بولتن فرهنگی هنری/مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی 12 خرداد 99
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در پیامی توئیتری، درگذشت حسن توفیق را تسلیت گفت.

به گزارش مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سیدعباس صالحی در جدیدترین حساب توییتری خود در پی درگذشت حسن توفیق نوشت: " نیم قرن طنز فاخر ( 1302 تا 1350) تجربه گرانبهای نشریه توفیق بود. راهی که پس از انقلاب با نشریه گل آقا تداوم یافت ولی سال هاست که بی جانشین مانده اند .

دل مان برای آن لبخندهای تلخ تنگ می شود. امروز حسن توفیق در سن 95 سالگی درگذشت. یادش گرامی "

لینک خبر :‌ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
لادن حیدری معاون توسعه مدیریت و منابع در آیین تکریم و معارفه مدیران نوسازی و تحول اداری رویکرد بهبود شرایط کار را از جمله اهداف تغییرات مدیریتی بیان کرد.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۲

لادن حیدری معاون توسعه مدیریت و منابع در آیین تکریم و معارفه مدیران دفتر نوسازی و تحول اداری ضمن خیرمقدم به مدیران حاضر در جلسه گفت: موضوع تغییر در ساختار مدیریتی امری رایج در دولت ها بوده و با رویکرد بهبود شرایط کار انجام می گیرد.

حیدری افزود: دفتر نوسازی و تحول اداری قلب تپنده معاونت توسعه مدیریت و منابع است. به رغم اینکه بودجه محوریت اصلی را در این معاونت دارد و در پیشبرد امور بسیار حایز اهمیت است ولی دفتر نوسازی و تحول اداری با اتکای خاص به نیروی انسانی، مدیریت و محوریت امور ساختاری را در وزارتخانه بر عهده دارد.

حیدری معاون وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با اشاره به اقدامات دفتر نوسازی و تحول اداری گفت: یکی از مهمترین اقدامات انجام شده در سالهای اخیر در این دفتر ساماندهی و تجمیع مجوزها بوده که از یکی برنامه های کلان وزارتخانه محسوب می شود.

وی در ادامه گفت: مهندسی ساختارهای سازمانی، تعیین و تدوین سیاستهای نیروی انسانی، برنامه ریزی و ایجاد هماهنگی در واگذاری وظایف و اختیارات به واحدهای استانی و نظارت بر حسن اجرای آن، سیاست گذاری و امور مربوط به واگذاری ها و واگذاری فضاهای فرهنگی، بهره وری، برنامه ریزی طرح های آماری برای شناسایی، گردآوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات آماری، برنامه ریزی برای تأمین نیازهای آموزشی کارکنان از طریق برگزاری دوره های آموزشی از جمله وظایف مهمی است که بر عهده این دفتر می باشد.

لادن حیدری همچنین بیان کرد: این دفتر با نیروی انسانی متعهد و متخصصی که دارد تاکنون توانسته گام های موثری در راستای شرح وظایف مصوب بردارد و لازم است به منظور توفیق بیشتر در امور تقویت شود.

حیدری با اشاره به ترمیم حقوق و مزایای کارکنان سه دستگاه از جمله وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: وزارت خانه های ورزش و میراث و فرهنگ و ارشاد اسلامی پایین ترین میزان حقوق را در استانها داشتند که اقدامات انجام شده منجر به ترمیم آن گردید و با اصلاحات بعمل آمده قطعا انگیزه بیشتری در کارکنان ایجاد خواهد شد تا گام های موثرتری در دستیابی به اهداف وزارتخانه برداشته شود.

معاون توسعه مدیریت و منابع با اشاره به اصلاح ساختار وزارتخانه نیز گفت: در این دوره پس از سالها مغفولیت در اصلاح ساختار، با تلاش همکاران دفتر نوسازی و تحول اداری و همکاری سازمان مدیریت و سازمان امور استخدامی اقدام خوبی در اصلاح ساختار انجام شده است.

لادن حیدری در این جلسه ضمن تشکر از تلاش های سعید سرابی مدیرکل پیشین دفتر نوسازی و تحول اداری و آرزوی توفیق ایشان در استان اصفهان بر اهمیت انتصاب مدیران از پرسنل داخلی وزارتخانه تاکید کرد و انتصاب حسین سیدی مدیرکل جدید دفتر را نیز که یکی از مدیران باسابقه وزارتخانه است انتخاب دیگری از درون دانست و تجربه، تخصص و تعاملات مناسب حسین سیدی را به عنوان موارد حایز اهمیت در این انتصاب عنوان کرد.

در این جلسه کاراندیش معاون حقوقی، مجلس و امور استانها با تاکید بر اقدامات مثبت و تحولات ایجاد شده در معاونت توسعه مدیریت و منابع پس از تغییر مدیریت؛ بر دو نکته اساسی تاکید کرد و گفت: وزارتخانه باید به سمت سیاستگذاری پیش برود و از اجرا دور شود؛ امور را واگذار نماید تا به اهداف و وظایف محوله و جایگاه مناسب نزدیک گردد.

کاراندیش افزود: اگر بتوانیم به این امر سرعت دهیم، جایگاه دفاتری که می توانند مغز متفکر وزارتخانه باشند پررنگ تر خواهد شد، اجرا ساده تر از تفکر و برنامه ریزی است.

کاراندیش در ادامه با اشاره به اقدامات وزارتخانه بیان کرد: فعالیت ها و اقدامات گسترده ای در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام می شود ولی گزارش دهی و انعکاس فعالیت ها متناسب با اقدامات نیست و باید در این بخش فعال تر عمل شود. وی افزود که لازم است تمامی واحدهای سازمانی باید در راستای انعکاس اقدامات و فعالیت های انجام شده پویاتر باشند.

گفتنی است که این جلسه صبح روز یکشنبه مورخ 11 خرداد 99 برگزار گردید . در این مراسم ضمن ارایه لوح تقدیر به سعید سرابی، حکم حسین سیدی با امضای وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی اهدا گردید. معاون حقوقی، امور مجلس و استانها، معاون توسعه مدیریت و منابع سازمان سینمایی، مدیران و مشاوران معاونت توسعه مدیریت و منابع، برخی از مدیران سازمان سینمایی، مدیران و کارکنان دفتر نوسازی و تحول اداری و جمعی از پرسنل وزارت خانه از جمله مهمانان حاضر در این مراسم بودند.

لینک خبر :‌ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
تهران- ایرنا- مدیر مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با تاکید بر فرصت سازی کرونا در حوزه هنر و تجربیات گران بهای این ایام برای مدیریت کلان این عرصه از همراهی بیش از سه هزار هنرمند با بدنه مسئولان وزارتخانه در راستای تولید محصولات و ارائه آنها به مخاطبان در ایام قرنطینه خبر داد.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۲ سایت های دیگر : بانی فیلم آقای خبر

بیش از 100 روز است که جهان سایه سنگین کرونا را بر سر خود احساس می کند. در این مدت بسیاری از فعالیت ها در تمامی عرصه ها از جمله فرهنگ و هنر متأثر از این ویروس یا به شکل کامل از حرکت باز ایستاده است و یا آن قدر آرام درحال حرکت است که نمی توان اثری از جریان سازی مورد انتظار از رویدادها و رخدادهای فرهنگی و هنری را در آنها رصد کرد.

اما آرام آرام با تجربه هم نشینی انسان ها با این ویروس از یک سو و از سوی دیگر تلاش جهانی برای عبور از این بحران و قرارگرفتن در سایه کنترل آن، شاهد بهره گیری از توان مندی های ایجادشده به واسطه این ویروس میان عموم افراد جهان هستیم.

تبدیل تهدید به فرصت؛ از حرف تا عمل

از ابتدای اسفندماه 1398 که به واسطه شیوع این ویروس و با دستور ستاد ملی مبارزه با کرونا و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مهر تعطیلی بر فعالیت های فرهنگی و هنری خورد؛ بسیاری از هنرمندان و اهالی فرهنگ نسبت به تعطیلی فعالیت ها، ضررها و خسارت های ناشی از این رخوت، رکود و سکون دیدگاه های خود را منتشر کردند ؛ اما یکی از اصلی ترین کلیدواژه هایی که طی این ایام از زبان بدنه مسئولان، جامعه هنرمندان و عموم مردم آرام آرام به نُقل گفت وگوهایشان بدل می شد تبدیل کردن تهدید کرونا به فرصتی برای تجربه های نوین بود.

اتفاقی که بار دیگر پیش قراولان عرصه فرهنگ و هنر در جامعه توانستند با خلاقیت و تجربه های مبتنی بر آزمون و خطا، بزنگاه های موفقی را برای به حرکت درآوردن چرخ فعالیت های فرهنگی و هنری از یک سو و سوی دیگر به دست آوردن تجربه ای در مواجهه با بحران هایی از این دست در آینده به شکل عینی و عملی کشف کنند.

همدلی، همراهی و اتحاد؛ موتور پیش ران هنرمندان در دوران کرونا

همدلی، همراهی و اتحاد به عنوان سه پیشانی نوشته فرهنگ و هویت ایرانی، بار دیگر در مواجهه با بحرانی چون کرونا به عنوان نخستین موتور پیش ران فعالان عرصه فرهنگ و هنر با استناد به فرهنگ غنی و هویت بخش کشورمان توانست در فاصله کوتاهی؛ گروه ها، پویش ها و چالش های مختلفی را در راستای مبارزه با این بحران و تلاش برای دعوت مردم به ماندن در خانه در مسیر شکست زنجیره شیوع ویروس کرونا و ازسوی دیگر به حرکت درآوردن چرخ فعالیت های فرهنگ و هنر برای امیدآفرینی و افزایش روحیه جمعی مردم در مواجهه با سایه سنگین ویروس کرونا را عملیاتی و اجرایی کند.

بی تردید در کنار تلاش های فردی و یا بخش های خصوصی که اغلب تلاش هایی کوچک اما جریان ساز به شمار می رفت؛ مطابق انتظار، بدنه دولت و مسئولان فرهنگی و هنری به عنوان پیش قراولان مواجهه با بحران هایی نظیر کرونا و از سر گذراندن مصائب و مشکلاتی که این ویروس و تهدیدهای آن، بدنه فرهنگ و هنر را نیز از آسیب ها و گزندها در امان نگذاشته بود وارد عمل شدند.

مجالی برای درنگ و تاملی بیشتر

حال با تجربه بیش از سه ماه و فعالیت های صورت گرفته می توان با درنگی بر فرصت سازی های مسئولان فرهنگی و هنری در کشورمان به داشته ها و آورده هایی که ویروس کرونا در قالب فعالیت های فرهنگی و هنری و ارائه آن به جامعه ارزانی داشته می توان نگاهی دوباره داشت.

در این عرصه همایون امیرزاده مدیر مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره فرصت سازی هایی که بحران کرونا برای همراهی هنرمندان با بدنه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی طی همین ایام کوتاه با خود به همراه داشته است با خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران (ایرنا) به گفت وگو نشست که حاصل آن در ادامه از خاطر شما می گذرد.

گام نخست وزارت فرهنگ؛ طراحی چهار سیاست کلان اجرایی

همایون امیرزاده با اشاره به آنکه نخستین اقدام وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در مواجهه با فراگیری کرونا در کشور طراحی چهار سیاست کلان بود یادآور شد: در گام نخست راهبری رسانه و فضای مجازی، تبلیغ برای ماندن در خانه، استفاده حداکثری از ظرفیت فرهنگ و هنر و ترویج فرهنگ فاصله گذاری اجتماعی به عنوان چهار سیاست کلان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در مسیر فعالیت های خود با همراهی هنرمندان و اهالی فرهنگ همسو با مواجهه با شیوع ویروس کرونا تبیین و تشریح شد.

همکاری بیش از سه هزار هنرمند

مدیر مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با اشاره به آنکه در همین راستا طرح ریزی اجرای برنامه های فرهنگی و شبکه سازی تولیدات با تاکید بر همان چهار محور کلان در دستور کار قرار گرفت ادامه داد: تا به این لحظه بیش از سه هزار هنرمند با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی همراه شدند تا بتوانیم با کمک یکدیگر بهترین تولیدات را در تمامی شاخه های فرهنگی و هنری به ویژه در ایام سپری کردن قرنطینه خانگی برای مردم تولید و در اختیار آن ها قرار دهیم.

وی به عنوان نمونه به پخش کنسرت های آنلاین به عنوان نخستین فعالیت همراه بدنه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با هنرمندان طی تعطیلات نوروز 1399 اشاره کرد و گفت: تنها همان کنسرت ها توانست مخاطبان میلیونی را به خود جذب کند و این شاید برداشتن نخستین گام های توفیق همراهی بدنه دولت با اصحاب فرهنگ و هنر بود. در ادامه، اجرای تئاترهای آنلاین و راه اندازی پویش های مردمی از دیگر فرصت هایی بود که بحران کرونا در اختیار ما برای کسب تجربه های گران بها قرارداد.

تولید 3500 اثر توسط مردم در پویش زندگی نو

امیرزاده با اشاره به راه اندازی پویش زندگی نو یادآور شد: حدود 3500 اثر تنها به واسطه این پویش تا به امروز توسط خود مردم تولید شده است. پویشی که طی آن روزانه به پنج اثر جایزه یک میلیون تومانی اهدا می شد و تا به امروز مبلغ 100میلیون تومان تنها برای تولیدات مردمی هزینه شده است.

وی ادامه داد: همچنین برای مراکزی که به واسطه شیوع این ویروس در معرض خطر بودند و یا تعطیل شده اند برنامه ریزی هایی صورت گرفت تا بتوانیم به واسطه فضای مجازی از یک سو و از سوی دیگر تولیدات هنرمندان، خانه های مردم را به محیط های امن و سالم برای زیستی بهتر همراه با بهره مندی از محصولات فرهنگی و هنری بدل کنیم.

تقدیر از رسانه ها به عنوان محکم ترین سد در برابر شایعات

مدیر مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با تقدیر از فعالیت رسانه ها در تمامی عرصه های نوشتاری، برخط، دیداری و شنیداری یادآور شد: اقدام دیگری که به عنوان یکی از اصول وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در مواجهه با فعالیت رسانه ای مدنظر بود، نحوه مواجهه و مقابله با شایعات به ویژه در روزهای قرنطینه و همراهی مردم با موج اخبار تلخ ویروس کرونا در کشور بود. خوشبختانه با همراهی خوب و شایسته ای که رسانه ها با وزارتخانه داشتند توانستیم علاوه بر مقابله با شایعات و تاکید مردم بر توجه شان به اخبار موثق، سدی محکم در برابر موج شایعات ایجاد کنیم.

امیرزاده با ابراز خشنودی از آنکه امروز بعد از پشت سرگذشتن بیش از سه ماه از تجربه ویروس کرونا در کشور شرایط بحرانی در فضایی آرام درحال سپری شدن است و طبق گفته مسئولان در آستانه مهار این بیماری قرار گرفته ایم خاطرنشان کرد: در این نکته تردیدی وجود ندارد که اگر توفیقی امروز نصیب مسئولان شده است همراهی اصحاب فرهنگ و هنر به عنوان یکی از اصلی ترین موتورهای پیش ران در مواجهه و پشت سرگذاشتن روزهای سخت ابتدای شیوع این ویروس تا رسیدن به آستانه توفیق در ایام فعلی،

یکی از مهمترین شروط این موفقیت بوده است.

با بیش از 20 میلیون مخاطب رکورد کنسرت ها را شکستیم

مدیر مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تاکید کرد: آن گونه که اشاره کردم گام نخست فعالیت هنرمندان اجرای کنسرت های آنلاین بود. طبق آمار به دست آمده تنها در پایتخت بیش از 20میلیون نفر به عنوان مخاطبان این آثار توانستند از فعالیت هنرمندان کشور بهره ببرند. دراین میان چیزی حدود 30 کنسرت را نیز در استان ها برگزار کردیم تا بتوانیم توازنی عادلانه در ارائه خدمات فرهنگی و هنری به تمام هم وطنانمان در سراسر کشور داشته باشیم.

پساکرونا به معنای بازگشت به دوران گذشته نیست

امیرزاده با اشاره به آنکه براساس مطالعات پزشکان و اسناد منتشرشده آن و همچنین نظریات قاطبه روان شناسان و جامعه شناسان شرایط زندگی بعد از پشت سرگذاشتن دوران کرونا یا به اصطلاح رسانه ای در دوران پساکرونا به هیچ وجه مشابه سابق نخواهد بود خاطرنشان کرد: البته که این نگاه به معنای دمیدن بر کوس ناامیدی نیست! چرا که همه کشورهای جهان که امروز درحال سپری کردن این بحران در شرایط مختلف هستند به این نکته پی برده اند که کرونا به تاروپود زندگی انسان ها وارد شده است. بی هیچ تردیدی در روزهای پساکرونا باید منتظر اتفاقات جدید و امیدبخش بیشتری بود.

وی افزود: همچنین امروز بسیاری از مناسبات ما متأثر از این بیماری است که نسبت به آن کمترین اشراف و آشنایی را داریم؛ اما با وجود تجربه قرنطینه خانگی و محدودیت ارتباطات رودررو و فیزیکی، فضای مجازی که تا پیش از این بیشتر بر آسیب های آن تاکید می شد توانسته دنیایی امن و آرام را برای ارتباط مردم از یک سو و از سوی دیگر تهیه خوراک فرهنگی و هنری در راستای ارائه محصولات هنرمندان به عموم جامعه ایجاد کند.

پساکرونا و تکلیف معاونت ها و ادارت کل وزارت فرهنگ

مدیر اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره اقدامات کلان این وزارتخانه برای روزهای آینده و شرایط زندگی پساکرونا که در گفته های پیشین بر آن تاکید داشت گفت: تمامی معاونت ها، ادارات کل و تخصصی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مکلف به ارائه برنامه های خود تا پایان عمر دولت فعلی هستند.

وی یادآور شد: برهمین اساس نظام بودجه و عملکرد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به واسطه همان برنامه ها مورد تدوین قرار می گیرد. بر همین اساس میزان تحقق اهداف مهم و کلان وزارتخانه در بستر فضای مجازی باید بیش از پیش مورد سنجش قرار گیرد؛ چراکه بخشی از فعالیت های آینده حتی در روزهای پساکرونا نیز بار دیگر به عرصه فضای مجازی مرتبط خواهد بود.

توفیقات امروز و هم افزایی جامعیت دستگاه های فرهنگی

به گفته امیرزاده فرصت دیگری که تجربه بحران کرونا در شاخه فعالیت های فرهنگی و هنری با خود به همراه داشت به مفهوم و مساله همراهی تمامی بخش های فرهنگ و هنر کشورمان بازمی گشت. به عنوان مثال در حوزه ارائه آثار تئاترهای آنلاین و یا اجرای کنسرت های موسیقی و ارائه بر خط آن ها به مخاطبان، اگر نهادهایی مانند شهرداری و یا صداوسیما در کنار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نبودند و در آن روی سکه دغدغه مندی هنرمندان را شاهد نبودیم نمی توانستیم امروز از توفیق ها و فرصت هایی که بحران کرونا در اختیار ما قرار داده است صحبت کنیم.

دولت در تمامی امور فرهنگی و هنری نقش تسهیل گر دارد

امیرزاده در پایان بهر اصل تسهیل گری از سوی نهادهای حاکمیتی در مواجهه با فعالان فرهنگ و هنر اشاره کرد و گفت: اگر بناست تا فضای مجازی به عنوان بستری مهم در عرصه تولید محصولات هنری در اختیار مجموعه های دولتی و خصوصی قرار گیرد از چنین امکانی نباید دریغ شود.

وی خاطرنشان کرد: همچنین باید به تجربه پویش هایی چون مُشاهنر ، عبور از کرونا با کتاب ، زندگی نو و کتاب در خانه به عنوان نخستین تجربه های فعالیت فرهنگی و هنری در عرصه فضای مجازی و داشته ها، آورده ها و خروجی های موفق آن ها اشاره و چنین اقداماتی را به عنوان تجربه ای گران بها برای آینده و مواجه شدن با بحران هایی از این دست مدنظر قرار دهیم.

لینک خبر :‌ خبرگزاری جمهوری اسلامی
رئیس مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در مصاحبه با رادیو گفت وگو اعلام کرد: با دستور سید عباس صالحی برای سال جاری معیار تخصیص اعتبار و ارزیابی عملکرد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی براساس برنامه های معاونت های این وزارتخانه در فضای مجازی خواهد بود.

به گزارش مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، همایون امیرزاده در گفت وگوی زنده با رادیو گفت گو در خصوص اقدامات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در ایام کرونا گفت: از زمان شیوع ویروس کرونا و دستورات ستاد ملی مقابله با کرونا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سریعا سیاست گذاری های خود برای این ایام را در قالب راهبری رسانه و فضای مجازی، ترویج و ارتقای سطح مصرف فرهنگی جامعه در ایام فاصله گذاری اجتماعی، ترغیب و تشویق مردم به ماندن در خانه از طریق انتشار و دسترسی به محتواهای متنوع فرهنگی، هنری، رسانه ای و آموزشی در فضای مجازی و استفاده حداکثری از ظرفیت هنرمندان و اهالی فرهنگ آغاز کرد.

وی ادامه داد: همچنین مدیریت کمیته اطلاع رسانی ستاد ملی (اطلاع رسانی و مقابله با شایعات)، برگزاری اجراهای فرهنگی هنری (کنسرت، تئاتر و ... به صورت برخط در فضای مجازی)، برگزاری جشنواره ها، پویش ها و رویدادهای فرهنگی در فضای مجازی و تولید و انتشار آرشیوهای هنری و شبکه سازی و راهبری تولید و انتشار محتوا در فضای مجازی به منظور مدیریت جو روانی در دستور کار وزارتخانه متبوع قرار گرفت.

امیرزاده یادآور شد: در دوران کرونا حمایت از کتاب و کتابخوانی، اتخاذ تصمیمات مراقبتی و پیشگیرانه در حوزه سینما و عرضه محصولات سینمایی در فضای مجازی، مشارکت جویی از اهالی فرهنگ و هنر برای تولید محتواهای هنری و آموزشی و حمایت از تولید و عرضه محتواهای دینی در دستور کار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود.

رئیس مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تاکید کرد: حمایت از کسب و کارهای فرهنگی، توجه به مسائل معیشتی و حمایتی از اصحاب فرهنگ و هنر، تمهید و اجرای دستورالعمل های بهداشتی و مراقبتی در خانواده بزرگ وزارتخانه و تقویت ارائه خدمات در بستر دولت الکترونیک و تشویق به ایفای مسئولیت اجتماعی اهالی فرهنگ و هنر و مشارکت در امور همیاری و فعالیت خیرخواهانه از دیگر برنامه های این وزارتخانه در ایام کرونا بوده است.

وی در مورد اقدامات این وزارتخانه در دوران پس از کرونا نیز خاطرنشان کرد: براساس یافته های پژوهشی و تحقیقاتی به عمل آمده بازگشت به شرایط پیش از کرون امکان پذیر نیست، به عبارتی دیگر مناسبات امروز تغییر پیدا کرده و این تنها مختص کشور ما نیست، با این شرایط فضای مجازی یک فضای امن برای تبادل اطلاعات و ارائه مصرف فرهنگی محسوب می شود.

امیرزاده ابراز داشت: طبیعتا بخشی از فعالیت های ما از این پس باید در فضای مجازی برگزار شود. با شرایط موجود برغم نیاز به تمهیدات ویژه برای حضور جدی تر و اثرگذارتر در عرصه فضای مجازی نیاز به یک شبکه سازی دولتی نیز احساس می شود.

رئیس مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تصریح کرد: برای مثال در تئاتر برخط یا کنسرت آنلاین اگر شهرداری تهران در کنار ما قرار نمی گرفت یا صدا و سیما با شکبه های تعاملی خود حضور پیدا نکرده و هنرمندان ما را یاری نمی کردند این اتفاقات شکل نمی گرفت، از این پس اگر ما انتظار حضور پررنگ تر در فضای مجازی را داریم باید دستگاه های دولتی و حاکمیتی تسهیل گری داشته باشند، به این معنا که همه باید در کنار هم قرار بگیرند و اگر قرار است برای تولید فرهنگی جامعه یک گروه در فضای مجازی فعالیت کند همه در کنار هم باشند.

وی در پایان گفت: موضوع شبکه سازی در فضای مجازی بسیار اهمیت پیدا کرده است، در همین ایام کرونا هنرمندان در بخش های مختلف 24 پویش در حوزه های مختلف تشکیل دادند که این برای اولین بار رقم خورد و تجربه شیرینی بود.

لینک خبر :‌ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۲ سایت های دیگر : خبرگزاری جمهوری اسلامی بانی فیلم

هفتۀ گذشته رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی به مناسبت آغاز به کار یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی، یکی از الزامات در رأس امور بودن مجلس را حضور نمایندگان فعال، منظم، پاکدست، امانتدار و دارای شناخت از شرایط و اولویت های کشور دانستند و با تأکید بر اینکه اقتصاد و فرهنگ در صدر اولویت های کشور است، نمایندگان را به مسائلی همچون اولویت دادن به معیشت طبقات ضعیف، اصلاح خطوط اصلی اقتصاد مثل اشتغال و تولید و تورم، رعایت تقوا و انصاف در انجام وظایف نظارتی، موضع گیری های انقلابی در حوادث مهم و تعامل برادرانه با قوای مجریه و قضائیه توصیه کردند.

این تاکید رهبری بار دیگر توجه عمومی و نگاه متخصصان را به سوی حوزه هایی برد که اگرچه درگیر مشکلات عدیده ای هستند و در شعارها توجه مناسبی به آن ها می شود، در عمل کمتر محلی از اعراب دارند و این مسئله را می توان در نوع مواجهۀ مجلس به عنوان نهادی تعیین کننده با آن ها برشمرد. تاکید بر اقتصاد و فرهنگ به عنوان دو مفهوم کلیدی البته از سال گذشته در دستور کار مسئولان و به عنوان مبنایی کلیدی در تصمیمات مورد توجه قرار گرفته بود اما شاید این بار توجه به این دو مفهوم و مخاطب قرار گرفتن مجلس شورای اسلامی از سوی رهبر در این راستا بتواند شرایطی عملی را برای تحقق آن فراهم سازد.

فاصلۀ بین شعار فرهنگی و عمل فرهنگی بسیار زیاد است

نماینده پیشین مردم تهران در دهمین دوره مجلس شورای اسلام و رئیس پیشین کمیسیون فرهنگی در گفت وگو با خبرنگار فرهنگی ایرنا بیان کرد: اولین مسئله در حوزه فرهنگ این است که بین شعار و عمل در آن اختلاف فاحشی وجود دارد. در مرحله شعار حوزه فرهنگ در عرش است و در مرحله عمل درجایی نه در فرش که حتی زیر آن قرار دارد. اگر بخواهیم اهمیت حوزه فرهنگ را در کشور نشان دهیم یکی از مواردی که این اهمیت را نشان می دهد فصل بودجه است و در واقع تابه حال حوزه فرهنگ حدود نیم درصد یا حداکثر شش دهم درصد از بودجه سالانه را به خود اختصاص داده است.

احمد مازنی افزود: منظورم از حوزه فرهنگ تمام سازمان ها و نهادها و دستگاه هایی است که در کشور ما فعالیت فرهنگی دارند؛ سازمان هایی چون صداوسیما، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، وزارت ورزش و جوانان، سازمان تبلیغات و دفتر تبلیغات، مؤسسات فرهنگی مانند حوزه علمیه و همه این ها باهم اعتبارشان به یک درصد نمی رسد و حدود نیم درصد بودجه سالانه است.

این که حوزه فرهنگ به لحاظ اعتبارات باید تقویت شود، بر این مبناست که ما هرچقدر بخش فرهنگ را تقویت کنیم، می توانیم در سایر بخش ها هزینه های کمتری را صرف کنیم؛ به عنوان مثال اگر فرهنگ خوداتکایی یا فرهنگ اتکای به توانمندی های خود تبدیل به یک فرهنگ نهادینه شود، از اشتغال کاذب، پشت میزنشینی و از این که وقت را به بطالت بگذرانیم، فاصله می گیریم. فرهنگ اسراف یا مصرف بی رویه بخشی از مسائل فرهنگی جامعه است و از سوی دیگر آسیب های اجتماعی مانند اعتیاد به مواد مخدر، طلاق، حاشیه نشینی و... مجموعه آسیب هایی است که در جامعه وجود دارد و این ها منشأ فرهنگی دارند و راه حل های آن فرهنگی است.

اگر ما در بخش فرهنگ هزینه کنیم، هزینه های بخش به مربوط به زندان، پرونده های دادگستری و هزینه های اختلافات خانوادگی کاهش می یابد. درنتیجه هرچه در حوزه فرهنگ و آموزش و هنر و ... هزینه کنیم، هزینه ها در بخش های دیگر که متاثر از این حوزه ها است، کمتر می شود. هر جامعه ای که به آموزش و فرهنگ و هنر اهمیت داده، از زندان و اعدام و آسیب های اجتماعی فاصله گرفته است. ا صلاح ساختار در حوزه فرهنگ بسیار مهم است

وی در اشاره به مشکل موازی کاری در نهادهای کشور ادامه داد: مسئله دوم در حوزه فرهنگ اصلاح ساختار حوزه فرهنگ است؛ سازمان ها و نهادهایی در کشور ما از قبل از انقلاب بوده و بعد از انقلاب هم نهادهای جدیدی اضافه شده است اما به نظر می رسد این دستگاه های کار موازی انجام می دهند. به همین جهت من از سال سوم در دوره دهم که رئیس کمیسیون فرهنگی بودم، کمیته ای با عنوان برنامه وبودجه و اصلاح ساختار را تشکیل دادم. پیشنهاد من این است که کمیسیون فرهنگی در مجلس یازدهم بار دیگر این کمیته را تشکیل دهد و با همفکری و هماهنگی کارشناسان و صاحب نظران حوزه فرهنگ، اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، دفتر مقام معظم رهبری، وزارت خانه ها و نهادهای فرهنگی نسبت به اصلاح ساختار حوزه فرهنگ اقدام کنند.

بسیاری از فعالیت های نهادهای مختلف را وقتی بررسی کنید فعالیت های هنری همچون تئاتر دانشجویی یا حفظ قرآن که نهادهایی چون دانشگاه ها، سازمان تبلیغات، اوقاف و ارشاد و... متولی برگزاری آن هستند دستگاه های مختلف ازنظر کمی عددی و آماری متفاوت را ارائه می دهند اما در عالم واقع همان افرادی را که یک نهاد اعلام کرده، نهاد دیگر مدنظر دارد.

وی افزود: این موازی کاری باعث تقویت و هم افزایی نمی شود بلکه دقیقاً هرکدام از نهادها می خواهند موقعیت و جایگاه خودشان را حفظ کنند که در نتیجه این موضوع، منجر به ایجاد رقابت و مخالفت و تخریب همدیگر می شوند؛ یعنی ناهماهنگی ها در سطحی است که نهادهای مرتبط نه تنها در مسیر هم افزایی حرکت نمی کنند بلکه در مسیر نقد غیرمنصفانه همدیگر (اگر نگوییم تخریب) حرکت می کنند؛ بنابراین اصلاح ساختار در حوزه فرهنگ موضوعی بسیار مهم است.

مازن یادآور شد: مسئله دیگر این است که برخی از نهادهای مرتبط با حوزه فرهنگ هستند که نیازمند به بازنگری و اصلاح قانون هستند یا اساساً نیاز به قانون تازه دارند؛ مانند سازمان صداوسیما که بعد از بازنگری قانون اساسی تابه حال، قانون اداره نظارت بر خط و مشی ندارد؛ یعنی اصل 175 قانون اساسی که ریاست سازمان را به عهده رهبری گذاشته است و نظارت را به عهده شورای نظارت سه قوه قرار داده، تاکنون تصویب نشده است؛ ما در دوره چهارم تلاش بسیاری کردیم و حتی کمیسیون آن را تصویب کرد اما این قانون همچنان در نوبت صحن است و این نمونه ای از موارد مهمی است که با حوزه قانون گذاری در بخش فرهنگ ارتباط دارد و رسیدگی و پیگیری آن مهم است.

اهمیت دادن به نهادهای مردمی در بخش غیردولتی در حوزه فرهنگ مهم است که این هم شامل حوزه های علمیه می شود و هم نظام ها و نهادهای صنفی حوزه هنر. نظام صنفی هنرمندان ایران می شود، اینها از مواردی است که شروع کردیم اما به عمر دوره قبل کفاف نداد و به نتیجه نرسید؛ امیدوارم در مجلس یازدهم یک نظام صنفی هنرمندان را هم پیگیری کنند و انشالله در این جهت هم اقدامی اساسی و ریشه ای صورت گیرد. نمایندگان علاقه ای به حضور در کمیسیون فرهنگی نداشتند

مازنی در انتها و در واکنش به مشکلات و نقاط ضعف کمیسیون فرهنگی در دورۀ دهم، تصریح کرد: مواردی چون فاصله شعار و عمل، مشکل ساختارهای حوزه فرهنگ، نبود نظام های صنفی در حوزه فرهنگ و هنر و بودجه ناکافی در حوزه فرهنگ و مواردی از این قبیل از مشکلات عدیده فرهنگی در کشور و مجلس شورای اسلامی است؛ اما آنچه در درون کمیسیون فرهنگی ما را کمتر به نتیجه می رساند این بود که اعضای مجلس علاقه ای به عضویت در کمیسیون فرهنگی نداشتند و ما به زحمت توانستیم 17 نفر در این کمیسیون جمع کنیم.

وی افزود: چون حوزه فرهنگ در نهادهای مختلف از اهمیت لازم برخوردار نیست و نماینده احساس می کند باید به کمیسیونی برود که بتواند برای استانش و حوزه انتخابیه اش ارمغانی داشته باشد.

مشکل دیگر این است که کمیسیون فرهنگی متأثر از نگاه سیاسی در کشور است؛ درحالی که حوزه فرهنگ باید فراتر از مسائل سیاسی بوده و بر سیاست تأثیر بگذارد و نه این که از آن تأثیرپذیرد.

رئیس سابق کمیسیون فرهنگی در مجلس شورای اسلامی، خاطرنشان کرد: بیشتر زمان ما در کمیسیون فرهنگی مجلس دهم، صرف نگاه های متعدد جناحی و سیاسی شد که بالأخره نگذاشتند کار به نتیجه برسد. درحالی که همه افراد در این حوزه باید علمی و فرهنگی باشند، باهم گفت وگو کنند و فرهنگ گفت وگو در کمیسیون فرهنگی حاکم شود.

لینک منبع

لینک خبر :‌ آقای خبر
سالانه حدود 3هزار و 500 بازی رایانه ای در کشور تولید و در بازار داخلی عرضه می شود؛ با وجود این بخش اصلی بازار مصرفی ما در اختیار بازی های رایانه ای وارداتی است.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۲

سالانه حدود 3هزار و 500 بازی رایانه ای در کشور تولید و در بازار داخلی عرضه می شود؛ با وجود این بخش اصلی بازار مصرفی ما در اختیار بازی های رایانه ای وارداتی است.

موضوعی که نشان می دهد تولیدکنندگان ما پاسخگوی بیشتر سلایق کاربران و مخاطبان ایرانی نیستند، وگرنه می توانستند با توجه به برخورداری از دانش فنی لازم، فرهنگ غنی و ادبیات تعلیمی و حماسی و مهیج که می تواند سوژه های متنوع و جذابی را در اختیار طراحان و سناریونویسان بازی های رایانه ای قرار دهد، نتیجه دیگری را رقم بزنند و بازار داخلی این بازی ها را به تسخیر خود درآورند.

با این همه پرسش اینجاست که تولیدات بازی های رایانه ای در کشور از لحاظ فنی و محتوا در چه سطحی قرار دارند؟ عمده چالش ها یا محدودیت های ارتقای کیفی تولید گیم های ایرانی کدامند؟ با چه راهکارهایی می توان این موانع را از بین برد یا آن ها را کاهش داد تا سطح کیفی بازی های داخلی مطابق با استانداردهای معقول تولید گیم در دنیا شود؟

بیشتر بازی ها نقش سرگرمی را ایفا می کنند

محمد حسین جمارانی، کارشناس حوزه بازی های رایانه ای، در پاسخ به قدس می گوید: محصولات تولیدی ما از لحاظ فنی خوب هستند و از این جهت جایگاه خوبی در سطح جهانی داریم به طوری که چندی پیش یکی از گیم های ما توانست در نمایشگاهی که در آمریکا برگزار شد جایزه یکی از بخش های مستقل را دریافت کند، اما از نظر محتوا وضعیت مناسبی نداریم؛ یعنی المان های ایرانی که خلاقانه و خاص باشند شکل نمی گیرد و از لحاظ داستان سرایی هم چیزی که در دنیا قابل عرضه باشد در بازی های تولید شده ایرانی ندیده ایم. در واقع به جز تعداد کمی از تولیدات، بقیه بیشتر نقش سرگرمی را ایفا می کنند و چندان به درد نوجوانان و جوانان ما نمی خورند.

وی نبود قانون کپی رایت در کشور، عدم دسترسی به بازارهای خارجی و بها ندادن به بازی های رایانه ای از سوی مسئولان را چالش های شرکت های ایرانی برای ارتقای کیفیت تولید بازی های رایانه ای از نظر محتوا می خواند و می گوید: مثلاً وقتی قانون کپی رایت نداریم به محض تولید یک بازی، بلافاصله کپی می شود و تولیدکننده از محصولش هیچ سودی نمی برد.

وی با اشاره به اینکه مقررات خاصی برای نظارت بر تولیدات و حتی واردات بازی های رایانه ای، وجود دارد، تصریح می کند: اما مشکل اینجاست که مقررات و نظارت ها به درستی انجام نمی گیرد و نتیجه نمی دهد.

بنیاد ملی بازی های رایانه ای تبدیل به چالش شده است

سید امیرآقایی، دبیر کارگروه رسانه ها و محتوای دیجیتال ستاد توسعه فناوری های نرم و هویت ساز معاونت علمی و فناوری نهاد ریاست جمهوری هم به قدس می گوید: تولیدکنندگان ایرانی این ظرفیت را دارند که بازی هایی با کیفیت و جذاب در تراز بین المللی تولید کنند، اما اینکه چرا سهم بازی های ایرانی در سطح جهانی و حتی در سطح داخلی آن گونه که انتظار می رود نیست خیلی به کیفیت مربوط نمی شود، بلکه به برخی عوامل دیگر برمی گردد که نقش این عوامل به درستی تبیین و اجرا نشده و به همین دلیل این عوامل به کار ضربه می زنند.

وی با اشاره به اینکه خیلی از فناوری ها از طریق اینترنت قابل دسترس هستند و به همین دلیل گیم های تولید داخل از نظر کیفیت چندان مشکل خاصی ندارند، می افزاید: در واقع کیفیت بازی های رایانه ای تولیدی دو بخش دارد. یک بخش آن فنی و تکنیکال است و بخش دیگر به محتوای بازی برمی گردد. هر یک از این ها در مخاطب تأثیر می گذارد. محصولات ما از نظر فنی و تکنیکی وضعیت خوبی دارند اما درزمینه محتوا و آن چیزی که مخاطب را از نظر فکری و روانی درگیر می کند متأسفانه هنوز به پختگی لازم نرسیده است، چون سابقه ما در بازی سازی چندان طولانی نیست و عملاً به خیلی از موضوعات مثل بازی نامه، دیزاین بازی و... توجه نمی شود، بخشی از این موضوع به نبود متخصصان با تجربه در این فضا مربوط می شود و بخشی دیگر هم به این دلیل است که اساساً در مخاطب شناسی دچار مشکل هستیم.

این کارشناس حوزه بازی های رایانه ای با اشاره به اینکه برای تولید گیم های با کیفیت، قوانین و مقررات موجود از جمله برنامه ملی بازی های رایانه ای مصوب شورای عالی فضای مجازی و همچنین قوانین مربوط به بنیاد ملی بازی های رایانه ای پاسخگوی نیازهاست، تصریح می کند: آن چیزی که مشکل ایجاد کرده ناهماهنگی های بین نهادی و دستگاهی است. یعنی گاهی دو نهاد با دو مأموریت مختلف روی یک موضوع کار می کنند و همین موضوع موجب می شود اثربخشی موضوع یا آن عملیات افت کند.

وی درباره عمده موانع ارتقای تولید بازی های رایانه ای از نظر محتوا می گوید: در حوزه ارتقای محتوا مشکل تخصصی داریم؛ چه از لحاظ تربیت نیروی انسانی و از نظر تجربه نیروی انسانی. ضمن اینکه جایی هم نداریم که به صورت منسجم به این مقوله بپردازد. مشکل دیگر در خصوص ارتقای محتوا به شناخت مخاطب برمی گردد، یعنی این دو حوزه، یکی بحث دانش تخصصی و کسی که بتواند بازی نامه خوبی تدوین و گیم پلی خوبی طراحی کند و در دیزاین بازی بتواند مؤلفه های خوبی را در نظر بگیرد، مشکل داریم. یک بحث دیگر این است که باید طراحی و تولید بازی ها بر اساس ذائقه بومی شکل بگیرد که متأسفانه شناخت دقیقی از این ذائقه بومی وجود ندارد. استورها شناخت دقیقی از رفتار مخاطب نمی دهند و اگر اطلاعاتی می دهند بسیار سطحی است؛ یعنی عملاً دچار دور باطلی می شویم که مخاطبان به جای اینکه در گیم و بازی به سوی یک رفتار عمیق فرهنگی سوق یابند در حالت قشری و سطحی و ظاهری هدایت می شوند، درحالی که تولیدی که می خواهد روی مخاطب تأثیر بگذارد باید بتواند بیشتر روی عمق روح و روان وی تأثیر بگذارد و با آن ارتباط برقرار کند.

وی با اشاره به اینکه بنیاد بازی های رایانه ای می توانست در ارتقای محتوای بازی های رایانه ای نقش داشته باشد، می افزاید: اما بنیادی که می بایستی ریل گذاری می کرد تا تیم های بازی ساز ایجاد شود و آن ها را راهبری می کرد تا ظرفیت های فرهنگ سازی رشد کند عملاً موفق به چنین کاری نشد. یعنی در حال حاضر مانند یک وصله نامناسب شده چون از پایه به درستی شکل نگرفته و عملاً نتوانست حوزه بازی های رایانه ای را راهبری کند و حتی موجب شد فضای منفی در این حوزه شکل بگیرد؛ چون به هرحال ما با یک رشد فزاینده مصرف در کشور مواجه هستیم و این بنیاد به جای اینکه فرصتی شود تا رفتارهای فرهنگی عمیق در کشور اتفاق بیفتد و تبادلات بین نسلی در حوزه فرهنگی شکل بگیرد، خود تبدیل به یک چالش شده است.

وی با بیان اینکه بنیاد ملی بازی های رایانه ای ردیف بودجه دارد که رقم آن خیلی هم کم نیست و حدود 20 میلیارد تومان می شود، می افزاید: اما بحث اصلی این است که بودجه چگونه هزینه شود و ریل گذاری ماجرا به چه شکلی باشد.

وی در خصوص راهکار حل مشکل پایین بودن کیفیت محتوای بازی های رایانه ای هم می گوید: این چالش راهکار کوتاه مدت و سهل الوصولی ندارد. به هرحال یک فرصت تاریخی را از دست دادیم و عملاً یک سابقه ای شکل گرفته و تیم های بازی سازی وجود دارند که بعضی از آن ها هیچ اعتقادی به بحث های فرهنگی ندارند، اما دارند بازی تولید می کنند و اثربخش هستند و آن سو هم مخاطبانی وجود دارند که جذب این محصولات شده اند. مشکل ماجرا اینجاست که یک اقتصاد جذاب و تقاضای خوبی در این حوزه وجود دارد و همین موضوع سبب می شود عوامل اهرمی ماجرا که در سیاست گذاری و برنامه ریزی باید مداخله کنند و عملاً هم با محدودیت های منابع و بودجه مواجه می شوند گاهی رویه سیاست گذاری مناسب را از دست می دهند. موضوع خیلی پیچیده است و راهکار ساده ای ندارد. با وجود این بهترین راهکار این است که به جای تمرکز بر رفتار مصرف بازی های خارجی در جامعه به سمت بازارهای دیگر به ویژه بازار مصرف خانواده های مذهبی و آن هایی که می خواهند به شیوه مسلمانی زندگی کنند برویم، یعنی به سمت بازارهایی برویم که به آن ها توجه نشده است. در این صورت می توان امیدوار بود بازار اصلی یا بازار عامی که در آن گیم خارجی هم وجود دارد به نوعی اصلاح شود وگرنه راهکار خاصی برای حل مشکل یاد شده وجود ندارد، چون ما سابقه ای از دست داده ایم و رفتارهای نامناسبی هم داشتیم که کارهای ضد فرهنگی هم در آن اتفاق افتاده است بنابراین به راحتی نمی توانیم در این حوزه چرخشی داشته باشیم و آن را ساماندهی کنیم.

تولید سفارشی بازی های رایانه ای جواب نمی دهد

حسن کریمی قدوسی، مدیر عامل سابق بنیاد بازی های رایانه ای نیز با اشاره به اینکه تولید بازی های رایانه ای از حدود 12 سال پیش تا کنون شرایط مختلف و فراز و نشیب های زیادی را تجربه کرده است، می گوید: الان محصولات یا بازی سازی ها در کشور به دو دسته تقسیم شده که یک دسته هدفشان را بازار داخل و موبایل قرار داده اند، چون تولید این بازی ها غالباً کم هزینه تر و زمان بازی ها نیز کمتر است و سریع تر تمام می شود؛ این بازی ها در مجموع از لحاظ کیفی در مقایسه با بازی های خارجی حرف چندانی برای گفتن ندارند. البته در بین بازی های موبایلی ایرانی هم بازی هایی هستند که کیفیت خوبی دارند اما تعدادشان قابل توجه نیست؛ 15-10 بازی موبایلی با کیفیت داریم مثل: بازی پرسیتی، گل مراد، پسرخوانده. به عبارتی هر یک ماه یک بار یک بازی موبایلی خوبی تولید و عرضه می شود. اما یک دسته دیگر از بازی سازها که تعدادشان کمتر است هدفشان را بازارهای خارجی قرار داده اند و برای رایانه های شخصی یا گاه برای کنسول بازی می سازند که بتوانند در بازارهای خارجی منتشر کنند که این بازی ها از کیفیت خوبی برخوردارند، چون تمام سعی شان را می کنند تا استانداردهای خارجی را رعایت کنند. البته این محصولات هم به کیفیت بازی های خارجی که با هزینه های بسیار سنگین تولید و عرضه می شوند، نیستند.

وی در همین زمینه می افزاید: وقتی در مورد بازی سازی صحبت می کنیم در مورد یک فناوری بالا حرف می زنیم که این محصول برای تولید، نیاز به فناوری بالایی دارد، ما به خاطر تحریم ها کمی شرایط مان برای جذب این دانش و فناوری ها سخت است. اما در مجموع عملکردمان به نسبت کشورهای منطقه به جز کشور ترکیه بسیار خوب است. ترکیه هم چون توانست سرمایه بین المللی جذب کند موفقیت خوبی بدست آورده است.

وی در خصوص کیفیت تولیدات بازی های رایانه ای ایرانی از لحاظ محتوا هم می گوید: کیفیت بازی های ما از لحاظ محتوا واقعاً متغیر است. بازی هایی هستند که روی محتوای آن ها واقعاً کار شده، مثل همان بازی پرسیتی یا شهرسازی ایرانی و بازی پیر بابا که کاملاً با تم ایرانی است که از نظر فنی و هنری، کاراکترها و داستان هایی که در آن روایت می شود از وضعیت خوبی برخوردار هستند؛ اما این طور نیست که بگوییم همه بازی ها از لحاظ محتوا وضعیت مناسبی دارند. از آن طرف هم بازی هایی هستند که بیشتر سعی کرده اند جنبه صنعتی، تجاری و سرگرمی موضوع را پررنگ کنند.

وی در پاسخ به این پرسش که تولیداتی که بیشتر نقش سرگرمی را بازی می کنند بیشتر مربوط به کدام دسته از بازی های رایانه ای تولیدی هستند، می گوید: هر روز حدود 10 بازی رایانه ای در بازار داخلی منتشر می شود اما در مجموع از لحاظ محتوایی 50 درصد محصولات تولید شده که واقعاً مخاطب دارند محتوای مناسبی دارند و 50 درصد دیگر هم محتوا دارند اما بُعد سرگرمی شان بیشتر از فرهنگ سازی است.

وی در پاسخ به این پرسش که ارتقای محتوای تولیدات بازی های رایانه ای در حاضر با چه موانع عمده ای در ایران مواجه است، می گوید: به نظر می رسد هیچ وقت محتوا به صورت دستوری وارد بازی ها نمی شود. هیچ وقت این اتفاق نیفتاده و پس از این هم نمی افتد. محتوا از دل یک تیم دغدغه مند بیرون می آید. می توان با پرداخت پول به یک تیم تولید، یک بازی رایانه ای را سفارش داد و حتماً هم چنین محصولی تولید می شود، اما به احتمال 99 درصد محصول تولید شده موفق از آب در نمی آید؛ اما اگر یک تیمی واقعاً دغدغه فرهنگی داشته باشد معمولاً محصولی که تولید و روانه بازار می کند از لحاظ محتوا مناسب است؛ البته شاید از لحاظ درآمدزایی چندان موفق نباشد اما از لحاظ محتوا محصول خوبی است. اینکه برای ارتقای تعداد محصولاتی که از لحاظ محتوا وضعیت مناسبی دارند چه باید کرد، نخست اینکه تیم ها را به درستی شناسایی کنیم. شخص و یا مرجعی که قرار است از تیم ها حمایت مادی و یا معنوی کند باید تیم هایی را که واقعاً دغدغه فرهنگ سازی در این حوزه را دارند و کارشان هم خوب است به درستی بشناسد، چون فقط داشتن دغدغه کافی نیست، باید کارشان در تولید بازی های رایانه ای هم مناسب باشد.

دومین راهکار این است که ریسک کار تیم هایی را که محصول فرهنگی می سازند پایین بیاوریم، یعنی حمایت از تیم های دغدغه مند فرهنگی باید در قالب توانمندسازی شان باشد.

نگته دیگر اینکه تغییر دادن محتوا توسط نهادی که می خواهد به هر طریق بر محصول تولیدی نظارت کند معمولاً به کار لطمه می زند و سبب افت محتوای کار می شود. البته نمی گویم نباید هیچ اعمال نظری صورت گیرد بلکه بحث بر سر میزان آن است، چون اعمال نظر یا تغییر محتوا موجب می شود تیم بازی ساز، احساس تعلق به کارش را از دست بدهد و احساس کند محصول کم کم به سمت سفارشی شدن پیش می رود.

انتهای پیام/

لینک خبر :‌ قدس آنلاین
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۲ سایت های دیگر : دین آنلاین روزنامه سپهر

رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در بیست و چهارمین همایش سالانه بزرگداشت حکیم ملاصدرا گفت: توجه به تأملات فلاسفه در باب هنر ضروری است.

به گزارش شیعه پرس، به میزبانی بنیاد حکمت صدرا، بیست و چهارمین همایش از سلسله همایش های سالانه بزرگداشت حکیم ملاصدرا، با موضوع محوری فلسفه و هنر 11 خردادماه در قالب یک همایش مجازی با حضور جمعی از استادان فلسفه و حکمت برگزار شد.

حسن بلخاری رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی طی سخنانی با عنوان در باب نسبت میان فلسفه و هنر در این همایش مجازی گفت: در باب تبیین نسبت میان فلسفه و هنر، لازم است به دو رویکرد نظری به هنر اشاره شود. رویکرد اول متأثر از منظر و نوع تحقیقات، پژوهش ها و موضع گیری های فلاسفه نسبت به هنر است؛ از افلاطون گرفته تا هیدگر . در این رویکرد فلاسفه در کنار بیان دیدگاه های خود در باب هستی و تمامی مسائل و لواحق آن، به هنر و زیبایی نیز توجه می کنند؛ توجهی از سر سلب و انکار، چون افلاطون یا از سر ایجاب و اقبال، چون ارسطو. قطعاً و چه مهمی از نسبت میان فلسفه و هنر با فلسفه هنر، پرداختن به تأملات فلسفی فلاسفه در باب هنر است.

وی افزود: اما سخن مهم اینجاست که این به تمامی، فلسفه هنر با تبیین نسبت میان فلسفه و هنر نیست. رویکرد دیگری که از آن سخن گفته می شود نیز خود وجه دیگری از تبیین نسبت میان فلسفه و هنر است لکن نه الزاماً از سوی فلاسفه، بلکه نظریه پردازان و متفکران هنری و در مواردی خود هنرمندان شایان توجه است که در این قلمرو یک فیلسوف – به معنای رسمی آن – از هنر نمی گوید بلکه کسی در باب هنر همچون فلاسفه، نظریه پردازی و اندیشه ورزی می کند که رسماً لقب فیلسوف ندارد اما همچون فیلسوفان در باب هنر و ذات آن روشنگری می کند.

استاد دانشگاه تهران ادامه داد: اهمیت و استقبال از این معنا در میان هنرمندان بیشتر از رویکرد فیلسوفان است زیرا نظریه ها و گزاره های نظری در باب هنر را از سوی گروه دوم، به جنس و ذات هنر نزدیک تر و متمایل تر می دانند. در اینجا اشاره ای به کلام لیونلو ونتوری که چرا جهان اندیشه و نظر در باب هنر به آرا امثال باتیستا آلبرتی (معمار و هنرمند) و لئوناردو داوینچی (نقاش و معمار) توجهی نمی کند و الزاماً حقیقت و جوهر هنر را در آرا فلاسفه جستجو می کند، روشنگر است: بتایرین ، ارزش نوین استیک آلبرتی و لئوناردو در این است که تعاریفی تازه و متمایز از تعریف هنر به مثابه تقلید طبیعت که نظریه أرسطو ، و هنر به مثابه اشراق یزدانی که تفکر فلوطین است، به دست می دهد.

بلخاری تصریح کرد: مطابق نظر آلبرتی و لئوناردو، هنرمند در خدا حل نمی شود، بلکه خود وی تبدیل به ایزدی می شود و به جای تقلید از طبیعت، مطابق اصول آفریننده ذهن انسان، به شناخت آن می پردازد. هنرمند از طریق نگارگری، شناخت خود از طبیعت را با کار دست نشان می دهد. از آنجا که تصور آفریننده هنرمند هنوز از تصور فرزانه ای هنرمند متمایز نیست، استیک آلبرتی و لئوناردو، وارد محدوده های خردگرایی روشنفکران می شود هنر برای خود، هم وظیفه شناخت علمی را قائل است و هم خود را چون اصلی روشنفکری مطرح می کند. از آنجا که طبیعت به مثابه هدف هنر، جانشین خدا شده ذهن انسانی نیز همچون منشأ هنر، جانشین خلأ می شود. اگر نظریه ای مشابه را نمی توان در اشعار رنسانس یافت، به این علت است که به شعر و سخن همچون طرح و نگارگری هدفی علمی داده نمی شود.

وی تاکید کرد: در این وضع خاص با رویکرد دوم آرا بندتو کروچه ، جرج دیکی ، تولستوی، دانتو ، کالینگوود ، کلایو بل ، آن شپرد ، نوئل کارول و ... که هرگز بعنوان فیلسوف شناخته نمی شوند، شناخته شده تر و رایج تر است. امروزه در میان پنج نظریه مهم در تبیین جوهر و ذات هنر یعنی نظریه های Mimesis (محاکات)، Expresه sion (بیان)، Form (فرم)، Apathetic Experience (تجربه زیبایی شناسی) و Institutional Theory (نظریه نهادی) به رأی و نظر نظریه پردازان خاص این حوزه بیشتر توجه می شود تا فلاسفه کلاسیک. البته گرچه هیچکس نمی تواند نظریه اول این حوزه، یعنی محاکات را بدون رجوع به آرا افلاطون، ارسطو و بویژه فلوطین تحلیل کند اما در نگره امروزی، گزاره های نظریه پردازان هنری مانند کسانی که از آنها نام برده شد، بیشتر در حوزه تخصصی فلسفه هنر مورد رجوع است تا افلاطون و فلوطین .

براساس این گزارش استادان و چهره هایی چون کریم مجتهدی، حسین کلباسی اشتری، قاسم پورحسن، طوبی کرمانی، رضا ماحوزی، زهرا کاشانی ها، رضا محمدزاده، مینا محمدی وکیل و پرناز گودرزپروری نیز در این همایش مجازی به ایراد سخن پرداختند.

لینک خبر :‌ پرس شیعه
نماینده ولی فقیه در امور حج و زیارت در پیامی به دکتر قالیباف انتخاب وی به عنوان ریاست مجلس شورای اسلامی را تبریک گفت .
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۱ سایت های دیگر : خبرگزاری تسنیم خبرگزاری آریا شفاف

به گزارش خبرنگار خبرگزاری صدا وسیما ،پیام تبریک سیدعبدالفتاح نواب نماینده ولی فقیه در امور حج و زیارت به دکتر قالیباف بدین شرح است .

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای دکترمحمد باقر قالیباف دامت توفیقاته
ریاست محترم مجلس شورای اسلامی
با ابلاغ سلام و تحیت
توفیق خدمتگذاری به انقلاب اسلامی و مردم شهید پرور و سرافراز ایران اسلامی در ارائه قوانین و زیرساخت های تقنینی نعمت بزرگی است که خداوند متعال نصیب جنابعالی فرموده است.
از این رو انتصاب حضرتعالی به سمت رئیس مجلس شورای اسلامی و کسب رأی اعتماد اکثریت قاطع نمایندگان محترم را تبریک گفته از خداوند متعال سلامتی، سربلندی و دوام توفیقاتتان را مسئلت دارم.
فضای همدلانه بوجود آمده در میان همه قوا و ارکان نظام و ملت، در مقابله با پی آمد های ویروس کرونا در چند ماهه اخیر و دستاورد های امید بخش آن بر همگان روشن ساخت که حرکت جهادی توأم با صمیمیت و هم افزایی نهاد های مختلف چاره مشکلات کشور و خواسته رهبری حکیم معظم انقلاب و ملت شریف ایران است.
امید است در آغاز بکار مجلس یازدهم و با پیروی از رهنمود های امام راحل قدس سره و مقام معظم رهبری دام ظله و با بهره گیری از کارشناسان و متخصصان خبره و متعهد گام های مؤثر و مهمی در جهت رفع مشکلات مردم و رشد و تعالی کشور بردارید؛ که الفرصة تمر مرالسحاب
با سپاس و امتنان
نماینده ولی فقیه درامور حج و زیارت
سیدعبدالفتاح نواب

لینک خبر :‌ خبرگزاری صدا و سیما
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۲

تهران (پانا) - دومین نشست جامعه خیرین مدرسه ساز کشور با مدیر کل امور فرهنگی سازمان فرهنگ و ارتباطات برگزار شد.

به گزارش جامعه خیرین مدرسه ساز کشور، دومین نشست جامعه خیرین مدرسه ساز کشور با مدیر کل امور فرهنگی سازمان فرهنگ و ارتباطات با حضور جعفری مدیرعامل جامعه خیرین مدرسه ساز، کیانی مدیر کل همکاری های فرهنگی و امور ایرانیان خارج از کشور سازمان فرهنگ و ارتباطات، باقری فرد رئیس اداره کل توسعه ارتباطات فرهنگی زنان، حسن نژاد رئیس اداره ایرانیان و رئیس دبیر خانه کارگروه فرهنگ و رسانه شورای عالی ایرانیان، رضیان عضو کمیسیون بانوان جامعه خیرین در محل سازمان فرهنگ و ارتباطات برگزار شد.

کیانی مدیر همکاری های فرهنگی و امور ایرانیان خارج از کشور سازمان فرهنگ و ارتباطات در ابتدای این جلسه از ایجاد میزخدمت خیرین در سفارتخانه ها و کنسولگیری های ایران در خارج از کشور خبر داد و افزود: از ظرفیت ها و توانمندی های آن سازمان برای اطلاع رسانی، اشاعه و ترویج فرهنگ مدرسه سازی برای جذب خیران خارج از کشور و ارتباط با جامعه ایرانی استفاده خواهیم کرد.

جعفری مدیرعامل جامعه خیرین مدرسه ساز کشور در ادامه گفت: جامعه خیرین مدرسه ساز کشور مدت 21 سال است که تشکیل شده است و خیرینی بزرگی همچون آقایان شاه حسینی، قلم چی و حاج اکبر ابراهیمی از اعضای هیات مدیره آن هستند که سکاندار آن از ابتدای تاسیس مرحوم حافظی بوده که امروز با دستان پر مهر دکتر قفلی اداره می شود.

باقری فر رئیس اداره بین المللی زنان در ادامه این جلسه افزود: کار ستادی ما پشتیبانی امور مربوط به زنان و خانواده در خارج از کشور است که در این خصوص نشست ها و اجلاس های متفاوت با محوریت زنان و خانواده با حضور زنان اندیشمند و کارآفرین به صورت اجلاس بین المللی برگزار می کنیم.

در این نشست حسن نژاد از احیای مجدد و شکل گیری هفت کارگروه در شورای عالی ایرانیان خارج از کشور در حوزه های اقتصادی، فرهنگی، قضایی، علمی و فن آوری خبر داد و عنوان کرد: نگاه راهبردی و حضور فرهنگ و رسانه، فناوری ها و تکنولوژی های نو و سرمایه گذاری اقتصادی در حوزه کارگروه فرهنگ و رسانه احیا شده است.

وی همچنین از ارتقای کارگروه امور ایرانیان خارج از کشور در جامعه خیرین مدرسه ساز به کمیسیون امور و مشارکت ایرانیان خارج از کشور پیشنهاد داد.

رضیان در پایان این نشست، از تالیف کتاب بانوان خیرین مدرسه ساز و شخصیت های برجسته خیرین آن خبر داد که به همت جامعه خیرین مدرسه ساز کشور، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و سازمان نوسازی مدارس کشور در حال تهیه است.

لینک خبر :‌ خبرگزاری پانا
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۲

مهم ترین چالش فرهنگی
کارشناس، شهرام گیل آبادی
چالش؛ نبود چشم انداز

نگار حسینخانی_خبرنگار

صفی یزدانیان، کارگردان ناگهان درخت که فیلمش در جشنواره امسال نمایش داده شد و منتظر اکران سینمایی آن است، در پیامی به پیمان معادی، بازیگر این فیلم می گوید: سلام پیمان. همه می گن ناگهان درخت کی اکران می شه، چی بگیم؟/ معادی: سلام از ماست. به نظرم بگیم ناگهان!/ یزدانیان: ناگهان اکران! البته اگه بازم مثل پارسال کمدی اجتماعی ها جامون رو نگیرن/ معادی: که می گیرن!... چطوره بگیم فیلم ما هم کمدی اجتماعیه؟ این گفت وگو که تنها بخشی از آن در اینجا آورده شده، در صفحه اینستاگرام معادی منتشر شد. گفت وگویی که از دغدغه هنرمندان در ایجاد بازار برای آثارشان شکل گرفته است. البته این تنها نگرانی هنرمندان سینما نیست. تئاتری ها وضعیت بدتری را سپری می کنند و همینطور اهالی موسیقی، گالری داران و... . به گفته مدیر خانه تئاتر، 74 شغل در تئاتر وجود داشته که هم اکنون فعال نیستند. با ادامه دار شدن روند تعطیل ها نیز حدود 24هزار ساعت نفر، بیکار خواهند شد. از سویی دولت شاخصه های روشنی برای کمک کردن ندارد. در چنین وضعیتی برای اهالی هنر در سال99 چه اتفاقی رخ خواهد داد و دولت با چه چالش هایی روبه رو خواهد بود؟

مسئله فراموشی مدیران
هفته نخستین اسفندماه بود که با دستور دولت همه مراکز فرهنگی تعطیل شد. بسیاری از نمایش های روی صحنه با وجود ماه ها تمرین و صرف هزینه های بسیار، پایین آمدند. در سینماها بسته شدند. کنسرت ها لغو و چراغ گالری ها خاموش شدند. خانه ها اما دیگر آن سکوت و سکون همیشگی را نداشت. موج دلهره از اینکه چه بر سرمان خواهد آمد راه های ارتباطی جدیدی بین اهالی فرهنگ باز کرد. پس از گذشت یک ماه از تعطیلی سالن ها، مرکز هنرهای نمایشی گزارش اول خود را از بررسی و پیگیری مشکلات اهالی تئاتر منتشر کرد. اما در آن گزارش هم خبری از مقدار و نحوه کمک دولت ذکر نشده بود. کرونا وارد زندگی همه ما شد و روش کاری مان را تغییر داد، اما حتی پیشنهاد مؤثری درباره چگونه سرکردن ما با این ویروس ارائه نشد. غافلگیری اول سهم مدیران شد و بعد روزگار تک تک مان را دگرگون کرد. آنها که آمده بودند زیر ساخت ها را مهیا کنند و بحران ها را مدیریت، هنوز انگشت تحیرشان را از دهان بیرون نیاورده اند. آن نگرانی ها برای خصوصی سازی های بی برنامه، بیمه نشدن هنرمندان و بهره مندی شان از حداقل ها که سال ها فریادشده بود، این بار یقه مدیران را چسبید. به حقوق مادی و معنوی عده ای اجحاف شد. رسانه ها مثل هر بار نوشتند که هنرمندان ما نه بیمه درستی دارند، نه حقوق بیکاری و نه حتی معیشت مناسبی در شرایط سخت. اگر درس کرونا به ما این باشد که زیرساخت های لازم را برای زیست مدنی بهتر ایجاد کنیم، باز انگار حافظه ما حافظه فراموشی است.

غم فواصل مدت دار
معیشت هنرمندان به خطر افتاده، امکان استفاده از بیمه بیکاری برایشان میسر نیست و حداقل ها نیز از بین رفته اند. نیمه دوم اردیبهشت ماه بود که سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، خبر می دهد 35هزار هنرمند از پرداخت حق بیمه خود در ایام کرونا در 3 ماهه اول سال معاف شدند. اما آیا پرداخت کمترین حق بیمه میان اقشار مختلف که مخصوص هنرمندان است، مشکلات آنان را رفع خواهد کرد؟ چه کسی مسئول تسریع رسیدگی به امور سالن داران خواهد بود. سالن داران سالن های خصوصی که هنوز از شرم وضعیت موجود، جرأت بیکار کردن پرسنل شان را پیدا نکرده اند. رامین ناصر نصیر بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر به مناسبت روز جهانی تئاتر که به علت شیوع ویروس لغو شد، نوشت: امسال روز جهانی تئاتر را در حالی پشت سر می گذاریم که تئاترها تعطیلند و هنرمندان محروم تئاتر در فقدان بیمه بیکاری و حمایت های دولتی، مثل بسیاری از مردم روزگار سختی را می گذرانند. تصور کنید فاصله ها برای مدت ها حفظ شود، آن وقت مجبور می شویم سالن های تُنُک از جمعیت را به هزار ضرب و زور حفظ کنیم. اقتصاد تئاتر چه می شود؟ اقتصاد سینما، موسیقی و هنر چه خواهد شد؟ دیگر کسی پیدا می شود روی صحنه برود؟ تصور کنیم نمایشی اجرا و فیلمی اکران شود، چه کسی هنرمند را خواهد دید؟ مردمی که از نظر معیشتی در مضیقه اند، یا هنرمندان قدر ندیده؟!
به نظر می رسد دولت در سال جاری، روزهای سختی را آغاز کرده و وضعیت را با بحران به پایان خواهد رساند. در این برهه هم ناچارترین ها بیچاره ترین ها هستند. هیچ پیش بینی ای درباره آنچه پیش رویمان است، وجود ندارد. با این حال آینده توسط مدیران میان رده ای، با توجه به نبود زیرساخت ها و استمرار وضعیت موجود، تا مدتی تاریک توصیف می شود.

غرق شده در دریای نادانی
شهرام گیل آبادی_مدیرعامل خانه تئاتر

زیرساخت های فرهنگی در ایران بسیار آسیب پذیرند. کما اینکه 270 فرایند فرهنگی که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی متولی آن است، در گذشته با چالش های متفاوتی مواجه بودند. تا جایی که بعضی از این فرایندهای فرهنگی و هنری چالش های ماهوی شان به پیچیدگی های رفتاری در برخورد با آنها ختم می شد؛ مثل تئاتر، موسیقی و گاهی سینما. اساسا در برخورد با این موارد متوجه این می شویم که بسیاری از سیاستگذاری ها، درباره این هنرها مجهولند و مشکلات چشم انداز در آن قابل رویت است. این به معنی آن است که چشم انداز روشنی در بسیاری از فرایندهای فرهنگی و هنری در فضاهای عادی نداریم. با بروز بحران نیز این مشکلات خود را دوچندان نشان می دهند. از این رو در آینده با 3چالش روبه رو خواهیم شد.
یک. مشکلات هویتی؛ از این رو که چشم اندازی در این باره وجود ندارد فرایندهای فرهنگی و هنری به شکل ماهوی با مشکل روبه رو می شود؛ این یعنی هویت آنها را تحت تأثیر قرار داده یا با سؤال جدی مواجه می کند.
دو. مشکلات حمایتی؛ با سیاستی اشتباه به سمت خصوصی سازی گام برداشتیم که هیچ مبنا و وجه روشنی نداشت. همین امر باعث شد هنرمندان و اساسا هنر با ضایعه ای جدی مواجه شود. دغدغه هنرمندان این است که چگونه اثر هنری خود را عرضه کنند که منتج به لطمات جدی نباشد؛ مثلا لطمه اقتصادی. از آنجا که سند روشنی درباره اقتصاد هنر نداریم، تولید اثر هنری به شدت تحت تأثیر تورم 50درصدی قرار گرفته و عدم حمایت دولتی باعث می شود، در بعضی آثار مثل موسیقی، سینما و تئاتر گیشه گرایی رواج پیدا کرده و فضای فرهنگی را محدود کند. با افزایش اندیشه درآمدزایی در این دوره کشور و تماشاگری که مصرف کننده اثر هنری است، آسیب خواهد دید. در این نوع حمایت باید به زیرساخت های انسانی و مدنی اشاره شود. با توجه به اینکه در گذشته حداقل های مدنی و انسانی درنظر گرفته نشده، با چالش های جدی تری مواجهیم، زیرا زمانی که باید بیمه و پشتیبانی های مناسبی برای هنرمندان ایجاد می کردیم، بیمه هنرمند را از کارگران شریف فصلی پایین تر درنظر گرفتیم. بیمه خویش فرمای به درد نخوری برای هنرمند تعیین کردیم که در این عصر که ویروس کرونا باعث مشکلات فراوان در کشورها شده، هنرمندان با مشکلات دوچندانی دست و پنجه نرم می کنند و حتی حداقل های مدنی و انسانی برای هنرمندان درنظر نگرفتیم.
سه. پیچیدگی های اجتماعی؛ هر چه درصد توجه به هنر بالاتر می رود، نبود سازوکارهای نظارتی، بیشتر نمایان می شود. ورود نهادهای قدرت و مراجع اجتماعی که تصورشان بر این است که هنر معارض فضا، حرف غالب و شعارهای کشور است سلیقه ای برخورد می کنند. همه اینها در گذشته نیز وجود داشته، با شرایطی که کرونا برای مردم جهان ایجاد کرده مشخص نیست چه بلایی سر مردم ما خواهد آورد. دنیا با چالش فکری، اقتصادی، ماهیتی و اساسا زندگی روبه رو است. زندگی در کنار این بیماری به ما نشان می دهد ما که زیرساخت مناسبی برای اهل هنر و فرهنگ و محصولات فرهنگی و هنری ایجاد نکرده ایم. با رکودی جدی در این بخش مواجه خواهیم بود. تماشاگر که دغدغه حفظ جان دارد، به راحتی حاضر به شرکت در این محیط ها و رشته ها نخواهد شد. از سویی حمایت های لازم ایجاد نشده و با دغدغه های فراوانی که در عرصه هنر مواجهیم بحران را تجربه خواهیم کرد. از سویی چون حمایت لازم وجود نداشته، هنرمند در میدان مرگی حاضر شده و در این بزنگاه هیچ حامی ای ندارد. چشم انداز سال99 هنرمندان غرق شده در دریای نادانی و بی تدبیری گذشتگان است.

لینک خبر :‌ روزنامه همشهری
مدیرکل هنرهای نمایشی عنوان کرد: این روزها در حال پیگیری تعیین خسارت هنرهای نمایشی از بخش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هستیم تا به زودی به نتیجه برسد. هنوز سهم وزارتخانه از سایر بخش ها تفکیک نشده است.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۲ سایت های دیگر : سینما پرس

به گزارش خبرنگار تئاتر خبرگزاری فارس، چند روز پیش اطلاعیه ای از سوی دولت مبنی بر پرداخت خسارت گروه های مختلف در ایام کرونایی منتشر شد که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و دو وزارتخانه دیگر در بند دهم آن قرار گرفته بودند و خسارتی برای این گروه ها در نظر گرفته شده بود.

قادر آشنا مدیرکل هنرهای نمایشی در این ایام پیگیر تعیین خسارت هنرهای نمایشی به عنوان بخشی از بدنه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و جبران خسارت هنرمندان تئاتر در این ایام است. آشنا در گفت وگو با خبرنگار تئاتر خبرگزاری فارس دراین باره گفت: پرونده همه هنرمندان، گروه های نمایشی خسارت دیده تهرانی و استانی این روزها روی میز من قرار دارد یعنی از طرف ما همه کار انجام شده و تعیین خسارت ها صورت گرفته است.

وی در ادامه افزود: پس از این اطلاعیه دولت در حال پیگیری کارها هستیم مدام در جلسات دراین باره همه جوانب را بررسی می کنیم تا بتوانیم خسارتی درخور برای هنرمندان ، گروه ها و سالن های خسارت دیده دریافت کنیم که امیدواریم به زودی این اتفاق بیافتد.

مدیرکل هنرهای نمایشی اظهار داشت: هنوز سهم وزارتخانه از سایر بخش ها و وزارتخانه های دیگر تفکیک نشده و در حال کار کارشناسی هستند.

وی درباره تغییر تعرفه بلیت های تئاتر در سال جاری نیز توضیح داد: هنوز در این زمینه بحثی مطرح نشده و صحبتی نکردیم.

انتهای پیام/

لینک خبر :‌ خبرگزاری فارس
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۱

تهران (پانا) - مریم کاظمی معتقد است تئاتر آنلاین بچه متولد شده روزهای کرونایی است و نباید آن را رها کرد تا به حال خود بزرگ شود، پخش تئاتر به صورت آنلاین کمی سخت است ولی باید با این شرایط وفق پیدا کرد و برای آن برنامه ریزی مدونی انجام شود.

مریم کاظمی کارگردان تئاتر در گفت وگو با پانا درباره تعطیلی تئاتر کلوچه دارچینی گفت: بهمن و اسفند سال گذشته ما با اجرای نمایش کلوچه دارچینی در سالن سینما تئاتر کانون پرورش فکری روی صحنه بودیم و عملا از دوم اسفند کارمان به دلیل شیوع کرونا متوقف شد، همچنین طبق قراردادی که با کانون داریم قراربود نمایش ماه پیشونی از چهاردهم فروردین در همان سالن اجرا شود که تمرینات آن نمایش هم فعلا متوقف شده است.
این کارگردان با اشاره به فعالیت هایش در ایام قرنطینه عنوان کرد: زمان همه در این ایام به ندانم کاری می گذرد زیرا باور نمی کنیم چه پیش آمده و به چه اندازه ادامه خواهد داشت. اگر همه چیز با روال عادی پیش می رفت می بایست از اول تیرماه ده نمایش ویژه آکادمیک را با هنرجویان تا اوایل شهریورماه و شروع ماه محرم به ترتیب اجرا می کردیم که نتوانستیم حتی کلاس های خودمان را برگزار کنیم و متعاقب آن تمرینات، موسیقی و آماده سازی نمایش ها هم متوقف شد.
وی ادامه داد: اینکه فکر می کردیم نمی توانیم کارهایمان را انجام دهیم شکل بیرونی و ظاهری این جریانات بود اما در این مدت به دنبال یافتن راهی برای جایگزین کردن فعالیت های حضوریمان بوده ام و برای جمع بندی نمایش های هنرجویانم دست به تلاش های جدیدی زده ام.
خلاقیت و هنر همواره اصیل و ناب هستند
کاظمی در بخش دیگری از صحبت هایش با اشاره به اوضاع تئاتر در ایران گفت: به نظرم تئاتر همیشه اوضاع خوبی دارد زیرا هنر تئاتر وابسته به شرایط نیست، آنچه به شرایط نسبت می دهیم در واقع به خودمان برمی گردد. خلاقیت و هنر همواره اصیل و ناب هستند بلکه این خود ما هستیم که حالمان خوب نیست ما هستیم که اندیشیدنمان را به حوادث حواله داده ایم، حوادث آبشخور تئاتر هستند.
شرایط اجتماعی خوراک واقعی تئاتر است
وی افزود: این شرایط اجتماعی است که خوراک واقعی تئاتر است پس اگر شرایط بر وفق مراد نیست فقط شکل ارائه تئاترها به مخاطب عوض می شود گاهی هم اصلا نمی توانیم اجرایی داشته باشیم. گاهی نمایش ها سانسور و تعطیل می شوند، گاهی بعضی نمایش ها مجوز اجرا دریافت نمی کنند اینها شرایطی است که تابع سیستم همه گیر جامعه است و خودش می تواند به موضوع تبدیل شود نه مایه یأس فلسفی.
گوش شنوا نیست؟ نباشد! دوباره می گوییم
این کارگردان خاطر نشان کرد: کارورز تئاتر وارد این رشته می شود تا این علت ها را بیابد و بازگو کند. گوش شنوا نیست، نباشد! دوباره می گوییم، دوباره تلاش می کنیم. کار ما همین یافتن راه حل هاست، نقبی باریک در دریاست. اپیدمی کرونا هم یک شرایط ویژه است، اول باید الویت هایمان را در شرایط جدید تعیین کنیم و سپس کم کم روی سکو برویم، نه برای کسب مدال بلکه برای دیدن دورترها و گسترده کردن افق دید و نقطه نظرهایمان.
بعضی ها با اصرار می خواهند آب گل آلود بماند
کاظمی همچنین درباره اوضاع تئاتر پس از کرونا گفت: ارزیابی شرایط پس از کرونا به لحاظ فیزیکی ضروری است، چگونه دورهم جمع شویم و نظراتمان را عملی و عرضه کنیم. این چگونه ها صرفا وسیله اند زیرا موضوع اصلی تفکر، حساسیت و ضرورت است. اگر این عناصر نباشند به بقیه هم نیازی نیست زیرا این عناصر تابع هیج شرط بیرونی نیستند و تنها تابع ضرورت و زیبایی شناسی خود هنر هستند. هنر واقعی راه خود را پیدا می کند و من نگرانش نیستم، هرچند می دانم کسانی همواره و با اصرار می خواهند آب گل آلود بماند و طبیعتا اگر آب را زلال بخواهید به تضاد منافع می رسید.
این کارگردان نظرش را درباره پخش تئاتر به صورت آنلاین توضیح داد: اصلا تعریف ها برایم اهمیتی ندارند، جملاتی نظیر تله تئاتر هیچوقت تئاتر نمی شود یا هیچ چیز تئاتر زنده نمی شود همه یک سری تعاریف کتابی هستند که تصادفا درست هم هست اما انحصاری و تنها نظر موجود و درست نیست. نظرات دیگر و روش ها و نگرش های متفاوت دیگری نیز وجود دارد.
تئاتر آنلاین بچه متولد شده این روزهای ماست، چرا رهایش کنیم؟
وی ادامه داد: تله ویزیون، اینترنت و یا امکان پخش آنلاین همه به ما امکاناتی می دهند که می توانیم مخاطبان نمایش ها را گسترش دهیم. شرایطی که اکنون می پنداریم به دلیل شیوع کرونا به ما تحمیل شده است درواقع سال ها توسط بسیاری از هنرمندان در استفاده از امکانات مجازی تجربه شده است. کمی سخت است ولی باید بتوانیم خودمان را وفق دهیم. تئاتر آنلاین بچه متولد شده این روزهای ماست، چرا آن را رها کنیم تا به حال خود بزرگ شود. من اورا به خانه می آورم و با معیارها و ارزش های مورد قبول خودم او را بار می آورم و در کنارش خودم هم می آموزم که شرایط همواره یکسان نیست پس نباید به آن دل ببندیم به طوری که تغییرات را دشمن خود به حساب آوریم. اگر شرایط ایجاب کند من با اجرای آنلاین یا پخش آنلاین تئاتر موافقم.

لینک خبر :‌ خبرگزاری پانا
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۲

تهران (پانا) - هفته گذشته جمعی از کارگردانان تئاتر با انتشار بیانیه ای نسبت به انتشار و پخش آثارشان بدون مجوز و اجازه آن ها در شبکه ها و پلتفرم های اینترنتی، یا همان وی او دی ها اعتراض کردند و انتشار این فیلم تئاترها باعث شد تا بعضی کارگردان هایی که به گفته خودشان اطلاعی از انتشار این آثار نداشتند متوجه مسأله شده و به بحث حقوقی آن هم ورود کنند.

به گزارش ایران، همین مسأله باعث شد تا چند کارگردان به صورت مشترک، با استخدام وکیل، پیگیر این مسأله شوند تا در نهایت مشخص شود که مشکل کار از کجاست و چرا چنین اتفاقی رخ داده و این آثار منتشر شده بدون آنکه عایدی نصیب آن ها شود. ایسنا گزارش داده بود که حدود صد فیلم تئاتر که مربوط به سال های گذشته می شوند و تقریباً بیشتر آن ها در گذشته توسط مرکز بتهوون عرضه شده اند، از مدت ها قبل در یکی از سامانه های وی اودی به اشتراک گذاشته شده و به نظر می رسد این فیلم ها همان نسخه های دی وی دی تئاترها بوده که حالا در این رسانه های اینترنتی منتشر شده و طبیعتاً برای تماشای آن ها مخاطب باید در سایتی عضو شود و یا مبلغی (چیزی حدود ده تا پانزده هزار تومان) هزینه بپردازد که از این رقم، به گفته امضاکننده این بیانیه، چیزی عاید صاحبان اثر نمی شود. کامبیز نوروزی حقوقدان در گفت وگو با ایران به این نکته اشاره می کند که بروز چنین اختلافاتی، سرمنشأ و دلیلی اصلی دارد که باید پیش از هر چیزی به آن پرداخت. نوروزی این دلیل را عدم توجه به روابط حقوقی می داند و در گفت وگویی که در ادامه می خوانید به ذکر جزئیاتی از این مسائل حقوقی مغفول مانده می پردازد.

به نظر می رسد این گلایه ها و اعتراض ها از عدم به روز رسانی قراردادها نشأت می گیرد و ضعف در این حوزه باعث شده تا پدیده هایی نوپا از قبیل وی او دی چنین مشکلاتی را هم با خود به همراه بیاورد...
برای ورود به این بحث باید دو مسأله را در نظر گرفت؛ یک مسأله اینکه به طور کلی در حوزه های فرهنگی از قبیل تئاتر، نشر، موسیقی، سینما و... توجهات و روابط حقوقی میان اهالی فرهنگ که در بخش های مختلف به تولید و پخش آثار فرهنگی مشغول هستند، بسیار کم است و دقت های حقوقی صورت نمی گیرد. با اینکه کیفیت و کمیت تولید محصولات فرهنگی مثل کتاب، موسیقی، تئاتر و... بشدت ارتقا پیدا کرده اما عوامل تولید آثار هنری مانند بازیگران، کارگردان ها و تهیه کننده ها و... چندان در تنظیم روابط حقوقی خود دقت نمی کنند و به نظر می رسد در این بخش همچنان به شکل سنتی عمل می کنند و همین مسأله باعث به وجود آمدن تعارضات فراوان در تولید و عرضه محصولات فرهنگی شده است. مسأله دوم اما به تحولات بسیار گسترده ای برمی گردد که با توسعه اینترنت و روش های مختلف، عرضه محصولات فرهنگی را آسان تر کرده و چون این اتفاقات جدید و تازه هستند شاید نتوان به سادگی درباره ساختار حقوقی آن ها سخن گفت. با این حال باید گفت که میزان اجازه استفاده تهیه کننده از محصول فرهنگی وابسته به قراردادی است که بین تهیه کننده و عوامل تولید منعقد می شود. به عنوان مثال در یک کنسرت موسیقی، تهیه کننده ممکن است اجازه پخش فیلم کنسرت را از صاحب اثر بگیرد و ممکن است این اجازه داده نشود و طبیعی است که تهیه کننده نمی تواند تفسیری شخصی از متن قرارداد داشته باشد.

دامنه و جزئیات این اختیارات چقدر است و به چه شکل باید باشد؟
دامنه اختیارات تهیه کننده کاملاً وابسته به قرارداد بین او و خالق اثر است. همان طور که گفتیم ممکن است خالق اثر، در قرارداد اجازه پخش فیلم یک کنسرت موسیقی یا تئاتر را نداده باشد و اگر تهیه کننده بخواهد چنین کاری انجام بدهد باید حقوق تازه ای به لحاظ مادی به خالق اثر بدهد. تهیه کننده طبق قراردادهایی با کارگردان و بازیگر و دیگر عوامل، که برای اجرای صحنه ای طی مدت زمان مشخص و مطابق با همین مسأله، حقوق مادی افراد را پرداخت می کند. حال فرض بگیریم تهیه کننده بخواهد متن نمایشنامه یا خود اثر را به صورت صوتی یا تصویری در بسترهایی مثل دی وی دی یا وی او دی پخش کند اینجا هم الزاماً باید به قرارداد مراجعه شود و دید که صاحب اثر چنین اجازه ای داده است یا خیر.

همان طور که گفتید چند سال پیش پلتفرم هایی مثل وی اودی ها وجود نداشته اند و می توان از ظهور و بروز آن ها به عنوان پدیده هایی جدید نام برد. می توانیم بگوییم چون چنین مفادی (اجازه و امتیاز پخش اثر در این پلتفرم ها) در قراردادهای سالیان گذشته نیامده تهیه کننده مجاز به واگذاری و پخش آثار در این بسترهای اینترنتی ست؟
نکته مهم دقیقاً همین جاست. به لحاظ حقوقی در قرارداد هر جا سکوت وجود دارد ما مطابق قانون عمل می کنیم و از این سکوت به عنوان عدم اجازه تفسیر می شود. به عنوان مثال در قراردادی تئاتری، پخش به صورت دی وی دی، فایل صوتی یا وی اودی پیش بینی نشده پس به این نتیجه می رسیم چنین اختیاری هم به تهیه کننده یا فیلمبردار اثر یا سالن یا هر کس دیگری واگذار نشده است. در حوزه حقوقی نشر کتاب، عرف مسلمی وجود دارد. گاهی نویسنده اجازه انتشار یک یا دو چاپ به ناشر می دهد و گاهی هم اجازه انتشار نامحدود را؛ اما ممکن است در حوزه رمان، قرار باشد اقتباس سینمایی از اثر صورت بگیرد. اگر این مسأله در قرارداد نیامده باشد ناشر نمی تواند چنین اجازه ای را به شخص سومی که قصد دارد اثری سینمایی از آن اثر بسازد بدهد مگر اینکه حقوق تازه ای برای نویسنده در نظر گرفته و نظر و رضایت او جلب شود. در برخی قراردادهای نشر نوشته می شود تمامی حقوق مادی اثر از جمله تبدیل به فیلم سینمایی، صوتی و... متعلق به ناشر است که به روشنی اجازه استفاده ذکر شده و ناشر مجاز است چنین استفاده هایی از آن اثر انجام دهد.

امروز برخی از کارگردان ها به این نکته معترض هستند که نسخه فیلمبرداری شده تئاتر آن ها بدون اجازه سر از وی اودی ها درآورده و هیچ هماهنگی و اجازه ای هم از آن ها گرفته نشده تا چه برسد به پرداخت حق و حقوق مادی اثر...این هم مسأله مهمی است. اولاً که باید گفت نفس فیلمبرداری در درجه اول حتماً باید با اجازه خالق اثر باشد و مسأله دوم اینکه اگر اجازه فیلمبردای داده شده، فقط اجازه فیلمبرداری است، مثلاً برای ثبت در آرشیو مؤسسه یا سالن و یا پخش و انتشار به صورت دی وی دی نه صورت های دیگر. پس اگر در یک سالن، تئاتری به صورت تصویری هم ضبط شده، نحوه بهره برداری و حق استفاده از آن فیلم متعلق به تهیه کننده نمایش است و سالن فقط حق این را دارد که فیلم را در آرشیو خود داشته باشد. همان طور که گفته شد جزئیات روابط حقوقی در قرارداد بسیار مهم است و اینکه چه رابطه حقوقی وجود داشته و آیا این جزئیات آمده یا خیر. همه این ها نمونه هایی از کم توجهی هایی است که در ابتدای گفت وگو مطرح کردیم. یک گروه تئاتری صدها ساعت وقت و انرژی صرف می کند برای تمرین و اجرا و کار بسیار سخت و توانفرسایی انجام می دهد اما متأسفانه دوستان من برای کار خودشان، در وجه حقوقی اش آنچنان توجه و ارزشی قائل نیستند تا زمانی که به مشکلی برمی خورند. متأسفانه در میان هنرمندان شریف این کشور که بار سنگینی از فرهنگ عمومی کشور را به دوش می کشند این تفکر و توجه ضعیف است و برای چیزی که خلق می کنند دقت های حقوقی و مالی لازم را ندارند و به عقیده من این مسأله ناشی از توسعه نیافتگی فکری در بخش های مختلف است. یک اثر هنری، مثل تئاتر با تمام دشواری ها و اهمیت اش و ذاتی که دارد، باید اتفاقاً بیشتر مورد مراقبت قرار بگیرند. در ایران همیشه پیکان اتهام متوجه دولت است که چرا کمک نمی کند حقوق مادی و معنوی صاحبان آثار محفوظ بماند؛ اما باید گفت این انتقاد اتفاقاً به دولت وارد نیست. وقتی خود هنرمندانی که صدها ساعت برای یک نمایش زحمت کشیده و خون دل خورده اند، هیچ مراقبتی از کارشان نمی کنند چرا باید از دولت توقع چنین حمایت و توجهی را داشت. این گلایه، گلایه یک حقوقدان است که بسیار به اهل هنر ارادت دارد. می بینیم که دوستان تئاتری من در تمامی بخش های کار به لحاظ کیفی وسواس و دقت دارند اما در مباحث حقوقی چنین وسواسی وجود ندارد.

آیا می توان الگویی مشخص از شکل قراردادهایی که اصولاً مشمول زمان و تغییراتِ درزمانی نشوند، در نظر گرفت؟
ببینید هر یک از این عواملی که از آن ها سخن گفتیم به نوبه خود تعیین کننده این الگوهاست و این الگو چیزی است که هوش و حواس حقوقی طرفین قرارداد را می طلبد تا خلأیی در قرارداد وجود نداشته باشد که بعدها به زحمت یکی از طرفین منجر شود. اصل های حقوقی نیز مشخص است و در تمام حوزه ها مثل موسیقی، سینما، تئاتر، کتاب و... شبیه هم است و از یک قانون حقوقی متابعت می شود. مثلاً در روابط حقوقی و مالی تولیدکنندگان و تهیه کنندگان و پخش کنندگان دو سه الگو وجود دارد. در سینما مثلاً درصدی از فروش پرداخت می شود. گاهی اوقات عدد مقطوع است. مثلاً در نشر درصدی از قیمت پشت جلد را به تعداد تیراژ منتشر شده می گیرد حال اینکه همه این تعداد فروش می رود یا خیر، به صاحب اثر ربطی ندارد.

لینک خبر :‌ خبرگزاری پانا
کیوان ساکت، علیرضا قربانی، مجید اخشابی، افشین سیاهپوش، محسن شریفیان و حسین علیشاپور درباره برگزاری کنسرت های آنلاین نظرات متفاوت دارند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۲ سایت های دیگر : فرهنگ وهنر روزنامه مردم سالاری مردم نو

سرویس موسیقی هنرآنلاین: پیش از شیوع ویروس کرونا، برگزاری کنسرت به صورت آنلاین و بدون حضور تماشاگر بسیار دور از ذهن بود. در ابتدا بسیاری از مخاطبان موسیقی نسبت به این پدیده مقاومت داشتند و کنسرت بدون مخاطب را با فوتبال بدون تماشاگر قیاس می کردند که کسل کننده و حوصله سر بر است، حتی ترجیح شان این بود که آهنگ های مورد علاقه خودشان را به شکل صوتی گوش کنند ولی پای تماشای کنسرت آنلاین ننشیند.

خوانندگان هم که معمولاً انرژی لازم برای اجرا را از حضور مردم در سالن دریافت می کنند، ترجیحشان این بود تا روز بازگشایی مجدد سالن های کنسرت صبر داشته باشند و برای کنسرت آنلاین اقدامی نکنند، اما با گذشت چند ماه از همه گیر شدن ویروس کرونا و تعطیلی مراکز فرهنگی و هنری، کنسرت های مختلفی با حمایت معاونت امور هنری وزارت ارشاد و شهرداری تهران در تالار وحدت و برج میلاد برگزار شد که تا حدودی خبر از موفقیت این پدیده نوظهور در موسیقی ایران می داد.

استقبال مخاطبان از کنسرت آنلاین هنرمندانی مانند رضا یزدانی، حمید عسکری، حمید حامی، روزبه بمانی، امید حاجیلی و گروه رستاک در اوایل امسال باعث شد به مرور دیگر خوانندگان هم به درخواست مخاطبان شان روبه روی دوربین های تلویزیون تعاملی و کابلی ظاهر شوند و به صورت زنده به اجرای برنامه بپردازند. با این حال همچنان برخی از خوانندگان در برابر این اتفاق مقاومت می کردند و برگزاری چنین برنامه ای را دور از ماهیت کنسرت می دانستند و اعتقاد داشتند که از کنسرت های آنلاین فقط می شود یک سری ویدئو کلیپ درآورد.

در ادامه مسیری که توسط خوانندگان موسیقی پاپ با موفقیت نسبی طی شد، مقاومت خوانندگان موسیقی سنتی ایران هم شکست و در هفته های اخیر شاهد برگزاری کنسرت های آنلاین خوانندگان و نوازندگان مطرحی مانند همایون شجریان، علیرضا قربانی و کیهان کلهر بودیم که با استقبال مخاطبان نیز مواجه شد. شاید نقطه اوج این اتفاق را بشود جایی مشاهده کرد که ارکستر مجلسی تهران به رهبری بردیا کیارس و خوانندگی همایون شجریان در بازه زمانی یک ساعتی توانست بیش از 710 هزار مخاطب از سراسر ایران را با خود همراه کند.

به نظر می رسد با ادامه دار شدن این ماجرا مقاومت خوانندگان بیشتری بشکند و آن ها نیز در شرایطی که امکان برگزاری کنسرت حضوری وجود ندارد، پس از چند ماه دوری در همین بستر با مخاطبان خود دیدار کنند، دیداری که شاید نتواند دوری هنرمند از مخاطب را درمان کند ولی حداقل می تواند مرهمی بر این زخم باشد، تا روزی که دوباره در سالن های کنسرت به روی علاقه مندان باز شود...

در ادامه گزارش برخی از اهالی موسیقی شامل کیوان ساکت، علیرضا قربانی، مجید اخشابی، افشین سیاهپوش، محسن شریفیان و حسین علیشاپور را می خوانیم که تعدادی از آن ها خود تجربه اجرای کنسرت آنلاین را در کارنامه دارند.

کنسرت آنلاین می تواند التیامی بر دردها باشد

علیرضا قربانی خواننده موسیقی سنتی درباره تجربه اجرای کنسرت آنلاین گفت: در این فضایی که امکان دیدار آدم ها وجود ندارد ، شاید فضای مجازی در قالب همین برنامه هایی مانند کنسرت آنلاین بتواند التیامی باشد بر دردهایی که مردم دارند. گرچه کنسرت آنلاین حس کنسرت را ندارد ولی شمایلی از آن را دارد.

این خواننده با اشاره به این که تمام تلاشش بر این بوده تا کنسرت آنلاین به صورت رایگان برگزار شود، عنوان کرد: شاید این تنها راهی باشد تا افرادی که امکان حضور در کنسرت های آنلاین را نداشتند بتوانند دورادور به صورت مجازی کنسرت ما را تماشا کنند.

اصل ماجرا زیر سؤال است

مجید اخشابی خواننده موسیقی پاپ، آهنگساز و نوازنده سنتور نظرش در رابطه با کنسرت آنلاین را این گونه عنوان کرد: اساساً برای این برنامه هایی که اجرا می شوند نمی توانیم عنوان کنسرت آنلاین را اطلاق کنیم چون درنهایت آنچه می بینیم فقط یک تصویر است. حالا این تصویر می تواند متعلق به سه روز پیش باشد. در حقیقت اصل ماجرا زیر سؤال است و نمی شود نام آن را کنسرت گذاشت.

این خواننده اظهار داشت: اگر مخاطبین علاقه مند باشند و از این نوع کنسرت راضی باشند، چه بخواهیم و چه نخواهیم باید به این سمت برویم ولی با صحبت هایی که با علاقه مندان داشتیم متوجه شدیم که آن ها چندان از کنسرت های آنلاین برگزار شده رضایت نداشتند.

کنسرت آنلاین بینندگان بیشتری دارد

کیوان ساکت یکی دیگر از آهنگسازان و نوازنده هایی بود که در اواخر فروردین ماه همراه با وحید تاج در تالار وحدت به روی صحنه رفت. وی درباره تجربه اش از کنسرت آنلاین گفت: طبیعتاً کنسرت آنلاین حس و حال متفاوتی نسبت به کنسرت های معمول دارد. در کنسرت آنلاین خبری از آن حس و حالی که تماشاگران حاضر در سالن به وجود می آوردند نبود و همین مسئله روی کنسرت ما تأثیرگذار بود.

این نوازنده عنوان کرد: من و اعضای گروهم در زمان اجرای کنسرت باور داشتیم که افراد زیادی ما را می بینند و همین مسئله به ما انرژی می داد. به هر حال آدم های زیادی وجود دارند که بنا به دلایل مختلف نمی توانند در سالن کنسرت حاضر شوند. کنسرت آنلاین این بستر را برای آن ها فراهم کرد تا بتوانند کنسرت دلخواه خودشان را ببینند.

کنسرت بدون تماشاگر به خواننده روحیه نمی دهد

افشین سیاهپوش ترانه سرا و خواننده موسیقی پاپ درباره کنسرت آنلاین گفت: شاید کنسرت آنلاین هنوز برای مردم ما جا نیفتاده باشد ولی این امر در دنیا یک مسئله روتین و عادی است. من فکر می کنم کنسرت بدون حضور تماشاگران چندان روحیه خاصی به آدم نمی دهد و به نوعی عجیب و غریب است. البته شاید برای ویدئو کلیپ ضبط کردن بد نباشد.

کنسرت آنلاین کار سختی است

محسن شریفیان خواننده، نوازنده و سرپرست گروه لیان که دو بار تجربه برگزاری کنسرت آنلاین در این ایام را داشته، درباره تجربه خود از این کنسرت ها عنوان کرد: برگزاری کنسرت آنلاین برای من تجربه بسیار خوبی بود. به هر حال فرصتی بود که ما بتوانیم با مخاطبان بیشتری روبه رو شویم. مردم از این کنسرت فیلم ضبط کرده و در فضای مجازی منتشر کردند. در آماری هم که منتشر شد اجرای ما یکی از پربیننده ترین اجراها بود. البته ابتدا فکر نمی کردم که بتوانیم روبه روی صندلی های خالی برنامه اجرا کنیم ولی این اتفاق افتاد.

وی ادامه داد: کنسرت آنلاین کار سختی است. من به کسانی که با این نوع کنسرت مخالف هستند احترام می گذارم، اما چیزی سخت تر از نوع موسیقی ما نیست که با مخاطب گره خورده است. مخاطب جزئی از برنامه های ما است و ما در این کنسرت بخش اصلی برنامه را نداشتیم ولی شرایط خاص بود.

هنوز نتوانسته ام با کنسرت آنلاین کنار بیایم

حسین علیشاپور خواننده موسیقی ایرانی در رابطه با کنسرت های آنلاین به هنرآنلاین گفت: کنسرت آنلاین کار خوبی است ولی حس کنسرت با حضور تماشاگر را به هنرمند نمی دهد. من مخالف این نوع کنسرت نیستم، منتها خودم هنوز نتوانسته ام با آن کنار بیایم. حتی این مسئله را هم اوایل با کلاس آنلاین داشتم و دیرتر راضی شدم که کلاس آنلاین برگزار کنم.

لینک خبر :‌ هنر آنلاین
عضو هیئت مدیره انجمن نمایشگران عروسکی خانه تئاتر گفت: سال کاری ما نمایشگران عروسکی همزمان با برگزاری جشنواره تئاتر عروسکی تهران - مبارک است و در صورتی که برگزار نشود دچار ضربه و آسیب بزرگی خواهیم شد.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۲ سایت های دیگر : روزنامه مردم سالاری مردم نو

سرویس تئاتر هنرآنلاین ، میترا کریمخانی نویسنده، کارگردان، بازیگر و عضو هیئت مدیره انجمن نمایشگران عروسکی خانه تئاتر در گفت وگو با خبرنگار هنرآنلاین درباره ضرورت ثبت و تعریف مشاغل هنری به عنوان یک شغل گفت: تا آنجا که من مطلع هستم، نمایندگان خانه تئاتر سالهاست که پیگیر این ماجرا هستند و چندی پیش نیز در این باره به نتایجی نیز دست یافتند. هنرمندان با ثبت و تعریف شغل شان هویت می یابند و اکنون ما به لحاظ حقوقی دارای هویت نیستیم.

او در ادامه افزود: صنوف مختلف در وزارت کار تعریف دارند اما وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تعریفی برای صنوف خود ندارد و خانه تئاتر هم یک موسسه فرهنگی و هنری است که به اعتبار دوستان و اعضایش پابرجاست. ما هنرمندان اکنون جایگاه حقوقی نداریم و امیدوارم پیگیری هایی که تاکنون صورت گرفته مثمرثمر واقع شود و ما نیز از سوی وزارت کار مورد حمایت قرار گیریم.

این کارگردان با بیان اینکه اکنون مشکلات بسیاری گریبانگیر انجمن نمایشگران عروسکی است، عنوان کرد: اعضای انجمن نمایشگران عروسکی اکنون متشکل از نویسندگان، کارگردان ها، عروسک سازان، طراحان صحنه و ... است که در زمینه تئاتر عروسکی فعال هستند و از این رو اواخر سال گذشته جلساتی با نماینده وزارت کار داشتیم و آن ها طبق قانون اعلام کردند که هر یک از اعضا این انجمن بسته به زمینه فعالیت اش به انجمن مرتبط بپیوندد؛ اما ترجیح ما بر این است که این انجمن پابرجا بماند و به همین صورت فعالیت خود را ادامه دهد و مجبور به تفکیک آن نشویم. براین اساس مذاکرات ادامه دارد تا به راه حلی دست یابیم.

کریمخانی در ادامه افزود: در صورتی که هنرمندان زیرنظر وزارت کار باشند، بیمه هایشان به نام خودشان خواهد بود و در شرایط بحرانی همچون الان که به دلیل جلوگیری از شیوع ویروس کرونا فعالیت های فرهنگی هنری تعطیل است و هنرمندان حدود چهار ماه است که بیکار هستند، امکان استفاده از بیمه بیکاری را خواهند داشت، در صورتی که بیمه کنونی ما هیچ تعریفی ندارد. این اتفاق منوط به ثبت و تعریف صنف ما در وزارت کار است.

این بازیگر تئاتر درباره نبود تناسب میان رشد کمی نیروی انسانی و فضاهای فعالیت هنری اظهار کرد: سالیان سال است که با این مشکل مواجه هستیم. کشور ما تنها کشور در منطقه خاورمیانه است که در مقطع کارشناسی ارشد رشته نمایش عروسکی دارد، همچنین براساس آمار، نمایش عروسکی ما در جهان بسیار مطرح است اما با این وجود نمایشگران عروسکی کشور، مکانی به منظور نمایش دستاوردهای خود ندارند چراکه با مشکل کمبود سالن نمایش مواجه هستیم.

او همچنین اضافه کرد: انجمن نمایشگران عروسکی خانه تئاتر بارها این مسئله را از طریق اداره کل هنرهای نمایشی پیگیری کرده است و خواستار آن بوده تا سالن نمایشی ویژه نمایش عروسکی و یا سئانس ویژه ای در دیگر تماشاخانه ها به ما اختصاص داده شود. سال های پیش ما در ساعت های تعیین شده ای در مجموعه تئاترشهر امکان اجرای نمایش داشتیم که متاسفانه با تغییر مدیریت، طی آن سال ها از سوی مدیر جدید اعلام شد که از آنجا که آثار نمایشگران عروسکی مخاطب ندارد، سئانس در نظر گرفته شده را حذف می کنیم.

میترا کریمخانی با اشاره به اینکه نمایشگران تئاتر عروسکی تنها وابسته به جشنواره نمایش عروسکی تهران مبارک هستند که آن هم یک سال درمیان برگزار می شود، تصریح کرد: هنرمندان تئاتر عروسکی تنها امکان آن را دارند که از این جشنواره کمک هزینه دریافت کنند و کار تولید کنند و در نهایت هم برخی از آن ها امکان اجرای عمومی دارند. در زمان مدیریت آقای مهدی شفیعی در اداره کل هنرهای نمایشی طی مذاکراتی با ایشان قرار بر این شد تا نمایشگران عروسکی از اداره کل هنرهای نمایشی کمک هزینه دریافت کنند و در سالن خصوصی نمایش شان را به صحنه آورند و این پیگیری ها تا جایی پیش رفت اما اتفاقی نیفتاد.

او در ادامه افزود: نمایشگران عروسکی اثر خود را تولید می کنند اما مکانی به منظور عرضه آن وجود ندارد و این مسئله باید از سوی اداره کل هنرهای نمایشی حل شود. تئاتر عروسکی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، مرکزی به منظور تولید آثار همان کانون است و همه نمایشگران عروسکی امکان بهره مندی از امکانات آن را ندارند. در مجموع نبود فضای فعالیت برای نمایشگران عروسکی معضل بزرگی است که امیدوارم حل شود.

میترا کریمخانی در پایان صحبت هایش گفت: در شرایط کنونی به دلیل تعطیلی فعالیت های فرهنگی هنری همه چیز مسکوت مانده و امیدوارم به زودی زندگی به جریان افتد. ما نمایشگران عروسکی پیش از این نیز جایگاه کوچکی داشتیم که اکنون بدتر نیز شده است. آقای قادر آشنا مدیرکل هنرهای نمایشی قول دادند که به محض بازگشایی تماشاخانه ها درباره برگزاری جشنواره تئاتر عروسکی نیز فکر کنند و امیدوارم این اتفاق به زودی بیفتد چراکه تنها سال کاری ما نمایشگران عروسکی همزمان با برگزاری جشنواره تئاتر عروسکی تهران - مبارک است و در صورتی که برگزار نشود دچار ضربه و آسیب بزرگی خواهیم شد.

لینک خبر :‌ هنر آنلاین
مراسم تجلیل و اهدای مدرک درجه یک هنری کشور به بهروز رضوی گوینده پیشکسوت رادیو امروز با حضور مسئولان برگزار شد.

به گزارش خبرنگار حوزه رادیو تلویزیون گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان ،مراسم تجلیل و اهدای مدرک درجه یک هنری کشور به بهروز رضوی نویسنده و گوینده پیشکسوت رادیو امروز با حضور حمید شاه آبادی معاون صدا، محمد طباطبایی مدیر عامل موسسه هنرمندان پیشکسوت و جمعی از مدیران شبکه های رادیو برگزار شد.

بهروز رضوی متولد دی ماه 1326 است؛ فعالیت خود را از موسیقی و ساز دهنی شروع کرد، بعد ها به تهران آمد و وارد رادیو شد، جنس صدایش او را در گویندگی و دوبله بسیار به شهرت رساند.

او در سال 1347، همکاری خود را با رادیو، با نویسندگی آغاز کرد و دیری نگذشت که یکی از صدا های دلنشین و جذاب رادیویی، در حنجره او کشف شد. ویژگی خاص او به عنوان گوینده رادیو همچون بسیاری از گویندگان هم دوره ای خود به دلیل دانش ادبی بالا، داشتن کمترین تپق در اجرا و برخورد فروتنانه وی با دیگر همکاران، به خصوص کوچکتر ها و افراد کم تجربه تر مورد توجه است.

او بازی در 10 فیلم سینمایی و تلویزیونی مانند ردپایی بر شن، محموله، آب را گل نکنید، جستجوگر، دادستان، شانس زندگی، یکباربرای همیشه، آبادانی ها، شعله های خشم و نجات یافتگان را در کارنامه حرفه ای خویش دارد.

شاه آبادی: رادیو به واسطه چهره های فرهیخته تاثیر گذار است

شاه آبادی درباره بهروز رضوی گفت: برای رادیو توفیق است که امروز یکی از فرزندان خود را تجلیل می کند، در طول 80 سال رادیو، شخصیت ارزشمندی مانند استاد بهروز رضوی را در درون خودش پرورش داده و رادیو به وجود آن ها افتخار کرده است.

وی افزود: اگر رادیو در عرصه رسانه، زندگی، آموزش، سرگرمی، مهارت و.. در کشور تاثیر گذار است، به واسطه چهره های فرهیخته رادیو مانند بهروز رضوی است.

معاون صدا عنوان کرد: واقعیت این است که استاد را به صدای او می شناسیم و جامعه هم با صدای او آشناست. صدا فقط ظرفی است که دانش، خرد، ادیب بودن، تسلط به شعر و ادبیات کهن را در کنار آن دریافت می کنیم. توانایی، مهارت، سواد ویژگی های خاصی است که در استاد وجود دارد و چنین شخصیتی در عرصه فرهنگی در کشور تاثیر گذار است.

در بخشی از مراسم دوستان و همکاران بهروز رضوی درباره این هنرمند صحبت کردند.

صادق رحمانیان مدیر سابق رادیو فرهنگ درباره بهروز رضوی گفت: بهروز رضوی گویندگی را هم دوره پیش از انقلاب و هم دوره بعد از آن طی کرده است. هنرشان تمام شدنی نیست و بسیار در رادیو و تلویزیون از او بهره مند شده ایم، هیچ گاه رادیو را فراموش نکرده است؛ اگر چه در سینما و تلویزیون نیز فعالیت داشته، اما همیشه بر رادیو تاکید داشت.

علیرضا حبیبی مدیر فعلی رادیو فرهنگ درباره بهروز رضوی گفت: بهروز رضوی مقام و جایگاه والایی دارد. شاید خیلی ها اطلاع نداشته باشند که او سید و پیرو مکتب اهل بیت (ع) است. عشق به رادیو در بهروز رضوی وجود دارد و آقای رضوی صدای ماندگار رادیو هستند. این روز برای ما نیز در خاطره ها می ماند.

مریم نشیبا گوینده پیشکسوت رادیو با اشاره به خاطره ای از بهروز رضوی گفت: اولین بار که من با میکروفن بسته قرار بود خلاصه خبر را بخوانم، بهروز رضوی جوان و زیبا پشت میکروفن نشسته و گویندگی می کرد. به من گفت شما که هستید؟ گفتم تازه کار هستم و میخواهم خبر بخوانم. بهروز رضوی کنار من نشستند و اعلام کردند که خبر ها را با گویندگی خانم مریم نشیبا بشنوید. من با تمام استرسی که داشتم قادر نبودم خبر را بخوانم؛ این خاطره را هیچ وقت فراموش نمی کنم، بهروز رضوی همتا ندارد، بسیار آدم بامعرفت و آگاه و بدون تظاهر کردن است.

طباطبایی: امیدوارم بهروز رضوی ها پرورش داده شوند

سیدمحمد طباطبایی مدیر عامل موسسه هنرمندان پیشکسوت گفت: به عنوان نماینده وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در شورای ارزشیابی هنرمندان، نویسندگان و شاعران کشور، این توفیق نصیبم شد در این مسئولیت گواهینامه درجه یک هنری کشور را به ایشان بدهم. بدون اغراق می گویم این مدرک دیر به آقای رضوی اهدا می شود و در طول این سال ها نه الان و نه هیچ زمان دیگری برای این مدرک درخواست ندادند. وقتی اسم ایشان در شورا اعلام شد، اعضا گفتند هیچ بحثی در این موضوع نیست و عین واقعیت است.

طباطبایی افزود: بهروز رضوی فرهمند است و ادبیات را خوب می شناسد. وقتی شعر می خواند جان کلام را منتقل می کند چرا که پشت آن دانش و مطالعه است. ایشان از معدود افرادی هستند که کتاب برایش ارزشمند است. اگر قرار باشد نریشن کتابی را اجرا کند بحث قیمت را مطرح نمی کنند. امیدوارم در نسل های بعدی نیز بهروز رضوی داشته باشیم. دست ما نباید خالی باشد و امیدوارم بهروز رضوی ها پرورش داده شوند. رادیو خانه بهروز رضوی است.

رضوی: رادیو با من عجین است

بهروز رضوی ضمن تشکر از مدیران و دوستانش گفت: من در عمرم به جدم قسم نخوردم، برای همین دوستان نمی دانند سید هستم. هیچ وقت سعی نکرده ام از امکانات بهره برداری شخصی کنم.

وی افزود: منیّت در صدای من وجود ندارد و همیشه فکر کردم متن را به گونه ای بخوانم که جور دیگری نتوان خواند. الان خوشحال هستم مدیران به نکاتی توجه می کنند و انگار این نکات دیده می شوند. من از آذر 47 بدون وقفه در رادیو هستم، زمانی که وارد رادیو شدم، چون عاشق رادیو بودم همه را می شناختم. رادیو با من عجین است و علاقه مندی ام به رادیو دست من نیست. اهل خانه از دست من در عذاب بودند.

رضوی عنوان کرد: رادیو گرم ترین رسانه است. شما می توانید همزمان با کار، رادیو گوش کنید و رادیو مزاحم دیگر فعالیت ها نیست.

در پایان مراسم با حضور شاه آبادی معاون صدا مدرک درجه یک هنری کشور تقدیم بهروز رضوی شد.

انتهای پیام/

لینک خبر :‌ باشگاه خبرنگاران جوان
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۲ سایت های دیگر : 55آنلاین

مجید گیاه چی. منتقد

کشور ما ایران در حوزه مشارکت اجتماعی و مسئولیت پذیری مردم و شهروندان تجربه های متفاوت و بعضا توأم با شکست را از سر گذرانده است که هر چند نقش دولت همیشه در این شکست ها اصلی و غیرقابل کتمان بوده، اما نقش و تقصیر مردم و ذی نفعان در هر تشکل و اجتماع نیز در بروز این ناکامی ها ابدا کم و اندک نبوده است.

به نظر می رسد بافت و ساختار تاریخی قدرت در کشور در برابر شفافیت و پاسخ گویی، تقید به قوانین موجود، یا در صورت لزوم، اصلاح و تدوین قوانین مورد نیاز، توجه به خواست و ایجاد امکان نظارت عمومی، همچنین ایجاد امکان گردش نخبگانی، همواره دچار مشکل بوده و نظارت محدودکننده یا منتقد جدی و پیگیری را که خواستار مسئولیت پذیری و الزام در پاسخ گویی باشد، برنتافته است.

از سوی دیگر وضعیت کشور به خصوص در دوران معاصر و سده اخیر به دلایلی از جمله تعیین کننده بودن منابع حاصل از فروش نفت که در کنار دیگر منابع سنتی قرار گرفته، باعث شده نیاز و رجوع به مردم و همراهی شان، اندک و مختصر باشد. همچنین به دلیل موقعیت ویژه جغرافیایی، چه از حیث وسعت و جمعیت و چه از حیث قدمت تاریخی و موقعیت ژئوپلیتیک و توان و منابع بالقوه، ایران همواره مورد توجه خاص قدرت های بزرگ بوده است و این قدرت ها پیوسته نقشی بیش از آنچه در ظاهر به نظر می رسد یا وانمود می کنند، در موقعیت کشور ایفا کرده اند که عموما و تقریبا همواره به شکلی آشکارا در تقابل با ظاهرسازی های عوام فریبانه آنها بوده و البته گاهی هم اسناد آنها از جمله در کودتای 28 مرداد 1332، منتشر و علنی شده است.

به طور کلی به نظر می رسد دکترین قدرت های بزرگ جهانی چیزی جز حفظ منافع شان به هر شکل و قیمتی حتی در ازای لطمات و صدمات شدید و جبران ناپذیر به مردم دیگر سرزمین ها نیست و این هدف با حمایت پنهانی و گاه آشکار از حاکمیت های نامنسجم، غیرمردمی و غیربرخوردار از حمایت عمومی که به راحتی بتوان با تحت فشار قراردادن آنها بر سر معامله استمرار حاکمیت شان، اهداف و منافع قدرت های بزرگ جهانی را تأمین کرد و مقابله با قدرت ها و نیروهایی که امکان بالقوه انسجام بخشی و ایجاد وحدت ملی و منطقه ای را دارند، محقق می شود.

ایران به عنوان مهم ترین یا حداقل یکی از مهم ترین کشورهای این منطقه هم به شکلی ناگزیر همواره تحت الشعاع دخالت های حتی گاه مستقیم و نقش آفرینی های بلاتردید قدرت های بزرگ جهانی قرار داشته است.

از سوی دیگر هر چند تحزب و تشکیل احزاب و گروه های سیاسی، فراز و فرودهایی داشته اما همچنان به نظر نمی رسد شرایط فعالیت سیاسی و نقش آفرینی مورد انتظار از احزاب به شکلی بایسته فراهم بوده باشد و هر عمل سیاسی و حتی گروهی و جمعی همواره با انواع شائبه ها و تردیدها حتی پاپوش دوختن ها و برچسب زدن های غیرحقیقی و به دور از واقعیت، تحمل و پذیرفته نشده است. به شکلی که به محض قدرت نسبی یافتن هر فعالیت جمعی به صورت اتفاقی و علی رغم تمام محدودیت ها آن را به عنوان تهدیدی بالقوه ارزیابی کرده و به نحوی مانع از گسترش آن شده یا حتی از اساس بنیان های آن را مورد تهاجم قرار داده و تخریب کرده اند. این موضوع تنها به دهه های اخیر محدود نبوده و از انقلاب مشروطه تاکنون با فراز و فرودهایی، استمرار و تداوم داشته است. در حالی که مطلقا هیچ قدرتی بدون امکان کنترل و نظارت، اصلاح پذیر و مقید نمی شود و در نبود امکان نظارت، گسترش مشارکت عمومی و طرح پرسش و مطالبه گری، انواعی از رفتارها و تصمیمات سهوی یا متعمدانه انواعی از فسادها و روابط فسادآمیز و بیمارگونه در جامعه ریشه می دواند که منجر به نارضایتی عمومی شده و امنیت و ثبات جامعه را برای آنکه پویا بوده، امکان تحول و توسعه مورد انتظار را داشته باشد، با خطرات و تهدیدات جدی مواجه کرده، سلب می کند.

در چنین شرایطی و تا فراهم شدن شرایط مناسب فعالیت احزاب و دستجات سیاسی که امید است هرچه زودتر به شکلی مناسب محقق شود و حتی پس از آن، تشکل های مردمی و صنفی غیرسیاسی نقشی تعیین کننده و غیرقابل کتمان ایفا می کنند.

هرچند نسبت به آنها هم انواعی از تردیدها و بی اعتمادی های تاریخی و ریشه دار، به شدت وجود داشته و رسوخ دارد، اما از نظر قدرت، احتمال پذیرش بیشتری نسبت به آنها وجود دارد؛ به خصوص اگر این تشکل ها هر چند بسیار دشوار و گاه حتی محال، تا جای ممکن و مقدور بتوانند در برابر وسوسه سیاسی کاری یا هر آنچه از آن سیاسی کاری تعبیر می شود، مراقبت و مقاومت کنند؛ در جایی که گاه حتی بخش هایی از قدرت به شکل برنامه ریزی شده و پاپوش گونه یا با تحریک های متعمدانه، آنها را به سمت سیاسی کاری سوق می دهند.

این تشکل ها در تمامی موضوعات و اصناف، قابل شکل گیری و گسترش و دارای اهمیتی فراوان و برابر است و با توجه به جمیع شرایط موجود، شاید یکی از مناسب ترین راه های خروج از بن بست ها و بحران های دامن گیر حال و آینده کشو ر باشد. با توجه به نقش و تأثیر فعالیت های هنری در جامعه و توجه مردم به هنرمندان و روشن فکران و تبعیت از آ نها به عنوان یکی از جوامع مرجع، تأثیرگذار و مورد اعتماد مردم، شاید این توقع بیجایی نباشد که ابتدا و پیش از دیگر گروه ها، این گونه جوامع بتوانند از پس مشکلات و نارسایی های پیش ِرو در تشکل یابی و ایجاد وحدت و انسجام گروهی بر آیند تا متأثر از آنها و بر مبنای تجربیات از سر گذرانده، دیگر تشکل ها و گروه ها هم بتوانند بر این موانع و مشکلات که دیگر کهنه و درازمدت هم شده اند، فائق بیایند. در جامعه هنری نیز، هم با توجه به قدمت و سرآمدی تئاتر در ارتباط ملموس تر و نزدیک تر با موضوعات اجتماعی و جامعه شناختی و هم به دلیل ماهیت گفت وگومحور و تعاملی آن و گروهی بودن این هنر و مواجهه زنده و مستقیم آن با مخاطبان، شاید حتی بیش و پیش از دیگر گروه های هنری، از هنرمندان تئاتر این توقع وجود دارد که بتوانند پیش آهنگ و پیشگام بوده و تشکلی بایسته و مورد توقع را سازمان دهند.

بی شک در غیر این صورت و با عدم موفقیت در چنین مسیری، شاید هرگونه انتقادی نسبت به دیگر گروه ها، از سیاسیون و بازاریان گرفته تا دیگر گروه ها و اصناف واجد وجاهت و اعتبار محکمی به نظر نرسیده و مسموع نباشد. بنابراین شاید نتایج مثبت و منفی حاصل از تشکل یابی هنرمندان تئاتر که در نسبت، از نظر کمّی هم محدود و معدود هستند، فقط به خود این جامعه بازنگشته و فتح باب و گشایشی در کمک به شکل گیری و تکامل دیگر نهادهای اجتماعی و مدنی و ضروری جامعه (که البته حتی گاه از نظر موقعیت صنفی در شرایط مساعدتری در مقایسه با جامعه تئاتر به سر می برند) هم محسوب بشود. از تشکیل خانه تئاتر بیش از 20 سال می گذرد؛ اما توفیق این خانه در وحدت و انسجام جامعه تئاتر کشور، اندک بوده و چندان قابل دفاع نیست. بخش مهمی از این توفیق نداشتن، به نقش و تأثیر قدرت بازمی گردد که موضوع این نوشته نیست؛ اما بخش مهمی از آن به نقش و تعاملات خود هنرمندان تئاتر بازمی گردد که اندکی به آن خواهیم پرداخت. خانه تئاتر در حال حاضر بخشی از هنرمندان را نه به شکل یک نهاد جدی و با طراحی و سازوکار سیستماتیک و برنامه ریزی شده؛ بلکه به شکل کمّی و آماری گرد آورده است و گروه درخور توجهی از هنرمندان تئاتر هم با ابراز نارضایتی گاه عمیق از نقش و عملکرد این خانه، از پیوستن به آن سر باز زده اند.

این در حالی است که این نارضایتی یا غیرموجه دانستن خانه تئاتر، منتج به نتایجی عملی و فتح باب دیگری، نظیر تشکیل تشکل های جدید نشده و چند تشکلی هم که تلاش شده در حوزه فعالیت های تئاتری جدا و مستقل از خانه تئاتر ایجاد شوند، همگی بدون استثنا، ناموفق تر از این خانه بوده و حتی قریب به اتفاق شان، فعالیت خود را متوقف کرده اند.

حال یک سؤال اینجاست که به فرض آنکه بتوان تشکیلاتی دیگر ایجاد کرد که خیلی هم سخت و حتی بعید به نظر می رسد، چه تضمین هایی وجود دارد که همین نواقص و نارسایی ها، در آنها وجود نداشته باشد و اگر نیرو و توان و قدرتی برای ایجاد آنها یا مقابله با نارسایی های احتمالی وجود دارد، چرا از آن برای تغییر و اصلاح و اعتلای همین خانه استفاده نمی شود؟

مسلم و بدیهی است که ایجاد تغییر و اصلاح دشوار بوده؛ اما ابدا محال و غیرممکن نیست و اتفاقا حتی با توجه به همین اساسنامه فعلی و دارای مشکلات جدی خانه تئاتر، خیلی هم محتمل و آسان است؛ در صورتی که اتحاد و وحدت نظری وجود داشته باشد و اعضای این جامعه، نقش و وظیفه خود را به شکلی مسئولانه و پیگیر ایفا کرده و به انجام برسانند.

بگذریم از اینکه به ویژه با توجه به فعل و انفعالات اخیر و بسیار مهم در تصویب تأسیس انجمن های صنفی فرهنگ، هنر و رسانه و کانون های مربوط ، خواه ناخواه و به شکلی ناگزیر و خارج از اراده اشخاص، ساختار خانه تئاتر تغییری بنیادین خواهد کرد و هر مقاومتی در برابر این تغییر، نخواهد توانست آن را به کلی منتفی کند و شاید در صورت بروز، تنها قادر باشد با تلاشی بیهوده، آن را به تأخیر بیندازد.

اما از سوی دیگر و جدا از ناکارآمدی یا فقدان کارآمدی مطلوب خانه تئاتر در 20 سال گذشته، با احتساب همین کارکردهای مورد انتقاد هم، توفیقات مقطعی و موردی، نشان می دهد که این خانه، امکان بالقوه تأثیرگذاری و نقش آفرینی در مناسبات تئاتر کشور را داراست؛ در حالی که میزان نقش آفرینی و تأثیر اشخاص یا گروه های کوچک و پراکنده خارج از خانه، مطلقا غیرقابل اشاره و محاسبه بوده و کوچک ترین تردیدی در ناامیدی درباره این گونه تلاش های موردی و مقطعی، وجود ندارد که یک نمونه تلخ از این تلاش ها، نامه اخیر 250 هنرمند تئاتر، خطاب به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی است که به دلیل عدم برخورداری مناسب از خرد جمعی در تنظیم و بررسی متن و به واسطه لغزش اتفاق افتاده در نگارش همراهی و همدلی و پشتیبانی دیگر افراد، تنها با اتکای اعتماد به دیگری و دیگران، نهایتا منجر به برداشت ها و دریافت هایی خلاف میل و اراده امضاکنندگان، اما بجا و درست و برخاسته از متن شد و ناخواسته لطمه ای ناپسند و بی جهت به تئاتر و هنرمندان آن وارد کرد و همین عدم برخورداری از پشتیبانی صنفی در جمع آوری امضا، اصلاح ممکن و مورد توقع این خطا را تا به امروز به تأخیر و تعویق انداخته است. از سوی دیگر به نظر نمی رسد قدرت، همچنان که بارها و ازجمله در بحران اخیر (کرونا) اتفاق افتاد، حتی شاید برخلاف میلش، چاره ای جز پذیرش این خانه به نمایندگی از هنرمندان و جامعه تئاتر داشته باشد؛ یعنی نه امکان برای مذاکره و تفاهم با اشخاص و هنرمندان یا گروه های کوچک هنری منفرد، هر چقدر هم که صاحب اعتبار باشند، وجود دارد و نه امکان مذاکره و تفاهم با تشکل هایی که با نقش آفرینی و دخالت خود قدرت، ایجاد شده اند و به نحوی بخشی از ساختار قدرت و وابسته به آن محسوب می شوند، نه طرف مذاکره ای مستقل، برای حصول هر توافق و تفاهم لازمی. بنابراین خانه تئاتر تنها امکان بالقوه نقش آفرینی و تأثیرگذاری جامعه تئاتر ایران بر فرایندها و مناسبات تئاتر کشور و بر وضعیت یکایک هنرمندان تئاتر، به نظر می رسد.

در صورت پذیرش چنین استدلالی، هر روز و ساعت تردید و تأخیر در پیوستن به این خانه، نه تنها منافع شخصی و فردی هنرمندان را تحت تأثیر قرار می دهد؛ بلکه بر کلیت منافع هنرمندان تئاتر و موقعیت کلی تئاتر در کشور، تأثیری منفی و مخرب دارد.

البته این را نیز نباید از یاد برد که تشکل یابی افراد، پیش شرط هر توفیقی و افزایش دهنده احتمال آن است و نه الزاما به معنی دستیابی قطعی و فوری به توفیقات مورد انتظار است، که گاهی بسیار دور از دسترس بوده و صبر و تحملی طولانی می طلبد.

علاوه بر تغییر در نوع و نحوه نگاه هنرمندان واجد شرایطی که هنوز پیوستن به خانه تئاتر را نپذیرفته اند، یک تغییر و اصلاح در نگاه آن دسته از هنرمندانی که عضو خانه تئاتر هستند، هم ضرورت دارد.

با عضویت اسمی و غیرفعال و سپردن تمام امور به نمایندگان، بدون نظارت بر نحوه کار و فعالیت آنها یا طرح توقعات و پیشنهادها و انتقادات و به قولی عضویت فعال و مسئولیت پذیر، کوچک ترین کورسوی امیدی به تغییر و بهبود عملکرد این خانه وجود ندارد و هر شخص و گروهی، با هر دیدگاه و نگرشی که با هر تمهیدی از هویت و شأنیت نمایندگی اعضا برخوردار باشد، باز کاری جز تکرار چرخه ای معیوب، از پیش نخواهد برد. بنابراین ضروری است که اعضا، برای حفظ و ارتقای منافع و موقعیت خودشان هم که شده، نقشی فعال تر در معادلات ایفا کنند، در غیر این صورت نباید متوقع باشند که همین امکانات و موقعیت های فعلی هم که هر ساله تضعیف و تحدید می شود، از دست نرفته و با نتایج قهقرایی مواجه نشوند. اما در کنار این دو گروه (آن بخش از جامعه تئاتر که به عضویت خانه در نیامده اند و اعضای غیرفعال خانه تئاتر) دست اندرکاران و تصمیم گیرندگان وقت خانه تئاتر، از هیئت مدیره مرکزی و انجمن ها و کانون ها گرفته تا رئیس هیئت مدیره مرکزی، بازرسان و مدیرعامل هم می توانند حتی بیش از دو گروه دیگر، نقشی تعیین کننده در تحول خانه و ایفای نقش مورد توقع از آن، داشته باشند. خانه تئاتر در دو سال اخیر شاهد تغییرات و بهبود وضعیت هایی بوده، هرچند ابدا حجم و سرعت آن با توقعات موجود در جامعه و جامعه تئاتر، هم خوانی نداشته و راضی کننده نیست.

اما آنان می توانند مشکلاتی مانند مؤسسه فرهنگی هنری خصوصی بودن خانه تئاتر را که به عنوان پاشنه آشیلی برای ضربه زدن به خانه از آن سوءاستفاده می شود، به سرعت و به شکلی عاجل تر و حتی پیش از ثبت همه انجمن های صنفی، حل کنند.

با فراخوانی عمومی و از طریق تماس های فردی، همه اعضای منفک شده و هنرمندان واجد شرایط عضویت را شناسایی کرده و با ایجاد تسهیلات حداکثری، برای عضویت آنان اقدام کنند.

با توجه به تغییر ساختار متأثر از ثبت انجمن های صنفی، چگونگی تغییرات ساختاری لازم در خانه تئاتر ازجمله نحوه تعیین هیئت مدیره مرکزی را با توجه به تجارب مشابه در دیگر اصناف هنری، طراحی کنند.

در صورت نپذیرفتن و مقاومت در برابر این تغییر گریزناپذیر، هرچند موقتی و غیرلازم خواهد بود، دست کم یک انتخابات آزاد و سالم و برخوردار از رأی و پشتیبانی حداکثری، در شرایطی برابر برای همه کاندیداها و بدون کمترین تبعیض، برگزار کنند و هرگونه شائبه تقلب و نبود شفافیت و باگ احتمالی را با پیش بینی روش ها و آیین نامه های اجرائی دقیق، که به اجرای آنها هم توجه اکید و وسواس آمیزی شود، برطرف کنند.

نحوه و وضعیت ارتباط خانه های تئاتر و انجمن ها و کانون ها در دیگر شهرها و استان ها را معین کرده و علاوه بر پوشش و حمایت مناسب از آنها، به سرعت برای ایجاد انجمن ها، کانون ها و خانه های تئاتر در شهرها و استان های فاقد خانه تئاتر با مشارکت و فعالیت و نقش آفرینی محوری هنرمندان تئاتر در هر شهر و استان، اقدام کنند. آن بخش از جامعه تئاتر که شرایط عضویت در خانه را ندارند، نظیر دانشجویان و فارغ التحصیلان و فعالان و هنرمندان تازه کار و... را در گروه هایی متشکل کرده و به شکلی مناسب و درخور، آنها را تا کسب شرایط احراز عضویت، سازمان بدهند. خواسته ها و توقعات مشخص و حساب شده خانه و جامعه تئاتر را در نسبت با نهادها، سازمان ها و تشکیلات مؤثر بر تئاتر، از مجلس شورای اسلامی گرفته تا شورای عالی انقلاب فرهنگی یا قوه قضائیه، از وزارتخانه ها گرفته تا شهرداری و صدا وسیما و نهادها و سازمان های برخوردار از بودجه های فرهنگی دولتی و عمومی و حتی نهادهای نظامی و انتظامی یا سرمایه گذاران و فعالان بخش خصوصی، تدوین و بی تردید با امکان و احتمال به روزرسانی، منتشر کنند.

با توجه به ایجاد زیرساخت رأی گیری و نظرخواهی الکترونیک از اعضا، در همه تصمیم گیری های اساسی، استفاده از موقعیت و اختیارات نمایندگی را به حداقل ممکن رسانده، از این امکان بهره بگیرند و بر انگیزه های مؤثر بر افزایش مشارکت اعضا، بیفزایند و... . امید آنکه خانه تئاتر با حمایت و همراهی و عضویت همه آحاد جامعه تئاتر ایران، بتواند با برخورداری از مشروعیت و پشتیبانی مناسب تر، قدرتمندانه بر وضعیت بحرانی و رو به نابودی تئاتر ایران، تأثیری مثبت بگذارد و حقوق و توقعات هنر تئاتر و هنرمندان تئاتر ایران را پیگیری کرده، به نتایج مورد انتظار برساند.

مجید گیاه چی. منتقد

کشور ما ایران در حوزه مشارکت اجتماعی و مسئولیت پذیری مردم و شهروندان تجربه های متفاوت و بعضا توأم با شکست را از سر گذرانده است که هر چند نقش دولت همیشه در این شکست ها اصلی و غیرقابل کتمان بوده، اما نقش و تقصیر مردم و ذی نفعان در هر تشکل و اجتماع نیز در بروز این ناکامی ها ابدا کم و اندک نبوده است.

به نظر می رسد بافت و ساختار تاریخی قدرت در کشور در برابر شفافیت و پاسخ گویی، تقید به قوانین موجود، یا در صورت لزوم، اصلاح و تدوین قوانین مورد نیاز، توجه به خواست و ایجاد امکان نظارت عمومی، همچنین ایجاد امکان گردش نخبگانی، همواره دچار مشکل بوده و نظارت محدودکننده یا منتقد جدی و پیگیری را که خواستار مسئولیت پذیری و الزام در پاسخ گویی باشد، برنتافته است.

از سوی دیگر وضعیت کشور به خصوص در دوران معاصر و سده اخیر به دلایلی از جمله تعیین کننده بودن منابع حاصل از فروش نفت که در کنار دیگر منابع سنتی قرار گرفته، باعث شده نیاز و رجوع به مردم و همراهی شان، اندک و مختصر باشد. همچنین به دلیل موقعیت ویژه جغرافیایی، چه از حیث وسعت و جمعیت و چه از حیث قدمت تاریخی و موقعیت ژئوپلیتیک و توان و منابع بالقوه، ایران همواره مورد توجه خاص قدرت های بزرگ بوده است و این قدرت ها پیوسته نقشی بیش از آنچه در ظاهر به نظر می رسد یا وانمود می کنند، در موقعیت کشور ایفا کرده اند که عموما و تقریبا همواره به شکلی آشکارا در تقابل با ظاهرسازی های عوام فریبانه آنها بوده و البته گاهی هم اسناد آنها از جمله در کودتای 28 مرداد 1332، منتشر و علنی شده است.

به طور کلی به نظر می رسد دکترین قدرت های بزرگ جهانی چیزی جز حفظ منافع شان به هر شکل و قیمتی حتی در ازای لطمات و صدمات شدید و جبران ناپذیر به مردم دیگر سرزمین ها نیست و این هدف با حمایت پنهانی و گاه آشکار از حاکمیت های نامنسجم، غیرمردمی و غیربرخوردار از حمایت عمومی که به راحتی بتوان با تحت فشار قراردادن آنها بر سر معامله استمرار حاکمیت شان، اهداف و منافع قدرت های بزرگ جهانی را تأمین کرد و مقابله با قدرت ها و نیروهایی که امکان بالقوه انسجام بخشی و ایجاد وحدت ملی و منطقه ای را دارند، محقق می شود.

ایران به عنوان مهم ترین یا حداقل یکی از مهم ترین کشورهای این منطقه هم به شکلی ناگزیر همواره تحت الشعاع دخالت های حتی گاه مستقیم و نقش آفرینی های بلاتردید قدرت های بزرگ جهانی قرار داشته است.

از سوی دیگر هر چند تحزب و تشکیل احزاب و گروه های سیاسی، فراز و فرودهایی داشته اما همچنان به نظر نمی رسد شرایط فعالیت سیاسی و نقش آفرینی مورد انتظار از احزاب به شکلی بایسته فراهم بوده باشد و هر عمل سیاسی و حتی گروهی و جمعی همواره با انواع شائبه ها و تردیدها حتی پاپوش دوختن ها و برچسب زدن های غیرحقیقی و به دور از واقعیت، تحمل و پذیرفته نشده است. به شکلی که به محض قدرت نسبی یافتن هر فعالیت جمعی به صورت اتفاقی و علی رغم تمام محدودیت ها آن را به عنوان تهدیدی بالقوه ارزیابی کرده و به نحوی مانع از گسترش آن شده یا حتی از اساس بنیان های آن را مورد تهاجم قرار داده و تخریب کرده اند. این موضوع تنها به دهه های اخیر محدود نبوده و از انقلاب مشروطه تاکنون با فراز و فرودهایی، استمرار و تداوم داشته است. در حالی که مطلقا هیچ قدرتی بدون امکان کنترل و نظارت، اصلاح پذیر و مقید نمی شود و در نبود امکان نظارت، گسترش مشارکت عمومی و طرح پرسش و مطالبه گری، انواعی از رفتارها و تصمیمات سهوی یا متعمدانه انواعی از فسادها و روابط فسادآمیز و بیمارگونه در جامعه ریشه می دواند که منجر به نارضایتی عمومی شده و امنیت و ثبات جامعه را برای آنکه پویا بوده، امکان تحول و توسعه مورد انتظار را داشته باشد، با خطرات و تهدیدات جدی مواجه کرده، سلب می کند.

در چنین شرایطی و تا فراهم شدن شرایط مناسب فعالیت احزاب و دستجات سیاسی که امید است هرچه زودتر به شکلی مناسب محقق شود و حتی پس از آن، تشکل های مردمی و صنفی غیرسیاسی نقشی تعیین کننده و غیرقابل کتمان ایفا می کنند.

هرچند نسبت به آنها هم انواعی از تردیدها و بی اعتمادی های تاریخی و ریشه دار، به شدت وجود داشته و رسوخ دارد، اما از نظر قدرت، احتمال پذیرش بیشتری نسبت به آنها وجود دارد؛ به خصوص اگر این تشکل ها هر چند بسیار دشوار و گاه حتی محال، تا جای ممکن و مقدور بتوانند در برابر وسوسه سیاسی کاری یا هر آنچه از آن سیاسی کاری تعبیر می شود، مراقبت و مقاومت کنند؛ در جایی که گاه حتی بخش هایی از قدرت به شکل برنامه ریزی شده و پاپوش گونه یا با تحریک های متعمدانه، آنها را به سمت سیاسی کاری سوق می دهند.

این تشکل ها در تمامی موضوعات و اصناف، قابل شکل گیری و گسترش و دارای اهمیتی فراوان و برابر است و با توجه به جمیع شرایط موجود، شاید یکی از مناسب ترین راه های خروج از بن بست ها و بحران های دامن گیر حال و آینده کشو ر باشد. با توجه به نقش و تأثیر فعالیت های هنری در جامعه و توجه مردم به هنرمندان و روشن فکران و تبعیت از آ نها به عنوان یکی از جوامع مرجع، تأثیرگذار و مورد اعتماد مردم، شاید این توقع بیجایی نباشد که ابتدا و پیش از دیگر گروه ها، این گونه جوامع بتوانند از پس مشکلات و نارسایی های پیش ِرو در تشکل یابی و ایجاد وحدت و انسجام گروهی بر آیند تا متأثر از آنها و بر مبنای تجربیات از سر گذرانده، دیگر تشکل ها و گروه ها هم بتوانند بر این موانع و مشکلات که دیگر کهنه و درازمدت هم شده اند، فائق بیایند. در جامعه هنری نیز، هم با توجه به قدمت و سرآمدی تئاتر در ارتباط ملموس تر و نزدیک تر با موضوعات اجتماعی و جامعه شناختی و هم به دلیل ماهیت گفت وگومحور و تعاملی آن و گروهی بودن این هنر و مواجهه زنده و مستقیم آن با مخاطبان، شاید حتی بیش و پیش از دیگر گروه های هنری، از هنرمندان تئاتر این توقع وجود دارد که بتوانند پیش آهنگ و پیشگام بوده و تشکلی بایسته و مورد توقع را سازمان دهند.

بی شک در غیر این صورت و با عدم موفقیت در چنین مسیری، شاید هرگونه انتقادی نسبت به دیگر گروه ها، از سیاسیون و بازاریان گرفته تا دیگر گروه ها و اصناف واجد وجاهت و اعتبار محکمی به نظر نرسیده و مسموع نباشد. بنابراین شاید نتایج مثبت و منفی حاصل از تشکل یابی هنرمندان تئاتر که در نسبت، از نظر کمّی هم محدود و معدود هستند، فقط به خود این جامعه بازنگشته و فتح باب و گشایشی در کمک به شکل گیری و تکامل دیگر نهادهای اجتماعی و مدنی و ضروری جامعه (که البته حتی گاه از نظر موقعیت صنفی در شرایط مساعدتری در مقایسه با جامعه تئاتر به سر می برند) هم محسوب بشود. از تشکیل خانه تئاتر بیش از 20 سال می گذرد؛ اما توفیق این خانه در وحدت و انسجام جامعه تئاتر کشور، اندک بوده و چندان قابل دفاع نیست. بخش مهمی از این توفیق نداشتن، به نقش و تأثیر قدرت بازمی گردد که موضوع این نوشته نیست؛ اما بخش مهمی از آن به نقش و تعاملات خود هنرمندان تئاتر بازمی گردد که اندکی به آن خواهیم پرداخت. خانه تئاتر در حال حاضر بخشی از هنرمندان را نه به شکل یک نهاد جدی و با طراحی و سازوکار سیستماتیک و برنامه ریزی شده؛ بلکه به شکل کمّی و آماری گرد آورده است و گروه درخور توجهی از هنرمندان تئاتر هم با ابراز نارضایتی گاه عمیق از نقش و عملکرد این خانه، از پیوستن به آن سر باز زده اند.

این در حالی است که این نارضایتی یا غیرموجه دانستن خانه تئاتر، منتج به نتایجی عملی و فتح باب دیگری، نظیر تشکیل تشکل های جدید نشده و چند تشکلی هم که تلاش شده در حوزه فعالیت های تئاتری جدا و مستقل از خانه تئاتر ایجاد شوند، همگی بدون استثنا، ناموفق تر از این خانه بوده و حتی قریب به اتفاق شان، فعالیت خود را متوقف کرده اند.

حال یک سؤال اینجاست که به فرض آنکه بتوان تشکیلاتی دیگر ایجاد کرد که خیلی هم سخت و حتی بعید به نظر می رسد، چه تضمین هایی وجود دارد که همین نواقص و نارسایی ها، در آنها وجود نداشته باشد و اگر نیرو و توان و قدرتی برای ایجاد آنها یا مقابله با نارسایی های احتمالی وجود دارد، چرا از آن برای تغییر و اصلاح و اعتلای همین خانه استفاده نمی شود؟

مسلم و بدیهی است که ایجاد تغییر و اصلاح دشوار بوده؛ اما ابدا محال و غیرممکن نیست و اتفاقا حتی با توجه به همین اساسنامه فعلی و دارای مشکلات جدی خانه تئاتر، خیلی هم محتمل و آسان است؛ در صورتی که اتحاد و وحدت نظری وجود داشته باشد و اعضای این جامعه، نقش و وظیفه خود را به شکلی مسئولانه و پیگیر ایفا کرده و به انجام برسانند.

بگذریم از اینکه به ویژه با توجه به فعل و انفعالات اخیر و بسیار مهم در تصویب تأسیس انجمن های صنفی فرهنگ، هنر و رسانه و کانون های مربوط ، خواه ناخواه و به شکلی ناگزیر و خارج از اراده اشخاص، ساختار خانه تئاتر تغییری بنیادین خواهد کرد و هر مقاومتی در برابر این تغییر، نخواهد توانست آن را به کلی منتفی کند و شاید در صورت بروز، تنها قادر باشد با تلاشی بیهوده، آن را به تأخیر بیندازد.

اما از سوی دیگر و جدا از ناکارآمدی یا فقدان کارآمدی مطلوب خانه تئاتر در 20 سال گذشته، با احتساب همین کارکردهای مورد انتقاد هم، توفیقات مقطعی و موردی، نشان می دهد که این خانه، امکان بالقوه تأثیرگذاری و نقش آفرینی در مناسبات تئاتر کشور را داراست؛ در حالی که میزان نقش آفرینی و تأثیر اشخاص یا گروه های کوچک و پراکنده خارج از خانه، مطلقا غیرقابل اشاره و محاسبه بوده و کوچک ترین تردیدی در ناامیدی درباره این گونه تلاش های موردی و مقطعی، وجود ندارد که یک نمونه تلخ از این تلاش ها، نامه اخیر 250 هنرمند تئاتر، خطاب به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی است که به دلیل عدم برخورداری مناسب از خرد جمعی در تنظیم و بررسی متن و به واسطه لغزش اتفاق افتاده در نگارش همراهی و همدلی و پشتیبانی دیگر افراد، تنها با اتکای اعتماد به دیگری و دیگران، نهایتا منجر به برداشت ها و دریافت هایی خلاف میل و اراده امضاکنندگان، اما بجا و درست و برخاسته از متن شد و ناخواسته لطمه ای ناپسند و بی جهت به تئاتر و هنرمندان آن وارد کرد و همین عدم برخورداری از پشتیبانی صنفی در جمع آوری امضا، اصلاح ممکن و مورد توقع این خطا را تا به امروز به تأخیر و تعویق انداخته است. از سوی دیگر به نظر نمی رسد قدرت، همچنان که بارها و ازجمله در بحران اخیر (کرونا) اتفاق افتاد، حتی شاید برخلاف میلش، چاره ای جز پذیرش این خانه به نمایندگی از هنرمندان و جامعه تئاتر داشته باشد؛ یعنی نه امکان برای مذاکره و تفاهم با اشخاص و هنرمندان یا گروه های کوچک هنری منفرد، هر چقدر هم که صاحب اعتبار باشند، وجود دارد و نه امکان مذاکره و تفاهم با تشکل هایی که با نقش آفرینی و دخالت خود قدرت، ایجاد شده اند و به نحوی بخشی از ساختار قدرت و وابسته به آن محسوب می شوند، نه طرف مذاکره ای مستقل، برای حصول هر توافق و تفاهم لازمی. بنابراین خانه تئاتر تنها امکان بالقوه نقش آفرینی و تأثیرگذاری جامعه تئاتر ایران بر فرایندها و مناسبات تئاتر کشور و بر وضعیت یکایک هنرمندان تئاتر، به نظر می رسد.

در صورت پذیرش چنین استدلالی، هر روز و ساعت تردید و تأخیر در پیوستن به این خانه، نه تنها منافع شخصی و فردی هنرمندان را تحت تأثیر قرار می دهد؛ بلکه بر کلیت منافع هنرمندان تئاتر و موقعیت کلی تئاتر در کشور، تأثیری منفی و مخرب دارد.

البته این را نیز نباید از یاد برد که تشکل یابی افراد، پیش شرط هر توفیقی و افزایش دهنده احتمال آن است و نه الزاما به معنی دستیابی قطعی و فوری به توفیقات مورد انتظار است، که گاهی بسیار دور از دسترس بوده و صبر و تحملی طولانی می طلبد.

علاوه بر تغییر در نوع و نحوه نگاه هنرمندان واجد شرایطی که هنوز پیوستن به خانه تئاتر را نپذیرفته اند، یک تغییر و اصلاح در نگاه آن دسته از هنرمندانی که عضو خانه تئاتر هستند، هم ضرورت دارد.

با عضویت اسمی و غیرفعال و سپردن تمام امور به نمایندگان، بدون نظارت بر نحوه کار و فعالیت آنها یا طرح توقعات و پیشنهادها و انتقادات و به قولی عضویت فعال و مسئولیت پذیر، کوچک ترین کورسوی امیدی به تغییر و بهبود عملکرد این خانه وجود ندارد و هر شخص و گروهی، با هر دیدگاه و نگرشی که با هر تمهیدی از هویت و شأنیت نمایندگی اعضا برخوردار باشد، باز کاری جز تکرار چرخه ای معیوب، از پیش نخواهد برد. بنابراین ضروری است که اعضا، برای حفظ و ارتقای منافع و موقعیت خودشان هم که شده، نقشی فعال تر در معادلات ایفا کنند، در غیر این صورت نباید متوقع باشند که همین امکانات و موقعیت های فعلی هم که هر ساله تضعیف و تحدید می شود، از دست نرفته و با نتایج قهقرایی مواجه نشوند. اما در کنار این دو گروه (آن بخش از جامعه تئاتر که به عضویت خانه در نیامده اند و اعضای غیرفعال خانه تئاتر) دست اندرکاران و تصمیم گیرندگان وقت خانه تئاتر، از هیئت مدیره مرکزی و انجمن ها و کانون ها گرفته تا رئیس هیئت مدیره مرکزی، بازرسان و مدیرعامل هم می توانند حتی بیش از دو گروه دیگر، نقشی تعیین کننده در تحول خانه و ایفای نقش مورد توقع از آن، داشته باشند. خانه تئاتر در دو سال اخیر شاهد تغییرات و بهبود وضعیت هایی بوده، هرچند ابدا حجم و سرعت آن با توقعات موجود در جامعه و جامعه تئاتر، هم خوانی نداشته و راضی کننده نیست.

اما آنان می توانند مشکلاتی مانند مؤسسه فرهنگی هنری خصوصی بودن خانه تئاتر را که به عنوان پاشنه آشیلی برای ضربه زدن به خانه از آن سوءاستفاده می شود، به سرعت و به شکلی عاجل تر و حتی پیش از ثبت همه انجمن های صنفی، حل کنند.

با فراخوانی عمومی و از طریق تماس های فردی، همه اعضای منفک شده و هنرمندان واجد شرایط عضویت را شناسایی کرده و با ایجاد تسهیلات حداکثری، برای عضویت آنان اقدام کنند.

با توجه به تغییر ساختار متأثر از ثبت انجمن های صنفی، چگونگی تغییرات ساختاری لازم در خانه تئاتر ازجمله نحوه تعیین هیئت مدیره مرکزی را با توجه به تجارب مشابه در دیگر اصناف هنری، طراحی کنند.

در صورت نپذیرفتن و مقاومت در برابر این تغییر گریزناپذیر، هرچند موقتی و غیرلازم خواهد بود، دست کم یک انتخابات آزاد و سالم و برخوردار از رأی و پشتیبانی حداکثری، در شرایطی برابر برای همه کاندیداها و بدون کمترین تبعیض، برگزار کنند و هرگونه شائبه تقلب و نبود شفافیت و باگ احتمالی را با پیش بینی روش ها و آیین نامه های اجرائی دقیق، که به اجرای آنها هم توجه اکید و وسواس آمیزی شود، برطرف کنند.

نحوه و وضعیت ارتباط خانه های تئاتر و انجمن ها و کانون ها در دیگر شهرها و استان ها را معین کرده و علاوه بر پوشش و حمایت مناسب از آنها، به سرعت برای ایجاد انجمن ها، کانون ها و خانه های تئاتر در شهرها و استان های فاقد خانه تئاتر با مشارکت و فعالیت و نقش آفرینی محوری هنرمندان تئاتر در هر شهر و استان، اقدام کنند. آن بخش از جامعه تئاتر که شرایط عضویت در خانه را ندارند، نظیر دانشجویان و فارغ التحصیلان و فعالان و هنرمندان تازه کار و... را در گروه هایی متشکل کرده و به شکلی مناسب و درخور، آنها را تا کسب شرایط احراز عضویت، سازمان بدهند. خواسته ها و توقعات مشخص و حساب شده خانه و جامعه تئاتر را در نسبت با نهادها، سازمان ها و تشکیلات مؤثر بر تئاتر، از مجلس شورای اسلامی گرفته تا شورای عالی انقلاب فرهنگی یا قوه قضائیه، از وزارتخانه ها گرفته تا شهرداری و صدا وسیما و نهادها و سازمان های برخوردار از بودجه های فرهنگی دولتی و عمومی و حتی نهادهای نظامی و انتظامی یا سرمایه گذاران و فعالان بخش خصوصی، تدوین و بی تردید با امکان و احتمال به روزرسانی، منتشر کنند.

با توجه به ایجاد زیرساخت رأی گیری و نظرخواهی الکترونیک از اعضا، در همه تصمیم گیری های اساسی، استفاده از موقعیت و اختیارات نمایندگی را به حداقل ممکن رسانده، از این امکان بهره بگیرند و بر انگیزه های مؤثر بر افزایش مشارکت اعضا، بیفزایند و... . امید آنکه خانه تئاتر با حمایت و همراهی و عضویت همه آحاد جامعه تئاتر ایران، بتواند با برخورداری از مشروعیت و پشتیبانی مناسب تر، قدرتمندانه بر وضعیت بحرانی و رو به نابودی تئاتر ایران، تأثیری مثبت بگذارد و حقوق و توقعات هنر تئاتر و هنرمندان تئاتر ایران را پیگیری کرده، به نتایج مورد انتظار برساند.

لینک خبر :‌ روزنامه شرق
محمدرضا یوسفی می گوید: ادبیات کودک و نوجوان شکل و شمایل دولتی پیدا کرده و به مسائل حساس کودکان نزدیک نمی شود یا به سختی می تواند به مسائل رومینا ها نزدیک شود.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۲ سایت های دیگر : خبرگزاری دانشجویان ایران خبرگزاری پانا کیمیا نیوز

این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان در گفت وگو با ایسنا، در پی اتفاقی که برای رومینا، دختر 14ساله تالشی رخ داده است و کشته شدن او به دست پدرش، درباره پرداختن به مسائل نوجوانان و نقش ادبیات بر جلوگیری از خشونت های خانگی اظهار کرد: خود سوژه رومینا مربوط به دیرپایی سنت است؛ سنت های گوناگون اجتماعی که در جامعه وجود دارد و پر و بال جوانان را می گیرد. در حوزه ادبیات بزرگسال این مسئله بغرنج اجتماعی به اشکال مختلف بیان شده است؛ مثلا در کلیدر ، از خم چمبر و جای خالی سلوچ محمود دولت آبادی و برخی از داستان های صادق چوبک. اما در ادبیات کودک و نوجوان، قبل از انقلاب چیزی یادم نمی آید و بعد از انقلاب هم وجود ندارد.

او افزود: از آن جایی که ادبیات کودک و نوجوان شکل و شمایل دولتی پیدا کرده است به مسائل حساس کودکان نزدیک نمی شود. رمانی داشتم با عنوان ستاره ای به نام غول که درباره مشکل یک کودک بود. سختی ها و مرارت های بسیاری کشیدم تا این کتاب منتشر شود؛ تازه من آن قدر هم مستقیم نپرداخته بودم، آن وقت ناشر پیدا نمی شد. اگر به کانون اصلاح و تربیت بروید، چه بخش دختران و چه بخش پسران، این مسائل وجود دارد، اما به دلیل سلطه ادبیات دولتی، این ها در ادبیات تجلی پیدا نمی کنند.

یوسفی سپس با تأکید بر این که مسائل کودکان و نوجوانان در ادبیات این گروه سنی راه پیدا نمی کند مگر با هزار ایما و اشاره، گفت: کار ما شده ایما و اشاره، که مخاطب کودک در داستان آن را به سختی دریافت می کند، باید یک بزرگسال آن را بخواند و اشاره ها را برایش تعبیر و تفسیر کند تا به موضوع پی ببرد. تا زمانی که این موضوع در دایره ادبیات کودک و نوجوان وارد نشود و بچه ها در این زمینه مطالعه نکنند همین مصائب را خواهیم داشت. برخی از مسئولان فرهنگی مان معتقدند این حرف ها حرف های مگو است، باید پنهان شود و نباید درباره آن ها صحبت شود؛ اما این مسائل وجود دارد. ادبیات است که این ها را به عنوان مشکلات اجتماعی مطرح می کند.

او در ادامه بیان کرد: نویسنده ها هم به این مسائل نزدیک نمی شوند و یا اگر نزدیک شوند داستان شان منحرف می شود. نویسنده ها نمی توانند به اصل مطلب بپردازند و یا این که جسارتش را ندارند، زیرا سلطه ادبیات دولتی خیلی قدر است. به زعم من 90 درصد ادبیات کودک ما تحت سلطه دولت است و این موضوع نمی گذارد نویسنده ها به مسائل حساس کودکان بپردازند؛ ما چقدر داستان درباره بچه های کار، بچه های طلاق، بچه های اعتیاد، کودکانی که به آن ها تجاوز شده، کودکان بدسرپرست و بی سرپرست داریم؟ به نظرم یکی از علت های گسترش داستان های فانتزی و طنز این است که نویسنده ها نخواستند و یا نتوانستند به مسائل جدی بچه ها بپردازند. به سهم خودم هر رمانی که مرتبط با این مسائل داشتم به سختی توانستم چاپش کنم. ناشر خصوصی هم نمی پذیرند، زیرا آن ها هم نگاه دولتی دارند و زمانی که می خواهند کتابی چاپ کنند به این نکته توجه می کنند که آیا آموزش و پرورش این کتاب ها را می خرد یا نه؟ پدیده عجیب و غریبی است. به همین دلیل پرداختن به این مسائل را در ادبیات کودک بسیار بسیار اندک می بینیم.

یوسفی درباره تأثیرگذاری ادبیات بر جلوگیری از خشونت های خانگی نیز اظهار کرد: ادبیات قطعا تأثیرگذار است. به طور مثال ایوان تورگنیف داستان هایی درباره اجحاف هایی که در سیستم ارباب رعیتی در قرن 19 در روسیه بر رعایای آن جا می شد می نویسد که در زبان فارسی با عنوان خاطرات یک شکارچی منتشر شده است. این کتاب در جامعه روسیه به قدری انعکاس دارد که روایتی هست که می گوید تزار روسیه قانونی را برای از بین رفتن سیستم ارباب رعیتی تصویب می کند. می خواهم بگویم ادبیات تأثیر زیادی دارد و مردم با ادبیات زندگی می کنند. کودک و نوجوان تا مسائل خود را در داستان نبیند، اتفاقی نمی افتد.

او در ادامه تأکید کرد: خبر فراوان است اما تا زمانی که خبر به اثر هنری تبدیل نشود ماندگاری نخواهد داشت و فراموش خواهد شد. ادبیات است که به یک خبر، حادثه و تاریخ جاودانگی می دهد؛ مثلا شاهنامه آمده و اسطوره های مان را جاودانه کرده است، اما شما اطلاعاتی درباره اسطوره های اسکاندیناوی ندارید. یا رمان پاپیون اثر هانری شاریر درباره بحران 1929 اروپاست و تأثیر سقوط بورس را برای مردم توضیح می دهد. ادبیات این طور است. به نظرم اگر مسائل مربوط به کودک و نوجوان در آثاری که برای آن ها خلق می شود، تجلی پیدا نکند، مکافات می شود و بچه ها به مسائل اشراف پیدا نمی کنند. کتابی دارم درباره سرنوشت یک بچه خیابانی تاجیکی با عنوان وقتی گنجشکی جیک جیک یاد می گیرد . چاپ خود این کار یک رمان است، این که چه روند و سرنوشتی داشت. ما این سختی ها و مشکلات را داریم و از همه معصوم تر ادبیات کودک است که به دلیل سایه دولتی بودن به سختی می تواند به مسائل رومینا ها نزدیک شود.

انتهای پیام

لینک خبر :‌ وبگاه خبری قلم
تهمینه حدادی نویسنده و روزنامه نگار با ابراز گله مندی از عملکرد بخش شکوفه انتشارات امیرکبیر، رعایت اصول حرفه ای و اخلاقی را در حوزه نشر، الزامی خواند
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۲

نسبت به عملکرد ناشر خود گلایه کرد و گفت: مجموعه داستان سیب و درخت و دختر یکی از آثار تالیفی من برای نوجوان ها است که در زمان مدیریت مصطفی رحماندوست در بخش شکوفه انتشارات امیرکبیر منتشر شد. یک سال بعد و در حالی که این کتاب به فهرست لاک پشت پرنده راه یافت، انتشارات امیرکبیر از چاپ مجدد این کتاب که دیگر در بازار نبود، اجتناب کرد. این درحالی بود که کتاب من در اولین حضور خود در نمایشگاه کتاب توانست به فهرست پرفروش های غرفه امیرکبیر هم وارد شده بود.

وی افزود: بعد از سه سال متوجه شدم که این انتشارات کتابم را در تیراژ 100 نسخه بازنشر کرده و این شمارگان نیز در نمایشگاه پارسال به اتمام رسیده است. این اتفاق در شرایطی رخ داد که از سوی انتشارات هیچ اطلاعی به من داده نشد. قابل درک است که با شرایط اقتصادی موجود، نمی توان چندان انتظار انتشار گسترده یک اثر را داشت اما بدیهی ترین حق یک مولف و تصویرگر اطلاع از چاپ اثر است.

حدادی اظهار کرد: درست است که مطابق با قرارداد، ناشر حق بازنشر در تیراژ مورد نظر خود را دارد اما رفتار حرفه ای ایجاب می کرد من را در جریان کار قرار دهند. نکته بعدی کیفیت پایین نسخه های جدید است که به هیچ وجه قابل قبول من نیست.

این نویسنده تاکید کرد: من به واسطه دیگر نویسندگان که در نمایشگاه با کتاب من روبه رو شده بودند- و خود از چاپ ضعیف کتابشان ناراضی بودند - در جریان چاپ 100 نسخه ای کتابم قرار گرفتم و انتشارات شش ماه بعد حق التالیف من را برای چاپ جدید، پرداخت کرد که مطابق با درصد مشخص شده در قرارداد، معادل با با 158هزار تومان.

وی افزود: یکی دیگر از حقوق من که در قرارداد درج شده این است که ناشر موظف است به ازای هر نوبت چاپ، 20 نسخه کتاب به من بدهد اما تماس های مکرر من با انتشارات مبنی بر دریافت سهمیه کتاب یا مبلغ آن طی 13 ماه گذشته بی فایده بود. درواقع انتشارات وظیفه خود نمی داند که چاپ اثر را اطلاع بدهد، حق الزحمه را به موقع پرداخت کند و یا حتی سهمیه کتاب را که خود در قرارداد ذکر کرده است به مولف تحویل دهد!

نویسنده کتاب ادامه داد: تمام 100 نسخه چاپ شده در نوبت چاپ جدید، به فروش رفته و دیگر در بازار نیست؛ بنابراین حتی امکان خرید یک نسخه از کتاب خودم را نیز ندارم.

حدادی از تجربیات دیگر خود گفت: چندباری اثر خود را به دست ناشران خصوصی سپردم. اطلاع از مراحل چاپ، اطلاع از چاپ اثر و اطلاع رسانی در رسانه ها کوچکترین اقدامی بوده است که این ناشران انجام داده اند. خوشبختانه این ناشران اخلاق مداری را سرلوحه کار خودشان قرار داده اند و اگر هم نتوانند پرداخت بالا یا چاپ انبوه داشته باشند، دست کم توزیع مناسبی دارند.

گفتنی است سیب و درخت و دختر مجموعه داستانی فلسفی است که از سوی عطیه مرکزی تصویرگری شده است.

لینک خبر :‌ فرهنگ وهنر
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۲ سایت های دیگر : خبرگزاری دانشجویان ایران

ابراهیم دمشناس با اشاره به انتقادهایی که نسبت به جایزه های ادبی وجود دارد، می گوید: جایزه های ادبی شفافیت نداشتند و نتایج آن ها قابل دفاع نبود.
نویسنده رمان آتش زندان که به عنوان رمان تحسین شده نوزدهمین و بیستمین دوره جایزه مهرگان ادب شناخته شده است، در گفت وگو با ایسنا درباره تأثیرگذاری جایزه ها بر معرفی کتاب ها اظهار کرد: جایزه های ادبی مهم هستند، اما ما در این زمینه بحران های متعددی داریم و این تأثیرگذاری به جایی نمی رسد. بعد از آن که کتابی جایزه گرفت اتفاقی برایش نمی افتد. در این سال ها معمولا جوایزی که وجود داشته، شفافیت نداشته اند، اسامی را ارائه می کردند، اما عملا آن چه ماحصل کار بود نتیجه قابل دفاعی نبود. اکثریت جامعه مخاطبان، نویسندگان و خوانندگان نسبت به انتخاب های جوایز انتقاد داشتند، زیرا همواره گزینه های بهتری وجود داشت.

او افزود: زمانی هم جوایز به این سمت رفتند که یک کتاب و یا یک نوع ادبیات را تجویز کنند بدون این که پشت این تجویز یک نظریه یا تفکر قابل دفاع وجود داشته باشد. بیشتر جنبه قضاوت و سلیقه گرایی در جوایر ادبی حکم فرما بوده و آن ها به همین دلیل همواره مورد انتقاد بوده اند.

فاصله میان نگارش و انتشار آتش زندان
دمشناس درباره نگارش رمان آتش زندان نیز گفت: این رمان یک تاریخچه دودهه ای دارد؛ سال 75 شروع به نوشتن آن کردم. به خاطر جابه جایی هایی که داشتم و مهاجرت هایی که در زندگی ام پیش آمد، نوشتن رمان طولانی شد. اگر اواخر سال 74 و اوایل 75 را مبنای نوشتن این رمان قرار بدهم تا سال 82-83 نوشتنش طول کشید. بعد از یک دوره ویراش که دو سال طول کشید، سال 85 کتاب را آماده کردم اما دوره ای طولانی در ارشاد ماند و مجال انتشار پیدا نکرد تا سال 96. در واقع آتش زندان در دوره احمدی نژاد در ارشاد ماند و فراموش شد تا این که در سال 96 مجوز گرفت. این فاصله طولانی شد.

او درباره تأثیر فاصله افتادن میان نگارش و انتشار کتاب بر کار نویسندگان و خود کتاب، گفت: دامنه تأثیرگذاری دست نویسنده نیست. طبعا می تواند تأثیرگذار باشد. این کتاب در سال 85 آماده بود اما در سال 96 چاپ شد. اگر رمان همان زمان چاپ می شد و بازخوردهایش را می دیدم، مهم بود. اما چیزی که مهم است یکی ثبت کتاب است که این کتاب در فلان تاریخ منتشر شده است و دیگری این که کتاب باری بر دوش نویسنده نباشد. ما همواره این دغدغه را داریم که کتاب در پشت وضعیت سانسور مانده است. سانسور همیشه وجود دارد؛ مثلا وقتی کتابی یک دهه مجال انتشار پیدا نکند، طبعا در کارهای بعدی نویسنده تأثیر دارد. حدود پنج سال بعد از آتش زندان رمان دیگری نوشتم که در سال 94 منتشر شد. طبعا این جابه جایی ها، این نابجایی ها و این نابهنگامی ها در کار نویسنده و جامعه ادبی تأثیر دارد و شکاف ایجاد می کند و ابهام و وضعیت خاص خود را پیش می آورد.

دمشناس خاطرنشان کرد: انتشار یک اثر در زمان خودش می تواند در خیلی مسائل و حداقل در حوزه شخصی نویسنده تأثیرگذار باشد، بدون این که بخواهیم بزرگ نمایی کنیم می تواند برای ادبیات مفید باشد. دست کم نویسنده بازخورد کار خود را می بیند و با خود می گوید خب، من از این مقطع به این شکل عمل کنم بهتر است. اما زمانی که دامنه ارتباطات بین نویسنده و مخاطب قطع می شود، بر کار نویسنده تأثیر می گذارد. البته ضروری است نویسنده پوست کلفت بودن خود را نشان دهد و خودش را از قید چنین الزام هایی رها کند.

انتهای پیام

اشتراک گذاری در:

لینک خبر :‌ بانی فیلم
سبقت ترجمه از تالیف خصوصا در حوزه کتاب کودک و نوجوان در حال افزایش است اما این افزایش نباید نظارت ها را دچار تزلزل کند و اداره کتاب نباید مماشات و تسامح در ارائه مجوز داشته باشد.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۱ سایت های دیگر : آقای خبر خبر گزاری رسا شهید نیوز

به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، سبقت ترجمه از تالیف در حوزه کتاب کودک و نوجوان در حال افزایش است، اما این افزایش نباید نظارت ها را دچار تزلزل کند.

بر اساس آمار بانک اطلاعاتی خانه کتاب از ابتدای سال تا دیروز 10 خرداد 1399 در حوزه کودک و نوجوان 1246 عنوان منتشر شده که سهم تالیف 594 و سهم ترجمه 652 عنوان بوده است! در این میان سهم تهرانی ها 1081 کتاب و شهرستانی ها 165 عنوان بوده است، در این بازه 4051 عنوان چاپ اول و 2942 عنوان تجدید چاپ بوده است.

در همین بازه در تمام بخش ها مجموعا 6991 عنوان کتاب منتشر شده که کمک درسی و آموزشی686 عنوان، کودک و نوجوان 1246 عنوان، شهرستان 1278 عنوان، تهران 5713 عنوان، ترجمه 2250 عنوان، 4741 تالیف است که در این میان 4049 عنوان چاپ اول و 2942 عنوان در چاپ مجدد هستند.

نسبت تالیف و ترجمه در همه بخش ها را در جدول زیر مشاهده می کنید:

برخی با این توجیه که ترجمه افق گسترده تری را به روی نوجوانان می گشاید، به غلط استنباط هایی از رواج این کتاب ها دارند. ناگفته نماند که انتشار کتاب ترجمه (در تمام بخش ها) به دلیل آماده بودن تصویر و متن برای فعالان این عرصه هم کوتاه ترین راه و کم هزینه ترین مسیر شمرده می شود ولی نباید به مخاطبان هر کتابی را بدهیم.

به نظر می رسد اداره کتاب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که وظیفه تمییز دادن و بررسی آثار را برای مجوز عهده دار است، چندی است به این حوزه توجه کافی ندارد و رواج فرهنگ غرب و برخی تفکرات پوچ گرایانه و نظرات مردود، نتیجه همین کم توجهی در بخش ترجمه محسوب می شود. گاهی در میان اهالی نشر هم انتشار این گونه کتاب ها (ترجمه) سهل تر از دیگر آثار مطرح می شود.

یکی از این کتاب ها برادرخوانده است؛ کتابی نوشته کنیث اپل که با ترجمه سیمین زرگران روانه بازار کتاب شده، این اثر تحت عنوان تجربه، توانایی و انگیزه ارائه شده است و در آن، حیوانی در کنار اعضای یک خانواده نشان داده می شود.

بن تاملین تنها فرزند خانواده و از دست پدرش بسیار عصبانی است. آنها از تورنتو به جزیره کوچک ویکتوریا نقل مکان کرده اند تا پدرش که یک دانشمند رفتارشناس است در این جا تدریس و تحقیق کند. به این ترتیب بن باید تولد 13 سالگی اش را تنها و دور از دوستانش در یک شهر و خانه جدید بگذراند. اما در همین روز اتفاق دیگری هم می افتد که او را عصبانی تر می کند و البته بر زندگی اش تاثیر می گذارد. مادرش با یک شامپانزه هشت روزه به خانه می آید. پدرش در حال تحقیق روی موضوع آموزش زبان اشاره به شامپانزه هاست و به همین دلیل تصمیم می گیرد شامپانزه را از نوزادی به خانه بیاورد و بزرگ کند. مادرش دستیار تحقیق اوست و همه از بن انتظار دارند که شامپانزه را به عنوان عضوی از خانواده بپذیرد که این کار برای بن غیرممکن است.

بن چیزهای زیادی درباره زان و شامپانزه ها یاد می گیرد، اما درگیری های ذهنی اش تمام نشده اند. زندگی جدید در مدرسه، انتظارات بیش از حد والدین و نقش زان در زندگی اش، همه تبدیل به دغدغه های ذهنی بن شده اند. سوال مهمی هم که ذهنش را درگیر کرده، این است که حالا شامپانزه، عضوی از خانواده شده یا فقط یک مورد آزمایشگاهی برای تحقیقات پدرش است؟

در کتاب آمده است: برای مدت طولانی دستان زان بی حرکت بود، احساس کردم زیادی حرف زده ام. می دانستم که از او می خواهم در جوابم چه چیزی را با اشاره بگوید. اما چه طور می توانستم این انتظار را از او داشته باشم؟ ما او را دزدیده بودیم، بعد او را رها کرده بودیم، از او استفاده کرده بودیم، او را گول زده بودیم، به او گفتیم چیزی باشد که نیست، یک انسان و بعد دوباره به او گفتیم برگردد شامپانزه باشد. او باید از ما متنفر باشد، دست های زان تکان خورد و...

کتاب دیگر درآمدی تصویری بر داروین است. این اثر نوشته جاناتان میلر و بورین ون لون است که با ترجمه منیره الله بخشی از سوی نشر ثالث روانه بازار کتاب شده است. در این کتاب آمده: برخی افراد بیهوده تلاش کردند که نظریه یا نظریه های دیگری را جایگزین نظریه داروین کنند که البته این تلاش به نتیجه نرسید و نظریه داروین هنوز کنار گذاشته نشده است.

در بخشی آمده: انسان باید بپذیرد که فرآیند گزینش باعث تکوین و ارتقاء هوش انسان شد و در واقع انسان هم بر خلاف تصور خودش کامل به وجود نیامد.

در بخش دیگری می خوانید: هنوز هم خیلی از افراد وقتی به این می اندیشند که حیات بر روی زمین صرفا نتیجه فرآیند شانس و ضرورت بوده است از زندگی نا امید می شوند.

تصادفی بودن خلقت، بی نظم بودن و تکوین آن به تدریج از نکات مورد انتقاد در نظریه داروین محسوب می شود که متاسفانه امروز رواج فراوان یافته است.

تصاویر این کتاب هم قابل تامل است!

این گزارش در پایان اضافه می کند هرچند مخاطب ما نوجوان یا بزرگسال و حتی کودک باشد، تغذیه فکری او بسیار حائز اهمیت است و اداره کتاب دفتر توسعه کتاب و کتابخوانی وزارت ارشاد نباید از کتاب های این حوزه چشم پوشی کند و اجازه دهد هر اثری وارد خانه ها شود!

طبق پیگیری خبرنگار فارس، هر دو این کتاب ها اواخر اردیبهشت 99 اعلام وصول دریافت کرده اند.

انتهای پیام/

لینک خبر :‌ خبرگزاری فارس
مدیرعامل کسب و کاری اینترنتی در حوزه کتاب های دیجیتال گفت: با شیوع بیماری کرونا میزان مطالعه کاربران میلیون ها ساعت افزایش یافت.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۲ سایت های دیگر : خبر فوری

به گزارش خبرنگار حوزه علم، فناوری و دانش بنیان گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، با شیوع کرونا در کشور کسب و کارهای اینترنتی نوسان های زیادی را از لحاظ اقتصادی و میزان جذب مخاطبان تجربه کردند. تقریبا تمامی مشاغل اینترنتی در این بازه زمانی دچار آسیب شدند ولی میزان مشکلان در کسب و کارهای مختلف با توجه به نوع فعالیت آن ها متفاوت بود.

در همین خصوص با محمد صدوقی مدیرعامل یکی از کسب و کارهای اینترنتی در حوزه کتاب های دیجیتال مصاحبه کرده ایم. مشروح این مصاحبه را در ادامه مشاهده می کنید:

آنا:در بازه زمانی شیوع بیماری کرونا کسب و کار شما چه فراز و فرودهایی تجربه کرد؟ آیا توانستید مخاطبان بیشتری را به سمت اپلیکیشن خود جذب کنید؟

صدوقی: این کسب و کار اینترنتی همه ساله کمپینی را در نوروز برای کاربران دارد و امسال به خاطر کرونا 15 روز زودتر یعنی از 15 اسفند شروع شد و از طرفی هم تا 20 فروردین ماه ادامه داشت. یکی دو فعالیت دیگر هم به صورت کاملاً اتفاقی، در هم مدت روی داد که از جمله آن ها می توان به رونمایی از نرم افزار جدید این شرکت اشاره کرد. در مدت شیوع بیماری کرونا که مردم فرصت داشتند بیشتر در خانه بمانند ورود به سایت و اپلیکیشن این کسب و کار 5 برابر افزایش یافت.

افزایش میزان مطالعه کاربران پس از شیوع بیماری کرونا

یعنی کاربران و مشترکان اپلیکیشن این شرکت در این مدت نسبت به مدت مشابه در سال گذشته و ماه های قبلش بیش از 5 برابر بیشتر شدند و حدود 40 میلیون دقیقه مطالعه در نرم افزار این کسب و کار صورت گرفت. در همین زمان چند کمپین دیگر هم به طور هم زمان برگزار شد. به عنوان مثال طرحی با شهرداری تهران آغاز شد که در سه مقطع هر کاربری یک کتاب کودک و نوجوان را به انتخاب خودش می توانست رایگان دریافت کند، طرحی دیگر در همکاری با وزارت ارشاد جلو برده شد که از اول تا بیستم فروردین هر کاربر یک کتاب را به انتخاب خودش می توانست با 70 درصد تخفیف دریافت کند که 20 درصدش را وزارت ارشاد تقبل کرد و 50 درصدش را شرکت و ناشر پذیرفتند.

در بازه ای شرکت کل کتاب های موجود در اپلیکیشن خود را برای مدت سه روز(مناسبت عید نوروز) با 50 درصد تخفیف عرضه کرد. لحظه تحویل سال همه حساب های کاربران نرم افزار این کسب و کارمبلغ 2 هزار تومان شارژ شد. مجموعه کارهایی که در این مدت انجام شد هم در راستای اینکه مسئولیت اجتماعی شرکت بود و همه اعضای مجموعه علاقه داشتند مردم در طی این مدت کتاب بخوانند، هم اینکه مردم را تشویق شوند به اینکه از وقت خود بیشتر و بهتر استفاده کنند. همه این فعالیت ها اوایل اسفند ماه 20 فروردین انجام شد.

وقتی به تدریج کسب و کارها باز شدند و مردم به سر کارهایشان بازگشتند، میزان مطالعه در ماه اردیبهشت نسبت به ماه فروردین مقداری کاهش داشت که نشان دهنده آن است که تا حدودی مردم به روال عادی زندگی خود برگشته و فضای کسب و کار خود را دنبال می کنند. این شرکت ایام ماه مبارک رمضان از ابتدا مسابقه کتابخوانی را برگزار کرد و اسم کتاب ماه گذاشت. این مسابقه کتابخوانی هنوز هم در جریان است و تا آخر خرداد ماه ادامه دارد. امکانات فیچرها و ویژگی های جدیدی هم به نرم افزار شرکت اضافه شده و تلاش برای توسعه و ارتقا آن ها ادامه دارد تا مردم بتوانند به خوبی از محتوای فرهنگی موجود در اپلیکیشن استفاده کنند.

آنا: آیا درآمد اقتصادی کسب و کار شما در بازه زمانی شیوع کرونا افزایش یافت؟

صدوقی: در این مدت فروش این کسب و کار اینترنتی بیشتر شد ولی با توجه به تخفیف هایی که به کاربران ارائه شد و تمایل گردانندگان شرکت به اینکه مردم بیشتر کتاب بخوانند باعث شد درآمد شرکت خیلی افزایش نداشته باشد. اما خوشبختانه در همین مدت میزان فروش ناشران خیلی بالا رفت. تخفیف ها و اعتباراتی که به کاربران دادیم همه از حساب خود این کسب و کار بود و ناشران درگیر نبودند و سهمی نداشتند. یعنی همه را شرکت از ناحیه سود خود پرداخت کرد. به همین دلیل به میزانی که فروش این کسب و کار رشد داشت ولی درآمد رشد چندانی نکرد. در هر صورت مدیران این مجموعه خوشحال هستند که مردم توانستند در این ایام بیشتر کتاب بخوانند.

آنا: بعد از شیوع کرونا، گروه مدیریتی این کسب و کار از لحاظ حفظ ایمنی کارمندان خود چه تدابیری را اتخاذ کرد؟

صدوقی: مدیران این شرکت تقریباً از همان اوایل اسفند ماه کل کارمندان را دورکار کردند، این دورکاری هنوز ادامه دارد و احتمالاً تا آخر سال هم ادامه خواهد داشت. در این کسب و کار اینترنتی زیرساخت ها و امکاناتی برای کارمندان در خانه هایشان فراهم شده و آن ها وظایف خود را از محل سکونتشان انجام می دهند. این روزها مقداری مدل کاری شرکت را تغییر کرده و اکنون دیگر تقریباً همه اعضای این مجموعه از خانه هایشان مشغول کار هستند و این موضوع را به عنوان کاری بلندمدت در نظر گرفته شده است. دز همین خصوص آیین نامه هایی نیز را برای کارمندان تدوین شده است.

کسب نتیجه مطلوب در روش کاری خروجی محور

در روش اداری جدید این کسب و کار اینترنتی مدل ساعت کاری را از برنامه حذف و مدل خروجی محور و نتیجه محور جایگزین آن شده است. تغییراتی هم در فضای عملکردی خود ایجاد شده تا که کارمندان بتوانند دورکار باقی بمانند. تا الان بازخورد و نتیجه خوبی از این شکل کاری دریافت کردیم و امیدوار هستیم کارمندان شرکت بتوانند این نتیجه را تا انتهای سال حفظ کنند.

آنا: در مدت شیوع کرونا حمایت های دولتی چه از بُعد فرهنگی و چه از بُعد مالی و اقتصادی از کسب و کار شما چگونه بوده است؟

صدوقی: چند طرحی که با همکاری شهرداری تهران و وزارت ارشاد اجرا شد، طرح های خوبی بود ولی طبق صحبت هایی که مدیران این کسب و کار اینترنتی از قبل با آن ها داشتند در واقع انتظار بیشتر بود اما متأسفانه دوستان هنوز تعهدات مالی خود را تسویه نکرده اند. یعنی باری روی دوش این شرکت گذاشته اند. این مجموعه با ناشران تسویه حساب و مبالغ متعلق به آن ها را پرداخت کرده اما دوستان شهرداری و وزارتخانه هنوز به تعهدات شان عمل نکرده اند.

حمایت فرهنگی عامل رشد کسب و کارهای اینترنتی

البته قول مساعد داده اند که انجام شود ولی این کسب و کار مجبور شد خود با ناشران تسویه حساب کند. در صحبت اخیر با مسئولان شهرداری و وزارتخانه گفتیم: اگر این حمایت در قالب تبلیغات و معرفی خوب صورت بگیرد همه اعضای این شرکت راضی تر هستند. شرکت نیاز به این دارد به اینکه مورد حمایت مالی قرار گیرد. اگر این کسب و کار بتواند در زیرساخت های تبلیغاتی وزارت ارشاد دارد معرفی شود و تیزر تبلیغاتی برای این شرکت طراحی کنند اتفاقات مثبتی خواهد افتاد.

آنا: در سال های اخیر نرم افزارهایی که پادکست با استقبال خوبی مواجه شده اند. اگر بخواهید در حوزه کاری خودتان تقسیم بندی کنید، کتاب های صوتی طرفدار بیشتری دارند یا کتاب های متنی؟ کتاب های صوتی تا چه حد در جذب مخاطب موفق بوده اند؟

صدوقی: هر دو نوع کتاب های صوتی و متنی الکترونیکی رشد کرده اند اما رشد کتاب های صوتی خیلی بیشتر و محسوس تر است و دلایل مختلفی دارد که به دلیل سبک زندگی انسان ها خیلی وقت ها مشغول انجام کاری هستند ولی می توانند فایلی صوتی را هم گوش بدهند. به عنوان مثال در مترو، تاکسی یا جاهای مختلف را در حین کار در خانهمی توان به راحتی به کتاب های صوتی گوش کرد. از آن طرف به خاطر اینکه هنوز تعداد کتاب های صوتی خیلی افزایش پیدا نکرده این باعث شده که کماکان کتاب های متنی بازار بزرگ تری داشته باشند.

موفقیت کتاب های صوتی در جذب مخاطب

در کل اما کتاب های صوتی خیلی رشد خوبی در ماه های اخیر داشته اند و ناشران خیلی به آن ها اقبال نشان داده اند. کتاب های صوتی سهم بازاری از کتاب های الکترونیکی یا چاپی نمی گیرند بلکه بازار جدیدی برای خود ایجاد می کنند. یعنی کسانی که وقت و فرصت مطالعه نداشتند رو به این نوع از کتاب ها آورده و از طریق کتاب های صوتی این فرصت را برای خود ایجاد می کنند. قطعا این برای ناشران فرصت مناسب و اتفاق خیلی مثبتی است.

آنا: توضیحاتی در مورد اقدام ها و فعالیت های اخیر کسب و کار خود را بیان کنید.

صدوقی: این کسب و کار در نسخه جدید نرم افزار خود برای تشکر از کادر درمان و ابراز همدردی با کسانی که به بیماری کرونا مبتلا شده و در بیمارستان ها هستند سرویس مبنی بر مکان کاربر را راه اندازی کرده است. یعنی مکان کاربری که در بیمارستان است با روشن شدن موقعیت یاب دستگاه مشخص شده و هر روز کتابخانه ای رایگان در اختیار او قرار می گیرد. این سرویس خدمت جدیدی است که در این کسب و کار اینترنتی راه اندازی شده و اختیار کاربران قرار دارد. در حال حاضر تنها با بیمارستان های شهر تهران قرار داد بسته شده ولی به راحتی می توان این طرح را به بیمارستان های کل کشور تعمیم داد و در ادامه امکانات بیشتری هم به آن اضافه کرد.

انتهای پیام/4144/

لینک خبر :‌ خبرگزاری آنا
بهروز جلالی، سرپرست بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان و حسینعلی سالاری، سرپرست خانه کتاب در دوره انتقال برای ادغام نهایی موسسه های زیرمجموعه معاونت فرهنگی وزارت ارشاد شدند.

عصر فردا (دوشنبه 12خرداد) قرار است از مدیرعامل بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان تکریم شود تا در مسیر ادغام موسسات، گام دیگری به سوی نهایی شدن برداشته شود.

فردا با تودیع مهدی قزلی، مدیرعامل بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان، بهروز جلالی، معاون او به عنوان (سرپرست دوره انتقال) معرفی می شود.

در همین راستا قرار است حسینعلی سالاری، معاون اداری مالی خانه کتاب نیز در این موسسه که شامل ادغام شده، سرپرستی دوره انتقال را بر عهده بگیرد.

مراسم تودیع و تکریم مهدی قزلی، مدیرعامل بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان ساعت 18 روز دوشنبه (12 خرداد) در محل بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان برگزار می شود.

در این مراسم، محسن جوادی، معاون امور فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و تعدادی از اهالی قلم حضور خواهند داشت.

موسسات تابعه معاونت امور فرهنگی به زودی در یک موسسه ادغام خواهند شد.

منبع سینما پرس

'); d.write('

لینک خبر :‌ اتحاد آنلاین
افسر موم وندی، با اعلام ثبت 3475 تقاضا از سوی فعالان حوزه چاپ، نشر، کتاب و کتابفروشی در سامانه کارا، از صدرنشینی استان تهران با 717 رکورد تقاضا خبر داد.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۱

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ افسر موم وندی، نماینده معاون توسعه و مدیریت منابع در امور اقتصاد فرهنگ و هنر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در گفت وگوییدرباره آمار مشاغل حوزه نشر، ثبت شده در سامانه کارا بیان کرد: از مجموع 33 هزار و 924 رکورد ثبت شده، 3475 رکورد برابر با 10 درصد با عنوان کسب و کارهای حوزه چاپ، نشر، کتاب و کتابفروشی هستند.

وی با اشاره به جزئیات آمار کسب وکارهای حوزه چاپ و نشر افزود: 593 چاپخانه و واحدهای وابسته، 1138 واحد انتشاراتی و 410 کتاب فروشی، برای دریافت تسهیلات کرونایی در سامانه کارا به ثبت اطلاعات خود اقدام کرده اند.

موم وندی با اشاره به ثبت تقاضای فعالان حوزه نشر استان تهران در سامانه کارا ادامه داد: استان تهران با 717 رکورد ثبت تقاضای دریافت تسهیلات کرونایی ویژه مشاغل حوزه نشر در صدر استان های کشور قرار دارد. در استان تهران این آمار شامل 585 بنگاه انتشاراتی، 91 کتابفروشی، 36 چاپخانه، 3 ناشر کتابفروش، 1 فروشگاه عرضه محصولات فرهنگی و کتاب و 1 کافه کتاب است.

به گفته وی، استان خراسان جنوبی با 2 ثبت نام، شامل 1 بنگاه نشر و 1 بنگاه چاپ، کمترین میزان ثبت تقاضا را داشته است.

نماینده معاون توسعه و مدیریت منابع در امور اقتصاد فرهنگ و هنر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: ثبت تقاضای دریافت تسهیلات در سامانه کارا همچنان ادامه دارد و متقاضیان می توانند با مراجعه به این سامانه به ثبت تقاضا اقدام کنند.

لینک خبر :‌ فرهنگ امروز
خبرگزاری میزان- یک نویسنده کتاب حوالی عشق گفت: متاسفانه در ابتدا حمایت چندانی برای چاپ کتاب حوالی عشق از من نشد و این اثر بعد از حدود یک سال با کمک حمید خلیلی مدیر انتشارات شهید کاظمی به انتشار رسید.

تاریخ انتشار: 14:30 - 11 خرداد 1399

- کد خبر: 625230
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۱

مجید محبوبی نویسنده کتاب حوالی عشق در گفت وگو با خبرنگار گروه فرهنگی خبرگزاری میزان پیرامون برخورد ناشران با نویسندگان گفت: طبیعتاً برخورد هر ناشر با نویسنده همواره متفاوت است، گاهاً ناشران تنها به سود مالی اثر فکر می کنند اما نویسنده به بحث کیفی و بازخوردهای یک اثر توجه دارد.
بیشتر بخوانید: برای مطالعه معرفی تازه های نشر انتشارات شهید کاظمی اینجا کلیک کنید وی در همین راستا ادامه داد: بیشتر ناشران می خواهند از کتابی که چاپ می کنند سود مالی ببرند، ولی نویسنده نکات دیگری را لحاظ می کند، به طور کل من با ناشران زیادی کار کرده ام، خوب و یا بدشان را نمی گویم اما مجموعاً برخورد ناشران با آثار نویسندگان امروزه به شرایط روز بستگی دارد.

وی با نقد از وضعیت بازاریابی در عرصه کتاب افزود: متأسفانه در مسئله بازاریابی کتاب چندان موفق نیستیم. زیرساخت ها برای ارائه این کالا مناسب نیست. اگر بازار کار مناسبی باشد و تبلیغ مناسبی صورت بگیرد، مثلاً اگر فضا برای معرفی و نقد و بررسی کتاب در محافل فرهنگی ادبی و رسانه های جمعی مهیا باشد مطمئناً همه کتاب ها مخاطبان خودشان را پیدا می کنند.

وی در خصوص محتوای کتاب جدید خود با نام حوالی عشق ابراز کرد: کتاب حوالی عشق به دنبال سفری که به کربلا داشتیم به نگارش در آمده، دوستان همسفر بنده اکثراً اهل قلم بودند، در فضای مجازی گروهی تشکیل داده بودیم و من خاطرات سفر را در آن می نوشتم.

این نویسنده کتاب با اشاره به کسانی که وی را در نوشتن کتاب حوالی عشق کمک کردند، اظهار کرد: در ابتدا این اتفاق برای سرگرمی بود اما دوستان نویسنده مرا تشویق کردند که خاطراتم از سفر کربلا به کتاب تبدیل شود. متاسفانه در ابتدا حمایت چندانی برای چاپ کتاب حوالی عشق نشد و این اثر بعد از حدود یک سال با کمک حمید خلیلی مدیر انتشارات شهید کاظمی به انتشار رسید.

وی جذاب ترین بخش کتاب حوالی عشق را در مشاهده ضریح نورانی امام حسین (ع) و حضرت ابوالفضل عباس(ع) دانست و خاطرنشان کرد: همه جای کتاب، سطر به سطر، کلمه به کلمه آن واقعاً حرف دل من است، ولی به نظرم وقتی برای اولین بار با ضریح نورانی امام حسین (ع) و حضرت ابوالفضل عباس(ع) مواجه شدم بهترین لحظه ای بود که در سفر برایم رقم خورد و عیناً آن را در کتابم ثبت کردم.

گفتنی است، سفر به حوالی عشق در واقع روایتی است از سفر زیارتی مجید محبوبی نویسنده کتاب مسافران جاده های سرد که همراه با دوستانی از اهل قلم همچون ابراهیم زاهدی مطلق، جواد افهمی، حسین سیدی، رضا رسولی، مجید قیصری و... به عتبات عالیات در سال 1394 که در این کتاب نویسنده از حال وهوای کشور عراق و شهر هایی که در آن قدم نهاده است، تصویرسازی می کند.

برشی از کتاب:
سید وسط صحن می ایستد و اشاره می کند به جایی در بیرون از صحن. می گوید: آنجا خرابه های کوفه است! و من تا آخرش می خوانم. همان جایی که بعد از وقایع عاشورا، حضرت زینب (س) و اُسرا را در آنجا نگه داشته اند. جای متروکی است و جز آثاری که با خاک یکسان شده، چیزی دیده نمی شود. اما حس و حال و نگاه های من به جایی که سید عباس نشان داده، مرا به آن روز ها می برد.

راه رفتن زیر آفتاب سوزان و روی زمین داغ تجربة جدید من است. تا به روی فرش برسم، حسابی سوخته ام. خدا کند کف پاهایم تاول نزند. می رسم روی فرش قرمزی که زیر پای زائران پهن است. قدم تند می کنم تا همراهانم را گم نکنم. آن ها از پله های مسجد کوفه پایین می روند. می رویم زیارت قبور مختار، هانی بن عروه، مسلم بن عقیل که هر کدام در گوشه ای از این صحن بزرگ آرمیده اند و صاحب مقبره ای بسیار باشکوه. به هر کدام از این مردانی که زیر این ضریح های نقره ای خفته اند، دست مریزاد باید گفت. روزگاری که زمین با کمبود مرد مواجه بود، این ها برخاستند و مردانگی کردند و نگذاشتند زمین خالی از مرد شود.

سفر به حوالی عشق روایت داستانی از سفر نامه به عتبات عالیات جمعی از اهالی قلم می باشد که به قلم مجید محبوبی در قطع رقعی و 152 صفحه به رشته تحریردر آمده و توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شده است.

انتهای پیام/

لینک خبر :‌ میزان
خانواده مهرداد بهار در واکنش به خاک سپاری امیرکاووس بالازاده در مزار این نویسنده و اسطوره شناس می گویند: طبق سند مالکیت محل مزار، در این محل جز وابستگان مرحوم پدر، دفن شخص دیگری مجاز نیست.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۱ سایت های دیگر : خبرگزاری مهر بانی فیلم آقای خبر

به گزارش ایسنا، ماجرا از آن جا شروع شد که چهرزاد بهار - دختر ملک الشعرای بهار و خواهر مهرداد بهار - که چند روز پیش بر سر مزار برادرش در قطعه هنرمندان بهشت زهرا رفته بود، در روایت این دیدار نوشت: باید بگویم از دیدن مزار برادرم سخت شگفت زده شدم، چون سنگ مزار او را بدون اجازه خاندان بهار عوض کرده اند و کسی را که نمی شناسم بر روی مزار مهرداد به خاک سپرده اند؛ با کدام مجوز بر روی مزار مهرداد بهار کس دیگری را به خاک سپرده اند؟ این پرسشی است که از مدیران محترم شهرداری تهران و بهشت زهرا خواستار جواب آن هستم؛ آیا با کدام مجوز به شما چنین حقی داده شده که بدون اجازه خانواده مرحوم، کس دیگری را روی قبر او به خاک بسپارید؟ آیا هرگز از خانواده بهار اجازه گرفته بودید یا به میل خود این اجازه را داده اید؟ من این را تجاوز به حریم دیگران می دانم و هرگز چنین کسانی را نمی بخشم. آیا ملک الشعرا بهار، شاعر بزرگ ایران و فرزند دانشمند او دکتر مهرداد بهار، استاد ایران باستان و اسطوره شناس برجسته، دست کم از این حق برخوردار نیستند که به آن ها احترام گذاشته شود؟

اما در واکنش به این موضوع، سحر قدیمی، مترجم و همسر دکتر امیرکاووس بالازاده ، که پیکر همسرش در مزار مهرداد بهار به خاک سپرده شده است در بخشی از متنی که در اختیار ایسنا قرار گرفت نوشت: قطعه هنرمندان بهشت زهرای تهران، مالکیت شخصی ندارد، ملکی دولتی است که درگذشتگان با توجه به سابقه علمی و فرهنگی و هنری و پس از بررسی دستاوردهای حرفه ای و با نظر گروهی از کارشناسان و اجازه مستقیم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در آن جا به خاک سپرده می شوند. طبعاً چنین اشخاصی متعلق به چند نفر و یکی دو خانواده نیستند؛ جزیی از فرهنگ این دیار هستند و در دل و ذهن آدم های بسیاری زنده. از این رو، شخصی کردن چنین موضوعی و نادیده گرفتن واقعیات و داوری های احساسی پسندیده نیست؛ مخصوصاً گروهی از ما که خود را اهل ادب و دانش و تفکر می دانیم.

در ادامه، کاوه بهار - فرزند مهرداد بهار - نیز در نوشتاری که در اختیار ایسنا قرار گرفته، نسبت به این موضوع واکنش نشان داده و عنوان کرده است: طبق سند مالکیت محل مزار نیز در این محل جز وابستگان مرحوم پدرم، دفن شخص دیگری مجاز نیست.

لازم به تذکر است که همسر پدرم، خانم دکتر زهره سرمد، مدت هاست ساکن ایران نیستند و از سال 1396 که برای آخرین بار از ایران خارج شده اند به هیچ وجه با ایشان مذاکره ای دراین باره به عمل نیامده است. خواهر و برادر کوچکتر این جانب خانم فرغانه بهار و آقای میلاد بهار نیز در این مورد با کسی تماس نداشته اند و با آنان مذاکره ای به عمل نیامده است.

اینجانب و سایر وابستدگان و شاگردان مرحوم پدرم انتظار داریم جنازه فرد ثانی از این محل به محل مناسب دیگری منتقل شود و سنگ مزار نیز به شکل سنگ مزار اصلی مجددا در محل نصب شود.

آرامگاه فعلی

سنگ مزار پیشین مهرداد بهار

خانواده مهرداد بهار می گویند در مکاتبه هایی که با شورای اسلامی شهر تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بهشت زهرا داشته اند نوشته اند:

پیرو نامه الکترونیکی پیشین - مرتبط با زیرپا گذاشتن حقوق خانواده بهار و غصب مقبره مرحوم مهرداد بهار در قطعه هنرمندان واقع در بهشت زهرا - ضمایم پنج گانه زیر تقدیم می شود:

1-نامه آقای مهندس کاوه بهار - فرزند ارشد زنده یاد دکتر مهرداد بهار - به نمایندگی از جانب بانو دکتر زهره سرمد - همسر مرحوم بهار - و نیز خانم فرغانه بهار و آقای میلاد بهار - دو فرزند دیگر آن مرحوم - به همراه امضای ایشان برای بازگشت حقوق از دست رفته شان.

2- نامه امضاشده بانو چهرزاد بهار - خواهر مهرداد بهار - در شرح آن چه بدون رضایت و آگاهی خانواده بهار در سه چهار ماه گذشته به تلخی رخ داده است.

3-سند رسمی و معتبر مقبره محل تدفین مهرداد بهار - صادرشده در دفتر مرکزی بهشت زهرا

4-تصویر سنگ مزار اصلی متعلق به مرحوم بهار که بی خبر برداشته اند و روشن نیست به کجا منتقل کرده اند

5-تصوبر سنگ جدیدی که بدون آگاهی خانواده بهار کار گذاشته اند

استدعا می شود جهت بازگشت حقوق از دست رفته خانواده مرحوم مهرداد بهار دستورهای لازم را ابلاغ فرمایید.

انتهای پیام

لینک خبر :‌ خبرگزاری دانشجویان ایران
احمد زیدآبادی گفت: گویا ممیزان وزارت ارشاد، تجدید چاپ مزامیر داود را به حذف واژه اسرائیل از سراسر کتاب مشروط کرده اند. به واقع من از این خبر غافلگیر نشدم چرا که یکی از شروط مجوز انتشار کتاب الزامات سیاست در عصر ملت-دولت نیز تغییر نام اسرائیل به رژیم صهیونیستی در سراسر کتاب بود.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۱ سایت های دیگر : بهار نیوز انصاف نیوز

اعتمادآنلاین| احمد زیدآبادی در اینستاگرامش نوشت: گویا ممیزان وزارت ارشاد، تجدید چاپ مزامیر داود را به حذف واژه اسرائیل از سراسر کتاب مشروط کرده اند!

به گزارش اعتمادآنلاین، به واقع من از این خبر غافلگیر نشدم چرا که یکی از شروط مجوز انتشار کتاب الزامات سیاست در عصر ملت-دولت نیز تغییر نام اسرائیل به رژیم صهیونیستی در سراسر کتاب بود!

البته من با زحمت بسیار مسئولان ارشاد را قانع کردم که از اصرار خود در این باره دست بردارند چرا که کاربرد رژیم صیهونیستی در یک متن، نماد گرایش ایدئولوژیک نویسنده آن است و هر گونه ادعای علمی و بی طرفانه بودن محتوای کتاب را باطل می کند!

در واقع این درست مثل این است که دولت اسرائیل تمام نویسندگان و ناشران خود را به استفاده از ترکیب رژیم آخوندی به جای استفاده از ایران یا جمهوری اسلامی ملزم کند! حال فرض کنید نویسندگانی مانند گیدئون لِوی یا امیره هس که از منتقدان سرسخت سیاست اسرائیل هستند، در نوشته های خود ناچار به کاربرد رژیم آخوندی شوند، در آن صورت آیا کسی به بی طرفی و استقلال آنها اعتماد می کند؟

البته ترکیب رژیم صهیونیستی به خودی خود توهین آمیز نیست و از قضا به لحاظ معنایی در فرهنگ یهودی می تواند ارزشمندتر از اسرائیل تلقی شود چرا که صهیون نام کوهی در اورشلیم و در اغلب متون نامِ خودِ شهر اورشلیم یا بیت المقدس است و اشاره به آرمان یهودیان برای بازگشت به این شهر دارد! در واقع رژیم صهیونیستی معادل رژیم بیت المقدس یا رژیم اورشلیم است که ناخواسته تعلق این شهر به یهودیان را منعکس می کند! با این حال، استفاده از این ترکیب حالت نوعی تحقیر به خود گرفته و اسرائیلی ها را خوش نمی آید.

همین منطق در باره کاربرد رژیم آخوندی که ورد زبان اعضای مجاهدین خلق شده نیز صادق است! رژیم آخوندی فی نفسه معنای بدی ندارد. آخوند در لغت معادل خداوندگار و دانشمند است و رژیم آخوندی هم معنایی جز حکومت عالمان یا روحانیون ندارد، اما روشن است که قصد و مراد مجاهدین خلق از آن، تحقیرآمیز است.

در هر صورت دوایر حکومتی و دولتی مختارند که اسرائیل را به هر عنوان که دوست دارند، خطاب کنند، اما تحمیل واژگانی خاص بر ناشران و نویسندگان و مطبوعات به هیچ صورت و با هیچ منطقی توجیه پذیر نیست و حتی بعضاً می تواند عواقبی زننده تر از حذف اسرائیل از مزامیر داود داشته باشد.

اسرائیل در اصل نام دیگر یعقوبِ پیامبر است. بر اساس قصه های کتاب مقدس، از آنجا که یعقوب با خدا گلاویز شد و با او جدال کرد، او را جنگنده با خدا یا اسرائیل لقب دادند! از همین رو به اعقاب یا اسباط دوازده گانه یعقوب بنی اسرائیل می گویند. حال فرض کنیم که استفاده از واژه اسرائیل در ایران به کل ممنوع شود، در آن صورت قرائت قرآن و تجدید چاپ آن هم با مشکل مواجه خواهد شد!

در آیه 93 سوره آل عمران از اسرائیل نام برده شده و در آیه 58 سوره مریم نام اسرائیل درکنار آدم و نوح و ابراهیم آمده و بنی اسرائیل نیز 22 بار در قرآن تکرار شده است!

حالا با این حساسیتی که ممیزان وزارت ارشاد نسبت به کاربرد واژه اسرائیل به خرج می دهند، آیا قرار است اسرائیل و بنی اسرائیل کلاً از متن قرآن حذف شوند یا اینکه به جای آنها مثلاً رژیم صهیونیستی یا بنی رژیم صهیونیستی گذاشته شود؟

واقعاً که چه معرکه ای است!

لینک خبر :‌ اعتماد آنلاین
در پی انتشار متنی با عنوان عجیب ولی شدنی! وزارت ارشاد گفته است در کتاب زبور داود هر جا عنوان "اسرائیل" هست حذف کنید!" دفتر توسعه کتاب و کتابخوانی درباره بررسی ترجمه کتاب مزامیر داود توضیحاتی را ارائه کرد.

به گزارش روابط عمومی معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، متن توضیحات این دفتر به شرح زیر است :

درباره کتاب مزامیر، به آگاهی می رساند :

1 . در این کتاب 46 بار واژه اسرائیل به کار رفته که در اکثر موارد منظور حضرت یعقوب است. در برخی موارد مترجم کلمه "بنی اسرائیل" را به "اسرائیل" ترجمه کرده است !!

2 . این مطلب که بررس کتاب خواستار حذف کلیه آیاتی است که نام اسرائیل در آن آمده خلاف واقع است. اگر ادعای نویسنده متن صحت داشت، باید حداقل درخواست اصلاح46 مورد به ناشر ابلاغ می شد، در حالی که فقط 3 مورد ابلاغ شده است .

3 . این که نویسنده، درخواست اصلاح ترجمه کتاب مقدس را شوخی با کتاب مقدس عنوان کرده، نادرست است . از قضا بیشترین دقت ها در خصوص ترجمه قرآن مجید و دیگر متون مقدس ضروری است و اعمال می شود .

4 . با مراجعه به متن تورات که متضمن سفر مضامین است و مقایسه آن با کتاب مزامیر(نشر افکار جدید) مغایرت این دو کاملا مشخص خواهد شد. در اینجا به عنوان نمونه فقط به 5 مورد اختلاف در ترجمه اشاره می شود :

الف_ مزمور 128

تورات: صلح و سلامتی بر اورشلیم باد

کتاب مزامیر ص244: سلامتی بر اسرائیل باد

ب_ مزمور 135

تورات: خداوند بنی اسرائیل را برگزید تا قوم خاص او باشد

مزامیر ص252: زیرا خداوند یعقوب را برای خود برگزید و اسرائیل را به جهت ملک خاص خویش

ج_ مزمور 105

تورات: این است عهد جاودانی او با اسرائیل(یعقوب) که فرمود سرزمین کنعان را به شما خواهیم بخشید تا میراث شما شود .

مزامیر ص195: آن برای یعقوب فریضه ای استوار ساخت و برای اسرائیل عهد جاودانی

د_ مزمور 53

تورات: قوم اسرائیل چقدر شاد خواهند شد وقتی خداوند آنان را رستگار و کامیاب سازد. ای خداوند از صهیون تجلی فرما و قوم خود را نجات ده .

مزامیر ص96: ای کاش نجات اسرائیل از صهیون ظاهر می شد. وقتی که خدا اسیری قوم خویش را برگرداند یعقوب وجد خواهد نمود و اسرائیل شادی خواهد کرد .

ملاحظه می شود: اولا "قوم اسرائیل" به "اسرائیل" ترجمه شده و ثانیا "اسرائیل شادی کرد" اضافه است چون منظور از اسرائیل ، یعقوب است که در جمله قبل ذکر شده است .

با توجه به موارد فوق کاملا مشخص است که کتاب مذکور دقیق بررسی شده و ادعای نویسنده مقاله "تجربه سانسور کتاب مقدس" خلاف واقع و غیر علمی است .

ضمنا به کار بردن تعابیر زشت و توهین آمیز برای کارشناسان فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از سوی نویسنده یادداشت (که از فقر ادب گفتگو حکایت می کند) جای تامل و البته تاسف دارد .

لینک خبر :‌ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
تهران-ایرناپلاس- فروش کتاب های درسی در کتاب فروشی ها در شرایطی مورد بررسی قرار گرفته که مدیران برخی از کتاب فروشی ها مخالف این فعالیت هستند و برخی آن را روشی برای سرپا نگه داشتن کتاب فروشی می دانند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۲

سرپا نگه داشتن کتاب فروشی ها در همه کشورها، برای اهالی فرهنگ از اهمیت بالایی برخوردار است. یکی از روش هایی که کتاب فروشان چند سال است برای درآمدزایی و مبارزه با ورشکستگی در نظر گرفته اند، فروش اجناس جانبی در فروشگاهشان است که با نقدهای گوناگونی هم همراه است.

برخی از کتاب فروشان علاوه بر فروش نوشت افزار، در ماه های شهریور و مهر، کتاب های درسی، لوازم التحریر و اقلام همراه آن را مهیا می کردند. با ورود دانش آموزان و خانواده های آنها به کتاب فروشی برای خرید کتاب درسی، امکان فروش سایر لوازم و حتی کتاب هایی که در فروشگاه وجود داشت، مهیا می شد. اما در روزهای گذشته محمدمهدی کاظمی، معاون توسعه منابع و پشتیبانی سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی از تصمیم این سازمان برای توزیع کتب درسی سال 99 از طریق کتاب فروشی ها به صورت مشروط خبر داد و گفت: یکی از مهم ترین اهداف ما این است که خانواده ها هزینه کمتری برای کتاب پرداخت کنند و کتاب های درسی با کیفیت بهتر، ارزان تر و به مناسب ترین شکل در اختیار آنها قرار گیرد.

این اتفاقی است که ممکن است باعث ممنوعیت یا ایجاد محدودیت در فروش کتاب درسی در کتاب فروشی ها شود. به گفته کاظمی این سازمان معتقد است سفارش باید به شیوه الکترونیکی باشد تا آمار دقیقی از کتاب های درسی توزیع شده در دسترس قرار بگیرد. او افزود: در راستای رفاه حال خانواده ها، کتاب فروشی ها به دریافت سود کمتر قانع باشند و اتحادیه ها الگوی توزیع و الگوی هزینه هایشان را اعلام کنند که تاکنون به نقطه مشترکی نرسیده ایم.

توزیع کتاب درسی از گذشته رانتی بود

شرایط برای بقای کتاب فروشان از قبل هم سخت تر شده است. در چنین شرایطی از بین بردن یکی از منابع درآمدی فصلی این صنف، چه تأثیری می تواند بر ادامه فعالیت آنها داشته باشد؟ سیامک رزیانی، مدیر کتاب فروشی پارسیان تا دو سال پیش در فروشگاه خود، کتاب درسی می فروخت و خدمات متناسب با آن را ارائه می داد. او درباره تأثیر تصمیم اتخاذ شده برای محدودیت یا ممنوعیت فروش کتاب درسی در کتاب فروشی به خبرنگار ایرناپلاس گفت: توزیع کتاب درسی از گذشته رانتی بود. من به عنوان کتاب فروش می خواهم 200 دوره کتاب در یک سال بفروشم، اما این 200 دوره ارزش اینکه بخواهم به سازمان کتب درسی بروم و سفارش بدهم، نداشت. و سازمان کتب درسی هم به سفارش هایی در این حد، رسیدگی نمی کرد. مسئولان آن سازمان به من گفته اند که نمی توانند 200 دوره بدهند.

به گفته این مدیر کتاب فروشی، ارائه سفارش های کوچک برای هر کتاب فروشی، مشکلاتی برای سازمان به همراه خواهد داشت، چراکه مشخص نیست کتاب فروش چه تعداد از کتاب ها را بتواند بفروشد و چه تعداد را باز می گرداند. رزیانی درباره راهکاری که در این سال ها عملی شده بود، توضیح داد: یک واسطه که برای سازمان شناخته شده بود، حجم زیادی از کتاب های درسی را می خرید. آن فرد بخش بزرگی از کتاب ها را می فروخت و درصد کمی هم می ماند.

کتاب درسی در تهران شاید میان 20 نفر تقسیم می شد و کتاب فروشی ها سفارش های جزئی خود را از این افراد تحویل می گرفتند. رزیانی با بیان این نکته، ادامه داد: تا زمانی که کتاب درسی می فروختم 18 درصد، سودی بود که سازمان برای پخش کننده اولیه در نظر گرفته بود؛ او کتاب ها را با نصف آن سود، یعنی 9 درصد به من می فروخت. در کل فعالیت کتاب فروشی این سود مهمی نیست، چیزی که برای ما کتاب فروشان و لوازم التحریرفروشان مهم است این است که کتاب را سیمی یا جلد کنیم یا مثلاً علاوه بر فروش کتاب درسی، بتوانیم لوازم التحریر بفروشیم. با این تصمیم، سهم کتاب فروشان و فروشندگان لوازم التحریر که یک سال برای رسیدن شهریور و مهر انتظار می کشیدند، حذف شده است.

برای من چاره ای جز از دست دادن این امکان نبود

این مدیر کتاب فروشی دو سال است که کتاب های درسی نمی فروشد و دلیل آن را از دست دادن فرد معتمدی که به او کتاب تحویل می داد بیان کرد و ادامه داد: کتاب های درسی را پیش فروش می کردم، باید فردی معتمد بشناسم تا بتوانم همان تعداد کتاب به مردم تحویل دهم وگرنه آبرویم می رود. این اتفاق روی درآمد ما تأثیر زیادی داشت، اما برای من چاره ای جز از دست دادن این امکان نبود. فروش کتاب، ظاهر مسئله است و مسائل پشت آن مهم است. فکر می کنم حق این بود که کتاب درسی را همان کتاب فروشان توزیع کنند زیرا آنها صنفی فرهنگی هستند که در بین اصناف مختلف شاید صادق ترین افراد باشند.

اگر آموزش رایگان است، توزیع کتاب های درسی هم باید رایگان باشد

فروش کتاب درسی در کتاب فروشی، از مسائلی است که موافقان و مخالفان سرسختی دارد. موافقان بر لزوم سرپا نگه داشتن کتاب فروشی ها حتی با سود کوچک حاصل از فروش کتاب و اجناس جانبی آن تأکید دارند و مخالفان بر این اعتقادند که کتاب فروشی باید فعالیت خاص خود را انجام دهد و برای جلوگیری از ورشکستگی هم شده، نباید به فروش سایر اجناس در کتاب فروشی اقدام کند. بابک بلاش، مدیر کتاب فروشی ارغوان یکی از مخالفان فروش کالاهای دیگر در کتاب فروشی است، او به خبرنگار ایرناپلاس گفت: توزیع کتاب های درسی، در دنیا، کمتر در کتاب فروشی ها انجام می شود، این کار باید توسط خود آموزش پرورش انجام شود. اگر آموزش در کشور رایگان است، توزیع کتاب های درسی هم باید رایگان اتفاق بیفتد، اما اگر هم قرار است کتاب درسی توزیع شود، باید توزیع سراسری اینترنتی از طریق مدارس باشد.

به گفته این مدیر کتاب فروشی، در هیچ جای دنیا توزیع کتاب های درسی مانند ایران انجام نمی شود، زیرا در ایران مافیای کتاب درسی شکل گرفته است. او با اشاره به اینکه چنین روندی موجب رونق گرفتن کسب و کار کتاب فروشی ها می شود، توضیح داد: مافیای کتاب های درسی و کمک درسی، دانش آموزان را متکی به منابعی خارج از مدرسه می کند. من از این سبک کسب و کار صرف نظر کردم، که باعث کاهش 20 تا 30 درصدی فروشم شده است.

برای حفظ کتاب فروشی، فروش نمایشگاه کتاب را متوقف کنید

مخالفت با فروش کتاب درسی در کتاب فروشی تا کجا ادامه خواهد داشت؟ آیا کتاب فروش ها حاضر هستند خطر ورشکستگی را قبول کنند اما تن به فروش کتاب درسی ندهند؟ بلاش در این باره بیان کرد: نباید فراموش کنیم که کار کتاب فروشی فروش محصولات فرهنگی نیست. البته فروش کتاب درسی به کتاب فروشی کمک می کند اما فقط با 10 تا 20 روز فروش در شهریور و مهر، مگر کتاب فروشی می تواند روی پای خود بایستد؟ سود اندک فروش کتاب درسی به زحمتش نمی ارزد؛ مگر اینکه کتاب فروش بخواهد لوازم التحریر بفروشد. این درست نیست، زیرا صنف نوشت افزار با کتاب فروش متفاوت است.

او با تأکید به اینکه فروش یا جلوگیری از فروش کتاب درسی نمی تواند تأثیری بر روند فعالیت کتاب فروشی ها داشته باشد، گفت: اگر می خواهند کاری برای کتاب فروش انجام دهند، باید فروش نمایشگاه کتاب تعطیل شود. این است که به کتاب فروشان آسیب می زند، نه اینکه فروش چند کتاب درسی و جلد و سیمی کردن آن!

شکل گیری بازار سیاه کتاب درسی در میدان انقلاب

کمی از تهران فاصله بگیریم؛ همواره الکترونیکی کردن ثبت نام ها، اجرای کلاس های درسی در فضای مجازی، حتی دسترسی به نتایج آزمون ها برای افرادی که در تهران زندگی نمی کنند، دشوارتر از پایتخت نشینان بوده است. علیرضا ابراهیمی، فروشنده کتاب فروشی کسرایی نو در استان البرز با وجود همه مشکلات دسترسی، همواره به مشتریانش کتاب درسی رسانده است؛ حتی کتاب درسی افست. او در این باره به خبرنگار ایرناپلاس توضیح داد: سال های گذشته با کمبود کتاب درسی مواجه شدیم و این باعث شکل گیری بازار سیاه در میدان انقلاب تهران شد. آنجا از کتاب های درسی کپی برداری شده و به قیمت حدود 35 هزار تومان می فروشند. ما تا جایی که ممکن بود به مردم کتاب درسی با قیمت دولتی می رساندیم، اما با محدودیت هایی که در سال های گذشته در نظر گرفته شد، کتاب های افست را با قیمت بالاتر می فروختیم، کتاب های سیاه و سفید که عکس های نامشخصی دارند. اگر امسال هم به ما کتاب ندهند، روی فروش ما تأثیر بالایی خواهد گذاشت. کتاب فروشان کرج یا مردم مجبور می شوند برای به دست آوردن کتاب به بازار سیاه انقلاب مراجعه کنند.

این کتاب فروش الکترونیک شدن فروش را موجب شکل گیری مشکلات متعددی برای دانش آموزان دانست و بیان کرد: اگر دانش آموزان وسط سال کتاب خود را گم کنند یا کنکوری ها نیاز به کتاب های سال های گذشته داشته باشند، باید چه کار کنند؟ ما به افرادی که دنبال کتاب هستند، کتاب های کپی شده می دهیم، اما این روند بر فروش ما تأثیر منفی خواهد داشت و کتاب بی کیفیتی به دست مردم می رسد.

شاید کتاب فروشی به درستی محل فروش کتاب درسی و لوازم التحریر نیست، اما کتاب فروشان در این روزها دچار آنچنان وضعیت سختی شده اند که برای ادامه فعالیت خود، حق دارند دست به فروش کتاب درسی یا سایر لوازم فرهنگی بزنند. شاید بهتر باشد بیشتر به دلایل رکود و ورشکستگی کتاب فروشی ها توجه شود. برای مثال روی ساعت مطالعه جامعه بررسی پایه ای انجام شود و در صورت امکان شرایط مطالعه مهیا شود تا این سرانه افزایش یابد؛ یا روی ساز و کار نمایشگاه بین المللی کتاب تهران بیشتر توجه شود تا این گونه کتاب فروشی ها را از چرخه توزیع کتاب خارج نکند و مانند بسیاری کشورهای دیگر بتوان از کتاب فروشی ها محافظت کرد.

گزارش از آیدین پورخامنه

لینک خبر :‌ خبرگزاری جمهوری اسلامی
نماینده شورای عالی انقلاب فرهنگی در امور زنان و خانواده گفت: سند مهندسی فرهنگی در سال 91 در دولت قبلی ابلاغ و در سال 93 در دولت جدید برای اجرا ابلاغ شده و تک تک دستگاه هایی که انجام ندادند، مجرمند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۲ سایت های دیگر : خبرگزاری دانشجو آقای خبر رادیو گفت و گو

به گزارش خبرنگار رادیو و تلویزیون خبرگزاری فارس، برنامه گفت وگوی اجتماعی با موضوع کاسبان رومینا با حضور فاطمه اسفندیاری (معون فرهنگی حوزه علمیه خواهران، استاد دانشگاه و پژوهشگر مهارت های ارتباطی) و در تماس تلفنی با کبری خزعلی (نماینده شورای عالی انقلاب فرهنگی در شورای زنان و خانواده) و روح الله مؤمن نسب (کارشناس فضای مجازی) از رادیو گفت وگو پخش شد.

خزعلی درباره بعضی که قضیه قتل رومینا را برای افزایش فالوئر و جذب سرمایه مصادره به مطلوب می کنند، گفت: در موضوعات اجتماعی پیچیده باید با متخصصان از زوایای مختلف فرهنگی، اجتماعی و حقوقی صحبت کنیم و با سطحی نگری نمی توانیم پیشگیری، درمان یا حکم اعدام صادر کنیم.

وی با اشاره به اینکه حاضرم برای شما در داخل و خارج فهرستی از این مسائل تهیه کنم، افزود: وقتی به این سبک زندگی غربی نگاه کنیم، می بینیم در فرانسه 219 هزار خشونت منجر به قتل زنان داشتیم.

نماینده شورای عالی انقلاب فرهنگی در امور زنان و خانواده درباره انحلال کمیسیون سبک زندگی و احساس خلأ با نرفتن 33 سند تهیه شده به صحن علنی مجلس توضیح داد: بعضی اسناد تصویب شده است و سند مهندسی فرهنگی در سال 91 در دولت قبلی ابلاغ و در سال 93 در دولت جدید برای اجرا ابلاغ شده و تک تک دستگاه هایی که انجام ندادند، مجرمند و تمام حقوقی که برای کودک در زمینه سند تربیت جنسی قبل و بعد از ازدواج به کمک خانواده و مربیان پرورشی محقق می شد، در آن سند وجود دارد، اما اجرا نکردیم.

خزعلی افزود: اگر دین را کنار بگذاریم و از دنیا الگو بگیریم، با این آموزش های بسیار باز، بچه و نوجوان در 8 و 10 سالگی دچار انواع عفونت ها و بیماری ها در 12 سالگی سقط جنین می کنند. خارجی ها در حال بازگشت هستند، اما ما درحال تکرار این تجربه ها هستیم.

وی با بیان اینکه آمریکا، کانادا و انگلیس الگوی خانواده محور را شروع کردند، عنوان کرد: ما نمی خواهیم ازدواج زودرس اتفاق بیفتد یا درس و تحصیل بچه ها با مشکل مواجه شود، اما وقتی به فاجعه ای مانند رومینا رسید اگر ازدواج می کرد، بهتر بود یا کشته شدن؟

نماینده شورای عالی انقلاب فرهنگی در امور زنان و خانواده با اشاره به مدیریت نشدن اینترنت گفت: متأسفانه اینترنت ملی که بتواند مدیریت شده در اختیار نوجوانان و مردم قرار گیرد، نداریم. این شبکه بین المللی است و ارتباط ما را با اینترنت دنیا قطع نمی کند و پاک است.

خزعلی در پایان گفت: به جای تصمیم های منفعلانه، بهتر است که قوانین خودمان را در زمینه تربیت عاطفی و جنسی کودک اجرا کنیم.

توصیه اسلام به پیشگیری از حوادث و عفت ورزی

در ادامه، اسفندیاری با اشاره به مسأله رومینا گفت: اگر بخواهیم بر مبنای نگرش اسلام مسائل را ارزشیابی کنیم، تلاش می کنیم ارزیابی کنیم چه عواملی سبب شد که چنین اتفاقی بیفتد.

وی با بیان اینکه قبلاً به عوامل اجتماعی، قضایی و کوتاهی های به وجود آمده اشاره شد، افزود: این واقعه یک روزه و یک شبه اتفاق نیفتاد و عوامل مختلفی می توانستند دخیل شوند تا شاهد آن نباشیم. اسلام پیشگیری و عفت ورزی را توصیه می کند. اسلام نیامده تا بگوید زن و مرد با هم رابطه نداشته باشند، اتفاقا در فرمایشات امیرالمومنین آمده که چطور پیامبر با خانم ها با اخلاقی نیکو برخورد می کرد.

معاون فرهنگی حوزه علمیه خواهران با اشاره به دستورهای اسلامی عنوان کرد: اگر دستور اسلام را به صورت پیشگیرانه و همراه با آموزه های سنتی خودمان اجرا کنیم، چیزی کم نداریم. اسلامی که به پدر گفته اگر فرزند را ارتزاق کنی، درهای رحمت به روی تو باز می شود، درباره زنده به گور کردن فرزندان نیز در عصر جاهلیت صحبت کرده که به کدامین گناه کشته می شوند؟...

اسفندیاری در پایان گفت: تنها در این صورت است که خانواده قبل از ایجاد چالش مدیریت شده و به سرمنزل امن می رسد.

فضای مجازی قتلگاه نوجوانان

مؤمن نسب (کارشناس فضای مجازی) درباره مدیریت فضای مجازی و موضوع رومینا گفت: برای موضوع کودکان و فضای مجازی در تمام دنیا برنامه ریزی وجود دارد، اما هیچ کشوری فرزندان آینده کشورش را در اختیار جهنمی با دروازه های بهشت نمی گذارد.

وی تأکید کرد: کودکان بسیاری قربانی فضای مجازی شدند و فقط شامل رومینا نمی شود. این فقط شامل کشتن جسم نمی شود بلکه کشتار شامل روح، فرهنگ، باور و نظام خانواده در یک کشور می شود. به تعبیر رهبر معظم انقلاب فضای مجازی تبدیل به قتلگاه نوجوانان و جوانان شده و این به تدریج اتفاق افتاده است.

این کارشناس فضای مجازی عنوان کرد: حواسمان باششد که با دو گیگابایت اینترنت هدیه، افراد می توانند 200 کلیپ غیراخلاقی ببینند و ما نیز قانون مدونی برای اجرای این موضوع نداریم.

مؤمن نسب با طرح مثالی در این رابطه در کشورهای خارجی گفت: سال 1998 در ایالات متحده آمریکا قانون صلاحیت دسترسی و نزاکت اطلاعات تصویب شد. در یک ماده از این قانون نوشته اگر فرزند زیر 12 سال خانواده ای وارد شبکه اجتماعی نا امن شود و فرزند زیر 16 سال از بازی ها یا محتوای نامناسب با سنش بهره ببرد، دادگاه باید این بچه را از خانواده بگیرد و به پرورشگاه بدهد

وی تأکید کرد: سرعت اینترنت باید متناسب با موقعیت، جنس و سن افراد متفاوت باشد. منطقی نیست یک فرد 5 ساله و 50 ساله به طور واحد از یک نوع اینترنت استفاده کنند و در کشور ما شبکه ملی اطلاعات هم به همین موضوع اشاره می کند.

انتهای پیام/

لینک خبر :‌ خبرگزاری فارس
معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با صدور حکمی مشاور اجرایی معاونت امور فرهنگی را منصوب کرد.

به گزارش خبرنگار فارس، محسن جوادی با صدور حکمی علیرضا اسماعیلی را که پیش از این به مدت 9 سال رایزن ایران در ایتالیا و اسپانیا بوده است، به سمت مشاور اجرایی معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منصوب کرد.

در متن این حکم آمده است:

نظر به تعهد و تخصص و تجارب ارزشمند جنابعالی در حوزه فعالیت های فرهنگی به موجب این ابلاغ به سمت مشاور اجرایی معاونت امور فرهنگی منصوب می شوید.

امید است با عنایت و لطف خداوند منان در سایه همدلی، هم افزایی و همراهی مدیران و کارمنان این معاونت و همچنین استفادۀ حداکثری از ظرفیت های موجود در انجام وظایف محوله موفق و موید باشید.

بر اساس این گزارش، پیش از این ایوب دهقانکار مشاور اجرایی معاونت امور فرهنگی بود که به سرپرستی موسسه نمایشگاه های فرهنگی ایران منصوب شد.

علیرضا اسماعیلی پیش از این رایزن ایران در ایتالیا به مدت 5 سال و در اسپانیا به مدت 4 سال بود. او در زمان وزارت مصطفی میرسلیم وارد وزارت ارشاد شد، تحصیلاتش را در رشته علوم سیاسی در دانشگاه امام صادق (ع) ادامه داد و در کارنامه فعالیتش مدیرکلی اداره ارشاد همدان دیده می شود. وی همچنین چندین بار به عنوان مدیر نمونه معرفی شده است.

انتهای پیام/

لینک خبر :‌ خبرگزاری فارس
نگاهی به جدال اخیر 2 منتقد سینما که بازتاب گسترده ای در رسانه ها داشته است.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۲

محمد عنبرسوز/شهرآرانیوز - نقد فیلم در ایران پیشینه ای نسبتا طولانی دارد که قدمتش به سال های پیش از انقلاب و ابداع اصطلاح پرحاشیه فیلم فارسی بازمی گردد. نقد فیلم در ایران تا یک دهه قبل معمولا در چهارچوب رسانه های نوشتاری و مجلات سینمایی محصور بوده؛ اما به دنبال توسعه اینترنت و رواج سرسام آور شبکه های اجتماعی، ایجاد یک برنامه تلویزیونی سینمایی در شبکه سوم سیما، پای ادبیات این حوزه را هم به فضا های عمومی باز کرد.

ایده تولید یک برنامه تلویزیونی جامع درباره سینما و حواشی آن، از سال ها قبل مطرح بود و عده ای با الگوبرداری از برنامه پرمخاطب نود در حوزه فوتبال، معتقد بودند که تلویزیون به یک برنامه ترکیبی، مهیج، آیتمیک و پرچالش در عرصه سینما هم نیاز دارد. سرانجام فریدون جیرانی، فیلم ساز برجسته و باسابقه خراسانی که اهل مطبوعات هم بود و روابط خوبی با اهالی سینما داشت، نخستین قسمت از هفت را روی آنتن برد. جیرانی شروع بسیار خوبی با این برند تازه تلویزیون داشت؛ اما کسی فکرش را هم نمی کرد که یک دهه بعد، مهم ترین عنصر برنامه پردوام هفت ، نه کارگردان فیلم ماندگار قرمز ، بلکه منتقد خاص آن برنامه خواهد بود.

بدون اغراق، مسعود فراستی امروز مهم ترین چهره نقد فیلم در فضا های عمومی کشورمان است که با ظاهر خاص، ادبیات منحصربه فرد و لحن گزنده اش شناخته می شود. مردی که با تکیه بر حضور مداومش در رسانه ملی، حالا به نماد نقد فیلم در ایران تبدیل شده و البته، به اندازه حامیانش، مخالفان سرسخت هم دارد.

شرح رویکرد و منش مسعود فراستی چندان ضرورتی ندارد؛ چرا که حضور بی محابا و معمولا پرتنش او در برنامه های مختلف تلویزیونی کاملا برای مخاطب آشناست. از سوی دیگر اما، مخاطبان سینمای ایران از سال های دور با یک برند معتبر نوشتاری به نام ماهنامه فیلم و سردبیر باوقارش هوشنگ گلمکانی، کمابیش آشنایی دارند. گلمکانی که از پیشگامان نقد مکتوب در ایران به شمار می رود، سال هاست که مشغول فعالیت فرهنگی است و با نقد های فنی که از تسلطش بر مدیوم سینما و تاریخچه آن حکایت دارند، شناخته می شود.

اخیرا حضور مسعود فراستی در برنامه دورهمی با واکنش های بعضا شدیداللحنی همراه شده و دوقطبی پرحرارتی را در حاشیه سینما به وجود آورده است. در لشکرکشی مجازی موافقان و مخالفان فراستی، حامیانش او را فردی کاریزماتیک می دانند که عده ای از روی حسادت سعی در مخدوش کردن چهره او دارند. مخالفان فراستی اما، با نکوهش لحن تند او در نقد، وی را باعث مخدوش کردن چهره منتقدین و نورچشمی تلویزیون می دانند.

مهم ترین دوگانه این جنجال اما، به واکنش تند هوشنگ گلمکانی به صحبت های اخیر فراستی اختصاص داشت. سردبیر ماهنامه فیلم که قبلا هم به بهانه های مختلف کنایه های ریز و درشتش را به منتقد اثرگذار برنامه هفت وارد کرده بود، این بار با انتشار متنی غیردوستانه، فراستی را به مناظره دعوت کرد. به نظر می رسد که در بین مواضع هر دو طرف این دعوا بخش هایی آمیخته از حق و باطل وجود دارد که موشکافی مسئله در پرتو تبیین زاویه دید هریک از آن ها، می تواند به روشن شدن نگاه مخاطب یاری رساند.

شاید چندان بیراه نباشد اگر فراستی را اجرا کننده روشی بدانیم که گلمکانی ادعایش را دارد. هوشنگ گلمکانی بار ها منتقد را فردی معرفی کرده که علاوه بر تسلط بر سینما، تجربه زیسته اجتماعی و آگاهی قابل اتکا و گسترده از حوزه های مختلف نیز برایش ضروری است. در عمل اما، خود او صرفا بر تجربه و تحصیلات سینمایی اش متکی است؛ در حالی که فراستی، علاوه بر هنر، در رشته های اقتصاد سیاسی و جامعه شناسی هم تحصیل کرده و با حضورش در دو برنامه شب های هنر و کتاب باز تسلط خود در زمینه هایی غیر از سینما را نیز به رخ کشیده است.

فراستی اما، به نحوی ستودنی خودش را از اظهار نظر کردن درباره مسائل روزمره و مناقشات موسمی ترند شده در شبکه های اجتماعی نهی می کند و اگر بنا دارد که نظری هم بدهد، تعمدا زلف اظهاراتش را به زلف سینما گره می زند؛ مثل همین ماجرای اخیر رومینا که در خلال نقد فیلم خانه پدری یکی دو جمله هم درباره اصل مسئله بیان کرد. گلمکانی اما، در حالی که به نظر می رسد بخش عمده تخصصش در حوزه سینماست، علاقه خاصی به اظهار نظر درباره مسائل مختلف و داغ های مجازی دارد. او بار ها در صفحات اجتماعی خود، با اعتمادبه نفس بالا و لحن عاقل اندر سفیه و کنایه آمیز، به تحلیل مسائلی پرداخته که چندان نسبت روشنی با دانش یک منتقد باسابقه سینما ندارند.

به لحاظ نحوه بیان و شیوه ارتباط با مخاطب اما، هوشنگ گلمکانی به وضوح نسبت به همکار مشهورش دست بالا را دارد. اساسا فراستی با الگوی نقد شفاهی در میان عموم شناخته می شود و لحن نوشتارش به نسبت گیرایی ویژه بیان او، چندان اثرگذار و قدرتمند نیست. در مقابل اما، هوشنگ گلمکانی یک منتقد کلاسیک و روزنامه نگار حرفه ای حوزه سینما محسوب می شود که مخاطبان محدودترش نسبت به تلویزیون را با نقد ساختارمند نوشتاری تغذیه می کند. از این رو، روش کار دومی، مطابقت بیشتری با استاندارد های جهانی دارد و برای مخاطبان جدی سینما ارزشمندتر محسوب می شود.

همچنین در لحن بیان و نحوه به کارگیری واژه ها و تعابیر، رویکرد مسعود فراستی قدری خشونت آمیز و تند است. فراستی البته هیچ وقت زیر بار این نظریه گلمکانی نرفته که می گوید نارضایتی عمومی سبب شده تا جامعه به نقد تخریبی گرایش پیدا کند؛ اما گزنده بودن نقد را برای اثرگذاری آن ضروری می شمارد.

مسعود فراستی که انصافا بیان شیوایی دارد، همواره با این انتقاد روبه رو بوده که لحن تهاجمی و بی ملاحظه اش در مواردی به وهن فیلم ها و سینماگران انجامیده و بعضا از دایره ادب خارج شده است. گلمکانی اما، معمولا جانب وقار و متانت را نگه می دارد و با ملایمت و انعطاف بیشتر، در قالب عبارات کنترل شده و مؤدب، به نقد آثار سینمایی می پردازد.

بخش عمده دعوای این دو منتقد صاحب سبک اما، به موضوعات فرامتنی و بازی آن ها با افکار عمومی بازمی گردد. گلمکانی در مطلبی که اخیرا در صفحه اجتماعی خود منتشر کرده، فراستی را متهم به بهره مند بودن از رانت های حاکمیتی و استفاده انحصاری از آنتن رسانه ملی کرده است. این ایراد اما، چندان منطقی نیست یا دست کم مطرح کردنش از سوی منتقدی که چند دهه در قله جریان نقد ایرانی قرار داشته، در همین کشور دفتر و دستک مجله راه انداخته و سال ها با یک ژست روشنفکرانه و موضع از بالا به پایینش به هر بهانه ای ساختار های فرهنگی را نقد کرده، چندان موجه به نظر نمی رسد.

مسعود فراستی نیز وقتی خودش را تنهاترین منتقد و محبوب مردم می داند، به همین ریسمان پوسیده عوام فریبی چنگ انداخته و سخنش چندان جدی گرفته نمی شود. او نمی تواند به محبوبیتش در میان مردم چندان مباهات کند، چرا که این غربت و مرارتی که به تعبیر خودش متحمل شده، نه در یک تبعید سخت و طاقت فرسا، بلکه در مهم ترین کانون توجه مردم ایران و روی آنتن رسانه ملی بوده است.

در مجموع، ضمن اینکه هر دو منتقد مذکور افرادی بسیار محترم و از تأثیرگذارترین چهره های نقد سینمای ایران در تاریخ به شمار می روند، این قبیل مجادلات فرامتنی نسبت روشنی با جریان نقد متفکرانه ندارند و بهتر آن است که هر کدام به ادامه فعالیت فرهنگی در رسانه خود مشغول شوند؛ آن چنان که در سال های اخیر هم تضادی بین اغراضشان به وجود نیامده و هر کدام به نیاز های گروهی از مخاطبان پاسخ داده اند. به نظر نمی رسد که رفتار های تکانشی مانند یارکشی مجازی در قالب دعوت به مناظره زنده، آن هم در زمین بی طرف، چندان مناسب چنین مردانی باشد؛ بالأخص که مردم ایران اصلا خاطرات خوشی از مناظره و دوقطبی سازی ندارند.

لینک خبر :‌ شهرآٰرا نیوز
یک حقوقدان گفت: رومینا اشرفی، قربانی اقتدارگرایی مردانه توام با تعصب جاهلانه ای شد که در فرهنگ ما به غلط نام آن را ناموس پرستی گذاشته اند.

علیرضا آذربایجانی در گفت وگو با ایسنا، اظهار کرد: ناکامی دیگر و این بار سیزده ساله به نام رومینا اشرفی به دست پدری متعصب و با نهایت شقاوت به قتل رسید. به عنوان تحلیل اسباب اولیه وقوع جرم، او قربانی جهالت و تعصب پدر و خودخواهی مردی سی و چند ساله شد.

وی افزود: هر دو نفر یعنی پدر و نامزد (و البته با تفاوت در میزان تاثیر)، در ایجاد این مسلخ و قتل او مشارکت داشتند.

این وکیل دادگستری در تحلیل جامع تر از منظر حقوقی، جنسی، عاطفی، اجتماعی و... این حادثه عنوان کرد: او قربانی اقتدار گرایی مردانه، توام با تعصب جاهلانه ای شد که در فرهنگ ما به غلط نام آن را ناموس پرستی گذاشته اند. در طول سال ها با تغییر عنوان از "حاکمیت بر دختران و زنان" به "حرمت ناموس"، عملا زن را در نقش دوم و مایملک مرد قرار داده ایم و تا زمانی که بنیان این فرهنگ غلط دگرگون نشود امثال هاجره حسین بر که به دست شوهرش در بلوچستان کشته شد و رومینا که به دست پدرش در گیلان به قتل رسید، تکرار خواهد شد.

آذربایجانی گفت: برای پیشگیری از تکرار این وقایع تلخ که اخبارش جامعه را ملتهب و چهره ای منفی از فرهنگ کشور را خصوصا با تشدید مطلب در رسانه های بیگانه ارائه می دهد، وزارت آموزش و پرورش باید دانش آموزان را با مفاهیمی مثل "حقوق فرزندی، خشونت خانگی مستقیم و غیر مستقیم، مدیریت بر عواطف حسی و جنسی دوران بلوغ، چگونگی استیفای حقوق اولیه و... آشنا نماید.

وی افزود: همچنین وزارت ارشاد و صداوسیما به جای توقیف فیلم هایی شبیه "خانه پدری" که واقعیات تلخ جوامع متعصب را بیان می کند و می تواند منجر به روشنگری نسبی گردد، در تهیه و اکران امثال آنها همت گمارد. کارگردانان سریال ها و فیلم ها نیز از نشان دادن رفتار زن ها در وقوع حوادث در صحنه های همراه با حادثه، در حالی که کنار می ایستند و جیغ می زنند خودداری کرده و چهره ای جدی تر در فیلمنامه ها ارائه نمایند تا به مرور باور نقش دومی در جامعه تغییر یابد.

آذربایجانی با بیان اینکه "نیروی انتظامی، بهزیستی و دادگستری، مشترکا از جهت قانونی و امکانات مادی، باید امکان حمایت از کودکان و زنان را در شرایط حساس ایجاد نمایند"، گفت: لایحه حمایت از کودکان که از سال 95 تاکنون در مجلس شورای اسلامی به دلیل ضعف اقدام قوه مقننه، معطل مانده است هر چه زودتر به تصویب برسد.

وی افزود: مهم تر از همه این موارد این است که هر چند مواد 301 و 309 قانون مجازات اسلامی شرط قصاص را اینگونه اعلام کرده که "مرتکب قتل، پدر و یا جد پدری نباشد و مبنای آن نیز قول مشهور فقهای شیعه و اغلب فقهای عامه مستند بر روایات منتسب به ائمه ما حضرات علی، باقر و صادق ذکر شده و همچنین تفاسیر عقلی، منع قصاص موجب ولادت فرزند (پدر) و ضرورت حفظ حرمت (پدر) را نیز تقویت کننده استدلال بر مبانی مادتین مذکور ذکر کرده اند، اما اولا با توجه به تحقق و افزایش اینگونه جرائم در کشور و جراحتی که بر روح جامعه ایجاد می نماید، به حکم قاعده مهم (تنفیر از دین) و ضرورت توقف حکم مصداقی فقهی به منظور اجرای قاعده مهم تر، یعنی جلوگیری از ایجاد نفرت در دین که مفهوم آن عدم اجرای حکمی است که عموم جامعه را نسبت به موضوع فقهی بدبین می نماید، بنابراین ضروری است این دو ماده قانونی با فوریت اصلاح و تغییر یابد.

این حقوقدان تصریح کرد: تاکید اینکه قاعده تنفیر از دین در این مفهوم است که هر جا اجرای حکمی از امور شرعی در نتیجه اجرای آن، به جای اصلاح مجرم و جامعه، منتهی به سرزنش و دوری از مبانی دینی گردد، آن حکم در اجرای این قاعده و به دلیل ضرورتی قوی تر باید متوقف شود، مگر آنکه استثناء از مسلمات فقهی باشد.

آذربایجانی افزود: به طور قطع، معافیت پدر و جد پدری از قصاص نمی تواند مصداقی از استثناء این قاعده و از مسلمات فقهی بوده و باید از نظام قانونی ما حذف گردد، چرا که با وجود احکام قصاص در ساختار نظام کیفری ما، زنده بودن چنین پدرانی برای خانواده و جامعه به مراتب مصیبت بارتر و خطرناک تر از قاتلان دیگر است. (کما این که عملا" در دهه اخیر و در رفتار مشابه، قوه قضائیه نسبت به توقف حکم سنگسار همین قاعده را اجرا کرده است).

وی در پایان گفت: همچنین با توجه به احکام مندرج در مواد 448 و 612 از قانون مجازات و با توجه به پیش بینی دیه و مجازات تعزیری برای قاتل، تا اصلاح قوانین مقدم الذکر، حداکثر مجازات تعزیری نسبت به این قاتلین بی رحم اعمال گردد تا از این طریق حال که امکان کمکی به رومینای بی گناه نیست، حداقل بخشی از آثار روانی سنگین ایجاد شده در جامعه جبران و شاید عاملی نسبی در تقویت قبح رفتار متعصبانه گردد.

انتهای پیام

لینک خبر :‌ خبرگزاری دانشجویان ایران
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۱ سایت های دیگر : سینما پرس حامیان ولایت ایلام بیدار

شهدای ایران: با حادثه ای که برای رومینا اشرافی اتفاق افتاد و افراد مختلف جامعه را در غم و اندوهی عمیق فرو برد، صنف ها، حزب های سیاسی و جنبش های اجتماعی، شروع به ماهی گرفتن از آب گل آلود این رویداد کردند. سینماگران نیز بیکار ننشسته و بار دیگر بحث فیلم خانه پدری را به شبکه های اجتماعی و روی میز مطبوعات کشاندند.

از یک طرف، هجمه برخی کاربران شبکه های اجتماعی به توقیف فیلم را شاهد بودیم، از طرف دیگر بعضی کارگردانان مانند مازیار میری به مدافعان توقیف فیلم مثل محمدحسین لطیفی حمله کردند و ناگهان روزنامه شرق با کیانوش عیاری، کارگردان فیلم، مصاحبه ای ترتیب داد و او در آن مصاحبه گفت که اگر اجازه اکران وسیع فیلمش را می دادند، شاید پدر رومینا این فیلم را می دید و کمی فکر می کرد. در این بین معاون سابق ارشاد هم شروع به توییت زدن کرد و مقصر اصلی چنین حوادثی را متدینانی دانست که با ادعای مخرب بودن این فیلم برای فرهنگ و هویت و شعائر دینی، نگذاشتند خانه پدری اکران شود. از تمام این کنش ها که بگذریم، از این افراد انتظار نمی رود که نگاهی تخصصی به تاثیرات فیلم بر مخاطبان سینما داشته باشند و به همین منظور هیاهو و واکنش های از سر هیجان طبیعی است؛ اما جای خالی گروهی که اعلام موجودیت کرده است و قرار است تا به سوالات تخصصی روان شناختی، جامعه شناختی، فرهنگی و... سینما پاسخ دهد، در وسط میدان دیده می شود.

بر مبنای آنچه در ساختار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بیان شده، شورای درجه بندی سنی فیلم که بخشی از سازمان سینمایی است، وظیفه ای علمی دارد تا در کنار شورای نمایش قرار گرفته و به نمایش سالم تر و هنجاری تر یک اثر نمایشی کمک کند. حال که ابتدا شورای نمایش، درخواست حک و اصلاح خانه پدری را در صحنه های کشته شدن خشونت بار دختری توسط پدر و برادرش داده و سپس به دلیل عدم رعایت درخواست های شورای نمایش پس از اکرانی محدود، توسط دادستانی دوباره توقیف شده است، احتمالا اعضای شورای درجه بندی سنی باید به این سوال پاسخ دهند که چرا این فیلم بد است و نیاز به حک و اصلاح دارد و اساسا چرا نمایش خشونت در کشتن دختری توسط پدرش باعث بازتولید خشونت خواهد شد؟

از آنجا که جامعه شناسانی مثل دکتر افروغ یا روانشناسان جامعه نگری همچون دکتر پورحسین و دوستان دیگر این شورا به وظایف خود در این باره عمل نمی کنند، نگارنده ناچار است با توضیح نظریه ای به برخی سوالات در این باره پاسخ دهد.

نمایی از فیلم قاتلین بالفطره Natural Born Killers

از آنجا که جامعه شناسانی مثل دکتر افروغ یا روانشناسان جامعه نگری همچون دکتر پورحسین و دوستان دیگر این شورا به وظایف خود در این باره عمل نمی کنند، نگارنده ناچار است با توضیح نظریه ای به برخی سوالات در این باره پاسخ دهد.
پژوهشگران در بیان تاثیرگذاری الگوهای فیلم بر رفتار در دو سر یک طیف قرار می گیرند. گروهی معتقدند که فیلم ها در صورتی که به نمایش رفتارهای پرخاشگرانه، یا نمایش رفتارهای ناشی از هیجان های منفی بپردازد، باعث تخلیه هیجان و نوعی کاتارسیس در مخاطب خواهد شد و گروهی دیگر با داشتن نگاهی متفاوت، به این موضوع اعتقاد دارند که نمایش الگوهای خشونت بار، نه تنها باعث تخلیه هیجان مخاطبان نمی شود، بلکه منجر به افزایش رفتارهای پرخاشگرانه آنها خواهد شد. آزمایش های روانشناسی در اکثر موارد نظر گروه دوم را تایید می کند. در یک آزمایش به کودکان، فیلم های با الگوی پرخاشگرانه نشان دادند و به گروه دیگر، فیلم هایی که کمتر دارای این محتوا بود نمایش داده شد و نتایج نشان داد که بچه هایی که فیلم خشونت بار دیده اند، رفتارهای ناشی از خشم را بیشتر انجام دادند.

نظریه آلبرت بندورا نتایج این آزمایش ها را بیشتر توضیح می دهد. وی در چهارچوب نظریه یادگیری اجتماعی خود، به نقش مشاهده در فراگیری رفتار اشاره و با انجام آزمایش های عروسک بوبو، فرضیه های خود را تایید می کند. او در این آزمایش ها، کودکان 6 ساله دختر و پسر را به سه گروه تقسیم کرد. گروه اول الگوی بزرگسالی را دیدند که رفتاری تهاجمی با عروسک داشت. گروه دوم، رفتاری از سر آرامش با عروسک را مشاهده کردند و گروه سوم، هیچ کدام از رفتارهای تهاجمی و غیرتهاجمی را به تماشا ننشستند. سپس این کودکان در معرض اسباب بازی هایی قرار گرفتند که می توانستند با آنها رفتاری تهاجمی یا غیرتهاجمی داشته باشند و پژوهشگران از پشت شیشه های پنجره های رو به اتاق، نظاره گر رفتار آنها بودند.

نمایی از فیلم قاتلین بالفطره Natural Born Killers

نتایج نشان داد کودکانی که شاهد الگوی بزرگسالی با رفتار تهاجمی بودند، بیشتر واکنش های پرخاشگرانه نشان داده و رفتارهای مشاهده شده را تقلید کردند. بندورا بر مبنای همین آزمایش ها به نظریه یادگیری مشاهده ای و یادگیری اجتماعی رسید که بر مبنای آن وقتی یادگیرنده، یعنی مشاهده کننده، رفتار شخص دیگری را مشاهده می کند که آن شخص برای انجام آن رفتار پاداش یا تقویت دریافت می کند، آن رفتار توسط فرد مشاهده کننده آموخته می شود.

به این نوع پاداش یا تقویت، تقویت جانشینی می گویند. علاوه بر تقویت جانشینی، در یادگیری از راه مشاهده، تنبیه جانشینی هم موثر است؛ بنابراین اگر رفتار الگو یا شخصی که سرمشق قرار می گیرد با تقویت یا تنبیه دنبال شود، این تقویت و تنبیه بر رفتار شخصی که آن رفتار را مشاهده می کند نیز تاثیر می گذارد. او سه نوع مدل را معرفی می کند که برای افراد الگوسازی می کنند: 1- مدل زنده که فردی واقعی رفتاری را به نمایش می گذارد. 2- مدل آموزشی کلامی که مستلزم توصیف و توضیح یک رفتار است. 3- مدل نمادین که مستلزم رفتار نشان داده شدۀ شخصیت های واقعی یا ساختگی در کتاب ها، فیلم ها، انیمیشن ها، برنامه های تلویزیونی، بازی های رایانه یا رسانه های برخط است.

به نظر می رسد مدل سوم، با مطلب ما بیشتر هماهنگ باشد؛ بنابراین شخصیت های یک فیلم می توانند مدل نمادینی باشند که منجر به تقلید رفتارها می شوند. در الگوهای خشونت بار و پرخاشگرانه فیلم ها، مخاطبان دست به تقلید خواهند زد؛ البته شدت رفتار تقلیدی آنها، به توجه انتخابی به محتوا و فرم فیلم، صفات شخصیتی، تجربه های زندگی،خلق و خو و... بستگی دارد؛ بنابراین همه مخاطبان به یک میزان تقلید نمی کنند. در این راستا، اسکیپ د. یانگ، استاد کالج هنوور ایندیانا، در کتاب روانشناسی در سینمای هالیوود، ذیل مبحث تاثیرات فیلم بر رفتار، به تقلیدهای انجام شده از فیلم های متفاوت پرداخته و چند مثال می آورد:

بعد از تقلید از فیلم برنامه (1993) که در آن بازیکنان تیم فوتبال در وسط یک جاده شلوغ دراز کشیده بودند، چند نفر کشته و زخمی شدند. در 30 بار تقلید از فیلم شکارچی گوزن که در آن بازی رولت روسی به تصویر کشیده شده بود، تعداد بی شماری از افراد به کام مرگ فرو رفتند یا کشتار سراسری یک زوج اوکلاهمایی که به طور مکرر فیلم قاتلان بالفطره را تماشا کرده بودند . همچنین یانگ در کتاب خود به گزارشی اشاره می کند که در آن نشان می دهد یک چهارم بزرگسالان زندانی که با آنها مصاحبه شده بود، حداقل یک بار با الگوگیری از فیلم ها دست به انجام جنایت زده بودند؛ البته میزان الگوپذیری و تقلید افراد به صفات شخصیتی، تجربه های زندگی، خلق و خو و... بستگی دارد. الگوبرداری های دیگری مانند رفتارهای جنسی یا رفتارهای مصرف مواد مخدر نیزدر این کتاب مطرح شده است.

یک چهارم بزرگسالان زندانی که با آنها مصاحبه شده بود، حداقل یک بار با الگوگیری از فیلم ها دست به انجام جنایت زده بودند؛ البته میزان الگوپذیری و تقلید افراد به صفات شخصیتی، تجربه های زندگی، خلق و خو و... بستگی دارد. الگوبرداری های دیگری مانند رفتارهای جنسی یا رفتارهای مصرف مواد مخدر نیزدر این کتاب مطرح شده است.

به نظر می رسد که در پاسخ به کارگردان فیلم خانه پدری و فیلم های خشونت باری مانند مغزهای کوچک زنگ زده که داوران جشنواره فجر، خشونت آن را نادیده گرفته اند، باید پرسید که چگونه به یادگیری مشاهده ای و الگوبرداری از فیلم را نادیده می گیرند؟ شاید اگر پدر رومینا، این فیلم را می دید، با الگوبرداری از صحنه قتل دختر به وسیله پدر و برادرش، زودتر دست به کشتن رومینا می زد. شاید برخی رفتارهای مخرب حتی در اکران محدود چنین فیلمی فعال شده باشد چون متاسفانه هیچ گونه پژوهشی در حوزه اثرگذاری فیلم ها بر مخاطب انجام نمی شود.

جای تعجب است که برخی روانشناسان و جامعه شناسان نیز از الگوی سیاست زده هیجانی در طرفداری از فیلم پیروی کرده اند و معتقدند که اکران گسترده این فیلم به آسیب کمتر منجر می شود؛ البته وقتی شورای درجه بندی سنی که مسوولیت ریل گذاری و اصلاح روندهای نابهنجار غیرعلمی را دارد، در سکوت به سر می برد، از برخی پژوهشگران حوزه علوم انسانی انتظاری بیش از این نمی رود. شاید همه این هیاهوها برای گرفتن امتیاز پخش فیلم باشد چون قطعا سر و صداهایی اینچنینی، با نگاهی تخصصی و مساله مدارانه مطرح نمی شود.

لینک خبر :‌ شهدای ایران
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۱ سایت های دیگر : خبرگزاری آریا

کارگردان فیلم حمال طلا معتقدست اکران آنلاین یکی از راهکارهای خوب نمایش دادن فیلم های مستقل است.

به گزارش سینماسینما ، تورج اصلانی کارگردان فیلم سینمایی حمال طلا که در سی و هشتمین جشنواره ملی فیلم فجر حضور داشت در گفتگویی درباره اکران این فیلم در سال جاری گفت: ما تصمیم به اکران حمال طلا داریم اما پخش کننده ما فیلمیران است که تصمیم نهایی را می گیرد. البته به اکران آنلاین هم فکر و موضوع را با یکی از پلتفرم ها مطرح و دی وی دی حمال طلا را به آن واگذار کردیم. حال باید ببینیم که این فیلم را در نوبت اکران می گذارند یا خیر.

وی افزود: من از اکران آنلاین فیلم ها استقبال کرده ام و این روند اتفاق خوبی است. در واقع از نظر من، این نوع اکران می تواند یکی از راهکارهای خوب نمایش فیلم های سینمای مستقل باشد به ویژه فیلم هایی مانند حمال طلا که مستقل هستند و بِرندمحور نیستند یعنی برند در این نوع فیلم ها جایگاه زیادی ندارد. در نتیجه اکران آنلاین می تواند مخاطبان واقعی بر اساس دسته بندی فیلم ها را مشخص کند.

این کارگردان با اشاره به ویژگی های مثبت اکران آنلاین ادامه داد: اکران آنلاین کمک بزرگی است زیرا می توان در کنار نمایش فیلم ها در سالن های سینمایی، فیلم ها به صورت آنلاین هم اکران شوند تا در مسیر این نمایش، علاقه مندانی که تمایل به فیلم دیدن روی پرده سینما را دارند، آن را تجربه کنند و هم فرصت خوبی برای کسانی باشد که زمانی برای سینما رفتن ندارند.

اصلانی در پاسخ به این پرسش که آیا زیرساخت های اکران آنلاین در ایران وجود دارد، توضیح داد: اکران آنلاین تجربه جدیدی است و امکان به وجود آمدن مشکلات در این روند بسیار است اما امیدوار هستم با دقت در بحث فنی و اجرایی، از کپی کردن فیلم ها جلوگیری شود. البته ضمانتی برای کپی نشدن فیلم ها وجود ندارد حتی اگر از نظر فنی هم پیشگیری شود، آدمی که تمایلی برای احترام گذاشتن به حقوق فیلم ها ندارد به راحتی می تواند از صفحه رایانه یا تلفن همراه فیلم هم بگیرد.

وی اضافه کرد: مساله کپی کردن به اخلاق مخاطبانی بازمی گردد که باید به احترام تولیدکنندگان از این روش نادرست خودداری کنند و جدای از پیش بینی و پیشگیری های فنی توسط پلتفرم ها، فرهنگ رفتاری مخاطب ما هم باید به این سمت حرکت کند و به تولیدکنندگان احترام گذاشته شود.

کارگردان فیلم سینمایی جینگو درباره کارهای جدید خود در زمینه فیلمسازی بیان کرد: من هم مانند همه فیلمسازان ایده ای در ذهن دارم اما بستگی به شرایط تولید دارد زیرا قصه هایی که ما روایت می کنیم شاید ویژگی های پول سازی برای این نوع سرمایه گذاری که اکنون در سینما مرسوم است نداشته باشند. امروزه فیلم های کمدی نه به آن معنای سینمایی بلکه متاسفانه به معنای هجویات، نسبت به موضوعات جدی تر و اجتماعی برای سرمایه گذاران درآمدزاتر هستند.

وی تاکید کرد: فیلمسازانی مانند من که مستقل کار می کند دیرتر به این سرمایه ها دست پیدا می کنند. سه فیلمی که تاکنون ساخته ام با هزینه شخصی خودم بوده است و از هیچ سازمان یا ارگان خاصی برای تولید فیلم هایم کمک نگرفته ام.

اصلانی در پایان درباره فعالیت این روزهایش تصریح کرد: یک سالی است مشغول تصویربرداری یک مستند به کارگردانی رضا عباسی و تهیه کنندگی مژگان صیادی (مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی) هستم که به عواقب سیل در منطقه پل دختر می پردازد و تصویربرداری آن در حدود دو الی سه ماه آینده به اتمام می رسد.

منبع: صبا

لینک خبر :‌ سینما سینما
کیوان کثیریان با ناگزیر دانستن وضعیت امروز رسانه های تخصصی سینمای ایران که به سمت مسائل سطحی و دم دستی گرایش پیدا کرده اند، تأکید کرد که بهتر است رسانه های رسمی به جای غر زدن به رقابت با دیگر رسانه ها در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی بپردازند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۱

کیوان کثیریان، منتقد سینما، در گفت وگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، اظهار داشت: در سال های اخیر شاهد تغییر فضایی در عرصه مطبوعات و رسانه بودیم که شرایط خاص و ناگزیری به وجود آمد. فضای مجازی امروز گسترش پیدا کرده و دسترسی مردم به اطلاعات به سرعت بالا رفته و شاهد فضای کنترل نشده ای هستیم که هر چیزی خیلی سریع در آن منتشر می شود.

کثیریان خاطرنشان کرد: میزان سرعت و دقت در انتشار اخبار بسیار مهم است و جدا از ارزش خبری صحت خبر نیز حائز اهمیت است اما در رسانه های ما، امروز فضا به گونه ای است که هر کس که علاقه ای به سینما داشته رسانه ای در فضای مجازی راه اندازی کرده است و در این وضعیت عنصر صحت اخبار قربانی شده و شاهد هستیم کسانی رسانه ها را در دست دارند و اخبار را منتشر می کنند که از ماهیت رسانه هیچ اطلاع و تخصصی در این زمینه ندارند.

او افزود: دسترسی سریع به اطلاعات از اتفاقات مثبت در رسانه های امروز است اما بخش آسیب زا موضوع صحت اخبار است که معمولاً همه چیز را به حاشیه می کشاند. سایت ها و رسانه های تخصصی بسیاری داریم که با یک تیم رسانه ای اداره می شوند اما از رسالت اصلی خود جا مانده و به دلیل استقبال مخاطبان ناچار شده اند خود را در فضای مجازی فعال تر کنند. روی آوردن رسانه های رسمی به فضای مجازی برای دیده شدن ماهیت کار را بسیار سطحی کرده و کمتر می بینیم که رسانه ها در مسائل مختلف عمیق شوند.

این منتقد در ادامه اظهار داشت: فضای مجازی مبتنی بر جذابیت های سطحی است و لحظه ای عمل می کند و جایی برای تحلیل مطالب ندارند، رسانه های اینستاگرامی و توئیتری ماهیتی دارند که شاید در آن ها مطالب جدی و مهم مطرح شوند اما امکان دیده شدن ندارند. اساس فضای مجازی به جمع کردن دنبال کننده و اصطلاحاً لایک، ممبر و فالوور است و اگر مسائل جدی و صنفی در این رسانه ها مطرح شود کمتر کسی علاقه به دنبال کردن آن ها دارد و معمولاً اخبار زرد هستند که می توانند جلب توجه کنند.

کثیریان تاکید کرد: قدرت رسانه های فضای مجازی مثل اینستاگرام و تلگرام به قدری است که امروز به عضوی جدایی ناپذیر در زندگی ما تبدیل شده اند. مردم اطلاعاتشان را در این رسانه ها به دست می آورند و با وجود اینکه در صحت اخبارشان شک وجود دارد مردم به آن ها بیشتر اعتماد می کنند و روز به روز در حالیکه اساساً صلاحیت منبع بودن ندارند، میزان احترامی که مردم برای این رسانه ها قائل هستند بیشتر می شود. فضای مجازی همه ما را سطحی نگر کرده و کسی حوصله خواندن مطالب عمیق و تحلیلی ندارد همین وضعیت باعث شده تا برخلاف گذشته رسانه ها نیز وسواسی در ارائه اطلاعات درست نداشته باشند و برای اینکه در رقابت عقب نیفتند به دام آن ها افتاده و سعی دارند عامه پسند شوند در حالیکه هدف اصلی یک رسانه سینمایی باید عکس این وضعیت باشد و رسانه باید تلاش کند که سطح سلیقه مردم را بالا ببرد.

این منتقد با اشاره به استقبال هنرمندان از شبکه های اجتماعی، گفت: هنرمندان نیز از این وضعیت استقبال می کنند. شبکه های اجتماعی مثل اینستاگرام و توئیتر در مشهور کردن آن ها نقش مهمی داشته و حتی میزان دستمزد آن ها را افزایش داده است. از نکات عجیب و جالب توجه این است که بسیاری از دستمزدها و ماجراهای مادی در سینما با تعداد فالوور افراد مشخص می شود و تعداد فالوور امروز تأثیری در دستمزد بازیگران دارد که توانایی آن ها را در کارشان کم اهمیت تر کرده است. به همین دلیل بارها دیده ایم یک بازیگر مطلبی منفی علیه خود منتشر می کند و همه به او حمله می کنند و فحش می دهند اما با نگاهی دقیق می توان فهمید که این فرد به عمد این کار را کرده و اتفاقاً حمله و دشنام دادن به او جزو اهدافش بوده، اگر دیروز یک بازیگر تلاش می کرد عکسش در صفحه اصلی روزنامه ها و مجلات رسمی کشور باشد امروز در تلاش است که عکس و فیلمش در فضای مجازی دست به دست شود.

کثیریان با اشاره به ناگزیر بودن این وضعیت اظهار داشت: ما نمی توان جلوی این اتفاقات را بگیریم، همانطور که عامه مردم به دیدن فیلم های کمدی و سطحی علاقه دارند در حوزه رسانه نیز به رسانه های دم دستی توجه می کنند و اخباری را دنبال می کنند که برایشان جذابیت لحظه ای داشته باشد. با وجود این، مخاطبانی وجود دارند که فضای مبتذل و سطحی را نمی پسندند و باید در رسانه هایمان برای آن ها نیز فضایی وجود داشته باشد. رسانه های رسمی ما باید کار خود را انجام دهند و در راستای بالا بردن سطح آگاهی با تحلیل ها و نقدها به شکلی که مورد پسند مخاطبان باشد باید فعالیت کند. رسانه های رسمی باید بپذیرند که گرایش مردم به سمت فضای سطحی و دم دستی شبکه های اجتماعی در فضای مجازی طبیعی است و به جای غر زدن بهتر است رقابت کنند. رسانه های رسمی برای جذابیت بیشتر باید مطالبی منتشر کنند که در فضای مجازی دیده نمی شوند./2

لینک خبر :‌ خبرگزاری برنا
حبیب اسماعیلی با اشاره به اینکه خانه سینما بارها تلاش کرده تا نظارتی بر میزان دستمزدها داشته باشد، تأکید کرد که این تلاش هیچ گاه به نتیجه نرسیده و به نظر می رسد تعیین دستمزدها بر اساس یک ملاک و معیار مشخص در سینمای ایران امکان پذیر نیست.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۱

حبیب اسماعیلی، تهیه کننده سینما، در گفت وگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، اظهار داشت: در این سال ها همیشه میزان دستمزد عوامل پشت و جلوی دوربین تغییر پیدا کرده و هیچوقت ثابت نبوده اما اگر بخواهیم بگوئیم این تغییرات بر چه اساس بوده، فرمول چندان مشخصی را نمی توان در آن پیدا کرد و همیشه بر اساس نیازی بوده که پروژه به افراد داشته است.

اسماعیلی در ادامه گفت: درباره بازیگران این موضوع بسیار متفاوت است، هر بازیگر اصطلاحاً مدتی محدود روی بورس است و در این مدت دستمزدها مدام در حال تغییر است و بر اساس معیار و ملاکی مشخص کم یا زیاد نمی شود اما میزان دستمزد بازیگران با عوامل پشت دوربین تفاوتی فاحش و بسیار زیاد دارد و معمولاً تیم بازیگران چند برابر تیم پشت صحنه دستمزد می گیرند. البته باید این مسأله را پذیرفت که یک بازیگر به اندازه فردی که در بین عوامل فنی است امکان حضور در چند پروژه در طول سال را ندارد و در سه یا چهار فیلم می تواند بازی کند اما یک نفر از عوامل فنی می تواند در دوره ای کوتاه در سه یا چهار پروژه حضور داشته باشد.

او افزود: دستمزدها در سینمای ایران بر اساس عرضه و تقاضا تعیین می شوند و معمولاً هر بار که قرار بر کنترل دستمزدها و تعیین ملاک و معیار بوده، هیچکس نتوانسته دستمزدها را کنترل یا منطقی کند. به نظر من تجربه این سال ها ثابت کرده که این کار در سینمای ایران امکانپذیر نیست و ما نمی توانیم مثل دیگر مشاغل انتظار داشته باشیم که دستمزدها در سینما نیز با درصد و ملاک مشخصی هر سال افزایش پیدا کند. من از سال 58 که در سینمای ایران کار می کنم هیچوقت ندیدم که یک برنامه ریزی نتیجه بخش در تعیین دستمزدها حاصل شود.

تهیه کننده فیلم سینمایی سرکوب تصریح کرد: خانه سینما در این سال ها خواسته با سخت گیری ها و وضع قوانین در دستمزد سینماگران یک ملاک و معیار ایجاد کند اما تقریباً هیچ وقت موفق نبوده و هر بار که سخت گیری ها بیشتر شده زیرمیزی ها نیز بیشتر شده و قراردادها شکل و شمایل یک کار تشریفاتی گرفته و افراد بیشتر از آنچه که در قراردادها مطرح شده دریافت کرده اند. واقعاً امکان ایجاد یک شرایط مشخص برای تعیین دستمزدها در پروژه های سینمایی وجود ندارد و من به شخصه هیچ راهی برای رسیدن به این هدف نمی بینم.

این تهیه کننده تاکید کرد: یکی از معدود راه هایی که تا حد کمی در بهتر شدن وضعیت دخیل بوده شریک کردن افراد اصلی فیلم که دستمزد بیشتری از دیگران داشته اند در فیلم بوده؛ به طوری که افراد درصدی از فیلم را به نسبت دستمزدشان شریک می شوند و در زمان فروش با توجه به میزان فروش فیلم درصدی که مشخص کرده اند را به عنوان سهم خود دریافت می کنند. این روش تا حدی جواب داده و باعث شده تا تهیه کننده ها نیز با خیالی راحت تر به سراغ ساخت فیلم بروند اما اینکه بگوئیم میزان دستمزد عوامل از حدی بیشتر نباشد یا کفی برای پرداخت دستمزدها تعیین کنیم قطعاً برخی افراد بیکار می شوند و در حق کسانی که رابطه کمتری دارند و شرایط حضور در پروژه های مختلف برایشان سخت تر است اجحاف می شود. 2/5

لینک خبر :‌ خبرگزاری برنا
شورایعالی تهیه کنندگان سینمای ایران با بخش حقوقی، پیش نویس نظام تهیه کنندگی سازمان سینمایی کشور مخالفت کرد.

به گزارش ایسنا، طبق اعلام دبیرخانه شورایعالی تهیه کنندگان سینما در آخرین نشست شورایعالی تهیه کنندگان مشورت های انجام شده با کارشناسان صنفی پیرامون پیش نویس نظام تهیه کنندگی مطرح شد.
بخش تهیه کنندگان حقیقی این پیش نویس، پیش از این مورد بررسی و اعلام نظر قرار گرفته بود.
شورایعالی با جمع بندی نظرات همکاران تهیه کننده که مخالف بخش حقوقی پیش نویس بودند و با احترام به خواسته اکثریت تهیه کنندگان حرفه ای،اجرای این پیش نویس را در شرایط کنونی سینمای ایران به نفع سینما و سینماگران کشور ندانست.
مخالفت شورایعالی با بخش حقوقی پیش نویس نظام تهیه کنندگی سینمای ایران طی نامه ای به حسین انتظامی رییس سازمان سینمایی کشور اعلام شد.

20 فروردین ماه پیش نویس نظام تهیه کنندگی سینما منتشر شد و در پی آن 19 اردیبهشت ماه هم 100 تهیه کننده و کارگردان سینما به نظامنامه تهیه کنندگی فیلم که از سوی سازمان سینمایی منتشر شده بود، انتقاد کردند.

انتهای پیام

لینک خبر :‌ خبرگزاری دانشجویان ایران
امیر پورکیان کارگردان فیلم سینمایی آینده از اکران این اثر سینمایی با 5 دقیقه سانسور خبر داد.

امیر پورکیان تهیه کننده و کارگردان سینما در گفت وگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، اظهار داشت: قرار بود فیلم سینمایی آینده عید نوروز اکران شود که به دلیل شیوع ویروس کرونا و تعطیلی سینماها اکران این فیلم به تعویق افتاد. ما تیم تبلیغاتی وسیعی در نظر گرفته بودیم ولی متأسفانه شیوع ویروس کرونا و تعطیلی سینماها خسارت هایی را برای ما و به طور کل برای همه سینماگران به همراه داشت که گریزناپذیر بود.

پورکیان خاطرنشان کرد: برای صدور پروانه نمایش فیلم سینمایی آینده مقاومت بسیاری داشتیم و تلاش کردیم اتفاقی که برای ممنوعه رخ داد در این فیلم تکرار نشود. خوشبختانه تلاش ما جواب داد و با همراهی سرمایه گذار که واقعاً برای جلوگیری از صدمات سانسور مقاومت کرد خوشبختانه توانستیم ممیزی را به حداقل برسانیم.

او افزود: من زیر بار 90 درصد از ممیزی ها نرفتم و 10 درصدی که اعمال شد آسیبی به فیلم نزده است. در تدوین تلاش کردیم 4 یا 5 دقیقه ای که سانسور شده را اصلاح کنیم تا آسیبی به کلیت اثر وارد نشود. احتمالاً با بازگشایی سینماها بلافاصله آینده اکران نخواهد شد و شاهد نمایش آن بر پرده سینما در اکران دوم پس از بازگشایی سالن های سینما خواهیم بود.

گفتنی است، فیلم سینمایی آینده به نویسندگی و کارگردانی امیر پورکیان و تهیه کنندگی سید ضیا هاشمی ساخته شده است.

پانته آ بهرام،کامبیز دیرباز، امیر جعفری، نیما شعبان نژاد، شهرام قائدی، علی استادی، شیرین یزدان بخش، لادن ژاوه وند و بهاره افشاری در این فیلم سینمایی به ایفای نقش پرداخته اند.

تدوین آینده را امیر پورکیان و زهره احمدی توچایی به طور مشترک انجام داده اند.

آینده فیلمی اجتماعی با نگاه به خانواده و پرداخت به آسیب های پنهان و روابط است. در خلاصه این فیلم آمده است: آینده نوزاد مادری ست به نام امروز که فردا متولد می شود.

تهیه کننده همکار و سرمایه گذار آینده بر عهده سیاوش امین پور است.

لینک خبر :‌ خبرگزاری برنا
هفته اول اسفند 98 درست زمانی که اسامی فیلم های اکران نوروزی سال 99 اعلام شد کرونا به میدان آمد.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۱ سایت های دیگر : افکار نیوز تیتر برتر

هفته اول اسفند 98 درست زمانی که اسامی فیلم های اکران نوروزی سال 99 اعلام شد و فیلم ها با آغاز تبلیغات خود آماده حضور بر پرده سینما بودند، کرونا وارد میدان شد. همه گیری این ویروس ناشناخته خیلی زود منجر به تعطیلی سینماها در سراسر کشور شد. در این میان فیلم خوب بد جلف 2؛ ارتش سری که از مدعیان فروش بود و تنها یک هفته از شروع اکرانش می گذشت بیشتر از بقیه فیلم ها متضرر شد.

امروز با گذشت نزدیک به سه ماه از تعطیلی سینماها برای محاسبه میزان ضرر وارد شده به صنعت سینما نگاهی داشتیم به میزان فروش فیلم ها در بازه زمانی مشابه در سال گذشته.
سینماها از اسفند سال 97 که با آغاز اکران فیلم های جدید همراه بود تا 11 خرداد 98 به فروش 102.428 میلیارد دست یافتند. این فروش نسبت به سال قبل 25 درصد افزایش داشت بنابراین اگر سینماها به اجبار به تعطیلات کرونایی نمی رفتند می توانستند حداقل به فروشی معادل 130 میلیارد تومان دست یابند. به عبارت دقیق تر سینماها طی این سه ماه، 128 میلیارد تومان آسیب دیدند.

از طرفی باید به این نکته هم توجه داشت که رقم ذکر شده تنها ضرری ست که به صورت مستقیم به فروش فیلم های سینما وارد شده است. اگر فروش بوفه سینماها را نیز به طور میانگین به اندازه نیمی از فروش سینما در نظر بگیریم با ضرری بیش از 65 میلیارد مواجه خواهیم شد.
همچنین کرونا بسیاری از پروژه های سینمایی که در مرحله پیش تولید یا فیلمبرداری بودند را متوقف کرد و باعث وارد آمدن خسارت زیادی به تهیه کنندگان و بیکاری عوامل سینما شد. در حال حاضر 32 صنف اعضای صنوف خانه سینما را تشکیل می دهند. ذیل این 32 صنف پنج هزار و ششصد نفر مشغول فعالیت هستند و در رشته های مختلف سینما کار می کنند. از این میان طبق آمار تنها 20 درصد از امکانات مالی مناسبی برخوردارند و بقیه چهار هزار و پانصد نفر حقوق اندک 3 میلیون خود را از دست دادن و بیش از 1300 نفر از اعضای صنوف مختلف زیرمجموعه خانه سینما خواستار بیمه بیکاری شدند.

لینک خبر :‌ سینما تیکت
مصطفی کیایی کارگردان سریال هم گناه ضمن تشریح دلایل پایان فصل اول در دوازده قسمت، درباره استقبال مخاطبان از این مجموعه تأکید کرد که صداوسیما دیگر بی رقیب نیست.

به گزارش خبرنگار مهر ، نشست رسانه ای سریال هم گناه امروز یکشنبه 11 خرداد با حضور عوامل و هنرمندان این سریال در پردیس تئاتر باغ کتاب تهران برگزار شد.

مصطفی کیایی در ابتدای این نشست در پاسخ به سوالی درباره منطق فصل بندی این سریال و پایان یک باره داستان در فصل اول بیان کرد: از ابتدا هم در 12 قسمت اول، سریال تا همین مقطع بود و بعد گذر زمانی داریم و به همین دلیل تصمیم گرفتیم سریال در دو فصل ارائه شود.

وی اضافه کرد: صحبتی هم که با پلتفرم ها داشتیم بر این اساس بود که بین فصل های اول و دوم سریال فاصله چندماهه داشته باشیم اما به دلیل کرونا و نیاز مردم به تماشای محصولات نمایشی، تصمیم گرفتیم با حداقل زمان فصل دو را منتشر کنیم. با این حال روند قصه تا سه ماه در فصل دوم جلو می رود و علت این اتفاق گذر زمان است. اگر بلافاصله بود و بدون فصل بندی این جهش زمانی را داشتیم چندان مناسب نبود.

همه قصه ها در فصل اول به سرانجام رسید

محسن کیایی بازیگر و از نویسندگان سریال نیز در واکنش به این سوال گفت: من هم از برخی دیگر شنیده ام که می گویند، کار ناگهان تمام شد ! من این مسئله را متوجه نمی شوم، اگر قصه ها را دنبال کرده باشید همه قصه ها را به سرانجام رساندیم و تصمیم گرفتیم سه ماه زمان قصه را برای فصل بعد به جلو ببریم. در قسمت های آخر فصل یک می بینیم آرمان جواب مثبت از زیبا می گیرد، کاراکتر هدیه در خانه اش مستقر می شود و به ثبات می رسد و هر یک از شخصیت ها به ثبات نسبی می رسند. طرح این سریال برای 50 قسمت پیش بینی شده بود، اما بنا شد 24 قسمت شود و برای همین یک پرش سه ماهه در قصه داریم. از ابتدا هم تصمیم بود دو تا 12 قسمت باشد.

وی در ادامه درباره شخصیت پردازی کاراکتر سیما که دختری ترنس است و پرداخت کم جزییات درباره وی در سریال گفت: من زمانی کافه ای داشتم و این کاراکتر زاییده ذهن من است، در آن کافه تعداد زیادی از این آدم ها حضور داشتند. ما همیشه کاراکترها را گل درشت نشان داده ایم اما در این سریال بازخوردها برایمان مهم بود. خود کاراکتر خیلی موردتوجه نبود و ابتدا خواستم بسترسازی کنیم که نگاه به این موقعیت و مشکل چیست و تلاش کردیم بازخوردها را در خانواده ها نشان دهیم. خیلی از این آدم ها در درونشان مسایلی دارند و زمانیکه با آن ها حرف می زنید برون ریزی می کنند که طبیعتاً خیلی اغراق ندارند.

مصطفی کیایی نیز تصریح کرد: اولین کلیشه این است که این کارکتر دختری باشد با ظاهر پسرانه که زمخت است، یا اینکه انتظار داریم این آدم از نظر فیزیکی متفاوت باشد. ما سعی کردیم بحث روانشناسی داشته باشیم تا اینکه فردی به صورت رو این نقش ها را بازی کند. به همین دلیل هم سوگل خلیق با فیزیکی که داشت انتخاب شد.

نخواستیم افراط یا تفریط کنیم

محسن کیایی در ادامه درباره خانواده در این سریال و پرداخت به این موضوع گفت: خانواده برای ما خیلی اهمیت دارد ما قرار نیست موضوع را حل کنیم. تلاش ما بر این بود که واقعیت را نمایش دهیم. این تضاد و تفاوت بین نسل ها را نمایش دهیم. قدیم هر ده سال تغییر در نسل ها داشتیم اما امروزه هر دو یا سه سال این تغییرات وجود دارد. نه خواستیم در نشان دادن این شرایط افراط و تفریط کنیم.

وی ادامه داد: خانواده جایگاه بسیار مهمی دارد و تلاش داریم بگوییم خانواده چطور می تواند کنار هم باشد نشان دهیم شکل آدم ها و نوع تصمیم گیری ها فرق کرده است، هم تلاش کردیم نقد کنیم و هم مشکلات را نشان دهیم.

مصطفی کیایی نیز گفت: خانواده صبوری در داستان نماد امروز جامعه است، کسی مثل فرید می خواهد آن را اداره کند. فریبرز می خواهد آن را هدایت کند، آرمان اما سرکش است و دیگر شخصیت ها هر یک نماینده ای از جامعه هستند. این روابط و مسایل در جامعه وجود دارد.

پرستویی: فکر می کردم نمایش خانگی فقط شانه تخم مرغی ها است

پرستویی در ادامه درباره پذیرفتن حضور در هم گناه تصریح کرد: من همیشه گاردی با شبکه خانگی داشتم. من سال 88 با تلویزیون خداحافظی کردم (منظور حوادث سیاسی آن سال نیست) اما بالاخره سریال هایی مثل زیر تیغ ، آشپزباشی امام علی ( ع) و... را در تلویزیون بازی کرده بودم.

مصطفی کیایی: در زمانی که تلویزیون بد عمل می کند، این فرصت را پلتفرم ها کسب می کنند تا بیشتر دیده شوند. ما سال ها می گفتیم صداوسیما بی رقیب است اما این فضایی که به وجود آمده، باعث شده است وضعیت پلتفرم ها بهتر باشد وی ادامه داد: من همیشه خود را تقسیم کرده ام که تئاتر یا سینما کار کنم و هیچ گاه نگفتم هنرپیشه سینمایی هستم. پیش از این درباره سریال های نمایش خانگی فکر می کردم کارهای شانه تخم مرغی است و اگر سوپر می روید یک محصول نمایش خانگی هم می خرید اما این تابو را شهرزاد در همان فصل اول شکست و دیدیم اگر نمی توان در تلویزیون بازی کرد می توان این مدلی به خانه های مردم رفت.

پرستویی ادامه داد: همه آدم های که در سرزمین ما زندگی می کنند همه سینمارو نیستند. تجربه مطرب که باعث شد با آقای کیایی آشنا شوم کار بسیار خوبی بود، مخصوصاً که دوران بدی داشتم. آن زمان صحبت هایی شد و بعد از اتمامش گفتند می خواهند کاری در نمایش خانگی هم داشته باشد، من ابتدا گارد داشتم ولی با توجه به همکاری ای که داشتم پذیرفتم.

وی افزود: من ده قسمت از سریال را در یک وعده خواندم و هر از گاهی تماس می گرفتم و نظر هم می دادم. حتی در این مدت من اصرار می کردم که هر کاری دارد آن را کنار بگذارد و این سریال را بسازد. هر قسمت این سریال می تواند یک تجربه سینمایی باشد، پلان ها و دکوپاژ کاملاً سینمایی است. این احترام به مخاطب است که نخواهیم آب ببندیم.

وی اضافه کرد: این سریال قصه هایی دارد که نشان می دهد همه ما هم گناهیم و یک جاهایی گناهکار هستیم. حس کردم در این سریال این مسایل باز می شود و من حس کردم حتماً باید در این سریال باشم و جزو شرح وظایفم است که اگر بخواهم سریال بازی کنم، این همان است.

صداوسیما دیگر بی رقیب نیست

مصطفی کیایی در ادامه درباره اینکه فضای کرونا چقدر به افزایش مخاطب سریال کمک کرد، اظهار کرد: در زمانی که تلویزیون بد عمل می کند، این فرصت را پلتفرم ها کسب می کنند تا بیشتر دیده شوند. ما سال ها می گفتیم صداوسیما بی رقیب است اما این فضایی که به وجود آمده، باعث شده است وضعیت پلتفرم ها بهتر باشد.

این کارگردان ادامه داد: فرزند خود من در خانه انیمیشن ها را از این پلتفرم ها می بیند. قطعاً قصه هم در درگیری مخاطب موثر است، که من همیشه در سینمای خود آن را در پیش گرفته ام و سعی کرده ام قصه بگویم، چون حرف اول و آخر را قصه می زند. حضور بازیگران نیز موثر است.

پرستویی: تا امروز با پول کثیف کار نکرده ام

پرستویی در ادامه در پاسخ به پرسش دیگر خبرنگار مهر درباره اینکه چقدر منبع دستمزدی که دریافت می کند برایش مهم است، گفت: تا حالا با پول کثیف کار نکردم این کار برای ما قداست دارد که تهیه کننده کیست و قبل از اینکه پول کثیف بحث برانگیز باشد، برای من مهم بوده تهیه کننده و کارگردان چه کسانی هستند.

وی افزود: دو کاری هم که با این گروه انجام دادیم با آقای کیایی بود که پولش شریف بود و خودش شرافت کاری داشت. از خود مایه گذاشته است. اما تهیه کنندگانی داریم که این نام را یدک می کشند و کارت تهیه کنندگی دارند که فقط این اسم را یدک می کشند.

حبیب رضایی: ما در انجمن بازیگران سینما حدود 460 بازیگر عضو داریم، ولی این تعداد بازیگر نداریم. بیش از صد آموزشگاه سینمایی داریم اما لزوماً اینها نمی توانند بازیگر تربیت کنند. آموزش بازیگری یک غلط مصطلح است ما پرورش بازیگری را داریم پرستویی گفت: مردم خیلی جاها ما را مورد تهاجم قرار می دهند اما همه می دانند امروزه چیزی پنهان نمی ماند. مردم هم موردتوجه قرار می دهند که این پول ها از کجا می آید و هیچگاه به این سمت و سو نخواهم رفت.

از هر هزار نفر یک نفر بازیگر خلاق می شود

حبیب رضایی در ادامه درباره امکان ورود جوانان به عرصه بازیگری توضیح داد: در عرصه هنر رعایت جوانی یا تناسب سن، هیچ الزامی نیست. هنر یک امر خلاقه است و بین هزار تا هر ده هزار نفر، یک نفر به یک بازیگر خلاق تبدیل شود. ما در انجمن بازیگران سینما حدود 460 بازیگر عضو داریم، ولی این تعداد بازیگر نداریم. بیش از صد آموزشگاه سینمایی داریم اما لزوماً اینها نمی توانند بازیگر تربیت کنند. آموزش بازیگری یک غلط مصطلح است ما پرورش بازیگری را داریم.

مصطفی کیایی در ادامه در پاسخ به سوالی درباره عشق مثلثی در سریال گفت: ما در سریال عشق مثلثی نداریم.

وی درباره قصه های زیاد شخصیت های سریال عنوان کرد: این یک مزیت است و تیم نویسندگان تلاش کرد که هر کاراکتری قصه خاص خود را داشته باشد و قصه ها در جایی به هم گره می خورند.

کیایی در ادامه درباره اینکه چرا شخصیت ها نمادی از جامعه هستند، گفت: آدم های که در این خانواده وجود دارند تلاش شد مابه ازای بیرونی داشته باشد و نباید معادل سازی شود که این خانواده ها نماد جامعه ایرانی هستند.

علی کوچکی دیگر نویسنده سریال بیان کرد: طرح این سریال برای ده سال پیش است و امیدوارم فصل بعدی هم بازخورد خوبی داشته باشد.

سوگل خلیق دیگر بازیگر سریال بیان کرد: این کار یکی از بهترین اتفاق ها برای من بود. ما همه از تئاتر شروع کردیم من جزو یکی از کم تجربه ترها هستم هنوز هم بعد از ده سال اولویتم تئاتر است.

افسانه چهره آزاد نیز در سخنانی بیان کرد: من خیلی از نقش نسرین ذوق کردم. بازیگری اعتماد به نفسی نیاز دارد که جوانان باید ابتدا آن را در خود پرورش دهند. امیدوارم هم گناه دو هم ساخته شود.

محسن کیایی درباره واقعیت شخصیت ترنس گفت: من این اتفاق را شاهد بودم که شخصیتی همینطور ازدواج کرده بود و بعداً به مشکل برخورد. ایران جزو کشورهایی است که اجازه عمل را می دهد از نظر قانونی مشکلی نیست اما از طرف خانواده پذیرش وجود ندارد.

پرستویی در این نشست در پاسخ به چگونگی بازی فرزندش در این سریال گفت: روزی در پیش تولید هم گناه عکسی از ما دو نفر من و فرزندم گرفته شد و پیشنهاد خود آقای کیایی این بود که از آنجایی که در سریال فلاش بک وجود دارد فرزندم بهروز پرستویی در این نقش بازی کند. او پیش از این سکانس خیلی کوتاهی در آژانس شیشه ای حضور داشت و خیلی کوتاه در سه قسمت از پهلوان نمی میرند هم به اجبار بازی کرد. نمی دانم در آینده ادامه می دهد یا نه اما خیلی دغدغه اش نبود و من هم راغب نبودم.

مصطفی کیایی در پایان این نشست عنوان کرد: سال هاست برای سریال پیشنهاد می شود اما مسایلی برایم مهم بود که نپذیرفتم. هم گناه سریالی است که سرمایه و منبع آن مشخص است. یکی دو پروژه دیگر هم هست که با این مدل و از طریق وی او دی ها به تولید می رسند. همه بودجه های این کار خیلی شفاف و مشخص است. بازیگران و نقش ها در این سریال ها زیاد بودند و خیلی به من لطف داشتند و باعث شد سریال با این حساب شکل بگیرد.

کد خبر 4938341

عطیه موذن

لینک خبر :‌ خبرگزاری مهر

سینمادیلی: با انتشار خبر قتل رومینا اشرفی توسط پدرش و شباهت این اتفاق به فیلم خانه پدری انتقادات زیادی به واکنش تند مسعود فراستی نسبت به این فیلم منتشر شد. در همین رابطه فراستی از نقدش نسبت به فیلم کیانوش عیاری دفاع کرد.

او نوشت:

اول بگویم: این جنایت نشان تحجر و بی فرهنگی با سپر غیرت است. غیرتی کور و کر، نه غیرتی انسانی/ اخلاقی و ملی

دوم: همچنان که بارها گفته ام من مشکلی با طرح هیچ موضوع و تمی در سینما ندارم: خیانت، جنایت یا هر موضوع ملتهب اجتماعی، سیاسی یا فردی دیگر. مهم، از نظر من چگونگی و پرداخت آن است؛ نوع پرسش از موضوع و نوع نسبتی که با آن برقرار می کنیم. این نسبت است که نشان می دهد موضوع ملتهب برایمان دستاویز فولک فروشی و وطن فروشی است یا موضوع برایمان مسئله است

گفته ام که خانه پدری، فیلم بدی است و ضدملی؛ با یک موضوع مهم اجتماعی. فیلمساز ما خوشبختانه برخلاف قبادی و مخملباف که به خاطر جایزه های جهانی، همه چیز را به فروش می گذارند –خود، سرزمین و...- ناخواسته و شتاب زده چنین فیلمی را ساخته. مستقل از تکنیک ضعیف و ناتوان فیلم، فیلمنامه نیز بسیار سطحی و ولنگار است.

به هیچ آدمی رسیده نشده و همه یا تیپ اند یا ماقبل آن. بدتر از همه شخصیت پردازی پدر است و تعمیم جنایت او به چندین نسل بعدی. و این برخلاف نظر فیلمساز نیشتر زدن و هشدار دادن هم نیست، بلکه ارائه تصویری مخدوش و تاریک از ایران است و متاسفانه با توقیف های پی درپی مانع از بحث جدی درباره آن

خانه پدری حقانیت ندارد. وقتی فیلم یا اثری حقانیت می یابد که پرداخت -و بیان- درست باشد. حق و حقانیت داشتن، یعنی مسئله داشتن –و دردمند بودن- و اندازه نگه داشتن؛ که این مهم از تکنیک –و فرم- دریافت می شود.

نمی دانم اگر این پدر، فیلم خانه پدری را می دید آیا دست به این قتل فجیع نمی زد؛ پشیمان می شد یا مصمم تر؟ نمی دانم. فیلم متاسفانه برای پدر این دختر و امثال او ساخته نشده که ببینند و عبرت بگیرند. حال آنکه منطقا این فیلم می بایستی برای این قشر و چنین افرادی ساخته و ارائه میشد، نه برای من و شما و احیانا فرنگی ها.

لینک خبر :‌ برترین ها
در این میان شاهد یک جریان سازی رسانه ای آشکار و حجیم برای تطهیر فیلم خانه پدری و مطالبه اکران سه باره این فیلم بودیم! چون فیلم خانه پدری پیش از این دو بار به مدتی کوتاه و به طور محدود اکران و هر دو مرتبه نیز اکرانش متوقف شد!
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۱ سایت های دیگر : حامیان ولایت

به گزارش راهبرد معاصر؛ قتل دلخراش و تکان دهنده رومینا اشرفی، دختر نوجوان تالشی توسط پدرش، بازتاب های مختلفی داشت، اما یکی از پرتکرارترین واکنش ها به این مسئله به ویژه در رسانه ها، یادآوری فیلم سینمایی خانه پدری به کارگردانی کیانوش عیاری است. از بدو انتشار اخبار مربوط به این حادثه در بسیاری از روزنامه ها و سایت ها، تصاویر رومینا در کنار صحنه هایی از فیلم مذکور منتشر شد و حتی برخی نیز عکس رومینا را با پوستر این فیلم ترکیب کردند تا دست به یک شبیه سازی بزنند. در این میان شاهد یک جریان سازی رسانه ای آشکار و حجیم برای تطهیر فیلم خانه پدری و مطالبه اکران سه باره این فیلم بودیم! چون فیلم خانه پدری پیش از این دو بار به مدتی کوتاه و به طور محدود اکران و هر دو مرتبه نیز اکرانش متوقف شد! (بار اول، دی سال 93 و بار دوم آبان سال 98) اما حالا کارگردان فیلم و همچنین اردوگاه رسانه ای اصلاح طلبان و حامیان دولت درحال تبلیغ و ترویج دو گزاره هستند؛ اول اینکه اگر خانه پدری به طور گسترده اکران می شد، شاید از بروز چنین حادثه ای ممانعت می کرد! دوم هم این است که خانه پدری باید اکران شود تا مانع از تکرار چنین حوادث ناگواری گردد!

اما سوال این است که چرا یک جریان سیاسی که طی سال های اخیر، دو قوه مجریه و مققنه را در اختیار داشته، تا این حد نسبت به اکران یک فیلمِ خاص، اصرار و تأکید دارد؟ شاید عده ای واقعا گمان کنند که این جریان سازی رسانه ای، صرفا بخاطر رخدادن یک قتل ناموسی و لزوم بازنمایی این مسئله به عنوان یک واقعیت در سینماست و با نمایش خانه پدری می توان زمینه را برای پیشگیری از موارد مشابه فراهم کرد! اما این دیدگاه، واقعی و کارشناسانه محسوب نمی شود، به چند دلیل؛ نخست اینکه این اولین بار نیست که یک فیلم سینمایی به مسئله خشونت های خانوادگی پرداخته است. در سینمای ما بارها فیلم هایی از این دست و به ویژه درباره خشونت علیه زنان تولید و اکران شده است. از فیلم های قدیمی تر می توان قرمز و دو زن و ... را مثال زد که به خشونت مردان به اصطلاح غیرتی علیه همسران روشنفکر و مدرن خود می پرداختند. اخیرا نیز فیلم مغزهای کوچک زنگ زده اقدام به قتل یک دختر جوان توسط پدر و برادرش و همچنین دفن او در حیاط خانه را به تصویر کشید! ازقضا این فیلم ها به طور گسترده اکران شدند اما هنوز اثبات نشده است که این آثار، تأثیر مثبتی در کاهش خشونت خانوادگی داشته اند یا نه؟

علاوه بر این، هر سال در سطح جهان، ده ها أثر سینمایی و تلویزیونی با محتوای خشونت و قتل خانوادگی ساخته و اکران می شود؛ به ویژه در آمریکا، خیلی از فیلم ها و سریال ها، مملو از روایت هایی درباره آسیب دیدن زنان از سوی همسر، پدر، دوست یا غریبه ای هستند. می توان نسبت بسیار نزدیکی بین حجم تولید و اکران چنین آثاری با میزان ارتکاب جنایت و خشونت علیه زنان پیدا کرد. یعنی هر چه تعداد فیلم ها یا سریال هایی با این مضامین افزایش می یابد، به همان اندازه نیز قتل و حمله فیزیکی زنان نیز بالاتر می رود. اما تجربه ثابت می کند که بازنمایی عریان و بی پرده خشونت بر پرده سینما و همچنین در برنامه ها و سریال های تلویزیونی، موجب عادی سازی خشونت و رواج بیشتر آن می شود.

اما دلیل دوم این است که اساسا تجربه قتل در فیلم خانه پدری با آنچه در ماجرای کشته شدن رومینا اشرفی رخ داد، ماهیتی متفاوت دارند. در فیلم خانه پدری اشاره ای به جرم دختر نمی شود و اینکه عمق خطای او تا کجا بوده مبهم می ماند، حتی مشخص نیست که دقیقا چه اشتباهی از دختر سر زده است. از طرفی، پدر این دختر نیز از نظر روحی و روانی متعادل به نظر می رسد و هیچ نشانه ای از قسی القلب بودن در وی پیدا نیست، اما نشانه های دینی و هویتمند در وی پدیدار و آشکار است. آنچه باعث شد تا خانه پدری به انحراف رود این است که در آن اصلا به آسیب شناسی مسئله پرداخته نشده است بلکه صرفا یک موقعیت فرهنگی و زیستی خاص به عنوان قتلگاه نمایش داده می شود. پدر، نماد و مصداقی از انسان ایرانی و مسلمان است و خانه او، استعاره ای از تاریخ و فرهنگ ایران است. پدر که نقش وی را مهران رجبی ایفا می کند، پوشش و ظاهری سنتی و مذهبی دارد و به شغل قالیبافی مشغول است. در جریان قتل نیز از برخی عناصر که دال بر مذهب و فرهنگ اصیل ایرانی هستند استفاده می شود؛ مثل شمشیر تعزیه! خانه ای هم که دختر در آن به قتل می رسد و دفن می شود، با معماری کهن ایرانی ساخته شده است.

نوع شخصیت پردازی و میزانسن طراحی شده در خانه پدری به گونه ای است که نه توحش و تعصب بی جا و جاهلانه یا وضعیت روانی خاصی، بلکه فرهنگ، سنت و سبک زندگی بومی و حتی هنر ملی ایرانیانِ مسلمان، قاتل و عامل دفن زنان در این سرزمین معرفی می شود! این درحالی است که در ماجرای رومینا اشرفی، هم دلیل قتل و متن و حاشیه آن مشخص است و هم قاتل، وضعیت روحی و روانی خاصی داشته است. این قتل نیازمند بررسی های کارشناسانه است که فیلم خانه پدری بخاطر پرداخت سطحی و انحرافی به مسئله، چنین کمکی به موضوع نمی کند. فیلم کیانوش عیاری در ترسیم خشونت خانوادگی حتی از فیلم قرمز هم عقب تر است، چراکه در فیلم فریدون جیرانی که البته فیلم چندان قدرتمند و خوبی هم نیست اما به بعضی از زمینه های اجتماعی و روانی پرخاشگری علیه زنان توجه شده بود. فیلم خانه پدری بیش از آنکه باعث تلنگر و تفهیم مسئله نزد مخاطب خودش شود، سندی تصویری علیه تاریخ و هویت و فرهنگ ایرانی و اسلامی محسوب می شود. ضمن اینکه همه فیلم ها روی ضمیرناخودآگاه مخاطب تأثیر می گذارند. درباره فیلم خانه پدری با توجه به فقدان زمینه آسیب شناختی و نگاه تک بعدی آن به قتل دختر توسط پدرش، این تأثیرگذاری منفی خواهد بود. چون این فلیم بیش از آنکه روی وضعیت پدر و جهل و جنون وی تمرکز کرده باشد، در پی مانیفست سازی درباره مظلومیت زنان در فرهنگ و تاریخِ مردسالار و زن ستیز ایران است.

دلیل اصلی پروپاگاندای خبری رسانه های غربگرا در ایران به همین ساختار محتوایی این فیلم بر می گردد. اگر رویکرد اصلی اخبار و مطالب روزنامه ها و رسانه های اصلاح طلب و ضدانقلاب پس از قتل رومینا اشرفی را مرور کنیم، به کلیدواژه هایی خاص اما پرتکرار می رسیم؛ ضدزن معرفی کردن جامعه و قوانین ایران، تقابل با احکام فقهی درباره قصاص پدر و ... در گزارش ها و تحلیل های این رسانه ها به وفور دیده می شود. حمایت و تأکید این رسانه ها بر اکران گسترده فیلم خانه پدری نیز در جهت همین فضاسازی ارزیابی می شود.

بین جریان اصلاحات و سینما، همواره پیوستگی وجود داشته است. برخلاف جریان های رقیب، (اصولگراها و نیروهای انقلابی)، اصلاح طلب ها حتی در لایه های مردمی نیز برخوردی هدفمند، قبیله ای و سیاسی به سینما دارند؛ اصلاح طلب ها از دوم خرداد سال 1376 همواره از سینما به عنوان یک ابزار برای تعمیق راهبردهای سیاسی و انتخاباتی خود بهره برده اند. با وجودی که مخاطب سینما در این سال ها کاهش یافته اما این جریان سیاسی همچنان از این فضا برای ترویج سبک زندگی مماس با اهداف خودش نهایت استفاده را می کند. خانه پدری نیز نه بخاطر جلوگیری از قتل و خشونت خانوادگی، بلکه برای تخطئه سنت ها و سبک زندگی اسلامی-ایرانی ، مورد توجه این جریان سیاسی قرار گرفته است. شاید اگر مرد قاتل در فیلم خانه پدری یک کلاه مخملی جاهل مسلک بود و دختر در خانه ای بدون نشانه های سنتی به قتل می رسید، امروز شاهد این پروپاگاندای سیاسی و رسانه ای حول این فیلم نبودیم.

البته سینما، می تواند موجب کاهش خشونت خانوادگی در جوامع گردد. فیلم ها با جلا دادن نهاد خانواده و عشق در روابط خانوادگی بر پرده نقره ای، به طور مستقیم، ضمیرناخودآگاه تماشاگران را روشن خواهند کرد و به این ترتیب، خوداگاهی آن هار افزایش می دهند. به همین دلیل نیز حتی در هالیوود طی سال های اخیر نسبت به گذشته تولید فیلم ها و انیمیشن هایی در ستایش خانواده افزایش یافته است؛ فیلم هایی که سعی دارند تا خانواده را خانه امن نوجوانان معرفی کنند و آغوش پدر و مادر را بهترین نقطه دنیا نمایش دهند. شاید اگر سبد فرهنگی خانواده رومینا اشرفی، از فیلم و سریال هایی درباره ارزش خانواده و عشق بین پدر و مادر و فرزندان غنی تر می بود، هم پدر عاشق دخترش می شد و هم دختر، برای رسیدن به عشق و آرامش به نامحرم پناه نمی برد.

لینک خبر :‌ راهبرد معاصر
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۱

پیرو گفتگوی کیوان کثیریان با همایون اسعدیان در لایو اینستاگرام در تاریخ دهم خرداد ماه توضیحاتی درباره جلسه شورای صنفی نمایش ضروری است.

به گزارش سینماسینما ، در این گفتگو اسعدیان اظهار داشته بود تصور سازمان سینمایی در زمینه انتخاب و معرفی نماینده تهیه کنندگان، بر اساس تبصره ای در یکی از آیین نامه های سازمان سینمایی این بوده که قانونی عمل کرده است در حالی که از نظر خانه سینما این اقدام درست نبوده و به صدور بیانیه منجر شده است.

اسعدیان در این گفتگو از قانونی بودن انتخاب نماینده تهیه کنندگان حرفی نزده بود.

فیلم کامل این گفتگو در صفحه اینستاگرام کیوان کثیریان به آدرس kkasirian@ در دسترس است.

لینک خبر :‌ سینما سینما
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۱ سایت های دیگر : 55آنلاین

[پولاد امین] در ادامه روند اکران آنلاین فیلم ها در روزهای کرونایی، بعد از خروج حاتمی کیا، طلای پرویز شهبازی، زیر نظر مجید صالحی، مهمانخانه ماه نو ساخته تاکفومی تسوتسوی و تیغ و ترمه کیومرث پوراحمد، از دیروز فیلم کشتارگاه نیز نمایش خود را در سامانه های رسمی اینترنتی آغاز کرده است. چهارمین فیلم عباس امینی با بازی مانی حقیقی، حسن پورشیرازی، امیرحسین فتحی و باران کوثری با اینکه از همان ابتدای نمایش خود در بخش فیلم اولی های جشنواره فیلم فجر حاشیه ساز و جنجالی شد، اما از نظر کیفی توانست رضایت نسبی منتقدان و مخاطبان جدی تر سینما را به دست آورد و یکی از فیلم های قابل تامل اکران امسال نام بگیرد...
و حالا کشتارگاه در سامانه های نماوا و فیلیمو عرضه شده است. تصمیمی پرریسک برای فیلمسازی که فیلم های قبلی اش والدراما و هندی و هرمز باوجود موفقیت های جشنواره ای از اکران عمومی بازمانده اند و حالا اکران کشتارگاه این فیلم را هم در معرض ریسک قرار داده است. احتمالی که در همان گام نخست قطعی شد و درست یک ساعت و پنج دقیقه بعد از نخستین اکران، نسخه قاچاق فیلم در کانال ها و سایت های دانلود غیرمجاز عرضه شد تا موقعیت شکننده این فیلم در اکران آنلاین شکننده تر شود...
فیلم کشتارگاه یک درام اجتماعی درباره مسائل روز جامعه ایران است که در کنار روایت داستان جوانی که بعد از دیپورت شدن از فرانسه درگیر یک ماجرای هولناک جنایی می شود، به مسائلی چون قاچاق دلار و گوشت می پردازد. موضوعاتی که به خصوص در یکی دو سال اخیر بحث های پردامنه ای را در رسانه ها به وجود آورده و حواشی و جنجال های متعددی را سامان داده است.
عباس امینی، کارگردان کشتارگاه می گوید که این فیلم به روزترین موضوعاتی را که تماشاگر در جامعه می بیند و می تواند تماشای آنها را در یک فیلم اجتماعی انتظار داشته باشد، به او ارایه می دهد. او می گوید که قصد داشته است در فیلم لایه های پنهان ماجراهای روز را تحلیل کند: می خواستم داستانی که روایت می کنم هم دغدغه ام باشد و هم اینکه موضوع روز باشد و بسیاری دیگر دغدغه اش را داشته باشند.
ظاهرا موضوع قاچاق دلار و گوشت به همین دلیل راه به قصه باز کرده است: حس کردم مهم ترین موضوع چند سال اخیر دلار بوده که هیچ فیلمسازی هم روی آن کار نکرده بود. پس شروع کردیم به تحقیق درباره این موضوع که سختی های کار یک به یک خود را نشان دادند که مهم ترینش هم این بود که بخش دلار و ورود و خروج آن دست دولت است و دسترسی به این اطلاعات سخت و تا حدودی غیرممکن است. بنابراین ماجرا را بردیم روی دلارهایی که توسط مردم جابه جا می شود که این خود قاچاق گوشت را هم وارد داستان کرد.
به گفته عباس امینی جای خالی چنین موضوعی در سینمای ایران به شدت احساس می شد. این درست است که مطبوعات تاکنون زیاد به این موضوع پرداخته اند، ولی هیچ گاه این موضوع در جامعه به چشم نیامده و از یک گزارش مطبوعاتی صرف بالاتر نرفته و موج ایجاد نکرده است. حالا شاید فیلم کشتارگاه بتواند این موضوع مهم را بهتر به چشم اجتماع آورد. کارگردان کشتارگاه می گوید برای باورپذیر و تأثیرگذارترشدن فیلمش خود را در جایگاه یک مستندساز گذاشته است: مثل تمام فیلم هایم. سابقه مستندسازی من همیشه با من است و در تمام فیلم هایم به خصوص در مرحله نوشتن فیلمنامه خود را در وهله اول مستندساز می دانم و سعی می کنم به موضوعات غیرواقعی نپردازم ...

یکی از مهم ترین ویژگی های فیلم که در زمان نمایش جشنواره ای فیلم کشتارگاه و حتی در همین دو سه روزی که از اکران آنلاین این فیلم گذشته، به ذهن منتقدان و مخاطبان جدی تر سینما آمده، نگاه منصفانه اش به رخدادها و آدم هاست. در فیلم با جنبه هولناک رخدادهایی مواجه می شویم که با هر نگاهی می توانند مخاطب را با تردیدهایی مواجه کنند و حتی نظام فکری او را به هم بریزند. ازجمله اتفاق اول فیلم که شاید هولناک ترین جنایتی باشد که در سینمای ایران به تصویر کشیده شده و با شخصی طرف می شویم که چند نفر را برای تصاحب دلارهایشان در سردخانه زندانی کرده و بعد هم اجسادشان را سربه نیست می کند. از سوی دیگر در ادامه ماجراها با پشت پرده های تجارت غیررسمی گوشت و دلار آشنا می شویم و آدم هایی که پا بر شانه های دیگران گذاشته اند و خود را بالا می کشند. در حقیقت سراسر کشتارگاه این قابلیت را داشته و دارد تا کارگردان با قضاوت اخلاقی آدم های قصه آنها را در جایگاه دیو و هیولا قرار دهد. سیاه سیاه. اما عباس امینی با نگاه منصفانه و منطقی به آدم های قصه آنها را در متن اجتماع قرار می دهد و درواقع به جای قضاوت و داوری آنها تحلیل شان می کند. این نگاهی است که جای خالی آن به شدت در بخش عمده ای از فیلم های جریان اصلی سینمای ایران احساس می شود. عباس امینی می گوید که دلیل چنین نگاهی، دیدگاه و نگاه شخصی خودش است: من به دنیا این گونه نگاه می کنم، یعنی هیچ وقت فکر نمی کنم که فلان آدم سیاه یا آن دیگری سفید است. در نگاه من آدم ها همه طیف های متفاوتی از خاکستری هستند. نگاه به رخدادهای مهم رسانه ای سال های اخیر هم مبین این است که فاصله تبدیل شدن سفیدی به سیاهی یا برعکس چقدر کم و ناچیز است. به باور عباس امینی مروری بر پرونده های جنایی مهم و پرسروصدا به خوبی نشان می دهند که یک نفر به آسانی و در یک چشم به هم زدن می تواند از یک آدم عادی تبدیل به یک قاتل شود: فاصله آدم ها تا جنایت ناچیز است و همه دیده یا شنیده ایم که یک نفر در دعوایی معمولی و نه چندان جدی یک نفر دیگر را مثلا هل داده و او هم سرش به دیواری چیزی خورده و مرده است. آدم به همین راحتی می تواند تبدیل به یک قاتل شود، بدون اینکه سروشکل یا افکار و رفتار عجیب و خاصی داشته باشد یا مثلا از کودکی برای قاتل شدن تعلیم دیده باشد. امینی می گوید: برای همین هم فکر می کنم هر شخصیتی را در متن کارهایش باید در جامعه محل زندگی اش به تحلیل نشست. دیدگاهی که تأثیرش را در فیلم کشتارگاه به خوبی می توان دید. فیلمی که تمام کاراکترهایش حتی آنهایی که دست به بدترین جنایت ها زده اند، در خلوت خود و گاه حتی در جمع لحظاتی دارند که آنها را در قامت یک انسان به تصویر می کشد، نه به قالب یک جانی یا خلافکار یا دیگر انگ های اجتماعی...

موضوع فیلم کشتارگاه می توانسته مثل پوست خربزه زیر پای عباس امینی عمل کند. فیلمی درباره قاچاق و پشت پرده های تجارت های غیرقانونی و پول های کثیف که به هرحال حساسیت زیادی درباره آن وجود دارد و طبیعی ا ست که فیلمساز در مواجهه با آن دست و دلش بلرزد. عباس امینی می گوید که در اصل فیلم کشتارگاه داستان طمع را تعریف می کند: ما در این فیلم داستان کسانی را روایت می کنیم که مسأله اصلی شان پول نیست و بیشتر به دنبال یک زندگی بی دغدغه هستند و به طمع این آرامش و بی دغدغگی وارد ماجرا می شوند. به عقیده کارگردان کشتارگاه اگر سیستم کلی یک جامعه ناکارآمدی یا عملکرد بد نداشته باشد، کمبود و کاستی و در نتیجه بحران به وجود نخواهد آمد. از این منظر انسان ها در بحران های موجود تقصیر زیادی ندارند و همین موجب می شود روایت چنین داستانی در سینمای ایران با دشواری ها، موانع و چالش های زیادی روبه رو شده باشد. عباس امینی می گوید که چنین چالش هایی یک امر طبیعی است و فیلمساز باید برای روایت داستانش از پس بسیاری از آنها برآید. او می گوید که علاوه بر چالش های موجود با خودسانسوری نیز درگیر بوده، چراکه بسیاری از موضوعاتی که به عنوان خط قرمز شناخته می شوند، خطوط قرمز رسمی نیستند و با سلیقه مدیران تغییر می کنند: درواقع ذهن ما ناخودآگاه یک سری خطوط قرمز را در مرحله نوشتن رعایت می کند و می توانم بگویم که خطوط قرمز ذهن ما بسیار بیشتر از خطوط قرمز رسمی و اعلام شده هستند و این کار هنرمند و سینماگر را بسیار دشوارتر می کند. به باور این فیلمساز این خطوط قرمز ذهنی و خودسانسوری یک دلیل عمده دارند: در سینما و در کل در هنر ما خطوط قرمز مشخص نیستند و با تغییر مدیران این خطوط نیز تغییر می کنند، بنابراین برای گذر از این فضای پرتردید چاره ای نمی ماند جز رعایت مواردی که شاید یک زمانی نمایش فیلم را به مخاطره اندازند.

پاشنه آشیل اکران آنلاین

در هفته های اخیر درباره ریسک و خطرات موجود در اکران آنلاین صحبت های بسیاری در رسانه ها شده است و خیلی ها به خصوص انتشار حتمی و قطعی نسخه قاچاق فیلم ها را پاشنه آشیل این طرح نامیده اند که می تواند کلیت آن را با شکست مواجه کند. موافقان اکران آنلاین و کسانی که آن را یکی از بهترین امکان های موجود برای حمایت از سینمای مستقل و کاستن از فشار و نفوذ سیستم پخش و توزیع بر سینمای غیرتجاری می دانند، اما این بزرگ نمایی ها را در راستای تمایلات نهادهای قدرتمند سینماداری برای مختومه کردن این بحث و به عقب راندن امکان اکران آنلاین برای سینماگران خسته و دلزده از روابط و مناسبات توزیع و اکران عنوان می کنند. ازجمله محمدرضا لطفی، کارگردان سینما که عقیده دارد: این اغراق ها خواسته یا ناخواسته در راستای تمایلات یک تعداد از دوستانی است که کمر به قتل اکران آنلاین بسته اند و درصدد نابودی آن هستند. در صورتی که صیانت از حقوق مادی و معنوی اثر، کار چندان دشواری نیست و حتی در نبود قانون کپی رایت نیز می شود با بالا بردن هزینه دانلود غیرقانونی جلوی انتشار نسخه قاچاق آثار را گرفت. اما بی توجهی به این امر چنان است که گاهی به نظر می رسد عده ای قصد دارند با استفاده از اهرم نسخه قاچاق فیلم های دردسرساز را سر جای خود بنشانند که در این زمینه نمونه بسیار است، ازجمله نمونه های قدیمی این راهکار هم می شود فیلم سنتوری را مثال زد که با انتشار نسخه قاچاق فیلم کلا دعواها تمام و پرونده اش بسته شد.

لینک خبر :‌ روزنامه شهروند
این طراحی تازه، می تواند یک مافیای چند لایه در سینمای ایران شکل دهد که بخش اعظم تولیدات سینما را در انحصار چند موسسه درآورد که از قضا در اکران نیز از قدرت ویژه ای برخوردارند. این آیین نامه ضربه سنگینی به سینمای ایران خواهد زد و اکنون با هشدار های کارگردانان و تهیه کنندگان، نمی توان اجرای آن را به حساب ناآگاهی گذاشت...
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۱ سایت های دیگر : تابناک گیلان

شورای عالی تهیه کنندگان سینمای ایران با بخش حقوقی پیش نویس نظام تهیه کنندگی سازمان سینمایی کشور مخالفت کرد؛ بخشی که پیش بینی می شد، زمینه ساز یک رانت گسترده و انحصار بی سابقه در عرصه تولید را برای گروهی محدود به همراه بیاورد و روند طبیعی تولید فیلم های سینمایی را در کشورمان از مسیر عادی خارج نماید.

به گزارش تابناک ؛ سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به منظور آنچه تعیین شرایط شکل گیری، نحوه فعالیت، رده بندی و ارتقای تهیه کنندگان حقیقی و حقوقی در حیطه های سینمایی و غیر سینمایی خوانده، پیش نویس نظامنامه تهیه کنندگی فیلم را در پنج فصل، هجده ماده و سه تبصره منتشر کرد؛ پیش نویسی که خشم عمومی را در فضای سینمای ایران برانگیخت و در نهایت پس از واکنش های درون صنفی، منجر به نامه صد تهیه کننده و کارگردان سینما علیه این آیین نامه تازه شد.

در متن نامه سینماگران ایران خطاب به حسین انتظامی رئیس سازمان سینمایی آمده است: متاسفانه این نظامنامه بر پایه امکانات و اقتضائات روزآمد سینما طراحی نشده و با نگاهی کهنه نه تنها خارج شدن فناوری های تولید و توزیع و نمایش را از انحصارهای مالی و سیاسی در نظر ندارد بلکه برعکس افقی را که پیش روی نسل جدید سینماگران گشوده شده و می تواند آن ها را در ارتباطی آسان و گسترده با مخاطبان قرار دهد و مردم را به سفارش دهندگان و تامین کنندگان اصلی سرمایه برای سینمای ایران بدل کند، نادیده گرفته است. مبنای این نظامنامه حفظ و ایجاد انحصار و رانت برای عده ای خاص تحت عنوان راه اندازی موسسات فیلمسازی و بسترسازی برای ورود سرمایه های مشکوک است.

شورای عالی تهیه کنندگان با بخش وسیعی از این پیش نویس مخالفت کرد

اکنون شورای عالی تهیه کنندگان نیز با بخش وسیعی از این پیش نویس مخالفت کرد و در بیانیه ای اعلام نمود: در آخرین نشست شورای عالی تهیه کنندگان، مشورت های انجام شده با کارشناسان صنفی پیرامون پیش نویس نظام تهیه کنندگی مطرح شد. بخش تهیه کنندگان حقیقی این پیش نویس پیش از این مورد بررسی و اعلام نظر قرار گرفته بود . شورای عالی با جمع بندی نظرات همکاران تهیه کننده که مخالف بخش حقوقی پیش نویس بودند، و با احترام به خواسته اکثریت تهیه کنندگان حرفه ای، اجرای این پیش نویس را در شرایط کنونی سینمای ایران به نفع سینما و سینماگران کشور ندانست. مخالفت شورای عالی با بخش حقوقی پیش نویس نظام تهیه کنندگی سینمای ایران طی نامه ای به حسین انتظامی رییس سازمان سینمایی کشور اعلام شد.

تابناک پیشتر به تحلیل و بررسی این نظام نامه پرداخت که متن کامل آن را از اینجا می توانید بخوانید؛ مقرراتی که حتی در بخش الفبا و تعاریف نیز عقب افتاده بوده و در دورانی که اساساً مفهوم فیلم سینمایی و غیرسینمایی در سینمای دنیا رخت بربسته، این تفکیک در این آیین نامه در نظر گرفته شده است.

با توجه به شرایط مندرج برای موسسات فیلمسازی، تعداد محدودی از اشخاص که عمدتاً از عقبه مالی قابل توجهی برخوردارند و برخی از آنها نامشان در ماجرای مفاسد اقتصادی مطرح شده و به واسطه منابع مالی مشکوک در اختیارشان توانسته اند تولیدات پرتعدادی داشته باشند و از عقبه مالی قابل توجهی برخوردارند، می توانند موسسه سینمایی تشکیل دهند و مابقی فیلمسازان برای ساخت فیلم با امکانات و تسهیلات باید زیرمجموعه این موسسات فعال شود و یا در ته صف قرار بگیرند، چرا که اولویت در همه چیز با این موسسات است!

به نظر می رسد این طراحی تازه، می تواند یک مافیای چند لایه در سینمای ایران شکل دهد که بخش اعظم تولیدات سینما را در انحصار چند موسسه درآورد که از قضا در اکران نیز از قدرت ویژه ای برخوردارند. این آیین نامه ضربه سنگینی به سینمای ایران خواهد زد و اکنون با هشدارهای کارگردانان و تهیه کنندگان، نمی توان اجرای آن را به حساب ناآگاهی گذاشت و انتظار این است که در همین مرحله به بایگاهی سپرده شود و سازمان سینمایی پای خود را از امور صنفی بیرون بکشد.

لینک خبر :‌ خبرگزاری تابناک
سینماپرس: چندی پس از خط و نشان کشی چاله میدانی توسط شاه نشینان خانه سینما؛ به یکباره رییس هیات مدیره این مجموعه صنفی در چرخشی جدید اعلام نمود که دبیری مرتضی شایسته بر شورا کاملا قانونی است! اقدامی که شاید بیش از هر چیز به موضوع برگزاری مجمع عمومی خانه سینما در اوایل تیرماه بر می گردد.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۱

به گزارش سینماپرس ، خانه سینما که به موضع گیری های سیاسی در خلأ اقدامات صنفی مشهور است؛ چند هفته پس از آنکه با انتشار نامه ای تهدید آمیز مدیران واداده سینمایی را در قبال انتخابات دوره جدید شورای صنفی نمایش که به مذاق شاه نشینان خانه سینما خوش نیامده بود مورد خطاب و عتاب قرار داد و ایشان را تهدید کرد و به نوعی مواجهه رسمی هیات مدیره این مجموعه صنفی با انتخاب مرتضی شایسته را به نمایش گذاشت. حالا در چرخشی جدید و پس از نزدیک به سه هفته، همایون اسعدیان رییس هیات مدیره خانه سینما در گفتگویی اینستاگرامی متحول شده و بیان داشت: انتخابات شورای صنفی نمایش کاملا قانونی بوده است و کار معاون نظارت هم در جریان برگزاری انتخابات، قانونی بوده است و از منظر آیین نامه ای دبیری مرتضی شایسته بر شورا کاملا قانونی است.

البته حال باید منتظر ماند و دید که قبیله حاکم بر هیات مدیره خانه سینما از چنین چرخش یکباره به دنبال چه مقصودی می باشند و آیا چنین موضوع گیری جدیدی حکایت از توافق پشت پرده ای در زمینه سفارش اکران و رانت های پیرامونی آن دارد و یا آنکه ایجاد آرامش برای برگزاری مجمع عمومی خانه سینما در چند هفته دیگر و برخورداری از حمایت های خاص سبب شده تا چنین ظاهر سازی صمیمانه ای صورت پذیرد. پس باید منتظر ماند و دید!

لینک خبر :‌ سینما پرس
سینما جریان | مسعود ردایی با اشاره به وضعیت بد اقتصادی سینمای ایران در سال جاری تأکید کرد که امکان بالا رفتن دستمزدها بسیار کم است و بهتر است اقشار پردرآمد سینما در جهت فراهم شدن شرایط کار برای اقشار کم درآمد به دستمزدهای بالا فکر نکنند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۲ سایت های دیگر : خبرگزاری برنا

مسعود ردایی، تهیه کننده سینما اظهار داشت: میزان دستمزد عوامل سینما معمولاً بر اساس توافقاتِ بین عوامل و تهیه کننده مشخص می شود. قاعدتاً امکان سازماندهی میزان دستمزدها در سینمای ایران وجود ندارد و به طور کل فکر می کنم انجام این کار در سینما غیرممکن باشد.
ردایی خاطرنشان کرد: در سینما تخصص های متفاوتی وجود دارد که هر متخصص انتظار دستمزدی مناسب با کارش دارد، دستمزد در هر فیلم با توجه به کاری که قرار است فرد در آن اثر انجام دهد متفاوت است و نمی شود میزانی تعیین کرد و گفت از این مبلغ، میزان دستمزد بیشتر یا کمتر نشود. یک تهیه کننده نیز با توجه به کاری که دارد و فیلمی که قرار است ساخته شود عوامل را انتخاب می کند.
او در ادامه اظهاراتش تأکید کرد: به عنوان مثال من برای یک فیلم سه چهره پرداز را انتخاب می کنم، با آنها وارد مذاکره می شوم و هر آنچه که در تولید فیلم برای من حائز اهمیت است که مدنظر قرار داده و چهره پرداز را انتخاب می کنم. ممکن است یک تهیه کننده مبلغ برایش مهم باشد و پایین ترین دستمزد را انتخاب کند یا یک تهیه کننده به کیفیت فکر کند و بالاترین کیفیت را انتخاب کند. دستمزد در نهایت با مقایسه کار قبلی فرد و دستمزدی که قبلاً گرفته تعیین می شود.
تهیه کننده فیلم سینمایی مالاریا تأکید کرد: در نهایت باید بپذیریم که ملاک ها و معیارها در تعیین دستمزدها قابل مشخص شدن نیست و دستمزدهای قبلی فرد و کاری که کرده ملاک دستمزد او می شود. در مشاغل دیگر یک آیین نامه وجود دارد که بر اساس آن میزان دستمزدها تعیین شده و افراد اجازه کمتر یا بیشتر کردن دستمزدشان را ندارند اما متأسفانه این کار در سینما تقریباً غیرممکن است.
ردایی خاطرنشان کرد: امسال سینمای ایران در شرایط ویژه ای قرار دارد، شیوع ویروس کرونا سینما را مدت هاست تعطیل کرده و خسارت وحشتناکی به سینمای کشور وارد شده است. بهتر است در این شرایط افرادی که درآمد و دستمزد بیشتری دارند برای بهبودی وضعیت و فراهم شدن شرایط کار دستمزدها منطقی تر شود تا تهیه کننده ها نیز بتوانند از عوامل پشت صحنه بیشتری استفاده کنند و بیکاری که به وجود آمده به نوعی از بین برود و مشکل تا حدی حل شود.
او افزود: فکر می کنم امسال تهیه کننده ها نتوانند دستمزدها را افزایش دهند و میزان دستمزد همان اندازه که سال گذشته بوده باقی بماند، در این شرایط امیدوارم افرادی که دستمزدهای بیشتری می گرفتند شرایط را درک کنند. باید برای زنده نگاه داشتن سینمای ایران و به اصطلاح چرخیدن چرخ تولید همه با هم شرایط را درک کنیم و به اقشار کم درآمد سینما نیز فکر کنیم. وقتی تولید از بین رفته و اکران فیلم ها نیز تعطیل شده قطعاً وضعیت اقتصادی نیز به گونه ای نیست که بتوان انتظار بیشتر شدن دستمزدها را داشت و در این شرایط باید به فکر فراهم شدن شرایط کار و جلوگیری از تعطیلی باشیم؛ مسأله مهم سینمای ایران، امروز حفظ کار است و باید کاری کنیم که بیکاری سینماگران از بین برود چرا که بسیاری از افراد شغل و حرفه دیگری جز این کار ندارند.

لینک خبر :‌ سینما جریان
سینما جریان | برای من که زندگی خارج از خانه را بیش از هفتاد سال قبل با رفتن به سینما و دیدن فیلم در سالن سینما تمدن واقع در میدان مولوی شروع کرده ام، تعطیل شدن سینما به بهانه یا دلیل و با هر توجیهی واقعه ای بس ناگوار است.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۲ سایت های دیگر : خبرگزاری پانا

این روزها که همه گیری ویروس کرونا از جمله سالن های سینما را تعطیل کرده و به روایتی سینماها بسته شده اند سخت نگران شده ام از اینکه نه فقط در شرایط کنونی به دلیل و جبر ویروس کرونا سینماها بسته شده باشند بلکه سالن سینماها به دلایل دیگر که قابل پیش بینی نیست برای همیشه بسته بمانند و ...
اگر خدای ناکرده، این اتفاق بیفتد مشابه مرگ موجودی زنده است که همه نشانه های جهانی حاکی از این است که چنین رویدادی باورنکردنی است و در سینمای همین ما هم پیش نخواهد آمد.
در خبرها خواندم که در یک ماه گذشته به روایتی یک میلیون و 250 هزار نفر از طریق سینما آنلاین فیلم های سینمایی را تماشا کرده اند، خوشحال هستم که از این طریق درآمدی هر چند ناچیز برای چند فیلم ایرانی حاصل شده که به ادامه ساخت فیلم های آینده کمک خواهد کرد اما اگر بخواهیم تنها دیدن این تعداد تماشاچی را ملاک و ارزشی بدانیم به نظر می رسد وجود این تعداد تماشاچی برای دیدن چند فیلم در یک ماه و حتی 10 برابر آن هم اتفاق قابل توجهی نیست. توجه داشته باشیم که تعداد تماشاچیان یک فیلم حدوداً صد دقیقه ای در هر یک از کانال های تلویزیون در خانه های مردم بیش از چند میلیون نفر است. از این مقایسه می خواهم بگویم تماشای فیلم با هر امکانی و وسیله ای خارج از سالن سینما حرفی است و رفتن به سینما و دیدن فیلم در سالن سینماها حرف دیگری است...!
من سال هاست از حرفه خود در سینما بازنشسته شده ام ولی باور دارم که سینما رفتن با دوستان و خانواده یا به تنهایی آداب و مزایایی دارد زندگی ساز که دیدن فیلم در سالن سینما بخشی از آن است.
وقتی که تصمیم به سینما رفتن می گیریم معلوم است فاصله خانه تا محل سینما را پیاده یا سواره پیموده ایم و همین مسیر را برمی گردیم، در این رفت و آمد کسانی را دیده ایم آشنا یا غریبه، خیابان را با همه شلوغی گذر کرده ایم ساختمان ها و مغازه ها، خریداران و فروشنده ها را دیده ایم، سلام و احوالپرسی از دور و نزدیک با آدم هایی که هر چه باشند به قول برشت آدم، آدم است. به هر تدبیر به گیشه سینما مراجعه می کنیم یا بلیت از قبل رزرو کرده ایم و به سالن انتظار سینما وارد می شویم، دوستانی یا کسانی را در سالن انتظار می بینیم حتی از غریبه ها درباره فیلم پرس وجو می کنیم و در نهایت از فردیت خود فاصله می گیریم، فضای متفاوت در زندگی روزانه را تجربه می کنیم.
گفتنی است که در و دیوار خانه و هر چه در آن است در تمام شبانه روز و گذر عمر با خانه نشین هاست و بیرون آمدن از خانه (البته بعد از پایان دوران کرونا) با همه گرفتاری های جاری انسان را از حصار خانه به میان مردم می آورد. به علاوه این روزها هر مجتمع سینمایی (پردیس ها) چند سالن نمایش فیلم –فروشگاه- رستوران- کتابفروشی و امکانات سرگرمی دیگری دارند که وجود آنها مشغولیاتی خوشایند برای نسل جوان و خانواده هاست. و پس از آن رفتن به سالن نمایش فیلم و نشستن بر صندلی ها و آغاز نمایش فیلم و توجه به اکران بزرگ روبه روی تماشاچیان کیفیت نمایش فیلم را جذاب تر می کند، پیداست که فیلمسازان ما هستند که با ساختن فیلم های مورد پسند با سلیقه های مختلف موجب تشویق مردم برای رفتن یا آمدن به سینما می شوند. از آغاز تاکنون تماشاچیان ما ثابت کرده اند که از فیلم های خوب در هر نوع آن استقبال می کنند.
دست آخر اینکه به خانواده ها و جوانان توصیه می کنم با وجود روزگار سخت و گرانی و همه چیز، سینما رفتن را فراموش نکنند.

لینک خبر :‌ سینما جریان
ابوالحسن داودی چرایی تداوم دعوا های سینمایی را نبود مرجعی قدرتمند برای تبعیت از آن دانست.

به گزارش ملیت به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، ابوالحسن داودی کارگردان سینما درباره چرایی دعوا های صنفی و شخصی و نبود مرجع قدرتمندی که همه از آن تبعیت کنند، گفت: تحلیل های مختلفی برای راهکار های حل این مسئله انجام شده و البته تاکنون اتفاق خاص و تعیین کننده ای نیفتاده است، اما به نظر من نبود قدرتی دلسوز و پیگیر در عرصه مدیریت کلان فرهنگی مشکل اصلی است. براساس تجربه شخصی ام در سه دهه فعالیت صنفی، به جِد بر این باور هستم که زمینه و ریشه این نوع برخورد ها قبل از هر دلیل دیگر به این ربط پیدا می کند که در میان صاحبان قدرت سیاسی، دولتی و مدیران صنفی هم هر کسی قصد دارد با نگاه و تحلیل شخصی کارهایش را پیش ببرد.

او افزود: به نظر من اینکه چرا صنف تاکنون موفق نشده قواعد اصلی و سازمانی اش را با شکل فراگیر قانونی و قاعده مند پیش ببرد، قبل از هر عامل دیگر به علت نبود متولی و یا متولیان دلسوز با نگاه فرهنگی کلان و درازمدت و رفتار و عملکردی پدرانه است. این فرد یا افراد باید زاویه دید سیاسی، عقیدتی و ایدئولوژیک نداشته باشند و مقتدر عمل کنند تا همه اهالی سینما خود را در منافع صنفی این تصمیم گیری ها سهیم بدانند.

این کارگردان بیان کرد: همه نظام های صنفی در دنیا یک ساز و کار و نظم و تعریف تخصصی قانونی دارند، اما سینمای ما بعد از شکل گیری دوباره اش بعد از انقلاب، بحث و مسئله اصلی همواره این بوده که نزدیک ترین متولی قانونی که بتواند ارتباطش را با قانون گذارها ی کلان کشوری یا همان قوه مقننه، به درستی در راستای اهداف و تعاریف تخصصی این هنر-صنعت پیش ببرد، یا وجود ندارد و یا اگر هست حاضر نیست مداخله و همراهی پدرانه و مسئولانه ای انجام دهد. در نتیجه زمانی که چالش مدیران صنفی و دولتی در دوره دوم احمدی نژاد شدت گرفت و به تعطیلی و قفل و لاک و مهر خانه سینما انجامید، مدیران صنفی وقت مجبور شدند از سر ناچاری و برای یافتن محمل قانونی به وزیری در وزارتخانه ای دیگرمتوسل شوند که اصلی ترین مشخصه اش این است که البته سینما را دوست داشت، اما تعاریف مناسب و به روز و تخصصی برای مسیر قانونی شدن این حرفه بسیط و مرکب و پیچیده را در وزارتخانه اش نداشت؛ بنابراین قابل تصور بود که در این مسیر و با قوانین و تعاریف کهنه و کلیشه ای کارگری نمی توان اهداف هنر- صنعت سینما را در درازمدت پیش برد، در نتیجه وزیر هم که عوض می شود، چون حرفه ما را فاقد تعریف تخصصی و فراگیری برای ضرورت حضور این حرفه در وزارتخانه اش می بیند، طبعا اصل این حضور هم برایش سوال می شود!، بدین ترتیب سینما وارد چرخه معیوبی می شود که در آن قبل از اینکه این حرفه تعریف های تخصصی خودش را در سیر قانونی شدن داشته باشد و بتواند بر اساس آن - و نه بر مبنای دید سیاسی یا ایدئولوژیک و سلیقه ای - رده بندی شود و اهداف درازمدتش را عملی کند، از مسیر اصلی دور می افتد.

داودی عنوان کرد: براساس تجربه دوره های مختلف و ضرورت همراهی حرفه ای در میان سینما و دولت، به نظر می رسید نزدیک ترین جایی که وجود دارد و هم قادر است و هم وظیفه دارد بین تبیین قانونی حرفه سینما و قوه مقننه رابط صحیحی گردد، وزارت ارشاد است که البته در تمام این سه دهه گذشته که خودم هم در عرصه مسئولیت صنفی شاهد بودم هیچ گونه اراده ای در این زمینه وجود نداشت و هیچ مدیر، مسئول و معاون سینمایی و شورای عالی فرهنگ و یا وزیر ارشادی، نخواست وارد این عرصه شود و از وظیفه ای که دارد برای حل معضل قانونی شدن این حرفه پیچیده و چند وجهی و مطرح کردن مسیر آینده، به شکل تعریف تخصصی، با لایحه و یا مشخص شدن ردیف بودجه بهره ببرد و در کل شکل و تعریف قانونی درست و فراگیری را که باید از آن صورت بگیرد را در مرجع اصلی قانون گذاری مطرح کند و یکبار برای همیشه این پرونده را به درستی ببندد.

این کارگردان گفت: طبعا چنین کاری باید در قوه مقننه اتفاق می افتاد نه اینکه با تعاریف کارگری مربوط به هشتاد سال پیش و همراه با دیگر صنوف کارگری، حرفه سینما را تعریف کنیم خیلی از دوستان تحلیل کردند که کار، کار است و البته درست است، چون کارگری حرفه ای مقدس است و همه ما به آن افتخار می کنیم و خودمان نیز کارگریم، اما مانع از این نمی شود که تعریف درستی از حرفه مان داشته باشیم و یا بخواهیم شعار های مارکسیستی و حزب توده ای بدهیم و از آنطرف فقط به نفع روسا و محافل عمل کنیم، طبعا این مسیر دردی از این حرفه را دوا نمی کند چراکه سینما یکی از گسترده ترین حرفه های جهان است، بنابراین تعریفش با تعاریف خشک و آن چیز هایی که در وزارت کار وجود دارد، همخوانی ندارد و این معضل بزرگ این حرفه است. از سویی هم وزارت ارشاد خودش را متولی این داستان نمی داند و البته الان هم که برخی از صنوف در وزارت کار ثبت شده اند، این بهانه برای ارشادی ها فراهم شده، جایی که دلشان بخواهد خودشان را متولی فرهنگ بدانند و آن جایی که واقعا لازم است بیایند آستین بالا بزنند و به اهالی سینما کمک کنند، می گویند در وزارت کار ثبت شده اید و می توانید آن جا بروید و مسائلتان را حل کنید!

او ادامه داد: مجموع این عارضه باعث شده اهالی سینما چه آن هایی که آگاهانه و بر اساس منافع حرفه ای خودشان پیش می روند و چه افرادی که از سرناچاری دنبال کننده هستند احساس بی پناهی کنند و هر کسی که آمده با زاویه نگاه و اهداف و گاهی احتمالاً-منفعت - خودش پیش رفته است.

داودی گفت: اگر بخواهیم یکدیگر را محکوم کنیم و به دنبال تلافی کردن باشیم به نتیجه ای نمی رسیم چنانچه بیش از سی سال است در این تنازع بجایی نرسیدیم و اگر به شکل ریشه ای به این دعوا ها رسیدگی نکنیم و شرایط و همکاری دلسوزانه و واسطه گری درست که بر اساس وظیفه از جانب جریان فرهنگی دولت است، فراهم نشود مشکلات ادامه دار می ماند و حل نشدنی خواهد بود.

لینک خبر :‌ ملیت
سحر صباغ سرشت با اشاره به اینکه اگر دستمزدها در سینمای ایران نظام مند شوند افراد به دور زدن قانون روی می آورند، تأکید کرد که اولین قدم در این راستا قانون پذیری افراد است.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۲

سحر صباغ سرشت، تهیه کننده و بازیگر سینما، در گفت وگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، اظهار داشت: من سمت های مختلفی در سینما را تجربه کردم، هم به عنوان بازیگر مقابل دوربین قرار گرفته ام و هم در پشت صحنه حضور داشتم و همیشه مسأله تعیین دستمزد عوامل دغدغه اهالی سینما و به خصوص تهیه کننده ها و سرمایه گذارها بوده است.

صباغ سرشت خاطرنشان کرد: در کشورهای پیشرفته نهادی صنفی چون خانه سینما یا سندیکاهای مربوط به این حوزه به شکلی رسمی، شفاف و مشخص در سایتی که یک پایگاه اطلاعاتی از افراد است اطلاعاتی چون فیلم شناسی، جوایزی که فرد کسب کرده و... را قرار داده و افراد بر اساس توانمندی و این اطلاعات دسته بندی شده اند و به همین نسبت دستمزدها مشخص شده است.

او افزود: من این تجربه را در ساخت فیلم سینمایی یک روز دیگر به کارگردانی حسن فتحی داشتم. حدود دو سوم عوامل تولید این فیلم خارجی بودند و من آن زمان که در پاریس بودیم برای انتخاب برخی عوامل به این سایت مراجعه کردم. به عنوان مثال در انتخاب صدابردار این فیلم که یک صدابردار حرفه ای و درجه یک می خواستیم از همین طریق به علم و آگاهی رسیدیم و فرد مورد نظرمان را پیدا کردیم. میزان دستمزد صدابردار و رزومه اش در این سایت با جزئیات مطرح شده بود و ما بدون هیچ مشکلی توانستیم با او همکاری کنیم.

این تهیه کننده در ادامه گفت: اما از آنجا که ما همیشه از شفاف سازی می ترسیم و معمولاً شفاف سازی برایمان دردسرساز بوده، این پایگاه اطلاعاتی و این ساماندهی را در بین اعضای صنوف نداریم و حتی در راستای رسیدن به این وضعیت شفاف هیچ قدمی برنمی داریم. من به عنوان یک تهیه کننده قطعاً تجربه ام از فرشته طائرپور کمتر است و باید بپذیرم در این درجه بندی از او پایین تر هستم و طبیعتاً دستمزدم کمتر است اما بسیاری افراد این دسته بندی ها را نمی پذیرند و معمولاً این کار دردسر و حاشیه ساز است و اختلافات بسیاری بین اهالی سینما با این کار به وجود می آید. به عنوان مثال یک فیلمبردار باسواد و جوان که اطلاعات روزش از یک فیلمبردار پیشکسوت بیشتر است و بالطبع توانایی بیشتری برای انجام برخی کارها دارد باید دستمزد بیشتری بگیرد اما اگر این درجه بندی به صورت شفافی مطرح شود ممکن است خیلی از پیشکسوتان ناراحت شده و اعتراض کنند. اختلافات در بین اهالی سینما به قدری زیاد است که حتی صنوف و خانه سینما نیز نمی توانند در این زمینه کاری انجام دهند.

تهیه کننده فیلم سینمایی فصل نرگس اظهار داشت: ما اصولاً در کشورمان کار صنفی را بلد نیستیم و هیچ وقت نتوانسته ایم در این زمینه خوب عمل کنیم. معمولاً در خانه سینما افرادی که سرشان شلوغ است و سرکار هستند وارد درگیری های صنفی نمی شوند و وقتی برای کار صنفی انجام نمی دهند و به کار خود فکر می کنند، به همین دلیل یکدستی در کار صنفی به وجود نمی آید و همه با هم در راستای رسیدن به یک هدف عمل نمی کنند و هیچ کاری به نتیجه نمی رسد. به نظر من اشکال اصلی در خودمان است و تا زمانی که با هم همدل و در راستای رسیدن به یک هدف نباشیم به نتیجه نمی رسیم.

او افزود: تا زمانی که خودمان تصمیم به رعایت قانون نگیریم وضعیت به همین شکل است. اگر خانه سینما با سخت گیری و قاطعیت این پایگاه را راه اندازی کند نیز امکان دارد مبالغ مشخص شده در قراردادها دروغین شود و افراد مبلغ دیگری دریافت کنند اما فکر می کنم با این اتفاق رخ دهد و خانه سینما بهتر است با قاطعیت درجه بندی را انجام دهد؛ چرا که فکر می کنم وجود قانون از بی قانونی بهتر است.

صباغ سرشت با اشاره به مشکلات اقتصادی که در سینما نیز رسوخ کرده، گفت: مشکلات اقتصادی نیز در این بین مزید بر علت شده و ما نمی توانیم یک میزان قیمت و دستمزد را برای مدتی طولانی مشخص کنیم. من پیش از نوروز برای ساخت یک فیلم برآوردی داشتم که الان با گذشته دو ماه تمام برآوردهایم تغییر پیدا کرده و این تغییرات امنیت کار برای تهیه کنندگان را نیز به حداقل رسانده است./2

لینک خبر :‌ خبرگزاری برنا
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۲ سایت های دیگر : پایگاه اطلاع رسانی رادیو

نسبت بین سینما و سیگار قدمت طولانی دارد، هم بسیاری از سینماگران سیگاری هستند و هم سینما نقش زیادی در سیگاری کردن افراد جامعه داشته است به طور نمونه نحوه سیگار کشیدن پرویز پرستویی در فیلم آدم برفی که با دست های مشت شده سیگار را می گرفت موجب شد که در آن سال، این شکل سیگار کشیدن به یک مد اجتماعی بدل شود .

اما به یاد دارید که یکی از ویژگی های مشترک فیلم های سی و هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر سیگار کشیدن شخصیت های قصه در فیلم هاست، طوری که از 44 فیلم به نمایش درآمده در جشنواره فیلم فجر، تماشاگران در 28 فیلم از جمله دراکولا و سه کام حبس ،شاهد صحنه های استعمال سیگار بودند. جشنواره ای که لقب دودی به خود گرفت و البته در جشنواره 95 هم حجم بالای سیگار کشیدن در فیلم ها با تذکر وزیر بهداشت وقت همراه شد.

دکتر مصطفی محمودی منتقد سینما با تاکید بر اینکه هیچ ممیزی و نظارتی بر نمایش صحنه های سیگار در فیلم های سینمایی تولید داخل وجود ندارد در برنامه افق روشن رادیو سلامت گفت : در سینمای ایران استفاده مواد دخانی توسط شخصیت های منفی فیلم هیچ منعی ندارد.

این منتقد سینما با اشاره به تاثیر سکانس های استعمال سیگار بر مخاطب افزود: فقدان آموزش در جامعه به ویژه در مقاطع تحصیلی این اثر گذاری را دو چندان می کند.

نویسندگان فیلمنامه معمولاً برای نشان دادن عصبانیت و منفی بودن یک نقش یا پر کردن برخی خلاءهای فیلمنامه، یک شخصیت را سیگاری تصویر می کنند. اما آیا راه دیگری برای این مسئله وجود ندارد؟

دکتر محمودی در این باره می گوید: مشکل علاوه بر نظارت می تواند در کارگردانی و ضعف در پردازش شخصیت ها باشد.

بسیاری می گویند معمولاً در فیلم های ما شخصیتی که سیگار می کشد فردی آسیب دیده و بیچاره است که هیچ تماشاگری با او همذات پنداری نمی کند، چطور این شخصیت می تواند تبلیغ سیگار کشیدن را بکند؟

دکتر محمودی درباره چنین تحلیل های معتقد است :من این مسئله را قبول ندارم زیرا بارها دیده شده است تماشاچیان پس از ترک سالن سینما بلافاصله سیگار روشن کرده اند و این به معنای تاثیر سوء چنین سکانس های بر مخاطب است.

مطالعات مرکز درمان و پیشگیری از بیماری آمریکا اعلام کرده، جوانان و نوجوانان پس از تماشای این فیلم ها، رغبت زیادی به کشیدن سیگار پیدا می کنند. این مرکز از طریق نظرسنجی های متعدد و میزان فروش سیگار در سینماها به این نتایج دست یافته است.همچنین این مرکز اظهار داشته 44 درصد بزرگسالان نیز سیگار کشیدن را پس از تماشای یک سکانس این چنینی فیلم، تجربه و آغاز کرده اند.

برنامه افق روش را روزهای شنبه، دوشنبه و چهارشنبه راس ساعت 9:10بشنویید.

لینک خبر :‌ سازمان صدا و سیما
روانبخش صادقی تهیه کننده و کارگردان انیمیشن سینمایی دزد رویاها ضمن تشریح جزییاتی از فرآیند تولید این پروژه، از برنامه ریزی برای رونمایی از آن در تابستان سال 1400 خبر داد.

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

روانبخش صادقی تهیه کننده و کارگردان انیمیشن سینمایی دزد رویاها ضمن تشریح جزییاتی از فرآیند تولید این پروژه، از برنامه ریزی برای رونمایی از آن در تابستان سال 1400 خبر داد.

روانبخش صادقی کارگردان انیمیشن ضمن تشریح جزئیاتی از تازه ترین پروژه انیمیشن سینمایی خود گفت: در حال حاضر تولید انیمیشن سینمایی دزد رویاها که فیلمنامه آن را حمیدرضا حافظی نوشته است را در دستور کار دارم. فیلمنامه این انیمیشن سینمایی پس از چند بار بازنویسی آماده و حدود 2 سال پیش در شورای کودک بنیاد سینمایی فارابی تصویب شد.

وی بیان کرد: داستان این فیلم هم عمومی و هم جهان شمول است و ترکیبی از 2 داستان فولکلور و بومی ایرانی و غربی است که از ترکیب آن ها به یک قصه و افسانه جدید و مدرن رسیده ایم، البته قصه این انیمیشن در زمان حال رخ می دهد.

بررسی عناصر جذابیت یک انیمیشن سینمایی

این هنرمند با اشاره به اینکه انیمیشن دزد دریاها به صورت سه بعدی ساخته می شود تاکید کرد: مدت ها بررسی کردیم تا بدانیم فاکتورهایی که باعث می شود که یک انیمیشن تبدیل به یک اثر خوب، جذاب و پرمخاطب شود، چیست. برای من در این کار به عنوان تهیه کننده و کارگردان مهمترین نکته این است که فیلم در جذب مخاطب که شامل کودک و نوجوان و البته بزرگسال نیز می شود موفق عمل کند، تا بتواند درآمدزایی بهتری نیز داشته باشد و بر اساس آن بتوانیم برای دیگر آثار انیمیشن نیز سرمایه گذاری کرده و آن ها را نیز به مرحله تولید برسانیم.

وی ادامه داد: تولید انیمیشن سینمایی تجاری در ایران بسیار سخت است، چرا که زمان زیادی برای تولید یک انیمیشن صرف می شود، البته این مساله در هالیوود و دیگر شرکت های فیلمسازی درجه یک جهان نیز وجود دارد و برای ساخت هر انیمیشن سینمایی نزدیک به سه سال زمان صرف می کنند. همین زمان در ایران گاهی بیشتر هم طول می کشد و با تورم هایی که رخ می دهد هزینه چندین برابر بیشتر می شود.

عضو هیأت مدیره خانه سینما بیان کرد: فکر می کنم در ایران پروژه فرهنگی و هنری که در بحث تجاری نیز موفق عمل کند باید سریع و زودبازده باشد یعنی اثر طی چند ماه تولید و برای نمایش آماده شود تا کمترین میزان تورم و افزایش قیمت ها را شامل بشود و این در تولیدات سینمایی انیمیشن با کیفیت مناسب اجتناب ناپذیر است. پس انیمیشن هایی که پروسه طولانی تولید دارند و هزینه های بالایی نیز در بر دارند در نظام اقتصادی ایران چندان درآمدزا نخواهند بود و این مساله کار را برای ما سخت می کند.

از زمانی که بودجه یک انیمیشن را برآورد می کنیم تا زمان اوج تولید آن شرایط به گونه ای می شود که هزینه تولید از آنچه که برآورد شده بود خیلی بیشتر می شود و بی شک این افزایش هزینه به کار صدمه می زند و معتقدم همچنان تولیدات انیمیشن های سینمایی با کیفیت جهانی، حمایت های دولتی در شکل های مختلف را لازم داردوی توضیح داد: از زمانی که بودجه یک انیمیشن را برآورد می کنیم تا زمان اوج تولید آن شرایط به گونه ای می شود که هزینه تولید از آنچه که برآورد شده بود خیلی بیشتر می شود و بی شک این افزایش هزینه به کار صدمه می زند و معتقدم همچنان تولیدات انیمیشن های سینمایی با کیفیت جهانی، حمایت های دولتی در شکل های مختلف را لازم دارد. ناگفته نماند در صورتیکه انیمیشن های سینمایی ما با کیفیت موردقبول جهانی تولید شود قطعاً در فروش، نمایش و جذب مخاطبان جهانی نیز با توجه به ساختار و قصه های انیمیشن موفق خواهند بود و درآمدزایی و ارزآوری آنها قابل مقایسه با هیچیک از تولیدات فرهنگی و هنری مان نخواهد بود.

مذاکره برای عرضه در بازارهای بین المللی

صادقی گفت: ما سعی کرده ایم در این پروژه تمام فاکتورهای موردنیاز را بررسی کرده تا بدانیم چه فاکتورهایی در انیمیشن های خارجی باعث فروش خوب می شود و چه فاکتورهایی مانع جذب مخاطب عام شده است. این فاکتورها از قصه و روایت و طراحی و رنگ آمیزی تا موسیقی، دکوپاژ، شکل و نوع کاراکترها و بسیاری از عوامل را شامل می شود.

وی بیان کرد: همچنین برای بخش تجاری بین المللی فیلم تلاش های بسیاری کردیم و با شرکت های مختلف بین المللی صحبت کردیم که چه از داستان و چه پیش تولید پروژه خوششان آمده اما متأسفانه به نتیجه رساندن یک کار در بخش بین الملل با یک مشارکت خارجی بسیار سخت است، در این زمینه با یک شرکت ایتالیایی صحبت کردیم که متأسفانه تحریم ها شروع شد و نتوانستیم در این زمینه پیش برویم.

این کارگردان انیمیشن بیان کرد: با توجه به افزایش تحریم ها علیه ایران، رویکرد خود را برای جذب سرمایه و مشارکت خارجی به سمت شرق و از جمله چین و کشورهای آسیای شرقی تغییر داده ایم. در بازار فیلم سنگاپور در سال گذشته دزد رویاها را ارائه کردیم و با چند کمپانی خارجی صحبت های مثبتی کردیم و قرار شد که آن ها برای همکاری در تولید این پروژه به ما اطلاع دهند.

وی ادامه داد: البته صحبت هایی با یک شرکت چینی برای تولید این انیمیشن داشته ایم که قرار بود فروردین ماه امسال در بازار فیلم چین صحبت های نهایی را انجام بدهیم که متأسفانه این بازار به دلیل شیوع بیماری کرونا تعطیل شد و از طرفی جشنواره ها و بازار فیلم های اروپایی هم تاکنون برگزار نشده اند.

صادقی گفت: در حال حاضر و با توجه به شرایط فعلی تصمیم گرفته ایم که تولید را با تلاش بیشتر و با پشتوانه عوامل متعدد داخل ادامه دهیم تا بعد از باز شدن فضا و تغییر شرایط مشارکت کشورهای دیگر را در تولید این فیلم داشته باشیم. بی شک کیفیت فیلم نسبت به آثار تولیدشده در جهان به گونه ای است که در حین یا پس از تولید نیز در جذب مشارکت یا سرمایه موفق خواهد بود.

وی تاکید کرد: کارگردانی و تهیه کنندگی این انیمیشن را من برعهده دارم و مرکز گسترش سینمای تجربی در این انیمیشن 30 درصد مشارکت دارد، که در همین جا از نظر مثبت و حمایت های مرکز چه در دوره مدیریت پیشین و چه در مدیریت حال حاضر بسیار سپاسگزارم که با درک اینکه تولیدات انیمیشن سینمایی و همچنین حمایت از آن ها حوصله زیادی می خواهد و معمولاً بیش از دوران مدیریت مدیران فرهنگی و هنری در کشور به طول می انجامد، وارد این حوزه شده و حمایت می کنند و این نشان از شعور مدیریتی بالا و درایت مناسب است.

صادقی در پایان گفت: این انیمیشن سینمایی به صورت سه بعدی ساخته می شود و بخش کمی از آن نیز به صورت 2 بعدی خواهد بود. پیش تولید دزد رویاها به پایان رسیده و بخش هایی از تولید و تیزر و نمونه هایی از این فیلم نیز آماده شده است و در حال حاضر یک سری از سکانس های اصلی نیز در حال ساخت است و قرار است تا تابستان 1400 فیلم را به پایان برسانیم.

بزودی از اولین تریلر انیمیشن سینمایی دزد رویاها رونمایی خواهد شد.

لینک کوتاه کپی لینک

لینک خبر :‌ انتخاب
سینما جریان | با بازگشایی مراکز پر خطری چون رستوران ها و شهربازی ها این سوال پیش آمد که چرا مشاغل هنری مانند سینماها باید همچنان تعطیل باشند و علی رغم تدوین پروتکل های بهداشتی توسط سازمان سینمایی همچنان برنامه ای برای بازگشایی سینماها وجود نداشته باشد.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۲ سایت های دیگر : خبرگزاری ایمنا

از روزهای ابتدایی که کرونا در کشورمان شیوع پیدا کرد برای جلوگیری از گسترش این ویروس تمام اماکن فرهنگی به خصوص سینماها تعطیل شدند. با این حال پس از گذشت چند ماه از شیوع کرونا در ایران و در اواسط اردیبهشت بسیاری از مشاغل بازگشایی شدند و روند بازگشایی ها در صنایع مانند خوراکی و گردشگری ادامه دارد؛ اما تعطیلی سینماها همچنان ادامه دار است و برای سینماداران و مخاطبان سینما این سوال پیش آمده که دلیل ادامه تعطیلی سینما چیست که همچنان بازگشایی نشده اند و اگر خطر ابتلاء به کرونا وجود دارد چرا دستور بازگشایی اماکنی مانند شهربازی ها صادر شده است.
البته این شرایط تنها برای کشور ایران نیست و دیگر کشورهای جهان نیز در مورد بازگشایی سینماها وسواس زیادی به خرج داده اند. البته این کشورها در مورد بازگشایی مراکز دیگری چون کافه ها، رستوران ها و اماکن تفریحی، سرگرمی و تاریخی نیز حساسیت بسیاری داشتند و بازگشایی ها به گونه ای نبود که تنها سینماها و سالن های نمایش بسته بمانند. تاکنون هیچ کشوری سالن های سینما خود را به صورت گسترده باز نکرده ، اما کشورهایی مانند ژاپن، کره و چین بازگشایی پلکانی را آغاز کرده اند. همچنین در فرانسه نیز طی روزهای آتی سالن های نمایش باز خواهند شد؛ اما همچنان ستاد مبارزه با کرونا ایران برنامه ای برای بازگشایی سینماها اعلام نکرده است.
چندی پیش ستاد مقابله با کرونا در سینما که در سازمان سینمایی کشور مستقر است، پروتکل های چند بندی برای سینماها تعریف کرد که بر اساس آن تنها به اندازه 40 درصد ظرفیت سالن باید بلیط فروشی بشود و تماشاگران دو صندلی درمیان و نسبت به ردیف جلو ضربدری بنشینند. این پروتکل چند بندی مواردی نیز برای فضای بیرون از سالن نمایش در سینماها داشت.
محمد پناهی نژاد، مدیر پردیس سینمایی سیتی سنتر اصفهان در همین رابطه به خبرنگار ایمنا گفت: از یک ماه گذشته آمادگی کامل برای بازگشایی با پروتکل های اعلام شده توسط سازمان سینمایی را داریم و از نظر تجهیزات و شرایط و آموزش به پرسنل آماده فعالیت سینما و میزبانی از مردم با رعایت همه پروتکل های بهداشتی هستیم.
مدیر پردیس سینمایی سیتی سنتر اصفهان با بیان اینکه “سینماها با رعایت پروتکل های سختگیرانه سازمان سینمایی میزان خطر کمی دارد”، گفت: تعطیلی سینماها بسیار عجیب است، قبل از بازگشایی مشاغل پرخطر تعطیلی سینماها طبیعی بود؛ اما اکنون با بازگشایی باشگاه های ورزشی، رستوران ها و شهربازی که مشاغل پر خطر و غیرقابل کنترل هستند، تعطیلی سینماها کمی عجیب است.
وی ادامه داد: با این اتفاقات به ذهنمان خطور کرد نکند واقعاً داستانی پشت قضیه است و یا شاید قصد تضعیف سینما وجود دارد؟ البته همه این ها حدس و گمان است و مسئله ای وجود ندارد که بتوان به دلیل خاصی اشاره کرد، برای ما باورپذیر نیست که همه شغل ها راه افتادند و تنها سینما خطرساز است.
پناهی نژاد افزود: شاید دولت از سمت سینماداران منتظر اعتراض است، چراکه به نظر می رسد هر صنف و شغل که اعتراض بیشتر کنند زودتر راه اندازی می شوند و روحیه فرهنگی و آرامش در بخش سینما باعث بی توجهی دیگران به این صنف شده است.
مدیر پردیس سینمایی سیتی سنتر اصفهان ادامه داد: به دلیل وجود سینما در مجموعه سیتی سنتر یک سری پروتکل اجباری از روز اول این مجموعه در نظر داشت و همان پروتکل ها را رعایت می کنیم همچنین آمادگی کامل برای اجرای پروتکلی که از سوی سازمان سینمایی اعلام شده، وجود دارد.
وی درباره شرایط کارکنان سینما سیتی سنتر، توضیح داد: 27 پرسنل در سینما سیتی سنتر مشغول فعالیت بودند که تنها چهار نفر از پرسنل، دیگر با ما همکاری نمی کنند و دیگر پرسنل به عنوان وظیفه اجتماعی مشغول توزیع رایگان ماسک صورت برای بیماران کویید 19 در بیمارستان ها شدند. حقوق و مزایای آن ها قبل از تذکر سازمان سینمایی به سینماها مبنی بر تعدیل نکردن نیرو پرداخت شده بود.
پناهی نژاد درباره وام 10 میلیونی دولت به سینماداران، تصریح کرد: در کل سینماهای اصفهان هیچ سینمایی درخواست دریافت وام 10 میلیونی سازمان سینمایی نداشته است. پیشنهاد وام 10 میلیون تومانی در ازای هر سالن سینما داده شد، این در حالی است که تنها ماهی 100 میلیون تومان برای حقوق و مزایای پرسنل پرداخت می شود و مبلغ وام حتی حقوق یک ماه پرسنل را تأمین نمی کند. شاید برای یک سالن کوچک در شهرستان که دو پرسنل دارد این وام مناسب باشد، اما برای سالن ها و پردیس های بزرگ با تعداد زیاد پرسنل و مدل خدمات که ارائه می شود پاسخگو نیست.
مدیر پردیس سینمایی سیتی سنتر اصفهان در پاسخ به سوالی مبنی بر تأثیر اکران های آنلاین بر سینماها، گفت: در سینما بسیاری از فیلم ها فروش خوبی نداشتند، چراکه تعداد فیلم هایی که در سینما اکران می شود محدود و ذهن و وقت مردم تعداد خاصی را پیگیر است. در سینما ماهیانه دو فیلم فروش خوبی دارند و دیگر فیلم ها مخاطب خاصی نداشته و زیر صد میلیون تومان در کل کشور فروش می کنند. به همین علت اکران آنلاین باعث تضعیف سینما نمی شود، بلکه باعث سبک شدن گیشه سینما و اکران فیلم های پرفروش تر در تعداد سانس بیشتر می شوند درحالی که فیلم های کم فروش هم در اکران آنلاین به فروش بیشتری می رسد.
وی افزود: هر کدام از رسانه ها مانند سینما، تلویزیون و شبکه نمایش خانگی جایگاه خود را دارند. در نتیجه زمانی که یک تکنولوژی مانند اکران آنلاین وارد چرخه اکران شود باعث ریزش قسمت دیگری نخواهد شد. سینما مخاطب خاص خود را دارد به همین علت اکران آنلاین باعث تضعیف سینما نمی شود.
پناهی نژاد درباره تأثیر لغو جشنواره های سینمایی بر درآمد سینماها، تصریح کرد: میزان درآمد سینما در طول جشنواره فیلم کودک به اندازه فروش یک روز هم نیست. اما در جشنواره فیلم فجر فروش سینماها بسیار خوب است و با میزان فروش روزهای تعطیل برابری می کند. چگونگی برگزاری جشنواره فیلم فجر بستگی به پیک دوم شیوع کرونا در پاییز دارد و باید دید چه اتفاقی خواهد افتاد. از آن جایی که تاریخ برگزاری جشنواره فیلم کودک در پاییز در نظر گرفته شده، می توان حدس زد که این جشنواره دچار تغییرات اساسی می شود.
وی افزود: هدف جشنواره فیلم کودک حمایت از تولیدات سینمایی حوزه کودک و نوجوان است. با توجه به شرایط پیش آمده پیشنهاد من این است که بودجه برگزاری این جشنواره در بین تمام سینماهای شهر تقسیم شود و سینما داران به همان میزان بلیط در اختیار برگزار کنندگان جشنواره قرار دهند. سپس این بلیط ها را در اختیار گروه ها، سازمان ها، ارگان ها و مدارس که مخاطب فیلم های کودک هستند قرار دهند. از یک طرف 400 الی 500 هزار نفر مخاطب، فیلم کودک می بیند از طرف دیگر هدف جشنواره که حمایت از تولید فیلم است محقق می شود.
مدیر پردیس سینمایی سیتی سنتر گفت: با این راهکار فیلم های حوزه کودک که مخاطب زیادی در سینما ندارند و حتی مبلغ اولیه سرمایه هم به تهیه کننده باز نمی گردد، دیده شده و پول بلیط بین سینمادار و تهیه کننده تقسیم می شود. بدین ترتیب از تهیه کنندگان سینمای کودک حمایت و از طرفی جبران خسارت در این چهار ماه تعطیلی سینماها اتفاق می افتد. با بررسی عملکرد مالی سال گذشته جشنواره فیلم کودک می توان به این نتیجه رسید که همه هزینه ها صرف امور فرهنگی نمی شود و هزینه های تشریفاتی جشنواره سنگین است. با شرایط اقتصادی که در کشور وجود دارد این هزینه ها سنگین تر از سال های گذشته خواهد شد و جشنواره نمی تواند بسیاری از مهمانان و هنرمندان را دعوت کرده یا هزینه ای سنگین تر از سال های گذشته پرداخت کند.

لینک خبر :‌ سینما جریان
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۱ سایت های دیگر : افکار نیوز اعتماد آنلاین صراط نیوز

چند روزی است برخی از خوانندگان مطرح موسیقی پاپ کشورمان از جمله محسن ابراهیم زاده که طی سال های اخیر تبدیل به چهره های پول سازتر در حوزه برگزاری کنسرت های پاپ تبدیل شده اند، با انتشار پست هایی در صفحه های شخصی خود در فضای مجازی از برگزاری تازه ترین کنسرت خود در مناطقی چون جزیره کیش خبر می دهند. این در حالی است که هنوز ابلاغیه رسمی از سوی ستاد ملی مقابله با کرونا مبنی بر مجاز بودن برپایی کنسرت در تهران و شهرهای مختلف کشور (حتی در شهرهای وضعیت سفید)، صادر نشده است.

در حال حاضر ابهامات زیادی برای برگزاری کنسرت حتی در مناطق سفید کشور، مطرح شده و به گفته بسیاری از مدیران و مسئولان ذی ربط، خطر شیوع ویروس کرونا به هیچ عنوان رفع نشده است، در چنین شرایطی این پرسش به وجود می آید که چرا تهیه کنندگان و برگزارکنندگان کنسرت ها با وجود هشدارهای بهداشتی و پزشکی اصرار به برگزاری کنسرت در روزهای بحرانی دارند و نقش وزارت ارشاد در این زمینه چیست؟

محسن ابراهیم زاده در کیش می خواند؟

مهدی کرد مدیربرنامه های محسن ابراهیم زاده اخیراً با خوشحالی هرچه تمام تر صفحه مجازی خود، از برگزاری یک کنسرت در ساعات پایانی روز پانزدهم خردادماه و بامداد روز شانزدهم خرداد در جزیره کیش خبر داده و نوشته است: بعد از مدت خیلی طولانی دوری از استیج با انرژی بالا برگشتیم و استارت کنسرت در روز پنجشنبه پانزدهم خرداد در جزیره زیبای کیش... کیش پانزدهم خرداد رو هواست.

وی همچنین در پاسخ به کامنت هواداری که نسبت به برگزاری این کنسرت در شرایط کرونایی ابراز نگرانی کرده، توضیح داده است: سالن سرباز است و فاصله قانونی. اگر مشکلی داشت اداره ارشاد و شبکه بهداشت و درمان اجازه صادر نمی کرد. البته کرد اشاره ای نکرده است که مجوز مربوطه را از کدام زیر مجموعه ارشاد دریافت کرده است.

موضع دفتر موسیقی ارشاد چیست؟

محمد اله یاری مدیرکل دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در پاسخ به پرسش مهر مبنی بر انتشار برخی خبرها در صفحات مجازی پیرامون احتمال برگزاری کنسرت در چند شهر کشور از جمله جزیره کیش توضیح داد: آنچه در برخی از رسانه ها و صفحات مجازی به طور غیررسمی شنیده شده دلالت بر برگزاری قریب الوقوع برخی کنسرت ها در جزیره کیش دارد که هنوز به صورت رسمی از سوی برگزارکنندگان اعلام نشده اما با توجه به اینکه در جزیره کیش پیرامون ماجرای کرونا وضعیت سفید اعلام شده دور از ذهن نیست که کنسرت ها در جزیره کیش برگزار شود.

وی ادامه داد: به هر حال جزیره کیش از جمله مناطقی است که از امتیازات و اعتبارات قوانین مربوط به مناطق آزاد تجاری تبعیت می کند و همین موضوع هم می تواند احتمال برگزاری کنسرت در کیش را بیشتر کند. اما آنچه من به عنوان مدیرکل دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می توانم بگویم این است که هنوز از سوی ستاد ملی مقابله با کرونا هیچ گونه مجوزی برای برگزاری کنسرت در تهران و شهرهای مختلف کشور صادر نشده و ما همچنان منتظر اعلام رسمی این مجموعه هستیم.

مدیرکل دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تاکید کرد: بعد از برگزاری جلسات متعددی که با نمایندگان اصناف مختلف حوزه موسیقی داشتیم پیش نویسی برای نحوه برگزاری کنسرت ها توسط شرکت های برگزارکننده و تالارهای میزبان تدوین و از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به ستاد ملی مقابله با کرونا جهت بررسی ارسال شد. اکنون ما منتظر اعلام ستاد در این حوزه هستیم و پیش بینی می کنم که در روزهای پایانی خرداد ستاد ملی مقابله کرونا نظر رسمی خود درباره برگزاری کنسرت ها را اعلام کند.

طی روزهای گذشته مدیران سالن های برگزاری کنسرت ها و صنوف حوزه موسیقی برای بررسی شرایط آغاز اجراهای صحنه ای و بازگشایی سالن ها با حضور محمد اله یاری مدیرکل دفتر موسیقی، حمیدرضا نوربخش مدیرعامل خانه موسیقی ایران علیرضا اعتمادی عضو هیأت مدیره انجمن صنفی هنرمندان موسیقی ایران و نمایندگان سالن ها جلسه ای را برگزار کردند. در این نشست نمایندگان سالن های هتل اسپیناس پالاس، تالار وزارت کشور، سالن میلاد نمایشگاه بین المللی تهران، سالن همایش های برج میلاد، سالن همایش ایرانیان، تالار وحدت و سالن برج آزادی و فرهنگسرای نیاوران حضور داشته و درباره رعایت موارد بهداشتی و حضور مخاطبان گفتگو شد که طی آن پیشنهادهای سالن ها برای اقدامات بهداشتی و همچنین حمایت از اجرای کنسرت ها پس از بازگشایی سالن ها مطرح شد. در این جلسه مقرر شد پس از جمع بندی شرایط و تدوین شیوه نامه پیشنهادی، شیوه نامه به ستاد ملی مقابله با کرونا ارائه شود.

مطالب مرتبط

لینک خبر :‌ بازتاب
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۱

برادر گرامی جناب آقای حسین شریعتمداری
مدیر مسئول محترم روزنامه کیهان
سلام علیکم
همان گونه که مستحضرید روزنامه کیهان در تاریخ 31 فروردین 1399 مطلبی را با عنوان گزارش سینمای 99؛ سانسور واقعیات و ارزش ها به قلم آقای سعید مستغاثی منتشر کرد. با توجه به اینکه نقد مذکور ادعاها و تحلیل های نادرستی ارائه می دهد، نکاتی در پاسخ به این نقد و با هدف ایجاد فهم مشترک از موضوع، جهت انتشار در اولین شماره در همان صفحه و با همان کیفیت ارائه می گردد.
1- مرکز بررسی های استراتژیک از اینکه جناب آقای سعید مستغاثی وقت گذاشته و گزارش های سه سال اخیر این مرکز درباره جشنواره فیلم فجر را مطالعه کرده اند، ابراز خرسندی می کند. بدون تردید انتشار گزارش جشنواره فیلم فجر توسط مرکز بررسی ها و نقد جناب مستغاثی درباره آن گزارش، در مسیر گفت وگو پیرامون موضوعات مناقشه برانگیز است و از این منظر برای اینجانب ارزشمند است.
2- محور نقد جناب مستغاثی تفاوت گزارش سال 98 مرکز از جشنواره فیلم فجر با گزارش های سال 96 و 97 است؛ ایشان گزارش سال 98 را در تضاد با گزارش های پیشین و نتیجه آشتی میان مرکز بررسی ها و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و خانه تکانی در بخش تحلیلگران سینمایی مرکز می داند. جناب مستغاثی نگارندگان گزارش سال 98 را بی تخصص، کم سواد و تحت تاثیر رسانه های بیگانه معلوم الحال خارجی می داند و با بیانیه نویس خواندن نگارندگان گزارش آنها را متهم به برخی پرده دری ها و کنار نهادن تعارفات معمول می کند. جناب مستغاثی تاکید می کند همه سیاه نمایی و وارونگی و کژتابی و تحریف واقعیات جامعه که به طور معمول در فیلم های این سینما برجسته بوده و در گزارشات قبلی مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری درباره جشنواره فیلم فجر، به شدت مورد انتقاد قرار گرفته بود، این بار به عنوان حقایق موجود جامعه ایرانی مورد تاکید واقع شده است.
3- در پاسخ به محورهای مطروحه در بند فوق، باید گفت آنچه گزارش مرکز بررسی های استراتژیک را در سال 1398 از گزارش های سال های 96، 97 متمایز می کند، تفاوت طرح مسئله و رویکرد پژوهشی است. این تفاوت طرح مسئله و موضوع، به تفکیک گزارش ها مورد اشاره قرار می گیرد و یادآوری می شود:
* گزارش های سال 96 و 97، نسبت فیلم های جشنواره فجر با سیاست های سینمایی جمهوری اسلامی ایران را مد نظر قرار می دهند و در طرح مسئله خود رویکرد پژوهش را این چنین شرح می دهند: فیلم های جشنواره فجر برگزیده های سینمای ایران هستند و عالیترین سطح سینمای ایران را، دست کم به روایت سیاستگذاران سینمای ملی، همانند یک متن متبلور می کند. اگر هر یک از این فیلم ها را به نغمه و مجموعه نت هایی تشبیه کنیم از مجموعه این نغمات سرودی شنیده می شود که ترجمه عملی سیاست های سینمایی و در سطح بالاتر نتیجه سیاست های فرهنگی کشور است. در گزارش های سال 96 و 97 یادآوری می گردد و تذکر داده می شود که جشنواره فیلم فجر از همان ابتدای تاسیس با هدف طرح مسائل سینمای ایران، حمایت و تشویق نیروهای جوان، جلب توجه مسئولان کشور به امر سینما و فیلمسازی و بیان ارزش های فرهنگی مورد قبول جامعه از طریق تولید برگزار شده است. در گزارش های سال 96 و 97 تاکید شده است در سال های متمادی، سیاستگذاران سینمای ایران برنامه ها و سیاست های خود را از طریق جشنواره فیلم اعلام کرده و جشنواره را محملی برای بررسی کارنامه یک سال فعالیت سینمای ایران تلقی کرده اند. هرچند بررسی فیلم های بخش مسابقه سینمای ایران در جشنواره فجر، شاید تصویر کامل و جامعی از کارنامه سینمای ایران در یک سال اخیر را ارائه نکند، اما بی شک سینمای مورد نظر و حمایت سیاستگذاران سینمای ایران را نشان می دهد. بنابراین پر واضح است که در دو گزارش سال 96 و 97، تحلیلگران به دنبال نسبت فیلم های جشنواره فجر با سیاست های سینمایی دولت و ارزش های فرهنگی مورد حمایت بوده اند. به همین دلیل در گزارش های سال 96 و 97، تحلیلگران با مولفه ها و شاخص های از پیش مشخص و تعریف شده به سراغ تحلیل فیلم های جشنواره فجر رفتند تا نشان دهند در متن فیلم ها چه چیزهایی با چه درجه ای از وضوح، بازنمایی ، انکار ، بزرگنمایی ، تحقیر یا وعده داده می شود. در گزارش فیلم فجر 96، نسبت فیلم های جشنواره سی و ششم با سینمای امید مدنظر قرار داشت و در گزارش فیلم فجر 97، نسبت فیلم های جشنواره سی و هفتم با رویای ملی مورد توجه تحلیلگران بود. یافته های تحلیلگران ذیل مسئله تعریف شده در این دو پژوهش، تنافر اساسی بین محصولات سینمایی با سیاست های سینمایی را نشان می دهد و مبتنی بر چارچوب مفهومی سینمای امید و رویای ملی ، این گونه نتیجه گیری می کند که فاصله سینمای کنونی تا سینمایی که نقطه عزیمت و مقصد آن هم سرنوشتی ، کارکرد آن تقویت امید اجتماعی ، و هدف آن مشارکت در برساختن رویای ملی یا حداکثری باشد، بسیار زیاد است.
* در گزارش سال 98 مرکز بررسی های استراتژیک از جشنواره سی و هشتم فیلم فجر، اساسا سؤالات و رویکرد پژوهشی تغییر یافت. در این گزارش به جای تاکید بر نسبت سیاست های سینمایی جمهوری اسلامی ایران با فیلم های جشنواره فجر، روایت سینماگران از جامعه ایرانی برای اهداف سیاست گذارانه مورد مطالعه و تاکید قرار گرفت و به جای فهرستی از مولفه های از پیش مشخص برای تحلیل فیلم ها، سه سوال اصلی مورد جست وجوی تیم پژوهش بود. از منظر سینماگران ایران:
* ایران امروز چگونه است؟
* چرا ایران این گونه است؟
* چگونه باید آن را تغییر داد؟
* در گزارش سال 98 در عین التفات به وجوه زیباشناختی فیلم، رویکرد اجتماعی و مطالعات فرهنگی مورد توجه قرار گرفته چرا که مرکز بررسی استراتژیک ریاست جمهوری، به عنوان مرکز مطالعه سیاست های معطوف به حکمرانی، از اساس به مقوله فیلم و جشنواره فجر از منظر حکمرانی به معنی اعم آن نظاره می کند. باید توجه کرد که فقط حاکمان نیستند که بر مردم حکمرانی می کنند، بلکه شهروندان نیز با توجه به ارزش هایی که به آن ها باور دارند بر خود، اعمال حاکمیت می کنند و چه بسا در مورد سلیقه خود برای حکمرانی از طریق مجاری فرهنگ به ویژه سینما به حکمرانان علامت می دهند. بنابراین حکمرانی تنها مقوله حاکمان نیست، بلکه حکمرانی رابطه بین مردم و حاکمان را نیز شامل می شود و اینجاست که سینما به بستری برای تعاملات حکمرانی بدل می شود. گزارش سال 98 قرار است همه هنرمندان را نسبت به برآیند آنچه تولید کرده اند آگاه تر کند، هم حاکمان را نسبت به لایه های زیرین جامعه روشن کند و هم به مخاطب سینما گزارشی از آنچه در انتظار او است، تقدیم نماید.
* در طرح مسئله گزارش سال 98، سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر فرصتی مناسب برای شناخت واقعیت های موجود در جامعه ایرانی از دریچه فیلم هایی است که در یک سال گذشته توسط فعالین عرصه سینما تولید شده است. نگارندگان گزارش سال98 بر این نکته تاکید می کنند اگر در بررسی فیلم ها از روش های مرسوم نقد فیلم فراتر رویم، این فیلم ها می توانند هم در توصیف وضعیت کنونی جامعه ایران و هم در پاسخ به پرسش چرایی این وضعیت از منظر دست اندرکاران عرصه تولید فیلم های سینمایی، به سیاستگذ اران و حکمرانان یاری رساند. منظر دیگری که در گزارش سال 98 مورد توجه تحلیلگران قرار گرفت این بود که فیلم ها می توانند تا حدودی هم روایت گر روش هایی باشند که جامعه ایرانی برای تحقق رویاهای خود و بهبود وضعیت در اکنون و در آینده در پیش خواهد گرفت و هم اثرگذار بر این الگوی کنش گری خواهند بود.
* بنابراین نتایج متفاوت گزارش سال 98 با گزارش های سال 96 و 97، به دلیل تغییر سوالات و رویکرد پژوهش بوده است نه قهر و آشتی با مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در گزارش سال 98 بر شناخت جامعه و توصیف آن از دریچه فیلم ها و از منظر روایت سینماگران تاکید شده است و تلاش شده تا ارزش گذاری نسبت به روایت های عرضه شده توسط سینماگران صورت نگیرد. نگارندگان گزارش سال 98 بر این نکته تاکید داشتند که روایت سینماگران و تصویری که از جامعه ایران در فیلم های خود ارائه می دهند ، داده های مهمی برای شناخت واقعیت های جامعه در اختیار سیاستگذاران و حکمرانان قرار می دهد و از این منظر نیز تحلیل فیلم ها می تواند حاوی اطلاعات ارزشمندی برای سیاست مداران و سیاست گذاران در تمامی سطوح باشد. امری که در سالیان اخیر کمتر مورد توجه منتقدان، تحلیلگران و سیاست گذاران بوده است.
* در پایان ذکر این نکته نیز بدیهی است در پژوهش های کیفی، حتی اگر سوالات و نمونه های مورد مطالعه یکسان باشند، احتمال دارد تیم های پژوهشی متفاوت، به نتایج متفاوتی برسند.
حسام الدین آشنا
مشاور رئیس جمهور و رئیس مرکز

توضیح کیهان:
در جوابیه مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری علت تفاوت گزارش آن مرکز از جشنواره سی و هشتم فیلم فجر نسبت به گزارش هایی که از دو دوره سی و ششم و سی وهفتم این جشنواره ارائه داده بود را در طرح مسئله و رویکرد پژوهشی خلاصه کرده و توضیح می دهد که گزارش های سال 96 و 97 (درباره جشنواره های 36 و 37) نسبت فیلم های جشنواره فجر با سیاست های سینمایی جمهوری اسلامی ایران را مد نظر قرار می دهند ولی در سال 1398 و درمورد سی و هشتمین دوره این جشنواره، روایت سینماگران ایرانی از جامعه ایرانی برای اهداف سیاست گذارانه مورد مطالعه و تاکید قرار گرفت .
به نظر می آید نویسنده جوابیه، گزارش های سال های گذشته این مرکز را به طور دقیق مطالعه نکرده و از همین روی ایشان را مجددا به مطالعه دقیق آنها دعوت کرده و یادآور می شویم که در ابتدای گزارش سال 1396 یعنی درباره جشنواره سی و ششم فیلم فجر تحت عنوان سینمای امید؛ داستان یک سوء تفاهم آمده است:
... در این پژوهش توصیفی-تحلیلی تلاش می شود نشان داده شود فیلم های جشنواره فجر 96 به چه تخیلی درباب کشور ایران دامن می زنند و فیلمسازان چه امیال ناخودآگاه اجتماعی درباره مسائل و وضعیت کشور دارند؟ براین اساس می توان پی برد، تصویر ترسیم شده از ایران 96 نسبت به آنچه در واقع هست، زشت تر است یا زیباتر. مسئله فوق می تواند... نمایانگر تصویر ایران در ذهن هنرمندان در سال پنجم فعالیت دولت تدبیر و امید باشد...
احتمالا تصدیق می فرمایید که آنچه به عنوان اهداف گزارش فوق ذکر شده، هیچ قرابتی با دلائل جوابیه مرکز بررسی های استراتژیک، یعنی مدنظر قرار دادن نسبت فیلم های جشنواره فجر با سیاست های سینمایی در گزارش سال 96، ندارد. یعنی هدف گزارش سال 96 مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری، نمایش تخیل فیلمسازان حاضر در این جشنواره از کشور ایران بوده و نه از سیاست های سینمایی ! گزارش فوق قصد داشته مخاطب خود را به تصویر ترسیم شده از ایران 96 در فیلم های جشنواره سی و ششم برساند (و نه ارتباط آن با سیاست های سینمایی!!) که آیا زیباتر از واقعیت است و یا زشت تر از آن. این گزارش برآن بوده که تصویر ایران را در ذهن هنرمندان نشان دهد و نه تصویر سیاست های سینمایی را!
از همین روست که در جمع بندی گزارش فوق هم به تصویر ایران در فیلم های جشنواره فجر پرداخته شده (و نه تصویر سیاست های سینمایی در این فیلم ها) و 13 پارامتر برای تحلیل آن مد نظر قرار گرفته است. از جمله درباره تصویر جامعه ایران در فیلم های فوق آمده:
... تصویر جامعه ایران در مجموع فیلم های جشنواره فجر 96، تصویرِ جامعه ای درهم ، بی نظم ، در آستانه اضمحلال است و در آن تضاد طبقاتی به بیانی سطحی ارائه شده است؛ جامعه ای که هیچ نشانه ای از گذشته افتخارآمیز ندارد...
ملاحظه می فرمایید در گزارش فوق فی المثل نیامده تصویری که سیاست های سینمایی از جامعه ایران می خواسته ، بلکه تصویر جامعه ایران را در فیلم های یاد شده مورد تحلیل قرار داده و آن را این گونه به نقد کشیده که در آن، تضاد طبقاتی به بیانی سطحی ارائه شده است.
گزارش یاد شده تصویر خانواده را هم در فیلم های جشنواره سی و ششم مورد انتقاد قرار داده، از آن روی که با واقعیات جامعه مغایر است و نه به دلیل مغایرت با سیاست های سینمایی !! توجه بفرمایید:
... تصویر خانواده در فیلم های جشنواره سی و ششم، تصویری ناقص ، در حال اضمحلال و با صورتی غیرطبیعی است و این در حالی است که مطالعات تجربی در حوزه جامعه شناسی خانواده چنین تصویری از خانواده ایرانی به دست نمی دهد...
در واقع به نظر می رسد جوابیه نویس محترم که به احتمال زیاد خود از نویسندگان اصلی گزارش جشنواره سی و هشتم مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری بوده، آنچنان مانند همان گزارش در شبه استدلالات ظاهرا پیچیده و به اصطلاح جامعه شناختی اما در واقع سطحی و بی و سر و ته خود گیر کرده که حتی معادلات مخاطب شناسی گزارش های فوق را نیز متوجه نشده که البته به نظر می آید، اساسا یا آنها را مطالعه نکرده یا به طور سطحی مرور نموده و یا اصلا درنیافته است!
در ابتدای گزارش مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری از جشنواره سی و هفتم فیلم فجر در سال 97 تحت عنوان سیمای سیمرغ که اهداف گزارش یاد شده بیان گردیده نیز اشاره ای به سنجش و ارزیابی نسبت فیلم های جشنواره فوق با سیاست های سینمایی به چشم نمی خورد. در توضیح گزارش یاد شده آمده:
... تحلیل حاضر متکی بر تجربه سال گذشته و با هدف توصیف و تحلیل متن حاصل از فیلم های بخش سودای سیمرغ و نگاه نو جشنواره فجر 97 سامان یافت تا مشخص شود در این متن چه چیزهایی با چه درجه از وضوح بازنمایی ، انکار ، بزرگنمایی ، تحقیر یا وعده داده می شود...
اینکه آیا مقصود از درجه وضوح بازنمایی، انکار، بزرگنمایی یا وعده داده شده، در سیاست های سینمایی بوده و یا جامعه ایرانی ، ادامه گزارش یاد شده مانند سال قبل، تعدادی مولفه تاریخی، اجتماعی و فرهنگی را در نظر آورده و آنها را در فیلم های جشنواره مورد بررسی و ارزیابی قرار داده و سپس در یک میان تیتر بسیار واضح و روشن (که درک معنی و مفهوم آن نیازی به هوش سرشاری هم ندارد) این عبارت را در جمع بندی خود موکد گردانده که:
"جمع بندی؛ بازنمایی ایران در فیلم های سی و هفتمین جشنواره فجر
ملاحظه می فرمایید! بسیار واضح و بی نیاز از توضیح است. در عبارت فوق نوشته نشده بازنمایی سیاست های سینمایی در فیلم های سی و هفتمین جشنواره فجر تا بنا به ادعای جوابیه نویس محترم، نسبت فیلم های جشنواره فجر با سیاست های سینمایی جمهوری اسلامی ایران مدنظر قرار گیرد. بلکه تاکید شده بازنمایی ایران در فیلم های....
از همین روی هم در جمع بندی یاد شده مثل گزارش سال پیشین، به تصویر ایران در فیلم های جشنواره فجر پرداخته شده و فی المثل درباره تصویر جامعه ایرانی در آن فیلم ها اینگونه نوشته:
ایرانی که اکثر سینماگران فیلم های جشنواره فجر سی وهفتم، تصویر کرده اند ایرانی است که شهروندانش زیر آوار مصایب و رگبار مشکلاتِ نفس گیر عامل یا قربانیِ خشونت می شوند... از امروز ایران تصویری یک سره سرد و سیاه دارند ، افق نویدبخشی در آینده جمعی و حتی فردی شان نمی بینند،از گذشته پیش از انقلاب خودشان و امروز غرب تصویری رمانتیک و روتوش شده دارند !
براساس آنچه آمد می توان همه تلاش ها و استدلالات جوابیه نویس محترم مرکز بررسی های استراتژیک برای آنکه تفاوت دو گزارش قبلی از جشنواره های 36 و 37 فیلم فجر با گزارش امسال را ناشی از تفاوت رویکرد ساختاری آنها نشان دهد، ناکام و ابتر ارزیابی نمود و دقیقا برخلاف آنچه ایشان در ادامه جوابیه خود مجددا تاکید کرده (که مثلا پرواضح است که در دو گزارش سال 96 و 97، تحلیل گران به دنبال نسبت فیلم های جشنواره فجر با سیاست های سینمای دولت و ارزش های فرهنگی مورد حمایت بوده اند )، حتی مطالعه سطحی گزارش های فوق نیز روشن می سازد اساسا چنین موضوعی در آن گزارش ها اصلا وجود نداشته و به هیچوجه هم مدنظر تحلیل گران نبوده است!
اما بخشی از روایت و برداشت جوابیه نویس عزیز از گزارش سال 98 مرکز بررسی های استراتژیک درباره جشنواره سی و هشتم فیلم فجر که با عنوان ایران درسینمای 99 نامیده شده، تقریبا نزدیک به واقعیت به نظر می رسد (چرا که توضیح داده شد، به احتمال زیاد جوابیه نویس ما یکی از نویسندگان یا نویسنده اصلی و یا تنها نویسنده گزارش مذکور بوده) و در واقع همان برداشتی است که در مطلب گزارش سینمای 99؛ سانسور واقعیات و ارزش ها ارائه شده بود. یعنی روایت سینماگران ایرانی از جامعه ایرانی .
تنها تفاوت برداشت جوابیه نویس با برداشت نویسنده مطلب یاد شده که در واقع همان مقصود و منظور گزارش های سال های قبل هم به شمار می رود، این است که گزارش های قبلی بنا به تصریح نویسندگان آنها به روایت سینماگران ایرانی از جامعه ایرانی و یا تصویر جامعه ایرانی در فیلم های جشنواره فجر پرداخته است. یعنی در واقع به لحاظ رویکرد و ساختار، هیچ تفاوتی با گزارش ایران درسینمای 99 ندارد.
اما آنچه کژراهه جوابیه نویس محترم را در دنباله جوابیه خود، عمیق تر می گرداند، همسان دانستن برداشت سینماگران از جامعه ایرانی با واقعیات آن از یک سو و توّهم نمایش سلیقه شهروندان و جامعه ایرانی و به اصطلاح علامت دادن آنها از طریق همین سینماگران است! آنچه که به نظر می رسد امروزه دیگر اغلب این سینماگران نیز مدعی اش نیستند اگرچه زمانی خود را صدا و زبان مردم می پنداشتند!
به دنبال همین توّهم و تخیّل است که جوابیه نویس خوش خیال مرکز استراتژیک می نویسد:
... گزارش سال 98 قرار است... حاکمان را نسبت به لایه های زیرین جامعه روشن کند...
جل الخالق! این سینمایی که در نظر جوابیه نویس محترم قرار است حاکمان را نسبت به لایه های زیرین جامعه روشن کند ، آیا همان سینمایی نیست که تا همین اکران ماه قبل (یعنی اکران همان فیلم های جشنواره سی و هفتم در سال 98) بنا به آنچه گزارش قبلی مرکز بررسی های استراتژیک انتشار داده بود، مطالعات تجربی جامعه شناسی ، آن را تصویری ناقص ، در حال اضمحلال و با صورتی غیرطبیعی ارزیابی کرده بود؟! آیا در طی همین یکی دو ماه از نظر جوابیه نویس گرامی، ناگهان سینما و سینماگران ایرانی متحول شده و یکهویی بیان زبان حال مردم و لایه های زیرین جامعه گشتند؟! آیا این همان سینمایی نبود که بنا به همان گزارش سال های گذشته مرکز بررسی های استراتژیک، تصویری سطحی از جامعه ایرانی ارائه می کرد؟! تصویرِ جامعه ای درهم ، بی نظم ، در آستانه اضمحلال ، جامعه ای که هیچ نشانه ای از گذشته افتخارآمیز ندارد؟!
چگونه آن سینمای ناقص غیر طبیعی که از نظر مرکز بررسی های استراتژیک، تصاویر سطحی از جامعه ایرانی ارائه می کرد، اینک از نظر جوابیه نویس محترم، یک دفعه فرصت مناسبی برای شناخت واقعیت های موجود در جامعه ایرانی شده است؟! و حالا آن سینمای یکسره سرد و سیاه که به نوشته گزارش های همین مرکز، فاقد رویکردی مثبت و امیدوارانه و همچنین ملی و هویتمند بود، به یکباره و یک شبه از این رو به آن روی شده و نه تنها واقعیات لایه های زیرین جامعه را نشان می دهد که چرایی این وضعیت را هم می نمایاند و حتی روش های بهبود وضعیت در اکنون و آینده را هم ارائه می کند!
ورای همه این ها، گویا جوابیه نویس گرامی حتی نگاهی هم به آمار و ارقام منتشره از سوی ادارات و نهادهای وابسته به همان دولتی که ایشان توسط مرکز بررسی های استراتژیکش به کار گرفته شده نیز نداشته که نشان می دهد طی سال های اخیر حدود 93 درصد مردم ایران اساسا مخاطب این سینما نبوده اند یعنی اصلا دغدغه ها ودلمشغولی های خود را در آن ندیده و نمی بینند که به تماشای آن بروند! چگونه سینمایی که به زعم مرکز نشینان استراتژیک، حتی واقعیات لایه های زیرین جامعه را هم بیان می کند، ناتوان از جذب همان لایه های زیرین است؟! این برای جناب جوابیه نویس جامعه شناس که همچنان در گرفت و گیر های تئوری های فرساینده غربی مانده، چگونه توجیه می شود؟!
شاید در این تئوری ها به احتمال قوی، جایی برای واقعیات جامعه ما وجود نداشته و نتیجه همان شود که رسانه های بیگانه از این جامعه به عنوان واقعیات جامعه ایران ارائه می دهند! آیا همجنس گرایی و ارتداد و قماربازی و برخی دیگر از رذایل اخلاقی در فیلم هایی مانند تومان ، عامه پسند ، مردن در آب مطهر و... بخشی از همین واقعیات مورد نظر جناب جوابیه نویس نیست که از قضا در گزارش سینمای ایران در سال 99 با افتخار آنها را ذیل گذار از مرکز و تلاش برای گفت و گو با فرآیندهای جهانی تعریف شده است؟!!
ذوق زدگی گزارش نویسان سینمای ایران در سال 99 آنچنان همه تئوری های جامعه شناسی غربی که در کشورهایی مثل کانادا آموخته را بر زبان و قلمشان جاری ساخته که حتی قدرت پرده پوشی های معمول را از آنها گرفته و مصرف ماری جوانا، همجنس گرایی، قمار و هیجان هدونیسم (تعرض به کودکان)، ازدواج سفید و فحشاء و ارتداد و تغییر دین و همچنین روابط نامشروع را به عنوان پیشروی های آرام سینمای ایران در تصویر آزادی های اجتماعی و سبک زندگی های متکثر تفسیر کرده اند!
آیا این ها همان واژه هایی نیست که رسانه های بیگانه برای توضیح جامعه ایرانی از آن بهره گرفته و وجود قوانینی بر علیه آنها را موجب تحدید آزادی های انسانی محسوب می کنند؟ آیا اینها واقعیات جامعه ایرانی هستند؟! آیا این توصیفات حتی ذره ای با گزارشات سال های 96 و 97 همین مرکز بررسی های استراتژیک، قرابت دارند؟!
کاربرد برخی واژه های آشنا مثل نگاه رسمی یا سیاست رسمی و یا نگاه حاکمیتی در مقابل نگاه مردم و جامعه از جمله دیگر تلاش هایی است که معمولا رسانه های بیگانه برای القای شکاف عمیق بین انقلاب و نظام اسلامی با مردم انجام داده و می دهند و حالا این واژه های آشنای بیگانه را درگزارش ایران درسینمای 99 مشاهده می کنیم. به خصوص در مواردی که به کرات در مطالب و سخنان و تحلیل های رسانه های آن سوی مرزها، شنیده شده است.
مثلا درباره فیلم عامه پسند که روایتی همدلانه درباره خانواده ای جدید از یک همجنس گرا و یک زن گریخته از خانه و خانواده خود است، نوشته شده: شخصیت ها، قربانی عرف های مورد پذیرش حاکمیت می شوند
یا درباره فیلم آتابای تاکید کرده: در این فیلم نیز سبک زندگی به تصویر کشیده شده به کلی با سبک زندگی مورد علاقه نظام سیاسی متفاوت است !!
درباره فیلم تعارض نیز تقریبا همین تحلیل را ارائه داده به این شرح که نمایش سبک زندگی متفاوت از سبک زندگی مورد پسند نظام سیاسی بار دیگر در یکی از فیلم های فجر 98 تکرار می شود؛ موسیقی ، رقص، زنان خیابانی و روسپی، روابط پیش از ازدواج و... بخشی از ابعاد متعارض سبک زندگی شخصیت اصلی فیلم با سبک زندگی مورد ترویج نظم سیاسی حاکم است"!
در گزارش یاد شده حتی سینمای مذهبی را مترادف سینمای حاکمیتی به شمار می آورد!
حالا سؤال از جناب مدیریت محترم مرکز استراتژیک ریاست جمهوری این است که اگر بنا بر گزارش ایران در سینمای 99 ، در فیلم عامه پسند شخصیت های همجنس گرا و ضد خانواده، قربانی عرف های مورد پذیرش حاکمیت می شوند پس عرف های مورد قبول جامعه و مردم چیست؟ آیا عرف جامعه ایرانی همجنس گرایی و گریز از خانواده را برمی تابد؟!
سؤال از جناب مدیر این است که اگر سینمای مذهبی به زعم گزارش یاد شده، همان سینمای حاکمیتی است، پس سینمای مردمی و غیر حاکمیتی، یعنی سینمای غیر مذهبی؟!
سؤال از جناب مدیر این است که اگر در فیلم آتابای سبک زندگی به تصویر کشیده شده یعنی عشق ورزیِ ممنوع و روابط غیر اخلاقی، به کلی با سبک زندگی مورد علاقه نظام سیاسی متفاوت است، پس یعنی با سبک زندگی مورد علاقه مردم هماهنگ است؟ سبک زندگی مورد علاقه مردم ایران چیست؟ عشق ورزیِ ممنوع و روابط نامشروع؟!
سؤال از جناب مدیر محترم مرکز بررسی های استراتژیک این است که اگر گزارش ایران درسینمای 99 سبک زندگی مشتمل بر زنان خیابانی و روسپی و روابط پیش از ازدواج را متعارض با سبک زندگی مورد ترویج نظم سیاسی حاکم توصیف می کند، پس سبک زندگی مورد ترویج مردم ایران چیست؟ همان سبک زندگی زنان خیابانی و روسپی و روابط پیش از ازدواج؟!
اینجا را جناب آشنا باید پاسخ دهند که به عنوان مشاور فرهنگی ریاست محترم جمهوری، واقعا ایشان کدامیک از مواردی که گزارش ایران درسینمای 99 به عنوان آزادی های اجتماعی و سبک زندگی های متکثر و یا گذار از مرکز و تلاش برای گفت و گو با فرآیندهای جهانی ذکر کرده را تایید می کنند؟ آیا این صفات و رفتارهای رذیله که ارمغان غرب وحشی به واسطه عده ای دانش آموختگان آن دیار و دیگر مزدورانشان است، قرابتی با جامعه ایرانی و فرهنگ اسلامی آن حتی در زیر لایه هایش دارد؟ آیا همه واقعیات زیرلایه های جامعه ما همین هاست؟!
بیش از 8 سال است که راهپیمایی پرشکوه اربعین با بیش از 20 میلیون پیرو مکتب اهل بیت علیهم السلام در طی دو هفته برگزار می شود و میلیون ها نفر بیشتر از لایه های زیرین این جامعه زائر آن هستند. این راهپیمایی و ابعاد شگفت آور آن چه بازتابی در سینمای ایران داشته است؟
در طول سال های دفاع مقدس، در جریان سیل بهار 98 و همچنین ماجرای کرونای زمستان 98 و بهار 99، خیل عظیمی از احساسات انسانی و همدلی های مومنانه از محروم ترین اقشار این ملت و پنهان ترین لایه های این جامعه غلیان یافت و صحنه های پرشکوهی از همیاری و انسانیت خلق کرد. چه بازتابی از این گونه فداکاری ها و همدلی ها در سینمای دیروز و امروز و فردای ایران رویت شده یا می شود؟
برای وداع با سردار دلها، حاج قاسم سلیمانی، دهها میلیون انسان از هر طیف و عقیده و جنس و رنگ به خیابان ها ریختند، چنان که حتی معاندترین رسانه های بیگانه نیز آن را اقیانوسی خروشان از انسان ها تعبیر و تفسیر کردند. سینمای ایران و سینماگرانش که به زعم جوابیه نویس مرکز استراتژیک واقعیات لایه های زیرین جامعه را بازتاب می دهد، کجای این جامعه هستند؟ جهادگری و اردوهای جهادی، تلاش و جهد عظیم علمی که اینک ایران را به رتبه های بالای جهانی رسانده، همه از عوامل آبادانی و خودکفایی این سرزمین علی رغم خیل عظیم توطئه های دشمنان بوده، چند فیلم درباره شان ساخته شده؟
چگونه سینمایی که اینچنین دور از مردم و جامعه اش سیر می کند، به زعم جوابیه نویس مرکز بررسی های استراتژیک (که قاعدتا بایستی به گونه ای استراتژیک به حل معضلات جامعه نگاه کند) قادر است هم در توصیف وضعیت کنونی جامعه ایران و هم در پاسخ به پرسش چرایی این وضعیت به حکمرانان یاری رساند؟! چگونه این فیلم های ناقص و سطحی که حالا بنا به گزارش سینمای 99 به سمت تبلیغ سبک زندگی های متکثر و آزادی های آنچنانی (مزین به مصرف ماری جوانا، همجنس گرایی، قمار و هیجان هدونیسم (تعرض به کودکان)، ازدواج سفید و فحشاء و ارتداد و تغییر دین ) حرکت کرده! می تواند روایت گر روش هایی باشد که جامعه ایرانی برای تحقق رویاهای خود و بهبود وضعیت در اکنون و آینده در پیش گرفته است؟!! آیا رویاهای این جامعه مورد نظر مرکز نشینان استراتژیک، همان جمع الّاف و بی و بند و بار و قمارباز و همجنس گرای فیلم تومان است یا برگشتن از دین و هویت ملی شخصیت های فیلم مردن در آب مطهر برای پیوستن به همان به اصطلاح فرآیندهای جهانی و یا بریدن از خانه و خانواده و شریک شدن با همجنس گرای فیلم عامه پسند برای جامه عمل پوشاندن به آزادی های متکثر که در گزارش مرکز بررسی های استراتژیک آمده؟!
آیا این ها همان داده های مهم برای شناخت واقعیت های جامعه است که فیلم های سی و هشتمین جشنواره فجر در اختیار حکمرانان قرار داده؟! آیا واقعا مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری براساس همین داده ها، طرح و برنامه های دراز مدت و استراتژیک خود را تدوین می کند؟!
به نظر می آید که برای پرهیز از چنین بررسی ها و تحلیل های فضایی، تخیلی و به دور از واقع و خدای ناکرده تاثیر ناخودآگاه آنها بر تدوین سیاست ها و برنامه های فرهنگی و سینمایی، بی مناسبت نیست مدیریت محترم مرکز بررسی های استراتژیک حداقل در انتخاب این گروه یا افراد تحلیل گر سینمایی تجدید نظر جدی به عمل آورند. چراکه این دوستان نه تنها همچنان در فضایی توهمی و تخیلی ناشی از تئوری های آموخته در انگلیس و کانادا و همچنین القائات رسانه های بیگانه درباره جامعه ایرانی سیر می کنند، بلکه از سواد سینمایی و تخصص هنری نیز کم بهره هستند. تک نگاری های این حضرات بر فیلم های جشنواره سی و هشتم فیلم فجر در گزارش ایران درسینمای 99 حکایت همین بی سوادی مفرط است که بعضا برخی تحلیل های آنها از فیلم های یاد شده به نوشته ها و سیاه مشق های آماتوری علاقمندانی در دهه 60 می ماند که دو سه نشریه سینمایی را خوانده و اینک تلاش می کنند با نوعی کپی برداری سطحی و ساده اندیشانه برای ستون خوانندگان آن نشریات نقدی بنویسند که البته نقدشان به دلیل ضعف مفرط اساسا هیچگاه شانس انتشار در همان ستون خوانندگان را نیز نمی یابد. ذکر چند مورد از این تحلیل های مشعشع برای اطلاع مدیریت محترم مرکز بررسی های استراتژیک شاید خالی از لطف نباشد:
فی المثل نویسندگان یا نویسنده گزارش ایران در سینمای 99 در تحلیل فیلم ساده لوحانه و سخیف خوب، بد، جلف 2 و قصه و شخصیت های سبکسر آن می نویسند: نظام حکمرانی ایرانی بازیچه قدرت های استعماری است !
یا در مورد فیلم خروج نوشته اند: ...اینکه در پایان فیلم و قبل از گفت و گو با بزرگان نظام، گویی به مطالباتی فراتر فکر می کند، از نشانه های پرتعدادی است که خروج نسبت به مناقشات سال 88 نیز بی تفاوت نبوده است !
ضمن اینکه نویسندگان گزارش فوق به سبک و سیاق همان رسانه های بیگانه و البته شبه روشنفکران عقب مانده و مدعیان درمانده اصلاح طلبی، همچنان برخلاف تعابیر مقام معظم رهبری و مردم ایران، فتنه 88 را مناقشات سال 88 اطلاق می کنند اما شاید خود جناب مدیر محترم مرکز هم این تحلیل بسیار ماورایی و ناچسب از فیلم خروج که حکایت از همان ذوق زدگی و بی سوادی دارد را به دور از هرگونه نقد تخصصی و کارشناسانه بدانند. ولی آنگاه که در ادامه گزارش سینمای ایران در سال 99 به دلیل آنچه استقلال و عاملیت بیشتر زنان در سینمای امسال نسبت به سال های گذشته نامیده شده، می خوانیم که سینمای امسال فمینیستی تر از گذشته بود ، آنگاه متوجه می شویم احتمالا نویسندگان محترم گزارش یا ایده ای از معنی و مفهوم فمینیسم نداشته اند! و یا اساسا از نحوه کاربرد نشانه صفت برتر بی اطلاع بوده اند!!
اما بامزه ترین تحلیل نویسندگان گزارش ایران در سینمای 99 آنجاست که به نظر خود به فرآیندهای جهانی پرداخته و هر یک از فیلم ها را به دلیلی که مرتبط به خارج دانسته،در ارتباط بااین فرآیندها وتلاش برای گفت و گو با آن تعریف کرده اند. این چسباندن به خارج در مواردی از حالت مضحکه هم فراتر می رود؛ آنجا که مثلا نوشته: در روز صفر و آن شب، کل قصه یا قسمتی از آن، در جایی خارج از ایران رخ می دهد یا روز بلوا و کشتارگاه و خروج نیز به خارج ارجاع می دهند یا خارج روز بلوا جایی است که متهمان اقتصادی به آن می گریزند یا خارج کشتارگاه جایی است تعاملات اقتصادی آن روی ایران اثر می گذارد و یا خارج خروج جایی است که به واسطه رسانه ها تلاش می شود جنبش های اجتماعی در ایران تحت تاثیر قرار
گیرند !

لینک خبر :‌ روزنامه کیهان
تهیه کننده فیلم "بهت" به کارگردانی عباس رافعی اعتقاد دارد در سینمای ایران اکران فیلم از تمامی دوران تولید سخت تر است.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۲

سرویس سینمایی هنرآنلاین : فیلم سینمایی "بهت" به کارگردانی عباس رافعی و تهیه کنندگی محمد نشاط از امروز دوشنبه 12 خرداد به شکل آنلاین اکران شد.

"بهت" با فیلمنامه ای از رافعی و با بازی مهتاب کرامتی، رعنا آزادی ور، علیرضا آقاخانی و محمدرضا رهبری در ژانر اجتماعی تولید شده است. در خلاصه داستان فیلم آمده است: زوجی از قشر متوسط ایران امروز، پس از 20 سال فراق اکنون که همدیگر را یافته اند برای تحکیم این عشق، سرنوشت بچه هایشان را با زوجی از طبقه پایین جامعه گره می زنند، غافل از اینکه این آغازی برای فروپاشی هر دو خانواده است...

نشاط در گفت وگو با خبرنگار هنرآنلاین درباره چرایی انتخاب این شیوه اکران گفت: پس از دو سال پشت خط اکران ماندن چاره دیگری نداشتیم. متأسفانه در سینمای ما اکران فیلم از تمامی دوران تولید سخت تر است و در شرایط حاکم بر سینمای ما که چیز جدیدی نیست و سال هاست با مافیا درگیر هستیم و کسی هم نمی داند که این مافیا چه کسی و یا کسانی است، به هرحال "بهت" با پروانه نمایش دو سال پشت اکران ماند و باید این اتفاق رخ می داد.

او ادامه داد: گاهی اوقات این طولانی شدن و انتظار برای اکران را به گردن فیلم می اندازند که بازیگر ندارد و سینمادار قبول نمی کند فیلم بدون بازیگر چهره اکران کند. در صورتی که ما در سال های قبل نیز فیلم های شاخص و پربازیگری هم داشتیم که اسامی شناخته شده ای پشت آن ها بودند و باز هم در پشت درهای اکران ماندند و این ربطی به اسامی ندارد. درواقع باید دید چطور می توان ارتباط گرفت تا بتوان فیلم را اکران کرد.

تهیه کننده فیلم "قرنطینه" اضافه کرد: ما کالایی داریم که باید آن را عرضه کنیم و برای فروش آن نیز نیازمند تبلیغات هستیم که به شرایط مهمی چون زمان اکران و وسعت پخش وابسته است. فیلم یک کالای صنعتی است و وقتی در خاموشی مطلق اکران می شود، فروشش با یک فیلمی که با وسعت بالا و در اختیار داشتن سالن های متعدد اکران می شود قابل مقایسه نیست. فیلم باید خودش را نشان دهد.

نشاط همچنین درباره اکران آنلاین اظهار کرد: تکلیف سینماها مشخص است و فعلاً در سالن ها بسته خواهد ماند، پس از بازگشایی نیز طبق آن چیزی که پیش از سال اعلام کرده بودند فیلم ها با قرعه کشی انتخاب می شوند که اگر باز هم در حق فیلمسازان اجحاف نشود و به درستی پیش برود، ما چاره ای جز این نداریم که به شکل آنلاین اکران داشته باشیم. برای انتخاب اکران آنلاین با دوستانی که این تجربه را پشت سر گذاشتند صحبت هایی داشتم و ظاهراً پیگیر هستند تا جلوی قاچاق فیلم ها و پخش آن ها از شبکه های ماهواره ای گرفته شود. به هرحال ما فیلمسازان مستقل هستیم و برای ساخت اثر سرمایه گذار جذب می کنیم و باید سرمایه به آن ها برگردد تا در این عرصه بمانند.

او افزود: در این شیوه از اکران فیلمسازان حق پخش، هزینه سینما، هزینه های جانبی و تبلیغات را پرداخت نمی کنند و بر عهده پلتفرم هاست و همین باعث شده است تا 70 درصد از سهم فروش به فیلمساز برگردد و این آیتم ها قطعاً به نفع فیلمسازان است. ضمن این که به هرحال این شیوه پخش نیز مخاطبان خاص خودش را دارد. فیلم چه به صورت آنلاین و چه سنتی باید تبلیغات داشته باشد تا به مخاطب معرفی شود و پس از جذب مخاطب باقی به خود فیلم برمی گردد که تا چه اندازه این گنجایش را داشته باشد و مخاطبش را حفظ کند. فیلم های ارگانی که با بودجه دولتی ساخته شده اند تکلیفشان روشن است، اما فیلم هایی که مستقل هستند و با بودجه بخش خصوصی و شخصی تولید می شوند نباید تبلیغ یکسانی داشته باشند و باید همه در اکران فصل حضور داشته باشند و بتوانند از مزایای آن استفاده کنند. اکران آنلاین نیز یک اتفاق جدید در سینمای ایران است و در حال جا افتادن است و امیدوارم پس از بازگشایی نیز بحث قرعه کشی فیلم ها یک جریان واقعی و خارج از بحث اکران های سنتی که پیش از این داشتیم و مافیا در آن دست داشت به نتیجه برسیم.

نشاط در ادامه درباره وضعیت سینماها در سال جاری گفت: من و هیچ کس دیگر نمی توانیم پیش بینی کنیم. باید دید وضعیت سینماها چگونه می شود. در حال حاضر اکران آنلاین یک کار نو است و کسی هم نمی داند چه اتفاقی پیش خواهد آمد. در حال کسب تجربه هستیم و یکی از عناصر مهم این است که اجازه دهیم این شیوه پیش برود و ببینیم به کدام سمت سوق می یابد. متأسفانه معضل اصلی این است که ما قانون حق کپی رایت در کشور نداریم و قاچاق فیلم های سینمایی نیز اتفاق جدیدی نیست. در همان شیوه سنتی نیز زمانی که آثار روی پرده سینماها بودند نسخه قاچاق آن ها در کنار خیابان فروخته می شد و فیلمساز همواره متضرر بود. در سال های اخیر گروهی با همراهی خانه سینما و سازمان سینمایی و صنوف تشکیل شد که جلوی این کار را برای مدتی گرفت، اما باز هم این اتفاق در حال رخ دادن است. اگر به خاطر قاچاق بخواهیم دست نگه داریم تا سالن ها باز شوند و بعد هم قرعه کشی آثار شکل بگیرد، قطعاً به سال آینده می رسیم. اکران آنلاین روزنه ای است که با حضور پلتفرم ها در حال کار هستند و قوی هم وارد این حوزه شده اند. فکر می کنم تمام تلاششان را به کار گرفته اند تا دیده شوند و می توانند بازوی کمکی سینما باشند و اگر این شیوه اکران جا بیفتد و مخاطب خود را داشته باشد قطعاً هرکدام کار خود را انجام خواهند داد.

لینک خبر :‌ هنر آنلاین
دادگاه مطبوعات طی رسیدگی به شکایت سپاه پاسداران از خبرگزاری ایسنا در ارتباط با گفت وگویی با سفیر پیشین ایران در آلمان درباره عملیات برون مرزی در اروپا مدیرعامل این خبرگزاری را مجرم شناخت.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۲ سایت های دیگر : خبرنامه گویا ملیون پژواک نیوز

پایگاه خبری گلدشت کرمان/ خبرگزاری ایسنا روز یکشنبه 11 خردادماه گزارش داد در نخستین جلسه دادگاه مطبوعات در سال جاری به پرونده علی متقیان، مدیرعامل این خبرگزاری، در زمینه انتشار گفت وگو با علی ماجدی، سفیر پیشین تهران در آلمان، رسیدگی کرد.
بر اساس نظر هیات منصفه در این دادگاه مدیرعامل ایسنا مجرم شناخته و مستحق تخفیف نیز دانسته نشد.
اکرم احقاقی، خبرنگار ایسنا، و ماجدی در این زمینه مجرم شناخته نشدند.
ماجدی در این گفت وگو ضمن اشاره به عملیات منتسب به ایران در اروپا گفته بود: ما در داخل کشور با موضوعی همچون عملیات خودسرانه مواجه هستیم، آیا می توانیم منکر شویم که در خارج از کشور نیز نمونه ای از این اتفاقات رخ نمی دهد؟ عملیات هایی که اعتماد را دچار خدشه می کند.
او همچنین اضافه کرده بود: به غیر از برجام، ما با چالش هایی دیگری با اروپا مواجه هستیم، چنان که می بینیم دانمارک، هلند و آلبانی اقدام به اخراج دیپلمات های ایران کرده اند، به این بهانه که ایران می خواسته اقدامات تروریستی در این کشور انجام دهد. از طرف دیگر شاهد دستگیری دیپلمات ایرانی در آلمان هستیم.

پایگاه خبری گلدشت کرمان با مجوز رسمی شماره 78104 از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

خبرگزاری ایسنا دادگاه مطبوعات علی ماجدی علی متقیان

لینک خبر :‌ گلدشت
صبح امروز محمدجواد حق شناس، رییس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران به دادسرای فرهنگ و رسانه رفت. از حق شناس برای پیگیری آمارهای کرونا در تهران شکایت شده است.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۲ سایت های دیگر : اعتماد آنلاین 55آنلاین

به گزارش اسکان نیوز ، اعضای شورای شهر تهران طی چند ماه اخیر اما هشدارهایی درخصوص آمارهای بالای مرگ و میر در تهران دادند. آنها بارها از مسئولان دولتی درخواست کردند آمارهای مبتلایان به کرونا را در تهران شفاف اعلام کنند.

روزگذشته محسن هاشمی رییس شورای شهر تهران اعلام کرده بود، حق شناس به دادسرای رسانه احضار شده و جا دارد از این اقدام گلایه کنیم چرا که صحبت های این عضو شورا در مورد موضوع کرونا، در راستای وظایف نمایندگی شان بود.

اتهام حق شناس نشر اکاذیب در رابطه با کرونا عنوان شده است.

لینک خبر :‌ اسکان
زمان پیشنهادی برای تشکیل مجمع عمومی اتحادیه قرآنی کشور(مدغم) با حضور اکثریت اعضای دو اتحادیه به دلیل عادی نبودن شرایط کشور و شیوع ویروس کرونا از نیمه خردادماه به 12 و 13 تیرماه موکول شد.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۱

به گزارش ایکنا، طبق اعلام قبلی مسئولان مبنی بر تشکیل مجمع عمومی زودهنگام اتحادیه مدغم و اعلام زمان پیشنهادی نیمه خردادماه به هیئت رسیدگی به امور مؤسسات فرهنگی و پس از آن انتشار خبری دیگر مبنی بر تشکیل این جلسه با تغییرات زمانی به دلیل شرایط کنونی حاکم بر کشور و ضرورت عدم تجمع افراد، زمان قطعی تشکیل مجمع را از رحیم قربانی، مدیرعامل اتحادیه مؤسسات و تشکل های قرآن و عترت جویا شدیم.

وی گفت: این مجمع با توجه به جلسات مشترکی که میان اعضای دو اتحادیه قرآنی کشور برگزار شد قرار بود در تاریخ 15 و 16 خردادماه برپا شود که بنا به نظر ستاد ملی مقابله با کرونا با برپایی آن موافقت نشد و با دستور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، مقرر شد تا این مجمع در نزدیک ترین زمان ممکن برگزار شد و بر همین اساس 12 و 13 تیرماه به عنوان تاریخ برگزاری معین شد.

بیشتر بخوانید؛

قربانی با تأکید بر اینکه زمان تشکیل مجمع در تیرماه قطعی است، اظهار کرد: همچنین جلسات هماهنگی در قالب کمیته هشت نفره و متشکل از اعضای دو اتحادیه کشوری تشکیل شده است تا هماهنگی های لازم را برای برگزاری هرچه بهتر و با کیفیت تر این مجمع، انجام شود.

مدیرعامل اتحادیه مؤسسات و تشکل های قرآن و عترت کشور درباره مکان برگزاری این مجمع، اضافه کرد: حرم امام خمینی(ره) و یا اردوگاه شهید باهنر پیشنهاد ما برای محل برگزاری این مجمع است و البته اخذ تصمیم نهایی با هیئت رسیدگی به امور فرهنگی ارشاد است.

وی با تأکید بر اینکه در صورتی که شرایط کشور عادی باشد، این جلسه به صورت حضوری برگزار می شود، گفت: اولویتمان برگزاری جلسه به صورت حضوری است و اگر شرایط فراهم نباشد این مجمع به صورت مجازی و آنلاین تشکیل خواهد شد و پیشنهاداتی نیز در این زمینه ارائه شده است تا تمهیدات لازم اندیشیده شود.

انتهای پیام

لینک خبر :‌ خبرگزاری بین المللی قرآن
حجت الاسلام و المسلمین ارزانی با اشاره به فعالیت های ستاد هماهنگی کانون های فرهنگی هنری مساجد کشور و تصویب سند تحول این نهاد انقلابی گفت: مسایل اجتماعی در سند تحول کانون های فهما یک اولویت است.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۲ سایت های دیگر : خبرگزاری شبستان

به گزارش ستاد ارتباطات رسانه ای (فهما) ، نشست شورای عالی مدیران ستاد هماهنگی کانون های فرهنگی هنری مساجد کشور صبح یکشنبه 11 خرداد با حضور پروین داداندیش مشاور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در امور اجتماعی، حجت الاسلام و المسلمین حبیب رضا ارزانی مشاور وزیر و رئیس ستاد هماهنگی کانون های فرهنگی هنری مساجد کشور برگزار شد.

بر پایه این گزارش، حجت الاسلام و المسلمین دکتر ارزانی طی سخنانی با اشاره به برنامه ها و فعالیت های ستاد هماهنگی کانون های فرهنگی هنری مساجد کشور در عرصه مسایل اجتماعی گفت: آنچه که در این حیطه مد نظر ما قرار گرفته است، دغدغه های مقام معظم رهبری(مدظله العالی) و مواردی است که در دولت نسبت به این مولفه مطرح شده است؛ ما در راستای تحقق این هدف مهم ذیل سند تحول ستاد، که در واقع سند بالادستی ما محسوب می شود مهمترین رویکرد خود را مسایل اجتماعی قرار داده ایم.

رئیس ستاد هماهنگی کانون های فرهنگی هنری مساجد کشور افزود: با توجه به این مساله، سند تحول ستاد که برای سال 1414 تنظیم شده است به رویکرد اجتماعی توجه ویژه دارد، بر این اساس در شورای سیاست گذاری، این مهم جزو دغدغه های اصلی شد چراکه اساسا فعالیت در عرصه فرهنگ و هنر بدون توجه به مسایل اجتماعی که در سطح شهر، محلات وجود دارد نتیجه مطلوب را نخواهد داشت.

وی در بخش دیگری از مباحث خود اظهار کرد: این سند با وجودی که طی 4 ماه آماده شد اما تا مرحله تصویب، یکسال زمان برد اما نهایتا به نتیجه رسید. ذیل این سند برنامه های متعددی تعریف شد که محوریت تمامی آنها مسجد بود. در واقع تلاش ما این بود که با محوریت فرهنگ و هنر و در قالب محیط مسجد و کانون فعالیت کنیم.

حجت الاسلام و المسلمین ارزانی با اشاره به طرح ملی راهکار گفت: این طرح بر اساس چهار رکن رزمایش ایمان، همدلی، کار و ایثار رمضان در سطح کشور اجرایی و طی آن 14 برنامه تعریف شد و تاکنون 5 هزار و 630 گزارش از سوی کانون ها در راستای اجرایی سازی این طرح به دست ما رسیده است. از شاخصه های مهم ذیل این طرح، فعالیت و همکاری کانون ها در سطح مساجد و محلات بود، برای مثال اگر طرحی در مسجد از سوی بسیج برگزار می شود، کانون ها بسیج را در آن طرح همراهی کنند و بنا را بر همکاری و همراهی قرار دهند.

لینک خبر :‌ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
مسئول صندوق اعتباری هنر در استان زنجان گفت: تا زمان آغاز ثبت نام بیمه تکمیلی و به منظور دسترسی به آمار بیمه شدگان، ثبت نام بیمه هنرمندان موقتا قطع شده است.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۲ سایت های دیگر : راه دانا زنجان سحر

مرتضی بهمنی امروز در گفت و گو با خبرنگار موج رسا; اظهار داشت: به دلیل ثبت نام بیمه تکمیلی و ارائه قرارداد به مدت یک هفته ثبت نام بیمه هنرمندان موقتا قطع شده است.

وی با اشاره به بیمه بودن 450 هنرمند زنجانی در صندوق اعتباری هنر، بیان داشت: در صورتی که حق بیمه واریز نشود، هنرمند از چرخه حمایت بیمه ای خارج می شود.

این مسئول با بیان اینکه بیمه تکمیلی هنرمندان و نویسندگان در قالب سه طرح امید، آرامش و رفاه ارائه می شود، افزود: هر کدام از آنها دارای مبالغ و تعهدات جداگانه ای بوده و هر هنرمندی می تواند هر طرح را انتخاب کند.

مسئول صندوق اعتباری هنر در استان زنجان ادامه داد: طی 10 روز ثبت نام بیمه تکمیلی انجام و در این مدت باید هنرمندان و نویسندگان اقدام به ثبت نام نمایند.

بهمنی با اشاره به ثبت نام 65 درصد از اعضای صندوق اعتباری هنر برای بیمه تکمیلی، گفت: خدمات لازم در قالب این سه طرح به هنرمندان ارائه می شود.

وی از ارائه بیمه عمر و حوادث به هنرمندان خبرداد و گفت: نوع بیمه هر سه سال تغییر اما تعهدات بیمه ای تغییر نمی کند.

این مسئول بیان داشت: هر ساله در قالب بیمه تکمیلی هنرمندان و نویسندگان نصف مبلغ بیمه را واریز کرده و مابقی از سوی صندوق اعتباری هنر اختصاص می یابد.//ن

انتهای پیام/

لینک خبر :‌ موج رسا
ایلام - ایرنا - مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی ایلام گفت: کرونا 140 میلیارد ریال خسارت به اهالی فرهنگ، هنر و رسانه این استان وارد کرده است.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۲ سایت های دیگر : روزنامه سپهر خبرگزاری کرد پرس وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

عمران خودآموز روز دوشنبه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا افزود: پس از شیوع کرونا فعالیت های فرهنگی، هنری جزو اولین فعالیت های عمومی و اجتماعی بودند که به دلیل وجه تجمعی بودن تعطیل و صنوف فرهنگی، هنری متحمل ضرر شدند.

وی ادامه داد: نخستین اقدام در حمایت از اهالی فرهنگ و هنر، رایزنی برای بخشش اجاره فضاهای فرهنگی متعلق به فرهنگ و ارشاد اسلامی بود که به بخش خصوصی واگذار شده بودند.

وی گفت: فضاهایی نظیر سینماهای ایوان، آبدانان، ایلام و سایر فضاهای فرهنگی که به دولت اجاره می پرداختند برای بخشودگی اجاره آنها مکاتبه با وزارت ارشاد انجام شد که در سطح کشور تجمیع و از سوی هیات دولت به وزارت ارشاد اختیار امهال یا بخشش داده شد.

به گفته وی، هنرمندان در سه رسته هنری، فرهنگی و رسانه ای که بر اثر کرونا متضرر شده بودند در 2 قالب شامل برنامه های تدارک دیده که امکان اجرای آن وجود نداشت و همچنین هزینه فرصت های از دست رفته (عدم النفع) خسارت بر آنها برآورد شد.

مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی ایلام اظهار کرد: مبلغ خسارت 140میلیارد ریالی اهالی فرهنگی، هنر و رسانه استان به وزارت ارشاد اعلام و همراه با خسارت سایر استان ها تقدیم هیات دولت شده است.

مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی ایلام گفت: دفتر اقتصاد فرهنگ و هنر وزارت ارشاد سامانه ای معرفی کرده است تا صنوف بخش های مختلف ضرر و زیان خود بر اثر کرونا را در آن ثبت کنند.

وی اظهار کرد: بعد از ثبت اطلاعات و در مرحله بعدی انجام پالایش، این اطلاعات در اختیار وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی قرار خواهد گرفت.

200 خبرنگار و یک هزار هنرمند دراستان ایلام فعالیت می کنند که از این شمار 800 نفر عضو صندوق حمایت از هنرمندان هستند.

لینک خبر :‌ خبرگزاری جمهوری اسلامی
نایب رئیس خانه مطبوعات گلستان با اشاره به وضعیت بغرنج خبرنگاران استان گلستان نوشت : استاندار و دبیر مجمع نمایندگان استان پیگیری ویژه نمایند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۱

به گزارش گلستان ما ؛ در اولین سالگرد درگذشت سمیه عرب خبرنگار گلستانی که موجی از غم و اندوه بر جان بسیاری از اصحاب رسانه استان بر جای گذاشت ، متاسفانه شاهد وضعیت بغرنجی در جامعه رسانه ای استان هستیم .

اسماعیل البرزی خبرنگار غرب گلستان برای تهیه گزارش به خلیج گرگان می رود اما با اسلحه و شلیک تهدید می شود و بعد از چند وقت می شنویم که اداره محیط زیست بهشهر از او بخاطر تهیه ی گزارش شکایت می کند.

عبدالقیوم آق آتابای خبرنگار گنبدی نیز توسط یک گله دار مورد اصابت چند گلوله شکاری قرار می گیرد و امروز وضعیتی دارد که بسیار خطرناک است و هنوز نمی تواند روی ستون فقرات خود بایستد ، ستونی که برای خانواده اش اطمینان و امنیت بود و امروز موجبات دغدغه و نگرانی خانواده و دوستان را بخود آورده است.

امین کوهی خبرنگار باسابقه و تلاشگر سایت نیلکوه تنها رسانه شهرستان گالیکش با شکایت علی اصغر میرزایی فرماندار گالیکش تنها به بهانه اینکه بین نام و نام خانوادگی اش کلمه خان را اضافه کرد ، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد ، او ابتدا به پلیس امنیت عمومی احضار و در ادامه توسط بازپرس فراخوانده می شود.

فرماندار گالیکش با سواستفاده از قدرت خود به عنوان نماینده تام الاختیار دولت به همین هم بسنده نکرد و در جلسه ای به مناسبت هفته روابط عمومی خبرنگاران و از جمله مدیر سایت نیلکوه را باجگیر و دلال خواند و به خانواده او توهین کرد که از بقایای فلان سازمان می باشند.

از سوی دیگر علی اصغر قزلسفلو خبرنگار ایرنا و فعال رسانه ای آزادشهر نیز بعد از مطلبی که در خصوص سرقت علمی یکی از اساتید شرق گلستان نوشت مورد پیگرد قانونی قرار گرفت و دادگاه بدوی او را به چهار میلیون تومان جریمه محکوم کرد در حالیکه اصل مطلبی که وی نوشت (سرقت علمی) مورد تایید قرار گرفت اما گویا برای ادب کردن یک خبرنگار و ممانعت از پیگیری چنین سوژه هایی این مقدار جریمه لازم است.

حال و روز این روزهای رسانه های استان نیز مطلوب نیست اگر چه برخی بواسطه داشتن ارتباط دوستی و همسویی سیاسی با ارشاد استان توانسته اند وضعیت خود را تا حدودی حفظ کنند اما عادله کشمیری مدیری کل فرهنگ و ارشاد اسلامی تاکنون نتوانسته در دفاع از حقوق قضایی خبرنگاران با اقتدار عمل کند و با توجه به اینکه او جزوی از بدنه همین دولت است بیشتر به نفع مدیران موضع می گیرد تا خبرنگاران.

نکته دیگر عدم وجود تشکل صنفی قوی در این حوزه است که متاسفانه خلأ آن به شدت احساس می شود ، خانه مطبوعات نتوانست مانند ماه های اول انسجام و مشارکت فعالانه خود را تداوم دهد ، مدیر کل ارشاد استان ناتوان از حل و فصل خانه مطبوعات قبلی ، توپ را به زمین اداره ثبت اسناد و خانه مطبوعات می اندازد و دادگستری استان نیز تاکنون در بی خیالی اداره ثبت استان و اداره ارشاد هیچ کاری برای خانه مطبوعات بعد از دو سال و نیم انجام نداد.

حال همه نگاه ها به مجمع جدید نمایندگان استان گلستان است که به حوزه رسانه توجه جدی نماید خصوصا دکتر منتظری مدیر کل اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی استان گلستان که خبرنگاران و اصحاب رسانه طلایی ترین دوران کاری خود را در زمان وی می دانند.

از استاندار گلستان و اقای نوروزی دبیر مجمع نمایندگان استان گلستان نیز انتظار دارم به دلیل اینکه رسانه ها بازوی توسعه انسان هستند توجه ویژه به این جامعه داشته باشند و دستور ویژه برای حل اختلافات موجود بین افرادی که در بالا ذکر شد و گرفتن رضایت شکات و تنبیه افراد متخلف بدهند.

نویسنده : جواد عموزاد

کارشناس ارشد علوم سیاسی و نایب رئیس خانه مطبوعات و رسانه های استان گلستان

انتهای پیام /

لینک خبر :‌ گلستان ما
صمد حبیبی از خوانندگان و نعت خوان های پیشکسوت موسیقی نواحی منطقه تالش که مدتی است دچار عارضه مغزی شده همچنان در معرض کم توجهی مدیران دولتی قرار دارد.

عبید حبیبی فرزند استاد صمد حبیبی در گفتگو با خبرنگار مهر ضمن اشاره به این نکته که پدرش از مدت ها پیش دچار عارضه مغزی شده، توضیح داد: متأسفانه در روزهای گذشته پدرم دچار عارضه مغزی شد که این ضایعه منجر به فلج شدن سمت راست بدن شد. این در حالی است که ما در این مدت به پزشک متخصص اعصاب و روان در منطقه خودمان نیز مراجعه کردیم و در این مدت تلاش کردیم تا با فیزیوتراپی و عملیات درمانی کارهایی را در جهت بهبود انجام دهیم اما متأسفانه به دلیل عوارض ناشی از این سکته مغزی فقط 15 درصد پیشرفت حاصل شده و پدرم علاوه بر اینکه در تکلم و صحبت کردن کار بسیار دشواری دارد، روند کندی را برای بهبود طی می کند.

وی ادامه داد: با توجه به اینکه پدرم کارمند بازنشسته آموزش و پرورش است در حوزه بیمه تکمیلی و پرداخت بخشی از هزینه های درمان کارهایی را انجام داده ایم اما به طور طبیعی همه می دانند برای تأمین هزینه درمان آن هم در بیماری های خاص همواره مشکلاتی وجود دارد که برای ما از اولویت برخوردار نیستند. زیرا اکنون برای من بهبودی پدر و پیدا کردن یک متخصص خوب در تهران است که امیدوارم بتوانم هرچه زودتر این متخصص خوب را پیدا کنم. زیرا تا آنجا که شنیده ام مشکل پدر به گونه ای است که حتماً باید یک متخصص ماهر و با تجربه برای درمان اقدام کند.

حبیبی در بخش دیگری از صحبت های خود در پاسخ به پرسشی مبنی بر سرکشی مدیران دولتی برای عیادت از پدرش تصریح کرد: رئیس اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان رضوانشهر تا آنجا توانسته اند به عیادت پدر آمده اما تاکنون غیر از این مورد عیادت یا اقدام مناسبی از سوی اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی استان یا مجموعه های حمایت کننده دولتی انجام نگرفته است که شاید دلیل این موضوع آگاهی نداشتن دوستان از وضعیت جسمی پدر است که امیدوارم با انتشار این خبر متوجه بیماری این هنرمند پیشکسوت شوند. من در حال حاضر انتظار چندانی از کسی ندارم فقط همان گونه که گفتم مشکل پزشک متخصص داریم که امیدوارم بتوانم یک پزشک خوب برای ادامه روند درمان پیدا کنم.

صمد حبیبی از استادان پیشکسوت نَعت خوان کشورمان در منطقه تالش است که تاکنون در جشنواره ها و رویدادهای مختلف حوزه موسیقی کشورمان فعالیت مستمری داشته است. وی بازنشسته آموزش و پرورش است و از جوانی به عنوان خواننده فولکوریک تالش و مولودی خوان در تالش شناخته شده بود. انتشار اولین کاست آوازهای محلی او به زبان تالشی، شهرت وی را تا جایی رساند که به شهرهای مختلف کشور دعوت و به زبان تالشی و فارسی برنامه اجرا می کرد.

یکی از قطعات استاد حبیبی را اینجا بشنوید.

کد خبر 4938136

علیرضا سعیدی

لینک خبر :‌ خبرگزاری مهر
احسانی بر حمایت از مراکز و آموزشگاههای آزاد هنری استان همدان در برابر خسارات ناشی از شیوع ویروس کرونا تاکید کرد.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۱

به گزارش خبرگزاری شبستان از همدان، احمدرضا احسانی ظهر امروز (11 خرداد) در نشست مدیران آموزشگاههای آزاد هنری استان همدان گفت: 76 آموزشگاه آزاد هنری در استان همدان فعال است.

مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان همدان افزود: 38 آموزشگاه تجسمی، 28 آموزشگاه موسیقی، 2 آموزشگاه گریم، یک آموزشگاه بازیگری، 7 آموزشگاه خوشنویسی در استان همدان فعال است.

وی ادامه داد: آموزشگاههای هنری در ایام تعطیلات، فعالیتهای خود را در فضای مجازی ادامه دادند، اما فعالیت در فضای مجازی برای آنان درآمدزا نبوده است و با تعطیلی کلاس های آموزشی و فعالیتهای هنری خود دچار خسارت شده اند که باید این خسارت ها جبران شود.

وی اظهار داشت: مدیران آموزشگاههای هنری باید از مدرسان باتجربه در جهت اعتلای فرهنگ و هنر استفاده کنند و همچنین آمار دقیق مدرسان خود را به اداره ارشاد ارائه دهند.

مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی همدان گفت: برگزاری رویدادهای فرهنگی و هنری در فضای مجازی تنها در چارچوب قوانین و مقررات جاری کشور و با اخذ تاییدیه از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجاز است.

بررسی مسائل و مشکلات مدیران آموزشگاههای هنری، مشخص شدن شهریه های آموزشگاه ها، حمایت و ارائه تسهیلات به آموزشگاههای خسارت دیده از بیماری کرونا، از برخی مسائل مطرح شده در جلسه بود.

پایان پیام/ 89

لینک خبر :‌ خبرگزاری شبستان
جوادی گفت:چون بازدید کننده از گالری وجود ندارد هنرمندان مایل به برگزاری نمایشگاه نیستند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۱

مهناز جوادی مدیر گالری دیبا در شهر اصفهان درباره وضعیت گالری های این شهر به خبرنگار حوزه تجسمی گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان ، گفت: گالری ها همچنان تعطیل است. البته من دو گالری دار را دیدم که زمان بازگشایی گالری هایشان را مشخص کرده بودند. اما نکته حائز اهمیت این است که خود هنرمندان برای برگزاری نمایشگاه راغب نیستند.

وی افزود: ما در نیمه اردیبهشت ماه گالری را یک یا دو بار بازکردیم، اما اصلا فایده نداشت، زیرا بازدید کننده نداریم. حتی به دلیل بارندگی های شدید با خرابی ساختمان هم مواجه شدیم و خسارت 50 میلیونی به من وارد شد. همچنین یکسری از دیوار های گالری دیبا هم آسیب دید که مشکلات موجود فعلی را برای این مجموعه دوچندان کرد.

جوادی در پاسخ به اینکه آیا نمایشگاه مجازی برای هنرمندان گالری هایتان برگزار کردید یا خیر اظهار کرد: من می خواستم برای 2 تن از هنرمندان که از قبل وقت نمایشگاهشان را برای بهار رزرو کرده بودند نمایشگاه مجازی برگزار کنم، اما خود آن ها مخالف این موضوع بودند و در نتیجه برگزار نشد.

وی ادامه داد: در حال حاضر ارشاد استان اصفهان یک پیج در یوتیوب فعال کرده که هر هنرمند می تواند آثار و سابقه خود را بدون واسطه در آن صفحه ارائه دهد. این اقدام بد نیست، اما کار گالری ها را مختل می کند. مدیران این صفحه در پیج نگارخانه داران هم کار خود را تبلیغ کردند و با مخالفت تعدادی از گالری داران مواجه شدند.

مدیر گالری دیبا تاکید کرد: من به مدیر این صفحه پیام داده و اعتراض خود را بیان کردم، اما او پاسخ داد که شما هم می توانید از این فضا استفاده کنید. در صورتی که با حضور مستقیم هنرمند دیگر نیازی به گالری دار و معرف نیست.

انتهای پیام/

لینک خبر :‌ باشگاه خبرنگاران جوان
شرمین زرنشان می گوید: در اجراهایم از موسیقی باشور (جنوب کردستان مربوط به کشور عراق)، باکور (شمال کردستان مربوط به کشور ترکیه)، روژاوا (غرب کردستان مربوط به کشور سوریه) نیز استفاده می کنم. در بسیاری مواقع نیز به اجرای آثار استادان بزرگ موسیقی کرمانشاه می پردازم.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۲

به گزارش خبرنگار ایلنا، موسیقی نیز مانند دیگر مقولات، هنری صرفا مردانه نیست و به جنسیت خاصی تعلق ندارد. همانطور که سینما، تئاتر، هنرهای تجسمی نیز هنرهایی محدود به جنسیت نیستند گرچه در ایران همواره نسبت به موسیقی بانوان محدودیت هایی وجود داشته و دارد اما هرچه می گذرد بر تعداد نوازندگان و خوانندگان خانم افزوده می شود و به جرات می توان گفت تعداد نوازندگان خانم از تعداد آقایان این عرصه کمتر نیست و هر روز بر تعداد گروه های بانوان افزوده می شود. با این حال زنان موسیقی دان همواره با محدودیت هایی مواجهند و حتی برگزاری کنسرت ها برای آنها دشواری ها و مشکلاتی بیش از مردان دارد.

شرمین زرنشان (آهنگساز، نوازنده، موسس و سرپرست گروه موسیقی بانوان چریکه سنه و گروه مختلط ره سه ن ) بیش از دو دهه در عرصه موسیقی فعالیت کرده و با حضور در جشنواره های داخلی و خارجی نسبت به شناساندن موسیقی کردستان کوشیده است.

شرمین زرنشان که عضو هیات مدیره انجمن موسیقی کردستان و مسئول نخستین کار گروه موسیقی بانوان و کودکان استان کردستان است و سال گذشته با همراهی اعضای گروه چریکه سنه در جشنواره موسیقی فجر حضور یافته و گروه موسیقی ره سه ن را متشکل از آقایان و بانوان سرپرستی می کند، در گفتگوی پیش رو درباره وضعیت موسیقی بانوان شهر سنندج و دیگر مناطق کردنشین و نیز وضعیت فعلی موسیقی بانوان توضیحاتی ارائه کرد.

شما موسس نخستین گروه موسیقی بانوان در سنندج هستید. چه زمانی اقدام به تشکیل گروه کردید و در آن مقطع چه مشکلاتی در این زمینه وجود داشت؟

حدود سال های 77 و 78 بود که با کمک یکی از اساتیدم اقدام به تشکیل گروه بانوان کردم و در این زمینه به سراغ خانم های بومی سنندج رفتم؛ بانوانی که با وجود تمام مشکلات یادگیری و فعالیت در عرصه موسیقی را آغاز کرده بودند. قطعا در این زمینه مشکلاتی نیز وجود داشته و بی شک در آن مقطع تعداد گروه های بانوان در سطح کشور بسیار کم بود، اما ما با تشکیل گروه فعالیت خود را آغاز کرده بودیم. همان موقع بود که استاد فرهاد فخرالدینی برای برگزاری کنسرت به سنندج آمدند و در جلسات تمرین ما حاضر شدند و ما را بسیار تشویق کردند. حضور و صحبت ها و تشویق های ایشان باعث شد با تمام مشکلات و محدودیت هایی که در استان کردستان وجود داشت، فعالیتمان را ادامه دهیم، که این روند تا به امروز ادامه یافته است.

پس از تشکیل گروه چریکه سنه و فعالیت چه بازخوردهایی دریافت کردید؟

خوشبختانه بازخوردها خوب بود و به نوعی موفقیت هایی کسب کردیم. جشنواره ای به نام گل یاس برگزار می شد که سه دوره پی در پی در آن شرکت کردیم و یکی از گروه های موفق این رویداد بودیم.

جشنواره بانوان گل یاس از مقطعی به بعد دیگر برگزار نشد.

بله همینطور است. متاسفانه این جشنواره از سال 1383 به بعد دیگر برگزار نشد، در حالی که اتفاقی مهم و موثر بود؛ از این جهت که خانم ها با حضور در این رویداد، خود و دیگران را محک می زدند و این امکان وجود داشت که با استادان بزرگ موسیقی بانوان دیدار کنند و تعامل داشته باشند و در حد ممکن از محضرشان بهره ببرند. به طور کلی جشنواره بانوان گل یاس گردهمایی موثر و مغتنمی بود که دیگر ادامه پیدا نکرد. البته عدم برگزاری جشنواره گل یاس برای ما شکست محسوب نمی شود، زیرا درکنار اعضای گروهم بیش از قبل به فعالیت هایم ادامه دادم. در همان سال 1383 بود که اولین کنسرت موسیقی بانوان را در شهر سنندج برگزار کردیم و با اینکه چهار نوازنده خانم بودیم از اجرای موفقمان استقبال بسیاری شد. اتفاقا خانم فرخ کیش نیز تازه از اروپا به ایران آمده بودند و به عنوان خواننده ما را همراهی کردند و به ردیف خوانی و اجرای قطعات کردی پرداختند و اجرای شان مورد توجه و استقبال بسیار قرار گرفت. پس از اولین کنسرتمان نیز همچنان فعالیت مان ادامه پیدا کرد.

موسیقی بانوان در استان کردستان چه روندی را پیموده است؟

خوشبختانه موسیقی بانوان در استان کردستان جا افتاده و در این زمینه نسبت به گذشته وضعیت بهتری پیدا کرده ایم.

از آنجا که موسیقی بخشی از زندگی اقوام کرد است، اینگونه به نظر می رسد که استان ها و شهرهای کردنشین در زمینه موسیقی بانوان نسبت به پایتخت و دیگر شهرها از وضعیت بهتر و محدودیت ها و تبعیض های کمتری برخوردارند. آیا به عنوان یک بانوی کرد این موضوع را تایید می کنید؟

بله همینطور است که می گویید. البته محدودیت هایی در زمینه فعالیت بانوان وجود داشته، اما در حال حاضر وضعیت نسبت به گذشته خیلی بهتر شده است. در حال حاضر اغلب خانواده ها تمایل دارند دخترشان سازی بنوازد یا در زمینه خوانندگی فعالیت کند. بسیاری از پدران یا پسران خانواده مشوق اصلی دختران هستند تا در گروه های موسیقی حضور یابند یا به صورت انفرادی فعالیت کنند. این اتفاقات بسیار امیدبخش و مثبت است، بخصوص برای استان و شهری که اغلب مردمش درگیر مقوله سنت هستند و بر این اساس می اندیشند و زندگی می کنند و دچار محدودیت های بسیارند. لازم می دانم یادآوری کنم که استان کردستان و شهر سنندج با توجه به تاریخچه و قدمت بسیارش هیچ گاه درگیر مسائل و تبعیض های جنسیتی نبوده و این موضوع در هنرهای کردی که توسط خانم ها و آقایان اجرا می شود، نمود دارد و گویای این است که زنان و مردان با یکدیگر برابرند. این همکاری و همراهی فقط در شهر سنندج که در اغلب شهرهای کردستان و کرمانشاه و دیگر مناطق کرد زبان وجود دارد و محدود به موسیقی نیست حتی مختص به عصر فعلی نیست و در گذشته نیز وجود داشته است. ما در عرصه فرهنگ و هنر شخصیتی مانند مستوره اردلان تاریخ نگار و شاعر و نویسنده را داشته ایم که در عرصه جهانی مطرح است. نمونه چنین خانم هایی را در استان کردستان و شهر سنندج و دیگر مناطق کردنشین نیز داریم که اتفاقا تعدادشان کم نیست. این کثرت سبب شده در رابطه با گروه های موسیقی بانوان مخالفتی وجود نداشته باشد و آنها نیز کارشان را با جدیت دنبال می کنند و همچنان مشغول فعالیت هستند.

اداره ارشاد استان کردستان تا چه حد با بانوان منطقه در زمینه ارائه مجوزها و دیگر مسائل مربوطه همکاری می کند؟

اداره ارشاد واقعا با ما همکاری می کند و تعامل خوبی میان هنرمندان خانم و مسئولان وجود دارد و همیشه از کنسرت های گروه موسیقی استقبال شده است. طی برگزاری کنسرت ها نیز در مقاطعی فروش بلیت بالایی داشته ایم و به طور معمول صد تا صد و پنجاه نفر پشت درهای سالن مانده اند.

با کردهای دیگر مناطق نیز تعامل دارید؟

بله همواره همکاری هایی وجود داشته است. حتی با اقلیم کردستان نیز در زمینه برگزاری کنسرت تعامل داشته ایم و مورد استقبال و تشویق قرار گرفته ایم. به جز اینها من عضو اولین گروه موسیقی بانوان در اربیل شدم و به عنوان نوازنده سنتور با اعضای آن همکاری کردم. اولین گروه موسیقی بانوان اربیل را راه اندازی کرده ام و خودم به عنوان نوازنده سنتور با آنها همکاری کرده ام. طی این اتفاق هر دوهفته یک بار با همراهی دو نفر از اعضای گروه مان به اربیل می رفتیم و آنجا با هم تمرین می کردیم و به اجرای برنامه می پرداختیم و زمانی که حملات داعش شروع شد کار این گروه نیز تعطیل شد..البته داعش وارد کردستان عراق نشد اما برای ادامه این تعامل امنیت لازم وجود نداشت. حال نیز بحران بیماری کرونا مانع از این اتفاق شده و تردد امکان پذیر نیست.

به جز اینها، من و دو نفر از دوستانم با گروه تئاتر بین المللی در دهوک کردستان عراق اجرا داشتیم که ژنینی چاوه ری یا زنان چشم به راه نام داشت و کاری بود برای زنان اسیر در دست داعش که در دیاربکر ترکیه و سلیمانیه هم این تئاتر رو اجراکردیم. ما در بخش موسیقی این اثر شرکت داشتیم. همکاری و تعامل تان با هنرمندان عراق پس از ناامنی منطقه متوقف شد؟

من و گروه بانوان سال 1397 و 1398 چندین بار در برنامه های کردستان عراق شرکت داشتیم. در سال 1396 نیز در فستیوال فرهنگ و هنر کوردی که در استانبول برگزار شد حضور یافتیم.

به طور کلی هنرمندان کردستان و کرمانشاه با اقلیم کردستان تعاملات مفیدی دارند و این روند حاصل نگاه مسئولان مربوطه در هر دو منطقه است. همینطور است؟

بله درست می گویید. به طور کلی وزارت روشن بینی اقلیم کردستان با اداره ارشاد و استانداری استان کردستان به لحاظ فرهنگی و هنری تعامل خوبی دارد.

از سال 1377 تاکنون به لحاظ مالی چگونه گروه چریکه سنه را اداره کرده اید؟

خودتان می دانید که در کشور ما از هنرمندان حمایت چندانی نمی شود، مگر چند ارکسترهای دولتی و گروه های خصوصی یا با حمایت اسپانسر به فعالیت ادامه می دهند یا اینکه مخارج آنها توسط سرپرست گروه تامین می شود. طی این چند سال نه تنها گروه چریکه سنه را بلکه گروه ره سه ن را نیز حمایت کرده ام.

گروه ره سه ن هم به سرپرستی شما اداره می شود؟

بله این گروه در زمینه متشکل از آقایان و خانم ها است و در سال 1396 تاسیس شده است. در اغلب کنسرت ها حتی لباس های کردی اعضا را خودم تهیه و تامین کرده ام و تهیه و خرید لباس و گیوه آقایان نیز (که در زبان کردی به آنها کلاش می گویند) برای ضبط کلیپی که قبلا تهیه کرده ایم به عهده خودم بوده است. تمام مخارج هردو گروه طی این سال ها را از درآمد شخصی ام تامین کرده ام.

نام گروه شما چریکه سنه است. معنی این عبارت چیست؟

آن زمان که گروه موسیقی بانوان را تاسیس کردیم نام چریکه را انتخاب کردیم که به معنای نغمه و نواست. در آن مقطع برای ثبت نام گروه باید به تهران می رفتیم و کمی برای این اتفاق دیر شده بود و چند گروه دیگر نیز نام چریکه را انتخاب کرده بودند. من نیز برای جلوگیری از تشابه اسمی واژه سنه را به معنای سنندج انتخاب کردم. معنی چریکه سنه نغمه و نوای سنندج است. واژه ره سه ن نیز در زبان کردی به معنای اصیل و قدیمی و کهن است.

بانوان در زمینه برگزاری کنسرت با چه مشکلاتی مواجه هستند؟

یکی از مشکلات موجود این است که نمی توانیم در راستای کنسرت هایمان تبلیغات خوب و گسترده داشته باشیم در صورتیکه آقایان با چنین مشکلاتی مواجه نیستند. به طور کلی محدودیت هایی که برای کنسرت بانوان وجود دارد برای کنسرت های آقایان به هیچ وجه وجود ندارد. بانوان برای برگزاری کنسرت باید از فیلترهای مختلف عبور کنند. حال شما حساب کنید امکان برگزاری کنسرت بانوان در برخی استان ها وجود ندارد. در جلسه روسای انجمن ها که در تهران برگزار شد شرکت کردم و زمانی که از گروه بانوان چریکه سنه نام بردم، روسای انجمن ها تعجب کردند و گفتند مگر چنین گروهی نیز داریم؟! من نیز پاسخ دادم بله من حدود 23 سال است که به اتفاق اعضای گروهم مشغول فعالیت هستم و تازه پس از این بود که برخی از آنها زبان به تحسین گشودند. برخی دیگر نیز می گفتند شما میان موسیقی آقایان و خانم ها پرده کشیده اید، در صورتیکه ما نیز دوست داریم برای آقایان نیز به اجرای برنامه بپردازیم اما این محدودیتی است که در کل کشور وجود دارد.

برخی از گروه های بانوان برای آنکه مخاطبان آقا نیز داشته باشند از هم خوان مرد استفاده می کنند. در اینباره چه نظری دارید؟

من گروه ره سه ن را به عنوان گروهی تلفیقی در نظر گرفته ام تا برای آقایان نیز کنسرت بگذاریم و اگر بحران کرونا به پایان رسد برنامه های بزرگی برای آن دارم. اتفاقا اعضای گروه ره سه ن از نوازندگان برجسته استان هستند. به طور مثال آقای زانیار پندار استاد ساز دیوان، در سطح خاورمیانه مطرح هستند. یا نوازنده کمانچه ما آقای فراز معروفی است که از هنرمندان مطرح کرد به حساب می آید. در کل استفاده از هم خوان آقا اتفاق خوبی است اما زمانیکه کنسرت بانوان صرفا برای خانم ها اجرا می شود، آنها با محدودیتی مواجه نیستند و به اصطلاح راحتند و طی این روند نوعی دورهمی صمیمی شکل می گیرد در صورتی که اگر آقایان نیز در کنسرت بانوان حضور یابند آن کنسرت دیگر ویژه بانوان نخواهد بود. به هر خانم ها همواره درگیر مسائل و دغدغه های زندگی و شوهرداری و بچه داری هستند و وجود کنسرت هایی ویژه آنها برایشان تفریح و فراغت به حساب می آید. گاه پیش آمده که همسر برخی بانوان بابت برگزاری کنسرت از من تشکر کرده اند و گفته اند روحیه همسرشان پس از دیدن اجرا تغییر کرده و حتی اعتماد به نفسی را که قبلا نداشته را به دست آورده است. این موارد یعنی برگزاری کنسرت برای خانم ها بر روحیه آنها تاثیرات مثبت دارد. باور کنید از طرف مسئولان با من تماس گرفته شده و آنها به من گفته اند آیا این امکان وجود ندارد که هر یک ماه یک بار کنسرت برگزار کنید؟ اما واقعیت این است که برگزاری کنسرت مشکلات خاص خود را دارد و مخاطبان و مسئولان فقط آن یک یا دو ساعت اجرا را می بینند.

برگزاری کنسرت در تهران با دیگر شهرها چه تفاوت هایی دارد؟

بی شک برگزاری کنسرت در تهران کار دشوارتری است. اخذ مجوز برای اجرای برنامه در تهران نسبت به دیگر شهرها و استان ها سخت تر است و از طرفی فقط دو سالن به کنسرت بانوان اختصاص دارد که یکی از آنها تالار وحدت و دیگری فرهنگسرای نیاوران است. به اضافه اینکه برگزاری کنسرت در تهران به لحاظ مالی نیز سخت تر است و مخارج بیشتری را می طلبد. البته در سنندج نیز فقط در مجتمع فجر اجازه برگزاری کنسرت داریم و به نظر دلیل این محدودیت ها در زمینه اختصاص دادن سالن ها، ایجاد امنیت بیشتر برای بانوان و سهولت در ترددهاست تا قابل کنترل تر باشد. دلایل بیشتر این موضوع را مسئولان می دانند و من از آنها بی خبرم.

طی کنسرت هایتان به اجرای چه آثاری می پردازید؟

موسیقی فولکوریک کردستان بسیار اصیل و غنی است و ما اگر سال های سال نیز کنسرت برگزار کنیم آن آثار خوب و معنا دار پایانی ندارد. در کنسرت هایمان یک بخش را به آثار فولکوریک و قدیمی اختصاص می دهیم و در بخش دیگر آثار فارسی را مد نظر قرار می دهیم زیرا به طور معمول چه در کردستان و چه در شهرهای دیگر مخاطبان فارس زبان نیز داریم. حتی در کردستان عراق نیز آثار فارسی را مد نظر داشتیم و به اجرای آنها می پرداختیم، زیرا به دلیل وجود جنگ و مهاجرت ها و آوارگی ها اغلب کردهای کردستان عراق نیز فارسی بلدند و آثار فارسی و ایرانی را دوست دارند. اما به هرحال بیشتر آثار قدیمی را مدنظر داریم که در میان آنها نیز گاه برخی را با تنظیم های جدید و گاه با همان فرم قدیمی اجرا می کنیم. به این دلیل که نسل های جدید آهنگ های قدیمی را بشناسند.

آواها و نواهای کردی تا چه حد مورد توجه شما و اعضای گروه تان است؟

زنان قدیم ما زمانی که مقابل داربست فرش بافی می نشستنه اند یا حین گلیم بافی و امور دیگر، آهنگ هایی را زمزمه می کرده اند و می خوانده اند که در زبان کردی به این گونه رتونانه می گویند. ما در کنسرت های مان این آهنگ ها را اجرا می کنیم. رتونانه موسیقی خاصی ندارد و ما آن را با کف و دایره و ضرب حلبی اجرا کرده ایم. حین اجرا نیز اغلب زنان قدیمی که در کنسرت مان حضور داشتند با ما هم خوانی کردند. شخصا به آثار قدیمی موسیقی کردستان علاقه بسیار دارم، زیرا تا ما و دیگران پیشینه و تاریخ و گذشته خود را ندانیم ، نمی توانیم مسیر پیشرفت را طی کنیم.

نسبت به موسیقی کردستان و کرمانشاه تعصبی ندارید؟ مثلا اینکه خط کشی کنید و به اجرای آثار قدیمی کرمانشاه نپردازید و صرفا آثار فولکوریک کردستان را اجرا کنید؟

من و دیگر اعضای گروه چنین روحیه ای نداریم و حتی از موسیقی باشور (جنوب کردستان مربوط به کشور عراق)، باکور (شمال کردستان مربوط به کشور ترکیه)، روژاوا (غرب کردستان مربوط به کشور سوریه) نیز استفاده می کنم. در بسیاری مواقع نیز به اجرای آثار استادان بزرگ موسیقی کرمانشاه می پردازم. مثلا یکی از اعضای گروه هم نوازنده دیوان است و هم تنبور می نوازد و تنبور نیز سازی مختص به منطقه کرمانشاه است و همیشه در کنسرت های ام تک نوازی تنبور داشته ام. حتی در اجرای آثارمان از لهجه کرمانشاهی نیز استفاده می کنیم. چنین پرداخت و نگاهی هم نشان دهنده همبستگی است و هم اینکه موسیقی ها و آواهای خطه کردستان و کرمانشاه به مخاطبان معرفی می شود. در کل زمانی که به شهرهای غیر کردنشین نیز می روم این رویه وجود دارد تا به این ترتیب اقوام دیگر نیز با موسیقی ما آشنا شوند. در مقابل گروه های اقوام دیگر نیز در فستیوال ها و جشنواره هایی که در کردستان برگزار می شود حضور می یابند و اجرای آثار اقوام مختلف در نهایت به تعاملات فرهنگی می انجامد و نتایج مثبتی خواهد داشت.

با وجود بحران بیماری کرونا آیا در آینده نزدیک فعالیت های اجرایی خواهید داشت؟

قرار است به اتفاق اعضای گروه چریکه سنه و ره سه ن نماهنگی را تولید کنیم.

لینک خبر :‌ خبرگزاری کار ایران
نگارخانه ای با متراژ حدودا 130 مترمربع تا حدود یک ماه آینده در هنرستان هنرهای زیبای پسران کرج آماده سازی و افتتاح می شود.

به گزارش خبرگزاری صدا و سیما؛ مرکز البرز ، معاون هنری، سینمایی و سمعی و بصری اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان البرز با اعلام این خبر گفت: تلاش ما در فراهم ساختن بستری مناسب برای توسعه فرهنگی هنری شهرستان بوده که در این راستا گام های بسیاری به همت همه هنرمندان و حمایت مسوولان در حوزه فرهنگ ، هنر و ادب برداشته شده است که در راستای توسعه زیر ساخت های هنری به ویژه در زمینه ارائه آثار هنری ، به زودی یک نگارخانه به مجموعه نگارخانه های موجود افزوده خواهد شد.

محمود دهقان هراتی افزود: با این کار هنرمندان برجسته هنرهای تجسمی استان و دانش آموزان هنرستان می توانند آثار خود را در معرض دید علاقمندان و دوست داران هنر قرار دهند.

لینک خبر :‌ خبرگزاری صدا و سیما
اهواز- ایرنا - معاون فرهنگی اجتماعی اداره کل اوقاف و امور خیریه خوزستان گفت: بازگشایی مساجد استان برای اقامه نمازهای روزانه با رعایت کامل پروتکل های بهداشتی منعی ندارد.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۱ سایت های دیگر : خوزستان آنلاین خوزنیوز بهداشت نیوز

حجت الاسلام فائز فائزی روز یکشنبه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا افزود : بر اساس تصمیم ستاد ملی مبارزه با کرونا، مساجد سراسر کشور از جمله خوزستان که از نظر شیوع ویروس کرونا در وضعیت قرمز قرار دارد از 11خرداد با رعایت کامل پروتکل های بهداشتی بر روی نمازگزاران باز هستند.
وی در عین حال گفت: اختیار باز شدن مساجد استان به تصمیم هیات امنای مساجد بستگی دارد، هیات امنا باید توان اجرای پروتکل های بهداشتی برای پیشگیری از شیوع بیماری کرونا را داشته باشد تا مردم در فضایی امن برای اقامه نماز به مساجد بروند.
مساجد و بقاع متبرکه و زیارتی خوزستان در نیمه اسفند ماه 1398 با مصوبه ستاد ملی و استانی مبارزه با کرونا بسته شد.
معاون فرهنگی اجتماعی اداره کل اوقاف و امور خیریه خوزستان با بیان اینکه بقاع زیارتی استان همچنان بر روی زائران بسته هستند افزود: تا کنون در خصوص بازگشایی بقاع متبرکه استان تصمیمی از سوی ستاد استانی مبارزه با کرونا گرفته نشده است.
بر اساس تصمیم ستاد ملی مبارزه با کرونا ،حرم های مطهر رضوی ، حضرت فاطمه معصومه(س) و حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) بر روی زائران بازگشایی شد.

لینک خبر :‌ خبرگزاری جمهوری اسلامی
مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی سیستان و بلوچستان گفت: هنرمندان این استان می توانند از مزایای نرم افزار و پایگاه اینترنتی "پروانه" بهره مند شوند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۱ سایت های دیگر : تابناک سیستان و بلوچستان

حسین مسگرانی مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی سیستان و بلوچستان در گفت وگو با خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از زاهدان ، اظهار داشت: هنرمندان می توانند از صندوق اعتباری هنر که با همکاری شرکت توسعه تجارت هنر پروانه در راستای عمومی سازی دسترسی فرهنگی و هنری و فراهم کردن بستری جامع و مناسب برای فعالیت هنرمندان سراسر کشور در حوزه نمایش توانمندی ها و سوابق در فضای برخط، اپلیکیش و وب سایت "پروانه" به نشانی www.iparvaneh.ir که در اسفند سال گذشته راهاندازی شده بهره مند شوند.

او گفت: عضویت در این سامانه و نصب آن مزایایی شامل فضای اختصاصی معرفی هنرمند، ارائه سوابق و توانمندی ها، فضای اختصاصی فروش آثار هنری و خدمات تجاری کسب و کار های هنری را در بر خواهد داشت.

مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی سیستان و بلوچستان افزود: با توجه به شرایط فعلی، هنرمندان با دسترسی به این سامانه آثار خود را معرفی و از خدمات مختلفی که در اپلیکیشن پروانه ارائه شده پشتیبانی و همچنین فضایی رقابتی برای آنان فراهم می شود.

انتهای پیام/ع

لینک خبر :‌ باشگاه خبرنگاران جوان
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۱

خبر یزد - ایسنا/یزد مدیر کل اوقاف و امور خیریه استان یزد از توزیع بیش از شش هزار و 800 بسته معیشتی در قالب طرح رزمایش ضیافت همدلی بین خانواده های نیازمند این استان با صرف بالغ بر 18 میلیارد ریال از محل درآمد موقوفات و مشارکت های مردمی خبر داد.

حجت الاسلام حسین زارع زاده گفت: در ماه مبارک رمضان امسال، شش هزار و 807 بسته معیشتی در قاب طرح رزمایش ضیافت همدلی تهیه و بین نیازمندان استان یزد توزیع شد.
وی افزود: برای تهیه این بسته های معیشتی بیش از 18 میلیارد و 390 میلیون ریال از محل درآمد موقوفات مرتبط، موقوفات غیر متصرفی، امامزادگان و مشارکت مردم خیراندیش استان یزد هزینه شده است.
او با بیان این که در ماه مبارک رمضان امسال جلوه ای از سخاوت و همدلی مردم دارالعباده یزد به نمایش گذاشته شد، اظهار کرد: این بسته های معیشتی شامل اقلامی همچون برنج ایرانی، روغن، گوشت مرغ یا گوسفندی، چایی، رب گوجه فرنگی، ماکارونی سویا حبوبات و سایر اقلام مورد نیاز نیازمندان بود.
به گزارش ایسنا و به نقل از روابط عمومی اداره کل اوقاف و امور خیریه استان یزد، زارعزاده در پایان اضافه کرد: علاوه بر تهیه و توزیع بسته های معیشتی، بن های خرید موادغذایی، غذای گرم، آش و حلوا، نان گرم و بسته های گوشت نیز به صورت ویژه تهیه و در اختیار خانواده های کم بضاعت و بی بضاعت استان قرار گرفت.

لینک خبر :‌ خبر یزد
یزد- ایرنا - مدیرکل اوقاف و امورخیریه استان یزد با بیان اینکه وقف صدقه جاریه در جامعه است ، از خیران و افراد ثروتمند خواست ،نیازهای روز جامعه را بسنجند و اموال خود را در این مورد وقف کنند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۱ سایت های دیگر : خبر یزد

حجت الاسلام حسین زارع زاده عصر یکشنبه در حاشیه آیین معارفه رییس اداره اوقاف و امور خیریه ابرکوه که با حضور مسوولان محلی برگزار شد، به ایرنا ، گفت: تامین مسکن برای جوانان ، تهیه جهیزیه نوعروسان نیازمند ، مسایل فرهنگی و کمک در حوزه سلامت بخشی از نیازهای روز جامعه است .

وی با بیان اینکه بخشی از مشکلات جامعه با وقف رفع می شود، خاطرنشان کرد: مسوولان اوقاف برای ترویج فرهنگ وقف به عنوان احیا این سنت حسنه تلاش کنند.

زارع زاده یادآور شد : 360 وقف در سامانه جامع اطلاعات موقوفات و بقاع متبرکه استان به نیت واقفان اختصاص دارد و در این زمینه بیشترین موقوفه ثبت شده با 17 و 10 مورد به ترتیب مربوط به شهرستان های یزد و تفت است .

مدیرکل اوقاف و امورخیریه یزد با اشاره به شیوع ویروس کرونا ، تصریح کرد: در راستای کمک به نیازمندان جامعه 6 هزار و 800 بسته معیشتی در طرح رزمایش ضیافت همدلی بین خانواده های نیازمند استان به ارزش افزون بر 18 میلیارد ریال از محل درآمدهای موقوفه و خیران توزیع شد.

زارع زاده ادامه داد: همچنین به مناسبت ماه رمضان 31 هزار پرس غذای گرم به ارزش 400 میلیون ریال و 40 هزار قرض نان بین نیازمندان استان توزیع شد.

وی در این آیین ابوالفضل زمانی را به عنوان رییس جدید اداره اوقاف و امور خیریه ابرکوه معرفی کرد.

یزد با داشتن حدود 14 هزار موقوفه و 43 هزار رقبه، از استان های برتر احیای وقف است.

مرکز شهرستان 55 هزار نفری ابرکوه در 140 کیلومتری جنوب غربی شهر یزد قرار دارد و دارای هزار رقبه موقوفی است.

لینک خبر :‌ خبرگزاری جمهوری اسلامی
درهای مسجد جامع اصفهان شب (یک شنبه) به مناسبت 8 شوال سالروز تخریب قبور ائمه بقیع(ع) توسط وهابیت به روی عزاداران باز شد.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۱

اصفهان- خبرنگار کیهان:

اداره اوقاف و امور خیریه شهرستان اصفهان بعد از سه ماه تعطیلی مسجد جامع اصفهان به دلیل شیوع ویروس کرونا شب یک شنبه، مراسم عزاداری با حضور هیئت های مذهبی و مردم در فضای باز مسجد جامع و با رعایت تمامی پروتکل های بهداشتی پس از اقامه نماز مغرب و عشا برپا کرد.
در این مراسم پس از سخنرانی و مدیحه سرایی مردم به عزاداری پرداختند.
همچنین صحن های بقاع متبرکه استان اصفهان با رعایت کامل قوانین بهداشتی بعد از عید فطر به روی زائران بازگشایی شد.
این اماکن مقدس از یک ساعت بعد از طلوع تا یک ساعت قبل از غروب آفتاب پذیرای زائران و مجاوران می باشد و زائران باید چادر نماز، سجاده و کتاب دعا همراه داشته باشند.
8 شوال سالروز تخریب قبور ائمه بقیع(ع) از سوی وهابیت است.

لینک خبر :‌ روزنامه کیهان
حجت الاسلام شویع نژاد از برگزاری چهل وسومین دوره مسابقات قرآن به صورت منطقه ای خبر داد و گفت: آخرین مهلت ثبت نام مسابقات قرآن 16 خرداد است.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۲ سایت های دیگر : خبر آنلاین

حجت الاسلام حمید شویع نژاد در گفت وگو با خبرنگار خبرگزاری شبستان در اهواز اظهار کرد: با توجه به شیوع ویروس کرونا چهل وسومین دوره مسابقات قرآن ابتهال و تواشیح استان خوزستان با دستورالعمل سازمان اوقاف و امور خیریه به صورت منطقه ای برگزار می شود.

رئیس اداره قرآن اوقاف و امور خیریه خوزستان افزود: کلانشهر اهواز، سوسنگرد، هویزه و باوی منطقه یک، شهرستان های آبادان، خرمشهر، ماهشهر، هندیجان، رامشیر و شادگان منطقه 2 ، شهرستان های دزفول، شوشتر، اندیمشک و شوش منطقه سه و شهرستان های بهبهان، مسجدسلیمان، ایذه، باغملک و رامهرمز منطقه چهار این مسابقات تعیین شده اند.

وی با بیان اینکه مرحله شهرستان این مسابقات در چهار منطقه برگزار می شود اضافه کرد: زمان برگزاری این مسابقات از 24 خرداد لغایت 27 تیر برگزار و به صورت جداگانه توسط شهرهای میزبان که اهواز، آبادان، دزفول و بهبهان هستند اعلام می شود.

حجت الاسلام شویع نژاد آخرین مهلت ثبت نام مسابقات قرآن را 16 خرداد دانست و تصریح کرد: در حال رایزنی برای تمدید مهلت ثبت نام هستیم اما تاکنون موافقتی در این خصوص صورت نگرفته است.

وی عنوان کرد: مرحله استانی این مسابقات باید در بازه زمانی مرداد تا 21 شهریور برگزار شود و رعایت فاصله گذاری اجتماعی داوران، شرکت کنندگان و حاضرین از مهم ترین ابلاغیه دستورالعمل این دوره از مسابقات قرآن است.

رئیس اداره قرآن اوقاف و امور خیریه خوزستان در خصوص رشته های این دوره از مسابقات ابراز کرد: رشته حفظ 5 جزء و 10 جزء تنها تا مرحله استانی هستند اما رشته های حفظ 20 جزء، حفظ کل قرآن کریم، تحقیق، ترتیل و دعاخوانی در مرحله ملی برگزار می شوند؛ برگزیدگان رشته های حفظ کل و تلاوت تحقیق به مسابقات بین المللی اعزام می شوند.

وی در پایان یاد آور شد: برگزاری این دوره از مسابقات به صورت منطقه ای می تواند کیفیت رقابت شرکت کنندگان را افزایش دهد همچنین در هزینه مسابقات صرفه جویی می شود.

پایان پیام/ 690

لینک خبر :‌ خبرگزاری شبستان
ابهام در تکمیل طرح توسعه امامزاده حسین(ع) در شهر قزوین منجر به بی خانمانی اهالی محله دباغان و حذف کامل این محله تاریخی شده است.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۲

به گزارش خبرگزاری تسنیم از قزوین ، اگر این روزها گذر شما به محله تاریخی دباغان قزوین افتاده باشد، با انبوهی از خانه های تخریب شده مواجه می شوید که به خاطر اجرای ناقص طرح توسعه آستان مقدس امامزاده حسین(ع) به این روز افتاده اند. طرحی که به جای متحول کردن اقتصاد گردشگری شهر قزوین منجر به حذف کامل یک محله اصیل و باهویت از جاذبه های این شهر شده است.

برای اجرای طرح یادشده استانداری، شهرداری و اداره های کل مسکن و شهرسازی، اوقاف و امور خیریه و میراث فرهنگی و گردشگری تفاهم نامه ای را در سال 92 امضا کردند که طبق آن مقرر شد هر کدام از این نهادها برای پیشبرد طرح بخشی از بودجه اجرای آن را تامین کنند. با این حال طرح مزبور با پاسکاری میان نهادهای متولی به درازا کشیده و حالا اهالی محله دباغان که زیر آوار خسارت های اجرای ناقص طرح مانده اند، زندگی خود را مختل شده می بینند.

ایجاد ناامنی در محل

یکی از اهالی محله دباغان در گفت وگو با خبرنگار تسنیم در قزوین با انتقاد از اهمال مسئولان در به سرانجام رساندن طرح ساماندهی و توسعه امامزاده حسین (ع) اظهار داشت: متاسفانه از زمانی که اجرای طرح متوقف شده، هیچ مسئولی جوابگوی مشکلات ساکنان این محله نیست و هر کدام از مسئولان می گویند که این یا آن یکی مسئول است.

پرویز کلاهدوزها با اشاره به ناامنی حاکم شده در پی اجرای طرح مذکور افزود: از زمانی که خانه های اطراف خریداری و به صورت نیمه کاره خراب شده اند، این خانه ها به محل تجمع معتادان و مردان بزه کار بدل شده اند و به همین خاطر هیچ گونه احساس امنیتی در محله تاریخی و قدیمی دباغان نداریم.

فقط شهرداری سهم خود را پرداخته است

اما شهردار قزوین اعتقاد دارد که شروع کردن اجرای این طرح و دست زدن به چنین عملیات گسترده ای بدون تامین اعتبار از ابتدا اشتباه بوده است. سیاوش طاهرخانی در گفت وگو با خبرنگار تسنیم در قزوین با یادآوری اینکه بودجه اولیه برای اجرای این طرح 60 میلیارد تومان بوده، اظهار داشت: طبق توافق نامه امضاشده میان 4 دستگاه متولی اجرای طرح، نیمی از این بودجه یعنی 30 میلیارد تومان را باید اداره کل راه و شهرسازی استان تامین می کرد. همچنین سهم شهرداری، ادارات کل اوقاف و امور خیریه و میراث فرهنگی و گردشگری در این طرح به ترتیب 15، 10 و 5 میلیارد تومان است.

اما در این میان مدیرکل مسکن و شهرسازی استان از بودجه حرف نمی زند و معتقد است که برای کامل شدن این طرح مردم باید با نهادهای متولی همراهی کنند. اکبر مبارک قدم در گفت وگو با خبرنگار تسنیم در قزوین اظهار داشت: کل مساحت طرح ساماندهی یاد شده 18 هکتار بوده و قرار است که 4 هکتار باقیمانده از طرح به زودی تملک شود. تا امروز از 230 پلاک مسکونی و 130 واحد تجاری (مجموعاً 460 پلاک ملکی) 170 پلاک تملک شده اند و برای تملک بقیه پلاک ها نیازمند مساعدت و همکاری بقیه ساکنان محله دباغان هستیم.

قیمت تعیین شده برای املاک واقعی نیست

با این حال یکی دیگر از اهالی این محله در گفت وگو با خبرنگار تسنیم در قزوین قیمت تعیین شده از سوی شهرداری را برای خرید املاک مربوطه را کافی ندانست و گفت: امکان ندارد بتوانم به قیمت پیشین خانه خود را به شهرداری یا هر نهاد دیگری بفروشم. بنابراین اگر قرار بر تکمیل این طرح باشد، خانه ام را کمتر از متری یک میلیون تومان نمی فروشم.

محمدرضا سیمیاری معاوضه خانه خود با یک خانه دیگر در محله ای مشابه را اقدام منطقی تری عنوان کرد و افزود: اگر به جای این خانه، یک خانه با قیمت مشابه به من بدهند، حاضر به مشارکت در طرح هستم. حتی می توانند به جای خانه 3 طبقه ام خانه ای 2 طبقه به من بدهند و یک طبقه دیگر را وقف امامزاده حسین (ع) کنند.

تکمیل تملک ها تا 3 ماه آینده

از طرف دیگر، معاون عمرانی استاندار در گفت وگو با خبرنگار تسنیم در قزوین کلاف سردرگم ماجرا را بی تدبیری توصیف کرد و اظهار داشت: باید اول مطابق وضع اقتصادی حاکم در کشور، بودجه اجرای طرح تامین، تخصیص و در تعیین قیمت های املاک و خانه های واقع شده در طرح بحث رکود خرید و فروش مسکن لحاظ می شد.

علی فرخزاد ضمن تکرار وعده های پیشین خود افزود: اگر 4 دستگاه مشارکت کننده در طرح ساماندهی امامزاده حسین (ع) 15 میلیارد تومان از بودجه باقیمانده را تامین کنند که قول انجام آن را هم داده اند، حداکثر تا 3 ماه آینده کل تملک ها صورت می گیرد و بعد از آن طرح ساماندهی را انجام می دهیم.

وی ادامه داد: متاسفانه از مرداد ماه 3 سال گذشته هیچ اقدام عملی در جهت بهسازی و پیشرفت این طرح صورت نگرفته است؛ اما امیدواریم با تملک 94 واحد مسکونی باقیمانده، عملیات اجرایی سرعت بیشتری به خود بگیرد.

انتهای پیام/ی

لینک خبر :‌ خبرگزاری تسنیم
ایسنا/آذربایجان غربی مدیر کل اوقاف وامور خیریه آذربایجان غربی گفت: امام زادگان و بقاع متبرکه استان همچنان بسته هستند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۲ سایت های دیگر : هانا خبر

حجت الاسلام ناصر جوانبخت در گفت وگو با ایسنا افزود: باتوجه به اینکه استان از لحاظ شیوع کرونا در وضعیت هشدار قرار دارد بنابراین تمامی بقاع متبرکه در استان بسته هستند.

وی بااشاره به اینکه 13 بقعه متبرکه زائر پذیر در آذربایجان غربی وجود دارد، تصریح کرد: با توجه به وضعیت هشدار استان تاکنون تاریخ قطعی درخصوص بازگشایی این اماکن توسط ستاد مبارزه با کرونا صادر نشده است.

مدیرکل اوقاف وامور خیریه آذربایجان غربی خاطرنشان کرد: از امروز12 خرداد فقط مساجد استان با رعایت پروتکل های بهداشتی بازگشایی شده اند.

وی بااشاره به اینکه اگر مردم استان موارد بهداشتی و فاصله گذاری اجتماعی را رعایت کنند شاهد کاهش شیوع کرونا و وضعیت سفید دراستان و درنتیجه بازگشایی اماکن متبرکه استان خواهیم بود، اظهار کرد: درصورت بازگشایی اماکن متبرکه استان هرگونه تجمع ممنوع بوده و مردم باید بلافاصله بعد از زیارت اتراق یا تجمع نکنند.

انتهای پیام

لینک خبر :‌ خبرگزاری دانشجویان ایران
ایسنا/کرمان مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان کرمان با بیان اینکه پروژه تالار مرکزی شهر کرمان، جزء طرح های ملی است تصریح کرد: تغییر پیمانکار پروژه نیز نزدیک به دو سال طول کشید و بعد از وقفه ای که به وجود آمد، روند پروژه در سال 97 مجدد آغاز شد به طوری که در حال حاضر تالار مرکزی کرمان حدود 95 درصد پیشرفت دارد و جزء اولویت های امسال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۱

"محمدرضا علیزاده" در گفت و گو با ایسنا درباره آخرین وضعیت تالار مرکزی شهر کرمان اظهار کرد: این پروژه یکی از 15 تالار کشور است که کار مطالعات آنها از سال 83 آغاز و بعد از جانمایی، اجرای عملیات ساختمانی آن در شهر کرمان از سال 88 آغاز شد.

مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان کرمان افزود: پیشرفت فیزیکی تالار مرکزی کرمان تا سال 93 حدود 87 درصد بود که بعد از آن مشکل مالی برای اتمام این پروژه پیش آمد.

علیزاده با بیان اینکه پروژه تالار مرکزی شهر کرمان، جزء طرح های ملی است تصریح کرد: تغییر پیمانکار پروژه نیز نزدیک به دو سال طول کشید و بعد از وقفه ای که به وجود آمد، روند پروژه در سال 97 مجدد آغاز شد به طوری که در حال حاضر تالار مرکزی کرمان حدود 95 درصد پیشرفت دارد و جزء اولویت های امسال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است.

وی افزود: در سال گذشته اعتبار خوبی معادل 26 میلیارد تومان از مرکز برای تالار مرکزی کرمان گذاشته شد اما فقط پنج میلیارد تومان آن محقق شد.

علیزاده با اشاره به اینکه وزیر ارشاد سال قبل مکاتبه ای با رییس دفتر رییس جمهور داشته و تالار کرمان را جزء اولویت های های وزارتخانه اعلام کرد، گفت: استاندار نیز جلساتی با وزیر داشته و پیگیری های لازم برای اتمام این پروژه انجام شده است.

مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان کرمان با اشاره به اینکه روند اجرایی پروژه تالار مرکزی شهر کرمان بسیار طولانی شده و مشکل اصلی در اتمام این پروژه بحث تخصیص منابع است، اظهار کرد: با وجود اینکه پروژه ملی است، استان از محل اعتبارات متوازن اعتبار مناسبی معادل 15 میلیارد تومان گذاشته و همه دست به هم دادند تا تالار مرکزی به سرانجام برسد.

وی در پایان درباره اعتبار موردنیاز برای اتمام تالار مرکزی کرمان بیان کرد: سال قبل اعلام شد 45 میلیارد تومان نیاز است اما با توجه به تورم این عدد تغییر می کند. پروژه سنگین است و مشمول مرور زمان شده و هزینه ها بالا رفته و فکر می کنم حداقل 50 میلیارد تومان اعتبار برای تمکیل این پروژه نیاز باشد

انتهای پیام

لینک خبر :‌ خبرگزاری دانشجویان ایران
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۱

به گزارش خبرنگار کردپرس، توسعه فضاهای فرهنگی همواره بعنوان یک اصل پیش شرط توسعه و تحول فرهنگی در هر منطقه ای یک نیاز مبرم و اساسی است و زمانی که ما در لابلای گفتار خود همدیگر را به رعایت مسائل فرهنگی دعوت می کنیم لازم است نیم نگاهی هم به توسعه زیرساخت های فرهنگی آن منطقه داشته باشیم.

زمانی که در شهرستان پیرانشهر برای برگزاری یک مراسم فرهنگی و هنری که نمایانگر فرهنگ و هنر اصیل آن منطقه می باشد، فضای مناسبی وجود ندارد و چه بسا در سال های اخیر برای برگزاری بسیاری از مراسمات فرهنگی و هنری به محل های نامناسبی چون سالن های ورزشی، تالارهای پذیرایی و یا گزینشی دعوت کردن افراد در محل سالن اجتماعات بسیار کوچک اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان پناه می برند، نیاز به تمکیل پروژه فرهنگسرای ناتمام پیرانشهر بیش از هر زمان دیگری احساس می شود.

اما در مسیر شروع فرهنگسرای پیرانشهر که تا کنون بارها مطرح و سپس به باد فراموشی سپرده شده است، پیچ و خم های فراوانی وجود دارد که گویی هموار کردن آنها از دست مسئولان شهرستانی خارج و ادامه سرنوشت ناتمام آن را باید از مسیر تصمیم گیری مسئولان استانی و حتی کشوری دنبال کرد.

گذری بر اظهارات مسئولان شهرستانی در چند سال اخیر که گاهاً در حضور مسئولان استانی و حتی کشوری بیان شده است بیان می دارد که همگان بر اتمام این فرهنسگرا اتفاق نظر دارند اما متأسفانه این اظهارات تا کنون در عمل تنها در حد یک حرف باقی مانده است.

شهردار پیرانشهر: تأمین اعتبار لازم جهت اتمام این پروژه از توان شهرداری خارج است

انور سعیدی، شهردار شهر پیرانشهر در آخرین اظهار نظر خود در خصوص ادامه ساخت فرهنگسرای پیرانشهر که در مورخه 25 اردیبهشت ماه سالجاری و با حضور مدیر کل فرهنگ و ارشاد استان آذربایجان غربی در فرمانداری پیرانشهر ترتیب یافت، گفت: ادامه ساخت فرهنگسرای ناتمام شهرداری پیرانشهر متأسفانه در وضعیت فعلی برای این شهرداری بعنوان متولی اصلی آن مقدور نیست.

وی ادامه داد: ظرفیت بالای شهر پیرانشهر از نظر فرهنگی و برخورداری از جمعیت بالای یکصد هزار نفری می طلبد تا در این شهر مکان مناسب و شایسته ای جهت برگزاری انواع تجمعات و مراسمات فرهنگی در نظر گرفته شود لذا تکمیل پروژه فرهنگسرای شهرداری می تواند گامی مؤثر در راستای رفع این مشکل بزرگ باشد.

سعیدی در ادامه اظهار داشت: تا کنون طی جلسات مختلفی که در سالهای اخیر برگزار شده است، پیگیر موضوع تأمین اعتبارات لازم جهت تکمیل پروژه فرهنگسرا بوده ایم اما متأسفانه با شرایط فعلی اقتصادی و مشکلات مالی شهرداری پیرانشهر که همانند تمامی شهرداری های کشور با آن دست به گریبان است می توان گفت که اختصاص بودجه کلان برای اتمام این پروژه از طرف شهرداری پیرانشهر که حتی در تأمین امورات جاری خود با مشکلاتی مواجه است در شرایط فعلی ممکن نیست و لازم است تا از طرف سایر نهادهای دیگر از جمله استانداری و یا سازمان برنامه و بودجه استان و ... اعتباراتی برای اتمام آن اختصاص پیدا کند.

شهردار پیرانشهر ضمن اشاره به این موضوع که تکمیل این پروژه فرهنگی بعنوان یکی از ضرورت های شهرستان باید در اولویت همه مسولان شهرستان قرار گیرد، یادآور شد، شهرداری پیرانشهر تا کنون نسبت به اختصاص و آماده سازی زمین مورد نظر و همچنین اجرای فنداسیون اولیه و ستون گذاری اقدامات خوبی انجام داده است اما برای تکمیل و ادامه آن نیازمند بودجه کلانی هستیم که در این خصوص با چندین سرمایه گذار هم وارد بحث شدیم که متأسفانه هیچکدام به نتیجه مطلوبی نرسید لذا باید اذعان کرد که در وضعیت فعلی تأمین اعتبار لازم جهت اتمام این پروژه از توان شهرداری پیرانشهر خارج است.

سعیدی ادامه داد: با توجه به اینکه اتمام این پروژه می تواند نقش مؤثری در راستای افزایش سرانه فرهنگی و ارتقای فرهنگ عمومی شهرستان داشته باشد، انتظار داشتیم که در این مدت نهادهای مربوطه از جمله استانداری، اداره کل فرهنگ و ارشاد استان و ... حداقل با تأمین بخشی از اعتبارات لازم ما را در ادامه ساخت این پروژه همراهی می کردند ولی متأسفانه تا کنون اقدامی در این خصوص صورت نگرفته است.

شایان ذکر است که پروژه فرهنگسرای پیرانشهر در طول سالهای اخیر همواره در ردیف مطالبات بحق مردم این شهرستان از جمله در ردیف پروژه های مهم و حیاتی اتوبان پیرانشهر به نقده و بیمارستان جدید این شهرستان قرار گرفته است اما شواهد نشان می دهد که تا کنون عملاً از سوی مسئولان ذیربط کمترین توجهی به این پروژه فرهنگی شهرستان نشده است.

مرور گزارشات و مصاحبه های صورت گرفته در طول 3 سال اخیر ضمن تأئید این ادعا، نشان از عدم تحقق وعده های برخی از مسئولان شهرستان، استان و حتی کشوری دارد که مرور برخی از این مصاحبه ها بعنوان دلیل این ادعا ضروری به نظر می رسد:

وعده فرماندار پیرانشهر چهار ساله شد!

سید علی ترابی فرماندار شهرستان پیرانشهر در بهمن ماه سال 1396 در جلسه هم اندیشی با جمعی از هنرمندان پیرانشهر با اشاره به کمبود فضای فرهنگی در سطح شهرستان پیرانشهر یادآور شد، شهرستان پیرانشهر یک شهر فرهنگی و تاریخی است لذا باید در راستای توسعه فضای فرهنگی به نسبت جمعیت آن گام های اساسی برداشته شود و قدم اول در این راه تلاش برای اتمام فرهنگسرای شهر می باشد.

وی اضافه کرد، فرهنگسرا برای شهر پیرانشهر یک نیاز ضروری و لازم است و تلاش خواهیم کرد تا از محل بودجه سال 97 تأمین اعتبار لازم شود و انشاءلله در سال آتی شاهد بهره برداری آن خواهیم شد.

پیگیری های وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در تکمیل فرهنگسرای ناتمام پیرانشهر معلق ماند

سید عباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران نیز در حاشیه سفر به شهرستان مهاباد و در دیدار با اصحاب فرهنگ و هنر استان آذربایجان غربی که در ششم دیماه سال 1397 در پاسخ به درخواست "عثمان حسن زاده" خبرنگار کردپرس که خواستار توجه ویژه وزیر به فرهنگسرای ناتمام شهرستان پیرانشهر و همچنین صدور مجوز ساخت یک مجتمع فرهنگی و هنری در شهر "لاجانشهر" شده بود، گفت : سعی خواهد شد تا مراحل ادامه ساخت و تکمیل و تجهیز فرهنگسرای ناتمام شهرستان پیرانشهر بعنوان یکی از پروژه های مهم فرهنگی استان آذربایجان غربی بسرعت در دستور کار وزارت قرار گیرد تا با توجه به افزایش جمعیت این شهرستان شاهد رفع مشکلات حوزه فرهنگی در پیرانشهر باشیم .

اتمام فرهنگسرا به 4 میلیارد تومان نیاز دارد

انور سعیدی، شهردار پیرانشهر هم در یازدهم دیماه سال 1397 در مصاحبه ای که با خبرنگار کردپرس انجام داده بود، با اشاره به این که تا کنون مبلغ 1 میلیارد تومان از محل منابع داخلی شهرداری پیرانشهر برای این پروژه هزینه شده است، یادآور شد، با توجه به برآوردهای اولیه صورت گرفته و شرایط اقتصادی فعلی اتمام این فرهنگسرا نیاز به بودجه ای در حدود 4 میلیارد تومان دارد که تقبل این هزینه برای شهرداری پیرانشهر در شرایط کنونی به هیچ وجه مقدور نمی باشد .

شهردار پیرانشهر در بخش دیگری از سخنان خود خاطر نشان شد، متأسفانه علی رغم پیگیری های لازم و مطرح کردن مشکلات مالی این پروژه در حضور مسئولان شهرستانی و استانی، نبود حمایت های لازم از طرف مسئولان تا کنون حتی یک ریال هم از طرف کمیته برنامه ریزی شهرستان و همچنین از محل اعتبارات استانی به این پروژه مهم فرهنگی شهرستان اختصاص نیافته است .

وی در خاتمه این مصاحبه با اشاره به این موضوع که فرهنگسرای پیرانشهر در صورت حمایت مسئولان می تواند آبروی فرهنگی شهر محسوب شود، عنوان کرد: این پروژه تنها متعلق به شهرداری نیست بلکه به تمام شهروندان تعلق دارد، و از طرفی هم با توجه به کمبود فضای فرهنگی در سطح پیرانشهر می تواند در صورت حمایت و توجه مسئولان شهرستان و استان باعث رفع مشکلات مربوط به کمبود فضاهای فرهنگی در این شهرستان شود .

رسول خضری، نماینده دوره های نهم و دهم مردم پیرانشهر و سردشت در مجلس شورای اسلامی نیز بارها در جلسات رسمی و غیر رسمی خود بر تأمین اعتبارات لازم جهت اتمام این فرهنگسرا تأکید کرده و قول داده بودند که در راستای اتمام آن گام های اساسی برداشته شود ولی متأسفانه این پروژه مهم و حیاتی هم در دو دوره نمایندگی به سرانجام خود نرسید.

شایان ذکر است که پروژه فرهنگسرای شهرستان پیرانشهر در زمینی به مساحت 2400 متر مربع و مساحت اعیانی حدود 4000 متر مربع تنها پس از 10 درصد پیشرفت فیزیکی، ادامه فعالیت ساخت و اتمام آن بدلیل نبود اعتبارات لازم و همچنین گنجانده نشدن ردیف اعتبار لازم برای ادامه ساخت آن در بودجه سالانه شهرداری پیرانشهر از سوی شورای شهر، تا کنون متوقف شده است و از اظهار نظرات مسئولان چنین برداشت می شود که شهروندان پیرانشهری و بویژه علاقمندان حوزه فرهنگ و هنر حداقل تا چند سال آتی فکر ادامه ساخت و اتمام این فرهنگسرا را بعنوان پیش شرط تحول فرهنگی شهرستان از دفترچه خاطرات خود حذف کنند مگر اینکه در این میان تنها امیدشان تحقق وعده های نماینده جدید شهرستان در مجلس یازدهم در چهارچوب توسعه برنامه های فرهنگی شهرستان باشد.

بدون شک گذشت زمان می تواند قاضی عادلی برای صدور حکم این محکمه باشد.

گزارش / عثمان حسن زاده

لینک خبر :‌ خبرگزاری کرد پرس
حجت الاسلام ارزانی در ارتباط زنده با مراسم رونمایی از صفحه استانی اردبیل در پورتال اطلاع رسانی رویداد ملی فهما گفت: عملکرد فرهنگی و هنری کانون های مساجد استان اردبیل ممتاز است و در رویداد ملی فهما جزو سه استان برتر کشور را معرفی شدند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۱ سایت های دیگر : وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از اردبیل ، حجت الاسلام حبیب رضا ارزانی امروز (11 خردادماه) در ارتباط زنده با مراسم رونمایی از صفحه استانی اردبیل در پورتال اطلاع رسانی رویداد ملی فهما گفت: فعالیت های فرهنگی و هنری کانون های مساجد استان اردبیل ممتاز است و در رویداد ملی فهما جزو سه استان برتر کشور را معرفی شدند.

مشاور وزیر ارشاد و رئیس ستاد هماهنگی کانون های فرهنگی هنری مساجد کشور تصریح کرد: پایگاه اطلاع رسانی رویداد ملی فهما با هدف تمرکز اخبار کانون های مساجد و نشان دادن عملکرد این قشر مسجدی است.

حجت الاسلام ارزانی یادآور شد: گام های موثر و همکاری سازنده فعالان کانون های مساجد نشان داد که مساجد در عرصه فعالیت های فرهنگی و هنری کشور پیشگام و مقدم است.

در ادامه این ارتباط زنده، پروین داداندیش اظهار داشت: مسجد پایگاه بزرگی برای ارائه الگوهای مناسب رفتاری در مقابله با آسیب های اجتماعی است و از این ظرفیت کانون های مساجد باید بهره برداری شود.

مشاور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در امور اجتماعی افزود: افتتاح این پایگاه اطلاع رسانی را برای همکاری در زمینه کاهش آسیب های اجتماعی نیز به فال نیک می گیریم.

داد اندیش تاکید کرد: شهرستان پارس آباد به عنوان یکی از مناطق پایلوت در زمینه پژوهش برای کاهش آسیب های اجتماعی انتخاب شده است و امیدواریم فعالان کانون های مساجد این شهرستان بتوانند در این فعالیت پژوهشی همکاری سازنده ای با فرهنگ و ارشاد اسلامی داشته باشند.

این مقام مسول اعلام داشت: مقابله با تهاجم فرهنگی و آسیب های اجتماعی باید جزو اولویت های اساسی مدیران مسئول مساجد باشد تا بتوانیم شاهد اثرگذاری از سطح محلات در بین نوجوانان و جوانان باشیم.

پایان پیام/ 365

لینک خبر :‌ خبرگزاری شبستان
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۳/۱۲

روزنامه اقتصادآینده در بخش نخست پرونده ی ویژه خود به انتقاد از شهرداری قم پرداخت که متن کامل آن در ادامه منتشر می شود.

مُفت بَری تا مدت نامعلوم
دستان شهرداری قم در جیب مطبوعات استان !
جناب شهردار !اجرای قوانین کشور اختیاری نیست...
توسعه ی گستره ی انتشار مطبوعات استان قم به شهرهای دیگر تجربیات بسیار خوبی برای ما به ارمغان آورده است که گاهی به بهترین استانهای دیگر حسرت

می خوریم.
شهرداری کلانشهرهای اصفهان شیراز تبریز و حتی شهرهای بسیار کوچک به محض ابلاغ دستورالعمل توزیع آگهی ها توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خود را با این سیستم کشوری هماهنگ کردند والزام قانونی را اجرا کردند.
در بحبوحه ی مشکلات اقتصادی و روزافزون مطبوعات کشور با رفتاری های کم تجربه و سلیقه ای روابط عمومی شهرداری شاهد بدترین روزهای ارتباط رسانه ای هستیم.
برای نمونه مخدوش کردن دست نویس فاکتورهای رسمی مطبوعات توسط روابط عمومی شهرداری با عنوان تایید رقم نهایی فاکتور به قدری عادی و تکراری شده است که معلوم نیست ناظران ذیربط به چه جوازی آن را تایید می کنند؟
از این معضل که بگذریم به بحران پیچ و خم های وصول فاکتور خواهیم رسید که با ابهام در زمان پرداخت این رقم های فوق العاده ریاضتی و تنزل یافته در یک پیچ و خم اداری این فاکتور مطبوعات بایستی از دفاتر روزنامه به شهرداری مرکز برود و برنده ی مناقصه یا مزایده وجه فاکتور را به جای نشریات به عنوان صاحبان فاکتور در حساب سازمان های برگزار کننده واریز می کند و آن سازمان هم گاهی ماهها و در مواردی تا یکسال نیز اراده ای برای پرداخت آن ندارد و اگر پیگیری هم انجام نشود خدا می داند که چه سرنوشت تلخی در انتظار مطالبه ی مالی روزنامه ها رقم می خورد.
به هر تقدیر شهرداری قم به جای حمایت عملی از مطبوعات به عنوان بخشی از رسالت فرهنگی هر از گاهی سلیقه ای به خرج می دهد و کام مطبوعات مستقل و آزاد را تلخ می کند .
ریاضت در نرخ نامه رسمی مطبوعات به قدری تاسف بار است که حتی تا ده درصد نرخ قانونی برای آگهی صفحه نخست برای زمان پرداخت نامعلوم لحاظ می شود و مدیران روابط عمومی شهرداری برای خویش حق تخفیف یک طرفه قائل می شوند و این در حالیست که لطف مطبوعات به شهرداری قم چنان است که روزانه آخرین خبرهای دریافتی این ارگان را مجانی پوشش می دهند.
ما در هیچ ارگان دولتی و یا دستگاه عمومی سراغ نداریم که نرخ نامه رسمی دولتی را بتوانیم ریالی از آن کسر کنیم و یا به میزان دلخواه خودمان تخفیف قائل شویم ولی به برکت نگاه مدیریت فعلی روابط عمومی شهرداری قم این اتفاق یک سیاست رسمی و نابخشودنی در حق مطبوعات قم است.
شاهدیم شهرداری قم در پاسداشت قوانین ذینفع خود نسبت به حتی ضعیف ترین اقشار جامعه همانند زباله جمع کن های مستمند و مستضعف آنچنان به قوانین پسماند استوار است که از ایشان طرح شکایت فوری می کند و برای مجازات میلیونی وی گذشتی ندارد.
و با وجود قوانین متقن و صریح در حق مطبوعات ؛ چه کسی باید نسبت به ستمی که در حق جراید می رود اقامه ی حق کند؟
جناب آقای شهردار بد نیست نگاهی به سیستم قانونمند شهرداری اصفهان بیاندازید که مقررات را بدون چون و چرا اجرایی می کنند و به دور از هر نوع شائبه ؛ آگهی ها را از طریق اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی اصفهان توزیع می کنند.
جناب آقای شهردار قطعا شهرداری قم منفعت مالی شخصی نمی تواند داشته باشد ولی پرسشی مطرح است که چه عاملی وجود دارد
که همکاران شما اصرار بر توزیع انحصاری آگهی ها در دستان خود داشته اند؟
شورای اسلامی شهر قم که کانون نخبگان و معتمدان شهروندان می باشد در این قانون بر زمین مانده می تواند نقش پررنگ تری را ایفا نماید.
علی ای حال باری دیگر مستندات و ادله قانونی را بازنشر می دهیم که انتظار داریم شهرداری قم با علم به اصالت اسناد بدون فوت وقت قوانین مذکور را اجرایی کند.
دیوان عدالت عدالت اداری در دادنامه شماره 9709970906010251 قید کرده است:

دلایل شاکی برای ابطال مقرره مورد شکایت :
شاکی به موجب دادخواستی ، ابطال بند (2) دستورالعمل اجرایی توزیع و انتشار آگهی های دولتی مصوب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در خصوص الزام دستگاه های دولتی به ارسال آگهی های خود جهت انتشار به آن وزارت را خواستار گردیده و در جهت تبیین خواسته اعلام کرده است : وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مدعی است برابر بند (5) ماده 2 قانون اهداف و وظایف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، وظیفه توزیع و نشر انواع آگهی های دولتی و اجرای آن در داخل و خارج کشور و برابر آیین نامه تمرکز ، توزیع و نشر آگهی های دولتی و دستورالعمل اجرایی انتشار آگهی های دولتی بر عهده آن وزارت است و بر اساس بند 2 دستورالعمل مورد شکایت ، کلیه دستگاه های اجرایی موضوع ماده 5 قانون مدیریت خدمات کشوری را مکلف نموده است تا انتشار آگهی های خود را صرفاً از طریق آن وزارت سفارش دهند. این در حالی است که آگهی های دولتی در هیچ یک از قوانین و مقررات جاری کشور تعریف نگردیده و حدود آن مشخص نشده است. بنابراین مصوبه معترض عنه خارج از حدود اختیارات مقام وضع کننده بوده و تقاضای طرح در هیأت عمومی و ابطال آن را دارم.
* متن مقرره مورد شکایت :
بند 2 : کلیه دستگاه های اجرایی موضوع ماده 5 قانون مدیریت خدمات کشوری مکلفند انتشار آگهی های خود را صرفاً از طریق وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سفارش دهند. این وزارت نیز با در نظر گرفتن اهداف دستگاه ها ، نوع مخاطبان ، میزان فراگیری و عدالت در حمایت از رسانه ها ، آگهی های دولتی را توزیع می کند.
*خلاصه مدافعات طرف شکایت :
مدیر کل دفتر حقوقی و امور مالکیت معنوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در پاسخ به شکایت مذکور طی لایحه شماره 329084/96 – 26/12/96 چنین اظهار داشته است :
مطابق نص صریح بند (5) ماده 2 قانون اهداف و وظایف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، اجرای قوانین مربوط به مطبوعات و نشریات و تعیین ضوابط و مقررات مربوطه و تمرکز ، توزیع و نشر انواع آگهی های دولتی و اجرای آن در داخل و خارج کشور از وظایف اصلی و اساسی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان مسئول اجرای سیاست های رسمی نظام جمهوری اسلامی ایران در زمینه فرهنگ عمومی است و از این منظر خروجی از نص قانون ملاحظه نمی شود. ضمن آنکه مطابق بند مذکور ( بند 2 دستورالعمل اجرایی ) ، آگهی های متعلق به دستگاه های دولتی کاملاً مشخص و معین می باشد. از اینرو شکایت مطروحه بی اساس و تقاضای رد دادخواست مورد استدعاست.
*رأی هیأت تخصصی اداری و امور عمومی :
نظر به اینکه به موجب بند 5 از ماده 2 قانون اهداف ، وظایف و اختیارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اجرای قوانین مربوط به مطبوعات و نشریات و تعیین ضوابط و مقررات مربوطه و تمرکز توزیع و نشر آگهی های دولتی و اجرای آنها در داخل و خارج از کشور از اختیارات وزارت ارشاد اعلام شده است و طبق ماده اول قانون نشر آگهی ها از تاریخ تصویب لایحه قانونی مذکور وزارتخانه ها و سازمان برنامه و شهرداری ها و سایر بنگاههای دولتی و مؤسسات و شرکت هایی که با سرمایه دولت اداره می شوند ، کلیه آگهی های دولتی را جهت درج در جراید مستقیماً به اداره کل انتشارات و تبلیغات ارسال دارند که با توجه به عبارت شهرداری مذکور در قانون یاد شده که دلالت بر این نکته دارد : کلمه دولت به معنای اعم به کار رفته و شامل نهادها و مؤسسات عمومی غیر دولتی نیز می گردد و هم چنین قراین موجود در قانون اهداف ، وظایف و اختیارات وزارت ارشاد از جمله عبارت نظام جمهوری اسلامی و ماده 2 قانون مذکور جملگی دلالت بر همین موضوع دارد. لذا مکلف نمودن دستگاههای اجرایی موضوع ماده 5 قانون مدیریت خدمات کشوری بر انتشار آگهی های خود از طریق وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مغایر قانون و خارج از اختیار مرجع وضع تشخیص نگردیده و قابل ابطال نمی باشد. به استناد بند ب ماده 84 قانون تشکیلات و آئین دادرسی دیوان عدالت اداری رأی به رد شکایت صادر می گردد. رأی صادره ظرف بیست روز از تاریخ صدور قابل اعتراض از جانب ریاست دیوان عدالت اداری یا ده نفر از قضات دیوان عدالت اداری در هیأت عمومی می باشد. /ت
سید کاظم موسوی رئیس هیأت تخصصی اداری و امور عمومی دیوان عدالت اداری
با این رای دیوان عدالت اداری، نهادها و دستگاه های دولتی از جمله دادگستری ها، بانکها، بیمه ها و شهرداری ها موظف به ارسال آگهی های خود به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شدند که الزام شهرداری ها به صراحت تمام درج شده است.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با ارسال نامه ای به وزیر کشور به شماره 97/400817_97/10/21 در حمایت از این مهم نوشت:
جناب آقای دکتر رحمانی فضلی
وزیر محترم کشور
با سلام و احترام
به استحضار میرساند دیوان عدالت اداری به موجب دادنامه شماره 970997090601251 مورخ97/08/20( پیوست) الزام تمامی دستگاه های اجرایی از جمله موسسات عمومی غیردولتی به درج آگهی های مطبوعاتی از طریق وزارتخانه را قانونی و مطابق با بند 5 از ماده 2 قانون اهداف و وظایف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دانسته است، لذا خواهشمند است دستور فرمایید الزام قانونی یاد شده از طریق استانداری ها به کلیه دستگاه های اجرایی استان و شوراها و شهرداری های سراسر کشور ابلاغ شود تا برای انتشار کلیه آگهی های خود صرفاً از طریق اداره کل مطبوعات و خبرگزاری های داخلی در تهران و ادارات کل فرهنگ و ارشاد اسلامی در سایر استان ها اقدام گردد.
سید عباس صالحی
در استان قم نیز از جناب استاندار به عنوان نماینده عالی قوه مجریه انتظار می رود نسبت به اجرایی شدن این قانون مهم و حیاتی در حق مطبوعات استان اقدام موثری انجام نمایند.

لینک خبر :‌ اقتصاد آینده