بولتن فرهنگی هنری / مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی 27 آبان 98
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با تاکید بر این که آشفتگی زبانی از جمله مخاطرات فضای مجازی است، گفت: وحدت ارضی و ساختار جغرافیایی کشور با زبان و ادبیات فارسی پیوند دارد و نباید از این امر غافل بود.

به گزارش ایسنا به نقل از مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سیدعباس صالحی در نشست شورای پاسداشت زبان و ادبیات فارسی با تاکید بر این مطلب افزود: زبان و ادبیات فارسی از جوانب مختلف از اهمیت زیادی برخوردار است؛ از طرفی کانون حفظ هویت ما است و از طرفی دیگر بخش قابل توجهی از میراث بشری به این زبان متصل است.

او ادامه داد: همچنین بخشی از میراث انسانی از جمله میراث علمی، فلسفی، ادبی و ... به این زبان متصل است و بخش قابل توجهی از میراث اسلامی ما نیز پا به پای این زبان در جریان بوده است. بنابراین زبان فارسی از منظر میراث بانی فرهنگی، ادبی، علمی، انسانی و اسلامی ایرانی جایگاه ویژه ای دارد.

صالحی افزود: زبان و ادبیات فارسی در حلقه اتصال با جامعه آشنا با این زبان در خارج از کشور هم نقش بسزایی ایفا می کند و با توجه به جایگاه رفیع و پراهمیت خود، بخش بسیاری از جغرافیای بشری را در خارج از کشور به خود اختصاص می دهد.

رئیس شورای پاسداشت زبان و ادبیات فارسی گفت: از طرف دیگر نسل جدید با توجه به تحولات دنیا با میراث فارسی انقطاع یافته و این واقعیت یک مخاطره برای زبان فارسی محسوب می شود. نسل امروز کمتر سعدی و حافظ را می شناسد و با پرچمداران هویت ایرانی اسلامی مان در حد یک اسم آشنا است.

او در عین حال تصریح کرد: فضای مجازی نیز با همه فرصت هایی که دارد مانند هر پدیده فناوری جدید مخاطراتی هم دارد و آشفتگی زبانی از جمله این مخاطرات است. آشفتگی زبانی در مظاهر اجتماعی نیز از دیگر مخاطرات به شمار می آید.

صالحی با اشاره به نقش اقوام ایرانی در پاسداشت و اعتلای زبان و ادبیات فارسی ادامه داد: در کنار نقش مثبت و تاریخی اقوام در پاسداشت زبان فارسی، افراطی گرایی اقوام هم می تواند برای زبان و ادبیات فارسی مخاطره آمیز باشد.

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی افزود: باید موضوع زبان و ادبیات فارسی را بیش از پیش جدی بگیریم و با توجه به تاکیدات مقام معظم رهبری بر توجه به اعتلای این زبان جایگاه قابل توجهی در سیاستگذاری های خود برای آن درنظر بگیریم.

او با اشاره به قوانین موجود در جهت پاسداشت و اعتلای زبان و ادبیات فارسی بیان کرد: دستگاه های مرتبط در این زمینه باید وظایف ذاتی خود را دنبال کنند و گزارش های موجود در این زمینه را انجام دهند. هم افزایی و استفاده از ظرفیت های یکدیگر نیز در این زمینه اهمیت دارد و قانون پاسداشت زبان و ادبیات فارسی و اصلاحیه آن با این نگاه بوده است.

صالحی افزود: در این حوزه باید وضعیت موجود خود را بدانیم و به رفع موانع در این زمینه بپردازیم و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز با راه اندازی دبیرخانه این شورا در حوزه وزارتی با هدف اهتمام در اعتلای زبان فارسی فعالیت خود را دنبال می کند.

او در ادامه با اشاره به وظایف دبیرخانه شورای پاسداشت زبان و ادبیات فارسی گفت: این دبیرخانه باید بحث های راهبری در این زمینه را دنبال کند و اقداماتی از جمله نشست های تخصصی و گزارش های پژوهشی داشته باشد.

صالحی تصریح کرد: همچنین توجه به فرهنگ سازی و اقدامات اقناعی از دیگر اقداماتی است که باید مورد توجه این دبیرخانه باشد. جمع آوری گزارش های دستگاه های مختلف در حوزه پاسداشت زبان و ادبیات فارسی و در اختیار اعضای شورا گذاشتن، ارتقای شاخص های کمی و کیفی برنامه های پاسداشت زبان فارسی و ... نیز باید مورد توجه این دبیرخانه باشد.

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در پایان گفت: پیگیری مصوبات جلسه قبل و به نتیجه رساندن آن ها، تعیین نام شرکت ها و مراکز تجاری در مبدأ درخواست مجوزها و راه اندازی کمیسیونی برای این شورا با هدف سرعت در فعالیت ها به عنوان مصوبات جلسه امروز است.

در ابتدای این نشست محمد شالویی دبیر شورای پاسداشت زبان و ادبیات فارسی گفت: این شورا با توجه به اهمیت زبان و ادبیات فارسی تشکیل شده و اولین مصوبه مربوط به زبان فارسی در تاریخ 26 خرداد سال 1361 به تصویب رسید. دومین مصوبه آن مبنی بر اجتناب جدی فروشگاه ها از اسامی خارجی و بیگانه نیز در جلسه 179 شورای عالی انقلاب فرهنگی در تاریخ 4 بهمن 1367 به تصویب رسید.

او ادامه داد: سومین مصوبه این قانون توسط مجلس شورای اسلامی و در تاریخ 14 آذر 1375 به تصویب رسید. چهارمین آن در جلسه هیات وزیران در سال 1378 بود که آیین نامه اجرایی ممنوعیت استفاده از واژه های خارجی و بیگانه را که مصوبه سال 1375 مجلس بود به مرحله اجرایی رسانده و هیات دولت نیز در سال 1394 اصلاحیه ای برای قانون اجرایی آن انجام و ابلاغ کرد و از آن زمان شورای پاسداشت زبان و ادبیات فارسی شکل گرفت.

شالویی افزود: هم قوانین موجود در جهت پاسداشت زبان و ادبیات فارسی و هم تاکیدات مقام معظم رهبری بر اعتلای زبان فارسی اهتمام و توجه به این موضوع را نشان می دهد.

در ادامه این نشست اعضای حاضر نظرات و پیشنهادهای خود در حوزه اعتلای زبان و ادبیات فارسی بیان کردند.

انتهای پیام

لینک خبر :‌ خبرگزاری دانشجویان ایران
نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس در مجلس با اشاره به مکلف شدن شهرداری تهران برای ساماندهی 6 هزار معتاد متجاهر گفت: علاوه بر سازمان های دیگر باید وزارت خانه های بهداشت و ارشاد به قضیه ساماندهی و آموزش معتادهای متجاهر ورود کنند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۸/۲۷ سایت های دیگر : سلامت نیوز

پروانه سلحشوری در گفت وگو با خبرنگار خبرگزاری خانه ملت ، با اشاره به صحبت های استاندار تهران مبنی بر اینکه شهرداری تهران مکلف است بر اساس قانون 6 هزار معتاد متجاهر را ساماندهی کند، گفت: موضوعات اجتماعی با دستور و باید انجام نمی شود، بلکه باید با دلسوزی، همدلی و هماهنگی انجام شود.

استانداری با همکاری سازمان های دیگر معتادهای متجاهر را ساماندهی کند

نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس در مجلس شورای اسلامی افزود: وقتی استاندار این حرف را می زند خود استاندار هم باید همکاری کند و شهرداری، استانداری، بهزیستی و هلال احمر همه با هم همکاری کنند و محلی برای اسکان این معتاد ها پیدا کنند و آنها را تحت پوشش قرار دهند.

لزوم ورود وزارت خانه های بهداشت و ارشاد به قضیه معتادهای متجاهر

وی ادامه داد: به نظر بنده علاوه بر این سازمان ها باید وزارت بهداشت هم به این قضیه ورود کند و وزارت ارشاد نیز باید برای آموزش این افراد همکاری کند. شاید آموزش ها توسط بهداشت انجام شود و کلینیک های خاصی هم برای این کار وجود دارد هر چند شنیده ام که معتادها را خیلی اذیت می کنند.

گروه های خودیاری بهترین کمک به معتادها هستند

سلحشوری با اشاره به بحث اجتماع پذیری و مهارت آموزی معتادهای متجاهر گفت: بیشترین کاری که می شود برای آموزش اجتماع پذیری و مهارت آموزی این معتادها انجام داد گروه های خودیاری است که افراد معتاد برای کمک به یکدیگر و رهایی از اعتیاد دور هم جمع می شوند./

پایان پیام

لینک خبر :‌ خانه ملت
عضو هیات رئیسه مجلس تذکرات کتبی نمایندگان به مسئولان اجرایی کشور را قرائت کرد.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۸/۲۶

به گزارش خبرنگار خبرگزاری خانه ملت ، محمدعلی وکیلی در نشست علنی امروز (یکشنبه، 26 آبان ماه) مجلس شورای اسلامی تذکرات کتبی نمایندگان به مسئولان اجرایی کشور را به شرح ذیل قرائت کرد:

- تذکر حسن نوروزی به وزیر کشور درخصوص عدم انتخاب بخشدار برای شهر گل بهار چیست؟، تذکر به رئیس جمهور چرا به بند (ب) ماده 39 قانون برنامه ششم توسعه در راستای شفافیت عملکرد یارانه ها و مالیات بر ارزش افزوده عمل نمی کنید؟، تذکر به وزیر راه درخصوص صدور دستور انجام مطالعات لازم برای انتقال فرودگاه هاشمی نژاد به شهرک فرودگاهی چناران در حاشیه کوه های الله اکبر چناران

- تذکر علیرضا محجوب و نادر قاضی پور و روح الله حضرت پور طلاتپه به وزیر تعاون درخصوص توجه و دقت لازم در مورد مسائل و مشکلات اعضای تعاونی های شهرداری ها به خصوص مسکن کارگران شهرداری

- تذکر نادر قاضی پور به وزیر صمت درخصوص مساعدت به هنرستان های کشور توسط گروه خودروسازی ایران خودرو و سایپا

- تذکر نادر قاضی پور و علیرضا محجوب به وزیر راه درخصوص دستور توجه به مسکن بازنشستگان، کارگران و روستاییان به استناد اصل 31 قانون اساسی، تذکر به وزیر علوم درخصوص تسریع در تبدیل وضعیت اساتید دانشگاه آزاد و پیام نور

- تذکر سیدمحمدجواد ابطحی به رئیس جمهور درخصوص اینکه اقدامات دولت در کاهش تعهدات برجامی متناسب با عدم انجام تعهدات طرف های مقابل نیست. چرا به استناد بند 3 قانون اقدام مناسب و مقابل دولت جمهوری اسلامی ایران در اجرای برجام مصوب 21 مهر 94 مجلس همکاری با 5+1 را متوقف نمی کنیم ، تذکر به رئیس جمهور برابر اصل دهم قانون اساسی همه برنامه ریزی های مربوط باید در جهت آسان کردن تشکیل خانواده باشد، دستور فرمایید با توجه به افزایش سرسام آور کالاها، وام قرض الحسنه تهیه جهیزیه به خانواده های نیازمند پرداخت گردد، تذکر به وزیر امور خارجه لازم است نسبت به انجام وظایف قانونی خود به استناد تبصره بند 9 قانون اقدام متناسب و متقابل جمهوری اسلامی ایران در اجرای برجام مبنی بر ارسال گزارش ها و روند اجرای برجام اقدام نمایید.

- تذکر احمد علیرضابیگی و 24 نماینده به رئیس جمهور درخصوص صدور دستورات لازم برای جلوگیری از در اختیار گرفتن ماده اولیه قیر به افراد خاص و خریداران خارجی و لزوم تحویل قیر مورد نیاز وزارت راه و شهرسازی.

- تذکر علی اصغر یوسف نژاد به رئیس جمهور درخصوص پرداخت یارانه مراکز توانبخشی غیردولتی برابر تعرفه مصوب سال 98، تذکر به رئیس جمهور درخصوص عقد قرارداد مستقیم با پرسنل قراردادی و شرکتی در دستگاه های دولتی و شهرداری ، تذکر به وزیر دادگستری درخصوص حل مشکلات پرسنل شورای حل اختلاف دادگستری و توجه به حقوق آنها

- تذکر هاجر چنارانی به وزیر راه درخصوص اینکه جاده نیشابور به تربت حیدریه و نیشابور به کاشمر متاسفانه بسیار نامناسب است، تذکر به وزیر راه درخصوص عدم روشنایی صحرانورد تا پلیس راه نیشابور قتلگاه مسافران زیادی شده است، تذکر به وزیر راه درخصوص شهرستان نیشابور به تنهایی دارای 512 روستا می باشد که از خیلی استان ها روستای بیشتری دارد.

- تذکر علی اکبر کریمی به وزیر اقتصاد درخصوص دلیل انتصاب فرد خارج از کارکنان دولت در سمت مدیرعامل پالایشگاه امام خمینی (ره) شازند که شرکتی دولت محسوب می شود، چیست؟

- تذکر کریمی و 4 نماینده دیگر به رئیس جمهور درخصوص جلوگیری از تضییع حقوق قانونی 10 ها هزار نفر از کارکنان شاغل و بازنشسته صنعت نفت کشور با تصویب اساسنامه خرید صندوق بازنشستگی نفت با ابهامات حقوقی و مالی در هیات وزیران

- تذکر امیر خجسته به رئیس جمهور درخصوص دستور جنابعالی مبنی بر امحای 150 هزار تن ذرت آلوده وارده شده به کشور تابحال اجرایی نشده است، تذکر به وزیر ارتباطات درخصوص لزوم ساماندهی و نظارت بیشتر بر فضای مجازی جهت جلوگیری از تزریق التهابات اقتصادی

- تذکر بهروز بنیادی و سعید باستانی به وزیر تعاون درخصوص تاخیر پرداخت یارانه مراکز توانبخشی و غیردولتی کشور به مدت 8 ماه سبب بحران در این مراکز شده است.

- تذکر بیت الله عبداللهی به وزیر ارشاد درخصوص اینکه چرا سازمان اوقاف و امور خیریه بدون سند قانونی املاک مردم را وقفی اعمال می نماید؟، تذکر به وزیر ارشاد درخصوص اینکه چرا سازمان اوقاف با استناد به مدارک نه چندان مستند، مالکیت مردم در شهرستان های اهر را زیرسوال برده است؟

- تذکر احمد سالک کاشانی به رئیس جمهور درخصوص اقدام جدی و عملی در رابطه با جلوگیری از سختی های متحمله جانبازان از حیث گرانی، دارو و درمان و پرستاری و صدور دستور تسریع در حل مشکل بیمه ای.

- تذکر سید سیدراضی نوری به وزیر نیرو درخصوص اینکه علت 5 برابر شدن قیمت تعرفه آب بها یا آب کشاورزی که سبب فلج شدن بخش کشاورزی در خوزستان شده است

- تذکر عباسعلی پوربافرانی به وزیر راه و شهرسازی درخصوص تسریع در بهسازی جاده های اصلی و روستایی شهرستان های حوزه انتخابیه به ویژه محور اصفهان- نائین

- تذکر جواد کاظم نسب الباجی به وزیر کشور درخصوص اینکه با گذشت ماه ها از وقوع سیل متاسفانه تاکنون جبران خسارت کشاورزان خوزستانی صورت نگرفته است.

- تذکر عبدالغفور ایران نژاد به وزیر آموزش و پرورش درخصوص رسیدگی فوری به رفع وضعیت بحرانی آموزش و پرورش استان سیستان و بلوچستان

- تذکر سیدجواد ساداتی نژاد و سیدمحمدجواد ابطحی به وزیر تعاون درخصوص لزوم اتخاذ تمهیدات لازم و ایجاد عدالت درخصوص بازنشستگی معلولان کارگر/

پایان پیام

لینک خبر :‌ خانه ملت
عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی گفت: وزیر ارشاد و افرادی که تولید فیلم با صحنه های مستهجن را پرچمداری می کنند پاسخی در قبال اعتراض های فراوان نمایندگان مجلس ندارند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۸/۲۷ سایت های دیگر : خبرگزاری آریا شعار سال

حجت الاسلام نصرالله پژمانفر در گفتگو با خبرنگار گروه سیاسی خبرگزاری آنا ، با اشاره به نبود نظارت کافی وزارت ارشاد بر فیلم های سینمایی، اظهار کرد: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم مانند دیگر بخش های دولت، تمام همت خود را قرار داده تا در سال های پایانی کار دولت تدبیر و امید از پاسخ گویی درباره عملکرد خود طفره برود .

عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی با اشاره به اینکه نظارت نکردن بر تولیدات سینمایی هیچ منطقی ندارد، گفت: وزیر ارشاد و افرادی که تولید فیلم ها با صحنه های مستهجن را پرچمداری می کنند، پاسخی در قبال اعتراض های فراوان نمایندگان مجلس ندارند .

پژمانفر با تصریح اینکه معتقدم اینها دستور دارند تا فضای دوقطبی در کشور ایجاد و ذهن مردم را از واقعیت ها منحرف کنند، بیان کرد: از وزیر ارشاد و دیگر اعضای دولت می خواهیم در مدت باقی مانده از عمر این دولت به مسئولیت اصلی خود باز گردند و به پاسخ دهند که در طول این هفت سال با سفره مردم چه کردند؟ .

وی با بیان اینکه عملکرد بد دولت در این سال ها سبب کوچک شدن سفره مردم شده و گرفتاری های خرد و کلانی را برای آنان ایجاد کرده، تصریح کرد: فردی که 30 سال به کشور خدمت کرده و امروز بازنشسته شده نمی تواند زندگی خود را تأمین کند و شرمنده خانواده است .

نماینده مردم مشهد در مجلس شورای اسلامی خاطرنشان کرد: مجلس شورای اسلامی نظام هماهنگ پرداخت را قرار داد اما دولت به آن عمل نکرد، بنابراین مجبورند با حاشیه سازی ها ذهن مردم را از مسئله اصلی منحرف کنند و به فضای دوقطبی در کشور دامن بزنند .

انتهای پیام/4034/پ

لینک خبر :‌ خبرگزاری آنا
مختارپور از بی علاقگی مردم برای مطالعه کتاب و عضویت در کتابخانه های عمومی کشور گفت.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۸/۲۷

حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان ، به مناسبت هفته کتاب در مورد مسائل مختلف این حوزه از جمله کتابخانه و سرانه مطالعه و همچنین ترجمه کتاب کودک و نوجوان با علیرضا مختارپور، دبیرکل نهاد کتابخانه های عمومی کشور گفت وگو کردیم که در ادامه می خوانید:

وی در مورد استقبال مردم در سال های اخیر از کتابخانه ها نسبت به دهه های قبل گفت: این بهبود وضعیت و استقبال مردم از کتابخانه ها به چند عامل برمی گردد؛ از جمله برنامه های ترویجی دستگاه های فرهنگی و تشویق کودکان و نوجوانان به حضور در کتابخانه ها. این دو دلیل عمده حضور بیشتر مردم در کتابخانه هاست، اما ما برنامه های ویژه تری برای حضور کودکان و نوجوانان در کتابخانه ها داریم. ما معتقدیم هنوز کودکان ممارست و کثرت اشتغال با فضای مجازی را پیدا نکرده اند و همچنان علاقه مندی شان به کتاب بالاست. به همین دلیل کتابخانه های عمومی در سال های اخیر رویکردی خاص را انتخاب کرد؛ حتی ما اسباب بازی را به کتابخانه آوردیم تا علاقه مندی به خوانش کتاب برای کودکان بیشتر شود. هدف ما کشاندن کودک و نوجوان به فضای کتابخانه است؛ زیرا اگر از این سن علاقه مندی افراد به کتاب بیشتر شود تا آخر عمر مانوس با کتاب می مانند.

مختارپور تصریح کرد: حضور مردم در کتابخانه ها بهتر شده، اما این شرایط مطلوب نیست؛ مطلوب جامعه ما این است که 60 درصد جمعیت کشورمان عضو کتابخانه های عمومی باشند. منظور از کتابخانه فقط کتابخانه های وابسته به نهاد کتابخانه های عمومی نیست؛ بلکه در شرایط فعلی کتابخانه هایی در مسجد، دانشگاه و مدرسه داریم. ما از چند طریق تبلیغ و ترویج کتابخوانی می کنیم؛ هر ماه چهار کتاب را معرفی می کنیم و از مردم می خواهیم کتاب را بخوانند و بخش های از آن را در فضای مجازی معرفی کنند. همچنین برنامه هایی چون نقد کتاب و گروهی خواندن کتاب داریم.

وی افزود: فواید مطالعه را باید از طریق رسانه ها به مردم بازگو کنیم؛ همانطور که مردم فایده های فضای مجازی را می دانند و زمان زیادی را برایش می گذارند، باید کتاب هم طوری معرفی شود که وقت مطالعه شان را بالا ببرند. فضای مجازی یک امکان و یک رسانه خوبی است، اما طرز استفاده ی آن مهم است. امروز اگر کتابی منتشر شود خیلی زود در فضای مجازی قابل خرید و دسترس است؛ اما ضرر فضای مجازی هم آنجاست که فرد اطلاعات پراکنده، بی فایده، متعدد و متکثر را در آن انتشار می دهد.

در ادامه مختارپور در مورد کتاب های ترجمه حوزه کودک و نوجوان اظهار داشت: میزان کتاب های ترجمه شده حوزه کودک و نوجوان نسبت به تالیف بیشتر شده؛ علتش این است که تعداد ناشران غیر حرفه ای زیاد است و ناشر هم به دنبال صرفه اقتصادی است. او اگر بخواهد یک کتاب کودک را تولید کند، باید برایش هزینه نویسنده و تصویرگر بپردازد، اما هزینه نمی کند و یک کتاب خارجی را با تصویرهایش استفاده می کند و فقط هزینه مترجم را می دهد و به راحتی کتاب را چاپ می کند و به راحتی هم در فضاهای مختلف به خصوص دکه های روزنامه فروشی این نوع آثار را می فروشد.

وی بیان کرد: در دنیا آنتی بیوتیکی که تولید شده با شرایط کشور متناسب با آب و هوا و مواد آن کشور تولید شده؛ ولی خوب بعضی ها فکر می کنند دارو وقتی خارجی باشد، خیلی بهتر است. وقتی مواد غذایی و دارویی چنین خاصیتی دارند؛ به طور حتم کتابی که در یک کشور اروپایی یا کشور شرقی نوشته شده برای کودکان آنجا متناسب است و با کشور ما تناسبی ندارد. اگر بچه ها ی ما آن ها را بخوانند، تحت تاثیر مطالبش قرار می گیرند.

مختارپور تصریح کرد: همین حالا کتابی در بازار است که بخشی از محتوای آن در مورد این است که یادتان نرود یکشنبه ها به کلیسا بروید. در حالی که یکشنبه ها بچه ها ی ما به مدرسه می روند! اصلا یکشنبه در ایران تعطیل نیست. ما مسلمان هستیم و کودک این را می خواند و شناختی هم از آن ندارند. وظایف دستگاه های فرهنگی اعم از شورای عالی انقلاب فرهنگی و وزارت ارشاد که مجوز کتاب ها را می دهد، خیلی حساس است. در این سال های اخیر می بینیم آمار ترجمه کتاب های کودک و نوجوان به شدت بالا رفته و ده درصد بیشتر از کتاب های تالیفی است!

انتهای پیام/

لینک خبر :‌ باشگاه خبرنگاران جوان
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۸/۲۶ سایت های دیگر : خبرگزاری کتاب ایران

همزمان با بیست وهفتمین هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران، نشست هم اندیشی گسترش ترجمه و نشر آثار ایرانی اسلامی با معرفی طرح حمایتی تاپ، امروز در سالن سرای اهل قلم خانه کتاب، برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، همزمان با بیست وهفتمین هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران، نشست هم اندیشی گسترش ترجمه و نشر آثار ایرانی اسلامی با معرفی طرح حمایتی تاپ Translation Of Persian، امروز (26 آبان ماه) با حضور ناشران، مترجمان، نویسندگان و جمعی از فرهیختگان به همت مرکز ساماندهی ترجمه و نشر معارف اسلامی و علوم انسانی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و مؤسسه خانه کتاب در سالن سرای اهل قلم خانه کتاب، برگزار شد.

در ابتدای این نشست، محمدرسول الماسیه، رییس مرکز ساماندهی ترجمه و نشر معارف اسلامی و علوم انسانی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در سخنانی، با بیان اینکه یکی از ابزارهای مؤثر در حوزه دیپلماسی فرهنگی ترجمه و نشر کتاب است، گفت: امروز به مناسبت هفته کتاب این نشست را برگزار کردیم تا ناشران، مترجمان و نویسندگان گردهم آیند و نقطه نظرات خود را پیرامون تحولات ترجمه و نشر آثار ایرانی اسلامی بیان کنند.

وی ادامه داد: ما در ایران امروز داشته هایی برای عرضه و ارائه به سایر ملل داریم، اما باید بدانیم که خودباوری در سایه انقلاب اسلامی ایران ایجاد شد و مردم احساس کردند باید مبانی آن را به سایر ملت ها معرفی کنند.

الماسیه با بیان اینکه اولین هسته های ترجمه به زبان های خارجی، قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران توسط دانشجویان خارج از کشور شکل گرفت، عنوان کرد: دانشجویان ایرانی و متفکران اسلامی هسته کار ترجمه و نشر را در سال های قبل از انقلاب آغاز کردند و بعد از آن نیز ادامه دادند.

وی تأکید کرد: این نهضت 40 سال است که آغاز شده و همچنان ادامه دارد. در این میان مرکز ساماندهی ترجمه و نشر معارف اسلامی و علوم انسانی نیز فعالیت خود را در این زمینه ادامه می دهد.

وی همچنین، به معرفی طرح تاپ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی پرداخت و اظهار کرد: این سازمان با طرح تاپ (TOP) از ناشرین عمومی در ترجمه آثار ایرانی حمایت می کند و تاکنون فعالیت های چشمگیری در زمینه چاپ و نشر داشته است.

حجت الاسلام محمدمهدی ایمانی پور، دستیار ارشد رییس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در سخنانی در این نشست، ضمن تشریح فعالیت های مرکز ساماندهی ترجمه و نشر معارف اسلامی و علوم انسانی گفت: این مرکز علمی تخصصی متولی امر سیاستگذاری، برنامه ریزی و ساماندهی و گسترش ترجمه و نشر معارف اسلامی و علوم انسانی در خارج از کشور بوده و ایفای نقش می کند.

وی با اعلام آمادگی نمایندگی های فرهنگی ایران در حوزه مخاطب شناسی و نیازسنجی در امر ترجمه و نشر در خارج از کشور، ادامه داد: امیدواریم با انسجام دهی به توانمندی ها و ظرفیت های بخش های مختلف، آغازگر حرکت و نهضتی نوین در ترجمه گنجینه های معارف اسلامی و علوم انسانی باشیم.

حجت الاسلام ایمانی پور در ادامه، ارایه تصویری روشن از فرهنگ و تمدن ایرانی اسلامی به جهانیان را مأموریت اصلی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در خارج از کشور دانست و گفت: انتشار کتاب یکی از اقدامات ماندگاری است که در این مسیر صورت می گیرد.

وی معرفی و توزیع کتاب های چاپی و الکترونیکی ترجمه شده در حوزه معارف اسلامی و علوم انسانی در نقاط مختلف جهان، تربیت و مهارت افزایی مترجمان متعهد و کارآمد، انسجام و هماهنگی میان برنامه های دستگاه ها و سازمان ها از جمله وظایف مرکز ساماندهی ترجمه و نشر معارف اسلامی و علوم انسانی را برشمرد.

در ادامه، حضور نمایندگان مؤسسات، ناشران و آژانس های ادبی حاضر در نشست به بیان نکات و راهکارهای مربوط به معرفی آثار ارزشمند ایرانی اسلامی به جهانیان پرداختند.

این نشست با رونمایی از کتاب های پله پله تا ملاقات با خدا ، الهی نامه عطار نیشابوری ، تحولات سیاسی و اجتماعی ایران معاصر ، قصه های خوب برای بچه های خوب ، قصه های مجید ، تاریخ هنر ایران ، تمدن ایران ، فرهنگ لغات قرآن کریم ، ایران کما شاهدنا و برخی از نظریه های اجتماعی و اقتصادی در توصیه های پیامبر(ص) به زبان های خارجی به پایان رسید.

انتهای پیام/ص

14:24 - 1398/08/26 / شماره : 738554 / تعداد نمایش : 56

air.ir/Zrq5y5q

لینک خبر :‌ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۸/۲۶ سایت های دیگر : تیتر برتر خبرگزاری تسنیم

رایزن فرهنگی ایران در آنکارا با بیان اینکه طرح اولیه ثبت حرکت مولانا از افغانستان، ایران، ترکیه در دست بررسی یونسکوست گفت: دستگاه های فرهنگی کشور برای معرفی ایران با رایزنان فرهنگی مشارکت کنند.

به گزارش روابط عمومی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، محمود صدقی زاده، رایزن فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در شهر آنکارای ترکیه است علاوه بر رایزنی فرهنگی، وابستگی فرهنگی سرکنسولگری جمهوری اسلامی ایران در استانبول هم دایر و فعال است. دفتر وابستگی فرهنگی ایران در شهر ارزروم نیز تا ماه آینده دوباره فعال می شود.

رایزنی فرهنگی ایران در آنکارا تلاش می کند تا بتواند چهره واقعی و صحیح ایران را به ترک ها بیشتر معرفی کند. در این راستا از جاده پر پیچ و خم فرهنگی وارد می شود از ارتباط با دانشگاهها گرفته تا برپایی مراسم مشترک درباره تاریخ، فرهنگ و هنر . اما آنچه که باعث شده تا رایزن فرهنگی و حتی دیگر رایزنان فرهنگی در سایر کشورها نتوانند به نقطه مطلوب مورد نظر خود برسند، همان بحث همیشگی بودجه است.البته هم افزایی دستگاههای فرهنگی می تواند تا حد زیادی مشکل کمبود بودجه را جبران کرده و موجب تقویت رایزنیهای فرهنگی ایران در جهان باشد. این گفتگو در زمانی انجام گرفت که رایزن فرهنگی در حال برپایی مراسم رحلت رسول اکرم(ص) در محل رایزنی بود و در آن تعداد زیادی مهمان از ایرانی های مقیم در آنکارا دور هم برای مراسم سوگواری جمع شده بودند.

جناب آقای صدقی زاده! وزارت میراث فرهنگی با سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی تفاهمنامه ای را امضا کرده مبنی بر اینکه رایزنان فرهنگی در واقع سفیران گردشگری و یا نماینده های گردشگری ایران در خارج از کشور نیز باشند چون اساسا وظیفه رایزنان معرفی ایران هست، در این زمینه چه کاری انجام داده اید؟

ذات کار رایزنان فرهنگی معرفی تمدن و ادبیات و چهره فرهنگی ایران است بخش هایی از آن هم با گردشگری تلاقی می کند اگر معرفی کلی ایران را در نظر بگیریم معرفی آثار باستانی، طبیعی و جاذبه های گردشگری را هم شامل خواهد شد. این وظیفه کلی رایزنی های فرهنگی است.

همچنین براساس وظایفی که در اساسنامه سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و ماموریت های آن پیش بینی شده است؛ معرفی ادبیات و زبان فارسی را نیز در دستور کار قرار داریم و بخشی از آن را با همکاری بنیاد سعدی انجام می دهیم.

در ترکیه تعداد پنج کرسی زبان و ادبیات فارسی در دانشگاههای آنکارا، استانبول، آتاتورک ارزروم، کرئک قلعه و سلجوق قونیه وجود دارد. علاوه بر این در برخی از دانشگاههای ترکیه نیز کلاسهای آزاد آموزش زبان فارسی وجود دارد.حمایت از کرسی ها و مراکز آموزش زبان فارسی و تجهیز کتابخانه های آنها از جمله فعالیتهای رایزنی فرهنگی است.

همچنین ترجمه و نشر آثار نویسندگان ایرانی در زمینه های مختلف ادبی، فرهنگی،هنری، تاریخی فلسفی و دینی از دیگر فعالیت های رایزنی های فرهنگی است که در چند سال اخیر از طریق طرح حمایت از انتشار آثار معارف اسلامی و علوم انسانی تحت عنوان " تاپ " به مرحله اجرا گذاشته می شود. در این راستا شاهد آن هستیم که بسیاری از آثار ارزشمند ایرانی به زبانهای پر مخاطب دنیا و حتی برخی زبانهای محلی ترجمه و در اختیار علاقمندان قرار گرفته است.

ارتباطات دانشگاهی، تبادلات بین دانشگاهی، معرفی دانشگاههای ایران و جذب دانشجو از خارج را نیز در دستور کار داریم و هماهنگی لازم برای اعطای فرصت مطالعاتی و بورس تحصیلی به علاقمندان صورت می گیرد.

درباره فعالیت های فرهنگی و حوزه معرفی آداب و رسوم ایران چه کرده اید؟

دو کشور ایران و ترکیه با توجه به همسایگی دیرینه و و تبادلات مستمر فرهنگی دارای اشتراکات فراوان فرهنگی و تشابهات در آداب و رسوم و شیوه زندگی هستند. توجه و تاکید به اشتراکات فرهنگی و اجرای برنامه های مشترک با محوریت اشتراکات موجود می تواند موجب همگرایی بیشتر بین مردم دو کشور شود. از جمله می توان به برنامه شب یلدا و نوروز که دارای سابقه دیرینه در هر دو کشور است، اشاره کرد. تلاش بر این است که مراسم بزرگداشت برنامه هایی از این نوع به صورت مشترک با مراکز فرهنگی ترکیه انجام پذیرد تا ضمن ترویج فرهنگ ایرانی زمینه تفاهم و همگرایی بیشتر هم فراهم شود.

شما نماینده معرفی ایران در همه بخش ها هستید در زمینه های دیگر چه اقداماتی انجام شده تا ایران بهتر به ترک ها معرفی شود؟ چطور توانستید به شبکه های اجتماعی و یا رسانه های ترکیه نفوذ کنید؟

نقش و تاثیر فضای مجازی و شبکه های اجتماعی به عنوان مهمترین ابزار اطلاع رسانی بر کسی پوشیده نیست. در طول یکسال اخیر سه فیلم مستند ارزشمند در زمینه معرفی فرهنگ و تمدن ، مشاهیر ادبی و سینمای ایران را به زبان ترکی استانبولی دوبله و در فضای مجازی منتشر کردیم و دوبله فیلمی در زمینه جاذبه های گردشگری ایران را در دست داریم. همچنین تعداد پنج اثر از آثار حضرت امام (ره) را به صورت کتاب گویا و مستندی در خصوص زندگی آن حضرت را به زبان ترکی استانبولی در فضای مجازی در دسترس علاقمندان قرار دادیم.

البته قطعا این میزان از کار کافی نیست و جای کار خیلی بیش از این هست. چنانچه بتوانیم از مشارکت و مساعدت دستگاههای فعال در زمینه فرهنگی و گردشگری بهره مند باشیم کارهای بیشتری قابل انجام هست و رایزنی فرهنگی ظرفیت بیش از اینها را دارد همچنین آمادگی برای همکاری و مشارکت در اجرای برنامه ها وجود دارد از مسئولان دستگاههای فرهنگی و گردشگری کشورمان هم تقاضا دارم که پشتیبان و حامی برنامه های رایزنی فرهنگی باشند تا ضمن توسعه فعالیتهای فرهنگی و معرفی فرهنگ کشورمان به مردم ترکیه بتوانیم گامی در جهت توسعه روابط فرهنگی دو کشور دوست و همسایه برداریم.

برای مثال با توجه به اینکه منابع لازم به زبان ترکی استانبولی برای معرفی ایران و جاذبه های گردشگری کشورمان به مخاطب ترک بسیار کم است و از طرفی با عنایت به وجود ظرفیت لازم در رایزنی فرهنگی برای ترجمه آثار مکتوب و دوبله فیلم های مستند به زبان ترکی استانبولی، ضمن به فال نیک گرفتن تاسیس وزارت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری و تاثیر این تصمیم در توسعه وضعیت گردشگری کشورمان، چنانچه مشارکت و حمایت لازم از سوی آن وزارتخانه صورت بگیرد می توانیم محصولات خوبی در راستای معرفی جاذبه های گردشگری کشورمان را تولید و عرضه کنیم. در دیگر زمینه های عرصه فرهنگی هم همینطور.

چرا مشاهده می کنیم که عمده فعالیت های رایزنان فرهنگی در حوزه معرفی زبان و ادبیات فارسی است و انجام فعالیت های دیگر فرهنگی کمتر دیده می شود؟

به نظرم این نگاه خیلی صحیح نیست. حسب ماموریت تعیین شده برای سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و به تبع آن برای رایزنیهای فرهنگی ، معرفی فرهنگ و تمدن ایران اسلامی، ترویج زبان و ادبیات فارسی، معرفی معارف اهل بیت(ع) ، معرفی مبانی انقلاب اسلامی و اندیشه های حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری از وظایف رایزنی ها محسوب میشود. شاید علت انعکاس کمتر فعالیتهای رایزنی های فرهنگی به دلیل انجام برنامه ها در خارج از مرزهاست. البته قطعا نمی توانیم ادعا کنیم در نقطه مطلوب هستیم. ولی هم افزایی و مشارکت دیگر دستگاههای فعال در زمینه فرهنگی و گردشگری موجب کسب نتایج بهتر خواهد بود.

شما محدودیت هایی هم برای کار کردن در ترکیه دارید؟

با توجه به اشتراکات فرهنگی و دینی بین دو کشور محدودیتی برای کار فرهنگی در چارچوب قوانین و مقررات در ترکیه نداریم. با عنایت به علاقه مردم ترکیه به فرهنگ و ادبیات ایران زمینه لازم برای فعالیت فرهنگی وجود دارد و مراکز فرهنگی و علمی ترکیه اعم از مراکز دولتی و یا خصوصی هر گونه همکاری را بعمل می آورند. اقبال به فراگیری زبان فارسی ، توجه به فیلمهای ایرانی و افزایش تعداد گردشگران ترکیه ای به مقصد ایران نشانگر توجه مردم ترکیه به ایران و فرهنگ کشورمان است.

چقدر ترک ها راغب هستند به ایران بیایند؟ بیشتر افرادی را که می بینیم به ایران می آیند تاجرند تا توریست.

تا چهار یا پنج سال پیش تعداد ترک هایی که به ایران می رفتند به نسبتی که از ایران می آمدند، محدود بود ولی اکنون تعداد گردشگران ترک بیشتر شده است. قبلا تعداد زیادی از افرادی که به ایران سفر می کردند هدف اقتصادی و تجاری داشتند ولی در چند سال اخیر شاهد سفر گردشگران از اقشار مختلف هستیم که بصورت انفرادی و یا در قالب گروههای فرهنگی ، علمی و مذهبی به ایران سفر می کنند.

همکاری های مشترک فرهنگی بین دو کشور ایران و ترکیه چه فعالیت هایی است؟

روابط خوب دو کشور در زمینه های مختلف و توجه مسئولین دوطرف به توسعه روابط موجب ایجاد زمینه های لازم برای تقویت مناسبات در عرصه های مختلف از جمله عرصه فرهنگی شده است. تشکیل کمیته مشترک علمایی دو کشور برای ساماندهی و توسعه مناسبات دینی، انتخاب ترکیه بعنوان میهمان ویژه نمایشگاه کتاب تهران در سال آینده و توافقات صورت گرفته برای برنامه های فرهنگی متقابل و تبادلات دانشگاهی موجود از جمله برنامه های مشترک فرهنگی است.

همچنین ترکیه به تازگی طرحی را فرستاده و پیگیر آن است که ایران، افغانستان و ترکیه مسیر حرکت مولانا را به عنوان مسیر گردشگری احیا کنند. یعنی مسیری که مولانا از افغانستان به ایران انجام داد تا به ترکیه(آناتولی) رسید. این طرح موقت است و قرار شده تا ایران هم اظهار نظر کند. ترکیه در نظر دارد این پرونده را در یونسکو به عنوان پرونده چند ملیتی ثبت جهانی کند. به همین دلیل فعلا در حد طرح بوده و از کشورها خواسته تا هر کدام سهم خودشان را مشخص و زیرساختهای آن را نیز مهیا کنند.

ترکیه چطور توانست در مدت چند سال انقدر خوب به قطب گردشگری تبدیل شود؟ فکر می کنید چرا ما نمی توانیم از الگوی آنها استفاده کنیم؟

ترکیه از سال 1985 موضوع توجه به امر گردشگری را بصورت راهبردی در دستور کار خود قرار داد و با اقدامات زیربنایی زمینه های لازم برای تبدیل کشور به مقصد بسیاری از گردشگران را فراهم کرد. از جمله این اقدامات تصویب و یا اصلاح قوانین و مقررات، ارائه تسهیلات لازم برای احداث هتل و مراکز اقامتی و رفاهی، توسعه خطوط هوایی و راه اندازی پرواز هواپیمایی ترکیه به اکثر نقاط جهان، تاسیس مدارس توریسم در سطح دبیرستان، توجه جدی به رشته های هتلداری و آشپزی در دانشگاهها و آموزش پرسنل مورد نیاز در صنعت توریسم و گردشگری، ایجاد و تجهیز بیمارستانها به لوازم مدرن و روزآمد و ..... است. بدیهی است که بعد از انجام اقدامات زیربنایی و فراهم کردن زمینه های لازم ، اطلاع رسانی و تبلیغات و حضور در نمایشگاههای گردشگری برای جذب گردشگر هم اهمیت خاص خود را دارد. بنابراین باید گفت هر چند برپایی و یا حضور در نمایشگاهها شرط لازم برای توسعه گردشگری است ولی شرط کافی نیست.

در مورد بخش دوم سوال که چرا ما نمی توانیم از آنها الگو بگیریم ، باید بگویم بهره گیری از تجارب و راه رفته دیگران موضوعی است که عقل حکم می کند و همواره توصیه شده است. به نظرم اگر به مقوله گردشگری نگاهی راهبردی و استراتژیک داشته باشیم می توانیم سیاستها، برنامه ها و فعالیتهای خود را در این جهت تنظیم کنیم و با توجه به ظرفیت کشورمان در زمینه جاذبه های گردشگری و آثار باستانی و تاریخی و همچنین روحیه میهمان نوازی ایرانیان که زبان زد مردم دنیاست، بطور قطع در زمانی کوتاه می توانیم به موفقیت دستیابیم. از این جهت تاسیس وزارت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری نشانگر نگاه راهبردی کشور به امر گردشگری محسوب می شود.

انتهای پیام/ص

15:20 - 1398/08/26 / شماره : 738559 / تعداد نمایش : 42

air.ir/Zrqay5q

لینک خبر :‌ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی
بزرگترین صندوق سرمایه گذاری جسورانه در حوزه بازی های رایانه ای با هدف رشد و توسعه صنعت بازی در کشور با همکاری بنیاد ملی بازی های رایانه ای ایجاد و آغاز به کار کرد.

به گزارش خبرنگار ایبِنا ، بزرگترین صندوق سرمایه گذاری جسورانه در حوزه بازی های رایانه ای با امضای قرارداد تفاهم نامه میان شرکت مبین وان کیش، شناسا و دیدگاه نوین با همکاری بنیاد بازی های رایانه ای معرفی و آغاز به کار کرد.

محمد شکراللهی، مدیرعامل شرکت دیدگاه نوین به عنوان یکی از بازیگران این صندوق سرمایه گذاری در آیین امضای قرار داد ایجاد اولین و بزرگترین صندوق سرمایه گذاری در حوزه بازی های رایانه ای، گفت: صندوق از طریق فرابورس پذیرش خواهد شد و سقف آن 30 میلیارد تومان است که 10 میلیارد تومان آن از سوی ایجاد کنندگان تامین و محقق شده است؛ با امید به خدا به نظر می رسد آغاز پذیرش آن از یک ماه آینده شروع شود.

وی ادامه داد: فاندرهای اصلی این صندوق نهادهای نوین و شناخته سده ای هستند که امید داریم تا حرکتی بزرگ را در حوزه بازی های رایانه ای رقم بزنیم.

مدیرعامل شرکت مبین وان کیش در این نشست با بیان این که مبین وان نگاهی جدی به صنعت بازی و تفریحات دیجیتالی داشته، گفت: حدود دو سال است که موضوع طراحی صندوق حمایت از بازی سازی مطرح شد و به صورت مدی در دستور کار قرار گرفت.

وی ادامه داد: یکی از مهمترین ظرفیت هایی که به کشور در سال های اخیر افزوده شد ، پهنای باند و استفاده از ظرفیت صنعت فناوری اطلاعات و محتوای دیجیتال است که می تواند نقش مهمی در اقتصاد کشور همچون سهم 10 تا 15 درصدی این شرکت ها در تولید ناخالص سایر کشورها است؛ مبین والن در بازار تحقیقات و جستجویی را انجام دادیم و نتیجه بررسی ها نشان می داد که استقبال بی نظیری از برخی محصولات در حوزه تفریح دیجیتال از جمله بازی انجام شده است که توسعه و گسترش بازار این محصولات به کشورهای خارجی با سرمایه گذاری می تواند به افزایش درآمدها و توسعه اقتصاد دیجیتال منجر شود.

وی افزود: این صندوق قابلیت سرمایه گذاری از طریق عموم افراد را دارد و شهروندان در این فرصت می توانند در بخش های دیجیتال سرمایه گذاری کنند. مبین وان به عنوان تسهیلگر سرویس های دیجیتال و ارایه دهنده خدمات محتوای دیجیتال در کشور در کنار سایر بازیگران باعث شده تا سرمایه گذاران با اعتماد به بخش خصوصی در حوزه بازی های رایانه ای و حمایت از صنعت بازی وارد شوند.

مدیرعامل شرکت مین وان خاطر نشان کرد: بنیاد ملی بازی های رایانه ای در کنار این صندوق قرار گرفته که این موضوع می تواند به توسعه صنعت و شکل گیری تجربیاتی جدید شود؛ این حجم سرمایه گذاری تا به امروز در حوزه بازی های رایانه ای انجام نشده و این میزان سرمایه گذاری می تواند باعث افزایش سهم صنعت بازی در تولید ناخالص داخلی کشور شود.

در این نشست، سید صادق پژمان، مدیرعامل بنیاد ملی بازی های رایانه ای گفت: در حوزه صنعت بازی های رایانه ای در حال رشد و توسعه هستیم؛ در طول سالیان اخیر به خصوص سال گذشته حجم تولیدات افزایش داشته است.از سویی دیگر بالغ بر 14 درصد بازی ها را در کشور مجموعه بازی های بومی تشکیل می دهد که نشان از روندی رو به رشد دارد.

وی افزود: آخرین پیمایش بنیاد در سال 96 حاکی از آن است که 26 میلیون نفر مخاطب در صنعت بازی ایران وجود دارد که 47 درصد آن ها به صورت روزانه بازی می کندد.

مدیرعامل بنیاد ملی بازی های رایانه ای تاکید کرد: تحریم ها و مشکلات پولی و بانکی زمینه رشد و توسعه را با دشواری روبرو کرده اما فعالیت پیشرفت متوقف نشده و توانستیم با با کمک مجموعه های داخلی رشد داشته باشیم.

پژمان خاطر نشان کرد: اعتقاد دارم با تلاش های انجام شده، مشکل تامین مالی در حوزه بازی های رایانه ای مرتفع شود و اهداف لازم برای توسعه صنعت بازی در کشور محقق شود.

لینک خبر :‌ ایبنا
کیوان ساکت، نوازنده موسیقی ملی ایران گفت: هر ملتی را با موسیقی آن کشور می توان شناخت درباره تمایز میان موسیقی بازاری و موسیقی هنری است.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۸/۲۷

قدس آنلاین : کیوان ساکت ، نوازنده موسیقی ملی ایران با بیان اینکه هر ملتی را با موسیقی آن کشور می توان شناخت درباره تمایز میان موسیقی بازاری و موسیقی هنری گفت: آنچه باعث تفاوت میان موسیقی بازاری و هنری می شود تشخیص اهل فن است، در واقع احساسی که موسیقی عالی در شنوندۀ تربیت شده و آشنا با مفاهیم ایجاد می کند نشانگر درجه آن موسیقی است.

این پژوهشگر موسیقی که در جمع خبرنگاران مشهدی حضور یافته بود با تأکید بر اینکه ارتقای سلیقه موسیقیایی نیاز به آموزش دارد، اظهار داشت: نمی توان گفت که نوازنده های موسیقی بازاری ریتم خرابی دارند بلکه تشخیص موسیقی عالی از موسیقی سطحی را فقط اهل فن می شناسد.

وی با تأکید بر اینکه موسیقی خوب در خدمت انسانیت است عنوان کرد: موسیقی خوب یعنی به درد جامعه بخورد، بهترین احساسات آدمی را برانگیزد و نمایانگر آلام، دردها و شادی مردم باشد. شاخص خوب بودن موسیقی ماندگاری آن در حافظه عاطفی، اجتماعی و تاریخی مردم است.

این نوازنده، صدا و سیما را مسؤول تخریب فرهنگ و موسیقی دانست و گفت: تلویزیون فقط به دنبال جذب مخاطب است بدون اینکه دغدغه آموزش مخاطب را داشته باشد. رسانه می تواند سلیقه عمومی جامعه را ارتقا دهد و با پخش موسیقی خوب می توان مردم را به خوب شنیدن عادت داد تا فرق بین موسیقی سره و ناسره را تشخیص بدهند. سلیقه مردم را می توان با پخش موسیقی خوب تربیت کرد و این از وظایف رسانه است.

وی با بیان اینکه در دوره ای شورای عالی موسیقی در رادیو وجود داشت و بزرگترین هنرمندان موسیقی در این شورا بودند ولی امروز این شورا وجود ندارد و هنرمندانی که باید در آن حضور ندارند، خاطرنشان کرد: سلیقه مخاطب قابل شکل دادن و پرورش است.

به باور ساکت، هر نوآوری متضمن داشتن کیفیت هنری نیست بلکه باید دید که یک اثر موسیقیایی چقدر بار هنری دارد. نوآوری به این کاری ندارد که چقدر آن بدعت بار هنری دارد.

این نوازنده موسیقی درباره استفاده نادرست از موسیقی های شناخته شده در تولید تبلیغات تلویزیونی گفت: متاسفانه در همه عرصه ها با کج اندیشی یا انتخاب های نادرست مواجهیم که ماندگاری ندارند.

* عده ای فقط شوآف می کنند

ساکت معتقد است: هنرمندان راستین دارند کار خودشان را انجام می دهند. هنرمند، مرتبتی می خواهد و باید منزل به منزل طی طریق کند. هنرمند واقعی دارد کار خودش را می کند ولی عده ای فقط شوآف می کنند که آن هم به دلیل عملکرد غلط صدا و سیما است چون برخی مدیرانش بازاری اندیش هستند.

به باور وی، زیبایی شناسی در دوره هایی از تاریخ به ابتذال کشیده شد اما حتما کسانی ظهور خواهند کرد که موسیقی خوب را به مردم نشان دهند و سلیقه آنها را بپرورانند تا جایی که مردم با شنیدن کار خوب، خودشان به شناخت بین موسیقی خوب و بد برسند.

او درباره اینکه استادان پیشکسوت موسیقی مقامی احوال خوبی ندارند و چه باید کرد؟ گفت: ریشه موسیقی ایران، موسیقی مقامی است که کم کم شهری شده است و این حوزه موسیقی، اهمیت فراوانی دارد. متولیان دولت بجای لغو کنسرت ها از موسیقی مقامی حمایت کنند. وظیفه ارشاد، مجوز دادن به هنرمندان است یا حمایت از آنها؟ اگر هنرمندان نبودند که وزارت ارشادی هم نبود.

ساکت با بیان اینکه مخالف موسیقی پاپ و هیچ ژانری از موسیقی نیستم، یادآور شد: البته 99 درصد انواع موسیقی پاپی که در فضای موسیقی کشور جاری است؛ نمره قبولی نمی گیرند. بسیاری از موسیقی ها دارای ایراداتی همچون عدم تلفیق مضمون با ریتم هستند و تلفیق های غلط در واژه و فرم موسیقی امروز بسیار زیاد است. به دلیل تلفیق های نادرست امروزی، وقتی به موسیقی گذشته برمی گردیم از شنیدنش لذت می بریم.

این پژوهشگر موسیقی با بیان اینکه موسیقی ایرانی بخاطر شرایط تاریخی تک صدایی شده است در حالیکه اغلب سازهای اروپایی برگرفته از سازهای ایرانی است، خاطرنشان کرد: ساز بربط یا عود پدر تمام سازهای ویلیون و گیتار است. موسیقی ما به دلیل شرایط اجتماعی، تک صدایی شده یعنی در ادواری ، سازها کم صدا و تک صدا شده اند و این به معنای نداشتن هارمونی در موسیقی ایرانی نیست به بیان دیگرهارمونی، اختراع غرب نیست. هارمونی از ارتعاشات یک سیم ساز به دست می آید و گوش های قوی می توانند این صداهای فرعی را قانونمند کنند به همین دلیل موسیقی ایرانی را می توان هارمونیزه کرد.

* موسیقی ملی ایران راه دشواری را پیموده است

این نوازنده با تأکید بر اصلاح ترکیب های نادرست در موسیقی ملی ایران خاطرنشان کرد: موسیقی سنتی، ترکیب نادرستی است چون موسیقی ما هیچگاه در طول تاریخ سنتی نبوده است و اگر بگوییم موسیقی اصیل، بهتر است. به این دلیل روی واژه ها تأکید دارم چون مفاهیم ذهنی ایجاد می کنند و از طریق رواج واژه های درست و نادرست می توان جامعه را به راهی دیگر کشاند.

او افزود: موسیقی ملی ما سنتی نیست چون سنت در نفس خود فاقد پویایی، گسترش، تکامل و دگرگونی است مثل لباسها یا غذاهای سنتی اقوام مختلف ایران که در طول تاریخ تغییری نکرده اند. برای مثال تعداد تارهای سه تار در طول زمان از سه به چهار تغییر کرده اما نامش به دلیل خوش آهنگ بودن همان سه تار مانده است بنابراین نمی توان گفت که سه تار، سنتی است یا جنس تارها از ابریشم به سیم فرق کرده و باعث تغییر در جنس و رنگ صدای سازها شده است.

این پژوهشگر موسیقی با توضیح تغییراتی که در فاصله گام ها و پرده ها در موسیقی ایرانی رخ داده است، گفت: سلیقه موسیقیایی مردم نسبت به گذشته فرق کرده چون پرده بندی در موسیقی ایرانی تغییر کرده و همانطور که لهجه ها تغییر یافته فواصل موسیقی هم دستخوش تحول شده است بنابراین باید گفت موسیقی ملی ایران و نه موسیقی سنتی.

ساکت در پایان یادآور شد: موسیقی ملی ایران در فرازهای تاریخی، راه دشواری را پیموده که به اینجا رسیده است. بخشهایی از این موسیقی تغییر کرده و بخشی هایی از آن به دلیل مکتوب نشدن، فراموش شده است، بخشی از موسیقی ایرانی هم به مدد آیین های مذهبی از گذشته باقی مانده است.

انتهای پیام/

لینک خبر :‌ قدس آنلاین
مدیریت عرصه موسیقی تقریباً به حال خود رها شده و نبض کار به دست سوداگران این عرصه افتاده است
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۸/۲۷ سایت های دیگر : خط بازار

سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین : شرایط موسیقی در ایران چه در سبک پاپ و چه در سبک سنتی دوران خوبی را سپری نمی کند. کیفیت آثار اغلب چنگی به دل نمی زند. بسیاری از خواننده های پاپ پس از یک فروغ آنی با یک یا دو آلبوم به سرعت به افول می روند، در چنین وضعیتی عمده اداره محتوا و ذائقه سازی آثار موسیقایی به جای متولی امر موسیقی به دست مافیای موسیقی و تهیه کننده هایی افتاده که برایشان سودجویی حرف اول را می زند.
کنسرت و برگزاری آن موضوعی است که طی دو انتخابات گذشته بستری برای ایجاد موج اجتماعی یک جریان سیاسی شد.
تأکید صرف روی برگزاری کنسرت و رها کردن محتوای آثار در این دوران را می توان یکی از ریشه های تضعیف موسیقی دانست چراکه مدیریت حوزه موسیقی تقریباً به حال خود رها شده و نبض کار به دست سوداگران این عرصه افتاده است.

محتوا؛ قربانی سوداگری
در این شرایط که سودجویی و درآمد زایی حرف اول را می زند اصلی ترین قربانی محتوا و کیفیت آثار خواهد بود.
این تنها دامن موسیقی پاپ را نگرفته، رونمایی اثر تازه دو تن از سرآمدان موسیقی سنتی ایرانی که اخیراً انجام شد و کیفیت پایین آن مخاطبان این جنس از موسیقی را نیز به واکنش واداشت که نشان می دهد موسیقی در همه ابعاد در حال تضعیف شدن است. شاید بتوان از این دوره به عنوان یک دوره گذار یاد کرد که ضعف کیفیت آثار متأثر از فضای فرهنگی و اجتماعی نه چندان مطلوب رو به افول گذارده است. وقتی سیاستمداران برای کسب رأی تن به فضای پوپولیستی و دوقطبی های کنسرتی می دهند، ظهور این شرایط خیلی هم دور از ذهن نخواهد بود.
وضعیت بلبشوی موسیقی کار را به جایی کشانده که تهیه کننده ها و فعالانی که در این عرصه سوداگری می کنند نیم نگاهی هم به خواننده های خارجی داشته باشند.
با نگاهی به برگزاری برخی کنسرت هایی که گروه ها یا خواننده های خارجی در ایران طی چند سال اخیر برگزار کرده اند به دست می آید که قیمت کنسرت های این خواننده های رو به افول و بازنشسته از کنسرت های ایرانی بیشتر است، اما این را که چرا تهیه کننده های ایرانی برای آوردن این خواننده ها به ایران تمایل دارند، می توان ناشی از رهاشدگی مدیریت موسیقی و دست پنهان سوداگران این عرصه دانست که با ذائقه سازی روی عرضه و تقاضا تأکید دارند. در این میان نظام مافیایی تهیه کننده ها توان ذائقه سازی دارند و ابتذال این عرصه را می توان ناشی از همین ذائقه سازی سوداگرانه دانست.

کدام دیپلماسی فرهنگی!
در این ارتباط فارس در گزارشی درباره کنسرت برخی خواننده های خارجی در ایران می نویسد: شاید باور کردنش سخت باشد که بلیت های کنسرت گروه شیلر در ایران از 100 تا 350هزار تومان به فروش رسیده و با احتساب میانگین قیمت 250هزار تومانی برای محاسبه 9هزار بلیت فروخته شده، این گروه از رده خارج با درآمدی حدود 2میلیارد و 250میلیون تومان ایران را ترک کرد!
با نگاهی به سوابق عمده هنرمندانی که برای برگزاری کنسرت به ایران می آیند به راحتی می توان به این مهم پی برد که همان ها که دوران اوج خود را در کشور های بعضاً پیشرفته خود در دهه های گذشته طی کرده و در حال حاضر دوران افول هنری خود را تجربه می کنند به ایران و کشور های عمدتاً آسیایی علاقه مند می شوند که این علاقه نه از سرِ احترام که از روی ناچاری است چراکه بازاری بهتر از این کشور ها برای عرضه هنری که دیگر چندان خریداری در فرنگ ندارد، نمی یابند.
در بحبوحه جریان برجام نیز دولت تدبیر و امید با انگیزه ایجاد ارتباط فرهنگی در لوای گشایش سیاسی ایران با غرب، طرح دیپلماسی فرهنگی را در دستور کار خود قرار داد.
دولتمردان پیگیر این طرح شدند و امیدوار از بهتر شدن اوضاع سیاسی و به دنبال آن اقتصادی و فرهنگی و... بنابراین همه نهاد ها و وزارتخانه ها در مسیر این تعامل قرار گرفتند و وزارت ارشاد نیز با جدیت همین دیپلماسی فرهنگی را دنبال کرد.
یانی هنرمند معروف یونانی که کنسرت آکروپولیسش در دو دهه پیش در جهان سر و صدای زیادی به پا کرده بود از اولین هنرمندانی بود که برای کنسرت در ایران ابراز تمایل کرد که این امر محقق نشد و تلاش او برای برگزاری کنسرت در ایران بی نتیجه ماند و قرعه به نام کیتارو هنرمند ژاپنی افتاد که توانست کنسرت خود را در ایران به اجرا بگذارد. پس از او هنرمندان دیگری از سراسر جهان برای برگزاری کنسرت در بازار جدیدی به نام ایران صف کشیدند؛ بازاری که بهشت هنرمندان از رده خارج بود. سؤالی که در این وضعیت پیش می آید این است که آیا موسیقی و خواننده های ایرانی کفاف ذائقه ایرانی ها را نمی دهند؟ به طور قطع نزول کیفیت موسیقی ایرانی در این مسئله تاثیرگذار است، اما چه دست هایی سبب شده این شرایط برای موسیقی رقم بخورد.
چه کسی مسئول پایین آمدن کیفیت موسیقی ملی و ایرانی و پاپ در ایران است؟ سیاستگذاری یا بهتر بگوییم نداشتن برنامه از سوی متولیان موسیقی چقدر تاثیرگذار بوده است؟ بازاری شدن و غلبه سودجویی چقدر به این وضعیت دامن زده است؟ در زمانه ای که مجتمع های عظیم تجاری بدون نظارت و حساسیت نهاد های حاکمیتی مثل قارچ سربرمی آورند و ریشه های رونق تولید کشور را خشک می کنند و بخشی از درآمدشان از واردات بی رویه را برای تبلیغات به حوزه فرهنگ و هنر اختصاص می دهند، چرخه ای ساخته شده که به طور سیستماتیک دست به فرهنگ سازی و ذائقه سازی می زند. این چرخه در سینما اثرگذاری خود را عیان کرده و در عرصه هایی، چون موسیقی و تئاتر نیز کار را به دست گرفته است. در این میان نهاد متولی فرهنگ بیش از هر زمان دیگری در انفعال به سر می برد.

لینک خبر :‌ روزنامه جوان آنلاین
خراسان نوشت: در چند سال گذشته هرچند روز یک بار اسم مافیا را شنیده ایم. بازیگرها از باندبازی در سینما گله مندند، خواننده ها از باندبازی در تیتراژخوانی و آهنگ سازها هم از وجود مافیا در آهنگ سازی.

محمد معتمدی، حسام الدین سراج، علی رهبری، حمید حامی و فریدون آسرایی بارها از وجود مافیای موسیقی گفته اند. جالب این که مجید اخشابی خواننده تیتراژ سریال گمگشته به مهر گفته است: موسیقی ما بی برنامه تر از آن است که مافیا داشته باشد اما استاد مجید انتظامی آهنگ ساز فیلم های سینمایی از کرخه تا راین و بوی پیراهن یوسف اعتقاد دارد پای مافیا به شاخه های مختلف موسیقی نیز باز شده است.

از طرفی، مشکلات دیگر باعث شده تا آهنگ سازان حرفه ای خانه نشین شوند. در ادامه بیشتر از این موضوع و صحبت های این آهنگ ساز خواهیم گفت. بازنشسته ام و برای دلم کار می کنم هرچند برای بازنشستگی آهنگ ساز خوش ذوقی مانند مجید انتظامی زود است اما او می گوید خود را بازنشسته می دانم. خیلی وقت است به طور حرفه ای مشغول فعالیت موسیقی نیستم و برای دل خودم کار می کنم. او برای فیلم سینمایی روز واقعه بیش از یک ساعت ونیم موسیقی ساخته است. البته این فیلم در ابتدا قرار بود یک سریال چند قسمتی باشد. وقتی درباره علت ماندگاری موسیقی هایی که ساخته است پرسیدیم، گفت: الان از بیشتر موسیقی هایی که در دهه 60 می شنیدید، خبری نیست. موسیقی امروز بیشر فضاسازی شده. موسیقی ارزش خود را از دست داده و در واقع هنوز نتوانسته است به جایگاهی که باید داشته باشد برسد.

آهنگ سازی با ارکستر گران درمی آید مجید انتظامی معتقد است هم اکنون مافیا در همه رشته ها نفوذ کرده است. او در این باره می گوید: هنر هم درگیر مسئله مافیا شده است. گروهی سعی می کنند با هم کار کنند یا دست کم موسیقی اثر، از بین کارهای خودشان باشد. از آهنگ سازان قدیمی هم خبری نیست چون بیشتر آن ها با ارکستر زنده کار می کنند و ارکستر زنده، هزینه بر است. یعنی وقتی قرار باشد تهیه کننده هزینه حدود 30 نوازنده و استودیو را بدهد خیلی فرق می کند با این که یک نفر پشت دستگاهی بنشیند و یک نفره به جای همه آن نوازنده ها موسیقی بسازد. به همین دلیل است که آهنگ سازانی که روی اصول علمی کار می کردند، یک جورهایی بیکار شدند و به آن ها کار داده نمی شود. به هر حال آهنگ سازی با این روش گران درمی آید. الان برخی فیلم هایی که میلیاردی می فروشند هیچ بُعد هنری ندارند. از طرفی مردم هم خسته اند و حوصله ندارند در سینما، فیلم متفکرانه ببینند. به همین دلیل سعی می کنند به سراغ فیلم هایی بروند که کمتر از این مقوله صحبت می کند و بیشتر می خنداندشان. البته این موضوع مختص به ایران نیست، نگاهی به فیلم های سراسر دنیا بیندازید و ببینید سالانه چند فیلم باارزش روی پرده سینما می رود.

با توجه به گفته های استاد انتظامی، به نظر می رسد که موضوع باندهای مافیایی در فضای موسیقی کشور، موضوعی واقعی و جدی است؛ مسئله ای که مانع از فعالیت و خلق آثار فاخر توسط آهنگ سازان حرفه ای می شود و آن ها را در دنیای هنر، به حاشیه می راند. دوئل مافیای موسیقی با آثار فاخر هنرمندان اصیل در حالی جریان دارد که در شرایط کنونی، توجه به هنر اصیل و گسترش آن، بیش از هر زمان دیگری احساس می شود و باید برای رفع این قضیه، فکری اساسی کرد و گامی مطمئن برداشت.

کد خبر 1322209

لینک خبر :‌ خبر آنلاین
حجت الاسلام بیاتی با اشاره به مزایای چادر بر دیگر پوشش های بانوان، مشکلات بر سر راه این پوشش را مشکوک عنوان کرد و گفت: چادر تنها یک پوشش نیست بلکه یک کالای تمدنی است.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۸/۲۶ سایت های دیگر : حوزه علمیه خواهران

اشاره:

مشکلاتی که در ماه های اخیر به واسطه گرانی ارز های مختلف پیش آمده، زندگی را بر مردم سخت کرده است. زندگی مؤمنانه و استفاده از کالاهایی مانند چادر هزینه ای اضافه بر هزینه دیگران است که از چادر به عنوان حجاب برتر استفاده نمی کنند.

با توجه به تاریخی که در حجاب بویژه چادر داریم، روزگاری با زور تفنگ و اسلحه سعی کردند که چادر را از سر زنان ایرانی بکشند و می بینیم که مردم در مقابله با این حرکت رضا شاهی کارهای عجیبی انجام می دادند. امروز نیز مشکلاتی به نوع دیگر گریبان این حجاب زنان مسلمان را گرفته است.

مشکلات متعدد سر راه این کالای استراتژیک جامعه اسلامی باعث شد تا خبرنگار سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا با حجت الاسلام مهدی بیاتی مدیر مؤسسه عفاف و حجاب طهورا به گفت وگو نشسته است تا با تعریف چادر، مزایای آن و راهکارهایی برای سهولت دسترسی به آن را بیابد که متن آن در زیر آمده است.

رسا چادر چیست؟ سابقه و فرهنگ استفاده از آن را مقداری توضیح دهید.

چادر یک بحث پر دامنه چند جانبه است؛ این چادر یا پوشش سرتاسری سابقه تمدنی قبل از اسلام دارد؛ ایرانی ها و خیلی از اقوام متمدن در دنیا، حتی قبل از اسلام بویژه برای خانم ها پوشش سرتاسری داشته اند که آقایان روی دوششان و خانم ها روی سرشان بوده است. در ایران به این شنل هخامنشی و عرب عبا می گفته است.

در قرآن چند آیه حجاب داریم که یکی از آن آیه ها یعنی آیه 59 سوره احزاب به چادر اشاره می کند؛ در این آیه ویژگی های چادر، کسانی که از آن استفاده می کنند و نگاه اسلام به این پوشش آمده است. اسلام کاری می کند که چادر از لباس زنان به لباس خانواده تبدیل می شود.

کد ویدیو
دانلود

فیلم اصلی

شاید تعجب کنید که منظور چیست؟ آیه می گوید به زنان مردان مؤمن بگو ، نمی گوید زنانی که چنین صفتی دارند مؤمنه هستند، بلکه می گوید به زنان مردان مؤمن بگو که از جلباب استفاده کنند؛ اگر از این جلباب، چادر یا پوشش سرتاسری استفاده کرد، این برای اینکه او معروف شود به (در روایت می گوید به نجابت و عفاف معروف شود) و او را بشناسند ، یعنی برای خدا مهم است که این زن به این جهت شناخته شود.

پس از اساس خود این چادر و جلباب در قرآن علامت شناسایی است؛ به نجابت و عفاف شناسایی شود، اینکه این فرد خانواده دار است، اینکه یک مرد با غیرت، یک برادر یا شوهر مؤمن و با غیرت دارد؛ یعنی آیه رابطه ای بین پوشیدن چادر به وسیله خانم ها و غیرت داشتن مردها مطرح می کند.

بعد می فرماید کسانی که از این نوع چادر با روش یدنین (روگیری) استفاده می کنند الان هم در زمان خودمان دو نوع چادری داریم، چادری هایی که چادر را مانند شنل استفاده می کنند، وقتی راه می روند چادر باد می خورد و آزاد است؛ ولی آیه می گوید که اگر جلباب را یدنین علیهن من جلابیبهن استفاده کنید، یعنی یک مقدار از سمت چپ چادر و مقداری از سمت راست چادر را بگیرد و به هم نزدیک کند، پیامی برای مردها دارد که مردها را مأیوس می کند.

می گویند که اینقدر سفت است که نمی شود خیلی با او ارتباط برقرار کرد، یعنی زبان این لباس به او یک پیام می دهد که این آدمی است که خودش را این مقدار سفت گرفته است؛ یعنی خود جلباب و روش استفاده از آن و پیچیدگی هایی که خداوند در ماجرای چادر گذاشته است بسیار است.

کد ویدیو
دانلود

فیلم اصلی

چادر تنها یک پوشش نیست بلکه پیام پنهان و پسینی و چند لایه زیادی دارد؛ اکثر بزرگان، فقها و مراجع هم در طول تاریخ، گفته اند که این حجاب برتر، بهتر و مستحب است و برخی هم آن را واجب دانسته اند؛ چون سطحی از پوشش را ایجاد می کند که بیشتر از بقیه پوشش ها است؛ این حجاب از سر شروع می شود و ادامه آن روی بدن می آید، این مقدار برجستگی های زنانه را بیشتر می پوشاند و توجه مرد به سمت آن زن کمتر می شود.

استفاده از چادر در رنگ مشکی این جلب توجه نکردن را مضاعف می کند؛ اگر رنگ های دیگر بود امکان داشت که باز توجه را جلب کند، اما رنگ سیاه را در روان شناسی از رنگ های منفی می دانند، یعنی شما اگر کادری داشته باشید که میان آن یک نوشته باشد، دور آن را سیاه می کنند تا وسط کادر دیده شود، یعنی آْن کادر دیده نمی شود؛ وقتی چیزی سیاه است چشم شما از آن رد می شود؛ خانمی که با چادر مشکی در خیابان راه می رود، توجهی از مردها به سمت او جلب نمی شود.

نخست اینکه مسأله چادر یک نگاه تمدنی در اسلام ایجاد کرده است؛ یعنی از سطح فردی آن را به سطح اجتماعی آورده است و مردها را هم دخیل کرده است؛ مرد در پوشش نوامیس خود یعنی خانم، دختر و خواهر خود دخیل است؛ اگر مرد مؤمن باشد چنین خانمی را انتخاب می کند؛ نسبت به خواهر، دختر و همسرش این حساسیت را دارد و این خانم چون در این خانواده ایمانی رشد کرده است، از این نوع استاندارد پوشش استفاده می کند.

پس در اسلام چادر تنها علامت ایمان یک خانم نیست بلکه نگاه به آن تمدنی است؛ اگر بخواهیم یک لیبل بگذاریم، می گوییم که چادر علامت خانواده، قبیله و پشتیبان آن خانم است.

نکته دوم اینکه اکثر افرادی که در طول تاریخ خانواده های محکمی بوده اند که ایمان در آن ها متزلزل نبوده است از این پوشش استفاده می کردند؛ در حالی که این نوع پوشش واجب نبوده است اما گویا یک پیام برای آن افراد داشته است، حتی زمانی که حاکمیت برای برداشتن آن فشار آورده است.

در ماجرای کشف حجاب چرا چادر موضوع است؟ اکثر محجبه ها چادری بودند، می توانستند بعد از آن قانون روسری بر سرشان بکشند، اما این افراد روسری سرشان نمی کنند؛ حالا که ممنوعیت می توانستند کمتر را استفاده کنند، اما قبول نکردند، گفتند که ما باید این پیام را منتقل کنیم، مقاومت در استفاده از این نوع پوشش را نشان می دهد.

بنابراین در مرحله اول باید بگوییم که اصلاً نمی توانیم از کنار مسأله چادر به راحتی بگذریم، یک موضوع در حاشیه امور دینی نیست، تمدنی و مافوق است؛ یک پیام کوتاه یا میانه نیست بلکه پیام آن بلند است؛ باید توجه کنیم که درباره چیز مهمی صحبت می کنیم؛ درباره چیزی که می تواند از یک سبک زندگی خبر دهد.

رسا این استفاده از چادر چه تأثیری در سبک زندگی خانواده های چادری دارد؟

کد ویدیو
دانلود

فیلم اصلی

زندگی خانواده های چادری با بقیه فرق دارد، خانواده های محجبه ها درست است که به صورت کلی یک طور هستند، اما خانواده های چادری یک خبر دیگر می دهند؛ انگار می گویند من می توانستم چادر نداشته باشم، اما حالا که چادر دارم، ماهواره ندارم، آرایش ندارم، عروسی ما هم اینطوری نیست، سفره خود را اینطوری نمی اندازیم، با فلان خانواده ها هم رفت و آمد نمی کنیم، یعنی خود این چادر مسائل دیگر زیادی را به دنبال خود می آورد.

نکاتی هست که خود چادری ها هم شاید به آن ها توجهی نداشته باشند؛ چرا ما به این پوشش چادر می گوییم؟ در فارسی ما چادر یک خانه موقت است؛ عشایر یا افرادی که می خواهند خانه موقت داشته باشند، از چادر استفاده می کنند؛ خانه ای برای تغییر تغییر مکان آسان است.

آیه قرآن می گوید که و قرن فی بیوتکن ، خانم های مؤمن (خطاب زنان پیامبر (ص) هستند) و اگر بقیه هم انجام دهند کار خوبی است که اهل خانه باشند، در خانه های خود استقرار داشته باشید، در خانه های خود بمانید، بدون ضرورت خارج نشوید، پس خانم مؤمن اهل خانه است، اما یک موقعی ضرورت دارد که بیرون بیاید.

باید چکار کند که به دیگران بگوید من همان هستم که همیشه در خانه هستم ، بنابراین با چادر بیرون می آید که اگر خانه خود را ترک کرده ام، کماکان در خانه موقت خود به نام چادر قرار دارم. یک ظرافتی در استخدام کلمات وجود دارد.

در زمانی که دنیا با سرعت با فیلم ها، موسیقی ها، انواع و اقسام وسایل دیگر به سمت شهوت حرکت می کند، شهوت دختران و پسران ما از سطح اولیه بالاتر می آید و از استاندارد خارج می شود؛ این کاری است که در تمدن غرب صورت می گیرد، به خاطر فروش، سرمایه داری یا هر موضوع دیگری که برای آن ها مهم است، از این مسأله استفاده می کنند؛ این سوء استفاده خیلی دقیق است.

برای اینکه بتوانند به هدف خودشان برسند و فضا را شهوانی کنند، باید جذابیت های جنسی زیاد شود؛ این فرهنگ به صورت دقیق نقطه مقابل فرهنگ چادر است؛ نه فقط حجاب، چون چادر یک سطح بالاتری است؛ برای رسیدن به این مقصود باید چادر را بزنند؛ هر روز با وسیله ای مانند فیلم یا چیزهای دیگر این کار را انجام می دهند.

کد ویدیو
دانلود

فیلم اصلی

بگذارید مقداری شما را به بعضی مسائل مشکوک کنم؛ در چند دهه اخیر در خیلی از فیلم های ما (البته با تذکرات داده شده این اواخر کمتر دیده شده است) کلفت های خانه چادری و خانم های خانه آرایش کرده و مانتویی بوده اند؟ این مسأله عادی است؟ این تصویر چه پیامی دارد؟ می خواهد سطح نگاه را تنزل دهد و بگوید این ها که چادری هستند، موقعیت اجتماعی بالایی ندارند؛ این می توانست برای ما ضربه خیلی سنگینی باشد.

در حالی که خدا جلباب را لباس سه گروه معرفی کرده است؛ یا ایها النبی قل لازواجک و بناتک و نساء المؤمنین همسرانت، دخترانت و زنان مردان مؤمن که از جلباب استفاده کنند؛ بالاترین موقعیت اجتماعی یک زن در جامعه پیامبر زن پیامبری است که رئیس حکومت است؛ خانم های چادری، برندشان برند عالی ترین رتبه خانواده حاکمیت یعنی زنان و دختران پیامبر است؛ به این وسیله کلاس اجتماعی چادر را بالا می آورد.

اما سطح بازی شروع شده را فقط در گرانی نبینیم؛ سطح مبارزه با چادر خیلی عمیق است؛ الان وارد بحث قبل از انقلاب و زمانی که حکومت های طاغوت رضاخان و محمد رضا سر کار بودند و هر کاری دلشان می خواست می کردند نمی شویم، اینجا درباره زمان خودمان گفت وگو می کنیم.

بسیاری از زنان متدین ما در موقعیت های اجتماعی بالایی هستند، نماینده مجلس، مدیر کل، مدیر مدرسه و زن وزیر است و موقعیت ممتازی دارد؛ این ها چادری هستند، اما ما چطور بازنمایی کرده ایم؟ بسیاری از زنان متدین ما که اهل خیابان و حتی فضای حقوقی و پست اداری نبودند، کسانی را پرورش دادند که دنیا را تکان داده اند؛ مانند مادر امام خمینی یا مادر مقام معظم رهبری و مادر خیلی از شهدا که در خانه نشستند و این ها را تربیت کردند که اگر می خواستند بیرون بیایند، می توانستند موقعیت های اجتماعی زیادی را داشته باشند؛ اما نشستند و انسانی را در سطح دیگری پرورش دادند.

ضربه دیگری را در این حوزه به نوع استفاده از چادر زده ایم؛ کسی چادر سر کرده است که لیاقت آن را نداشته، کسی چادر را به صورت سهل انگارانه مانند زورو یا شنل استفاده می کرده است؛ این مسأله در فیلم های ما هست؛ آن فردی که اصلاً اعتقادی به چادر نداشته آن را پوشیده، استفاده در آن فیلم اشکال داشته و ذاتاً هم به این چادر اعتقاد نداشته است؛ این هم یک حوزه ضربه به چادر است که من به این نوع عملکرد مشکوک هستم.

چادر معنا دارد؛ وقتی کسی چادری است، چادری است؛ یعنی سطح حریم او با نامحرم زیاد است؛ شما نمی توانید یک چادری که با نامحرم بگو و بخند کند یا به قول خودشان با روابط عمومی بالا باشد را نشان دهید؛ این به هم ریختگی نشانه و پیام آن واقعیت خارجی است.

چادر برای کسی است که سطح حریمش را با مخاطب زیاد می کند؛ بعد این خانم آرایش کند، با نامحرم خنده و گفت وگو کند، مدل استفاده او آزاد باشد، این چه کار می کند؟ معنای چادر را از آن می گیرد؛ یعنی پیام می دهد که هر که چادری است باید اینگونه باشد؛ اینجا می آید و مخلوط می کند.

این نوع بازنمایی از فرد چادری پیام چادر که این فرد، حافظ، حصون و مراقب است را از بین می برد؛ می گویند که اگر چادر هم می پوشد معلوم نیست که آدم سالمی باشد؛ چون پیام های تصویری گذشته مدعی این مطلب بوده است.

رسا نمونه دیگری هم از ضرباتی که به این فرهنگ عمومی وارد شده است وجود دارد؟

حوزه چادر ملی، حوزه دیگری است که می توانیم به آن مشکوک باشیم؛ در چادر ملی چه کاری انجام داده ایم؟ آن کاری که چادر انجام دهد و اندام واره زن را می پوشاند، در چادر ملی با تلفیقی به آن برگرداندیم.

برخی خیال می کردند که با این نوع از چادر آن را توسعه می دهیم؛ در حالی که بسیاری از چادری ها را مانتویی کردیم، یعنی یک پله درست کرد، برای آدم هایی که یک مقدار ضعیف بودند، از آن چادر سنتی به چادر ملی آمدند و برخی از چادر ملی هم خارج شدند و الان مانتو می پوشند و بدتر و بدتر که الان در جامعه به وجود آمده است.

چرا چادر؟ بگویند مانتوی سر همی، چرا اسم چادر را بر آن می گذارند؟ البته من در بحث مانتو هم همین حرف را دارم، مانتو معنایی دارد؛ الان پیراهن می فروشند و روی آن مانتوی تابستانی می نویسند؛ این لباس بیرونی نیست، این لباس خانه است؛ باید روی آن چیزی بپوشی، اما فرد اینطور می پوشد؛ بعد کم کم می بینید که مانتو پوشیده می شود و بعد رقیق و نازک می شود، بعد به پیراهن تبدیل می شود و بعد کوتاه می شود، این ها همه برنامه هایی است که برای ما ریخته می شود.

کد ویدیو
دانلود

فیلم اصلی

ما نمی توانیم به جریان نفوذ بی توجه باشیم، این جریان نفوذ جدی است؛ چادر به عنوان یک سد جدی است؛ هر کس در این قضیه بگوید که خانم مانتویی با مقنعه و جوراب، فرقی با خانم چادری ندارد، حتی در فهم قرائت متون دینی اشتباه کرده است، در فهم این موضوع دینی اشتباه کرده است؛ در نگاه خدا این ها با هم فرق دارند. این مطلب دوم بود.

حالا ببینیم که آدم ها برای چه چادری می شوند؟ چادر همیشه باید به صورت طبیعی یک پیام بدهد؛ آقای نامحرم حریم من با تو زیاد است؛ هر وقت یک چادری یا یک نوع از چادر را پیدا کردید که این پیام دور باش را به نامحرم ندهد، این از معنای چادر خارج شده است.

درباره گارد یک نکته بگویم؛ متخصصان زبان بدن می گویند خانمی که به صورت روگیری چادر می پوشد دستش را زیر چادرش مشت می کند و دست دیگرش را هم پایین تر می گیرد، این وقتی با نامحرم صحبت می کند، با گارد صحبت می کند، یعنی زبان بدنش این را می گوید، او به صورت عادی چادر خود را سر کرده است اما اینگونه پیام می دهد؛ اما شما در چادر ملی آستین گذاشته اند که فرد با نامحرم با دستان باز صحبت می کند و زبان بدن آن گارد ندارد.

این ها حرف های ما نیست؛ روانشناسان هم به داشتن زبان بدن چادر اذعان دارند، می گویند که چادر یک پیام تصویری می دهد و به مخاطب خود اعلام می کند که این آدم محکمی است؛ بنابراین چادر را نباید از جامعه اسلامی بگیریم.

رسا چرا گروهی می خواهند چادر را حذف کنند؟ انگیزه آن ها از حذف این چادر چیست؟

کد ویدیو
دانلود

فیلم اصلی

گفتم چادری ها نماینده خانواده خودشان هستند؛ شما خانواده شهدای انقلابیانی که انقلاب اسلامی را تحقق بخشیدند، خانواده 230 هزار شهید دفاع مقدس، خانواده های شهدای مدافعان حرم را که فداکاریشان مانند من سخنرانی نبوده است که درباره دین حرف بزنند را بررسی کنید؛ نگاه کنید که چقدر از این خانواده ها چادری هستند.

وصیتنامه شهدا را بخوانید، دو موضوع بسیار تکرار شده است؛ می گویند که بچه ها ما می رویم، اما حواستان به امام باشد، حرف امام زمین نماند، حواستان به ولی فقیه باشد ؛ حالا دوم چیست؟ قرآن، نماز یا چیز دیگر؟ نه، گفته اند که ما می رویم اما بچه ها مواظب باشید که چادر از سر زنانمان نیافتد ؛ موضوع دوم با یک فاصله زیاد و پر تکرار در کنار ماجرای محافظت از ولی فقیه، محافظت از چادر است؛ خیلی از آن ها حجاب را هم نگفته اند بلکه مستقیم چادر را اشاره کرده اند.

این گروهی که خدمتگزار و فداکار و از جان گذشته برای اسلام هستند خانواده چادری ها هستند؛ مادر چادری با بچه اش، خانم چادری با شوهرش، دختر چادری با پدرش؛ اگر بخواهیم روی خانواده شهدا یک لیبل بگذاریم، خانواده های چادری هستند؛ این ها باید حالشان بد شود؛ این ها باید از جمهوری اسلامی دست بردارند.

هر وقت توانستند این گروه فداکار را از جمهوری اسلامی خسته کنند، دیگر این نظام فداکار، جان فدا و مبارز ندارد؛ بقیه هم اسلام را دوست دارند، نه به اندازه خانواده چادری ها، این ها آدم های فداکاری نیستند؛ آدم های خوبی هستند، اما چادری ها کسانی هستند که انقلاب را رها نمی کنند؛ هشت سال پدر این کشور در آمده است، اما این گروه تسلیم نمی شود؛ این گروه ایستاده است و می گوید که امام ما هستیم، تو ما را داری.

در عراق یا سوریه جنگ شده است؛ خیلی از آن ها از اساس شیعه هم نیستند، اما مسلمان هستند؛ به این بچه ای که در خانواده چادری ها بزرگ شده، خبر رسیده است، بر می گردد و می گوید که من نمی توانم ببینم که کسی به ناموس شیعه یا مسلمان تعرض کند؛ در کشوری که فاصله زیادی هم دارد، مثلاً سوریه که مرزی هم نداریم؛ من باید آنجا بروم و در آنجا از ناموس محافظت کنم؛ این گروه باید دست بردارند.

با این قیمت چادر کاری می کنند که این خانواده متدینی که با سختی زندگی می کند، چهار تا دختر دارد، کارگر یا کارمند است، نتواند به راحتی به اندازه لازم برای خانواده اش چادر بخرد.

چادر کالای مصرفی است؛ چون لباس رو هست، بسیار هم آسیب پذیر است، باران و آفتاب می خورَد و لای در گیر کند و از این حوادث بسیار اتفاق می افتد؛ ما طلبه ها که عبا داریم خانم های چادری را درک می کنیم؛ این کالای مصرفی که آدم ها به آن نیاز دارند؛ این فشار اقتصادی می آید، باید روی خانواده متدین بیشتر اثر بگذارد.

ما معتقد نیستیم که این ها دست بر می دارند، اما می تواند به صورت طبیعی جایگاه این ها را تنزل دهد؛ وقتی چادر نو نداشته باشد که بپوشد، بین بچه ها به او بی توجهی شود، طرد شود؛ آن اثر روانی خودش را بگذارد. خائن است کسی که در این زمینه ورود کرده است.

رسا تولید چادر در کشور چه وضعیتی دارد؟

هشت کارخانه دوخت چادر از حدود سال 1380 در ایران فعال شد، برنامه ریزی شد تا همه هشت کارخانه زمین بخورد؛ چون واردات چادر انحصاری چند آدم بود؛ این ها دیدند که با وجود این کارخانه ها در واردات سود نمی کنند، یک جاهایی برای اینکه این ها را بشکنند قیمت را پایین می آوردند و کارخانه را ورشکست می کردند؛ هفت کارخانه از این هشت کارخانه ورشکست شدند و الان موجودیت خارجی ندارند؛ این فاجعه نیست؟

نباید مشکوک شویم که چرا هفت کارخانه از بین رفت؟ دستی در کار نیست؟ راحت از کنار آن بگذریم؟ بگوییم که اتفاقی بوده است؟ قیمت بالا و پایین شده است و این ها نتوانستند. آن یکی چطور مقاومت می کند؟ کارخانه ای که هنوز مشغول فعالیت است چیزهای دیگری هم کنار چادر می زند تا کاسبی کند، چادرش را هم می زند.

من آخوندی هستم که فقط کار کتابخانه ای نکرده ام بلکه دوازده سال است در حوزه عفاف و حجاب کار می کنم، قائم مقام وزیر کشور در حوزه عفاف و حجاب بوده ام، دوازده سال است که مؤسسه داری و کار و فعالیت می کنم، با نمایندگان مجلس، وزرا، مجموعه های دیگر نشسته ام و درباره مصوباتشان بحث و گفت وگو کرده ام؛ با مد لباس وزارت ارشاد مفصل گفت وگو کرده ام؛ بعنوان یک طلبه کنشگر اجتماعی در حوزه حجاب و عفاف می گویم که ماجرای چادر به شدت مرموز و مشکوک است.

آن کسی که دین داشته باشد، مؤمن باشد و بخواهد این قضیه را دنبال کند، سر نخ های فراوانی برایش وجود دارد، برویم دنبال کنیم ببینیم ماجرا چیست؟ چه کسانی نمی خواهند که آدم های چادری راحت زندگی نکنند؟

در ادبیات جامعه شناسی تعبیری به نام شیب اجتماعی وجود دارد؛ می گویند شیب اجتماعی به هر چه باشد آدم ها به آن سمت سُر می خورند، الان شیب اجتماعی به نفع محجبه ها هست یا کسانی که حجاب شرعی را رعایت نمی کنند؟ یعنی سهولت دسترسی، طرح های خوب، جنس های خوب، ارزان و با کیفیت به سمت چادر است یا پوشش های دیگر؟

الان فقط مسأله ما گرانی چادر نیست، کیفیت چادر هم هست، کیفیت چادر یک مسأله خیلی جدی است؛ چرا یک چادر باید به سرعت بور شود که فرد مجبور باشد دوباره آن را بخرد که اگر پولش را نداشت، زنی که زیبا طلب است، زشت و بور بپوشد.

کد ویدیو
دانلود

فیلم اصلی

چرا این کالای استراتژیک در داخل تولید نمی شود؟ گندم کالای استراتژیک است، چادر کالای استراتژیک نیست؟ این همه زن خانواده خادم و فداکار جمهوری اسلامی داریم، این کالا برای شما استراتژیک نیست؟ اگر تمام واردات قطع شد چکار می کنید؟ اگر چادر را تحریم کردند، می خواهید چه کنید؟ می خواهید برای زن های چادری داخل کشور چکار کنید؟ آن شعور سیاسی نه، شعور فرهنگی کجاست؟

برای اینکه این گروه خدمتگزار شما ناراحت و اذیت نشود، به دردسر نیافتد، این مشکوک و نگران کننده نیست؟ نباید به این سمت برویم که مسأله را حل کنیم؟ ببینیم که چرا این گروه باید اذیت شوند؟ مگر این ها در جمهوری اسلامی چه خطایی کرده اند؟ جرمشان این است که جمهوری اسلامی را حفظ می کنند؛ بزرگترین خطای خانواده های چادری این است که مدافع اصلی جمهوری اسلامی هستند.

من نمی گویم که خانواده مانتویی ها مدافع نیستند، اما حرفم روی درصد این ها است؛ اینقدر تعداد این ها زیاد است که گویا همه هستند؛ هرچند من معتقد هستم که ما مسیحی و سنی پا به کار انقلاب هم داریم.

رسا چه حمایتی باید از کارخانه های تولید چادر انجام می شد؟

حمایت اولیه درست بود؛ یعنی وامی که برای ساخت کارخانه داده شده بود کلان بود و با آن وام کارخانه ها راه اندازی شد؛ با تدبیر استراتژیک بودن کالا، این کارخانه ها راه افتاد؛ البته از قبل شروع شده بود اما حدود سال هشتاد فعال شد؛ حمایت های بعدی که باید صورت می گرفت این بود که نباید انحصار واردات وجود می داشت؛ چطور الان در ماجرای گندم و این ها مراقبت هست؟

اینکه گندم را تکرار و با چادر مقایسه می کنم، به این مطلب اعتقاد دارم که گندم غذای جسم و چادر غذای روح خانواده های مؤمن ما است؛ مصرف چادر یک کالای استراتژیک معنوی است همانطور که گندم یک کالای استراتژیک جسم است؛ مدام می خواهم مثال بزنم که عرض من روشن شود، این هم با مسامحه نیست، خیلی هم دقیق از این لفظ استفاده می کنم.

یکی از کارهایی که باید صورت می گرفت این بود که دولت مداخله و بر واردات و وارد کنندگان نظارت می کرد؛ به واقع پنج نفر بودند که واردات چادر را انجام می دادند.

رسا خیلی کالاها گرفتار این مشکل بودند که با شروع سیاست ها و تولیدات چین، به تعطیلی کشیده شدند؛ اما چه کاری باید انجام می شد که تولید حداقلی کارخانه های ایرانی انجام می شد؟

مانند کاری که در ماجرای میوه انجام می دهیم؛ الان فصل سیب و برنج و هنگام فروش این ها اگر واردات را باز کنید تولید کننده ورشکست می شود؛ برنج فروش ها، چای فروش ها و سیب فروش ها نابود می شوند؛ می گویند زمان فروش ما بود چرا واردات را باز کردی؟

درباره چادر هم همینطور، الان کارخانه راه افتاده است، تو الان باید واردات را کنترل کنی نباید بگذاری وارد شود؛ حتی اگر کیفیتش پایین تر باشد؛ در حالی که این کارخانه ها مدعی هستند ما آخرین تکنولوژی را داشتیم اما نمی توانستیم رقابت کنیم؛ در واردات سودهای فراوانی وجود دارد که نتوانستند با کره و دیگر کشورها رقابت کنند. وقتی کالایی تازه در حال راه افتادن است؛ این خیلی طبیعی است.

از اساس چادر، کالای استراتژیک فرض نشده است تا برای آن این مراقبت ها به وجود بیاید؛ فهم مسئول بازرگانی برای کنترل این ماجرا وجود نداشته است؛ یک بی خیالی و بی توجهی در حال خیلی خوشبینانه به این قضیه وجود داشته است که چه اهمیتی دارد؟ این کارخانه ها نتوانستند و عرضه نداشتند، ناتوان از رقابت با آن ها بودند و خودشان حذف شدند؛ به ما چه ربطی دارد؟ ممکن است بگویند قانون طبیعت این است که هر کس قدرت بیشتری داشته باشد غالب می شود.

آمار این چادری ها جالب است؛ آمار واقعی و رسمی وزارت کشور که سال 90 در سطح ملی گرفته شد از کل افرادی که حجاب شرعی را رعایت می کنند 51 درصد یعنی بیش از نیمی از این افراد همان گروه مقاوم هستند که از چادر استفاده می کنند؛ حالا این درصد حق حیات معنوی و زندگی مؤمنانه ندارند؟

چه حمایتی باید می شد؟ حمایتی که تو از چای کار می کنی از تولید کننده چادر هم می کردی؛ توقع زیاد شدن این ها را نداشتیم اما همین هشت تا می ماند که کالای استراتژیک شما از بین نرود؛ در این چهار دولت اخیر هیچ همتی برای تأسیس کارخانه یا احیای همان کارخانه های قبلی وجود نداشته است؛ این را با علم عرض می کنم، به عنوان کسی که وسط میدان بوده و کار را دنبال می کرده است.

رسا حکومت اسلامی و نظام اسلامی وظیفه ای در کمک کردن به افرادی که سعی می کنند حجاب اسلامی برتر یعنی چادر را حفظ کنند دارد؟ برای مثال سوبسیدی در نظر بگیرد.

کد ویدیو
دانلود

فیلم اصلی

جمهوری اسلامی به صورت شرعی وظیفه دارد زندگی مؤمنانه و عفیفانه را برای مردم جامعه اسلامی آسان کند، این وظیفه شرعی است، در قانون هم این وظیفه را دارد؛ اگر ما مجلس، شورای عالی انقلاب فرهنگی را به عنوان مجموعه های سیاست گذار قبول داشته باشیم، این ها در حوزه چادر و پوشاک اسلامی قانون گذاشته اند که همین قانون اجرا نمی شود.

حمایت از چادر و پوشاک عفیفانه وظیفه وزارت صنعت، معدن، تجارت که در آن قانون وزارت بازرگانی نوشته شده بود قید شده است؛ این وزارتخانه باید از این پوشاک استراتژیک حفاظت و مراقبت کند، بعد از آن باید روش ها و آیین نامه هایی که یکی از آن ها همین سوبسیدی است که شما می گویید، یکی از آن ها همان مسأله حمایت کردن از آن کارخانه ها بود.

به دو طریق یارانه به افراد یا به کارخانه برای تولید آسان می توانست کمک کند؛ این یکی از ده ها کاری است که باید انجام می شده است؛ باید از واردات جلوگیری می کرده، انحصارش را از دست افراد خاص خارج می کرده، باید به کیفیت بخشی آن کمک می کرده، باید این مجموعه های زنجیره ای در اختیار حاکمیت، فروشگاه های زنجیره ای در اختیار حاکمیت را در دسترس قرار می داده است تا مردم بتوانند به راحتی به لباس عفیفانه و چادر دسترسی آسان پیدا کنند.

ببنید چند خصوصیت بوده است؛ طراحی، تولید، توزیع و تبلیغ؛ این ها چهار لایه مهم مد لباس اسلامی است؛ اگر می خواهید جامعه در حوزه پوشاک به سمت زندگی عفیفانه حرکت کند باید خوب طراحی کنیم، تولید کنیم، توزیع آسان و در دسترس داشته باشیم و طوری تبلیغ کنیم که به آن توجه شود؛ در قم می بینید که تبلیغاتی که روی بیلبردها می رود خانم مانتویی تبلیغ می کند؛ این مشکوک نیست؛ اینجا که طبق آمار 81 درصد زنان قمی چادری هستند.

این یک عملیات برنامه ریزی شده است؛ من آدم متوهم و هیجانی نیستم، برای همه این ها رفرنس و آدرس دارم، اگر کسی واقعاً به دنبال اصلاح ماجرا باشد راه حل وجود دارد؛ چادر یک فرهنگ است؛ پس چادر به مثابه یک فرهنگ همیشه از یک انحطاط فرهنگی در جامعه جلوگیری می کند، هر وقت شما چادر را کنار گذاشتی و به آن بی توجه شدی در یک سرازیری قرار گرفته ای، یعنی شما که چادر را رها می کنی روی مانتو نمی ایستی، روی پیراهن، تیشرت و شلوار و شلوارک می روی، چون جلوه گری و جاذبه های جنسی تمام شدنی نیست؛ همانطور که غرب رفته است و در حال گرفتن نتیجه های نحس آن است.

حرکت جمهوری اسلامی برای زمینه سازی ظهور حضرت حجت (عج) نیازمند توجه بسیار به شاخص های زندگی عفیفانه است و چادر پر رنگ ترین نقطه این ماجرا است؛ شما نمی توانید زندگی عفیفانه را به صورت تام در جامعه ایجاد کنید، مگر اینکه به چادر توجه کنید؛ چادر یک لباس نیست، یک فرهنگ، یک تمدن و یک عقبه برای ایجاد ساختارها و سازه های یک زندگی مؤمنانه است./836/ج

لینک خبر :‌ خبر گزاری رسا
خشایار اعتمادی از حضور در عرصه موسیقی خداحافظی کرد. او می گوید: مدیریت فعلی به طرز وحشتناکی یارکشی کرده و صرفا به دنبال سودهای کلان است. چطور می شود کسی که قبلأ برای بچه های هنرمند نوارکاست جابجا می کرده امروز پشت پورشه بنشیند و روز دیگر لندکروز سوار شود. قطعا جریان و فسادی وجود داشته است.

به گواه تولید روزانه ده ها تک آهنگ سطحی و بی کیفیت، می توان گفت موسیقی پاپ حال و روز خوشی ندارد. این گونه عامه پسند، طی سال های اخیر روند درست و رو به رشدی را طی نکرده است. نگاهی صرفا تجاری، تاسیس موسسه های خصوصی و فعالیت آنها در جهت حمایت از خوانندگان تازه کار و قید قراردادهای یک طرفه و ناعادلانه با آنها، همچنین برگزاری کنسرت های متعدد داخلی و خارجی مواردی هستند که موسیقی پاپ را با چالش های بسیار مواجه کرده اند که در نهایت سودهای هنگفت این رویه برای موسیقی و ارتقای آن هزینه نمی شود و به جیب چند موسسه و تهیه کننده معدود می رود.

همه اتفاقات مذکور، خوانندگان نسل های قبل را به حاشیه رانده و به نوعی خانه نشین کرده است. قاسم افشار، چنگیز حبیبیان، حمید غلامعلی، حسین زمان، یاور اقتداری، علی کریمی، سعید شهروز و خشایار اعتمادی تنها برخی از خوانندگان نسل های قبل هستند که در دهه هفتاد برای ایجاد و تداوم موسیقی پاپ تلاش کردند و حال به دلیل شرایط نامناسب و عدم حمایت تهیه کنندگان به انزوا رفته اند. در این میان هستند آهنگسازان و نوازندگانی که بی سر و صدا از عرصه موسیقی کناره گرفته اند یا به دیگر کشورها مهاجرت کرده اند و کمتر کسی از حال و روز فعلی آنها با خبر است.

خشایار اعتمادی که جزو اولین خوانندگان پاپ پس از انقلاب به حساب می آید و طی سال های اخیر فعالیت کمی در عرصه موسیقی داشته، طی روزهای گذشته در اعتراض به وضعیت کیفی موسیقی پاپ و به دلیل عدم فضای مناسب و وجود نگاه صرفا تجاری به موسیقی، با ارائه یادداشتی از عرصه موسیقی خداحافظی کرده است. این خواننده در گفتگو با ایلنا درباره دلایل کناره گیری اش از فضای موسیقی توضیحاتی داد و به تحلیل وضعیت گذشته و حال موسیقی پاپ پرداخت.

در گفتگوی اخیرتان با ایلنا که چند ماه پیش انجام شد، نسبت به امروز کمی به وضعیت موسیقی امیدوارتر بودید. حال خداحافظی شما از عرصه موسیقی غافلگیرکننده است. چرا می خواهید خداحافظی کنید؟

خشایار اعتمادی کلا آدم غافلگیرکننده ای است. غافلگیرکننده می آید و غافلگیرکننده می رود.

دلیل این تصمیم چیست؟

من نزدیک به سه دهه پیش با تصور دیگری وارد عرصه حرفه ای شدم. در دهه هفتاد فضای موسیقی پاپ عملأ مسدود بود. در آن مقطع نگاهم به موسیقی با محوریت فرهنگ بود و هنوز به آن نگاه و منظر معتقدم. بهتر است بگویم در دهه هفتاد با نگاهی فرهنگی و نه صرفا هنری پا به عرصه موسیقی گذاشتم. در آن سال ها با این نیت پا به میدان گذاشتم که با موسیقی اصطلاحأ عاشقی کنم نه کاسبی. به همین دلیل شاید آنچه که به لحاظ معنویات و مادیات در موسیقی هزینه کرده ام، بسیار زیاد بوده است. طی سال ها و دهه های گذشته اگر همکارانم با حمایت تهیه کننده به تولید اثر پرداخته اند، من این کار را نکرده ام و آثارم هیچ گاه تهیه کننده نداشته اند و با هزینه خودم تولید شده اند. ده آلبوم در کارنامه دارم که تهیه کننده همه آنها خودم بوده ام. رویه به گونه ای بوده که خودم آثارم را ساخته ام و سپس آنها را به جریان پخش سپرده ام و پخش کننده ها نیز هر طور که خواسته اند با خشایار اعتمادی و آثارش رفتار کرده اند.

با این تفاسیر می توان گفت بیشترین سود آثارتان به جیب پخش کننده ها رفته است؟

واقعیت این است که نه تنها آلبوم هایم برایم سود نداشته اند، بلکه باعث شده اند، متضرر شوم. طی این روند، بیش از ضررهای مالی به لحاظ عاطفی ضرر کرده ام و ضربه خورده ام. به هر حال کودکی و میانسالی من با عشق به موسیقی سپری شده و همواره به کار و حرفه ام متعهد بوده ام و نسبت به آن احساس مسئولیت می کرده ام. همیشه برای خودم و گوش مخاطبانم ارزش قائل بوده ام و زمانی که می دیدم فضای پخش از وضعیت نامناسبی برخوردار است، آسیب دیده ام. گویا همیشه نسبت به من نگاه خاصی وجود داشته و انگار به لحاظ خبری بایکوت بوده ام.

دلیل یا دلایل آن نگاه خاص و احیانا بایکوت خبری تان را چه مواردی می دانید؟

واقعا هیچ گاه نتوانستم دلایل این اتفاق را بفهمم و هرگز علت آن را نفهمیدم. مسئولان نیز به هیچ وجه درباره آن چیزی نگفته اند. حتی در آسیب شناسی های شخصی ام، زمانی که 27 سال گذشته را مرور می کنم، باز هم به نتیجه مشخصی نمی رسم. همیشه تلاشم این بوده که با ادب و اخلاق در جامعه زندگی کنم. طی این سال ها در جوامع هنری نیز حضور داشته ام و با آهنگسازان، نوازندگان و ترانه سرایان بسیاری همکاری کرده ام. هیچ گاه با همکارانم به لحاظ مالی و اخلاقی مشکل پیدا نکرده ام. البته همیشه در زمینه کاری اختلاف نظرهایی وجود دارد که طبیعی است. به طور کلی همیشه سعی کرده ام از حواشی به دور باشم. در زمینه مشاغل و مسئولیت های مدیریتی نیز این رویه وجود داشته است. حتی اگر در مواقعی، موارد و موضوعاتی بر خلاف میلم بوده خودم را به رعایت چهارچوب ها ملزم دانسته ام و اگر سدی وجود داشته تلاش کرده ام با تعامل آن را حل کنم و به نتیجه برسانم.

اگر بازهم مسئولیتی به شما واگذار شود و اگر مانند گذشته در زمینه موسیقی فعال شوید، بازهم همان رویه قبلی را با همان نگا ه ها و منظرها ادامه می دهید؟

بی شک در حال حاضر عریض تر و عمیق تر فکر می کنم و به این می رسم که در حال حاضر، متاسفانه و بی تردید، بخشی از راهبران مدیریت موسیقی، مغرضانه به فکر اقتصاد و سودهای اقتصادی موسیقی هستند. آنها به صورت گزینشی کاسبک هایی را کنار خود دارند و با انتخاب های سلیقه ای، جریانی مافیایی ایجاد کرده اند. نسبت به وجود چنین رویه و مافیایی هیچ شکی ندارم. بازهم تاکید می کنم که بخشی از مدیران و مسئولان نسبت به موسیقی چنین نگاهی دارند. آن افراد به جای احترام به مخاطبان و تقویت شئونات شنوایی مردم، با انتخاب های غلط، سلیقه مخاطبان را تنزل داده اند و آنها را به سمت شنیدن آثار نازل و سطحی سوق داده اند. آن افراد در حال حاضر تمام مقولات و بخش ها را به صورت انحصاری در اختیار گرفته اند.

بخشی از صحبت هایتان درباره چند موسسه معدود است که نسبت به انتخاب و فعالیت خوانندگان جدید فعالیت می کنند؟

بله همینطور است. شما حساب کنید که اگر خواننده به اصطلاح مال خودشان باشد، تمام بخش های مرتبط و شبکه های پربیننده تلویزیونی و ماهواره ای و فضاهای مجازی را به او اختصاص می دهند و با ساخت نماهنگ ها و تیزرهای سطحی با حضور مثلا چند دختر توجه مخاطبان را به او جلب می کنند. آنها گاه برای جلب توجه بیشتر با حضور دختران و پسران جوان دابسمش هایی تولید می کنند و آنها را در فضای مجازی نشر می دهند. همه این اتفاقات در نهایت به ضرر موسیقی است. طی این روند آن موسسات و افراد قراردادی یک ساله با خواننده می بینند و او نیز تصور می کند که در کارش موفق است و همه چیز به نفع او خواهد بود، که اینگونه نیست و سود اصلی و کلان تر به جیب آن چند نفر معدود می رود. این رویه کم و کیف اشعار و ترانه ها را نیز تحت تاثیر قرار داده و اینگونه است که شعری با بیت این درو محکم نبند سروده می شود و به صورت مقطعی و گذرا مورد توجه قرار می گیرد.

رویه موجود تا چه حد به موسیقی پاپ ما آسیب می زند؟

ببینید آن موسسات، مراکز و افراد مشخص با فلان خواننده قراردادی می بندند و با صدها اجرای سالانه از کنار او به سودهای کلان می رسند. اتفاق بدتر این است که آن خوانندگان به عنوان نماینده ما خوانندگان پاپ معرفی می شوند و بدتر از آن اینکه به تورهای اروپایی و آمریکایی می روند. واقعا نمایندگان موسیقی پاپ همین ها هستند که کنسرت های متعدد داخلی و خارجی برگزار می کنند؟! همه این حرفها پاسخ آنهایی است که می گویند چرا حضورت کمرنگ شده و فعال نیستی و آلبوم یا اثری ارائه نمی دهی؟

در فضای فعلی ساخت آلبوم یا تک آهنگ با چه مشکلاتی مواجه است و به لحاظ مالی چقدر بودجه می خواهد که باعث شده همنسلان شما به صورت شخصی و بدون وجود تهیه کننده نیز به تولید اثر نپردازند.

ببینید در حال حاضر، شرایط اقتصادی مناسبی نداریم و این بحران گریبان گیر همه است. شما حساب کنید اگر من بخواهم در چنین شرایطی به تولید اثر بپردازم، باید بابت هر قطعه یا تِرَک حدود 60 میلیون تومان هزینه کنم که 20 تا 25 میلیون آن هزینه تبلیغ و نشر در فضای مجازی می شود. حال شما حساب کنید اگر بخواهم طی یک سال مثلا هفت اثر بخوانم باید بیش از 500 میلیون تومان هزینه کنم که آن نیز به دلیل نحوه دانلود های اینترنتی و رایگان بازگشتی ندارد. اگر من 600، 700 میلیون تومان پول اضافه بدون برگشت داشته باشم، باید آن را هزینه کنم تا بیایند مرا ببیند و بشنوند؟ اصلا ترجیح می دهم با این وضعیت مرا نشنوند و نبینند. نکته دوم اینکه اگر به فرض چنین مبلغی را در اختیار داشته باشم ترجیح می دهم آن را صرف امور بهتر بکنم. در چنین شرایطی آن مبلغ هنگفت را صرف چند بچه می کنم تا مثلا به مدرسه بروند و یا به خانواده ای کمک می کنم که می خواهند دخترشان را به خانه بخت بفرستند. یا مثلا به ادامه تحصیل پسری کمک می کنم که پول ندارد و می خواهد ازدواج کند. حال شما تصور کنید من کنسرت برگزار کنم بلکه آن مبلغ 600 یا هفتصد میلیون تومان به من بازگردد. سود آن به جیب چه کسی می رود؟ به جیب همان چند نفر معدود خواهد رفت؛ زیرا گیشه کنسرت ها نیز در اختیار همان آدم هاست.

موفقیت و سود آن تهیه کنندگان یا همان سه، چهار نفر چطور تضمین می شود؟

امکان ندارد که آن چند نفر بتوانند، بدون حمایت فعالیت کنند. این اتفاق بدون حمایت شدنی نیست. اتفاقا یکی از دلایلی که باعث شد از فضای موسیقی بیرون بیایم این بود که بتوانم حرف هایم را بزنم.

اما شما از سال های گذشته و پیش از ایجاد و گسترش جریان های مافیایی کم کار شده بودید.

ببییند حتی در زمان کم کار شدنم نیز در زمینه موسیقی فعال بوده ام و همه انرژی ام را صرف هنر و موسیقی این مملکت کرده ام. بگذارید برایتان چند مثال بزنم. یادم هست آن زمان که می خواستند موسیقی پاپ را به جشنواره بیاورند، آقای کامبیز روشن روان خواستند که من با آقای صفارهرندی دراین باره صحبت کنم و من نیز گفتم چشم. آقای صفارهرندی نیز مرا پذیرفتند و من از ایشان خواستم به موسیقی پاپ کمک کنند. ایشان گفتند مشروط به اینکه شما برگزار کننده باشید، می پذیرم. من در پاسخ گفتم تنها هشت روز تا زمان برگزاری باقی مانده و از من دعوت نشده و ایشان اصرار کردند و من نیز گفتم چشم و انجامش دادم. در زمان ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد، ایشان از من خواستند در اختتامیه جشنواره رضوی حضور داشته باشم و پذیرفتم. وزیر بعدی در مناسبتی دیگر از من خواست به عنوان سخنران حضور داشته باشم که بازهم گفتم چشم و پذیرفتم. مسلمأ، هیچ کدام از آن چشم گفتن ها برای خودم و برای منفعتم نبوده و تنها هدفم این بوده که بستر و فضا برای فعالیت دوباره هم نسلان و همکارانم میسر شود و نوظهورها نیز بهتر و درست تر در زمینه موسیقی پاپ فعالیت کنند.

در این صورت سیاست های فعلی و تصمیمات اجرایی مسئولان فعلی چگونه است؟

مدیریت فعلی به طرز وحشتناکی یارکشی کرده و صرفا به دنبال سودهای کلان است. برخی در خارج از کشورند و خانه ها و ماشین های آنچنانی دارند. اینها فساد است. چطور می شود کسی که قبلأ برای بچه های هنرمند نوارکاست جابجا می کرده امروز پشت پورشه بنشیند و روز دیگر لندکروز سوار شود. قطعا جریان و فسادی وجود داشته است. از سویی زمانی که به زندگی فعالان موسیقی نگاه می کنید، می بینید که وضعیت بدی دارند و برخی از آنها با وجود سن بالا حتی خانه ای متعلق به خود ندارند. در این میان باز اوضاع خوانندگان بهتر است و لااقلش این است که دیده شده اند و شهرتی کسب کرده اند. آهنگسازان و نوازندگان و دیگر فعالان اوضاع بسیار بدی دارند. آنها هستند که در استودیوها دود سیگار و خاک خورده اند و مرارت کشیدند و مبالغ کم دریافت کرده اند و حال اوضاع بدی دارند و هیچ اسمی هم از آنها نیست. انگار اصلا متوجه وضعیت این افراد نیستیم. مهاجرت خوانندگان به هرحال شنیده می شود و گاه سر و صدا می کند، اما آن نوازندگان و آهنگسازانی که به دلیل وضعیت بد شغلی و معیشتی بیکارند یا مهاجرت کرده اند، حال چه وضعیتی دارند و چه می کنند؟ چه کسی به این مسائل و مشکلات توجه می کند؟ بگذارید بهروز صفاریان را مثال بزنم. ایشان سال 1384 زمانی که آهنگ الکترونیکی شبح را ساخت چه کسی به آنالیز و تحلیل این اتفاق پرداخت؟ یا چه کسی سراغی از ایشان گرفت؟ هنرمندان بسیاری داریم که چنین وضعیتی دارند.

طی این سه دهه زمانی بوده که تصمیم به مهاجرت بگیرید یا اینکه در حال حاضر چنین تصمیمی ندارید؟

به هیچ وجه. به نظرم بهترین کاری که می توانستم انجام دهم خروج از حوزه موسیقی بوده است. به هیچ وجه آدمی نیستم که به خاطر خوانندگی از کشور خارج شوم. به هیچ وجه و به هیچ قیمتی این کار را نمی کنم. فرصت های بسیاری برای مهاجرت داشته ام. مثلا اینکه در سال 1378 مسئول همان تیمی که یکی از خوانندگان خانم را از ایران خارج کرد به سراغم آمد، اما جواب من منفی بود. سال 1381 من در آمریکا حضور داشتم که همان شخص بازهم به سراغم آمد و پیشنهادش را تکرار کرد و بازهم به او جواب منفی دادم که پس از آن دعوتنامه من و شادمهر عقیلی را برایم فکس کرد که باز هم راضی به رفتن نشدم. من دعوتنامه شادمهر را به او دادم و طی آن ماجرا بود که شادمهر تصمیم به رفتن گرفت و مهاجرت کرد. او البته برای خودش و طرفدارانش کار مفیدی کرد و باعث شد شنیده و دیده شود و فعالیت موسیقایی اش را ادامه دهد.

شما و هم نسلانتان به نوعی طی همکاری با صداوسیما پا به عرصه حرفه ای گذاشتید، از وضعیت این روزهای تلویزیون و مرکز موسیقی صداوسیما بگویید.

من که در 23 سالگی به صداوسیما رفتم، تهیه کنندگانی را دیده ام که در آن مقطع واقعا نگران برخورد و حرف زدنم با آنها می شدم، بس که شأن و شخصیت بالایی داشتند. آنها با سواد بودند. امروز می بینم فلان تهیه کننده یواشکی به خواننده ای که همزمان با من به برنامه ای دعوت شده، می گوید تو را به برنامه احسان علیخانی می فرستم به شرط آنکه تهیه کنسرت های سال بعدت را به من بسپری! تهیه کننده صداوسیما نباید با چنین شیوه هایی خواننده ها را به سمت خود بکشد! آیا این صداوسیما همان صداوسیمای 27 سال پیش است و این تهیه کنندگان همان ها هستند؟

پس از انتشار نامه خداحافظی تان از سوی وزارت ارشاد، دفتر موسیقی و دیگر هنرمندان با شما تماسی برقرار نشده؟

به هیچ وجه نه از وزارت ارشاد، نه دفتر موسیقی، نه از مرکز موسیقی صداوسیما یا حوزه هنری تماسی با من گرفته نشده است. تنها چهار نفر از همکارانم پی گیر ماجرا شده اند. آقای حمید غلامعلی، قاسم افشار، بابک صحرایی و بهروز صفاریان هنرمندانی هستند که نسبت به خداحافظی ام از عرصه موسیقی واکنش نشان داده اند و با من تماس گرفتند. یادم هست شخصی از من پرسید صدای کدام خواننده را دوست دارم و می پسندم و من در جوابش گفتم از آنجایی که طی این 27 سال هیچ همکاری از من حرف نزده از کسی حرف نمی زنم و نام نمی برم. آیا آن شعرا و ترانه سراهایی که آثارشان را خوانده ام، حتی یک بار با من تماس گرفته اند و گفته اند مثلا ممنون که فلان اثرم را خوانده ای؟ خیر. درست است که حال برخی از آنها اسم و رسمی پیدا کرده اند، اما حداقل برای شناخته شدن آنها که به اندازه یک ارزن موثر بوده ام! آنها سراغی از من نگرفته اند و حتی تماسی نگرفته اند، اما من همه جا از آنها حرف زده ام. این از همکارانم و آن از متولیان و سلیقه مخاطبان. دیگر چیزی باقی نمی ماند. البته چرا. یک چیز باقی می ماند و آن افسوس هدر دادن سی سال از زندگی ام است.

اما درستش این است که فعالان موسیقی بخصوص خوانندگان پاپ هم نسلتان نسبت به چنین اتفاقاتی واکنش نشان دهند و اعتراض خود را به گوش مسئولان برسانند.

باور کنید نمی خواهم خیلی از مسائل را بگویم. فقط به همین بسنده می کنم که علت این عدم توجهات را نمی دانم. به هرحال من در مقاطع مختلفی به خیلی ها کمک کردم. حال آنها کجا هستند؟ ایلنا خبرگزاری معتبری است و من از همین تریبون از هنرمندان می خواهم نسبت به وضعیت فعلی هنر و موسیقی بی تفاوت نباشند. به عنوان جمله آخر این را بگویم که امروز شخصی به من گفت نظرت درباره گرانی بنزین چیست؟ من نیز در جوابش گفتم تو بگو نظرت درباره ارزان شدن آدم ها چیست؟ متاسفانه در مملکت ما به صورت روزمره همه چیز گران می شود اما در این میان قیمت ما چقدر کاهش می یابد و چقدر ارزان می شویم!

لینک خبر :‌ رویداد ایران
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۸/۲۶

به گزارش سلام نو، به نقل از واحد ارتباطات، آموزش و پژوهش مجموعه تئاترشهر، پروژه طراحی، نصب و راه اندازی تجهیزات ماشینی تالار اصلی تئاتر شهر که در سال رونق تولید ملی به دست متخصصان ایرانی به سرانجام رسیده است ، روز دوشنبه بیست و هفتم آبان ماه ساعت 17 با حضور سورنا ستاری معاون علمی و فناوری رئیس جمهور و رئیس بنیاد ملی نخبگان، مقامات عالی رتبه ی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، هنرمندان و اصحاب رسانه افتتاح خواهد شد.

پروژه طراحی، خرید، نصب و راه اندازی تجهیزات ماشینری تالار اصلی تئاترشهر تهران با کارفرمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از جمله پروژه های ملی است که توسط شرکت طراحی سیستم و اتوماسیون دانش بنیان دورعلی با مدیریت محمد علی سلیمانی از مرداد ماه سال 1397 آغاز شد. این شرکت با هدف برآوردن نیازهای نوآوری و خدمات مهندسی مشتریان و در جهت ارتقا سطح فناوری کشور در زمینه های طراحی و ساخت تجهیزات و ماشین آلات صنعتی و اتوماسیون با همکاری فارغ التحصیلان دانشگاه صنعتی شریف و گروهی از سازندگان داخلی در جهت تامین تجهیزات خاص شکل گرفته است.

در پروژه طراحی، نصب و راه اندازی تجهیزات ماشینری تالار اصلی تئاترشهر تهران که از جمله عملیات های استراتژیک وزارت ارشاد در راستای تحقق شعار سال رونق تولید بوده است، تئاتر شهر به عنوان بهره بردار، دفتر طرح های عمرانی به عنوان کارفرما و شرکت دورعلی به عنوان مجری حضور داشته اند.

طراحی، تولید، نصب و راه اندازی سیستم غیب شو ، طراحی، تولید، نصب و راه اندازی لیفت ارکستر ، طراحی، تولید، نصب و راه اندازی سیستم پل نوری ، طراحی، تولید، نصب و راه اندازی چهار مجموعه سیستم پرده جانبی ، طراحی، تولید، نصب و راه اندازی سیستم پرده جلو و عقب ، بازسازی و نوسازی سیستم لیفت پشت صحنه ، بازسازی و نوسازی تجهیزات برقی پرده اصلی ، بازسازی و نوسازی سیستم سِن گردان ، طراحی، تولید، نصب و راه اندازی تجهیزات سیستم کنترل مرکزی ، تعویض و نوسازی صندلی ها از جمله اولویت هایی بود که در پروژه طراحی، خرید، نصب و راه اندازی تجهیزات ماشینری تالار اصلی تئاترشهر تهران مورد توجه قرار گرفته و به انجام رسیده است.

بازگشایی تالار اصلی تئاتر شهر ساعت 17 روز دوشنبه بیست و هفتم آبان ماه با حضور تعدادی از مدیران دولت، وزارت ارشاد و هنرمندان افتتاح می شود./فارس

لینک خبر :‌ سلام نو
خواننده انقلابی با اشاره به علاقه خود به سرودهای انقلابی و حماسی و حضور مؤثرش از روزهای جنگ تا پیروزی مقابل دشمن گفت: من از همان ابتدا تا امروز این راه را ادامه داده و همواره نیز مورد احترام مردم و به ویژه خانواده شهدا بوده ام و تا نفس دارم برای شهدا، انقلاب و ایران می خوانم.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۸/۲۶

به گزارش گروه فرهنگی قدس آنلاین ، در مراسم سالگرد پاسداشت شهدای هنرمند که فردا برگزار می شود از 4 هنرمند نخبه که حضور شهدا و مضامین ارزشی در آثار متعهدانه آنها و سال های فعالیتشان ظهور و بروز چشمگیری داشته است، تقدیر و تجلیل به عمل می آید.

بر همین اساس در بخش موسیقی و سرود محمد گلریز به پاس سرودها و نغمات ماندگار و خاطره انگیز در سال های دفاع مقدس تقدیر خواهد شد. هنرمندی که از روزهای آغازین جنگ تحمیلی در کنار رزمندگان بود و با اینکه قصدش حضور در میدان های نبرد بود اما به تشخیص فرمانده عملیات کنار رزمندگان ماند و با سرودهای حماسی و انقلابی آنها را آماده حضور در خط مقدم می کرد و پس از پیروزی در هشت سال دفاع مقدس یکی از ماندگارترین سرودهای انقلابی یعنی بانگ آزادی را رقم زد، سرودهایی که هنوز پس از گذر چهار دهه در اذهان مردم باقی است و بقول خودش این صداست که می ماند. به بهانه برپایی این مراسم و تجلیل او به عنوان یکی از چهار هنرمند نخبه درباره خاطراتش از روزهای جنگ و حضور در کنار رزمندگان و شهدا به گفت وگو نشستیم که در ادامه می خوانید.

فرمانده گردان گفت برای رزمندگان سرودهای حماسی بخوانید

گلریز در ابتدای سخنانش به سال های جنگ و حضور هنرمندان به عنوان مستندساز، شاعر و عکاس در مناطق جنگی اشاره کرد و گفت: خیلی از این هنرمندان جزو رزمندگان بودند و زمانی که جنگ آغاز شد آحاد ملت وظیفه اجتماعی و شرعی خود دانستند که به عنوان یک ایرانی از کشور دفاع کنند و هنرمندان نیز بالطبع در عرصه کار هنری خودشان این فعالیت را انجام می دادند. خاطرم هست آن زمان حضرت امام(ره) فرمودند هر کسی در حیطه ای که می تواند در دفاع مقدس مؤثر باشد ورود کند. من هم زمانی که برای نخستین بار در جبهه ها حاضر شدم به اهواز رفتم و هدفم این بود مانند دیگر رزمندگان کارهای رزمی و جهادی انجام بدهم اما تا مرا دیدند گفتند شما آمده اید که برای رزمندگان برنامه اجرا کنید و بخوانید؟ و من گفتم اینطور نیست و برای رزم آمده ام. غروب همان روز در اهواز تقسیم و به همراه عده ای از رزمندگان به بستان منتقل شدیم. به دلیل بمباران های زیادی که در آن منطقه می شد مکان هایی به نام سوله زیر زمین درست کرده بودند و رزمندگان آنجا مستقر می شدند تا از حمله و تیررس دشمن مصون باشند. غروب به بستان رسیدیم و برای ادای نماز به سوله رفتیم، فرمانده گردان مرا دید و از من استقبال گرمی کرد و گفت شما برای خواندن آمده ای و من گفتم نه. وی در جواب گفت به نظرم شما باید در این عرصه فعالیت کنید چون در این کار مؤثرتر هستید و می توانید به رزمندگان دیگر روحیه بدهید و من هم قبول کردم و همان شب برنامه مفصلی برای رزمندگان اجرا کردم.

این هنرمند انقلابی یادآور شد: پس از آن شب دیگر کارم در جبهه این بود و مانند آقای آهنگران که هرجا قرار بود حمله ای صورت بگیرد ایشان اعزام می شد من هم برنامه ها را به این صورت اجرا می کردم. آنجا دفتری سنگرمانند و یک موتور با راننده در اختیار من قرار دادند و در آن ایام کار ما این بود که طی اطلاعاتی که مبنی بر عملیات رزمندگان به ما می دادند به آنها می پیوستیم. به منطقه می رفتیم و سرودهای رزمی و حماسی می خواندیم و رزمندگان را تشویق می کردیم و به آنها روحیه می دادیم. به نظرم هنرمندان کار خودشان را بلد بودند و می توانستند با سرودهای انقلابی و حماسی رزمندگان را تشویق و ترغیب کنند و به آنها روحیه دهند و به نوعی می توان گفت حضور من به عنوان یک هنرمند در عرصه های جنگ هم اینگونه موثر بود. بعد از آن هم یک ماهی به تنهایی این کار را انجام می دادم تا اینکه به تهران بازگشتم و پس از آن از طریق ارشاد با گروه به مناطق جنگی اعزام می شدیم.

گلریز افزود: بسیاری از شهدای ما از شاعران بودند که در جبهه ها شهید شدند و طبق آمار 374 شهید هنرمند در عرصه های مختلف همچون آهنگسازی، خوانندگی، مستندسازی و دیگر شاخه های هنری داریم اما متأسفانه این شهدا و خانواده های آنها بسیار کم مورد تجلیل قرار گرفتند و این مایه تأسف است البته آنها به این تقدیر و تجلیل نیازی ندارند اما بد نیست برای یادآوری خودمان هم که شده به آنها بیشتر توجه کنیم.

بیش از چهل سرود حماسی در جبهه ها خوانده ام

وی با اشاره به سرودها و اشعاری که در جبهه ها می خواند گفت: در جبهه های نبرد بیشتر سرودهای حماسی خوانده می شد. من حدود 43 سرود حماسی برای دفاع مقدس خوانده ام و 1500 _2000 سرود دیگر هم در قالب برنامه های تلویزیونی، اشعار مذهبی، عرفانی و ... خوانده ام و آرشیو گسترده ای از آنها دارم. تمام سعی من این بود در جبهه ها اشعار حماسی بخوانم تا به رزمندگان انگیزه های مثبتی بدهد و روحیه آنها را تقویت کند و گاهی هم اشعاری برای شهدا سروده می شد که آنها را نیز می خواندم.

ضبط موسیقی در سال های اول انقلاب با سختی هایی همراه بود

وی با اشاره به سال های ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی و شرایط سخت ضبط سرودها در استودیوهای موسیقی گفت: آن روزها شرایط بسیار سخت بود اما همه با یکدیگر کار می کردند و همدل بودند. یکی از دلایلی که منجر به ماندگاری سرودهای انقلابی شد اتحادی بود که بین مردم وجود داشت. همه گروه از جمله شاعر، نوازنده، خواننده و آهنگساز با یکدیگر همدل بودیم و اختلافی بین ما نبود و بدون هیچ چشمداشت مادی هدفمان ساختن سرود برای شهدا، خانواده شهدا و جانبازان بود. آن زمان اصلا سبقت و رقابتی بین اعضای گروه وجود نداشت و اهداف مادی مطرح نبود و معنویت و کار خالصانه برای مردم و شهدا هدف اصلی ما بود.

وی با اشاره به اینکه این فعالیت ها تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه پیدا کرد و ماحصل آن سرود بانگ آزادی گفت: یکی از مشوق های اصلی ما که باعث می شد با امید به حرکتمان ادامه دهیم تشویق های حضرت امام(ره) بود. زمانی که سرود شهید مطهری را خواندم همراه مرحوم سبزواری، مرحوم راغب و چند تن از دست اندرکاران ساخت این سرود خدمت امام(ره) رفتیم و ایشان ما را مورد لطف و تشویق قرار دادند و نتیجه این صحبت این بود که ایشان ما را دعا کردند و فرمودند خداوند شما را در پناه اسلام حفظ کند. حضور خدمت امام(ر) و تأیید ما به عنوان هنرمند توسط ایشان در عرصه موسیقی و انقلاب بسیار مهم بود. همانطور که می دانید در دوران انقلاب اسلامی و دفاع مقدس چقدر موسیقی و سرودهای انقلابی و حماسی و برای شهدا ساخته شد که همه آنها نتیجه تأکید و تأیید حضرت امام(ره) بود.

خاطره ای از علاقه رهبری به بانگ آزادی

گلریز تاکید کرد: حتی شاید جالب باشد به شما بگویم سرود بانگ آزادی که اتفاقاً یکی از معروف ترین آثار انقلابی است مورد توجه رهبر معظم انقلاب هم قرار گرفته و ایشان هم علاقه مند به این سرود بودند. رهبری در جلسات متعددی راجع به آن صبحت کردند و حتی در یک جلسه ای چند بیت آن را خواندند و در جمع شعرا فرمودند که باید اینگونه شعر بگویید که ورد زبان مردم شود و یادی هم از مرحوم سبزواری کردند.

وی با اشاره به انگیزه های خود پس از سالها از گذشت پیروزی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و ادامه فعالیت هایش عنوان کرد: من با خانواده شهدا ارتباط دارم و از نزدیک زندگی ساده و بی آلایش آنها را دیده ام و به این نتیجه رسیدم که زندگی همین است. اما زمانی که انسان از این نوع نگاه دور باشد و خودش را از این مسائل جدا کند ممکن است سست شود. خوشبختانه من از همان ابتدا تا امروز این راه را ادامه داده ام و همواره نیز مورد احترام مردم و به ویژه خانواده شهدا قرار گرفته ام. همیشه هم گفته ام تا نفس دارم برای شهدا، انقلاب و ایران می خوانم.

گلریز با تاکید بر ضرورت حرکت های فرهنگی در راستای ماندگاری یاد شهدای هنرمند تصریح کرد: مقام معظم رهبری همیشه در صحبت هایشان می فرمایند ما تا ابد مدیون شهدا هستیم. این جمله بسیار محکم و مهمی است و واقعا اگر خون شهدا نبود شاید امروز ایرانی هم وجود نداشت. شهدای مدافع حرم فرسنگ ها دورتر از مرزهای ایران از جانشان مایه می گذارند و با دشمن می جنگند و حتی به دشمن اجازه نمی دهند به چند کیلومتری خاک ایران نزدیک شوند. فکر این افراد خدایی است و برای مردم و کشورشان می جنگند. اینها هم خانواده و زندگی دارند اما به درک معنوی رسیدند که دنیا در نظرشان کوچک است و باور دارند دنیای دیگری وجود دارد و خوشبختی ابدی آنجاست. اگر ما هم به چنین تفکری دست پیدا کنیم مطمئن باشید این دنیا را بی ارزش می دانیم و به کسی اجحاف نمی کنیم و تنها هدفمان آخرت خواهد بود. امروز مسئولان فرهنگی وظیفه دارند با برنامه های مختلف این مهم را یادآوری کنند و یکی از بهترین راه های آن سرود است که متاسفانه طی این سال ها در این بخش بسیار کم کار شده ایم. نمونه آن ساختن سرود برای شهید حججی است. من به شخصه تلاش و پیگیری های بسیاری کردم و در محافل و مجالس مختلف اهمیت آن را مطرح کردم که یک سرود ماندگار برای این شهید بسازیم که تاثیرات زیادی داشته و در دنیا همه او را می شناسند اما متاسفانه به نتیجه ای نرسید.

مسئولان فرهنگی از دهه هفتاد به بعد خیلی بی تفاوت شدند

وی تأکید کرد: ما شهدای بنامی همچون شهید آوینی و ... داریم که برای آنها هنوز سرودی ساخته نشده است. واقعیت این است که تنها صداست که باقی می ماند، وقتی سریالی مانند امام علی(ع) ، مختارنامه و ... پخش می شود هنوز پس از گذرسال ها مردم این سریال ها را در ذهن دارند و به نظرم موسیقی از اثرگذارترین هنرهاست که در اذهان باقی می ماند و باید برای شهدا بیشتر کار کرد. اما مسئولان فرهنگی از دهه هفتاد به بعد خیلی بی تفاوت شدند. این خطر بسیار بزرگی است و به جای این که به چنین سرودهای ارزشمندی بپردازند تمام توجه شان به سرودهای بی محتواست که حتی حضرت آقا هم در یکی از جلسات به این موضوع اشاره کردند و فرمودند من از صدا و سیما به دلیل شعرهایی که پخش می شود و محتوا ندارد گله دارم. ایشان حتی نامه ای هم به صدا و سیما نگاشتند و بر ساخت سرودهای انقلابی و گسترش فرهنگ دفاع مقدس تاکید کردند که متاسفانه موردتوجه مسئولان قرار نگرفت.

این خوانند انقلابی در بخش دیگری از سخنانش گفت: پرداختن به این مسائل در شرایط کنونی از ضروریات است، به خصوص که در این سال ها اطراف ما آشوب و جنگ در جریان است و هر روز باید بیشتر فعالیت کنیم و حس مقاومت را در جوانان افزایش دهیم. امروز دشمن با تمام قوا پول خرج می کند که فرهنگ مبتذل را به ذهن جوانان ما وارد کند که اتفاقا موفق هم شده است. ببینید که امروز جوانان در اتومبیل هایشان چه موسیقی گوش می کنند یا برخی از این کنسرت هایی که در سطح شهر برگزار می شود بدتر از لس آنجلس است. جای تاسف است با این همه جانباز، شهید و مردم فداکاری که با چنگ و دندان این انقلاب را نگه داشتند امروز به اینجا رسیده ایم.

رهبری یک تنه از اشعار انقلابی و فرهنگ دفاع مقدس حمایت می کنند

وی در پایان خاطرنشان کرد: من برخی مسئولان فرهنگی را مسبب و مقصر این اتفاقات می دانم. برخی دلالان موسیقی در این میان هستند که سودهای کلانی از کنار این مسائل می برند. اخیراً یکی از همین موسیقی های پاپ را گوش دادم و بسیار متاثر شدم در حالی که موسیقی ما هفت هزار سال قدمت دارد اما امروز به کجا رسیدیم! متاسفانه در این میان پول های کلانی جابه جا می شود که موسیقی ما را از بین می برد و متاسفانه صدا و سیما و ارشاد از این شکل موسیقی هم حمایت می کند و این جای تأسف دارد. رهبری یک تنه این مسائل را در همه جلسات و برنامه ها پیگیری و در تمام صحبت هایشان از انقلاب، اشعار انقلابی و فرهنگ دفاع مقدس حمایت می کنند اما گوش شنوایی میان مسئولان فرهنگی وجود ندارد و به من به عنوان عضو کوچکی از جامعه موسیقی به این وضعیت شدیداً اعتراض دارم و ناراحتم و امیدوارم روزی این مسئله حل شود.

مراسم پاسداشت شهدای هنرمند با عنوان شاهدان شیدایی عصر روز دوشنبه بیست و هفتم آبان ماه 98 از ساعت 17:30 در تالار اندیشه حوزه هنری برگزار خواهد شد.

انتهای پیام/

لینک خبر :‌ قدس آنلاین
فلسفه برگزاری طرح های فصلی، حمایت از کتاب دوستان و افزایش قدرت خرید آن ها بوده است؛ اما آنطور که کتاب فروشان می گویند، افزایش قیمت کتاب در یکی-دوسال اخیر، این فلسفه وجودی طرح های فصلی را به چالش کشیده است.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۸/۲۷

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) ؛ در کنار گرانی تمام نیازهای اولیه زندگی مردم، کتاب هم در یکی دوسال اخیر گران شده و گلایه های مردم را به دنبال داشته است. کتاب به کالایی گران و به نوعی لاکچری تبدیل شده و با این حساب، درکنار نیازهای مادی جامعه، غذای روح نیز دچار تورم و گرانی شده است.

در ادامه برگزاری فصلی طرح های حمایت که یکی از اقدامات وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی با مدیریت و اجرای خانه کتاب به شمار می آید، طرح پاییزه کتاب با هدف حمایت از کتاب فروشان و کتاب دوستان هم زمان با بیست وهفتمین هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران آغاز شد اما با گذشت چند روز از آغاز طرح، آنطور که پیش بینی می شد با استقبال بسیار مردم مواجه نشده است و گرانی کتاب بر اهداف اولیه برگزاری طرح های فصلی سایه انداخته است.

تصویب پاییزه کتاب 98 در دقایق آخر
پس از گرانی کاغذ که از چالش های جدی حوزه نشر و علاقه مندان عرصه کتاب و کتاب خوانی است، برگزاری طرح های فصلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و خانه کتاب برای حمایت از ناشران و کتاب فروشان است که از دیگر دغدغه های دست اندرکاران این حوزه به حساب می آید.

چند سالی از شروع طرح های فصلی خانه کتاب می گذرد؛ طرحی که در دوره های اول، یک ماه بود اما به دلیل افزایش مشارکت کتاب فروشی ها و میزان فروش در طرح، مدت زمان یک ماهه طرح های فصلی به یک هفته تبدیل شده است.

امسال نیز همزمان با آغاز بیست وهفتمین هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران، آغاز شد؛ طرحی که البته برگزاری آن به دلیل نبود بودجه، در ابهام بود و در ساعات و حتی دقایق آخر خبر برگزاری آن به شکل سراسری، تایید شد و روی خط خبرگزاری ها رفت. در این طرح، علاقه مندان به کتاب می توانند تا سقف 120هزارتومان خرید، از تخفیف 20درصدی (یعنی 24هزارتومان) برخوردار شوند.

تاثیر گرانی کتاب بر میزان استقبال از پاییزه 98
فلسفه برگزاری طرح های فصلی، حمایت از کتاب دوستان و افزایش قدرت خرید آن ها بوده است؛ اما آنطور که کتاب فروشان می گویند، افزایش قیمت کتاب در یکی-دوسال اخیر، این فلسفه وجودی طرح های فصلی را به چالش کشیده است.

3
عمار مفید، مدیر کتاب فروشی مولی با تاکید بر تاثیرگذاری گرانی کتاب بر کاهش قدرت خرید مردم بیان می کند: گرانی کتاب در افت فروش کتاب نسبت به سال گذشته، تاثیرگذار بوده است و از استقبال روزافزون اهالی کتاب جلوگیری می کند.

مدیر کتاب فروشی مولی نظر خود را درباره برگزاری طرح پاییزه و تاثیرگذاری گرانی ها گفت: برپایی این طرح ها، اقدامی مثبت و موثر در راستای حمایت از کتابخوانان و کتاب فروشان است؛ زیرا یارانه ای که در این طرح به کتاب فروشان داده می شود، نه تنها ناشر بلکه خریدار و فروشنده را نیز بهره مند می کند.

اکبر فرزانه، مدیر کتاب فروشی خوارزمی در تایید تاثیر بسزای گرانی بر بازار کتاب می گوید: گرانی کتاب بر خرید مردم تاثیرگذار بوده است. مردم از لحاظ اقتصادی در مضیقه اند و برای خرید کتاب به شکل گزینشی عمل می کنند؛ به طوری که غالبا مجبور می شوند از میان کتاب های مورد علاقه شان، تنها یکی را بخرند.

با آغاز طرح پاییزه و گذشت چهار روز از آغاز آن، مدیر کتاب فروشی خوارزمی درخصوص تاثیر این طرح بر میزان فروش کتاب خاطرنشان می کند: مخاطبان و اهالی کتاب با توجه به وضعیت اقتصادی حاکم بر جامعه در زمان طرح های فصلی کتاب های گران و سنگینی که قصد خرید آن را دارند، می خرند چراکه در زمان های غیر طرح وسع خرید کمتری دارند.

یکی از مدیران کتاب فروشی گوتنبرگ درباره گرانی کتاب می گوید: سال گذشته قیمت کتاب ها به نسبت امسال پایین تر بود و استقبال مردم و میزان فروش کتاب فروشی ها بالاتر بود؛ اما امسال از آغاز سال فروش آثار نصف شده و دلیل اصلی آن گرانی کاغذ است. محمدعلی مرادزاده، فروشنده کتاب فروشی کیهان اما نظر متفاوتی درباره گرانی کتاب دارد و می گوید: کتاب رشد قیمت عجیبی در این مدت پیدا کرده و همچنان درحال افزایش است. از نظر من، گرانی کتاب به دلیل کاغذ نیست بلکه دست ناشر است. برخی از ناشران با بی انصافی و گران فروشی در عرصه کتاب از قیمت کتاب تاثیرگذارتر عمل می کنند.

مرادزاده ادامه داد: استقبال و حضور مردم از طرح پاییزه در روز اول بسیار خوب بود و فروش کتاب در این روز خوب بود اما نسبت به طرح تابستانه که چندماه پیش برگزار شد، استقبال و حضور کمرنگ تری را شاهد بودیم. طرح تابستانه سال 98 شلوغ ترین و پرمخاطب ترین طرح فصلی بود؛ آنقدر که کتاب فروشی کیهان جای سوزن انداختن نداشت و صف هایی از مخاطبان برای خرید کتاب تشکیل شده بود. با اینکه طرح پاییزه از همان جمله طرح های فصلی و زیرنظر یک مجموعه برگزار می شود، نمی دانم چه چیزی تغییر کرده که استقبال ها کمتر از انتظار ما شده است.

گرانی سه برابری کتاب دیگر انگیزه ای برای کتابخوانی نگذاشته
پس از شنیدن نظرات کتاب فروشان جوان درخصوص تاثیر گرانی بر طرح پاییزه کتاب 98، به سراغ حسین بختیاری، کتاب فروش پیشکسوت خیابان انقلاب رفتیم. او می گوید: طرح های فصلی کتاب، یکی از مهم ترین اقدامات در حوزه کتابخوانی است؛ اما استقبال از طرح پاییزه امسال، اصلا خوب نیست و به دلیل مسأله گرانی بیش از حد کتاب، دیگر انگیزه ای برای مخاطبان، مخصوصا همراهان همیشگی کتاب باقی نمانده است.

وی یادآور شد: طرح های فصلی وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی تا سال گذشته یکی از پرمخاطب ترین طرح ها بود؛ آنچنان که مخاطبان از روزهای قبل بی صبرانه انتظارش را می کشیدند؛ اما با توجه به گرانی کتاب و البته شرایط حاکم بر جامعه، بازار کتاب از مشتری تهی شده و متاسفانه این طرح ها دیگر جذابیتی برای خواننده کتاب ندارد.

بختیاری از زمانی صحبت می کند که کتاب گران نشده بود و مردم بسیاری برای خرید کتاب به کتاب فروشی می آمدند. او می گوید: در سال های گذشته، جمعیت کتاب خوان حضور فعال تری در کتاب فروشی ها و پاتوق های فرهنگی سطح شهر خصوصا راسته انقلاب داشتند ولی حالا خبری از آن همه شلوغی و همهمه کتابی نیست. ای کاش به آن زمان ها برگردیم و دوباره شاهد حضور پر شور و شوق مردم باشیم.

یکسان سازی تخفیف ها و عدالت یارانه ای
تعیین درصد تخفیف واحد برای کتاب های تالیفی و ترجمه ای در کنار معضلات موجود حال حاضر صنعت نشر و کتاب، رویکرد تازه ای بود که در طرح پاییزه کتاب جامه عمل پوشید. این اقدام، در ادامه نظرسنجی های مختلف از فعالان بازار کتاب اتخاذ شد. آن ها این یکسان سازی را مبتنی بر انصاف، منطق و عدالت یارانه ای می دانند؛ زیرا به مشتریان اجازه می دهد در خرید کتاب، آزادتر عمل کنند.

اکبر فرزانه مدیر کتاب فروشی خوارزمی که بیشتر با قشر جوان و دانشجو کشور در ارتباط است، در این خصوص می گوید: برابرشدن قیمت آثار تالیفی و ترجمه اتفاق خوبی بود که برخی از ناعدالتی های خرید کتاب را برطرف کرد. در طرح های گذشته گلایه هایی از قشر دانشجو مبنی بر تخفیف کم آثار ترجمه ای وجود داشت؛ اما با تعیین درصد واحد این نارضایتی ها کم و برطرف شد.

مدیر انتشارات مولی هم ضمن تاکید بر درستی این اقدام و رفع دلخوری میان مخاطبان آثار تالیفی و ترجمه ای اظهار کرد: تعیین درصد واحد به کتب تالیفی و ترجمه اقدامی حرفه ای و مثبت در جهت رفع بی انصافی و دلخوری در خرید کتاب است. در طرح های گذشته همیشه سوال هایی درباره علت تخفیف کم کتب ترجمه و افزایش تخفیف کتب تالیفی وجود داشت که خدا را شکر در این طرح رفع شد.

لینک خبر :‌ خبرگزاری کتاب ایران
مدیرکل دفتر توسعه کتاب و کتابخوانی (اداره کتاب) وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از راه اندازی سامانه پنجره واحد خبرداد و گفت: کار آزمایشی این سامانه از روز گذشته آغاز شده است.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۸/۲۶ سایت های دیگر : خبر گزاری رسا

به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، اشرف بروجردی رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی روز گذشته اعلام کرد: سامانه پنجره واحد با همکاری وزارت ارشاد و خانه کتاب راه اندازی خواهد شد.

محمدجواد مرادی نیا مدیرکل دفتر توسعه کتاب و کتابخوانی (اداره کتاب) وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در گفت وگو با خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس اظهار داشت: از زمانی که در اداره کتاب به عنوان مدیر مشغول شدم، یکی از اولویت هایم این بود که نحوه ثبت و صدور مجوز کتاب را برای سهولت بیشتر ناشران به گونه ای طراحی کنیم و از حالت سنتی به حالت جدید و راحت تبدیل کنیم که با حداقل زمان و هزینه ممکن ناشران بتوانند کتاب را دریافت کنند.

مرادی نیا با تاکید بر اینکه سامانه صدور مجوز نشر کتاب در زمستان 97 در فاز اول راه اندازی شد و الان ناشران، کتاب را در آن سامانه بارگذاری کرده و مجوز صادر می شود، ابراز داشت: نرم افزار توکن پس از این رویه حذف شد؛ چون بار مالی داشته و محدودیت هایی ایجاد می کرد. نسخه کاغذی هم منسوخ شد. بنابراین فاز دوم این بود که ما سایر فرآیند ثبت و صدور مجوز کتاب را تجمیع کنیم که شامل اخد فیپا و شابک بود.

وی ادامه داد: شابک خانه کتاب و فیپا را کتابخانه ملی و مجوز کتاب را اداره کتاب صادر می کند، ما فاز دوم را به گونه ای طراحی کردیم که ناشر به جای مراجعه به خانه کتاب و کتابخانه ملی همه عملیات اخذ مجوز را در یک درگاه انجام دهد.

این مقام مسئول با بیان اینکه این طرح با حمایت بخش آی تی کتابخانه ملی و خانه کتاب طراحی شده افزود: ظرف هفته آینده این طرح اجرایی می شود و ناشر از درگاهی وارد و کتاب را بارگذاری می کند. کتابخانه ملی هم بلافاصله برای فیپا وارد شده و خانه کتاب هم وارد فاز ارائه شابک شده و خانه کتاب هم وارد فاز مجوز می شود در واقع ناشر از یک درگاه وارد و پاسخ دریافت می کند.

مرادی نیا در پاسخ به اینکه پروسه چند روزه برای این سامانه تعریف کرده اید؟ توضیح داد: در حال حاضر زمان نمی توانیم اعلام کنیم. برنامه آزمایشی از روز گذشته با تعدادی از ناشران آغاز شده است تا اشکالات این سامانه را تشخیص دهیم و برطرف کنیم. پس از این پروسه می توانیم زمان را اعلام کنیم. البته ارائه زمان منوط به رویه است. تخصیص شابک نیازمند زمان نیست، اما 4 هفته برای مجوز کتاب و فیپا زمان لازم است. آنها هم پروسه خود را دارد، از این رو به طور میانگین طی 30 روز ناشر پاسخ می گیرد.

مدیر اداره کتاب در پاسخ به این سوال که اداره کتاب به عنوان محل این سامانه، آیا توانایی رصد پروسه طی شده توسط ناشر را داراست و آیا اداره کتاب می تواند وضعیت کنونی کتاب را در این سامانه رصد کند؟ گفت: حداکثر زمان کنونی فیپا دو هفته است. کار بررسی کتاب بیش از دو هفته زمان نیاز دارد و پیش بینی ما این است که همزمان با انجام مراحل صدور فیپا، کار بررسی و صدور مجوز کتاب هم طی می شود. در واقع دو زمان یکی شده و موجب تسریع و تسهیل کار ناشر است. چنانچه موردی پیش آمد ناشر می تواند از جانب ما و کتابخانه ملی پیگیری کند. در این باره نیز ما نظارت خودمان را خواهیم داشت.

وی در پایان اضافه کرد: چنانچه ایرادات به وجود آمده برطرف شد، زمان رونمایی اعلام می شود. ما در حال حاضر در حال آزمایشی برگزار کردن سامانه هستیم. از این رو به زودی نشانی سامانه اعلام خواهد شد.

انتهای پیام/

لینک خبر :‌ خبرگزاری فارس
گروه ادب رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران گفت: امیدواریم بتوانیم سال آینده مراسم هفته کتاب را نیز از حالت نمادین فعلی خارج کنیم.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۸/۲۶ سایت های دیگر : خبرگزاری مهر ایرانا

به گزارش خبرنگار ایکنا ، هومان حسن پور، رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران عصر امروز یکشنبه 26 آبان ماه در نشست خبری درباره مسائل نشر با خبرنگاران گفت و گو کرد.
حسن پور ابتدا درباره وضعیت توزیع کاغذ یارانه ای میان ناشران گفت: از زمانی که کارگروه جدید کاغذ از تیرماه سال جاری تشکیل شد، توزیع کاغذ یارانه ای میان ناشران تداوم داشته است و ممکن است در مقاطعی این موضوع به دلیل مسائل اداری کمی با وقفه مواجه شده باشد، اما قطعی پیوسته در توزیع کاغذ نداشته ایم.
وی افزود: در حال حاضر هیچ التهابی در بازار کاغذ وجود ندارد و توزیع کاغذ یارانه ای باعث شده قیمت ها حدود 50 درصد کاهش یابد. آنچه در این زمینه تأثیرگذار بوده، قدری از مصرف فرهنگی به سمت کاغذ دولتی رفت و از بازار آزاد تهیه نکردند. البته این سؤال در آینده باید پاسخ داده شود که چطور در زمانی که ارز دولتی توزیع شده بود، قیمت کاغذ چنین بالا رفته بود و حالا که با ارز آزاد کاغذ به کشور وارد شده، بازار به ثبات رسیده است.

حسن پور ادامه داد: نظارت بر توزیع کاغذ از همان روز اول تشکیل کارگروه مورد توجه بوده است و ناشران دریافت کننده کاغذ مواردی را برای شمارش و تطبیق نسخه ها با کاغذهای یارانه ای به ما ارجاع می دهند و واحد نظارتی ما نیز از نیمه تیرماه به بعد این درخواست ها را بررسی کرده و هم اکنون نیز تمامی این درخواست ها از طریق ناشران باید در سایت ثبت شود تا مورد بررسی و اجرا قرار گیرد.

وی درباره تخلفات ناشران در این زمینه نیز بیان کرد: تاکنون در این زمینه موردی به عنوان پرونده تخلف ناشران در حوزه کاغذ اعلام نشده است. ممکن است مواردی در مورد عدم تطابق بین کاغذ دریافتی و شمارگان چاپ شده وجود داشته باشد که ما هم آن را اعلام می کنیم.
وی با بیان اینکه تاکنون 2 هزار و 541 عنوان کتاب منتشر شده از 216 ناشر به همت کارگروه نظارتی اتحادیه به منظور تطبیق کاغذ با شمارگان چاپ شده مورد شمارش قرار گرفته اند، بیان کرد: مسئله اصلی این است که در حال حاضر شمارگان کتاب در بازار ملموس شده است، به این معنی که شاهد آمار واقعی تر شمارگان در بازار نشر هستیم.

حسن پور در ادامه بیان کرد: تا زمانی که میزان 80 هزار تن کاغذ مصوب دولت وارد و مصرف نشود، کارگروه به فعالیت خود در زمینه نظارت ها به کار خود ادامه خواهد داد.

رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران درباره وضعیت نمایشگاه بین المللی کتاب تهران و مکان برگزاری آن گفت: صنف در مورد مکان و وضعیت نمایشگاه نظر خود را به صورت صریح و در قالب نامه ای اعلام کرده است. این نامه که بخش عمده ای از آن در مورد انتخاب محل نمایشگاه بود به تمامی مراجع ذیربط از جمله دفتر معاون اول رئیس جمهور ارسال شده است. هفته گذشته کارگروه شورای سیاستگذاری نمایشگاه هم از محل شهر آفتاب بازدید کرد که نتایج آن درحال تجزیه و تحلیل است. در ادامه باید از مصلی نیز بازدید کنیم و به یک جمع بندی درباره مکان نمایشگاه برسیم. صنف به صورت مکتوب نظرش را اعلام کرده، ولی از نظر فنی تاکنون امکان پاسخگویی به آن وجود ندارد و باید بررسی های بیشتری صورت گیرد.

حسن پور همچنین در مورد شورای سیاستگذاری نمایشگاه کتاب تأکید کرد: تأکید شورا تفاوت زیادی با سال قبل ندارد و ساختار پیشنهادی برای نمایشگاه کتاب هم با ساختار قبلی تفاوتی ندارد. تنها خط و خطوط مسئولیت ها و الهام های پیش روی نمایشگاه روشن شده است و پاسخگویی شفاف تر. من اینطور استنباط نمی کنم که این ساختار جدید حول موسسه نمایشگاه های فرهنگی متمرکز شده باشد و هر کس در آن به وظیفه ذاتی خود عمل می کند، کما اینکه استفاده از تشکل ها نیز در آن به قوت خویش باقی است.

وی در ادامه این نشست درباره مسئله قاچاق کتاب گفت: نتایج جلوگیری از قاچاق کتاب مشهود بوده و برخی عنوان می کنند حدود 20 تا 30 درصد در فروش کتاب در کتابفروشی ها مؤثر بوده است و همین امر سبب می شود در میزان کتابخوان ها نیز تجدید نظر کنیم. همچنین 80 درصد قاچاقچیان جدی کتاب حذف شده اند و دادگاه فرهنگ و رسانه نسبت به این امر دقت نظر دارند.

رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران با اشاره به ایام هفته کتاب نیز بیان کرد: امسال با محوریت پیوند میان کتابفروشی های محله با خانواده ها به استقبال این هفته رفته ایم و علاوه بر برنامه کتابگردی سالانه که در روز پنجشنبه انجام می شود، در روزهای دوشنبه و سه شنبه هفته جاری هیئت مدیره اتحادیه به کتابفروشی ها سر می زنند و از نزدیک با آنها دیدار و گفت و گو می کنند.

وی یادآور شد: امیدواریم بتوانیم سال آینده مراسم هفته کتاب را نیز از حالت نمادین فعلی خارج کنیم.

انتهای پیام

لینک خبر :‌ خبرگزاری بین المللی قرآن
جایزه ادبی جلال درحالی به نام نویسنده ای نامگذاری شده که منتقد غربزدگی بود و از خدمت و خیانت روشنفکران می نوشت اما به استقبال ناشران غربزده و شبه روشنفکر رفته است!
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۸/۲۶ سایت های دیگر : سینما پرس شهدای ایران

به گزارش خبرنگار کیهان درحالی که جایزه جلال یکی از مهم ترین جوایز ادبی در ایران است، اما متولیان این جایزه، اهمیت و توجه کافی به این رویداد مهم و اهداف آن ندارند. چون این جایزه از طرفی به نام جلال آل احمد، نویسنده ای صاحب سبک و با رویکرد ضدروشنفکرانه و منتقد غرب نامگذاری شده است و طبیعتا این نامگذاری، رسالت خاصی برای آن تعریف می کند. از طرفی هم در آئین نامه جایزه ادبی جلال تصریح شده که هدف از اهدای جایزه ملی جلال آل احمد ارتقای زبان و ادبیات ملی دینی از رهگذر بزرگداشت پدیدآورندگان آثار ادبی برجسته، بدیع و پیشرو است.
اما اعلام اسامی نامزدهای بخش رمان و ادبیات داستانی در دوازدهمین دوره جایزه ادبی جلال بار دیگر نشان داد که متولیان برگزاری این جایزه، یا اساسا اعتقادی به راه و مرام جلال آل احمد ندارند و یا دغدغه کافی برای توجه به ادبیات مستقل و متعهد در آنها نیست! چرا که همچون سال های قبل، آثاری برای این بخش به عنوان نامزد بهترین کتاب های سال انتخاب شده که تولید جریان شبه روشنفکری غربزده هستند! ناشرانی که طی سال های اخیر هم به خاطر ترویج ادبیات سیاه و پوچگرا و هم استثمار نوقلمان، شهره عرصه ادبیات شده اند. به نظر می رسد که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان متولی بالادستی برگزاری این جایزه ادبی باید نام این جایزه را تغییر دهد، چون جلال با کتاب هایی چون غربزدگی و در خدمت و خیانت روشنفکران راه و مرام خود را از غربزدگان و شبه روشنفکرها جدا کرده بود، اما این جایزه دقیقا مسیری برخلاف آل احمد را در پیش گرفته است! در غیر این صورت، نهادهایی چون شورای عالی انقلاب فرهنگی باید نسبت به سوءاستفاده از نام جلال در این جایزه ادبی، به طور جدی ورود کنند.

لینک خبر :‌ روزنامه کیهان
فردین احمدی گفت: وزارت ارشاد باید نویسنده ای که بیش از 5 اثر دارد را به راحتی بیمه کند و برای هر کتابی که تالیف می کند یارانه کمکی در نظر بگیرد.

بازدید صفحه اول ارسال به دوستان نسخه چاپی
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۸/۲۷ سایت های دیگر : راه دانا

به گزارش گروه فرهنگی " تیتریک "؛ خبرنگار ما در هفته کتاب و کتابخوانی به گفتگوی اختصاصی با فردین احمدی پژوهشگر برتر سال 96، مولف 35 عنوان کتاب و 20 مقاله علمی پرداخت.

در هفته کتاب و کتابخوانی قرار داریم، شما به عنوان یک نویسنده مهمترین دلیلی که کتاب از سبد خانوار حذف شده است چیست؟

دلایل مختلفی وجود دارد و اگر بخواهیم با صراحت بیشتری صحبت کنیم بحث اقتصادی و معیشتی مردم بشدت تاثیر گذار بوده است.

وقتی یک خانواده چند نفره با حقوق ماهانه وزارت کاری زندگی می کنند طبیعی است و باید به والدین حق بدهیم ابتدا به مسائل دیگری که پای آبرو و عزت خانواده در میان است هزینه شود.

مسئله بعدی شیوه بسیار نا کارآمد آموزش پرورش است که از همان ابتدای آموزش کلاس اول دانش آموز را از کتاب زده می کند طوری که دانش آموز از کتاب درسی هم فراری می شود چه رسد به کتب غیر درسی.

نقدی هم به معلمین آموزش و پرورش بر می گردد اینکه متاسفانه معیشت این قشر زحمت کش نیز در شرایط بحرانی است این امر و کلا دلایل دیگری دست به دست داده تا معلمین پویایی گذشته را نداشته باشند که ناخودآگاه این بی میلی به دانش آموز سرایت می کند.

نقدی هم به خانواده بر می گردد اینکه وقتی پدر و مادر خانه از صبح تا شب در بیرون از خانه مشغول کار هستند و وقتی به خانه می آیند طبیعتا حوصله خودشان را هم ندارند چه برسد به خواندن کتاب که تمام این تصاویر را فرزندان خانواده هم می بینند و تاثیرات منفی زیادی می گیرند.

از طرف دیگر گرانی عجیب و غریب کاغذ و بی برنامگی مسئولین مربوطه باعث شده خرید این کالای فرهنگی برای هر فردی میسر نباشد و تبدیل به کالای لوکس و لاکچری شود .

به طور مثال قیمت یک کتاب 70 صفحه وزیری نسبت به ابتدای سال 98 رشد بیش از 200 درصدی داشته است.

چقدر فضای مجازی در کاهش مطالعه و کم اهمیت شدن کتاب نقش داشته است؟

نباید خیلی به فضای مجازی نگاه منفی بینانه داشته باشیم. از نظر من تاثیر خیلی زیادی نگذاشته است حتی از نظر من فضای مجازی یک بازوی کمکی بسیار خوبی برای معرفی کتاب و نویسندگان شده که همین امر خودش کمک کرده هنوز ماجرای کتاب به خاطره ها نپیوندد.

آیا کتابهای صوتی می تواند سرانه مطالعه را در کشور بالا ببرد؟

این عصری که در آن به سر می بریم عصر تکنولوژی است و طبیعتا هر جامعه آگاه باید تلاش کند از این غافله عقب نماند کتاب صوتی اگر چه ممکن است به چاپ کاغذی کتاب آسیبی بزند اما باید اعتراف کنیم سرعت زندگی ماشینی برنامه ریزی را از بشر امروزی گرفته، یک فرد از صبح زود بیرون می زند و آخر شب به منزل می رسد طبیعی است که اصلا زمانی برای خواندن کتاب کاغذی نداشته باشد همین فرد در طول روز چندساعتی ممکن است پشت فرمان یا در مترو به سر ببرد که خیلی ها با استفاده از هندزفری و... موسیقی گوش می کنند خوب چه اشکالی دارد متولیان امر با استفاده از رسانه فرهنگ سازی کنند و مردم هم در طول روز کنار موسیقی و... لحظاتی را پای کتاب صوتی بنشینند.

مهمترین دغدغه و مشکلات نویسندگان چیست؟

متاسفانه بعد از گذشت هزاران سال از نویسندگی بشر هنوز که هنوز است در ایران نویسندگی شغل رسمی تلقی نمی شود و یک نویسنده نمی تواند ادعا کند که از این طریق ارتزاق می کند.

به طور مثال خود بنده پرعنوان ترین نویسنده جوان کشور هستم هنوز نمیتوانم بگویم شغلم نویسندگی چرا که از طریق دیگری امرار معاش می کنم.

ماجرای بیمه نویسندگان هم تقریبا بسیار سخت است و هرکسی نمی توانند خودش را بیمه نویسندگی کند کافی است خودتان یکبار پیگیر شوید متوجه میشوید که به راحتی نمی شود البته چندسال گذشته راحتر می شد بیمه شد اما نمی دانم چرا این روز ها سختر شده است.

یکی از مشکلات اساسی نویسندگان چاپ و فروش آثارشان است که متاسفانه بیش از 99 درصد نویسندگان با هزینه شخصی این کار را می کنند که اصلا زیبنده نیست.

بنظر من باید وزارت ارشاد یک کار اساسی را سرلوحه خودش قرار دهد بطور مثال یک نویسنده ای که بیش از 5 اثر دارد براحتی بیمه کند و برای هر کتابی که تالیف می کند یارانه کمکی را در نظر بگیرد.

شما از ناشران برتر نیز هستد، مهمترین دغدغه و مشکل حوزه نشر چیست؟

یکی از مهمترین ماجراها گرانی کاغذ است که داد همه را در آورده است اما من موارد مهم دیگری به نظرم می آید اینکه رسانه ملی به کمک ناشران بیاید و آثار نویسندگان را در شبکه های مختلف معرفی کند همین امر موجب فروش کتابها و دیده شدن نویسندگان می شود که انگیزه دوچندانی هم به آنها می دهد.

مورد دیگر اینکه باید بپذیریم از فروش کتاب ناشر درآمد آنچنانی ندارد که بتواند مکانی را جهت فروش کتاب هایش تدارک ببیند پیشنهاد می کنم شهرداری های هر محل به کمک ناشران بومی بیایند و مکانی آبرومند را بصورت رایگان در اختیار ناشران بومی قرار دهند تا ناشر بدون فشار روانی مکانی را جهت عرضه آثار نویسندگانش داشته باشد.

شما چه راهکارهایی را برای افزایش سرانه مطالعه پیشنهاد می کنید؟

متاسفانه کتابخانه های عمومی رسما به یک نهاد خنثی و بدون خروجی تبدیل شده است.

باید با روش های مختلف سرانه مطالعه را بالا برد از قبیل توزیع کتاب های رایگان و یا با تخفیف خیلی بالا در مدارس و مراکز فرهنگی کاری کرد که کتاب یک کالای کاملا ارزانی باشد که یک خانواده به راحتی و بدون استرس و فشاری کتاب جزء سبد همیشگی خانواده ها باشد.

آموزش پرورش هم باید در مقاطع ابتدایی از زمان کتب درسی کم کند و ساعات زیادی را به قصه خوانی، داستان نویسی و خوانش کتاب های مختلف غیر درسی تعیین کند.

والدین چه کار کنند تا بتوانند فرزندانی اهل مطالعه تحویل جامعه دهند؟

با تمام مشکلات و موانع و روزمرگی هایی که این روزها گریبان گیر خانواده ها هست باید خانواده ها به این حقیقت برسند که اگر میخواهند فرزندان موفقی داشته باشند و عاقبتشان ختم به خیر شود باید مهارت زندگی کردن را از همان کودکی یاد بگیرند و یکی از بهترین ابزار ها برای آموزش کتاب است.

در پایان اگر نکته ای مانده است بفرمایید.

امسال نیز مانند سالهای گذشته، هفته ی کتاب سالهاست با سکوت و بی مهری آغاز و پایان می یابد ؛ اما هیچ کس به اندازه ی اهالی قلم و نویسندگان احساس نمی کند که چقدر مردم ما با کتاب غریبه اند و چقدر از کتاب خواندن فاصله گرفته اند.

کتاب که سالیان دراز است در ادبیات کهن ما عنوان یار مهربان را به خود گرفته است، اکنون دورترین و جداترین یار از ما ایرانیان است. ای کاش هفته ی کتاب به سالها با کتاب وسعت می یافت تا اندکی بیشتر به یادش می نشستیم ، چرا که ما عادت کردیم ارادتمان به کتاب و کتابخوانی را به همین هفته محدود کنیم و بعد از آن دوباره باهم غریبه شویم.

بنده خوشحالم که سالهاست با کتاب و اهل قلم حشر و نشر دارم و تمام تلاشم این است چراغ این خانه خاموش نشود و این یار مهربان به فراموشی سپرده نشود.

اما دل نگرانم ، دل نگران برای فرهنگی که به یک میراث کهنه تبدیل شده است و کتابخانه هایی که به موزه هایی تاریخی شبیه گشته اند، دل نگرانِ کتاب های خاک خورده بر طاقچه ها ، دل نگران چشم های غریبه با سطرهای کتاب .... دل نگرانم برای این مردم که گویی فقر گرسنگی را بر فقر فرهنگی ارجح می دانند....

بیایید برای این درد جامعه فکری کنیم؛ روی سخنم نخست با بزرگانی است که در کشور عزیزمان مسئولیتی دارند، به کتابخوان های حرفه ای و علاقمندان کتاب با تقویت اقتصاد نشر یاری رسانید. نگذارید دل این تعداد علاقمند به کتاب نیز با هر بار افزایش قیمت کاغذ و نشر ...بلرزد از تمام هموطنان عزیز نیز عاجزانه تقاضا دارم، شما هم ساعاتی از برنامه روزانه خود را به خواندن اختصاص دهید تا دست در دست یکدیگر آینده خوبی برای کشور عزیزمان رقم بزنیم، و فرهنگ و تمدنی که هزاران سال مردم این سرزمین رقم زده اند به آیندگان انتقال یابد .

زمانی که فضای مجازی از جوانان ما می گیرد در مقایسه با زمانی که برای مطالعه صرف می کنند بیشتر است، رمان های اینترنتی که بار مثبتی ندارند، گروههای بی ثمر و کانالهای هجو، هرکدام به نوعی جای مطالعه را گرفته اند و فرصت همنشینی با کتاب را به سرقت برده اند.البته فضای مجازی یک بازوی کمکی بسیار خوبی برای معرفی کتاب و نویسندگان شده که همین امر خودش کمک کرده هنوز ماجرای کتاب به خاطره ها نپیوندد.

با تمام مشکلات و موانع و روزمرگی هایی که این روزها گریبان گیر خانواده ها هست باید خانواده به این حقیقت برسند که اگر میخواهند فرزندان موفقی داشته باشند و عاقبتشان ختم به خیر شود باید مهارت زندگی کردن را از همان کودکی یاد بگیرند و یکی از بهترین ابزار ها برای آموزش کتاب است. کتاب خوان شدن فرزندان پیرو الگوپذیری از والدین حاصل می شود،یعنی والدینی که اهل مطالعه، خرید کتاب و هدیه دادن آن هستند قطعا گام مهمی را جهت علاقمند نمودند فرزندانشان به کتاب برداشته اند.

الهه ملاحسینی-تیتریک

انتهای پیام/

لینک خبر :‌ تیتر ۱
نبود نقد مفیدِ شعر در رسانه ها و مطبوعات و کاهش تاثیرگذاری مطبوعات ادبی از جمله موضوعات قابل تامل در یک گفتگوی تازه منتشرشده در یکی از مجلات ادبی کشور هستند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۸/۲۷

خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ: با وجود اهمیت شعر به عنوان هنر یا بخشی از ادبیاتِ ایران، پژوهشگران و صاحب نظران این حوزه معتقدند شعر دیگر تاثیرگذاری سابق خود را ندارد و آن طور که باید و شاید، در زمینه تحولات یا جریان های اجتماعی، جریان ساز نیست. البته مقصود از این گونه شعر، شعرهای جدی و سازنده ادبیات است نه ترانه یا قطعه هایی که گاهی توسط برخی خوانندگان دسته چندم خوانده و تبدیل به بخشی از فرهنگ عامیانه می شوند.

به هرحال یکی از ضعف هایی که شعر در روزگار اکنون دارد، عدم نقد جدی و سازنده است که بعضا در برخی از رسانه ها و مجلات به این موضوع پرداخته می شود اما این پرداخت ها موقتی و بدون استمرار هستند. به عبارتی، وضعیت شعر و نقد آن در قالب جزیره های جدا از یکدیگر و نه در قالب یک جریان منجسم دنبال می شود.

یکی از گفتگوهای قابل تاملی که با محوریت موضوع موردنظر، در یکی از رسانه های مکتوب ادبی فرهنگی کشور منتشر شده، میزگردی با عنوان شعر امروز در غیبت چشمان باز نقد است که با حضور مشیت علایی، کامیار عابدی و حافظ موسوی برگزار شده و برخی سخنان مطرح شده در آن، در وضعیت کنونی که در دوران کمبود نقد و تحلیلِ شعر امروز به سر می بریم، می تواند قابل تامل و توجه باشد. این میزگرد که قصد مرور و بازخوانی فرازهایی از آن را داریم، در شماره اخیر ماهنامه آزما (شماره 141) ویژه آبان ماه منتشر شده و محوریت آن هم، وضعیت نقد شعر معاصر است.

در ادامه این مطلب، به بررسی و مرور اجمالی فرازهای مهم گفتگوی مذکور می پردازیم.

در میزگرد مورد اشاره، مشیت علایی نویسنده، مترجم و منتقد، نبود نقد [البته به تعبیر خودش شکل نسبی آن را] دو علت دارد که یکی مثبت و دیگری منفی است. علت مثبت این است که منتقدان متوجه شده اند بدون یک چارچوب نظری_ روان شناسی _جامعه شناسی، نقد جنبه ذهنی و سلیقه ای پیدا می کند، یعنی همان چیزی که به آن نقد امپرسیونیستی می گویند و نقد، اگر پشتوانه نظری نداشته باشد، تبدیل به عرصه ای برای بیان ذوقیات و حب و بغض، می شود که با توجه به روان شناسی مردم ما بستر بسیار آماده ای دارد. سویه ی عینی و علمی نقد، که آن را از حالت درد دل خارج، و به گذاره ای برای شناخت زیبایی اثر و به ویژه قرائت رادیکال آن تبدیل می کند، فقط در گرو نظریه است. علایی همچنین علت منفی ای را که باعث نبود نقد صحیح در شعر امروز ایران است، مرتبط با وجه ایجابی آن برمی شمارد و معتقد است اما وجه منفی داستان، که البته مرتبط است با وجه ایجابی آن. هجوم نظریه و فراوانی تولید آن، عمدتا از طریق ترجمه، از فقر آثار خلاقه خبر می دهد. یعنی حرکتی است پر کردن خلأ ناشی از خلاقیت هنری و در عین حال معلول هجوم فرهنگ پست مدرن به ما است؛ یعنی یک حالت وارداتی. علایی معتقد است تمرکز بر نظریه از بحران ادبی خبر می دهد. در خود غرب هم نظریه ادبیات در کشاکش پرتنش دهه های پایانی قرن بیست جایش را به فلسفه ادبیات داده که در مقایسه با آن یک، نشان از تغییر به احسن ندارد. از نظر علایی، این گونه است که حجم زیادی از نظریه های ادبی وارد فضای فرهنگی ایران شده است.

کامیار عابدی در میزگرد مورد اشاره، با طرح مشکلات شعر امروز کشور می گوید این روزها نمی شود 10 نفر را به عنوان نماد شعر امروز نام بُرد. اما با انبوهی از اشعار مواجه هستیم که شاعرانشان همگی از روی دست یکدیگر می نویسند. به تعبیر عابدی ممکن است برخی از این شاعران بیشتر از دیگران دیده شوند اما به طور کلی 10 سرگروه و نماد مهم و جریان ساز در شعرِ دوره ای که در آن به سر می بریم، وجود ندارد. آن کسانی هم که به عنوان نماد و به قولی لیدر معرفی شده اند، شاعرانی هستند که مخاطب پس از یک بار مطالعه شعرشان، آن را کنار می گذارد. در نتیجه برای منتقد هم انگیزه ای برای نقد چنین اشعاری باقی نمی ماند. یکی دیگر از حاضران در میزگرد معتقد است در حال حاضر، جامعه ادبی کشور با تعداد زیادی جوان روبروست که یا می خواهند شاعر شوند و یا شاعر هستند. تعداد دفاتر شعر هم آن قدر زیاد است که اگر فردی علاقه مند به نقد حرفه ای هم بخواهد در چنین فضایی کار کند، دچار سردرگمی خواهد شد چون انتخاب و سپس به تبع آن نقد، کار بسیار دشواری است. بنابراین سیطره کمیت و کیفیت بر عرصه شعر بر نقد آن هم تاثیر گذاشته است.

موسوی معتقد است نفسِ چنین وضعیتی، خوراکی برای نقد است و باید درباره آن نوشت. عابدی هم در پاسخ به این موضع موسوی می گوید گفته می شود اما کم تر نوشته می شود. و معتقد است این گفت و نوشت ها تاثیری ندارند. این عدم تاثیرگذاری در کلام کامیار عابدی به دلایلی از جمله تیراژ کم نشریات بستگی دارد؛ و یا این که صدای قلم نویسندگان در مطبوعات و نشریات ادبی، تا حد بسیار کمی شنیده می شود. عابدی می گوید مگر این که فرد مطلبش را در فضای مجازی و اپلیکیشن هایی مثل اینستاگرام بنویسد تا دیده، و به بحث گذاشته شود. با این حال در چنین فضاهایی هم نمی توان حد حق مطلب را ادا کرد و مطلب نقد چندصفحه ای منتشر کرد چون چنین فضاهایی، ویژه مطالب کپسولی و یادداشت های کوتاه هستند. یکی از جملات مهم عابدی در این مصاحبه، این است که ما الان رسانه ای که مخاطب بخواند، نداریم.

یکی از سوالات مهمی که در این گپ و گفت چندنفره مطرح شده، این است که واقعا چرا نباید در مجلات ما هر شماره حداقل یک نقد چاپ شود؟ که طرح آن توسط موسوی انجام شده و پاسخ عابدی به آن این است که توان مالی پرداخت حق التحریر چنین مطالبی وجود ندارد.

از جمله صحبت های مهم در این میزگرد چاپ کتاب های شعرِ به وضوح بدْ است که گاهی به چاپ های بالا مثل چاپ بیست و چهارم می رسند اما کسی شجاعت گفتن این که این کتاب ها آثار بد و به قول یکی از حاضران در میزگرد مزخرف هستند، ندارد. یکی از حاضران بر شجاعت بیان این واقعیت تاکید دارد و دیگری می گوید در صورت چنین کاری و درگیری با چند نویسنده و شاعر، منتقد دیگر امکان کار در رسانه ها و مطبوعات را ندارد چون به گواه دیگر حاضران در میزگرد، فضای باندبازی و انحصارطلبی بر فضا حاکم است. در نتیجه یکی از حاضران (مدیرمسئول مجله مورد اشاره) این نظر را مطرح می کند که اگر نقدها جنبه انتقادی_تحلیلی داشته باشند، تا حدی واکنش برانگیز هستند اما اشکال اصلی در این است که همه، یا مشغول تعریف از یکدیگر هستند یا با سنجه های من درآوردی و غیرعلمی نقد می نویسند. حساب این دو گروه یعنی آن هایی [که یا تعریف و تمجید می نویسند و یا غیرعلمی می نویسند] هم که از کسانی که حوصله نوشتن ندارند، جداست.

بخشی از گفتگوی چاپ شده در آزما، درباره احترام یا بی احترامی افراطی به اشخاص است. شاهد مثال این صحبت هم برگزاری نشست های نسبتا زیاد فرهنگی است که در سال های اخیر در کشور برگزار می شود و کم تر مراسمی را می توان یافت که بزرگداشت کسی نباشد. البته در خلال گفتگو، این مساله هم گوشزد می شود که شاید این ازدیاد برنامه و بزرگداشت، جبران سال هایی باشد که دانشوران، نویسندگان و شاعران مورد قدرناشناسی قرار می گرفتند و در ادامه درباره جریانی که طی دو دهه اخیر در نقد ادبی کشور شروع شده هم صحبت می شود که هم به لحاظ نظری و هم به عملی، پیش از انقلاب جنبه پراکتیکال و کاربردی بیشتری داشته است. بخش دیگری از این بحث درباره تعداد اندک ترجمه هایی است که درباره موضوع نقد ادبی از سال های 1330 تا 1350 منتشر شده اند و این که از دهه 60 ترجمه این نوع کتاب ها رشد می کند.

از جمله جمع بندی هایی که در این گفتگو و میزگرد مطرح شده، مربوط به مقایسه ای بین گذشته ای است که در آن تولیدات ادبی طنین داشتند و مجله ها خوانده می شدند با آینده ای که اکنون باشد. در گذشته مورد اشاره، طنین تولیدات ادبی، انعکاس اجتماعی هم پیدا می کردند و اگر شعری منتشر یا مجله ای چاپ می شد، توسط اکثریت جامعه خوانده می شد. اما در حال حاضر چنین اشتیاقی وجود ندارد. سوال مهمی که موسوی در این میان مطرح می کند این است که در چنین وضعیتی، سهم نقد چه قدر است؟ در وضعیتی که از دهه هفتاد به این سو، نقد ادبی بیشتر سمت وسوی فرمالیستی به خود گرفته است...

مشروح متن میزگرد مذکور در شماره فعلی و موجود مجله آزما قابل دسترسی و قابل مطالعه است و علاقه مندان و منتقدان را به این منبع ارجاع می دهیم.

کد خبر 4774273

صادق وفایی

لینک خبر :‌ خبرگزاری مهر
رئیس اتحادیه ناشران درباره اجرای هدفمندی یارانه کتاب در نمایشگاه سال آتی گفت: اجرای این طرح کار درستی است؛ چرا که پایه و بنیان آن صحیح است. نمی دانم مقاومت در برابر این طرح از کجا ناشی می شود.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۸/۲۶ سایت های دیگر : ربیع شفاف

به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، نشست خبری هومان حسن پور رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران عصر امروز یکشنبه 26 آبان در ساختمان این اتحادیه برگزار شد.

* امسال با محوریت پیوند میان کتابفروشی های محلی با خانواده ها به استقبال این هفته رفتیم

رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران با اشاره به ایام هفته کتاب پیرامون برنامه ها عنوان کرد: امسال با محوریت پیوند میان کتابفروشی های محلی با خانواده ها به استقبال این هفته رفتیم و به جز برنامه کتابگردی سالانه که در روز پنجشنبه انجام می شود ، روزهای دوشنبه و سه شنبه هفته جاری نیز هیئت مدیره اتحادیه به کتابفروشی ها سر می زند این برنامه از ساعت 9 صبح آغاز می شود.

* نمی دانم مقاومت در برابر اجرای هدفمندی یارانه کتاب از کجا ناشی می شود

بر اساس این گزارش، حسن پور رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران در این نشست در پاسخ به سوال خبرنگار فارس درباره اجرای هدفمندی یارانه کتاب در نمایشگاه سال آتی ابراز داشت: اجرای این طرح کار درستی است؛ چرا که پایه و بنیان آن صحیح است، با اجرای این طرح اطلاعات کتاب در رایانه ثبت می شود و امکان تخطی وجود ندارد، نکته اینجاست که نمی دانم مقاومت در برابر این طرح از کجا ناشی می شود،ما به عنوان صنف نظر خود را طی نامه ای هم اعلام کردیم چرا که تمایل داریم این طرح در شهرستان ها هم انجام و اجرا شود تا در سطح بزرگتری چون نمایشگاه کتاب بدون مشکل باشد.

* طرح پاییزه و دستور دقیقه 90 وزیر

وی درباره برپایی طرح پاییزه که به شکل دقیقه نودی با دستور وزیر ارشاد سراسری برگزار شد هم عنوان کرد: عدد دقیق تامین اعتبار این طرح باید از سوی خانه کتاب اعلام شود اما پیش از این اعلام شده بود که تامین اعتبار برا یاین دوره وجود ندارد چرا که پولی نیست اما با دستور وزیر ارشاد به شکل سراسری اجرایی می شود.

* از شهرآفتاب بازدید کردیم؛ نتایج بررسی ها ارائه می شود

رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران پیرامون مکان نمایشگاه کتاب هم گفت: ما هفته گذشته بازدیدی از شهرآفتاب داشتیم. نتایج این بازدید در حال بررسی است تا جمع بندی ها اخذ و ارائه شود، هفته اخیر هم از مصلای بزرگ تهران بازدیدی خواهیم داشت.

به گفته وی، درباره مکان نمایشگاه، تصمیم صنف و تشکل های نشر با نامه ای که به اتحادیه ارسال شد و ما به عنوان اتحادیه در ادامه نامه ای به آقای جهانگیری معاون اول رئیس جمهور نوشتیم، روشن است، باید تمام موارد در تصمیم گیری ها لحاظ شود.

* توزیع کاغذ یارانه ای میان ناشران به صورت مداوم ادامه داشته است

حسن پور درباره وضعیت توزیع کاغذ یارانه ای میان ناشران و توقف این توزیع طی ماه اخیر گفت: از زمان تشکیل کارگروه جدید کاغذ در تیرماه سال جاری توزیع کاغذ یارانه ای میان ناشران به صورت مداوم ادامه داشته است.

* در بازار کاغذ التهابی نیست

وی با تاکید بر اینکه در مقاطعی این موضوع به خاطر برخی مسائل اداری کمی با وقفه روبرو شد اما قطع نشد، افزود: در واقع مشکلات موجود در این مسیر حاد نبوده است. در حال حاضر نیز در بازار کاغذ التهابی وجود ندارد و حدود 50 درصد از قیمت ها کاسته شده است. البته این سئوال را در آینده باید برخی پاسخ دهند که چطور در زمانی که ارز دولتی توزیع شده بود قیمت کاغذ چنین بالا رفته بود و حالا که با ارز آزاد کاغذ به کشور وارد شده است بازار به ثبات رسیده است.

* تا الان چیزی به عنوان پرونده تخلف ناشران در حوزه کاغذ به من اعلام نشده است

حسن پور همچنین در خصوص تخلفات صورت گرفته در مسئله کاغذ افزود: تا الان چیزی به عنوان پرونده تخلف ناشران در حوزه کاغذ به من اعلام نشده است. ممکن است مواردی در مورد عدم تطابق شمارگان چاپی با کاغذ دریافتی وجود داشته باشد که ما هم آن را اعلام کرده ایم اما مسئله اصلی این است که در حال حاضر شمارگان کتاب در بازار ملموس شده است. تاکنون 2 هزار و 541 عنوان کتاب منتشر شده از سوی 216 ناشر توسط کارگروه نظارتی اتحادیه به منظور تطبیق کاغذ با شمارگان چاپ شده مورد شمارش قرار گرفته اند.

وی همچنین در مورد ادامه مسیر کارگروه تخصیص کاغذ و نظارت ها گفت: تا زمانی که میزان 80 هزار تن کاغذ مصوب دولت به داخل وارد و مصرف نشود کارگروه به فعالیت خود ادامه خواهد داد.

* ترکیب شورای سیاستگذاری نمایشگاه کتاب تفاوت زیادی با سال قبل ندارد

حسن پور در مورد شورای سیاستگذاری نمایشگاه کتاب و ترکیب متفاوت آن که پرسش یکی از اهالی رسانه بود تاکید کرد: ترکیب شورا تفاوت زیادی با سال قبل ندارد و ساختار پیشنهادی برای نمایشگاه کتاب هم با ساختار قبلی تفاوتی ندارد.

وی درباره محوریت موسسه نمایشگاه های که سوال یکی از خبرنگاران بود هم بیان داشت: اینطور استنباط نمی کنم که این ساختار جدید حول موسسه نمایشگاههای فرهنگی متمرکز شده باشد و هر کس در آن به وظیفه ذاتی خود عمل می کند. کما اینکه استفاده از تشکل ها نیز در آن به قوت خویش باقی است.

* قاچاقچیان جدی کتاب تا 80 درصد از دور خارج شده اند

وی همچنین در پاسخ به سئوالی که در مورد مسئله قاچاق کتاب نیز گفت: در این زمینه عملکرد صنف باید گفت که حدود 20 تا 30 درصد فروش کتاب در کتابفروشی ها توسط ناشران افزایش پیدا کرده است. به نظر من قاچاقچیان جدی کتاب تا 80 درصد از دور خارج شده اند.

انتهای پیام/

لینک خبر :‌ خبرگزاری فارس
طرح پاییزه کتاب در پاییز امسال نیز همانند سال گذشته همزمان با هفته کتاب در سراسر کشور اجرا شد.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۸/۲۶

به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان ، در پاییز امسال نیز همانند سال گذشته همزمان با هفته کتاب، طرح پاییزه کتاب در سراسر کشور اجرا شد. طرحی که امسال برگزاری آن با تردید روبرو بود. در ابتدا به دلیل اینکه معاونت فرهنگی وزارت ارشاد چشم انداز روشنی از بودجه فرهنگی کشور نداشت، از موسسه خانه کتاب خواست این طرح اجرا نشود. در نهایت قرار شد طرح پاییزه کتاب با همکاری شهرداری تهران تنها در شهر تهران برگزار شود. در نهایت این طرح در سراسر کشور اجرا شد.

طرحی که در ابتدا قرار بود برگزار نشود، در سه روز نخست توانست مخاطبان کتاب را به خود جذب کند و 70 هزار و 651 نسخه کتاب به ارزش 22،781،593،802 ریال به فروش برسد. این آمار و ارقام در طرح های فصلی دیگر هم دیده می شود. از نتایج این طرح ها می توان اینگونه نتیجه گرفت که تنها دلیل وضعیت فروش کتاب در کشور مسائل اقتصادی است. این مسئله اقتصادی از یک طرف یه قیمت کتاب بازمی گردد و از سوی دیگر به قدرت خریدی که در مردم وجود دارد. هرگاه نمایشگاه کتاب چه در سطح استانی و چه بین المللی مانند نمایشگاه بین المللی کتاب تهران و مشهد برگزار شود، مخاطبان کتاب سراغ این یار قدیمی می روند.

در طرح های فصلی هم که اکنون یک سالی است با مشکلات بودجه ای دست به گریبان است، شاهدیم که مخاطبان کتاب، کتاب می خرند و می خوانند. اگرچه امروز تنها نوع کتابی که در دسترس مردم قرار دارد، کتاب کاغذی نیست و کتاب های ایبوک و صوتی هم در بین مردم مخاطبانی دارند. هنوز هم کسانی هستند که کتاب کاغذی بخرند و بخوانند.

سرانه مطالعه در کشور ما 13 دقیقه در روز است. این آماری است که وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی امسال در هفته کتاب به آن اشاره کرد. سال گذشته هم میزان سرانه مطالعه در کشور همین مقدار بود. این آمار نشان می دهد سرانه مطالعه کشورمان آنگونه که باید نیست. یکی از موانع آن هم قیمت کتاب و قدرت خرید مردم است، اما این تنها مانع نیست.

هرچند نمایشگاه های بین المللی کتاب، نمایشگاه های استانی و طرح های فصلی خانه کتاب فرصت هایی هستند که مردم ما می توانند کتاب را با قیمت پایین تری خریداری کنند اما تنها فرصت های دستیابی مردم به کتاب نیستند. از ظرفیت کتابخانه های عمومی نباید غفلت کرد. تعداد 3520 کتابخانه عمومی در سراسر کشور وجود دارد. البته نمی توان ادعا کرد این میزان کتابخانه برای جمعیت 80 میلیونی ایران کافی است، اما می توان از این ظرفیت برای کتابخوانی استفاده کرد. از میان 3520 کتابخانه عمومی که در سطح کشور وجود دارد 2564 کتابخانه، کتابخانه های نهادی، 932 کتابخانه مشارکتی و 24 کتابخانه مستقل احداث شده است. این تعداد کتابخانه هایی است که تا پایان مهر امسال در سطح کشور احداث شده اند. در کنار این ها سازمان اسناد و کتابخانه ملی و کتابخانه هایی که زیر نظر شهرداری ها احداث شده اند، کتابخانه های مدارس و دانشگاه های سراسر کشور وجود دارند که می توانند منابعی برای کتابخوانی ما باشند و فرصت هایی را برای ما ایجاد کنند تا با این یار مهربان نامهربان نشویم.

انتهای پیام/

لینک خبر :‌ باشگاه خبرنگاران جوان
اختتامیه جشنواره دانایی توانایی روز یکشنبه(26 آبان ماه) با حضور نیکنام حسینی پور؛ دبیر هفته کتاب، علیرضا اکبری؛ معاون پرورشی و فرهنگی آموزش و پرورش و جمعی از دانش آموزان برگزیده در اردوگاه شهید باهنر تهران برگزار شد.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۸/۲۶ سایت های دیگر : خبر گزاری رسا

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) و به نقل از ستاد خبری هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران، نیکنام حسینی پور در اختتامیه جشنواره دانایی توانایی با تشکر از برگزار کنندگان این مراسم، اظهار کرد: قرن 21، قرن دانایی است و با توجه به افزایش حجم اطلاعات طی سال های اخیر، هر که داناتر باشد و هر کشوری دارای افراد آگاه بیشتری باشد، در عرصه جهانی حرفی برای گفتن دارد. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز با همین نگاه اقدام به انتخاب پایتخت کتاب و دیگر فعالیت های ترویجی در حوزه کتابخوانی کرده است، به طوری که زنگ هفته کتاب امسال با قرائت پیام وزیر ارشاد و فرهنگ اسلامی در یکی از مدارس شهر یزد نواخته شد.

وی ادامه داد: اینکه پیام وزیر ارشاد در مدرسه قرائت شد، نشان از اهمیت کتابخوانی در مدارس دارد و بر همین اساس دو روز از هفته کتاب نیز با محوریت مدرسه و کتابخوانی نام گذاری شده است.

حسینی پور اعلام کرد: بر اساس هماهنگی های صورت گرفته در صدد هستیم تا برنامه مشترکی را با وزارت آموزش و پروش برگزار کنیم تا تمام دانش آموزان کشور بتوانند از تخفیف خرید کتاب بهره ببرند.

وی هم چنین از اجرای طرح های حمایتی به منظور خرید کتاب تحت عناوین، طرح پائیزه کتاب، تابستانه و عیدانه نیز در ایام مختلف سال خبر داد.

دبیر هفته کتاب در پایان خاطرنشان کرد: دانش آموزان گرفتار فضای مجازی هستند و باید سعی کنیم با انجام تمهیداتی از قبیل تجهیز کتابخانه ها و تخصیص یارانه ها دانش آموزان را بیش از قبل به سمت کتابخوانی سوق دهیم.

وی افزود: بر اساس آخرین گزارشات، سرانه مطالعه در ایران حدود 13 دقیقه اعلام شده است.

کتاب، بخش مهم اما مظلوم فرهنگ
معاون پرورشی و فرهنگی وزیر آموزش و پرورش نیز در این مراسم با تاکید بر اینکه کتاب، بخش مهم و ضروری فرهنگ است، افزود: متاسفانه این حوزه در مقایسه با سایر حوزه های فرهنگی مظلوم واقع شده است و نگاهی ساده به سرانه مطلعه خود گویای این حقیقت است.

علیرضا کاظمی بیان کرد: کشور ایران که در حال توسعه است نباید در حوزه کتابخوانی این چنین عقب باشد، چرا که یکی از مهم ترین حوزه های فرهنگی که موتور محرک توسعه اقتصادی و اجتماعی نیز محسوب می شود، همین بحث کتاب است.

کاظمی گفت: ما معتقدیم کتاب، زیرساخت و زیر بنای تمام برنامه ریزی ها است و این مهم باید با دقت و مطالعه کارشناسی شده و نیازسنجی تحقق یابد، چرا که کتاب اصلی ترین عنصر شکل گیری دانایی و آگاهی است.

وی در پایان اظهار کرد: در این جشنواره حدود 400 هزار دانش آموز شرکت کرده بودند، اما در واقع این آمار قابل قبول نیست.

کاری کنیم تا دانش آموزان وارد کتابخانه ها شوند
مدیر کل فرهنگی، هنری اردوها و فضاهای پرورشی آموزش و پرورش نیز در این مراسم گفت: هدف ما این است که کاری بکنیم که دانش آموزان وارد کتابخانه ها شوند.

رمضانی افزود: سومین دوره از این جشنواره در حالی به کار خود پایان داد که معاون وزیر آموزش و پرورش تاکید کرده بودند، این جشنواره به هیج وجه و تحت هیچ شرایطی نباید لغو شود.

وی بیان کرد: کسانی که با کتاب انس دارند، انسان هایی مسئولیت پذیر، عاقل و توانمند هستند و ما قدردان خانواده هایی هستیم که چنین فرزندانی پرورش داده اند.
رمضانی تاکید کرد: با مشارکت خانه کتاب به منظور افزایش کتابخوانی در مدارس، حمایت از یک میلیون دانش آموز به خصوص در مناطق محروم برای در سال آینده هدف گذاری شده است.

وی گفت: در این دوره از جشنواره 50 عنوان کتاب توسط چهره های برتر حوزه ادبیات کودک و نوجوان شناسایی شده و سپس در اختیار دانش آموزان قرار گرفته بودند، تا کتاب های مفید و خوب در اختیار آنها قرار بگیرد.

بر اساس این گزارش، در پایان این مراسم از فراخوان و لوگوی چهارمین جشنواره دانایی و توانایی رونمایی شد و دانش آموزان حاضر در این جشنواره مورد تجلیل قرار گرفتند.

همچنین با دستور مدیر موسسه خانه کتاب، در رابطه با گفته یکی از دانش آموزان چهارمحال بختیاری که از نبود کتابخانه در مدارس این استان گلایه داشت، قرار شد تا بودجه کافی برای تجهیز مدارس چهارمحال بختیاری به کتاب تخصیص داده شود.

بیست و هفتمین دوره هفته ی کتاب جمهوری اسلامی ایران با شعار حال خوش خواندن از تاریخ 23 آبان ماه در سراسر کشور آغاز شده است و تا 30 آبان ماه ادامه دارد. همچنین فایل پوستر و تیزر بیست و هفتمین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران بر روی سایت هفته کتاب به نشانی اینترنتی hafteyeketab.ketab.ir بارگذاری شده است.

لینک خبر :‌ خبرگزاری کتاب ایران
هومان حسن پور، رییس اتحادیه ناشران و کتابفروشان شهر تهران در نشست خبری هفته کتاب، تاکید کرد بیشتر اهالی نشر و علاقه مندان به این حوزه، برای میزبانی نمایشگاه کتاب، مصلی را به شهر آفتاب ترجیح می دهند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۸/۲۶ سایت های دیگر : دنیای اقتصاد الف

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین ، نشست خبری بیست و هفتمین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران با حضور هومان حسن پور، رییس اتحادیه ناشران و کتابفروشان شهر تهران، عصر امروز (یک شنبه 26 آبان) برگزار شد.

حسن پور در آغاز این نشست، با اشاره به این که پس از تاسیس کارگروه توزیع کاغذ، قیمت کاغذ بیش از 50 درصد کاهش یافته است. گفت: کاغذ دولتی در اختیار تمامی ناشران متقاضی قرار گرفته است. البته براساس مصوبه کارگروه کاغذ، پس از بررسی شمارگان کتاب های منتشر شده و تطبیق آن با میزان کاغذ تحویلی، مراحل بعدی توزیع کاغذ متناسب با عملکرد چاپی ناشران صورت خواهد گرفت.

او در ارتباط با نحوه فرآیند شمارش کتاب های منتشر شده توضیح داد: فرآیند شمارش بعد از 15 تیر سال جاری آغاز شده است و متناسب با آن، بازرسان اتحادیه با حضور در دفترهای ناشران و بررسی اسناد کتاب های چاپ شده، ارزیابی خود را ارائه می دهند.در این راستا، 2541 عنوان کتاب از 216 ناشر مختلف مورد شمارش مصرف کاغذ واقع شده است.

رییس اتحادیه ناشران و کتابفروشان شهر تهران ادامه داد: پس از اجرای این برنامه، تیراژ کتاب ها در حال واقعی شدن است و در قیاس با گذشته، تعداد نسخه کتاب های منتشر شده، نسبت واقعی تری با آمار تیراژ ادعایی توسط ناشران دارد.

حسن پور در واکنش به شایعه ایجاد وقفه در توزیع کاغذ هم توضیح داد: قسمتی از کاغذ مصرفی در حوزه فرهنگ، با ارز دولتی تامین شده و به هیچ وجه وابسته به بازار ارز نیست. همچنین در چند ماه گذشته، به هیچ وجه توزیع کاغذ متوقف نشده است.

هومان حسن پور، رییس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران

در بخشی دیگر از این نشست، رییس اتحادیه ناشران و کتابفروشان شهر تهران در باره با مکان برگزاری نمایشگاه کتاب سال آینده گفت: بیش از 480 ناشر، خواسته های مختلفی را در یک نامه ابراز داشتند که در بخشی از آن، از باقی ماندن نمایشگاه در مصلی دفاع شده بود. این درخواست ها به اطلاع مقام های ذیربط از جمله وزیر ارشاد و معاون اول رئیس جمهور نیز رسیده است.

او افزود: بازدید از شهر آفتاب صورت پذیرفته است و از مصلی نیز طی هفته جاری بازدید خواهیم کرد تا بهترین تصمیم را برای تعیین مکان نمایشگاه بگیریم. تسهیل حمل و نقل به ویژه مترو و همچنین دسترسی گسترده مردم به محل برگزاری در مصلی، یکی از مزیت های این مکان برای ناشران مختلف است. به همین جهت و البته به علت رکود حاکم بر بازار نشر، بسیاری از ناشران حاضر به پذیرش ریسک حضور در نمایشگاه شهر آفتاب نیستند.

حسن پور در ارتباط با نتایج برخورد قانونی با قاچاقچیان کتاب هم توضیح داد: این رویکرد، در کاهش آمار قاچاق بسیار تاثیر داشته و باعث افزایش فروش 20 الی 30 درصدی برخی از ناشران پس از صدور آرای دادگاه شده است. از سوی دیگر با شفاف شدن آمار رسمی فروش کتاب، در سرانه مطالعه در کشور تجدیدنظر جدی صورت گرفته و میزان آن افزایش یافته است.

5757

کد خبر 1322128

لینک خبر :‌ خبر آنلاین
حوزه/ حجت الاسلام شمس با اشاره به وضعیت کتابخانه های مدارس علمیه تهران، گفت: در مجموعِ 70 واحد آموزشی حوزه علمیه استان تهران، حدود 580 هزار جلد کتاب و حدود 8000 جلد نسخه خطی و سنگی در مخازن کتابخانه ای نگهداری می شود و بیش از 5300 عضو در کتابخانه های واحدهای حوزوی استان تهران فعال هستند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۸/۲۷

حجت الاسلام سید علی شمس، سرپرست معاونت پژوهش حوزه علمیه تهران در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه در تهران، با اشاره به سفارش اکید دین اسلام بر کسب دانش، دانستن و مطالعه کردن، گفت: به نظر بنده مسأله اصلی در فرهنگ سازی کتابخوانی در جامعه به ویژه بین طلاب مدارس علمیه، این است که ابتدا به این پرسش پاسخ دهیم که چرا باید کتاب بخوانیم؟ کتاب خواندن چه تأثیری بر فرد، خانواده، جامعه و تاریخ و تمدن یک ملت دارد و اگر مطالعه نکنیم چه خواهد شد و چه نخواهد شد؟

وی ادامه داد: طبعاً انسان برای انجام هر فعل اختیاری، نیازمند وجود انگیزاننده و انگیزه است. اگر افراد یک جامعه به امری معقول و لازم، اشتغال ندارند و یا میزان اشتغال آن ها به آن امر از حد انتظار پایین تر است، باید ببینیم که چرا برای انجام آن، انگیزه لازم و انگیزاننده ای پدید نیامده؟

سرپرست معاونت پژوهش حوزه علمیه تهران ابراز داشت: این واکاوی را باید به طور جدی و خاص در مسأله کتابخوانی و مطالعه که تأثیری بی بدیل در همه لایه ها و عناصر فرهنگ در کشور دارد را پی گرفت. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در مصاحبه ای اعلام کردند میزان سرانه مطالعه در کشور، حدود یک و نیم ساعت در هفته و روزانه 13 دقیقه در مجموعه کشوری است! این آمار را باید به عنوان علامتی هشدار دهنده از وجود مجموعه ای از مشکلات و کاستی ها در فضای کارشناسی، تصمیم گیری و اجرا در کشور قلمداد کرد.

حجت الاسلام شمس افزود: آنچه در مسأله کتابخوانی بسیار پراهمیت است، این است که فرهنگ عمومی باید به سمتی برود که افراد جامعه احساس کنند برای رشد همه وجوه حیات خود، نیازمند مطالعه، کنجکاوی و تلاش فکری هستند؛ به نظر بنده، بخش قابل توجهی از این بی انگیزگی را می توان در رویکردهای غلط در آموزش تحصیلی کشور یافت؛ رویکردهای ما به خصوص در آموزش های دوران اولیه تحصیلی، بسیار مهم و سرنوشت ساز است.

وی گفت: آموزش باید به گونه ای باشد که احساس کنجکاوی، حرکت و نیاز به کشف و دانستن بیشتر را در فرد زنده نگاه دارد؛ متأسفانه خط اصلی آموزش به گونه ای است که این احساس در فرد ایجاد می شود که پرونده همه سؤالات بسته شده و ما برای آن ها پاسخ هایی کامل، بی نقص و کاملا قانع کننده و همیشگی پیدا کرده ایم؛ ما کودکان خود را در دوران ابتدایی تحصیل که چشمان شان را به علم و آگاهی می گشایند، با همین شیوه آموزش می دهیم؛ بنابراین، انتظار ما برای داشتن نسلی جستجوگر، خلاق و تلاشگر در حوزه علم و آگاهی، انتظار بجایی نیست؛ چرا که از ابتدا مسیری را به آن ها نشان داده ایم که به ظاهر انتهای آن از قبل مشخص شده است.

سرپرست معاونت پژوهش حوزه علمیه تهران اظهار داشت: این امر، عوارض اخلاقی و رفتاری فراوانی بر وجود فرد و نقش او در خانواده و جامعه بر جای می گذارد. احساس مفید و مؤثر نبودن، عدم نیاز به فهم عمیق و کسب آگاهی بیشتر، از جمله عوارض بسیار خطرناک این مسأله است. فردی که در چنین نظام آموزشی تربیت شده، به چه دلیل باید احساس کند که به مطالعه و فکر کردن نیاز دارد؟ به هر روی، مشکل پایین بودن سرانه مطالعه در کشور، زاییده شرایطی پیچیده و عوامل و زمینه های فراوانی است که باید در بالاترین سطوح تصمیم گیری علمی و فرهنگی کشور به طور جدی مورد بررسی و بحث و نظر قرار گیرد.

وی با تاکید بر نهادینه کردن فرهنگ کتابخوانی در مدارس علمیه استان تهران، گفت: مطالعات درسی، از جمله مطالعه پیش از فراگیری درس، مطالعه پس از فراگیری درس، مباحثه و... از جمله مطالعات درسی است که طلاب بر اساس سنت حوزوی به آن التزام دارند. اما آنچه از مطالعه و سرانه آن در نظر داریم، در واقع مطالعات فرادرسی، یعنی مطالعات عمومی و تخصصی غیر درسی است.

حجت الاسلام شمس با اشاره به اقدامات معاونت پژوهش حوزه تهران در ترویج فرهنگ کتابخوانی، تصریح کرد: جهت گیری معاونت پژوهش استان و معاونین پژوهش مدارس علمیه در این مسیر است که مطالعه به صورت کاملا اختیاری و با هدف کسب آگاهی بیشتر و عمیق تر در مسیری مشخص و تلاش برای یافتن پاسخ پرسش های پیش آمده باشد. جلسات علمی با هدف آشنایی با آخرین تحولات و چالش های علمی، کرسی های آزاداندیشی(طرح نظریه، نقد، مناظره و...)، جشنواره های علمی، دوره های مطالعاتی(آشنایی و ایجاد انگیزه)، انتشار نشریه و برنامه هایی از این دست، با هدف ایجاد انگیزه، در سطح مدارس علمیه و متناسب با سطح تحصیلی اجرا می شود.

وی در ادامه با اشاره به وضعیت کتابخانه های مدارس علمیه، افزود: در مجموع 70 واحد آموزشی حوزه علمیه استان تهران، حدود 580 هزار جلد کتاب و حدود 8000 جلد نسخه خطی و سنگی در مخازن کتابخانه ای نگهداری می شود. در میان مدارس علمیه استان، 6 کتابخانه نیز به عموم مردم خدمات کتابخانه ای ارائه می دهند و هم اکنون نیز تعداد اعضای فعال کتابخانه های واحدهای حوزوی استان تهران به بیش از 5300 عضو رسیده است.

حجت الاسلام شمس در پایان خاطرنشان کرد: با این وجود، کتابخانه های مدارس علمیه با مشکلاتی از جمله استاندارد نبودن و یا فرسوده بودن میز مطالعه و تجهیزات نگهداری کتاب و نبود سامانه هایی چون کنترل رطوبت و نور محیط و اطفاء حریق، و در اختیار نداشتن بودجه کافی برای روزآمدسازی منابع مطالعاتی مواجه هستند. غنی سازی منابع مطالعاتی و تجهیز سخت افزاری کتابخانه های واحدهای حوزوی در دستور کار مدیریت حوزه علمیه استان تهران قرار گرفته و تلاش می شود در آینده نزدیک اقدامات جدی در این خصوص صورت گیرد. 313/42

لینک خبر :‌ خبرگزاری حوزه
تهران- ایرناپلاس- اینکه منتقدان، یک فیلم را نمی پسندند و مردم اقبال فراوان به آن نشان می دهند، نشان دهنده چیست؟
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۸/۲۶ سایت های دیگر : دیدبان ایران

کمتر کسی است که با دیدن آنونس سینمایی فیلم مطرب ، آن را اثری صرفاً گیشه ای و تجاری نداند، اما اگر هفتمین فیلم مصطفی کیایی را ببینید، متوجه می شوید حرف هایی از جنس انتقاد، اعتراض و کنایه در لابه لای مطرب بیان شده است.

جبار آذین، منتقد سینما درباره تازه ترین اثر مصطفی کیایی و موضوعی که در این اثر مطرح شده، به خبرنگار ایرناپلاس گفت: مصطفی کیایی از فیلمسازان اجتماعی جوان کشور محسوب می شود. آثار سینمایی این فیلمساز معمولاً دارای مضامین و ساختار هنری متفاوت با آثار رایج سینماست. گرچه توجه به سلیقه مخاطب و گیشه از ملزومات فیلم های این کارگردان است، اما اغلب آثار او از جمله فیلم تازه اکران شده مطرب از موضوعات ملتهب و حساسیت برانگیز اجتماعی تلقی می شود. کیایی این بار با استفاده از نگاه بخشی از جامعه به اوضاع هنرمندان عرصه موسیقی کشور، داستانی گزینش کرده و در اثر سینمایی خود در قالب فیلمنامه به آن، جان داده که می تواند از زوایای مختلف قابل بحث و مسئله ساز باشد.

نگاهی جانبدارانه

وی در ادامه افزود: نگاه بخشی از جامعه ما از گذشته به تعدادی از فعالان عرصه موسیقی مردمی، نگاه محترمانه ای نبوده است و با استفاده از واژه مطرب، جماعتی از اهالی موسیقی را طرد کرده اند. اما در این فیلم مسئله مطرب و مطربی محور قرار داده شده است. کارگردان مسائلی را بازگو می کند که پیش از آنکه نتیجه تحلیل و همه جانبه نگری او به مقوله موسیقی و هنرمندان باشد، نگاهی جانبدارانه و تکسویه است. فیلم، داستان یک خواننده کوچه بازاری است که وقوع انقلاب مانع فعالیت او شده است. فیلم با تمرکز بر همین مقوله مسائلی را بازگو می کند که در جامعه ما چندان مورد توجه فرهنگ و افراد فرهنگی نیستند.

زاویه حمایت گرانه به جای منتقدانه

ما در جای جای مطرب با دو مسئله اصلی روبه رو هستیم. اول؛ خوانندگانی که به شکل و شیوه کوچه بازاری اجرا می کنند. دوم؛ تک خوانی خانم ها، که به هر حال این دو مقوله در نگاه فرهنگی کشور و با توجه به ملزومات، سنت ها و باورهای جامعه نمی توانند شکل اجتماعی و قانونی مشخص داشته باشند. از همین رو، در فیلم کیایی با برجسته کردن خواننده زن ترک به مقوله تک خوانی زن ها، تحقیر همخوانی و گروه خوانی خانم ها در قالب های جاری جامعه ما مثل مراسم مولودی و ... پرداخته است. اما نگاه جانبدارانه فیلمساز به شخصیت اصلی این فیلم یعنی ابراهیم با بازی پرویز پرستویی، سبب می شود تا نگاه فیلمساز به جای زاویه منتقدانه، زاویه حمایت گرانه داشته باشد. طوری که فیلمساز و مخاطب با دیدن فیلم مطرب، همسو با خواننده ای که به ترکیه مهاجرت کرده، در جبهه تشویق کننده مهاجرت این نوع افراد و خوانندگان قرار می گیرد.

روایت مطرب از کسانی که دچار چالش هستند

این مدرس سینما درباره نگاه فیلمساز به چهره های موسیقی که در جامعه، مطرب خوانده می شوند، خاطرنشان کرد: فیلمساز می توانست پشت و رو یا هر دو سوی چهره موسیقی کشور را نمایش دهد. گروهی که می خواهند در این حوزه فعالیت کنند، اما فعالیتشان چندان تمیز و شسته و فرهنگی نیست و از موسیقی و اشعاری استفاده می کنند که زیبنده مناسبات اجتماعی نیست. گروه دیگر، همان چهره های شاخص عرصه موسیقی به ویژه خواننده ها و موزیسین های فراوان پس از انقلاب هستند که به ظهور رسیده و فعال و مورد احترام جامعه هستند، باید این دو گروه را به تصویر می کشاند.

اما فیلمساز این بخش دوم را نادیده گرفته و صرفاً با تمرکز روی بخش اول ضمن همراهی با آن بخش، تشویق گر مهاجرت اهالی موسیقی به خارج کشور شده که این نگاه، نگاه مقبول اجتماعی نیست. این فیلم هم مثل اغلب آثار کیایی از طنز و شوخی تهی نیست. فیلمساز با استفاده از برخی شوخی ها و حرکت های به اصطلاح مفرح سعی کرده علاوه بر سرگرم سازی مخاطب، تا حدی شادی آفرین از نوع سطحی اش باشد. در مجموع مطرب چهره واقعی موسیقی و موسیقیدانان و کسانی را که در این عرصه فعال هستند، نمایش نمی دهد. تنها بخشی از آنها را روایت می کند که با قوانین فرهنگی کشور دچار چالش و مشکل هستند.

کیایی می توانست از مطرب یک اثر اجتماعی انتقادی سازنده بسازد

آذین در پاسخ به این پرسش که مطرب تا چه اندازه توانسته به اثری انتقادی در سینمای کشور تبدیل شود، گفت: افرادی مانند شخصیت ابراهیم در مطرب اگر دیدگاه، نظرات و فرهنگ مردم را در آثار خودشان لحاظ کنند و وجهه اجتماعی خود را هم حفظ کنند، بدیهی است مورد توجه و احترام قرار گیرند. در غیر این صورت خوانندگانی که به اصطلاح زیرزمینی فعالیت می کنند و اغلب از موسیقی بد و گاه مبتذل بهره می برند یا صرفاً سیاسی می خوانند بدیهی است از منظر قانون جمهوری اسلامی مورد توجه قرار نمی گیرند. لذا کیایی می توانست از مطرب یک اثر اجتماعی انتقادی سازنده بسازد. یعنی علاوه بر ابراز نگاه نقادانه خود، فیلمی ماندگار در میان فیلم های خوب کشور به پرونده سینمایی خود و کارنامه سینمایی ایران اضافه کند.

شخصیت پردازی مناسب شکل نگرفته

وی با اعلام اینکه در کاراکتر ابراهیم با بازی پرویز پرستویی، شخصیت پردازی مناسب شکل نگرفته است، افزود: ابراهیم کسی است که شرایط جامعه مانع ادامه فعالیت او در عرصه موسیقی به شکل رایج دوران پیش از انقلاب شده است. او نتوانسته مانند برخی از خوانندگان دیگر با استفاده از اشعار مناسب و موسیقی خوب، خود را بالا بکشد و به صف خوانندگان حرفه ای و اجتماعی بپیوندد. ابراهیم در سطح خواننده محافل و مجالس سبک درجا زده است. یعنی افزون بر اینکه برخی از قوانین مانع شکوفایی بخشی از استعدادها می شوند، اما خود هنرمندان هم در به تعالی نرسیدن هنر خود نقش زیادی دارد. ابراهیم هم مثل خیلی از ابراهیم های دیگر جامعه ما که در حوزه موسیقی فعال هستند می توانست به جای مهاجرت در ایران بماند و برای این مردم به درستی بخواند.

ایجاد همدلی تماشاگران با شخصیت اصلی

آذین دلیل استقبال مردم از این اثر سینمایی را چنین تحلیل می کند: به هر حال فیلم مطرب علی رغم نوع نگاه فیلمساز با بخشی از تماشاگران کشور ارتباط برقرار کرده و مردم هم از آن استقبال می کنند. این استقبال صرفاً به دلیل استفاده از برخی صحنه های رقص و آواز نیست. نگاه مردم به این فیلم، به وجود آمدن همدلی تماشاگران با شخصیت اصلی است، به گونه ای که حق را به ابراهیم می دهند.

مطرب با تمامی کاستی ها و اشکال هایی که در آن وجود دارد، از امتیازهایی به لحاظ ساختار سینمایی خوب بهره برده است. این امتیاز توفیق مطرب را در گیشه رقم می زند و شاید تلنگری باشد برای نوعی از نگاه سنتی منسوخ به موسیقی کشور که هنوز هنرمندان این عرصه را مطرب خطاب می کنند. اگر این به اصطلاح مطرب ها به درستی مورد حمایت قرار گیرند، بدیهی است که دیگر مطربی به نوع سخیف نخواهند کرد و با موسیقی و آوا و نغمه و اشعار خوب می توانند به فرهنگ جامعه ما خدمت کنند.

گفت وگو از هنگامه ملکی

لینک خبر :‌ خبرگزاری جمهوری اسلامی
سینماپرس: در قسمت چهلم برنامه سینمایی هفت سیدرضا منتظری از سینماپرس همراه با احسان سالمی از روزنامه وطن امروز در خصوص برخی مسائل مهم روز سینمای کشور از جمله جشنواره فیلم کوتاه، انتخاب کاخ جشنواره فیلم فجر، اکران مجدد فیلم سینمایی خانه پدری و... گفتگو کردند. منتظری در بخشی از این گفتگو با انتقاد نسبت به انتخاب پردیس سینمایی ملت به عنوان کاخ جشنواره انتقاد کرد و اظهار داشت: نه فقط پردیس ملت که اکثریت قریب به اتفاق سالن های سطح شهر تهران توان آن که به عنوان کاخ جشنواره آن هم برای جشنواره ای در قامت جشنواره فیلم فجر که مهمترین رویداد سینمایی کشور و بزرگترین دستاورد فرهنگی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی محسوب می شود را ندارند و کوچک و کمرنگ کردن جشنواره فیلم فجر به عنوان بزرگترین دستاورد فرهنگی پس از انقلاب اسلامی زیبنده این رویداد نیست.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۸/۲۶

به گزارش سینماپرس اهم اظهارات شرکت کنندگان در میز رسانه چهلمین قسمت برنامه سینمایی هفت در ذیل این مطلب گردآوری شده است.

منتظری در ابتدای این برنامه ضمن تبریک میلاد پیامبر عظیم الشأن اسلام حضرت محمد مصطفی (ص) و امام جعفر صادق (ع) در خصوص جشنواره فیلم کوتاه اظهار داشت: بنده در این جشنواره به دلایل کاملاً شخصی حضور نداشتم چون فکر می کنم این جشنواره مثل خیلی از جشنواره های دیگر کارکرد خودش را از دست داده و چند سالی است مورد تمایلم نبوده که در این رویداد بی دستاورد حضور پیدا کنم اما به هر حال به واسطه فعالیت رسانه ای پیگیر اخبار این رویداد هستیم و خبرهای این جشنواره را هم رصد کردم.

وی ادامه داد: نکته مهم در حوزه فیلم کوتاه این است که فعالان سینمای کوتاه که سینمای بسیار مهمی هم محسوب می شود مدت ها است نسبت به بی عدالتی در این حوزه معترض هستند و معتقدند که فرصت ها و امکانات به صورت یکسان و عادلانه در اختیار دانش آموختگان انجمن سینمای جوانان ایران قرار نمی گیرد؛ البته این اتفاق درست مشابه همان اتفاقی است که ما در سایر حوزه های زیرمجموعه سازمان سینمایی شاهد آن هستیم و در همه جا این نوع بی عدالتی ها وجود دارد.

منتظری سپس با بیان اینکه اتفاقات ناراحت کننده اخیر حوزه فیلم کوتاه و به افول رفتن جشنواره فیلم کوتاه شاید به دلیل عدم شناخت آقای موسوی به عنوان مدیرعامل انجمن سینمای جوانان ایران و دبیر جشنواره فیلم کوتاه از این حوزه باشد تصریح کرد: تا جایی که بنده اطلاع دارم ایشان عقبه و پیشینه چندانی در حوزه فیلم کوتاه نداشته و ندارند و معلوم نیست که چطور به یکباره دبیر جشنواره فیلم کوتاه و مدیرعامل انجمن سینمای جوانان ایران شدند! این اتفاق به خودی خود جای سوأل دارد. نکته قابل تأمل آنجا است که حتی شنیده می شود از صفر تا صد کارهای جشنواره و اداره انجمن هم در دست یکی از معاونان ایشان است، این اتفاق یادآور همان خبرهای درگوشی است که در خصوص سازمان سینمایی هم شنیده می شود، خبرهایی که حکایت از آن دارد که این سازمان توسط مدیری پشت پرده اداره می شود. گویا این مسأله باب شده است که این قبیل اتفاقات در انجمن سینمای جوانان ایران و سایر نهادهای تابعه سازمان سینمایی وجود داشته باشد.

دبیر تحریریه خبرگزاری سینماپرس خاطرنشان کرد: من امیدوارم در این وانفسا که حال سینما چندان خوب نیست حداقل به جوانانی که با شور و عشق می خواهند وارد سینما شوند توجه جدی صورت گیرد. متأسفانه ما به جای توجه به جوانان شاهد بریز و بپاش هایی عجیبی هستیم که جای سوأل دارد چرا و با کدامین منطقی این بریز و بپاش ها صورت می گیرد؟ شنیده شده در این جشنواره رقم بسیار هنگفتی فقط برای یک کتاب تمام گلاسه 400 صفحه ای صرف شده که بود و نبود آن هیچ دردی را از فیلمسازان فیلم کوتاه درمان نمی کند. این اتفاق بنده را یاد گروه سینمایی هنر و تجربه انداخت که چندی قبل شنیده شد یک رقم چند صد میلیون تومانی صرفاً برای مجله کاغذی اش هزینه شده است. ای کاش مسئولان پاسخ بدهند که این هزینه کردها چه دردی را از جوانان ما درمان می کند و چرا این اتفاقات رخ می دهد.

لطیفی سپس با بیان اینکه باید از خوبی های جشنواره هم گفت، این جشنواره را مأمنی برای فیلمسازان جوان خواند و اظهار داشت: همین که جوانان دور هم جمع می شوند اتفاق خوبی است!

احسان سالمی نیز در همین راستا گفت: من هم مثل آقای منتظری نسبت به دوره های اخیر این جشنواره نگاه مثبتی ندارم، این جشنواره نه به لحاظ خروجی نه از نظر کیفیت حرف جدی برای گفتن نداشته و ندارد. البته این مرسوم است که همه ساله مدیران وقتی از این نوع جشنواره ها بازدید می کنند از آن ها تعریف می کنند و می گویند این جشنواره ها رشد داشته اما باید رشد را در خروجی آثار شاهد باشیم. این رشد دقیقاً کجا محقق شده؟ در دوره های قبل فیلمسازان کوتاهی داشتیم که وارد جریان فیلمسازی حرفه ای می شدند اما متأسفانه طی سال های اخیر هیچ ظهور و بروز خاصی از نسل جوان در سینمای حرفه ای ندیده ایم و این نشان از آن اتفاق دارد که کیفیت جشنواره پایین آمده است.

وی در بخش دیگری از اظهاراتش افزود: یکی دیگر از نکات مهمی که این روزها مطرح شده گفتگوی آقای انتظامی با بخش خبری 20:30 است که در آن اعلام کردند با مدیرعامل صندوق اعتباری هنر جلسه داشته اند و در آن جلسه قرار شده مشکلات معیشتی و بیمه ای هنرمندان تسهیل شود. نکته ای که در خصوص بیمه هنرمندان وجود دارد این است که بیمه آن ها از سال قبل پرداخت نشده و بخش دیگر مشکلات هنرمندان هم به بروکراسی های اداری بازمی گردد. دوستان باید توجه کنند این مسأله بروکراسی اداری و طولانی شده به رسیدگی بیمه و حقوق آن ها باید کوتاه شود. حیف است هنرمندان عزیزی که عمر و انرژی شان باید برای تولید کارهای هنری صرف شود وقت خود را صرف این کارها کنند و فکرشان درگیر این مسائل باشد.

سپس در بخش دیگری از این گفتگو منتظری در خصوص کاخ جشنواره سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر انتقاداتی را مطرح کرد و گفت: یک سری از رسانه ها به تازگی اخباری را منتشر کرده اند که در آن مطرح شده قرار است پردیس سینمایی ملت به عنوان کاخ جشنواره انتخاب شود، اتفاقی که امیدوارم رخ ندهد.

وی در این باره ادامه داد: از همان سال ابتدایی که قرار شد کاخ جشنواره از برج میلاد به پردیس سینمایی ملت منتقل شود ما شاهد انتقادات و اعتراضات پررنگ اهالی رسانه و منتقدان نسبت به این امر بودیم و حتی یک کمپین چند صد نفری با حضور اهالی رسانه در فضای مجازی شکل گرفت و همگی آن ها خواهان این بودند که پردیس سینمایی ملت به عنوان کاخ جشنواره انتخاب نشود. یکی از مهمترین دلایلی که اهالی رسانه نسبت به این اتفاق نادرست معترضند این است که حضور اهالی رسانه در این سینما فاصله جدی میان آن ها و هنرمندان و صاحبان آثار ایجاد می کند و دسترسی اهالی رسانه در ایام جشنواره به هنرمندان سخت می شود.

منتظری خاطرنشان کرد: از سوی دیگر گویا پیروی همان اتفاقی که عرض کردم و دست های پشت پرده ای که در سینمای ایران وجود دارد، برخی افراد به عمد این کار را انجام داده اند و نمی خواهند اهالی رسانه و منتقدان هنگام تماشای فیلم ها با هم به اجماع برسند؛ زمانی که فیلم ها در برج میلاد اکران می شود تکلیف شان روشن بود یا مورد تشویق قرار می گرفتند یا با انتقاد جدی روبرو می شدند اما سیاست گذاران غیرعلنی و در سایه سازمان سینمایی که این روزها در سینما حکمرانی می کنند این سیاست غلط را به کار بستند تا جلوی این اتفاق گرفته شود.

لطیفی خطاب به منتظری گفت: البته این اتفاق ایراداتی هم داشت. مثلاً عده ای از قبل با هم اجماع می کردند که یک فیلم را هو کنند.

منتظری: بله اما راه چاره این نیست که برای عدم هو شدن یک فیلم میان هنرمندان و منتقدان و اهالی رسانه در ایام برگزاری جشنواره فیلم فجر شقه و شکاف ایجاد شود. امکانات فوق ضعیف پردیس سینمایی ملت باعث شده تا حتی پتانسیل برگزاری جشنواره های کوچک را هم نداشته باشد. البته نه فقط پردیس ملت که اکثریت قریب به اتفاق سالن های سطح شهر تهران توان آن که به عنوان کاخ جشنواره آن هم برای جشنواره ای در قامت جشنواره فیلم فجر که مهمترین رویداد سینمایی کشور و بزرگترین دستاورد فرهنگی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی محسوب می شود را ندارند. ما نباید فراموش کنیم که حتی کوچک و کمرنگ کردن جشنواره فیلم فجر در ظاهر هم زیبنده این رویداد سینمایی نیست و امیدوارم با تدبیر شخص دبیر و مسئولان ارشد سازمان سینمایی شاهد انتقال مجدد کاخ جشنواره به برج میلاد باشیم.

وی افزود: از سوی دیگر آرزو می کنم که ای کاش اتفاقات بسیار ناراحت کننده که سال گذشته در سی و هفتمین جشنواره شاهد آن بودیم مجدداً رخ ندهد. از وفور فیلم های ضعیف، سیاه و خنثی در جشن پیروزی انقلاب اسلامی گرفته تا مشکلات دامنه دار رفاهی برای اهالی رسانه.

سپس سالمی در همین راستا متذکر شد: پارسال مثل هر سال ما مشکلاتی داشتیم. جدا شدن هنرمندان از اهالی رسانه کار ما را سخت می کند. رسانه باید کمک کند جشنواره بهتر دیده شود و این دوری رسانه ها از هنرمندان در کارمان خلل ایجاد می کند و برای خود رویداد خوب نیست. برخی می گویند چرا کاخ جشنوارهبرای فیلم کوتاه نداریم. ما بعد از 40 سال نتوانستیم برای جشنواره اصلی مان کاخ داشته باشیم و این اتفاق ناراحت کننده است.

در بخش پایانی این میز، منتظری در خصوص فیلم سینمایی خانه پدری که به تازگی از توقیف درآمده و اکران شده است اظهار داشت: فیلم خانه پدری بعد از تمکین آقای کیانوش عیاری و حذف برخی صحنه ها اکران شد. البته اگر از ابتدا این تمکین صورت می گرفت بهتر بود. برخی افراد کاری کردند که پای قوه قضائیه به این فیلم باز شود و ای کاش مسئولان سازمان سینمایی و اعضای شورای پروانه نمایش پاسخگوی این اتفاقات باشند.

منتظری تأکید کرد: کجای قوانین آمده که شورای پروانه نمایش می تواند حق خود را سلب و آن را به رئیس سازمان سینمایی اعطا کند تا ایشان راجع به اکران و یا عدم اکران فیلمی تصمیم بگیرند؟ این تصمیم گیری در خصوص اکران فیلم خانه پدری به عهده آقای انتظامی بود و حواشی زیادی هم به وجود آورد و امید است تا دیر نشده یکایک اعضای شورای پروانه نمایش به جز جناب آقای شورجه که مدت ها است در بستر بیماری هستند، پاسخگوی این اتفاق باشند و توضیح دهند که چرا روال قانونی در خصوص این فیلم طی نشده است.

لینک خبر :‌ سینما پرس
از این منظر انتظار می رود هم مدعی چنین اتهامی مستندات خود را منتشر کند و در معرض قضاوت عمومی قرار دهد و هم سازمان سینمایی در این زمینه اعلام موضع کند و با سکوت از کنار ماجرا نگذرد، چون بحث اتهام تطمیع مطرح است و اگر سیاست سکوت در قبال آن در پیش گرفته شود...
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۸/۲۶

با وجود آنکه بیش از یک روز از انتساب اتهام تطمیع مدیران سازمان سینمایی برای تولید سریال های شبکه نمایش خانگی می گذرد، سازمان سینمایی در قبال این اتهام که بیان کننده ی آن ادعا کرد مستند است، سکوت کرده؛ سکوتی که با توجه به طرح اتهام در تلویزیون شائبه برانگیز و سالب وجهه سلامت متولی سینمای ایران خواهد بود.

به گزارش تابناک ؛ تولید سریال های شبکه نمایش خانگی در سال های اخیر با حواشی متعددی مواجه شده که پررنگ ترین آنها پیرامون سریال شهرزاد و سرمایه آن است؛ سریالی که سازندگانش متهم به استفاده از پول های تولیدی بودند و به شدت این اتهام را تکذیب و حتی از برخی مدعیان شکایت می کردند؛ اما در نهایت خود گرفتار شدند و مشخص شد با پول های آلوده این سریال و برخی محصولات دیگر تولید شده و از آن پس، نقدها و تشکیک نسبت به تولیدات شبکه نمایش خانگی و منشأ منابع مالی پروژه های سینمایی تشدید شد.

با اوج گیری دعوای بدنه دولت و صداوسیما بر سر اعمال حاکمیت در حوزه VOD که همچنان غیررسانه ای در جریان است و نقدهایی که در هفته های اخیر در برخی برنامه های تلویزیونی به ویژه برنامه هفت نسبت به نوع عملکرد دولت در اعمال حاکمیت در حوزه وی او دی مطرح شد، بحث شبکه نمایش خانگی که ارتباط تنگاتنگ با وی او دی دارد نیز داغ شد. در همین راستا، سیدضیاء هاشمی رئیس شورای عالی تهیه کنندگان در برنامه هفت که بامداد شنبه از شبکه سوم سیما پخش شد، ضمن انتقاد جدی از نحوه مدیریت این حوزه و شرایط حاکم بر آن، در این زمینه اعلام خطر کرد.

در این میان، سیدضیاء هاشمی با اشاره غیرمستقیم به تولید یک سریال در شبکه نمایش خانگی و حواشی آن، تأکید کرد که تهیه کنندگان این سریال در شورای داوری خانه سینما محکوم شده بودند و نباید به آنها پروانه ساخت سریال داده می شد؛ اما به دلایلی این پروانه داده شده و پس از ساخت سریال حواشی به وجود آمده است. او در ادامه ادعایی را مطرح و تأکید کرد که مستند است و اشاره کرد پشت پرده موافقت با ساخت برخی از سریال های شبکه نمایش خانگی مسائلی است و از لفظ تطمیع استفاده کرد که لفظی دارای بار معنایی خاص بود.

تطمیع قاعدتاً معنای مشخصی دارد و مدیران سینمایی را در معرض اتهام بزرگی قرار می دهد، به ویژه آنکه این اتهام اولاً از سوی رئیس شورای عالی تهیه کنندگان مطرح شده، ثانیاً مدعی تأکید کرده مبتنی بر مستنداتی است، ثالثاً در برنامه هفت و در مقابل طیفی از مردم مطرح شده و رابعاً در قبال این اتهام متولیان سینما سکوت کرده اند. این سکوت ممکن است برخی بدگمانی ها را به این سمت و سو سوق دهد که نکند این ادعا صحت دارد و مدیران سینمایی برای موافقت در تولید برخی سریال ها تطمیع شده اند؟!

از این منظر انتظار می رود هم مدعی چنین اتهامی مستندات خود را منتشر کند و در معرض قضاوت عمومی قرار دهد و هم سازمان سینمایی در این زمینه اعلام موضع کند و با سکوت از کنار ماجرا نگذرد، چون بحث اتهام تطمیع مطرح است و اگر سیاست سکوت در قبال آن در پیش گرفته شود، این توقع به وجود می آید در مرحله بعد نهادهای نظارتی نظیر سازمان بازرسی ورود جدی داشته باشند و ضمن بررسی اسناد مثبته مدعی، در این زمینه اعلام موضع کند تا برخی ابهامات و مسائل مشکوک در این حوزه تعیین تکلیف شوند.

لینک خبر :‌ خبرگزاری تابناک
خبرگزاری میزان- عدم رعایت قوانین اکران در سینماها طی روزهای گذشته حواشی را در چرخه اکران بوجود آورده است، اتفاقی که از سوی شورای صنفی نمایش تخلف اعلام شده و براساس اعلام این نهاد فرهنگی در صورت تکرار موجب برخورد با متخلفان خواهد شد.

تاریخ انتشار: 11:30 - 27 آبان 1398

- کد خبر: 568811
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۸/۲۷ سایت های دیگر : تیتر ۱

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی خبرگزاری میزان، براساس مصوبات شورای صنفی نمایش آثار سینمایی می توانند در مدت زمان تعیین شده ای در سرگروه های سینمایی به اکران خود ادامه دهند.

این آثار در پایان با جمع بندی شورای صنفی نمایش و براساس کف فروش به اکران خود خاتمه داده و یا با رعایت کف فروش توسط همین شورا تمدید اکران می شوند.

تمامی آثار سینمایی براساس همین مصوبات موظف هستند تا در روز سه سانس اکران داشته باشند، به طور معمول سانس اول اکران (سانس ظهر)، سانس دوم (سانس عصر) و سانس سوم (سانس شب) خواهد بود، به طور معمول سانس ظهر برای تمامی آثار سینمایی سانس کم مخاطبی است.

بیشتر بخوانید: برای مشاهده آخرین مصوبات شورای صنفی نمایش اینجا کلیک کنید

حواشی بوجود آمده در اکران آثار سینمایی از آنجا آغاز می شود که برخی صاحبان آثار تصمیم می گیرند با هماهنگی سینمادار سانس اول اکران خود را به دلیل عدم استقبال مخاطب لغو کنند، این اتفاق باعث می شود تا در جمع بندی نهایی فیلم اگر به فرض مثال 100 سانس داشته باشد، اکثریت این سانس ها در ساعات خوب اکران شود و کف فروش فیلم متعادل به نظر بیاید، در صورتی که اگر مصوبه شورای صنفی پیرامون رعایت اکران در سانس های چرخشی انجام شود، شاید این آثار با عدم استقبال مخاطبان مواجه شده و از روی پرده اکران برداشته شود، اتفاقی که طی هفته های گذشته حواشی متعددی را در سینمای ایران بوجود آورده است.

به همین بهانه غلامرضا فرجی سخنگوی شورای صنفی نمایش در گفت گو با خبرنگار گروه فرهنگی خبرگزاری میزان، پیرامون حواشی به وجود آمده در سانس های بلیت فروشی برخی آثار سینمایی گفت: براساس ضوابط تمامی فیلم ها باید در روز 3 سانس چرخشی داشته باشند و موظفند در این سه سانس معین شده فیلم هایشان را به اکران در بیاورند، اما براساس گزارشات، تخلفاتی در این زمینه رخ داده که باید پیگیری شود.

فرجی در همین راستا ادامه داد: به عنوان مثال یک فیلم باید در سانس های ساعت 12، 16 و 20 اکران شود و سازندگان آثار موظفند این سانس ها را رعایت کنند اما برخی از این آثار سانس اول خود که سانس نسبتا کم فروش تری است را با هماهنگی سینمادار اکران نکرده تا در نهایت در جمع بندی کلی برای کف فروش بتوانند فیلم خود را در مدت زمان بیشتری روی پرده نگه دارند.

وی در همین رابطه تصریح کرد: برخی از صاحبان آثار به دلیل حفظ کف فروش به این اقدام دست زده، یک سانس از سه سانس مصوب را اکران نمی کنند و یا کلاً یک سانس در روز اکران دارند تا در انتها بتوانند با رعایت کف فروش زمان بیشتری را روی پرده باشند که این اتفاق مصداق تخلف است.

سخنگوی شورای صنفی نمایش با تاکید بر برخورد با متخلفان اظهار کرد: در صورت مشاهده چنین مواردی شورای صنفی در ابتدا به سازندگان آثار و یا سینماداران اخطار داده و در صورت تکرار به صورت قانونی با متخلفین برخورد خواهند کرد.

فرجی درباره تعطیلی چند روزه برخی سینما ها طی روز های اخیر افزود: تمامی این سینما ها برای امروز باز شده و روند اکران به رویه سابق خود بازگشته است.

سخنگوی شورای صنفی نمایش پیرامون آخرین مصوبه این شورا برای اکران آثار سینمایی خاطرنشان کرد: براساس آخرین جلسه، فیلم سینمایی معکوس به کارگردانی پولاد کیمیایی از چهارشنبه 29 آبان ماه در سرگروه آستارا جایگزین مسخره باز می شود.

انتهای پیام/

لینک خبر :‌ میزان
گروه هنر کارگردان سریال گیله وا گفت: این سریال به برهه ای از تاریخ ایران می پردازد که تاکنون کمتر اثری به آن پرداخته است. در آن دوره قحطی بزرگی رخ داد که جان بسیاری را در اواخر دوره قاجار گرفت.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۸/۲۷

گیله وا عنوان مجموعه ای به کارگردانی اردلان عاشوری است که چندی پیش از شبکه سه سیما پخش شد. این اثر به قحطی بزرگی می پردازد که در اواخر دوره قاجار رخ داد؛ موضوعی که کمتر اثری به آن اشاره کرده است. به بهانه پخش این اثر با اردلان عاشوری، کارگردان و امیرحسین هاشمی، بازیگر این مجموعه، گفت و گویی انجام دادیم که مشروح آن را در ادامه می خوانید.

ایکنا گیله وا سریالی تاریخی است که در آن به مقطعی از تاریخ پرداخته می شود که اکثریت مردم از آن بی اطلاع اند. درباره چرایی تولید این اثر برایمان توضیح دهید.

عاشوری: سال نود کتابی با عنوان قحطی بزرگ نوشته محمدقلی مجد را مطالعه کردم. این کتاب به واقعه ای پرداخته بود که کمتر بحث و بررسی شده است. این کتاب دلایل قحطی بزرگ را که بر اثر آن تعدادی زیادی انسان کشته شده بودند تبیین کرده بود، اما مهم ترین دلیل این اتفاق اسفبار سیاست ها و اقدامات انگلیسی ها در آن دوره بود. همین موضوع سبب شد تا طرحی بنویسم که بتوان براساس آن مستندی ساخت تا به شکل دقیقی به این موضوع بپردازد. در ادامه به من پیشنهاد شد به جای مستند، این طرح را به فیلم نامه تبدیل کنم تا به واسطه قصه پردازی بتوان جزئیات این اتفاق را به دقت شرح داد.

کد ویدیو
دانلود

فیلم اصلی

اگر قرار بود داستان قحطی به صورت دقیق و مستقیم بیان شود، قطعاً قصه بسیار تلخ می شد و مخاطبان را رنجیده خاطر می کرد. به همین جهت تلاش کردم با قصه ای تلطیف شده به این موضوع بپردازم. معتقدم برای بیان تلخی ها حتماً نباید روایتی تلخ انتخاب شود، بلکه می توان قصه را برای مخاطب جذاب کرد. به همین جهت به دنبال بارقه های امید در آن دوران گشتم و میرزا کوچک خان را بهترین نور امید در آن زمان یافتم. میرزا کوچک خان علاوه بر این که زود دست انگلیسی ها را در این زمینه خواند، نیروهایش را به منجیل فرستاد تا جلوی نفوذ انگلیسی ها را به رشت بگیرد. در ضمن به هفت یا هشت هزار نفری که از شهر های مختلف برای پناه به شمال آمده بودند سکنی داد و برای این پناهجویان مقرری در نظر گرفت تا بتوانند زندگی خود را بگذرانند.

زمانی که میرزا برای جنگ رفت، اقدامی انجام داد که نشان می دهد تا چه حد او کاردان و باهوش است، زیرا پناهجویان را به دست مردم سپرد. داستان نیز از همین جا شروع می شود. در سریال خانواده ای ارمنی حضور دارند که برای فرار از قحطی به شمال می آیند و نزد خانواده ای به نام محمودخان زندگی می کنند. پسر این خانواده عاشق دختر ارمنی می شود و همین موضوع آغازگر قصه سریال است.

ایکنا در مورد میرزا کوچک خان شایعاتی شکل گرفته بود که با اعلام جمهوری در پی جدایی از ایران بود. چگونه توانستید سره را از ناسره تشخیص دهید؟

عاشوری: ابتدا می خواهم بگویم چرا با وجود ساخته شدن سریال و فیلم درباره میرزا، بازهم سراغ این موضوع رفتیم. در این اثر به صورت مستقیم به میرزا کوچک خان نپرداخته ایم و شخصیت میرزا در شش سکانس ترسیم شده بود. هدف گیله وا روایت قحطی بزرگ بود. بنابراین آنجایی که هم حضور میرزا را در مجموعه می بینیم مربوط به بخش هایی از فعالیت های اوست که به وضعیت قحطی زدگان می پرداخت.

قبل از این که بخواهم گیله وا را بسازم از حواشی زندگی میرزا آگاه بودم. به همین جهت به ادعایی که می گویند میرزا به دنبال جدایی گیلان بود پاسخ دادم. در این صحنه انگلیسی ها برای مذاکره نزد میرزا می آیند و به او پیشنهاد می کنند اگر به آن ها اجازه عبور از گیلان داده شود، آن ها از حکومت وی در گیلان و ایران حمایت خواهند کرد، ولی میرزا به آن ها می گوید که دعوای ما با رجال خودمان نیز برای همین بده بستان های سیاسی است. جدا از این اتفاق رجال مهم تهران نیز با توجه به بی لیاقتی شاه قاجار به میرزا پیشنهاد کردند اگر به تهران بیایید و او به سادگی قادر بود تهران را در اختیار خود بگیرد، ولی وی هیچ گاه زیر بار چنین پیشنهادی نرفت. این مسئله نشان می دهد میرزا هیچ گاه به دنبال جدایی از ایران نبود.

برخی بیان می کنند که میرزا در مقابل رضاخان به پا خاست، درصورتی که در دوره اول که سه ساله بود میرزا مشکلی با رضاخان نداشت، اما در دوره دوم درگیری آن ها آغاز شد. گیله وا روایت گر دوره اول انقلاب میرزا کوچک خان است، دوره ای که انگلیس و روسیه ایران را بین خود تقسیم کردند. در همان دوره شاه بی لیاقت قاجار به جای این که در مقابل قحطی حرکتی از خود نشان دهد به یک محتکر تبدیل شد بود تا به واسطه این احتکار در بورس فرانسه برای خود سرمایه ای به دست آورد. در چنین شرایطی میرزا تلاش کرد با تسلط بر گیلان، اجازه ندهد مردم آنجا گرفتار قحطی شوند و در ادامه به پناهجویان هم یاری رساند. در نتیجه به صراحت می گویم اگر امثال رئیسعلی دلواری و میرزاکوچک خان نبودند ایران مستعمره انگلستان می شد، نظیر اتفاقی که در هند رخ داد.

کد ویدیو
دانلود

فیلم اصلی

شبهه ای در این میان وجود دارد، آن ها می گویند بعد از پیروزی انقلاب به میرزا کوچک خان بها داده شد، در صورتی که طرح ساخت این مجموعه در تلویزیون ملی ایران قبل از انقلاب تصویب شده بود، همان گونه که دلیران تنگستان نیز قبل از انقلاب ساخته شد. درباره میرزا کوچک خان، دنست تر ویل افسر انگلیسی که با میرزا جنگید می گوید که میرزا تنها برای وطنش می جنگد و اهل هیچ زد و بندی نیست. این واکنش ها بیانگر آن است که هدف میرزا از جنگ چه بود.

نقدی هم به روایت تاریخی در آثارمان دارم که باعث عکس العمل مردم شده است. برای نمونه برخی شخصیت ها در تاریخ که اتفاقاً اقدامات مثبتی هم انجام داده اند، فقط سیاه ترسیم می شوند و اقدامات مثبتشان دیده نشده است. برای مثال به محمدعلی فروغی و محمد مصدق اشاره می کنم. نتیجه چنین اتقاقی سبب مخدوش شدن تاریخ است که منتج به اتفاقات ناخوشایندی می شود که نمود آن را در برخی سریال هایی تاریخی شاهدیم.

ایکنا معمولاً انتخاب عوامل و بازیگران برای آثار تاریخی سخت است. چگونه گروه تان را انتخاب کردید؟

عاشوری: فعالیت در این حوزه بسیار سخت است، چون بازیگرانی که حاضر به همکاری در این قبیل مجموعه ها باشند معمولاً کم اند، برای همین از همان ابتدا به دنبال بازیگرانی با دستمزد بالا نبودیم، هرچند محدودیت های مالی هم در این عدم انتخاب ها نقش داشت. درباره قیمت بازیگران نیز باید نکته ای را بیان کنم. آن هم اینکه شرایط به اندازه ای وخیم است که بسیاری از کارگردان ها امکان همکاری با برخی هنرمندان را از دست داده اند، چون قیمت آن ها به اندازه ای غیرمعقول شده که نمی توان چنین خواسته ای را محقق کرد.

دستمزد بازیگران به سینمای مستقل ایران هم آسیب زده است، چون پیش تر فیلمسازها می توانستند از بازیگران مطرح را در آثار مستقل سینمای ایران هم داشته باشد، ولی این اتفاق در شرایط فعلی امکان پذیر نیست. همچنین افزایش دستمزد بازیگران بر دیگر مشاغل سینما نیز تأثیر خود را گذاشته است. حضور بازیگران چهره همیشه به معنای موفقیت فیلم در فروش نیست. به همین جهت کاملاً مشاهده می کنید که بسیاری از فیلم های پربازیگر فروش چندانی ندارند.

این اتفاق به دلیل سیاست گذاری های غلط در سینما رخ داده است. یکی از این تصمیمات به استفاده از سلبریتی ها در سینماوتلویزیون مربوط می شود.استفاده از سلبریتی ها با این هدف انجام می شود که به رونق سینما و تلویزیون بیانجامد، درصورتی که نتیجه آن عموماً معکوس است. برای رونق سینما و تلویزیون بیش از این که به حضور سلبریتی توجه شود باید روی جریان سازی آثار تأکید کرد تا بدون این که ضرر های احتمالی حضور سلبریتی ها پیش آید به موفقیت مورد نظر رسید.

کد ویدیو
دانلود

فیلم اصلی

هاشمی: باور من این است که بالا رفتن دستمزد بازیگران بیش از هر عاملی به عملکرد فیلمسازان و تهیه کنندگان مربوط می شود، چون اگر آن ها چنین پول هایی را به سلبریتی ها نمی دادند، دیگر این وضعیت به وجود نمی آید، اما وقتی این پول پرداخت می شود، دیگر جای گلایه باقی نمی ماند.

ایکنا زمانی که پیشنهاد بازی در این سریال را پذیرفتید چه چیزی برای شما جذاب بود؟ آیا در این زمینه مطالعه هم داشتید؟

هاشمی: پروسه حضور در این سریال طولانی بود، چون نقشی که من آن را بازی کردم، سن کمتری داشت و در ادامه با تغییراتی که پیش آمد سن شخصیتی که من آن را ایفا کردم بالاتر رفت. وقتی این کار به من پیشنهاد شد آن را پذیرفتم، چون قبلاً با ابراهیم امینی کار کرده بود و اردلان عاشوری را هم می شناختم. البته کمی هم ترس داشتم، چون پیش تر در ایستاده در غبار و ماجرای نیمروز هم بازی کرده بودم، ولی به هر حال وقتی دریافتم، این اثر ظرفیت فراوانی دارد، حضور در آن را پذیرفتم. درباره قیام جنگل نیز تا آنجا که ضرورت ایجاد می کرد مطالعه کرده ام و همچنین نظرات کارگردان را در این زمینه صحیح یافتم.

برای این که بتوانم به نقش نزدیک شوم، تنها به مطالعه تاریخی اکتفا نکردم، بلکه تلاش کردم به لحاظ فیزیکی هم به کارآکتر نزدیک شوم، در همین راستا نسبت به الان، 18 کیلو وزن کم کردم. درباره ایفای نقش در آثار تاریخی ذکر نکته ای را ضروری است زیرا بازیگری که می خواهد در چنین آثاری حضور داشته باشد، باید بتواند زیست در آن شرایط را تجربه کند. برای مثال من آموختم، چگونه پای برهنه در جنگل ها و مراتع راه بروم، بدون این که اذیت شوم، همچنین سوارکاری آموختم که تا حدودی انجام آن برایم سخت بود.

ایکنا با توجه به حضورتان در رد خون کمی هم درباره این فیلم بگویید، چون چنین اثری کمتر در سینمای ایران تولید می شود، ولی چندان در فروش موفق نبود. دلیل این امر چیست؟

هاشمی: این فیلم جزء آثار خوب سینمای ایران است، اما همانگونه که می دانید موفقیت فیلم ها در گیشه به متغیر های بسیاری منوط است. اول این که فروش این فیلم را با آثار کمدی مقایسه نکنیم، چون به واسطه وضعیتی که بر کشور حاکم است، اقبال به فیلم های طنز بیش از کار های جدی است. مطلب بعد به زمان اکرن مربوط می شود، زیرا زمان اکران آثاری نظیر رد خون مناسب پاییز و زمستان نیست، هرچند ممکن است مثال های نقض این امر هم وجود داشته باشد. درباره نقشم هم باید بگویم در قسمت اول ماجرای نیمروز نقشم کمرنگ بود، اما در قسمت دوم این نقش پررنگ تر شد. به هر حال من نقشم را در این فیلم دوست دارم، اما در ادامه مسیر کاری ام علاقه مندم دیگر ژانر های سینما را هم تجربه کنم.

گفت و گو از داوود کنشلو
انتهای پیام

لینک خبر :‌ خبرگزاری بین المللی قرآن
سینماپرس: تعدادی از اهالی سینما و کارشناسان فرهنگی در خصوص افول جدی بنیاد فارابی در دوران مدیریتی دولت بنفش انتقادات جدی خود را نسبت به باندبازی های سیاسی و جناحی در این بنیاد سینمایی ابراز داشتند و تأکید کردند این نهاد زمانی می تواند کارآمد باشد که به منافع ملی و دینی اهمیت داده و تمام اهتمامش را برای رشد و اعتلای سینمای استراتژیک به کار بندد.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۸/۲۷

به گزارش سینماپرس مدت ها است عده ای از سینماگران، کارشناسان سینما و اهالی رسانه نسبت به موضع انفعالی بنیاد سینمایی فارابی که بخش اعظمی از بودجه های بیت المال را می بلعد و هیچ کارآیی مثبت و روشنی در سینمای کشور ندارد موضع گرفته اند.

به زعم بسیاری از اهالی سینما بنیاد سینمایی فارابی تنها محلی برای حمایت از برخی سینماگران که وابسته به جریان فکری و جناحی و سیاسی مدیران فعلی سازمان سینمایی و بنیاد سینمایی فارابی شده و به همین دلیل این افراد معتقدند که بهتر است این نهاد هرچه سریعتر تعیین تکلیف شود.

سینماگران با انتقاد نسبت به بریزبپاش پول های هنگفتی از بیت المال در بنیاد سینمایی فارابی که یکی از موارد اخیر آن صرف هزینه های چندصد میلیون تومانی برای گردش و تفریح چند نفر از نزدیکان فارابی در جشنواره فیلم کن بوده خواستار آن شدند که مسئولان این بنیاد سینمایی به جای این بریز و بپاش های زائد که هیچ نفعی برای سینما ندارد به فکر تولید در سینما و ایجاد عدالت در سینما باشند.

برخی سینماگران با طرح این پرسش که امثال اسفندیاری ها چرا 4 دهه است که در بنیاد سینمایی فارابی پست و مقام دارند و از پول بیت المال ارتزاق می کنند؟ خواستار آن شدند تا اگر این بنیاد ناکارآمد سینمایی منحل نمی شود حداقل افراد متعهد، انقلابی و مومن که توجه ویژه ای به سینمای انقلاب و دفاع مقدس دارند اداره آن را در دست گیرند.

لازم به ذکر است در خرداد 1362، پس از روی کار آمدن فخرالدین انوار به مقام معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، بلافاصله یک گروه مشاوره متشکل از سیدمحمد بهشتی، محمد مهدی دادگو و محمد آقاجانی که از برنامه ریزان صدا و سیما بودند و مهدی مسعودشاهی که مدیر کل اداره نظارت و نمایش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود به عنوان نماینده این وزارتخانه تشکیل شد. وظیفه این گروه رسیدگی به مقوله حساس سینما بود. سینماها از نخستین جاهایی بودند که در جریان انقلاب تعطیل شده بودند و تا سال 62 تعداد سینماها که راه اندازی شدند و فیلم هایی که ساخته شد انگشت شمار بود. طی نشست های متعددی این گروه به بازشناسی موقعیت، آسیب ها و چشم انداز سینمای ایران پرداختند و به این نتیجه رسیدند که نهاد جداگانه ای باید به این مقوله رسیدگی کند.

از سوی دیگر در سال 1356 باشگاه فارابی با هدف گسترش فرهنگ سینمایی از طریق کلوب های نمایش فیلم تأسیس شده بود و اساسنامه مدونی نیز داشت که در آن مقطع زمانی می توانست مشکل قانونی و سازمانی این گروه را حل کند تنها عنوان باشگاه به بنیاد تغییر نام داد و پس از انجام مراحل قانونی، مسئولیت ها تقسیم شد. این بنیاد علاوه بر تولید و توزیع فیلم در داخل و خارج از کشور، سرمایه گذاری و پشتیبانی تولید، خدمات فنی (از جمله لابراتوار، تدوین، استودیوی صدا، دوبله و...) را بر عهده داشت و دفتر امور جشنواره های بنیاد سینمایی فارابی برگزارکننده جشنواره بین المللی فیلم فجر، جشنواره فیلم کودک و نوجوان و به طور کلی هر جشنواره فیلم حرفه ای در کشور بود؛ از سوی دیگر انتشارات فارابی که زیرمجموعه این بنیاد است، کتاب هایی با موضوع فیلم و سینما و نشریات دوره ای نظیر فصلنامه سینمایی فارابی (از 1367)، ماهنامه گزارش فارابی (که قبل از 1377 با نام صنعت تصویر منتشر می شد)، نشریه مردم و سینما (از 1377) و... را منتشر می کرد؛ اما طی سال های اخیر بنیاد سینمایی فارابی برخلاف سال های ابتدایی تأسیس اش دیگر کارآیی لازم برای سینمای ایران را ندارد.

در همین رابطه 10 تن از سینماگران و کارشناسان فرهنگی نام آشنای کشور آقایان: عبدالله علیخانی، یدالله شهیدی، افشین شرکت، جبار آذین، کاظم راست گفتار، داود توحیدپرست، بیژن بیرنگ، محسن محسنی نسب، ماشاالله شاهمرادی زاده و امیرحسین شریفی با ما گفتگو کردند که ماحصل آن برای اطلاع بیشتر مخاطبان گرامی در ادامه مطلب نقل شده است.

علیخانی: بنیاد سینمایی فارابی طی سال های اخیر هیچ خروجی و بازدهی مثبتی نداشته است/ افرادی که در شوراهای تخصصی فارابی حضور دارند اغلب فاقد تخصص اند!

عبدالله علیخانی تهیه کننده سینما در خصوص افول جدی بنیاد سینمایی فارابی در دوران مدیریتی دولت بنفش گفت: بنیاد سینمایی فارابی طی سال های اخیر هیچ خروجی و بازدهی مثبتی نداشته است؛ مسئولان سازمان سینمایی و وزارت ارشاد باید با دقت عملکرد این نهاد را رصد کنند. طی این سال ها ما شاهد آن بودیم که این بنیاد از کسانی که اصلاً سینماگر و فیلمنامه نویس نبودند فیلمنامه های به درد نخور خریداری کرد که الآن در کمدهای این بنیاد مشغول خاک خوردن هستند و همه این اتفاقات به دلیل به کارگماردن نیروهای فاقد تخصص در شوراهای تخصصی این نهاد سینمایی بود.

شهیدی: رئیس سازمان سینمایی و مسئولان وزارت ارشاد باید پاسخگو باشند که دستاورد بنیاد سینمایی فارابی در سال های اخیر چه چیزی بوده است

یدالله شهیدی تهیه کننده سینما نیز در این خصوص اظهار داشت: رئیس سازمان سینمایی و مسئولان وزارت ارشاد باید پاسخگو باشند که دستاورد بنیاد سینمایی فارابی در سال های اخیر چه چیزی بوده است؛ آن ها باید دغدغه مندانه به این مسأله ورود پیدا کنند که بودجه های تزریقی شان به این بنیاد سینمایی صرف چه کارهایی شده و آیا این کارها دردی از سینما و سینماگران درمان کرده است یا نه!؟ مدت های مدیدی است که اهالی شریف رسانه و منتقدان در برنامه های رادیویی و تلویزیونی و در مطبوعات و فضای مجازی انتقادات جدی خود را نسبت به مسائل مختلف از جمله مسأله بنیاد سینمایی فارابی مطرح کرده و می کنند اما متأسفانه هیچ اتفاق مثبتی پیروی این انتقادها رخ نمی دهد، گویا کسی صدای انتقادها را نمی شنود و همین مسأله باعث می شود که ما به این نتیجه برسیم که حرف های مان نتیجه ای ندارند!

شرکت: سردمداران فارابی و خانه سینما آدم هایی سطحی نگر و کارنابلد هستند/ سینماگران مستقل جایی در فارابی ندارند

افشین شرکت کارگردان سینما در خصوص افول جدی بنیاد سینمایی فارابی در دوران مدیریتی دولت بنفش گفت: کسانی که سردمدار بنیاد سینمایی فارابی هستند مثل فردی که روی صندلی مدیریت خانه سینما نشسته، آدم هایی به شدت سطحی نگر و کارنابلد هستند که پیشینه محکمی در سینما ندارند و معلوم نیست چرا در این سمت ها به کار گرفته شده اند! فارابی طی سال های اخیر برای سینمای ایران چه کرده است؟ چرا سینماگران مستقل جایی در این نهاد ندارند؟ چرا برای حضور 7 نفر در کن هزینه کرد چندصد میلیونی شده است؟ این ها سوألاتی است که مسئولان این نهاد باید پاسخگوی آن باشند. سوأل بنده این است که امثال اسفندیاری ها چرا 4 دهه است که در بنیاد سینمایی فارابی پست و مقام دارند و از پول بیت المال ارتزاق می کنند؟ فارابی رسماً امروزه شبیه به یک کمپانی فیلمسازی شده که به فیلم های خودش توجه دارد؛ بودجه اش را از بیت المال می گیرد و بعد با هزار اهن و تلپ عنوان می کند که از سینماگران حمایت می کند در صورتی که منظور او سینماگرانی خاص هستند که بر اساس اهداف و ایدئولوژی های فارابی مبادرت به فیلمسازی می کنند.

آذین: راهی که مسئولان فارابی پیش گرفته اند برخلاف ارزش ها و آرمان های ملی، دینی و مردمی است/ عمر این نهاد سینمایی به پایان رسیده؟!

جبار آذین منتقد سینما نیز در این خصوص به سینماپرس گفت: مدت ها است زیرمجموعه های سازمان سینمایی به ویژه خانه سیاسی و تجاری سینما و بنیاد سینمایی فارابی بر اساس همراهی و مشاورت قدرت های در سایه و عوامل مافیا و پولشویان پشت به ملت کرده و برخلاف ارزش ها و آرمان های ملی، دینی و مردمی مسیر انحراف را در پیش گرفته اند. گرچه در ماه های اخیر عوامل این بنیاد با اغواگری درصدد زنده و فعال بودن سینمای کودک و از طریق مهمان بازی با خارجی ها و وانمود کردن حرکت هایی برای تولید مشترک ایران و جهان در حد تبلیغ کارهایی انجام داده اند اما حمایت ها، رفاقت ها و باندبازی های این بنیاد نشان دهنده آن است که تا زیرگلو در انحراف و کجروی فرو رفته و برخلاف ادعاها و تبلیغات مبلغان آن در رسانه ها از جمله زیرمجموعه های سازمان سینمایی است که از منظر تاریخی و کارکرد دچار فرسودگی و عمر آن به پایان رسیده است.

راست گفتار: ساختار کلی سینما دچار ایراد اساسی است/ فارابی زمانی تأثیرگذار بود که باعث عدم تولید فیلم هایی مانند هزارپا می شد

کاظم راست گفتار کارگردان سینما در خصوص افول جدی بنیاد سینمایی فارابی در دوران مدیریتی دولت بنفش گفت: ساختار کلی سینما دچار ایراد اساسی است و فارابی هم به عنوان بخش کوچکی از سینما از این ایرادات بی بهره نمانده است؛ بنده معتقدم تا در نظام بندی تقسیم بودجه و مدیریت سینما استحاله درستی صورت نگیرد مشکلات هیچ یک از نهادهای زیرمجموعه سازمان سینمایی و خود این سازمان حل نخواهد شد. فارابی زمانی تأثیرگذار بود که باعث عدم تولید فیلم هایی مانند هزارپا می شد! اما متأسفانه امروز ما شاهد آن هستیم که فیلم هایی مانند هزارپا از سوی مدیران سینمایی و مافیای سینما حمایت می شوند تا نسخه های 2 و 3 و 4 و 5 و... شان هم ساخته شود؛ این بلایی است که خصوصی سازی بر سر سینما آورد.

توحیدپرست: وجود فارابی برای سینما نفعی ندارد/ چرا بودجه بیت المال فقط باید با توصیه برخی اشخاص به افرادی خاص تعلق گیرد؟

داود توحیدپرست کارگردان سینما نیز در این باره اظهار داشت: وجود فارابی نه تنها برای سینما نفعی ندارد بلکه به شدت مضر است چرا که سیاست های این بنیاد به گونه ای است که سینماگران را در یک خط نمی گذارد و میان فیلمسازان تبعیض بسیار قائل می شود و بدل به نهادی شده که تنها از برخی افراد خاص حمایت دارد و از همین رو قطعاً قاطبه سینماگران با وجود آن مخالف هستند. سازمان سینمایی متولی اصلی اعطای مجوز ساخت و نمایش به فیلم ها است اما متأسفانه در اتفاقی عجیب ما شاهد این هستیم که اگر فارابی بخواهد از فیلمی حمایت کند باید فیلمنامه آن به تأیید اعضای شوراهای فیلمنامه خودش برسد! این یعنی دوباره کاری و اعمال سلیقه های شخصی!

بیرنگ: نه تنها فارابی که سایر نهادهای دولتی که در امور سینما سرمایه گذاری می کنند مجذوب بازار شده اند/ در آمریکا سینما اهداف حکومت را هدایت می کند

بیژن بیرنگ تهیه کننده و کارگردان سینما در خصوص افول جدی بنیاد سینمایی فارابی در دوران مدیریتی دولت بنفش گفت: بنده معتقدم نه تنها فارابی که سایر نهادهای دولتی که در امور سینما سرمایه گذاری می کنند مجذوب بازار شده اند و به همین دلیل دیگر نمی توان از آن ها انتظار بهره وری گذشته شان را داشت؛ ما نهادهایی را به وجود آوردیم که به هسته سینمای بعد از انقلاب کمک کنند اما کم کم به حاشیه کشیده شدند و جذابیت بازار و سرمایه آن ها را به سمت خود کشید و این نهادها برای سودآوری بیشتر و ادامه حیات شان تولیداتی انجام دادند که ارتباطی با اهداف اولیه شان نداشت. در آمریکا سینما اهداف حکومت را هدایت می کند اما در کشور ما این گونه نیست؛ سینما باید جنبه هدایت گری داشته باشد. بنده معتقدم بخشی از تولیدات در بخش های دولتی ما هیجانی است و مسئولان دنبال آن نیستند که این تولیدات چه تأثیری می تواند در جامعه داشته باشد. این اتفاقات است که باعث می شود تا پول های بیت المال از بین برود و یا فیلم هایی تولید شوند که هرگز به اکران نمی رسند و مجبور هستند آرشیو شوند و خاک بخورند.

محسنی نسب: در دولت آقای روحانی فیلمسازان فرهنگی و ارزشی از سینما حذف شدند/ مسئولان سینمایی باید پاسخگوی ذره ذره پول هایی که حرام کرده اند باشند

محسن محسنی نسب کارگردان سینما نیز با انتقاد از عملکرد مدیران فارابی به سینماپرس گفت: بنیاد سینمایی فارابی بر اساس یک آرمان و اعتقاد درست پایه گذاری شد و تا سال ها مرجع رسمی فیلم های ارزشی و فرهنگی بود و خیلی از آثار ماندگار سینمای ایران چند دهه قبل توسط این بنیاد حمایت و تولید شدند اما در دولت آقای روحانی فیلمسازان فرهنگی و ارزشی از سینما حذف شدند و مسئولان این بنیاد هم مانند سایر دستگاه ها و نهادهای فرهنگی دیگر در حذف و بی توجهی به سینماگران ارزشی کوتاهی نکردند! چرا باید در این شرایط اقتصادی چند صد میلیون تومان برای تفریح 7 نفر در جشنواره کن خرج شود؟ مسئولان با چه جرأتی چنین هزینه کردهایی می کنند؟ شما به جای صرف این پول ها می توانید از فیلمسازان فرهنگی و اصیل و متعهد که سال ها است در انتظار تولید اثرشان هستند حمایت کنید.

شاهمرادی زاده: وظیفه فارابی حمایت و تولید فیلم های ارزشی و انقلابی است/ سینماگران ارزشی امروزه بیشتر از دوران جنگ در حال ترکش خوردن هستند!

ماشاالله شاهمرادی زاده بازیگر و کارگردان سینما نیز در این باره اظهار داشت: وظیفه بنیاد سینمایی فارابی و سایر نهادها و ارگان های فرهنگی و هنری که از بودجه نظام ارتزاق می کنند حمایت و تولید فیلم های ارزشی و انقلابی است در غیر این صورت باید تعطیل شوند؛ این مایه شرمساری است که امروزه مسائل ضد ارزش در فیلم ها ترویج می شوند، اصل انقلاب و نظام اسلامی در فیلم ها زیر سوأل می رود و فیلم های ضدجنگ ساخته می شوند؛ این وضعیت را چه کسی جز مدیران سینمایی به وجود آورده اند؟ خیلی مایلم آقایان جواب بدهند طی سال های اخیر فیلم هایی که در راستای تاریخچه انقلاب اسلامی، دستاوردهای انقلاب اسلامی، دفاع مقدس، شهدای مدافع حرم و... تولید کرده اند چه بوده؟ چرا این افراد اصلاً توجیه نیستند که باید چه فیلم هایی تولید کنند؟ چرا در سینمای ایران هرکاری دلشان بخواهد انجام می دهند و بعضاً مشاهده شده که به سمت بیگانگان سوق پیدا کرده اند؟

شریفی: عملکرد فارابی باعث به وجود آمدن باندبازی در سینما شده است/ مسئولان این مجموعه هوای رفقای شان را دارند!

امیرحسین شریفی تهیه کننده سینما در خصوص افول جدی بنیاد سینمایی فارابی در دوران مدیریتی دولت بنفش گفت: ادغام بنیاد سینمایی فارابی با سازمان سینمایی باعث جلوگیری از هدررفت بودجه بیت المال می شود و بنده یکی از افرادی هستم که با انحلال این بنیاد و ادغام آن در سازمان سینمایی موافقم هرچند که که می دانم در نهایت هیچ چیز عوض نمی شود و وضعیت همان که بوده باقی می ماند اما شاید این مسأله باعث شود تا بودجه های کمتری از بیت المال هدر برود. متأسفانه بنیاد سینمایی فارابی مدت ها است که میان اهالی سینما تبعیض های چشمگیر و آشکاری را قائل می شود به نحوی که به افراد معمولی که جزو گعده دوستان و آشنایان مدیران نیستند مبالغ بسیار اندکی آن هم بعد از گذر از یک شرایط نفس گیر و سخت اعطا می شود اما در نقطه مقابل مسئولان این بنیاد به کسانی که در دایره نزدیکان شان هستند بودجه های کلانی را اعطا می کنند!

لینک خبر :‌ سینما پرس
قصه قاچاق فیلم از حدود 2 دهه پیش آغاز شد و عوامل متعددی از جمله تعلل برخی مسئولان سینمایی در برخورد با قاچاقچیان و مراقبت ناکافی سینماگران از اثر هنری خود سبب شده این قصه دنباله دار شود.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۸/۲۷

به گزارش خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما ؛ قصه قاچاق فیلم در سال 98 با رحمان 1400 آغاز شد. فیلمی که در فروردین امسال به علت محتوای نامناسب پس از چند روز نمایش از پرده سینما پایین کشیده شد و پس از مدتی نسخه با کیفیت آن بدون اعمال ممیزی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دسترس قرار گرفت.
آقای میلاد نجفی روزنامه نگار سینمایی می گوید؛ بسیاری از صاحب نظران معتقدند فیلم هایی چون رحمان 1400 که دچار ممیزی می شوند و ورودشان به شبکه نمایش خانگی با، اما و اگر مواجه می شود به دست صاحبان فیلم بر بستر سایت ها یا شبکه های اجتماعی قرار می گیرد که این اقدام به نوعی تحت فشار گذاشتن وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای دادن مجوز به فیلم هاست.
متری شیش و نیم دیگر فیلمی بود که همزمان با آخرین روز های نمایش بر پرده سینما و در حالی که هنوز می فروخت بر بستر اینترنت قرار گرفت. کارگردان و تهیه کننده این فیلم معتقدند فیلمشان را افرادی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منتشر کرده اند، اما مسئولان سینمایی می گویند چنین حرفی صحت ندارد و آقای ساداتیان باید در دادگاه پاسخگو باشد.
در چند هفته گذشته شاهد انتشار نسخه تلگرامی سرخپوست باکیفیت پایین هم بودیم. آقای محمد حسین قاسمی تهیه کننده سینما که جدید ترین فیلم او به همین شکل قاچاق شده بود در این باره گفت: متأسفانه عده ای سود جو هستند که از پرده سینما فیلم می گیرند و بعد می خواهند از طریق انتشار نسخه بی کیفیت فیلم در شبکه های اجتماعی از صاحب اثر اخاذی کنند.
قاچاق فیلم شگرد های مختلفی دارد، اما پیامد آن نابودی سینماست.
قصه قاچاق فیلم های سینمایی به حدود دو دهه پیش بر می گردد. آن زمان سینماگران گردهمایی گذاشتند و طومار امضا کردند، ولی اتفاق خاصی نیافتاد. جلوتر که آمدیم، فیلم هایی که اجازه نمایش پیدا نمی کردند یا از پرده پایین کشیده می شدند به صورت سی دی یا دی وی دی در معابر عمومی فروخته می شد. امحای نسخه قاچاق فیلم اگر چه در کوتاه مدت روند آن را کند می کرد، اما در بلند مدت تأثیر آنچنانی نداشت.
بعد ها که جریان آزاد اطلاعات شکل و اینترنت سرعت گرفت قاچاق فیلم هم راحت تر شد. حالا بعضی فیلم ها زودتر از ورود به شبکه نمایش خانگی و گاهی با فاصله چند دقیقه پس از ورود به شبکه نمایش خانگی در دسترس عموم قرار می گیرد.
آقای سید ضیا هاشمی رئیس کانون تهیه کنندگان سینما در مصاحبه اختصاصی با ما درباره چگونگی قاچاق فیلم های سینمایی گفت: درباره قاچاق فیلم ها دو نظریه وجود دارد. بعضی از صاحبان فیلم های توقیفی یا مستلزم ممیزی، برای فشار به نهاد های مسؤول برای گرفتن پروانه ساخت یا نمایش، فیلم را بر بستر اینترنت قرار می دهند، همچنین در بعضی موارد می بینیم که فیلم برای دفاتر پخش یا حضور در جشنواره های مختلف رفته است و به جای اینکه نسخه دی سی پی فیلم دریافت شود دی وی دی آن دریافت شده و همین مسئله سبب قاچاق اثر شده است.
وی ادامه داد: حفظ و صیانت اثر بر عهده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است و باید به شکل جدی تری به این موضوع رسیدگی شود. ما به عنوان نماینده صنف تهیه کنندگان حامی حقوق تهیه کنندگان سینما هستیم.
برای پیگیری این موضوع به سازمان سینمایی رفتیم. آقای سید محمد مهدی طباطبایی نژاد در مصاحبه اختصاصی با خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما درباره این موضوع گفت: مدل جدیدی برای مقابله با قاچاق فیلم ها طراحی شده و اداره کل صیانت از محصولات فرهنگی هنری همکاری مستمری در استان ها و تهران با همکاری ناجا و دادستانی تهران آغاز کرده است.
وی ادامه داد: صیانت از آثار سینمایی همواره یکی از دغدغه ها بوده و پیگیر آن هستیم.
گردش مالی قاچاق فیلم های سینمایی حدود 10 برابر گردش مالی سینما است و اگر زودتر به آن رسیدگی نشود تبعات جبران ناپذیری برای سینما دارد.

لینک خبر :‌ خبرگزاری صدا و سیما
پیرو انحراف جریان اعتراضات مردمی به افزایش قیمت بنزین و برخی آتش افروزی ها طی دو روز گذشته، فروش فیلم های روی پرده سینماهای کشور با افت شدیدی مواجه شده است.

به گزارش خبرنگار مهر ، مطابق ارقام ثبت شده از فروش فیلم های روی پرده سینماها در سامانه رسمی سازمان سینمایی، گیشه سینمای ایران متأثر از ناآرامی های اخیر، با افت جدی فروش مواجه شده است که زیان آن متوجه کلیت سینمای ایران خواهد بود.

بنابر اطلاعات سامانه رسمی فروش سینماها، مجموع فروش فیلم های روی پرده در روز گذشته تنها 135 میلیون تومان و مجموع مخاطبان سینماها در سراسر کشور کمتر از 12 هزار نفر ثبت شده است. در این میان فیلم سینمایی مطرب به عنوان پرفروش ترین فیلم در حال اکران که طی هفته گذشته حداقل مخاطب روزانه اش 26 هزار نفر بوده و این آمار در پایان هفته به مرز 78 هزار مخاطب فقط در روز جمعه رسیده بود، در روز شنبه 10 هزار نفر و در روز یکشنبه تنها 6 هزار نفر مخاطب داشته است.

فیلم سینمایی چشم و گوش بسته دیگر فیلم کمدی روی پرده هم طی هفته گذشته حداقل 6 هزار نفر را در یک روز به سینماها کشانده و آمار مخاطبانش در روز پایانی هفته قبل به مرز 18 هزار نفر رسیده بود، روز گذشته تنها 360 نفر مخاطب داشته است!

اشاره به آمار فروش دو فیلم کمدی در حال اکران، نشان دهنده وضعیتی است که دیگر فیلم های روی پرده هم طبیعتاً از آن بی نصیب نمانده اند و می توان آن را شاهدمثالی از وضعیت حاکم بر سینماهای کشور قلمداد کرد.

سجاد نوروزی مدیر پردیس سینمایی آزادی در گفتگو با خبرنگار مهر درباره وضعیت فروش سینمای ایران در روزهای گذشته گفت: هفته پیش گیشه سینماها بعد از اکران فیلم هایی مانند مطرب به کارگردانی مصطفی کیایی، تکانی خورده بود و فروش سینماها رشد خوبی داشت و مردم هم استقبال کردند، ولی بعد از این ناآرامی ها، افت محسوسی مشاهده می شود و حتی برخی از سینماها مجبور شدند تعطیل کنند. برای مثال پردیس کورش و سینما پیروزی روز گذشته ناگزیر از تعطیلی شدند.

سینما اولین قربانی ناآرامی ها

وی افزود: به طور کلی یکی از اولین کسب و کارهایی که در ناآرامی ها، حرکات وندالیستی و تخریبگرانه تهدید می شود، صنعت سینما به عنوان یکی از مهمترین ارکان اوقات فراغت مردم است. این موضوع در کنار خسارات مادی که ایجاد می شود، ضربه فرهنگی به جامعه می زند. مردم هم طبیعتاً به خاطر این ناآرامی ها هراس دارند. البته در مراکز شهر این نگرانی کمتر وجود دارد، ولی در سینماهایی که در غرب و شرق تهران واقع شده اند این نگرانی محسوس است و فروش ها به شدت کاهش یافته است. مضاف بر اینکه در سال های اخیر بیشتر فروش سینماها مربوط به فروش مکانیزه و آنلاین بوده است که با اختلال در اینترنت، در این چند روز این نوع فروش هم به شدت کاهش داشته است.

مدیر پردیس آزادی در ادامه با انتقاد از ترکیب فیلم های تازه اکران افزود: با نظام نامه و شیوه اکران فعلی، هم سینمادار و هم تهیه کننده متضرر می شوند؛ برای مثال در این دوره جدید 3 فیلم کودک و نوجوان به نام بنیامین ، تورنادو و منطقه پرواز ممنوع به نمایش گذاشته اند که هر سه در گیشه شکست خواهند خورد، چون سینمای ما کشش این را ندارد که سه فیلم کودک به صورت همزمان به نمایش دربیاید البته بستری هم برای این امر وجود ندارد. گویا شرایط به گونه ای شده است که برای رفع تکلیف یک سری از فیلم ها روانه اکران می شوند، 2 هفته روی پرده می مانند و با فروش حداقلی کنار می روند.

تهیه کنندگانی که دغدغه فروش ندارند!

نوروزی بیان کرد: هرچند در چنین شرایطی ممکن است این فیلم ها تهیه کننده های ارگانی داشته باشند و پولشان را یک سرمایه گذار داده باشد تا تهیه کننده متضرر نشود ولی در این میان سینمادار نابود می شود. بنابراین در حال حاضر ترکش های این شیوه اکران فقط بر پیکره سینماداران وارد می شود و سینمادارها بازنده ها و متضرران اصلی این شیوه اکران هستند. بعضی از آقایان تهیه کننده یا پول از یک ارگان یا از یک سرمایه دار گرفته اند و بعضا دغدغه فروش هم ندارند اما دفاتر پخش و سینماداران در این بین نقش های اصلی را دارند چراکه دفاتر پخش باید هزینه کنند تا بیلبورد بگیرند و تبلیغات کنند اما همان فیلم فروش نمی کند.

وی در پایان گفت: این شرایط حاصل این موضوع است که به یکباره 6، 7 فیلم با هم اکران می شوند در حالی که فیلمی مانند هزارتو هنوز می فروشد و مسیر رشد خود را طی می کند اما به یک باره فیلم های جدید می آیند و این قاعده را به هم می زنند در حالی که فیلم های جدید هم متضرر می شوند.

کد خبر 4774949

لینک خبر :‌ خبرگزاری مهر
قرار است به سینما برویم و یک فیلم برای گروه سنی کودک و نوجوان ببینیم. وارد سالن سینما که می شوی تعداد زیادی نوجوان که اکثرا هم پسر هستند نظر شما را به خود جلب می کند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۸/۲۷

خانه فرهنگی
تاریخ انتشار : 27 آبان 1398 - 9:27 | 47 بازدید |
قرار است به سینما برویم و یک فیلم برای گروه سنی کودک و نوجوان ببینیم. وارد سالن سینما که می شوی تعداد زیادی نوجوان که اکثرا هم پسر هستند نظر شما را به خود جلب می کند. همگی آمدند تا دور هم چیپس و پفک بخورند و ساعتی در کنار همکلاسی هایشان زمان بگذرانند، این اقتضای سنشان است، نوجوان هستند و شور و هیجان بالایی دارند و باید فضاهایی باشد تا آنها بتوانند از راه های سالم آن را تخلیه کرده و برای رشد و بالندگی آماده شوند.
چراغ ها خاموش می شود و صدای خنده های ریزی از گوشه و کنار سالن به گوش می رسد؛ فیلم شروع می شود، سه نوجوان درحال ساخت کلبه ای چوبی هستند و در این میان با یکدیگر شوخی می کنند و یک بزرگ تر (که پدر یکی از بچه ها است) به آنها کمک می کند.
همچنان صدای پچ پچ نوجوانان حاضر در سالن به گوش می خورد و تمرکزت را به هم می زنند.
به نظر من فیلم در همان سکانس های اول به اوج خودش می رسد، آنجایی که قرار است یک موشک هوا شود و آن سه نوجوان نظاره گر آن باشند، به عنوان یک بزرگسال یک باره حس غرور و شعف وجودت را فرا می گیرد چه برسد به یک نوجوان که نظاره گر نقش آفرینی هم سن های خودش است.
به یکباره سالن ساکت می شود و حتی صدای نفس کشیدن هم نمی آید، جوری محو تماشای فیلم می شوی که انگار نه انگار ابتدای سالن که وارد شدی و فهمیدی زمان فیلم 110 دقیقه است با خودت گفتی کی 110 دقیقه فیلم می بیند!
نصف بیشتر فیلم گذشته است و تو با صدای بلند داری به شیطنت های نوجوانان نقش آفرین در این فیلم می خندی و تشنه نتیجه فیلم هستی. جایی که متوجه می شوی قرار است از یک سایت موشکی در ایران جاسوسی شود، انگار که یک فیلم تخصصی در حوزه صنعت موشکی ایران و خیانت برخی عنصرهای خود فروخته داخلی را مشاهده می کنی، نگران می شوی و دستانت را مشت کرده و منتظر ادامه فیلم هستی.
فیلم با حضور بازیگران و کارگردان اکران شده است. بعد از 110 دقیقه که فیلم تمام می شود دوست داری به افتخار ایران و ایرانی و نوجوانان ایرانی و شهدای مدافع حرم و شهدای تیپ فاطمیون و همه و همه بایستی و دست بزنی، اما شوق مصاحبه با آن سه نوجوان از ادامه همراهی و دست و سوت با بقیه نوجوانان سالن محرومم می کند و به سمت نوجوانان بازیگر می روم. ابتدا با علیرضا اکبری که نقش یک نوجوان افغانستانی را در فیلم منطقه پرواز ممنوع بازی می کند گفت و گو می کنم و از او می خواهم خودش را معرفی کند و از تجربه دیدن فیلم در سینما برایم بگوید. علیرضا با ادب و احترام با لهجه ای که اگر کمی دقت کنی می توانی لهجه شیرین افغانستانی را از ادای برخی کلمات حدس بزنی می گوید: هرچه فیلم تا الان در سینما دیده ام یا برای کودک بوده یا بزرگسال و یاد ندارم که فیلمی برای نوجوان دیده باشم، از اینکه قرار است نقش یک نوجوان را برای هم سن و سال های خودم بازی کنم بسیار خوشحال بودم و حس خوبی داشتم. موضوع دیگر این بود که من افغانستانی هستم و قرار بود نقش یک افغانستانی را هم بازی کنم و این موضوع برایم یک اتفاق خوب است، بعد از اکران فیلم هنوز به کشورم برنگشتم تا ببینم مردم افغانستان چه برخوردی با من دارند ولی در ایران مردم محبت بسیاری به من دارند و از اینکه در چنین فیلمی بازی کردم راضی و خوشحال هستم به علیرضا گفتم به نظرت چه لزومی داشت که در چنین فیلمی نقش یک افغانستانی هم داشته باشیم؟ پاسخی داد که خیلی فراتر از باورم نسبت به سن و سالش بود؛ علیرضا گفت: ساخت چنین فیلم هایی به نزدیک شدن کشورها کمک می کند. وقتی افغانستان و ایران یک هدف دارند خوب است که چنین فیلم هایی ساخته شود.
کارگردان فیلم که نسبت به کارگردانان دیگر جوانی کم سن و سال است در گوشه ای ایستاده است و به عکس گرفتن دسته جمعی عوامل فیلمش نگاه می کند، گویی هم راضی هست و هم نیست، به سمت او می روم و سر صحبت را باز می کنم. امیر داسارگر در پاسخ به اینکه آیا آنطور که باید به این فیلم بها داده شده یا خیر می گوید: کار کردن در ژانر کودک و نوجوان کمی سخت است چون آن طور که باید و شاید تو را تحویل نمی گیرند. به عنوان مثال همزمان با دو فیلم دیگر نوبت اکران به تو می دهند و تو را با فیلم های دیگر نه فیلم های هم رده خودت مقایسه می کنند، نمی گویند تو در مقایسه با دیگر فیلم های کودک و نوجوان چقدر فروش داشتی می گویند تو در مقایسه با فلان فیلمی که زمان اکرانش با تو همزمان بوده است آنقدر فروش داشتی. حرفش را قطع می کنم و می گویم در جشنواره فیلم فجر شرکت نکردید؟
می گوید فیلمم آن زمان تکمیل نشده بود، اما اگر هم شده بود نگاه ها در این جشنواره به فیلم کودک و نوجوان خیلی جدی نیست و وقتی فرم جشنواره با عنوان کودک و نوجوان پر می کنی از زیر صفر باید توقع داوری داشته باشی. می گویم راه هایی برای حمایت بیشتر از شما و دیگر فیلم های این گروه سنی هست؟ با تکان دادن سرش به نشانه تأیید می گوید: بله قطعا، وقتی خروجی جشنواره فیلم فجر در کشور ما ملاک است، دست اندرکاران این جشنواره می توانند قید بگذارند که حتما هر سال یک فیلم در حوزه کودک و نوجوان در این جشنواره حضور داشته باشد کارگردان این فیلم حس می کرد بر خلاف رتبه های برتری که در جشنوراه های فیلم کودک و نوجوان کسب کرده است به او و همکارانش کم لطفی شده است.
تصمیم می گیرم تا برای درک بهتر صحبت های داسارگر به سراغ هادی حجازی فر که یک بازیگر باتجربه، به ویژه در حوزه تئاتر کودک و نوجوان است بروم. کمی معطل می شوم تا او با هواداران عکس هایش را بگیرد، پسرش را کمی بغل کند و چند کادر عکس پدر و پسری برای عکاسان ایجاد کند و بعد راضی به مصاحبه با من شود، انصافا که دنیای هنرمندان و گفت و گو با این قشر کاری سخت است و نیاز به حوصله بسیار دارد. البته به نظر من حجازی فر از آن دسته از بازیگران است که خیلی اهل ادا و اصول نیست و به راحتی مصاحبه می کند؛ فورا ضبط صوت را مقابل صورتش می گیرم و نظر او را در مورد صحبت های کارگردان می پرسم، کمی فکر می کند و می گوید: هر جشنواره ای ساز و کارهای خودش را دارد و نمی توان گفت این فیلم را در یک جشنواره تنها با خودش مقایسه کرد، البته این که بخواهیم بگوییم که اگر این فیلم در جشنواره هایی غیر از جشنواره های کودک و نوجوان جایگاهی نداشته قطعا توطئه است و می خواهند که فیلم های کودک و نوجوان جان نگیرد اشتباه است، چرا که در سال های گذشته فیلم هایی در این حوزه به کارگردانی آقای پوراحمد ساخته شده و در جشنواره فجر هم رتبه های خوبی کسب کرده بود، البته فیلم منطقه پرواز ممنوع در جشنواره اصفهان رتبه های خوبی کسب کرد و این نشان دهنده این است که فیلم به خوبی ساخته و پرداخته شده است. با او کم صحبت کردم ولی همین چند کلمه تقریبا قانع کننده بود.
یکی دیگر از نوجوانانی که در این فیلم بازی کرده گوشه ای ایستاده بود و منتظر دیگر عوامل بود تا به اکران بعدی بروند، از او سؤال کردم برای تو که یک نوجوان هستی تا به الان دغدغه ای ایجاد شده بود که چرا فیلمی در حوزه کودک و نوجوان نداریم؟ کمی فکر کرد و گفت: کم بوده نه اینکه اصلا نبوده، نه ولی خب کم بوده و خیلی تا به الان برایم سؤال نبوده است. ولی خب دوست داشتم زمانی که به سینما می آیم یک فیلم مناسب سن خودم ببینم تا فیلم های دیگر.
تمامی مواردی که برای تهیه یک گزارش لازم داشتم را هم شنیدم و هم دیدم. استقبال برای ساخت فیلم برای گروه سنی کودک و نوجوان کم است. کارگردانانی که در این زمینه فعالیت می کنند به دلیل بی توجهی از سوی مسئولان بعد از مدتی دلسرد می شوند. باید در نظر داشت که چرا جامعه و محیط آموزشی برای یک نوجوان دغدغه ایجاد نمی کند که یک فیلم سینمایی برای گروه سنی من نیست؟

لینک خبر :‌ روزنامه رسالت
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۸/۲۶

قاسم رحمانی
قبل از هر چیز باید گفت که مصطفی کیایی، فیلمساز خوبی است و حاشیه هم نداشت اما به دلیل سیاست های وزارت ارشاد و دست اندرکاران جشنواره فجر، کژراهه ای را انتخاب کرده که انتهای آن خیلی زود به پرتگاه سقوط می رسد.
مطرب درباره مطربی به نام ابراهیم است نه موسیقی دانی به این نام. یک خواننده کوچه بازاری که موسیقی دان ها هم آنها را مطرب می دانند. این اثر تاسف برانگیز، مصداق همان ضرب المثلی است که در فیلم به آن اشاره شده که دروغ، دروغ میاره. هیچ خواننده یا موسیقی دانی در بحبوحه پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن دستگیر یا حتی بازداشت نشد. آنچه در فیلم ادعا شده، نه تنها دروغ بزرگی است بلکه تحریف تاریخ است. وقتی اولین دروغ به تصویر درآمد، به دروغ های بعدی هم نیاز می شود. اینکه به یک خواننده کوچه بازاری، اجازه کنسرت داده نشده و حالا او مجبور است برای رسیدن به رویایش به سرزمین آرزوهای فیلمساز؛ (ترکیه!) برود از آن دروغ های شاخدار و توهین به شعور تماشاگر است. چرا که هیچ کسی، برای یک خواننده کافه ای که مشتی جاهل مخاطبش هستند، کنسرت برگزار نمی کند.
انگار، فیلمساز از جایی تحت فشار بوده که برای یک خواننده کافه ای، مرثیه کنسرت نداشتن را به تصویر بکشد و برایش مظلوم نمایی کند. چرا که ابراهیم مطرب (نه ابراهیم موسیقی دان) چند بار در فیلم، توهم اگر اسفند انقلاب شده بود... را تکرار می کند و آخر هم با اعتراض کنایه وار دوست و خانواده اش مواجه می شود. یعنی فیلمساز می داند، که این توهمی بیش نیست، اما باز هم برای او مظلوم نمایی می کند. بویژه آنکه خواننده های کوچه بازاری، وقتی به سرزمین های آزاد آن ور آب از دوبی تا لس آنجلس رسیدند باز هم کافه ای ماندند که ماندند و کسی برایشان کنسرت برگزار نکرد.
ضمن اینکه کافه نشین ها و کوچه بازاری ها، نوعا از این خالی ها که اگر فلان نمی شد ما بهمان می شدیم، زیاد می بندند ولی اینقدر مرام دارند که دروغ نگویند و درباره ناموس خود، شوخی جنسی نکنند.
دروغ بعدی این است که با کنایه، جوری از لغو کنسرت ها بگویی که انگار همه کنسرت ها تعطیل شده است. آن هم در دوران دولتی که در شهر قم، کنسرت مختلط برگزار کرد و زنان و مردان نامحرم، ظفرمندانه با یکدیگر دست دادند. امری که رژیم طاغوت هم جرات انجام آن را نداشت. اصرار برخی برای اجرای کنسرت در شهرهای مذهبی قم و مشهد، ادامه خطی است که به بهانه کنار گذاشتن سنت های غلط، تقدس زدایی از اموری را هدف گرفته که مخالف عقیده قاطبه ملت ایران است، حتی آن هایی که در انتخابات شرکت نمی کنند یا شرکت می کنند و به دولت حاضر رای داده اند.
دروغ دیگر که از خودهمه پنداری ناشی می شود، این است که بگوییم، همه به دنبال مهاجرت هستند. اگر عده ای عشق ترکیه و کانادا و دیگر جاها هستند، باشند اما این چه توهمی است که خود را همه می پندارند. اگر کسی با دیدن ترکیه دچار ندیدبدید بازی می شود، باید مشکل خودش را رفع کند نه اینکه همه را ندیدبدید معرفی کند. بخاطر به دست آوردن دل دوتابعیتی ها، دروغ نگویید!
تحقیر خود، ملت، آداب و رسوم و هر آنچه متعلق به ماست بخاطر دیدن چند خیابان و زرق و برق هایش، در برابر کشورهای پیشرفته هم نشانه خودباختگی است چه برسد به کشوری که همه هست و نیست خود را به یک اشاره آمریکا بند کرده و در زمره شکست خوردگان منطقه هست و خواهد بود و مانند بنای سنمار است که با خارج کردن یک خشت، کل بنا فرومی ریزد. خشتی که آمریکا می داند کدام است و ترکیه ای ها نمی دانند.
کیایی، فیلمساز خوبی است اما گیر مدیرانی افتاده که یا به فیلم های سفارشی خودشان جایزه می دهند یا به فیلم هایی که کنایه ای نثار جمهوری اسلامی کنند و محض رضای آن ور آبی ها برای تمدید تابعیت یا دریافت جایزه و کف و سوت و هورا و التماس سلفی، چند خط قرمز مردم را به نام عبور از خطوط قرمز نظام، رد کند و فریاد بزند که از پیر و جوان همه به دنبال مهاجرتند. رفتار مدیران ارشاد و جشنواره به سینماگران فهمانده که برای دریافت سیمرغ و اکران در زمان خوب، مجبورند به یکی از این دو راه متوسل شوند و کیایی به شکلی ناشیانه، به همین دام افتاده است، هر چند که بگوید جایزه مهم نیست.
باید فکری اساسی درباره متولیان فرهنگ که بعضا به شدت مرعوب هستند، کرد. مدیرانی که حتی جرات نمی کنند به فیلمساز بگویند، دروغ اول فیلم را حذف کند، چون تحریف تاریخ است و همان طور که سینماگران بیانیه نوشتن بلدند، مورخان هم بلدند و البته می توانند از فیلمساز و ارشاد، شکایت کنند. از داوران جشنواره فجر که بعضا دوتابعیتی هستند و به فیلم ضد منافقین جایزه نمی دهند، انتظاری نیست که فیلمساز بی حاشیه را تحویل بگیرند اما کدام جشنواره ولو خصوصی، آدم ضد خودش را به عنوان داور، قبول می کند!
سخن درباره سیاست های ارشاد و جشنواره زیاد است و فرصت دیگری می طلبد اما مسئولان از قربانی شدن فیلمسازان مستعد به پای منافع یک اقلیت، جلوگیری کنند.

لینک خبر :‌ روزنامه کیهان
صباغ زاده گفت: وقتی فیلم سازی مجوز ساخت می گیرد و مطابق با آن فیلم می سازد و نهایتاً هم از شورا پروانه اکران می گیرد، دیگر نباید با دخالت ها مواجه شود.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۸/۲۷

گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا ؛ اوضاع نظارت بر سینمای کشور به گونه ای شده که به سختی می توان کسی را پیدا کرد که از آن راضی باشد. به همین بهانه سعی داریم در پرونده ممیزی ناممیز این روند را از منظرهای مختلف بررسی کنیم. با ما همراه باشید تا شاید از این آشفته بازار به سامانی نزدیک شویم.

ممیزی بر سینما در هر کشوری وجود دارد؛ یکی کمتر و یکی بیشتر

مهدی صباغ زاده، کارگردان و تهیه کننده سینما در این باره به خبرنگار حوزه سینما و تئاتر گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا گفت: مسئله ممیزی یا سانسور متوجه همه کشورهاست و لزوماً به سینمای ما مختص نمی شود بالاخره هر کشوری مبتنی بر فرهنگی که دارد، بر ممیزی حساسیت نشان می دهد.

مسئله ممیزی یا سانسور متوجه همه کشورهاست و لزوماً به سینمای ما مختص نمی شود.

وی افزود: به هرحال ما کشوری هستیم که فرهنگ و ارزش های خاص خود را داریم و مبتنی بر این فرهنگ نیز حساسیت ما روی محتوای فیلم ها خاص تر و چه بسا بیشتر است. بنابراین اصل ممیزی به خودی خود معضل نیست، بلکه بحث بر سر سلایقی است که یک باره بر روند ممیزی اعمال می شوند.

بگویند تا کجا وارد شویم و کجاها نرویم؟

تهیه کننده ایتالیا ایتالیا توضیح داد: مهم این است که در دایره ممیزی و سانسور، قائل به معیارهایی مشخص و شفاف باشیم. فیلم ساز سینمای ایران مشکلی با نظارت ندارد ولی حرف این است که قانون مشخصی نداریم که بالاخره منِ فیلم ساز باید در دایره قصه و مضامین، تا کجا وارد شوم و کجاها نروم؟

صباغ زاده با اشاره به نامشخص بودن خط قرمزها در عرصه فیلم سازی، گفت: من به عنوان یک فیلم ساز ایرانی و متعلق به همین فرهنگ، می دانم که نباید سراغ قصه ای بروم که مخالف ارزش های ماست اما به هرحال وجود یک دستورالعمل مشخص و واحد برای فیلم سازی لازم است.

یک مرجع تصمیم گیر بر سینما کفایت می کند

این کارگردان با سابقه سینما اضافه کرد: در سینمای ما مرجع تصمیم گیرنده یک جا نیست. مشخص هم نیست که بالاخره کدام نهاد و افراد، تصمیم گیرنده نهایی هستند؛ از وزارت ارشاد گرفته تا حوزه هنری و غیره گاهاً عملکرد متفاوتی دارند.

کسی با نظارت بر سینما مشکلی ندارد اما از یک جای مشخص که بالاخره تکلیف همه مشخص باشد.

وی در این زمینه ادامه داد: لااقل بنشینند و به تفاهم برسند. مشکل همین عدم اطلاع رسانی ها و عدم شناخت از حواشی سینما، مدیریت و تصمیمات حول آن است؛ وگرنه کسی با نظارت بر سینما مشکلی ندارد اما از یک جای مشخص که بالاخره تکلیف همه مشخص باشد.

کارگردان خانه کاغذی حل مشکل فشارهای بیرونی بر سینما را نیز لازم دانست و گفت: کسانی که دغدغه سینما و فرهنگ را دارند، وزارت ارشاد را نیز قبول دارند، پس باید تصمیمات و مجوزهای این وزارتخانه را هم بپذیرند. یک مرجع واحد کفایت می کند. واقعاً نمی شود که از چندین جا روی سینما، نه تنها نظارت بلکه اعمال سلیقه کنند.

دغدغه فعلی وجود یک قانون واحد و شفاف بر سینماست

صباغ زاده با بیان این که ما مخالف دخالت کردن های بی مورد هستیم، گفت: بالاترین مرجع در حوزه فیلم سازی همین وزارت ارشاد است؛ چه تصمیماتش درست باشد و چه غلط. بنابراین دستورات و تصمیماتش باید برای برای ما فیلم سازان، کفایت کند. اما در حال حاضر در همین جا نیز شاهد دخالت های بیرونی هستیم.

دغدغه فعلی وجود یک قانون واحد و شفاف بر سینماست که مسیر ساخت فیلم را کاملاً و بدون دردسر مشخص کند.

سازنده فیلم خاک و آتش درباره مجوز ساخت در سینما اشاره داشت: به نظرم چندان نمی توان روی حذف این بخش، به نظر قطعی رسید؛ چه بسا ممکن است فیلم سازی برای ساخت فیلمی سرمایه اش را بگذارد اما برای مجوز اکران به مشکل بر بخورد.

وی ادامه داد: در سینمای ما اصل بر این است فیلمی که پروانه ساخت می گیرد، در ادامه برای مجوز نمایش با مشکلی مواجه نشود و نسبت به اکران فیلمش اطمینان داشته باشد. دغدغه فعلی وجود یک قانون واحد و شفاف بر سینماست که مسیر ساخت فیلم را کاملاً و بدون دردسر مشخص کند.

مهدی صباغ زاده این گونه نیز اعتقاد دارد: وقتی فیلم سازی مجوز ساخت می گیرد و مطابق با آن فیلم می سازد و نهایتاً هم از شورا پروانه اکران می گیرد، دیگر نباید با دخالت ها مواجه شود؛ وگرنه چیزی جز اعمال سلیقه بر سینما نمی ماند و این وسط تنها فیلم ساز است که ضرر می کند.

انتهای پیام/4072/

لینک خبر :‌ خبرگزاری آنا
آشوب موردپذیرش نیست، اما نمی توان منکر شد که بخش زیادی از مردم از ماجرای بنزین رضایت ندارند. ازقضا عموم ناراضیان، از طبقات متمول جامعه نیستند و احتمالا بخش عمده ای از آن ها، قرابت فکری و همدلی بیشتری با نظامی دارند که برآمده از رأی خودشان است.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۸/۲۶ سایت های دیگر : افکار نیوز

خانه سرمقاله , یادداشت
تاریخ انتشار : 26 آبان 1398 - 23:34 | 119 بازدید |
|سید محمد بحرینیان – جانشین سردبیر|
آشوب موردپذیرش نیست، اما نمی توان منکر شد که بخش زیادی از مردم از ماجرای بنزین رضایت ندارند. ازقضا عموم ناراضیان، از طبقات متمول جامعه نیستند و احتمالا بخش عمده ای از آن ها، قرابت فکری و همدلی بیشتری با نظامی دارند که برآمده از رأی خودشان است. اتفاقا شاید بیشتر ازاین جهت آزرده خاطر باشند که حس کنند آرمان های انقلابی که دل درگرو آن داشتند و آن را نهضت مستضعفان و حامی پابرهنگان می دانستند، بعضا توسط مسئولان رعایت نمی شود. دراین باره گفتنی هایی هست:
اول. مسلما بیشترین تقصیر متوجه دولت است.
الف. شکی نیست که موضوع نرخ بنزین و به طورکلی یارانه های انرژی نیاز به یک جراحی داشت، اما می شد مانند برخی ادوار گذشته و بر اساس مجوز مجلس شورای اسلامی، این افزایش قیمت، پلکانی و در طول سالیان گذشته صورت پذیرد تا پس از جهش قیمت ها در سال گذشته، مجددا شوک جدیدی به جامعه و بازار تزریق نشود.
ب. دولت در اطلاع رسانی بسیار نپخته و بدعمل کرد. کسانی که ادعای حقوق دانی دارند، باید بدانند که باقیمت کالایی مانند بنزین که اکثر شهروندان با آن سروکار دارند، نمی توان پادگانی برخورد کرد. مگر ابزار رسانه و عقل و استدلال را از کسی گرفته اند که شب بخوابیم و صبح با افزایش قیمت ها مواجه شویم؟ حتی اصحاب رسانه نیز، صبح همان روز پنجشنبه از طریق معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد از افزایش قیمت ها مطلع شدند و مجالی برای کار رسانه ای اقناعی نیافتند.
پ. عجیب تر از نحوه اطلاع رسانی و اقناع دولت قبل از اعمال افزایش قیمت، نحوه مواجهه دولتی ها با موضوع پس از اجرای طرح است. دولت به جای آن که با اعتمادبه نفس، با استدلال از تصمیم خود دفاع کند، از همان ابتدا فضا را به سمتی برد که مردم تصور کنند این تصمیم نظام است. گویی خود از همان ابتدا می دانند مشکلی در کارشان هست و حاضر نیستند مسئولیتش را بپذیرند. از سوی دیگر، دولتی که رئیسش در چند سال گذشته و ازجمله در هفته های اخیر در سفر استانی، سایر قوا و نهادها را در سخنرانی رسمی تخریب کرده، چطور انتظار دارد مردم در هنگامه سختی، همدلی و همگامی اش با سایر قوا را بپذیرند؟
دوم. متهم ردیف دوم در ماجرای اخیر، مسئولان غیردولتی و به ویژه نمایندگان مجلس هستند. کسانی که علی رغم آن که از افزایش قیمت بنزین مطلع بودند، اما دم برنیاوردند و پس از اجرای طرح و مشاهده واکنش مردم، ناگهان ژست قهرمان و دلسوز به خود گرفتند و تلاش کردند از تصمیم دولت اعلام برائت کنند، به ویژه آن که بسیاری از مواضعشان ازجمله ارائه طرح های فوریت دار برای لغو گرانی، باعث تشدید آتش ناآرامی ها و امیدوار کردن عوامل میدانی برخی اغتشاشات شد.
لازم به تذکر است که مراجع عظام تقلید، فعالان سیاسی و اجتماعی و اصحاب رسانه ای که از پیش مطلع نبودند یا نقشی در این طرح نداشتند، از این موضوع مستثنا هستند و اگر هم انتقاد یا ابراز نگرانی می کنند، جنسش با منفعت طلبی برخی مسئولان متفاوت است.
سوم. اما یکی از ارزنده ترین درس های ماجرای اخیر، نحوه موضع گیری رهبر معظم انقلاب اسلامی و دلسوزی ایشان است. امامی که در ماجرای پایان جنگ، تمام تبعات و مسئولیت پایان جنگ را شخصا پذیرفت و جام زهر نوشید، اینک خلفی دارد که جور بسیاری از کم کاری ها و ضعف مسئولان را می کشد و در برابر آتش فتنه ای که دیگران باعث اش شده اند، یک تنه می ایستد. ایشان حتی دیروز صبح در ابتدای درس خارج فقه خود، مواضع خود را صریحا بیان کرده و پای تصمیم سران قوا ایستادند تا با یکپارچه کردن حرف و عمل مسئولان، در ادامه روز، هیچ مسئول و مقامی در هیچ کجا و به ویژه مجلس، باعث تضعیف مصوبه سران قوا نشود. از طرفی معلوم است که اگر دولت با مشاهده ناآرامی ها، از تصمیم خود عقب نشینی کند، پیام بزرگی به بدخواهان ایران اسلامی مبنی بر ضعف نظام در برابر اغتشاش خواهد داد و این یعنی این کشور دیگر رنگ آرامش را نخواهد دید، چراکه هر تضمینی از سوی حاکمیت، با اردوکشی خیابانی مواجه خواهد شد.
نکته پایانی خطاب به دولت و مجلس است. وقتی شما با عملکرد و مواضعتان و با فاصله گرفتن از مردم، موجب ریزش سرمایه اجتماعی خود می شوید، در هنگامه بحران هم توان و مقبولیت حل مشکل و اقناع مردم را نخواهید داشت و بار به دوش رهبر انقلاب و سایر دستگاه های نظامی و انتظامی خواهد افتاد که با مظلومیت، حتی شهید می دهند، اما نمی گذارند کسی امنیت مردم را مختل کند.

لینک خبر :‌ روزنامه رسالت
خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) در آستانه بیستمین سالگرد تاسیس خود میزبان جمعی از نمایندگان رسانه های خارجی مقیم ایران بود که با حضور آنان در این خبرگزاری، راه های رسیدن به تعامل بیشتر بررسی شد.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۸/۲۷

عصر روز یکشنبه (26 آبان ماه) و در آستانه فرا رسیدن بیستمین سالگرد تاسیس ایسنا (16 آذر ماه)، این رسانه نشستی را با حضور نمایندگان رسانه های معتبر خارجی مقیم در ایران، با موضوع ایسنا؛ فعالیت سال های گذشته و چشم انداز پیش رو برگزار کرد.

مارک ژوردیه (رییس دفتر و خبرنگار خبرگزاری فرانسه AFP)، هاشم رحیمی (خبرگزاری آپا از کشور آذربایجان)، یعقوب اصلان ( تلویزیون اولوسال از کشور ترکیه)، ناصر کریمی، محسن قربانپور و ابراهیم نوروزی (خبرگزاری آسوشیتدپرس AP از کشور آمریکا)، استانسیلاو خامدوخوف (روزنامه گازتا روسیسکایا از کشور روسیه)، فرشید مطهری بینا (خبرگزاری DPA از کشور آلمان)، محمد کورشون و الهه سالاری (خبرگزاری آناتولی از ترکیه)، نیکیتا سماگین (خبرگزاری ایتارتاس از روسیه)، علی منتظری (نماینده و خبرنگار فرانس 24 عربی)، سعید خفیئی (تلویزیون فرانس 24)، ساناز عباسعلی زاده (خبرگزاری کیودو ژاپن)، ستار کریم (خبرگزاری بدر عراق)، علی الباشا (تلویزیون ورزشی الکاس قطر)، سمیه ملکیان (تلویزیون ABC News از آمریکا)، سیدرحیم بطحایی (تلویزیون CBS NEWS از آمریکا)، شینیا سوگیزاکی و پانته آ واثق (روزنامه آساهی ژاپن) و رامین مستقیم (روزنامه لس آنجلس تایمز از آمریکا) در این نشست حضور داشتند.

در ابتدای این نشست، پس از توضیحات علیرضا بهرامی - مدیر اداره اخبار فرهنگی هنری ایسنا -، علی متقیان مدیرعامل ایسنا در توضیحاتی از عملکرد، جایگاه و خط مشی این رسانه سخن گفت و تاکید کرد صحت و دقت از مهمترین اصولی است که ایسنا در بیست سال فعالیت خود به آن توجه داشته است.

همچنین علیرضا شیروی، مدیر رسانه های خارجی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که به دعوت ایسنا در این نشست حاضر شده بود، در سخنانی از جایگاه این رسانه و میزان تعامل با رسانه های خارجی سخن گفت.

در این نشست که با حضور جمعی از خبرنگاران، مترجمان، دبیران، سردبیران و مدیران ایسنا برگزار شد، برخی نمایندگان رسانه های خارجی نیز در سخنانی پیشنهادها و انتقادهایشان را درباره خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) را مطرح کردند.

انتهای پیام

لینک خبر :‌ خبرگزاری دانشجویان ایران
تهران- ایرنا- معاون قرآن و عترت وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، گفت: آزمون سراسری قرآن و عترت به عنوان یکی از بزرگ ترین آزمون های قرآنی برای جریان سازی قرآنی در سطوح مختلف گوناگون مردمی برگزار می شود.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۸/۲۶ سایت های دیگر : خبرگزاری صدا و سیما خبرگزاری آریا

عبدالهادی فقهی زاده روز یکشنبه در نشست خبری هجدهمین آزمون سراسری قرآن و عترت، با اشاره به جزئیات برگزاری این آزمون، گفت: امسال رشته های این آزمون محدودتر شده و منابع آزمون نیز که در سال های گذشته به موارد خاصی اختصاص یافته و شائبه هایی را ایجاد کرده بود گسترده شده تا داوطلبان دستیابی بهتری به منابع آزمون داشته باشند.

وی با ابراز امیدواری از اینکه در این آزمون اشتباهی به وجود نیاید، گفت: آنچه در این میان مهم است نقش جریان سازی این آزمون است که به عنوان یک آزمون های گسترده ملی در صدها شهر برگزار می شود.

معاون وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در عین حال گفت: در این آزمون شاهد مشارکت چند جانبه با دستگاه های دیگر هستیم تا این حرکت قرآنی شتاب سریع تری به خود بگیرد و نوجوانان بیشتری را جذب کند.

ارزیابی موسسات قرآنی و شناسایی استعدادهای درخشان

رئیس ستاد اجرایی آزمون قرآن و عترت با برشمردن اهداف این آزمون اظهار داشت: برگزاری چنین آزمونی یک فرصت مغتنم برای همه اقشار است و هیچ محدودیت سنی در این زمینه وجود ندارد؛ اما اهداف این آزمون مهم است که یکی از آنها سنجش و ارزیابی کیفی و کمی عملکرد آموزشی موسسات و مراکز قرآنی در سطح کشور است تا بتوانیم میزان موفقیت موسسات فعال را رصد کنیم.

حجت الاسلام محمدعلی خسروی افزود: معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بر اساس تعداد قبولی قرآن آموزان در این آزمون از موسسات مالی حمایت خواهد کرد و هر چند میزان این حمایت ها ناچیز است، یک و نیم میلیارد تومان از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در مجموع برای حمایت از موسسات قرآنی در نظر گرفته شده که 400 میلیون تومان برای دو هزار نفر از برگزیدگان این مسابقات درنظر گرفته شده است.

خسروی ایجاد انگیزه میان مردم به ویژه نوجوانان و جوانان را یکی دیگر از اهداف برگزاری این آزمون دانست و افزود: شناسایی و معرفی نخبگان و استعدادهای درخشان قرآنی از اهداف این آزمون است.

1100 موسسه قرآنی فعال هستند

دبیرکل دفتر برنامه ریزی، آموزش و توسعه مشارکت ها وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در پاسخ به سوالی درباره نحوه رصد کردن فعالیت های موسسات قرآنی اظهار داشت: این رصد کردن در قالب دستورالعملی است که از سوی معاونت قرآن وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تهیه شده و بر مبنای آن رتبه موسسات قرآنی از یک تا سه مشخص می شود که این رتبه ها را بر اساس فعالیت موسسات طی یک سال و نیم گذشته به دست آمده است.

وی افزود: بیش از چهار هزار موسسه قرآنی در کشور وجود دارد که هزار و 100 موسسه فعال هستند و در حدود 150 موسسه قرآنی در رتبه اول قرار دارند و بعضی از این موسسات شعبه هایی نیز دارند؛ مثلا موسسه جامعه القرآن 600 شعبه دارد یا موسسه بیت الاحزان در استان فارس بیش از 200 شعبه دارد.

خسروی وعده داد اطلاعات این موسسات در سامانه ای منتشر خواهد شد و در دسترس همگان قرار خواهد گرفت.

آماری از تعداد حافظان قرآن نداریم

وی درباره تعداد حافظان قرآن در سطح کشور گفت: آماری از تعداد حافظان قرآن نداریم و اگر این سامانه تدوین شود، اطلاعات مربوط به تعداد حافظان قرآن نیز در آن منتشر خواهد شد.

خسروی با ارائه آماری از تعداد شرکت کنندگان در هفدهمین آزمون سراسری قرآن و عترت به ایرنا گفت: در سال گذشته 240 هزار نفر ثبت نام کردند ولی تعداد شرکت کنندگان در آزمون 150 هزار نفر بود.

وی همچنین در پاسخ به خبرنگار ایرنا درباره نهادهایی که در برگزاری این آزمون، معاونت قرآن را همراهی می کنند، اظهار داشت: سازمان اوقاف و امور خیریه در بخش شفاهی آزمون فعالیت دارد، دانشگاه پیام نور سالن هایی را در 400 شهر برای برگزاری در اختیار معاونت قرآن قرار می دهد و دبیرخانه ستاد کانون های فرهنگی هنری مساجد نیز در بخش تبلیغات و فراهم کردن زمینه های برگزاری آزمون فعالیت خواهد داشت.

این مقام مسئول افزود: سال گذشته وزارت آموزش و پرورش در برگزاری آزمون همکاری کرد ولی امسال به صورت مستقل آزمون های مشابهی را برگزار می کند.

مروری بر هزینه های آزمون

وی درباره هزینه های برگزاری آزمون اظهار داشت: بخشی از هزینه های این آزمون از سوی شرکت کنندگان پرداخت می شود که میزان آن هفت هزار تومان است ولی این پول بخش کوچکی از هزینه های مربوطه است. چون ثبت نام آنلاین، پاسخ دادن به نتایج و هزینه های پذیرایی بیش از این مقدار خواهد بود.

خسروی وعده داد تمام هزینه های این آزمون طی نشست خبری و قبل از برگزاری آزمون اعلام شود و اضافه کرد: بر اساس تفاهم نامه ای در دو سال اخیر میان معاونت قرآن و موسسه قلم چی، قرار است این موسسه نتایج آزمون را در همان روز (سوم بهمن) به اطلاع شرکت کنندگان برساند و به آنان پاسخ دهد.

این مقام مسئول درباره جوایز این مسابقه گفت: برای دو هزار نفر از شرکت کنندگان به قید قرعه مبلغ 400 میلیون تومان در نظر گرفته شده است که شامل کسانی می شود که بالاتر از 70 نمره را کسب کنند و علاوه بر آن به این افراد گواهی نامه داده خواهد شد و کسانی که موفق به کسب 90 امتیاز شوند، لوح تقدیر نیز دریافت خواهند کرد.

منابع آزمون حذف شدند

وی درباره حذف منابع آزمون گفت: در سال های گذشته برای رشته های معارف اهل بیت (ع)، نهج البلاغه و صحیفه سجادیه درسنامه ای معرفی می شد ولی امسال هیچ منبعی را معرفی نکردیم و به مرور به سمتی حرکت می کنیم تا هر شرکت کننده بتواند از منابع موردنظر خود استفاده کند که در آزمون امسال فقط تفسیر نمونه را به عنوان منبع برای رشته تفسیر سوره بقره قرار دادیم.

رشته های ترجمه و مفاهیم اولویت دارند

رئیس ستاد اجرایی آزمون قرآن و عترت تاکید کرد: به منظور مشارکت با سازمان اوقاف چند رشته مانند حفظ 10 جزء را اضافه کردیم ولی معتقدیم رشته های ترجمه و مفاهیم در درجه اول برای ما اهمیت دارد و رشته های حفظ و روخوانی در درجه های بعدی است که این رشته ها نیز به عنوان مقدمه ای برای مفاهیم قرآنی می باشد.

وی افزود: در آزمون امسال رشته های حفظ شامل حفظ یک جزء، پنج جزء، 10 جزء و کل قرآن است و رشته های سبک و سیره زندگی معصومان، نهج البلاغه و صحیفه سجادیه در راستای معارف اهل بیت می باشد.

انس با قرآن مهمترین هدف برای برگزاری آزمون قرآن و عترت

خسروی مهمترین هدف از برگزاری این آزمون را انس با قرآن دانست و افزود: فصل مشترک تمام فعالیت های قرآنی این معاونت عبارت است از انس با قرآن که این انس مشروط به طهارت ظاهری و باطنی است.

این کارشناس مذهبی با استناد به آیه 79 سوره مبارکه واقعه که می فرماید " لایمسه الا المطهرون " اظهار داشت: از نظر فقهی کسی می تواند آیات قرآن را لمس کند که طهارت ظاهری یعنی وضو داشته باشد ولی لمس روح و حقیقت قرآن نیازمند طهارت باطنی است.

وی با اشاره به آیه 82 سوره مبارکه اسراء افزود: ما فقط به ظاهر قرآن پرداختیم در حالی که قرآن وسیله ای برای هدایت انسان است و اگر به درستی از قرآن استفاده کنیم، موجب هدایت ما خواهد شد در غیر این صورت عامل گمراهی ما خواهد شد.

خسروی تاکید کرد: همه برنامه های قرآنی که از سوی نهادها و موسسات ترتیب داده می شود و از سوی رسانه ها و صدا و سیما پخش می شود، زمانی تاثیرگذار است که ما به روح و هدف قرآن توجه داشته باشیم و از آن سوء استفاده نکنیم. چون برخی قرآن را وسیله ای برای رسیدن به ثروت و قدرت قرار می دهند.

داوطلبان تا 15 آذر فرصت ثبت نام دارند

دبیر ستاد اجرایی هجدهمین آزمون سراسری قرآن و عترت اعلام کرد: ثبت نام این آزمون از روز گذشته (شنبه) آغاز شده و تا 15 آذر ادامه خواهد داشت که داوطلبان می توانند برای ثبت نام به پایگاه اینترنتی این آزمون مراجعه کنند.

مریم قاسم احمد اضافه کرد: آزمون قرآن و عترت در 16 رشته در سوم بهمن امسال در سطح کشور برگزار می شود که رشته های سبک زندگی و سیره معصومان و روخوانی قرآن به صورت الکترونیکی برگزار خواهد شد.

دبیر ستاد اجرایی آزمون سراسری قرآن و عترت اضافه کرد: شرکت کنندگانی که در سال های قبل در این آزمون شرکت کرده بودند، می توانند دوباره ثبت نام کنند ولی نباید رتبه و مقامی را در سال های گذشته کسب کرده باشند.

رونمایی از پوستر آزمون و قرعه کشی مسابقه کتابخوانی

در ادامه این مراسم از پوستر هجدهمین آزمون سراسری قرآن و عترت رونمایی شد و فقهی زاده با اشاره به روایتی از سیدالشهدا که فرمود "انا قتیل العبرات" گفت: امام حسین (ع) به عنوان قتیل العبرات وصف شدند که به معنای کشته اشک هاست که در کنار این معنا برخی محققان آن را به معنای کشته عبرت ها دانسته اند و ما تلفیقی به وجود آوردیم و حسینی را که شهید عدالت و حق طلبی و پاسداری از سنت های اصیل دینی است، کشته اشک ها و عبرت ها نامیدیم و یک مسابقه کتابخوانی با این عنوان برگزار کردیم.

معاون وزیر ارشاد افزود: برای دومین بار در سال 98 این مسابقه ملی را بر محور کتاب پس از 50 سال نوشته استاد مرحوم سیدجعفر شهیدی قرار دادیم که با استقبال روبرو شد و مخاطبان بسیاری از سطوح مختلف را جذب کرد، به گونه ای که شش هزار نفر در این مسابقه شرکت کردند.

وی اضافه کرد: 534 نفردر این مسابقه توانستند نمره کامل را کسب کنند که امروز به قید قرعه 40 نفر از شرکت کنندگان انتخاب می شوند تا 500 هزار تومان کمک هزینه عتبات عالیات را دریافت کنند.

فقهی زاده وعده داد تا سومین مسابقه نیز همزمان با ایام عید غدیر برگزار شود و در ادامه این مراسم، قرعه کشی با حضور برخی مسئولان معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام شد.

لینک خبر :‌ خبرگزاری جمهوری اسلامی
گروه جامعه دبیر ستاد عالی کانون های فرهنگی و هنری مساجد کشور با تشریح برنامه های هفته کتابخوانی و اعلام این خبر که 37 کتابخانه در مساجد افتتاح می شود، اظهار کرد: متأسفانه بعضی مساجد به سمت درآمدزایی رفته اند و هیئت امنای مسجد تصمیم می گیرد به جای اینکه برای کتابخانه هزینه کند، آن را اجاره دهد تا از آن درآمدی حاصل شود.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۸/۲۶

همزمان با هفته کتابخوانی، حجت الاسلام والمسلمین حبیب رضا ارزانی، دبیر ستاد عالی کانون های فرهنگی و هنری مساجد کشور، در گفت وگو با ایکنا ، اظهار کرد: 14 هزار و 97 کتابخانه باز و مخزن دار در مساجد کشور وجود دارند که طبیعتاً شبکه گسترده ای برای ترویج کتاب و کتابخوانی هستند. علاوه بر برنامه های خاصی که بعضی مساجد برای هفته کتابخوانی تدارک می بینند، ستاد عالی کانون ها نیز برنامه های ویژه ای را در این هفته پیگیری می کند. نخستین گام برگزاری جلسه شورای هماهنگی کتابخانه های مساجد و تجلیل از کتابداران نمونه در استان های مختلف کشور بود که برخی از آن ها برگزار شده است.

وی افزود: جشنواره تقدیر از مروجان کتابخوانی روز شنبه، 25 آبان ماه، در سالن حجاب برگزار شد و در خلال آن از پنج کانون فعال در زمینه کتابخوانی نیز تقدیر به عمل آمد. یکی دیگر از برنامه ها، ترویج امانت کتاب است که در 27 استان کشور برگزار می شود. همچنین در استان خراسان جنوبی طرح نذر کتاب و کوله پشتی کتاب برای نخستین بار برگزار می شود که کار بدیعی است، یعنی کتاب هایی که افراد در منزل دارند برای مسجد نذر می کنند، آنگاه اهالی نیز در یک فرایند چرخشی کتاب را از مسجد قرض می گیرند، آن را مطالعه می کنند و برای مطالعه در اختیار دوستان خود قرار می دهند، دست آخر نیز این کتاب ها به مسجد بازمی گردد.

حجت الاسلام والمسلمین ارزانی با اشاره به اینکه امسال 219 مسابقه کتابخوانی در مساجد کشور برگزار می شود، گفت: در همه استان های کشور و در 169 مسجد، طرح خوانش کتاب را به مناسبت هفته کتابخوانی انجام می دهیم، به این معنا که دانش آموزان به همراه معلمان خود از مدارس به مسجد دعوت می شوند، در دل مسجد نماز جماعت ظهر و عصر را برگزار می کنند و سپس برنامه کتابخوانی برایشان برگزار می شود، با این اقدام هم پیوند مسجد و مدرسه و هم انس با کتاب و کتابخوانی تقویت می شود.

وی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: روز گذشته طی مذاکره ای که با معاون فرهنگی وزارت ارشاد داشتم درخواست کردم تا از کتابفروشی ها و مراکز فرهنگی، تخفیف ویژه ای برای کانون های مساجد در نظر گرفته شود، یعنی آن تعداد از کانون های فرهنگی و هنری مساجد که علاقه مند باشند، بتوانند تعدادی کتاب برای خود بخرند تا بچه های کانون بتوانند استفاده کنند. همچنین این هفته در 19 استان کشور و در قالب 40 برنامه مراسم معرفی کتاب برپا شده است.

37 کتابخانه در مساجد افتتاح می شود

دبیر ستاد عالی کانون های فرهنگی و هنری مساجد کشور گفت: به مناسبت هفته کتابخوانی 37 کتابخانه مسجدی در 15 استان کشور افتتاح می شود، گرچه تلاش می کنیم این تعداد را به 50 مورد برسانیم. گزارش سالانه این کتابخانه ها را هر ساله به شورای فرهنگ عمومی کشور ارائه می دهیم اما مدیریت آن ها تماماً به عهده خود کانون های فرهنگی و هنری مساجد است، این کتابخانه ها در بعضی مساجد در حد دو قفسه کتاب هستند اما حداقل در هزار مسجد، کتابخانه بزرگ و خوب در اختیار داریم. کتابدارانی که برای این هزار مسجد فعالیت می کنند نه وجهی را دریافت می کنند نه حمایتی می شوند، حتی در بعضی از این کتابخانه ها بیش از یک نفر، یعنی دو یا سه نفر فعالیت می کنند اما عموماً حمایتی نمی شوند.

وی افزود: بعضی مساجد با کمک هیئت امنا و از محل درآمدهای خیریه مسجد مبلغی ناچیز را در اختیار این افراد زحمت کش قرار می دهند. حداقل کاری که می شود برای کتابداران مسجدی انجام داد این است که بیمه شوند و حداقل به طور سالانه از آن ها تقدیر شود.

حجت الاسلام والمسلمین ارزانی تأکید کرد: ایجاد یا تقویت کتابخانه های مسجد در روستاها بسیار حائز اهمیت است و خواهش می کنم که فعالان فرهنگی و مسئولان به این موضوع توجه داشته باشند، زیرا در روستاها عموماً همه فعالیت های فرهنگی حول مسجد انجام می شود و نهاد فرهنگی دیگری وجود ندارد، خیلی خوب است که با ایجاد کتابخانه در کانون های فرهنگی و هنری این مساجد، گامی بلند در جهت تحقق عدالت فرهنگی و اجتماعی برداشته شود. اعتباری که برای کتابخانه های مسجد در اختیار ما قرار داده می شود، آنقدر کم است که در اصل چیزی نیست.

درآمدخواهی روزافزون هیئت امنا

وی با انتقاد از عملکرد بعضی هیئت امنای مساجد، گفت: متأسفانه بعضی مساجد به سمت درآمدزایی رفته اند و هیئت امنای مسجد با خود می گوید به جای اینکه برای کتابخانه هزینه کنیم، آن را اجاره می دهیم تا از آن درآمدی حاصل شود. سال گذشته از یک کتابخانه بسیار خوب در یکی از مساجد تهران بازدید کردم و بسیار خوشحال شدم که چنین مرکزی در حال فعالیت است اما ناگهان با اعتراض هیئت امنای مسجد مواجه شدم که گفتند: پول اداره این کتابخانه را پرداخت کنید یا اینکه آن را تخلیه می کنیم، 40 میلیون تومان ماهانه می توانیم درآمدزایی داشته باشیم اما در حال حاضر باید برای آن هزینه نیز کنیم.

دبیر ستاد عالی کانون های فرهنگی و هنری مساجد کشور یادآوری کرد: تضعیف کتابخانه های مساجد به تضعیف فعالیت ها و وجهه فرهنگی مسجد می انجامد، این کتابخانه ها در همه ساعت های روز حتی ساعات غیرنماز به اعضای خود خدمت ارائه می دهند، یعنی عموماً از 8 صبح تا 9 و 10 شب به ارائه خدمت می پردازند. این کتابخانه ها مثل فرزندان خوبی برای ما هستند که نمی توانیم نفقه شان را پرداخت کنیم، در وهله اول خواهش داریم هیئت امنای مساجد به اهمیت کتابخانه دقت کنند و به آن نهایت کمک را داشته باشند، در وهله بعد نیز خوب است که ردیفی از بودجه برای حمایت از این کتابخانه ها اختصاص داده شود یا اینکه نهاد عمومی کتابخانه های کشور کمکی در این زمینه انجام دهند.

اقدام ارزشمند رسانه ملی در پرداخت به مسجدمحوری

مشاور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در ادامه درباره گفتمان مسجدمحوری که با همت رسانه ملی و در برنامه بدون توقف مطرح می شود، اظهار کرد: برنامه بسیار ارزشمندی است و آن را دنبال می کنم، از دست اندرکاران این برنامه تشکر می کنم که برنامه ای با محوریت مسجد در رسانه ملی ارائه می کنند، اگرچه گلایه دارم که پرداختن به موضوع مسجد، زودتر از این ها باید انجام می شد.

وی ادامه داد: البته بعضی وقت ها اطلاعاتی را در این برنامه می شنوم که صحیح نیست، ای کاش مسئولان مربوط به مسجد نیز در این برنامه حضور داشتند تا می توانستند به سؤالات پاسخ دهند، اینکه بدون حضور مسئول مربوط، مطالبی را مطرح کنیم و فضایی ابهام آلود را برای مخاطب ایجاد کنیم، شاید اخلاقی نباشد اما در مجموع تأکید می کنم که اقدام رسانه ملی در پرداختن به موضوع مسجد بسیار قابل تحسین است و باید ادامه یابد.

در خلوت از هم انتقاد می کنیم

حجت الاسلام والمسلمین ارزانی تصریح کرد: مسئول یعنی پاسخگو و در همه جای دنیا مردم اجازه دارند از مسئولان پرسش کنند و آن ها را به چالش بکشند، در کشور نیوزلند که در مسجد شیعیان، عهده دار مسئولیت بودم، شخصی آمد و یک دلار کمک کرد. از او پرسیدم چه انگیزه ای داشتی که کمک کردی و اگر کمک کردی، چرا اینقدر کم؟ پاسخ داد: برای اینکه بتوانم از تو سؤال و مطالبه کنم! زیرا طبق قانون هر کس در این کشور یک دلار به خیریه کمک کند می تواند از آن سؤال کند ، لازم است ما مسئولان مسجدی فرهنگ پاسخگویی را میان خود تقویت کنیم. من به عنوان دبیر ستاد عالی کانون های فرهنگی و هنری مساجد آمادگی کامل دارم که در هر فضایی پاسخگوی سؤالات خبرنگاران و دغدغه مندان باشم.

دبیر ستاد عالی کانون های فرهنگی و هنری مساجد کشور در پایان گفت: انتقادات بسیاری وجود دارد که ما مسئولان مسجدی در خلوت برای یکدیگر مطرح می کنیم. طرح انتقاد و پاسخگویی به آن، به تنویر افکار عمومی و بهبود عملکردها کمک می کند.

انتهای پیام

لینک خبر :‌ خبرگزاری بین المللی قرآن
گروه فعالیت های قرآنی مراسم قرعه کشی جشنواره اشک ها و عبرت ها که اربعین امسال به همت معاونت قرآن و عترت وزارت ارشاد برگزار شد، صبح امروز در محل این معاونت برگزار و 40 نفر از مجموع 534 نفری که نمره کامل را در این جشنواره کسب کرده بودند، به قید برگزیده شدند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۸/۲۶

به گزارش ایکنا ؛ در حاشیه نشست خبری هجدهمین دوره آزمون سراسری قرآن و عترت که صبح امروز 26 آبان ماه در معاونت قرآن و عترت وزارت ارشاد برگزار شد، نفرات برگزیده جشنواره اشک ها و عبرت ها که ایام اربعین امسال برگزار شده بود، به قید قرعه معرفی شدند.
قبل از مراسم قرعه کشی، عبدالهادی فقهی زاده، معاون قرآن و عترت وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به بیان توضیحاتی در مورد این جشنواره و نامگذاری آن پرداخت و گفت: در روایات رسیده در مکتب اهل بیت(ع)، حضرت امام حسین(ع) به قتیل العَبرات وصف شده اند. در منابع علمی و شروح روایی به کشته اشک ها معنا شده است. در کنار این معنا که البته قابل دفاع به نظر می رسد و معانی شایسته ای هم برای آن اظهار شده است، برخی محققان این عبارت را قتیل العِبرات خوانده اند و آن را به معنای کشته عبرت ها معنا کرده اند.
وی افزود: ما بین این دو معنا تلفیق ایجاد کردیم و امام حسین(ع) را که شهید عدالت و حق طلبی و پاسداری از سنت های اصیل دینی است، کشته اشک ها و عبرت ها نامیده ایم. به همین مناسبت، معاونت قرآن و عترت برای دومین بار در سال 98، مسابقه ملی با این عنوان را بر محور کتاب ارزشمند پس از 50 سال اثر فاخر سیدجعفر شهیدی برگزار کردیم. این مسابقات مورد استقبال قرار گرفت و اگرچه تبلیغات قابل توجهی نداشت، اما توانست مخاطبان گوناگونی را از سطوح مختلف مردمی جذب کند و حدود شش هزار نفر در آن حضور یابند.
فقهی زاده تصریح کرد: از مجموع حدود شش هزار نفر داوطلب و بیش از هشت آزمونی که به عمل آمد، بیش از 52 درصد نمره قبولی را کسب کردند. از مجموع حدود 52 درصد قبولی، 534 نفر نمره کامل امتحان را با وجود استاندارد بودن آزمون کسب کردند. از مجموع 534 نفر که تمام امتیازات لازم را کسب کرده بودند، قرعه کشی به عمل می آید و به تعداد 40 نفر، کمک هزینه 500 هزار تومانی سفر به عتبات عالیات اهداء خواهند شد.

انتهای پیام

لینک خبر :‌ خبرگزاری بین المللی قرآن
تالار وحدت خرم آباد چندین سال است که مطالبه عمومی مردم این شهرستان بوده و با توجه به کمبود امکانات فرهنگی، ایجاد این مرکز از ضروریات شهرستان خرم آباد محسوب می شود.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۸/۲۶ سایت های دیگر : میرملاس نیوز

به گزارش خبرگزاری فارس از خرم آباد، توجه به موضوع فرهنگ و زیرساخت های فرهنگی از موضوعات مهم یک جامعه می تواند باشد که در لرستان همچنان مغفول ماندن بودجه و زیر ساخت های فرهنگی همچنان بیداد می کند.

تعطیلی سینماهای شهرستان های استان، کمبود مجتمع های فرهنگی و هنری در استان، نبود تالارهای بزرگ برای اجرای برنامه های فرهنگی، نبود فرهنگسراها، کمبود فضای کتابخانه ای و ده ها زیرساخت فرهنگی و هنری دیگری که می تواند جامعه را به سمت نشاط فرهنگی پیش ببرد مردم، فعالان فرهنگی و هنرمندان را از وضعیت زیرساخت ها ناراضی کرده است.

نبود فرهنگسرا و تالارهای بزرگ در خرم آباد به عنوان مرکز استان از معضلات مهم استان در بحث فرهنگی است، در حالی که نزدیک به 11 سال از روند ساخت پروژه تالار مرکزی شهر خرم آباد می گذرد، هنوز هم چیزی به جز سازه فلزی این تالار به چشم نمی خورد.

بنا به تأکید مصوبه هیئت دولت مبنی بر آغاز پروژه در سال 87 و اتمام آن در سال 90، این پروژه زیرساختی از سال 90 آغاز و مطابق اعلام نظر مسئولان بنا بود تا سال 93 به بهره برداری برسد اما تا کنون به پایان نرسیده است.

احمد حسین فتایی، مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی لرستان در این باره در گفت وگو با خبرنگار فارس، اظهار کرد: اعتبار پروژه تالار مرکزی خرم آباد تا سال گذشته ملی بوده است که در سال 98 استانی شد و فعلاً هنوز اعتبار مصوب برای آن در نظر گرفته نشده است.

وی با بیان اینکه پیشرفت فیزیکی پروژه خیلی مطلوب نیست، افزود: نزدیک به 20 درصد از پروژه در سه فاز طراحی شده است و فعلاً در مرحله اسکلت است.

مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی لرستان با اشاره به اینکه پیشرفت فیزیکی که مدنظر ما بود می بایست هم تراز با سایر پروژه های کشوری باشد و بیان کرد: بیش از 6 سال است در وزارت و در طرح های عمرانی مکاتبات بسیاری در این راستا انجام گرفت و پیگیر این هستیم که پروژه در روند کار قرار بگیرد.

فتایی عنوان کرد: با توجه به شرایط اعتباری پروژه، نگاهی فرا استانی نیاز دارد چرا که خرم آباد به عنوان مرکز استان فاقد سالن های استاندارد و در حد نیاز جمعیت است پس ضرورت این پروژه که در سال 87 نیز آغاز شده ایجاب می کند که پروژه سریعتر به بهره برداری برسد.

وی خاطر نشان کرد: مشکلاتی در حوزه پیمانکار مشاور و اعتباری که تخصیص داده شده به وجود آمد؛ روند خیلی کند پیش رفت در سال جدید پروژه در اختیار استان است اما به دنبال این هستیم که این پیمان کار قبلی را که همکاری نکرده ماده 46 و اگر پروژه فعال شود از تمام ظرفیت های استان خواهش می کنیم که کمک کنند.

مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی لرستان خاطر نشان کرد: اگر تخصیص اعتبار به خوبی صورت گیرد پروژه در دو سال ساخته می شود.

وی با اشاره به اینکه پروژه سنگین نیست و امروز هزینه های ساخت خیلی بالا رفته است اما نسبت به چند سال قبل اما شدنی است، خاطرنشان کرد: برآورد ما 22 میلیارد تومان برای تکمیل سالن برای هر سه فاز است.

امید است با همت مسئولان استان پروژه های نیمه کاره استان به ویژه پروژه های فرهنگی در اولویت تکمیل قرار گیرند تا دل خوشیی برای دغدغه مندان حوزه فرهنگ باشد.

انتهای پیام/

لینک خبر :‌ خبرگزاری فارس
رشت- مدیرعامل موسسه نمایشگاه های فرهنگی ایران با اشاره به برپایی 11 نمایشگاه کتاب از ابتدای امسال، گفت: 35 میلیارد تومان کتاب در این نمایشگاه ها به فروش رسیده است.

به گزارش خبرنگار مهر ، قادر آشنا ظهر یکشنبه در مراسم افتتاحیه پانزدهمین نمایشگاه کتاب گیلان در رشت با اشاره به اینکه از ابتدای مهرماه امسال شاهد برپایی 11 نمایشگاه کتاب در کشور بوده ایم، اظهار کرد: ناشران گیلانی امسال در نمایشگاه بین المللی نیز شرکت کرده اند.

وی با بیان اینکه از هم اکنون خود را برای برپایی نمایشگاه بین المللی آماده کرده ایم، افزود: حضور صنوف مختلف در نمایشگاه های کتاب فرصتی مناسب برای تبادل فرهنگی است.

مدیرعامل موسسه نمایشگاه های فرهنگی ایران با اشاره به میزان فروش کتاب در نمایشگاه ها، گفت: 35 میلیارد تومان کتاب در این نمایشگاه ها به فروش رسیده که نشان دهنده توجه مردم ایران به کتاب و مطالعه است.

وی به توانمندی استان گیلان در حوزه فرهنگ و هنر به ویژه کتاب اشاره و تصریح کرد: می توانیم از این ظرفیت و همسایگی استان با کشورهای حاشیه خزر برای میزبانی نمایشگاه های بین المللی کتاب استفاده کنیم.

کد خبر 4774153

لینک خبر :‌ خبرگزاری مهر
انتخاب روزی برای مشهد در دستورکار شورای فرهنگ عمومی استان قرار گرفته است
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۸/۲۷

زهرا اسکندریان - جلسه آذرماهِ شورای فرهنگ عمومی استان، فرصتی است که بررسی موضوع انتخاب روزی برای مشهد در دستورکار قرار بگیرد.
این خبر را مسئول دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی و پژوهش استان به شهرآرا داد و این را هم اظهار کرد که احتمال آن نیز هست که این دستورکار به جلسه بعد از آذرماه منتقل شود. روز های ابتدایی شهریورماه امسال 3 پیشنهاد برای روز ملی مشهد از سوی مرکز پژوهش های شورای اسلامی شهر مشهد به مرحله نهایی رسید و حالا قرار است اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی این پیشنهاد ها را برای تصمیم گیری به شورای فرهنگ عمومی استان ارسال کند. یوسف امینی این را هم گفت که این دستورکار در صف بررسی در شورای فرهنگی عمومی استان قرار گرفته است. در چند سال اخیر، موضوع نام گذاری روز ملی مشهد یکی از مهم ترین مباحث مرتبط با شورای فرهنگ عمومی و همچنین اداره کل فرهنگ وارشاد اسلامی استان بود که سال گذشته به پیشنهاد کمیسیون فرهنگی شورای شهر جمع بندی آن به مجموعه پارلمان شهری واگذار شد. از حدود یک سال پیش طرح تعیین روز ملی مشهد از سوی شورای شهر تدوین و قرار شد مرکز پژوهش های این مجموعه این موضوع را هم از لحاظ تاریخی و فرهنگی بررسی کند و هم از لحاظ نظرسنجی ها به جمع بندی برساند. تهران، اصفهان، شیراز، قم و چند شهر دیگر هرکدام در تقویم ایرانی، متناسب با تاریخچه شهرشان، روزی را برای خود دارند و مشهد اگرچه سال هاست عنوان های پرطمطراقی همچون پایتخت فرهنگی جهان اسلام و پایتخت معنوی ایران را یدک می کشد، هنوز جایگاهی در تقویم ایرانی ندارد.
حالا به گفته مسئول دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی و پژوهش استان این طرح آماده شده است و به عنوان پیشنهاد در شورای فرهنگ عمومی مطرح خواهد شد. امینی با بیان اینکه ممکن است در این شورا نظرات دیگری هم مطرح شود، اضافه کرد: این 3 پیشنهادی که در جمع بندی مرکز پژوهش های شورای شهر مشهد آمده است، فارغ از اینکه تأیید شود یا نه، در این جلسه مطرح می شود. آخرین جلسه شورای فرهنگ عمومی پیش از دهه آخر ماه صفر برگزار شد و به گفته امینی، هر جلسه با فاصله 30 تا 40 روز برگزار می شود. پیش از این رئیس کمیسیون فرهنگی شورای شهر مشهد این خبر را به شهرآرا داده بود که نتیجه کار مرکز پژوهش های شورای شهر مشهد در انتخاب 3 پیشنهاد انجام شده و حالا نوبت اداره کل ارشاد برای تعیین تکلیف این موضوع است.
به گفته احسان اصولی، 3 پیشنهاد برای روز ملی مشهد شامل تاریخ شمسی ورود امام رضا (ع) به مشهد، تاریخ نام گذاری توس به نام مشهد و هشتمین روز از آبان ماه است. تاریخ شمسی ورود امام رضا (ع) به مشهد در دی ماه، یکی از پیشنهاد هایی است که بیشترین احتمال را برای تصویب دارد. با این حال هشتم آبان ماه که فقط به دلیل کنار هم قرار گرفتن دو عدد 8 پیشنهاد شده است، شانس زیادی برای روز مشهد شدن ندارد. از سویی نام گذاری مشهد به نام توس در متون تاریخی، هنوز به صورت دقیق مشخص نشده است.
اصولی با بیان اینکه شورای فرهنگ عمومی استان باید از بین این 3 پیشنهاد درباره یک روز به نتیجه نهایی برسد، افزود: این پیشنهاد به شورای فرهنگ عمومی کشور ارسال می شود و بعد از تصویب، این روز به نام مشهد در تقویم های رسمی کشور درج خواهد شد. او این را هم اضافه کرد که اکنون این موضوع به اداره کل ارشاد اسلامی ارسال شده است و منتظریم تا این اداره کل روز ملی مشهد را در دستورکار شورای فرهنگ عمومی استان قرار دهد.

بررسی در نخستین فرصت
دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی تلاش خواهد کرد با وجود تعدد موضوعات مهمی که از سوی دستگاه های مختلف در نوبت طرح و بررسی در این شورا قرار دارند، در نخستین فرصت این طرح را برای بررسی و تعیین تکلیف در دستورکار قرار دهد. این را هم مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی چندی پیش به شهرآرا گفته بود. جعفر مروارید با بیان اینکه انتخاب روزی در تقویم ملی به نام مشهد از مدتی پیش به عنوان اقدامی مناسب در دستورکار فعالان و نهاد های فرهنگی استان بوده است، افزود: همچنین درباره این موضوع گفتگو های متعدد و تخصصی میان دانشگاهیان، فرهنگیان، حوزویان و دیگر صاحب نظران برقرار شده است. به گفته او بر اساس توافق مقرر شده است تا طرحی پیشنهادی برای معرفی گزینه ها از سوی مرکز پژوهش های شورای شهر مشهد تهیه و تنظیم شود تا در دستورکار شورای فرهنگ عمومی استان قرار گیرد. مدیرکل ارشاد خراسان رضوی این را هم گفت که پس از جلسات تخصصی و مشورتی مختلف با محوریت مرکز پژوهش های شورای شهر و دریافت نظرات بخش های مختلف، این مرکز طرح پیشنهادی شامل پیشنهاد 3 روز در تقویم به عنوان گزینه های روز ملی مشهد را تهیه کرده و طرح به دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی استان رسیده است.

لینک خبر :‌ شهرآٰرا نیوز
تهران- ایرنا- رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان گفت: اگر کتابفروشی را پرورش ندهیم و از آن حمایت نکنیم، جریانی پرفشار آن را نابود می کند و امروز این اتفاق افتاده است.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۸/۲۷ سایت های دیگر : برترین ها فانوس شبکه خبر خبر خودرو

هومان حسن پور ، در گفت وگو با خبرنگار کتاب ایرنا، درباره حمایت اتحادیه از کتابفروشان کشور گفت: کتابفروشی خروجی نهایی ناشران است ، وقتی آن را پرورش ندهیم و از آن حمایت نکنیم، یک جریان پرفشار آن را به هم می زند و نابود می کند و امروز این اتفاق افتاده است. ما در گفت و گو با مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد و متولیان فرهنگی گفته ایم در تصمیماتی که در حوزه کتابفروشی و کتابفروشان می گیرند با اتحادیه ناشران مشورت کنند، وقتی از ما نظر بخواهند می توانیم این تفاوت ها را قائل شویم و درباره جزئیات توضیح بدهیم.

وی افزود: نیت نهادها تقویت امور فرهنگی است که این بسیار خوب است، اما یک قسمت حرفه ای کار است که کمک می کند بهترین نتیجه را بگیرید، اما چرا از آن استفاده نمی کنید؟ نهادی که این توان و تخصص را دارد و حتی در این موضوع دغدغه مند است، ما در جلسات همیشه درباره کتاب فروشی ها تاکید و بر حقوق آنها پافشاری می کنیم.

رئیس اتحادیه ناشران با اشاره به هفته کتاب اظهار داشت: ما می خواستیم شعار امسال هفته کتاب، درباره کتابفروشی ها باشد اما در شورای سیاست گذاری رای نیاورد، اشکالی هم ندارد، ما کار خودمان را می کنیم.

حسن پور ادامه داد: ما با قدرت این مساله (ضرورت حمایت از کتابفروشان) را پیگیری می کنیم، برداشت های متفاوتی از این موضوع می شود اما درد ما این است که مشکلات ناشران در کتابفروشی حل می شود و حتی سیستم توزیع را هم در بر می گیرد. توزیع هم باید خروجی داشته باشد، توزیع حلقه ای است که کتاب را از یک جای متمرکز می گیرد و به جای دیگری می دهد، وقتی خروجی هایش که کتابفروشی ها هستند کم باشند، عملا ناکارآمد می شود.

شبه ناشرانی شکل می گیرند که...

وی افزود: ناشر وقتی نمی تواند کتاب بفروشد، می گوید در نمایشگاه می فروشم. نمایشگاه ایجاد می شود، ناشر به خاطر هزینه های بالا نمی تواند در طرح شرکت کند، شبه ناشرانی شکل می گیرند که محصول دیگری که کتاب نیست را دست مردم می دهند. داستان پیچیده ای آغاز می شود که ادامه دارد و گره هایش باز نمی شود، این مساله باید اصلاح شود که ما در تلاشیم آن را درست کنیم یا دست کم حرکت تند این ماجرا از بین ببریم، تا به جایی برسد که کاملا متوقف شود.

حسن پور حمایت از توزیع کنندگان و کتابفروشان را بیشتر معنوی عنوان کرد و گفت: مشخصا ناشر یا موزعی که قدرت و مکنتش را دارد، نیاز به حمایت ندارد، بیشتر درباره آنها که به سختی کار می کنند، انجام می شود. ناشری که فروشگاه و توزیع دارد، برای فروش کمتر دچار مشکل می شود اما هر ناشری هر قدر هم قوی باشد، کتاب هایش را کجا می فروشد؟ باید به کتابفروشی برساند که این انتهای کار، بسته است. کتابفروشی باید باز باشد که کتاب فروخته شود.

وی رابطه بین ناشر، موزع کتاب و کتابفروشی را یک چرخه دانست و بیان کرد: ناشر منافعش در این است که کتابفروشی بیشتر باشد، اما وقتی شما کتابفروشی ها را نداشته باشید، امکانات و ویترین دیده شدن کتاب ها بیشتر شود، اتفاق خوبی می افتد و ناشر می بیند که کتابش استفاده می شود. در این حالت تیراژ کتاب دیگر 500 نسخه نخواهد بود.

لینک خبر :‌ خبرگزاری جمهوری اسلامی
مهرشاد کاظمی از تعویق نخستین جشنواره مطبوعات، پایگاه های خبری استان تهران به دلیل سرما خبر داد و پیش بینی کرد این رویداد بعد از هفته کتاب برگزار شود.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۸/۲۷ سایت های دیگر : چاپ و زندگی

مهرشاد کاظمی، معاون امور فرهنگی و رسانه ای اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان تهران، در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) درباره برگزاری اختتامیه نخستین جشنواره مطبوعات، پایگاه های خبری استان تهران بیان کرد: با توجه به سرمای شدید و دشواری رفت و آمد، اختتامیه نخستین جشنواره مطبوعات، پایگاه های خبری و خبرگزاری های استان تهران در زمان اعلام شده برگزار نخواهد شد.

وی افزود: با توجه به این شرایط اختتامیه در هفته کتاب برگزار نخواهد شد.

کاظمی با بیان این مطلب که توجه به شهرستان های استان تهران از اهداف اصلی انتخاب رباط کریم برای اختتامیه این جشنواره ادامه داد: در حال رایزنی با استاندار محترم هستیم و پیش بینی می شود اختتامیه یک هفته بعد از زمان اعلام شده برگزار شود.

معاون امور فرهنگی و رسانه ای اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان تهران یادآور شد: این جشنواره نخستین بار، خاص نشریات محلی و با هدف تقویت کیفی مطبوعات، ایجاد فضای مناسب و سالم برای رقابت و توسعه ظرفیت های موجود مطبوعات و رسانه های محلی برگزار شد.

این جشنواره در 9 بخش سرمقاله، یادداشت، عکس، صفحه آرایی و گرافیک، خبر، گزارش، مصاحبه و تیتر با موضوعات اقتصاد مقاومتی، تولید ملی و حمایت از کالای ایرانی ، توسعه استانی(فرهنگی- سیاسی- اقتصادی- اجتماعی)، حقوق شهروندی، مسائل زیست محیطی استان، آسیب های اجتماعی و گردشگردی برگزار و به نفرات اول تا سوم در هر بخش جوایزی اهدا خواهد شد.

لینک خبر :‌ خبرگزاری کتاب ایران
حسنیه وفایی نژاد مدیر انتشارات تحول در دامغان که تاکنون حدود 200 اثر را به چاپ رسانده، از اینکه به گفته او مدیران حوزه نشر در این شهرستان هیچ اهمیتی به این صنعت نشر نمی دهند، گلایه کرد و گفت: صنعت نشر در دامغان مفهومی ندارد.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۸/۲۷

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در سمنان، حسنیه وفایی نژاد، نویسنده دامغانی و مسئول انتشارات تحول در این شهر است که در سال 91 موفق به اخذ پروانه نشر شده و فعالیت خود را در زمینه انتشار کتاب در حوزه های داستان، شعر، آموزشی، کودک و نوجوان، روانشناسی و عمومی بزرگسال در دامغان شروع کرد. این ناشر فعال شهرستانی اما پس از دو سال فعالیت در حوزه نشر و به دلیل مشکلات این زمینه، زادگاه خود را به مقصد تهران ترک کرد و کار نشر را با همه سختی هایش با چاپ 200 عنوان کتاب در پایتخت ادامه داد. در شرایطی که صنعت نشر کشور این روزها با مشکلات بسیاری روبه روست؛ از بحران مخاطب گرفته تا ورود برخی افراد سودجو در قالب ناشر به حوزه کتاب، از بی مهری متولیان فرهنگی با یار مهربان گرفته تا بحران کاغذ و ..، این ناشر فعال دامغانی، فعالیت در حوزه نشر را با همه سختی هایش همچنان ادامه می دهد.

حسنیه وفایی نژاد در ابتدای گفت وگوی خود با خبرنگار ایبنا عنوان کرد: مهاجرت از دامغان به تهران سیار سخت بود؛ انسان در سختی است که رشد می کند؛ در راحت طلبی اتفاقی برای روح انسان نمی افتد. از سختی ها نباید ترسید، باید به سراغ کارهای دشوار رفت تا فکر و روح رشد پیدا کند. یکی از مثال هایی که می توانم در مورد تحمل رنج هایی که کشیده ام، بزنم، این است که زمان دانشجویی من با همه دانشجوهایی که در اطراف خودم می دیدم، کاملا متفاوت بود. من همه وقتم صرف کار کردن (بازاریابی کتاب) می شد و وقت های خالی را درس می خواندم و کلاس زبان می رفتم. شهریه دانشگاه و اجاره مسکن و هزینه های ریز و درشت زندگی، همه بر عهده خودم بود.

وی افزود: مهاجرت کار سختی است به ویژه زمانی که بخواهی با شرایط اقتصادی سخت کارآفرینی هم بکنی، نمی شود هر کاری را تشویق کرد، نمی شود گفت همه این کار را انجام بدهند چون ممکن است یک عده نتوانند از محیط امن و وطنشان دل بکنند. اما اگر کسی می خواهد موفق شود، باید از بسیاری موارد صرف نظر کند، به عنوان یک خانم مشکلات زیادی پیش رویم بود و اراده کردم که مقاومت کنم؛ خیلی جاها بوده است که به طور کل کم می آوردم، اما همیشه، خدایی بوده و توکلم به خدا قطع نشده و نخواهد شد و در نهایت پیروز شدم و بر مشکلات غلبه کردم.

وفایی نژاد یادآور شد: تحصیلات در هر صورت امر مهمی است، اما به هیچ وجه کافی نیست. برای موفقیت در کسب و کار باید کفش های آهنین بپوشید، گره های آن را محکم کنید و قدم بردارید. قدم های محکم و با درایت، تلاش، مشورت گرفتن از تجربه های دیگران، صادقانه زحمت کشیدن، صمیمانه و از ته دل برای موفقیت تلاش کردن و جنگیدن، رمز موفقیت هر کسی می تواند باشد. البته صمیمیت و مدارا و در عین حال قاطعیت با کارمندان، همکاران و ارباب رجوع در پیشرفت بی تاثیر نیست.

مدیرمسئول انتشارات تحول بیان کرد: نویسندگی هنری است که با من متولد شده است؛ من از سال های دبستان، داستان های کودکانه می نوشتم و چند بار در جشنواره های استان سمنان برنده شدم. البته نویسندگی به هیچ وجه کار راحتی نیست و به تمرین و ممارست نیازمند است.

وی تصریح کرد: کار نشر به هیچ وجه در دامغان جواب نمی دهد و بازدهی اقتصادی ندارد. استان سمنان از جمله استان های ضعیف در حوزه نشر است و می توانم بگویم که اصلا نشر در دامغان یک شغل و هنر محسوب نمی شود، بلکه صرفا یک مدرک صنفی است که یک نفر توانسته اخذ کند، البته دلیل آن واضح است؛ ناشران حمایت نمی شوند و لذا کار از ریشه مشکل دارد، کسی در راس فرهنگ نشسته که فقط حقوق ماهیانه خودش برایش مهم بوده، چیزی از دغدغه های یک نویسنده نمی داند و نمی خواهد که بداند؛ به عنوان مثال یکی از روسای محترم اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی، زمانی که پروانه گرفته بودم، به جای تشویق و تمجید و.... می دانید چه گفت؟! ایشان با بی حالی و بی رمقی کامل گفت: حالا مگر کسی کتاب هم می خواند؟! من از این فرد چه انتظاری می توانم داشته باشم. آیا این مسئول من و مشکلات من را درک می کند؟ اثر من را می خواندد؟ تشویقم می کند؟ اهل نقد و بررسی است؟ جز اینکه از اینجا مهاجرت کنم یا شغل و هنرم را کنار بگذارم، چه کار دیگری می توانم بکنم؟!

وفایی نژاد گفت: متاسفانه گرانی کاغذ بر خرید کتاب و مطالعه آن تاثیرات منفی بسیار زیادی داشته و باعث شده بسیاری از ناشران از کاغذهای نامرغوب که ارزان هستند، استفاده کنند. این موضوع شأن کتاب را زیر سوال می برد. امروز جایگاه کتاب، جایگاه خوبی نیست و بسیار حال نامساعدی دارد. امیدوارم فکری در این زمینه بشود.

این نویسنده دامغانی ادامه داد: کاغذ پارس، کاغذ مازندران و کلاً کاغذهای ایرانی کیفیت بسیار پایینی دارند، هم برای دستگاه های چاپ بسیار آسیب زا و مضر هستند و هم بعد از چاپ، کتاب به شکل نازیبایی درمی آید و جذابیت چاپ کتاب با کاغذهای خارجی را ندارد.

مدیر انتشارات تحول افزود: کاغذهای ایرانی با کاغذهای خارجی تفاوت های زیادی دارند؛ تفاوت در رنگ، در لطافت، کاغذ های ایرانی رنگ تیره تری دارند و زیرِ دست وقتی لمس می شوند، زبر بوده و برای چاپ کتاب هایی که رنگی هستند، مثل کتاب کودک اصلاً جالب نیستند اما متاسفانه ناشران خودخواه بسیاری که کیفیت برایشان مهم نیست، همان کتاب کودک را که سراسر رنگ و تصویر است، روی این کاغذ چاپ می کنند. چون ارزانتر تمام می شود البته حق هم دارند زیرا کاغذ خارجی هم گران هست و هم تهیه آن بسیار سخت است و ضمنا وجه آن باید نقد پرداخت بشود.

وی گفت: اتحادیه ناشران هم که کاغذ دولتی به ناشران تخصیص می دهد و بسته به عناوین و تیراژهای نشر حواله صادر می کند، حمایت چندانی صورت نمی دهد به عنوان مثال شما 100 عنوان ثبت می کنید و اتحادیه فقط به اندازه 10 عنوان به شما حواله می دهد و این خیلی سخت است.

وفایی نژاد گفت: عدم ثبات قیمت کاغذ و نبود نظارت کافی بر قیمت آفت و معضل بزرگ دیگری است که دامن حوزه نشر و کتاب را دربرگرفته است. در صورتی که تنها با حمایت اتحادیه و نظارت کافی در تقسیم کاغذ و حذف دلالان به وضعیت مطلوب نزدیک می شویم ضمناً افرادی که کاغذ دولتی را گرفته و آزاد می فروشند هم از جمله این موارد هستند که متاسفانه ضربه بزرگی به امر ترویج فرهنگ مطالعه و کتابخوانی می زنند و در آینده مشکلات بزرگی از این بابت خواهیم داشت.

مسئول انتشارات تحول یادآور شد: اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی دامغان و کلا استان سمنان که بانی فرهنگ است، اداره ای بسیار ضعیف و دارای بودجه کم است در صورتی که نویسندگان، مترجمان و فرهیختگان زیادی دارد که اگر اندکی به آنها بها داده شود و مورد مهر و محبت قرار گیرند، شاخص های فرهنگی استان کاملاً متفاوت از شرایط فعلی خواهد شد.

لینک خبر :‌ خبرگزاری کتاب ایران
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۸/۲۶

نیره خادمی| بچه های خرمشهر عشق هستند، آنها زندگی طلب می کنند اما کسی به آنها زندگی نمی دهد. اینها حرف های حمیدرضا آذرنگ، دبیر بیست ودومین جشنواره تئاتر فتح خرمشهر است که بیش از 6 ماه در راه گرفتن امکانات برای آن به دفتر بسیاری از مدیران رفته است. او معتقد است در 21 سالی که جشنواره برگزار شده، کمترین توجهی به بالا بردن امکانات این شهر نشده است: کمترین وظیفه ای که یک جشنواره بعد از 21 دوره برگزاری دارد، کمک به تجهیز و پیشرفت آن است. این جشنواره از پانزدهم تا نوزدهم آبان ماه در میان گلایه های دبیر جشنواره از کمبود اعتبارات و نبود حمایت ها در خرمشهر برگزار شد.

جشنواره تئاتر فتح خرمشهر هفته گذشته به اتمام رسید اما گویا مشکلات در این جشنواره زیاد بود. با آن همه کمبود و مشکلی که در عروس شهرهای جنوبی وجود دارد، چه کردید؟
با همه مشکلاتی که در خرمشهر داشتیم، با کمک شبانه روزی دوستان ستاد، بچه های خرمشهر و دوستانی که از تهران برای مسائل فنی آمده بودند، جشنواره برگزار شد. اگر کمک این دوستان نبود قطعا نمی توانستم به انتهای جشنواره برسم. با همان بضاعتی که داشتیم و امکاناتی که از مرکز هنرهای نمایشی تهران و اهواز آورده بودند، سالن ها مهیا و برای اجرای گروه های نمایشی تجهیز شد. اگر چه مشکلات سخت افزاری داشتیم اما سعی کردیم حتی در بحرانی ترین شرایط لبخند را فراموش نکنیم و آغوش مان به روی تمام کسانی که برای شرکت در جشنواره آمده اند، باز باشد. در بیشتر اتفاقات فرهنگی و هنری این چنینی که 300 نفر با سلایق و علایق متفاوت کنار هم هستند، شاید رگه هایی از کشمکش یا رویارویی وجود داشته باشد اما در این جشنواره این مسائل نزدیک به صفر بود.
کار کردن در این شرایط خیلی سخت است. از یک سو تئاتر شهرستان ها به اندازه کافی محرومیت دارد و اساسا در شهرستان ها به مقوله تئاتر کمتر پرداخته می شود؛ از سوی دیگر خرمشهر به دلیل هشت سال جنگ تحمیلی محدودیت های خاص خود را دارد. وقتی چنین اتفاقی در چنین سطحی و در چنین شهری می افتد، کار را سخت می کند. البته خودتان از وعده های عملی نشده مسئولان صحبت کرده بودید. تکلیف وعده ها چه شد و مسئولان استانی چقدر برای این کار کمک کردند؟
وزارت ارشاد و منطقه آزاد اروند در طول این مسیر همراه ما بودند. این نهادها طبق تعریف و قراردادهای گذشته ای که برای این جشنواره داشتند، همان هزینه های قبلی را برای آن در نظر گرفته بودند؛ هزینه هایی که در 6 سال گذشته با توجه به تورم، پیشرفت نکرده بود. در جلسات اولیه با مسئولان ارشاد و منطقه آزاد اروند اعلام کردم که اگر بخواهند با همان روال و بودجه های قبلی کار را انجام دهند نیازی به حضور من نیست و افراد دیگری می توانند به عنوان دبیر جشنواره انتخاب شوند، اما اگر قرار بر حضور من باشد، خواسته های من برای جشنواره چیز دیگری است. من هرگز ارتفاع و قواره اتفاقی چنین بزرگ را به اندازه داشته هایمان کوچک نمی کنم. گفتم کمک کنید داشته هایمان را به اندازه این مناسبت افتخارآمیز بزرگ کنیم، وگرنه افراد دیگری را می توانید به عنوان دبیر انتخاب کنید. آقای قنواتی که در آن زمان مدیر کل ارشاد منطقه آزاد اروند بود، گفت ما همان 250 میلیون تومان را اختصاص می دهیم. این بودجه و امکانات در دوره های گذشته، باعث دلخوری هنرمندان شده بود، ازجمله درباره اسکان آنها که وضع غیرمحترمانه ای داشت. گفتم با این بودجه می توانید کاری نیمه حرفه ای اما آبرومند انجام دهید، اما پشت این جشنواره، مناسبتی چون فتح خرمشهر است. وقتی جشنواره را کوچک ببینید، از جایی که تا الان بوده، جلوتر نمی رود. درنهایت او وعده داد بودجه 300 میلیون شود، اما گفتند تلاش می کنند آن را به 400 میلیون برسانند. من و آقای کرمی، مدیر کل مرکز هنرهای نمایشی گفتیم روی 400 میلیون حساب می کنیم. ایشان هم قول دادند برای آن تلاش کنند. مدیر مرکز هنرهای نمایشی هم که هر سال 50 میلیون کمک می کرد برای امسال وعده کمک پنج برابری داد، بنابراین داشته بالقوه ما 650 میلیون شده بود، درحالی که برآوردمان برای رسیدن به ایده آل های جشنواره یک میلیارد و دویست و هشتاد میلیون بود. موظف بودم به عنوان دبیر جشنواره برای بودجه تلاش کنم، اما در این بین حضور مدیر کل ارشاد منطقه آزاد اروند به صفر رسید و بعد ماجرای استعفا و بازنشستگی او مطرح شد، اما در این مدت حتی یک تلفن هم به من نزد. البته معاون فرهنگی منطقه آزاد هم قول همکاری دادند و واقعا تا آخرین لحظه حضور معنوی در کنار ما داشتند، اما ایشان هم گفتند برآورد بودجه ای سازمان همان 250 میلیون است و یک ریال هم اضافه نشده است. مدیر کل ارشاد منطقه آزاد اروند حتی تلاش کوچکی هم برای افزایش بودجه نکرده بود. بنابراین برای جذب بودجه به دیدار بسیاری از دوستانی که فکر می کردم نام خرمشهر برایشان مهم است، رفتم. بعضی از این نهادها مثل بنیاد شهید، روایت و حوزه هنری کمک های اعتباری بابت جوایز جشنواره یا چاپ کتاب و پوستر را برعهده گرفتند، اما باز هم نقدینگی نداشتیم.
آیا ارزیابی شد که چقدر کمبود وجود دارد؟
آسیب شناسی کردیم و میزان نیازهای تمام سالن ها را درآوردیم. کمبود فقط سخت افزاری، اتاق نور و صدا نبود؛ حتی سیستم تهویه و آ برسانی مشکل داشت. فهرست کمبودها را تهیه کردیم و از مرکز هنرهای نمایشی برخی وسایل مورد نیازمان را آوردند. سازمان زیباسازی شهرداری تهران هم 10 سازه تبلیغاتی به خرمشهر هدیه کرد.
یعنی در طول این 22 سال که از عمر جشنواره می گذرد هیچ کس نیازسنجی برای تکمیل کمبودها نکرده بود؟
شما بگویید یک لامپ اضافه شده باشد. بیشتر اتفاقات ادواری ما آماری و تبلیغاتی است. کمبودها را فهرست کردم، حتی از تئاتر شهر 150 صندلی گرفتم، اما حتی کسی نبود نصب شان کند و هنوز هم نصب نشده است. گروهی را برای سرپا کردن سازه های تبلیغاتی و ساخت وساز فرستادم، اما حتی پاکت سیمان و شن هم برای انجام کار نبود. قرار بود جشنواره برگزار کنم، قرار نبود شهرسازی کنم. تا جایی که توانستم برای تجیهز کمک بردم، اما قرار نبود تجهیز کلی را هم انجام دهم. ما حتی اسید و شوینده برای تمیز کردن سرویس های بهداشتی گرفتیم که شکل نامناسبی داشت. بچه های خرمشهر اصلا مقصر نیستند بچه های خرمشهر عشق هستند، زندگی طلب می کنند، اما کسی به آنها زندگی نمی دهد.
با حمایت هایی در این سطح، هدف مسئولان از برگزاری چنین جشنواره ای چیست؟
کمترین وظیفه ای که جشنواره بعد از 21دوره برگزاری دارد، کمک به تجهیز و پیشرفت آن است. برگزاری جشنواره چیز بدی نیست، ما در این جشنواره ها شکل گرفتیم، ثبات و عشق پیدا کردیم و رفاقت ها و ارتباطات فرامرزی بین شهرهای مختلف این گونه پدید می آید. دانش از این جشنواره ها به شرکت کننده ها منتقل می شود و گردهمایی ها هم به حیات تئاتر کمک می کند، اما در این 21 سال توجهی به این جشنواره نشده است. در این جشنواره دو بار کلنگ ساختن پلاتو را زدند، اما هنوز ساخته نشده است. باید مسئولی پیدا شود که دنبال آن برود.
مشکل از کجاست؟
مشکل از کسانی است که موظف بودند پیگیری کنند و راهکاری ارایه دهند تا کار اجرا شود. در سال های گذشته بودجه های ترمیمی به سالن ها اختصاص دادند، اما کسی جوابگو نیست که این بودجه ها کجا هزینه شده است و چرا نمود ندارد. مثل اتفاقی که برای تئاتر شهر می افتاد که هر چند سال یک بار بودجه کلانی بابت ترمیم برای آن اختصاص داده می شد، درحالی که اگر سالن ترمیم شود باید 20ساله باشد؛ چطور ترمیم می شود که هر دو سال یک بار نیاز به ترمیم پیدا می کند؟! چه اتفاقی پشت این جریان است؟ چرا سازمان بازرسی و نهادهای نظارتی ورود نمی کنند؟ و چرا مسئولان نمی خواهند که نظارت باشد.
عجیب است که درباره خرمشهر همیشه مسئولان علاقه نشان می دهند، اما مورد بی مهری قرار می گیرد.
به افتخاری که از آن نصیب شان می شود علاقه دارند، اما یک قدم هم جلو نمی روند. اما من حتی به تمام مسئولانی که به این زمینه مرتبط هستند، التماس کردم. هیچ ابایی هم ندارم چون همه اینها به خاطر بچه های مهجور جنوب و آدم هایی مثل جهان آرا بود. 18 سال آن جا زندگی کردم و در تمام هشت سال جنگ در اندیمشک بودم، تصاویری که رهایم نمی کند. اینها من را معتقد کرده بود که به سرزمینی که جنگ آن را ویران کرده است، دینم را ادا کنم و در آبادانی آن سهمی داشته باشم.
با تمام این حرف ها کیفیت جشنواره نسبت به سال های گذشته چطور بود؟
اگر بخواهم نسبت به سال های گذشته این جشنواره را قیاس کنم باختم. من آمده بودم اتفاقی را ایجاد کنم، چون تا به حال اتفاقی نیفتاده بود که من بگویم نسبت به آن چه کردم؛ چون معتقدم قضاوت بعد از اتفاق است. کمترین نشست را قبل از جشنواره داشتم، معتقد بودم هر حرفی بخواهم بزنم شعار است، چون ایده آل هایم را می گویم. متاسفانه به دغدغه های فرهنگی اهمیتی داده نمی شود. من از بچه های خرمشهر ممنونم که این قدر پشت من ایستادند. قضاوت هم بماند برای هنرمندان، بچه های خرمشهر و درواقع کسانی که این جشنواره را تجربه کردند.
این جشنواره در مقطعی بین المللی شد، اما گویا ظاهرا موفق نبود.
مثلا اگر از حوزه خلیج فارس کاری به جشنواره بیاوریم بین المللی می شود؟ این نگاه خوبی نیست که با حضور یک یا دو کشور همسایه به جشنواره ای بین المللی بگوییم. برای بین المللی شدن ابتدا باید امکانات، نگاه و ذهن شما بین المللی باشد، درحالی که من در جشنواره ای که اسم آزاد سازی خرمشهر روی آن است و همه باید به آن خدمت کنند، جنگ داشتم. می گفتند نباید از بیرون از خرمشهر کمک بخواهیم چون این جشنواره برای خرمشهر است؛ درحالی که قرار نبود کسی این جشنواره را از خرمشهر بگیرد. معتقدم وقتی نگرانی های ما برای این جشنواره در حد شهر و محلات مانده است، ملی شدن آن هم غلط است، باید اول ذهنیت را به سمت بین المللی شدن ببریم و بعد امکانات را به آن سمت ببریم و بعد از آن با افتخار بگوییم جشنواره را بین المللی کردیم. در دوره ای که جشنواره به سمت بین المللی رفت، فقط هزینه هایش کلان تر شد، اما هیچ اتفاق ساختاری در آن نیفتاد و فقط روبنای شیکی داشت. درنهایت هم هیچ کس بررسی نکرد تا مشخص شود چه خروجی داشته است.
البته جالب است بعضی ها معتقدند این جشنواره باید هر سال در یک شهر برگزار شود.
کسی حق ندارد که جشنواره را از خرمشهر بگیرد. باید خرمشهر را به شرایط و امکانات مناسب برسانند. بچه های خرمشهر این جشنواره را با خون دل شروع کردند و گرفتن جشنواره از آنها نامردی مطلق است. کاری که باید انجام شود رساندن خرمشهر و آبادان به ارتفاع لایق برگزاری جشنواره ای در حد بین المللی است.
فکر می کنید با مسائلی که پیش آمد، در سال های آینده مشکلات این حوزه کمتر شود؟
معتقدم که کمتر از این نمی توانند انجام دهند. البته ایده آل های من خیلی بیشتر بود، اما اگر از همین یک قدم که جلو رفته است عقب بکشند رسوایی است و اگر این اتفاق بیفتد یک نفر از مقامات بلند مرتبه باید به آن ورود کند.

لینک خبر :‌ روزنامه شهروند
معاون امور هنری و سینمایی اداره کل فرهنگ و ارشاد استان اصفهان گفت: برنامه های فرهنگی چون جنگ و کنسرت موسیقی به خصوص در مناطقی که تجمع بیشتر بوده فعلا لغو شده تا آرامش دوباره برقرار شود.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۸/۲۶ سایت های دیگر : خبرگزاری برنا روزنامه اصفهان زیبا

محمد علی جعفری در گفتگو با خبرنگار ایمنا در خصوص تعطیلی سینماهای اصفهان اظهار کرد: برای تعطیلی سینماها ابلاغی ارسال نکردیم و چون دستوری برای تعطیلی نیامده طبیعتاً می توانند به فعالیت خود ادامه دهند.

معاون امور هنری و سینمایی اداره کل فرهنگ و ارشاد استان اصفهان ادامه داد: برنامه های فرهنگی دیگر چون جنگ و کنسرت موسیقی به خصوص در مناطقی که تجمع بیشتر بوده فعلا لغو شده تا آرامش دوباره برقرار شود.

وی خاطرنشان کرد: سینماها نیز اختیار دست خودشان است اگر شلوغی بسیار بود و در تجمع قرار داشتند می توانند سینما را تعطیل کنند.

به گزارش ایمنا ، امروز پردیس سینمایی سیتی سنتر و همچنین پردیس سینمایی چهارباغ، پردیس سینمایی ساحل، تعطیل بودند و سینما سپاهان و سینما فلسطین فعال بودند.

کد خبر 397187

لینک خبر :‌ خبرگزاری ایمنا
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۸/۲۷ سایت های دیگر : خبرگزاری کار ایران

ایلنا: موسیقی نواحی مختلف ایران از تنوع بسیاری برخوردار است و اقوام مختلف به مدد وجود پیشکسوتان و قدما، از شمال تا جنوب و از غرب تا شرق ایران به طور کم و بیش از گونه های مختلف مقامی پاسداری و حمایت کرده اند. مشکلی که در میان اقوام همچنان وجود دارد دیدگاه منفی نسبت به فعالیت زنان در عرصه موسیقی است.

ساناز نامداری یکی از نوازندگان و آهنگسازان اهل استان فارس و متعلق به ایل قشقایی هنرمندی است که با وجود مرارت های بسیار و مخالفت برخی از اهالی منطقه اش اولین گروه موسیقی بانوان منطقه قشقایی را با نام یاغلیق راه اندازی کرده و با همراهی اعضای گروهش، طی مدت زمانی کوتاه در جشنواره مهمی چون موسیقی فجر خوش درخشیده است.

شما سرپرست گروه موسیقی تازه تاسیس یاغلیق هستید. این گروه چگونه و بر چه مبنایی تشکیل شده است؟

گروه یاغلیق به طور دقیق در 20 تیرماه سال 1397 تشکیل شده است. نمی دانم با خبر هستید یا نه؛ اما موسیقی قشقایی به دلیل نوع نگرش و فرهنگ اهالی منطقه تاکنون گروه موسیقی بانوان نداشته و در این زمینه محدودیت هایی وجود دارد. بنابراین برای تشکیل گروهی متشکل از بانوان دشواری هایی داشته ایم و برای انتخاب تک تک دخترها زمان صرف کرده ایم. پس از انتخاب اعضا کسی نبود که از گروه حمایت کند. سپس با آقای آرش صفری آشنا شدیم و ایشان برای حمایت اظهار تمایل کردند و به نوعی تاسیس گروه را به عهده گرفتند. پس از این اتفاق با همراهی اعضای گروه تمرینات را آغاز کردیم که البته در این بخش نیز مشکلاتی وجود داشت.

واژه یاغلیق به چه معناست؟

یاغلیق یا یاغلوق بخشی از پوشش زنان قشقایی است. یاغلیق دستمالی است که زنان قشقایی آن را روی روسری خود می بندند. واضح تر اینکه یاغلیق نماد زنان موفق و شیرزنان قشقایی است. اتفاقا مسئولان اداره ارشاد فارس نیز از این اتفاق استقبال کردند و استفاده از این نماد را تحسین کردند.

در زمینه موسیقی بانوان قشقایی چه مشکلاتی وجود دارد؟

در حال حاضر در زمینه نحوه و چگونگی انتخاب سازها توسط خانم ها محدودیت ها کمتر شده است، اما به طور کلی خانواده های منطقه فارس و قشقایی ها با فعالیت دخترانشان در عرصه موسیقی موافق نیستند. به طور مثال یکی از دوستانم که در زمینه خوانندگی فعالیت می کرد و صدای بسیار خوبی دارد و در جشنواره فارس نیز ما را همراهی کرد به دلیل مخالفت خانواده اش از فعالیت در عرصه موسیقی منصرف شده و دیگر فعال نیست.

با توجه به اینکه فاصله تاسیس گروه و آغاز اجراها و تولیدات بسیار کم بوده، چطور با همراهی اعضا در زمینه تولید و اجرا به نگاهی مشترک رسیدید؟

پس از تشکیل گروه، طی تمرینات برای رسیدن به نگاهی مشترک و در نهایت اجرایی یک دست، مشکلاتی وجود داشت. موسیقی قشقایی با موسیقی دستگاهی متفاوت است و مبنای آن گوشی نوازی است. در این میان اعضای منتخب نزد استادان مختلفی آموزش دیده بودند و همین موضوع باعث شده بود نحوه نوازندگی ها متفاوت باشد که با صرف زمان تمرین ها و همیاری آقای صفوی که از آن زمان تاکنون اسپانسر ما هستند این مشکل را رفع کردیم.

طی این روند آقای آرش صفری، میلاد شهریاری را به عنوان تنظیم کننده به ما معرفی کرد و ایشان نیز از مشکلات مذکور را از صفر تا صد رفع کردند و در نهایت نحوه نوازندگی اعضا به آن یکدستی لازم رسید. در ادامه، تمرینات ما ادامه داشت و تا دیروقت برای حضور بهتر و ارائه آثار با کیفیت تر به تمرین می پرداختیم و گاه تا 12 شب به این روند ادامه می دادیم. به طور میانگین روزی 8 تا 9 ساعت تمرینات فشرده داشتیم.

پس از آن فراخوان جشنواره فارس منتشر شد و ما نیز در آن شرکت کردیم. البته در آن مقطع مشکل خواننده داشتیم و از آنجایی که همه اعضا خانم بودند به ما مجوز نمی دادند به همین دلیل خواننده ای آقا را به گروه دعوت کردیم. سپس آقای شهریاری برای یکدستی بیشتر خواننده و دیگر اعضای گروه شخصا با خانم های گروه به تمرین پرداخت تا در نهایت آن یکدستی لازم در نحوه خوانش و نوازندگی حاصل شد و به آن یک صدایی مورد نظر رسیدیم. پس از این رویه بود که در جشنواره فارس شرکت کردیم و مقام سوم را کسب کردیم و همین موضوع انگیزه ای برای فعالیت های بهتر و بیشتر گروه شد تا در جشنواره موسیقی فجر نیز شرکت کنیم.

حضور در جشنواره موسیقی فجر به چه شکل بود؟

سال گذشته برای نخستین بار در جشنواره موسیقی فجر شرکت کردیم که برای ما اتفاق خوبی بود و به عنوان گروه برگزیده انتخاب شدیم. این موفقیت نیز تلنگری برای تمرینات بیشتر شد و آن رویه تا به امروز ادامه داشته است.

خروجی تمرینات شما و دیگر اعضا چه بوده است؟

در حال حاضر چند کار یک ساعته را برای اجرا آماده کرده ایم و قرار است آنها را در جشنواره های پیش رو به روی صحنه ببریم.

همه اعضای گروه شما از ایل قشقایی هستند؟

در ایل قشقایی نوازنده ای نداریم که نقاره بنوازد و حال یکی از نوازندگان ما که اهل قشقایی نیست نوازنده نقاره است.

مسئولان اداره ارشاد استان فارس چقدر و چگونه شما را حمایت کردند؟

همانطور که گفتم حامی مالی گروه یاغلیق آقای صفری است که هزینه تمام امور را به عهده دارد و شخصا ایشان را موسس اصلی می دانیم. حقوق مادی و معنوی گروه متعلق به ایشان است. ایشان موسسه ای دارند و از ابتدا تاکنون تمام هزینه ها را (اعم از چگونگی تهیه سازها، تامین محل تمرین، هزینه های ایاب و ذهاب و حضور در جشنواره ها) تامین کرده اند. به همین دلیل به صورت مستقیم با مسئولان ارشاد مواجه نشده ام و در زمینه حمایت های آنها نیز صحبتی نشده و من نیز در جریان جزییات آن نیستم.

موسیقی مقامی قشقایی دارای چه ویژگی هایی دارد و چه بخش هایی از آن مغفول مانده یا فراموش شده است؟

موسیقی قشقایی شامل سه بخش عاشیقی ، چنگی و موسیقی کار است. موسیقی کار به دلیل تعییر شرایط زندگی و عمومیت یافتن مشاغل شهری تا حدودی کم رنگ شده و به آن پرداخته نمی شود. موسیقی کار گونه ای است که زنان نیز طی فعالیت های روزانه ای چون نان پختن و دیگر کارها در آن سهیم بوده اند و حال کمتر به آن پرداخته می شود. در بخش عاشیقی نیز مقام هایی داریم که دیگر منسوخ شده اند و به آنها پرداخته نمی شود.

اغراق نیست اگر بگوییم دیگر عاشیقی وجود ندارد و از نسل های قبل کسی در این زمینه فعالیت نمی کنند. خردادماه طی یکی از اجراها به موسیقی عاشیقی پرداختیم، اما متاسفانه مردم از آن چیزی نمی دانستند و انگار اولین بار بود که آثار اجرا شده را می شنیدند. آنها با موسیقی عاشیقی و مقام های اجرا شده هیچ آشنایی نداشتند. بسیاری از مخاطبان می گفتند آثارتان چقدر نو و جدید بود و ما توضیح می دادیم که خیر اتفاقا آن مقام ها بسیار قدیمی هستند. داستان هایی چون کوراوغلو یا غریب و صنم بسیاری قدیمی و معروف هستند اما متاسفانه اغلب مخاطبان حتی این شخصیت ها و داستان هایشان را نشنیده بودند.

در حال حاضر از پیشکسوتان و قدمای موسیقی مقامی قشقایی چه کسانی در قید حیات هستند؟

در حال حاضر تنها بازمانده موسیقی عاشیقی عاشق امیرحسین است. بخشی دیگر از موسیقی قشقایی ساربان ها هستند. در این بخش نیز تنها یک نفر زنده است که البته پیدا کردن او میسر نیست زیرا در صحرا زندگی می کنند و از منطقه ای به منطقه دیگر کوچ می کنند.

شما و اعضای گروهتان برای بقای گونه های منسوخ و فراموش شده موسیقی مقامی ایل قشقایی چه فعالیت هایی دارید؟

من به اتفاق دیگر اعضا در کنار تمرینات و کارهای اجرایی به فعالیت های پژوهشی نیز مشغولیم تا به منبع و منشا برخی از گونه ها پی ببریم و در جریان جزییات مهم قرار گیریم تا زمانی که به اجرای آثار می پردازیم از چند و چون آنها مطلع باشیم. به همین دلیل است که در برنامه هایمان پیش از اجرا توضیحاتی را درباره مقام مورد نظر به مخاطبان ارائه کنیم.

به طور کلی قدما و پیشکسوتان نسبت به موسیقی مقامی هر منطقه تعصب دارند و نظرشان این است که آثار موجود باید همانگونه که بودند به مردم امروز ارائه شوند. این نگرش جلوی تلفیقات را نمی گیرد. با توجه به اشرافتان بر موسیقی قشقایی بگویید نظرتان درباره تلفیق در موسیقی مقامی چیست؟

تلفیق اگر به قالب موسیقی ضربه نزند، اتفاق بدی نیست. موسیقی مقامی برخلاف موسیقی دستگاهی گوشه و دستگاه ندارد و بر اساس نت نیست و همانطور که گفتم شنیداری است. همین موضوع انجام تلفیق را سخت تر می کند، بنابراین به نظرم تلفیق موسیقی مقامی با موسیقی دستگاهی اتفاقات خوبی را رقم نخواهد زد. اما مثلا اگر بخواهیم موسیقی قشقایی را با موسیقی آذربایجان تلفیق کنیم امکان پذیر است. به طور کلی لهجه و لحن ها باید یکی باشند تا در زمینه تلفیق اتفاقات مثبتی رخ دهد.

چنین اتفاقاتی درباره موسیقی مقامی دیگر مناطق امکان پذیر است به شرطی که به صورت مجزا معرفی شوند. یعنی اینکه بگوییم این موسیقی قشقایی است و دیگری متعلق به آذربایجان است و حال بر اساس دونوازی اجرا می شوند. در اینباره می توانم گروه رستاک را مثال بزنم. اعضای این گروه موسیقی مناطق و اقوام را مرتب کردند و آثار زیبایی خلق نمودند. این را هم بگویم که در آینده اثری تلفیقی را از ما خواهید شنید.

مطلب ناگفته ای اگر مانده درباره آن توضیح دهید.

بگذارید خاطره ای را بگویم. زمانی که با دیگر دوستان تصمیم گرفتیم گروه بانوان را راه اندازی کنیم نزد چند تن از اساتید رفتیم و با آنها درباره تصمیمان صحبت کردیم تا از آنها راهنمایی بگیریم. به آنها گفتیم قرار است خودمان که همگی خانم هستیم به فعالیت های اجرایی بپردازیم و تنها در زمینه آهنگ هایمان از آنها کمک می خواهیم. آن استادان در مقابل گفتند کار شما به نتیجه نخواهد رسید زیرا یک زن هرگز نمی تواند در چنین فعالیت هایی مانند موسیقی موفق باشد. اتفاقا آن حرف ها باعث شد با انگیزه بیشتر فعالیت هایم را ادامه دهیم و زمانی که با گریه و ناراحتی نزد اعضای گروه رفتم، آنها گفتند با اینکه در گذشته ایل قشقایی به زنان بها نمی داده اما ما ثابت می کنیم که زن ها نیز در موسیقی قشقایی سهیم هستند و می توانند فعالیت های مهم داشته باشند و تصمیم گرفتیم تا به آخر در کنار یکدیگر باشیم. شخصا تا زمانی که زنده ام برای ارائه و نشان دادن موسیقی اصیل قشقایی به جهان تلاش خواهم کرد.

لینک خبر :‌ برترین ها
هادی مرادی کارشناس اجتماعی شهرک شیرین
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۸/۲۷

امروز توجه به امر کتاب و کتاب خوانی در جامعه ما بیشتر شده است. برنامه های رادیویی و تلویزیونی بسیاری در این زمینه پخش می شود، حتی در مطبوعات و رسانه های مجازی هم شعار های زیادی در راستای ترویج کتاب و کتاب خوانی سر داده می شود، اما آیا این حجم تبلیغات و پویش های گسترده، راه به جایی برده است؟
لااقل در ظاهر این گونه به نظر نمی رسد که آمار مطالعه کتاب و محتوای کاغذی با این روش ها ارتقا یافته باشد. شاید بشود افزایش مراجعه به سایت های خبری و شبکه های اجتماعی را یاریگر این آمار قلمداد کرد، اما آیا محتوای غالب در فضای اینترنت، مدیریت شده، علمی و پیش برنده است یا انبوهی از شایعات بی اساس است که به جز تشویش اذهان مخاطب عایدی دیگری ندارد؟
امروزه کلیدواژه های بسترسازی و فرهنگ سازی زیربنای توسعه در بیشتر حوزه های تمدنی به شمار می روند. این بستر امروز و به طرز ناسالم و بدون حساب و کتاب، در فضای مجازی فراهم است، یعنی همان اینترنت، ابزار ارتباطی و محتوای انبوه که متولی مشخصی ندارد.
اما در فضای حقیقی که همان کتابخانه ها، مراکز مطالعه یا کافه کتاب ها و... است، آیا بستر به اندازه کافی فراهم است؟
در شهری به بزرگی مشهد با جمعیت بیش از 3 میلیون نفر، بنا به گفته مسئولان ذی ربط، تعداد 56 کتابخانه بزرگ و رسمی وجود دارد که البته مردم از همه آن ها شناختی ندارند. سالن های مطالعه نیز در همین حدود است که نیمی از آن ها به دلیل متراژ کم یا استانداردنبودن، غیرکاربردی است و البته نیمی از باقی مانده ها نیز توسط بخش خصوصی با اهداف تجاری، به مراکز آمادگی کنکور تبدیل شده اند که نباید در این آمار محاسبه شوند.
حالا اگر یک سوم جمعیت مشهد را ساکن در محلات حاشیه شهر بدانیم که حتی به امکانات و خدمات عادی شهر نیز دسترسی مناسبی ندارند، باید پرسید که چه مقدار از این بستر های فرهنگ ساز مانند کتابخانه و مرکز مطالعه، در آنجا ایجاد شده است؟
به عنوان مثال، شهرک شیرین و کوی آقامصطفی خمینی از محلات حاشیه ای و کمتر توسعه یافته اطراف شهر است که به دلیل ضعف دردسترسی به حمل و نقل مناسب، اهالی آن به ویژه قشر دانش آموز که بیشترین انس با کتاب را دارند، امکان استفاده از موارد فوق را ندارند.
سؤال اینجاست که چرا دستگاه های متولی یعنی نهاد کتابخانه ها، شهرداری، اوقاف، آستان قدس و ده ها بنیاد و سازمان فرهنگی و اجتماعی دیگر که در این زمینه
مأموریت دارند نیم نگاهی به این مناطق نینداخته اند؟
از هیچ کدام از این دستگاه های عریض و طویل انتظار نمی رود که در کوتاه مدت طرح های خاص و اعتبارات ملی برای ایجاد کتابخانه در این مناطق تهیه کنند، همچنان که کتابخانه مرکزی مشهد بیش از 15 سال در این مسیر پیچیده گرفتار شد، اما به نظر می رسد که با دوری گزیدن از بروکراسی نفسگیر اداری و همچنین تغییر مسیر از مرکز به پیرامون، می توان بسیاری از املاک و اراضی بی استفاده در این مناطق را به این امر اختصاص داد، البته کتابخانه سیار هم برای کودکان و نوجوانان حاشیه شهر، امیدآفرین است. امروز کم هزینه ترین پروژه های عمرانی، همین کتابخانه سازی است. به این وادی حتی می توان خیران زیادی را وارد کرد یا بخشی از نیم درصد اعتبار تخصیصی شهرداری به نهاد کتابخانه ها در ایجاد مراکز فرهنگ محله که شامل کتابخانه و سالن مطالعه است، صرف شود تا بتوان کتاب را به حاشیه شهر برد. شاید نخبه ای دیگر همچون نخبه های کنکوری امسال که از همین محله شهرک شیرین بودند، برای مطالعه به حمام خانه اش پناه نبرد!

لینک خبر :‌ شهرآٰرا نیوز
شهرکرد- ایرنا- مدیرکل تامین نهاد کتابخانه های عمومی کشور گفت: کتابداران با توجه به اینکه عینی ترین و واقعی ترین نوع مواجهه با مردم را در حوزه کتاب برعهده دارند می توانند بیشترین تاثیر را در ترغیب و تشویق مردم به کتابخوانی ایفا کنند و این نقش قابل انکار نیست.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۸/۲۶ سایت های دیگر : باشگاه خبرنگاران جوان

سیدباقر میرعبدالهی روز یکشنبه در آیین گرامیداشت هفته کتاب و تجلیل از کتابداران برتر این استان افزود: نقدهای بسیاری به پایین بودن سرانه مطالعه در کشور وجود دارد که نیازمند نگاه آسیب شناسانه است اما با توجه به فضای تقدیر از کتابداران برتر ترجیح داده می شود که بازگوی این نقد را به زمان دیگری موکول کنیم.

وی در ادامه با قدردانی از تلاش کتابداران، در خطاب به تلاشگران عرصه کتاب و کتابخوانی گفت: قدر خود را بدانید چراکه نقشی که در راستای رونق کتاب و کتابخوانی ایفا می کنید رسالت مهم و اثرگذار است.

میرعبدالهی خاطرنشان کرد: بی تردید بخش زیادی از انتظاراتی که در حوزه ترویج کتاب و کتابخوانی وجود دارد متوجه کتابداران است و این نقش و رسالت مهم همواره مورد توجه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی است.

وی از نهاد کتابخانه های عمومی با عنوان مردمی نهاد یاد کرد و گفت: مهمترین نهاد فرهنگی که فعالیت خود را از پشت میزها به میان مردم انتقال داده است، همین نهاد است.

مدیرکل امور اجتماعی استاندار چهارمحال و بختیاری نیز در این آیین با بیان اینکه سرانه مطالعه در کشور و این استان نگران کننده است، اظهار داشت: امروز نیاز به خواندن تحت تاثیر سایر نیارها قرار گرفته و نسبت به آن غفلت و بی توجهی می شود.

شهرام مقدس افزود: باید برای ترغیب مردم به خواندن کتاب هایی مطابق با سلایق مختلف برای رده های سنی مختلف عرضه کرد.

وی با تاکید بر بازنگری در رویکردهای مرتبط با کتاب و کتابخوانی، خاطرنشان کرد: باید ارزش های بنیادی مطالعه و کتابخوانی در جامعه امروزی بازتولید شوند.

به گزارش ایرنا، بر اساس آخرین آمارهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سراه مطالعه در کشور 13 دقیقه است.

هفته کتاب ایران از 23 آبان با شعار حال خوش خواندن آغاز و تا 30 آبان ادامه دارد.

در این هفته 491 ویژه برنامه فرهنگی در استان چهارمحال و بختیاری برگزار می شود.

لینک خبر :‌ خبرگزاری جمهوری اسلامی
ایسنا/مرکزی مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان مرکزی از فروش 1.2 میلیارد تومانی دهمین دوره نمایشگاه کتاب در اراک خبر داد.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۸/۲۶

حجت الاسلام عباس دانشی در کارگروه اجتماعی استان مرکزی بیان کرد: در دهمین دوره از نمایشگاه کتاب استان مرکزی طی 6 روز یک میلیارد و 218 میلیون تومان فروش کتاب انجام شد.

وی افزود: استان مرکزی اولین فراخوان کتاب سال خود را در دهمین نمایشگاه کتاب منتشر کرد.

دانشی با بیان اینکه استان مرکزی دارای 60 ناشر و 46 کتاب فروشی در اراک و 23 کتاب فروشی در سایر شهرستان هاست، گفت: برابر اعلام وزیر ارشاد سرانه مطالعه در کشور 13 درصد است و 40 درصد مردم در فضای مجازی مطالعه می کنند، اما با وجود توسعه فضاهای مجازی هنوز کتابخوانی در دنیا مرسوم است و در واقع این فضا سهم کتابخوانی را کاهش نداده است.

به گزارش ایسنا، در این جلسه مدیرکل نهاد کتابخانه های استان مرکزی با اشاره به 23 آبانماه تا 30 آبانماه هفته کتاب و کتابخوانی و تدوین 500 برنامه در این راستا، گفت: در استان مرکزی 73 باب کتابخانه عمومی و 11 باب کتابخانه مشارکتی وجود دارد که باید تعداد آنها افزایش یابد.

رستگاری خواستار تحقق اختصاص 0.5 درصد درآمد شهرداری ها به کتابخانه ها شد و افزود: این امر از سال 1393 تنها در شهر اراک محقق نشده است در حالی که دیگر شهرداری های استان این رقم را محقق کرده اند.

وی اضافه کرد: کتابخانه مرکزی اراک که در مرحله احداث قرار دارد تاکنون 45 درصد پیشرفت فیزیکی داشته است و با تزریق بودجه، پیشرفت فیزیکی بیشتری خواهد داشت و تکمیل آن در واقع این کتابخانه را به بزرگترین کتابخانه کشور تبدیل می کند.

رستگاری تعداد اعضای کتابخانه های عمومی استان مرکزی را 62 هزار نفر متشکل از 60 درصد زن و 40 درصد مرد عنوان کرد و افزود: کتابخانه های استان دارای یک میلیون و 200 هزار جلد کتاب است که بیشترین امانت کتاب با 38 درصد در حوزه ادبیات انجام می شود، همچنین بیشترین عضویت در مقاطع تحصیلی ابتدایی متوسطه و پیش دانشگاهی و کمترین در مقطع دکتری است.

انتهای پیام

لینک خبر :‌ خبرگزاری دانشجویان ایران