بولتن فرهنگی هنری / مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی 23 تیر 98
برنامه نسل امروز در برنامه این هفته خود به بررسی موضوع مدیریت فرهنگی پرداخت.

به گزارش اعتدال به نقل از روابط عمومی برنامه تلویزیونی نسل امروز ؛ برنامه نسل امروز این هفته جمعه 21 تیر ماه با موضوع مدیریت فرهنگی( نگاهی انتقادی به مدیران فرهنگی و روش آنها در اداره دستگاه ها) با حضور سید محمد حسینی، وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی، امین متولیان، کارشناس مسائل فرهنگی و علی اصغر پورمحمدی، معاون سابق سیما و رئیس پیشین شبکه 3 با اجرای امیرابراهیم رسولی به روی آنتن شبکه پنج رفت .

سیدمحمد حسینی در ابتدای این برنامه اظهار کرد: مدیریت در تمامی رشته ها و حوزه ها مطرح است اما مدیریت حوزه فرهنگ ممکن است پیچیده تر و سخت تر باشد چراکه با افکار، اندیشه ها و اذهان سر و کار دارد .

وی ادامه داد: نمی توان در این حوزه تحکمی رفتار کرد بلکه باید با سعه صدر با تمامی زیر مجموعه های این حوزه برخورد شود و گاهی حتی باید تحمل کرد زیرا ممکن است اهالی این حوزه نگاه های متفاوتی داشته باشند .

وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی با تاکید بر اینکه مدیریت در حوزه فرهنگ سخت افزاری نیست بلکه یک کار نرم افزاری پیچیده است، گفت: سابقه و پیشینه فرد باید نشان دهد که می تواند در این حوزه فعالیت کند .

این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه بنده از قبل انقلاب در کارهای فرهنگی حضور داشتم و مدتی به عنوان رایزن فرهنگی فعالیت می کردم، افزود: زمانی که در وزارت علوم که حضور داشتم با وجود اینکه آقای خرمشاد معاون فرهنگی بود، بنده نیز در جلسات براساس علاقه ای که داشتم، شرکت می کردم .

حسینی گفت: زمانی که پیشنهاد وزارت فرهنگ به بنده شد، شاید حضور در وزارت علوم نیز ساده تر بود چراکه کار وزارت فرهنگ بسیار وسیع و متنوع است .

وی بیان کرد: در زمان حضورم در وزارت فرهنگ سعی می کردم مدیرانی را که با این حوزه آشنا هستند و تعامل خوبی دارند، انتخاب کنم .

وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی تاکید کرد: در حوزه مدیریت این مسئله مطرح است که فرد صرفاً باید مدیر باشد و از مهارت های مدیریت برخوردار باشد و یا تخصص آن را داشته باشد .

این استاد دانشگاه تصریح کرد: در صدا و سیما نیز مشکلی وجود داشت مبنی بر اینکه اشخاص فکری و یا مدیران اجرایی باید عهده دار مسئولیت شوند زیرا برخی ها انسان های فکوری بودند اما قدرت اجرایی نداشتند و یا بلعکس .

حسینی ادامه داد: در وزارت ارشاد و موسسات هنری نیز این مشکل وجود دارد که هر کدام محاسن و معایبی دارد، اگر یک شاعر را مسئول شاعران قرار دهیم، تمامی آنها نسبت به این موضوع واکنش نشان می دهند اما گاهی یک مدیر غریبه وارد جمعی می شود، آن را پذیرا خواهند بود .

وی ادامه داد: در موضوع استانداران نیز بومی و غیربومی مطرح است و هر کدام از آنها معایب و مزایایی دارد. به نظر بنده یک مدیر توانمند با دانستن مسائل کلان کشور و بیگانه نبودن با آن حوزه می تواند موفق باشد و نیازی نیست تخصص فرد به طور جزئی منطبق با مسئولیتش باشد .

وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: ما براساس تعامل در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اقدام می کردیم و کسی که مسئولیت قبول می کند باید تحرک و حوصله داشته باشد .

این استاد دانشگاه بیان کرد: حضرت آقا فرمودند عملیات فرهنگی آتش به اختیار انجام دهید زیرا گاهی جوانان با مراجعه ناامید می شوند و وقتی می بینند در عملیات آفندی و پدافندی فرهنگی ضعیف هستیم، خودشان دست به کار می شوند .

حسینی تاکید کرد: این ضعف در حوزه فرهنگی زمانی برطرف می شود که همه بخواهند و مسئولان وادار به حل آن شوند. در بخش های دیگر نیز افراد پای باید کار باشند از جمله جامعه، فضای مجازی، رسانه ها و افراد تا مشکلات برطرف شود .

وی گفت: گاهی اوقات نگاه های حزبی و سیاسی باعث می شود افراد نالایق سرکار می آیند، وقتی فردی در مسئولیتی موفق است باید در رتبه و مسئولیت بالاتری قرار گیرد و این به ذوق و سلیقه افراد بستگی دارد .

وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی اظهار کرد: یکی از مسائلی که در حوزه فرهنگ وجود دارد، بحث تداوم آن است زیرا کارهای مقطعی در بسیاری از مواقع جواب نمی دهد و باید در طولانی مدت نتیجه دهد .

این استاد دانشگاه افزود: در جهت تداوم کار اسناد بالادستی، قانون اساسی، سیاست های کلی وجود دارد و در این چارچوب باید حرکت شود تا فعالیت هایی مانند برگزاری جشنواره ها در حوزه مقاومت ادامه یابد .

حسینی بیان کرد: فرهنگ در کشور ما اولویت ندارد با وجودی که رهبر معظم انقلاب دائما فرمودند فرهنگ، علم و اقتصاد اولویت دارد .

وی درباره مشکلات در حوزه مدیریت فرهنگی گفت: در حال حاضر در حوزه فرهنگی رهاسازی و ولنگاری اهمیت دارد اما باید از افراط و تفریط اجتناب شود. نمی گوییم نگاه سختگیرانه وجود داشته باشد و یا رها شود و دولت ها و حاکمیت نقشی نداشته باشد، درست نیست زیرا حتی دولت های لیبرال هم ورود پیدا می کنند و ابزارهای لازم را برای کنترل در اختیار دارند .

وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی تاکید کرد: نوعی رهاشدگی در حوزه فرهنگی وجود دارد مثلا در تئاتر و سینما الفاظ نامربوط استفاده می شود و بعد با بهانه هایی به دنبال توجیه آن هستند .

این استاد دانشگاه ادامه داد: حتی در حوزه کتاب شاهد هستیم که ضوابط و مقررات اجرا نمی شود چراکه شورای عالی انقلاب فرهنگی ضوابط نشر کتاب را نوشته و ابلاغ کرده است که باید رعایت شود، اما اگر اجرا نشود به کشور آسیب وارد می شود زیرا ما در معرض تهاجم فرهنگی قرار داریم .

وی خاطر نشان کرد: نسل امروز در حوزه فرهنگ ورود پیدا کند و با توجه به خلاقیت و ابتکاراتی که وجود دارد، خیلی کارها می توانند انجام دهند، منتظر حمایت ها نباشند و با امکانات اندک فعالیت شان را انجام دهند .

متولیان: سلیقه مانع دخالت معیارهای ارزشی در حوزه فرهنگ شده است

امین متولیان در این برنامه درباره ویژگی های یک مدیر فرهنگی اظهار کرد: نسل امروزی هایی که در حوزه فرهنگ و پیرامون آن فعال هستند به اعتمادی که به مدیریت فرهنگی کشور داشتند، خدشه وارد شده است.

کارشناس مسائل فرهنگی ادامه داد: فاصله ای بین نسل امروزی ها و مدیریت فرهنگی کشور ایجاد شده است و شاید باید با نگاهی دیگر به مدیریت فرهنگی توجه شود.

وی با طرح سوالی مبنی بر اینکه شاید برای یک نسل امروزی این سوال باشد که یک فرد در ابتدا باید مدیر باشد و بعد وارد یک دستگاه فرهنگی شود و یا از ابتدا فرهنگی باشد، گفت: پس از پیروزی انقلاب اسلامی در دستگاه های مختلف فرهنگی کشور طبق این دو روش افرادی مسئولیت گرفته اند و اهالی این حوزه رضایت و نارضایتی داشته اند که باید ریشه ای مورد بررسی قرار گیرند.

متولیان بیان کرد: عنصر جوان که کارهای فرهنگی می کند دو ویژگی دارد؛ جوان است و حد، حریم و تحملش محدود است و می خواهد سریع به نتیجه برسد، شاید این فرد چارچوب های اداری را خیلی قابل هضم نداند.

کارشناس مسائل فرهنگی با تاکید بر اینکه به نظر نسل امروزی ها بیشتر به همدلی و همزبانی در حوزه فرهنگ نیاز به وجود دارد، ادامه داد: نسل امروزی ها باید توقعات خودشان را نیز تنظیم کنند چرا که یک رئیس، وظیفه پاسخگویی ندارد.

وی با اشاره به اینکه گاهی احساس می شود که همدلی و همزبانی وجود ندارد و یک جوان به دنبال همین مسئله است، افزود: گاهی به دلیل تشکیلات اداری نسل امروزی احساس می کند که با یک جوان سخت برخورد می شود اما با همدلی و همزبانی جبران می شود.

متولیان تصریح کرد: در دهه گذشته تشکل ها و سازمان های خارج از دولت شکل گرفته است و بخشی از آن به دلیل ناکارآمدی دستگاه های دولتی است.

کارشناس مسائل فرهنگی اظهار کرد: برخی ها معتقدند ارشاد دیگر کارکرد و جایگاه خودش را ندارد اما این طور نیست زیرا ارشاد نیز کارکردهای خاص خودش را دارد.

وی گفت: دلیل شکل گیری نهادهای جدید ممکن است برای همه علامت سوال و شاید گریزی برای جوانان و فعالین حوزه هنر انقلاب باشد.

متولیان افزود: فرهنگ تنها مختص وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیست بلکه وزارت آموزش و پرورش، صدا و سیما، سازمان میراث فرهنگی و... نیز در این حوزه مسئولیت دارند.

کارشناس مسائل فرهنگی تاکید کرد: سلیقه در تمامی حوزه های فرهنگی در جهت انتصاب افراد دخالت دارد و چون سلیقه وجود دارد، از دخالت معیارهای ارزشی جلوگیری می شود.

وی بیان کرد: سلیقه سیاسی، رفاقتی و شخصی نیز وجود دارد اما باید به سمتی حرکت کنیم که از دخالت و سلیقه دولت ها در فرهنگ جلوگیری شود.

متولیان ادامه داد: شورای عالی انقلاب فرهنگی به تعبیر رهبر معظم انقلاب باید قرارگاه فرهنگی باشد اما واقعاً این شورا قرارگاه فرهنگی است. اسناد مصوب این شورا مورد تاکید مقام معظم رهبری است اما چه کسی باید اجرا و نظارت کند.

کارشناس مسائل فرهنگی اظهار کرد: جوانان با تمامی اختلاف سلیقه ها فکر می کنند در حوزه انقلاب اسلامی راحت تر می توانند مستندسازی کنند و از دخالت های دولتی به دور هستند از این رو به این حوزه ورود می یابند.

وی درباره رها شدگی فرهنگی گفت: در حوزه فرهنگ فرای از حمایت، فهمیده شدن ضرورت دارد و هر فرد نمی تواند در تمامی حوزه ها تخصص داشته باشد.

پورمحمدی: دولتمردان علاقه ای به انتقاد ندارد و می خواهند همیشه از آنها تعریف شود

علی اصغر پورمحمدی در بخش نسل دیروزی برنامه نسل امروز گفت: شرایط فرهنگی در کشور مساعد نیست. بیش از بیست سال بیش رهبر معظم انقلاب شرایط را به عنوان شبیخون فرهنگی و تهاجم فرهنگی توصیف کردند. در حال حاضر سازمان ها و نهادهای زیادی در حوزه فرهنگی وجود دارد که با یکدیگر هماهنگ نیستند و در واقع با بحران فرهنگی مواجه هستیم.

وی ادامه داد: موازی کاری، دوباره کاری و ناهماهنگی فرهنگی زیادی را اکنون شاهد هستیم البته تفاوت فرهنگی نیز در کشور وجود دارد چرا که ایران از فرهنگ های گوناگون و قومیت های مختلف برخوردار است از این رو کار سخت و پیچیده است.

معاون سابق سیما با اشاره به اینکه پیچیدگی فرهنگی و امر فرهنگ در کشور زیاد است و در برنامه ریزی فرهنگی نیز همواره عقب هستیم، گفت: مشکل امر فرهنگ در کشور نیز به خاطر این است که مخاطب شناسی درستی انجام نمی شود و بسیار ضعیف است.

وی با بیان اینکه مسئولان فرهنگی شناخت ضعیفی از مخاطبان دارند، افزود: نمی توان برای مشکلات فرهنگی یک نسخه واحد ارائه کرد اما می توان برای فرهنگ همانند رهبر معظم انقلاب که برای این حوزه دلسوزی می کنند و بارها و بارها تذکر داده اند، امر فرهنگ را مهم تلقی کنند و فرهنگ نباید امر تشریفاتی باشد.

پورمحمدی بیان کرد: مثلا دریک مجموعه فرهنگی و ورزشی چه فعالیتی در حوزه فرهنگی انجام می شود. پیچیدگی های فرهنگی زیاد وجود دارد از این رو باید مسئولان فرهنگی، فرهنگی باشند و حتما عامل به عمل در حوزه فرهنگی باشند.

رئیس پیشین شبکه 3 تصریح کرد: مسئولان باید اعتقاد داشته باشند و برای خدا کار کنند. در جنگ موفق کسب کردیم زیرا فعالیت ها و اقدامات الهی بود. باید برنامه جامع فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در کنار هم دیده شود و نمی توان به مسائل فرهنگی به تنهایی نگاه کرد.

وی گفت: بسیاری از نهادها در حوزه فرهنگی کارآمد نیستند و شاید در سال 2 روز هم کار نداشته باشند و اگر این دو روز نیز نباشند اتفاق خاصی نخواهد افتاد از این رو باید فکری به حال نهادهای فرهنگی شود.

پورمحمدی با تاکید بر اینکه دولت به حوزه فرهنگی بودجه می دهد اما باید درست و به جا خرج شود، گفت: سیاست در حوزه فرهنگ دخالت دارد مثلاً دولت در دوره ای با صدا و سیما خوب است و بودجه مازاد می دهد اما گلایه ها همیشه بوده است.

معاون سابق سیما و رئیس پیشین شبکه 3 خاطر نشان کرد: دولتمردان دوست ندارند از آنها انتقاد شود و می خواهند همیشه از آنها تعریف و تمجید شود اما اگر درست فکر کنند می بینند انتقاد موجب پیشرفت آن ها می شود.

وی تصریح کرد: در سال 63 برنامه ای با عنوان سلام صبح بخیر که انتقادی و البته همراه با انصاف بود، پخش می شد و همه دولتمردان از این برنامه حساب می بردند. امام خمینی(ره) یکی از برنامه ها را گوش داده بودند و این برنامه را مورد لطف شان قرار دادند و رهبر معظم انقلاب نیز در آن زمان رئیس جمهور بودند و این برنامه را تایید کردند.

پورمحمدی تاکید کرد: باید مسئولین بدانند اگر در برنامه ای مورد انتقاد قرار گیرند، بد نیست البته باید شرایط انتقاد رعایت شود. باید در حوزه فرهنگی جوانگرایی انجام شود و به جوانان عاقل و اندکی پخته کارهایی سپرده شود.

معاون سابق سیما و رئیس پیشین شبکه 3 با بیان اینکه باید عقل و دانایی در برنامه ریزی ها حاکم باشد، در صدا و سیما جوانگرایی انجام می شود اما باید سرعت آن بیشتر شود گفت: در کشور نیز اتفاقات خوبی در حال افتادن است و در حوزه فرهنگی نیز جوانان خوبی در حال فعالیت هستند.

انتهای پیام/

لینک خبر :‌ اعتدال
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در اختتامیه جشنواره امام رضا(ع) گفت: هنر ایرانی بر گرد امام رضا(ع) خیمه زد و این گنبد و مرقد، هنر ایرانی را خلق و گسترش داد؛ اگر ایشان در ایران نبود نیز هنر ایرانی این گونه نبود و این مبالغه آمیز نیست.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از مشهدمقدس ، سیدعباس صالحی امشب در مراسم اختتامیه جشنواره بین المللی امام رضا(ع) در برج سپید مشهد اظهار داشت: ما بر خوان امام رضا(ع) نشسته ایم؛ این سخن و ادعا را از ده ها زاویه می توان مورد اثبات قرار داد.

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی خاطرنشان کرد: امام رضا(ع) معارف اهل بیت(ع) را در ایران زمین گستراند؛ هجرت امام رضا(ع) به ایران بود که ایران را کانون محبت اهل بیت(ع) کرد.

صالحی افزود: ایشان در مسیر حرکت و در دوران حضور در ایران نقش اساسی برای تبدیل شدن ایران به کانون محبت اهل بیت(ع) داشتند؛ بخش زیادی از ائمه اهل بیت(ع)در دوره تنگنا و عسرت بودند و بخشی نیز مانند امام باقر و صادق(ع) در دوره فترت به تعالیم نبوی و دینی پرداختند.

وی با اشاره به اینکه در دوره امام علی(ع) نیز شاهد درگیری ها و مسائل متنوع بودیم تاکید کرد: سه سال حضور امام رضا(ع) در ایران سه سال حوزه عزت و آزادی بود؛ امام در این فاصله سه سال از طریق گفت وگوها و پرسش و پاسخ ها و از طریق خطابه ها و نامه ها توانست معارف اهل بیت(ع) را در این منطقه تعمیم دهد.

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ادامه داد: علویان زیادی در دوره حضور امام رضا(ع) در ایران به کشور ما آمدند و فرصت عمیقی برای ریشه دار شدن محبت اهل بیت(ع) در این سرزمین فراهم شد. امام رضا(ع) در تکمیل و تغییر هویت جامعه ایرانی به سوی افکار اسلامی نقش بارزی داشتند و هیچ دوره تاریخی با این دوره قابل مقایسه نیست.

وی افزود: امام رضا(ع) حافظ و خالق هنر ایرانی است و از این نظر نیز به امام رضا(ع) مدیون هستیم؛ امام رضا(ع) حلقه وصل ما ایرانی ها است و نخ تسبیح است؛ صدها و هزاران شاعر از اقوام و مذاهب مختلف برای امام رضا(ع) شعر گفته اند.

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بیان کرد: از زاویه وحدت ملی و انسجام ملی و همگرایی اجتماعی نیز قرن هاست که به امام رضا(ع) مدیون هستیم؛ اگرچه امام رضا(ع) روزی مهمان ایران بود اما امروز ایشان میزبان هستند و هرچه کنیم پاسخی به این دین بزرگ تاریخی و ملی و هویتی است و دهه کرامت فرصتی برای این ادای دین است.

صالحی گفت: اگر این امام به عنوان عالم آل محمد(ص) شناخته می شود این توصیف مبالغه آمیزی نیست بلکه تجلی اسماء الهی است که در ایشان ظاهر شده و برای اینکه بتوانیم به لایه های عمیق تر برسیم هنوز کار زیادی داریم. در حوزه ترویج فرهنگ رضوی نیز در حوزه فرهنگی و هنری اتفاقات خوبی رخ داده اما حتما نیازمند آن هستیم که اتفاقات متوسط به اتفاقات خوب و اتفاقات خوب به عالی مبدل شود و کاری که برای امام رضا(ع) صورت می گیرد باید در شان ایشان باشد.

انتهای پیام/ ت

لینک خبر :‌ خبرگزاری تسنیم
در اختتامیه هفدهمین جشنواره بین المللی فرهنگی هنری امام رضا(ع)، جشنواره آواها و نواهای رضوی به عنوان جشنواره برگزیده معرفی و تقدیر شد

بر اساس این گزارش در اختتامیه هفدهمین جشنواره بین المللی امام رضا (ع) که در شب میلاد امام مهربانی در مشهد مقدس و با حضور دکتر صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، مدیران لشگری و کشوری، نمایندگان مجلس، هنرمندان و اساتید و اصحاب فرهنگ و هنر و خادمان فرهنگ رضوی برگزار شد، جشنواره آواها و نواهای رضوی از بخش های هنری جشنواره امام رضا که چهار دوره به میزبانی استان تهران برگزار شده است به عنوان جشنواره برگزیده معرفی و از احمد صدری دبیر تخصصی این جشنواره با اهدای لوح سپاس قدردانی شد.

در بخشی از این تقدیرنامه که به امضای وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی رسیده است آمده: اکنون در ایام دهه کرامت و میلاد حضرت علی بن موسی الرضا، جشنواره اواها و نواهای رضوی منتخب شده است لذا از زحمات بی دریغ جنابعالی و همکارانتان تقدیر و تشکر می نماییم. امید است بیش از پیش در جهت اعتلای فرهنگ اسلامی و انسانی پایدار در سایه الطاف امام مهربانی ها مستدام باشید.

لازم به ذکر است جشنواره آواها و نواهای رضوی به میزبانی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان تهران و همکاری بنیاد امام رضا و معاونت هنری هر ساله در ایام دهه کرامت برگزار می شود.

23 تیر 1398 07:10

لینک خبر :‌ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
رئیس سازمان حج و زیارت گفت : عملیات حج از ابتدا تا کنون در نهایت آرامش و انضباط کاری و بدون مساله و مشکلی برگزار شده و برای اوج ورود زائران آماده ارائه خدمات هستیم.

به گزارش ایلنا، علی رضا رشیدیان شنبه شب در جریان بازدید از مسجد شجره با حضور در جمع زائران اعزامی به مکه مکرمه گفت: عملیات حج تمتع تا کنون به بهترین شکل برگزار شده و در ابعاد مختلف اعم از پروازها ، اقامت و اسکان زائران، تدارکات و تغذیه و مباحث بهداشتی و درمانی همه در جای خود و به بهترین نحو انجام و سازماندهی شده است.

وی اظهار کرد : اوج ورود زائران ایرانی چه از مکه به مدینه و چه زائرانی که مستقیم وارده جده شده و مستقیم به مکه مکرمه انتقال می یابند از دو روز دیگر یعنی 24 تیرماه آغاز می شود.

وی تصریح کرد : در واقع پیک عملیات پروازی هواپیمایی جمهوری اسلامی که مسئولیت انتقال کامل زائران ایرانی را به سرزمین وحی بر عهده دارد از این تاریخ شروع می شود شرکتی که علی رغم همه محدودیت های ایجاد شده تا کنون توانسته بسیار منظم و بدون تاخیر این مسئولیت و وظیفه را به خوبی انجام دهد.

وی اظهار کرد : از این پس نیز این عملیات با تلاش همه بخش های دست اندر کار به بهترین شکل انجام می شود و سایر بخش ها نیز آماده ارائه خدمات به این حجم زائران کشورمان که 86 هزار و 550 نفر هستند، می باشند.

رشیدیان تصریح کرد : امید است همانگونه که تا کنون نظم و انضباط بر عملیات حج امسال حاکم بوده سایر امور هم در نهایت آرامش و نظم و ترتیب انجام گیرد و حجاج کشورمان با کوله باری از دستاوردهای معنوی و اخلاقی و حجی مقبول به کشورمان بازگردند.

لینک خبر :‌ خبرگزاری کار ایران
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۲ سایت های دیگر : پایگاه علمی نوپانا

شهروند| حاجی های ایرانی سوغاتی مکه شان را از دیجی کالا بخرند! سازمان حج و زیارت اعلام کرده که سامانه ای با عنوان برکت به خانه راه اندازی کرده است تا حجاج ایرانی به جای این که پول شان را به جیب عربستانی ها بریزند، از همین ایران خودمان و از فروشگاه های اینترنتی سوغاتی هایشان را بخرند و درِ خانه تحویل بگیرند و وقتی به لینک این سامانه مراجعه می کنید، درگاه دیجی کالای خودمان باز می شود!
جالب است بدانید 86 هزار زائر ایرانی حدود 25 میلیون و 800 هزار دلار یعنی چیزی حدود 335 میلیارد و 400 میلیون تومان صرف خرید کالاهای بنجل چینی و ترک می کند. رقمی که معادل حقوق حدود 223 هزار کارگر ایرانی است.
چقدر سوغات می خریم؟
حاجی ایرانی، حاجی ایرانی، تخفیف جمله آشنای مغازه داران سعودی در مکه و مدینه است که به تجربه دریافته اند اگر ایرانی ها از آنها خرید نکنند، کاسبی شان کساد خواهد شد.براساس اعلام رسمی سازمان حج و زیارت و به استناد نظرسنجی که چند سال قبل انجام شد، 30درصد وقت مفید زائران ایرانی در سفر حج برای بازارگردی و خرید سوغات تلف می شود. امسال قرار است 86 هزار ایرانی به سفر حج مشرف شوند. براساس آن چه سازمان حج و اوقاف اعلام کرده هر زائر می تواند 200 دلار سهمیه ارز مسافرتی به قیمت 12 هزار و 790 تومان از شعب بانک ملی دریافت کند. این حجم از ارز درحالی برای حجاج ایرانی در نظر گرفته شده که افراد پیش از سفر خود تمامی هزینه های جاری و روزمره شان را به کاروان ها پرداخت کرده اند و کاروان ها نیز موظف به آماده سازی تمامی مایحتاج حجاج شده اند، بنابراین مردم برای حضور در مراسم حج نیازی به پول نقد زیادی ندارند. با وجود این که چند سالی است با پایین آمدن ارزش پول ایران در برابر سایر پول ها ازجمله ریال عربستان خرید سوغاتی دست کم از نظر اقتصادی چندان به صرفه نیست، اما تقاضا برای خرید سوغاتی و بازارگردی آن قدر زیاد هست که گاهی مدیران کاروان ها در برنامه سفرشان به طور رسمی چند برنامه حضور در بازار می گنجانند.
با این پول چه می توان کرد؟
حتی اگر مجموع هزینه ای که امسال ایرانی ها خرج سوغات خواهند کرد را در کمترین حالت 300 دلار در نظر بگیریم، 25 میلیون و 800 هزار دلار یعنی چیزی حدود 335 میلیارد و 400 میلیون تومان ( با احتساب دلار 13 هزار تومانی) صرف خرید کالاهای بنجل چینی و ترک در بازار عربستان می شود. جالب است بدانید ارزش دلاری که ایرانی ها صرف خرید سوغاتی از عربستان می کنند، حقوق ماهیانه حدود 223 هزار و 600 (با احتساب حقوق 1.5 میلیون تومانی) کارگر در کشور است. حال درصورتی که این رقم به جای هزینه در بازارهای سعودی در کشور خودمان هزینه شود، علاوه بر این که از خروج ارز با ارزش جلوگیری می کند، باعث رونق چرخ های تولیدکننده های ایرانی می شود که درنهایت این رونق به افزایش اشتغال جویندگان کار منجر می شود. اما برای این که کارهایی که می توان با این رقم انجام داد بیشتر ملموس شود، هزینه خرید در عربستان را با برخی از پروژه های عمرانی مقایسه می کنیم. اگر سرمایه اولیه برای راه اندازی یک کارخانه مواد غذایی و بهداشتی را چیزی حدود 3 میلیارد تومان در نظر بگیریم، با این ارزی که در بازارهای عربستان هزینه می شود، می توان حدود 111 کارخانه ایجاد کرد،یا اگر هزینه ایجاد هر شغل را طبق گفته های وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی حدود 50 میلیون تومان در نظر بگیریم، با این رقم می توان حدود 6 هزار و 708 شغل در کشور ایجاد کرد. بر اساس آمارهای موجود ساخت هر کیلومتر راه آهن و بزرگراه 5 میلیارد تومان است که با 335 میلیارد تومان هزینه خرید حجاج می توان67 کیلومتر راه آهن یا بزرگراه ساخت. علاوه بر این به طور میانگین ساخت هر متر مربع واحد مسکونی 3میلیون تومان است که با این حساب می توان 111 هزار و 800 متر مربع خانه ساخت.
هر زائر چقدر می تواند بار با خود بیاورد؟
بر این اساس زائران حج تمتع 98 حتما می بایست اقدام به تهیه جامه دان هایی کنند که ابعاد استاندارد آنها 65*40*30 و 60*35*25 سانتیمتر بوده و وزن آنها نیز حداکثر 20 کیلوگرم باشد؛ چرا که در غیر این صورت شرکت های هواپیمایی از پذیرش بار این مسافران خودداری خواهند کرد. همچنین طبق قوانین اعلام شده هر یک از مسافران می توانند علاوه بر چمدان های فوق یک جامه دان با ابعاد 20*30 سانتیمتر و وزن حداکثری 5 کیلوگرم را نیز با خود به داخل هواپیما ببرند؛ با این شرط که جامه دان ذکرشده شامل وسایل غیرمجاز در پرواز نباشد.
فروشنده های تاجیکی و افغانی
برای جذب ایرانی ها
در مکه و مدینه اکثر مغازه داران به خاطر این که مشتری های اصلی کالاهای شان ایرانی ها هستند، از فروشندگان افغانی و تاجیکی مسلط به زبان فارسی استفاده می کنند که راحت تر بتوانند با ایرانی ها ارتباط برقرار کنند. تاجیک های فروشنده می گویند: اگرزائران ایرانی نباشند، مالکان عرب مغازه های مکه و مدینه خسارت فراوانی خواهند دید. هر چند که طی یکی دو سال گذشته حجم خرید ایرانی ها از بازار عربستان نسبت به گذشته کمتر شده با وجود این، رئیس سازمان حج و اوقاف معتقد است که بهتر است هزینه ای را که در بازارهای عربستان می کنیم، صرف خرید از تولیدات داخلی خود کنیم. علیرضا رشیدیان با بیان این که از حجاج می خواهیم تا فرصت عبادت در کنار خانه خدا را با خرید از بازارهای عربستان هدر ندهند، گفت: سامانه برکت به خانه این فرصت را برای زائران فراهم کرده است. به گفته او، سازمان حج و زیارت سامانه برکت به خانه را تدارک دیده که در این سامانه شرکت ها و فروشگاه های مختلف اینترنتی، مشابه اجناس و کالاهایی که در عربستان عرضه می شود را بارگذاری کرده اند و حجاج می توانند از آن سامانه خریداری کنند. قیمت کالاها و اجناس موجود در سامانه برکت به خانه مناسب تر از قیمت آن کالا در عربستان بوده و به درِ منازل حجاج حمل می شود و هزینه گمرک نیز بر زائران بیت الله الحرام مترتب نخواهد شد.

لینک خبر :‌ روزنامه شهروند
در مراسم اختتامیه هفدهمین دوره جشنواره بین المللی امام رضا(ع)، دبیران تخصصی همایش های رضوی مورد تقدیر قرار گرفتند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۲ سایت های دیگر : خبرگزاری شبستان

به گزارش خبرگزاری تسنیم از مشهدمقدس ، مراسم اختتامیه هفدهمین دوره جشنواره بین المللی امام رضا(ع) در برج سپید مشهد در حال برگزاری است.

جشنواره های متعددی ذیل جشنواره امام رضا(ع) امسال برگزار شده و در نخستین بخش تقدیرها از برگزیدگان این جشنواره ها تقدیر شد.

علیرضا مختارپور؛ دبیرکل نهاد کتابخانه های عمومی کشور در این بخش مورد تقدیر قرار گرفت و البته جایزه وی توسط نماینده اداره کل کتابخانه ها دریافت شد. این تقدیر به دلیل جشنواره کتاب خوانی رضوی بود که بیش از یک میلیون شرکت کننده در سراسر کشور داشته است.

احمد صدری؛ دبیر تخصصی جشنواره آواها و نواهای رضوی در استان تهران نیز در این بخش مورد تقدیر قرار گرفت.

بهنام صحرانورد؛ دبیر تخصصی همایش گفت وگو و مناظرات رضوی در اردبیل نیز در این بخش مورد تقدیر ویژه قرار گرفت. جشنواره بین المللی شعر رضوی به زبان عربی نیز مورد تجلیل قرار گرفت و عباس هذبابی از خوزستان در این بخش مورد تقدیر قرار گرفت.

روح الله توکلی مجرد نیز به دلیل جشنواره آب و آهو از کاشان مورد تقدیر قرار گرفت.

انتهای پیام/ن

لینک خبر :‌ خبرگزاری تسنیم

شفقنا- نماینده ولی فقیه در امور حج و زیارت در نشست مسئولان حج در مدینه منوره با تاکید بر اینکه کارگزاران حج 98 باید خدمتگزار و خادم واقعی زائران ایرانی باشند، تصریح کرد: خدماتی که به حجاج ارائه می شود باید تقویت و با تلاش بیشتر زمینه آسایش زائران فراهم شود.

به گزارش شفقنا، در نخستین نشست شورای هماهنگی بعثه مقام معظم رهبری و سازمان حج و زیارت که امروز به ریاست حجت الاسلام والمسلمین سید عبدالفتاح نواب سرپرست حجاج ایرانی در مدینه منوره تشکیل شد مسئولان عملیات حج 98 و ستادهای مدینه و مکه ومعاون فرهنگی بعثه مقام معظم رهبری در گزارش های جداگانه شرایط را برای استقبال از زائران و برگزاری حجی آرام، مطلوب ارزیابی کردند.

نماینده ولی فقیه درامور حج و زیارت در این نشست با تاکید براینکه کارگزاران حج 98 در بعثه مقام معظم رهبری و سازمان حج وزیارت به لطف خداوند هماهنگ عمل می کنند، تصریح کرد: حج 98 در فضای آرامی شروع شده است و ان شاءالله با تلاش و تعامل همه دست اندرکاران اجرایی و فرهنگی و پزشکی، زائران با حجی مقبول وبا عزت و سلامت به کشور بازگردند.

علی رضا رشیدیان رئیس سازمان حج وزیارت نیزبر لزوم ارائه خدمات گنجانده شده در توافقنامه و قراردادهای امضاء شده با طرف های سعودی به زائران تاکید کرد.

درادامه این نشست، نصرالله فرهمند رئیس عملیات حج 98 شرایط شهر مکه را برای استقبال از نخستین گروه زائران ایرانی که امشب مدینه را ترک می کنند و وارد این شهر می شوند خوب ارزیابی کرد و اظهار داشت: وضعیت اسکان زائران درمکه مطلوب است و در حوزه های تغذیه و حمل و نقل برای ارائه خدمات به حجاج برنامه ریزی شده و مشکلی وجود ندارد.

او ابراز امیدواری کرد: با برنامه ریزی و اقداماتی که درعرفات و منا انجام شده در ارائه خدمات به زائران موفق تر از گذشته عمل شود.

ناصر حویزاوی رئیس ستاد حج وزیارت در مدینه منوره هم از عزیمت نخستین گروه زائران به تعداد 1910 نفر در قالب 13 کاروان تا پایان امشب به مکه مکرمه خبر داد.

او گفت: تلاش شده است بهترین خدمات به زائران طی مدت اقامت در شهر پیامبرارائه گردد و اگر مشکلی وجود دارد به سرعت رفع شود.

اکبر رضایی رئیس ستاد حج وزیارت در مکه نیز با اشاره به آمادگی این ستاد برای استقبال از زائران گفت: دوهزار نفر از حجاج کشورمان 24 تیرماه از فرودگاه جده وارد عربستان شده و به مکه منتقل خواهند شد و در چهار روز نخست تعداد زائران ایرانی درمکه به نزدیک دوازده هزار نفر خواهد رسید.

او گفت: تاکنون با 50 پرواز 12460 نفر از زائران و عوامل اجرایی وارد عربستان شدند و پروازهای دو ایستگاه یزد و زنجان به اتمام رسیده و از امروز نیز پرواز زائران از ساری شروع خواهد شد.

حجت الاسلام والمسلمین سید جواد مظلومی معاون فرهنگی بعثه نیز با بیان اینکه تاکنون برنامه های متنوع فرهنگی و معنوی برای زائران اجرا شده است ، گفت: استقبال زائران از این برنامه ها بسیار خوب بوده است.
وی از ورود زائران اهل سنت کشورمان در روزهای آینده به مدینه منوره خبر داد.

در ادامه این جلسه معاون بین اللمل بعثه مقام معظم رهبری و مسئولان هیئت پزشکی، هواپیمایی و هیئت کنسولی وزارت امور خارجه در خصوص فعالیت های صورت گرفته در حوزه مسئولیت خود برای ارائه خدمات به زائران گزارش دادند.

برپایه این گزارش، در این جلسه آقای رشیدیان از مسئول هیئت کنسولی وزارت امور خارجه خواست تا تدابیر لازم را برای حمایت از زائران ایرانی با هماهنگی ستادهای مدینه و مکه اتخاذ کند.

سرپرست حجاج ایرانی نیز با تقدیر از تلاش های نمایندگان ولی فقیه و مسئولان سابق حج تصریح کرد: زحمات فراوانی برای برگزاری حج 98 کشیده شده و لازم است ضمن پرهیز از بزرگنمایی در ارائه خدمات، رسانه های این تلاش ها را در داخل کشور منعکس کنند تا فضای آرام حج به زائران و خانواده هایشان منتقل گردد .

انتهای پیام

شفقنا در شبکه های اجتماعی: توییتر | اینستاگرام | تلگرام

شفقنا- نماینده ولی فقیه در امور حج و زیارت در نشست مسئولان حج در مدینه منوره با تاکید بر اینکه کارگزاران حج 98 باید خدمتگزار و خادم واقعی زائران ایرانی باشند، تصریح کرد: خدماتی که به حجاج ارائه می شود باید تقویت و با تلاش بیشتر زمینه آسایش زائران فراهم شود.

به گزارش شفقنا، در نخستین نشست شورای هماهنگی بعثه مقام معظم رهبری و سازمان حج و زیارت که امروز به ریاست حجت الاسلام والمسلمین سید عبدالفتاح نواب سرپرست حجاج ایرانی در مدینه منوره تشکیل شد مسئولان عملیات حج 98 و ستادهای مدینه و مکه ومعاون فرهنگی بعثه مقام معظم رهبری در گزارش های جداگانه شرایط را برای استقبال از زائران و برگزاری حجی آرام، مطلوب ارزیابی کردند.

نماینده ولی فقیه درامور حج و زیارت در این نشست با تاکید براینکه کارگزاران حج 98 در بعثه مقام معظم رهبری و سازمان حج وزیارت به لطف خداوند هماهنگ عمل می کنند، تصریح کرد: حج 98 در فضای آرامی شروع شده است و ان شاءالله با تلاش و تعامل همه دست اندرکاران اجرایی و فرهنگی و پزشکی، زائران با حجی مقبول وبا عزت و سلامت به کشور بازگردند.

علی رضا رشیدیان رئیس سازمان حج وزیارت نیزبر لزوم ارائه خدمات گنجانده شده در توافقنامه و قراردادهای امضاء شده با طرف های سعودی به زائران تاکید کرد.

درادامه این نشست، نصرالله فرهمند رئیس عملیات حج 98 شرایط شهر مکه را برای استقبال از نخستین گروه زائران ایرانی که امشب مدینه را ترک می کنند و وارد این شهر می شوند خوب ارزیابی کرد و اظهار داشت: وضعیت اسکان زائران درمکه مطلوب است و در حوزه های تغذیه و حمل و نقل برای ارائه خدمات به حجاج برنامه ریزی شده و مشکلی وجود ندارد.

او ابراز امیدواری کرد: با برنامه ریزی و اقداماتی که درعرفات و منا انجام شده در ارائه خدمات به زائران موفق تر از گذشته عمل شود.

ناصر حویزاوی رئیس ستاد حج وزیارت در مدینه منوره هم از عزیمت نخستین گروه زائران به تعداد 1910 نفر در قالب 13 کاروان تا پایان امشب به مکه مکرمه خبر داد.

او گفت: تلاش شده است بهترین خدمات به زائران طی مدت اقامت در شهر پیامبرارائه گردد و اگر مشکلی وجود دارد به سرعت رفع شود.

اکبر رضایی رئیس ستاد حج وزیارت در مکه نیز با اشاره به آمادگی این ستاد برای استقبال از زائران گفت: دوهزار نفر از حجاج کشورمان 24 تیرماه از فرودگاه جده وارد عربستان شده و به مکه منتقل خواهند شد و در چهار روز نخست تعداد زائران ایرانی درمکه به نزدیک دوازده هزار نفر خواهد رسید.

او گفت: تاکنون با 50 پرواز 12460 نفر از زائران و عوامل اجرایی وارد عربستان شدند و پروازهای دو ایستگاه یزد و زنجان به اتمام رسیده و از امروز نیز پرواز زائران از ساری شروع خواهد شد.

حجت الاسلام والمسلمین سید جواد مظلومی معاون فرهنگی بعثه نیز با بیان اینکه تاکنون برنامه های متنوع فرهنگی و معنوی برای زائران اجرا شده است ، گفت: استقبال زائران از این برنامه ها بسیار خوب بوده است.
وی از ورود زائران اهل سنت کشورمان در روزهای آینده به مدینه منوره خبر داد.

در ادامه این جلسه معاون بین اللمل بعثه مقام معظم رهبری و مسئولان هیئت پزشکی، هواپیمایی و هیئت کنسولی وزارت امور خارجه در خصوص فعالیت های صورت گرفته در حوزه مسئولیت خود برای ارائه خدمات به زائران گزارش دادند.

برپایه این گزارش، در این جلسه آقای رشیدیان از مسئول هیئت کنسولی وزارت امور خارجه خواست تا تدابیر لازم را برای حمایت از زائران ایرانی با هماهنگی ستادهای مدینه و مکه اتخاذ کند.

سرپرست حجاج ایرانی نیز با تقدیر از تلاش های نمایندگان ولی فقیه و مسئولان سابق حج تصریح کرد: زحمات فراوانی برای برگزاری حج 98 کشیده شده و لازم است ضمن پرهیز از بزرگنمایی در ارائه خدمات، رسانه های این تلاش ها را در داخل کشور منعکس کنند تا فضای آرام حج به زائران و خانواده هایشان منتقل گردد .

انتهای پیام

fa.shafaqna.com

شفقنا در شبکه های اجتماعی: توییتر | اینستاگرام | تلگرام

لینک خبر :‌ شفقنا
رضوان صادق زاده با بیان آن که اثرگذاری جشنواره تجسمی جوانان طی سالیان اخیر قابل رصد است، گفت: ویژگی جشنواره هنرهای تجسمی جوانان فراهم ساختن چتری واحد برای حضور هنرمندان جوان تجسمی از سراسر ایران در کنار یکدیگر است.

به گزارش هنرآنلاین ، رضوان صادق زاده دبیر بیست و ششمین جشنواره هنرهای تجسمی جوانان ایران با اشاره به آن که این رخداد علاوه بر سابقه طولانی در زمینه برگزاری از اثرگذاری، جریان سازی و هدایت گری موفقی در عرصه هنرهای تجسمی کشور برخوردار است. گفت: یکی از مهم ترین شاخصه های این جشنواره، برگزاری هر دوره به میزبانی یکی از استان های کشور است . طی این فرآیند، شرکت کنندگان در بازه زمانی سه روزه زیر نظر استادان در تمامی 9 شاخه تجسمی در کنار آموزش، مهارت آموزی و پرورش خلاقیتشان دست به خلق آثار می زنند.

مدیر گروه نقاشی دانشگاه هنر درباره ایده برگزاری جشنواره جوانان در شهرهای مختلف ایران گفت : این جشنواره در فصل تابستان برگزار می شود، لازم بود که به فصلی فکر کنیم که مدارس و دانشگاه ها تعطیل باشند. برگزار کردن جشنواره در تابستان ما را ملزم کرد آن را در استان هایی برگزار کنیم که آب وهواهای معتدل تری دارند تا بچه ها شرایط مطلوبی را تجربه کنند. هر سال یک یا دو استان برای برپایی جشنواره اشتیاق نشان می دهند و داوطلب می شوند. سال گذشته که جشنواره در تبریز برگزار شد، دوستانی از شیراز و ایلام هم آنجا بودند و برای برگزاری تمایل نشان دادند. از همین رو امسال شیراز هم مدنظر ما بود اما در نهایت ایلام برای برگزاری جشنواره انتخاب شد.

صادق زاده که ششمین سال دبیری جشنواره هنرهای تجسمی جوانان ایران را به عهده دارد، خاطرنشان کرد: برگزاری این رخداد فرصت مغتنمی در همراهی هنرمندان جوان در شاخه های مختلف تجسمی زیر نظر استادان و حضور در کارگاه های آموزشی است که بار علمی فراوانی دارد. از سوی دیگر تلاش کردیم جنبه رقابتی این مسابقه را در پایین ترین سطح قرار دهیم اما آن را حذف نکردیم تا بتوانیم در کنار کار و تجربه فعالیت هنری هنرمندان جوان،شاهد نوعی رقابت میان آنها باشد.

وی جشنواره ملی هنرهای تجسمی جوانان را از نظر کیفی هم تراز با جشنواره های معتبر عرصه هنرهای تجسمی مانند فجر یا دوسالانه های هنرهای تجسمی در کشور دانست و تصریح کرد: توجه به هنرمندان جوان به ویژه هنرمندانی که در استان ها و شهرستان های دور از پایتخت زندگی می کنند یکی دیگر از اولویت های مهمی است که در سیاست های این جشنواره برنامه ریزی شده است. معمولا در دیگر جشنواره ها از شرکت کنندگان خواسته می شود آثاری که قبلا کار کرده را بفرستند تا داوری شود اما پروسه خلق در این جشنواره به صورت زنده انجام می شود. در واقع در جشنواره به جای آثار، افراد انتخاب می شوند تا در کارگاه ها کنار هم کار کنند.

صادق زاده یادآور شد: ذکر این نکته خالی از لطف نیست که مدیرکل هنرهای تجسمی وزارت ارشاد نیز حساسیت خاصی نسبت به ایجاد شرایط برابر برای فعالیت در عرصه هنرهای تجسمی به ویژه هنرمندان جوان کشور دارند و توجه به این مهم را به عنوان یکی از اصلی ترین اهداف اداره کل هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی معین کرده اند.

دبیر بیست و ششمین جشنواره هنرهای تجسمی جوانان ایران هدف کلی و اصلی جشنواره را گردهم آیی جوانان بالای 15 سال و زیر 25 سال از استان های مختلف دانست و ادامه داد : با گردهم آیی جوانان و استادان در کنار هم بده بستان اتفاق می افتد با هم گفت و گو می کنند، بحث و جدل می کنند . یکی دیگر از اهداف این جشنواره این است که این جوانان در کنار استادانی که نام آنها را شنیده اند و آرزوی کنار آنها بودن را دارند، مشغول یادگیری می شوند، چند روزی با هم هم سفرند و اتفاقی که شاید به این آسانی شرایطش فراهم نمی شد را تجربه می کنند. بنابراین در انتخاب اساتید کارگاه ها و داورها به کسانی فکر می شود که جوان ها آنها را می شناسند، بارها کارهایشان را دیده اند، احتمالا با تصویرشان یا در کتاب ها یا تلویزیون آشنا هستند و بودن در کنارشان برای آنها دارای جذابیت است. البته دیگر هدف جشنواره می تواند این باشد افرادی که در کار خود از سطح کیفی شایسته ای برخوردار هستند توسط داوران دیده شوند، مورد تشویق قرار بگیرند و به جامعه معرفی شوند.

دبیر بیست و ششمین جشنواره هنرهای تجسمی جوانان ایران خاطرنشان کرد: رفاقت و رقابت میان هنرمندان عرصه هنرهای تجسمی در جشنواره ای مختص هنرمندان جوان از یک سو و از سوی دیگر حضور نسل جوان هنرمند سراسر کشور به ویژه در استان ها باعث می شود که در کنار آشنایی و شکل گیری فضایی دوستانه؛ انتقال دانش در راستای ارتقاء سطح کیفی و کمی کار تمامی هنرمندان جوان کشور به شکل عادلانه و منصفانه صورت گیرد.

وی با اشاره به انتخاب داوران و استادان کارگاهی استانی ادامه داد : یکی از برنامه های جشنواره این است که در هر دوره 3 یا 4 نفر از اساتید معتبر آن استان برای داوری آثار انتخاب شوند. امسال فکر می کنم در هر کدام از حوزه های خوشنویسی، نقاشی و طراحی یک داور از ایلام خواهیم داشت.

گفتنی است، بیست و ششمین جشنواره ملی هنرهای تجسمی جوانان ایران به دبیری "رضوان صادق زاده" با شعار "نرسیده به درخت، دو قدم مانده به گل" از سی ام مرداد تا سوم شهریورماه 1398 در ایلام برگزار خواهد شد.

لینک خبر :‌ هنر آنلاین
دبیر اجرایی جشنواره موسیقی کلاسیک ایرانی پس از انتشار توضیحات مدیرکل سابق دفتر موسیقی وزارت ارشاد درباره دلایل توقف فعالیت های این رویداد، متنی را منتشر کرد.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۳ سایت های دیگر : برترین ها بهار نیوز روزنامه امتیاز

به گزارش خبرنگار مهر ، امیر مردانه دبیر اجرایی جشنواره موسیقی کلاسیک ایرانی پس از انتشار تازه ترین توضیحات علی ترابی مدیرکل سابق دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی متن دیگری را در پاسخ به این اظهارات منتشر کرد.

در متن امیر مردانه که برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار گرفته، آمده است؛

به نام دوست / ‬ پس از اظهارات مورخه 15 تیرماه 98 مدیرکل محترم سابق دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد جناب آقای ترابی در قالب جوابیه ای بر مصاحبه اخیر بنده با خبرگزاری محترم مهر در تاریخ 12 تیرماه امسال در خصوص موضوع عدم حمایت دفتر موسیقی از سومین جشنواره موسیقی کلاسیک ایرانی در دوره مدیریت ایشان، ذکر نکاتی، جهت رفع شبهات مطرح شده توسط ایشان و نگاشتن چند سطری ضروری می نمود که اگر اظهارات و عملکرد ایشان با منافع جامعه موسیقی مرتبط و در تضاد نبود، ترجیج حقیر؛ یقیناً سکوت اختیار کردن بود.

پیش از هر چیز جهت آگاهی هر چه بیشتر اذهان عمومی جامعه موسیقی لازم است کمی از ظرفیت ها و پتانسیل ایجاد شده در جشنواره موسیقی کلاسیک ایرانی که متأسفانه در سال 1397 بیشتر به دلیل اعمال سلیقه شخصی ایشان برگزار نگردید، ذکر شود:

جذب 300 هنرمند در دو دوره

جشنواره موسیقی کلاسیک ایرانی در دو دوره فعالیت در سال 95 و 96 با جذب قریب بر 300 هنرمند فعال از سراسر کشور، با ایجاد فضایی جهت حضور مستقل و غیر رقابتی برای تعداد زیادی از برگزیدگانجشنواره ملی جوان (که از نظر کارشناسان و دبیر محترم جشنواره جوان پس از پایان جشنواره به حال خود رها می شوند) با حمایت و حضور پیشکسوتان این حوزه از جمله اساتید داریوش طلایی، داریوش پیرنیاکان، داوود گنجه ای، علی اکبر شکارچی، حمیدرضا نوربخش، سید رضا طباطبایی، هادی منتظری و همچنین اعضای شورای هنری و پژوهشی در تالار رودکی برگزار گردید.

جشنواره ای تخصصی در حوزه موسیقی کلاسیک ایران، برای نسل میانی که عملاً در جهت ایجاد حلقه مفقوده بین جشنواره موسیقی فجر و جشنواره موسیقی جوان طراحی شد. جشنواره ای که ضمن بهره مندی از حمایت های مادی و معنوی از سوی دولت، کلیه ساختار هنری را، هم در بُعد شکل گیری و هم در امور اجرایی به بخش خصوصی که در حقیقت به خود جامعه موسیقی واگذار نمود که متأسفانه در دوره مدیریت جناب ایشان بودجه مورد نیازش تأمین نشد و برگزار نشد؛ جشنواره ای که مدیر اجرایی و شورای سیاست گزاری آن با حکم رسمی مدیریت وقت دفتر موسیقی منصوب شدند و مبلغ 250 میلیون تومان در سرفصل بودجه معاونت هنری برایش تخصیص داده شد که جناب آقای ترابی مدیریت سابق دفتر موسیقی، که در آن زمان عضو هیأت مدیره انجمن موسیقی و مشاور نظارت و برنامه ریزی معاونت محترم هنری بودند و کاملاً در جریان میزان تخصیص بودجه جشنواره بوده اند که چه بسا با کارشکنی های آن روزها، اگر پیگیری های لازم عوامل اجرایی و نامه سرگشاده هنرمندان و شرکت کنندگان جشنواره و همکاری مدیر عامل انجمن موسیقی (که پس از 7 ماه از پایان جشنواره هنوز حق الزحمه این عزیزان پرداخت نگردیده بود) نبود چه بسا هرگز پرداخت نمی شد.

کدام جشنواره خصوصی؟ کدام جشنواره مستقل؟

در بخشی از جوابیه ای که جناب ترابی در مورد جشنواره مستقل و جشنواره بخش خصوصی مرقوم فرموده بودند، لازم به ذکر است که در هیچ یک از مصاحبه ها و از هیچکدام از دست اندرکاران برگزاری جشنواره همچین ادعایی صورت نگرفته که جشنواره برای بخش خصوصی است. بلکه بارها عنوان گردیده با مشارکت بخش خصوصی و همچنین عنوان مستقل به معنی استقلال برگزارکنندگان و شوراهای هنری جشنواره از هر گونه پیشنهاد و یا احیاناً فشار بیرونی در خصوص اجرای تصمیمات گرفته شده در شورای سیاست گذاری است.

در این جشنواره فقط و فقط امور اجرایی آن هم با نظارت (در بخش کیفی و مالی) بخش دولتی به بخش خصوصی واگذار گردیده، و این نکته قابل تاکید است که، اگر قرار نبود بخش قابل توجهی از بودجه این جشنواره توسط دفتر موسیقی تأمین گردد؛ دیگر لزومی بر صادر شدن احکام مربوطه در بخش های ذکر شده نبود.

طبیعی است هنگامی که دفتر موسیقی (در دوره جناب آقای طالبی طبق ماده 13 فصل دوم راهبردها و فناوری انجام وظایف دولت در خصوص تصدی امور اجتماعی و فرهنگی-خدماتی با رعایت اصول بیست و نهم و سی ام قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران از طریق توسعه بخش خصوصی و نهادها و مؤسسات غیردولتیِ تعیین صلاحیت شده با حمایت دولت و واگذاری مدیریت واحدهای دولتی به بخش تعاونی و خصوصی و نهادها و مؤسسات عمومی غیر دولتی با پرداخت تمام و یا بخشی از هزینه سرانه خدمات) حمایت کامل خود را از این رویداد هنری اعلام می نماید همراه با حمایت، نظارت بر کیفیت و تعیین سیاست گذاری جشنواره را با دعوت از اساتید و بزرگانی چون مجید کیانی، علی اکبرشکارچی، حمیدرضا نوربخش، سیامک جهانگیری انجام داده تا جشنواره در ادامه مسیر هنری خویش هرچه قوی تر حرکت نماید.

هزینه برگزاری حداقل 3 برابر بودجه مصوب بود!

با نگاهی به جدول دو دوره برگزاری این جشنواره همه دلسوزان این حوزه تأیید می کنند که هزینه برگزاری این جشنواره حداقل 3 برابر مبلغ درنظر گرفته شده دفتر موسیقی (250 میلیون تومان) بود که اگر اعتبار و اعتماد به بخش خصوصی نبود، چگونه یک گروه در جشنواره فجر با قرارداد 20 تا 25 میلیون تومان در جشنواره موسیقی کلاسیک ایرانی با کمتر از یک سوم هزینه شرکت می کرد. آیا اگر اعتبار و امکان تهاتر با بخش خصوصی برای هنرمندان مقدور نبود چگونه این قراردادها با یک سوم میزان اصلی قرارداد صورت می گرفت. آیا نه اینکه امروزه در امور مالی بخش بسیار زیادی از مراودات مالی بر اساس تهاتر طرفین قراردادها صورت می گیرد!

جناب ترابی به واسطه سابقه طولانی در حوزه های مدیریتی در معاونت هنری خود بیشتر مستحضر هستند که جدا از بروکراسی های اداری، حمایت از رویدادی همانند جشنواره موسیقی کلاسیک ایرانی جزو وظایف ذاتی دفتر موسیقی می باشد؛ همانطور که در جدیدترین حکم وزیر محترم ارشاد به مدیرکل محترم جناب الهیاری آمده است: امید می رود با استعانت از خداوند متعال و در تعامل با اهالی هنر نسبت به تقویت و گسترش موسیقی ایرانی و بهره گیری از آن در دیپلماسی فرهنگی و هنری جمهوری اسلامی ایران موفق وموید باشید .نکات قابل تأملی از جمله تأمل با اهل هنر و تقویت و گسترش موسیقی ایرانی که کمبود آن در دوره مدیریت ایشان بسیار احساس می شد و چه بسا با تعطیلی این رویداد به تضعیف این حوزه بیشتر کمک کرد. سوال اینجاست که چرا آقای ترابی در کارکرد بودجه ای که برای هنرمندان موسیقی در برنامه بودجه دولت در نظر گرفته شده که حق هنرمندان مظلوم و بی ادعای این حوزه است بیشتر میل به ذخیره این منابع به سمت خزانه دولت دارند تا هنرمندان...!؟

طبق فرمایشات جناب ترابی درخصوص پیشنهاد ایشان نسبت به برگزاری دوره سوم جشنواره با تأمین فقط اجاره بهای سالن توسط دفتر موسیقی (ولاغیر، که در صورتجلسه جلسه مذکور موجود است) که تقریباً یک دهم بودجه در نظر گرفته شده سال قبل می باشد اگر این پیشنهاد اقدام محترمانه نسبت به تعطیلی این جشنواره نیست پس چیست؟ آیا این مواردی که اشاره فرمودند بیشتر فرار رو به جلو نیست؟

در قسمتی از سخنان ایشان ذکر مبلغ 259 میلیون تومان به عنوان هزینه برگزاری جشنواره و دستمزد عوامل اجرایی تا سقف 15 میلیون تومان، لازم به ذکر است بالاترین عضو اجرایی جشنواره خود حقیر می باشم که برای حق الزحمه مبلغ 7 میلیون و500 هزار تومان تعیین شد برای حداقل 6 ماه پیگیری و تلاش صادقانه جهت برگزاری جشنواره تا اعلام وصول و احقاق حقوق هنرمندان حاضر در جشنواره (که بعد از 9 ماه صورت گرفت) که در آخر انجمن موسیقی پس از کسر مبالغ ابزار و وسایل دبیرخانه و لوازم خریداری شده جهت برگزاری جشنواره که توسط انجمن پذیرفته نشده بود و به بنده عودت داده شد تقریباً مبلغ 2 میلیون تومان است. که در نهایت مجموع کلیه مبالغ هزینه شده برای برگزاری جشنواره بازهم، حداقل 10 درصد از سرفصل بودجه این جشنواره (مبلغ 250 میلیون تومان در نظر گرفته شده بود) پایین تر است.

مطلبی از استادی گرانقدر ذکر می کنم که می فرمود: خدا سایه بخش خصوصی را بر سر فرهنگ و هنر این مملکت مستدام بدارد. در پایان ضمن آرزوی اعتلای هنر و حفظ عزت و شأن هنرمندان، بابت طولانی شدن این متن عذرخواهی و قضاوت را به اذهان عمومی جامعه موسیقی واگذار می نمایم.

کد خبر 4665806

علیرضا سعیدی

لینک خبر :‌ خبرگزاری مهر
در پی افزایش انتشار تک آهنگ در سه ماهه اول امسال و کاهش انتشار آلبوم، نظر فعالان موسیقی را در این زمینه جویا شدیم؛ در دو مصاحبه پیشین رعایت نکردن قانون کپی رایت در ایران ، استقبال مردم از موسیقی های دم دستی و تمایل مافیای موسیقی به اجراهای صحنه ای علت اصلی روی آوردن هنرمندان موسیقی به انتشار تک آهنگ عنوان شد.

در دو مصاحبه پیشین با رضا مهدوی و حیدر کاکی صحبت کردیم. این بار پای صحبت مدیرعامل خانه موسیقی نشستیم تا نظر او را هم در این زمینه بدانیم.

حمیدرضا نوربخش در گفت وگویی با ایسنا در این باره گفت: در حال حاضر افزایش انتشار تک آهنگ در کل جهان نیز دیده می شود، چراکه بیشترین مصرف موسیقی در حوزه فضای مجازی صورت می گیرد. درواقع در کل دنیا از طریق آیتیونز یا اسپاتیفای نیز با تک آهنگ ها رو به رو هستیم؛ البته در آنجا آلبوم هم تولید می شود ولی دورنما این است که تولید آلبوم در کل دنیا کاهش پیدا کند.

از او سوال کردیم چرا در ایران این اتفاق سریع تر در حال رخ دادن است؟ پاسخ داد: دلیل عمده آن سختی کار تولید آلبوم در ایران است. درواقع اگر در ایران کسی بخواهد آلبومی را با هشت یا هفت تک آهنگ منتشر کند باید هزینه زیادی را صرف کند در حالی که هزینه او بازگشتی نخواهد داشت. بنابراین زمانی که هزینه باز نمی گردد، تولید آلبوم برای هنرمند مقرون به صرفه نیست.

نوربخش درباره همچنین تولید آلبوم در حوزه موسیقی نواحی یا کلاسیک، گفت: در حوزه موسیقی جدی یا کلاسیک خیلی کم پیش می آید که یک آلبوم منتشر شود؛ چراکه در این بخش به طور کلی هیچ هزینه ای بازگشت نخواهد داشت. با این حال تولیدکنندگان موسیقی پاپ اگر هم آلبومی را منتشر کنند با برگزاری کنسرت پولشان بازگشت داده خواهد شد و سود هم خواهند کرد؛ درواقع خود آنها حاضرند که آلبوم را مجانی منتشر کنند و قیمت بلیط کنسرت را بالا ببرند.

او ادامه داد: مردم ما از موسیقی پاپ استقبال خواهند کرد ولی به دنبال موسیقی جدی نیستند به همین دلیل سرمایه گذاران و شرکت های خصوصی نسبت به سرمایه گذاری روی این سبک موسیقی بسیار بی میل هستند و اگر هم هنرمندان با سرمایه شخصی خود کاری را به زحمت انجام دهند و با قیمت خیلی نازل هم به انتشار برسانند درآمد خاصی از انتشار آلبوم نخواهند داشت و صرفاً این اقدام را برای اینکه کاری کرده باشند انجام می دهند تا رزومه ای در این زمینه داشته باشند.

این خواننده موسیقی ایرانی بیان کرد که در حال حاضر تعداد زیادی از هنرمندان موسیقی دهه 60 دیگر فعالیتی در عرصه موسیقی ندارند، درصورتی که اکنون در دوره میانسالی خود به سر می برند نه کهن سالی که بگوییم دیگر بازنشسته شده اند.

او با بیان اینکه این مشکلات بخاطر رعایت نشدن قانون کپی رایت در ایران است، گفت: در حال حاضر اوضاع موسیقی ایران ویران است. بخش موسیقی بخصوص در حوزه پاپ، گردش مالی بالایی دارد ولی پول آن در جیب دلالان، سرمایه گذاران بخش خصوصی یا سالن دارها می رود و سودی به هنرمند نمی رسد؛ البته این گردش مالی هم از فروش بلیط کنسرت به دست می آید و تولید اثر موسیقی برای هیچ هنرمندی در ایران سود مالی یا حتی بازگشت سرمایه ندارد.

نوربخش با شرح وضعیت حاضر فروش اثر موسیقی در ایران و رعایت نشدن قانون کپی رایت، گرایش هنرمندان به تک آهنگ را طبیعی خواند و گفت که حداقل تولید تک آهنگ برای هنرمندان به خصوص جوان ترها که می خواهند خود را به مردم معرفی کنند، راحت تر و کم هزینه تر خواهد بود.

از او سوال کردیم که سیاست های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تا چه حد در گرایش هنرمندان به انتشار تک ترک تأثیرگذار بوده است؟ پاسخ داد: نمی توانیم در این امر تنها ارشاد را مقصر بدانیم و باید کل مجموعه را بازخواست کرد، چراکه ارشاد نیز یک بخش دولتی است که سه وظیفه از جمله سیاست گذاری، نظارت و حمایت دارد. ارشاد در بخش حمایت که هیچ کاری برای هنرمندان انجام نمی دهد و این اتفاق هم نخواهد افتاد؛ درواقع ما تا به حال بودجه حمایتی برای موسیقی ندیده ایم.

مدیرعامل خانه موسیقی اضافه کرد: بنابراین کار ارشاد بیشتر نظارت شده است؛ یعنی اینکه دفتر موسیقی در ارشاد، مرکزی است که افراد برای گرفتن مجوز به آن مراجعه می کنند. حال در بخش نظارت تنها می توان درباره اینکه سخت بگیرد یا سهل صحبت کرد. از طرفی ارشاد سیاست گذاری خاصی هم ندارد؛ یعنی اینکه بگوییم سیاست گذاری های دولت درباره اینکه مثلاً ترویج موسیقی به کدام سمت و سو باید برود نیز وجود ندارد؛ ضمن اینکه ابزارش هم وجود ندارد.

او درباره نقش رسانه برای ترویج نوع درستی از هنر موسیقی گفت: مهم ترین ابزاری که برای ترویج نوع درستی از موسیقی وجود دارد، رسانه است؛ رسانه هم که دست ارشاد نیست. آن چیزی که برای مردم ظاهرسازی می کند، چیست؟ رسانه. مردم آنچه را که در این جعبه جادویی می بینند، بیرون هم به دنبالش می روند؛ برای اینکه گوششان با آن انس می گیرد؛ البته درست است که رسانه های خارجی مانند شبکه های ماهواره ای هم می توانند تأثیرگذار باشند، ولی تلویزیون خودمان تا چه حد برای نشان دادن نوع خوب و اصیلی از موسیقی به مردم تلاش می کند؟ درواقع اصلاً چقدر موسیقی در تلویزیون ما جایگاه دارد؟ چه نوع موسیقی را ترویج می کند؟

نوربخش با بیان اینکه در تلویزیون اصلاً به موسیقی سنتی پرداخته نمی شود، افزود: شما الآن در این رسانه آواز می شنوید؟ نه؛ تنها موسیقی ها سطح پایین نه حتی معمولی را می توان در تلویزیون شنید. از طرفی نگاه کنید که تلویزیون در زمان های پرمخاطب چه سطحی از فعالان موسیقی را دعوت می کند؟ چهره هایی را دعوت می کنند که نازل ترین سطح موسیقی را به مردم عرضه می کنند. چنین امری به مردم می فهماند که آنها نیز باید چنین سطح پایینی را از موسیقی دنبال کنند.

وی ادامه داد: به همین دلیل نمی توان در برابر این مشکلات تنها ارشاد را مقصر دانست چراکه هر نهاد مربوطی به نوع خودش در این جریان مقصر است.

حمیدرضا نوربخش

قانون اخذ 10 درصدی درآمد کنسرت از منظر خانه موسیقی

پس از پایان این بخش از صحبت ها، بحث دیگری را پیش کشیدیم. در اسفند ماه سال گذشته نمایندگان مجلس با تصویب طرحی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را مکلف کردند که 10 درصد بهای بلیت اجراهای صحنه ای (کنسرت) در تهران و کلانشهرها را أخذ و به حساب درآمد عمومی نزد خزانه داری کل کشور واریز کند.

مدیرعامل دفتر موسیقی که پیش از این نسبت به این امر واکنش نشان داده بود، این بار به ایسنا گفت: این قانون بسیار ناکارشناسانه است و اصلاً روی آن مطالعه نشده و دارای مشکلات زیادی است. واقعاً متأسفیم که بخشی از بدنه وزارت ارشاد نیز این قانون را به مجلس برده و به تصویب رسانده اند. برای به تصویب رساندن این قانون با هیچ بخش تخصصی موسیقی مشورت نشده و مورد بررسی قرار نگرفته است؛ بنابراین یک قانونی است که با عجله به مجلس معرفی شد و به تصویب رسیده است.

او ادامه داد: اینکه ما برای چنین قانونی بخش های مختلف موسیقی را تفکیک نکنیم و همه را یک جور ببینیم و از همه بخواهیم 10 درصد بگیریم، نادرست است؛ چراکه مثلاً بخش های پاپ ممکن است در سال 200 بار کنسرت دهند ولی بخش سنتی یا کلاسیک در سال شاید 20 شب هم کنسرت نداشته باشد. پس درآمد این ها با هم برابر نیست که بخواهیم با آنها برخورد یکسانی داشته باشیم.

نوربخش با بیان اینکه این کار به گردش کار موسیقی لطمه خواهد زد و هزینه ها را بالا خواهد برد و در نهایت دود آن به چشم بخش هنری خواهد رفت، گفت: به دلیل اینکه آن 10 درصد روی بلیط ها کشیده خواهد شد؛ بنابراین مصرف کننده نیز کمتر خواهد شد. ما همه اوضاع و احوال اقتصادی کشور را می دانیم. زمانی که با گران شدن ضروریات اولیه مردم مانند شیر و پنیر، مقدار مصرفی آن در سبد مصرفی خانوار پایین می آید، پس کنسرت رفتن که جزو تفریحات مردم است نیز کاهش خواهد یافت. طبیعتاً اگر قبلاً کسی در سال 10 بار کنسرت می رفته این بار سالی پنج بار می رود و کسی که دو بار می رفته شاید دیگر نرود؛ به همین دلیل به این ابعاد آسیب زننده فکر نشده است.

او در پایان گفت: امیدوارم در سال آینده این قانون حتماً از ردیف بودجه حذف شود و امسال هم تلاش هایی شده است. همان طور که مدیر کل موسیقی گفته، ما یک الحاقیه ای را پیشنهاد کرده ایم که امیدوارم در مجلس تصویب شود که بتوانیم بخشی آسیب پذیرتر موسیقی را از شمول این قانون خارج کنیم و از طرفی بخش پاپ نیز خیلی آسیب نبیند.

انتهای پیام

لینک خبر :‌ خبرگزاری دانشجویان ایران
سرپرست دفتر طرح های عمرانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: سیستم ماشینری تئاتر شهر تاکنون تعمیر شده و تعویض صندلی ها نیز تا پایان مرداد انجام خواهد شد و امیدواریم تا اوایل شهریور سالن فعالیت خود را آغاز کند.

زهرا نوروزی سرپرست دفتر طرح های عمرانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره مراحل بازسازی و مرمت سالن اصلی تئاتر شهر که چند ماهی است که به دلیل تعمیرات تعطیل شده است، در گفت وگو با خبرنگار تئاتر خبرگزاری فارس عنوان کرد: سیستم های صوتی و نوری تئاتر شهر از قبل خریداری شده بود منتها در این دوره قرارداد ماشینری و تعویض صندلی ها بسته شده است.

وی در ادامه افزود: از اسفند ماه سال گذشته قراردادی بسته شد که البته به دلیل مشغله سالن اصلی تئاتر شهر آغاز به کار نشد منتها از هجدهم اردیبهشت ماه امسال به تدریج بخش هایی از سالن اصلی به ما تحویل داده شده و سیستم ماشینری مستقر شد که ما تا پانزدهم مرداد ماه می بایست سالن را تحویل دهیم.

نوروزی اظهار داشت: علاوه بر این فعالیت ها کارهایی نیز چون کابل کشی و رنگ شدن بخش هایی از دیوارها به قرارداد اضافه شد که قبل تر در کار نبود به همین دلیل قدری کار بیشتر طول کشید. ما تعهد کردیم که اوایل شهریور ماه سیستم ماشینری و صندلی ها را تحویل دهیم.

وی درباره تغییرات صندلی ها گفت: صندلی ها به شکل و فرم گذشته تغییر کرده است البته پشتی آنها بلندتر و جای نشستن پهن تر شده است اما در نهایت فرم و شکل صندلی ها همان به گونه گذشته است که تا آخر مرداد ماه نصب خواهد شد.

نوروزی با اشاره به جلسه ای که روز گذشته با شهرام کرمی مدیرکل هنرهای نمایشی داشته اند و مطالعاتی که برای محوطه و نمای ساختمان تئاتر شهر انجام داده اند، گفت: برای کل این مطالعات محدوده تئاتر شهر، نمای ساختمان، اتاق های پشت صحنه سالن اصلی، گریم و رختکن سالن چهارسو قرار است مشاوری از میراث فرهنگی داشته باشیم که هفته آینده مشاور انتخاب خواهد شد.

وی دراین باره افزود: سپس طراحی آکوستیک کل سالن اصلی و مجموعه را انجام خواهیم داد.

وی درباره تعمیرات ماشینری تئاتر شهر گفت: تاکنون صحنه گردان تئاتر شهر، موتور و دیگر بخش های آن بازسازی و تعمیر شده است ولی آیتم دیگری به نام آوانسن که در تئاتر شهر متحرک نبود نیز به دیگر بخش ها اضافه شده است، البته این بخش نیز در طرح های اولیه پیش بینی شده بود، منتها ایجاد نشده بود که ما آن را در برنامه قرار دادیم.

نوروزی درباره تعمیرات سالن چارسو نیز توضیح داد: سال گذشته نیز ما تعویض کف و صندلی های سالن چارسو را در دستور کار قرار دادیم که این اتفاق افتاد.

وی درباره هزینه ها و قرارداد تعمیرات سالن اصلی گفت: قراردادی که با خود پیمان کار داشتیم پنج میلیارد تومان بوده ولی 25 درصد هم افزایش داده و حدود شش میلیارد تاکنون برآورد کل دوستان است.

نوروزی ابراز امیدواری کرد که تا اوایل شهریور ماه سالن اصلی تئاتر شهر تحویل مجموعه داده شود.

وی در پاسخ به این سؤال که آیا تعمیرات تالار وحدت نیز توسط این بخش از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام می شود یا خیر، گفت: تا پیش از این اینطور بوده منتها از بودجه سال 97، به خود بنیاد رودکی سپرده شده به همین خاطر هم دیگر ما مسئول تالار وحدت در این بخش نیستیم.

انتهای پیام/

لینک خبر :‌ خبرگزاری فارس
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۳ سایت های دیگر : خبرگزاری کار ایران اعتماد آنلاین

سرپرست گروه تئاتری علی جلالی آنسامبل در شهر کلن معتقد است تنها راه تغییرات بنیادین یک جامعه آموزش توده مردم است و برای همین، بزرگترین دغدغه اش راه اندازی یک بنیاد آموزشی برای تئاتر است.

به گزارش خبرنگار ایلنا، تنها راه تغییرات بنیادین یک جامعه آموزش توده مردم است ؛ این را علیرضا کوشک جلالی می گوید که در چند سال اخیر توجه مخصوصی به تئاتر شهرستان ها داشته و دغدغه آموزش و توسعه امکانات زیرساختی تئاتر در نقاط دور از پایتخت را مدنظر قرار داده است. حاصل کارهای اخیر او در شهرستان ها برگزاری چندین کارگاه آموزشی بازیگری-کارگردانی و اجرای 9 نمایش بوده است.

کوشک جلالی، حدود سه دهه پیش به آلمان مهاجرت کرد و از سال 1363 در آلمان به عنوان نویسنده و کارگردان مشغول کار است و علاوه بر دریافت جایزه نمایشنامه نویسی آلمان، سال 2016 توانست برنده جایزه افتخاری تئاتر شهر کلن/آلمان شود. او سال 1382، گروه تئاتری علی جلالی آنسامبل را در شهر کلن پایه گذاری کرد و هم اکنون مسئول هنری این گروه است. او بیشتر به زبان آلمانی می نویسد و با هنرپیشگان آلمانی کار می کند به طوری که تاکنون بیش از 42 نمایش در آلمان و 12 نمایش در ایران روی صحنه برده و جوایز زیادی در زمینه کارگردانی و نویسندگی در فستیوال های تئاتری بین المللی کسب کرده است.

با علیرضا کوشک جلالی پیرامون دغدغه آموزشی اش به نسل جوان و تاثیر مهاجرت بر تئاتر ایران گفتگو کرده ایم که مشروح آن را در ادامه می خوانید.

دو نمایشنامه از شما در روزهای پایانی سال 97 رونمایی شد که یکی از آنها را زمستان همین سال در شیراز اجرا کرده بودید؛ این دغدغه آموزش از کجا برای شما جدی شد؟

یکی از این دو متن، هنر از یاسمینا رضاست که قبلا هم ترجمه شده بود و اوایل زمستان سال 97 که می خواستم آن را در شیراز اجرا کنم پیرو سیاست آموزش که مقدس ترین بخش تئاتری زندگی ام است آن را دوباره ترجمه کردم. کتاب دیگر یعنی دیالوگ در سرزمین عجایب را به زبان آلمانی بر اساس زندگی نامه من نفرت نمی ورزم نوشتم که در آلمان اجرا و به عنوان کاندیدای بهترین اجرای سیاسی سال 2016 در شهر کلن انتخاب شد و در فستیوال های مختلف از جمله بخش بین الملل سی و هفتمین جشنواره تئاتر فجر اجرا شد.

چه عواملی شما را به سوی دغدغه آموزش تئاتر و ایجاد یک بنیاد آموزشی برای این مساله به ویژه در شهرستان های کشور سوق داد؟

وقتی به ایران می آیم و امکانات مادی تئاتری تهران را نسبت به آلمان می بینم متوجه یک فاصله نوری و نجومی می شوم. همانطور که وقتی از تهران وارد شهرستان ها می شوم باز همان فاصله نوری را می بینم. تجربه سال ها کار در شهرهای مختلف ایران و آلمان و دیگر کشورها مرا به این نتیجه رسانده که تنها راه تغییرات بنیادین یک جامعه، آموزش توده مردم است برای همین، بزرگترین دغدغه ام راه اندازی یک بنیاد آموزشی است. چراکه معتقدم قلم، کتاب، دفتر و در کل آموزش در تمام سطوح آن از پزشکی گرفته تا هنر، خیلی نیرومندتر از تفنگ و شمشیر و توپ و تانک است. چون با قلم می توانیم در دل مردم نفوذ کرده و با خرافات مبارزه کنیم و ایده های جدید را بپرورانیم. وقتی از آلمان به ایران می آیم و امکانات آموزشی تهران را با شهرهای اروپا مقایسه می کنم می بینم فاصله ای نجومی بین شان است. فکر می کنم تنها کسانی که می توانند جامعه ایران را تغییر دهند خود ایرانیان هستند؛ کسانی که چه در ایران و چه در خارج از کشور چیزهایی یاد گرفته اند و وظیفه دارند آن را به نسل جدید و جوان هایی که تشنه آموزش اند، منتقل کنند. این موضوع را سال هاست با کارهای متعددی که در شهرستان ها کرده ام، متوجه شده ام و در مدت مختصری که باهم بوده ایم، نتیجه های بسیار چشمگیری هم گرفته ایم.

با توجه به اینکه مدتی است در فضای دور از پایتخت به آموزش می پردازید، ارزیابی تان از ظرفیت های تئاتری کشور (به جز تهران) در حال حاضر چیست؟

همانطور که قبلا گفتم از نظر سخت افزاری و امکانات محدودیت بسیاری دارند. در حوزه تئاتر، از سالن های حرفه ای که به امکاناتی مانند پروژکتور، سیستم اکوستیک درست، صندلی های استاندارد و نور مجهز باشند، محروم اند. بحث مهم دیگر تامین زندگی هنرمندان است؛ هنرمندان ایرانی در استخدام دولت نیستند و بودجه ای که دولت برای تئاتر در نظر می گیرد نسبت به کشورهای اروپایی در فاصله وحشتناکی قرار دارد. اکثر بچه هایی که اینجا کار می کنند چه در تهران و چه در شهرستان ها، تنها سرمایه شان عشق و لذتی است که از این کار می برند اما تاوانش را با مشکلات مادی می پردازند. درحالی که از نظر استعداد، هیچ گونه فرقی نیست و گاهی کارهایی که در ایران می بینیم، با توجه به مجموع محدودیت های اقتصادی، بسیار شگرف اند و فکر می کنم اگر امکانات مادی را در اختیار داشتند می توانستند خیلی کارهای باارزش تری ارائه بدهند.

فکر می کنید برای رشد همگون تئاتر در سراسر کشور نیازمند چه ساختاری هستیم؟

بهترین ساختاری که می تواند شکل بگیرد یک برنامه بلندمدت آموزشی است؛ اختصاص دادن بودجه به تمام اموری که به نوعی به تئاتر ربط پیدا می کند و تامین زندگی هنرمندان از طریق در نظر گرفتن یک حقوق ثابت برای آنها. مثلا گروهی که در شهر کلن آلمان کار می کنند همگی حقوق ماهانه می گیرند حالا ممکن است در یک سال 5 اثر را روی صحنه ببرند یا کمتر. یعنی هنرمندان تامین هستند. البته که چالش و مبارزه ای برای فرد هست تا بتواند در گروه باقی بماند و این مبارزه برای بهتر شدن هنرمند خیلی هم خوب است و باعث افزایش کیفیت گروه می شود. من بارها تئاتر را با فوتبال مقایسه کرده ام؛ همانطور که اگر می خواهید فوتبال یا هر ورزش دیگری در کشورتان رشد کند احتیاج به سخت افزار مناسب مثل زمین چمن، مربی خوب، توپ و لباس دارید، در تئاتر هم اگر امکانات نباشد و هنرمند مدام غم نان داشته و مجبور شود برای تامین مالی اش در اسنپ کار کند، هنرمند را آنقدر درگیر می کند که دیگر نمی تواند به خلاقیت بپردازد. بودجه ای که به تئاتر اختصاص پیدا می کند واقعا خنده دار است؛ باید آنقدر بودجه تئاتر و هنر بالا باشد که بتوان ساختمان ها و سالن های جدیدی ساخته، تجهیزات جدیدی خریداری و آموزش های نوینی برای هنرمندان فراهم شود.

نبود امکانات فیزیکی، نبود شرایط کافی و لازم برای آموزش، عدم ارتباط با تجربه های نو و حتی سخت گیری ها و محدودیت ها، بسیاری از هنرمندان تئاتر را به سوی مهاجرت به سمت فضای بزرگ تری همچون پایتخت سوق می دهد. فکر می کنید این مهاجرت می تواند فرصت تلقی شود یا تهدید؟

شاید در حالتی خاص برای فرد هنرمند، فرصت باشد اما به طورکلی برای سیستم تئاتر ایران می تواند تهدید بسیار بزرگی باشد؛ اینکه نه تنها در تئاتر بلکه در همه زمینه ها افراد روی کوچ به تهران متمرکز شده اند، موضوعی بسیار خطرناک است. برای مقابله با این خطر، باید امکانات در تمام کشور پخش شود تا هنرمندان در کشور خودشان و شهر خودشان بمانند. من بارها با تجربه بسیار بدِ میل به مهاجرت هنرمندان جوان، مواجه شده ام که البته به هنرمندان حق هم می دهم؛ بارها شده تئاتری با بچه های شهرستان اجرا کرده ایم و بازخورد خیلی خوبی داشته و با موفقیت همراه بوده و در نهایت بازیگر به من گفته آقای جلالی اگر من با شما یا افرادی مثل شما کار کنم خیلی زودتر مشهور می شوم بنابراین ماندن در شهرستان به درد نمی خورد و به تهران مهاجرت کرده است. من سعی می کنم افراد را تشویق به ماندن در شهر خودشان کنم تا آنجا را آباد کنند، اما چون کار من بسیار محدود است، این خطر بزرگ برای تهران و ایران وجود دارد که در نهایت به روزی برسیم که فعالیت های هنری و تئاتری و امکانات آن تنها در شهرهای بزرگ و معدودی باقی بماند. این عدم تعادل می تواند منجر به این شود که بسیاری از خانواده ها از ایران خارج شوند یا از شهرستان به تهران کوچ کنند. در همان مثال فوتبال، که ساختارش نسبت به هنر حرفه ای تر است، می بینید که یک سال تیمی از شهرستان برنده لیگ می شود و الزاما یک تیم پایتختی نیست که صدرنشین شده است. درحالی که در هنر، می بینیم که حدود هشتاد درصد بازیگران سینما و تئاتر در تهران ساکن اند و اتفاق، همه را به این فکر می اندازد که تنها پله موفقیت در هنر، کوچ به تهران است.

در طول چند دهه اخیر شاهد مهاجرت بسیاری از کارگردان ها و نویسندگان تئاتر به خارج از کشور بوده ایم؛ از غلامحسین ساعدی و آربی اوانسیان تا خود شما و محمد یعقوبی و رکن الدین خسروی و بسیاری دیگر. گاهی اجباری و برای همیشه و گاهی از سر انتخاب و با امکان رفت و آمد به ایران. فکر می کنید تبعات این کوچ ها چه بوده؟

مهاجرت ها به نظر من دو نوع است؛ اگر منجر به این شود که فرد چیزی را در کشور مهمان یاد بگیرد و به کشور خودش منتقل کند، علاوه بر رشد خود فرد، می تواند تئاتر، پزشکی یا هر تخصص دیگری را در کشور هم رشد دهد. اما متاسفانه در اغلب موارد، افرادی که به کشور دیگری رفته اند در آن کشور ماندگار شده اند و اطلاعات شان در کشور مهمان باقی مانده است. اما اگر دولت بتواند برای این افراد یک برنامه ریزی بلندمدت انجام دهد تا بتوانند به ایران بیایند و آموخته هایشان را در اختیار دانشجویان ایرانی قرار دهند، می توان یک تحول بزرگ در تمام زمینه ها ایجاد کرد. اما متاسفانه شرایط در بسیاری از موارد آنقدر وحشتناک است که بسیاری از سرمایه های تئاتری مجبور می شوند برای اینکه بتوانند کار کنند از کشور بروند و این آسیبی جدی به سرمایه های داخل ایران وارد می کند؛ این فرار مغزها از ایران، مساله ای کمرشکن است. اگر افراد نتوانند این آموزش ها را به نسل بعدی منتقل کنند، آینده این نسل در اختیار چه کسانی قرار می گیرد؟

بارها گفته ام، اگر مردم عادی کمتر فردوسی و مولانا بخوانند، اگر نتوانند شکسپیر تماشا کنند، به موسیقی بتهون گوش دهد و به کارهای بزرگ هنری روی نیاورند، بیشتر عربده می کشند و بیشتر با خرافات دست و پنجه نرم می کنند و این خیلی خطرناک است. بنابراین اگر بتوانیم هرچه بیشتر در کشورمان زمینه ای فراهم کنیم که نه فقط هنرمندان که همه متخصصان و فعالان، در ایران کار خودشان را بکنند و آموخته هایشان را به نسل بعدی منتقل کنند و افرادی که در خارج از کشور زندگی و تحصیل کرده اند امکان بازگشت به کشور را داشته باشند تاثیر بسیار زیادی بر شکل گیری بنیادی آن هنر یا علم در ایران می گذارد، اما متاسفانه این برنامه ریزی وجود ندارد. من که به صورت شخصی این کار را سال هاست در کشور انجام می دهم امروز دیگر نفس ام بند آمده چون هیچ گونه حمایتی از جانب ارگان های دولتی نمی شود و در بعضی جاها حتی جلوی کارم هم گرفته می شود. فشار خیلی زیاد است و همه این کارهایی که تا اینجا انجام گرفته بر عشق خودم و بچه هایی که در شهرستان کار تئاتر می کنند، استوار بوده است.

امیدوارم مسئولان، بعد از این همه سال، اقدامی کنند و بنیادی را درست کنند و کسانی که می توانند از خارج وارد کشور شوند یا افرادی که در داخل کشور می توانند آموخته هایشان را به شکل سیستماتیک در اختیار نسل جوان قرار دهند این امکان برایشان فراهم شود تا بتوانند بیشتر این دیالوگ و ارتباط را برقرار کنند. اما همانطور که گفتم، به هرحال این دیالوگ و رفتن و دیدن کشورهای مختلف، ارمغانی به کشور می آورد که می تواند خیلی در رشد تئاتر ایران بسیار تاثیر داشته باشد.

به نظر شما، مهاجرت نویسندگان و کارگردانان تئاتر در کشور، مخاطب را با بحران نمایش و سناریو استاندارد مواجه کرده است؟ این پدیده در نهایت چه تبعاتی برای کشور دارد؟

به نظر من تنها بخشی از مساله بحران نمایش و سناریو و... می تواند ناشی از مهاجرت باشد. در واقع در این زمینه هم، ما سرمایه گذاری نداریم؛ بنیادهایی در آلمان هست که مسابقاتی در طول سال برگزار می کنند و به افراد مختلف پول و سرمایه می دهند تا در یک زمینه مشخص تحقیق کرده و نمایشنامه ای بنویسند. همانطور که حدود 7-8 سال پیش از طرف اداره فرهنگ شهر کلن با من تماس گرفتند و گفتند می خواهیم نمایشی درباره بیماری ایدز بنویسی و به من شش ماه دستمزد دادند تا کار تحقیقاتی برای نوشتن این نمایشنامه را انجام دهم؛ یعنی از هنرمند و تولید هنری حمایت می کنند. یا مثلا مسابقه ای با محوریت آثار گوته برگزار می کنند و جایزه های خوبی هم به برندگان می دهند اما ما چنین بنیادهایی در ایران نداریم. درحالی که این حمایت مستقیم دولتی می تواند به رشد نمایشنامه نویسی بسیار کمک کند. اما می بینیم که امروز یک نمایشنامه نویس در ایران اغلب برای دل خودش می نویسد؛ به طوری که چند ماه و گاهی چند سال برای نشوتن یک نمایشنامه وقت می گذارد و منتشر هم می شود اما از طرف جایی حمایت مالی نمی شود. بنابراین هر اتفاقی در ایران رخ می دهد، دلی است؛ در صورتی که در جایی مانند آلمان بر اساس برنامه ریزی دولت است که در شاخه تئاتر و سینما سرمایه گذاری مالی می کنند تا در زمینه های موردنظرشان نمایشنامه های قوی نوشته شود.

آیا این مهاجرت ها عموما باعث مواجهه این نخبگان با تکنیک و امکانات غربی و در نهایت مهاجرت به مثابه یک فرصت مطالعاتی در نظر گرفته می شود یا باعث سرخوردگی در اثر مواجهه با تکنیک و توانایی های غربی می شود و این افراد برای همیشه دست از تئاتر خواهند کشید؟

مهاجرت چه از شهرستان به تهران باشد و چه ترک کشور، یک موقعیت است که بسته به استعداد و خواست فرد می تواند متفاوت باشد؛ مثل اینکه تا چه اندازه بخواهید برای یاد گرفتن و رسیدن به مسائل نوین مبارزه کنید. من دوران خیلی سختی را طی کردم تا مرا در آلمان به عنوان نویسنده و کارگردان بپذیرند. باید شبانه روز جان می کندم و 10 برابر یک آلمانی کار می کردم تا مرا به عنوان یک نویسنده و کارگردان مهاجر در کشورشان قبول کنند. از سوی دیگر در مهاجرت مساله زبان جدید مطرح است؛ تئاتر مبتنی بر زبان است و برای من به عنوان یک نویسنده و کارگردان، آلمانی زبان مادری ام نیست بنابراین منتقل کردن ظریف ترین حالت های احساسی به بازیگر برایم خیلی سخت است. اما در عین حال این شرایط، یک جور خود را به مبارزه طلبیدن است و این چالش و مبارزه جدید می تواند خیلی هم پربار باشد و کمک کند تا خودت را در این زمینه آزمایش کنی و ابعاد جدیدی در نوشتن، کارگردانی یا بازیگری درون خودت کشف کنی. این برخورد دو فرهنگ، یاد گرفتن از آنها و منتقل کردن تجربه ایرانی ها در تئاتر و فرهنگ، بسیار سخت و در عین حال لذت بخش است. این بده بستان هنری می تواند خیلی جذاب باشد اما این امکان را هم دارد که فرد دچار سرخوردگی شود چون فشار خیلی زیاد است و این می تواند برای هنرمند بسیار دردناک باشد. خوشبختانه من تاکنون دچار این سرخوردگی نشده ام؛ به خصوص بعد از اینکه جایزه نمایشنامه نویسی و جایزه افتخاری شهر کلن را دریافت کردم کمی کارم راحت تر شد چون دیگر مرا به عنوان ایرانی الاصلی که می تواند در زمینه تئاتر در آلمان فعالیت داشته باشد، پذیرفته بودند.

گفتگو: سبا حیدرخانی

Source link

لینک خبر :‌ آخرین رویداد

شهروند| اواخر فروردین امسال بود که خبر آمد شورای شهر تهران به تغییر نام 12 خیابان و معبر به نام شعرا و هنرمندان بنام کشور رأی موافق داده که در میان اسامی نام علی حاتمی، هوشنگ ابتهاج و سیمین دانشور، فروغ فرخزاد و محمدرضا شجریان هم به چشم می خورد. پیشنهاد این نامگذاری ها پس از مرگ جمشید مشایخی مطرح شد و شورا با قید دو فوریت خیابان ج را به نام او تغییر داد. پس از آن هم خانه شاعران نام تعدادی از شعرا را برای نامگذاری خیابان ها پیشنهاد داد که مورد پذیرش قرار گرفت و بسیاری از اهالی فرهنگ و هنر و همچنین مردم دلشاد شدند. عمر این شادی اما طولانی نبود؛ اوایل اردیبهشت عده ای در مخالفت با نامگذاری خیابانی به نام شجریان تجمع کردند و پس از آن هم خبر آمد که محمدرضا عارف این اقدام را به نقد کشیده و به آن معترض شده است. هر چند اعضای شورا نقد عارف را تأیید نکردند و مشخص نشد واقعا او منتقد این وضع بوده یا نه، اما درنهایت همین موارد عاملی بود تا این مصوبه مورد بی توجهی
قرار گیرد.
به غیر از محمدرضا شجریان، فروغ فرخزاد دیگر فرد موجود در این لیست بود که نامگذاری خیابانی به نامش مناقشه برانگیز شد و مخالفان با قدرت هر چه بیشتر بر این نامگذاری تاختند.
تکلیف این مصوبه بعد از گذشت سه ماه همچنان مشخص نبود و آن طور که گفته می شد این مصوبه هنوز به شکل کامل به شهرداری ابلاغ نشده بود که حسن اسدی زیدآبادی، روزنامه نگار و فعال سیاسی در توییترش نوشت که شورای شهر تهران مصوبه قطعی اش برای نامگذاری سه خیابان در تهران به نام های محمدرضا شجریان، فروغ فرخزاد و سیمین بهبهانی را از فرمانداری تهران پس گرفته . این توییت در فضای مجازی با واکنش های بسیاری مواجه شد و بسیاری از مردم خواستند تا شورا مصوبه را پس نگیرد و واکنشی نسبت به این اتفاق داشته باشد.
در شورای شهر اما وضع گویا به شکل دیگری است. حسن خلیل آبادی از اعضای شورای شهر به ایرنا پلاس گفته فرمانداری نسبت به بخشی از این نامگذاری ها اعتراض دارد؛ در حالی که اعتراضش قانونی نیست. در واقع هیأت انطباق به مصوبات شورا اعتراض می کند و این اعتراض باید طبق نص صریح قانون انجام شده و مشخصا اعلام شود که براساس این ماده قانونی نسبت به این مصوبه مخالفت دارد. نامه ای که فرمانداری به شورا ارسال کرده است این ویژگی ها را ندارد و در آن به هیچ بند قانونی اشاره نشده است و ملاک حقوقی ندارد و به صورت کلی اعلام شده است که ما به این نامگذاری اعتراض داریم.
از سوی دیگر محمدجواد حق شناس از اعضای کمیسیون اجتماعی و فرهنگی شورا هم درباره پس گرفتن نام این سه تن از فرمانداری به شهروند می گوید که این خبر صحت ندارد و شورا مصوبه نامگذاری به نام این افراد را پس نگرفته است. ما در این باره با موانع و مشکلات بسیاری روبه رو شدیم و در این مدت چالش های فراوانی را از سرگذراندیم؛ اما واقعیت این است که مصوبه ای پس گرفته نشده و این خبر از اساس اشتباه است. حق شناس می گوید که تمامی اعضای شورا باید در این باره نظر دهند و این تصمیم کلی شوراست و حوزه فردی نیست و در خصوص پس گیری هم علی القاعده باید همه نظر دهند. در حالی که هنوز چنین اتفاقی نیفتاده است. باید دوباره در این خصوص تصمیم گیری شود. در این مرحله نکته ای که وجود دارد این است که اتفاقی به عنوان پس گرفتن وجود نداشته و ما در حال شور و مشورتیم.
او درباره پیش بینی اش از آینده این مصوبه و این که فکر می کند درنهایت مجبور خواهند شد این اسامی را حذف کنند یا نه هم معتقد است که نیاز است تا زمانی سپری و بعد در این باره صحبت شود. فکر می کنم موضوعاتی از این دست نیازمند صبر است و زمان می خواهد که به نتیجه برسد و در نتیجه باید صبوری کرد.
به این ترتیب باید منتظر ماند و به گفته حق شناس صبوری کرد تا درنهایت وضع این مصوبه مشخص شود. شاید هم باید صبر کرد تا اسم سایر خیابان ها به نام بزرگان دیگر بخورد و درنهایت ببینیم آیا در این خیابان ها نامی از شجریان، فرخزاد و بهبهانی وجود دارد یا نام این افراد از لیست خط خورده و درواقع خبر پس گرفتن مصوبه نام این سه تن صحت دارد.

لینک خبر :‌ روزنامه شهروند
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۳

باران اردلان/ نویسنده

نسبت هنرمند با اجتماعش چه در برخورد با متولیان هنر و چه در مواجهه با مخاطبانش معمولا بحثی چالش برانگیز و کلیدی بوده است، شاید از همان بحث های به نوعی ازلی که سال هاست برخورد متفاوت هنرمندان خودآگاه یا ناخودآگاه با تاریخ هنر را هربار به شکلی متفاوت بروز داده است. هرچند داشتن تعریف و انجام دسته بندی های این چنینی در دنیای معاصر با توجه به ویرگی های آن تقریبا غیرممکن به نظر می رسد و علاقه مندان هنر و هنرمندان را در فضای نسبی و آسان گیرانه تری قرار داده است، اما نمی توان طرح بحث و ایجاد پرسش در این موارد را حتی در دنیای متکثر هنر امروز بی مورد دانست. آنچه اما ماجرا را سخت تر می کند، نحوه مواجهه و چگونگی انجام آن است. آیا متولیان فرهنگ وظیفه بررسی و تحلیل ماجرا را دارند یا هنرمندان به شکل خودجوش و مستقل باید دیدگاه های خود را در این رابطه با هم به اشتراک بگذارند؟ شاید هم باید حلقه واسط مهمی مثل جامعه شناسان و پژوهشگران هنر را به نوعی دیگر درگیر ماجرا کرد؟ از طرفی، وقتی صحبت به اجتماع می رسد می توان پرسید جایگاه مخاطب و تماشاگر هنر به عنوان یک ضلع اصلی در ماجرا کجاست و اگر قرار بر تحلیل مداوم و ارائه مباحث شفاهی و منسجم در این رابطه باشد، چگونه می توان مخاطب را به شکلی که برایش جذابیت داشته باشد وارد ماجرا کرد؟ گذشته از اینکه فضای فرهنگی و هنری رویداد محور امروز کمتر مجالی را برای دورهم نشاندن افراد و بحث و گفت وگو درباره چنین مواردی فراهم می کند، درصورت وجود هم نحوه ارائه آنها همچنان مسئله است. سال گذشته در چنین روزهایی بود که پس از مدت ها در یک جلسه سخنرانی متفاوت حضور داشتم. دکتر نعمت الله فاضلی، پروهشگرو مردم شناس به اصفهان آمده بود و در جریان سفرش طی جلسه ای با بخشی از مدیران فرهنگی شهر دیدار داشت و به ارائه بحث می پرداخت. با وجود اینکه مباحث تئوریک این چنینی معمولا در ارائه های شفاهی به ایجاد جلساتی کسالت بار و خواب آور منتج می شوند، هر چه زمان می گذشت، شور سخنران و دسته بندی درست و مصداقی گفته هایش جلسه را پرنشاط تر می کرد. طوری که وقتی جلسه تمام شد، تکرار نشستی از این نوع و البته با چنان کیفیت و جذابیتی خواسته بسیاری از حاضران بود. با وجود این، در نشست جذاب آن روز درباره فرهنگ و هنر و مواجهه با آن جای کسانی خالی ماند. خوبی ماجرا این بود که مدیران و سیاست گذاران فرهنگی در آن روز خاص مخاطبان این مولف و پروهشگر بودند و البته جای هنرمندان به عنوان خالقان هنری و مخاطبانشان هم خالی بود. بعدا از حضور در این جلسه تا مدت ها به این موضوع فکر می کردم میان این همه رویداد و شبه رویداد ریز و درشت فرهنگی هنری که در اصفهان برگزار می شود و نه تنها اثر عمقی و دراز مدت که هیجان در لحظه هم برای آدم ایجاد نمی کند، جای وجود چنین جلسات جدی و زنده و با نشاطی که با طرح پرسش و حرکت در مسیر تحلیل می توانند، ولو اندک، فضا را تعییر بدهند چقدر خالی است. این تجربه اما کمتر تکرار شد تا اینکه چند روز قبل خبر برگزاری نشست غارتنهایی و خیابان های شلوغ توسط بچه های خانه کاریکاتور حوزه هنری که همیشه یک سر و گردن از بقیه جلوترند به چشمم خورد. جالب بود؛ کاریکاتوریست ها این بار به جای ارائه اثر در نمایشگاه یا برگزاری کارگاه دور هم جمع شده بودند تا نسبتشان با اجتماع را به پرسش و شور بگذارند شاید با این امید که نمایشگاه ها و آثار تاثیرگذارتری ارائه کنند. برگزاری نشست غارتنهایی و خیابان های شلوغ را که سعی در ایجاد نگاه و چالش ذهن به شکلی دیگر در ماجرا دارد با تمام بیم ها و امیدهای هنر می توان اتفاق خوشایندی دانست. خوشایند از این باب که خالقان هنر در میان تمام دغدغه های تولید، ارائه کار و ... یادشان مانده با پرسش های اساسی تر خودشان همدیگر را به چالش بکشند و شاید این بار و در این مجال تلاش کنند کمی دور و دقیق تر هم آنچه را ارائه می کنند ببینند. تکرار چنین تلاشی برای گفت وگو و هم اندیشی از سوی هنرمندانِ دیگر شاخه ها و زمینه های هنری قطعا یک نیاز و اصل و اساس است، اما آنچه می تواند خروجی چنین جلساتی را ثمربخش تر کند، حضور اضلاع دیگر ماجرا در بحث است. چه خوب می شود وقتی صحبت به افت کارهای سفارشی و نیاز به کمترین مداخله مدیران و فضاهای دولتی می رسد، نمایندگانی از این بخش هم در جلسه حضور داشته باشند یا زمانی که اجتماع و مخاطب هنر مورد بحث است، تریبونی هم در اختیار چند مخاطب عادی قرار بگیرد. قطع و سختی ارتباط میان اضلاع فرهنگ همیشه کار را سخت و پیچیده کرده است. شاید حالا باید به جای فضاهای رسمی و اتاق های در بسته از فضاهای عمومی و در دسترس برای حضور و گفت وگو و اجرای جنگ و رویدادهای سرگرمی محور بهره جست. آنچه را قرار است به شکل هنر و خلق هنرمندانه ارائه کرد باید با تعداد بیشتری از آدم ها به بحث گذاشت. شاید این گونه، شور زندگی و گرمای هنر بیش از اینها به شهر راه یابد.

لینک خبر :‌ روزنامه اصفهان زیبا
تهران- ایرنا- دبیر نوزدهمین جشنواره بین المللی نمایش های آیینی - سنتی، مهمترین اولویت نگاه حمایتی در حوزه تئاتر را مربوط به نمایش های آیینی - سنتی به عنوان بن مایه تئاتر ملی کشور دانست و تصریح کرد: حمایت از تئاتر ملی نسبت به دعوت از گروه های متوسط و درجه دو خارجی برای حضور در این رخداد اولویت دارد.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۲ سایت های دیگر : روزنامه ایران

داود فتحعلی بیگی در گفت وگو با خبرنگار فرهنگی ایرنا، اشکال و شیوه های نمایش آیینی - سنتی و خرده روایت های نمایشی را مهمترین زمینه برای بناکردن ساختمان تئاتر ملی ایران دانست و یادآور شد: در تمام کشورهای صاحب تئاتر وقتی درباره هویت تئاتر ملی صحبت می شود؛ تنها نقطه تمرکز کارشناسان، منتقدان، هنرمندان و حتی مخاطبان بر گونه نمایش های ملی (آیینی- سنتی) است.

وی درباره بخش بین المللی جشنواره نمایش های آیینی - سنتی در گام نوزدهم گفت: اعتبار یک جشنواره به کیفیت آثار حاضر در آن است. نباید اعتبار و شخصیت جشنواره نمایش های آیینی - سنتی را که بازتاب هویت تئاتر ملی کشور است، صرفاً برای داشتن عنوان بین المللی فدای دعوت از گروه های متوسط و درجه دو خارجی کنیم.

فتحعلی بیگی تصریح کرد: با توجه به مشکلات اقتصادی چند سال اخیر به ویژه از سال 97، تصمیم مدیریت کلان در عرصه فرهنگ و هنر همراستا با سیاست های اقتصاد مقاومتی به عنوان یکی از اصول کلان هدایت کشور، مد نظر مسئولان قرار گرفت. به همین سبب، بنا شد در میزبانی و دعوت از گروه های بین المللی برای حضور در جشنواره های جهانی خود مانند تئاتر فجر و نمایش های آیینی - سنتی تمرکز خود را بر دعوت از افراد، گروه ها و هنرمندانی قرار دهیم که از چهره های معتبر جهانی هستند و صرفاً برای داشتن آمار دعوت از گروه های متوسط را کنار بگذاریم.

به گفته دبیر نوزدهمین جشنواره بین المللی نمایش های آیینی - سنتی؛ نحوه حمایت از نمایش های آیینی - سنتی در کشور ما با مطالبه و خواسته هنرمندان این عرصه تطبیق ندارد.

وی یادآور شد: در تمام ابعاد از نگاه آکادمیک و فعالیت دانشگاهی تا شکل و شیوه تولید و اجرای عمومی آثار نمایشی و تئاتری در کشور ما گونه نمایش های آیینی - سنتی که شناسنامه و هویت بخش تئاتر ملی ماست به شایستگی حمایت نمی شود.

نمایش سنتی ملل و سمینار بین المللی نمایش های آیینی

فتحعلی بیگی ضمن تقدیر از تلاش های اداره کل هنرهای نمایشی وزارت ارشاد در برگزاری جشنواره بین المللی نمایش های آیینی - سنتی گفت: اگر تلاش های اداره کل هنرهای نمایشی ارشاد در برگزاری دوسالانه این رویداد وجود نداشت؛ مشخص نبود چه سرنوشتی در انتظار نمایش های آیینی - سنتی کشور است. زیرا در محیط های دانشگاهی چند واحد درسی محدود به دروس این قالب هنری اختصاص دارد. از سوی دیگر سازمان ، مرکز یا نهادی با بودجه مشخص برای حمایت از نمایش های آیینی - سنتی نداریم. تنها یک کانون نمایش های آیینی - سنتی داریم که آن نیز به دلیل بودجه بسیار محدود، فعالیتش آنگونه که باید به چشم نمی آید.

به باور فتحعلی بیگی حمایت مادی و معنوی از گونه نمایش های آیینی - سنتی نه صرف هزینه بلکه سرمایه گذاری برای حفظ این میراث و سپردن آن به آیندگانی است که با توجه و اتکا به داشته های پیشینیان می توانند نسبت به هویت، شناسنامه و تاریخ فرهنگ و هنر سرزمینشان افتخار کنند. امروز وظیفه مسئولان، هنرمندان و محیط های علمی و دانشگاهی است که برای حفظ و حراست از میراث گذشتگان با تمام توان وارد عمل شوند تا این گنجینه ارزشمند را به آیندگان تحویل دهند.

وی درباره بخش بین الملل نوزدهمین جشنواره نمایش های آیینی - سنتی گفت: این بخش بر دو محور نمایش سنتی ملل و سمینار بین المللی نمایش های آیینی و سنتی استوار است. در بخش نمایش های سنتی ملل با توجه به گنجینه گران بهای نمایش های سنتی آسیایی و به ویژه کشورهای همجوار که در دایره فرهنگی ایران جای گرفته اند و همچنین به سبب گسترش تعاملات فرهنگی؛ با تشخیص هیات علمی جشنواره از گروه های برجسته و ممتاز نمایش سنتی در قاره پهناور آسیا به ویژه کشورهای همجوار دعوت به عمل آوردیم.

دبیر نوزدهمین جشنواره بین المللی نمایش های آیینی - سنتی ادامه داد: همچنین در بخش سمینار بین المللی نمایش های آیینی - سنتی که هفتمین دوره خود را پشت سر می گذارد، تلاش کردیم با دعوت از تمام پژوهشگران داخلی و خارجی در حوزه نمایش های آیینی و سنتی به برگزاری کارگاه ها و نشست های علمی و تحیلی با محور دوگونه آشنای نمایش های ملی؛ یعنی شبیه خوانی و نقالی متمرکز شویم تا بعد از پایان سمینار به دستاورد هدفمند و قابل ارائه به محیط های پژوهشی و هنرمندانی برسیم که علاقه به تحقیق و مطالعه در این حوزه دارند.

نوزدهمین جشنواره بین المللی نمایش های آیینی - سنتی نوزدهم تا بیست و ششم مرداد مصادف با عید قربان تا غدیر در تهران برگزار می شود.

لینک خبر :‌ خبرگزاری جمهوری اسلامی
دولت و جناح وابسته به آن از آنجایی که نمی توانند حقوق اصلی زنان را پیگیری کنند پس مسائل حاشیه ای و جنجالی مانند حجاب اختیاری را مطرح می کنند تا از این طریق خود را مدافع حقوق زنان جلوه بدهند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۲ سایت های دیگر : شهید نیوز

به گزارش مشرق، فرشته روح افزا، معاون شورای فرهنگی اجتماعی زنان در خصوص جناحی شدن موضوع حجاب و عفاف و تغییر این موضوع به عنوان اصلی ترین مشکل زنان در جامعه اظهار داشت: فضایی که درباره پوشش ایجاد شده وارد یک دوقطبی شده که این دوقطبی سازی اصلا به نفع جامعه نیست و مردم به ویژه بانوان منفعتی از این فضای ایجاد شده نخواهند دید.

بیشتر بخوانید توییت حاج قاسم به مناسبت روز حجاب در اجتماع عظیم دختران انقلاب چه گذشت؟ روزی که رضاخان دست به دامن زن ریش دار شد

وی در ادامه افزود: اگر مقوله های فرهنگی را سیاسی کنیم بزرگترین لطمه را به آن زده ایم که در مورد حجاب و عفاف نیز به همین شکل بوده و این روزها می بینیم جناح خاصی وارد این فضا شده و حجاب و عفاف را بازیچه خود کرده است.

مردم از ایجاد دوقطبی در موضوع پوشش دوری کنند

معاون شورای فرهنگی اجتماعی زنان ضمن انتقاد از جناحی شدن مباحث مرتبط با زنان به ویژه پوشش عنوان کرد: جناح خاصی در کشور وجود دارد که برای آنکه نقاط ضعف و مشکلاتی که برای مردم به وجود آورده اند مشخص نشود روی مسائل حاشیه ای و جنجال آفرین دست می گذارند.

این کارشناس مسائل زنان و خانواده همچنین گفت: باید از این جناح پرسید چه منفعتی از سیاسی و جناحی شدن پوشش و حجاب می برند و چرا در پی دو قطبی کردن جامعه و قرار دادن مردم رو به روی هم هستند.

روح افزا ضمن تاکید بر لزوم دوری کردن مردم از ایجاد دوقطبی در موضوع پوشش تصریح کرد: اگر خانمی به خاطر شعارها و پیگیری های این جناح که غالبا فمنیستی هستند در جامعه دچار مشکل شود و به آن تعرضی صورت بگیرد، این ابقای حقوق زن نیست.

وی در ادامه افزود: این روزها مشکلات اقتصادی و معیشتی حقوق اولیه زنان بوده که این جناح به کلی آن را نادیده گرفته اند چرا که خودشان عامل به وجود آمدن این مشکلات برای زنان هستند.

معاون شورای فرهنگی اجتماعی زنان با تاکید بر اینکه مشکل اصلی زنان امروز پوشش آنها نیست عنوان کرد: مشکل زنان جامعه ما این است که به خاطر گرانی حتی نمی توانند برای فرزند خود پوشک یا شیرخشک تهیه کنند یا اینکه به خاطر کار و شغلشان نمی توانند مادر بشوند چون مرخصی زایمان ندارند یا مرخصی آنها کم است .

مسئله روز زنان عدم حضور در ورزشگاه ها نیست

این کارشناس مسائل زنان و خانواده بیان کرد: دولت و جناح وابسته به آن از آنجایی که نمی توانند حقوق اصلی زنان را پیگیری کنند پس مسائل حاشیه ای و جنجالی مانند حجاب اختیاری را مطرح می کنند تا از این طریق خود را مدافع حقوق زنان جلوه بدهند.

روح افزا با بیان اینکه مساله روز زنان این نیست که نمی توانند در ورزشگاه حضور پیدا کنند تصریح کرد: مسخره ترین موضوعی که این جناح به عنوان مطالبه زنان پیگیری می کند همین است و این جناح و دولت تا کنون پاسخی روشن در این باره نداده اند که چرا به موضوع زنان معتاد و یا زنان سرپرست خانواده توجه نمی کنند.

وی با انتقاد از وضعیت اقتصادی پیش آمده تصریح کرد: عامل این وضعیت اقتصادی که برای مردم پیش آمده همین دولتی است که خود را بیشتر از همه مدافع حقوق زنان نشان داده اما هیچکس به این نکته توجه نمی کند که زنان و بانوان اولین و آسیب پذیرترین قشر در شرایط اقتصادی فعلی هستند.

معاون شورای فرهنگی اجتماعی زنان در ادامه افزود: مشکل افزایش قیمت مسکن در تهران و شهرهای بزرگ تنها مشکل مردان نیست بلکه بیشتر از مردان جامعه، زنان از این مساله رنج می برند چرا که این زن است که ساعت زیادی را در خانه به سر می برد و باید با شرایط بد اقتصادی، درون خانواده را مدیریت کند.

این کارشناس مسائل زنان و خانواده با تاکید دوباره بر اینکه دغدغه اصلی زنان امروز حجاب آنها نیست یادآوری کرد: مادرانی که شاغل هستند حتی در صورت بچه دار شدن مرخصی بدون حقوق هم نمی توانند بگیرند چراکه شغل خود را از دست می دهند و همین مساله فشار زیادی به خانواده هایی که اقتصادشان وابسته با شغل زن است وارد می کند.

روح افزا افزود: حجاب اختیاری که این روزها به عنوان حقوق زنان مطرح می شود در واقع جناح بازی است؛ شعارهایی مانند تدبیر و امید و ... که بارها از سوی همین جریان مطرح شد در حد همان شعار باقی ماند و حتی در برخی موارد معنای آن قلب شد؛ معنای امید دل بستن به غرب و آمریکا شد، معنی عدالت هم حقوق های نجومی و دزدی ها و اختلاس های چند هزارمیلیاردی شد؛ صدالبته معنای حقوق زن هم تغییر کرده و در برهنگی تعریف شد.

وی همچنین گفت: حقوق زن و دادن آزادی به زنان جامعه هم که از ابتدای این دولت مطرح می شد کارکردی به جز جلب نظر و آرای مردم در هنگام انتخابات نداشت و جناحی کردن موضوع حجاب هم در نهایت باعث قرار گرفتن عده ای از مردم در مقابل همدیگر و در مقابل نظام می شود و نتیجه ای جز این ندارد.

قیمت چادر را چندبرابر کردند اما بازهم زنان حجاب برترشان را حفظ می کنند

معاون شورای فرهنگی اجتماعی زنان با اشاره به مشکلات معیشتی پیش آمده برای مردم گفت: این مشکلات بر حجاب و عفاف هم تاثیر مستقیم گذاشته است تا جایی که خرید یک چادر مشکی برای بانوان در کشور کمتر از 600 هزار تومان نیست که البته این روزها می شنویم که بانوان محجبه حتی حاضر شده اند چادرهای قدیمی خود را تعمیر کنند اما چادر را از سر خود برنداشته اند.

این کارشناس مسائل زنان و خانواده در توضیح علت اصلی به حاشیه رفتن حجاب و عفاف در کشور گفت: مشکل حجاب امروز جامعه از یک سو به جناح بازی و سیاسی کاری های یک جناح در کشور باز می گردد و از سوی دیگر به کم کاری متولیان فرهنگی در کشور مرتبط است که نتوانستند آنگونه که باید و شایسته یک کشور اسلامی است، فرهنگ حجاب و عفاف را در کشور همگانی و برای مردم جا بیندازند.

روح افزا با انتقاد از عملکرد فرهنگی در جامعه عنوان کرد: تاکنون کار فرهنگی بنیادی و ریشه دار در زمینه حجاب و عفاف در کشور انجام نشده و در این خصوص به صورت اقناعی در جامعه کاری صورت نگرفته است. تاکنون فیلمی ساخته نشده است که حجاب در آن به عنوان یک ارزش تلقی شود.

وی در ادامه افزود: کم کاری ها در حوزه حجاب و عفاف و نقش اصلی زن در جامعه از سوی صدا و سیما هم به شدت به چشم می خورد تا جایی که فیلمی که امسال در ماه مبارک رمضان اکران شد فرهنگ لات منشی را رواج می داد تا جایی که زنانی هم که در این سریال بازی می کردند، لات بودند و توجهی به شخصیت یک زن اصیل نشده بود.

معاون شورای فرهنگی اجتماعی زنان همچنین تاکید کرد: تا زمانی که در سریال های ما زنان درگیر کشتار، قتل، روابط مثلثی و ... هستند، نمی توان انتظار بیشتری از زنان در جامعه داشت و وضعیت به همین شکل است؛ دستگاه های فرهنگی توجهی به شخصیت زن در جامعه ندارند و کاری برای فرهنگ حجاب و عفاف در کشور انجام نمی دهند.

این کارشناس مسائل زنان و خانواده با انتقاد از عملکرد رسانه ها هم گفت: این روزها در خبرها و خطوط رسانه ها به مسائلی درباره زنان پرداخته می شود که کمترین تاثیری در حل مشکلات زنان در جامعه ندارد. رسانه ها هم در بازی جناحی برخی احزاب با زنان و حجاب وارد شده و پازل آنها را تکمیل می کنند.

روح افزا در ادامه به وضعیت سینما در جامعه امروز هم اشاره کرد و گفت: محورهای کلیدی فیلم های امروز، زنان و تعرض به آنها شده است؛ تا جایی که هر کدام از این فیلم ها که در آن بیشتر به زن ظلم شده و تعرض به زن در آن بیشتر نمایش داده شود، از طرف کشورهای غربی بیشتر تایید شده و جوایز بیشتری به خود اختصاص می دهد.

فیلم هایی که در آن بیشتر به زن ظلم شود کاندیدای جوایز بین المللی می شوند

وی با انتقاد از فضای نامطلوب تئاتر در کشور و همچنین فعالیت بدون چارچوب سلبریتی ها در این زمینه یادآوری کرد: سلبریتی هایی که اکثر آنها در بی عفتی و بی حجابی دست و پا می زنند، بی حجابی را در قالب یک فرهنگ به خورد مردم به ویژه زنان می دهند.

معاون شورای فرهنگی اجتماعی زنان در ادامه افزود: متاسفانه سلبریتی ها گوی سبقت را در بی حیایی از همدیگر ربوده اند تا جایی که برای حمایت از یکدیگر عکس های برهنه و نیمه برهنه خود را در شبکه های اجتماعی منتشر می کنند؛ بی حجابی و برهنگی هنر نیست، بلکه هنر آن است که گوهر وجودی یک زن محفوظ نگه داشته شود.

این کارشناس مسائل زنان و خانواده با بیان اینکه همه عرصه های فرهنگی از موضوع مهم پوشش و حجاب تهی شده اند گفت: موسیقی، کتاب، هنر، فیلم و از همه مهمتر مد و لباس از فرهنگ حجاب و پوشش تهی شده اند و این به خاطر بی توجهی متولیان فرهنگ در کشور نسبت به حجاب و پوشش است.

طرح های کارگروه مد و لباس وزارت ارشاد فاجعه فرهنگی هستند

روح افزا در ادامه افزود: مدل های لباسی که امروز در کارگروه مد و لباس طراحی می شود فاجعه فرهنگی در زمینه پوشش و حجاب است؛ وقتی یک نماینده زن در مجلس که نماینده مردم است اعلام می کند که از زن بودن بدش می آید چون حجاب دارد، دیگر از سایر مردم نمی توان انتظار چندانی داشت.

وی با جمعبندی محورهای حجاب و عفاف گفت: از یک سو عده ای استفاده جناحی خود را از حجاب می برند و از یک طرف دیگر کار فرهنگی موثر در این زمینه انجام نمی گیرد پس طبیعی است که شرایط پوشش و حجاب در کشور به این شکل بروز پیدا کند.

معاون شورای فرهنگی اجتماعی زنان با تاکید بر اینکه کار استدلالی، استنتاجی و عقلانی در زمینه حجاب و پوشش صورت نگرفته یادآوری کرد: دولت و جناح های سیاسی همسو با آن در کشور برای اینکه بتوانند به اهداف سیاسی جناحی خود برسند و کم کاری های خود را از جلوی چشم مردم دور کرده تا به مردم پاسخگو نباشند، جامعه را به سمت دو قطبی شدن سوق می دهند و مردم را با یکدیگر درگیر می کنند تا مبادا مردم متوجه کم کاری های آنها بشوند.

روح افزا در ادامه افزود: در اثر این دو قطبی شدن جامعه، بیشترین آسیب متوجه مردم می شود؛ چرا که مردم ما دین مدار بوده و فطرت دین مداری دارند و این جناح به دنبال گل آلود کردن آب هستند تا ماهی خود را از آن بگیرند.

وی در توضیح علت کمرنگ شدن تاثیر امر به معروف و نهی از منکر در حوزه حجاب و عفاف و واکنش های سریع برخی از بانوان نسبت به این امر گفت: در موضوعات برخورد نیروی انتظامی با هنجار شکنان در مقوله حجاب، حمایت آنچنانی از هنجارشکنان صورت نگرفت و بیشتر مردم از پلیس حمایت کردند.

وقتی تذکر حجاب می دهیم می گویند اول معیشت را درست کنید

معاون شورای فرهنگی اجتماعی زنان در ادامه افزود: مردم ما نمی پذیرند یک خانم با خوردن مشروب در خیابان دست به هنجار شکنی بزند و پلیس نسبت به آن بی تفاوت باشد؛ هرچند باید درنظر داشته باشیم که اوضاع اقتصادی و معیشتی امروز به شکلی است که اگر بخواهیم به یک فرد بی حجاب تذکر بدهیم آنها به خاطر گلایه های معیشتی ممکن است واکنش نشان بدهند و بگویند اول اقتصاد را درست کنید بعدا به سراغ حجاب بروید.

این کارشناس مسائل زنان و خانواده در پایان تصریح کرد: این حرف اگرچه غلط است اما باز هم مقصر اصلی مسببان به وجود آمدن شرایط اقتصادی فعلی هستند که با پیش آوردن چنین شرایطی مردم را دلسرد کرده و میزان اثربخشی امر به معروف و نهی از منکر را کاهش داده اند.

لینک خبر :‌ مشرق نیوز
بهمن عبدی، کارتونیست پیشکسوت که در دهمین جشنواره سراسری کارتون و کاریکاتور مورد تقدیر قرار می گیرد، معتقد است: هنرمندان این حوزه قدر خود را نمی دانند و انسجام لازم بین آن ها وجود ندارد و بعضا با کنایه همدیگر را می رنجانند.

به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از روابط عمومی سپهر سوره هنر، بهمن عبدی هنرمند پیشکسوت تجسمی که در دهمین جشنواره سراسری کارتون و کاریکاتور مورد تقدیر قرار می گیرد، با اشاره به نگاه موضوعی این جشنواره بیان کرد: در دنیا به شیوه های مختلف جشنواره های موضوعی را با نگاه خاص دنبال می کنند. برای مثال در ترکیه موضوعات خاص منطقه و این کشور انتخاب می شود یا در کشورهای دیگر ممکن است انتخاب آزادی صورت بگیرد. این بستگی به شیوه نامه و حتی حامیان جشنواره و خواسته هایشان دارد.

وی افزود: در ایران نیز این شیوه ها دنبال می شود. این که جشنواره سراسری کارتون و کاریکاتور خراسان شمالی موضوع خاصی ندارد، نشان از پویایی آن است. این جشنواره نمی خواهد درجا بزند و پیوسته در حوزه موضوعی جستجو می کند. همچنین به هنرمند این فرصت را می دهد که خود را محک بزند و این باعث رشد کارش می شود. حوزه هنری نیز به طور خاص این فرآیند و هدف را دنبال می کند. البته وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز تلاش می کند خود را در این حوزه به روز نگه دارد اما حوزه هنری به دلیل فعالیت های گسترده خود در سطح ایران و جوان گرایی بیشتر به دنبال این هدف است و تاکنون نیز تاثیر گذار عمل کرده است.

عبدی با بیان این که نگاه موضوعی در کارتون کیفیت آثار را ارتقا می دهد، عنوان کرد: نگاه موضوعی در جشنواره های کارتون داوری را ساده تر کرده و باعث می شود هنرمندان کارهای تکراری را به جشنواره های مختلف ارسال نکنند. انتخاب موضوع خاص برای این جشنواره ها اگرچه کمیت آثار را کم، اما به ارتقای کیفی جشنواره کمک می کند. در غیر این صورت یک کارتون ممکن است به جشنواره های مختلف دنیا ارسال شود تا در نهایت یک جایزه را از آن خود کند. اتفاقا این آزاد بودن موضوع مطابق خواسته هنرمندان هست.

* از اغراق در کاریکاتور چهره ام استقبال می کنم
وی درباره انتخاب پرتره برای موضوعات کاریکاتور در جشنواره ها توضیح داد: انتخاب پرتره نیز پیش از این در جشنواره های جوان گرگان و اردبیل هم باب بوده است و این رویدادها چهره یک هنرمند عمدتا از رشته های غیر سینمایی و ورزشی را به عنوان سوژه انتخاب می کردند. زیرا چهره های سینمایی و ورزشی آمادگی ذهنی ایجاد می کنند یا برای موضوع کارتون می دانستند که مثلا باید مایه های مذهبی در آثارشان باشد و خود را از پیش با این موضوعات احتمالی هماهنگ می کردند.

عبدی ادامه داد: من خود سعی می کردم هنرمندان حوزه های دیگر را به عنوان موضوع به هنرمندان جوان پیشنهاد بدهم و در زمینه کارتون نیز ما خط شکنی کردیم و در لحظه موضوعات را به آن ها پیشنهاد می دادیم تا ایده های جدید بیشتری به جشنواره راه یابد. در این حالت بیشتر آثار به تکنیک نزدیک می شدند. به طور کلی این رویه حوزه هنری که از سال گذشته اجرا شده و چهره هنرمندان خاصی را به عنوان موضوع کاریکاتور در فراخوان جشنواره اعلام می کند، روند خوبی است.

این هنرمند درباره انتخاب چهره خودش به عنوان موضوع بیان کرد: تاکنون کاریکاتورهای زیادی از من کشیده اند و در فضای مجازی برایم فرستاده اند اما چهره من چندان جای اغراق ندارد و من دست هنرمندان را برای این کار باز گذاشته ام(با خنده). نه تنها محدودیتی نمی گذارم بلکه از هر نوع اغراق هم استقبال می کنم.

عبدی درباره مهم ترین معیارهای یک کاریکاتور خوب گفت: باید در ارتباط با موضوع باشد و برداشت مخاطبی که سوژه را نمی شناسد نیز همین ربط باشد. این به تخصص هنرمند برمی گردد که اثر نهایی را سوژه دار کند و مخاطب را به شناخت موضوع کاریکاتورش راهنمایی کند. حتی این که سوژه چگونه فردی است نیز می تواند در این کاریکاتور به نحوی گنجانده شود. خندان یا عبوس بودن و برخی دیگر از خصوصیات اخلاقی نیز می تواند در کاریکاتور نمود یابد. حال ممکن است ساده، با هاشور یا با رنگ باشد و تقلیدی نبودن هم معیار مهم دیگری است که باید رعایت شود.

وی درباره مهم ترین مشکلات فعلی عرصه کارتون و کاریکاتور بیان کرد: به نظرم فارغ از بحث حمایت، هنرمندان این حوزه گویی قدر خود را نمی دانند و انسجام لازم بین آن ها وجود ندارد. با گوشه و کنایه ها بعضاً همدیگر را می رنجانند اما هنرمند واقعی درگیر این حاشیه ها نمی شود و ما متاسفانه در بسیاری از حوزه ها به این مشکل دچاریم. ضمن این که انتظارمان از نهادهاست، در حالی که بخش مهمی از مشکلات را اهالی این صنف خود می توانند حل کنند.

وی افزود: شاید مشکل دوم این باشد که کارتون و کاریکاتور به نوعی با موضوعات هدایت شده پیش می روند و در این شرایط به ویژه کارتون که باید انتقادی باشد، از مسیر اصلی خود دور می شود.

علاقه مندان به شرکت در دهمین جشنواره سراسری کارتون و کاریکاتور جوان ایرانی می توانند آثار خود را تا 20 مرداد ماه امسال در سایت موسسه فرهنگی هنری سپهر سوره هنر به نشانی www.artfest.ir ثبت کنند.

انتهای پیام/

لینک خبر :‌ خبرگزاری فارس
سطح نازل موسیقی به آن جایی بر می گردد که هر کس از راه می رسد به راحتی می تواند تحت عنوان شرکت تولید کننده موسیقی مجوز فعالیت بگیرد و با اصول و المان های غیراستاندارد افرادی را که می توان گفت تنها استعداد دارند را به بورس موسیقی وارد می کنند، غافل از این که این ها تنها استعدادهایی خام هستند و نیازمند پرورش و آموزش در این راه هستند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۲

شعار سال: سطح نازل موسیقی به آن جایی بر می گردد که هر کس از راه می رسد به راحتی می تواند تحت عنوان شرکت تولید کننده موسیقی مجوز فعالیت بگیرد و با اصول و المان های غیراستاندارد افرادی را که می توان گفت تنها استعداد دارند را به بورس موسیقی وارد می کنند، غافل از این که این ها تنها استعدادهایی خام هستند و نیازمند پرورش و آموزش در این راه هستند.

هنر موسیقی وقتی که با کلام آمیخته می شود درواقع این فرصت را برای مخاطب بوجود می آورد که بخش عظیمی از هوش و حواسش را به سمت ترانه جلب کند و گاهی ممکن است خیلی به ملودی توجه نشود؛ در کشور ما، گویا همه چیز برعکس است، یک قطعه موسیقی که ساخته می شود نه تنها به ملودی آن توجه نمی شود، بلکه ترانه آن هم گویا توجه مخاطب را به خود جلب نمی کند.

این که سطح توقع مردم پایین آمده خود یک مسئله است که آن هم به برنامه ریزی و عملکرد مدیران فرهنگی در عرصه موسیقی بر می گردد، اما یک مسئله دیگر که وجود دارد این است که این آثار از کدام فیلترها عبور می کنند که به راحتی هر چه تمام تر با مجوز رسمی وارد بازار موسیقی می شوند؟

سعید بیابانکی شاعر و نویسنده کشورمان بارها در اعتراض به ترانه های مبتذل و سطحی این روزهای دنیای موسیقی در توییتر خود نوشت:

عبدالجبار کاکایی، 29 اردیبهشت امسال در گفت وگو با خراسان درباره ترانه های سخیفی که مجوز می گیرند و منتشر می شوند، اظهار کرد: مسئله این است که نظام مراقبت فرهنگی ما می خواهد خودش به تمام این ها مجوز بدهد. همین نظارت ساده لوحانه، موسیقی ما را به ابتذال کشیده است. از این رو متن ترانه ها به اجبار تایید می شوند. وقتی 99 درصد ترانه ها سخیف است، نمی توان جلوی کار شرکت ها را گرفت .

به نظر کاکایی چاره کار این است که ترانه های سخیف راه خودشان را بروند و نیازی به مجوز ارشاد نداشته باشند. در این صورت، شأن شورای شعر و ترانه هم حفظ می شود. این شاعر و ترانه سرا به این نکته اشاره و ابراز کرد: نباید مزاحم ترانه های سخیف شویم .

سطح نازل موسیقی به آن جایی بر می گردد که هر کس از راه می رسد به راحتی می تواند تحت عنوان شرکت تولید کننده موسیقی مجوز فعالیت بگیرد و با اصول و المان های غیراستاندارد افرادی را که می توان گفت تنها استعداد دارند را به بورس موسیقی وارد می کنند، غافل از این که این ها تنها استعدادهایی خام هستند و نیازمند پرورش و آموزش در این راه هستند.

شعار سال ،با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از شبکه اطلاع رسانی راه دانا،تاریخ انتشار:22تیر1398،کدخبر:1501811،www.dana.ir

لینک خبر :‌ شعار سال
776 نوازنده و خواننده در سه بخش موسیقی دستگاهی، نواحی و کلاسیک به مرحله نهایی سیزدهمین جشنواره ملی موسیقی جوان راه پیدا کردند.

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی سیزدهمین جشنوارۀ ملی موسیقی جوان، با پایان داوری مرحلۀ نخست این دوره از جشنواره، اسامی راه یافتگان به مرحلۀ نهایی اعلام شد.

دبیرخانه این جشنواره بعد از پایان کار کمیته های تخصصی داوری مرحلۀ اول و بررسی بیش از 2 هزار 100 اثر ارسالی در سه بخش موسیقی نواحی، دستگاهی و کلاسیک اسامی 776 نوازنده و خواننده را برای اجرا در مرحلۀ نهایی اعلام کرد. بر این اساس، هنرمندان نوجوان و جوان موسیقی کشور با راه یابی به مرحلۀ نهایی طی روزهای برگزاری جشنواره در حضور هیئت داوران به اجرا خواهند پرداخت.

اسامی افراد منتخب بر اساس بخش ها و رده های سنی در پایگاه اطلاع رسانی انجمن موسیقی ایران به نشانی www.nay.ir و همچنین سایت جشنواره به نشانی www.javanmusicfestival.com قابل مشاهده است.

سیزدهمین جشنوارۀ ملی موسیقی جوان با دبیری هومان اسعدی و با مشارکت استادان برجسته موسیقی کشور توسط انجمن موسیقی ایران، با حمایت معاونت امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، دفتر موسیقی و با همکاری بنیاد رودکی از 5 مردادماه تا 5 شهریورماه سال جاری در تهران برگزار خواهد شد.

برای مشاهده اسامی راه یافتگان بخش موسیقی دستگاهی اینجا ، مشاهده اسامی راه یافتگان بخش موسیقی نواحی اینجا و مشاهده اسامی راه یافتگان بخش موسیقی کلاسیک اینجا را کلیک کنید.

کد خبر 4665310

علیرضا سعیدی

لینک خبر :‌ خبرگزاری مهر
محمدرضا عارف و سیده فاطمه ذوالقدر؛ نمایندگان مجلس شورای اسلامی از نمایشگاه آثار بهمن پناهی که در گالری شماره 1 فرهنگسرای نیاوران برپاست بازدید کردند.

به گزارش هنرآنلاین ، در پایان این بازدید که با مشایعت سید عباس سجادی مدیر عامل بنیاد آفرینش های هنری نیاوران همراه بود، محمدرضا عارف، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، بهمن پناهی را هنرمندی حاذق دانست و افزود: قطعا آثار این هنرمند در آینده ارزش خود را نشان خواهد داد. این هنرمند به زیبایی از تنوع رنگ و حروف به شکل های مختلف استفاده کرده است.

دکتر محمد رضا عارف با اشاره به هنر در دیپلماسی فرهنگی خاطرنشان کرد: زبان هنر زبان کاهش تنش ها است. زبان صلح است. زبان وحدت است. زبان انسجام است و مطمئنا هنر می تواند بیانگر فرهنگ و تمدن کهن و عمیق ایرانی و در راستای کاهش تنش ها و تبلیغات سوء که علیه فرهنگ ایران می شود موثر باشد.

سیده فاطمه ذوالقدر نماینده مجلس و عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی نیز ضمن بازدید از نمایشگاه نقاشی خط بهمن پناهی در گفت و گویی با روابط عمومی بنیاد آفرینش های هنری نیاوران با ذکر این مطلب که آثار بهمن پناهی، تلفیقی از مدرنیته و سنت است افزود: این هنرمند کوشیده تا میراث ایرانی را در آثار خود به نمایش بگذارد. این آثار قدرت تخیل انسان را بالا می برد و انسان را به فکر وا می دارد.

ذوالقدر در ادامه گفت: هنرمندانی مانند پناهی که در غرب تحصیل کرده و روحیه و اخلاق شرقی خود را حفظ کرده اند می توانند آثار بسیار فوق العاده ای را خلق کنند. هنرمندانی از این دست که هم تفکر غربی را در غرب به دست آورده اند و هم میراث ایرانی اسلامی را دارند می توانند این دو رویکرد را با هم تلفیق کنند و آثار جاودانی را خلق کنند.

وی نقش مراکز فرهنگی همچون بنیاد آفرینش های هنری نیاوران را در حمایت و ایجاد فرصت برای هنرمندان ایرانی خارج از کشور را بسیار مهم و تاثیرگذار عنوان کرد.

فاطمه ذوالقدر در پایان صحبتهایش از پیشنهاد بهمن پناهی مبنی بر معرفی خط نستعلیق به عنوان خط رسمی ایران در نوشته ها، مکاتبات، پول رسمی کشور و... به عنوان خط تاریخی، سنتی استقبال کرد و گفت: این پیشنهاد در جلسات کمیسیون فرهنگی مجلس با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مطرح خواهد شد و امیدورام در نهایت عملی شود.

گفتنی است نمایشگاه نقاشی خط بهمن پناهی با عنوان موزیکالیگرافی تا 28 تیرماه در گالری شماره 1 فرهنگسرای نیاوران برپاست. علاقمندان می توانند جهت بازدید از این نمایشگاه در روزهای عادی از ساعت 10 الی 21 و در روزهای تعطیل از ساعت 14 الی 21 به فرهنگسرای نیاوران مراجعه کنند.

لینک خبر :‌ هنر آنلاین
حسین زمان می گوید: نخستین بار سازمان صداوسیما به حکم رسمی و کتبی آقای لاریجانی، پخش آثار مرا از شبکه های مختلف تلویزیونی و رادیویی ممنوع کرد. هیچ گاه دلیل این اتفاق را نفهمیدم. شاید یکی از دلایلش این بود که من خیلی به سفارشات و فرمایش ها توجه نمی کردم و آنها نیز به دنبال اشخاصی بودند که به سفارش ها و فرمایش ها احترام بگذراند و انجامشان دهند که چنین مواردی برای من قابل قبول نبود. از آن مقطع تاکنون آثار من غیرقابل پخش شد، حتی دوستان به من گفتند که پیشتر، برخی از آثارم سهوا روی آنتن تلویزیون رفته ا
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۲

حسین زمان در گفت و گو با ایلنا درباره رفع ممنوع الکاریش این مطالب را بیان کرد.
شما سال گذشته پس از 16 سال ممنوع الکاری، بالاخره مجوز تولید چند قطعه موسیقایی را از وزارت ارشاد دریافت کرده اید. طی چه روندی این اتفاق افتاد؟
شاید باخبر باشید که کسب مجوز در عرصه موسیقی راه های مختلفی دارد. گاه به یک نفر اجازه می دهند که فقط آلبوم منتشر کند و برخی مواقع نیز صرفأ اجازه تولید و ارائه تک آهنگ به هنرمند داده می شود. گاهی نیز مجوز مربوطه فقط جوازی برای برگزاری کنسرت است. تنها اجازه ای که به من داده اند این بود که چند تک آهنگ تولید کنم و اجازه نشر آنها را بگیرم. من نیز به اضافه چند قطعه ای که از قبل داشتم، چند اثر دیگر نیز تولید کردم که تعدادشان مجموعأ به شش، هفت آهنگ رسید و وزارت ارشاد مجوز آنها را به عنوان تک آهنگ به من داد.
گویا قرار است به زودی کنسرتی برگزار کنید. درست است؟
بله به شدت پیگیر دریافت مجوزهای کنسرتم هستم و حتی سالن نیز رزرو کرده ام، اما با این حال نمی دانم چه اتفاقی خواهد افتاد و تکلیفم در ارتباط با آن تا این لحظه مشخص نیست؛ زیرا برای دریافت مجوز باید هفت خوان را بگذرانیم. به این دلیل که ارائه مجوز فقط در اختیار وزارت ارشاد نیست و اجازه اداره اماکن، شورای تامین و دادستانی نیز لازم است. با همه اینها تلاشم را می کنم و امیدوارم اتفاقات خوبی در این زمینه رخ دهد.
برای دریافت مجوز تک آهنگ ها و کنسرت تان چه مراحلی را طی کرده اید و با چه مشکلاتی مواجه بودید؟
در دوران ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد بود که تصمیم گرفتم به دنبال دریافت مجوز فعالیتم در عرصه موسیقی باشم، از آن مقطع تاکنون در این زمینه تلاش کرده ام که البته جواب و نتیجه مثبتی نیز دریافت نکردم؛ تا اینکه سال گذشته آقای علی ترابی به عنوان مدیرکل دفتر موسیقی وزارت ارشاد انتخاب شدند. من از ایشان بسیار ممنونم، زیرا برای رفع مشکلاتم همه تلاش شان را به کار گرفتند و در حد ارائه مجوز برای تک آهنگ ها با من مساعدت و همکاری کردند. موضوع این است که ارائه مجوز برای تولید تک آهنگ برای وزارت ارشاد دردسرهای آنچنانی ندارد، زیرا عوامل بیرونی در آن دخالتی ندارند. اما روند برگزاری کنسرت متفاوت است و دشواری های خاص خودش را دارد به این دلیل که سازمان ها و نهادهای مختلف باید درباره آن نظر دهند و همین موضوع، رویه را از اختیار وزارت ارشاد خارج می کند.
یعنی وزارت ارشاد با برگزاری کنسرت شما مخالفتی ندارد؟
وزارت ارشاد تا این لحظه مشکلی برای ارائه مجوز کنسرتم نداشته است، اما باقی مراجع و دستگاه ها هنوز در این زمینه به ما جوابی نداده اند.
شما دقیقأ در مقطعی ممنوع الکار شدید که مخاطب شما را پذیرفته بود و از آثارتان استقبال می کرد، با این حال پس از شانزده سال دوری از عرصه حرفه ای، هنوز فراموش نشده اید. راز ماندگاری شما و آثارتان چیست؟
یک دلیلش لطف دوستان بوده که با وجود غیبتم و گذشت سال ها، من و آثارم را فراموش نکرده اند، اما دلیل اصلی تر این است که مردم ما، همواره به نوعی پاسخِ رفتار غلط را داده اند و من در عرصه موسیقی مظلوم واقع شدم و این از نگاه مردم دور نمانده است. می توان این قضیه را اینگونه تفسیر کرد که این همراهی و هم دلی مردم به دلیل فشار نابجا و ناعادلانه ای است که طی سال های طولانی به من وارد شده است و مردم نسبت به آن بی تفاوت نبوده اند. حال نیز نزدیک به هفده سال است که از عرصه موسیقی دور بوده ام.
در نهایت مسئولان برای این همه سال ممنوع الکاری چه توضیحی دادند؟
سال هشتاد بود که این اتفاق افتاد، یعنی زمانی که حدودا چهار پنج سال از فعالیت حرفه ای ام گذشته بود. نخستین بار سازمان صداوسیما به حکم رسمی و کتبی آقای لاریجانی، پخش آثار مرا از شبکه های مختلف تلویزیونی و رادیویی ممنوع کرد. هیچ گاه دلیل این اتفاق را نفهمیدم. شاید یکی از دلایلش این بود که من خیلی به سفارشات و فرمایش ها توجه نمی کردم و آنها نیز به دنبال اشخاصی بودند که به سفارشات و فرمایش آنها احترام بگذراند و انجامشان دهند که چنین مواردی برای من قابل قبول نبود. از آن مقطع تاکنون آثارم غیرقابل پخش است، حتی دوستان به من گفتند که پیشتر برخی از آثارم سهوا روی آنتن تلویزیون رفته اند و باعث شده اند مدیر مربوطه توبیخ شود. از سال هشتاد و یک تاکنون نیز هر گاه برای برگزاری کنسرت اقدام کردم، مانع تراشی کرده اند. به طور مثال قرار بود در آبادان کنسرت برگزار کنیم که آن را برهم زدند. کنسرت اصفهان نیز با مشکلاتی مواجه شد و روی صحنه نرفت. در نهایت این مشکلات باعث شد به این نتیجه برسم که در این باره اراده ای وجود دارد که نمی گذارد کارهایم به نتیجه برسد. از طرفی رسما به من نمی گفتند که ماجرا از چه قرار است تا اینکه چند سال پیش زمانی که به وزارت ارشاد مراجعه کردم به من گفتند این دستور از بیرون و خارج از وزارتخانه صادر شده و من نیز هیچ گاه نفهمیدم از سوی چه مرجعی صادر شده و کماکان منتظرم تا این طلسم شکسته شود.
طی آن پانزده - شانزده سال گذشته از سوی جناح یا اشخاصی خاص پیشنهاداتی نداشته اید تا مثلا در ازای انجام آنها مشکل ممنوع الکاری تان رفع شود؟
قطعا چنین پیشنهاداتی وجود داشته است، اما خب موسیقی برای آنها که واسطه شده بودند یا قصد داشتند در این راستا کاری کنند، ارزش و اعتباری نداشت. آنچه برای آنها اهمیت داشت یا حرکتی سیاسی بود یا آنکه سودش به جیب دلالانی می رفت که درباره شان توضیح دادم. بنا به همین دلایل هیچ گاه به آن پیشنهادات توجهی نکردم. البته از سوی افرادی در خارج از کشور نیز پیشنهاداتی داشتم اما خب دوست ندارم و علاقه ای ندارم که این مملکت را ترک کنم. می مانم و اگر بتوانم در کشورم به فعالیت های هنری ام ادامه می دهم.
شما طی سال های پیش از انقلاب فعالیت های مدنی و سیاسی داشته اید و توسط ساواک نیز بازداشت شده اید. پس از انقلاب نیز تحصیلات خارج از کشورتان را رها کردید و به جبهه رفتید. این روحیه و وقوع اتفاقات سیاسی اجتماعی چقدر فضا و محتوای آثار شما را تحت تاثیر قرار داده است.
قطعأ اتفاقات و وقایع مختلف خروجی آثار هنرمند را تحت تاثیر قرار می دهد. بی شک زندگی نسل من تلاطم بسیاری داشته است. نسل ما به مفهوم واقعی آرامش را تجربه نکرده و تاثیر همه اینها را می توانید در آثارمان ببینید. اتفاقا گاهی در این باره به من انتقاد می کنند و می گویند چرا نود و نه درصد آثارتان رنگ و بوی شادی ندارد! ببینید زمانی که هنرمند با وجود و اعتقادش به تولید آثار هنری می پردازد و احساس واقعی اش را به کار می گیرد، همان اتفاقی می افتد که وجود دارد و باید رخ دهد. به هرحال ما نمی توانیم خودمان را مخفی کنیم و خودمان را شخص دیگری نشان دهیم. زندگی ما در آن مقاطعِ پراتفاق سپری شده و ویژگی هایی که در زندگی مان وجود داشته، آثار هنری مان را تحت تاثیر قرار داده است. اگر آلبوم قصه شب را گوش کنید متوجه خواهید شد که این اثر به لحاظ محتوایی بیش از آثار دیگرم به روحیاتم نزدیک است، یعنی حرف دل و زبان حال من است. البته باقی آثارم نیز چنین فضایی دارند و اگر هم، سیاسی و اجتماعی نیستند، یا عرفانی اند یا عاشقانه. به طور کلی می توان گفت در کارنامه ام همه نوع اثری دارم، اما فضای هیچ کدام از آنها شاد و طرب انگیز نبوده است.
به نظرتان هنر و سیاست تا چه حد با یکدیگر ارتباط دارند و در این میان وظیفه هنرمند چیست و تا چه حد باید فضای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را مدنظر قرار دهد؟
معتقدم که هنر زبانِ زیبا بیان کردن واقعیت های جامعه است. یعنی اگر بخواهیم واقعیات جامعه را به شکلی زیبا و جذاب و تاثیرگذار بیان کنیم، می توانیم در قالبی هنری به آنها بپردازیم. حال این هنر می تواند سینما، تئاتر یا موسیقی باشد. در این میان وظیفه هنرمند این است که واقعیات جامعه اش را به خوبی بشناسد و براساس این شناخت به تولید آثار هنری بپردازد. هرگاه هنرمندان ما زبان به اعتراض می گشایند نباید انگیزه آنها را سیاسی بدانیم زیرا در واقع اینگونه نیست، اما از آنجا که اتفاقات و واقعیت های جامعه ما خواسته یا ناخواسته درگیر مسائل سیاسی است، طبعا فعالیت های هنری هنرمندان نیز به نوعی با مسائل سیاسی گره می خورد. به طور مثال هرگاه هنرمند از فقر بگوید به او برچسب سیاسی می زنند؛ زیرا این اتفاق حداقل به چند نفر بر خواهد خورد. اگر هنرمندان به وظیفه و رسالت هنری شان عمل کنند، آنها چه بخواهند چه نخواهند درگیر مسائل سیاسی خواهند شد. اما اگر هنرمندان بخواهند از گل و بلبل و چمن بگویند و درباره چنین مسائلی بخوانند و همه چیز را خوب و دلچسب نشان دهند که سیاسی به حساب نمی آیند و سیاسی هم نخواهند شد.
کنسرت خودتان که قرار است به زودی برگزار شود چند نوازنده دارد و در حال حاضر چه وضعیتی دارد؟
برای برگزاری کنسرتم از چند ماه پیش فعالیت های مرتبط را آغاز کرده ام و در حال تقویت سی نوازنده هستم تا کنسرت را با همراهی گروهی کامل، بدون استفاده از کامپیوتر و به صورت کاملا زنده روی صحنه ببرم. در حال حاضر همه تلاشم این است که سوم مرداد روی صحنه بروم و همانطور که گفتم رزرو و کارهای مربوط به وزارت ارشاد را انجام داده ام و منتظرم تا باقی ارگان ها و مراجع مجوزهای لازم را به من بدهند و امیدوارم این اتفاق رخ دهد.

کلمات کلیدی

حسین زمان خواننده ممنوع الکار

لینک خبر :‌ ایران آنلاین
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۲

خبرگزاری آریا-وضعیت بلاتکلیف بودجه سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران و به تبع آن ضعیف شدن برنامه های مربوطه در پایتخت موجب نگرانی مردم و دوستداران فرهنگ و هنر شده است.
به گزارش خبرگزاری آریا، با توجه به نقش مهم برنامه های فرهنگی و هنری در جامعه و وظیفه ای که شهرداری ها در این زمینه دارند، وضعیت بلاتکلیف سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران می تواند آسیب های جبران ناپذیری به وضعیت فرهنگی و هنری شهر تهران که پایتخت کشور بوده و بعنوان الگو در کشور مطرح است، بزند و وضعیت بلاتکلیف بودجه سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران و به تبع آن ضعیف شدن برنامه های مربوطه در پایتخت موجب نگرانی مردم و دوستداران فرهنگ و هنر شده است.
سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران در سال 1375 تاسیس شد و ابتدا با هفت نفر و بعد با یازده نفر هیئت امنا کار خودش را به پیش می برد.اساسنامه این سازمان در سال 1386 به تصویب مجلس رسیده است.به گفته سعید اوحدی رئیس فعلی این سازمان ، ترکیب هیات امنای این سازمان متشکل از همه ظرفیت های فرهنگی کشور و مسئولان دستگاه های فرهنگی کشور به عنوان فردی از اعضای هیئت امنای سازمان می باشد که از وزرای فرهنگ و ارشاد اسلامی ، آموزش و پرورش تا شهردار و رئیس شورای شهر تهران ، رئیس سازمان صدا و سیما ،سازمان تبلیغات اسلامی تا ریاست سازمان بسیج مستضعفین و...در آن حضور دارند .

مشکلات بودجه ای و تلقی استعفای رئیس
مشکلاتی که در مدیریت شهری پس از قالیباف به سبب عدم ثبات مدیریت شهرداری وجود داشت موجب شد که نوعی بی نظمی در چگونگی توزیع و اختصاص بودجه به زیرمجموعه های فرهنگی بوجود بیاید و سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران نیز در این زمره بود و همین مسئله سبب شد سعید اوحدی، رئیس این سازمان در نامه ای به پیروز حناچی، شهردار تهران ضمن بیان مسائل و معضلات، ادامه حضور خود در این سازمان را منوط به حل کامل مشکلات بودجه ای کند و در آن تصریح نماید که بخش عمده مصوبات هیأت امنای این سازمان که مهم ترین آن اصلاح بودجه است تاکنون عملیاتی نشده و این مساله مشکلات پیچیده ای را در مقابل سازمان فرهنگی هنری قرار داده است. نامه از آن استعفا تلقی شد وبا واکنش منفی حناچی، شهردار تهران و هاشمی، رئیس شورای شهر تهران مواجه شد که البته محمدی رئیس روابط عمومی سازمان فرهنگی هنری شهرداری با تکذیب استعفای اوحدی گفت:تلقی استعفا از نامه ی آقای اوحدی به شهردار تهران، برداشت نادرستی است وگرنه با پابرجاماندن مشکل بودجه، هیچ کسی توان اداره این سازمان را نخواهد داشت. مشکل اصلی حقوق پرسنل سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران است.

اما مشکل چه بود ؟
بر اساس مصوبه مجلس باید 4 درصد از درآمد شهرداری تهران به فعالیت های فرهنگی اختصاص پیدا کند و به طور مشخص نام سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران برای استفاده از آن عنوان شده است.در سال 80 مجلس اصلاحیه ای بر این قانون وارد کرد و این چهار درصد بودجه را به صورت عام به حوزه فرهنگی اجتماعی و ورزشی تخصیص می دهد.شهرداری تهران موظف بود که براساس قانون چهار درصد از درآمدهای شهرداری را در اختیار سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران قرار دهد.این مصوبه مجلس بود که در شورای نگهبان تایید و به شهرداری ابلاغ می شود.
اما طی چند سال اخیر تفسیری از این مصوبه بوده که شهرداری باید این چهار درصد را در اختیار تمام بخش هایش در جاهای مختلف قرار دهد.در حالی که منتقدان این کار می گویند قانونی که در مجلس تصویب شده تصریح دارد که این چهاردرصد بودجه ی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران است.
از طرفی در اساس نامه سازمان تاکید شده که هیات امنا باید بودجه سازمان را تصویب کنند و در اولین جلسه هیات امنای سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران در دی 97 با حضور حناچی بودجه سال 1398 سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران از سوی هیات امنا مصوب شده و به تایید شهردار تهران و رئیس شورای شهر می رسد و بند بعدی اساس نامه می گویدکه شهردار تهران باید دستور تخصیص این اعتبار را بدهد.

قانون نحوه تأمین بودجه سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران
در سایت مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی در این خصوص آمده است:

تأمین بودجه سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران
ماده واحده - شهرداری تهران مکلف است در هنگام تنظیم بودجه سالیانه خود چهار درصد(4%) از درآمد وصولی خود را جهت کمک به تأمین هزینه های سازمان فرهنگی هنری
شهرداری تهران اختصاص داده و در قالب بودجه سالیانه به تصویب برساند. پرداخت مبلغ تخصیصی بایستی به صورت ماهانه یک دوازدهم صورت پذیرد.
تبصره 1 - جهت تأمین هزینه های سال جاری سازمان شهرداری تهران موظف است درصدمذکور را از ابتدای سال جاری پیش بینی و پرداخت نماید.
تبصره 2 - جهت تمرکز فعالیتهای فرهنگی هنری در سازمان و صرفه جویی در هزینه ها،شهرداری تهران موظف است کلیه مراکز باقی مانده با ماهیت فرهنگی، هنری، ورزشی وآموزش عمومی را طی یک ماه از تاریخ تصویب این قانون به سازمان واگذار و تحویل نماید. سایر فعالیتهای مشابه نیز به تشخیص هیأت امناء به سازمان تحویل می گردد.
تبصره 3 - شهرداری تهران مکلف است کلیه مراکزی را که بدواً به عنوان مراکز فرهنگی تأسیس نموده و در حال حاضر استفاده دیگری پیدا کرده به حالت اولیه اعاده و تحویل سازمان نماید.
تبصره 4 - پرداخت کلیه بدهی های مالی و پاسخگویی به ادعاهای اشخاص حقیقی و حقوقی علیه مراکز و اماکن فوق تا تاریخ تحویل به سازمان به عهده شهرداری تهران است.
تبصره 5 - این قانون از تاریخ تصویب لازم الاجراست.
تاریخ تصویب 1378.2.12
تاریخ تایید شورای نگهبان 1378.2.16

تخصیص بودجه مغایر با مصوبه هیات امنا
اما چندماه از شروع سال 98 بودجه ای که هیات امنا تصویب کرده به سازمان ابلاغ نشد و بودجه کمتر از چیزی که مصوب شده تخصیص پیدا کرد و صدای رئیس سازمان را درآورد به نحوی که نامه وی واکنش هایی را همراه داشت اما حجت الاسلام مصطفی رستمی رییس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها و عضو هیئت امنای سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران درخصوص حواشی ایجاد شده درباره بودجه این سازمان واکنش نشان داده و گفت: اهمیت کلانشهر تهران به عنوان پایتخت ایران اسلامی و ام القرای جهان اسلام و شهری که محل حضور تعدادی از جهانگردان، دیپلمات ها، علاقه مندان به جمهوری اسلامی و فرهنگ ایرانی – اسلامی است همیشه مورد توجه سیاستگذاران و متولیان فرهنگ و هنر در این شهر بوده است؛ در این بین سازمان فرهنگی هنری شهرداری بالطبع، به لحاظ اینکه ماهیت و رویکردش متفاوت از مجموعه ها، احزاب و گروه هایی سیاسی است که در تهران در پی انتخاباتی روی کار آمده اند و در انتخاباتی دیگر منتخب نمی شوند؛ همیشه مورد توجه قرار گرفته است.
حجت الاسلام رستمی گفت: یکی از مشکلاتی که در این مداخله عجیب اتفاق افتاده، کاهش بودجه این سازمان است، به گونه ای که نه تنها بودجه ای برای اجرای برنامه های فرهنگی هنری تخصیص داده نشده، بلکه بودجه اختصاص یافته کفایت حقوق کارکنان را نمی کند.
وی افزود: این در حالی است که در آخرین نشست هیئت امنای سازمان فرهنگی هنری، شهردار محترم تهران قول اصلاح این رویه نامتعارف را داد، که به نظر می رسد تغییری در این رویه رخ نداده که در نهایت منجر به گلایه رییس سازمان فرهنگی هنری شده است.
به گزارش آریا، بودجه کل سازمان در سال 97 حدود 200 میلیاد تومان بوده که بیش از 90 درصد آن صرف امور جاری و نگهداری از ابنیه و حقوق پرسنل و نهادهای زیر مجموعه سازمان می شود و کمتر از 10درصد از بودجه سازمان به بحث های فرهنگی و هنری اختصاص پیدا کرد که این میزان برای شهری همچون تهران بسیار ناچیز است.

چرایی عدم واگذاری بودجه سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران
اما رئیس شورای شهر تهران با اشاره به عدم تخصیص بودجه سازمان فرهنگی -هنری شهرداری اعلام کرده که امیدواریم به زودی مشکل تخصیص بودجه این سازمان حل شود.
محسن هاشمی رئیس شورای شهر تهران درباره چرایی عدم واگذاری بودجه سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران علی رغم تخصیص آن، می گوید:سازمان فرهنگی، هنری شهرداری موضوع ویژه ای است و در قانون مسائلی پیش آمد که به سبکی سازمان فرهنگی و هنری شهرداری از مدیریت شهری جدا شده است.
رئیس شورای شهر تهران با اشاره به اینکه هیأت امنایی در سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تشکیل شده که این هیأت امنا معمولاً خارج از شهرداری شکل می گیرد ولی انتخاب مدیر آن باید از طریق تعامل صورت گیرد، گفته که بر اساس تفکری که از قبل وجود داشت؛ از ابتدای تشکیل سازمان فرهنگی و هنری شهرداری قرار بوده است دیگر معاونت فرهنگی و اجتماعی نباشد و فقط سازمان فرهنگی، هنری فعالیت کند.اما مبلغی که بر اساس قانون برای بخش فرهنگی و اجتماعی درنظر گرفته شده 4 درصد از بودجه شهرداری است که در حال حاضر این بودجه بین سازمان فرهنگی و هنری و معاونت فرهنگی و اجتماعی تقسیم می شود.

نگاه متفاوت به سازمان فرهنگی و هنری؟
این مقام مسئول در مدیریت شهری پایتخت با بیان اینکه بودجه شهرداری حدود 18 هزار میلیارد تومان بسته می شود، می گوید:آنچه که به بخش معاونت فرهنگی، هنری و سازمان فرهنگی و هنری تخصیص می یابد 1300 میلیارد تومان است که بیش از 8 درصد بودجه است.این بودجه کلاً به مسائل فرهنگی و هنری اختصاص می یابد ولی چون این دو با یکدیگر شکل گرفته مجبور به تقسیم بندی آن می شویم.
او معتقد است اکنون نگاه متفاوت به سازمان فرهنگی و هنری وجود ندارد که نخواهند به آن بودجه ای تعلق بگیرد و با بودجه های سال گذشته مشابه است اما چون بودجه ها انقباضی بسته شده است، بودجه مشابه شده است.با این بودجه ها حتی حقوق پرسنل نیز قابل پرداخت نیست؛ حرف درستی است ولی از طرفی گفته می شود که سازمان فرهنگی و هنری شهرداری بخش های زیادی همچون فرهنگسراها، باغ کتاب و موزه دفاع مقدس را در زیر مجموعه خود دارد و درآمدی از آنها کسب نمی شود.

مشکلات همچنان پابرجا
اما اوحدی رئیس سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران در این باره گفته که باغ کتاب یک مجموعه بزرگ و قابل توجه در زمینه فعالیت های فرهنگی است اما اداره آن با مشکلاتی مواجه است. برخی از این دست مکان ها تحت شرایطی در اختیار سازمان برای بهره برداری قرار گرفته است که کامل آماده بهره برداری نبوده است. وی در سال گذشته اعلام کرد که باغ کتاب با مشکل جدی تامین نیروی برق مواجه است و اگر حمایت جدی شهردار تهران نبود، در ابتدای تابستان این مکان تعطیل می شد و البته هنوز هم خطر تعطیلی آن هست.مساله بعدی مشکل تامین نشدن بودجه متناسب با ظرفیت آنجاست و تنها خواست و دستور شهردار تهران بود که منجر به ادامه وضعیت کاری آن به شکل فعلی شد.
وی در خصوص وضعیت آینده سازمان نیز اعلام می کند که ما امیدواریم که بودجه سال آینده ما که نگاه پشتیبانی شهردار تهران را نیز با خود به همراه دارد مشکلات سال فعلی را نداشته باشد و ما نیز با توجه به محدودیت های موجود و با نگاهی به افزایش های منطقی بودجه در سال آتی بتوانیم برنامه های خود را پیش ببریم.

هنوز اقدام جدی اتفاق نیفتاده
اما با توجه به اینکه مشکلات این سازمان همچنان پابرجاست مدیرکل روابط عمومی و امور بین الملل سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران گفته که متاسفانه به دلیل بروز اشتباهاتی آنچه به عنوان بودجه سازمان فرهنگی هنری در شهرداری مطرح شده اختلاف قابل توجهی با واقعیت های این سازمان و بودجه مصوب هیات امنا دارد به طوری که پرداخت حقوق پرسنل و عملیات فرهنگی این سازمان را نیز با مشکلات عدیده مواجه خواهد کرد.
به گفته محمدی،باوجود اینکه دوتن از اعضای شورای شهر بر اجرای بودجه مصوب سازمان فرهنگی هنری شهرداری تاکید کرده اند اما تا کنون اقدام روشن و جدی در این زمینه اتفاق نیفتاده است.

تخصیص مسلم 4درصد از درآمدهای نقدی شهرداری براساس قانون به سازمان
از سوی دیگر سید حسن رسولی نایب رئیس کمیسیون برنامه و بودجه شورای شهر می گوید:در مواردی که برخی اقلام هزینه ای یا درآمدی در بودجه از قلم بیفتد، شهردار تهران می تواند لایحه اصلاح بودجه تنظیم و به شورا ارائه کند.اما مجید فراهانی، عضو کمیسیون برنامه و بودجه شورای شهر تهران با تنظیم نامه ای برای حل مشکل بودجه سازمان فرهنگی هنری گفته که مسلم است براساس قانون سقف 4درصد از درآمدهای نقدی شهرداری تهران به فعالیت های فرهنگی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران اختصاص دارد.من در این رابطه نامه ای تنظیم و به ریاست شورا ارسال کرده ام.
او معتقد است که برای حل مشکل بودجه این سازمان باید هیأت امنای سازمان فرهنگی هنری و مجموعه شهرداری اقدامات مقتضی را انجام دهند.
اما حجت الاسلام رستمی، عضو هیئت امنای سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران در این رابطه می گوید:متاسفانه در یک سال اخیر شاهد بدعتی در این فرآیند قانونی بودیم و آن ممیزی مصوبات هیئت امنا توسط زیرمجموعه های شهرداری تهران است که این اتفاق غیرقانونی و نافی ماهیت هیئت امنا و سازمان فرهنگی هنری است.او تصریح می کند که در آخرین نشست هیئت امنای سازمان فرهنگی هنری، شهردار محترم تهران قول اصلاح این رویه نامتعارف را داد، که به نظر می رسد تغییری در این رویه رخ نداده است.

به هر حال با وجود اینکه سازمان فرهنگی هنری با داشتن زیر مجموعه های مختلف کارهای مختلفی را در سطح شهر تهران انجام می دهد لازم است در خصوص بودجه و رفع مشکلات موجود نگاه ویژه شهردار و شورای شهر وجود داشته باشد و مصوبات هیات امنای این سازمان مورد توجه جدی قرار گیرد و اجرایی شود .

لینک خبر :‌ خبرگزاری آریا
در دو سال اخیر موجی از تبلیغات آموزش هنر در فضا ی مجازی به راه افتاده که صدمه های زیادی به بدنه هنر وارد می کند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۲

به گزارش خبرنگار حوزه تجسمی گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان ، مدتی است که شاهد تبلیغات غیراصولی برخی از هنرمندان تجسمی به منظور جذب هنرجو به صورت گسترده در فضا های مجازی هستیم.

شعار هایی مانند آموزش نقاشی، تذهیب، خوشنویسی، نقاشیخط و... در 10 جلسه به صورت تضمینی، آموزش حرفه ای به صورت آنلاین، هنر را در خانه و به صورت حرفه ای یاد بگیرید و یا بعضا ویدئو هایی از مراحل آموزش به صورت آنلاین و همچنین تصاویری از تمرین های هنرجویان را در صفحه شخصی به اشتراک گذاشته و می نویسند کار هنرجوی من پس از چند ماه آموزش.

مباحثی که در این باره قابل بررسی است در درجه اول صلاحیت این افراد برای تدریس و دوم تضمین یادگیری هنر است؛ مگر می شود یادگیری هنر را در چند جلسه تضمین کرد؟ رشته ای که به گفته بزرگان تا 10 سال اول فقط مشق است و تکرار برای تصمیم نهایی، چطور در 10 جلسه آموزش داده می شود؟

اصلا هنر خود این افراد به درجه ارائه رسیده است که هنرجو می پذیرند؟ آیا این هنرمندان در 10 جلسه فقط تکنیک را آموزش می دهند؟ آموزش تکنیک اولیه بدون علم و دانش به یک هنر به چه کار می آید؟ آیا این رویه دستاوردی به جز رشد ناگهانی تعداد هنرجویان رشته های تجسمی و اضافه شدن عده کثیر بر دایره بی درآمدان و بلاتکلیف های هنر دارد؟

وقتی یک مربی لحظه به لحظه تصاویر مختلف از هنرجو های خود ر ا در فضای مجازی به اشتراک می گذارد و برای حفظ درآمد خود به تعریف و تمجید های بی اساس می پردازد، این باور و انتظار در آن ها به وجود می آید که هم اکنون هنرمندان فاخری هستند و باید به هنرشان بها داده شود و از مسئولان هنری هم به دلیل بی توجهی به هنرشان گلایه می کنند.

در این وضعیت کسی هم جرات نمی کند کپی کاری و ندانم کاری این افراد را زیر سوال ببرد، زیرا سوابق و توانمندی خودش زیر سوال می رود حتی اگر پیشکسوت این عرصه باشد.

گالری هایی هم که با دریافت هزینه، آثار کپی و نازل هنرجویان مبتدی را به نمایش گذاشته و با سیاستی نادرست هنرمندان حاذق را به گوشه نشینی وا می دارند، به این اوضاع نابسامان بیش از همه دامن می زنند؛ بنابراین نباید انتظار داشت که با بازدید از گالری ها و تماشای آثار هنری حالمان خوب شود؛ آثاری که با اسم هنر و با ماهیت تظاهر در اقصی نقاط شهر به نمایش درمی آیند تنها پاتوق عده ای برای خودنمایی و رژه مدلینگ ها می شود.

در چنین شرایطی انجمن های تجسمی می توانند نقش مهمی ایفا کنند. در حال حاضر بسیاری از کلاس های آموزشی در انجمن های تخصصی تجسمی برگزار می شود، اما آموزش مدرسین هنر در آموزشگاه های آزاد همچنان سوال برانگیز است، مهم ترین مسئله که می تواند به مسائل غرب زدگی و همچنین بی محتوایی آثار هنری پایان دهد، استفاده از هنرمندان کاربلد، متعهد و متدین برای آموزش است.

ممکن است عده ای بگویند مگر میشود تمامی آثار تولیدی آئینی مذهبی باشد؟ در پاسخ می گوییم خیر؛ مقصود این نیست که تمامی آثار هنری، با اینکه سوابق هنرمندان نامی کشورمان در خلق آثار دینی و ارزشی بسیار پربار است، باید آئینی و مناسبتی باشد؛ بلکه هدف این است که بگوییم استادان چیره دست می دانند که چطور معنای واقعی هنر را به علاقه مندان معرفی و آنان را در راستای خلق آثار فاخر، ارزشی و ایرانی پرورش دهند.

اگر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با انجمن های تجسمی دست به دست هم داده و طی انعقاد تفاهم نامه ای، آموزشگاه های آزاد، مدارس و... را به استفاده از مربیان ماهر برای تدریس تشویق کنند، بساط آموزش های کشکی در فضا های مجازی و عرض اندام هنرمند نما ها برچیده می شود.

انتهای پیام/

لینک خبر :‌ باشگاه خبرنگاران جوان
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۲

میان بر های ناکارآمد
گروه فرهنگ و هنر - مدت هاست که چندان خبری از انتشار آلبوم های موسیقی نیست اما تا دل تان بخواهد تک آهنگ در فضای اینترنت وجود دارد. خواننده ها هم به پشتوانه همین تک آهنگ ها تورهای گسترده کنسرت برگزار می کنند اما چه شده که دیگر نه خواننده ها و نه تهیه کنندگان موسیقی علاقه چندانی به انتشار آلبوم ندارند؟
چندی پیش معاونت امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، خبری منتشر کرد که بر اساس آمار مجوزهای دفتر موسیقی در بهار امسال، 495 تک آهنگ از دفتر موسیقی برای انتشار مجوز گرفته اند و بنابراین به طور میانگین در هر روز پنج تک آهنگ، مجوز انتشار گرفته است. نکته قابل توجه آنکه در سه ماهه نخست سال گذشته 277 تک آهنگ مجوز انتشار گرفته بود.
اما اگر نگاهی به آلبوم های مجوز گرفته بیندازیم به نکات قابل تاملی پی می بریم. همچنین در این سه ماه 76 آلبوم موسیقی و یک آلبوم تصویری مجوز انتشار گرفتند در حالی که سه ماهه نخست سال گذشته 91 آلبوم موسیقی و سه آلبوم تصویری مجوز انتشار گرفته بودند.
در بهار امسال 48 نماهنگ مجوز گرفتند و در بهار سال گذشته 60 نماهنگ مجوز انتشار گرفته اند.
همه این آمارها نشان از افزایش قابل توجه تک آهنگ ها و کاهش معنی داری تعداد آلبوم های مجوز گرفته دارد. حیدر کاکی، نوازنده تار، تنبور و سه تار معتقد است تک آهنگ ها بیشتر برای تبلیغات هنرمند استفاده می شود تا اینکه دارای بار هنری و حتی اقتصادی باشند او با اشاره به عدم رعایت کپی رایت در کشور به ایسنا گفته است: در ایران قانون کپی رایت رعایت نمی شود. درنهایت نیز هزینه هایی که هنرمند برای ساخت آلبوم خود یا حتی تک آهنگ صرف می کند، بازنمی گردد و ممکن است حتی باعث نابودی او شود. در حال حاضر کمتر هنرمندی قصد انتشار آلبوم دارد؛ مگر اینکه بخواهد خود را معرفی کند چون این کار از هر زاویه ای که به آن نگاه کنید برابر با ضرر مالی هنرمند است. از طرفی اگر هنرمند قصد برگزاری کنسرتی داشته باشد از مجموع تک آهنگ هایی که منتشر کرده برای اجرا استفاده می کند و دیگر نیازی به انتشار آلبوم نیست .
رضا مهدوی، نوازنده سنتور و کارشناس موسیقی نیز در این زمینه با کاکی هم عقیده است. او گفت: سایت های دانلود قانونی آهنگ مانند بیپ تونز که اخیراً وارد عرصه شده اند، نتوانسته اند خیلی کپی رایت را فرهنگ سازی کنند؛ چراکه زیرساخت های درستی ندارند، تجربی به این محیط می رسند و از مشاوران و اتاق فکر خوبی بهره مند نیستند .
البته مهدوی، دلایل دیگری را هم در کاهش تعداد آلبوم ها موثر می داند. او گفت: دلیل دوم به روند رو به نابودی صنعت موسیقی در ایران بازمی گردد. در حال حاضر بخش زیادی از موسیقی ما توسط مافیا اداره می شود؛ مافیا نیز بیشتر به اجراهای صحنه ای اهمیت می دهند و فروش سنتی سی دی برای آنها جایگاهی ندارد؛ به همین دلیل درآمد کنسرت ها در حساب های بانکی آن ها دپو می شود و در اقتصاد موسیقی به گردش درنمی آید .
او دلیل سوم گرایش هنرمندان موسیقی به انتشار تک آهنگ را استقبال نکردن مردم از موسیقی جدی و گرایش شان به موسیقی های دم دستی و دست پایین برشمرد.
مهدوی اضافه کرد: زمانی که رسانه ها از موسیقی نواحی و سنتی حمایت نکنند، در نهایت موسیقی های دم دستی جای آن ها را خواهد گرفت؛ از آنجایی که مردم ما چون چشم و گوش شان به رسانه های رسمی و غیررسمی است، فکر می کنند هنر درست همین مواردی است که می بینند و می شنوند.
اما این اتفاق یعنی افزایش تعداد تک آهنگ ها در مقابل کاهش تعداد آلبوم ها چه تاثیری در روند موسیقی کشور خواد داشت؟ کاکی معتقد است این روند باعث ایجاد سیری نزولی در موسیقی خواهد شد. او گفته است: دولت تفاوتی بین موسیقی سنتی و پاپ قائل نیست؛ این در حالی است که باید حمایت بیشتری از موسیقی ملی نشان دهد. در تمام دنیا از کسی که در عرصه موسیقی ملی کشور خود فعالیت می کند، حمایت هایی می شود که موسیقی ملی آنجا را حفظ کند؛ به عنوان نمونه به او سالن رایگان جهت اجرا می دهند یا اینکه برایش حقوق در نظر می گیرند؛ ولی متاسفانه در ایران اینگونه نیست. در نتیجه همه این موارد باعث می شود هنرمند دیگر برای انتشار فیزیکی آلبومی که برایش سود مالی ندارد تلاش نکند و تنها به انتشار چند تک آهنگ و در نهایت اجرای یک کنسرت بسنده کند. به همین دلیل موسیقی ما دچار یک سیر نزولی خواهد شد و پیشرفت نخواهد کرد.
اما نقش وزارت ارشاد به عنوان نهاد نظارتی که وظیفه اعطای مجوزها بر عهده او است در این امر چگونه است؟ آیا ممکن است این اتفاق ناشی از سیاست گذاری های این وزارتخانه باشد؟ کاکی معتقد است وزرات ارشاد خودش را از ماجرا کنار کشیده است. او گفت: ارشاد با حمایت از موسیقی های جدی تر می تواند چرخ اقتصاد موسیقی های سنتی و محلی را به کار بیندازد. در واقع می تواند سالن رایگان یا با تخفیف در اختیار آنها قرار دهد و اگر قرار است 10 درصد از سود مالی اجرای یک کنسرت پاپ را که در یک سالن چند هزار نفری اجرا می کند بردارد، نباید همین سیستم را برای کنسرت های اقوام که در سالن های کوچک تر اجرا می کنند نیز پیاده کند .
مهدوی نیز معتقد است وزارت ارشاد بیشتر درگیر بروکراسی است تا نظارت و حمایت از هنرمندان. او در این باره افزود: حاکمیت و صاحبان قدرت مانند وزارت ارشاد که بر اساس قانون اساسی وظیفه آن ها سیاست گذاری، نظارت و حمایت از هنر و هنرمندان است، بیشتر به کاغذ بازی و بروکراسی اداری می پردازد تا اینکه برای موضوعات مهمی که هر روزه در دنیا جلوه گری می کند و ما ناگزیر تابع آن می شویم، ساختار و نظامی کارآمد را طراحی کند و برنامه ریزی های درست داشته باشد. وزارت ارشاد باید سعی کند جایگاه حقیقی هنر و به خصوص موسیقی را به مردم تفهیم کند و برای این کار نیز باید از مدارس شروع کند. شرایط کنونی به گونه ای است که به مرور هنرمندان واقعی کنار گذاشته خواهند شد و شبه هنرمندانی که بین 18 تا 25 سال سن دارند جایگزین آن ها می شوند. این افراد توسط تکنولوژی خودشان را به بازار موسیقی عرضه می کنند، حال هرچند حضورشان کوتاه مدت باشد ولی در همان دوره اغنا و ارضا می شوند و به مثابه شخصی خود می رسند .
مهدوی همچنین گفت: حجم زیاد موسیقی های ناسالم بی هویت، کم هویت، موسیقی های به دنبال هویت را که به صورت تک ترک منتشر می شوند، سهل انگاری مسئولان ذی ربط و اهمیت ندادن آنها به این موضوعات را از جمله دلایل از بین رفتن فرهنگ ایرانی به حساب آورد و این نوع موسیقی ها به دلیل تبعیت نکردن از اصول و قواعد، سریع از عرصه بیرون می روند .
او همچنین با اشاره به اهمیت استفاده از کارشناسان و نقش موثر آن ها در بهبود وضعیت افزود: مدیران موسیقی و هنری در وزارت ارشاد باید جلساتی را با بزرگان و متفکران برگزار کنند و دست از امضا و کاغذبازی بردارند؛ چون دوره این حرف ها دیگر تمام شده است. از طرفی زمانی که افراد نخبه و کاربلد از پست های اداری و مهم دولتی برکنار شوند جا برای افراد ناتوان باز خواهد شد و عرصه های مهم در کشور لطمه خواهد دید. وزارت ارشاد و فرهنگ اسلامی مجبور می شود به واسطه فشارهای برخی از شرکت های خصوصی که عموماً تنها دنبال پول سازی هستند، به کارهای ضعیف مجوز بدهد. این امر باعث شده که یک نهاد دولتی تابع بخش خصوصی و پول ساز شود در صورتی که باید مجموعه ای مانند وزارت ارشاد سیاست گذاری سالیانه داشته باشد و ارائه محتوا کند و بخش خصوصی با نظارت ارشاد سرمایه گذاری و خلق اثر داشته باشد .
شاید این روزها با توجه به عدم رعایت کپی رایت ،دیگر انتشار آلبوم چندان توجیه اقتصادی نداشته باشد اما شاید بهتر باشد به جای پاک کردن صورت مسئله و استفاده از راه های میان بر، کمی به فکر فرهنگ سازی در این عرصه باشیم تا موسیقی های باکیفیت تر و ماندگارتری تولید شود!

ارسال دیدگاه
نام: ایمیل: دیدگاه:

لینک خبر :‌ روزنامه ابتکار
کمیته ملی المپیک برای اینکه یکی از بزرگترین دغدغه های حضور کاروان ایران در بازی های المپیک توکیو را از بین ببرد، از مدت ها پیش برنامه ریزی برای طراحی لباس را آغاز کرده است.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان ، به لحاظ سابقه، گستردگی و اهمیت، هیچ رویداد ورزشی در جهان شبیه و مثلِ المپیک نیست؛ آوردگاهی که هر چهار سال یکبار ورزشکاران و مردم کشور های مختلف را در یک دوره زمانی مشخص گردهم جمع می کند تا برای مدال آوری رقابت داشته باشند.

در هر دوره المپیک تقابل ورزشکاران و اشک ها و لبخند های آن ها در کنار حاشیه هایی که تماشاگران المپیکی خلق می کنند، صحنه هایی تکرار نشدنی برای تاریخ ورزش جهان به ثبت می رسانند، اما بدون شک جذاب ترین بخش هر دوره المپیک مراسم افتتاحیه آن است تا حدی که برای برگزاری هرچه باشکوه تر آن مبالغ سرسام آور و هنگفتی هزینه می شود.

در تمام افتتاحیه های المپیک البته رژه کاروان های ورزشی جایگاه همیشگی و ثابت خود را دارد. در این مراسم سنتی و جداناپذیر، ورزشکاران هر کشور با لباسی متحدالشکل که معرفِ هویت و فرهنگ شان است، مقابل هزاران تماشاگر حاضر در محلِ افتتاحیه و میلیون ها ببیننده تلویزیونی رژه می روند. همین مسئله بیانگر اهمیت مقوله طراحی لباس برای ورزشکارانِ المپیکی است؛ موضوعی که می تواند دست مایه ای برای قضاوتِ چگونگی حضور کشور ها در المپیک - به خصوص تا پیش از آغاز مدال آوری ها - قرار بگیرد.

این مقوله البته سه سال پیش کمیته ملی المپیک را با چالشی جدی مواجه کرد، اما برای ممانعت از تکرار آن برای المپیک پیش رو با برنامه و بر اساس زمان بندی مناسب، تصمیم گرفته شده است.

مُد ایرانی و المپیک
نمونه اولیه لباس کاروان ایران در المپیک ریو بعد از رونمایی رسمی و به خاطر رنگ بندی و طرح نامناسب با موجی از واکنش های منفی روبرو و حتی در شبکه های اجتماعی هم به سوژه کاربران تبدیل شد تا آنجا که کمیته ملی المپیک مجبور به کنار گذاشتن آن لباس و در کل بازنگری در طراحی لباس ها شد.

البته استفاده از مانکن برای نمایش لباس های طراحی شده و عکاسی غیرحرفه ای از آن ها با گوشی در ایجاد این موج منفی بی تأثیر نبود اگرچه نمونه نهایی شده هم جلب صد درصدی نظر علاقمندان ورزش را به دنبال نداشت در حالیکه برای نمایش آنها، در کنار عکاس و عکاس حرفه ای از المپین هایی مانند احسان روزبهانی و مهسا جاور هم به جای مانکن استفاده شد.

در هر صورت آن تجربه بار دیگر اثبات کرد که تا وقتی کار های مهم با روش های قدیمی و از طریق روابط پیش برود به نتیجه نمی رسد مگر اینکه از افراد کاردان بهره گرفته شود. به همین دلیل است که در طراحی لباس کاروان ایران برای المپیک سی و دوم تصمیم به بهره گیری از صنعت داخلی مُد و لباس گرفته شده است.

طرح اولیه لباس کاروان ایران برای المپیک ریو که کنار گذاشته شد

ورود رسمی کارگروه ساماندهی مد و لباس به المپیک 2020

کمیته ملی المپیک اقدامات نوبرانه خود در رابطه با المپیک 2020 را به محدود به بهره گرفتن از ظرفیت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای برنامه نویسی فرهنگی کاروان ایران نکرده چرا که از کارگروه ساماندهی مد و لباس این وزارتخانه هم برای طراحی پوشش اعضای کاروان اعزامی به توکیو دعوت به همکاری شده است. البته برای المپیک پیشین هم در نهایت یکی از طراحان داخلی لباس کاروان را پیشنهاد داد، اما این بار قرار است لباس ورزشکاران المپیکی به صورت شاخص تر، لایق تر و با هویت تر و در نتیجه یک همکاری اصولی تر طراحی شود.

این همکاری نتیجه نشست هایی است که حدود یک ماه پیش میان مسئولان دو نهاد برگزار شد. پیرو همین نشست ها، سیدرضا صالحی امیری رئیس کمیته ملی المپیک 28 تیرماه گذشته به صورت مکتوب و رسمی، کارگروه ساماندهی مد و لباس را مسئولِ پیگیری مسیر طراحی و ارائه لباس اعضای کاروان ایران در المپیک سال آینده کرد.

آغاز فراخوان برای طرحِ پیشنهادی لباس کاروانِ المپیک
به گفته حمید قبادی دانا دبیر کارگروه ساماندهی مد و لباس وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، این کارگروه به محض دریافت نامه ریاست کمیته ملی المپیک، چارچوب و زمان بندی کار طراحی و ارائه لباس اعضای کاروان ایران در المپیک توکیو را تعیین و آغاز به کار کرد. این آغاز کار با فراخوان عمومی و دعوت از طراحان برای ارائه نمونه های پیشنهادی همراه بود.

قبادی دانا در گفتگو با خبرنگار گفت: تقریباً از دو هفته پیش فراخوان عمومی در این زمینه آغاز شد. البته پیش از آن هم موضوع در صفحه شخصیِ خود من اطلاع رسانی شد که استقبال 4 هزار نفری طراحان را به دنبال داشت. سیاست گذاران ورزشی جایگاه طراحی را به جا، مناسب دیده اند و این مسئله هم واکنش های خوبی داشته است.

وی تصریح کرد: برای طراحان لباس امکان ثبت نام آنلاین و بارگذاری نمونه های پیشنهادی مهیا شده است. آن ها حداکثر تا 31 مردادماه فرصت دارند تا نمونه طراحی خود را اینگونه در اختیار کارگروه ساماندهی مد و لباس قرار دهند.

نمونه نهایی لباس کاروان المپیک 2016 که توسط دو المپین و با عکاسی حرفه ای نمایش داده شد

از طراحی کاغذی تا نمونه دوزی و برپایی نمایشگاه برای ارائه طرح نهایی
طرح های ابتدایی و پیشنهادی در مورد لباس اعضای کاروان المپیکی ایران بر روی کاغذ ارائه می شود. بنا بر اعلام دبیرکارگروه ساماندهی مد و لباس، تیمی کارشناسی از این کارگروه که البته نمایندگان کمیته ملی المپیک هم در آن حضور دارند، از میان نمونه های ارسالی، آثار منتخب که قاعدتاً باید در چارچوب های مشخصی طراحی شده باشند را مشخص می کنند. بعد از این مرحله هم نمونه های منتخب از طرح های پیشنهادی باید نمونه دوزی شوند.

وی تاکید کرد که بعد از ارائه نمونه طرح های ابتدایی، در مورد لباس اعضای کاروان با تمام مشخصات شامل طرح و رنگ به جمع بندی می رسیم.

قبادی دانا در ادامه گفت: برپایی نمایشگاه از طرح های نمونه دوزی هم در دستور کار است. می خواهیم از این طریق امکان بازدید عمومی و اظهارنظر مردمی را هم داشته باشیم تا اینگونه با استقبال گسترده تری را از نمونه نهایی شده مواجه شویم.

کمیته ملی المپیک چارچوب الزام آوری برای لباس مسافران توکیو ندارد
معمولاً در طراحی لباس ورزشکاران کشور های مختلف و به خصوص برای رویدادیی مانند المپیک از رنگ پرچم کشور آن ها در کنار طرح های مینیمال و با هویت استفاده می شود تا اینگونه حسِ وطن پرستانه بیشتری در پوشش ورزشکاران ایجاد شود. همانگونه که سال ها پیش هم نماد هایی مانند گنبد مسجد و رنگ آبی آن برای لباس کاروان ایران پیشنهاد داده شد.

با این حال کمیته ملی المپیک هیچ چارچوب الزام آوری را به لحاظ به کارگیری نماد یا رنگی خاص در لباس پیشنهادی مشخص نکرده تا اینگونه صفر تا صد کار با طراحان باشد و کارگروه ساماندهی مد و لباس که مسئولیت مستقیم در ارائه لباس کاروان المپیکی ایران بر عهده دارد.

قبادی دانا در این رابطه گفت: درست است که ما مسئولیت اجرایی کار را در رابطه با لباس ورزشکاران المپیکی بر عهده گرفته ایم، اما کمیته ملی المپیک هم نظارت لازم را دارد. البته این کمیته هیچ تاکید و الزامی در مورد استفاده از یک طرح یا رنگ قید نکرده و به همین دلیل دست طراحان برای خلاقیت و نوآوری در طراحی باز است. به هر حال طراحی یکسری اصول کلی و تخصصی دارد که باید رعایت شود. در کنار این، نماد ها وشاخص هایی هم وجود دارد که باید همزمان با آن اصول لحاظ شوند به گونه ای که طرح نهایی پیام ایرانی - اسلامی بودن را داشته باشد.

رژه کاروان ایران در سه دوره المپیک با پوشش های متفاوت

4 سِت پیش بینی شده لباس کاروان المپیک
کمیته ملی المپیک در نامه ارسالی به کارگروه ساماندهی مد و لباس خواستار پیش بینی چهار سِت لباس برای ورزشکاران خانم و آقا شده است. یک دست لباس باید ویژه مراسم افتتاحیه طراحی شود. این کارگروه همچنین باید در مورد ستِ ورزشی ورزشکاران شامل گرمکن، شلوار و تی شرت آن ها هم طرح پیشنهادی داشته باشد. هر یک از لباس هم برای دو گروه مردان و بانوان باید به صورت مجزا طراحی شود. بدین ترتیب در مجموع برای کاروان اعزامی به المپیک 4 ست لباس طراحی و تولید خواهد شد.

رونمایی از لباس المپین ها حداکثر تا پنج ماه دیگر
یکی از معضلاتی که کمیته ملی المپیک در دوره پیشین بازی های المپیک و برای تهیه پوشش ورزشکاران با آن مواجه شد، کمبود وقت بود و در دسترس نبودن برخی ورزشکاران برای اندازه گیری!

پوششی که ورزشکاران ایران در افتتاحیه 15 مردادماه سال 95 و در ورزشگاه ماراکانا به تن داشتند، وقتی نهایی شد که زمان زیادی به این مراسم باقی نمانده بود و به همین دلیل اندازه گیری ورزشکاران و سفارش دوخت لباس آن ها خیلی فشرده و در کمترین زمان ممکن انجام شد. از طرفی برخی ورزشکاران مانند اعضای تیم ملی والیبال و دوچرخه سواری هم تهران را به سمت ریو ترک کرده بودند. همین موضوع مسئولان مربوطه را برای اندازه گیری حرفه ای از این ورزشکاران با مشکل مواجه کرد.

البته به نظر می رسد برای دوره آتی بازی های المپیک با مشکلاتی از این دست مواجه نشد چرا که با روال پیش بینی شده، طی ماه های آینده نمونه لباس اعضای کاروان ایران نمایش داده می شود؛ بنابراین با توجه به برگزاری بازی های المپیک توکیو در مردادماه سال آینده فرصت کافی برای تولید آن ها وجود خواهد داشت.

قبادی دانا در این زمینه گفت: بعد از اتمام مهلت تعیین شده برای ارائه طرح ها در فراخوان اولیه، خیلی سریع وارد مراحل دیگر می شویم چرا که پیش بینی کرده ایم تا آبان ماه و حداکثر آذرماه، لباس ورزشکاران را نهایی کرده باشیم.

هزینه و مالکیت لباس های طراحی شده با کمیته ملی المپیک است یا وزارت ارشاد؟
تعیین کننده ترین فاکتور در اجرای هر طرح و ایده ای، منابع مالی است. چه بسا بسیاری از برنامه نویسی ها در سطح کلان به خاطر تأمین نبودن همین فاکتور به مرحله اجرا نرسیده یا اجرای آن محدود شده است.

در رابطه با طراحی لباس اعضای کاروان ایران در المپیک توکیو هم منابع مالی عاملی تعیین کننده خواهد بود به خصوص که قاعدتاً باید در بالاترین کیفیت ممکن تولید شود. همین مسئله این سوال را ایجاد می کند که هزینه طراحی و تولید لباس مسافران المپیک با کمیته ملی المپیک است یا وزارت ارشاد و کارگروه ساماندهی مد و لباس این وزارتخانه؟

قبادی دانا در پاسخ به این پرسش گفت: کمیته ملی المپیک تأمین تمام هزینه های لازم برای طراحی و تولید لباس ها را عهده دار شده است. به هر حال طراحی لباس ها از مرحله نخست تا ارائه نمونه نهایی، متحمل هزینه هایی می شود که قرار است کمیته ملی المپیک این هزینه ها را پرداخت کند.

با این اوصاف مالکیت لباس ها هم با کمیته ملی المپیک باید باشد؟ ، پاسخ دبیر کارگروه ساماندهی مد و لباس به این پرسش خبرنگار مثبت بود. وی گفت: پیگیری کار برای طراحی لباس با ما است، اما از آنجا کمیته ملی المپیک تمام هزینه ها را تأمین می کند، مالکیت مادی لباس ها هم با این کمیته خواهد بود.

تصاویری از لباس کاروان المپیکی دیگر کشور ها

تولید لباس کاروان المپیک با نظارت کارگروه ساماندهی مد و لباس

پوشش ورزشکاران ایران در توکیو بعد از نهایی شدن وارد مرحله تولید می شود. قبادی دانا در رابطه با این مرحله از کار و اینکه امتیاز تولید لباس با کارگروه ساماندهی مد ولباس است یا کمیته ملی المپیک که مالکیت لباس ها را دارد؟ گفت: تولید لباس ها با نظارت کارگروه ساماندهی مد و لباس انجام می شود. از همکاری با تولید کنندگان پوشاک ورزشی برای تولید لباس ها بهره گرفته خواهد شد.

یک پیشنهاد
حمید قبادی دانا دبیر کارگروه ساماندهی مد و لباس در بخش پایانی گفتگو با خبرنگار یک پیشنهاد ارائه کرد که البته هنوز به صورت رسمی با مسئولان کمیته ملی المپیک در میان گذاشته نشده است.

وی گفت: می توان همزمان با تولید لباس طراحی شده برای کاروان ورزش ایران، شرایط لازم برای تولید انبوه آن توسط شرکت های ورزشی را ایجاد کرد و در واقع امتیاز کار را در اختیارشان گذاشت. اینگونه تولید انبوه نمونه لباس کاروان ایران - خارج از آنچه دستور و مورد نیاز کمیته است - به صورت قانونی انجام می شود و مردم عادی هم می توانند از نمونه تولید شده استفاده کنند.

دبیرکارگروه ساماندهی مد و لباس تاکید کرد که در نشست های آتی با ریاست کمیته ملی المپیک، این موضوع به صورت رسمی به وی پیشنهاد خواهد شد.

منبع:مهر

انتهای پیام/

استقبال 4 هزار نفری برای دغدغه بزرگ/ این المپیک چی بپوشیم؟

لینک خبر :‌ باشگاه خبرنگاران جوان
شایسته و انصاف نیست که نمادهایِ هنر درباری و مرتبطین با جریانات ضدانقلاب در خارج از کشور و جبهه فرهنگی معارض انقلاب اسلامی در داخل کشور فرصت طلوع پیدا کنند و هنرمندان انقلابی گوشه نشین باشند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۳ سایت های دیگر : سینما پرس

سرویس فرهنگ و هنر مشرق - شهرداد روحانی فرزند رضا (نوازنده ویولن)، متولد 1333 در تهران است، انوشیروان، اردشیر و شهریار برادرانش هستند که البته تاریخِ موسیقی مبتذل و درباریِ دوران پهلوی در گسترهِ بزرگی با انوشیروان روحانی گره خورده است.

تمامی شهرت شهرداد روحانی به چند دلیل است، نخست همکاری با گروه یانی آهنگساز آمریکاییِ یونانی الاصل که با ارکستر سلطنتی فیلارمونیک در یونان برگزار شد، دوم همکاری با ارکستر سمفونی لس آنجلس، سوم همکاری با سمفونی جوانانِ آمریکا، چهارم اجراهای باله چایکوفسکی است. اما مهم ترین علتش، وجود انوشیروان روحانی به عنوان برادر اوست که تداعی کننده بخش بزرگی از خوانندگان دوران پهلوی و لس آنجلس است.از دیگر عللِ اشتهار شهرداد روحانی کانون اقبال قرارگرفتن او از سوی رسانه هایِ زنجیره ایِ نظام سلطه از سویی وآگاهی کم و تعمد بسیاری از مراکز هنری و رسانه های داخلی از سوی دیگر است. شهرداد روحانی پس از انقلاب در مقام نوازنده و رهبر ارکستر یانی موسیقی دان، پیانیست، نوازندهٔ کیبورد و آهنگساز اهل یونان و ساکن ایالات متحده دیده شود و با انتشار اجراهای دونفره او در کنار کارن بریگز در آکروپولیس یونان، در میان علاقه مندان موسیقی شناخته شد.

بیشتر بخوانید:

از مطربیBBC تا هدایت ارکسترسمفونیک تهران

شهرداد روحانی با کارن بریگز آمریکایی در آکروپولیس یونان، بیست و چهارسال قبل

با کارن بریگز در سال 2013 میلادی برابر با 1392 هجری شمسی

با کارن بریگز در سال 2013 میلادی برابر با 1392 هجری شمسی

و حضور شهرداد روحانی سبب شده یانی به چهره ای شناخته در داخل کشور تبدیل شود و هواداران فرقه ای در ایران پیدا کند که در مناسبت های مختلف سعی می کنند برای او مراسم های مختلفی را برگزار کنند.

کیک تولد یانی در سال 2013 ، تهران

جشن تولد یانی، سال 2014 در تهران

فصل اول: موسی و شعبان

شهرداد موسیقی دان بی اطلاع و ناآگاهی نیست، او از حضور غیرقانونی و فعالیت غیرمجاز پرواز همای (سعید جعفرزاده احمد سرگورابی) کاملاً مطلع بود، اما همان جریانی که توانست در زمان بسیار کوتاهی پرواز همایِ ناشناس که شاگردیِ هیچ استاد قابلی در پیشینه اش ندارد را از طریق شبکه های ماهواره ای و افرادی مانند شاهرخ بحرالعلومی (پسر ابراهیم بحرالعلومی بازیگر و منتقد سینما و ساکن کانادا) که حتی از برگزاری کنسرت در روز عاشورا نیز ابایی ندارند و در داخل نیز با حمایت افرادی مانند سید عباس سجادی، علی مرادخانی، حمید اسفندیاری و...به چهره ای شناخته شده تبدیل کرد، این جریان کاملا به هم تنیده از پرواز همای برای ارایه اشعاری آکنده از ایهام و ابهام در قامت یک اپوزیسیون استفاده کرد.

پرواز همای و شهرداد روحانی در اجرای اپرای موسی و شبان

سلی خواننده یِ پیش از انقلاب (سلیمان واثقی متولد 1324، خواننده پاپ پیش از انقلاب و ساکن کانادا) را برای تداعی و ایجاد مزیت رقابتی برای افراد میانسال در کنار او قرار داد، دریا دادور از خوانندگانِ زنِ مقیم خارج از کشور (متولد 1350 مشهد، خواننده ی زن ساکن فرانسه که در اتفاقی نادر در اپرای رستم و سهراب به رهبری لوریس چکناواریان مجوز حضورش برای آوازخوانی در نقش تهمینه در تالار رودکی تهران را در سال 1381 گرفت) را برای جذابیت زنانه و در نهایت شهرداد روحانی را برای رهبری این ملغمه انتخاب کردند، تا همه ظواهر این اثر مغایر با فرهنگ موسیقیایی با عنوانِ موسی و شبان تکمیل شود!

از آن جایی که جریان سیال موسیقیِ کشور از سه سال قبل برای چنین روزهایی برنامه ریزی می کرد، حتی برای اقناع مخاطبین برای بسترسازیِ حضور یانی در ایران و بهره برداری دوگانه شامل توسعه ی دیپلماسی فرهنگی و هنری به دلیل تابعیت آمریکایی یانی و مهم تر از آن بهره برداری بزرگ مالی، برای یانی در سه سال گذشته در تهران جشن تولد می گیرند تا حضور و برگزاری کنسرت شهرداد روحانی، یانی، جیپسی کینگز (با حضور شاهرخ بحرالعلومی به عنوان مدیرگروه!)، انوشیروان روحانی، شجریان، پرواز همای، اپرا و نیما کیان و... در آینده یِ خیلی نزدیک کاملاً عادی باشد و به همدیگر هم ارتباطی نداشته باشد، به همین دلیل است که هیچگاه حتی تصویری از شهرداد روحانی و پرواز همای به علت حضور سلی و دریا دادور و موضوعِ ضدارزش و موهن موسی و شبان در رسانه های داخلی دیده نشده است! و در عوض همه از سمفونی خلیج فارس شهرداد روحانی سخن می گویند، سمفونی که همانگونه پیش از این عنوان شد، حتی اگر نام خلیج فارس آن را با کوه های کلیمانجارو یا دریاچه بختگان عوض کنند هیچ اتفاقی نخواهد افتاد!

بخشی از اشعارِ اپرای موسی و شبان، کار مشترک پرواز همای و شهرداد روحانی در لس آنجلس

خدا از هرچه پنداری جدا باشد

خدا هرگز نمی خواهد خدا باشد

نمی خواهد خدا بازیچه ی دست شما باشد

که او هرگز نمی خواهد چنین آیینه ی وحشت نما باشد

هراس از وی ندارم من، هراسی زین اندیشه ها در پی ندارم من

خدایا بیم از آن دارم، مبادا رهگذاری را بیازارم

نه جنگی با کسی دارم نه کس با من

بگو موسی بگو موسی پریشانتر تویی یا من؟

نه از افسانه می ترسم نه ازشیطان

نه از کفر و نه از ایمان، نه از دوزخ نه از حرمان

نه از فردا نه از مردن، نه از پیمانه می خوردن

خدا را می شناسم از شما بهتر

شما را از خدا بهتر، خدا را می شناسم من

دومین پروژه مشترک شهرداد روحانی با پرواز همای، کنسرت مرغ سحر ناله سرمکن، در لس آنجلس است که این موضوع نیز به دلیل اهمیت تلاش برای بازگشت و حضور خاندانِ روحانی در ایران هیچگاه مورد اشاره رسانه ها قرار نگرفت و نمی گیرد. این در شرایطی است که شهرداد روحانی از کیفیت پایینِ کارهای پرواز همای کاملاً مطلع بود، این موضوع آنقدر شفاف شده و پررنگ بود که طرف مصاحبه کننده یکی از شبکه های بیگانه از همای می پرسد: اشعار شما مضمونش همه می و مستی و به نوعی اعتراض به محدودیت های اجتماعی ایران است، فکر نمی کنید که توجه به شما در داخل و خارج از کشور به خاطر مضمون اعتراضی شعرهایتان باشد تا کیفیت مجموعه موسیقایی شما؟!!

عهدیه خواننده بهایی که در گفت و گو با ایران اینترنشنال، دلیل کوچ از ایران قبل از انقلاب را تبلیغ بهاییت عنوان کرد

قطعه رقص بهار از شهرداد روحانی، کلیپ و پخش از رسانه BBC

دل شکسته با صدای مهستی، آهنگساز انوشیروان روحانی، تنظیم شهرداد روحانی

سال با صدایِ هایده و تنظیمِ شهرداد روحانی ، 1987

شهرداد روحانی به راستی در مقایسه با برخی چهره هایِ متعهد و مسلط داخلی از مزیتی قابل رقابت برخوردار نیست، اما بر اساسِ ارتباطات آشکار و پنهان او باید چهره متفاوت برای داخل کشور شود و در این میانه هیچکس حتی زحمت نقد فنی و تطبیقی او را انجام نداده و نمی دهد، او یک بار با یانی حداقل دو دهه پیش همکاری داشته، اما رسانه های مختلفی از هربهانه ای برای تداعی این موضوع در داخل کشور استفاده می کنند. آهنگ معروف تولد تولد تولدت مبارک، از ساخته های انوشیروان روحانی با شعر پرویز خطیبی و نوذر پرنگ، دکلمه با صدای آذر پژوهش و اجرای اصلی آن با صدای بلا الوندی (خواهرزاده یِ ویگن خواننده پیش از انقلاب) است که به مناسبت سومین سالِ تولید و ورود خودروی پیکان به بازار ایران در فیلم مستندی به کارگردانی کامران شیردل و به صورت مستقل بر روی صفحه های 34 دور وارد بازار شد.اما سال ها بعد، این ترانه به جای تداعیِ خودروی پیکان به ترانه ای برای جشن های تولد مورد استفاده قرار می گرفت، بازسازی آن با تنظیم مجدد توسط شهرداد روحانی و انتخاب عهدیه بدیعی برای خواندن آن از ابداعات شهرداد روحانی بود!

شهرداد روحانی علاوه بر سابقه همکاری با خواننده معروف و تبشیریِ بهاییت، با شاهکار بینش پژوه نیز دارای سابقه همکاری است. شاهکار بینش پژوه متولد 1351 تهران است، نخستین رپری است که در دولت اصلاحات و حمایت علی مرادخانی مجوز آلبوم هنجارشکنی را با عنوان اسکناس گرفت. سابقه بینش پژوه مملو از آثاری در معاندت با تمام ارزش های اخلاقی، انسانی و اسلامی است و تنظیم کارهای او را نیز شهرداد روحانی بر عهده داشته است.

علی مرادخانی سمت راست- سمت چپ حمیدرضا نوربخش و در حاشیه آبی جلال مشفق

مشخص شده با نوار قرمز جلال مشفق - ایستاده در وسط کنار پوران درخشنده، شهاب اسفندیاری رئیس دانشگاه صدا و سیما و واسطه آزادی حسین درخشان

اجراهایِ شهرداد روحانی در ایران با حمایت مالیِ نشر موسیقیِ آوای باربد با مدیریت حمید اسفندیاری، (از دوستانِ علی مرادخانی و دارای سابقه همکاری با سیدعباس سجادی) که سابقه بسیار طولانی در انتشار آثار موسیقاییِ خارجی بی کلام و باکلام در همه یِ ژانرها (گونه ها) بدون اخذ کپی رایت ، حتی با تکخوانی زن را در کارنامه نشر دارد، صورت می گیرد، علت این امر حمایت ویژه معاون هنری ارشاد و یکی از مشاورین خاص اوست، که مجموعه این رخدادها به دوبخش تقسیم می شود؛ بخش برنامه ریزی شده که دعوت از هنرمندانِ خاص مرتبط با جریانات خارج از کشور، دارابودنِ سوابقِ تکخوانی یا اپرا یا باله و رقص، بالابودنِ امکانِ فروش و پایین بودن ریسک، دارابودن سوابقِ ارتباط با جریان سیالِ هنجارشکن اعم از سیاسی یا ارتباط با رسانه های معاند و... و بخش دوم موضوعِ بهره برداری مالی و اعتباری در راستایِ تغییر ذائقه و همسوکردن علائق ویژه جامعه مخاطب با افراد و گروه هایی که در تبلیغات با علایم خاص و از اماکن و فضایِ خاص ارایه می شوند که در حقیقت شرطی کردن از نوع سوم است!

درباره جلال مشفق در متن زیر بیشتر بخوانید:

سلطان کنسرت کیست؟

شهرداد روحانی در برنامه نغمه های شبکه چهارم سیما

در نهایت؛ فردی که از همکاری با معاندینی مانند منصور تهرانی، شاهکار بینش پژوه و یا نقش آفرینی در اثری ضددینی مانند موسی و شبان با خوانندگیِ سلی، دریا دادور و پرواز همای را تا همکاری با عهدیه بدیعی خواننده بهایی را در کارنامه خود دارد، هیچ مزیت رقابتی جز شهرت ناشی از تبلیغات ، رسانه های نابلد و شبکه های ماهواره ای ندارد و هنرمندان متعهد، تحصیلکرده و مجرب متعددی در داخل کشور هستند که هر یک از آنان بارها از این فرد و تبارش برای اعطای این همه فرصت بالندگی سزاوارتر هستند، شایسته و انصاف نیست که نمادهایِ هنر درباری و مرتبطین با جریانات ضدانقلاب در خارج از کشور و جبهه فرهنگی معارض انقلاب اسلامی در داخل کشور فرصت طلوع پیدا کنند.

شهرداد روحانی رهبر ارکستر سمفونیک تهران

اما نکته حائز اهمیت این است که با توجه به این کارنامه چرا مدیریت موسیقی داخل کشور که به فعالیت های مستمر خارج از کشور شهرداد روحانی آگاه است، چرا او را به عنوان رهبر ارکستر سمفونیک تهران انتخاب کرده و همچنان به حفظ این چهره موسیقیایی با توجه به دامنه فعالیت هایش در خارج از کشور اصرار داد. روز 12 و 13 تیرماه شهرداد روحانی قصد داشت که برنامه مشترکی را با خانم بئاتریچه ونیزی اجرا کند که با هوشمندی مسئولان دلسوز در بدنه وزارت ارشاد این اجرای مشترک لغو شد و شهرداد روحانی نیز به صورت تک نفره رهبری ارکستر را بر عهده داشت. آیا وقت آن نرسیده در ادامه رهبری ارکستر سمفونیک تهران درج بخش کوچکی از فعالیت های روحانی، در رهبری این ارکستر تجدید نظری صورت پذیرد؟!

لینک خبر :‌ مشرق نیوز
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۳ سایت های دیگر : خبرگزاری تسنیم شعار سال

احمد ابوالحسنی، رئیس اتحادیه لیتوگرافان، در گفت وگو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تهران پرس ، با اشاره به کاهش قیمت زینک در بازار طی هفته های گذشته گفت: دلیل اصلی بالا رفتن قیمت زینک در بازار ورود زینک به فهرست کالاهای اساسی بود. با خروج زینک از این فهرست قیمت ها نیز کاهش داشته و اکنون هر ورق زینک زیر 30 هزار تومان است که البته هنوز برای کاهش قیمت جای دارد.

وی ادامه داد: پیش از اختصاص ارز دولتی به زینک، زینک با ارز نیمایی وارد می شد و هیچ مشکلی هم وجود نداشت ، اما دولت با این اقدام اشتباه نظم بازار را به هم ریخت واکنون نیز کارگروه زینک با اشتباه طی کردن مسیر، وضعیت بازار را نامتعادل کرده است.

ابوالحسنی با انتقاد از قیمت هایی که برای زینک دولتی تعیین شده است، گفت: قیمت زینک در بازار جهانی در سه سال گذشته زیر 20 درصد گران شده است، پیش از این زینک با ارز 4200 تومانی بین پنج تا شش هزار تومان و با چک شش ماهه عرضه می شد.

وی ادامه داد: اکنون زینک دولتی با نظارت دولت به قیمت 12 هزار و 500 تومان عرضه شده است، در صورتی که باید زیر 10 هزار تومان عرضه شود. این وسط چه اتفاقی افتاده است که زینک دچار این افزایش قیمت شده است، نمی دانیم؟

ابوالحسنی تصریح کرد: طبق تعرفه گمرکی هر متر مربع زینک بین 2٫6 تا 3 دلار وارد کشور می شده است، اما اکنون زینک دولتی با ارز 3٫7 یورو و 4 دلار وارد شده است، این افزایش قیمت هیچ دلیل موجهی تاکنون نداشته است. ما اعتراض خود را به وزیر فرهنگ وارشاد اسلامی با ارسال نامه ای رسمی اعلام کردیم. دو هفته پیش احمدی مشاور وزیر، جلسه ای با ما داشت و وعده داد که به زودی جلسه ای با حضور وزیر برگزار می کند که علت این افزایش قیمت مشخص شود، اما دوهفته گذشته و هیچ جلسه ای برگزار نشده است.

رئیس اتحادیه لیتوگرافان مدعی شد که زینک دولتی 40 تا 50 درصد گرانتر از نرخ معمول وارد شده و افزود: تعرفه واردات زینک را 30 تا 35 درصد بالا برده اند. کارگروه مجوز واردات این زینک را داده است، وزارت صمت تأیید کرده و گمرک آن را وارد کرده است. این سه نهاد باید پاسخ دهند که چرا تعرفه را 30 تا 35 درصد بالا برده اند؛ در حالی که در واردات زینک با ارز نیمایی این تعرفه بالا نرفته است.

وی در پاسخ به این پرسش که شاید کیفیت زینک های وارداتی با یکدیگر متفاوت است، گفت: نه چنین نیست، زیرا ما امتحان کردیم. هر دو زینک در تیراژ یکی هستند ، برفرض که زینک درجه یک آورده باشند، چه دلیلی دارد برای شمارگان نهایت پنج هزار نسخه ای کتاب در ایران ما زینکی با توانایی 30 هزار نسخه ای آن هم با پول بیت المال وارد کنیم؟

ابوالحسنی همچنین از ارسال رونوشت نامه خود به وزیر ارشاد به وزرات صنعت، معدن و تجارت و وزارت اطلاعات خبر داد.

انتهای پیام/

خبرگزاری تهران پرس را با جدیدترین و به روزترین اخبار دنبال نمایید

آرمان صالحی سردبیرتهران پرس

لینک خبر :‌ تهران پرس
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۳ سایت های دیگر : فصل تجارت

فصل اقتصاد - مشاور اجرایی معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: نوشت افزار یک کالای استراتژیک وراهبردی در کشور است.

ایوب دهقانکار در برنامه اقتصاد حوالی فرهنگ رادیو اقتصاد افزود: کارهای مطالعاتی خوبی در معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای یکسری از کالاها فرهنگی به خصوص اقلام استراتژیک انجام شده است.
وی اظهارداشت: گروهی از کالاهایی که واژه استراتژیک می تواند به آنان اطلاق کرد همین اقلامی هستند که در بسته نوشت افزار قرار می گیرند.
مشاور اجرایی معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: بطورکلی با توجه به اینکه بخش زیادی از جمعیت کشور را دانش آموزان، دانشجویان، فرهنگیان و استادان دانشگاه تشکیل می دهند این کالاها مخاطب زیادی در سطح جامعه دارند.
وی افزود: وقتی مخاطب یک کالا در جامعه زیاد باشد بدون شک گردش مالی واقتصادی چنین اقلامی سهم قابل توجهی در اقتصاد کشور اعم از صادرات و واردات خواهد داشت.
دهقانکار تصریح کرد: این کالاها فقط تجاری و اقتصادی نبوده بلکه حامل یک پیام، بار و تاثیر فرهنگی در جامعه هستند بنابراین از این منظر نوشت افزار یک کالای استراتژیک وراهبردی در کشور به حساب می آید.
وی در بخش دیگری از سخان خود ضمن اشاره به برگزاری نشست هفته گذشته تولید کنندگان نوشت افزار کشور با معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: این جلسه صمیمی، دوستانه و بسیار کاربردی بود.
مشاور اجرایی معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی افزود: تولیدکنندگان در نشست مزبور به بیان مشکلات خود پرداختند.
وی اظهارداشت: بخش عمده از مشکلات تولید کنندگان نوشت افزار مربوطه به حوزه کاغذ بود.
دهقانکار گفت: سیاست دولت بر اینکه ارز دولتی فقط برای کاغذ تولید کتاب تخصیص داده شود و بقیه از ارز آزاد استفاده کنند.
وی افزود: اهمیت نوشت افزار اگر بیشتر از کتاب نباشد کمتر از آن نیست چرا که به عنوان یک کالای شکل دهنده روح و روحیه کودکان در جامعه محسوب می شود.
مشاور اجرایی معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی اظهارداشت: خوشبختانه با توجه به نگاه فرهنگی که به مقوله نوشت افزار وجود داشت تصمیم بر این شد پیگیری شود ارز نیمایی هرچند همتراز با ارز دولتی نیست در حال حاضر بتوان کاغذ مورد نیاز تولید نوشت افزار را با ارز مزبور فراهم کرد.
وی در ادامه یادآورشد: این رویکرد کوتاه مدت وزارتخانه است اما در رویکرد میان مدت و بلند مدت برنامه ها و تلاش ها معطوف به اینکه با استفاده از ظرفیت داخلی بتوان از نظر تولید کاغذ به خودکفایی رسید و همینطور نگاهی صادرات محور نسبت به حوزه مدنظر داشت.
برنامه اقتصاد حوالی فرهنگ کاری از گروه اقتصاد و جامعه به تهیه کنندگی فرزانه صادقیان از شنبه تا پنجشنبه هر شب ساعت 22 به مدت 55 دقیقه با هدف حمایت از کارآفرینی در عرصه فرهنگ و هنر به منظور تحقق بخشی در سیاست های اقتصاد مقاومتی از رادیو اقتصاد پخش و علاقمندان می توانند جهت دریافت فایل صوتی برنامه به سایت این رادیو مراجعه کنند.

لینک خبر :‌ فصل اقتصاد
بیش از 1000 تُن کاغذ از ابتدای تیرماه تا کنون به حوزه نشر اختصاص داده شده است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) و به نقل از روابط عمومی معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، کمیته تخصیص و توزیع کاغذ نشر که زیر نظر اتحادیه ناشران کتابفروشان تهران و اتحادیه شرکت تعاونی ناشران ایران ( آشنا ) تشکیل شده از ابتدای تیرماه تا کنون 1009 تن کاغذ بالکی و تحریر را به 526 ناشر تخصیص داه است.

بر اساس اعلام کمیته تخصیص و توزیع کاغذ نشر این کمیته در تیرماه سال جاری 6 جلسه برگزار کرده است و بر اساس میزان فعالیت ناشران برای 526 ناشر حواله کاغذ صادر شده است.

فعالیت ناشر در سال های گذشته و تعداد کتاب های منتشر شده از ناشر در سال جاری از جمله معیارهای تخصیص کاغذ به ناشران است.
حواله های صادر شده برای تحویل کاغذ شامل دو نوع کاغذ بالکی و تحریر و در دو قطع(70*100و 90*60) بوده است.

بر اساس اعلام کمیته تخصیص و توزیع کاغذ نشر حواله یک هزار و 313 بند کاغذ بالکی و 21هزار و 358 بند کاغذ تحریر در ابعاد 70*100 به وزن 566 تن و 5هزار و 731 بند کاغذ بالکی و 18هزار و 239 بند کاغذ تحریر در ابعاد 90*60 به وزن 453 تن برای ناشران صادر شده است.

به زودی اسامی ناشرانی که کاغذ دریافت کرده اند توسط کمیته تخصیص و توزیع کاغذ نشر اعلام می شود.

همچنین بر اساس اعلام جدول کارگروه ساماندهی کاغذ در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال 1398، 3هزار و 355 تن کاغذ به گمرک کشور وارد و ترخیص شده است.

لینک خبر :‌ خبرگزاری کتاب ایران
مرحله تأیید شرایط واردکننده و ورود کاغذ به چرخه توزیع، 3-2 ماه به طول می انجامد. بر اساس این روند هفته جاری 3000 تن کاغذ به نشر تزریق خواهد شد.

به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، هفته گذشته کمیته تخصیص کارگروه کاغذ معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از تخصیص مجدد کاغذ با ارز دولتی خبر داد.

این مرحله از 13 تیرماه آغاز شده و در حال حاضر حواله به ناشران تحویل شده است. این مسیر از زمانی شکل اجرایی منسجمی به خود گرفته که شیوه نامه اجرایی کارگروه کاغذ نشر کتاب تدوین شد.

این گزارش اضافه می کند، مسوولان امر معتقدند در کشور مشکلی با عنوان کاغذ نشر وجود ندارد، چون نیاز سالانه کاغذ نشر در کشور بین 30 تا 40 هزار تن است که البته این میزان توسط دولت با ارز دولتی قابل تامین است.

سامانه اینگونه عمل می کند که با توجه به کارنامه و عملکرد واردکنندگان، کاغذ وارد کشور می شود، در اختیار کارگروه کاغذ قرار می گیرد و کاغذ به دست ناشر می رسد. پروسه تائید شرایط واردکننده و ورود کاغذ به چرخه توزیع دوتا سه ماه به طول می انجامد و بر اساس این روند در هفته جاری 3000 تن کاغذ به نشر تزریق خواهد شد.

در این میان البته با فعال شدن کارگروه کاغذ ارشاد برخی ناشران و فعالان عرصه نشر می پرسند آیا با این مسیر، قیمت کاغذ ظهیرالاسلام هم کاهش می یابد؟ در پاسخ باید گفت که ارشاد با این روند سعی در عرضه کاغذ با قیمت مناسب به دست ناشر دارد. در واقع با قیمت کاغذ وارداتی ارشاد همه تمایل خواهند داشت از این مسیر ورود کنند. از این رو اکنون قیمت کاغذی که ارشاد تزریق می کند، 120 تا 150 هزار تومان است.

اما شیوه نامه چه می گوید؟ بر اساس شیوه نامه اجرایی کارگروه کاغذ نشر ارشاد، ابتدا ناشر درخواست خود را در سامانه ثبت کرده و عناوینی که برای آن طالب کاغذ است در این بخش درج و مدارک را ارائه می دهد تا درخواست بررسی شود. ارشاد نیز با توجه به بضاعت موجود، کاغذ را تامین می کند، هرچند برخی ناشران خواهان چاپ کتاب های کهن یا مجلدات حجیم هستند از این رو ممکن است تمام حجم کاغذ درخواستی این دست از ناشران به شکل کامل تامین نشود اما در غیر این صورت ناشران تمام کاغذ را تحویل می گیرند.

تا هفته گذشته بیش از 500 ناشر در سامانه درخواست خود را ثبت کرده اند، سهمیه بندی تخصیص صورت گرفته و توزیع از این هفته آغاز خواهد شد و ناشران می توانند حواله ها را دریافت کنند.

انتهای پیام/

لینک خبر :‌ خبرگزاری فارس
در پی حواشی که درباره کتاب از سه راه آذری تا منهتن برای نویسنده این کتاب ایجاد شد رضا قاسمی نویسنده این کتاب گفت: من رضا قاسمی هستم و پنجاه ودو سال دارم و پنجاه ودو سال است که نام من رضا قاسمی است.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۲

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، در روزهای نمایشگاه کتاب امسال بود که کتاب از سه راه آذری تا منهتن منتشر شد و خیلی زود به کتاب پرفروش تبدیل شد، موضوعی که عده زیادی آن را ناشی از نام نویسنده اثر یعنی رضا قاسمی می دانند، رضا قاسمی که با اسم نویسنده همنوایی شبانه ارکستر چوب ها و چاه بابل هم نام است.

چند روزی است که در فضای مجازی دوباره موجی به راه افتاده است مبنی بر این که نویسنده کتاب از سه راه آذری تا منهتن با نام رضا قاسمی از نام نویسنده معروف رضا قاسمی سوء استفاده کرده تا با این کار بتواند بر فروش آثار خود تاثیر بگذارد، عده ای هم مدعی شدند که نام واقعی او رضا قاسمی نیست و در این مدت سکوت ناشر و مولف سبب دامن زدن به این شائبه شده بود. به همین جهت ما سراغ رضا قاسمی نویسنده از سه راه آذری تا منهتن و ناشر این کتاب رفتیم تا موضوع را پیگیری کنیم.

رضا قاسمی درباره حواشی مبنی بر این که رضا قاسمی اسم واقعی او نیست گفت: من رضا قاسمی هستم و پنجاه ودو سال دارم و پنجاه ودو سال است که نام من رضا قاسمی است؛ غیر از این هم سه کتاب دیگر در حوزه جنگ نوشته ام که روی هر سه این کتاب ها نام رضا قاسمی نوشته شده است. حساسیت دوستان روی این موضوع از این جهت بود که این کتاب دیده شده و می خواهند من را محکوم کنند که از اسم رضا قاسمی استفاده کرده ام.

این نویسنده درباره تاثیر هم اسمی خود با رضا قاسمی نویسنده معروف بر فروش از سه راه آذری تا منهتن بیان کرد: تا حدی حدس می زنم چنین اتفاقی افتاده است و این هم نامی روی فروش کتاب من تاثیر داشته است. اما دوست ندارم از اسم آن رضا قاسمی چیزی گرو گرفته باشم چون خودم را نویسنده خوبی می دانم.

این نویسنده درباره بازتاب این جریانات اظهار کرد: هجمه ها از دو روز پیش شروع شد و بسیاری از افراد در صفحه اینستاگرام چیزهایی نوشتند، برخی با استفاده از زبان ادبی به من توهین می کنند. بعضی شان منتقد هم هستند و عده ای دیگر هم هم هتاک هستند به طور مستقیم به من توهین می کنند. من ترجیح دادم به این موارد پاسخ ندهم، فقط در یکی دو مورد گفتم من پنجاه ودو سال دارم و هیچ ابایی ندارم که تمام کتاب هایم را به نام رضا قاسمی منتشر کنم.

وی همچنین بیان کرد: نظرم این است که اسم مبنای درستی برای صلاحیت کار نیست بلکه اثر مهم است؛ چون در هرصورت کسی که کتاب خوان باشد آثار من و رضا قاسمی که فرانسه زندگی می کند را هم خوانده باشد با خواندن اولین خط از داستان متوجه نگاه من و او در عرصه ادبیات داستانی می شود. من منتقد هستم و از زاویه دید نقد و طنز به ماجراهای اجتماعی و جنگی نگاه می کنم و او به این موضوعات ورود پیدا نمی کند و برخی دوستان نام او را آزادی خواه گذاشتند.

او در ادامه اظهار کرد: زمانی که من کتاب را برای انتشار به نشر نگاه دادم این نشر فکر نمی کرد چنین اتفاقی برای این کتاب بیوفتد؛ متخصصین کار من را خواندند و پذیرفتند، با توجه به این که نگاه ناشر بزرگی است و بسیار سختگیرانه و جدی در چاپ کتاب هایش برخورد می کند ولی خوشبختانه نظرشان روی کتاب من مثبت بود و آن را چاپ کردند. نه من و نه نشر نگاه چنین تصوری نداشتیم که بعد از چاپ کتاب، بعد از دو ماه به چاپ ششم برسد و از طرفی این اسم باعث شود این مشکل به این صورت ایجاد شود. من و نگاه چنین تصوری نداشتیم و در جلسه ای که اخیرا با آقای رئیس دانا مدیر نشر نگاه داشتیم گفتند ما فکر نمی کردیم چنین اتفاقی رخ دهد.

رضا قاسمی در پایان گفت: تعداد افرادی که این موضوع را مطرح کرده و نسبت به آن واکنش نشان داده و نقد دارند 10 الی 20 نفر هستند اماچون هر کدام از این ها مطالب خود در این زمینه را در صفحات مجازی بارها بازنشر کردند به این سرعت و شدت بزرگ شد.
در ادامه به سراغ علیرضا رئیس دانایی مدیر انتشارات نگاه رفتیم تا صحبت های او را هم درباره این موضوع بشویم.

علیرضا رئیس دانایی مدیر انتشارات نگاه نیز در رابطه با حاشیه های که برای این کتاب ایجاد شد گفت: رضا قاسمی سال 96 کتابش را برای ما فرستاد و طبق روال نشر و مانند سایر کتاب ها آن را بررسی کردیم و بنا شد تا این کتاب را منتشر کنیم. در چاپ سوم این کتاب و در صفحه اول آن، عکس این نویسنده را منتشر کردیم که شبهه ای ایجاد نشود. هر کتابی شناسنامه دارد و هرکس این کتاب را باز کند و بخواند اگر رضا قاسمی که در پاریس زندگی می کند را بشناسد متوجه تفاوت سنی این دو می شود متوجه می شود که این رضا قاسمی نویسنده از سه راه آذری تا منهتن آن رضا قاسمی معروف نیست.

او درباره نویسنده از سه راه آذری تا منهتن اظهار کرد: قاسمی شخصی فرهنگی است که در استان مرکزی کتاب فروشی دارد و نمایندگی بیش از چندین ناشر در این استان را دارد. او صاحب کتابفروش خوشنام این منطقه است و کتاب هم می نویسد.

مدیر نشرنگاه همچنین اظهار کرد: من فکر نمی کنم که کتاب فروشان تاثیری در روند شکل گیری این اتفاق داشته باشند. از نظر من دوستانی که نام خود را منتقد می گذارند بر این مساله دامن می زنند و به شکل بیمارگونه دنبال حاشیه هستند. هرکسی که این کتاب را باز کند متوجه می شود که این کتاب را آن رضا قاسمی که در پاریس زندگی می کند ننوشته است. مگر دو عباس عبدی نداریم؟ یکی که داستان می نویسد و دیگری که مقاله های سیاسی می نویسد! از این قبیل تشابهات زیاد است و ضمنا ما چند رضا قاسمی دیگر هم داریم که یکیشان هم در حوزه کودک می نویسد.

وی در ادامه افزود: یک آدم بیماری هم بیان کرده است که انتشارات نگاه سکوت کرده و قصد سوء استفاده از این جریان را دارد. ما 50 سال است که در حوزه نشر فعالیت می کنیم و این همه کتاب های خوب منتشر کردیم. افراد بیکار این روزها زیاد هستند که از روی بیکاری مطالب اینچنین را مطرح می کنند و اگر کمی دقت کنند این شبهه برایشان به وجود نمی آید.

علیرضا رئیس دانایی درباره این که چرا دیر به این موضوع واکنش نشان دادند گفت: مگر جایی این مطالب نوشته شده بود؟ چرا باید می نوشتیم که این رضا قاسمی آن رضا قاسمی نیست؟ تازه جریانی در فضای مجازی راه افتاده و های وهویی راه انداختند و ما پاسخ آن ها را در اطلاعیه ای که در سایت نگاه منتشر می کنیم می دهیم. وگرنه لزومی ندارد که ما به این موضوع واکنش نشان دهیم. این فرد مانند همه نویسندگان دیگر کتابش را برای ما فرستاده و ما آن را بررسی کردیم و تشخیص دادیم که کتاب چاپ شود و قرار دادی هم با او بستیم. قرار داد و کارت شناسایی این فرد هم موجود است. در ارشاد هم این کتاب خوانده و تایید شده و ما برای نمایشگاه کتاب آن را منتشر کردیم.

لینک خبر :‌ خبرگزاری کتاب ایران
اتحادیه نویسندگان فلسطین، اتحادیه نویسندگان لبنانی، موسسات و سازمان های غیردولتی و شخصیت های ادبی عربی از جایزه جهانی فلسطین حمایت کردند.

به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس ، اتحادیه ناشران فلسطین، اتحادیه نویسندگان لبنان و جمعی از شخصیت های ادبی فلسطین و جهان عرب با تاکید بر ضرورت زنده نگاه داشتن موضوع فلسطین به عنوان یک اولویت اسلامی و برجسته سازی آن در آثار و تالیفات ادبی از جایزه جهانی فلسطین حمایت کردند.

الیاس خوری نویسنده و ادیب معروف فلسطینی مقیم لبنان نیز بر اهمیت موضوع فلسطین تاکید کرد.

وی در دیدار با اعضای شورای سیاستگذاری جایزه جهانی فلسطین گفت: که شایسته است جایزه جهانی فلسطین به دور از جهت گیری های سیاسی باشد.

الیاس خوری که ریاست موسسه تحقیقات فلسطین را بر عهده دارد بر آمادگی این موسسه بمنظور شناساندن بیشتر معارف فلسطین و جایزه فلسطین تاکید کرد.

یاسین حمود رئیس موسسه بین المللی قدس نیز در دیدار با اعضای موسس جایزه جهانی فلسطین با اشاره به اهمیت و تأثیر ادبیات و نوشته های ادبی بر مقاومت او ابراز امیدواری کرد که تاسیس جایزه جهانی فلسطین آغاز و گام مهمی برای توسعه و گسترش ادبیات مقاومت و فلسطین باشد.

وی همچنین به بیان فعالیت های انجام شده در موسسه بین المللی قدس در تولید آثار ادبی و به ویژه آثار ادبی مربوط به کودکان پرداخت و خواستار همکاری و تقویت روابط با دبیرخانه جایزه جهانی فلسطین شد.

اتحادیه نویسندگان فلسطینی نیز در دیدار با اعضای هیئت شورای سیاست گذاری جایزه فلسطین از این ابتکار جهانی قدردانی و آمادگی خود را برای آگاهی دادن به ادوار و ناشران برای ارائه آثار خود به دبیرخانه جایزه اعلام کرد.

فضل الله مخدر معاون دبیرکل اتحادیه نویسندگان لبنان نیز در سخنانی با اشاره به اهمیت موضوع فلسطین ویژه در شرایط کنونی که با حجم انبوهی از توطئه های آمریکا و اسرائیل مواجه است آمادگی اتحادیه نویسندگان لبنان برای فراگیر شدن جایزه جهانی فلسطین در میان ادبا و شعرا و نویسندگان جهان عرب و اسلام و کشور های دیگر را اعلام کرد.

شیخ علی دعموش معاون مسئول اجرایی حزب الله لبنان نیز در دیدار اعضای هیئت شورای سیاست گذاری جایزه جهانی فلسطین با اشاره به تحولات اخیر منطقه و نیز سالگرد جنگ 33 روزه از این اقدام و ابتکار قدردانی و حمایت کرد.

وی گفت: نتیجه و اثر ادبیات و نوشته و کتاب در برخی و در بیشتر اوقات از فعالیت های میدانی بیشتر است.

حاج حسن حب الله مسئول پرونده فلسطین در لبنان با اشاره به توطئه های عربی و آمریکایی برای آشکارسازی عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی و اجرایی کردن معامله قرن و حذف موضوع فلسطین این اقدام را گامی مهم دانست که می تواند در زنده نگاه داشتن موضوع و محتوای فلسطین در محتوای ادبی و فنای نوشته ها روایی تأثیر مهمی داشته باشد.

وی همچنین بر اهمیت خاطرات شفاهی و آمادگی این موسسه برای ایجاد زمینه ای به منظور آشنا کردن ادبا و نویسندگان با این موضوع تأکید کرد.

میثم نیلی رئیس شورای سیاست گذاری جایزه فلسطین و رئیس مجمع ناشران انقلاب اسلامی، دکتر محسن پرویز رئیس انجمن قلم ایران و دبیر جایزه جهانی فلسطین، دکتر طراد حماده رئیس دفتر اجرایی جایزه در لبنان، مصطفی هادوی مسئول دبیرخانه مجمع جهانی بیداری اسلامی، محمد علی مرادیان معاون اجرایی مجمع ناشران انقلاب اسلامی و مسئول دبیرخانه مرکزی جایزه جهانی فلسطین، مهدی عزیزی مدیر روابط عمومی جایزه فلسطین در سفر به لبنان حضور داشتند.

انتهای پیام/ 112

لینک خبر :‌ خبرگزاری دفاع مقدس
اهالی قلم برای دریافت خدمات عمومی از سوی موسسه خانه کتاب، اطلاعات خود را در سایت اهل قلم تکمیل و به روز کنند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۲ سایت های دیگر : خبرگزاری شبستان

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از روابط عمومی موسسه خانه کتاب؛ اهالی قلم برای بهره مندی از خدمات عمومی موسسه خانه کتاب می توانند تا 15 مردادماه 98 با مراجعه به صفحه شخصی خود در سایت اهل قلم به نشانی WWW.AHLEGHALAM.IR به تکمیل، تصحیح و به روز رسانی اطلاعات فردی و کتاب های خود اقدام کنند.

بدیهی است هرگونه خدمات عمومی ازجمله اعطای وام، بیمه، بن الکترونیکی خرید کتاب براساس اطلاعات ثبت شده در سایت اهل قلم ارائه می شود.

لینک خبر :‌ خبرگزاری کتاب ایران
از گوشی خود رمانی از یک نویسنده معروف را که به صورت کتاب صوتی درآمده بود، پخش کردم. سکوت تمام ماشین را فرا گرفت و در نهایت پس از دو ساعت آن رمان به انتها رسید.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۲

عصرایران؛ محمدجلالی- با عجله ماشین را آماده سفر هزار کیلومتری کرد.

در آخرین لحظه خطاب به فرزندش گفت: علی فلش آهنگ ها رو بردار بیار.

از قضا قرار بود من هم به همراه آنها راهی این سفر طولانی شوم.

با حرکت خودرو پخش آهنگ های مختلف قدیم و جدید، کلاسیک و پاپ و برخی ها هم که نه معنا و مفهوم درست و حسابی داشت و نه خواننده آنها را درست تلفظ می کرد یک به یک پِلی شد.

پس از یکی دو ساعت آقای راننده که ما او را آقا مجید صدا می کردیم دستش به سمت ضبط صوت ماشین دراز و از آهنگ یک تا 198 یک به یک رد شد.

در ادامه آقا مجید قصه ما تصمیم گرفت به رادیو گوش دهد. چند سری اخبار از جمله پخش چند پیام تهدیدآمیز ترامپ، چند خبر هسته ای و بالا و پایین رفتن قیمت ها از جمله ارز، چند برنامه ورزشی، سیاسی، و نهایتاً با این جمله ضبط را خاموش کرد: اَه حالمان به هم خورد؛ این چه وضعی است؟

گفتم من یک پیشنهاد دارم بیایید کتاب گوش کنیم!

همه با تعجب گفتند: کتاب گوش کنیم؟

از گوشی خود رمانی از یک نویسنده معروف را که به صورت کتاب صوتی درآمده بود، پخش کردم. سکوت تمام ماشین را فرا گرفت و در نهایت پس از دو ساعت آن رمان به انتها رسید.

وقت نهار بود و توقف خودرو...

این داستان یک تغییر نگرش است. تغییر از آهنگ های تکراری و خسته کننده به سوی مطالعه کتاب.

بسیاری از ما نمی دانیم فرصت های زندگی را چگونه مدیریت کنیم تا بتوانیم از لحظه لحظه های آن استفاده کنیم. این یکی از آن تغییرات است.

می توانیم برای ترویج فرهنگ مطالعه در سفرهای طولانی یک رمان را با خود بیاوریم و از تک تک خانواده بخواهیم تا چند صفحه از آن را بخوانند و همه گوش کنند اما اگر به هر دلیل این امکانپذیر نبود می شود از کتاب های با کیفیت صوتی که این روزها به وفور در بازار یافت می شود، بهره گرفت.

آهنگ های شیش و هشت خوبند و می توانند در مقاطعی شادی آفرین باشند اما در نهایت خستگی و افسردگی را به همراه دارند.

به نظر شما چند بار می شود آهنگ یک خواننده پاپ یا کلاسیک را پِلی کرد و گوش داد؟

لینک خبر :‌ عصر ایران
با قدمی تماس گرفتم و از او پرسیدم در مصاحبه با هفت صبح گفته بودید از بنیاد جیمز جویس جایزه دریافت کرده اید اما بنیاد می گوید آنها بورسیه ای تحقیقاتی برای مترجمان در نظر می گیرند و از نظر آنها میان جایزه و بورسیه تفاوت هایی وجود دارد. از نظر شما بورسیه تحقیقاتی و جایزه فرقی با همدیگر دارند؟
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۲

فرهنگ امروز/ بهار سرلک

روزنامه هفت صبح اردیبهشت ماه امسال با فرید قدمی، مترجمی که جلد نخست رمان اولیس نوشته جیمز جویس را ترجمه و راهی سی ودومین نمایشگاه کتاب کرده بود به گفت وگو نشست و از او درباره اعطای جایزه بنیاد جیمز جویس زوریخ پرسید؛ جایزه ای که به زعم مصاحبه کننده فرید قدمی نخستین و تنها ایرانی است که آن را دریافت کرده است. مصاحبه کننده از این نویسنده و مترجم خواسته بود درباره این جایزه توضیحاتی ارایه کند. قدمی در جواب گفته بود: این جایزه را در سال 2016 گرفتم. بنیاد جیمز جویس، بنیادی است در زوریخ که هر ساله جایزه ای 1500 فرانکی به همراه اقامتی یک ماهه در زوریخ برای کار کردن در پروژه ای که مربوط به جویس است به مترجمان جویس اختصاص می دهد. افراد زیادی هم هستند که مشتاقند از این جایزه استفاده کنند.

بنیاد هر سال فراخوانی دارد که افراد اعلام آمادگی می کنند و این بنیاد هم از بین کسانی که در این فراخوان شرکت کرده اند یک یا دو نفر را در جهان انتخاب می کند و این جایزه را به آنها می دهد. در واقع بیشتر نوعی قدردانی است نسبت به کسانی که در حال ترجمه و تحقیق روی آثار جویس هستند. من اولین کسی بودم که از ایران و آسیا این جایزه را گرفتم. البته به همراه یک مترجم آرژانتینی اما همانطور که گفتی تنها نفری بودم که این جایزه را گرفتم. زمانی که جایزه جویس را گرفتم، داشتم روی شعرهای جویس و نمایشنامه تبعیدی ها کار می کردم که ترجمه هر دو در ایران چاپ شده اند. غیر از این رساله ای هم درباره جویس نوشته بودم که چاپ شد. در واقع قبل از انتشار اولیس آثاری که درباره جویس کار کردم، اینها بودند، جلد اول اولیس هم که امسال در نمایشگاه کتاب چاپ شد و تا بهار 99 هم کل آن امیدوارم منتشر شود.

این پاسخ قدمی به سوال نخست مصاحبه کننده است. بی کم و کاست.

بعد از خواندن این مصاحبه کنجکاو شدم درباره این جایزه بیشتر بدانم. بنیاد ارنست همینگوی و سازوکار آن را می دانم.

این بنیاد هر ساله رقابتی در میان دانش آموزان سال اولی دبیرستانی در نزدیکی محل زندگی همینگوی در ایلینوی برگزار می کند و دانش آموزها با مقاله ای 300 تا 600 کلمه ای در مورد موضوعی تعیین شده به رقابت می پردازند. مقاله 3 برنده نخست در ژورنال ادبی همینگوی شورتس منتشر می شود. همچنین به این 3 برنده کمک هزینه تحصیلی هزار دلاری برای حضور در کالج اعطا می شود و زمانی که در سال آخر دبیرستان مشغول تحصیل می شوند، می توانند در این بنیاد اقامت کنند و از آموزه های نویسندگی اساتید بهره مند شوند. اینها کمک های مالی و معنوی ای هستند که در شکل گیری و افزایش انگیزه بیشتر دانش آموز برای نوشتن و آشنایی با همینگوی نقش دارند.

می خواستم بدانم قدمی چه روندی را طی کرده است که توانسته چنین جایزه ای به دست بیاورد؟ بالاخره هر چه که باشد، بنیاد جیمز جویس است و یک ایرانی. از توضیحات او در هفت صبح این طور برمی آید که رقابتی در کار است چون بسیاری از مترجمان مشتاقند از این جایزه استفاده کنند. سری به وب سایت بنیاد جیمز جویس (James Joyce Foundation) زدم. در آنجا حرفی از جایزه (Award/Prize) نبود و فقط بورسیه تحقیقاتی (Scholarship) را دیدم.

در همین سایت خواندم که بورسیه تحقیقاتی در چند شاخه به مترجمان اهدا می شود: بورسیه تحقیقاتی برای ترجمه آثار جویس و اقامت لورن؛ دوستان زوریخی جیمز جویس؛ بورسیه های تحقیقاتی بنیاد؛ بورسیه تحقیقاتی شهر زوریخ؛ سایر بورسیه ها و کمک هزینه ها.

شرایط دریافت بورسیه تحقیقاتی ترجمه آثار جویس و اقامت لورن به این شکل تعریف شده است: این بورسیه از سوی همراهان بنیاد جیمز جویس واقع در زوریخ و خانه ترجمه لورن اعطا می شود. از مترجمانی که در حال پیشبرد پروژه اثری از جیمز جویس هستند و در زمان حضورشان در سوییس نیز کارشان را روی این پروژه ادامه خواهند داد، دعوت به عمل می آوریم. این بورسیه تحقیقاتی شامل ترجمه های تکمیل شده ای که در نوبت انتشار به سر می برند، نمی شود. در ادامه هم نام دریافت کنندگان این کمک هزینه در 4 سال گذشته آمده است و نام فرید قدمی هم به عنوان دریافت کننده این بورسیه تحقیقاتی در سال 2016 ذکر شده است.

ایمیلی برای بنیاد فرستادم و پرسیدم تفاوتی میان بورسیه تحقیقاتی و جایزه قائل هستند یا خیر؟ اورسلا زلر، یکی از سرپرستان این بنیاد در پاسخ نوشت: قطعا میان بورسیه تحقیقاتی و جایزه تفاوتی قائل هستیم. در نتیجه کمک هزینه بنیاد جیمز جویس زوریخ و خانه ترجمه لورن جویس را نمی شود به آن معنی، جایزه تلقی کرد. البته هدف ما انتخاب مترجمان با صلاحیت از میان شرکت کنندگان است.

پرسیدم: براساس بررسی هایی که روی ترجمه ها انجام می شود به شرکت کنندگان بورسیه تحقیقاتی تعلق می گیرد؟ کارشناسی برای تطبیق متن مبدا با متن مقصد و تایید اصالت و دقت مترجم در اختیار دارید؟

زلر در جواب نوشت: متاسفانه کارشناس زبان های بیگانه تر یا ناآشنا مانند فارسی- البته از دیدگاه ما- برای ارزیابی ترجمه در اختیار نداریم. برای چنین درخواست نامه هایی به شروط دیگری ملزم هستیم یعنی قرارداد ناشر برای پروژه ای که مترجم در دست ترجمه دارد و در حقیقت فقط شرکت کنندگانی که پیش از این ترجمه ای از آثار جویس را در کشورشان منتشر کرده باشند، مدنظر قرار می دهیم. نمی توانیم کیفیت ترجمه ای فارسی را قضاوت کنیم اما با اطمینان می توانم بگویم، برای مثال ترجمه اولیس که با اعمال محدودیت ها در کشورتان منتشر می شود، نمی تواند اصالت اثر جویس را داشته باشد. همچنین چند سالی زمان می برد تا چنین مسوولیت پرچالشی به سرانجام برسد.

با قدمی تماس گرفتم و از او پرسیدم در مصاحبه با هفت صبح گفته بودید از بنیاد جیمز جویس جایزه دریافت کرده اید اما بنیاد می گوید آنها بورسیه ای تحقیقاتی برای مترجمان در نظر می گیرند و از نظر آنها میان جایزه و بورسیه تفاوت هایی وجود دارد. از نظر شما بورسیه تحقیقاتی و جایزه فرقی با همدیگر دارند؟

قدمی در جواب گفت: یکی است. لغت هستند دیگر. من خیلی درباره این موضوع جایی صحبت نکرده ام.و به آن اشاره ای هم نمی کنم و چیز مهمی هم نیست. اما فکر می کنم در عنوانش هم James Joyce Scholarship and Award است. یعنی جایزه ای که مشترکا برای لورن و بنیاد جویس است.

گفتم: اما مثل اینکه تفاوتی میان این قائل هستند و بورسیه تحقیقاتی را از جایزه جدا می دانند.

گفت: من نمی دانم تفاوت قائل هستند یا قائل نیستند. در نهایت چیز مهمی برای من نیست. در سایت بنیاد هم می توانید هر چه که درباره اش هست، چه کسانی گرفته اند و چه کسانی نگرفته اند را ببینید. موضوع چندان مهمی نیست.

واکنش بنیاد جیمز جویس را به این اظهارنظر قدمی جویا شدم. این بار فریتز سن، مدیر بنیاد جیمز جویس- کارشناس آثار جیمز جویس و نظریه پرداز- در جواب توضیحاتی درباره دو دریافت کننده ایرانی- اکرم پدرام نیا و فرید قدمی- که از حمایت مالی و معنوی این بنیاد برخوردار شده بودند، ارایه کرده بود. او برای شفاف سازی بیشتر در مورد دو لغت بورسیه تحقیقاتی و جایزه نوشته بود: هر دو بورسیه تحقیقاتی بنیاد جیمز جویس زوریخ را دریافت کرده اند که قطعا آن را جایزه نمی دانیم. جایزه زمانی به اثری تعلق می گیرد که منتشر شده باشد و نامش در کارنامه حرفه ای فرد قید شده باشد. بورسیه تحقیقاتی به کارهایی تعلق می گیرد که هنوز به پایان نرسیده اند و فرد در حال کار و پژوهش روی آن است. ما با ترمینولوژی(اصطلاح شناسی) کشور شما آشنایی نداریم اما تا آنجایی که ما می دانیم در کشور ما میان بورسیه تحقیقاتی (کمک هزینه تحقیقاتی) با جایزه ای رسمی- که معمولا هیات داوران برگزیده آن را تعیین می کند- یک دنیا فاصله است.

نمونه بنیادی که به شرکت کنندگانش جایزه اهدا می کند، بنیاد جورج اورول است که در هر سال اعضای هیات داوران آن تغییر می کنند.

جوایز این بنیاد شامل جایزه به نوشتار سیاسی، داستان سیاسی، روزنامه نگاری و افشاگری فسادهای بریتانیا می شود. هر کدام از این بخش ها هیات داورانی مجزا دارند و فرد دیگری روی تصمیم گیری آنها تاثیرگذار نیست. هیات داوران تمامی آثار ارسال شده شرکت کنندگان را بررسی می کنند و ابتدا در فهرست اولیه 12 شرکت کننده و آثارشان را نامزد جایزه معرفی می کنند. چند هفته بعد فهرست نهایی را که شامل 6 نامزد می شود و با بررسی آثار به دست آمده است، معرفی می کنند. در نهایت نیز با رای داوران برگزیده انتخاب می شود.

فریتز سن توضیح داده بود که اگر از سوی این بنیاد جایزه ای به این دو مترجم اهدا شود، دارای اعتبار نیست و دلیل خود را این طور بیان کرده بود: طبعیتا ما در زبان فارسی دانشی نداریم تا کیفیت ترجمه به این زبان را قضاوت کنیم.

در شرح این ماجرا تلاش کردم، پیگیری هایم را بدون جانبداری در میان بگذارم. قضاوت درباره مجموع آن را به خواننده می سپارم.

روزنامه اعتماد

لینک خبر :‌ فرهنگ امروز
دبیرعلمی جشنواره داستان نویسی رضوی گفت: روایت کردن از زندگی ائمه (ع) مطمعنا تاثیرمثبتی در ذهن نسل جدید خواهد داشت به شرطی که بتواند روح و رنگ زمانه را به شکل خوبی در خودش نشان بدهد.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۲

به گزارش قدس آنلاین به نقل از روابط عمومی جشنواره بین المللی فرهنگی هنری امام رضا (ع) علی محمد بیانی با اشاره به ویژگی های داستان نویسی موضوعی گفت: داستان نویسی شعبه ای از هنر است و زمانی که در زیر مجموعه هنر قرار می گیرد زبانش هم باید زبان هنری باشد، منظور از زبان هنر یعنی باید پیام و محتوای خود را به گونه ای ارائه دهد که مخاطب احساس شعاری نداشته باشد.

وی افزود: محتوا و پیام به صورت هنرمندانه باید در متن قرار بگیرد، در داستان نویسی موضی نیز همین روال را باید رعایت کرد.

وی در پاسخ به این پرسش که در داستان نویسی هایی که روایت تاریخی دارند حق دخل و تصرف داریم یا خیر گفت: در روایت های تاریخی باید به آثار تاریخی استناد شود، اما شیوه بیان هنرمندانه خیلی مهم است در این نوع نوشتار با استناد به آثار واقعی، علمی و آکادمی تاریخی و بیان هنرمندانه آن می تواند برای مخاطب اثر را ماندگار و قابل قبول تر کند.

دبیر علمی جشنواره داستان نویسی ترکی زنجان گفت: زبان هنربه نوعی زبان اغراق است، هنر همیشه اثر و موضوع را بزرگ نمایی می کند و با پرو بال دادن به موضوع در مقابل حجم عظیمی از آثار که امروزه از تاریخ ارائه می شود اثر را قابل ارائه می کند.

بیانی با اشاره به ویژگی اصلی اثر گفت: یک اثر ادبی باید زبان هنری داشته باشد، مستندات تاریخی را رعایت کند، از زبان به عنوان وسیله ای برای ارائه داستان به نحو احسن استفاده کند، از شعار زدگی به دور باشد و در چهره پردازی افراط نکند، صورت قابل قبول حوادث و ماجرا ها را بیان کند، تا برای مخاطب آن وجهه پیش پا افتاده که در جامعه می بینیم را نداشته باشد، یعنی مخاطب بتواند باور کند در آن صورت یک اثر می تواند ماندگار شود؛ کما این که از این موارد هم در زمان قدیم و زمان حاضر که جنبه موضوعی و هنری داشته است داریم .

وی با بیان این که دخل و تصرف به معنی آن که بتوانیم از جانب خود تغییری در داستان های تاریخی اعمال کنیم گفت: اگر تغییر در محتوای یک داستان تاریخی به معنی دستکاری و تخریب باشد هرگز اجازه چنین کاری را نداریم زیرا برای روایت های تاریخی چهارچوب هایی وجود دارد که باید رعایت شود ولی می توانیم در شکل های گوناگون آن را بیان کنیم .

این نویسنده ترک زبان برای تضمین ماندگاری یک اثر افزود: یک اثر تاریخی باید محتوای انسانی داشته باشد، یعنی بشود در تمام دوره های تاریخی از لحاظ دینی، مذهبی، اخلاقی قابل احترام باشد و بتوان به آن استناد کرد، به قول امروزه یک بار مصرف نباشد.

وی با اشاره به فضای داستان نویسی در حوزه دینی و مذهبی گفت: در جامعه هنری امروز به واسطه ارتباط جمعی و رسانه های دیجیتال رقابت شدید در جریان است، بنابر این به وجود آوردن آثار ماندگار کار دشواری است و به همین خاطر باید آموزش را جدی گرفت زیرا زمینه رشد برای همه فراهم شده است.

بیانی آخر گفت: جشنواره ها به نوعی آفت پیش رفت هستند زیرا نویسنده های جوان را دچار جشنواره زدگی می کند که می تواند یک آسیب باشد اما هر جشنواره ای و هر رقابتی می تواند تاثیر مثبت خودش را داشته باشد و نمی توان به خاطر بعضی آسیب ها کل موضوع را زیر سوال برد، اما حتما باید آسیب شناسی شود و با احتیاط رفتار کرد تا به تله جشنواره زدگی نیفتاد.

شایان ذکر است هفدهمین دوره جشنواره بین المللی فرهنگی هنری امام رضا (ع) توسط بنیاد بین المللی فرهنگی هنری امام رضا (ع) در سال جاری در رشته های گوناگون و به میزبانی استان های مختلف کشور برگزار می شود. در همین راستا استان زنجان، در سال جاری میزبان جشنواره داستان نویسی رضوی به زبان ترکی آذری بود که همزمان با دهه کرامت برگزار شد.

لینک خبر :‌ قدس آنلاین
دومین دوره مسابقه شعر حماسه گوهرشاد با همکاری مؤسسه فرهنگی پارسی زبانان و جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی برگزار می شود.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۳

سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: دومین دوره مسابقه شعر حماسه گوهرشاد با همکاری مؤسسه فرهنگی پارسی زبانان و جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی برگزار می شود. اولین دوره این مسابقه در سال 95 برگزار شد که استقبال خوبی در نخستین دوره صورت گرفت و اشعار بسیاری به دبیرخانه واصل شد. این اشعار در کتابی با نام حماسه گوهرشاد به انتخاب علیرضا قزوه منتشر و در نمایشگاه کتاب امسال رونمایی شد. نغمه مستشارنظامی، شاعر، مترجم و پژوهشگر حوزه شعر و ادبیات زنان و دبیر جشنواره شعر گوهرشاد از روند برگزاری جشنواره شعر و کتاب حماسه گوهرشاد که ماحصل برگزاری اولین دوره مسابقه شعر حماسه گوهرشاد است، برایمان می گوید.

شعر هایی که در کتاب حماسه گوهرشاد جمع شده، سروده چه سال هایی است؟
کتاب حماسه گوهرشاد شامل اشعار برگزیده اولین همایش ملی قیام گوهرشاد است که به انتخاب دکتر علیرضا قزوه گردآوری و منتشر شده است. این اشعار آثاری است که شاعران برتر معاصر و شاعران جوان به دبیرخانه نخستین همایش ملی قیام گوهرشاد که توسط سایت شاعران پارسی زبان و با همکاری جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی برگزار شد ارسال کرده بودند. شاعران برجسته ای مثل استاد ابوالقاسم حسینجانی، استادرضا اسماعیلی، استاد علیرضا قزوه، استاد مرتضی امیری اسفندقه، استاد مصطفی محدثی خراسانی، استاد سعید بیابانکی، استاد عبدالرحیم سعیدی راد، استاد عباس خوش عمل کاشانی و بسیاری از شاعران مطرح معاصر به این فراخوان لبیک گفته و در پیدایش این اثر که نخستین مجموعه شعر پس از گذشت 80 سال از قیام گوهرشاد با این موضوع است، همراه بوده اند.

از روند جمع آوری و تدوین این اشعار برایمان بگویید.
پس از اعلام فراخوان در سال 95 و داوری آثار، جوایزی به برترین آثار اهدا شد و از ایشان تقدیر به عمل آمد، از میان سایر آثار رسیده نیز برترین آثار توسط دکتر علیرضا قزوه جهت درج در کتاب انتخاب شدند و با همکاری مدیران سایت شاعران پارسی زبان ویرایش شده و کتاب حماسه گوهرشاد توسط انتشارات شاعران پارسی زبان و مشارکت مرکز آفرینش های ادبی حوزه هنری در اردیبهشت 98 منتشر شد.

کدام وجه از حماسه گوهرشاد در این اشعار برجسته شده و مورد توجه قرار گرفته است؟
وجه حماسی این قیام و حق جویی و حق طلبی ملت آزاده مسلمان در دفاع از ارزش ها و آرمان ها مورد توجه شاعران قرار گرفته است.

اشعار به چه سبکی سروده شده است؟
کتاب در دو بخش سروده شده است. بخش اول شامل اشعار کهن، ترانه و سرود و بخش دوم شامل نوسروده ها (سپید و نیمایی)، گردآوری شده و از تنوع قالب مطلوبی برخوردار است. این کتاب در 196 صفحه در 500 نسخه توسط انتشارات شاعران پارسی زبان منتشر و در نمایشگاه کتاب سال جاری رونمایی شد.

این کتاب قرار است چه پیام و مفهومی را به مخاطبانش منتقل کند؟
پیام مردمی را که 80 سال پیش برای دفاع از عفت و غیرت قیام کردند. الحمدلله بازخورد های خوبی هم داشت و استقبال بسیار خوبی از کتاب شد و مخاطبان درخواست ادامه این حرکت فرهنگی را داشتند.

به رغم استقبال مخاطبان، چه انگیزه ای برای تداوم این اقدام وجود دارد؟
از آنجا که تاکنون به حماسه گوهرشاد کم پرداخته شده و به تعبیر مقام معظم رهبری این حماسه مظلوم واقع شده مؤسسه شاعران پارسی زبان با همکاری جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی تصمیم به استمرار این رویداد فرهنگی برای حداقل پنج سال متوالی گرفته و تاکنون استقبال بسیار خوبی از فراخوان دومین همایش ملی حماسه گوهرشاد شده است.

در خبر ها خواندیم دومین مسابقه شعر گوهرشاد قرار است به زودی برگزار شود.
بله، مؤسسه فرهنگی شاعران پارسی زبان با همکاری جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی (راه) دومین دوره مسابقه شعر حماسه گوهرشاد را برگزار می کند. شرکت کنندگان در انتخاب قالب برای سرودن شعر کلاسیک، ترانه و سرود، نو (سپید و نیمایی) آزاد هستند. هر شرکت کننده می تواند تا پنج اثر برای شرکت در رقابت ارسال کند. موضوعات کنگره، حماسه قیام گوهرشاد، مسجد گوهرشاد، عفاف و حجاب می باشد و مهلت ارسال آثار تا 30 تیر 1398 می باشد. علاقه مندان می توانند آثار خود را از طریق آی دی تلگرام:
https://t.me/poetnmn https://t.me/goharshadpoem ارسال کنند.

لینک خبر :‌ روزنامه جوان آنلاین
پای کتاب های شبه عرفانی خارجی از چه زمانی به بازار کتاب ایران باز شد؟
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۲

فرهنگ امروز/ رسول آبادیان:

در وضعیت نابسامان حوزه نشر در کشور، گاهی شاهد انتشار کتاب هایی هستیم که گرچه بخش غیرحرفه ای در کتابخوانی را مدتی به خود مشغول می کنند اما این گونه کتاب ها همان گونه که به یکباره سر از خانه این و آن درمی آورند، با همان سرعت هم از چرخه توجه ها محو می شوند. بعضی ها بر این باورند که خوانده شدن هرکتابی در جامعه کتاب گریز ما را می توان به فال نیک گرفت و عده ای دیگر اعتقاد بر این دارند که چنین کتاب هایی به جز تنزل بخشیدن به سطح سلیقه و اندیشه مخاطب به کار دیگری نمی آیند. چنین کتاب هایی که معمولا ارایه شان با تبلیغات فراوان و ظاهری چشم نواز عرضه می شوند، هر از چندگاه در بازار کتاب پیدا می شوند و البته سرو صدایی هم به پا می کنند. در گزارش پیش رو با استفاده از نظریات چند نویسنده و مترجم، به درونمایه چنین کتاب هایی پرداخته ایم. گفتنی است که به دلیل اشاره دوتن از کارشناسان به چند کتاب مشخص، حق پاسخگویی ناشران و مترجمان این کتاب ها در این صفحه محفوظ است.

بازار کتاب ایران، خصوصا در زمینه ادبی بسیار غنی و زنده است. بازاری که سالانه شاهد تزریق هزاران اثر در زمینه های گوناگون در این رشته است که در این میان سهم آثار کلاسیک و تحلیل و تفسیرها پیرامون آن نیز بسیار چشمگیر است. نکته قابل توجه درباره وجود نظریه های گوناگون درباره ادبیات کلاسیک در قالب کتاب های بازنویسی ، تصحیح، اقتباس های داستانی، ساده سازی روایت های سخت خوان و...این است که هیچ کدام از آنها به قول معروف گل نمی کنند و همه گیر نمی شوند اما در مقابل هستند کارهایی که از نویسندگان دیگر کشورها که با رنگ و بوی عرفان ایرانی به فارسی ترجمه می شوند و خوانندگان خاص خود را پیدا می کنند. پرسش بزرگی که در این میان برای اهالی ادبیات پیش می آید این است که چنین آثاری تا چه اندازه می توانند مخاطبان کشوری صاحب عرفان را اقناع کنند و اصولا چه دلیلی وجود دارد که اهل کتاب و کتابخوانی به این نتیجه می رسند که به آثاری از دیگر کشورها، بیش از آثار داخلی اعتماد کنند؟ برای بررسی بیشتر این موضوع به سراغ چند نویسنده و مترجم کارکشته کشور رفتیم تا نظریات آنها را درباره شیوع چنین کتاب هایی بشنویم.

سازوکار فرهنگی ما چیست؟

مصطفی خرامان

من متوجه شدم که منظور شما از آثاری که بنده از آن به عنوان شبه عرفانی نام می برم، بیشتر توسط نویسندگان کشور ترکیه نوشته می شوند و البته در جهان هم جایگاه دارند اما به دلایل گوناگون نمی توان آنها را در کشور ایران به عنوان آثاری شاخص به حساب آورد. من پیش از هر نوع اظهارنظری می گویم که گفتن حتی هزارباره این حرف ها اتلاف وقت است. به این دلیل که گوش شنوایی وجود ندارد و کسی نیست که خرده احترامی به تجربه و دانش دیگران قائل شود. در کشوری مانند ترکیه اصل بر این است که به اشکال گوناگون از یک نویسنده حمایت شود. تا آنجایی که من می دانم این کشور در سازوکار قانونی اش نه تنها به شکلی عالی هوای پدیدآورندگان را دارد بلکه برای ترویج و نشر اندیشه ها، چتر حمایتی اش را بالای سر ناشر و کسانی که در دیگر کشورها به ترجمه و نشر آثار نویسندگان داخلی اش اقدام می کنند هم می گستراند. شیوه ای که باعث می شود ادبیات این کشور با هر سطحی در جاهای دیگر هم نمود داشته باشد. من کاری به سطح کتاب هایی که به نام عرفان راهی بازار کتاب می شوند ندارم اما به روند گسترش فرهنگ و ادب کشوری مانند ترکیه که به هر نویسنده به عنوان یک دارایی و افتخار ملی نگاه می کند رشک می برم و در مقابل از خودم می پرسم که سازوکار فرهنگی ما برای حرمت گذاری از این دست چیست؟ من نویسنده تا کی می توانم بگویم که ارزش کارهای داخلی از کارهایی که فقط بازار را اشباع می کنند بیشتر است؟ تا کی می توانم به این نهاد و موسسه و وزارتخانه فرهنگی نامه بنویسم و از افت محسوس فرهنگ در جامعه بگویم و طرح بدهم و جواب نشنوم؟ شما امروزه هم در بازار کتاب های کودک و نوجوان و هم در بازار کتاب بزرگسال با کارهایی برخورد می کنید که نخواندن شان بیشتر از خواندن شان سودمند است؛ حال چه مدعی عرفان شرقی باشد و چه نباشد. من خلاصه بگویم که وضعیت کنونی بازار کتاب های ادبی از نوعی بی پناهی فرهنگی رنج می برد. دروازه بی دفاعی که هرکس با هر سطحی نازل می تواند به آن ورود کند. ما امروزه شاهد خلأ بزرگ فرهنگی هستیم و مدام هم شعار می دهیم که آماج هجمه هایی فرهنگی دیگران هستیم اما هیچ کاری برای مقابله با آن نمی کنیم. به نظر من نباید ناراحت بود که مولوی توسط ترکیه و مفاخر بزرگ دیگر توسط دیگر کشورها تصاحب می شوند و ما باید ابعاد اندیشه آنها را از قلم نویسندگان دست چندم ترجمه کنیم چون چنین کشورهایی هم و غم خود را به گسترش فرهنگ؛ ولو با توسل به داشته های دیگران صرف می کنند و حق دارند نتیجه اش را هم ببینند. من به عنوان یک نویسنده بارها پیشنهاد داده ام که در غیاب فرهنگسازی صدا و سیما و وزارت ارشاد و آموزش و پرورش، سازمان های مردم نهاد فرهنگی مختلف تاسیس و مورد حمایت قرار گیرند؛ سازمان هایی که کارشان رصد آثار موجود در بازار کتاب باشد و خوب و بد را از هم سوا و به جامعه معرفی کنند. شما امروزه به موسساتی که داعیه فعالیت های ادبی و فرهنگی هستند سری بزنید تا ببینید چند نویسنده و شاعر در این مکان ها مشغول به کار هستند تا به عمق فاجعه پی ببرید. مثال دیگرم درباره حضور در نمایشگاهی بزرگ مانند نمایشگاه کتاب فرانکفورت است؛ نمایشگاهی که همه کشورها از آن به عنوان بهترین موقعیت در داد و ستد فرهنگی با حضور نویسندگان مختلف استفاده می کنند اما شما به ترکیب افراد حاضر از ایران در گروه های بیش از یکصد نفر نگاه کنید و ببینید بیش از یکی، دو نویسنده می بینید؟ کوتاه سخن اینکه برای مقابله با هر بلیه اجتماعی و فرهنگی به بودجه ای مخصوص نیاز داریم و در بحث کتاب هم باید کارشناسانی تربیت شوند و مورد حمایت قرار بگیرند که خوب و بد را مشخص کنند. یعنی همان راهکاری که تمام کشورها از آن برخوردارند. برای جلوگیری از خوانده شدن کتاب های صرفا بازاری با هر متر و معیار و با هر رویکردی باید برنامه داشته باشیم و درغیر این صورت باید مثل وضعیت کنونی آغوش مان را به هجمه های هرنوع فرهنگی باز کنیم.

نگران نباشید

علی اصغر حداد

نویسندگانی که بیش از نویسندگان دیگر کشورها مدعی ترویج عرفان شرقی هستند اهل کشور ترکیه اند. البته بنده هیچ گاه مخاطب چنین کتاب هایی نبوده و نیستم اما نگرانی شما را درک می کنم. اگر یادتان باشد نویسنده ای مانند پائولوکوئیلو هم مدتی در بازار کتاب ایران به عنوان نویسنده ای شبه عرفانی جولان داد و خیلی زود هم تمام شد و دیگر آن تب وتاب را ندارد. من این نوع کتاب ها را کتاب های بازاری می دانم که خواندن شان زیاد هم بد نیست چون هر مخاطبی سراغ شان نمی رود. وجه سرگرم کنندگی این کارها به همراه روایت های دم دستی از عرفان قطعا نمی تواند بین خوانندگان جست وجوگر جایی باز کند و کسی که برای فهم عرفان دست به دامن افرادی درحد کوئیلو و چند نویسنده ترکیه ای می شود، همان بهتر که به حال خودش رهایش کنیم. حرف من این است که من نگران خوانده شدن چنین کتاب هایی نیستم و توصیه می کنم شما هم نگران نباشید. عرفان شرقی سرجایش می ماند و مولوی هم سرجایش می ماند و جریانات بازار کتاب از این دست هم بالاخره روزی تمام می شود.

این کتاب ها چیزی به ما اضافه نمی کنند

خجسته کیهان

تنوع کتاب های اصیل درباره ادبیات کهن و وجه پررنگ عرفان در آنها را درداخل کم نداریم. شما فقط به آمار کتاب های منتشر شده در همین سال سری بزنید تا متوجه شوید صدها اثر ارزنده چاپ و عرضه شده است. خیلی ها معتقدند که شیوع کتاب های شبه عرفانی در قالب داستان و رمان ترجمه شده در ایران، حاصل از کم کاری محققان و نویسندگان داخلی است، درحالی که چنین نظری اصولا صحیح نیست و آنچه ما در مقایسه با کارهای ترجمه از این دست با آن مواجهیم، نبود تبلیغات لازم و حمایت اصولی از پدیدآورندگان داخلی و هیاهوسازی بسیار برای آثار دیگران است؛ موضوعی که شاید برای اهل فرهنگ در هر کشوری خنده دار به نظر برسد. درباره شیوع آثار شبه عرفانی- ادبی باید گفت که ما همیشه آنچه خود داشته ایم از بیگانه تمنا کرده ایم که بسیار حزن انگیز است. البته اینکه مثلا نویسنده ای چون خانم شافاک یا دیگران، نیم نگاهی هرچند سطحی به آثار مولوی دارند باید برای ما خوشحال کننده باشد اما اینکه ایشان بخواهد فهم بیشتر از عرفان مولوی را به ما یاد بدهد کمی سخت و تقریبا غیرقابل پذیرش است. از نظر من این کتاب ها با هر شعاری که نوشته شده باشند، کتاب هایی برای سرگرمی هستند و نباید وجوه عرفانی آنها را جدی تلقی کرد. باز هم اعتقاد دارم که کتاب هایی از این دست برای پیوند کتاب با مخاطب خوب هستند و مطمئن باشید کسی که نگاهی جدی به عرفان از زاویه ادبیات مدرن دارد هرگز جذب چنین آثاری نمی شود. من خواندن کتاب با هر سطحی را به عنوان امری منفی ارزیابی نمی کنم چون خوانده شدن هر متن را لازمه چرخه نشر در کشور می دانم؛ چرخه ای که باید جوابگوی سلایق گوناگون در ادبیات باشد. خوشبختانه کشور ما به لحاظ دارا بودن متون عرفانی و فلسفی، کشوری غنی است و کسی که علاقه مند به این موضوع باشد با کمی جست وجو می تواند به جنس اصل دسترسی داشته باشد و نه قرائت دست چندم نویسنده ای از کشوری دیگر. همه ما می دانیم که وضعیت فرهنگی کنونی کشور، آن چیزی نیست که باید باشد و این مساله با کمی همدلی بین مسوولان فرهنگی و پدیدآورندگان ادبی قابل رفع و رجوع شدن است. من نمی توانم انتشار این کتاب ها را به عنوان یک خطر فرهنگی ارزیابی کنم چون همان گونه که گفتم انتظار ندارم همه به سلیقه من کتاب انتخاب کنند. خیلی ها به کتاب به عنوان یک سرگرمی زودگذر نگاه می کنند و به گمانم چنین کتاب هایی می توانند این عطش را فرو بنشانند. بر هیچ کس پوشیده نیست که زبان عرفانی دست و پا بسته هیچ گاه نمی تواند به عنوان موضوعی اصلی برای مخاطب جدی مطرح باشد.

مخاطب چنین کتاب هایی نیستم

فرهاد کشوری

حقیقت این است که بارها و بارها سعی کرده ام حداقل چند صفحه از کتاب های مورد نظر شما را بخوانم اما هربار به در بسته خورده ام و پس از خواندن یکی، دو صفحه، عطایش را به لقایش بخشیده ام. به گمان من کتاب هایی از این دست را باید درچارچوب سریال های تلویزیونی کشور ترکیه قرار داد. یعنی صرفا باید به دید سرگرمی به آنها نگاه کرد. من گمان نمی کنم که کتاب درباره عرفان ایرانی و شناخت هرچه بیشتر افرادی چون عطار و مولوی در داخل کم داشته باشیم. در دنیای ادبیات با انبوهی از تولیدات با ادعاهای عجیب و غریب مواجهیم که البته مخاطبان خاص خود را هم دارند و این اشکالی ندارد. یکی در ادبیات مدعی است که از عالم غیب خبر می آورد، یکی مدعی است ترویج اخلاقی من درآوردی است و یکی هم می خواهد مولوی ما را به خودمان معرفی کند. به نظرم باید گذاشت این گونه کتاب ها هم درکنار دیگر کتاب های پرفروش خوانده شوند. اشکالی ندارد که از زاویه خوانده شدن این کارها، به کارهای اصیل تر برسیم و کتابخوان های بیشتری داشته باشیم. مشکل من آن تبلیغاتی است که در سطح جهان برای این گونه کتاب ها می شود. تبلیغاتی که ما در ایران باید از باب وظیفه و احترام به ادبیات کلاسیک پادزهری برایش داشته باشیم. البته این را بگویم که به عنوان یک دست اندرکار حوزه ادبیات، تلاش کشوری چون ترکیه را در ساخت تاریخ و ادبیات خاص خود ستایش می کنم. ترکیه کشوری است که تلاش دارد به هرشکل سر از جهان مدرن دربیاورد و لازمه این کار هم گذر از تاریخ ماقبل عثمانی و نگاه همه جانبه به ساخت فرهنگ و تاریخ است. کشوری که برای ادبیات خودش و نویسنده خودش، از هیچ خدمتی فروگذاری نمی کند حق دارد که نتیجه اش را هم ببیند. اشکال از ماست که با دارا بودن ادبیات و تمدنی در این حد، با کوچک ترین بادی به خود می لرزیم و فقط تماشا می کنیم. کتاب و کتاب خوانی در همه جای جهان راهنما و صاحب نظر دارد. صاحب نظرهایی که توانایی جداکردن سره از ناسره را دارند و اجازه نمی دهند هرکسی با هر حد توان و ادعایی سر از ادبیات شان دربیاورد. البته شاید مشکل از من باشد که با نویسنده ای چون پاموک ارتباط برقرار نمی کنم اما واقعیت این است که خیلی ها توانایی تجزیه و تحلیل نویسنده ای بالاتر از او را ندارند و دل شان می خواهد در همین حد بمانند. باز هم تکرار می کنم که نتوانستم بیش از چند صفحه از ملت عشق را بخوانم چون اصولا از فکر غالب بر این کتاب ها آن هم در این حد خوشم نمی آید. یا ممکن است کسی بتواند به خوبی کتابی چون باب اسرار را بخواند اما من مخاطب خوبی برای این کتاب نیستم. کتاب دوم را هم نتوانستم بیش از 60- 50 صفحه بیشتر بخوانم چون نوعی تصنع و ناشی گری در فهم عرفان بر آن حکفرماست که به شخصه نمی توانم بپسندم. شاید مشکل از من باشد که علاقه ای ندارم فهم عرفانی را از زبان دیگران بشنوم و گفتار نصیحت وار را هضم کنم. ما صاحب ادبیاتی هستیم که با کمی حمایت می تواند مانند گذشته مایه افتخارمان در سطح جهان باشد. من کسی را برای انتشار چنین کتاب هایی سرزنش نمی کنم اما فرهنگسازی در چگونگی مواجهه با کتاب را یکی از وظایف اصلی نهادهای متولی فرهنگ می شناسم. یعنی همان حلقه مفقوده ای که ما سال هاست از آن رنج می بریم. ماهم باید مانند تمام دنیا فقط شعار ندهیم که فرهنگ مان چنین است و چنان است. باید مثل دیگر کشورها آستین بالا بزنیم و سعی کنیم خودمان ذات نهفته در ادبیات کلاسیک مان را کشف و معرفی کنیم. به تعبیری ساده تر می توانم بگویم که ما هم اکنون مصرف کننده دست چندم گوهری هستیم که سعی می شود توسط دیگران در اختیارمان قرار گیرد. کشوری با دارایی این همه چهره درخشان نباید در سطح فرهنگ خودش احساس ناامنی کند بلکه باید به صدور تفکری دست پیدا کند که ذات شخصیت هر ایرانی است. اجازه بدهید بازهم تکرار کنم که خوانده شدن هرکتاب در هر سطحی را به فال نیک می گیرم.

کاهلی نکرده ایم

محمود حسینی زاد

نکته اول در این باره به مساله فهم ما از عرفان برمی گردد، مورد دیگر به کمبود فرهنگ سازی ما مربوط می شود. اگرچه بر این باورم که کار روی ادبیات عرفانی به وفور در کشور انجام شده و در این زمینه کاهلی نکرده ایم اما توجه مان به ادبیات و کتاب های شبه عرفانی دیگر کشورها بیشتر بوده است. البته در تبلیغ زیاد از کتاب هایی که اصولا ارزش خواندن ندارند همیشه سعی کرده ایم گوی سبقت را از دیگران برباییم که نتیجه اش شده صدرنشین شدن کتاب های کوئیلو و جوجومویز و صدها کتاب من درآوردی دیگر مانند ادبیات دست هشتم اروپا و حالا هم که داریم درباره کتاب های مثلا عرفانی حرف می زنیم. شاید این حرف من تکراری باشد اما بارها گفته ام که به جای این سفرهای به اصطلاح فرهنگی و ریخت و پاش های بی حاصل، چندنفر کارشناس دعوت کنیم تا این وضعیت اسف بار بر فرهنگ مکتوب کشور را کمی سروسامان بدهند. من بدون تعارف می گویم که اصطلاح تهوع آور برای خیلی از کتاب های موجود در بازار کتاب بهترین اصطلاح است. کتاب هایی که بودن شان نشان از نوعی ایستایی در فرهنگ سازی ماست. البته این مشکل فقط گریبان ادبیات را نگرفته و هنری مانند تئاتر هم با آن درگیر است. کارهایی با سطحی سخیف که اتفاقا با تبلیغات زیاد بلیت یک میلیونی می فروشند و کارهایی ارزشمند هم هستند که از هیچ رانتی برخوردار نیستند و اصولا دیده نمی شوند. من گمان می کنم که در وضعیت کنونی نباید همه گناه ها را بر گردن مترجم یا ناشر این گونه کتاب ها بیندازیم چون آنها حتما بنا به نوعی نیاز در جامعه دست به این کار می زنند که در همه دنیا رسم است؛ با این تفاوت که در دنیا، کتاب پرفروش یعنی کتاب پرفروش و کسی سعی نمی کند برعکس ما از کاه کوه بسازد و از دل هر جمله از این کتاب ها به دنبال فهمی از فلسفه و عرفان بگردد. یعنی همان ترویج سطحی نگری و فرار از مطالعات حرفه ای که این روزها به جان ما افتاده است.

اعتماد

لینک خبر :‌ فرهنگ امروز
فرزین غفوری، برگزیده جایزه قلم زرین از لزوم توجه جشنواره ها و جایزه های ادبی به کارهای تحقیقی و پژوهشی می گوید و آن را توقعی می داند که از این رویدادها می رود.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۲ سایت های دیگر : روزنامه راه مردم پیام فوری

این عضو هیئت علمی فرهنگستان زبان و ادب فارسی که با کتاب سنجش منابع تاریخی شاهنامه در پادشاهی خسرو انوشیروان در بخش نقد و پژوهش ادبی هفدهمین دورۀ جشنوارۀ قلم زرّین برگزیده شده است، در گفت وگو با ایسنا، دربارۀ میزان زمینه های فراهم برای پژوهش های ادبی خصوصاً در حوزۀ شاهنامه اظهار کرد: در حال حاضر برای پژوهش دربارۀ شاهنامه زمینه خیلی خوبی در محافل و مراکز علمی فراهم است و اقبال خوبی دارد، خوشبختانه منابع خیلی خوبی هم در این زمینه وجود دارد، از جمله شاهنامه با ویرایش استاد خالقی مطلق که نسبت به شاهنامۀ چاپ مسکو مزیت های زیادی دارد و کمک بزرگی به پژوهشگران است.

او افزود: بنابراین زمینه برای پژوهش و تحقیق فراهم است، فقط برخی مشکلات مثل وضعیت معیشتی در زندگی امروز برای اهل فرهنگ و علم وجود دارد که ممکن است برای آن ها کار را دشوار کند و اجازه ندهد محقق با فراغ بال بیشتری بر روی کارش تمرکز داشته باشد، وگرنه امروز پژوهش دربارۀ شاهنامه به طور کلی رونق گرفته است. اما پژوهشگران ما باید فراغ بال داشته باشند و دغدغه های زندگی نداشته باشند تا مانع کارشان نشود. البته مسئله دیگری هم وجود دارد که ما به طور کلی در حوزۀ نقد متون تاریخی و ادبی کم کار کرده ایم و از این لحاظ عقب هستیم که این عقب ماندگی باید جبران شود.

غفوری با بیان این که باید بیشتر به کارهای تحقیقی و پژوهشی توجه شود تا باعث تشویق محققان شود، گفت: از جشنواره ها و جوایزی که هست، بیشتر این انتظار می رود تا بر روی کارهای تحقیقی و پژوهشی که زحمت زیادی برای آن ها کشیده شده است، تمرکز کنند؛ چون این تقدیرها باعث دلگرمی محققان و تداوم کارهای پژوهشی می شود.

نویسندۀ کتاب سنجش منابع تاریخی شاهنامه در پادشاهی خسرو انوشیروان همچنین دربارۀ نحوۀ پژوهش خود برای این کتاب توضیح داد: من این کار را در دورۀ فوق لیسانس و به عنوان رسالۀ کارشناسی ارشد شروع کردم. اما آشنایی و مطالعه آن برای من به قبل از دورۀ کارشناسی ارشد، هنگامی که برای کنکور مطالعه می کردم، برمی گردد. وقتی وارد دورۀ فوق لیسانس شدم، با دیدن برخی مطالب تاریخی مربوط به دورۀ خسرو انوشیروان توجهم بیشتر جلب شد و تقریباً از همان نیمسال اول مشغول مطالعه در این زمینه شدم، به طوری که دو مقاله ام قبل از دفاع از رسالۀ کارشناسی ارشد در فصل نامه انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در سال های 86 و 87 منتشر شد. چون این کار موفقیت آمیز بود در دورۀ دکتری هم ادامۀ آن را پی گرفتم و به تکمیل و تعمیق آن پرداختم.

غفوری با اشاره به این که حدود 10 سال برای این کتاب تحقیقی وقت صرف کرده است، افزود: کتاب سنجش منابع تاریخی شاهنامه در پادشاهی خسرو انوشیروان دو بخش دارد. بخش اول مربوط به بررسی تطبیقی است؛ یک مطالعۀ تطبیقی بین مطالب منابع تاریخی و اطلاعات شاهنامه دربارۀ دورۀ خسرو انوشیروان که نشان می دهد فردوسی دربارۀ جنگ های خسرو انوشیروان اطلاعات دقیق تر، درست تر و بیشتری را نسبت به تاریخ نگاران حرفه ای همانند طبری، بلعمی، یعقوبی و دیگران ارائه می کند و همین طور شاهنامه گزارش های دیگری دارد که ارزش تاریخی زیادی دارند. در بخش دوم کتاب که مطالعۀ انتقادی منابع است به این پرداخته ام که فردوسی این اطلاعات درست را از کجا به دست آورده است و چون این اطلاعات در کتاب های دیگر مورخان نیست پس فردوسی باید از منبع منحصر به فردی استفاده کرده باشد که فقط به دست او رسیده بود. در بیش از 100 سال گذاشته، اجماعی بین ایران شناسان به وجود آمده است که منبع اساس فردوسی در کار سرایش شاهنامه و همچنین منبع اساس ثعالبی در تألیف قسمت تاریخ ایران باستان در کتاب غرر السیر ، شاهنامۀ منثور ابومنصوری بوده است. اما اطلاعات مهم تاریخی که فردوسی آورده و ثعالبی نیاورده، باید از منبع دیگری به جز شاهنامه منثور ابومنصوری اخذ شده باشد. در هنگام پژوهش، دیدم ابن ندیم در کتاب ارزشمند الفهرست به وجود چند کتاب خاص دربارۀ تاریخ پادشاهی خسرو انوشیروان اشاره کرده است که یکی از آن ها الکارنامج فی سیرۀ انوشیروان است و بعد توانستم رد محتوای این کتاب را در قسمت ساسانی شاهنامه (در پادشاهی خسروانوشیروان) پیدا کنم. به این ترتیب به این نتیجه رسیدم که این کتاب خاص به دست فردوسی رسیده بود و حکیم توس در تکمیل پادشاهی خسرو انوشیروان، افزون تر از آن چه در شاهنامۀ منثور ابومنصوری آمده بود، از این منبع خاص هم استفاده کرده است.

انتهای پیام

لینک خبر :‌ خبرگزاری دانشجویان ایران
تصمیم وزارت آموزش و پرورش برای فروش مستقیم کتاب های درسی مقاطع تحصیلی ششم به بالا در مدارس، حاشیه ها و چالش های زیادی به همراه داشت که از نامه نگاری رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان به رئیس جمهور تا نامه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به سرپرست وزارت آموزش و پرورش را در بر می گیرد.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۲ سایت های دیگر : پایگاه اطلاع رسانی صنعت چاپ

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) ، به دنبال مشکلات و دغدغه هایی که این روزها اهالی کتاب با آن روبه رو هستند، گویا خبر فروش مستقیم کتاب های درسی در مدارس به چالشی جدی برای کتاب فروشان تبدیل شده است.

این موضوع که در هفته های اخیر خبرساز شده، واکنش های زیادی را به همراه داشته است که جدیدترین آن به واکنش وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی اختصاص دارد. در این زمینه سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی روز پنجشنبه 27 تیر ماه با ارسال نامه ای به سیدجواد حسینی، سرپرست وزارت آموزش و پرورش به فروش مستقیم کتاب های درسی مقاطع تحصیلی ششم به بالا در مدارس کشور و نگرانی و دغدغه در میان صنف کتاب فروشان اشاره کرده است.

صالحی در این نامه با بیان اینکه این موضوع موجب اعتراض رئیس اتحادیه ناشران و کتاب فروشان تهران شده است، آورده: با توجه به اهمیت ترویج کتاب و کتابخوانی و ضرورت ایجاد ارتباط میان قشر جوان و نوجوان با عرصه کتاب، خواهشمند است دستور فرمایید در خصوص تصمیم یادشده بررسی بیشتری صورت گیرد، علاوه بر اینکه با توجه به شرایط اقتصادی این تصمیم به زیان صنف

این تصمیم به هر دلیلی که گرفته شده، تبعات زیادی به همراه دارد و به نظر من صدمه ای جدی به کتاب فروشان و دست اندرکاران این حوزه می زند که البته نباید از آن غافل بود

کتاب فروشان خواهد بود.

فروش کتاب در مدارس به صلاح صنعت نشر نیست
در این زمینه به سراغ محمد یراقچی؛ رئیس کارگروه کتابفروشان اتحادیه ناشران و کتابفروشان رفتیم تا نظر وی را در این زمینه جویا شویم. یراقچی در این زمینه می گوید: اتخاذ این تصمیم در این شرایط موجب می شود که کتاب فروشان صدمه ببینند و بازار کار آن ها خراب شود؛ زیرا برخی از کتاب فروشان از طریق کتاب های درسی می توانند کتاب های دیگر خود را هم بفروشند و در حرفه شان پابرجا بمانند.

محمد یراقچی
وی می افزاید: این تصمیم به هر دلیلی که گرفته شده، تبعات زیادی به همراه دارد و به نظر من صدمه ای جدی به کتاب فروشان و دست اندرکاران این حوزه می زند که البته نباید از آن غافل بود.

یراقچی با اشاره به فروش کتاب درسی توسط کتاب فروشان از گذشته تاکنون، توضیح می دهد: از قدیم رسم بر این بوده است که کتاب درسی مقاطع راهنمایی و دبیرستان در کتاب فروشی ها توزیع شود و از آنجایی که برنامه ریزی سختی نداشت یک کار مستمر و سالانه بود که انجام کار هم باری از روی دوش مدارس برمی داشت و هم به کتاب فروشان کمک می کرد.

وی یادآور می شود: این موضوع موجب می شود که سفره کتاب فروشان به مرور زمان کوچکتر شود و به نظر من فعلا در این شرایط اقتصادی کنونی که بازار نشرهم درگیر آن است هر گونه تغییری به ضرر فعالان این حوزه خواهد بود.

یراقچی با اشاره به دغدغه ها و مشکلات کتاب فروشان، می گوید: اینکه در این شرایط مسائل دیگری هم به دغدغه های این صنف اضافه شود، انجام این کار را به صلاح کتاب فروشان نمی بینم و امیدوارم تصمیمات به گونه ای باشد که کار دست اندرکاران این حوزه به ثبات برسد و بعد چاره اندیشی شود.

فروش کتاب وظیفه کتاب فروشی است نه مدرسه
رضا یکرنگیان، مدیر نشر خجسته و از فعالان قدیمی

زمانی که خانواده ها برای خرید کتاب درسی به کتاب فروشی بروند، گاهی در کنار کتاب درسی کتاب های دیگری هم خریداری می کنند و این موضوع در توسعه و رونق کار کتاب فروشان تاثیر به سزایی داشت

حوزه نشر نیز در سخنانی به ایبنا می گوید: به نظر من این اقدام عجیب است. هرکسی باید در کار خودش فعالیت کند، وزارت آموزش و پرورش نباید تجارت کند و کتاب درسی بفروشد. مدارس نیز نباید کتاب بفروشند زیرا این کار وظیفه کتاب فروشی است.

وی ادامه می دهد: اگر مدارس کتاب بفروشند مثل این است که یک کتاب فروش در داخل مغازه اش مدرسه راه اندازی کند. از قدیم رسم بر این بوده که کتاب ها بعد از چاپ به کتاب فروشی ها داده می شدند و کتاب فروش ها هم که اغلب در فصل تابستان بیکار هستند به امید فروش کتاب درسی کرکره مغازه خود را بالا می کشیدند.

یکرنگیان با بیان اینکه فروش کتاب درسی اهمیت زیادی برای کتاب فروشان و آشنایی خانواده ها و بچه ها با کتاب فروشی دارد، می گوید: زمانی که خانواده ها برای خرید کتاب درسی به کتاب فروشی بروند، گاهی در کنار کتاب درسی کتاب های دیگری هم خریداری می کنند و این موضوع در توسعه و رونق کار کتاب فروشان تاثیر به سزایی داشت.

وی با بیان اینکه همه نباید تاجر باشند، یادآور می شود: به نظر من اخذ چنین تصمیم هایی کار درستی نیست و این روند باید اصلاح شود زیرا این موضوع حریم خصوصی کتابفروشان است. چرا باید در حریم خصوصی کتابفروشان قدم گذاشت؟ وظیفه مدارس تربیت و پرورش دانش آموز است نه کتاب فروشی و باید این موضوع پذیرفته شود.

از تضعیف کتابفروشان جلوگیری کنید
به دنبال تصمیم وزارت و آموزش برای فروش مستقیم کتاب درسی اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران با وزارت خانه های فرهنگ و ارشاد اسلامی و آموزش و پرورش همچنین اتاق اصناف تهران و سازمان صنعت، معدن و تجارت مکاتباتی انجام داد تا اعلام کند که این اقدام موجب تضعیف کتاب فروشان می شود.

در این زمینه هومان حسن پور، رئیس اتحادیه ناشران و کتاب فروشان تهران به تازگی نامه ای به رئیس جمهوری ارسال و بار دیگر تبعات این مساله را به دکتر حسن روحانی اعلام کرد.

در متن این

اینکه در این شرایط مسائل دیگری هم به دغدغه های این صنف اضافه شود، انجام این کار را به صلاح کتاب فروشان نمی بینم

نامه آمده است:

ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران
جناب آقای حجت الاسلام والمسلمین دکترحسن روحانی

با سلام و احترام
پیرو اعلان سامانه فروش و توزیع مواد آموزشی وزارت آموزش و پرورش، آن وزارتخانه اقدام به فروش کتب درسی (غیر از دوره ابتدایی) به شکل متمرکز از طریق سایت مربوط و تحویل در مدارس کرده است.

چنانکه مستحضرید چندین دهه است که فروش و توزیع کتب درسی مدارس کشور بر عهده صنف کتابفروش بوده است و مراجعه دانش آموزان به همراه والدین به کتابفروشی های اقصی نقاط کشور، ضمن رونق بخشی به این کسب و کار فرهنگی، موجب اقدامی در ترویج و توسعه کتاب و کتابخوانی می شده است.

تصمیم اخیر وزارت آموزش و پرورش برای عدم عرضه کتاب های درسی در کتابفروشی ها علاوه بر اینکه آسیبی جدی به کسب و کار تخصصی کتابفروشان است، در تناقص آشکار با اصل 44 قانون اساسی و قوانین نظام صنفی جمهوری اسلامی ایران است؛ مراتب در ضیافت ماه مبارک رمضان هم حضوراً خدمتتان عرض شد و دستور پیگیری فرمودید. از این رو ضمن تقدیم تصویر مکاتباتی که پیش از این در این خصوص با وزیران محترم آموزش و پرورش و فرهنگ و ارشاد اسلامی، اتاق اصناف تهران و از آن طریق با رئیس سازمان صمت صورت گرفته موجب امتنان خواهد بود نظر به اهمیت موضوع دستورات لازم در مورد جلوگیری از توزیع و فروش مستقیم کتابهای درسی توسط وزارت آموزش و پرورش را مبذول فرمایید.

اکنون باید منتظر ماند و دید به دنبال نامه نگاری هایی که طی این مدت انجام شده است آیا وزارت آموزش و پرورش در تصمیم گیری خود تجدیدنظر خواهد کرد یا اینکه بر سر حرف خود باقی می ماند و تبعات آن موجب موجب تضعیف کتاب فروشان به مرور زمان خواهد شد.

لینک خبر :‌ خبرگزاری کتاب ایران
معاون پیشین نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی به نامه سازندگان فیلم دیدن این فیلم جرم است به معاون جدید نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی واکنش نشان داد.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین ، ابراهیم داروغه زاده، معاون پیشین نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی در واکنش به حواشی ای که درباره اکران نشدن فیلم دیدن این فیلم جرم است به وجود آمده و نامه سرگشاده سازندگان این فیلم به معاون جدید نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی در اکانت شخصی توئیتر خود نوشت: دیدن هیچ فیلمی جرم نیست. مخاطب مهمترین رکن سینماست که با جهان آگاهی خود به تماشای فیلم می نشیند و به هیچ وجه تسلیم فیلم و فیلمساز نیست. امیدوارم همانگونه که فیلم های عصبانی نیستم و آشغال های دوست داشتنی اکران شدند، فیلم دیدن این فیلم جرم است هم به زودی اکران شود.

دیدن این فیلم جرم است به کارگردانی و نویسندگی رضا زهتابچیان و تهیه کنندگی محمدرضا شفاه و در ژانر سیاسی ساخته شده است. نمایش این فیلم که ماجرای یک گروگانگیری را به تصویر می کشد در جشنواره فیلم فجر سی وهفتم با واکنش های متفاوتی روبه رو بود و نظرات تندی از طیف های مختلف دریافت کرد.

شب گذشته هم در برنامه هفت با حضور تهیه کننده این فیلم عوامل عدم اکران این فیلم بررسی شد که به نظر می رسد این توییت ابراهیم داروغه زاده واکنشی به این بخش از برنامه هفت است.

258258

کد خبر 1279193

لینک خبر :‌ خبر آنلاین
خسرو معصومی، کارگردان کار کثیف گفت: در این فیلم یک سوال اساسی دارم و آن این است که جوانان بااستعداد و باسواد ما، وقتی فضای اشتغال وجود ندارد، چه اندیشه ای باید داشته باشند و برای زندگی روزانه شان چه راهکاری می توانند بیندیشند؟ آیا فردی که در یک دانشگاه تحصیلات بسیار خوبی دارد باید برود به عنوان فروشنده مشروبات الکلی فعالیت کند؟ سوال من درباره فساد و بیکاری در کشور است.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۲

اعتمادآنلاین| خسرو معصومی یکی از کارگردانان پرافتخار سینمای ایران است. او با فیلم خرس در سال 2008 توانست جایزه بهترین فیلم جشنواره شانگهای را به خود اختصاص دهد. معصومی توسط چند جشنواره خارجی دیگر نیز مورد تقدیر قرار گرفته است. او این بار با کار کثیف آمده، فیلمی که درباره دغدغه های اجتماعی است. اعتمادآنلاین به بهانه اکران این فیلم با معصومی گفت وگوی کوتاهی کرده است که در ادامه می خوانید:

خسرو معصومی، کارگردان فیلم کار کثیف ، درباره اکران این فیلم به اعتمادآنلاین گفت: امیدوارم فیلم ما فروش خوبی داشته باشد، زیرا اثری دغدغه مند است و با جریان روز سینمای ایران تفاوت دارد. البته نسخه جدید با نمونه ای که در جشنواره فجر نمایش داده شد تفاوت های زیادی دارد.

معصومی ادامه داد: مهم ترین اصل برای معرفی فیلمی شبیه کار کثیف این است که به خوبی در سطح شهر تبلیغات داشته باشد. ما نیاز به معرفی گسترده داریم تا بتوانیم فروش خوبی داشته باشیم. این اثر در صدد ارسال پیامی مهم به جامعه است. ما درباره جوانانی صحبت می کنیم که تحصیل کرده هستند، اما امید و رمقی برای ادامه ندارند.

کارگردان کار کثیف درباره داستان فیلم گفت: در این فیلم یک سوال اساسی دارم و آن این است که جوانان بااستعداد و باسواد ما، وقتی فضای اشتغال وجود ندارد، چه اندیشه ای باید داشته باشند و برای زندگی روزانه شان چه راهکاری می توانند بیندیشند؟ آیا فردی که در یک دانشگاه تحصیلات بسیار خوبی دارد باید برود به عنوان فروشنده مشروبات الکلی فعالیت کند؟ سوال من درباره فساد و بیکاری در کشور است.

کارگردان فیلم خرس در پایان گفت: نسخه جدید فیلم ما کوتاه شده است. 20 دقیقه نسبت به نسخه اول زمان کمتری را از مخاطب می گیرد. اکنون سرگروه سینما فرهنگ هستیم و 20 سالن در اختیارمان گذاشته اند. اما موضوع دیگری که برایم بیش از حد اهمیت دارد حضور بازیگران جوان و تازه کار در این اثر است. پدرام شهیدی و الهام نامی در این کار به خوبی درخشیدند.

لینک خبر :‌ اعتماد آنلاین
تهران- ایرنا- وقتی مدیران باغ کتاب، اداره سالن های سینمایی این مجموعه توسط بخش خصوصی را برنمی تابند، مردم بعد از دیدن فیلم سرگردان می شوند؛ به ویژه که اجازه فعالیت به سالن های این مجموعه بعد از ساعت 22 داده نشده؛ اما بلیت های ساعت 23:59 سالن های سینمایی مجموعه برای امروز فروخته شده است.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۲ سایت های دیگر : روزنامه ابتکار

همین چند شب پیش بود که مخاطبان سینما در پردیس باغ کتاب بعد از تماشای فیلم و پایان سانس وقتی قصد خروج از مجموعه را داشتند با درهای بسته و چراغ های خاموش مواجه شدند که عنوان شد ساعت کار مجموعه به پایان رسیده و طبق دستور در ورودی اصلی بسته شده است. هرچند ماجرای آن شب و مخاطبان سینما نهایتاً با چند داد و فریاد و مشاجره بین تعدادی مخاطبان و نیروهای حراست باغ کتاب تمام شد، برای بررسی ریشه این ماجرا بد نیست کمی به عقب تر و زمان تاسیس و افتتاح سالن های پردیس باغ کتاب برگردیم.

همزمان با افتتاح باغ کتاب در اراضی عباس آباد، شهرداری تهران در راستای توسعه املاک و مستغلات فرهنگی و هنری خود تصمیم به افتتاح چند سالن سینما در باغ کتاب گرفت و در نهایت طی برگزاری مناقصه ای در سال 96 شرکت سازه هنر افق، یکی از بزرگ ترین شرکت های ساخت سالن سینمایی در کشور، در این مناقصه برنده می شود.

این شرکت اما بعد از تاسیس و افتتاح سالن و زمان تحویل آن به شهرداری متوجه می شود شهرداری پولی در بساط ندارد که هزینه آنها را پرداخت کند، بنابراین طی توافقی بین دو طرف قرار می شود شرکت سازه هنر افق تا 4 سال یعنی 1400 اداره این سالن ها را در اختیار بگیرد و بعد از آن تمدید این توافق نامه قابل مذاکره خواهد بود.

حالا دو سالی از اداره سالن های سینمایی باغ کتاب توسط بخش خصوصی می گذرد که گویی چندان به مذاق مدیران باغ کتاب خوش نیامده و اعلام کرده اند باید اداره سالن های سینمایی باغ کتاب نیز به مجموعه نشر شهر، مسئول بخش کتاب باغ کتاب، محول شود.

حالا جدای از اینکه قراردادی در این بین وجود دارد که بخش خصوصی تا 2 سال دیگر هم باید اداره سالن های باغ کتاب را در اختیار داشته باشد و احیاناً اگر هم قرار باشد اداره سالن های سینمایی باغ کتاب به شهرداری برگردد باید به زیر مجموعه تصویر شهر که مسئولیت سالن های سینمایی شهرداری را بر عهده دارد بازگیرد نه نشر شهر که حالا می خواهد به هر طریقی شده با خاموش کردن برق سالن های باغ کتاب و بستن درها به نوعی گروکشی کند.

البته در بررسی قانون فروش بلیت در سالن های سینمایی که مدیریت آن با سازمان سینمایی است نیز صراحتاً آمده سینماها می توانند تا ساعت 23:59 دقیقه بلیت فروشی انجام دهند و از ساعت 24 شب به بعد فروختن بلیت عنوان سانس فوق العاده می گیرد که تنها سینماهای داری مجوز می توانند بلیت بفروشند.

تعطیلی همه بخش های باغ کتاب قبل از نیمه شب

محسن جلالی فراهانی، مدیر مجموعه باغ کتاب تهران در آخرین اظهار نظر خود بار دیگر گفته با توجه به هماهنگی ها از روز شنبه یعنی امروز (22 تیر) دیگر مشکلی برای مخاطبان سینمای باغ کتاب پیش نمی آید چون فیلمی در آن ساعت اکران نخواهد شد و تمام بخش های باغ کتاب به صورت یکپارچه قبل از پایان ساعت کاری باغ کتاب (یعنی 12 شب) بسته خواهند شد.

با توجه به این اظهار نظر که به نوعی برخلاف قانون سازمان سینمایی درباره فروش بلیت است، همچنین کم شدن 2 سانس در روز از فیلم های در حال اکران باید دید واکنش سازمان سینمایی چطور خواهد بود. البته سکوت شورای عالی تهیه کنندگان که با عملی شدن این رای به نوعی 14 سانس در هفته از فیلم های آنها کم خواهد شد، نیز جای تامل دارد.

حالا باید ماند و دید امشب درحالی که سینماهای باغ کتاب بلیت سانس 23:59 خود را پیش فروش کرده اند و مدیر باغ کتاب هم گفته برق سالن ها از امروز قطع و در سالن ها بسته خواهد شد واقعاً چه اتفاقی رخ خواهد داد.

آیا استقبال از سالن های سینمایی باغ کتاب که طی 2 سال فعالیت همواره بین دو تا سومین سینمای پرفروش کشور لقب گرفته، مدیران باغ کتاب را به چنین واکنش هایی وا داشته است که مثلاً خب چرا خود شهرداری مدیریت سینماها را در اختیار نگیرد؟ آیا امشب بار دیگر مردمی که برای تماشای فیلم به باغ کتاب می آیند با همان اتفاق روز چهارشنبه مواجه خواهند شد؟

لینک خبر :‌ خبرگزاری جمهوری اسلامی
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۲

لیلا مهداد| جایش را اینترنت گرفت؛ جای کتاب های کاغذی پرطرفداری که در کتابخانه های نصفه و نیمه مدرسه ها پیدا می شد و حالا شاید در خیلی از مدارس در طبقه های چوبی و فلزی کتابخانه های کوچک خاک می خورند. اگر بچه ها و دانش آموزان دهه شصتی، آن وقت ها هرازگاهی به سراغ کتاب های موردعلاقه پدر و مادرهایشان می رفتند، حالا داستان خیلی عوض شده؛ حالا دیگر کمتر دانش آموز و نوجوانی را می شود پیدا کرد که تلفن هوشمند همراه نداشته باشد و در مدرسه یواشکی و در خانه غیریواشکی، مدام شبکه های اجتماعی و صفحه های بازی را بالا و پایین نکند. حالا تعداد زیادی از نوجوانان ایرانی بیشتر از آن که با کتاب های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که نابغه های زیادی از آن بیرون آمدند، آشنایی داشته باشند، با صفحه های اینستاگرامی و کانال های مختلف تلگرامی سرگرمند و دلشان کمتر هوس به دست گرفتن کتاب های کاغذی و بوکردنشان می کند. اما چرا؟ پاسخ در دست خود آنهاست.
دنیا، دنیای اینترنت است
تا جایی که تحقیقات نشان می دهد یک چهارم کاربران اینترنت در ایران به اینترنت اعتیاد دارند؛ یک چهارمی که بیش از همه اقشار جامعه گروه سنی 15 تا 18سال را شامل می شود و آتوسا ، دانش آموز مقطع دوم متوسطه یکی از آنهاست؛ او آخرین باری که پای تلویزیون نشسته را یادش نمی آید. اغلب فیلم های مطرح دنیا را دیده ام، اینترنت به همین درد می خورد دیگر. اما یادم نمی آید آخرین برنامه ای که از تلویزیون دیده ام چیست! ژانر موردعلاقه آتوسا علمی- تخیلی است. معتقدم بشر روزی در فضاهایی که در این فیلم ها به تصویر کشیده می شود، زندگی خواهد کرد. این فیلم ها رویاهای بشرند که روزی تحقق پیدا می کنند. او توصیه می کند حتما فیلم های تلقین و پرومته را ببینم: کمی قدیمی اند، اما ارزش دیدن را دارند. با دیدن این فیلم ها حتما عاشق ژانر علمی- تخیلی می شوید. وقتی صحبت از کتاب خواندن و کتاب های موردعلاقه اش می شود، سوال می کند مگر هنوز کسی کتاب هم می خواند؟! دنیا، دنیای اینترنت است و در مورد هر چیزی که بخواهید بدانید کافی است یک سرچ کوچک کنید. من اصلا وقت کتاب خواندن ندارم. آتوسا سینما و کنسرت رفتن را هم مسخره می داند: اصلا فیلم های جذابی در سینما نیستند که بخواهم وقت بگذارم و ببینمشان. از موسیقی و کنسرت هم نگویید که دلم خون است. اگر واقعا دوست دارید نوجوانان به سینما بروند، فیلم های مطرح دنیا را نمایش بدهید. آن وقت می بینید جلوی سینماها چه غوغایی می شود. آیناز اما در دوره متوسطه درس می خواند و همین مدرسه رفتن را هم وقت تلف کردن می داند: عمر کوتاه است و باید تا جایی که می توان خوش گذراند نه این که وقتمان را با دیپلم گرفتن و بعد دانشگاه رفتن تلف کنیم و آخرش هم بشویم یک بیکار یا شاغل افسرده! او در واکنش به این که چه کتاب هایی را می خوانید، می گوید: نکند انتظار دارید وقتم را بگذارم پای خواندن رازهای موفقیت یا چه کسی پنیر مرا قورت داد من اصلا کتاب نمی خوانم همین کتاب های درسی ام کافی است. بعضی از دوستانم کتاب های صوتی گوش می دهند چون حوصله خواندن ندارند. این دانش آموز دوره متوسطه اول معتقد است زندگی فرصت کوتاهی است که باید هرکسی تجربه شخصی خودش را داشته باشد. جدا از بی حوصله بودن من، قبول کنید کتاب و موسیقی جذابی که به درد نوجوانان بخورد وجود ندارد. ما با نسل های قبل فرق داریم و به دنبال هیجانیم. واقعا کتاب های موجود بازار کدامشان با در نظر گرفتن روحیات نوجوانان امروزی نوشته شده اند؟ موسیقی هم که تکلیفش معلوم است. آتوسا بعضی خوانندگان پاپ را دنبال می کند، اما بیشتر به موسیقی ایتالیایی و فرانسوی علاقه دارد. ملودی این دو موسیقی را دوست دارم. برای همین ترغیب شده ام فرانسه یاد بگیرم.
می خواهیم هم پای دیگران پیش برویم
بچه های هزاره جدید با هجوم رسانه های متعددی روبه رو هستند که هرکدام از آنها برای جامعه هدفشان جذابیت هایی ترتیب دیده اند و شاید کمی سخت باشد این بچه ها را به دنیای کتاب های کاغذی، موسیقی های آرام و روح بخش که نسل های ما تجربه کرده اند و با آنها خاطرات و لحظات زیبایی رقم زده اند، پیوند زد و برای آنها از جذابیت دیدن فیلم کلاه قرمزی در سینما یا دزد عروسک ها گفت. اینها نسل اینترنت و سرعت هستند و می خواهند همزمان با دنیا در جریان اخبار و اتفاقات باشند. پارسا عاشق فیلم دیدن است و نام و تعریف هر سریال و فیلمی که از دوستانش را می شنوند را حتما می بیند. با تک تک لحظات تاج وتخت زندگی کردم. هنوز هم فیلم فرار از زندان برایم جذاب است، البته لاست را هم دیده ام. فیلم این ویژگی را دارد که شما را به دنیایی می برد که شاید هیچ وقت نتوانید در زندگی عادی تان تجربه کنید. البته پدرم خبر ندارد من این فیلم ها را می بینم چون مخالف این سریال هاست، اما نمی شود که همزمان با دنیا پیش نرفت. ما بخشی از این جهانیم و باید هم پای دیگران به روز باشیم. این دانش آموز دوره اول متوسطه اهل کتاب هم هست و نسبت به هم سن وسال هایش نام کتاب هایی که خوانده را به یاد دارد: پدرم اهل کتاب است و بخش زیادی از خانه مان کتابخانه است و برای همین شاید کتاب هایی که من خوانده ام سنخیتی با سن وسال هایم نداشته باشند. مثلا مزرعه حیوانات را خوانده ام شاید به درد سن وسال من نخورد، اما دوستش داشتم. امیل و کارآگاهان را هم دوست داشتم. جزیره گنج را هم یادم هست برایم جذاب بود. من کتاب خواندن را زود شروع کردم و بیشتر تابستان ها کتاب می خوانم. مهران همکلاسی اوست و با شیطنت می گوید: از عینک گردی که دارد معلوم است زیاد کتاب خوانده، البته به نظرم پارسا برای این عینکی شده که شب ها فیلم می بیند. او عاشق فیلم های جنایی، درام و معمایی است. دوست دارم روزی کارآگاه خصوصی مشهوری شوم برای همین این فیلم ها را دنبال می کنم. شبگرد ، رانندگی ، زندانیان و ... همه اینها را بارها دیده ام و خودم را جای نقش اول ها گذاشته ام و به این فکر کرده ام اگر در چنین موقعیتی قرار داشتم چه کاری می کردم. مهران البته یکی از قدرهای بازی شطرنج است و هنوز در مدرسه کسی پیدا نشده تا بتواند او را شکست بدهد.
آموزه های فرهنگی و سدهای سخت و بلند
در این میان معلم ها هم حرف خودشان را دارند. آنها هنوز هم که هنوز است نمی توانند تعجبشان را از سلیقه عجیب و غریب این روزهای دانش آموزانشان پنهان کنند. محمدرضا نیک نژاد، آموزگار محیط مدرسه و تاثیری که می تواند بر علاقه مندی نوجوانان به محصولات فرهنگی را فراهم بیاورد، در کنار سایر نهادهای مسئول تاثیرگذار می داند و به شهروند می گوید: چند سالی است در نخستین جلسه کلاس هایم از بچه ها می خواهم همراه با معرفی خود درباره علاقه های شخصی و فعالیت های غیرآموزشی و واپسین کتاب یا فیلمی که دیده اند سخن بگویند. برآورد چنین گفت وگوهایی نشان می دهد هرچه می گذرد از آمار بچه های کتابخوان به شکل فزاینده ای کم شده و در عوض به شمار بچه هایی که تنها سرگرمی شان فیلم و سریال، البته بازی های رایانه ای است، افزوده شده. نیک نژاد روند رو به کاهش انگیزه کتابخوانی و روند افزایشی تماشای فیلم و سریال و بازی های یارانه ای را متناسب با افزایش سن، از دبستان به دبیرستان می داند: البته در میان دختران و پسران هم با اندکی تفاوت به گونه ای است که دختران بیش از پسران به کتاب و کنش های فرهنگی- اجتماعی علاقه نشان داده و این علاقه را تا اندازه ای حفظ می کنند و ...
این آموزگار با اشاره به آمارها، تجربه های شخصی و خانوادگی به ویژه معلمی اش ادامه می دهد: تک تک این عوامل نشان می دهد گرایش به سوی کنش های فرهنگی، افزون بر کم فروغ بودنشان، تابع سلیقه های خانوادگی، جمع همسالان، البته در چند سال گذشته بشدت وابسته به فضاهای مجازی و شبکه های اجتماعی است. رویارویی نگاه حاکم و تا اندازه ای رسمی با آموزش های غیررسمی درباره علاقه های فرهنگی نوآموزان، زمینه آشفتگی های فردی و اجتماعی را فراهم کرده و بسیاری از دانش آموزان را در گردابه ای آسیب زا دچار سردرگمی کرده و می کند. نیک نژاد عوامل متعددی را در این مسأله دخیل می داند و می گوید: سرعت گسترش فناوری های نوین و دسترسی شهروندان به اطلاعات آزاد، ناتوانی یا کم توانی برنامه ریزان فرهنگی، اجتماعی، آموزشی و حتی خانواده ها در کنترل این شرایط، بی توجهی و در اولویت نبودنِ کنش های فرهنگی در خانواده و مدرسه، فشارهای آموزشی و سرکوب علایق در مدرسه به ویژه در دبستان، اولویت نمره و معدل و کنکور بر یادگیری آموزه های فرهنگی و شهروندی در جامعه، درگیری خانواده ها با نخستین نیازهای زیستی، مانند خوراک، پوشاک، مسکن و ... درگیری بیش از اندازه پدر و مادرها با کار و مشغله های روزمره و البته ناآشنایی خودِ آنان با کنش های فرهنگی و .... سبب شده آموزه های فرهنگی- اجتماعی در حاشیه زندگی قرار بگیرد و کودکان، نوجوانان و جوانان برای فراگیری چنین ضروریاتی به منابع گوناگون و گاه متضاد رو آورند.
او ادامه می دهد: از این روست که در زمینه های فرهنگی، در میان نسل های جوان شاهد سلیقه ها، رفتارها و گفتارهایی آشفته و گاه متناقض هستیم و شوربختانه چنین رفتارهایی همچنان رو به افزایش است. برای جلوگیری از این آسیب نیازمند همکاری های ملی و برنامه ریزی های فرهنگی – آموزشی میان مدت و درازمدت هستیم.
اما نادر برزگر یکی دیگر از معلمان مدارس تهران ناهماهنگی متولیان فرهنگی را در این مورد تاثیرگذار می داند و بی علاقگی یا کج سلیقگی نوجوانان را در رده های بعدی: موضوع فرهنگی به گونه ای نیست که صحبت از آن تنها دانش آموزان، نوجوانان و جوانان را نشانه برود. متاسفانه به دلیل کم کاری سازمان ها و نهادهای متولی فرهنگی مان نتوانسته ایم برای نسل نوجوانی که نیاز به خوراک جدید فرهنگی دارد تولید محتوای خوبی داشته باشیم.
برزگر تعداد متولیان فرهنگی در کشور را بیش از 10سازمان یا نهاد می داند و ادامه می دهد: ما در حوزه فرهنگ، متولیان بسیاری را می بینیم که ماهیت آنها برای فعالیت های فرهنگی تعریف شده، اما متاسفانه هیچ هماهنگی در فعالیت های آنها شاهد نیستیم. درواقع ساختاری که در نهایت منجر به هماهنگی این سازمان ها شود، دیده نمی شود.
این آموزگار مشکل را در دو بخش می داند؛ کم کاری متولیان و فعالیت برنامه ریزی شده رقبای خارجی و می گوید: دسترسی به اطلاعات و محصولات فرهنگی با محدودیت های گذشته روبه رو نیست و نوجوان به راحتی می تواند با یک کلیک به کنجکاوی های خود جواب بدهد، این درحالی است که محصولات داخلی مختص سلیقه و باب میل نوجوانان نیست و به راحتی تولیدات خارجی جای آنها را پر می کند. برزگر راهکار برون رفت از این سیکل معیوب را همان علت می داند: ما نمی توانیم راهکاری تک بعدی ارایه بدهیم؛ به طور مثال در ارایه راهکار تنها معلمان تربیتی را نشانه برویم. درواقع این راهکارهای تک بعدی سبب تعارض شده است، چون برای خانواده ها، مدارس و متولیان هر یک جداگانه راهکار ارایه می دهیم و نتیجه می شود چیزی که در حال حاضر شاهد آن هستیم.
این آموزگار ادامه می دهد: تک بعدی رفتن تا امروز نتیجه نداده و بعد از این هم بی تردید پاسخگو نخواهد بود. ما در گام نخست باید به انسجام ساختارهای فرهنگی بیندیشیم؛ انسجامی که در وهله اول به مسأله آسیب شناسی بپردازد و برنامه استراتژیک ارایه بدهند. برزگر ارایه برنامه های استراتژیک در این عرصه را راهگشای نسل حاضر نمی داند و می گوید: این برنامه های استراتژیک در صورت تحقق هم به درد نسل هایی می خورد که 10 یا 20سال آینده در دوره نوجوانی و جوانی قرار می گیرند.
او ادامه می دهد: آموزش و پرورش در عرصه فعالیت های فرهنگی به عنوان سازمانی پیشرو متاسفانه کاستی هایی را به خود می بیند. در حقیقت تنها راه برون رفت از این آسیب این است که باید یک نظام آموزشی ساختارمند و روش مند تشکیل، آسیب ها شناخته و به موجب آن وظایف هر یک از متولیان برای رفع این آسیب ها تعریف شود.

گپی با دکتر محمد ایرانمنش، جامعه شناس
جای خالی فعالیت های فرهنگی اصیل و درون زا
یکی از راه های شناخت نوجوانان و جوانان پی بردن به علاقه مندی ها و راه های گذراندن اوقات فراغت آنهاست. شرکت پژوهش بازار و رسانه امروز، سال گذشته در پژوهشی به این مسأله پرداخت که نتایج به دست آمده نشان می دهد تنها 8درصد این گروه سنی به موضوعات فرهنگی، تاریخی، سیاست و اقتصاد علاقه دارند، البته حضور در کلا س های هنری، ورزشی و آموزش زبان های خارجی هم از دیگر علاقه مندی های این گروه سنی است. 27درصد این گروه سنی در فست فودها و 19درصدشان در کافی شاپ ها وقت می گذرانند و این درحالی است که 62درصد نوجوانان و جوانان اهل سفرند اما شرایط سفر به تنهایی را ندارند به طوری که تنها 7درصد تجربه سفر به تنهایی را داشته اند و 11درصدشان توانسته اند با دوستان شان سفر کنند.
محمد ایرانمنش، جامعه شناس در گفت وگو با شهروند از بی علاقگی نوجوانان و جوانان به هنرها و بیگانگی شان با کتاب می گوید: متاسفانه در مقایسه با گذشته، اقبال نوجوانان و جوانان به کتاب ، فیلم و موسیقی داخلی کم شده است تا جایی که به شخصه در میان دانشجویان و جوانانی که در اطرافم هستند، شاهد این مسأله هستم که اقبال شان به هنرها و کتاب های بیگانه به مراتب بیش از هنرها و کتاب های ایرانی است. درحالی که در طول انقلاب و مدت کمی پس از آن بر عکس بود! ایرانمنش با تکیه بر تجربیاتش ادامه می دهد: مشاهدات میدانی ام نشان می دهد در زمان حرکت ها و جنبش های اجتماعی پس از انقلاب، اقبال جوانان به هنرها و کتاب های ایرانی فزونی یافته بود و این امید وجود دارد که بعد از پشت سر گذاشتن این دوره گذار و کوتاه مدت دوباره جامعه شاهد چنین اقبالی از سوی جوانان و نوجوانان باشد.
این جامعه شناس البته همین دوره گذار و بی علاقگی نوجوانان به محصولات فرهنگی داخلی را مسأله ای حاد و بسیار نگران کننده عنوان می کند و بر این باور است که باید چاره ای برای آن اندیشید تا تاثیرات سوء آن را کاست: اما علل این مسأله حاد و بسیار نگران کننده چیست؟ به نظر می رسد علت اصلی، ممیزی است که در کل فعالیت های فرهنگی و هنری می توان دید. در چنین شرایطی هنرهای ناب که بازتاب صادقانه جامعه و پاسخگوی زمان موجود هستند، کمتر امکان بروز می یابند و در ازا، هنرهای متوسط و مبتذل که به هیچ وجه جوابگوی نیازهای جامعه و به خصوص جوانان نیستند، به طور افسارگسیخته ای نشو و نما می کنند. ممیزی، نه تنها از نشر هنرهای اصیل جلوگیری می کند بلکه موجبات عدم شکل گیری هنرهای اصیل را هم فراهم می آورد! به طور حتم اگر آثار فرهنگی و هنری اصیل دچار ممیزی نشوند، بخشی از نیاز نسل جوان را برآورده می کنند، البته علت دومی را هم می توان برای این مسأله در نظر گرفت که نشأت گرفته از محدودیت است.
ایرانمنش برای این مسأله و دغدغه فرهنگی و اجتماعی دلیل دیگری را هم دخیل می داند و می گوید: علت دیگر همچنان زاده محدودیت های شدید موجود در جامعه است؛ عدم درک کافی آفرینندگان آثار فرهنگی از روحیه جوانان به طور خاص و از نیازهای زمان به طور عام است. شکاف شدید نسلی کنونی موجب شده مخاطب بسیاری از آثار فرهنگی که اجازه نشر می یابند، نسل جوان نباشند! اگرچه فقر و مشکلات شدید اقتصادی هم در این امر دخیل هستند و موجبات این را فراهم آورده اند که بسیاری از جوانان بااستعدادها و با انگیزه های فراوان هنری و فرهنگی، نتوانند فعالیت فرهنگی ای داشته باشند که بازتاب فضای متناسب با روحیه هم نسلان خودشان باشد.
این جامعه شناس بر این باور است که برای ریشه یابی و حل مسائل اجتماعی و فرهنگی نیازمند این هستیم که تمام ابعاد و زوایای مسأله را در نظر بگیریم و با وسواس بالایی هرکدام را به نوبه خود واکاوی کرده و راه حلی اساسی برای آن ارایه بدهیم: علت دیگری که برای این بی علاقگی می توان نام برد با علل دیگر مرتبط است؛ نگاه بسیار بسته و یکسونگرانه نسبت به هنر. نگاهی که سبب شده هنرها با غم و اندوه فراوان همراه شوند؛ ویژگی ای که به خصوص با روحیه جوانان اساسا سازگار نیست! امروز مایه اصلی ترانه ها، آوازها و موسیقی ها ازجمله حتی همان ها که جوانان خود آفریده یا اجرا می کنند، بشدت حزن انگیز است!
ایرانمنش خلأ آثار فرهنگی مطلوب و وجود نداشتن شادی را پراهمیت خوانده و ادامه می دهد: بدیهی است در شرایط خلأ آثار فرهنگی مطلوب جوانان در جامعه ایران، جوانان نیازهای خود را در جوامع دیگر بجویند، البته این نکته مهم هم شایان ذکر است که امروزه به مدد رسانه های فراگیر مجازی، انسان ها دیگر در چارچوب مرزهای جامعه خود محدود نیستند و هرقدر هم در جامعه شان آثار فرهنگی مناسبی خلق شود، باز تمایل دارند از آثار فرهنگی دیگر جوامع هم بهره مند شوند؛ به ویژه از آثار شاد تر. به نظر می رسد با توجه به واقعیات یاد شده، جامعه ما مدت هاست از فعالیت های فرهنگی اصیل و درون زا، سخت دور شده و آینده ای بس تاریک را می توان برای فرهنگ ملی پیش بینی کرد.

لینک خبر :‌ روزنامه شهروند
مدیریت فرهنگی و سینمایی کشور باید طبق نظام ارزشی جامعه حرکت کند و برای تفهیم بهتر این نظام ارزشی برای هنرمندان باید تعامل گرانی وجود داشته باشند که از سوی مدیران فرهنگی به این مهم عمل کنند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۲ سایت های دیگر : تهران پرس

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا ، به دنباله بحث مدیریت فرهنگی در حوزه سینما که هفته قبل پخش شد این هفته در میز کارشناسی برنامه هفت سعید الهی و مجید شیخ الاسلامی درباره این موضوع گفتگو کردند.

الهی در ابتدا گفت: مدیریت فرهنگی بهره برداری بهینه یک مدیر از منابع مختلف برای رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده است. این مطلبی بود که هفته قبل به آن اشاره شد. اگر ما بخواهیم بر اساس نظام ارزشی جامعه ورود کنیم، به دلیل انقلاب اسلامی که بر مبنای توحید ایجاد شده است، اساسا با نظر فلاسفه و جامعه شناسان غربی اختلاف نظر داریم. این آموزه های دینی اسکلت روحی و اجتماعی ما را مشخص کرده است. اگر این نظام ارزشی را بپذیریم حتی هنرمندان آن را قبول کنند تمام مشکلات این حوزه حل خواهد شد. خانه سینمای ما دیگر لازم نخواهد بود دنبال این باشد که تحت قوانین وزارت کار درآید بلکه می تواند تحت قوانین کامل وزارت فرهنگ باشد، بحث درباره شورای ممیزی وجود نخواهد داشت بلکه نهادی خواهد بود که امنیت و کیفیت تولید کار را برعهده خواهد داشت. در این صورت خواهیم فهمید که در هرسال ما به چه نوع از سینما نیاز داریم: چند درصد سینمای اجتماعی، چقدر سینمای سیاسی و راهبردی و چقدر سینمای کمدی نیاز است؟ و اگر فیلمی ساخته شد که با قوانین ما منافات داشت دیگر نباید برای اکران آن دچار مساله شویم و اجازه آن منتفی خواهد بود.

در ادامه لطیفی بیان کرد: اصولا باید این حوزه دو سویه باشد و نمی توان گفت که فقط یک طرف به عنوان کارفرما بگوید بساز و دیگری هم آن را بسازد.

شیخ الاسلامی بعد از طیفی به عنوان طرف دیگر میز اظهار داشت: پیش فرض من این است که تمام مدیرانی که در این حوزه مشغولیت داشتند حسن و صدق نیت داشتند و اگر اتفاق چندان خوبی ایجاد نشده است نباید فراموش کنیم که باید این حوزه را بررسی جدی کنیم. نکته اول و مهم این است که فرهنگ را نمی توان ثابت کرد چون پویا است مدام دارد تغییر می کند. می شود پس نتیجه گرفت که شاخص هایش که باید توسط آن مدیران را سنجید نیز تغییراتی می کند. مواردی وجود دارد که حتی دچار تناقض است. مثلا درباره ساخت یک فیلم نظری می گوید که باید عمل کند و عده ای دیگر می گوید که نباید ساخته شود. اختلاف نظر هم بسیار طبیعی و مطلوب است. زیرا منجر به هم اندیشی می شود.

نقطه نظرها درباره مدیریت فرهنگی مختلف است. من با پژوهش های میدانی مختلف در این خصوص مواجه نشدم. برخی افراد موافق ساختن برخی فیلم ها هستند برخی نه اما باید گفت سینما آینه جامعه است.

الهی بعد از شیخ الاسلام با نقد گفته های وی بیان کرد: اصولا باید در مدیریت فرهنگی قائل شویم به شورایی که مسئولیت کمیت و کیفیت آثار سینمایی را برعهده دارد. مدیریت سینما همیشه با مشکلاتی روبه رو است در حالی که ما پارادایم ها و مبانی داریم که با آن ها مدیریت ارزیابی می شود. ما دو مشکل عمده داریم: اول اینکه برخی اهالی فرهنگ و هنر متاسفانه ارزش را برمبنای اهداف خود تعریف می کنند. برای همین است که می گویم باید این مبانی و پارادایم ها را مدام بازبینی کرد تا دوباره متوجه ضرورت آن ها شویم. نکته دوم دستگاه های فرهنگی این حوزه هستند که برخی آن ها برداشتی درست از نظام ارزشی جامعه ندارند. برای همین یا دچار انفعال هستد یا افراطی و جناحی می شوند که نه نظر مدیران نظام و نه نظر هنرمندان را برآورده نمی کنند.

اگر یک هنرمند مطابق نظام ارزشی جامعه فیلم نساخت نمی تواند آن را به مسائل انتزاعی سوق دهد. در حالی که اگر طبق آن مبانی و پارادیم ها اثر ساخته شود می تواند به توسعه فرهنگی جامعه کمک شایانی کند. ولی زمانی که بر خلاف آن مسیر حرکت می کند نه تنها کمک و توسعه نمی دهد بلکه به چارجوب نظری و فرهنگی جامعه ضربه می زند.

تمام این سال ها مدیران فرهنگی تلاش های بسیار خوبی کردند ولی باید مستمر و پویا باشد و در هر دولتی تغییر مواضع و رویکرد نکند و الا در یک بازه چهار ساله هیچ اتفاق خاصی نمی افتد.

ارزش های انقلابی مفاهیمی هستند که هنوز استقرار پیدا نکرده اند و متناسب با زمان تفسیرهای مختلفی از آن ایجاد می شود. سینمای ایران سینمای بیانی است و فیلمساز می آید و درباره فلان مساله می گوید که نظر من این است و من خانواده را اینگونه می بینم یا عدالت را اینطرو فهم می کنم. فرق می کند با سینمای ژنریک که بن مایه هایش مشخص است و فیلمساز بر اساس آن فیلم می سازد.

ولی در هر حال مدیر قواعد را قبول کرده است و باید آن ها را اجرا کند. ولی به نظر من مفاهیم حتما پذیرفته نیستند. برای همین این ها باید تعریف دقیق شوند و باید برای رسیدن به مفهوم روشن آنان گفتگو کرد تا بتوان به گفتمان رسید.

سعید الهی به عنوان طرف آخر بیان کرد: همیشه ما تعاریف دقیقی از واژه تعامل داریم البته باید تعاملگر درست هم داشته باشیم. این هم باز یکی از مولفه های فقر فرهنگی ماست که تعاملگران حرفه ای نداریم. کسی که بتواند هنرمندان را توجیه کند و بگوید که شما با استفاده از هنرتان مصادیق و مفاهیم را تولید کنید مورد نیاز است این است که تعاملگری خیلی مهم است. در برهه ای این تعامل ها کمرنگ شد که حتی برخی می گویند مدیران سینمایی را نمی بینیم. برخی از هنرمندان می گویند که مدیران سینمایی را نمی بینیم. در بخش محتوایی آثار سینمایی و توقعاتی که از مدیران فرهنگی کشور داریم این است که متناسب با نظام ارزشی که گفتیم محتوا تولید شود. اینجا یک حلقه واسطه وجود دارد که انتظارات حاکمیت را می شناسند.

انتهای پیام/

لینک خبر :‌ خبرگزاری تسنیم
فخرالدین صدیق شریف هنرمند نام آشنای کشورمان گفت: انحصارگرایی مشکل اصلی جامعه هنری ماست که مانع از ایجاد خلاقیت در کارهای هنری ما شده است.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۲

به گزارش قدس آنلاین به نقل از روابط عمومی بنیاد بین المللی امام رضا (ع)، فخرالدین صدیق شریف ، بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون در گفت وگو با جشنواره بین المللی فرهنگی هنری امام رضا (ع) در خصوص تولید آثار تاریخی و مذهبی گفت:

کارهای تاریخی ما که در حوزه مذهبی است علاوه بر روایت تاریخ، از بعد مذهبی نیز قابل اهمیت است زیرا تاریخ مذهب را مطرح می کند. در این کارها مخاطب با بخشی از تاریخ و رخدادهای زمانی مربوط به بزرگان دینی آشنا می شود.

صدیق شریف گفت: با این رویکرد سریال های تاریخی اهمیت ویژه ای پیدا می کنند و ضروری است که در این زمینه شواهد تاریخی را بررسی کرده و اطلاعات درست در اختیار مخاطب بگذاریم زیرا استدلالات تاریخی مهر محکمی می تواند بر یک تفکر باشد.

وی به کمرنگ شدن ساخت آثار تاریخی و دینی اشاره کرد و گفت:

مدتی است که به دلایل مالی و هزینه هایی که اینگونه فیلم ها دارند، صدا و سیما کمتر به این سمت رفته است و بخش خصوصی هم کمتر توان تامین هزینه های این کارها را دارد چرا که کارهای تاریخی هزینه های بالایی دارد و تصور من این است که دلیل اصلی تولید نشدن کارهای مذهبی و تاریخی همین هزینه هاست.

وی در ارتباط با تولیدات امروزی گفت: متاسفانه تولیدات امروز سینمای ما کیفیت مناسبی ندارد. در واقع باید از همه کسانی که در حوزه فرهنگ کار می کنند پرسید که چرا به جامعه خوراک درست نمی دهند!

صدیق شریف خاطر نشان کرد: وقتی کارها از دست کسانی که توان دارند و می توانند در عرصه تلویزیون فعالیت کنند گرفته می شود قاعدتا زمینه برای ساخت فیلم هایی که چندان ریشه درستی ندارد فراهم می شود و نتیجه آن هم این می شود که مردم به این کارها به ناچار رو می آورند.

وی تاکید کرد: بنظر من مدیران فرهنگی و هنری جامعه در این زمینه مقصر هستند چراکه از آدم هایی که توان ساخت کارهای فاخر را دارند استفاده نمی کنند. چند صد کارگردان و هنرمند الان در خانه بیکار نشسته اند به این دلیل که انحصار گرایی گریبان سینما وتلویزیون را گرفته است.

وی گفت: بنظر من یک اتاق فکر باید تشکیل شود و از تفکرات همه آدم هایی که در این زمینه کار می کنند باید استفاده شود تا به مراتب تصمیم های بهتری گرفته شود چراکه تمام مشکلات ما از انحصارگرایی است و با این رویکرد ما به مشکلات زیادی برخورده ایم.

وی در خصوص نتیجه وکارکرد جشنواره هایی همچون جشنواره امام رضا در ایجاد بسترهای فرهنگی مناسب برای رشد جوانان مستعد گفت:به نظر من ما باید به جوانان فرصت بدهیم چراکه با ایجاد فرصت هاست که استعدادها را می توان شناخت و چهره های جوان را پیدا کرد. کسانی که استعداد واقعی دارند، اغلب فرصت اظهار استعداد خود را در فضای عمومی به دست نمی آورند. باید فضایی به وجود آورد که عملکرد و استعداد همه به یک شکل ارزیابی و دیده شود. به این شکل فرصت برای هنرمندان واقعی فراهم می شود.

وی افزود: تولیدات دهه های شصت و هفتاد به این دلیل در خاطر مردم مانده است که اصول تولید اثر به درستی تعیین و انجام شده بود. متن قوی بود، آدم ها به درستی انتخاب شده بودند و دست و بال نویسنده برای نوشتن باز بود. ولی الان این طور نیست. همه ما خط قرمزها را می شناسیم ولی دخالت ها و سانسورهای بیش از حد شرایط را طوری کرده که انگار کتف هنرمند بسته است. با این روند ما از واقعیت ها فاصله می گیریم و با مجموعه این اتفاقات در کارهایی که تولید می کنیم نمی توانیم تاثیری برمخاطب بگذاریم.

لینک خبر :‌ قدس آنلاین
این روز ها خبر های زیادی پیرامون متن و حواشی سینمای ایران در همه جا می خوانیم و می شنویم خبر های که عمدتا درباره بحث پول کثیف و سرمایه گذاری مشکوک در سینما است. اما چرا هیچ کس نمی پرسد سرانجام پول های تمیز سینمای ایران چه می شود؟ چرا این همه هزینه صرف دستمزد ها و تولید فیلم می شود، اما در اکران، کسی مراقب هدررفت سرمایه ها نیست؟
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۲

سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: شاید الان بشود بهتر فهمید که چرا برای اکران نوروزی سینما این همه جنگ و دعوا و بحث و جدل بود. در واقع صاحبان فیلم های مثل متری شیش و نیم و رحمان 1400 می دانستند که اگر به هر دلیلی در نوروز اکران نشوند کلاه گشادی سرشان خواد رفت و در ادامه سال باید با انبوهی از فیلم های که پشت خط اکران مانده اند وارد رقابت شوند.

با پایان یافتن فصل اکران نوروز که اکران نسبتا موفقی برای چند فیلم بود سینمای ایران به دومین موعد پرفروش خودش یعنی اکران عید فطر رسید. اکران عید فطر با 6 فیلم استارت خودش را زد که در این بین رقابت جدی بین سه فیلم شبی که ماه کامل شد ، ما همه با هم هستیم و سرخپوست شکل گرفت که در نهایت فیلم نرگس آبیار گوی رقابت را از هر دوی این فیلم ها ربود و تا به امروز نزدیک 13 میلیارد تومان فروش داشته است.

اما آیا فکر می کنید این فروش برای فیلمی که تقریبا نیمی از راه اکران خود را طی کرده است فروش مناسب است؟ واقعیت این است که در سینما یک فیلم باید حداقل سه برابر هزینه تولید خود بفروشد که تازه به مرز سودآوری برسد. تازه این برای فیلمی است که رقم تولید معقول و مناسبی داشته است اگر به فیلمی مثل ما همه با هم هستیم که از هزینه 20 میلیاردی تولید آن گفته می شود که دیگر واویلاست.

حال در این شرایط که اقتصادی کشور که سازندگان فیلم ها با کمبود مخاطب و گران شدن بلیت سینما دست و پنجه نرم می کند یک سیاست غلط و نا پخته ای هم قوز با قوز برای صاحبان آثار شده است. پدیده ای به نام پمپاز بی امان فیلم های پشت خط اکران مانده به سینما، انهم هم به فاصله هر دو هفته یک بار.

با احتساب فیلم های که از اکران نوروز روی پرده مانده به جا مانده هم اکنون 15 فیلم روی پرده است که در این هفته دوفیلم نیوکاسل و روسی به این جمع اضافه خواهد شد تا شاید برای اولین بار سینمای ایران 17 فیلم در باکس آفیس خود داشته باشد. رقمی که برای سینما هالیوود هم در یک مدت زمانی به این فشردگی تعجب اور باشد. ظرفیت سالن های نمایش در کشور بسیار محدود است و در این شرایط سینمادار برای فیلم جدید موظفی دارد که باید به آن سئانس و سالن بدهد. خب چه می کند؟ می آید و از سئانس ها و سینما های فیلم های در حال اکران کم می کند.

نکته تاسف بار و غم انگیز ماجرا این است که به جرات می توان در بین همین 15 فیلم روی پرده 5 تا فیلم خوب و درخور را پیدا کرد که بوشد آن را به کسی پیشنهاد داد تا بروند و داخل سالن سینما این فیلم ها را تماشا کنند.

با نزدیک شدن به پایان فصل اکران عید فطر و ورود تدریجی فیلم های جدید به چرخه اکران، آنگونه که مشاهده می شود کمتر اثر درخوری در 6 ماه آینده هم روی پرده خواهد آمد که نظر مخاطبان را به خود جلب کند. نیوکاسل ، ایکس لارج ، کار کثیف ، ایده اصلی ، خداحافظ دختر شیرازی ، ماجرای نیمروز 2 ، تصویرم در آیینه نیست ، برنده ها ، درخونگاه ، جمشیدیه ، یلدا ، انیمیشن شب آفتابی ، قلعه عشق ، مشت آخر ، سمفونی نهم ، جهان با من برقص (پیچ تند) ، انیمیشن بنیامین ، مسخره باز ، زعفرانیه 14 تیر ، قسم و... از جمله فیلم هایی هستند که با تصویب شورای نمایش بناست در ماه های آتی روی پرده بروند. آنچه واضح و عیان است حضور کمرنگ فیلم های برجسته در نوبت دوم اکران است، به گونه ای که به کمتر فیلمی می توان امید داشت تا با فروشی چشمگیر مواجه شود. بخت ماجرای نیمروز ، سمفونی نهم ، مشت آخر و جهان با من برقص در گیشه از سایر فیلم ها بیشتر است، اما این تعداد قابل مقایسه با فیلم های حاضر در پرده در اکران نوروزی و عید فطر نیست.

صاحبان فیلم ها وقتی دست شان از موقعیت مناسب اکران کوتاه می ماند، غالبا از چینش فیلم ها گلایه می کنند و رسانه ها هم از مافیای اکران حرف می زنند، غافل از این که گاه پخش کننده هایی که به آن ها لقب مافیا داده اند، خود نیز گاه گلایه مند و متضررند!

این که نزدیک به 17 فیلم همزمان روی پرده باشد و بخشی از این فیلم ها به دنبال یافتن موقعیت خوب و عادلانه بگردند، به شوخی می ماند چرا که اگر به انتخاب سینمادار (=صنف) باشد، صاحبان سالن ها در هر نوبت قاعدتا می توانند به چند فیلم توجه کنند و نه همه فیلم ها.

آیا مدیر سینمایی خلاق، باهوش و مسلط می تواند برای بهبود شرایط اکران و ماجرای فیلمسوزی کاری بکند؟

لینک خبر :‌ روزنامه جوان آنلاین
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۲

جبارآذین -"جشن حافظ"یادگارزنده یاد"علی معلم"رفیق سینماگر،هنرمند ورسانه ای تاثیرگذار،بهانه ای است تا اهالی سینما ورسانه دورهم جمع شوند؛جویای احوالات خود،سینما و تلویزیون باشند و ازعلی معلم بگویند و بشوند. علی ویژگی هایی داشت که ازآن میان، شاخص ترین،وسعت افق نگاه او به سینمای ایران و فردای روشن و امیدبخش آن بود.اوبا همین نگاه متفاوت ووسیع،دردنیای تصویر،سینما و تلویزیون ظاهر می شدوآنچه دنبال می کرد، گرچه ازجنس هنروسینما واندیشه بود، ولی روحی متفاوت ومتعالی داشت.معلم هم در فضای نامساعد و آشفته همین سینماوسیما کار و تلاش و زندگی می کرد، امادرزیست خود،نه عقبگردداشت و نه درجازد ونه بسان عده ای مجیز گفت و هنرفروخت و دربرابر جهالت وانحراف و بیراه های سیما و سینما زانوزد.علی برای فردای سینما وتلویزیون، طرح ها وایده هاداشت ومی خواست شاهد درخشش سینمای ملی ایران درجهان باشد. ازهمین روبودکه به رغم بعضی رفقا ورقبا، محدوداندیش ونان به نرخ روزخورنشد و در قامت یک سینماگر ورسانه ای آزاده درحد توان و بضاعت خود،به ترویج نگاه متفاوت و غیرسفارشی وغیرفرمایشی اش به هنر و سینما ومخاطب درماهنامه خود وفعالیتهایش می پرداخت.درواقع همین نگاه متفاوت غیر تجاری وبازاری اوبه سینما و هنربودکه علی رادرمیان سایرین متمایزمی کرد. او دنیای تصویر و جشن حافظ را تریبون بی هنران و نامدیران بی فرهنگ ودکانهایی برای کاسبی وسوداگری نساخت و کوشید بادنیای تصویر وجشن حافظ ،آنی را بگوید و نشان دهد که درنشریات رقیب و جشنواره های دولتی و غیردولتی مطرح نمی شد وآن حرمت گذاری به هنروهنرمند،آزادمنشی ونگاه امیدوارانه به تغییر و توسعه سینمای ایران بود.اهالی سینماورسانه،در شرایط تلخ و تیره پولمداری امروز سینما و تلویزیون و سلطه و انحصار جهالت و ثروت و غارت پول و اموال ملت در عرصه فرهنگ و هنر،که سینما وتلویزیون و به تبع آن هنروهنرمند رابه ماتمکده وانسان های غمزده تبدیل کرده است، برای سرپا ماندن و ادامه حیات شرافتمندانه،به امید و نشاط و شادی غیرفرمایشی و نمایشی، نیاز دارند وجشن حافظ و ادامه دهندگان راه علی معلم،رفیق هم اندیش روزهای تلخ وشیرین، درپی برپایی جشنی درخور و شایسته برای هنروهنرمند هستند.اگرحاشیه داران وحاشیه سازان وحاشیه سازی،مجال دهند،جشن حافظ می تواند بهانه خوبی باشد تاخود و معلم و سینماوتلویزیون وامروزوفردای ایران رابهتر ببینیم و بیشتربشناسیم و برای آینده فرهنگ کشور،طرحی نودراندازیم.علی معلم ازیاد ها نخواهد رفت.

لینک خبر :‌ جهانی پرس
داود علیزاده: هرچند شبکه نمایش خانگی مثل سال ها پیش رونق آن چنانی برای یک محصول خاص را ندارد؛ اما تعدد محصولات عرضه شده و سرعت ورود آثار از پرده به شبکه، همچنان مخاطب خودش را جلب می کند. در گزارش امروز، بامداد جنوب مروری داشته بر جدیدترین فیلم های شبکه خانگی که می تواند فرصتی دوباره برای کسانی باشد که موفق نشده اند این فیلم ها را در سینما تماشا کنند.فیلم هایی همچون شعله ور، هتریک، ترانه، درساژ، مغز های کوچک زنگ زده و...
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۲

داود علیزاده:

هرچند شبکه نمایش خانگی مثل سال ها پیش رونق آن چنانی برای یک محصول خاص را ندارد؛ اما تعدد محصولات عرضه شده و سرعت ورود آثار از پرده به شبکه، همچنان مخاطب خودش را جلب می کند. در همین زمینه با ارائه لینک دانلود قانونی گامی هرچند کوچک برای حفظ منافع صاحب اثر برداشته شده است که همچنان نیاز به فرهنگ سازی در این زمینه احساس می شود. در هفته های اخیر فیلم های جدی مورد توجه سینمایی یکی دو سال اخیر به شبکه خانگی راه یافته است. فیلم هایی همچون شعله ور، درساژ، مغز های کوچک زنگ زده و... در ضمن پروانه نمایش فیلم بمب؛ یک عاشقانه در شبکه نمایش خانگی صادر شده است که به زودی به شبکه نمایش خانگی راه خواهد یافت. این فیلم ایرانی اولین بار در سی و ششمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد. بمب؛ یک عاشقانه در همان جشنواره جایزه بهترین طراحی لباس را دریافت کرد. این فیلم سال گذشته اکران شده بود و نظر مخاطبان را به خود جلب کرده بود.

در گزارش امروز، بامداد جنوب مروری داشته بر جدیدترین فیلم های شبکه خانگی که می تواند فرصتی دوباره برای کسانی باشد که موفق نشده اند این فیلم ها را در سینما تماشا کنند.

هت تریک

هت تریک فیلمی درام و اجتماعی محصول سال 1395 کشور ایران است. کارگردانی آن بر عهده رامتین لوافی بوده است. در هت تریک همه چیز از یک تصادف شروع می شود، چهار دوست در راه برگشت از یک مهمانی تصادف می کنند و همین موضوع سرآغاز اختلافات، چالش ها و درگیری هایی بین شخصیت ها می شود. مساله ای که رامتین لوافی در هت تریک دست روی آن گذاشته، مساله دروغ و پنهان کاری است. او با روایت قصه شخصیت فرزاد با بازی امیر جدیدی و رها با بازی ماهور الوند، نشان می دهد که دروغ و مخفی کاری با زندگی یک زوج جوان چه می کند و چطور می تواند بین آدم ها جدایی بیندازد و ریشه اعتماد را بخشکاند. هت تریک فیلمی است در نکوهش دروغ.

رامتین لوافی در فیلم هت تریک از حضور سه ستاره محبوب یعنی امیر جدیدی، پریناز ایزدیار و صابر ابر استفاده کرده است؛ اما در این میان این امیر جدیدی ا ست که در این فیلم نسبت به بیشتر فیلم هایش بازی متفاوتی داشته و در نقش یک شخصیت بامزه ظاهر شده است. پیش از این فیلم، امیر جدیدی را تنها در فیلم من به کارگردانی سهیل بیرقی به عنوان یک شخصیت بامزه دیده بودیم. او در هت تریک در قالب یک کاراکتر ساده لوح و بی خیال لحظات بامزه ای را در فیلم به نمایش می گذارد و موفق می شود در موقعیت های کاملا جدی، مخاطب را به خنده بیندازد.

معما همیشه برای مخاطب جالب بوده است. اولین ویژگی جذاب فیلم هت تریک هم دقیقا همین معماست. مخاطب در ابتدای فیلم با یک اتفاق مبهم مواجه می شود و برای پی بردن به راز ابتدای فیلم، با شخصیت ها همراه می شود. با وجود اینکه بخش زیادی از فیلم در خانه رها می گذرد؛ اما چالش هایی که در ارتباط چهار شخصیت با یکدیگر اتفاق می افتد، رازهای کوچک و بزرگی که سر و کله شان پیدا می شود و غافلگیری هایی که مخاطب شاهد آن هاست، باعث می شود مخاطب شاهد لحظات سرگرم کننده ای باشد. علاوه بر این، فیلم یک درام اجتماعی است؛ اما رگه های طنز فیلم و تلفیق فضای طنز و جدی نیز جذاب است.

شعله ور

شعله ور فیلمی اجتماعی محصول سال 1395 کشور ایران است. کارگردانی آن بر عهده حمید نعمت الله بوده و بازیگرانی چون امین حیایی، زری خوش کام، بهمن پرورش، فربد قبادی، دارا حیایی، مژگان صابری و پانته آ صابری در آن به ایفای نقش پرداخته اند.

نخستین نمایش فیلم شعله ور در سی و ششمین دوره جشنواره فیلم فجر بوده است. شعله ور درباره مرد بی اعتماد به نفسی به نام فرید است که در زندگی زناشویی و در ارتباط با تنها پسرش با مسائل و مشکلاتی درگیر است، سفر او به استان سیستان و بلوچستان آغاز همه ماجراهاست... این فیلم با روایت یک برش از زندگی فرید ، نشان می دهد که اگر آتش حسادت شعله ور شود، چگونه دامن گیر خواهد شد و اگر یک سری عوامل در خانه و خانواده، اجتماع و محیط کار باعث شود خشم درونی انسان بیدار شود، چه بر سر فرد و اطرافیانش می آید. ازنظر محتوا می توان فیلم شعله ور را فیلم محترمی در نکوهش حسادت و خشم دانست.

امین حیایی در سی و ششمین جشنواره فجر با دو فیلم شعله ور و دارکوب ، یکی از خوب های جشنواره بود. او تا پیش از این، سال ها با یک تیپ تکراری و نه شخصیت، در آثار کمدی دیده شده بود؛ اما به یکباره در اواخر دهه 40 زندگی اش، با نقش آفرینی متفاوتی که در این دو فیلم داشت، مورد تحسین مخاطبان و منتقدان قرار گرفت. حیایی تنها ستاره فیلم شعله ور است و الحق که در فیلم خوش می درخشد. او به خوبی نقش یک پدر سرخورده و خشمگین را بازی می کند و با بازی باورپذیری که دارد مخاطب را تحت تاثیر قرار می دهد.

مغزهای کوچک زنگ زده

مغزهای کوچک زنگ زده فیلمی اجتماعی محصول سال 1396 کشور ایران است. کارگردانی آن برعهده هومن سیدی بوده و بازیگرانی چون نوید محمدزاده، فرهاد اصلانی، فرید سجادی حسینی، نازنین بیاتی، نوید پورفرج، مرجان اتفاقیان، لادن ژاوه وند و هامون سیدی در آن به ایفای نقش پرداخته اند. مغزهای کوچک زنگ زده نامزد یازده جایزه از جشنواره فیلم فجر و برنده چهار جایزه ازجمله سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه، بهترین صداگذاری و بهترین فیلم از نگاه هنر و تجربه شد. این فیلم سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را هم به دست آورد و فروش 12 میلیارد تومانی داشته است.

اما این فیلم با یک اتهام جدید نیز روبه رو شده است. به تازگی نویسنده ای ادعا کرده است که بخش هایی از این فیلم با کپی برداری عین به عین از روی رمان وی خلق شده است؛ البته قبلا یک منتقد سینما نیز گفته بود که بین فیلم هومن سیدی و یکی از رمان هایی که خوانده است شباهت های زیادی دیده می شود؛ اما مهدی افروزمنش، نویسنده این رمان نیز ادعای کپی برداری از روی رمان خود را مطرح کرده است، به طوری که نوشته است: دیشب مغزهای زنگ زده را دیدم، قبلا شباهت ها با رمانم سالتو را شنیده بودم ؛ اما این بار به چشم دیدم، خیلی بیشتر از شباهت تا آنجا که بعضی مشخصه های صورت و درگیری کنار ریل کپی بود نه شباهت!

به هرحال هومن سیدی تاکنون واکنشی به این اتهام نداشته است و اما قصه فیلم: شاهین ، شکور و شهروز سه برادر هستند که در یک حلبی آباد زندگی می کنند. شکور که برادر بزرگ تر است سردسته باند مواد مخدر است. این باند علاوه بر تولید مواد مخدر با دادن مکان زندگی برای کودکان بی سرپرست آن ها را برای عضویت در این باند آماده می کند. پلیس ها به مخفیگاه این گروه حمله کرده و شکور را دستگیر می کنند و این موقعیت مناسبی برای شاهین است که سرپرست جدید این باند مواد مخدر شود و...

ترانه

ترانه فیلمی اجتماعی محصول سال 1396 کشور ایران است. کارگردانی آن برعهده مهدی صاحبی بوده و بازیگرانی چون الهه حصاری، اندیشه فولادوند، نازنین فراهانی، امیررضا دلاوری، مریم معصومی، بابک انصاری، سیاوش چراغی پور و حدیث مدنی در آن به ایفای نقش پرداخته اند.

مهدی صاحبی کارگردان نام آشنایی برای مردم نیست و این فیلم نیز در گیشه توفیقی نداشت و در زمان اکران گلایه های کارگردان را نیز در پی داشت. البته وی در گفت وگویی با مهر درباره فیلمش این گونه توضیح داده است: ترانه اولین اثر من در حوزه فیلم های بلند و سینمایی است درحالی که پیش از این حدود 200 فیلم کوتاه و مستند ساخته ام. درباره موضوع این فیلم هم باید بگویم که ما در ترانه به موضوع خودنمایی پرداخته ایم که این روزها در همه عرصه ها از قدرت و ثروت گرفته تا امور دیگر وجود دارد؛ اما به هرحال این روزها مدلینگ به عنوان سمبل این موضوع شناخته می شود. به طوری که می بینیم همه به نوعی دوست دارند خودشان را به نمایش بگذارند و زیبایی های خود را به رخ بکشند و این به رخ کشیدن در حوزه مدلینک بیشتر از عرصه های دیگر بروز و ظهور دارد.

داستان فیلم ترانه درباره دختری است که با خانواده خود مشکل دارد و پس از دعوا با آن ها تصمیم می گیرد، به شهر بیاید. بعد از وارد شدن به تهران و رفتن پیش دوستان دانشگاهی خود با جوانی آشنا می شود که در کار مدلینگ است. او قصد دارد از این راه معروف شود و پول زیادی در بیاورد؛ اما این کار غیرقانونی بوده و باعث می شود برای او مشکلاتی پیش بیاید و...

درساژ

درساژ فیلمی ایرانی در ژانر درام محصول سال 1396 است. این فیلم جایزه جشنواره برلین 2018 و بهترین فیلم اول در سی و سومین جشنواره بین المللی فجر را کسب کرده است. کارگردانی این فیلم را پویا بادکوبه به تهیه کنندگی روح الله برادری بر عهده داشته است. از بازیگران اصلی آن می توان به علی مصفا، شبنم مقدمی، یسنا میرطهماسب و نگار مقدم را نام برد. این فیلم در 19 دی 1397 در سینماهای ایران اکران شد.

گلسا دختری 16 ساله است که به همراه خانواده اش در شهری کوچک در اطراف تهران زندگی می کند. او بیشتر اوقات خود را با گروهی از دوستانش می گذراند. یک روز آن ها تصمیم می گیرند تا دست به اقدامی هیجان انگیز بزنند؛ اقدامی که پیامدهای غیرمنتظره ای در پی خواهد داشت و از کاری صرفا سرگرم کننده و هیجان انگیز، به دردسری پیچیده تبدیل می شود. اتفاقاتی که رخ می دهد، از اساس دیدگاه گلسا نسبت به زندگی را تغییر می دهد.

در بیانیه هیات داوران جشنواره فیلم برلین 2018 آمده است: فیلم درساژ ما را با داستان گویی هوشمندانه و همچنین توسعه پیچیده و غیرقابل پیش بینی شخصیت ها تحت تاثیر قرار داده است.

این فیلم در مجموع نامزد و برنده بیش از 20 جایزه ایرانی و بین المللی بوده است از جمله در سال 2019 جایزه طلایی بهترین فیلم سینمایی جشنواره فیلم های شرقی ژنو و در 2018 جوایزی همچون جایزه ویژه هیات داوران برلین، جایزه بهترین بازیگر زن شانگهای، جایزه بهترین فیلم پارسی استرالیا، جایزه بهترین فیلم اول سینه ایران تورنتو، جایزه بهترین فیلمنامه سینه ایران تورنتو، نامزد بهترین فیلم اول برلین و ...

لینک خبر :‌ بامداد24
نگاهی اجمالی به جدول فروش فیلم های اکران شده در سال 98 نشان می دهد یک اتفاق ویژه در سینمای ایران در حال رقم خوردن است. فروش بالای فیلم هایی که نه به سینمای کمدی مبتذل این روزها شبیه اند و نه صرفا برای جشنواره های داخلی و خارجی ساخته شده اند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۲ سایت های دیگر : حامیان ولایت رویش زنجان سحر

گروه فرهنگی-رجانیوز: نگاهی اجمالی به جدول فروش فیلم های اکران شده در سال 98 نشان می دهد یک اتفاق ویژه در سینمای ایران در حال رقم خوردن است. فروش بالای فیلم هایی که نه به سینمای کمدی مبتذل این روزها شبیه اند و نه صرفا برای جشنواره های داخلی و خارجی ساخته شده اند.

فیلم هایی که هم در گیشه فروش کمدی ها را دارند و هم در جشنواره ها، مورد پسند مخاطبان خاص سینما قرار می گیرند.

به گزارش رجانیوز از قدیم الایام دو جنس فیلم در سینمای ایران از محبوبیت زیادی در میان کارگردانان برخوردار بوده؛ یکی سینمایی موسوم به سینمای روشنفکری و یا جشنواره ای و دیگری سینمای کمدی.

این دو از یک نظر تمایز ویژه ای با هم دارند. اولی یعنی سینمای روشنفکری هیچ گاه به دنبال گیشه نبوده. عموما فیلم های روشنفکری به علت ماهیت زندگینامه ای و غیر سرگرم کننده شان توفیقی در گیشه پیدا نمی کنند. این فیلم ها اما معمولا به مذاق جشنواره ها خوش می آید. برای همین خیلی از این فیلم ها اصلا برای جشنواره ها ساخته می شوند. برای همین به سینمای جشنواره ای نیز معروف اند.

شروع جریان سینمای جشنواره ای بعد از انقلاب به دهه ی شصت بر می گردد. زمانی که دونده ساخته ی امیر نادری در جشنواره های خارجی مورد تشویق قرار می گیرد و خانه ی دوست کجاست کیارستمی از جشنواره های خارجی جایزه می برد.

با اینکه اغلب فیلم های سینمای روشنفکری در گیشه به توفیق دست پیدا نمی کنند اما از آن زمان تا کنون هنوز سینمای جشنواره ای در ایران نفس می کشد.

فیلم سینمایی ناهید ساخته آیدا پناهنده سال 94 توانست در جشنواره های بین المللی جوایز متعددی را بدست آورد. اما در گیشه فیلم تنها 360 میلیون تومان فروش داشت. نکته اصلی اما این است که هزینه ی فیلم های جشنواره ای را دولت پرداخت می کند. ناهید با هزینه مرکز گسترش سینمای مستند تجربی ساخته شده؛ یعنی در واقع دولت پول می دهد و فیلمساز بدون داشتن اندکی دغدغه فروش، فیلم می سازد. برای همین هم معمولا فیلم های روشنفکری در ایران با شکست مواجه می شوند؛ چراکه دغدغه ی مخاطب ندارند.

در سینمای کمدی اما مسئله جور دیگریست. فیلم سازان زیادی هرساله تلاش می کنند فیلم کمدی بسازند؛ فارغ از این که تا چه میزان موفق به تولید اثری واقعا کمدی می شوند، ورود به این ژانر سودآور است. همین هم بهانه ای شده تا تهیه کنندگان سینمایی به جای سرمایه گذاری روی دیگر ژانرها، دو دستی کمدی را بچسبند و آن را رها نکنند.

با آغاز دهه ی 90 سینمای کمدی در ایران به یک فرمول تازه برای فروش رسید. ساخت کمدی های مبتذل در خارج از مرزهای جغرافیایی کشور. مسیری که برای اولین بار توسط آثار رضا عطاران هموار شد. ردکارپت و من سالوادور نیستم از نمونه های اولیه این نوع کمدی محسوب می شود.

اما حالا یک اتفاق نو در حال وقوع است. از مجموع فیلم های اکران شده در سینماها در سال98، فیلم هایی در صدر جدول فروش قرار گرفته اند که نه روشنفکری به حساب می آیند و نه کمدی! از این جهت که فروش بیشتری از کمدی های رقیب در گیشه دارند و از لحاظ هنری نیز مورد ستایش قرار می گیرند.

متری شیش و نیم طی 16 هفته اکران توانسته چیزی حدود 27 میلیارد تومان بفروشد و با اختلاف بالاتر از کمدی های مبتذل در گیشه بایستد. فیلم جدید روستایی ژانری پلیسی دارد و به معضلات اجتماعی می پردازد.

شبی که ماه کامل شد آخرین ساخته ی نرگس آبیار نیز در طی 5 هفته اکران حدود یازده و نیم میلیارد تومان فروش داشته. فیلم آبیار روایتی از یک داستان معاصر ملیست. چیزی درباره عشق و تکفیر

با این که شبی که ماه کامل شد همزمان با کمدی پر ستاره و پر خرج ماهمه با هم هستیم به روی پرده رفته ، اما چیزی حدود سه میلیارد بیشتر از آن فروخته است. این درحالیست که فیلم کمال تبریزی تعداد سالن های بیشتری نیز در اختیار دارد.

فیلم سرخپوست اثر نیما جاویدی نیز از آن دست فیلم های سرحال گیشه است که در ژانر معمایی ساخته شده. فیلم هم در جشنواره و هم در گیشه مورد پسند مخاطبان بوده است. سرخپوست توانسته حدود نه میلیارد تومان طی 5 هفته اکران، بفروشد.

نکته جالب ماجرا آن است که اکثر کمدی های روی پرده نتوانسته اند آن گونه که باید بفروشند. ژن خوک سعید سهیلی طی 16 هفته اکران تنها 3 میلیارد تومان فروش داشته است.

فیلم سامورایی در برلین نیز فروش چشمگیری نداشته است؛ فیلم مهدی نادری طی 2 ماه تنها 5 میلیارد تومان فروخته.

با نگاهی اجمالی به جدول فروش فیلم های اکران شده می توان به این نتیجه رسید که سینمای کمدی برخلاف نظر تولیدکنندگان این آثار، نه تنها بی رغیب نیست؛ که در صورت اکران فیلم های ژانر، قافیه را هم می بازد.

باید گفت که سینمای ژانر در ایران همیشه به علت ترس از عدم سودآوری مورد غفلت واقع شده است. همین مسئله باعث شده تا تهیه کنندگان سینما تمایلی به ساختن آثاری در ژانرهای متفاوت نداشته باشند. حال آنکه جدول فروش سال 98 نشان می دهد، سینمای ژانر می تواند در صورت پرداخت درست، بیشتر از کمدی های در حال اکران بفروشد.

لینک خبر :‌ رجا نیوز
عضو هیات انتخاب جشنواره کودکان و نوجوانان با تاکید بر حفظ تناسب مضامین ارزشی و روحیات کودک و نوجوان در فیلم ها گفت: سینماگر برای انتقال ارزش ها باید از آزادی عمل برخوردار باشد تا بتواند در موضوعاتی از این دست هنرمندانه فعالیت کند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۳

به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس ، سینمای کودک و نوجوان از ژانرهای مهمی در سینمای جهان است که با توجه به اهمیت آن و اهتمامی که به غنای آن شده پیشرفت های قابل توجهی هم کرده است. متاسفانه این ژانر علی رغم پتانسیلی که دارد همچنان مهجور بوده و از ژانرهای محرومی است که به جایگاه خود نرسیده است.

با توجه به هجمه فرهنگی دشمنان علیه کودکان ایران شاهدیم که کودکان ما قهرمانان خود را از تولیدات سینمای غرب گرفته اند و سینماگران ما عملا اقدامات قابل توجهی ارائه نکرده اند. اهمیت سینمای کودک و نوجوان و وجود قهرمان های متعددی که با سن کم توانسته اند در تاریخ انقلاب و دفاع مقدس ماندگار شوند، و بی مهری که سینمای ایران به آنان روا داشته، سبب شد تا سلسله مصاحبه هایی با اعضای هیات انتخاب سی و دومین جشنواره کودک و نوجوان انجام دهیم.

قسمت دوم این مجموعه، مصاحبه با حسین شیخ الاسلامی است که در ادامه می خوانید.

حسین شیخ الاسلامی نویسنده، منتقد و کارآفرین، دانش آموخته کارشناسی ارشد فلسفه غرب، عضو مؤسسین و عضو شورای کارشناسی سینمای کودک بنیاد سینمایی فارابی و مدیرعامل مرکز شتاب دهی سینمای ایران است. تألیف بیش از 70 مقاله تخصصی در نشریات کتاب ماه کودک و نوجوان، کتاب ماه علوم اجتماعی و پژوهشنامه ادبیات کودک و نوجوان و برخی نشریات دیگر نیز از جمله کارهای اوست.

دفاع پرس: آیا می توان گفت سینمای ایران صاحب ژانر کودک و نوجوان است؟

با توجه به آمار و تولید فیلم های کودک و نوجوان در ایران، تشکل ها و نهادهایی که در این حوزه کار می کنند می توان گفت که بله، ما سینمای کودک و نوجوان داریم. اما اینکه آیا این سینما وضعیت مطلوبی دارد و روبه پیشرفت است یا نه و چه اتفاقی برای آن افتاده است می تواند محل بحث و گفت وگو باشد.

من فکر می کنم پاسخ به این سوال دو وجه دارد. وجه اولش این است که آیا تعداد مخاطب سینمای کودک و نوجوان به حدی است که لازم باشد برای آن برنامه ریزی کرد؟ قطعا جواب مثبت است. آمارهای موجود نشان می دهد این نوع از سینما مخاطب خود را دارد. اقبال کودکان و نوجوانان به فضای مجازی برای دیدن آثار سینمایی، مهمترین قرینه در تایید این امر است. اما به نظر می آید سینماگران ما در انطباق دادن خودشان با شرایط جدید صنعت سینما دچار مشکل هستند. به بیان دیگر چه بسا دلیل اصلی آسیب در سینمای کودک و نوجوان به عدم ورود نسل جدید سینماگران به حوزه کودک و نوجوان یا فقدان بکار گیری ادبیات نوین صنعت سینما در این حوزه بازگردد.

دفاع پرس: مهمترین آسیب هایی که سینمای کودکان و نوجوانان را تهدید می کنند، چیست؟

من احترام زیادی قائلم برای سینماگرانی که عمر خود را برای ارتقای سینمای کودک و نوجوان گذاشته اند. اما باید توجه داشت که از یک دهه پیش تا امروز سینما با مجموعه ای از صنایع مختلف همبستگی پیدا کرده است که در این میان صنایع دیجیتال سهم عمده ای دارند. اگر بخواهیم یک مورد از آسیب های سینمای کودک و نوجوان را نام ببریم، باید به فقدان آشنایی سینماگران با این فضای جدید اشاره کرد. اگر 10 پدیده ی فرهنگی ای که بیش از همه مورد استقبال کودکان و نوجوانان ایران امروز قرار گرفته را به سینماگران ما ارائه کنید احتمالا بیش از دو مورد را نخواهند شناخت.

ما در حوزه کودک و نوجوان شناخت درستی از علائق مخاطب و اولویتهای تولید محتوا نداریم. متاسفانه دوران طلایی سینمایی کودک و نوجوان در دهه 60 و اوایل دهه 70 چنان تاثیرگذار بوده که هنوز می خواهیم آن را تکرار کنیم. به همین دلیل در هماهنگی خودمان با شرایط روز دچار مشکل هستیم. راه برون رفت از این بن بست آن است که بیشتر با هم گفت وگو کنیم و ضمنا فضای کسب و کار جدید را بشناسیم این همان اتفاقی است که از امسال در جشنواره سی و دوم فیلم های کودکان و نوجوانان شاهد آن هستیم که امیدوارکننده ترین اتفاقی است که در حوزه سینمای کودک خواهد افتاد.

دفاع پرس: آیا حجم تولیدات سینماگران به حدی هست که مجبور نباشید فیلمی را بدون در نظر گرفتن استانداردهای لازم بپذیرید؟

قطعا بنده به عنوان عضو هیئت انتخاب جشنواره، برای پذیرفتن هیچ فیلمی، ملاحظه ای از این دست نخواهم داشت. دغدغه ای هم برای پر کردن لیست آثار منتخب نداریم. دلیل آن هم مشخص است، حوزه سینما باید توسط خودش پر رونق و تقویت شود. بعید می دانم حتی یک فیلم بخاطر جشنواره ساخته شده باشد. حتی برای پر شدن ویترین جشنواره هم فیلمی سفارش داده نشده است.

دفاع پرس: آیا سینمای کودک و نوجوان می تواند محملی باشد برای انتقال ارزش های انقلاب اسلامی و دفاع مقدس؟

مضامین ارزشی ما قابلیت تبدیل شدن به فیلم را دارند در صورتی که با زبان و روحیات کودک و نوجوان هماهنگ شوند. اما سینما به تنهایی برای این منظور کافی نیست. ارزش های دفاع مقدس باید در درون آثار ما نفوذ کند و حقیقتا در نهاد آن شکل بگیرد. با سفارش به شکلی که در ایران مرسوم است نمی توان به این هدف رسید. تعدادی از آثار در این حوزه ساخته شده که موفق نبوده اند. آنچه که اهمیت دارد نگاه درست به مخاطب است. مساله آزادی در هنر هم قابل بحث است. سینماگر برای انتقال این ارزش ها باید از آزادی عمل برخوردار باشد تا بتواند در موضوعاتی از این دست هنرمندانه فعالیت کند.

دفاع پرس: آیا تولید مشترک بین کشورهای اسلامی می تواند علاوه بر ارتقای صنعت سینما در انتقال ارزش ها مثمر ثمر باشد؟

وجود اشتراکات دینی و قومی و زبانی با کشورهای همسایه و کشورهای غرب آسیا می تواند به تولید مشترک منجر شود. این اتفاق ممکن است و برنامه ریزی هایی هم برای آن شده است. یکی از اولویتهای مرکز نوآوری و شتاب دهی سینمای ایران که به زودی کار خود را آغاز خواهد کرد تمرکز بر این موضوع خواهد بود.

انتهای پیام/ 161

لینک خبر :‌ خبرگزاری دفاع مقدس
جشن حافظ یکی از قدیمی ترین جشن های سینمایی و تلویزیونی مستقل در ایران است که هر سال با انتخاب و معرفی برترین های سال گذشته سینما و تلویزیون برگزار می شود. این جشن که امسال نوزدهمین دوره خود را برگزار کرد مثل هر سال توجهات بسیاری را از سوی سینماگران و سینمادوستان به خود جلب کرد که این مسأله بیش از هر چیز لزوم برگزاری جشن یا جشنواره ای کاملاً مستقل را برای سینمای ایران تأکید کرد. به همین بهانه با حسن توکل نیا یکی از تهیه کننده های قدیمی سینما گفت وگویی داشتیم که در ادامه می خوانید.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۳ سایت های دیگر : آفتاب نیوز

حسن توکل نیا، تهیه کننده سینما در گفت وگو با خبرنگار برنا، اظهار داشت: اگر جشن یا جشنواره ای مستقل به بهانه های مادی یا معنوی برگزار شود و بتواند دستاوردی فرهنگی و هنری داشته باشد اتفاقی مثبت و قابل دفاع است. بعضاً می شنوم که در جشنی مستقل از پیشکسوتان عرصه فرهنگ و هنر تقدیر شده که این اتفاق به خودی خود اتفاقی مثبت است و در بسیاری مواقع باعث قوت قلب و انگیزه برای افرادی مورد تقدیر قرار گرفته و همچنین جوانان علاقه مند می شود.

توکل نیا خاطرنشان کرد: تقدیرهایی که از سوی این جشن های مستقل شاهدش هستیم بسیار روحیه بخش است اما دستاورد یک جشن تنها به این مسأله محدود نمی شود و هر جشن باید دستاوردهایی معنوی داشته باشد و در غیر اینصورت برگزاری این جشن ها هیچ لزومی ندارد و نباید شاهد باشیم که صرفاً تبدیل به محافلی شده اند برای جایزه دادن به برخی افراد که مورد تأیید جناح یا قشری خاص هستند.

وی افزود: جشن انجمن منتقدان از جشن های خوب بوده که فکر می کنم می توان از آن به عنوان یک اتفاق فرهنگی خوب یاد کرد. در این جشن دیدیم که از هنرمندان بزرگ تقدیر می شود و چند وقت پیش در جشنی از ناصر تقوایی تقدیر شد که این تقدیر به موقع به ما یادآوری کرد که چنین سینماگری بزرگ در کشورمان زندگی می کند اما مدت ها ست که فیلمی نساخته و شاید چنین یادآوری هایی منجر به رخ دادن اتفاقی خوب مثل بازگشت همین سینماگران به عرصه فیلمسازی شود.

این تهیه کننده در ادامه گفت: به طور در سال های اخیر جشن های سینمای ایران را چندان دنبال نکرده ام اما بعید می دانم که در کشورمان امکان برگزاری جشنی سینمایی به صورت کاملاً مستقل وجود داشته باشد. متأسفانه در کشور ما هر مسأله ای به راحتی سیاسی می شود و این مسأله که روزی شاهد جشنواره ای صرفاً فرهنگی و هنری که مربوط به سینما باشد را نمی توان تصور کرد و این برای ما بیشتر شبیه به یک آرزو است که امکان دارد روزی این آرزو به واقعیت برسد اما برای رسیدن به آن راه سختی در پیش داریم.

تهیه کننده فیلم سینمایی کاغذ بی خط در پایان تأکید کرد: جشن های مستقل که از حیث جشن بودنشان و برگزاری شان در یک شب می شود با بودجه اندکی برگزار شوند باید بدون رویکردی جناحی و سیاسی برگزار شوند. این جشن ها صرفاً قرار نیست در برابر جشنواره فیلم فجر قرار بگیرند که البته چنین چیزی هم تا امروز ندیده ام اما می توانند با انتخاب های درست و به موقع شان منجر به اتفاقی مثبت در سینمای کشور شده و برای خود نیز اعتباری دو چندان کسب کنند. برای داشتن جشنواره یا جشنی مستقل و معتبر که برگزاری اش به سودرسانی معنوی منجر شود راه بسیاری در پیش داریم و باید به مسائل مهم و بزرگی توجه داشته باشیم.

لینک خبر :‌ خبرگزاری برنا
عوامل موثر در موفقیت سریال های شبکه نمایش خانگی و تاثیر استارها در دیده شدن آنها را با نویسندگان و تهیه کنندگان سینما و تلویزیون مورد بحث و بررسی قرار دادیم. بابک کایدان نویسنده آثاری چون تگزاس ، دلدادگان ، رحمان 1400 ؛ سقوط یک فرشته و... گفت: جایی که قرار است مخاطب پول بدهد و کالایی را دریافت کند باید به درک و شعورش احترام گذاشت. سازندگانی که مخاطبشان را جدی و باهوش فرض می کنند قطعا موفق تر هستند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۳

بابک کایدان، نویسنده سینما و تلویزیون، در گفت وگو با خبرنگار خبرگزاری برنا با اشاره به عوامل موفقیت یک سریال گفت: سریال ها چه در تلویزیون چه نمایش خانگی باید فاکتورهایی داشته باشند که موفق ظاهر شوند. مرحله اول نوآوری و جسارت در بیان یک موضوع است. این ویژگی باید در فیلمنامه، ساخت و اجرا اتفاق بیافتد. وقتی یک سریال دارای نوآوری باشد طبیعتا در کانون توجه مردم قرار می گیرد و برای دیدن آن کنجکاو می شوند. مرحله بعدی پرداخت به قصه است. ممکن است دو سریال موضوع یکسانی داشته باشند اما نوع پرداخت آنها متفاوت باشد، در نتیجه یکی موفق و دیگری ناموفق ظاهر شود.

وی ادامه داد: مرحله بعدی تاثیرگذار، بازیگری است. به نظر من بازیگر تجلی زحمات تمام عوامل از جمله کارگردان، تهیه کننده و... است. بازیگری که درست انتخاب شود و سرجایش قرار گیرد به اصطلاح کار خوب در می آید. این اتفاق در نمایش خانگی به دلیل اینکه محدودیت ها کمتر است و می توان از استارهای سینمایی استفاده کرد بیشتر نمود دارد. با تحقق این شرط، شروط قبلی تکامل پیدا می کند. بنابراین سه فاکتور نوآوری در قصه، پرداخت و بازیگر باعث موفقیت یک اثر می شود.

نویسنده فیلم سینمایی تگزاس درمورد دلیل افزایش دانلودهای غیرقانونی بیان داشت: جایی که قرار است مخاطب پول بدهد و کالایی را دریافت کند باید به درک و شعورش احترام گذاشت. سازندگانی که مخاطب شان را جدی و باهوش فرض می کنند قطعا موفق تر هستند. مخاطب هم اگر احساس کند بابت پولی که داده 50 دقیقه داستان جذاب و بازیگری حساب شده می بیند قطعا با انگیزه قسمت های بعدی را تهیه کرده و تماشا می کند. به نظر من افزایش دانلودهای غیرقانونی رعایت نکردن فاکتورهای موثر در موفقیت سریال است.

کایدان در ادامه افزود: من دانلودهای غیرقانونی را مرتبط با ارزش گذاری سریال برای مخاطب می بینم. اگر سازنده برای مخاطب ارزش بگذارد، تعدا دانلودهای غیرقانونی بسیار کم می شود. مبلغ یک CD بیشتر از 10 هزار تومان نیست، اگر مخاطب حس کند با خریدن آن سرش کلاه نمی رود و به کارگردان و تهیه کننده ای که برای او ارزش قائل شده کمک می کند قطعا یا آن را می خرد یا از طریق سایت های معتبر دانلود قانونی می کند.

این نویسنده با اشاره به اینکه ستاره ها عامل موفقیت سریال های نمایش خانگی نیستند اظهار داشت: نمی توان گفت صرفا ستاره عامل موفقیت فیلم یا سریال است. سوپراستارترین بازیگران ما فیلم هایی بازی کردند که اصلا موفق نبوده، درعین حال فیلمی را کار کردند که چون سرجای درستش قرار گرفته اند به اصطلاح کار درآمده و به طور معجزه آسایی دیده شدند.

بابک کایدان با تاکید بر اینکه شبکه نمایش خانگی در آینده به جریان قدرتمندی تبدیل خواهد شد، تصریح کرد: شبکه نمایش خانگی یک جریان نوپاست که در مرحله آزمون و خطا قرار دارد. با توجه به وضعیت اقتصادی نامناسب جامعه، تا همین جا هم بسیار موفق عمل کرده و توانسته سرمایه گذاران بسیاری را جذب کند. تنوع ژانر یک اتفاق مثبتی است که با وجود اینکه انتظار می رفت در تلویزیون رخ دهد در نمایش خانگی ایجاد شده. تعداد بالای سریال ها و... عواملی است که روبه روز باعث موفقیت بیشتر نمایش خانگی می شود.

نویسنده سریال دلدادگان ادامه داد: من مطمئن هستم این آزمون و خطاها در آینده نمایش خانگی را به یک جریان قدرتمند و مستقل تبدیل می کند که این رشد و پیشرفت باعث ایجاد رقابت سالم بین سینما، تلویزیون و.... می شود. مثل اتفاقی که اکنون در کشورهای خارجی در حال رخ دادن است.

لینک خبر :‌ خبرگزاری برنا
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۳

فیلم ما همه با هم هستیم جدیدترین ساخته ی کمال تبریزی است که در سال 1397 ساخته شده است. فیلمی که پیش از ساخت و در جریان ساخت هر چند وقت یکبار حضور و یا عدم حضور بازیگر مشهور در آن خبر ساز می شد. در ادامه با بررسی و تحلیل فیلم ما همه با هم هستیم با نت نوشت همراه باشید.

کمال تبریزی متولد 5 مهر ماه 13338 است. او فارغ التحصیل رشته ی سینما و تلویزیون از دانشگاه هنر است. فیلمنامه ی فیلم ما همه با هم هستیم نوشته ی پدرام پور امیری، حسین امیری دوماری و محمد داوودی است. تهیه کنندگی این فیلم به عهده ی رضا میرکریمی است.

داستان فیلم ما همه با هم هستیم داستان عده ای است که از زندگی بنا به دلایلی مختلف نا امید شده اند و تصمیم به خودکشی جمعی گرفته اند. آن ها به همین منظور سوار یک هواپیما می شوند که قرار است بنا به دلایلی سقوط کند. در بین مسافران فردی است که به اشتباه سوار هواپیما شده است و نمی خواهد بمیرد. او که متوجه تصمیم مسافران و خلبان شده است سعی می کند با توسل به کلک و دروغ و راه های مختلف دیگر جلوی این اتفاق را بگیرد.

کمال تبریزی که ساخت چندین اثر طنز اجتماعی و سیاسی را در کارنامه اش دارد این بار نیز سراغ ساخت یک فیلم طنز اجتماعی و سیاسی رفته است. فیلم سینمایی لیلی با من است که در سال 1374 ساخته شد و طنزی در موقعیت جبهه و جنگ بود را عده ای زیادی از مخاطبان سینما به یاد دارند. لیلی با من است نگاهی طنز به جنگ، سیاست و برخی ارزش های مطرح در جبهه و جنگ داشت.

بیشتر بخوانید: فیلم مارموز ساخته ی کمال تبریزی؛ راهنمای چپ بزن بپیچ به راست

مواردی که در خیلی موارد خط قرمز محسوب می شدند. فیلمی که با روایت شیرین و خانوادگی توانسته بود تماشاچیان بسیاری را جلب کند و یا اثر شاخص و شناخته شده ی کمال تبریزی، مارمولک که در سال 1382 ساخته شد. فیلمی که اکران آن نیز با سروصداها و حاشیه های بسیار همراه بود نیز در همین دسته ی طنز سیاسی و اجتماعی جای می گیرد.

کاراکتر اصلی فیلم سینمایی مارمولک به نام رضا مارمولک با بازی پرویز پرستویی دزد و خلافکاری بود که برای فرار از دست ماموران لباس روحانیت می پوشد. و آخرین اثر کمال تبریزی به نام مارموز ساخته شده در سال 1397 که حتی شباهت نامش به مارمولک اثر پرمخاطب او این حرف را بر سر زبان ها انداخت که تبریزی سعی دارد به نحوی مشابه موفقیت قبلی خود را تکرار کند.

در فیلم همه با هم هستیم که نامش یادآور مشهورترین شعار مردم در جریان اعتراضات سیاسی انتخابات است از همان ابتدای امر بدون هیچ اطلاعات قبلی در مورد فیلم این ایده را در ذهن تقویت می کند که این بار نیز با اثری سیاسی و اجتماعی مواجه هستیم.

در فیلم همه با هم هستیم همانطور که قبلن اشاره شد از همان نام فیلم تا نشانه های دیگر همه اشاره به موضوعات و مسائل سیاسی جاری کشور دارد. فضای کلی فیلم، شخصیت های فیلم مانند خلبانی که بلاتکلیف است و نمی داند که دارد چه کار می کند و آیا می خواهد این هواپیما سقوط کند و یا سالم به مقصد برسد و گاهی به حرف مسافران گوش می کند و گاهی به حرف مسافری که نمی خواهد بمیرد.

بیشتر بخوانید: فیلم لازانیا ساخته ی حسین قناعت؛ کمدی به مثابه ی رسانه ای عقیم

مسافرانی که گاه به حدی نا امیدند که می خواهند قید زندگی را بزنند و گاه تنها با حرفی دلخوش می شوند و از مردن منصرف می شوند. بیشتر کاراکترهای فیلم اسمی ندارند و از این نظر هم می توان این گونه برداشت کرد که هر کدام نماینده ی قشری از مردم هستند. سینماگر، زن خانه دار، پیرزن، پیرمرد، دختر شلوغ طرفدار محیط زیست و غیره. تمام فیلم پر از نماد و نشانه هاست و بار اصلی فیلم بر روی دوش آن است.

وگرنه فیلم داستانی با گره افکنی و گره گشایی ندارد. و از این نظر می توان گفت که فیلم برای مخاطبان عام سینما اثری پیچیده و نا مفهوم است و از طرفی برای قشری به روز و فرهیخته و آگاه به مسائل روز حرف خاصی جز تکه پراکنی به مسائل روز ندارد. فیلم به شدت فیلمی تاریخ مصرف دار است.

چون در نگاه سیاسی خود تنها به متلک پرانی و اشارات سطحی در حد بحث های خام سیاسی کوچه و بازار پرداخته است و نه مثلن به ریشه یابی و نه به اثرات تصمیمات سیاسی در جامعه پرداخته است. کمال تبریزی به عنوان قشر روشنفکر جامعه نه در بند انتقاد از این فضاست و نه رویکرد خاصی به مسائل سیاسی دارد و به همین دلیل فیلم سطحی و بدور از هرگونه تفکر انتقادی و موثر است.

و شاید به همین دلیل است که کمال تبریزی سعی می کند با به کار گرفتن تعداد زیادی از بازیگران مطرح و محبوب در نقش هایی که الزاماتی از سمت فیلمنامه و داستان فیلم به بکار گیری آن ها نبوده مردم تماشاچی ها را به دیدن فیلم ترغیب کند. وضعیتی که نه تنها در این فیلم کمال تبریزی که در شمار زیادی از فیلم های این روزهای سینمای ایران با آن مواجه می شویم.

فیلم هایی که تنها به متلک های سیاسی، جک های جنسی می پردازند و تعداد زیادی ستاره در آن فیلم ها بازی می کنند. در این فیلم محمدرضا گلزار، مهران مدیری، لیلا حاتمی، هانیه توسلی، مانی حقیقی، جواد عزتی تعدادی از این بازیگران هستند که همگی در نقش های کوچک در این فیلم ایفای نقش می کنند.

بازی های فیلم لابد به لزوم فیلم و فیلمنامه که فانتزی است اغراق شده و در سبک آیتم های نمایش شاد هستند. و شاید تنها پژمان جمشیدی در نقش علی حلتی یکی از مسافران هواپیما همان بازی که همواره از او شاهد بودیم را ارائه می دهد. فیلم ما همه با هم هستیم به مسایل و موارد زیادی اشاره می کند.

دزدی، اختلاس، شرکت های هواپیمایی و نا بسامانی وضع موجود آن ها هم به دلیل تحریم ها و هم به دلیل بی کفایتی مدیران، آقازاده ها از جمله مسائلی هستند که فیلم به آن ها اشاره می کند. بیشتر بار طنز فیلم بر روی دیالوگ ها استوار است. و کمتر طنز موقعیت است که به این دلیل اتفاق می افتد که فیلم فیلمنامه ی مشخص و مبتنی بر دلایل علت و معلولی ندارد و موقعیت خاصی در فیلم خلق نمی شود.

پایان فیلم مسافران در فضایی ناکجاآباد رها می شوند. و فیلم با پیامی سیاسی و نه با یک موقعیت داستانی که تکلیف شخصیت ها را مشخص کند تمام می شود.
فیلم ما همه با هم هستیم در خرداد ماه 1398 اکران شد و در جشنواره ی بین المللی فیلم شانگهای نیز حضور داشته است.

لینک خبر :‌ نت نوشت
مرکز گسترش سینمای تجربی و نیمه حرفه ای که آماتوری هم خوانده می شد در سال 1363 و در دوره اختصاص یارانه در وزارت ارشاد تأسیس شد و در 1373 به مرکز گسترش سینمای نیمه مستند و تجربی تغییر نام داد.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۳

این سؤال که مرکز گسترش در راه گستردگی سینمای مستند ایران چه کرد در شماره پنجم هفته نامه سینمای نو (بنیاد فارابی 17 آذر 1380)، مطرح شد. اینک 18 سال از آن زمان گذشته است. دو سال پیش، انجمن صنفی کارگری کارگردانان سینمای مستند، ثبت قانونی شد و حالا بیش از سیصد عضو دارد. جنبش قانونی شدن تشکیلات صنفی / هنری سینما و انتظاراتی را که در پیشبرد اهداف صنفی پیش آورده، از اتفاق های مهم در تاریخ انجمن های صنفی ایران است که صرف موجودیت قانونی اصناف، ایجاد تغییر در نگرش های قدیمی نسبت به تشکیلات صنفی (از جمله مستند سازی و مستندسازان) را الزامی ساخته است. در تشکیلات صنفی جدید، کمیت یا خاصیت داد و ستدی، مبادله ای و مدیریتی در تولید آثارهنری، یعنی دوگانه کارگری- کارفرمایی، از دلایل اصلی تشکل های صنفی است؛ در حالی که در مواردی، تفکیک این کمیت یا دسته بندی دوگانه، از ماهیت خلاقه تولید و کیفیت هنری و حتی فنی اجرا و نمایش، کاملاً طبیعی و غیرقابل بحث است. ماهیت حرفه ها، گاهی عدم انطباق با مفاد قانون به وجود می آورد. بنابراین حالا نوبت نهادهای دولتی و قانونگذار است که با برگزاری همایش ها، مشورت های دائمی، تعامل و برخورداری از تجربیات جهان، شرایط تحقق اهداف صنفی را بتدریج برای این خواست عظیم فراهم سازند. در یک الگوی کوچک، بررسی ها نشان می دهد، در زمان های مختلف، در مرکز گسترش، نسبت به کمیت یا دسته بندی دوگانه کارگری – کارفرمایی، ماهیت خلق اثر و کیفیت وچگونگی اجرا و نمایش و حتی آموزش تغییرات ساختاری ایجاد شده و نوع نگاه متفاوتی بر آن حاکم شده و به نظر می رسد این نگاه همچنان قابل دوام باشد.

٭٭٭

وظیفه مرکز گسترش در دوره آقای مهدی مسعودشاهی گسترش سینمای تجربی و نیمه حرفه ای بود. سالانه تعدادی فیلم مستند هم ساخته شد. در اواسط دهه هفتاد شمسی وقتی از راهروی ورودی ساختمان مرکز به طرف پلکان می رفتیم، پوستر فیلم های داستانی از جمله فیلم عروس و آثاری از مجید مجیدی و حسینعلی لیالستانی دیوار ها را مزین کرده بودند. مرکز در همان زمان، واحد برون مرزی هم داشت که تعدادی فیلم در لبنان هم تولید کرد. سال 1377 اندکی پس از تأسیس انجمن مستندسازان، براساس دفترچه سیاست ها و روش های معاونت امور سینمایی قرار شد حمایت از توسعه و گسترش سینمای مستند به عنوان شاخه ای گرانقدر از بیان هنری و اطلاع رسانی، برعهده مرکز گسترش باشد. این اداره در مدتی کوتاه به مرکز گسترش سینمای مستند (با حذف واژه تجربی) و مرکز گسترش سینمای مستند و فیلم کوتاه تغییر نام داد و به طور جدی به تنظیم رئوس سیاست های خود درباره رشد سینمای مستند پرداخت. دکتر آقابابا، در آستانه اعلام سیاست هایش برای توسعه بود. آقابابا حتی به روزنامه همشهری گفت: در این مرکز فیلم تجربی ساخته نخواهد شد. او به عنوان رئیس مرکز پیش نویس دفترچه سیاست ها و روش های اجرایی وزارتخانه در مورد فیلم مستند را با اعضای هیأت مدیره انجمن تازه تأسیس مستندسازان در میان گذاشت و یادم هست چند جلسه مفصل هم به مشاوره پرداختیم، اما دوره جدیدی فرارسید. براساس اهداف استراتژیک سینمای ایران در برنامه پنج ساله سوم (ص9 ماده 5 بند1-5 و4-5) معاونت امورسینمایی (سیف الله داد) آمده است: مرکز گسترش، زائد و مزاحم رشد عمل کرده، تعطیل (خواهد) شد و وظایف حمایتی اش به انجمن سینمای جوانان و بنیاد فارابی منتقل (خواهد) شد. نمایندگان کارگردان ها و تهیه کنندگان سینمای مستند، حضوراً به این تصمیم اعتراض کردند و معاونت اعلام کرد بودجه ای یک میلیاردی در اختیار مؤسسه رسانه های تصویری برای پیش خرید حقوق ویدئویی آثار و 200 میلیون ریال بابت حق خرید فیلمخانه ای آثار مستند اختصاص خواهد داد. هنوز چندی از اعلام برنامه پنج ساله نگذشته بود که مرکز زائد بر رشد، در دوره آقای محمدحسن پزشک (1380) به عنوان وسیله ای برای رشد، راه اندازی شد و تابلو مرکز گسترش دوباره بالا رفت. روز یکشنبه دهم شهریور 1381 معاونت امور سینمایی در سالن نمایش وزارت ارشاد در همان روزی که چند جایزه بهترین پژوهشگر سال اهدا شد و در حضور محمد آفریده رئیس جدید مرکز گسترش، روز خاصی را هم برای انتشار متن نهایی دفترچه ضوابط و روش های اجرایی و برنامه های حمایتی مربوط به تولید و عرضه فیلم های مستند، تجربی و انیمیشن اعلام کرد. محمدرضا اصلانی دراین جلسه گفت: بیست سال تمام سینمای داستانی حمایت شد، سینمای مستند بیست سال حق خودش را تقاضا می کند و اگر جلسه ای در آینده هست این حق متعین بشود. آقای پزشک تا زمان معهود به خاطر بیماری در معاونت نماندند وانتشار دفترچه مذکور به فراموشی سپرده شد. محمد آفریده (در دوره آقای حیدریان) با خود طرح هایی را آورد؛ سینمای جوان در طول حیاتش، ده ها فیلمساز را تربیت کرده بود وحالا می بایست برایشان کار فراهم می کرد. مرکز گسترش این وظیفه را برعهده گرفت و چندین مستند فرهنگی برای جشنواره یادگار ساخته شد. در سال 1385 مرکز به تولید فیلم های اول و دوم کارگردان های جوان یاری رساند و از دوره دکتر ایوبی فقط بر مستند و انیمیشن متمرکز شده است.

٭٭٭

در مقاله منتشره در هفته نامه سینمای نو، به کشورهایی اشاره شده بود که سرانجام قوانینی برای حمایت از مستند سازی وضع کردند؛ از جمله در کشور فرانسه حساب یا صندوق حمایت از صنعت سمعی و بصری (COSIP) برای کمک به پروژه های تولید فیلم از جمله فیلم مستند به وجود آمد که خیلی شبیه برنامه دریافت دو درصد از درآمد سالن های سینما در ایران بود. این طرح حجم تولیدات مستند را بالا برد. محمود شکراللهی تهیه کننده ایرانی مقیم فرانسه (در 30 خرداد 1378) در جریان جشنواره سینما دورئل به من گفت: در فرانسه تلویزیون ها ترجیح می دهند کارشان را به شرکت های خصوصی سفارش بدهند. وقتی یک طرح به دست تهیه کننده می رسد، باید اول یک کانال تلویزیونی پیدا کند که روی آن سرمایه بگذارد. وقتی تلویزیون بپذیرد، سایر نهادها از جملهCNC (مرکز ملی سینما) وابسته به وزارت فرهنگ هم مجبور به کمک هستند. سی ان سی، به فیلم هایی که طرحشان را یک کانال تلویزیونی پذیرفته در حدود 20 درصد بودجه آنها کمک می کند. در فرانسه بودجه بندی فیلم هم معیاری دارد، مثلاً حقوق کارگردان نباید از مقدار معینی پایین تر باشد.

٭٭٭

مرکز گسترش نسبت به صدا وسیما رابطه کاملاً متفاوتی با مستند سازان بخش خصوصی داشته است. قابلیت های انعطاف پذیر همین الگو نشان می دهد در دوره ای حتی شرایط را برای فراهم سازی بازار داخلی یا بین المللی تولید (کارگردانی) و فروش محصول (از جمله در تلویزیون آرته) فراهم ساخته است:

در هر سازمانی که به نحوی با مستند سازی در پیوند باشد، ضرورتاً سه رکن کلان در برنامه ریزی برای تولید یعنی تهیه کننده، کارگردان و دولت باید امر سه جانبه گرایی را نمایندگی کنند. برای تناسب چنین سازمانی با تشکل صنفی و انطباق قوانین پیشاانجمن های صنفی - هنری، با خواست های جنبش صنفی- هنری، شاید نیاز به پارادایم شیفت (تغییر نگرش ها و پیش فرض ها) داشته باشیم؛ تا آنجایی که به رابطه صنف مستندساز با مرکز گسترش مربوط می شود، درک من این است که مرکز گسترش از نظر ساختاری، دارای دو جایگاه نیروی سرمایه و مدیریت دولتی است. امکان گفت و گوی مؤثر در این نهاد (سرمایه گذار، مدیر بالادستی در تولید و نماینده دولت)، در غیاب ضوابط قانونی، نیازمند سعه صدر و تغییرات اساسی در ساختار و نگرش مدیریتی است تا امکان مشارکت در پیمان های دسته جمعی کار (مطابق ماده 139 قانون کار جمهوری اسلامی ایران)، برای نمایندگان قانونی نیروهای کار - در اینجا هنرمندان- تحقق بیابد. اصل پیمان های دسته جمعی کار، از مشورت های گاه وبیگاه متفاوت بوده و حتی ضرورت دارد که این نهاد دولتی، مانند گذشته با ایجاد تغییرات ساختاری، خودش را با بخش خصوصی سازگار تر کند. برای تسهیل در این مهم پیشنهاد می شود در مرکز گسترش، جدا از بخش حقوقی، یک واحد مدیریت روابط کار تأسیس شود؛ واحدی که روی چگونگی روابط کار متمرکز باشد و امکان چانه زنی و مشورت دائمی (نه نیابتی)، از جمله در مورد قراردادها (چگونگی نقش کارگردان در تنظیم برآورد تولید)، اقدامات مرکز (از جمله تصمیم گیری در مورد نسبت تولید فیلم مستند بلند به فیلم کوتاه)، حضور فیلم مستند در جشنواره ها، حق مؤلف و سایر مسائل مربوط به یک کار جمعی یعنی تولید را تسهیل و فراهم سازد.

کلمات کلیدی

مرکز گسترش سینمای تجربی و نیمه حرفه ای

لینک خبر :‌ ایران آنلاین
کانون کارگردانان سینمای ایران با همکاری بنیاد سینمایی فارابی دومین شب یک کارگردان را یکشنبه شب به بزرگداشت مجید قاری زاده اختصاص داده است؛ کارگردانی که با فیلم های پدربزرگ ، سرزمین آرزوها و دخترم سحر در دهه ی 1360 از جایگاه ویژه ای برخوردار بود.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۳

فعالیت مشترک ما برمی گردد به دهه اول بعد از انقلاب و دوران جوانی هر دوی ما. من در اولین کارش با او همکاری کردم؛ همراه جمشید مشایخی و آهو خردمند در فیلم پدربزرگ .
مجید قاری زاده به فرهنگ ایرانی- آذری بسیار مؤمن و وفادار بود. فراز و فرودهای اقتصادی و تأثیرش در رفتار مردم را می شناخت و هم اکنون هم اگر فیلمی مانند سرزمین آرزوها را امتداد بدهید می توانید سرنوشت شخصیت هایش را جست و جو کنید. می خواستم چند روز پیش با او تماس بگیرم و بگویم ادامه فیلم سرزمین آرزوها را بسازد چون حرفش حرف امروز هم است و هنوز هم مسأله فرار مغزها و دلزدگی ها و دلبستگی هایش در جامعه قابل توجه است.
او به فیلمسازی امیر نادری خیلی دلبستگی داشت و جزو نادر فیلمسازانی بود که در آن زمان دکوپاژ می کرد و برای این کار اهمیت قائل بود. فیلم های به روز دنیا را می دید و در حوزه فیلمسازی که خودش انتخاب کرده بود آدم موفقی بود. اما برخی شرایط باعث شد از راهش کمی دور شود و این فترتی که در کارش افتاد به نظرم خودخواسته هم بود. مبارزه اش برای فیلمسازی بسیار جالب بود. یادم می آید سرمایه گذار فیلم پدربزرگ می خواست بخشی از فیلم را حذف کند اما قاری زاده آنقدر پایبند به فیلمنامه اش بود که در حیاط هتلی که در آن ساکن بودیم بست نشست تا فیلم به همان شکلی که نوشته شده، گرفته شود. از من هم خواست همراهش شوم و چون کارش برایم خیلی جذاب بود این کار را انجام دادم. اما یکی از زیباترین خاطراتی که از او دارم به فیلم یول اثر ییلماز گونی بازمی گردد. فیلم را در سینما عصر جدید دیدیم و وقتی بیرون آمدیم به دلیل لذتی که از این فیلم برده بود چنان فریادی کشید و بالا پرید که همه ما را نگاه می کردند.

کلمات کلیدی

سینمای خانواده محور سینمای ایران

لینک خبر :‌ ایران آنلاین
کارت پرواز روایتی از نوعی قاچاق مواد مخدر است که آدم های معمولی آن را انجام می دهند و تنها به خاطر شرایط بدی که برای شان به وجود آمده مجبور به آن می شوند. منصور و ندا نمونه هایی از اکثریت قشر متوسط جامعه اند که این کار به نظرشان از تن فروشی و دزدی و ... شرافت مندانه تر است.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۳ سایت های دیگر : خبر فوری سینما سینما

این بخش از صحبت های مهدی رحمانی کارگردان فیلم سینمایی کارت پرواز است که در سال 96 تولید شده. این فیلم به تهیه کنندگی رحمانی و بهمن کامیار روایتی متفاوت از قاچاق مواد مخدر است که انسان هایی به دلیل اضطرار و شرایط سخت زندگی به بلعیدن مواد مخدر و ترانزیت آن تن می دهند؛ کاری که با جان آن ها بازی می کند.

کارت پرواز راوی قصه ای است که شاید در همین نزدیکی ها اما دور از چشم ما رخ دهد. این فیلم سینمایی که بعد از دو سال توقیف اکنون در هنر و تجربه اکران در حال اکران است؛ به نوعی از قاچاق مواد مخدر می پردازد که افراد معمولی و عادی بدون شمایل عجیب درگیر آن هستند.

ندا جبرائیلی و منصور شهبازی دو بازیگری هستند که در کارت پرواز نقش دو جوانی را که برای رسیدن به آرزوهایشان درگیر بادی پکری می شوند را بازی می کنند. دو بازیگری که برای درک و واقعی نشان دادن این معضل اجتماعی شرایط سخت فیلمبرداری و نقش شان را قبول می کنند و تجربه ای شبیه به واقعیت برای شان رقم می خورد.

مهدی رحمانی که کارت پرواز بعد از دیگری ، پنهان و برف چهارمین ساخته سینمایی اش است، یک پایان واقعی و تلخ را برای کارت پرواز ترجیح داده و معتقد است که این قصه آنقدر تلخ و سنگین است که باید پایان آن به همین شکل تمام شود و بیننده وقتی از سالن سینما می رود، کاملاً با اتفاقات این فیلم از لحاظ فکری و روحی درگیر شده باشد.

ایسنا به بهانه اکران این فیلم اجتماعی نشستی با عوامل آن برگزار کرد، در این نشست که مهدی رحمانی، بهمن کامیار، منصور شهبازی و ندا جبرائیلی حاضر بودند به مباحثی چون ممیزی های فیلم، سختی و شرایط کار، ایده پردازی کارت پرواز ، تجربه متفاوت بازیگران در این فیلم پرداخته شد.

در ادامه مشروح این گفت وگو را می خوانید:

برای اکران کارت پرواز خیلی تلاش کردید، آیا اکران در چنین وضعیتی و در هنر و تجربه برای شما قابل قبول است؟

مهدی رحمانی: قابل قبول نیست اما راهی هم برای ما وجود نداشت، یا باید قید اکران فیلم را می زدیم و یا به اکران و نمایش در هر شرایطی رضایت می دادیم، به نوعی تنها انتخاب موثرمان بود. ماحصل تمام تلاش ما در این مدت برای نمایش کارت پرواز اکران در هنر و تجربه بود و اگر این را هم از دست می دادیم فیلم مان برای همیشه بایگانی می شد. من فکر می کنم برای فیلم هایی که مسئله و دغدغه ای را مطرح می کنند و به مزاج برخی خوش نمی آید، تدبیری وجود دارد که در شرایط محدود اکران با تعداد سانس ها و سالن های نمایش محدود اکران شوند و این شرایط فقط به اکران در "هنر و تجربه" منجر نمی شود.

ممکن است یکی سری از این فیلم ها در گروه اکران شوند اما در زمان نامناسب، مانند دو هفته اول ماه رمضان که هفته سوم ماه رمضان عزاداری است و هفته چهارم فیلم های عید فطر اکران می شوند. در این دو هفته متقاضی نیست اما فقط فرصت اکران را در این زمان به وجود می آورند. یا اکران در دهه اول محرم که شب ها مردم به عزاداری می روند، روزها هم که کسی به سینما نمی رود و یا حدفاصل پایان جشنواره فجر تا عید نوروز که مردم درگیر کارهای عید هستند و برخی هم در جشنواره فیلم های زیادی دیدند و دیگر میلی به سینما رفتن ندارند و عده ای هم منتظر اکران نوروز هستند.

برای فیلم های اجتماعی که قرار است یک کارکردی داشته باشد، فضاهایی طراحی می شود که منجر به نادیده گرفتن و سرانجام مرگ آن فیلم می شوند. در واقع شما با یک تأمل ساده به محدودیت هایی که حتی برای گروه "هنر و تجربه" وجود دارد خصوصاً در تعداد محدود سهمیه صندلی سینماهای این گروه متوجه خواهید شد که سیاست کلی ایجاد محدودیت برای سینمای دغدغه مند، فرهیخته و آلترناتیو است.

ممیزی ها موجب طول کشیدن اکران کارت پرواز شد؟

مهدی رحمانی: در حال حاضر مساله مضمون مطرح است. به نظر من بیشتر از اینکه مشخص شود خط قرمزها چیست، خط قرمزهایی وجود دارد که متمرکز بر مضامین هستند تا مصداق. موضوعاتی که امروز بحران هستند و نمی خواهند خیلی درباره آن حرفی زده شود، اتفاقاتی است که نمی خواهند جامعه از آن آگاه شوند. در ایران قرار است درباره موضوعاتی که هیچ راه کاری برای آن ها وجود ندارد، هیچ وقت حرفی زده نشود. همیشه آن را عقب می اندازند و وقتی درباره آن حرفی زده می شود که دیگر آن موضوع از اولویت خارج شده و شامل گذر زمان و یا بی اهمیت شده است. برای مثال فیلم آشغال های دوست داشتنی زمانی اکران شد که جامعه از سال 88 عبور کرده و مطالبات چیز دیگری شده و تصویر آن رویداد دیگر دغدغه کسی نیست. زمانی حرفی زده می شود که دیگر تأثیرگذار نیست. یا درباره بیماری "ایدز" زمانی حرف زدند که دیگر همه راجع به آن می دانستند.

در مورد فیلم ما درواقع می گفتند که چنین حرفه ای (بدادی پکری) در ایران وجود ندارد. اساساً باور عمومی و تصویری که برای مردم از قاچاقچی های مواد مخدر ساخته شده یک سری افراد زمخت و سبیل در رفته و بزهکار است در حالی که در روش "بادی پکری" (ترانزیت مواد مخدر با بلعیدن مواد و جاسازی در اعضای بدن) افرادی مورد انتخاب قرار می گیرند که آدم های معمولی هستند و در فرودگاه به آن ها مشکوک نمی شوند خصوصاً زنان و بچه ها.

کارت پرواز و "بادی پکری" نوعی از قاچاق مواد مخدر است که آدم های کاملاً سالم و معمولی آن را انجام می دهند و تنها به خاطر اضطرار و شرایط بد اقتصادی که برای شان به وجود آمده مجبور به این کار می شوند. "منصور" و "ندا" نمونه هایی از اکثریت افرادی هستند که این حرفه را دارند و آدم های خلافکاری نیستند، حتی از نظر آنها این کار به تن فروشی و دزدی و ... شرافت دارد. مسأله فیلم این است که آدم های معمولی، زنان و کودکان و جوانان از طبقه متوسط جامعه که این کار را انجام می دهند را به تصویر بکشد و جامعه را نسبت به این پدیده آگاه کند اما عده ای هستند که دوست ندارند تصویر ساده و سهل انگارانه قاچاقچی در اذهان عمومی تغییر کند.

در این فیلم قصد داشتید از بازیگرانی استفاده کنید که مخاطبان کمتر آن ها را دیده اند؟ اولین و آخرین انتخاب شما برای نقش ندا و منصور "منصور شهبازی" و "ندا جبرائیلی" بوده؟

مهدی رحمانی: بله، برای اینکه قصد داشتم فضای فیلم مستندگونه باشد و ببیننده از بازیگران بک گراندی نداشته و در نقش های دیگری آن ها را خیلی ندیده باشد، از دو بازیگر کمتر شناخته شده استفاده کردیم و آقای شهبازی و خانم جبرائیلی اولین انتخاب ما بودند.

شرایط و کار با آقای رحمانی سخت است؟

بهمن کامیار: جاهایی در این فیلم بود که هنوز هم دلم برای بازیگران می سوزد. پلان هایی در این فیلم بوده که در سرما 50،60 مرتبه گرفته می شد یا مثلاً تا چند روز بچه ها درگیر بسته هایی که خوردند، بودند.

رحمانی (با خنده): منصور قبل از فیلم برداری با بچه های گروه سر اینکه چند بار برداشت می کنیم، شرط بندی می کرد.

در این میان منصور شهبازی و ندا جبرائیلی هم خاطراتی را از این اتفاق تعریف می کنند.

بهمن کامیار (با شوخی و خنده): گویا آقای رحمانی برای فیلم اول خود دیگری اولین پلان را 60 یا 70 بار می گیرد آن هم در زمانی که نگاتیو بوده، من اگر این موضوع را می دانستم هرگز با او کار نمی کردم. من فکر می کنم این به دلیل وسواس او در کارهایش است.

شما معتقدید که وسواسکاری دارید؟

مهدی رحمانی: ما دو شیوه کارگردانی داریم، یکی شیوه ای که من برای کارگردانی دارم یعنی گرفتن یک پلان در برداشت زیاد به دلیل اینکه ما در مورد فیلمنامه، قبل از فیلم صحبت و تمرین نمی کنیم و هرچه هست گفتگو و تحلیل پیشینه کاراکترها و ... است، شیوه دیگری هست که کارگردانانی یک پلان را با چند لنز و از چندین زاویه می گیرند. در این مواقع چیزی که می توان به آن استناد کرد، طول روز فیلمبرداری و میزان مصرفی نگاتیو و... است. من در همان زمان فیلم دیگری هم با وجود برداشت های زیاد از کارگردانان دیگر نگاتیو کم تری مصرف می کردم. همچنین درباره فیلم کارت پرواز با وجود برداشت های زیاد ما فقط 34 جلسه فیلمبرداری داشتیم و این در حالیست که بسیاری از فیلم ها در چهار، پنج ماه فیلمبرداری می شوند.

البته شاید به خاطر همکاری زیاد بازیگران هم بوده که فیلمبرداری سریع به پایان رسیده است...

مهدی رحمانی: قطعا همینطور است.

بهمن کامیار: بازیگران چند دسته هستند. دسته ای از آن ها شبیه ندا و منصور هستند که اساساً در بازیگری دغدغه دارند و کار برای شان جدی است. عده ای بازیگر هم داریم که تا قبل از اینکه جلوی دوربین بیایند، نمی دانند باید چه کار کنند. بازیگری داریم که هر کاری را انجام نمی دهد اما بازیگران ما برای این فیلم هر کاری را که گفتیم انجام دادند و این یعنی برای حرفه شان ارزش قائل می شوند.
این موضوع به این برمی گردد که نگاه بازیگر به شغل و حرفه اش چیست؟ در این فیلم شاید دو، سه بازیگر دیگر حاضر به ایفای نقش "ندا" می شدند و خودشان را تحت اختیار کامل کارگردان قرار دهند.

در راستای صحبت های آقای کامیار و رحمانی، کار خانم جبرائیلی خیلی سخت تر بوده است. احتمالاً یکی از سخت ترین نقش های پیشنهادی به شما و تجربه عجیبی برایتان بوده است؟

ندا جبرائیلی: بیشتر تجربه عجیبی بود و سختی کار را دوست داشتم. برای این همیشه دلم می خواست بازیگر باشم که زندگی روزمره برایم جالب نیست و خسته ام می کند ولی شرایط فیلم کارت پرواز به گونه ای است که می توانم کاری را بکنم که از حالت عادی روزمره خارج شوم. به همین دلیل بیشتر از این فیلم لذت بردم تا اینکه برایم سخت باشد. من به طور کلی از شرایط سخت استقبال می کنم و این شرایط از طرف گروه و کارگردان نیز فراهم بوده است، مانند دریاچه ای که دلم خواست خودم را درون آن بیاندازم.

در سینمای ایران نقش های عادی ومرسومی هستند که همیشه پیشنهاد می شوند، اما شاید پیشنهاد چنین نقش سختی کم تر پیش آید، درست است؟

ندا جبرائیلی: قطعاً همینطور است زیرا بخشی از موقعیت این نقش به موضوعی که محور ساخت فیلم است برمی گردد و خُب از این دست موضوعات در سینمای ایران واقعاً کم است. در واقع اینطور می شود گفت که زمانی است موقعیت خیلی ویژه است و زمانی هم است که موقعیت عادی است و نقش پیچیده. من تاکنون پیشنهادی مانند نقش "ندا" با یک شرایط ویژه را نداشتم اما باید از این به بعد را دید که چه اتفاقی می افتد.

در سکانسی از فیلم بلعیدن بسته های مواد مخدر را داریم، قطعاً ادای خوردن این بسته ها کار سختی بود؟

مهدی رحمانی: ادایی نبوده، این نما از فیلم بدون قطع گرفته شد و ندا و منصور واقعاً آن بسته های شبیه سازی شده را می خوردند. کار بچه ها به بیمارستان هم کشیده شد و پرستارها به ندا شک کرده بودند که نکند واقعاً بادی پکر باشد (می خندد) .

آقای شهبازی درباره همکاری در کارت پرواز و شرایطی که قطعاً سخت بوده، توضیح می دهید؟

منصور شهبازی: اصولا سینما و بازیگری کار سختی است و سخت تر از آن عادی بودن یک بازیگر در نقش اش است. تیر خوردن، افتادن، جیغ زدن و در خود غلطیدن کار سختی نیست و دست بازیگر را باز می گذارد اما عادی بودن در یک نقش خیلی کار سختی است. کار آقای رحمانی برای من شبیه یک لیگ فوتبال بود. ما از روز اول شروع به بازی کردیم و هر روز باید با همکاری گروه امتیازها را جمع می کردیم و در نهایت امید به قهرمانی داشتیم که با بالاترین امتیاز قهرمان شویم. فکر می کنم تایم فیلمبرداری شبیه به لیگ فوتبال است که ممکن است بازی را نبریم یا مساوی کنیم اما امید داریم با بازی بعدی جبران می کنیم و درنهایت باید ماحصل کار خوب باشد. در کارت پرواز هم ما تمام تلاش مان را کردیم و امیدواریم مردم ببینند و لذت ببرند.

خانم جبرائیلی فکر می کنید اگر کارت پرواز در زمان خودش اکران می شد، تغییری در روند کاری شما ایجاد می شد؟

ندا جبرائیلی: قطعا تأثیرگذار بود، در یک بازی فوتبال داور به اشتباه از شما خطایی می گیرد و آن مسابقه هیچ وقت تکرار نمی شود و شما متوجه نمی شوید که چه چیز را از دست داده اید. اگر این اتفاق رخ نمی داد، روند بازی تغییر می کرد و شاید شما برنده بازی می شدید اما کسی از آن خبر ندارد. درباره اکران کارت پرواز هم داستان به همین شکل است و نمی توان به گذشته رفت و دید که اگر کارت پرواز در زمان خودش اکران می شد، چه اتفاقی می افتد. شاید جوایزی کسب می کرد و در روند کاری ما تأثیر می گذاشت.

اما من فکر می کنم جدا از جایزه و جشنواره زمانی که به این فیلم گذشته خودش تاثیرش را گذاشته است. این فاصله کمی آدم را اذیت می کند و من به عنوان بازیگر نباید به توقیف فیلم ام فکر کنم و دلم می خواهد که فیلم هایم دیده شود و در شرایط برابر با بقیه سنجیده شوم.

من در این چند سال باید به همه توضیح می دادم که من فیلمی دارم که اکران نشده است. در این شرایط باید پیشنهادهایی را که بر اساس کاری که از من ندیده بودند، می سنجیدم و ببینم کدام را قبول کنم چون نمی توانستم چند سال کار نکنم. ولی حالا که فیلم اکران شده می بینم که شاید آن موقع نباید یک سری کارها را انجام می دادم و البته کارهایی که باید انجام می دادم. اما این موضوع چیزی نیست که دیگر به آن فکر کنم و باید به پیش رو نگاه کنم.

با وجود شرایط سختی که داشتید، امیدواریم این فیلم به خوبی دیده شود، وضعیت تبلیغات شما در این زمینه چگونه بوده است؟

مهدی رحمانی: یک مثال ساده برایتان می زنم. ما برای تابلوهای کوچک شهری دو هفته پیگیری کردیم. این تابلوها برای 10 روز به تعداد حداکثر 10 تا از طرف شهرداری با مبلغ کمی به فیلم های فرهنگی اختصاص داده می شود. اما بعد از دو هفته پیگیری از طرف رئیس سازمان تبلیغات زیباسازی شهر تهران به ما گفتند فیلم شما در بسته فیلم های فرهنگی جای نمی گیرد . وقتی هم علت را جویا می شویم می گویند که کارشناسانشان این را تشخیص داده اند، در عین حال امکان ملاقات با این کارشناسان هم وجود ندارد.
از یک طرف با اکران فیلم آن گونه برخورد می کنند، از طرفی هم می گویند فیلم فرهنگی نیست، چه فیلمی فرهنگی است؟ این امکانات برای شهرداری است یعنی برای شهروندان این شهر. پس چرا باید این حق را از ما دریغ کنند؟ شما را بازی می دهند و از اینکه مستاصل شوید و حذفتان کنند، خوش شان می آید. این اتفاقات زشت و توهین آمیز است.

منصور شهبازی: تعریف هر آدمی از فرهنگ متفاوت است و باید دید فرهنگ از نظر چنین آدم هایی که این فیلم را فرهنگی نمی دانند، چیست؟

مهدی رحمانی: حرف منصور درست است. برای مثال با طرح پوستر کارت پرواز در جاهای مختلف برخورد متفاوتی شده است، در همین شهرداری به من گفتند که این پوستر اروتیک است و این خیلی مسخره است که یک نقاشی از نیمی از یک صورت خونی چنین برداشتی را به دنبال داشته باشد.

منصور شهبازی: ما تنها کشور جهان هستیم که فوتبال را سانسور می کنیم چه برسد به فیلم، آن هم فیلم های اجتماعی. فیلم هایی که پشت آن تفکر و تعقل است در یک شرایطی برای یک عده خطرناک است. در جاهایی که مخاطب تحریک و مجبور شود فکر کند، خوشایند یک سری سیاست گذاری ها نیست. کارت پرواز مخاطب را به فکر وادار می کند و بعضی ها این را دوست ندارند.

مهدی رحمانی: نتیجه این اتفاقات فیلم های کمدی می شود که بر پرده است. اما این فیلم ها واقعاً خنده دار نیست و بحث سرگرمی هم نیست. حتی مخاطبان عامه هم از آن راضی نیستند. اینگونه می توان وضعیت سینماروها را هم تشخیص داد. به قول آقای وزیر 88 درصد مردم تا حالا سینما نرفته اند، این یعنی نسخه ای که برای مخاطبان می پیچیم نسخه ای برای مخاطبان خیالی است.

منصور شهبازی: ما اینگونه تبر به ریشه خودمان می زنیم. هیئت انتخاب جشنواره فجر آقای افروغ لیست فیلم های منتخب را اعلام کردند و کارت پرواز جزو لیست بود اما در لیستی که جشنواره انتخاب می کند، نبود. در این حالت اجازه پیگیری هم نمی دهند، اینگونه فیلمساز و بازیگر سرخورده می شوند. این اتفاقات موجب کسر اعتبارات می شود. خودمان با این کارها ریشه مان را می زنیم، اگر هیئت انتخابی وجود دارد که انتخاب کند، پس این اتفاق چیست؟
هنوز که هنوز است می گویند "نوید محمدزاده" برای عصبانی نیستم از جشنواره یک سیمرغ طلب دارد و واقعاً طلب دارد. چرا این اتفاقات می افتد؟ با این اتفاقات نباید جشنواره ای برگزار شود، اگر هم برگزار می شود، محدود باشد و به فیلم های خودشان جایزه دهند. هیچکدام از آثاری که در جشنواره فجر منتخب شده اند، ماندگار نشده اند. انگار بر اساس سیاست ها و شرایط روز جایزه ای به یک فیلم می دهند و ماحصل کار این می شود که فیلمی مانند کارت پرواز که برای مردم ساخته شده و دغدغه مند است، فرهنگی محسوب نمی شود و فیلمی کمدی ای که وقت مخاطب را می گیرد و حتی او را نمی خنداند، فیلم فرهنگی نامیده می شود.

تیزر تلویزیونی چطور، دارید؟

مهدی رحمانی: تعداد خیلی محدود، فکر می کنم 60 تا تیزر به ما داده اند که 35 تا از آن در شبکه نمایش پخش می شود و مابقی در شبکه های رسمی. با این تفاسیری که گفتم، دم تلویزیون گرم که همین را به ما داد، می توانستند همین را هم ندهند (می خندد).

با توجه به موضع فیلم که مواد مخدر است، تشکل های خاصی می توانند مخاطبان اصلی کارت پرواز باشند، آیا از تشکل یا افراد خاصی برای تماشای فیلم دعوت کرده اید؟

مهدی رحمانی: ما تمام تلاش مان را در این زمینه کرده ایم اما هنوز هیچ تشکلی نیامده است، چه نهاد رسمی و چه انجمن ها در حوزه مواد مخدر. فعالان مبارزه با مواد مخدر، زنان و کودکان کار، خانواده های بد سرپرست یا بی سرپرست یا مادرکودک ها می توانند تماشاگر این فیلم باشند اما تاکنون کسی وارد عمل نشده است.

سینما در جهت کاهش این نوع از ناهنجاری ها می تواند یک رسانه مؤثر باشد و این عدم استقبال خیلی تلخ است...

مهدی رحمانی: همه دوست دارند از طریقی تریبونی در این زمینه صحبت کنند اما اگر به آنها بگوییم که بیایند فیلمی را که در این زمینه ساخته شده ببینند، معتقدند که چون فیلم را نساخته اند و یا از فیلترهای آن ها عبور نکرده، مسأله آن ها محسوب نمی شود، مانند نمایندگان مجلس که تا قبل از رأی گیری نماینده مردم هستند اما بعد از ورود در مجلس دیگر نماینده مردم نیستند. افرادی هستند که درباره اینگونه موضوعات صحبت می کنند اما مسئله شان نیست. بی تفاوتی عجیبی در جامعه حاکم شده است.

ایده کارت پرواز از همان خبری که در پایان فیلم آمده است، گرفته شد؟

مهدی رحمانی: خیر، در تحقیقات به این خبر رسیدیم. ابتدا یک سوژه یک خطی در این باره داشتم و می دانستیم که یک چنین اتفاقی در حال رخ دادن است به تحقیق درباره آن پرداختم که همان ابتدا به یک گزارش مفصل در خبرگزاری ایسنا رسیدم و این گزارش پایه کار ما شد و ما تحقیقات مان را گسترده کردیم.

از ابتدای کار در فیلم نامه نویسی با بابک میرزاخانی و امیر عربی همکاری کرده اید؟

مهدی رحمانی: بابک میرزاخانی همراه با حسین مهکام در فیلم برف هم با من کار کرده، در این فیلم هم از ابتدا با بابک میرزاخانی و امیر عربی همکاری کردیم. حضور من در نوشتن فیلمنامه این گونه است که من در واقع فیلمی را می سازم که به ایده آن فکر کرده و با آن درگیر شده باشم. تمام طول مسیر فیلم با ذهنیت من مشخص شده است. در واقع حضور من به عنوان کارگردان این است که جهانی را می نویسیم که قرار است ساخته شود. در حالی که بعضی اوقات فیلم نامه نویس جهانی را می نویسد اما کارگردان یک جهان دیگر را می سازد. بابک میرزاخانی از فیلم دیگری مشاور من بوده و همیشه با هم کار می کردیم. همچنین آهنگسازی کارت پرواز را نیز انجام داده، امیر عربی هم یک فیلم نامه نویس حرفه ای است که کنار ما بوده و به شکل حرفه ای در نوشتن این فیلمنامه کمک کرده است.

در حقیقت در بخش فیلمنامه نویسی هم شما همان نقش کارگردانی را دارید؟

مهدی رحمانی: قطعاً و قطعاً همین طور است، کارگردانی که ذهنیت خود را برای ساختن فیلم در مرحله نگارش تزریق می کند و در جهان فیلمساز این فیلم نامه نوشته می شود.

احتمالاً در تحقیقات میدانی با آدم هایی که این اتفاق برایشان افتاده برخورد داشتید آیا بازیگران هم با این آدم ها درگیر کردید تا به نقش خود برسند؟

مهدی رحمانی: خیر، برای اینکه این آدم ها حاضر به برقراری ارتباط نمی شدند. ما تا حدی توانستیم اعتماد آن ها را جلب کنیم و با آن ها ارتباط برقرار کنیم، اما فراتر از آن نمی شد. این ارتباط، به ساخت این فیلم خیلی کمک کرد. یکی از این افراد به خاطر مریضی مادرش این کار را دوبار انجام داده، یکی دیگر برای خریدن ماشینی که بتواند روی آن کار کند این کار را انجام داده بود. این آدم ها و تجربیات شان مسیر ساخت فیلم را به ما نشان می داد.

داستان فیلم برگرفته از زندگی این آدم ها بود یا یک داستان پرازی از یک ایده؟

مهدی رحمانی: قصه ندا از تجربه یکی از این افراد بود که برای دوستش اتفاقی مشابه رخ داده بود و این موضوع ایده مرکزی ما شد، شخصیت منصور هم بر گرفته از خیلی از آدم هایی بود که این کار را انجام داده بودند. در این میان به آدم های برخوردیم که هنوز این کار را انجام می دادند، حتی یکی از آن ها این کار خانوادگی انجام می داد.

پایان کارت پرواز تلخ و واقعی بود، چرا یک پایان امیدوارانه برای آن انتخاب نکردید؟

مهدی رحمانی: یک کارهایی هستند پایان امیدوارانه ندارند، در چنین فیلم های پایان خوش شعاری است. چنین پایانی حرفه ای نیست. پایان امیدوارانه مانند حرف های متافیزیک سیاست گذاران است که می گویند باید به جامعه امید و شادی تزریق کرد، چگونه؟ وقتی مردم پول ندارند و بیکار هستند، چگونه به آن ها روح امید تزریق کرد؟ من به پایان امیدوارانه و خوش اعتقاد نداشتم و فکر می کنم این قصه آنقدر تلخ و سنگین است که باید پایان آن به همین شکل تمام شود. وقتی یک نفر بعد از تماشای فیلم به من می گوید که حالش بعد از تماشای فیلم بد شده، حالم را خوب می کند. چون من قصد داشتم تلخ بودن این ماجرا را به تصویر بکشم و بگویم که چرا باید آدم ها چنین کاری انجام دهند؟

منصور شهبازی: من فکر می کنم که مفهوم تلخ با تصویر تلخ و خشن فرق دارد. ما در برخی فیلم ها شاهد صحنه سربریدن و چاقو گذاشتن زیر گلو هستیم و این بدتر است. اما ما تاوان یک راه کج را در کارت پرواز نشان دادیم. اتفاقاً پایان تلخ نیست، ما نه خونی نشان دادیم نه تصادف وحشتناکی بود. یک نتیجه تلخی بود که واقعیت است و باید آن را پذیرفت. در روند فیلم یک سری اتفاقات ساده رخ می دهد و یک شب تا صبحی است که ندا و منصور کار ویژه ای نمی کنند. تأثیرگذاری این فیلم شاید این فکر را ایجاد کند که کارت پرواز فیلم تلخی است، در صورتی که مرگ ندا یک مرگ ساده است، شلنگ تخته راه نینداختند که ندا از بین برود و خیلی تدریجی آن تأثیر را می گذارد که وقتی مخاطب از سالن سینما بیرون می آید فکر می کند که چقدر فیلم تلخ است. همان گونه که مواد مخدر بر بدن ندا ذره ذره اثر می گذارد، فیلم هم در مخاطب ذره ذره تأثیر می گذارد.

مهدی رحمانی: برداشت من از حرف منصور این است که ما قصد داریم کاری کنیم که مخاطب ذهنی و روحی با این پدیده تلخ رو به رو شود نه اینکه ابزاری فراهم شود تا چشم تو چشم او را آزار دهد. در کارت پرواز آدم های ساده ای هستند که هیچ کار خاصی هم انجام نمی دهند و اتفاقی در آن نمی افتد که مخاطب را آزار دهد. اما موضوع فیلم درگیری این دو و تلاش شان برای زندگی است که با روح و روان و فکر مخاطب بازی می کند.

ندا جبرائیلی: در این رابطه موضوعی مطرح است، پایبندی به واقعیت. زمانی هست یک قصه ای روایت می شود که قصد دارد امیدی را ایجاد کند اما زمانی هم هست که فیلم بر اساس تحقیقاتی است که می خواهد واقعیت را به تصویر بکشد. در پایان این فیلم هم آماری نشان داده می شود اما متأسفانه این روزها ما نسبت به اعداد و ارقامی که منتشر می شوند، عادت کرده ایم اما وقتی که این اعداد و ارقام به یک آدم واقعی تبدیل می شوند موضوع برایمان معنا پیدا می کند و می گوئیم که داستان چقدر تلخ است. در صورتی که این اتفاق سالیانه برای چند هزار نفر می افتد و هیچ امیدی هم وجود ندارد. اگر به این داستان امیدی تزریق شود، یک وصله و پینه است و اگر پایان دیگری بخواهد برای این داستان رقم بخورد یک دروغ است و مخاطب فریب داده می شود.

بعد از دربند و نفس عمیق در این فیلم ایفای نقش کرده اید، دلیل این گزیده کاری چیست؟ وجه اشتراکی بین کارت پرواز و نفس عمیق بود؟

منصور شهبازی: من کارت پرواز را به فاصله چند سالی بعد از نفس عمیق بازی کردم و تنها وجه اشتراکی بین این دو کار این بود که آقای رحمانی به من گفتند که یاد نفس عمیق افتادند و بعد مرا انتخاب کردند. این موضوع برای من خیلی جذاب بود. حقیقتاً من خیلی دغدغه بازیگری نداشتم تا اینکه بعد از سال ها کارت پرواز را بر پرده سینما دیدم و فهمیدم بازیگری چقدر می تواند جذاب باشد و چیزی از آدم ثبت می شود که می تواند ماندگار شود و هرگز از بین نرود. انگار تو را مجانی به گذشته برگرداندند و از آن به بعد تصمیم گرفتم خیلی جدی تر به بازیگری بپردازم.

بعد از کارت پرواز پیشنهادی داشته اید که برایتان جذاب باشد؟

منصور شهبازی: راستش کارت پرواز تازه اکران شده و باید منتظر بود تا دیده شود البته یکی دو پیشنهاد داشتم اما برایم جذاب نبودند.

کاراکتر "منصور" شما را به نفس عمیق می بَرد؟

مهدی رحمانی: نفس عمیق فیلمی است که من همیشه آن را دوست داشتم، فیلمی که همیشه در ذهن من بوده از آن فیلم هایی که باعث شده "منصور" هم در ذهن من ماندگار شود. اما برای انتخاب در کارت پرواز خیلی اتفاقی یاد نفس عمیق افتادم. چندین هفته داشتیم به بازیگر مورد نظر فکر می کردیم و من خیلی اتفاقی یک روز یاد منصور نفس عمیق افتادم و از دستیارم خواستم که با او قرار ملاقات بگذارد تا ببینم چقدر تغییر کرده است و دیدم که گذر زمان روی او تأثیری نداشته است و خیلی هم تغییر نکرده است. (شهبازی به تخته می زند)

وجه اشتراکی بین نفس عمیق و کارت پرواز است؟
مهدی رحمانی: نفس عمیق و کارت پرواز هر دو یک فیلم رئالیستی هستند و یک شرایط را نشان می دهند. هر دو فیلم در یک گونه سینمایی پرسه قرار می گیرند. منصوری که در نفس عمیق بود می تواند همین منصوری باشد که در کارت پرواز "بادی پکری" می کند؛ یعنی همان آدم که در ادامه به اینجا کشیده شده است.

پخش کننده جهانی شما چه کسی است؟ آیا فیلم را برای جشنواره های اروپایی هم فرستادند؟

مهدی رحمانی: آقای اطبایی، اولین نمایش جهانی فیلم در جشنواره معتبر ورشو لهستان بود اما در ادامه بیشتر خارج از اروپا نمایش داشتیم و در جشنواره آمریکایی بیشتر مورد توجه قرار گرفت. برای اینکه آمریکا بیشتر با این موضوع درگیر است و اروپایی ها با این مسائل و بحران های خانوادگی به اندازه امریکایی ها درگیر نیستند اما مواد مخدر، خانواده، فرزند در آمریکا خیلی مهم است.

برخی معتقدند فیلم باید در همان بی آرتی تمام می شد و دیگر سکانسی نداشت...

بهمن کامیار: به نظر من پایان درست و به جا بود یعنی همان سکانسی که منصور مواد را دفع کرد. منصور در این کار حرفه ای بود و برای همین گیر نیفتاد در خلاف و بزه اینگونه است که بیشترین قربانیان تازه کارها هستند. از دور همه فکر می کنند که خلاف ساده است. همین فکر را درباره بازیگری هم می کنند اما وقتی وارد ماجرا می شوند متوجه سختی آن می شوند، وقتی جلوی دوربین می آیند، می فهمند دنیای بازیگری متفاوت است.

مهدی رحمانی: همین سکانس آخر را هیچکس حاضر نیست، انجام دهد.

به نظر شما مخاطب اصلی کارت پرواز چه افرادی هستند؟

مهدی رحمانی: به نظر من همه آدم ها می توانند این فیلم را ببینند بجز آدم هایی که نمی خواهند خودشان را درگیر فیلم های اجتماعی کنند. آقای دولت آبادی روایتی را برایم تعریف کردند که یکی به ایشان گفته"محمود می دانی چرا مردم ایران کتاب نمی خوانند؟ چون سخت است"، به همین راحتی. این موضوع درباره تماشای فیلم هم صدق می کند، خیلی ها معتقدند که دلیلی ندارد خودشان درگیر معضلات اجتماعی کنند. این موضوع خیلی بد است و همه آدم ها به سوی یک بی تفاوتی کشیده می شوند. زمانیکه مردم جامعه ناراحت هستند نمی توانند درگیر اجتماع شوند. به نظر من غیر از کسانی که نمی خواهند خودشان را در معرض موقعیت جدی قرار دهند، مابقی می توانند مخاطب کارت پرواز باشند.

سوال پایانی، کار جدیدی برای ساختن دارید؟

مهدی رحمانی: قطعا دلم می خواهد این کار را انجام دهم اما در حال حاضر شرایط خیلی سخت شده است. درست است که پروانه ساخت به راحتی داده می شود اما دورنمایی از سرنوشت فیلم وجود ندارد. متأسفانه جمعیت سرمایه گذاران سینما به تولید فیلم هایی روی آورده اند که امتحان خود را پس داده اند، اما این یک باور غلط است. برای مثال فیلمی با 10 میلیارد تومان سرمایه تولید شده است، این فیلم باید 30 میلیارد بفروشد و نه کمتر. کلیشه های فیلم های پرفروش و رکورد زنی شوخی است و برای آدم هایی که اطلاعات درستی ندارند به کار می روند. در واقعیت این فیلم ها تنها قیمت های تولید را بالا برده اند و سینمای ضرردهی را به وجود آورده اند که با این فیلم ها سینما نابود می شود و البته فیلمسازی مستقل را بیش از پیش سخت تر می کند.

در ادامه می توانید تیزر فیلم سینمایی کارت پرواز را تماشا کنید:

انتهای پیام

لینک خبر :‌ خبرگزاری دانشجویان ایران
حامد عنقا نویسنده سریال هایی چون پدر ، تنهایی لیلا ، بر سر دوراهی ، قلب یخی و... درمورد کپی کردن نویسندگان از فیلم ها و سریال های خارجی می گوید: با اینکه ما سالهاست فرهنگ کپی رایت نداریم و از این کنوانسیون خارج شدیم اما حداقل به حقوق مولفین احترام بگذاریم و آن را رعایت کنیم.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۳

حامد عنقا نویسنده تلویزیون در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری برنا به موضوع اقتباس در آثار سینمایی و تلویزیونی پرداخت و گفت: بعد از انقلاب در سینما و تلویزیون آثار زیادی داشتیم که از طریق اقتباس ساخته شده اما متاسفانه گفته نمی شود، چراکه همه دعوای مسعود کیمیایی و محمود دولت آبادی را بر سر فیلم خاک یادشان است. متاسفانه تصوری که نویسنده های ادبیات داستانی دارند منطبق بر شرایطی که در سینمای ما قالب است، نیست.

وی با اشاره به آثاری که با اقتباس از ادبیات داخلی و خارجی ساخته شده است بیان داشت: از جمله آثاری که در سینمای ما با اقتباس ساخته شده است می توان به گاوخونی بهروز افخمی با اقتباس از جعفر مدرس صادقی، درخت گلابی داریوش مهرجویی با اقتباس از داستان گلی ترقی، ناخدا خورشید به کارگردانی ناصر تقوایی با اقتباس از داستان داشتن و نداشتن ارنست همینگوی و چند آثار از کیومرث پوراحمد اشاره کرد.

عنقا درمورد تفاوت اقتباس و کپی گفت: اقتباس یعنی ساختن یک اثر بر اساس اسکلت بندی، چارچوب فکری و مختصات شخصیتی یک اثر دیگر. مثل اینکه داریوش مهرجویی از روی نمایشنامه خانه عروسک فیلم سارا را می سازد یا بهروز افخمی بر اساس رمان مرجان شیرمحمدی آذر، شهدخت، پرویز و دیگران را می سازد. به عبارت دیگر اقتباس یعنی روایت تصویری از نگاه، عقاید و افکار نویسنده دیگر. این اقتباس می تواند آزاد باشد یعنی خیلی هم وفادارانه با موضوع رفتار نکنی یا اینکه نعل به نعل باشد که نمونه های موفق آن را در دنیا به کرات دیده ایم.

وی در ادامه افزود: کپی؛ یک گرته برداری یا دزدی از یک اثر هنری دیگر بدون ذکر منبع است. در جهان موضوع ذکر منبع یکی از مهم ترین مسائلی است که متاسفانه ما در ایران اصلا به آن اعتقادی نداریم. در تمام کشورها اگر شخصی بخواهد حتی یک نقل قول از یک گزارش در روزنامه بنویسند باید منبع را ذکر کند درغیر این صورت صاحب اثر می تواند به دلیل عدم احترام به حقوق فکری اش شکایت کند. با اینکه ما سالهاست فرهنگ کپی رایت نداریم و از این کنوانسیون خارج شدیم اما باید به حقوق مولفین احترام بگذاریم و آن را رعایت کنیم.

نویسنده سریال پدر در پایان اظهار داشت: در فیلم های سینمایی بسیار اتفاق می افتد که نویسندگان یک فیلم خارجی را می بینند، می دهند آن را ترجمه می کنند و نعل به نعل آن را می نویسند. در تلویزیون هم کم و بیش این اتفاق رخ می دهد. این نویسنده که کپی می کند قطعا جزئیات و فهم اثر را نمی تواند درک کند پس نمی تواند آن را به مخاطبش انتقال دهد، بنابراین آن اثر موفق نخواهد بود لااقل من فیلم و سریالی که از این طریق ساخته شده باشد و موفق هم باشد ندیدم.

لینک خبر :‌ خبرگزاری برنا
سینماپرس: کامبیز روشن روان بنیانگذار و رئیس کانون آهنگسازان سینمای ایران در پی اتفاقات اخیر خانه سینما مبنی بر اجبار صنوف در وزارت کار، فقدان خدمات صنفی و در نقطه مقابل توسعه ساختاری این نهاد گفت: ثبت صنوف سینمایی در ذیل وزارت کار بر خلاف اساسنامه رسمی خانه سینما است و صنوفی که در این وزارتخانه ثبت می شوند ادامه حضورشان در خانه سینما بنا بر مفاد اساسنامه فعلی خانه سینما غیرقانونی است و باید این نهاد را ترک کنند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۳ سایت های دیگر : منجیل خبر

آهنگساز فیلم های سینمایی پرنده کوچک خوشبختی و افسانه آه در گفتگو با خبرنگار سینماپرس افزود: از زمانی که بحث ثبت صنوف سینمایی ذیل وزارت کار مطرح شد ما هرچه با اعضای صنف مان همفکری کردیم متوجه نشدیم که چرا و به کدام علت منطقی باید در این وزارتخانه ثبت شویم و هیچ دلیل قانع کننده و عقلانی برای ثبت صنف مان در وزارت کار نیافتیم و از اعضای صنوف دیگر هم که پرس و جو کردیم متوجه شدیم آن هم نمی دانند چرا هیأت مدیره خانه سینما با اجبار می خواهند همه صنوف را ملزم به ثبت در وزارت کار کنند.

عضو سابق شورای عالی موسیقی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تصریح کرد: امروز که مدت ها از آغاز طرح ثبت صنوف در ذیل وزارت کار می گذرد شاهدیم که این باتلاقی که هیأت مدیره خانه سینما به وجود آورده اند باعث شده تا ضمن ایجاد شکافی عظیم بین صنوف سینمایی، خودشان روز به روز بیشتر در این باتلاق فرو بروند!

برنده جایزه یک عمر فعالیت موسیقی و آهنگسازی از جشنواره بین المللی موسیقی فجر خاطرنشان کرد: بعد از این همه کش و قوس فراوان تاکنون تنها 5 صنف به صورت رسمی توانسته اند در وزارت کار ثبت شده و شناسه دریافت کنند و چند صنف دیگر نیز پرونده های شان در حال رسیدگی است! این تعداد از صنوف اگر بتوانند مجوزهای لازم را از وزارت کار دریافت کنند تنها حدود نیمی از صنوف خانه سینما را شامل می شوند و نیم دیگری از صنوف هرگز تن به ثبت در وزارت کار نخواهند داد.

این هنرمند برجسته تأکید کرد: از نظر کانون ما آنچه رسمیت دارد اساسنامه مصوب خانه سینما است. اساسنامه ای که در شورای فرهنگ عمومی ثبت شده و ما موظفیم طبق آن عمل کنیم؛ در هیچ جای این اساسنامه نامی از وزارت کار یا نهاد دیگری برده نشده و نشانه ای از اینکه صنوف سینمایی ملزم هستند در جای دیگری ثبت شوند وجود ندارد. با توجه به این اساسنامه که روشن و شفاف است ما متوجه شدیم حرکت درست این است که به سمت وزارت کار نرویم.

روشن روان با بیان اینکه هیچ صنفی بر اساس قانون نمی تواند در 2 جا ثبت شده باشد اظهار داشت: همانطور که پیش تر هم متذکر شدم صنوفی که در وزارت کار ثبت شدند بر طبق اساسنامه خانه سینما حق حضور در خانه سینما ندارند! آن ها صنوفی مرتبط با وزارت کار هستند و نباید در خانه سینما که نهادی زیرمجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است حضور داشته باشند.

وی با انتقاد شدید از عملکرد هیأت مدیره خانه سینما گفت: نکته قابل تأمل آنجا است که کسانی که فعالیت غیرقانونی کرده اند به ما که صنف قانونی خانه سینما هستیم می گویند شما نمی توانید در انتخابات هیأت مدیره شرکت کنید! این در حالی است که ما بر اساس اساسنامه خانه سینما فعالیت می کنیم و هیچ کدام از اعضای مان راضی به حضور در وزارت کار نیستند.

رئیس کانون آهنگسازان سینمای ایران متذکر شد: اصلاً عنوان کارگری برای یک هنرمند زشت و برخورنده است. وزارت کار رابطه کارفرما و کارگری است. در سینما کارگر و کارفرمایی وجود ندارد. هیچ کس در خانه سینما جواب درستی به ما نمی دهد که بر اساس کدام عقلانیت باید در وزارت کار ثبت شویم؟ بر طبق کدام اساسنامه و اصولی باید این کار را بکنیم؟ باز هم تأکید می کنم صنوفی که در وزارت کار ثبت می شوند حضورشان در خانه سینما غیرقانونی است.

وی در خاتمه این گفتگو افزود: ای کاش مسئولان خانه سینما به جای اینکه این همه وقت خود و دیگران را تلف کنند طی این مدت تدبیری می کردند و نظام صنفی هنر را در مجلس شورای اسلامی به تصویب می رسانند؛ مسئولان خانه سینما الآن خودشان گنگ و بلاتکلیف مانده اند و نمی توانند مجمع عمومی این نهاد را برگزار کنند چرا که بر اساس اساسنامه و قانون باید همه صنوف در آن حضور داشته باشند اما آقایان می گویند ما نمی گذاریم صنوفی که در وزارت کار ثبت نشده اند در انتخابات حضور داشته باشند؟ مگر چنین چیزی می شود؟ ما خودمان را متعهد به اساسنامه خانه سینما می دانیم و صنف ما اولین صنوف شکل گرفته در این نهاد است و نمی گذاریم راه خطایی که برخی افراد پیش گرفته اند ادامه یابد.

لینک خبر :‌ سینما پرس
سینماپرس: انسیه شاه حسینی کارگردان سینما در پی اظهارات سیدعباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی مبنی بر نرفتن 88 درصد مردم کشور به سینما؛ گفت: تا زمانی که فساد سینمای ایران را احاطه کرده مردم به سینما نخواهند رفت، بروند که چه چیز ببینند؟ خیانت و دروغ و شوخی های رکیک جنسی و حرف های زشت و تهوع آور؟ اگر به جای وزیر ارشاد بودم هنگام ارائه این گزارش سرم را به دیوار می کوبیدم!
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۳ سایت های دیگر : منجیل خبر تابناک گیلان فرهنگ سدید

کارگردان فیلم سینمایی شب به خیر فرمانده در گفتگو با خبرنگار سینماپرس افزود: تا زمانی که سینمای ایران سرشار از فیلم های مهوع شده که مسئولان فرهنگی در قبال آن ها خائنانه سکوت کرده اند، قطعاً مردم شریف، اخلاق مدار و نجیب به تماشای این آثار سخیف و مبتذل که به اسم فیلم و سینما و هنر تولید و اکران می شود نخواهند رفت. بنده که شخصاً آرزو می کنم روزی برسد که اگر فیلم های سینما مثل امروز باشند هیچ کس به سینما نرود، آن وقت متوجه می شویم که جامعه ای سالم و فرهیخته داریم!

وی ادامه داد: ما نباید سوأل کنیم که مردم چرا به سینما نمی روند؟ این سوأل مانند آن است که از خودمان بپرسیم مردم چرا غذای فاسد و کپک زده نمی خورند؛ جواب آن واضح است، چون مردم عقل و آگاهی و خرد دارند و هرگز به سمت غذای فاسد نمی روند، سینما و فیلم هم یک کالا و غذای فرهنگی است و وقتی فاسد باشد مردم قطعاً به سمت آن نخواهند رفت. ما باید شاکر باشیم که مردم کمتر به سینما می روند تا کمتر آسیب ببینند.

شاه حسینی با تأکید بر اینکه اگر به جای وزیر ارشاد بودم هنگام ارائه این گزارش خفت بار سرم را به دیوار می کوبیدم تصریح کرد: باید از ایشان سوأل شود که شما با فرهنگ و هنر این مملکت چه کردید که مردم به این حال و روز افتاده اند و حاضر نیستند حتی برای گذران اوقات فراغت شان به سینما بروند؟ شمایی که برای دیدار مراجع عظام تقلید به قم رفتید و آن ها موأخذه تان کردند که این فیلم های فاسد چیست، چرا جلوی این آثار را نگرفتید؟

کارگردان فیلم سینمایی غروب شد بیا تأکید کرد: به خدا که ملت ایران بسیار ملتی شریف و نجیب هستند، اگر اینجا آمریکا بود، مردم موقع شنیدن چنین گزارشی از زبان وزیر فرهنگ شان به سمت او گوجه فرنگی هم پرتاب می کردند؛ این نجابت ملت ایران است که هنوز به کسانی که روی صندلی های انقلاب می نشینند احترام می گذارند در غیر این صورت رفتاری بدتر با آن ها داشتند.

این سینماگر در خاتمه اظهاراتش افزود: امروزه به جز تعداد اندکی فیلم های ارزشمند که گه گاه شاهد تولید و اکران شان هستیم اکثریت سینما را فیلم های مبتذل و سخیف احاطه کرده اند و معلوم نیست تا چه زمان این وضعیت اسفبار در سینما ادامه خواهد داشت!

لینک خبر :‌ سینما پرس
سینماپرس: همزمان با اکران شبی که ماه کامل شد ، سرخپوست ، زهرمار ، متری شیش ونیم و تختی مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری نقدهای خود بر این فیلم ها را با تمرکز بازنمایی تصویر ایران در فیلم ها به صورت مفصل منتشر کرده است.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۲ سایت های دیگر : مشرق نیوز منجیل خبر

به گزارش سینماپرس ، به تازگی مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری گزارشی تحلیلی از فیلم های در حال اکران سینما را روی سایت خود منتشر کرده است. این مرکز در اسفند97، بخش مقدمه و نتیجه گیری گزارش تحلیل و ارزیابی فیلم های سی وهفتمین جشنواره فجر 97 را با عنوان سیمای سیمرغ منتشر کرده بود. در آن گزارش، نویسندگان این مرکز ارزیابی تصویری فیلم های بخش سودای سیمرغ و نگاه نو از ایران را ذکر کرده بودند. حالا همزمان با اکران شبی که ماه کامل شد ، سرخپوست ، زهرمار ، متری شیش ونیم و تختی این مرکز نقدهای خود بر این فیلم ها را با تمرکز بازنمایی تصویر ایران در فیلم ها به صورت مفصل منتشر کرده است. نکته جالب اینجاست که نویسندگان متن گزارش برای مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری عموما برداشتی منفی از بازنمایی تصویر فیلم ها داشته اند و این مسأله در گزارش هایی مشهود است که بر فیلم های شبی که ماه کامل شد ، سرخپوست ، زهرمار ، متری شیش و نیم نوشته اند. نکته مهم این که یکی از این 5 فیلم به نام تختی با مشارکت بنیاد سینمایی فارابی تحت نظر سازمان سینمایی ساخته شده است.

شباهت تحلیل فراستی و مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری
نویسندگان متن ابتدا فیلم شبی که ماه کامل شد را با اثر آقای ابراهیم حاتمی کیا درباره سوریه مقایسه کرده و معتقدند این فیلم می کوشد تصویری ملموس و باورپذیر از بنیادگرایان اسلامی و فرایند رادیکال شدن شان بدهد. فیلم تلاش می کند از اعضای جندالله غول بی شاخ ودم و غیرانسانی نسازد و در مواردی مثل سکانس گریه کردن عبدالمالک ریگی در جمع یارانش در این مسیر گام های مثبتی برمی دارد . ازنظر این مرکز فیلم در نشان دادن علل اجتماعی اقبال به گروه هایی مثل ریگی در منطقه ناموفق است. نویسندگان حتی معتقدند این فیلم به دلیل نارضایتی عمومی و نارضایتی قومی در میان بلوچ ها تأثیر منفی در میان مردم بلوچ گذاشته تا جایی که بعید به نظر می رسد فرد بلوچ با دیدن این فیلم ناراضی تر نشود. از طرف دیگر، گرچه فیلم تلاش می کند حساب بلوچ ها و حتی خاندان بزرگ ریگی را از عبدالمالک در حد چند دیالوگ و نما جدا کند، به دلیل تمرکز داستان بر ریگی، لاجرم تصویر مخاطب ایرانی غیربلوچ از بلوچ ها کلیشه زده تر و منفی تر می شود که مقوّم همبستگی و یکپارچگی ملی نیست. فیلم تأکید می کند که بلوچ ها را مهمان نواز و اهل زندگی و موسیقی نشان دهد و مادر و دایی عبدالمالک هم با بازی های درخشان خانم فرشته صدرعرفایی و آقای امین امیری قرار است عموم مردم بلوچ را نمایندگی کنند که منتقد ریگی هستند؛ اما باز این تأکیدها نمی تواند تصویر کلی ای را تغییر دهد که فیلم ارائه می دهد .
محور بعدی این نقد بر شخصیت های اصلی فیلم است که گزارش این مرکز مدعی است شخصیت منفی فیلم برای مخاطب منفی نیست: اگر سخنان و رفتارهای عبدالمالک بارفتارزدایی از قاب تروریسم خارج شود، مشابه و تداعی کننده سخنان و استدلال های مطرح شده در کلام برخی بزرگان اسلام انقلابی و رهبران دینی و سیاسی کشور است. استدلال های ریگی بی پاسخ رها می شود و گفتمان بدیل و رقیبی درتقابل با گفتار ریگی در میان آورده نمی شود تا کیفیت باطل بودن ریگی روشن شود . این نقد تا جایی پیش می رود که از نظر نویسندگان در فیلم شاهد بازنمایی قرائتی به اصطلاح ناصواب از دین هستیم که برای اثبات اشتباه بودن مفاد آن تلاشی نمی شود. این در حالی است که بسیاری از گفته ها و احتجاجات عبدالمالک ریگی مصداقی از کَلِمَهُ حَقٍّ یُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ است. در این فیلم در ازای بیانیه های تند و فهم باطل دینی جیش العدل، هیچ دین و نظام معرفتی بدیلی مطرح نمی شود . آخرین توصیه نویسندگان گزارش این بود: باتوجه به ملاحظات ملی، بهتر بود کارگردان از چشم بلوچ غیربنیادگرا به سوژه نزدیک شود . آخرین بخش گزارش درباره مقایسه واقعیت های رخ داده و مسائل به تصویرکشیده شده در فیلم است که خب به نظر می رسد کارگردان قرار نبوده موبه مو واقعیت های رخ داده را تصویرسازی کند. آنچه در این گزارش جالب است، شباهت نقدهای نویسندگان این مطلب با نقدهای فراستی در برنامه هفت بود؛ هرچند اقبال این روزها به فیلم نشان می دهد مخاطب خیلی درگیر این نوع تحلیل ها نباشد.

سرخپوست یا تصویر جذاب از ایران پیش از انقلاب
سرخپوست فیلمی بود که در جشنواره با اقبال اکثر طیف های فرهنگی مواجه شد؛ اما افرادی نیز بودند که معتقدند این فیلم در جهت سفیدنمایی رژیم پهلوی بعد از انقلاب سفید شاه در میانه دهه 40 است که این نظر را نویسندگان مرکز به ریاست آقای آشنا هم دارند. به اعتقاد آن ها، لایه های زیرین و رمزگشایی از نمادهای پرشمار فیلم رنگ وبوی اجتماعی و سیاسی می گیرد و همه عوامل تولید، به ویژه طراحی صحنه و لباس و فیلمبرداری، در خدمت این هدف کارگردانند که به تعبیر صریح فیلمبردارِ فیلم در نشست خبری، تصویر بهتری از گذشته درخشان مان بدهد . تحلیل کنندگان درادامه علاوه بر استفاده فنی ازجمله استفاده فیلمبردار از فیلترهای گرم، به این موضوع می رسند که زندان پهلوی در این فیلم چنان زیبا تصویر می شود که از تصویر سایر فیلم های امسال از امروزِ ایران هم فضای دلپذیرتری دارد. قاب های چشم نواز اعدام گاه، طبیعت اطراف، زیبایی پوشش کارکنان و خوش قلبی شان به خوبی در خدمت هدفی قرار گرفته است که آقای هومن بهمنش گفته بود: دادن تصویری درخشان از گذشته. این فیلم یکی از چندین فیلمی است که در جشنواره سی وهفتم فجر چنین تصویر جذابی از ایران پیش از انقلاب می دهد. هومن بهمنش علاوه بر این فیلم مدیر فیلمبرداری فیلم متری شش ونیم آقای سعید روستایی در جشنواره امسال هم بود. در آن فیلم، یکی از زندان های تهرانِ امروز تصویر شده است و همین مدیر فیلمبرداری از غلبه رنگ سیاه و خاکستری استفاده می کند . درادامه، بحث ارتجاع سرخ و سیاه هم پایش به این تحلیل بازمی شود: یکی از زندانیان سرخ رو که به خاطر حمایت از فرودستان و تن ندادن به ظلم زمینداران زیر حکم اعدام است (ارتجاع سرخ) با واکس خودش را سیاه (ارتجاع سیاه) می کند و در زندان پنهان می شود تا فرار کند. درنهایت، زندانی سرخ و اکنون سیاه شده با پنهان شدن در پایه چوبه دارِ زندان، با کامیونی فرار می کند که می خواسته چوبه اعدام را حمل کند. رییس زندان هم می فهمد؛ ولی تصمیم می گیرد به قیمت ازدست رفتن جایگاهش، او را رها کند . نویسندگان این گزارش درادامه این فیلم را در چند لایه بسیار ارزیابی شدنی دانسته اند که نمادها، دیالوگ ها، قاب ها و عناصر داستانی اش ظرفیت ویژه ای برای رمزگشایی و تحلیل دارند .

تختی یا قهرمان منفعل و بی خرد
فیلم تختی که در جشنواره اکران شد، نکته ای در آن مشخص بود و آن جسارت کارگردان در ختم ماجرای فوت تختی بود و فیلم صراحتا نشان می داد تختی خودکشی کرده است. البته، انتقادها از اینکه تختی فیلم بسیار منفعلی است، بسیار زیاد بود. نویسندگان گزارش در تحلیل بازی تختی فیلم نوشته اند: درواقع شخصیتِ تختی نوجوان و جوان طراحی نشده و صرفا در دیالوگ و چند صحنه نشان داده می شود. پسری به اسم غلامرضا از فردی ناتوان در کشتی به ستاره کشتی تبدیل می شود؛ اما اشکال اصلی فیلم از زمان همین ستاره شدن آغاز می شود. در فیلم تختی، اسطوره تختی به موجود ضعیفی تبدیل می شود که نمی تواند بین داشته ها و بخشوده هایش تعادل برقرار کند و نهایتا دست به خودکشی می زند . همان نقدها به تختی شُل وول فیلم اینجا هم نمود دارد تختی در این فیلم هیچ اندیشه و آرزوی ملی ندارد و صرفا به کمیته امداد سیار تبدیل می شود که بدون هیچ تدبیر و خردی تنها به دنبال توزیع پول بین مردم است. قرارداشتن لبخندی دائمی روی لب های تختی، شخصیت پردازی عمق نایافته و نابازیگربودن شخصیت تختی، درکنارهم قهرمانی بی خرد، بی اندیشه، بی تدبیر و ابله گونه ساخته است . آخرین خط این تحلیل، چرایی حضور این فیلم در میان آثار برگزیده تماشاگران است: مردم تمایل دارند تمام آن هایی که فراانسانی تصویر شدند، مثل خودشان زمینی و همراه با ضعف تصویر شوند . البته، شکست فیلم در اکران عمومی نشان داد مردم گویا خیلی دوست نداشتند این مدل تختی را روی پرده سینما ببینند.

متری شیش ونیم
مرثیه ای برای ناکارآمد نشان دادن قانون
این فیلم دومین اثر سعید روستایی در حوزه اعتیاد است که از دو منظر پلیس و قاچاقچی روایت می شود؛ اما خشونت تکان دهنده ای که در فیلم می بینیم، به زعم نویسندگان گزارش در حالی تمام می شود بی آنکه بیننده شاهد بازدارندگی قانون دربرابر جرایم، بالاخص جرایم منتهی به اعدام باشد . به زعم نویسندگان این متن ثروت ایجادشده برای طبقه فقیر از راه قاچاق نجات بخش توصیف می شود تا جایی که به آن تشویق هم می شود؛ ولی درمقابل علم قاضی نمی تواند منجی آنانی شود که گرفتار فقر و اعتیادند و چنین است که قاضی پسر نوجوانی که پدرش او را مجاب کرده جرم حمل مواد پدر را به گردن بگیرد، به کانون اصلاح و تربیت اعزام و پدر را نیز آزاد می کند تا به مواد فروشی ادامه بدهد . تا جایی که حتی قانون هم برای آن ها کارگشا نیست و کارگردان آن را بلااثر نشان می دهد: بیننده شاهد ناکارآمدی قانون است؛ قانونی که مجریان زحمتکش و درستکارش می کوشند جبرانگران خوبی برای ناکارآمدی اش باشند. در این اثر، مخاطب بین قهرمانی که چندان برای دلچسب بودنش تلاش نمی شود و ضدقهرمانی که گویی کارگردان قصد مقبول نشان دادن وی را دارد، سرگردان می ماند. فیلم نشان نمی دهد کدام عوامل اجتماعی، فرهنگی، روانی یا اقتصادی زمینه ساز گرایش به اعتیاد است. جایی که می خواهد به این عوامل اشاره کند، به دیالوگ ها و نه تحلیلی تصویری یا تصاویری تحلیلی متوسل می شود. به بیان دیگر در تحلیل چرایی و چگونگی ها و همچنین پیامدهای اعتیاد و تولید و فروش، به جای سینما با عملی رادیویی مواجه می شویم .
یکی از انتقادهای زیاد به فیلم سعید روستایی، نحوه مواجهه با قاچاقچی فیلم است که در این گزارش هم گویا نویسندگان به آن توجه کرده اند: چرا برای مرگ کسی مانند ناصر که به روایت فیلم دست کم به مدت 5 سال از توزیع کنندگان اصلی و عامل تیره روزی بسیاری از آحاد جامعه بوده، این همه مقدمه و مؤخره چید؟ به بیان دیگر، چرا باید مخاطب به موقعیتی سوق داده شود تا بر صحنه پرآب وتاب مرگ ناصر تأمل کند و مثلا از سرنوشت نوجوانی که قربانی حیله گری و سوءاستفاده پدرش شده یا زن فقیری که حامل موادمخدر شده، غافل شود؟ به راستی تمرکز بر فرجام کار ناصر بیشتر شایسته تأمل است یا قربانیان او و امثال او؟ این متن می افزاید: بعد از دیدن این فیلم، نمی دانیم به فعالیت های سرگرد مجیدی امیدوار باشیم و دل به تدابیر و احکام قاضی ببندیم یا برای خانواده دوستی و زیرکی های ناصر که از کوچه بن بست و خانه محقرش به همه چیز دنیوی رسید و تا چشمش از آن سیر نشد، از آن روی برنگرفت و به جد برای تحقق خواسته هایش کوشید، هورا بکشیم. تماشاگر باتوجه به این تمهیدات از اعدام ناصر خوشحال نمی شود که موجب تباهی جمعی کثیر از هموطنان و تخریب چهره ایران در خارج (ژاپن) شده است. افکت هراس آور رهاشدن زیرپایی های آهنی که موجب آونگ شدن اعدامی ها می شود، مخاطب را شوکه می کند و با این صداست که می فهمیم ناصر و عده ای دیگر اعدام شده اند. بااین حال، فیلم از ابتدا تا انتها برای ابراز این گزاره و صادرکردن این بیانیه شعاری زمینه ای نساخته است .

زهرمار ؛ شکست در فرم و محتوا
حضور فیلم زهرمار در جشنواره اصولا باعث تعجب بود و وقتی دیده شد، انتقادها بیشتر هم شد. این گزارش هم این مسأله را تأیید می کند: زهرمار فیلمی شکست خورده هم در فرم و هم محتواست. زهرمار نقد اجتماعی را به سطحی ترین شکل ممکن روایت می کند و خروجی اش چیزی جز ابتذال نیست. اشکال بزرگ زهرمار ، ادعای نقد اجتماعی است؛ درحالی که مسائل را به مبتذل ترین شکل مطرح می کند .

*صبح نو

لینک خبر :‌ سینما پرس
مدیر باغ کتاب تهران با توصیه به شهروندان برای توجه به ساعت کاری باغ کتاب گفت: بارها از بهره بردار پردیس سینمایی خواسته شده تا برای تعیین تکلیف ساعت کاری سینما همکاری و توافق شود اما متاسفانه هر بار قول هایی برای همکاری داده شده که عمل نکرده اند.

جلال فراهانی در گفت وگویی با ایسنا درباره حاشیه های پیش آمده در پردیس سینمایی این مجموعه که منجر به خاموشی موقتی پردیس در شامگاه چهارشنبه 19 تیر و بسته شدن درها برای خروج مردم شد، بیان کرد: پردیس سینمایی باغ کتاب به لحاظ وسعت و عملکردی مقابل سایر بخش های مجموعه باغ کتاب، بیست درصد آن را در برمی گیرد اما به لحاظ وسعت فضای زیر سقف کمتر از 10 درصد باغ کتاب است. اگر این پردیس را با پردیس های سینمایی دیگر مثل پردیس کوروش مقایسه کنیم می بینیم که آن ها در یک مجموعه جدا هستند که مثلاً ساختارشان طبقاتی است و اگر قرار باشد سینما فعالیت داشته باشد امکان تعطیل کردن و بسته شدن بقیه طبقات وجود دارد، اما ساختار باغ کتاب مسطح است و باز بودن پردیس سینمایی باعث می شود ما مجبور باشیم، تمام محدوده مرکزی باغ کتاب را که بیش از یک سوم کل مجموعه است باز نگه داریم.

او افزود: ما چند بار به بهره بردار سینما ابلاغ کردیم بیایند جلسه برگزار کنیم تا مشخص شود به چه شکل می خواهیم این همکاری ادامه داشته باشد، چرا که در تابستان ساعت کار مجموعه باغ کتاب تا 12 شب است ولی در 6 ماه دوم سال حدود ساعت 22 مجموعه تعطیل می شود در حالی که الان گاهی فیلم ها تا بعد از ساعت 2 بامداد تمام می شوند و باغ کتاب باید ساعت های بیشتری اضافه باز باشد.

وی ادامه داد: ما اعلام کردیم از آنجا که این وضعیت تبعات فرهنگی، اجرایی و مالی دارد بیایند توافق کنیم که مثلاً کدام درب برای تردد مردم باز بماند، کدام بسته شود، یا درباره اضافه شارژ صحبت کنیم اما اصلاً توجهی نشد و از این ابزار که بلیت فروشی اینترنتی انجام می دهند متأسفانه سوءاستفاده می کنند چون مردم اصلاً از ماجرا خبر ندارند و ما نمی خواهیم مردم در سختی باشند.

فراهانی گفت: با توجه به شرایط، از طرف مراجع مربوط در شهرداری به دوستان ابلاغ شده بود که برای روز چهارشنبه هفته قبل سانس آخر سینما را برای بلیت فروشی باز نکنند اما متأسفانه این کار را انجام دادند و اگرچه قول دادند که برای امروز شنبه، 22 تیرماه این اتفاق تکرار نشود باز هم متوجه شدیم برای سانس 23:59 سانس بلیت فروشی باز شده و اگر چه در روز چهارشنبه برای خروج مردم از سالن و مجموعه همکاری کردیم تا یکی از درها باز باشد اما امشب دیگر این همکاری را نخواهیم داشت و برای مردم قطعاً سخت خواهد بود چون فقط خروجی اضطراری برای آن ها باز خواهد بود.

او افزود: توصیه من به شهروندان این است که در ساعت های پایانی اگر می خواهند به پردیس سینمایی باغ کتاب بیایند به ساعت کار باغ کتاب هم توجه کنند که به جز روزهای یکشنبه و دوشنبه که تا ساعت 23 است بقیه روزها در تابستان تا ساعت 12 شب خواهد بود و به همین دلیل پیشنهاد ما به دوستان این بود که سانس آخر را به گونه ای تنظیم کنند که ساعت 12 همزمان با پایان کار باغ کتاب پردیس سینمایی هم تعطیل شود. اما اگر اصرار بر این است که مثل بقیه سینماها اینجا هم تا سانس آخر باز باشد باید در جلسه ای حد و مرزها مشخص شود تا راه برای مردم باز و چراغ ها روشن باشد تا شهروندانی که به مجموعه وارد می شوند از فضای درستی بهره مند شوند.

مدیر باغ کتاب گفت: متأسفانه یکی از مشکلات ما این است که قرار داد بهره بردار سینما با مجموعه باغ کتاب نیست و حتی من نمی دانم نام دقیق بهره بردار چیست اما می دانم که بهره بردار فعلی پیمانکار ساخت است و باید در جلسه ای تبعات اجرایی و مالی برای هر دو طرف مشخص شود.

انتهای پیام

لینک خبر :‌ خبرگزاری دانشجویان ایران
گروه فناوری اطلاعات معاون قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در آیین اختتامیه و اهدای جوایز نخستین جشنواره قرآنی چلچراغ آسمانی ، اظهار کرد: می خواهیم اقدامات مشخص و روشنی را برای تبلیغ و تبیین مؤثر مبانی قرآنی و دینی در جامعه با به کارگیری هنر و ابزار های نو از جمله فضای مجازی داشته باشیم.

به گزارش ایکنا ؛ آیین اختتامیه و اهدای جوایز نخستین جشنواره قرآنی چلچراغ آسمانی عصر امروز، شنبه 22 تیرماه با حضور عبدالهادی فقهی زاده، معاون قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و جمعی از معاونین و مدیران قرآنی کشور در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد.
فقهی زاده در ابتدای این برنامه با اشاره به چرایی ایجاد و برگزاری جشنواره تولید محتوای چلچراغ گفت: در قرآن کریم به بعثت پیامبران الهی، نزول قرآن کریم و ماجرا های متعدد فرستادگان خدا اشاره شده است. آنچه که از همه این اشارات قرآن برداشت می شود، توجه به انجام دادن عمل خداپسندانه است. یعنی آن چیزی که خدا به آن امر کرده و باید انجام دهیم، اما متأسفانه از اهداف این کتاب الهی بسیار دور هستیم.
وی افزود: اگر بخواهیم سه ساحت مشخص را برای قرآن در نظر بگیریم، یکی از ساحت ها الفاظ، قرائت و حفظ قرآن کریم است. متأسفانه بعد از وفات پیامبر اکرم(ص) با امر تفسیر کتاب خدا مخالفت شد و همین موضوع مسیر گسترش مفاهیم قرآنی در فضای خفقان آمیز آن دوران را مسدود کرد.
معاون قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با تأکید بر اینکه همه ما انسان ها باید قرآن را بفهمیم و به آن عمل کنیم، افزود: این مهم محقق نمی شود، مگر اینکه به گفته قرآن عمل کنیم. در فضای فعلی که لطماتی را از جانب نپرداختن به تفسیر خورده ایم، همین مسئله به ساحت اول و دوم و همچنین ساحت سوم که ساحت اصلی قرآن کریم است، خسارت وارد کرده است.
فقهی زاده با بیان اینکه امروز در معاونت قرآن و عترت گفتگو هایی را برای پرداختن هرچه بیشتر به قرآن کریم شروع کرده ایم، گفت: به دنبال این هستیم تا اقدامات مشخص و روشنی را برای تبلیغ و تبیین موثر مبانی قرآنی و دینی در جامعه داشته باشیم. از این طریق به دنبال این هستیم تا مخاطبان بیشتری را درگیر مفاهیم قرآنی کنیم و نهایتاً آن ها را به این فعالیت ها برانگیزیم؛ لذا به این نتیجه رسیدیم که با به کارگیری هنر و ابزار های نو از جمله فضای مجازی در ثمربخشیدن به تولید محتوای فاخر در فضای مجازی می توانیم این فعالیت را به بهترین شیوه خود اجرایی کنیم.

وی در ادامه به روایت مشهور امام رضا(ع) اشاره کرد و گفت: حضرت ثامن الحجج(ع) می فرمایند: فَإِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ کَلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا ؛ معنی عامی که امروز از این روایت برداشت شده، این است که می گوید: اگر مردم محاسن کلام ما را بشنوند، قطعاً از ما تبعیت می کنند ؛ اما آیت الله سیستانی تفسیر جامع تر و دقیق تری در خصوص این روایت دارد و می فرماید: مراد از ناس همه مردم نیست، بلکه مخالفان مذهبی هستند. بر این اساس، معنای روایت این گونه می شود که حتی اگر مخالفان ما هم به درستی با آموز ه ها و مفاهیم ما آشنا بشوند، مقابله نخواهند کرد و آن ها هم سر سپرده خواهند شد.
معاون قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با تأکید بر اینکه اگر از عهده ترویج و تبلیغ صحیح آموز ه های قرآنی در اقصی نقاط جهان برآییم، جامعه کثیری را با آموز های دینی و قرآنی آشنا خواهیم کرد، گفت: قطعاً آنها با این آموزه ها ارتباط برقرار می کنند، چراکه در واقع با پیام های فطری خودشان ارتباط برقرار کرده و از آن ها تبعیت خواهند کرد.
به گزارش ایکنا ؛ در پایان این برنامه، نفرات اول تا سوم هر کدام از بخش های تخصصی به ترتیب 50 میلیون ریال، 20 میلیون ریال و 10 میلیون ریال جایزه نقدی دریافت کردند و چهار فرد برگزیده بخش عمومی غنچه های آسمانی، هر کدام 20 میلیون ریال جایزه نقدی دریافت کردند. در این رویداد قرآنی بیش از 6 هزار نفر با ارسال آثار در بخش های تخصصی و عمومی شرکت کردند و افراد برگزیده در مراسم اختتامیه معرفی شدند. برگزیده بخش آوانمای قرآنی، سیدسجاد سیدحسینی، از پرسنل سازمان قرآنی دانشگاهیان کشور بود که حائز رتبه نخست این دوره از جشنواره شد.
یادآور می شود، فراخوان جشنواره چلچراغ آسمانی از سوی معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در ماه مبارک رمضان اعلام شد. این جشنواره صرفاً در قالب آثار ویدیوئی برگزار شد و فراخوان، دریافت، نمایش و داوری آن در پنج بخش آوانمای قرآنی شامل تولید کلیپ، فتوکلیپ و قطعات کوتاهی انجام شد که از ترکیب صوت و تصویر آیات قرآن، تواشیح، هم خوانی و آموزه های قرآنی تولید شده و با جلوه های هنری بر جذابیت آن افزوده شده است.
همچنین بخش های مختلفی که مورد داوری قرار گرفته اند، عبارتند از: تولید کلیپ با مضمون آیات و روایات مرتبط با سبک زندگی کنونی، تولید انیمیشن یا موشن گرافیک که دارای پیام و محتوای متناسب و مرتبط با آیات و روایات باشد، ارائه فیلم های کوتاه و مستند با محتوای فعالیت های قرآنی، گزارش تصویری، گفت وگوی تصویری که به نوعی مرتبط با فعالیت های قرآنی باشد و در نهایت بخش غنچه های قرآنی که شامل تهیه فیلم از تلاوت قرآن، اذان و اقامه نماز کودکان و نوجوانان است.

انتهای پیام

لینک خبر :‌ خبرگزاری بین المللی قرآن
گروه مؤسسات قرآنی مردم نهاد طی احکامی جداگانه از سوی معاون قرآن و عترت وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، اعضای هیئت رسیدگی به امور مؤسسات فرهنگی قرآن و عترت منصوب شدند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۲ سایت های دیگر : خبرگزاری شبستان

به گزارش ایکنا به نقل از روابط عمومی معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، عبدالهادی فقهی زاده، معاون قرآن و عترت وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و رئیس هیئت رسیدگی به امور مؤسسات فرهنگی قرآن و عترت در احکامی جداگانه اعضای این هیئت را معرفی کرد.

بر اساس این احکام حجت الاسلام والمسلمین محمدعلی خسروی به سمت نائب رئیس، حجت الاسلام والمسلمین سیدمصطفی حسینی، عباس سلیمی، محمدعلی خواجه پیری، مهدی محمدی و اصغر امیرنیا به عنوان اعضای هیئت و حمیدرضا شیخ ویسی نیز به سمت مسئول دبیرخانه هیئت رسیدگی، منصوب شده اند.

انتهای پیام

لینک خبر :‌ خبرگزاری بین المللی قرآن
رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان قم با اشاره به یکی از راهکارهای جلوگیری از کتابسازی گفت: سامانه جامعی راه اندازی کرد تا برای کتاب هایی که در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز صادر می شود در سایر استان ها برای همان عنوان کتاب مجوز داده نشود.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۳ سایت های دیگر : تابناک هرمزگان

حمید خرمی، رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان قم در گفت وگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) ، با اشاره به مجموعه ها و نهادهایی که می تواند مانع کتابسازی شوند، گفت: از ارگان های نظارتی که می توانند جلوی کتابسازی را بگیرند، می توان به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان ها اشاره کرد؛ زیرا می شود از انتشار کتابی که در قالب کتابسازی یا کپی است جلوگیری کرد.

وی ادامه داد: در این زمینه مثلا می توان سامانه جامعی راه اندازی کرد تا برای کتاب هایی که در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قبلا یک بار در هر استانی مجوز صادر شده است در سایر استان ها، مجوز داده نشود.

خرمی در این زمینه به نقش مهم رعایت قانون کپی رایت اشاره کرد و افزود: زمانی که یک ناشر رایت کتابی را خریداری کرده است، در کنار مجوز آن کتاب این نکته باید ذکر شود و نباید اجازه بدهند این کتاب توسط دیگر ناشران و در سایر استان ها چاپ شود.

وی با بیان اینکه متصل شدن سامانه جامع صدور مجوز کتاب وزارتخانه با سایر استان ها می تواند راهکار خوبی برای جلوگیری از انتشار چنین آثاری شود، عنوان کرد: در برخی مواقع کتاب های یکسانی توسط ناشران استان های مختلف چاپ می شوند که در میان آن ها کتابسازی نیز وجود دارد و به نظرم این سامانه جامع مانع استمرار این روند خواهد شد.

خرمی همچنین با بیان اینکه بررس های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می توانند به راحتی آثار کتابسازی را شناسایی کنند، گفت: ناشر کتابساز بعد از اینکه یک کتاب را آماده انتشار کرد، برای آن فیپا می گیرد و برای دریافت مجوز اثر به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می رود. معتقدم در آنجا بررس ها می توانند با نظارت و دقت نمونه های کتابسازی را شناسایی کنند.

وی یادآور شد: یک اثر پژوهشی و تحقیقاتی با کتابسازی تفاوت های فاحش زیادی دارد و گاهی اوقات در یک نگاه هم می توان این دو اثر را از همدیگر تشخیص داد. در این زمینه باید راهکاری اندیشید تا به این آثار مجوز داده نشود.

لزوم به روزرسانی قوانین
رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان قم با بیان اینکه در قانون باید برای کتابسازها مجازات در نظر گرفته شود، گفت: حمایت از قانون مالکیت معنوی در قانون سال 1348 برای حمایت از ناشر و پدیدآورنده اثر پیش بینی شده بود اما به دنبال تغییراتی که امروز در مدل های کتابسازی و سرقت ادبی ایجاد شده، این قوانین چندان کارآمد نیست.

وی ادامه داد: این قانون اکنون عمری 50 ساله دارد و اگرچه لایحه ای برای به روزرسانی آن در نظر گرفته شده است اما به نظرم پاسخگوی نیاز کنونی جامعه نشر نیست و باید تمهیدی اندیشیده شود تا با همکاری شورای عالی انقلاب فرهنگی این قوانین اصلاح و بازنگری شود.

خرمی همچنین به نقش سایر نهادها در مقابله با موضوع کتابسازی اشاره کرد و گفت: در این زمینه اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران و سایر تشکل های صنفی در استان ها، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و اداره کل فرهنگ و ارشاد استان ها می توانند برای مقابله با کتابسازی دست به دست هم بدهند.

وی تاکید کرد: باید بپذیریم که ناشران کتابساز در اصل ناشر نیستند و فقط آمده اند که مجوزی از ارشاد بگیرند و به سایر مشغله های خود برسند. در این دوران کسی فعالیت نشر را ادامه می دهد که کارش را دوست دارد و توانسته در طول سال ها اعتبار حرفه ای کسب کند، یک ناشر مطرح و خوب هیچ وقت تولیدات خود را با کتابسازی ادامه دهد.

به گفته خرمی، برخی از ناشران هم هستند که به این کار به عنوانی یک حرفه تجاری نگاه می کنند، در این میان ناشران قدیمی هیچ وقت دنبال کتابسازی نرفتند بلکه به دنبال کار حرفه ای بودند و فقط منابع اقتصادی و تجاری را دنبال نکرده اند.

لینک خبر :‌ خبرگزاری کتاب ایران
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۳

رمضان علی حیدری خلیلی، معاون توسعه مدیریت و منابع سازمان سینمایی کشور به همراه سیدحسین سیدی مدیر عملکرد سازمان امور سینمای و سمعی و بصری از دفترانجمن سینمای جوانان استان اردبیل بازدید کردند.

به گزارش روابط عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، پنجشنبه 20 تیرماه رمضان علی حیدری خلیلی، معاون توسعه مدیریت و منابع سازمان سینمایی کشور به همراه سید حسین سیدی، مدیر عملکرد سازمان امور سینمای و سمعی و بصری پس از بازدید از سینماهای فعال و غیرفعال اردبیل با حضور در دفترانجمن سینمای جوانان استان اردبیل حضور یافته و از انجمن سینمای جوانان استان اردبیل بازدید کردند در این جمع که صدیف بدری، نماینده مردم اردبیل، نیر ، نمین و سرعین در مجلس شورای اسلامی و حبیب فتحی نایب رئیس شورای شهر غریب منوچهری، معاون هنری، حمید اسکندری، مسئول امور سینمایی و عدالت عزت پور، مدیر روابط عمومی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان اردبیل و تنی چند از فیلم سازان استان حضور داشتند، حیدری خلیلی بعد از توضیحات و ارائه عملکرد انجمن توسط میردولت موسوی، مدیر انجمن سینمای جوانان استان اردبیل اظهار کرد ضمن ابراز رضایت از عملکر دففتر اردبیل از تلاش های مدیر این دفتر تقدیر نمود و افزود : به باور ما انجمن سینمای جوانان استان ها یک واحد اداری نیست بلکه یک مرکز فرهنگی، توان و ظرفیت فرهنگی است، توانی که می تواند سبب معرفی مزیت های استان باشد، توانی که می تواند خودش به مزیت های استان اضافه کند .

معاون توسعه مدیریت و منابع سازمان سینمایی کشور خطاب به هنرمندان حاضر در این نشست دوستانه ادامه داد : بیان تصویری، پرنفوذترین ابزاری است که در اختیار شما است و باید از آن بهره بگیرید تا قابلیت ها و استعدادهایش را معرفی کند .

وی اضافه کرد : حوزه سینما و تصویر حرف نخست را در بیان مسائل فرهنگی و اجتماعی می زند بنابراین دور از انصاف و انتظار من بود که به دفتر انجمن اردبیل کم توجهی شود . کارنامه انجمن سینمای جوانان استان اردبیل از کارنامه های بی نظیر انجمن سینمای جوانان کشور است .

حیدری خلیلی ضمن تأکید براین که هزینه ها باید صرف پشتیبانی فرهنگی از فیلم سازان استان شود ، تصریح کرد : تقاضای ما از اداره کل فرهنگ وارشاد اسلامی استان این است که یکی ازفضاهای موجود خود را برای استقرار انجمن سینمای جوانان اردبیل در نظر بگیرد، ما نیز در تهران منابعِ در اختیارِ خود را به لحاظ درجه اعتباری صرف فعالیت های فرهنگی خواهیم کرد .

وی اذعان کرد : یکی ازکلان برنامه های وزارتخانه عمومی سازی دسترسی فرهنگی است از این رو دلیل حضور سازمان سینمایی در اردبیل، برقراری عدالت فرهنگی است و هم زبان با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قصد دارد شعار ایران تهران نیست را عملی کند .

معاون توسعه مدیریت و منابع سازمان سینمایی کشور اظهارکرد : سیاستی که ما در سازمان سینمایی داشتیم این بود که انجمن سینمای جوانان استان ها روی پای خودش بایستد، درسطح فعالیت های استانی مستقل باشد و در حوزه خط مشی و برنامه ریزی و سیاستگذاری، پیرو انجمن مرکز باشد.

صدیف بدری نماینده مردم اردبیل درمجلس شورای اسلامی نیز در این جلسه اظهارکرد: کاش همه مسئولان ما در 40 سال گذشته به این باور عملی می رسیدند که همه ایران فقط تهران نیست.

وی افزود : انجمن سینمای جوانان استان اردبیل هم هنرآموزان بسیار مستعدی دارد و هم تهیه کنندگان و فیلمسازان علاقه مندی در اردبیل وجود دارد، برنامه ها و تولیدات امسال و بیلان کار سالهای گذشته هم مبیّن این است که هنرمندان انجمن اردبیل پای کار هستند و انجمن با مبلغ کمکی بسیار ناچیزی به تولید آثاری پرداخته که با حضور در عرصه های مختلف ملی و بین المللی باعث افتخار آفرینی برای استان شده اند.

بدری افزود : هنرمندان ما به لحاظ فیزیکی و تجهیزات و امکانات محروم اند که باید از ظرفیت دستگاه های استانی استفاده شود و با هم افزایی بتوانیم برای حل مشکل فضای فیزیکی استان طی برنامه زمان بندی مشخص تسهیلات خوبی بگیریم.

نماینده مردم درمجلس شورای اسلامی در پایان گفت: امیدکه این سفر از بُعد تجهیزاتی و امکاناتی کمک رسان باشد و ماهم در کنار شما به این مهم کمک خواهیم کرد.

در ادامه حبیب فتحی نایب رئیس شورای اسلامی شهر اردبیل با بیان اینکه با یاری و باور هنرمندان سینمای جوانان استان اردبیل می توان در زمینه های مختلف اعم از سبک زندگی ایرانی و اسلامی، احیای فرهنگ بومی، حفاظت از محیط زیست و فرهنگ شهر نشینی و .... فرهنگ سازی لازم را انجام داد، بر لزوم حمایت مسئولین از هنرمندان این انجمن تاکید کرد .

لینک خبر :‌ انجمن سینمای جوانان ایران
بازیگر سینما و تلویزیون گفت: بعد از 7 سال این مسائل را بازگو می کنم که طی این سال ها از سوی همکاران، دوستداران، یاوران سینما و تلویزیون کاملاً بایکوت شده ام به طوری که حتی در جشنواره های هنری تلویزیون و سینما نیز بنده را دعوت نمی کنند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۳ سایت های دیگر : صاحب نیوز همراز روزنامه نصف جهان

به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، الهام چرخنده بازیگر سینما و تلویزیون شامگاه شنبه مهمان پویش مردمی عفاف و حجاب شهر بهارستان بود.

چرخنده در جمع مردم بهارستان در مورد سوابق شغلی و تحصیلی خود گفت: فارغ التحصیل رشته مهندسی معماری هستم، در عرصه موسیقی پاپ و هندی (موسیقی هندی) فعالیت های هنری داشته ام، در رشته های والیبال و کونگ فو تای ورزش کرده ام، متولد 6 تیر 57 هستم و خدا خواست از این اندک شهرتم در مسیر رسالتی که برعهده دارم استفاده کنم.

این فعال عرصه هنر و فرهنگ با اشاره به فعالیت های هنری اش افزود: بعد از 7 سال در جمع شما مردم این مسائل را بازگو می کنم که بزرگ ترین افتخارم این است که بگویم در این مدت از سوی همکاران، دوستداران، یاوران سینما و تلویزیون کاملاً بایکوت شده ام به طوری که حتی در جشنواره های هنری تلویزیون و سینما نیز بنده را دعوت نمی کنند.

چرخنده اضافه کرد: 8 سال همراه همسر سابقم در خارج از کشور زندگی و آنجا در آن مدت 20 هزار دقیقه برنامه ستاره مهاجر را اجرا کردم، حتی قرار بود پروژه آکادمی موسیقی ایرانی را هم در شبکه نمایش خانگی کلید بزنیم که هیچ وقت این اتفاق نیفتاد.

بازیگر سینما و تلویزیون با اشاره به ماجرای چادری شدن و تغییر ارزش هایش عنوان کرد: اینکه الهام چرخنده به معنای کوچ کننده تبدیل می شود به الهام زهرایی دستخوش علت و داستان و اتفاق نیست بلکه تنها نظر فاطمه زهرا (س) است نه هیچ چیز دیگر.

به گفته وی: در نوروز سال 93 توانستم با عنایت امام زمان (عج) زاویه فکری ام را از طریق شبکه چهار اعلام نمایم. بسیاری از افراد از من می پرسند چگونه یک شبه چرخیده ام (چنانچه فامیلی بنده هم به گونه ای است که به آن ها اجازه تبع شاعری می دهد) در پاسخ به این افراد گفته و می گویم من 12 سال است که به حجاب چادر معتقد بوده ام و خانواده ای دارم که اغلب در رشته الهیات تحصیل کرده اند، تنها امروز ظاهرم با چادر شبیه درونم شده است.

بازیگر سینما و تلویزیون بیان کرد: پس از آنکه در سال 92 حکم سفیر حجاب و عفاف از سوی رهبر فرزانه انقلاب به بنده داده شد تا کنون افزون بر هشت هزار تن چادری شدند؛ هر چند حجاب پنج متر پارچه نیست و گاهی برخی چادری ها تقوا ندارند اما با این وجود رکن اصلی تقوا حجاب است.

چرخنده تصریح کرد: مسئولیت این روزهای بنده بسیار سخت شده است در حالیکه بنده از رسته و گروهی نبوده و پول بگیر و حقوق بگیر هیچ ارگانی نیستم؛ می توانستم به جای ایران در خارج از کشور زندگی کنم چرا که غربی ها به خوبی خریدار ناموس شیعه هستند.

وی خاطرنشان کرد: از سال 92 پس از بازی در سریال آوای باران تاکنون هفت قرارداد بازیگری بنده لغو شد که این ندیده و بایکوت شدن همان چیزی بود که من خواستم.

بازیگر سینما و تلویزیون تاکید کرد: ما تاکنون از موضع بالا به افراد بدحجاب نگاه کرده و این امر باعث ترس آن ها شد تا جایی که موجب جذب آن ها به افرادی شد که میلیاردها دلار برای ایجاد شکاف در خانواده ایرانی هزینه کرده اند.

بازیگر سینما و تلویزیون با بیان اینکه ابتدا فکر می کردم حجاب دست و پای من را می بندد اظهار داشت: وقتی از ایران خارج شدم دنبال ادیان شناسی رفتم و در این راستا چند ماه در معابد هندو با خادمان زندگی کرده و امیرالمؤمنین (ع) و حضرت زهرا (س) را در معبد هندوها یافتم.

چرخنده تاکید کرد: انقلاب این کشور از شهید شدن رزمندگان شروع نشد بلکه با حجاب بانوان شروع و تداوم یافت و خیلی ها رفتند که ما با قدرت در کشورمان قدم بزنیم.

انتهای پیام/63064/م30/

لینک خبر :‌ خبرگزاری فارس
سینما همایون از قدیمی ترین سالن های سینما در اصفهان است که دوران اوج رونق آن به چهل تا پنجاه سال پیش برمی گردد و در دو دهه اخیر، رو به ویرانی رفته در دو سال اخیر ایده بازسازی این سینما همه اهالی هنر را خوشحال کرد چرا که راه اندازی این سالن قرار بود روحی باشد که به تن تئاتر دمیده می شود.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۳

به گزارش خبرنگار ایمنا ، سینما پالاس، سینما همایون یا سینما 22 بهمن، روزگاری برای مردم اصفهان یکی از مکان های خاطره ساز محسوب می شد و همچنان هم خاطرات تماشای فیلم در این سینما، از زبان مردمانی که حالا پا به میانسالی گذاشته اند، شنیده می شود.

این سینما طی دهه ها بلااستفاده ماندن، روبه فرسودگی رفته و حریقی که حدود ده سال پیش گریبانش را گرفت باعث شد سقف سینما فرو بریزد. مدتی است خبر از بازسازی این سالن به گوش می رسد سالنی که مسئولان نوید ایجاد تالار تئاتر شهر را در آن داده بودند؛ اکنون به یک سالن فرهنگی و تجاری تبدیل می شود.

نخستین خبر بازسازی سینما را حوزه هنری منتشر کرد در این خبر آمده بود که طبق توافقات انجام شده میان مدیران بهمن سبز و شهردار و مدیرعامل مشارکت های مردمی در معاونت فرهنگی شهرداری، سینما همایون به بزرگترین مجتمع تفریحی تجاری اصفهان تبدیل می شود.

تالار تئاتر شهر در چهارباغ ساخته می شود

مدتی بعد مسئولان فرهنگی شهر از این که با بهمن سبز برای تبدیل سینما همایون به تالار تئاتر شهر به توافق نرسیده اند خبر دادند؛ فریده روشن در این خصوص به ایمنا می گوید: تلاش کردیم سینما همایون را احیا کنیم زیرا یک سینمای نوستالژی بود و با توجه به اینکه اصفهان سالن تئاتر نداشت تصمیم داشتیم این سالن را به تالار تئاتر شهر تبدیل کنیم.

رییس کمیسیون فرهنگی و ورزشی شورای اسلامی شهر اصفهان ادامه می دهد: با توجه به اینکه بخشی از این سینما در اختیار حوزه هنری و بخش دیگر در اختیار شهرداری است جلسه ای در تهران با حضور مدیر حوزه هنری برگزار کردیم تا آن ها با شهرداری تبادل کنند و در قبال یک زمین در هر کجای شهر سینما را به شهرداری بدهند.

وی با اشاره به تلاش هایی که در دو سال اخیر برای تبدیل سینما همایون به تالار تئاتر شهر انجام شد، می گوید: علاوه بر پیگیری هایی که از جانب شورا و شهرداری انجام شد به نتیجه نرسیدیم و هفته قبل مدیریت شهری یک زمین دیگر را برای تبدیل به تالار تئاتر شهر در همان چهارباغ مدنظر گرفت.

فضای فرهنگی سینما همایون تجاری نمی شود

حال گویا تالار تئاتر شهر جایگاه خود را پیدا کرده است و سینما همایون همان پرده نقره ای را در آغوش می کشد و محمد عیدی، رئیس سازمان فرهنگی اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان در خصوص بازسازی این سینما به خبرنگار ایمنا می گوید: جلسات متعددی برای بازسازی این سالن سینما برگزار شده است تا به کمک حوزه هنری، فعالیت هایی موازی با فعالیت های فرهنگی و هنری خیابان چهارباغ انجام شود اما نحوه مشارکت حوزه هنری باید مشخص شود؛ مباحث این جلسات بر سر چگونگی مشارکت حوزه هنری است که باید در یک زمینه تعاملی به نتیجه برسد.

وی اضافه می کند: در جلسات اخیر، ایجاد تالار تئاتر شهر نیز در دستور کار شهرداری قرار گرفته است؛ زمینی حدود 1740 مترمربع پشت سینما سپاهان در نظر گرفته شد تا به عنوان تالار تئاتر شهر به بهره برداری برسد و این برنامه، از برنامه سینما همایون و زمین آن، مجزاست و یک برنامه و زمین اختصاصی برای تالار تئاتر شهر در نظر گرفته شده است.

معاون شهردار با بیان این که از ظرفیت های تجاری موجود پیرامون سینما همایون استفاده خواهد شد، می گوید: هیچ برنامه ای مبنی بر ایجاد یک مجتمع تجاری، تفریحی در خود سینما همایون در دستور کار ما نیست بلکه از همان واحدهای موجود در اطراف سینما استفاده تجاری خواهد شد علاوه بر آنکه مسیر ورودی سینما از قبل هم دارای واحدهای تجاری بوده است که آنها هم احیا خواهد شد بدون آنکه به سالن های سینما آسیبی وارد شود و از فضای فرهنگی و هنری سینما، برای موارد تجاری استفاده نخواهد شد.

وی خاطرنشان می کند: مسئله اصلی پیرامون بازسازی این سینما، همان نحوه مشارکت و همکاری حوزه هنری با سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری است که نیازمند برگزاری جلسات دیگر هم در سطح شهرداری و هم در سطح کشوری است.

هر چند که رئیس شورای شهر اصفهان در گفت و گویی به خبرنگار ایمنا گفته بود بخش تجاری این مجموعه که متعلق به شهرداری است به مزایده خواهد رسید و بخشی که متعلق به حوزه هنری است نیز توسط این نهاد مورد بهره برداری قرار می گیرد. اما بهمن سبز هنوز در این پروژه مصمم به همکاری است.

سینما همایون را واگذار نمی کنیم

محمود کاظمی مدیرعامل موسسه بهمن سبز حوزه هنری به ایمنا می گوید: در سال جدید شهردار و شورای شهر نشستی با حوزه هنری پیرامون تبدیل سینما همایون به تالار تئاتر شهر داشتند و در نشستی که ما با معاون فرهنگی شهرداری در اصفهان داشتیم پیشنهاد این بود که بهمن سبز طرحی را ارائه کند که هم سالن تئاتر و هم سینما داشته باشد و نتیجه کار سالن فرهنگی_تجاری همایون بود.

وی ادامه می دهد: قرار نیست ما زمین را واگذار کنیم این زمین متعلق به شهرداری و حوزه هنری است و با مشارکت هم مجتمع فرهنگی تجاری ساخته می شود در این مجتمع شهرداری نیازهایی دارد و حوزه هنری هم قطعاً نیازهایی دارد که قرار است که با همفکری این نیازها را در این مجتمع بر طرف کنیم.

سینما همایون، پالاس، 22 بهمن یا حتی تالار تئاتر شهر فرقی نمی کند مهم این است که روح هنر باز در این خرابه دمیده می شود حتی فرقی ندارد حوزه هنری یا شهرداری متولی باشند مهم این است که خاطراتی که در این سینما زیر خروارها خاک دفن شده است زنده می شود گاهی مهم فقط روحی است که دوباره در کالبد شهر دمیده می شود.

لینک خبر :‌ خبرگزاری ایمنا
حجت الاسلام جباری امام جمعه ای است که همه جا هست، حتی داخل قهوه خانه ها! حکایت حضور او در شهرستان شوط، به همین جا ختم نمی شود و حالا خبر رسیده با فعالیت های او آمار طلاق هم در شوط کاهش پیدا کرده است.

خبرگزاری فارس؛ گروه دیگر رسانه ها: شاید اگر اسم امام جمعه شهرستان شوط در فضای مجازی مطرح نمی شد، خیلی ها نمی دانستند که شوط کجای نقشه پهناور کشورمان است! حالا اما نام این شهرستان که در چهار کیلومتری رودخانه زنگبار در استان آذربایجان غربی قرار گرفته، گره خورده به نام امام جمعه ای جوان به اسم حجت الاسلام محمدرضا جباری. امام جمعه ای که مدتی پیش به خاطر تصاویر غیرمتعارفی که از او در فضای مجازی منتشر شد معروف شد، آنقدر که خیلی ها گفتند او امام جمعه ای است که همه جا هست، حتی داخل قهوه خانه ها! حکایت حضور حجت الاسلام جباری در شهرستان شوط، اما به همین جا ختم نمی شود و حالا از این شهرستان خبر رسیده با فعالیت های او آمار طلاق هم در شوط کاهش پیدا کرده ؛ حرکتی جالب و قابل تقدیر که باعث می شود پای صحبت های روحانی ای بنشینیم که خودش زاده این شهرستان است و از آذرماه سال گذشته به امامت جمعه این شهرستان محروم منصوب شده و در همین مدت کوتاه با برنامه هایی که در این شهرستان اجرا کرده تغییرات محسوسی در حال و روز مردم به وجود آورده است.

اولین کاری که به عنوان امام جمعه در این شهرستان انجام دادید چه بود؟

اولین کار برای من حضور در عرصه های مختلف اجتماع بود، آن هم با این هدف که به عموم مردم نشان بدهم امام جمعه ای وارد شهر شده که می خواهد بین مردم باشد، با آنها دیدار داشته باشد و از جمع مردم دور نباشد. لذا با این هدف وارد فضاهای مختلف اجتماعی شهر شدم، از پارک ها، اردوگاه ها، ایستگاه های صلواتی، معابر شهری و مراکز تجمع کارگران گرفته تا مدارس، روستاها،محله های محروم و حتی کافه ها و قهوه خانه های سنتی.

دستاورد این بازدیدها چه بود؟
با این بازدیدها ما به پایش آسیب های اجتماعی در شهرستان رسیدیم. پایش های ما نشان داد سطح برخی آسیب های اجتماعی در شهرستان بالاست و به همین دلیل تصمیم گرفتیم یک سند راهبردی برای شهرستان تنظیم کنیم تا با برنامه و هدف به مقابله با این آسیب ها بپردازیم.

چه آسیب هایی را در اولویت قرار دادید؟
بیشتر از همه ما متوجه بالا بودن آمار طلاق شدیم و در همین زمینه با همکاری نیروی انتظامی، شورای ریش سفیدان را در شهرستان راه اندازی کردیم و از دادگاه ها هم خواستیم قبل از این که حکمی را برای پرونده طلاق صادر کنند، این پرونده را به شورای ریش سفیدان ما بفرستند. در عین حال به طور همزمان با مباحثی که از تریبون های مختلف مطرح می کردیم، مثل خطبه های نماز جمعه یا صحبت هایی که در مساجد مطرح می شد، مردم را با خودمان همراه کردیم و از همه خواستیم به معضل طلاق توجه بیشتری داشته باشند، برای مثال اگر متوجه شدند زوجی در نزدیکی شان به طلاق فکر می کند، آن را با این شورا مطرح کنند. از طرف دیگر از افراد سن و سال دارتر هم که به نوعی ریش سفید فامیل شان محسوب می شدند خواستیم در جمع اقوام خودشان حضور پررنگ تری داشته باشند و مانع جدایی زوج ها بشوند و با این سیاست ها تب طلاق در شهرستان ما خوابید.

چه موردی به عنوان عامل طلاق بیشتر از همه به چشم شما آمد؟
یکی از مواردی که واقعا زیاد تکرار می شد این بود که دیدیم در یک زندگی، زن خانه مهریه اش را می خواست، بدون این که قصد جدایی داشته باشد؛ اما همین عامل باعث طلاق می شد. ما همین جا وارد عمل شدیم و با آگاه سازی هایی که انجام دادیم این فرهنگ را رواج دادیم که عندالمطالبه بودن شرایط مخصوصی دارد و هرجایی نمی شود این را مطالبه کرد... یک مورد دیگر بحث اقتصادی و مالی خانواده ها بود که در موارد زیادی آنها را در آستانه جدایی قرار داده بود. اینجا ما وقتی در جریان موضوع قرار گرفتیم تلاش کردیم با دادن وام اشتغال از نهادهای مختلف، به نوعی برای این خانواده ها که اغلب با مشکل بیکاری مرد خانه روبه رو بودند، کار ایجاد کنیم. بر همین اساس با همکاری بانک های شهرستان حدود 90 فقره وام و تسهیلات به منظور اشتغال زا با معرفی شورای ریش سفیدان اعطا شده و در مجموع در پرونده هایی که از دادگاه ها به ما ارجاع می شد، ورود کردیم و با پادرمیانی هایی که صورت گرفت مخصوصا با حضور ریش سفیدان، این را بین مردم جا انداختیم که این طور نیست که امروز به دادگاه بروند و فردا طلاق بگیرند.

یعنی پروسه طلاق را سخت کردید؟
بله، مردم متوجه شدند یک عده ای در شهر هستند که دیده بان زندگی اهالی شهرند و مانع از هم پاشیدن زندگی ها می شوند، به خاطر همین واقعا تب طلاق در شهر ما کاهش پیدا کرد و برای مثلا از 28 پرونده ای که در یک پروسه به ما ارجاع شد، 12 پرونده با وساطت ما به مصالحه رسید و سیزدهمین پرونده هم درحال رسیدگی است که البته در موفقیت این امر واقعا حضور همه جانبه نهادهای مختلف در کنار هم موثر بود. واقعیت این است که قبلا هر نهادی به صورت جداگانه فعالیت می کرد، مثلا نیروی انتظامی، نماز جمعه و... هرکدام آمارهای جداگانه ای برای طلاق داشتند، اما الان این موضوع در شهرستان ما یک واحد رسمی دارد و یک آمار ثابت از مجموع بررسی های به عمل آمده داده می شود.
نکته جالب این است که شما از ابتدای ورودتان به شهرستان شوط، تمرکز فعالیت های تان را روی مسائل اجتماعی گذاشتید که شاید دغدغه خیلی از امام جمعه های دیگر نباشد، چطور شد که این اتفاق افتاد؟
ببینید ما سربازان نماینده ولی فقیه در استان ها هستیم که باید براساس منویات رهبری رفتار کنیم و طبیعتا منویات رهبری یک قانون کشوری است و در آن بر اهمیت پرداختن علما، طلاب و ائمه جمعه بر مسائل اجتماعی تاکید شده است، ازطرف دیگر امامان جمعه مسؤول شورای فرهنگ عمومی شهرها هستند و لذا باید نسبت به مسائل روز ِجاری در اجتماع حساس تر باشند.

با این حال فکر می کنیم خود شما هم همیشه دغدغه آسیب های اجتماعی را داشته اید؟
بله من قبل از این که امام جمعه هم بشوم، همیشه آسیب های اجتماعی برایم مهم بود و از طریق دوستان امام جمعه ای که داشتم در جریان آسیب های اجتماعی شهرهای مختلف کشورمان بودم و برای آنها طرح و برنامه هم می دادم، اما در نهایت از هفت ماه پیش که این مسؤولیت در شوط به عهده خودم گذاشته شد، تصمیم گرفتم مقابله با آسیب های اجتماعی یکی از برنامه های اصلی ام باشد.

ابتدای مصاحبه از حضور در جمع مردم گفتید، واقعا به همه جا خودتان شخصا سرکشی می کنید؟
بله، شهر شوط خیلی بزرگ نیست و اگر یک هفته کامل وقت بگذارید می توانید کل شهر را بگردید و با یک ماه وقت گذاشتن می توانید کل شهرستان را بگردید، یعنی شهر شوط و 72 روستای آن. تا همین الان در این مدت چندماهه ای که در شوط هستم، 150 سفر به روستاهای مختلف شهرستان داشته ام، البته شاید بعضی روستاها را هنوز نرفته باشم اما به بعضی از آنها به دلیل مشکلاتی که داشتند پنج شش بار سرزده ام . تا به امروز هم قاعده بر این بوده که محوریت حضور ما در مسجد جامع روستا باشد و اهالی روستا، امام جماعت روستا، شوراها و دهیار هم در مسجد حضور پیدا کنند و در کنار آنها مسائل و مشکلات روستا بررسی شود. اولویت هم مسائل فرهنگی و مذهبی و اجتماعی است و در نهایت مشکلات در جلسه ای که در شهرستان با مسؤول مربوط داریم به وی اطلاع داده می شود و تا حد توان مسؤولان در جهت حل مشکلات قدم برمی دارند.
البته در این بین توفیق پیدا کردیم که به تعدادی از مسائل عمرانی هم رسیدگی کنیم. برای مثال تعدادی از روستاها از نبود راه مناسب به شهرستان شوط دچار مشکل می شدند؛ در حالی که اگر سه کیلومتر از راه روستایی اصلاح می شد مسیر برخی روستاها به شهر تا 35 کیلومتر کاهش پیدا می کرد و این کار را گروه قرب عاشورا به صورت جهادی به عهده گرفت و در حال انجام است.

پس بیشتر روی مناطق محروم هدف گذاری کرده اید؟
بله خاستگاه انقلاب ما از همین مناطق محروم بوده و خوشبختانه با رصد مشکلات در این مناطق می توان قدم های بزرگی برداشت. البته در این پروسه، رصد مشکلات با ماست و زحمات اصلی را نهادهای دیگر مثل فرمانداری، شهرداری، سازمان تبلیغات، اداره ارشاد، سپاه و... انجام داده اند که مددکار ما بودند و حتی در فعالیت های جهادی هم ما را تنها نگذاشتند.

درباره این فعالیت های جهادی بیشتر توضیح می دهید؟
این طرح به نوعی ادامه جهاد سازندگی دهه 60 است. ما با همکاری ادارات و نهادها طرحی را در شورای فرهنگ عمومی به تصویب رساندیم و گزارشش را هم به نماینده ولی فقیه ارسال کردیم . این طرح، تشکیل گروه های جهادی در شش کمیته فنی و چهار کمیته پشتیبانی بود و برهمین اساس مقرر شد تمام ادارات، سازمان ها و ارگان ها با تمام نفرات و تجهیزات خود هر ماه سه جلسه در یکی از روستاهای شهرستان شوط مستقر شده و مشکلات روستا را بررسی و حل کنند.

گفتید که شهرستان شما الان یک سند راهبردی دارد.
بله، ما یک سند راهبردی تدوین کردیم که یک برنامه پنج ساله براساس گام دوم انقلاب است. این سند راهبردی در ابتدا با 52 برنامه نوشته شد که در نهایت آن را به 34 برنامه محدود کردیم و اولویت به برنامه های فرهنگی اجتماعی، اقتصادی، مذهبی و رفاهی داده شد.

این برنامه ها تا چه اندازه قابل اجرا هستند؟
خوشبختانه با این سطح مشارکتی که من از مردم در این مدت دیده ام، فکر می کنم همه این برنامه ها قابل اجراست.

برنامه های این سند راهبردی کجا تصویب می شود؟
ما یک اجلاس داریم در دفتر امام جمعه که خودم راه اندازی کردم و در این اجلاس نخبگان، اندیشمندان، دانشمندان، دانشجویان، سیاستمداران، اهالی فرهنگ و ... که همگی اهل شهرستان شوط هستند عضوند و از بین آنها یک تیم اجرایی تشکیل شده که روی مسائلی که مطرح می شود نظر می دهند.
منبع: جام جم

انتهای پیام/

لینک خبر :‌ خبرگزاری فارس
فرزانه ولی زاده در حاشیه مراسم تجلیل از فعالان انجمن ادبی کلک خیال گفت: قدردانی مسوولان فرهنگی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان غربی از اعضای فعال و اهل قلم انجمن ادبی کلک خیال نوید بخش و دلگرم کننده بود.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۲

به گزارش روابط عمومی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان غربی، فرزانه ولی زاده در حاشیه مراسم تجلیل از فعالان انجمن ادبی کلک خیال گفت: قدردانی مسوولان فرهنگی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی از اعضای فعال و اهل قلم انجمن ادبی کلک خیال نوید بخش و دلگرم کننده بود.
وی اظهارداشت: دراین نشست با حضور معاون فرهنگی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان، ریس امور فرهنگی و مدیر روابط عمومی اداره کل از فرهیختگان واهل قلم و پژوهش از جمله دکتر داوری نیکو، سیامک مختاری و نویسندگان جوان چون رویا عظیمی، فرزانه ولی زاده و مبین سفری قدردانی شد.
وی ادامه داد: این اقدام حرکتی مثبت در جهت انگیزه بخشی به فعالیت هرچه بیشتر نویسندگان جوان ارومیه بود.
ولی زاده بیان کرد: دراین ویژه برنامه با وجود اینکه تبلیغات گسترده و حتی طراحی پوستر نداشتیم بیش از 40 نفر از فرهیختگان کلک خیال حضور یافته و علاقمندی خود را به وادی نویسندگی به اثبات رساندند.
دبیر انجمن ادبی کلک خیال ادامه داد: به امید خدا انجمن ادبی کلک خیال درآینده گام های بزرگتری برای اهداف بزرگ در عرصه فرهنگ و هنر و ادبیات این سرزمین بر خواهد برداشت.
وی به برنامه ها و فعالیت های این انجمن اشاره کرد و گفت: چاپ و نشر داستان های موفق اعضا در ماهنامه های تخصصی و کشوری از افتخارات انحمن است.
ولی زاده افزود: این آثار در طی همان جلسات هفتگی خلق و تکمیل می شوند و پس از بررسی و تایید در ماهنامه های ادبیات داستانی منتشر می شوند.
دبیر انحمن ادبی کلک خیال معرفی نویسندگان موفق برای حضور در برنامه های رادیویی جهت شناساندن هرچه بیشتر استعدادهای خوب را از دیگر اقدامات انجمن ادبی کلک خیال برشمرد.
وی افزود: چند نفر از اعضای انجمن از جمله خانم راضیه احمدی حایز رتبه کشوری در عرصه داستان در سطح مدارس شده است و ما قصد داریم تمام توان و همت خود را در راستای ارتقای امور فرهنگی و هنری بکار ببندیم و صد البته انتظاررداریم از حمایت های مسوولان فرهیخته برخوردار شویم و نتایج مطلوب تری پیش رو داشته باشیم.
انجمن ادبی کلک خیال به دبیری فرزانه ولی زاده کارشناس ارشد ادبیات و مدرس داستان نویسی کار خود را از سال 1396 آغاز کرده است و اعضای ثابت و دایمی آن 25 نفر است.
آموزش، خوانش، نقد و بررسی داستان، معرفی نویسندگان استانی و کشوری و همچنین آیتم ثابت معرفی کتاب از جمله برنامه های انجمن کلک خیال است.

22 تیر 1398 13:05

لینک خبر :‌ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
مرند – امام جمعه مرند با اشاره به نقش هدایتی نماز جمعه، از ائمه جمعه خواست مشکلات و نواقص را به مسئولان گوشزد کنند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۲ سایت های دیگر : بسیج باشگاه خبرنگاران جوان

به گزارش خبرنگار مهر ، حجت الاسلام والمسلمین علی نعمت زاده، ظهر امروز در نشست خبری با خبرنگاران که به مناسبت 5 مرداد 40 امین سالروز اقامه اولین نماز جمعه برگزار شد، اظهار داشت: دیدار ائمه جمعه سراسر کشور با رهبر انقلاب اسلامی به همین مناسبت هفته آینده برگزار می شود.

وی خاطرنشان کرد: جلسه شورای اداری شهرستان مرند با موضوع نماز جمعه برگزار خواهد شد و براین اساس، به مناسبت سالگرد اقامه اولین نماز جمعه، جملاتی با این موضوع در سربرگ های اداری ثبت شود.

امام جمعه مرند با اشاره به جایگاه نماز جمعه عنوان کرد: نماز جمعه یک مساله عبادی و سیاسی است، کارکرد نماز جمعه در 40 سال انقلاب اسلامی و حاکمیت دین در جامعه و نقش ائمه جمعه در ترویج فرهنگ دینی و دفاع از وحدت ملی و دستاوردهای انقلاب اسلامی باید مورد ارزیابی قرار بگیرد.

حجت الاسلام والمسلمین نعمت زاده با تاکید بر نقش نماز جمعه در وحدت جامعه اسلامی و تبیین نظرات انقلاب اسلامی اذعان داشت: اقامه نماز جمعه تاثیر بسیار زیادی در جامعه دارد و در احکام اسلامی نیز اهمیت خاصی دارد که وسیله وحدت جامعه به شمار می رود.

وی با اشاره به اینکه پیامبر در بدو ورود به مدینه اولین نماز جمعه را اقامه کرد، گفت: ادای فریضه حج و اقامه نماز جمعه و جهاد در جلوگیری از نفوذ دشمن در جامعه اسلامی بسیار تاثیرگذار است؛ رهبر انقلاب اسلامی اخیراً نیز به حجاج ایرانی سفارش کردند در نماز جمعه اهل سنت مشارکت داشته باشند.

حجت الاسلام والمسلمین نعمت زاده در ادامه با بیان اینکه امروز 900 امام جمعه در کل کشور منصوب شده اند، عنوان کرد: از نظر فقهی، مسئولیت نصب امام جمعه بر عهده ولی فقیه است و اقامه نماز جمعه شرایطی دارد.

وی ترویج سبک زندگی ایرانی اسلامی را از رسالت های ائمه جمعه دانست و تاکید کرد: نماز جمعه نقش هدایتی جامعه را دارد و اگر مشکلی و نواقصی وجود دارد، به مسئولان گوشزد کند.

امام جمعه مرند افزود: نماز جمعه و ائمه جمعه کشور در مواقع بحرانی کشور مثل جنگ، انتخابات، سیل و زلزله نقش مهمی ایفا کرده اند و توصیه رهبر انقلاب به ائمه جمعه، نگاه ملی و اسلامی به دور از جناح و سلیقه است.

حجت الاسلام والمسلمین نعمت زاده با اشاره به نقش تاثیرگذار ائمه جمعه و خبرنگاران در جامعه عنوان کرد: باید با گام بلند، حرکت مصمم تری در گام دوم انقلاب اسلامی داشته باشیم و با توجه به برگزاری انتخابات در اواخر امسال، باید در انتخاب خود نیز هوشمندانه تر عمل کنیم و براین اساس ائمه جمعه و خبرنگاران نقش مهمی در تبیین این مهم در جامعه دارند.

وی با بیان جایگاه بین المللی انقلاب اسلامی گفت: ایران قدرت تاثیرگذاری در دنیای امروز دارد و استکبار نیز بر این مساله اذعان دارند و اینکه آمریکا تصمیم قاطعی نمی تواند اتخاذ کند دلیل قدرت بی نظیر انقلاب اسلامی است.

برگزاری همایش مکتب امام صادق (ع) در مرند

امام جمعه مرند در بخش دیگری از برگزاری همایش مکتب امام صادق (ع) در مرند خبر داد و تصریح کرد: فراخوان این همایش با موضوع نقش جوانان در گام دوم انقلاب اسلامی ارائه شده که مردادماه امسال در شهر مرند برگزار می شود.

حجت الاسلام والمسلمین نعمت زاده با اشاره به اینکه این همایش ویژه نوجوانان و جوانان 13 تا 18 ساله برگزار می شود، افزود: بیش از 200 مقاله تاکنون به دبیرخانه این همایش رسیده است.

وی همچنین با اشاره به ضرورت شناساندن شخصیت های برجسته شهرستان به نسل جوان گفت: همایش بزرگذاشت حجت الاسلام والمسلمین میرزاباقر مرندی واقف زمین دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرند و صاحب بیش از 100 عنوان کتاب، به میزبانی شهر مرند برگزار می شود.

مطالبه رهبری در میدان دهی به نسل جوان محقق نشده است

امام جمعه مرند در ادامه با اشاره به ضرورت میدان دهی به نسل جوان گفت: میدان دهی به نسل جوان در حد مطالبه رهبر انقلاب اسلامی نیست، بسیاری از مدیران و وزرا از پستی به پستی دیگر جابجا می شوند و به جوانان میدان نمی دهند.

حجت الاسلام والمسلمین نعمت زاده افزود: جوانان انقلاب اسلامی بسیار دارای فکر و قدرت اجرایی هستند، اگر خاطرات شرق شناسان مطالعه شود، نظم و علم مسلمانان مورد تاکید قرار گرفته که به صورت رایگان در اختیار اروپائیان قرار دادند اما آنها امروز به نام خود در اختیار کشورهای اسلامی قرار می دهند.

وی همچنین تصریح کرد: ما با موسیقی مخالف نیستیم اما با اختلاط در برگزاری کنسرت مخالف هستیم، برخی معتقدند موسیقی در کاهش طلاق و آسیب های اجتماعی موثر است اما در اوایل انقلاب خبری از کنسرت و موسیقی به مقدار امروز نبود اما میزان آسیب های اجتماعی و فرهنگی بسیار کمتر از امروز بود.

امام جمعه مرند ادامه داد: برخی نهادها با اینکه وظیفه ای در اجرای موسیقی و کنسرت ندارند اما با هدف پر کردن اوقات فراغت خانواده ها، اقدام به برپایی موسیقی در سفره خانه ها می کنند.

مسئولان دریافتی خود را شفاف سازی کنند

حجت الاسلام والمسلمین نعمت زاده با بیان اینکه خبرنگاران باید با سند و آمار و ارقام، عملکرد مسئولین را نقد کنند، تصریح کرد: خبرنگاران و رسانه ها، امین ترین وسیله ارتباطی بین مردم و مسئولین هستند و برخی مدیران نباید به بهانه انتقاد از خبرنگاران و رسانه ها شکایت کنند.

وی با اشاره به اینکه باید در انتخابات مجلس دقت کنیم، تصریح کرد: نماینده مجلسی که با دریافت مبلغ در اختیار، در مقابل عملکرد نادرست وزیر، خفه می شود، نباید به مجلس راه پیدا کند.

امام جمعه مرند با تاکید بر اینکه قانون، تابع افراد نیست، افزود: مسئولان باید حقوق دریافتی خود را به طور شفاف در اختیار مردم قرار دهند و قانون اساسی باید در این موضوع اجرا شود.

حجت الاسلام والمسلمین نعمت زاده تاکید کرد: خبرنگاران و رسانه ها باید با روح مطالبه گری مودبانه، در جهت شفافیت اجرای قانون حرکت کرده و از مسئولان مطالبه گری کنند.

کد خبر 4665424

لینک خبر :‌ خبرگزاری مهر
مهدی فتحی گفت: موضوع نمایش "اینجا تا ابدیت" درباره یک سرباز عراقی است که در زمان جنگ و در خرمشهر به اسارت قاسم صافی اهل خرمشهر در می آید.

بازدید صفحه اول ارسال به دوستان نسخه چاپی
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۳ سایت های دیگر : راه دانا

ب ه گزارش گروه استانی " تیتریک "؛ طبق اعلام دبیرخانه بیست و دومین جشنواره ملی فتح خرمشهر، نتیجه بررسی متون بخش مسابقه نمایش های کوتاه مشخص شد .

اینجا تا ابدیت با نویسندگی مهدی فتحی و کارگردانی مریم رضازاده تنها اثر راه یافته به این جشنواره از استان البرز و شهرستان نظرآباد به بیست و دومین جشنواره ملی تئاتر فتح خرمشهر است .

نویسنده این اثر در گفتگو با خبرنگار " تیتریک " گفت: موضوع نمایش "اینجا تا ابدیت" در مورد یک سرباز عراقی است که در زمان جنگ و در خرمشهر به اسارت قاسم صافی اهل خرمشهر در می آید.

مهدی فتحی افزود : جنگ هشت ساله عراق با ایران و دفاع مردم ایران از سرزمین، باورها، ارزش های ملی و مذهبی و حقوق انسانی خود؛ سوژه ها و موضوعات متنوع، تکان دهنده و غرور آفرین را در اختیار هنرمندان متعهد و خلاق کشور قرار داده است.

وی با بیان اینکه زبان هنر برای بیان حقایق تاریخ ملت، زبان تاثیرگذاری است، اظهار داشت: تئاتر دفاع مقدس باید مردمی شود زیرا یک پدیده مردمی بوده و متعلق به همه ایرانی هاست و به قشر خاصی تعلق ندارد، تئاتر دفاع مقدس نمی تواند صرفا پرچمدار قشری خاص باشد زیرا مربوط به جریانیاست که همه به طور مستقیم یا غیر مستقیم درگیر آن بوده اند.

این هنرمند البرزی با اشاره به درخشش هنرمندان در جشنواره های کشوری، تصریح کرد: هنر تئاتر در البرز به درخت تنومندی تبدیل شده است اما نیازمند تجهیز سالن های تئاتر، بهاء دادن به هنرمندان، افتتاح پردیس تئاتر و ... خواهد بود.

فتحی در خاتمه خاطر نشان داشت: هنر تئاتر البرز در سایه بی مهری ها خاک می خورد و باید برای حفظ این هنر و رونق اقتصاد هنر در این رشته چاره ای اندیشید، زیرا با وجود هنرمندان بسیار زیاد و خوب البرزی در تئاتر، تئاتر استان مردمی نشده است.

نمایش "آبگینه" برگزیده جشنواره تئاتر رضوی و جشنواره تئاتر سوره، نمایش"عاشقی که دلش را فروخت" برگزیده جشنواره تئاتر استانی، جشنواره تکخند و ... تعدادی از آثار برگزیده این هنرمند تئاتر استانی است.

بیست و دومین جشنواره ملی تئاتر فتح خرمشهر در چهار بخش به دبیری حمیدرضا آذرنگ آبان ماه سال جاری دراروند کنار خرمشهر برگزار می شود.

انتهای پیام/ م

لینک خبر :‌ تیتر ۱
نعیمی نوشت: رشت، اولین شهر تئاتر ایران است. برای من، ارزش تئاتر به این است که هنری دم دستی نیست. چون نه گردش مالی قابل اعتنایی دارد و نه کار آسانی ست. حداقل توی رشت. در نتیجه، عموماً آنهایی سراغش می روند که حرف دارند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۳ سایت های دیگر : پایگاه خبری ماسال رشت 20

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا ، سید مجتبی نعیمی، فعال سیاسی و فرهنگی در صفحه اینستاگرام خود به ماجرای توقف فعالیت تماشاخانه هامون در رشت پرداخت.

نعیمی نوشت:

رشت، اولین شهر تئاتر ایران است. برای من، ارزش تئاتر به این است که هنری دم دستی نیست. چون نه گردش مالی قابل اعتنایی دارد و نه کار آسانی ست. حداقل توی رشت. در نتیجه، عموماً آنهایی سراغش می روند که حرف دارند.

حالا، در این شهر، از دو سالن اصلی تئاتر، یکی اش را بستند. تماشاخانه هامون را. که اگر بگویم بهترین و حرفه ای ترین ش را، بی راه نگفته ام.

جز چند جوان و هنرمندی که سر و کارشان مدام با آنجا بود، تقریباً هیچ کس دیگری، حتی کَکَ ش هم نگزید. مدیران فرهنگی استان و رشت، حتی یک مصاحبه خشک و خالی هم در اینباره انجام ندادند. چه رسد به یک پیگیری نافرجام.

راستش را بخواهید، من نه آنچنان حرفه ای اهل تئاترم که از دلسوزیِ اصلی ترین دل مشغولی ام، دست به کیبورد شده باشم و جز سه چهار باری، نه چندان گذرم به هامون افتاده است.

آنچه باعث شد این ها را بنویسم، خاک بر سری فرهنگ و هنر در شهر ماست. که به هامون افتادن هامون، یکی از ثمرات این تاجداری ست. از گرانی کاغذ، چندین روزنامه شهرستانی و استانی بسته شد. هیچ کس نگفت خرتان چند مَن. عنوان عنوان کتاب توسط انتشاراتی های مان منتشر نشده، فراموش شد. گور بابای شان. سالن تئاتر شهر بسته شد. به اسفل اسافلین.

مردم عادی کوچه و خیابان که اصلا از ماجرا بویی نمی برند. تازه ببرند. داغی پیاز آنقدر اشک چشم شان را راه انداخته که این ها را نمی بینند. رسانه های ما هم که... بگذریم. نخبگان فرهنگی و اجتماعی ما هم که خیل کثیرشان جسارتا این جایگاه را صرفا اشغال کرده اند. که دریغ از یک جو درد و آزادگی.

مدیران و سیاسیون هم که همان به قول سهراب، جایشان بکارید درخت. کارمندند فقط. سر صبح، کارتی کشیده شود. چهارتا کاغذ این ور و آن ور کنند. حقوق و مزایای مکفی، سر وقتش بیاید. چه فرقی می کند کارش چه باشد؟ آجر هوا کردن باشد یا تامین کاغذ. این ها صورت ِ مسئله است.

فقط یاد گرفته ایم تا هوا پس می شود، غر بزنیم که چرا فرهنگ ما اِل است و هنرمند ما بِل. تا سرمان یعنی دقیقاً سر خودمان به سنگ نخورد، دادمان بلند نمی شود. مثل مرگ، یادمان رفته که اگر امروز دامان همسایه را گرفت، فردا، نه، پس فردا نوبت ماست. پس تا دیر نشده چاره ای کنم.

مثل مرگ فراموش ها که از ترس، خودشان را به خریّت زده اند که مثلاً مرگ را نبینند، درد فراموش شده ایم. بابا! لعنتی! ندیدن درد دیگران، نوبت افتادن درد به جان تو را عقب نمی اندازد .

لینک خبر :‌ دیار میرزا
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۳

لاله اصغرزاده / نویسنده

اتفاق جدیدی نبود و همه ما خبرنگارها حداقل برای یک بار هم که شده با چنین برخوردهایی سر و کار داشته ایم؛ برخوردهایی از جنس همان معاون آقای شهردار مشهد که وقتی شهردار در جمع خبرنگاران با او تماس گرفت و گلایه کرد که چرا تلفن خبرنگارها را جواب نمی دهد، الفاظ و ادبیاتی شنید که سنگ روی یخ شد و چاره ای جز این ندید که برای ماست مالی کردن کار زشت معاونش، مکالمه را قطع کند.این خبر به سرعت در شبکه های اجتماعی پیچید و شهردار نیز گریزی جز این ندید که معاونش را برکنار کند تا دست کم اینگونه به او بفهماند، جایگاهش چیست و در چه پست و مقامی مشغول خدمت است. اما بیایید کلاهمان را قاضی کنیم. ما خبرنگارها در طول فعالیت حرفه ای مان، چندین و چندبار با چنین برخوردها و بی احترامی ها و محرومیت ها مواجه شده ایم؟ چند بار از این و آن فحش خورده ایم؟ چند بار روابط عمومی فلان ارگان و نهاد به دلیل اینکه کارمان را درست انجام داده ایم و کاری به کار مطالبات و خواسته های غیرمعقول آنها نداشته ایم، تلفن به دست شده اند و شماره روزنامه و خبرگزاری راکه در آن مشغول به کار هستیم، گرفته اند و بعد هم یک دل سیر زیر آبمان را زده اند؟ یا اینکه اصلا تحریممان کرده اند و به جلسات خبری مافوقشان را همان نداده اند؟ همین یک سال پیش بود که به دلیل نوشتن گزارشی بی طرفانه در حوزه محیط زیست، دست کم برای یک سال از حضور در جلسه ها و برنامه های این حوزه محروم شدم؛ یعنی از تودیع تا معارفه یک مدیر کل جدید. چرا؟ به این دلیل که رئیس اداره کل به تریج قبایشان برخورد که چرا در گزارشتان فلان مطلب آمده است. یا اصلا چرا راه دوری برویم. بیایید اداره فرهنگ و ارشاد خودمان را مثال بزنیم؛ اداره ای که خودش را متولی همه ما می داند و در این باره ادعاهایش از زمین به آسمان می رسد؛ اما دریغ از اینکه مدیر کلش، در یکی دو سالی که بر کرسی ریاست تکیه زده به غیر از یکی دو نشست خبری با رسانه ها و خبرنگاران تعاملی داشته باشد و بداند که در دفاتر این رسانه ها چه می گذرد؟ روابط عمومی اداره کل ارشاد چقدر با خبرنگارها همکاری می کند؟ برای گرفتن یک مصاحبه معمولی و کوتاه، چندین بار و چندین سال باید منتظر بمانیم تا هماهنگی ها انجام شود و دست آخر هم حاج آقا فرصت نداشته باشند؟ . اصلا ما می دانیم که مدیرکل ها همیشه سرشان شلوغ است و فرصت ندارند؛ پس توقعمان را می آوریم پایین تر؛ جایی مثلا مثل معاونت مطبوعات اداره کل. اما آیا نتیجه می بینیم؟ اگر شما دیدید، ما هم می بینیم! هر بار که با معاون مطبوعاتی اداره کل، برای مصاحبه تماس گرفتیم، با استدلال هایی همچون اینکه اجازه مصاحبه نداریم و باید حتما با روابط عمومی هماهنگ شود و ... مواجه شدیم؛ البته شنیدن این پاسخ ها بسیار خوش بینانه است، چرا که به طور معمول، تماس با خانم معاون، بسیار سخت است و کار حضرت فیل؛ به ویژه اگر شماره، شماره ناشناس باشد! همه این مثال ها را تک به تک آوردم تا بگویم، مبادا فکر کنید برخورد نامناسب با خبرنگار فقط مربوط به آقای معاون شهردار مشهد است و باقی مسئولان شهرهای دیگر از آن مبرا هستند؛ خیر! آسمان همه جا یک رنگ دارد و فرقی نمی کند، کجا به کار خبرنگاری مشغول باشی، شاید تفاوت ها فقط در این باشد که شهردار مشهد، شهامت به خرج داد و برای طرفداری و حمایت از خبرنگاران، معاونش را برکنار کرد، اما در اصفهان اوضاع چگونه است؟ تاکنون چند مسئول به ویژه روابط عمومی به خاطر برخورد نامناسب و بی احترامی و پایین آوردن خبرنگاران، برکنار نه، توبیخ نه، اما مواخذه شده اند؟ چه میزان آموزش دیده اند که چگونه باید با خبرنگاران برخورد کنند و به شأن و مقام آنها احترام بگذارند؟ باید بگوییم تقریبا هیچ! در غیر این صورت، هر دم از این باغ بری نمی رسید و هر روز شاهد نوع جدیدی از بی احترامی و برخورد نامناسب با خبرنگاران نبودیم!

لینک خبر :‌ روزنامه اصفهان زیبا
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۲

زهرا اشرف زاده | البرز - خبرنگار

این شب ها نمایش زمین، تراژدی و دلقک ها به نویسندگی و کارگردانی جمال رنجبرزاده در تئاتر هشتگرد به روی صحنه می رود. تئاتر هشتگرد که در سال های نه چندان دور به عنوان یکی از قطب های مطرح تئاتر استان همواره حرف های زیادی برای گفتن داشته، این روزها بار دیگر با همت گروه های تلاشگر و بااستعداد خود چراغ این هنر را در این شهر روشن کرده است. رنجبرزاده متولد سال 67 و اهل روستای دنگیزک نظرآباد است که سومین اثر خود را به روی صحنه می برد و قرار است این تئاتر نماینده البرز در جشنواره بین المللی کودک و نوجوان همدان باشد.

لزوم وجود تئاتر در سبد فرهنگی خانوار

یکی از مادرانی که 2 فرزند 9 و 13 ساله خود را برای دیدن این نمایش آورده با بیان این که تئاتر یکی از تاثیرگذارترین روش های آموزشی برای انتقال مفاهیم بنیادی و پایه ای برای دانش آموزان است می گوید: توجه به این حوزه و قرار گرفتن تئاتر در سبد فرهنگی خانوار از اهمیت زیادی برخوردار است که این موضوع از سوی بسیاری از خانواده ها جدی گرفته نمی شود.

فاطمه اوجیانی که معلم است و به گفته خود همواره دانش آموزان را به دیدن تئاتر تشویق می کند ادامه می دهد: در هشتگرد تئاتر بسیار کم اجرا می شود. البته من به هنرمندان حق می دهم که انگیزه ای برای این کار نداشته باشند، چراکه حضور مخاطب و حمایت از سوی مسئولان لازمه این کار است که این موارد وجود ندارد.
وی با استقبال از موضوع نمایش می افزاید: بیشتر مادرانی که به همراه فرزندانشان در این مجموعه حضور پیدا کرده اند، از مخاطبان همیشگی تئاترها هستند و می دانند کودکان با حضور در سالن نمایش و دیدن آثاری که به موضوع ها و دغدغه های آنها می پردازد، ارتباط خوبی با این آثار برقرار می کنند.

آشنایی کودکان با دنیای تصویر

کارگردان نمایش زمین، تراژدی و دلقک ها با تاکید بر اهمیت تئاتر در تربیت کودکان می گوید: در دنیای امروز با توجه به پیشرفت فناوری اطلاعات و دسترسی آسان گروه سنی کودک و نوجوان به فضای مجازی که اطلاعات و دانستنی ها را در کمترین زمان ممکن در اختیار آنها قرار می دهد، تولید اثری که بتواند از نظر ساختاری جذاب و در عین حال دارای محتوایی آموزنده باشد بسیار سخت است.

جمال رنجبرزاده می افزاید: می توان با برنامه ریزی و تربیت هنرمندان علاقه مند به این حوزه تئاتر کودک را به میزان قابل توجهی رشد داد و اگر تئاتر کودک به درستی ساماندهی شود، می تواند جنبه صددرصد تربیتی و آموزشی در کودکان داشته باشد و کودک را با دنیای تصویر آشنا کند.
وی با اشاره به موضوع نمایش ادامه می دهد: زمین، تراژدی و دلقک ها داستان چند پسرک است که به دنیای آینده سفر می کنند و قرار است جلوی نابودی زمین در سال 2050 را بگیرند.

رنجبرزاده ادامه می دهد: آنها به ترتیب به زمان 4 دانشمند بزرگ یعنی مایکل فارادی، نیوتن، ادیسون و انیشتین سفر می کنند تا جلوی اختراعات آنها را بگیرند و نگذارند بمب هسته ای ساخته شود، اما بالاخره می فهمند که نمی توانند این کار را انجام دهند و سعی می کنند از روش دیگری استفاده کنند. در نهایت می بینیم که این دانشمندان را با هم آشنا می کنند و تصمیم می گیرند با کمک دلقک هایی که وجود دارند اتفاقات را به صورت نمایش درآورده، به تمام دوره ها ببرند و اجرا کنند.

وی اضافه می کند: ماجرای طنزآمیزی بین شخصیت ها اتفاق می افتد که برای مخاطبان بسیار جالب است و در این میان گریزی هم به دنیای مدرن و امروزی زده ایم.
رنجبرزاده با بیان این که سعی کرده ایم نمایش حرفه ای به مخاطب ارائه دهیم اضافه می کند: حدود 40 میلیون تومان برای کار هزینه شده که برای تئاتر شهرستانی زیاد است و همه آن را خودمان هزینه کرده ایم. اکنون 8 گروه در بخش های مختلف مانند افکت، موسیقی، نور، طراحی صحنه و لباس و کارگردانی فعالیت می کنند تا این نمایش را با سختی های بسیار به روی صحنه ببرند.

وی می افزاید: برای تمرین نیز 9 ماه در سوله ای در دنگیزک که متعلق به خانم هما نوروستا و به صورت رایگان در اختیارمان قرار داده بود تمرین کردیم.
این کارگردان جوان هشتگردی ادامه می دهد: هیچ حمایتی از سوی اداره ارشاد یا هر سازمان فرهنگی- هنری نداشته ایم و ارشاد نیز در حد دادن یک سالن که آن هم درصد خود را برمی دارد و یک بنر، به ما کمک کرد.

وی با اشاره به استقبال مخاطبان می گوید: در این شب ها مخاطبان بسیاری برای دیدن نمایش آمدند، حتی هنرمندان از تهران، نظرآباد و کرج هم آمدند تا اجرا را ببینند.
رنجبرزاده می گوید: نمایش زمین، تراژدی و دلقک ها در شهر جدید هشتگرد و پس از آن در کرج به روی صحنه خواهد رفت تا برای حضور در جشنواره بین المللی همدان آماده شویم. از مخاطبان این شهرستان ها می خواهیم حتما فرزندان خود را به دیدن این نمایش بیاورند و سالن ها را پر کنند تا ما نیز انگیزه برای ادامه کار داشته باشیم.

تبلیغات، مشکل همیشگی تئاتر استان

مشاور کارگردان نمایش زمین، تراژدی و دلقک ها با بیان ویژگی های این نمایش می گوید: نمایش در ژانر کودک، جوان و حتی بزرگسال است و سعی کرده اجرایی حرفه ای را پیشکش مخاطبان کند و حرفی برای گفتن داشته باشد.
رضا رباط جزی با بیان این که تمام عوامل این نمایش بومی هشتگرد و نظرآباد هستند که بعد از ماه ها تمرین این نمایش را به صورت حرفه ای به روی صحنه برده اند، می افزاید: دکور حجیم و حرفه ای در سالن امام علی(ع) هشتگرد زده شد، چراکه قصد داشتیم نمایش در حد استاندارد و مانند جشنواره های همدان اصفهان و حتی نمایش های تهران حرفه ای باشد.

وی در مورد استقبال مخاطبان می گوید: یکی از دغدغه های اصلی هنرمندان در البرز به ویژه در شهرستان حضور مخاطب و تبلیغات است. در یکی 2 شب اول با استقبال اندک مواجه بودیم اما کم کم بر تعداد مخاطبان افزوده شد و این شب ها می توان گفت سالن پر می شود.
رباط جزی با اشاره به لزوم حمایت از اجرای نمایش در شهرستان ها ادامه می دهد: وقتی دکوری با این حجم عظیم و حرفه ای زده می شود توقع این است که اجرای نمایش در سالن حمایت شود. از طرفی کمک به تبلیغات اثر بسیاری در جذب مخاطبان دارد که در البرز کمتر شاهد این موضوع هستیم.

لینک خبر :‌ روزنامه همشهری
مدیر روابط عمومی شهرداری کرمان درباره ی مخدوش شدن بنر تبلیغاتی گروه موسیقی لیان در شهر کرمان توضیح داد.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۲

به گزارش خبرگزاری برنا از کرمان؛ سیدرضا میرحسینی، در این خصوص گفت: این خطا در تبلیغات گروه موسیقی لیان از سوی مجری برگزاری کنسرت رخ داده است .

وی افزود: تنها در یکی از بنرهای تبلیغاتی این گروه که در چهارراه 24 آذر نصب شده بود، ساز سنتی نی انبان مخدوش شده بود .

میرحسینی با بیان این که به محض اطلاع شهرداری، بلافاصله موضوع مورد بررسی قرار گرفت، اظهار کرد: در بررسی انجام شده مشخص شد مخدوش کردن ساز نی انبان از سوی مجری برگزارکننده ی مراسم انجام شده و شهرداری هیچ اقدامی در این خصوص نداشته است .

وی گفت: بلافاصله پس از مشخص شدن ماجرا، این بنر حذف و تبلیغات با ساز نی انبان در سطح شهر انجام شد .

مدیر روابط عمومی شهرداری کرمان ادامه داد: شهرداری کرمان مطلقا اعتقادی به مخدوش کردن این ساز سنتی ارزشمند نداشته و ندارد زیرا اگر چنین دیدگاهی در شهرداری وجود داشت این کنسرت در کرمان برگزار نمی شد .

وی در پاسخ به این سوال که آیا شهرداری بر محتوای این تبلیغات نظارت نداشته است؟؛ گفت: این تبلغ روی بیلبوردی نصب شده که در اختیار خود پیمانکار و مجری طرح بوده است .

میرحسینی خاطرنشان کرد: نظارت بر محتوای تبلیغات محیطی از سوی اداره محترم ارشاد انجام می شود و اداره ارشاد هم هیچ مخالفتی با اکران ساز نی انبان نداشته است .

وی افزود: از سوی شهرداری با آقای محسن شریفیان در این باره صحبت و توضیح داده شد که این اقدام مورد موافقت شهرداری نبوده و بنر مخدوش نیز جمع آوری شده است .

مدیر روابط عمومی شهرداری کرمان در خصوص متن گلایه ی منتشر شده در صفحه ی اینستاگرام شریفیان نیز گفت: در پیگیری که ما داشتیم مشخص شد این متن توسط مدیر برنامه آقای شریفیان در اینستاگرام گذاشته شده است .

وی اظهار کرد: بنده به نمایندگی از شهرداری کرمان برای این خطای سهوی که رخ داده از گروه محترم لیان و همه دوستداران موسیقی و هنرعذرخواهی می کنم .

لینک خبر :‌ خبرگزاری برنا
هنرمند دست سازه های حجمی در تایباد با بیان اینکه ساخت هر کدام از آثارم از 10 روز تا 3 ماه طول می کشد، گفت: متاسفانه مسئولان کارهایم را هنر نمی دانند و آنها را ثبت نمی کنند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۲ سایت های دیگر : جماران

پرویز کمالی فر در گفت وگو با خبرنگار ایلنا در تایباد، اظهار کرد: برای ساخت این 60 اثر با کلیدهای ضایعاتی حدود 300 میلیون ریال هزینه کردم و تاکنون هیچ کدام از محصولاتم به فروش نرسیده . ضمن اینکه از سوی هیچ نهادی حمایت نشده ام.

وی با گلایه مندی از مسئولان در قبال کارهای هنری اش افزود: برای ثبت آثارم به تهران رفتم و متاسفانه پاسخ مسئولان مربوطه این بود که این دست سازه ها، هنر محسوب نمی شود و هنوز با پیگیری های انجام شده توسط اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی تایباد از سوی مسئولان استانی پاسخی در راستای ثبت اثر داده نشده است.

کمالی فر بزرگترین اثر دست سازه خود را نماد مزار مولانا معرفی کرد و گفت: همچنین آثار پروانه ها و آلات موسیقی سنتی تایباد از دیگر آثار برجسته در این نمایشگاه است.

وی مطرح کرد: ساخت هر اثر میانگین از 10 روز تا سه ماه طول می کشد. طراحی و ساخت بارگاه ملکوتی امام رضا(ع) در دست اقدام است.

لینک خبر :‌ خبرگزاری کار ایران
استاندار کرمان گفت: خانه موزه ها از ظرفیت بسیار خوبی برای نگهداری آثار تاریخی، فرهنگی و هنری برخوردارند و با راه اندازی این خانه موزه ها، آثار هنرمندان بنام استان در آنها نگهداری خواهد شد.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۲

به گزارش ایسنا، دکتر محمد جواد فدایی صبح امروز شنبه 22 تیرماه 98 در حاشیه بازدید از موزه هنرهای صنعتی و خانه تاریخی لطفی در شهر کرمان افزود: سال گذشته در جریان مذاکرات و جلسات با وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، زمینه ایجاد هفت موزه خانه در استان فراهم شد و راه اندازی این خانه موزه ها، باعث حفظ و نگهداری آثار هنرمندان بنام استان و نمایش عمومی آن ها برای مردم می شود.

وی تصریح کرد: خانه لطفی یکی از خانه های تاریخی شهر کرمان است که قرار است با مشارکت بانک رسالت و شهرداری کرمان مرمت؛ و برای نگهداری آثار استاد ملک زاده آماده شود.

استاندار کرمان همچنین به همراه جمعی از مدیران استان از بخش های مختلف موزه هنرهای صنعتی شهر کرمان بازدید و بر حفظ آثار فرهنگی و هنری استان تأکید کرد.

انتهای پیام

لینک خبر :‌ خبرگزاری دانشجویان ایران
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۳ سایت های دیگر : جماران

مدیر عامل بنیاد بین المللی امام رضا(ع) گفت: هنرمندان به وسیله خلق آثار هنری، ارادت خود را به محضر امام رضا(ع) ابراز می کنند.

به گزارش ایسنا- منطقه خراسان، محمودرضا برازش در مراسم اختتامیه هفدهمین جشنواره بین المللی امام رضا(ع) که شامگاه 22 تیر ماه در محل تالار اجتماعات شهید مطهری مجتمع سپید دانشگاه علوم پزشکی مشهد برگزار شد؛ اظهار کرد: 17 سال پیش به همت متولیان فرهنگی و اجرایی کشور نهالی را کاشتیم که اکنون به شجره ای طیبه تبدیل شده است و در سایه سار آن اهالی فرهنگ، هنر و رسانه ارادت خود را به ساحت امام مهربانی ها در قالب خلق آثار فاخر نمایان می کنند.

وی با بیان اینکه طی 20 ماه گذشته سیاست ها و اقداماتی در دستور کار قرار گرفت ، ادامه داد: پس از گسترش، فراگیری و تنوع برنامه ها و جشنواره های فرهنگی و هنری امام رضا در تمام استان های کشور و برخی سازمان ها و مجموعه های فرهنگی، ارزیابی هایی از اقدامات و جشنواره ها با هدف ارتقای کیفیت و اثربخشی آن ها توسط کارشناسان و صاحب نظرات صورت گرفت و با ادغام، حذف و دوسالانه کردن برخی جشنواره ها اکنون 15 جشنواره تخصصی، ده ها برنامه فرهنگی و همایش علمی پژوهشی در کشور برگزار می گردد.

مدیر عامل بنیاد بین المللی امام رضا(ع) بیان کرد: توجه به تولیدات کاربردی و فاخر فرهنگی هنری و حمایت از تولید صنایع خلاق فرهنگی به عنوان یکی از سیاست های راهبردی بنیاد بین المللی امام رضا(ع) در دستور کار قرار گرفت که امروز دو تابلو نفیس هنری و دو نماهنگ فاخر در مراسم اختتامیه برای نخستین بار رونمایی و عرضه شد. ان شاءالله به زودی آثار فاخر و ارزشمند دیگری نیز در حوزه های فرهنگ تجسمی، نمایشی، موسیقی، پژوهشی و کتاب رونمایی خواهد شد.

برازش عنوان کرد: برای عرضه آثار تولیدی فاخر و برگزیده جشنواره های رضوی در قالب نمایشگاه ها و ارائه آن ها در فضای مجازی برنامه ریزی شده است. تمرکز و توجه بر رسانه ها و فضای مجازی به عنوان بستری مناسب و عرصه گسترده تولیدات حوزه فرهنگ رضوی مورد توجه قرار گرفته است. امسال پویش حامیان رسانه ای جشنواره امام رضا(ع) با مشارکت رسانه ملی، روزنامه ها، خبرگزاری ها و شبکه های اجتماعی کشور ایجاد شده است. امیدواریم با این حرکت شایسته فضای رسانه ای و شبکه های اجتماعی کشور، شاهد فعالیت های گسترده و مستمر در زمینه ترویج فرهنگ رضوی باشیم.

وی گفت: مشارکت و هم افزایی با سازمان ها و مجموعه های فرهنگی و نهادهای مردمی جزو سیاست های راهبردی بنیاد بین المللی امام رضا (ع) است. در این راستا همکاری های گسترده ای با آستان قدس رضوی، شهرداری مشهد و کلان شهرهای کشور و سایر مجموعه های فرهنگی آغاز شده است که قطعاً برکات آن در آینده آشکار خواهد شد. در حوزه بین الملل، از سفرای کشورهای دوست و همسایه، عراق، پاکستان، افغانستان و سایر مهمانان حاضر از وزارت خارجه و دیگر سازمان ها و نهادهای فعال در این حوزه تشکر نموده و امیدوارم که فعالیت ها و ارتباطات بین الملل با حمایت نهادها و مسئولین به خصوص سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی توسعه و رونق بیشتری پیدا کند.

مدیر عامل بنیاد بین المللی امام رضا(ع) اظهار کرد: انضباط و شفافیت مالی و استفاده بهینه از منابع، راهبردی است که در همه فعالیت های بنیاد بین المللی امام رضا(ع) جریان دارد. طبق گزارش بازرس و حساب رس قانونی، این بنیاد در زمینه انضباط و شفافیت مالی از موسسات و مجموعه های شاخص وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است.

برازش بیان کرد: امیدوارم توفیق یابیم با اتکا به خداوند متعال، عنایت حضرت ثامن الحجج، بهره گیری از رهنمودهای رهبر فرزانه انقلاب اسلامی و با حمایت، مشارکت، همیاری و همدلی همه دستگاه های فرهنگی کشور، آنگونه که شایسته است به ساحت مقدس امام رئوف ادای دین کرده و همه توان و استعداد خود را برای تحقق آموزه های اهل بیت(ع) به ویژه امام رضا(ع) و گسترش فرهنگ رضوی و سبک زندگی رضوی در همه ابعاد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جامعه اسلامی به کار گیریم.

انتهای پیام

لینک خبر :‌ خبرگزاری دانشجویان ایران
همایش بزرگداشت امامزادگان صومعه سرا در بقعه متبرکه سیدمهدی آقا برگزار و در زمینه احیای موقوفات و اینکه اوقاف در پیگیری حقوق بقاع ضعیف عمل می کند، سخنانی مطرح شد.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۲

به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از صومعه سرا، همایش بزرگداشت امامزادگان شهرستان صومعه سرا، ظهر امروز(شنبه، 22تیر) با حضور مسئولان شهرستانی و جمعی از خادمان بقاع متبرکه در آستان مقدس سیدمهدی آقا این شهرستان برگزار شد.

در ابتدای این همایش، مهدی فرازی، قاری برجسته شهرستان صومعه سرا به قرائت آیاتی از کلام الله مجید پرداخت و در ادامه امام جمعه شهرستان به سخنرانی پرداخت.

*خادمان بقاع متبرکه باید در تقویت جایگاه امامزادگان بکوشند

حجت الاسلام محمدمهدی راشدی نوری با بیان اینکه پیوند قلبی بین مردم و اهل بیت(علیه السلام) قرار دارد، اظهار کرد: در دهه کرامت روز تجلیل از بقاع متبرکه است و مردم بیش از هر زمان دیگری ارادت خود را به امامزادگان بیان می کنند.

امام جمعه صومعه سرا افزود: پس از اینکه امام رضا(علیه السلام) به زور مامون عباسی به طوس آورده شد، حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) و بسیاری از بنی هاشم به دلیل ارادتی که نسبت به امام زمان خویش داشتند راهی طوس شدند، اما دستگاه ظالمانه مأمون عباسی احساس خطر کرد و به حاکمیت ها در مناطق مختلف دستور داد که آنها را آزار و اذیت کنند.

وی در ادامه گفت: به همین دلیل بسیاری از بنی هاشم به مناطق شمالی کشور پناهنده شدند و به دلیل اینکه مردم کرامات زیادی از آنها دیدند، پس از به شهادت رسیدن و یا از دنیا رفتن آنها، برایشان روضه ها تشکیل دادند.

حجت الاسلام راشدی نوری با بیان اینکه امروز ما میراث گرانقدری از بقاع متبرکه را در منطقه داریم تصریح کرد: کار خادمان بقاع متبرکه قابل معاوضه با هیچ چیزی نیست.

امام جمعه صومعه سرا با بیان اینکه خادمان بقاع متبرکه باید در تقویت جایگاه امامزادگان بکوشند و زمینه های حضور مردم در بقاع متبرکه را بیشتر کنند، خاطرنشان کرد: در جوار بقاع متبرکه باید کلاس های احکام و معارف دینی برگزار شود.

وی با بیان اینکه در کمیته برنامه ریزی شهرستان باید برای بقاع متبرکه اعتباراتی اختصاص دهند، اظهار کرد: موقوفات باید احیا شود.

*اوقاف در پیگیری حقوق بقاع ضعیف عمل می کند

سیدکاظم دلخوش با بیان اینکه فراکسیون بقاع و امامزادگان در مجلس ایجاد شده و در بودجه، سالانه کمک های خوبی انجام می شود افزود: در شرایط فعلی که دشمنان سوءاستفاده می کنند نباید در مورد امامزادگان سخن زننده ایی داشت.

نماینده مردم صومعه سرا در مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه متاسفانه دشمن روی ریشه ها کار می کند تا آن را از بین ببرد، گفت: باید بقاع متبرکه ساماندهی شود که متاسفانه در سطح کشور ساماندهی صورت نگرفته است.

وی با بیان اینکه 316 کانال ضدانقلاب با زبان ایرانی در حال فعالیت هستند که از اسرائیل و عربستان حمایت مالی می شوند تصریح کرد: تعداد زیادی از کانال های معروف مدت هاست که بر روی امامزادگان تمرکز کرده و ما نباید بگذاریم حرمت امامزادگان از بین برود.

دلخوش با بیان اینکه بعد از انقلاب اسلامی وقف کمرنگ شده است، خاطرنشان کرد: اوقاف در همایش های مختلف به مردم گزارش کار ارائه دهد که نذری های مردم در کجا هزینه می شود.

نماینده مردم صومعه سرا در مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه اوقاف در پیگیری حقوق بقاع ضعیف عمل می کند، اظهار کرد: باید مسئولان مربوطه در مجلس حضور پیدا کنند و پیگیر حقوق بقاع متبرکه باشند.

گفتنی است، در این همایش سه گروه از موسسه قرآنی نوری الهدی شهرستان صومعه سرا در راستای عفاف و حجاب و میلاد امام رضا(علیه السلام) سرود اجرا کردند. همچنین از خادمین بقاع متبرکه، ائمه جماعات برخی از بقاع متبرکه و خبرنگار خبرگزاری شبستان تجلیل شد ضمن اینکه به قید قرعه 40 نفر از حاضرین به صورت رایگان به مشهد مقدس اعزام می شوند.

پایان پیام/ 526

لینک خبر :‌ خبرگزاری شبستان
بازار قزوین در سال های اخیر همواره شاهد حوادث گاه و بیگاه بوده است، با وجود چاه های فراوانی که احتمال افکن آن ها می رود، سیم کشی و برق کشی های فراوان غیرایمن، گازکشی ناایمن، دپوی ضایعات و تنگی معابر و سخت بودن عملیات امداد در آن، باید گفت بازار روی انبار باروت نشسته است.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۳ سایت های دیگر : روزنامه همشهری

به گزارش خبرگزاری فارس از قزوین، بازار مرکزی قزوین یکی از مکان های سنتی و تاریخی این استان است که با برخورداری از یک معماری زیبا پیشینه ای هزار ساله را در خود جای داده است. این مکان بزرگ ترین مرکز اقتصادی استان محسوب می شود که دارای بخش های گوناگونی از قبیل تره بار و خشکبار، فروش انواع البسه و کفش، زرگری، آهن آلات، فروش لوازم خانگی و غیره است. این مکان پرتردد به دلیل قدمتی که دارد و به دلیل این که امروزه مسائل ایمنی هم پای گذر زمان در آن رعایت نشده، فاقد امنیت لازم است و بارها آتش سوزی و افکن چاه های فاضلاب در آن رخ داده است و خساراتی را بر جای نهاده است. برآن شدیم در این گزارش به مشکلات بازار قزوین از جوانب مختلف و موانع تأمین امنیت آن بپردازیم و برنامه ریزی هایی را که مسؤولین زیربط جهت رفع مشکلات موجود انجام داده اند، بررسی کنیم.

سیم کشی های غیراصولی که با یک جرقه بازار را به آتش می کشند

یکی از مشکلاتی که در حال حاضر بازار قزوین با آن دست وپنجه نرم می کند سیم کشی های غیراصولی در این مکان است. در واقع برای رساندن برق به مواضع گوناگون، از غیرایمن ترین روش ها استفاده شده است. مجتبی منتظری، مدیرعامل سازمان آتش نشانی استان قزوین در گفت وگو با خبرگزاری فارس در قزوین می گوید: متأسفانه کسبهٔ بازار به صورت غیرمجاز برق کشی هایی را در سطح مغازه و بیرون از آن انجام داده اند و به هیچ وجه ایمنی لازم جهت انتقال برق به مغازه ها و هم چنین از مغازه ها به بساطی ها رعایت نشده و کوچک ترین حادثه ای باعث جرقه زدن و آتش سوزی می شود.

با توجه به وجود مواد اشتعال زای فراوان، نوع بافت بازار، دپوی ضایعات گوناگون که خود در حکم محمولهٔ آمادهٔ اشتعال هستند و دیگر عوامل، باید به این اندیشید که ممکن است کوچکترین جرقه، به ویژه در شب که بازار تعطیل است چه حادثهٔ بزرگ و خسارتی برجای بگذارد.

خطراتی که بازار قزوین را به انبار باروت تبدیل کرده اند

در کنار بحث سیم کشی های غیراصولی برق، گازکشی نامناسب، دپوی نامناسب ضایعات و نیز دور بودن مرکز آتش نشانی از محل بازار، معضلاتی هستند که اکنون بازار قزوین با آن ها دست وپنجه نرم می کند و احتمال خسارت را در حوادث احتمالی بازار چندین برابر می کند. قدرت الله مهدیخانی، مدیرکل مدیریت بحران استانداری قزوین در گفت وگو با خبرگزاری فارس در قزوین می گوید: متأسفانه هر کدام از بازاریان عزیز ویترین های مغازهٔ خود را یک متر جلوتر از محوطهٔ داخل مغازه آورده اند، به این معنا که هر مغازه دار حداقل یک متر جلوی محل کسب خود را کور کرده است. این به معنای آن است که اگر خدای ناکرده آتش سوزی یا زلزله در بازار قزوین اتفاق بیفتد قطعاً تلفات جبران ناپذیر جانی و مالی فراوانی را در آن محوطه خواهیم داشت.

معابر باریک و گذرهای کم عرض بازار، امکان امدادرسانی را کند می کنند

گذرگاه های بازار سنتی قزوین به قدری باریک است که با تجهیزات فعلی که سازمان آتش نشانی قزوین در اختیار دارد، امکان امدادرسانی سریع به این مکان را در شرایط بحرانی ندارد. از سوی دیگر دست فروش هایی که در بازار بساط پهن کرده اند، بر این مشکل دامن زده اند و بر باریک تر شدن عرض معابر افزوده اند.

مدیرعامل آتش نشانی قزوین می گوید: خطراتی که اکنون در بازار وجود دارد عمدتاً مربوط به بافت قدیمی و مستهلک بازار است؛ زیرا این بافت ایمنی لازم را ندارد که ما بتوانیم در کوتاه ترین زمان ممکن با حوادث پیش آمده مقابله کنیم. از سوی دیگر، گذرها و معابر بازار هیچ گونه امکان دسترسی به عمق و بافت بازار جهت مقابله با حوادث را نمی دهد. بساطی ها و دست فروش هایی که در گذرهای بازار حضور دارند عملاً دسترسی سریع امدادرسانان به محل حادثه را کم می کنند و باعث می شوند اگر زمانی در بازار آتش سوزی رخ دهد امدادرسانان نتوانند در گذر بازار حرکت کنند.

در واقع اشارهٔ مدیرعامل آتش نشانی قزوین به ایجاد موانعی است که دست فروش ها و کاسبان در مسیر عمومی بازار و جلوی مغازه ها ایجاد کرده اند که عبور و مرور عادی را نیز با مشکل مواجه می کند و به نظر می رسد پاکسازی آن ها ضروری است.

برخی تجهیزات آتش نشانی قزوین فرسوده است

محسن حق شناس، عضو شورای اسلامی شهر قزوین نیز در این رابطه در گفت وگو با خبرگزاری فارس در قزوین می گوید: بازار قزوین با توجه به عرض کمی که دارد، می طلبد دستگاه های امدادی متناسب با این فضا و ماشین آلات مخصوص این مکان را داشته باشیم که تأمین این ها جزو دستور کار شهرداری است. از سوی دیگر، نگرانی ما در حوزهٔ شهری این است که برخی دستگاه های ما در حوزهٔ آتش نشانی با مشکل مواجه هستند و یا فرسوده اند.

با توجه به آنچه مدیرعامل آتش نشانی قزوین و نیز محسن حق شناس اشاره کردند، این گمان تقویت می شود که در صورت وقوع حادثه ای فاجعه بار در بازار قزوین، شهر با یک بحران جدی روبرو خواهد بود و خدای ناکرده باید احتمال هر عمقی از فاجعه را داد.

چاه های خطرناک زیر پوست بازار

یکی دیگر از خطراتی که بازار قزوین را تهدید می کند، چاه هایی هستند که هر لحظه امکان افکن دارند. در واقع تعداد بسیار زیادی چاه در معابر و نیز در داخل مغازه ها وجود دارد که هرکدام از آن ها می تواند باعث ایجاد حادثه و بحران شود . البته طبیعی هم هست که صاحبان املاک و شهرداری از وجود برخی چاه های قدیمی در زیر بازار هم بی اطلاع باشند.

محسن حق شناس نیز دربارهٔ چاه های خطرناک زیر پوست بازار می گوید: قریب به اتفاق چاه های بازار بازبینی شده اند و برای حفظ ایمنی آن ها مشاور طرح نیز تعیین شده و این مشاور مطالعاتش را آغاز کرده است. منتظریم طرح عملیاتی از سوی مشاور ارائه شود تا بر اساس آن، راهکارهای برون رفت از مشکلات فعلی اتخاذ شود.

گرچه مشکل چاه های بازار قزوین اینجا تمام نمی شود و باید فکری جدی به حال بازار کرد. در خردادماه سال 93، افکن یک حلقه چاه در ابعاد وسیع در بازار قزوین، جان یک مرد 56 ساله را گرفت و البته عملیات امداد و نجات و یافتن جنازهٔ قربانی حادثه به علت تنگی معابر و پاسخگو نبودن تجهیزات آتش نشانی 36 ساعت به طول انجامید. حالا باید تصور کرد که در صورت رخ دادی فاجعه بار در بازار قزوین، امدادرسانی چقدر طول خواهد کشید و چه خسارات جانی و مالی در بازار قزوین وارد خواهد شد.

ضایعاتی که به صورت نامناسب در بازار قزوین دپو شده اند

از موضوعاتی که در بازار قزوین احتمال آتش سوزی گسترده و مهار ناشدنی را افزایش می دهد، دپوی ضایعات است که به صورت نامناسب انجام می شود. این ضایعات علاوه بر این که باعث آتش سوزی می شوند، بر سرعت گسترش حریق نیز می افزایند. مدیرعامل سازمان آتش نشانی استان قزوین اذعان می کند: متأسفانه کسبهٔ بازار بحث های مربوط به انبارداری و ضوابط ایمنی داخل مغازه ها را رعایت نکرده اند و اکثر مغازه ها دارای دپوهایی هستند که احتمال آتش سوزی آن ها بسیار بالا است، بنابراین حریق به سرعت می تواند در این مکان ها گسترش پیدا کند.

آتش نشانی: اوقاف مسؤولیت دارد؛ اوقاف: مستأجر مسؤول است

مدیرعامل سازمان آتش نشانی معتقد است بخش زیادی از دپوی ضایعات در املاکی صورت می گیرد که تحت مسؤولیت اداره اوقاف است و این اداره باید نسبت به ایمن سازی مغازه ها اقدام کند و به مستأجران خود نسبت به رعایت موارد ایمنی تذکر و هشدار لازم را بدهد و از پذیرش مستأجرانی که ضایعات چی هستند و کالاهای غیراستاندارد را با دپوی غیراستاندارد نگهداری می کنند، خودداری کند. این در حالی است که حجت الاسلام سیدمصطفی مجیدی، مدیرکل اوقاف و امور خیریهٔ استان قزوین معتقد است سرقفلی تمام 50 مغازهٔ اوقاف در بازار متعلق به مستأجران است و در اختیار اوقاف نیست و علاوه بر آن خود مستأجرها مسؤولیت دارند و جزو شروط اجارهٔ این است که حفظ و نگهداری از بنا به عهدهٔ مستاجر است و اوقاف هم ورود نمی کند.

خوداطفایی بازار و آموزش کسبه می تواند از میزان خطرات موجود بکاهد

مسئله ای که مسؤولین مرتبط با ایمنی بازار بر آن اتفاق نظر دارند، بحث آموزش کسبه جهت مقابله با حریق است. به این معنا که لازم است کسبهٔ بازار آموزش های لازم جهت مقابلهٔ سریع با حوادث را ببینند که در صورت وقوع آتش سوزی بتوانند تا رسیدن نیروهای امدادی تا اندازه ای آن را مهار کنند. در شرایط ناایمن بازار این یکی از مهم ترین اولویت ها است. گرچه بارها حوادث آتش سوزی شدید، از جمله در هفته های گذشته در بازار قزوین رخ داده، اما به نظر می رسد هنوز اهالی بازار و کسبه، احتمال خطر و ابعاد آن را جدی نگرفته اند، حتی نسبت به شارژ کپسول های اطفای حریق خود اقدام نمی کنند و این امر هم ضرورت آموزش و تبیین خطر حوادث بازار برای کسبه را دوچندان می کند.

احداث ایستگاه آتش نشانی در داخل بازار یا در نزدیکی آن از ضروریات است

با توجه به پرخطر بودن بازار قزوین و دوری نسبی ایستگاه آتش نشانی به این مکان، احداث یک ایستگاه آتش نشانی در داخل یا حوالی بازار قزوین از ضروریاتی است که مسؤولین استان جهت حفظ ایمنی بازار باید به آن توجه کنند. منتظری بیان می کند: سازمان آتش نشانی تعداد 12 شیر هیدرانت در پیرامون بازار قرار داده است. در زمان حادثه می توان از این شیرها جهت انتقال سریع آب به محل حادثه استفاده کرد. تعداد این شیرها برای فضای پرخطری مانند بازار کافی نیست. از پیگیری های دیگری که اکنون به دنبال آن هستیم این است که محلی را در بازار جهت احداث پمپاژخانه خریداری کنیم که از محل این پمپاژخانه بتوانیم لوله کشی های آب را به شریان های بازار منتقل کنیم تا در مواقع حریق بتوانیم از این لوله کشی ها در گذرهای کم عرض بازار استفاده کنیم. از دیگر موارد قابل پیگیری، برنامه ریزی جهت سیستم های مربوط به اسپرینکلر و مه پاشی ها برای اطفا و یا اعلام حریق در بازار است. این موارد به هزینه های بسیار زیادی نیاز دارند.

محسن حق شناس نیز می گوید: مدتی است همکاران به شدت به دنبال احداث یک ایستگاه آتش نشانی در نزدیکی محیط بازار هستند. تاکنون چند منطقه برای این کار پیشنهاد شده است که امیدواریم با نظر مشاوری که برای طرح در نظر گرفته شده است، این اتفاق هر چه زودتر رخ بدهد و شاهد احداث ایستگاه خدمات رسانی در نزدیکی بازار باشیم.

شبگردهای بازار احیا شوند

حدود یک ماه پیش، ساعت از یک نیمه شب گذشته بود که مغازه ای در بازار قزوین آتش گرفت. یک تا دو ساعت پس از وقوع آتش سوزی، فردی که به طور تصادفی زبانه های آتش را مشاهده کرده بود با آتش نشانی تماس گرفت و حریق بازار را به این سازمان اطلاع داد. منتظری در رابطه با این موضوع می گوید: در سالیان گذشته اهالی بازار در این محل شبگردهایی را گذاشته بودند که این شبگردها در طول شب در بازار دور می زدند و به عنوان نگهبان از بازار پاسداری می کردند. اکنون دیگر هیچ کدام این ها در بازار وجود ندارد. لازم است کسبهٔ بازار هزینهٔ این پاسداری ها را بپردازند.

حوادث بازار قزوین به قیمت جان آتش نشانان تمام خواهد شد

در شرایط فعلی اگر در بازار قزوین حادثهٔ غیرمترقبه ای رخ دهد، به دلیل شرایط نامناسب موجود و به دلیل کندی سرعت در امدادرسانی، آسیب جانی و مالی فراوانی به مردم وارد خواهد آمد. این آسیب ها جبران ناپذیرند، زیرا با وقوع این حوادث سرمایه های انسانی و مالی استان از دست می روند. از سوی دیگر همان گونه که اخیراً در حادثهٔ بازار تبریز شاهد بودیم، حتی اگر مردم نیز به موقع محل حادثه را تخلیه کنند، آتش نشانان و امدادگران به دلیل حس خدمت رسانی و میثاقی که جهت حفظ جان و مال مردم بسته اند، جان خود را به مخاطره می اندازند. مدیرعامل سازمان آتش نشانی استان قزوین بیان می کند: در شرایط فعلی اگر در طول روز در بازار قزوین که مملو از جمعیت است، آتش سوزی اتفاق بیفتد قطعاً امکان امدادرسانی سریع نیست. من به خسارات جانی جبران ناپذیر که ممکن است برای امدادرسانان اتفاق بیفتد می اندیشم. زیرا اگر به موارد مشابه که در گذشته رخ داده است مراجعه کنید، به وضوح خواهید دید که بیشترین خسارات جانی به آتش نشانان وارد شده است.

به گزارش خبرگزاری فارس در قزوین، لازم است ایمن سازی بازار قزوین یکی از دغدغه های مهم مسؤولین استان باشد و از حالت فعل به عمل در آید، زیرا داشتن دغدغه به تنهایی کافی نیست، بلکه ارادهٔ عملیاتی سازی آن در اولویت قرار دارد. همهٔ دستگاه های متولی این امر باید دست در دست هم بگذارند تا طرح های روی کاغذ را به اجرا در آورند تا شاهد حوادثی از قبیل آتش سوزی بازار تبریز و حادثهٔ ساختمان پلاسکوی تهران نباشیم.

گزارش از معصومه امینی

انتهای پیام/م

لینک خبر :‌ خبرگزاری فارس
رئیس حوزه هنری استان کرمانشاه با تصریح اینکه گیشه های سینما در انحصار برخی گروه های خاص است، گفت: فیلم ها از سبک زندگی مردم دور شده است.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۲

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ افشین آزادی در گفتگو با خبرنگار شبکه اطلاع رسانی مرصاد، در خصوص وضعیت سینماها و معیار انتخاب فیلم ها برای اکران روی پرده سینما اظهار داشت: حوزه هنری در واقع سینمادار است و در استان اختیاری در انتخاب فیلم ها ندارد.

وی افزود: متولی فیلم وزارت ارشاد بوده و به طبع در استانها ادارات کل ارشاد استان ها این مسئولیت را به عهده دارند.

این مسئول ادامه داد: همانطور که گفته شد حوزه هنری مسئولیت تعدادی از سینماها را در کشور به عهده دارد و اعلام کرده است که فیلم های نامناسب را در این سینماها نمایش نمی دهد.

آزادی تصریح کرد: برخی از فیلم هایی که در وزارت ارشاد مجوز می گیرند، اصلا فیلم های مناسبی نیستند، لذا حوزه هنری در شان سینماهای خودش نمی بیند که این فیلم ها را اکران کند و آنها را اکران نمی کند.

وضعیت سینمای ایران هم به لحاظ تولید و اکران فیلم وضعیت مطلوبی نیست

به گفته رئیس حوزه هنری استان کرمانشاه، وضعیت سینمای ایران هم به لحاظ تولید و هم اکران فیلم، وضعیت مطلوبی نیست.

وی تصریح کرد: طبق استانداردی که در دنیا وجود دارد باید به ازای هر 10 هزار نفر یک سالن سینما وجود داشته باشد.

آزادی افزود: در کشور ما نیز باید به ازای هر 400 هزار نفر باید یک سالن سینما وجود داشته باشد و متاسفانه در استانی چون کرمانشاه این آمار ضعیف است و ما عملا در کرمانشاه تنها دو سینمای آزادی و فرهنگ را فعال داریم.

رئیس حوزه هنری استان کرمانشاه تاکید کرد: اصلا وضعیت سینماداری در کرمانشاه مطلوب نیست و حتی پائینتر از استانداردهای کشوری قرار دارد.

این مسئول در خصوص میزان تماشاچیان در سینماهای کرمانشاه و وضعیت سینماهای استان از این نظر گفت: بازدید از فیلم ها طی چند سال اخیر رشد صعودی خوبی داشته است و سال گذشته یکی از سال های طلایی سینما در 10 تا 15 سال اخیر بود.

وی افزود: بازدید مردم از سینما طی سال گذشته رشد مناسبی داشت. هر چند که معمولا در 6 ماه اول سال فروش سینما خوب است و در 6 ماه دوم فروش سینما ضعیف است.

صنعت سینما در کشور در انحصار گروه های خاص است

آزادی در خصوص علت عدم استقبال مردم از سینما گفت: شاید بخش زیادی از آن این است که در کشور ما صنعت سینما رشد چندانی نکرده و صنعت تولید فیلم در انحصار گروه های خاص قرار دارد و اینها بیشتر دنبال مسائل کوتاه مدت و زود بازده هستند و اثر هنری در کار دیده نمی شود.

رئیس حوزه هنری استان کرمانشاه افزود: صنعتگران حوزه سینما رقبایی نیز در طول تاریخ داشته اند و از دهه 70 با آمدن ویدئو به منازل مردم و پس از آن ماهواره و سایر موارد از این دست، گاها سرگرمی های مردم افزایش یافته و مردم دیگر رغبتی نداشتند که فیلم ها را در سالن های سینما ببینند و سعی می کنند در تلویزیون های خانگی و حتی گوشی موبایل خودشان ببینند.

آزادی عدم وجود قانون کپی رایت در کشور را از دیگر عوامل برشمرد و گفت: شاید نیاز باشد یک کار پژوهشی عمقی برای این موضوع انجام شود.

وی تاکید کرد: عوامل زیادی در این زمینه وجود دارد که باید همه این عوامل وزن بندی شود تا ببینیم وزن کدام عامل در این زمینه بیشتر است.

این مسئول تصریح کرد: شاید به نظر من به عنوان یک مدیر استانی یکسری دلایل و عوامل وجود داشته باشد اما از نظر کارگردان و یک صنعتگر سینما دلایل دیگری باعث این موضوع شده باشد.

وی گفت: البته هم اکنون فیلم های پرفروشی نیز ساخته می شود که از آن جمله می توان به فیلم هزارپا که سال گذشته پرفروش ترین فیلم بود اشاره کرد هرچند که محتوای آن محتوای مناسبی نیز نبود اما توانست به اهداف اقتصادی و توجیه اقتصادی مد نظر برسد.

دیدگاه گروه های خاصی که ساخت فیلم را در انحصار دارند اقتصادی است نه فرهنگی

آزادی خاطرنشان کرد: از جمله دلایلی که می تواند بر میزان بازدید از فیلم ها در سینما اثرگذار باشد این است که ساخت فیلم ها در انحصار گروه های خاصی قرار گرفته که معمولاً دیدگاه های اقتصادی نسبت به این موضوع دارند و به دنبال مسائل فرهنگی کشور نیستند.

در حوزه داستان و فیلمنامه در کشور نقص داریم

وی افزود: دلیل دیگر این موضوع این است که شاید سوژه های خوبی در کشور به صورت بیس ساخته نمی شود و در حوزه داستان و فیلمنامه در کشور نقص داریم.

رئیس حوزه هنری استان کرمانشاه ادامه داد: نکته بعدی این است که به لحاظ اقتصادی فیلم ها توجیه پذیر نیستند.

وی با بیان اینکه بلیط های سینما در کشور ما کمتر از یک دلار است، گفت: این در حالی است که در ایالات متحده آمریکا بلیط سینما 27 دلار و در کشورهای اروپایی این رقم حدود 14 دلار است.

کارهای فرهنگی در کشور ریل گذاری مشخصی ندارد

آزادی اشاره ای به دیگر عوامل عدم استقبال مردم از سینما داشت و گفت: مسئله دیگری که در این زمینه وجود دارد این است که متاسفانه تمام کارهای فرهنگی در کشور یک ریل گذاری و یک پارادایم مشخص ندارند.

وی افزود: در واقع رکن اصلی فرهنگی کشور و مقام سیاست گذاری کشور، شورای عالی انقلاب فرهنگی است و تا به حال تصمیمات مناسبی که تبدیل به برنامه های عملیاتی برای سینمای ایران مثل سایر عرصه های فرهنگ و هنر شود، نداشته است و خروجی مطلوب و مناسبی در این زمینه از شورای عالی انقلاب فرهنگی در کشور نداریم.

فیلم هایی ساخته می شود که با سبک زندگی مردم همخوانی ندارد

این مسئول ادامه داد: چون اینجا خوب عمل نمی شود، طبیعتاً در ساختار های زیرین خود مانند وزارت ارشاد، شورای صنفی نمایش،حوزه هنری و دیگر ارگان هایی که متولی تولید فیلم در کشور هستند، موفقیتی دیده نمی شود و ما در بحث تولید فیلم در کشور یک عملیات موفق نمی بینیم.

وی تاکید کرد: به علت این که سیاست فرهنگی و سیاست سینمایی در کشور ما وجود ندارد گاها فیلم هایی در مقابل فرهنگ ایرانی و حتی فرهنگ اسلامی در کشور ما ساخته می شود.

رئیس حوزه هنری استان کرمانشاه تصریح کرد: گاها می بینیم که فیلم هایی ضدفرهنگ ساخته می شوند که حتی با سبک زندگی و فرهنگ مردم ما هیچ همخوانی ندارند.

بازتولید بی چون و چرای فیلم های خارجی رشد فرهنگی به دنبال ندارد

وی افزود: این فیلم ها گاها یک کپی بی چون و چرا از نمونه ها و فیلم های خارجی است و گاها اینها همان فیلم ها را باز تولید می کنند.

آزادی گفت: با این اوضاع مردم ترجیح می دهند سرگرمی های دیگری را به جای صنعت سینما انتخاب کنند.

رئیس حوزه هنری استان کرمانشاه افزود: حتی منتقدین بزرگ دنیا نیز معتقد هستند که باز تولید آثار سینمایی کاری برای رشد فرهنگ نمی کند و اینجا رشد فرهنگ متوقف می شود.

یک فیلمساز باید از مسائل روز جامعه فیلم بسازد

این مسئول تاکید کرد: باید کارگردان یا فیلمساز خلاقیت داشته باشد که از مسائلی که مردم جامعه هر روز با آن درگیر هستند فیلم بسازد و نتایج اخلاقی برای مردم بگیرد و کاری کند که مردم هدایت شوند.

وی گفت: اگر تحلیل روی این فیلم ها انجام شود خواهیم دید که میزان خیانت، میزان مسائل غیرمشروع، استعمال دخانیات و مواد مخدر، قتل و خشونت و...بیشتر از المان های مثبتی است که در ذهن افراد وجود دارد.

آزادی افزود: از جمله المان های مثبتی که یک فیلمساز می تواند به آن بپردازد مسائل دینی چون عبادت، توکل به خدا، امید به زندگی و مسائلی چون عشق، محبت، احترام به والدین، احترام به فرزندان و خردسالان، احترام به همسایه و...اشاره کرد.

رئیس حوزه هنری استان کرمانشاه گفت: اگر بیاییم یک تحلیل محتوا روی هریک از فیلمهای ایران انجام دهیم می بینیم که موارد منفی بر جنبه های مثبت فیلم می چربد.

مردم به دلیل واهمه از تاثیر محتوای فیلم ها بر خانواده ها تمایل به رفتن سینما ندارند

وی تصریح کرد: اینها بر ذهن مخاطبین اثر می گذارد و گاها بعضی از مردم به دلیل واهمه ای که از تأثیر محتوای آثار سینمایی بر خانواده شان دارند، تمایل چندانی به دیدن فیلم در سینما ندارند .

آزادی گفت: یکی دیگر از دلایلی که وزیر ارشاد می گوید که بیش از 80 درصد مردم سینما نمی روند این است که هنوز بخش زیادی از مردم سینما را به عنوان رکن سرگرم کننده نپذیرفته اند و یا به دلیل مشغله هایی که دارند، مسائل دیگری را به عنوان سرگرمی خودشان انتخاب می کنند.

وی تصریح کرد: برای مثال مردم ترجیح می دهند که یک مسابقه فوتبال را در منزل خودشان ببینند تا بخواهند هزینه ای کنند و به سینما بروند.

رئیس حوزه هنری استان کرمانشاه تأکید کرد: تمام مشکلات مذکور به همان موضوع عدم سیاست گذاری مناسب فرهنگی و سینمایی در کشور برمی گردد.

وی تصریح کرد: هالیوود به عنوان بزرگترین صنعت سینمایی آمریکا ظاهرا هیچ حمایت حکومتی و دولتی ندارد اما ما شاهد ساخت هیچ فیلم ضد آمریکایی و فیلمی که جامعه آمریکایی را تاریک نشان دهد در آمریکا نیستیم.

آزادی افزود: آنها وقتی می خواهند جامعه خود را به تصویر بکشند یک جامعه خوب و مثبت نشان می دهند و حتی در اکثر فیلم های آمریکایی ها پرچم آمریکا را می بینیم و حتی یکی از فیلم های آمریکایی به نام"اولین مرد" به دلیل اینکه آنگونه که باید در این فیلم به پرچم آمریکا نپرداخته بود(نه اینکه بخواهد اهانت کرده باشد) امسال از جایزه اسکار محروم شد.

این مسئول ادامه داد: اما در تمام فیلم های هالیوودی می بینید که وقتی می خواهند ایران و جامعه ایرانی را در فیلم هایشان نشان دهند، یک بیابان برهوت با تصاویری که فیلتر قهوه ای و زرد روی آن ها افتاده است بیشتر نشان می دهد و آن را به تصویر می کشند.

وی تاکید کرد: این نشان می دهد که آنها با اینکه دعا می کنند که فیلم سفارشی ندارند و تحت هیچ حمایت دولتی نیستند اما شاهد این هستیم که یک سیاست یکسانی در تمام تولیدات آنها وجود دارد اما متاسفانه ما این را در سینمای داخل کشورمان نداریم.

آزادی در پایان گفت: بسیاری از فیلم هایی هم که از کشور ما در جشنواره های بین المللی مقام می آورند به دلیل این است که از درون کشور ما تصویر نادرست و تاریکی را انتقال می دهند.

انتهای پیام/

لینک خبر :‌ راه دانا
در پی بالا گرفتن احتمال تخریب کتابخانه شهدا، 23 فعال فرهنگی هنری هرمزگان ضمن واکنش به این موضوع از کتابخانه شهدا به عنوان میراثی از فرهنگ هرمزگان یاد کرده و اعلام کردند در مقابل تخریب کتابخانه می ایستند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۲

به گزارش خبرگزاری فارس از بندرعباس، طی ماه های اخیر با توسعه بخش ساحلی شهر بندرعباس و توسعه معابر در این قسمت، بخش اعظمی از سازه های موجود در این ساحل تخریب شده است.

یکی از این سازه ها کتابخانه شهداست که از آن به عنوان قدیمی ترین کتابخانه عمومی هرمزگان یاد می شود.

نکته قابل ذکر اینکه هر بار که بحث تخریب این کتابخانه به میان آمده است، فعالان فرهنگی واکنش ها و اعتراضاتی به این موضوع داشته اند.

در جدیدترین واکنش ها، جمعی از فعالان فرهنگی هنری هرمزگان در این راستا بیانیه ای صادر کرده اند.

در این بیانیه آمده است: وضعیت فرهنگ در هرمزگان ره به کجا دارد؟ البته که می توان با استفاده از ابزار رسانه و تبلیغاتی کاذب، وضعیتی متعالی برای این فرهنگ قایل شد، اما با مشاهداتی که از واقعیتی تلخ حکایت دارد چه می کنید؟

هنرمندان بارها نگرانی خود را از وضعیت نابسامان فرهنگ و هنر در هرمزگان بیان داشته اند. آن ها این زنگ خطر را سال ها پیش به صدا درآوردند. اما گویا این صدا به گوش همه می رسد؛ الا کسانی که باید؛ پس این بار بر حسب وظیفه و دغدغه ای که نسبت به جامعه و مردم، داشته و دارند، پنبه ها را از گوش ها بیرون می کشند.

در ادامه این بیانیه آمده است: کدام ملت است در دنیا که چون ما به داشته های فرهنگی خود بی توجه باشد؟ همانگونه که چیزی جز آسیب های جدی سهم فرهنگ در این سال ها نبوده، مکان های فرهنگی، چون خانه فرهنگ و فرهنگسرای آوینی نیز از آماج تیغ ها در امان نبوده اند و این تخریب ها به موازات همان آسیب ها ادامه دارد.

این بیانیه خطاب به شهردار بندرعباس ادامه یافته و گفته شده است:

آقای شهردار؛ کتابخانه شهدای بندرعباس به چشم انداز گردشگری این شهر آسیب می رساند یا قلیان فروشان حاشیه ساحل؟

جناب استاندار؛ شما که از این تخریب حمایت کرده اید چه چیز را میراث فرهنگی می نامید. آیا کتابخانه شهدا به عنوان نخستین کتابخانه بندرعباس که شروع بسیاری از حرکت های فرهنگی را به خود دیده و صاحب پیشینه درخشان فرهنگی ست را نمی توان به عنوان میراثی از فرهنگ برشمرد؟ شما با تخریب میراث فرهنگی یک شهر موافقید؟

این بیانیه اینگونه ادامه می یابد: قرارگیری در حریم 60 متری دریا و توسعه شهری نمی تواند بهانه مناسبی برای تخریب این ساختمان باشد.

به عنوان مجریان قانون بد نیست به بند ج ماده شش اساسنامه سازمان زمین شهری مصوب 30/3/61 و ماده 10 قانون اراضی شهری مصوب 1360 و همچین ماده 11 قانون اراضی مستحدث و ساحلی مصوب 1354 نگاهی بیندازید.

سه سال تمام گذشت و حالا کتابخانه 37 ساله شهدا منتظر تایید نهایی حکم شهادتش است. از سال 89 کمر به نابودی این کتابخانه بسته شد، یک مکان فرهنگی دیگر در لیست نابودی اما اعتراض های مقطعی این موضوع را سه سال به تعویق انداخت و امروز دوباره اما جدی تر از پیش شمارش معکوس برای تخریبش آغاز شده؛ وقتی کتابخانه به عنوان یکی از مهمترین عوامل ارتقا فرهنگ در جامعه تعطیل و 45 هزار عنوان کتابش در انبار نمور دیگر کتابخانه بندرعباس با جوندگان در حال جدال است یعنی یا درک درستی از فرهنگ نداریم یا اینکه فرهنگ را به عنوان تاثیر گذارترین عامل در جامعه نادیده می گیریم.

در ادامه این بیانیه آمده است: با توجه به نمونه های عینی که روزانه شاهد آن هستیم نه کتمان واقعیت با تبلیغاتی که در ابتدا به آن اشاره شد وقتی یک کتاب خانه تعطیل و در لیست تخریب قرار می گیرد طبیعی ست و باید، چاق کشی، دزدی های خیابانی و ناامنی بیش از پیش نمود پیدا کند.

بسیاری از مشکلات امروز بندرعباس ریشه در نبود همین فرهنگ یا سطح پایین آن دارد.

شهردار در تخریب پافشاری و استانداری نیز حمایت می کند. این تنها یکی از مواردی ا ست که می توان در مورد بی توجهی یا عدم شناخت صحیح از فرهنگ نام برد. اما این عدم توجه تا کجا ادامه دارد؟ تا کجا باید ادامه داشته باشد؟ هنرمندان هرمزگان بارها این عدم توجه و خطری که جامعه را تهدید می کند را گوشزد نموده اند اما انگار گوشی برای شنیدن نبوده. هر بار ما خود را ناگزیر از گفتن دیدیم و پنداشتیم که این بار نگرانی و هشدار جامعه هنری در عملکردها تاثیر خواهد داشت. اما دریغ از ذره ای، و این بار نیز چون گذشته ناگزیریم از گفتن، اما بیان نگرانی خود را این بار با یک پیشنهاد و هشدار مطرح می کنیم.

که می شود گام مثبت را از همین کتابخانه و لغو تخریب آن آغاز کرد. بگذارید دوران کوتاه باقی مانده از مسئولیتتان آرام و با خاطره ای خوب طی شود. اما اگر گوش شنوایی نیست. امضاکنندگان این بیانیه به عنوان هنرمندانی که خود را در برابر مردم و جامعه مسئول می دانند این بار و در برابر تخریب این مکان فرهنگی می ایستند و سکوت را جایز نمی دانند.

این بیانیه به امضای جهانگیر سایانی، رضا دبیری نژاد، مهدی عطایی دریایی، سعید آرمات، احمد کارگران، محمد ذاکری، مرتضا نیک نهاد، عبدالحسین رضوانی، ناصر منتظری، طیبه شنبه زاده، حسن بردال، بلقیس بهزادی، بهروز عباس دشتی، احسان رضایی، رضا غریب زاده دریایی، مجید جمشیدی، عدنان انصاری، شهاب آبروشن، رخشنده پاسلار، جواد قاسمی، مهرداد امیرزاده، خیام مویدی و علی قاسمی رسیده است.

انتهای پیام/88001/ج10/ژ1001

لینک خبر :‌ خبرگزاری فارس
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۲

محمدتوفیق مشیرپناهی| سنندج- خبرنگار:

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در آیین اختتامیه کنگره مشاهیر کُرد با اشاره به سایت های میراثی و مسیرهای فرهنگی هنری اظهار کرد که از این مسیرها حمایت می کنند. هویت بخشی به فرهنگ و میراث هر شهری از تعداد آثار به جا مانده در بناها، مساجد، بازارها، حمام ها، عمارت ها، حجره ها و... شکل می گیرد. سنندج دومین شهر بزرگ مناطق کردنشین و بیست و سومین شهر بزرگ ایران است.

سنندج تغییر یافته شده سنه دژ و سنه دژ نیز دگرگون شده نام سینه دژ است و علت نام گذاری شهر قرار گرفتن در وسط و مرکز یا سینه دژ (کوه)های آبیدر و رشته کوه زاگرس است. شهر سنندج به شهر هزار تپه نیز معروف است و همچنین به سنندج شهر مساجد می گویند. این شهر دارای پیشینه 500 ساله از زمان ساخت اولیه و جابه جایی سکونت تا زمان حکمرانی امان الله خان والی در دوران قاجار و ساخت و تغییرات گسترده در خانه ها، مساجد، بازار و مراکز حکومتی است. میراث به جا مانده در شهر سنندج بخش بزرگی در مسیر بازار و گذر براتیان و آصف، محله آغازمان و کلیسا، بلوار کردستان تا حمام شیشه و خانه مجتهدی- سینما مبین که تخریب شد- و موزه و عمارت حبیبی و مسجد جامع قرار گرفته است. در همین مسیر عمارت آصف(خانه کُرد) و عمارت مشیردیوان و چند مسجد با معماری دوره قاجار و تاریخی نیز قرار دارد.

بر اساس مصوبه هیات وزیران در سال 74 محدوده میراث فرهنگی شامل بناها و آثار به جا مانده در هر شهری از کشور را که دارای قدمت و تاریخ و نشانه ای از هویت آن شهر بود، به عنوان سایت میراث مشخص کردند. در این مصوبه آمده است هر گونه تغییرات و مرمت و ساخت و سازی در این سایت منوط به بازدید کارشناسان میراث فرهنگی آن استان و صدور مجوز بر اساس گزارش کارشناسی است. هرچند ممکن است با حسرت و درد گفته شود که این مصوبه در صیانت از آثار به جامانده خیلی دیر به تصویب رسید و بناهای زیادی نابخردانه و ناآگاهانه یا در مسیر ساخت و سازهای جدید و آپارتمان سازی های امروزی و خیابان کشی و تعریض و چنگ اندازی های افراد سودجو از بین رفت و به فراموشی سپرده شد، اما بعد از آن تاریخ و مصوبه از این نابودی تاریخی پیشگیری و از آثار باقی مانده صیانت شود.

مرحله دوم صیانت، ثبت ملی آثار بر اساس ارزش تاریخی و قدمت آن و سپس هویت بخشی به آن آثار میراثی است. بیشتر آثار و ابنیه شهر سنندج ثبت ملی دارند.مسیر بازار آصف تا پل مردوخ و منزل مجتهدی بزرگ را می توان مسیر تاریخی و فرهنگی شهر سنندج نامید. به جز چند اثر پراکنده مانند عمارت خسروآباد، خانه احمدزاده و... بیشتر ابنیه تاریخی در بلوار کردستان قرار گرفته و تمرکز دارد.

بازسازی بخشی از تاریخ هر مردم و شهری برای اکنون و آیندگان می تواند راهگشای هر نوع نگرش و تحقیق و پژوهش و از ظرفیت های غنی گردشگری باشد. مسیر فرهنگی بازار آصف تا پل مردوخ دارای چنین ویژگی است که می توان با شناسنامه دار کردن آن، گردشگران را به این مسیر سوق داد. میراث فرهنگی، معاونت فرهنگی شهرداری سنندج، دستگاه های متولی فرهنگ استان در یک همپوشانی نسبت به هویت بخشی این مسیر فرهنگی می توانند اقدام کنند. نهادهای متولی می توانند با شناسنامه دار کردن بناهای تاریخی این مسیر در شهر سنندج، ضمن آشنا کردن شهروندان و گردشگران با بخشی از گذشته و تاریخ سنندج، از پراکندگی گردش فرهنگی در شهر هم جلوگیری کنند. قرار دادن راهنماها و المان ها و بازسازی تاریخ در این مسیر می تواند مسیر فرهنگی شهر سنندج را به اماکن دیدنی این شهر بیفزاید.

لینک خبر :‌ روزنامه همشهری
بازیگر سینما و تلویزیون گفت:مملکت ما لبریز از جشنواره است، وزیر ارشاد هم در جریان هستند که چپ و راست در کشور جشنواره برگزار می شود.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۴/۲۲ سایت های دیگر : فرتاک نیوز الف خبرگزاری دانشجو ستاره نیوز

به گزارش خبرگزاری فارس از مشهد، داریوش ارجمند در مراسم اختتامیه جشنواره بین المللی امام رضا(ع) که در برج سپید برگزار شد، ضمن انتقاد از برگزاری جشنواره های مختلف در کشور گفت: مملکت ما لبریز از جشنواره است، وزیر ارشاد هم در جریان هستند که چپ و راست در کشور جشنواره برگزار می شود.

این بازیگر سینما و تلویزیون اظهار کرد: دنیای ما دنیای بد و دنیای کمیت ها است، هرکس پول بیشتری دارد محترم تر است، هرکس ویلای بزرگتری دارد محترم است، هر کس ماشین گران قیمت تری دارد محترم تر است.

وی افزود: اما کیفیت دین من است، امام من که امام رضا(ع) است، امام کیفی است، ما از چنین فرهنگی بیرون آمدیم و در چنین چاله ای افتادیم.

ارجمند تاکید کرد: در سینما و تئاتر هرکس بیشتر بفروشد محترم تر است، اما در فرهنگ من 72 نفر جواب 30 هزار نفر را می دهند، این فرهنگ کیفی است.

بازیگر نقش مالک اشتر با خوانش مصرعی از شاهنامه که یکی مرد جنگی به از صد سوار گفت: اما دنیای ما و نه تنها ایران درگیر کمیت است، اما فرهنگ مقاومتی ما با کیفیت کمیت ها را شکست می دهد.

وی با بیان اینکه ما استاد تبدیل کمیت به کیفیت هستیم، تاکید کرد: آن ها با کمیت با ما می جنگند اما ما با کیفیت مشکلات را از سر راه بر می داریم و تاریخ این را نشان داده است.

ارجمند اظهار کرد: جشنواره امام رضا(ع) کیفی ترین جشنواره است، هیچ یک از آدم های این جشنواره برای کمیت تجلیل نشدند، بلکه برای کیفیت تجلیل شدند.

این بازیگر سینما و تلویزیون یادآور شد: امام رضا(ع) هر چه خواستم به من داده، از زمانی که سرباز بودم به اینجا آمدم و همه دارایی ام از سوی امام رضا(ع) است.

انتهای پیام/ 70061/م

لینک خبر :‌ خبرگزاری فارس