسمت 10 و 15 دقیقه ای انتخاب شد، قسمت اول منتشر شد و وقتی رسانه های خارجی بر روی آن مانور دادند؛ دوستان ارتشی خواستند تا مصاحبه حذف شود. اگرچه برای رسانه کار سختی است، تا خبری را حذف کند اما چون محصول یک کار مشترک بود، پس برداشته شد.
نه برکناری و نه استعفا بود
رفتن شما از ایرنا با حذف مصاحبه ی امیر دریادار سیاری همزمان شد، در همان موقع بی بی سی خبری را منتشر کرد که شما از ایرنا برکنار شدید، ماجرا چه بود؟
فقط تقارن زمانی بود، نه برکناری و نه استعفا بود. از مدت ها قبل با دوستان صحبت هایی داشتیم، از روز اول مشی خبری که من به آن اعتقاد داشتم را در جلسه ی معارفه گفتم. از نظر من ایرنا رسانه ی ملت دولت است. باید صدای مردمی باشیم که به دولت رای دادند و اکثریت جامعه هستند. من این رویکرد را تعقیب می کردم، یک جاهایی اختلاف نظر داشتیم، طبیعی هم است. گلایه هایی مطرح بود، از فروردین ماه امسال توافق کردیم کسی دیگری به جای من بیاید و 18 خرداد از ایرنا رفتم. در واقع نه استعفا و نه برکناری بود. حتی برای گزینه های جایگزین هم دوستان با من مشورت می کردند، البته تصمیم گیر نبودم. بلاخره از دو ماه قبل توافق شد من بروم و ایرنا را تحویل بدهم. اینکه خبری منتشر شد که برای مصاحبه با امیر دریادار سیاری برکنار شده ام، درست نبود.
بعد از ایرنا به کجا می روید؟
قصد داشتم بعد از ایرنا به دانشگاه برگردم، برخی از دوستان پیشنهاداتی را مطرح کردند و پذیرفتم. قصد داشتم به فرصت مطالعاتی بروم تا به کار علمی بپردازم؛ به همین جهت به من پیشنهاد شد به عنوان رایزن فرهنگی به حوزه ی اسکاندیناوی بروم و بنده این پیشنهاد را رد نکرده ام. اگر توفیق باشد همین را قبول می کنم وگرنه من دانشگاهی هستم و به دانشگاه برمی گردم.
در زمان شما در ایرنا، ایرنا پلاس راه افتاد، برخی عملکرد شما را نقد می کنند، اینکه چرا همان ایرنا اصلاح نشد و ایرنا پلاس هم اضافه شد؟
وقتی وارد ایرنا شدم و بررسی جامعی را انجام دادیم، یک سند راهبردی سه ساله برای ایرنا مستند کردیم و براساس آن در این دوره ی سه ساله پیش رفتم. با تعدادی از صاحب نظران و مدیران سابق ایرنا مصاحبه هاب تفضیلی و عمیقی انجام شد. حاصل این بررسی نشان می داد، اجماعی بر سر اینکه ایرنا رو به افول است، وجود دارد. چه بسا آینده ی بدی در انتظار ایرنا باشد. بعضی از مدیران ایرنا صراحتا معتقد بودند، در چند سال آینده ایرنا تمام می شود و این سبک خبری دیگر جوابگو نیست. با وجود اینکه ایرنا مزیت های خبری ای دارد، مثلا در حدود 20 سال قبل ایرنا مرجع اخبار همه ی دستگاه های دولتی و سایر دستگاه های نظام ، نیروهای مسلح و مردمی بود و تنها خبرگزاری ایران بود. حتی مهم ترین مرجع خبری صدا و سیما هم ایرنا بود. اما رقبایی مثل شبکه های اجتماعی برای رسانه ها به وجود آمد.
به همین دلیل بخش تصویری تقویت شد؟
بله، یکی از راه حل ها بود. عمده ی تحولات در بخش چند رسانه ای است. ایرنا قبلا بخش چند رسانه ای داشت اما باید بر روی آن تمرکز می کردیم. در بخش خارجی، پژوهش و استان ها هم تحولاتی ایجاد کردیم. سفرهای استانی زیادی می رفتم و با تک تک خبرنگاران جلسه برگزار می کردیم، این میزان از سفرهای استانی در دوره های قبل سابقه نداشته است. تاکید می کردم استقلال و اقتدار حرفه ای ما باید حفظ شود. بنده سرویس دانشگاه را راه انداختم. دیپلماسی رسانه ای را گسترش دادیم و ریاست او نا (سازمان خبرگزاری های آسیا و اقیانوسیه) را برای دوره ی بعد به دست آوردیم. کمیته ی اجرایی -او نا- را در تهران تشکیل دادیم.
در همین چند سالی که مدیر ایرنا بودید، این اتفاق افتاد؟
بله، دو سال پیش. تابستان 97 با آغاز تحریم ها و شرایط دشوار این اجلاس را برگزار کردیم.
اقدامات خود را در ایرنا مفید می دانید، با وجود نقدهایی که به آن وارد می شود؟
بله، تحولات زیادی اتفاق افتاد. با رسانه های چینی و بلغارستان تعاملاتی داشتیم. ایرنا به عنوان یک خبرگزاری رسمی در حوزه ی دیپلماسی عمومی این ارتباطات را برقرار کرد. سال گذشته به همراه روسای رسانه های مهمی چون تاس روسیه، آشیدپرس آمریکا، فرانس پرس و رسانه ای از چین و ایرنا با پوتین دیداری چند ساعته داشتیم. علاوه بر محدودیت های ارزی سعی کردیم تا توسعه ی محتوایی داشته باشیم.
کمک ویژه ی 16 میلیارد تومانی از دولت دریافت کردیم
درباره ی ایرنا پلاس بگویید؟ بودجه ای اضافه دریافت کردید؟
ویدئو ژورنالیسم تقریبا در ایرنا نبود، سبک جدیدی به وجود آمد و در رسانه های دیگر هم اشاعه پیدا کرد. مخاطب ما چند برابر شد. وقتی من به ایرنا رفتم رنکینگ جهانی سایت 3700 بود و الان حدود 1600 است. در حوزه ی تصویری باید تجهیزات را توسعه می دادیم، یکی از ساختمان های ایرنا را که انباری شده بود را بازسازی کردیم. تجهیزات کامپیوتری فراهم کردیم. برای اینکار از آنجایی که رسانه ای دولتی هستیم در یک سال کمک ویژه ی 16 میلیارد تومانی از دولت دریافت کردیم و آن در قالب اوراق به ما دادند. تجهیزات کهنه را نو کنیم و مهمانسراهای ایرنا را که به دلایلی تعطیل شده بود را فعال کردیم، در این بخش هم یک مقداری از دولت کمک گرفتیم و یک جاهایی مدیریت بهینه را پیش گرفتیم و یا در جاهایی سعی کردیم درآمدزایی ایرنا را افزایش دهیم.
نیروی انسانی هم استخدام کردید؟
از ظرفیت های قانونی استفاده کردیم، تعدادی از همکاران ما که بازنشسته می شدند را جذب جدید کردیم، البته همیشه تعداد بازنشسته ها بیشتر از تعدادها جذبی ها هستند. در یک جاهایی هم از کسانی که بیرون از ایرنا بودند و می توانستند آورده ای جدید داشته باشند، استفاده کردیم. در بخش پژوهش هم معتقد بودم از نخبگان دانشجویی باید بیشتر استفاده شود، تعامل خود را با دانشگاه بیشتر کردیم و ارتباط خوبی با آنها برقرار شد. مثلا گزارش هایی درباره ی پیامدهای تغییر قیمت بنزین داشتیم و بعضا این گزارشات محرمانه منتشر میشد و رویکرد آن علمی و پژوهشی بود.
وقتی وارد ایرنا شدید با مازاد نیرو مواجه بودید؟
ببنید من معتقد نیستم مازاد نیرو داشتیم، ایرنا ظرفیت بالایی دارد و می تواند با نیروهای بیشتری هم کار کند. اما به نیروهایی نیاز داشتیم در تخصص های جدیدی دارند و رسانه باید خود را به روز کند.
در برخی از رسانه ها مثل ایرنا یک بخش خبری ویژه وجود دارد؛ یعنی اخباری منتشر می شود که فقط افراد خاصی می توانند آنها را بخوانند؟
بخش ویژه ایرنا و یا تلکس ویژه ی ایرنا یک موضوع قدیمی است، بخشی از اخبار ویژه که براساس سیاست های ایرنا نباید انعکاس عمومی پیدا کند را برای مخاطبان خاص یعنی مدیران ارشد کشور در دولت، قوه قضاییه، مجلس و نیروهای مسلح قرار می دهیم. در گذشته در قالب بولتن ویژه و محرمانه یا تلکس ویژه بود، اما الان از طریق امکانات الکترونیک و سایت در اختیار آنها قرار می گیرد. مثلا اخبار رسانه های بیگانه علیه کشور و مصالح ملی را در آنجا منتشر می کنیم؛ برای اینکه به مدیران خود اطلاع رسانی کنیم که چه فضای رسانه ای علیه ما وجود دارد یا اخباری که از منظر مصالح عمومی قابل انتشار عمومی نیست را برای مدیران ارشد در آنجا قرار می دهیم.
گفتید گزارشی درباره ی پیامدهای تغییر قیمت بنزین به صورت محرمانه کار کردید، آن هم در این بخش ویژه منتشر شد؟
آن یک گزارش پژوهشی بود و به صورت محرمانه در اختیار شخصیت های سیاسی، علمی و مدیریتی کشور قرار دادیم.
کارهای مربوط به اخبار ویژه را خبرنگاران ایرنا انجام می دهند؛ زیرا برخی معتقد هستند اینکار خبرنگار را به جاسوس تبدیل می کند؟
ببینید!خیلی از آنها اخبار ترجمه ای است و در جایی دیگر منتشر شده است، حاصل جمع آنها موضوع را حساس می کند براساس سیاست دروازه بانی ایرنا این سنت قدیمی است.
خبرگزاری های دیگر هم این بخش را دارند؟
بله این یک امر طبیعی است.
انتهای پیام
به گزارش روابط عمومی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی گلستان، با حضور هادی حق شناس استاندار گلستان جلسه ستاد استانی پیشگیری و مقابله با ویروس کرونا در صبح یکشنبه 22 تیر ماه در استانداری گلستان برپا شد.
در این جلسه و در پی قرمز شدن وضعیت استان بخاطر شیوع ویروس کرونا و بر اساس ابلاغیه و دستورالعمل های ستاد ملی کرونا و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تعلیق تمامی فعالیت های فرهنگ و هنری استان گلستان مصوب شد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از بیرجند، حجت الاسلام پرویز بخشی پور پیش از ظهر امروز (22 تیر) در نشست خبری با اصحاب رسانه اظهار داشت: سازمان اوقاف و امور خیریه به عنوان پشتوانه و مجری نیات واقفان در جامعه شناخته می شود.
مدیرکل اوقاف و امور خیریه خراسان جنوبی با اشاره به اینکه وقف به عنوان پشتوانه اعتقادی و دینی مطرح است، افزود: مردم موقوفات را به معتمدین و علما قبل از انقلاب تحویل می دادند و ما به عنوان امین اجرای نیات واقفین در جامعه مطرح هستیم؛ اوقاف موظف است که عین نیات واقف را اجرا کند.
اجرای فعالیت های عمرانی در 57 بقعه متبرکه خراسان جنوبی
حجت الاسلام بخشی پور به فعالیت های معاونت عمرانی و بهره وری اداره اوقاف در سال گذشته اشاره کرد و گفت: 14 نیروگاه خورشیدی کوچک مقیاس با اعتباری بیش از 14 میلیارد ریال در استان احداث کردیم و یک نیروگاه خورشیدی دیگر نیز با اعتبار 11 میلیارد ریال در دست احداث است.
وی با اشاره به بحث احیای قنوات اظهار کرد: 17 رشته قنات با همکاری جهاد کشاورزی سال گذشته لایه روبی شد و یک رشته قنات در زیرکوه که 30 سال رها شده بود را توانستیم احیا کنیم که 200 هکتار برای سرمایه گذاری دارد و نیت آن کمک به امور کتابخانه و مباحث فرهنگی است.
مدیرکل اوقاف و امور خیریه خراسان جنوبی با بیان اینکه اراضی موقوفه در رقبات استان داریم که هیچ گونه درآمدی ندارند، افزود: کار احیا و درآمدزایی این گونه رقبات را با همکاری بخش خصوصی در دستور کار داریم و در این راستا سال گذشته قراردادی مبنی بر تبدیل شدن عمارت تاریخی بهلگرد به یکی از مناطق گردشگری با اعتباری بالغ بر 20 هزار میلیارد ریال منعقد کردیم و برای کاروانسرای ده محمد طبس نیز قراردادی با حجم سرمایه گذاری 15 هزار میلیارد ریال منعقد شد.
حجت الاسلام بخشی پور با توجه به اینکه عملیات عمرانی بافت شوکت آباد با سرمایه گذاری 40 میلیارد ریال در حال اجرا است، گفت: سال گذشته برای اجرای فعالیت های عمرانی 28 میلیارد ریال اعتبار و چهار میلیارد ریال کمک بلاعوض به خراسان جنوبی اختصاص داده شد.
وی به اهم فعالیت های عمرانی اوقاف و امور خیریه خراسان جنوبی در سال 98 اشاره کرد و افزود: در حال حاضر فعالیت های عمرانی در 57 بقعه متبرکه استان با حوزه فعالیت سه هزار و 200 متر مربع در حال انجام است و همچنین از ابتدای امسال تاکنون فعالیت عمرانی در 17 بقعه متبرکه با متراژ سه هزار و 850 متر مربع آغاز شده است.
57 پرونده در مراجع قضایی استان در حال رسیدگی است
مدیرکل اوقاف و امور خیریه خراسان جنوبی با بیان اینکه سال گذشته در حوزه حقوقی 68 پرونده قضایی داشتیم، ادامه داد: از این تعداد 58 پرونده منتهی به رای شده و 55 پرونده به نفع موقوفات بوده و سه مورد دیگر به تجدید ارزیابی ارسال شده است و 10 پرونده به عنوان سطح ملی مطرح بودند.
حجت الاسلام بخشی پور در ادامه بیان کرد: امسال 21 رای موقوفات صادرشده است و 57 پرونده دیگر در حال رسیدگی در مراجع قضایی هستند.
وی با اشاره به اینکه در سال گذشته 623 سند مالکیت جدید به ثبت رساندیم، ادامه داد: امسال 88 فقره سند مالکیت جدید را توانستیم ثبت کنیم و سال گذشته در این زمینه توانستیم رتبه چهارم کشوری را کسب کنیم.
مدیرکل اوقاف و امور خیریه خراسان جنوبی به اجرای طرح اسکن و بارگذاری پرونده های رقبات و موقوفات در استان اشاره کرد و گفت: در راستای اجرای این طرح سال گذشته پنج هزار و 942 پرونده اسکن و بارگذاری کردیم و در قالب این طرح یک بایگانی الکترونیکی از موقوفات راه اندازی می شود و از ابتدای امسال تاکنون 2هزار و 800 پرونده را برای ثبت کردن در دستور کار داریم.
وی با بیان اینکه در سال گذشته 224 سند اجاره تنظیم کردیم، افزود: سال گذشته 6هزار و 440 رقبه تجدید اسناد اجاره در استان داشتیم و امسال برای 31 رقبه در استان که فاقد رابطه استیجاری بودند سند اجاره ای تنظیم کردیم.
گلایه های مدیرکل اوقاف خراسان جنوبی از دستگاه های اجرایی استان
حجت الاسلام بخشی پور با بیان اینکه بسیاری از مدارس استان در اراضی موقوفه ساخته شده اند، گفت: اکثر ادارات استان در اراضی موقوفه ساخته شده اند اما حق موقوفه را پرداخت نمی کنند و ما از طریق مراجع قضایی به دنبال این هستیم تا این ادارات حق موقوفه را به قیمت روز پرداخت کنند.
وی در ادامه گلایه کرد: 2هزار و 700 ملک موقوفه در جهاد کشاورزی داریم اما تاکنون این سازمان اجاره و پذیره ای پرداخت نکرده است در صورتی که قراداد اجاره دارند اما هیچ اجاره ای را اوقاف پرداخت نکرده اند.
مدیرکل اوقاف و امور خیریه خراسان جنوبی بیان کرد: در بشرویه زمینی با سه هزار و 900 متر داریم اما متاسفانه یک دستگاه اجرایی به دلیل عدم آگاهی 16 حلقه چاه در این اراضی حفر کرده در حالی که این زمین برای 57 نیت وقف شده است و مردم فکر می کنند که این اراضی را اوقاف واگذار کرده است در صورتی که این طور نیست و ما به دنبال حل این موضوع هستیم تا در صورت کنار آمدن اداره منابع طبیعی این اراضی را در نیات خودش به کار ببریم.
حجت الاسلام بخشی پور با تاکید بر اینکه واگذاری اراضی اوقاف فقط در صورت قرارداد و مشارکت صورت می گیرد، گفت: تفاهم نامه ای با وزارت راه با عنوان طرح مسکن ماندگار منعقد کرده ایم تا در اراضی اوقاف سرمایه گذاری کنند و در این طرح هم حق موقوفه و هم حق مردم در نظر گرفته می شود.
وی به زمین ها و خانه های اوقاف در بیرجند اشاره کرد و افزود: از این اراضی چیزی باقی نمانده است و تنها در سمت انقلاب اراضی وجود دارد؛ بسیاری از اراضی را واگذار کردیم و پولی گرفته نشده است و بسیاری از این اراضی متولی دارند و مال اوقاف نیست اما به اسم اوقاف یاد برده می شود.
4هزار بسته غذایی در بین نیازمندان استان توزیع شد
مدیرکل اوقاف و امور خیریه خراسان جنوبی با اشاره به بحث کمک های مومنانه گفت: در این راستا سه هزار و 50 بسته بهداشتی توزیع کردیم و 31 هزار ماسک در استان تولید و توزیع شد و چهار هزار و 360 بسته غذایی توزیع کردیم و محافل انس با قرآن در چهار بیمارستان استان نیز برگزار شد.
حجت الاسلام بخشی پور در ادامه بیان کرد: در این راستا 200 پرس غذای گرم در بیمارستان ها توزیع کردیم و همزمان با شیوع ویروس کرونا 49 بقعه متبرکه در استان ضدعفونی شدند و 6هزار و 300 غذای گرم نیز بین نیازمندان در سطح استان توزیع کردیم.
وی در پایان با بیان اینکه 14 هزار و 517 نیت برای موقوفات در استان داریم، افزود: این نیات در 6 بخش تقسیم شده اندکه در بخش مذهبی هفت هزار و 599، بخش اجتماعی 2هزار و 124، بخش خیریه یک هزار و 52، بخش مساجد سه هزار و 505، بقاع متبرکه 247 نیت و مابقی نیات مربوط به حوزه های علمیه است.
پایان پیام/ 573
محمد تقی فاضل میبدی*
غالب مراکز نشر در سال های اخیر در ایران متحمل خسارات زیادی شده و برخی از آنها رو به افول و تعطیلی رفته است. تیراژ کتاب به مقدار درخور توجهی کاهش یافته و کمتر ناشری از کار نشر خرسند و دلگرم است. از آن بدتر و دردآورتر نبود قدرت خرید کتاب به ویژه برای قشر دانشجو است که باید سرنوشت آینده خود را با خرید کتاب های درسی که توانش را ندارد، رقم بزند. از مراکز نشر که به تازگی در قم کرکره خود را پایین کشید و چراغش را خاموش کرد، انتشارات دارالفکر است که 60 سال قبل به همت مرحوم حجت الاسلام والمسلمین سید عبدالحمید مولانا تأسیس شد. از میان اهل فکر و فرهنگ کمتر کسی است که این انتشارات را نشناسد یا نام آن را نشنیده باشد. پیش از انقلاب برخی از کتاب های ممنوعه مذهبی مانند تحریرالوسیله مرحوم امام از این مرکز نشر می یافت. مرحوم مولانا که یک روحانی مبارز نیز بود، در این راستا راهی زندان و سال ها تبعید شد؛ اما انتشارات دارالفکر غالب کتب حوزه و دیگر کتاب های فرهنگی را که برخی ممنوع بود، نشر می داد. پس از انقلاب از کتاب فروشی های چشمگیر و پر نشر در حوزه الهیات، کلام، فقه و ادبیات انتشارات دارالفکر مولانا بود. خیلی از کتاب هایی که از مراکز نشر دیگر در قم یافت نمی شد، پشت ویترین این انتشاراتی به چشم می خورد. ناشران مهم و معتبر تهران کتاب های شان را برای عرضه در قم عمدتا به این انتشارات ارسال می کردند. مرحوم مولانا با نگاه بازی که داشت، از عرضه کتاب های مختلف که در راستای ارتقای فرهنگ بود، خودداری نمی کرد. پر واضح است که تعطیل شدن یک مرکز نشر کمتر از تعطیلی یک دانشگاه نیست. ممکن است علل یا دلایل مختلف وجود داشته باشد. در هر صورت این اتفاق نباید بیفتد. برای کشوری مانند ایران و نظام جمهوری اسلامی که مهد علم و تمدن و فرهنگ است، تعطیل شدن یک انتشارات که سابقه 60 ساله دارد، زیبنده وزارت ارشاد و متولیان امور فرهنگی نیست. گرانی کاغذ و مساعدت نکردن دولت و وزارت ارشاد از دلایل عمده ای است که این آسیب های فرهنگی را بر کشور وارد می کند. برخی دلیل دیگر را سانسور بیش از حد وزارت ارشاد و معطل ماندن برخی کتاب ها برای اخذ مجوز می دانند. اگر مقدار کمی از ارزهای چهار هزارو 200تومانی یا ارزهای نیمایی، به جای ورود ماشین های گران قیمت و اجناس غیرضروری، در راستای فرهنگ کشور و عرضه کاغذ و فیلم و زینک صرف می شد، این همه خسارت و آسیب به ناشران وارد نمی شد.
البته ممکن است محدودیت های کرونایی یا پیش از آن تحریم ها یا شبکه های اینترنتی در افت نشر تأثیر داشته و در این ماه های اخیر ناشران را با دشواری مواجه کرده باشد؛ ولی برخی روایات از تنگ نظری ها یا مساعدت نکردن و بی توجهی دستگاه های مربوطه و سوء مدیریت ها حکایت می کند. جراید و روزنامه ها نیز گرفتار همین مشکل اند. بودجه هایی که در ردیف بودجه سالانه برای برخی از مراکز به اصطلاح فرهنگی پیش بینی می شود که خروجی فرهنگی آنها برای کشور روشن نیست، می تواند تقلیل پیدا کند و تبدیل به مساعدت و سوبسید کاغذ و لوازم نشر شود، تا برخی از ناشران و جراید از ورشکستگی نجات پیدا کنند. کاغذ، قلم، کتاب، جریده و دیگر ادوات فرهنگی برای کشور از دارو مهم تر است. به قول فردوسی: گهر بی هنر خوار و زار است و سست/ به فرهنگ باشد روان تندرست .
امید است که وزارت محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی با نظارت و مساعدت بیشتر جلوی تعطیلی مراکز فرهنگی و مراکز نشر را در کشور بگیرد.
*عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم
محمد تقی فاضل میبدی*
غالب مراکز نشر در سال های اخیر در ایران متحمل خسارات زیادی شده و برخی از آنها رو به افول و تعطیلی رفته است. تیراژ کتاب به مقدار درخور توجهی کاهش یافته و کمتر ناشری از کار نشر خرسند و دلگرم است. از آن بدتر و دردآورتر نبود قدرت خرید کتاب به ویژه برای قشر دانشجو است که باید سرنوشت آینده خود را با خرید کتاب های درسی که توانش را ندارد، رقم بزند. از مراکز نشر که به تازگی در قم کرکره خود را پایین کشید و چراغش را خاموش کرد، انتشارات دارالفکر است که 60 سال قبل به همت مرحوم حجت الاسلام والمسلمین سید عبدالحمید مولانا تأسیس شد. از میان اهل فکر و فرهنگ کمتر کسی است که این انتشارات را نشناسد یا نام آن را نشنیده باشد. پیش از انقلاب برخی از کتاب های ممنوعه مذهبی مانند تحریرالوسیله مرحوم امام از این مرکز نشر می یافت. مرحوم مولانا که یک روحانی مبارز نیز بود، در این راستا راهی زندان و سال ها تبعید شد؛ اما انتشارات دارالفکر غالب کتب حوزه و دیگر کتاب های فرهنگی را که برخی ممنوع بود، نشر می داد. پس از انقلاب از کتاب فروشی های چشمگیر و پر نشر در حوزه الهیات، کلام، فقه و ادبیات انتشارات دارالفکر مولانا بود. خیلی از کتاب هایی که از مراکز نشر دیگر در قم یافت نمی شد، پشت ویترین این انتشاراتی به چشم می خورد. ناشران مهم و معتبر تهران کتاب های شان را برای عرضه در قم عمدتا به این انتشارات ارسال می کردند. مرحوم مولانا با نگاه بازی که داشت، از عرضه کتاب های مختلف که در راستای ارتقای فرهنگ بود، خودداری نمی کرد. پر واضح است که تعطیل شدن یک مرکز نشر کمتر از تعطیلی یک دانشگاه نیست. ممکن است علل یا دلایل مختلف وجود داشته باشد. در هر صورت این اتفاق نباید بیفتد. برای کشوری مانند ایران و نظام جمهوری اسلامی که مهد علم و تمدن و فرهنگ است، تعطیل شدن یک انتشارات که سابقه 60 ساله دارد، زیبنده وزارت ارشاد و متولیان امور فرهنگی نیست. گرانی کاغذ و مساعدت نکردن دولت و وزارت ارشاد از دلایل عمده ای است که این آسیب های فرهنگی را بر کشور وارد می کند. برخی دلیل دیگر را سانسور بیش از حد وزارت ارشاد و معطل ماندن برخی کتاب ها برای اخذ مجوز می دانند. اگر مقدار کمی از ارزهای چهار هزارو 200تومانی یا ارزهای نیمایی، به جای ورود ماشین های گران قیمت و اجناس غیرضروری، در راستای فرهنگ کشور و عرضه کاغذ و فیلم و زینک صرف می شد، این همه خسارت و آسیب به ناشران وارد نمی شد.
البته ممکن است محدودیت های کرونایی یا پیش از آن تحریم ها یا شبکه های اینترنتی در افت نشر تأثیر داشته و در این ماه های اخیر ناشران را با دشواری مواجه کرده باشد؛ ولی برخی روایات از تنگ نظری ها یا مساعدت نکردن و بی توجهی دستگاه های مربوطه و سوء مدیریت ها حکایت می کند. جراید و روزنامه ها نیز گرفتار همین مشکل اند. بودجه هایی که در ردیف بودجه سالانه برای برخی از مراکز به اصطلاح فرهنگی پیش بینی می شود که خروجی فرهنگی آنها برای کشور روشن نیست، می تواند تقلیل پیدا کند و تبدیل به مساعدت و سوبسید کاغذ و لوازم نشر شود، تا برخی از ناشران و جراید از ورشکستگی نجات پیدا کنند. کاغذ، قلم، کتاب، جریده و دیگر ادوات فرهنگی برای کشور از دارو مهم تر است. به قول فردوسی: گهر بی هنر خوار و زار است و سست/ به فرهنگ باشد روان تندرست .
امید است که وزارت محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی با نظارت و مساعدت بیشتر جلوی تعطیلی مراکز فرهنگی و مراکز نشر را در کشور بگیرد.
*عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم
خبرگزاری شبستان _رشت، مهری شیرمحمدی؛ نمی دانم بنویسم وجود دارد یا وجود داشت! هربار که گذرم به محله ساغریسازان می افتاد، نزد محمدعلی هنرجوئی می رفتم. خرید یک کتاب یا دفترچه یادداشت بهانه ای بود برای آنکه جویای احوال پیرمردی باشم که همسر و فرزندش هم بیمار بودند و در این اوضاع اقتصادی هر روز کمرش بیشتر از قبل خمیده می شد.
اگر تا دیروز نگران بودم شکسپیر در طرح بازگشایی محور ساغریسازان ریخته شود، حالا افسوس می خورم برای بسته شدن کامل قدیمی ترین کتابفروشی یکی از محلات قدیمی رشت که افراد سرشناسی در آن زندگی کرده و در مدارج بالای علمی و مدیریتی کشور و جهان فعالیت دارند.
نخستین بار در 18مرداد 1395 با مدیر کتابفروشی شکسپیر دیدار داشتم. عقربه های ساعت قدیمی کتابفروشی ساعت 10 صبح را نشان می داد، به بهانه خرید کتاب برای دخترم به کتابفروشی آقای هنرجویی رفتم. مردی پشت پیشخوان کتابفروشی بود که آن زمان 75سال سن داشت و توانی برایش نبود تا قفسه های قدیمی کتابفروشی را گردگیری کند.
فرهنگ لغت های قدیمی، کتاب های درسی ده های پیش، صحافی برخی از مطبوعات که قبل از انقلاب هم منتشر می شد، لوازم آزمایشگاهی و دستگاه های حروفچینی و ... که بیش از آنکه به کار آید به خاطر مستهلک بودن تنها پرکننده دکورهای آهنی و رنگ و رو رفته کتابفروشی شکسپیر بود.
گوشه مغازه درب دیگری بود که انبار کتابفروشی بود و زیر شیشه میز تحریر آهنی زنگ زده ای که صاحب کتابفروشی پشت آن می نشست، نامه صدور مجوز تاسیس شکسپیر به تاریخ 10خرداد 2536 پهلوی به نام خانم فرخنده طریقی (همسرش) و آقای محمدعلی هنر وئی دیده می شد و تصویر جوانی هنرجوئی وقتی که تازه کتابفروشی را تاسیس کرده بود.
پس از آن دیدار و گفت وگو که منجر به انتشار مصاحبه اش در روزنامه همشهری شد، باز هم به دیدارش می رفتم. این بار مصاحبه منتشر شده هم زیر شیشه میز کارش جا گرفته بود و بیش از آنکه نامم را به خاطر داشته باشد، مرا به حرفه ام می شناخت، اما این تمام تغییرات در شکسپیر نبود.
اگر در تصویر جوانی زیر شیشه می شد امید به آینده را دید، هنرجویی هرسال، ناامیدتر از قبل بود. اگر قبلا نگران بود که شکسپیر در تعریض خیابان از بین برود، هربار از کسادی بازار و فشار اقتصادی کمرش خمیده تر شده بود. حالا کتابفروشی که همزمان با تاسیس دانشگاه گیلان راه اندازی شد و هنرجوئی مغازه را به مبلغ 107 هزار تومان خریده بود، برای همیشه تعطیل شد . کتابفروشی که هویت ساغریسازان محسوب می شد و می توانست به عنوان یک اثر فرهنگی ثبت میراثی شود.
محمدعلی هنرجوئی چگونگی تاسیس کتابفروشی را اینگونه روایت می کرد: در تهران مدیر انتشارات روز بودم، درآمدم هم خوب بود. سناتور حسین سمیعی که نماینده مجلس در آن زمان بود، به دفتر انتشارات ما رفت و آمد داشت. دانشگاه گیلان در شرف تاسیس بود، یادم است آن زمان به همان زبان گیلکی با من صحبت می کرد و مرتب از من می خواست به رشت برگردم. می گفت؛ اینهمه کتابفروشی های تهران تعریف شما را می کنند، چرا در رشت کتابفروشی نمی زنی؟ دانشجوها برای خرید یک کتاب مجبورند به تهران بیایند. سال 1354 قراردادم هنوز تمام نشده بود که این مغازه را به قیمت 107هزار تومان خریدم. ساغریسازان بهترین نقطه شهر بود و اکثر اشراف، متمکنین و خاندان های اسم و رسم دار در این گذر زندگی می کردند مثل خاندان سمیعی، خان خانی ها و... . یک سال بعد، شکسپیر را افتتاح کردم.
ویلیام شکسپیر شاعر و نمایشنامه نویس مشهور انگلیسی، نویسنده مورد علاقه دوره جوانی محمدعلی هنرجوئی بود و به قول خودش در جوانی تمام آثار او را خوانده بود و به همین دلیل زمان درخواست مجوز فعالیت، نام شکسپیر را برای کتابفروشی انتخاب می کند.
شکسپیر تنها کتابفروشی نبود بلکه اجازه داشت، انواع ماشین های تحریر اداری و حسابداری، نقشه های جغرافیایی و کشوری، کشاورزی، هوایی و دریایی، همچنین کتاب های درسی دانشگاهی و کتاب های درسی و کمک درسی دانش آموزان را هم توزیع کند.
پخش کتاب های داستان، نوارهای صوتی و رادیویی و تعمیر انواع ماشین های اداری از دیگر فعالیت های شکسپیر بود که گستره فعالیت آن تا استان مازندارن هم بود. حالا چند روزی است شکسپیر بسته شده و گویا هنرجوئی مغازه را فروخته است. آخرین روز شکسپیر تنها یادآوری خاطرات بود برای برخی از اهالی ساغریسازان که به منظور قدردانی به دیدار مردی رفتند که 45سال جزئی از هویت ساغریسازان بود.
پایان پیام/ 595
به گزارش آذرباخیش با وجود فرا رسیدن هفته عفاف و حجاب فریضه ای که رهبر انقلاب با ابراز نگرانی از وضعیت حجاب آن را یک حکم شرعی و یک مسئله قانونی دانسته و تاکید داشته است باید در درجه اول دستگاههای دولتی و حکومتی و مدیران آنها مراقبت کنند تا براساس قانون عمل شود.
هرچند پیدایش کرونا فرشته نجاتی برای مدیران کم کار و بهانه ای برای پوشاندن کم کاریهایشان شد اما مصوبات شورای عالی فرهنگی در مورد این فریضه مهم از اهمیت اهتمام دستگاههای اداری به اجرای این مصوبات را دارد.
فراهم کردن زمینه های لازم جهت ترویج فرهنگ عفاف یکی از وظایف مهم و تخصصی دستگاههای قانونگذار و اجرایی می باشد که با وجود قوانین و مقررات در مورد عفاف و حجاب برخی از مدیران در اجرای وظایف ذاتی خود تعلل و آن را کم اهمیت جلوه می دهند.
هر روز شاهد برروز رفتارهای هنجار شکن در سطح جامعه و پیدایش البسه های آنچنانی که هیچ سنخیتی با فرهنگ و شرع ما ندارد حاکی از نبود عزم جدی برای برخورد با مقوله بی حجابی دارد.
عدم حمایتهای عملی از طراحان و تولیدکنندگان پوشاک های ساده و اسلامی در سایه قاچاق از مبادی رسمی و غیر رسمی و نبود نظارت کافی بر این مسئله , نفوذ فرهنگ غربی و تفکرات لیبرالیسم را در پی دارد که باید ریشه آن شناسایی و خشکانده شود.
28 دستگاه دولتی که عموما از بودجه دولتی برخوردارند بصورت مستقیم در اجرای مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی دخیل هستند اما کدام دستگاه دولتی در خوی کارنامه موفقی در این زمینه دارد؟
عدم اطلاع برخی از مدیران از وظایف خود نسبت به حجاب و عفاف و نبود برنامه های مدون و با اهداف از پیش تعیین شده با پیامدهای برنامه محور از مهمترین مشکلات ریشه ای در این شهرستان می باشد شهری که به دارالمومنین مشهور است باید در این مسئله از سایر شهرستانها پیشی گرفته و الگوی کشوری باشد.
نبود حتی یک بنر اطلاع رسانی در سطح شهر عدم نظارت کافی بر رعایت موازین عفاف و حجاب در واحدهای صنفی از طریق اتحادیه ها و اتاق اصناف ، نبود برنامه ریزی کافی برای استفاده از ظرفیت نهاد مسجد، هیئت ها و تشکلهای مذهبی و هیئت های اندیشه ورز چهت تولید فکر و اندیشه ، نبود برنامه کافی با پشتوانه علمی و فرهنگی در شورای فرهنگ عمومی شهرستان خوی (که غالبا با کاغذ بازی و مصوبات تهی همراه است ) عدم استفاده از ظرفیت رسانه ها در فضای لجام گسیخته مجازی و نبود نظارت کافی که متاسفانه هر روز بر پیدایش کانالها و گروههای بی هویت با محتوای نامناسب افزوده می شود از مهمترین مواردی می توان بر شمرد که در شهرستان خوی نیاز به باز بینی جدی دارند.
انتهای پیام/
به گزارش خبرنگار ایلنا از قزوین، محمد حسین اسماعیلی با اعلام این خبر اظهار کرد: 74 نشریه استانی به صورت چاپی و 48 نشریه به صورت برخط در قزوین دارای پروانه و مجوز فعالیت از معاونت مطبوعاتی دارند که البته تعدادی از آنها فعالیت مستمر و ضریب انتشار مطلوبی نداشته اند.
مدیرکل فرهنگ و ارشاد استان افزود: نشریات فعال استان قزوین که با توجه به عملکرد خود موفق به دریافت یارانه شده اند در طول سال 98 بیش از یک میلیارد و چهارصد میلیون ریال یارانه در چند مرحله دریافت کرده اند، ضمن اینکه در چند مرحله نیز سهمیه زینک به این نشریات تعلق گرفته است.
اسماعیلی یادآورشد: این یارانه ها بر اساس فعالیت و ضریب انتشار و ترتیب انتشار نشریات بر اساس فرمول های مشخصی تعیین و به نشریات مکتوب استانی تخصیص داده می شود.
وی ادامه داد: تخصیص مجدد یارانه به نشریات مکتوب استانی منوط به اعلام وصول به موقع از سوی نشریه به اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان است.
این مسئول بیان کرد: پیگیری های لازم برای ارتقای اختصاص یارانه به نشریات استان قزوین در سالجاری در حال انجام است و امیدواریم بتوانیم امسال از این حوزه حمایت بیشتری داشته باشیم که البته به عملکرد نشریات نیز بستگی دارد.
حجت الاسلام مرتضی همت پور در گفت وگو با خبرنگار خبرگزاری شبستان در اهواز، با اشاره به اجرای طرح سه شنبه های تکریم اظهار کرد: در قرآن کریم، حدود 10 آیه به صورت صریح درباره کسانی است که در راه خدا کشته شده باشند.
مدیر ستاد هماهنگی کانون های مساجد خوزستان افزود: از جمله مسائلی که در این آیات به آن اشاره شده زنده بودن شهید، رزق شهید، آمرزش گناهان شهید، ضایع نشدن عمل شهید، مسرت و خوشحالی شهید، وارد شدن در رحمت الهی و رستگاری شهید است.
وی با بیان اینکه امام صادق(ع) از رسول اللّه (ص) نقل فرمودند با شرافت ترین مرگ ها، کشته شدن به نحو شهادت است اضافه کرد: نعمت هایی که به شهید عطا شده، نباید همچون نعمت هایی باشد که به اشخاص عادی داده می شود.
حجت الاسلام همت پور با اشاره به اینکه مراد از این سخن، نعمت ها و کمالاتی است که تنها نصیب برگزیدگان و بندگان خاص الهی می شود تصریح کرد: شهادت بیداری را معنا می کند و بینایی را شفاف می سازد .
وی با بیان اینکه باید بتوانیم بیش از پیش در معرفی سیره شهدا به نسل امروز تلاش کنیم ادامه داد: یکی از راه های شناخت شهدا دیدار با خانواده های معزز آنان است.
مدیر ستاد هماهنگی کانون های مساجد خوزستان عنوان کرد: خاطرات شهدا برای بچه های مساجد سراسر برکت و درس بندگی است از این جهت می توان گفت که سه شنبه های تکریم تجلیل از انسان های آسمانی است .
وی ابراز کرد: ستاد هماهنگی کانون های مساجد کشور با همکاری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بنیاد شهید و امور ایثارگران به منظور احیای کارکرد فرهنگی اجتماعی مساجد در محلات و نیز در راستای تکریم و توجه به فعالان حوزه فرهنگی اجتماعی و دینی محلات خصوصاً خانواده شهدا و ایثارگران همزمان با ایام دهه کرامت طرح ملی سه شنبه های تکریم را برای اجرا در کانون های فرهنگی هنری مساجد کشور آغاز می کند.
حجت الاسلام همت پور اذعان داشت: این طرح یک رویداد محله محور و خانواده بنیان است که با استفاده از ظرفیت های خودجوش و ملاحظه اقتضائات محلی با محوریت مسجد و ذیر نظر امام جماعت مسجد اجرا می شود.
وی شناسایی و تکریم خانواده شهدا، ایثارگران، چهره های ماندگار، نخبگان و نوجوانان و جوانان ممتاز و ... در عرصه های فرهنگی هنری، اجتماعی، دینی و علمی محله در راستای تقویت سرمایه های اجتماعی، الگوسازی برای نمازگزاران و اهالی محله به ویژه نوجوانان و جوانان با رویکرد تربیتی و اصلاح سبک زندگی، شبکه سازی و جریان سازی در عرصه های فرهنگی و دینی و ارتقای فرهنگ عمومی محله و رونق بخشی به نماز جماعت و جذب نوجوانان، جوانان و نخبگان به مساجد را از جمله اهداف این طرح عنوان کرد.
پایان پیام/ 72
ابتدا قواعد کلی را می گویم تا به مصداق آق مشهد برسیم. برخی اراضی ملی ضمن اینکه سابقه اجرای قانون را به عنوان ملی شدن دارند، یک سابقه وقفیت هم دارند. برای حل این تعارض دو روش متصور هستیم. اولین راه طرح دعوا از طریق طرفین در مراکز و مراجع قضائی است. دو دهه با این روش اقدام کردیم و یک میلیو ن و 300 هزار از اراضی که مشمول این دو قاعده بودند، در دعواهای قضائی و اداری مانده بود و کمتر منجر به نتیجه بود. در این اراضی به دلیل اینکه هیچ کدام از دو سازمان نمی توانستیم سند رسمی برای تثبیت بگیریم، جولانگاه سوء استفاده گران شده بود. ولی ما با اوقاف یک تفاوتی داشتیم. اوقاف به استناد همان سند رسمی برای این اراضی اجاره می بست و ما وقتی علیه کسی که از این عرصه ها استفاده می کرد طرح دعوا می کردیم، فرد به استناد اجاره نامه برائت می گرفت. در تبصره شش قانون الحاق اوقاف یک قیدی گذاشته شده است که جنگل ها و مراتع وقف پذیر نیستند مگر آنکه قبل از 16 اسفند 65 احیا شده باشند.
بله، منظور این است که از حالت جنگلی و مرتعی خارج شده باشد. کشت وکار، ساختمان یا هر بهره برداری دیگری را شامل می شود. نتیجه این تبصره این بود که سازمان جنگل ها با استناد به این قانون، به اوقاف پیشنهاد داد که روش اجرا نوشته شود تا دعواها در این چارچوب حل و فصل شوند این پیشنهاد منجر به نوشتن یک توافقت نامه شد. بعدا با نظر سازمان بازرسی همین توافق به آیین نامه دولت تبدیل شد. در این توافق گفته شد با وجود اینکه قید قانون جنگل ها و مراتع را پوشش داده است، ولی به هیچ وجه درخواست روی جنگل ها را بررسی نمی کنیم و همیشه جنگل در مالکیت منابع طبیعی می ماند ولو اینکه سابقه وقفیت هم داشته باشد. این یک اقدام اساسی بود که انجام شد. دومین مسئله این بود که نهالستان، ایستگاه تولید بذر، جنگل دست کاشت و بیابانی و جاهایی که طرح منابع طبیعی اجرا می شود از این قاعده مستثنا و در سهم منابع طبیعی قرار گیرند. اگر جایی پیش بینی طرح هم شده است که ما نیاز داریم، اگر مشمول بند مرتبط با 16، اسفند 65 هم باشد، چون سازمان جنگل ها این عرصه را نیاز دارد باید در اختیارش باقی بماند و معادل آن را در جایی که نیاز ندارد، به اوقاف بدهد. پس ملاحظه می کنید که واقعا آیین نامه که پیش زمینه اش توافق نامه بود، تمام مسائل منابع طبیعی را پیش بینی کرد. نتیجه اجرای این توافق نامه این بود که از یک میلیون و 380 هزار هکتاری که درباره آن اختلاف وجود داشت، حدود یک میلیون و 100 هزار هکتار با این قاعده تعیین تکلیف شد. حدود 800 هزار هکتار از آن مشمول تبصره شش نشد و منجر به اخذ سند منابع طبیعی شد. تنها 300 هزار هکتار مشمول تبصره شش شد. به نظر من بسیاری از دعاوی قضائی که واقعا منجر به نتایج درستی نمی شد با این آیین نامه حل شد. جنگل آق مشهد گزینه ای است که برجسته شده است. در دعواهای بین ما و اوقاف تا قبل از توافق گاهی نهالستان هایی داریم که قاضی رای به نفع اوقاف داده است، در حالی که در این توافق برگشت. باید بگویم موقوفات دو دسته هستند. موقوفات عام که متولی سازمان اوقاف است و همه موقوفات عام با این توافق نامه مشکلشان حل شد. موقوفات خاص که در اختیار سازمان اوقاف به عنوان تصمیم گیرنده نیست و متولی خاص دارد. در آیین نامه پیش بینی کردیم که در صورت رضایت واقف با این آیین نامه تعیین تکلیف شود.
آق مشهد از آن مواردی است که موقوفه خاص است. بنابراین ما الزاما و اجبارا نمی توانستیم با مدل توافق نامه مشکل آن را حل کنیم اما از ظرفیت اوقاف کمک گرفتیم و گفتیم متولی را متقاعد کند با این شیوه مشکل را حل کنیم. اوقاف با ما همراهی کرد. جلسات زیادی در قالب کارگروه آیین نامه گذاشته شد و در تاریخ 27، شهریور 95 موضوع آق مشهد بررسی شد. نتیجه این توافق این بود که بخشی از عرصه که جنگل است، برای سازمان جنگل ها می ماند و صرفا بخش های مستثنیات و غیرجنگلی باقی می مانند. تمام افرادی که در آیین نامه جزء ترکیب تصمیم گیری هستند مثل معاون اوقاف و... صورتجلسه را امضا کردند اما متاسفانه متولی موقوفه از امضای این توافق با یک پی نوشت طولانی امتناع کرد و حاضر به امضا نشد. در حال حاضر نظر سازمان اوقاف و سازمان جنگل ها این است که رای صادرشده از سوی دادگاه راه حل مشکل نیست و کاملا توافق نامه ظرفیت بهتری را برای این موضوع پیش بینی کرده بود که مستلزم همراهی صاحب موقوفه است.
ما در این منطقه آق مشهد پنج هزارو 100 هکتار اراضی ملی تشخیص دادیم، 470 هکتار به عنوان غیرملی شناسایی شد. در سال 82 از ناحیه اوقاف به ملی شدن پنج هزارو 100 هکتار اعتراض می شود. در سال 82 اعتراض رد می شود و رای بر ملی بودن عرصه صادر می شود. به این رای مجددا از ناحیه اوقاف اعتراض می شود، دادگاه تجدید نظر برگزار و اعتراض اوقاف رد می شود و رای بر ملی بودن عرصه صادر می شود. مجدد اوقاف اعتراض می کند و پرونده را به دیوان عالی کشور می فرستد. دیوان عالی به دلیل نقص در تحقیقات مجددا پرونده را به شعبه 11 ارجاع می دهد. متاسفانه این شعبه با وجود رای بدوی و تجدید نظر رای می دهد که کل عرصه موقوفه است. ما به رای دیوان اعلام فرجام خواهی کردیم. مرجع رسیدگی به فرجام خواهی دیوان عالی کشور است اما متاسفانه شعبه سه دیوان عالی کشور فرجام خواهی ما را رد می کند. همه این مسیر قبل از توافق ما با اوقاف طی شد. بعد از این تلاش کردیم توافق نامه را اجرائی کنیم که توضیحاتش را قبلا دادم اما چون آق مشهد موقوفه خاص است، صاحب آن با تصمیم گرفته شده موافقت نکرد. ما به مراجع متعددی مشکل را منعکس کردیم، حتی در زمان رئیس وقت قوه قضائیه در یک همایشی که او حضور داشت این موضوع تشریح شد و او هم متعجب شد که چگونه این رای صادر شده و جنگل از حالت ملی خارج شده است. ما بر این اساس آمدیم از طریق ماده 477 قانون آیین دادرسی کیفری، تقاضای اعاده دادرسی نسبت به رای قبلی کردیم. البته در زمان ریاست قبلی قوه قضائیه این اقدام انجام شد. تاکنون دادخواست اعاده دادرسی ما پذیرفته نشده است. از دو مسیر برای اعاده دادرسی رفتیم. هم سازمان اقدام کرد و هم استان از طریق رئیس کل دادگستری استان مازندران اقدام کرده است زیرا از این دو مسیر می توان درخواست ماده 477 کرد.
درخواست های ما برای رئیس قوه قضائیه ارسال شد و بعد به معاونت قضائی فرستاده شد تا ببینند مشمول ماده 477 خواهد بود یا نه. از دوره ریاست قبلی تاکنون نتیجه پذیرفته شدن اعلام نشده است. در این دوره مجددا پیگیر درخواستمان شدیم. هم تقاضا می کنیم و هم مطمئنیم با رویکرد دقیقی که رئیس محترم قوه قضائیه دارند و حساسیتی که نسبت به مسائل منابع طبیعی دارند، درخواست ما پذیرفته شود و البته خواهشمان این است. از دوستان سازمان اوقاف خواهش می کنیم که همه تلاش خود را بکنند و متولی را متقاعد کنند که در مسیر آیین نامه این موضوع تعیین تکلیف شود.
این مسئله به این باز می گردد که در محدوده آق مشهد، کلی مستثنیات، دامسرا و فضاهای غیرجنگلی هم وجود دارد. ما می گوییم اراضی غیرجنگلی می توانستند وقف شوند. ضمن اینکه قبل از قانون ملی شدن جنگل ها، این اکوسیستم هم قابلیت مالکیت خصوصی داشت. ممکن بود کسی آن را وقف کند. لذا ممکن است کسی قبل از قانون ملی شدن، مالک جنگل بوده و آن را وقف کرده است. بحث ما این است که بعدا قانون عوض شده است. جنگل ملی شده و قانون بعدی هم گفته است که جنگل و مرتع را اگر کسی وقف کرده است، در چه صورتی وقف می ماند و در چه صورتی وقف نمی شود. ما می گوییم جنگل آق مشهد آن بخشی که جنگل است؛(غیر از دامسراها و عرصه های غیرجنگلی) اساسا نمی تواند وقف باقی بماند و با آمدن قانون اخیر، اینها را از وقف خارج کرده است. آن بخشی از اراضی آق مشهد که غیر جنگل است و قبل از 65 احیا شده است ما هم می پذیریم که این جنگل می تواند وقف شود، ولی مناطق جنگلی اش را به هیچ وجه مشمول وقف نمی دانیم. درباره بحث بهره برداری جنگل و قطع درخت و چوب هم باید بگویم که اساسا مقررات دیگری برای آن وجود دارد. اگر یک درخت جنگلی در حیاط منزل هم باشد، برای قطع و حملش باید از منابع طبیعی مجوز بگیرید. بنابراین فارغ از بحث های حقوقی که گفتم به هیچ وجه متولی موقوفه اجازه قطع درخت در آن محدوده بدون مجوز منابع طبیعی را ندارد. ما هم بر اساس قوانین بالادستی، اجازه قطع درخت در هیرکانی را نخواهیم داد. لذا در هر صورت قطع درختان اگر صورت بگیرد، خلاف است. از نظر ما جنگل آق مشهد قابلیت وقف ندارد، سابقه وقفیت با قانون جدید کنار رفته است و جزء انفال به حساب می آید. خواهشم این است که سازمان اوقاف به دلیل راهگشایی که شده است، در حل مشکل چندساله که تصمیم درستی و مبتنی بر قانون بود، کمک کند و متولی را متقاعد کند که از توافق انجام شده تمکین کند. اگر متولی حاضر به تمکین نیست، استدعا می کنم که ریاست قوه قضائیه درخواست دادگستری استان مازندران و سازمان جنگل ها را درخصوص اعمال ماده 477 و بررسی مجدد پرونده مورد توجه قرار داده و دستور دهد که در رسیدگی به آن پرونده تسریع شود.
زمین خواری یک مفهوم گسترده است و خیلی چیزها ذیل آن می تواند قرار بگیرد. گاهی جعل سند را هم می گوییم زمین خواری شده، گاهی قطع درخت را در این گروه قرار می دهیم. این مفهوم خیلی گسترده است. تصریحا هم نیاورده ایم قانون چه چیزی را زمین خواری می گوید. تغییر کاربری اراضی زراعی و باغی هم از منظر دیگری ممکن است زمین خواری باشد. در حالی که مالکیت با فرد است. ما دو دسته جرائم داریم. جرائمی که ما می گوییم کیفری هستند مثل قطع درخت، قاچاق چوب، تولید زغال، چرای غیرمجاز، کوچ غیرمجاز در این دسته قرار می گیرند که 60 تا 70 درصد پرونده های ما را در محاکم تشکیل می دهند.
خیلی کم این اتفاق می افتد. سازمان های دولتی مثلا قاچاق چوب نمی کنند.
البته مردم هم نیستند. متخلف هستند. یک روستایی به دلیل نیاز یا هر چیزی کوره زغال غیرمجاز دارد. بیش از 97 تا 98 درصد این تخلفات توسط اشخاص حقیقی انجام می شود. ما در این نوع جرائم اشخاص حقوقی کمتر داریم. دسته دیگر جرائم و تخلفات ما حقوقی هستند و دعوای مالکیت روی عرصه دارند.
در این مورد همه جور دسته اشخاص حقیقی و حقوقی می تواند قرار بگیرد. به لحاظ سطح ممکن است اشخاص حقوقی مرتکب تخلف شده باشند اما از نظر تعداد بیشتر اشخاص حقیقی هستند. برای تخلفات اشخاص حقوقی قوانین دیگر آمده و روال را مشخص کرده است. به عنوان مثال در مورد درخواست ها و تصرفات مراجع دولتی، ماده 69 قانون تنظیم، مرجع را مشخص کرده است. کمیسیون مستندسازی و هیئت دولت نیازهای دستگاه های دولتی را از گذشته تعیین تکلیف می کرد. در حال حاضر هم خوشبختانه با حفظ وضعیت انفال، اجازه بهره برداری می دهد. مثلا پالایشگاهی از سه دهه پیش تشکیل شده است. قانون می گوید این مسئله در هیئت دولت تعیین تکلیف می شود که چقدر زمین نیاز است. بعد می گویند با حفظ وضعیت انفالی، بهره برداری از عرصه با وزارت نفت باشد. در مورد تصرفات اوقاف و نیروهای مسلح و... هم وضعیت همین است. بنابراین در مورد نهادهای دولتی، سطح تعین تکلیف نشده بیشتر است اما مقررات و قوانین مرتبط مشخص است که چگونه باید رفتار شود. برای اشخاص حقوقی، بدون مراجعه به مراجع قضائی می توانیم مسائل را تعیین تکلیف کنیم.
معتقدم بسیاری از مسائل را در این حوزه توانستیم روشن کنیم اما آن بخش از دعوا که ناظر بر اشخاص حقیقی است، مسیر پیچیده ای دارد. عموما در کمیسیون های اختلافی ماده واحده طرح دعوا می کردند، بعد قانون، شعب ویژه ای را تعیین می کرد که به این دعاوی رسیدگی کند. بعد به صورت تجمیعی و پلاکی ماده 54 رفع موانع تولید مسیر را مشخص کرده است. آن بخش از دعاوی حقوقی که ناظر بر ادعای مالکیت است در این سه مسیر تعیین تکلیف می شود. فراوانی این دعاوی هم از نظر تعداد زیاد است. در واقع مسیر تعیین تکلیف مالکیت اشخاص حقیقی مسیر ثابتی ندارد و بستگی به تشخیص کمیسیون و قاضی دارد.
طرح توقف بهره برداری چوبی از جنگل های هیرکانی که موسوم به تنفس است، اولا یک ضرورت منطقی در موضوع مطرح شد. ثانیا برای ما که مجری قانون هستیم به قانون تبدیل شده و ما موظفیم قانون را اجرا کنیم. ثالثا هم وزیر قبلی جهاد و هم وزیر فعلی، اجرای این طرح را به عنوان خط قرمزشان معرفی کرده اند، بنابراین سازمان ما به شدت معتقد است که در اجرای قانون و سیاست های وزارتخانه باید این طرح با قدرت پیگیری شود. وقتی قانون تصویب می شود، می گوید که تا سه سال اول برنامه مجاز هستیم بهره برداری از درختان شکسته و افتاده یا خشکیده سرپا انجام دهیم. در این سه سال می شد از درختان خشکیده و شکسته و... استفاده کرد. ولی در این سه سال بهره برداری رسمی از این درختان نشد. بعد از سه سال، قانون اجازه داده است که از درختان شکسته و افتاده صرفا در قالب طرح های جایگزین بهره برداری کرد و در این قانون موضوع برداشت از درختان سالم اصلا مطرح نیست. یک نکته دیگر هم این است که علم جنگل اجازه عملیات بهداشتی و پرورشی در همه جنگل ها را می دهد. بهره برداری موضوعی است که رسما به دلیل تامین نیاز چوب بهره برداری می کنید اما گاهی برداشت ناشی از عملیات بهداشتی و پرورشی است. در هر جنگلی ممکن است ناچار به خروج پایه ای به دلیل عملیات بهداشتی و پرورشی باشید. اواخر سال گذشته سازمان اجازه می دهد مقدار معدودی بهره برداری درخت شکسته و افتاده انجام شود و پروانه قطع صادر می شود. بخش کوچکی درخت دپو می شود و اقدامی برای خروج از جنگل نمی شود. ما وارد سال چهارم اجرای قانون شدیم. به استناد قانون صرفا در قالب طرح جایگزین اجازه برداشت داریم. تا زمانی که طرح جایگزین تهیه و تصویب نشود ما اجازه برداشت همان شکسته و افتاده را هم نداریم.
سازمان از طریق دانشگاه ها در قالب قرارداد مشاوره برای طرح مطالعات نیمه تفضیلی اقدام کرده بود. ما امسال به شدت پیگیر شدیم و مقرر شد که از 104 حوزه این محدوده مطالعات نیمه تفضیلی به ادارات کل مربوطه ابلاغ شود. قرار است هر حوزه ای که مطالعات نیمه تفضیلی به آن ابلاغ می شود با استفاده از ظرفیت داخلی و در صورت کمبود، استفاده از ظرفیت متخصصان بیرون سازمانی، نسبت به تهیه طرح اجرائی که طرح جایگزین نهایی خواهد بود، اقدام شود. به نحوی که ما از سال آینده طرح هایمان در فاز طرح های جایگزین به اجرا برسد. بنابراین از ابتدای سال آینده طرح های موضوع قرارداد ما با مجریان طرح جایگزین خواهد بود.
کارفرما سازمان است و مشخصا دفتر مهندسی و مطالعات ما به نمایندگی از سازمان، این مطالعات را قرارداد بسته است.
این گفته من یک چیز ذهنی نیست و عینی است. طرف قرارداد سازمان جنگل ها مشخص است و قرارداد موجود است. مشاور ما متعهد است طبق قرارداد، کار تحویل دهد. از تیرماه کار تحویل داده است. زمان بندی انجام کار خرداد بوده است. به دلیل کرونا و مشکلات پیش آمده، یک ماه فرصت تمدید شد و از تیرماه باید حوزه به حوزه کار تحویل دهند. حتی اگر لازم باشد، شماره قرارداد را می توانیم اعلام کنیم.
آتش سوزی ها نقطه دردناک وضعیت کاری ماست. چون از سوختن یک بوته، درخت و نهال همه ما متاثر می شویم. امسال باور کنید که سازمان نسبت به همیشه تمهیدات بیشتری را اندیشید. از فروردین ماه جلسات با وزارت دفاع و... برگزار شد. بخش نامه مربوطه صادر شد. حتی چرای زیرآشکوب مناطق قرق که هر سال اجازه نمی دادیم را امسال اجازه دادیم.
تامین تجهیزات مورد نیاز، آماده باش، ایجاد کشیک و خیلی تمهیدات دیگر اندیشیده شد. با اطمینان می گویم اگر این اتفاقات نیفتاده بود، شاید آسیب بیشتری از حریق ها می دیدیم اما یک واقعیت این است که حوادث امسال نسبت به سال های قبل بیشتر است.
این مسئله به تحلیل های بیرون سازمانی نیاز دارد. فراوانی حریق هم در جنگل ها و مراتع بیشتر از قبل است. دو دلیل برای آن وجود دارد. بررسی ها نشان می دهد که عمده اینها عمدی است.
آتش سوزی عمدی یک توضیحی دارد یعنی اینکه آتش ناشی از یک فعل عمدی و نه سهل انگاری است. ما می گوییم 90 درصد حریق عامل انسانی دارد. از این میزان 85 درصد سهوی انسانی و 15 درصد عمدی انسانی است. سهوی انسانی مثل انداختن ته سیگار، خاموش نکردن آتش پخت و پز، سرایت آتش پس چر مزارع به جنگل و... است. انسانی های عمدی دو دسته می شود؛ یک عده با هم اختلافاتی دارند بنابراین مرتع طرف مقابل را آتش می زنند یا محصول زراعت فردی را که جایی دپوشده برای آسیب زدن به او آتش می زنند یا به قصد تصرف اراضی ملی مجاور زمینش؛ فرد اقدام به آتش افروزی می کند. آتش سوزی عمدی می تواند انگیزه های دیگری هم داشته باشد.
هر انگیزه دیگری را شامل می شود. فرد می خواهد آسیبی به کشور برساند. ما سی و چند نفر را دستگیر کردیم و در اختیار مقامات قضائی هستند. ما در خائیز خوزستان و کهگیلویه و بویراحمد بیشترین زمان را صرف اطفا کردیم. در حوزه خوزستان دو نفر برادر بودند که اختلاف داشتند و یکی از آنها خرمن برادرش را آتش زد و این آتش سرایت کرد. در حوزه کهگیلویه هم سه تا چهار نفر در درون جنگل برای استفاده آتش روش کردند ولی خاموش نکردند و سرایت کرد. ما در استان های مرکزی، فارس و... دستگیری داشتیم. امیدواریم نتایج را دستگاه قضائی بگوید. امیدواریم کسی که عالما و عامدا جنگل آتش زده است؛ مجازات قانونی را تحمل کند. حریق که ایجاد می شود نعمت خدادادی که به ما داده شده این است که مردم به کمک می آیند، وقتی مردم می آیند در جاهای صعب العبور امکان بروز حادثه است. حادثه همیشه محتمل است. ما بیش از هزارو 300 حریق داشتیم حدود هفت تا 10 مورد آن طولانی شد و ما را اذیت کرد. در این موارد به دلیل صعب العبوربودن و مشکل اعزام بالگرد دچار مشکل شدیم ولی در بقیه سعی کردیم در کمتر از نصف روز یا یک روز آتش را خاموش کنیم. چند موردی که حریق طولانی شد، در مناطق چهارگانه محیط زیست بود و کشته ها هم مربوط به حریق های طولانی بود؛ البته همکار هلال احمری که اخیرا در کهگیلویه و بویراحمد دچار سانحه شد، در مناطق ما بود و به دلیل ریزشی بودن منطقه این اتفاق افتاد. واقعیت این است که در امر اطفا قائل به مرزبندی نیستیم. حتی در پارک های شهری که حریق اتفاق افتاد، همکاران ما کمک کردند اما به لحاظ ساختاری، محور در مناطق حفاظت شده باید سازمان محیط زیست باشد و ما همکار باشیم.
ما درخواستمان این است که سازمان محیط زیست هم همین کار را بکند و بیمه بی نام تدارک ببیند. اگر محیط زیست به هر دلیل اقدام نکرد و برای کسی اتفاقی افتاد، ما باید توجه داشته باشیم کسی که برای جنگل جانش را داده، ما از بیمه خودمان برای پوششان استفاده کنیم. ما پیگیری می کنیم تا از ظرفیت ماده 20 قانون مدیریت بحران هم استفاده شود. در مناطق چهارگانه، سازمان محیط زیست قائم مقام ماست. قائم مقام اساسا همه اختیارات و وظایف اصلی را دارد، ولی نافی اختیارات اصیل نیست. اگر ما ببینیم از قانون تخطی می شود، وارد می شویم و اقدام می کنیم. وقتی مشکل برای افراد پیش می آید باید همه بکوشیم که مشکل را حل کنیم/شرق
حجت الاسلام حسن امیری روز دوشنبه در گفت وگو با ایرنا، با اشاره به کاهش 100 درصدی درآمد موقوفات این استان در سه ماهه سالجاری اظهار داشت: با شیوع ویروس کرونا و به منظور حفظ سلامتی زائران، همه بقاع متبرک و امامزادگان سطح استان از اسفندماه سال گذشته تاکنون تعطیل و اشتغال حدود یکهزار نفر نیز با مشکل مواجه شد.
وی، بیکار شدن حداقل 500 خانوار که تنها در جوار صحن "امامزاده حمزعلی" بلداجی شهرستان بروجن در بخش خدمات، تجاری و فرهنگی کسب روزی می کردند را یادآور شد و گفت: امسال قرارداد منعقد شده با اصناف که به منظور تجارت در پیرامون و تفرجگاه های اماکن متبرکه مشغول کار بودند، لغو و افزون بر پنج میلیارد و و 13میلیون ریال وجه دریافتی تجاری تنها از یک بقعه برگشت داده شد.
مدیرکل اوقاف و امور خیریه چهارمحال و بختیاری از نیمه تمام ماندن 50 پروژه عمرانی در سطح بقاع متبرکه سطح استان در ایام کرونا خبر داد و تاکید کرد: پرداخت حقوق ماهیانه 50 خادم ثابت امامزادگان نیز با مشکل مواجه شده است.
امیری، همچنین از بخشش کرایه مستاجران صنوف مختلف مستقر از واحدهای تجاری موقوفه سطح شهرهای استان در ایام کرونایی خبر داد و گفت: اوقاف و امور خیریه استان امسال توانست بیش از 200 هزار ماسک به منظور پیشگیری از شیوع ویروس کرونا تولید و توزیع کند.
به گفته وی، تهیه و توزیع هشت هزار بسته حمایتی در قالب طرح همدلی با مشارکت خیرین و افراد نیکوکار در بین افراد نیازمند از دیگر اقدامات این اداره فرهنگی در سه ماهه امسال بوده است.
به گزارش ایرنا، استان چهارمحال و بختیاری تعداد 700 رقبه کشاورزی و 650 رقبه تجاری دارد که نقش موثری در اشتغالزایی ایفا می کند.
تاکنون بیش از یک هزار و 700 موقوفه به همراه سه هزار و 700 رقبه درآمدزا در این استان به ثبت رسیده است.
به گزارش ایرنا، تعطیلی و محدودیت فعالیت های فرهنگی و هنری، آسیب پذیری بیشتر اهالی حوزه فرهنگ و هنر در مقایسه با سایر صنوف، کمبود و بلااستفاده ماندن فضاهای فرهنگی و هنری، نگاه ساختاری، هزینه بر و بی فایده به حوزه فرهنگ و هنر، ناچیز بودن اعتبارات این حوزه و محدودیت منبع درآمدی اهالی فرهنگ و هنر از جمله دهها مشکلاتی است که در اوج شیوع کرونا دامن اهالی فرهنگ و هنر را گرفت و آنان را ناگزیر کرد که صدای خود را رساتر کنند.
واقعیت این است که برخورداری حوزه فرهنگ و هنر از اعتبارات شرایط بحرانی، به دلیل زمان بر و زیربنایی بودن تاثیرات آن، در مقایسه با دیگر ابعاد حیات اجتماعی، به ویژه اقتصاد و بازرگانی، دندان گیر نیست و این موضوع در شرایط خاص ناشی از کرونا که دولت اعتبارات ویژه ای برای حمایت از حوزه اقتصاد و تولید، اختصاص داد، بیشتر به چشم می آید.
جمعی از فعالان عرصه فرهنگ و هنر آذربایجان شرقی با اشاره به اعمال محدودیت های ناشی از کرونا در استان می گویند که مراکز فرهنگی - هنری، اعم از آموزشگاه ها، نمایشگاه ها و گالری ها در تیررس تعطیلی های کرونایی قرار گرفتند و فعالان این حوزه که در شرایط عادی نیز از درآمد ناچیز خود می نالند، در وضعیت کرونایی مشکلات شان دوچندان شده است.
در تبیین دشواری های فعالیت فعالان فرهنگ و هنر آذربایجان شرقی در شرایط بحرانی، ذکر این نکته خالی از لطف نیست که این حوزه در این ایام بیش از 700 میلیارد ریال خسارت متحمل شده است.
پیشکسوت عکاسی پرتره و بزرگ ترین مجموعه دار دوربین های عکاسی ایران با بیان اینکه تبریز خاستگاه عکاسی در ایران است، می گوید: این شهر با کمبود فضای فرهنگی مواجه بوده و در سایه ناهماهنگی بین مسوولان فضاهای موجود نیز بلااستفاده مانده است.
محمدعلی جدیدالاسلام می افزاید: چندین خانه تاریخی مانند خانه نیکدل و خانه حریری در این شهر وجود دارد که دارای فضا و پتانسیل خوبی برای انجام فعالیت های فرهنگی و هنر هستند و می توان از آن ها به صورت بهینه در این حوزه استفاده کرد.
وی با تاکید بر لزوم همکاری شهرداری تبریز و اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی جهت ایجاد شرایطی برای استفاده بهینه از فضاهای موجود فرهنگی، اظهار می کند: با توسعه موزه و فضاهای فرهنگی به ویژه در مسیرهای قابل دسترسی گردشگران، می توان زمینه جذب بیشتر گردشگر و توسعه فرهنگی شهر را فراهم کرد.
کارتونیست برجسته کشورمان در عرصه جهانی و منتقد ادبی نیز با بیان اینکه نگاه ساختاری به مجموعه فرهنگ و هنر و نگرش هزینه بر و بی فایده به این حوزه آسیب زا است، می گوید: با این نگاه حوزه فرهنگ و هنر در غربت مانده و از ابزارهای فرهنگی و هنری در اصلاح مشکلات جامعه استفاده نمی شود.
رحیم بقال اصغری، با اشاره به تبعات منفی شیوع ویروس کرونا بر اهالی فرهنگ و هنر استان، می افزاید: در پی شیوع این ویروس در جامعه و بر اساس دستورالعمل های ابلاغی فورا مراکز فرهنگی و هنری بسته شد، در حالی که بازار به عنوان یکی از مراکز اصلی انتشار این ویروس به فعالیت خود ادامه داد.
وی اظهار می کند: فرهنگ و هنر حوزه ای شکننده است و جزو اولین حوزه ها است که با شیوع ویروس کرونا فعالیت های آن تعطیل و همچنین جزو آخرین حوزه هاست که فعالیت های آن دوباره از سرگرفته می شود.
مدیر آموزشگاه های هنری آرسوی و موسس موزه کارتون تبریز با اشاره به اینکه فعالیت موزه کاریکاتور تبریز همیشه زیر سایه تهدید است، می گوید: تملک این محل بر عهده شهرداری بوده و باید مشکل این مکان برای همیشه حل شود.
بقال اصغری، با تاکید بر اینکه نوع برخورد با حوزه فرهنگ و هنر باید اصلاح شود، ادامه می دهد: نگاه به هنرمندان باید احترام آمیز و در شان آن ها باشد و باید با اتخاذ تمهیدات لازم از استرس هنرمندان کاسته شود.
گرافیست، عضو رسمی انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران و رییس انجمن تبلیغات آذربایجان شرقی نیز می گوید: بین مسوولان و هنرمندان گارد آهنینی وجود دارد و مسوولان بجای حمایت از هنرمندان بدنبال از پا درآوردن آن ها هستند.
کریم زینتی، با اشاره به اینکه به هنرمندان در جامعه در حد جایگاه آنان نگاه نمی شود، می افزاید: کار هنرمند هموار کردن جاده برای مسوولان است ولی همین هنرمند است که اگر مشکلی در این مسیر پیش بیاید اولین ضربه را می خورد.
وی با بیان اینکه در سطح استان موزه گرافیک وجود ندارد و باید در این زمینه فکر اساسی شود، اظهار می کند: در زمان شیوع ویروس کرونا تنها حوزه ای که مسوولان به فکر آن نیفتادند حوزه فرهنگ و هنر بود در حالی که اهالی این حوزه نیز برای امرار معاش نیاز به منابع درآمدی دارند.
زینتی، با تاکید بر اینکه هنرمندان به فکر آینده کشور و خدمت به خاک و میهن خود هستند، ادامه می دهد: در دوران 8 سال جنگ تحمیلی با استفاده از ابزار هنر حماسه های زیادی خلق شد و هنرمندان همواره آماده ایفای نقش موثر در جامعه هستند.
کارگردان و نویسنده تئاتر نیز با بیان اینکه حمایت از اهالی فرهنگ و هنر در حد شعار است، می گوید: هیچ نوع حمایتی از این قشر انجام نمی شود و این قشر با مشکل کمبود فضاهای فرهنگی و هنری دست به گریبان هستند.
یعقوب صدیق جمالی، می افزاید: در سال 76 دولت وقت گسترش اماکن فرهنگی و هنری را آغاز کرد و مجتمع فرهنگی هنری 29 بهمن، مجتمع فرهنگی سینمایی 22 بهمن، کتابخانه مرکزی تبریز، هنرستان ها، ساختمان فعلی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی (خانه فرهنگ) و سایر مجتمع ها در شهرستان های استان ایجاد شدند.
وی با اشاره به اینکه مجتمع فرهنگی هنری 29 بهمن در سال 79 برای تبدیل به پاتوق هنرمندان افتتاح شد، اظهار می کند: واگذاری مجتمع های فرهنگی و هنری به بخش خصوصی مشکلات زیادی برای اهالی فرهنگ و هنر ایجاد کرده است.
کارگردان و نویسنده تئاتر می گوید: برای اجاره این مجتمع که به صورت ناخواسته از سوی اداره کل فرهنگ و ارشاد به اجاره داده شده است پیشنهاد پرداخت ماهانه 64 میلیون تومان داده اند در حالی که درآمد آن در حد صفر بوده و این مجتمع عمدتا محملی برای هنرمندان است.
صدیق جمال، با بیان اینکه بیشتر اساتید و هنرمندان این شهر در این مجتمع کلاس های رایگان برای هنرجویان برگزار می کردند، ادامه می دهد: واگذاری این مجتمع به بخش خصوصی موجب شده تا هنرمندان و اساتید رغبتی برای برگزاری کلاس در آن نداشته باشند.
وی یادآوری می کند: هم اکنون تنها سالن تئاتر تبریز (تئاتر شهر) در حال بازسازی بوده و به علت کمبود اعتبار معلوم نیست کی به اتمام می رسد و هنرمندان این حوزه هم اکنون محلی برای تمرین و اجرا ندارند.
کارگردان و نویسنده تئاتر با اشاره به اینکه تبریز قطب تئاتر کشور است، یادآوری می کند: تا سال 1375 دانش آموخته تئاتر در این شهر 10 نفر بود در حالی که اکنون حدود 300 نفر دانش آموخته لیسانس، 70 نفر فوق لیسانس و 6 نفر دکترای تئاتر وجود دارد.
صدیق جمال، می افزاید: اساتید، هنرمندان و اهالی فرهنگ و هنر گروه های مرجع بوده و می توانند مشکلات موجود در جامعه را با استفاده از هنر خود به مردم بیان کرده و راهکار لازم را ارایه دهند.
مدیرعامل مرکز تجلی عرفان مولانا و نایب رئیس انجمن ادبی استاد عابد نیز با اشاره به اینکه ادارات آموزش و پرورش و فرهنگ و ارشاد اسلامی جزو ادارات ضعیف کشور هستند، می گوید: انتظار توسعه فرهنگی و داشتن آینده ای بهتر در جامعه ای که ادارات فرهنگی آن ذلیل باشد، عبث و بیهوده است.
علی ایمانی راد، می افزاید: تا زمانی که این ادارات قوی نشوند، اعتبارات آن ها افزایش نیابد و نتوانند از هنرمندان و فرهیختگان حمایت کنند، توسعه فرهنگی در کشور روی نخواهد داد.
وی با اشاره به اینکه رسالت اصلی هنرمند انجام کارهای فرهنگی برای نسل آینده، اعتلای فرهنگ و تربیت هنرمند است، اظهار می کند: تا زمانی که معیشت این قشر تامین نشود و مورد حمایت قرار نگیرند، نمی توانند به وظیفه خود به نحو شایسته ای عمل کنند.
ایمانی راد، با بیان اینکه مخاطب موزه در کشورهای دنیا، بچه ها و نسل جوان هستند، ادامه می دهد: موزه ها به دانش آموزان درس زندگی می دهند و آن ها را به افراد بزرگی در آینده تبدیل می کنند.
مدیر خانه مطبوعات آذربایجان شرقی نیز با بیان اینکه اصحاب مطبوعات و قلم به دستان نیز جزو هنرمندان محسوب می شوند، می گوید: مشکلات شیوع ویروس کرونا گریبان مطبوعاتی های استان را هم گرفت و مدت محدودی از انتشار نشریه خود ممنوع شدند.
مرتضی شفیعی، با اشاره اینکه برخی از مشکلات حوزه فرهنگ و هنر ساختاری، بنیادی و ملی بوده و مربوط به این استان نمی شود، می افزاید: وضعیت بودجه های فرهنگی در استان ها نامناسب بوده و انجام کارهای فرهنگی و هنری با این وضعیت بودجه فرهنگی کاری جهادی است.
وی با انتقاد از متوسل شدن یک مسوول فرهنگی به صاحب یک پمپ بنزین خاص در این شهر برای گرفتن کمک در جهت ارایه بسته معیشتی به هنرمندان و عاشیقلار، اظهار می کند: این کار برای حوزه فرهنگ و هنر درد است و اگر دولت از اصحاب هنر و هنرمند حمایت می کرد چنین اتفاقاتی روی نمی داد.
مدیر خانه مطبوعات آذربایجان شرقی می گوید: طبق قانون باید تمام آگهی های دولتی و شبه دولتی از مسیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به صورت عادلانه و با نظارت در بین مطبوعات و نشریات توزیع شود در حالی که شهرداری تبریز چندین سال است که با وجود برخورداری از حجم عظیمی از آگهی ها زیر بار قانون نمی رود.
شفیعی، با اشاره به اینکه این موضوع به سازمان بازرسی نیز کشیده شده است، ادامه می دهد: همچنان شهرداری به حکم این سازمان تمکین نمی کند و در برابر اجرای قانون مقاومت می کند.
وی یادآوری می کند: شهرداری تبریز بجای اینکه توزیع آگهی ها را به عنوان اهرم فشاری علیه مطبوعات استفاده کند تا از انتشار نازیبایی های شهر جلوگیری کند، صراحتا اعلام کند که مطبوعات این موارد را منعکس نکنند نه اینکه با ندادن آگهی بر مطبوعات فشار وارد کند.
مدیر خانه مطبوعات آذربایجان شرقی با انتقاد از ورود برخی مقامات از استانداری و خارج از آن به انتخابات این خانه در روزهای گذشته، می گوید: دخالت مسوولان عالی رتبه استانداری به انتخابات یک صنف شایسته نبود در حالی که بر اساس اساسنامه خانه مطبوعات تنها ناظر بر انتخابات، عملکرد و روند کارکرد این خانه اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی است.
شفیعی، می افزاید: اگر بر قانون پایبند هستیم باید به اساسنامه این تشکل صنفی نیز عمل کنیم و چرا باید برخی نهادهای غیرمسوول در این زمینه دخالت کنند و حتی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی را نیز زیر فشار قرار دهند.
بازیگر مطرح تئاتر آذربایجان شرقی نیز می گوید: 4، 5 ماه است که با شیوع ویروس کرونا در کشور و به تبع آن تعطیلی مراکز فرهنگی و هنری، اهالی هنر بیکار شده اند و کسی از ما حمایت نمی کند.
جمال ساقی نژاد، با بیان اینکه بچه های تئاتر بیشتر از قشر پایین جامعه به حساب می آیند و منبع درآمد آن ها فقط تئاتر است، می افزاید: کار ما اجرای تئاتر است ولی جایی برای اجرا نداریم و کسی نیز به درد ما نمی رسد.
رئیس انجمن موسیقی آذربایجان شرقی نیز می گوید: اصلی ترین مشکل اهالی هنر، کمبود فضای فرهنگی نبوده بلکه بلااستفاده ماندن مراکز فرهنگی و هنری است.
غلامرضا میرزازاده، می افزاید: بیشتر سازمان ها و ادارات دولتی دارای آمفی تئاتر هستند و سالی یکی دو بار از آن ها استفاده می شود در حالی که اهالی هنر جایی برای تمرین ندارند.
وی اظهار می کند: برای کمک و حمایت از اهالی هنر می توان آمفی تئاترهای سازمان ها و ادارات دولتی را در اختیار اهالی هنر قرار داد تا تمرینات خود را در این مکان ها انجام دهند.
رئیس انجمن موسیقی آذربایجان شرقی با اشاره به اینکه در پی شیوع ویروس کرونا از سوم اسفند تاکنون فعالیت های فرهنگی و هنری در استان تعطیل شده است، می گوید: هنرمندان برخی موسیقی ها مانند عاشیقلار و مغان نه حامی دارند و نه امکانات لازم برای اجاره سالن دارند بنابراین نیاز به حمایت دولت دارند.
میرزازاده، با تاکید بر شناسایی مراکز فرهنگی و هنری استان برای قراردادن آن ها در اختیار اهالی هنر، ادامه می دهد: براساس مصوبه دولت 10 درصد از بلیت اجرای کنسرت های موسیقی باید به خزانه دولت واریز شود و سپس برای کمک به اهالی هنر به استان ها برگردانده شود.
وی با انتقاد از اینکه آذربایجان شرقی در اجرای این قانون پیشتاز بود، یادآوری می کند: در این شرایط بحرانی بهتر است مسوولان استانی با پیگیری مبالغ واریز شده به خرانه دولت این مبالغ را به استان برگردانند و در جهت حمایت از اهالی هنر هزینه کنند.
رئیس انجمن هنرهای نمایشی آذربایجان شرقی نیز با بیان اینکه چندین خانه تاریخی در سطح استان و تبریز وجود دارد، می گوید: برای حمایت از اهالی فرهنگ و هنر می توان این خانه ها را به محلی برای کسب درآمد این قشر تبدیل کرد.
احمد رجب پور، می افزاید: مدیران و مسوولان استانی می توانند در ارایه امکانات رفاهی به کارکنان خود، حوزه فرهنگ و هنر را نیز در لیست امکانات رفاهی خود قرار دهند و کارکنان و پرسنل خود را به استفاده از هنر تشویق و ترغیب کنند.
معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی استاندار آذربایجان شرقی نیز می گوید: فعالان حوزه فرهنگ و هنر نیز مانند سایر حوزه ها با شیوع ویروس کرونا متحمل سختی و مشقت شدند و دستگاه های ذیربط باید از آن ها حمایت کند.
علیار راستگو، می افزاید: در حوزه فرهنگ و هنر مشکلات زیادی وجود دارد که باید با برگزاری نشست های دوره ای با حضور مسوولان ذیربط و هنرمندان این حوزه این مشکلات شناسایی و در جهت رفع آن ها اقدام شود.
وی با اشاره به اینکه حوزه فرهنگ و هنر دارای ظرفیت بالایی در جامعه است، اظهار می کند: از ظرفیت این حوزه باید برای بیان مسایل و مشکلات جامعه بهره مند شد چراکه مردم راحت تر حرف های هنرمندان را به عنوان گروه های مرجع قبول می کنند.
معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی استاندار آذربایجان شرقی می گوید: نوع نگاه به مسایل این حوزه می تواند هم در جهت حل مشکلات آن ها باشد و هم سدی در برابر آن ها قرار گیرد و باید نوع نگرش به این حوزه در جهت مثبت تغییر یابد.
راستگو، با تاکید بر حمایت از فعالان حوزه فرهنگ و هنر، ادامه می دهد: بودجه فرهنگی کشور باید در اختیار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قرار گیرد تا از طریق این وزارتخانه در بخش های فرهنگی و هنری هزینه شود.
مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان شرقی نیز با بیان اینکه حوزه فرهنگ و هنر آسیب زا است، می گوید: این حوزه از نظر فضای فرهنگی و هنری با کمبود مواجه است به طوری که سرانه فضای فرهنگی و هنری استان به 2 سانتی متر و در خوشبینانه ترین حالت به 4 سانتی متر می رسد.
محمد محمدپور، می افزاید: نگاه ساختاری به حوزه فرهنگ و هنر ضعیف بوده و این نوع نگاه هم از طرف خود هنرمند، هم از منظر فرهنگ و هنر و هم از سوی مدیران ارشد است.
وی اظهار می کند: فرهنگ و هنر، حوزه زاینده ای است و در اقتصاد کشور می تواند نقش موثری ایفا کند و نباید به این حوزه با دید مصرفی نگاه کرد چراکه اگر به این حوزه یک واحد هزینه شود می توان 10 برابر از آن را سود برد.
مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان شرقی می گوید: تولیدات این حوزه باید به ثروت تبدیل شود و نگاه مدیران و بخش خصوصی به آن در جهت مثبت تغییر یابد.
محمدپور، با اشاره به اینکه عزم و اراده، اعتماد و همراهی و اعتبار و بودجه از الزامات رفع مشکلات این حوزه است، ادامه می دهد: با توجه به کمبود منابع دولتی باید بخش خصوصی پای کار بیاید و بداند که این حوزه درآمدزا است.
مدیرکل امور اجتماعی و فرهنگی استانداری آذربایجان شرقی نیز می گوید: شیوع ویروس کرونا و تعطیلی رویدادهای فرهنگی و هنری در جامعه، معیشت هنرمندان را تحت تاثیر قرار داده و آن ها مجبور شده اند به شغل های پاره وقت روی بیاورند.
علی بدرشکوهی، می افزاید: با توجه به شیوع ویروس کرونا و آسیب دیدن اهالی فرهنگ و هنر از این بحران، دولت به دنبال حمایت از اهالی این قشر است و باید تمهیداتی مانند ارایه بسته های حمایتی برای هنرمندان در نظر گرفته شود و با رعایت پروتکل های بهداشتی، رویدادهای فرهنگی به شکل منطقی و متعارف ادامه یابد.
وی با بیان اینکه تا جایی که امکان داشته باشد دولت در این شرایط از اهالی فرهنگ و هنر حمایت می کند، اظهار می دارد: مسائل و مشکلات مربوط به این حوزه مانند کمبود فضای فرهنگی، سالن های نمایشگاهی، سالن تئاتر، موسیقی و سالن های تمرین باید به صورت جدی پیگیری شود و مسئولان متولی با شایستگی تمام تمهیدات لازم را در این زمینه اتخاد کنند.
بدرشکوهی، ادامه می دهد: تامین و تخصیص اعتبار و ضرورت توجه بیش از گذشته در شان حوزه فرهنگ و هنر و جایگاه شهر اولین ها ایجاب می کند گام های موثری در این زمینه برداشته شود.
معاون فرهنگی اجتماعی شهردار تبریز نیز با اشاره به کمبود فضاهای فرهنگی و هنری به ویژه در حوزه تئاتر و موسیقی در تبریز می گوید: در بودجه سال جاری مناسب سازی 6 سالن برای اجرای نمایش و تئاتر در اولویت شهرداری قرار گرفته است.
حجت الاسلام احمد حمیدی، می افزاید: این سالن ها شامل شمس، باغ گلستان، فرهنگسراهای الغدیر، مبین، فرشته و شهید بهشتی است که با مناسب سازی آن ها، گروه های تئاتر می توانند در این سالن ها تمرین و اجرا کنند.
وی اظهار می کند: چندین سالن آمفی تئاتر و اجتماعات نیز در زیرمجموعه شهرداری تبریز وجود دارد که می توان آن ها را فقط برای تمرین در اختیار گروه های حوزه نمایش و موسیقی قرار دارد.
رییس سازمان فرهنگی اجتماعی ورزشی شهرداری تبریز با اشاره به آماده شدن لایحه حمایت از نام آوران در حوزه فرهنگ، هنر و ورزش از سوی معاونت فرهنگی شهرداری می گوید: با تصویب این لایحه در شورای اسلامی تبریز از سرآمدان این حوزه ها به نحو شایسته تجلیل خواهد شد تا این کار مشوقی برای علاقه مندان به ورود به این حوزه ها باشد.
حجت الاسلام حمیدی، ادامه می دهد: در ایام کرونا لایحه ای نیز برای حمایت از گروه های فرهنگی و هنری از سوی معاونت فرهنگی شهرداری تهیه شده تا در قالب ماموریت های حوزه فرهنگی اقدام به عقد قرارداد با اهالی فرهنگ و هنر برای تولید محتوا و آثار شود و از این طریق از این قشر حمایت کرد.
وی با اشاره به راه اندازی موزه مشاغل در تبریز یادآوری می کند: آثار استاد سرابی خریداری و این آثار به نام شهرداری و شهر می شود و برای بازدید عموم و علاقه مندان در این موزه به نمایش گذاشته خواهد شد.
معاون فرهنگی اجتماعی شهردار تبریز با بیان اینکه خانه هنر (انجمن شهر) نماد مدنیت این شهر است، می گوید: شهرداری صرفا بدنبال مالکیت این خانه بوده و تمام موزه ها، گروه ها، انجمن ها و کتابخانه های موجود در این مکان همچنان در این محل خواهند ماند و به فعالیت خود ادامه خواهند داد تا زمانی که برای آن ها جای مناسب تری فراهم شود.
حجت الاسلام حمیدی، می افزاید: اهالی فرهنگ و هنر در ارتباط با فعالیت در خانه هنر نباید هیچ گونه نگرانی و دغدغه ای داشته باشند چراکه هیچ گونه مشکلی برای فعالیت آن ها ایجاد نخواهد شد بلکه ارایه امکانات و خدمات به آن ها نیز بیشتر خواهد شد.
رئیس انجمن موسیقی استان همدان گفت: کم رنگ بودن موسیقی ایرانی در سایه عدم حمایتی است که وجود دارد ما باید گوش مخاطب و ذائقه شنیداری او را تقویت کنیم. در کل دنیا از موسیقی پاپ، مالیات گرفته می شود و برای ماندگاری موسیقی کلاسیک خرج می شود، اما این مسئله در کشور ما وجود ندارد.
موسیقی به دلیل خاصیت و زبان مشترک در تمام دنیا، قابل فهم بوده و یکی از پرمصرف ترین، پرمخاطب ترین و پول سازترین رشته های هنری است. برای همین امروزه شرکت های بزرگ فعال در زمینه تولید، تکثیر، پخش و برگزاری کنسرت های موسیقی، شرکت هایی بسیار قدرتمند و ثروتمند بوده و موسیقی به دلیل همین ویژگی ها، در تمام دنیا قابل عرضه است.
با این حال ابعاد این مهم و طی روند آن نیاز به برنامه ریزی منسجمی دارد که متولیان نسبت به آن دغدغه جدی داشته و از این هنر بی بدیل در راستای تعمیق فرهنگ اصیل ایرانی و رشد ذائقه هنری مردم استفاده کنند. البته باید هم مخاطب را بشناسند، هم بدانند سرانجام کار کجاست و نقش هنرمندان در این میان چیست؟
بدون شک موسیقی به دلیل ویژگی های خاصی که دارد، ازجمله مباحث جنجال برانگیز هنرهاست، پیش از این نیز از دریچه این رسانه با هنرمندان این رشته در همدان گفت وگویی داشتیم؛ آنچه در ادامه می خوانید گفت وگو با علی آقامحمدی؛ مدرس موسیقی، نوازنده تار و سه تار در همدان و رئیس انجمن موسیقی استان است که قریب به دو سال از حضور او در این سمت می گذرد. آقامحمدی معتقد است که90 درصد موسیقی صداوسیما مبتذل بوده و با موسیقی استاندارد و اصیل فاصله دارد.
به اعتقاد آقا محمدی90 درصد موسیقی صدا و سیما مبتذل بوده و با موسیقی استاندارد و اصیل فاصله دارد، می گوید: بسیاری از آموزشگاه های موسیقی همدان اجاره ای بوده و به دلیل شرایط موجود در معرض تعطیلی هستند. او معتقد است کنسرت در همدان پیچ و تاب موازی کاری گم شده و همین کار را برای برگزاری کنسرت دشوار می کند؛ آقا محمدی از این که اساتید موسیقی از شرکت در جشنواره ها خودداری می کنند نیز گلایه مند است و می گوید: در صددیم در انجمن موسیقی به زودی صندوق رفاهی برای هنرمندان راه اندازی کنیم. مشروح گفتگو با او را در ادامه بخوانید.
* لطفا به عنوان مقدمه و طلیعه موضوع، از انجمن موسیقی همدان برایمان بگویید؛ این انجمن چه فعالیت هایی می کند؟ چه تعداد عضو دارد و برنامه های آن برای اهالی موسیقی چیست؟
انجمن موسیقی ایران؛ قدیمی ترین صنفی است که در این رشته در کشور فعالیت می کند و سابقه آغاز به کار آن به 25 سال پیش برمی گردد، دفتر اصلی این انجمن، در تهران بوده و مراکز استان ها نیز با تأییدیه انجمن و اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی، می توانند شعبات استانی را در این راستا راه اندازی کنند. این صنف خصولتی (خصوصی-دولتی) بوده، حکم تمامی اعضا از سوی این انجمن به آن ها اعطا می شود و کلیه هنرمندان ملزم هستند که در این انجمن عضو باشند.
البته عضویت هنرمندان در انجمن موسیقی در سال های قبل کم رنگ بود، اما در این دو سال قوت بیشتری گرفته، چراکه انجمن موسیقی، ما را ملزم کرد که همه هنرمندان موسیقی در این نهاد عضو شوند. سایت بامک هم به همین منظور طراحی شده و انتخاب اعضای انجمن از این طریق صورت می گیرد. ضمن اینکه ثبت نام، کاندیداتوری و رأی دادن نیز از این طریق انجام می شود.
به بیان کوتاه؛ انجمن موسیقی بازوی اجرایی وزارت ارشاد و بالطبع آن اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی استان است و به نوعی سیاست گذاری و اجرای امور مربوط به موسیقی، از جمله برگزاری کنسرت ها، کارگاه های آموزشی، کلاس ها، آزمون ها و مسابقات (ذیل کارگروه آموزش)، رویدادهای موسیقی و جشنواره ها نظیر جشنواره جوان، مقامی، سنتی و فجر (با مجوز اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی) توسط این انجمن صورت می گیرد.
از وظایف مهم این انجمن، حفظ و صیانت از موسیقی اصیل ایرانی است و درصدد هستیم در این انجمن به زودی صندوق رفاهی برای هنرمندان راه اندازی کنیم.
*کنسرت؛ از بحث برانگیزترین مسائل دنیای موسیقی است و مخالفان و موافقان تندوتیزی دارد؛ نظر شما در این باره چیست، همدان در چه وضعیتی قرار دارد، آیا وضعیت ما در کیفیت مطلوب است؟
ببینید، نخست این را عرض کنم که موسیقی؛ هنری است که نمی شود آن را در یک چارچوب قرار داد؛ البته این به معنای بی نظمی نیست، بلکه منظور من اینست که هنرمند باید آزاد باشد تا بتواند هنرش را ارائه دهد. از طرفی به اعتقاد من موسیقی؛ هنری است که باید در سبد مصرفی تمام خانواده های ایرانی باشد و اگر موسیقی ضعیف باشد، گرایش به به ناهنجاری ها بیشتر می شود.
با ذکر این مقدمه باید عرض کنم، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی هیچ گونه محدودیتی برای صدور مجوز درخصوص کنسرت ها در همدان ندارد، اما موازی کاری باعث شده تا برگزاری کنسرت ها با مشکل مواجه شود.
در تمامی استان ها اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی ارشاد مجوز برگزاری کنسرت را در چارچوب قوانین موجود صادر می کند، اما در همدان باید چند نهاد این موضوع را تأیید کنند، مثلاً اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی برای اماکن، نامه می فرستد (در حیطه بیرون سالن مراقب باشد تا درگیری و مسائلی از این قبیل پیش نیاید) از اماکن، نامه به دادگستری می رود، در حالیکه واقعاً هیچ ربطی به این نهاد ندارد، از آنجا نامه به شورای تأمین استان می رود و و قِسْ عَلی هَذا....
در کنار این مسئله این را هم درنظر بگیرید که سالن هم یک مشکل جدی است. در اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی یک سالن کوچک برای کنسرت ها وجود دارد که اصلاً پاسخگو نیست و من پیشنهاد می کنم دوستان، شعار همدان پایتخت تاریخ و تمدن را همه جا سر ندهند! وقتی ما یک سالن استاندارد برای موسیقی و تئاتر نداریم! این سالن های کوچک باعث می شود به علت تعداد کم افراد شرکت کنننده در کنسرت، قیمت بلیت بالا رفته و ناخواسته خیلی ها از شنیدن موسیقی خوب بی بهره شوند.
مسئله بعدی که مایلم آن را مطرح کنم، اینست که موسیقی که در جامعه ما رواج پیدا کرده موسیقی نیست، بلکه یک سری اصوات است که ساختار ندارد، همدان گروه های پاپی دارد که برخی از آن ها به مراتب از گروه های مطرح کشوری قوی تر هستند، اما چون حامی و اسپانسر ندارند، به حاشیه رانده شده و آن طور که باید دیده نمی شوند.
ذکر این مطلب هم در اینجا خالی از لطف نیست که یک بار به یکی از خوانندگانی که در همدان کنسرت داشت، گفتم: قیمت بلیت ها خیلی بالا است و مردم نمی توانند استفاده کنند. نمی شود این قیمت را پایین تر آورد؟ او به من گفت: واقعیت اینست که من اصلاً خواننده نیستم! برای یک مدت پنج ساله روی من سرمایه گذاری کرده و مرا سر زبان ها می اندازند، من هم باید بهره مالی خودم را ببرم و اصطلاحاً در این مدت جیبم را پر کنم! چند سال دیگر هم از یاد می روم.
درست هم می گفت، چون نه صدا داشت و نه تکنیک را بلد بود. از همین افراد هم، وقتی چهار تا سؤال تخصصی در مورد موسیقی بپرسید، نمی توانند جواب بدهند. مسائلی ازاین دست بسیار است و سبب می شود که خیلی ها با لپ تاپی که حین اجرا در سالن وجود دارد، خوانندگی کنند، چون واقعاً صدا و تکنیک ندارند.
* وضعیت برگزاری جشنواره در استان چگونه است و آخرین بار چه زمانی این جشنواره برگزار شد؟
اتفاقاً سال گذشته سی وچهارمین دوره جشنواره موسیقی در همدان بود و تاکنون 22 دوره در همدان برگزار شده که امسال به دلیل شیوع ویروس کرونا برگزاری جشنواره کنسل شد.
سیاستی که سال گذشته از سوی دفتر موسیقی ایران وجود داشت، این بود که 30 درصد از گروه های حاضر در جشنواره استانی بوده، 30 درصد کشوری و 40 درصد نیز به گروهای عاشقی، پاپ و مقامی اختصاص پیدا کند. بررسی های انجام شده نشان داد سهمی که از این 30 درصد برای استان همدان درنظر گرفته شده با توجه به پتانسیل استان و نوازنده های مطرحی که دارد، ناچیز است. بنابراین انجمن موسیقی ساختار را تغییر داده و این تعداد را افزایش داد. بر این اساس 28 گروه درخواست حضور در این جشنواره را دادند که از این تعداد، 15 گروه پذیرفته شدند. دوگروه همدانی فعال در خارج از ایران و سه گروه فعال در موسیقی پاپ نیز در این جشنواره حضور داشتند که طی یک هفته، 34 برنامه شامل کلاس و کارگاه آموزشی برگزار شده و به لحاظ کیفیت، همدانی ها بعد از تهران در جایگاه دوم بودند.
امسال فراخوان حضور داده شد که 15 گروه درخواست حضور دادند، اما همان طور که عرض کردم، جشنواره به دلیل شیوع ویروس کرونا لغو شد.
نکته مهمی که درخصوص جشنواره ها وجود دارد، اینست که در استان های دیگر که این جشنواره ها برگزار می شود، اساتید موسیقی، به صورت تک نوازی یا گروه نوازی در آن حضور چشمگیری دارند، اما در جشنواره همدان این طور نیست. آنچنان که سال گذشته حضور اساتید، بسیار کم رنگ بود! درصدد بودیم تا یک جشنواره غرب کشوری برگزار کنیم که با توجه به پیش بینی عدم حضور اساتید و بیم کاهش رتبه همدان، علی رغم ظرفیت بالایی که در این زمینه دارد، از برگزاری آن صرف نظر کردیم.
*به عنوان شخصی که کارشناس موسیقی است، قبول دارید جوانان از موسیقی اصیل رویگردان شده اند؟ عامل اصلی زده شدن و موضع گیری جوانان در مقابل موسیقی ایرانی را چه می دانید؟
بله؛ ببینید مسئله اینست که کوتاهی از طرف خود هنرمندان هم بوده و ما در شناساندن موسیقی خوب به جوانان قصور کرده ایم، موسیقی کلاسیک ایرانی به واسطه ساختاری که دارد، هضمش سخت است، مطالعه می خواهد و شاید از حوصله جوان ایرانی، خارج باشد. یکی از مقصرین اصلی در این ماجرا هم صداوسیما است، اما ما هم در این زمینه کم کاری کرده ایم.
* اصلی ترین مشکل امروز موسیقی ما چیست؟
سیاست گذاری کلان و کمبود بودجه، مسائل مهمی هستند. متأسفانه کم ترین بودجه در کشور ما به فرهنگ اختصاص دارد و تا وقتی که نگاه این طور باشد، ما محکوم به فناییم. هر جامعه ای را فرهنگ و هنرمندان آن جامعه می سازد و ناهنجاری ها در سایه بی توجهی به این مقوله شکل می گیرد. ما باید موسیقی خوب را گسترش دهیم و معلم های خوب برای این کار تربیت کنیم، بخشی از کلاس های انجمن موسیقی، کلاس برای معلم ها است که در آن شرکت می کنند. وقتی که این افراد قوی شدند، یکی از پایه های اصلی گسترش موسیقی خوب شده و موسیقی را نجات می دهند، اما تا وقتی نگاهمان به فرهنگ دم دستی و درجه دو باشد، نباید خیلی انتظار پیشرفت و اثرگذاری داشت.
* یکی از مسائل در دنیای فعلی موسیقی، روی آوردن هنرمندان به موسیقی تلفیقی چیست؟ علت این امر چیست و چرا گاهی شاهد کارهای کم ارزش از برخی هنرمندان هستیم؟
موسیقی تلفیقی، خیلی وقت ها واقعاً غلط است. اینکه از یک ساز غیرایرانی یا جهانی، در کنار ساز ایرانی استفاده شود، تلفیق نیست. اگر آهنگ خلق شده محتوا و ساختار نداشته باشد؛ فقط اصوات است و وقتی خلاقیت نباشد، کار از بین می رود. حس و حال هنرمند، باید در موسیقی جاری باشد و اگر این حس، درونی نباشد، تکرار مکررات است. 90 سال پیش میرزاعبدالله و درویش خان به سبکی می نواختند و عده ای از نوازندگان ما می گویند، همین سبک را باید بدون کم وکاست ادامه داد. در حالیکه این کار فقط تکرار است و دیگر نامش هنر نیست. اگر این کار را بکنیم، می شود انبارداری نه موسیقی دانی و هرکسی از عهده آن برمی آید. حس و حال هنرمند، در موسیقی خیلی مهم است.
* دامنه نوآوری و خلاقیت در موسیقی ایرانی تا کجاست؟
ذائقه آدمی در حال تغییر است و این تغییر، همه ابعاد سبک زندگی مردم را دربرگرفته، همیشه در همه جا تغییر بوده و این تغییرات، الزاماً بد نیست. در هنر هم اینکه بگوییم، همه آن چیزی که در قدیم بوده الان هم باشد، درست نیست. بلکه باید با حفظ اصالت این هنر، به سمت نوآوری رفت؛ یعنی با دید نو در ساختار. اما براساس ردیف نوازی مرسوم، نوگرایی داشت.
همه گروه ها از دفتر موسیقی در ارشاد تهران مجوز می گیرند، همین باعث می شود موسیقی زیرزمینی هم رو شده و با مجوزی که برای قانونمند شدن دارد، ذائقه مخاطب را خراب کند. وظیفه موزیسین ها و همه هنرمندان اینست که برای تربیت شنوایی مردم، موسیقی خوب را ترویج دهند. 90 درصد موسیقی صداوسیما مبتذل بوده و اصلاً یکی از دلایل بیگانگی اهالی هنر با صداوسیما هم اینست که چون نگاه فنی دارند، این موسیقی های مبتذل را برنمی تابند، چون می دانند متخصص، بالای سر این موسیقی ها نبوده و مخرب است. سازهای ایرانی در صداوسیما نشان داده نمی شود. خوب جوان ما در جاهای دیگر سازهای دنیا را می بیند. این ها بد نیست، اما هویت ما در حفظ سازها و موسیقی مان چه می شود؟ این مسائل حل شدنی است و یک برنامه جامع می خواهد، اما نمی شود یا شاید عده ای نمی خواهند.
* با این تفاسیر آیا می توان گفت موسیقی ایرانی روبه افول است؟
موسیقی کلاسیک جهانی را ببینید، وقتی اجرا می شود مخاطب خاص خود را دارد و سالن چندهزار نفری پر می شود. یک موسیقی پاپ در یک سالن ورزشی برگزار می شود و 15 هزار نفر می آیند، چون قابل فهم است. شاید موسیقی ایرانی با همه این اتفاقات و طی این مسیر کم رنگ شود، اما از بین نمی رود. کم رنگ بودن موسیقی ایرانی در سایه عدم حمایتی است که وجود دارد. ما باید گوش مخاطب و ذائقه شنیداری او را تقویت کنیم. در کل دنیا از موسیقی پاپ، مالیات گرفته می شود و برای ماندگاری موسیقی کلاسیک خرج می شود، اما این مسئله در کشور ما وجود ندارد.
* با توجه به اینکه صادرات یکی از اصلی ترین رویکردهای معرفی فرهنگ و هنر هر کشوری در دنیاست، مهم ترین مشکلات زیرساختی در امر صادرات موسیقی چیست و وضعیت ما در این بخش چگونه است؟
در همه نقاط دنیا، بالاترین درآمدها را سوپراستارها و هنرمندان دارند. در تمام جوامع می گویند، هنرمند نباید دغدغه ای به جز هنر داشته باشد تا بتواند از طریق هنر خود، به احیای فرهنگ کشورش کمک کند، (اینکه گرفتن اقامت در کشورهای دیگر هم برای هنرمندان راحت تر بوده در این راستا قرار دارد) چون برای دنیا این مسئله مهم است و هنرمند را مفید می داند نه مضر تا بتواند فرهنگ سازی کند. در کل دنیا هنر را صنعت می دانند و صنعت موسیقی را پردرآمد. اما در ایران واقعاً مشکلاتی در این زمینه وجود دارد که همدان هم مستثنا نیست.
می توان موسیقی را صادر هم کرد. سال های قبل که تحریم ها به این شکل نبود، هنرمندان ایرانی در کشورهای دیگر حاضر می شدند و از این طریق به معرفی هنر خود می پرداختند که تحریم، باعث شده این اتفاق نیفتد.
از مشکلات جدی هنرمندان در همدان اینست که از 26 آموزشگاه استان، به جز یکی دو آموزشگاه، همه مستأجر هستند و 18 آموزشگاه در همدان وجود دارد که نیمی از آن ها برای اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی نامه نوشته اند که آموزرشگاه خود را تعطیل کنند، چون واقعاً در مضیقه هستند و هیچ حمایت مالی وجود ندارد. علتش هم اینست که می گویند بودجه نداریم.
هنرمند تا مقاطع بالا درس خوانده، برای موسیقی زحمت کشیده، 30 معلم در آموزشگاه او هستند، 1000 نفر هنرجو دارد. این سرمایه ارزشمند در سایه بی توجهی از بین می رود و همه آن ها بیکار می شوند. چه کسی پاسخگو است؟ ضمن اینکه در اینجا بیشترین آسیب را فرهنگی می بیند، آسیبی که ای بسا جبران ناپذیر است.
* ممنون از وقتی که در اختیار ما قرار دادید اگر به عنوان کلام پایانی نکته ای هست، بفرمایید.
در پایان از هنرمندان همدان می خواهم که در کنار هم باشند، همدلی باعث می شود کارهای بزرگ رقم بخورد، اگر همدلی نباشد، هیچ اتفاقی نمیفتد.
رضا شجاع مقدم روز دوشنبه با بیان این مطلب به خبرنگار ایرنا افزود: براساس شیوه نامه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اختصاص مکان برای راه اندازی گذرهای فرهنگ و هنر بر عهده شهرداریهاست.
وی ادامه داد: با وجود این که تاکنون برای راه اندازی گذر فرهنگ و هنر در سبزوار برخی مکان ها شامل کاروانسرای عرب ها، خیابان فردوسی توحید شهر و محدوده تاریخی میدان کارگر پیشنهاد شده اما مدیریت شهری در این باره به تصمیم نهایی نرسیده است.
رییس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی سبزوار گفت: با توجه به ظرفیت های فرهنگی و تاریخی مناسب سبزوار اجرای طرح "گذر فرهنگ و هنر" در این شهر رونق گردشگری و شکوفایی بخش اقتصاد این شهرستان را به همراه دارد.
شجاع مقدم افزود: در گذر فرهنگ و هنر زمینه معرفی و بازاریابی آثار فرهنگی و هنری هنرمندان شهرستان فراهم و همچنین مکانهایی از قبیل تماشاخانه، نگارخانه، نمایشگاه و موزه های خصوصی برای شهروندان و مسافران ایجاد می شود.
وی ادامه داد: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با ارائه تسهیلات مناسب از افراد و سرمایه گذارانی که در طرح گذر فرهنگ و هنر مشارکت کنند حمایت مالی و معنوی می کند.
شهر 250 هزار نفری سبزوار در 230 کیلومتری غرب مشهد قرار دارد.
