
خبرگزاری مهر -گروه فرهنگ : حمید نورشمسی- محمد صابری
سه سال از حضور سیدعباس صالحی در طبقه چهارم ساختمان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در مسند وزارت می گذرد و هفت سال از حضور مدیریتی او در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. صالحی در این مدت به گواه موافقان و مخالفان در زمره نجیب ترین وزیر و مدیر فرهنگی ارشد این وزارتخانه در سال های دور و نزدیک بوده است. وزیر 55 ساله فرهنگ و ارشاد اسلامی که دارای مدرک دکتری فلسفه است و از شاگردان غلامحسین ابراهیمی دینانی، علامه حسن زاده آملی و حجت الاسلام یحیی انصاری شیرازی به شمار می رود و در کنار تحصیلات حوزوی بخش زیادی از فعالیت هایش در حوزه روزنامه نگاری در حوزه علمیه بوده است. صالحی همواره مدیر و وزیری دور از حاشیه بوده است هرچند که همین دوری و نیز فشار افکار عمومی و رسانه ها برای موضع گیری درباره برخی مسائل، در نهایت او را نیز به حاشیه وارد کرده است که تازه ترینش واکنش او به استفتاء دو نفر از مراجع تقلید درباره ساخت اثری سینمایی با موضوع شمس تبریزی و مولانا بوده است. صالحی در سال های اخیر جدای از سخنرانی ها و مصاحبه هایش در حاشیه هیات دولت و نشست های خبری در بازدیدهای استانی، رسانه اجتماعی توئیتر را به عنوان رسانه اصلی برای ارتباط گیری انتخاب کرده است و بسیاری از مطالب و توئیت های او که بیشتر نیز جنبه فرهنگی دارند در فضای خبری کشور بازتاب های مختلفی داشته است. صالحی با وجود دوری نسبی اش از اظهارنظرهای بلند و مفصل درباره حوزه کاری خود به تناسب و اقتضاء شرایط در زمره وزرای پاسخگوی کابینه نیز بوده است. او در سال های اخیر در کنار جنجال های همیشگی عرصه سینما و تئاتر و موسیقی که کم نیستند، مسئول ساماندهی به واردات کاغذ برای روزنامه ها و مطبوعات نیز شد و این بار سنگین و پرحاشیه را در وزارتخانه آرام میدان بهارستان بر زمین نشانده است. خبرگزاری مهر به مناسبت سومین سال حضور وی در مسند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و به منظور بررسی کارنامه کاری او در این مقام با سیدعباس صالحی به گفت وگو نشست. گفت وگویی یک ساعته و صمیمی که در آن به تناسب وقت برخی از مهمترین مسائل مرتبط با این وزارتخانه در آن به بحث گذاشته شد. در ادامه بخش نخست از این مصاحبه را می خوانید:
جناب آقای صالحی ممنونیم از وقتی که برای این مصاحبه در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده اید. نزدیک به نه ماه از انتشار بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی توسط مقام معظم رهبری می گذرد. یکی از مهمترین نکاتی که در این بیانیه مد نظر معظم له بود لزوم حضور نیروهای جوان در بدنه مدیریتی کشور و تداوم حرکت رو به جلوی انقلاب اسلامی به واسطه نیروهای جوان و انقلابی بوده است. از همین زاویه بفرمایید که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در بدنه مدیریتی خود و در انتصابات تا چه اندازه به این مساله پایبند بوده است؟
بیانیه گام دوم رهبر معظم انقلاب اسلامی از سویی به ظرفیت های شکل گرفته در انقلاب اسلامی طی چهل سال اخیر اشاره داشت و از سوی دیگر به ظرفیت های پیش روی انقلاب اسلامی در ادامه مسیر آن توجه کرده است. در هر دو بخش از این موضوع، حوزه فرهنگ و رسانه و هنر نقش و جایگاه قابل توجهی داشته است. حوزه فرهنگ در چهل ساله ابتدایی انقلاب اسلامی کانون جوان گرایی در کشور بوده است و ظرفیت های خوبی در چهل سال اخیر در کشور از منظر کیفیت و کمیت ایجاد کرده است که این اتفاق اصلاً قابل مقایسه با قبل از انقلاب اسلامی نیست. بخش زیادی از حرکت انقلاب اسلامی در چهل سال اخیر توسط جوانان شکل گرفته و رسیدن به نقطه آغاز گام دوم نیز حاصل فعالیت و تلاش همین جوانان بوده است.
فرهنگ و هنر اهمیت ویژه ای در گام دوم دارد؛ همچنین لزوم اینکه چطور از ظرفیت های ایجاد شده در چهار دهه اول انقلاب اسلامی در دوران جدید آن نیز بهره ببریم بسیار مهم است. با این نگاه برش هایی که از گام دوم انقلاب متوجه ما است نشان می دهد که حرکت هایی که از سوی جوانان در حوزه فرهنگ و هنر شکل گرفته باید بیشتر و بهتر شناسایی شود و مورد حمایت مستمر قرار بگیرد
اگر گام دوم انقلاب اسلامی را هم به عنوان گام تمدن سازی اسلامی نگاه کنیم که به نظرم جوهر پیام رهبر انقلاب در آن است، فرهنگ و هنر کانون و هسته اصلی تمدن سازی اسلامی به شمار می رود. تمدن اسلامی بر خلاف پاره ای از تمدن های کهن به فرهنگ و هنر به عنوان هسته اصلی خود نگاه کرده و می کند. با این وصف، فرهنگ و هنر نیز اهمیت ویژه ای در گام دوم پیدا می کند و همچنین لزوم اینکه چطور از ظرفیت های ایجاد شده در چهار دهه اول انقلاب اسلامی در دوران جدید آن نیز بهره ببریم برای ما مهم می شود. با این نگاه برش هایی که از گام دوم انقلاب متوجه ما است نشان می دهد که حرکت هایی که از سوی جوانان در حوزه فرهنگ و هنر شکل گرفته باید بیشتر و بهتر شناسایی شود و مورد حمایت مستمر قرار بگیرد. خوشبختانه یکی از ویژگی های چهل سال اول انقلاب آمایش عدالت طلبانه آن بوده است و ما در کنار افزایش تعداد و کیفیت، شاهد رشد عدالت آمایشی در حوزه فرهنگ و هنر هستیم و همین مساله کمک می کند تا هسته تمدن ساز اسلامی متکی به نسل جوان را محل ظهور و بروز اتفاقات تازه تری ببینیم.
آنچه محل توجه ماست و در وزارت ارشاد نیز برنامه ها با نگاه به آن در حال تنظیم است، این مساله است که در همه حوزه های فرهنگ، جوانان و حرکت های پویای آنها مورد حمایت ویژه قرار بگیرد. مثلا همین جشنواره موسیقی و یا هنرهای تجسمی و نمایشی جوان و یا حرکت های موجود در فرهنگ مکتوب این را نشان می دهد. ما متناسب با شناختی که معاونت هایمان از حرکت های جوانان پیدا کرده اند که کم هم نیست، آنها را مورد حمایت های سازمانی و فراسازمانی قرار می دهیم. ثقل حرکت ما در دهه اول گام دوم بر این مبنا بوده و هست که حرکت های جوانان را مورد حمایت بیشتری قرار دهیم و این مساله را به سازمان اداری خودمان نیز سوق خواهیم داد.
کشور ما در سال 1398 وضعیت ویژه ای را از منظر اقتصادی سپری می کند. وضعیت بودجه ای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این موقعیت خاص به چه شکلی بوده است و تا چه اندازه وعده های بودجه ای دولت درباره حوزه فرهنگ و هنر تحقق پیدا کرده است؟
شرایط عمومی کشور همانطور که گفتید شرایط خاصی است و حوزه فرهنگ و هنر نیز از منظر بودجه همیشه در یک وضعیت حداقلی به سر می برده است. درباره هزینه های جاری وزارتخانه در شش ماه اول 33 درصد از درخواست هایمان تامین شده و در حوزه کمک ها و یارانه ها نیز سازمان برنامه در شش ماه ابتدایی امسال 13 درصد از درخواست ما را تامین کرده است که البته از همین مقدار هم تنها 8 درصد آن را خزانه داده است و باقیش هنوز از سوی خزانه تامین نشده است.
درباره هزینه های جاری وزارتخانه در شش ماه اول 33 درصد از درخواست هایمان تامین شده و در حوزه کمک ها و یارانه ها نیز سازمان برنامه در شش ماه ابتدایی امسال 13 درصد از درخواست ما را تامین کرده است که البته از همین مقدار هم تنها 8 درصد آن را خزانه داده است و باقی آن هنوز از سوی خزانه تامین نشده است
و شما این پرداخت را منصفانه می دانید؟
ما شرایط کشور را درک می کنیم، اما همیشه گفت وگوی ما با دوستان بودجه ای دولت این است که مجموعه هایی که منابع حداقلی دارند در شرایطی مانند الان، بیشترین فشار را متحمل و به بخش های خود منتقل می کنند. به ویژه مجموعه هایی که درآمد مستقل ندارند و نمی توانند با اتکا به آن مشکلات مالی شان را حل کنند. خدمات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خدماتی رایگان است و منبعی برای درآمد این وزارتخانه نیست، در نتیجه منبع مالی آن تنها بودجه این وزارتخانه است و وقتی این موضوع محدود شود فشار مضاعفی به آن وارد می شود. ما مشکلات و فشارهای وارده به این دوستان را درک می کنیم، اما انتظار داریم نگاه آنها نیز به موضوع فرهنگ و هنر تغییر کند و فشار وارده به این بخش را بیشتر درک کنند. ما در سه ماه اول امسال هیچ مبلغی از خزانه نگرفتیم و سه ماه دوم را نیز که عرض کردم به چه شرحی دریافتی داشته ایم. امیدوارم دوستان این فشار مضاعف را درک کنند و به اهالی فرهنگ و هنر بیشتر مساعدت کنند.
جناب صالحی در ماه های اخیر اظهارنظرهای متفاوتی درباره موضوع ادغام و اصلاح ساختار موسسات معاونت های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مطرح شده است. در همین اثنا حتی معاون فرهنگی شما نیز در مصاحبه ای اعلام داشتند که شخص شما نیز نمی توانید حتی درباره انحلال و یا تغییر ساختار برخی از این موسسات حرف آخر را بزنید و سازوکارهای مختلفی باید طی شود. می خواستم بدانیم عزم شما برای این تغییرات چقدر جزم است و چه برنامه ای برای این مهم تدارک دیده اید؟ به ویژه اینکه به نظر هم می رسد که همه معاونت ها نیز با یک عدالت یکسان در این ادغام ها عمل نکرده اند!
در حوزه سازماندهی ساختارهای موسسات مرتبط باید چند نکته را عرض کنم. نخست اینکه اصل بر این نیست که این موسسات در نقطه تاسیس شان ضروری نبوده اند. نکته دوم اینکه هدف از این رویکرد تازه هم این نیست که خدمات این موسسات در برهه هایی نادیده گرفته شود. ما با یکسری مجموعه ناکارآمد روبرو نیستیم که بخواهیم آنها را حذف و یا ادغام کنیم اما همانطور که مطلع هستید و در این باره صحبت شده است ما با نگاه اصلاح و نوسازی قدم در مسیر اصلاح ساختاری و ادغام موسسات تابع خود گذاشته ایم. قطعا در این راه خدمات مفید این مجموعه ها کم نمی شوند، نیروهای این مجموعه ها دچار دغدغه امنیت و معیشت نمی شوند و نیروهای کارآمد این موسسات را از دست نمی دهیم. تجربه های آنها بسیار گرانقیمت است و هیچ مسئولی حق ندارد به سادگی آنها را از دست بدهد. با این همه این بازسازی هم بر پایه اصولی شکل گرفته است. خدمات برخی از این موسسات همپوشانی هایی دارند که ممکن است ابتدا به ساکن در آنها وجود نداشته است و در ادامه راه شکل گرفته باشند. این مساله علی القاعده باید رفع شود. از سوی دیگر برخی از وظایف و کارکردهای موسسات در دوره ای لازم بوده و حالا دیگر ضرورت ندارد بخش دولتی آن را ادامه دهد و می توان به بخش خصوصی و مردم نهاد برای اداره واسپاری شان کرد. گاهی لازم است کاری را بخشی شروع کند، اما لازم نیست همیشه تا انتها خودش آن را ادامه دهد. در نتیجه خدمات و کارکردهای غیرضروری و غیراولویت دار آنها را می شود حذف کرد.
نکته بعدی در این ساماندهی هم چابک سازی ساختاری است. برخی از این موسسات به دلیل اینکه از سوی سازمان اداری و استخدامی مصوبه ای نداشته اند، برای خود ساختاری شکل داده اند و معاونت هایی درست کرده اند که خود آن هم هزینه ساز است و هم در کارکردها اختلال ایجاد می کند. ما با این نگاه این موضوع را در دستور کار قرار داده ایم.
و قرار است این دستور کار چطور محقق شود؟
ما چند مرحله برای آن در نظر گرفته ایم. در مرحله اول هر معاونت این بحث را به طور کارشناسی پیش برده است. تاکید کردیم که آنها برای این مسئله مشورت های همه جانبه ای بگیرند و حتی با مدیران قبلی نیز به لحاظ آشنایی با خط قرمزهای موجود صحبت کنند تا چیزی فوت نشود و از همه امور صیانت شود. در معاونت فرهنگی در یک هم اندیشی حتی برخی از وزرای قبلی ارشاد و معاونین قبلی فرهنگی را درگیر این مساله کرده بودند. مرحله دوم بخش فرامعاونتی است که چندین نفر خارج از معاونت ها به شکل کارگروهی گرد هم می آیند و درباره این اتفاقات بحث می کنند و مرحله سوم و نهایی هم تصویب در شورای معاونان است. در حال حاضر مرحله اول در تمام معاونت ها یا تمام شده و یا نزدیک به تمام شدن است. کار سختی است اما سعی شده با یک اجماع آن را پیش ببریم.
برای این موضوع و تحقق کاملش چقدر زمان مد نظر دارید؟
امیدواریم اگر به همین شکل فعلی راه طی شود در حداکثر چهار ماه آینده به پایان راه برسد.
اینکه در هر معاونت چه تعداد سازمان ادغام و چند سازمان تازه ایجاد شود تصمیم خود معاونت های شماست؟
خیر. اصول اولیه ای بر این کار حاکم است. معاونت هایی که زیر سه موسسه داشتند در یک موسسه باید تجمیعشان کنند و معاونت هایی که بین سه تا شش موسسه داشته اند باید در دو موسسه تازه ادغامشان کنند. البته این حرف ها وحی منزل نیست و ممکن است در مرحله نهایی با یک استدلال قوی به این برسیم که مثلا از یک موسسه باید به دو موسسه برسیم. اینها در بخش های بعدی خودش را نشان می دهد.
جناب صالحی کمی هم درباره موضوع کاغذ صحبت کنیم. بعد از بازدید اخیر رهبر انقلاب اسلامی از نمایشگاه کتاب موضوع حضور وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در بحث کاغذ جدی تر شد و حتی دیداری میان شما و وزیر صنعت و معدن و تجارت شکل گرفت. در این مدت از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی جداول ساماندهی توزیع کاغذ منتشر شده و به کرات در آن دیده شده که موسسات و افرادی وجود دارند که از سال 1397 و با تایید وزارت فرهگ و ارشاد اسلامی و صنعت با وجود تامین و خرید ارز دولتی هنوز کاغذی از گمرک ترخیص نکرده اند و این به معنای آشفتگی در این بازار است. با این حساب شما هنوز از حضورتان در این بازار دفاع می کنید؟
خیلی وقت ها تصمیم ها بین بد و بدتر است و نه بین خوب و خوب تر. وقتی بازار دچار تلاطم و چند نرخی بودن است کار سخت می شود. وقتی بازار کاغذ تک نرخی بود همه چیز روی روال بود. از سال 92 تا 96 ثبات نسبی بر بازار حاکم بود و ما با همین رویکرد تا نیمه دوم سال 97 به موضوع کاغذ نگاه کرده و به آن ورودی نداشتیم. بسیاری از کاغذهای وارداتی تا این تاریخ نیز خارج از مسیر تایید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود. آنچه در شش ماهه دوم سال گذشته در مسیر تایید ما برای واردات قرار گرفت، ساز و کاری قابل دفاعی داشت. در این زمینه باید چند نکته را مورد توجه قرار دهیم؛
امسال 80 هزار تن کاغذ یارانه ای برای حوزه فرهنگ اجازه واردات پیدا کند. دو ماهی هم برای طی مسیر بروکراسی کار طی کردیم. الان حدود 34300 تن کاغذ تامین ارز شده که البته همه اش خرید ارز نشده و حدود دو ماه هم وارداتش طول می کشد
نخست اینکه دو نگاه به کاغذ حوزه نشر و مطبوعات وجو داشت. یکی اینکه این محصول برود در بازار آزاد و از حمایت دولتی خارج شود. آنچه در سال 98 از سوی معاون اول رئیس جمهور جمع بندی شد این بود که کاغذ این دو بخش تا زمانی که رقم حمایتی از کالاهای اساسی داریم، ضرورت دارد مورد حمایت در این دسته قرار بگیرد. با این کار از سویی ما این پیام را به جامعه می دهیم که حوزه فرهنگ مورد حمایت ماست. برای حاکمیت خوب نبود که پیام بدهد برای حوزه فرهنگی مردم جایگاهی قائل نیست. از سوی دیگر در فضای مطبوعات و نشر کشور این پیام را می داد که آنها و اقتصادشان مورد توجه هستند. دولت با این همه، تمایل زیادی داشت که کاغذ در فضای عمومی و بدون یارانه توزیع شود. حضور وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این بازار باعث شد ما سخنگوی آن دو پیام در دولت باشیم و این نگاه در هیات دولت تثبیت شود. اگر این نگاه نمی بود باعث می شد که کاغذ به طور کلی از سبد کالاهای اساسی حذف شود.
تاثیر دوم حضور وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این بازار نیز این بود که امسال 80 هزار تن کاغذ یارانه ای برای حوزه فرهنگ اجازه واردات پیدا کند. دو ماهی هم برای طی مسیر بروکراسی کار طی کردیم. الان حدود 34300 تن کاغذ تامین ارز شده که البته همه اش خرید ارز نشده و حدود دو ماه هم وارداتش طول می کشد. فضای حوزه نشر و مطبوعات هم در حال حاضر با این اقدامات به نقطه تقریبا آرام و کاهش التهابات رسیده و ما تاثیرات این نظارت عمومی و فراسازمانی را در این حوزه می بینیم. حس ما این است که از دوره التهاب شدید به دوره کاهش التهاب رسیده ایم. ما هم کنترل های خودمان را در این زمینه داریم و در کل به نظرم این اقدامات تاثیرات مثبتی در بازار داشته است و اگر این اقدامات نبود الان التهابات بیشتر بود.
از تعامل بخش خصوصی با خودتان در این زمینه رضایت دارید؟ برخی معتقدند از حسن نیت شما در این زمینه توسط بخش خصوصی سو استفاده شده است!
در این دوره، نوع نگاه ما این است که هم اعتماد می کنیم و هم نظارت. اگر حس کنیم بخشی از عناصر فعال در حوزه واردات از اعتماد ما سواستفاده کرده اند برخورد نظارتی هم می کنیم. سعی کردیم به تجربه های کاری افراد توجه کنیم. می دانیم که برخی در شش ماه اول سال 97 به اسم واردات و با دریافت کارت بازرگانی سودجویی کرده و اختلال در بازار ایجاد کردند. به همین دلیل ما به سمتی حرکت کردیم که افرادی که می شود به آنها اعتماد کرد وارد بازار شوند. با این همه ما جلسات مستمر با تعزیرات حکومتی داریم و در هر مرحله ای که حس کنیم اخلالی از سوی بخش خصوصی انجام شده اقدامات لازم را انجام خواهیم داد.
ادامه دارد...
کد خبر 4730632
حمید نورشمسی
به گزارش ایکنا ؛ حجت الاسلام مهراب صادق نیا، عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب، در یادداشتی به بررسی نسبت فتوای فقها و زیست اجتماعی پرداخته است، متن کامل این یادداشت به این شرح است؛
این روزها فتوای دو نفر از مراجع محترم تقلید مبنی بر نامشروع بودن ساخت سریال شمس تبریزی نقل محافل و شبکه های مجازی است. فتوایی که سید عباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، که خود دانش آموخته حوزه ی علمیه است، آن را محترم شمرد، ولی گفت که در این زمینه باید تابع قوانین کشور بود.
پیشتر نیز فتواهایی چون حرام بودن موتورسواری و دوچرخه سواری دختران و نیز ورود آن ها به ورزشگاه ها خبرساز شده بود. آن جا نیز مسئولان اجرایی کشور ناگزیر شدند، به دلیل تن دادن به ضرب و زور فیفا هم که شده، فتوای مراجع را نادیده بگیرند و شرایط ورود بانوان به ورزشگاه ها را فراهم کنند.
مسائل پیش آمده بر سر فتواهای یادشده، ما را با این سؤال جدی روبرو می کند که: امروزه، فتوای مراجع تقلید و اساساً فقه تا چه اندازه می تواند به زیست اجتماعی تبدیل شود؟ برای آن که اهمیّت پرسش یادشده را بدانیم کافی است به این نکته توجّه کنیم که در طول تاریخ آن چه پایگاه اجتماعی فقیهان شیعه را اعتبار می بخشیده، امکان تبدیل فتوا به سبک زندگی فردی و جمعی بوده است؛ اما حالا این موارد، و مواردی دیگر نشان می دهد که فتوا و فقه با چالش جدیدی روبروست. شرایط زندگی در روزگار مدرن به گونه ای است که فتوای فقیهان چون گذشته امکان تبدیل شدن به زیست اجتماعی شیعیان را ندارد. روزگار مدرن قوانین و شرایط ویژه ای دارد و فقیهان اگر می خواهند پایگاه اجتماعیِ پیشین خود را از دست ندهند، بهتر است قدری به جنبه های عملی و بافت اجتماعی فتوای خود توجّه کنند.
انتهای پیام
به گزارش ایسنا، به نقل از روابط عمومی موسسه خانه کتاب، بر اساس احکام صادرشده، رسول جعفریان، احمد نقیب زاده، سیدمهدی حسینی، اسماعیل بنی اردلان، محمدجواد مرادی نیا، رضا اکبری، حسین میرزایی، نیکنام حسینی پور، جواد محقق، محمود کمره ای، فریبرز خسروی، مریم حسینی، حجت الاسلام والمسلمین رضا مختاری و محمدرضا شمس اردکانی به عنوان اعضای هیات علمی سی وهفتمین دوره جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران منصوب شدند.
انتهای پیام
اعتمادآنلاین| تبسم کشاورز - مست عشق عنوان فیلم جدید حسن فتحی است که به زندگی شمس تبریزی و مولانا می پردازد و قرار است به زودی مقابل دوربین رود.
به گزارش اعتمادآنلاین ، انتشار همین خبر کافی بود تا حاشیه های گوناگونی در مورد آن شکل بگیرد. از نام فیلم و انتخاب بازیگران گرفته تا موضوع فیلم، همه و همه برای کارگردان و عوامل آن دردسرساز شد.
نقش آفرینی شهاب حسینی در نقش شمس
طی روزهای اخیر اعلام شد حسن فتحی، کارگردان مطرح سینما و تلویزیون و سازنده فیلم ها و سریال هایی چون شهرزاد ، شب دهم ، مدار صفردرجه ، کیفر و پستچی سه بار در نمی زند ، قرار است پنجمین فیلم سینمایی خود با نام مست عشق را مقابل دوربین ببرد. فیلمی که محصول مشترک ایران و ترکیه است و علاوه بر بازیگران ایرانی بازیگران ترکیه ای هم در فیلم ایفای نقش می کنند.
در اخبار اولیه فیلم گفته شد فتحی با همکاری فرهاد توحیدی فیلمنامه را نوشته و برشی از زندگی مولانا و شمس تبریزی را به تصویر می کشد.
پس از آن خبر داغ انتخاب اولین بازیگر فیلم یعنی شهاب حسینی برای نقش شمس تبریزی بر سر زبان ها افتاد و عکس هایی از اولین نشست فیلم با حضور فتحی و شهاب حسینی دست به دست چرخید.
پارسا پیروزفر در نقش مولانا
درست زمانی که حسن فتحی در حال تکمیل لیست بازیگران فیلم جدیدش بود، در شبکه های اجتماعی این خبر کذب پربازدید شد که قرار است نقش مولانا را یک بازیگر ترک بر عهده بگیرد.
از آنجا که سال هاست ترکیه مدعی بوده مولانا جلال الدین بلخی ترک است، این قضیه بسیار داستان ساز شد و داد عده ای از کاربران شبکه های اجتماعی را بلند کرد. آنان معتقد بودند اگر یک بازیگر ترک نقش مولانا را برعهده بگیرد، در واقع ما خودمان دودستی مثنوی و مولانا را تقدیم ترک ها کرده ایم.
اما فوراً خبری مبنی بر اینکه پارسا پیروزفر در نقش مولانا به فیلم جدید فتحی پیوست، همه گیر شد و آتش این مساله را خواباند.
در این بین البته اخباری از بازی پریناز ایزدیار و پیوستن او به پروژه جدید فتحی نیز زمزمه شد، اما تاکنون خبری مبنی بر تایید این موضوع به گوش نرسیده است.
ساخته نشده توقیف شد؟
در حالی که همه چیز به خوبی پیش می رفت و هم بازی شدن شهاب حسینی و پارسا پیروزفر برای بسیاری از اهالی سینما اتفاق ویژه ای بود، عده ای از طلاب حوزه های علمیه طی نامه ای از مراجع تقلید خواستار واکاوی و بررسی این فیلم شدند.
ابتدا آیت الله مکارم شیرازی در مورد ساخت این فیلم چنین پاسخ سوال را داد: با توجه به اینکه این کار سبب ترویج فرقه ضاله صوفیه می شود، شرعاً جایز نیست و باید از آن خودداری کرد.
سپس آیت الله نوری همدانی نیز ساخت فیلم از شمس و مولانا را حرام اعلام کرد و در پاسخ به نامه استفتا نوشت: طبق گفته حضرت صادق (ع) فرقه صوفیه دشمنان ما هستند و ترویج آن به هر شکلی باشد جایز نیست و حرام است.
در این بین برخی از رسانه های ایران در انتقاد از این 2 فتوا، با اشاره به سخنان رهبر معظم انقلاب در ستایش مولانا، بخشی از بیانات ایشان را منتشر کردند.
محمدعلی موحد مشاور مست عشق شد
نگارش فیلمنامه چنین پروژه ای علاوه بر آگاهی از تاریخ، مستلزم شناخت ادبیات، زبان و فرهنگ آن دوره است. از آنجا که یکی از شاخصه های مهم آثار فتحی دیالوگ های خاص با ضرباهنگ مناسب و استفاده بجا از آنها در بستر فیلمنامه ای است، طبیعی بود که برای ساخت چنین پروژه عظیمی او از آرای چندین کارشناس در نگارش فیلمنامه و پیشبرد فیلمش استفاده کند.
به همین دلیل فتحی، محمدعلی موحد عرفان پژوه و تاریخ نگار را به عنوان یکی از مشاوران این پروژه انتخاب کرد تا از همفکری او و چندین صاحب نظر دیگر بهره مند شود.
واکنش وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی
حواشی پیرامون ساخت فیلم مست عشق ، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی را هم به واکنش وا داشت. سیدعباس صالحی در حاشیه جلسه هیات وزیران و در پاسخِ پرسشی درباره برخی حواشی شکل گرفته در مورد این اثر گفت: به طور طبیعی مسیر استفتا از مراجع تقلید مسیر کسب نظر آنهاست و طبعاً این نظرات نیز قابل احترام است، اما قوانین کشور مسیر خود را طی می کند.
او اضافه کرد: پیش از این سریال ها و فیلم های متعددی در صداوسیما در ارتباط با شخصیت های شمس و مولانا ساخته شده است.
سرانجام مست عشق ؟
زندگی مولانا و شمس فقط برای ایرانی ها جالب نبوده و نیست. سال 95 بود که خبر ساخت فیلم سینمایی مولانا در ایران حاشیه ساز شد. قرار بود نوشتن این اثر سینمایی را دیوید فرانزونی، نویسنده فیلم گلادیاتور ، بر عهده بگیرد و لئوناردو دی کاپریو در نقش رومی ظاهر شود.
همان زمان هم که این خبر همه گیر شد عده ای معترض شدند چرا فیلمی از زندگی مولانا در ایران نباید ساخته شود و حجت الله ایوبی، رئیس پیشین سازمان سینمایی، همان سال در واکنش به این اعتراض ها گفته بود فیلمنامه ای با موضوع مولانا در سازمان سینمایی به ثبت رسیده، اما هنوز مقدمات تولید آن فراهم نشده است.
در آخر باید دید با این هجمه های پیش آمده و اظهارنظرهای گوناگون کار فیلم مست عشق به کجا می رسد.
خبر تولید فیلمی درباره داستان شمس و مولانا با عنوان مست عشق به کارگردانی حسن فتحی خیلی ها را خوشحال کرد از جمله علاقه مندان ادبیات فارسی و عاشقان این شاعر بزرگ ایرانی و البته سینماگرانی که همواره از جای خالی شاعران و مفاخر بزرگ ایرانی در سینما گله داشتند. براساس گزارش ها نگارش این اثر سینمایی بر عهده فرهاد توحیدی است و تاکنون حداقل حضور دو ستاره سینمای ایران یعنی شهاب حسینی در نقش شمس و پارسا پیروزفر در نقش مولانا در آن قطعی شده است. همین خبر هم کنجکاوی و اشتیاق درباره این فیلم را بیش تر کرد و در هفته گذشته به داغ ترین خبر سینمایی در رسانه ها و شبکه های اجتماعی بدل شد. با این حال چند روز از انتشار این خبر نگذشته بود که خبر مخالفت دو تن از مراجع تقلید با ساخت این فیلم با استدلال به ترویج احتمالی فرقه صوفیه، بر حاشیه های این خبر افزود. تهیه کننده فیلم مهران برومند در واکنش به این خبر گفت: مست عشق داستان مستقیم زندگی مولوی و شمس و همچنین ترویج صوفی گری نیست، بلکه وقایع فیلم در عصر آنان می گذرد و به نوعی به این دو شاعر ارتباط پیدا می کند. . ضمن این که عباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد نیز در نامه ای جهت رفع نگرانی ها و سوتفاهم ها درباره این فیلم اظهار داشت: درباره فیلم مست عشق ، چون ساخت آن در داخل ایران اتفاق نمی افتد، مسیری که فیلم هایی که در داخل ساخته می شود را نیز طی نمی کند و طبعا این امکان برای بررسی فیلم نامه و سایر جزییات آن در سازمان سینمایی فراهم نمی شود.
از سوی دیگر شاهد ابراز نگرانی ها از سمت برخی از اساتید و پژوهشگران ادبی هم بودیم. دلیل نگرانی آن ها اغلب این بود که تصویری که قرار است در این فیلم از مولانا ارائه شود چقدر واقعی است و در واقع فیلم ساز چه میزان در بازنمایی این دو شخصیت به واقعیت وفادار است. به ویژه این که این فیلم قرار است در کشور ترکیه ساخته شود و اساسا محصول مشترک بین ایران و ترکیه است و نکند که اسم و رسم مولانا به نفع آن ها مصادره و تبلیغ شود و به جای مولانای ایرانی، تصویری از مولانای ترکیه ای ارائه شود. این نگرانی حتی درباره انتخاب نقش مولانا که در ابتدا شایعه شد یکی از بازیگران ترکیه خواهد بود نیز از سوی بسیاری از مخاطبان و کاربران ایرانی در شبکه های ایرانی مطرح شد که چرا باید نقش مولانا را که یک شاعر ایرانی است یک بازیگر غیر ایرانی بازی کند که انتشار خبری مبتنی بر انتخاب پارسا پیروزفر در نقش مولوی به این نگرانی ها پایان داد.
نکته ای که در ساخت این فیلم اهمیت دارد فارغ از اهمیت و جایگاه موضوع، قابلیت مخاطب پذیری آن است. نه تنها به دلیل کنجکاوی مخاطب نسبت به بازنمایی چهره و شخصیت مولانا و شمس در این فیلم که به واسطه محبوبیتی که این شاعر و عارف هم در نزد ایرانیان دارد هم جهانیان. در واقع قصه و شخصیت های این فیلم برای بسیاری ازمردم دنیا به ویژه در آمریکا که مولانا و آثارش مخاطبان زیادی دارد، آشناست و فیلم به شکل بالقوه از مخاطب جهانی برخوردار است. ضمن این که در خود ترکیه و به ویژه قونیه که آرامگاه مولوی در آن واقع شده نیز، مولانا علاقه مندان زیادی دارد و این فیلم می تواند مورد توجه آن ها قرار بگیرد. رفت و آمد میزان بالای گردشگر به قونیه را هم که به امتیازات این فیلم اضافه کنیم، می تواند تولید مست عشق را به عنوان یک سیاست فرهنگی استراتژیک در بازار فیلم و عرصه نمایش و اکران واجد اهمیت مضاعفی کند. ضمن این که ساخت این فیلم می تواند آزمونی باشد برای سنجش فیلم های پرتره که بر محور شخصیت های مهم تاریخی ما بنا شده و می تواند فرهنگ وتمدن کهن ما را به جهانیان معرفی کند. امروزه بسیاری از مردم دنیا کشورهای شرق آسیا را به واسطه فیلم هایی می شناسند که آن ها با شخصیت های افسانه ای خود ساخته اند. این در حالی است که همین قابلیت را می توانیم با ساخت فیلم هایی درباره شخصیت های اسطوره ای فرهنگ و تمدن خود از طریق سینما ایجاد کنیم.
البته در کنار این امتیازات و فرصت ها، ساخت این فیلم با تهدیدهای هم همراه است. شاید مهم ترین آن ها حساست خود موضوع و شخصیت های قصه باشد که اگر به خوبی از آب درنیاید و با تصویر ذهنی و حتی عاطفی مخاطبان آشنا با این شخصیت ها منطبق نباشد منجر به سقوط و شکست سنگین آن خواهد شد. اساسا همین حساسیت ها، تولید این فیلم را برای عوامل از کارگردان تا بازیگرانش دشوار می کند. گرچه سابقه خوب حسن فتحی در سریال سازی و شناخت و علاقه اش به تاریخ و ادبیات ایران می توان پشتوانه دلگرم کننده ای باشد که با حضور فیلم نامه نویسی چون فرهاد توحیدی و بازیگران توانای آن، مطمئن تر می شود اما در نهایت ساخت این فیلم راه رفتن روی یک لبه ی تیغ است که دغدغه چگونگی ساخت آن را بیش تر می کند. از سوی دیگر با توجه به حاشیه هایی که برای حسن فتحی در سریال شهرزاد به وجود آمده، دامنه حساسیت درباره مست عشق گسترده تر شد و باید مراقب بود تا حاشیه ها بر متن غلبه نکند و آن را زمین نزند. تولید این فیلم می تواند آغازی باشد تا سینمای ایران بعد از این به سراغ شخصیت های تاثیرگذار خود در تاریخ این سرزمین برود و شاهد آثاری ارزشمند در این زمینه باشیم.
تمام اخبار وحواشی که پیرامون ساخت مست عشق تا این جای کار و در مرحله پیش تولید، پیش آمده بار دیگر نشان داد که یکی از چالش های سینمای ایران در تولید فیلم های شخصیت محور است. چه این شخصیت ها معاصر باشند چه شخصیت های تاریخی. ضمن این که همین حساست ها از اهمیت و میزان تاثیرگذاری مدیوم و هنر سینما هم خبر می دهد و تاکیدی است بر این که به رغم بحرانی که ما در جذب مخاطب و چرخه اقتصادی سینما داریم اما از حیث فرهنگی و روانی، سینما همچنان به عنوان یک رسانه قدرتمند می تواند افکار عمومی را تحت تاثیر خود قرار دهد. سویه دیگر ماجرا این است که فیلم نامه قرار است چگونه رابطه شمس و مولانا را که یکی از پیچیده ترین و شگفت انگیزترین رازهای زندگی مولانا است را در بستری دراماتیک به نمایش بگذارد.
جهان عرفان اغلب جهانی باطنی و انتزاعی است که حتی گاهی با قدرت واژه ها و کلمات هم به سادگی قابل فهم و انتقال نیست. آیا زبان تصویر می تواند به بیان این موقعیت کمک کند یا نه. سوالاتی از این دست که هم اکنون ذهن علاقه مندان این شخصیت و سینمادوستان را به خود مشغول کرده و قطعا با فیلمی مواجه خواهیم بود که مخاطب با پیش فرض های خود به تماشای آن می نشیند. جلب رضایت مخاطب در فیلم هایی از این دست بسیار دشوارتر است گرچه غیر ممکن نیست. به عبارت دیگر این فیلم نوعی سینمای داستانی-مستند است که هم جذابیت دراماتیک طلب می کند هم وفاداری به واقعیت. آن هم قصه ای که فقط مخاطب ایرانی ندارد و می تواند برای همه علاقه مندان مولانا در هر نقطه از جهان، کنجکاوی برانگیز باشد.
نویسنده : رضا صائمی منبع خبر : ماهنامه سینمایی فیلم
به اشتراک بگذارید :
https://safnews.ir/?p=10905
به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری صدا و سیما ، به نقل از روابط عمومی بنیاد فرهنگی روایت فتح، سید عباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به همراه سید محمد یاشار نادری رئیس بنیاد فرهنگی روایت فتح 4 مهر با حضور در کارگاه نقاشی خط و خاطرات که به همت انجمن تجسمی انقلاب و دفاع مقدس بنیاد فرهنگی روایت فتح با موضوع دفاع مقدس در رواق هنر فرهنگستان هنر دایرشده بازدید کرد.
سید عباس صالحی در حاشیه بازدید از این کارگاه نقاشی که با موضوع دفاع مقدس برگزارشده است ضمن تمجید از آثار و فعالیت های این کارگاه نقاشی گفت: هنرمندان چه در زمان دفاع مقدس و چه بعد از انقلاب اسلامی و زمان حاضر کار های تأثیرگذاری در این زمینه ارائه داده اند و ما شاهد کار های ارزنده ای درزمینه هنر های تجسمی در این چند دهه بوده ایم به گونه ای که جریان جوانانه ای در فضای هنری امروز شکل گرفته است که به لحاظ تنوع و سبک کار شاهد پیشرفت قابل توجه آن بوده و هستیم.
کارگاه نقاشی خط و خاطرات به همت انجمن تجسمی انقلاب و دفاع مقدس بنیاد فرهنگی روایت فتح در روزهای چهارم و پنجم مهر در فرهنگستان هنر، رواق هنر میزبان علاقه مندان و هنرمندان هنرهای تجسمی بود.
خبرگزاری شبستان ، گروه قرآن و معارف: همزمان با برگزاری مراسم باشکوه پیاده روی اربعین حسینی، محافل و خیمه های انس با قرآن کریم در مسیر پیاده روی اربعین حسینی از نجف اشرف تا کربلای معلی، برپا می شود .
در همین راستا، اتحادیه تشکل های قرآن و عترت کشور به عنوان کارگروه قرآنی کمیته فرهنگی آموزشی ستاد مرکزی اربعین حسینی مسئولیت سیاست گذاری، برنامه ریزی و اجرای برنامه ها و محافل قرآنی این مراسم را برعهده دارد.
بنابر این گزارش، برنامه های متنوع قرآنی از جمله، برگزاری محافل انس با قرآن کریم (اعزام قاریان، حافظان و گروه های تواشیح و همخوانی) از 10 تا 20 ماه صفر، ارائه خدمات قرآنی در قالب مشاوره قرآنی، غرفه کودک، پاسخ به شبهات، بیان احکام، تصحیح قرائت نماز و... (اعزام کارشناسان مذهبی)، برگزاری دوره آموزشی با محوریت آموزش مسئولین خیمه های قرآنی ایرانی و تعامل با مؤسسات قرآنی عراق (ویژه 50 نفر از مسئولین مواکب قرآنی)، حضور تیم رسانه ای و پوشش خبری محافل انس با قرآن و پخش از شبکه قرآن ، تأمین نیاز خیمه های قرآنی با ارسال پنج هزار نسخه قرآن کریم (با همکاری مرکز طبع و نشر قرآن کریم، معاونت فرهنگی بعثه مقام معظم رهبری، سازمان اوقاف) در این ایام اجرا می شود.
این گزارش می افزاید: در جهت گسترش این محافل و بهره مندی خیل عظیم مشتاقان حضرت سیدالشهدا (ع) از رهنمودهای ثقل اکبر (قرآن کریم) و نیز خدمت رسانی هر چه بهتر به زائران حرم اباعبدالله (ع)، شماره حساب 14114 بانک تجارت، به نام خیرین قرآنی کشور اتحادیه تشکل های قرآن وعترت کشور را در راستای دریافت نذورات قرآنی و کمک های نقدی مردمی در اختیار خیرین قرار گرفته است.
پایان پیام/ 9
صحبت الله رحمانی (مدیرکل عتبات سازمان حج و زیارت) در گفت وگو با خبرنگار ایلنا درباره آخرین آمار ثبت نام کنندگان در سامانه سماح برای سفر اربعین گفت: در حال حاضر یک میلیون و 278 هزار نفر در سامانه سماح ثبت نام کرده اند.
وی ادامه داد: استان تهران با 179 هزار، استان خوزستان با 126 هزار و استان خراسان رضوی با 101 هزار ثبت نام استان هایی هستند که بالاترین میزان متقاضی برای سفر اربعین را دارند.
مدیرکل عتبات سازمان حج و زیارت خاطرنشان کرد: استان های اصفهان با 98 هزار نفر، استان فارس با 91 هزار نفر و استان مازندران با 55 هزار نفر در رتبه های بعدی قرار دارند.
رحمانی خاطرنشان کرد: اتباع خارجی نیز باید برای ثبت نامه به نمایندگی های اداره کل اتباع وزارت کشور مراجعه کرده و در آنجا نسبت به ثبت نام اقدام کنند.
وی ادامه داد: سفر دوره اربعین از ابتدای محرم آغاز شده و افرادی که در سامانه سماح ثبت نام کرده بودند، پس از اتمام سفر چنانچه خسارتی در طول سفر دیده بودند، مبلغ بیمه آن را دریافت کرده اند.
به گزارش شیعه نیوز ، دکتر محمد تقی حلی ساز رئیس مرکز پزشکی حج و زیارت صبح امروز در جمع اعضای شرکت کننده در عملیات امداد رسانی جمعیت هلال احمر خراسان رضوی در محل این مرکز گفت: در شرایط فعلی کشور دو عامل ما را به هم نزدیک کرده یکی دفاع مقدس و دیگری اربعین است، در اربعین و دلدادگی به حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) همه مردم یک دل و یک صدا هستند.
حلی ساز خاطر نشان کرد: امام حسین (علیه السلام) هر کجا بیاید آباد می شود، صحرایی که از نجف تا کربلا امتداد دارد، تا اسم اربعین می رسد آباد می شود.
وی یادآورشد: برای هر کشور مرز و مجوز عبور وجود دارد، اما نام سیدالشهدا (علیه السلام) که می آید ویزا برداشته می شود. در تاسوعا و عاشورا تعداد افراد اعزامی به عتبات عالیات به چهار برابر رسید و امسال پیش بینی می کنیم تعداد زوار اربعین به بیش از چهار میلیون نفر برسد.
رئیس مرکز پزشکی حج و زیارت همچنین گفت: در حج نزدیک به 100 هزار نفر را اعزام می کنیم و مقدار 60 تن دارو به عربستان فرستادیم، اما در اربعین مقدار 160 تن دارو تهیه شده است، واقعا عملیات سنگینی است و هر جا به مشکل برخورده ایم، خود حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) کمک کرده است.
وی افزود: ما آماده ایم و آن چه باید به عراق ارسال شود، تهیه شده است. امسال هفت پایگاه در نجف و کربلا اضافه و در مسیر کرمانشاه و مرز خسروی سه پایگاه جدید احداث می شود. حدود 40 درصد خدمات را افزایش داده و از سازمان داوطلبان کمک گرفته ایم.
حلی ساز خاطر نشان کرد: امسال برای اولین بار به صورت مستقیم دو پایگاه درمانگاه نبا در نجف و عمود 1092 را برعهده استان خراسان رضوی گذاشته ایم و دلمان را از حرم امام رضا (علیه السلام) به حرم سیدالشهدا (علیه السلام) پیوند زده ایم.
وی یادآورشد: امکان جابجایی وجود ندارد و چون اعزام دست جمعی است، همه افراد طی دو الی سه روز اعزام می شوند. تلاش ما براین است که از مشهد مستقیما به نجف اعزام شوید، امسال شرایط حساس تری نسبت به سال گذشته داریم، کار سنگین اما با ارزش است.
به گزارش ایسنا ، سنت پیاده روی اربعین از عراقی ها به ایرانی ها رسیده است. مردم عراق دو هفته پیش از آن که تاریخ چهلمین روز شهادت امام حسین (ع) فرا برسد، پیاده از شهرهای مختلف این کشور راهی کربلا می شوند. آن ها در موکب یا چادرهایی که اقوام و قبایل عشایر و روستایی در مسیرهای منتهی به شهر کربلا، برگزار کرده اند استراحت می کنند و پذیرایی می شوند. بیشتر عراقی ها بدون هزینه و بار اضافه معمولا در این مراسم مذهبی شرکت می کنند.
این مراسم در زمان حکومت صدام، متوقف شده بود که با سرنگونی رژیم بعث بار دیگر برقرار شد. در یک دهه اخیر حضور زائران ایرانی در مراسم پیاده روی اربعین در کنار مردم عراق پررنگ تر شده و همین جوشش جمعیت، خدمات موکب ها (چادرها) را نیز متنوع تر کرده است. با آن که بیشتر خدمات در جریان مراسم اربعین، رایگان و خیرات است اما برای حمل و نقل و در مواقعی خواب باید هزینه هایی صرف شود.
در سال های نخست حضور زائران ایرانی در مراسم پیاده روی اربعین، کرایه راه و دیگر امکانات رفاهی در پایین ترین حد تعیین می شد اما با افزایش جمعیت زائران، این هزینه ها در زمان اربعین با دیگر روزها تفاوت و حتی حالتی کاذب پیدا کرد.
ویزای عراق رایگان
برای اربعین امسال دولت های عراق و ایران توافق کردند که ویزای عراق، لغو و رایگان شود. این مقرارت از اول ماه محرم (دهم مهرماه) تا پایان ماه صفر (هفتم آبان ماه) برقرار است.
برداشته شدن ویزا و رایگان شدن آن، این ابهام را به وجود آورده که بدون گذرنامه یا پاسپورت هم می توان به عراق سفر کرد. این درحالی است که نیروی انتظامی و وزارت کشور تاکید کرده اند برای خروج از کشور حتما باید گذرنامه با 6 ماه اعتبار زمانی همراه داشت.
گذرنامه حدود 150 هزار تومان
هزینه گذرنامه طبق آخرین اطلاعاتی که نیروی انتظامی منتشر کرده، حدود 150 هزار تومان است که زنان متاهل حدود 30 هزار تومان بابت اجازه نامه محضری از طرف همسر، اضافه بر این مبلغ پرداخت می کنند.
بیمه 22 هزار تومان
اگرچه قرار نیست برای خدمات ویزا یا روادید ورود به عراق در اربعین امسال پولی گرفته شود، اما ستاد اربعین که در وزارت کشور تشکیل شده، اعلام کرده است: متقاضیان این سفر باید در سامانه سماح ثبت نامه کنند و شرط خروج از کشور داشتن برگه تاییدیه ثبت نام در این سامانه اینترنتی و گذرنامه معتبر است. هزینه ثبت نام در سامانه سماح را هم سازمان حج و زیارت که متولی آن است، 25 هزار تومان اعلام کرده است. اگر زائران به آژانس ها و یا دفاتر زیارتی مراجعه نکنند و خودشان ثبت نام کنند این مبلغ 22 هزار تومان می شود. سازمان حج و زیارت اعلام کرده که این پول بابت خدمات بیمه و هلال احمر گرفته می شود.
کرایه های راه، اصلی ترین بخش هزینه اربعین را تشکیل می دهد. محمد اسلامی وزیر راه و شهرسازی اعلام کرده نرخ کرایه و قیمت بلیت اتوبوس، قطار و هواپیما برای اربعین گران نمی شود و در صورت افزایش نرخ و وقوع تخلف، با متخلفان برخورد خواهد شد. هرچند که رییس اتحادیه تعاونی های مسافری ، افزایش قیمت ها را احتمال داده است.
تجربه زائرانی که سال های پیش در مراسم پیاده روی اربعین شرکت کرده اند، بیانگر است که وقتی تقاضا زیاد شود و اتوبوس کم باشد، قیمت ها گران می شود، حتی اگر قول داده باشند قیمت ها رسما افزایش پیدا نکند.
کرایه اتوبوس تا مرز چند؟
تابلوی قیمتی شرکت های اتوبوسرانی درحال حاضر نشان می دهد: نرخ بلیت اتوبوس از شهرهای مختلف ایران تا شهر مرزی مهران حدودا از 60 تا 200 هزار تومان برای هر نفر است. قیمت بلیت اتوبوس از از شهرهای مختلف کشور تا کرمانشاه، نزدیک به مرز خسروی نیز از 45 تا 140 هزار تومان است. برای رسیدن به اهواز به منظور دسترسی به مرزهای جنوبی (شلمچه و چزابه)، از نزدیک ترین شهر تا دورترین آن به اهواز و آبادان، کرایه هر نفر با اتوبوس از 22 تا 125 هزار تومان است.
خدمات رسانی این اتوبوس ها طبق اعلام وزارت راه از 17 مهر آغاز می شود. پیش بینی شده برگشت زائران به کشور هم تا اواخر مهرماه ادامه داشته باشد.
سفر با هواپیما و قطار چقدر تمام می شود؟
داده های شرکت های هواپیمایی نیز نشان داده تا به حال 10 درصد سفرهای اربعین، هوایی انجام شده اما همین درصد پایین، بیشترین اثرگذاری را در تغییر و تعیین نرخ بلیت هواپیما داشته است و با این که هر سال اربعین نرخ مصوبی برای مسیرهای هوایی تعیین شده اما با نزدیک شدنِ این مناسبت، بلیت هواپیما در مسیر عراق نیز کمیاب شده و قیمت آن افزایشی کاذب داشته است.
مقصود اسعدی سامانی دبیر این انجمن شرکت های هواپیمایی حدود دو هفته پیش اعلام کرد که قیمت بلیت پرواز اربعین تهران نجف و تهران بغداد، رفت و برگشت دو میلیون و 200 هزار تومان و قیمت بلیت پرواز اربعین مشهد نجف و مشهد بغداد به صورت رفت و برگشت دو میلیون و 800 هزار تومان تعیین شده است. قیمت بلیت یک طرفه پرواز اربعین از تهران به نجف یک میلیون و 100 هزار تومان و از مشهد به نجف یک میلیون و 400 هزار تومان است.
او گفته که این قیمت ها برای بلیت پرواز اکونومی است و بلیط بیزینس همچنان به صورت آزاد قیمت گذاری خواهد شد و قیمت بلیت کودکان زیر 12 سال هم 75 درصد قیمت بلیت بزرگسالان است.
قطار، پس از اتوبوس بیشترین مصرف را در اربعین دارد. مدیرعامل شرکت راه آهن هم در تایید حرف های وزیر راه اعلام کرده که قیمت بلیت قطار در اربعین بیشتر نمی شود و فروش براساس نرخ مصوب است.
راه آهن پیش بینی کرده بیشترین تقاضا برای سفر به عراق از پانزدهم تا 30 مهرماه باشد، برای همین پیش فروش بلیت قطار را از سوم مهرماه آغاز کرد.
بررسی تابلوی قیمت قطار در مسیر تهران همدان، که دسترسی به مرزهای مهران و خسروی را دارد، نشان می دهد هر نفر برای بلیت یکطرفه در این مسیر مبلغی در حدود 47 تا 56 هزار تومان می پردازد. بررسی جدول فروش بلیت قطار در این مسیر نیز نشان می دهد قطار همدان از 16 تا 25 مهرماه برنامه حرکتی ندارد و در روز بیشت و پنجم مهرماه نیز قطارهای سالنی و حومه ای یا گردشگری به قیمت حدودی 25 هزار تا 61 تومان در دسترس است.
قیمت بلیت یکطرفه همین قطار از شهر مشهد نیز حدودا 190هزار تومان است که صندلی های کمی برای فروش دارد.
نرخ بلیت قطار یکطرفه و یکنفره مشهد اندیشمک نیز حدود 168هزار و 234هزار تومان است. قیمت بلیت این قطار از تهران تا اندیمشک برای هر نفر در مسیر یکطرفه، حدودا 90هزار و 111 هزار تومان است که ظرفیت آن ناکافی و یا به عبارتی تکمیل اعلام شده است.
سعید رسولی مدیرعامل شرکت راه آهن که گفته قیمت بلیت قطار اربعین گران نمی شود، نرخ های این مسیرها را مصداقی اعلام کرده که برخی از آن ها با تابلوی قیمتی حال حاضر کمی فرق دارد. او گفته که قیمت بلیت قطار مشهد- کرمانشاه، چهارتخته 195 هزار تومان و شش تخته 185 هزار تومان است. قیمت بلیت قطار تهران-کرمانشاه چهارتخته 95 هزار تومان، شش تخته 70 هزار تومان و اتوبوسی 50 هزار تومان در نظر گرفته شده است. قیمت بلیت قطار چهارتخته همدان-مشهد 200 هزار تومان و بلیت قطار اتوبوسی تهران-همدان 47 هزار تومان است و قیمت دیگر مسیرها نیز باید منطبق با نرخ های مصوب باشد.
فاصله این شهرها تا نقاط صفر مرزی نیز برخی زائران را ملزم می کند از وسایل نقلیه عمومی استفاده کنند. این خدمات پیش از این ها رایگان بود اما در اربعین سال گذشته بعضی از اتوبوس های مرزی کرایه هایی را آزادانه و سلیقه ای دریافت کردند که خارج از برآورد هزینه های زائران بوده است. کرایه های این اتوبوس ها در زمان برگشت زائران که امکانات محدود می شود وضعیت نابه هنجارتری پیدا می کند، به طوری که مسؤولان شهرهای مرزی در جلسات ستاد اربعین به استناد گزارش هایی خواسته اند که برای سامان دهی حمل و نقل مرزی در زمان بازگشت زائران چاره ای اندیشیده شود. جزئیات هماهنگی در این بخش برای تعیین کرایه اتوبوس های مرزی هنوز اعلام نشده است.
وضعیت کرایه ها در عراق
فاصله مرز مهران از جاده کوت تا شهر کربلا (مطابق داده های نقشه آنلاین گوگل) حدود 292 کیلومتر تعیین شده که زمان مشخص شده برای رسیدن به آن با سواری حدود چهار ساعت است. همین مسیر پیاده حدود دو روز زمان صرف می کند. فاصله مهران تا نجف نیز تقریبا در همین حدود است.
قصر شیرین یا مرز خسروی تا شهر کربلا نیز بیش از 300 کیلیومتر فاصله دارد که طی این مسیر با سواری بیش از 5 ساعت و با پای پیاده حدود دو روز زمان می برد.
مرزهای چزابه و شلمچه به نجف نزدیکترند تا مهران، فاصله این دو مرز تا شهر نجف نزدیک به 500 کیلومتر است که پیاده روی در این مسیر حدود 4 روز طول می کشد. زمان تعیین شده برای طی این مسیر با سواری بیش از 6 ساعت تعیین شده است.
در نقاط صفر مرزی عراق معمولا وسایل نقلیه شخصی مستقر هستند که بسته به تقاضا، قیمت تعیین می کنند. نرخ اتوبوس ها درحال حاضر تقریبا 10 هزار دینار عراق است، مبلغی در حدود 100 هزار تومان برای یک نفر.
عتبه حسینی نیز برای اربعین ایستگاه هایی را تعیین کرده و ون هایی را با قیمت مصوب برای جابه جایی و گشت زائران در بین زیارتگاه های نجف و کربلا اختصاص داده است. نرخی که عتبه حسینی برای جابه جایی زائران از مهران تا این شهر اعلام کرده 8000 دینار است که حدودا 80 هزار تومان می شود.
کرایه تعیین شده در جدولی که عتبه حسینی منتشر کرده برای ون هایی که حد فاصل کربلا و نجف را طی می کنند نیز 4000 هزار دینار حدودا 40 هزار تومان تعیین شده است. همین مسیر با تاکسی های شخصی و دربستی هم اکنون 25 هزار دینار حدود 250 هزار تومان برای یک نفر قیمت دارد. فاصله این دو شهر که بیشتر زائران آن را پیاده طی می کنند حدود 76 کیلومتر است که پیاده آن حدود یک روز زمان می برد.
برنامه زمانی و هزینه گشت های داخل عراق از مبدا شهر کربلا. عتبه حسینی این جدول را تهیه کرده است
محل فروش بلیت این ون ها و اتوبوس ها طبق جدولی که عتبه حسینی اعلام کرده است، شهر کربلا، خیابان الشدره، مقابل باب سدره است و ایستگاه ون ها و اتوبوس هایی که از شهر کربلا گشت های زیارتی بین نجف، سامرا و کاظمین را انجام می دهند مقام صاحب الزمان در انتهای خیابان باب السدره است.
این ون ها در ساعت و از ایستگاه های مشخص، حرکت می کنند. برای دریافت اطلاعات عتبه حسینی شماره تلفن های 07809395948 و 07435004302 را اعلام کرده است. کد کشور عراق نیز 964+ است.
در مسیرهای زمینی منتهی به شهرهای کربلا و نجف تقریبا تجهیزات و امکانات خاصی ایجاد نشده و برخی گذرگاه های مرزی در خاک عراق نیز فاقد امکانات اولیه از جمله سرویس بهداشتی و یا سایه بان هستند. با نزدیک تر شدن روز اربعین، پس از استقرار موکب هایی که محل توزیع غذا و مکانی برای استراحت و خواب هستند، وضعیت مرزها و جاده های منتهی به شهرهای کربلا و نجف معمولا بهتر می شود. هرچه به سمت شمال عراق و شهرهای بغداد، کاظمین و سامرا نزدیک تر شویم از تعداد این موکب ها یا چادرها کاسته می شود و زائران برای تامین جای خواب و مواد غذایی باید پیش بینی های لازم و برآورد هزینه های جانبی را داشته باشند.
سفیر ایران در عراق به زائران توصیه کرده که همراه خود دینار داشته باشند. سال گذشته زائرانی که فقط پول ایرانی همراه داشتند، برای تبدیل ارز در عراق با مشکلات و محدودیت هایی مواجه شدند. ایرج مسجدی سفیر ایران در عراق به زائران اربعین پیشنهاد کرد حداقل 100 تا 200 هزار دینار عراقی همراه خود داشته باشند. در حال حاضر هر دینار حدود 10 تومان است.
بانک مرکزی ایران نیز چندی پیش با آن که اعلام کرده بود ارز اربعین را نمی تواند تامین کن د اما اعلام کرد: برای هر زائران اربعین، 100 یورو به عنوان ارز مسافرتی درنظر گرفته است که با نرخ امروز (یکشنبه 7 مهرماه) مبلغ آن حدودا یک میلیون و 300 هزار تومان می شود.
انتهای پیام
حجت الاسلام و المسلمین عبدالفتاح نواب، نماینده ولی فقیه در حج و زیارت در گفتگو با خبرنگار گروه جامعه خبرگزاری میزان، درباره سه شرطی که باید عربستان اجرایی شود اظهار کرد: سه شرط ایران برای برقرار شدن دوباره حج عمره به اقتدار کشور ما برمی گردد.
نماینده ولی فقیه در حج و زیارت در ادامه بیان کرد: کشوری نیستیم که به اقتدار کشورمان و کرامت زائر بی توجه باشیم و دولت عربستان مجبور است برای برخورداری از سفر زائر به کشور به این شرایط تن دهد.
نواب در ادامه بیان کرد: برخی از هتل دارن می گویند اگر زائر ایرانی باشد هتل را اجاره می دهیم و اگر نباشد حاضریم هتل خالی باشد که این امر برمی گردد به نوع تعامل ایرانیان و کرامت زائران ایرانی.
حجاج امسال از ارز همراه راضی نبودند
نماینده ولی فقیه در حج و زیارت در ادامه بیان کرد: حجاج امسال از ارز همراه راضی نبودند و معترض بودند که گران تر از بازار آزاد تمام شده است.
معترض به وضعیت بهداشتی هستیم
وی در ادامه درباره اعتراض زائران به مسائل بهداشتی گفت: علاوه بر زائران خودمان معترض به وضعیت بهداشتی هستیم و اگر اجازه دهند که سرویس بهداشتی در منا در اختیار ایران بگذارند تا چند طبقه بسازیم برای رعایت مسائل بهداشتی بسیار بهتر است این مورد را از وزیر حج عربستان درخواست کرده ایم چرا که زائر باید هم استراحت کند هم عبادت وقتی جا کم باشد نمی تواند استراحت کند و وقتی نتواند استراحت کند نمی تواند عبادت کند.
عبدالفتاح نواب در ادامه بیان کرد: همچنین باید سرویس بهداشتی ها دو طبقه باشد و تعداد نیز بیشتر شود و در سقف سرویس های بهداشتی برای حلق جایی را ایجاد کنند، چون کسانی که می خواهند سرشان را بتراشند و آن را بشورند جای کافی وجود ندارد و باید نظارت و بهداشت بهتر رعایت شود که از عربستان این امر را درخواست کردیم.
انتهای پیام/
مدیر کل برنامه ریزی و نظارت عتبات عالیات با بیان اینکه امسال تعهدات شرکت های بیمه ای در سفر اربعین افزایش پیدا کرده به ایران می گوید: در سال جاری در سامانه سماح بعد از ثبت نام زائران، تعهدات بیمه ای به صورت رسید چاپی به زائر ارائه می شود. در پشت کارت شناسایی که در اختیار زائران قرار می گیرد نیز مهم ترین مراکز بیمه ای درج شده است البته حدود 80 پایگاه بیمه ای در تمامی مسیرها به زائران خدمات ارائه می دهند. هزینه بیمه زائران نیز نسبت به سال گذشته هیچ افزایشی نداشته است، این در حالی است که تورم و افزایش قیمت داشتیم با این همه برای رفاه حال زوار افزایش قیمتی در نظر نگرفتیم. علاوه بر آن بیمه را هم گسترش دادیم، زیرا با تجربه ای که از سال های قبل داشتیم بیمه ضرورتی انکارناپذیر است که انجام آن از امور الزامی این سفر معنوی است.
صحبت الله رحمانی در ادامه می گوید: بر اساس اعلام ستاد مرکزی اربعین ثبت نام در سامانه سماح تا دو روز مانده به اربعین ادامه دارد و افرادی که زائر اربعین هستند باید در این سامانه ثبت نام کنند. افراد با ثبت نام در سماح می توانند از امکانات ویژه ای از قبیل خدمات مختلف و پوشش بیمه ای برخوردار شوند. جهت خدمات رسانی بهتر در این ایام از آنجایی که در مدت زمان کوتاهی تعداد زیادی زائر روانه عراق می شوند، لازم است اطلاعات هویتی افراد در دسترس باشد. گفتنی است توزیع مناسب خدمات دربخش های مختلف به عنوان مثال ایستگاه های صلواتی، حمل و نقل آسان، خدمات درمانی و پزشکی به دلیل پراکندگی و تراکم جمعیت زائران از اهمیت بالایی برخوردار است.
وی در ادامه می افزاید: باید بدانیم که چه تعداد جمعیت و از چه استان هایی و در چه تاریخ هایی عازم سفر می شوند و از طریق چه مرزهایی وارد عراق می شوند؛ همچنین برای ارائه خدمات رسانی لازم است بدانیم که حمل و نقل زائران برای ورود از چه طریقی است و بازگشت در چه تاریخی است. برخی از طریق زمینی با خودروی شخصی برخی با خودروی عمومی، گروهی ریلی و دسته ای از طریق هوایی وارد مرز می شوند. گروه سنی زائران نیز موضوعی است که به آن توجه ویژه می شود، زیرا خدمات درمانی برای آن دسته از افراد که سن بالا دارند یا دچار بیماری های خاص هستند، به طور ویژه انجام می شود. هزینه بیمه 15 هزار تومان و هزینه خدمات درمانی نیز 7 هزار تومان در سامانه در نظر گرفته شده است.
رحمانی با تأکید بر اینکه مسیرها چندگانه هستند، توضیح می دهد: مسیر پیاده روی اربعین از نجف به کربلا و از کاظمین به کربلا است، البته مرزهای زمینی مهران، شلمچه و چزابه هم هستند و مرز خسروی هم در سال جاری اضافه شده است. مرزهای هوایی هم فرودگاه امام و فرودگاه هاشمی نژاد مشهد هستند و معمولاً حدود 3 تا 4 درصد جمعیت به صورت هوایی اعزام می شوند. در روزهای جاری براساس اطلاعاتی که در سامانه موجود است، هر یک از دستگاه ها و بخش ها از نیروی انتظامی تا راهداری، پلیس، بخش های امنیتی، خدماتی و غیره برای خدمات دهی مناسب به زائران و تأمین ایمنی و امنیت آنان می توانند برنامه ریزی و اقدام کنند تا زائران در هیچ زمینه ای مشکل نداشته باشند. او درباره ارز زائران با بیان اینکه این امر به بانک مرکزی مربوط می شود و ما اختیاری در این حوزه نداریم، می افزاید: بر اساس اطلاعیه بانک مرکزی، زائران اربعین می توانند نسبت به خرید حداکثر 100 یورو یا معادل آن به سایر ارزها به نرخ بازار ثانویه ارز از صرافی های مجاز و بانک های ملی، سپه، تجارت، صادرات و پارسیان اقدام کنند.
مدیر کل برنامه ریزی و نظارت عتبات عالیات در خاتمه خاطرنشان می کند: امسال برای سفر پیاده روی اربعین حسینی نیازی به روادید وجود ندارد، اما ثبت نام در سامانه جهت تکمیل اطلاعات فردی زوار باید انجام شود. ثبت نام متقاضیان زیارت اربعین حسینی در سامانه سماح از طریق درگاه اینترنتی به آدرس https://samah.haj.ir/ انجام می شود و با خدمات دهی مناسب تا دو روز مانده به اربعین در خدمت متقاضیان است. زائران اربعین حسینی می توانند از طریق دفاتر خدمات زیارتی سازمان حج و زیارت در سراسر کشور یا حتی از طریق اینترنت خانگی به این سامانه وصل شده و براحتی عملیات نام نویسی را انجام دهند. تا این لحظه به ترتیب استان های تهران، خوزستان و خراسان رضوی در صدر ثبت نام کنندگان هستند.
کلمات کلیدی
تدارک گسترده زائران ایرانی اربعین حسینی
به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری ایرنا، این روزها بازار موسیقی به گفته فعالان این بازار با هیولایی به نام مافیا دست و پنجه نرم می کند؛ هیولایی که به نظر می رسد قصد دارد موسیقی را از مرزهای هنر خارج کند و هنر زبان دل را به سوی جهان تجارت، روانه سازد.
بازار موسیقی ایران، در دهه های اخیر، رونق تازه ای گرفته است. در این سال ها خوانندگان بسیاری، به پشتوانه تهیه کنندگان، اقدام به تولید و پخش آثار موسیقایی کردند و با حمایت مالی برنامه گذاران، پا به صحنه اجرای زنده گذاشتند. هر چند تولید روز افزون آثار موسیقی و برگزاری تقریبا همه روزه کنسرت و اجرا زنده خوانندگان و نوازندگان، به معنا رونق کیفی بازار موسیقی در ایران نیست، اما واضح است حوزه موسیقی، در سال های اخیر، مبالغ هنگفت و سرمایه گذاران قدرتمندی را به سمت و سوی خود کشانده است؛ سرمایه هایی که گاه از خوانندگان دستِ چندم، یک شبه سلبریتی می سازد.
گروهی می گویند تبعات چنین وضعیتی که دست های پشت پرده برای موسیقی رقم می زند به همین جا ختم نمی شود. چنین شرایطی رفته رفته نه تنها سلیقه هنری جامعه را منحط می کند بلکه با به حاشیه راندن هنرمندان واقعی فرهنگ و هنر این مرز و بوم را دستخوش زوال می سازد. در همین ارتباط، هر از چند گاهی صدای اعتراض خوانندگان کهنه کارتر، به گوش می خورد؛ خوانندگانی که از دست چنبره هزارپای مافیای موسیقی، که هر ساز و کار مرسومی را به نفع سود آوری خود بر هم می زند، به ستوه آمده اند.
سایه سنگین مافیا بر سر موسیقی
در چند سال اخیر، بازار تولید موسیقی و برگزاری کنسرت، تب و تاب کم سابقه ای داشته است و گاه و بیگاه خوانندگان تازه کاری از دل این آشفته بازار بیرون می آیند؛ خوانندگانی که به واسطه پشتیبانی مالی از سوی مافیای موسیقی، تبلیغات وسیع در شبکه های اجتماعی و نصب بیلبورد های تبلیغاتی در سطح شهر، یک شبه راه صد ساله را می روند و پا جای پای کسانی می گذراند که با وجود سال ها فعالیت در حوزه موسیقی، کماکان از شرایط تبعیض آمیز حرفه خود شکایت دارند، فضای موسیقی را مافیایی می دانند و انگشت اتهام را به سوی مافیای موسیقی نشانه می روند.
سیدمحمد معتمدی یکی از خوانندگانی است که فضای مافیایی در موسیقی ایران را مورد انتقاد قرار داده است. معتمدی که پیش تر هم با بیان عبارت سلطان کنسرت ، از وجود دست های پنهان در موسیقی خبر داده بود، شهریور ماه امسال در گفت وگو با رسانه ها، بار دیگر از شرایط تبعیض آمیز موجود در عرصه موسیقی، سخن گفت. وی در این باره می گوید: مافیای موسیقی که الان نقش سیاست گذاری را هم به عهده گرفته اند یعنی آن جریان و آن موسیقی را که دوست دارند با آن کسب درآمد می کنند و آن جریان را بزرگ و ملی جلوه می دهند و جریانی را که به عنوان رقیب خود قلمداد می کنند به راحتی از صحنه موسیقی کشور بیرون می اندازند. معتمدی همچنین ساز و کار واگذاری و نصب بیلبورد های تبلیغاتی را، مافیایی و غیر شفاف می داند و در این باره می افزاید: من 20 سال است که کار موسیقی می کنم. در این مملکت می بینیم که به وفور همکاران ما، مخصوصا همکارانی که روی سایت مشخصی بلیط شان به فروش می رود وقتی کنسرت دارند به وفور بیلبورد در سطح شهر دارند اما من وقتی برای کنسرتم درخواست بیلبورد می دهم در ازای گرفتن یک بیلبورد قیمتی به من ارایه می شود که اگر 10 سانس هم کنسرت بدهیم نمی توانیم پول یکی از این بیلبوردها را پرداخت کنیم.
شرایط حاکم بر حوزه موسیقی نه فقط خوانندگان که دیگر دست اندرکاران این حوزه از جمله برخی ترانه سراها را هم ناخرسند ساخته است.
علیرضا بدیع شاعر و ترانه سرا، مرداد ماه سال جاری در گفت و گویی از وجود مافیا در عرصه موسیقی از جمله عرصه ترانه گلایه کرد و گفت بنده معتقد هستم مافیای بزرگی در حوزه موسیقی وجود دارد این که یک ترانه سخیف و بنجل را شما کاری کنید که هشتاد میلیون نفر بشنوند و از این هشتاد میلیون بیست میلیون نفر مبهوت آن بشنوند، این مافیا است.
وزارت ارشاد جلوی یکه تازی دلالان هنری را بگیرد
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نهادی است که مسوولیت صدور مجوز برای انتشار آثار هنری، سمعی و بصری و برگزاری کنسرت های موسیقی را بر عهده دارد. از این رو با مطرح شدن وجود دست های پنهان در حوزه فعالیت های مربوط به موسیقی از جمله برگزاری کنسرت ها، برخی انگشت اتهام را به سمت این نهاد مسوول نشانه می روند و معتقدند وزارت ارشاد در این زمینه کم کاری یا کم توجهی کرده است.
حسین زمان خواننده موسیقی پاپ که به دلیل برخی موانع پس از 17 سال، در مرداد ماه امسال موفق به برگزاری کنسرت شد، به تازگی در گفت و گو با رسانه ها در مورد وجود دست های پشت پرده در حوزه موسیقی گفته است: بله با صراحت باید بگویم که وجود دارد، این دلالی و واسطه گری به صورت خیلی فعال وجود دارد، یکه تازی هم می کنند.
زمان، در انتقاد از عملکرد وزارت ارشاد می افزاید: از طرفی هم می بینید که متکلفین هنری و فرهنگی هم حواس شان نیست یا وقت رسیدگی به این امور را ندارند، یا ارزشی قائل نیستند، پس عرصه را خالی می بینند و یکه تازی می کنند.
در همین خصوص، محمدعلی بهمنی شاعر و ترانه سرا پیشکسوت کشورمان نیز اردیبهشت ماه سال جاری، در مصاحبه ای یادآور شد: ارشاد هم می خواهد جلوی این ابتذال را بگیرد، اختیارش را هم دارد اما زمانی که جلویش را می گیرد به شکلی می بینیم واسطه هایی هستند که فلسفه ای دارند مبنی بر اینکه جامعه ما یک جامعه جهانی باید باشد و در جهان هم این مقوله ها آزاد است. در هر صورت این ها با این بهانه ها دارند کارشان را انجام می دهند. من با چشم خودم دیدم که مدیریت ارشاد سعی می کند جلوی این کارها را بگیرد ولی کسانی که از این اختیارات فراتر هستند به عقیده من دارند جلوی این کار را می گیرند و کارشان را بد هم نمی دانند و فکر می کنند که کار درستی انجام می دهند.
بهمنی همچنین از نفوذ و قدرت همه جانبه تهیه کنندگانی گفته است که برخی خوانندگان را در موضع ضعف قرار می دهند. او در این باره می گوید: تهیه کننده یک قرارداد پنج، هفت و 10 ساله با خواننده می بندد و درصد کمی از سود مالی را به او اختصاص می دهد و این تا زمانی است که خواننده به آن شهرتی که تهیه کننده می خواهد برسد. اگر به این شهرت هم نرسد و برای تهیه کننده سودی نداشته باشد به راحتی بیرونش می کنند.
با توجه به این سخنان، برخلاف آنچه به نظر می رسد، حتی خوانندگانی که این روزها از سوی مافیای موسیقی، پشتیبانی و هدایت می شوند نیز، شرایط کاری اطمینان بخشی ندارند.
موسیقی امروز ما گویی در حال جدال با یک بیماری مزمن است ؛ ویروسی که به نفع تجارت و سودآوری، موسیقی و ادبیات را به سوی بی مایگی می کشاند و در شرایط کنونی انتظار اهالی این هنر اقدام موثری برای سر و سامان دادن به این بازار آشفته است.
به گزارش ایسنا، به نظر می رسد وضعیت صدور مجوز اجرا در تئاتر در حال تبدیل شدن به موضوعی نگران کننده برای اهالی تئاتر یا دست کم عده قابل توجهی از تئاتری ها است و اگرچه خیلی از آن ها تمایلی به گفت وگوی رسمی رسانه ای ندارند، اما در صحبت هایی غیررسمی از روند ممیزی ها و بازبینی ها و نیز نحوه برخورد متصدیان این امر آزرده خاطرند و "برخورد تحقیر آمیز"، کلیدواژه ای مشترک بین بعضی از کسانی است که یا متنی را برای گرفتن مجوز به شورای نظارت و ارزشیابی می دهند یا مجوز اجرایشان به مشکل می خورد.
البته این پرسش مطرح است که وقتی به زعم کارشناسان، برخی از تئاترهای بعدا مشکل دار، سطح کیفی قابل دفاعی ندارند اصلا چرا به آن ها مجوز اجرا داده می شود؟ با این حال اگر از آنچه در مرحله صدور مجوز اتفاق می افتد بگذریم، به زمان اجرای نمایش می رسیم که گاهی در میانه اجرا و حتی در مواردی چند شب مانده به پایان اجرا، نمایشی لغو مجوز شده است، چون طبق اعلامِ نظر شورای نظارت و ارزشیابی مواردی که تذکر داده شده بوده از سوی گروه نمایشی رعایت نشده یا به بازبینی مجدد نیاز دارد؛ در حالی که در مواقعی گروه ها این مسئله را قبول نمی کنند، چون یا موارد اصلاحی را سخت گیرانه می دانند یا آن را رعایت شده.
در این بین مشخص نیست راستی آزمایی ادعای طرفین با کیست و چگونه به دست می آید؛ هرچند در آخر کار یا گروه تن به ممیزی های جدید می دهد یا اینکه کارش توقیف دائم می شود. نمونه اخیر هم نمایش امشب اینجا به کارگردانی مژگان خالقی است که صاحب این اثر گفته پس از صدور مجوز و شروع نمایش، با انتشار چند گزارش در رسانه ها اصلاحیه های جدیدی به نمایش وارد شد و اگرچه همگی اعمال شدند اما باز هم کار توقیف شد.
راه چاره در شفاف سازی است
در این باره یک نمایشنامه نویس و کارگردان قدیمی تئاتر که بیشتر، متن های اجتماعی و انتقادی می نویسد و قبلا مُهر توقیف بر کارش هم خورده است می گوید: راه چاره در چنین شرایطی شفاف سازی، حساس بودن جامعه تئاتری و اعلام مدیران از میزان توانایی شان در مدیریت و دفاع از مجوزها است.
حسین کیانی در گفت وگویی با ایسنا درباره توقیف های چند وقت اخیر در تئاتر و واکنش اهالی این حوزه بیان کرد: مسئله توقیف و جلوگیری از اجرای یک نمایش چه وقتی متن به شورای نظارت ارائه می شود و پس از خوانش تصویب نمی شود و چه وقتی مجوز متن یا اجرا صادر شده، اتفاق تازه ای نیست اما متاسفانه بیشتر از گذشته شده و این نوید خوبی را به ما نمی دهد. ما نباید اجازه دهیم این وضع به یک رویه عادی تبدیل شود و حساسیت برانگیز نباشد چون در گذشته به محض اینکه چنین اتفاقاتی می افتاد حساسیت ها و واکنش هایی از سوی هنرمندان دیده می شد.
وضعیت صدور مجوزها نیاز به یک آسیب شناسی عاجل دارد
او افزود: به نظرم باید یک آسیب شناسی عاجل و فوری شود که ببینیم مشکل اصلی کجاست؟ این ناهماهنگی ها کجاست؟ مسئول مستقیم صدور مجوز تئاتر در اداره ای است به نام اداره شورای نظارت و ارزشیابی در اداره کل هنرهای نمایشی، چرا نهادها و مراکز دیگر تصمیمی می گیرند که می تواند به راحتی تصمیم شورا را نقض کند؟ اگر هم چنین مسئله در قانون پیش بینی شده باید واضح و روشن باشد که آیا بالادست شورای نظارت و ارزشیابی، شورا یا نهاد دیگری است که می تواند به نوعی مجوز شورا را وتو یا لغو کند؟
کارگردان روز عقیم درباره اینکه خیلی از کارگردان هایی که کارشان به مشکلی برمی خورد می گویند از سوی مدیران شنیده اند که از "بالا" گفته شده این کار توقیف شود یا اصلاح شود، اظهار کرد: این جمله از بالا گفته اند را من هم شنیده ام ولی این از "بالا" یعنی چه کسی و با چه جایگاه قانونی گفته؟ اگر ما معتقد به اجرای صحیح و صریح قوانین هستیم باید بدانیم این قانونی که می آید و مجوز شورا را لغو می کند توسط چه کسی یا چه نهادی و چگونه صادر شده است. به نظرم این عدم شفافیت به مسائل دیگری دامن می زند و حتی می شود گفت ماهیت و هستی شورای نظارت و ارزشیابی را هم زیر سوال می برد و از اعتبار ساقط می کند. پس باید همه چیز خیلی روشن باشد و بالاخره این شرایطی که همه در آن زیست می کنیم را قطعاً درک می کنیم و هنرمندان اگر ببینند شورای نظارت تحت قیمومیت و نظر نهادهای دیگری می تواند حکم و مصوبه قطعی خود را تغییر دهد و در عین حال شرایط را شفاف بدانند شاید حداقل همدلی بیشتری برانگیخته شود.
کیانی درباره اینکه ادعای یک گروه نمایشی وقتی می گوید موارد بازبینی را رعایت کرده ولی ممکن است دست اندرکاران ممیزی آن را نپذیرند چطور قابل اثبات است؟ گفت: عدم شفافیت قوانین موجود و تفسیر به رای آن ها باعث ایجاد این مشکلات می شود. به هر حال هر کسی که در این شرایط فرهنگی کار می کند با توجه به یک مجموعه قوانین فعالیت می کند و اگر این ها تفسیر پذیر باشند طبیعی است چنین آسیب ها از قِبَل آن نصیب تئاتر شود.
وی تاکید کرد: توجه به این امر مهم است که این توقیف ها صرفاً به گروه نمایشی آسیب نمی زند، یعنی علاوه بر اینکه گروه آسیب می بیند، اعتبار فرهنگی ای که قرار است مسئولان، پیش برنده، نگهدارنده و ارتقا دهنده آن اعتبار باشند هم ضربه می خورد. به این ترتیب هنرمندان اعتماد و انگیزه خود را از دست می دهند و از بین رفتن این اعتماد و انگیزه بسیار مهم و حیاتی است که با این جریان در حال رقم خوردن است.
مدیران میزان توانایی خود را اعلام کنند
این کارگردان در پاسخ به اینکه با توجه به تجربه هایی که در ممیزی متن و توقیف نمایش داشته، اگر مدیر بود و با همان فشارهایی که خودش هم شنیده از "بالا" می آید روبرو می شد چه برخوردی می کرد؟ گفت: به نظرم بهترین برخورد شفافیت است من اگر در جایگاه مدیریت قرار بگیرم و در دفاع از اثری ناتوان باشم به طور شفاف اعلام می کنم و می گویم که توانایی من در این حد بوده و نتوانستم در برابر مثلاً اتفاقاتی که برای این کار پیش آمده دفاعی انجام دهم. به نظرم این کار اعتبار مسئولان را نزد هنرمندان خیلی هم بالاتر می برد. ضمن اینکه اگر در ادامه ببینم واقعا کاری از دستم بر نمی آید آن وقت آن میز مدیریت را ترک می کنم چون هر کس باید برای خود اصول و قواعدی داشته باشد و تن به هر قاعده و اصولی که خارج از عرف و قوانین است ندهد، یعنی نشستن در جایگاه مدیریت که در اینجا بحث ما مدیریت فرهنگی است، به هر قیمتی صلاح نیست چون نه تنها اعتبار آن فرد بلکه اعتبار آن جایگاه را هم به باد می دهد.
حسین کیانی ادامه داد: بنابراین به دوستان و مسئولان فرهنگی توصیه می کنم که میزان و اندازه توانایی خود را اعلام کنند و بگویند ما چقدر توانا هستیم و چقدر می توانیم از یک کار و در چه شرایطی دفاع کنیم . این خیلی بهتر است تا اینکه به نوعی راز گونگی و پرده پوشی پناه ببرند چون این شرایط هزار و یک پرسش ایجاد می کند.
انتظارمان از مدیریت هنری و دانشگاهی بیشتر است
وی در پایان خاطرنشان کرد: ما این دوستان را در اداره کل هنرهای نمایشی واقعا دوست داریم مخصوصاً آقای کرمی که خودش نویسنده و کارگردان است. در حال حاضر مدیریت تئاتر اداره کل هنرهای نمایشی و تئاتر شهر، هنری و دانشگاهی است که امید به بهبود شرایط را پیش می آورند، اما انتظار ما از این مدیریت هنری و دانشگاهی بیشتر است و امیدوارم با شفاف سازی اتفاقات بهتری رخ دهد چرا که اگر تصمیمات به صورت شفاف اعلام شوند، همدلی و همفکری بیشتری هم برانگیخته می شود.
انتهای پیام
عصرایران؛ مصطفی داننده- تتلیتی ها یا همان طرفداران امیر تتلو، این روزها حسابی همه تحلیل گران و ناظران اجتماعی ایران را انگشت به دهان گذاشته است. 15 میلیون کامنت زیر یک پست اینستاگرامی تتلو، نشان داد تحولی عجیب در سپهر اجتماعی ایران در حال رخ دادن است.
ذائقه نسل جدید ایران عوض شده است، این مهم ترین پیام این کامنت هاست. عجیب هم نیست. نسل ها نسبت به نسل قبلی خود دچار تحول می شوند. همانطور که روزگاری نوجوانان و جوانان، عاشق سینه چاک کباب، جگر و مرغ بودند و حالا به پیتزا، ساندویچ و غذاهای فست فودی دل سپرده اند.
مسئله این است که انگار مسؤولان فرهنگی ما بر عکس مردم در گذشته مانده اند و فکر می کنند جامعه باید در دهه 60 و 70 بماند. با تغییر ذائقه مردم چه برخوردی شد؟ پیتزا ممنوع شد؟ ساندویچ قدغن شد؟
نه، در کنار رستوران های سنتی، فست فودهای متعدد هم به پا شد. هر کسی دوست داشته باشد غذای سنتی بخورد به رستوران ها مراجعه می کند و هر که ساندویچ دوست داشته باشد، به فست فودی ها می رود.
اوضاع فرهنگ هم همین است. در تمام این سال ها، امثال تتلو محدود بودند. آنها به دلیل محدودیت ها به خواننده های زیر زمینی معروف شدند و کم کم طرفداران خود را پیدا کردند.
توجه کنید در تمام این سال ها هیچ کدام از این خواننده ها به تلویزیون که پر مخاطب ترین رسانه ایران است، راه پیدا نکردند. هیچ صحبتی هم از آنها در صداوسیما نمی شود اما به واسطه فضای مجازی این افراد برای خود نامی دست و پا کرده اند و حالا به جایی رسیده اند که رکورد کامنت در یک شبکه اجتماعی جهانی را می شکنند!
تازه مگر چهره های فاخر را در صدا و سیما می بینند که بگوییم آن را نشنو و این را گوش کن؟
شما با نسلی روبرو هستید که چالش های اجتماعی اش، پخش آهنگ های پر فحش تتلو، برای پدر و مادرهاست و به تصویر کشیدن واکنش آنها.
بسیاری از این جماعت که 15 میلیون کامنت گذاشته اند و البته کمتر از 15 میلیون نفرند، در ایران زندگی می کنند؛ در ایران مدرسه رفته اند؛ بر اساس آمار صدا و سیما، اکثریت تلویزیون تماشا می کنند و قاعدتا بر اساس آموزش ها، هنجارهای اجتماعی و فرهنگی نباید به تتلو و امثال او علاقه مند می شدند، اما شدند. این علاقه به خاطر این است که اتفاقات اجتماعی و فرهنگی در یک برهه زمانی متوقف نمی شوند و همچون رودی پر آب در حال حرکت هستند.
نمی شود مثل زمانی که با ویدیو مخالف بودیم با فضای مجازی، موسیقی و سینما مخالفت کنیم. انتشار کتاب خاطرات محمد سرافراز رییس پیشین صدا وسیما نمونه خوبی از قدرت فضای مجازی در عصر ماست. او می توانست سال ها منتظر مجوز وزارت ارشاد بماند، اما تصمیم گرفت متن خاطرات خود را در فضای مجازی منتشر کند. این کار باعث شد تا هم اثر او را ببیند و هم در موردش حرف بزنند.
واقعا الان مجوز دادن و ندادن به آثار هنری به معنای ندیده شدن آنهاست؟ نه، شما مجوز ندهید آنها کار خود را می کنند. تتلو مگر مجوز داشت؟ حسین تهی مگر مجوز دارد؟
مسؤولان فرهنگی هم باید تن به این رود بسپارند و تصمیم هایی بگیرند که با وضعیت فعلی جامعه هماهنگ باشد. آنها باید باور کنند که دهه 60 و 70 تمام شده است و دیگر کسی منتظر تصمیم های آنها نمی ماند و کار خود را می کنند.
لی لی گلستان، مدیر گالری گلستان در گفت وگو با ایسنا در پاسخ به این پرسشی درباره علت افزایش تعداد نمایشگاه های هنری کم کیفیت و اینکه آیا این موضوع ارتباطی با کاهش سطح کیفی آثار هنرمندان دارد؟ اظهار کرد: موافق نیستم که سطح کیفی آثار هنری پایین آمده است. ما در تابستان نمایشگاه 100 اثر 100 هنرمند را داشتیم که در آن بیش از 300 اثر به دستم رسید و در آنها واقعا کارهای عالی وجود داشت. به نظرم کیفیت پایین نیامده است، بلکه به خاطر آنکه تعداد گالری ها و هنرمندان زیاد شده است، در میان آنها آثار بد نیز پیدا می شود. در واقع چون تعداد زیاد شده، تعداد نمایشگاه های خوب و بد نیز زیاد شده است.
او ادامه داد: طبق آمار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در حال حاضر 220 گالری در تهران وجود دارد که از این میان آنها فقط 20 گالری سلیقه دارند و به هنرهای تجسمی کمک و از آن حمایت می کنند که امیدوارم این تعداد به 40 گالری درجه یک افزایش پیدا کند. 200 گالری باقی مانده الکی هستند و از آنجایی هم که کارشان را بلد نیستند، به مرور تعطیل می شوند.
گلستان درباره علت افزایش زیاد گالری ها یادآور شد: در دوران احمدی نژاد، رئیس دولت های نهم و دهم، فقط به کمیت فکر می کردند و به کیفیت اهمیت نمی دادند و برای همین هم در آن دوران مجوزهای خیلی زیادی برای گالری ها صادر شد. در واقع دنبال این بودند که چه کسی مکان خوب، بزرگ و شیکی دارد که به آن مجوز بدهند تا بگویند زیر مجموعه ما گالری های شیک هم وجود دارد. البته در حال حاضر مقداری جلوی این موضوع گرفته شده است و خیلی راحت مجوز نمی دهند.
این مدیر گالری با بیان اینکه این 200 گالری کار آن 20 گالری درجه یک را خراب می کنند ، تاکید کرد: انجمن صنفی گالری داران باید بیشتر روی رفتار مدیران گالری ها تمرکز کند، چراکه به غیر از 20 گالری درجه یک، رفتار سایرین بسیار زشت است و حق جوانان را می خورند و رفتارهای تحقیرآمیزی با هنرمندان جوان و مخاطبان دارند. یکی از وظایف انجمن صنفی این است که به این موضوع رسیدگی کند، اما از آنجایی که به تازگی کارشان را آغاز کرده اند، هنوز زود است عملکرد آنها را قضاوت کنیم.
او همچنین در پاسخ به این پرسش که چقدر روحیه حمایت از هنرمندان جوان در میان گالری داران وجود دارد، خاطرنشان کرد: متاسفانه روحیه حمایت از جوانان در میان مدیران گالری ها کم است و بیشتر دلشان می خواهد آثار هنرمندان معروف را به نمایش بگذارند تا فروش بهتری داشته باشند. با این وجود ما در گالری گلستان از همان ابتدا بیانیه ای صادر کردیم که حامی جوانان هستیم، استعدادهای جوان را کشف خواهیم کرد و فقط به آدم های معروف بسنده نمی کنیم و این کار را هم انجام دادیم. الان اگر بخواهیم 30 نقاش معروف جوان نام ببریم، حتما 25 نفر از آنها در گالری گلستان نمایشگاه داشته اند.
گلستان اظهار کرد: درست است که چرخ گالری باید از درآمد خودش بچرخد، ولی من که از جوانان حمایت می کنم هم چرخ گالری ام می چرخد؛ به این خاطر که سعی می کنم آثار جوانان را هم با دعوت از مجموعه داران بفروشم و در میان آنها هم از یک هنرمند معروف نمایشگاه می گذارم که بیشتر بفروشم. در مجموع فکر می کنم حیف است که جوانان را معرفی نکنیم، برخی از این هنرمندان می گویند که بعضی گالری ها حتی جواب درخواست آنها را هم نداده اند.
انتهای پیام
با توجه به اینکه مجوز اجرای صحنه ای موسیقی در استان ها را ادارات کل فرهنگ و ارشاد اسلامی صادر می کنند و در تهران نیز مجوز اجرای صحنه ای موسیقی در سالن های کمتر از 500 نفر ظرفیت را اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان تهران صادر می کند، آمار اجراهای صحنه ای در استان ها و سالن های کمتر از 500 نفر ظرفیت تهران در این آمار لحاظ نشده و فقط مجوزهای اجراهای صحنه ای که دفتر موسیقی صادر کرده در آمار آمده است.
در نیمسال نخست سال جاری 270 عنوان اجرای صحنه ای با 520 اجرا، 161 آلبوم موسیقی، سه آلبوم تصویری موسیقی، یکهزار و 78 تک آهنگ، 127 نماهنگ، 40 کتاب گویا و 26 اجرای گروه های خارجی در ایران از دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز گرفته اند. همچنین در نیمه اول امسال شش هزار و 300 پرونده شعر و ترانه در دفتر موسیقی تشکیل شده است. ضمن اینکه از بین 270 عنوان اجرای صحنه ای که در شش ماه نخست امسال از دفتر موسیقی مجوز گرفته اند، 135 عنوان موسیقی پاپ، 52 عنوان موسیقی سنتی، 47 عنوان موسیقی کلاسیک، 19 عنوان موسیقی تلفیقی و 17 عنوان موسیقی نواحی است.
در نیمه نخست سال 97 یعنی مدت مشابه سال گذشته 273 عنوان اجرای صحنه ای موسیقی با 548 اجرا، 265 آلبوم موسیقی، چهار آلبوم تصویری موسیقی، 965 تک آهنگ، 146 نماهنگ، 43 کتاب گویا، 30 اجرای گروه های خارجی در ایران از دفتر موسیقی مجوز گرفته اند. در نیمسال نخست سال قبل سه هزار و 850 پرونده شعر و موسیقی در دفتر موسیقی تشکیل شده است.
در ماه های محرم و صفر مجوز اجرای صحنه ای موسیقی صادر نمی شود، در سال 97 از 20 شهریور و در سال 98 از 10 شهریور با توجه به آغاز ماه محرم مجوز اجرای صحنه ای موسیقی صادر نشده است./خبرآنلاین
بیشتر بخوانید
تغییر و تحول در دفتر موسیقی
اولین دیدار مدیرکل دفتر موسیقی با صنوف موسیقی در سکوت خبری برگزار شد
کلمات کلیدی
آلبوم موسیقی
خبرگزاری تسنیم - احسان زیورعالم
همه چیز از یک توقیف آغاز می شود. توقیف ها با خودشان هجمه می آورند. اعتراض و فریادهایی که چرا دولت پای مجوزهایش نمی ایستد یا اگر نمایشی بر اساس آیین نامه ها مشکلی دارد؛ چرا دولت پای مجوزشان امضا می کند. همین چند روز پیش بود که مجتبی حسینی، معاون هنری وزارت ارشاد از تسهیل در روند گرفتن مجوزها گفته و از آن با افتخار صحبت کرده بود؛ اما نگفت چگونه از مجوزهای خود صیانت می کند و اساساً بر چه مبنایی مجوز می دهد.
اواسط تابستان شهرام کرمی خبرنگاران شاخص تئاتر را به دور خود جمع می کند و قول مساعد می دهد که در روند مسئولیت خود شفاف سازی کند. او می گوید ریز هزینه های مالی اداره کل تحت نظارتش را منتشر می کند و خبرنگاران را محرم راز خود می داند؛ اما روند جور دیگری رقم می خورد. در حالی که در ابتدای حضور کرمی شماره تماس مدیران اداره کل در اختیار خبرنگاران قرار می گیرد؛ اما همین دو روز گذشته کسی در اداره کل هنرهای نمایشی پاسخگو نیست. تلفن ها در آن سوی خط برداشته نمی شود تا بر ابهام افزوده شود. ابهامی که از یک توقیف پدید می آید و توقیفی که محصول عدم شفافیت است.
اواخر هفته گذشته اعتراض برخی رسانه ها منجر به توقیف نمایشی می شود. نمایشی که کارگردانش می گوید آنچه در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه رفته است؛ تفاوتی با نسخه بازبینی نداشته است. او با یک خبرگزاری مصاحبه می کند و می گوید بعد از این اتفاقات جلسات طولانی در اداره کل هنرهای نمایشی داشتم و چند اصلاحیه را به کار وارد کردند که همه آنها اعمال شد؛ ولی باز یک گزارش دیگر با انتقاد از ترویج خیانت منتشر شد و ما دوباره جلسه دیگری در اداره کل تشکیل دادیم که صورت جلسه آن را هشت نفر تأیید و امضا کردند که نمایش امشب اینجا ترویج خیانت نیست. تاکید می کنم نمایش درباره تحکیم خانواده است و تقبیح خیانت!
مژگان خالقی، کارگردان امشب اینجا خودش را تنها می بیند. او نمی تواند این صورت جلسه را منتشر کند و به نگارنده می گوید اجازه چنین کاری را ندارد. فخر موسوی حرف نمی زند و نمی گوید چرا یک نمایش مجوزدار توقیف می شود. در سوی دیگر، رفتارهای مخفیانه شهرام کرمی در عقب نشینی ها و امتیازهایی که به برخی افراد می دهد، این شائبه را پدید می آورد اداره کل توجهی به مجوزهایش ندارد. گویی جای دیگری برای تئاتر تصمیم گیری می کند. کافی است چیزی نوشته شود تا هر تعهدی زیرپا گذاشته شود. در این میان هم هیچ شفافیتی وجود ندارد.
شفافیت چیز عجیب و غریبی نیست. امر پیچیده ای نیست. بسیار ساده تر از این حرف هاست. برای مثال انتشار ضوابط شورای نظارت و ارزشیابی یا مجوزها صادر شده چه مشکلاتی را می تواند پدید آورد؟ آیا انتشار مجوز نمایش امشب اینجا هزینه ساز است؟ آیا آن سه نفری که کار را دیده و به آن مجوز داده اند نباید پای مجوز خود بایستند؟ آیا آنان بابت دو ساعت تماشای کار و دادن یک مجوز از بیت المال ارتزاق نکرده اند؟ آیا درآمد آنان از ممیزی برآمده از بودجه عمومی تئاتر نیست؟ آیا بودجه عمومی تئاتر متعلق به جامعه تئاتری نیست؟ آیا جامعه تئاتری در اداره کل هنرهای نمایشی نامحرم است؟
عدم شفافیت یعنی آنکه مدیر مربوطه جامعه تحت نظرش را نامحرم می داند. یعنی آنکه از آنان می ترسد. از اینکه اتاقش را ترک کند در هراس است و نمی خواهد تغییری ایجاد کند. عدم شفافیت در تئاتر روال همه مدیران پیشین بوده است و کافی است تاریخ را بررسی کنیم که این عدم شفافیت از این مدیران محصولش بدگویی هاست.
این وضعیت درباره مسائل مالی هم صادق است. بودجه ای برای هنرمندان تعیین می شود. این بودجه برای حمایت است. شورای حمایتی وجود دارد که نامشان را اعلام نمی کنند؛ اما از ما بهتران می دانند. آنان با شورا حرف می زنند و برای خودشان شرایط مالی مناسبی فراهم می کنند. در این بلبشو اداره کل هنرهای نمایشی و در صدر ماجرا، معاونت هنری خودش را عدم شفافیت مخفی می کند. همین امروز مصاحبه ای از مجتبی حسینی منتشر شده است که نشان می دهد تفکر قالب در معاونت چیست. او در پاسخ به اینکه چرا شفافیت به خرج نمی دهید می گوید شاید طرف مقابل ما بابت انتشار نامش راضی نباشد! این در حالی است که هنرمندان بارها گفته اند مجوزها را منتشر کنید تا همگان بدانند در شورای نظارت چه تصمیمی گرفته شده است و البته آنان که از حمایت های آنچنانی - بیش از 95درصد تئاتری ها - بهره مند نمی شوند از خدایشان هست بداند بودجه عمومی تئاتر کجا هزینه می شود.
شفافیت راه نجات است و عدم شفافیت بیماری است.
انتهای پیام/
به گزارش سرویس فرهنگی پایگاه خبری شهدای ایران؛ همسر امیرحسین صدیق طی چند روز گذشته پستی را به مناسبت سالروز تولدش در صفحه ایسنتاگرام خود منتشر کرد.
بنابراین گزارش ویدئوی بارگذاری شده در این پست حاوی آوازخوانی این خانم بوده که در کپشن آن به صراحت به نام همسرش اشاره کرده است. اینکه این پست با چه هدفی منتشر شده جای بحث دارد اما آنچه از انتقادها بر می آید، همسر این سلبریتی، از شهرت وی برای تبلیغ آوازخوانی خودش استفاده کرده است. نکته قابل تامل دیگر اینجاست که این خانم مجوز خواندن را از کجا و تحت چه شرایطی کسب کرده است؟
در ادامه پست منتشر شده در صفحه همسر امیرحسین صدیق را مشاهده می کنید.
"سپاس از مهربان هم سرم که جز خرد از او نیاموختم و افتخار داد تا آفتاب هر روزم و ماه هرشبم باشد. تا در چشمان زیتونی اش جنگل را و در قلب مهربانش دریا را در موج موج شعرم داشته باشه. و نتیجه این مهربانی بارانی باشد که اکنون می بارد و گل می کند.. همسرم، امیرحسین صدیق دوستت دارم.. (بدون سانسور)؛ و من امروز در سی ام شهریور سال هزارو سیصد ونود هشت سی و سه ساله شدم"
به گزارش مشرق ، خبرگزاری تسنیم در گزارشی به توقیف برخی نمایش ها پرداخته که به تهیه کنندگی مدیران وزارت ارشاد تولید شده است:
در شش ماه گذشته وضعیت توقیف و کنسل شدن اجراها نسبت به سال مشابه نرخ کمتری داشته است. برخلاف سال گذشته که نمایش ها درگیر پرونده های قضایی می شدند؛ به نظر می رسد امسال با توجه به تمهیدات دولت در اجرایی کردن نمایش، کمتر خبر توقیف اجرایی می شنویم. دولت در سال گذشته به واسطه رویدادهای متعدد، مسئولیت اولیه نمایش ها را به سالن دارها محول کرد تا بخشی از سخت گیری از اجرا آغاز شود.
به نظر می رسد این رویه منجر به کاهش تذکرها شده است؛ اما در شش ماه گذشته سه نمایش بیش از هر نمایش در مرکز توجه توقیفات بوده و از قضا هر سه نمایش در انقیاد مدیران فرهنگی دولتی بوده است.
در اولین اتفاق مهم حسین پارسایی و نمایش مولن روژ او به گفته فخر موسوی، مدیر شورای نظارت و ارزشیابی درگیر توقیف می شود. نمایشی که به گفته برخی حاوی مسائل غیراخلاقی بوده است، برخلاف برنامه اجرایش کنسل می شود و گروه در بیانیه ای آن را به برنامه ریزی ها و اکران فیلم قسم ربط می دهند. در حالی که مدیر شورای نظارت از توقیف نمایش گفته بود. حسین پارسایی سابقه مدیریت اداره کل هنرهای نمایشی و عضویت در شورای مرکزی نظارت و ارزشیابی را دارد.
حسین پارسایی
بیشتر بخوانید:
اعتراضات به رکیک بودن مولن روژ حسین پارسایی
دومین نمایش عاشقانه های خیابان شهرام گیل آبادی ، مدیرعامل خانه تئاتر به واسطه محتوای ضداخلاقی توقیف می شود. این توقیف برخلاف رویه پارسایی با هیاهو همراه است؛ تا جایی که گروهی اقدام به کشیدن گرافیتی هایی با موضوع توقیف نمایش در اطراف تئاتر شهر می کنند. رفتارهای گیل آبادی در فضای مجازی و البته برخی گفتگوهایش نشان می دهد که او چندان به مفهوم نظارت و ارزشیابی برای نمایش خود باوری ندارد.
شهرام گیل آبادی
بیشتر بخوانید:
مانور ابتذال شهرام گیل آبادی بر تن سوخته دستفروشان مترو پوپولیسم هنری، با پول حکومت علیه حاکمیت! کارگردان توهین کننده به حضرت امام(ره) طلبکار شد!
در تازه ترین رویداد، نمایش امشب اینجا ساخته مژگان خالقی به سبب داستانی که روایت می شود، دستخوش توقیف شده است. به نظر می رسد شورای نظارت پس از حساسیت ها اقدام به بررسی نمایش کرده است. نمایش امشب اینجا توسط محمد طباطبایی، یکی از مسئولان شناخته شده ارشاد تولید شده است.
وجه مشترک هر سه اثر توقیفی حضور یک مدیر عالی رتبه فرهنگی در رأس کار است. این نکته را باید در نظر گرفت یک نمایش از نسخه بازبینی شده به سختی می تواند بدل به نسخه ای دیگر شود. به عبارتی نسخه های توقیف شده این نمایش ها تفاوت چندانی با نسخه های ارزیابی شده نبوده اند. به خصوص که هر سه نمایش در روایت و داستان مورد توجه قرار گرفته اند؛ نه آنچه بر پایه بدیهات بوده است. در اینجا این اتهام به شورای نظارت وارد می شود که این نهاد برای آشنایان خود امتیاز ویژه ای قائل شده است و از بسیاری موارد چشم پوشی می کند. این در حالی است که نمایش یک گروه جوان با سخت گیری های عجیب و غریبی مواجه می شود. برای مثال نمایشی برای اجرایی شدن مجبور می شود لباس هایش را تغییر دهد تا فقط - دقت شود - فقط اشاره اش از یک دوره تاریخی به دوره دیگری سوق یابد. یا نمایشی پیش از اجرا، به سبب مبهم بودن متن رد می شود.
بیشتر بخوانید:
امشب اینجا ؛ همراه با زنانی که با دوستِ شوهر خود رابطه دارند! +تصاویر
محمد طباطبایی
تسنیم در پایان نوشته است: "در حالی که محمد طباطبایی، دبیر شورای ارزشیابی هنرمندان و از مشاوران وزیر ارشاد حاضر به پاسخ گویی درمورد این توقیف نشده است، تنها می شود استنباط کرد که در شورای نظارت امتیازی به نام رفاقت وجود دارد. رفاقتی که ناشی از نزدیکی مدیران فرهنگی و مراودات گرم میان آنان است که نتیجه آن اجرا رفتن نمایشی بدون رعایت اصول و مهمتر از همه زیر پا نهادن عدالت است. عدالتی که نمایشی را به سبب نداشتن روابط گرم به نیستی می کشاند و نمایشی را به سبب گره های آشنایی با تمام ایرادهایش روی صحنه می کشاند."
پریسا صالحی، انصاف نیوز: تتلو رکورد کامنت در اینستاگرام را شکست این خبری بود که هفته ی گذشته توجه زیادی را به خود جلب کرد، امیرحسین مقصودلو مشهور به امیرتتلو با گذاشتن پستی اعلام کرد که اگر ده میلیون کامنت بگیرد و بتواند رکورد تعداد کامنت را بشکند آلبوم جدید خود را منتشر می کند. طرفداران این خواننده ی خارج نشین که دو میلیون نفر دنبال کننده دارد در مدت کوتاهی بیش از 15 میلیون کامنت برای او گذاشتند. عده ای این اتفاق را شکست معنا و مفهوم و اوج گرفتن ابتذال در ایران می دانستند و عده ای دیگر آن را لشکرکشی و اعلام موجودیت نسلی که دیده نمی شوند ولی می خواهند که دیده شوند و صدای آنها شنیده شود.
عده ای از تحلیلگران، موضوع را به طلب آزادی و رهایی از طرف نسل جدید مربوط می دانستند و معتقد بود دیگر زمانه ی اسیر زلف جانان بودن تمام شده و نسل نوجوان و جوان غایتی جز رهایی ندارد و پیروی از تتلو می تواند نشان از همین نظم گریزی باشد.
این تنها رکوردشکنی پرحاشیه در اینستاگرام نبود، چندی پیش نیز یک رکوردشکنی دیگر در شبکه ی اجتماعی اتفاق افتاد، یک تخم مرغ رکورد تعداد لایک اینستاگرام که پیش از متعلق یکی از اعضای خانواده ی کارداشیان، خانواده ی مشهور آمریکایی بود را شکست، برخی در غرب این موضوع را نوعی اعتراض به سلبریتی محوری می دانستند. در ایران اما رکودشکنی تتلو نوعی در محوریت قرار گرفتن مضاعف سلبریتی ها بود.
این دو رکوردشکنی در اینستاگرام و علل این گرایش عجیب به امیر تتلو را در گفت وگو با محمدعلی الستی، جامعه شناس بررسی کردیم. الستی معتقد است بار آمدن در یک فضای مملو از معناگرایی ایدولوئوژیک، واکنش معناگریزی را در پی دارد و این واکنش می تواند تا سرحد پوچ گرایی پیش برود.
الستی: معنازدایی موجود، واکنشی به نسل آرمانخواه است
الستی در توضیح فرآیندی که در نظام های ایدئولوژیک اتفاق می آفتد می گوید: نظام های ایدوئولوژیک، نظام های معناگرا هستند به این مفهوم که در هر پدیده ای سعی می کنند رد پای چیزی مثل دشمن یا امپرالیسم یا هر توطئه ای را پیگیری کند، این نظام به اقتضای خودش شرایط زندگی مدنی را سخت می کند، واکنش به این سختگیری ها در نسل بعد به شکل معنازدایی است، یعنی هرچه تحرکات و کنش ها کم محتواتر و سطحی تر و تنوع معنا و مفهوم کمتر باشد، این نسل بیشتر نسبت آن گرایش پیدا می کنند.
برای همین بعضی ها از اسطوره های نسل جدید تعجب می کنند، این در واقع یک واکنش به نسل آرمان خواه و معناگرا است، بنابراین نه تنها آقای تتلو بلکه هرکسی که این مسیر را برود با استقبال عظیمی روبه رو می شود.
او در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه چرا نسل های گذشته که آنها هم در یک نظام ایدوئولوژیک زندگی کرده اند اینقدر معناگریز نبوده اند گفت: زندگی کردن در یک نظام با ایدوئولوژیک بار آمدن در نظام ایدوئولوژیک متفاوت است، همه ی کسانی که در انقلاب آمادگی جان فشانی داشتند و در جنگ آنچنان از خودگذشتگی نشان دادند؛ کسانی بودند که در گذشته بسته شده بود و در آن تعلیم و تربیت پیدا کرده بودند. همه ی شهدایی که امروز از آنها نام برده می شود در گذشته رشد کرده بودند اما کسانی که بعد از دهه ی شصت رشد کردند، اتفاقا به طور عام و غالب، یک مقاومتی در برابر نظم و انظباط و باید ها و نباید های ایدوئولوژیک که بر آنها غالب بود، نشان دادند.
محمدعلی الستی در مورد اینکه رکوردشکنی تخم مرغ در اینستاگرام نوعی نقد سلبریتی محوری بود گفت: این هم تلاش برای معنازدایی است، معنا گرایی در نظام ایدوئولوژیک بالا است، معناگرایی در یک سلبیریتی پایین است، در واقع سطحی است اما اینطور نیست که اصلا نباشد اما وقتی یک تخم مرغ در برابر سلبریتی قرار می گیرد و رکورد می شکند، یعنی معنازدایی از آن حد سطحی هم گذشته است. سلبریتی محوری یک نوع ایجاد کانون است و ایجاد کانون هم یک نوع معناگرایی است.
وقتی از معنازدایی صحبت می کنیم در واقع به یک واکنش کلی وکلان اشاره می کنیم واکنشی به سرکوب، استبداد و انضباطی که برای تامین یک سری اهداف مقدس و خوب بر جوامع مختلف تحمیل شده است. وقتی شخصی برای یک کار موجه و اخلاقی و هدایت شدن تحت فشار قرار می گیرد، در چنین شرایطی کسی نمی تواند در نجات دادن شخص بگوید که او را از دست یک موجود بدجنس و یک دیو رهاندم، چون کسانی که به او فشار می آورند به ظاهر آدم های ظاهرالصلاحی هستند.
در این شرایط واکنش هایی که نسبت به این سرکوب ها نشان داده می شود همین وازدگی ها است، برای اینکه به این سیستم دهن کجی کند، می گوید من این تخم مرغ را به ستاره ها و قهرمان های تو ترجیح می دهم.
البته در غرب نظام ایدئولوژیک نیست اما نظام اخلاقی هست، در ایالات متحده ی امریکا در دهه ی چهل و پنجاه میلادی نظام اخلاقی قوی ای حاکم بوده، هنوز هم نظام اخلاق گرای هالیوود شبیه نظام مذهبی است. هنوز هم در هالیوود در انتها خیر بر شر پیروز می شود و میزان فساد و فحشایی که در سینمای غرب وجود دارد در آمریکا نیست، اینها هنوز هم روی پولشان می نویسند “IN GOD WE TRUST”که به معنای توکلت علی الله است. آنجا هم یک استبداد تاریخی عناصر اخلاقی وجود داشته است.
او در پایان اضافه کرد: این یک روند است و می تواند تا سرحد پوچی و پوچ گرایی پیش برود، این یک نوع علامت و هشدار برای ما است تا محیط انسانی مان را انسانی تر مدیریت و مهندسی کنیم.
انتهای پیام
لینک کوتاه شده: http://www.ensafnews.com/VbDWo
به گزارش گروه اطلاع رسانی ایرنا، هنر به تمامی تجربه انسانی می پردازد و هنرمند این تجربه ها را به شیوه ای خاص روایت می کند و با بازآفرینی و تبیین آنها در صدد استفاده دیگر انسان ها در عصر خود و حتی آیندگان است. از دید یک هنرمند زندگی ترکیبی از احساسات گوناگون است که با ابزار عینی متفاوت بازسازی می شود. البته در موسیقی صدا و آهنگ ابزار فیزیکی نیستند اما با شنیدن دارای مفهوم و معنا می شوند. پذیرفته ترین نظریه تجربه زیبایی، تجربه حالت حسی است. احساسات در خدمت هنر هستند چراکه در تمام تجربه های انسانی مشترک هستند. در میان افرادی که به هنر توجه خاصی نشان دادند، می توان به بهزاد باشی اشاره کرد. او نمونه یی والا از یک هنرمند و محقق برجسته به شمار می رفت که سرشار از مهر و عشق به هنر و تحقیق بود تا با شورآفرینی درون و برون بر جنبه زیباشناختی هنر تاکید ورزید و با تاملات اندیشمندانه هنر را از حد حس صرف برهاند و با تحقیق، ترجمه و تألیف متفکرانه آن را به مرحله خلاقیت بخشی و نوآفرینی اعتلاء دهد. او با برخورداری از اخلاق زیبای انسانی در تمام مدت زندگیش که آمیخته به شفافیت، فروتنی، پرکاری، پیگیری و عشق به ایران بود از طرفی در جایگاه یک محقق آکادمیک به کار ترجمه و تحقیق می پرداخت و از سویی دیگر به بازآفرینی حس موسیقیایی که از کودکی درون او می جوشید، می پرداخت. بهزاد باشی با چیرگی بر کار ترجمه که سبب شگفتی دوستان از قدیم بود و نیز با تسلط بر نواختن چند ساز و با برخورداری از روحیه جستجوگری، همواره پلی میان حس و اندیشه موسیقیایی و نیز اجتماعی و فرهنگی زده بود و همزمان در پی یافتن ریشه های پیوند میان موسیقی ایران و جهان و پیشبرد کار واژه نامه معادل موسیقی بود.
در واقع او در عین حال که به موسیقیدان های بزرگ جهان و به موسیقی کلاسیک عشق می ورزید اما سرمست از عشق به میهن مشتاقانه خواهان اثبات تاثیر موسیقی قدیم ایران بر موسیقی غرب بود. باشی کتاب های بسیاری را به جامعه علمی و هنری عرضه و همچنان پس از مرگش نیز کتاب هایش به غنی کردن فرهنگ و هنر خدمت کرد و مطبوعات ایران نیز از قدیم مدیون خدمات بی شائبه او است.
پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا به مناسبت سالروز درگذشت بهزاد باشی در این نوشتار ضمن معرفی این مترجم و موسیقیدان برخی از آثار او را نام می برد. بهزاد باشی مترجم و نویسنده مبارزی که سال های زیادی از عمرش در زندان گذراند. باشی زبان انگلیسی را با مطالعه شخصی و کمک پدرش و در زندان های دوران کودتا آموخت و با موسیقی کلاسیک که شیفته آن بود، نیز به همین ترتیب آشنا شد. چند ساز را خوب می نواخت و با ظرایف فنی نوازندگی آشنا بود. دانش تئوریک موسیقی هم داشت، سال ها در مجله های مختلف نقد موسیقی می نوشت و ترجمه را هم با کار در رادیو، تلویزیون و خبرگزاری های مختلفی همچون پارس(ایرنا) آغاز کرد.
برنامه جامع و وسیع باشی در زمینه موسیقی
از او آثار متعددی باقی مانده است. موسیقی برای بهزاد باشی یک واجب عینی بود و آن را شرط لازم پیشرفت برای درک والای موسیقی در ایران می دانست. برای انجام این منظور برنامه یی جامع و وسیع در مقابل داشت که گام نخست آن ترجمه تاریخ مفصل و علمی موسیقی بود تا مدرسان و هنرآموزان و دوستداران موسیقی از آن بهره علمی ببرند و جانشین کتاب هایی شود که با عنوان تاریخ موسیقی به زبان فارسی منتشر می شوند اما در واقع داستان گویی می کنند. به دنبال آن در نظر داشت کتاب مفصلی درباره سازشناسی ترجمه کند و در کنار آن زندگینامه علمی موسیقیدانان بزرگ را به فارسی درآورد که در آن میان زندگینامه شومان را ترجمه کرد و زندگینامه باخ اثر سترگ آلبرت شوایتزر را هم در برنامه ترجمه های خود قرار داد. البته افزون بر موسیقی غربی از موسیقی ایرانی هم غافل نبود و ترجمه 2 کتاب تاریخ موسیقی خاورزمین (ایران بزرگ و سرزمین های مجاور) اثر هنری جورج فارمر و 2 گفتار درباره خنیاگری و موسیقی ایران اثر مری بویس و فارمر از جمله آثار بهزاد باشی به شمار می رود.
زندگی بهزاد باشی با طلوع خورشید در روزنامه کیهان شروع می شد، بعدازظهرها در دفاتر مجلات و ترجمه سریال های خارجی معروف آن زمان، مانند سریال مشهور آیرون ساید، پیشتازان فضا، روزهای زندگی و ده ها ترجمه برای گروه دوبلاژ فیلم های سینمایی و سریال های مختلف می گذشت. وی با کوله باری از تجربه، ترجمه و نگارش، هنگامی پای به عرصه ترجمه کتاب های معتبر گذاشت که همه زیر و بم حرفه اش را در نهایت مهارت آموخته بود.
از میان آثار این مترجم، ترجمه کتاب تاریخ جامع موسیقی در دوره نهم کتاب سال جمهوری اسلامی ایران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان کتاب سال برگزیده شد. این کتاب مجموعه ای است که به قلم چند تن از برجسته ترین مدرسان آکادمی های شناخته شده موسیقی نوشته شده و از جنبه آموزشی از قابلیت بسیاری برخوردار است. حجم این کتاب بیش از چهار هزار صفحه است.
بهزاد باشی در تیر1370 خورشیدی که سرگرم ترجمه کتاب سرمایه داری و حیات مادی به قلم فرنان برودل بود به ناشرش می نویسد: بالاخره در 20 خرداد از تهران گریختم و به کلبه کوچک و ناتمام خودم در کلاردشت پناهنده شدم...هوای اینجا واقعا معجزه می کند. من دارم سلامت و انرژی تازه ای به دست می آورم.
مهم ترین کار وی تدوین دوره تاریخ جامع موسیقی است که در سه جلد در 1369 خورشید منتشر شد. هر فردی که به موسیقی شوئنبرگ، بارتوک و استراوینسکی علاقه مند باشد می تواند از این کتاب استفاده کند. محور اصلیِ کتاب حاضر را دستاوردهای این آهنگ سازان، همراه با دستاوردهای جمعی جاز تشکیل می دهد. افق های این کار در ارتباط با موسیقی قرن بیستمی کلونددبوسی موسیقیدان فرانسوی که تأثیر فراوانی بر این سه تن داشت و معاصران او در همه جهان گسترش می یابد و آثار موسیقی دانان میانسال و جوان تری را که از نیمه دوم سده بیستم به شهرت و اعتبار دست یافتند نیز در برمی گیرد. این دوره را مترجم از میان چندین مجموعه و کتاب که در اختیارش بود، انتخاب کرد اما در حین کار متوجه شد که واژگان مورد قبول هنرکده عالی دانشگاه تهران به کار نمی آید و معانی موسیقیایی به وسیله آنها در جای خود نمی نشیند و کار ترجمه افتان و خیزان پیش می رود. وی برای برطرف کردن این موضوع جزوه سلفای موسیقی ایران را به رشته تحریر درآورد که در 1364 خورشیدی به وسیله انتشارات آگاه منتشر شد. این جزوه پرمَغز و پرمعنا که افزون بر نقد واژگان معمول در متون موسیقی به بررسی انتقادی موسیقی ایرانی و موانع پیشرفت آن نیز می پردازد. تاریخ جامع موسیقی تنها تا پایان سده نوزدهم را در بر می گرفت، از اینرو باشی برای تکمیل آن ترجمه موسیقی در سده بیستم اثر ویلیام آستین استاد هنرکده عالی موسیقی دانشگاه کورنل را در نظر گرفت که بی شک از بهترین و مهمترین کتاب هایی به شمار می رود که درباره موسیقی مدرن نوشته شده است اما هنوز نیمی از این کتاب را ترجمه نکرده بود که مرغ جانش به سپهر جاودانی نغمه ها پرواز کرد.
ترجمه کتاب های جامعه فئودالی، آمریکای بزرگ و حقوق بشر ایرانی، چشم انداز جهانی نفت، مسوولیت مدیر در برابر افراد، منابع طبیعی و رشد و توسعه بین المللی از دیگر آثار بهزاد باشی به شمار می روند. او 10 سال آخر عمر را بر سر ترجمه کتاب پنج جلدی تاریخ جامع موسیقی و کتاب های تاریخ موسیقی خاور زمین و زندگی شومان گذاشت. کتاب تاریخ موسیقی خاور زمین گنجی است که نزدیک به 60 سال در انتظار ترجمه فارسی مانده بود. عنوان اصلی کتاب تاریخ موسیقی عرب به شمار می رود اما در واقع تاریخ موسیقی تمامی خاورزمین است که ایران بزرگ از سمت مشرق و تمامی بین النهرین، شام و حجاز را از سمت مغرب در برمی گیرد و برای خاورزمین دو سمت شرقی و غربی قائل می شود. از این رو در ترجمه فارسی نام تاریخ موسیقی خاورزمین، ایران بزرگ و سرزمین های مجاور که با متن کتاب سازگار است، انتخاب شده است. شاید بحث درباره جنبه های فراموش شده و کهن موسیقی ایران امری باشد که خود ایرانیان باید به آن بپردازند، با این همه این کتاب به گونه ای فراهم آمده است که هم نیازهای خاورشناسان و هم موسیقی دانان را تامین کند. این اثر به وسیله بهزاد باشی ترجمه و در انتشارات معین به چاپ رسیده است.
به گزارش خبرگزاری مهر ، علی عزیزی دبیرکل کانون ناشران موسیقی خانه موسیقی گفت: روند صدور مجوز برای آلبوم ها و تک قطعات در دفتر موسیقی وزارت ارشاد به خوبی توانسته به شیوه ای مدون و قانونی مدیریت شود و کم شدن پروسه زمانی اعطای مجوز به آثار موسیقی اعم از آلبوم و تک قطعه، موجب تسریع امور و رضایت مندی اهالی موسیقی شده است. البته در مبحث شعر کمی ماجرای اصلاحیه های چند باره هست که بایستی با یک شیوه مشخص کمی تغییر کند. سامانه دفتر موسیقی هم به دلیل کندی سرورها، وارد شدن را سخت کرده است. به هر حال اینها مشکلاتی هستند که در صورت تصحیح، قطعا می توانند کارگشا باشند.
وی با اشاره به عدم نیاز برای حضور فیزیکی برای دریافت مجوز آثار و اینترنتی شدن فرایند اخذ مجوزهای آثار نیز گفت: دفتر موسیقی توانسته با تثبیت شیوه صدور مجوزها به صورت اینترنتی بسیاری از دغدغه های شرکت های تولید آثار را از بین ببرد و بی شک این شیوه می تواند به خوبی در روند اجرایی کارها کمک کند. تنها نکته حائز اهمیت این است که مثلا در دوره های گذشته در صورت ایرادات شعر در شورا ما می توانستیم با حضور در جلسات، از شعر دفاع کنیم که قطعا با حل این مشکلات، دفتر موسیقی می تواند دوران درخشان مدیریتی خود را سپری کند. امیدواریم با بازنگری در برخی قوانین اجراهای زنده در کشور نیز بتواند حمایت همه جانبه خود از شرکت های حوزه موسیقی را تامین نماید. من خودم و بسیاری از ناشرین موسیقی دراین زمینه کارشناس کارهستیم و قطعا همکاری و همفکری با ما می تواند بسیاری از مشکلات را حل کند.
دبیر کانون ناشران خانه موسیقی افزود: برگزاری جلسات همفکری و هم اندیشی با مدیران شرکت ها نشر و تولید آثار موسیقی با آقای محمد الله یاری جلساتی بسیار مفید و ارزشمند بود که باعث شد بسیاری از مشکلات این حوزه به بحث و تبادل نظر گذاشته شود و راهکارهای جدیدی برای حل برخی مشکلات سیستمی اندیشیده شود که امیدواریم به زودی نتایج عملیاتی آنرا شاهد و ناظر باشیم.
عزیزی درباره روند کاری مجمع صنفی ناشران و تهیه کنندگان موسیقی و اخبار جدید این مجمع نیز گفت: جلسات دوره ای مجمع با نظم و برنامه ریزی مشخصی در حال برگزاری است. من انتظارات دیگری از مجمع داشتم و انتظار داشتم که تریبونی برای مشکلات جامعه ناشرین موسیقی باشد. البته هنوز قدم های کوچکی را از سوی مجمع شاهیم که هنوز به آن قدرت اجرایی بالا دست نیافته است. البته برخی تصمیمات جدید نیز اخذ شده که به زودی در اختیار رسانه ها قرار خواهد گرفت.
کد خبر 4730830
علیرضا سعیدی
تئاتر و یا سینمای دفاع مقدس، همیشه مورد حمایت مسئولان و مدیران ارگان های مختلف قرار گرفته است. اما وضعیت سالن های تئاتر نشان می دهد حمایت ها نابه جا و یا تنها شعاری بوده است و عزم جدی به غیر از مواردی محدود برای تولید نمایش و فیلم هایی با چنین موضوعاتی دیده نمی شود. اینکه دفاع مقدس و هشت سال جنگ پر از سوژه و پتانسیل برای پردازش به آن و اجرای نمایش های بسیار است بر فعالان این حوزه پوشیده نیست. اما چرا و چه مشکلاتی سر راه فعالان این هنر وجود دارد که از رونق افتاده است؟ این سوال را با امیر دژاکام در میان گذاشتیم.
تئاتر دفاع مقدس فقط به خاکریزها منتهی نمی شود
امیر دژاکام کارگردان تئاتر، درباره شرایط این روزهای تئاتر دفاع مقدس به خبرنگار ایرناپلاس گفت: جریان دفاع مقدس و جنگ، هشت سال طول کشید که زوایای بسیار گسترده ای دارد. این اتفاق فقط مختص به خاکریزها، درگیری ها و شلیک کردن ها نبوده است. مجروحان بعد از جنگ، فرزندان شهدا، همسران شهدا و زندگی همه این افراد و تاثیرشان در اجتماع و روابط و تشکیلاتی که وجود داشت، اتفاقاتی که افتاد، حضور اقلیت های مذهبی، حضور شیعیان و اهل تسنن، مسیحیان و گروه های مختلفی که حتی بعضا از خارج از کشور می آمدند و در جنگ شرکت می کردند، زوایای گسترده شیرین و تلخی دارد. دیگر نمی شود مثل زمان جنگ که زمان خاصی بود فقط تبلیغ و حمایت کنیم و مشکلات را نگوییم و تنها جنبه های مثبت جنگ را نگاه برجسته کنیم تا روحیه همه برای ادامه جنگ بالا باشد.
فرمایشی بودن همچنان ادامه دارد
ما بعد از جنگ احتیاج داریم که به صورت روانشناسانه و جامعه شناسانه ابعاد مختلف دفاع مقدس را نگاه کنیم. باید یاد کسانی که خالصانه و صمیمانه و به دور از شعارهای رایج از سنت و فرهنگ ما دفاع کردند و روبه روی دشمن قلدری که تا بن دندان مسلح بود، ایستادند، را زنده نگه داریم. باید راجع به آن ها حرف بزنیم اما زاویه نگاه را تغییر دهیم. طبیعتا تلخی ها و شیرینی ها در همه آثار باید وجود داشته باشد. اما مدیریت فرمایشی تئاتر متاسفانه از طرف مدیران میانی و حتی مدیران رده پایین هنوز ادامه دارد و نگاه شعاری در بعضی از کارها وجود دارد. به همین دلیل است که کمتر اثری می تواند روی صحنه بیاید و به صورت آزاد و عمومی در طول سال و نه تنها در ایام مناسبتی، با مردم ارتباط برقرار کند و با آن ها حرف بزند.
برخی از آثار دفاع مقدس رد می شوند
بازیگر فیلم هیس، دختران فریاد نمی زنند درباره اهمیت پرداختن به تئاتر دفاع مقدس و زنده نگه داشتن یاد شهیدان و رزمندگان عنوان کرد: شما نگاه کنید ژاپنی ها، لهستانی ها، آلمانی ها، فرانسوی ها چقدر به سربازانشان احترام می گذارند. ربطی به مرام و مسلک ندارد و تفاوتی نمی کند که مرام و مسلک او چه باشد، همه دنیا به سربازانی که از آب و خاکشان دفاع کردند و جانشان را در این راه دادند، احترام می گذارند. اما بد دفاع کردن و بد پرداختن به این موضوع موجب می شود که نه تنها ما به عزیزانمان احترام نگذاریم بلکه با آن ها رفتار درستی نداشته باشیم. چون بازیگر، نویسنده و کارگردان ضعیف است و تیم طراح قدرتمند نیست؛ سبب به وجود آمدن مشکلاتی در این زمینه می شود. البته در همین مدت زمانی نویسندگان بسیاری بودند که کارهای زیبایی خلق کردند. مثلا کارهای علیرضا نادری مثال زدنی است. دیگرانی هم بودند که در این زمینه قلم زدند. امثال ما که از قدیم در این موضوعات کار کرده ایم، زیاد جدی نمی گیرند و حتی بعضا آثارمان را رد می کنند. در دو سال گذشته راجع به این موضوع پیشنهاد متن دادم، متنی که سال ها برایش زحمت کشیدم و تحقیق و نگارش کردم بودم و رد کرده اند.
تئاترهای میلیاردی بی تخصصی که روی صحنه می روند
وی در ادامه افزود: من نویسنده ای هستم که فتح خرمشهر را کار کردم، خواستم ماجرای سقوط خرمشهر را هم کار کنم، اما دوستان گفتند این سوژه خیلی تلخ است، من هم گفتم معلوم است که سقوط خرمشهر تلخ است و جشن و سرور نیست. یک شهر وقتی تکه تکه و غصب می شود خب معلوم است که تلخ است و باید راجع به آن حرف زده شود که مبادا آن اتفاق تکرار شود، اما نگذاشتند.
همه کمک می کنند، اما کمک ها کم است
کارگردان نمایش پرده های نیلگون در پاسخ به این پرسش که بزرگترین مانعی که سر راه کارگردانان تئاتر دفاع مقدسی وجود دارد چیست و چه ارگان هایی باید به این قضیه کمک کنند، افزود: شعاری نگاه کردن به قضیه مانع بزرگی است. یعنی بعضی ها ساعتشان به روز نیست. اگر بخواهید یک تئاتر درباره دفاع مقدس روی صحنه ببرید با 10، 15 یا 30 میلیون تومان می توان کار کرد؟ چه کسی می آید بازی کند یا نمایشنامه بنویسد و یا آن را کارگردانی کند؟ اصلا امکان پذیر نیست. همه باید کمک کنند. مگر کسانی که راجع به آن ها صحبت می کنیم همه این آب و خاک را در بر نمی گیرند. ارگان های فرهنگی باید کمک کنند. سپاه، ارتش، سازمان تبلیغات کمک می کنند، اما همه این کمک ها کم است. مثلا 15 یا بیست میلیون تومان می دهند. بعضی اوقات هم مانند آثاری که در تپه های عباس آباد و مکان های دیگر اجرا می شود، میلیاردی هزینه می شود، اما آن ها تخصصی نیستند. همه باید کمک کنند از جمله وزارت ارشاد و سازمان تبلیغات و شهرداری.
بی مایه فطیر است
این کارگردان نمایش های دفاع مقدسی درباره تماشاگران محدود این ژانر افزود: باید نگاه کنید مخاطب چه موقع به سراغ یک موضوع می رود. بعضی اوقات آثار تراژدی هم خیلی تماشاگر دارد و این طور نیست که فقط کمدی تماشاگر داشته باشد. وقتی موضوعی را باور می کنند، وقتی که بازیگر و کارگردان خوب است و مخاطب احساس راستگویی می کند و همه جوانب قضیه به آن نگاه شده، آن زمان مخاطب به تماشای آن هم می رود. منکر تلاش صادقانه و تنهایی بچه های تئاتر، آن هم تئاتر در شهرستان ها نیستم، اما آنها هم دست تنها هستند و به قول قدیمی ها بی مایه فطیر است.
جشنواره تئاتر دفاع مقدس و تاثیرگذاری اش
دژاکام در انتها درباره جشنواره تئاتر دفاع مقدس و تاثیرگذاری آن گفت: جشنواره تئاتر دفاع مقدس زمانی بسیار تاثیرگذار بود. گروه ها یک ماه، دوماه اجرا می رفتند و مردم هم آثار را می دیدند. اما وقتی نیروهای غیرمتخصص ورود کردند کمتر شاهد آثار قوی بودیم. اما دوستان دوباره تلاش هایی می کنند و جشنواره را به روز می کنند که امیدوارم موفق باشند.
گزارش از هنگامه ملکی
سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: سیر اتفاقات حوزه موسیقی در یک سال گذشته و اقدامات هیجانی و غیرعقلایی مسئولان وزارت ارشاد، شورای شهر و شهرداری تهران در حمایت از کنسرت خیابانی و رایگان، جنجال اخذ تعرفه 10 درصدی دولت از محل درآمد کنسرت ها تا افزایش چندباره اجاره بهای سالن برج میلاد در چند روز اخیر که با واکنش و تحریم مجمع صنفی موسیقی مواجه شده، جملگی ترجمان این مسئله است که مسئولان فرهنگی صرفاً به دنبال موج سواری بر اتفاقات یومیه و فریب افکار عمومی از مسائل اصلی جامعه هستند.
در حالی که شهرداری تهران از مهرماه سال گذشته حمایت خود را از برگزاری کنسرت های خیابانی و رایگان اعلام کرده بود، اعلام افزایش نرخ اجاره بهای سالن برج میلاد برای دومین بار متوالی طی چند ماه اخیر باعث شد که مجمع صنفی تولیدکنندگان آثار موسیقی و شنیداری با ارسال نامه ای سرگشاده به مدیر برج میلاد، ضمن انتقاد از افزایش نرخ اجاره بهای مرکز همایش های این مجموعه، از تحریم این مکان خبر بدهد. در بخشی از این نامه سرگشاده به مدیرعامل برج میلاد آمده است: از آنجایی که برگزاری کنسرت های موسیقی بخش قابل توجهی از ایجاد شادابی، نشاط و تخلیه انرژی برای مدیریت هیجانات، تنش زدایی و هنجارگرایی در جامعه را تشکیل می دهد، انتظار می رود شهرداری تهران، سازمان ها و زیرمجموعه های آن با توجه به رسالت در امور فوق، همکاری های گسترده ای با متولیان در این حوزه به ویژه موسسات و برگزارکنندگان کنسرت های موسیقی انجام داده و به صورت موازی نقشی در انجام وظایف فرهنگی هنری ایفا نماید... متاسفانه قیمت گذاری مرکز همایش های برج میلاد متناسب با وظایف شهرداری تهران نیست و در ابتدای سال جاری و برخلاف دیگر ارگان های دولتی و نیمه دولتی، قیمت بهره برداری از مرکز همایش های برج میلاد و خدمات آن با مبلغ نامتعارفی افزایش یافته است و درعین ناباوری، مدیر مرکز همایش های برج میلاد اعلام نموده اند بر اساس دستور جنابعالی، یک بار دیگر، قیمت اجاره سالن برای اجرا های صحنه ای بعد از ایام محرم و صفر افزایش یابد!
اقدام شهرداری تهران در افزایش چندباره اجاره بهای سالن همایش های برج میلاد در حالی اتفاق می افتد که سال گذشته بعد از اعلام آمادگی چند خواننده موسیقی جهت اجرا و برپایی کنسرت های خیابانی رایگان، شورای شهر و شهرداری تهران با ایجاد پروپاگاندای رسانه ای سعی کردند خودشان را دغدغه مند حوزه موسیقی و داعیه دار شادی آفرینی برای مردم نشان بدهند. این فضای هیجانی تا جایی پیش رفت که داریوش قنبری معاون پارلمانی شهردار تهران در گفتگو با خبرگزاری خانه ملت در این باره می گوید: این امر [کنسرت خیابانی]یک ضرورت جدی و اساسی است و با توجه به شرایط اقتصادی کنونی، لازم است فضای شادی در حد امکانات برای شهروندان ایجاد شود. در حال حاضر شرایط اقتصادی برای طبقات متوسط و پایین جامعه آنقدر دشوار شده که نمی توانند از درآمد خود پولی برای شاد بودن یا برنامه های فرهنگی و هنری اختصاص دهند یا هزینه هایی برای تفریحات خود داشته باشند. وقتی هنرمندان به این شکل احساس وظیفه دارند چرا مسئولان نباید در همین حد برای شاد کردن و رفاه مردم احساس وظیفه کنند؟
این اظهارات معاون پارلمانی شهردار تهران را وقتی با محک واقعیت می سنجیم آنچه به دست می آید اقدامات و تحرکات صرفاً هیجانی و پوپولیستی است که به غیر از فریب افکار عمومی نتیجه ای در پی نخواهد داشت. چه اینکه دلسوزی برای اوضاع بد اقتصادی مردم به واسطه عملکرد ضعیف مسئولان و نگرانی عدم وجود شادی در جامعه با بستن تعرفه 10 درصدی وزارت ارشاد به کنسرت ها و دو برابر کردن اجاره بهای سالن برج میلاد تنافر و تناقضی آشکار است که تنها خروجی آن موج سواری بر احساسات مردم است نه دغدغه مند بودن برای موسیقی و هنر.
* هومن موسوی
هفت سال است که جشنواره ای به نام هنر برای صلح با حواشی فراوان در سکوت مدیران فرهنگی و هنری کشور و با پشت پرده ای پیچیده برگزار شده است.
این جشنواره بی هویت که بی سر و صدا کار خود را آغاز نموده اکنون پرچم دار صلح در ایران و نماینده ایران در سطح بین المللی است و بدون هیچ نظارتی به اهدای نشان صلح به افرادی که جریان پشت پرده این جشنواره برای وجهه دادن به هنرمندان مطرود و ضد انقلاب لازم می داند می پردازد. این جشنواره خود ساخته به صورت خودسرانه و بدون در نظر گرفتن ملاحظات قانونی به امضای تفاهم نامه با سازمان ها و نهادهای بین المللی و همکاری مشکوک با آن ها در جهت توسعه و تعمیق نفوذ فرهنگی هنری در کشور می پردازد. حال آن که به صورت رسمی ساختاری قانونی و ثبت شده به نام موزه صلح در کشور وجود دارد که براساس اساس نامه و شرح وظایف عهده دار مدیریت امور فرهنگی و هنری مرتبط با صلح می باشد.
این جشنواره که هیچ سازمان و نهاد رسمی و قانونی عهده دار آن نیست، ظاهراً توسط فردی به نام ف.ف و ر.ت با نام مستعار ر.ن برگزار می گردد. اما پشت پرده بزرگی دارد که برخی غارتگران فرهنگ ایران اسلامی در آن جمع شده اند. حامی اصلی و پدر خواندگان این هجمه فرهنگی هنری؛ ع.م و م.م متهمان اصلی پرونده خروج، تبادل و فروش آثار هنری میلیون دلاری گنجینه موزه هنرهای معاصر در خارج از کشور هستند. از دیگر افراد پشت پرده این رخداد می توان م.ز و م.ج نام برد که حمایت های پشت پرده و علنی فراوانی از این اتفاق داشته اند.
ف.ف همواره سعی کرده تا خود را فردی مستقل و مسئول برگزاری این جشنواره معرفی نماید اما پر واضح است که این رویداد بدون حمایت حامیان پشت پرده و عوامل بیرونی و بدون تأمین منافع سیاسی و خبری مورد نظر آن ها و حرکت در مسیر اهداف تعیین شده و براندازانه تعریف شده هیچ گاه نمی تواند پر قدرت و بدون آسیب برای شش سال متوالی برگزار گردد.
برگزاری این رویداد و شرکت در مجامع بین المللی و پوشش رسانه ای در سطح جهانی هزینه های فراوانی دارد، این هزینه ها از چه محلی و با چه هدفی تأمین می گردد؟ تأمین منافع جریان های معاند خارجی نمی تواند منابع مالی فراوان برای اداره سالیانه این جشنواره به ارمغان آورد؟
این جشنواره در هر دوره با استفاده از نام و اعتبار دستگاه ها و نهادهای دولتی و فرهنگی غیر دولتی از جمله وزارت فرهنگ و ارشاد، خانه هنرمندان ایران، موزه هنرهای معاصر، فرهنگسرای نیاوران، بنیاد فارابی، کمیسیون ملی یونسکو ایران، کمیته ملی موزه های ایران و تعدادی مجموعه خصوصی و عمومی دیگر از جمله گالری های هنری اقدام به اعتبارسازی و برگزاری جشنواره و نمایشگاه با اهدافی خاص می نماید. این جشنواره بدون هیچ مجوز و هیچ هماهنگی و به صورت غیرقانونی اقدام به اعطای نشانی به نام نشان عالی صلح به تعدادی از افراد که همگی از اعضای تابلودار جبهه فرهنگی معارض انقلاب اسلامی یا فعالان معاند با نظام هستند می پردازد، حال آنکه اهدای نشان های عالی دارای آیین نامه و مقررات مدون و دبیرخانه مشخصی است و تعریف نشان با این نام نیاز به مجوز از این نهاد دارد. اهدای این نشان، آن هم به افرادی معلوم الحال با پوشش رسانه ای توسط رسانه های خارجی معاند با نظام در حضور مسئولین رسمی نظام و در مراکز دولتی جای تعجب فراوانی دارد.
در سال های گذشته این جشنواره اقدام به اهدای این نشان به عناصر معاندی چون ف.م.آ ]بازیگر شبه اپوزیسیون و کشف حجاب کرده[، محمدرضا شجریان ، بهرام بیضایی و عناصر مشابه کرده و از عناصری مثل جعفر پناهی ]محکوم امنیتی و فعال ارزش و ضد نظام[ برای شرکت در مراسم افتتاحیه به عنوان مهمان ویژه نموده است.
نکته قابل تأمل آن که این جشنواره در کنار اعطای جایزه فاقد وجاهت قانونی یاد شده به عناصر مذکور؛ برای افزایش ضریب نفوذ خود به حسن روحانی ، محمد جواد ظریف ، محمد علی زم ، مجید ملانوروزی و مجید رجبی معمار نیز اعطاء نموده است. قرار دادن نام مسئولین رسمی کشور در کنار نام معاندین به معنای هم تراز و هم فکر و همراه دانستن این افراد نیست؟ و جالب این که این اقدام از طرف هیچ یک از مسئولین حتی مورد تردید قرار نگرفته است!
از دیگر موارد تأمل برانگیز در این جشنواره، اجراهای متعدد موسیقی هجارشکنانه بدون مجوز و نمایش و انتشار آثار با موضوعاتی نظیر فمینیسم، هم جنس گرایی، آزادی جنسی، حجاب ستیز، و هجو دین و ارزش های دفاع مقدس و مدافعان حرم در اجرای آثار نمایشی و همچنین نمایش آثاری از افراد هم جنس باز مشهور و معاندان نظام است. به عنوان مثال در یکی از دوره های نمایشگاه هنر برای صلح آثاری از فربد مرشدزاده و عباس مختار ]از اعضای سازمان هنرمندان سوئد[ با موضوع هم جنس گرایی به نمایش درآمده است.
ف.م به صورت علنی ابراز هم جنس گرایی می نماید. آیا این آثار بدون مجوز در نمایشگاه رسمی در خانه هنرمندان ایران به نمایش درآمده و بدون مجوز در کتاب چاپ شده یا لابی پشت پرده این جشنواره با هدف عادی سازی این رفتارها در سطح جامعه بدون سر و صدا برای آن مجوز صادر کرده اند؟
از جمله شرایط صریح ذکر شده برای صدور مجوز برگزاری یک رویداد هنری یا جشنواره پرهیز از اشاعه فرهنگ بیگانه و ارایه برنامه های مبتذل و مغایر با هنجارهای اجتماعی است، آیا آثار به نمایش درآمده در این نمایشگاه برخلاف موازین شرعی و اجتماعی یا اهدای نشان به معاندان نظام به معنای اجرای برنامه ای هنجارشکنانه نیست که هر سال مجوز برگزاری این فستیوال به آسانی تمدید می گردد؟ فعالیت های شبه برانگیز این جشنواره از جمله اهدای نشان صلح به ف.م.آ و محمدرضا شجریان و یا نمایش آثار ضد دین به نمایش درآمده در نمایشگاه به صورت گسترده توسط رسانه های معاند نظام از جمله شبکه بهایی من و تو و BBC فارسی و voa پوشش داده شده و تماس تلفنی و مصاحبه هایی نیز توسط دبیر این جشنواره با این شبکه های معاند خارجی انجام شده که در تمام آنها به تخریب نظام و فضای فرهنگی کشور و قوانین و مقررات حاکم پرداخته شده و عملاً تأمین کننده خوراک خبری این رسانه ها از داخل کشور بوده است.
آثار این جشنواره با محتوای ضد ایرانی، ضد اخلاق و مستهجن به نام ایران و به عنوان نمونه هنر و جامعه هنری ایران در مقر سازمان های جهانی از جمله مقر سازمان ملل در ژنو به نمایش درآمده و دبیرخانه این رویداد اقدام به امضای تفاهم نامه و حضور در مجامع بین المللی به نام ایران نموده و اخیراً نیز در اقدام تأمل برانگیز شروع به همکاری با انجمن کریستین لایف و دریافت جایزه کتاب صلح سال از سوی این مؤسسه نموده است. این مؤسسه قبلاً حامی و برگزار کننده کنفرانس های به اصطلاح حقوق بشری بر علیه ایران خصوصاً با موضوع زن و خانواده بوده است.
جالب است که در هر دوره از برگزاری این جشنواره شکایت های فراوانی توسط هنرمندان، فعالان فرهنگی، سازمان ها و نهادهای مختلف از روند برگزاری جشنواره و استفاده ابزاری از هنرمندان نا آگاه مشارکت کننده در نمایشگاه و سرقت های هنری صورت گرفته به مراجع مختلف از جمله وزارت ارشاد و دیگر نهادهای قانونی ارسال شده که به دلیل لابی قدرتمند پشت پرده آن، همه شکایات بدون بررسی و بدون پاسخ مانده اند.
برگزاری این جشنواره علیرغم وجود تذکرات متعدد از طرف هنرمندان و مؤسسات و نهادها و با وجود سوء استفاده از نام و اعتبار نهادهای دولتی، در مراکز رسمی فرهنگی جمهوری اسلامی و در حضور مسئولین نظام اتفاق افتاده و تاکنون هیچ واکنشی توسط دستگاه های مسئول به این اقدامات نشان داده نشده است.
از دیگر موارد قابل تأمل در اقدامات دبیر این جشنواره حمایت از مدارس محیط زیست از طریق ایجاد ارتباط با چهره های هنری ]سلبریتی ها[ است، موضوعی که حتی در صورت وجود شفافیت و وجاهت این رخداد، مورد نامرتبطی است، ف.ف در این خصوص می گوید: ]در حال حاضر ما با ه..ت (بازیگر) که در واقع جزو مشاورین هنری ما است، یک تفاهمی در حوزه مدرسه های محیط زیستی امضا کرده ایم که اگر ما بتوانیم از فروش آثار پولی در بیاوریم و صرف این برنامه کنیم اتفاق خوبی است!.[
به دلیل عدم واکنش نسبت به اقدامات قبلی، مطمئناً در دوره های آینده شاهد اقدامات ساختارشکنانه و گستاخانه بیشتری خواهیم بود.
مطمئناً این اقدامات با هدف دهن کجی به نظام ارزشی و فرهنگی کشور صورت پذیرفته و با حرکتی نرم و آهسته در حال جریان سازی بر علیه ارزش های نظام اسلامی با استفاده از ابزار تأثیرگذار هنر است.
به گزارش ایسنا، در چند دهه اخیر به نظر می رسد که موسیقی نواحی و اقوام در انزوا فرو رفته و نسبت به سایر ژانرهای موسیقی، توجه کمتری به آن می شود. ممکن است با طی شدن همین روند، در آینده تنها سایه ای از موسیقی اقوام و نواحی باقی بماند و آسیب هایی جدی به فرهنگ و موسیقی کشور وارد شود.
در همین راستا تصمیم گرفتیم با یکی از کارشناسان موسیقی وارد بحث شویم تا علت ایجاد چنین وضعیتی برای موسیقی نواحی را از او جویا شویم.
با مرگ هر پیشکسوت موسیقی، گنجینه ای از بین می رود
بهروز مبصری در این زمینه چنین آغاز می کند که قومیت های کشور ایران را هشت قوم از جمله آذری، کرد، لر، تالش، عرب، فارس، بلوچ و ترکمن تشکیل می دهد. بیشترین جمعیت مربوط به آذری ها با 22 میلیون نفر است. پس از آن بالاترین جمعیت به لرها می رسد که حدود 19 میلیون است.
او ادامه می دهد: این اقوام در سرزمین های خود، موسیقی های مختلفی دارند که خوشبختانه در این دوره ضبط شده است؛ البته هنرمندان جوان این مناطق برای عرضه موسیقی منطقه خود مشکل دارند؛ چراکه متأسفانه انتقال موسیقی از نسل قدیم به آنها خیلی کم صورت گرفته و کمتر به نسل جوان رسیده است. به همین دلیل تنها در یکسری از جشن ها و اعیاد ملی و مذهبی، می توانند به صورت مختصر خودی نشان دهند. از طرفی در گذشته بخشی های خراسان (استاد تمام موسیقی) در مجالس اعیاد و مهمانی می رفتند و به اجرای موسیقی می پرداختند، ولی امروزه با ورود تکنولوژی به کشور و حضور سازهایی مانند گیتار، ترومپت و ... دیگر جایی برای آنها نمانده است.
این پژوهشگر موسیقی اظهار می کند که مشکل اجرای موسیقیدان های بزرگ نواحی در مراسم مختلف و ارتباط مستقیم آنها با مردم، عینا برای عاشیق های تبریز، آذری یا ایل قشقایی نیز به وجود آمده است.
او بیان می کند که سلیقه شنوایی مردم به دلیل عدم حمایت مسوولان منطقه تغییر پیدا کرده و از گوش دادن به موسیقی نواحی برگشته است و در نهایت منجر به کنج انزوا رفتن موسیقی نواحی شده است.
مبصری اضافه می کند: اگر چه در سال های اخیر برخی از موسیقی های نواحی مختلف به طور کامل ضبط شده و محفوظ مانده، ولی رواج و گسترش پیدا نکرده است. از طرفی به دلیل بالا بودن سن اکثر این هنرمندان پیشکسوت موسیقی اقوام که به بالای 70 سال می رسد، گاهی می شنویم که از بین ما رفته اند؛ در حالی که تا زمانی که در قید حیات بودند توجهی به آنها نشد، ناشناخته باقی ماندند، نسل جدید کمتر از آنها آموزش دیده اند و در نهایت گنجینه های بزرگی را با خود به زیر خاک می برند.
نوازندگان موسیقی اقوام به شناخت کامل از موسیقی منطقه خود برسند
با توجه به اظهارات این کارشناس درباره اینکه جوان های فعال در موسیقی نواحی کمتر آموزش دیده اند و در اجرا مشکل دارند، از او سوال می کنیم که چگونه می توان آنها را به درستی آموزش داد که در اجرا با مشکل مواجه نشوند و اینگونه بتوانند موسیقی منطقه خود را به مردم معرفی کنند؟ پاسخ می دهد: یک بخش آن به شناخت کامل برمی گردد. به عنوان مثال، یک پژوهشگر موسیقی از پایتخت به منطقه جنوب ایران می رود و یک ضبط صوت نیز روی دوش خود می اندازد. چهار تا اصطلاح موسیقی نیز می داند و به سلیقه خود پژوهشی انجام می دهد، ولی درواقع آن پژوهش کامل نیست. موسیقی منطقه را یک جوان بومی می شناسد و او نیز باید پژوهش را انجام دهد؛ چرا که شناخت کامل فرهنگی دارد و علاوه بر زبان، آیین و رسوم را نیز می شناسد.
او ادامه می دهد: بخش دیگر این است که جوانان میراث دار فرهنگی موسیقی اقوام، عقبه فرهنگی خود را با حافظه تاریخی پر نکرده و مطالعات عمیق ندارند؛ بلکه بیشتر روایت های شفاهی دارند که مستند نیست. آنها حتی دلایل علمی، منطقه ای و فرهنگی را نیز نمی دانند. به عنوان نمونه روایت های مختلفی درباره اینکه آهنگ نوایی نوایی خراسان، ماجرا و شاعران ممتدی دارد، وجود دارد. خیلی ها می گویند که این شعر متعلق به جامی است و بعضی معتقدند که مال طبیب اصفهانی است. درواقع کسی نمی داند که این قطعه به چه دلیل و بر اساس چه اصلی درست شده است. من تنها یک بار از یک دوتار نواز خراسانی شنیدم که حاکم هرات خرقه امام رضا (ع) را طلب می کند، وقتی که این قطعه را می برده اند، جامی می آید و این قطعه را می سازد.
مبصری تأکید می کند که ساخت آهنگ های مقامی، در تاریخ، فرهنگ و جغرافیایی موسیقی اقوام، دلایلی برای درست شدن دارد. دلایل درست کردن نواها و مقام ها مهم است و جوان ها باید به دنبال شناخت عقبه فرهنگی خود بروند و جست و جو کنند که چرا برخی قطعه ها ساخته شده اند. اگر دلایل آن را بشناسند قاعدتا حفظ و ارائه را نیز می توانند به راحتی انجام دهند.
اطلاعات زیادی از علت ساخت موسیقی اصیل نواحی نداریم
در ادامه به او می گوییم که با توجه به گفته خودش، در هر منطقه پیشکسوت هایی را داشته و داریم که استاد هستند، ولی آنها نیز در زمان خود و تا وقتی که در قید حیات بودند و هستند، توجه چندانی به آنها نشده است و برای نسل جوان تر شناخته شده نیستند. علت این امر چیست؟ او می گوید: در قبل از انقلاب چند تن از پژوهشگران و موسیقیدانان به مناطق مختلف سفر کردند و تعدادی کار از این اساتید ضبط کردند تا به نوعی حفظ شوند. ولی از اینکه آن آثار به چه دلیل و چگونه در زمان خود ساخته شده، اطلاعات کمی در دسترس است. در دوره بعد از انقلاب، باتوجه به گسترش موسیقی و فرهنگی که در ایران رخ داد، موسیقیدان های اقوام مختلف از تکنولوژی نیز استفاده کردند و ساخت سازها تغییر کرد. به عنوان مثال، کاسه دوتارها بزرگ تر شد، سیم های آنها اضافه شد، تکنیک های نوازندگی مربوط به تار و سه تار روی سازهایی مثل تنبور و دو تار پیاده شد و در کل ابداعات جدیدی وارد موسیقی اقوام شد.
این کارشناس موسیقی تصریح می کند: به هر حال این موسیقیدان ها قصد داشتند تغییرات بنیادی که در سازه های اجتماعی ایران در پس از انقلاب رخ داد را عینا در موسیقی اقوام هم پیاده کنند. به عنوان نمونه، اگر دوتارهای قدیمی را نگاه کنیم می بینیم که کوچک هستند ولی الآن دوتارها بزرگتر هستند و صدادهی آنها بالاتر رفته است. چنین تغییراتی را در تمام سازهای اقوام ایرانی و حتی موسیقی رسمی مان یا دستگاهی نیز مشاهده می کنیم؛ چراکه در آن زمان جامعه در حال تغییر بوده و سازه های آن تغییر می کرده است، پس قاعدتا تأثیرات آن در موسیقی و حتی کلام و آوازها نیز هست.
او با بیان اینکه اگر جوان ها موسیقی نواحی گذشته خود را بشناسد و براساس دانسته ها، در قالب موسیقی قومی خود ابداعاتی را داشته باشد، کار مفیدی است، می گوید: ایجاد چیزهای جدید لازمه هر جامعه ای بر اساس گذر زمان و تغییرات برهه تاریخی است؛ به شرطی که با آگاهی صورت بگیرد و قالب های اصلی تغییر نکند. ما اکنون در چنین حالتی هستیم و اگر آن اطلاعات کسب شود، تغییرات مختلفی را خواهیم دید تا سیر تکاملی طی شود و به یک اصول خوب و نوای مطلوب برسیم که وقتی نسل های آینده آن را گوش می کنند، در قضاوت خود نمره عالی بدهند. در قبل از انقلاب اسلامی تمام اساتید موسیقی اقوام، صرفا میراث دار بودند و اینها را حفظ کردند و خودشان نیز چیزهایی به عنوان نغمات و آواهای موسیقی اقوام اضافه کردند، ولی اصول و قواعد را به هم نزدند.
این بحث را مطرح می کنیم که اگر جوان های موسیقی اقوام درباره پیشینه این موسیقی اطلاعات کسب کنند و بتوانند در کار خود موفق باشند، اصولا در منطقه خود افراد شناخته شده ای هستند ولی در پایتخت کسی خیلی آنها را نمی شناسد. حال اگر در پایختخت شناخته شوند و مردم بدانند که موسیقی نواحی نیز می تواند برای آنها سرگرم کننده باشد شاید انواع مختلف موسیقی نواحی در کشور شناخته شود. او در این باره بیان می کند: تا جایی که ما در سال های اخیر دیده ایم، سیاست اداره ارشاد این است که جشنوارهای موسیقی اقوام را معمولا در شهرهای دیگر برگزار می کند و برگزیدگان آنها را به عنوان میان پرده در پایتخت می آورد که اجراهایی داشته باشند. حال این سیاست باید به وسیله مسوولان یا شوراهای فنی که در خود پایتخت هستند، تغییر کند یا اینکه جشنواره ها در خود تهران برگزار شود که مردم آنها را بشناسند. همچنین باید توسط طریق رسانه ها و خبرگزاری ها برگزاری این جشنواره ها و شرکت کنندگان آنها به مردم معرفی شوند و از آنها کلیپ های تصویری در فضای مجازی یا رسانه های دیگر پخش شود تا مقداری گوش مردم با آنها آشنا شود.
مبصری ادامه می دهد: به عنوان نمونه در جنوب ساز نی انبان می زنند که اصل آن برای سربازان ایرلندی بوده که در گذشته های دور در جزایر خلیج فارس حضور داشته اند و جنوبی ها این ساز را با نوای ایرانی ترکیب کرده اند. این ساز در ارومیه هم هست و باید نشان دهند که آنجا هم استفاده می شود. این موارد دست سیاست گذاران و شورای فنی وازرت ارشاد است و ما فقط می توانیم پیشنهاد بدهیم.
در ادامه به او می گوییم که همان طور که اشاره شد پیشکسوتان ما سن بالایی دارند و ممکن است در برهه های زمانی مختلف آنها را از دست بدهیم. در مناطقی مانند لرستان یا کردستان نیز در حال از دست دادن قدیمی ترها هستیم و گاهی افرادی که جدید کار می کنند رویکرد متفاوتی دارند و ممکن است آن نواهای قدیمی فراموش شود. این پژوهشگر موسیقی اظهار می کند: در منطقه لرستان طیفی که موسیقی نواز هستند، طیف خاصی هستند که مردم آنها را می شناسند. در آنجا نیز در سازها یا موسیقی تغییراتی به وجود آمد. به عنوان مثال، ساز کمانچه بزرگتر شد و یا به تعداد سیم های آن اضافه شد. در موسیقی لرستان، طوایف مختلف لر نغمات مختلفی دارند که ضبط شده و حتی من در جشنواره ای شخصی را به نام حسنوند دیدم که با یک دست کمانچه می نواخت. نغمات لری معمولا در دستگاه ماهور است و این نغمات در گذشته ضبط شده و اکنون حفظ شده است. حال امروزه شیوه های جدیدی در حال اجراست که البته نکته مثبتی است و می توانم بگویم که نوازندگان کمانچه در منطقه لرستان، جزو معدود اقوامی هستند که علاوه بر حفظ گذشته خود، ابداعات جدیدی نیز داشته اند. حال باید زمان بگذرد که ابداعات آنها به فرم اصلی خود برسد. ولی این امر که رسانه ای برای اجرای موسیقی این نواحی نیست را قبول دارم و شورای فنی صدا و سیمای آنها باید تجدید نظری داشته باشد تا موسیقی قوی منطقه لرستان از تمام شبکه های صدا و سیما پخش شود.
مبصری در بخش پایانی صحبت های خود می گوید: اکنون در منطقه خراسان، استاد کامل را بخشی می گوییم. بخشی کسی است که نوازنده، خواننده، آهنگساز و شاعر است و همچنین سازش را خودش می سازد. تعداد این افراد خیلی کم است و به انگشتان دو دست نیز نمی رسد. آنها برای آموزش جوان ترها و انتقال نغمات به صورت میراث شفاهی به حمایت مسوولان نیاز دارند. این مشکل در منطقه لرستان نیز به همین صورت است. حتی در منطقه کردستان که مناطق و گویش های مختلف کردی را داریم نیز همین مشکل هست.
او ادامه می دهد: به عنوان نمونه، سازی در کردستان داریم به نام دوزله یا دو زل که یک ساز بادی است که اکنون الکترونیکی آن آمده است. این امر به موسیقی نواحی ضربه می زند و باعث می شود که میراث موسیقی ما حفظ نشود. در نواحی دیگر مانند منطقه عاشیقان آذربایجان، در منطقه ساوه ایل شاهسوند ساز چگور 9 سیم را استفاده می کردند که اکنون هفت سیم رایج شده تا نواختنش راحت تر باشد. اینها تنها منطقه ای هستند که ساز چگور را می نوازند. در جاهای دیگر این ساز استفاده نمی شود و گویش زبانشان نیز ترکی عثمانی است. در آنجا نیز این مشکل هست که سازهای الکترونیک وارد شده و در مجالس خود از سازهای نواحی کمتر استفاده می کنند. آواها و نواهای آنها تقریبا در حال از بین رفتن است و تنها ضبط شده و محفوظ مانده است. من تنها خواهشی که دارم این است که اداره کل ارشادهایی که در مراکز استان ها هست، اولویت را به حفظ موسیقی اقوام بگذارند چون میراث دار فرهنگ کهن این کشور هستند و هر کدام از اساتید موسیقی از دنیا می روند یک فقدان اجتماعی بزرگی حس می شود.
انتهای پیام
گفتگوی اختصاصی وقایع استان با مریم حیدرزاده نویسنده، نقاش و ترانه سرای مطرح ایرانی ترانه های عاشقانه در کما به سر می برند نمی دانم چرا برخی ترانه سرایان و خوانندگان کارهای خوب را از جامعه دریغ می کنند؛ بنده نگران نسلی هستم که با این ترانه ها خو گرفته و آن را زمزمه می کنند و با آن خاطره می سازند کافی است به یک ترانه عاشقانه ایرانی گوش دهید، 80 درصد ترانه های ایرانی یک قافیه درست ندارند و متاسفانه در این ترانه کلمات شایسته استفاده نمی شود، کلماتی به کار برده می شود که در آن قداست ادبیات و شعر رعایت نمی شود در سال 96 آلبوم آبرنگ را به بازار موسیقی و ترانه روانه کردم و قرار است کتاب اشعار کلاسیکم به زودی از نشر معین منتشر شود مصمم هستم از هشت سال سکوتم برای مردم بنویسم و بیان کنم چرا در آن زمان ممنوع کار شدم
کوروش دیباج
دهه هشتاد، با هر دهه دیگری در کشور متفاوت است، شاید بتوان گفت در این دهه فرهنگ و هنر و شیوه انتقال آن به افراد جامعه با دهه های گذشته متفاوت بود، دهه هشتاد دهه ای بود که ترانه های عاشقانه با محتوای عشق زمینی پر رنگ تر حاضر شد و با ساختارهای موجود آن زمان مقابله و ایستادگی کرد، در واقع موسیقی پاپ و عاشقانه امروز داخل کشور مدیون این دهه، خواننده ها و ترانه سرایان این دهه است، شاید به یاد آوریم در کتابفروشی ها و مراکز فرهنگی آن زمان پوستر گل آفتاب گردانی که چهره دختری نابینا با عینک آفتابی را نشان می داد، توجه همگان را به خود جلب می کرد و آنچه که بیشتر از همه این چهره و پوستر را آشنا می کرد، دکلمه هایی بود که با صدای معصوم دخترانه از رادیو یا کاست نوارها پخش می شد و طولی نکشید که جمعیت قابل توجهی از افراد جامعه شروع به خریدن کاست ها و کتاب های شعر او کردند. مریم حیدر زاده، متولد 29 آبان 56 فارغ التحصیبل رشته حقوق قضایی از دانشگاه تهران اولین بار دریک برنامه تلویزیونی به نام با طراوت در شبکه سوم سیما شروع به کار کرد و توانست بعد از مدتی اولین کتابش با عنوان پروانه ات خواهد ماند را منشتر و بعد اولین آلبوم خود را انتشار دهد و هم اکنون بعد سالیان سال از فعالیت او در عرصه ترانه، از او درباره داستان آن دوره از فعالیتش و وضعیت ترانه های عاشقانه می پرسم.
وقتی اولین آلبومت در کشور منتشر شد، برخورد و واکنش جامعه نسبت به شما چگونه بود؟
خوشبختانه استقبال خوبی از آلبوم و ترانه هایم از سوی افراد جامعه صورت گرفت، ولی با توجه به اینکه اولین دختری که بعد از انقلاب به به شکل علنی، شفاف و قانونی در عرصه ترانه و دکلمه فعالیت می کرد، با تابوهای زیادی روبرو شدم که خوشبختانه توانستم این تابوها را شکسته و به راهم ادامه دهم، البته همیشه در راهم موفقیت نبوده و زمان هایی بوده که در بی عدالتی کامل از سرودن ترانه ها برای افراد جامعه محروم شدم.
در آن دوره با چه سختی ها و مشکلاتی در عرصه فعالیت تان، روبرو بودید؟
فعالیت بنده همزمان با دوران دولت اصلاحات بود، و خوشبختانه در آن زمان مشکلی در انتشار کارهایم وجود نداشت، بلکه تمام بی مهری های و ممنوع کار شدن بنده زمانی آغاز شد، که دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد شروع شد.
در واقع در دوران هشت سال ریاست جمهور بعدی من هشت سال ممنوع کار بودم و به قدری در آن زمان با بنده ناعادلانه رفتار شد، که مصمم هستم از این هشت سال بی مهری و تبعیض کتاب منتشر کنم و برای مردم توضیح دهم چرا در آن زمان ممنوع کار شدم. بنده در آن دوره علنا شاهد بودم بدون هیچ استدلال درست و قانونی به کارهایم ایراد گرفته و اجازه فعالیت به بنده نمی دادند، بی عدالتی چیزی است که هر فردی را در هر جایگاهی زجر و شکنجه می دهد، بنده علنا با چشمان خود شاهد بودم.
دلیل رفتنتان به خارج از کشور و همکاری با خواننده های خارج از کشور چه بود؟
هر چند رشته دانشگاهیم چیزی جز سرودن ترانه و شعر بود، ولی در آن رشته هیچ مهارت و علاقه ای نداشتم و تنها مهارت بنده و راه کسب درآمدم، سرودن ترانه و انتشار آلبوم بود، وقتی بنده را ممنوع کار کردند و اجازه انتشار هیچ آلبوم و ترانه ای را ندادند، مجبور شدم برای گذران زندگی با خواننده های خارج از کشور فعالیت کنم، ولی سخت گیری ها و تبعیض روز به روز بیشتر می شد، در صورتیکه بسیار ترانه سرایان داخل کشور بودند که در آن زمان برای سیاسی ترین خواننده های خارج از کشور ترانه سروده و هیچ کس به آن ها کار نداشت، و قابل تامل تر اینکه ترانه های آنها در تیتراژ سریال های ماه مبارک رمضان و سایر سریال های رسانه ملی مجوز انتشار می گرفت و متاسفانه هنوز این قضیه وجود دارد.
دلیل اینکه از ادامه زندگی در خارج از کشور منصرف و به کشورتان بازگشتید، چه بوده است؟
بنده مدت زیادی در خارج از کشور زندگی نکردم، زیرا همیشه عاشق کشورم بودم و دوست داشتم در کشوری زندگی کنم که مردم آن به راحتی با هم به فارسی صحبت می کنند، ولی بخاطر این سختگیری ها و تبعیض ها مجبور شدم در سال 83 به کشور کانادا برای اقامت مراجعه کنم، ولی بعد یک سال و نیم به دلیل اینکه روحیاتم با آن کشور سازگار نبود، مجدد به کشورم بازگشتم و تمام این 5 سال و نیم در کشور بدون مجوز گرفتن هیچ ترانه، کتاب و آلبوم گذشت.
پس در این مدت با توجه به اینکه گفتید به غیر از سرودن ترانه و شعر مهارتی نداشتید، چه می کردید؟
واقعا به این اعتقاد دارم که عدو شود سبب خیر، اگر خدا خواهد، بنده در سن سه سالگی به دلیل آب مروارید نابینا شدم ولی این نابینایی باعث نشد علاقه بنده به نقاشی و تکنیک آبرنگ کم شود و در کنار سرودن ترانه در تکنیک آبرنگ فعالیت می کردم، در این هشت سال که بنده از آن به عنوان هشت سال جهنمی از آن یاد می کنم به برگزاری نمایشگاه های متعدد آبرنگ از کارهای خود پرداختم و خوشبختانه دیگر به برگزاری نمایشگاه آبرنگ ایراد نمی گرفتند.
از چه زمانی مجدد شروع به فعالیت ترانه سرایی و انتشار آلبوم کردید؟
از زمانی که دولت تدبیر و امید به روی کار آمد شرایط فعالیت برای بنده محیا شد، البته چند سال اول درگیر کارهای اداری و پیگیری رفع اتهام از خود بودم و در آن زمان که آقای جنتی وزیر وقت فرهنگ و ارشاد بودند، نامه ای به وی نوشتم و تمام این بی مهری ها و تبعیض ها را توضیح دادم و خوشبختانه وی با ملاقات حضوری که از بنده داشتند، پیگیری مجدد فعالیت بنده در عرصه ترانه سرایی و انتشار آلبوم شدند و توانستم بعد از 12 سال در سال 93 کتاب تو را در حضور همه دوست دارم که مجموع نثرهای عاشقانه ده سال عدم فعالیتم بود را متشر کنم و در سال 96 آلبوم آبرنگ را به بازار موسیقی و ترانه روانه کنم و قرار است کتاب اشعار کلاسیک به زودی از نشر معین منتشر شود.
ترانه های عاشقانه آن دوره با ترانه های عاشقانه هم اکنون چه تفاوتی پیدا کرده است؟
می توان گفت زمانی که بنده شروع به سرودن ترانه عاشقانه کردم با هم اکنون دو عصر متفاوت است، آن زمان سختگیری ها به نرانه های عاشقانه که در ارتباط عاشقانه دو نفر که این ارتباط سرتاسر پاکی بود، بسیار وجود داشت و نمی توانستیم به راحتی امروز دررابطه با آن صحبت کرد، ولی هم اکنون آفت ترانه های عاشقانه بزرگ شده است که نه تنها ترانه سرایان و خواننده های بلکه ترانه سرایان و خواننده های خارج از کشور ترانه آنان قافیه ندارد، یعنی ترانه را گوش می دهیم یک قافیه در آن پیدا نمی کنیم، برای من سوال است با وجود اینکه اساتید به نام و صاحب سبکی که در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای تایید این ترانه ها هستند، چگونه مجوز اینگونه ترانه ها را می دهند، البته تعدادی از این افراد در مصاحبه هایشان اعلام کرده اند به اسرار محکم بعضی تهیه کنندگان اقدام به مجوز اینگونه کارها کرده اند.
وقتی فرد در خلوت خودش به این ترانه ها گوش می دهد، به خوبی در می یابد ترانه ها از محتوا واقعا محروم هستند. به جرات می توان گفت، جز خوانندگان سبک سنتی و چند نفر همچون احسان خواجه امیری، علی زندوکیلی، سیناسرلک، محسن چاوشی و.... که برای مخاطبانشان از اهمیت بالایی برخورداند، خوانندگان دیگر به محتوای ترانه هیچ دقت نمی کنند و برایشان مهم نیست چه ترانه و موسیقی را به مخاطبان خود ارائه می کنند. متاسفانه در کاورهای آلبوم های موسیقی مد شده است، که خواننده از تنظیم آهنگ، سرودن ترانه و... را همه اش را خودش انجام می دهد ولی ای کاش بعضی خوانندگان تخصص هایشان را قبول کنند، زیرا یک خواننده خوب الزما نباید که یک ترانه سرا، موزیسین، نوازنده شایسته و توانمتد باشد.
نمی دانم چرا برخی ترانه سرایان و خوانندگان کارهای خوب را از جامعه دریغ می کنند. بنده نگران نسلی هستم که با این ترانه ها خو گرفته و آن را زمزمه می کنند و با آن خاطره می سازند، امیدوارم اگر ممیزی در ارشاد وجود دارد، حساسیت ها برای یک سری کلمات مشخص همچون آغوش و بوسه نباشد، بلکه، حساسیت ها باید روی ایرادهای ادبی باشد. تشخیص این ایرادات سخت نیست، کافی است به یک ترانه عاشقانه ایرانی گوش دهید، 80 درصد ترانه ها ایرانی یک قافیه درست ندارند و متاسفانه در این ترانه کلمات شایسته در آن استفاده نمی شود، کلماتی به کار برده می شود که در آن قداست ادبیات و شعر رعایت نمی شود. یک کلمه می تواند امروزی و محاوره ای بوده ولی ترانه محترمی باشد و هویت داشته باشد، البته این ترانه ها انقضا دارد وخوشبختانه ثابت شده است این ترانه ها تاریخ مصرف دارد و تمام می شود.
دلیل این همه خشم و نا امیدی در ترانه های عاشقانه عصر امروز چیست؟
نمی دانم دلیل این همه تلخ و تاریک سرودن در چیست، بنده منکر این نیستم که بی وفایی وجود ندارد، و شاید همه آدم ها ده سال گذشته مهربان تر از حالا بودند ولی شاید تکنولوژی و گرفتارهایی دغدغه که برای خودمان ایجاد کردیم این فاصله ها را بیشتر و شاید همه این ها بهانه است و داریم از هم دور می شویم، ولی باید به این نکته توجه داشت، می شود خواننده های محبوبی بود، کنسرت های زیادی گذاشت ولی صحیح، پرمحتوا و خاطره ساز آن را اجرا کرد.
ترانه عاشقانه ایرانی خارج از کشور با داخل کشور از نظر شما چه تفاوتی دارد؟
بنده فکر می کنم ممیزی بهتری از لحاظ نگاه و افقی که برای ترانه های عاشقانه در داخل کشور وجود دارد، یعنی در خارج از کشور بیش از اندازه اجازه ترانه های عاشقانه با هر محتوایی انتشار می یابد. بنده به عنوان کسی که دست به قلم دارد و ترانه می سراید با ممیزی موافق نیستم ولی دوستان به قدری ممشات می کند و هر ترانه ای را انتشار می دهند که گاهی قداست عشق را زیر سوال می برند. کارهای خارج از ایران اکثرشان از ترانه سرایان داخل کشور تغذیه می شود ولی باز ما ترانه سرایان بزرگی همچون اردلان سرفراز، ایرج جنت عطایی و..در خارج از کشور داریم که سبک شان همیشه متعلق به خودشان بوده و هیچ وقت زیر بار ملودی های عجیب و غریب و سفارش ترانه هایی اینچنین نرفته است و داریم خواننده های شایسته ای که قدر این ترانه ها را می دانند و از آن استفاده می کنند.
حال ترانه عاشقانه چطور است؟
حال ترانه اغلب شنیده می شود و روی آن تبلیغات انجام می شود و در کنسرت ها اجرا می شود، حال خوبی نیست و به نظر من ترانه های عصر امروز در کما به سر می برند و با احترام چند نفر همچنان اهیمت به مخاطب می دهند.
به گزارش خبرنگار مهر ، مهدی محمودی رئیس انجمن موسسات مد و لباس کشور است که در توسعه کسب وکار پوشاک فعالیت دارد. او درباره جریان مُدسازی در جامعه معتقد است، اگر ما بتوانیم جریان برگزاری رویدادها را تبدیل به جریان دیده شدن کنیم، مُدسازی اتفاق می افتد و بعد می توانیم تاثیر آن را در سطح جامعه و نوع پوشش مردم ببینیم. تا وقتی که نگرش در حوزه مد و لباس تنها بنگاه اقتصادی باشد که فقط برای مجری یا شرکت کنندگان در آن رویداد الزاما تولید ثروت می کند، نمی توانیم تاثیرش را در جامعه ببینیم. محمودی حتی ذائقه سازی را همان جریان مُدسازی می داند و اعتقاد دارد مُدسازی در تمام دنیا یک روش مخصوص به خودش را دارد. باید ببینیم اول چه کسی مُد را می سازد! در دنیا رسانه ها مُد می سازند، شبکه های مجازی، سلبریتی ها، برندها، فیمس ها مُد می سازند پس در درجه اول باید در جریان مُدسازی کار کنیم. یک مجموعه لباسی که خیلی خوب طراحی شده است باید میلیون ها نفر آن را ببینند تا مُدسازی صورت بگیرد. مهدی محمودی با گسست میان مردم و نهادها و سازمان های دولتی در حوزه مد و لباس موافق است گفت وگوی او در همین رابطه با خبرگزاری مهر در ادامه می آید:
با توجه به این که نهادها و سازمان های متولی در امور فرهنگی در حال انجام پروژه ها، برنامه ها، کنگره ها و فرهنگسازی هستند اما دیده می شود که با دغدغه های سوژه های طبقه متوسط شهری در کشور هم خوانی ندارد و سوژه های اجتماعی به دنبال دغدغه های فرهنگی و ارزشی خاص خودشان هستند و در اینجا گسستی ایجاد شده است از همین رو می بینیم که الگوهای ارائه شده از سوی برخی نهادها و سازمان ها از سوی مردم قابل تایید و تبعیت نیست یا تاثیر عینی آن الگوها را شاهد نیستیم، دیدگاه شما درباره این پیش فرض چیست؟
در درجه اول باید به این موضوع اشاره کنم که ما نهادهای برگزارکننده رویدادهای مد و لباس کم داریم غیر از نهادهای حاکمیتی مثل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که او هم تنها یک جشنواره بین الملی مدولباس فجر برگزار می کند، البته بعضی اوقات هم آموزش و پرورش رویدادی به عنوان پوشاک مدارس دارند که باز هم می بینیم جشنواره ها در این حوزه بسیار کم هستند. اما مسئله مهم تعداد رویدادهای برگزار کننده مدولباس زیاد هستند یعنی گاهی اوقات دیده ایم در سال بیش از 100 تا رویداد داریم که مزون های مختلف جمع شدند و آن نمایشگاه را برپا کردند ولی متاسفانه ماهیت این رویدادها از مُدسازی خارج شده است و بیشتر ماهیت اقتصادی برای برگزارکننده و شرکت کنندگان دارد.
علت اینکه ما محصولات جشنواره ها و نمایشگاه های مختلف را در سطح جامعه نمی بینیم در این است که برای طراحی، تولید و ... زحمت می کشیم، سمینار و کارگاه های فروش را برگزار می کنیم ولی بر روی جریان مُدسازی کاری نمی کنیم
منظور از ماهیت اقتصادی یعنی چه، پس بٌعد فرهنگی در اینجا مغفول مانده است؟
یعنی آن برگزارکننده رویدادی را به مرحله اجرا می رساند مهمانی یا افتتاحیه آن رویداد را در هتل لوکس و منطقه خوب می گیرد و بعد از لحاظ مالی هزینه ها را از مزون داران دریافت می کند. آن طراح یا به نوعی مزون دار زمانی که در آن رویداد شرکت می کند تمام تلاشش این است که محصولش را به فروش برساند نه اینکه به دنبال مُدسازی باشد.
علت اینکه ما محصولات جشنواره ها و نمایشگاه های مختلف را در سطح جامعه نمی بینیم در این است که برای طراحی، تولید و ... زحمت می کشیم، سمینار و کارگاه های فروش را برگزار می کنیم ولی بر روی جریان مُدسازی کاری نمی کنیم. جریان مُدسازی بسیار متفاوت است و باید با دانش و علم مناسب و خاصی پیاده شود، جریان مُدسازی با برگزاری رویداد رخ نمی دهد. بله در دنیا تمام مُدها از کانال رویدادها معرفی می شود مثلا یک برند کالکشن جدید عرضه می کند و این مجموعه جدید را در قالب رویداد اجتماعی فرهنگی به همه عرضه می کند قطعا این برند یا مجموعه قابلیت مُدسازی را دارد زیرا در دوران برگزاری این رویداد، بیش از 20 تا رسانه و شبکه های مجازی به شکل کامل آن را پوشش می دهند. پوشش دادن هم به معنی این است که همه در دنیا با آن طرح آشنا می شوند و می بینند، به این مُدسازی می گویند. موفقیت آن ها در معرفی طراحی مد و لباس در کنار برنامه سازی و تبلیغات معنا می کنند. اگر ما بتوانیم جریان برگزاری رویدادها را تبدیل به جریان دیده شدن کنیم، مُدسازی اتفاق می افتد و بعد می توانیم تاثیر آن را در سطح جامعه و نوع پوشش مردم ببینیم. تا وقتی که نگرش در حوزه مد و لباس تنها بنگاه اقتصادی باشد که فقط برای مجری یا شرکت کنندگان در آن رویداد الزاما تولید ثروت می کند، نمی توانیم تاثیرش را در جامعه ببنیم.
موضوع مهم دیگر این که، در حوزه مد و لباس ورود دولت، حاکمیت، سازمان ها، نهادهای عمومی و دولتی به آن ممنوع است هی به مردم بگوییم این را بپوش یا آن را نپوش ! مردم آن پوشاک را انتخاب نمی کنند زیرا حوزه مد و لباس از بازار شکل می گیرد، البته درست است که در این زمینه مُدسازی است ولی حاکمیت در این دنیای بزرگ در هیچ جای جهان نتوانسته مُدسازی انجام دهد. در ایران هم همین گونه است.
به اعتقاد من، وظیفه حاکمیت ها نبایدها است نه بایدها! یعنی حاکمیت در بخش قانون گذاری می تواند بگوید بر فرض مثال یکسری از کارها و فعالیت ها را انجام دهید و یکسری از مسائل و کارها را فاکتور بگیرید و انجام ندهید نه اینکه بگوید که فلان پوشاک را به این شکل و شمایل طراحی نکنید، ببینید این خیلی تفاوت دارد. البته در ایران هم حاکمیت در حوزه طراحی ورود پیدا نکرده و تنها حوزه اش برگزاری جشنواره بین المللی مد و لباس فجر است که واقعا برگزاری آن در کشور لازم است و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی این رویداد را اجرا می کند، به نظر من ورود دیگر دستگاه ها و سازمان ها به این حیطه اصلا به صلاح جامعه نیست و نباید ورود کنند.
شما اشاره کردید که برگزاری جشنواره ها در کشور الزامی است، این درسته اما جشنواره یا رویدادی که هیچ کارکرد و کاربردی برای مردم ندارد، حتی این نوع جشنواره ها را نمی شناسند و دنبالش نمی کنند و حتی گاه گداری می بینیم که با آن زاویه دارند و این همان گسستی است که میان مردم و متولیان و مسئولان و برگزارکنندگان جشنواره ها است، چه لزومی دارد که با همان سیاست های قبلی ادامه دار باشد؟
خب آن جشنواره ها یا رویدادهایی که به صورت خصوصی برگزار می شود، ممکن است برای خیلی از افراد خوشایند نباشد! مثل اینکه شخصی به عنوان تولیدکننده یا طراح، محصولی را عرضه می کند که هزار نفر آن را می پسندند و 200 نفر هم نمی پسندند! ما نمی توایم به تولیدکننده خصوصی بگوییم که برگزار نکنند و در این زمینه ورود نکنند.
منظور من رویدادها، نمایشگاه و جشنواره های خصوصی نیستند، مقصودم همان جشنواره های دولتی است!
به اعتقاد من، نهادهای دولتی و حاکمیتی اصلا نباید در این زمینه ورود پیدا کنند، به نظر من تنها یک رویداد باید به وسیله دولت برگزار شود که هم تاثیرگذاری بهتر داشته باشد هم مردم آن را دنبال کنند که مثلا در بخش فرهنگی هنری در حوزه سینما شاهد این امر هستیم. در حوزه مد و لباس هم جشنواره بین المللی مد و لباس فجر را داریم که باید در اثرگذاری جشنواره تلاش کنیم. اما ورود سازمان های دیگر اصلا درست نیست. مثلا در دورانی سازمان فرهنگی هنری شهرداری رویدادی را در حوزه مد و لباس برگزار کرد یا سازمان فلان و... که کار درستی نیست، این نوع نهادها و سازمان ها نباید ورود پیدا کنند و هر چه قدر ورود داشته باشند باعث حاکمیتی کردن حوزه مد و لباس خواهد شد که این خودش آفت است. ما در سال فقط باید یک رویداد مهم در حوزه مد و لباس داشته باشیم.
ببینید من ذائقه سازی را با همان کلمه مُدسازی معادله سازی و بیان کردم، مُدسازی در تمام دنیا یک روش مخصوص به خودش را دارد. باید ببینیم اول چه کسی مُد را می سازد! در دنیا رسانه ها مُد می سازند، شبکه های مجازی، سلبریتی ها، برندها، فیمس ها مُد می سازند پس در درجه اول باید در جریان مُدسازی کار کنیم
البته مسئله مهم در کنار برگزاری جشنواره ها و رویدادها، ذائقه سازی است که ما بسیار کم شاهد این امر هستیم! البته معمولا تولیدکننده ها یا طراحان در زمینه ذائقه شناسی ورود پیدا کردند و براساس ذائقه مردم و مخاطبانشان طرحی را در بازار عرضه می کنند یا معمولا در انتظار ذائقه مخاطبانشان هستند و می بینند که آنان چه طرحی را از فضای مجازی یا ژورنال های خارجی می پسندند و بعد آن را ارائه می دهند در حالی که ما ندیدم یک نوع ذائقه سازی درست و مناسب در حوزه مُد ایرانی داشته باشیم و بتوانیم در ذائقه مخاطب تغییری ایجاد کنیم؟!
ببینید من ذائقه سازی را با همان کلمه مُدسازی معادله سازی و بیان کردم، مُدسازی در تمام دنیا یک روش مخصوص به خودش را دارد. باید ببینیم اول چه کسی مُد را می سازد! در دنیا رسانه ها مُد می سازند، شبکه های مجازی، سلبریتی ها، برندها، فیمس ها مُد می سازند پس در درجه اول باید در جریان مُدسازی کار کنیم. یک مجموعه لباسی که خیلی خوب طراحی شده است باید میلیون ها نفر آن را ببینند تا مُدسازی شود که متاسفانه ما در زمینه مُدسازی کاری انجام ندادیم و تمام فعالیت هایی که در حوزه مد و لباس انجام دادیم تبدیل به کارهای کوچک اقتصادی شده است که مخاطب دو یا 3 هزارنفری دارد و توسعه پیدا نکرده است.
کد خبر 4727597
مریم علی بابایی
مژگان خالقی می گوید چند مورد به نمایش ایراد گرفته شده بود که تمام این موارد اصلاح شده و معتقد است حالا باید اداره کل هنرهای نمایشی از مجوزی که داده صیانت کند. او همین مسأله را هم پیگیری کرده اما این پاسخ را به او داده اند: تنها چیزی که به من گفتند این بود که از دست ما خارج است.
امشب اینجا درباره خیانت است و بعضی ها این نمایش را متهم به ترویج خیانت کرده اند اما خالقی می گوید: جمع شورای نظارت و ارزشیابی امضا کردند که این اجرا ترویج خیانت نیست و در تقبیح خیانت است. ایرادهایی که ابتدا گرفته شد بر سر چیزهای جزئی تر بود. چیزهایی مثل اینکه یقه بازیگرها باید بسته شود که بسته شد یا اینکه جمله ای تغییر کند. موارد خیلی جدی نبود و من گفتم تمکین می کنم.
کارگردان امشب اینجا می گوید گزارش هایی که علیه نمایشش در چند رسانه منتشر شده باعث شده حساسیت ها نسبت به آن بیشتر شود: باشگاه خبرنگاران جوان در گزارشی نوشت اوج رذایل اخلاقی و ترویج فحشا . من با وکیلم صحبت کردم و قرار شد پرونده را در دادگاه رسانه به جریان بیندازد. گزارش مشرق نیوز هم خطاب به مجید رجبی معمار مدیرعامل خانه هنرمندان ایران و رئیس تماشاخانه ایرانشهر بود. نوشته بودند حکومت خودمختار ایرانشهر خانه هنرمندان و تهمت هایی هم درباره ترویج فساد متوجه نمایش کرده بودند. گزارش روزنامه کیهان علیه نمایش ما دیگر تیر خلاص بود. رجبی معمار خودش نمایش را دید و گفت: من تعجب می کنم و هیچ حرف رکیکی در نمایش زده نشده است.
این نمایش یک کار شاعرانه است و من هم آدم فرهنگی هستم. آنها آدم اشتباهی را انتخاب کردند. فکر می کردند من جوابیه می دهم و درواقع روزنامه کیهان از من خواست جوابیه بدهم اما من آن راه را نرفتم. همه تلاشم برای اجراست. به هیچ حاشیه ای فکر نمی کنم.
آنچه به خالقی گفته شده این است که مواردی که ایراد گرفته شده بود را اصلاح نکرده اند اما او می گوید این کار را انجام داده و حتی درخواست کرده شورای نظارت فیلمی که سالن نمایش از اجرا گرفته ببیند اما این طور که خالقی می گوید گویا فیلمی وجود ندارد: من گفتم تمام موارد انجام شده و حتی از لباس های بازیگران که اصلاح شده عکس گرفتم و برای حسین مسافر آستانه فرستادم. دلیلی نداشت اصلاحات را انجام ندهم.
مژگان خالقی دیروز سرگرم پیگیری این موارد بود و به او گفته شده بود که دیروز سه نفر نمایش را بدون حضور تماشاگران بازبینی می کنند تا برای حل مسأله به نتیجه برسند.
این مسأله را سید محسن حسن زاده مدیر روابط عمومی اداره هنرهای نمایشی هم تأیید می کند و می گوید ممکن است نمایش در صورت تأیید انجام اصلاحات از امشب دوباره روی صحنه برود.
خالقی دیروز صبح در گفت و گو با ایسنا اعلام کرده بود که کسی به او توقیف نمایشش را اطلاع نداده بوده اما حسن زاده می گوید: طبق قانون هر نمایشی که قرار باشد توقیف موقت کنیم و حتی فرایند بازبینی مجدد را به مدیر تالار اطلاع می دهیم نه گروه نمایش. بازبینی مجدد به این صورت است که اتفاقاتی که گروه متعهد به رفع آنها می شود صورت جلسه می شود. مسائلی مثل حذف یک دیالوگ، اصلاح لباس یا عدم استفاده از موسیقی خاص. همه این موارد بعد از گفت و گو به صورت مکتوب در صورت جلسه می آید و کارگردان امضا کرده و متعهد به انجامش می شود.
توقیف اجرا به گفته حسن زاده از اینجا شروع می شود. از وقتی این تعهد از طرف کارگردان عملی نمی شود و شورای نظارت و ارزشیابی مجبور به توقیف نمایش تا رفع موارد اصلاحی می شود. او اینکه ایرادی که به امشب اینجا گرفته شده در حد اصلاح یک کلمه بوده را رد می کند و حتی می گوید گزارش هایی که کارگردان نمایش می گوید علیه این اجرا نوشته شده تأثیری در تصمیم گیری شورای نظارت نداشته است: قبلاً هم اتفاق افتاده که بعضی رسانه ها اطلاعات کذب درباره نمایشی ارائه داده اند ولی نمایش اجرا شده و مشکلی هم نبوده. دلیل بازبینی مجدد بعد از اینکه مجوز صادر شد رعایت همین مواردی است که گروه به انجام شان متعهد شده است. تا زمانی که این تعهد عملی نشود این فرایند بازبینی ادامه دارد تا شورا به این نتیجه برسد کارگردانش نمی خواهد موردی را رعایت کند که دیگر چاره ای جز توقیف نمی ماند. فضاسازی رسانه ها و بعضی کارگردان ها تأثیری در روند صدور یا عدم صدور مجوز نخواهد داشت. برای ما صیانت از مجوزها و رعایت حق گروه های نمایشی و پایبندی به ارزش ها و قواعد 16 گانه قوانین شورای نظارت مهم است.
کلمات کلیدی
توقف اجرای نمایش امشب اینجا تردید درباره اصلاح
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی انجمن خوشنویسان ایران، نمایشگاه خوشنویسی شکسته نویسان ایران در آستانه برگزاری هفته خوشنویسی (19 مهرماه)، عصر جمعه 5 مهرماه با حضور سیدمجتبی حسینی معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، هادی مظفری مدیرکل هنرهای تجسمی، غلامحسین امیرخانی رییس انجمن خوشنویسان ایران و جمعی از اعضای این انجمن در محل مجموعه فرهنگی و هنری آسمان فرهنگستان هنر افتتاح شد.
در این نمایشگاه که به همت انجمن خوشنویسان ایران و با همکاری معاونت فرهنگی هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار شده، 200 اثر از استادان و هنرمندان ممتاز خط شکسته به نمایش گذاشته شده است و نمایشگاه تا 12 مهرماه برپا خواهد بود.
سجاد محمد یارزاده معاون هنری فرهنگستان هنر در این مراسم با اشاره به ضرورت برگزاری نمایشگاه های خوشنویسی برای ترویج این هنر اسلامی ایرانی در کشور، جایگاه خوشنویسی را در میان هنرهای ایرانی بسیار رفیع ارزیابی و از استادان و هنرجویان این رشته هنری قدردانی کرد.
غلامحسین امیرخانی رییس انجمن خوشنویسان ایران نیز به جایگاه ویژه خط شکسته و تاریخچه این خط اشاره و از زحمات استادان معاصر برای احیای مجدد این خط در سال های اخیر یاد کرد.
در ادامه این مراسم، یدالله کابلی خوانساری عضو شورای ارزشیابی انجمن خوشنویسان ایران، ساختار خطوط و شکل زیبا و دلکش حروف در خط شکسته را از امتیازات این خط بر شمرد و با اشاره به اهمیت حمایت از این خط برای ارتقای هنر د ر کشور بر ضرورت برگزاری نمایشگاه های خط شکسته در ایام مختلف سال تاکید کرد.
وی از هنر به عنوان پر پرواز و بال برای تعالی و عروج اندیشه های والا و گوهرهای درونی انسان یاد کرد و افزود: خوشنویسی در میان انواع رشته هنری از این لحاظ، جایگاه ممتازی دارد.
بر این اساس، مراسم جشن بزرگ و آیین افتتاحیه هفته خوشنویسی 19 مهرماه در محل مجمو عه فرهنگی و هنری آسمان برگزار خواهد شد.
کد خبر 4731178
قدس آنلاین : متأسفانه در دوران دفاع مقدس و سالهای پس از آن آثار هنری اندکی به بازتاب این حضور پرداخته اند. در این میان اهالی ادبیات توجه بیشتری به نقش زنان داشته اند و در کتاب هایی با نگاهی زنانه ابعاد مختلف این نقش آفرینی کم نظیر را به تصویر کشیده است. از جمله مهم ترین این کتاب ها می توان به دا ، دختر شینا ، فرنگیس ، من زنده ام و نامه های فهمیه اشاره نمود. حال سؤال این است که این آثار و ورد این نویسندگان زن به عرصه ادبیات دفاع مقدس چه روندی را طی کرده و چه تأثیری در این حوزه داشته است؟
**آشنایی با صورت زنانه جنگ
بهناز ضرابی زاده نویسنده کتاب های دختر شینا و گلستان یازدهم در پاسخ به این پرسش ابتدا به تعریف ماهوی خاطره پرداخته و با ذکر این نکته که خاطره یک گونه روایت است و باید به صورتی نوشته شود که خواننده، بداند این گفتار یک روایتی است که حقیقت داشته است؛ عنوان کرد: بنابر این تعریف زمانی که ما در حوزه خاطره وارد می شویم، چیزی را مستند و مکتوب می کنیم که قبلاً اتفاق افتاده است. حالا اگر این روایت از زبان زنانی باشد که در جنگ حضور داشته و در دل یک اتفاق و حادثه بوده اند، با همه آن ویژگی های یک روایت زنانه و جزییاتش، باعث می شود مخاطب، متوجه شود در یک زمانی جنگی اتفاق افتاده است که آن جنگ، جنگی نبوده است که تنها مردان را درگیر کند. یعنی جنگی نبوده است که تنها در خاکریز و در خط مقدم اتفاق افتاده و نقش آفرینان آن تنها مردان رزمنده باشند بلکه در کنار این مردان، زنان و حتی کودکانی بوده اند که به ناگاه جنگ به زندگیشان وارد شده است و آنها مجبور شده اند، با آن زندگی کنند.
ذکر این روایت در همین حالای که من با شما صحبت می کنم جذاب است چون ما جنگ را در یک شکل مردانه می بینیم و هر زمان که این واژه را می شنویم در ذهنمان تصویر مردانی می آید که مشغول نبرد هستند. حالا شما فکر کنید در دل این رویداد مردانه ما با حضور زنان و کودکانی مواجه شده و از اتفاق هایی مطلع می شویم که احساسات همه مردم را جوشان می کند. به این دلیل که همگی قبول داریم ماهیت جنگ به شیوه و گونه ای نیست که زنانه باشد و یک زن طاقت و توان رویارویی با آن را داشته باشد.
نویسنده کتاب دخترشینا در ادامه با اشاره به تأثیر مواجهه با چنین روایتی افزود: زمانی که ما روایت های یک زن را از دل جنگی که تجربه کرده و اتفاقاتی که از سرگذرانده می شنویم، اول به بی رحمی دشمنی که با ما جنگیده پی برده و سپس به قدرت ایمان و تفکر و اراده زنانی پی می بریم که در مقابل این دشمن ایستاده اند و با خودمان می گوییم چه شیرزنانی بوده اند که توانسته اند در این کارزار مقاومت کنند و علاوه بر اینکه مقاومت کرده اند، سبب خیر و پشتیبان دیگران، بخصوص مردانشان هم بوده اند. درست است که این زنان بیشتر در نقش پشتیبانی حضور داشته و در نقش هایی مانند پرستار به وظیفه شان عمل کرده است و کم پیش آمده صلاح به دست بگیرند و در خط مقدم بجنگند.
این نویسنده مطرح دفاع مقدس با اشاره به دیگر تأثیر این روایت ها بیان کرد: از طرف دیگر این تهدید وجود دارد که به مرور زمان این خاطره ها و حوادث از یادها پاک و به دست فراموشی سپرده شوند و دیگر کمتر کسی از آینده گان از رشادت های این زنان مطلع باشد و نسل آینده نداند که زنان ما پا به پای مردانشان در این جنگ پایداری و مقاومت کرده اند؛ مکتوب و مستند شدن این خاطرات از این فراموشی جلوگیری کرده و باعث ماندگاری آن برای نسل های آینده می شود.
به ادبیات کشور چند نویسنده خوب معرفی شد
وی با اشاره به اینکه قائل به تقسیم بندی ادبیات از نظر زنانه و مردانه بودن، نیست، اظهار کرد: همین که زنان نویسنده قلم به دست گرفتند و این جسارت و جرأت را پیدا کرده اند که از جنگ بنویسند، اتفاق خوبی ست. شاید اگر این روایت نویسی ها نبود یک تعدادی از زنان نویسنده اصلاً وجود نمی داشتند یعنی این جریان باعث شد زنانی به حوزه نویسندگی وارد شوند وبه عنوان نویسنده به ادبیات معرفی شوند و بعد هم با تلاش و پشتکار خودشان، قلم ونثرشان پخته تر بشود و بعد از این پختگی ادبیت نثرشان هم بیشتر بشود. در نتیجه به حوزه ادبیات تعدادی نویسنده خوب هم معرفی بشود. من از این منظر به ورود این بانوان به ادبیات حوزه دفاع مقدس نگاه می کنم و به نظرم نباید دست به تقسیم بندی بزنیم.
وی در پایان افزود: از سوی می توان این فرصت را مغتنم شمرد از این جهت که زنان نویسنده می توانند به بیان حالات و روحیات زنان در جنگ بپردازند، چون قبل از این مردان نویسنده که از جنگ می نوشتند، ذهنشان بیشتر درگیر توپ و خمپاره بوده و از حوادث جنگ نوشته اند، به همین خاطر یک زن را که به همراه شوهرش به میدان جنگ آمده و در حوزه پشتیبانی فعال بوده است را نمی دیدند و شاید در روایت هایشان هم آن را بیان نمی کردند اما حالا که زنان به این حوزه وارد شده اند، می توانند به این روایت ها و خرده فرهنگ های جنگ که ممکن بود مردان از آن غافل باشند، بپردازند. به اعتقاد من باید بیشتر در این حوزه بحث کرد و از این منظر به موضوع ورود بانوان نویسنده پرداخت.
چند استثنا نباید مبانی کار علمی قرار بگیرد
محمدجواد جزینی نویسنده زنان نویسنده جنگ تحمیلی که به بررسی آماری متون تولید شده توسط زنان نویسنده از جنگ پرداخته است.در باره حضور زنان نویسنده و تأثیرشان درحوزه ادبیات دفاع مقدس اظهار کرد: من خیلی با این گفته که یک جریان خاصی اتفاق افتاده است، موافق نیستم. من در کتاب زنان نویسنده جنگ تحمیلی به این موضوع پرداخته ام. این کتاب اثری پژوهشی ست که در آن آثار نویسندگان زن در حوزه جنگ مورد بررسی قرار گرفته است و هدف از اجرای آن تعیین سهم زنان در نوشتن از جنگ به لحاظ کمی و کیفی بود. اینکه این زنان در تولید خاطرات، داستان و فیلمنامه در حوزه جنگ چقدرسهم داشتند، موضوع اصلی این پژوهش بود. هیچ پژوهش آماری به ما نمی گوید که رشد اینها هم به لحاظ رشد عناوین و هم به لحاظ حضور نویسندگان زن بیشتر شده است.براساس این پژوهش از سال 85 به بعد اتفاقا رشد تولید کتاب های مربوط به دفاع مقدس روز به روز کمتر شده است. بر این اساس اگر بخواهید جریانی را هم پیدا کنید باید به آثار دهه 60 و 70 نظر بیندازید. دهه 70 یکی از پررونق ترین دهه ها هم از لحاظ کمی و کیفی ست.
این نویسنده ادبیات دفاع مقدس و مدرس در پاسخ به این پرسش که لقب پرفروشترین کتاب سال یا چاپ های چندباره آنها نشانگر تقویت این جریان نیست،عنوان کرد: آثاری مانند دا استثنا هستند. اینگونه آثار به دلیل تبلیغات جور واجور ناشر در ذهن من و شما بیشتر دیده می شود. تنها یکی دو کتاب به این شکل دیده شدند و این به معنی شکل گیری یک جریان نیست. در حال حاضر می دانید که کتاب را می دهند دست فلان هنرپیشه و با آن عکس می اندازند و این ذهنیت را ایجاد می کنند اما در حوزه پژوهش چنین آماری نه به لحاظ کمی و نه به لحاظ کیفی وجود ندارد. به لحاظ کمی تعداد این نوع کتاب ها در دهه 90بسیار کم رنگ شده است زمانی در سال 120 تا نزدیک به 200 اثر تولیدات داشتیم الان به ده، بیست اثر رسیده است آن هم از طرف نهادهاست. همانطور که گفتم تعداداندکی کتاب به وسیله تبلیغات مطرح شده اند،البته این اتفاق خوبی ست و چی بهتر از اینکه مردم کتاب بخوانند اما نباید این چند استثنا مبانی کار علمی قرار بگیرد و باعث یک قضاوت کلی در مورد ادبیات بشود.
وی بااشاره به حضور نویسندگان زن در مقام بازنویس برخی آثار عنوان کرد: از طرف دیگری اقبال ناشران به نویسندگان زن به دلیل دستمزد کم خانم ها نسبت به نویسندگان مرد است. حق التالیفی که گاه به این زنان پرداخت می شود یک سوم رقمی ست که به نویسنده مرد پرداخت می شود. زنان به کار دعوت می شوند چون کمتر هزینه صرف شود و بیشتر از آنها کار بکشند.
نویسنده کتاب خداحافظ قهرمان با اشاره به اینکه لازم است نگاهی جدی و علمی بدور از هیاهوی تبلیغاتی به این حوزه داشته باشیم عنوان کرد: چیز مهمی که این پژوهش ها به ما نشان داد این بود که نزدیک به 80 درصد این کتاب ها _منظورم برهه زمانی پژوهش است _ به چاپ دوم نمی رسد که آمار تکان دهنده ای است . این یعنی این کتاب ها یا مخاطب نداشته اند یا اینکه مدیران میل به تولید داشته و میل به بازتولید نداشته اند.
از طرف دیگر گاه اتفاقاتی می افتد که نامش تولید است. به عنوان مثال از این کتاب آماری به دست آمد که نشان می داد میزان تولید داستان، خاطره و متون جنگی دیگر چقدر بوده و همچنین کدام نهاد در انتشار آن ها فعال تر عمل کرده است. در این 7 هزار کتاب 47 اثر پیدا کردیم که سه بار با سه اسم مختلف به سه نهاد مختلف واگذار شده بود.این یعنی یک بلبشو. این 47 عدد هم درست است که بین 7هزارتا عدد کمی به نظر می رسد اما به هرحال نشان می دهد که این بازار چندان هم نظام مند و جدی نبوده است.
انتهای پیام/
محمود آموزگار، مدیر انتشارات آمه در گفت وگو با خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) ، درباره امکان مشارکت کتابفروشی ها در این دوره از نمایشگاه های استانی گفت: برگزاری نمایشگاه بین المللی کتاب تهران بعد از 32 دوره، به طور مشخص تاثیرهایی منفی در روش متعارف فروش کتاب از طریق کتاب فروشی ها گذاشته است. نمایشگاه های استانی هم چنین تاثیری را در مورد کتابفروشی های محلی واقع در شهرها و شهرستان های کشور داشته اند.
او درباره سازوکار پیشنهادشده برای مشارکت کتاب فروشی ها در نمایشگاه های استانی، اظهار کرد: عملی کردن پیشنهادهای مطرح شده، برای یک کتابفروشی با بنیه مالی محدود ساده نیست. برای اینکه کتابفروشی بتواند در نمایشگاه استانی غرفه بگیرد، باید هزینه هایی را تقبل کند. همچنین برای پنج روز زمان برگزاری نمایشگاه، باید فردی را بگذارد تا از کتاب هایش مراقبت کند و بتواند آن ها را به فروش برساند.
مدیر انتشارات آمه ادامه داد: به نظرم این ایده خیلی موضوعیت ندارد؛ به ویژه که در استان ها، مردم با کتاب فروشی های سرشناس، آشنایی دارند و می دانند که باید برای تهیه کتاب به کجا مراجعه کنند.
ناشران با کتاب فروشی استانی همکاری نمی کنند
آموزگار با اشاره به راهکار ارائه شده مبنی بر اینکه کتاب فروشی ها نمایندگی ناشرانی را بگیرند که در نمایشگاه حضور ندارند، بیان کرد: روند کار به این صورت نیست و به نظرم این فکر خیلی ساده اندیشانه است. این احتمال خیلی کم است که ناشرانی که در نمایشگاه استانی شرکت نمی کنند، نمایندگی خود را بدهند به کتاب فروشی هایی که آنجا فعالیت دارد؛ در حالی که تاکنون سابقه چنین همکاری ای بین آن ها وجود نداشته است.
مدیر انتشارات آمه تنها گزینه باقی مانده را فعال کردن دستگاه خودپرداز کتاب فروشی های استانی عنوان کرد و ادامه داد: تصمیمی که در سیصدمین نمایشگاه کتاب استانی در شهر اهواز اتفاق افتاد، درست ترین و شایسته ترین تصمیم بود که برای کاهش زیان وارده به کتابفروشی ها در برگزاری نمایشگاه کتاب استانی گرفته شد؛ طوری که مردم با بن کارت های نمایشگاه می توانند در کتابفروشی ها هم خرید کنند.
او ادامه داد: این تصمیم را برای آن گرفتند که رقابت نابرابر نمایشگاه های استانی باعث رکود کتابفروشی می شود. به همین دلیل تصمیمی در آن مقطع گرفته شد تا بن کارت ها در کتابفروشی های استان قابل استفاده باشند و زمان کارکرد بن ها در کتاب فروشی های استانی از زمان برگزاری نمایشگاه بیشتر بود و به یک ماه رسید.
لزوم جمع آوری اطلاعات از کتاب فروشی ها
به گفته آموزگار تحقیق و بررسی برای اتخاذ تصمیم درست و اصولی، ضروری است. او افزود: اگر بتوانیم در هر استان اطلاعاتی درباره تاثیر تصمیم های اتخاذ شده جمع آوری کنیم و با کتاب فروشی ها صحبت کنیم تا متوجه شویم این تصمیم ها چه میزان بر فروششان تاثیر گذاشته است، آن زمان می توانیم تصمیم گیری های بهتری داشته باشیم.
مدیر نشر آمه با اشاره به اینکه ارتباط مستقیمی بین بسیاری از ناشرها و کتاب فروشی ها وجود ندارد، گفت: طرف حساب کتاب فروشی ها در شهرستان ها، شرکت های پخش هستند و از این طرف باز هم طرف حساب ناشران، موسسه های پخش کتاب اند. ارتباط و تعاملات بین ناشرها و کتاب فروشی ها نیاز به حداقل شناخت و اعتبار بین طرفین دارد و فقدان این روابط، تعامل و توافق را برای آن ها دشوار می کند.
او ادامه داد: ناشران با شهرستان ها ارتباط ندارند. سوابقی در کارنامه فروش کتاب توسط کتاب فروشی ها وجود دارد که آن ها از پرداختن به مطالبات خود در مورد کتاب، سر باز زدند. ناشر از کجا می داند که اگر کتابش را به کتابفروش بدهد چه اتفاقی می افتد؟ این کاری دشوار است؛ تا جایی که فکر می کنم نشدنی است.
نمایشگاه های کتاب استانی را فقط در مناطق محروم برگزار کنند
آموزگار در ادامه راهکاری برای کمتر کردن آسیب وارده بر کتاب فروشی های استانی ارائه و توضیح داد: تنها کاری که می توانند انجام دهند، این است که نمایشگاه های استانی را در استان هایی که تعداد قابل توجهی کتاب فروشی دارد و می تواند بخش قابل توجهی از نیازهای مردم آن منطقه را رفع کند، برگزار نکنند؛ بلکه نمایشگاه های کتاب استانی در مناطقی برگزار شود که در مساله دسترسی به کتاب دشوار است.
او ادامه داد: با توجه به نیاز استان ها در برگزاری نمایشگاه کتاب می توان کاری کرد این نمایشگاه برای مردم منطقه جایگاه دیگری پیدا کند؛ آن چنانکه این امکان را فراهم کند تا کتاب ها در دسترس مردم قرار گیرد.
بازار مکاره ای به نام نمایشگاه کتاب استانی
آموزگار گفت: وقتی توجه می کنیم؛ می بنیم که تفاوت میان نمایشگاه های استانی و نمایشگاه تهران قابل مشاهده است. در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران، کتاب خوب زیاد می بنید اما در نمایشگاه استانی چنین حکایتی نیست.
مدیر نشر آمه با تشبیه نمایشگاه کتاب استانی در برخی مناطق به بازار مکاره بیان کرد: این ادعا مطرح است که کتاب قاچاق در نمایشگاه استانی ارائه نمی شود، اما این ادعا درست نیست و یکی از عوامل ترویج کتابسازی اتفاقا همین نمایشگاه استانی است؛ نه فقط نمایشگاه استانی؛ بلکه متروها، ادارات و سازمان های دولتی، کارخانه ها و شهرداری ها نیز در ایجاد بازار برای کتاب های قاچاق، سهم دارند.
او با ارائه مثالی گفت: فرد فقط شنیده که مثلا ملت عشق کتاب خوبی است و دیگر کاری ندارد که مترجم این کدام کیست و... این ها تعارض هایی است که وزارت ارشاد با آن مواجه است. از طرفی می بینم که خانه کتاب در برابر موضوع قاچاق کتاب موضع می گیرد و در رابطه با خطرهای کتاب سازی هشدار می دهد؛ از طرفی می بینیم که یک سازمان کناری خانه کتاب اقداماتی انجام می دهد تا شرایط را برای فعالیت کتابسازها بیشتر مهیا کند.
آموزگار درباره چرایی محدود ماندن فعالیت ناشرنماها در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران، بیان کرد: در تهران ناشران حرفه ای فعالیت می کنند که در حوزه تاریخ، رمان و فلسفه حتی در بخش های دانشگاهی و جهان کتاب های خوبی دارند. در چنین شرایطی، فضای کار برای ناشر نماها کمتر است.
موسسه نمایشگاه های فرهنگی ایران به نمایندگی از نشر ایران برای نخستین بار در نمایشگاه کتاب عربی استانبول شرکت کرده است.
به گزارش رتبه آنلاین، ایسنا به نقل از روابط عمومی موسسه نمایشگاه های فرهنگی ایران، پنجمین دوره نمایشگاه بین المللی کتاب عربی با عنوان کتاب ما را متحد می کند در تاریخ 28 سپتامبر 2019 (6 مهر 1398) با حضور بیش از 200 ناشر از 15 کشور از جمله ایران، ترکیه، مصر، لبنان، عربستان سعودی، قطر، سوریه و ... در استانبول آغاز شد.
این نمایشگاه با حضور یاسین اکتای مشاور فرهنگی رئیس جمهور ترکیه، مدیرکل فرهنگ و توریسم استانبول و رئیس اتحادیه ناشران ترکیه افتتاح شد.
این نمایشگاه با حمایت اتحادیه ناشران ترکیه، انجمن بین المللی انتشارات کتاب عربی، شهرداری استانبول ترکیه و خبرگزاری آناتولی در منطقه ینی کاپی برگزار شده و 9 روز ادامه خواهد یافت.
هر روز در حاشیه این نمایشگاه سمینارهای فرهنگی، هنری، میزگردها، کنسرت ها و نمایشگاه های نقاشی برگزار می شود. در نمایشگاه امسال تمرکز بیشتر بر فعالیت ها و سمینارهای فرهنگی است و بخش کودک و نوجوان نیز فعال است. علاقه به زبان عربی طی سال های اخیر در ترکیه به ویژه میان دانشجویان رو به افزایش بوده و این نمایشگاه برای آن ها فرصت خوبی خواهد بود.
موسسه نمایشگاه های فرهنگی ایران برای نخستین بار در این دوره از نمایشگاه کتاب حضور یافته است. انتشارات سوره مهر و انتشارات خدمت ماندگار نیز در این غرفه حضور دارند. در این دوره 330 عنوان کتاب به زبان عربی از انتشاراتی هایی چون سمت، مجمع جهانی اهل بیت (ع)، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، سوره مهر، فاتحان، بعثت، بوستان کتاب، دانشگاه تهران، به نشر، حکمت، سفیر اردهال، براق، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، زین العابدین و ... در معرض دید بازدیدکنندگان قرار گرفته است.
در اولین روز از نمایشگاه یاسین اکتای مشاور فرهنگی رئیس جمهور ترکیه، رئیس اتحادیه ناشران ترکیه و سایر مقامات حاضر از غرفه ایران بازدید و بر گسترش همکاری های فرهنگی بین دو کشور تاکید کردند.
نمایشگاه یادشده بزرگ ترین رویداد فرهنگی عربی در ترکیه و بزرگ ترین نمایشگاه بین المللی کتاب عربی در خارج از کشورهای عربی است.
سال گذشته از چهارمین دوره این نمایشگاه حدود 63 هزار نفر بازدید کردند که امسال انتظار می رود بیش از 70 هزار نفر از آن بازدید کنند.
اولین نمایشگاه کتاب های عربی در استانبول ماه نوامبر سال 2015 برگزار شده بود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم ، ادبیات دفاع مقدس در سال های گذشته همواره یکی از مهمترین گونه های ادبی در ایران به شمار رفته است، هم در تنوع تولید و هم در تعداد نویسندگان و آثاری که به جامعه معرفی کرده است. در کنار همه موفقیت هایی که این حوزه به دست آورده است، یکی از انتقادات سردمداران آن عدم موفقیت این عرصه در خارج از کشور است.
با وجود اینکه در سال های گذشته نهادهای مختلفی به صورت خودجوش اقدام به ترجمه و انتشار و توزیع کتاب های دفاع مقدس به ویژه خاطرات در خارج از کشور کرده اند، اما بنا به گفته بسیاری از فعالان این عرصه ما مسیر را در خارج مرزها اشتباه رفته ایم. اما مسیر صحیح چیست؟ امروز دیگر مسلم است که برای صدور پیام انقلاب و دفاع مقدس به خارج از مرزها باید مسیری خاص که مطابق با استانداردهای جهانی است را پیمود تا به نتیجه مطلوب دست یافت. نویسندگان دفاع مقدسی چون گلعلی بابایی ، حمید حسام ، معصومه رامهرمزی و ... که در سال های اخیر تجربه حضور در نمایشگاه کتاب فرانکفورت را داشتند ، از اشتباهاتی که در زمینه ترجمه و انتشار این کتاب ها داشته ایم، بارها سخن گفته اند. اشتباهاتی که مهمترین آن ها ترجمه و انتشار اثر در داخل کشور به جای رایزنی با ناشر خارجی برای فروش رایت بوده است.
اما سوی دیگر جریان ترجمه و انتشار کتاب های دفاع مقدس در خارج از کشور بحث مطالبه و استقبال مخاطبان خارجی است، آیا مخاطبان خارجی از دفاع مقدس ایران استقبال می کنند؟ آیا ادبیات دفاع مقدس ایران راهی به بازارهای جهانی می تواند داشته باشد؟ مجید جعفری اقدم مدیر آژانس ادبی پل است که چند گذشته فعالیت در بازار جهانی را با جدیت بیشتری پی گرفته است. جعفری اقدم پیش از این نیز بارها در مقابل ناشرانی که معتقد بودند دفاع مقدس به تنهایی راهی به بازار جهانی نخواهد داشت، بلکه باید در میان کتاب های دیگر به این بازار هدایت شود، ایستاده و گفته بود که چنین نیست.
خبرگزاری تسنیم در هفته دفاع مقدس درباره شرایط ورود ادبیات دفاع مقدس به بازارهای جهانی ، راه های پیش رو و استانداردها به گفت وگو نشسته است، متن این گفت وگو به شرح ذیل است:
دفاع مقدسی ها رایت بیشتری می فروشند
* تسنیم: بحث انتقال ادبیات دفاع مقدس به خارج از کشور در سال های اخیر به نوعی بلاتکلیف بوده است، از سویی عده ای معتقدند که در مقابل این نوع ادبیات در خارج از ایران گارد گرفته می شود و از سویی دیگر عده ای این نوع ادبیات را جزو پرفروش های ادبیات در دنیا عنوان می کنند. تجربه شما در سال های اخیر و فعالیت در حوزه فروش رایت چه چیزی را نشان می دهد؟
پاسخ این پرسش تنها در یک جمله نهفته است و آن اینکه در دو سال گذشته بیش از 50 درصد کتاب هایی که رایتشان فروخته شده است، در حوزه دفاع مقدس است. اما برای این موفقیت باید از راهش وارد شد.
اینکه کتاب را ترجمه و منتشر کنیم و بعد آن را ارسال کنیم، هم سوخت هزینه است و هم سوخت فرصت. در دنیا برای کتاب هایی که می خواهند تبلیغ باشد، این کار را انجام می دهند، ما هم به مقدار زیادی در ایران در اوایل انقلاب این اقدام را انجام دادیم، زمانی که بنده مسئولیت ترجمه سازمان فرهنگ را بر عهده داشتم، بسیاری از کتاب ها را ترجمه و در الهدی منتشر می کردیم، بعد می فرستادیم رایزنی ها و از طریق رایزنی ها توزیع می شد، اما آن زمان هم این کار اشتباه بود، اما آن زمان ایجاب می کرد که ما پیام انقلاب و دفاع مقدس را صادر کنیم.
اگر از مسیر اصلی نرویم، مخاطبان هدف را نمی یابیم
اینکه ناشر کشور هدف، هم خودش کتاب را ترجمه کند ، هم آن را منتشر و در دایره توزیع قرار دهد و بفروشد ، استاندارد جهانی است، ناشر هم خودش منتفع می شود و هم کتاب ما به بازار جهانی راه یافته است. اما ناشر اگر بداند برای انتشار کتاب حمایت می شود ، تمایل بیشتری به انتخاب کتاب ها خواهد داشت.
با طی کردن مسیر استاندارد چند اتفاق می افتد، مهمترین آن این است که کتاب های ما به دست مخاطبانمان می رسد، در صورتی که در شیوه قبلی کتاب های ما به دست مخاطبان هدف اصلی نمی رسید و تنها در میان افرادی محدود توزیع می شد.
چگونه می توان ادبیات دفاع مقدس را جهانی کرد
* تسنیم: تنها راه انتقال کتاب های ایرانی به خارج از کشور همین مسیری است که ترسیم کردید؟
نه ببینید، بستر موجود و تعریف شده ای در جهان برای اینکه کتاب به دست مخاطب برسد، وجود دارد یک مسیر این است که ما در کانال اقتصاد نشر جهانی قرار بگیریم. مسیر دوم این است که از طریق مبادلات رایت این اتفاق رخ دهد. اما مسیر سوم به ما می گوید که از طریق چاپ مشترک با ناشران خارجی این مسیر را طی کنیم. مثلاً چینی ها برخی از کتاب هایشان را که اهمیتی ویژه دارد ، با ناشر ایرانی وارد شراکت شده اند و هزنیه چاپ و ترجمه کتاب را پرداخت کرده اند تا مثلاً ما هزار نسخه از آن را به فارسی ترجمه کنیم و به بازار نشر ببریم. بعد از فروش 50 درصد برای ناشر چینی و 50 درصد برای ناشر ایرانی است. پس از فروش 1000 نسخه اول ناشر چینی 10 درصد از فروش نسخه های بعدی بهره مند می شود.
از مسیرهای جهانی شدن ادبیات غافلیم
ما از این مسیر ها غافل هستیم، تاکنون هیچ کتاب ایرانی از طریق شراکت در ترجمه و چاپ در دنیا منتشر نشده است. حتی ما مسیرهای دیگر را نیز نپیمودیم، برای نمونه می توان با ناشری قراردادی منعقد کرد و درباره دفاع مقدس اطلاعات و تصاویر را در اختیارش گذاشت تا او برایمان از دفاع مقدس بنویسد.
* تسنیم: شاید تصور شود که کدام ناشری حاضر است از دفاع مقدس ما بنویسد؟ استقبالی در شرایطی که پروژه ایران هراسی را غرب راه انداخته است، وجود ندارد؟
خیر ، چنین نیست، همین حالا حداقل در هر کشور می توانم 6 ناشر را پیدا کرد که تمایل دارند، درباره دفاع مقدس ما کتاب تولید کنند. دفاع مقدس ما تبلیغ جنگ نیست که بخواهند گارد بگیرند، تجربه ما در فروش رایت دفاع مقدس به گونه ای دیگر عکس این تصور را ثابت می کند ، قرارداد ما در حوزه کتاب های دفاع مقدس به بیش ازصدها نسخه می رسد، یک کتاب ما ممکن است به 10 کشور فروخته شده باشد. در موضوع رمان و داستان ما حرف هایی برای گفتن داریم ، تنها در مستند است که ممکن است استقبال اندک باشد.
ادبیات جنگ در دنیا یکی از ژانرهای پرطرفدار است، ادبیات جنگ ما یک ویژگی ممتازی نسبت به دیگر کشورها دارد، اول اینکه ما تنوع داریم در ژانر رمان، کودک و نوجوان، داستان کوتاه، خاطره، سرگذشت و...، دوم اینکه در ادبیات دفاع مقدس ما نوعی مفاهیم انسانی نهفته است، شخصیت های انسانی داستان های دفاع مقدس ما رنگ و بوی انسانی دارند و از این نکته استقبال می شود.
گرنت اندک ناشران را پس زده است
* تسنیم: شاید این پرسش پیش بیاید که با این وضعیت گل و بلبل مشکل در کجاست که هنوز ادبیات ما آنگونه که باید جهانی نشده است؟
مشکل اینجاست که حمایت هایی که رخ می دهد، کافی نیست ، برای نمونه یک ناشر مصری که 8 کتاب دفاع مقدس از ما خریده است. وقتی از رقم حمایتی گرنت برای این کتاب ها آگاه شد ، انصراف داد و گفت: در دنیا حداقل 3 هزار دلار پرداخت می شود ، من با 500 دلار حمایتی ندارم ، ناشر صرب نیز از انتشار 4 کتاب دفاع مقدس به همین دلیل انصرف داد و ناشر ترک تنها 2 کتاب از 8 کتاب را پذیرفت که با مبلغ گرنت مصوب منتشر کند.این یکی از ایرادهای عمده است، البته تلاش هایی برای برطرف کردن این مشکلات انجام شده است، اما به هر حال باید توجه داشته باشیم که در دنیا عرفی برای حمایت وجود دارد ، ما اگر پایین تر از این رقم پیشنهاد دهیم انصراف می دهند.
همان طور که مثال زدم، وقتی چینی ها می خواهند کتابی که برایشان مهم است منتشر شود، مبلغ حمایت را بالا می برند، خب، دفاع مقدس هم جزو موضوعات کلیدی برای ماست، ما باید اهمیت بیشتری نسبت به کتاب های دیگر به آن بدهیم، چرا نگاه ویژه و مجزایی در پرداخت گرنت به آن نمی کنیم؟ زمانی که من عضو شورای سیاست گذاری گرنت بودم، در شیوه نامه بحثی مطرح بود مبنی بر اینکه تا 5 هزار یورو نیز به برخی کتاب ها پرداخت شود. اکنون می توان برای حوزه دفاع مقدس سقف پرداخت را افزایش داد.
* تسنیم: وقتی با مدیران آژانس های ادبی حرف می زنیم، حوزه ادبیات کودم و نوجوان را از حوزه های پراستقبال عنوان می کنند و معتقدند که ادبیات کودک ایران می تواند حرفی در بازارهای جهانی برای گفتن داشته باشد ، در حوزه دفاع مقدس و ادبیات کودک و نوجوان وضعیت چگونه است؟
اینکه ادبیات کودک در دنیا بیشترین فروش رایت را دارد، صحت دارد ، چون اولاً تصویر دارد، ثانیاً موضوع آن فرامرزی است نه منطقه ای. در دنیا طبق آخرین آمار بیشترین گردش مالی در مبادلات رایت کتاب کودک و نوجوان است، چون هم متن آن خوب به فروش می رود و هم تصویر و طرح جلد و هم اینکه از کتاب های کودک و نوجوان رایت تلویزیونی فروخته می شود. بعد از ادبیات کودک و نوجوان ، رمان بیشترین فروش را دارد.
اما آن چیزی که در حوزه دفاع مقدس ما فروخته ایم، یا رمان بوده است یا خاطرات.
اگر کتابی مستقیم تبلیغ جنگ کرده باشد، جبهه گرفته می شود برای نمونه در چین اگر از تصویر تفنگ یا صحنه نبرد روی جلد کتاب استفاده شود، مجوز چاپ نمی دهند ، اما کتاب های کودک و نوجوان ما مانند کتاب های داوود امیریان که طنز دفاع مقدس است ، قطعا ً تبلیغ جنگ ندارند و مورد استقبال واقع می شوند.
انسانیت مرز نمی شناسد
دفاع مقدس ما تبلیغ انسانیت، حرمت ها و جسارت هاست، اینکه بگویند تبلیغ جنگ است ، پس استقبال نمی شود را قبول ندارم.
* تسنیم: ابتدای گفت وگو مطرح کردید که بیش از 50 درصد رایت کتاب هایی که فروختید در حوزه دفاع مقدس بوده است، ممکن است این سوال پیش آید که فروش این کتاب ها از همت شخصی شما بوده یا مطالبه ناشران خارجی ؟
من خودم به عنوان کسی که زمانی رزمنده بودم، نسبت به حوزه دفاع مقدس تعلق خاطر دارم ، اما در معرفی نامه هایی که برای ناشران خارجی ارسال می کنم ، ذکر نمی کنم که این دفاع مقدس است یا نه. ما در کاتالوگ های ارسالی همه را ادبیات داستانی معرفی می کنیم . گاهی ناشر خارجی عنوان می کند که پیشنهاد خودت چیست؟ آن وقت من دفاع مقدس را پیشنهاد می کنم. البته برجسته بودن کتاب نیز تاثیرگذار است، برای نمونه وقتی دا را معرفی می کنم به فروش میلیونی نسخه های آن، ترجمه هایی که شده و ... نیز اشاره می کنم. برخی کتاب ها برای خودشان اعتباری کسب کرده اند ، رایت هایی از آن ها فروخته شده و ... که به فروش رایت بیشتر کمک می کند.
کدام کتاب روشنفکری مثل دختر شینا توانمست خوش بدرخشد؟
من خطاب به دگراندیشانی که معتقدند کتاب های شبه روشنفکری ایران در دنیا امتیاز کسب کرده است ، می گویم که چند کتابشان مانند "دختر شینا" امتیازات و ویژگی های این چنینی کسب کرده است؟ پس ادبیات دفاع مقدس ما خودش هم برای خودش در دنیا جا باز کرده است.
* تسنیم: پس اینگونه نبوده که ناشری خودش کتاب دفاع مقدس مطالبه کند؟
چرا، برخی ناشران موضوع فعالیتشان ادبیات جنگ است، مثلا ناشری از ایتالیا به ما گفت که تخصص من ادبیات جنگ است، چه کتابی در این زمینه دارید، گفتم که در معرفی روال این است که معرفی نامه را به همه می فرستیم، برخی ها انتخاب می کنند که اتفاقاً از آن هایی که خودشان انتخاب می کنند ، باز دفاع مقدسی ها بیشتر است.
* تسنیم: پراکندگی جغرافیایی در انتخاب کتاب های دفاع مقدس چگونه است؟ کشورهای عربی بیشتر خریدارند یا اروپایی ها؟
تقریبا یکسان است، برای نمونه ما اصلا انتظار نداشتیم ناشری از مصر از ما کتاب دفاع مقدسی بخواهد.
* تسنیم: با وجود انتقاداتی که نسبت به شیوه ترجمه و انتشار کتاب های دفاع مقدس در ایران و انتقال آن ها به خارج از کشور وجود دارد، از این کتاب ها نیز در کشورهای عربی استقبال شده است، اینگونه نیست که بگوییم کتاب ها را کسی نخواند. به عهر حال ظرفیتی وجود داشته که در این زمینه فعالیت کرده است، نظر شما برای استفاده از این ظرفیت در مسیر استاندارد چیست؟
نه اینکه من بخواهم بگویم این کار کاری عبث است؛ ولی طبق استانداردهای دنیا نیست، اگر یک نفر از روسیه کتابی درباره جنگ روسیه به فارسی منتشر کرده باشد ، ما اجازه می دهیم به چرخه نشر ما وارد شود؟ چرا اجازه نمی دهیم ، چون می دانیم در حال تبلیغ خودش است.
ما برای تاثیرگذاری بیشتر باید هم ترجمه و هم چاپ را به عوامل نشر در کشور هدف واگذار کنیم. بعد از چاپ آن حمایت کنیم، درباره حمایت هم بگویم که این شائبه پیش نیاد که در ارشاد از کتاب های دفاع مقدس کمتر استقبال می شود ، نه ، حرف من این است که در تصویب گرنت به کتاب های دفاع مقدس به صورت ویژه تری نگاه شود.
* تسنیم: به نظر می رسد بخشی از مسیر جهانی شدن یک کتاب به نویسنده مربوط باشد، اینکه نگاه و جهان بینی نویسنده چه اندازه جهانی است .
درست است، کتاب دفاع مقدس در زمره ادبیات جنگ قرار می گیرد، نویسنده ما برای اینکه بروز باشد باید کتاب هایی که در ژانر ادبیات جنگ نوشته می شود و موفق است را مطالعه کند ، استانداردهای ادبیات جنگ در دنیا را بشناسد ، محمدرضا بایرامی نویسنده ادبیات جنگ ایران است، این نویسنده در کتاب های دفاع مقدسی خود بعد از لم یزرع ادبیات جنگ دنیا را مطالعه کرده است، بنابراین قلمش هر روز جهانی تر می شود. از همین روست که کتاب هایس در دنیا مخاطبان زیادی پیدا کرده است. قرار نیست ما در ادبیات دفاع مقدس منطقه ای نگاه کنیم ما باید به دنیا الگوی مقاومت را نشان بدهیم. اگر نویسندگان ما خود را با سبک های رایج ادبیات داستانی در جهان آشنا کنند، موفقیت های بیشتری خواهیم داشت.
انتهای پیام/
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) سیزدهمین دوره نمایشگاه ایران پلاست در محل دائمی نمایشگاه های تهران از سی ویکم شهریورماه تا سوم مهرماه سال جاری برگزار شد. این نمایشگاه میزبان گروه متنوع و بسیاری از تولید کنندگان پلاستیک در زمینه های گوناگون فناوری و کالاهای مصرفی بود. جالب است که این نمایشگاه چندان بی ارتباط با کتاب و نشر نبود با اینکه هیچ کتابی نه معرفی شد و نه غرفه ای به کتاب های این حوزه اختصاص داده شده بود. اما تولیدکنندگانی بودند که کتاب و کاغذ دغدغه شان بود و در فعالیت تخصصی خود نیم نگاهی هم به افزایش فرهنگ کتاب خوانی و رفع مشکلات نشر داشتند. از ایده های خلاقانه در ساخت اسباب بازی ها و عروسک های پلاستیکی تا ساخت کاغذ با پلی اتیلنی که از کاغذ مقاوم تر است و چوب کمتری را استفاده می کند. در ادامه گزارش خبرنگا ایبنا از این نمایشگاه را می خوانید:
نزدیک به دو دهه می شود که سیر تحول اسباب بازی ها و عروسک ها نه تنها در ایران بلکه در سراسر دنیا سرعت بیشتری به خود گرفته است. در گذشته عروسک ها شباهت بیشتری به یکدیگر داشتند و اغلبشان حاصل ذهن خلاق سازندگان آن بوده است. اما این روزها کودکان با دیدن انیمیشن ها و یا با خواندن داستان کتاب ها شخصیت های محبوب خود را به دست می گیرند و در خیالات کودکانه خود با آن ها ارتباط دوستانه برقرار می کنند؛ مانند مینیون های تک چشمی یا شخصیت هایی مانند باب اسفنجی. در واقع امروزه سازندگان عروسک و اسباب بازی ها ایده خود را از نویسندگان انیمیشن ها می گیرند و براساس طراحی آن ها دست به ساخت عروسک می زنند. اصولا اسباب بازی ها و ساخت عروسک هایی که ابتدا در داستان ها و انیمیشن ها ظاهر شدند اتفاقی است که در این یک دهه افتاده و به نوعی این اتفاق هوشیاری سازندگان اسباب بازی های پلاستیکی را ثابت می کند. در نمایشگاه ایران پلاست با سازنده ای آشنا شدیم که شیوه ای جدید از فرهنگ سازی با اسباب بازی های پلاستیکی را در پیش گرفته است. آن ها عروسک هایی را ساخته اند و بعد با کمک و خلاقیت نویسندگان و سازندگان انیمیشن در کتاب ها شخصیت پردازی می شوند و به عنوان سفیری برای کودکان وارد کتاب هایشان می شوند درست مسیری معکوس از آنچه که گفته شد. ساناز بایگانی، رییس هیات مدیره شرکت کیان بسپار و تولید کننده اسباب بازی ها و عروسک های پلاستیکی کیمدی درباره نحوه فعالیت خود می گوید: عروسک های کیمدی با پشتوانه فرهنگ و اندیشه به اشاعه داستان های کودک با ابزارهای تکنولوژی، سفیر صلح و دوستی برای کودکان به شمار می آیند. در حقیقت ما توانستیم هر آنچه که یک نویسنده در کتابش می خواهد بگوید را با فناوری های روز برای کودکان ملموس کنیم. این اسباب بازی حدود هزار دست قالب تولیدی دارد یعنی یک مجموعه بزرگ و پرهزینه. امیدواریم روزی شود که کیمدی بتواند آموزش های مفید بسیاری را به کودکان ارائه دهد.
وی درباره اهمیت جایگاه کتاب در ساخت این اسباب بازی ها می گوید: کیمدی از محتوا می آید و به محتوا هم بازمی گردد و قرار است در آینده ای نزدیک کتاب های کیمدی و داستان های آن همراه این عروسک ها به دست بچه ها برسد. برای مثال شهری وجود دارد بنام کیمدی لند که در این شهر 48 شخصیت وجود دارد که هر شخصیت نماینده یک شغل در دنیای آدم بزرگ ها هستند و جالب است بدانید که در این شهر هیچ شخصیت منفی وجود ندارد. در واقع در داستان هیچ عنادی نیست چون ما ادعا داریم که یک شهر می تواند شخصیت بد نداشته باشد؛ اما شخصیت بازیگوش وجود دارد که تحت آموزش هایی به انجام کارهای درست تشویق می شود.
به گفته بایگانی کیمدی پلاستیکی است که حرف های غیرپلاستیکی می زند. وی درباره نام و فلسفه تولید آن ها می گوید: واژه کیمدی به زبان آذری یعنی چه کسی؟ و این برند کاملا ایرانی است هدف شناساندن شخصیت ها و مشاغل و دنیای واقعی به کودکان است اینکه پلیس چه کسی است؟ پزشک چه کسی است؟ مادر کیست؟ پدر کیست؟ معلم کیست؟ و غیره این برند از سال 88 فعالیت خود را آغاز کرد. عروسک ها و اسباب بازی های کیمدی پیام رسان هستند؛ کیمدی می خواهد ارتباط کلامی میان خانواده ها را بیشتر کند. به صورتی که در تمام عروسک های کیمدی ابزاری وجود دارد که با استفاده از آن پدر و مادرها یا کودکان می توانند پیام خود را داخل ابزاری در کیمدی بگذارند و به نوعی ارتباط بیشتری با یکدیگر برقرار کنند. در اصل کیمدی برای کودکان تنها یک عروسک نیست و شاید در تصور برخی کودکان کیمدی یک موجود زنده ای باشد که می خواهد با آن ها درباره محیط پیرامونشان حرف بزند. در کل کودکان کیمدی را تنها یک پلاستیک بی جان نمی بینند، بلکه آن ها را یک موجود زنده می انگارند.
به گفته این تولیدکننده؛ کیمدی نوعی اسباب بازی است که اگر کودک آن را به دهان بگذارد هیچگونه ماده شیمیایی به بدن کودک انتقال داده نمی شود؛ چراکه علاوه بر استفاده از پلاستیک های مرغوب از رنگ هایی بهره گرفته شده است که در رده فود گرید مواد شیمایی قرار دارند. خودش می گوید: اصلی ترین هدف از ساخت این عروسک ها اشاعه فرهنگ و داستان های ایرانی بوده است. کیمدی نزدیک به دویست دقیقه انیمشن دارد که به صورت غیر مستقیم به کودکان نکات آموزشی را القا می کند. در کنار این انیمشن ده آلبوم موزیک موجود است که همه این آثار از کارشناسان تولید محتوا در حوزه کودک و نوجوان بهره گرفته شده است. همچنین نزدیک به بیست بازی فکری داریم که در کانون پرورش فکری کودک و نوجوان به ثبت رسیده است؛ به گونه ای که در سال 94 رتبه نخست اولین جشنواره اسباب بازی کودک و نوجوان را کسب کردیم.
با توجه به گفته های ساناز بایگانی هدف اصلی کیمدی فرهنگ سازی و شعارشان پیوند صلح و دوستی برای تمامی کودکان جهان و ایجاد زبان مشترک میان کودکان ایرانی با دیگر کودکان جهان بوده است.
از وی درباره اهمیت محتوا و میزان ارجاع به کتاب ها در ساخت اسباب بازی ها پرسیدیم؛ وی تشریح کرد: اصولا در شخصیت پردازی هر شخصیتی از عروسک ها و اسباب بازی ها کارشناسی شده عمل می کنیم و طراحی کیمدی از سوی نویسندگان و طراحان بازی کودک بوده است. در حقیقت تولید کنندگان محتوا آن را طراحی کرده اند. در این راستا از نویسندگان و کتاب های بسیاری بهره گرفته ایم؛ همچنین نمونه هایی هم از انیمیشن هایی که از اسباب بازی های کیمدی ساختیم حاصل آثار نویسندگان بنام کودک و نوجوان بوده است.
کتاب های پلاستیکی به زودی در کتابفروشی ها
امروزه اغلب رسانه ها و دوستداران محیط زیست پلاستیک را مذمت می کنند؛ اما نمایشگاه ایران پلاست در طول دوره های برگزاری خود میزبان شرکت هایی بوده است که نگاه جدی به حفاظت محیط زیست داشتند و فعالیت خود را در امر تولید پلاستیک با این نگرش با کیفیت بهتری ادامه داده اند. یکی از این تولید کنندگان، شرکت داراپلاستیک است که در ویترین غرفه اش در این نمایشگاه می توانستید هر نوع محصولی که روکش پلاستیکی دارد را مشاهده کنید؛ مهم ترین نکته در این بخش اعتقاد به تجدید پذیر بودن پلاستیک های به کار گرفته شده در کالا ها بود. هوشنگ انوشیروانی، مدیرعامل شرکت دارا پلاستیک در تشریح و معرفی محصولات خود می گوید: در ابتدای کار خود مانند بسیاری از مردم دغدغه این را داشتم که محصول ما به محیط زیست لطمه می زند و پلاستیک های تولیدشده بازیافت و جمع آوری نمی شوند و این امر آلودگی های منظره ای و زیست محیطی را به دنبال دارد و علاوه بر آن تهدید جدی برای جانوران به حساب می آید و زمان بسیار طولانی را می طلبد تا دوباره به چرخه طبیعت برگردد، تا اینکه در سال 2009 با شرکتی انگلیسی و نوعی پلاستیک آشنا شدم که به تولید پلاستیک تجزیه پذیر می پرداخت و ما تنها شرکت تولید پلاستیک در ایران بودیم که برای اولین بار تلاش کرد تا کیسه های پلاستیکی تجدید پذیر را تولید کند و امروز نزدیک به 25 سال است که در زمینه تامین کیسه های پلاستیک فروشگاه های زنجیزه ای فعالیت می کنیم.
به گفته انوشیروانی مصرف پلاستیک فرآیندی است که روز به روز در حال افزایش است. انوشیروانی با اشاره به این موضوع می گوید: فرض کنید در کشوری مانند ایران چهارسال پیش تولید پلی اتیلن بیست وپنج میلیون تن بوده است و این عدد امروز به 52 میلیون تن رسیده است که قرار است بیشتر هم شود این یعنی پلاستیک جزو اقلام مصرفی و مورد نیاز مردم است؛ ما چه بخواهیم و چه نخواهیم نمی توانیم نیاز مردم را به پلاستیک محدود کنیم؛ دلیل آن را می توان در فواید این ماده دانست؛ بسته بندی استاندارد محصولات با صرف هزینه کمتر و اینکه پلاستیک تنها ماده ای است که می تواند 2500 برابر وزن خود را حمل کند؛ بنابراین ما نمی توانیم ماده دیگری را جایگزین پلاستیک کنیم؛ درواقع نه چوب و نه شیشه نمی توانند قابلیت های پلاستیک را به انسان بدهند. برای مثال اگر بخواهیم کاغذ را جایگزین پلاستیک کنیم، باید جنگل های زیادی قطع شود و دوم اینکه امروزه تولید کنندگان کاغذ در اغلب کشورهای دنیا موظف شدند که برای تولید کاغذ از چوب استفاده نکنند.
به گفته انوشیروانی علت تجزیه پذیر بودن این نوع پلاستیک در فرآیند شیمیایی پلی اتیلن با کربنات کلسیم است به گونه ای که در واقع کربنات کلسیم جزو مواد معدنی سنگ است که برای ساخت پلاستیک با پلی اتیلن ترکیب می شود. این ماده یعنی کربنات کلسیم در طبیعت به راحتی تجزیه می شود و به آن بازمی گردد. اما پلی اتیلن ماده ای است که به راحتی با آب وهوا و تابش خورشید واکنش نمی دهد و در کل ماده ای تجزیه ناپذیر است. به همین دلیل بسیاری از شرکت های تولید پلاستیک طی آزمایشاتی به میزان استفاده استاندارد از این ماده تجزیه ناپذیر دست یافتند به گونه ای که به ترکیب خاک و آب آسیبی وارد نکند و با ترکیب کربنات کلسیم تجزیه پذیر توانستند پلاستیکی را تولید کنند که نیاز به جمع آوری از طبیعت نداشته باشد و در واکنش با خاک و آب و تابش خورشید به راحتی ظرف چند ماه تجزیه شود. با این ترکیب و طی مراحل اکسیداسیون کربن می شکند و عمر مفید آن از چند صد سال به چند ماه می رسد. خوشبختانه ما توانستیم در ایران این فرمول را وارد کنیم و به تولید انبوه پلاستیک های تجدید پذیر برسیم. انوشیروانی دراین باره می گوید: این نوع پلاستیک ها پس از استفاده مصرف کنندگان قابل بازیافت هم هستند. نکته دیگر اینکه اگر این پلاستیک های تجزیه پذیر در محیطی باشند که نور خورشید نباشد و دما به حد کافی بالا نباشد و حتی اکسیژن به قدر کافی وجود نداشته باشد تجزیه نخواهند شد اما در شرایط طبیعی محیط زیست قطعا به طبیعت بازمی گردند.
از وی درباره تولید کاغذ با استفاده از این فرمول شیمیایی جویا شدیم با توجه به بحران کمبود کاغذ و اختلالی که برای صنعت نشر به وجود آمده است شاید جایگزین کردن کاغذ های پلاستیکی پیشنهاد نامناسبی برای اهالی نشر و مطبوعات نباشد انوشیروانی در این باره معتقد است: در این زمینه اتفاق غیرمتصوری افتاده است اینکه برخی تولیدکنندگان برای تهیه کاغذ مورد نیاز خود و برای جلوگیری از قطع درختان به استفاده از مواد پلاستیکی و پلی اتیلن روی آورده اند امروزه برخی از کاغذ هایی که مورد استفاده بشر قرار می گیرد بخشی از آن از چوب نیست، بلکه از پلاستیک است و تولید این نوع کاغذ هر روز بیشتر می شود. پایه تولید این کاغذ ها از پلی اتیلن و کربنات کلسیم است. به همین دلیل پیش بینی می شود پلاستیک می تواند نجات بخش صنعت کاغذ باشد و مطمئن باشید تا آینده ای نه چندان دور کتاب های ما هم پلاستیکی خواهد شد. با این تفاوت که می توانیم کاغذ ها را با پلی اتیلن بیشتری ساخت که تجزیه پذیر باشند و حتی عمر طولانی تری هم نسبت به کاغذ ساخته شده با چوب داشته باشند. در چین نزدیک به هشتاد درصد کاغذی که تولید می شود بر اساس همین روش است.
به گفته انوشیروانی اگر می خواهید بدانید که کاغذی با پلی اتیلن ساخته شده است یا خیر با سوزاندن آن متوجه خواهید شد. کاغذی که با این ماده تولید شده باشد مانند شمع می سوزد و پس از سوختن مایعی از آن تولید می شود. وی درباره ایده اصلی خود در تولید نوع دیگر پلاستیک ها سازگار با محیط زیست گفت: ایده ای که امروز در ذهن دارم این است که خواهان تولید محصولی هستم که صد در صد گیاهی باشد. پلاستیک هایی که حاصل تولید از ضایعات گیاهی مانند نیشکر است. البته در حال حاضر تولید چنین پلاستیک هایی هزینه بسیار زیادی را می طلبد و فناوری به کار گرفته شده در آن جزو فناوری های گرانقیمت به حساب می آیند.
دیگر می توانید چای داغ را در لیوان های پلاستیکی بنوشید
حتما تاکنون شنیده اید که هیچگاه چای داغ را در لیوان های یکبار مصرف پلاستیکی ننوشید! یا غذاهای داغ را در ظرف های مشابه سرو نکنید! این نمایشگاه میزبان غرفه هایی بود که ضمن تولید ضروف یکبار مصرف پلاستیکی توجه ویژه به سلامتی و محیط زیست هم داشتند؛ پای صحبت یکی از تولیدکنندگان نشستیم و درباره محصولاتش که با اطمینان به معرفی آن به متقاضیان می پرداخت جویا شدیم. سارا قناد، مدیر بازرگانی شرکت پهرم ظرف، درباره ماهیت این ظروف می گوید؛ بارها در رسانه ها و مجلات و برخی کتاب ها خوانده ایم و شنیده ایم که پلاستیک کمتر محیط زیست سالم تر و گاهی تذکراتی را این رسانه ها به مخاطبان داده اند که استفاده از ظروف پلاستیکی به ویژه با دمای بالای نوشیدنی ها و غذاها عامل ایجاد برخی سرطان ها خواهد شد. همین عامل باعث شد تا برای آسیب کمتر به انسان و محیط زیست محصولاتی را وارد بازار پلاستیک کنیم که منشا آن طبیعت باشد و در نهایت به راحتی به طبیعت بازگردد.
این ظروف از نشاسته ذرت تهیه می شوند که در واکنش با حرارت بالا هیچ نوع ماده شیمیایی سمی از خود تولید نمی کنند؛ قناد هدف خود را از تولید این محصول آسیب نرساندن به سلامتی انسان و محیط زیست دانست. وی در توضیحاتش می گوید: صنعت ظروف پلاستیکی زیست پذیر نزدیک به چهارده سال است که وارد ایران شده است. همانگونه که اشاره شد عمده ترین مزیت این ظروف زیست پذیر و قابل برگشت به طبیعت هستند. چون عمده مواد که در این ظروف به کار می رود بر پایه نشاسته ذرت است و بعد از یازده الی دوازده ماه در واکنش با نور خورشید و هوا به طور کامل از بین می روند و به طبیعت برمی گردد.
ندا کیان| فقط مسائلی چون رکود کسب و کار و ظهور فروشگاه های آنلاین رقیب نبود که باعث شد شرکت بارنز اند نوبل آمریکا و مجموعه کتاب فروشی هایش دیگر آن جایگاه پیشین را نداشته باشند. کتاب فروشی مرکزی این شرکت در نیویورک حالا دیگر عنوان و رکورد بزرگ ترین کتاب فروشی جهان را نیز به باغ کتاب تهران واگذار کرده است. باغ کتاب طی یک دهه، بین سال های 1386 تا 1396، ساخته شده است. این مکان که در 3 طبقه و 4 بلوک ساخته شده، مساحتی بیش از مجموع مساحت 3 کتاب فروشی برتر دنیا را دارد (کتاب فروشی مرکزی بارنز اند نوبل در نیویورک، کتاب فروشی پاول در پورتلند، کتاب فروشی استرند در نیویورک که هر سه در آمریکا واقع شده اند) یعنی وسعت 110 هزار مترمربع که 65 هزار متر مربع آن زیربناست؛ همچنین با دارا بودن فروشگاه های کتاب، باغ علم کودک و نوجوان، پردیس سینمایی، گالری هنری، 10 سالن تئاتر و آمفی تئاتر، رستوران و... به مرکز فرهنگی بزرگی در کشور تبدیل شده است که امکانات فرهنگی و آکادمیک شایان توجهی را ارائه می دهد. در این مجموعه، بیش از 400 هزار عنوان کتاب برای کودکان در دسترس است.
بر پایه توضیحات تارنمای world economic forum حتی اگر فقط فضای داخلی آن را در نظر بگیریم، این باغ کتاب به راحتی می تواند صاحب عنوان بزرگ ترین کتاب فروشی دنیا شود.
Newsweek، نشریه آمریکایی، نیز در پی افتتاح باغ کتاب تهران، گزارشی مبنی بر گشایش بزرگ ترین مجموعه فرهنگی و کتاب فروشی جهان در پایتخت ایران داده و به ویژگی های منحصربه فرد آن پرداخته بود.
ایده ساخت باغ کتاب در سال 1383 و با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی، رفع نیاز علاقه مندان و مراجعان نمایشگاه کتاب در طول سال و استفاده از روش ها و ابزارهای نوین برای تربیت کودکان فعال و خلاق مطرح شد و با تحقق این پیشنهاد، مجموعه مدنظر توانست به نمایشگاه دائمی کتاب تبدیل شود.
معماری این مجموعه به شکلی طراحی شده است که هر فرد، فارغ از هر سن و جنسیت و با هر جایگاه اجتماعی ای بتواند فضای مربوط به خود را در آن پیدا کند. ساختمان این بنا از بالا شبیه به کشتی و از زاویه ای به شکل کتابی نیمه باز است و به همین خاطر توانسته است جوایز متنوعی کسب کند.
باغ کتاب، با شعار کشف کن، تجربه کن، یاد بگیر به ارائه خدمات متنوع خود می پردازد. نکته جالب اینجاست که همسایگی این مجموعه با کتابخانه ملی ایران، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، باغ هنر و باغ موزه دفاع مقدس، باعث شده است جزیره فرهنگ تهران و ایران در این بخش شکل بگیرد.
به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، قرار است طرح هدفمندی یارانه کتاب در سی و سومین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران رسما در تمام بخش ها اجرایی شود.
بر اساس این گزارش، این طرح به زودی در تمام نمایشگاه های استانی اجرا شده تا ایرادات احتمالی آن برطرف شود، اما اجرای آن در تمام نمایشگاه های استانی هم الزامی شده است تا در ادامه در نمایشگاه کتاب سال در تمام بخش ها شاهد استفاده از آن باشیم.
در سی و دومین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران به طور موقت و آزمایشی از سیستم های پی سی پوز در تعدادی از غرفه ها استفاده شد و این استفاده از یارانه ها مثبت ارزیابی شد. با توجه به اینکه مدت زیادی تا برگزاری سی و سومین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران فرصت هست و همچنین نمایشگاه های استانی را پیش رو داریم، پیشنهاد شده فن آوری پی سی پوز در نمایشگاه های استانی راه اندازی شود و پس از دستیابی به نتایج مطلوب تر در سی و سومین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران به شکل فراگیر مورد استفاده قرار گیرد.
گفتنی است، هومان حسن پور رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران درباره طرح هدفمندسازی یارانه کتاب با مثبت و مطلوب خواندن این طرح چندی پیش به فارس گفته بود، هر طرحی که بتواند فضای نمایشگاه کتاب را به لحاظ اقتصادی معاملات و مراودات سالم تر کند، ما از آن استقبال می کنیم.
رئیس اتحادیه ناشران خاطرنشان کرد: هر طرحی در ابتدا به دلیل ناآشنایی افراد، مخالفانی داشته و تطبیق همه با آن دشوار است، اما ارزشمندی طرح هدفمندی یارانه کتاب هنگامی مشخص می شود که مسیر صحیح را اجرا می کند. در این صورت چنانچه خدای ناکرده تخلفی در نمایشگاه صورت می گرفت، با اجرایی شدن این طرح، جلوی آن گرفته می شود.
وی اظهار داشت: با ورود به مسیر هدفمندی یارانه کتاب باقی امور هم به شایستگی انجام می شود. فکر می کنم این مسأله جای بحث ندارد و به نظرم تصمیم اخذ شده کمک کننده خواهد بود. البته باید سطح پوشش آن بالا رود که در این صورت کیفیت نمایشگاه هم ارتقا می یابد.
حسن پور با اطمینان خاطر به ناشران در این طرح گفت: جای نگرانی وجود ندارد؛ چرا که متولیان امر فکر همه جوانب را کرده اند تا اگر مشکلی حادث شد، برطرف شود و کل کار صحیح انجام شود.
وی در پایان تصریح کرد: طرح هدفمندی یارانه کتاب عالی است و امیدوارم موفق شود. جلوگیری از نقد شدن یارانه و مصرف آن در غیر از مورد مصوب، جلوگیری از فروش کتب قاچاق، ایجاد امکان بازبینی سیاست های ارشاد در ارائه یارانه نشر و ایجاد امکان هدفمندسازی سیاست های تشویقی کتاب از اهداف طرح هدفمندسازی یارانه کتاب به شمار می روند.
انتهای پیام/
یاسمن خلیلی فرد در گفت وگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، درباره اثر جدیدش اظهار کرد: مدتی ا ست در انتظار انتشار چهارمین کتابم هستم که یک مجموعه داستان است. عنوان این کتاب فکرهای خصوصی و شامل 11 داستان کوتاه است. قرار است نشر هیلا (زیرمجموعه نشر ققنوس) آن را منتشر کند.
وی ادامه داد: داستان های این کتاب در عین مجزا بودن از هم به لحاظ محتوا، موضوع و لحن به هم شباهت هایی دارند و البته بین بعضی از داستان های کتاب نیز ارتباط وجود دارد؛ به این معنا که بعضی شخصیت های یک داستان در داستان دیگر نیز حضور دارند اما داستان های کتاب الزاما به هم مربوط نیستند و به رغم ساختار مشترک پیرنگی مجزا از هم دارند.
این نویسنده جوان با اشاره به دغدغه های نگارش این اثر گفت: در فکرهای خصوصی هم مثل دو رمانم مسئله روابط انسان ها با یکدیگر و کشمکش ها با خودشان و دیگران نقش پررنگی دارد. دو سه داستان از این مجموعه پیش تر در نشریات ادبی چاپ شده اند اما دیگر داستان ها را برای اولین بار در این کتاب خواهیم خواند.
خلیلی فرد در توضیح زمان انتشار کتاب اظهار کرد: همه چیزِ این کتاب آماده است؛ حتا طرح جلد و فقط مانده چاپ آن که امیدوارم هرچه زودتر اتفاق بیفتد. متاسفانه به دلیل وخامت اوضاع کاغذ بسیاری از ناشرین، حتی ناشرین قدیمی و معتبر نیز دچار مشکل شده اند.
وی افزود: مشکل کاغذ یک بحران عمومی در بین ناشران است و این طور نیست که بگوییم یک ناشر ممکن است درگیرش باشد و ناشر دیگر نه. همین مسئله باعث شده است نتوانم تاریخ دقیقی برای چاپ کتاب جدیدم اعلام کنم و همه چیز در هاله ای از ابهام قرار دارد. با این حال مخاطبانم در صفحات مجازی به شدت پیگیرند و دوست دارند زودتر این کتاب منتشر شود.
نویسنده رمان انگار خودم نیستم در توضیح وضعیت کتاب قبلی خود گفت: کتاب قبلی من انگار خودم نیستم نیز مدتی است در مرحله تجدید چاپ قرار دارد و قرار است به زودی به چاپ ششم برسد که متاسفانه به دلیل همان مشکلات ذکرشده و نبود کاغذ، این پروسه بسیار طولانی شده و متاسفانه این کتاب در بسیاری از کتابفروشی ها دیگر موجود نیست.
وی ادامه داد: انگار خودم نیستم حتی امسال نیز در میان کتاب های پرفروش نشر ققنوس در نمایشگاه کتاب تهران قرار داشت و به تازگی هم در اولین دوره کتاب سال جوانان شایسته تقدیر و برنده جایزه شده است. با این حال زیرچاپ مانده و نمی دانم کی تجدید چاپ می شود و مجددا به بازار می آید.
خلیلی فرد در پایان گفت: در حال حاضر سعی می کنم نسبت به مشکلات حاد بازار کتاب کمی بی توجه باشم تا بتوانم به کار روی رمان جدیدم بپردازم. مدتی نسبتا طولانی است که مشغول نگارش رمان جدیدم هستم و با این که پلات از پیش تعیین شده و مشخصی برای نوشتنش دارم؛ اما کتاب سختی است و نیاز به کار و بازنویسی های متعدد دارد.
منصور شادکام، قائم مقام انجمن نابینایان کشور و دبیر اجرایی نخستین دوره جشنواره ملی کاما در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) درباره آثار ارسالی به این رویداد بیان کرد: با توجه به پایان مهلت ارسال اثر به نخستین دوره جشنواره کاما مجموعا 140 عنوان کتاب به دبیر خانه ارسال شده است. از این تعداد 65 اثر مستقیما از سوی نویسندگان و مترجمان و هفت اثر از سوی ناشران کتاب بریل دریافت شده است.
وی افزود: در مجموع 19 نویسنده نابینا و کم بینا 24 اثر، 30 معلول جسمی حرکتی 51 اثر، سه نویسنده نابینا و ناشنوا سه اثر و یک اثر از یک نویسنده اعصاب و روان دریافت شده است. در بخش ناشران نیز هفت ناشر 48 اثر را ارسال کرده اند. همچنین در بخش نویسندگان غیر معلول فعال در حوزه تولید اثر با موضوع معلولیت 13 اثر از 12 نویسنده دریافت شده است.
شادکام ادامه داد: موضوع آثار ارسالی نیز شامل آموزشی، علمی، علوم اجتماعی و انسانی، ادبی و هنری است؛ علاوه بر این 6 اثر ارسالی ترجمه و مابقی تالیفی هستند.
وی با اشاره به مشکلات نویسندگان نابینا بیان کرد: با توجه به مشکلات نویسندگان نابینا در تولید و عرضه آثارشان با معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نامه نگاری شده است. تلاش داریم مشکلات این دسته از نویسندگان را در جلسه دیدار معاون امورفرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بررسی کنیم.
دبیر اجرایی نخستین دوره جشنواره کاما درباره زمان برگزاری آیین اختتامیه نخستین دوره جشنواره کاما بیان کرد: آئین اختتامیه، پنجم آذر ماه ساعت 14 و 30 دقیقه تا 17 در سالن همایش های بین المللی سازمان اسناد و کتابخانه ملی برگزار می شود.
قائم مقام انجمن نابینایان کشور درباره داوری آثار ناشران مشارکت کننده در جشنواره بیان کرد: آثار ناشران بریل از سوی دو نفر از اعضای انجمن نابینایان کشور و عضو شورای سیاست گذاری جشنواره و کارشناسان انجمن نابینایان انجام می شود.
شادکام درباره مشارکت اندک نویسندگان در جشنواره کاما گفت: آثار ارسالی باید طی پنج سال گذشته تولید شده باشند و تعیین این محدودیت زمانی و همچنین گرانی کاغذ به عنوان یکی از موانع قابل توجه برای نویسندگان موجب شد تا شاهد مشارکت اندک در این رویداد باشیم.
وی افزود: سازمان آموزش و پرورش استثنائی کشور، به دلیل غیبت نماینده آن در نشست های شورای سیاست گذاری از فهرست مشارکت کنندگان حذف شده است.
به گفته دبیر اجرایی نخستین دوره جشنواره کاما معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، موسسه خانه کتاب، سازمان اسناد و کتابخانه ملی، بانک مسکن، بانک تجارت، شرکت پرداخت الکترونیک صداد، نهاد کتابخانه های عمومی کشور، معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران، سازمان بهزیستی، سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران در برگزاری این رویداد مشارکت داشتند.
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) ، مجید جعفری اقدم، مدیر آژانس ادبی پل در گزارشی قرار ملاقات های این آژانس ادبی با ناشران خارجی در هفتادویکمین دوره نمایشگاه بین المللی فراکفورت را اعلام کرد.
جعفری اقدم از 24 تا 28 مهرماه سال98 (16 تا 20 اکتبر 2019) با 52 مدیر نشر، مدیر آژانس ادبی و مسئولان گرنت کشورهای مختلف قرار ملاقات تنظیم کرده است.
مدیر آژانس ادبی پل در نخستین روز برپایی نمایشگاه کتاب فرانکفورت 2019 با مسئولان انتشارات کلاویس از بلژیک که در حوزه کودک و نوجوان فعال است، انتشارات آهیتا از اوکراین فعال در حوزه ادبیات داستانی، انتشارات ینی انسان از ترکیه فعال در حوزه ادبیات داستانی، انتشارات کامالاک از ازبکستان، انتشارات بایارد از فرانسه فعال در حوزه ادبیات داستانی، انتشارات تارابوک از هند، فعال در حوزه کودک و نوجوان، انتشارات اطلس از سوریه، انتشارات یوتی اوپی از چین فعال در حوزه کودک و نوجوان، انتشارات آی.تی.بی.ام از مالزی، انتشارات ساقیاتوره از ایتالیا، انتشارات مک میلان به نمایندگی از انگلستان فعال در حوزه غیرداستانی و آکادمیک، شعبه امریکایی انتشارات راندوم هاوس در حوزه داستانی-غیرداستانی، مسولین گرنت بلغارستان و آژانس ادبی ای سی ایی آر از اسپانیا ملاقات خواهد کرد.
جعفری اقدم در روز دوم قرار ملاقات هایی با مدیران انتشارات کومپوس از روسیه فعال در حوزه کودک و نوجوان، انتشارات تیماش از ترکیه فعال در حوزه کودک و نوجوان و ادبیات داستانی، شعبه اسپانیا انتشارات راندوم هاوس، انتشارات پارلاق ایمضالار از آذربایجان، انتشارات دارالادب از لبنان فعال در حوزه ادبیات داستانی، انتشارات زناک از لهستان، انتشارات کوبونشا از ژاپن فعال در حوزه داستانی و غیرداستانی، انتشارات پالیترا از گرجستان فعال در حوزه ادبیات داستانی، انتشارات کیندرمدیا از هلند فعال در حوزه کودک و نوجوان، آژانس ادبی ایناس از سوریه فعال در حوزه داستانی-غیرداستانی، آژانس ادبی پیداد از کانادا، آژانس ادبی هاگان از نروژ، مسولان گرنت سویس و مسولان گرنت اسلونی تنظیم کرده است.
او در سومین روز برگزاری نمایشگاه کتاب فرانکفورت با مسئولان انتشارات کسیانت از اندونزی، انتشارات کفایت از پاکستان، انتشارات دیکسی از انگلستان فعال در حوزه کودک و نوجوان، انتشارات العربیه از مصر فعال در حوزه ادبیات داستانی، انتشارات دارالساقی از لبنان فعال در حوزه ادبیات داستانی، انتشارات هوگتون از آمریکا فعال در حوزه داستانی و غیرداستانی، انتشارات مام بوک، از انگلستان فعال در حوزه کودک و نوجوان، انتشارات واتکین از انگلستان، مسولان گرنت اسپانیا و مسولان گرنت کره جنوبی مذاکراتی انجام می دهد.
مدیر آژانس ادبی پل در روز پایانی نمایشگاه فرانکفورت قرار ملاقات هایی با مدیران انتشارات سما از مصر در حوزه ادبیات داستانی، انتشارات الف از امارات متحده، انتشارات پیتراون از انگلستان در حوزه ادبیات داستانی، انتشارات کوبه از انگلستان، انتشارات کلاندستی از ایتالیا، انتشارات ادیسون از چین، شعبه آلمان انتشارات راندوم هاوس، انتشارات گلیبری از بلغارستان در حوزه ادبیات داستانی، انتشارات اسلاگلاسینک از صربستان در حوزه داستانی و غیرداستانی، انتشارات تامارا از گرجستان در حوزه ادبیات داستانی، انتشارات پتار ازصربستان، مسولان گرنت ترکیه، آژانس لیتل براون از انگلستان و فعال در حوزه کودک و نوجوان و موسسه مطالعات حقوق اسلامی از انگلستان تنظیم کرده است.
کاغذ مهم ترین مادۀ اولیه برای تولید کتاب است و ناشران جزو مصرف کنندگان نهایی آن هستند. به همین دلیل، وقتی تأمین کاغذ دچار مشکل شود، ناشران جزو اولین گروه هایی هستند که از این مشکل آسیب می بینند. اکنون، وضع به گونه ای است که هر ناشر بتواند سهمی جداگانه برای دریافت کاغذ دولتی داشته باشد. تخصیص سهمیۀ کاغذ یارانه ای به ناشران سیاستی بود که در اواخر دهۀ هفتاد و اوایل دهۀ هشتاد نیز آزموده شده و آثار منفی خود را نشان داده بود. آلوده شدن صنعت نشر به فساد و رانت خواری در حوزۀ کاغذ، از جملۀ این آثار بود. اساساً یکی از دلایل تقاضای گسترده و افزایش بی رویۀ پروانۀ نشر در آن سال ها، همین سهمیۀ کاغذ بوده است.
همان طور که در گزارش های مختلف آمده، ارز دولتی نه فقط در حوزۀ کاغذ که در بسیاری از حوزه ها باعث ایجاد رانت در کشور شد و از برکت ارز 4200تومانی، عده ای به سودهای سرشاری دست یافتند. برخی ناشران نیز تلاش کردند از این قافله عقب نمانند. این عده با دریافت سهمیۀ خود و فروش آن در بازار آزاد، بی آنکه زحمتی بکشند، سود خوبی نصیبشان شد.
تقریباً همۀ کارشناسان اقتصادی معتقدند ارز 4200تومانی باید از سیستم اقتصاد کشور حذف شود؛ اما ادامه دادن این سیاست، با وجود اینکه به دولت دوازدهم اثبات شده که کالاها با این نرخ به دست مردم نمی رسد، جای تأمل دارد. کاغذ سال پرفرازونشیبی را پشت سر گذاشت. عده ای سودهای میلیاردی بردند و عده ای زیان کردند؛ اما در این میان، این صنعت نشر بود که بیش از گذشته کم توان شد و این جماعت کتاب خوان بودند که بیش از گذشته قدرت خریدشان کاهش یافت.
شاید همین موضوعات بود که عده ای از تشکل ها و انجمن های صنعت نشر کشور را بر آن داشت تا در واپسین روزهای اسفند سال گذشته، نامه ای را به مقامات دولتی بنویسند و به آن ها هشدار دهند تنها راه حل بحران کاغذ، خودکفایی و تولید این محصول در داخل است که ظرفیت و امکان آن در کشور موجود است. مجمع ناشران انقلاب اسلامی، انجمن اسلامی ناشران و کتاب فروشان، انجمن فرهنگی ناشران آموزشی، انجمن ناشران کودک و نوجوان استان قم، انجمن فرهنگی ناشران کتاب دانشگاهی، مجمع ناشران دفاع مقدس، انجمن فرهنگی ناشران کتاب کودک و نوجوان، مؤسسۀ فرهنگی هنری زنان ناشر، شرکت تعاونی خدمات فرهنگی دانشگاهیان پارسا و شرکت تعاونی ناشران و کتاب فروشان استان قم، انجمن ها و تشکل هایی بودند که این نامه را امضا کردند؛ اما با گذشت حدود پنج ماه از این درخواست، هنوز اقدامی برای اجرای آن مشاهده نمی شود.
آزموده را آزمودن خطا نیست؟
کافی است 25 سال یا بیشتر داشته باشید، سابقۀ کیفری هم نداشته باشید، لیسانسی هم داشته باشید، یک سقفی هم داشته باشید. حالا وقت تأسیس یک دفتر نشر یا مؤسسۀ انتشاراتی است تا هرچه می خواهید، چاپ کنید. روزنامۀ فرهیختگان در دی 1397، آمار جالبی از ناشران فعال و غیرفعال منتشر کرد. به نوشتۀ این روزنامه، ناشران حرفه ای در ایران کمی بیش از 2درصد هستند. فرهیختگان نوشت: در آخرین آماری که اعلام شده است، حدود 17هزار مجوز نشر در بازار نشر و چاپ حضور دارند که حدود 72هزار و 878 عنوان کتاب در سال منتشر کرده اند. طبق این آمار، تنها 130 ناشر توانسته اند بالای 75 عنوان کتاب منتشر کنند. همچنین 235 ناشر بالای 50 عنوان و 540 ناشر نیز بالای 25 عنوان کتاب منتشر کرده اند. سه هزار و 69 ناشر کمتر از 25 عنوان کتاب چاپ کرده اند که در مجموع، 3974 ناشر در طول سال در چاپ عنوان کتاب فعال هستند. با نگاهی به رقم 17هزار مجوز نشر می بینیم که 77درصد ناشران حضور فعالی در صنعت نشر کتاب نداشته اند.
البته این موضوع از دید مقامات مسئول پنهان نمانده و تمهیداتی در نظر گرفته شده تا کاغذ به دست مصرف کنندگان واقعی اش برسد؛ اما همیشه راه های دورزدن قانون وجود دارد و در نهایت، تخلفات فراوانی در این حوزه اتفاق افتاده است. خبرگزاری تسنیم در تاریخ 23 اردیبهشت سال جاری، گفت وگویی را با علی اکبر مختاری، مدیرکل تعزیرات حکومتی استان البرز، منتشر کرد که در آن به تخلفات شش ناشر از هفت ناشری که در استان البرز موفق به دریافت سهمیۀ کاغذ شده بودند، اشاره شده بود. علی اکبری به تسنیم گفت: در استان البرز، از هفت ناشری که کاغذ گرفته اند، شش انتشارات به صورت صوری بوده و به جای آدرس محل کار، آدرس منزل داده اند و این گونه است که دفتر ندارند؛ اما سهمیۀ کاغذ را گرفته اند. این افراد متأسفانه سهمیۀ کاغذ را گرفته و کار را به استان های دیگر واگذار می کنند. برخی هم مدارس غیر انتفاعی داشتند که سهیمۀ کاغذ را در مدارس غیرانتفاعی می گرفتند. این اقدامات خلاف بوده و برای همۀ این موارد پرونده تشکیل شده است.
پدید ۀ زینک اجاره ای برای دریافت سهمی ۀ کاغذ!
ظاهراً زمانی که عده ای عزم می کنند تا کاغذ سهمیه ای دریافت کنند، هیچ چیز جلودارشان نیست! یکی از پدیده های عجیب و تأسف انگیزی که اخیراً در بازار نشر کشور به وقوع پیوسته است، پدیدۀ زینک اجاره ای است.
برخی از ناشران، زینک کتاب های پرفروش برخی از ناشران دیگر را برای مدت معینی اجاره می کنند و با تغییر صفحۀ شناسنامۀ کتاب و نام مترجم و طرح جلدش، آن را منتشر می کنند. خبرگزاری ایبنا در گزارشی که خرداد سال جاری منتشر کرد، دربارۀ هدف از انتشار کتاب با زینک های اجاره ای نوشت: کتاب هایی که با زینک اجاره ای تولید می شوند، دو سرنوشت دارند. یا در مسیر تولید کتاب های قاچاق می افتند، یا از آن ها برای دریافت رانت و سهمیه های دولتی استفاده می شود. افزایش تعداد عناوین کتاب یکی از نتایج این اقدامات است که عموماً با هدف سودجویی و سوءاستفاده از بازار کتاب های پرفروش انجام می شود؛ اما در این میان، نباید میل به دریافت سهمیۀ کاغذ و زینک یا دیگر مزایا مانند دریافت غرفۀ بزرگ تر در نمایشگاه کتاب تهران را هم نادیده گرفت.
آیا نتیج ۀ تخصیص سهمی ۀ کاغذ دولتی پیش بینی پذیر نبود؟
برای اینکه به نتیجۀ یک سیاست پی ببرید، لزوماً نیازی نیست آن را در عرصۀ عمل بیازمایید. گاهی اوقات می شود از تجربه های گذشته یا توصیه های کارشناسان بهره گرفت. این کار در حوزۀ تخصیص کاغذ سهمیه ای به ناشران انجام نشده است. گذشته از اینکه نتیجۀ سیاست تخصیص سهمیۀ کاغذ به ناشران در دهۀ هشتاد آزموده و نتایج آن مشخص شده بود، کارشناسان اقتصادی، روزنامه نگاران و فعالان صنعت نشر به دفعات به عواقب این سیاست هشدار داده بودند.
سرویس فرهنگی پایگاه خبری تابناک در دهم آبان 1397 نوشت: توزیع کاغذ یارانه ای برای حمایت از ناشران در حالی در دستور کار معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قرار گرفته که تجربۀ تاریخی این جنس حمایت ها نشان داده که چنین اقداماتی صرفاً منجر به کاغذفروشی شده و یک سیاست اصولی نیست؛ اما در چرخۀ مدیران، بار دیگر به این راهکارهای اشتباه مراجعه می شود و به جای آنکه یارانه در اختیار مصرف کننده قرار گیرد، به تولیدکننده ای تعلق می گیرد که می تواند همه یا بخشی از آن را صرف تولید نکند و در بازار آزاد به فروش برساند.
در ادامۀ این یادداشت آمده است: سوابق نشان داده وقتی دولت به عنوان حاکمیت نه تنها نظارت، بلکه دخالت مستقیم در توزیع یارانه های این چنینی داشته، بخش قابل توجهی از این یارانه ها به بازار آزاد سرازیر شده است. اکنون که این نقش نیز کم رنگ خواهد بود، توقع این است که کاغذ یارانه ای به ناشران تعلق گیرد و در عین حال، هیچ تخلفی در این حوزه رخ ندهد. در عین حال، با چه مکانیزمی می توان اطمینان حاصل کرد که ناشر همۀ کاغذ را صرف نشر کرده است؟ سوابق نشان می دهد با هیچ مکانیزمی!
البته دامان مقامات تصمیم گیرنده از اتهام ناآگاهی از عواقب این سیاست مبراست. محسن جوادی، معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در نشستی با حضور تعدادی از ناشران که یک روز بعد برگزار شد، گفت: سیاست های حمایتی چندان تأثیرگذار نیست و موجب رانتی شدن صنعت نشر می شود و با خود فساد می آورد. با وجود این، واقعاً مشخص نیست چرا با علم قطعی به پیامدهای یک سیاست اشتباه، این سیاست دوباره اتخاذ شده و تا امروز تداوم داشته است.
براساس اعلام روابط عمومی موسسه خانه کتاب ، بیست و هفتمین دوره هفته کتاب، در نخستین جلسه شورای سیاست گذاری بیست و هفتمین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران، انتخاب شعار به بحث و نظر سنجی گذاشته شد و بر اساس اعلام نظرات اعضای این شورا به ستاد هفته کتاب و همچنین اقبال عمومی به این شعار در دوره پیشین، برای دومین بار حال خوش خواندن به عنوان شعار این هفته فرهنگی و ملی انتخاب شد.
در سال 1372 خورشیدی، 24 آبان به عنوان روز کتاب و کتاب خوانی و آغاز هفته کتاب انتخاب شد.
هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران هر سال از 24 آبان تا یکم آذرماه جاری با مشارکت بیش از 60 نهاد و سازمان در سراسر کشور برگزار می شود.
همچنین اعضای هیات علمی سی و هفتمین جایزه کتاب سال بر اساس احکام صادر شده صادر شد.
جایزه کتاب سال ایران برای اولین بار در سال 1334 هجری شمسی اهدا شد و به پدیدآورندگان یازده کتاب برگزیده که در سال 1332 منتشر شده بودند، تعلق گرفت. از آن سال به بعد، هر ساله طی فراخوانی از تمام نویسندگان، مترجمان و مؤلفان دعوت می شود تا پنج نسخه از کتاب خود را که در سال گذشته برای اولین بار و به زبان فارسی منتشر شده است، به نشانی دبیرخانه این جایزه ارسال کنند تا توسط هیأت داوران ارزیابی شود. این جایزه تا سال 1356 ه . ش. در رشته های علوم و فنون، ادبی، علوم انسانی و علوم اجتماعی تربیتی کودکان و نوجوانان به برندگان اهدا می شد.
از سال 1356 با افزایش و قوت گرفتن وقایع انقلاب و حرکت های مردمی، اهدای این جایزه به تعویق افتاد و چهار سال بعد در سال 1361 دوباره این موضوع در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مطرح شد و در سال 1362 آیین نامه نحوه انتخاب کتاب سال توسط سیدمحمد خاتمی، وزیر وقت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تصویب شد.
از سال 1361، همزمان با دهه فجر انقلاب اسلامی، مراسم اهدای جایزۀ کتاب سال برگزار می شود.
رییس خانه کتاب اظهار داشت: دفاع مقدس بخشی از هویت ما است و ما نمی توانیم آن را فراموش کنیم و گرانی کاغذ بهانه خوبی برای پرهیز از چاپ آثار دفاع مقدسی نیست.
نیکنام حسینی پور رییس خانه کتاب، در پاسخ به این سوال که آیا در زمانی که صحبت از گرانی کاغذ و وضعیت بد اقتصادی می شود، پرهیز از چاپ آثار دفاع مقدسی و بویژه کتاب عکس در این حوزه درست است، به خبرنگار فرهنگی خبرگزاری موج گفت: نه چنین کاری درست نیست. به دلیل اینکه اولا با نظارت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و تدبیری که توسط دولت اندیشیده شد، کاغذ با قیمت مناسب به دست ناشران می رسد.
وی افزود: کارگروه کاغذ فعال است و نظارت دقیقی دارد تا این امر به شکل درستی انجام بگیرد. بنابراین گرانی کاغذ نه تنها برای پرهیز از چاپ آثار دفاع مقدسی و بلکه در هر حوزه دیگر بهانه درستی نیست.
رییس خانه کتاب ادامه داد: از طرف دیگر دفاع مقدس بخشی از هویت ما است و ما نمی توانیم آن را فراموش کنیم و اگر چنین انتقادی مطرح شود، اشتباه است.
حسینی پور ادامه داد: انتشار آثاری با موضوعاتی چون دفاع مقدس برای نسل جوان ما مورد نیاز و مهم است تا بدانند در تاریخ معاصر ما و هشت سال جنگ تحمیل شده به ایران چه اتفاقاتی رخ داده است.
وی در ادامه داد: بویژه عکس و کتابهای عکس در این زمینه اهمیت ویژه ای دارند چرا که این انتقال پیام از لنز دوربین بسیار بهتر صورت می پذیرد. نسل جدید ما اگر یک کتاب عکس دویست سیصد صفحه ای را در حوزه انقلاب و دفاع مقدس تورق کند، به وضوح متوجه اتفاقات خواهد شد بنابراین به نظر من تولید چنین آثاری لازم و بسیار قابل دفاع است.
گفتنی است نمایشگاه عکس ساسان مویدی به همت انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس تا 23 مهرماه در گالری خانه به نشانی انتهای غربی خیابان سمیه، جنب فروشگاه کتاب سوره مهر دایر است.
این نمایشگاه به مناسبت رونمایی از هفتمین کتاب از مجموعه کتاب های عکاسان جنگ عراق علیه ایران که به عکس های ساسان مویدی تعلق گرفته، دایر شده است. این کتاب 188 صفحه دارد که در دو قطع مختلف چاپ شده و حاوی 126 فریم عکس است. توسط مجید دوخته چی زاده و ساسان مویدی نیز مقدمه ای برای کتاب نوشته شده است.
نیکنام حسینی پور به نمایندگی از محسن جوادی معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در مراسم افتتاحیه این نمایشگاه حضور پیدا کرده بود.
عبدالجبار کاکایی طی دو دهه اخیر، پای ثابت همکاری با صداوسیما بوده و برای تیتراژ پایانی ده ها سریال تلویزیونی، ترانه گفته است، اما در یادداشتی به بهانه ستایش از یک خواننده، طوری به رسانه ملی تاخته که گویی تافته جدا بافته است!
البته نقد صداوسیما و انتقاد از ضعف ها و اشتباهات این رسانه، نه تنها ایرادی ندارد بلکه از وظایف اهل فکر و فرهنگ است. اما عبدالجبار کاکایی در این یادداشت، اولا انتقاد نکرده بلکه با رویکردی سیاسی و شعار زده، الفاظی از روی عصبانیت و پرخاشگری را به کار برده است، ثانیا نسبت هایی که این شاعر به صداوسیما و بخشی از حاکمیت داده است، توهین به خود وی نیز محسوب می شود، چرا که عبدالجبار کاکایی هم بخشی از صداوسیما و حاکمیتی بوده که هدف حمله قرار داده است.
نکته قابل تأمل این است که کاکایی این یادداشت را در روزنامه ای منتشر کرده که رسانه یک جریان سیاسی خاص و حامی دولت فعلی است و روزنامه ای است که سابقه دریافت پول از یک مفسد اقتصادی را هم دارد. با این حال، کاکایی چند سال قبل گفته بود: از سرودن هرگونه شعر برای مدافعان حرم خودداری می کنم به دلیل اینکه به نفع جریان خاصی مصادره می شود!
گفتنی است، عبدالجبار کاکایی ازجمله شاعرانی بود که به رغم وابستگی به مراکز و نهادهای حکومتی اما پس از انتخابات سال 88 به جریانی پیوستند که معتقد بود، نباید برای آرای مردم احترامی قائل شد و باید فردی که آرای کمتری به دست آورده را منصوب کرد! البته کاکایی در عین همراهی با قانون شکنان و مخالفان آرای مردم و همچنین حملات و شعارهای گاه و بی گاه خود علیه بخش هایی از نظام و جریان انقلاب، همواره از مواهب نهادهای رسمی، از جمله صداوسیما، موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی(ره)، انجمن شاعران انقلاب و دفاع مقدس و... برخوردار بوده و استفاده کرده است.
به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان ، از زیبا ترین و راهگشا ترین تعاریف درباره نویسندگی جمله نویسنده کسی است که می نویسند یعنی کسی که نوشتن برای او آسان، لذت بخش و دوست داشتنی باشد. اینکه نویسنده ای از هر نوشته اش انتظار بهتر و شگفت انگیز تر بودن نسبت به آثار دیگر اهالی قلم را داشته باشد؛ کاملا به دور از ذهن و آبادی است.مهدی رضایی از نویسندگان و منتقدان ادبیات داستانی کشورمان در این زمینه خبرنگار ما گفت و گویی داشته که در ادامه می خوانید.
نویسندگی از نظر شما چه تعریفی دارد؟
نویسندگی یعنی دغدغه ای برای نوشتن و کمک گرفتن از قدرت کلمات ارزشمند فارسی به منظور انتقال به مخاطب است؛ نویسندگان با به اشتراک گذاشتن مفاهیم ذهنی خود باعث روشن کردن ذهن افراد در هر رده سنی می شوند.
برای نویسنده شدن چه مسیری باید طی شود؟
ورود به حوزه نویسندگی باید با علاقه درونی، پشتکار، شور، اشتیاق و علاقه همراه باشد و نویسنده نباید، هیچ وقت ذهن خود را به میزان احترام مخاطب به نویسنده مشغول کند. بنده به عنوان نویسنده به هیچ وجه استعداد افراد را ملاکی برای نویسنده شدن نمی دانم چرا که تمام هنرمندان و اشخاص بزرگ ادبی جهان، نویسندگی را 99 درصد تلاش و 1 درصد نبوغ می دانند.
چرا کار عده ای از نویسندگان حتی نویسندگان تازه کار خاص می شود؟
کتاب یک نویسنده تازه کار به معنای مبتدی بودن آن فرد نیست چرا که فردی را می شناسم سال های طولانی با تلاش و کوشش زیاد درباره دغدغه ها مسائل و مشکلات، فکر کرده و تصمیم به نوشتن آن مطالب به قلم خودش کرده است و نویسنده ای را هم می شناسم که 20 سال پس از نوشتن تنها یک اثر از خود آن را منتشر کرد و اثرش به طور عالی شاخص و پرفروش شد که این به معنای تازه کار بودن این نویسنده نیست بلکه ما به عنوان مخاطب شاهد چاپ اولین کتابش هستیم.
آیا نویسندگی نیازی به آموزش خاصی دارد؟
متاسفانه در کشور ما بسیاری با آموزش نویسندگی به هنرجو مخالف هستند. ولی من کاملا با این قضیه موافق هستم؛ نویسنده باید برای بالا بردن و بهتر شدن کیفیت کار خود آموزش زیادی ببیند. بنده حدود 8 سالی است که در آموزشگاه خود، کلاس های مفیدی به افراد علاقه مند به حوزه نویسندگی ارائه می دهم. فعالیت در کارگاه های نویسندگی به من ثابت کرد که این کلاس های نویسندگی باعث کاهش اشتباهات مکرر و رایج دربین اهالی قلم می شود چرا که یک نویسنده ای را می شناسم که به مدت 15 سال سابقه نوشتن دارد و هنگام مطالعه آثارش، غلط های نگارشی زیادی را مشاهده می کنم و کارگاه های آموزشی برای نویسندگی اصول اولیه را به صورت فراگیر یاد می دهند.
استقبال مخاطبان از کارگاه های آموزشی نویسندگی چطور است؟
خوشبختانه در مدت زمان چند سالی که کارگاه های آموزشی نویسندگی بنده برگزار می شود هنرجو های حضوری و غیر حضوری زیادی از این کلاس ها به نحو احسنت از شهر های مختلف ایران و کشور های دیگر استقبال کرده اند. حدود 5 درصد از کل هنرجو های دوره آموزشی ما از کشور هایی مانند کانادا، آلمان و آمریکا بوده اند.
مخاطبان بیشتر جذب چه نوع آثاری از نویسندگان می شوند؟
متاسفانه مخاطبان امروزی ما بیشتر جذب آثار ترجمه از کشور های دیگر می شوند. نویسندگان امروزی باید از فضای داستان های آپارتمانی خارج شوند چرا که اکثر داستان های تولیدی نویسندگان در حال شبیه و تکراری شدن نسبت به آثار دیگر نویسندگان است که همین امر باعث افزایش داستان های کسالت آور در میان افراد جامعه شده است.
از مشکلات کار نویسندگان کمی صحبت کنید؟
از مهم ترین و اصلی ترین مشکلات کار نویسندگان باید به گرانی بی رویه و کمبود کاغذ، سرمایه گذاری نکردن ناشران اشاره کرد که همین عامل باعث ضعیف شدن فضای مطالعه و حذف شدن کتاب به عنوان کالا از سبد خرید مردم در کشور شده است.
توصیه شما به نویسندگان تازه کار چیست؟
خیلی از کارگاه های آموزشی نویسندگی با یاد دادن به هنرجو تنها در طول یک سال آن را وادار به ارائه یک رمان یا داستان می کنند که این کار ارزش هنری زیادی ندارد. نویسندگان تازه کار، نباید فکر کنند که راه کوتاهی را در پیش دارند چرا که شغل نویسندگی یک راه طولانی است. بنده همیشه به هنرجویان می گویم که در طول دو یا سه ترم می شود اصول داستان نویسی را یاد گرفت، اما یاد گرفتن این تکنیک ها به معنای نویسنده شدن نیست. افراد برای نویسنده شدن مطالعه زیاد را نباید فراموش کنند.
انتهای پیام/
در جلسه چهارشنبه گذشته کمیسیون فرهنگی هم چند تبصره هم از این لایحه با موضوع حمایت از مالکیت فکری رأی آورد. بر اساس ماده 63 این قانون چنانچه حامل شنیداری که برای مقاصد تجاری منتشر شده، یا نسخه تکثیر چنین حاملی به طورمستقیم در پخش رادیو تلویزیونی یا سایر روش های ارسال عمومی به کار رود یا برای عموم به اجرا درآید، استفاده کننده باید اجرت عادلانه ای به تولید کننده حامل شنیداری بپردازد.
بر اساس این مصوبه نهادهایی مثل صدا و سیما از این به بعد بدون پرداخت حقوق صاحبان آثار موسیقایی اجازه پخش آنها را در شبکه های رادیویی و تلویزیون نخواهند داشت.
لایحه قانون حمایت ازحقوق مالکیت ادبی، هنری یک لایحه بسیارضروری و حیاتی در کشور ما است که متأسفانه خیلی دیر در دستور کار مجلس شورای اسلامی قرار گرفته اما باز هم جای امیدواری وجود دارد.
حقوق مالکیت معنوی و فکری یک لایحه است که تقریباً اوایل تابستان امسال در کمیسیون فرهنگی مورد بررسی قرارگرفت. در چند روز گذشته کمیسیون حقوقی و قضایی هم این لایحه را در دستور کار خود قرار داد. البته در مورد لایحه مورد بحث نگرانی هایی هم وجود دارد. چرا که این احتمال وجود دارد که منافع مؤلفین داخلی یا مصرف کنندگان در آن به طور کامل رعایت نشود. بنابراین باید بررسی های لازم بدرستی انجام بگیرد. کمیسیون حقوقی و قضایی به عنوان کمیسیون اصلی، این مسأله را بررسی می کنند و کمیسیون فرهنگی هم به عنوان کمیسیون فرعی نظراتش را اعلام خواهند کرد. به هر حال امیدوارم این طرح هرچه زودتر در صحن علنی مجلس شورای اسلامی مطرح شود.
زمانی که شما یک آلبوم موسیقی خریداری می کنید بایستی حقوق آن را به شرکت تهیه کننده پرداخت کنید و مبلغ این سهم از سوی صنف موسیقی یا شنیداری یا دفترموسیقی قیمت گذاری می شود. در فضای مجازی هم شرایط به همین صورت است. اگر فردی بخواهد از یک قطعه موسیقی یا یک اثر نمایشی استفاده کند باید سهم مورد نظر را بپردازد. این سهم هم شامل افراد حقیقی و هم افراد حقوقی می شود.؛ از یک بنگاه بزرگ چون صداوسیما گرفته تا فردی که بخواهد اثر را دانلود کند.
در جلسه هفته گذشته کمیسیون فرهنگی به دلیل عدم حضور اکثر اعضا در کمیسیون، رأی گیری به صورت استمزاجی انجام شد. بنابراین رأی گیری قطعی با به حد نصاب رسیدن اعضا صورت خواهد گرفت اما قاعدتاً این لایحه رأی خواهد آورد. چرا که بحث اقتصاد فرهنگ در آن مطرح است. و اگر بخواهیم اقتصاد فرهنگ شکوفا شود باید حق مؤلف به رسمیت شناخته شود.
این قانون تنها در مورد موسیقی نیست بلکه شامل هنرهای دیگر هم می شود؛ به عنوان مثال هنر تجسمی و هنرمندان این حوزه در تنگنا هستند و حقوق آنها را به رسمیت نمی شناسند. جای تأسف است که بسیاری از آثار هنرمندان عرصه هنرهای تجسمی بدون اجازه صاحب اثر کپی می شود یا باز در مثالی دیگر حق و حقوق معمار ها و سایر هنرمندان که می توانند ایده ای را بارور کنند و از آن یک اثر هنری بسازند.
کلمات کلیدی
حق مؤلف شکوفایی فرهنگ طیبه سیاوشی
سرهنگ سید بهزاد میراحمدی درباره برخی از فعالیت های سازمان حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس ارتش توضیحاتی را به خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) ارائه کرد و گفت: در سال های اخیر روزشمارهایی در بخش های نیروهای دریایی، هوایی، زمینی و ارتش تهیه شده است. نیروی زمینی 156 جلد روزشمار دفاع مقدس، نیروی هوایی 50 تا 60 جلد و نیروی دریایی 18 جلد کتاب روزشمار تقویم دفاع مقدس به چاپ رسانده است.
مدیر ادبیات و تاریخ دفاع مقدس سازمان حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس ارتش ادامه داد: ارتش جمهوری اسلامی ایران نیز 31 جلد روزشمار دارد و در همین راستا برای پدافندهوایی ارتش نیز کار روزشمارها را آغاز کرده ایم.
وی در پاسخ به این پرسش که در بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس ارتش چه تمهیداتی برای تحریفاتی که در کتا ب های دفاع مقدس روی می دهد اندیشیده اید، گفت: تا سال گذشته کتاب های حوزه دفاع مقدس در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ممیزی می شد اما اکنون بنیاد حفظ آثار تهمیداتی اندیشیده و سازمان امسال کوشیده ممیزهایی در ارتش، سپاه، بسیج و جهاد داشته باشد و همه کتاب هایی که ناشران گوناگون می نویسند از طریق ممیزهای خود همان سازمان ها ممیزی می شود تا بتوان از تحریفات این دسته کتاب ها جلوگیری کنیم.
مدیر ادبیات و تاریخ دفاع مقدس سازمان حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس ارتش افزود: سازمان ادبیات و تاریخ دفاع مقدس بنیاد حفظ آثار حدود 56 تن ممیز دارد که بیش از 20 تن آن ها ارتشی هستند که کتاب های نویسندگان را می خوانند. ممیزی نیز بر اساس غرض ورزی های شخصی صورت نمی گیرد بلکه بر اساس وجود اسناد تاریخی و تطبیق با آن ها انجام می شود که در نگارش این دسته از کتاب ها تحریفی در این زمینه صورت نگیرد.
میراحمدی در پاسخ به این پرسش که در حوزه تدوین تاریخ شفاهی ارتش جمهوری اسلامی ایران و تحریفات صورت گرفته با چه مشکلاتی مواجه هستید، گفت: در گذشته این مشکلات زیاد بوده اما اکنون مشکلات کمتر شده است، نویسنده ها در حوزه تاریخ شفاهی به سراغ کسانی می روند که تاریخ را بر اساس اسناد تاریخی روایت می کنند، به این صورت که چه واقعه ای در کدام روز رخ داده و چه رویدادهایی را در برداشته است.
وی درباره تحریف در خاطره نگاری نیز گفت: در خاطره نگاری امکان تحریف بیشتر است زیرا با تحریف خاطره کاری نمی شود کرد و این مساله اجتناب ناپذیر است. 39 سال از جنگ ایران و عراق می گذرد و راوی با آن خاطرات 30 سال زندگی کرده و خاطره ها در ذهنش پرورش یافته است و روایت ها با تغییراتی همراه بوده است. در این زمینه نمی توان گفت تحریف صورت گرفته بیشتر با نوشته ها تغییر همراه است.
مدیر ادبیات و تاریخ دفاع مقدس سازمان حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس ارتش درباره آمادگی بنیاد برای چاپ کتاب هایی در حوزه ارتش گفت: بنیاد حفظ آثار آمادگی این را دارد که اگر نویسنده ای کتابی در حوزه ارتش نوشت در انتشار به او کمک کند. همچنین اگر نویسنده ای از اقلیت های دینی در حوزه ارتش کتابی برای انتشار داشته باشد می کوشیم تا کتاب وی را به چاپ برسانیم.
وی همچنین از رونمایی چند عنوان کتاب تازه نیز خبر داد و گفت: در هفته دفاع مقدس از کتاب های تازه این سازمان با نام های اینجا چه کار می کنید؟ و بازمانده (نوشته احمد حسینا)، سرباز تکاور (حسین یاراحمدی) و... رونمایی شده است. اینجا چه می کنید؟ حاوی خاطرات ناخدا صالحی است که در زمان اعزام به منطقه دزفول و شوش، ناوبان یکم و فرمانده گروهان تکاوران دریایی بوده که طی 10 جلسه مصاحبه حضوری این خاطرات را بیان کرده است.
وی همچنین به کتاب بازمانده نیز اشاره کرد و گفت: این کتاب بر اساس خاطرات آزاده خلبان حبیب الله کلانتری است. کتاب بازمانده مجموعه ای روایتی داستانی است که از نگاه یک اسیر نظامی است که در روزهای اول جنگ اسیر می شود و در مدت 10 سال اسارت، تجربه حضور در سه اردوگاه را داشته است و بعد از اسارت اثری از همسر و فرزندش نمی یابد.
میراحمدی ادامه داد: کتاب دیگری که قرار است در هفته دفاع مقدس رونمایی شد، سرباز تکاور نام دارد. این کتاب درباره زندگی و شهادت سرباز رضا یاراحمدی از کارکنان وظیفه نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران نگارش یافته است.
وی همچنین به رونمایی دو کتاب سازمان حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس ارتش جمهوری اسلامی ایران به مناسبت گرامیداشت هفته دفاع مقدس در امامزاده علی اکبر (ع) چیذر تهران نیز اشاره کرد و گفت: پنجشنبه 4 مهرماه نیز مراسم غبارروبی و بیعت با شهدا را همراه با رونمایی دو عنوان کتاب هفت پرواز و خلبان در خیابان برگزار کردیم.
معاون انتشارات سازمان حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس ارتش افزود: کتاب هفت پرواز توسط امیر عابدی نوشته شده است. نویسنده در ابتدای کتاب به تاریخچه ای از مبارزات حق طلبانه مردم مسلمان ایران بر علیه استعارگران خارجی اشاره و علت عدم موفقیت این نهضت های ناکام را در فقدان رهبری آگاه و جامع الشرایط می داند.
کتاب خلبان در خیابان نوشته محبوبه زارع حاوی خاطرات امیرسرتیپ محمدکریم عابدی است. این خلبان که از سوی وزارت دفاع مسئول بررسی حادث طبس و بازگشت ناوچه های ایران از فرانسه شد در این کتاب به افشای توطئه رژیم برای ربودن امام راحل (ره) و انتقال وی به جزیره ای نامعلوم پرداخته که تیمسار خسروداد فرماندهی این طرح شوم را بر عهده داشت.
به گزارش گروه استانی تیتریک ،"کتاب " تو " اولین مجموعه از اشعار مریم نقی زاده است، که در قالب 50 شعر کوتاه و نثر در نهایت سادگی و بهره گیری از تصویر سازی ذهن سروده شده است، اثری که می تواند از نظر خوانندگان مورد توجه قرار بگیرد و قالب شعرهای این مجموعه سپید و کوتاه است.
هر یک از اشعار این کتاب می تواند روایتگر یک لحظه یا یک قصه از زندگی باشد که مخاطب به راحتی می تواند با آن همزاد پنداری کند، سرودن شعر در هر قالبی می تواند به سادگی احساسات شاعر را به تصویر در بیاورد و فرصت بیان ناگفته ها را با بیانی آهنگین مهیا سازد.
نویسنده کتاب "تو" در گفتگو با خبرنگار " تیتریک " گفت: زمانی که 11 ساله بودم اولین شعرهایم را نوشتم اما بنا به سن کمی که داشتم به آن اهمیت ندادم تا اینکه وارد آموزشگاه تئاتر شدم و اکثر اتود های تمرینی ام را خودم می نوشتم. آن زمان بود که فهمیدم عاشق نوشتن هستم.
مریم نقی زاده ادامه داد: حدود 9 سال قبل یعنی تقریبا همزمان با ورودم به آموزشگاه بازیگری، یک سری متن به صورت دلنوشته می نوشتم که مورد لطف دوستانم قرار گرفتم و خیلی از من حمایت کردند، تا جایی که تقریبا 6 سال پیش تصمیم گرفتم به طور جدی در زمینه نویسندگی فعال باشم.
وی افزود: با اینکه خانواده ی من بعد از چاپ اولین کتابم متوجه شدند که من مینویسم اما خیلی حمایتم کردند.
این نویسنده با بیان اینکه نویسندگی هم قابل یاد گرفتن و هم ذاتی است، گفت: چون با داشتن دانش نویسندگی، می توان هنر و استعداد ذاتی را بیشتر و بهتر نمایان کرد.
وی با اشاره به اینکه مضمون بیشتر شعرهای من عاشقانه است، ادامه داد: در مورد مسائل اجتماعی هم دو مقاله نوشتم و همچنین یک نمایشنامه در حال نگارش دارم.
نقی زاده تصریح کرد: آثار نویسندگان پائولو کوئیلو،گابریل گارسیا مارکز، استیو تولتز و ...را دوست دارم و در سرودن برخی مواقع از شاعرانی مانند سهراب سپهری، فروغ فرخزاد، سیمین بهبهانی، فریدون مشیری و ...الهام می گیرم.
این نویسنده در پاسخ به سوال خبرنگار مبنی بر اینکه به عنوان یک نویسنده جوان انتظار دارید در نویسندگی به چه افقی دست پیدا کنید، گفت: دوست دارم و البته تلاش می کنم بتوانم قطره ای از دریای بیکران کلمات باشم تا شاید روزی که دیگر نبودم عده ای هر چند کم من و نوشته هایم را به نیکی به یاد داشته باشند.
وی مهمترین دغدغه نویسندگان را عدم مطالعه مردم دانست و تاکید کرد: سرانه مطالعه در کشور بسیار پایین آمده و بازار کتاب رونق گذشته را ندارد برای اینکه نویسنده اشتیاق به نوشتن و بازار کتاب رونق بیشتر داشته باشد نیازمند مطالعه است.
نقی زاده در خاتمه امیدوارم مجدا "کتاب" به سبد فرهنگی خانوار برگردد، خاطرنشان کرد: کتاب در بین نگرانی ها و دغدغه های فرهنگی و معیشتی مردم جایگاهی ندارد و سرانه مطالعه به علت جابجایی ارزش ها کاهش یافته است و در حوزه فرهنگی دولت ها رسالت و وظیفه دارند و برای اینکه کتاب در سبد هزینه های خانوار قرار گیرد باید به بخش کتاب یارانه بدهند زیرا کالاهای فرهنگی نمی تواند با کالاهایی مانند غذا و پوشاک رقابت کند.
در پایان یکی از سروده های این هنرمند را می خوانید:
تو را هر روز می بینم
گاه در خطوط چشم غریبه ای که مثال تو میخندد
و گاه در عطر رهگذری
تو را هر روز میبینم
در طنین خوش سه تار همسایه
در کافه میان دو فنجان قهوه
تو را می بینم میان این حجم غریبه
من هر روز تو را می بینم..!
انتهای پیام/ م
به گزارش خبرگزاری فارس از شیراز، هفته دفاع مقدس هرساله یکی از فرصت های مغتنم برای ارزیابی کارنامه ادبیات پایداری استان است. گرچه تمرکز زیاد دراین هفته و غفلت در بقیه اوقات سال از این مقوله مهم پذیرفته نیست اما همین تمرکز یک هفته ای هم جای بحث و بررسی دارد. در اکثر ویژه برنامه های بزرگداشت هفته دفاع مقدس شاهد حضور پیشکسوتانی بودیم که اکثرشان با زحمات شخصی به زغم کم لطفی های متولیان مربوطه ستاره کشوری شدند و این روزها مهمان ویژه مسئولینی هستند که نقش زیادی در رشد آن ها نداشتند. متاسفانه در این هفته کمتر شاهد تریبون دادن به رویش ها و میدان دادن به جوانان بودیم و همچنان افق مبهم و راه سختی برای رشددر این عرصه پیش روی جوانان است و اگر نگوییم توقف، کند شدن روند رشد نسل جدید درعرصه ادبیات پایداری کاملا محسوس است. طبیعتا یکی از راهکارهای تسریع رشد نسل جدید مشورت و استفاده از تجربیات ستاره های کشوری فارس است که درخشش امروزشان حاصل راه پرپیچ و خمی است که پشت سرگذاشتند. در همین راستا با تنی چند از آن ها به گفتگو نشستیم تاچراغ راهی برای جوانان مشتاق در این عرصه باشد.
انزوای مقوله آموزش راه انتقال تجربه را بسته است
بیژن کیا نویسنده و فیلمنامه نویس خوش آوازه شیرازی که یکی از نام آوران این عرصه است درباره جوانگرایی در ادبیات پایداری در گفت وگو با خبرنگار فارس گفت: همانطور که بار هشت سال دفاع مقدس به دوش فرماندهان جوان بود اگر بپذیریم در گام دوم انقلاب هم نقش جوان ها مهم وتاثیرگذار است باید بپذیریم که در این مقوله ضعف داریم و کمتر چهره جوانی داریم که روی آن حساب کنیم. البته قطعا تک ستاره داریم ولی متاسفانه جریان نداریم مهمترین علت هم این است که برای توسعه ادبیات پایداری در استان فارس هیچ تفکر کلان راهبردی در استان وجود ندارد. حرف های خوب در مناسبت ها زیاد است اما اراده عملی وجود ندارد بنابراین ادبیات پایداری استان توسعه پیدا نمی کند و درجا خواهد. باعرض تاسف باید بگویم در استان افق خوبی نمی شود ترسیم کرد به رغم اینکه پتانسیل خوبی وجود دارد. ما حتی مهاجرت پنهان داریم یعنی نویسنده بومی ما در استان فارس زندگی می کند اما به خاطر شرایط موجود کتاب او خارج از استان مثل تهران و مشهد و..چاپ می شود و در کشور افتخارآفرینی می کند.
وی که رمان های جذابی چون پرواز ناتمام ، وینسنس و گرگ خندان و آدمخوار را در کارنامه درخشان خود دارد و رمان شیرازی ها ی او در پیچ و خم انتخاب ناشر است ابراز داشت: کسانی که در این زمینه مسئولیت دارند نگاه نقطه ای به مقوله کتاب و اقتصاد هنر دارند و بیشتر روی چاپ تمرکز دارند و اگر بعد از چاپ کتاب ها در انبار ادارات دپو شده و به دست محاطب نرسد برای آن ها مهم نیست. در این صورت نویسنده جوان دلزده وسرخورده می شود و یا ممکن است به فکر بیفتد با سایر استان ها کار کند و قید کار داخل استان را بزند.
وی تصریح کرد: مشکل دیگری که اخیرا زخ نشان داده این است که بحث آموزش در ادبیات پایداری تقریبا تعطیل شده است در استان جایی سراغ ندارم که به برگزاری کارگاه های تخصصی بپردازد. ما نویسندگان خوبی داریم که در کشور ستاره شدند اما کارگاه انتقال تجربیات نداریم و فضایی نیست که با جوان تر ها ارتباط برقرار کنیم. کیا با اشاره به اینکه در فارس بحث آموزش به انزوا رفته یادآور شد: در استان های دیگر توجه بیشتری به آموزش و استفاده از نویسندگان خوشنام فارس برای دوره های آموزشی شاهد هستیم.
جای خالی رونق تولید در ادبیات پایداری
این کارشناس فرهنگی به گام بعد از تولید هم اشاره کرد و گفت: در بحث نقد و بررسی ادبیات پایداری در استان یکی دو اثر معدود مانند خشاب کلمات خانم مومنی و کارنامه ادبیات داستانی خانم زهرا اکبری را داریم. برای استانی که نویسنده های قابلی دارد دو کتاب نقدوبررسی کفایت می کند؟ متاسفانه علاوه بر ضعف توزیع آثار، به نقد و بررسی آثار هم توجه نشده و انجمنی برای این کار در سطح استان نداریم. بنابراین وقتی به آموزش که مرحله قبل از تولید و نقد و بررسی که مرحله بعد از تولید محسوب می شود توجه ویژه نداشتیم، چطور باید انتظار رویش داشته باشیم؟
کیا ادامه داد معمولا مسئولین در پاسخ به انتقادات از تنگناهای اقتصادی می گویند. سوال من این است؛ آیا نمی شود برای غلبه بر مشکلات اقتصادی کارمشترک انجام داد و چند سازمان متولی و مرتبط کنار هم بیایند؟ حتما باید نقطه ای و جزیره ای کار کنیم؟ متاسفانه در بحث ادبیات پایداری رونق تولید را نمی بینیم. یک راهکار برون رفت از این وضعیت در کنار تنگناهای اقتصادی تولید مشترک است. با این اتفاق خوب نویسندگان جوان به رونق تولید در عرصه فرهنگی امیدوار می شوند. ما یک مشکل قدیمی هم داریم و آن اینکه همچنان سازمان ها به اعداد وارقام و بیلان کاری وابستگی شدیدی دارند. اگر کبه گزارش خبرگزاری فارس از شیراز، هفته دفاع مقدس هرساله یکی از فرصت های مغتنم برای ارزیابی کارنامه ادبیات پایداری استان است. گرچه تمرکز زیاد دراین هفته و غفلت در بقیه اوقات سال از این مقوله مهم پذیرفته نیست اما همین تمرکز یک هفته ای هم جای بحث و بررسی دارد. در اکثر ویژه برنامه های بزرگداشت هفته دفاع مقدس شاهد حضور پیشکسوتانی بودیم که اکثرشان با زحمات شخصی به زغم کم لطفی های متولیان مربوطه ستاره کشوری شدند و این روزها مهمان ویژه مسئولینی هستند که نقش زیادی در رشد آن ها نداشتند. متاسفانه در این هفته کمتر شاهد تریبون دادن به رویش ها و میدان دادن به جوانان بودیم و همچنان افق مبهم و راه سختی برای رشددر این عرصه پیش روی جوانان است و اگر نگوییم توقف، کند شدن روند رشد نسل جدید درعرصه ادبیات پایداری کاملا محسوس است. طبیعتا یکی از راهکارهای تسریع رشد نسل جدید مشورت و استفاده از تجربیات ستاره های کشوری فارس است که درخشش امروزشان حاصل راه پرپیچ و خمی است که پشت سرگذاشتند. در همین راستا با تنی چند از آن ها به گفتگو نشستیم تاچراغ راهی برای جوانان مشتاق در این عرصه باشد.
انزوای مقوله آموزش راه انتقال تجربه را بسته است
بیژن کیا نویسنده و فیلمنامه نویس خوش آوازه شیرازی که یکی از نام آوران این عرصه است درباره جوانگرایی در ادبیات پایداری در گفت وگو با خبرنگار فارس گفت: همانطور که بار هشت سال دفاع مقدس به دوش فرماندهان جوان بود اگر بپذیریم در گام دوم انقلاب هم نقش جوان ها مهم وتاثیرگذار است باید بپذیریم که در این مقوله ضعف داریم و کمتر چهره جوانی داریم که روی آن حساب کنیم. البته قطعا تک ستاره داریم ولی متاسفانه جریان نداریم مهمترین علت هم این است که برای توسعه ادبیات پایداری در استان فارس هیچ تفکر کلان راهبردی در استان وجود ندارد. حرف های خوب در مناسبت ها زیاد است اما اراده عملی وجود ندارد بنابراین ادبیات پایداری استان توسعه پیدا نمی کند و درجا خواهد. باعرض تاسف باید بگویم در استان افق خوبی نمی شود ترسیم کرد به رغم اینکه پتانسیل خوبی وجود دارد. ما حتی مهاجرت پنهان داریم یعنی نویسنده بومی ما در استان فارس زندگی می کند اما به خاطر شرایط موجود کتاب او خارج از استان مثل تهران و مشهد و..چاپ می شود و در کشور افتخارآفرینی می کند.
وی که رمان های جذابی چون پرواز ناتمام ، وینسنس و گرگ خندان و آدمخوار را در کارنامه درخشان خود دارد و رمان شیرازی ها ی او در پیچ و خم انتخاب ناشر است ابراز داشت: کسانی که در این زمینه مسئولیت دارند نگاه نقطه ای به مقوله کتاب و اقتصاد هنر دارند و بیشتر روی چاپ تمرکز دارند و اگر بعد از چاپ کتاب ها در انبار ادارات دپو شده و به دست محاطب نرسد برای آن ها مهم نیست. در این صورت نویسنده جوان دلزده وسرخورده می شود و یا ممکن است به فکر بیفتد با سایر استان ها کار کند و قید کار داخل استان را بزند.
وی تصریح کرد: مشکل دیگری که اخیرا زخ نشان داده این است که بحث آموزش در ادبیات پایداری تقریبا تعطیل شده است در استان جایی سراغ ندارم که به برگزاری کارگاه های تخصصی بپردازد. ما نویسندگان خوبی داریم که در کشور ستاره شدند اما کارگاه انتقال تجربیات نداریم و فضایی نیست که با جوان تر ها ارتباط برقرار کنیم. کیا با اشاره به اینکه در فارس بحث آموزش به انزوا رفته یادآور شد: در استان های دیگر توجه بیشتری به آموزش و استفاده از نویسندگان خوشنام فارس برای دوره های آموزشی شاهد هستیم.
جای خالی رونق تولید در ادبیات پایداری
این کارشناس فرهنگی به گام بعد از تولید هم اشاره کرد و گفت: در بحث نقد و بررسی ادبیات پایداری در استان یکی دو اثر معدود مانند خشاب کلمات خانم مومنی و کارنامه ادبیات داستانی خانم زهرا اکبری را داریم. برای استانی که نویسنده های قابلی دارد دو کتاب نقدوبررسی کفایت می کند؟ متاسفانه علاوه بر ضعف توزیع آثار، به نقد و بررسی آثار هم توجه نشده و انجمنی برای این کار در سطح استان نداریم. بنابراین وقتی به آموزش که مرحله قبل از تولید و نقد و بررسی که مرحله بعد از تولید محسوب می شود توجه ویژه نداشتیم، چطور باید انتظار رویش داشته باشیم؟
کیا ادامه داد معمولا مسئولین در پاسخ به انتقادات از تنگناهای اقتصادی می گویند. سوال من این است؛ آیا نمی شود برای غلبه بر مشکلات اقتصادی کارمشترک انجام داد و چند سازمان متولی و مرتبط کنار هم بیایند؟ حتما باید نقطه ای و جزیره ای کار کنیم؟ متاسفانه در بحث ادبیات پایداری رونق تولید را نمی بینیم. یک راهکار برون رفت از این وضعیت در کنار تنگناهای اقتصادی تولید مشترک است. با این اتفاق خوب نویسندگان جوان به رونق تولید در عرصه فرهنگی امیدوار می شوند. ما یک مشکل قدیمی هم داریم و آن اینکه همچنان سازمان ها به اعداد وارقام و بیلان کاری وابستگی شدیدی دارند. اگر کتابی چاپ شود بعضا می بینیم با تیراژ اندک چاپ می شود که فقط آمار تولید داشته باشند. از طرفی دانشگاهیان ماهم به ادبیات داستانی بی رغبت هستند و به نظر می رسد در سطح دانشگاه های کشور داستان نویسی مغفول مانده است. از آن جا که ریشه ادبیات پایداری ادبیات داستانی است باید به این مشکل هم توجه شود.
اگر همه اینها را کنار هم بگذاریم و دقت کنیم می بینیم که رویکرد متولیان فرهنگی ما نسبت به جوانان مثبت نبود. البته به یک روی دیگر سکه هم می رسیم. در این شرایط موسساتی هستند که اکثرا غیردولتی هستند و وظیفه چاپ و نشر کتاب برای خود تعریف کردند این اتفاق خوبی است اما این موسسات هم عاری از اشتباه وآسیب نیستند. یک رگه هایی از یک نوع احساسات گرایی مفرط در بعضی کتاب هایی که اخیرا به دستم رسیده مخصوصا درباره شهدای مدافع حرم دیده می شود. این احساسات گرایی می تواند به دلیل جذب مخاطب و فروش بیشتر و تغییر ذائقه یا ضعف اقتصاد هنر یا هر دلیل دیگری باشد اما در صورت ادامه تولید این نوع آثار تدریجا در سال های آینده با یک ادبیات احساسات گرای بدون عمق مواجه می شویم و این خوب نیست البته راهکار آن هم مقابله با این آثار نیست باید از این ظرفیت ها بهره بگیریم و فضا را برای رشد جوان های نویسنده آماده کنیم و تا زمینه برای کارهای عمیق و کیفی فراهم شود.
مسولین فرهنگی استان جذبه و عشق و تخصص لازم برای هنرمند پروری ندارند
محمد محمودی نورآبادی که نیز که کارنامه درخشانی در این زمینه دارد معتقد است مسولین فرهنگی استان جذبه و عشق و تخصص لازم برای هنرمند پروری را ندارند. کما این که چهره های موجود عرصه ی ادبیات پایداری که توانسته اند در سطح ملی عرض اندام کنند و خودی نشان دهند، هیچگاه مورد توجه این مدیران نبوده اند. چهره هایی که البته در مناسبت هایی چون هفته دفاع مقدس، به عنوان زینت المجالس همان مدیران به حساب می آیند. دعوت می شوند و چند عکس و این می شود کارنامه ی مدیران فرهنگی...
وی در گفتگو با خبرنگار فارس ابراز داشت: خب سوال پیش می آید که چه باید کرد؟ این سوالی است که نمی شود و نباید از مدیران فرهنگی استان پرسید. چرا که آنها هم اکنون بیش از همیشه از سیاست زدگی و روزمرگی رنج می برند. این چه باید کرد را اتفاقا باید از چهره های مطرح ادبی و هنری پرسید. این ها هستند که باید به فکر کادر سازی برای آینده باشند. داشته های خود را در اختیار دوست داران و علاقمندان قرار دهند و نگذارند این قطار از حرکت باز بماند. اصلا هم در فکر این که مدیران خوششان بیاید یا نیاید، نباشند. محافل ادبی نظیر آنچه که ماهی یک بار در پاتوق کتاب شیراز برگزار می شود، می تواند مثمر ثمر باشد.
محمودی نورآبادی که آثار ترجمه شده اش در عرصه ادبیات پایداری مرزهای مقاومت را در منطقه درنوردیده است تاکید داشت: اگر منتظر بذل عنیات مدیران بمانیم، قطار فرهنگ به ته دره سقوط خواهد کرد...
راه چاره رشد سریع رویش ها دل کندن از شیراز است
اکبر صحرایی که بیش از 35 عنوان کتاب در عرصه ادبیات پایداری در کارنامه دارد، در گفتگو با خبرنگار فارس ابراز داشت: طبیعتا نویسنده کشوری شدن در شهرستان خیلی سخت است و بیش از ده برابر از ساکنان مرکز انرژی می برد. من تلاشم این بوده که این سنت را بشکنم. اما باید پذیرفت که متاسفانه در شیراز مرغ همسایه غاز است و به ظرفیت های بومی کمتر توجه می کنند.
وی توضیح داد: وقتی آمار فروش آثارم را از ناشرین می گیرم در خیلی از استان ها کتاب هایم با فاصله زیاد جزو پرفروش ترین هاست اما کمترین فروش را در استان فارس می بینم. یکی از دلایل آن به مسئولین و متولیان برمی گردد که در معرفی آثار ضعیف عمل می کنند یکی بخشی به عملکرد ناشران بستگی دارد. من فراموش نمی کنم زمانی که جایزه جلال که یکی از ارزشمندترین جوایز در عرصه ادبیات و داستان نویسی است را بخاطر حافظ هفت گرفتم و در کمال سکوت و گمنامی به شیراز برگشتم اطراف خانه ما بنر زده بودند تجمع بسیجیان فارس با حضور نویسنده کتاب پایی که جا ماند. آن کتاب کتاب خوبی بود اما خیلی طنز تلخی بود که کسی متوجه افتخارآفرینان استان نبود. خیلی از ارگان ها در شیراز تعداد زیادی از آن کتاب را خریدند و بین مخاطبان خود پخش کردند اما یکی حافظ هفت را ندید. تازه ما محکوم به نویسنده حکومتی هم هستیم و اوضاع مان این است.
صحرایی که در کشور معروف تر از شیراز و فارس است، تصریح کرد: موانع در این مسیر زیاد است. راهکار من در این شرایط دل کندن از شیراز است. من ساکن شیراز هستم اما اکثر آثارم را با ناشران کشوری کار کردم وگرنه خیلی زودتر از اینها به خط پایان کار در شیراز می رسیدم.
تشکل خانه داستان با حمایت صنفی از نویسندگان می تواند رشد رویش ها را سرعت دهد
عبدالرضا قیصری شاعر و طنزپرداز شیرازی نیز اعتقاد دارد با یک اتفاق نظر بین مدیران و متولیان فرهنگی می توان برای شکوفایی ظرفیت های استانی به یک نقطه مشترک رسید و سختی های مسیر را به حداقل رساند.
وی در گفتگو با فارس در این خصوص گفت: چرا به یک نقطه مشترک نرسیم و یک ناشر توانمند در شیراز نداشته باشیم؟ نمونه آن در مشهد از همه کشور متقاضی دارد. خیلی دور از ذهن است که در شیراز با این پشتوانه غنی ادبی و فرهنگی ناشری داشته باشیم که بتواند از بعضی کتاب های خوب حمایت جدی داشته باشد؟ هم در زمینه چاپ و هم توزیع خوب و قوی در کشورقابلیت رقابت با ناشران کشور داشته باشد و هم بتواند ظرفیت های استان را به کشور منعکس کند. قیصری با اشاره به تجربیات هنرمندان توانمند استان به عنوان ظرفیت آموزشی افزود: نویسند ه های فارسی که در کشور ستاره شدند مانند اکبر صحرایی برای رویش های استان خوب انرژی می گذارند و تجربیات خود را انتقال می دهند که جوانان ناچار نباشند از صفر شروع کنند. تشکل خانه داستان هم اگر بهتر سازمان دهی شود می تواند نقطه امیدی باشد که حمایت صنفی از نویسندگان انجام دهد و از این طریق به رشد رویش ها سرعت دهد.
با فراگیری رسانه ها اثرشایسته بیش از گذشته فرصت دیده شدن دارد
میلاد عرفان پور از شاعران پرکار دهه شصتی شیراز که سالهاست از شیراز بار سفر بسته معتقد است شاعری یک بحث است و اینکه شاعر چطور در فضای مقاومت و اعتراض تلاش کند و رسالت خود را انجام دهد بحث دیگری است. من باور دارم و احساس می کنم که نسل بعد از ما که زیر سی سال و جوان تر از ما هستند هم توانمند و هم باورمند به مبانی مقاومت و پایداری هستند. نکته مهمی است که ما توجه داشته باشیم که شعر به معنای آن شعری که در اسلام مطرح شده و چارچوبی که در قرآن درباره شعر گفته شده باید ظلم ستیز و مدافع حق باشد اگر نباشد مورد تایید خدا نخواهد بود در آئین ما جای نخواهد داشت.
وی افزود: اگر شاعران به این مهم توجه کنند در حوزه پایداری شاعران بیشتری خواهیم داشت چرا که در این حوزه برای دفاع از حق و مقابله با ظلم تمرکز می شوند.
عرفان پورگفت: راهکاری که برای رشد رویش ها می شود پیشنهاد کرد این است که از حیث فکری و نظری برای شاعران جوان این مطلب جا بیفتد که اگر پیگیر شعر قرآنی و اسلامی هستید، به دنبال شعر موضع مند و ظلم ستیز باشید. البته این روزها با ظهور و بروز گسترده رسانه ها خیلی روند کار برای شاعر تهران و شهرستان فرقی ندارد و خیلی مثل گذشته مسیر دشوار نیست. اگر اثر قابل و شایسته تولید شود رسانه ها فراگیر شدند و اثر به خوبی دیده می شود. مهم این است خود شاعر به فکر مطرح شدن خودش و شعرش نباشد. اگر فکر انجام رسالت خودش باشد به لطف خدا کار اثرگذار خواهد شد. اما اگر من شاعر موقع سرایش به فکر دیده شدن خودم و شعرم باشم به نتیجه مطلوبی نمی رسم.
به گزارش فارس، مناسبت هایی مانند هفته دفاع مقدس مثل خیلی از ایام سال می تواند فرصت خوبی برای انتقال تجربیات ستاره های درخشان امروز و حمایت از رویش های جدید برای درخشیدن در آینده باشد.متاسفانه این مهم در برنامه های مناسبتی کمتر دیده می شود.
گزارش از نجمه اشرفی
انتهای پیام/
این داستان نویس در گفت وگو با ایسنا، درباره وضعیت برگزاری نشست های انجمن های ادبی اظهار کرد: نویسندگان جوان برای انتخاب انجمن های ادبی باید به سوابق آن ها نگاه کنند نه این که چون انجمنی به یک نهاد وابسته است بگویند خوب است یا بد. اما کاری که من خودم اخیرا انجام می دهم، تربیت اختصاصی داستان نویسان جوان است. نظرم این است که داستان نویسان جوان باید با آدم های باتجربه ای که به آن ها اعتماد دارند و سوابق شان را می شناسند کار کنند.
او افزود: من خیلی به این اعتقاد ندارم که داستان نویسان جوان وقت شان را در این دورهمی ها بگذرانند بلکه باید کار جدی کنند. مثلا من الان پروژه های رمان را قبول می کنم؛ بچه ها می آیند و آموزش می بینند و طی یک پروژه با آن ها کار می کنم، علاوه بر این با یکدیگر هم آشنا می شوند. اما این را که در کافه جمع شوند خیلی نمی پسندم، چون اغلب در این مکان ها از بحث های اجتماعی و سیاسی سردرمی آورند که خیلی به طور مستقیم به داستان نویس مربوط نیست. این بحث ها به عنوان یک شهروند برای فرد مهم است اما به عنوان یک داستان نویس مهم نیست و فقط حساسیت هایی برای یک عده ایجاد می کند که من خیلی با آن موافق نیستم.
عباسی با بیان این که برگزاری نشست های انجمن های ادبی در کافه ها حالت ژست پیدا می کند گفت: در چنین فضاهایی جلسه برگزار می کنند و می گویند که رفتیم کافه فلان، اما کار ادبی جدی صورت نمی گیرد و بحث های سیاسی و اجتماعی انجام می شود که به درد داستان نویس نمی خورد. من خیلی موافق وقت گذرانی در این جور جاها نیستم. بیشتر موافق این هستم که جوانان با کمک افراد باتجربه کار کنند تا خروجی کاری بگیرند، چون اعتقادم این است که کسی برای ما این کارها را نکرد، اما من برای بچه های جوان تر انجام دهم.
این داستان نویس با اشاره به این که حتما وقتی یک رمان نویس می خواهد رمانی بنویسد باید رمان اولش را تحت نظر یک رمان نویس باتجربه که با اصول و تئوری ها آشنا است بنویسد، بیان کرد: داستان نویس جوان باید با یک رمان نویس باتجربه کار اولش را شروع کند تا وقتی اثر را برای ناشر می برد، ناشر نگوید این چیه نوشتی؟! . پس جوانان باید به جای نشستن در کافه ها اگر افراد باتجربه ای را می شناسند با آن ها ارتباط بگیرند. با عنوان انجمن هم مخالفتی ندارم اما آن چه عملا دیده ام در آخر بیانیه سیاسی و اجتماعی و حرف های روشنفکری است که به نظرم داستان نویس به آن ها نیاز ندارد و این جلسات معمولا خروجی ندارند.
نویسنده بازیگوش در ادامه اظهار کرد: من فکر می کنم مسئولان فرهنگی باید از کیفیت و وضعیت نشست های انجمن های ادبی آمار داشته باشند و آن ها را رصد کنند، نه به صورت پلیسی، اما ببینند که این جلسات در چه وضعیتی است و چقدر مفید است. همچنین مسئولان فرهنگی وظیفه دارند تا جلسات ادبی را به جوانان معرفی کنند؛ یعنی بچه ها باید آن قدر به آن ها اعتماد داشته باشند که به حرف شان گوش دهند، که این اتفاق نمی افتد.
این منتقد ادبی با بیان این که وقتی فضای حقیقی مان پر از حرف های صد من یک غاز است، فضای مجازی بدتر است، گفت: حرف هایی که در گروه های مجازی زده می شود به درد داستان نویسی نمی خورد. فضای مجازی خوب نیست چون اصلا ادبی نیست. در واقع باید تفکیک ساختاری انجام شود و این ها از هم جدا شود که من اگر داستان نویس هستم، داستان نویسی ام را در وقتش انجام دهم و بعد در انتخابات سیاسی شوم. ما همیشه همه چیزمان قاطی بوده و متاسفانه این مسئله هم از همان رنج می برد.
انتهای پیام
به گزارش مرکز خبر شورای عالی انقلاب فرهنگی دکتر عاملی در ابتدای این جلسه با اشاره به گسترش ادبیات فارسی در فضای مجازی خاطرنشان کرد: گسترش ادبیات فضای مجازی، حضور سایر فرهنگ ها در جامعه ما از طریق فن آوری های اطلاعات و ارتباطات و تلویزیون های ماهواره ای و همچنین عدم کنترل فضای شهری موجب شده که زبان فارسی دچار لطمات زیادی شود ضمن آنکه در حال حاضر اساساً در فضای مجازی زبان جدیدی با علائم و حروف جدید در حال شکل گیری است.
با از بین رفتن بسیاری از گویش ها در سطح محلی و قومی مواجه هستیم
وی افزود: گزارش های موجود نشان دهنده این است که با از بین رفتن بسیاری از گویش ها در سطح محلی و قومی مواجه هستیم.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: نگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدظله العالی) به زبان فارسی این است که زبان فارسی باید تبدیل به زبان جهانی و زبان علم شود به طوری که اگر کسی خواست علمی را دریافت کند مجبور باشد زبان فارسی را بیاموزد.
وی تأکید کرد: فرهنگستان زبان و ادب فارسی تلاش گسترده ای را برای صیانت از زبان فارسی کرده است.
سند ملی گسترش زبان فارسی هنوز برای تصویب و ابلاغ نهایی نشده است
دکتر عاملی با اشاره به روند تصویب سند ملی گسترش زبان فارسی در جلسات شورای معین شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: این سند در جلسات شورای معین شورای عالی انقلاب فرهنگی بررسی شده است اما فرآیند تصویب و ابلاغ آن نهایی نشده است.
وی افزود: به جهت حساسیت مقام معظم رهبری(مدظله العالی) برای صیانت از زبان و ادبیات فارسی و با توجه به نامه ای که پیرامون این موضوع به دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی ارسال شده است این جلسه تشکیل شد تا برای نهایی سازی تدوین سند مربوط به صیانت از زبان فارسی هم فکری لازم صورت گیرد.
دکتر ابراهیمی ترکمان: زبان فارسی به منزله ظرف معارف شیعی است
دکتر ابوذر ابراهیمی ترکمان رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی گفت: بحث زبان فارسی از همان ابتدای امر، آغاز ناقصی را تجربه کرده است چرا که به جای توجه توأمان به زبان فارسی از یک طرف و ادبیات فارسی از طرف دیگر، صرفاً به موضوع زبان فارسی توجه شده است و این کافی نیست.
وی با اشاره به بیانات مقام معظم رهبری(مدظله العالی) پیرامون اهمیت زبان و ادبیات فارسی در کشور گفت: زبان فارسی به منزله ظرف معارف شیعی محسوب می شود و اگر زبان عربی را به عنوان زبان اسلامی تلقی کنیم، زبان فارسی به منزله زبان تشیع است.
برای گسترش ادبیات فارسی می توان از ترجمه کتب ادبیات کلاسیک استفاده کرد
رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی خاطرنشان کرد: برای گسترش ادبیات فارسی می توان از ترجمه کتب ادبیات کلاسیک استفاده کرد و بایستی خود زبان فارسی را درون چارچوب زبان فارسی حمایت و صیانت کرد.
وی افزود: برخی از واژگان فارسی برای ما فارس زبانان تغییر هویت داده است و معنای یک کلمه فارسی در میان اقوام مختلف متفاوت شده است.
دکتر ابراهیمی ترکمان ادامه داد: باید سرعت ابداع زبان فارسی را در مقابله با تحول زبان در فضای مجازی افزایش دهیم و با خلق واژگان بنیان مند در این زمینه با تحول همراه شویم.
تشکیل کنسرسیومی برای صیانت از زبان و ادبیات فارسی
رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی تأکید کرد: در رابطه با صیانت از زبان و ادبیات فارسی باید کنسرسیومی بین ایران، افغانستان و تاجیکستان برقرار کنیم و نه تنها نسبت به ترویج زبان فارسی در ایران که به ترویج زبان فارسی در کشورهای فارسی زبان نیز اهتمام داشته باشیم.
وی یادآور شد: این سازمان آمادگی دارد تا در رابطه با تشکیل کنسرسیوم مذکور همکاری های لازم را انجام دهد.
مجتبی رحماندوست: هجوم فعلی به زبان فارسی بسیار شدید است
مجتبی رحماندوست عضو فرهنگستان هنر گفت: هجوم فعلی به زبان فارسی بسیار شدید است و اولویت ما جلوگیری از افزایش این هجوم فرهنگی است.
وی افزود: تقویت خودباوری در میان افراد جامعه و تأکید بر استفاده از زبان غنی مادری باید همراه با نوعی احساس غرور و افتخار در میان اعضای جامعه گسترش یابد.
دکتر رحماندوست ادامه داد: باید با جوایز ملی در جهت تشویق فعالیت های تخصصی و همچنین مشاغل در جهت ترویج زبان فارسی کمک کرد.
وی تأکید کرد: استفاده از ظرفیت های مردمی و دانشگاهی در توسعه زبان فارسی از جمله موراد مهمی است که باید مورد توجه باشد.
دکتر خوراکیان: در کاربرد زبان فارسی در فضای مجازی دچار مشکلاتی هستیم
دکتر امیر خوراکیان معاون فرهنگی اجتماعی و امور محتوایی مرکز ملی فضای مجازی گفت: ما در ارتباط با زبان فارسی در فضای مجازی با محدودیت های فنی در فضای مجازی مواجهیم که باعث آسیب رساندن به زبان فارسی شده است.
وی افزود: در کاربرد زبان فارسی در فضای مجازی دچار مشکلاتی هستیم که در این رابطه باید چاره اندیشی شود.
معاون فرهنگی اجتماعی مرکز ملی فضای مجازی ادامه داد: زبان فارسی نیز به نوبه خود نیازمند اصلاحات و به-روزآوری است که با توجه به ظرفیت های فضای مجازی این به روزآوری بایستی به صورت مستمر و دائم مورد توجه باشد.
وی با تأکید بر لزوم توجه بر تقویت محتوا در زبان فارسی و فرهنگ سازی برای کاربران فضای مجازی افزود: با توسعه فن آوری های مختلف در عرصه فضای مجازی و توجه به مقولاتی همچون ایجاد هوش مصنوعی و... مسئله تولید محتوای ماشینی مورد توجه قرار گرفته است و براساس آمار موجود حدود 20 درصد از محتوای تولید شده در اینترنت توسط ماشین ها تولید شده است و با نگاه به این مسئله توجه به نقش ماشین ها در تولید محتوا و نحوه به کارگیری خط فارسی لازم به توجه است که ابعاد گسترده فنی نیز پیدا می کند.
دکتر خوراکیان ادامه داد: در مرکز ملی فضای مجازی طی جلسات متعددی اقدام به تدوین سند برنامه ملی خط و زبان فارسی در فضای مجازی شده که محورهای اصلی آن در حوزه راه کارهای کلان چهار حوزه را مورد توجه قرار داده است.
وی افزود: زمینه سازی نهضت ملی صیانت و ترویج خط و زبان فارسی در فضای مجازی، تولید و نشر انبوه و گسترده انواع محتوای گسترده و فاخر، توسعه زیرساخت های فنی و انسانی و همچنین توسعه خط و زبان فارسی و حاکم سازی مصوبات خط و زبان فارسی معیار از محورهای اصلی مطرح شده در این سند بوده است که امیدواریم محتوای این چنین اسنادی برای نهایی سازی سند مذکور در شورای عالی انقلاب فرهنگی مورد استفاده قرار بگیرد.
دکتر رضی: فضای مجازی نیازمند مدیریت برای صیانت از زبان فارسی است
دکتر حسین رضی، معاون پژوهش، برنامه ریزی و نظارت سازمان صداو سیما گفت: در بحث صیانت از زبان فارسی و تلاش برای حفظ این میراث فرهنگی نیازمند تدوین یک رأی واحد هستیم.
وی افزود: شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان قرارگاه فرهنگی کشور لازم است تا نقش دستگاه های مختلف در حیطه وظایف ذاتی آنها را تعیین کند.
دکتر رضی ادامه داد: فضای مجازی نیز نیازمند نوعی مدیریت برای صیانت از زبان فارسی است که در این زمینه توجه به ایجاد شبکه ملی اطلاعات حائز اهمیت است.
وی افزود: در حوزه ترجمه نیز بایستی که با همکاری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و نیز با استفاده از ظرفیت دانشگاه ها نسبت به مدیریت این مسئله اقدام کنیم.
معاون پژوهش، برنامه ریزی و نظارت سازمان صداو سیما تأکید کرد: در حوزه واژه گزینی مقداری انفعالی عمل شده است، حال آنکه باید به شکلی فعالانه و زمانی که یک واژه بیگانه هنوز وارد زبان فارسی نشده است نسبت به تعیین معادل آن اقدام کنیم.
وی با اشاره به استقبال 79 درصدی مردمان کشور از رادیو و تلویزیون جمهوری اسلامی ایران گفت: در سازمان صداوسیما واژه های پرکاربرد را احصا کرده ایم و به دنبال آن به مجموعه واژه نامه ای در حدود 800 واژه دست پیدا کرده ایم که معادل فارسی آن را با همکاری فرهنگستان به تمامی همکاران سازمان صدا و سیما ارائه داده ایم.
دکتر سالار آملی: کلیدی ترین بحث ترویج احساس مسئولیت نسبت به زبان فارسی است
دکتر سالار آملی قائم مقام وزیر علوم در امور بین الملل گفت: به نظر می رسد احساس مسئولیت مردمی برای پرداختن به زبان و ادبیات فارسی کاهش پیدا کرده است و کلیدی ترین بحث کنونی ترویج احساس مسئولیت نسبت به زبان و ادبیات فارسی در میان مردم است.
وی افزود: وزارت علوم، تحقیقات و فن آوری با حدود 120 هزار نفر دانشجو در رشته های زبان و ادب فارسی و همچنین 2000 نفر هیئت علمی در کشور باید به تقویت حس مسئولیت در جهت حفظ و صیانت از زبان و ادبیات فارسی توجه و اهتمام داشته باشند.
دکتر سالارآملی ادامه داد: ممکن است روش متمرکز به تنهایی برای توسعه زبان فارسی کارایی لازم را نداشته باشد بلکه با روش های غیرمتمرکز از قبیل واگذاری امور به افراد دغدغه مند و متخصصین این حوزه در دانشگاه ها می توان به ترویج و حراست از زبان و ادبیات فارسی اهتمام داشت.
وی افزود: در زمینه صیانت از زبان فارسی باید به صورت مدون به احصاء چالش های موجود، بررسی ظرفیت ها و همچنین تدوین راه حل ها اقدام کرد.
دکتر دبیری مقدم از فرهنگستان زبان و ادب فارسی گفت: دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال 1394 مکاتبه ای با فرهنگستان صورت داد که به دنبال آن تدوین سند ملی گسترش زبان فارسی به فرهنگستان زبان و ادب فارسی داده شد و فرهنگستان با تهیه برنامه ای با نمایندگان سازمان ها و وزارتخانه های مربوط به تدوین سند مربوطه اقدام کرد که در جلسه 321 شورای معین شورای عالی انقلاب فرهنگی مراحل تصویب این سند گذرانده شده است.
وی افزود: فرهنگستان زبان و ادب فارسی در 44 جلسه مربوط به تدوین سند برنامه ملی خط و زبان شرکت داشته است که این سند نیز مراحل نهایی خود را گذرانده است.
دکتر دبیری مقدم پیشنهاد کرد: شورای عالی انقلاب فرهنگی اقدام به تصویب و ابلاغ دو سند گسترش زبان فارسی و سند برنامه ملی خط و زبان کند تا بتوان در تسهیل فرآیند ترویج و صیانت از زبان فارسی گام مؤثری را برداشت.
مهندس نوید ادهم دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش گفت: در رابطه با پدیده عدم گرایش به زبان فارسی و همچنین رایج شدن سایر ادبیات دیگر بایستی از منظر جامعه شناسی و روانشناسی نیز به موضوع توجه داشت.
وی افزود: شورای عالی آموزش و پرورش حداکثر همکاری را با فرهنگستان زبان و ادب فارسی دارد و آمادگی افزایش و ادامه همکاری در زمینه ترویج و صیانت از زبان فارسی را نیز دارد.
به گزارش مرکز خبر شورای عالی انقلاب فرهنگی دکتر عاملی در پایان خاطر نشان کرد: سند ملی گسترش زبان فارسی که در 5 فصل تدوین شده است، در برخی موارد و بندها نیازمند اصلاحات است که امیدواریم با همکاری اعضا این سند برای طرح در صحن شورای عالی انقلاب فرهنگی نهایی سازی شود.
وی همچنین خاطرنشان کرد: مسئولیت نظارت و ارزیابی اجرای سند مذکور بایستی بر عهده نهادی ذی نفع باشد تا گزارشات عملکردی سالیانه خود را به ستاد هماهنگی و راهبری مهندسی فرهنگی کشور ارائه دهد.
دکتر محمد دهقانی ، نویسنده، مترجم، منتقد ادبی و استاد سابق دانشگاه های سمنان و تهران است. وی آثار متنوعی در شاخه های مختلف نقد ادبی ( پیشگامان نقد ادبی در ایران )، ادبیات کلاسیک ایران ( حدیث خداوندی و بندگی تحلیل تاریخ بیهقی )، ادبیات معاصر ( از شهر خدا تا شهر انسان ) و ترجمه ( علم و دین، روانشناسی دین بر اساس رویکرد تجربی ، چند اثر از نیکوس کازانتاکیس و آثار دیگر) به رشته تحریر آورده است و در سال 2006 برنده جایزه دیپلم افتخار انجمن ادبی پارناسوس یونان برای ترجمه آثار کازانتزاکیس شد. همزمان با آغاز فصل جوایز ادبی در نیمه دوم سال و دلایل مطرح نبودن ادبیات معاصر داستانی در میان این جوایز، همچنین در ادامه سلسله مصاحبه ها با نویسندگان و مترجمان در مورد مشکلات موجود در بازار ترجمه و نشر و مسائل موجود در زمینه ادبیات کلاسیک با وی گفت وگو کرده ایم.
اولین بخش از این گفت وگو را که عصر یک روز آخر تابستان و در کتابخانه و مرکز اسناد مجتبی مینوی بعد از پایان کار روزانه تحقیقی دکتر دهقانی در این کتابخانه انجام شده، در مورد وضعیت بازار ترجمه خواندید و قسمت دوم را در مورد ادبیات کلاسیک و موضوعات مطرح پیرامون آن همچنین ادبیات معاصر ایران و جوایز ادبی جهانی می خوانید.
ایرنا: در ادبیات کلاسیک عده ای معتقدند اساتید مطرح به جای اینکه سراغ کارهای جدید از روی آثار کلاسیک بروند مرتب تصحیح جدیدی از آثار کلاسیک ارائه می دهند، در حالیکه جای کارهای جدید یا کارهای بین رشته ای خالی است، چقدر با این نظر موافق هستید؟
دهقانی : تصحیح متون کلاسیک که حتما لازم است و دانش وسیعی لازم دارد، بگذریم که الان در دانشکده های ادبیات تصحیح متون بدل به رساله کارشناسی ارشد و دکتری می شود در حالیکه باید تز داشته باشند. تصحیح متون تز نیست. هرگز نمی توانیم بگوییم این نسخه آخرین تصحیح مثلا مثنوی است. خودم مقاله ای در نشریه نگاه نو نوشتم و تصحیح استاد محمدعلی موحد را از مثنوی نسخۀ ناسخۀ مثنوی نامیدم، ولی سخن من به این معنا نیست که اگر در آینده نسخۀ کهن تری از مثنوی پیدا بشود نباید تصحیح جدیدی از مثنوی ارائه دهیم.
با آن چیزی که از مثنوی موجود هست، یعنی بهترین نسخه و نسخه اقدم که نسخه قونیه است و ما هم دانشمندتر از دکتر موحد سراغ نداریم این تصحیح بهترین تصحیح است؛ ولی اگر نسخه بهتری پیدا شد و فرد دانشمندتری بود، تصحیح جدیدی از مثنوی ممکن و منطقی است و تمام شدنی نیست.
ارتباط ضعیف میان آثار کلاسیک و دنیای امروز و نسل جدید
نکته دیگر این است که متاسفانه حلقه واسط میان آثار کلاسیک و دنیای امروز و نسل جدید یا وجود ندارد یا بسیار ضعیف است و این آثار باید معرفی، خلاصه نویسی و ساده نویسی شوند و با شرح و تفسیرهایی همراه با مقدمه ها و موخره های مفید وگیرا برای ایرانی امروز منتشر شوند. طوری که پاسخگوی بخشی از مسائل امروز مردم ایران باشند.
طبیعی است که اگر ایرانی امروز از خواندن اسرارالتوحید یا تذکره الاولیا یا هر اثر کلاسیک دیگر تغییری در روحیه و منش و زندگی اش ایجاد نشود یا این آثار پاسخگوی نیازهای معنوی او نباشد توجهی به آنها نشان نمی دهد.
مساله دیگر این است که متون ادبی کلاسیک فقط از طریق نشر و با بازآفرینی ادبی بین مردم جامعه شیوع پیدا نمی کند؛ موسیقی، سینما و تئاتر می توانند به کمک این متون بیایند و آنها را با شکل های دیگری زنده و به جامعه معرفی کنند ولی این کارها انجام نمی شود.
ایرنا: ادبیات کلاسیک ما خیلی قوی است ولی در ادبیات معاصر اینطور نیست، ضمن اینکه ادبیات برخی کشورهای همسایه ما مانند کشورهای عربی و ترکیه دست کم در سطح جهانی خیلی مطرح شده است ولی ادبیات معاصر ما خیر، از نظر شما چرا؟
دهقانی : بخشی از ادبیات معاصر ما در دست دولت است و آن طور که شایسته است نمی تواند خود را بروز دهد. از طرفی مساله مجوز هم مهم است که در بعضی موارد ندادن آن به نوعی فضا را برای بعضی افراد باز می گذارد؛ برای آدم های بی هنر میان مایه که اگر جای دیگری از دنیا بودند نمی توانستند به این راحتی خود را در زمرۀ نویسندگان جا بزنند. این افراد عموما خیلی سروصدا می کنند که من داستانی نوشته ام که سال هاست ارشاد مجوز نمی دهد و حتی مدعی جایزه نوبل هستند. از طرف دیگر مردم، نویسندگان و جامعه به نظرم استانداردهای خیلی فرودستی دارند. برای نمونه نویسنده ترک که جایزه می گیرد فقط زبان ترکی نمی داند نویسنده ترک موفق حداقل یکی دو تا زبان دیگر را عالی می داند، ادبیات اروپایی را خوانده و یاد گرفته و ارتباط دائم دارد و یاد می گیرد و به قالب زبان و فرهنگ خودش درمی آورد. حتی این امر در مورد نویسنده های چینی و هندی مطرح است؛ یعنی اگر نویسنده هندی جایزه بوکر و جوایز دیگر را می گیرد به زبان انگلیسی نوشته است.
ایرنا: یعنی کتابی که به زبان انگلیسی نوشته می شود جایزه می گیرد؟
دهقانی : بله، نویسنده به زبان دیگری غیر از زبان مادری اش می نویسد ولی موضوع کارش چین یا هند است. منظورم این نیست که باید به زبان دیگری غیر از فارسی بنویسیم؛ می گویم این نویسنده ها به زبان ها و فرهنگ های دیگری آشنایی دارند که بازتر هستند به خصوص با فرهنگ غربی. کدام یک از داستان نویسان ما به زبان ها و فرهنگ های دیگر آشنا هستند و کدام یک مثلاً می توانند چندخط به زبان دیگری بنویسند؟ من فقط سیمین دانشور را می شناسم که هم خارج از ایران درس خوانده بود و هم آثارش ترجمه شده بود.
ایرنا: اگر جایزه نوبل را به عنوان نمونه بررسی کنیم، مثلا خانم سوتلانا الکسیویچ که اهل بلاروس است و سال 2015 جایزه را گرفت کتاب هایش به انگلیسی ترجمه شده ولی خودش انگلیسی نمی نویسد.
دهقانی: نمی گویم لزوما باید به انگلیسی بنویسد، ولی ارتباط دارند و به زبان ها و فرهنگ های دیگری غیر از زبان و فرهنگ خودشان مسلط هستند. مساله ارتباط و اطلاع از دیگر فرهنگ هاست.
ایرنا: البته بعضی نویسنده های دیگر ما هم در خارج از ایران تا حدی معرفی شده اند؛ مثلا محمود دولت آبادی که داستان هایش ترجمه شده است.
دهقانی : بله هست ولی مثل این است که شما قالی ایرانی داشته باشید و چینی ها هم برای شما قالی ایرانی تولید کنند، این آثار هر چقدر هم ترجمه شود به آثار خارجی ها نمی رسد؛ زیرا اصل کار آنجاست. مثل (احمد) شاملو که فکر می کرد خیلی شعرهای خوبی دارد ولی بسیاری از آنها واقعا فقط ترجمۀ خوبی بود از شعرهای فرنگی یا آمریکای لاتین. نوعی بازآفرینی که به جای خود ارزشمند است، اما اگر آنها را به انگلیسی یا سایر زبان های اروپایی ترجمه کنید، مثل این است که زیره به کرمان برده باشید.
کرسی های ادبیات فارسی امروز بیشتر به ادبیات معاصر می پردازند
ایرنا: از نظر شما چقدر انتخاب موضوع و به ویژه موضوعات سیاسی در دریافت این جوایز اثر دارد؟
دهقانی : خوب تا حدی مهم است، همانطور که مثلا در سینما عباس کیارستمی چهره ای از ایران معرفی کرد که هر کس مثل او فیلم می ساخت موفق می شد و جایزه می گرفت، ولی کارهای او هم بعدا رنگ باخت. مُدها که حتما تاثیر دارد و دیدگاه های سیاسی و منافع سیاسی دولت ها هم که این جوایز را حمایت می کنند موثر است. کمااینکه از دوستانی که خارج از ایران هستند می شنوم سراغ موضوعاتی می روند که از نظر من جنبه ادبی ندارد و جنبه سیاسی دارد زیرا از این کارها حمایت می شود؛ مانند مساله فمینیسم در ادبیات، مساله پست مدرنیسم و ادبیات پست مدرنیستی، ادبیات تبعید، مهاجرت و زندان. مسائلی از این دست را معتقدم که منافع سیاسی پشت آن هست و این ها را تقویت می کند.
در همین زمینه اگر توجه کنیم کرسی های زبان و ادبیات فارسی در خارج از کشور دیگر امروز کمتر به آثار کلاسیک توجه می کنند و در این کرسی ها افرادی مثل رینولد نیکلسون (1868 تا 1945) که هیچ، دیگر آدم هایی در حد پاتریشیا کرون (1945 تا 2015) و جولی اسکات میثمی (ایرانشناس آمریکایی معاصر متولد 1937) و ریچارد فرای (1920 تا 2014) هم نداریم. ادبیات کلاسیک ایران دیگر برای آکادمی های غربی مهم نیست؛ بلکه جامعه معاصر ایران و جهت گیری های آن مهم است و در شناخت آن سرمایه گذاری می کنند. در حالیکه نقطه قوت ما بین مردم جهان آثار کلاسیک است و ما را به این نام می شناسند، دولت ها، موسسات تحقیقاتی و دانشکده های حامی کرسی های زبان فارسی به این سمت رو آورده اند؛ زیرا از نظر مالی تقویت می شود.
ایرنا: به عنوان آخرین سوال چه کار ترجمه ای در دست دارید؟
دهقانی : زندگینامه فلسفی نیچه را ترجمه می کنم که مفصل هم هست در سال 2012 منتشر شده است جولین یانگ / Julian Young که از کارهای قبلی اش هایدگر به فارسی ترجمه شده است. وی استاد فلسفه و تخصصش نوشتن زندگینامه است به خصوص از طیف اساتید فلسفه اگزیستانسیالیسم. خودم هم نیچه را دوست دارم و اغلب آثار ترجمه شده نیچه را خوانده ام و وقتی پیشنهاد دادم ناشر هم پذیرفت. ترجمه دیگری دارم که دست نشر ماهی است و با اینکه مجوز دارد ولی نمی دانم ناشر به چه علت آن را نگه داشته است و چاپ نمی کند. نامش دانش خطرناک است و موضوعش شرق شناسی.
پایان بخش دوم و پایانی.
گفت وگو از منصوره شوشتری
رییس کتابخانه ملی جمهوری آذربایجان از حضور پُر رنگ رایزنی فرهنگی ایران در ششمین نمایشگاه بین المللی کتاب باکو تقدیر کرد.
به گزارش روابط عمومی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، کریم طاهراف، رییس کتابخانه ملی جمهوری آذربایجان در بازدید از غرفه رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در باکو و سایر انتشاراتی های ایرانی، از حضور فعال جمهوری اسلامی ایران در این نمایشگاه بین المللی تقدیر کرد.
وی ضمن ابراز خشنودی از عرضه کتاب های گرانقدر، نفیس و متنوع غرفه های ایرانی در این نمایشگاه، از علاقه مندی و برنامه ریزی جمهوری آذربایجان برای شرکت در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران در سال آتی خبر داد.
اصغر فارسی، رایزن فرهنگی کشورمان نیز در خصوص آثار ارائه شده در این نمایشگاه که اغلب ترجمه آثار اشعار مشاهیر و بزرگان پارسی گوی و مورد اهتمام و مشترک دو کشور همچون نظامی و خاقانی بود، توضیحاتی ارائه کرد و بر تعمیق و گسترش روابط فرهنگی و ادبی ایران و جمهوری آذربایجان تأکید کرد.
در چهارچوب این نمایشگاه پیش نویس تفاهمنامه همکاری نمایشگاه کتاب تهران و باکو جهت امضاء در نمایشگاه کتاب فرانکفورت تهیه شد.
انتهای پیام/ص
07:02 - 1398/07/07 / شماره : 736410 / تعداد نمایش : 73
air.ir/ZrqsGNq
در کشور ظرفیت های خوبی برای تولید کاغذ وجود دارد. علاوه بر اینکه فعالان عرصۀ کاغذ، علاقه مند به سرمایه گذاری هستند، به نظر می رسد با اصلاح برخی از قوانین موجود، زمینه برای سرمایه گذاری مهیا شود؛ اما اینکه چرا این اتفاق به درستی صورت نمی گیرد و به تصمیم گیری نهایی نرسیده ایم، موضوعی است که باید بررسی شود.
بهترین گزینه در خصوص بررسی وضعیت واردات و نظام توزیع کاغذ در کشور، ابوالفضل روغنی، رئیس سندیکای کاغذ و مقوای ایران است.
روغنی سال ها مدیریت شرکت صنایع چوب و کاغذ مازندران را عهده دار بوده است. او که یکی از شخصیت های تأثیرگذار این عرصه به شمار می آید، علاوه بر ریاست سندیکای کاغذ و مقوای ایران، در حال حاضر، یکی از اعضای هیئت مدیرۀ کارخانۀ کاغذ پارس است.
به نظر شما ایران از نظر توانمندی تولید کاغذ در چه جایگاهی قرار دارد؟ آیا تولید کاغذ در کشور ضرورت دارد؟
در ابتدا، به نیاز کشور در حوزۀ کاغذ تحریر اشاره می کنم. ما با ضریب ده درصد بالا و پایین، حدود 380هزار تن کاغذ تحریر در کشور نیاز داریم؛ اما شرکت هایی که قبل و بعد از انقلاب بنا شده اند، سالانه ظرفیت تولید حدود 180هزار تا 200هزار تن کاغذ تحریر دارند. این یعنی در حوزۀ کتاب های با کاغذ تحریر و درسی، حدود 180هزار تن کاغذ تحریر کمبود داریم و حتماً باید در این زمینه واردات انجام شود. اما در زمینۀ مطبوعات، آمارها کمی متفاوت است. آنچه وزارت ارشاد بر آن صحه می گذارد و تا حدودی هم ما تأییدش می کنیم، چیزی حدود 60 تا 70هزار تن کاغذ نیاز است. از نگاهی می شود گفت امکان تولید صددرصدی در کشور وجود دارد؛ اما از نگاهی دیگر، حداقل 50 تا 60درصد از این نیاز تأمین خواهد شد.
سؤال اصلی این است که چه عواملی سبب شد گرفتار وضع فعلی شویم و در نهایت، موضوع کاغذ به عنوان دغدغه ای جدی برای اصحاب مطبوعات، رسانه و اهالی قلم مطرح شود. برای همین، به گفت وگوی شفافی نیاز است. من سعی می کنم برخی از واقعیت ها را بدون ملاحظات بیان کنم که چندان خوشایند برخی از افراد نیست.
یکی از مشکلات ما شبکه های توزیع هستند. در همه جای دنیا، یکی از دلایل افزایش قیمت در هر کالا و مرسوله ای، هزینۀ حمل ونقل و توزیع و فروش است؛ اما این عوامل بر اساس استانداردی تعیین می شوند. کاملاً مشخص است از مرحلۀ تولید تا عمده فروشی، بنکداری تا سیستم های خرده فروشی و شبکه های مویرگی، باید فواصلی رعایت شود. بسته به نوع کالا و محصول، می توان تقسیم بندی کرد و بر مبنای آن، قیمت کالای کارخانه را افزایش داد تا به دست مصرف کننده برسد. اما صراحتاً می توانم عرض کنم که شبکۀ توزیع ما در همۀ زمینه ها دچار مشکل است و شبکۀ توزیع اساسی در اکثر ساختارهای کشور وجود ندارد. برای مثال، قرار بود هدفمندی یارانه ها در هفت مرحله انجام شود؛ اما در مرحلۀ دوم متوقف شد. صراحتاً عرض می کنم که شبکه های مویرگی درست و دقیق و مناسب برای توزیع کاغذ در کشور وجود ندارد.
با توجه به نیاز کاغذ، قرار شد ارز 4200تومانی به واردکنندگان کاغذ داده شود. در این بخش، چه اتفاقاتی افتاد؟ وضعیت تخصیص ارز در این خصوص چگونه است؟
اینجا ممکن است صحبت های من کمی زاویه داشته باشد و برخی ناراحت شوند. اساساً ارز4200تومانی از پایه غلط است. دلیل آن هم این است که کشور متأسفانه در جنگ تمام عیار اقتصادی قرار گرفته است و خروج نفت و ورود منابع ارزی به کشور، به شدت محدود شده است. به نظرم قرارگرفتن کاغذ در ردیف کالاهای اساسی مانند غذا و دارو با تخصیص ارز، صورت چندان خوشی ندارد. مردم فرهیخته، آگاه، دانا و توانای ایران حاضر نیستند کتاب در ردیف کالاهای اساسی قرار گیرد.
سابقۀ زندگی شخصی مردم گواهی می دهد که از نیازهای ضروری خود گذشته اند تا کسب علم کنند. این امکان پذیر نیست؛ مگر اینکه چاپ کتاب صورت گیرد و کتاب در جامعه منتشر شود، توسعۀ علمی را فراهم کند و مشکلات اقتصادی هم در جای خود حل شود.
بله، مردم فرهیخته و فرهنگی ایران این موضوع را خوب درک می کنند که بالاخره کشور در مضیقه و مشکل است. در این صورت، این مشکلات به سایر جاها منتشر می شود. می خواهم بگویم اتفاقاً مشکل کاغذ از ارز 4200تومانی است.
چرا؟
دولت چیزی نزدیک به 250هزار تن ثبت سفارش کرده است و تخصیص ارز داده و کاغذ وارد شده است؛ اما آیا مصرف کنندۀ نهایی نفعی از این ارز 4200تومانی می برد؟ با مراجعه به سایت های روز دنیا، متوجه خواهید شد که قیمت کاغذ روزنامه در دنیا بیشتر از 740 دلار نیست و این با ارز 4200تومانی تقریباً سه هزار تومان می شود. کدام یک از اصحاب مطبوعات در یکی دو سال گذشته توانسته اند کاغذ سه هزارتومانی بخرند؟ به نظر من ارز 4200تومانی ایجاد رانت و فساد می کند. افرادی پیدا می شوند که با ساخت شرکت های صوری، این ارزها را دریافت کرده و منابع کشور را هدر می دهند. این نشان دهندۀ این است که نظام توزیع و تأمین و تخصیص غلط است. قیمت بهترین کاغذ تحریر دنیا 1200 دلار است که با ارز 4200تومانی و با همۀ هزینه ها، تقریباً 6هزار تومان می شود. البته عدد کوچک تر است و من عدد را پر عرض می کنم. امروز کاغذ به بندی 500هزار تومان رسیده است؛ یعنی هر کیلو کاغذ بالای 20هزار تومان است؛ در صورتی که قیمت تمام شدۀ آن با ارز 4200تومانی و بهترین نوع کاغذ، 1200 دلار، یعنی زیر 6هزار تومان است. در واقع، دولت ارز 4200تومانی را در اختیار مردم قرار نداده است. اینجا ممکن است برخی از ناشران گلایه کنند؛ اما چندین سال است که به ناشران انتقاد می کنیم که از کالای داخلی حمایت کنند. مسئله ای وجود دارد که ما می گوییم از قیمت تمام شدۀ یک جلد کتاب، 25درصد آن قیمت کاغذ است و در نیمۀ پر لیوان،50درصد را قیمت کاغذ می دانیم. مابقی 50درصد برمی گردد به سایر هزینه ها. باید اظهار تأسف کنیم از اینکه سرانۀ مطالعه در کشور ما پایین است. اما نباید فراموش شود که فرهیختگان جامعه با نوسانات قیمت کنار آمده و تحت هر شرایطی کتاب را تهیه می کنند. پس نمی توانیم بگوییم افزایش نرخ کاغذ، همۀ مردم را از خواندن کتاب و روزنامه دور می کند. من به عنوان یک ایرانی که در عرصۀ فرهنگ و اقتصاد فعال هستم، با تخصیص ارز 4200تومانی برای واردات مخالفم و معتقدم که بهترین شکل ممکن، استفاده از ارز نیمایی است. با جایگزین شدن ارز نمایی به جای ارز 4200تومانی، قیمت کاغذ در بازار به شدت سقوط می کند و نمودار روی اعداد متعادلی می ایستد. یکی از مشکلاتی که با ارز 4200 به وجود می آید، ازبین رفتن بالانس عرضه و تقاضا است؛ به معنی دیگر، کمبود عرضه و تقاضای بالا.
کمیتۀ کاغذ در کشور تشکیل شده است؛ اما هدف از برگزاری این جلسات چیست؟ من چند باری به این جلسات دعوت شدم و اعتراض کردم و در نهایت، دیگر به این جلسات دعوت نشدم. باید پرسیده شود که دوستانی که از ارز 4200تومانی استفاده می کنند، چه کسانی و با چه شناسنامه ای هستند؟ ما به عنوان کسانی که در این مملکت کار می کنیم، در این بازار کوچک همدیگر را به خوبی می شناسیم. باید از افراد صاحب صلاحیت و شناسنامه دار در عرصۀ صنعت و تجارت استفاده شود. استفاده از افرادی که بی هویت هستند، باعث می شود چنین اتفاقاتی رخ دهد. معتقدم ارز 4200تومانی وجود ندارد و بهتر است خودمان را سرکار نگذاریم.
مشکل و چالش جدی ما در شبکۀ توزیع است؛ جایی که عرضه و تقاضا قرار است با هم تعادل ایجاد کنند. در این خصوص دیدگاهتان را بفرمایید.
در خصوص کمبود کاغذ ابتدا عرض می کنم که همۀ ما از دولت، تولیدکنندگان، واردکنندگان، توزیع کنندگان و حتی مصرف کنندگان، بلااستثنا مقصر هستیم. یکی دیگر از اشکالات در عرصۀ کاغذ، به دو وزارتخانۀ عریض و طویل ارشاد و صمت برمی گردد. هر دو با هم در حوزۀ کاغذ کار می کنند. یکی ثبت سفارش می کند، دیگری تأمین. یکی تکذیب می کند و یکی به شکل دیگری رفتار می کند. بنابراین وزارت ارشاد باید به سهم خود دقیق و شفاف و روشن باشد و همین طور وزارت صمت هم باید تکالیفش روشن باشد. معتقدم که این کار باید جزو کارهای وزارت صمت قرار گیرد و وزارت ارشاد با راهبردی دقیق، کلان نگری کند.
کاغذ برای حوزۀ نشر مادۀ اولیه محسوب می شود. طبیعی است که وزارت صنعت می تواند در این حوزه نقش بهتری ایفا کند.
چون بازار، واردکنندگان و تشکل ها را می شناسد. همان طور که عرض کردم، بخشی از مشکلات به حوزۀ توزیع برمی گردد. در حوزۀ توزیع به شدت ضعیف هستیم. واردکننده کار خود را انجام داده است و کاغذ را وارد کرده است و کاغذ به دست بنکدار رسیده است. از اینجا به بعد، معلوم نیست چه اتفاقی در شبکه رخ می دهد و این به دلیل نبود نظارت و کنترل است. به همین دلیل است وقتی از ناشران و روزنامه چی ها سؤال می کنید، می گویند کاغذ گیر نمی آید یا به شدت گران است یا احتمالاً سهمیه ای که به آن ها تعلق گرفته، بسیار ناچیز است. اخیراً شاهد کم شدن تیراژ روزنامه ها و تعدیل نیرو هستیم. چرا؟ ارز 4200تومانی که نباید منجر به تعطیلی شود. دقیقاً مانند گذشته منابع مالی تأمین می شود. این حکایت از کمبود عرضه دارد و ما نتوانسته ایم در حد نیاز، کاغذ تأمین کنیم و در نهایت، منجر به این تعدیل نیرو شده است. شبکه های توزیع دچار مشکلات ساختاری و اساسی هستند که باید روی این موضوع کار شود.
با توجه به تجربه و مطالعاتی که در عرصۀ بین المللی دارید، راهکار شما برای نظام توزیع کاغذ در شکاف پیش آمده میان تولید و واردات چیست؟ چگونه می توانیم این مشکل را حل کنیم و چه کسانی در این زمینه می توانند مسئولیت داشته باشند؟
معتقدم کشور باید در همۀ کارها از جمله کاغذ، نقشه و استراتژی داشته باشد. مقام معظم رهبری حدود ده سال پیش در نمایشگاه کتاب، به آقای سالک، رئیس کمیسیون فرهنگی وقت مجلس، دستور دادند و فرمودند که باید بازار کتاب سامان دهی شود؛ اما با پایان یافتن دورۀ مجلس و پایان دولت، همه چیز به هم ریخت. به نظرم برای این کار به یک استراتژی به صورت کلان نیازمندیم؛ اما کار امروز و فردا نیست و حداقل به دوسه سال زمان نیاز دارد. باید در کوتاه مدت مشکلات را حل کنیم و این جز از طریق واردات و ارز نیمایی صورت نمی پذیرد. اهالی فرهنگ باید بدانند که با ارز 4200تومانی مشکلاتشان بیشتر می شود. خودشان باید بگویند ارز 4200تومانی نمی خواهند. کشور در جنگ اقتصادی قرار دارد و محدودیت های ما جدی است. بنابراین، ارز 4200تومانی معطل گذاشتن اهالی قلم است.
برای واردات کاغذ، بیش از نیاز ارز تخصیص داده شده است؛ اما در بخش توزیع، شاهد مفقودشدن 184هزار تن از 200 تا 250هزار تن کاغذ وارداتی هستیم. این یعنی اختلال در شبکۀ توزیع. این یعنی نظام عرضه و تقاضا نوسانات جدی را متحمل شده است. نظر شما دراین باره چیست؟
تخصیص دادن ارز به این معنی نیست که تأمین شده است. آقای صالحی، وزیر ارشاد، در سخنانی به نیاز 400هزارتنی کاغذ اشاره کردند که از این میان، نیاز حوزۀ چاپ و نشر تنها 80هزار تن است. اگر تنها این 80هزار تن باشد، همۀ مشکلات ما حل می شود و با درخواست از تولیدکنندگان داخلی در عرض دو تا سه ماه تأمین می شود. اما من با این موضوع مشکل دارم و قضیه پیچیده تر از این حرف ها است. از طرف دیگر، من به عنوان یک تاجر هم مقصر هستم و باید در این زمینه پاسخ گو باشم. وقتی تاجران با کد کاغذ تحریر، کاغذ گلاسه وارد می کنند، نمی توان فقط دولت و مجلس را مقصر دانست. نه! هرکس سهمی دارد. به نظر می رسد راهکار کوتاه مدت برای این حل مشکل، مدیریت نظام واردات است. علاوه بر این، باید مشارکت بخش خصوصی را هم داشته باشیم. در این بین، دولت باید راهبرد ارائه و بر کار نظارت کند.
آماری از میزان مصرف کاغذ بفرمایید و اینکه چه مقدار از آن در داخل تولید می شود و چه میزان واردات صورت می گیرد.
سرانۀ مصرف کاغذ در دنیا به طور متوسط در کشورهای اروپایی، حدود 54 کیلوگرم و در کشورهای اسکاندیناوی و آمریکا، حدود 150 کیلوگرم و در کشور ما حدود 22 کیلوگرم است. این موضوع قبلاً به عنوان یکی از شاخص های توسعه یافتگی محسوب می شد. بر اساس آمار، حدود دومیلیون تن کاغذ نیاز کشور است که شامل کاغذ بسته بندی، تیشو، کاغذ تحریر، روزنامه و... است. از این میان، 380هزار تن کاغذ تحریر نیاز داریم که 180 تا 200هزار تن می تواند در داخل کشور تأمین شود. 30 تا 50هزار تن نیز برای روزنامه نیاز داریم. در حالت واقع بینانه، می توانیم تمام کاغذ روزنامه را در داخل کشور تأمین کنیم؛ اما متأسفانه در دو دهۀ اخیر، به موضوع تولید در داخل کشور توجه نشده است. این در حالی است که مقام معظم رهبری در چند سال اخیر، در انتخاب شعار سال بر حمایت از تولید تأکید کرده اند. این نشان دهندۀ این است که تولید، موتور محرکۀ ایجاد شغل، توسعه یافتگی و فعال شدن اقتصاد کشور است.
خوب است بدانید که فرصت سرمایه گذاری کاغذ در ایران از ظرفیت بالایی برخوردار است. همین الان حدود 230 تا 250هزار تن برای کاغذ تحریر فرصت سرمایه گذاری داریم؛ چرا که تقریباً تمام منابع آن در کشور وجود دارد. اما وقتی تمام امتیازات و قوانین به نفع واردکننده است، هیچ انگیزه ای برای سرمایه گذار باقی نمی ماند. شاهد مثال این موضوع هم بنیان گذار کارخانۀ تبریز است که تاجر بزرگی بود و کارخانۀ کاغذسازی را بنا نهاد؛ اما در عرض مدت کوتاهی، از سرمایه گذاری خود در این عرصه پشیمان شد و کارخانه را تقریباً تعطیل کرد. بارها و بارها به او تذکر دادند که به تولید ادامه دهد. گفت چشم، شما قوانین را تغییر دهید، ما کارخانه را برای تولید ایجاد کرده ایم. بنابراین، قوانین در کشور ما اصلاً به نفع تولیدکننده نیست. برای مثال، متأسفانه ارزش افزوده برای واردات کاغذ حذف شده است؛ در صورتی که به تمامی کالاهای تولیدی ارزش افزوده تعلق می گیرد و قیمت تمام شدۀ آن حتی بیش از 9درصد است. از طرفی، تعرفه های گمرکی کاملاً به نفع واردات است.
اگر واقعاً قول و قراری بود، دولت و مجلس و بخش های مختلف با هم توافق کرده و قوانین را به نفع تولید و کشور تغییر می دادند و این فرصت و انگیزه برای تولیدکنندگان داخلی فراهم می شد؛ اما چنین حمایتی را نمی بینیم و ارز 4200تومانی را برای واردات کاغذ اختصاص می دهیم. این در حالی است که باید پرسید برای تولید چه چیزی اختصاص یافته است؟ با این ارز 4200تومانی، منابع کشور و فرصت سرمایه گذاری و ایجاد شغل پایدار را از دست می دهیم و متأسفانه روی آن اصرار هم می کنیم. اگر این منابع به تولید اختصاص داده می شد، امروز دچار این گرفتاری نمی شدیم. برای حل این موضوع هم نمی توان یک شبه پیش رفت. چرا که سالیان سال است با وجود تأکیدات مقام معظم رهبری، به حمایت از تولید توجه نکرده ایم. از طرفی، در جلسات متعددی که با دولت و مجلس و مصرف کنندگان داشتیم، عنوان شد که هیچ دلیلی ندارد برای کتاب های درسی باکیفیت ترین کاغذ دنیا را وارد کنیم؛ چرا که از این کتاب ها نهایتاً هفت هشت ماه استفاده می شود. چرا باید منابع ارزی کشور را بدین صورت از بین ببریم؟ اما کسی گوشش بدهکار نبوده و نیست.
کیفیت تعریف دارد و کاملاً می شود آن را ردیابی و رصد کرد. کاغذ وود فری بهترین کاغذ در دنیا است؛ اما برای چه کاری مصرف می شود؟ برای کتاب هایی که گنجینۀ تاریخی هستند و در کتابخانه ها از آن ها نگهداری می شود. اما متأسفانه دولت ارز را در جهت این کار اختصاص می دهد و به نوعی منابع ملی را از بین می برد. در این موقعیت می شود گفت مسئولان و حتی مصرف کنندگان به تولید توجه نمی کنند. البته باید به این نکته اشاره شود که مقصر در این قضیه تنها دولت نیست. تولیدکنندگان نیز با تولیدنکردن کالای باکیفیت به سهم خود مقصر هستند. به یاد دارم در مازندران که بزرگ ترین تولیدکنندۀ کاغذ تحریر در ایران است، باید برای فروش کاغذ روزنامه التماس می کردیم؛ چرا که از چوب بی کیفیتی استفاده می کردند.
امروز ارز گران شده و منابع ارزی محدود است. دوستان درخواست کاغذ تحریر می کنند؛ اما باید بدانند از آن زمانی که از تولید حمایت نشد و تولید انقدر ذلیل شد، امروز هیچ انگیزه ای برای تولید کاغذ تحریر در کشور وجود ندارد.
چرا با وجود تأکید بر تولید، اقدامی عملی در این زمینه دیده نمی شود و در ادامه شاهد تخصیص ارز به واردات هستیم؟
چند سال است که این هشدار داده می شود که اگر از تولید حمایت نکنید، کشور دچار بحرانی می شود که امروز دچار آن هستیم. امروز قیمت کاغذ تا کیلویی 20هزار تومان می رسد که در اقتصاد موضوعی کاملاً طبیعی است. وقتی در کشور عرضه و تقاضایی وجود نداشته باشد و تولیدی صورت نگیرد، خب طبیعی است که خارجی ها به هر شکلی که بخواهند، می توانند برخورد کنند.
می شود گفت این موضوع در عین حال، زمینه های سوءاستفادۀ بعضی از افراد را فراهم می کند. در واقع، علاوه بر فشارها و تحریم ها و مشکلات واردات، فساد نیز ایجاد می شود. البته اخیراً قوۀ قضاییه وارد پرونده های کاغذ شده است. نظر شما دراین باره چیست؟
اگر چارچوب درست و ضابطه مندی داشته باشیم، می توانیم منابع ارزی ازدست رفته را بازگردانیم. قوۀ قضاییه هم الزامات و شرایط خاص خود را دارد. باید به این نکته توجه کنیم که اگر به تولید توجه می شد، امروز دچار این اتفاقات و سردرگمی نمی شدیم و شاهد 11٫8درصد بیکاری در کشور نبودیم. نه صرفاً در کاغذ، بلکه در همۀ زمینه ها عرض می کنم.
در یک نگاه می توان گفت رسیدن به این تنگنا باعث شده است تا با دقت بیشتری به ضرورت های جامعه توجه و از تولید داخل حمایت کنیم. در این بین، چه نهادی و چه کسی می تواند به طور جدی نقش آفرینی کند؟
متأسفانه وزارت ارشاد بیش از آنچه نیاز است، واردات انجام می دهد. از طرفی، نبود وحدت نظر در وزارت صنعت، به مشکلات دامن زده است.
نبود کالای باکیفیت ارزان و با قیمت تمام شدۀ مناسب در بازار را نیز نباید از نظر دور نگه داریم. از سویی مصرف کنندگان نیز بیشتر به سمت کالای خارجی گرایش دارند. همۀ این عوامل سبب می شود که از کالای تولید داخل حمایتی صورت نپذیرد. اما باید توجه کرد که موضوع تولید، بسیار مهم است و نمی توان به سادگی از آن عبور کرد. کارشناسان موافق و مخالف مسئله باید نظر خود را بیان کنند تا در انتها مردم به قضاوت بنشینند.
با توجه به فعالیت های شما در حوزۀ کاغذ، آیا کیفیت کاغذ موجود، به اندازه ای که اظهار می شود، کیفیت پایینی دارد؟
در بخش بسته بندی، امکان صادرات به انگلیس و کشورهای اروپایی و آسیایی را داریم و این بدین مفهوم است که کاغذ تولیدی به لحاظ کیفیت در سطح بالایی قرار دارد. اما در خصوص کاغذ تحریر، هیچ گاه تجربۀ صادرات را نداشته ایم و دلیل آن هم کمبود کاغذ تحریر در کشور است. ولی یک سری شاخص های بین المللی وجود دارد که کاغذ تولیدی ایران بر مبنای آن شاخص ها، برای کتاب های درسی، روزنامه و نشریات از کیفیت لازم و مشخصات فنی دقیقی برخوردار است. در این بین، اصلاً در داخل کشور کاغذ گلاسه تولید نمی کنیم. از سوی دیگر، اگر شما کاغذی با استاندارد بالا برای کتب تاریخی بخواهید که پنجاه سال در کتابخانه نگهداری شود، این کاغذ در ایران تولید نمی شود. این در حالی است که کاغذ مورد نیاز برای دفترچۀ مشق، کتاب های درسی، روزنامه و... در ایران تولید می شود و حتی می توان گفت 100درصد پاسخ گوی نیاز مصرف کننده است و کیفیت آن انتظارات را برآورده می کند.
تفاوت قیمت تمام شدۀ تولید کاغذ در داخل با قیمت تمام شدۀ واردات کاغذ چقدر است؟
حدود سه سال پیش، کاغذ باکیفیت حدود 1850 تومان بود و کاغذ خارجی 2500 تومان به فروش می رسید که البته از شفافیت بیشتری برخوردار بود. این در صورتی بود که اصلاً ضرورتی بر استفاده از کاغذ خارجی نبود؛ اما شاهد واردات کاغذ برای کتاب های درسی بودیم که در عین ضرورت نداشتن، اصلاً نمی شد آن را با تولیدات داخلی مقایسه کرد. آنچه مورد نیاز کشور است، با کیفیت و قیمت مناسب در داخل کشور تولید می شود؛ اما حمایت نکردن از سوی مصرف کننده، تولید را دچار رکود کرده است؛ اما هنوز هم دیر نشده است و قطعاً امکان بازسازی و نوسازی وجود دارد؛ مشروط بر ارادۀ مسئولان و تصمیم گیران، چه در حوزۀ قانون گذاری و چه در حوزۀ اجرا. در ادامه باید دست اندرکاران فرهنگی مثل صداوسیما، مطبوعات، جراید و... نیز در جهت فرهنگ سازی وارد میدان شوند. در این صورت می توانیم امیدوار باشیم.
به گزارش ایسنا، طبق گزارش رسیده،آیین افتتاحیه هفته فیلم فنلاند عصر روز گذشته شنبه ششم مهر در خانه هنرمندان برگزار شد و سخنرانان به ایجاد تبادل نظر برای ارتباط میان دو کشور، ساخت فیلم های مشترک و درک و شناخت متفابل فرهنگ مردمان شان و سینماگران شان اشاره کردند.
در ابتدای این مراسم پوستر هفته فیلم فنلاند از سوی مهمانان و شخصیت های فرهنگی و هنری هم چون سفرا و نمایندگان سفارتخانه کشورهای هلند، استرالیا، دانمارک، مجارستان، سوئد، نروژ، صربستان، اتریش، یونان، لهستان، فنلاند، محمدجواد شریعتی مدیرکل امور همکاری های دینی فرهنگی و ورزشی وزارت امور خارجه، محمدعلی کیانی مدیر کل همکاری های فرهنگی و هنری امور ایرانیان خارج از کشور سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی،رائد فریده زاده معاون امور بین المللی بنیاد سینمایی فارابی، سیف الله صمدیان، هوشنگ گلمکانی، آناهید آباد، کتایون شهابی، وحید اسفندیاری، مهدی رحمانی، معین کریم الدینی و...امضا شد و در ادامه علی عصاران که اجرای افتتاحیه هفته فیلم فنلاند را برعهده داشت، از لس سارینن، مدیرعامل بنیاد فیلم فنلاند دعوت به صحبت کرد.
سارینن به ایده برگزاری این برنامه از سال ها قبل اشاره کرد و گفت: سال هاست که در بنیاد فیلم فنلاند به امکان برگزاری هفته فیلم فنلاند فکر می کردیم و با تلاش هایی که طی دو سال گذشته انجام شد، بالاخره این اتفاق افتاد. قطعا می دانیم فیلم سازانی در سطح جهانی دارید که موفقیت های زیادی را در جشنواره های جهانی کسب کرده اند. بنابراین مطمئن هستم از دیدن فیلم های کشورهای دیگر هم لذت ببرید و علاقه مند باشید.
وی درباره برپایی هفته فیلم فنلاند در شهرهای ایران گفت: باعث خرسندی ماست که مجموعه ای از فیلم های فنلاندی را در تهران و شهرهای دیگر نمایش داده می شود. از همه کسانی که در برگزاری این هفته فیلم تلاش کردند، تشکر می کنم، بخصوص سفارت سفیر محترم کیونور وانتو که کمک شایانی به ما کردند اما هیچ رویدادی بدون اهالی این کشور که برای موفقیت آن رویداد تلاش می کنند، میسر نمی شود، از همه کسانی که برای این هفته فیلم تلاش کردند، تشکر می کنم و امیدوارم از دیدن فیلم های منتخب ما لذت ببرید.
در ادامه کیونور وانتو، سفیر فنلاند در ایران دیگر سخنران این مراسم بیان کرد: برای اولین بار است که فیلم های منتخب فنلاندی در سه شهر بزرگ ایران به نمایش درمی آید و در کنار آن کارگاه ها، فعالیت های جنبی و جلساتی میان تهیه کنندگان، فیلم سازان و نهادهای سرمایه گذاری ایران و فنلاند برگزار می شود.
وی سپس نسبت به انتظار برای دریافت بازخورد مخاطبان بعد از تماشای فیلم های فنلاندی اشاره کرد و گفت: این رویداد نه تنها اتفاقی تازه است بلکه برای من و سفارت فنلاند هم در زمینه ارتباط میان ایران و فنلاند رویداد به خصوصی است. در ابتدا به عنوان یک علاقه مند به سینما نمی توانم بگویم چقدر خوشحال و مفتخرم که این فیلم ها در سه شهر تهران، مشهد و اصفهان نمایش داده می شوند. بی صبرانه منتظر واکنش و نظرات تماشاچیان هستم و مشتاقم ببینم علاقه مندان ایرانی سینما چه برداشتی از فیلم های فنلاندی دارند؛ فیلم هایی در ژانرهای مختلف و موفق در جشنواره ها در کنار آثار جدید سینمای فنلاند.
سفیر فنلاند در ایران درباره تاثیر برگزاری چنین رویدادهایی بیان کرد: در ماموریت های دیپلماتیک، یافتن شرکای خوب در کشور میزبان امری ضروری است. کسانی که تبادلات فرهنگی را برای منفعت دو جانبه ارتقا می دهند. برنامه ریزی این رویداد از یک سال قبل و صحبت های اولیه از دو سال قبل با کمک موسسه سینمایی هنروتجربه و بنیاد فیلم فنلاند آغاز شد و حالا داریم از نتیحه این همکاری و تعهد مشترک لذت می بریم که قطعا یکی از رویدادهای مهم سفارت فنلاند است و امیدوارم رابطه میان فیلم سازان و مردم ما را قوی تر کند.
وی اظهار امیدواری کرد که شناخت میان این دو کشور با این برنامه بیشتر شود و ادامه داد: امیدوارم نمایش این فیلم ها، فرصت درک با هم بودن را به ما دهد. داستان گویی و فیلم سازی یک هنر جهانی است و هنگام تماشای فیلم یک موقعیت جدید و درعین حال آشنا را تجربه می کنید که فارغ از زبان، ملیت، مذهب و دیدگاه های سیاسی است. از یگدیگر می آموزیم و امیدها و بیم هایمان را به اشتراک می گذاریم. به خصوص در مواقع دشوار خوب است که در کنار هم باشیم و با هم گفت وگو کنیم. امیدوارم این فیلم ها پل های ارتباطی را بسازد و فهم و شناخت دو کشور را ارتقا دهد.
سخنران بعدی مراسم جعفر صانعی مقدم، مدیرعامل موسسه هنروتجربه سینمای ایرانیان بود که در ابتدای صحبت هایش از سفرا و نمایندگان سفارتخانه کشورهای هلند، استرالیا، دانمارک، مجارستان، سوئد، نروژ، صربستان، اتریش، یونان، لهستان،فنلاند، همچنین مدیر عامل بنیاد فیلم فنلاند، یانا پوسکالا مدیر امور بین الملل و تبلیغات بنیاد فیلم فنلاند، کارل آهو تهیه کننده فیلم های سینمایی مستند و تلویزیونی، ریتا آلتو کارگردان فیلم های کوتاه از فنلاند و مقام ها و شخصیت های ایرانی همچون سیدعلی پاکدامن مدیر کل امور دیپلماسی عمومی وزارت امور خارجه، محمدجواد شریعتی مدیرکل امور همکاری های دینی فرهنگی و ورزشی وزارت امور خارجه، محمدعلی کیانی مدیر کل همکاری های فرهنگی و هنری امور ایرانیان خارج از کشور سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، علیرضا تابش مدیر عامل بنیاد سینمایی فارابی، منوچهر شاهسواری مدیر عامل خانه سینما، روح الله حسینی مدیر کل دفتر جشنواره ها و همکاری های بین المللی سازمان سینمایی برای همکاری در برگزاری این هفته فیلم و نشست هایی که طی روزهای آتی برگزار می شود، تشکر کرد.
وی سپس درباره پیشینه برگزاری هفته های فیلم در هنروتجربه گفت: موسسه هنروتجربه سینمای ایرانیان طی دو سال گذشته هفته فیلم کشورهای ارمنستان، آلمان، برزیل، چین، صربستان و دو هفته فیلم کشورهای اروپایی و شب فیلم گرجستان و شب فیلم برزیل را برگزار کرده است. در کنار برگزاری هفته های فیلم، همیشه سعی داشته ایم علاوه بر نمایش فیلم، کارگاه های آموزشی با عنوان سینمای هنری و چگونگی انجام تولیدات مشترک با سایر کشورها را با حضور کارگردانان، تهیه کنندگان و مسئولان از کشور ایران و سایر کشورها برگزار کنیم.
به گفته او یکی از اهداف برگزاری هفته های فیلم امکان نمایش فیلم های خارجی برای تماشاگران علاقه مند و ایجاد زمینه برای بحث و تبادل نظر در خصوص تولید مشترک فیلم با سایر کشورها بوده است.
صانعی مقدم برای توضیح بیشتر این موضوع به ذکر مثالی پرداخت و گفت: همزمان با برگزاری هفته فیلم صربستان، با هماهنگی موسسه هنروتجربه مذاکرات بین بنیاد سینمایی فارابی و مرکز فیلم صربستان انجام شد و نتیجه آن ها امضای یک توافق نامه برای همکاری در زمینه های مختلف سینمایی از جمله تولیدات مشترک است که در حال حاضر تهیه کنندگان دو کشور برای اجرایی کردن این امر در حال مذاکره هستند.
او درباره هفته فیلم فنلاند بیان کرد: همزمان با برگزاری هفته فیلم فنلاند و با توجه به حضور مدیر عامل محترم و مدیر امور بین الملل بنیاد فیلم فنلاند با هماهنگی موسسه هنروتجربه برای بررسی زمینه های همکاری برای تولیدات مشترک فیلم بین ایران و فنلاند چندین نشست برنامه ریزی شده است. جلسه گفت وگو در مورد تولید مشترک بعد از نمایش فیلم برپا و روز یکشنبه جلسه تبادل نظر برای بررسی زمینه های همکاری بین بنیاد سینمایی فارابی و بنیاد فیلم فنلاند با حضور مدیران عامل، مدیران و کارشناسان هر دو بنیاد برگزار می شود. برای آشنایی بیشتر فیلم سازان، تهیه کنندگان سینمای ایران در خصوص چگونگی روند انجام تولید مشترک در کشور فنلاند، با همکاری خانه سینما نشستی را برای روز سه شنبه نهم مهر برنامه ریزی کرده ایم که در این جلسه مدیر عامل و مسئولان بنیاد فیلم فنلاند با تهیه کنندگان و کارگردانان ایرانی گفت و شنود دارند.
او هم چنین از همه تهیه کنندگان و کارگردانان علاقه مند به تولید مشترک برای نشست روز سه شنبه در خانه سینما دعوت کرد و درباره کارگاه های هفته فیلم فلاند توضیح داد: یک جلسه کارگاه با عنوان تولید فیلم مشترک با حضور کتایون شهابی تهیه کننده و پخش کننده بین المللی فیلم و دو جلسه با عنوان تولید فیلم هنری با حضور کارگردانان کشورمان نوید محمودی و بهنام بهزادی برگزار می شود. این نشست ها در اصفهان و مشهد با حضور مدیران بنیاد فیلم فنلاند، تهیه کننده و کارگردانان این کشور است.
صانعی مقدم در پایان از مدیریت خانه هنرمندان ایران مجید رجبی معمار، سازمان سینمایی، امور بین الملل، هیات امنا و هیات مدیره موسسه هنروتجربه ایرانیان تشکر کرد.
هفته فیلم فنلاند به همت موسسه هنروتجربه سینمای ایرانیان و بنیاد فیلم فنلاند از 6 تا 12 مهرماه همزمان در خانه هنرمندان ایران در تهران، پردیس سیتی سنتر اصفهان و پردیس هویزه مشهد برگزار می شود.
انتهای پیام
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا ، با شروع دور جدید اکران فیلم های سینمایی، آنچه که هنگام انتخاب و خرید فیلم های سینمایی مورد توجه قرار می گیرد، این است که بیشتر فیلم ها دارای نشان رده سنی بالای 12 و 15 هستند. البته در درستی عمل رده بندی سنی شکی نیست اما چرا باید نحوه توزیع و پخش فیلم های سینمایی به صورتی باشد که یک خانواده هنگام انتخاب فیلم دچار تردید شود و نتواند که فرزند خود را به سینما ببرد.
رضا سعیدی پور عضو شورای اکران در پاسخ به سوال خبرنگار خبرگزاری تسنیم درباره علت ایجاد این وضعیت گفت: دلیل اصلی ایجاد این وضعیت به خاطر وجود سرگروه های مختلف سینمایی است که معلوم نیست دقیقا هرکدام چه فیلمی را انتخاب خواهند کرد و برای انتخاب فیلم ها نیز با یکدیگر شور نمی کنند، برای همین همزمانی در اکران فیلم ها ایجاد می شود. علت همین مساله نیز این است که کف فروش و سقف فروش فیلم ها معلوم نیست و در نتیجه برخی از فیلم ها بیشتر در اکران باقی می مانند و برخی زودتر از اکران حذف می شوند.
سعیدی پور درباره راه حل این مشکل و مسئولیت نهادهای سینمایی بیان کرد: زمانی که ارشاد برای یک فیلم پروانه نمایش صادر می کند دیگر مسئولیت این را ندارد که به سینمادار بگوید که باید با فلان فیلم قرارداد ببندی یا با فیلم دیگر قرار داد نبندی؛ بنابراین این مساله از گرده سازمان سینمایی و ارشاد خارج است. این سینماداران هستند که طبق آئین نامه فیلم ها را می بینند و با دفاتر پخش قرار داد می بندند.
راه حل درست این مشکل این است که نباید یکباره همه فیلم هایی که از نظر رده بندی سنی بالا هستند باهم اکران شوند و برای رفع این مشکل باید برنامه ریزی کرد؛ باید زمانی که این قرار دادها برای ثبت وارد شورای صنفی نمایش می شوند، آنجا یک قانونی بگذارند تا همه فیلم هایی که محدودیت سنی دارند در پخش و اکران همزمان نباشند تا فیلم هایی متنوع برای خانواده ها نیز در حوزه اکران باشد. این نکته هنوز در آئین نامه پیش بینی نشده است و باید بعد از بررسی توسط کارشناسان این حوزه به سازمان سینمایی برای تأیید ارسال و بعد اعمال شود. این مساله حتما در دست بررسی قرار خواهد گرفت و برای سال آتی اعمال خواهد شد.
وی در پایان گفت: البته این موضوع بستگی به زمان اکران نیز دارد. مثلا برای اکران نوروز، عموما فیلم هایی که مناسب خانواده و کودک هستند یا در گونه کمدی قرار دارند اکران می شوند. این رویکرد نیز عاملی است که باعث می شود برخی از فیلم های سینمایی که رده بالای سنی دارند جمع بشوند و برای اکران باقی بمانند. ما در اکران دوم، سوم و چهارم دچار این افت می شویم حتی گاهی می بینید که در یک دوره چهار فیلم کمدی با هم اکران می شود یا چندتا اجتماعی با هم اکران می شوند. باید گفت واقعا کنار هم قرار دادن هفت سرگروه سینمایی با طرز تفکرهای مختلف سخت است.
به گزارش سرویس فرهنگی خبرگزاری خانه ملت ؛ چند روز قبل خبر توزیع فیلم رستاخیز در کشورهایی دیگر واکنش های متفاوتی را به همراه داشت فیلمی ایرانی که 60 درصد از هزینه تولیدش را بنیاد فارابی تامین کرده و درواقع متعلق به مردم است هفت سال در محاق توقیف میماند؛ از زمان تولید این فیلم چند وزیر تغییر کرد اما همچنان وزارت فرهنگ وارشاد پاسخگو نیست، حالا نتیجه این عدم پاسخگویی انتشار نسخه قاچاق فیلم سینمایی رستاخیز در یوتیوب، این نسخه به صورت وسیع در فضای مجازی نیز منتشر شد؛ نسخه ای که ظاهراً نسخه بدون سانسور فیلم رستاخیز با دوبله عربی و کیفیت بسیار بالاست که گویا پس از نمایش آن در کشور های عربی، قاچاق شده و در دسترس تماشاگران ایرانی و مشتاقان منتظر این فیلم قرار گرفته و به سرعت دست به دست می شود .
تماشای غیرقانونی فیلم رستاخیز حرام است
در اولین واکنش احمدرضا درویش کارگردان فیلم رستاخیز در بیانیه ای بلند و مفصل که در اختیار رسانه ها قرار داد و تاکید کرد دانلود و تماشای غیرقانونی فیلمش حرام است در ادامه روز بعد بنیاد سینمایی فارابی اعلام کرد که از ارائه کنندگان غیرقانونی نسخه عربی فیلم سینمایی رستاخیز در شبکه های اینترنتی، شکایت می کند .
نصرالله پژمانفر عضو کمیسیون فرهنگی مجلس در گفت وگو با خانه ملت می گوید: فیلم رستاخیز موضوعی تاریخی که به وقایع نهضت امام حسین(ع) پرداخته است فیلمی که بعد از چند روز اکران به دلیل مخالفت عده ای از پرده سینما پایان کشیده شد با تلاش تهیه و کارگران آن برای اکران مجدد آن در کشور بی نتیجه ماند؛ متاسفانه به تازگی خبرهای می شنویم از اکران این فیلم در کشورهای همسایه که جای بسی تاسف دارد.
نماینده مردم مشهد وکلات در مجلس شورای اسلامی با اشاره به توزیع غیر قانونی این فیلم تاکید می کند: فیلم رستاخیز در حال حاضر به صورت غیرقانونی و قاچاق توزیع شده و این ظلمی در حق کارگردان و تهیه کننده این فیلم فاخر بوده است؛ رستاخیز حاصل تلاش هنرمندان ایرانی بوده بی شک همه هنرمندان این فیلم مشتاق بوده اند که این فیلم ابتدا در کشور خودمان اکران شود تا مردم بتواند از این محصول فرهنگی استفاده کنند.
وزارت ارشاد پاسخگو نیست
نماینده مردم در مجلس دهم تاکید کرد : بخشی از هزینه های این فیلم به آقای داروغه بازگردانده شده، اما این فیلم بی جهت توقیف شده و اجازه انتشار ندارد هیچ دلیلی قابل دفاعی برای توقیف این فیلم نمی بینیم و بارها این موضوع را ابلاغ کرده ایم؛ تنها پاسخی که ارائه شده این است که در اختیار وزارت ارشاد نیست، اگر وزارت ارشاد اختیاری ندارد پس چگونه فیلم را توقیف کرد اگر اختیار دارد به چه دلیل توقیف کرده؟! سوالی است که برای همه بی جواب مانده است .
کوچک شدن سبد فرهنگی مردم در کنار سبد اقتصادی آنها
عضو کمیسیون فرهنگی مجلس در پایان خاطر نشان کرد: امروز شاهد کوچک شدن سبد فرهنگی مردم در کنار سبد اقتصادی آنان هستیم اگر مردم به جریانی رای می دهند باید تبعات آن را بپذیرند از مسائل فرهنگی گرفته تا اقتصادی زمانی که مسئولان مربوطه تذکر داده می شود آنها ادعا می کنند این خواسته مردم است و ما به خواسته مردم عمل می کنیم؛ متاسفانه مسئولان مربوطه در موقعیتی قرار گرفته اند که نه در عرصه اقتصادی، حتی در عرصه فرهنگی پاسخگو نیستند .
به گزارش خبرگزاری خانه ملت: نخستین اکران رستاخیز، روز 16 بهمن 1392 و در سی و دومین جشنواره فیلم فجر اتفاق افتاد نسخه ای با کیفیت بالا و صدای دالبی بود که کارگردان و عوامل سازنده فیلم به موفقیت رستاخیز امید داشتند، فیلم رستاخیز با استقبال مخاطبان روبرو شد و در شب اهدای جوایز پس از نامزدی در 11 رشته، 8 سیمرغ بلورین را کسب کرد؛ جوایز بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمبرداری، بهترین طراحی صحنه، بهترین موسیقی و .. از آن خود کرد./
بازیگر فیلم های سینمایی عملیات کرکوک و باشگاه سری در گفتگو با خبرنگار سینماپرس افزود: اگر سیاست گذاری ها اصولی بود بایستی مرتباً در سینما و تلویزیون آثار شاخص و فاخر در رابطه با آن دوران تولید می شد. یکی از دلایل بی توجهی به سینمای دفاع مقدس همین که بنده خودم با این سن و سال و این همه تجربه در سینما بیش از 6 ماه متوالی است که برای تولید یک تله فیلم با موضوع دفاع مقدس دوندگی می کنم اما به نتیجه مطلوبی دست پیدا نکرده ام و بودجه ای که برای این فیلم در نظر گرفته شده اصلاً کفاف تولید را نمی دهد.
وی ادامه داد: نه فقط مسئولان ارشاد و سینما که نهادها و ارگان های دیگر هم حمایت چندانی از آثار دفاع مقدسی ندارند و مرتباً کمبود بودجه را بهانه ای برای بی توجهی شان به سینمای دفاع مقدس می کنند؛ سوأل بنده از این افراد آن است که چطور در 8 سال دفاع مقدس شهدا، رزمندگان و جانبازان با جان و دل شان از مام میهن برای تعالی و پیشبرد اهداف انقلاب و ایران اسلامی مایه گذاشتند و با معرفت جنگیدند اما حالا برای نشان دادن رشادت ها و دلاورمردی های شان مسئولان بودجه کافی در نظر نمی گیرند؟
سلطانی تأکید کرد: آنقدر جانفشانی و دلاورمردی در بین رزمندگان 8 سال دفاع مقدس وجود داشت که شاید برای نسل امروز باورپذیر نباشد که چطور آن جوانان برای دفاع از هویت ملی و شناسنامه های شان رفتند و با بیگانه جنگیدند. این وظیفه سینما است که به عنوان یک رسانه معتبر، مهم و تأثیرگذار این مفاهیم ارزشمند را به خصوص به نسل جوان و نوجوان امروز کشور نشان دهد و آن ها را با این معرفت ها آشنا کند.
این سینماگر با بیان اینکه رسالت سینما و هنرمندان ادای دین به خون پاک شهدا است تصریح کرد: ما نباید فراموش کنیم که اگر شهدا و رزمندگان 8 سال دفاع مقدس نبودند امروز سینمایی وجود نداشت، ایرانی وجود نداشت و اگر به همین باور برسیم همه اهتمام خود را به کار می بندیم تا بهترین آثار را برای شهدا تولید کنیم.
بازیگر فیلم های سینمایی گروگان و حماسه مجنون متذکر شد: مقام معظم رهبری هم بارها تذکر داده اند که باید در حوزه فرهنگ و هنر به صورت جدی به دفاع مقدس و مسائل مربوط به آن روزگار پرداخته شود. من امیدوارم که روزی برسد تا همه مدیران و متولیان سینما بفهمند که امروزه خاکریزها با زمان جنگ فرق کرده و ما باید در خاکریز علم و دانش و قلم و اندیشه و فرهنگ و هنر با دشمنان بجنگیم.
سلطانی در خاتمه اظهاراتش گفت: ای کاش همه ما ریاکاری نکنیم و با معرفت و خرد و دانش و قلم و اندیشه زندگی کنیم؛ ای کاش کمی اهتمام و دغدغه جدی برای پرداختن به موضوعات انقلابی و دفاع مقدسی وجود داشته باشد.
به گزارش سینماپرس ، به تازگی هیات مدیره خانه سینما در مصوبه ای کمیته تطبیق اعضای تشکل های خانه سینما را تشکیل داده است که وظیفه این کمیته پالایش اعضای صنوف است.
این کمیته وظیفه دارد پرونده اعضای صنوف را بررسی کرده و در صورتی که فردی مدتی در صنف مربوطه فعال نباشد از مدیر صنف می خواهد که این افراد را از شمول عضویت خارج کند.
دیگر شرطی که کمیته تطبیق مدنظر قرار می دهد مساله عضویت اصلی افراد در تشکل های مختلف است که به نظر می رسد حضور افراد در چند صنف مورد بررسی قرار می گیرد و حضور در چند صنف میسر نخواهد بود.
همچنین خبرها حاکی از آن است که کمیته تطبیق ضمن بررسی عضویت اعضای صنوف مختلف، نامه ای به روسای انجمن ها و صنوف داده و از آنها خواسته در بازه زمانی مشخص شده وضعیت سوابق و آخرین زمان فعالیت برخی از اعضای خود را اعلام کرده و برای تشکیل جلسه حضوری با اعضای کمیته تطبیق آماده باشند.
اعلام برخی اعتراض ها
فعالیت این کمیته ضمن اینکه می تواند به ساماندهی اعضای صنوف مختلف خانه سینما منجر شود و برخی از افراد که سال هاست هیچ فعالیت تخصصی ندارد از شمول عضویت خارج کند ولی در حال حاضر برخی از اعتراض ها را نیز به همراه داشته و به ویژه مساله خارج کردن افراد از دو صنف مختلف نارضایتی هایی را ایجاد کرده است.
کارگردان فیلم هیس دخترها فریاد نمی زنند گفت: افزایش دستمزد بازیگران کاملاً بی منطق و ناعادلانه است، بازیگری تا دو سال پیش با دویست میلیون تومان بازی می کرد حالا با یک میلیارد و دویست میلیون تومان هم سر پروژه نمی آید، من نمی دانم این دستمزدها از کجا آمده و اصلا چرا بازیگران باید این مبالغ را دریافت کنند؟.
پوران درخشنده کارگردان سینما گفت: متاسفانه شرایط سینمای ایران طی دو سال گذشته به شکل ناراحت کننده ای پیش رفته است، طی دو سال گذشته بازیگر سالاری و سرمایه سالاری سینما را نابود کرده است.
کارگردان فیلم هیس دخترها فریاد نمی زنند در همین راستا ادامه داد: عده ای با پول های باد آورده وارد سینما شده اند و با ولخرجی های بی حساب و کتاب هزینه تولید آثار را بالا برده اند، همین عاملی شده تا فیلمسازان مستقل دیگر نتوانند قد راست کنند.
وی افزایش نجومی دستمزد بازیگران را ناامید کننده خواند و اضافه کرد: افزایش دستمزد بازیگران کاملاً بی منطق و ناعادلانه است، بازیگری که تا دو سال پیش با دویست میلیون تومان بازی می کرده، حالا با یک میلیارد و دویست میلیون تومان هم سر پروژه نمی آید، من نمی دانم این دستمزدها از کجا آمده و اصلا چرا بازیگران باید این مبالغ را دریافت کنند؟. بازیگران را با دستمزدهای نجومی به شبکه نمایش خانگی می برند و آن بازیگر با توقع همان دستمزد وارد سینما می شود و همین عاملی شده که ارقام نجومی به دستمزد بازیگران نفوذ کند.
این کارگردان سینما افزود: از نظر من تهیه کنندگان سینما زیر چتر متحدی نیستند، هیچ قانون و قاعده ای وجود ندارد و همین امر باعث شده تا هزینه فیلمسازی سر به فلک بکشد. متاسفانه تعاریف واحدی برای تولید فیلم وجود ندارد، اصلا سینما اینقدر درآمد ندارد که تا این حد در آن خرج می شود، من واقعا نمی دانم با چه استدلالی این پول ها در سینما خرج می شود.
درخشنده با اشاره به بیکار شدن طیف عظیمی از بازیگران سینما خاطرنشان کرد: چرا سینما به این سمت سو رفته که عده ای در همه کارها بازی می کنند و عده ای سالهاست خانه نشین شده اند؟. متاسفانه فیلمسازان مستقل در جریان ورود پول های باد آورده به سینما له شده اند.
خبرآنلاین
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی خبرگزاری میزان، ششمین روز از مهر ماه 1398 با اخبار و حاشیه های فراوانی در عرصه فرهنگ و هنر روبرو بود که از جمله مهمترین آن ها می توان به معرفی پرفروش ترین آثار سینما در شش ماه نخست سال 98 اشاره کرد.
تو تمام نمی شوی قابلیت تبدیل به فیلمنامه را دارد/خاطرات سید اسدالله میر محمدی فردا رونمایی می شود
سهیلا راجی کاشانی نویسنده کتاب در گفت و گو با خبرنگار گروه فرهنگی خبرگزاری میزان در مورد اثر جدید خود با نام تو تمام نمی شوی گفت: این کتاب به همت انتشارات روایت فتح به چاپ رسیده و شامل خاطرات سید اسدالله میر محمدی است، وی پیش از انقلاب سرگرد ژاندارمری بوده و بعد از انقلاب اسلامی ایران نیز جزو اولین افرادی بود که به جرگه انقلابیون پیوست.
وی در همین راستا ادامه داد: سید اسدالله میر محمدی بعد از شروع جنگ تحمیلی بااینکه در مخابرات مشغول به کار بود، به صورت داوطلب وارد جبهه می شود و در قسمت عملیات و فرماندهی عملیات نقش داشت و حتی با شهید چمران نیز همکاری نزدیکی داشت، وی در اوایل جنگ تحمیلی در سال 1359 در جریان یک عملیات شناسایی متأسفانه به اسارت برده شد و جزو 57 اسیری بود که به مدت 10 سال یعنی تا آخر جنگ تحمیلی در سال 1369 در اسارت ماند.
راجی کاشانی تصریح کرد: سید اسدالله میر محمدی همچنین جزو افسرانی بود که به دستور صدام حتی بعد از صدور قطعنامه نیز بدون اینکه کسی اطلاعی از اسارت وی داشته باشد به صورت مخفی نگهداری می شد که اگر می خواستند برای معاوضه ای از افسران ارشد استفاده کنند از وی استفاده کنند و سرانجام وی در سال 1369 آزاد شد و به ایران بازگشت.
این نویسنده در خصوص انگیزه خود از نگارش کتاب تو تمام نمی شوی افزود: سید اسدالله میر محمدی در سال 1370 خاطرات خود را در محافل مختلف مخصوصاً خانواده های شهدا عنوان می کرد و در یکی از این محافل با دیداری که با شهید آوینی داشت، شهید اهل قلم از وی پرسید که چرا خاطرات خود را مکتوب نمی کنی که میرمحمدی در جواب پاسخ داد، هر موقع زمانش برسد این کار را انجام می دهم و بعد ها خاطرات وی در مجموعه روایت فتح، ثبت و ضبط شد.
برای مشاهده ادامه این خبر اینجا کلیک کنید.
دومین فیلم مهران احمدی کلید خورد/همکاری بهرام افشاری با امیر جعفری
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی خبرگزاری میزان ، مهران احمدی بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون که بیشتر به خاطر بازی در آثار کمدی نزد مخاطبان شناخته می شود، قصد دارد دومین اثر سینمایی خود را نیز تجربه کند.
مهران احمدی که سابقه ساخت یک فیلم کمدی با نام مصادره را در کارنامه دارد برای فیلم دوم خود نیز به سراغ ساخت یک کمدی دیگر با تیم بازیگری جدید رفت. امیر جعفری ، بهرام افشاری و مهران احمدی بازیگران اصلی سگ بند هستند. به احتمال زیاد احمدی قصد دارد فیلمش را برای سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر آماده کند.
براساس آخرین اخبار سگ بند باری دیگر فضایی کاملاً کمدی با حال و هوایی همچون مصادره ساخته خواهد شد، هنوز درباره سایر بازیگران و یا بازیگران زن این فیلم سینمایی صحبتی به میان نیامده اما این اثر تلاشی دیگر از مهران احمدی برای حضور در فجر خواهد بود.
وی نخستین بار با فیلم سینمایی مصادره راهی جشنواره فیلم فجر شد اما نتوانست به افتخار خاصی در این جشنواره دست پیدا کند، البته فیلم سینمایی مصادره اتفاقات بسیار خوبی را در گیشه تجربه کرد.
مصادره اولین و آخرین کارگردانی من نخواهد بود
مهران احمدی بعد از ساخت اولین فیلمش درخصوص تجربه کارگردانی خود در عرصه سینما در گفت و گو با خبرنگار گروه فرهنگی خبرگزاری میزان گفت: کارگردانی اتفاق بسیار سخت و عجیبی است. البته من تجربه کار با کارگردانان کار اولی بسیاری را داشته ام و همین باعث شده کمی تجربه داشته باشم اما با این وجود نمی شود از سختی های بسیار کار اولی بودن حرفی نزد.
برای مشاهده ادامه این خبر اینجا کلیک کنید.
فروش غم انگیز رمبو-آخرین خون در گیشه جهانی/رتبه شصتم سیلوستر استالونه در باکس آفیس
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی خبرگزاری میزان ، فیلم سینمایی رمبو-آخرین خون با بازی سیلوستر استالونه برخلاف انتظارات در هفته اول اکران خود آمار به شدت ناامید کننده ای را به جا گذاشت و هم اکنون با فروشی معادل 39 میلیون دلار در رتبه شصتم جدول فروش جهانی ایستاده است.
"رمبو 5" یک فیلم اکشن تریلر به کارگردانی آدریان گرونبرگ و نویسندگی سیلوستر استالونه و مت سیرولنیک که در سال 2019 اکران می شود. این فیلم قسمت پنجم و آخرین اثر از سری فیلم های رمبو است.
جان رمبو بیشتر زمان خود را به مزرعه داری سپری می کند، اما زمانی که کارتل های مواد مخدر مکزیک دختر یکی از دوستانش را می دزدند، به دنبال آن ها به کشور مکزیک می رود و حال جان رمبو باید با یکی از قدرتمندترین کارتل های مواد مخدر دنیا روبه رو شود و با آن مبارزه کند.
گویا باز هم جان رمبو از همان روش های قدیمی اش استفاده خواهد کرد و باید منتظر فیلمی خونین و خشن باشیم. از طرفی یک خبرنگار با نام کارمن دلگادو که خبرهای کارتل های مواد مخدر مکزیک را پوشش می دهد به مأموریت رمبو اضافه شده تا خواهر ناتنی خودش را که توسط کارتل مواد مخدر مکزیک دزدیده شده است را نجات دهد.
برای مشاهده ادامه این خبر اینجا کلیک کنید.
بازیگری که 200 میلیون تومان می گرفت حالا با یک میلیارد و دویست هم راضی نمی شود/پول های نجومی شبکه نمایش خانگی توقع بازیگران را بالا برده
پوران درخشنده کارگردان سینما در گفت وگو با خبرنگار گروه فرهنگی خبرگزاری میزان پیرامون آخرین مراحل ساخت فیلم سینمایی هیس پسرها گریه نمی کنند گفت: خوشبختانه با سه سرمایه گذار وارد مذاکره شده ام و نتایج خوبی تاکنون حاصل شده است، به طور قطع هیس پسرها گریه نمی کنند امسال کلید خواهد خورد.
وی درباره احتمال حضور خود در جشنواره فیلم فجر در دوره سی و هشتم افزود: واقعیت امر مطمئن نیستم که فیلم به جشنواره فجر امسال برسد، البته بیشتر برایم مهم است که فیلم خوبی بسازم و اینطور نیست که برای رسیدن اثر به فجر عجله ای داشته باشم.
کارگردان زیر سقف دودی درباره احتمال حضور شهاب حسینی به عنوان نقش اصلی فیلم خود اضافه کرد: هنوز به طور قطعی با بازیگری صحبت نکرده ام، به امید خدا وقتی پیش تولید شروع شود انتخاب بازیگر را رسما کلید می زنم، همچنان به حضور شهاب حسینی در فیلمم فکر می کنم اما اگر وی نتواند با ما همکاری کند، به گزینه های دیگری نیز برای این فیلم فکر کرده ام.
وی دلیل طولانی شدن مراحل پیش تولید ساخت فیلم خود را اینگونه توصیف کرد: متاسفانه شرایط سینمای ایران طی دو سال گذشته به شکل ناراحت کننده ای پیش رفته است، طی دو سال گذشته بازیگر سالاری و سرمایه سالاری سینما را نابود کرده است.
کارگردان فیلم هیس دخترها فریاد نمی زنند در همین راستا ادامه داد: عده ای با پول های باد آورده وارد سینما شده اند و با ولخرجی های بی حساب و کتاب هزینه تولید آثار را بالا برده اند، همین عاملی شده تا فیلمسازان مستقل دیگر نتوانند قد راست کنند.
وی افزایش نجومی دستمزد بازیگران را ناامید کننده خواند و اضافه کرد: افزایش دستمزد بازیگران کاملاً بی منطق و ناعادلانه است، بازیگری که تا دو سال پیش با دویست میلیون تومان بازی می کرده، حالا با یک میلیارد و دویست میلیون تومان هم سر پروژه نمی آید، من نمی دانم این دستمزدها از کجا آمده و اصلا چرا بازیگران باید این مبالغ را دریافت کنند؟. بازیگران را با دستمزدهای نجومی به شبکه نمایش خانگی می برند و آن بازیگر با توقع همان دستمزد وارد سینما می شود و همین عاملی شده که ارقام نجومی به دستمزد بازیگران نفوذ کند.
این کارگردان سینما افزود: از نظر من تهیه کنندگان سینما زیر چتر متحدی نیستند، هیچ قانون و قاعده ای وجود ندارد و همین امر باعث شده تا هزینه فیلمسازی سر به فلک بکشد. متاسفانه تعاریف واحدی برای تولید فیلم وجود ندارد، اصلا سینما اینقدر درآمد ندارد که تا این حد در آن خرج می شود، من واقعا نمی دانم با چه استدلالی این پول ها در سینما خرج می شود.
برای مشاهده ادامه این خبر اینجا کلیک کنید.
می توانیم با استفاده صحیح از ادبیات فارسی به سینمایی فاخر برسیم/نیازمند ساماندهی شعر و ادبیات هستیم
مهناز فتاحی نویسنده و کارشناس زبان و ادبیات فارسی در گفت وگو با خبرنگار گروه فرهنگی خبرگزاری میزان، پیرامون جایگاه و اهمیت ادبیات فارسی گفت: ادبیات و اشعار فارسی در تمام دوران ها آمیخته به زندگی ایرانیان بوده و هست، امری که همواره طی سال ها توانسته احساسات مردم را به زیبایی هر چه تمام بیان کند.
وی در همین راستا ادامه داد: در دل ادبیات فارسی شاخه های فراوانی نهفته که در قلب همه مردم ریشه دارد و توانسته جایگاه خاص خود را در قالب تاریخ شفاهی، قصه، ضرب المثل و حتی لالایی حفظ کند. مردم ایران برای بیان احساسات خود به همین ادبیات اشاره دارند، از ضرب المثل های شیرین ایرانی گرفته تا اشعار زیبایی که اکثر مردم از آن در جاهای مختلف استفاده می کنند که صد البته دلیل اصلی آن حضور شاعران و ادبیات غنی فارسی بوده است.
فتاحی بهترین رویکرد در عصر حاضر را نهادینه کردن فرهنگ استفاده صحیح از ادبیات فارسی در ذهن کودکان دانست و اظهار کرد: تجربه ها و اطلاعات را با شعر و داستان به کودکان بیاموزیم، در این صورت هر چقدر هم تکنولوژی پیشرفت کند نمی تواند جایگاه ادبیات صحیح فارسی را مخدوش کند.
وی همراهی و همکاری برای ایجاد زمینه های توسعه ادبیات فارسی را مهم دانست و بیان کرد: ما نیازمند کار فرهنگی و جریان سازی هستیم، این مهم تنها شامل حال متولیان و یا علاقه مندان و اهل ادبیات نیست بلکه علاوه بر همکاری، تلاش فراوانی نیاز دارد تا بتوانیم حقیقت ادبیات فارسی را توسعه دهیم و به جایگاه واقعی آن دست پیدا کنیم.
برای مشاهده ادامه این خبر اینجا کلیک کنید.
پر فروش ترین فیلم های سینمای ایران در شش ماه نخست سال 98 را بشناسید
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی خبرگزاری میزان ، با پایان یافتن ششمین ماه از سال 98 جدول فروش سینما های کشور نشان از موفقیت آثار اجتماعی و غیر کمدی نسبت به سال های گذشته را می دهند به نحوی که در میان پنج فیلم نخست سه اثر غیرکمدی دیده می شود.
جدول فروش سینمایی در شش ماه نخست سال با صدرنشینی آثاری همچون متری شیش و نیم ، تگزاس 2 ، رحمان 1400 ، شبی که ماه کامل شد و سرخ پوست همراه بود، در این میان حضور 3 اثر غیر کمدی نشان از موفقیت سینمای اجتماعی در نیمه اول سال 98 را می دهد.
موفقیت آثار اجتماعی و غیر کمدی در حدی بود که پرفروش ترین فیلم امسال متعلق به ساخته جدید سعید روستایی یعنی " متری شیش و نیم " است، این فیلم توانست به عنوان پرفروش ترین فیلم غیر کمدی تاریخ سینمای ایران نیز لقب گیرد.
متری شیش و نیم
فروش کلی: 27,703,045,000 تومان
نویسنده و کارگردان: سعید روستایی
بازیگران: فرهاد اصلانی، پیمان معادی، نوید محمدزاده و پریناز ایزدیار
خلاصه داستان: در بزنگاه روزهای سخت، اعتیاد و مواد مخدر هم گریبان زندگی مردم این شهر را رها نمیکند.
برای مشاهده ادامه این خبر اینجا کلیک کنید.
انتهای پیام/
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا ، مسئله دستمزد برخی از بازیگران فیلم های سینمایی در چندسال اخیر به یکی از معضلات دنیای بازیگری تبدیل شده است. برخی از بازیگران برای خود رقم های نجومی تعیین می کنند و این مسئله باعث ایجاد گله مندی بازیگران پیشکسوت و دیگر هنرمندان شده است.
حالا بعد از سخنان پوران درخشنده کارگردان سینمای ایران درباره همین مسئله، علیرام نورایی بازیگر فیلم سینمایی قلاده های طلا و یتیم خانه ایران در صفحه شخصی خود نسبت به این کارگردان واکنش نشان داده و گفته است:
سرکار خانم درخشنده گرامی
سلام و عرض ادب
از سینمایی که بازیگرانش به تعداد انگشت های دو دست نمی رسد چه انتظاری دارید؟! از دستیارتون سؤال بفرمایید با چند نفر خارج از لیست ثابت تمام فیلم ها برای کارهایتان تماس گرفته اند؟!!
سنگ خودم را به سینه نمی زنم تکلیف من که با سینما مشخص است تا خانم کوچولوها! و آقا بزرگ ها! بر سینمای کشورم حکمرانی می کنند!! به هر حال حتماً شما هم جمله این قلاده های طلا بازی کرده را شنیده اید!!
برای سایر همکاران بااستعداد و کاربلدی که سال ها است پشت در سینما مانده اند و هیچ راهی جز لابیگری و کولی دادن و هم تیم شدن با دوستان مالک سینمای ایران!! برایشان باقی نمانده، آن هم صرفاً جهت گرفتن نقش های فرعی و در حاشیه بودن!! جسارت می کنم... ای کاش شما و سایر همکارانتان چه کارگردان و چه تهیه کننده می توانستید نظارتی بر تماس با کاندیداهای نقش هایتان داشته باشید و یا مستقیم و بی واسطه با بازیگرانتان صحبت های اولیه را انجام می دادید! .
گویا اشاره علیرام نورایی به خانم کوچولوی سینمای ایران مربوط می شود به درگیری چند سال پیش او با باران کوثری .
انتهای پیام/+
به گزارش سینماپرس ، حبیب اسماعیلی تهیه کننده و پخش کننده سینما با اشاره فعالیت های پخش شرکت رسانه فیلمسازان به مهر گفت: این شرکت پخش در حال حاضر اکران فیلم سینمایی کروکودیل به کارگردانی مسعود تکاور را برعهده دارد و به زودی نیز فیلم سینمایی درخونگاه به کارگردانی سیاوش اسعدی در گروه سینمایی باغ کتاب نمایش داده می شود.
وی بیان کرد: در حوزه تولید نیز پروژه ای در دست دارم که هنوز به نتیجه نهایی نرسیده و در مرحله رایزنی هستیم.
این تهیه کننده سینما درباره وضعیت اکران در سینماهای کشور توضیح داد: اگر برنامه مناسبی برای اکران فراهم شود بی شک با چنین مشکلاتی مواجه نمی شویم. مساله این است که در 2 نوبت عید نوروز و اکران عید فطر همه فیلم های خوب و بفروش روی پرده سینما می روند.
وی ادامه داد: با چنین روندی دست سینماداران در طول سال خالی می ماند، به همین دلیل باید شرایطی فراهم شود تا هر ماه یک فیلم بفروش و قابل توجه داشته باشیم.
اسماعیلی در پایان گفت: تاکید می کنم که نباید داشته های سینما در طول سال یکجا خرج کرد.
صاف نیوز: محمدرضا بایرامی نویسنده کتاب درخت ابریشم بی حاصل درباره مشکلات حوزه سینما و تلویزیون گفت: مشکل سینما و به طور مشخص تر تلویزیون این است که خیلی وقت ها در آن، امور سالم پیش نمی رود و گاه دست هفت خط هاست. بنابراین هیچ دونده ی ورزشکاری نمی تواند اطمینان داشته باشد که با اتکا به توانش، در آن به ته خط برسد. ته خط را غیر دونده های با تاکسی آمده اشغال کرده اند از قبل. بیشتر وقت ها بدون توان و صلاحیت. ولی چرا این جوری است؟ کسی واقعاً نمی فهمد این را؟ چرا! اما همین ست که هست و کاریش هم نمی شود کرد.
وی افزود: اما در عالم سینما و تلویزیون، پول جابه جا می شود و برای همین هم حلقه های بسته به شدت شکل می گیرد. این حلقه ها دوست دارند همه چیز دست خودشان باشد. به چه قیمت و کیفیتی هم مهم نیست. کی می خواهد بازخواست شان کند؟ هر کاری دل شان خواست می توانند بکنند. گول برخی تعریض های اخیر را هم نباید خورد که جنگ قدرت و سهم خواهیِ بیشتر است و نه چیز دیگری. ساده انگاری است که خیال کنیم انگیزه هایی مثل حق طلبی وجود دارد. در فلاکتی که تلویزیون و سینما را درگیر کرده و انبوه سناریو تبلیغ و شبه قمارخانه راه انداختن هم چاره سازش نشده ، بیش از نیمی از فضا در اختیار همین هایی است که سینه می دراندند و شاخسی واخسی می کشند. قدرت یعنی پول باد آورده و بی حساب باعث می شود که بخواهند بیش از پیش تعیین کننده باشند و اگر از ضعفی انتقاد می کنند به ذات آن کاری ندارند و دوست دارند منافع آن ضعف متوجه ی خودشان بشود و نه دیگری!(شرحش بماند) در چنین وضعی که به قول فروغی بسطامی یک جمع نکوشیده رسیدند به مقصد و یک قوم با این که بسیار دویدند، هرگز نرسیدند، همت طلبیدن از باطن پیران سحرخیز هم کارساز نیست و این جوری می شود که در بر همین پاشنه ی معیوب می چرخد با چربیدن زور بر هنر و به مبارکی و سلامتی و به رسم تا بوده چنین بوده و تا باد...
منبع خبر : آوینی فیلم
به اشتراک بگذارید :
https://safnews.ir/?p=10644
در راستای سیاست شفاف سازی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و در چارچوب قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات، جزئیات گزارش عملکرد مالی انجمن سینمای جوانان ایران از موسسات تابعه سازمان سینمایی در پنج ماهه اول سال98 منتشر شد.
به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی سازمان امور سینمایی و سمعی بصری، اطلاعات گزارش عملکرد مالی انجمن سینمای جوانان ایران بر اساس حمایت از تولید فیلم کوتاه( داستانی، مستند ،انیمیشن) ،حمایت از گسترش فعالیت انجمن سینمای جوانان ایران در کشور ( هزینه پشتیبانی 60 دفتر انجمن در کشور)، حمایت از برگزاری جشنواره بین المللی فیلم کوتاه تهران و برگزاری همزمان در استان ها، حمایت از برگزاری جشنواره های منطقه ای فیلم کوتاه( چابهار،شیراز و کرمانشاه)، حمایت از برگزاری هفته فیلم و عکس استان ها و پاتوق فیلم،حمایت از برگزاری دوره های آموزش فیلم سازی از طریق دفاتر انجمن سینمای جوانان ایران، حمایت از برگزاری المپیاد فیلمسازی نوجوانان،حمایت از اکران فیلم در مناطق غیر برخوردار به صورت سینما سیار تنظیم شده است.
گزارش عملکرد مالی انجمن سینمای جوانان ایران در پنج ماهه اول سال98 را در این لینک مشاهده کنید.
گزارش عملکرد مالی بنیاد سینمایی فارابی در پنج ماهه اول سال98 اعلام شد
در راستای سیاست شفاف سازی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و در چارچوب قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات، جزئیات گزارش عملکرد مالی بنیاد سینمایی فارابی از موسسات تابعه سازمان سینمایی در پنج ماهه اول سال98 منتشر شد.
اطلاعات گزارش عملکرد مالی بنیاد سینمایی فارابی بر اساس حمایت از تحقیق و نگارش فیلم نامه و تولید فیلم سینمایی،حمایت از تولید فیلم سینمایی، حمایت از تولید آثار سینمایی فاخر،کمک به تشکیل هسته های تقویت متن و تولید محتوای سینمایی،کمک به برگزاری نشست فیلم سازان با اندیشمندان حوزه و دانشگاه،کمک به برگزاری بازدید فیلم سازان از مراکز و دستاوردهای مهم کشور،کمک به انجام ارزشیابی و نظارت بر تولید و نمایش آثار سینمایی،کمک به تولید و انتشار آخرین شماره چاپی ماهنامه فیلم نگار و فصل نامه فارابی و سایر انتشارات تخصصی،کمک به انجام مطالعات موردی و تدوین گزارش های تخصصی سینما،حمایت از ساخت آثار برای عرضه در شبکه خانگی، حمایت از تقویت متن و محتوا برای نمونه سازی وتولید سریال در ساختار فناوری های نو پدید ،حمایت از برگزاری سی و هشتمین جشنواره ملی و جهانی فیلم فجر و .... تنظیم شده است.
گزارش عملکرد مالی بنیاد سینمایی فارابی در پنج ماهه اول سال98 در این لینک قابل مشاهده است.
گزارش عملکرد مالی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی در پنج ماهه اول سال98
در راستای سیاست شفاف سازی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و در چارچوب قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات، جزئیات گزارش عملکرد مالی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی از موسسات تابعه سازمان سینمایی در پنج ماهه اول سال98 منتشر شد.
اطلاعات گزارش عملکرد مالی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی بر اساس کمک به برگزاری جشنواره بین المللی سینما حقیقت و برگزاری همزمان در استان ها،کمک به تولید فیلم مستند(کوتاه،نیمه بلند،بلند)،حمایت از تولید فیلم سینمایی تجربی،حمایت از اکران فیلم های هنری و تجربی،حمایت از تولید مشترک فیلم مستند با دیگر کشورها،کمک به خانه مستند استان ها و سایر مجامع سینمایی،حمایت از تولید و انتشار فصلنامه های انیمیشن و سینما حقیقت،حمایت از تولید فیلم انیمیشن سینمایی، حمایت از تولید فیلم انیمیشن کوتاه،حمایت از تولید مشترک فیلم انیمیشن با دیگر کشورها و هزینه های جاری و حقوق و دستمزد تنظیم شده است.
گزارش عملکرد مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی در این لینک قابل مشاهده است.
انتهای پیام
گروه فرهنگی تیتریک ،با پایان یافتن ششمین ماه از سال 98 جدول فروش سینما های کشور نشان از موفقیت آثار اجتماعی و غیر کمدی نسبت به سال های گذشته را می دهند به نحوی که در میان پنج فیلم نخست سه اثر غیرکمدی دیده می شود.
جدول فروش سینمایی در شش ماه نخست سال با صدرنشینی آثاری همچون متری شیش و نیم ، تگزاس 2 ، رحمان 1400 ، شبی که ماه کامل شد و سرخ پوست همراه بود، در این میان حضور 3 اثر غیر کمدی نشان از موفقیت سینمای اجتماعی در نیمه اول سال 98 را می دهد.
موفقیت آثار اجتماعی و غیر کمدی در حدی بود که پرفروش ترین فیلم امسال متعلق به ساخته جدید سعید روستایی یعنی " متری شیش و نیم " است، این فیلم توانست به عنوان پرفروش ترین فیلم غیر کمدی تاریخ سینمای ایران نیز لقب گیرد.
متری شیش و نیم
فروش کلی: 27,703,045,000 تومان
نویسنده و کارگردان: سعید روستایی
بازیگران: فرهاد اصلانی، پیمان معادی، نوید محمدزاده و پریناز ایزدیار
خلاصه داستان: در بزنگاه روزهای سخت، اعتیاد و مواد مخدر هم گریبان زندگی مردم این شهر را رها نمیکند.
تگزاس 2
فروش کلی: 25,047,633,000 تومان
کارگردان: مسعود اطیابی
بازیگران: مهدی هاشمی، سام درخشانی، پژمان جمشیدی، ژاله صامتی، گابریلا پتری، بهرنگ علوی، رضا ناجی، امید روحانی، آدریانو تولوزا، سهیل قنادان، تی آگو متوس و نادر سلیمانی
خلاصه داستان: هیچ وقت یه ایرانی رو تهدید نکن، علی الخصوص تو تهران
رحمان 1400
فروش کلی: 22,542,218,000 تومان
کارگردان: منوچهر هادی
بازیگران: محمدرضا گلزار، سعید آقاخانی، یکتا ناصر، غلامرضا نیکخواه، ساره بیات، بهرام افشاری و با حضور مهران مدیری
خلاصه داستان: رحمان یک بیماری صعب العلاج دارد و تا چند ماه دیگر می میرد. او که آبدارچی یک شرکت بزرگ است، به همراه همکارش تصمیم می گیرد تا...
شبی که ماه کامل شد
فروش کلی: 18,722,786,000 تومان
کارگردان: نرگس آبیار
بازیگران: الناز شاکردوست، هوتن شکیبا، فرشته صدرعرفایی، پدرام شریفی، امین میری، بانیپال شومون - با حضور: شبنم مقدمی و فرید سجادی حسینی- با معرفی: آرمین رحیمیان
خلاصه داستان: روایت دختر جوانی از مناطق جنوب شهر تهران هست که درگیر عشق جوانی شهرستانی می شود و این در حالی است که دختر به دلایلی مجبور به مهاجرت از ایران است که در این مسیر برادرش با او همراه می شود، اما در میانه راه اتفاقاتی برای آن ها رقم می خورد.
سرخ پوست
فروش کلی: 14,511,827,000 تومان
کارگردان: نیما جاویدی
بازیگران: نوید محمدزاده، پریناز ایزدیار، مانی حقیقی، ستاره پسیانی، حبیب رضایی، آتیلا پسیانی
خلاصه داستان: سال 1347، یک زندان قدیمی در جنوب ایران به دلیل مجاورت با فرودگاهِ در حال توسعه ی شهر در حال تخلیه است. سرگرد نعمت جاهد، رئیس زندان به همراه مامورانش در حال انتقال زندانیان به زندان جدیدند.
گفتنی است فیلم های چهارانگشت با فروشی معادل 10,694,791,000 تومان، ما همه با هم هستیم با 10,652,890,000 تومان، سامورایی در برلین با فروشی معادل 6,533,154,000 تومان، ایکس لارج با 6,062,925,000 تومان و زهرمار با 6,041,032,000 تومان رتبه های ششم تا دهم جدول فروش طی شش ماه نخست سال را در اختیار دارند.
منبع:میزان
انتهای پیام/
به گزارش سینماپرس اهم اظهارات شرکت کنندگان در میز رسانه سی و پنجمین قسمت برنامه سینمایی هفت در ذیل این مطلب گردآوری شده است.
سیدرضا منتظری در ابتدای این برنامه گفت: سینمای ایران متأسفانه مدتی است سرشار از حاشیه شده و روز و هفته ای نیست که ما شاهد اخبار حاشیه ای در سینما نباشیم؛ این اتفاق موج انتقادات جدی اهالی سینما را در پی داشته و آنقدر سینما دچار حاشیه شده که حد و حدودی ندارد! من نمی دانم آیا مدیران سینمایی ما در خواب هستند که متوجه این موج انتقادات و اعتراضات نمی شوند؟ در فضای مجازی از صفحات شخصی هنرمندان تا رسانه هایی که در پی عدالت طلبی و حق جویی هستند مرتب مشکلات و معضلات را مطرح می کنند اما گویا گوش شنوایی برای شنیدن این انتقادات و اعتراضات وجود ندارد.
منتظری خاطرنشان کرد: یکی از نکات مهمی که این روزها بسیار سر و صدا کرده بحث نظام نامه رده بنی سنی است که به تازگی آقای انتظامی 5 سینماگر مطرح را به این لیست اضافه کردند. این نظام نامه سرشار از شائبه است و معلوم نیست چه اتفاقی در سینما می افتد! امروز شرایط به گونه ای است که ما شاهد آن هستیم فیلم هایی که روی پرده رفته اند درجه بندی مثبت 12 و 15 سال گرفته اند و این اتفاق نشان از آن دارد که اولاً بچه ها جایی در سینمای ایران ندارند و در وهله بعدی این مسأله را گوشزد می کند که چقدر اوضاع محتوای فیلم های سینمایی بغرنج است. ما مدت ها است از نظر محتوا به شدت دچار مشکل هستیم. من نمی دانم چطور مدیران سینمایی توجهی به محتوا که یکی از مباحث مهم سینما هست ندارند و این مسأله را ول کردند و دچار ولنگاری محتوایی در سینمای کشور شده ایم. سال ها است همه کارشناسان و دغدغه مندان فریاد می زنند که درد بزرگ سینمای ایران فقدان محتوای مناسب و مبتنی بر فرهنگ ارزشمند و غنی ایرانی-اسلامی است. فیلم های امروز ما رسماً فاجعه است. سینمای کمدی فقط اسم کمدی را به یدک می کشد و آنقدر اوضاع فاجعه بار است که برخی اهالی سینما که با ما در ارتباط هستند عنوان می کنند ما رویمان نمی شود با خانواده خودمان به سینما برویم و این فیلم ها را تماشا کنیم. اوضاع بحرانی است و تعارف نداریم و باید تعارف و تملق ها را کنار بگذاریم و تدبیر جدی برای رفع این بحران بکنیم.
وی افزود: این رده بندی سنی به عقیده بنده پروژه ای برای قبح زدایی در سینما است به گونه ای که هر فیلمی با هر محتوایی می تواند مجوز بگیرد و تولید و اکران شود. چه تضمینی است این فیلم ها وقتی در شبکه نمایش خانگی می روند مثلاً یک بچه مثلاً 8-9 ساله ننشیند و تماشای شان نکند؟ آیا فرهنگ سازی ابتدایی اش صورت گرفته؟ مدیران با چه درایتی این کار را انجام می دهند؟ این همه شعار و شوآف می دهند اما بنیان و پایه سینما را درست نمی کنند و فرهنگ سازی نمی کنند؛ شما در وهله اول باید فرهنگ سازی کنید و این فرهنگ سازی را به درون خانه های مردم ببرید که نباید فرزندان شان فیلم هایی که متناسب با سن شان نیست را تماشا کنند. من حاضرم یک هفته جلوی سینماها بروم و ببینم آیا بچه ها را برای تماشای این فیلم ها به سالن راه نمی دهند و جلوی شان گرفته می شود؟ قطعاً اینطور نیست!
در ادامه این برنامه احسان سالمی در خصوص پروژه VOD ها گفت: در این خصوص از ابتدای امر همیشه این نزاع وجود داشته که چه نظارتی باید روی آن ها باشد در نهایت هم وزارت ارشاد عنان را در دست گرفت و اعلام کرد متولی این پروژه ما هستیم. نکته مهم این است که تا اینجای کار خروجی وزارت ارشاد در این حوزه مناسب نبوده است. من در ادامه صحبت های آقای منتظری باید بگویم محتوایی که تولید یا عرضه می شود و مردم مستقیماً از آن استفاده می کنند نیازمند نظارت دقیق است. اگر این نظارت به دست سازمان صدا و سیما بیفتد حداقل خروجی بهتری را شاهد خواهیم بود. من امیدوارم در هر صورت این فضای رها شده شبکه نمایش خانگی با نظارت درست بتواند ادامه مسیر دهد.
سپس منتظری در بخش دیگری از این برنامه با انتقاد از شفاف سازی های پر شائبه سازمان سینمایی گفت: پیروی آنچه که جز شوآف واژه دیگری نمی توانم به آن اطلاق کنم، سازمان سینمایی در امتداد به اصطلاح شفاف سازی هایش مرتباً آماری را بیرون می دهد. در هفته گذشته اتفاقی رخ داد و دست اندرکاران سازمان پرطمطراق به این مسأله پرداختند که افزایش فروش فیلم ها را شاهد بودیم، آن ها جدولی را بیرون دادند که قیاس بین میزان فروش سال جاری و سال گذشته بود؛ نکته قابل تأمل آنجا بود که این آمار کاهش شدید مخاطب در سینما را نشان می دهد. متأسفانه ما رسماً حتی در اطلاعات آماری سازمان سینمایی هم نوعی عوام فریبی را شاهد هستیم. چرا که کاهش شدید مخاطب را نمی بیند و دم از افزایش فروش می زنند!
وی تأکید کرد: سوأل بنده این است که این دیدگاه بیزینسی که مدت ها است در سینمای ایران حاکم شده از کجا آمده است؟ مگر سینما یک رسانه فرهنگ ساز نیست؟ چرا به عنصر فرهنگ سازی در سینما توجهی نمی شود؟ متأسفانه در حال حاضر اخبار برخی رسانه ها هم تنها مرتبط با فروش فیلم ها است. سینما تلفیقی از هنر-صنعت است اما همه دم از فروش می زنند. فروش دغدغه ما نیست. در حال حاضر بیش از 80 میلیون ایرانی طبق آمار به سینما نمی روند. ما حدود 83 میلیون نفر هستیم و آمار نشان می دهد در بهترین شرایط ممکن فقط حدود 2 تا 3 میلیون نفر به سینما می روند. سینما مختص چه کسانی شده؟ چرا اکثریت قریب به اتفاق مردم کشور باید با سینما قهر کنند و از آن گریزان شوند؟ آیا این اتفاق به دلیل همان مبحث مهم محتوای به شدت ضعیف فیلم ها نیست؟
سپس سالمی در بخش دیگری از این گفتگو با اشاره به فیلم رستاخیز گفت: این فیلم در سال های اخیر که بحث اکرانش مطرح بوده با فراز و نشیب روبرو بوده؛ در ابتدا عنوان می شد این فیلم تماماً در بخش خصوصی تولید شده اما در نهایت وزارت ارشاد اعلام کرد که از طریق بنیاد سینمایی فارابی در این فیلم مشارکت 45 درصدی داشته است. چند ماه قبل از این اتفاق که نسخه عربی فیلم منتشر شود شنیده می شد که قرار است این فیلم در شبکه نمایش خانگی توزیع شود اما در نهایت شاهد آن بودیم که نسخه عربی آن منتشر شد و برخی از بازیگران فیلم نیز در صفحات شخصی شان برای آن تبلیغ کردند؛ این اتفاق عجیبی بود چرا که نسخه عربی فیلم دست کسی جز خود تولیدکنندگان نبوده و شاید این استراتژی برای این بوده تا مسیر را برای اکران فیلم سهل تر کنند.
منتظری نیز در این خصوص گفت: مواضع آقای درویش در برنامه گذشته هفت باعث شد من شخصاً به عنوان یک رسانه ای بغض گلویم را بفشارد. بنده معتقدم هر اتفاقی که راجع به رستاخیز افتاده از انفعال مسئولان سازمان سینمایی نشأت می گیرد. عدم تعامل با حوزه علمیه، با نهادها و دستگاه ها و ارگان های مرتبط با حوزه فرهنگ و هنر و مراجع عظام تقلید توسط مسئولان سینمایی باعث این قبیل اتفاقات می شود. این وظیفه مدیران است تا تعامل را با همه برقرار کنند. وقتی مشکل برای این فیلم ارزشمند رخ داده باید دغدغه مندانه ورود کنند و اگر مشکلی از نظر فقهی دارد حل کنند این تدبیر باید اندیشه شود. فیلمسازان اصطلاحی دارند که می گویند فیلم های مان مانند بچه های مان هستند و الآن وضعیت به گونه ای است که گویا فرزند آقای درویش به سرقت رفته است. این توهین به سینمای ایران است که در حوزه های گوناگون سینما رخ می دهد، این توهین نشأت گرفته از بی دغدغگی و انفعال مدیران سینمایی ما است. بنده احساس می کنم جسارت و جرأت در مدیران سینمایی وجود ندارد در جایی که نباید جرأت دارند اما جایی که باید این کار نمی کنند.
وی در پایان این برنامه افزود: امیدوارم مدیران سینمایی به این فکر کنند چرا سال ها است سینمای ایران در جشنواره های درجه یک بین المللی دیده نشده و روز به روز مردم بیش از قبل با سینما قهر می کنند؟ همین تفکرات می تواند منجر به تحولات مثبت در سینمای کشور شود و امیدوارم کمی مسئولان به این مسائل توجه و تفکر کنند!
سرویس فرهنگی جوان آنلاین: سینمای ایران این روز ها دوران سخت و حتی می شود گفت تراژیکی را پشت سر می گذراند. تابستانی که به تعبیر خیلی از منتقدان و کارشناسان روی سردترین زمستان ها را هم سفید کرده است. براساس شواهد و آمار های موجود سازمان سینمایی تابستان 98 کم مخاطب ترین تابستان سینمای ایران طی 5 سال اخیر بوده است و این حد از میزان فروش و استقبال کم از فیلم ها در این 5 سال اخیرسابقه نداشته است.
بعد از اکران پرفروش و موفق نوروزی که فیلم های پرفروش و میلیاردی همچون متری شیش و نیم سعید روستایی، رحمان 1400 منوچهر هادی و تگزاس ساخته مسعود اطیابی رادر پی داشت، کم کم سیر صعودی فروش جای خودش را به سیر نزولی داد. مجموع فروش این سه فیلم به رقمی حدود 80 میلیارد تومان رسید، خیلی ها انتظار داشتند که این روند تا آخر فصل سال اکران ادامه داشته باشد و سینمای ایران سال پر رونق و پر مخاطبی را پیش روی خود ببیند. اما خیلی زود این تعبیر تبدیل به رویایی دست نیافتنی شد.
اکران عید فطر که از آن به عنوان اکران دوم سینما هم یاد می شود طبق انتظارات پیش نرفت جایی که کارشناسان و صاحبان آثار و منتقدان توقع داشتند که با وجود فیلم شبی که ماه کامل شد نرگس آبیار که با کلی جایزه و حواشی وارد اکران شده یا از آن طرف سرخپوست فیلم خوب و خوش ساخت و منتقد پسند نیما جاویدی یا از همه مهمتر ما همه با هم هستیم فیلم پر بازیگر و پر حاشیه کمال تبریزی با دوجین بازیگر بتواند حتی از اکران نوروز جلو بزند، اما نشد آن چه باید میشد.
خیلی زودتر از پیش بینی ها فروش فیلم تبریزی به سکته افتاد و در نهایت روی رقم 10 میلیارد تومان در جا زد.از آن طرف فیلم سرخپوست با اینکه شروع خوبی داشت ولی با تمام فضاسازی های رسانه ای در ادامه راه نتوانست از رقم 14 میلیارد عبور کند در این بین تنها فیلم آبیار بود که تا حدودی توانست گلیم خود را از این دریای پر خروشان و پرتلاطم اکران بیرون بکشد و تا به امروز به رقمی نزدیک به 20 میلیارد برسد.
هر چند شاید رقم های میلیاردی برای خیلی از مخاطبان زیاد و چشمگیر باشد، اما در اینجا باید دو نکته را در نظر گرفت اول اینکه با توجه به افرایش حدود 60 درصدی بلیط سینما این رقم ها زیاد نیست. نکته دوم ،هزینه تولید این آثار در مقایسه با فروش آنهاست. به طور میانگین هر اثر سینمایی رقمی بین حدود 7 میلیارد تا 15 میلیارد تومان تولید می شود و باید حداقل 5 برابر این رقم بفروشد تا به سود برسد. چون با توجه به هزینه های جانبی حدود 40 درصد از فروش سینما ها به حساب تهیه کننده می آید.
اما دلیل این افت مخاطب چیست؟ شاید بشود دلایل زیادی برای این وضعیت برشمرد، اما می توان از سه عامل مهم بیشتر از بقیه عوامل یاد کرد.
1. نبود فیلم خوب شاید مهمترین عامل افت فروش ناگهانی در تابستان باشد. مدیران سازمان سینمایی و اعضای شورای صنفی اکران در تدبیری اشتباه هر چه فیلم خوب و به اصطلاح بفروش بود را تا قبل از فرا رسیدن تابستان اکران کردند و به ناگاه دستشان از فیلم های پرفروش و مخاطب پسند خالی ماند.
دو فیلم زیر نظر مجید صالحی و دینامیت مسعود اطیابی هم که به نظر می رسید بتوانند اکران تابستان را گرم کنند نیز به دلایل ممیزی مجوز نگرفتند و به تازگی مجوز آن ها صادر شده است. با نگاهی به فیلم های امروز روی پرده متوجه خواهید شد که واقعا فیلم خوب و مخاطب پسند و فیلمی که همه امتیازات کشاندن مخاطبان به سینما را داشته باشد وجود ندارد.
عمده فیلم ها یا به لحاظ کیفی متوسط رو به پایین هستند یا اینکه فیلم های تلخی هستند. در همین اکران فیلم های وجود دارد که در هفته رقمی نزدیک 5 میلیون تومان فروخته اند. چیزی در حد فاجعه. حتی اکران فیلمی مثل ماجرای نمیروز 2 (ردخون) هم نتوانست به سردی این روز های سینما پایان دهد. پس عمده ترین دلیل نبود فیلمی است که مخاطب حاضر شود برای دیدن آن ترغیب شود و به سالن سینما برود. شاید اکران فیلم خوب بد جلف 2 راه حلی برای برون رفت از این فضا باشد.
2. دلیل دیگری که از آن می شود نام برد وضعیت اقتصادی و معشیتی مخاطبان سینماست. این یک معادله ساده است.وقتی وضعیت معیشتی و اقتصادی مردم به هر دلیلی به هم می ریزد این فرهنگ است که اولین ضربه را می خورد. سینما هم مثل حوزه نشر دچار این عارضه شده است. مردمی که برای درآمد خود برنامه ریزی می کنند که چگونه درامد خود را هزینه کنند و طبعا فرهنگ هنر و سرگرمی اولین جایی است که از وضعیت بد اقتصادی ضربه می خورد.
3. سومین دلیل که پیش بینی و تحلیلش از سال های قبل شروع شده بود و مختص به سینمای ایران هم نیست گسترش روز افزون سرعت اینترنت و پیدایش وی او دی ها ست. به این امار توجه کنید فیلم متری شیش و نیم در نزدیک به 160 روز اکرانش حدود دو میلیون نفر مخاطب داشت و تنها در یک هفته رقم مخاطبانش در یکی از وی اودی ها از 3 میلیون نفر گذشت. وی اودی ها یا همان شبکه نمایش خانگی هم ارزانتر هستند و هم یک خانواده می تواند یک فیلم را چندین بار و با چندین نفر ببینند.
سینمای ایران روز های سختی را پشت سر گذاشته و همین حالا هم فاصله زیادی با انچه باید باشد دارد.
شاید اگر مدیران سینمایی کشور به خود نیایند و طرحی برای برون رفت از این وضعیت نداشته باشند به مانند دیالوگ معروف سریال بازی تاج و تخت باید گفت: تازه زمستان در راه است! .
گذشته از تابستان، با بررسی آمار شش ماه نخست هم به نکات نگران کننده ای بر می خوریم. میزان فروش سینمای ایران در شش ماه نخست سال 98 به فروشی معادل 178 میلیارد و 368میلیون و 647 هزار تومان رسیده است و طی این مدت 15 میلیون و 590 هزار و 166نفر به تماشای فیلم های در حال اکران نشستند. با اینکه میزان فروش فیلم ها درشش ماه ابتدایی سال 98 نسبت به مدت مشابه در سال 97، بیست وسه درصد رشد داشته است اما تعداد تماشاگران در شش ماه ابتدایی امسال نسبت به همین مدت در سال گذشته 6درصد کاهش داشته است. برای این کاهش مخاطب دلایل مختلفی ذکر شده است که از مهم ترین آنها علاوه بر همزمانی با تعطیلات ایام عزاداری و حذف فیلم های کمدی، به غیرجذاب بودن محتوای اغلب فیلم ها برای مخاطبان عام می توان اشاره کرد. اکنون با شروع فصل پاییز و تغییر چهره اکران با ورود سه فیلم تازه نفس شاید بتوان امیدوار بود که دوران رکود موقت گیشه به پایان رسیده و دوباره شاهد آشتی مخاطبان با سالن های تاریک باشیم هرچند دوران رکود همچنان ادامه دارد.
ماجرای نیمروز: رد خون ، پیلوت و آبی به رنگ آسمان سه فیلم جدید سینماهای کشور هستند که روزهای پایانی هفته گذشته به چرخه اکران راه یافتند که فروش ماجرای نیمروز 2 با اختلاف بالاتر از دو فیلم دیگر بود. ماجرای نیمروز: رد خون محمد حسین مهدویان از چهارشنبه سوم مهر اکران شد و در دو روز اول 627 میلیون و 227 هزار تومان فروخت. دنباله فیلم ماجرای نیمروز به موضوع عباس زری باف با بازی حسین مهری می پردازد که پس از مشخص شدن نفوذش در دستگاه های امنیتی از کشور می گریزد. این فیلم که با حضور در سی و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر با نامزدی در 11رشته، توانست سه سیمرغ بلورین را به دست آورد همان طور که انتظار می رفت توانست تا حد زیادی نظر مردم را به خود جلب کند. جواد عزتی، هادی حجازی فر، محسن کیایی، بهنوش طباطبایی، هستی مهدوی، مهدی زمین پرداز، محمد عسگری، امیراحمد قزوینی، امیرحسین هاشمی و حسین فلاح دیگر بازیگران ماجرای نیمروز 2 هستند. پیلوت ساخته ابراهیم ابراهیمیان به عنوان دیگر فیلمی که از چهارشنبه گذشته اکران شد در دو روز 59 میلیون و 867 هزار تومان فروخت.
بهدخت ولیان، سعید آقاخانی، جواد عزتی، حمیدرضا آذرنگ و پریوش نظریه از جمله بازیگران این فیلم هستند که روایتگر قصه زندگی یک مرده کش است، درواقع به گفته این کارگردان فیلم یک گروتسک تلخ همراه با قصه ای ساده است. داستان این فیلم درباره یک زن و شوهر شهرستانی است که از هم جداشده اند و زن بدون اطلاع همسر سابقش، پسر خود را به تهران می آورد تا مورد عمل جراحی قرار بگیرد. طی عمل بچه، بحرانی اتفاق می افتد که پدر از آن اطلاع یافته و وارد ماجرا می شود. چالش در انتهای فیلم رخ می دهد و ماجرا سمت و سوی دیگری به خود می گیرد... آبی به رنگ آسمان ساخته امیر رفیعی سومین فیلمی بود که از 3 مهرماه روی پرده سینماها رفت و روزهای چهارشنبه و پنج شنبه پنج میلیون و 961 هزار تومان به دست آورد. این فیلم در گروه آزاد اکران شده است و درباره تاریخ هفتاد و چهار ساله باشگاه استقلال تهران است. همایون ارشادی، مهناز افشار، سیامک انصاری، فرهاد اصلانی، حمیدرضا آذرنگ، بابک حمیدیان و رضا یزدانی روایت گر دوران پرفراز و نشیب باشگاه هستند.
شاه کش به کارگردانی وحید امیرخانی و بازی مهناز افشار، هادی حجازی فر، مهدی کوشکی، علی کمالی، فرید سجادی حسینی، پیمان مقدمی و مجید صالحی در مدت یک هفته مجموع فروش خود را به 451 میلیون و 826 هزار تومان رساند. مردی بدون سایه علیرضا رئیسیان در یک هفته 570 میلیون و 223 هزار تومان فروش داشت. لیلا حاتمی، علی مصفا، فرهاد اصلانی، امیر آقایی، گوهر خیراندیش، نادر فلاح و به آفرید غفاریان در کنار چند بازیگر اسپانیایی مقابل دوربین مسعود سلامی رفته اند. ماهان کوشیار پس از ساخت یک فیلم زندگی اش تهدید شده و همسرش عاشقانه به کمک او می آید اما حوادثی رمز آلود همه چیز را دگرگون می کند.
کلوپ همسران به کارگردانی مهدی صباغ زاده در یک هفته 874 میلیون و 782 هزار تومان فروش را پشت سر گذاشت. داستان این فیلم درباره داستان سه مرد متمول است که برای فرار از دست همسرانشان به همراه یک خواننده زیرزمینی پاپ به جزیره کیش متواری شده و نقشه ربوده شدن خود را می کشند. محمدرضا شریفی نیا، میترا حجار، گوهر خیراندیش، محمدرضا هدایتی، بیژن بنفشه خواه، شقایق فراهانی، علی انصاریان، سمیرا حسن پور و رضا بنفشه خواه بازیگران این فیلم سینمایی هستند. کروکودیل ساخته مسعود تکاور نیز در یک هفته 148 میلیون و 470 هزار تومان به دست آورد. قصه فیلم فضایی حادثه ای دارد و درباره چند جوان است که می خواهند از مسیری سریع اما پر خطر، همه چیز را یک شبه به دست بیاورند. کوروش تهامی، اندیشه فولادوند، حسین مهری، الهه حصاری، رضا یزدانی، علیرضا مهران، رامین پرچمی، افسانه چهره آزاد و رامتین خداپناهی بازیگران این فیلم سینمایی هستند.
رضا دادویی، کارگردان سینما و تلویزیون، در گفت وگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، اظهار داشت: فیلمبرداری فیلم لونه شغال به پایان رسید و در حال حاضر تدوین این فیلم توسط نازنین مفخم در حال انجام است و همچنین مراحل صداگذاری نیز طی می شود که فکر می کنم تا 15 روز آینده این فیلم آماده نمایش بشود.
دادویی خاطرنشان کرد: لونه شغال توسط موسسه ناجی هنر ساخته شده ولی تولید این اثر اساساً با معیارهای سینمایی صورت گرفته و با این حال در نهایت موسسه ناجی هنر است که درباره نحوه نمایش لونه شغال تصمیم می گیرد. این فیلم می تواند در سینماها اکران شود و شاید ناجی هنر تصمیم به پخش لونه شغال در هفته ناجا بگیرد.
وی افزود: لونه شغال در صورت اکران قطعاً فیلم موفقی خواهد بود. در این فیلم گروهی حرفه ای برای تولید همکاری داشته و از بازیگران تئاتری خوبی نیز استفاده کرده ایم. همیشه بازیگرانی که از تئاتر به سینما و تلویزیون آمده اند بسیار خوب و موفق ظاهر شده اند و به نظر من حضور این بازیگران در این فیلم می تواند حتی برای مخاطبان نیز جذاب باشد. از طرفی در سینمای ما فیلم هایی در ژانر پلیسی کمتر تولید و اکران می شوند و فکر می کنم سینمای ما به این ژانر احتیاج دارد.
این کارگردان در ادامه گفت: ترجیح من بر این است که لونه شغال در سینما اکران شود چراکه ما در ساخت آن نگاهی سینمایی داشتیم. قطعاً در هر صورت این فیلم در جشنواره های سینمایی حضور خواهد داشت اما همانطور که در فیلم تعبیر خواب این اتفاق برای من رخ داد ممکن است با پخش لونه شغال از حضور در جشنواره فجر محروم شویم اما قطعاً در جشنواره های دیگر حضور خواهیم داشت.
دادویی در پایان تأکید کرد: سعی ما بر این بود که به مخاطب احترام بگذاریم و فیلمی خوب و قابل دفاع بسازیم که فکر می کنم در این کار موفق بوده و امیدوارم مخاطبان از دیدن لونه شغال لذت ببرند.
فاطمه پاقلعه نژاد: مسعود ده نمکیِ رزمنده؛ حالا بیش از سه دهه از آن سال ها گذشته. حالا دیگر او را به سینما و فیلم هایی که می سازد می شناسند. دیگر حتی تب سال های بعد از جنگش هم خوابیده. سال های انتشار شلمچه ، صبح دوکوهه و همه آن فعالیت های خبرساز سیاسی اش .
او در گفت وگو با محمد مهاجری از بغض روز پذیرش قطعنامه گفت و حس سرخوردگی. لحظه شهادت مجید سوزوکی را دوباره روایت کرد. از شلمچه و زبانه انتقاداتش گفت. از آرمانشهری که به دنبالش بودند و روزهایی که جامعه مدام از ایده آل های شان دور می شد.
از این گفت که انتشار شلمچه سخت تر از نبرد شلمچه بود و سینما برایش حتی مقدس تر از سال های رزمندگی .
با تکرار پیام پذیرش قطعنامه امام (ره) اشک ریخت و موقع حرف زدن درباره شلمچه یا فروش فیلم هایش کاملا با هیجان از تیراژ بالای شان به طرف دیگر مصاحبه یادآوری می کرد که کارهایش خیلی بیشتر از کارهای دیگران طرفدار داشته اند .
از گردان حمزه بگویید. اصلا چرا رفتید گردان حمزه، چی شد؟
ما دفعه اول که رفتیم گردان سلمان بودیم. فکر می کنم سال 64 بود، پدافندی مهران عملیات والفجر هشت بود. سال بعدش باز گردان سلمان بودم. گردان ها بعضی پدافندی و بعضی عملیاتی بودند. معمولا بچه ها دوست داشتند در گردان هایی باشند که به خط می زنند. این مورد هم شانسی بود، بعضی گردان ها را پدافند نگه می داشتند و بعضی را برای عملیات می فرستادند. ما شنیدیم که گردان حمزه جزو گردان های خط شکن عملیات بعدی است و چون خیلی از کادر گردان سلمان در عملیات قبلی داغون شده بودند، شاید پدافندی باشد. آمدیم زرنگی کنیم از گردان خودمان تسویه گرفتیم و رفتیم گردان حمزه که حاج امینی فرمانده اش بود. من هم مجروح بودم و با عصا حرکت می کردم. معمولا وقتی قرار است یک نیروی مجروح جای یک نیروی سالم را بگیرد با حساسیت برخورد می کنند. فرمانده دید با عصا هستم و مشکل دارم در ابتدا گفت نه، نیرو نمی گیریم و شرط خنده داری هم گذاشت که هر وقت توانستی 10 بار دور زمین صبحگاه بدوی، بیا بگو من نیروی رزمی قبولت کنم.
دویدید؟
رفتم پادگان دوکوهه، امکان دویدن که نداشتم، راه می رفتم. دور اول را با هر زحمتی بود رفتم. دور دوم را نیم خیز و دور سوم را سینه خیز روی زمین. همه جمع شده بودند و نگاه می کردند، خیلی سخت بود. فکر می کنم تا غروب طول کشید. بعد از تقریبا 12، 13 ساعت رفتم و گفتم دویدم! حاجی هم دیگر نه نگفت. به گردان حمزه رفتیم و تا قطعی شد که در گردان خواهیم بود، یکباره خبر آمد که گردان حمزه قرار است پدافند برود و بقیه گردان ها به عملیات می روند. بعد گردان حمزه ای ها یک ویژگی خاصی داشتند و عموما هر کدام بالای 10، 15 بار زخمی می شدند. یعنی در این عملیات زخمی می شدند، به بیمارستان می رفتند و با همان گچ و باند و باندپیچی برای عملیات بعدی می آمدند. یعنی همه درب و داغون بودند ولی باز شرکت می کردند. ولی حاجی یک ویژگی داشت که وقتی اسم پدافند می آمد انتقالی نمی داد. ما هم گیر کرده بودیم، آمده بودیم اینجا به عملیات برویم درحالی که اینها داشتند پدافند می رفتند. من پرسیدم فرمانده تان روی چی حساس است؟ گفتند هرکس سیگار بکشد، حاجی اخراجش می کند. من رفتم شهر و یک نخ سیگار گرفتم.
پس اخراجی ها را همانجا ساختی.
اخراجی ها بعدا در گردان سلمان پیش آمده بود. اینجا خودم جزو اخراجی ها بودم. رفتم یک سیگار دستم گرفتم؛ بلد هم نبودم. رفتم جلوی چادر فرماندهی و یک جوری می گرفتم که توی دستم ببیند. هی می رفتم و می آمدم. حاج امینی هم از فرماندهان لشکری بود که ابهت خاصی داشت و کسی جرات نمی کرد با او شوخی کند. دو، سه دفعه رفتم و آمدم. اول نگاه نمی کرد، نزدیکتر رفتم، مرا دید و با دست اشاره کرد بیا اینجا. رفتم و گفت تو یکی منقل و وافور هم بیاوری، به تو انتقالی نمی دهم، باید همینجا بمانی. دیگر همین شد که ما به گردان حمزه و پدافندی منطقه مهران رفتیم که عملیات کربلای 4 در جنوب شد. عملیات کربلای 5 دیگر از منطقه مهران به پادگان آمدیم و به سمت شلمچه برای کربلای 5 رفتیم.
جنگ که تمام شد، زمستان 67 تظاهرات به سمت جماران داشتیم. امام در قید حیات بودند. حرفمان این بود که جنگ جدیدی که شما در طی قطعنامه می فرمایید جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ ایمان و رذالت، ما آمدیم وسط میدان و این روندی که دارد یواش یواش طی می شود، جمع کردن تابلوی شهدا از اتوبان ها و غیره نشان دهنده یک حرکت خزنده ای است. چون آن موقع یک استفتایی از امام گرفته بودند که تابلوهای شهدا در اتوبان قم باعث تصادف می شود. امام هم فرمودند اگر کارشناسان این را می گویند جمع کنید. ولی همان کارشناسان یک سال بعد تابلوهای بزرگ سامسونگ و گلداستار و سونی در اتوبان ها زدند دیگر باعث تصادف ها نمی شد، لابد!
شلمچه گفتید. آن شلمچه سخت تر بود یا شلمچه بعدی که روی کاغذ بود؟
فکر می کنم شلمچه ای که روی کاغذ بود سخت تر بود. اول فکر می کردیم آن شلمچه خیلی سخت است. یعنی آتش و ...
این هم آتش بود ولی خودت روشن می کردی.
آتش شلمچه یک جوری بود که بالاخره دشمن معلوم بود. آن طرف خط و این طرف خط معلوم بود. ولی در این شلمچه واقعا دوست و دشمن قاطی بود. دوغ و دوشاب با هم بود. مثل امروز نبود همه عدالتخواه باشند، همه از آقازاده ها و اشراف بگویند و از دزدی ها حرف بزنند. آن موقع از این حرف ها می زدی، سریع انگ می خوردی که اخراجی و تندرو هستی. خیلی فرق می کرد.
شما شلمچه را کی راه انداختید؟
74.
اتفاقا آن دوقطبی ها آن موقع هم بود.
خیلی نشریات و تریبون های رسمی نبود که از این حرف ها بزند. یادم می آید که کاریکاتوری در نشریه در ارتباط با نمازجمعه و نرده ها کشیدیم، طبقه بندی و دسته بندی آدم ها، یک نشریه دیگر که آن را کپی کرده و کار کرده بود را بستند. یعنی به این راحتی نبود که راجع به این چیزها حرف بزنی که چرا نماز جمعه دسته بندی دارد. یا در مورد مسئولین این حرف ها را زدن، یا در مورد اشراف و آقازاده ها. منظور از شلمچه ادامه حرکتی بود که من از 67 شروع کردم. جنگ که تمام شد، زمستان 67 تظاهرات به سمت جماران داشتیم. امام در قید حیات بودند. حرفمان این بود که جنگ جدیدی که شما در طی قطعنامه می فرمایید جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ ایمان و رذالت، ما آمدیم وسط میدان و این روندی که دارد یواش یواش طی می شود، جمع کردن تابلوی شهدا از اتوبان ها و غیره نشان دهنده یک حرکت خزنده ای است. چون آن موقع یک استفتایی از امام گرفته بودند که تابلوهای شهدا در اتوبان قم باعث تصادف می شود. امام هم فرمودند اگر کارشناسان این را می گویند جمع کنید. ولی همان کارشناسان یک سال بعد تابلوهای بزرگ سامسونگ و گلداستار و سونی در اتوبان ها زدند دیگر باعث تصادف ها نمی شد، لابد! این نشان می دهد که انگار یک مرضی پشت این کار بود. وقتی من آن موقع این حرف ها را می نوشتم، همین شهرداری آن موقع شروع به پاک کردن اسم شهدا از خیابان ها کرد. می گفت که مردم خیابان ها را گم می کنند و می خواهند با عناوین، 1 و 2 و 3 به جای اسم شهید نامگذاری کنیم. آنها صبح ها عکس شهدا را از خیابان را پاک می کردند، شعارهای جنگ و مقاومت را پاک می کردند و ما شب ها می نوشتیم. یک جنگ خیابانی ای بود که به قول معروف در گرفته بود. آن موقع یادم می آید که حتی روزنامه جمهوری علیه ما می نوشت. نوشتند یک عده بدخط که کار فرهنگی بلد نیستند، دارند انقلاب را بدنام می کنند. یعنی خط بد ما را می دیدند، بدخطی ما را می دیدند، خط بد فرهنگی شهرداری وقت را نمی دیدند.
شاید من هم آن موقع خیلی هم خط و هم نظر شما بودم و با هم یک جور فکر می کردیم. آیا فکر می کنید هنوز هم آن کارها درست است؟
حتما درست است که بعد از 30 سال چپ و راست همه دارند همان حرف ها را می زنند دیگر.
آن زمان دکان بود. آنهایی که عدالتخواهی قلابی داشتند، دکان بود.
الان بیشتر دکان است به نظرم. یعنی آنهایی که آن موقع سکوت کردند و الان دارند حرف می زنند، به نظرم باعث و بانی همه این اتفاقات بودند. خیلی از آدم هایی که الان دارند اینطوری عدالتخواهی می کنند، خودشان بخشی از بانیان همین روند بودند. خیلی جالب است، کسانی که تفکر سرمایه داری و الگوی توسعه آن شکلی را در جامعه باب کردند، امروز دارند در مورد هپکو حرف می زنند. یعنی خود همان ها داد می زنند آی دزد! چون خریدار دارد. الان هم که فراگیر شده چون شبکه های اجتماعی و رسانه های جدید همه دارند در این مورد حرف می زنند. شاید جالب باشد که وقتی قطعنامه پذیرفته شد، مثل فیلم لورل هاردی که جنگ تمام شده بود و کسی نگفته بود که تمام شده، یک کوه کمپوت خورده بودند بعد هواپیمایی را دیدند که رد می شد و مورد هدف قرارش دادند. تازه فهمیدند که جنگ تمام شده. من خودم وقتی جبهه رفتم یک تار مو روی صورتم نبود وقتی برمی گشتم بزرگ شده بودم و شاید پدر و مادرم مرا با آن هیبت جدید ندیده بودند و خجالت می کشیدم. دست هایم را روی صورتم گرفته بودم. اول رفتم موهایم را کمی کوتاه کردم و بعد رفتم. وقتی جنگ تمام شد، چهار پنج ماه بعد از قطعنامه هم همانجا ماندم. باور نمی کردم که جنگ تمام شود. فکر نمی کردم که حالا آن تعبیری که امام داشت که اگر جنگ 20 سال هم طول بکشد، ما ایستاده ایم، دیگر نیست و به نظرم صدام دوباره شروع می کرد و خوش باوری بود که باور کنیم. بهتر است بمانیم نه اینکه برویم و دوباره برگردیم. بعد از 26 مرداد که می خواستند پدافندی و گردان ها را تحویل دهند به خط رفتیم و دیدیم که دارند سربازهای عراقی و ایرانی شکر می دهند و قند می گیرند و چای می دهند و نبات می گیرند از طرفی هم UN ها آمده بودند، گفتم دیگر تمام شد.
با دیدن این صحنه افسرده شدید؟
افسرده نه، افسرده آن لحظه ای بود که....
وقتی قطعنامه پذیرفته شد و شرایط عوض شد شما را خیلی ناراحت کرد؟
اصل قصه به آن روز قبول قطعنامه برمی گشت. روز قبول قطعنامه تهران بودم. چون گردان ما در حلبچه و شاخ شمیران دو، سه تا پاتک دشمن را جواب داده بودیم و عراقی ها هرجا را زده بودند، گرفته بودند. در تمام خطوط تقریبا و تنها جایی را که نتوانسته بودند بگیرند همان محور شاخ شمیران بود که گردان سلمان و بقیه گردان های لشگر آنجا بودند. همین دسته اخراجی ها هم همانجا بودند و هفت تیر 67 مجید سوزوکی به همراه آن بچه ها در همان شاخ شمیران، تپه مهدی شهید شد و اگر دشمن تپه مهدی را می گرفت، همانجا شاخ شمیران و حلبچه سقوط می کرد. چند روز بعد، حدود یک هفته بعد در همان منطقه عقبه بودیم که در اخبار رادیو شنیدیم که از ستاد فرماندهی کل قوا تصمیم گرفته شده که ایران از برخی مناطق عقب نشینی تاکتیکی کند و مناطقی مثل حلبچه و شاخ شمیران را خالی کردیم. ما هنوز در منطقه بودیم و انگار عراقی ها بیشتر ازما رادیو گوش می کردند. وقتی نگران شدیم به سمت جلو رفتیم که یک موقع بچه ها اسیر نشوند. دیدیم عراقی ها همان موقع از روی شاخ بالا کشیدند. انگار آنها هم می دانستند که قرار است ایران عقب نشینی تاکتیکی کند و منطقه ای که دوماه در آن پدافند کرده بودیم و دوبار پاتک جواب داده بودیم را خودمان با دست خودمان باید خالی می کردیم و عقب می آمدیم. وقتی آمدیم در تهران دیگر گردان نیرو نداشت، قطعنامه قبول شد، من در تاکسی بودم و دیدم در خیابان بوق بوق می کنند. پیام امام درباره قطعنامه خوانده می شد برخلاف آنها که بوق بوق می کردند برای ما سوالات زیادی ایجاد شده بود و اینکه چه باید کرد و چه می شود و تکلیف چیست؟ تا فردا که پیام قطعنامه امام صادر شد. به نظرم آن پیام آبی بود که روی آتش ریخته شد. انگار امام جای همین رزمندگان صفر بی درجه است. می دانم که به شما سخت می گذرد ولی مگر به پدر پیرتان سخت نمی گذرد؟ می دانم که شهادت شیرین تر از عسل نزد شماست ولی مگر برای پدر پیرتان اینطوری نیست؟ بغض و کینه انقلابی تان را در سینه ها زنده نگه دارید، با غضب و خشم به دشمنان نظر کنید. وقتی اینها را از امام می شنیدیم انگار قصه دیگری پشت این قرار گرفته. من جام زهرآگین قبول قطعنامه را نوشیدم انگار این زهر را با ما تقسیم کرده. یعنی سرباز و رهبر، سرباز و فرمانده یک حرف دارند می زنند.
به نظرم پیام امام آبی بود که روی آتش ریخته شد. انگار امام جای همین رزمندگان صفر بی درجه است. می دانم که به شما سخت می گذرد ولی مگر به پدر پیرتان سخت نمی گذرد؟ می دانم که شهادت شیرین تر از عسل نزد شماست ولی مگر برای پدر پیرتان اینطوری نیست؟ بغض و کینه انقلابی تان را در سینه ها زنده نگه دارید، با غضب و خشم به دشمنان نظر کنید. وقتی اینها را از امام می شنیدیم انگار قصه دیگری پشت این قرار گرفته. من جام زهرآگین قبول قطعنامه را نوشیدم انگار این زهر را با ما تقسیم کرده. یعنی سرباز و رهبر، سرباز و فرمانده یک حرف دارند می زنند.
بعدش آرام شدی؟
رفتم جبهه. پیام را گوش دادم و دوباره به منطقه برگشتم. بعد دیگر عملیات مرصاد بود. فکر می کردم شاید آن جایی که امام گفت کمربندهایتان را ببندید، هیچ چیز تغییر نکرده و هنوز ممکن است دشمن حیله کند. همان سوالاتی که در فتح خرمشهر و دیگران شبهه می کردند و می گفتند باید قبول می کردیم اما صدام عملا نشان داد که هیچ وقت به هیچ پیمانی پایبند نیست. وقتی آنجا برگشتم و بعد از سه، چهار ماه مطمئن شدم که واقعا جنگ تمام است، آنجا آرام نه، کنجکاو شدم. به اینکه چه باید کرد فکر می کردم. امروز که دارم به تهران برمی گردم و زندگی جدید و سبک جدید، شهر و مناسباتشان، آرمانشهری که بچه ها برای خودشان ساخته بودند و حالا برمی گشتند و می شنیدیم که چه خبر است، از باکری تا دیگران چه تفاوتی در مدیریت هاست. شنیده بودیم ولی هنوز ندیده بودیم. در اخبار پنهان می شنیدیم و سعی می کردیم در سیاست دخالت نکنیم اما باز دوباره نشستم پیام قطعنامه امام را 10 بار، 20 بار، 100 بار، گوش دادم که چه باید کرد. امام می گوید جنگ ما جنگ عقیده است. جنگ ما جنگ حق و باطل بود و تمام شدنی نیست. جنگ ما جنگ ایمان و رذالت بود، جنگ ما جنگ فقر و غناست. می گوید خودتان را برای یک مبارزه علمی و عملی بزرگ آماده کنید. دیدم اگر یک جنگی از 59 تا 67 بوده امام دارد یک جنگی باز می کند که همان ترجمه کل یوم عاشورا، کل ارض کربلاست که همه جا مبارزه است فقط شکلش تغییر می کند. آن موقع ها یک سرودی می خواندند که آری زندگی کارزار است، مرگ بالاترین افتخار است، لا انت الا موت الشهادت این اشعار و سرودها نوستالژیک ترجمه همین حرف های ایدئولوژیک بود که بعدش چه باید کرد و من دیدیم که جنگی که امام ترسیم می کند بسیار سخت تر از آن جنگ 8ساله است. آنجا زخمی می شدید، برایتان کف می زدند، درصد تعیین می کردند، پرونده تشکیل می دادند، اینجا در حوزه مبارزه فرهنگی و اعتقادی و فقر وغنا اگر پایتان روی مین برود، هو می شوید و آبرویتان را می برند. آنجا اگر اسیر شوید، می دانید بعثی بالای سرتان است ولی اینجا اگر زندان بیفتید، برای مطالبه آن آرمان ها و.. از همانجا شروع کردم. خیز را برای شکل جدیدی از مبارزه که مبارزه فرهنگی بود برداشتم که مطالبات همان رفقای شهید را ادامه دهیم. در مورد اینکه چگونه رفتند، حرف نزنیم در مورد اینکه چرا رفتند، حرف بزنیم. در مورد چگونه رفتن، هرکس حرف بزند همه از خبرآنلاین بگیر تا بقیه راحت در موردش حرف می زنیم که عملیات چگونه شروع شد و شهدا چه کسانی بودند اما در مورد اینکه شهدا چه می خواستند، و امروز چگونه است، آنجا دیگر اختلاف سلیقه ها پیش م آید و می گویند جنگ را سیاسی نکنید.
به نظرم قدری آن موقع که بحث آرمانگرایی جنگ را می کردید بعدا در فیلم اخراجی ها از همان آرمان ها خیلی فاصله نگرفتید؟
عین همان آرمان ها را داریم. یک فصلی از این کتاب شده اخراجی ها .
می خواهم بگویم یک آدم هایی را در جنگ در فیلم هایتان تصویر کرده اید که با آن آدم هایی که الان داشتید در موردشان صحبت می کردید، فرق می کنند.
نه، آنها هم جزو همین ها بودند. حالا این بخشی از آن نگاه رسمی به جنگ است. کلیات آدم ها دوست دارند از جنگ یک تصویر پاستوریزه ارائه دهند ولی آنها که در جنگ بودند، می دانند واقعیت جنگ چه بوده. یعنی خیلی از شهدای سرشناس حتی در رده فرماندهان لشکر، می توانم اسم ببرم که کمتر از مجید سوزوکی نبودند. یا اتفاقاتی که در فیلم اخراجی ها ساختم بسیار پاستوریزه تر از اتفاقاتی بود که در جنگ پیش می آمد. بله آن موقع خیلی ها گارد گرفتند که جنگ اینجوری نبوده و بیانیه دادند.
آنها که می گفتند جنگ اینجوری نبوده، به خودشان دروغ نمی گفتند؟
چرا به نظرم به خودشان دروغ می گفتند.
چون همین ها را می دیدند.
حالا دروغ نه شاید فکر می کردند مصلحت آمیز است. من نمی توانم بگویم آدم های مغرضی هستند. خیلی از اینها شاید در آن موقعیتی که قرار گرفتند این آدم ها نبوده اند. اگر همه لشکر ما نمازشب خوان بودند و بچه پیغمبر بودند، پس این چه تعبیری است که امام می فرماید جبهه دانشگاه آدم سازی است. آنها چه کسانی بودند؟ اگر آدم بودند که می آمدند آدم تر می شدند. چرا شهید چمران می گوید وقتی شیپور جنگ نواخته می شود مرد از نامرد تشخیص داده می شود؟ ما چرا همیشه در مورد مردهای جنگ حرف زدیم و در مورد نامردهای جنگ حرف نزدیم؟ از فرمانده گردان بگیر که نیروها را قال گذاشته و به عقب برگشته حرف نزدیم؟ ما چرا همیشه در مورد نهضت رسول الله در مورد جنگ بدرش حرف می زنیم به راحتی در مورد جنگ احدش هم حرف می زنیم. از پیروزیش حرف می زنیم، از شکستش هم حرف می زنیم ولی به خودمان که برمی گردیم تا سال ها این تابو بود که مثلا نگوییم. یک بار هم یکی آمد از عملیات ایذایی حرف بزند. یا در مورد اخراجی ها فکر می کنم یکی از آدم هایی که خیلی سریع و شجاعانه آمد جلوی خیلی ها که من نمی توانستم بایستم، ایستاد، شهید همدانی بود. شهید همدانی می گفت این آدم نشان داده که حالا سه، چهار تا لوتی یا لات به جبهه آمده اند. ذات سینما هم اغراق و طنز است. بیایید من به شما بگویم که من یک زندان، زندانی به جبهه بردم که بخش زیادی شان اعدامی بودند و با دادستان همدان هماهنگ کردیم و خودشان داوطلب هم شدند و آمدند یک یگان شدند. یعنی من اینها را به عملیات بردم. در حالی که جرم و جنایت های اینها خیلی بیشتر بوده است. این که فقط مجید سوزوکی را نشان داد که عاشق شده بوده.
شما همان آرمان هایی که خیلی آرمان گرا بودید را در سینما به شکلی به تصویر کشیدید.
سعی کردیم. قابلیت ها و توانمندی های من یک چیزی است و سعی کردم آن بشود.
چرا شهید چمران می گوید وقتی شیپور جنگ نواخته می شود مرد از نامرد تشخیص داده می شود؟ ما چرا همیشه در مورد مردهای جنگ حرف زدیم و در مورد نامردهای جنگ حرف نزدیم؟ از فرمانده گردان بگیر که نیروها را قال گذاشته و به عقب برگشته حرف نزدیم؟ ما چرا همیشه در مورد نهضت رسول الله در مورد جنگ بدرش حرف می زنیم به راحتی در مورد جنگ احدش هم حرف می زنیم. از پیروزیش حرف می زنیم، از شکستش هم حرف می زنیم ولی به خودمان که برمی گردیم تا سال ها این تابو بود که مثلا نگوییم؟
حالا سینما سخت تر بود یا جنگ؟
قابل مقایسه نیست.
شلمچه به عنوان منطقه جنگی سخت تر بود یا نشریه شلمچه؟
این وادی سخت تر از جنگ است. یعنی من هیچ وقت در جنگ پشیمان نمی شدم که به خط آمدم و میان آتش ولی اینجا یک جاهایی واقعا کم می آورید. عملا نمی توانید شرایط را تحلیل کنید که چرا اینجوری برخورد می کنند؟ خودی و غیرخودی، حجم آتشی یکباره روی سرتان می ریزند.
چقدر از معنویتی که آنجا بود، اینجا هست؟
برای کی؟ برای خودم یا برای دیگران؟
برای خودتان؟
برای خودم خیلی بیشتر است.
یعنی این فضا را خیلی معنوی تر از فضای مثلا شلمچه می بینید؟
برای خودم خیلی اینجوری است. اگر اینجوری که اینجا بودم آنجا بودم، صدبار شهید شده بودم. در جنگ ما خیلی شلوغ بودیم. همیشه به شوخی می گذراندیم ولی وقتی وارد این وادی شدم، احساس کردم یک جنگ بزرگتری است یعنی خیلی باید مراقب باشیم. حرفی که در این فضا می زنید و کاری که می کنید، تاثیرگذاری و نمودش بیشتر است. این را به شما می گویم چون تمام شده و دوره ای است که گذشته و تکرار نمی شود. لطف خدا در کارهایی که از 67 به بعد شروع کردم را به مراتب بیشتر از دوران جنگ می بینم و خودم هم نمی دانم چطوری اینطوری می شد. شما روزنامه نگار و مطبوعاتی هستید، می دانید 10 سال پرتیراژترین هفته نامه ایران را درآوردن، با دست خالی، یعنی چه. همه کسانی که مرا می شناسند، می توانند عقبه مرا بررسی کنند که آیا ریالی از نهادی، ارگانی، دولتی، جایی، وامی، گرفتم؟ هیچ. ولی تیراژ دویست هزار، سیصدهزار نه یک شماره خاص، همه شماره ها داشتم. نشریات اینجوری بود. یا کار فرهنگی که در کنار نشریه انجام می دادیم اولین سررسیدها و پوسترهای جنگ نبود. هیچ نهادی متولی این کار خودش را نمی دانست. یادمان شهدا و کنگره ها از 78 به بعد باب شد. ولی من در همان نشریه میلیون ها پوستر و برچسب کار می کردم. ما در نشریه در بیش از دویست شهر نمایندگی داشتیم. مکان داشتند، امکانات داشتند. در آنجا کارهای فرهنگی انجام می شد.
الان نشریاتی با چنین رویکردی هستند ولی چرا کارشان نمی گیرد؟
اجازه دهید وارد این بحث نشوم چون نقد دیگران است.
همان فضایی که شما در آن سال ها داشتید، به حقانیتش هم اعتقاد داشتید، الان کسانی هم که دارند این کار را می کنند به حقانیتش اعتقاد دارند. چرا دیگر آنها در جامعه بفروش نیستند؟
دلایل متعدد است. یکی اینکه زمانه تغییر کرده، رسانه تغییر کرده، مدیوم ها تغییر کرده اند. یعنی خود من هم اگر بخواهم در سبک و سیاق شلمچه و جبهه نشریه داری کنم، شاید استقبالی نشود چون دیگر اشباع شده و رسانه های جدید آمده. شما می دانید از یک سالی به بعد به خصوص از سال 80 به بعد رویکرد مخاطب از سمت رسانه نوشتاری به سمت رسانه دیداری- شنیداری رفت. یعنی اگر همین الان هم رسانه دیداری - شنیداری با رویکرد مثلا شبیه مطالبات شلمچه با آن اقتضائات و جبهه باشد، شاید مخاطبی هم داشته باشد ولی رسانه مکتبوب را بعید می دانم.
این را به شما می گویم چون تمام شده و دوره ای است که گذشته و تکرار نمی شود. لطف خدا در کارهایی که از 67 به بعد شروع کردم را به مراتب بیشتر از دوران جنگ می بینم و خودم هم نمی دانم چطوری اینطوری می شد. شما روزنامه نگار و مطبوعاتی هستید، می دانید 10 سال پرتیراژترین هفته نامه ایران را درآوردن، با دست خالی، یعنی چه. همه کسانی که مرا می شناسند، می توانند عقبه مرا بررسی کنند که آیا ریالی از نهادی، ارگانی، دولتی، جایی، وامی، گرفتم؟ هیچ.
شما به همین دلیل که ذائقه ها به سمت رسانه دیداری رفت، سراغ سینما رفتید؟
بله. من وقتی شلمچه را بستم، جبهه را بستم، تیراژش دیگر 40هزار تا شده بود من دیگر راضی نبودم. من الان شنیده ام روزنامه ها را با هزارتا درمی آورند. من 40هزار تا را با دویست هزارتای جبهه مقایسه می کردم می گفتم مردم دارند به چه سمتی می روند؟
چرا در ابتدا به جای سینما به تلویزیون نرفتید؟
شاید فکر نمی کردم. مهم آن حرفی بود که می خواستم بزنم.
چه اعتماد به نفسی شما را به سمت سینما کشاند؟ یارانی هم بودند که مثل شما فکر می کردند ولی به سینما نیامدند.
اول مستقیم سینما نبود. اول مستند بود، مزه که کرد، فقر و فحشا را که ساختم، آنها که یادشان هست، می دانند سال 81 و 82 در یکی از نهادهای امنیتی گزارش داده بود که این فیلم توقیف که شده، بیش از 10، 15میلیون نسخه اش فقط بین مردم پخش شده بود.
همیشه سیاه نمایی اینجوری است!
نه سیاه نمایی نبود، اتفاقا امروز که نگاه می کنیم، می بینیم چقدر واقع نمایی بوده. آنهایی که دارند این حرف ها را می زنند به نوعی دارند سیاه نمایی می کنند. درحالی که اگر این حرف را همان موقع می زدند، فرق می کرد. آن موقع ما این حرف ها را زدیم، روزنامه شرق یک مصاحبه با من کرد وقتی شنید دارم این مستند را می سازم. مصاحبه را منتشر نکردند ولی گذاشتند چند روز بعد یک خبری زدند حراج انسان در فجیره که تیتر روزنامه شرق شد و دولت آقای خاتمی تکذیب کردند. بعد که فیلم ما بیرون آمد همان ها که می گفتند این سیاه نمایی است، خودشان این خبر را رفته بودند. به نظرم تاریخ را هم نزنیم، بهتر است. چون من حافظه تاریخی ام را حفظ کرده ام. آنها که دارند این حرف ها را می زنند، خودشان بیشتر از همه سیاه نمایی می کنند. یعنی اگر خودشان این حرف ها را بزنند واقع نمایی است، دیگری حرف بزند، سیاه نمایی است. بعد هم به هر حال آن موقع فیلم های مشابه آن هم زیاد ساخته شده بود. حتی بدون شطرنجی و باز، جایزه هم گرفته بودند و رئیس دولت وقت به آقای مسجدجامعی نامه زده بود که این فیلم صادقانه است، گرایش جناحی ندارد و با سازنده اش تعامل کنید. البته یک نهادی برخورد می کرد و با یک دست پس می زدند و با یک دست پیش می کشیدند. به هر حال آن موقع فیلم یک تجربه خاصی برای من بود. یعنی یک مستند مخاطب عام پیدا کرد. یک هفته نامه در پیت که از یک سینماگر تعریف کند اینجا در بوق و کرنا می کنند. آن وقت ولی یک روزنامه رسمی آنجا تیتر اولش این مستند بود ولی این نشان داد که همان حرف های عدالتخواهی یا حرف های دیگر اگر در مدیوم مستند یا تصویری بیاید، امروز شاید تاثیرش از مطبوعات بیشتر باشد. به خاطر همین است که ترجیح دادم کار را ادامه دهم.
شما فکر می کنید در همه فیلم هایی که ساختید، بخصوص فیلم هایی که راجع به دفاع مقدس ساختید، آرمان های دفاع مقدس بود؟ از این موضوع راضی هستید؟
بالاخره صد درصد نمی شود گفت ولی در حد بضاعت خودم بله. به هر حال فیلم هایی که ساختم با توجه به تاثیرش در افکار عمومی و نتیجه ای که داد خیلی برایم مهم بود.
به هر حال برایتان نفع داشت.
به قول سینمایی ها به همان پایان جنگ فلاش بک می زنم. تصور من این بود که وقتی جنگ تمام شود، جنگی که قهرمانش واقعا ملت بودند چون برخلاف همه جنگ هایی که در طول تاریخ داشتیم، مثل آن نقشه جغرافیا مدرسه راهنمایی، که هر جنگی که شده کوچکتر شده تا شده این گربه ملوس کوچولو، ولی در این جنگ یک وجب از خاک مملکت کم نشد، وقتی این جنگ تمام می شود به نظرت با قهرمانانش چگونه برخورد می کنند؟ من خودم تصورم این بود که وقتی سوار قطار شویم و به تهران برگردیم، در مسیر میدان راه آهن تا میدان ولیعصر نمی شود راه رفت. مردم از بالای پشت بام ها دارند روبان می ریزند و جشن می گیرند. بالاخره هر جای دنیا این اتفاق افتاده بود، اینجوری برخورد می کردند. ولی وقتی آمدم دیدیم که اینجوری نیست. تازه یکی، دو سال بعد، چند سال بعد تازه باید سین جیم هم شویم که اصلا چرا جنگیدید؟ چرا بعد از فتح خرمشهر تمام نکردید؟ به قول اسکارت پیترسون که در نشریه برای مصاحبه آمده بود، می گفت من بعضی فیلم های سینمای اینجا را که می بینم، تعجب می کنم فیلم های ضدجنگ می سازند. گفتم خب، گفت همه جای دنیا می دانند که شما دفاع کردید و جنگ تان تجاوزکارانه نبوده. خودتان فیلم ضدجنگ می سازید. گفتم این را باید از آنهایی بپرسید که دارند از شما تقلید می کنند. گفت از ما تقلید نمی کنند.
بعضی فیلم شما را ضدجنگ می دانستند.
نه، هیچکس نگفته ضدجنگ. ضد جنگ تعریف دارد. باید معیار ضدجنگ را نگاه کنید. نه به فیلم های ما نمی گویند ضدجنگ. اگر ضدجنگ بود که حتما حلوا حلوایش می کردند. خود این آدم که کارشناس سینماست و همه فیلم های جشنواره فجر را می آمد و می دید، معروف است و کتاب نوشته و در یک آکادمی معروف شده و یک کتاب خاصی درمورد تعریف واژه شهادت با انتحاری نوشته و فرق این دو را با هم بررسی کرده، می گوید من در سینمای ایران این فیلم ها را دیدم که همه می خواهند ادای فیلم های ما را در ضد جنگ دربیاورند. آن آدم می گفت که آن چیزی که در فیلم های تو دیدم همان چیز است که واقعیت جنگ است. همان چیزی است که تو به آن آدم سازی می گویی. یعنی جبهه ای که از درونش آدم ساخته می شود و می آید تعریف می کند. این آدم می گفت در پروژه ای که دادند تحقیق کنم عکس دو، سه نفر را در اتاقم زده ام که راه را بیراهه نروم. همه را هم خوب می شناخت. گفتم عکس کی؟ گفت یکی عکس آوینی. حرف هایی که آوینی در مستندهایش می زند، آن صدای آوینی روح جنگ ایران و عراق است و نه موشک و تانک و ماشین ابزار نظامی. یعنی آن روح معنوی که اینها را به سمت جبهه می برد. گفتم خب عکس بعدی کی هست؟ گفت حاج بخشی. گفتم حاج بخشی دیگر برای چی؟ گفت به خاطر ماشین و بلندگویش. سرودی که پشت بلندگو پخش می کرد.
نگاه سمبلیک به این موضوعات داشت؟
همان عکسی که در سه راه مرگ در شلمچه احسان رجبی از حاج بخشی گرفته بود. ماشین دارد می سوزد و حاج بخشی دارد با پتو ماشینش را خاموش می کند. می گوید از پشت بلندگو دارد نوحه آهنگران پخش می شود. می گفت آن چیزی که کارشناسان جنگ دنیا می گویند آخرین جنگ کلاسیک دنیا که نیروی انسانی در برابر ماشین جنگی مقاومت می کند، گوشت در برابر توپ همین جنگ است. و می گوید آن چیزی که این نیروها را در برابر این همه توان رزمی دشمن و دنیا نگه داشت آن روح ایمان معنوی بود. شما در سینمایتان می خواهید بیایید مثلا سرباز رایان بسازید. فیلم هایی که شبیه فیلم های ما باشد. اکشن آن شکلی. درحالی که آنچه شما را هشت سال جلوی دنیا ایستاد، روح معنوی بود.
ژست سیاسی شما در زمانی که نشریه درمی آوردید، با ژست زمانی که فیلم می ساختید، خیلی فرق کرده. قبول ندارید؟
آنهایی که از نزدیک مرا می شناسد می دانند فرق نکرده.
بروز بیرونی اش را می گویم
نشریه فرق می کرد. نشریه، بحث جنگ است. دوره ای بود که من فکر می کنم حتی تیراژ نشریه ما با مجموع همه نشریات اصولگرا برابری می کرد. قبول دارید یا نه؟ یعنی شلمچه و جبهه تیراژی برابر همه اینها بود و مجموعه نیروهایی هم که این طرف کار می کردند، مجموعه اخراجی های همه نشریات اصولگرا بود که همه را اینجا جمع کرده بودیم. از جعفریان، میرشکاک و موسویان و غیره این تیپ آدم ها از جریان اصولگرا همه آمده بودند اینجا ولی یک مطالبه مشترک داشتیم. بحث ما جناح نبود، بحث ما انقلاب بود، بحث ما عدالت و آرمانگرایی بود. در نشریه تریبون به سمت مسئولین است. نقد قدرتمندان است ولی وقتی به سمت رسانه می آیید اینجا به نوعی تریبون فرق می کند و فراگیر می شود.
در سینما؟
بله در سینما خیلی فرق می کند. مدیوم زاویه نگاهش فرق می کند. گرچه شما برگردید و نگاه کنید آنها که مرا می شناسند، آنها که شلمچه و جبهه را خوانده باشند، قشنگ حرف های فقر و فحشا را قبلا خوانده اند. یعنی همان مقاله میرشکاک قبلا در نشریه چاپ شده که ما داریم اینجا بازخوانی اش می کنیم. یا کدام استقلال، کدام پیروزی همان تیتری است که من در نشریه می زدم، کدام چپ، کدام راست؟ متوجه اید؟ یعنی من آن موقع بحث عبور از دو جناح را مطرح کرده بودم که این جریانات به دلایلی کارکردشان تمام شده و اگر نوآوری نباشد و جهت جدید خلق نشود، کسی باور نمی کرد ولی در کدام استقلال، کدام پیروزی ، نتیجه انتخابات 84 را پیش بینی می کنم. یعنی کسی که زبان استعاره بلد باشد فیلم را ببیند متوجه می شود. همین الان فیلم را نگاه کنید، می بینید که تمام المان های یک انتخابات است. یعنی مردمش، هوادارهایش دارند با همدیگر می جنگند ولی یک گفتمان دیگری است.
ولی وقتی شما اخراجی ها را ساختید یک ایده هایی در ذهن خودتان بود ولی آن چیزهایی که مخاطب می دید، به نظرم بیشتر طنز جنگ بود.
من مخاطبم را می شناسم. خیلی باید مخاطب را دست کم بگیرید که اینطور بگویید. در اخراجی ها2 جایی که حاجی گیرینف با آن ماشین بیت المال می خواهد اعزام بگیرد و به دوربین نگاه می کند و می گوید استفاده اختصاصی ممنوع ، آن سال ها این حرف ها را زدن اگر در فیلم های دیگران باشد، می گویند استاد فلان منظور را داشت و ... اینجا خیلی رو مردم همه چیز را می دیدند و کل سینما پلان هم که می آمد، دست می زدند. یا در خصوص اخراجی ها2 این حرف را می خواستم بزنم، ابتر ماند، اینکه تصور من از پایان جنگ این بود و فکر می کردم یک پایان شکوهمندی باید رقم بخورد. وقتی فیلم را ساختم آن هم یک فیلم نمادین است با آن هواپیما، مسافرهایش و قومیت هایش و بردنش در اردوگاه، آن پلان آخر سرود ای ایران که خوانده می شود، آمار چهار میلیون نفر این فیلم را دیدند، همه پایان فیلم می ایستند و سرود ای ایران را می خوانند. یعنی اتفاقی که من فکر می کردم 67 باید می افتاد حالا 77 یا 78 دارد می افتد. 10 سال دیرتر.
جلوترکه بیاییم در رسوایی 2 خیلی رک تر این حرفها را زده ام. در رسوایی 2 بالاخره این تحلیل عینی وجود دارد که جامعه ای که در آن ارزش های اخلاقی و معنوی و از آن طرف عدالت فرو بریزد از آن طرف زلزله سیاسی می آید و به خاطر همین این فیلم با آن بایکوت مواجه می شود. به هر حال منظور من این بود که مسلما هر مدیومی اقتضائات خودش را دارد. یعنی نشریه اقتضائات خودش را دارد. سینما اقتضائات خودش را دارد.
اگر الان دوباره بخواهید فیلم جنگی بسازید فکر می کنید چه المانی از جنگ باقی مانده و به آن پرداخته نشده که البته دست خورده هم نباشد. آوانگاردترین المان هایش را شما ساخته اید دیگر.
البته شما می دانید تاریخ جنگ مان خیلی غنی است. هم اسارت و هم جنگ. ما هم در این حوزه چون خیلی پژوهش کردیم و حداقل 90 جلد کتاب در این حوزه دارم. آن چیزی که خودم فکر می کنم شاید یک بخشی هنوز پرداخته نشده سختی جنگ است. اینکه به شکلی پرداخته شود که نسل امروز این سوال برایش ایجاد نشود که مثلا چرا 8سال این جنگ طول کشیده؟ سختی جنگ، شلمچه، شب های شلمچه و اتفاقاتی که آنجا رقم می خورد. شاید فکر کردم یک روزی این قابلیت فنی فراهم شود که بتوانم این کار را انجام دهم. وگرنه دیگران هستند که دارند ابعاد مختلف جنگ را کار می کنند و احساس خلاء نمی کنم که خودم حتما باید در زمینه جنگ ورود کنم و حرفی بزنم.
الان احساس می کنم شما هم بی رغبت هستید به ساخت فیلم دفاع مقدس
سینمای جنگ به آن مفهومی که شما می دانید، کار بخش خصوصی نیست. حمایت حکومتی و لجستیک باید باشد تا بتوان یک فیلم پر و پیمان از آن ساخت. کار بخش خصوصی نیست. آن فیلم هایی که ما ساختیم در بخش خصوصی ساخته شده و قصه بوده که آن را پیش می برده و نه لجستیک جنگش.
خب، چرا نرفتید که بودجه دولتی بگیرید، فیلم بزرگ یا بیگ پروداکشن بسازید؟!
به هرحال آنها آدم های خاص خودشان را دارند. اعتماد دارند و به همان آدم ها این امکانات را می دهند که فیلم هایی که مدنظر آنهاست، ساخته شود. من بخصوص بعد از اتفاقی که سر معراجی ها برای این بچه ها سر صحنه افتاد واقعا یک نگاهی دارم که فکر می کنم جفایی که در حق این آدم ها شد، حداقلش این است که تا شرایط کار درست فراهم نشود، سعی کنم که کمی تعلل کنم تا امکانات درست فراهم شود. یا اگر کسانی آمدند در سینمای جنگ جانشان را از دست دادند حداقل به اندازه نیروی انتظامی که دارد با مواد مخدر مبارزه می کند برایش ارزش قائل شوند. اما ما در حوزه فرهنگ اگر کسی جانش را از دست دهد، به رسمیت نمی شناسیم ولی اگر برای موادمخدر کسی شهید شود که باید هم بشود، به رسمیت می شناسیم.
اگر بتوانید یک بیگ پروداکشن با بخش خصوصی بسازید و دنبال سختی جنگ هم بروید، کدام عملیات را می سازید؟
فکر می کنم کربلای پنج را...
یا چهار؟
کربلای چهار و پنج قابل تفکیک از هم نیستند. این بحث هایی است که قبلا هم شده. از هم جدا نیستند ولی اگر کسی می خواهد کربلای پنج را کار کند به نظر من باید نیم نگاهی هم به کربلای چهار داشته باشد.
اگر به شما بگویند فیلمی راجع به کسانی که جنگ را زیر سوال می برند، بسازید، فکر می کنید می شود این کار را کرد؟ خط قرمز دارد؟
من که در سریال معراجی ها همه اینها را ساختم. سریال بر همین اساس ساخته شد که در دانشگاهی می خواهند شهید دفن کنند و اینها بدانند کسانی که قرار است اینجا دفن شوند، حداقل بخشی از نیمکت های دانشگاه مال اینها بوده. یعنی دارند به خانه خودشان برمی گردند. حرف های ضدجنگ خیلی شفاف در میدان تلویزیون پخش شد. ولی به نظر من این صراحت احتیاج است که بخشی از ژانر جنگ از این به بعد پاسخ دادن به این شبهات است.
به خصوص موضوع قطعنامه.
خیلی موارد دیگر.
بعد از فتح خرمشهر.
بله خیلی موارد دیگر. برایشان جواب است و چیزی نیست که کسی نداند فقط احتیاج به کنار هم گذاشتن این گزاره های تاریخی و اسناد مدارک است. کنار هم که بگذارید واقعا خیلی از این شبهات برای مردم پیش نمی آید.
یعنی اگر بخواهید فیلمی بسازید، اکشن می سازید به این سوالات جواب می دهید یا یک فیلم آرام؟
به نظرم نمی شود بدون حضور در میدان جنگ به این شبهه جواب داد.
یعنی جواب من این است که بله اکشن؟
بله حتما باید در آن بستر زمانی باشد. یعنی اگر قرار باشد کسی کربلای چهار را بسازد حتما باید پشت جبهه اش را هم بسازد.
در فیلم هایتان اول گیشه را دیدید و بعد ساختید؟
نه واقعا هیچ وقت اینجوری نبوده. بعضی ها فکر می کردند فرمولی هست و رمز و استطرلابی دارد! ولی واقعا نه در مطبوعات اصلا به فکرش بودم نه در مستند و نه در سینما.
دیده ام که این سوال را جواب داده اید ولی اجازه دهید باز هم بپرسم. از کجا بودجه می آوردید فیلم می ساختید؟
خودم هم نمی دانم! (به شوخی)
شما در راستای این شفاف سازی بگویید. راستی راجع به شفاف سازی هم می شود فیلم ساخت.
آدمی که خودش شفاف باشد خیلی از آدم هایی که دارند فیلم در مورد فساد می سازند با پول های کثیف دارند این کار را می کنند. جالب است!
در مورد فیلم های من که همه می دانند. واقعا فقر و فحشا را با یک دوربین هندی کم ساختم. هیچی هم خرج نکردم. ولی اخراجی ها1 آقای کاسه ساز سرمایه گذارش بود.
چقدر خرجش شد؟
500 میلیون.
چقدر فروخت؟
آن موقع دو و نیم میلیارد.
دخل و خرجش را بگویید.
اخراجی ها2 یک و نیم میلیارد خرجش بود و هشت و نیم میلیارد فروخت. وقتی می گویم می خواهم فیلم بسازم، از یک سال قبلش بخش های خصوصی می آیند 400، 500تومان ویدئوش را می خرند. بیست، سی درصد فیلم را می خرند یا بیش از 50 درصد فیلم را می خرند و من با آن پول فیلم را می سازم.
برای خود شما چقدر می ماند؟
بستگی دارد که خودم سرمایه گذاری کرده باشم یا نه.
دستمزدتان در مقایسه با بقیه کارگردان ها چقدر است. قرار شد شفاف بگویید!
کارهای من برند است.
در اخراجی ها1 چقدر برایتان ماند؟
30 تومان.
چقدر کار کردید؟
حداقل یک سال و نیم کار کردم.
اخراجی های2 ؟
در اخراجی ها2 دستمزد من 70 تومان بود.
رسوایی1 ؟
10 درصد فیلم بود. فکر می کنم حدود 200 تومان شد.
رسوایی1 ، چقدرفروخت؟
پنج، شش میلیارد فروخت.
رسوایی2 کمتر فروخت.
یر به یر شد. هزینه و درآمد یر به یر شد.
چرا نفروخت؟
چون تلویزیون به هیچ وجه تبلیغ فیلم را نرفت. به نوعی می توان گفت که اکرانش به شدت مورد بی مهری واقع شد. حرفی که می زد خوشایند هیچکس نبود.
چرا فیلمی می سازید که کسی خوشش نیاید و آن وقت انتظار دارید که بفروشد. انتظار دارید که دخل و خرجش بخواند؟
من دنبال دخل و خرجش هم نبودم. 100درصد فیلم مال دیگران بود. اتفاقا در این مورد حداقل بنده خدا ضرر نکرد ولی زدن آن حرف برایم خیلی مهم بود. به هر حال حرف هایی که در فیلم زده می شود همانهایی است که امروز همه می زنند. مهم است که در تاریخ بماند این حرف ها زده شده. موقعی که فقر و فحشا را ساختم شبکه های ماهواره ای به مردم فحش می دادند که نبینید. این کلک است. می گفتند که من آمده ام نقد درون گفتمانی مطرح کرده ام که آنها را خلع سلاح کنم. دشمن فهمیده بود ولی این احمق های داخلی نفهمیده بودند.
بحث پول در سینما شد. واقعا چه کسی می آید در سینمای این مملکت پول خرج کند؟ درحالی که کار و کاسبی های خیلی نان و آبدارتری وجود دارد. قاچاق وجود دارد و پولشویی وجود دارد. حالا چه کسانی می آیند در سینما پول خرج می کنند؟ آنهایی که سالم می آیند، چطوری می آیند و چرا می آیند؟
آدم نمی تواند تا اتهامی ثابت نشده راجع به آن حرف بزند. ولی واقعا یک بخشی به جذابیت خود سینما برمی گردد. دخل و خرج و گردش مالی سینما را که حساب کنید به اندازه یک زیرپله طلافروشی در بازار نیست. 10، 20، 30، 40، 50 میلیارد گردش مالی دارد. خیلی در یک سال بفروشد 50، 60، 70 میلیارد بفروشد آن هم تازه این یکی دو سال اخیر. قبلا که اصلا نبوده. یعنی این بودجه ها و هزینه ها در سینمای ما شوخی است که کسی بخواهد نامش را پولشویی بگذارد. یک بخشی به جذابیت سینما و آدم هایی که دوست دارند جزو این آدم های هنری محسوب شوند به هر عنوانی سرمایه گذار، تهیه کننده و...
یعنی آنهایی که در دادگاه ها آمدند، ژست شان اینجوری بود؟
اگر از بدنه سینما خبر داشته باشید طرف می آید یک میلیارد، 500 میلیون یا حتی حاضر است فرش زیر پایش را بفروشد و به تهیه کننده بدهد و فکر می کند که پول برمی گردد یا نه، فقط دوست دارد اسمش در تیتراژ باشد. این جذابیت مثل همانی است که همه دوست دارند جلوی دوربین بروند، پشت دوربین هم همین اتفاق می افتد. یعنی آدم ها دوست دارند و تعداد این آدم ها هم خیلی زیاد است. یعنی به نوعی کلاه هم سرشان می رود. یعنی همه پول می گذارند و در عمل و در اکران بیش از هشتاد، نود درصد فیلم های سینما را می بینید بودجه اش برنمی گردد. شاید در کل اکران صد فیلم برای 10 تا 15 فیلم این اتفاق بیفتد و بقیه پول ها از بین می رود. حالا چرا این کار را می کنند؟ دلایل متعدد دارد. اما در مورد بخشی از پول های دیگری که وارد سینما می شود، یک بخشی هدایت شده است برای اینکه مدیریت فرهنگی کشور را دستشان بگیرند. خیلی هدفمند و سیاستگذاری شده وسط می آیند؛ هم در شبکه نمایش خانگی و هم در سینما. یعنی نوع فیلم هایی که اینها حمایت می کنند، حتما از لحاظ محتوا در خدمت جریان سرمایه گذار فیلم است. یعنی سر هر فیلمی نمی روند سرمایه گذاری کنند، حتی فیلم بفروش. بعضی آدم ها حتی می دانند ممکن است فیلم ما چندمیلیارد بفروشد و پولشان هم برگردد ولی حاضر نیستند در این زمینه بیایند و سرمایه گذاری کنند.
چون اعتقاد ندارند.
نه اعتقاد ندارند. آنها روی چیزی که اعتقاد دارند حاضرند سرمایه گذاری کنند. این نکته مهمی است که غفلت می کنند. یعنی در حوزه فرهنگی کسی به این توجه ندارد که این را بخواهد تحلیل کند. آن بانک یا آن ارگان یا آن نهاد، حالا آن موسسه مالی که این کارها را انجام می دهد، چه اهدافی دارد که دارد از این فیلم ها حمایت می کند؟ هم در حمایت مالی داخلی و هم در خارجی. از فیلمی حمایت می کنند که در جهت منویات آنها باشد. این خیلی مهم است که نادیده گرفته می شود و اصلا فرهنگ برایشان مهم نیست. اما یک بخش دیگری هم هست که شما اسمش را پولشویی می گذارید اما شاید واقعا این وسط پولی شسته هم نمی شود! یعنی خود این آدم ها اگر دارند به سینما نزدیک می شوند مطامع دیگری دارند. آن چیزی که ما از پشت صحنه اش می شناسیم، دنبال شهرت بیشتر هستند تا دنبال پول.
آیا آن شهرت خودش وسیله ای برای پولشویی بیشتر نیست؟
نه آنها آنقدر پول دارند که احتیاجی ندارند. حالا یک زمانی بود که می گفتند هر کسی کار فرهنگی بکند آن میزان کار فرهنگی که کرده جزو مالیاتش محسوب می شود. این در خارج برای شرکت های اقتصادی بزرگ هست که می گویند اگر یک درصد، دو درصد پولتان در حوزه کتاب، سینما هزینه کنید و رسیدش را بیاورید ما از مالیات تان کم می کنیم. بعید می دانم که اینجا باشد. یک درصدی برای نهادهای دولتی شاید ولی در اینجا چنین چیزی وجود ندارد. این مسیر درستی برای هدایت کردن سرمایه های خارج از سینماست که وارد سینما شود. اما یک بخش دیگرش بعضی از این آدم ها به خاطر حواشی سینما واردش می شوند و نزدیک شدن به آدم های سینما و شاید بتوان گفت که الان در پرونده هایی که داریم بررسی می کنیم پولی که وارد این حوزه کردند در برابر پولی که خوردند، یک هزارم است. فلان سریال را که سرمایه گذاری کردند در قیاس آن پولی که برده، اصلا چیزی نیست.
آقای ده نمکی! موسیقی کدام فیلم تان را از همه بیشتر دوست دارید؟
اخراجی ها1
ساخته کیست؟
فریدون شهبازیان که محمد اصفهانی هم خواننده اش بود. من خیلی آن را دوست داشتم. تیتراژ معراجی ها را هم. من چندی پیش لبنان بودم و شیعیان لبنان در فرودگاه که برای زیارت به ایران می آمدند، آهنگ موبایل هایشان فیلم معراجی ها بود.
شما خودتان هم در ساختن موسیقی ها دخالت داشتید؟
حتما، اول دنبال شعر تیراژ می روم و براساس آن فیلم را می ساختم.
یعنی از ابتدا تا انتهای فیلم موسیقی را به کسی واگذار نکردید؟
نه، به شدت روی موسیقی وسواس دارم. البته همراهی می کنم. موزیسین اگر همراه نباشد، نمی توانید کار بکنید. یک جاهایی هم خودشان می گویند که فلانی این شیطنت را دارد. آکاردئون را در فیلم می گذارد و می گوید حتما در موسیقی فیلم آکاردئون استفاده شود. چون خودش دوست دارد دیگر موزیسین هم مجبور می شود این ساز را به کار ببرد.
یکی از بهترین بازیگران فیلم هایتان را نام ببرید.
نپرسید. دوستانمان هستند، حساس اند. همه روی من حساس هستند و نمی توانم از کسی تعریف کنم. بچه هایی که با من کار کردند بیش از صد تا بازیگر درجه یک سینما از استادها تا درجه دوها بوده اند. در هفت، هشت فیلم من بیش از صد تا بازیگر کار کرده اند و همه شان نسبت به مضمون و محتوای فیلم احساس مسئولیت داشتند.
هیچوقت به این فکر کردید که یک فیلم مشترک با یک کارگردانی بسازید؟ این کارها در دنیا رسم هست دیگر.
اخیرا یک پیشنهاد از یکی از کارگردان ها داشتم ولی نه، نمی دانم. هیچ وقت به اینکه بشود یا نه، فکر نکردم.
مثلا فرض کنید با آقای حاتمی کیا یک فیلم مشترک راجع به دفاع مقدس بسازید.
آنقدر استاد هستند که احتیاجی به همکاری نباشد.
بحث استادی نیست. شما چنین تمایلی دارید؟ اصلا به این فکر افتاده اید؟
نه.
25258
کد خبر 1304822
پرسش: علی نصیریان هنرمند پیشکسوت از اسماعیل بخشی از فعالان کارگری بازداشتی هفت تپه حمایت کرده و گفته است مگر اسماعیل بخشی چه حرفی جز دفاع صنفی زده که باید ده سال برود زندان؟
این پیشکسوت تئاتر، سینما و تلویزیون از بابت مواردی چون اسماعیل بخشی اظهار تاسف کرده و چنین وضعیت هایی را غیرمنصفانه خوانده است.
علی نصیریان در یکی از معدود گفتگوهای رسانه ایش با شماره جدید مجله اندیشه پویا گفتگو کرده و این مجله سیاسی و فرهنگی نیز در یکی از استثنایی ترین موارد خود، عکس روی جلد و گزارش ویژه اش را به یک بازیگر سینما(نصیریان) اختصاص داده است.
این گفتگو مبتنی برمرورتاریخی بر فعالیت هنری نصیریان شکل گرفته است و در آن نصیریان به استعفایش از سمت ریاست اداره تئاتربلافاصله بعد از انقلاب اشاره می کند و می گوید: بیست و هفت هشت نفر بودیم که استعفا کردیم. نظام دیگر مارا نخواست. من احضار شدم اوین.حدود ساعت ده رفتم زندان اوین. آن جا با آقایی ملاقات کردم و بعد هم یک بار خارج از زندان ملاقات کردیم. آقایی که با من حرف می زد ظاهراً از فداییان اسلام بود. آدم فهمیده ای بود. گفتم اصلاً چرا من را احضار کرده اید. گفت من تمام کارهای شمار را دیده ام و دوستشان دارم اما یک عده افراطی هستند که اگر ما شما را احضار نکنیم ممکن است بریزند توی خانه تان و برایتان دردسر درست کنند. برای همین ما همه را احضار می کنیم که بگوییم به کار شما رسیدگی کرده ایم.
وی در مورد استعفایش می گوید وقتی ژ3 را داده بودند دست دربان اداره تئاتر ، معلوم بود که ما باید استعفا کنیم.
نصیریان در پاسخ به این سئوال که خیلی ها براثراین فشارها از ایران رفتند ولی شما ترجیح دادید، بمانید، افزود من هم سال 1358 رفتم آمریکا پیش بچه هایم ولی آن زندگی را نپسندیدم و حتی پسرم هم به من گفت برگرد. الان هم که نگاه می کنم می بینم کار درستی کردم. من اگر آن جا می ماندم چی می شدم؟ برگشتم و از سال 1360 به بعد خیلی کار کردم.
از این پیشکسوت هنر نمایش در بخشی دیگر ازاین گفتگو سووال می شود: تا به حال شده که از محدودیت های تلویزیون خسته و افسرده شوید؟ که پاسخ می دهد بله مثلا سر میوۀ ممنوعه سکانس می نوشتند و به ما می دادند. البته فتحی قبول نکرد ولی فعلاً دست بالا با این هاست. چه بگویم؟ مگر اسماعیل بخشی چه حرفی جز دفاع صنفی زده که باید ده سال برود زندان؟ این ها غیرمنصفانه است و متاسفانه وجود دارد.
از نصیریان همچنین سووال می شود برخلاف مرحوم انتظامی دلیل همکاری مداوم شما با تلویزیون چه بوده؟ وقتی می بینید که مدیران تلویزیون راهبردی حذفی را در پیش گرفتنه اند همچنان به حضور در تلویزیون ادامه می دهید؟ که بعد از توضیحی می گوید: شکی هم نیست که مدیران تویزیون اهداف خاصی دارند و تنگ نظری هایی بر آن حاکم است که همه می دانیم.
###
به گزارش بولتن نیوز ، محمد علی سجادی تهیه کننده و کارگردان سینما درباره آخرین وضعیت اکران بازیچه گفت: تمام تلاشمان این است که آذر 98 آن را اکران کنیم و امیدواریم این اتفاق رخ دهد.
طلاقم بده به خاطر گربه ها اولین حضور بین المللی را تجربه می کند
او در خصوص طلاقم بده به خاطر گربه ها افزود: این فیلم در اولین حضور بین المللی خود آبان 98 در جشنواره فیلم های آسیایی بارسلون نمایش داده می شود و احتمالا در گروه هنر و تجربه اکران خواهد شد.
سجادی درباره آخرین وضعیت ساخت سم پاشی گفت: این اثر هم اکنون توسط کاوه ایمانی در حال تدوین است و هدف از اولین نمایش آن حضور در جشنواره فیلم فجر است.
فیلم سینمایی سم پاشی به کارگردانی علی یاور و تهیه کنندگی محمد علی سجادی با بازی امیر جعفری، امیر آقایی، رضا یزدانی، لیلا اوتادی، هدیه بازوند، نازلی رجب پور، هدایت اله سجادی، بهزاد هاشمی، محمد حسین مهدوی و مهدی ماهانی ساخته شده است.
سید امیر سیدزاده تهیه کننده سینما در گفت و گو با خبرنگار حوزه سینما گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان ، درباره آخرین وضعیت فعالیت های سینمایی خود گفت: قصد دریافت پروانه ساخت فیلمنامه هنگامه را داشتیم که از سوی شورای مربوط رد شد.
او افزود:مراحل پست پروداکشن ریست ساخته محمدرضا لطفی آغاز شده است که ساخت موسیقی را حمید رضا یراق چیان، صداگذاری را حسین قورچیان و اصلاح رنگ را هوتن شکیبا در استودیو شیدرنگ و جلوه های ویژه احمد امدادی انجام می دهند، سرمایه گذاری آن بر عهده خودم و امیر حسین فرحبخش است و فکر می کنم نسخه نهایی آن با هدف حضور در جشنواره فیلم فجر آماده شود.
این تهیه کننده ادامه داد: پست پروداکشن تدفین محسن تنابنده از نیمه گذشت و پیام آزادی در آلمان کار ساخت موسیقی کاتوره میثم حسن زاده را آغاز کرده است.
سیدزاده گفت: امیدواریم شهری که نمی خوابد به کارگردانی حسن آخوندپور طی دو هفته آینده اکران شود.
انتهای پیام/
به گزارش بولتن نیوز ، سید جلال الدین دری کارگردان سینمادرباره آخرین وضعیت اکران نرگس مست گفت: دو سالی است به هر دری می زنیم که اکران کنیم، اما دوستان سینمادار دولتی، نیمه دولتی و خصوصی به دنبال فروش هستند و کسی به فکر کار فرهنگی نیست حتی اگر فرهنگی همراه با پارامتر های فروش باشد در اولویتشان قرار ندارد، اینجاست که می فهمیم هدفشان اکران فیلم های مبتذل و صرفا پول و درآمدزایی است.
او افزود: زمانی در حوزه سینما ، تئاتر و حتی موسیقی کیفیت کار ها مهم بود، اما الان هیچ چیز جز ژانگولربازی و ... اهمیت ندارد و این جای تاسف و تامل دارد.
دری ادامه داد: اگر قرار است این نمونه کار های فرهنگی تولید و ارائه شود همان سیرک برگزار کنند بهتر خواهد بود، چون حداقل تکلیفش مشخص است و مخاطب می داند با چه چیزی طرف است البته سینمای کنونی هم به لحاظ جذب مخاطب به هر قیمتی و درآمدزایی، دست کمی از سیرک ندارد.
فیلم سینمایی نرگس مست اولین تجربه بلند سینمایی سید جلال الدین دری است که تهیه کنندگی آن را عبدالله اسفندیاری بر عهده دارد و در سال 1395 تولید شده است.
بازیگرانی که در این فیلم حضور دارند، عبارتند از: سعید پورصمیمی، سیامک صفری، رضا فیاضی، هومن برق نورد، متین ستوده، بهنام قربانی، امیرحسین مدرس، مهدی پاکدل و میترا حجار.
در خلاصه داستان این فیلم آمده است: داستان راجع به یک سازنده قدیمی تار است که در خانه اش با گروه جوانی که تمرین موسیقی می کنند، مراوده دارد. او در فضای ذهنی خودش اساتید موسیقی ایران را گاه به جای آن ها تصور می کند و ما ترانه های ماندگار فارسی را از آن اساتید می شنویم.
ماندانا سوری بازیگری که این روزها خبر مبتلا شدنش به ام.اس و دست و پنجه نرم کردن با مشکلات این بیماری در رسانه ها منتشر شده است امروز در گفت و گو با خبرنگار فرهنگی ایرنا، گفت: داستان من و بیماری ام.اس برمی گردد به سال 88. در این سال برای اولین بار متوجه شدم به این بیماری دچار شدم. درست سر صحنه، زمانی که مقابل سیامک انصاری ایستاده بودم و می خواستم دیالوگ های مربوط به آن صحنه را به زبان بیاورم. یکی از چشمانم تار شد و ندید. صداها را می شنیدم، گروه کارگردانی اعلام می کردند شروع کن، دیالوگ ها را بگو اما من خشکم زده بود. ترسیده بودم. این اولین باری بود که ام.اس خودش را به من معرفی کرد.
نمی دانم چرا باید کار به اینجا می کشید
وی افزود: بعد از این اتفاق در حالی که شوکه شده بودم به دکتر مراجعه کردم. پزشک از من پرسید دفترچه بیمه تامین اجتماعی داری؟ گفتم دارم و گفت برو و با دفترچه بیمه بیا. رفتم با دفترچه بیمه آمدم و حالا سال هاست حتی بدون دفترچه بیمه نیز باید نزد پزشک بروم.
بازیگر سریال قهوه تلخ اظهار داشت: همانطور که گفتم سال 88 به این بیماری مبتلا شدم. جز برخی از همکارانم و نزدیکانم کسی از بیماریم خبر نداشتند. تا اینکه سال 95 برای اولین بار این موضوع را رسانه ای کردم. نمی دانم چرا باید کار به اینجا می کشید که همکارانم، مشکلاتم را در صفحه های اجتماعی خودشان بیان کنند و برای حل مشکلاتم از مردم کمک بخواهند.
وی خاطر نشان کرد: قبول کنید خیلی برایم سخت بود تا قبول کنم و بگذارم همکارانم از مشکلاتم بگویند یا خودم حاضر شوم رو به روی دوربین بنشینم و حقیقت زندگیم را بازگو کنم. شاید اگر پروژه ای به من پیشنهاد می شد، شاید اگر تهیه کنندگان به من کار می دادند هیچ وقت مجبور به همچنین کاری نمی شدم. باید اعتراف کنم کار بسیار سختی بود.
حرف هایم را وارونه متوجه شدند
سوری اعلام کرد: زمانی که همکلاسی و همکارم پوریا ذوالفقاری از من خواست اجازه بدهم مشکلات مربوط به بیماری و بیکاری ام را رسانه ای کند مخالفت کردم چون از ترحم خوشم نمی آمد. از اینکه خنده را از لبان مردم بگیرم حتی برای لحظه ای، خوشم نمی آمد اما با صحبت هایی که شد و مشورت هایی که انجام گرفت دلم به این کار رضایت داد.
بازیگر سریال شوخی کردم ادامه داد: بعد از اینکه موضوع رسانه ای شد خیلی ها من را قضاوت کردند. خیلی از حرف هایم به اشتباه و وارونه تعبیر شد. مثالی در این رابطه برایتان می زنم. من هیچ وقت نگفتم بیماری ام باعث بیکاری شد بلکه گفتم پیشنهاد نشدن کار باعث شد بیماری ام عود کند. اگر بیکار نبودم می توانستم با مشکلاتم کنار بیایم و حلشان کنم اما در شبکه های اجتماعی این موضوع به گونه ای دیگر مطرح شد.
همکارانم از مشکلاتم خبر نداشتند
وی افزود: باید تاکید کنم همیشه همکاران بسیار خوبی داشتم و دارم. دوست نداشتم هجمه ای به این دوستان وارد شود. آنها اطلاعی از مشکلات من نداشتند و انتظار نمی رفت بخواهند بدون دانستن اصل ماجرا کمکم کنند. به یاد دارم زمانی سر صحنه سریال قهوه تلخ دو بار راهی بیمارستان و بستری شدم. هر هفته هزینه آمپول من را برخی بازیگران و سایر دوستان می پرداختند. ضمن اینکه سر هر پروژه ای می رفتند شماره من را هم به تهیه کننده می دادند تا کار بگیرم.
بازیگر سریال ویلای من اعلام کرد: من شاگرد زنده یاد حمید سمندریان بودم. استاد همیشه می گفتند قاعده هنر را نباید بهم ریخت. سال ها تئاتر کار کردم و قواعد کار گرفتن در حیطه شبکه نمایش خانگی و یا تلویزیون را نمی دانستم. گاهی اوقات هم واقعا نمی خواستم بدانم و شاید همین باعث شد که نتوانم کار بگیریم.
در حساس ترین نقطه سرم پلاک فعال دارم
این بازیگر در ادامه افزود: با این حال که دوست ندارم زیاد درباره بیماری و دردها صحبت کنم اما خود را موظف می دانم باید بگویم در حال حاضر حدود 15 پلاک در سر من وجود دارد. آن هم در نقطه های حساسی چون مخچه، بیش از هشت پلاک در سرم فعال هستند. چیزی که باید درباره ام.اس دانست این است که این بیماری در وجود هر بیمار با بیمار دیگر متفاوت است. همچنین مسائلی که باعث عود بیماری می شود در هر بیمار با بیمار دیگر تفاوت دارد. قرار نیست هر کسی ام.اس داشت فلج شود. کسی هم نمی تواند به صورت مطلق بگوید ام.اس تا کنون بیماری را فلج نکرده و نمی کند. پلاک های فعال در بدترین موقعیت ممکن در بدن من جا خوش کردند.
سوری با تاکید بر اینکه از صمیم قلب از همه کسانی که با او همدردی کردند سپاسگزار است عنوان کرد: شماه کارتی از من منتشر شد، در طول 48 ساعت کاربران زیادی به این حساب پول واریز کردند. همدردی ها را که دیدم تعجب بودم. می دانستم مردم مهربانی داریم اما شوکه شده بودم و فقط به خاطر این همه مهربانی اشک می ریختم. باورم نمی شد انقدر مردم با من همدردی کرده باشند. من همان ماندانایی بودم که تا دیروز خود را تنها می دیدم. از همه مردم ممنونم.
این بازیگر تئاتر اظهار داشت: شنبه در صفحه شخصی خودم اعلام کردم دیگر نیازی به کمک نیست. قرار بود دیروز بروم و جلوی واریز بیشتر به حسابم را بگیرم اما کمی وضعیت جسمی ام خوب نبود.
ما به سلبریتی ها بدهکاریم؟!
خراسان / سیصد میلیون تومان کمک مردم به هنرمند مبتلا به ام اس چه دلیلی داشت؟
مصاحبه ویدئویی منتشر شده است از هنرپیشه ای مبتلا به ام اس که از هزینه های فوق العاده درمان، بیمه نبودنِ حرفه اش، عوارض روانیِ بیماری و بی مهری ها و بی معرفتی ها گلایه می کند. از دیدن این گفت وگو، غمگین شدم مثل خیلی های دیگر که آن را در فضای مجازی دست به دست کردند و نوشتند چون هنرپیشه محبوب شان، خنده به لب شان آورده، حالا وقت جبران است. از این جای قضیه، یعنی از سرِ واژه هنرپیشه راه و عقیده من از این خیلی ها جدا می شود. من غمگین شدم از این که دیدم و شنیدم بیماری چطور می تواند زندگی کسی را از این رو به آن رو کند؛ از این که چطور کمر کسی می تواند زیر بار دوا و درمان خم شود و شغلش را و اطرافیانش را از دست بدهد همان طور که تا حالا کسانی دچار چنین سختی هایی شده اند و از این به بعد هم می شوند اما چندنفر این امکان را دارند که بنشینند پشت دوربین و درددل کنند و شماره حساب اعلام کنند؟ خیلی هم خوب است که آدم ها وقتِ سختی به داد هم برسند اما مسئله من سرِ این کلمه کسی است که ناگزیرم از تکرارش. هرکسی در هر جایگاهی-معلم و کارگر و نویسنده و هنرپیشه و کشاورز و نانوا- به کاری مشغول است، پر واضح است که زحمت می کشد؛ در چرخه روابط حرفه ای کسی زیرِ دین دیگری نیست چون اول این که هر فعالیتی، پیش از هر چیز منفعت شخصی دارد و دوم این که، متقابلا از کار و حرفه دیگری، بهره می برد. شما از شغل تان که به احتمال زیاد انتخاب یا دست کم تصمیم شخصی تان است، درآمد کسب می کنید و در برابر خدمات تان، از خدمات و محصولاتِ دیگران استفاده می کنید. حالا این که چه تناسبی بین دستاوردهای حرفه ای شما و تلاش تان وجود دارد، بحث دیگری است ولی حتی اگر میزان زحمت و مقدار عایدی تان هم با هم نخواند، باز دیگران را مدیون شما نمی کند. مشکل از جای دیگری است که مثلا بسیاری از اقشار عزیز و زحمتکش و موثر جامعه همیشه هشت شان گرو نه شان است وگرنه، فارغ از جنبه های عاطفی و احساسی ماجرا، ما چیزی بدهکار این اقشار محترم و ارزشمند نیستیم. بدهکار نیستیم هم از بس توی بحث و دعوا به کار رفته، خوراکِ سوء تفاهم است. منظور من اما دقیقا همان است که گفتم و از ترسِ بدفهمی مجبورم به تکرارش؛ رابطه ما با هم، بده بستان است. بنایی که تمامِ روز آجر بالا می اندازد و شب، پای سریال کمدی تلویزیون قهقهه می زند، به واسطه آن خنده ها می رود زیر دین هنرپیشه های سریال؟ آن ها چطور؟ آن ها هم وقتی خانه ای را معامله می کنند، خودشان را وامدار بنا می دانند یا کار کردند و پول درآوردند و خانه خریده اند؟ کل قضیه به همین سادگی است اما در جامعه احساسات زده ما، پیچ وتاب خورده است. هنرپیشه ها هم کسانی هستند مثل ما، گیریم که خیلی های شان به این شوخیِ هنرپیشگی، دومین کار سخت بعد از معدن معتقد باشند. دم کسانی که هنری دارند گرم، دم آن هایی هم که قدر این هنر را می دانند و از سرِ نوع دوستی یا هواداری در این قضیه، قدمی برداشته اند، گرم. این وسط آن هایی که با ادبیات طلبکارانه، مردم را مدیونِ هنرپیشه ها جا می زنند و آن هایی که به احساس گناه و زیرسایه بودنِ دایمی عادت کرده اند، باید بدانند ما بدهکار کسی نیستیم.
در شلوغی اخبار مرتبط با سفر رئیس جمهور به نیویورک، خبر مصاحبه یک خبرگزاری ایرانی با تحلیل گر و روزنامه نگار یک رسانه اسرائیلی با همه رد شدنش از یکی از اصلی ترین خطوط قرمز ایران، گم شد و دیده نشد. ایلنا، خبرگزاری کار ایران که تحت حمایت خانه کارگر فعالیت می کند، روز چهارشنبه گذشته، گفت وگویی با زِوی بارل را روی خروجی سایت خود قرار داد و در آن، زوی بارل را اینگونه معرفی کرد: زِوی بارل (Zvi Barel) تحلیلگر علوم سیاسی و روزنامه نگار روزنامه هاآرتص است. وی همچنین دکترای علوم سیاسی دارد و سال ها در مطالعات مربوط به ایران کار کرده است.
تعامل با هر فردی که مرتبط با رژیم صهیونیستی و اسرائیل است، از آن جهت که ایران اسرائیل را به عنوان یک کشور به رسمیت نمی شناسد و سرزمین آن ها اشغالی است، همواره ممنوع و جزو خطوط قرمز در ایران به شمار می رود. حالا یک رسانه رسمی در ایران، با روزنامه نگار یک رسانه معروف اسرائیلی گفتگو کرده و خیلی صریح هم او را معرفی می کند. مهم نیست این روزنامه نگار در این مصاحبه چه گفته است؛ مهم اصل عادی سازی تعاملات اینگونه با روزنامه نگاران رسانه های اسرائیلی است. اتفاقی که نهاد های نظارتی هم آن را نادیده گرفتند و توجهی به آن نکردند.
به گزارش خبرنگار رسانه خبرگزاری فارس، مراسم نکوداشت عکاسان دوران دفاع مقدس به همت معاونت مطبوعاتی صبح امروز -شنبه 6 مهرماه- در ساختمان نشر مطبوعاتی آوران برگزار شد. مرتضی خاکی، مرتضی دهداری، عربعلی هاشمی، بهرام محمدی فرد و مرتضی اکبری از عکاس هایی بودند که در این مراسم از آنها تقدیر شد.
** جعفرپور: اگر این عکاس ها نبودند الان عکس و گزارشی از جنگ نداشتیم
بنا بر این گزارش، جمشید جعفرپور رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس در ابتدای این مراسم گفت: یاد و خاطره شهدای دفاع مقدس را در آخرین روزهای محرم گرامی می داریم. امام خمینی با وام گیری از حادثه کربلا جبهه را هدایت کردند و پدران و مادران نیز با تأسی از حادثه کربلا فرزندان خود را راهی کردند.
وی ادامه داد: در جبهه های جنگ افرادی هم حضور داشتند که حوادث را ثبت و ضبط کردند و اگر نبودند الان ما هیچ عکس و گزارشی نداشتیم. در جنگ تحمیلی نیز گروه هایی داشتیم که حافظ آن دوران بودند و از زحماتشان تشکر می کنیم. برخی افراد که در آن دوران حضور نداشتند از دریچه قاب های این عزیزان می توانند با این اتفاق های ناب آشنا شوند.
وی اظهار داشت: آن زمان امکانات هم زیاد پیشرفته نبود و عکاسان با خطرهایی که جانشان را تهدید می کرد، این لحظه ها را ثبت کردند. آن هم در شرایطی که یک رزمنده در حال شهادت و ... بود و از لحاظ عاطفی بستن چنین کادرهایی سخت است.ما در کمیسیون فرهنگی وظیفه داریم به آمادگی و پیشنهادهایی در قالب حمایت از این عزیزان و مدافعین حرم داریم و همیشه به این قشر نیاز داریم و آمادگی داریم از اینها حمایت کنیم با طرحی که وزارت ارشاد برای مجلس در حمایت از این عزیزان می فرستد.
به گزارش فارس، عرب علی هاشمی یکی از عکاس های دفاع مقدس که در این مراسم حضور داشت، نیز گفت: سال 59 بدون هیچ امکاناتی به جبهه رفتم. در شرایطی که زن و مرد و بچه با پای برهنه از خانه هایشان دل نمی کندند و رزمنده های ما آنها را به اجبار از خانه هایشان دور می کردند، نه غذایی نه آبی بود. ما آن زمان آمادگی حمله صدام را نداشتیم و خدایی شد که در مقابل صدام مقاومت کردیم.
** حضرتی: رمز راز غرور ملی و عزت اسلامی شهدا باید حفظ شود
الیاس حضرتی نیز در این مراسم طی سخنانی گفت: خوشحالم که به مناسبت هفته دفاع مقدس دور هم جمع شدیم تا یکبار دیگر به آن فضا برگردیم. اتفاق خیلی بزرگی در این کشور افتاد و ملتی که بی تفاوت بودند و توجهی به مسائل سرنوشت ساز خود کمتر داشتند و کسانی هم که متوجهش بودند در غربت و زندان بودند. عموم مردم به سرنوشت خود حساس نبودند و اتفاق بزرگی ایجاد شد و هیچ اتفاقی در کشور بوجود نیامد اما انقلابی به معنای واقعی افتاد که مردانه ترین انقلاب بود .
وی با بیان اینکه راز و زمزمه و صحبت درگوشی که امام خمینی در گوش ملت خواند، تحول اساسی ایجاد کرد، تصریح کرد: در این رابطه فلش بکی به عاشورا می زنم. زهیر یکی از شخصیت های مورد علاقه من است. او بعد از رحلت پیامبر (ص) مسئله دار شد و اوضاع سیاست را کنار گذاشت و تاجر شد. در داستان کربلا وقتی امام حسین (ع) از مکه به کربلا حرکت کرد زهیر با کاروان خود نیز حرکت کرد و طوری می رفت که با امام روبرو نشود اما یک بار در این مسیر روبروی کاروان امام قرار گرفت و امام حسین (ع) از او دعوت کرد تا با او صحبت کند، زهیر مقاومت کرد و نرفت و امام از طریق همسرش اقدام کردند اما باز هم حاضر نشد تا با امام صحبت کند.
حضرتی افزود: در نهایت با اصرار همسرش با بی میلی به نزد امام رفت و جلسه شان مدتی طول کشید و زهیر وقتی از جلسه بیرون آمد زهیر قبلی نبود. نمی دانیم امام چه آینده ای را برای وی ترسیم کرد که او کلا عوض شد. بعد از آن جلسه همه اموالش را بخشید و همسرش را آزاد کرد و به سمت کربلا راهی شد. ملت ایران با فضایی که ایجاد شد با روح خدایی که امام در ملت دمید آزاد شد. ملت با تمام توان به میدان آمدند نه یک فرزند و نه سه فرزند بلکه فرزندانشان را تقدیم کشور کردند. مادر شهیدی دیدم که 9 فرزند شهید داشت و خانواده هایی که 6 الی 7 فرزندشان را راهی جبهه کردند و شهید شدند.
وی افزود: آمریکایی ها فیلمی ساختند که دو پسر به جبهه رفتند و رئیس جمهور وارد ماجرا شد و نگذاشت تا باقی فرزندان بروند تا این خانواده بیشتر دچار از دست دادن فرزندانش نشود. حتی خانواده هایی که به سختی بچه دار می شدند فرزندانشان را تقدیم این کشور کردند. ملت ایران به این دلیل که این فرصت تاریخی را بهترین فرصت برای خدمت به ملت خود می دانستند و آرزویشان این بود تا اسلام و فرهنگ ایرانی را تلفیق کرده و حکومت مردم سالاری قدرتمند و مستقل آزاد داشته باشند پا به میدان گذاشتند و ارزش زیادی برایشان داشت. خانواده هایی که حتی قبل انقلاب حاضر نبودند بگذارند تا بچه هایشان شعار دهند هم در این انقلاب دخیل بودند.
وی با بیان اینکه این انقلاب فضایی ایجاد کرد تا همه جوانان تصمیم گرفتند عقب ماندگی تاریخی را جبران کنند و همه شروع کردند در قالب سپاه و ... کمک کنند، تصریح کرد: شهرهایی از جمله کردستان، ترکمن صحرا و ... از جمله این شهرها بودند. ملت ایران تصمیم گرفتند با دست خالی در این جنگ به بهترین شکل عمل کنند و تصویر زیبایی از فداکاری ها به دنیا ارائه دهند که تا 200 سال آینده جرات کاری در قبال ما نداشته باشند، برای مثال بهپادی که چندی پیش زده شد از نمونه های بارز این ماجرا است.
حضرتی تاکید کرد: این شهادت ها و روایت ها را عکاسان و نویسندگان ما به ملت ما و مردم دنیا منتقل کردند تا دنیا بداند که با چه ملتی طرف است. جنگی بر ما تحمیل شده و تمامی حرکات و سکنات و صحبت ها و دستورات و مباحث مختلف ثبت و ضبط شد. تمامی سرمایه های این عزیزان ثبت شد و در جایی نگهداری شد. هزاران نوار صوتی، تصویری از بانک اطلاعاتی جنگ در دسترس است. امیدواریم بتوانیم رمز راز غرور ملی و عزت اسلامی شهدای مان که شما به یادگار گذاشتید را بتوانیم آن چه منافع کشور و نظام را بتوانیم نگهداری کنیم.
** روایتی از بازدید رهبر معظم انقلاب از مناطق جنگی
مرتضی دهداری دیگر عکاس، خبرنگار و فیلمبردار دفاع مقدس نیز در ادامه این مراسم طی سخنانی گفت: دیروز 5 مهر روز آبادان بود و معتقدم وجب به وجب آبادان یادآور شهدا است. من خبرنگار، عکاس و فیلمبردار جنگ و دفاع مقدس هستم.
وی در ادامه عکسی که خود در آن دوران از کودکی در میان خرابه های خانه گرفته بود را با بغضی فراوان به سمت حضار گرفت و درباره آن توضیحات کوتاهی داد.
دهداری در ادامه افزود: من به همراه برادرها و فرزندانم در دوران انقلاب فعال بودیم. در زمان جنگ تحمیلی همه عکاس ها به آبادان می آمدند. یادم است برای اولین بار قرار بود مقام معظم رهبری به جبهه بیایند و روز قبلش به ما اطلاع دادند و من گفتم حتما باید بروم و ایشان را ببینم. فردای آن روز صبح هواپیمایی که می خواست مقام معظم رهبری را به خرمشهر ببرند، بنی صدر را برده بود و حضرت آقا با ماشینی که از مهمات جنگی پر شده بود به منطقه های جنگی رفته و از آنها بازدید کردند.
** خاکی: قدردان عکاس های دفاع مقدس باشیم
مرتضی خاکی یکی دیگر از خبرنگارهای دوران دفاع مقدس در بخش دیگری از این مراسم گرامیداشت بیان داشت: شرایطی که ما در آنجا قرار داشتیم و باید عکاسی می کردیم شرایط ساکت و آرامی نبود و به سختی در آن شرایط یک فریم عکس می گرفتیم. صدای تیراندازی ها بسیار زیاد بود. یادم است در یکی از این روزها خدمت شهید چمران رسیدیم و وی ما را به محلی بردند که پاسدارها در آن درگیری داشتند و شهید شده بودند و من به عنوان اولین خبرنگار و عکاس دفاع مقدس خودم را به منطقه ای که شهدای پاسداران شهید شدند رساندم و در آنجا عکاسی کردم.
وی با بیان گلایه ای از مسئولان کشوری نیز افزود: در اینجا جا دارد گلایه ای که سالها در دلم مانده است به افرادی که بعد از جنگ بروی کار آمدند، را بیان کنم. تعداد عکاسان دفاع مقدس زیاد نیست، اما در طول این سال ها به مناسبت های مختلف عکس های من و همکارانم چاپ می شد بدون اینکه یادی از ما شود. این را می خواهم بپرسم که چرا الان معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد باید یادی از ما کند؟
خاکی در ادامه با بیان اینکه ما همه زندگیمان را پای جنگ گذاشتیم، ادامه داد: در طول این سی سال هیچ خبری از این دوستان مسئول نبوده است و از وزارت ارشاد می خواهم حداقل قدر و ارزش این تعداد کمی از عکاس هایی که باقی ماندند را بدانند.
** خدادی: هر روز ما دفاع مقدس است
محمد خدادی معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد نیز در ادامه این مراسم با بیان تقارن هفته دفاع مقدس با محرم و صفر گفت: ایام محرم و صفر حال و هوای عجیبی دارد و انتخاب ما مسلمانان نیز فداکاری است و هرچه در این سالها داشتیم از فداکاری است. دین و بزرگان دینی ما همه همین را می گویند و امروز انتخاب، قدرت ما است.
وی ادامه داد: امروزه و در عصر کنونی اقتدار ما، مدیون دفاع مقدس است. هر روز ما هم دفاع مقدس چرا که ما هر ثانیه از عقیده و آرمان خود دفاع می کنیم.
معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد در ادامه بیان داشت: امروز نکوداشت همه مردم ایران است و عکاس های دفاع مقدس افرادی هستند که ظرفیت دیده شدن آن دوران را برای عصرهای بعدی فراهم کردند. دوست نداشتیم مراسم امروز را تشریفاتی برگزار کنیم و در اصل یک یادآوری است که خیلی خودمانی برگزار شده است. معتقدم ماهیت دفاع مقدس، دلی بود و مراسمش هم باید دلی برگزار شود.
خدادی افزود: ما در دنیا شاهد جنگ دیپلماسی، اقتصادی و رسانه ای هستیم و پیش قدم جنگ رسانه ای خبرنگارانی هستند که به جنگ جهل می روند. اغلب جنگ ها پایان ناپذیر است غیر از جنگ رسانه ای. حتما دوستانم در معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد به قدر توان وظیفه مان را در قبال این عزیزان انجام می دهیم.
وی در پایان نیز با بیان اینکه خوشحالم که در کشور اجماع حداکثری داریم، عنوان داشت: ما رئیس جمهوری داریم که با توان و صلابت، خط آمریکایی ها را در جهت تضعیف جمهوری اسلامی کور کرد. به هر حال دیپلماسی ما هم زمان با قدرت نظامی و ظرفیت رسانه ای در این شرایط حساس به طور همزمان در کنار ما هستند و ما یقینا پیروز این میدان هستیم. همچنین امیدواریم به برکت خون شهدا بتوانیم مستحکم تر از گذشته باشیم و پیروز این میدان شویم.
در پایان این مراسم در حضور خدادی، جعفرپور و ... از این عکاسان دفاع مقدس با ارائه لوحی تقدیر و تشکر به عمل آمد.
انتهای پیام/
به گزارش ایسنا، شنبه ششم مهر ماه آیین بزرگداشت چند تن از عکاسان جنگ از جمله عربعلی هاشمی، مرتضی دهداری و مرتضی خاکی به همت معاونت مطبوعاتی در موسسه مطبوعاتی نشرآوران برگزار شد.
در ابتدای این مراسم جمشید جعفرپور، رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس گفت: واقعه کربلا الهام بخش هشت سال جنگ تحمیلی ما بود. زنان ما با الهام گیری از حضرت زینب (س) برادران و همسران خود را به جبهه فرستادند و پدران ما نیز با الهام گیری از امام حسین (ع) فرزندان خود را روانه میدان جنگ کردند. خبرنگاران و عکاسان جنگ باعث شدند که ما امروز بتوانیم همان گونه که حوادث کربلا ثبت شد، گزارش های هشت سال جنگ تحمیلی را بخوانیم، ببینیم و گوشه ای از حال و هوای آن زمان را تجسم کنیم. ما به شهدای خبرنگار و عکاس هشت سال جنگ درود می فرستیم.
او ادامه داد: فرزندان ما امروز با عکس های جنگ می توانند وقایع آن زمان را ببینید. عکس هایی گرفته شده که با وجود امکانات کم به ثبت رسیده و امروز به یادگار مانده است. آنها کار سختی را کرده اند و لحظاتی را به ثبت رسانده اند که ممکن است خودشان نیز مجروح بوده باشند. ما به عنوان کمیسیون فرهنگی مجلس آماده هستیم از این طیف موثر که برخی از آنها پیشکسوت هستند و یا جوانان آنها اکنون در یمن و جاهای دیگر هستند، حمایت کنیم. امیدوارم بتوانیم در بودجه سال آینده از آنها حمایت کنیم.
همچنین عربعلی هاشمی، عکاس جنگ با توضیح درباره ی یکی از عکس های خود گفت: این عکس را در سر پل ذهاب گرفته ام. آن زمان خانه های مردم بر اثر بمب باران ویران شده بود و زنان و فرزندانشان آواره شده بودند ولی با این حال از خانه های خود دل نمی کندند و بیرون نمی آمدند. رزمندگان با اصرار آنها را منتقل می کردند، وضعیتی بود که نه غذا داشتند و نه آب. هر جا هم که مستقر می شدند امکانات می خواستند ولی رزمندگان ما داوطلبانه به آنها کمک کردند. ما در آن زمان آمادگی جنگ را نداشتیم و نمی دانستیم که باید چه کنیم.
الیاس حضرتی از فرمانده هان جنگ و فعال سیاسی اظهار کرد: با وقوع انقلاب اسلامی در ایران، یک اتفاق خیلی بزرگ رخ داد، ملتی که بی تفاوت بودند و توجه کمتری به مسائل سرنوشت ساز خود داشتند و آنهایی که توجه داشتند اما در غربت به سر می بردند را بار دیگر متوجه مملکت خود کرد. این انقلاب جزو واقعی ترین و مردمی ترین انقلاب ها بود. ملت ایران یک تحول بزرگ را تجربه کرد. ملت با تمام توان به میدان آمدند. مردم نه یک فرزند که البته او همه چیزشان است بلکه گاهی تمام فرزندان خود را راهی میدان جنگ می کردند و از آنها به خاطر این خاک می گذشتند. مادری را می شناسم که 9 فرزند او شهید شده بودند. پدری در کردستان بود که شش فرزند او شهید شده بودند، هر شش پسر او هم زمان در جنگ بودند. در روستای ما یک خانواده کارگر بود که بچه دار نمی شدند. روستای ما مذهبی بود و یک روز همه مردم در مسجد جمع شدند و دعا کردند که آن خانواده بچه دار شدند ولی با شروع جنگ تنها پسر خود را به نام عیسی به جنگ فرستادند که شهید شد.
مدیر مسوول روزنامه اعتماد ادامه داد: مردم ما خالصانه و بدون هیچ انتظاری جنگیدند و به دنیا نشان دادند که چه می خواهند. آنها آرزو داشتند که اسلام و فرهنگ ایرانی را با هم ترکیب کرده و یک حکومت خوب داشته باشند. این انقلاب فضایی را ایجاد کرد که جوانان تصمیم گرفتند عقب ماندگی تاریخی را جبران کنند. با دست خالی و امکانات اندک ولی قوی وارد جبهه شدند. عکس های جنگ به یک روایت بزرگ از جنگ تبدیل شده است که آنچه گذشته را برای ما به تصویر می کشد.
مرتضی دهداری، عکاس جنگ نیز گفت: دیروز روز آبادان بود. من عکاس، خبرنگار و تصویربردار خبرگزاری جمهوری اسلامی و صداوسیما هستم. من آبادانی هستم و در آن زمان هم در آنجا بودم. دوران انقلاب با مدرک سیکل شبانه خبرنگار شدم.
او سپس تصویری از یک کودک شهید نشان داد و با بغض درباره او صحبت کرد.
مرتضی خاکی نیز اظهار کرد: اولین شهری که به آن حمله شد دور تا دور آن کوه بود. با هلی کوپتر به آنجا رفتیم و صدای بمباران به قدری زیاد بود که صدای هلی کوپتر را نیز نمی شنیدیم. ولی در ادامه به آقای چمران رسیدیم. تهیه عکس در آن زمان واقعا مشکل بود. دولت هایی که بعد از جنگ سر کار آمدند در قسمت معاون مطبوعاتی ارشاد در این سال ها به مناسبت های مختلف عکس های ما را چاپ می کردند و از ما تقدیر می شد. ولی اکنون تعداد ما به اندازه انگشتان دست هم نیست، برخی از ما شهید شدند، برخی مجروح هستند و یا ناتوان. ما زندگی خود را دادیم و فداکاری کردیم ولی در طول سال سراغی از ما نمی گیرند. حداقل از ما چند نفر که ماندیم یادی کنید.
در مراسم تقدیر از عکاسان جنگ محمد خدادی، معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد نیز گفت: ایام محرم و صفر حال عجیبی دارد چرا که فصل مشترک این ایام و هفته دفاع مقدس فداکاری است. انتخاب ما هم فداکاری است و هرچه داریم از فداکاری است. اقتدار ما هم امروز مدیون دفاع مقدس است. هر روز ما هم دفاع مقدس چرا که ما هر ثانیه از عقیده و آرمان خود دفاع می کنیم.
امروز نکوداشت همه مردم ایران است و عکاسان دفاع مقدس افرادی هستند که ظرفیت دیده شدن حماسه بی نظیر هشت ساله را فراهم کردند. مراسم امروز نیز در حقیقت یادآوری است.
او ادامه داد: ما در دنیا شاهد جنگ دیپلماسی، اقتصادی و رسانه ای هستیم و پیش قدم جنگ رسانه ای خبرنگاران هستند که به جنگ جهل می روند. امروز خوشحالیم که در کشور، اجماع حداکثری داریم. به هر حال دیپلماسی ما هم زمان با قدرت نظامی و ظرفیت رسانه ای در این شرایط حساس در کنار ما هستند و ما یقینا پیروز این میدان مبارزه هستیم. به برکت خون شهدا ان شاءالله که بتوانیم مستحکم تر از گذشته باشیم و پیروز این میدان شویم. جلسه امروز اولا به پاس قدرشناسی از پیشکسوتان عرصه دفاع مقدس در حوزه رسانه است و ثانیا محفلی برای یادآوری آن روزها و دلگرمی برای امروزی که باز هم در خط مقدم جنگ هستیم.
انتهای پیام
به گزارش خبرنگار مهر ، از اواسط سال 96 که بحران افزایش قیمت دلار در کشور شکل گرفت و متعاقب آن وضعیت کاغذ تحت تأثیر قرار گرفت تقریبا هفته ای نیست که از تحریریه نشریات و روزنامه های مختلف خبرهای متأثر کننده ای به گوش نرسد. روزی یک روزنامه خبر می دهد که تا اطلاع ثانوی تعطیل شده است و روز دیگر روزنامه ای اعلام می کند چند صفحه خود را کم کرده یا قطع خودش را کوچک کرده تا بتواند به حیات خودش ادامه دهد. در این میان هم هر روز خبرنگاران بیشتری کارشان سخت تر می شود و روزگار خوشی ندارند.
البته در این فضای نامناسب هراز گاهی از سوی دولتمردان هم خبر می رسد که برای رفع مشکل کاغذ مطبوعات دست به کار شده اند اما تا لحظه نگارش این گزارش هنوز هیچ مدیر مسئولی به طور رسمی شهادت نداده است که مشکلش برای تهیه کاغذ به طور کامل رفع شده است یا سهمیه ای که دولت به آنها تخصیص داده است تکافوی نیازشان را می کند. با وجود چنین فضای سختی برای فعالیت مطبوعاتی و مشکلات تهیه کاغذ جولان برخی شایعات هم در این فضا به مشکلات بیش از پیش افزوده است و ذینفعان مطبوعات کشور را متأثر کرده است.
تعطیلی روزنامه صمت؛ شایعه یا واقعیت؟
یکی از اخباری که در اولین روز هفته –شنبه 6 مهر- در میان فعالان حوزه رسانه به گوش رسید خبر تعطیلی قریب الوقوع روزنامه صمت بود. آنچه که در لا به لای این اخبار به شکل برجسته ای مطرح می شد این بود که روزنامه فوق از سوی سازمان ایدرو تحت فشار قرار گرفته است تا ساختمانی که تحریریه روزنامه در آن مستقر است را به سازمان مذکور پس دهد و روزنامه هم تعطیل شود. گویا این خبر از سوی برخی خبرنگارانی که همکاری شان با این روزنامه به اتمام رسیده منتشر شده است.
ناصر بزرگمهر ، مدیر مسئول این روزنامه که از چهره های با سابقه مطبوعاتی است در گفت و گو با خبرگزاری مهر از این ماجرا روایت دیگری دارد. او می گوید: روزنامه صمت هم در شرایطی همچون سایر روزنامه ها به سر می برد و مشکلات این روزهای مطبوعات این کشور دامن این روزنامه را هم گرفته است. اما آنچه که در جزییات خبر تعطیلی این روزنامه و .... گفته می شود شایعاتی حول و حوش این روزنامه است.
تعطیلی بسیاری از روزنامه ها
وی می افزاید: مجموعه ای که روزنامه صمت را منتشر می کرده است تا پیش از این 7 نشریه و روزنامه همچون گسترش صنعت ، گسترش تجارت و روزگار اقتصاد را منتشر می کرده است که اینها در ماه های قبل تعطیل شده اند. در حال حاضر هم با وجود گران شدن کاغذ روزنامه صمت که نشریه اصلی این مجموعه است کماکان منتشر می شود.
مدیر مسئول روزنامه صمت اشاره می کند: مشکلات کاغذ برای روزنامه هایی که به صورت کاغذی منتشر می شوند وضعیت سختی است. در حالی که برخی نسخه الکترونیکی (pdf) را منتشر می کنند و مشکلی برای تهیه کاغذ ندارند. اما روزنامه های اصلی که مخاطب دارند نمی توانند به چنین شیوه ای منتشر شوند.
چند سیاست صمت برای مقابله با مشکلات
وی ادامه می دهد: با توجه به مشکلات کاغذ سیاست توزیع هدفمند و تیراژ کمتر را در پیش گرفته ایم و البته تعدیل نیروی انسانی را در مجموعه دنبال کرده ایم. هرچند برایمان سخت است با نیروهایی متخصص این نشریه قطع همکاری کنیم اما به دلیل اینکه تعدادی از روزنامه های این مجموعه تعطیل شده اند امکان حفظ تمام نیروی انسانی را نداریم.
بزرگمهر با اشاره به اینکه اصلی ترین عامل برای قطع همکاری با نیروهای انسانی این مجموعه نداشتن حامی برای روزنامه است، تأکید می کند: یکی از مشکلاتی که روزنامه صمت دارد قرار گرفتن در معرض توطئه ها و اتهام های گوناگون است.
تغییر شیوه مدیریت صمت از 5 سال قبل
وی می افزاید: روزنامه صمت عمر 30 ساله دارد که در بیست و پنج سال اول با عنوان روزنامه گسترش صمت وابسته به سازمان ایدرو و وزارتخانه صنعت، معدن و تجارت بود. اما بعد از این در دوران وزارت محمدرضا نعمت زاده بر وزارت صمت و به پیشنهاد وی قرار شد وابستگی این روزنامه از مجموعه وزارتخانه به اتمام برسد و در قالب تأسیس یک موسسه مطبوعاتی متشکل از تمام اعضای تحریریه و کارمندان، کارکنان این مجموعه به عنوان سهامدار معرفی شدند. این برای اولین بار بود در تاریخ مطبوعات ایران بود که در کنار 2 مدل مدیریتی یک روزنامه (مدیریت شخص حقیقی و مدیریت شخص حقوقی) نوع سومی از مدیریت یعنی مدیریت موسسه ای متعلق به کارکنان سهامدار هم ایجاد شد.
از نگاه بزرگمهر شیوه های مدیریت شخص حقیقی باعث می شد تا فرد مدیر مسئول خودش از مزایای مدیریتی همچون دریافت یارانه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بهره مند شود و یا در شیوه مدیریت شخص حقوقی یارانه وزارتخانه مذکور به جیب یک سازمان و نهاد دولتی می رفت. اما شیوه سوم باعث می شود یارانه ارشاد (و مزایا) در اختیار همه کارکنان موسسه قرار گیرد. با طرح این موضوع مدیر مسئول روزنامه صمت می گوید: شیوه مدیریتی اخیر هنوز در ایران جانیفتاده است اما بسیاری افراد به ما اتهام زنی می کنند. به عنوان مثال هنوز می گویند روزنامه وابسته به وزارت صنعت، معدن و تجارت است.
یارانه ارشاد به کدام بخش روزنامه صمت می رود؟
بزرگمهر ادامه می دهد: یارانه وزارت ارشاد در روزنامه صمت به جیب مدیر مسئول نمی رود بلکه در حساب بانکی وارد می شود که در اختیار بخش مالی موسسه است و آنها متناسب با نیاز مجموعه این پول را هزینه می کنند. به عنوان مثال پرداخت دستمزد و اقلام چاپی مورد نیاز از این محل پرداخت می شود. شیوه اداره سهامداری روزنامه صمت باعث شده است کارکنان خودشان در امور آن دخیل هستند و حتی می توانند مدیر مسئول را تغییر دهند.
مدیر مسئول روزنامه صمت با اشاره به اینکه هم اکنون 90 نفر از کارکنان سهامدار این روزنامه هستند، می افزاید: افراد بر اساس مسئولیت شان در این روزنامه ترکیبی مساوی از سهام دارند البته حدودا مساوی است. ما هم این شیوه مدیریت روزنامه را در هر شماره قید می کنیم و در کلیشه آن عبارت اولین روزنامه سهامداری ایران درج می شود و امیدواریم این شیوه مدیریتی در ایران رشد و توسعه پیدا کند.
پایان زمان قرارداد اجاره صمت
در پایان این گفت و گو بزرگمهر در پاسخ به این سوال که آیا پس دادن ساختمان تحریریه این روزنامه صحت دارد هم می گوید: ساختمانی که تحریریه روزنامه در آن مستقر است متعلق به سازمان ایدرو است و اجاره ای به عنوان مالک دریافت می کند. در حال حاضر قرارداد اجاره در حال اتمام است و امیدواریم این قرارداد تمدید شود.
کد خبر 4731132
به گزارش ایکنا ؛ مهر نوشت: آیین بزرگداشت 5 عکاس دوران دفاع مقدس توسط معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در محل نشر آوران برگزار شد. در این مراسم عربعلی هاشمی از عکاسان جنگ با بیان اینکه در زمان جنگ در شهرستان سرپل ذهاب خانه های مردم ویران شده بود و مردم آواره بودند گفت: مردم از خانه و رزمندگان با اصرار آنها را منتقل می کردند، وضعیتی بود که نه غذا داشتند و نه آب. هر جا هم که مستقر می شدند امکانات می خواستند ولی رزمندگان ما داوطلبانه به آنها کمک کردند. ما در آن زمان آمادگی جنگ را نداشتیم و نمی دانستیم که باید چه کنیم.
مرتضی دهداری عکاس دوران دفاع مقدس هم از اصالت آبادانی خود گفت و تأکید کرد خبرنگار، تصویربردار خبرگزاری ایرناست و اوایل انقلاب با مدرک سوم راهنمایی وارد حرفه خبرنگاری شده است.
مرتضی خاکی هم از جمله عکاسان دفاع مقدس بود که در این برنامه مورد تقدیر قرار گرفت، وی با اشاره به اینکه به اولین شهری که مورد حمله قرار گرفت با هلی کوپتر رفتیم اظهار داشت: تهیه عکس در آن زمان سخت بود. بعدها در معاونت مطبوعاتی از حاصل کار ما در معاونت مطبوعاتی ارشاد استفاده شد و عکس هایی چاپ شذ. امروز هم تعداد این عکاسان به انگشتان دست رسیده است و برخی شهید یا مجروح شده اند اما کمتر سراغی از ما گرفته می شود.
در همین مراسم محمد خدادی، معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد هم با گرامی داشت ایام عزاداری ماه محرم و صفر و اهمیت فداکاری گفت: هرچه داریم از فداکاری است. اقتدارمان را مدیون فداکاری های دفاع مقدس است امروز هم این دفاع مقدس ادامه دارد چرا که از عقاید مان دفاع می کنیم.
در مراسم تقدیر از عکاسان جنگ محمد خدادی، معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد نیز گفت: ایام محرم و صفر حال عجیبی دارد چرا که فصل مشترک این ایام و هفته دفاع مقدس فداکاری است. انتخاب ما هم فداکاری است و هرچه داریم از فداکاری است. اقتدار ما هم امروز مدیون دفاع مقدس است. هر روز ما هم دفاع مقدس چرا که ما هر ثانیه از عقیده و آرمان خود دفاع می کنیم.
وی با اشاره به اینکه پیش قدم جنگ رسانه ای خبرنگارانی هستند که با جهل مبارزه می کنند ادامه داد: خوشحال هستیم که در کشور اجتماع حداکثری هست. دیپلماسی ما هم با قدرت نظامی و ظرفیت رسانه ای در کنار هم هستند.
جمشید جعفرپور، رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی با اشاره به الهام بخش بودن واقعه کربلا در جنگ عراق با ایران گفت: زنان و مردان ما از شخصیت های مختلف واقعه گربلا الهام گرفتند و خبرنگاران و عکاسان هم باعث شدند بتوانیم مثل واقعه کربلا که ثبت و ضبط شده است به مرور وقایع جنگ تحمیلی بپردازیم.
وی در بخش دیگری قول مساعدت داد که کمیسیون فرهنگی مجلس اماده حمایت از فعالان رسانه ای و عکاسان دوران دفاع مقدس است و ابراز امیدواری کرد در بودجه سال آینده از این افراد حمایت شود.
انتهای پیام
به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، اواخر مرداد امسال بود که فشن شو کودکان به یکی از موضوعات داغ میان خانواده ها تبدیل شد، قضیه از آن جایی شروع شد که کلیپی در فضای مجازی منتشر و در آن کودکانی با سن کمتر از 10 سال همانند شوهای لباس مسیری را در حضور تماشاگران طی می کنند و با گرفتن ژست هایی همانند مدل های غربی تلاش دارند نگاه ها را به خودشان جلب کنند.
معاون ارشاد: به این راحتی ها به کسی مجوز نمی دهیم
طبیعی است که در چنین مسائلی نگاه ها به سمت متولی اصلی فرهنگ در جامعه برود، علی جعفری، معاون هنری و سینمایی اداره کل فرهنگ و ارشاد استان اصفهان، در واکنش به برگزاری این فشن شو گفته بود: برگزاری این رویدادها ساز و کار سخت گیرانه ای دارد و به راحتی موافقت نمی شود، آنچه در شبکه های اجتماعی منتشر می شود معمولاً زیرزمینی و غیرقانونی است.
کودک آزاری مدرن
اما موضوع تنها برگزاری قانونی یا غیرقانونی یک رویداد نیست بلکه این قضیه بعد دیگری نیز دارد و آن استفاده از کودکان برای تبلیغات است ، مجتبی ناجی معاون امور اجتماعی بهزیستی استان اصفهان در این رابطه تصریح کرد: استفاده از کودکان برای مقاصد تجاری، تبلیغی و بازاریابی مصداقی از کودک آزاری محسوب می شود و رسیدگی به موضوع نیاز به شاکی خصوصی ندارد.
بگو مجوز ندادیم و خلاص!
احمد عبدالهی نژاد، دبیر ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر استان اصفهان، در نشست خبری با اصحاب رسانه در این باره عنوان کرد: فرهنگ و ارشاد متولی ارشاد مردم است و گفتن این که مجوز ندادیم دلیل بر عدم پیگیری نمی شود از سوی دیگر صرف بیان این که به مراجع بالاتر معرفی شد کفایت نمی کند بلکه باید پیگیری شود که چه اقدامی انجام شده و نتیجه آن چه بوده است.
حمزه حاجی حیدری معاون اصناف و اماکن ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر استان اصفهان نیز در گفت وگو با خبرنگار فارس در مورد این اتفاق اظهار کرد: اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی در این موضوع کوتاهی و در نظارت بر برنامه ها ضعیف عمل کرده است، مدارک و مستنداتی داریم که نشان می دهد اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوزهایی را صادر کرده که فعالیت مسؤول برگزاری این برنامه با استناد به آن ها انجام شده است.
معاون اصناف و اماکن ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر استان اصفهان می گوید نظارت بر فعالیت های تبلیغاتی و فرهنگی بر عهده اداره فرهنگ و ارشاد است، مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان اصفهان حکم مسؤولیت کارگروه فضای مجازی استان اصفهان را دریافت کرده و این اداره کل نمی تواند نسبت به اتفاقات فضای مجازی بی تفاوت باشد.
قبلاً هم در تالار فرشچیان چنن برنامه ای را برگزار کردند
بر اساس اظهارات وی، مسؤول برگزاری این برنامه با مجوز یک کانون آگهی و تبلیغات فعالیت می کند. او معتقد است اگر اداره فرهنگ و ارشاد بر عملکرد مجموعه ای که به آن ها مجوز داده نظارت داشت چنین اتفاقی را در شهر شاهد نبودیم، عکس مسؤولان این برنامه تا چند روز قبل روی تمام بیلبوردهای تبلیغاتی شهر نصب شده بود، ممکن نیست که مجوز تبلیغات بدهیم اما نظارت نکنیم که در خود کانون چه اتفاقاتی رخ می دهد.
حاجی حیدری همچنین در ادامه یادآور می شود: همین مجموعه مشابه چنین برنامه ای را در تالار فرشچیان برگزار کرد، مگر نه این است که هر برنامه فرهنگی هنری در شهر باید با مجوز اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی باشد پس چگونه است که بعد از یک سال مجدد شاهد چنین اقداماتی هستیم؟
از جراحی زیبایی تا میکروپیگمنتیشن؛ برای تبدیل شدن به یک مدل خوب
معاون اصناف و اماکن ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر استان اصفهان بیان کرد: موضوع تنها داشتن یا نداشتن مجوز نیست، بلکه افرادی که در این کلاس ها شرکت می کنند برای برآورده کردن انتظارات باید دست به اعمال جراجی بزنند تا براساس معیارهای مدلینگ به یک مدل خوب تبدیل شوند و درآمد این عمل های جراحی به جیب پزشکان مشخصی می رود؛ زمانی که صحبت از مدلینگ کودک می شود عده ای با گفتن این جمله که بچه است، یادش می رود از کنار آن می گذرند در حالی که تمامی این اتفاقات در ضمیر ناخودآگاه اثر می گذارد.
حاجی حیدری معتقد است که اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی نباید در موضوع مدلینگ خودش را کنار بکشد، بلکه باید با تعریف سازوکاری مشخص مانع از سودجویی برخی افراد شود کارگروه مد و لباس در پایتخت به برخی مجموعه ها مجوز داده اما در استان ها توسعه نیافته و از سوی دیگر به دلیل کثرت تخلفات مجموعه های زیرزمینی اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز از دادن مجوز امتناع می کند.
معاون اصناف و اماکن ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر استان اصفهان با بیان این که اگر ارشاد بگوید مدلینگ غیرقانونی است باید از نصب تصاویر افراد در بیلبوردهای تبلیغات شهری جلوگیری کند، گفت: در غیر این صورت باید مسیر حضور افراد علاقه مند به این حوزه تعریف شود.
معاون هنری ارشاد استان سری به اینستاگرام بزند
بپذیریم یا نه امروز دیده شدن یکی از دغدغه های بسیاری از جوانان است، نیازی که برای تصدیق تشدید آن در سال های اخیر کافیست سری به اینستاگرام بزنیم و دختران و پسرانی را ببینیم که با ژست های مختلف مقابل لنز دوربین عکاسان می ایستند.
یک گردش ساده در صفحات اینستاگرام انبوهی از چهره های آشنا و غیرآشنایی را نشان می دهد که در حال تبلیغ لباس، کیف، کفش، ساعت مچی و حتی عینک هستند، تصاویری که برخی از آن ها به نظر می رسد در خارج از ایران گرفته شده باشند اما متاسفانه اینطور نیست.
غیرقانونی بودن بیشتر صفحات فعال مدلینگ فقط به ظاهر افراد و پوشش آن ها محدود نمی شود، گزارش های پراکنده از فشن شوها در غرب، حکایت از پشت پرده های زننده ای از این شغل به ظاهر زیبا دارد، از خورد پنبه و نیکوتین برای بی اشتها شدن تا رژیم های غذایی مخرب سلامتی برای حفظ لاغری.
یک شبکه فرانسوی، بیشترین مدعیان فشن در ایران را دخترانی معرفی کرده است که فقط برای گرفتن لایک و کسب شهرت، به رایگان جلوی دوربین عکاسان می روند و یا آنچه اخیراً حاشیه ساز شده فشن شوهایی است که مدل های آن کودکان هستند، دخترها و پسرهایی که شاید هنوز درک درستی از نوع پوشش خود ندارند.
شاید وقت آن رسیده تا اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی با اخذ یک تصمیم سخت اما راهگشا اقدام به تدوین قانون در حوزه مدلینگ کند، تجربه تاریخی نشان داده هر زمان مسؤولان برای مقابله با پدیده ای اجتماعی راه ندیدن و نشنیدن را در پیش گرفتند نتیجه فقط تقویت فضاهای غیررسمی و غیرقانونی بوده است.
انتهای پیام/63113/ص10/
در ادامه خدمات رسانی سازمان حج و زیارت به سیل زدگان استان گلستان بالغ بر 100 قلم از کالاهای اساسی شامل یخچال، تلوزیون، پنکه زمینی و سقفی، اجاق گاز و 2350 مترمربع موکت به نمایندگی، توسط مدیریت حج و زیارت استان گلستان تحویل خانوادهای آسیب دیده واقع در شهرهای آق قلا و گمیشان گردید.
به گزارش روابط عمومی حج و زیارت استان گلستان، این کالاها توسط کارکنان سازمان حج و زیارت و کارگزاران زیارتی کلیه استانها تهیه شده که حج و زیارت استان گلستان به نمایندگی اقلام اهدایی را توزیع نموده است که این روند همچنان ادامه دارد.
رئیس سازمان اوقاف و امور خیریه:
ایران اسلامی در برگزاری مسابقات قرآن کریم پرچمدارجهان اسلام است
رئیس سازمان اوقاف و امور خیریه گفت: ایران اسلامی در برگزاری مسابقات قرآن کریم همیشه به عنوان پرچمدارجهان اسلام بوده است و رتبه نخست را در میان مسابقات جهان اسلام دارد.
به گزارش ایسنا، حجت الاسلام سید مهدی خاموشی در مراسم افتتاحیه این مسابقات با بیان اینکه قرآن کلام پروردگار است، اظهارکرد: قرآن کریم تلقی وحی بر حضرت محمد (ص) است و با توجه به اینکه این کتاب آسمانی از زبان پیامبر اکرم (ص) قرائت شده است و به همین دلیل قرآن نام دارد .
وی افزود: در قرآن کریم به این مطلب اشاره شده است که یک نفر با علم و تجربه خود نکات و مفاهیم قرآنی را در کنار هم نچیده است و قول شاعر و کاهن نیست بلکه این مفاهیم و کلمات نورانی از آسمان بر قلب پیامبر گرامی اسلام نازل شده است.
رئیس سازمان اوقاف و امور خیریه تاکید کرد: قرآن کتاب هدایت برای رسیدن به کمال است و برای دستیابی به آنچه که اگر بر قلب پیامبر وحی نمی بود انسان توانایی رسیدن به آن نداشت.
وی ادامه داد: خداوند در قرآن کریم می فرماید که این کتاب برای افرادی که اهل تقوا هستند تاب هدایت است، همان افرادی که ایمان به غیب دارند و اهل برپا داشتن نماز هستند، از روزی که به آنها داده شده است انفاق می کنند، به رسولان و کتب آسمانی و آخرت ایمان دارند.
خاموشی با تاکید بر اینکه روایات در مقام مقایسه روایات به ما کمک می کند تا وزن کلام الله را درک کنیم، خاطرنشان کرد: برای تفهیم بیشتر کلام خداوند در قرآن کریم اهل بیت عصمت و طهارت برای تفسیر قرآن آمده اند چراکه صاحبان اندیشه هستند و آیات قرآن را به درستی می فهمند
وی با اشاره به اینکه واقع مخلوقات فقر مطلق و همه وابسته به خدا هستند و این در حالی است که خداوند بی نیاز مطلق است، گفت: در روایات داریم که برتری قرآن بر سایر کلامها مانند برتری خدا بر سایر مخلوقات است.
رئیس سازمان اوقاف و امور خیریه در بخش دیگری از صحبت های خود با گرامی داشت ایام الله دفاع مقدس و ماه محرم تاکید کرد: انقلاب اسلامی ما برگرفته از فرهنگ قرآنی بود و با ترویج این فرهنگ قرآنی در طول سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون ملازم بودن قرآن و عترت را به همه جهانیان تفهیم کرده است.
وی با اشاره تعداد بالای حوزه های علمیه اصفهان گفت: تعیین تکلیف حوزه های علمیه در طول تاریخ بستکی به کلنی های اساسی آن درسرتاسر کشور داشت که از جمله این موارد حوزه علمیه اصفهان بوده است که همواره در طول تاریخ برای ترویج تفکر دینی و محبت اهل بیت(ع) فعالیت کرده است.
خاموشی با بیان اینکه از اصفهان آثار مهمی در راستای ارتقای تفکر شیعی داشته است، تصریح کرد: انقلاب اسلامی با این تفکر عالمانه دینی و قرآنی شکل گرفت و با فرهنگ شهادت به اوج قله های رفیع اقتدار رسیده و نظام سلطه را زمین گیر کرده است.
وی ادامه داد: امروز دشمن از اقتدار ایران اسلامی که برگرفته از علم و دانش بومی است ناراحت است و فکر تعدی به این کشور را به ذهن راه نمی دهد و اینها همگی برگرفته از همان فرهنگ ایثار و شهادتی و دفاع مقدس است.
رئیس سازمان اوقاف و امور خیریه با اشاره به اینکه این فرهنگ مقاومت امروز علاوه بر لبنان و فلسطین در دیگر کشورهای منطقه مانند سوریه و یمن نیز فراگیر شده است و در حال تغییر جهان است، عنوان کرد: اگر دل انسان مومنی سرشار از فرهنگ قرآن مقاومت ایثار و مبارزه با دشمن بود لشکر ترس را در دل دشمنان برپا می کند.
وی تاکید کرد: ایام الله دفاع مقدس به ما این نکته را تفهیم می کند که اگر متولیان کشوربه فرهنگ قرآنی توسل جویند و فرهنگ مقاومت را در عملکردهای مختلف خویش به کار بگیرند به یقین امنیت کشور تضمین شده و حغرافیای تولی و تبری توسعه پیدا می کند.
خاموشی با بیان اینکه امروز این جغرافیا در دنیا توسعه یافته است که همگی از برکات قرآن است، گفت: در عرصه های مختلف اگر در مسیر برکات قرآنی عمل کنیم همیشه پیروزی را به دست خواهیم آورد.
وی با اشاره به اینکه ایران اسلامی در برگزاری مسابقات قرآن کریم همیشه به عنوان پرچمدارجهان اسلام بوده است و رتبه نخست را در میان مسابقات جهان اسلام دارد، تاکید کرد: به واقع باید از نظر کمیت و کیفیت فرهنگ قرآنی قرآن را با آموزه های اهل بیت عجین کنیم و همیشه پرچمداری جهان اسلام در این زمینه را حفظ کنیم.
چهل ودومین دوره مسابقات سراسری قرآن کریم از صبح شنبه 6 مهرماه به میزبانی استان اصفهان کار خود را آغاز کرد.
انتهای پیام
حجت الاسلام عظیم آسوده یدکی، مدیرکل اوقاف و امور خیریه استان خراسان شمالی، در گفت وگو با خبرگزاری رسا در خراسان شمالی، اظهار کرد: امسال نیز همانند سال گذشته اداره کل اوقاف و امور خیریه استان خراسان شمالی اقدام به برپایی نانوایی سیار در مرز مهران به منظور رفاه و تأمین نان موردنیاز زوار اربعینی کرده است.
وی افزود: این نانوایی سیار به طور کامل از تهیه آرد تا مرحله پخت نان را انجام می دهد و سعی در تأمین هر چه بهتر و بیشتر نان موردنیاز هم وطنان زائر سیدالشهدا (ع) را دارد.
حجت الاسلام آسوده با بیان اینکه علاوه بر برپایی نانوایی سیار در مرز مهران اقدامات رفاهی دیگری ازجمله برپایی موکب در این منطقه برای زائران حسینی در نظر گرفته شده است تصریح کرد: مبلغ 120 میلیون ریال نیز از محل موقوفات استان جمع آوری شده و در راستای ارائه خدمات به زائرین سیدالشهدا (ع) در نظر گرفته شده است.
وی با بیان اینکه استان خراسان شمالی در سال های گذشته نیز با برپایی موکب در مرز مهران به ارائه خدمات رفاهی گوناگون به زوار حسینی پرداخته است خاطرنشان کرد: اداره کل اوقاف و امور خیریه با همکاری دیگر دستگاه های متولی استان در ماه محرم هرسال کاروانی را به منظور ارائه خدمات به مرز مهران اعزام می کند.
مدیرکل اوقاف و امور خیریه خراسان شمالی با اشاره به اینکه در سال گذشته به سبب طوفان شدید که در منطقه مهران رخ داد بسیاری از تأسیسات موکب این استان آسیب دید گفت: به منظور برپایی مجدد موکب استان در منطقه مهران، تأسیسات موردنیاز جدید ازجمله چادر و داربست خریداری شده است.
وی با اشاره به نشست مشترک مدیران کل اوقاف و امور خیریه استان های کشور اظهار کرد: در نشستی که با حضور مدیران کل اوقاف و خیریه استان های خراسان شمالی، سمنان، گلستان، مازندران، آذربایجان شرقی و ایلام برگزار شد تصمیماتی در خصوص ارائه هر چه بهتر خدمات به زائرین اربعین گرفته شد.
وی با اشاره به اینکه در سال گذشته ادارات اوقاف و امور خیریه استان های کشور 54 موکب را به منظور خدمت رسانی به زائرین حسینی برپا کردند خاطرنشان کرد: ادارات اوقاف و امور خیریه کشور به منظور خدمت رسانی هر چه بهتر و هدفمندتر در 10 محور موضوعی مختلف تقسیم بندی شده اند.
مدیرکل اوقاف و امور خیریه خراسان شمالی با بیان اینکه برخی از مبلغان و روحانیان استان نیز به منظور انجام فعالیت های فرهنگی به مرز مهران اعزام می شوند افزود: خراسان شمالی در تلاش است تا با همکاری استان های سمنان، گلستان، گیلان اسلام و آذربایجان غربی در محل قدمگاه امامزاده ابراهیم قتال (ع) یک آشپزخانه دائمی به منظور پخت غذا و توزیع غذا در بین زوار حسینی احداث کند.
وی با اشاره به اینکه احداث این آشپزخانه دائمی با سازه سبک در مرز مهران آغازشده است، بیان کرد: پیش بینی می شود روزانه 10 هزار پرس غذا در این آشپزخانه پخت شود و از طریق موکب های حاضر در مرز مهران بین زوار اربعین حسینی توزیع شود./9314/ت310/ب1
اداره کل اوقاف و امور خیریه مازندران، انتشار جعلی تصویر امامزاده سیدمحمد شهرستان نور در فضای مجازی را تکذیب کرد.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما مرکز مازندران، روابط عمومی اداره کل اوقاف و امور خیریه مازندران در پی انتشار تصویری جعلی و فتوشاپ شده در فضای مجازی تحت عنوان (امامزاده سیدمحمدهالیوود) اطلاعیه ای صادر کرده که به اطلاع عموم مردم می رساند:
1- تابلوی جانمایی شده در این تصویر جاده کپ سفلی شهرستان نور وجود خارجی نداشته و این تصویر ساخته و پرداخته تخیلات ذهنی یک فرد معاند است.
2- در تصویر جعلی جاده خاکی نشان داده شده در حالی که تصویر اصلی جاده، آسفالت است.
3- عنوان هالیوود در تصویر جعلی قابل رویت بوده و جاعلان و خناسان ناشیانه با فتوشاپ به تابلوی امامزاده سیدمحمد (ع)، روستای کپ سفلی اضافه کرده اند.
4- ایجاد تصاویر جعلی از آستان مقدس امامزادگان و بقاع متبرکه فعالیت رسانه های معاندی است که در حوزه اعتقادی و مذهبی با نیت های بدخواهانه، ضد اعتقادات مردم شبهه پراکنی می کنند.
اداره کل اوقاف و امور خیریه مازندران به عنوان متولی اصلی امامزادگان و بقاع متبرکه، علاوه بر محکومیت این اقدام نابخردانه و هتاکانه معاندان، موضوع را در مراجع قضائی پیگیری کرده تا عوامل و سازندگان این تصویر دروغین، به اشد مجازات محکوم شوند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اراک ، محسن امیدی ظهر امروز در جلسه ستاد اربعین حسینی(ع) با اشاره به اهمیت راهپیمایی اربعین اظهار داشت: رهبر معظم انقلاب اسلامی در منویات خود و در مورد شور و شوق راهپیمایی عظیم اربعین می فرمایند که به دیده حسرت به گام های میلیون ها زائر می نگریم و اگر جانفشانی شهدا نبود اکنون حرکت این کاروان عظیم به سمت کربلای مقدس ممکن نبود .
وی افزود: تاکنون تعداد یک میلیون و 125 هزار و 457 نفر از سراسر کشور برای اعزام به کربلا در سامانه سماح ثبت نام کرده اند که از این تعداد 19 هزار و 220 نفر از متقاضیان اعزام استان مرکزی هستند و پیش بینی ما بر این است که نزدیک به سه میلیون نفر زائر از کشور در این راهپیمایی شرکت کنند.
دبیر ستاد اربعین استان مرکزی تصریح کرد: اعزام زائران حسینی از ابتدای محرم و از مرز های چذابه، خسروی، مهران و شلمچه آغاز شده که البته مرز خسروی تنها از ساعت 7 صبح تا 7 عصر برای عبور زائران باز است، در راستای نقل و انتقال زائران حسینی از استان مرکزی تعداد 150 دستگاه اتوبوس از تاریخ 17 مهرماه تا 3 آبان ماه آماده حمل و نقل زائران با نرخ کرایه مصوب حدود 120 هزار تومان هستند.
امیدی ادامه داد: در ستاد اربعین استان مرکزی تعداد 14 کمیته با عنوان های کمیته پشتیبانی با مسئولیت معاون پشتیبانی و توسعه منابع استانداری مرکزی، کمیته امنیتی و انتظامی با مسئولیت معاون سیاسی و امنیتی استاندار مرکزی، اطلاع رسانی و مستندسازی با مسئولیت مدیرکل صداوسیما، بهداشت و درمان با مسئولیت رئیس دانشگاه علوم پزشکی شهر اراک، امداد و نجات با مسئولیت مدیرکل هلال احمر، اطلاعات با مسئولیت رئیس اطلاعات استان مرکزی و کمیته حمل و نقل با مسئولیت مدیرکل راهداری و حمل و نقل جاده ای فعالیت دارند.
وی عنوان کرد: کمیته مشارکت مردمی، اسکان و تغذیه، کمیته امور شهری با مسئولیت مدیرکل دفتر شهری استانداری مرکزی، کمیته فرهنگی و آموزشی با مسئولیت مدیرکل تبلیغات اسلامی استان مرکزی، کمیته اعزام با مسئولیت سازمان حج و زیارت استان مرکزی، کمیته بانوان و جوانان با مسئولیت مدیرکل دفتر بانوان استانداری مرکزی، کمیته زیرساخت با مسئولیت معاون عمرانی استانداری مرکزی و کمیته اتباع خارجه با مسئولیت مدیرکل اتباع خارجه استان مرکزی از دیگر کمیته های فعال در ستاد اربعین استان مرکزی هستند.
امیدی بیان کرد: در برنامه پیاده روی اربعین امسال تعداد 61 موکب از استان مرکزی در داخل کشور و داخل کشور عراق مستقر شده اند که از این موکب ها تعداد 13 موکب در شهر نجف، 13 موکب در مسیر حرکت کربلا به نجف، 10 موکب در شهر کربلا که دو موکب از این تعداد توسط بانوان اداره می شود، یک موکب در شهر کاظمین، یک موکب در شهر سامرا، دو موکب در شهرستان ایلام و مرز مهران و 21 موکب در مسیر حرکت استان از زرندیه تا توره مستقر شده اند.
وی افزود: تعداد 5 میلیون و 449 هزار و 650 پرس غذا و میان وعده برای توزیع در این موکب ها در نظر گرفته شده است، همچنین برای اسکان زائران به ازای 19 هزار نفر در صحن حضرت زهرا(س)، روزانه به ازای 9 هزار و 300 نفر در مسیر نجف به کربلا، به ازای سه هزار نفر در شهر کربلا، به ازای سه هزار نفر در شهر کاظمین، به ازای سه هزار نفر در شهر مهران و برای 7 هزار و 500 نفر در استان مرکزی مکان و ظرفیت تامین شده است، همچنین تعدادی از مساجد مسیر پیاده روی نیز آمادگی خود را برای اسکان زائران حسینی اعلام کرده اند.
دبیر ستاد اربعین استان مرکزی ادامه داد: تعداد 50 پاکبان از استان مرکزی به همراه تمامی تجهیزات مورد نیاز اعم از ماشین زباله بر، آمبولانس حمل جنازه، لودر، بولدوزر و کمپرسی در شهر مهران و تعداد 30 پاکبان از شهرستان ساوه به همراه تمامی تجهیزات مورد نیاز در شهر نجف مستقر می شوند.
امیدی عنوان کرد: ارائه خدمات موکب ها از 12 روز مانده به اربعین حسینی آغاز و تا سه روز پس از اربعین ادامه دارد و در نظر داریم که برای زمان برگشت زائران از تعداد موکب های مقصد کاسته و بر موکب های مسیر بازگشت بیفزاییم، دیدگاه ما بر این است که نذورات مردمی تنها در کشور عراق توزیع نشود و برخی از آنها نیز به موکب های داخلی اختصاص یابد.
وی خاطرنشان کرد: سال گذشته بیش از 58 هزار ویزا برای زائران از استان مرکزی صادر شد که بر این اساس پیش بینی می کنیم تعداد 100 هزار نفر از استان مرکزی در مراسم راهپیمایی اربعین شرکت کنند، محوریت اصلی اقدامات اربعین بر مردمی بودن است که رهبر معظم انقلاب اسلامی به حفظ این مردمی بودن اقدامات تاکید دارند.
انتهای پیام/ح
به گزارش ایسنا، جمشید مهدوی، رئیس اداره اوقاف و امور خیریه شهرستان مرزی بندر آستارا در قرارگاه رسانه ای موکب امام حسین (ع) پایانه مرزی، در جمع خبرنگاران اظهار کرد: آستارا از دیرباز به عنوان دروازه ورود مسلمانان کشورهای حوزه قفقاز و عاشقان اهل بیت عصمت و طهارت (ع) این کشورها شناخته شده است.
وی با بیان اینکه طی چند سال گذشته و با مهیا شدن شرایط ایده آل زیارت عتبات عالیات، سیل مشتاقان از اقصی نقاط کشورهای جمهوری آذربایجان، گرجستان، روسیه و سایر کشورها با عبور از مرز زمینی آستارا به سوی میعادگاه مسلمانان رهسپار می شوند، ادامه داد: در همین راستا امکاناتی در پایانه مرزی آستارا ایجاد می شود تا تردد زائران تسهیل شود.
مهدوی با تأکید بر اینکه در شهرستان آستارا علاوه بر پایانه، یک موکب دیگر در صحن متبرکه امامزادگان ابراهیم (ع) و قاسم (ع) برپا می شود، افزود: در این دو موکب در مجموع 18 غرفه با محوریت پاسخ به سوالات شرعی، نمازخانه مجزای خواهران و برادران، خیمه معرفت، بهداشت و درمان، حمل و نقل، صرافی، تلفن همراه، صنایع دستی، نمایشگاه و فروشگاه محصولات فرهنگی، عرضه مواد غذایی و سایر غرفه ها خواهد بود.
وی خاطرنشان کرد: برای خدمات رسانی داوطلبانه به زائران اربعین، 200 خادم زن و مرد اعلام آمادگی کرده اند که از این تعداد 120 خادم جذب خواهند شد.
رئیس اداره اوقاف و امور خیریه آستارا در پایان با اشاره به پیش بینی ورود 15 هزار الی 20 هزار زائر خارجی از مرز زمینی آستارا، تصریح کرد: برای اسکان زائران حدود 500 مترمربع زائرسرا، 400 مترمربع صحن اصلی و 1000 مترمربع حسینیه امامزادگان ابراهیم (ع) و قاسم (ع) در نظر گرفته شده است.
وی در پایان از ورود تعدادی زائر اربعین طی چند روز گذشته برای حرکت با پای پیاده از مرز زمینی آستارا تا مرز مهران و حرم امام حسین (ع) در کربلای معلی، خبر داد و اضافه کرد: طبق هماهنگی های به عمل آمده، پیش بینی می شود که نخستین گروه از زائران از 12 مهرماه به کشور وارد شوند.
انتهای پیام
حجت الاسلام مرتضی عزیزی مدیرکل اوقاف و امور خیریه استان ایلام عصر امروز در گفت وگو با خبرنگار فارس در ایلام گفت: در ایام اربعین 20 روحانی و مبلغ مذهبی در راستای ارائه خدمت فرهنگی و دینی به زوار در مرز مهران مستقر می شوند.
وی افزود: ارائه خدمات فرهنگی، برپایی نماز جماعت، پاسخ به مسائل شرعی و دیگر فعالیت های فرهنگی ازجمله فعالیت های این روحانیون بوده و علاوه بر این در امر خدمات رسانی به زوار نیز مشارکت دارند.
مدیرکل اوقاف و امور خیریه استان بیان کرد: برنامه های فرهنگی در رأس فعالیت های این سازمان در سطح مساجد و موکب های اوقاف و امور خیریه استان ها در ایام اربعین حسینی قرار دارد.
وی ادامه داد: ایام اربعین سال جاری روزانه 12 هزار پرس غذا در این آشپزخانه پخت و از طریق موکب های این سازمان در مرز مهران بین زوار اربعین حسینی توزیع می شود.
عزیزی تصریح کرد: همچنین شش هزار متر زمین کنار پایانه برکت در مرز مهران جهت ارائه خدمات فرهنگی به زائرین در نظر گرفته شده و قدمگاه امام زاده ابراهیم قتال(ع) در مرز مهران و مسجد بانو نیز جهت برگزاری مراسم نماز جماعت، سخنرانی و عزاداری و استفاده از ظرفیت علما و بزرگواران آماده شده است.
به گفته وی استان های خراسان شمالی ،گیلان، گلستان، آذربایجان غربی، سمنان به عنوان استان های معین اوقاف ایلام در مرز مهران معرفی شده اند.
انتهای پیام/970821
به گزارش ایرنا، محمدصادق بصیری روز شنبه در نشست ستاد استانی اربعین حسینی با بیان اینکه آغاز خدمات رسانی به زائران اربعین و کار در ایران از 13 تا 27 مهرماه است افزود: باید در بحث هزینه ها نباید تفاوت فاحشی بین قیمت استان کرمان با دیگر استانها باشد.
وی با تاکید بر خدمت رسانی خالصانه به زائران اربعین اظهار داشت: اربعین سفر بسیار مهمی است و شاید بزرگ ترین پدیده فرهنگی، امنیتی و سیاسی ما در طول سال است و تنظیم برنامه ها و کیفیت آن کار دشواری است.
بصیری تصریح کرد: با استقرار موکب ها و مراکز درمانی آدرس آنها به مردم اطلاع رسانی شود.
معاون استاندار کرمان بیان داشت: باید نظم و انضباط در حرکت بزرگ اربعین حاکم باشد و هدف، هماهنگی، وحدت و خدمت رسانی بیشتر به زائران است و باید همکاری صورت بگیرد.
وی افزود: باید بر کار موکب های داخلی و ایستگاه های صلواتی نیز دقت و نظارت کرد و موارد کنترل شود.
بیش از 40 هزار زائر کرمانی در سامانه سماح ثبت نام کردند
مدیرکل حج و زیارت استان کرمان در این نشست با تاکید بر اینکه همه زائرین باید در سامانه سماح ثبت نام کنند گفت: تاکنون 40 هزار و 264 نفر زائر برای اربعین ثبت نام کرده اند.
محمود عرب نژاد افزود: این تعداد ثبت نام در 36 روز گذشته انجام گرفته که پیش بینی می شود تا پایان اجتماع اربعین به 80 هزار نفر برسد.
وی با اشاره به اینکه نظارت ها بر کار ثبت نام دفاتر زیارتی استان وجود دارد اظهار داشت: مبلغ 22 هزار تومان بابت درمان و بیمه زائران دریافت می شود.
مدیرکل حج و زیارت استان کرمان تصریح کرد: متاسفانه گزارشاتی واصل شده که برخی از هیات های مذهبی و جلسات خانگی بانوان بدون ثبت نام در سامانه سماح برای سفر به عتبات در ایام اربعین اقدام می کنند که در صورت بروز مشکل، حج و زیارت در این زمینه تعهدی ندارد.
به گفته وی نخستین پرواز کرمان – نجف 19 مهرماه انجام می شود.
عرب نژاد خاطرنشان کرد: در سال گذشته طی 33 روز ثبت نام 63 هزار زائر از استان کرمان نام نویسی کردند.
9895 / 5054
به گزارش خبرگزاری برنا دراصفهان ،حجت الاسلام مهدی خاموشی در مراسم افتتاح چهل ودومین مسابقات بین المللی قرآن دراصفهان گفت: پیروزی با در مسیر قرآن بودن کسب می شود.قله دفاع مقدس امروز در یمن سوریه و.. است و نقشه و معادلات دشمن را برهم زده است.
رئیس سازمان اوقاف و امور خیریه کشوردرادامه افزود:حوزه های علمیه اصفهان همواره در طول تاریخ در تولید تفکر قرآنی پیشگام بوده اند.فرهنگ قرآن به ما یاد داده ولایت پذیر باشیم و امنیت بر همین محور تولید میشود.
وی تصریح نمود: آنچه در دوران دفاع مقدس دشمن را زمین گیر کرد همین روحیه قرآنی رزمندگان بود.
رئیس سازمان اوقاف و امور خیریه کشور، گفت: قرآن کتاب هدایت بشر است برای رسیدن به کمال، خدا و آنچه که اگر این وحی نمی بود، انسان توانایی رسیدن به آن را نداشت. کسانی که اهل تقوا هستند، این کتاب برای آن ها هدایت است، یعنی همان کسانی که طبق آیات ابتدایی سوره مبارکه بقره، ایمان به غیب دارند، اهل برپا داشتن نماز هستند، از روزی ای که به آن ها داده شده است انفاق می کنند و به پیامبران، کتب آسمانی دیگر و آخرت ایمان دارند.
خاموشی درادامه افزود: برتری قرآن بر سایر کلام ها مانند برتری خدا بر سایر مخلوقات است.در این نگاه، خدا غنی مطلق و موجودات فقیر مطلق اند. همه ما وابسته به خدا هستیم و خدا بی نیاز مطلق است، بنابراین سایر کلام ها نیازمند قرآن هستند و قرآن به هیچ کلام دیگری نیاز ندارد.
وی درپایان گفت:عترت نیز برای تفسیر قرآن و تفهیم بیشتر آن برای بشر آمده اند و آنها هستند که صاحبان لب و اندیشه اند و معانی قرآن را می فهمند.
چهل و دومین دوره مسابقات بین المللی مسابقات قرآن کریم که از ششم مهرماه در دو بخش خواهران و برادران برگزارمی گردد. در رشته های مختلف از جمله قرائت قرآن، حفظ کل قرآن 10 جزء، 20 جزء و حفظ کل، اذان و همخوانی همچنین مسابقه ی کتابت قرآن کریم برای اولین بار در اصفهان برگزار می شود.
حجت الاسلام محمد صالحی امروز در گفت وگو با خبرنگار فارس در کرمانشاه، اظهار داشت: چهار موکب با نظارت اوقاف و امور خیریه پذیرایی از زوار اربعین حسینی را در مسیر کرمانشاه به خسروی برعهده دارند.
مدیرکل اوقاف و امورخیریه استان کرمانشاه ادامه داد: موکب سیدالشهداء (ع) در ورودی شهر کرمانشاه در آستان مقدس امامزاده باقر (ع) بیستون که علاوه بر بحث تغذیه، در راستای اسکان زوار نیز خدمات رسانی خواهد داشت.
وی تصریح کرد: مو کب اباعبدالله الحسین (ع) از محل موقوفه غیرتصرفی حاج محمد تقی اصفهانی در منطقه چالابه در بحث تغذیه در خدمت زوار عتبات عالیات خواهد بود.
صالحی به راه اندازی 2 موکب دیگر در مرز خسروی از سوی اوقاف و امور خیریه اشاره کرد و افزود: استان های اردبیل، کردستان و فارس نیز در این مرز پای کار آمده اند.
وی خاطرنشان کرد: موکب امام خامنه ای در مرز خسروی با مشارکت استان های کرمانشاه، اردبیل و کردستان و یک موکب دیگر به صورت مستقل از سوی استان فارس در بحث تغذیه به زوار ابا عبدالله الحسین(ع) در این مرز خدمات رسانی خواهد کرد.
این مسؤول با بیان اینکه در اجرای نیت واقف قرار است خدمات سلامت و دارو مورد نیاز به زوار ارائه شود، افزود: هزینه تامین دارو از موقوفه و ارائه خدمت از پزشکان را نیز در برنامه خدمات رسانی به زوار اربعین داریم.
وی توزیع 40 هزار نسخه کتاب، اعزام مبلغ، راه اندازی غرفه های پاسخگویی به مسائل شرعی را در قالب فعالیت های فرهنگی اداره کل اوقاف و امور خیریه استان در موکب های اربعین کرمانشاه عنوان کرد.
انتهای پیام/پ
حسین صفری روز یکشنبه در گفت و گو با ایرنا اظهار داشت: 400 هکتار زمین وقفی مستعد پرورش میگو در این استان برای سرمایه گذاری مشترک با بخش خصوصی مشخص شده که در شرق بندرعباس، منطقه دهنو و کولغان قرار دارند.
وی ادامه داد: این زمین ها بخشی از موقوفه مرحوم مختار مشیری را شامل می شود که 54 سال پیش ( 2 اردیبهشت سال 1344 هجری شمسی) برای پرورشگاه ایتام وقف شده است.
وی اضافه کرد: وسعت موقوفه مرحوم مشیری سه هزار و 500 هکتار می شود که از ساحل روستای دهنو تا کوه مقابل خلیج فارس را دربرمی گیرد.
معاون بهره وری اقتصادی اداره کل اوقاف و امور خیریه هرمزگان بیان داشت: شیلات هرمزگان زمین ها را برای پرورش میگو بسیار مناسب ارزیابی کرده و اولویت واگذاری با بومی های منطقه و این استان است.
وی خاطرنشان کرد: عواید حاصله اوقاف و امور خیریه هرمزگان از سرمایه گذاری های اقتصادی مشترک در زمین های وقفی براساس نیت واقفان هزینه خواهد شد.
3219 /6048
خبرگزاری شبستان – البرز: بزرگترین نمایشگاه تجسمی هنری ماکت واقعه عظیم عاشورای حسینی که با همت فعالان کانون فرهنگی هنری مهدیون ساخته شده است این روزها میزبان زائرانی است که برای زیارت حرم مطهر حضرت امام حسین(ع) به کربلا مشرف می شوند.
مجموعه مهدیون کرج به عنوان یک تشکیلات فرهنگی هنری است که در قالب تجسمی هنری برای تبیین هرچه بهتر واقعه عظیم و تاریخی عاشورای حسینی فعالیت می کند.
محمود شفیق در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری شبستان از البرز در خصوص اهمیت این ماکت گفت: استفاده از ابزار هنری یکی از راهکارهای مورد نیاز در بحث تبیین ارزش ها و آرمان های دینی همچون واقعه تاریخی است.
مدیرکانون فرهنگی هنری مهدیون کرج افزود: ماکت کربلا کانون فرهنگی هنری مهدیون کرج در تمام طول سال میزبان بازدیدکنندگان است و در سال جاری برای چندمین مرتبه این ماکت در کربلا حسینی به مناسبت محرم برپا شده است.
وی با اشاره به ویژه برنامه های تبیینی، فرهنگی و آموزشی در جوار برپایی این ماکت عنوان کرد: دانش آموزان به ویژه گروه های سنی نوجوان و جوان مهم ترین مخاطبان این طرح هستند که در شهر کرج به صورت معمول سخنرانی های فرهنگی، آموزشی و تحلیلی در محورهای مختلف در فضای کانون و در جوار ماکت کربلا برای خانواده ها برگزار می شود.
شفیق به استقبال پرشور زائران حسینی از بزرگترین ماکت کربلا در بین الحرمین خبر داد و گفت: از نخستین روز برپایی تا کنون شاهد استقبال پرشور مردم و مسئولان و بزرگان دینی از این ماکت تجسمی هستیم.
تبیین باورهای دینی رویکرد اصلی برنامه های کانون های فرهنگی مساجد است
حجت الاسلام کاظم شکری نیز در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری شبستان از البرز در خصوص اهمیت جایگاه فعالیت کانون های فرهنگی هنری مساجد استان گفت: اساس فعالیت ها در فضای مسجد با محوریت کانون های فرهنگی هنری مساجد، قالب کار تشکیلاتی با هدف احیاء و پویایی مسجد است.
مدیرستاد هماهنگی و نظارت بر کانون های فرهنگی هنری مساجد البرز افزود: تبیین باورهای دینی از جمله رویکردهای اصلی در روند برنامه های کانون ها است که کانون فرهنگی هنری مهدیون یکی از کانون های فعال در این عرصه در قالب ارائه ماکت تجسمی واقعه عاشورا است.
وی به بازدید اخیر دکتر حجت الاسلام ارزانی از این نمایشگاه تجسمی اشاره کرد و آن را زمینه معرفی میزان توانمندی های کانون های فرهنگی هنری مساجد استان البرز خواند.
حجت الاسلام شکری با بیان این مطلب که مشاور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی طی بازدید از کانون فرهنگی هنری مهدیون و ماکت بزرگ واقعه عاشورا این برنامه را بخشی از توانمندی عظیم کانون های مساجد معرفی کرد، عنوان کرد: پتانسیل های بالای فرهنگی و هنری در نهاد کانون های فرهنگی هنری مساجد ظرفیت قابل تأملی است که از آن در بخش های مختلف می توان استفاده کرد.
مدیرستاد هماهنگی و نظارت بر کانون های فرهنگی هنری مساجد البرز توضیح داد: ماه محرم و صفر یکی از مهم ترین ماه های سال است که کانون های فرهنگی هنری مساجد ویژه برنامه های متعدد با رویکرد تبیین باورهای دینی برپا می کنند و در این میان کانون فرهنگی مهدیون نیز از جمله کانون های فرهنگی هنری شاخص در این زمینه است.
پایان پیام/ 301
