بولتن فرهنگی هنری / مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی 2 دی 98
دبیر کانون کارگردانان خانه تئاتر در پاسخ به نامه ای که روسای انجمن هنرهای نمایشی سراسر کشور به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نوشته اند، معتقد است: انجمن هنرهای نمایشی ایران یک کلاه شرعی و یک پوشش شاید از جهاتی سوءاستفاده گرانه از خلاهای قانون، برای اقدامات گاه غیرقانونی دولت در حوزه تئاتر است که متأسفانه نه به هنر تئاتر محدود می شود و نه به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که سرطانی است که تمام بخش های دولتی را آلوده کرده است.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۱۰/۰۱

به گزارش ایسنا، مجید گیاهچی که طبق حکم شهرام کرمی دبیر شورای مشورتی اداره کل هنرهای نمایشی نیز هست در نامه ای طولانی که نسخه ای از آن را در اختیار ایسنا قرار داده تاکید کرده که هدفش از این پاسخ نام بردن از او به عنوان دبیر کانون کارگردانان خانه تئاتر بوده ولی با این حال پاسخ رسمی کانون کارگردانان مستلزم برگزاری جلسه و زمان بر است.

او در پاسخ خود نکاتی را درباره مطالب ذکر شده در نامه روسای انجمن های نمایشی کشور مطرح کرده که بخشی از آن به انتقاد از نوع نگارش و ادبیات نامه مذکور است هرچند تاکید دارد که این نامه خطاب به وزیر نوشته شده است!

وی در بخشی از این نامه با اشاره به جملاتی از نامه روسای انجمن ها در انتقاد از کانون کارگردانان به دلیل اظهارنظر درباره این انجمن ها نوشته است: چه کسی و با چه مبنایی تعیین می کند فرد یا گروهی حق صحبت در مورد تئاتر ایران را دارند یا نه؟ کدام موضوع در جامعه است که بتوان فرد یا گروهی را از صحبت کردن در باره ی آن منع کرد؟ به نظر می رسد هر عقل سلیمی از مواجهه با چنین گزاره ای که با بدیهی ترین حقوق و آزادی های انسانی و اجتماعی در تعارض است، حیرت کند، به خصوص که در صورت معتبر شمردن مبانی چنین نگاهی، اصولاً هنری چون تئاتر امکان وقوع و تحقق نمی یابد، چرا که می توان چنین ادعای بی پایه ای را در مورد هر موضوعی مطرح کرده، معتبر دانست! از سوی دیگر مشخص نیست چرا این دوستان باید خود را در موقعیت و جایگاهی ببینند که برای اظهارنظر کردن در باب تئاتر هم می توانند تصمیم بگیرند؟!

گیاهچی ادامه داده است: (در نامه) سپس جمله ای از بنده در مصاحبه با یک خبرگزاری نقل شده که "یکی از مشکلاتِ عمده خانة تئاتر، عدم مقبولیت و مشروعیتش، شاید حتی بیش از همه دیگران، از سوی جامعه تئاتر است، که مانع این شده که بتواند تأثیری متناسب بگذارد." و در ادامه آمده: بنابراین تشکلی که در پایتخت قبولش ندارند، شایستگی این را دارد که درباره تئاتر مملکت حرف بزند؟ هرگز. که از جمله مواردی است که شاید بتواند اندکی تفاوت یک تشکیلات نسبتاً مستقل با تشکیلاتی وابسته و متکی بر اصول غیردموکراتیک را نشان دهد.

بنده نه تنها منکر ابراز چنین جمله ای در سال 1397 نیستم، بلکه هم چنان به آن باور دارم و اصولاً علی رغم عضویت در خانه ی تئاتر، از بدو تأسیس آن و عضویت در هیأت مدیره ی کانون کارگردانان برای چندین دوره، (حالا گذشته از ارزیابی کیفی و حداقل از حیث ارزیابی کمّی) از مهم ترین منتقدان خانه ی تئاتر محسوب می شوم که بیش ترین و شدیدترین میزان انتقادات را نسبت به این خانه ابراز کرده و می کنم و هم چنان مدعی وجود مشکلات بسیار جدی در خانه ی تئاتر هستم، چرا که اصل و بنیان و شالوده ی تئاتر را نقد کردن می دانم. این اصلی بدیهی به نظر می رسد که برای داشتن شایستگی انتقاد از دیگران، ابتدا باید روحیه ی نقدپذیری داشته، به مبانی نقد و گفت وگو باور داشته باشیم، نه با ساختن هاله های دروغین و تقدس نمایی، تنها تیغ تیز نقد را متوجه دیگران دانسته و خودمان را از نقد مصون و مبری بدانیم. اما در عین حال خوشحالم، که در همین خانه ی تئاتر مورد انتقاد همیشگی من، منش و اصول دیگری حکم فرماست، که اگر قرار بود خانه ی تئاتر، مشابه واکنش روسای انجمن های نمایشی کشور، در نسبت با این پاراگراف 118 کلمه ای عمل کند، قطعاً مجازات چون منی، کم تر از شمع آجین کردن و سپردنم به دست قزلباشان نبود!

او در ادامه نوشته است: در بند دیگری از نامه آمده است، انجمن هنرهای نمایشی سراسر کشور در همه استانها، از دل انتخابات آزاد و از طریق گروه های ثبت شده رسمی در سامانه ثبت گروه های نمایشی اداره کل هنرهای نمایشی، که یکی از مهمترین اقدامات تئاتری در چهل سال گذشته است، انتخاب شده اند. بنابراین همه انجمن ها کاملا بر اساس قانون و با آرای هنرمندان گروه های ثبت شده به وجود آمده اند و مثل همه انتخابات کشور در همه سطوح، تنها تشکل هایی هستند که حق دارند در مورد حوزه کاری خود سخن بگویند. بنابراین گفتن "انتصابی بودن ارکان انجمن" عبارت نادرستی است که به آن اشاره کرده اند. از سوی دیگر باید یادمان باشد بار تئاتر استان ها از اواسط دهه شصت تا امروز بر شانه های این انجمن بوده است. بنابراین، این اعتبار چهل ساله را یک تشکل با عده ای محدود نمی تواند با نامه نگاری زیر سوال ببرد و آرزوی حذفش را بکند.

حالا گذشته از اشارات غیردقیق به اعتباری چهل ساله و ... تصور می کنم لازم است دوستان حداقل یک بار هم که شده،"اساس نامه ی انجمن هنرهای نمایشی" که البته گویا محرمانه است و در جایی نمی شود آن را یافت، اما از نحوه ی عمل به آن قابل حدس است، هم چنین "آیین نامه ی تأسیس شعب استانی انجمن هنرهای نمایشی ایران" را که خوش بختانه در دسترس عموم است، به درستی و دقت بخوانند.

جهت یادآوری تنها چند پاراگراف ابتدایی آیین نامه، مصوب 12/05/1394، را در این جا عیناً ذکر می کنم:

((آیین نامه ی تأسیس شعب استانی انجمن هنرهای نمایشی ایران، موضوع تبصره ی ذیل ماده 12 اساس نامه بر اساس تبصره ی ذیل ماده ی 12 اساس نامه ی انجمن هنرهای نمایشی ایران و به منظور تشکیل شعب در استان ها، این آیین نامه توسط هیأت مؤسس و هیأت مدیره ی انجمن، تنظیم و به تأیید معاون امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رسیده است.

ماده ی یک – موضوع (متن تبصره)

انجمن می تواند بنا به پیشنهاد هیأت مؤسس یا هیأت مدیره و با تأیید معاون امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، بر اساس موارد ذکرشده در مقدمه ی اساس نامه، در سایر نقاط کشور شعبه تأسیس نماید. چگونگی تأسیس و فعالیت شعب در استان ها، تابع اساس نامه و آیین نامه ی اجرایی مصوب هیأت مدیره با تأیید معاونت امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خواهد بود.

...

ماده ی چهار- مشی کلی فعالیت ها

کلیه ی فعالیت ها و اقدامات انجمن هنرهای نمایشی ایران در سراسر کشور که بر اساس مفاد این آیین نامه انجام می شود، باید در چارچوب قوانین و مقررات موضوعه ی کشوری و سیاست های فرهنگی مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی و هماهنگ با برنامه های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و به تبع آن ادارات کل استان ها انجام پذیرد.

نظارت بر حسن اجرای فعالیت ها و اقدامات شعب در هر استان به عهده ی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان خواهد بود.

...

ماده ی شش – نحوه ی انتخاب هیأت رئیسه ی انجمن شعب استان

...

ی- احکام هیأت رئیسه ی انجمن هنرهای نمایشی شعب استانی، توسط مدیرعامل انجمن هنرهای نمایشی ایران صادر می گردد که به مدت دو سال خورشیدی، دارای اعتبار خواهد بود.

...

ماده هشت: ساختار اداری و تشکیلاتی

1. استقرار و تجهیز اداری دفاتر شعب استان با حمایت ادارات کل فرهنگ و ارشاد اسلامی و هم چنین جلب مشارکت های دولتی و غیردولتی با تأیید انجمن مرکز.

...

6. کلیه ی موارد پیش بینی نشده در این آیین نامه، تابع وضعیت مشابه در اساس نامه ی انجمن هنرهای نمایشی ایران به شماره ثبت 22537 می باشد.

دبیر کانون کارگردانان ادامه داده است:

واضح و مبرهن است ماهیت و ارکان انجمن های نمایشی در استان ها، وابسته و زیر نظر انجمن هنرهای نمایشی ایران است و تنها در صورت انتخابی بودن ارکان این انجمن، می توان ادعای مطرح شده توسط کانون کارگردان خانه ی تئاتر را ("انتصابی بودن ارکان انجمن") نادرست دانست. برادران بزرگوار! بدون شک این به معنای مخالفت با اشخاص یا نادیده انگاری رنج ها و زحمات شما و دیگر هنرمندان تئاتر در استان ها و حتی بخش های دولتی نیست.

موضوع خیلی خیلی ساده است، اگر نیت دولت را در بدو پیدایش این انجمن ها صادقانه و خیرخواهانه ارزیابی کنیم و تأسیس این انجمن را برای تشکل بخشی و جلب مشارکت هنرمندان تئاتر در امور مرتبط و غلبه بر فقدان نهاد و تشکیلات اداری تئاتری در کشور بدانیم، به نظرم لازم بود در این مدت پوست اندازی کند و خودش را از این وابستگی نامیمون برهاند، موضوعی که بعدها نه مورد توجه دولت قرار گرفت و متأسفانه شاید به همین دلیل نه موردتوجه انجمن ها.

آیا انجمن هنرهای نمایشی ایران به عنوان هویت بخش انجمن های نمایشی کشور، ساختاری انتخاباتی دارد، یا انتصاباتی؟! این توقع زیادی است که به عنوان برادران شما بخواهیم که هویت و اعتبار و تصمیمات و فعالیت های هنرمندان تئاتر، محتاج تصویب و تأیید هیچ "مقام منصوبی" نباشد؟

اگر همان گونه که می گوئید نمایندگان انجمن در فرآیندهای دموکراتیک و مستقل و بدون اعمال نظر دولت توسط جامعه ی تئاتر انتخاب می شوند و در استقرار، تأسیس، گسترش،تصمیم گیری، تأمین و نحوه ی انجام هزینه و عمل، مستقل هستند، که مشکلی وجود ندارد. مگر قرار است کسی غیر از هنرمندان تئاتر هر شهر و استان در مورد فعالیت صنفی شان تصمیم گیری کند؟ چه بسا با اصلاح آیین نامه ها و قوانین، همین ترکیب های فعلی به عنوان نمایندگان تئاتر در هر شهر و استان انتخاب شوند، اما وابستگی فعلی به تشکیلات دولتی یک آفت و علیه تئاتر و مانع از انجام عکس العمل متناسب توسط تشکیلاتی است که تمایل دارد صنفی باشد!

دوستان من، عمده ترین محل اعتراض و انتقاد جامعه ی تئاتر، همین وزارت و ادارات کل فرهنگ و ارشاد اسلامی هستند و نمی توانیم زیر چتر و در وابستگی مستقیم به آنان ادعای استقلال بکنیم.نحوه و چگونگی کنش انجمن های هنرهای نمایشی در برابر بی توجهی ها و دهن کجی های دولت ها در گذشته و حال، که وضعیت تئاتر را به وخامت امروز رسانده است، خودش بهترین دلیل و حجت برای اثبات این عدم استقلال است. انجمن هنرهای نمایشی ایران یک کلاه شرعی و یک پوشش شاید از جهاتی سواستفاده گرانه از خلاهای قانون، برای اقدامات گاه غیرقانونی دولت در حوزه ی تئاتر است که متأسفانه نه به هنر تئاتر محدود می شود و نه به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، که سرطانی است که تمام بخش های دولتی را آلوده کرده است.

دولت از تصدی گری منع و مکلف به واگذاری امور به مردم و تشکل های مردمی و تخصصی شده است، اما به خاطر حفظ اعمال سلیقه های فردی و باندی و فراقانونی و فرار از شفافیت و پاسخ گویی و البته مقاومت و کارشکنی برخی برخورداران، به دشواری حاضر به واگذاری امور به مردم و تشکل هایشان است و با تأسیس صدها و هزاران مؤسسه ی دولتی و خصولتی، با ظاهر و آب ورنگ مردمی،در بسیاری موضوعات تنها ادعای واگذاری امور به مردم را دارد.

اگر قرار بود وزیر و معاون و مدیرکل در مورد چگونگی و جزئیات نحوه ی هزینه ی بودجه های عمومی تصمیم گیری کنند و مبسوط الید باشند، چه نیازی به ایجاد مؤسساتی چون انجمن هنرهای نمایشی ایران بود؟! و حالا که این مؤسسات ایجاد شده، چرا هم چنان اختیار عزل و نصب و تصمیم گیری در مورد نحوه ی فعالیت و حتی خردترین تصمیم گیری ها و کم ترین هزینه ها در این مؤسسات، هم چنان در ید قدرت آن هاست و از مسئولان انجمن هنرهای نمایشی ایران برای چنین مشروعیت بخشی ای استفاده ی ابزاری می شود؟!

گیاهچی گفته است: بنابراین اگر نام خانه ی تئاتر را می پسندید، برمبنای تجربه ی این خانه، خانه های مستقل شهرستان و استان ها را ایجاد کنید و در جهت استقلال بیش تر و کاهش وابستگی حقوقی و حقیقی نسبت به دولت و هر فشار و عامل خارج از اراده ی هنرمندان تئاتر، حرکت کنید. در غیر این صورت همین نام را حفظ کنید یا هر نامی که مایلید بر تشکیلات صنفی مستقل خود بگذارید، موضوع و مبنا که نام و ترکیب اشخاص نیست، موضوع میزان استقلال و عدم وابستگی و پتانسیل و قدرت و نحوه ی عملکرد و تأثیرگذاری در جهت حفظ منافع تئاتر و هنرمندان تئاتر است.

در ادامه به موضوع مهم میزان حمایت از انجمن ها، خانه ی تئاتر و به طور کلی نحوه ی هزینه ی بودجه های عمومی با موضوع تئاتر اشاره شده، که مورد خواست و نظر کانون کارگردانان خانه ی تئاتر هم هست و ای کاش این دوستان حداقل اطلاعات دقیقی از وضعیت تئاتر هر شهرستان و استان، از تعداد هنرمندان و گروه ها گرفته، تا تعداد اجراها و دیگر برنامه های تئاتری و تعداد تماشاگران و میزان فروش و ...، اطلاعات زیرساخت های تئاتر و بالاخره میزان بودجه و حمایت های تئاتری را منتشر کنند. که آرزو می کنم حداقل در پایان امسال چنین لطف و بزرگواری ای بکنند، تا بتوان اطلاعات کمّی و مبنایی اولیه ای از وضعیت تئاتر در هر شهر و استان به دست آورد. ضمناً به شکل بدیهی لازم است خانه ی تئاتر هم نه تنها گزارش دقیق و شفاف مالی و عملکرد سال 1398، که گزارشات دقیق فعالیت در سال های گذشته را نیز که علی القاعده باید در پایان هر سال تنظیم شده باشد، منتشر کرده، در اختیار هر پرسش گری قرار بدهد.

در ادامه ی همین بند آمده است: "تئاتر استان ها را می توان به چنین اندیشه ها و افکاری سپرد؟" که مشخص نیست بر مبنای کدام اشاره و دریافت ابراز شده است و از اساس کجا کسی چنین ادعایی را مطرح کرده است که نیاز به چنین اشاره ای وجود داشته باشد! چه کسی از وجاهت انجمن های هنرهای نمایشی سخنی به میان آورده و از اساس چطور و با چه جایگاهی می توان وارد چنین موضوعی شد؟! چرا برای اثبات دیدگاهی خطا و حصول نتایج مطلوب نظرتان، حرف هایی که زده نشده است را بر دهان طرف مقابل گذاشته ، بر او تحمیل می کنید. دوستان محترم در دستورالعمل، این انجمن دارای وجاهت، به عنوان صنوف رسمی معرفی شده است و کانون کارگردانان خانه ی تئاتر بنا به دلایلی که عرض شد، وجاهت صنفی این انجمن را مورد تردید قرار داده است که تازه حتی همان هم وحی منزل نبوده، می تواند به شکلی منطقی مورد بحث و بررسی قرار بگیرد.

دبیر کانون کارگردانان در ادامه با اشاره به بخش هایی از نامه روسای انجمن های نمایشی مبنی براینکه گفته شده بود، آیا برای اینان مهم است که مثلا در مریوان تئاتر باشد؟ در جزیره خارگ تئاتر باشد؟ در زاهدان و قشم و آستارا تئاتر باشد؟ پاسخ روشن است، اگر برایشان مهم بود که آرزوی تعطیلی انجمن ها را نمی کردند اظهار کرده است:

اتفاقاً در همین جاهاست که خود حق پنداری و خودمطلق پنداری هایی که تلاش شده فرافکنانه به دیگران منتسب کنند، عیان می شود. یعنی اگر مخالفت و انتقادی نسبت به ساختارانجمن های هنرهای نمایشی وجود داشته باشد، این مخالفت با کلیت تئاتر است؟! چرا باید هر فرد و گروه و نهادی خود را معادل و برابر با تئاتر ببیند و هر مخالفت و انتقادی نسبت به خود را به مفاهیم کلی تر و جامع تری گره بزند؟ آیا مخالفت و انتقاد نسبت به وزارت فرهنگ یا آموزش و پرورش و ... مخالفت با فرهنگ و آموزش و پرورش و ... است؟! در چنین صورتی که هر نوع کنشی ممنوع و محکوم می شود. اتفاقاً وجود چنین نگاه و برداشت دیکتاتورمآبانه ای است که جای نگرانی دارد و باید نسبت به آن افسوس خورد و لازم است دعوت کرد که در این نگاه مطلق گرا که از اساس با مبانی تئاتر در تضاد و تنافر است بازنگری جدی بشود.

گیاهچی در بخشی دیگر از نوشتار خود با اشاره به موضوع طرح وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای ادغام و خطرناک توصیف شدن ان در نامه روسای انجمن ها نوشته است: لازم است اشاره شود که قطعاً چنین ادغامی بدون عوارض و مشکلات ابتدایی و اولیه نخواهد بود، اما اگر مبنا دورنگرانه و با هدف توجه به منافع فرهنگ و تئاتر باشد و نه کوته بینانه و با هدف حفظ موقعیت های متزلزل و حتی نامتناسب و فاقد شأن فعلی، باید به استقبال چنین ادغامی رفت و برای بریدن ناف وابستگی این چنینی به دولت تلاش کرد و تشکیلاتی صنفی و حقیقی را بنیاد نهاد که هستی و استمرار فعالیت آن وابسته به تصمیم هیچ وزیر و صاحب منصبی نباشد که هیچ پروانه ای بی رها کردن پیله، شکوه پرواز را تجربه نکرده است.

او همچنین با اشاره به بندی از نامه مذکور درباره بودجه گفته است: کانون کارگردانان خانه ی تئاتر در یکی از بیانیه های خود به موضوع فاجعه بار بودن بودجه های پیش بینی شده برای فعالیت های تئاتر در کشور، چه در تولید تئاتر در سراسر کشور و چه برای فعالیت نهادها و ارگان های تئاتری و به شکل بدیهی خانه ی تئاتر و ازجمله انجمن های هنرهای نمایشی و ...اشاره کرده است و از کل نامه شاید تنها در این بند اتفاق نظری وجود دارد!

انتهای پیام

لینک خبر :‌ خبرگزاری دانشجویان ایران
پیش از این اخباری در خصوص شکایت صاحبان فیش های حقوقی نجومی از رسانه ها و افراد منتشر کننده این پرداختی ها منتشر شده بود که مصوبه جدید، به شفاف شدن روند انتشار و مصونیت حقوقی ناشران کمک خواهد کرد.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۱۰/۰۲ سایت های دیگر : بانک مردم فصل تجارت فصل اقتصاد اطلاعات روز

به گزارش صبحانه ، اگرچه چند سالی از راه اندازی سامانه دسترسی آزاد به اطلاعات می گذرد و دولت تلاش کرده استفاده تمامی شهروندان به اطلاعات نهادهای اجرایی را فراهم کند اما هنوز هم برخی موارد و نکات مورد نظر رسانه ها و افکار عمومی، قابلیت پاسخگویی از طریق این سامانه را نیافته اند.

قانون دسترسی آزاد به اطلاعات، به منظور شفافیت در کار نهادها و امکان نظارت شهروندان و رسانه ها، در سال 1387 در مجلس تصویب و در سال 1388 برای اجرایی شدن به دولت وقت ابلاغ شد اما تدوین آیین نامه اجرایی و ابلاغ آن تا سال 1394 طول کشید . زمینه اجرایی این قانون پس از تصویب در دولت به در کمیسیونی به ریاست وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی سپرده شده و کمیسیون تشکیل شده بر حسن اجرای این قانون نظارت می کند و با رفع اختلافات در صدد ایجاد وحدت رویه برای اجرایی شدن این قانون خواهد بود.

بر اساس ماده 8 آیین نامه اجرایی قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات، هر شخص حقیقی یا حقوقی ایرانی می تواند درخواست خود برای دسترسی به اطلاعات را به صورت برخط از طریق درگاه الکترونیک حقیقی با ثبت نام در سامانه و ایجاد حساب کاربری، تسلیم کند.

اما بررسی های صبحانه نشان می دهد در یکی از آخرین مصوبات ابلاغی توسط وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی که در 2 آذر به تایید حجت الاسلام روحانی رییس جمهور کشورمان رسیده، مقرر شده شرایط جدیدی برای انتشار فیش های حقوقی مدیران اجرا شود.

طبق این بند از شیوه نامه دسترسی آزاد به اسناد و مکاتبات اداری، مقرر شده اسناد مالی و پشتیبانی نظیر فیش های حقوقی مدیران، دستورات پرداخت و صورتحاسب ها با رعایت شیوه نامه تفکیک اسرار دولتی، برای عموم متقاضیان قابل دسترسی باشد.

به گزارش صبحانه، پیش از این اخباری در خصوص شکایت صاحبان فیش های حقوقی نجومی از رسانه ها و افراد منتشر کننده این پرداختی ها منتشر شده بود که مصوبه جدید، به شفاف شدن روند انتشار و مصونیت حقوقی ناشران کمک خواهد کرد.

لینک خبر :‌ صبحانه انلاین

رئیس سازمان بازرسی کل کشور در دیدار وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی:
ایجاد دولت الکترونیک زمینه ساز تحقق نظارت الکترونیک است/ سازمان بازرسی کل کشور یک دستگاه کارشناسی و بدون نگاه سیاسی است
به گزارش روابط عمومی سازمان بازرسی کل کشور، سیدعباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی صبح امروز به همراه تعدادی از معاونین خود با حضور در سازمان بازرسی کل کشور با حجت الاسلام والمسلمین حسن درویشیان دیدار و گفت وگو کرد.
حجت الاسلام درویشیان در این دیدار ضمن خیرمقدم به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، وظایف این وزارتخانه را حساس، اثرگذار و حائز اهمیت خواند و اظهار داشت: همان گونه که مقام معظم رهبری می فرمایند، فرهنگ از حوزه های مظلوم کشور است و همه باید برای توجه همگانی به این حوزه تلاش کنند.
رئیس سازمان بازرسی کل کشور نگاه سازمان بازرسی به مقوله نظارت و بازرسی را کمک به دستگاه های اجرایی برای بهتر اجرا کردن وظایف آن ها و امور محوله عنوان کرد و نظارت را وظیفه همگانی دانست و با تأکید بر لزوم نظارت پذیری بیشتر دستگاه های اجرایی اظهار داشت: سازمان بازرسی کل کشور یک دستگاه کارشناسی و بدون نگاه سیاسی است که بدون هیچ چشم داشتی نظر کارشناسی خود را در موضوعات مختلف به منظور حُسن انجام امور و اجرای صحیح قوانین ارائه می کند.
رئیس سازمان بازرسی کل کشور تصریح کرد: بازرسی های این سازمان نه تنها به هیچ وجه در انجام کار دستگاه ها و سازمان ها، خلل و توقفی ایجاد نمی کند، بلکه با نظارت بر اجرای بهینه وظایف به دنبال تسریع در انجام امور هستیم.
درویشیان با تأکید بر لزوم تحقق هر چه سریع تر دولت الکترونیک در همه دستگاه های اجرایی افزود: ایجاد دولت الکترونیک زمینه ساز تحقق نظارت الکترونیک است هم برای نظارت های درون دستگاهی مدیران بر زیرمجموعه خود و هم برای دستگاه های نظارتی.
رئیس سازمان بازرسی کل کشور در ادامه با اشاره به برخی از رویکردهای جدید این سازمان و دستگاه قضایی تأکید کرد: ما در امر مبارزه با فساد نسبت به هیچ سطحی از فساد و هیچ شخص فاسدی مسامحه نخواهیم کرد.
درویشیان با انتقاد از اجرایی نشدن سیاست های کلی نظام اداری ابلاغ شده از سوی رهبر معظم انقلاب پس از گذشت چند سال، اظهار داشت: هنوز اتفاق جدی و ملموسی در این زمینه رخ نداده درحالی که اگر به این مهم توجه می شد، بسیاری از مشکلات ساختاری دستگاه ها مرتفع می گردید.
وی ادامه داد: در همین راستا یکی از رویکردهای جدید ما در راستای کمک به دستگاه ها، شناسایی و آسیب شناسی مشکلات ساختاری آن هاست.
وی با اشاره به مأموریت سازمان بازرسی کل کشور در خصوص بررسی عملکرد 26 دستگاه فرهنگی در حوزه سند عفاف و حجاب گفت: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یکی از دستگاه های اصلی مورد خطاب در این سند است و بازرسان ما در حال بررسی این موضوع هستند.
رئیس سازمان بازرسی کل کشور بر ساماندهی اختصاص ارز برای واردات کاغذ و نظارت بر تخصیص کاغذ به حوزه نشر و مطبوعات تأکید کرد و گفت: تیراژ برخی مطبوعات به میزانی که چاپ می شود بعضاً مشتری ندارد که البته فضای مجازی نیز در این موضوع تأثیرگذار بوده است لذا نیاز است در این خصوص اقدامات لازم را انجام دهید.
درویشیان همچنین بر تدوین سندهای بالادستی در حوزه های مختلف فرهنگی و هنری همچون قرآن و عترت، مطبوعات، نشر، نمایش، موسیقی و سینما و تهیه برنامه های کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت برای اجرای این سندها تأکید کرد.
در ابتدای این دیدار نیز سیدعباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ضمن ارائه گزارشی جامع از حوزه های متنوع اقدامات این وزارتخانه و مشکلات آن اظهار داشت: از سال 1370 ساختار این وزارتخانه تغییری نداشته، درحالی که فعالیت های ما نسبت به همان سال ها افزایش چند برابری داشته است که این مشکل ساختاری باعث ضعف در عملکرد می شود.
وی با بیان اینکه 80 درصد گزارش های سازمان بازرسی در پنج سال اخیر در خصوص وزارت ارشاد به نتایج خوبی رسیده، گفت: سازمان بازرسی کمک حال خوبی برای ما بوده و باعث شده در بسیاری از امور کارهای ما بهتر پیش برود و نگاه نظارتی سازمان یک نگاه همراه و همدل بوده که به دنبال مچ گیری نیست.
صالحی با بیان اینکه دستورالعملی در حوزه شفافیت صادر کردیم، اظهار داشت: به دنبال این بوده و هستیم که مدیریت عملکرد را تقویت کنیم تا این شفافیت مستمر شود و امیدوارم با کمک شما و همکارانتان بتوانیم بهتر به وظایف خود عمل کنیم.

19:07 - یکشنبه 1 دی 1398 / شماره : 4246 / تعداد نمایش : 147

air.ir/Zjkt37

لینک خبر :‌ سازمان بازرسی کل کشور
گروه مؤسسات قرآنی مردم نهاد نشست رسیدگی به امور مؤسسات فرهنگی قرآن و عترت دارای مجوز فعالیت از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی روز گذشته، 30 آذرماه در دفتر وزیر برگزار شد.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۱۰/۰۱

سیزدهمین نشست رسیدگی به امور مؤسسات فرهنگی قرآن و عترت دارای مجوز فعالیت از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با حضور سیدعباس صالحی، وزیر و عبدالهادی فقهی زاده، معاونت قرآن و عترت این وزارتخانه، حجت الاسلام والمسلمین خسروی، عباس سلیمی، مهدی محمدی، محمدعلی خواجه پیری، اصغر امیرنیا و حمیدرضا شیخ ویسی در دفتر وزیر برگزار شد.

حمیدرضا شیخ ویسی، معاون امور مؤسسات قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در گفت وگو با خبرنگار ایکنا با اشاره به اینکه جلسه فوق صبح شنبه، 30 آذرماه برگزار شد، گفت: طی این جلسه، گزارشی از عملکرد 10 ماه هیئت رسیدگی به امور مؤسسات در دوره جدید ارائه شد.

وی ادامه داد: بحث و بررسی درباره شعب مؤسسات فرهنگی قرآن و عترت و بررسی پرونده های جدید متقاضیان تأسیس مؤسسه و توافق با، صدور موافقت اصولی برای دو مؤسسه اباصالح المهدی(عج) خوزستان و سراج منیر اصفهان از دیگر مصوبات این جلسه بود.

یادآور می شود، این نخستین جلسه در هیئت رسیدگی به امور مؤسسات، ظرف پنج سال گذشته بود که با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار شد. همچنین جلسه بعدی 14 دی ماه در دفتر معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تشکیل خواهد شد.

انتهای پیام

لینک خبر :‌ خبرگزاری بین المللی قرآن
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۱۰/۰۲

خبرگزاری آریا - روزگاری است که هرکسی نغمه خود خواند و بر صحنه رود... . یک زمان استادان موسیقی که هرکدام صاحب سبک بودند بیم آن داشتند، که نکند موسیقی ای اجرا کنند که به موسیقی اصیل ما لطمه ای وارد شود. یا ساز را به گونه ای بنوازند که به ساحت نوازندگان بزرگ بربخورد اما امروز شرایط به گونه ای دیگر رقم خورده است. از روزگار موسیقیدانان بزرگی چون آقا علی اکبرفراهانی و میرزا حسینقلی و ابوالحسن صبا و روح الله خالقی تا یاحقی و بعد از آن لطفی، علیزاده، مشکاتیان که هر کدام سیری از تاریخ موسیقی ایران را نشان می دهند به دورانی رسیده ایم که روایتی دیگر از میراث داران گذشته است . دورانی که نسل امروز نغمه ها و اندیشه های دیگری در سر می پروراند. اگر چه به گفته این نسل این نوآوری ها وام گرفته از همان دوران است اما رنگ و بویی متفاوتی در آن دیده می شود. در دیده شدن این نسل دیگر نه رسانه ملی نقش دارد و نه حتی فضاهای مجازی. دنیای دیگری دارند که تجربه گرایی در آن حرف اول را می زند. مهیار علیزاده یکی از همین آهنگسازان نسل امروز است که کارنامه هنری اش را با علیرضا قربانی شروع کرد و با حریق خزان نگاه مخاطبان را به موسیقی تغییر داد. تجربه هایی که از بعد آن داشت هم هر کدام بیانگر نگاه متفاوت او به موسیقی بود؛ تجربه هایی که رسید به آلبوم افسانه چشم هایت که البته انتقادات بسیاری بر آن وارد شد. علیزاده در این گفت وگو تلاش می کند هم درباره حواشی این آلبوم صحبت کند و هم درباره مسیری که در کارنامه موسیقایی اش طی کرده است.
گفت و گو را با آلبوم افسانه چشم هایت آغاز می کنیم که بتازگی منتشرشده است؛اثری به آهنگسازی شما و خوانندگی علیرضا قربانی و همایون شجریان که بیانگر گونه ای متفاوت از موسیقی ایرانی است. در ابتدا بگویید چه انگیزه ای سبب شد از حضور دو خواننده در این کار استفاده کنید؟علاقه من به موسیقی به دوران نوجوانی ام برمی گردد و البته در این زمینه پدر و مادرم حمایت های بسیاری داشته اند. پدرم فارغ التحصیل رشته نقاشی ازدانشگاه هنرهای زیبای تهران بود و یکی ازبرجسته ترین نقاشان معاصرایران است؛ درواقع بهتراست بگویم مشوق اصلی من درانتخاب این مسیر هنری و ورودم به دنیای موسیقی، پدرم بوده است. مادرم هم علاقه مند به هنرموسیقی است و در گذشته تنبک می نواخت و آوازمی خواند. پدرم آرزو داشت دراتریش تحصیل کنم و یک موزیسین حرفه ای شوم وخوشحالم که که موفق شدم. به عقیده من اگر خانواده راهنما و مشوق فرزندانشان درمسیرهنر نباشد آن فرزند راه سخت و طولانی را طی خواهد کرد. من ابتدا نواختن ساز تار و فراگیری موسیقی ایرانی را درمحضر استاد کیوان ساکت آغاز کردم و بعدها وارد دانشکده موسیقی شدم، اما براین تصمیم بودم تحصیلات خود را خارج از کشور دنبال کنم بنابراین به کنسرواتوارکومیتاس در کشور ارمنستان رفتم و درآنجا با فضاهای جدید موسیقی و آهنگسازی آشنا شدم. ارمنستان نقطه آغاز مسیرموسیقایی من بود و موسیقی را به صورت جدی دنبال کردم و شب و روزم به آموختن و تمرین گذشت. بعد از مدتی کوتاه، استادم تکلیف کرد درطول هفته به تماشای دو- سه کنسرت بروم و گزارش های آن را ارائه کنم. او تأکید داشت این کاردر یادگیری موسیقی و آهنگسازی بسیار کمک خواهد کرد و تأثیرگذاراست. این موضوع موجب شد تا ناخودآگاه با ژانرهای مختلف موسیقی چون مدرن، اپرا، قدیمی و کلاسیک آشنا شوم. کشورارمنستان رویکرد و نگاه مدرنی به هنر دارد و ازهمین رو نسبت به بسیاری از کشورهای اطرافش حتی اروپای مرکزی پیشرفته تر است. در ارمنستان موسیقی های قدیمی کمتراجرا می شود و تلاششان معرفی و اجرای موسیقی های مدرن قرن است. من درآنجا فضاهای بسیار مختلف موسیقی را تجربه کردم و به دیدن چند اپرا رفتم. حتی برخی از کنسرت ها با حضور چند خواننده اجرا می شد. در واقع ایده چندخوانی از سالها پیش در موسیقی کلاسیک غربی یا موسیقی پاپ و راک غربی وجود داشت واین موضوع از همان زمان در ذهن من شکل گرفت و سالها براین هدف بودم آن را در کشورم اجرا کنم. البته پیش از انقلاب هم چند خوانی در ایران اجرا شده بود. اشتیاق داشتم این کار را انجام بدهم چرا که هم برایم هیجان انگیز بود و دیگر اینکه خلأ آن را در موسیقیمان احساس می کردم. در مراسم رونمایی آلبوم افسانه چشم هایت گفتم هر کسی که پروژه ای را شروع می کند طبعاً به دنبال بهترین ها خواهد بود و دوست دارد از آنجا کارش را آغاز کند. من نیز دوست داشتم در این پروژه بهترین خواننده ها حضور داشته باشند. بنابراین از آنجا که به نظر من سبک و سیاق آوازخوانی علیرضا قربانی و همایون شجریان بسیار به هم نزدیک است تلاش کردم که این دو خواننده در این پروژه حضور داشته باشند. ابتدا با علیرضا قربانی صحبت کردم و این پیشنهاد مطرح شد و بعد از آن با همفکری یکدیگر انتخاب اول ما همایون شجریان بود
. با این حساب باید گفت افسانه چشم هایت به نوعی ماحصل سال ها تحصیلات شما در اتریش و ارمنستان است. به نظر خودتان آیا در این زمینه موفق بوده اید؟بله. قطعاً موفق بوده ام و با انتقاداتی که وجود داشت این گونه تصور می شد بسیاری از موزیسین ها دوست داشته باشند جای مهیار علیزاده باشند و جای بسی خوشحالی و شکرگزاری است که بانی و مؤلف این پروژه بزرگ من هستم و توانستم از حضور دو خواننده بزرگ ایران چون همایون شجریان وعلیرضا قربانی بهره ببرم
. چرا تصور می کنید خیلی از موزیسین ها علاقه مند بودند جای شما باشند و این کار را برای اولین بار انجام می دادند؟صرفاً نه در جهت اولین بودن ها؛ اولین یا چندمین بار برایم مهم نیست اتفاقاً طی سالهای اخیر در وادی هنر باب شده هر کسی که کاری انجام می دهد می گوید اولین یا بزرگ ترین پروژه را انجام داده است اما من به این دلیل می گویم که اصولاً خواننده های مطرح هر کشور، مورد توجه آهنگسازان هستند و تلاش می کنند برای بیشتر شنیده شدن کارهایشان با این خواننده ها همکاری داشته باشند. وقتی یک خواننده مطرح با شما همکاری می کند طبعاً کارتان بسیار شنیده خواهده شد اما وقتی دو خواننده باشد چندین برابربیشتر شنیده می شود یعنی علاوه بر این که طرفداران همایون شجریان این کار را دنبال می کنند، طرفداران علیرضا قربانی هم این آلبوم را می شنوند و حتی کسانی که مخاطب کارهای من هستند به سراغ این آلبوم خواهند رفت. یک تعداد هم هیچ علاقه ای به شنیدن این نوع موسیقی ندارند و طرفدار موسیقی های پاپ، راک و... هستند اما به دلیل کنجکاوی این آلبوم را گوش خواهند کرد بنابراین طبعاً هر آهنگسازی دوست دارد مؤلف چنین کاری باشد
. در نشست رونمایی این آلبوم هم اشاره کردید انسان های جاه طلب به دنبال بهترین ها و بیشترین ها هستند و این تصور در اذهان ایجاد می شود که مهیارعلیزاده آهنگساز بلندپروازی است.نظر شما در این باره چیست؟من انسان بلندپروازی هستم و همه این را می دانند. بهتر است بگویم مهیارعلیزاده در زمینه هنر و کارش قطعاً انسان بلندپرواز و نترسی است و این خصلت خوب یا بد ازهمان دوران کودکی در من وجود داشته است. 19سال سن داشتم که کنسرتی بی کلام درحوزه هنری برگزار کردم. آن زمان گیتار می نواختم و در شب اجرا، از استاد کیوان ساکت خواهش کردم درکنار من تار بنوازند. البته به غیر ازصدای تار و گیتار، درامز، کمانچه و دیگر سازها نیز اجرا می شد. هدف خاصی از اجرای این برنامه نداشتم اما همان زمان هم خیلی ها تلاش کردند مرا از اجرای این کار منصرف کنند.عده ای هم که از اعضای گروه بودند، بسیار تشویقم کردند، چرا که توانسته بودم با توجه به شرایط آن دوره کنسرتی بی کلام و البته تلفیقی برگزار کنم.به این سبب که آن زمان در کنار هم قرار دادن سازهای غربی و سنتی مخالفان بسیاری داشت؛ شاید گروه موسیقی اوهام با آن طرفداران بسیارش نمی توانست چنین کنسرتی برگزار کند. به یاد دارم حتی هشدار دادند اگر یک مقدار صدای گیتار بالاتر برود برق سالن را قطع خواهند کرد. درواقع این بلندپروازی همیشه در من بوده و از آن لذت می برم اما در شروع کارم همیشه با خودم می گویم چرا این کار را انجام دادم و دچار استرس و دلهره می شوم اما به محض این که پروژه به اتمام می رسد به دنبال یک بلندپروازی دیگر می روم
. و اگر موفق نشوید؟اهمیتی ندارد. مهم این است که اندیشه ای را که در ذهنم دارم به سرانجام برسانم
. حتی اگر بازخورد آن در جامعه منفی باشد؟ما یک جامعه داریم به نام ایران و هراتفاقی هم که در فرهنگ و هنر ما تبلور پیدا می کند از درون همین جامعه نشأت می گیرد وزاییده تفکر و اندیشه اجتماع ما است اما درفرهنگ و هنر کشورهای مختلف دنیا این نگاه وجود ندارد و توجه یا عدم توجه انتشار یک اثر هنری یا خوب بودن و بد بودن آن از دیدگاه اجتماع آنها مورد اهمیت نیست. من نیز براین نظرم باز خورد یک کار در جامعه دلیلی بر موفق بودن یا نبودن آن نیست. به عنوان مثال حمید هیراد یا دیگر خواننده های موسیقی پاپ کارهای بسیار منتشر کرده اند اما آیا همه این کارها خوب بوده؟ یا همه قطعاتی که محسن چاووشی منتشر کرده ایرادی ندارد؟ البته محسن چاووشی از خواننده های مورد علاقه من است و کارهایش را بسیار دوست دارم، منظورم این است تمامی خوانندگان پرطرفدار ما ممکن است قطعات خوب یا بد داشته باشند اما دلیل برآن نیست که اگر کار موفق نباشد از جامعه طرد شوند؛ سنگ محک یک اثر خود آن اثر است نه تعداد فروش یا باز خورد آن از اجتماع. مثالی دیگر می زنم. یک کنسرت موسیقی چندین هزار مخاطب دارد اما یک رسیتال پیانو که بیانگر یک کارجدی در موسیقی و فرهنگ و هنر ما است ممکن است تعداد کمی مخاطب داشته باشد اما دلیلی برآن نیست که آن موسیقی دیگر نباید اجرا شود. به نظر من موفقیت یا شکست برای خود مؤلف است اما من نسبت به آثارم به این نتیجه رسیده ام که موفق بوده ام و اگر غیر از این بود قطعاً همان اواسط کار ادامه پیدا نمی کرد
. کارنامه هنری شما از حریق خزان تا افسانه چشم هایت هر کدام بیانگر اتفاق و نگاه خاص مهیار علیزاده در حوزه آهنگسازی است، چه کارهایی که با مهران مدیری انجام داده اید - که البته انتقاداتی هم به صدای آقای مدیری به عنوان یک خواننده بوده است- چه کارهایی که با حضور دوآهنگساز یا دو خواننده در یک آلبوم جمع آوری کرده اید. هدف از این شاخه به آن شاخه پریدن ها چیست؟ این تجربه کردن های متفاوت برای اثبات چه چیزی است؟بهتراست بگویم حوصله ام سر رفته است؛ فضای جامعه موسیقی ما یکنواخت شده و اتفاق تازه ای رخ نمی دهد تا مرا سر شور و شوق بیاورد. من دچار دگرگونی ذهنی شده ام و به دنبال نوشتن یا خلق یک موسیقی تازه می گردم. روح آدم های شهر من خسته است و به رنگ خاکستری است و این ناامیدی ها و تیرگی ها را در زندگی و در رنگ لباس ها و اتومبیل هایشان قابل دیدن است. یک پدیده هیجان انگیز برای من اتفاق نمی افتد، بنابراین سعی می کنم با این گونه کارها خود را سرگرم کنم.اما در مورد همکاری با آقای مهران مدیری باید بگویم چندان اتفاق عجیبی نیست من از نوجوانی ایشان را دوست داشتم و به نظرم مهران مدیری شخصیتی کاریزماتیک دارد و به همین سبب این همکاری شکل گرفت
. قطعاً به عنوان یک آهنگساز معیار یک خواننده خوب یا بد را بهتر می دانید.اگر بخواهیم به لحاظ آکادمیک بررسی کنیم باید بگویم نزدیک به هزاران نفر در زمینه موسیقی آوازی تحصیل کرده اند و این جرأت را به خود می دهند که روی استیج بروند و بخوانند اما از این تعداد چند نفرخواننده خوب هستند! فرقی هم نمی کند چه ژانری باشد سنتی یا پاپ! ناگفته نماند درحال حاضر ژانرهای موسیقی ما آنقدر به هم نزدیک شده است که تفکیک کردن آنها بسیار مشکل است و تنها می توان گفت درحال حاضر حمیدرضا نوربخش موسیقی سنتی می خواند. از این تعداد خواننده که مسیرکلاس و دانشگاه را طی کرده اند و بعد آن ورک شاپ های مختلف برگزار کردند و امروز به جایگاه خوانندگی رسیده اند شاید تعدادشان به 20 نفر هم نرسد اما در مقابل، آن 980 نفر هم خواننده هستند و مهران مدیری هم یکی ازهمان خوانندگان است. مدیری آرتیست بسیار خوب و باسوادی است و آگاه به مقوله هنر، او شعر و موسیقی را به خوبی می شناسد و به عنوان یک آهنگساز نسل امروز ایران می گویم دانشی که مهران مدیری از موسیقی دارد 95 درصد از موزیسین های ما ندارند. اگر هم روی استیج ترانه های خواننده های لس آنجلسی را می خواند سلیقه شخصی اش بوده و می توانم بگویم خوانندگی او کاملاً دلی است و موسیقی را به صورت آکادمیک نیاموخته است
. یعنی از روی دل یا عشق و علاقه به خوانندگی برای شما آهنگساز کفایت می کند؟بله، من از روی علاقه شخصی ام این کار را انجام داده ام و اگرهم فرصتی دوباره پیش آید این همکاری ادامه خواهد داشت. درحال حاضر 4 ترک با صدای مهران مدیری ضبط کرده ام که به زودی منتشر می شود
. در صحبت هایتان اشاره داشتید ازفضای جامعه دل آزرده و خسته هستید؛ این دل آزردگی به چه سبب است؟در هیچ کجای دنیا فضای موسیقی مانند کشورما آنقدر مسموم و غیرقابل تحمل نیست و این فضای مسموم را خود هنرمندان ما ایجاد کرده اند و بهتراست بگویم در هیچ کجای دنیا مانند هنرمندان موسیقی ما یا هر شاخه هنری دیگر کسی پیدا نمی شود که پشت سر یکدیگر و علیه هم حرف بزنند و مصاحبه کنند. در هیچ کجای دنیا مانند ایران، فضای جامعه اش ناآگاه و فاقد فهم هنری نیست تا هر کسی به خود اجازه بدهد بعد ازچند روز یا چند ماه آموختن موسیقی، وارد دنیای حرفه ای موسیقی شود و آلبوم تولید کند! این ناآگاهی و بی دانشی درتمامی بخش ها دیده می شود از آهنگساز، نوازنده و خواننده گرفته تا تهیه کننده و صدابردار. آن هم کشوری که می گویند در فرهنگ و هنر پیشتاز و پیشرو است
. این رقابت وحسادت از چه چیزی نشأت می گیرد؟صحبت درباره این موضوع باید به لحاظ جامعه شناسی بررسی شود و من نمی دانم این عقده شکل گرفته در هنرمندان ازکجا نشأت گرفته است. بگذارید خاطره ای بگویم، 10 ساله بودم که آموختن موسیقی را آغاز کردم هر روز که از کلاس درس به خانه می آمدم به مادرم می گفتم فلان شخص پشت سر یک نفر صحبت کرد. به یاد دارم یک روز شخصی به کلاس استاد کیوان ساکت آمد و در مقابل ما شاگردان شروع به غیبت یکی از استادان کرد. آقای ساکت به آن شخص اشاره کردند این نوع خطاب کردن نادرست است و باید آن شخص را آقا خطاب کنید. پیش از کنکور هنر، برای آموختن زیباشناسی ردیف موسیقی در کلاس استاد مجید کیانی ثبت نام کرده بودم که 14 جلسه بود. به ایشان درود می فرستم، استاد کیانی هنرمندی بسیار فرهیخته و از بااخلاق ترین اساتید موسیقی ایران هستند. در آن کلاس شاگردان استاد، پشت سر آقای ساکت بد و بیراه می گفتند و مایه تعجب و تأسف بود. منظورم از بیان این خاطرات فضای متشنج و خاکستری هنرمان است و بهتر است بگویم از همان آغاز متوجه شدم، فضای موسیقی مسموم به این رفتارها و اخلاق ها شده است. این هنرمندان می خواهند نادانسته هایشان را این گونه جبران کنند اما خارج از ایران هنرمندان سرشان به کار خودشان است و به تولید و تألیف می پردازند. امیدوارم روزی برسد از این افکار مسموم فاصله بگیریم و بیشتر به فکر تولید و اعتلای فرهنگ و هنر باشیم نه تخریب دیگران
. در مصاحبه ای اشاره داشتید نوازنده ای که تازه دو سال است ساز به دست گرفته از اساتید قدیمی انتقاد می کند و بد و بیراه می گوید... تا با درست کردن حاشیه خودی نشان بدهد پس شما این فضاهای مسموم را تجربه کرده اید.این صحبت درمورد حافظ ناظری بود البته شناخت بسیاری از ایشان ندارم اما نوع پاسخ گویی حافظ در مقابل اساتید موسیقی چون هوشنگ کامکار را نمی پسندیدم. من ازخانواده ام و زندگی ام آموختم که به پیشکسوتان و بزرگترها احترام بگذارم، فرقی هم نمی کند یک هنرمند باشد یا یک آرایشگر یا هر حرفه دیگر؛ آنچه مهم است او عمرش را پای کارش گذاشته و مویی سفیده کرده است. قطعاً حافظ ناظری هم دوست ندارد کسی به پدرایشان استاد شهرام ناظری بی احترامی کند و انتقاد به پدرش را با این نوع ادبیات بیان کند. بعد از آلبوم افسانه چشمهایت نقدهای بسیاری به این کار بود. یک تعداد ازاین منتقدین 48 ساعت بعد از انتشار آلبوم در حالی که شاید 3 بار هم کار را گوش نکرده بودند در فضاهای مجازی بد و بیراه می گفتند. اصولاً این صحبت ها برایم خیلی اهمیت ندارد و مثل برخی ها نیستم که بگویم نقدهای خوب را می خوانم و استفاده می کنم . نگاه من به موسیقی چیزدیگری است و موسیقی را یک پدیده می دانم که در ذهنم خلق می شود. اثری که مهیارعلیزاده با دوخواننده طی 6 سال تلاش و با ارکسترهای شناخته شده و اشعار زیبا تولید کرده و یک پروژه هنری بزرگ محسوب می شود کاری نیست که کسی بخواهد در مدت 48 ساعت آن را نقد کند و قطعاً این صحبت ها از سر ناآگاهی بوده است. من مخالفتی با نقد ندارم و براین باورم هر پدیده ای در جهان انتقاد پذیراست منتهی باید به درستی پرداخته شود. اگر کسی می خواهد موسیقی افسانه چشمهایت را نقد کند باید پارتیتور من را بخواند تا بداند موسیقی چگونه در کنار شعر افسانه نیما یوشیج قرار گرفته و این منظومه زیبا را بیان می کند و درآن چه اتفاقاتی رخ داده است؟ حرکت ارکسترهای زهی و بادی چه بوده است؟ اگر می خواهند نقد ادبی بنویسند باید با اشعار شاعران بویژه نیما و اخوان آشنا و آگاه باشند. اگر اعتراض یا انتقاد به بخش آوازخوانی دارند باید با کارنامه هنری علیرضا قربانی و همایون شجریان آشنا باشند. یک تعداد از همین دوستان در مراسم رونمایی آلبوم انتقاد داشتند که چرا علیرضا قربانی و همایون آوازخوانیشان در اوج بوده است. خواهشم از مخاطبان و منتقدان موسیقی این است در کنار آثاری که علاقه مند هستند کمی هم کارهای ارکسترال و اپرا گوش کنند. در اوج خواندن یک خواننده نشان از یک کار بد نیست و در دنیا هم مرسوم است. این نوع آواز خوانی به تشخیص من آهنگساز بوده و قطعاً بدون فکر و اندیشه انجام نشده است
. با توجه به سبک آوازی علیرضا قربانی و همایون شجریان که هر دو خواننده موسیقی سنتی هستند آیا می توان انتظار داشت آوازخوانی آنها در سبک اپرا باشد؟اوج و فرود صدا در اپرا وجود دارد و خاستگاه اپرا در کشورهای غربی است اما منظور من این نیست که به موسیقی کلاسیک غربی نزدیک شویم. صدای خوانندگان ما نیز این قابلیت را دارد
. در این نوع آوازخوانی یا تحریرهای خیلی بالا، آیا سلیقه خواننده ها هم مدنظر بوده است؟خیر! صفر تا صد این کار به سلیقه و اختیارخودم بوده است. البته همایون شجریان 10 درصد مخالف این سلیقه بود و دوست داشت بعضی از قطعات یک پرده پایین تر خوانده شود. قطعاً این کار سبب می شود خواننده در اجرای تحریرها تواناتر باشد و مشکل کمتری پیش می آید تا آنکه در اوج بخوانند، اما نظر من چیز دیگری بود و نت به نت قطعات این آلبوم با آگاهی نوشته شده است. البته نمی گویم اشتباهی در آن وجود ندارد شاید در یک جاهایی می توانستم پایین تر بنویسم
. اگر امروز تصمیم به چنین ایده ای داشته اید آیا بازهم به همین سلیقه نوشته می شد؟نمی دانم شاید این کار را نمی کردم به هر حال این آلبوم برای 6 سال گذشته بوده است اما هنوز هم اشتیاق دارم و بازهم از حضور دو خواننده بهره خواهم برد و مطمئناً مسیر دیگری را انتخاب می کنم
. البته برخی از همین منتقدان بر این نظر بودند دوئت یا همخوانی همایون شجریان و علیرضا قربانی در واقع یک دوئل یا به رخ کشیدن قدرت صدای خواننده ها به یکدیگر است.خیر. تصور نادرستی است و زاییده افکار پوپولیستی است. توانایی آوازخوانی همایون شجریان بر کسی پوشیده نیست همچنین علیرضا قربانی. با نگاه به خطوط آوازی متوجه قرار گرفتن اشعار خواهید شد و حرفی را که شاعر بیان می کند و می گویم فریاد بزن... من با زبان آواز بیان کرده ام و در موسیقی روایی وجود دارد. در برخی از نقد ها هم آمده بود افسانه چشمهایت اولین آلبومی است که به لحاظ آنالیزموسیقی نمره کامل را می گیرد به این دلیل که مهیار علیزاده با داشتن دو اهرم بزرگ موسیقی و آشنا به توانایی ها و کارنامه این دو هنرمند، توانسته کاری تولید کند که تکراری نیست و با افسانه چشمایت موسیقی جدیدی را به موسیقی ایران وارد کرده که پیش از این وجود نداشته است
. شاید هم مخاطبان همایون شجریان و علیرضا قربانی این انتظار را نداشتند که کاری شبیه یک اپرای ایرانی اجرا شود؟این دلهره در من وجود داشت و این روزها را هم پیش بینی می کردم حتی از یک سال قبل با هر دو عزیز صحبت کردم و مطلع بودند. به همایون جان گفتم اگراین آلبوم منتشر شود انتظار استقبال از رگ خواب یا چرا رفتی را نداشته باشید. همایون می دانست چه کاری انجام داده است و قبول داشت این آلبوم یک ژانر کاملاً متفاوت است. علیرضا قربانی عزیز هم همینطور و می دانستند قطعاً نقدهای بسیاری خواهد بود. البته من ساختارشکنی نکرده ام و دوست داشتم موسیقی تولید کنم که در ذهنم وجود دارد. در ترک پریشان خیال بخش ابتدایی آن به صورت کرال است و بعد آن همایون می خواند و خیلی واضح است که عموم مردم دوست نداشته باشند اما مطمئنم به مرور زمان مخاطبان خود را پیدا خواهد کرد و علاقه مندان به صدای همایون و علیرضا قربانی مجاب می شوند این موسیقی را گوش کنند تا با این فضاها آشنا شوند
. اشاره کردید مردم این نوع موسیقی را نمی پسندند آیا معرفی این سبک کاری به جامعه زود نبود؟آلبوم حریق خزان هم با کر شروع می شود وقتی این اثر منتشر شد مردم آشنایی چندانی با این سبک کاری نداشتند اما آرام آرام علاقه مند شدند و امروز حریق خزان در ذهن مردم رخنه کرده است. جوان ایرانی از زمانی علاقه مند به آواز ایرانی شد که علیرضا قربانی بی قرار را خواند اثری که به صورت الکترونیک تنظیم شده و تا به امروز چنین کاری نداشته ایم. بعد از آن هم همایون شجریان در همکاری با سهراب و تهمورس پورناظری کولی را خواند
. خواننده های ما آگاه هستند و می دانند سلیقه و ذائقه موسیقایی مخاطب امروز تغییر کرده و این تغییرات در آثار همایون شجریان، علیرضا قربانی و دیگر خوانندگان و آهنگسازان کاملاً مشهود است.چه دلیلی دارد همایون شجریان مانند پدرش استاد محمدرضا شجریان آواز بخواند؟ چرا باید مخاطب موسیقی این انتظار را داشته باشد؟ میراثی که همایون از پدرش به یادگار حفظ کرده اخلاق و صدای شجریان است اما قطعاً همایون دیدگاه هنری متفاوتی دارد. اگر قرار باشد همایون مانند استاد شجریان بخواند کار اصلی آن وجود دارد یا اگر قرار باشد علیرضا قربانی در این آلبوم باردیگر حریق خزان را تکرار کند چه کاری است یک بار انجام شده است.من مهیار علیزاده به عنوان یک آهنگساز باید روبه جلو حرکت کنم تا برای کسانی که درپشت سر ما حرکت خواهند کرد افق های تازه خلق شود و بگویم شما هم می توانید کاری بسازید که همایون شجریان و علیرضا قربانی در کنار هم بخوانند
. یکی از موضوعاتی که مورد نقد قرار گرفت بحث اشعار این آلبوم است. ابتدا بگویید ارزیابی شما درانتخاب شعر چیست و مهیار علیزاده چقدر با شعر آشنا است؟همانقدر که به شعر علاقه مندم در انتخاب اشعار نیز وسواس بسیاری دارم و می دانم چه شعرهایی در مخاطب اثرگذاراست و این حساسیت ها در کارهایم اثبات شده است.شعری که انتخاب می کنم ابتدا باید تأثیر آن را در خود ببینم و بعد انتخاب شود. درکارهای سفارشی هم همینقدر وسواس دارم.اگر شعری پیشنهاد شود که روی آن موسیقی کار شود و نتوانم روی یک مصرع آن آهنگ بگذارم کار را ادامه نخواهم داد
. اگر در انتخاب اشعار وسواس و حساسیت دارید و شعر را می شناسید چرا این اتفاق در آلبوم افسانه چشم هایت به وجود آمد و شعر شاعری دیگر به نام استاد ابتهاج معرفی شد؟ بعد از آن هم پاسخ دادید این کار را در اینترنت جست و جو کرده اید. به نظر شما این پاسخ توجیه پذیراست؟هیچ تعمدی در این کار نبوده و یک اشتباه کاملاً سهوی است و هیچ کدام از ما متوجه آن نشدیم. استاد ابتهاج یا دیگر شعرای بزرگ ما اشعار خارج از کتاب هم داشته اند. نمی دانم اولین بار این شعر را درکجا دیدم اما خیلی دوست داشتم موسیقی ای روی این شعر بنویسم و به دنبال متن کامل آن بودم که در اینترنت جست و جو کردم و دیدم در چندین سایت به نام استاد معرفی شده بود. دیگر مطمئن شده بودم شاعر این کار آقای ابتهاج هستند. من در آلبوم های مختلفی که تولید کرده ام از اشعار شناخته شده استاد بسیار استفاده کرده ام و فکر نمی کنم بعد از استادان محمد رضا لطفی و محمد رضا شجریان در بین آهنگسازان امروز کسی بیشتر از من روی اشعار استاد ابتهاج کار کرده باشد. اتفاقاً وقتی این تِرک را ساختم در آلمان به منزل استاد رفتم و حتی به ایشان عرض کردم بزودی یکی - دوتا از کارهای شما منتشر خواهد شد. عده ای هم انتقاد داشتند چرا از ایشان اجازه نگرفته ام و باید بگویم استاد ابتهاج منعی در استفاده از اشعارشان نگذاشته اند. زمانی هم که ارغوان را ساختم با ایشان در این باره صحبتی نکردم و بعد که منتشر شد خبر دادم. اما کسی که می خواهد با این ادبیات بگوید مهیارعلیزاده اشعارش را در اینترنت جست و جو می کند یا من را نمی شناسد یا نا آگاهی خود را اعلام عمومی کرده است. شعر افسانه نیما یا همان ترک پریشان خیال یک منظومه طولانی است که 20 روز، روی آن وقت گذاشتم و مصرع به مصرع آن را به گونه ای انتخاب کردم که معنای آن تغییر نکند؛ شاعر دوم آن بعد از نیما من هستم (با خنده)؛ بنابراین اگر کسی در مورد انتخاب این اشعار نقدهای نادرست بیان کند مشخص است که خصومت شخصی دارد و با این انتقادهای نابجا می خواهد نام خود را بر سر زبان ها بیندازد. همچنین انتقاداتی که به اشعار علیرضا کلیایی بود که بازهم نمی دانم مشکل فنی آن چیست. گویا این دوستان اصلاً کار را با دقت گوش نکرده اند. من درمراسم رونمایی این آلبوم هم گفتم تصنیف ابتدایی با می روم تا که فراموش کنم چشم تو را... آغازمی شود و در پایان به بازآی دلبرا که دلم بی قرارتوست... به اتمام می رسد و انتخاب و چیدمان بسیار مشکلی بود. یا در شعر افسانه چشم هایت به آقای کلیایی اصرار کردم شعری بگوید که درآن به حریق خزان اشاره شده باشد درآنجا که گفته می شود تو حریقی و خزان بود که پایان من است... که نوستالژی و ارجاعی به آلبوم حریق خزان است یا ترک آخر بازآی دلبرا که دلم بی قرارتوست... نیز اشاره به همین آلبوم دارد. بهتر است بگویم هنوز هم به آثار گذشته ام وابستگی دارم و همه آثارم روایتی از دوران زندگی من است
. پریشان خیال یا افسانه نیما یوشیج که قطعه دوم کار است، از نگاه مخاطب گویا آغازگر این آلبوم است. کاری نشأت گرفته از همان آموزه های تحصیلی در خارج و به نوعی اجرای یک اپرای ایرانی است. چطور شد تصمیم گرفتید این منظومه عاشقانه و طولانی را تقطیع کنید و به دو ترک پریشان خیال و حیرانی نامگذاری شده است؟ افسانه چشم هایت درواقع مقدمه این آلبوم است و همان طور که اشاره کردید پریشان خیال داستان عاشقی افسانه و عاشق است که در این قطعه به یکدیگر می رسند. ابتدا راوی که همان گروه کر است داستان را با در شب تیره، دیوانه ای، کو... شروع می کند و بعد از آن عاشق (همایون شجریان) و افسانه (علیرضا قربانی) از عشق خود می گویند وادامه این دیالوگ ها در ترک بعدی حیرانی گفته می شود. اما چون احساس کردم بخش موسیقایی کار سنگین شده است کار به دو بخش و با ریتمی متفاوت شروع می شود. ناگفته نماند بسیار دوست داشتم ترک سومی هم از همین منظومه افسانه در این آلبوم باشد که متأسفانه نشد. در آنجا که عاشق می گوید: ای طفل محزون از چه از خانه خود جدایی؟ سخن از کنده شدن از سنت و رسیدن به دنیای مدرن است. تمامی اشعار این آلبوم صحبت از گمشده ای مشترک است و نه نگاه سیاسی در آن بوده و نه اجتماعی. افسانه و عاشق در مورد فلسفه وجودی انسان صحبت می کنند. من هم قبول دارم برخی از قطعات آلبوم به سبک اپرا نوشته شده و خوانده می شود و امیدوارم در آینده با حضور یک کارگردان خوب روی صحنه اجرا شود
. با نگاه به اصل شعر می بینیم که برخی از قطعات به صورت شرحه شرحه در آلبوم قرار گرفته اند در این باره هم کمی توضیح دهید؟بله و این نگاه و سلیقه آهنگساز است. من حتی دراین باره با فرزند زنده یاد نیما یوشیج صحبت کرده ام. اما نکته ای که باید گفته شود این است که شعر در وجودیت خود یک اثر مستقل هنری است و موسیقی نیز یک اثر مستقل هنری دیگر است و تلفیق این دو، هنر و سلیقه یک آهنگساز است و به صلاح دید خود از شعرهایی استفاده می کند که قابلیت تبدیل شدن به موسیقی خوب را داشته باشد.نگاه آهنگساز، خواننده و شاعر متفاوت است اما از زمانی که یک شعر به تصنیف تبدیل می شود آهنگساز حاکم بر شعر است. نکته دیگر اینکه در تمامی کشورهایی که صاحب فرهنگ ادبی غنی هستند مانند هند، فرانسه، سوئد و... شعر و ادبیات در آنجا اهمیت بسیاری دارد اما متأسفانه بارها شنیده می شود کشور ایران مهد شعر و ادبیات است و باید در حفظ آن بکوشد
. اما آخرین قطعه آلبوم بی قرار 2 نام دارد که بی تردید نام این اثر وام گرفته از قطعه بی قرار آلبوم حریق خزان است.این قطعه دارای سه شعر از سه شاعر مطرح کشور است چطور شد این گونه کار را تنظیم کردید؟بخش اول با شعری از دکتر شفیعی کدکنی کاش سوی تو دمی رخصت پروازم بود... شروع می شود که بیشتر حالت روایی دارد، بخش دوم متفاوت از بخش اول است با شعری از بانو سیمین بهبهانی من با صدای تو می خوانم... و قسمت سوم که اشاره دارد به کارهای قبلی ام باز آی دلبرا که دلم بی قرار توست و... شعر استاد ابتهاج که هر سه بخش تنظیم و ملودی متفاوتی دارند و با یک نگاه کلی خواهید دید قسمت اول و سوم در پایان به یکدیگر وصل می شوند. احساس کردم در این قطعه باید شعر های متفاوت اما محتوای نزدیک به هم وجود داشته باشد که همان ادامه دهنده گفت وگوی افسانه و عاشق است. جالب است بدانید وقتی با خانواده بانو بهبهانی صحبت می کردم بر این نظر بودند درآنجا که همایون می گوید: من با صدای تو می خوانم... گویا گفت و گوی همایون با پدرش است. ناگفته نماند سه قطعه از این آلبوم در جمهوری چک و به رهبری هومن خلعتبری ضبط شده است
. تغییر اسامی قطعات هم به سلیقه خودتان بوده است؟بله. تمامی آنها با اجازه خود صاحبان اثر یا خانواده آنها بوده است به طور مثال در قطعه بی خوابی مهدی اخوان ثالث که با نام به دیدارم بیا است گفته می شود به دیدارم بیا هر شب در این تنهایی تنها و تاریک خدا مانند دلم تنگ است... آن زمان که در ترک اول گفته می شود می روم تا که فراموش کنم چشم تو را عاشق از عشق خود جدا شده و به یک جنون و بی خوابی رسیده است و می گوید به دیدارم بیا هر شب... و از نگاه من بهتر است نام این قطعه بی خوابی باشد
. کمی هم در مورد آلبومی که قرار است با همکاری فردین خلعتبری منتشر شود صحبت کنید.این کار هم به صورت یک پروژه است که به من پیشنهاد شد و خیلی بداهه تصمیم به انجام آن گرفتم که محمد معتمدی خوانندگی آن را برعهده دارد. به عقیده من معتمدی خواننده بسیار توانایی است و تکنیک بسیار ویژه ای در آوازخوانی دارد. فردین خلعتبری هم که صمیمی ترین دوست من در حوزه موسیقی است و بسیار خوشحالم که این همکاری شکل گرفته است. 4 قطعه این کار به آهنگسازی من بوده و 3 قطعه آن را فردین عزیزم انجام داده است؛ البته صاحب امتیاز این آلبوم شرکت آوای باربد است اما به دلیل مشکلات داخلی این شرکت مدت هاست منتشر نشده است؛ در صورتی که حدود دو سال گذشته تحویل داده شده واین موضوع بسیار ناراحت کننده است. من نمی دانم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی چرا باید به این شرکت ها مجوز کار بدهد و هیچ نظارتی هم بر آنها نیست، اما طرفداران محمد معتمدی و کسانی که به دنبال موسیقی ارکسترال هستند مطمئن باشند در چند ماه آینده تکلیف این آلبوم مشخص خواهد شد
. همکاری با همایون شجریان و علیرضا قربانی نشان دهنده آن است که مهیار علیزاده علاقه مند است با خواننده های بزرگ کار کند. انتخاب خواننده چقدر برای شما مهم است؟ آیا بازار کار برای شما اهمیت دارد یا مطرح بودن خود خواننده؟تمامی آهنگسازان علاقه مندند با همایون شجریان کاری داشته باشند من نیز تلاش کردم و به خواسته ام رسیدم، اما تنها بحث تجاری و بیزینس خواننده ها مطرح نیست؛ بلکه توانایی خواندن نیز مهم است. فکر نمی کنم تواناتر از همایون شجریان یا دیگر خوانندگان چون علیرضا قربانی، محمد معتمدی و سالار عقیلی وجود داشته باشد، مردم هم به این هنرمندان علاقه مندند و آثارشان مخاطب بسیاری دارد البته گاهی کارهای ضعیف هم داشته اند. اما به طور کلی تجربه بسیاری در این زمینه دارند و به جامعه اثبات شده اند، البته من با جوانان هم همکاری می کنم به هرحال باید به نسل امروز هم کمک شود. یک زمان هم به تبع مسائل مالی، سفارش هایی برای فیلم یا سریال قبول می کنم
. در تیتراژخوانی هم انتخاب خواننده مهم است یا همان بعد مالی بیشتر در نظر شماست؟بله قطعاً، آخرین تیتراژی که ضبط کردم با صدای محمد معتمدی بوده که فکر می کنم بزودی منتشر شود. این کار ژانری متفاوت از سریال های ایرانی است
. اشاره داشتید در تولید آلبوم موسیقی خواننده نظر و دخالتی ندارد در ساخت موسیقی فیلم و سریال چطور؟ آیا سلیقه کارگردان یا تهیه کننده اعمال می شود؟خیر، در فیلم و سریال هم تنها سلیقه خودم بوده و اجازه نمی دهم کارگردان یا تهیه کننده دخالتی داشته باشند و حتی چندین بارهم پیش آمده که قبول نکردم و کار منتفی شد، البته در ساخت آلبوم پیشنهاد خواننده ها را می شنوم و اگر نزدیک به سلیقه هم باشیم حتماً انجام خواهم داد نه آنکه هیچ دخالتی نباشد
. چرا در موسیقی ما خواننده سالاری مطرح است حتی برای یک آهنگساز ؟بله. متأسفانه این نگاه اشتباه در فرهنگ ما جا افتاده است و خیلی هم بد است البته در همه جای دنیا همین بوده و هست و به نظرم باید در این زمینه فرهنگ سازی شود. این دیدگاه در اسپانسرها نیز وجود دارد آنها حتی نمی دانند آهنگساز و مؤلف موسیقی بی کلام چه کسی است و یک اثر موسیقایی را تنها با خواننده می شناسند؛ بنابراین تا موسیقی بی کلام خوب تولید و شنیده نشود موسیقی مان پیشرفتی نخواهد کرد. من تلاش کرده ام در تمامی کارهایم موسیقی بی کلام هم استفاده شود چرا که باید مخاطبان موسیقی با این نوع موسیقی آشنایی بیشتری داشته باشند. بسیار علاقه مندم یک آلبوم بی کلام منتشر کنم که البته قطعاً بسیار مشکل تر و زمان برتر از موسیقی با کلام خواهد بود
. شما از شاگردان استاد کیوان ساکت هستید چه شد که نوازندگی را کنار گذاشتید و به دنبال آهنگسازی رفتید؟نوازندگی هیچ گاه برایم جذابیتی نداشته است. به نظرم خیلی سخت است نوازندگانی چون سهراب یا تهمورس پورناظری یا استاد کیهان کلهر بخواهند تمرکز خود را هم روی نوازندگی بگذارند و هم آهنگسازی اما من همه این زمان را روی آهنگسازی ام گذاشته ام و اگر روزی بخواهم ساز دست بگیرم و روی سن بنوازم باید در حد و اندازه مهیارعلیزاده باشم نه کمتر
. مهیارعلیزاده در قبل و بعد از رفتن به ارمنستان چقدر تغییر کرده است؟پیش ازرفتن به ارمنستان هر کاری در زمینه موسیقی انجام دادم خیلی جدی نبود اما بعد رفتن به ارمنستان آنگاه متوجه شدم موسیقی چه دنیای گسترده ای دارد، البته برای یک آهنگسازی چیزی به اسم موسیقی ایرانی یا موسیقی غیرایرانی وجود ندارد شاید این تصور در نگاه شنونده ها متفاوت باشد. بعد از آلبوم حریق خزان صدها نفر از من پرسیدند ژانر این موسیقی چیست؟ پاسخ دادم نوعی از موسیقی است با کلام فارسی. افسانه چشم هایت نیز یک موسیقی ارکسترال با کلام فارسی است که رنگ و بوی کاملاً شرقی دارد. یک تعداد کار هم با چند نوازنده و خواننده بین المللی انجام داده ام که در استرالیا منتشر می شود و یک کار کاملاً غربی است و البته یک آلبوم هم بزودی با صدای محمد معتمدی منتشر می شود، به نام صبر کن
. آلبوم بی من هم تجربه ای در عرصه خوانندگی شما است؛ آیاعلاقه مند به خواندن هستید؟خیر، دوست ندارم در عرصه خوانندگی فعالیت داشته باشم البته نه اینکه این تجربه هیچ وقت تکرار نخواهد شد شاید یک بار دیگر آلبومی با صدای خودم منتشر کنم. درواقع یک شیطنت کوچک بود شاید جالب باشد بدانید به عنوان یک آهنگساز بسیار علاقه مندم یک فیلم کوتاه با ایده های خودم بسازم
. جایگاه یک هنرمند را یک اثر هنری تعیین می کند یا مردم؟خود هنرمند صاحب این جایگاه است. هنرمند خود را در ویترین می گذارد و مردم تماشا می کنند و آن زمان است که جایگاه او در اندیشه و ذهن مردم شکل می گیرد
. به عنوان یک آهنگساز، نسل امروز آهنگسازی را چگونه ارزیابی می کنید؟در حال حاضر آهنگسازی اصلاً شرایط خوبی ندارد. آهنگسازی به صورت آکادمیک آموزش داده نمی شود و البته بهتر است بگوییم بستر چنین کاری فراهم نیست و آن چیزی که در دانشگاه ها در زمینه آهنگسازی آموزش داده می شود متأسفانه متد ها بسیار قدیمی است. هارمونی هایی که در دانشکده های موسیقی ایران تدریس می شود دیگر در دانشگاه های دنیا تدریس نمی شود
. در زمینه تولیدات موسیقی چطور؟اگر منظور موسیقی پاپ است که باید بگویم 50 درصد کارهایی که تولید و منتشر می شود تقلید و کپی کارهای ترکی و عربی است و هیچ خلاقیتی در آن وجود ندارد. فقط کلام فارسی در آن به کار برده می شود؛ البته در این مورد صحبتی نمی کنند اما وقتی در فضای مجازی لو رفت آن زمان اعتراف می کنند. اما در موسیقی سنتی این اتفاقات کمتر رخ می دهد اما در موسیقی سنتی دچار فقر ملودی هستیم و هیچ ایده و خلاقیتی نیست. موسیقی راک هم که تعطیل است
. روند آهنگسازی ما از بعد از انقلاب از استادان حسین علیزاده، پرویز مشکاتیان و محمدرضا لطفی آغاز می شود تا آنکه آرام آرام به نسل جوان تر آهنگسازی چون فردین خلعتبری، آریا عظیمی نژاد، مهیارعلیزاده، برادران پورناظری، بابک زرین و... می رسد این مسیر و تغییر و تحولات را چگونه ارزیابی می کنید.به عقیده من نسل ما در شرایط بسیار سختی است و راهی را در پیش داریم که قطعاً الگوی نسل بعد از ما خواهد بود. همان طور که استادان علیزاده، مشکاتیان، هوشنگ کامکار، ناصر چشم آذر و ... این مسیر را برای ما هموار کردند و به دنبال آنها آمدیم البته با ایده ای متفاوت ما نیز باید آیینه نسل بعد از خود باشیم. طبیعتاً خیلی قبل تر از حسین علیزاده و محمدرضا لطفی استادان دیگری چون ابوالحسن صبا بوده اند که این مسیر را هموار کردند و قطعاً در آن دوره نوآوری بوده که امروز این محصول به دست ما رسیده است ما هم تلاش می کنیم مسیر را بدرستی بپیماییم اما چقدر در این کار موفق عمل کنیم یا خیر، آینده قضاوت خواهد کرد. البته معلوم نیست سرنوشت موسیقی ایران در 30 سال آینده چه خواهد شد
. به نظر شما نسل امروز و کسانی مثل شما این مسیر را درست طی کرده اند؟به باور ذهنی ام مسیر را درست رفته ام البته توجهی به تعریف و تمجید مخاطبان ندارم طبیعتاً تاریخ قضاوت خواهد کرد و آن زمان شاید ما نباشیم. اما با تجربیاتی که در حال حاضر دارم اگر هنوز هم فرصت کارکردن داشته باشم سعی می کنم این سکان را بدرستی کنترل و هدایت کنم
. چشم انداز شما از آینده موسیقی ایران در سال های بعد چیست؟هنر ایران بویژه موسیقی مرتبط با اوضاع اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کشورمان است و البته در همه جای دنیا هم همین بوده است. ما در حال حاضر سال های پر تنشی را طی می کنیم چه به لحاظ تحریم ها چه از نظر اقتصادی و... بنابراین به همین میزان که جامعه سردرگم است موسیقی هم سردرگم و سرگشته شده است. هنرمند ما نمی داند سال آینده اوضاع سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی کشورش چه خواهد شد! آیا می تواند امیدوار به تولید یک کارهنری باشد؟ وقتی رئیس جمهوری ما اعلام می کند از زمان اجرای طرح گرانی بنزین بی اطلاع بوده منِ آهنگساز از آینده چه باید بدانم؟ بهتر است بگویم هیچ چیز قابل پیش بینی نیست.

لینک خبر :‌ خبرگزاری آریا
مینا آتشی - خشایار اعتمادی خواننده پاپ، منوچهر حسنی تهیه کننده و نیما جوان ناشر از مشکلات مربوط به تولید آثار باکیفیت در عرصه موسیقی، مسائل مربوط به برگزاری کنسرت ها و دیگر معضلات این بخش مهم هنری در کشورمان می گویند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۱۰/۰۲

سرویس موسیقی هنرآنلاین: محصولات هنری نقش به سزایی در ایجاد ذائقه و سلیقه برای مردم دارند، هرچند در سال های اخیر این مردم بودند که به هر بهایی برای عرصه های همچون موسیقی، گیشه ساختند.

اما دیگر مردم هم متوجه شده اند این روزها تنها پارامتر برای سرمایه گذاری مالی و تهیه کنندگی محصولات هنری مانند کنسرت و تولید آلبوم، سود و درآمد اقتصادی است که نتیجه آن کاهش کیفیت آثار هنری است.

به زعم بسیاری از کارشناسان فرهنگی و اقتصادی، مشکلات و معضلات مالی خانواده های ایرانی با میزان فروش کنسرت ها ارتباط مستقیم دارد. کافی است آمار مخاطبان این روزهای سالن های کنسرت را از منابع موثق استخراج کرد و به این نکته پی برد که ساکنان طبقه بالای هرم اقتصادی جامعه تنها مخاطبان این روزهای کنسرت های گران قیمت و لاکچری هستند، علاوه بر این با وجود تورم و تحریم های موجود و مشکلات اقتصادی فراوان که جامعه درگیر آن است، شاهد ظهور مجدد قیمت های گزاف بالای 100 هزار تومان در مبحث بلیت کنسرت ها هستیم. به عنوان نمونه در نظر بگیرید یک خانواده حداقل سه نفری برای حضور در یک برنامه موسیقی عمدتاً پاپ حداقل مبلغ 300 هزار تومان را کنار گذاشته تا در ماه بتوانند در یک برنامه فرهنگی شرکت کنند.

شاید تا 10 سال پیش به کنسرت های موسیقی مانند کالای لوکس دیده می شد. این نگاه چند سال حاکم بود تا این که صدای بخشی از جامعه که قشر دانشجو را شامل می شدند درآمد و برخی از مسئولان برای حل این معضل به فکر برگزاری کنسرت هایی با میانگین قیمتی 50 هزار تومان و پایین تر افتادند، از طرفی دیگر ایده برگزاری کنسرت های خیابانی یا همان اجراهای رایگان برای مردم جامعه مطرح شد و در ادامه با همراهی برخی از هنرمندان شاخص مانند همایون شجریان، سالار عقیلی، محمد معتمدی، شهرام شکوهی و... این پروژه ادامه پیدا کرد، اما درنهایت تنها چند نفر حاضر به برگزاری کنسرت های رایگان در سطح شهر شدند.

ماجرا به همین جا ختم نمی شود و این فاجعه به بخش های دیگر هنری نیز رسوخ کرده است، به طوری که به تازگی برخی از چهره های شاخص موسیقی چه در ژانر پاپ چه موسیقی ایرانی با وجود شرایط موجود از اجرای صحنه ای و یا حتی فعالیت موسیقایی کناره گیری کرده و تمام وقت خود را صرف تولید تک قطعات می کنند و یا حتی به صورت کلی اعطای موسیقی را به لقایش بخشیده اند که در این بین خشایار اعتمادی یکی از این افراد است.

مشکل اصلی که امروز در موسیقی کشورمان بخصوص در عرصه موسیقی پاپ شاهد هستیم به وجود آمدن چهره های نوظهوری است که صرفاً وظیفه پر کردن گیشه را در کنسرت ها ایفا می کنند و ارزش و اعتبار هنری چندانی در آن ها دیده نمی شود، این افراد که به خواننده های یک شبه شهرت دارند با ساخت چند قطعه شش و هشت و پخش سراسری آن در فضاهای مختلف مجازی دیده شده و حتی بدون داشتن آلبومی در عرصه موسیقی اقدام به برگزاری کنسرت در سالن هایی با ظرفیت بالا می کنند.

این در حالی است که باوجود خانه نشین شدن عده زیادی از اهالی شناخته شده و حرفه ای موسیقی، بلیت کنسرت های چهره های جدید در کسری از ثانیه مهر "سولد اوت" می خورند، اما به طرز اعجاب آوری نیمی از بلیت های آن ها در بازار سیاه و یا سایت دیوار با قیمت های گزافی بالاتر از قیمت درج شده روی بلیت به فروش می رسند.

گرچه عمر هنری این چهره های نوظهور نیز مانند گل است و دوام زیادی ندارند، اما با کنار گرفتن یک چهره، شخص دیگری جایگزین بعدی می شود. اما همچنان تهیه کنندگان و اسپانسرهای موسیقی اصرار زیادی روی سرمایه گذاری این افراد داشته و صرفاً هدفشان از فعالیت در هنر چیزی جز سود شخصی نیست.

شاید بتوان ریشه بسیاری از خداحافظی های هرچند موقتی این روزهای عرصه موسیقی را هم به پای همین اشارات نوشت، وقتی هنرمندان پس از سالیان سال تلاش بی وقفه خود را در مجال رقابت با ستاره های نوظهوری می بینند که حداقل در جلب نظر مخاطبان از آن ها پیشی گرفته و دیگر فرصتی برای عرض اندام آن ها روی صحنه باقی نماند است.

در ادامه این گزارش با سه تن از فعالان عرصه هنری شامل خشایار اعتمادی خواننده پاپ، منوچهر حسنی تهیه کننده موسیقی و نیما جوان ناشر موسیقی درباره مشکلات مربوط به کنسرت ها و موارد دیگر گفت وگو کرده ایم و نظر آن ها را دراین باره جویا شده ایم:

ما برای شنونده احترام قائل بودیم

خشایار اعتمادی خواننده پاپ که به تازگی اعلام کرد در اعتراض به شرایط موجود با دنیای موسیقی خداحافظی می کند، دراین باره گفت: واقعیت این است که ما با دیدگاه محوریت فرهنگ و بنا به اقتضای نیاز روز جامعه پا به عرصه گذاشتیم و با نگاه عاشقی آمدیم، نه نگاه کاسبی و برای شنیدار شنونده احترام قائل بودیم و بار مسئولیت سنگین بود.

او درباره بار سنگین مسئولیت که در آن دوره بر دوش این هنرمندان بود، یادآور شد: پیشینه ادبیات فارسی به هزار سال می رسید و باید دقت می کردیم؛ به خصوص که در آن دوره با چیزی که در آن زمان موسوم بود به سرود، موسیقی پاپ دچار سوءتفاهم شده بود. تمام راهبران کلان موسیقی، پیشکسوتان و گردانندگان اصلی کشور هم این سوءتفاهم را در مورد موسیقی داشتند. رفتن کار آسانی بود اما رفع کردن این سوءتفاهم چه کار سختی بود. جدای از آن، بسیار کم بودند کسانی که در آن مقطع احساس رسالت می کردند که باید موسیقی پاپ در این مملکت باشد.

اعتمادی درباره تلاش ها برای برگرداندن موسیقی پاپ، ادامه داد: تعداد اندکی بودند که دنبال اشعار و ساختار خوب موسیقی می رفتند و سعی می کردند از متخصصان استفاده کنند. خیلی طول کشید. از سال 1372 به صداوسیما مراجعه می کردم. نگرانی مسئولان را نسبت به واکنش اجتماعی مخاطبان احساس می کردم. بالاخره این اتفاق افتاد. مرکز موسیقی، مرکز سرودها و آهنگ های انقلابی بود و همین اسم باعث می شد که نگران بشویم از بردن نام ترانه. با این همه و با تمام تلاش ها این مسیر سرانجام باز شد.

این هنرمند درباره ورود موسیقی پاپ به جشنواره موسیقی فجر هم توضیح داد: سال 1386 تماسی از دفتر موسیقی با من گرفته شد و گفتند موسیقی پاپ را از شکل حباب دربیاوریم و به جشنواره بیاوریم. استاد روشن روان خواستند که بروم و صحبت کنم. آقای صفارهرندی مسئول وقت بودند و نگاهشان را به پاپ نمی دانستم. پیشنهاد دادم که در بخش رقابتی اگر موسیقی پاپ را بیاورید، می توانیم پله ای باشیم و نردبانی برای حرفه ای کردن آماتورها. دو سال در جشنواره اجرا شد و به عنوان کارشناس بودم.

او درباره خداحافظی از دنیای موسیقی، پس از سال ها فعالیت در این عرصه گفت: فکر می کنم که اشتباه نمی کنم؛ چون پیش از تصمیمم، سبک سنگین می کنم که بعد پشیمان نشوم. انسان با موسیقی زاده می شود و این طور نیست به یک باره در او ایجاد شود. سخت بود برایم که روزی بخواهم از فضای حرفه ای موسیقی به صورت اجمالی و سریع خداحافظی کنم. نزدیک به اوایل سال 1380 بود که حس کردم مضامین و ساختاری حمایت شده و هدایت شده دارد وارد عرصه موسیقی می شود و اشعاری دارد به کار می رود که از سطح محاوره جامعه پایین تر بود.

او تأکید کرد: چیزی که برایم جالب بود این که وقتی پدیده ای در جامعه ما اتفاق می افتد که مثبت نیست، با دو قشر مواجه هستیم؛ مخاطبانی که زیادند و سکوت می کنند و بخش اندکی که ناآگاه هستند و در این شرایط پررنگ دیده می شوند. در موسیقی هم این اتفاق افتاد. یادم می آید شعری از نیما یوشیج که به واژه روی زرد رسیدم نمی دانستم باید با ساکن یا کسره بخوانم. با مرحوم قیصر امین پور و مرحوم یداللهی صحبت کردم و گفتند باید با کسره خواند. شعر سپید را می خواندم. عده ای سکوت می کردند و عده ای جیغ و فریاد می کشیدند. خواستم بگویم زحمت نکشید، این را هر طور بخوانید، عده ای جیغ می کشند. امروز برای من شکی نمانده که بدون تمام بسترهای به خصوص پخش موسیقی، امکان فعالیت ندارید؛ چراکه برای مثال زیباترین لباس را هم خریداری کنید و جایی برای عرضه نداشته باشید، جایش در کمد است.

این خواننده در پایان هم گفت: تمام بسترهای پخش، حتی متأسفانه در تیتراژهای سازمان صداوسیما، دست افراد معدودی افتاده است. اولویت افراد، اولویت اقتصادی با بهره گیری از یکسری کاست شده است. باید ببینید از هنر چه خروجی فرهنگی به جامعه ارائه می کند.

مردم می توانند تشخیص دهند کدام خواننده ارزش کنسرت رفتن را دارد

منوچهر حسنی تهیه کننده موسیقی دراین باره گفت: شرایط روز اقتصادی تنها روی کنسرت ها تاثیر نگذاشته است. در حال حاضر در تمامی زمینه ها قیمت ها تغییر پیدا کرده است. این اتفاق در مورد قیمت بلیت کنسرت نیز افتاده که یکی از دلایل آن بالا رفتن اجاره بهای سالن هاست. خود ما به تازگی مبلغ سالن را ده درصد اضافه پرداخت کردیم و به همین دلیل قیمت بلیت های سالن افزایش پیدا می کند.

او ادامه داد: فکر می کنم در حال حاضر قیمت بلیت های کنسرت مناسب باشد و تمام اقشار جامعه را در کنسرت ها مشاهده می کنیم و با توجه به تبلیغاتی که در سطح شهر انجام دادیم، بازخورد این تبلیغات را در تمام نقاط تهران می بینیم.

او تأکید کرد: در گذشته مردم کنسرتی که دوست داشتند شاید چند بار در آن کنسرت حضور پیدا می کردند اما در حال حاضر مردم کنسرتی را که دوست دارند، یک مرتبه حضور پیدا می کنند و شاید تا چند ماه دیگر به دیدن آن کنسرت نروند. در واقع آن ها هزینه هایشان را بابت رفتن به کنسرت تقسیم می کنند به همین دلیل در حال حاضر از کنسرت ها با توجه به شرایط اخیر، استقبال زیادی نمی شود و شاید تنها چند کنسرت خواننده های پرطرفدار استقبال زیادی از سوی مردم شود.

این تهیه کننده همچنین گفت: خوشبختانه مردم ما بسیار باهوش هستند و می دانند که کدام خواننده صدا و اجرای خوبی دارد و اگر با یک موسیقی خاطره نسازند، هیچ گاه برای شنیدن آن قطعه به کنسرت نمی روند. به هیچ عنوان این موضوع صحت ندارد که تهیه کننده ها روی یک خواننده سرمایه گذاری می کنند و آن خواننده را با تبلیغات مطرح کنند تا از کنسرت این خواننده فروش خوبی داشته باشد. در حال حاضر مردم با توجه به وجود فضای مجازی بسیار باهوش هستند و می توانند تشخیص دهند که کدام خواننده ارزش کنسرت رفتن را دارد.

با خواننده های گیشه ای به جایگاه فعلی رسیده ایم

نیما جوان ناشر موسیقی در پاسخ به هزینه بالای کنسرت ها گفت: اساساً استاندارد قیمت گذاری بلیت های کنسرت باید جوری باشد که تمام افراد جامعه با هر سطح درآمدی بتوانند از کنسرت ها استفاده کنند، اما به شرط این که شدنی باشد و به شرط این که ما در یک جامعه استاندارد صحبت کنیم زمانی که جامعه ما هیچ چیزش استاندارد نیست، نمی توانیم در این مورد صحبت کنیم.

او ادامه داد: شما نگاه کنید قیمت سالن های کنسرت چند برابر شده است و به عنوان مثال مرکز همایش های برج میلاد تهران مبلغ 90 میلیون تومان بابت اجاره کنسرت ها دریافت می کند. کنسرت گذار چگونه باید هزینه هایش را تأمین کند؟ ما در کشور هیچ حمایتی از جانب دولت نداریم و بخش خصوصی تمامی این کارها را انجام می دهد و مجبور هستیم که از یکدیگر این هزینه ها را دریافت کنیم.

وی افزود؛ مانند یک راننده تاکسی که زمانی که بنزین گران می شود، افزایش هزینه هایش را از مسافر دریافت می کند. در حال حاضر درگیر یک اجرایی هستیم و نورپرداز، صدابردار و تجهیزات صدا چند برابر شده است و ما هر جوری که حساب می کنیم نمی توانیم از عهده این هزینه ها بربیاییم.

او تأکید کرد: بنده معتقد هستم افرادی که در این سال ها توان مالی خوبی پیدا کرده اند، این افزایش قیمت ها لطمه ای به تغییر رویه زندگی شان نمی زند و می توانند بگویند که من مشکلی از نظر مالی ندارم و این دارایی را از طریق شما مردم به دست آورده ام، اما یکجاهایی افراد می توانند بگویند ما که درآمد خودمان را داشته ایم و برگزاری چند کنسرت با مبالغی بالا و پایین خیلی در زندگی ما تأثیری ندارد. مسئله این است که آن ها این کار را انجام نمی دهند.

این ناشر همچنین گفت: ما در موسیقی خواننده گیشه ای پیدا کردیم و با این خواننده ها به جایگاه فعلی رسیده ایم و حاصل این کار یک بستر بی کیفیت موسیقایی است. به عنوان مثال یک خواننده به مناسبت شب یلدا یک قطعه با محتوای این شب تولید و منتشر می کند. همه به مناسبت های مختلف نگاه می کنند که در چه زمانی چه قطعاتی منتشر کنند و زمانی که این اتفاق رخ می دهد، دیگر جریان مستقلی که برآمده از زندگی و اجتماع هنرمند است، شکل نمی گیرد. من زمانی که تنها به گیشه فکر کنم، تکلیفم مشخص است و باید کاری کنم که بفروشد و بنابراین این تعصبات و ذوق هنری از آن حذف می شود.

او در پایان گفت: متأسفانه یا خوشبختانه همه چیز به شرایط اقتصادی وابسته است یعنی این که ما از آرتیستی که شرایط اقتصادی سختی دارد نمی توانیم توقع داشته باشیم. ایده آل این است که آدم در هر شرایطی آرمان ها و رسالت خودش را داشته باشد، اما آیا این موضوع شدنی است؟ تا زمانی که وضع اقتصادی و معیشتی هنرمند دستخوش این قدر تغییر و بحران است، این شرایط نیز ادامه دارد و پیش بینی من این است که اگر این شرایط ادامه پیدا کند، وضع از اینی که هست بدتر خواهد شد.

لینک خبر :‌ هنر آنلاین
پاییز امسال 165 عنوان اجرای صحنه ای با 328 اجرا، 98 آلبوم موسیقی، یک هزار و 48 تک آهنگ، 37 نماهنگ، 13 کتاب گویا و 10 اجرای گروه های خارجی در ایران از دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز گرفته اند.

به گزارش هنرآنلاین به نقل از دفتر موسیقی، آمار مجوزهای صادرشده دفتر موسیقی در سه ماه سوم سال 98 برای اجرای صحنه ای، آلبوم موسیقی، تک آهنگ، نماهنگ، کتاب گویا، اجرای گروه های خارجی در ایران و تعداد شعرها و ترانه های ارسال شده به دفتر موسیقی، اعلام شد.

با توجه به این که مجوز اجرای صحنه ای موسیقی در استان ها را ادارات کل فرهنگ و ارشاد اسلامی صادر می کنند و در تهران نیز مجوز اجرای صحنه ای موسیقی در سالن های کمتر از 500 نفر ظرفیت را اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان تهران صادر می کند، آمار اجراهای صحنه ای در استان ها و سالن های کمتر از 500 نفر ظرفیت تهران در این آمار لحاظ نشده و فقط مجوزهای اجراهای صحنه ای که دفتر موسیقی صادر کرده در آمار آمده است.

در سه ماه پاییز امسال 165 عنوان اجرای صحنه ای با 328 اجرا، 98 آلبوم موسیقی، یک هزار و 48 تک آهنگ، 37 نماهنگ، 13 کتاب گویا و 10 اجرای گروه های خارجی در ایران از دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز گرفته اند. همچنین در سه ماهه پاییز امسال سه هزار و 600 پرونده شعر و ترانه در دفتر موسیقی تشکیل شده است. دفتر موسیقی در سه ماهه پاییز برای 15 شرکت فعال در حوزه موسیقی پروانه فعالیت صادر کرده است.

لینک خبر :‌ هنر آنلاین
دستورالعمل تازه نظارت بر نمایش ها اختلافات قدیمی انجمن هنرهای نمایشی و خانه تئاتر را بار دیگر روشن کرده است، اختلافاتی که ناشی از فقدان ذهنیتی صنفی در تئاتر است.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۱۰/۰۲

به گزارش خبرنگار فرهنگی تسنیم ، پس از ابلاغ آیین نامه تازه در حوزه ممیزی تئاتر، برخی از بندهای این آیین نامه مورد جدال قرار می گیرد. آیین نامه ای که برخلاف امر مرسوم، یعنی تصویب در جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی، توسط وزیر ارشاد ابلاغ می شود. بسیاری از هنرمندان به آنچه ابلاغ شده بود ایراد می گیرند تا جایی که وزارت ارشاد اعلام می کند تا اطلاع ثانوی این شیوه نامه جدید برای نظارت آثار و البته تأیید صلاحیت هنرمند تئاتر مسکوت می ماند؛ با این حال این خبر نیز موجب فروکش کردن اعتراضات نمی شود. بخشی از این اعتراضات به بدنه پیشکسوت تئاتر بازمی گشت که مدعی بود برای نوشتن چنین شیوه نامه ای باید گروهی از پیشکسوتان دخالت فکری می کردند. از همین رو، کانون کارگردانان خانه تئاتر اقدام به انتشار بیانیه ای به خطاب به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و برخی مدیران فرهنگی می کنند. این بیانیه که درباب مشکلات و نارسایی های موجود در "دستورالعمل نحوه ی صدور پروانه نمایش" است حاوی نکات مهمی درباره مشکلات حقوقی این آیین نامه است. برخی مسائل از جمله لحاظ نشدن حقوق مترجمان و نویسندگان، عدم نقش دولت در صدور پروانه و مسئولیت ناپذیری دولت در پایبندی به تعهداتش و یا زوج بودن اعضای شورای مرکزی نظارت که موجب رأی برابر می شود، نکات قابل توجهی است که نشان از بررسی دقیق حقوقی شیوه نامه تازه است؛ اما یک پاراگراف در این نامه جنجالی می شود.

در بند دوم این نامه نوشته شده است از سوی دیگر احتساب انجمن هنرهای نمایشی به عنوان صنوف رسمی، از نظر کانون کارگردانان دارای وجاهت نیست. تشکیلات انجمن هنرهای نمایشی وابستگی کاملی به دولت دارد و ارکان اصلی آن انتصابی بوده، توزیع منابع در آن با تصمیم و نظر مدیران دولتی انجام می شود. از طرف دیگر خود همین وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، طرح حذف این موسسه را تصویب کرده و ان شاالله حذف آن که می تواند توأم با شکل گیری تشکیلات صنفی حقیقی و غیروابسته ی هنرمندان تئاتر هر شهر و استان باشد، نزدیک است. بنابراین کانون کارگردانان تئاتر مگر در صورت عدم وجود خانه های تئاتر در شهرستان ها و استان ها و تا تشکیل خانه های تئاتر در آن ها یا دیگر تشکیلات مستقل صنفی، با تعیین صلاحیت توسط این انجمن موافق نیست.

این بند موجب فوران کردن اختلافات قدیمی میان دو مؤسسه فرهنگی و هنری می شود. خانه تئاتر یک مؤسسه فرهنگی و هنری به نام ایرج راد است که در دوران اصلاحات به پیشنهاد وزیر فرهنگ وقت تشکیل می شود. رویه عجیب تشکیل خانه تئاتر موجب می شود این مؤسسه تا به امروز یک صنف به معنای حقوقیش نباشد؛ کما اینکه در تمام این سال ها ایرج راد و هیأت مدیره نسبتاً ثابتش مدعی صنف بودن خانه تئاتر بودند تا آنکه راد در برنامه تلویزیونی شب تئاتر اعتراف می کند که خانه تئاتر صنف نیست.

در سوی دیگر، پس از انحلال انجمن نمایش توسط حسین پارسایی، حسین مسافرآستانه به همراهی مرحوم کشن فلاح اقدام به تأسیس مؤسسه فرهنگی و هنری انجمن هنرهای نمایشی می کند تا بنای فروریخته را به شکل دیگری سرپا کنند. مؤسسه به گلوگاه مالی اداره کلی هنرهای نمایشی بدل می شود و اختلافات نیز گویی از همین نقطه شروع می شود.

از همین رو، اعضای استانی انجمن هنرهای نمایشی اقدام به انتشار پاسخی به این نامه و خطاب به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی می کنند. همان وزیری که دستور ادغام و انحلال انجمن ها را داده بود. این مسأله در بند جدلی فوق نیز دیده می شود از طرف دیگر خود همین وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، طرح حذف این موسسه را تصویب کرده و ان شاالله حذف آن که می تواند توأم با شکل گیری تشکیلات صنفی حقیقی و غیروابسته ی هنرمندان تئاتر هر شهر و استان باشد.

در بیانیه انجمن آمده است تشکلی که این نامه را برای شما نوشته است، وابسته به " خانه تئاتر " است. این خانه علیرغم ادعای خودشان، هیچ گونه حقی ندارد در مورد تئاتر ایران صحبت کند. این خانه "شاید" بتواند "خانه تئاتر تهران" باشد؛ که این نیز بسته به میزان وجاهت و مقبولیتی دارد که این تشکل میان هنرمندان محترم تئاتر تهران دارد. ما از گوشه گوشه ایران زمین تنها از زبان دبیر کنونی این کانون در خبرگزاری ها خوانده ایم که : یکی از مشکلاتِ عمدهٔ خانة تئاتر، عدم مقبولیت و مشروعیتش، شاید حتی بیش از همه دیگران، از سوی جامعه تئاتر است، که مانع این شده که بتواند تأثیری متناسب بگذارد. (گیاهچی/تسنیم/ دوم خردادماه 97)

مجید گیاهچی از اعضای هیأت مدیره خانه تئاتر است که در نگارش نامه مورد جدال نقش داشته است. البته در نامه انجمن هنرهای نمایشی درباره وضعیت انتصابی، آمده است که انجمن هنرهای نمایشی سراسر کشور در همه استانها از دل انتخابات آزاد و از طریق گروه های ثبت شده رسمی در سامانه ثبت گروه های نمایشی اداره کل هنرهای نمایشی که یکی از مهمترین اقدامات تئاتری در چهل سال گذشته است، انتخاب شده اند.

همچنین انجمن درباره حمایت دولتی از وزارت ارشاد خواسته است حمایت مالی وزارت ارشاد از خانه تئاتر را در چند سال گذشته و نیز انجمن هنرهای نمایشی استان ها رسما و مکتوب به اطلاع همگان برسانند. البته سال گذشته در ردیف بودجه های تئاتر کشور، مبلغ 2میلیارد تومان به خانه تئاتر اختصاص یافته بود که طبق شواهد بخش اعظم آن تأمین شده است.

در نامه انجمن از وزیر ارشاد پرسیده شده است که کانون کارگردانان خانه تئاتر چند نفر است ؟ طبق اطلاعات موجود کانون کارگردانان خانه تئاتر حدود 320 عضو دارد. در دهمین انتخابات برای مشخص شدن اعضای هیأت مدیره که در مرداد 98برگزارشد نتایج زیر حاصل شده است:

کل آرا:59 رای(18/5درصد کل اعضا)
1/شهرام گیل آبادی:41رای(13درصد از رای کل اعضای کانون)
2/محودرضارحیمی:31رای(9/7درصد از رای کل اعضای کانون)
3/مجید گیاهچی:28رای(8/8درصد ازرای کل اعضای کانون)
4/آرش دادگر:26رای(8/2درصد ازرای کل اعضای کانون)
5/هادی عامل هاشمی:22رای(6/9درصد ازرای کل اعضای کانون)
6/هوشنگ توکلی:20رای(6/3درصد ازرای کل اعضای کانون)
7/مریم کاظمی واحسان حاجی پور:19رای(6درصدازرای کل اعضای کانون)

فارغ از اینکه مدیر عامل فعلی خانه تئاتر به عنوان رییس هیأت مدیره کانون کارگردانان حضور دارد و از مسائل مالی نیز با خبر بوده است، تأثیرگذاری حداقلی بر جمعیت کثیری از هنرمندان است.

طبق آیین نامه تأسیس شعب استانی انجمن های هنرهای نمایشی هر استان هئیت مدیره ای متشکل از گروه های پروانه دار دارد. افراد حق شرکت در انتخابات دارند و می توانند به عنوان کاندید و رای دهنده در انتخابات شرکت کنند. برای مثال در کرمانشاه 2 گروه الف و 4 گروه ب و 13 گروه ج وجود دارد که مجموعاً 111 نفر حق رای دارند. در کل کشور بیش از 350 گروه در انجمن های نمایشی ثبت شده اند.

آنچه مشخص است می توان ردپای برخی افراد از خانه تئاتر در نگارش شیوه نامه نظارت جدید را یافت. پیش از تصویب این شیوه نامه، پیش نویس آن برای برخی از هنرمندان ارسال شده است و ردپای برخی موارد آن در صحبت های شورای مشورتی دیده می شود. کما اینکه داستان ادغام یا انحلال انجمن ها نیز در پاره ای از ابهام قرار دارد. آنچه مشهود است سطح اختلافات در بدنه تئاتری بدون صنف و تمایل به در دست گرفتن امور توسط گروه های مختلف است که مانع از پدید آمدن صنف به معنای واقعی کلمه شده است.

انتهای پیام/

لینک خبر :‌ خبرگزاری تسنیم
عطیه پژم: بالاخره پس از وقفه ای چند ماهه، صحبت از نهمین جشنواره بین الملی مد و لباس فجر در سایه نظارت و حمایت بخش دولتی بر سر زبان ها افتاد و با جمع بندی جلسات اعضای شورای سیاست گذاری، فراخوان این دوره منتشر شد.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۱۰/۰۲

سرویس مد و لباس هنرآنلاین: جشنواره بین المللی مد و لباس فجر را می توان مهم ترین رویداد در عرصه مد اسلامی ایرانی قلمداد کرد. آنجایی که مجموعه ای قابل توجه از آثار طراحان و صنعتگران در معرض دید عموم قرارگرفته و فضایی برای ایجاد ارتباط و تعامل میان گروه های مختلف فعال فراهم می شود.

هرچند بخش خصوصی نیز بارها نشان داده است که اگر به مشکل دریافت مجوز برنخورد، کم از بخش دولتی در امر برگزاری رویداد ندارد و با به جان خریدن تمامی مشکلات و موانع، سهم و دین خود را به این حوزه ادا کرده و قدمی هرچند کوچک در مسیر رونق هنر صنعت مد و لباس برمی دارد.

پس از انتصاب مرضیه شفاپور به سمت دبیری کارگروه ساماندهی مد و لباس کشور، بالاخره پس از چند ماه وقفه صحبت از نهمین جشنواره بین الملی مد و لباس فجر در سایه بخش دولتی بر سر زبان ها افتاد و با تشکیل جلسات اعضای شورای سیاست گذاری، فراخوان این دوره روز شنبه منتشر شد. ( اینجا )

هنرآنلاین متأثر از رویکردهای جامعه شناختی، روان شناختی و با تکیه بر مطالعات فرهنگی و تاریخی درباره آنچه تاکنون بر عرصه مد کشورمان گذشته است، اقدام به گردآوری گفت وگوهایی کرد تا شاید نقش کوچکی در راستای ارزیابی و تحلیل کلی افکار عمومی در خصوص جشنواره مد و لباس فجر در گام نهم ایفا کرده باشد.

ذکر این نکته خالی از لطف نیست که در جهانی که دیده شدن، لباس ها را کهنه می کند و نه پوشیده شدن، نقش و اهمیت رسانه بیش از هر زمان دیگری مهم جلوه می کند، آنجا که تقویم تاریخی رخدادها یکی پس از دیگری ورق می خوردند، اما آن گونه که باید ردپایی از تولید محتوا در ارتباط با جریانات به وقوع پیوسته به چشم نمی خورد.

حال باید منتظر ماند و دید که در فرصت کوتاه باقی مانده تا پایان مهلت ارسال اثر به نهمین جشنواره بین الملی مد و لباس فجر، فعالان این عرصه با چه کمیت و کیفتی همراه این رویداد خواهند شد.

در ادامه گزارشی از نقطه نظرات برخی کارشناسان در ارتباط با جشنواره مد و لباس فجر در نهمین دوره برگزاری منتشر می شود:

مد و لباس، عرصه ای نیست که با نگاه های مدیریتی کوتاه مدت به رشد و اعتلا رسد

خدیجه کاظمی از چهره های پیشکسوت حوزه مد و لباس، مدرس دانشگاه و داور ادوار مختلف جشنواره بین المللی مد و لباس فجر دراینباره می گوید مهم ترین نکته در این زمینه، نبود استمرار لازم در پیشبرد برنامه های این جشنواره است چرا که همه ساله هم زمان با زمان انتشار فراخوان، مدیران در مسیر این جریان قرار می گیرند اما با اتمام رویداد، فارغ از اینکه جشنواره چه خروجی هایی داشته است، تازمان برگزاری جلسات برای جشنواره بعدی، فضایی مسکوت بر این عرصه حاکم می شود.

کاظمی با اشاره به اینکه عرصه مد و لباس، عرصه ای نیست که با نگاه های مدیریتی کوتاه مدت به رشد و اعتلا رسد اذعان داشته است که تلاش برای جمع آوری ایده از فعالان و صاحب نظران این عرصه به منظور انتشار فراخوان نباید در زمانی نزدیک به برگزاری جشنواره انجام شود چرا که این گونه زمان لازم برای تجزیه وتحلیل نظرات، انتقادات و پیشنهادات وجود ندارد و درنهایت اتفاق درخور توجه و متفاوتی نسبت به دیگر دوره ها را شاهد نخواهیم بود.

حلقه گم شده دانش بنیان نمودن صنعت مد و لباس، استارتاپ ها هستند

سیده فاطمه ذوالقدر عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی معتقد است فناوری و نوآوری در تمام صنایع، زندگی بشر را تحت تأثیر خود قرار داده است و در این میان صنعت پوشاک نیز تحت الشعاع این فناوری است، به همین جهت، نوآوری در صنعت مد و لباس امروزه بیش از هر چیز دیگر از اهمیت برخوردار است و این همان نکته ای است که باید مورد توجه متولیان برگزاری جشنواره ها در حوزه مد اسلامی و ایرانی قرار گیرد.

او می گوید از سوی دیگر کشورهای توسعه یافته پیشینه ای طولانی در عرصه طراحی و مد دارد و با استفاده از فن آوری های جدید، استارتاپ های مد بیشتر و بیشتری وارد این فضا کرده است تا بتواند سودآوری صنعت خود را بیشتر و بهتر کند. این استارتاپ ها که اعضای آن جامعه تحصیلی و دانشجویان و متخصصین طراحی مد و لباس هستند، تاکنون روابط سنتی میان مشتریان و برندها را تغییر و مرزهای روش های سنتی فکر کردن به مد را توسعه داده اند.

این نماینده مجلس با تأکید بر اینکه جشنواره مد و لباس فجر با رویکرد استارتاپی برگزار شود اظهار دارد که می توان گفت امروزه حلقه گم شده دانش بنیان نمودن صنعت مد و لباس، استارتاپ ها هستند که در حوزه های گوناگون مورد اقبال عمومی واقع شده اند. نگاه دانش بنیان، رویکرد مدسازی و اشراف به جامعه شناسی مزون داری در روند فعالیت مؤسسات مد و لباس از ضروریات است و این بخش ها از طریق استارتاپ ها باید با اشراف به موضوع بازار و بازاریابی برای کسب جایگاه حرفه ای در مسیر مدسازی قرار گیرند.

بزرگ ترین گلوگاه این دوره، نبود وقت کافی هم برای تنظیم فراخوان است

هادی نعمتی از اعضای شورای سیاست گذاری و داور چندی دوره جشنواره بین المللی مد و لباس فجر در بخش طراحی و ساخت زیورآلات می گوید به خاطر حضورم در نشست اخیر کارگروه ساماندهی مد و لباس فجر به منظور ایجاد بسترهای مقدماتی برای انتشار نهمین جشنواره بین المللی مد و لباس فجر، احساس کردم با توجه به نقطه نظرات جمع، فراخوان جشنواره طی ادوار گذشته به بلوغ رسیده و شاید جز نکاتی معدود، نیاز به تغییر و تحول قابل توجهی ندارد.

نعمتی معتقد است بزرگ ترین گلوگاه این دوره، نبود وقت کافی هم برای تنظیم فراخوان و هم زمان انتظار برای ارسال آثار است که متأسفانه به دلیل انتخاب دیرهنگام رئیس جشنواره با این دغدغه مواجه هستیم هر چند امیدواریم این مسئله موجب کاهش کیفیت برگزاری جشنواره نشود.

تدوین ساختار اجرایی مناسب جهت مدیریت فعالیت های همه سویه را در بستر جریان جشنواره فجر شاهد نبوده ایم

رامین دلشاد از فعالان صنعت طراحی و تولید کفش و مدرس دانشگاه است که سابقه داوری در جشنواره های متعدد در این عرصه را دارد.

دلشاد می گوید تابه حال آنچه از جشنواره فجر انتظار می رفته محقق نشده و این رویداد آن گونه که باید به بار ننشسته است چرا که نه تنها در سطح کلان جامعه مخاطبی ندارد بلکه خروجی این رویداد بیشتر فرهنگی و هنری را در بخش صنعت شاهد نبوده ایم.

او با اشاره به اینکه جشنواره فجر باید نگاه سیستمی و صنعتی به چرخه مد و لباس تنظیم شود اذعان داشت: متأسفانه نه تنها در سطح جشنواره که در سطوح مختلف ازجمله نظام دانشگاهی، نگاه سیستمی و صنعتی به چرخه تولید مد و لباس در کشور وجود ندارد و بر همین اساس، تدوین ساختار اجرایی مناسب جهت مدیریت فعالیت های همه سویه را در بستر این جریان شاهد نبوده ایم.

مدیران و متولیان برگزاری جشنواره پای بازار را هم به این جریان باز کنند

سیامک زندیه فعال بخش تولید عرصه پوشاک در کشور از دهه 40 تاکنون معتقد است تجربه برگزاری این رویداد طی سال های اخیر نشان داده است که بازار همچنان با آن بیگانه است و نه تنها تبلیغات مؤثری برای جلب نظر بازار به سمت این جریان فرهنگی و هنری وجود نداشته که چه بسا بازار هم دلیلی برای همراهی با این جریان احساس نکرده است.

زندیه اذعان دارد این وظیفه مدیران و متولیان برگزاری جشنواره است که پای بازار را هم به این جریان باز کند چرا که معتقدم جشنواره باید محل تلاقی دانشگاه، صنعت، بازار و مخاطب باشد.

این پیشکسوت عرصه تولید پوشاک در ادامه تصریح می کند که بارها شنیده ام که حتی طراحان به دلیل کپی شدن آثارشان در جشنواره از حضور امتناع می کنند اما برگزارکنندگان باید بدانند با ایجاد ارتباط مؤثر میان طراح و بخش تولید خواهند توانست این دلهره را از طراح دور کرده و او را با علم به برقراری این پیوند ارزشمند فرابخوانند.

پای داوران بومی را به جشنواره مد و لباس فجر باز کنیم

الناز حدیدی طراح لباس، مدرس، عضو شورای سیاست گذاری و داور ادوار مختلف جشنواره مد و لباس فجر بر این باور است موضوع جشنواره از مدت ها پیش با عنوان "فر گلستان" انتخاب شده و قرار بر این است که امسال با تکیه بر ظرفیت های بومی، اقلیمی، جغرافیایی و تاریخی استان گلستان، آثاری را در قالب مجموعه از سوی جامعه طراح دریافت کنیم.

حدیدی می گوید در چنین شرایطی برای داشتن خروجی بهتر باید از داوران بومی مناطق موردنظر برای داوری هر چه بهتر و ریزبینانه تر آثار بهره گیریم چرا که این افراد، اشراف بیشتری بر سرمایه های این منطقه دارند و از ابعاد گوناگون می توانند آثار را مورد توجه و تحلیل قرار دهند.

طی سال های برگزاری جشنواره فجر، فضایی برای جلب نظر مراکز خرید وجود نداشته است

شاهرخ کشاورز، مدیرمسئول ماهنامه اقتصادی فرهنگی "تجارت طلایی" و برگزارکننده چندین دوره کارگاه آموزشی بین المللی بهره برداری و مدیریت مراکز خرید و رویکردهای نوین خرده فروشی در صنعت پوشاک می گوید واقعیت این است که از جشنواره ای می توان توقع ارتباط با مراکز خرید را داشت که بتوان در وهله اول منتج به برندسازی شود، اما طی سال های برگزاری جشنواره مد و لباس فجر فضایی برای گردهمایی برندها و در ادامه جلب نظر مراکز خرید وجود نداشته است.

کشاورز با اشاره به این که مراکز خرید میزبان بخشی از تولید است که برند شده اند، دارد که بخش تولید نقطه اتصال میان جامعه طراحِ همراه با جشنواره و مراکز خرید هستند، پس اگر از جشنواره مد و لباس فجر انتظاری برای ارائه آثار درخور توجه به مراکز خرید مطرح وجود دارد لازم است تا ابتدا بخش طراحی را به بخش تولید متصل کنیم.

لینک خبر :‌ هنر آنلاین
یک طراح گرافیگ که عمده فعالیت های خود را در عرصه موسیقی انجام می دهد، بابت کپی برداری غیرحرفه ای از یکی از طرح هایش بر روی پوستر یک همایش ها فرهنگی و هنری انتقاد کرد.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۱۰/۰۱ سایت های دیگر : دشستان بزرگ

پرهام عرب طراح گرافیک که طی سال های اخیر عمده فعالیت های خود را در عرصه طراحی پوستر و فعالیت های تبلیغاتی مرتبط با حوزه موسیقی معطوف کرده است، در گفتگو با خبرنگار مهر بیان کرد: در سال 1394 پیشنهاد طراحی پوستر و مواد تبلیغی مربوط به نخستین همایش ملی هنر و ادب سیستان که در خانه هنرمندان و تالار وحدت برگزار می شد، توسط آقای محمدتقی حسینی مدیر همایش به بنده ارائه شد و من به دلیل ارادتی که به فرهنگ و هنر منطقه سیستان و بلوچستان داشته و دارم پذیرفتم که این پروژه را انجام دهد.

وی افزود: در این راستا قرار بر این شد تا هزینه طراحی، بلافاصله بعد از همایش توسط مدیر همایش به بنده پرداخت شود که متأسفانه نه تنها هزینه ای پرداخت نشد بلکه برای برخی هزینه های جاری از من پولی قرض گرفته و ماه ها طول کشید تا بازگردانده شود و تأسف بارتر اینکه برخی از اشخاص و هنرمندانی که در آن همایش تلاش های زیادی انجام دادند به دلیل همین دلخوری های به وجود آمده چه در بحث مالی و چه در بحث اجرایی، حتی حاضر به شرکت در مراسم پایانی نشده و ماجرا به سمتی رفت که این همایش در همان عنوان نخستین دوره ماند و دیگر در سطح ملی برگزار نشد.

این گرافیست در ادامه گفت: پس از گذشت 4 سال همان آقای مدیر تماس گرفته و از من خواست تا قراری حضوری گذاشته تا هم هزینه طراحی همایش قبلی را پرداخت کند و هم برای برنامه ای با عنوان بزمگاه هنر سیستان و بلوچستان پوستری طراحی کنم. من این بار هم با حسن اعتماد و ارادت قلبی خودم به فرهنگ و مردمان شریف سیستان، پذیرفتم کار را انجام دهم، اما بازهم همان شرایط تکرار شد و دیگر تماسی گرفته نشد.

وی افزود: پس از چند روز در فضای مجازی پوستری منتشر شد که همان پوستر نخستین همایش ملی هنر و ادب سیستان بود و با تغییراتی غیرحرفه ای و جزئی عنوانش به بزمگاه هنر سیستان و بلوچستان تغییر کرده و نام شخصی دیگر هم به عنوان طراح برای آن درج شده بود! در حالی که من نه به صورت شفاهی و نه به صورت کتبی مالکیت مادی و معنوی آن را به کسی نداده بودم و هیچ فرد یا مجموعه ای هم درباره استفاده از این طراحی با من تماسی نداشت. البته شاید استفاده از آثار هنری و سرقت هنری در کشور ما توسط خیلی ها صورت گرفته اما انتظار از افرادی که خود را هنرمند می نامند بسیار بیشتر است.

عرب خاطرنشان کرد: برگزاری چنین برنامه های فرهنگی و هنری باید به افرادی داده شود که در ابتدا صلاحیت انجام یک برنامه فرهنگی و هنری داشته و نیز خود هنرمندی اخلاق مدار و مطلع از حقوق انسان ها باشند. به اعتقاد من این افراد نباید صرفاً به فکر دست یابی به منافع مادی شخصی باشند. وگرنه چطور می توان چنین مدیران و افرادی را الگویی مثبت و تأثیرگذار برای عموم مردم و هنرمندان جوان آن منطقه عنوان کرد. متاسفانه درد این است که افرادی در جامعه هنری هستند که خود را هنرمند می دانند اما بویی از اخلاق و منش حرفه ای هنری نبردند. من همین جا از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خواستارم تا به این موضوع رسیدگی کنند زیرا لوگو این مجموعه در زیر این اثر کپی شده نقش بسته است.

کد خبر 4804165

علیرضا سعیدی

لینک خبر :‌ خبرگزاری مهر
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۱۰/۰۱

سید هادی صائم ساوجی
مرکز هنرهای نمایشی یا اداره کل هنرهای نمایشی وزارت ارشاد، ظاهرا مانند تافته جدا بافته ای است که راه خودش را می رود و هم از این روست که اوضاع تئاتر این گونه است .
مثلا معاون مرکز و دبیر اجرایی برخی از جشنواره های تئاتر، مدتی است که معلوم نیست کجا تشریف دارند و در کدامین دیار
سیر آفاق وانفس می کنند! به گفته ناقلان اخبار و طوطیان شکرشکن خوش گفتار، جناب معاون، حداقل دوماه است که در بلاد خارجه به سر می برند. ایشان ظاهرا اقامت یکی از کشورهای آنسوی آب ها را چند سنه ای است که گرفته اند و هر بار برای تعویض آب وهوا بدانجا تشریف می برند. البته با این هوای تهران حتما حقشان است که در آب و هوای بهتری در کشوری بیگانه نفس بکشند اما با کمال تعجب همین که جشنواره فجر می خواهد شروع شود این جناب پیدایشان می شود و علاوه بر دریافت حقوق معوقه و مزایا و ایضا پاداش های جشنواره و اضافه کاری های نکرده، میز مدیریت شان را که دو ماه است خالی مانده تحویل می گیرند و در سمت معاونت مرکز و ایضا مدیر اجرایی به خدمت صادقانه مشغول می شوند! پس از جشنواره تئاتر فجر خب عید نزدیک می شود و پر واضح است که سال نو جناب ایشان می باید برای دید وباز دید مجدد ولحظه تحویل سال نو حتما به خانواده سری بزنند و چند صباحی در کنارشان رحل اقامت گزینند تا جشنواره بعدی. از این رو یک بلیط هواپیما ابتیاع می نمایند و پاداش های جشنواره فجر را که به حسابشان ریخته شده به دلار تبدیل می کنند و دوباره چون عقابی تیز تک به پرواز بر فراز آب ها و کوه ها و دشت ها وآسمان درمی آیند و به دیار فرنگ نزول اجلال می فر مایند! تا شروع جشنواره بعدی که باز رجعت نموده و بر کرسی معاونت و ایضا مدیریت اجرایی جشنواره تکیه می زنند و این داستان کماکان ادامه دارد و خواهد داشت.
پرسش اساسی این است که مدیرانی از این دست مگر کار هم می کنند؟ اصلا برای چه کاری حقوق می گیرند؟ یکی به این پرسش لطفا جواب بدهد!
این گونه افراد اصولا صلاحیت احراز چنین پست های حساس و مهمی را چه در مرکز هنرهای نمایشی و چه در جشنواره ها ندارند. تهاجم فرهنگی و نفوذ، از همین جاها شروع شده و در عمق فرهنگ و هنر و جامعه ریشه می دواند .
اولا مگر قرار نبود که افراد دو تابعیتی پست های مدیریتی نگیرند و اگر دارند از آن پست ها و مسئولیت ها کنار گذاشته شوند؟ ثانیا، مگر قحط الرجال است که دو پست مهم و کلیدی را به یک نفر می دهند که بخشی از ماه های سال را اصلا در کشور حضور ندارد و آن روزهایی هم که تشریف می آورند سر کار نزدیک های نهار می آیند و پس از هضم غذایی که البته به خرج مرکز میل فرموده اند برای خواب قیلوله تشریف می برند! لازم و ضروری است که مدیر کل محترم و چنانچه ایشان در معذوریت قرار دارند معاونت هنری محترم و باز اگر ایشان نیز به هر دلیلی معذورند شخص وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی به این مقولات رسیدگی نمایند.
لابی هایی برای وتو
اما دو دیگر آن که لابی ها و دست های پنهانی در مرکز هنرهای نمایشی در کارند که می توانند به واسطه رابطه هایشان مصوبه های مهم را وتو نمایند. یعنی بعضی ها در این مرکز عریض و طویل که داعیه دار مدیریت تئاتر کل کشور است حق وتو دارند. شاید بپرسید مگر می شود؟! بله می شود! یک نمونه اساسی آن را خدمتتان عرض می نمایم تا خود حدیث مفصل بخوانید از این مجمل.
شورای ارزشیابی و نظارت مرکز هنرهای نمایشی، اداره مستقلی است که حتی مدیر کل و معاونت محترم، حق مداخله مستقیم در تصویبیه های آن را ندارند. به دیگر سخن چنانچه مثلا نمایشنامه ای یا نمایشی پس از دو یا سه بار خواندن و بازبینی توسط عده ای از کارشناسان مجرب و محترم شورای ارزشیابی و نظارت رد شد و تصویب نگردد، طبق قانون آن نمایش دیگر حق اجرا ندارد مگر با اصلاحات مورد نظر. بعضی از کارها نیز اصولا نمی توانند اجرا بروند و اصلاح پذیر نیستند. اما با دخالت همان لابی ها و دست های پنهان، رای شورا وتو شده و نمایشی که رد شده بود به اجرا درمی آید و تبعاتش دامن گیر تمام تئاتر می شود. درواقع این همه تلاش و زحمت و نظرات کارشناسانه و جلسات بحث و گفت وگو به هیچ انگاشته می شوند!
اگر شورای ارزشیابی و نظارت مستقل است که دیگر توصیه و دخالت در تصویبیه هایش اصلا و به هیچ عنوان پذیرفتنی نیست و اصولا غیر قانونی است. شورا بازوی اجرایی مصوبه ها و قانون های شورای انقلاب فرهنگی و بخشنامه های نظارتی است که به تصویب وزیر محترم ارشاد رسیده است.
درست به همین دلایل است که هر مدیری که برای شورای ارزشیابی ونظارت انتخاب می شود نمی تواند بیش از یک سال یا نهایت یک سال واندی در شورا دوام بیاورد. چون دخالت ها و حق وتوهای بی جا، استقلال رای او را می گیرند.
بنابراین می باید این رویه غلط هرچه زودتر اصلاح گردد تا رسالت و وظیفه قانونی شورای ارزشیابی و نظارت و استقلال رای آن محترم شمرده شود.

لینک خبر :‌ روزنامه کیهان
خبرگزاری تسنیم در متن دیگری با عنوان بومی سازی صنعت هالوکاست نمایش هفت کودک یهودی را در مسیر تصدیق نمایشی همذات پندارانه با جنایتکاران رژیم صهیونیستی قید می کند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۱۰/۰۲

سرویس فرهنگ و هنر مشرق - در نهم آذرماه مطلبی تحلیلی درباره یک سه گانه نمایشی در حمایت از رژیم صهیونیستی در مشرق منتشر شد که نسبت به این متن تحلیلی - انتقادی مولفان نمایش هفت کودک یهودی جوابیه ای را ارسال کردند

بومی سازی صنعت هالوکاست در ایران

**مشرق بنا به رسالت روزنامه نگاری توضیحات صاحبان اثر را منتشر کرده و بازهم بر این نکته تاکید دارد مادامی که نقدی بدون اتهام به افراد حقیقی و حقوقی منتشر شده باشد، الزامی برای درج جوابیه وجود ندارد.

بیشتر بخوانید:

سه گانه نمایشی برای مظلومیت رژیم اسرائیل/ صهیونیست ها باید ممنون مدیران تئاتر باشند! +عکس

متن جوابیه مولفان هفت کودک یهودی بدین شرح است:

در نهم آذرماه 1398 مطلبی با عنوان سه گانه نمایشی برای مظلومیت رژیم اسرائیل/ صهیونیست ها باید ممنون مدیران تئاتر باشند در رسانه مشرق نیوز منتشر می شود و نگارنده آن مطلب در مورد نمایش هفت کودک یهودی می نگارد: شاید نمایش هفت کودک یهودی برای تماشاگران کمی گنگ باشد. اما شخصیت های اصلی نمایش روایتی را از هفت نسل مختلف برای فرزندانشان روایت می کنند. نمایش اشکال بزرگی که دارد این است که مبتنی بر مونولوگ پیش می رود و گنگی و استفاده از ریزه کاری های ساختاری به این دلیل است که محتوای نمایش بتواند مجوز اخذ کند.

اما با اینکه نگارنده مطلب مدام به همان مونولوگ های اشکال داری اشاره می کند که نشان دهنده ساخت تاریخی جعلی در رژیم اشغالگر صیهونیستی است و بنیانگذاران این رژیم غاصب در وصیت هایشان، چگونه میان واقعیت و جعل با بگو و نگوها فاصله ایجاد می کنند؛ اما اصرار بر آن دارد که بگوید نمایش قصد تطهیر آن رژیم را دارد.

هفت کودک یهودی جوابیه ای است به چهل سال سکوت سیاست زدگان فرهنگی کشور. با نگاهی به تاریخ چهل ساله تئاتر پس از انقلاب کاش نام یک نمایش با موضوع فلسطین می آوردید. در تمام دولت هایی که آمده اند و رفته اند، کدامیک در دستگاه فرهنگی خود اقدام به تولید اثری در تمجید مقاومت مردم فلسطین یا بازنمایی جهان درونی زوال یافته اسرائیل نموده است؟

متأسفانه نقاد محترم به جای تحلیلی در زمانی در باب روزگار شعارزده ما، به صرف چند گفتار برای یک گروه نمایشی حکم صادر می کند. حکمی که نه براساس محتوای نمایش، که به واسطه پخش یک موسیقی. مگر نه آنکه در اثر به یادماندنی و احتمالاً محبوب نقاد محترم، فیلم بازمانده نیز پس از اشغال حیفا، این موسیقی یهودیان است که از رادیوهای غصب شده پخش می شود. شاید نگارنده در این تصور بوده است که یهودیان در بزنگاه اشغالگری علیرضا قربانی گوش می دهند.

کاش به جای تمرکز بر یک نقطه، تفکر و سواد فرهنگی را گسترش می دادیم. به جای غرض ورزی و منحرف کردن محور مقاومت، تلاشی برای تولید آثار بیشتر هنری با موضوع فلسطین می کردید. آیا در سال های اخیر در حوزه هنری یا انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس نمایشی با موضوع فلسطین تولید شده است؟ آیا در مشرق نیوز تاکنون مسئولان فرهنگی آرمان خواه را بابت کم کاری هایشان در این حوزه مورد شماتت قرار داده اید؟ آیا مطرح کردن دغدغه چهل ساله نظام اسلامی در بخش خصوصی برای حضرات گران تمام می شود؟ آیا حمله به یک گروه جوان می تواند کم کاری عوامل فرهنگی همسو با رسانه را جبران کند؟

راستی در این سال های ستم بر مردم یمن، سوریه و افغانستان رصد کرده اید دستگاه فرهنگی در فضای بین المللی چه کرده است؟ آیا می دانید سازمان ارتباطات اسلامی با آن همه امکانات و رایزن های ریز و درشتش، چه تصویری از باور نظام اسلامی نسبت به مظلومان منطقه بازنمایی کرده اند؟

به نظر می رسد سکوت فرهنگی، حداقل در حوزه تئاتر است که برابر با همسویی با رژیم صهیونیستی می شود؛ نه آنکه بازنمایی تحریف تاریخ توسط یک رژیم غاصب، چنین یک رسانه مدعی انقلاب را بر آشوبد. کاش به جای آشوبیدن، نگارنده تعمق و تأملی می نمود و از خود می پرسید چرا مهمترین متون با موضوع فلسطین را انگلیسی زبانان نوشته اند، نه جامعه اسلامی. آیا سکوت کردن خود به رسمیت نشناختن جنایت نیست؟

در این سال ها چقدر برای شناخت دشمن خود از ابزار هنر تئاتر بهره برده اید؟ چقدر جغرافیای خاورمیانه را بازنمایی کرده اید؟ چقدر از بلندی های جولان و نوار غزه گفته اید؟ کمی به تاریخ مراجعه کنید که مملو از سکوت است. همه چیز به یک روز قدس ختم شده است، در حالی که هفت کودک یهودی سی روز قدس را رقم می زند.

آیا می دانید اداره کل هنرهای نمایشی برای صدور مجوز این نمایش خواهان تغییر نام نمایش می شود؟ آیا می دانید نام نویسنده اصلی را حذف کرده ایم؟ (راحت ترین روش پاک کردن صورت مسئله در این سال های عجیب). شاید برخی رسانه ها رفتار مشرق نیوز را رفتار دلواپسان استنباط کنند؛ اما به نظر می رسد این بار گروه نمایش هفت کودک یهودی در نقش دلواپس ظاهر شده است، دلواپس فلسطین و ظلمی که بر او روا می شود. ظلمی که حداقل هنر انقلاب در این سال ها نسبت به آن سکوت کرده است.

امید بر آن است رفتار نقاد محترم مصداق این آیه از قرآن کریم نباشد که:

ای کسانی که ایمان آورده اید، از بسیاری از گمان ها بپرهیزید که پاره ای از گمان ها گناه است و جاسوسی مکنید و بعضی از شما غیبت بعضی نکند. آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده اش را بخورد؟ از آن کراهت دارید (پس) از خدا بترسید که خدا توبه پذیر و مهربان است.

نگرانی ما از نفوذ یهودیان آنوسی است که تا استخوان های وزارت ارشاد و خبرگزاری های ما نفوذ کرده اند. مبارزه آن نیست که ما باید در مورد دشمن حرفی نزنیم. مبارزه یعنی شناخت حق و عریان کردن باطل. مبارزه یعنی دشمن شناسی، اینکه بدانی او چه گوش می دهد و چه می خواند. همانطور که در این نمایش ما تلاش کردیم قوم و دین یهود را از صهیونیستم تمیز دهیم و این زنگ خطر را به صدا در آوریم که عدم جلوگیری از سیاست های صهیونیستی، موجب تربیت فرزندانی به مراتب خطرناک تر از این جرثومه خواهد شد.

یادآور می شویم که ضبط کردن صدای یک نمایش مصداق عدم رعایت حقوق مؤلف است و برخلاف قوانین جاری در اداره کل هنرهای نمایشی به عنوان متولی حراست از تئاتر این کشور است. کما اینکه با وجود فایل صوتی نقاد محترم دیالوگ ها را اشتباه نگاشته و با عدم فهم از نمایش مواجهه شده است و با نقصان درک رمزنگاری سراسر موهومی را رقم زده است.

در پایان آنکه برای نویسنده ای که مونولوگ محل اشکال است، عجیب است چرا با یک گروه هنری وارد دیالوگ نمی شود تا حداقل از دریچه عدالت به جهان یک اثر بنگرد. کما اینکه نمایش هفت کودک یهودی را با شناسنامه ای دقیق معرفی می کند؛ اما مطلب خود را بدون اطلاعات اندکی می نگارد. پشت نقابی که برآمده از سنت دشمنان این نظام و کیان است.

وَ قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً

****

توضیحات مشرق:

عطف به این جوابیه، طرح نکاتی بسیار ضروری است. نخست آنکه مطلب منتشره در مشرق کاملا تحلیلی و انتقادی است که توسط دو تن از خبرنگاران این مجموعه بررسی و تصدیق شده و متن نمایشنامه از زوایای گوناگونی مورد تحلیل قرار گرفته است و حین اجرا کل متن توسط خبرنگار روی کاغذ پیاده شده است که در تحلیل نمایش ارجاعات به متن با دقت و ظرافت، این رویه را اثبات می کند. نکته جالب اینجاست خبرگزاری تسنیم در متن دیگری با عنوان بومی سازی صنعت هالوکاست نمایش هفت کودک یهودی را در مسیر تصدیق نمایشی همذات پندارانه با جنایتکاران رژیم صهیونیستی قید می کند. با این حساب برداشت همراهی با رژیم اشغالگر، صرفا برداشت مشرق از محتوای نمایشی، این اثر نیست، بلکه دیگرانی هم برداشتی مشابه با محتوای منتشر شده در مشرق از این نمایشنامه داشته است.

لینک خبر :‌ مشرق نیوز

به گزارش جی پلاس ، خواننده قدیمی پاپ بازیگر تئاتر شد تیتری بود که خبر از حضور محمدرضا عیوضی در نمایش اتاق پرو به کارگردانی نغمه نوذری می داد.

خواننده پاپی که شنیدن نامش، قطعاتی چون تو سرزمین عشقی به آهنگسازی ناصر چشم آذر، گل واژه خلقت به آهنگسازی فرید شب خیز، تیتراژ سریال روزگار جوانی و... را به یاد می آورد. آثاری که طبق آن چه خودش می گوید او و خشایار اعتمادی را در زمره نخستین خوانندگان موسیقی پاپ بعد از انقلاب قرار می دهد.

عیوضی این روزها در سالن شماره یک عمارت نوفل لوشاتو، نقش کوگل ماس، پروفسور ادبیات زبان لاتین و یونانی سیتی کالج را بازی می کند. مردی که در زندگی زناشویی اش ناموفق است و برای مشورت ابتدا به مطب روانکاو و سپس به دفتر پرسکی جادوگر می رود. پرسکی و دستیارش پیشنهاد می کنند با یک کتاب وارد اتاق پرو جادویی شود و در بین شخصیت های رمان های مورد علاقه اش به دنبال عشق بگردد. پروفسور اثری از گوستاو فلوبر را انتخاب می کند و به دیدار اِما بووآری می رود...

آن چه در ادامه می خوانید گفت وگویی است با محمدرضا عیوضی که با صحبت در مورد نقشش در اتاق پرو آغاز شد، به واکنش ها نسبت به آن چه حضور خواننده قدیمی پاپ بر صحنه تئاتر خوانده شد رسید و با تمرکز بر فعالیت های موسیقایی او و انتقادات جدی اش از عملکرد شورای شعر و ترانه دفتر موسیقی و مرکز موسیقی و سرود سازمان صدا و سیما به پایان رسید.

صحبت مان را با نقشی که این روزها در نمایش کمدی اتاق پرو بازی می کنید، شروع کنیم.

همان طور که می دانید نویسنده و کارگردان این اثر نغمه نوذری است و متن را براساس نمایشنامه ای از وودی آلن نوشته . اتاق پرو که اکنون روی صحنه می بینید دقیقا مانند نمایشنامه وودی آلن نیست و با توجه به شرایط اجتماعی مان تغییراتی در آن ایجاد شده است. این نمایش، یک کمدی کلاسیک سورئال است و با بهره گیری از قوه تخیل، تماشاگران را از عالمی به عالمی دیگر می برد و برمی گرداند.

بازیگران دیگر این اثر، ایمان اصفهانی، نسترن ابراهیم زاده و نگین سرتیپی در تئاتر شناخته شده اند و کارشان را به درستی انجام می دهند و من به شخصه بسیار خوشحال می شوم اگر نقدی نسبت به حضورم در این اثر بشنوم و بخوانم. حضور من در این نمایش ممکن است به واسطه سابقه ام در دنیای موسیقی باعث تعجب دوستان شده باشد هر چند پیش تر نیز تجربه هایی در سریال کژدم 33 و چند تله فیلم داشته ام. اولین تجربه ام در تئاتر نیز به حضوری پنج دقیقه ای در نمایش به وقت پازولینی برمی گردد تا اتاق پرو که در طول یک ساعتی که نمایش اجرا می شود، روی صحنه ام و طبیعتا دشواری های خود را دارد.

شما نیز می دانید که لبخند روی لب مردم آوردن کار سختی است. آن هم در اثری کمدی کلاسیک که نمی توانید در آن برای برقراری ارتباط با مخاطب به سمت روزمرگی ها بروید و باید ضمن حفظ وجه و جایگاه کلاسیک کار و حرکت در چهارچوبی مشخص با تماشاگر ارتباط برقرار کنید.

خبر حضور شما در نمایش اتاق پرو با تیترهایی چون خواننده قدیمی پاپ بازیگر تئاتر شد منتشر شد. عنوان خواننده قدیمی پاپ برایتان خوشایند است؟

وقتی می گویند خواننده قدیمی پاپ به این معناست که من در قدیم کار می کرده ام و الان دیگر کار نمی کنم در صورتی که چنین نیست. البته نسبت به خیلی از خوانندگان که چهار دهه است مشغول فعالیتند، من چندان قدیمی نیستم اما بعد از انقلاب، من و خشایار اعتمادی، نفرات اول موسیقی پاپ ایران بودیم. من همچنان در حوزه موسیقی و مخصوصا در زمینه کارهای اجتماعی مشغول کار هستم و در کنارش کارهای عاشقانه نیز می خوانم.

وضعیت حال حاضر موسیقی پاپ را چگونه می بینید؟

موسیقی پاپ در حال حاضر در وضعیت خوبی به سر نمی برد و متاسفانه به نظرم مبتلا به ویروسی شده است که خروجی اش منجر به بیماری گوش شنوندگان می شود. من این صحبت را در برنامه ای تلویزیونی هم مطرح کردم، نمی خواهم بگویم که همه خوانندگان امروز و حال حاضر موسیقی پاپ آثاری بی محتوا تولید می کنند، نه! در بین شان خوانندگان بسیار خوبی هست که هم صدای خوبی دارند و هم از اشعار خوبی استفاده می کنند اما این شامل 5 تا 10 درصد هنرمندان این حوزه از موسیقی می شود و به نظرم 95 یا 90 درصد باقی به اجرای هجویات می پردازند. متاسفم که وزارت ارشاد و صداوسیما با دادن مجوز به این آثار راه ورود آن ها را به جامعه هموار می کنند.

به گمان من روابطی که این روزها در صداوسیما وجود دارد، روابطی کاسب کارانه است و این قبیل پیشنهادات حتی به خود من نیز شده است! به من نیز گفته اند اگر می خواهی فلان کارت از صداوسیما پخش شود، این مبلغ پول بده و تعجب کرده ام که واقعا این پیشنهاد به من می شود؟! و پاسخم این بوده است که اشتباه گرفته اید!

پول می دهید و آن ها [واسطه ها و دلال ها] برای کارتان، هر چه که باشد، مجوز می گیرند و به عنوان تیتراژ سریال پخش می کنند و در روشی دیگر، اگر کنسرت های تان سولداوت شود، بدون این که تفاوتی کند که محتوای اثرتان چیست، به عنوان مهمان دعوت می شوید تا آن برنامه پربیننده شود. به نظر من دعوت این افراد به رسانه ملی که متعلق به مردم است، اشتباه محض است و به سومدیریت و عدم مدیریت درست و سالم برمی گردد و موجب دامن زدن به رونق بیشتر این قبیل ترانه ها و موسیقی ها می شود.

اشاره تان به هجویات بیش از هر چیز به حوزه شعر و ترانه مربوط است؟

دقیقا همین طور است.

یعنی پیش از وارد شدن به بحث آهنگسازی و غیره، به مشکلاتی که در زمینه ترانه وجود دارد اشاره می کنید؟

بحث ملودی، تنظیم و غیره بحثی سلیقه ای است، ممکن است کسی از یک خط ملودی خوشش بیاید و دیگری نه یا یک نفر تنظیمی را دوست داشته باشد و نفر بعدی نه که به تجربه هنرمند و شناخت آگاهانه اش از جامعه برمی گردد که تنظیم و خط ملودی ای را انتخاب کند و انجام دهد که مورد توجه قرار بگیرد. منتقدانی هم هستند که در این حوزه صاحب نظرند و در مورد این صحبت می کنند که به عنوان مثال خط ملودی ایراد دارد یا خیر و ترانه به اجبار در خط ملودی جا شده یا واقعا جایش آن جا بوده است اما مشکل اصلی ترانه است و در واقع هجویاتی که به اسم ترانه در جامعه ما رواج پیدا کرده است.

و عملکرد شورای شعر و ترانه دفتر موسیقی و مرکز موسیقی و سرود سازمان صداوسیما را در این زمینه چگونه می بینید؟

هر دو مقصرند و گمان می کنم عواملی نفوذی در این شورا و مراکز وجود دارند که ماموریت شان این است که فرهنگ جامعه را خراب کنند و از نظر خودشان خوشبختانه و از نظر ما بدبختانه، موفق هم شده اند. مدیران ما به خاطر عدم شناخت و فقدان صلاحیت به این وضعیت تن داده اند. اگر مدیر، مدیر خوبی باشد می تواند حتی اگر خودش کارشناس شعر، ترانه، ادبیات و موسیقی نیست، در کنار دستش از کسانی که در حوزه ادبیات فعالند و استخوان خُرد کرده این کارند به عنوان مشاور استفاده کند و جلوی ورود کسانی را که با پارتی بازی، رابطه، بهره مندی از رانت و پرداخت پول و رشوه وارد این حوزه می شوند بگیرد.

اما متاسفانه مدیران مان هم براساس روابط فامیلی و غیره وارد می شوند و به وضعیت ملوک الطوایفی دچار شده ایم. هر کسی به مدیریت جایی می رسد به سراغ آشنایان و دوستان خود می رود، فارغ از این که این افراد تخصص دارند یا خیر؟ خدا آقای چمران را رحمت کند که در جواب تخصص بهتر است یا مومن بودن گفت: مومنی که انجام کاری را که در آن تخصص ندارد بپذیرد دیگر مومن نیست. انسانی که مومن، متعهد و باوجدان باشد انجام کاری را که در آن تخصص ندارد نمی پذیرد.

پس اگر بخواهید به راهکاری عملی برای بهبود وضعیت موسیقی پاپ فکر کنید، گمان می کنید شیوه نظارت بر ترانه است که باید تغییر کند؟

باید شیوه نظارت بر مدیرانی را که مسئول این ماجرا هستند تغییر داد. چون مدیران نالایقی در سراسر کشور ما وجود دارند که نه تنها در حال نابودی حوزه ترانه، شعر، موسیقی و فرهنگ، بلکه در حال نابودی حوزه اقتصاد، سیاست و... هستند. باید غربال گری درستی انجام داد و از هر کسی که در حوزه کاری اش تخصص ندارد، درخواست کرد به سراغ کار دیگری برود. تخصص نداشتن در یک حوزه به معنای تخصص نداشتن در هیچ حوزه ای نیست و این افراد نیز قطعا می توانند در جای دیگری مورد استفاده قرار بگیرند.

متاسفانه در حال حاضر بسیاری از مدیران، وکیلان و وزیران ما محکم به صندلی هایشان چسبیده اند و نگرانند که مبادا با استفاده نکردن از فلان شخص که دیگری سفارشش را کرده است، میزشان را از دست بدهند.

لینک خبر :‌ جماران
رئیس انجمن فرهنگی ناشران بین الملل گفت: ما از حالا که سفارش ها را آماده می کنیم باید از نرخ دلار مطلع باشیم؛ در غیر این صورت با مشکل روبه رو می شویم.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۱۰/۰۲

احد رضایی، رئیس انجمن فرهنگی ناشران بین الملل در گفت وگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) ، با بیان اینکه انتخاب مصلای تهران مورد نظر ما و اکثریت صنف بود، عنوان کرد: اهالی نشر مصلای امام خمینی(ره) را از جهات مختلف به شهر آفتاب ترجیح می دهند؛ زیرا مصلا ویژگی های بهتر و مناسب تری دارد که رفت وآمد ناشران و مردم را تسهیل می کند.

وی ادامه داد: یکی از موضوعات و مباحث اصلی برای ما زمان نمایشگاه است که معتقدیم نامناسب است، زیرا مردم از تعطیلات برگشته اند و جیب ها خالی است و موسسات هم در شرایطی هستند که بعد از تعطیلات بلندمدت و طولانی بودجه کافی برای خرید کتاب در اختیار ندارند.

رضایی با بیان اینکه بی ثباتی نرخ دلار بخش خارجی نمایشگاه کتاب را با مشکل مواجه می کند، توضیح داد: مساله دیگر این است که دلار برای بخش خارجی در نمایشگاه چه نرخی دارد. ما از الان که سفارش ها را آماده می کنیم، باید از نرخ دلار مطلع باشیم؛ در غیر این صورت با مشکل روبه رو می شویم.

وی یادآور شد: برای حل این مشکل در حال رایزنی با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هستیم تا ببینیم چه میزان کمک می تواند داشته باشد؛ زیرا باید ببینیم با توجه به مشکلات کنونی و نرخ ارز چه کار می توان انجام داد تا نیاز مردم و دانشگاه تامین شود و آن ها به نمایشگاه جذب شوند.

رضایی همچنین درباره اجرای سیستم متمرکز فروش که سال گذشته فقط در بخش ناشران خارجی اجرایی شد گفت: معتقدم اجرایی شدن این سیستم باید در همه بخش ها باشد و نه اینکه فقط در بخش خارجی باشد، زیرا این امکان وجود دارد که همکاران ما زیر بار نروند.

به گفته وی، مسئولان برگزاری نمایشگاه ما قول داده اند که برای سی و سومین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران کل نمایشگاه زیر سیستم فروش متمرکز برود که در این صورت بخش ناشران خارجی نیز شامل آن می شود.

لینک خبر :‌ خبرگزاری کتاب ایران
هفته پژوهش در کشور در حالی سپری شد که این روزها بسیاری از پژوهشگران و محققان بازار کتاب های خارجی و اورجینال با مشکلات فراوانی دست به گریبان هستند
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۱۰/۰۲

خانه فرهنگی
تاریخ انتشار : 02 دی 1398 - 9:42 | 67 بازدید |
|معصومه شمسینی غیاثوند|
هفته پژوهش در کشور در حالی سپری شد که این روزها بسیاری از پژوهشگران و محققان بازار کتاب های خارجی و اورجینال با مشکلات فراوانی دست به گریبان هستند، افزایش نرخ ارز و تحریم ها در سال های اخیر تهیه بسیاری از کتاب های اورجینال را با مشکلات فراوانی روبه رو کرده است چراکه بسیاری از محققان و جامعه دانشگاهی کشور برای ادامه فعالیت های پژوهشی نیاز به استفاده از این کتاب ها دارند. این در حالی است که بسیاری از کشورها و ناشران غیر ایرانی حاضر به مبادله تجاری کتاب با ایران نیستند و بسیاری از ناشرانی که نمایندگی مؤسسات خارجی در ایران را داشته اند به دلیلتحریم ها تعطیل شده اند.
بسیاری از ناشران کتاب های خارجی و واردکنندگان این کتاب ها به داخل کشور نیز می گویند که عمده مشتریان آن ها به دلیل افزایش قیمت این کتاب ها که به دلار محاسبه می شود قدرت خرید آن ها پایین آمده است و برخی از محققان و پژوهشگران ترجیح می دهند که از نسخه های الکترونیکی این کتاب ها به جای نسخه های کاغذی آن استفاده کنند.
درحالی که با توجه به جمعیت جوان کشور و حضور قابل توجه آن ها در مراکز علمی و دانشگاهی به نظر می رسد بایستی راهکاری برای فراهم نمودن منابع علمی معتبر خارجی در کشور فراهم شده و این خلأ جبران شود.
از سوی دیگر مشکلات اقتصادی سبب شده تا بسیاری از نخبگان به دلیل تنگناهای مالی توان خرید این گونه کتاب ها را نداشته و در این زمینه باید مراکز علمی دولتی با حمایت از واردات این نوع کتاب ها و در اختیار گذاردن آن برای اهل علم و دانش زمینه ساز ارتقاء علمی این عزیزان را فراهم آورند. شاید یکی از مهم ترین این مراکز، سازمان کتابخانه ملی ایران باشد که به عنوان مرجعی برای استفاده دانشجویان و محققان می تواند با فراهم کردن کتاب های موردنیاز جامعه علمی کشور این کمبود را جبران نماید.
ازسو دیگر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز می تواند در این حوزه پیش قدم شده و با همکاری و تعامل با بانک مرکزی و سایر نهادهای ذی ربط امکان خرید کتاب های علمی و تخصصی را بیش از گذشته فراهم آورد.
ضمن اینکه فرهنگ استفاده از کتاب های الکترونیکی هم باید در بین دانش پژوهان و دانشجویان بیش از گذشته توسعه یافته و درزمانی که امکان خرید و یا واردات کتاب های اورجینال به کشور وجود ندارد بتوانند از ظرفیت کتاب های الکترونیکی استفاده نمایند.
*افزایش نرخ ارز عامل عدم واردات کتاب های اورجینال
آبتین لطیفی، مسئول شرکت کتاب پرتو علم که یکی از واردکنندگان کتاب های اورجینال به زبان اصلی به داخل کشور است در گفت وگو با رسالت در خصوص وضعیت بازار کتاب های اورجینال در کشور با افزایش نرخ ارز و تحریم ها می گوید:
از وقتی قیمت دلار و ارز به شدت افزایش پیدا کرد واردات کتاب های اورجینال توجیه اقتصادی نداشت و قدرت خرید مخاطبان در حدی نبود که بتوانند کتاب های خارجی باقیمت دلار تهیه کنند.
این واردکننده کتاب های اورجینال بابیان اینکه به عنوان یک واردکننده نتوانسته به صورت عمده این کتاب ها را وارد کند، گفت: تاکنون هر کتاب چاپی که در کشور داریم مربوط به قبل از افزایش نرخ ارز و دلار است و بعد از افزایش دلار تنها کتاب های اورجینال را به صورت تکی و با سفارش 30 روزه برای مشتریان می توانیم تهیه کنیم.
مسئول شرکت کتاب پرتو علم بابیان اینکه بیشتر مشتریان آن ها از پژوهشگران، محققان و اساتید دانشگاه ها هستند، عنوان کرد:
پژوهشگران و محققان بیشتر از کتاب های اورجینال استفاده می کنند و برای تهیه نسخه چاپی این کتاب ها به صورت تکی به ما سفارش می دهند اما بعد از افزایش نرخ ارز تهیه این کتاب ها با دشواری های زیادی همراه است و بیشتر نمایندگی های این گونه کتاب ها در خارج کشور به دلیل تحریم ها تعطیل شده اند.
*عدم حضور در نمایشگاه کتاب به دلیل افزایش نرخ ارز
لطیفی بابیان اینکه چندین سال است که به دلیل افزایش تحریم ها و بالا رفتن نرخ ارز در نمایشگاه های کتاب حضور نداشته اند گفت: بعد از افزایش نرخ دلار هیچ توجیه اقتصادی برای حضور در نمایشگاه کتاب وجود نداشت و برای همین در نمایشگاه شرکت نکردیم، اما سابق تر که قیمت ارز پایین بود و بازار کتاب های اورجینال رونق داشت مردم قدرت خرید داشتند و برای همین استقبال می کردند.
این واردکننده کتاب های اورجینال
در خصوص راهکاری برای بهتر شدن وضعیتبازار کتاب ها اورجینال در کشور و تهیه آن هابرای محققان و جامعه دانشگاهی کشور خاطرنشان کرد: بهترین راهکار برای بهتر شدن این وضعیت نشر الکترونیکی کتاب های اورجینال است و با توجه به اینکه قیمت ارز بالا رفته باید مسئولان طوری سازماندهی کنند که از کتاب های چاپی به کتاب های الکترونیکی روی بیاورند چراکه مردم باقیمت پایین تری می توانند این کتاب ها را تهیه کنند.
مسئول شرکت کتاب پرتو علم بابیان اینکه در کشوری مثل آمریکا کتاب یک کالای لوکس است، گفت: قیمت کتابی که در آمریکا 200 دلار است در ایران بالای یک میلیون تومان خریده می شود درنتیجه بسیاری از محققان و پژوهشگران توان تهیه این کتاب ها را ندارند درحالی که می توانند این کتاب ها را با نسخه پایین تر و قیمت مناسب تر تهیه کنند.

لینک خبر :‌ روزنامه رسالت
فردین احمدی گفت: چاپ آثار بی کیفیت سبب می شود مخاطبان حرفه ای و جدی کتاب نیز نتوانند آثار مورد نیاز خود را در بازار کتاب پیدا کنند و از کتاب و کتابخوانی فاصله بگیرند.

بازدید صفحه اول ارسال به دوستان نسخه چاپی
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۱۰/۰۲ سایت های دیگر : راه دانا

به گزارش گروه استانی " تیتریک ": مدیر مسئول انتشارات حوزه مشق و موسسه چند منظوره کشف استعداد برتر در گفتگو با خبرنگار " تیتریک "؛ با اشاره به اینکه همواره یکی از بزرگترین مشکلات ناشرین و نویسندگان دریافت مجوزهای انتشار است، اظهار داشت: با حمایت و همکاری صنعتگران نمونه البرز از جمله حسن محمدی مدیر محصولات غذایی زاچکان تمامی مراحل انتشار کتاب استان می تواند به راحتی انجام شود.

فردین احمدی گفت: با در نظر گرفتن تجربیات دیگر استان ها و مرکز کشور در حوزه صدور مجوز چاپ کتاب، تلاش داریم تا این راه را برای ارزشگذاری به اندیشمندان و اصحاب قلم در استان البرز هموار کرده و با امکانات و حضور افرادی دانشگاهی، متخصص و واجد شرایط، چاپ کتاب های نویسندگان البرز را در همین استان به چاپ و نشر برسانیم .

وی با بیان اینکه مجوز نشر و چاپ کتاب هم می تواند خوب و هم خطرناک باشد، افزود: ما در جایی زندگی می کنیم که دارای مرزهای فرهنگی زیادی است و کرج نیز دارای فرهنگی معجونی است که به واسطه داشتن گروه های قومی مختلف، به صورت رنگین کمانی از آداب، رسوم و قواعد گوناگونی را با خود به همراه دارد .

این پژوهشگر خاطرنشان کرد: طرح های منتخب ایده های خلاق فرهنگی در حوزه کتاب و نشر نیز مورد حمایت قرار می گیرند که دارای ایده های تازه و نو باشند تا از این طریق از حمایت مالی نیز برخوردار شوند و همچنین طرح های پژوهشی نیز از این قاعده و امکان بهره لازم را می برند .

احمدی با تاکید بر اینکه قسمت عمده ای از بازار نشر را کتاب های ضعیف و بی محتوا تشکیل می دهند، افزود: چاپ آثار بی کیفیت سبب می شود مخاطبان حرفه ای و جدی کتاب نیز نتوانند آثار مورد نیاز خود را در بازار کتاب پیدا کنند و از کتاب و کتابخوانی فاصله بگیرند.

وی تصریح کرد: بازار نشر پر شده از کتابهایی که برخی مواقع نیاز جامعه و مخاطب نیست بنابراین بازار کتاب نیازمند یک نظارت جدی است باید کتاب محدود چاپ کنیم اما کتابهایی چاپ کنیم که نیاز جامعه باشد و مخاطب با خواندن آن حس خوب کتاب خواندن در آن بروز کند.

نویسنده البرزی با بیان اینکه مهمترین دلیل چاپ کتاب های ترجمه ضعیف در بازار نشر عدم نظارت دقیق و پول دوستی ناشران در این حوزه دانست و ادامه داد: مترجم وقتی می خواهد یک کتابی را ترجمه و وارد بازار کتاب کند ابتدا باید نیاز سنجی کند و اگر این کتاب نیاز بازار است آن کتاب را ترجمه کند و از طرفی بحث ترجمه مطرح است ترجمه های ضعیف به بازار نشر و مخاطب لطمه می زند زیرا مفهوم مطلب باید ادا شود.

مدیر مسئول انتشارات حوزه مشفق در خاتمه خاطر نشان کرد: نویسندگی در ایران کمتر به عنوان شغل شناخته شده است ولی در این میان نویسندگانی هستند که آثار قوی ای دارند و از این راه امرار معاش می کنند بنابراین هر جا تخصص باشد درآمد شکوفا می شود و افرادی که صرفا می خواهند فقط کتاب داشته باشند و خود را نویسنده معرفی می کنند باعث به وجود آوردن وضعیت نابسامان بازار نشر می شوند.

الهه ملاحسینی_تیتریک

انتهای پیام/

لینک خبر :‌ تیتر ۱
وجود صدها ناشر در حوزه های مختلف، مشخصاً نشانه اعتلای فرهنگ یک جامعه نیست، تعدد ناشرانی که جزیره ای عمل می کنند نشانه روشنی از عدم سیاست گذاری فرهنگی در کشور است.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۱۰/۰۲

به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس ، کتاب و کتاب خوانی مطمئناً از وجوه مدنیت و شاخصه های تمدن است. رشد و گسترش فرهنگ کتاب خوانی نیز مستلزم افزایش ناشران در حوزه های متنوع و متعددی است تا بتواند همه مخاطبان را اقناع کند. وجود سلایق مختلف فی ذاته امری منفی تلقی نمی شود و چه بسا تلون سلایق سبب بروز گفتمان های مختلف و نه متضاد منجر به ارتقای سواد فرهنگی جامعه شود. مهم این است که این تعداد ناشر قرار است چه کارکردی در راستای آینده فرهنگی کشور داشته باشد.

مشکل از اینجا آغاز می شود که در کشوری مثل ایران، با وجود قومیت ها و خرده فرهنگ های متعدد، در کنار اهمیت حفظ، انتقال و گسترش مفاهیم انقلاب اسلامی ناشران تا چه میزان موفق عمل کرده اند. چه سنجه ای برای ارزیابی میزان مطالعه وجود دارد و مهم تر از آنچه خوراک فکری ای برای مخاطبان تولید شده است.

چرا برخی ناشران اساساً موقعیت استراتژیک ایران را درک نمی کنند و آثاری متضاد با ارزش های اسلامی روانه بازار می کنند، برخی ناشران با هدف مقابله با این پدیده بدون داشتن نقشه راه آثاری تولید می کنند که با دفاع بد از انقلاب و انقلابیگری آب در آسیاب دیگران می ریزند و در نهایت برخی از ناشران چنان خنثی عمل می کنند که عملاً بود و نبود انقلاب برای شان تفاوتی نمی کند.

آنها به هر حال با هر نظام و حکومتی راه خود را می روند. ناشران معدودی هستند که داعیه فرهنگی بودن را در شعار و عملکرد آنها می بینیم و حقیقتاً در خدمت ایران اسلامی هستند. این مسئله لزوماً به معنای این نیست که این ناشران تنها آثاری با مضامین دفاع مقدس و انقلاب اسلامی تولید می کنند و طبیعی است که نباید چنین باشد. چراکه مخاطبان نیازمند تنوع مضمون و محتوا هستند. پرسش اصلی این نوشتار نه از ناشران که از مدیران حوزه کتاب است که با عدم سیاست گذاری خود فضایی را ایجاد کرده اند که هیچ وحدت رویه ای را میان ناشران نمی بینیم.

اوضاع اسفبار نشر و مشکلات تهیه کاغذ، چاپ و توزیع در جای خود قابل بررسی است اما مسئله در این میان وضعیت نابسامان محتوای کتاب هاست. انتشار رمان های سخیف و مبتذل در پاره ای موارد گوی سبقت را از آثار سیاه نمای سینمایی ربوده است. در حوزه اندیشه نیز با آثاری از نویسندگان غربی معلوم الحالی روبه رو هستیم که در تضاد آشکار با اندیشه های ایرانی اسلامی ماست. حال آنکه کمترین تلاشی برای نشر اندیشه های بزرگانی چون علامه جعفری ، علامه طباطبایی و دیگر فرهیختگان علوم اسلامی نشده است.

متأسفانه فضا به گونه ای شکل گرفته است که اگر کسی آثار علامه طباطبایی را مطالعه کند مرتجع تلقی شده ولی مطالعه اندیشه های فروید نشانه پیشرو بودن محسوب می شود. تأسف بارتر اینکه برخی ناشران با شعار آشنایی با اندیشه مخالف برای نقد آن عملاً مخالفان تفکران اسلامی را تبلیغ و بر کرسی می نشانند و کم ترین گامی در جهت معرفی اندیشمندان ایرانی و اسلامی برنمی دارند. وقتی مدیران حوزه کتاب چنان که انتظار می رود به وظیفه خود عمل نمی کنند و ناشران عموماً به صورت جزایر پراکنده عمل می کنند آن قدر که توان حل مشکلات خود را ندارند با چنین وضیعت آشفته ای روبه رو هستیم.

راه برون رفت از این اوضاع و حرکت در مسیرگام دوم انقلاب که اساس آن، تحقیق و پژوهش و تولید علم است، ایجاد وحدت و یکپارچگی در عین تعدد آرا و اندیشه است. نیل به پیشرفت و تحقق تمدن نوین اسلامی در گرو انسجام فعالان حوزه نشر است و در غیر این صورت رسیدن به جایگاه مورد نظر اگر غیرممکن باشد، با دشواری محقق خواهد شد.

انتهای پیام/ 161

لینک خبر :‌ خبرگزاری دفاع مقدس
تعرفه های پستی از 23 آذرماه افزایش داشته از این رو تغییر نرخ در حوزه پست کتاب هم به سایر دغدغه های اهالی نشر افزوده شده است اما خانه کتاب در حال رایزنی برای ثبات قیمت های گذشته است.

به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، یک سال است که سامانه پست کتاب رونمایی و آغاز به کار کرده است، بر این اساس ناشران، کتابفروشان و فعالان حوزه نشر بعد از ورود به این سامانه از طریق سایت خانه کتاب باید مدارک لازم را ارسال و قرارداد بین خانه کتاب و استفاده کننده را امضا کنند.

* آغاز دور جدید افزایش قیمت های پست کتاب!

این تفاهم نامه و نرخ های متفاوت آن تلاش داشت حال خوب را برای حوزه نشر و کتابخوانان ایجاد کند، اما از 23 آذرماه تعرفه پست کتاب با افزایش حدود 15 درصد روبرو شد و البته این افزایش در راستای افزایش نرخ تعرفه های شرکت پست اعمال می شود.

در این تفاهم نامه بین 15 تا 30 درصد پایین تر از نرخ مصوب تخفیف در نظر گرفته شده بود که از 2 تا 40 کیلوگرم را شامل می شد. اما این نرخ ها که افزایش 15 درصدی را حالا تجربه می کند در شرایط کنونی نشر نگرانی هایی را موجب شده است.

یکی از مسئولان شرکت پست کتاب در این راستا در گفت وگو با خبرنگار فارس اظهار داشت: مبنا نرخ نامه شرکت پست است که با قرارداد با خانه کتاب آن را پوشش می دهد و ما در شرکت هم پوشش دهنده خدمات هستیم. البته درصدی هم بنا به وزن مرسولات و ترافیک تخفیف ارائه می شود، در این طرح مرسولات از 500 گرم به بالا شامل تخفیف خواهند شد.

وی در پاسخ به این سؤال که از 23 آذر نرخ ها تغییر و افزایشی بوده عنوان کرد: بله؛ نرخ محاسبه در این سامانه نرخ نامه پستی است این جای اطمینان را برای مخاطبان افزایش می دهد که ما دخل و تصرفی در قیمت ها نداریم و ملاک همین نرخ نامه است.

البته این فرد اعلام کرد: تعرفه ها باید هرساله 15 تا 20 درصد افزایش پیدا می کرد، اما به دلیل رفاه حال ناشران و کتابفروشان و عموم مردم 4 سالی بود که شاهد تغییر در نرخ ها نبودیم، اما امسال این روند افزایشی انجام شد.

* نگرانیم؛ مسئولان فکری کنند

در ادامه خبرنگار فارس با مجید اقبال مدیر انتشارات امین نگار گفت وگو کرد، این ناشر با ابراز نگرانی از این افزایش نرخ های پست کتاب آن را دغدغه مندی امروز دانست و گفت: ما تا پیش از این ارسال کتاب در شهر تهران را رایگان انجام می دادیم چون راننده استخدام کرده بودیم و خدمات می دادیم اما پس از مدتی با افزایش هزینه ها ناچار شدیم با پیک قرارداد ببندیم.

اقبال هم افزایش نرخ ها را از 23 آذر ماه سال جاری تائید کرد و ابراز داشت: باید مسئولان فکری کنند تا نرخ ها کمی کاهش داشته باشد.

* ناچار به اعمال قیمت های جدید هستیم چراکه مصوبه شرکت پست است

نیکنام حسینی پور مدیر عامل خانه کتاب هم در گفت وگو با خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس در این رابطه به نامه ارسال شده از شرکت پست طی هفته گذشته در راستای افزایش تعرفه اشاره و اعلام کرد: این نامه هفته گذشته به خانه کتاب آمد و ما در حال رایزنی هستیم، مکاتبات آغاز شده و تلاش داریم دغدغه ناشران و کتابفروشان را کاهش دهیم.

وی ابراز داشت: قرارداد 500 ناشر منعقد شده و امورشان در حال انجام است و به سامانه پیوسته اند، فکر می کنم از یک تا 25 کیلو با تخفیف متفاوت خدمات ارائه می شود، اما طی هفته گذشته در راستای تغییرات تعرفه ها نامه ای واصل شد، ولی افزایش محدود بود، در حال رایزنی هستیم تا این افزایش ها در حوزه فرهنگ و هنر اجرایی نشود اگرچه این مسئله مصوبه هیأت مدیره شرکت پست است و احتمالاً ناچار به اعمال باشیم. نامه ای آماده شده که بزودی به شرکت پست ارسال خواهد شد.

انتهای پیام/

لینک خبر :‌ خبرگزاری فارس
پوستر چهاردهمین جشنواره بین المللی شعر فجر توسط محسن جوادی، معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رونمایی شد.

به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس ، پوستر چهاردهمین جشنواره بین المللی شعر فجر صبح امروز (یکشنبه 1 دی) با حضور سعید بیابانکی دبیر علمی جشنواره در دفتر محسن جوادی معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رونمایی شد.

محسن جوادی دبیر هیات امنای جشنواره شعر فجر پس از رونمایی پوستر این جشنواره گفت: همانند ستارگان فراوانی که در پس زمینه این پوستر وجود دارد، امیدوارم در این دوره شاهد ستارگان پرشماری در آسمان شعر فجر باشیم.

وی در ادامه از بنیاد شعر و ادبیات داستانی برای انجام امور اجرایی جشنواره شعر فجر و تلاش برای پویایی این رویداد ملی ادبی تشکر و قدردانی کرد.

سپس سعید بیابانکی، دبیر علمی چهاردهمین جشنواره شعر فجر در سخنان کوتاهی گفت: به یاری خدا جشنواره امسال درخشان تر و موفق تر از پیش در عرصه فرهنگ کشور ظاهر خواهد شد.

وی افزود: با همکاری مجموعه معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، از هیچ کوششی برای رسیدن به این هدف بزرگ دریغ نمی کنم.

گفتنی است، پیش از این طی احکامی از سوی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، سعید بیابانکی به عنوان دبیر علمی و مهدی قزلی به عنوان دبیر اجرایی چهاردهمین جشنواره بین المللی شعر فجر منصوب شدند.

انتهای پیام/ 121

لینک خبر :‌ خبرگزاری دفاع مقدس
برخی کارگردان های فیلم کوتاه نسبت به رویه صدور مجوز برای نمایش این نوع فیلم ها انتقاد دارند و در این باره انجمن فیلم کوتاه ایران هم در اعتراض به برخی تصمیم گیری ها در صدور مجوز نمایش فیلم های کوتاه بیانیه ای را منتشر کرده است.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۱۰/۰۲ سایت های دیگر : بهار نیوز

در این باره آزاده موسوی که متقاضی شرکت در جشنواره اخیر فیلم کوتاه تهران بود، در گفت وگویی با ایسنا بیان کرد: فیلم کوتاه ملاقات برای حضور در جشنواره فیلم کوتاه تهران طبق نظر هیات انتخاب به جشنواره راه یافته بود ولی آن طور که برخی از همان دوستان در هیات انتخاب گفته اند، این فیلم از طرف اداره نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی از جشنواره کنار گذاشته شد.

او با اشاره به اینکه علت این اتفاق حتی از طرف دبیر جشنواره (سید صادق موسوی) هم توضیح داده نشد، ادامه داد: من چنین برخوردی را نپسندیدم مخصوصا درباره جشنواره فیلم کوتاه که مخاطب خاص دارد و انتظار می رود با نگاهی بازتر و نه اینقدر محتاطانه برخورد کند.

موسوی درباره تصمیم برای نمایش فیلمش گفت: با توجه به اتفاق پیش آمده فعلا برای اکران صبر می کنم اما ملاقات به زودی در بخش مسابقه جشنواره کلرمون فرانسه حضور دارد و تنها نماینده ایران در این جشنواره فیلم کوتاه است.

در این باره سیاوش شهابی هم که متقاضی اکران فیلم کوتاه تشریح در گروه هنر و تجربه بوده، به ایسنا می گوید: چند ماه قبل برای اکران این فیلم درخواست دادیم ولی بخش مربوط به اکران هنر و تجربه در سازمان سینمایی مجوز نمایش فیلم را نداد.

این فیلم در رویدادهای مختلفی تا به حال شرکت داشته و از جشنواره نماز و نیایش در قم هم جایزه بهترین فیلمنامه را گرفته است.

در همین راستا و براساس همین ماجراها انجمن فیلم کوتاه ایران هم بیانیه ای صادر کرده که در بخشی از آن آمده است: انجمن فیلم کوتاه ایران به عنوان نهاد صنفی که حمایت از فیلم کوتاه را وظیفه خود می داند اعلام می کند، توقیف و سانسور فیلم های کوتاه و جلوگیری از نمایش آن ها در سینماهای هنر و تجربه و جشنواره های فیلم از سوی اداره ارزشیابی و نظارتِ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مغایر با اصل آزادی بیان و به طور مشخص اصل 23 قانون اساسی است. در ماده 27 منشور حقوق شهروندی نیز آمده است: شهروندان حق دارند اندیشه، خلاقیت و احساسِ خود را از طُرقِ مختلف آفرینش فکری، ادبی و هنری با رعایت قوانین و حقوق دیگران بیان کنند.

بی گمان راه توسعه هر جامعه ای با هر نوع ساختار اجتماعی و حکومتی، آزادی بیان است. فیلم کوتاه همواره به واسطه ی قالب غیرتجاری خود توانسته است آسیب ها را با جسارت واکاوی کرده و زنگ های خطر را خیلی جلوتر به صدا در آورد. همین ویژگی های آزادمنشانه ی فیلم کوتاه، این قالب هنری را از اسارت چهارچوب های سینمای تجاری و قواعد دست وپاگیر آزاد کرده است و باعث گردیده فیلم کوتاه ایران در عرصه های گوناگون داخلی و بین المللی درخششی کم نظیر داشته باشد. فیلم کوتاه، اکران وسیع ندارد و این قالب سینمایی در جامعه ی ما همواره مهجور بوده است.

متاسفانه سازمان صدا و سیما نیز نمایش فیلم کوتاه را از دستور کار خود خارج کرده است و اهمیتی به این بیان هنری موجز و اثرگذار نمی دهد. همچنین هر ساله شاهدیم که تعدادی فیلم کوتاه از حضور در جشنواره های متعدد داخلی مانند جشنواره فیلم کوتاه تهران یا اکران در سینماهای هنر و تجربه، منع می شوند و متاسفانه این ممیزی ها روز به روز بیشتر شده تا آن جا که برای نمایش های کوچک نیز سخت گیری ها شدت یافته است.

انتهای پیام

لینک خبر :‌ خبرگزاری دانشجویان ایران
سینماپرس: عباس کریمی منتقد سینما و کارشناس فرهنگی در پی هزینه های نجومی بنیاد سینمایی فارابی برای جشنواره فیلم کودک که با انتقاد گسترده سینماگران و اهالی رسانه روبرو شده گفت: صرف بودجه های نجومی برای شوآف جشنواره فیلم کودک در زمانه ای که این سینما از فقدان تولید و اکران مناسب رنج می برد چه معنایی دارد؟ وقتی حال و روز سینمای کودک خوب نیست و اکثریت سینماگران دغدغه مند این حوزه یا در بیکاری و خانه نشینی به سر می برند و یا بالاجبار به سمت سینمای بزرگسال کوچ کرده اند چرا باید برای برگزاری این جشنواره بودجه های چند میلیاردی هزینه شود؟
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۱۰/۰۲

این منتقد سینما در گفتگو با خبرنگار سینماپرس افزود: هر جشنواره ای محل ارائه محصولات و ویترینی برای به نمایش گذاشتن آثار است. نکته قابل تأمل اینجا است که طی سال های متمادی سینمای کودک به شدت رو به افول رفته و از تولیدات جذاب در آن چندان خبری نیست. یک سری تولیدات ضعیف بالاجبار به اسم فیلم کودک و نوجوان در جشنواره نمایش داده می شوند تا صرفاً جدول برنامه جشنواره پر شود و مدیران ادعا کنند که فیلم داریم و از سینمای کودک حمایت می کنیم!

وی ادامه داد: در این که گونه سینمای کودک بسیار مهم است و باید به آن توجه شود و کودکان باید به سینما بروند و فرهنگ سینمارفتن و فیلم دیدن را بیاموزند هیچ تردیدی نیست اما اینکه جشنواره هر ساله برگزار شود و خالی از آثار درخشان و شاخص باشد خود به خود اثر معکوسی روی این رویداد می گذارد و کودکان و نوجوانان را از سینما رفتن زده می کند.

کریمی با بیان اینکه ای کاش تدبیری صورت گیرد تا در نبود فیلم های شاخص و درخشان و جذاب جشنواره برگزار نشود اظهار داشت: واقعاً چه اشکالی دارد اگر ما حتی 10 سال هم جشنواره کودک را برگزار نکنیم اما در سال یازدهم با چند فیلم درخشان و جذاب این رویداد را برگزار کنیم. مسئولان چرا به جای این هزینه کردهای زائد و پوچ به فکر این نیستند که تولیدات را قوی کنند و از اساس، بنیان و پایه های سینمای کودک را درست کنند؟

این کارشناس فرهنگی تأکید کرد: مدت ها است جذابیت در سینمای کودک و نوجوان از بین رفته، فیلمنامه خوب در این گونه سینمایی کیمیا شده و با این همه همچنان تدبیری جدی برای برون رفت از این اوضاع و احوال وجود ندارد. بنده معتقدم تا دولت مسأله سینمای مهم کودک را جدی نگیرد اوضاع و احوال این گونه سینمایی بهبود پیدا نخواهد کرد.

وی متذکر شد: ما نباید فراموش کنیم که دلیل کوچ اجباری فیلمسازان سینمای کودک به بزرگسال و همچنین بیکاری و خانه نشینی بخش گسترده ای از آن ها به دلیل اهمال کاری ها و بی توجهی های مفرط به گونه مهم سینمای کودک بوده است.

کریمی در بخش دیگری از این گفتگو با بیان اینکه هزینه 350 میلیون تومانی ستاد خبری این جشنواره حیرت آور است تصریح کرد: من نمی دانم دولت در این شرایط بد اقتصادی چه توجیهی برای صرف این ارقام نجومی از بودجه بیت المال دارد؟ اصلاً صرف چنین بودجه های هنگفتی برای برگزاری جشنواره فیلم کودک که هیچ اثر شاخصی در آن دیده نمی شود چه توجیه اقتصادی دارد؟

وی در پایان این گفتگو تأکید کرد: من خیلی مایلم بدانم در جشنواره ای که تولیدات چندان درخشانی نداره 350 میلیون تومان پول برای چه چیزی اطلاع رسانی شده است! ای کاش ما به همان وسع تولیدات سینمایی اطلاع رسانی و خبرسازی می کردیم! صرف چنین بودجه هایی در جشنواره فیلم کودک در حالی است که هر ساله از تعداد اهالی رسانه برای پوشش خبری این رویداد به بهانه صرفه جویی اقتصادی کاسته می شود و اغلب چهره های مطرح رسانه ای در این رویداد امکان حضور ندارند. بهتر است به جای صرف چنین بودجه هنگفتی از اهالی رسانه دعوت شود تا با حضور در اصفهان پوشش خبری جشنواره را بر عهده بگیرند.

لینک خبر :‌ سینما پرس
سینماپرس: محمد تن یکی از فعالان سینمایی کشور در آستانه روز بصیرت و میثاق امت با ولایت با انتقاد شدید از وضعیت کنونی سینمای کشور گفت: با وجود مدیران وابسته به جریان نفوذ و دو تابعیتی قطعاً وضعیت سینما از این بدتر خواهد شد؛ هیچ تردیدی نیست که حضور نفوذی ها در گلوگاه های حساس مدیریتی باعث عدم تولید آثار مرتبط با حماسه عظیم 9 دی و همچنین کم کاری مفرط در عرصه تولید آثار استراتژیک در سینما شده است.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۱۰/۰۲

کارگردان مستند ایلام در جنگ در گفتگو با خبرنگار سینماپرس افزود: تولید فیلم در خصوص حماسه عظیم 9 دی از ضروریات است؛ سینما و تلویزیون به عنوان 2 رسانه بسیار مهم و تأثیرگذار باید همواره دست به تولید آثار روشنگرانه بزنند. این وظیفه ذاتی رسانه ها است که عموم مردم را با اتفاقات روز آشنا کنند. ما باید مردم را با دسیسه های دشمنان نظام و انقلاب اسلامی آشنا کنیم و ذات پست و حقیر دشمنان را در قالب آثار فرهنگی و هنری به مردم بشناسانیم.

وی ادامه داد: مدیران و سیاست گذاران فرهنگی و سینمایی اگر کمی باور و اعتقاد به اصل نظام داشتند تمام وقت و سرمایه شان را برای تولید این قبیل آثار صرف می کردند؛ آن ها اگر اهداف و خواسته های شان با نظام و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران یکی بود مرتباً آثار استراتژیک تولید می کردند اما متأسفانه برخی از مدیران ما نظام را قبول ندارند و اصلاً اصل حضورشان در جایگاهی که دارند زیر سوأل است چرا که این افراد اهدافی را دنبال می کنند که درست همسو با اهداف دشمنان قسم خورده نظام و انقلاب اسلامی است.

عکاس فیلم سینمایی بازگشت از بوداپست با بیان اینکه جریان نفوذ این روزها بیش از گذشته در سینمای کشور رخنه کرده است تصریح کرد: ما یک سری مدیرانی در سینما داریم که علیرغم اینکه وزارت اطلاعات روی آن ها نظر منفی دارد به واسطه جریان نفوذ این روزها در جایگاه های مدیریتی قرار دارند. یکی از مدیرانی که امسال معرفی شد، برادرش یکی از سرکرده های گروهک تروریستی منافقین است. ما چطور می توانیم انتظار داشته باشیم که عملکرد وی بر اساس اهداف منافقین نباشد؟ متأسفانه این اتفاقی است که ما به وفور شاهد آن هستیم و در بسیاری از حوزه ها به چشم می خورد.

این سینماگر خاطرنشان کرد: ما باید با اهتمام و عزم و اراده جدی جلوی مدیرانی که نظام را در عرصه فرهنگی و هنری زیر سوأل می برند ایستادگی کنیم. ما باید جلوی حضور مدیران دوتابعیتی را بگیریم. این مدیران دوتابعیتی هستند که نمی گذارند فیلم های استراتژیک تولید شوند.

تن تصریح کرد: مدیری که خودش به اغتشاش گران و آشوب طلبان معتقد است و حق را به آن ها می دهند و در راستای اهداف دشمنان حرکت می کند و هیچ یک از اهدافش بر مبنای اهداف نظام نیست باید جای خود را به نیروهای مومن، انقلابی، متدین و متعهد بدهد. این خواسته ما از یکایک مسئولان است و امیدواریم که نیروهای انقلابی با دغدغه و عزمی راسخ جلوی ادامه فعالیت این مدیران را بگیرند.

وی در پایان این گفتگو افزود: سینمای ایران به جای اینکه جولانگاهی برای عرضه فیلم های بی خاصیت و سخیف شود باید محلی برای عرضه آثار فرهنگی مبتنی بر اهداف و سیاست های کلان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران باشد. ما نیاز به مدیری انقلابی در سینمای کشور داریم که قانونی وضع کند و همه تهیه کنندگان و کارگردانانی که قصد فعالیت در سینما دارند را مجبور به تولید فیلم های ارزشی و استراتژیک نماید؛ این اتفاق می تواند سینمای کشور را به سعادت برساند.

لینک خبر :‌ سینما پرس
جامعه نابینایان و ناشنوایان کشور، به صورت جدی پیگیر مطالبه به حق خود از مسئولان فرهنگی برای تأمین امکانات حضورشان در سالن های تئاتر و سینما هستند؛ مطالبه ای که گویی هنوز شنیده نشده است!

خبرگزاری مهر - گروه هنر- فریبرز دارایی؛ در سراسر جهان نابینایان، ناشنوایان و معلولان جسمی و حرکتی جزو گروه های خاص یک جامعه محسوب می شوند و برنامه ریزی ها در عرصه های مختلف به گونه ای است که این اقشار نیز بتوانند از امکانات رفاهی، اجتماعی، فرهنگی و هنری بهره مند شوند.

در کشورهای پیشرفته در عرصه های فرهنگی و به طور خاص در حوزه های مختلف هنری از جمله سینما، تئاتر، موسیقی و هنرهای تجسمی، شرایطی فراهم می شود تا این گروه های خاص، بتوانند همچون سایر افراد عادی جامعه، در این عرصه ها فعالیت و حضور داشته باشند و در عین حال از محصولاتی که در این حوزه ها ارائه می شود، استفاده کنند.

سال هاست که تولیدکنندگان فیلم های سینمایی در اروپا و آمریکا برای مخاطبان نابینا و ناشنوا، نسخه های ویژه تولید و ارائه می کنند و در عرصه تئاتر نیز این امکان برای نابینایان و ناشنوایان فراهم است تا به واسطه تمهیداتی امکان استفاده از آثار را داشته باشند.

متأسفانه در کشور ما شرایط به گونه دیگری است و در عرصه های مختلف هنر کمترین توجه به مخاطبان نابینا و ناشنوا شده است.

یک مرور آماری و چند نکته

طبق آمار سازمان بهداشت جهانی حدود 45 میلیون نفر نابینا و حدود 466 میلیون نفر از جمعیت جهان ناشنوا هستند. تعداد نابینایان در کشور ما هم طبق آمار ارائه شده حدود 150 هزار نفر است که با در نظر گرفتن افراد کم بینا، این تعداد به 750 هزار نفر می رسد. همچنین حدود 530 هزار نفر از جمعیت ایران را افراد ناشنوا و کم شنوا تشکیل داده اند.

سالانه بخش عظیمی از جمعیت نابینایان و ناشنوایان ایران به دلیل فراهم نبودن شرایط، امکان استفاده از محصولات هنری به ویژه سینما و تئاتر را ندارند. فیلم هایی که در ایران ساخته و تولید می شوند بدون توجه به مخاطبان نابینا و ناشنوا، از ارائه نسخه های اورجینال توضیح دار برای نابینایان و زیرنویس دار برای ناشنوایان خودداری می کنند در حالی که این قشر از جامعه ایران نیز حق استفاده از محصولات هنری را دارند.

در عرصه تئاتر نیز نمایش هایی که دارای قصه و دیالوگ محور هستند برای ارائه به نابینایان مناسب هستند و آثار نمایشی با چاپ توضیحات کلی نمایش و یا ارائه بالانویس می توانند فرصت حضور ناشنوایان و تماشای آثار را برای این اقشار جامعه فراهم کنند اما در این عرصه نیز نسبت به نابینایان و ناشنوایان کم توجهی شده است.

به لحاظ اقتصادی نیز جامعه سینما و تئاتر ایران خود را از حضور بخش قابل توجهی از مخاطبان علاقه مند به این هنرها محروم کرده است زیرا نابینایان و ناشنوایان نیازی به بلیت رایگان ندارند و در صورت ایجاد شرایط مناسب برای این گروه از مخاطبان، آن ها نیز خریدار بلیت فیلم های در حال اکران و تئاترهای در حال اجرا خواهند بود و به گیشه فروش فیلم ها و تئاترها کمک خواهند کرد.

مهمتر از فرآیند جاری عرضه محصولات هنری، هر سال جشنواره های بین المللی فیلم و تئاتر فجر هم بدون اینکه مخاطبان نابینا و ناشنوا را مورد توجه خود قرار دهند برگزار می شوند و نابینایان و ناشنوایان علاقه مند به هنر، از همراه شدن با سینما و تئاتر ایران در جشن انقلاب اسلامی محروم می مانند!

ظرفیتی که با رادیو فیلم کلید خورد

محمدقاسم کفیلی دانشجوی حقوق و از مخاطبان نابینای سینماست. او درباره شرایط استفاده نابینایان از فیلم های سینمایی، به خبرنگار مهر گفت: قبل از تأسیس رادیونمایش هیچ امکانی برای نابینایان وجود نداشت، مگر اینکه با یک همراه و در شرایطی سخت به تماشای فیلم بنشینند و یا منتظر بمانند تا نسخه فیلم منتشر شود و در منزل با توضیحات همراه خود، فیلم را ببینند. در رادیونمایش که برنامه رادیو فیلم به تهیه کنندگی آقای فرشاد آذرنیا وجود داشت، فیلم های توضیح دار درست می کردند. این در حالی است که تاریخچه فیلم های توضیح دار در خارج از کشور قدمت بسیار بیشتری دارد.

ما نابینایان علاقه مند به سینما نیز دوست داریم که از جشنواره فیلم فجر عقب نباشیم و بتوانیم فیلم ها را همزمان با مخاطبان دیگر ببینیم وی ادامه داد: با توضیحاتی برای فیلم ها در این برنامه ارائه می شد، نابینایان متوجه فیلم ها می شدند و این حرکت بسیار خوبی بود. نویسنده بیشتر رادیوفیلم ها آقای بهرام سروری نژاد بود. این برنامه چند سالی ادامه داشت و شاید حدود 100 فیلم در رادیوفیلم برای نابینایان توضیح دار شد. بعد از پایان برنامه رادیوفیلم در تمام این سال ها دیگر فیلم توضیح دار نداشتیم تا اینکه گروه سوینا شکل گرفت و به تازگی شرایط اکران فیلم برای نابینایان را ایجاد کرده است.

این دانشجوی حقوق با اشاره به اینکه برخی فیلم های خارجی توضیح دار را از طریق نسخه های دی وی دی تماشا کرده است، تأکید کرد: ما نابینایان علاقه مند به سینما نیز دوست داریم که از جشنواره فیلم فجر عقب نباشیم و بتوانیم فیلم ها را همزمان با مخاطبان دیگر ببینیم. من دوستانی دارم که سختی های حضور در جشنواره فیلم فجر را تحمل می کردند تا بتوانند فیلم ها را ببینند و همراهانشان صحنه ها را درگوشی برایشان توضیح می دادند اما حداقل این است که یک سانس از هر فیلم را اختصاص به اکران فیلم برای نابینایان دهند.

کفیلی اظهار کرد: مطمئنا مدیران و مسئولان نمی خواهند که زیاد هزینه ای برای اکران نابینایان داشته باشند در غیر اینصورت می توانند هدفون هایی را در سالن ها نصب کنند که توضیحات فیلم برای مخاطبان بینا پخش نشود و نابینایان از طریق هدفون ها توضیحات فیلم را بشنوند. این اتفاق در سینماهای کشورهای پیشرفته انجام می شود.

خواسته ای که مسئولان نشنیده می گیرند

حمید حیدری فوق دیپلم برق ساختمان و صنعتی از دیگر نابینایان علاقه مند به سینما نیز درباره ایجاد شرایط مناسب برای استفاده نابینایان از آثار جشنواره فیلم فجر، اظهار کرد: اگر مدیران و مسئولان وزارت ارشاد و جشنواره فیلم فجر نمی خواهند نوبت اکران خاصی را به نابینایان اختصاص دهند، می توانند از چند هدفون استفاده کنند تا نابینایان با استفاده از هدفون در کنار مخاطبان دیگر فیلم ها را تماشا کنند.

مشکل ما این است که هیچوقت نمی توانیم همزمان با افراد سالم از آثار جشنواره های فیلم و تئاتر فجر دیدن کنیم زیرا شرایط برای حضور ما مهیا نیست وی تأکید کرد: من طرفدار سینما و تماشای فیلم های سینمایی هستم و همواره این خواسته از سوی نابینایان خطاب به مدیران جشنواره و وزارت ارشاد مطرح شده که امکان تماشای فیلم ها را برای این گروه از مخاطبان فراهم کنند، ولی تاکنون اقدامی از سوی مدیران و مسئولان تصمیم گیرنده در این خصوص اتخاذ نشده است.

سکینه ضیایی ها که در رشته الکترونیک مشغول به تحصیل و از معلولان جسمی حرکتی و از جمله علاقه مندان به سینما و تئاتر است نیز درباره شرایط و وضعیت حضور معولان در سالن های سینما و تئاتر تصریح کرد: مشکل ما این است که هیچ وقت نمی توانیم همزمان با افراد سالم از آثار جشنواره های فیلم و تئاتر فجر دیدن کنیم، زیرا شرایط برای حضور ما مهیا نیست. برای ما مشکل تردد و دسترسی به سالن های سینما و تئاتر وجود دارد و امکان اینکه بتوانیم خودمان بدون اینکه مزاحم اعضای خانواده یا دوستان شویم به تماشای فیلم ها یا تئاترهای جشنواره فجر بنشینیم، نیست.

وی ادامه داد: شرایط برای معلولان جسمی و حرکتی مناسب سازی نشده است. این وضعیت برای نابینایان نیز وجود دارد و شرایط اکران با نسخه های توضیح دار برای شان فراهم نشده است.

این مخاطب سینما و تئاتر تأکید کرد: سال هاست که جشنواره های سینما و تئاتر فجر برگزار می شوند و هنوز ما نقشی در دیدن آثار جشنواره ها نداریم. در سال به سختی می توانیم به تماشای یک یا 2 فیلم و تئاتر بنشینیم زیرا مناسب سازی برای ما انجام نشده است.

محمدعلی خادمیان مهندس مکانیک یکی از فعالان کم بینا در عرصه هنر است که در زمینه سینما و تئاتر فعالیت می کند. وی نیز معتقد است که فضاهای سینمایی و تئاتری برای نابینایان و معولان مناسب سازی نشده است.

خادمیان اظهار کرد: متأسفانه روی ما به عنوان مخاطب و یا هنرمند سرمایه گذاری نمی کنند.

فرشته داداش زاده کارشناس روانشناسی کودکان استثنایی هم از نابینایان علاقه مند به سینما و تئاتر است. وی متذکر شد: ما در بخش تردد و دسترسی به سالن های سینما و تئاتر بسیار مشکل داریم. باید فضایی برای ما فراهم شود تا بتوانیم فیلم های جشنواره را به صورت نسخه توضیح دار و تئاترهای جشنواره فجر را در سانس های ویژه نابینایان ببینیم.

هیچ سهی از جشنواره های فجر نداریم

مصطفی سیاهدری دیپلم علوم انسانی و دارای شغل آزاد است. وی که مخاطب و علاقه مند به سینماست تصریح کرد: ما هیچ سهمی از جشنواره فیلم و تئاتر فجر نداریم. از وزارت ارشاد می خواهیم که سهمیه ای را برای افراد نابینا و کم بینا و همچنین امکان ارائه نسخه های توضیح دار فیلم ها و تئاترها را فراهم کند.

داریوش جوادی کارشناس ارشد حقوق خصوصی و کتابدار بخش نابینایان کتابخانه کرج نیز علاقه مند به سینما و تئاتر است. وی اظهار کرد: خوب می شود که جشنواره فیلم فجر حتی الامکان برخی آثار حاضر در جشنواره را برای مخاطبان نابینا به صورت توضیح دار نیز ارائه دهد.

متأسفانه باید درباره این موضوع مدام صحبت کنیم که ضروری است یک معلول در جامعه حضور داشته باشد یا نه و باید او را در خانه حبس کنیم. اگر نگاه مدیران و مسئولان این باشد که معلولان هم بخشی از جامعه ما هستند، مسأله مشخص می شود. مسأله این است که ما معلولان بینایی و شنوایی از هنرهای سینما و تئاتر محروم هستیم امیرحسین غلامپور مددکار اجتماعی از دانشگاه علامه طباطبایی یکی دیگر از مخاطبان کم بینایی است که فعالیت های سینما و تئاتر ایران را پیگیری می کند. وی تصریح کرد: سهم ما نابینایان از جشنواره های فیلم و تئاتر فجر صفر است چون هیچ فیلمی برای افراد نابینا توضیح دار نمی شود و هیچ تئاتری با شرایطی مناسب برای نابینایان اجرا نمی شود. هیچ حقی برای افراد نابینا و کم بینا در جشنواره های فیلم و تئاتر فجر قائل نیستند.

وی یادآور شد: تنها حقی که به زعم مدیران سینمایی برای مخاطبان نابینا و کم بینا در نظر گرفته شده این است که این مخاطبان با ارائه کارت معلولیت از بلیت رایگان بهره مند می شوند در صورتی که یک فرد نابینا حاضر است هزینه بلیت را هم پرداخت کند ولی نسخه توضیح دار فیلم را ببیند.

احمد طاهری دانشجوی کارشناسی ارشد تاریخ و فلسفه تعلیم و تربیت که به عنوان دبیر در مدرسه نابینایان مشغول به فعالیت است، خطاب به مدیران و مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تصریح کرد: گاهی اوقات خواسته به حق و فرهنگی و هنری ما آنقدر از سوی دولتمردان و وزارت ارشاد نادیده گرفته می شود که گمان می کنم نباید این خواسته را مطرح کنیم. دولت اگر بخواهد به وظیفه خود عمل کند باید به عنوان مثال در سطح وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی همه اقشار جامعه را مورد توجه قرار دهد.

وی ادامه داد: متأسفانه باید درباره این موضوع مدام صحبت کنیم که ضروری است یک معلول در جامعه حضور داشته باشد یا نه و باید او را در خانه حبس کنیم. اگر نگاه مدیران و مسئولان این باشد که معلولان هم بخشی از جامعه ما هستند، مسأله مشخص می شود. مسأله این است که ما معلولان بینایی و شنوایی از هنرهای سینما و تئاتر محروم هستیم.

طاهری یادآور شد: مدیران و مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می توانند در صورت تمایل، معلولان بینایی و شنوایی را نادیده نگیرند که البته با روندی که در برنامه ریزی و اقدامات خود داشته و دارند، من شک دارم که بخواهند به معلولان بینایی و شنوایی توجه کنند. گمان نمی کنم هیچ وقت به ذهن شان خطور کرده باشد که بخواهند امکانی را برای تماشای فیلم های سینمایی و آثار تئاتری توسط نابینایان و ناشنوایان فراهم کنند.

این دانشجوی ارشد تاریخ و فلسفه تعلیم و تربیت در بخش پایانی سخنان خود خطاب به مدیران و مسئولان جشنواره فیلم فجر تأکید کرد: اکران یک فیلم سینمایی برای نابینایان و ناشنوایان هزینه آنچنانی ندارد، زیرا یک کارگردان به راحتی می تواند یک فیلمنامه را توضیح دار کند. در سالن نیز با نصب چند هدفون، مخاطبان نابینا می توانند به همراه مخاطبان بینا تماشاگر فیلم ها باشند. مخاطبان نابینا نیازی به بلیت رایگان ندارند. توضیح دار کردن فیلم ها کار سخت و هزینه بری نیست ولی نکته اینجاست که آیا مخاطبان نابینا و ناشنوا در اولویت های مدیران و مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی جشنواره های فجر قرار دارند یا ندارند.

کد خبر 4803669

فریبرز دارایی

لینک خبر :‌ خبرگزاری مهر
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۱۰/۰۱

آرش فهیم
در میان همه اتفاقات و حواشی تاریک و روشن جشنواره فیلم فجر در سال های اخیر، نمی توان از کنار تجلی یک اراده سینمایی به سادگی گذشت؛ ظهور نسل تازه ای از فیلمسازان که با آنها می توان نسبت به آینده سینمای ایران امیدوار بود؛ کارگردان هایی که اگر فعالیت خود را در مسیر پربارقه ای که آغاز کرده اند ادامه دهند، افق پیش روی سینمای ایران روشن خواهد شد.
اگر جشنواره فیلم فجر را نمودار یا به عبارتی ویترین وضع موجود سینمای ایران بدانیم، می توان اوضاع امروز این عرصه را تا حدودی با سال های آغاز انقلاب اسلامی قابل قیاس دانست. اکنون هم مانند همان دوران، حیات فرهنگی پدرخوانده های هنر هفتم، رو به زوال است و فقط گاهی در گیشه آن هم از راه کلیشه های متعفن، کاسبی می کنند! سینمایی هم که مبدأ و مقصدش جشنواره های فرنگی است، به پادشاه برهنه افسانه ها می ماند و بریده و دور از مردم، تنها با جوایز هر از گاه فستیوال ها به حیات کج دار و مریز خود ادامه می دهد.
در مقابل این وضع رغت بار و مأیوس کننده، طیف جدیدی از فیلمسازها ظهور کرده و در حال تثبیت جایگاه خودشان هستند که گویی درحال آواربرداری از این خانه خرابه برای برپایی بنایی باشکوه، زیبا و تازه اند. سینمای ایران از اوائل دهه 90 در حال یک تجربه جدید است؛ باز هم مانند سال های آغاز انقلاب و اوائل دهه 60 نسل تازه ای از سینماگران، نوع متفاوتی از فیلم ها را فرا تر از دوگانه فیلم فارسی – جشنواره ای رقم زده اند. باز هم مانند آن دوران ، فیلم هایی مماس با واقعیات تلخ و شیرین امروز و دیروز جامعه ایران ساخته می شود. فیلمسازانی آمده اند که در آثارشان، هم هوای فرم و محتوا را دارند و هم جذابیت و احترام به مخاطب را توأم می دانند. اگر در آثار فیلمسازان شبه روشنفکر و جشنواره ای، کاستی ها و ناراستی های اجتماعی به شکلی ابزاری و ریاکارانه مطرح می شد، در فیلم های نسل جدید، مسائل و مصائب اجتماعی، نمودی صادقانه و غمخوارانه دارد. چون هدف جشنواره ای ها از ترسیم کژی های جامعه، یافتن جایی در دل سیاه مدیران فستیوال های خارجی بوده است، اما مقصد فیلمسازان انقلابی، باز کردن جایی در دل مردم خودمان است.
این موج، از سال 91 و در جشنواره فجر سی و یکم با کارگردان های جوانی چون بهروز شعیبی ، احسان عبدی پور و هادی مقدم دوست آغاز شد. در سال های بعد، همزمان با بازگشت دوباره ابراهیم حاتمی کیا به سینمای دفاع مقدس، فیلمسازهای جوان دیگری هم با نگاهی نو و متفاوت و ارائه ایده های فرمی بکر و خلاقانه، وارد میدان شدند. یکی از آنها، محمد حسین مهدویان است که به ویژه با فیلم هایی چون ایستاده در غبار و ماجرای نیمروز خون تازه ای در رگ های این جریان جاری ساخت. در همان سال ها فیلمسازان جوان دیگری چون سیدجلال دهقانی اشکذری ، هادی نائیجی ، دانش اقباشاوی ، روح الله سهرابی و... با رویکردی متعهدانه و انقلابی، آثاری ساختند که رگه هایی از خلاقیت و استعداد را نشان می داد، اما مدت هاست که فیلم مهمی نساخته اند و شاید در روزگاری نه چندان دور، دوباره بدرخشند. چیزی نگذشت که نرگس آبیار ، سید محمدرضا خردمندان ، رضا زهتابچیان و منیر قیدی نیز با آثاری نسبتا قابل قبول و با گرایش به جریان موج نوی سینمای انقلاب، ظاهر شدند. مهدی جعفری نیز تازه ترین کارگردانی است که در دوره اخیر جشنواره های فجر و کودک و نوجوان با فیلمی دفاع مقدسی، خوش درخشید. همچنین موج نوی فیلمسازان انقلابی، طلایه دار تولید انیمیشن های فاخر و خوش ساخت بوده اند که نام هایی چون هادی محمدیان و محمد امین همدانی را می توان به یاد آورد. به این نام ها می توان امیر داسارگر را هم اضافه کرد که این روزها با فیلم موفق منطقه پرواز ممنوع به عنوان نماینده جدید موج نوی سینماگران انقلابی شناخته می شود.
اما به قول مرحوم حمید سبزواری، خوش نشینان ساحل بدانند، موج این بحر را رامشی نیست چون در سی و هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر، باز هم چهره های جدیدی به موج نوی سینمای انقلاب خواهند پیوست؛ همچون دوره های اخیر، باز هم آثاری با موضوعات مرتبط با انقلاب و دفاع مقدس در این جشنواره به نمایش درخواهد آمد که چشمان بسیاری را به خود خیره کنند. علاوه بر محمدحسین مهدویان و بهروز شعیبی که قبلا شناخته شده بودند، برای اولین بار کارگردان های جوانی چون امیرعباس ربیعی، سیاوش سرمدی، مهرداد خوشبخت و... نیز در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر، خودنمایی خواهد کرد و احتمالا از امیدهای این رقابت در بخش نگاه نو خواهند بود.
باید منتظر ماند و دید، موج نو سینمای انقلاب که در جشنواره امسال با کمیت و کیفیت بالاتری حضور دارد، می تواند کل فضای سینما را دستخوش تغییر قرار دهد و بازی های ناثواب پدرخوانده های سینما را بر هم زند؟

لینک خبر :‌ روزنامه کیهان
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۱۰/۰۱ سایت های دیگر : مشرق نیوز خبرگزاری دانشجو سینما پرس

شمارش معکوس برای معرفی آثار برگزیده جشنواره فیلم فجر درحالی آغاز شده که نگرانی های زیادی برای ورود یا عدم پذیرش آثار توسط هیئت انتخاب ایجاد شده است. طیف گسترده ای از سینماگران متقاضی حضور در سی و هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر هستند. در این میان، نام آثاری از نسل جدید فیلم سازان انقلابی نیز به چشم می خورد. (در گزارشی که امروز با عنوان موج نوی سینمای انقلاب در صفحه تصویرروز کیهان منتشر شده، به برخی از این سینماگران پرداخته شده است) فیلم سازهایی که برای جلب توجه هیئت انتخاب این جشنواره، باید با سینماگران قدیمی یا افرادی که با نام و رسانه های حامی خود، دیگران را مرعوب می کنند، رقابت کنند. این فضا، آزمون مهمی برای وفاداری هیئت انتخاب سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر به تعهد و تخصص است. امسال 151 فیلم، متقاضی حضور در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر هستند. اما این جشنواره همچون دوره های قبل، ظرفیت محدودی دارد و فقط 22 فیلم به بخش مسابقه و تعدادی نیز به بخش نگاه نو راه خواهند یافت. همین امر کار را برای هیئت انتخاب جشنواره دشوارتر کرده و آنها باید عدالت را میان کیفیت و محتوای خوب آثار و باندبازی و لابی گری و نام های خاص، رعایت کنند.
سال گذشته نیز چند فیلم بسیار ضعیف به بخش مسابقه سی و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر راه یافتند و در مقابل، تعدادی از فیلم هایی که قابلیت بیشتری برای ورود به جشنواره داشتند، از بخش مسابقه بازماندند.
امسال هم با توجه به اینکه برخی اعضای هیئت انتخاب سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر، کارنامه و سابقه ای ضعیف دارند، این نگرانی وجود دارد که همچون دوره قبل، بسیاری از فیلم های نالایق، با تکیه بر نام و قدرت رسانه ای و تبلیغاتی یا لابی گری به جشنواره راه یابند.
سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر، 12 تا 22 بهمن امسال برگزار خواهد شد و رونمایی از فیلم ها، نشان خواهد داد که آیا هیئت انتخاب این جشنواره، به تعهد و تخصص وفادار بوده اند یا اسامی و فشارهای تبلیغاتی!

لینک خبر :‌ روزنامه کیهان
بحث عدم پرداخت مالیات توسط برخی از پزشکان و معافیت مالیاتی سلبریتی ها از موضاعاتی است که به صورت جدی مورد توجه جریان دانشجویی قرار دارد و براساس اعلام فعالان دانشجویی این موضوع تا رسیدن به نتیجه مطلوب از سوی دانشجویان پیگیری خواهد شد.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۱۰/۰۱ سایت های دیگر : باشگاه خبرنگاران جوان بیان ما

به گزارش خبرنگار تشکل های دانشگاهی خبرگزاری فارس، دریافت مالیات از سلبریتی ها و پزشکان موضوعی است که این روزها مورد توجه بسیاری از رسانه ها و افکار عمومی قرار گرفته است. اظهارات رئیس سازمان برنامه و بودجه درباره معافیت مالیاتی سلبریتی ها و همچنین اصرار و پافشاری برخی از پزشکان برای ندادن مالیات، دو موضوعی است که موجب شد توجه ها به سوی این دو موضوع جلب شود.

اظهارات محمدباقر نوبخت رئیس سازمان برنامه و بودجه درباره معافیت مالیاتی صد درصدی هنرمندان واکنش های مختلفی از سوی جامعه دانشگاهی و به خصوص فعالان دانشجویی در پی داشت. بعد از این اظهارات بسیاری از دانشجویان معتقد بودند که اگر دولت از سلبریتی ها و پزشکان و همچنین برخی کالاها مانند دخانیات مالیات می گرفت احتیاج نبود قیمت بنزین را یک شبه 300 درصد افزایش دهد.

در میان بسیاری از دانشجویان و البته مردم این موضوع مطرح شد که چرا از کارگران، کارمندان و ... که حقوق پائینی می گیرند قبل از واریز حقوق مالیات دریافت می شود ولی از یک بازیگر مطرح که برای یک فیلم دستمزدهای آنچنانی می گیرد یا یک پزشکی که درآمد میلیاردی دارد، باید از مالیات معاف شود یا مالیات نپردازد؟

* بخشش از جیب ملت به سلبریتی ها!

برخی معتقدند حمایت سلبریتی ها از دولت در ایام انتخابات موجب شده تا دولت امروز پاداش این حمایت را با بخشیدن مالیات بدهد. اما اگر هم قرار است پاداشی داده شود چرا باید این پاداش از جیب مردم باشد؟

* اتحادیه دانشجویان مستقل: هنرمندان دغدغه مند برای رفع مشکلات مردم مالیات بدهند

مسائلی که درباره عدم دریافت مالیات از هنرمندان مطرح شد و همچنین انتشار بیانیه تعدادی از هنرمندان باعث شد تا اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل طی نامه ای از هنرمندان دغدغه مند بخواهد که از حصار امن مالی که برایشان فراهم شده خارج شده و برای عملی کردن دغدغه شان و سعی در رفع مشکلات معیشتی مردم دست به اقدام بزنند.

این اتحادیه دانشجویی طی نامه ای خطاب به هنرمندان و اهالی فرهنگ و هنر نوشت: در پی صدور بیانیه ای از سمت اهالی هنر و رسانه با عنوان بیانیه صدای 28 آبان که شاید بتوان آن را نشان دهنده دغدغه مندی و نگرانی شما نسبت به مسائل و مشکلات مردم شریف ایران دانست، ضمن بیان مواردی در رابطه با قانون معافیت مالیاتی هنرمندان بر اساس بند (ل) ماده 139 قانون معافیت مالیات های مستقیم کلیه فعالیت های انتشاراتی، مطبوعاتی، قرانی، فرهنگی و هنری دارای مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، خود را ملزم دانستیم که تکانی را خطاب به شما به عنوان یکی از پرطرفدارترین اقشار جامعه ی ایرانی مطرح کنیم.

هنرمندان عزیز آیا می دانستید که در کشور ما 500 هزار میلیارد ریال معافیت مالیاتی وجود دارد که بخش اعظمی از این معافیت به حرفه و هنر شما باز می گردد. مبلغی که حتی یک درصد از آن هم می توان مقدار زیادی از فشارهای اقتصادی تحمیل شده بر ملت ایران را کاهش دهد.

از این بیانیه که چند روز گذشته از سمت شما صادر شده می توان این مفهوم را برداشت کرد که حس همدردی و همراهی نسبت به ملت دارید و نسبت به اوضاع آنان دغدغه مند هستید ، اما سوالی که مطرح است این است که چرا این دغدغه فقط در سطح حرف باقی مانده است؟ چرا شما بزرگان سینما، تلوزیون، تئاتر و غیره و غیره به صورت داوطلبانه اقدام به پرداخت مالیات های خود نمی کنید؟

بد نیست بدانید که میانگین دستمزد هر بازیگر ستاره ایرانی بین 400 میلیون تا یک میلیارد تومان است و طبق گفته مدیر برنامه یکی از خوانندگان به نسبت شهره، فقط یکی از خوانندگان در پنج ماهه اول سال 96، 28میلیارد تومان درآمد داشته که حتی یک ریال از این درآمد راهم به عنوان مالیات پرداخت نکرده درحالی که متوسط درآمد یک کارمند ایرانی 3میلیون و 300هزار تومان است و 10 درصد از حقوق او به عنوان مالیات به صورت ماهیانه کسر می شود.

در پایان اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه های سراسر کشور از شما هنرمندان دغدغه مند که اکثرا در برهه های حساس و مهم ابراز وجود کرده اید و با روش های مختلفی چون نامه و بیانیه و متن و سخنرانی و توییت و... نسبت به وضع موجود شکایت کرده اید درخواست می کند که از حصار امن مالی که برایتان فراهم شده خارج شوید و برای عملی کردن دغدغه تان و سعی در رفع مشکلات معیشتی مردم دست به اقدام بزنید. در ابتدا شفاف سازی داوطلبانه نسبت به حقوق خود انجام دهید و سپس مالیات بپردازید تاهم به رفع کسری بودجه همیشگی دولت منتخب کمک کرده باشید و هم ملت ایران ببینند که ستارگان و سرشناسان هنر و رسانه دوشادوش آنان قرار گرفته اند و بخشی از فشار افتصادی را به دوش می کشند.

* نامه دانشجویان دانشگاه امام صادق برای لغو هدفمند مالیات سلبریتی ها

بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق (ع) طی نامه ای به نمایندگان مجلس، خواستار لغو هدفمند مالیات سلبریتی ها و مافیای کنکور شد.

بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق (ع) در این نامه خطاب به نمایندگان مجلس با طرح برخی مسائل نوشت: چرا دولت همچنان بر دادن معافیت مالیاتی به سلبریتی های اجاره ای و مافیای کنکور اصرار دارد؟ معافیت دیمی و کلی برخی رسته های شغلی با فعالیت های گسترده معنادار و متنوع، معقول و منطقی نیست. چرا که با چنین معافیتی تمایل سودجویان به این حوزه بیشتر خواهد شد تا پول های مبهم خود را وارد عرصه سینما، کتاب، مجله، روزنامه و ... کنند و اقدام به پولشویی های گستره نمایند، هر چند اسمش را خدمت به فرهنگ و تربیت، کمک به عدالت آموزشی و یا مسئولیت اجتماعی بگذارنند.

این تشکل دانشجویی همچنین در نامه خود تاکید کرد: باید مراقب پول ها و دست های آلوده به قلمرو فرهنگ و تربیت بود، حتی که با عنوان های جذابی مثل مسئولیت اجتماعی، عدالت آموزشی یا حمایت از فرهنگ باشد. به عنوان نمونه سید محمد امامی تهیه کننده سریال شهرزاد، از متهمین فساد هزاران میلیاردی بانک سرمایه و صندوق ذخیره فرهنگیان که در رابطه با این پرونده بازداشت هم شده است، در 5 سال اخیر هیچ پاسخ روشنی در مورد منابع مالی و هزینه تولید این سریال در جهت شفاف سازی ارائه نکرده است. در واقع معافیت مالیاتی عرصه فیلم و سریال، جولانگاهی را برای سودجویان و اختلاسگران پدید آورده است تا به غارت بیتالمال بپردازند و از عایدی آن هم درآمد های میلیاردی ای نصیب سلبریتی های اجار های مینمایند! سلبریتی هایی که نقش مهمی را در پدید آوردن وضع دشوار معیشتی این روز ها به سبب حمایت از دولت تدبیر و امید داشته اند، اما اکنون مدعی حمایت از حقوق مردم شده اند!

بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق در ادامه این نامه از نمایندگان پرسید: دولتی که با یک دستور ساده، جلوی لغو معافیت مالیاتی سلبریتی های اجار ه ای و مافیای کنکور را بگیرد و بر ثروت ثروتمندان بیفزاید، با چه رویی دم از کسری بودجه می زند؟! دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس را!

این تشکل دانشجویی در پایان نامه خواستار لغو هدفمند معافیت های مالیاتی، مخصوصاً از سلبریتی های پردرآمد و صاحب حقوق های نامتعارف و مافیای کنکور شد.

* برای دریافت مالیات از هنرمندان سیاست گذاری شود

انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه علامه در نامه ای به رئیس مجلس با اشاره معافیت مالیاتی بازیگران، کارگردانان و خوانندگان تاکید کرد: باید تدابیری اندیشیده شود تا از این مشاغل هم مالیات گرفته شود.

انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه علامه طباطبایی در نامه ای به علی لاریجانی نوشت: با توجه به نامه 10 آذر 98 دکتر نوبخت مبنی بر لغو پیشنهاد کاهش معافیت های مالیاتی فعالیت های انتشاراتی، مطبوعاتی، فرهنگی و هنری در لایحه بودجه سال 99 و ابقای معافیت صددرصدی فعالان این حوزه از پرداخت مالیات، به اطلاع می رساند انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه علامه طباطبایی(ره) این اقدام دولت را غیر کارشناسی و سیاسی دانسته و معتقد است دستور لغو این پیشنهاد، با شتابزدگی انجام شده است.

برقراری معافیت های مالیاتی برای نویسندگانی با حق التالیف ناچیز یا ناشران و مطبوعاتی که هر چند وقت یکبار با نوسانات قیمت کاغذ دست و پنجه نرم می کنند سیاست درستی است. این سیاست ها باید ادامه یابد و فعالان حوزه فرهنگ و مطبوعات را مورد حمایت قرار دهد. اما این حمایت ها در مورد همه اصحاب فرهنگ و هنر ضرورتی ندارد و مضر نیز می باشد؛ به عنوان مثال بازیگران، کارگردانان و خوانندگان که برای فعالیت های خود دستمزدهای کلان دریافت می کنند سالهاست از این لطف بی جا بهره می برند و هیچگونه مالیاتی در قبال دستمزدهای خود پرداخت نمی کنند.

این در حالی است که کشور روزهای سخت تحریمی را پشت سر می گذارد و دولت نیز با کسری بودجه ای کم سابقه مواجه است. لذا ضروری است به توجه به درآمد و نیازهای هر گروه فعال در حوزه فرهنگ و هنر، معافیت لازم برای همان گروه وضع گردیده و از باقی گروه ها مانند هنرمندان مالیات اخذ شود.

این روند نه تنها در مورد اهالی فرهنگ و هنر، که باید در خصوص گروه های مختلف مانند پزشکان و وکلا و بخش هایی مانند عایدی سرمایه و سپرده های بانکی نیز در پیش گرفته شود.

اینک مطالبه ما از دولت این است که با بررسی های کارشناسی، سیاست های تبعیضی و ترجیحیِ عدالت محور در خصوص اخذ مالیات از اهالی فرهنگ و هنر را به کار گیرد. اتخاذ سیاست های مالیاتی دقیق در حوزه های مختلف باعث جبران بخش مهمی از کسری بودجه دولت شده و عدالت را در بین اقشار مختلف به اجرا می آورد.

* دولت موضع خود درباره حذف معافیت مالیاتی سلبریتی ها را تغییر دهد

معصومه بخشیان دبیر فرهنگی انجمن اسلامی دانشجویان 1348 دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی هم در گفت وگو با خبرگزاری فارس، در این رابطه می گوید: چند روزی بود که افکار عمومی بحران افزایش قیمت بنزین را پشت سر گذاشته بود و سعی داشت به حالت عادی خود برگردد که داعیه داران تدبیر و امید در اظهاراتی با حذف معافیت مالیاتی هنرمندان و سلبریتی ها مخالفت می کنند.

دبیر فرهنگی انجمن اسلامی دانشجویان 1348 دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی ادامه می دهد: دریافت این خبر توسط مردم نجیبی که حتی از حق اعتراض خود برای حفظ ساختارها و ارکان نظام می گذرند فقط ناامیدی از بهبود شرایط دشوار اقتصادی را به ارمغان می آورد این ناامیدی آثار زیانبار فرهنگی را در جامعه پدیدار می کند که بعد از آن باید متولیان فرهنگی هزینه و وقت مضاعفی را صرف بهبود این شرایط کنند.

وی تصریح می کند: به عنوان مثال کارگری که به طور متوسط درآمد ماهیانه یک و نیم تا دو میلیون تومان دارد و قبل از دریافت حقوقش مالیات آن را پرداخت می کند وقتی می بیند که مسئولینی که به آنها اعتماد کرده و رای داده است از دریافت مالیات دستمزدهای گزاف برخی فعالین حوزه های فرهنگی چشم پوشی می کنند دچار سرخوردگی و ناامیدی می شود که این ناامیدی نه تنها زندگی خود او بلکه همه اعضای خانواده اش را تحت الشعاع قرار می دهد.

بخشیان یادآور می شود: اینجانب به عنوان عضو کوچکی از دانشجویان فعال حوزه فرهنگی از دولت تدبیر و امید تقاضا دارم که موضع خود را در رابطه با حذف معافیت مالیاتی هنرمندان و سلبریتی ها تغییر داده در کنار مردم شریف و عزیزی که با امید به تدبیر آنها رای داده اند قرار بگیرند نه در مقابلشان.

* دانشجویان در خط مقدم مطالبه گری درباره پرداخت مالیات سلبریتی ها و پزشکان

بحث عدم پرداخت مالیات توسط برخی از پزشکان و همچنین معافیت مالیاتی سلبریتی ها از موضاعاتی است که به صورت جدی مورد توجه جریان دانشجویی قرار دارد و براساس اعلام برخی از دانشجویان، جریان دانشجویی این موضوع را تا رسیدن به نتیجه ای که به نفع ملت و کشور باشد، پیگیری خواهند کرد.

انتهای پیام/

لینک خبر :‌ خبرگزاری فارس
ایسنا/فارس اگر شما هم عقیده دارید که دنیای سینما از روبروی میکروفن دوبله شروع می شود، حتما متوجه ضعف های امروز آن شده اید. حتما دیده اید که یک فیلم خوب، چند دوبله بد یا متوسط دارد و بیشتر گویندگان، حتی پیشکسوتان از سفارش دهندگان بدسلیقه، آدرس استودیوها را اشتباهی گرفته اند و نقش هایی را گفته اند که مناسبشان نبوده است. سرعت برق و باد در حرفه ای فرمانروایی می کند که نیاز به صبر و آرامش دارد.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۱۰/۰۱ سایت های دیگر : دیدار نیوز

سال ها صدای خاطره انگیز "نگین کیانفر" را روی لب های ستارگان همه دوران هنر هفتم شنیده ایم و در معماری رویاهای سینمایی ما نقش بسیاری داشته است. صراحت کلام او را در کمتر هنرمندی می توان سراغ گرفت، پس بهترین کارشناس برای آسیب شناسی دوبله های مردود به شمار می رود.

او متکبر نیست، اما فروتنی خارج از اندازه هم ندارد و می داند سکوت امروزش به جنایت و مکافات فردا تبدیل می شود. کیانفر چند سال پیش از برزخ دوبله برای رسیدن به بهشت سفر کرد، اما ایران برایش نقطه ای فراموش شده روی نقشه جهان نیست و سالی یکی دو بار از آمستردام به کشور بازمی گردد و در چند فیلم بزرگ گویندگی می کند.

دانش آموخته رشته سینما و مستندسازی فرهیخته است. او از سال های دور به شعور رنگ ها احترام گذاشته و نقاشی کشیده است. تا حالا که حاصل هنرش را در کشورهای مختلف به نمایش می گذارد. وقتی از دوبله دلزده شد در غار زندگی نکرد. می دانست تاریخ، بازنده ها را از یاد می برد. چند روز پیش که کیانفر برای تدوین یکی از مستندهایش به ایران سفر کرد، اجرای برنامه های جشنواره سینما حقیقت را برای شبکه چهار عهده دار شد.

او از مقابل موزه ها و کافه های آمستردام می گذرد. شاید بوم نقاشی را جای یکی از نقاشان پرآوازه آمستردام استوار کند؛ مثلا رامبراند یا کارل اپل. در مرز مبهم ابر و بادی خطوط، درخشش خورشید را در اتاق تاریک ضبط مجسم می کند و زیر لب از خود می پرسد که آیا دوبله از آخر دنیا به اول رویا می رسد؟

نگین کیانفر، هنرمندی که بدون صدای او یک جای هنر دوبله لنگ می زند، در گفت و گویی با ایسنا، به سئوالاتی در مورد وضعیت دوبله و مسیری که او پیمود تا به امروز رسید، پاسخ داده است.

چرا دوبله فارسی در بین مخاطبان اعتبار خود را از دست داده است؟

جدا از سانسور که بی اعتمادی مخاطبان را به دنبال داشته و جلوگیری از اکران فیلم های خارجی، افت شدید کیفیت بزرگترین ضربه را به اعتبار این حرفه وارد کرده است. در واقع علت ریشه ای افت کیفیت دوبله را به جای آن چه وجود دارد، باید در آنچه نادیده گرفته شده است جست و جو کرد. اگر کمی به عقب بازگردیم، می بینیم که این حرفه نقش پررنگی در تاریخ سینمای ایران و محبوبیت فیلم های خارجی داشته، اما با گذشت زمان خاستگاه هنری و فرهنگی خود را از دست داده است و به دلیل کمرنگ و ناپدید شدن بستر فرهنگی و هنری، توان استقامت نداشت و به سرعت در دام واسطه ها و سفارش دهندگان ریز و درشت افتاد. در نتیجه اقتصادش از هم پاشید و از مسیر حرفه ای خارج شد.

در دورانی که شما وارد این حرفه شدید به لحاظ اقتصادی وضعیت چگونه بود؟

اواخر دهه 60 که به این حرفه وارد شدم با این که کماکان فرهنگ لاله زاری بر فضای دوبلاژ حاکم بود، اما به دلیل حضور مستمر و موثر عده ای از پیشکسوتان بافرهنگ اوضاع کار به سامان و به واسطه ارزش پول، اقتصاد کار تا حدودی سرپا بود. گویندگان فیلم با بنیاد سینمایی فارابی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و صدا و سیما به عنوان مراجع مشخص طرف بودند و شفافیت مالی مانع از سردرگمی فعالان این عرصه می شد. به مرور زمان شبکه های تلویزیونی گسترش یافتند و رقابت موجب افزایش کیفیت شد. در اوایل دهه 80 با آغاز فعالیت موسسه های قرن 21 و تصویر دنیای هنر دوبله فیلم های خارجی جان دوباره گرفت و با رویکرد حرفه ای آنها، بازار ویدئوی خانگی رونق یافت. اما پس از مدتی، برخی از مدیران فرهنگی، ظالمانه دستمزدها را پایین نگه داشتند تا تولیدات بیشتری با کیفیت کمتر و سرعت بیشتر روانه بازار کنند. روح کمال گرایی، دقت و جزئی نگری در دوبلاژ از بین رفت و تولید بیشتر با نیروی کار ارزان قیمت مدنظر قرار داده شد.

آیا جلوگیری از اکران فیلم های خارجی در سینماها نیز در نزول کیفیت دوبله اثرگذار بوده است و در حال حاضر کدام مرجع را معتبرتر می دانید؟

صد درصد؛ در واقع ساز و کار عرضه و تقاضا متلاشی شد، رقابت از بین رفت و کار دوبله به انحصار درآمد. انحصاری شدن دوبله آغاز تباهی شد. هر مرجعی که از بحران سهم خواهی واسطه ها تا حدی دور مانده باشد، معتبرتر است.

در حال حاضر علاقمندان به دوبله را چه قشری تشکیل می دهد؟

مخاطبان امروز ما آنهایی هستند که یا رویکرد نوستالژیک دارند، یا آن دسته از تماشاگران فیلم که خواندن زیرنویس را به خصوص برای فیلم های پرحرف و پیچیده از حوصله خود خارج می دانند. گروهی نیز با پدیده اینترنت و دانلود فیلم مشکلات گوناگونی دارند و البته کودکان. با توجه به این که0 5 درصد جمعیت کشور زیر 30 سال است، نمی توان توقع داشت جوانان به فیلم های تحریف شده که در بیشتر موارد به جای دوبله حرفه ای و امانتدار به صورت الکن، فقط فارسی شده اند رغبت نشان دهند.

با این اوضاع که هنر دوبله زیر سئوال رفته است و مخاطب چندانی ندارد، آیا بقای این حرفه ضرورت دارد؟

تا زمانی که رسانه های فارسی زبان وجود دارند، چرخ دوبله فارسی هم لنگان می چرخد، اما این به معنای کار حرفه ای نیست. اگر حرفه دوبلاژ جاه طلبی هنری داشته باشد و مدیران و مسئولان فرهنگی خاستگاه و نگرش فرهنگی و اراده لازم را داشته باشند، این ظرفیت وجود دارد که باز هم مانند گذشته در جذب مخاطب موفق عمل کند. اغلب فیلم ها از گیشه قابل ملاحظه ای در سراسر جهان برخوردارند و سریال های بی نهایت موفقی تولید می شود، بنابراین اگر مدیران وزارت ارشاد و مراجع رسمی و قانونی، هماهنگ و پاسخگو باشند شاید دوبلاژ به مسیر حرفه ای بازگردد.

توصیه شما برای افزایش ابعاد هنری این حرفه چیست؟

تا وقتی سازوکار مرجع سفارش دهنده و اقتصاد کار سالم و شفاف نباشد، ابعاد هنری محقق نمی شود. تعدد سفارش دهندگان نوظهور در قالب سایت ها و واسطه ها برای دوبله مکرر یک فیلم با مخاطب مشخص هیچ سودی ندارد. دوبله های متعدد و الکن یک فیلم به معنای رونق و رقابت نیست، آشفتگی و ابتذال در یک کار جدی است.

به جای این که هر گروهی در دخمه ای به پشیزی کار ناقصی برای بازار بی رونقی انجام دهد، بهتر است هر فیلم یک بار مسئولانه و حرفه ای دوبله شود و مدیر دوبلاژ در برابر دستمزد متناسب و شرافتمندانه پاسخگو و ملزم به ارائه کیفیت باشد. مدیرانی که به جای ارتقاء دستمزدها سرعت کار را بالا بردند مهم ترین نقش را در این اضمحلال داشتند.

یک گوینده خوب باید چه ویژگی های داشته باشد؟

جدا از صدای خوب، باید در پرورش صدا و فراگیری تکنیک های انتقال احساس و باز آفرینی وضعیت نیز کوشا باشد. بیان گوینده باید تاثیرگذار و با طراوت باشد و این حاصل فردیت پررنگ و تا حدودی تجربه های زندگی و سپهر اندیشه است. کار گوینده دوبلاژ در رساندن ابتدا و انتهای جملات خلاصه نمی شود. صدا مفاهیم ارجاعی متعددی را به ذهن مخاطب متبادر می کند. بنابراین گوینده خوب با توجیه غم نان، صدایش را بر سر هر برزنی به حراج نمی گذارد، به ورطه طمع و زیاده خواهی نمی افتد و هدفش اشغال تمام تریبون ها و روزنه ها نخواهد بود. باید در بوته زمان در ذهن مخاطب خود سحرانگیز، دست نیافتنی و شریف باقی ماند. هنرمندانه کار کردن حاصل نگرش و زیست هنرمندانه است.

مدیر دوبلاژ باید از چه خصوصیاتی برخوردار باشد؟

دانش عمومی بالا و تسلط بر زبان فارسی و آشنایی با دایره واژگان از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. آشنایی با زبان و فرهنگ های متفاوت به خصوص انگلیسی کمک بزرگی است اما مگر بر چند زبان می توان مسلط بود؟ با چیرگی بر زبان مقصد، مدیر دوبلاژ می تواند دیالوگ ترجمه شده را به فارسی مناسب زبان فیلم تبدیل و بازنویسی کند. نکته مهم دیگر آشنایی با زبان سینما، درک فیلم و زیبایی شناسی است. در ضمن مدیر دوبلاژ باید تشخص حرفه ای و قدرت و بینش صحیح برای هدایت گویندگان داشته باشد تا عوامل او را باور کنند وگرنه همین وضعیتی است که می بینیم.

با توجه به این که خودتان هم در دوبله چند فیلم به عنوان سرپرست گویندگان حضور داشتید، چرا مدیر دوبلاژی شما به چند فیلم محدود ماند؟

چون وقت و انگیزه ندارم. دستمزد مدیر دوبلاژی با حجم کار تناسب ندارد و کار گویندگی ام وابسته و نیازمند به مدیریت دوبلاژ نیست. مدیریت دوبلاژ مسئولانه بسیار دشوار است و نیاز به وقت دارد. بیشتر سفارش دهندگان تفاوت کیفیت را متوجه نمی شوند و روحیات کاسب کارانه دارند. در دوبله تاجر ونیزی برای رسیدن به زبان مناسب از 4 ترجمه استفاده کردم و زمان زیادی صرف شد. برای این فیلم بنیاد سینمایی فارابی 5/3 میلیون تومان، فقط دستمزد گوینده پرداخت کرد که در آن روز رقم بالایی بود. دستمزد آقای منوچهر اسماعیلی که به جای آل پاچینو حرف زدند 4 برابر سایر گویندگان بود.

در دوبله این فیلم سنت دوبلور انحصاری را شکستید و برای نقش پاچینو از گوینده همیشگی استفاده نکردید. شهامت شما در دعوت از گوینده اول باعث کدورت نشد؟

به نظرم صدای آقای خسروشاهی برای نقش پاچینو در این فیلم مناسب نبود و ایشان خودشان هم به این انتخاب اعتقاد داشتند.

برخی از علاقمندان، ملاحظات خانوادگی و سفارش پیشکسوتان را دلیل کمیاب شدن صداهای ماندگار در بین نسل جوان دوبله می دانند. به اعتقاد شما مورثی شدن دوبله واقعیت دارد؟

این کار در حرفه دوبله که استوار بر شایستگی و استعداد فردی است، موجب ابتذال هنری می شود. سنت روابط خانوادگی و اعمال نظرهای دوستانه همیشه بر فضای دوبله حاکم بوده است و تازگی ندارد. برای نمونه؛ کمتر گوینده مستقلی از بین خانم ها در این عرصه به اوج رسیده است و بیشتر فامیل، دوست یا همسر یکی از همکاران بوده اند. در گذشته به دلیل وجود بازار رقابتی، اعمال روابط خانوادگی تا حدی تابع استعداد و ویژگی های فردی هم بود، اما در حال حاضر که کیفیت مطرح نیست روابط خانوادگی حرفه را به نابودی کشانده است. با ورودهای لشکری و ناسنجیده هم مخالفم و اعتقاد دارم مجموعه گویندگان یک فیلم به ارکستری شباهت دارند که اگر یکی از اعضای آن را نابجا گماشته باشند، نوازندگی و هویت سایرین نیز مخدوش می شود.

آن سال ها که به این حرفه وارد شدید با امروز چه تفاوت های مشهودی دارد؟

شاید مهم ترین تفاوت این بود که گویندگان و مدیران دوبلاژ برای کیفیت بهتر با مدیران ناآگاه می جنگیدند، اما حالا دیگر نمی جنگند.

دوبله را از چه کسانی آموختید؟

آن روزها اساتید محترم و وارسته ای مانند خانم ها ژاله علو و رفعت هاشم پور فعالیت پیوسته ای داشتند که از آنها بسیار آموخته ام. زنده یادان مهدی علی محمدی و خسرو شایگان هم با حوصله فراوان، فرصت آزمون و خطا دادند. اولین نقش اول را در تلویزیون برای امیر هوشنگ زند گفتم که هنرمندی ساختارشکن و پیشرو است. برای ترجمه و دوبله فیلم پالپ فیکشن 20 روز وقت گذاشت که به عقیده کارشناسان و منتقدان بهترین دوبله بعد از انقلاب است. در گویندگی مستند از زنده یاد علی اکبر گودرزی بسیار آموختم که شاعری برجسته بود و مستندهای درخشانی را با مدیریت مریم صفی خانی گفته ام که سنجیده و دقیق کار می کند.

برخی از گویندگان پیشکسوت که توانایی کار ندارند هنوز در این حرفه باقی مانده اند و گاهی می بینیم که با گویندگی در یک فیلم به اعتبارشان لطمه می زنند.

افرادی که دهه 80 زندگی خود را سپری می کنند در هیچ حرفه ای نیروی کار محسوب نمی شوند و به سن بازنشستگی رسیده اند. حضور مقطعی آنها ارزشمند است ولی اساس کار نمی تواند برفعالیت این گروه استوار باشد. کناره گیری با منزلت، بهتر از بودن به هر قیمتی است.

برخی از اعضای دوبلاژ که طی سال های اخیر به اصطلاح مدیریت می کنند، گاهی یک لشکر نامرئی از صداهای خاکستری و ناکوک را پشت نام یک پیشکسوت خسته پنهان می کنند. صدای یک حرفه ای خسته به تنهایی فیلم را نجات نمی دهد و از سوی مخاطب پس زده می شود. باید در این سال ها گویندگان جایگزین تربیت می شدند تا این قبیل مشکلات به بدنه دوبله لطمه نمی زد.

از طرفی عاشقان دوبله اعتقاد دارند با بازنشستگی پیشکسوتان، این حرفه و هنر نیز به پایان می رسد.

گویندگانی که در دهه های 40 و 30 دوبله را به صورت حرفه ای پایه گذاری کردند، جوان های 20 تا 30 ساله ای بودند که با تلاش فراوان، خوش درخشیدند. اما صدای هر نسل متفاوت است و جوان های این حرفه باید بتوانند مولف نسل خودشان باشند. زبان سینما مدام نو می شود و البته زبان فارسی هم پیوسته نو می شود، بنابراین صدای نسل های بعد باید طراوت خودش را داشته باشد. ما مثل 50 سال پیش حرف نمی زنیم. بقای دوبلاژ حرفه ای در گرو شفافیت اقتصادی، شایسته سالاری و متعهدانه و عاشقانه کار کردن است. امیدوارم این دوران گذرا باشد و در آینده با ایجاد نهادهای آموزشی استاندارد و منطبق با اصول حرفه ای آموزش و شرایط رقابتی سالم، این حرفه به دوران اوج بازگردد.

اصلا به ابراز ارادت متعصبانه به نسل در اصطلاح طلایی دوبله اعتقاد دارید؟

با این که از برخی پیشکسوتان محترم بسیار آموخته ام، نسبت به هیچ چیزی ارادت متعصبابه ندارم. آنها که به نسل طلایی دوبله شهرت یافتند بهترین هایی بودند که دوام آوردند و ماندند. در بازار رقابتی، این حرفه خودش، خودش را تصفیه می کرد. آن زمان گویندگان کم استعدادتر به مرور زمان حذف می شدند، اما حالا گویندگان کم استعداد تحمیل می شوند و کماکان به این حرفه آویخته می مانند. فهرست گویندگان طولانی تر شده است، اما لزوما نوید استعدادهای تازه نیست. اگر مواردی که اشاره کردم محقق شود، استعدادهای تازه جذب و شکوفا و فهرست طویل و ناکارآمد گویندگان تبدیل به بدنه حرفه ای و موثر می شود. نکته دیگر این که فیلم امروز، زبان امروز را می طلبد و نباید زیر سایه تاثیر و سلطه زبان و گویش گذشته ماند. زبان دوبله باید با زبان و زمان فیلم منطبق باشد تا باورپذیر و دلچسب باشد. در فیلم سانست بولوار شاهکار بیلی وایلدر، گلوریا سوانسون یک جمله جالب دارد؛ آنجا که می گوید من هنوز بزرگم، اما فیلم ها کوچک شده اند . می توان این جمله کنایه آمیز را به آن گروه از پیشکسوتان دوبله تعمیم داد که همین ادعا را دارند.

برخی از گویندگان قدیمی با برگزاری کلاس های آموزشی و معرفی هنرجویان در افزایش تعداد گویندگان نقش دارند. آیا به طور کلی برگزاری این دوره های خصوصی در جذب نیروهای علاقمند موثر است؟

نخست باید بدانیم این پیشکسوتان که در گویندگی مهارت غیرقابل انکاری دارند در زمینه آموزش هم برجسته اند یا خیر. آموزش، روش های اصولی و تعریف شده دارد و نمی توان فقط با تکیه بر سابقه گویندگی کلاس های آموزشی برگزار کرد. روش های آموزش با 50 سال پیش تفاوت بنیادین پیدا کرده و بر روابط مراد و مریدی استوار نیست. انجمن باید در این زمینه به وظیفه اصولی خود عمل و با نظارت جدی، اساتید ذیصلاح را معرفی کند؛ اساتیدی که جدا از سابقه کاری حرفه ای، دانش و مهارت آموزش داشته اند و حاضر نیستند در قبال دریافت پول، این حرفه را به بیراهه و ابتذال کشانده و موجب سردرگمی هنرجویان شوند.

فرآیند فنی دوبله فیلم نیز در بسیاری از موارد خانگی شده است و استودیوهای قدیمی تعطیل یا کم کار شده اند.

بیشترسفارش دهندگان تازه وارد فقط کاسب هستند و از امور هنری، تکنیکی و تخصصی دوبله فیلم آگاهی ندارند. در واقع کاری که عاشقانه و به شایستگی انجام می شد، فدای تولید انبوه و سری دوزی های پرسرعت و بی کیفیت شده است. واسطه های متعدد با سودای مالی، فضای کار را تصاحب و بی اعتبار کردند و گویندگانی که سزاوار احترام و دستمزد آبرومندانه بودند به سری دوزی و ریزه خواری در محیط های غیراستاندارد و فرسوده بسنده کردند.

کم کاری شما در سال های گذشته چه دلایلی داشته است؟

همیشه احساس می کردم که به دلیل تمرکز مطلق بر دوبله از نقاشی، فیلمسازی، سفر و دیدن ساحت های نو بازمانده ام. ناگفته نماند که از اواخر دهه 80 به دلایل مهجور ماندن خاستگاه هنری دوبله و رقابت منفی به خصوص گویندگان قدیمی در دوبله های ارزان و بی کیفیت و تن دادن به شرایط سخیف کاری، نسبت به آینده این کار دلسرد بودم. از مدتی پیش ورود قارچ گونه سفارش دهندگان جدید و واسطه ها، پیام آور این ابتذال و آشفتگی بود. این شد که بسیار سفر کردم و آموزش های تکمیلی متعددی را در زمینه رسانه، تاریخ و هنر پی گرفتم. فیلم های مستند موفقی ساخته ام و این روزها با جدیت فیلمسازی و نقاشی را دنبال می کنم و آثارم را در کشورهای مختلف به نمایش می گذارم. بخشی از سال را در ایران سپری می کنم و گاهی در چند فیلم حرف می زنم. اخیرا ضمن گویندگی در چند فیلم از جمله انتقامجویان: پایان بازی به جای رنه روسو، غرور و هوس به جای سوفیا لورن، وقتی خون می جوشد به جای جینالولو بریجیدا و آخرین فصل سریال خانه پوشالی ، تدوین فیلم مستندی را پیش بردم که امیدوارم به زودی آماده شود.

کم رنگ شدن شهرت به دلیل حضور مقطعی در این حرفه برایتان نگران کننده نیست؟

هیچ وقت شهرت طلب نبوده ام و از آنجا که در مورد خود متوقع هستم با پشتکار علاقمندی هایم را جدی گرفته ام. تشویق دلگرمم می کند اما اقناع نمی شوم.

برشی از دوبله های کیانفر

انتهای پیام

لینک خبر :‌ خبرگزاری دانشجویان ایران
علوی گفت: در حال حاضر فیلم هایی بر روی پرده سینما اکران می شود که تصویر سیاه و مایوس کننده ای از جامعه و انقلاب اسلامی به نمایش درآورده اند که مخل امنیت ملی است.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۱۰/۰۱

به گزارش خبرگزاری بسیج، برنامه " گام دوم " با موضوع جایگاه امنیت در بیانیه گام دوم انقلاب با حضور دکتر سید حسین علوی ، استاد دانشگاه و مدیرعامل خبرگزاری بسیج روانه آنتن رادیو گفت و گو شد.

سید حسین علوی مسئله امنیت را یکی از چند محور اساسی روح بیانیه گام دوم دانست و عنوان کرد : هر آنچه که که رهبری در بیانیه گام دوم نگاشته اند به صورت مستقیم و غیر مستقیم حول محور امنیت است.

به عقیده وی از بند یکم با عنوان امنیت ارضی ایران تا بندهای پایانی که در خصوص مسائل مختلف از جمله سبک زندگی صحبت شده است به نحوی بر امنیت تاکید شده که بخشی از آنها امنیت سخت و قسمت هایی از آن ناظر به امنیت نرم است.

مدیرعامل خبرگزاری بسیج خاطر نشان کرد : امنیت جامعه از طرق مختلف تامین می شود. رهبری در بند نخست بیانیه بر امنیت و ثبات کشور و تمامیت ارضی تاکید می کنند که نوعی امنیت سخت محسوب می شود.

علوی تاثیر سبک زندگی بر امنیت ملی را تشریح کرد و گفت : سبک زندگی مجموعه ای از رفتارهاست که باورهای مردم را تحت شعاع قرار می دهد . در واقع اگر باورهای مردم ناظر به انقلاب اسلامی و متناسب با وضع فرهنگی ارزشمند جامعه اسلامی باشد امنیت ملی دچار خدشه نخواهد شد.

وی با تاکید بر اینکه برقراری امنیت ملی تنها متکی به تدابیر پلیسی و قانونی نیست ، عنوان کرد : مردم خود امنیت مردمی و فرهنگی ایجاد می کنند به همین دلیل رهبری در بیانیه گام دوم در یک یک بند جداگانه به ترویج سبک زندگی ایرانی اسلامی پرداخته اند.

این مدرس دانشگاه در بخش دیگری از برنامه گام دوم رادیو گفت و گو ، با بیان اینکه امنیت یک مفهوم سلبی است نه ایجابی ، تاکید کرد : امنیت در زمانی که جامعه مورد تهدید قرار می گیرد معنا پیدا می کند. در واقع ارزش امنیت در جایی مشخص می شود که به خطر افتد.

علوی با ابراز تاسف از عملکرد برخی از نیروهای داخلی که در امنیت ملی اختلال ایجاد می کنند ، اظهار کرد : در حال حاضر فیلمی بر روی پرده سینما قرار دارد که می توان آن را نسخه دوم " بدون دخترم هرگز " دانست که اوایل انقلاب اسلامی در امریکا تولید شد. چنین فیلم هایی سبب ایجاد ناامنی در حوزه فرهنگ جامعه می شود.

وی با بیان اینکه رهبری در بیانیه گام دوم بر امید و نگاه خوشبینانه به آینده تاکید می کنند تا ترس و احساس ناامنی که از سوی دشمنان خارج و داخلی در جامعه ایجاد می شود را از بین ببرند ، خاطر نشان کرد : وقتی فرهنگ و هنر یک جامعه با چنین فیلم هایی تباه و خراب شود نتیجه آن از بین رفتن امید و ایجاد نا امنی است.

لینک خبر :‌ بسیج
بر اساس قانون، متولی امور سینمایی و هنری در ایران وزارت ارشاد است و این انتظار وجود دارد که اگر کسی در حوزه سینما اعتراض دارد باید به وزارت ارشاد مراجعه کند بنابراین نهادها و سازمان های دیگر نباید به این مسئله ورود کنند. بخش سینمایی وزارت ارشاد، مجوز، پروانه ساخت و پروانه نمایش را صادر می کند و به هر دلیلی اگر مشکلی به وجود آید، این وزارت خانه باید درصدد حل آن برآید. اگر ارگانی خارج از وزارت ارشاد به موضوع فیلم ها وارد شود، به نظر می رسد خارج از قانون عمل می کند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۱۰/۰۱

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

به گزارش نامه نیوز، این که فیلمی بدون دخالت وزارت ارشاد توقیف و یا رفع توقیف شود، موضوع تازه ای نیست؛ فیلم ها و پروژه های بسیار زیادی بوده اند که از طرف افراد مختلف مورد اعتراض قرارگرفته اند و بلافاصله فیلمی که مجوز نمایش در سراسر کشور داشته را توقیف کرده اند. این رویه همواره مورد اعتراض بوده و برخی از فیلم هایی که من ساخته ام هم با این مشکل روبرو شده اند به این صورت که برخی فیلم ها نمایش داده نشد، برخی به مدت دو هفته روی پرده رفت و برخی برای سه سال اجازه نمایش نداشت. متأسفانه این رویه بسیار متداول است و سینماگران را دچار بلاتکلیفی می کند؛ زیرا مشخص نیست که فیلم ساز با چه فرد یا سازمانی طرف حساب است.
این بلاتکلیفی به سینمای اجتماعی و افرادی که هدفشان از سینما سرگرمی نیست و دغدغه مند هستند، آسیب می زند. به طور طبیعی اگر تهیه کننده ای بخواهد روی فیلم این افراد سرمایه گذاری کند، ریسک کرده است. از طرف دیگر فیلم ساز هم نمی داند آیا گرفتن مجوز از وزارت ارشاد برای بیان دغدغه اش کافی است؟! تجربه ام نشان می دهد که در 25 سال گذشته افراد دیگری می توانند با وزارت ارشاد در این تصمیم گیری شریک باشند و اگر حرفی بزنند، وزارت ارشاد قدرتی ندارد که مانع اجرای خواسته آن ها شود.
در ارتباط با فیلم خانه پدری یا فیلم هایی دیگری که به هر نوعی رفع توقیف می شوند باید به این نکته اشاره کرد که رفع توقیف از هر فیلمی رویکرد مثبتی است زیرا برای ساخت یک فیلم و پروژه، افراد متعددی درگیر می شود که توقیف فیلم، آن ها را با مشکلات اقتصادی روبرو می کند بنابراین رفع توقیف با هر رویکردی خوب است. در همین حال باید به این موضوع توجه داشت به همان اندازه که توقیف یک فیلم توسط فردی غیر از وزارت ارشاد برای اهالی سینما گیج کننده است، رفع توقیف هم از طریق افراد دیگر برای سینماگران گیج کننده خواهد بود و بدعت خوبی نیست. برای رفع توقیف یک فیلم خارج از حیطه فعالیت وزارت ارشاد، نباید جشن گرفت زیرا به بلاتکلیفی اهالی سینما دامن می زند و مشخص نمی شود که متولی سینما در کشور کیست و گرفتن مجوزها چه ارزشی دارد. باید قانون مشخص باشد و مطابق آن پیش رفت.
اگر وزارت ارشاد فیلمی را توقیف کند و ما جایی را برای دادخواهی نداشته باشیم، آن وقت است که باید قوه قضاییه وارد عمل شود. به عبارت دیگر مسیر منطقی و درست برای ورود قوه قضاییه در حوزه سینما این است که اگر ما از وزارت ارشاد شاکی بودیم باید به قوه قضاییه مراجعه کرده و از طریق این قوه موضوع را پیگیری کنیم.

لینک کوتاه کپی لینک

لینک خبر :‌ نامه نیوز
نوید محمودی که امسال با مردن در آب مطهر متقاضی حضور در سی و هشتمین جشنواره فجر است؛ گفت: خوشحالم که فیلم ها خوب می فروشند و مردم از جشنواره استقبال می کنند؛ صنعت سینما به حضور مردم و سینماگران زنده است.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۱۰/۰۱

به گزارش گروه فرهنگی قدس آنلاین ، سیمون سیمونیان مدیر دبیرخانه جشنواره فجر روز گذشته از بازبینی فیلم های رسیده در بخش سودای سیمرغ و نگاه نو و بخش مستند که از نیمه آذر ماه توسط اعضای هیئت انتخاب این دو بخش آغاز شده بود، خبر داد و اعلام کرد روند این انتخاب تا پایان هفته جاری به پایان خواهد رسید. در این میان سینماگران نیز در حال انجام مراحل ساخت فیلم خود را برای رساندن آن به سی و هشتمین جشنواره فجر هستند.

نوید محمودی از فیلمسازانی است که امسال با مردن در آب مطهر در جشنواره سی و هشتم حضور خواهد داشت. او این روزها به همراه گروهش درگیر تکمیل بخش های فنی فیلم است و به گفته خودش در حال آماده سازی نسخه ای است که به جشنواره فجر تحویل بدهد.

با او به عنوان یک فیلمساز و کسی که سابقه حضور در ادوار مختلف جشنواره فجر را داشته و از آن هم دست خالی بیرون نیامده درباره انتظاراتش از جشنواره و اعضای هیئت انتخاب در گزینش فیلم ها و معیارهای تایید آثار، به گفت وگو نشستیم که در ادامه می خوانید.

اعضای هیئت انتخاب همه از اهالی سینما هستند

محمودی در ابتدای سخنان خود با اشاره به ترکیب اعضای هیئت انتخاب و اظهار خشنودی از حضور آنها عنوان کرد: افرادی که در هیئت انتخاب قرار دارند از اهالی سینما هستند و چه از فیلمسازان، کارگردانان و تهیه کنندگانی که حضور دارند و چه کسانی مانند آقای کرمی که سال ها به عنوان مدیر سیما فیلم و در شورای پروانه ساخت و پروانه نمایش حضور داشته و دیگر دوستان مانند آقای احسانی که در شورای معاونت نظارت و ارزشیابی حضور داشته و ... همه این افراد نقش و حضور فعالی در عرصه سینما داشته اند و مهم ترین چیزی که از یک جمع کاملاً سینمایی توقع می رود این است که فیلم های کاملاً سینمایی را انتخاب و در واقع به سینما توجه کنند.

وی در ادامه افزود: این دوستان افرادی با سابقه روشن و مشخص هستند و تصور می کنم تنها چیزی که باید اتفاق بیفتد این است که فیلم ها براساس عدالت انتخاب شوند و در یک فضای عادلانه با هم رقابت کنند و به نظرم این نکته بسیار مهمی است؛ اما در این میان واقعیتی هم وجود دارد که نمی توان آن را کتمان کرد. برخی مواقع فیلم هایی انتخاب می شوند و دیگر فیلم ها از این رقابت جا می مانند، در این میان اگر ما به انتخاب کنندگان احترام بگذاریم همه چیز حل است؛ مانند همه جای دنیا که وقتی فیلمی به فستیوالی ارسال می شود بسیاری از فستیوال ها یک فیلم را انتخاب می کنند و بسیاری دیگر هم آن را انتخاب نمی کنند. من فکر می کنم این عادلانه ترین نوع حضور فیلم ها در جشنواره های مختلف است اما گاهی اوقات فیلم هایی در فستیوال ها حضور پیدا می کنند و دیده می شوند که ضعیف هستند و از کیفیت لازم برخوردار نیستند، در این شرایط ممکن است ذهن همکاران من به این سمت برود که دلیل نبودن دیگر فیلم ها چیست. من همواره سعی کردم به انتخاب های هیئت انتخاب احترام بگذارم و تصورم بر این است که آنها به عدالت در مورد همه فیلم ها تصمیم می گیرند.

همه دوست دارند در فجر حضور داشته باشند

کارگردان شکستن همزمان بیست استخوان در بخش دیگری از سخنان خود در پاسخ به چرایی دلایل نارضایتی هایی که در پایان جشنواره ها مرسوم شده در حالی که ابتدای کار همه به نظر داوران و هیئت انتخاب احترام می گذارند، گفت: به نظرم کسی که خودش را در معرض انتخاب یک مسابقه می گذارد باید این قدرت را هم داشته باشد که بپذیرد ممکن است انتخاب شود و مورد توجه قرار بگیرد یا خیر. من درباره جشنواره ای با شما صحبت می کنم که سیمرغ آن در اتاقم است. من از این فجر سیمرغ دارم و نگران این نیستم که انتخاب بشوم یا خیر. اما قطعاً مهم ترین مسئله برای همه ما هنرمندان که اتفاقاً از جذابیت زیادی هم برخوردار است چه از افراد باسابقه و چه جوان ترها این است که همه دوست دارند در فجر حضور داشته باشند چرا که فجر یک ویترین بسیار مهم و جذاب سینمایی است. بدین معنا که وقتی سینماگری در فجر حضور دارد همه اهالی فن و بخش مهمی از مردم که سینمایی هستند و ساعت ها برای دیدن فیلم ها جلوی سینما در صف های طویل می ایستند؛ اثرش را می بینند.

این کارگردان یادآور شد: با اینکه طبق آمار یک هشتم مردم سینمارو هستند اما به نظرم همین میزان از علاقه مند به سینما قابل احترام است و ما به عنوان سینماگر باید کاری کنیم که این رقم تبدیل به یک هفتم و کمتر از این شود. باید به این سینما احترام بگذاریم و با همه وجود برای آن تلاش کنیم و فکر می کنم کسانی که در هیئت انتخاب حضور دارند افرادی هستند که وجدان کاری دارند و فیلمی را انتخاب نمی کنند که بعداً در خلوت خودشان بگویند که به دلیل یک سری ملاحظات این فیلم انتخاب شده و ای کاش نمی شد. مهم ترین مسئله ای که در همه ما وجود دارد این است که اعمال و رفتار ما پس از این که آنها را انجام می دهیم با ما زندگی می کنند و تصور می کنم اعضای هیئت انتخاب همه سینمایی هستند و آنچه باید از طرف اینها اتفاق بیفتد حتماً رخ می دهد.

از فروش فیلم ها و زنده بودن سینما خوشحالم

محمودی پیش بینی خود از فضای حاکم بر سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر این گونه عنوان کرد و گفت: فکر می کنم سینما فضای خوبی دارد و من جزو آن دسته از افرادی نیستم که اگر مطرب می فروشد ناراحت باشم. من جزو آن دسته ای هستم که از این فروش خوشحال است. شاید باور نکنید اما من روزانه اخبار فروش فیلم های سینمایی را پیگیری می کنم و وقتی می بینم چشم و گوش بسته فروش میلیاردی دارد خوشحال می شوم. شاید سینمایش سلیقه من نباشد اما فیلمی است که تنور سینما را گرم می کند. اگر من بخواهم انتخاب کنم فیلم دیگری بسازم، همانطور که طی این سال ها هم ساختم اما خوشحالم این فیلم ها ساخته می شوند و ذوق زده ام که این فیلم ها مخاطب دارند و مردم آنها را می بینند، زیرا باعث می شود صنعت سینما در ایران زنده باشد و این زنده بودن باعث می شود همه ما فیلمسازان بتوانیم کار کنیم و فیلم بسازیم.

وی در ادامه یادآور شد: من جزو هنرمندانی هستم که معتقدم باید فیلم های پرفروش مردمی ساخت برای این که مردم به سینما بروند و در این بین صنعت سینما زنده می ماند و سالن هایی هم پیدا می شود که در آن فیلم هایی از جنس فیلم های من نمایش داده شود، هرچند من هم علاقه مندم سانس ها و سالن های بسیار زیادی داشته باشم اما می پذیرم حق با فیلم هایی است که مردم بیشتری را به سینما می کشانند. اگر به همه اینها قائل باشیم انتظارمان این است که جشنواره پررنگ و لعاب و جذابی با حال خوب داشته باشیم که البته فضای اجتماعی متأسفانه این روزها فضای خوبی را تجربه نمی کند و افسردگی و ناامیدی در جامعه جریان دارد و احساس می کنم این مسئله در فیلم های امسال ما خودش را نمایان خواهد کرد و دامنه فیلم هایی با رویکرد نقد و تعریف شرایط اجتماعی بیشتر است.

نمی خواهم مردم را درگیر ناامیدی کنم

محمودی ادامه داد: این روزها مردم هم که به یکدیگر می رسند حرف های دردناک می زنند، شاید ده سال قبل اینگونه نبود. بالاخره جامعه درگیر یک سری مسائل بیرونی و تحمیلی است و شرایط جامعه به سمتی رفته که ناامیدی با آنها همراه شود. در حالی که من به شدت با این جنس از ناامیدی مخالف هستم و حتی برای خودم شادی کاذب ایجاد می کنم تا حال بدی نداشته باشم. زیرا اگر حال خوبی نداشته باشم قطعاً بد می نویسم، بد می سازم و همه اینها یعنی یک جامعه را درگیر ناامیدی می کنم.

محمودی در پایان خاطرنشان کرد: چیزهایی که از خلاصه داستان ها و قصه فیلم ها می خوانم این را به من نمی گوید که ما امسال سینمایی با قصه های شاداب، جذاب و با تحرک داریم بلکه فکر می کنم فیلم هایی با داستان های اجتماعی تلخ و درگیر مسائل اجتماعی داریم که کاملاً منشعب از مسائل اجتماعی است. البته باید دید چقدر این فیلم ها همانطور که نوشته شده، ساخته شده اند. اما چیزی که برایم جذاب است و باعث می شود حال خوبی داشته باشم این است که فیلم ساخته می شود و مردم سینما می روند و از خدا می خواهم مردم بیشتر سینما بروند و حتی همان فیلم اجتماعی که درباره اش صحبت کردیم بخشی از درد اجتماع را بیان می کند و راجع به آن حرف زدن شاید بتواند کمکی به مرتفع کردن و حل شدنش داشته باشد.

انتهای پیام/

لینک خبر :‌ قدس آنلاین
یکی از منتقدان سینما معتقد است تمامی نهادهایی که در عرصه فرهنگ فعال هستند باید امور خود در زمینه تولید و اکران فیلم های سینمایی را با مسوولان کارشناس وزارت ارشاد هماهنگ کنند در غیر این صورت، دلواپسی ها باعث بحران و آشفتگی در فضای سینما و فرهنگ کشور می شود.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۱۰/۰۱

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

به گزارش نامه نیوز، جبار آذین، منتقد سینما با انتقاد از رفتار برخی افراد و نهادها که در توقیف یا رفع توقیف فیلم های سینمایی دخالت می کنند، اظهار کرد: در کشور ما مسئولیت قانونی امور فرهنگی و سینمایی برعهده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است بنابراین تمامی برنامه ریزی ها، سیاستگذاری ها، اداره، رهبری و اجرای برنامه های فرهنگی، هنری و سینمایی باید بر مبنای قانون ازکانال وزارت ارشاد عبور کند.
وی اضافه کرد: از آنجا که در سال های اخیر برخی از مسوولان فرهنگی و سینمایی کشور بر مبنای تخصص به امور فرهنگی در جایگاه های فرهنگی و هنری قرار نگرفته اند، اوضاع فرهنگ و رسیدگی به امور فرهنگی جامعه دچار مشکل شده است به گونه ای که نیاز به سازوکارهای مناسب در ارتباط با تولید آثار سینمایی و نمایش آثار هنری و همچنین رسیدگی به امور صنفی اهالی هنر و سینما وجود دارد.
آذین ادامه داد: گاه از سوی وزارت ارشاد فیلم هایی خاص توقیف می شود و باید از کانال اصلاحات عبور کند تا مجوز بگیرد و گاه معیارهایی که بیشتر سلیقه ای است، اجازه اکران فیلم ها را صادر می کند. این مشکلات باعث شده دیگرانی که از نظر قانونی اجازه دخالت در امور فرهنگی را ندارند به خود این حق را بدهند که وارد حریم فرهنگ و هنر کشور شده و با ابراز نظر و تحمیل سلیقه و حتی عبور از کانال های سیاسی و تجارتی به اعمال نظر در اعطای مجوزها یا توقیف فیلم ها مبادرت ورزند.
این منتقد سینما با بیان این که نوعی ملوک الطوایفی بر فضای فرهنگ و سینمای کشور جاری است، گفت: در حال حاضر مردم شاهد هستند که وزارت ارشاد از یک طرف مجوز نمایش صادر می کند اما برخی از ارگان ها نمایش فیلم ها را تحریم می کنند. گاهی تلویزیون نیز از پخش تیزر فیلم های مجوزدار خودداری می کند. این چندگانگی همان ملوک الطوایفی است بنابراین اگر قرار است از نظر قانونی وزارت ارشاد مسوول فرهنگ و سینمای کشور باشد، باید تمامی نهادها، سازمان ها و ارگان هایی که در عرصه فرهنگ فعال هستند امور خود در زمینه تولید و اکران فیلم های سینمایی با مسوولان کارشناس وزارت ارشاد هماهنگ کنند در غیر این صورت اظهارنظرها، فشارها، اعمال سلیقه ها، دلواپسی ها و هجمه ها باعث بحران و آشفتگی در فضای سینما و فرهنگ کشور می شود.
آذین افزود: همان گونه که شاهد برخوردهای موافق و مخالف در ارتباط با اکران، توقف و اکران دوباره فیلم خانه پدری بودیم و حتی در همین امتداد یکی از ارگان ها فیلمی مستند را اکران کرده که دارای مجوز قانونی از وزارت ارشاد نیست بنابراین این رویه چندگانگی را نشان می دهد. چندگانگی باعث می شود فرهنگ و سینمای ایران در مسیر مناسب و مردمی خود به حرکت درنیاید.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا قوه قضاییه این اجازه را دارد که در موضوع رفع توقیف یک فیلم ورود کند، گفت: قوه قضاییه در نگاه کلی می تواند بر نحوه اجرای قانون، نظارت فعال داشته باشد. در این قوه بخش هایی وجود دارد که به امور فرهنگ رسیدگی می کنند. از این منظر قوه قضاییه اجازه ارائه نظر قانونی در عرصه فرهنگ را دارد اما این ارائه نظر باید از گذرگاه تخصص و کارشناسی فرهنگی و سینمایی عبور کند. به عبارت دیگر اگر کارگروه مشترکی بین کارشناسان قوه قضاییه و کارشناسان سینمایی تشکیل شود، حاصل فعالیت این کارگروه می تواند قضاوت درباره برخی از آثاری که موافقان و مخالفانی در کشور دارد، باشد در غیراین صورت با دخالت سلیقه ای هیچ مشکلی از سوی هیچ ارگانی حل نخواهد شد.

لینک کوتاه کپی لینک

لینک خبر :‌ نامه نیوز
ساسان سالور تهیه کننده سینما درباره آخرین وضعیت اکران هایلایت توضیح داد.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۱۰/۰۱ سایت های دیگر : شاینا نیوز سینما پرس بولتن نیوز افکار نیوز

ساسان سالور تهیه کننده سینما، درباره آخرین وضعیت اکران هایلایت به خبرنگار حوزه سینما گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان ، گفت: موارد تبلیغاتی این اثر در حال آماده سازی است و قبل یا بلافاصله پس از جشنواره فیلم فجر آن را اکران می کنیم. سعی می کنیم هایلایت را امسال اکران کنیم و نمایش آن به سال آینده موکول نشود.

هایلایت به کارگردانی اصغر نعیمی و تهیه کنندگی ساسان سالور است که در سی و ششمین جشنواره ملی فیلم فجر حضور داشت. هایلایت درامی عاشقانه را با مضمون اجتماعی روایت می کند.

پژمان بازغی، آزاده زارعی، سام قریبیان، الهه حصاری، مینا وحید و جمشید هاشم پور از بازیگران اصلی این پروژه هستند.

ساسان سالور در جدیدترین فعالیت سینمایی خود تهیه کنندگی فیلم سینمایی سه کام حبس را بر عهده دارد.

انتهای پیام/

لینک خبر :‌ باشگاه خبرنگاران جوان
فیلم های تازه ای به سبد اکران اضافه می شوند تا پرده سینما در روزهای قبل از جشنواره همچنان شلوغ و آشفته باشد، با این حال استقبال مخاطب و فروش سینما به شکلی پیش می رود، که بعید است عمده آنان بتوانند حتی هزینه ساختشان را نیز درآورند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۱۰/۰۲

به گزارش خبرنگار حوزه سینما و تئاتر گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا ؛ از هفته جاری قرار است چند فیلم تازه در برنامه پخش سینماها قرار گیرند. سونامی و زیر نظر از این جمله اند و البته فیلم های دیگری هم به زودی و پشت سر هم تا زمان باقی مانده به جشنواره فیلم فجر اکران خواهند شد.

بر این اساس پرده اکران سینما همچنان در اسم و ظاهر، رنگارنگ تر می شود و باید دید این فیلم های جدید نیز به صرف اکران قرار است روی پرده بروند یا می توانند سودی از گیشه هم به دست آورند.

عمده فیلم هایی که پرده فعلی سینما با هجوم آنها مواجه شده کمدی هستند و در این بین از فیلم دفاع مقدسی 23 نفر گرفته تا فیلم کمدی چشم و گوش بسته و نیز انیمیشن آخرین داستان و یا فیلم های خاص تری مثل آشفتگی و معکوس و غیره را هم می توان دید. شاید بتوان گفت حداقل فایده این تنوع و رنگارنگی سبد اکران بالارفتن قدرت انتخاب برای مخاطب باشد.

مطرب چند هفته ای است بی آنکه سراغی از جشنواره فجر امسال بگیرد، روانه اکران شده و کم کم به پرفروش ترین فیلم سال نیز نزدیک می شود، آن هم با فروشی بالغ بر 27 میلیارد تومان. البته این فیلم مصطفی کیایی همچنان هم به این فروش ادامه خواهد داد.

حال و اوضاع دیگر فیلم هایی که روی پرده هستند هم چندان مساعد نیست. نباید به رقم های فروش میلیاردی این آثار که نهایت حول سه یا چهار میلیارد هستند، متمرکز شد؛ چرا که عمدتاً با سرمایه ای میانگین یعنی دو یا سه میلیارد ساخته شده اند و با این میزان فروش، خرج ساخت خود را هم برنمی گردانند چه برسد به سود احتمالی.

نگاهی به آمار فروش فیلم های سینمایی که طی روزهای فعلی، توانسته اند بسته متنوعی از فیلم ها را با سلایق مختلف و صدالبته کیفیت های خوب تا بد روی پرده ببرد، نشان می دهد خیلی هم وضعیت مساعدی را در فروش به خود نمی بیند.

همچنان که به طور مثال سمفونی نهم با هزینه پنج میلیاردی یا تورنادو با سه میلیارد هزینه، هنوز به فروش یک میلیارد تومان هم نرسیده اند، آن هم در شرایطی که 45 روز از اکران شان را پشت سر می گذارند. عمده فیلم های دیگر نیز در گیشه قطعاً شکست خورده اند. تنها اقبال متوسط متوجه فیلم های کمدی است بلکه بتوانند هزینه ساخت یا نهایتاً سود حداقلی را از آن خود کنند.

این در شرایطی است که از میان 30 فیلمی که در جشنواره سال گذشته رونمایی شده اند، هنوز 12 فیلم رنگ پرده عمومی سینما را به خود ندیده اند. چه بسا خیلی دیگر از فیلم ها نیز هستند که در جشنواره نبوده و نیستند و سودای اکران دارند.

بنابراین پرده به ظاهر رنگارنگ سالن های کشور در آبان و دی ماه، خصوصاً در ایام قبل از جشنواره فجر که طی روزهای آینده هم شلوغ تر می شود، چندان گیشه مناسبی برای سینمای ایران ندارد. هرچند که این حال و روز متوجه عمده روزهای سال است؛ یعنی سینماهایی که کم اند و عمدتاً نیز در تهران متمرکز شده اند و در تقسیم سئانس ها نیز برنامه خاصی برای فیلم ها وجود نداشته و ندارد!

انتهای پیام/4139/پ

لینک خبر :‌ خبرگزاری آنا
از میان 30 فیلم دو بخش اصلی سودای سیمرغ و نگاه نو در سی وهفتمین جشنواره فیلم فجر، 12 فیلم هنوز اکران عمومی نشده اند که از میان آن ها تنها یک فیلم در وضعیت بلاتکلیف قرار دارد.

خبرگزاری مهر - گروه هنر- زهرا منصوری: اصل بحث، برای امروز و دیروز نیست؛ روایتی از چند سال سینمای ایران است. اینکه توازنی بین چرخه تولید و ظرفیت اکران سینماها وجود ندارد؛ سینماگران در هر جلسه و نشستی این دغدغه را مطرح می کنند، به تبادل آرا می پردازند و سعی می کنند راه حلی برایش پیدا کنند. حتی گاه معترضان به این شرایط فریاد می زنند اما گویا داستان حالاحالاها سر دراز دارد؛ این را می شود از اوضاع این روزهای سینما هم فهمید!

فیلمنامه هایی که ابتدا از چند فیلتر رد می شوند، سینماگرانی که با سختی سرمایه گذار پیدا می کنند، آن را می سازند اما حاصل کارشان در نهایت تبدیل به فیلم هایی می شود که بعد از نمایش یکی دو هفته ای، آن هم در یک بازه زمانی و فصل مرده به ناگاه از چرخه اکران کنار می روند و با وجود گلایه های ضمنی صاحبانشان در چند رسانه و البته بی توجهی مدیران، پرونده شان با زیان مالی مختومه می شود.

این اما تازه روی خوش ماجرا است! در این بین هستند آثاری که تولید می شوند تا فقط در کشو بمانند، خاک بخورند و هیچ وقت فرصت رونمایی پیدا نکنند! هرچقدر هم صاحبانشان اینجا و آنجا بنشینند و از بی عدالتی هایی که در حقشان روا می شود، بگویند، کاری از پیش نمی رود. دیگر اثرشان، یک فیلم هرگز متولد نشده یا یک فیلم مُرده لقب می گیرد که کم کم خودشان هم باورشان می شود تاریخ انقضای آن به پایان رسیده و حرفش بیات شده است.

ویترین فجر 37 و اکران 98

با همین رویکرد تحلیل و بررسی سهم فیلم های رونمایی شده در جشنواره سی وهفتم فیلم فجر با ترکیب اکران سینماها در سال 98 حاوی نکات جالبی است. در حالی که کمتر از دو ماه دیگر به برگزاری جشنواره سی وهشتم زمان باقی است و در بهترین حالت در دو نوبت دیگر شاهد تغییر عمده ترکیب اکران سینماها خواهیم بود، از مجموع 30 فیلم بخش مسابقه ملی و نگاه نو جشنواره گذشته فجر هنوز 12 فیلم فرصت اکران پیدا نکرده اند!

بماند که فیلم های اکران شده هم به جز چند مورد خاص، وضعیت خوبی در اکران نداشته اند و به گواه سینماگران و سینماداران یکی از دلایل آن، همزمانی اکران چند فیلم پرفروش به ویژه در اکران نوروز بود که این امر باعث شد همان ها هم نتوانند فروش زیادی را تجربه کنند؛ که این موضوعی دیگر است.

با همه نابسامانی های اکران اما نباید از تلاش برخی صاحبان فیلم و در عین حال از انفعال برخی دیگر از آن ها برای رساندن آثارشان به چرخه اکران چشم پوشی کرد.

12 فیلم اکران نشده فجر 37 شامل فیلم های سینمایی بنفشه آفریقایی به کارگردانی مونا زندی حقیقی ، پالتو شتری به کارگردانی مهدی علی میرزایی، تیغ و ترمه ساخته کیومرث پوراحمد، جمشیدیه ساخته یلدا جبلی، خون خدا ساخته مرتضی علی عباس میرزایی، طلا به کارگردانی و نویسندگی پرویز شهبازی، ناگهان درخت ساخته صفی یزدانیان، دیدن این فیلم جرم است ساخته رضا زهتابچیان، حمال طلا ساخته تورج اصلانی، روزهای نارنجی ساخته آرش لاهوتی، سونامی ساخته میلاد صدرعاملی و یلدا ساخته مسعود بخشی می شود. در میان این فیلم ها آثاری دیده می شود که گویا صاحبان آن ها بعد از بسته شدن پرونده سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر، آن ها هم پرونده فیلم خود را بسته و به کناری نهاده اند!

پیش از مرور و آنالیز وضعیت امروز این 12 فیلم، ابتدا مروری بر وضعیت آن ها در جشنواره فجر و بازتاب های رونمایی از هر یک خواهیم داشت؛

بنفشه آفریقایی؛ مونا زندی حقیقی

بنفشه آفریقایی دومین فیلم سینمایی مونا زندحقیقی به شمار می آید که قصه ای متفاوت در دل خود دارد، این فیلم روایتگر زندگی زنی به نام شکوه است که یک سال بعد از جدایی از همسرش فریدون، با دوست او رضا ازدواج کرده است اما بعد از سال ها وقتی شکوه می فهمد فریدون را به خانه سالمندان برده اند و او بیمار شده، ناراحت می شود و او را به خانه خودش و رضا می آورد تا از او مراقبت کنند.

خلاصه داستانی که هرچند در نگاه اول به نظر می رسد از خط قرمزها عبور کرده اما داستان این فیلم آنقدر ملایم پیش می رود که نمی شود گفت دست به تابوشکنی زده است. نه در بیان مساله اش تند پیش می رود و نه موضع گیری صریحی دارد. یعنی آنقدر دست به عصا راه می رود که ایده ناب اولیه که اتفاقاً یک موضوع انسانی در دل خود دارد، از دست می رود.

فیلم از حضور بازیگرانی چون فاطمه معتمدآریا، سعید آقاخانی و رضا بابک بهره می برد و از این نظر از فیلم هایی بود که ظرفیت حداقلی برای ورود به چرخه اکران را داشت. عوامل اصلی فیلم اما تمرکز اصلی خود را بر حضور در رویدادهای سینمایی داخلی و خارجی گذاشته اند و هنوز اقدام و دورخیزی برای اکران عمومی فیلم نکرده اند.

پالتو شتری؛ مهدی علی میرزایی

اولین فیلم مهدی علی میرزایی که علاوه بر بخش نگاه نو جشنواره به بخش سودای سیمرغ هم راه یافته بود، از معدود فیلم های کمدی جشنواره گذشته بود. پالتو شتری البته به رغم آنکه پیش از جشنواره به عنوان یک فیلم کمدی معرفی شده بود، آنگونه که انتظار می رفت المان های فیلم کمدی را نداشت و در طول 90 دقیقه نمایشش در پردیس ملت، به سختی توانست خنده ای را بر لب تماشاگران بیاورد! فیلمی که به دلیل تحصیل کارگردانش در رشته فلسفه، مباحث فلسفی هم به خطی روایی آن آمیخته شده بود و خروجی اش بیشتر آش شله قلم کاری بود که نه منتقدان را راضی کرد و نه در جدول انتخاب های مردمی جشنواره فجر جایی پیدا کرد.

این فیلم با بازی سام درخشانی و بانیپال شومون در نقش های اصلی، روایتگر داستان چند پسر مجرد دانشجوی آس و پاس است که یک کافه را می گردانند، مطالعات فلسفی دارند اما دچار بحران های فکری و هویتی شده اند.

فیلم با ویترین و قالب یک فیلم کمدی می توانست شانس خود را در اکران عمومی هم به آزمون بگذارد اما بعید نیست بازخوردهای مخاطبان جشنواره و واکنش های منفی نسبت به آن، عوامل را هم نسبت به تلاش برای ورود آن به چرخه اکران ناامید کرده باشد.

تیغ و ترمه؛ کیومرث پوراحمد

فیلم تازه کیومرث پوراحمد هرچند یک فیلم تراژیک اجتماعی بود اما در سالن پردیس ملت بیش از پالتو شتری از اصحاب رسانه خنده گرفت! این فیلم از پر انتقادترین آثار این دوره از جشنواره بود تا آنجایی که بعد از رونمایی آن، یک بخش از انتقادات اهالی رسانه متوجه اعضای هیات انتخاب شد که چرا چنین فیلم ضعیفی را انتخاب کرده اند.

پوراحمد خودش هم بعد از مواجهه با نظرات منتقدان و اهالی رسانه از محصول نهایی اش دفاع چندانی نداشت و حتی در همان زمان خبر رسید که دست به تدوین مجدد فیلم زده است.

بعدها فیلم برای ثبت قرارداد به شورای صنفی نمایش هم رفت، تبلیغات رسانه ای آن برای اکران عمومی هم کلید خورد اما یک روز مانده به آغاز نمایش فیلم، تهیه کننده و کارگردانش در اعتراض به شرایط حاکم بر اکران سینماها، از اکران فیلمشان انصراف دادند. اینگونه پرونده تیغ وترمه در زمینه اکران عمومی بسته شد و احتمالاً باید منتظر عرضه آن در شبکه نمایش خانگی باشیم.

جمشیدیه؛ یلدا جبلی

جمشیدیه دومین تجربه یلدا جبلی در مقام کارگردان محسوب می شود. فیلمی که بر محوریت جامعه خشونت زده روایت خود را بنا کرده و سعی داشت مخاطب را از رفتارهای خشن بر حذر دارد و بگوید بی محابا دست به عمل نزنید؛ اما ایراد فیلم به خصوص در یک سوم پایانی این بود که این دغدغه را در قالب دیالوگ های شعاری و موقعیت های کلیشه ای روایت می کرد.

در این فیلم سارا بهرامی و حامد کمیلی که پیش تر در ایتالیا ایتالیا خوش درخشیده بودند و یک ترکیب تازه از بازیگران را به سینما معرفی کردند، باردیگر به صورت مشترک ایفای نقش کردند اما در جمشیدیه دیگر حتی از آن زوج جذاب هم خبری نبود.

هرچند یلدا جبلی در مقام کارگردان و فردین خلعتبری نویسنده و تهیه کننده جمشیدیه در نشست خبری این فیلم هیچ کدام از این نقدها را نمی پذیرفتند، به دفاع از آن می پرداختند و عنوان کردند شخصیت های این فیلم از افراد فرهیخته جامعه هستند و بیان چنین دیالوگ هایی از زبان آن ها اصلاً بعید نیست اما پرواضح است که جمشیدیه نه توان جذب مخاطب عام را داشت نه توانست نگاه مخاطب خاص و جشنواره ای را با خود همراه کند. شاید به همین دلایل هم هنوز تلاشی برای اکران عمومی آن از سوی عواملش نشده است.

خون خدا؛ مرتضی علی عباس میرزایی

خون خدا دومین ساخته مرتضی علی عباس میرزایی بعد از ساخت فیلم انزوا بود. فیلم فرم گرا و تجربی که بیشتر از یک فیلم سینمایی سروشکل کلیپ های مناسبتی تلویزیون البته با تایمی بالاتر را داشت!

خون خدا با استفاده از نشانه ها می خواهد از معجزه بگوید ولی روایتش قدرت ارتباط با مخاطب را ندارد. استفاده مکرر فیلمساز از موسیقی و صدا و بازی با نور و تدوین ناموفق آن باعث شده مخاطب نتواند ارتباطی با این فیلم 70 دقیقه ای برقرار کند.

فیلم داستان مهندس علی پاکزاد است که بعد از چندسال اعتیاد موفق به ترک آن می شود. او در شب تاسوعا در ظرف غذای نذری، پاکتی آغشته به خون پیدا می کند که در آن چکی با مبلغی نجومی قرار دارد. همین موضوع سرآغاز بازی های فرمی و بی سرانجام فیلم می شود.

با توجه به ساختار خون خدا احتمالاً این فیلم تنها شانس نمایش در گروه سینمایی هنروتجربه را داشته باشد و بعید است حتی عواملش اصراری به ورود آن به چرخه اکران عمومی داشته باشند.

روزهای نارنجی؛ آرش لاهوتی

آرش لاهوتی بیشتر به عنوان مستندساز در سینمای ایران شناخته شده بود و روزهای نارنجی اولین تجربه او در مقام کارگردان سینمایی بلند محسوب می شد.

فیلم با حضور هدیه تهرانی، مهران احمدی و علی مصفا از آثار جشنواره پسند سال گذشته سینمای ایران بود که اتفاقاً در رویدادهای جهانی توفیقات پرشماری را هم به نام این فیلمساز ثبت کرد.

روزهای نارنجی داستان زندگی زنی به نام آبان است که در مسیر شغل باغداری و کشت پرتقال با دست اندازهایی مواجه شده است.

فیلم در قیاس با دیگر فیلم های توفیق یافته در جشنواره های جهانی به واسطه حضور بازیگران مطرحی همچون هدیه تهرانی و علی مصفا شانس ورود به چرخه اکران عمومی را هم دارد اما از زمان رونمایی در جشنواره فجر تا به امروز هنوز اظهارنظری درباره برنامه ریزی برای اکران عمومی آن از سوی تهیه کننده و کارگردانش رسانه ای نشده است.

طلا؛ پرویز شهبازی

طلا نام فیلمی است که پیش از شروع جشنواره سی وهفتم فیلم فجر هم خبرساز شده بود، چراکه ترکیب رامبد جوان به عنوان یکی از تهیه کنندگان و پرویز شهبازی به عنوان کارگردان از آن پروژه ای کنجکاوی برانگیز ساخته بود.

اما داستان حضور این فیلم در جشنواره فجر زمانی جالب تر شد که مسعود فراستی منتقد سینما در اتفاقی بی سابقه به تمجید از این فیلم پرداخت و آن را اثری در حد و اندازه سینما خواند، تعریفی که شوکی به اهالی سینما و اصحاب رسانه وارد کرد تا مشتاقانه به انتظار رونمایی از این اثر بنشینند.

این فیلم که در بستر اجتماعی روایت می شود داستان زندگی جوانانی است که می خواهند رستورانی ساده و کوچک راه اندازی کنند اما در مسیر تحقق این هدف خود، با دست اندازهایی مواجه می شوند و دست به تصمیماتی غیرمنتظره و هزینه ساز می زنند.

حضور هومن سیدی، نگار جواهریان، طناز طباطبایی و مهرداد صدیقیان در مقام بازیگران اصلی طلا در کنار نام رامبد جوان و پرویز شهبازی ویترین قابل دفاعی برای این فیلم ساخته است که می توانست متضمن موفقیت آن در اکران عمومی هم باشد. فیلم پروانه نمایش هم دریافت کرده اما فعلاً تهیه کنندگان آن یعنی رامبد جوان و محمد شایسته اقدامی برای اکران عمومی آن نکردند. این دو تهیه کننده این روزها فیلم دیگر خود یعنی زیر نظر به کارگردانی مجید صالحی را آماده ورود به چرخه اکران عمومی دارند.

ناگهان درخت؛ صفی یزدانیان

بعد از فیلم تحسین شده در دنیای تو ساعت چند است کم نبودند سینمادوستانی که منتظر رونمایی از ناگهان درخت به عنوان دومین تجربه کارگردانی صفی یزدانیان در جشنواره سی وهفتم فیلم فجر باشند. انتظاری که البته آنگونه که باید برآورده نشد!

ناگهان درخت را می توان در دسته فیلم های هنر و تجربه ای قرار داد؛ فیلمی که فضایی فانتزی و تجربی داشت و در عین حال یک فیلم شخصی از صفی یزدانیان بود.

این فیلم هرچند لحظه هایی دارد که احتمالاً می تواند چند دقیقه ای مخاطب را درگیر خود کند اما اساساً برای ارتباط با مخاطب عام سینما ساخته نشده و به همین دلیل هم در بهترین حالت می تواند شانس اکران در گروه هنروتجربه را داشته باشد.

صفی یزدانیان در مقام کارگردان و پیمان معادی در مقام تهیه کننده ناگهان درخت هنوز اقدامی برای اکران آن نکرده اند.

حمال طلا؛ تورج اصلانی

تورج اصلانی از تصویربرداران سینمای ایران، در دومین تجربه کارگردانی اش سراغ حمال طلا رفت. فیلمی که ایده ای ناب در دل خود دارد؛ داستان جستجوی الماس توسط 2 کارگر ساده در میان انبوهی از فاضلاب انسانی! اما این ایده بکر در حد همان ایده می ماند.

فیلمی که شخصیت هایش بلاهت دارند اما در لحظاتی کمیک می شود. حمال طلا در جزء به جزءش نقد به جامعه است، از نوسانات ارز می گوید، از افراد دردمندی که به سختی گذران زندگی می کنند و البته از کسانی که از همین شرایط سواستفاده می کنند.

حمال طلا که تا امروز به صورت جدی پیگیر حضور در رویدادهای جهانی هم بوده است، بازیگر مطرحی ندارد و به همین دلیل شانسی برای توفیق در چرخه اکران نمی توان برای آن قائل بود اما فارغ از این مسئله اصلانی و منصور سهراب پور در مقام تهیه کننده این فیلم هنوز دورخیزی هم برای اکران آن نداشته اند.

سونامی؛ میلاد صدرعاملی

میلاد صدرعاملی فرزند رسول صدرعاملی است که پیش تر در من ترانه 15 سال دارم به ایفای نقش پرداخته بود اما این بار کارگردانی را تجربه کرده و سونامی را به تهیه کنندگی پدرش ساخته است.

سونامی از معدود فیلم هایی است که در این چند ساله با موضوع ورزش ساخته شده و اساساً داستان آن با محوریت یک قهرمان ورزشی پیش می رود. اما مشکل دقیقاً از همان جایی شروع می شود که برخلاف ذات فیلم های ژانر ورزشی، در این فیلم جو رقابت شکل نمی گیرد و در هیچ بزنگاه های نفس مخاطب را نمی گیرد.

به تعبیری می توان گفت فیلم اول میلاد صدرعاملی به اندازه کافی چالش برانگیز نیست و ماجراهایش ساده برگزار می شوند. هرچند در تلاش است مخاطب را به قضاوت وا دارد و او را در دوراهی اخلاق و جوان مردی بگذارد اما باز ناکام می ماند. با این وجود جسارت کارگردان در روزگاری که همه یا کمدی می سازند یا اجتماعی قابل تحسین است.

سونامی هرچند تا امروز اکران نشده اما به واسطه ثبت قرارداد اکران، از فیلم های در انتظار نوبت نمایش محسوب می شود.

یلدا؛ مسعود بخشی

کارگردان فیلم جنجالی یک خانواده محترم در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر یلدا را به نمایش گذاشت. تنها دقایقی بعد از رونمایی یلدا در پردیس ملت، گروه های تلگرامی اهالی رسانه، پر شد از انتقادات نسبت به این اثر مسعود بخشی.

در طول نمایش فیلم هم می شد تعجب منتقدان و خبرنگاران از این روایت غیرمنطقی را دید. یلدا هرچند دغدغه اجتماعی دارد و در پی ترویج فرهنگ بخشش است اما در بیانش آنقدر لکنت دارد و آنقدر فضاسازی اش کاریکاتوری از آب در آمده که موفقیتی به همراه ندارد. به نظر می رسد بخشی با ساخت این فیلم می خواسته خودش را از آنچه پیشتر ساخته بود، نجات دهد.

نکته جالب تر اینکه یلدا اسپانسر فرانسوی دارد این در حالی است که در این فیلم مفاهیمی همچون قصاص، همسر دوم و... روایت می شود که اساساً مخاطب خارجی درکی از آن ها ندارد. یلدا یکی از پرچالش ترین نشست های جشنواره فیلم فجر 37 را هم تجربه کرد و عمده انتقادات به فیلمنامه و البته مبحث مالی آن متوجه بود.

با این توصیفات، یلدا بیشتر با کارکرد ویترین های جهانی ساخته شده و بعید است از ابتدا روی اکران داخلی آن حسابی باز شده باشد!

دیدن این فیلم جرم است؛ رضا زهتابچیان

دیدن این فیلم جرم است اولین تجربه کارگردانی رضا زهتابچیان محسوب می شود که به واسطه نام غیرمتعارفش از همان ایام پیش از برگزاری جشنواره هم جزو آثار کنجکاوی برانگیز بود.

امیر آقایی، لیندا کیانی، حسین پاکدل و مهدی زمین پرداز بازیگران اصلی این فیلم هستند که روایت آن درباره یک گروگان گیری با هدف احقاق یک حق است؛ خط داستانی ای که باعث شد برخی مخاطبان جشنواره ای و منتقدان، حال و هوای فیلم را به آژانس شیشه ای تشبیه کنند.

فیلم در زمان رونمایی در جشنواره موافقان و مخالفان سفت و سختی داشت و همین هم باعث شده بود کنجکاوی برای تماشای آن به مخاطبان عادی تر جشنواره هم سرایت کند.

محمدرضا شفاه در مقام تهیه کننده فیلم به پشتوانه همین فضای رسانه ای بلافاصله پس از جشنواره متقاضی اکران عمومی آن شد و حتی برای ورود به فصل طلایی اکران نوروز دورخیز کرد، اما این اتفاق به دلایلی محقق نشد.

بعد از آن اما تا همین امروز همه خبرهای منتشر شده درباره فیلم ناظر به یک بلاتکلیفی است. تهیه کننده و کارگردان دیدن این فیلم جرم است بارها در فضای رسانه ای صراحتاً تقاضای خود برای اکران عمومی آن را مطرح کرده اند و در مقابل مدیران سازمان سینمایی تنها سکوت کرده اند!

مورد عجیب یک فیلم بلاتکلیف !

همان طور که در این گزارش مرور شد، غیر از فیلم سینمایی تیغ و ترمه که همین هفته گذشته و به رغم ثبت قرارداد نمایش در سرگروه، تهیه کننده و کارگردانش در دقیقه 90 و به صورت خودخواسته قید ورود به چرخه اکران را زدند و فیلم سونامی که بعد از ثبت قرارداد در انتظار اکران عمومی است، در این مدت 10 ماهه پس از جشنواره فجر شاهد موضع گیری و پیگیری جدی از سوی عوامل فیلم های بنفشه آفریقایی ، پالتو شتری ، جمشیدیه ، خون خدا ، طلا ، ناگهان درخت ، حمال طلا ، روزهای نارنجی و یلدا برای اکران عمومی آثارشان نبودیم؛ گویی صاحبانشان هم از آن ها دست شسته اند و تنها توان بدرقه فیلم هایشان را تا جشنواره فیلم فجر داشته اند!

از میان این فهرست اما فیلم سینمایی دیدن این فیلم جرم است شرایط کاملاً متفاوتی داشته است؛ فیلمی که به رغم تمایل صریح و رسانه ای شده عواملش، نه فقط هنوز مجال و اجازه ای برای اکران پیدا نکرده که از سوی مسئولان سازمان سینمایی و وزارت ارشاد هم هیچ موضع گیری مشخصی درباره آن نشده است و از این منظر می توان فیلم را تنها فیلم بلاتکلیف جشنواره سی وهفتم توصیف کرد.

محمدرضا شفاه تهیه کننده این فیلم بارها نسبت به این بلاتکلیفی اعتراض کرده است. سید محمدمهدی طباطبایی نژاد معاون ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی، به طور کامل درباره وضعیت دیدن این فیلم جرم است سکوت کرده و هیچ موضعی تا به امروز نداشته است.

حسین انتظامی رئیس سازمان سینمایی هم که از سوی محمدرضا شفاه صراحتاً به عنوان عامل اصلی توقف فیلم پشت سد اکران معرفی شده است، اصرار دارد موضعی درباره این فیلم نداشته باشد و حتی سوالات رسانه ها در این زمینه را هم بی پاسخ می گذارد.

سیدعباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هم در مواجهه با پرسش خبرنگار مهر درباره سرانجام دیدن این فیلم جرم است اظهار بی اطلاعی کرد.

فارغ از شرایط حاکم بر کلیت سینمای ایران و نبود توازن میان چرخه تولید و ظرفیت اکران که هر ساله باعث بازماندن تعداد قابل توجهی از آثار سینمایی از اکران عمومی می شود، به نظر می رسد مورد دیدن این فیلم جرم است مورد خاص و عجیبی است که باید پاسخی درباره دلایل آن پیدا کرد؛ واقعاً چرا دیدن یک فیلم باید جرم قلمداد شود!؟

کد خبر 4783614

زهرا منصوری

لینک خبر :‌ خبرگزاری مهر
گروه فعالیت های قرآنی مشاور معاون قرآن و عترت وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با اشاره به فراخوان دریافت طرح و برنامه در نمایشگاه بیست وهشتم از نیمه دی ماه، از تلاش برای فعال تر شدن مدیران برای ارائه طرح و برنامه خبر داد.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۱۰/۰۲

حجت الاسلام والمسلمین سیدحمید حسینی، مشاور معاون قرآن و عترت وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، در گفت وگو با ایکنا ؛ با اشاره به برگزاری جلسات شورای طرح و برنامه بیست وهشتمین دوره نمایشگاه بین المللی قرآن، گفت: تاکنون دو جلسه از جلسات شورای طرح و برنامه برگزار شده و تلاش خواهد شد که این جلسات به صورت هفتگی ادامه داشته باشد.

وی در مورد مباحث مطرح شده در این جلسات نیز بیان کرد: طی این دو جلسه در مرحله برنامه ریزی برای مقدمات دوره جدید و همچنین تحلیل و آسیب شناسی دوره گذشته بودیم. لذا منتهی به تصمیمات قطعی نشده است.

حسینی با اشاره به اینکه در جلسه اخیر شورا که هفته گذشته برگزار شد مقدمات فراخوان طرح های جدید فراهم شد، تصریح کرد: در این جلسه مباحث مقدماتی همچون فرایندهایی که باید طرح ها طی کنند و شاخص هایی که باید برای تصویب داشته باشیم مورد بحث و تبادل نظر اعضا قرار گرفت.

رئیس شورای طرح و برنامه بیست وهشتمین دوره نمایشگاه بین المللی قرآن همچنین در پاسخ به این سؤال که از چه زمانی به چهارچوب های اصلی و کلی نمایشگاه خواهید رسید؟ گفت: امیدوارم از نیمه دی ماه دریافت طرح ها آغاز شود. با توجه به اینکه امسال قرار شده است مدیران نمایشگاه در طراحی و ارائه برنامه فعال تر شوند، اگر برنامه مدیران هم دریافت شود، مطمئناً می توانیم کار را زودتر آغاز کنیم.

یادآور می شود در دومین جلسه شورای طرح و برنامه بیست وهشتمین نمایشگاه بین المللی قرآن در مورد موضوعاتی همچون آئین نامه داخلی شورای طرح و برنامه، روند ارائه و تصویب طرح ها، زمان بندی نمایشگاه بحث و تبادل نظر شد. از اعضای این شورا که در جلسه اخیر نیز حضور داشته اند می توان به حجت الاسلام والمسلمین علی ملانوری، محمدعلی خواجه پیری، ولی یاراحمدی، سیدعلی سرابی، مرتضی خدمتکار، حمیدرضا شیخ ویسی و فخرالدین اسماعیلی اشاره کرد.

انتهای پیام

لینک خبر :‌ خبرگزاری بین المللی قرآن
گروه فعالیت های قرآنی در صد وششمین جلسه مجمع مشورتی شورای توسعه فرهنگ قرآنی روش های مختلف برای دریافت بودجه به بحث گذاشته شد و در ادامه رئیس مرکز هماهنگی و توسعه پژوهش و آموزش عالی قرآن به دفاع از وضعیت کمیسیون پژوهش و آموزش عالی پرداخت.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۱۰/۰۲

به گزارش خبرنگار ایکنا ؛ صد وششمین جلسه مجمع مشورتی شورای توسعه فرهنگ قرآنی بعدازظهر روز گذشته، اول دی ماه، در دبیرخانه شورای توسعه فرهنگ قرآنی و به ریاست حجت الاسلام والمسلمین حمید محمدی، دبیر این شورا و دیگر اعضا برگزار شد.

در ابتدای این جلسه حجت السلام والمسلمین حمید محمدی طی سخنان کوتاهی به اتفاقات روز در عرصه فعالیت های قرآنی اشاره کرد و گفت: برخی خبرها مبنی بر حذف سهمیه حافظان قرآن کریم در کنکور سراسری شنیده شده است که نیاز به پیگیری بیشتر دارد. همچنین مصوبه اخیر ستاد عالی نقشه مهندسی فرهنگی کشور در مورد بودجه فعالیت های قرآنی نیز از خبرهای مهم این روزها بوده است، اینکه تمام فعالیت های قرآنی کشور اعم از برنامه ای و بودجه ای ذیل اسناد سه گانه حرکت کند، بحث مهمی است و همین باعث شده تا ارزش این مصوبه به اندازه خود منشور توسعه فرهنگ قرآنی باشد.

محمدی به بیان جزئیاتی از پیگیری های صورت گرفته برای بودجه قرآنی پرداخت و پس از آن رحیم قربانی، مدیرعامل اتحادیه تشکل ها و مؤسسات قرآنی مردم نهاد، نیز در سخنان کوتاهی چند تذکر را بیان کرد و گفت: در اغتشاشات اخیر یکی از مؤسسات قرآنی استان البرز به آتش کشیده شد و هیچ حمایتی از مدیران این مؤسسه به عمل نیامد. همچنین در سیل اخیر اهواز هشت مؤسسه دچار آسیب دیدگی شده است که شایسته است از این مؤسسات حمایت شود.

در بخش دیگری از این جلسه محمدعلی خواجه پیری، پیشکسوت قرآنی و عضو شورای توسعه فرهنگ قرآنی، نیز به ذکر توضیحاتی در مورد بودجه فعالیت های قرآنی پرداخت و با بیان اینکه به دور از هیچ فضاسازی و کاملاً مسالمت آمیز این مطالب خود را بیان می کند، گفت: تا زمانی که جامعه قرآنی یکپارچه به میدان نیاید هیچ چیزی تغییر نخواهد کرد. دستگاه های پرشمار و اتحادیه های مردمی با تعداد بسیار بالا وجود دارد که باید به میدان بیایند. رئیس جمهور محترم از وضعیت بودجه قرآنی بی اطلاع است و باید مطالبه منطقی و محترمانه از ایشان داشته باشیم.

خواسته حداقل قرآنی ها از مسئولان
وی با اشاره به اینکه حداکثر خواسته ما در بحث قرآنی اختصاص میانگین بودجه پرداختی در بخش های دیگر است، افزود: میانگین تخصیص بودجه در بخش های مختلف کشور 53 درصد است. لذا این درصد از بودجه قرآنی باید پرداخت شود. بودجه قرآنی یک کار ملی است و برای رسیدن به آن باید برخی اختلاف سلیقه ها را کنار گذاشت و تا این اتفاق نیفتد، هیچ پولی اختصاص نخواهد یافت.

خواجه پیری تصریح کرد: اگر همه پای کار بیایند و از رئیس جمهور پیگیری کنند شاید به نتیجه برسد، در غیر این صورت هیچ راهی برای رسیدن به بودجه وجود نخواهد داشت. ما تکلیف داریم این بودجه را پیگیری کنیم. اعتقاد دارم باید محکم برخورد شود.

در ادامه مقرر شد که هر کدام از اتحادیه های مردمی، مؤسسات و هر کدام از دستگاه ها هر اقدامی که منتهی به توجه دادن بیشتر به این موضوع می شود، انجام دهند. همچنین مشخص شد تا شورای توسعه فرهنگ قرآنی نیز اقدامات خود را موازی با این موضوع و از مسیر قانونی ادامه دهد.

در بخش دیگری از این جلسه، گزارش فعالیت های کمیسیون پژوهش و آموزش عالی قرآن مورد بررسی قرار گرفت. در این بخش، که بیشترین زمان جلسه را نیز به خود نیز اختصاص داد، ابتدا سیدحمیدرضا میرعظیمی، رئیس مرکز هماهنگی و توسعه پژوهش و آموزش عالی قرآنی و دبیر کمیسیون پژوهش و آموزش عالی قرآن، به بیان توضیحاتی پرداخت و گفت: از وقتی که وارد کمیسیون شدم و به فاصله کمتر از پنج ماه نامه ای دریافت شد، مبنی بر اینکه گزارشی در مورد اقدامات انجام گرفته برای تحقق اهداف سند به شورا ارائه دهم. در تاریخ 24 مهر گزارشی ارسال شد و پس از آن نیز به صورت حضوری گزارش دیگری در مورد ساختار مرکز ارائه شد.

وی با اشاره به بلوکه شدن حساب های کمیسیون در چند سال گذشته و نبود امکان هزینه کرد بودجه های دریافتی، افزود: هنوز بعد از یک سال در حال پاسخگویی به دیوان محاسبات و سازمان بازرسی در مورد این موضوع هستیم. در یک مورد سازمان بازرسی، نامه ای را در 16 محور ارسال کرده بود که پاسخ دادن به آن نامه به تنهایی زمان زیادی لازم داشت. با وجود این، حدود یک ماه است که توانسته ایم حساب ها را باز کنیم.

دفاع از یک ساختار قرآنی
میرعظیمی با بیان اینکه میزان مکاتبات برای گزارش دهی به شورا در 9 ماهه اخیر به اندازه مکاتبات چندین سال بوده است، تصریح کرد: اینها را به فال نیک می گیریم، اما به شرط اینکه دیگران نیز از کارهایی که انجام داده اند، گزارش ارائه دهند. گزارشی که از دبیرخانه دریافت شده دارای ایراداتی است که یکی از آنها دریافت 800 میلیون اعتبار برای سال 97 است در صورتی که در اواخر فروردین 98 بیش از 600 میلیون تومان واریز شده آن هم به حسابی که مسدود است. به لطف خدا توانسته ایم با همکاری وزیر و دیوان محاسبات و ... این حساب را باز کنیم. همچنین 576 میلیون که قرار بوده در مرحله دوم دریافت شود و هنوز دریافت نشده نیز در گزارش دبیرخانه ذکر شده است. همه اینها به علاوه یک میلیارد و دویست میلیون تومان قبلی بوده که موجود است.

دبیر کمیسیون پژوهش و آموزش عالی قرآن با اشاره به اینکه کارهایی که مستلزم بودجه نبوده است در این مدت انجام داده ایم، اظهار کرد: تثبیت جایگاه مرکز از جمله این فعالیت ها بوده است. تا قبل از این در سازمان امور استخدامی رسمیتی وجود نداشت از 19 آذر 98 و بعد از فرایند یک ساله ای که صورت گرفت، توانستیم به این تثبیت برسیم. در گزارش دبیرخانه به کاهش پست ها هم اشاره شده است، در صورتی که اینگونه نیست، با وجود اینکه در کل وزارتخانه با کاهش پست مواجه بوده ایم، اما ما در مرکز، پست ها را افزایش داده ایم، یعنی تنها قسمتی در وزارت علوم هستیم که با وجود کاهش پست ها در کل وزارت، با افزایش پست مواجه بوده ایم و این به خاطر تعامل با وزیر و معاونان بوده است.

وی در بخش دیگری از صحبت های خود به بازبینی تمامی قراردادهای پژوهشی و تعیین تکلیف آنها اشاره و بیان کرد: قراردادهایی که پنج سال از سقف آنها گذشته و رها شده است مورد بررسی قرار گرفته است، اینکه گفته می شود کاری صورت نگرفته، درست نیست و تمام این موارد بررسی و کارشناسی شده است. برای مثال در بحث درسنامه ها موضوعاتی در بحث نظارت ها مطرح بوده است.

میرعظیمی در مورد درسنامه ها که مورد سؤال دبیرخانه نیز بوده است ابراز کرد: خوشبختانه زحمت دوستان سابق به ثمر رسیده است. در این بخش دانشگاه علوم قرآن و حدیث شهرری و پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، مسئول تدوین درسنامه ها شدند. در حال حاضر 17 مورد از 22 مورد پژوهشگاه خروجی پیدا کرده است، سه مورد در مرحله چاپ است و تنها دو مورد مشکلاتی داشت که برطرف شد و فرایند آن طولانی شد. در دانشگاه علوم قرآن و حدیث نیز قرار شده است تا قبل از پایان ترم تحصیلی خروجی داشته باشیم.

دبیر کمیسیون پژوهش و آموزش عالی قرآن رایزنی برای تأمین نیروی انسانی را به عنوان بخش دیگری از فعالیت های صورت گرفته برشمرد و گفت: در مجموع 24 نفر طی این مدت با مرکز همکاری داشته اند. نیروهای کارشناسی که شش نفر بودند مشکلات قانونی داشته و اصولاً طرف قرارداد وزارتخانه نبوده اند، تمام تلاش خودمان را به کار گرفتیم تا این دوستان را نگه داریم و مدتی نیز این امر ممکن شد تا اینکه ادامه کار امکان پذیر نبود.

وی افزود: در ساختار بیان شده است که رئیس مرکز هم تراز معاون و مستقیم زیر نظر وزیر فعالیت دارد و این چیزی جز تثبیت موقعیت مرکز نیست. رئیس مرکز در شورای معاونان حضور می یابد و خوشبختانه تعامل بسیار خوبی وجود دارد. از آنجایی که باید فعالیت های مرکز در قالب سند راهبردی انجام شود و ما نیز هیچ اعتباری نداشتیم، اما کارها را انجام دادیم و برای تمام اقدامات پیش نویس در سه مدل تهیه کردیم. برای اجرای این اقدامات باید اعتبار داشته باشیم اما این اعتبارات تاکنون مسدود بوده است که با باز شدن آنها فرایند ادامه خواهد یافت.

دبیر کمیسیون پژوهش و آموزش عالی قرآن در بخش پایانی صحبت های خود اظهار کرد: بازنگری سرفصل ها فرایند خاص خود را دارد، ما برای اینکه پایه را محکم کنیم، توجیهات لازم با مسئولان مربوطه که سختی های بسیاری دارد، انجام دادیم. همچنین از بین تمامی اساتید موجود کارگروه هایی را تشکیل دادیم و رأی و نظر آنها را دریافت کردیم تا بهترین اساتید برای تشکیل گروه بازنگری مشخص شود. کارهایی که انجام داده ایم در چارچوب وزارت بوده و در فرایند آنجا تصویب شده و ماندگار و دائمی خواهد شد.

همچنین، رحیم قربانی، مسئول کارگروه بررسی وضعیت کمیسیون پژوهش و آموزش عالی قرآن، که از جلسه صد و پنج شورا مأمور به این پیگیری شده بود بر این موضوع که از دید کمک به وزارت علوم کار شده، تأکید کرد و گفت: دیدگاه گروه هم در ادامه بر کمک به وزارت علوم بوده است.

سپس در این جلسه رضا سلامت پناه، دبیر مجمع مشورتی شورای توسعه فرهنگ قرآنی، نیز در سخنان کوتاهی بیان کرد: در جلسه گذشته مجمع مشورتی نکاتی بیان شد، از آنجایی که عین نکات اجرا می شود، تمام موارد بیان شده صورت جلسه شد. سپس مدیران کمیسیون پژوهش درخواست دریافت فایل صوتی جلسه را داشتند که برخلاف آئین نامه مجمع بود و لذا تنها امکان دریافت صورت جلسه فراهم بود.

وی افزود: در ادامه روند بررسی کمیسیون ها، بررسی وضعیت استقرار دبیرخانه را خواستیم و گزارش دریافتی را در قالبی علمی که خودمان طراحی کرده ایم، قرار دادیم. وضعیت جذب نیروی انسانی و استقرار سازمانی و همچنین نظر هیئت پایش را نیز مطرح کردیم. دبیرخانه حق دارد قالبی را که علمی می دانیم، قالب ارائه گزارش قرار دهد. در ادامه گزارش خودمان را ارسال کردیم تا نظر کمیسیون دریافت شود که پاسخی داده نشد.

تشکیل کارگروهی دیگر
در ادامه این جلسه پیشنهاد محمدمهدی عزیززاده، مدیرکل کمیسیون توسعه فعالیت های تبلیغی و ترویجی قرآن کریم، مبنی بر بررسی وضعیت کمیسیون پژوهش و آموزش عالی قرآن توسط یک کارگروه جدید و حسن ختام بودن گزارش آن کارگروه به رأی گذاشته شد و به تصویب رسید. در این بخش مقرر شد کارگروهی متشکل از محمدعلی خواجه پیری، رحیم قربانی و محمدمهدی عزیزاده تشکیل شود تا برای جلسه آینده مجمع یک گزارش نهایی تهیه کنند و این گزارش منتشر شده و به عنوان حسن ختام این موضوع مورد بررسی قرار گیرد تا پرونده این موضوع بسته شود.

بر اساس گزارش ایکنا دومین دستور جلسه صد وششمین جلسه مجمع مشورتی شورای توسعه فرهنگ قرآنی به ارائه گزارش بیمه فعالان قرآنی اختصاص یافت. در این بخش حسن محمدی، مدیرعامل اتحادیه مؤسسات و تشکل های قرآن و عترت کشور که در جلسه صد و پنج مجمع مسئول تهیه گزارشی در مورد وضعیت بیمه فعالان قرآنی شده بود، گزارش خود را ارائه داد.

محمدی گفت: با توجه به تشکیل کارگروه بررسی وضعیت بیمه فعالان قرآنی در جلسه گذشته، پیگیری ها و جلساتی برگزار شد. نکته ای که باید گفته شود این است که فکر می کردیم اگر مشکل بیمه فعالان قرآنی از طریق صندوق هنر برطرف شود دیگر مشکلی وجود نخواهد داشت، در صورتی که بعد از این جلسات متوجه شدیم اگر تمام مشکلات صندوق هنر هم برطرف شود در خوش بینانه ترین حالت فقط 20 درصد مشکلات بیمه فعالان قرآنی حل خواهد شد.

وی تأکید کرد: در جلساتی که برگزار شد متوجه شدیم کسی که در مؤسسات فعالیت داشته باشد و کارفرمایی داشته باشد، نمی تواند از حمایت های بیمه ای صندوق هنر استفاده کند؛ چراکه براساس قانون امکان بیمه شدن نیست. بنابر این امکان بهر ه برداری زیاد از صندوق هنر وجود ندارد. طبق قانون کمتر از 13 درصد از قرآنی ها می توانند از خدمات صندوق هنر استفاده کنند. مشکلات بیمه ای که مؤسسات درگیر آن هستند بحث کارکنان و مربیانی هستند که کارفرما دارند و لذا نمی توانند از بیمه صندوق هنر استفاده کنند. سازمان تأمین اجتماعی هم گفته است برای بیمه شدن باید، سهم کارفرما پرداخت شود و از این سازمان هم نباید انتظار داشت که کمکی در این راستا داشته باشد.

محمدی با اشاره به پیشنهاد وزارت ارشاد که تأکید بر فعال شدن صندوق داشته است، تصریح کرد: ما نیز این را می پذیریم، اما صرفاً با فعال شدن صندوق، مشکلات مؤسسات برطرف نخواهد شد. در قانون سرفصلی پیدا کریم که شامل بیمه اجتماعی افراد خاص می شود و حدود 1413 میلیارد تومان برای این حمایت اختصاص داده شده است که بیش از یک میلیون و 100 هزار نفر را می تواند تحت پوشش قرار دهد.

وی به ارائه دو پیشنهاد خود برای برطرف شدن مشکلات بیمه ای مؤسسات پرداخت و گفت: اگر صرفاً به مبلغ 1413 میلیارد تومان بیمه افراد خاص، حدود 13 میلیارد تومان، معادل هشت دهم درصد اضافه شود، 10 هزار نفر از قرآنی ها تحت پوشش بیمه قرار خواهند گرفت. پیشنهاد دوم هم این است که هشت دهم درصد سهمیه بیمه افراد خاص را به جامعه قرآنی اختصاص دهند. نمایندگان مجلس و اعضای فراکسیون قرآن و عترت نیز حمایت هایی داشته اند و امیدوارم با استفاده از یکی از این دو روش، بحث بیمه مؤسسات قرآنی برطرف شود.

در بخش دیگری از این جلسه محمدمهدی عزیززاده، مدیرکل دبیرخانه کمیسیون توسعه فعالیت های تبلیغی و ترویجی به بیان نکاتی در این زمینه پرداخت و ابراز کرد: ردیفی که برای مشاغل خاص در نظر گرفته شده است، بیش از نیمی از آن به رانندگان و مشاغلی از این دست اختصاص یافته است، گروه دوم هم خادمان مساجد و ... هستند. به اعتقاد من این پیشنهاد خوبی است، اما در جریان باشید که اعتبارات بیمه شدگان مشاغل خاص از سوی خزانه پرداخت نشده و سال به سال به دیون دولت اضافه شده است. اگر قرار باشد اتفاقی بیفتد، باید با ردیف اعتبار مشخص رخ دهد.

وی با پرداختن به اینکه بزرگ ترین مشکل وضعیت فعلی این است که کارکنان و مربیان مؤسسات کارفرما دارند و نمی توانند از بیمه مشاغل آزاد استفاده کنند، اظهار کرد: برای این کار سه گام پیشنهاد شده است، ابتدا مکاتبه ای جدی با تأمین اجتماعی صورت بگیرد و جریمه مؤسسات را تا حصول نتیجه کامل متوقف کند، برخی مؤسسات بابت این موضوع از سوی سازمان تأمین اجتماعی جریمه شده اند و باید جلوی این جرایم گرفته شود. گام دوم صورت گرفتن مکاتبه ای از سوی شورا با وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی است تا دفتر برنامه و بودجه موظف شود برای این کار تدارک برنامه ای ببیند و جلسات مربوط به آن از هم اکنون برگزار شود. گام سوم هم مکاتبه با مجلس است. به کمیسیون برنامه و بودجه مجلس باید اطلاع داده شود تا این تغییر در آنجا اتفاق بیفتد. ضمن اینکه گفت وگو با وزارت کار نیز در برنامه باشد و اطمینان داده شود که این افراد واجد شرایط دریافت بیمه هستند.

در پایان این جلسه کارنمای اجرای مصوبات جلسات گذشته به نمایش گذاشته شد. در این کارنما، پیگیری هایی که از جلسه گذشته تا جلسه فعلی برای اجرای مصوبات صورت گرفته است، به نمایش گذاشته شد. در این بخش ابتدا در مورد پیگیری ها در مورد پیشنهاد افزودن بخش قرآنی به جشنواره های هنری فجر صحبت و اعلام شد نامه نگاری های مربوط به این پیشنهاد صورت گرفته و به معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای پیگیری بیشتر ارجاع داده شده است. پیشنهاد دیگر افزوده شدن بخش پیگیری اسناد راهبردی شورای توسعه فرهنگ قرآنی در خبرگزاری قرآن بوده که پیگیری های آن صورت گرفته و نامه های مربوطه به مدیرعامل این خبرگزاری ارسال شده است.

مصوبه دیگر جلسه گذشته بررسی وضعیت فعالیت های موزه ملی قرآن بوده است که پس از پیگیری های لازم و نامه نگاری با مدیران این موزه اعلام شد که این موزه از شورای توسعه فرهنگ قرآنی اعتباری دریافت نمی کند. لذا موظف به پاسخگویی به آن شورا نیست.

انتهای پیام

لینک خبر :‌ خبرگزاری بین المللی قرآن
فرهاد رحیم قراملکی با فعایت های آزادانه تبدیل به کاریکاتور های حرفه ای تر شده است و در محافل بین المللی نیز حائز رتبه شده است.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۱۰/۰۲ سایت های دیگر : ایلام بیدار

سرویس فرهنگی تبریز بیدار / صابر عیسی پور

در این ایامی که هنر و هنرمند به لطف متولیان فرهنگی در فشار های جامعه، کمرنگ و کمرنگتر شده اند، پای صحبت هنرمندی می نشینیم که 23 سال دردهای مردم را به روی کاغذ کشید تا قدمی در راستای توسعه هنر و ارتقای سطح فرهنگی و اجتماعی برداشته باشد.

فرهاد رحیم قراملکی متولد سال 59 که از سال 1378 کاریکاتور را به صورت رسمی با روزنامه مهد آزادی شروع کرده و پس از تشکیل انجمن، با فعایت های آزادانه تبدیل به کارتونیست حرفه ای شده است و در محافل بین المللی نیز حائز رتبه شده است که آخرین آن کسب دیپلم افتخار هفتمین جشنواره بین المللی یونان در چند روز اخیر بود.

تبریز بیدار: بیشتر در چه موضوعاتی فعالیت داشته اید؟

اوایل موضوعات آزاد ولی با گذر زمان، به مباحث سیاسی مثل جبهه مقاومت، داعش، آل سعود و جریانات بین المللی ورود پیدا کرده ام و در این زمینه ها جوایز داخلی و بین الملی و حتی در کشور های دیگر مثل سوریه، کلمبیا و یونان برنده شده ام.

بخاطر اثر یوروویژن، ممنوع الورود به جمهوری آذربایجان هستم / به اسم تذکر، توهین های زیادی به جان خریده ام

تبریزبیدار: آیا تا کنون کاریکاتور هایتان با تعبیر به توهین، پیگرد قانونی برای شما در پی داشته؟

شاید برای هر کاریکاتوریستی این وقایع اتفاق افتد، ولی من تا کنون تمام تلاش خود را کرده ام که خطوط قرمز را رعایت کنم؛ تمام کاریکاتور هایم را از بطن جامعه به تصویر می کشم، اتفاقاتی که برای مردم ملموس است را باید حداقل به قلم هنر، به سمع و نظر مسولین رساند.

من به نام تذکر خیلی توهین ها به جان خریدم. چند سال قبل کاریکاتور هایی در مورد معضل های شهری در نشریه نسیم قره داغ منتشر می شد ولی دیگر کسی پیگیر این موضوعات نیست. حتی رسانه های استانی ما با کپی از رسانه های پایتخت، حمایت خود را از روی هنرمندان برداشته اند.

در نمایشگاهی در جمهوری آذربایجان به خاطر رژه همجنس بازان(یورو ویژن) کاریکاتوری طراحی کردم که با واکنش های بسیار تندی مواجه شدم به حدی که ممنوع الورود کردند.

در خصوص به چالش کشیدن آل سعود پس از حادثه منا در نمایشگاه فرهنگی هنری شهرداری، برخی از مسئولی استانی اعتراض کردند که با این کاریکاتورها روابط دیپلماتیک ما با آل سعود، به هم می خورد.

هنرمندان جشنواره زده شده اند

تبریز بیدار: آیا درآمد کارهای هنری، برای گذران زندگی کافی است؟

در جامعه ما کسی از هنرمند حمایت نمی کند، همه ما جشنواره زده شده ایم همه برای شعار هستند ولی از زیر بار عمل، شانه خالی می کنند. رسانه های ما به کپی کردن علاقه دارند و از پایتخت کپی می کنند، نمی خواهند هنرمند بومی در آمد داشته باشد.

با تغییر مدیران استانی، کتابچه شهروندی بایکوت شد

کاریکاتوریست ها باید صورت حرفه ای وقت بگذارد و تا هنر خود را تبدیل به امضا کنند خیلی از کاریکاتوریست ها هستند که طراحی کاراکتر می کنند.

ما ایامی در تبریز کتابچه شهروندی طراحی و پایه گذاری کردیم ولی برخی تغییر مدیریت ها باعث شد این کتابچه ها هم بایکوت شود، هر کسی به نحوی مانع از فعالیت ما شد.

تنها نهاد حامی کاریکاتوریست ها در استان، بسیج هنرمندان است

تبریز بیدار: رویکرد مدیران فرهنگی استان به کاریکاتور چگونه است؟

متولیان و مدیران فرهنگی ما رویکرد ضعیفی دارند، در سال های قبل به صورت جزئی حمایت می شدیم ولی به خاطر تغییر مدیریت ها و سلایق در هر دوره ای، کنار گذاشته شدیم، واین در زمانی رخ داد که یک هنر در حال رشد بود. تنها سازمان حامی کاریکاتوریست ها، بسیج هنرمندان است که با در اختیار قرار دادن تمام امکانات در کنار هنرمندان ایستاده است.

در پاسخ به پیشنهادات مان برای تبریز 2018 فقط شعار دادند

تبریز بیدار: آیا برای فعالیت حرفه ای در تبریز بستری فراهم شده است؟ وضعیت شهرهای دیگر چگونه است؟

در پایتخت، فضا برای پیشرفت بهتر از تبریز است و من حتی با کشور های دیگر همکاری کردم ولی به خاطر مشکل در پرداخت هزینه ها قادر به ادامه فعالیت نشدم.

رنگ کاریکاتور در تبریز کمرنگ است، بجنورد مهد کاریکاتور است و هر ساله با برگزاری جشنواره، یکی از هنرمندان خود را به کشور معرفی می کند. در تبریز 2018 خیلی طرح ها پیشنهاد دادیم ولی مسئولان فقط شعار دادند ولی قبول نکردند.

تبریز بیدار: عدم حمایت ها ناشی از عدم شناخت مسئولین از هنر است و یا دلایل دیگری هم دخیل بر این امر است؟

اداره کل فرهنگ و ارشاد به عنوان متولی فرهنگی در رزومه سالانه خود به چند برنامه هنری و تعداد کتیری موسیقی و کنسرت مجوز می دهد ولی برای هنر کاریکاتور و نقاشی دریغ از کوچکترین حمایتی. موسیقی در تبریز خیلی ارجح تر و بیشتر از هنر های دیگر است ما سالانه کنسرت های در تبریز شاهد هستیم ولی چند نمایشگاه نقاشی و کاریکاتور داشته ایم که قبلا برگزار می شد و اکنون تعطیل شده است.

هنر کاریکاتور تبریز در حال احتضار است

تبریز بیدار: آیا در تبریز انجمن فعالی برای کاریکاتور ها وجود دارد؟

انجمن ما با بحران مالی دست به گریبان است قبلا کار های خوب و بین المللی برگزار می کردیم به حدی که تبریز قلب کاریکاتوری ایران بود ولی اکنون قلب کاریکاتور در حال احتضار است، کسی حمایت نمی کنند و همه شعار می دهند.

موزه کارکاتور تبریز با اینکه یکی از موزه های ثبت شده است ولی اکنون با توجه به وضعیت چقدر کاریکتوریست ها فعال هستند؟ کاریکاتور یه قدرت بارندگی داشته باشد و مفهوم را برساند، به عنوان سلاح است.

مثلا در حادثه منا همه نظر های متفاوتی دادند ولی کسی نگفت که حجاجی که به سرزمین امن الهی رفته بودند، با کدام امنیت و تضمین امنیتی رفته بودند؟ مسئولین به خاطر اینکه نخواستند جو متشنج شود، اصلا قضیه را لاپوشانی کردند. ما به عنوان هنرمند و کاریکاتوریست در چنین فضاهای وظیفه داریم فعالیت کنیم.

ظلم ستیزی وظیفه هنرمند و سلاح او قلم است

با هر قلمی که روی کاغذ می گذاشتم برای حادثه منا گریه کردم، کسی نمی گذارد عمق فاجعه منتشر شود. چرا رسانه های خارجی هیچکدام حادثه منا را منتشر نکردند ولی یک خاشقچی را خوراک خبری قرار دادند؟ ظلم ستیزی وظیفه هنرمند است، سلاح هنرمند، قلم اوست، نباس از چیزی ترسید.

برچسب سیاسی زدند و نمی توانم به مکه بروم

بعد از حادثه منا مرا به عنوان فرد سیاسی شناختند، یکی از مسئولین استانی به انتقاد از کاریکاتورهای در خصوص آل سعود گفت ما روابط دیپلماتیک داریم ولی این روابط به چه قیمتی بر قرار شده بود، به قیمت حاجیان بی گناه؟

من به عربستان(مکه و مدینه) و جمهوری آذربایجان ممنوع الورود هستم و این معنی را تلقی می کند که حرف های من به روی کاغذ ضربه ای به اینها وارد کرده که چنین کاری کرده اند.

تهدیدها علیه خود را افشا نکردم تا نگویند بازار گرمی می کنم / تعهد خود را به دلار نفروختم

تبریز بیدار: خطوط قزمزتان چیست؟

اقلیت ها و ادیان و انقلاب و اسلام خط قرمز من هستند، هیچ کدام را به هیچ وجه نمی فروشم. من از هیچ کسی نمی ترسم ولی ما را هم تهدید هایی می کنند ولی به کسی نمی توانیم بگوییم که می گویند گرمی بازار می کند.

یکبار فردی پیشنهاد گزاف دلاری به من داد تا اثری را طراحی کنم و حتی قرار نبود امضا و اسمی از من در طراحی برده شود اما تعهد خود را به دلار نفروختم.

تبریز بیدار: مشکلات کاریکاتور در تبریز چیست؟

کاریکاتور تبریز باحضور هنرمندان به نامی چون رحیم بقال اصغری و وجود مرکز کاریکاتوری به نام موزه کارتون تبریز که در حال حاضر جزو پنج موزه کاریکاتور جهان است و به گفته خیلی از مهمانان خارجی تبریز قطب کاریکاتور جهان شمرده می شود، کاریکاتور تبریز را در جایگاهی بسیار با ارزشی قرار می دهد ولی با این وجود نداشتن جایگاه مناسب کاریکاتور در مطبوعات محلی، ناملایمات اداره فرهنگ وارشاد با انجمن کاریکاتوریست های تبریز جزو مشکلات کاریکاتور تبریز به شمار می رود.

یک کاریکاتور هم در مورد افت رتبه صنعتی آذربایجان ازرده دوم به رده زیر بیست ویکم بکش ویک کاریکاتور هم مهاجرت آذربایجانیها به مناطق فارس به دلیل اثرات جنگ جمعیتی که اینک تعداد آنها با موالید از ساکنین در اقلیم آذربایجان بیشتر شده و...یا کاریکاتور هم از تبلیغ تبریز بیدار برای ارمنستان بکش و...

لینک خبر :‌ تبریز بیدار
کتابخانه و موزه ملی ملک، پروانه نشر کتاب را از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کشور دریافت کرد.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۱۰/۰۲

به گزارش آستان نیوز، کتابخانه و موزه ملی ملک بزرگ ترین موقوفه فرهنگی آستان قدس رضوی در تهران این پروانه نشر کتاب را به منظور فعالیت در حوزه نشر آثار در گستره فرهنگ و تمدن اسلامی- ایرانی اخذ کرد.
این موقوفه در در دهه های گذشته دارای پروانه نشر بود و در راستای چاپ و نشر نسخه های خطی موجود در کتابخانه ملی ملک که یکی از شش کتابخانه مهم کشور در حوزه نسخه های خطی به شمار می آید و همچنین آثار پژوهشی مرتبط با آن ها فعالیت می کرد.
فعالیت های این مؤسسه در حوزه نشر براساس نیات حاج حسین آقا ملک بنیان گذار و واقف کتابخانه و موزه ملی ملک در مسیر پیشبرد معارف و بازشناسی و معرفی آثار فرهنگی ادوار گذشته انجام خواهد شد.
توجه محققان به فعالیت های پژوهشی بر روی آثار کتابخانه ای و موزه ای مؤسسه کتابخانه و موزه ملی ملک موجب شد تا مسئولان این مؤسسه اخذ پروانه نشر کتاب را دوباره پیگیری کنند. بدین ترتیب شرایط نشر برخی از این پژوهش ها در قالب کتاب فراهم خواهد شد و دوستداران فرهنگ و هنر کشور می توانند از ظرفیت های موجود در این گنجینه بیشتر بهره ببرند.
با اخذ پروانه نشر توسط کتابخانه و موزه ملی ملک، این مجموعه فرهنگی امکان انتشار آثار مبتنی بر فعالیت های خود را نیز دارد.
در مجموع فعالیت های نشر کتابخانه و موزه ملی ملک بدون هم پوشانی با فعالیت های سایر نهادهای فعال آستان قدس رضوی در حوزه چاپ کتاب و با محوریت انتشار متون تخصصی و کاتالوگ های تخصصی مرتبط با منابع موجود در این گنجینه سه هزار ساله تاریخی صورت می گیرد.
کتابخانه و موزه ملی ملک در سال 1316 خورشیدی بر حرم مطهر رضوی وقف شده است و در حال حاضر همه روزه جز جمعه ها و تعطیلات رسمی، از ساعت 8:30 تا تا 16:15(پنج شنبه ها تا ساعت 15:15) به نشانی تهران، میدان امام خمینی، سردر باغ ملی، خیابان ملل متحد پذیرای اهل علم و هنر است.

لینک خبر :‌ آستان قدس رضوی
آخرین اقداماتی که در زمینه زائرسرا توسط رسانه ها و جراید از سوی اوقاف اعلام شد مربوط به مصاحبه رئیس فعلی اداره اوقاف و امور خیریه شهرستان لنگرود حجت الاسلام پاکیزه با سایت خبری 8دی است.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۱۰/۰۱ سایت های دیگر : آستان خبر

به گزارش لنگرخبر به نقل از آستان خبر ؛ ایجاد زائرسرا همواره یکی از موضوعاتی بود که روسای ادوار اداره اوقاف و امور خیریه لنگرود نسبت به این موضوع اهمیت داده و پیگیر این موضوع بودند و هرکدام تلاش کردند تا وضعیت آن را برای احداث مشخص کنند.

ایجاد زائرسرا مورد توجه شورای شهر گذشته و مسئولین شهرستان نیز بود تا بتوانند از ظرفیت گردش گران مذهبی برای رونق اقتصادی و فرهنگی استفاده کنند.

آخرین اقداماتی که در زمینه زائرسرا توسط رسانه ها و جراید از سوی اوقاف اعلام شد مربوط به مصاحبه رئیس فعلی اداره اوقاف و امور خیریه شهرستان لنگرود حجت الاسلام پاکیزه با سایت خبری 8دی است که این مصاحبه در مردادماه 1396 منتشرشده است.

لینک این مصاحبه را می تونید اینجا بخوانید که البته این مصاحبه در رسانه های دیگر استان نیز بازنشر شده است.

در این مصاحبه پاکیزه اعلام کرد با توجه به پیگیری هایی که در حال انجام است پیش بینی می کنم در ظرف 3 ماهه آینده بتوانیم زائرسرا را کلنگ زنی کنیم!

مکانی که برای ایجاد زائرسرا در نظر گرفته شده در محدوده آستان مقدس سید محمد کیاکلایه است.

متن مصاحبه پاکیزه در این مورد را در زیر بخوانید:

پاکیزه درباره فقدان زائرسرا در لنگرود اظهار کرد: لازم است یک تقدیر و تشکر ویژه از فرماندار و نماینده محترم شهرستان داشته باشم به این دلیل که زمینی در زمان سابق برای زائرسرا در کنار بقعه آقا سید محمد کیاکلایه در سال 89 تهیه شد اما مشکلاتی داشت که این مشکلات به کمک فرماندار و نماینده محترم در سال 95 حل شد. در این طرح یک ساختمان 3 طبقه پیش بینی شده و نقشه آن تهیه شده است.

وی افزود: به دلیل اینکه برای این زمین سند قطعی صادر نشده بود علی رغم 150 میلیون تومان هزینه برای احداث بنا کار نیمه تمام باقی مانده بود تا اینکه در سال 1395 و 96 فرماندار محترم به شدت پیگیر صدور سند قطعی برای این زائرسرا شدند که انشاء الله عن قریب سند این زمین به نام اوقاف صادر خواهد شد و ما شاهد یک زائرسرای خوب خواهیم بود و من پیش بینی می کنم در ظرف 3 ماهه آینده بتوانیم کلنگ زنی کنیم.

رئیس فعلی اوقاف لنگرود در این مصاحبه در مرداد سال 96 پیش بینی کرده بود که طی سه ماه آینده زائرسرا کلنگ زنی می شود و قاعدتاً رئیس یک دستگاه تمام جوانب برای احداث را در نظر گرفته که این چنین به مردم از طریق رسانه ها وعده می دهد ولی بعد از گذشت حدود 20 ماه از تاریخ مصاحبه تاکنون خبری از کلنگ زنی نشده است.

انتظار می رود مسئولین قبل از وعده به مردم، تمام جوانب امر را بررسی و سپس موضوع پروژه را مطرح و زمانی دقیق یا تخمینی را برای احداث پروژه ها اعلام کنند.

انتهای پیام/

لینک خبر :‌ لنگر نیوز
مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان آذربایجان غربی از نبود بوستان کتاب و خالی بودن جای کتاب در هایپرمارکت ها و سوپرمارکت های بزرگ این استان گلایه کرد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در آذربایجان غربی، حجت الاسلام ناصر خدایاری، مدیرکل اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی استان آذربایجان غربی، صبح امروز، اول دیماه، در جلسه انعقاد تفاهم نامه ششمین دوره پایتخت کتاب بین دستگاه های اعضاء ستاد با این اداره کل گفت: فراهم کردن زمینه مطالعه برای تک تک افراد جامعه و افزایش دانش و معلومات عمومی مردم از طریق ترویج فرهنگ مطالعه و کتابخوانی از اهداف اجرای پایتخت کتاب ایران و اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی در سطح استان امکان پذیر است.

وی در این جلسه که با حضور هادی طباطبایی، مدیرکل دفتر امور اجتماعی و فرهنگی استانداری آذربایجان غربی در محل اتاق جلسات معاونت محترم سیاسی و امنیتی استانداری برگزار شد، افزود: این طرح به عنوان حرکتی نوین و موثر و خودجوش برای احیای مطالعه کتاب و ترویج فرهنگ کتابخوانی محسوب می شود و این تفاهم نامه جهت همکاری در اجرای طرح های پایتخت کتاب ایران به شرح ذیل منعقد می گردد.

این مقام مسئول در ادامه سخنان خود با اشاره به موضوع تفاهم نامه، تصریح کرد: همکاری در اجرا و برگزاری طرح های پایتخت کتاب ایران، تشکیل کارگروه برای بررسی طرح های سازنده ارائه شده و مفید کتابخوانی، مشارکت در برگزاری طرح های ترویج کتابخوانی و همکاری و تشویق افراد ومروجان کتابخوانی در اجرای طرح های کتابخوانی از جمله موضوعات مهم مطروحه شده درراین تفاهم نامه است. مدت تفاهم نامه از تاریخ شروع اجرای این تفاهم نامه به مدت دو سال می باشد.

مدیر کل اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی استان آذربایجان غربی اذعان کرد: همچنین مدیران دو طرف تفاهم نامه با برگزاری جلسات مشترک و ارائه طرح های مختلف در اجرای فعالیت های کتابخوانی و فرهنگی در صورت فراهم بودن شرایط همکاری دوطرفه ای را برقرار خواهند نمود.

وی یادآور شد: مقوله کتاب، مقوله بین بخشی بوده و بین سه قوه و ادارات باید این موضوع مطرح شود و همه ارگان ها در اجرای این امر و فرهنگ اهتمام ویژه داشته باشند. نبود بوستان کتاب و خالی بودن جای کتاب در هایپرمارکت و سوپرمارکت های بزرگ جز مشکلات این حوزه است.

در ادامه این جلسه رسول بابازاده، معاون فرهنگی اداره کل ارشاد اسلامی استان آذربایجان غربی با بیان اینکه طرح پایتخت کتاب از جمله طرح هایی در راستای ترویج فرهنگ کتاب است، اظهار کرد: از سال 96 این طرح را پیگیر هستیم و در سال گذشته ارومیه و مهاباد جز شهرهایی بودند که بعنوان شهرهای خلاق در طرح پایتخت کتاب مطرح شدند.

وی با اشاره به سه هدف کلی این طرح، گفت: کمک به توسعه پایدار، فرهنگی و اجتماعی بر محوریت شهرها، انسجام بخشی به محوریت کتابخوانی و سومین هدف شناسایی ظرفیت و پتانسیل ها در سطح استان آذربایجان غربی است.

این مقام مسوول یادآور شد: امروزه بدلیل گسترش فضای مجازی، مردم از فرهنگ مطالعه و کتابخوانی دور شدند و هدف اصلی این طرح احیای این فرهنگ دربین مردم است.

یادآوری می شود، این تفاهم نامه در 7 ماده ودو نسخه که هر نسخه حکم واحد دارد تنظیم و امضا و مبادله می گردد که پس از امضا توسط اشخاص صلاحیت دار اجرایی خواهد شد.

خبر دیگر از رویدادهای کتابی در آذربایجان غربی اینکه، حجت الاسلام ناصر خدایاری، مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان در مراسم اهدای کتاب به روستای قولنجی که به همراه سایر مسئولان این اداره ها و ناصر منصوری دهیار روستای قولنجی برگزار شد، گفت: این اقدام در راستای ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی در سطح روستاها و تشویق کودکان و نوجوانان به این امر صورت گرفت.

وی افزود: نذر کتاب به عنوان اصلی ترین نذر فرهنگی می تواند آثار خوب اجتماعی، اشاعه و گسترش فرهنگ مطالعه و افزایش سرانه مطالعه را در پی داشته باشد.

این مقام مسئول تصریح کرد: درصورتی که فرهنگ کتاب خوانی در این قبیل روستاها به درستی نهادینه شده و سنت های همچون شاهنامه خوانی و نقاله خوانی زنده باشد، فرصت مناسبی برای پر کردن اوقات فراغت روستانشینان خواهد بود و به مرور سایر کتاب ها و کتاب های غیردرسی را در مدارس روستاها نیز می توان وارد چرخه مطالعه روستانشینان کرد.

وی با بیان اینکه فعالیت ترویجی کتابخوانی در روستاها نسبت به شهرستان ها بسیار راحت تر است، گفت: روستاها محمل مناسبی برای فعالیتهای مدنی، مشارکت در فعالیتهای اجتماعی به شمار می آید. بر این اساس می توان امیدوار بود که فعالیتهای ترویجی با کارنامه قابل قبولی رو به رو شود.

خدایاری ادامه داد: مطالعه و کتابخوانی نقش مهمی در بهبود زندگی اجتماعی افراد و رفتار جمعی آنها دارد و بخش مهمی از اهداف ذاتی نهادهایی مانند بخشداری ها و دهیاری ها، سامان دادن به امور زندگی جمعی مردم است و این مسئله اهمیت پایگاه های فرهنگی مهمی مانند کتابخانه های عمومی را بیش از بیش آشکار می کند.

مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان آذربایجان غربی در پایان سخنان خود تاکید کرد: در راستای ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی حضور مستمر تمام دستگاه های اجرایی مهم و امری الزامی است و فعالیت های کتابخوانی در روستاها نشانگر هویت فرهنگی آن روستاست و گام مهمی در توسعه و ترویج فرهنگ مطالعه به شمار می رود.

وی در ادامه یادآور شد: بخشداران و دهیاران نباید خود را به کارهای عمرانی محدود کنند و باید بخشی از همت و توجه آنها معطوف به کارهای فرهنگی باشد.

در این بازدید مشکلات و کمبودهای پیش روی کتابخانه روستای قولنجی و اعضای بررسی شد.

لینک خبر :‌ خبرگزاری کتاب ایران
سیزدهمین نمایشگاه کتاب گلستان در حالی به کار خود خاتمه داد که در این دوره بیش از 500 ناشر در 260 غرفه حضور داشتند. جمعی از گلستانی های کتاب دوست درباره کم و کیف نمایشگاه امسال مطالبی شنیدنی را مطرح کردند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۱۰/۰۲

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در گلستان ، سیزدهمین نمایشگاه کتاب گلستان در حالی به کار خود در محل دائمی نمایشگاه های بین المللی استان خاتمه داد که به گفته مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی گلستان، مردم کتاب دوست این استان حدود 2 میلیارد و 500 میلیون تومان کتاب از آن خریداری کردند. در راستای این استقبال مردمی و در روزهای پایانی این رویداد فرهنگی سراغ جمعی از کتاب دوستان گلستانی رفتیم و با آنها به گفت وگو نشستیم که ماحصل این ذهن و دل گفته ها از نظر مخاطبان می گذرد.

احسان شاکری دانش آموخته علوم انسانی که علاقه مند به مطالعه رمان بخصوص نویسندگان اهل آمریکای جنوبی است، اظهار کرد: از آغاز نمایشگاه این دومین بار است که به اینجا می آیم؛ یک بار به همراه دوستانم برای رصد کتاب ها و امروز برای خرید چند کتابی که مد نظرم بود، آمدم. این دغدغه هر ساله من است اما با اتمام نمایشگاه فراموش می کنم؛ راستش سری اول با دوستانم آمدم زیاد حواسم نبود اما امروز که تنها آمدم، لازم است بگویم واقعا مسیر نمایشگاه دور است. به نظرم مسئولان باید فکری اساسی برای این معضل بکنند؛ اگر فضایی در داخل شهر نیست که نمایشگاه بزرگی برپا کنند لااقل چند نمایشگاه کوچک اما در جایی در داخل شهر برپا کنند.

وی ادامه داد: من درباره جانمایی نظر تخصصی نمی توانم بدهم اما برپایی مثلا نمایشگاه های تخصصی و موضوعی و حتی کوچک چه اشکالی دارد؟ مثلا یک فصل به کودکان و نوجوانان و یا در فصل دیگر به کمک آموزشی ها اختصاص پیدا کند. درست است نمایشگاه متمرکز چشمگیرتر است و شاید دردسر کمتری داشته باشد و درشت و بزرگ بودنش، بیشتر به چشم مسئولان بیاید اما نمایشگاه تخصصی با دعوت از ناشران خوب و تخصصی به نظرم بیشتر تاثیر می گذارد.

سحر ابراهیمی که دانشجوی روان شناسی است و خودش می گوید که چند سالی است بیشتر از گذشته به ادبیات داستانی علاقه مند شده است، گفت: واقعا قیمت کتاب ها بالا رفته، البته همه چیز قیمتش بالا رفته اما انتظار داریم مسئولان کاری برای یار مهربان کنند؛ اگر اینطور پیش برود، دیگر نمی شود اسمش را یار مهربان، دانا و خوش بیان و با سود و بی زیان گذاشت!

وی عدم موج آفرینی برای دعوت از عموم مردم به این نمایشگاه را یادآور شد و گفت: تا آنجا که می دانم گویا اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی متولی برپایی نمایشگاه است، اما این به نظرم نمی شود برای اتفاقی به این بزرگی هر سال یک تیم از یک اداره حضور داشته باشند و کار کنند؟ به نظرم کتاب یار مهربان همه آحاد جامعه است. باید به هر طریقی شده همه مسئولان و مردم دست به دست داده و کاری برای بهتر شدن این نمایشگاه انجام بدهند.

ابراهیمی ادامه داد: ناشران لازم است افرادی را به عنوان فروشنده در غرفه هایشان در نمایشگاه ها به کار بگیرند که اهل کتاب و دست کم آگاه و مسلط به کتاب های منتشر شده آن ناشر باشند. متاسفانه بعضی افراد در غرفه ها چیزی از کتاب و کتابخوانی نمی دانند و بیشتر به جای اینکه کتابی را به فروش برسانند یا توان راهنمایی خوب داشته باشند، ضرررسان اقتصادی هستند و از آن بدتر اسم و رسم انتشارات را خراب می کنند.

وی تصریح کرد: مثلا سری به غرفه یکی از ناشران مشهور در این نمایشگاه زدم؛ دختر خانم جوانی آنجا بود که حتی توان از رو خواندن اسم کتاب آن نشر را هم نداشت؛ به نظرم این اتفاق اصلا خوب نیست، من از مسئولان انتظار دارم افرادی را در غرفه ای به عنوان راهنما و مشاور کتابخوانی در نمایشگاه ها بگذارند که به کسانی که تازه مطالعه را شروع کرده اند، مشاوره بدهند.

ابراهیمی در خاتمه گفت: همچنین انتظار دارم برنامه های جنبی را از مدت ها قبل از شروع نمایشگاه اطلاع رسانی کنند و برنامه هایی کاربردی و تخصصی که آموزشی و ترغیب کننده است، برنامه ریزی کنند؛ من به طور تصادفی از کنار غرفه برنامه های جنبی گذر می کردم و برنامه ای در حال اجرا بود که به نظرم مناسب این فضا نبود؛ سند حرفم حضور انگشت شمار چند نفر در همان غرفه بود.

مجتبی زارعی دیگر جوان گلستانی بود که درباره این رویداد فرهنگی اظهار نظر کرد و گفت: کتاب ها گران اند و در برخی از رشته ها حتی یک کتاب هم به چشمم نخورد. اما مهمتر از همه یک سوال اساسی دارم. اینکه وقتی مراکز پخش کتاب، خودشان یک سایت طراحی کرده اند و در تمام طول سال با 20 تا 40 درصد با ارسال رایگان هر کتابی را که مدنظر من است، می فروشند، واقعا برپایی نمایشگاه کتاب با حضور محدود ناشران و صف بُن، ضروری است؟! یا باید فکری به حال پخشی ها کرد که به صنعت نشر خواسته و ناخواسته در حال ضربه زدن هستند یا باید مدل برپایی نمایشگاه را عوض کرد.

وی که علاقه مند به مطالعه کتب علوم اجتماعی و گاهی فلسفه است، ادامه داد: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی چند سالی است طرح های فصلی را برپا می کند که به نظرم رویداد اثر بخش تری به نسبت همین نمایشگاه کتاب در استان خودمان، گلستان است. چون اولا به رونق کتابفروشی ها کمک می کند و دوما هر کتابی را که می خواهیم، در سه برهه از سال (طرح تابستانه، پاییزه، عیدانه) با تخفیفی مشابه با همین نمایشگاه کتاب خریداری می کنیم.

زارعی با تاکید به ضرورت جریان سازی دائمی فرهنگ کتاب و کتابخوانی در طول سال، ادامه داد: در مجموع به نظرم یا باید تغییری در روش برپایی نمایشگاه به وجود آورد و یا نمایشگاه ها را ولو در ابعاد کوچک در شهرستان هایی که کتابفروشی ندارند و یا طرح های فصلی در آن ها برگزار نمی شود، برپا کرد. البته همه اینا منوط به این است که آیا مسئولان یا کسانی که انتفاعی از برپایی اینگونه نمایشگاه ها دارند، حاضر به انجام این کار خواهند بود؟!

سارا کاظمی نیز که به همراه خانواده اش به نمایشگاه آمده و چند کتاب انگیزشی را خریداری کرده بود، گفت: بابت برپایی این نمایشگاه از مسئولان قدردانی می کنم، اما همان قدر هم انتظار دارم که آنها در تمام ارگان ها و نهاد ها از کتاب و کتابخوانی در طول سال حمایت کنند. من خودم بارها به کتابفروشی های شهرم رفته ام و کمتر مسئولی را در حال خرید کتاب دیده ام. حتی در اخبار این نمایشگاه اسامی تعداد مسئولان کمی را دیدم که برای بازدید به نمایشگاه آمده بودند.

کاظمی افزود: برای ما که کتابخوان هستیم و خرج و اولویت نخست مان خرید کتاب است، واقعا کتاب ها گران شده اند، حالا با این اوضاع چطور مردم را تشویق کنیم به کتاب خواندن؟ آمار مطالعه خودش پایین بود، حالا پایین تر هم آمده است. از طرفی من جو و شور شهری برای تبلیغ این نمایشگاه ندیدم، هر آنچه بود انگار فقط کار اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی استان بوده است و بس.

وی اضافه کرد: در مجموع اگر بخواهم نمایشگاه را به طور کلی توصیف کنم، مسافت زیادش از شهر و نیز گرانی کتاب و نبود یک اطلاع رسانی همه جانبه از ماه ها قبل بیشتر از همه کم و کاستی ها به چشم ام آمد. هر چند دور از انصاف است که فقط نبود ها را بگویم؛ برخوردهای عوامل نمایشگاه، غرفه داران و یافت شدن برخی از کتاب هایی که بعضا چاپ شان تمام شده و فروش کتاب ها با قیمت های قدیم هم از اتفاق های خوب نمایشگاه بود.

میلاد عرب زاده جوانی با ظاهری آراسته که چند کتاب مختلف را در حوزه های علوم انسانی و روان شناسی از نمایشگاه خریداری کرده بود، گفت: به نظرم مسئولان انجام کارهای بزرگ را بلدند اما کارهای کوچک را نه، منظورم از کارهای کوچک کارهای بی اهمیت و پیش پا افتاده نیست، منظورم قدم های مهم و اولیه اما به ظاهر ساده برای فرهنگ سازی کتاب و کتاب خوانی است.کارهای کوچکی هم لازم است تا مطالعه رونق پیدا کند که اثرش را با حضور بیشتر مردم در نمایشگاه بزرگ شاهد باشیم.

وی افزود: ما چقدر برای فراگیر کردن کتابخوانی و شکل گیری عادت مطالعه کار کرده ایم؟ نفس برپایی نمایشگاه خوب است؛ به شرطی که هدفمند باشد و بدانیم برای چه می خواهیم آن را برپا کنیم؛ آن هم در برهه ای که مردم سخت گرفتار نان شب هستند و کتاب حتی بعضا در اولویت یکی مانده به آخرشان هم نیست.

عرب زاده ضمن قدردانی از برپا کنندگان این رویداد ارزشمند، نمایشگاه کتاب گلستان را متوسط ارزیابی کرد و گفت: کاش ویژه برنامه های تشویقی از قبل از برپایی نمایشگاه شکل بگیرد و یا اینکه برای راهروهای تخصصی نمایشگاه، مسئولانی کاربلد و بابرنامه منصوب کنند که وقتی مثلا وارد راهرو کودکان می شویم، با بسته ای توسعه بخش روبه رو شویم.

وی در خاتمه گفت: همچنین بهتر است در چیدمان غرفه ها هم دقت بیشتری اعمال شود، قرار گرفتن غرفه بانک در کنار رادیو و برنامه های جنبی واقعا آلودگی صوتی ایجاد کرد، آن هم در فضایی که آرامش بخش باید باشد.

لینک خبر :‌ خبرگزاری کتاب ایران
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۱۰/۰۲ سایت های دیگر : خبرگزاری جمهوری اسلامی تبریزمن

حجت الاسلام ناصر خدایاری روز دوشنبه در گفت وگو با خبرنگار ایرنا افزود: اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی در تلاش است نمایشگاه کتاب استان را به بهترین شکل ممکن برگزار کند و برگزار نشدن نمایشگاه تا این زمان، معلول علل و عواملی است.

وی بیان کرد: تشخیص زمان و مکان مطلوب برگزاری، امکان سنجی برای حضور بیشتر ناشران در نمایشگاه، امکان هماهنگی لازم با روسای نمایشگاه کتاب کشور و مقامات وزارت برای حضور در مراسم افتتاحیه و امضای تفاهم نامه با مسوول نمایشگاه های استان جهت منظور کردن زمان برپایی نمایشگاه کتاب در تقویم نمایشگاه استان، تامین اعتبار لازم برای برپایی نمایشگاه و انتخاب بهترین زمان ممکن برای حضور جامعه هدف جهت استقبال از نمایشگاه کتاب از قبیل بازگشایی دانشگاه ها و مدارس و کم رنگ شدن تقریبی فعالیت های کشاورزی از جمله علل و عوامل مهم در برپایی نمایشگاه کتاب استان محسوب می شود.

وی اضافه کرد: بهترین زمان برای برگزاری نمایشگاه کتاب استان با توجه به مولفه ها، پایان فصل کاری کشاورزان و شروع به کار مراکز آموزشی در نیمه دوم مهرماه است اما امسال به دلیل تقارن با نمایشگاه کتاب تبریز در این بازه زمانی طی هفته اول و همچنین نمایشگاه خودرو در استان طی هفته دوم نمایشگاه در این زمان ها برگزار نشد.

نخواستیم نمایشگاه را برای رفع تکلیف برگزار کنیم

مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان غربی ادامه داد: ما نخواستیم به هرشکل ممکن و تنها به عنوان رفع تکلیف به برگزاری نمایشگاه اقدام کنیم بنابراین برگزاری آن در بهترین شرایط ممکن در دستور کار قرار گرفت.

حجت الاسلام خدایاری افزود: از نظر مکانی برای برگزاری نمایشگاه کتاب به ظاهر مشکلی نداریم ولی محل موجود در مجتمع فرهنگی هنری ارومیه چندان مناسب نیست و امکان داشت دراین مکان به دلیل بارش و وضعیت جوی به کتاب ها آسیب برسد؛ همچنین این مکان در فصل تابستان نیز به دلیل گرما مشکلات دیگری در پی دارد و علاوه بر این از نظر کارشناسان نیز این مکان برای نمایشگاه مناسب نیست.

وی افزود: لازم به ذکر است علاوه بر نمایشگاه کتاب نمایشگاه محصولات دیجیتالی نیز همزمان با آن برگزار می شود و این بخش به سالن ویژه نیاز دارد که در مجتمع فرهنگی هنری ارومیه امکان برپایی آن وجود ندارد.

حجت الاسلام خدایاری اظهار داشت: قرار است همه ساله نمایشگاه کتاب طی زمان مشخصی (مهرماه) در محل نمایشگاه های دایمی (پارک جنگلی) برگزار شود و در این خصوص با مسوولان نمایشگاه های دایمی استان و همچنین نمایشگاه های کشور تعاملاتی صورت گرفته است.

وی ادامه داد: نمایشگاه دایمی پارک جنگلی دارای امکانات مناسب اعم از محل استراحت، نماز، بوفه و سایر امکانات بوده و به عبارتی از استاندارد لازم برخوردار است.

تعیین تقویم 10 ساله برای نمایشگاه کتاب استان

مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان غربی اضافه کرد: تعیین تقویم 10 ساله برای نمایشگاه کتاب استان از اهداف دیگر این اداره کل بوده و هدف این است که نمایشگاه کتاب استان بُعد بین المللی پیدا کند؛ چنانکه علاقه مندان زمان و مکان برگزاری آن را بدانند به صورت فعال در آن نمایشگاه حضور یابند.

حجت الاسلام خدایاری با بیان اینکه هیچ دلیلی برای برگزار نکردن نمایشگاه کتاب در سال جاری وجود ندارد، گفت: مولفه هایی برای برپایی موفقیت آمیز کتاب لازم است که اگر این نمایشگاه با توجه به آن مولفه ها برپا شود بدون تردید نمایشگاه جامع و مفید خواهد بود؛ بنا نیست در سال جاری نمایشگاه کتاب نداشته باشیم بلکه هدف این است بهترین نمایشگاه را داشته باشیم و نتایج مورد نظر را به دست آوریم.

وی به بررسی علل و عوامل توفیق نداشتن نمایشگاه کتاب استان در برخی سال ها و نتایج موفقیت آمیز آن در سال های دیگر اشاره کرد و گفت: سعی بر این است تا با مطالعه این علل و عوامل، کمبودها و ضعف ها را شناسایی و برطرف کنیم تا انگیزه برای برگزاری نمایشگاه در سنوات بعدی مضاعف شود.

وی افزود: وجود بیش از 70 هزار دانشجو و بیش از 550 هزار دانش آموز در استان ما را ملزم می کند بستر و زمان مناسبی برای حضور این قشر در نمایشگاه کتاب فراهم کنیم زیرا آنان کتاب های مورد نیاز خود را از این نمایشگاه به راحتی خریداری می کنند و به عبارتی نمایشگاه فرصت خوبی برای دسترسی آسان و خرید مناسب کتاب برای آنان است.

وی افزود: وقتی حجم بالای مراجعه کنندگان به نمایشگاه را دانشجویان تشکیل می دهند بنابراین نباید از این قشر غافل شد زیرا آنان با استفاده از این فرصت کتاب های مورد نظر خود را با تخفیف خریداری می کنند.

وی اضافه کرد: برگزاری نمایشگاه در بازه زمانی دیگر با تصمیم کارشناسان مربوطه صورت گرفته و سعی بر این است تا ناشران دیگر استان ها آزادانه در این نمایشگاه حضور یابند و به تبادل نظر با هم صنفان خود بپردازند.

نمایشگاه کتاب استان اواخر بهمن ماه برگزار می شود

مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان غربی افزود: نمایشگاه کتاب استان اواخر بهمن ماه و اوایل اسفندماه سال جاری در محل نمایشگاه های دایمی ارومیه برگزار خواهد شد و حمایت مسوولان و مقامات عالی استان شامل استاندار، نماینده ولی فقیه و رییس سازمان مدیریت و برنامه ریزی از برپایی آن قابل قدردانی است.

حجت الاسلام خدایاری با بیان اینکه 900 ناشر در نمایشگاه کتاب تبریز حضور داشتند، افزود: انتظار می رود نمایشگاه کتاب استان نیز شاهد حضور ناشران متعدد باشد زیرا حضور ناشران مختلف اعتبار نمایشگاه را بالا می برد؛ هر اندازه موضوعات کتاب ها نیز متنوع باشد به همان اندازه استقبال و قدرت انتخاب مردم نیز افزایش می یابد.

وی با اشاره به فروش 12 میلیاردی کتاب در نمایشگاه کتاب تبریز، گفت: انتظار می رود فروش کتاب در نمایشگاه کتاب استان بیشتر شود و در مقام مقایسه به سطح قابل قبولی برسد زیرا نمایشگاه کتاب تبریز با عنایت به عمده مولفه های برپایی نمایشگاه برگزار می شود و خروجی آن را از طریق حجم فروش و حجم مراجعه مردم می توان اندازه گیری کرد؛ صرف نظر از تفاوت هایی که از جهت حجم جمعیت، ترکیب، مرکزیت و برخی جهت های دیگر فیمابین دو استان وجود دارد، نمایشگاه آذربایجان غربی نیز باید از فروش و مراجعه منطقی برخوردار باشد.

به گزارش ایرنا برخی از دلواپسان در فضای مجازی مطالبی در خصوص برگزاری نشدن نمایشگاه کتاب استان طی سال جاری منتشر می کنند.

انتهای پیام

لینک خبر :‌ جماران
سیدضیاء هاشمی، دبیر شورای عالی تهیه کنندگان، در گفتگو با مهر، تلویحا تهدید کرده است که اگر خواسته های صاحبان فیلم ها تأمین نشود، امسال برای جشنواره فیلم فجر اجازه نمایش فیلم در شهرستان ها را نمی دهند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۱۰/۰۱

رضا زوزنی| او در این گفتگو به کاهش بودجه قراردادی که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با این شورا منعقد می کرده، اشاره و تصریح کرده است که اگر هزینه مناسبی برای صاحبان فیلم ها درنظر گرفته نشود، به ضرر تهیه کنندگان خواهد بود.

ظاهرا مبلغ قرارداد وزارت ارشاد با تهیه کنندگان برای نمایش فیلم ها در دوره قبل جشنواره فیلم فجر در شهرستان ها، بالغ بر یک میلیارد و 600 میلیون تومان بوده است. هاشمی گفته که این مبلغ نسبت به چهار سال پیش که 2میلیارد و 500میلیون تومان بوده است، ناچیز است. او خواسته است که بودجه جشنواره فیلم فجر پیش از برگزاری، شفاف سازی شود تا تهیه کنندگان هم تکلیف خودشان را بدانند. او می گوید به دبیرخانه جشنواره فیلم فجر اعلام کرده است که برای نمایش فیلم ها در شهرستان ها، جلسه ای گذاشته شود، اما هنوز برای برپایی جلسه، پاسخی داده نشده است.

کمتر از دو ماه به برگزاری جشنواره فیلم فجر مانده و بدیهی است وقتی در وزارت ارشاد هنوز درباره این مسئله جلسه ای برگزار نشده است، در خراسان رضوی هم خبری درباره جشنواره فجر نباشد.

همان طور که محمدرضا محمدی، معاون هنری سینمایی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی، در گفتگو با شهرآرا گفت، هنوز درباره جشنواره فیلم فجر استان، جلسه ای برگزار نشده است و احتمالا در هفته جاری، شورای مدیران سینما های استان جلسه ای را برگزار و تازه این مسئله را مطرح کنند تا درباره آن تصمیم گیری شود. هنوز هیچ برنامه ای از سازمان سینمایی برای جشنواره به ما ابلاغ نشده است. ما هم باید منتظر ابلاغیه های سازمان باشیم.

به گفته او، امسال هم همانند سال های گذشته بلیت فروشی وجود دارد، اما بعضی فیلم ها را سازمان سینمایی به صورت رایگان دراختیار استان قرار می داده است. بخشی از کسری هزینه نمایش فیلم ها را یا ازطریق اسپانسر تامین می کردیم یا سینمادار آن ها را می خرید. در استان، اعتباری برای پرداخت هزینه اضافه وجود ندارد. بی تردید جشنواره به مشهد هم خواهد آمد، اما چگونگی برگزاری آن باید بررسی شود.

لینک خبر :‌ شهرآٰرا نیوز
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۱۰/۰۱

انتشار خبر کشفی چند صدهزار ساله در پیرانشهر اگر واقعیت داشته باشد جای بسی خوشحالی و خسته نباشید به تمام دوستان و همکاران محترم است و ما به عنوان عضو کوچکی از جامعه، ولو اینکه باستان شناس هم نباشیم منتظر اثبات آن و چاپ نتایج علمی شما و دوستان علمی تان در نشریات علمی معتبر هستیم که اگر واقعیت داشته باشد باعث می شود بخش هایی از خلاء تاریخی موجود در منطقه ما پر شده و مایه بالندگی نه تنها شخص بنده، بلکه تمامی شهروندان پیرانشهری شود؛ اما باید یادآور شوم و فراموش نکنیم که در روزگاری دور دایناسورها هم زیست کرده اند .

هدف اینجانب غیر واقعی و غیر علمی جلوه دادن نتایج کار دوستان فعال در حوزه باستان شناسی نبوده است بلکه مطلب منتشر شده ما، جوانب متعددی را در بر می گرفت که جنابعالی تنها به یک جنبه آن حمله برده و مابقی موضوعات مطرح شده را فراموش کرده و یا نخوانده اید. کاش بجای شما خود اداره کل میراث فرهنگی جوابیه صادر می کرد چون روی سخن ما جنابعالی نبوده و علی الظاهر شما عضو تیم بررسی سایت کانی سیب نبوده اید . لذا اجازه می خواهم تک تک مواردی را که جنابعالی فراموش کرده اید به آنها بپردازم تا موضوع کمی شفافتر گردد .

بنده در یادداشت مورد اعتراض خود در ابتدا نسبت به تاریخ ذکر شده اعتراض کرده بودم که ان شاءالله در آینده ای نزدیک نتایج مطالعات دوستان شما در نشریات معتبر داخلی و خارجی چاپ خواهد شد و در آن زمان بنده خود را ملزم به عذرخواهی رسمی از جامعه باستان شناسی استان و کشور می دانم .

اما موضوعات دیگری که لازم بود جنابعالی به آنها نیز اشاره ای بکنید و بیان آنها را از زبان کسی که در این پشت مشت ها، دغدغه توسعه استان و کشور را دارد می بایست به فال نیک بگیرید موارد ذیل الذکر می باشند:

احداث موزه در پیرانشهر و سایر شهرهای دیگر همانند روستای حسنلو

توجه جدی تر به مقوله توسعه گردشگری در شهرستانها و کاستن از تمرکز گرایی در ارومیه؛ بعنوان مثال؛ نمونه بدل نقوش صخره ای خره هنجیران مهاباد که در موزه سنگ ارومیه گذاشته شده اند را می توان در مهاباد به نمایش گذاشت. آثار کشف شده در ربط را می توان در ربط به نمایش گذاشت، کمربند مفرغی گرگول و سایر اشیاء کشف را نیز بهمین ترتیب. وقتی م یتوان در روستاهای حسنلو و بسطام از آنها مراقبت امنیتی انجام دهیم آیا در شهرهای مهاباد و سردشت و پیرانشهر و ... کار سختی است؟

ایجاد و فراهم کردن سازوکار لازم برای بالا بردن مدت زمان ماندگاری گردشگران در شهرهای استان منهای ارومیه

برگزاری چنین همایشهایی در سطح تمامی شهرستانها با توجه به مزیت نسبی آنها در هر زمینه ای و دعوت از علاقمندان برای حضور در آنها ؛ نه اینکه در سالنی خالی و تنها با حضور دو مدیر و چند کارشناس برگزار شود؛ همانطور که می دانیم شهرهای موزه ای، جشنواره ای و نمایشگاهی از بهترین نمونه های آن در جهان هستند .

اما موضوع دیگری که به شیوه بسیار نامناسبی به آن انتقاد کرده اید، کتاب راهنمای جامع گردشگری استان آذربایجان غربی است. جناب آقای نادری ما حرمت، بزرگتر و کوچکتری سرمان می شود اما وقتی مقام عالی استان جناب آقای شهریاری پاسخگو نیستند، وقتی آقای جباری مدیرکل میراث فرهنگی استان پاسخگو نیستند، وقتی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی ما پاسخگو نیست، نمایندگان شهرستان های استان پاسخگو نیستند، وقتی فرمانداران پاسخگو نیستند و حتی به لحاظ همکاری با ادارات شهرستانی هم از طرف میراث فرهنگی استان تحریم شده ایم و هیچ کسی اجازه همکاری مالی و معنوی با ما را ندارد، وقتی معتمدان و فعالان مدنی هم خوابشان برده است؛ شما غیر از فضای مجازی و پناه بردن به آن ، راه دیگری را به بنده نشان دهید .

برادر بزرگوار؛ آیا شما هم آنقدر آدم خوبی خواهید بود که بعد از چهار سال و 150 میلیون تومان هزینه در سال 1394 و آنهمه حقیر شدن، می توانید صدایی نداشته باشید؟

بله؛ فضای مجازی تنها صدای من است تا بلکه گوش شنوایی پیدا شود و به او بگوییم که ما هر چه در آن کتاب نوشته ایم به دستور خودشان بوده است و لاغیر. بله آقای نادری؛ بنده درد دارم و ناراحتم از وضعیتی که برایم پیش آورده اند اما باید بگویم مایه تاسف است که شما بخاطر یک تاریخ اثبات نشده چنین واکنشی نشان می دهید اما بخاطر کتابی 500 صفحه ای نه تنها صدای هیچکس، بلکه صدای شما هم در نیامد علیرغم اینکه آن کتاب حوزه های میراث فرهنگی، صنایع دستی، گردشگری، طبیعت گردی، راهیان نور، مردم شناسی و بسیاری از موضوعات دیگر را در بر می گرفت .

جناب آقای نادری؛ مزید اطلاع جنابعالی باید بعرض برسانم بنده در آن کتابی که به اصطلاح شما در صف انتظار چاپ است، که نیست اجازه نداشتم کلمات کُردی فقره قا، بووکه بارانه، حه وت کانی، دانوله، گادر، سندوس، کانی سیو، میراوی، شهید حیدری و ... را بیاورم و اما برای بقیه زبانها و گویش ها شرایط به گونه دیگری بود .

در پایان، روز شمار فرآیند تهیه کتاب راهنمای جامع گردشگری را برای مدیرانی که شاید فراموش کرده اند چه کرده اند و چه نوشته اند و برای ما چه مصوب کرده اند موجود است و در صورت نیاز ارایه خواهد شدو اشتباه برداشت نکنید بنده برای نام این کتاب را ننوشته ام ، بلکه برای نان بود و بس .

لینک خبر :‌ خبرگزاری کرد پرس

احمدرضا احسانی شامگاه یکشنبه در نشست صمیمی با اصحاب فرهنگ و هنر شهرستان ملایر با بیان اینکه تنها با مشارکت، همراهی و هم افزایی اصحاب فرهنگ و هنر می توانیم در این عرصه تاثیرگذار باشیم و این مساعدت و همکاری برای حل مشکلات باید در تمامی شهرستان ها رخ دهد افزود: با وجود تمامی محدودیت ها نگاه ما به شهرستان ها عادلانه و بر اساس ظرفیت و شاخص ها است.

وی هدف از حضور در شهرستان ها را دیدار چهره به چهره با هنرمندان، بررسی و شناسایی نیازها، تلاش برای حل مشکلات و قدردانی از زحمات اصحاب فرهنگ و هنر عنوان کرد و افزود: تلاش ما توسعه فرهنگ و هنر و ایجاد امکانات لازم برای هنرمندان است.

مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی همدان ملایر را در بسیاری شاخص ها همچون جمعیتی، وجود نخبگان فرهنگی، فرهیختگان و هنرمندان پیشتاز دانست و بیان کرد: در توزیع اعتبارات شاخص های هر شهرستان لحاظ می شود.

احسانی با تاکید بر اینکه نگاه ما در حوزه فرهنگ و هنر بدون تبعیض و عادلانه است گفت: در تلاش برای برگزاری نشست های فصلی در شهرستان ها و بررسی و پیگیری مشکلات هستیم.

وی درباره مشکلات انجمن های هنری و ادبی اظهار داشت: تا اندازه ای در حق انجمن ها غفلت شده که با آغاز پرداخت اعتبارات به صورت فصلی برای انجمن ها به دنبال بهبود شرایط آنها هستیم.

مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی همدان تاکید کرد: برای انجمن های شناسنامه دار فضا و تجهیزات تامین می شود به شرط آنکه فعالیت داشته باشند.

ملایر صاحب سالن پلاتو می شود

وی همچنین به هنرمندان تئاتر و نمایش ملایر قول مساعد داد: در صورت تامین اتاق و محلی مناسب، تمامی تجهیزات لازم برای سالن پلاتو در این شهر تامین شود.

مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی همدان با بیان اینکه مرکز آموزش هنر ملایر نیز فضایی مساعد برای فعالیت های هنری و فرهنگی است و در صدد تجهیز این مرکز هستیم گفت: در صورت امکان یک سالن پلاتو نیز در این مرکز تجهیز می کنیم.

احسانی با تاکید بر جدی گرفتن آموزش در فعالیت های هنری افزود: از مدیران دستگاه های اجرایی این شهرستان نیازهای حوزه فرهنگ و هنر مطالبه شود، چراکه این امر به قدرت چانه زنی ما برای حل مشکلات کمک می کند.

وی همچنین از اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی ملایر خواست: به صورت دوره ای بزرگداشت مفاخر این شهر و تجلیل از آنان برگزار شود.

مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی همدان توجه به مسائل روز جامعه را در برگزاری برنامه های فرهنگی و هنری ضروری دانست و عدالت فرهنگی و هنری را رویکرد اصلی این نهاد عنوان کرد.

احسانی ادامه داد: شهرستان های این استان در حوزه فرهنگی و هنری دارای قابلیت و ظرفیت قابل توجهی هستند که با جلب مشارکت دستگاه های اجرایی، برنامه های تاثیرگذار برگزار کنند تا شاهد توسعه فرهنگی استان باشیم.

وی با بیان اینکه کار در حوزه فرهنگ انتها ندارد، اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی ملایر را یکی از فعال ترین اداره های استان دانست.

احسانی با اشاره به برگزاری جشنواره تئاتر به عنوان یکی از برنامه های شاخص فرهنگی و هنری استان برشمرد و ملایر را میزبان شایسته ای در برگزاری این جشنواره قلمداد کرد.

در این نشست فعالان حوزه فرهنگ و هنر ملایر مشکلات و مطالبات خود را مطرح و خواستار حل این مسائل برای توسعه بیشتر فرهنگ و هنر این شهر شدند.

انتهای پیام

لینک خبر :‌ جماران
قم - ایرنا - رییس اداره سینمایی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی قم گفت: سینما رسانه غالب درجنگ نرم است که استفاده از این صنعت برای معرفی دستاوردهای فناوری و نوآوری استان بسیار موثر است.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۱۰/۰۱

محمدکاظم رضوانی روز یکشنبه درگفت و گو با خبرنگاران، حمایت از برگزاری رویدادهای سینمایی را از جمله اولویت های اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی دانست و اظهار داشت: برگزاری جشنواره تخصصی یکی از اقدام های مناسب برای معرفی ظرفیت های استان در بخش های مختلف است.

وی ادامه داد: درسال جاری تاکنون چندین جشنواره فیلم در استان برگزار شده است ضمن اینکه سه جشنواره سینمایی دیگر از جمله جشنواره فیلم فجر ، فیلم کوتاه نوآوری و فناوری استان درماه های باقی مانده در قم برگزار می شود.

رضوانی با تاکید بر ضرورت حمایت رسانه های استان از جشنواره فیلم کوتاه نوآوری و فناوری استان گفت: دریافت آثار مطلوب به دبیرخانه این جشنوراه نشان از ظرفیت های مناسب در این زمینه است.

رییس اداره سینمایی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی قم، لازمه دایمی کردن دبیرخانه این جشنواره را همراهی رسانه ها در معرفی آن دانست و گفت: فیلم های دریافتی به دبیرخانه این جشنواره در یکی از مراکز سینمایی استان به نمایش درمی آید.

رضوانی، ادامه داد: تمام آثاری که موفق به کسب رتبه در این جشنواره می شوند، به بانک اطلاعاتی پارک های علم و فناوری کشور ارسال و در اکران های عمومی به نمایش گذاشته می شود.

وی با بیان اینکه این جشنواره در سه بخش اصلی، جانبی و ویژه برگزار خواهد شد، اظهار داشت: بخش اصلی این جشنواره شامل مستند، تیزرهای تبلیغاتی، کلیپ و انیمیشن و موشن گرافی، بخش جنبی شامل فیلم های 60 ثانیه ای حرفه ای و 60 ثانیه ای آماتور و بخش ویژه این جشنواره نیز به فیلم های کوتاه شهدای فناوری و فیلم های کوتاه وقف فناوری اختصاص دارد.

رضوانی افزود: با توجه به اینکه این جشنواره در سطح استان برگزار می شود، استفاده از هنرمندان شاخص استان و همچنین اساتید فناوری قم در بخش داوری این جشنواره مورد تاکید است.

آثار راه یافته به نخستین دوره جشنواره استانی فیلم کوتاه نوآوری و فناوری قم، از 27 تا 28 بهمن ماه به صورت عمومی اکران و اختتامیه این جشنواره نیز روز 29 بهمن ماه همزمان با روز اقتصاد مقاومتی و کارآفرینی در این استان برگزار می شود.

115 شرکت تحت پوشش پارک علم و فناوری استان قرار دارد.

لینک خبر :‌ خبرگزاری جمهوری اسلامی
ایسنا/اصفهان مدیر سینما فرهنگ خمینی شهر گفت: مشکل اصلی سینما، نداشتن سرور پخش فیلم است و بدون سرور دائم امکان پخش فیلم نداریم.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۱۰/۰۱

حسینعلی عمادی ظهر امروز (یکشنبه-اول دی ماه) در نشست خبری، اظهار کرد: طی یک فرایند قانونی و در قالب مزایده مدیریت سینما فرهنگ از اول مهر ماه به گروه هنری آیینه واگذار شده است .

وی با اشاره به بازسازی و مرمت این سینما، گفت: در ادوار گذشته این سینما به روزرسانی و بازسازی نشده است و با توجه به ایام محرم و صفر بازسازی این سینما را شروع کردیم.

به گزارش ایسنا، مدیر سینما فرهنگ خمینی شهر با بیان اینکه طبق قرارداد، اداره ارشاد موظف به پرداخت هزینه های سالن نبود، گفت: علی رغم این موضوع برای تکریم مخاطبان کف پوش سالن، بدنه صحنه، نورپردازی و صندلی ها را ترمیم کردیم. همچنین شیرآلات سرویس های بهداشتی تعمیر و درهای ورودی سالن تعویض شد.

عمادی به هزینه 15 میلیون تومانی تعمیر موتورخانه اشاره کرد و افزود: طبق قرارداد اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی این هزینه برعهده این اداره بوده، اما ارشاد آن را تقبل نکرده است و برای ادامه کارِ سینما مجبور به تعمیر آن شدیم.

وی ادامه داد: از ارشاد کل درخواست کردیم که هزینه های اجازه را برای سالن هزینه کنیم، اما گفتند که از نظر قانونی نمی توانند این کار را انجام دهند.

عمادی تعداد صندلی های فعلی سینما را 634 صندلی اعلام کرد و گفت: از این تعداد 400 صندلی تعمیر شده و 200 صندلی نیز با رعایت استانداردها به آن اضافه خواهد شد که تاکنون 110 صندلی نصب شده و مابقی نیز در حال نصب است که ظرفیت سینما به 830 صندلی خواهد رسید. بیش از 200 صندلی دیگر این سینما نیاز به تعمیر دارد، اما به دلیل قوانین اداره ارشاد به محدودیت برخوردیم.

وی کل هزینه های تعمیرات انجام شده سینما فرهنگ را حدود 90 میلیون تومان برآورد کرد و گفت: طی مکاتباتی که با فرماندار شهرستان، نماینده و اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی داشته ایم اعلام کردیم که این سالن نیاز به بازسازی کاملی دارد. در حال حاضر صوت داخل سالن نامناسب و لازم است که مسئولان کمک کنند تا تنها سالن سینمای شهر را به روزرسانی کنیم.

مدیر سینما فرهنگ خمینی شهر، مشکل اصلی این سینما را نداشتن سرور پخش فیلم دانست و افزود: زمانی که سینما تحت مدیریت آموزش و پرورش بود یک سیستم دیجیتال نصب شد که طی این سال ها این سیستم گم شده است و اکنون بدون سرور دائم امکان پخش فیلم را نداریم.

وی گفت: با پیگیری ها و همکاری اداره ارشاد یک سیستم موقت برای سینما نصب شده است، اما طبق قانون جدید به سرورهای سیار فیلم نمی دهند.

عمادی با اشاره به رایزنی ها و اکران فیلم منطقه پرواز ممنوع اشاره کرد و افزود: در حال حاضر فیلم منطقه پرواز ممنوع در این سینما روی پرده است.

وی ادامه حیات این سینما را در گرو حمایت مردم و مسئولان شهرستان دانست و اظهار کرد: در شان مردم شهرستان نیست که تنها سالن شهر به هم ریخته باشد. مردم تاکنون از تمام برنامه های این سالن استقبال کرده اند و نیاز است که مسئولان نیز به میدان بیایند.

مدیر سینما فرهنگ خمینی شهر از کسانی که نسبت به پروژه های سینما نقد می کنند تشکر کرد و افزود: انتقاد سازنده و بدون غرض خوب است. اگر انتقاد با اطلاعات و کارشناسی شده باشد سازنده است و تخریب محسوب نمی شود. سینما مال بیت المال است و باید به صورت درست از آن نگه داری و استفاده شود.

عمادی در مورد نگارخانه آفتاب این سینما، گفت: این نگارخانه منحصر به فرد و مجهز به نورپردازی استاندارد است که با استقبال هنرمندان رشته هنرهای تجسمی می تواند دریچه ای به روی شهر باشد.

انتهای پیام

لینک خبر :‌ خبرگزاری دانشجویان ایران