
به گزارش مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، این جلسه با دستور بررسی گزارش سازمان حسابرسی به عنوان بازرس قانونی از صورت های مالی 96 بنیاد، گزارش عملکرد سال های 96 و 97 بنیاد، بررسی وضعیت اجرایی مصوبات هیات امناء در سال های 95 و 96 و بررسی بودجه پیشنهادی سال 98 برگزار شد.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در این جلسه بر بررسی چگونگی کاهش هزینه ها و افزایش منابع درآمدی بنیاد فرهنگی و هنری رودکی با نگاه واقع بینانه تاکید کرد.
وی ادامه داد: با توجه به بودجه موجود باید بودجه 2 نیز برای بنیاد فرهنگی و هنری رودکی تعریف کنیم به این معنا که در بخش منابع نیاز به تکاپو داریم تا بتوان بر اساس فرصت های حاضر بودجه های دیگری برای بنیاد جذب کرد.
صالحی افزود: در یک فرصت لازم است بررسی شود که چه مقدار می توان منابع درآمدی بنیاد را افزایش و در بخش هزینه ها نیز با شرایط طبیعی چه مقدار می توان هزینه ها را کاهش داد و به این دو مورد به عنوان بودجه 2 توجه داشت.
وی با تاکید بر توجه به شفافیت در انجام اقدامات و فعالیت ها ادامه داد: در این حوزه نیز باید طوری عمل کرد که بتوان در فضای داخلی و بیرونی بنیاد از اقدامات و فعالیت ها دفاع کرد.
در ادامه این جلسه گزارش سازمان حسابرسی و همچنین گزارش عملکرد این بنیاد رودکی در سال های 96 و 97 ارائه شد.
صفی پور مدیرعامل بنیاد فرهنگی و هنری رودکی در گزارشی به بررسی وضعیت نیروی انسانی، دستاوردهای شاخص در سال 97 و چالش های مهم بنیاد پرداخت.
وی دریافت امتیاز حداکثر در شفاف سازی در سال 97، رشد اعتبارات برای سومین بار در سال های 96 و 97، بهبود نیروی انسانی و به کارگیری سیاست تشویقی برای خروج نیروهای مازاد و یا غیرمتخصص بنیاد و پرداخت بدون تاخیر حقوق کارکنان، راه اندازی میزخدمت و ... را از جمله دستاوردهای شاخص این بنیاد در سال 97 برشمرد.
رعایت حقوق مولف و مصنف در فعالیت های هنری، حمایت از فعالیت های فرهنگی و هنری، برنامه ریزی برای مشارکت در ساخت و اجرای سمفونی حماسه انقلاب اسلامی، دفاع مقدس، آوای وحدت، اقوام ایرانی و ... از دیگر دستاوردهای شاخص بنیاد فرهنگ و هنری رودکی در سال 97 است که از صفی پور در این جلسه اعلام شد.
وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به چالش های مهم این بنیاد گفت: عدم تخصیص اعتبارات بنیاد مطابق با قانون بودجه و کاهش فعالیت های فرهنگی هنری، عدم تخصیص اعتبارات عمرانی بنیاد و افزایش فرسودگی ساختمان و تجهیزات به ویژه تالار وحدت و برج آزادی و افزایش سطح انتظارات هنرمندان از بنیاد رودکی و عدم تطبیق آن با واقعیت های موجود از جمله چالش های این بنیاد است.
در این جلسه برخی از حاضران به ارائه نظرات و پیشنهادهای خود در زمینه بودجه، وضعیت نیروی انسانی، منابع درآمدزا، چگونگی کاهش هزینه ها و ... پرداختند.
10 تیر 1398 13:12
به گزارش مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سید عباس صالحی امروز در همایش معاونان عمرانی استانداری های سراسر کشور با اشاره به اینکه اگر بخواهیم حوزه تغییرات اجتماعی ایران را بررسی کنیم یکی از مهم ترین تغییرات اجتماعی که اتفاق افتاده حوزه شهرنشینی است، اظهار داشت: در دهه های اخیر جامعه شهری هم از لحاظ تعداد شهرها و هم جمعیت افزایش زیادی داشته و همین تغییرات جمعیتی و شهرنشینی اتفاقات مثبتی را به همراه داشته است.
وی ادامه داد: در کنار این پیامدهای مثبت نکاتی هم در این تغییرات سریع وجود دارد، طبیعی است که عمق روابط اجتماعی که در محیط های روستایی وجود دارد در این تغییر جامعه روستایی به شهری تغییر کرده و کیفیت روابط اجتماعی در این تغییرات شهری دچار تحولاتی شده است، عملا در شرایطی که جامعه شهری دارد، خلاءهای عاطفی و گسست هایی به وجود می آید.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی تاکید کرد: تغییرات شهری در هویت و تعلق جمعی نیز تاثیرگذار بوده است، در چند دهه کوتاه در دنیا در کشورهای مدرن تغییرات شهری رخ داده است اما در کشور ما تغییرات روستایی به شهرنشینی خیلی سریع رخ داده و همین امر اتفاقی چند ضلعی را برای ما رقم زده است.
صالحی یادآور شد: یکی از راه های برون رفت از این وضعیت این است که شهر تنها محل کار و خواب نیست بلکه شهر یک زیست بوم است و ما باید برای این زیست بوم باتوجه به تغییرات پیش رو بیاندیشیم، اگر فضای شهری را تنها به محل مسکن و کار تبدیل کنیم عوارض موجود وسعت پیدا می کند و بحران های شدیدتری خواهیم داشت؛ بنابراین این زیست بوم نیازمند فضای اجتماعی و جمعی است.
وی افزود: شهرهای ما در حوزه فضاهای اجتماعی رقیق و ضعیف هستند اما مشکل بزرگ ما در همین شهرها فضاهای فرهنگی هنری است، امروز سرانه فضای سبز 11 متر، فضای آموزشی 5 متر، فضای ورزشی یک متر است اما فضای فرهنگی ما سانتی متری است.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: عملا در فضای فرهنگی ما صحبت از سانتی متر داریم نه متر؛ بیش از هزار شهر ما سینما ندارد، معنای اینکه یک شهر سینما ندارد این نیست که یک شهر تنها سینما ندارد بلکه احساس محرومیت بر آنها ایجاد می شود.
صالحی تصریح کرد: استاندارد جهانی سینما هر ده هزار نفر یک سینما است، در آمریکا شمالی و ایالات متحده 44 هزار سینما برای 360 میلیون جمعیت تعبیه شده است این در حالی است که ما تنها 247 سینما در سال 92 داشته ایم و خوشبختانه در سال 97 با تکاپوی دولت تدبیر و امید به 550 سینما رسانده ایم.
وی بیان کرد: در آمریکا باوجود جمعیت 360 میلیونی 8 برابر ما سینما دارند، همین اتفاق در ترکیه و فرانسه و خیلی از کشورهای دیگر به همین شکل است، البته این مخصوص سینما نیست و در تئاتر، موسیقی، کتابخانه و... نیز در مقایسه با سرانه های فضاهای فرهنگی با سایر کشورهای دنیا فاصله داریم.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: در این شرایط که مصرف فرهنگی ما پایین است صدای یک زنگ خطر به گوش می رسد، آخرین نظرسنجی در مورد مصرف فرهنگی مردم ایران نشان می دهد 32 درصد مردم ایران اصلا سینما نرفته اند، همچنین 37/5 درصد از آخرین بار که به سینما رفته اند سه سال گذشته است، براساس این آمار یک جمعیت 70 درصدی ایران در سال های گذشته سینما نرفته اند، در سایر مصارف فرهنگی نیز به همین شکل است، در حال حاضر 89 درصد مردم اصلا تئاتر نرفته اند و 6/3 دهم گاهی اوقات به تئاتر می روند.
صالحی با بیان اینکه وقتی فضاهای فرهنگی کم می شود مصرف فرهنگی نیز کم خواهد شد، خاطرنشان کرد: جمعیت شهری ما 74 درصد شده و متاسفانه انزواگری در آن بیداد می کند و متعاقب آن تعلقات جمعی نیز کم شده و در عین حال فضای اجتماعی نیز کم تر؛ در همین وضعیت فضای فرهنگی شرایط نگران کننده ای دارد.
وی اضافه کرد: حتما در این شرایط ما می توانیم یک برنامه کار مفصل داشته باشیم، خوشبختانه با یک تغییر نگرشی در دهه های 70 و 80 مدیران پذیرفته اند که شهرها به فضای سبز نیاز دارند و قبول کرده اند برای اکسیژن بدن به دریچه های تنفسی نیاز دارد، امروز هم فضای شهر برای دریچه های روح خود به گشایش های بیشتر نیاز دارد.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به معاونان عمرانی استانداران توصیه کرد: در معاونت های عمرانی پیش بینی فضاهای فرهنگی باید در طرح های شهری و روستایی در نظر گرفته شود و بروی این موضوع جدی دقت کنید، همچنین از مشاوران فرهنگی اجتماعی استفاده کنید تا فضای فرهنگی جایابی شود تا بتوانیم عقب ماندگی ها را جبران کنیم.
صالحی ادامه داد: بازآفرینی شهری نیز موضوع دیگری است که ریاست جمهوری هم بر آن تاکید دارد، حدود 20 میلیون از جمعیت با این فضا درگیر هستند که 9 میلیون آنها در فضای مرکزی و 11 میلیون در حاشیه شهرها در پوشش این طرح هستند، در این طرح هم باید فضای فرهنگی اجتماعی را جدی تر گرفت.
وی افزود: هر پروژه عمرانی باید یک پیوست فرهنگی نیز داشته باشد، یعنی بر سهم فرهنگ بیافزایید و از آن نکاهید، مراقبت از توسعه عمرانی شهر و فضای فرهنگی اجتماعی بسیار مهم است و باید این پیوست به یک دستور تبدیل شود.
این عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی تاکید کرد: معذورات منابعی کشور مشخص است اما پروژه های نیمه ساخت در حوزه فرهنگ را بیشتر مورد توجه قرار دهید زیرا برای آینده کشور و نسل های ما اثرگذار است، در این حو زه باوجود منابع کم باید به پروژه ها در سال جاری تکانی داد.
زمینه حضور بخش خصوصی را به پروژه های فرهنگی فراهم کنید
صالحی گفت: بحث همکاری بخش خصوصی در پروژه ها در ردیف بودجه نیز مطرح است، ممکن است مدیران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با پیمانکاران خصوصی کمتر آشنایی داشته باشند و ایجاد نزدیکی باعث می شود که پروژه ها زودتر به پایان برسد، بنابراین باید بخش خصوصی را به پروژه های فرهنگی جلب کرد.
وی خاطرنشان کرد: باید حرکت های حوزه فرهنگی اجتماعی شهرداری ها را با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نزدیک تر کنیم، البته میدان عمل و تحرک هم در زیرساخت و برنامه ها بسیار گسترده تر است از این رو فضای وسیعی برای همکاری بین وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با شهرداری ها وجود دارد.
این عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی یادآور شد: در حال حاضر پروژه های زیادی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در حال انجام است یکی از این پروژه ها برای توسعه فرهنگی خیابان های فرهنگ و هنر است، در مجموعه شهرهای مختلف این حرکت آغاز شده است، اینکه ما برای هر شهری یک هویت و تابلو شهری ایجاد کنیم هم از لحاظ خلاقیت و حضور فرصت های خلاقانه برای مردم آن شهر مهم است و هم فرصت های هنری و اقتصادی زیادی را ایجاد می کند.
صالحی بیان کرد: کلان پروژه دیگر ما شهرهای خلاق است، ایران با هویت فرهنگی هنری خود تعریف می شود و یکی از بخش های شناسنامه ای فراروی شهرها همین حوزه خلاقیت های فرهنگی هنری است، در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی این کلان پروژه در حال تعقیب است، اینکه در شهرها بتوانیم موضوعات خلاق ایجاد کنیم و آن را گسترش دهیم در دستور کار است.
وی ادامه داد: پروژه دیگر تبدیل فضاهای میراثی به فضاهای فرهنگی است، اینکه این مجموعه ها را به مرکزهای مختلف فرهنگی هنری تبدیل کنیم بسیار مناسب است.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی تصریح کرد: این طرح در بیست شهر کمتر توسعه یافته از امسال شروع شده است، بین 60 تا 80 سینما به عنوان سینما امید ایجاد می شود و تلاش براین است که فاصله زیاد برای سرانه های فرهنگی را جبران کنیم.
10 تیر 1398 17:24
به گزارش ایسنا منطقه البرز، سیدعباس صالحی در همایش یک روزه معاونان عمرانی استانداری های سراسر کشور که دوشنبه دهم تیرماه به میزبانی البرز برگزار شد، گفت: توسعه روز افزون شهرنشینی در کشور پیام های متعددی را برای ما دارد.
وی ادامه داد: جامعه البرز نیز با رشد سریع مهاجرت آثار جدیدی را از هویت ملی در خود دارد.
صالحی گفت: یکی از راه های برون رفت از خطر آسیب های توسعه شهرنشینی، تعریف شهر به عنوان یک زیست بوم است؛ چراکه اکنون شهرها به محل خواب و کار تبدیل شده اند.
وی افزود: با بررسی های صورت گرفته در شرایط کنونی شهرهای کشور با مشکل جدی کمبود فضاهای فرهنگی و هنری مواجه هستند که باید معاونین عمرانی استانداری های سراسر کشور در پروژه ها این امکانات مهم را لحاظ کنند.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی عنوان کرد: بیش از هزار شهر در کشور از امکان سینما بی بهره هستند و بر اساس آمارها حدود 88 درصد مردم کشور تاکنون به (تئاتر) نرفته اند.
وی گفت: در راستای ارتقا شاخص های فرهنگی و عمومی سازی دسترسی فرهنگی و بمنظور کمک به احداث پردیس سینمای امید در شهرهای فاقد سالن سینما در کشور با مشارکت شهرداری ها، تفاهم نامه ای بین سازمان شهرداری ها و دهیاری های کشور و معاون وزیر و رییس سازمان سینمای ایران امضا شد.
صالحی افزود: باید از طرح ها و تسهیلات بازآفرینی شهری که دولت تدبیر و امید تاکید ویژه ای بر روی آن دارد به نحو مطلوب بهره برداری کرد.
وی اضافه کرد: حدود 20 میلیون نفر از جمعیت کشور در بافت های فرسوده داخل شهری و مناطق حاشیه نشین درگیر هستند.
وزیر فرهنگ با اشاره به اقدامات صورت گرفته در راستای توسعه و عمران البرز، گفت: استاندار البرز همت والایی در راستای توسعه همه جانبه این استان و بویژه در حوزه فرهنگ و هنر دارد.
انتهای پیام
به گزارش مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به نقل از روابط عمومی صندوق اعتباری هنر، خدمات بیمه تکمیلی صندوق اعتباری هنر در قالب سه طرح (امید، آرامش و رفاه) با 3 سقف قیمتی از 70 تا 700 هزار تومان و پوشش های متفاوت ارائه می شود. بر این اساس متقاضیان بنابر شرایط خود می توانند با انتخاب یکی از طرح ها، از خدمات بیمه درمان تکمیلی بهره مند شوند.
در طرح رفاه اعضاء صندوق می توانند از خدماتی چون جبران هزینه های درمان بیمارستانی و اعمال جراحی عمومی، جبران هزینه اعمال جراحی تخصصی، جبران هزینه های زایمان طبیعی و عمل سزارین، نازائی و ناباروری بدون سقف بهره ببرند.
طرح آرامش شامل پوشش های درمانی مانند جبران هزینه های درمان بیمارستانی و اعمال جراحی عمومی، جبران هزینه اعمال جراحی تخصصی بدون سقف است و سقف پرداخت در بخش جبران هزینه های زایمان طبیعی و عمل سزارین، نازائی و ناباروری 4 میلیون تومان در نظر گرفته شده است.
در طرح امید نیز جبران هزینه های درمان بیمارستانی و اعمال جراحی عمومی، جبران هزینه اعمال جراحی تخصص بدون سقف در نظر گرفته شده است. همچنین هزینه های شیمی درمانی، رادیوگرافی، آنژیوگرافی، جراحی و پیوند اعضا در این طرح بدون سقف است.
گفتنی است؛ اعضای صندوق اعتباری هنر با پرداخت بخشی از حق بیمه کل، مشمول بهره مندی از خدمات بیمه درمان تکمیلی می شوند و مابقی هزینه برعهده صندوق است. مبلغ ثبت نام بیمه تکمیلی که توسط اعضا پرداخت می شود نسبت به قراردادهای مشابه بسیار ارزان تر در نظر گرفته شده است.
اهالی فرهنگ، هنر ور سانه تا 12 تیرماه فرصت دارند با مراجعه به پایگاه اطلاع رسانی صندوق اعتباری هنر به نشانی www.honarcredit.ir نسبت به ثبت نام و بهره مندی از خدمات بیمه درمان تکمیلی اقدام نمایند.
لازم به یادآوری است؛ بر اساس مقررات، ارائه هرگونه خدمات منوط به عضویت متقاضی در صندوق اعتباری هنر است و مدت زمان ثبت نام بیمه تکمیلی تمدید نخواهد شد.
10 تیر 1398 12:16
حجت الاسلام والمسلمین رحمانی از آغاز ثبت نام عتبات عالیات از 24 تیرماه خبر داد.
به گزارش باشگاه خبرنگاران، حجت الاسلام و المسلمین صحبت الله رحمانی مدیر کل عتبات سازمان حج و زیارت با اشاره به آغاز ثبت نام عتبات برای مردادماه اظهار کرد: مشتاقان سفر به عتبات از تاریخ 24 تیرماه با مراجعه به سایت سازمان حج و زیارت و یا دفاتر مجاز برای ثبت نام خود اقدام کنند.
مدیرکل عتبات در ادامه بیان کرد: ثبت نام عتبات برای ایام خاصی همچون عرفه عید غدیر و عید قربان با توجه به تغییرات احتمالی قیمت سفر به عتبات؛ مجدداً اعلام خواهد شد.
حجت الاسلام و المسلمین رحمانی درخصوص حذف ویزا برای اربعین امسال گفت: با توجه به اینکه هزینه ویزا حذف شده است، اما حذف ویزا برای اربعین امسال مشخص نیست و این تصمیم با سفارت کشور عراق است.
مدیرکل عتبات سازمان حج و زیارت در خصوص بازگشایی مرز خسروی، عنوان کرد: بازگشایی مرز نیز بستگی به تضمین کشورعراق دارد و ما هم اکنون آمادگی کامل برای بازگشایی و اعزام زائران ازمرز خسروی را داریم.
سرویس جامعه جوان آنلاین: صاحب صدا خانمی جوان با سر و وضعی بسیار مرتب تر از کارمند یک مؤسسه خیریه است که در یک دست کپی مجوز از خیریه شان را دارد و در دست دیگر دسته قبضی و از گردنش کارتی با آرم و مشخصات خیریه مذکور آویزان است که ظاهراً عکس و مشخصات خانم روی آن نقش بسته است. تا نگاهتان به نگاهش گره می خورد بلافاصله شروع می کند به نشان دادن مجوز و توضیح درباره خیریه شان و کارتی از پسربچه پنج ساله بیماری را نشان می دهد و می خواهد تا در هزینه های درمان این هفته کودک شریک شوید. خانم کارمند خیریه به تجهیزات روز نقل و انتقال پول هم مجهز است و بلافاصله دستگاه کارتخوانش را نشان می دهد، اما این نخستین باری نیست که با کارمندان خیریه هایی از این دست مواجه و با تردید راست یا دروغ بودن کل داستان دست و پنجه نرم می کنید. سوء استفاده ها و چالش هایی از این قبیل خیریه ها انگار آنچنان فراگیر شده که سازمان بهزیستی کشور هشدار داده هیچ مؤسسه وابسته به این سازمان تحت هیچ شرایطی اجازه ندارد جلوی مردم را در خیابان بگیرد و گزارش چنین اقدامی می تواند به ابطال مجوز مؤسسه مذکور منجر شود.
قراردادن آدم ها بر سر دو راهی احساسات و عقل، قوی ترین شگردی است که برخی افراد در پوشش خیر به آن پناه می برند. کارمندان خیابانی این خیریه ها اغلب زنان و دختران جوانی هستند که با ظاهری آراسته تر از یک کارمند عادی در فضا های عمومی ظاهر می شوند. از مترو گرفته تا خیابان های سطح شهر، همه و همه وسعت کار خیر این افراد است، اما به رغم کارت های مجوزی که نشان می دهند طرز رفتارشان نشان از آن دارد که چندان نمی توانند قابل اعتماد باشند. اعتماد به خیریه ها وقتی بیشتر خدشه دار می شود که بدانیم بنا به اعلام الهام امین زاده، دستیار سابق رئیس جمهور در حقوق شهروندی دو سال پیش گردش مالی خیریه ها را در کشور 30تا 40 هزار میلیارد تومان اعلام کرده بود. با چنین مبلغی همچنان آمار افراد بی بضاعت و محتاجان واقعی در کشور کم نیست و همین مسئله نشان می دهد یک جای کار می لنگد.
همه نهاد های صدور مجوز خیریه!
طبق قانون مبارزه با پولشویی، بعضی از کسب و کار ها و فعالیت ها در مجاورت پولشویی قرار دارند. در قانون مالیات ها هم اشاره شده که تحت شرایطی کمک به برخی مؤسسات خیریه جزو هزینه های قابل قبول محسوب و به کاهش مالیات شرکت ها منجر می شود و از سوی دیگر شاهد بی سر و سامانی در صدور مجوز برای خیریه ها هستیم. به گونه ای که شش سازمان اعم از وزارت علوم، وزارت کشور، سازمان بهزیستی، وزارت ارشاد، سازمان ملی جوانان و نیروی انتظامی متولی صدور مجوز برای تأسیس خیریه ها در کشور هستند که هرکدام براساس اهداف خود وظایف مشخصی را برای مؤسسات زیرمجموعه خود تعریف می کنند که بیشتر آن ها را مؤسسات خیریه تشکیل می دهند. در این میان سازمان بهزیستی برای کاهش تخلفات برخی از خیریه ها وارد میدان شده و جهان حیدری، مدیرکل دفتر توسعه و نظارت بر مراکز و مؤسسات غیردولتی سازمان بهزیستی کشور با اشاره به اینکه جمع آوری کمک های مردمی در خیابان با ادعای داشتن مجوز از سوی سازمان بهزیستی کشور خلاف قانون است، می گوید: از نیروی انتظامی، وزارت اطلاعات و سایر دستگاه های نظارتی درخواست کرده ایم که هر جا چنین مواردی را مشاهده کردند، بلافاصله شماره ثبت خیریه را به ما اطلاع دهند. از نگاه وی، تشتت و تعدد مراجع صدور مجوز خیریه ها یکی از عواملی است که بر سوء استفاده از نام خیریه ها دامن زده است. مدیرکل دفتر توسعه و نظارت بر مراکز و مؤسسات غیردولتی سازمان بهزیستی تأکید می کند: در واقع چندگانگی در صدور مجوز باعث شده تا خیریه ها و مراکز مذکور هربار ادعا کنند که مجوز خود را از یکی از نهاد ها دریافت کرده اند و پیگیری صحت مجوز آن ها با سختی همراه باشد.
برنامه هایی برای شفاف سازی و پیشگیری از تخلف
حیدری با اشاره به پرسشنامه ای در مورد گردش مالی و عملکرد سه ماهه مؤسسات خیریه دارای مجوز از این سازمان از رتبه بندی مؤسسات خیریه خبر می دهد و تصریح می کند: سازمان بهزیستی از جمله نهاد هایی است که به دلیل کمیسیون ماده 26 مربوط به تنظیم بخشی از مقررات مالی دولت است و این اجازه را دارد که بلافاصله در صورت تخلف خیریه ها مجوزشان را ابطال کند. در حالی که در وزارت کشور یا جا های دیگر مجوز این مؤسسات متخلف حتماً باید توسط مقامات قضایی ابطال شود.
به گفته وی زمان تمدید مجوز های مؤسسات خیریه نیز محدود شده، این درحالی است که قبلاً این زمان نامحدود تعریف شده بود، اما این محدودیت هم باعث شده تا اگر شاخص ها تضمین نشود، برای تمدید مجوز خیریه این مؤسسات با موانعی رو به رو شوند و همچنین قرار است سامانه ای راه اندازی شود که مشخص کند، منابع مالی مؤسسات در چه زمینه هایی هزینه شده است و این اطلاعات کاملاً در اختیار مردم قرار خواهد گرفت.
به گزارش خبرنگار مهر ، تبلیغ و معرفی جاذبه های ایران در خارج از کشور هزینه زیادی دارد و به همین دلیل سازمان میراث فرهنگی در ایران نمی تواند به تنهایی این تبلیغات را انجام دهد. گاهی باید از بخش خصوصی و یا گاهی از بخش دولتی کشورهای دیگر برای این کار بهره ببرد. به همین دلیل سازمان میراث فرهنگی در سال 92 اقدام به اجرای طرحی به نام نمایندگی اطلاع رسانی ایران در خارج از کشور کرد.
در این طرح باید فردی موجه و فعال از بخش خصوصی که در آن کشور زندگی و فعالیت گردشگری می کرد، روابط قوی و محکمی با مسئولان دولتی و خصوصی آن کشور داشت و می توانست از فیلترهای مختلف نهادهای دولتی در ایران مانند سازمان میراث فرهنگی، وزارت خارجه و غیره عبور کند انتخاب می شد تا در نهایت تمام تلاشش را برای معرفی ایران در آن کشور کند.
قرار بود در اجرای طرح نمایندگی های اطلاع رسانی ایران در خارج از کشور از ظرفیت ایرانیان خوش نامی که در دیگر کشورها زندگی می کنند استفاده شود چون این افراد سال ها در آن کشورها زندگی کرده اند و با ویژگی ها و فرهنگ مردم آنجا آشنا هستند به همین دلیل خیلی راحت تر می توانند ارتباط برقرار کنند و اثرگذار باشند.
بر اقدامات نماینده ها نظارت خواهیم داشت
مرتضی رحمانی موحد معاون گردشگری وقت سازمان میراث فرهنگی معتقد بود: ایرانی ها در دفاتر نمایندگی اطلاع رسانی گردشگری کشورمان، کارآیی بیشتری نسبت به کارمند رسمی که از ایران با توجه به محدودیت هایی به آنجا فرستاده شود خواهد داشت به همین دلیل از ظرفیت ایرانی های خارج از کشور در این زمینه بهره می بریم و بر اقدامات آنها نظارت خواهیم داشت.
این اقدام از سوی سازمان میراث فرهنگی به عهده کانون جهانگردی و اتومبیلرانی گذاشته شد و بر همین اساس توافقنامه ای بین آن دو امضا شد. بر اساس این توافق نامه سه ساله دفاتر و نمایندگی های اطلاع رسانی گردشگری در خارج از کشور با مشارکت کانون جهانگردی ایجاد شدند و هر بار هم قرارداد کانون با تأیید سازمان میراث فرهنگی با نماینده ها تمدید می شد.
هماهنگی برای برگزاری تورهای آشناسازی گردشگران خارجی با جاذبه های گردشگری ایران، تهیه گزارش از جاذبه های گردشگری کشورمان، برگزاری نمایشگاه های مختلف و ... از مهمترین راهکارهای اجرایی این توافق نامه اعلام شد.
افزایش و ریزش نمایندگی ها
دو سال بعد معاون گردشگری سازمان میراث فرهنگی با اشاره به افزایش تعداد نمایندگی های اطلاع رسانی ایران در کشورهای هدف جذب توریست از 10 به 25 دفتر تا پایان سال خبر داد و گفت: سال گذشته مطالعه ای را با توجه به پتانسیل های کشور انجام داده و 40 کشور را به عنوان بازار هدف تعیین کردیم.
رحمانی موحد با اشاره به دسته بندی این 40 کشور در گروه های 16 تایی گفت: در حال برنامه ریزی عملیاتی برای 16 کشور اول هستیم و هرگونه تبلیغات برای جذب گردشگر از این کشورها به صورت علمی انجام می شود زیرا در صورتی که در فرآیند نهایی تمام اجزا تبلیغات اجرا نشود این عمل خود به ضد تبلیغ تبدیل می شود.
وی با اشاره به اینکه در حال حاضر 10 نمایندگی اطلاع رسانی به عنوان رابط سازمان میراث فرهنگی در کشورهای هدف تعیین شده است، بیان کرد: تعداد این نمایندگی ها تا پایان سال به 25 مورد می رسد.
در این فاصله برخی از افراد برای فعالیت های در نظر گرفته شده مناسب نبودند و به تبع آن قراردادی هم امضا نشد بنابراین برخی از این افراد از دایره فعالیت کانون حذف شدند و در نهایت افرادی در کشورهای ژاپن، چین، ایتالیا، فرانسه، اسپانیا، آلمان، عمان و... باقی ماندند. برخی از آنها تنها توانستند دستیار کانون برای برپایی پاویون ها باشند و برخی دیگر هیچ فعالیتی نداشتند.
برخی از این نماینده های اطلاع رسانی ارتباطات قوی با مراکز گردشگری سفارت خانه ها و مراکز تجاری داشتند و از آنجا که چند سالی در آن کشور اقامت می کردند، آشنا به فرهنگ و زبان مردم آنجا بودند. به همین دلیل تعدادی از آنها می توانستند وظایف کانون را در خارج از کشور انجام دهند این نمایندگی ها درواقع دستیاران و یا بازوان کانون بودند تا با توجه به ارتباطات آنها بتواند پاویونی در نمایشگاه های خارجی داشته باشد.
اولویت افراد حفظ منافع خودشان بود
اگرچه این طرح از همان اول با نیت تبلیغ گردشگری ایران اجرا شد اما در ادامه به راههای دیگری انجامید. این نمایندگی ها که بیشترشان آژانس مسافرتی داشتند در قبال داشتن عنوان نمایندگی ایران، هیچ هزینه ای دریافت نمی کردند و در بیشتر اوقات این گله را داشتند که حتی کانون جهانگردی و اتومبیلرانی بسته های تبلیغی و بروشور هم به آنها نمی دهد که بتوانند ایران را در نمایشگاه های خارجی تبلیغ کنند. اما از آنجا که خودشان یک پای ثابت نمایشگاه های خارجی بودند می توانستند اعلام کنند که این آژانس و یا مدیرعاملش نماینده گردشگری ایران در آن کشور است و این عنوان تبلیغاتی برای آنها به صرفه بود حتی اگر بابت آن قرار نبود پولی از سازمان میراث فرهنگی گرفته شود.
در کشورهای دیگر معمولاً به داشتن عنوان دولتی افراد توجه زیادی می شود به همین دلیل می توانستند از این عنوان استفاده کرده و به ملاقات های مختلف و برنامه های متفاوتی بروند. کمااینکه چنین اتفاقی به وفور رخ می داد و طبیعی جلوه می کرد. از طرفی این ترفند تبلیغی می توانست برای فروش بالای آژانس گردشگری خودشان نیز به صرفه باشد.
پس از مدتی این طور برآورد شد این افراد که البته برخی از آنها دچار حاشیه هایی نیز شدند بیشتر به سود و منفعت کار خود می اندیشند و با استفاده از این نام به عنوان نماینده ایران به ملاقات های رسمی دعوت می شوند.
این حاشیه ها معمولاً سو استفاده از این عنوان بود. برخی دیگر نیز در کنار تبلیغ آژانس و یا فعالیت های خود از این نام استفاده تبلیغی می کردند در واقع اقدامی برای اطلاع رسانی گردشگری انجام نمی شد.
به تازگی نیز یکی از آنها همایشی را در ایران برگزار کرده و اعلام کرد که تورهای گردشگری المپیک می تواند از طریق آژانس او هماهنگ شود. از سوی دیگر برخی از سفرای ایران در آن کشور اصلاً آنها را نمی شناختند و یا راه اندازی دفتر اطلاع رسانی گردشگری در خارج از کشور را قبول نداشتند.
رایزنان فرهنگی همان وظایف نمایندگان را داشتند
عملکرد این نماینده های اطلاع رسانی گردشگری و نداشتن استراتژی برای فعالیت های آنها موجب شد تا ولی تیموری معاون گردشگری سازمان میراث فرهنگی اعلام کند که از فعالیت آنها راضی نیست و این طرح را متوقف اعلام کرد و در سال جدید قرارداد آنها تمدید نشد. البته همچنان برخی از نماینده ها بر این باور هستند که تمدید نشدن قرارداد لزوماً به معنی اتمام پروژه نیست!
تیموری در گفتگویی با خبرنگار مهر از روند جدیدی خبر داد و گفت که باید بتوانیم با فرایند جدید این طرح را با سازمانهای دیگر اجرا کنیم به همین دلیل تا آن زمان این اقدام متوقف است.
یکی از نهادهای مورد اشاره تیموری، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی است. این سازمان افرادی را به نام رایزن فرهنگی در کشورهای مختلف فعال کرده که دقیقاً همان وظایف نمایندگی های اطلاع رسانی گردشگری را هم بر عهده داشتند با این تفاوت که این افراد به خاطر انجام وظیفه، بودجه های ارزی در اختیار دارند و یک دفتر و یا ساختمان در کشور مقصد برای آنها مشخص شده است. یکی از این وظایف رایزنان، کمک به جذب گردشگران خارجی و معرفی ایران در کشور مقصد ذکر شده است. این دقیقاً همان چیزی بود که سازمان میراث فرهنگی از نمایندگان اطلاع رسانی گردشگری می خواست انجام دهند.
کد خبر 4651721
فاطیما کریمی
کامران اکبری مسئول حمل و نقل عملیات حج تمتع 98 در گفت وگو با خبرنگار حوزه رفاه و تعاون گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان ، با اشاره به اقدامات انجام شده در حوزه حمل و نقل زمینی (حمل و نقل درون شهری و برون شهری) زائران حج تمتع 98 اظهار کرد: سازمان حج و زیارت بر اهمیت موضوع حمل و نقل زائران کشورمان واقف است.
وی با بیان اینکه یکی از مهمترین اهداف ما بحث کسب رضایتمندی زائران در موسم حج است، افزود: جابجایی مناسب زائران ایرانی یکی از اولویت های ما محسوب می شود.
اکبری گفت: تمهیدات و اقدامات لازم برای فراهم شدن سیستم حمل و نقل مناسب زائران ایرانی در عربستان سعودی برای حج تمتع پیش رو اندیشیده شده است.
مسئول حمل و نقل عملیات حج تمتع 98 با اشاره به برنامه ریزی های انجام شده برای حمل و نقل زائران در سرزمین وحی (درون شهری و برون شهری) تصریح کرد: انعقاد قرارداد با شرکت های معتبر و توانمند در حوزه حمل و نقل درون شهری و برون شهری از جمله مقدمات برای جابجایی مناسب زائران ایرانی بود که در این راستا قراردادهایی به امضا رسید که امیدواریم بر اساس برنامه ریزی های انجام شده در موسم حج امسال شاهد جلب رضایت زائران کشورمان باشیم.
اکبری گفت: حمل و نقل زائران حج تمتع 98 توسط ناوگان مجهز، پیشرفته و در خور شأن حجاج کشورمان انجام می گیرد.
مسئول حمل و نقل عملیات حج تمتع 98 تصریح کرد: حمل و نقل برون شهری به انتقال حجاج از فرودگاه به شهر های مکه و مدینه و بالعکس و همچنین تردد بین شهر های ذکر شده با استفاده از وسایل حمل و نقل مناسب صورت خواهد گرفت.
وی با اشاره به حمل و نقل درون شهری در شهر مکه افزود: حمل و نقل درون شهری به معنای جابجایی زائران از هتل به مسجدالحرام و بالعکس است که با توجه به قرارداد های منعقد شده این مهم به صورت شبانه روزی انجام می پذیرد. حمل و نقل درون شهری یکی از خدمات موفقی است که برای رفاه حال حجاج کشورمان انجام می گیرد.
مسئول حمل و نقل عملیات حج تمتع 98 تصریح کرد: در مدت زمان حضور زائران در مدینه و مکه خدمات مربوط به حمل و نقل درون شهری فقط در مکه مکرمه ارائه می شود، چراکه در مدینه منوره با توجه به نزدیکی هتل ها تا حرم نبوی، نیاز و ضرورتی به حمل و نقل توسط ناوگان اتوبوسرانی نخواهد بود و همچنین 22 خط امر انتقال حجاج را به 5 ایستگاه در مکه مکرمه انجام خواهند داد.
اکبری با اشاره به راه اندازی شبکه حمل و نقل برای جابجایی حجاج در سایر کشورهای اسلامی گفت: با توجه به حضور میلیونی زائران در شهر مکه، طبیعتا خدمات رسانی در این حوزه نیازمند رعایت و توجه به زمانبندی های تعیین شده خواهد بود که حجاج گرامی در ایام حضور خود باید به این مهم و توصیه های مدیر کاروان ها اهتمام کنند.
وی افزود: حجاج به منظور استفاده حداکثری از خدمات حمل و نقل در سرزمین وحی باید به توصیه ها و تذکراتی که به فراخور ایام حضور آن ها در مکه مکرمه داده می شود، توجه جدی داشته باشند و برنامه های تردد را به نوعی مدیریت کنند تا در زمان شلوغی و ازدحام جمعیت از حضور در ایستگاه ها یا تردد به حرم خودداری کنند و زمانبندی مناسب به همراه دقت در توصیه های مدیران را مدنظر قرار دهند.
مسئول حمل و نقل عملیات حج تمتع 98 توصیه کرد: بهتر است که حجاج کشورمان حرکت به حرم را یک تا دو ساعت قبل و بعد از نماز مدیریت کنند تا دچار ازدحام یا معطلی نشوند و طبیعی است که در صورت رعایت توصیه ها با خیالی آسوده در کوتاه ترین زمان ممکن مسیر حرم و هتل و بالعکس را طی می کنند.
اکبری به تعطیلی سیستم حمل و نقل درون شهری در ایام نزدیک به تشریق برای حجاج همه کشور ها اشاره کرد و گفت: برابر قوانین و محدودیت های ترافیکی و آماده سازی اتوبوس ها برای حضور در ایام تشریق و انتقال حجاج به مشاعر مقدسه، خدمات حمل و نقل درون شهری از روز پنجم ذی الحجه متوقف و مجددا از روز چهاردهم ذی الحجه و بعد از ایام تشریق راه اندازی خواهد شد.
وی افزود: تعطیلی سیستم حمل و نقل درون شهری در ایام ذکر شده، مربوط به سیستم حمل و نقل همه کشور های حاضر در موسم حج خواهد بود.
انتهای پیام/
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی حج و زیارت ؛ علی رضا رشیدیان در جریان این بازدید گفت : آغاز به کار ترمینال فرودگاهی سلام با پروازهای حجاج ؛ برکت و آثار معنوی بسیاری برای دست اندرکاران ساخت و آماده سازی این مجموعه دارد.
وی افزود : آمادگی شرکت هواپیمایی جمهوری اسلامی در عین محدودیت ها و تنگناهای ناشی از تحریم ها در سطح خوبی است و با برنامه ریزی های صورت گرفته و اعلام مدیرعامل شرکت هواپیمایی هما تلاش بر آن است که پروازهای ایمن و بدون تاخیر به حجاج خانه خدا ارائه دهند.
رشیدیان تصریح کرد : بر اساس آنچه در بازدیدها مشاهده شده و اعلام مسئولان فرودگاهی و شرکت هواپیمایی هما ، آمادگی ها با توجه به شرایط و امکانات در سطح خوبی قرار دارد و کلیه بخش های فرودگاهی برای ارائه خدمات مناسب و توام با حفظ کرامت و شان و احترام زائران مهیا هستند.
وی در جریان بازدید از ترمینال فرودگاهی سلام با اشاره به سطح کیفی و کمی مطلوب این مجموعه در ارائه خدمات تصریح کرد : این ظرفیت مهندسی و توانمندی حرفه ای داخلی که در طراحی و ساخت این ترمینال زیبا به کارگرفته شده برای ملت ایران مایه مباهات و افتخار است .
رشیدیان با بیان اینکه فناوری ساخت و احداث این بناها و ساختمان هایی با این گستره خدمات و کاربری ها و حساسیت ها عموما در اختیار فرانسوی ها و ایتالیایی هاست که تجربه ای طولانی در این حوزه دارند اما امروزشاهدیم جوانان متخصص و مهندسان ما به سطحی از توان، تخصص و تجربه دست یافته اند که می توانند این نوع سازه ها با همه حساسیت ها و قابلیت ها و نیز تاسیسات و امکانات داخل آن را در سطح قابل رقابت با فرودگاه های مدرن جهان بسازند.
وی با بیان اینکه این توان و تخصص مایه افتخار ماست ، اظهار کرد : امروز با همه دغدغه ها و نگرانی هایی که ما در سازمان حج و زیارت از ماه ها قبل برای اتمام و بهره برداری پروژه ترمینال سلام در این ایام داشتیم شاهدیم که این مجموعه به موقع آماده و برای حج 98 مهیای خدمات دهی شده است.
وی در ادامه تاکید کرد : ملت ما بزرگ و عزتمند ، متحد و منسجم است که علی رغم تحریم ها و فشارهای اقتصادی ،سیاسی و تبلیغاتی دشمن هرگز ازپای ننشسته و همواره در مسیر سازندگی و آبادانی این مرزو بوم تلاش کرده و می کند و امروز در سایه این اتحاد و همدلی ایران اسلامی کشوری مقتدر است که در سطح دنیا و منطقه دارای جایگاهی بی نظیر و قدرتمند می باشد.
رئیس سازمان حج و زیارت تصریح کرد : از امکانات ترمینال سلام وفرودگاه امام (ره)و نیز سایر مجموعه ها و امکانات آنها علاوه بر موسم حج تمتع در عمره و عتبات نیز بهره خواهیم برد و این ظرفیت ها و امکانات به طور قطع برای زائران خاطرات شیرین و آثار خوشایند و مثبتی را برای آنان از زمان خروج و نیز ورود به کشور در بر خواهد داشت .
وی تصریح کرد : در واقع این فضای مناسب و تاسیسات کامل و پیشرفته وقتی توام با برخورد و رفتارهای شایسته و اخلاق مدارانه و روحیه نیک خادمان همراه با نظم و انضباط باشد ، اثری دو چندان در آرامش زائر و آمادگی او برای بهره گیری هر چه بیشتر از سفر معنوی پیش رو خواهد شد.
وی با قدردانی از تلاش های انجام شده در بخش های مختلف فرودگاهی برای خدمات دهی مناسب به زائران و حجاح برای آنان آرزوی توفیق هر چه بیشتر در این میزبانی نمود و گفت : امید است تاخیر پروازها به حداقل ممکن رسیده و در صورت بروز تاخیر ؛موضوع با هماهنگی و همراهی همه ارگان ها به خوبی مدیریت شود.
به گزارش هنرآنلاین به نقل از روابط عمومی معاونت امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، بر اساس آمار مجوزهای دفتر موسیقی در بهار امسال 495 تک آهنگ از دفتر موسیقی برای انتشار مجوز گرفته است که به طور میانگین در هر روز پنج تک آهنگ، مجوز انتشار گرفته است. در سه ماهه نخست سال گذشته 277 تک آهنگ مجوز انتشار گرفته بود.
همچنین در این سه ماه 76 آلبوم موسیقی و یک آلبوم تصویری مجوز انتشار گرفتند در حالی که سه ماهه نخست سال گذشته 91 آلبوم موسیقی و سه آلبوم تصویری مجوز انتشار گرفته بودند. در بهار امسال 48 نماهنگ مجوز گرفتند و در بهار سال گذشته 60 نماهنگ مجوز انتشار گرفته اند. در سه ماهه نخست امسال مجوز 31 کتاب گویا و 34 استودیوی صدابرداری و مراکز تولید و تکثیر آثار صوتی و تصویری از سوی دفتر موسیقی صادر شده است در حالی که در سه ماه نخست سال گذشته مجوز 26 کتاب گویا و 30 استودیو صادر شده است.
نخست اینکه تولید چنین استنباطی ناشی از ندیدن و نخواندن این سند یا در صورت خوشبینانه اش درست و کامل نخواندن این متن است و بازتولید چنین استنباطی که با روح این متن ناهمخوان است موجب تشویش اذهان و انحرافی در افکار عمومی و جامعه هنری درباره مقصود واقعی از انتشار چنین نوشتاری است. در این سند پس از مقدمه ای درباره مجموعه تئاتر شهر، مطابق با سیاست ها و مقررات بالادستی چشم انداز و بیانیه مأموریت این مجموعه برای نخستین بار مکتوب شده و ملاکی برای عملکرد این مجموعه به حساب می آید. در این سند علاوه بر رویه پذیرش معمول آثار انتظار می رود که رفته رفته این مجموعه، به عنوان مهم ترین مرکز تولید دولتی تئاتر، با استفاده از استعداد و امکانات سخت افزاری و انسانی موجود و وابسته به دولت به عنوان یک کانون مولد عمل کند و عملاً از وضعیت نامطلوب سالن داری و ارائه خدمات به آثاری که خود در فرآیند تولید آن نقش ندارد و نمی تواند کیفیت هنری و ویژگی های فرهنگی و درونمایه ای آن را تضمین کند فاصله بگیرد و با تکیه بر بودجه حمایتی دولت از تولید تئاتر و بهره گیری از مشارکت سایر نهادهای دولتی، عمومی و غیردولتی با رعایت حق مالکیت حقوقی و معنوی اثر برای هنرمندان و مجموعه دولتی تئاتر شهر به تقویت جریان تئاتر فرهنگ مدار و دور از شائبه های تجاری سازی یاری برساند. لذا فرآیند های پیش بینی شده در پیامد این چشم انداز نه تنها امکان واگذاری این مجموعه به بخش خصوصی را ناممکن می کند، بلکه تعریفی تازه از یک تئاتر مؤلف وابسته به امکانات دولتی را در نظر دارد که رابطه روشن و فعال تری را با گروه های مولد و هنرمند تئاتر ایران دنبال می کند. گفتنی است در ساختار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خصوصی سازی امکانات دولتی در اختیار آن، منوط به طی کردن رویه هایی در فرادست است که از عهده مجموعه تئاتر شهر خارج بوده و در رویکرد مدیریتی این مجموعه نیز نه تنها همدلی و همداستانی با خصوصی سازی این مجموعه وجود ندارد بلکه به مخالفتی راستین در واسپاری این مجموعه گرانقدر هنری و تاریخی به جریان کالایی سازی و تجارت مآبی تئاتر باور دارد.
دوم آنکه در این سند ساختار سازمانی این مجموعه تشریح و شرح وظایف یکایک جایگاه های شغلی و حرفه ای کارکنان خدوم این مجموعه ذکر شده است تا با روشن ساختن وظایف و حدود مسئولیت ها علاوه بر افزایش بهره وری از کنش نیروی انسانی موجود، شرایط مطلوب همکاری و خدمات رسانی به گروه های گرانقدر تئاتری با کیفیت بیشتری در این مجموعه فراهم شود. این سند در صدد رفع سیستماتیک نقایص و ناکارآمدی های احتمالی است که معمولاً از ناروشن بودن حدود وظایف و نحوه عملکرد به وجود می آید و امکان نظارت مدیریتی بر فعالیت و مناسبات درون این مجموعه را هر چه بیشتر فراهم می کند.
سوم آنکه مجموعه تئاتر شهر می کوشد با اصلاح و تقویت رفتار حرفه ای خود برای احترام شایسته به مولدان و مخاطبان محترم تئاتر شرایط تعامل حرفه ای و دور از شائبه های غیرفرهنگی را پیگیری کند و انتظار دارد با توجه به حسن نیتی که لازمه یک حرکت فرهنگی و هنری است با گفتار و منشی دور از مطالبه های شخصی و حب و بغض های جناحی مواجه شود. این مجموعه با انتشار سند درونی خود جامعه را به نظارت شفاف بر عملکرد خود دعوت می کند و از این پس عمده فعالیت ها و فرآیند های عملی این مجموعه در اختیار افکار عمومی قرار می گیرد. از آنجا که متن انتشار یافته نسخه اولیه این سند به حساب می آید این مجموعه با انتشار آن خود را در معرض دید و اظهارنظر منطقی و خیرخواهانه صاحبنظران قرار داده و از هرگونه نقد و پیشنهاد آگاهانه و دور از گمانه زنی های نامرتبط به اندیشه و روح این متن با آغوشی باز استقبال می کند تا در ویراست نسخه های بعدی نواقص و کژتابی های احتمالی اصلاح شود و برای نخستین بار منشوری قابل ارجاع و مکتوب برای راهبری و حسن عملکرد این مجموعه بسیار مهم دولتی فراهم باشد.
چهارم آنکه مجموعه تئاتر شهر به دور از وسوسه گیشه پر سود و تصویر کاذب جذب انبوه مخاطب، رویکرد فرهنگی و سازنده اجتماعی خود را قربانی تئاتر گیشه پسند نخواهد کرد. اجراهای اخیر و برنامه های آینده این مجموعه نشان داده و خواهد داد که رویکرد تئاتر شهر علاوه بر فرصت دادن به تئاتری که روند حرفه ای تولید را طی کند سویه های اجتماعی و فرهنگی خود را در اجراهای هنرمندان صاحب ذوق و خلاقیت دارای تجارب ذیقیمت و معرفی نیروی خلاق جوان و آتیه دار که پا به دنیای حرفه ای تولید تئاتر گذاشته اند پیگیری خواهد کرد.
پنجم آنکه مجموعه تئاتر شهر خواهد کوشید علاوه بر محوریت اجراهای نمایشی با برگزاری رویدادهای فرهنگی، پژوهشی در جهت توان افزایی و دانش افزایی مخاطبان و کنشگران تئاتر در قالب برنامه هایی جانبی انجام وظیفه فرهنگی و هنری خود را تقویت کند. این برنامه ها طراحی شده و بتدریج در این مجموعه میزبان گفت و گو و تعاطی افکار متخصصان و مخاطبانی خواهیم بود که به منش و خصلت های راستین و انسانی و فرهنگ ساز تئاتر باور دارند. در این زمینه نیز تئاتر شهر از پیشنهاد ایجاد و برگزاری فرهنگی و هنری در راستای هنر تئاتر، چونان پیش از این، استقبال می کند.
در فضایی دور از کنایه و وهن و اهانت و در بستری از فرهنگ تعامل انسانی مجموعه تئاتر شهر همواره آمادگی کامل را برای گفت و گوی سازنده با صاحبنظران و مخاطبان گرامی دارد.
کلمات کلیدی
کنایه و اهانت تئاتر شهر نابودی تئاتر طبقه متوسط
شما در دهه های گذشته بسیار پرکار بودید و آلبوم های متعددی تولید کردید، اما از مقطعی به بعد بسیار کم کار شدید. چرا؟
در حال حاضر کدام خوانندگان آلبوم تولید می کنند تا من نیز چنین کاری کنم؟ به نظرم با وضعیت موجود تولید آلبوم منطقی نیست و توجیه اقتصادی ندارد. یعنی می توان گفت دوره تولید آلبوم به پایان رسیده و فعالیت هنرمندان عرصه موسیقی وارد مرحله دیگری شده است. آنها شیوه های دیگری را برای ادامه فعالیت برگزیده اند.
طی سال های گذشته اغلب خوانندگان موسیقی سنتی کم کار شده اند و در میان کنسرت هایی که به طور سالانه برگزار می شود نامی از آنها نیست. به نظرتان اشکال کار کجاست و چقدر شیوه فعالیت تهیه کنندگان و کنسرت گذاران را در کاستی های موجود موثر می بینید؟
در حال حاضر سلیقه عمومی به سمت آثار مصرفی سوق پیدا کرده است. فعالان این نوع موسیقی یک فصل برنامه ارائه می کنند و پس از آن برای همیشه کنار می روند و آثارشان نیز فراموش می شود. آن افراد، طی مدت زمانی کوتاه رشد می کنند و کمی بعد از بین می روند و تمام می شوند. قضیه این است که هنر کشور فضایی آنارشیستی پیدا کرده است؛ که البته این فضا محدود به موسیقی نیست و در سینما، تئاتر، ادبیات و دیگر رشته های هنری وجود دارد. متاسفانه طی سال های اخیر فرهنگ و هنر کشور به سمت و سوی غلطی سوق داده شده و این رویه کار را به آنجا رسانده که آثار تولید شده مصرفی، لحظه ای و سطحی هستند. در این میان عده ای بر اساس رانت هایی که دارند یا با اتکا به امکانات سطحی شان می خواهند بلافاصله به سود و جایگاه برسند. نام این اشخاص را تهیه کننده گذاشته اند، اما من آنها را تهیه کننده نمی دانم. آنها دلالانی هستند که از طرف مقابل پول می گیرند و در ازای آن کارهایی انجام می دهند و سالن کنسرتشان را پر می کنند و اگر شما با همان شخصی که کنسرت داده صحبت کنید خواهید دید که بدهکاری های بسیاری دارد.
طی سال های گذشته آثار زیادی از شما منتشر نشده تا گویای تغییر روند و سطح کیفی آثارتان باشد.
طی این سال ها کتاب های زیادی نوشته ام، اما خب برای به نتیجه رساندن و چاپ و انتشار آنها به سرمایه گذار نیاز است که در حال حاضر چنین شخصی وجود ندارد تا در این زمینه با من همکاری کند. به هر حال در صورت وجود این عوامل است که من و اشخاصی چون من، می توانیم خودمان را به منصه ظهور برسانیم.
در چنین فضایی آینده موسیقی کشور را چگونه می بینید؟
حافظ می گوید سخنرانی و خوش خوانی نمی ورزند در شیراز . من مطمئنم که وضعیت فعلی پایدار نیست و بالاخره خیلی زود این خس و خاشاک کنار خواهند رفت و سیستم و رویه درست حاکم خواهد شد. واقعیت این است که من و نسلی که برای هنر مملکت کار کرده و زحمت کشیده، برای شهرت و پول نیامده بودیم که حالا با تغییر شرایط همه چیز را رها کنیم و برویم. به قول نیما یوشیج این زبان دل افسردگان است/ نه زبان پی نام خیزان . به هرصورت من و امثال من برای فرهنگ وهنر این مملکت ارزش قائلیم و به فعالیت هایمان ادامه خواهیم داد و کار خواهیم کرد.
طی سال ها و دهه های گذشته موضوعات و مسائل مختلفی وجود داشته اند که وضعیت موسیقی هنری کشور را تحت تاثیر داده اند و اتفاقات فعلی را برای آن رقم زده اند. اولین موضوع این است که ما رسانه ملی نداریم. به طور واضح، هنرمندان ملی مملکت نه در تلویزیون جایی دارند و نه می توانند در خارج از کشور فعالیت کنند. در صورتی که خوانندگان و تولیدکنندگان همان موسیقی مصرفی که پیش تر درباره آن توضیح دادم به راحتی در خارج از کشور فعالیت می کنند و به اجرای برنامه می پردازند و اتفاقی برایشان رخ نمی دهد! حال اگر ما به فعالیت های برون مرزی این چنینی بپردازیم ما را دست بند می زنند و به زندان می برند! در دنیایی که عصر مدیاست، زمانی که اصلی ترین بخش این مدیا، یعنی تلویزیون، هنرمندان واقعی مملکت را محروم کند، طبیعی است که چنین اتفاقاتی رخ دهد. مجموعه این اتفاقات فاجعه ای است که برای هنر ملی رقم زده شده است.
در این میان مرکز موسیقی صداوسیما چه وظیفه ای دارد و در ایجاد کاستی های موجود تا چه حد مقصر است؟
می توان گفت مرکز موسیقی صداوسیما تعطیل شده است، همانطور که واحد موسیقی و دانشگاه صداوسیما، واحد موسیقی حوزه هنری و حتی وزارت ارشاد تعطیل به نظر می رسند. این دستگاه ها عملأ در ارتقای سطح کیفی موسیقی فعلی کشور نقشی ندارند.
سال هاست در دانشگاه های مختلف هنری به تدریس مشغول هستید. در این بخش با چه کاستی هایی مواجه هستیم؟
دانشگاه ها در رشته های مختلف هنری با حجم عظیم دانشجویان مواجه هستند که هم اتفاق خوبی است و هم می توان آن را بد تلقی کرد. مسئله این است که برای دانشجویان هیچ گونه بازار کاری وجود ندارد و همین عدم وجود بازار کار، روحیه دانشجویان را برای فعالیت های پژوهشی، علمی، هنری و اجرایی از بین می برد. زمانی که به دانشجویان برای فعالیت بیشتر و ارائه اثر فشار می آوریم آنها در جواب می گویند خب که چه؟ نتیجه این فعالیت ها چه می شود؟ آنها می گویند به فرض ما نوازندگان خوبی شویم، در نهایت قرار است پس از این کجا مشغول به کار شویم؟
اما جشنواره های زیادی طی سال برگزار می شوند؛ آیا این رویدادها نیز در دانشجویان و فعالان موسیقی ایجاد انگیزه نمی کنند؟
بله، چندین جشنواره از جمله جشنواره موسیقی فجر و جشنواره جوان در طول سال برگزار می شوند و به طور معمول گروه ها و اشخاص مختلف نیز طی این رویدادها بهترین اجراها را دارند و به عنوان بهترین نوازندگان و خوانندگان انتخاب می شوند اما برای آنها اتفاقات مفیدی رخ نمی دهد! آنها در جشنواره توسط عده ای دیگر تشویق می شوند و جایزه می گیرند و پس از آن به خانه هایشان می روند. آنها پس از این اتفاق ها کجا می روند و چگونه فعالیت می کنند؟ ببینید به هرحال هنر نیز مانند خط تولید است. زمانی که آثار تولید شده، مصرف کننده نداشته باشند در انبار می مانند و می پوسند و آن تولیدکنندگان نیز مانند یک کارخانه دار در نهایت شکست خود را می پذیرند و اعلام ورشکستگی می کنند. در حال حاضر هنر ما مقوله ای ورشکسته است. قاعدتأ همه این کاستی ها بر بخش آموزش هنرهایی چون سینما، تئاتر و موسیقی نیز تاثیر می گذارند. با این تفاسیر می توان گفت، بخش آموزش دانشگاه های ما به فضاهایی مرده تبدیل شده اند.
آیا عدم پرداخت حقوق مناسب به استادان قراردادی و حق و حقوق کم اساتید حق التدریسی در چند و چون کیفیت دانشگاه ها دخیل است؟
بله موثر است. در حال حاضر حقوق یک استاد دانشگاه سالی سه هزار دلار است. یعنی یک کارگر فراری و غیرقانونی در آمریکا و اروپا اگر در مکدونالد جارو بزند و ظرف بشورد و ساعتی ده دلار بگیرد به طور ماهیانه حداقل دو هزار دلار درآمد دارد. این در حالی است که حقوق یک استاد دانشگاه در کشور سالی سه تا پنج هزار دلار است.
سال ها پیش برای آموزش موسیقی در فرهنگسراها و بازگشایی آموزشگاه های موسیقی در این اماکن فرهنگی تلاش می کردید. وضعیت این بخش ها به چه شکل است؟
در حال حاضر فرهنگسرایی نیست و آن روند آموزشی وجود ندارد. حتی می توان گفت شهرداری و بخش فرهنگی آن نیز فعال نیست و به نوعی تعطیل شده است. بهتر است بگویم تمام مجاری فرهنگی که فعالیت های کم و بیش داشتند در حال حاضر غیرفعال هستند.
یعنی در حال حاضر فرهنگسراها بخش آموزش موسیقی ندارند؟
این اماکن آموزشی اصطلاحا جوشی ندارند تا به خروجی خوب منتهی شود؛ بلکه صرفا منابعی برای کسب درآمد هستند، در آن حد که استادان در آنها مشغول به کار باشند.
آیا باید بخش فرهنگی شهرداری را در این کاستی مقصر بدانیم؟
به هر حال، زمانی که به طور عمومی کاستی های این چنینی وجود دارد، همه چیز دومینووار تحت تاثیر قرار می گیرد.
قرار نیست در زمینه تولید اثر و برگزاری کنسرت فعالیتی داشته باشید؟
در حال برنامه ریزی هستیم تا انشاله تورهایی را در تهران و شهرستان ها داشته باشیم و امیدوارم اتفاقات خوبی در این زمینه رخ دهد.
انتهای پیام/
این نویسنده، کارگردان نمایش عروسکی و عروسک ساز در گفت وگویی با ایسنا، درباره فعالیت های این روزهای خود گفت: من دورخیزی برای دو سه ماه آینده دارم و در حین این دورخیز مقدمات نمایشی را فراهم می کنم. این نمایش صحنه ای است و باید عروسک های جدیدی برای آن بسازم. در کنار آن در حال آماده سازی گروهی هستم که در این نمایش با من همکاری کنند.
او ادامه داد: این نمایش حادثه ای در شهر عروسک ها نام دارد که اولین نمایش تئاتر مدرن در سال های 1350 و 51 بود که در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان روی صحنه رفت. به عبارتی اولین شکل تئاتر کودک و نوجوان را در همان سال ها کار کردیم و حالا علاقه مندم که این نمایش را با یک گروه پر هیجان و عروسک های جدید به روی صحنه ببرم.
این عروسک ساز اضافه کرد: علاوه بر این من مشغول تدریس در دانشگاه هستم و برای تابستان کلاس های تئاتر خلاق برگزار می کنم تا زمانی را هدر ندهم و این زمان را با بچه های علاقه مند تقسیم کنم تا اندک تجربه 50 سال فعالیتم را در اختیار آن ها بگذارم. امیدوارم بتوانم با این بچه های شش تا نه ساله یک نمایش کار کنم.
بزدوده با بیان این که "من عضو شورای بازبینی و بازخوانی متن در شورای تئاتر و تئاتر عروسکی پرورش فکری هستم" بیان کرد: این روزها نمایش ها را می بینم، نمایش نامه می خوانم، به گروه هایی که می خواهند آثارشان را در سالن های مرکز تولید تئاتر و تئاتر عروسکی پرورش فکری کودکان و نوجوانان اجرا کنند، کمک می کنم و مشاوره می دهم.
او افزود: من سرم شلوغ است بدون این که کارهایم در جایی ثبت شود البته از نظر من اشکالی ندارد، همین که با راهنمایی و کمک من گروه ها بتوانند به اجرا برسند و وارد عرصه حرفه ای کودک و نوجوان شوند، برایم کافی است.
سازنده عروسک های شهر موش ها با تاکید بر این که "من کم کار نیستم حتی پرکار هستم اما برای صحنه فکر می کنم با وسواس بیشتری باید کارکنم" ادامه داد: آدم هایی مانند من نباید فریب 50 سال سابقه خود را بخورند، زیرا تئاتر کودک و نوجوان به پژوهش و دانستن این که بچه های این نسل چه می خواهند نیاز دارد.
بزدوده در ادامه صحبت هایش درباره وضعیت این روزهای تئاتر گفت: ما تئاتری ها همگی از وضعیت تئاتر گله مندیم، نه فقط در این دهه، بلکه در طول این 40 سال گله مند بوده ایم. هنرمندان حوزه کودک و نوجوان چه انسانی و زنده و چه عروسکی جدی گرفته نمی شوند.
او افزود: برای همین دانشجویان این رشته وقتی می خواهند فارغ التحصیل شوند، نمی دانند شغل شان چیست، در صورتی که فردی که پزشکی می خواند می داند بعد از فارغ التحصیلی یک پزشک می شود و می تواند در اجتماع جایگاهی داشته باشد. اما بچه های هم رشته من نمی دانند کجا باید کار کنند. آیا وزارت ارشاد و وزارت کار لیسانسه ها، فوق لیسانسه ها و دکتراهای ما را به عنوان منبع درآمد در نظر می گیرند؟ خیر.
این هنرمند که حدود نیم قرن در حوزه کودک و نوجوان فعالیت کرده، ادامه داد: بچه های تئاتر حق زندگی کردن دارند و حق دارند که ماهانه برای خودشان حقوق داشته باشند اما برای این که این ها را ندارند با ترس و لرز دور هم جمع می شوند تا کار کنند و این موانع موجب می شود کمتر وارد عرصه هنر و نمایش شوند.
بزدوده در پایان گفت: من فکر می کنم تعداد دوستان تحصیل کرده در عرصه تئاتر زیادتر از آن چه می بینیم، هست اما شرایط کار برای شان مهیا نیست و این را که چه زمانی این شرایط مهیا می شود باید از وزارت ارشاد و وزارت کار پرسید. تا زمانی که این دو وزارت خانه ساز و کاری را فراهم نکنند و سالن های متعددی نسازند این دور باطل وجود خواهد داشت و این دور باطل چیزی جز ضرر عاید دوستان عزیز ما نمی کند.
انتهای پیام
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ درحالی این روزها نمایش آرش کمانگیر در پردیس تازه تاسیس تئاتر تهران در حال تمرین است که این مجموعه تمام امکاناتش را در اختیار گروهی قرار داده است که انتشار فیلمی از تمرین دور از موازین اخلاقی و اسلامی این نمایش حاشیه های زیادی را در فضای مجازی و رسانه ای ایجاد کرده است.
این نمایش که بصورت موزیکال و با حرکات موزون توسط کارگردان و نویسنده این نمایش نیما خسروی طراحی شده سراسر رقص و آواز است و در ان اختلاط زن و مرد به حدی است که بیشتر فضای غربی را در این نمایش اسطوره ای بازنمایی می کند.
مبنای موسیقی کار ترانه ای متعلق به یکی از خوانندگان پیش از انقلاب است و قرار است توسط بیش از صد و بیست بازیگر زن و مرد که همگی رقصنده هستند در سالن بسیار مجهز پردیس تئاتر تهران که متعلق به بیت المال است به احرا در آید.
ماجرا وقتی جالب تر می شود که می فهمیم آرش این نمایش یک زن است. دخل و تصرفی غیر اصولی که بیانگر آن است که عوامل این نمایش عامدانه از آن سود می جویند تا گیشه خود را تامین کنند.
واکنش پردیس تئاتر تهران: توقف و ادامه همکاری با این نمایش در دستور کار است
با انتشار خبر این فیلم در سایت دانا پردیس تئاتر تهران در جوابیه ای به آن واکنش نشان داد.
در این توضیحات روابط عمومی این مجموعه آمده است: نمایش منم آرش به کارگردانی نیما خسروی هنوز مجوز اجرای عمومی را از شورای نظارت و ارزشیابی اداره کل هنرهای نمایشی دریافت نکرده است. این نمایش در بازبینی اولیه که توسط مجموعه پردیس تئاتر تهران اتفاق افتاد تمامی تذکرات لازم مبنی بر حرکات نمایشی غیر مرتبط ، رعایت شئونات اسلامی ، عدم استفاده از موسیقی غیر مرتبط، استفاده از آرایه های کامل لباس و چهره را دریافت کرده بود. قرار بر این بود که بازبینی نهایی نیز با حضور شورای ارزشیابی و نظارت اداره کل هنرهای نمایشی طی روزهای آتی و با رفع موارد تذکر داده شده صورت گیرد.
در ادامه این توضیحات آمده است: متن نمایش منم آرش از نهاد رسمی مرتبط دارای مجوز است و تا زمان تایید نهایی اجرا توسط شورای نظارت و ارزشیابی اداره کل هنرهای نمایشی با مجموعه پردیس تئاتر تهران فقط به عنوان محل تمرین قرارداد ثبت شده دارد. مبتنی بر مفاد این قرارد و آنچه در بند قبل اشاره شد کارگردان این نمایش می بایست از مفاد این قرارداد مبنی بر رعایت ضوابط و شئون اخلاقی به عنوان یکی از ضوابط حین تمرین رعایت های لازم را اجرایی می کرد که متاسفانه با وجود دریافت تذکرهای لازم در این مورد در انجام آن مرتکب قصور و بی اخلاقی شده است. مدیریت مجموعه پردیس تئاتر تهران هم در اقدامی توقف و ادامه همکاری با این نمایش را در دستور کار قرار داده است.
در خاتمه این توضیحات آمده است: پردیس تئاتر تهران به جهت تخطی گروه نمایشی منم آرش از مفاد قرارداد منعقده ضمن انعکاس موارد تخلف به اداره کل هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پیگیری حقوقی و طرح شکایات در مراجع ذی صلاح قانونی به جهت صدمه به هویت فرهنگی هنری این مجموعه را در دستور کار قرار داده است.
واکنش شورای نظارت هنر های نمایشی: این نمایش هیچ گونه مجوز درخواستی از ما ندارد
سیدوحید فخر موسوی رئیس شورای ارزشیابی و نظارت اداره کل هنر های نمایشی درباره تمرین نمایش آرش کمانگیر در گفت وگو با باشگاه خبرنگاران جوان، اظهار کرد: نمایش آرش کمانگیر در پردیس تئاتر تهران تمرین می شود و هیچ گونه مجوز درخواستی از ما ندارد. این نمایش به سیستم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز مربوط نمی شود. اینکه نمایش آرش کمانگیر بخواهد از مسیر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مرکز هنر های نمایشی و شورای ارزشیابی و نظارت عبور کند، تاکنون اقدامی صورت نگرفته و مدیریت پردیس تئاتر تهران بر عهده شهرداری است.
وی افزود: ما هم شنیدیم که این نمایش دو سه ماهی است که در پردیس تئاتر تهران تمرین می کند و نمی دانم چه کاری است که انجام آن چند ماهی است طول کشیده است
وارونه سازی و تطهیر نمایش ضداخلاقی توسط خبرگزاری دولتی
حالا که همه چیز اظهر من الشمس است خبرگزاری دولتی ایسنا در اقدامی عجیب و غیرحرفه ای با کارگردان این نمایش غیراخلاقی گفت و گویی ترتیب داده و سعی کرده است این اقدام حامی و کارگردان نمایش را تطهیر کند.
این رسانه با تعبیر حرکات فرم از رقص و اواز مختلط بازیگران این نمایش نوشت: این نمایش قرار بود در پردیس تئاتر تهران از چند روز آینده روی صحنه رود اما انتشار تصویری از تمرین این گروه که بعضی بازیگرانش در حال انجام حرکات فرم بودند سبب بروز حاشیه هایی شده است .
علاوه براین با توجه به اعلام روابط عمومی پردیس این نمایش هیچ گونه مجوزی برای اجرای نمایش از سوی اداره ارزشیابی هنرهای نمایشی نداشته است اما این رسانه به نوعی بازنمایی کرده است که انگار قرار بوده در چند روز آتی این نمایش به روی صحنه برود.
نکته عجیب تر اینکه کارگردان این نمایش هم برخلاف اعلام اداره ارزشیابی مبنی بر عدم درخواست مجوز از سوی تهیه کننده و مجری این نمایش به این اداره در گفت و با این خبرگزاری عنوان کرده است که برای اجرا درخواست مجوز دادیم و پس از بازخوانی متن و تأیید آن در اداره کل هنرهای نمایشی تاریخی را برای بازبینی تعیین کردند که پس از آن هم ضمن تأیید اولیه گفتند، کار به لحاظ کلی مشکلی ندارد اما با توجه به بزرگی پروژه باید حتماً چند روز مانده به اجرا با لباس کامل گروه و در دکور صحنه یک بار دیگر نمایش بازبینی شود. حتی برای تبلیغات هم به ما گفتند این کار بلامانع است که برای تبلیغات، بروشور و پوسترها را فرستادیم و پس از تأیید و مهر اداره کل هنرهای نمایشی روز چهارشنبه دوازدهم تیرماه برای بازبینی نهایی تعیین شد .
این درحالیست که این خبرگزاری پیش از این هم در اقداماتی مشابه دست به تطهیر جریانات سخیف و غیراخلاقی هنری زده است.
حال باید دید که در روزهای آتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران که حامی این نمایش است چه برخوردی با حواشی این نمایش خواهند داشت.
انتهای پیام/
به گزارش خبرنگار تئاتر خبرگزاری فارس، روز گذشته خبری مبنی بر تمرین مختلط و همراه با آواز و رقص بازیگران نمایشی به نام منم آرش در پردیس تئاتر تهران در فضای مجازی منتشر شد.
این نمایش منتسب به یکی از مفاخر ایران زمین به نام آرش کمانگیر است، در حالیکه آنچه در این ویدئو که از تمرین نمایش برآمده است، دیده می شود چیزی جز رقص و پایکوبی و آوازخوانی نیست و آنچه در این نمایش دیده می شود، هیچگونه سازگاری و همخوانی با ارزش های اصیل ایرانی اسلامی ندارد.
پردیس تئاتر تهران دارای سالن های مجهز نمایشی است که از سال گذشته نیز توسط حسین عالم بخش کارگردانی که سال هاست کارهای مذهبی و آیینی در تئاتر انجام داده است، مدیریت می شود. این سالن نمایشی با بودجه سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران تجهیز و ساخته شده است.
نویسنده و کارگردان این نمایش نیما خسروی است که سوژه آرش کمانگیر را با فضای تئاترهای موزیکال غربی و به دور از شئونات ایرانی اسلامی آمیخته است. موسیقی که در تمرین این نمایش به گوش می رسد نیز برای یکی از ترانه های قدیمی پیش از انقلاب اسلامی ایران است که توسط یکی از خوانندگان همان دوره خوانده شده بود. اینگونه که از تمرین نمایش بر می آید اسطوره آرش یک زن است که لباس رزم بر تن کرده و با حرکات موزون تلاش می کند تا اسطوره آرش را هیبتی زنانه ببخشد.
افزودن به جاذبه های جنسی در نمایش ها و تلاش برای دستیابی به ترفندهای غیر اخلاقی در نمایش برای جذب مخاطب خود از موضوعاتی است که این روزها در تئاتر می بایست مورد بررسی قرار بگیرد.
بنا بر شنیده ها این نمایش دارای صد و بیست بازیگر زن و مرد است که همگی رقصنده هستند و تمرینات خود را در سالن مجهز پردیس تئاتر تهران انجام می دهند، این درحالی است که خیلی از جوانان انقلابی و متعهد تئاتری هرگز برای اجرای آثار ارزشی خود در چنین سالن هایی راه پیدا نکرده و اجازه تمرین نداشته اند.
*بیانیه پردیس تئاتر تهران مبنی بر پخش ویدئوی نمایش
شب گذشته روابط عمومی پردیس تئاتر تهران به نقل از رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران توضیحاتی برای افکار عمومی درباره این نمایش بدین شرح منتشر کرد: نمایش منم آرش به کارگردانی نیما خسروی هنوز مجوز اجرای عمومی را از شورای نظارت و ارزشیابی اداره کل هنرهای نمایشی دریافت نکرده است. این نمایش در بازبینی اولیه که توسط مجموعه پردیس تئاتر تهران اتفاق افتاد تمامی تذکرات لازم مبنی بر حرکات نمایشی غیر مرتبط ، رعایت شئونات اسلامی ، عدم استفاده از موسیقی غیر مرتبط، استفاده از آرایه های کامل لباس و چهره را دریافت کرده بود. قرار بر این بود که بازبینی نهایی نیز با حضور شورای ارزشیابی و نظارت اداره کل هنرهای نمایشی طی روزهای آتی و با رفع موارد تذکر داده شده صورت گیرد.
متن نمایش منم آرش از نهاد رسمی مرتبط دارای مجوز است و تا زمان تایید نهایی اجرا توسط شورای نظارت و ارزشیابی اداره کل هنرهای نمایشی با مجموعه پردیس تئاتر تهران فقط به عنوان محل تمرین قرارداد ثبت شده دارد. مبتنی بر مفاد این قرارداد و آنچه در بند قبل اشاره شد کارگردان این نمایش می بایست از مفاد این قرارداد مبنی بر رعایت ضوابط و شئون اخلاقی به عنوان یکی از ضوابط حین تمرین رعایت های لازم را اجرایی می کرد که متاسفانه با وجود دریافت تذکرهای لازم در این مورد در انجام آن مرتکب قصور و بی اخلاقی شده است. مدیریت مجموعه پردیس تئاتر تهران هم در اقدامی توقف و ادامه همکاری با این نمایش را در دستور کار قرار داده است.
همچنین لازم به ذکر است فیلمی که از تمرین این نمایش منتشر شد در روز تعطیل گرفته شده است؛ به استناد فیلمی که منتشر شده آنچه که مشهود و واضح است؛ این فیلم نیز به شکل غیرقانونی توسط گروه نمایشی تهیه شده است. طبق قواعد اجرایی پردیس تئاتر تهران که گروه نمایشی ملزم به رعایت آن بوده است اجازه هرگونه فیلمبرداری از تمرین و اجرای نمایش باید با هماهنگی مجموعه صورت پذیرد که در این مورد هیچ گونه هماهنگی اتفاق نیفتاده و به شکلی واضح فیلم منتشر شده توسط گروه نمایشی تهیه شده است.
پردیس تئاتر تهران به جهت تخطی گروه نمایشی منم آرش از مفاد قرارداد منعقده ضمن انعکاس موارد تخلف به اداره کل هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پیگیری حقوقی و طرح شکایات در مراجع ذی صلاح قانونی به جهت صدمه به هویت فرهنگی هنری این مجموعه را در دستور کار قرار داده است.
در نهایت این سؤال مطرح می شود که چطور مدیریت تئاتر ایران رقم های کلانی را برای این قبیل نمایش ها صرف می کند که نه تنها با ارزش های فرهنگی ایرانی اسلامی سازگار نیست، بلکه عامدانه فرهنگ کهن ایرانی را با برداشت های غلط و بدور از شناخته تحت تأثیر قرار می دهد.
به نظر می رسد که این روزها وقتش رسیده در عرصه تئاتر و هنر کشور قدری به تحکیم و گسترش فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی بدور از عناصر غربی بپردازیم. در حال حاضر وضعیت اجرای این نمایش و ارزشیابی و دریافت مجوز آن در هاله ای از ابهام قرار دارد.
انتهای پیام/
از چند روز قبل حاشیه هایی در پی انتشار یک ویدئو از گروه نمایشی منم آرش به وجود آمد که بازخوردهای متفاوتی داشته و وضعیت اجرا را مبهم کرده است. این نمایش قرار بود در پردیس تئاتر تهران از چند روز آینده روی صحنه رود اما انتشار تصویری از تمرین این گروه که بعضی بازیگرانش در حال انجام حرکات فرم بودند سبب بروز حاشیه هایی شده است.
نیما خسروی کارگردان این نمایش در گفت گو با ایسنا در این باره تاکید دارد که بازبینی اولیه توسط کارشناسان مربوط انجام و کار مورد تأیید قرار گرفته بود، به همین دلیل هم اجازه تبلیغات صادر شد.
او درباره برنامه ریزی اولیه برای اجرای این نمایش که با محوریت شخصیت اسطوره ای آرش کمانگیر است، توضیح داد: من این پروژه را به دلیل علاقه ای که داشتم انتخاب کردم و دراماتورژی متن را هم خودم انجام دادم. برای اجرا سالن های مختلفی را بررسی کردم و در نهایت بر اساس کیفیت سالن و زمانی که مدنظر داشتم، تصمیم گرفتم نمایش را در پردیس تئاتر تهران اجرا کنیم.
وی با اشاره به اینکه 3 ماه گروه نمایشی با جدیت مشغول تمرین بوده است، ادامه داد: برای اجرا درخواست مجوز دادیم و پس از بازخوانی متن و تأیید آن در اداره کل هنرهای نمایشی تاریخی را برای بازبینی تعیین کردند که پس از آن هم ضمن تأیید اولیه گفتند، کار به لحاظ کلی مشکلی ندارد اما با توجه به بزرگی پروژه باید حتماً چند روز مانده به اجرا با لباس کامل گروه و در دکور صحنه یک بار دیگر نمایش بازبینی شود. حتی برای تبلیغات هم به ما گفتند این کار بلامانع است که برای تبلیغات، بروشور و پوسترها را فرستادیم و پس از تأیید و مهر اداره کل هنرهای نمایشی روز چهارشنبه دوازدهم تیرماه برای بازبینی نهایی تعیین شد.
خسروی با بیان اینکه در تبلیغات خیلی گسترده عمل نکرده است تا کار آماده تر شود، گفت: اما متأسفانه حاشیه هایی برای نمایش پیش آمده که نمی دانم علت اصلی آن چیست، چون گروه ما با کسی کاری نداشته و به نظرم کسی هم به ما کاری ندارد، همه جوانب نشان می دهد که احتمالاً مجموعه پردیس تئاتر تهران و مدیریت آن هدف اصلی این حاشیه ها هستند چون آنچه اتفاق افتاده مهلک نبوده و بچه های گروه پیش از شروع رسمی تمرین هنگامی که در حال گرم کردن بودند و دقیقاً قبل از رسیدن من به محل تمرین، در حال انجام حرکات بوده اند که از آن ها فیلم گرفته شده است. من همان زمان به آن ها تذکر دادم چون خط قرمزها را می شناسم و رعایت برخی اصول از جمله حجاب همیشه در کارهایم مورد تاکید بوده است، اما نکته مهم این است که آنچه انجام شده حرکت های فرم تئاتر است که به اسم رقص عنوان می شود در صورتی که حرکت فرم در تئاتر مشخص است و با رقص تفاوت دارد.
این کارگردان با تاکید بر اینکه تمام حرکات فرم نمایش تأیید شده است، افزود: ما سال هاست که مشغول این کار هستیم و برای اجرای این نمایش هم کار خلاف قانونی انجام نداده ایم. یکی از منضبط ترین گروه های حرکت تئاتر در ایران هستیم ولی بخاطر یک اتفاق غیرعمدی بحث هایی مطرح شده که اصلاً واقعی، حرفه ای و اصولی نیستند، از جمله اینکه هر کسی یک بار تئاتر اجرا کرده باشد می داند که سالن باید درخواست مجوز برای اجرا بدهد نه کارگردان و من هنوز قراردادم با پردیس تئاتر تهران کنسل نشده و آن ها تا پیش از این اتفاق نهایت همکاری را با ما داشتند، اما نمی دانم چرا ماجرا جور دیگری بازگو می شود. قرارداد من هنوز پابرجاست اما اگر بخواهند می توانند آن را کنسل کنند هر چند ما بسیار متضرر می شویم.
وی ادامه داد: همچنین گفته شده گروه تولیدی نمایش از بازیگران پول گرفته و این کذب محض است در حالی که من به عنوان مدیر این پروژه تا به حال برای هیچکدام از کارهایم هیچ پولی از هیچ نهاد و ارگانی و حتی وزارت ارشاد نگرفته ام. بنابراین تاکید می کنم هیچکدام از بازیگران و بچه های این گروه که برخی از آنها سال ها قبل شاگرد من بودند و مسیری را آموزش دیده اند تا به اینجا رسیدند برای این پروژه پولی پرداخت نکرده اند
خسروی بیان کرد: این نمایش می تواند جزو افتخارات ملی باشد و ما با رعایت تمام خطوط قرمز طراحی حرکات را در نمایش انجام دادیم. بنابراین اگر اجازه دهند آرش کمانگیر را به صحنه ببریم همه متوجه خواهند شد که آنچه درباره داستان نمایش یا حرکات اجرا گفته شده صحت ندارد چون در این نمایش آرش اسطوره ای ما برخلاف آنچه گفته شده، مرد است اما در ادامه داستان می بینیم که امروز همه می توانند یک آرش باشند به همین دلیل شعار پروژه منم آرش انتخاب شد.
انتهای پیام
دومین جلسه کمیسیون فرهنگی مجلس با موضوع تئاتر دانشگاهی و با حضور مسئولان تئاتر کشور و دبیر این جشنواره با هدف بررسی چالش های جشنواره تئاتر دانشگاهی از جمله ایجاد ردیف بودجه برگزار شد.
به گزارش تئاتر آنلاین، دومین جلسه متوالی کمیته فرهنگ، هنر و رسانه کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی هفته گذشته با حضور احمد مازنی رئیس کمیته، احسان قاضی زاده هاشمی عضو کمیسیون فرهنگی و عضو شورای نظارت بر صدا و سیما، محمدهادی عسکری مدیرکل فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، امین مختاری دبیر دوره بیست و دوم جشنواره تئاتر دانشگاهی، امیر للگانی مدیرکل فرهنگی و اجتماعی وزارت بهداشت، حسین ملکی مدیرکل امور مجلس وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، رضا نصیری مدیرکل فرهنگی دانشگاه آزاد، ابوالفضل رفیع مدیرکل فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران، امیر رمضانیان رییس گروه فرهنگ سازمان برنامه و بودجه، امیرحسین حریری دبیر دوره سیزدهم جشنواره تئاتر دانشگاهی و مدیریت مجموعه تئاتر مولوی دانشگاه تهران، حسین عالم بخش مدیر مرکز هنرهای نمایشی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، کوروش زارعی به نمایندگی از سازمان تبلیغات اسلامی، مسعود مکاری مدیر برنامه ریزی و توسعه منابع جشنواره بیست و دوم تئاتر دانشگاهی و همچنین کارشناسان دفتر مطالعات آموزش و فرهنگ مرکز پژوهش های مجلس شواری اسلامی و مشاوران کمیسیون فرهنگی و با موضوع بررسی و رفع چالش های جشنواره تئاتر دانشگاهی برگزار شد.
در این جلسه ضمن تاکید بر لزوم ایجاد ردیف بودجه برای این جشنواره، نهادهای مختلف نسبت به حمایت همه جانبه از جشنواره تئاتر دانشگاهی در ادوار پیش رو اعلام آمادگی کردند.
دومین جلسه کمیته فرهنگ، هنر و رسانه کمیسیون فرهنگی مجلس با حضور مدیران فرهنگی و دانشگاهی کشور با ارائه گزارش مختصری از جلسه اول این کمیته و جشنواره تئاتر دانشگاهی از سوی مرکز پژوهش های مجلس و دبیر جشنواره بیست و دوم آغاز شد. در این گزارش ضمن بررسی فرآیند و جایگاه ویژه جشنواره تئاتر دانشگاهی در عرصه تئاتر کشور و چالش های هرساله این جشنواره، پیشنهادهایی طی 8 بند ارائه شده بود.
در ادامه جلسه مدیران حاضر در جلسه به بررسی مسائل حوزه تئاتر دانشگاهی از جمله بودجه پرداختند و در باب ارائه خدمات مختلف از ظرفیت های مجموعه های مربوطه اعلام آمادگی کردند. برخی مدیران مدعو از جمله مدیر مرکز هنرهای نمایشی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران و مدیر مرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری به نمایندگی از سازمان تبلیغات اسلامی نیز از جشنواره های حوزه تئاتر مجموعه های خود گزارشی ارائه دادند.
در ادامه مدیرکل فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم در رابطه با جایگاه جشنواره تئاتر دانشگاهی در بین جشنواره های این وزارت خانه بر اولویت و اهمیت این جشنواره در کنار مهم ترین رویدادهای وزارت علوم تاکید کرد و از حضار جهت مشارکت در برگزاری دوره های آتی در راستای ارتقای کیفیت این جشنواره دعوت کرد.
در پایان جلسه نیز احسان قاضی زاده هاشمی و احمد مازنی ضمن دعوت به نداشتن موازی کاری و همگرایی بیشتر بر لزوم ایجاد ردیف بودجه مجزا برای جشنواره تئاتر دانشگاهی زیل اداره کل فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم تاکید کرده و از پیگیری این کمیسیون تا تحقق این امر خبر دادند.
بیست و دومین جشنواره بین المللی تئاتر دانشگاهی ایران 5 تا 14 اردیبهشت سال جاری به دبیری امین مختاری برگزار شد.
به گزارش خبرنگار کیهان، اخیرا نمایشی روی صحنه تئاتر رفت که به حدی وقیح و مبتذل بود که در همان ابتدا توقیف شد.
نکته قابل تأمل این است که این نمایش قبلا قرار بود در یکی از تماشاخانه های وابسته به شهرداری تهران نیز روی صحنه برود که توسط مدیران آن تماشاخانه اجازه اجرا نیافت. اما درنهایت با مجوز اداره کل هنرهای نمایشی وزارت ارشاد مجوز اجرا گرفت.
براساس این گزارش، پس از یک دوره کوتاه که نظارت بر تئاتر توسط اداره کل هنرهای نمایشی وزارت ارشاد با دقت انجام می شد، مدتی است که بازبینی انجام نمی شود و دستگاه نظارتی این اداره فقط به بازخوانی نمایشنامه ها بسنده می کند. این درحالی است که طبق قانون و منطق، باید آثار با همان شکلی که بناست روی صحنه بروند، بازبینی شوند، یعنی با همان لباس، گریم و موسیقی. اما به غیر از یک مقطع کوتاه، مدتی است که باز هم بازبینی آثار توسط اداره کل هنرهای نمایش وزارت ارشاد رها شده است. درنتیجه نمایش هایی با روی صحنه بردن داستان هایی مستهجن، بعضاً مجوز اجرا می گیرند.
با توجه به اینکه این رویه علاوه بر تخریب فرهنگ عمومی، هزینه هایی را هم به خاطر توقیف آثار به مدیریت فرهنگی کشور تحمیل می کند، لازم است که سازوکار نظارت در تئاتر به همان روشی که در قانون تصریح شده انجام بگیرد.
علی خسروجردی، خبرنگار انصاف نیوز: چندی پیش یادداشتی از علی مطهری با عنوان رویه غلط برخی از مسئولان نظام منتشر شد که در قسمتی از آن آمده بود مضمون برخی از ترانه های قبل از انقلاب بهتر از برخی ترانه هایی است که از صدای جمهوری اسلامی پخش می شود. حال چند نفر از هنرمندان که دستی بر آتش موسیقی دارند یا از مخاطبان جدی و نام آشنای هنر هستند به این سوال پاسخ داده اند که آیا ترانه های پیش از انقلاب مضمونی بهتر از ترانه های اخیر داشته اند؟
گزارش پیش رو وضعیت مضمون ترانه های قبل و بعد از انقلاب را بررسی کرده است. محمدعلی ابطحی، نیلوفر لاری پور و حسین زمان نظرات مختلفی درباره ی مضمون ترانه های قبل و بعد از انقلاب و تفاوت آنها به گفت وگو با انصاف نیوز پرداخته اند.
ابطحی درباره ی موسیقی پس از انقلاب معتقد است، موسیقی زیرزمینی در موسیقی پس از انقلاب خلاء ایجاد کرده است. اعتمادی یکی از پیشگامان موسیقی پاپ پس از انقلاب درباره ی ترانه های پیش از انقلاب می گوید که اشعار پیش از انقلاب با ساختار اجتماعی هماهنگ بوده است. حسین زمان نیز ترانه های پیش از انقلاب را از نظر کلامی فاخرتر و پرمحتواتر می داند. کاکایی یکی از ترانه سراهای دنیای موسیقی است، او نیز درباره ی موسیقی پیش از انقلاب می گوید، کفه ی ترازوی موسیقی پیش از انقلاب به مراتب سنگین تر است. لاری پور، از دیگر ترانه سراهایی که می گوید از دنیای موسیقی فاصله گرفته، دنیای موسیقی امروز را فاجعه می داند.
علی مطهری در بخشی از آن یادداشت نوشته بود: تذکر اخیر رهبر انقلاب به صدا و سیما درباره ی پاسداری از زبان فارسی در اشعار سرودها و ترانه ها و پرهیز از بکارگیری کلمات لاتین در برنامه های مختلف و توسط مجریان که تذکر بجا و لازمی بود، به همین سرنوشت دچار شد. رئیس سازمان صدا و سیما بخشنامه صادر کرد که از امروز نظارت بر این موضوع در اجرای مجریان و اشعار سرودها و ترانه ها شدت پیدا می کند. گویی جناب علی عسگری خودشان ضرورت این کار را درک نمی کرده اند، در حالی که دیدن چند برنامه تلویزیون یا شنیدن چند سرود یا ترانه رادیو، به سرعت انسان را به این موضوع منتقل می کند. اینکه در برنامه های ورزشی می شنویم که فلان تیم کامبک کرد یا فلان بازیکن هت تریک کرد و یا فلان دروازه بان کلین شیت کرد و یا در ترانه های رادیو فقط وصف چشم و ابرو با رویکرد غنائی و عشقی و محتوایی سخیف و کوچه بازاری می شنویم، به راحتی انسان را متوجه ضرورت اصلاح این وضع می کند و رئیس سازمان نباید منتظر تذکر مقام رهبری بماند، ضمن اینکه امثال بنده بارها این تذکر را به صدا و سیما و وزارت ارشاد داده ایم اما دریغ از درک اهمیت موضوع و احساس مسئولیت نسبت به آن توسط مسئولان این دو نهاد. مضمون برخی ترانه های قبل از انقلاب بهتر از برخی ترانه هایی است که امروز از صدای جمهوری اسلامی پخش می شود.
اما ریشه هردو پدیده یعنی استفاده از کلمات لاتین در برنامه ها و نیز مضامین سخیف در برخی سرودها و ترانه ها، خودباختگی فرهنگی و احساس خود کم بینی نسبت به فرهنگ غربی است. [ایسنا]
متن کامل گفت وگو درباره ی مضمون ترانه ها با محمدعلی ابطحی، خشایار اعتمادی،حسین زمان، عبدالجبار کاکایی و نیلوفر لاری پور را در ادامه می خوانید:
ابطحی: مضمون را نمی توان از روی خواننده و ترانه کشف کرد
محمدعلی ابطحی فعال سیاسی که در ابتدای انقلاب سال ها از مدیران صداوسیما به ویژه سال ها مدیر رادیو ایران بوده است، درباره ی مضمون ترانه های قبل و بعد از انقلاب به انصاف نیوز گفت: مضمون را نمی توان از روی خواننده و ترانه کشف کرد. خواننده دارای سبک و صداست و باتوجه به سبک خودش، از مضمون استفاده می کند. هم قبل از انقلاب و هم پس از آن، عده ای از خوانندگان بوده اند که برای اشعارشان مضمون ها و شعرهایی انتخاب می کردند که درخور شان شعر فارسی نبوده است. منظور اینکه خیلی قبل و بعدانقلاب تفاوتی نمی کند، لس آنجلسی و تهرانی بودن هم درباره ی این موضوع چندان فرقی نمی کند.
ابطحی توضیح داد: زمانی در میان بخشی از خوانندگان رسم شده بود که از اشعاری استفاده می کردند که به لحاظ ادبی، محتوایی و احیانا اخلاق اجتماعی بسیار بد و ضعیف بودند. این موضوع از بچه های محل دزدن و بیام در خونتون حرف بزنم با مامانتون تا مجموعه هایی که بیشتر بعد از انقلاب تولید شده است را دربر می گیرد. حتی به لحاظ منشوری انسان نمی تواند اشعار آنها را بخواند. متاسفانه این آثار تولید می شود و در اختیار نسل جوان قرار می گیرد.
این سیاستمدار علاقمند به کارهای فرهنگی ادامه داد: اما در کنار آن مواردی که اشاره کردم و ترانه هایی ضعیف بودند -هم قبل از انقلاب و هم بعد از آن- خوانندگانی بودند که روی اشعارشان تاکید زیادی داشته اند و شعرهای بسیار خوبی را خوانده اند. ما بجای اینکه روی خواننده متمرکز شویم، باید بیشتر بر شاعر تمرکز کنیم. ترانه سراهای خوبی مثل معینی کرمانشاهی بوده اند که ترانه های خوبی سرودند؛ یا خوانندگانی بودند که اشعار شعرای بزرگ ایران مثل حافظ، سعدی و خیام را می خواندند، این افراد هم پیش از انقلاب و هم بعد از آن بوده اند؛ افرادی بسیار محترم هستند و این اشعار و موسیقی نیز بسیار محترم است.
ابطحی تصریح کرد: در میان ترانه ها هم اشعار بسیار خوبی پس از انقلاب خوانده شده است. به طور حتم برای بهتر یا بدتر بودن آن، نمی توان معدل گرفت. من فکر می کنم شاعران و ترانه سراهایی که آثاری بی محتوا تولید می کنند هم قبل از انقلاب و هم پس از آن بوده اند؛ البته پس از انقلاب، به بعضی از اشعار و ترانه های جدید یک بخش غیر اخلاقی تند هم اضافه شده است که سابقه نداشته است.
همچنین، شعرهای سیاسی تندی که ناشی از حوادث مقطعی است هم به دلیل فاصله بین شعر و موسیقی لس آنجلس و تهران ساخته شده است.
ابطحی درباره ی ترانه سراها توضیح داد: ترانه سراهای خوبی قبل از انقلاب بودند، پس از انقلاب هم ترانه سراهای خوب داشته ایم؛ مثل خیلی از شعرهای یغما گلرویی، به خصوص زمانی که سیاوش قمیشی آنها را می خواند؛ این موارد فرصتی بسیار خوب است و به نوعی اوج موسیقی و ترانه است.
این سیاستمدار در پایان گفت: در مجموع معتقدم، ترانه همیشه خوب و بد داشته است. اشعار ترانه ها متفاوت و خوب بوده است. خلاء در شعر و ترانه ی پس از انقلاب هم به دلایلی از جمله حضور موسیقی زیرزمینی و عدم نظارت بر آن، مبارزات سیاسی بین لس آنجلس و تهران، شکسته شدن مرزهای اخلاقی که بیشتر بواسطه ی حضور فضای مجازی است، ایجاد شده؛ البته در این بین شاعران و خوانندگان خوبی نیز بوده اند و ترانه های خوبی خوانده اند که مورد قبول جامعه قرار گرفته است.
اعتمادی: محتوای اشعار قبل از انقلاب انسانی تر بود
خشایار اعتمادی از اولین خوانندگان پاپ پس از انقلاب بود که چندسالی است صدای او در بازار موسیقی پاپ غایب است موضوعی که خودش دلیل آن را تنزل سطح این گونه ی موسیقی درایران می داندو می گوید برای حفظ احترام خودم از بازار موسیقی فاصله گرفته ام.
اعتمادی درباره ی اظهارات علی مطهری درمورد مضمون ترانه های قبل و بعد از انقلاب به انصاف نیوز گفت: محتوای اشعار قبل از انقلاب انسانی تر و با ساختار اجتماعی همگن تر بود.
اعتمادی درباره ی مضمون ترانه ها گفت: آقای مطهری مثل یک کارشناس نظر داده و به طور کامل درست گفته است. واقعیت این است که موضوع به اول انقلاب معطوف نمی شود. محتوای اشعار قبل از انقلاب انسانی تر و با ساختار اجتماعی همگن تر بود. آن هنر فرهنگ ایجاد می کرد، فرهنگی مثل تعهد، انسانیت و لطافت. آن هنر هدفمند نیز بود؛ هدفمندی آن، در راستای لطیف کردن روح انسان در این دنیای سخت است. نسل من از سال 74 تا 76 وارد جریان شد. قبل از نسل ما سرود بود یا اگر ترانه ای در تصنیف ها سروده می شد، محتوای آن بیشتر گل و بلبل، دریا و آسمان بود.
اعتمادی در ادامه تصریح کرد: نسل من، ترانه را به جای سرود آورد و از اشعار مجازی، بسیار عاطفی و هدفمند استفاده کرد. من و هم نسلانم برای انتخاب شعر تا سال 80، در امتداد قبل از انقلاب حرکت کردیم. برای انتخاب و گرفتن شعر از ترانه سراهای خوب جنگ بود، جنگ یعنی رقابت. برای داشتن و خواندن شعرهای خوب، ما رقابت می کردیم. اشعاری که محتوای نازل و مفاهیم بی کیفیت داشتند، از اوایل دهه ی 80 مورد توجه مردم قرار گرفت.
خوانندگانی مثل علیرضا عصار در اوایل دهه ی 80، اشعار حافظ و مولانا را در سبک پاپ می خواندند. خشایار اعتمادی درباره ی آن سبک از موسیقی پاپ به انصاف نیوز گفت: از سال 80 ما با این جریان روبرو شدیم. منظور آن نسل اولیه نیست، آقای عصار و نه فقط ایشان از اشعار مولانا و حافظ استفاده می کردند. در آن زمان، ترانه سراهای نوظهوری مثل افشین یدالهی و اکبر آزاد داشتیم. افراد زیادی هستند که شعر خوب می گویند، چرا همواره از شعر شاعرانی استفاده کنیم که متوفی و یا جزو متاخرین هستند و نباید پولی به آنها بپردازیم؟ همانطور که گفتم در آن زمان شاعرهای نوظهور خوبی داشتیم و شعرهای بسیار خوبی می گفتند. استاد محمد علی بهمنی و خیلی ترانه سراهای دیگر، در آن زمان اشعار بسیار خوبی می گفتند.
این هنرمند توضیح داد: اگر آقای عصار دوباره بخواند، شعر خوب می خواند. آقای عصار فقط از مولوی و حافظ نخوانده است. اگر هرکدام از ما دوباره بخوانیم، ترانه های خوبی می خوانیم؛ چون به حرف آقای مطهری اعتقاد داریم. گوش ما با آن ترانه های وزین و لطیف کوک شده است. آن ترانه ها رافت، انسانیت، گذشت، ایثار و عشق را در جامعه بارور می کردند.
اعتمادی اینچنین توضیح داد: سلیقه ی مردم به سمت اشعار نازل رفت. نمی توانم بگویم که این موضوع هدایت شده یا اتفاقی است. همه در این مساله مقصر هستیم و احساس می کنم اول از همه رسانه ها در این موضوع مقصر بودند نه متولیان. رسانه ها چه صدا و سیما و چه مطبوعات. صداوسیما بانی موسیقی پاپ بعد از انقلاب بود و می توانست خیلی تاثیرگذار باشد. آن سازمان با اولویت بندی، هدایت، حمایت، کارشناسی و بعد ممیزی از موسیقی پاپ بسیار حمایت می کرد. صداوسیما با این رویکرد حامی موسیقی پاپ بود، اما به طور ناگهانی، صدای خود را روی موسیقی پاپ بست.
او درباره ی تاثیر نادیده گرفته شدن ناگهانی موسیقی پاپ توسط صدا و سیما گفت: این موضوع با هجمه ی شبکه های ماهواره ای در آن طرف آب مواجه شد. صداوسیما حمایت خودش را بست و به طور ناگهانی گوش مردم به سمت ترانه های شبکه های ماهواره ای رفت. متاسفانه، نسل سوم موسیقی از آن طرفی ها الگوبرداری می کرد و مردم نیز به آن ترانه ها عادت کردند. بازار عرضه و تقاضای موسیقی، مثل هر بازار دیگری است و متقاضی به طرف کارهای آن چنانی کشیده شد. به همین دلیل کارها، شعرها و موسیقی های خوب کم کم از رونق افتاد. افرادی به واسطه ی گفتن اشعاری مثل دوست دارم ، دوسم داری گذاشتی رفتی ، تهمت و توهین، فحش و ناسزا در قالب ریتم به همراه موسیقی ریتمیک که مورد نیاز مردم بود، وارد محور جامعه شدند و این موضوع همه گیر شد.
اعتمادی در ادامه تصریح کرد: مافیا به خوبی بلد است چگونه در فضای مجازی حرکت کند و کنسرت ها و کارها را چگونه مدیریت کند. کم کم هنرمندانی که دنبال کارهای محتواگرا، اشعار پرمحتوا، موسیقی های خوب بودند، دلزده شدند.
وی درباره ی خانه نشین شدن برخی از خوانندگان گفت: من نمی گویم که دلم شکست ولی دلزده شدم. احساس کردم آدم نباید خودش را به این بازار تحمیل کند و نباید آن را تحمل کند. شما اول صحبت هایتان فرمودید که پیش از این زیاد کار می کردید، دلیل کار نکردن من این است که حرمتم را بیشتر از هنرم دوست دارم. جریان پوپولیسم و لمپن گرایی در هنر، طنزپروری در سینما و سریال ها با دیدگاهی مشخص سبب این جریان شده است.
اعتمادی درباره ی فعالیت در شرایط کنونی گفت: دوست ندارم دیگر فعالیت کنم و این را با لجاجت نمی گویم. دنیا از چشم و گوش وارد بدن می شود و ما دنیا را اینگونه می شناسیم. این کار مثل یک میهمانی است، وقتی به یک میهمانی می روید که نه چشمتان چیز قشنگی می بیند و نه گوشتان چیز قشنگی می شنود، چگونه به آنجا می روید؟ من تا سال 90 فعالیت می کردم اما چون رسانه دست مافیا بود، صدای من شنیده نشد.
این خواننده ی پاپ درباره ی فعالیت های هنری خود گفت: آلبوم باید به تو برگردم سال 88 منتشر شد. باور کنید آن ترانه ها ربطی به من ندارد و فقط آنها را انتخاب کرده ام. بعضی از ملودی های آن را ساخته ام و برخی را برایم ساخته اند. شما در نظر بگیرید که من فقط خواننده نیستم تهیه کننده آثارم هم هستم. شما می توانید نظر سنجیی کنید، وزن آن آلبوم به قدری بود که می توانست نازل ترین خواننده را از زمین به مریخ پرتاب بکند. تصور کنید این آلبوم به یک track ریتمیک ببازد، فقط به دلیل اینکه پخش کننده آن را درست پخش نکرد. پخش کننده آلبوم را خرید تا آن را خوب پخش نکند؛ پول خوبی به من داد، تا مرا تضمین کند –البته خوشبختانه به خاطر زندگی، هیچگاه دست به دامن موسیقی نبوده ام- اما درباره ی این موضوع اینگونه فکر می کردم که وقتی یک نفر آلبومی را به این خوبی می خرد، برای درآوردن پول خودش تلاش می کند.
وی در ادامه این چنین توضیح داد: آقاگلیان قهو ه ی تلخ در جایی به من گفت 20هزار نسخه از سی دی های تو در انبار من است! دلیل را از او پرسیدم و در پاسخ به من گفت به چون آلبوم های تو در دست فلانی مانده است، همه ی آن را خریده ام. آلبوم تو محکومی به برگشتن را در سال 90 منتشر کردم، اما متوجه شدم رسانه ها نمی خواهند آن را پخش کنند. سه ماه پیش، آهنگ مردونه تمومش کن که در سال 88 تولید کردم را، در صفحه ی اینستاگرام خودم promote کردم. همه گفتند چه آهنگ جدید خوبی منتشر کرده ای، ولی آنها نمی دانستند آن کار مال ده سال پیش است. به دلیل اینکه حرمتم را بیشتر از هنرم دوست دارم، ترجیح می دهم در این بازار وارد نشوم، چون متقاضی خواهان کارهایی است که همفکر من نیست.
این خواننده درباره ی گیشه ی بلیت کنسرت ها به انصاف نیوز گفت: خودم تهیه کنندگی تمامی کنسرت هایم را بر عهده داشتم. اکنون می ترسم، گیشه ی بلیت در دست من نیست و دلیل ترسم همین است. شاید، گیشه دست سیستمی باشد که وصل مافیاست. ممکن است آنها نخواهند من در میدان باشم، به همین دلیل بلیت نمی فروشم. موسیقی، فکر و کار من خریدار ندارد. مقصر این موضوع تاثیرگذارندگان بر افکار اجتماعی هستند که تفکر لمپنیسم را حاکم بر خواسته ی جمع کردند.
اعتمادی در پایان اینگونه توضیح داد: شما در نظر بگیرید، یک تهیه کننده در مقابل یک خواننده می نشیند و می گوید که این شخص آدم من است. باید اسم او مال من باشد. چطور برای یک خواننده ی با پرستیژ می توان چنین حرفی را زد؟ تهیه کننده نمی تواند از پس افرادی مثل ما بربیاید. پس تهیه کننده ها ما را قیچی می کنند و صحنه را پر از این گمنامان جویای نام می کند.
زمان: موسیقی پاپ را در دهه ی 50 جاگذاشته ایم
حسین زمان خواننده ی پاپ درباره ی مضمون ترانه های قبل و بعد از انقلاب گفت: موسیقی پاپ قبل از انقلاب به مراتب قابل دفاع تر نسبت به بعد از انقلاب است. سال های 76-75، یعنی اوایلی که موسیقی پاپ بعد از انقلاب شکل گرفت، حرکت خوبی شروع شد. نیت این بود که ادامه ی موسیقی پاپ قبل از انقلاب دوباره شکل بگیرد. من و بسیاری از دوستانی که در آن زمان شروع به کار کردیم، به موسیقی قبل از انقلاب بیشتر اعتقاد داشتیم.
این خواننده ی پاپ درباره ی محتوای کلامی ترانه های قبل از انقلاب تاکید کرد: به جرات می توانم بگویم، ترانه های آن زمان از لحاظ کلامی به مراتب فاخرتر و اکثر آنها پرمحتواتر بود.
وی درباره ی ملودی و آهنگسازی آن ترانه ها اینچنین گفت: از نظر آهنگ، ملودی و آهنگسازی، ملودی ها بسیار تاثیرگذارتر و ماندگارتر نسبت به امروز بود. علیرغم اینکه امکانات امروز موسیقی از لحاظ تکنیکی و فنی در آن زمان وجود نداشت، ولی تنظیم ها به خوبی انجام می شد و بسیار دلنشین تر بود.
زمان در ادامه تصریح کرد: نظر من این است، ما موسیقی پاپ را در دهه ی 50 جا گذاشته ایم و نتوانستیم از آن به خوبی نگهداری کنیم و خوب ادامه بدهیم.
وی در ادامه درباره ی جایگاه موسیقی سنتی پس از انقلاب گفت: ارزش و اعتبار موسیقی سنتی امروز ما، همان اندوخته های قبل از انقلاب است که برایمان باقی مانده است. با آنها نیز خوب تا نکردیم. گنجینه ی ارزشمند موسیقی سنتی ما، از قبل انقلاب به بعد آن منتقل شد. بنا به هر دلیلی آنطور که جلوی موسیقی پاپ ایستادگی شد، جلوی موسیقی سنتی ایستادگی نشد. تصور مسوولان این بود که موسیقی پاپ، موسیقی خوبی نیست و به موسیقی سنتی کمی بیشتر بها می دادند.
اما ما نتوانستیم از گنجینه ی موسیقی سنتی نیز نگهداری بکنیم. شما نتیجه ی آن را می بینیدکه چگونه با استاد بزرگ موسیقی سنتی کشورمان برخورد کردند. آقای حسین علیزاده، شهرام ناظری و کسانی که همراه آقای شجریان بودند و کار می کردند همگی انسان های ارزشمندی هستند. اعتبار آنها باعث حفظ موسیقی سنتی شد. متاسفانه با آنها هم خوب برخورد نکردیم. ما در عمل اجازه ندادیم تا موسیقی سنتی شکوفا شود و رشد کند.
زمان در پایان گفت: میدان برای موسیقی سنتی نسبت به پاپ بازتر بود. بعد از انقلاب، اتفاقاتی برای موسیقی پاپ افتاد. اوایل، مخالفت ها با شکل گیری آن در کشور زیاد بود. کم کم مجبور شدند تا موسیقی پاپ را بپذیرند. به این دلیل می گویم مجبور شدند که آنها می دیدند مردم این موسیقی را دوست دارند و نمی توانند جلوی آن را بگیرند. چند سالی است موسیقی پاپ را خیلی سیاستمدارانه کنترل می کنند و اجازه نمی دهند آنطور که باید و شاید رشد کند.
کاکایی: گسترش و شیوع رفتارهای مقلدانه، بیشتر نتیجه ی استفاده ی ابزاری از موسیقی بود
عبدالجبار کاکایی شاعر و ترانه سرای ایرانی، که مدتی عضو شورای ترانه وزارت ارشاد بوده است و اکنون نیز مدیر دفتر ادبیات مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی است و با خوانندگان پاپ بسیاری کار کرده است درباره ی مضمون ترانه های بعد و قبل از انقلاب به انصاف نیوز گفت: گسترش و شیوع رفتارهای مقلدانه، بیشتر نتیجه ی استفاده ی ابزاری از موسیقی بود.
کاکایی درباره ی مضمون ترانه های پیش از انقلاب گفت: اگر بخواهیم از تولیدات پیش از انقلاب -نه لزوما تولیدات کافه ای و لاله زاری- معدل بگیریم؛ به طور قطع، کفه ی ترازوی قبل از انقلاب درمورد تولیدات خلق شده در دوره ی صد ساله ی موسیقی مدرن ایران، سنگین تر است. شعرها صاحب نام تر و آثار ماندگارتر بودند، مجموعه ی گلها نمونه ای از این موضوع است. بسیاری از بزرگان موسیقی ما و قطعات ماندگار متعلق به پیش از انقلاب بوده اند.
وی درباره ی سخنان علی مطهری گفت: این حرف، حرف عجیبی نیست. موسیقی به عنوان یک هنر در پیش از انقلاب مورد توجه قرار می گرفت و ضدیتی با آن نبود. علاوه بر موسیقی درست و درمان، موسیقی لاله زاری هم پیش از انقلاب وجود داشت.
کاکایی ادامه داد: وزارت فرهنگ و هنری بود که نام هنر را یدک می کشید تا حافظ مرزهای موسیقی اصیل و ملی، موسیقی کلاسیک، سنتی و مقامی باشد. بعد از انقلاب، حتی برای مدتی نام موسیقی ممنوع بود و اسم سرودهای انقلابی را روی آن گذاشتند. بعدها که دری برای موسیقی باز کردند، به موسیقی اجازه دادند تا به شکل ابزاری وارد عرصه ی تولید شود. از موسیقی به عنوان ابزاری استفاده می کردند تا موج موسیقی خارج از کشور را عقب برانند. این موسیقی سبب شد تا صداهای مقلد و موسیقی تقلیدی رشد بکند.
وی درباره ی موسیقی زیرزمینی و تاثیر آن توضیح داد: اینگونه به نظر می رسد، حدود چند سالی است که موسیقی زیرزمینی یا کافه ای_ لاله زاری بازار گسترده ای پیدا کرده است. این موضوع به موازات تقلیل آلبوم گرایی در تولید موسیقی، گرایش به کلاب ها و رستوران هایی که در آن موسیقی دسته جمعی اتفاق می افتد و شبکه های اجتماعی که گسترش دهنده ی نوع خاصی از موسیقی هستند، همه ی این موارد سبب شده تا بازاری از موسیقی پیش پا افتاده و مبتذل رواج یابد. ترانه های سطحی با مسائل پیش پا افتاده، صریح گویی و عریان گویی که مسائل زیباشناختی را دربر نمی گیرند. طبیعی است که در این سال های اخیر کلام در موسیقی به شدت افت بکند.
این ترانه سرا درباره ی افت کلامی موسیقی در سال های اخیر به خبرنگار انصاف گفت: اغلب سرایندگان این کلمات شعرا و ترانه سراها نیستند. غالب سرایندگان این کلمات اهالی موسیقی، نوازندگان و آهنگسازها هستند و کلام را سوار بر موسیقی می کنند و بیشتر از آن استفاده ی ابزاری می کنند. آن افراد، بازاری ایجاد کرده اند و گرایش های عمده ای به این بازار وجود دارد. به دلیل اینکه بخش عمده ای از تاثیر موسیقی به شکل القاء و تکرار است سبب چنین بازاری شده است.
کاکاوند در ادامه گفت: نظر اقای مطهری را خیلی بی راه نمی دانم. موسیقی قبل از انقلاب صد البته عمیق تر، گسترده تر و بزرگ تر بود. بازهم تاکید می کنم، این موضوع نسبت به کلیت موسیقی است نه موسیقی کافه ای و لاله زاری.
وی در پایان درباره ی تاثیر تقلید کردن از خوانندگان لس آنجلسی و پیش از انقلاب گفت: گسترش و شیوع رفتارهای مقلدانه، بیشتر نتیجه ی استفاده ی ابزاری از موسیقی بود، چون بنا بود آن صداها شنیده نشود؛ حتی تقلید از موسیقی زیرزمینی هم چون بنا بود آن موسیقی شنیده نشود باب شد. درواقع ما به تولید موسیقی هایی روی می آوریم که جوابگو باشد تا صداهای دیگر را خفه یا ساکت کنیم. برخی از موسسات موسیقی از موسیقی استفاده ی ابزاری می کنند، این استفاده ی ابزاری سبب می شود که موضوع زیباشناختی مطرح نباشد و فقط موضوع مراقبت امنیتی باشد. این روش برای تولید موسیقی بکار می رود که خیلی پرسشگر، آزار دهنده، خشمگین و عصبانی نباشد. موسیقی که شادی را به یک جامعه ی افسرده و عصبانی پمپاژ می کند. به نظر من از موسیقی بیشتر به عنوان یک ابزار استفاده می کنند تا به عنوان یک هنر. علت گسترش تقلید هم همین است.
لاری پور: ترانه ی این روزها را بسیار بد می دانم
نیلوفر لاری پور شاعر و ترانه سرای ایرانی که سابقه همکاری با شادمهر عقیلی در آثاری مثل شب برهنه، پر پرواز و هزار و یک شب را دارد درباره ی اظهارات مطهری و مضمون ترانه های امروزی به انصاف نیوز گفت: به دلیل اینکه صحبت های آقای مطهری را نشنیده ام، نمی توانم به نقل قول استناد کنم. این روزها نقل قول ها بسیار متفاوت از اصل حرف است. ولی سال هاست ترانه کار نمی کنم، چون ترانه ی امروز را فاجعه می دانم. من درباره ی دوره ای که هستم صحبت می کنم و ترجیح می دهم در بازار و مارکت ترانه نباشم، یعنی اسمم به عنوان ترانه سرا در این دوره مطرح نشود.
انتهای پیام
لینک کوتاه شده: http://www.ensafnews.com/BMSKw
چه شد بعد دو دهه فعالیت شعری بالاخره اولین مجموعه شعرتان را منتشر کردید؟
از اواخر دهه هفتاد پیشنهادهایی از سوی ناشران محترم که به آثار من نظر لطف داشتند، برای چاپ مجموعه اشعارم وجود داشت. اما وقتی که به سلیقه و ذائقه جامعه نگاه می کردم، رغبتی برای چاپ کتاب در خود نمی دیدم. این موضوع با سرخوردگی اجتماعی و انزوای بسیاری از هنرمندان در 10سال پیش همراه شد و در مورد من نیز باعث دوری بیش از یک دهه از فضای ادبیات کشور شد. ولی در سالهای اخیر با وجود تشدید جریان سیستماتیک در جهت سوق دادن ذائقه هنری جامعه به هنر مبتذل و از جمله در ادبیات که شاهد صف های طویل فالوورها برای خرید کتابهای شعر!!! فوتبالیستها و سلبریتی ها و چهره های برگزیده محافل و برنامه های خاص هستیم، اما به احترام و اصرار جمع فرهیخته شاعران که مخاطب اصلی من بودند، تصمیم به انتشار اولین کتابم با عنوان و چای دغدغه عاشقانه خوبی ست با نشر محترم چشمه گرفتم.
اولین اثر شما از نشر چشمه و با تیراژ 500 تا به بازار آمده است . این تیراژ شما را به عنوان شاعری که به هر حال در جامعه شعری شناحته شده هستید، آزرده نکرد؟
باید واقع بین بود. مخاطب شعر در همه کشورها کم شده است. شاید در ایران این موضوع نمود بیشتری دارد. اما تغییرات گسترده در رسانه ها و فناوری های مرتبط باعث شده استقبال برای خرید کتاب کاغذی کمتر شود. حتی در حوزه داستان که مخاطب بیشتری دارد، خیلی ها به دانلود کتاب روی می آورند تا خرید آن و البته در ایران که قوانین کپی رایت اجرا نمی شود، این رویکرد پررنگتر است. از طرفی یکی از عوارض زندگی مدرن رویکرد جامعه به نوع سریع هر چیز است؛ از فست فود گرفته تا ادبیات. لذا ادبیات سطحی و سریع الانتقال مانند دلنوشته نویسی و یا اشعار تک لایه و لفظی امروز مخاطب بیشتری پیدا کرده است. در چنین شرایطی و با توجه به گرانی کاغذ و افزایش سایر هزینه های نشر باید به ناشران حق داد که دست به عصاتر حرکت کنند و ریسک سرمایه گذاری کمتری را بپذیرند. ضمن اینکه تیراژ هر چاپ به نظر من محدود کننده نیست و چنانچه ناشر متعهد باشد، بلافاصله پس از اتمام یک چاپ، چاپ بعدی را روانه بازار خواهد کرد که بنده از این نظر از نشر محترم چشمه رضایت کامل دارم و با توجه به اتمام چاپ اول کتاب در نمایشگاه کتاب تهران، در فاصله 15 روز چاپ دوم را روانه بازار کرد که جا دارد در اینجا از خانواده محترم نشر چشمه تشکر کنم.
از غزل دهه 90 بگویید چه تغییرات خاصی نسبت به دهه های پیشین داشته است و مجموعه شما چقدر متاثر از این تغییرات بوده است؟
به نظر من دهه طلایی غزل، دهه هفتاد بود که دگردیسی کاملی در غزل روی داد. ما از غزل نئوکلاسیک که فروغ با تک غزل خود آغازگر آن بود (و بعد توسط منوچهر نیستانی و نوذز پرنگ ادامه یافت و سپس با حسین منزوی، محمدعلی بهمنی و سیمین بهبهانی به قله خود رسید)، در دهه هفتاد به غزل مدرن رسیدیم. اما به زعم اینجانب در دو دهه بعدی اتفاق خاصی و یا در حد تحولات دهه هفتاد در غزل روی نداد. البته حرکتهای قابل ستایشی هست از جمله غزل پست مدرن، که به نظر من تا رسیدن به یک شاکله کامل که بتوان آن را یک دوره خاص در تحولات و زیست غزل دانست، هنوز راه دارد (شاید به این دلیل که جامعه ما هنوز ظرفیت پذیرش مصادیق زیست پست مدرن را ندارد). از طرفی نوعی غزل واپسگرا هم در جامعه تبلیغ می شود که باعث می شود بگویم در مجموع من غزل دهه نود را نه درجا زدن، بلکه عقب تر از دهه هفتاد می بینم.
مجموعه چاپ شده من، شامل غزلهای سال 72 تا 83 است و طبیعی است که متاثر از غزل دهه نود نیست.
شعرهای مجوعه منتشر شده سروده های چه سال هایی است و زمان انتشار آیا تغییراتی هم دادید؟
سروده سالهای 1372 الی 1383. بله قطعاً وقتی بعد از 15 سال تصمیم به انتشار می گیرید، بعنوان یک منتقد به آثار قبلی نگاه می کنید و در این بین ممکن است برخی بیت ها را حذف و برخی را ویرایش کنید که قطعاً در مجموعه من این اتفاق افتاده است. برخی تغییرات هم به مذاق بعضی دوستانم خوش نیامد و آنها نسخه اول را می پسندند. به هر حال، برخی از کارها تغییراتی داشته اند.
طبق اعلام رسمی در سال گذشته حدود 5 هزار مجموعه شعر منتشر شد و به بازار کتاب آمد که انتشار بعضی از این مجموعه ها با اعتراض بعضی شاعران همراه شد. نظر شما در این مورد چیست. آیا انتشار این تعداد مجموعه شعر را به نفع جریان شعر امروز می بینید یا نه؟
هر فردی این حق را دارد که آثار خود را چاپ کند. نمی شود جلوی کسی را گرفت. اما ناشران معتبر که جامعه به آنها اعتماد می کنند، نباید عیار خود را پایین بیاورند و در قبال دریافت وجه کتاب سطح پایینی را چاپ کنند. قطعا ناشرانی هستند که رویکردشان چاپ آثار هر فردی با هر سطح، در قبال دریافت پول است و هیچ اشکالی هم ندارد که کار این افراد را راه بیندازند. اما مشکل اینجاست که متأسفانه برخی ناشران معتبر که جامعه به انتخاب آنها اعتماد دارد، در چند سال اخیر به این سمت کشیده شده و در قبال دریافت چند میلیون تومان بابت چاپ یک کتاب، اعتبار دیرینه خود را زیر سؤال می برند. در حالیکه من چندین شاعر بسیار استخوان دار و صاحب حرف را می شناسم که به دلیل عدم امکان سرمایه گذاری شخصی، کتابشان را نتوانسته اند چاپ کنند و همین ناشران معتبر هم بدون دریافت وجه حاضر به چاپ کتاب آنها نیستند. در این بین طبیعی است که تعداد بسیار زیادی از این 5 هزار نفر، افرادی بوده اند که تمکن مالی برای چاپ کتاب خود داشته اند، نه تمکن شعری.
به نظر شما غزل تمام شدنی است؟
اعتقاد دارم غزل قالبی نامیراست. قالبی برای شعر کلاسیک و نئوکلاسیک بوده و هست. قالبی برای شعر مدرن است. قالبی برای شعر پست مدرن هست و خواهد بود و برای جنبش و مکتب های هنری که پس از این بیایند نیز قطعاً قالبی کارآمد خواهد بود و در عین حال با مهمترین نقطه قوت خود که موسیقی بی نظیر و جای خوش کرده در ذهن ایرانیان است، می تواند اندیشه های متفاوت و متنوع را به مخاطب منتقل کند.
مسیری که در غزل در حال پیمودن است در خدمت غزل ناب و اصیل است یا به بیراهه رفته است؟
اجازه بدهید در این مورد ما قضاوت نکنیم و تاریخ غربال خودش را انجام دهد و مهم این است که جلوی هیچ تجربه ای را نگیریم و ممیزی نکنیم. اجازه بدهیم تجربه ها و جریانهای مختلف اجازه ظهور و حضور داشته باشند. پس از غربالی که زمان و تاریخ ادبیات انجام خواهد داد، فقط جریان یا جریانهای اصلی باقی خواهند ماند. مانند رودی که شاید نهرهای زیادی از آن جدا شوند ولی وقتی به امتداد آن در پشت سر نگاه کنید، جریان اصلی مشخص است. هرچند ممکن است نهری یا نهرهایی هم خود، رود دیگری بسازند که اتفاقی خوشایند است.
شاخص گذاری و اینکه بگوییم فقط این نوع غزل که من قبول دارم غزل ناب و اصیل است به نظر من نظری مستبدانه است. البته باید اذعان داشت که غزل ژانر شعری نیست و یک قالب یا فرم بیرونی است که بر اساس علم پوئتیک تعریف خاصی دارد. امروزه شعرهای مسمط گونه ای می بینیم که سرایندگان ادعا دارند غزل است. در حالیکه همین حرکتها را منوچهری دامغانی 9 قرن پیش انجام داد ولی نگفت این که سرودم غزل است، بلکه نام جدید مسمط (مسمط مسدس) را بر آن نهاد و گفت که قالب جدیدی ابداع کردم. بعد از او انواع دیگر مسمط هم سروده شد. امروزه می بینیم که برخی شاعران بیتها را 6 لختی و 8 لختی و ... می کنند و ادعا دارند آنچه سروده اند غزل است که به نظر من اینطور نیست. اگر این طور بود مسدس های منوچهری که حداقل مسجع هم هستند، غزلترند.
بازخورد مخاطبان از انتشار اولین مجموعه تان چطور بود و به نظر شما شاعر باید اثری مکتوب منتشر کند یا فعالیت های مجازی او کافیست؟
کتاب من در اردیبهشت 98 در آستانه نمایشگاه کتاب تهران عرضه شد و با پایان نمایشگاه، چاپ اول آن به اتمام رسید؛ البته در تیراژ 500 نسخه و قطعاً بدون تشکیل صف! خریداران کتاب عمدتاً شاعران بودند و کاملاً برایم قابل پیش بینی بود که تینیجرها و ... برای خرید کتابم صف نبندند و اما خوشحالم که اکنون بخش قابل ملاحظه ای از کسانی که شعر را در کشور بطور جدی دنبال و کار می کنند کتابم را دارند و همین برایم مهم است.
به نظرم شاعر باید اثری مکتوب منتشر کند و البته به موقع. بسیاری از افراد که پس از مدت کوتاهی از آغاز سرودن، اقدام به چاپ کتاب می کنند، چنانچه شاعر جدی باشند، سالها بعد از انتشار کتاب اولشان پشیمان خواهند بود. پشیمانی که حتی شاملوی بزرگ به آن اعتراف کرده است. فعالیت در فضای مجازی نیز برای انتشار و ثبت آثار و نیز ارتباط با مخاطبین لازم است که متأسفانه فضای مسموم مجازی در ایران گاهی باعث می شود از مزایای آن صرف نظر کرد.
ترجمه چقدر هدایتگر شما در مسیر شعری بوده؟ آیا در شاعر بودن شما تاثیر گذاشته یا خبر؟
آنچه از من در ترجمه تاکنون چاپ شده، مربوط به رشته تحصیلی و شغل اینجانب بعنوان یک پژوهشگر در عرصه تحقیقات کشاورزی بوده و ارتباطی به ادبیات نداشته است. در حوزه ادبیات، اشعار و ترانه هایی ترجمه کرده و در حال ترجمه هستم که برخی در فضای مجازی منتشر شده اند و به زودی یک کتاب شعر ترجمه آماده چاپ خواهد شد. در حوزه تئوری، ترجمه کتابی به زودی منتشرخواهد شد.
من پیش از آغاز کار ترجمه، شعر گفته ام؛ پس ترجمه، در شاعر شدنم تأثیری نداشته است. اما مطالعه ادبیات جهان (چه شعر و چه تئوری) و بخصوص از روی متون اصلی و نه ترجمه های بعضاً غلط که در محیط اینترنت یافت می شوند، تأثیر زیادی در توانمندتر شدن شاعر و گستردگی و کارآمدی ابزارهای شاعری دارد.
انتهای پیام/
چه کسانی می خواهند برای بچه ها کتاب چاپ کنند؟ این سؤال در کلاسی آموزشی برای آمادگی فعالیت در حوزۀ نشر به عنوان صاحب امتیاز، در اتحادیۀ ناشران پرسیده می شود و به راحتی می شود گفت نیمی از افراد حاضر در کلاس، دستشان را به نشانۀ آمادگی بلند می کنند. تجربۀ ملموس نشان داده است که در سال های اخیر، عموم ناشرانی که سراغ انتشار کتاب کودک و نوجوان رفته اند، روی ترجمه حساب باز کرده بوده اند. شاید همین تمایل همه گیر و تصمیم ساده انگارانه، چه از سوی ناشر و چه مترجم، باعث شده باشد اوضاع ترجمه برای کودک و نوجوان از حالت مطلوبش فاصله بگیرد؛ اما چطور؟
پیش از پاسخ به این پرسش و با نگاهی به چند مؤلفۀ مؤثر، ذکر این نکته ضروری است که بررسی اوضاع ترجمۀ کتاب کودک و نوجوان، مواجهه ای درون بخشی محسوب می شود و در حال حاضر، استفادۀ هدفمندی در تقابل آن با تألیف ندارد. وضعیت پدیدآوردن اثر برای مخاطب زیر هجده سال در ایران، متأثر از عناصر دیگری است و آمیختن آن با وضعیت ترجمه را به جرئت می شود بی فایده خواند. این ادعای وابستگی تا به امروز در قامت پوشش برای گریز از واقع نگری در برابر ضعف و قوت های تألیف و آماده سازی اثر ایرانی، خود را و پیامدهایش را عیان کرده است.
متن کوتاه کتاب کودک، غلط اندازترین و آسیب پذیرترین متن برای ترجمه است. به نظر می رسد بسیاری از کسانی که با یک زبان خارجی آشنایی دارند که در 95درصد موارد انگلیسی است، ترجمۀ کتاب کودک را به همین دلیل، در دسترس و آسان می پندارند. بنابراین در عمل، بدون آگاهی به الزامات این سطح از ترجمه، به راحتی کتابی را به دست می گیرند و فقط با صرف حداکثر چند ساعت، ترجمه اش را آماده کرده و به یک ناشر می دهند. معمولاً مترجم به سبک و زبان پدیدآور اصلی اثر نیز اشراف ندارد و چیزی جز ظاهر کلمات چاپ شده را درک نمی کند؛ چه برسد به آنکه ترجمه اش کند.
دسته ای دیگر از کسانی که نامشان به عنوان مترجم روی کتاب های کودک و نوجوان دیده می شود، می دانند که با زبان اصلی در حد کفایت آشنا نیستند؛ اما گمان می کنند برای ورود به عرصۀ ترجمه کتاب کودک و نوجوان، همان میزان دانش زبانی کافی است؛ چراکه به این حوزه علاقه دارند! متأسفانه، تعدد نام های ناآشنا به عنوان مترجم روی کتاب های ناشران غیرحرفه ای و حتی بعضاً حرفه ای نشان می دهد این گمان، برای مترجم راهگشاست؛ اما برای مخاطب مظلوم این آثار، یعنی کودکان و نوجوانان، گمراه کننده و پرزیان است. این آثار معمولاً از دقت کافی در ترجمه بهره ای نبرده اند و طبیعتاً یک ناشر غیرحرفه ای که باید چاپچی خوانده شود تا ناشر، برای آماده کردن متن آن ها نیز وقت و هزینه ای صرف نمی کند.
نبود ویرایش تطبیقی و حتی صوری برای آثار ترجمۀ کودک و نوجوان، مسئلۀ دیگری است که گریبان گیر و دامن گیر و حتی باید گفت جان گیر بسیاری از این کتاب ها شده است؛ موضوعی که نه فقط از سوی ناشران بی نام، بلکه از سوی ناشران حرفه ای نیز بسیاری اوقات بی اهمیت قلمداد می شود، یا محدود به اعمال رسم الخط مدنظر انتشارات است و بس. وقتی مترجم به قدر نیاز یک مترجم به زبان مقصد تسلط ندارد و صرفاً از دارایی زبانی روزمره اش استفاده می کند، متن ترجمه از قامت یک نوشتۀ ادبی خارج می شود؛ اما بررسی دقیق متن و نگاه ویرایشی به ترجمه، هزینه بر است و ناشری که تصاویر کتاب را هم رایگان به دست آورده است، چنین الزامی را برنمی تابد.
از سوی دیگر، نیاز به احصای مداوم دایرۀ لغات کاربردی و مناسب کودکان و نوجوانان، به حدی در حوزۀ ترجمه مغفول است که بعضی ناشران و مترجمان حتی مفهوم آن را نمی دانند و طبیعتاً از عمل به آن نیز خود را معاف کرده اند. جای خالی چنین مرجع به روزشونده ای باعث شده است که دربارۀ طرح موضوع کیفیت زبان ترجمه و الزام به ویرایش، توافق عملی صورت نگیرد. ویراستاری کتاب کودک و نوجوان نیاز به ساختار دانش و آموزشی دارد که در حال حاضر، پشتوانۀ مدون علمی و دانشگاهی آن را همراهی نمی کند.
نقد علمی ترجمه به دلیل کمبود نشریات تخصصی و همین طور منتقدان متخصص و مشغول، جایگاهی در ذهن ناشر و مترجم و مشتری/مخاطب ندارد. از همین روست که مخاطب/مشتری، کتاب ترجمۀ کودک و نوجوان را صرفاً بر اساس تبلیغ روی عناوین و مجموعه ها و آشنابودن نام مترجم انتخاب می کند که البته تکرار نامش با حمایت یک انتشارات، لزوماً بر ارزش و کیفیت ترجمه اش صحه نمی گذارد.
اینکه چرا خیل عظیمی از فارغ التحصیلان دانشگاهی و آموختگان غیردانشگاهی زبان های خارجی، به ویژه انگلیسی، ترجمۀ کتاب کودک را بیشتر انتخاب می کنند تا ترجمۀ یک حوزۀ خاص علمی یا فنی، دلیل ساده ای دارد: برای ترجمۀ علمی نیاز به آشنایی با اصطلاحات تخصصی وجود دارد و هر خطایی، از سوی جامعۀ علمی مربوط بازخورد می گیرد؛ در حالی که مخاطب آثار کودک و نوجوان، به اصطلاح بی زبان است و صدای گِله اش از متن نامناسبی که به او عرضه شده، به جایی نمی رسد. واقعیت این است که به خصوص در ردۀ سنی کودکان، مخاطب هنوز به شناخت و دانش کافی دربارۀ زبان دست پیدا نکرده و عملاً در برابر زبان کتابی که مطالعه می کند، منفعل و متأثر است.
ترجمه برای کودک و نوجوان یک عرصۀ تجربی شده است که آسانیِ ورود و ماندنِ بدون دغدغه در آن، هر روز عدۀ بیشتری را جذب می کند. جذابیت های بصری و تنوع شکل و قالب و موضوع بین کتاب های ترجمه با هر کیفیتی، همچنان راه باریک فروش این آثار را در سخت ترین اوضاع نشر باز نگه داشته و اعتماد والدین و مخاطبان اصلی کتاب کودک و نوجوان را با خود همراه دارد. پذیرش نیازها و کمبودهای واقعی کتاب ترجمه تا رسیدن به تصویر مطلوب و البته ممکن، جرئت و همتی می خواهد که جز با تبادل نظر تخصصی مترجمان و همیاری ناشران محقق نخواهد شد.
راستی اگر نمایشگاه کتابی نبود، چه می شد؟ مثلاً این همه ترافیک در قلب پایتخت درست نمی شد، کتاب فروشی های محلی شاید اوضاعشان از حالت فاجعه خارج می شد، چند میلیارد بودجه هزینۀ نمایشگاه نمی شد، کلی تغذیۀ بی کیفیت و گران غالب خلق الله نمی شد و... .
اما روی دیگر سکه را هم باید دید. درست است که اوضاع کتاب فروشی های محلی (اگر موجود باشند) فاجعه است، حال وروز انتشاراتی ها نیز دست کمی از احوال سایر بخش های فرهنگی کشور ندارد. بسیاری برای نمایشگاه کتاب لحظه شماری می کنند تا در سایۀ حضور میلیونی مخاطبان، به اوضاع و احوال خویش تنفس مصنوعی بدهند. نباید دانشجویان شهرستانی را فراموش کرد که با ساک های چرخ دارشان و لیست بلندبالای خود به دل نمایشگاه می زنند و خود را در دریای کتاب سیراب می کنند. یا مخاطبانی که در جشن های امضا، نویسندگان محبوبشان را در نمایشگاه می یابند و... .
اما آیا نمونه های فوق به معنی هوشمندی مدیریت استفاده از بزرگ ترین مانور فرهنگی کشور است؟! بیایم با هم صادق باشیم. نمایشگاه امسال با نمایشگاه پارسال چه فرقی داشت؟! با نمایشگاه سال قبل ترش چه؟! حجم بزرگ نمایشگاه کتاب آیا حکایت از تنوع و گستردگی موضوعات و تولیدات در عرصۀ کتاب دارد، یا آنکه ناشران متعدد در فضای شنبه بازارها یا به تعبیر با کلاس ترش، هایپرمارکت مآبانه، فروش کتاب های بازارپسندشان را تبلیغ می کنند؟ بخش حاکمیتی به غیر از تدارک چند سالن که ناشرانِ خودشان برنامه های خود را در آنجا اجرا کنند، چه تدبیر ویژه ای را تدارک دیده است؟ چرا آمار و خروجی نمایشگاه به صورت شفاف و علمی منعکس نمی شود تا محققان از آن بهره ببرند و برایشان روشن شود که مثلاً کدام کتاب پرمخاطب ترین کتاب های نمایشگاه بوده است؟ باز هم به عنوان مثال، فرض کنید نگارندۀ این یادداشت، علاقه مند به کتاب های تاریخ معاصر ایران است. چرا باید مجبور باشم در محیطی شلوغ، بدون کمترین امکانات رفاهی و استراحتی، فضای چندهکتاری نمایشگاه را متر کنم تا نهایتاً با تازه های نشر در این حوزه از نزدیک آشنا شوم؟ چه مدیریت استراتژیک فرهنگی در ادارۀ نمایشگاه کتاب وجود دارد؟ غرفه هایی که نقش کتاب فروشی محلی را ایفا می کنند؟! چه تلاشی صورت گرفته است تا این فرصت فرهنگی ارتقا یافته و ظرفیت های جدید آن کشف شود؟ نمایشگاه کتاب ما لحظه به لحظه عوام سالارانه تر شده و هیچ احساس تلاشی برای اصلاح رویکردهای نمایشگاه احساس نمی شود. بیاییم با هم صادق باشیم. با این وضع مدیریت، سال بعد و سال های بعدتر نیز نمایشگاه درست مانند نمایشگاه امسال و سال های قبل تر است و پیشرفتش در حد نحوۀ کارت کشیدن، گرفتن بن کتاب و نهایتاً ساماندهی گاریچی ها و پارکینگ نمایشگاه خواهد بود.
آرزو نظرپور | سنندج- خبرنگار:
نوشتن داستان و سرودن شعر کودکانه در ادبیات کُردی قدمت طولانی ندارد. جدا از برخی قصه ها و حکایات و شعرهای فولکلوریک، در آثار هیچ کدام از شاعران و نویسندگان بزرگسال جایی برای تولید موضوعات کودکان دیده نمی شود.
نسلی اما با سرودن ترانه، شعر روایی، داستان های آموزشی و... برای کودکان نوشتند و ادبیات کردی آنان را به همین نام ثبت کرده است. سیمین چایچی، علیرضا محمدیان، لیلا وزیری، عبدالرحمن فهیمی، احمد محمدی و فیروز عبداللهی از این دست شاعران و داستان نویسان هستند. لولاو صالحی یکی از شاعران و نویسندگان حوزه کودک استان کردستان است که چند سال است به طور جدی در این زمینه فعالیت می کند و تاکنون 2 کتاب هم منتشر کرده است. در ادامه گفت وگوی همشهری را با این شاعر بخوانید.
چه زمانی و با چه اثری فعالیت در زمینه ادبیات کودک را آغاز کردید؟
من از نوجوانی و جوانی علاقه زیادی به سرودن شعر و به ویژه شعر برای کودکان داشتم و با چاپ کتاب کودکان با عنوان هێرۆ، ماسی و پشیلە به زبان کُردی در سال 96 برای اولین بار به صورت جدی وارد این حوزه شدم.
کار برای کودکان چه مشکلاتی دارد؟
با این که خیلی از مردم فکر می کنند که تالیف کتاب برای کودکان نسبت به کتاب بزرگسالان راحت تر است، اما نوشتن برای کودکان به دلیل حساس بودن شرایط سنی و شکل گیری شخصیت آنها در این سن کار بسیار دشواری ا ست، زیرا کودکان امروز پدران و مادران و افراد جامعه آینده را تشکیل می دهند و وظیفه مولفان کتاب کودک است که با وسواس بیشتری و با در نظر گرفتن شرایط جامعه از نظر دغدغه های امروزی کودکان، سعی در انتخاب موضوع مناسب و به کارگیری کلمات ساده در تالیف و نوشتن برای کودکان را داشته باشند و از انتخاب موضوعات کلیشه ای و قدیمی برای نوشتن اجتناب کنند.
موضوعات و مضامین اشعار شما در چه زمینه ای است و دلیل انتخاب آنها چیست؟
متاسفانه در میان آثار چاپ شده برای کودکان گاه آثاری به چشم می خورد که نویسنده بدون آشنایی با روان شناسی کودکان و درک شرایط حساس سنی، دست به تالیف آثاری می زند که نه تنها کودک از خواندن آن لذت نمی برد بلکه کودک را وارد مباحث گنگ و بغرنجی می کند که از درک آن عاجز است. در بعضی مواقع هم به دلیل همزادپنداری کودک با شخصیت ها و قهرمان های داستان، تاثیرات منفی کتاب را در رفتار و کردار آنها به وضوح می توان دید. دنیای کودکان با دنیای بزرگسالان بسیار متفاوت است کودکان می توانند با استفاده از قدرت تخیل خود هر آنچه را در دنیای واقعی از آن ترس و واهمه دارند دوست خود بدانند.
در بعضی مواقع نویسنده مطالبی را که برای سنین کودکان بسیار سنگین و غیرقابل هضم است، در کتاب های به اصطلاح آموزشی کودکان می گنجاند. این کار باعث دلزدگی کودک از کتاب خواندن می شود، در حالی که سخن گفتن از زبان کودکان نقطه قوتی است که نویسنده می تواند با استفاده از آن مسائل آموزشی مخصوص کودکان را بسیار آسان تر به کودک آموزش دهد و کودک نیز از یادگیری آن لذت کافی را می برد. نکته دیگری که در اینجا می خواهم به آن اشاره کنم استفاده نکردن از تصاویر مناسب برای کودکان است. بعضی از آثار با وجود داشتن محتوای مناسب، به دلیل استفاده از تصاویر نامناسب میل به خواندن کتاب در کودکان پایین می آید، زیرا کتاب کودکان معمولا مصور و رنگی است، پس تصاویر کتاب به ویژه تصویری که برای جلد کتاب از آن استفاده می شود می تواند تاثیر بسزایی در جذب کودکان داشته باشد.
چرا ادبیات کودک و نوشتن و سرودن برای این گروه سنی را انتخاب کردید؟
کتاب اول من هیروماسی و پشیله داستانی در قالب شعر است که موضوع آن را اتفاقی انتخاب کردم، اما در کار دوم سعی کردم به انتخاب موضوعات خاص بپردازم و از این روند نیز در کارهای آینده بیشتر استفاده می کنم. من به دلیل علاقه زیاد به دنیای زیبای کودکان و چون حس می کنم کودک درون خودم نیز همچنان فعال و سرزنده است در نوشتن و سرودن اشعارم راحت تر می توانم با دنیای کودکان ارتباط برقرار کنم و از سخن گفتن با کودکان از زبان خود آنها برای آنها لذت می برم، به همین دلیل نوشتن برای این گروه سنی را انتخاب کردم.
چرا تولید ادبیات و آثار ویژه کودک به زبان کُردی کم تعداد است؟
چون که زبان رسمی کشور ما فارسی است و آموزش به زبان فارسی از سنین پایین آغاز می شود. از این رو زبان مادری هر قومی حتی در تولید آثار ادبی به نوعی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. معمولا هر کشوری از قومیت های مختلفی تشکیل شده، پس وظیفه نویسندگان این است به سهم خود با تالیف آثار به زبان مادری از مرگ و فراموشی تدریجی زبان ها، لهجه ها و گویش های محلی به هر زبان اعم از آذری، کُردی، گیلکی و دیگر زبان ها جلوگیری کنند، خوشبختانه خانواده ها اخیرا با رو آوردن به کلاس های آموزشی در زمینه ی زبان کردی و خرید کتاب به زبان مادری برای کودکان به اهمیت این موضوع پی برده اند که این خود جای امیدواری است.
وضعیت شعر کودک با زبان کُردی(مادری) در استان چگونه است؟
خوشبختانه اخیرا در این زمینه کارهای بیشتری صورت گرفته است، در زمینه ادبیات کودکان به زبان کردی جای خالی ادبیات داستانی حس می شود و در این زمینه کمتر کار شده است.
ارتباط و استقبال مخاطبان کودک از آثارتان چگونه است؟
از آنجا که کتاب اول من به چاپ سوم رسیده و در مراسم رونمایی از کتاب جدید کودکان حاضر در مراسم شعر های آن را با ذوق و شوق و از حفظ می خواندند، پس مطمئنا در دل کودکان جای خود را باز کرده است.
چند اثر چاپ شده دارید و اولین کتابتان که منتشر شد، کدام است؟
تا به حال موفق به چاپ 2 کتاب شده ام که اولین آن کتاب هێرۆ،ماسی و پشیلە است که قصد دارم همان کتاب را به زبان فارسی و به صورت شعر بازنویسی کرده به چاپ برسانم و کار دوم نیز خرداد امسال در مجمع فرهنگی هنری فجر و با همکاری اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی و انجمن ادبی مولوی کُرد برگزار شد که با استقبال گسترده خانواده ها و کودکانشان روبه رو شد.
از مشکلات هزینه های چاپ بگویید؟
قیمت کاغذ متاسفانه در بازار بی ثبات امروز هر لحظه در حال افزایش است و این کار نویسندگان را بیش از پیش سخت تر کرده است که جا دارد مسئولان مربوطه فکری اساسی به حال این مشکل بکنند تا بتوانیم کار های جدیدمان را نیز به چاپ برسانیم.
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی خبرگزاری میزان، این روز ها گویی همه راه ها درحوزه های فرهنگی به کاغذ ختم می شود. سر در گمی و نگرانی ناشران نویسندگان و تغییر تیراژ های روزنامه ها و سرانجام نا خرسندی مخاطبین از کاهش تیراژ نشریات کاغذی تاثیر چشم گیری بر جامعه داشته است.
هر چند پناه بردن بسیاری از نشریات به فضای مجازی و اطلاع رسانی با کمک فناوری اجازه نداد حجم اطلاعات فرهنگی با کاستی محسوسی رخ بنمایاند، اما در حقیقت کاغذ روز های پر فزار و نشیبی را برای عرصه فرهنگ، اطلاعات و پژوهش رقم زده است.
آخرین خبر ها از بازار کاغذ بیانگر این امر است که چند نرخی بودن قیمت کاغذ تبعات بسیاری را برای مصرف کنندگان این کالای مهم دارد. این روز ها قیمت کاغذ نسبت به دلار تعیین می شود. برخی ناشران و چاپخانه داران که مصرف کنندگان این کالای استراتژیک هستند معتقدند در انبار ها کاغذ فراوان وجود دارد. اما هماهنگی دلالان باعث شده قیمت بالا برود و بازار خالی از کاغذ باشد.
گاهی هم قیمت کاغذ را به مسئله واردات گره می زنند و از بازار سیاه کاغذ می گویند، کاغذ های وارد شده با ارز دولتی سر از گمرک و صادرات در آورده بدین ترتیب عوامل و شاخصه های فراوانی را برای نوسانات قیمت کاغذ مطرح می کنند.
این تحولات در حالی زخ داده که مسئولین تاکید دارند که کاغذ مورد نیاز تامین شده در عین حال تولیدات داخلی هم نشان می دهد تا سال 97 حدود 50 هزار تن کاغذ تولید شده و در کنار این تولید واردات کاغذ نیز سال به سال و با تمهیدات و به میزان های مختلفی انجام شده است. اما چرا عدم کاهش قیمت کاغذ همچنان در پرده ابهام است.
دولت ارز لازم برای تامین کاغذ را به برخی از تجار داد، اما همچنان شاهد کمبود این کالای مهم در بازار فرهنگی هستیم بسیاری از واردکنندگان می گویند تلاش دارند تا محاصره اقتصادی و تحریم ها را دور بزنند و کاغذ به دست ناشران برساند، اما عملاً طی چند ماه گذشته شاهد کاهش قیمت ها نبودیم.
در آخرین خبر از سوی کمیته کاغذ وزارت ارشاد که روز گذشته منتشر شد اعلام کردند: در ششمین جلسه کمیته توزیع کاغذ مطبوعات با توجه به موجودی برخی واردکنندگان کاغذ و بررسی درخواست نشریات و بر اساس اولویت های اعلامی، تخصیص 125تن کاغذ، نهایی و روند اجرایی آن با ارسال پیامک به مدیران مسئول این رسانه ها، از تاریخ 5تیر 98 آغاز شد. این مجموعه توسط شرکت نگارگستر و به قیمت کیلویی 5150 تومان در حال توزیع است. طبق اعلام کمیته توزیع کاغذ معاونت مطبوعاتی 300 تن کاغذ دیگر نیز تا پایان همین هفته بین مطبوعات توزیع می شود.
برخی کارشناسان تاکید دارند نیازمند سیاست گذاری در خصوص خودکفایی و تولید توسعه کاغذ هستیم، اما در مقابل فعالان عرصه محیط زیست بر این امر تأکید دارند که منابع طبیعی محدودی داریم.
باید دقت بیشتری در تولید کاغذ انجام شود از نگاه اقتصادی هم تولید این کالا صرفه اقتصادی نخواهد داشت و در آینده نه چندان دور مشکلات بسیاری در این زمینه شاهد خواهیم بود.
کاغذ به واقع کالایی استراتژیک است و کار برد های فراوانی دارد این کالا نه تنها در حوزه چاپ کتاب و نشر کاربرد دارد بلکه مطبوعات و روزنامه ها به آن نیازمند هستند، وجود کاغذ برای نشریات همچون خونی در رگ هایشان به آن ها حیات می بخشد و آن ها را در عرصه اجتماع زنده نگاه می دارد. از جمله مشتاقات دیگر کاغذ باید به گل فروشی ها و کارواش ها اشاره کرد آن ها به کاغذ های باطله روزنامه ها نیاز دارند. بدین ترتیب باید گفت کاغذ کالایی است که از چرخه استفاده به راحتی حذف نمی شود.
هرچند کمبود کاغذ باعث شده تا ناشران دست از کار بکشند و یا با دقت بیشتر و با گام های محتاط تری به انتخاب در چاپ کتاب دست بزنند، اما با همه معایبی که ذکر شد مزایای نیز در پس این رخداد وجود دارد، حذف کاغذ قبوض آب، برق، تلفن، گاز و ... همچنین کاهش میزان تبلیغات کاغذی پناه بردن تبلیغات به شیوه ای متفاوت و در فضای مجازی را گسترش داد.
انتهای پیام/
به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی موسسه نمایشگاه های فرهنگی ایران، متقاضیانی که از بن کارت های ثبت نامی خود در سی و دومین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران استفاده نکرده اند می توانند از امروز (10 تیر) از طریق خودپردازهای بانک شهر قدرالسهم خود را دریافت کنند. قدرالسهم بن دانشجویی، اعضای هیئت علمی و استادان از طریق خودپردازهای بانک شهر و تمامی کارت خوان های شبکه شتاب قابل استفاده است. همچنین افرادی که در سامانه دریافت بن کارت ثبت نام کرده اما بن کارت خود را دریافت نکرده اند می توانند به شعبه های بانک شهر مراجعه و پس از دریافت بن کارت، قدرالسهم خود را برداشت کنند.
بن کارت های سازمانی سال های گذشته (1395-1395) نیز از طریق دستگاه های کارت خوان بانک شهر کتاب فروشی هایی که فهرست آن ها در سایت Ketab.ir در دسترس است، قابل استفاده خواهد بود.
انتهای پیام
ابراهیم حیدری، رئیس دفتر مطالعات و برنامه ریزی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در گفت وگو با خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) ، درباره اجرای طرح جام باشگاه کتابخوانی در زندان های سراسر کشور گفت: برنامه های ترویج کتابخوانی را چند سالی است که با رویکرد فرهنگی در حوزه ترویج کتابخوانی انجام می دهیم و در آن برای اقشار مختلف جامعه برنامه هایی را طراحی و اجرا کردیم.
وی افزود: یکی از این اقشار، زندانی ها هستند. این افراد تحت پوشش سازمان زندان ها قرار می گیرند که معاونت امور فرهنگی هم همیشه به آن ها کمک می کند.
رئیس دفتر مطالعات و برنامه ریزی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی توضیح داد: با توجه به سابقه ای که از گذشته داشتیم و تفاهم نامه میان معاونت امور فرهنگی و سازمان زندان ها و اقدامات تامین و تربیتی امسال تفاهم نامه ای با هدف ترویج کتابخوانی تنظیم کردیم، که بر توسعه عدالت فرهنگی، کاهش آسیب های اجتماعی، افزایش عدالت اجتماعی و بهره مندی اقشار از فرصت ها و ظرفیت های کشور تاثیرگذار باشد؛ حتی بر انسان هایی که در زندان اند.
حیدری درباره چندوچون اجرای این تفاهم نامه میان معاونت امور فرهنگی و سازمان زندان ها توضیح داد: در قبال کتاب هایی که معاونت امور فرهنگی به وسیله آن ها از سازمان زندان ها حمایت می کند، تفاهمنامه ای هدفمند کردیم. طبق این تفاهم نامه معاونت امور فرهنگی مبلغی در اختیار سازمان زندان ها قرار می دهد تا بر اساس قوانین و مقررات سازمان زندان ها کتاب هایی برای زندانی ها تهیه شود.
تزریق کتاب به سازمان زندان ها
رئیس دفتر مطالعات و برنامه ریزی با اشاره به فعالیت باشگاه های کتابخوانی در دو سطح زندان زنان و مردان و کانون اصلاح تربیت برای افراد زیر 18 سال بیان کرد: طبق برنامه ای که طراحی کردیم، تا 400 میلیون تومان کتاب از طرف معاونت فرهنگی به سازمان زندان های کشور اهدا می شود.
او درباره نحوه انتخاب کتاب ها برای جام باشگاه های کتابخوانی توضیح داد: سازمان زندان های کشور 100 میلیون تومان از مبلغ را از بهترین کتاب های نمایشگاه بین المللی کتاب تهران و 300 میلیون تومان را از نمایشگاه های کتاب استانی تهیه می کند. کارشناس های سازمان زندان ها کتاب های مناسب را انتخاب و به کتابخانه سازمان زندان ها تزریق می کنند.
حیدری درباره نحوه برگزاری جام باشگاه ها در زندان اظهار کرد: برای مربیانی که در حوزه باشگاه کتابخوانی سابقه ای داشتند کلاس های آموزشی برگزار و منابعی تامین کردیم. این مربیان آموزش 16 ساعته دیده اند.
به گفته حیدری جام باشگاه های زندان برای نخستین بار در 10 استان برگزار خواهد شد.
فعالیت در زمینه جام باشگاه کتابخوانی اقدامی مثبت برای زندانی ها
حیدری با اشاره به اینکه تسهیل گران باشگاه های کتابخوانی زندان ها، از مدیران باشگاه، کارشناسان و مدیران فرهنگی سازمان زندان ها هستند، بیان کرد: از هر زندان و هر شهرستان یک یا دو نفر در مراکز استان ها آموزش می بینند. این ها به محل زندگی خود باز می گردند و به مدیران و کارشناسان خود آموزش می دهند و کارشناسان درون زندان ها از خود زندانی ها به عنوان تسهیل گران باشگاه کمک می گیرند.
او ادامه داد: با این روش باشگاه کتابخوانی تشکیل می دهند. قرار شد که برای زندانی هایی که در باشگاه کتابخوانی شرکت می کنند، زمینه ای فراهم شود که با توجه به شرایط زندان ساعتی را به فعالیت های باشگاه اختصاص دهند و اقدامات تشویقی در مرخصی و در سوابق پرونده آن ها به عنوان کار مثبت در چهارچوب قوانین و مقررات زندان لحاظ شود.
رئیس دفتر مطالعات و برنامه ریزی از چگونگی برگزاری باشگاه های کتابخوانی گفت: نهایتا باشگاه کتابخوانی زندان ها که تشکیل شد در ساعات خاصی زندانی ها می نشینند و در مورد کتاب بحث و نقد و در دو بخش بهترین کتاب از نگاه زندانیان و بهترین نویسنده با یکدیگر رقابت می کنند. سه تا پنج اثر برگزیده این ها از هر بخش به مراکز تهران فرستاده و در آنجا بررسی می شود.
به گفته حیدری برآیند برگزاری جام باشگاه های کتابخوانی در زندان ها، اجرای آن در حوزه آسیب پذیر و کاهش خطرات است.
ارزیابی کتاب های مورد نظر سازمان زندان ها
حیدری درباره نحوه انتخاب کتاب در جام باشگاه های کتابخوانی زندان ها توضیح داد: انتخاب کتاب ها به سلیقه معاونت امور فرهنگی نیست. ما مبلغ را به سازمان زندان ها داده ایم. ضمن اینکه سازمان زندان ها خطی مشی خود را دارد. اینگونه مشخص می شود، سال آینده زندانی چه کتاب هایی نیاز خواهد داشت. این باشگاه ها نوعی ارزیابی از نگاه زندانیان خواهد بود که امدواریم در سال های آینده لحاظ شود.
او ادامه داد: کتاب هایی که برای نخستین دوره جام باشگاه های کتابخوانی انتخاب شد، کتاب هایی است که در جامعه و کتابخانه های سطح شهر وجود دارد، با توجه به شرایط و مقررات زندان ها که همه جای دنیا مرسوم است.
توجه باشگاه های کتابخوانی زندان ها به کودک و خانواده
به گفته حیدری در باشگاه های کتابخوانی زندان ها به کودک و خانواده هم توجه شده است، او ادامه داد: ما در بیرون از زندان ها باشگاه های کودک و مادر و کودک و خانواده داریم، همان باشگاه ها می توانند در سطح زندان ها تشکیل شوند. در کانون اصلاح و تربیت هم می توانیم چنین باشگاه هایی داشته باشیم.
او با بیان اینکه برای نخستین دور باشگاه های کتابخوانی فراخوان را به استان ها ارسال کرده اند، گفت: در همین روزها پنج استان اعلام آمادگی کردند و کتاب ها را از نمایشگاه تهران خریدند. آموزش استان ها شروع شده است. روند اجرایی چند ماه ادامه دارد آموزش استان ها شروع شده است و بخشی از منابع تهیه شده و تسهیلگران در روزهای آینده به استان ها سفر خواهند کرد.
بهمن و اسفند سال گذشته با افزایش روزبه روز قیمت کاغذ، آنچه بیش از هر چیزی اهالی کتاب را نگران می کرد، دورنمای رخداد مهم سالانه در حوزۀ کتاب، یعنی نمایشگاه تهران بود. نمی دانستیم با این وضعیت، شاهد کتاب های تازه و خواندنی خواهیم بود یا نه؟ برای ناشران دل و دماغی می ماند که به نمایشگاه بیایند یا نه؟ همین چند روز پیش هم معاون فرهنگی ارشاد تصریح کرد اختصاص ندادن بودجه به این معاونت، نمایشگاه امسال را تا مرز برگزارنشدن پیش برده است!
سراسر عیدمان را همۀ این انرژی های منفی پر کرد و امیدی نداشتیم بعد از تعطیلات بلندمدت نوروزی، در گروه های تلگرامی و شبکه های اجتماعی، خبر خوشی از ناشران و نویسندگان بخوانیم و بشنویم.
اما حالا در حالی این سطرها را می نویسم و می خوانید که به لطف خدا، باز هم اوضاع کتاب از یک بحران بزرگ رهانیده شد و سفارش های رهبر فرزانۀ انقلاب در بازدیدشان از نمایشگاه، برای رسیدگی به موضوع کاغذ و اقلام چاپ اثر کرد.
این خوشحالی از زمانی آغاز شد که فهمیدیم ناشران، خصوصاً ناشران جبهۀ فرهنگی انقلاب اسلامی، با دستانی اگر چه نه چندان پر، اما آبرومند به نمایشگاه آمدند. بی شک، تنگناهای اقتصادی تعدادی از عناوین آن ها را پشت درهای بستۀ چاپخانه ها نگه داشته بود؛ اما باز هم با انتشار بهترین کتاب هایشان، سعی کرده بودند صورتشان را به هنرمندانه ترین وجه با سیلی سرخ نگه دارند.
مردم اما در این میان، واقعاً گل کاشتند. استقبال عمومی از نمایشگاه و خرید چشمگیرشان از ناشران، امید را بیش از پیش در دل اهالی کتاب انداخت تا در سال سخت 1398، تلاششان را مضاعف کنند. این موضوع در گزارشی تصویری که در ساعات پایانی نمایشگاه و با کمک مدیران نشر و مسئولان غرفه ها تهیه کردیم، برایمان اثبات شد.
استقبال مردم از نمایشگاه دلایل مختلفی دارد همچون خرید کتاب های چاپ قدیم و با قیمت مناسب و ترس از افزایش قیمت ها در چاپ های آتی؛ اما به نظر می رسد عامل اصلی آن، تولید کتاب های ارزنده از سوی ناشران و تبلیغات گستردۀ برخی از آن ها در رسانه ها و شبکه های اجتماعی بوده است.
به خاطر داریم چند سال پیش که قیمت کاغذ و چاپ جهش زیادی کرد، رضا امیرخانی، نویسندۀ برجستۀ کشورمان، در بیانی این اتفاق را به نفع بازار نشر کشور ارزیابی کرد. در نگاه او با افزایش هزینه های تولید کتاب، بر کیفیت کتاب ها نیز افزوده می شود. این اتفاق را به خوبی می شد در نمایشگاه امسال و در بین تازه های نشر شاهد بود.
حالا که نمایشگاه سی ودوم کتاب تهران به خیر و خوبی تمام شده، می شود باز هم از همۀ ناشران خواست که در تولید کتاب های تازه شان بیشتر از هر چیزی به کیفیت محتوا بیندیشند و آثاری را روانۀ چاپ و صحافی کنند که با ارزش ریالی کتاب ها هم ارزی داشته یا حتی یک سر و گردن بالاتر بایستند.
اوضاع ناشران در سال پیش رو بی شک سخت تر از سال 97 نیست؛ اما به حساسیت های آن حتماً افزوده خواهد شد.
هرساله با خانواده برای خرید کتاب به نمایشگاه کتاب مراجعه می کردیم؛ اما امسال به دلیل گران شدن قیمت کاغذ، معنای نمایشگاه بین المللی کتاب برایمان دقیقاً نمایشگاه بود. قیمت ها به گونه ای بود که نمی توانستیم برای خودمان کتابی بخریم؛ اما حضور یک دختر سه ساله در خانه مان هم ما را مجاب کرده بود که حداقل برای آنکه او با کتاب و کتاب خوانی انس و الفت پیدا کند، تلاش کنیم تا برای او کتاب بخریم. حضور ما در بخش ناشران کودک و نوجوان اما با چند نکته همراه بود که خوب است به آن ها توجه کنیم؛ نکاتی که بعضاً باید اصلاح شوند و بعضاً تقویت.
تنوع کتاب های کودک و نوجوان به نسبت گذشته بیشتر شده است. داستان های بیشتری وجود دارد که ویژۀ کودکان و نوجوانان چاپ می شود و این به طور محسوسی در نمایشگاه کتاب حس می شد. البته این تنوع یک ضعف هم داشت و آن، نبودِ قصه های بومی برای کودکان بود. عمدۀ کتاب ها حاوی تصاویری از برنامه کودک های خارجی و قصه هایی از همان جنس بود؛ قصه ها و تصاویری که بعضاً شایستۀ کودک ایرانی نبودند! افزایش قیمت کتاب های کودک و نوجوان نسبت به رشدی که در کتاب های باقی بخش ها حس می کردیم، ملموس نبود و این باعث شده بود بتوانیم چند کتاب برای کودکمان بخریم. کتاب های مصور و قصه هایی که خود بچه ها باید با توجه به تصاویر کتاب ها می گفتند، بیشتر از قبل شده بود. این یعنی به جای حفظیاتی که سیستم غلط آموزشی به بچه ها در مدارس تحمیل می کند، در نمایشگاه کتاب به یادگیری از نوع بازی آموزش بیشتر توجه می شود. این بازی آموزش را می توانستیم در ابزارهای جانبی کتاب ها در برخی غرفه ها ببینیم. اتفاقاً این کتاب ها با استقبال بیشتر بچه ها و والدینشان مواجه می شد. اینجا هم موسیقی دست از سر ما بر نمی داشت. در هر راهرو یکی دو غرفه بودند که به جای تبلیغ کتاب خوب به مخاطبان نمایشگاه، با یک باند و چند آهنگ شش وهشتی که نسبتی با فضای کودک و نوجوان هم نداشت، می خواستند مخاطبان را به سمت خود جلب کنند؛ کاری که بیشتر روی اعصاب حاضران در نمایشگاه بود و ذهن آن ها را از انتخاب های صحیح دور می کرد. اما نکتۀ آخر دربارۀ حضور نقاش های صورت بود. این پدیده از مهدکودک ها شروع شد، در جشن های تولد کودکان بسط یافت، بعد به پارک ها رسید و حالا در وسط هر راهروی سالن کودک و نوجوان، دو نقاش صورت کودک می بینید که مشغول نقاشی کودک و نوجوان هستند! به نظر می آید آنچه باید در نمایشگاه کتاب برای کودک و نوجوان مجذوب کننده باشد، کتاب و کتاب خوانی است؛ اما نتیجۀ این رویه فقط دوری از کتاب و توجه به سرگرمی و اغواگری است. حداقل آن است که نمایشگاه کتاب جای این کارها نیست!
رضا سیدناصری، مدیر نشر و تحقیقات ذکر، حدود سی سال است که در حوزۀ ادبیات کودک فعال است و از ترجمه به عنوان یک فرصت یاد می کند. او ابتدا کار خود را با چاپ کتاب های عمومی و بزرگ سال آغاز کرد. سپس به دلیل نبود آثار قوی در حوزۀ کودک پس انقلاب، با چاپ کتاب های قاصدک پا به دنیای کودکان گذاشت.
ناصری نویسندگان اوائل انقلاب را نویسندگانی موفق می داند و معتقد است پس از آن، رویشی که مدنظر بود، اتفاق نیفتاده است. امین با نام هنری عادل، رحماندوست، ابراهیمی و... ازجمله نویسندگان موفقی هستند که در این حوزه فعالیت کرده اند و هنوز هم در این مسیر باقی مانده اند.
او معتقد است نبود نویسندگان با قلم قوی، بدقولی تصویرگران و هزینۀ بالای تألیفات، ازجمله عواملی است که فضا را به سمت ترجمه سوق داده است؛ اما نباید از این فضا به عنوان تهدید یاد کرد؛ بلکه ترجمۀ آثار فرصتی در اختیار ناشران است.
فضای غالب ترجمه در حوزۀ ادبیات کودک باعث شد پای صحبت های سیدناصری بنشینیم و نظرهای یک ناشر را دراین باره جویا شویم.
نگاهی مختصر به وضعیت کتاب کودک و نوجوان نشان می دهد فضای غالب در این حوزه، به خصوص در دوسه سال گذشته، به سمت ترجمه رفته است. دلیل این اتفاق چیست؟
ناشر از ترجمه به عنوان یک فرصت استفاده می کند. در فرهنگ عمومی دنیا موارد مشترک بسیاری وجود دارد و ما نیز در حوزۀ ادبیات کودک از این موارد استفاده می کنیم. کشورهای اروپایی، اسلامی، غرب و حتی کشورهای شرقی در زمینه های مختلف رشد کرده اند و این به نوعی فرصت محسوب می شود که باید از آن با توجه به شرایط بهره برداری کنیم.
در حوزۀ ادبیات نیز موضوع، پرداختن به موضوع و تصویرگری از معیارهای مهم به شمار می آید. هر ناشری با توجه به فرهنگ جامعۀ خود و معیارهای گفته شده، کتاب را انتخاب می کند و با بومی سازی آن را روانۀ بازار می کند. قطعاً کار با ترجمه و بومی سازی، به جامعه و فرهنگ آن نزدیک می شود. ناشران به ترجمه به عنوان یک فرصت نگاه می کنند.
همچنین عضونبودن ما در کپی رایت باعث شده است که ناشران با دست بازتری کتاب را انتخاب و ترجمه کنند. اگر عضو کپی رایت می بودیم، باید برای آن هزینه می کردیم و دستمان برای ترجمه بسته می شد؛ اما در حال حاضر، می توانیم بهترین ها و شاهکارهای ادبیات را در موضوع و تصویرگری ترجمه کرده و بدون دغدغه آن ها را چاپ کنیم.
به نظر من اگر ما به ترجمه به عنوان یک تهدید نگاه کنیم، راه را اشتباه رفته ایم؛ زیرا با ترجمه سطح آگاهی، تصویرگری و داستان نویسی نویسنده ها ارتقا می یابد. اما باید در این راه، بین ترجمه و تألیف نیز تعادل ایجاد شود؛ یعنی افراط و تفریط نکنیم. این زشت است که ما فقط به ترجمه اتکا کنیم. صورت خوشی ندارد. بالاخره ما خودمان فرهنگ و نویسنده و تصویرگرهای خوبی داریم.
اما در پاسخ به این سؤال که چرا ناشران رغبت بیشتری برای ترجمه دارند، باید گفت چون راحت ترین کار این است. هر ناشری در سفر خارجی خود، با رفتن به یک فروشگاه، چمدانش را از کتاب های کودک پر می کند و پس از بازگشت، با کمترین هزینه آن را ترجمه و چاپ می کند. علاوه بر این، چون در این سیر رقابت وجود دارد، ناشران برای به دست آوردن بازار تلاش می کنند؛ چراکه ممکن است یک کتاب را چندین ناشر ترجمه و چاپ کنند.
یکی از مشکلات ما این است که آن رویشی که در حوزۀ نویسندگان باید اتفاق می افتاد، رخ نداده است. نویسندگانی که پس از اوائل انقلاب پا به عرصه گذاشتند و قلمی قوی داشتند، در این حوزه کار می کنند؛ اما پس از آن، رویشی که مدنظر بود ایجاد نشد.
علاوه بر معضلی که در حیطۀ نوشتن داریم، باید به سختیِ حوزۀ تصویرگری نیز اشاره کنیم. تصویرگری یک کتاب چندین سال به طول می انجامد و تصویرگر به بهانه های مختلف این کار را انجام می دهد. همچنین پس از تحویل کار، خیلی کم پیش می آید که تصویرگر ایرادات وارده از طرف شورا، نویسنده یا مدیر هنری را رفع کند و از این موضوع به نحوی شانه خالی می کند.
برای مثال، یک کار تألیفی در ارتباط با چهارده معصوم، به یکی از نویسنده های خوب حوزۀ کودک سپرده شد. اتفاقاً متن های خوبی نوشته شد؛ اما هنوز نتوانسته ایم آن را به مرحلۀ چاپ برسانیم و مشکل ما در حوزۀ تصویرگری است. برای مثال، یکی از داستان ها مربوط به حضرت ابوالفضلj بود. برای تصویرگری این داستان چند پیشنهاد وجود داشت؛ چون نمی توانیم صورت معصوم را نشان دهیم. یکی از نظرها این بود که به جای صورت، هاله ای از نور قرار دهیم؛ اما برخی معتقد بودند که بچه ها روی آن هاله نقاشی خواهند کرد و این به نوعی توهین محسوب می شود. برخی نظر روی محو صورت دادند و برخی معتقد بودند باید صورت معلوم باشد یا از زاویۀ دیگری تصویرگری شود. این اختلاف بین نویسنده و تصویرگرها موجب شد که کار پیش نرود و چاپ نشود.
در نهایت، مجبور می شویم سطح کار را تنزل دهیم و به اصطلاح، کار دم دستی انجام دهیم که اصلاً با این موضوع موافق نیستم. در چند سال اخیر، برخی از ناشران حوزۀ مذهبی با انجام کارهای دم دستی، بلایی بر سر حوزۀ کودک آورده اند که اصلاً صورت خوشی ندارد. آن ها به اصطلاح کارهای کیوسکی را روانۀ بازار نشر کرده اند که کیفیت نازلی دارند و اصلاً کار فرهنگی به حساب نمی آیند.
نمونۀ دیگر از کارهای دم دستی، تألیف دوازده جلد کتاب دربارۀ پیامبر گرامی اسلام بود که پس از بررسی در شورا، متوجه شدیم کتاب فروغ ابدیت آیت الله سبحانی با کمی تغییرات بازنویسی شده است. به نظرم این یک فاجعه در حوزۀ ادبیات کودک است. حالا من از شما می پرسم، به نظر شما این یک فرصت در حوزۀ تألیفات داخلی است؟ قطعاً نه!
در بین صحبت ها اشاره به بومی سازی کتاب ها کردید.خیلی از مواقع زیاد به این موضوع توجه نمی شود و کتاب ها به همان صورت ترجمه می شوند. به نظر شما چه کسی یا چه نهادی باید بر این موضوع نظارت کنند؟
این در حوزۀ رمان صادق است؛ اما در حوزۀ کودک چنین نیست. حوزۀ کودک، با توجه به کم بودن حجم متن، هرکسی که دیپلم یا لیسانس داشته باشد، حتی با یک دیکشنری می تواند ترجمه کند. علاوه بر این، نرم افزارهای ترجمه ای نیز به این کار کمک می کنند. اما ناشران کار ترجمه را به نویسندۀ کودک می سپارند؛ نویسندۀ کودکی که می تواند واژه سازی کند. مثلاً خانم مژگان شیخی که یکی از نویسندگان سرآمد حوزۀ کودک است، در این خصوص می گوید پس از خواندن متن، با فاصلۀ یک هفته شروع به نوشتن می کند. در واقع، او با این کار مضمون داستان را با واژه سازی و بومی سازی می نویسد. در حیطۀ کودک، وفاداری به اصل متن زیاد مهم نیست. یعنی داستان با واژه سازی و با نثری روان نوشته می شود. این تغییرات ایجاد شده اصلاً بی صداقتی در برابر اصل کار نیست.
علاوه بر واژه سازی، تصویرگری معیار دیگری است که در کتاب کودک ارزش گذاری می شود. اگر تصویرگری کتاب کودک خوب نباشد، نمی توان حسابی روی آن باز کرد.
در این حوزه ارشاد و ادارۀ کتاب نظارت دقیقی می کنند. برای مثال، تصویر سگ نباید داخل منزل باشد؛ اما در بیرون اشکالی ندارد یا حتی در زمینۀ لباس نیز تصاویر به دقت بررسی می شوند. اتفاقاً ارشاد در این زمینه بسیار سخت گیری می کند.
پس با توجه به صحبت های شما، نظارت در این زمینه وجود دارد. اما ما شاهد ترجمۀ کتاب هایی مثلاً در زمینۀ هالووین و... هستیم. این ورود فرهنگ غربی در قالب ترجمه نیست؟ نظر شما دراین باره چیست؟
هالووین یک مراسم است و مشکلی ندارد. نمی توان آن را شبیه سازی کرد. ما نیز مراسمی چون چهارشنبه سوری داریم که خیلی ها با آن مخالف اند.
در واقع، زمانی که ما به دنبال فرهنگ سازی هستیم، این حرف شما درست است؛ اما زمانی که به دنبال ترجمه و داستان هستیم، چنین مسئله ای صدق نمی کند.
برای مثال، کتابی از یک نویسندۀ سنگاپوری در حوزۀ روان شناسی کودک انتخاب و ترجمه کردیم. این کار، تحقیقی بود و دربارۀ احساسات خوب و بد، احساس ترس، خجالتی بودن و... نوشته شده بود. در ترجمۀ این کتاب، اسم ها معادل سازی شد و ما از اسم های ایرانی برای آن ها استفاده کردیم که موقع نظارت ارشاد رد شد. ارشاد عقیده داشت چون تصاویر و فضا مربوط به فرهنگ خارج از کشور است، اسم ها نباید معادل سازی شوند و بچه ها باید متوجه شوند که مربوط به فرهنگ دیگری است. اتفاقاً از این کار استقبال شد و ما بازخوردهای خوبی از والدین دیدیم.
با شرایطی که گفته شد، به نظر می رسد کفۀ ترازو به نفع ترجمه سنگینی می کند. نظرتان دراین باره چیست؟
بله. همان طور که عرض کردم، پس از نویسنده های نسل اول انقلاب که شروع به کار کردند و در این زمینه موفق هم بودند، نویسنده های کمتری رویش کردند. نویسنده ای که کار قوی عرضه کند، کم است. نویسنده های بسیاری به ما مراجعه می کنند؛ اما متأسفانه همۀ کارها تقلیدی و ضعیف است. نهایت کار آن ها این است که اسم های یک رمان را جابه جا می کنند. نوقلم ها با ما تماس می گیرند تا کتاب های شان را چاپ کنیم؛ اما هر نوشته ای استاندارد چاپ ندارد. برای نمونه، نویسنده ای از جنوب کشور که بیشتر کارهایش در کیهان بچه ها و... چاپ شده و جوایز متعددی نیز به دست آورده است، مجموعه داستانی با موضوع اوائل انقلاب برای چاپ آماده کرده بود که تقریباً هزار چاپ خورد؛ اما کسی طالب آن نیست. در صورتی که کتاب بسیار خوبی است و با نثری شیوا نوشته شده است.
آیا در حوزۀ کودک، کارهای خوب تبلیغ می شوند؟ چه در آثار ترجمه ای و چه در تألیفات داخلی.
نمایشگاه فقط یکی از ویترین های ما برای تبلیغ محصول است. در حوزۀ کودک این پدر و مادر هستند که نقش پررنگ تری دارند. بچه ها بیشتر کتابی را انتخاب می کنند که تصویرگری خوبی دارد و به نوعی خوش آب و رنگ تر است؛ اما در نهایت این پدر و مادر هستند که با هر ترفندی کتابی را می خرند که خودشان انتخاب کرده اند.
برخلاف کودکان، نوجوانان خودشان انتخاب می کنند و کتاب می خرند. گاهی اوقات خانواده ها مجبور به معامله با بچه ها می شوند و در کنار کتابِ انتخابی بچه ها، سعی می کنند یک کتاب علمی نیز تهیه کنند.
آنچه در ادبیات نوجوان مهم است، کشش داستانی است که کتابی مثل خیابان وحشت به خوبی از آن برخوردار است؛ اما اگر کتابی این کشش را نداشته باشد، حتی اگر آن را به شما هدیه دهند یا رایگان در اختیار شما بگذارند، شما برای خواندن آن هیچ میلی ندارید.
کتاب خیابان وحشت طوری این کشش و جذابیت را با خود یدک می کشد که بچه ها آن را به یکدیگر اجاره می دهند. حتی برای اولیای یکی از دانش آموزان سؤال بود که این کتاب چه دارد که پسر او را به کتاب خواندن علاقه مند کرده است. اگر کتاب این کشش و جذابیت را نداشته باشد، خریدار هم نخواهد داشت. در یکی از جشنواره های رشد، در ویدئویی یکی از کارشناسان امور تربیتی به نکتۀ خوبی اشاره کرد و با مخاطب قرار دادن ناشران گفت که چرا به دادن اطلاعات عمومی در قالب یک کتاب اصرار دارید. بگذارید جوانان و نوجوانان رمان بخوانند. خواندن رمان قدرت تخیل بچه ها را رشد می دهد و به دنبال آن، آن ها را به خواندن کتاب علاقه مند می کند.
به نظرم داستان باید در یک چهارچوب مشخص باشد. کتابی مانند خیابان وحشت در عین ترجمه ای بودن، به خوبی این ویژگی را دارد و به نظرم این یک فرصت برای همه است. پس ناشران به سمت ترجمه می روند؛ چون سطح مطالعۀ رمان از دبیرستان به دبستان رسیده است. برای همین است که به نظرم کار خوب و بد را باید خارج از چهارچوب ایرانی بودن یا خارجی بودن اثر دید و شناخت.
اما همان طور که اشاره کردم، ویترین مهم ترین مسئله است که بسیاری از ناشران از آن محروم هستند. تنها تعداد محدودی از ناشران آموزشی هستند که با هزینۀ بالایی در رسانۀ ملی تبلیغ می کنند.
انجمن فرهنگی ناشران با راه اندازی ماه پیشونی در این مسیر گام برداشته است. ولی در نهایت اگر هر ناشری ویترین خود را داشته باشد، موفق تر عمل خواهد کرد.
شاید برای شما جالب باشد که در آلمان، تعداد کتاب فروشان از تعداد ناشران بیشتر است؛ اما در اینجا تعداد ناشران چندین برابر تعداد کتاب فروشان است.
به نظر شما چه کسی باید به این دیده شدن کمک کند؟
طرح های مختلفی وجود دارد. شهرداری ها با کاربری فرهنگی می توانند به دیده شدن کتاب های خوب کمک کنند. برای مثال، فروشگاه های بزرگ در حال احداث می توانند بخشی از فضای خود را به این کار فرهنگی اختصاص دهند؛ جایی مانند شهر کتاب.
از طرفی، وزارت ارشاد نیز می تواند با تسهیلات و وام های کم بهره مؤثر باشد. بنیاد مستضعفان نیز ساختمان هایی دارد که بی استفاده هستند. همۀ این ها به نظرم به داشتن ویترین فرهنگی کمک می کند.
در آشفته بازار کتاب کودک، خانواده ها چطور می توانند کتاب های مناسب را برای فرزندان خود پیدا کنند؟
یکی از راه های تشخیص انتخاب کتاب های برتر و برگزیده از سوی رشد است. در ادارۀ کل رشد کتاب ها بررسی می شوند و برگزیدۀ آن ها به دانش آموزان و معلمان معرفی می شود.
لاک پشت پرنده نیز نشانی است که شهر کتاب مرکزی به کتاب های برگزیده اعطا می کند.
داشتن نشان رشد و لاک پشت پرنده و برگزیدۀ کتاب سال، ارزش هایی هستند که خانواده ها می توانند با اتکا به آن انتخاب کنند. در این بین، خود خانواده ها نیز تفاوت کار کیوسکی و کار فرهنگی را به خوبی تشخیص می دهند؛ چراکه دغدغۀ بچه ها را دارند و در انتخابشان به ناشر، نویسنده و... توجه می کنند.
در نمایشگاه کتاب هم به وضوح دیده می شد که خانواده ها با وجود مشکلات اقتصادی و...، با چه میزان دقتی کتاب انتخاب می کردند و به دنبال کتاب خوب از ناشر خوب بودند. این نوعی ارزش است که دولت و نظام ما به آن اهتمام دارد و ناشران را از مالیات معاف کرده است؛ زیرا مسئولان و علمای ما فرهنگی هستند و به کتاب خوانی توجه ویژه ای دارند.
به نظر شما کتاب های ترجمه ای بر اجتماع و فرهنگ ما چقدر تأثیر داشته است؟
ما باید به دنبال بهترین ها باشیم. باید موضوعات مشترک فرهنگی و اجتماعی را که به بهترین نحو درباره شان کار شده است و تصویرگری خوبی دارد، انتخاب و ترجمه کنیم؛ برای مثال کلیله و دمنه. اصل این کتاب مربوط به هند است و به زبان های مختلفی ترجمه شده و در نهایت به فارسی ترجمه شده است. ما مجموعه ای از این کتاب را ترجمه کردیم و مخاطبان بسیاری را جذب کرد. این در حالی بود که افراد زیادی کلیله و دمنه را ایرانی می دانند؛ در صورتی که کتابی شرقی و ترجمه شده است.
کار دیگری در حوزۀ ادبیات کودک به نام گیلی کوچولو و شاه از زبان فرانسه به چاپ رسید که در بازار به خوبی فروش رفت. داستان تاجی بود که هر حیوانی در جنگل آن را بر سر می گذاشت، احساس قدرت می کرد و رفتارهای ناهنجاری با حیوانات جنگل داشت. این داستان به شکلی کودکانه روایت شده است و با همان زبان کودکانه، به شما می گوید با داشتن جایگاه، نباید پایتان را از گلیمتان درازتر کنید.
این ترجمه یک فرصت بود و ما با آن، کار خوب و بد را نشان دادیم و رابطۀ ظالم و مظلوم را به تصویر کشیدیم.
با توجه به صحبت هایی که شد، شما ترجیح می دهید یک کار خوب را در حوزۀ کودک ترجمه کنید تا تألیف کردن یک کار دم دستی.
بله، قطعاً همین طور است؛ اما ما به عنوان جمهوری اسلامی ایران باید وارد کپی رایت شویم. این قانون باعث می شود هرکسی نتواند هر کاری را ترجمه و چاپ کند. در حال حاضر، خرید کپی رایت به عنوان یک ارزش و پدیدۀ مبارک، اتفاق افتاده و وزارت ارشاد نیز به آن دامن زده است؛ بدین صورت که هر ناشری که کپی رایت اثری را بخرد، ناشر بهتری معرفی می شود و ناشر دیگری نمی تواند رایت آن اثر را دوباره بخرد. با خرید رایت، فایل اثر تهیه می شود و ناشر بدون هزینۀ تصویرگری، می تواند کتاب را ترجمه و روانۀ بازار کند.
هزینۀ تولید کتاب کودک با هزینۀ ترجمۀ کتاب کودک چقدر تفاوت دارد؟ آیا این موضوع ناشران را به ترجمۀ کتاب کودک ترغیب می کند؟
بله. مؤلف یک کتاب معمولاً حق التألیف می گیرد. ده درصد پشت جلد ضرب در تیراژ یک کتاب، حق التألیف مؤلف است؛ اما در ترجمۀ یک کتاب، اثر انتخابی از سوی ناشر، به مترجم سپرده می شود و تنها حق الترجمه پرداخت می شود. برای همین است که هر ناشری پس از بازگشت از سفر یک چمدان کتاب با خود می آورد.
تفاوت ترجمۀ خوب را با ترجمۀ بازاری از کجا می توان فهمید؟
تفاوت ترجمه به مترجم آن است. در یکی از نمایشگاه های خارج از کشور، کتابی با عنوان انگلیسی Big Family خریدم. پس از مدتی، متوجه شدم که این کتاب با عنوان پاگنده ها روانۀ بازار شده است. این یعنی ترجمۀ خوب. اگر بخواهیم لفظ Big Family را به فارسی ترجمه کنیم، خانوادۀ بزرگ خواهد بود؛ اما مترجم خوب و حرفه ای با واژه سازی، آن را پاگنده ها ترجمه کرده است که به مراتب جذابیت بیشتری دارد.
ویراستاری کتاب را نباید فراموش کرد. نثر یک کتاب باید روان باشد.گاهی اوقات ترجمه ها سنگین هستند؛ در صورتی که نثر روان و کشش داستانی و واژه سازی، به جذابیت یک کتاب اضافه می کند.
در بازار ترجمۀ کتب کودک و نوجوان، ناشران بیشتر به چه موضوعات و چه کشورهایی بیشتر علاقه نشان می دهند؟
در حوزۀ ترجمۀ کتاب کودک، تصویرگری برجسته است و سایۀ آن سنگینی می کند. اگر کتابی از تصویر خوبی برخوردار باشد، برای متن آن می توان چاره ای اندیشید؛ اما اگر متن قوی باشد و تصویرگری اش کیفیت لازم را نداشته نباشد، نمی توان کاری کرد. در این حوزه بیشتر ناشران از کتاب های انگلیسی استقبال می کنند و ممکن است یک کتاب را چندین ناشر منتشر کرده باشند؛ اما در کنار انگلیسی، کتاب های حوزۀ کودک کشورهایی چون آلمان، ایتالیا و فرانسه نیز ترجمه می شود. کشور فرانسه به دلیل تصویرگری عالی، طرف داران خاص خود را دارد. بشخصه من بیشتر طرف دار کارهای شرقی هستم. آن ها هم نیز از کشورهای پیشرفته تقلید می کنند؛ اما کتاب های خوب در بین کارهای شان دیده می شود.
دربارۀ موضوعات در حوزۀ کودک و پیش دبستانی، چند موضوع اولویت دارد که اولین آن آموزش است. بچه ها ابتدا باید حواس پنج گانه، رنگ و... را یاد بگیرند، سپس مفاهیم علوم و ریاضی را.
بعد از آموزش، داستان و ادبیات داستانی است که ناشران طرف دار آن هستند. قصه هایی برای بچه های یک تا شش سال بوده و در این حوزه علاوه بر ترجمه، تألیف کتاب صورت می گیرد.
موضوع بعدی که برای برای خانواده ها از اولویت برخوردار است، موضوعات روان شناسی هستند. احساسات و رفتار، مهارت های زندگی، رفتارهای اخلاقی و اجتماعی تا ترافیک و...، همه مهارت های زندگی هستند که با نقاشی به تصویر کشیده شده اند.
برای نمونه مجموعه ای هجده قسمتی به نام پیپر فسقلی را چاپ کرده ایم و تمامی کارهای کودکان را در قالب پسربچه ای به نام پیپر به تصویر کشیده ایم: پیپر زیاد تلویزیون نگاه می کند، پیپر دندان هایش را مسواک نمی کند و... . خانواده ها از این نوع کتاب ها استقبال می کنند. بیشترِ تمرکز کتاب های خارجی بر روی این موضوعات است و کارهای خوبی نیز صورت گرفته و به فارسی ترجمه شده است.
در حوزۀ مذهبی و اسلامی وضعیت ترجمه چگونه است؟
کار خوب نیز در بین آثار عربی نیز دیده می شود؛ اما تعداد آن انگشت شمار است. بیشترِ کارهای آن ها ترجمه و تقلید از خارج بوده که با کیفیت پایین تصویرگری به چاپ رسیده است. برای مثال، مجموعه ای از نمایشگاه عمان تهیه کردم و به نویسندگان حوزه برای ترجمه دادم. معتقد بودند که اثر ارزش چاپ کردن ندارد و اگر ایدۀ همین موضوعات را به نویسندگان داخلی بدهیم، خیلی بهتر می توانند درباره اش بنویسند.
ایده گرفتن هم می تواند به پیشرفت کار کمک کند. کشورهایی که در حال توسعه هستند و رشد کرده اند، ابتدا تقلید می کنند. شما در بازاری رقابتی قرار می گیرید و به دنبال آن، از ابزار و ایده های رقیب برای رشد استفاده می کنید.
با وجود مشکلات و اوضاعی که گفته شد، آیا کتاب هنوز در سبد خانوارها احساس می شود؟
در نمایشگاه امسال به چشم دیدیم که بله. اولین کالایی که در فشار اقتصادی از سبد خانوار حذف می شود، کتاب است؛ اما در این نمایشگاه شاهد بودیم که مردم هنوز طالب کتاب هستند.
در سفرهایی که داشتید، وضعیت ترجمۀ کتاب های ایران را در کشورهای غربی و شرقی چگونه ارزیابی کردید؟
قدم هایی در این خصوص برداشته شده است. همان طور که رایت خریداری می شود، رایت هم فروخته می شود. برای فروختن رایت هم باید کار باکیفیت عرضه شود. برای این کار بنگاه هایی راه اندازی شده است تا پل ارتباطی بین ناشران داخلی و خارجی باشد. بالاخره کار خوب، با تصویرگری های خوب دیده می شود.
بسیاری از ناشران کیوسکی هستند و نقشۀ راهی ندارند. نظر شما دراین باره چیست؟
انتشارات یک بنگاه فرهنگی و در کنار آن یک بنگاه اقتصادی است. اگر اقتصادی نباشد، قطعاً در این راه شکست خواهد خورد.
در این حوزه یک سری از کارها اعتقادی و دلی هستند و ناشر بدون توجه به سود و زیان آن کار می کند. در کنار این، ممکن است ناشر کتابی چاپ کند که معرفی و برگزیده شود و جوایز متعددی کسب کند؛ اما در بازار فروش جایگاهی نداشته باشد. این نوع کتاب ها اعتباری هستند. علاوه بر این، دسته ای از کتاب ها هستند که اقتصادی هستند و هرکسی در بازار نشر به نحوی روی آن کار می کند. در حال حاضر، ناشران به ناشران کم کتاب و پرکتاب تقسیم می شوند که برای تعدادی از آن ها مسائل اقتصادی خیلی پررنگ تر از مسائل اعتقادی و دلی یا حتی اعتباری است.
گرانی کاغذ را چطور ارزیابی می کنید؟
آسمان همه جا یک رنگ است؛ اما گرانی کاغذ وحشتناک است. با وجود مشکلات موجود، جامعه پیش می رود، کتاب چاپ می شود و مردم کتاب می خوانند. برخلاف نظر برخی مبنی بر بی تدبیری دولت، معتقدم سودجویی تاجران در بازار کاغذ باعث چنین بحرانی شده است.
از ابتدای تحریم های جدید، تاجران با تفکر جنگ و تحریم، به صورت قطره چکانی کاغذ را وارد بازار کردند. وقتی تعادل از بین می رود، دولت نمی تواند کاری را پیش ببرد. در واقع دوران برجام، دوران شکوفایی اقتصاد نشر بود؛ چون جنس وارد می شد.
اما الان شاهد این هستیم که تاجران قیمت را مدیریت می کنند و منتظر اوج گرانی هستند تا کالای خود را روانۀ بازار کنند.
سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: رحیم مخدومی دبیر هفدهمین دوره جایزه قلم زرین با بیان این مطلب و در گفت و گو با تسنیم با تأکید بر این نکته که ما در دهه 60 با جنگ سخت مواجه بودیم؛ جنگی که شرایط و ویژگی هایش مشخص بود و شناسایی اش پیچیده نبود، اما جنگ نرم با آنکه لفظی آسان تر دارد بسیاری نمی توانند آن را بشناسند، گفت: به نظرم رفاه و عافیت طلبی راه انگیزه را بر جامعه بعد از دهه 60 بست و ما شاهد هستیم که تنها افراد خاصی می توانند این انگیزه را در خود زنده نگه دارند. باید فکری به حال این امر کرد. اگرچه نمی توان انتظار داشت که دوران طلایی دهه 60 تکرار شود، اما باید فکری به حال عمار های حوزه ادبیات کرد. لازمه رسیدن به این امر، داشتن مدیران جهادی است. برخی از مدیران فرهنگی بی انگیزه و خسته اند، باید فکری به حال این دسته از مدیران کرد و جایگزینی برای آن ها یافت.
این نویسنده که نامش با ادبیات انقلاب اسلامی و دفاع مقدس گره خورده است، در ادامه افزود: نکته دیگر، تمرکز دولتمردان در امر فرهنگ است. آن ها به جای اینکه سیاستگذاری کنند، خودشان مجری می شوند، هزینه های سنگینی پرداخت می کنند، اما دستاورد ها اندک است. این در حالی است که اگر ناشر، نویسنده یا شاعر انقلابی حمایت شود، می تواند آثاری خلق کند که در حوزه ادبیات کشور جریان ساز باشد. نمونه این موضوع را ما می توانیم در مستندنگاری جنگ و انقلاب ببینیم که امروزه آبروی ادبیات ماست.
به گزارش ایکنا ، ایرنا نوشت: آنچه امروز به عنوان ادبیات کودک از آن یاد می شود در گذشته ادبی ما سابقه چندانی ندارد، غیاب کودک و به تبعیت آن ادبیات کودک در گذشته ادبی ما امری است که غالب پژوهشگران بر آن تاکید دارند. این روند تا دوران مشروطه ادامه دارد و در این دوران برای اولین بار آثاری نوشته می شود که می توان آنها را جزء ادبیات کودک به شمار آورد. بنابراین توجه به کودک و ادبیات آن به دوره مشروطه و تجددخواهی ایرانیان بازمی گردد. کارشناسان ادبی کودک معتقدند مدرنیته در این پیدایش و گسترش بی تأثیر نبوده است. قدمت نه چندان زیاد این گونه ادبی دغدغه مندان این حوزه را ملزم می دارد تا هرچه بیشتر در مورد چند و چون و کم و کیف ادبیات کودک در ابعاد مختلف نظریه دهند، بررسی کنند و برای هرچه بهتر شدن راهکار دهند.
ادبیات کودک تحت تأثیر عوامل بیرونی جامعه
مهدی ضرغامیان نویسنده و مترجم کتاب های کودک و نوجوان در این مورد گفت: امروز ادبیات داستانی کودکان همچون بسیاری زمینه های دیگر تحت تأثیر عواملی است که وسعت دید نویسنده را محدود و دست نویسنده را در بند می کند. موانع بسیاری که اکنون سر راه تمام امور وجود دارد دست و پاگیر ادبیات داستانی کودکان هم شده است.
وی افزود: ادبیات داستانی کودکان به عنوان یکی از بخش های فرهنگی و اجتماعی، تحت تأثیر عوامل بیرونی و اجتماعی جامعه امروز است و اگر اینگونه ادبیات را هم به عنوان یک نهاد اجتماعی و فرهنگی در نظر بگیریم با سایر نهادها ارتباط دارد. بر این اساس همه مشکلات و گرفتاری های جامعه و سایر بخش ها، خود به خود بر ادبیات داستانی کودکان تاثیر می گذارند.
نویسنده کتاب دایرة المعارف تاریخ ادامه داد: مسائل سیاسی و اجتماعی، اضطراب ها و نگرانی ها و مشکلات اجتماعی باعث می شود نویسنده به عنوان تولیدکننده کالای فرهنگی تحت تأثیر قرار بگیرد و ناامیدی القایی جامعه روی او اثر بگذارد و اکنون به خاطر وضعیت موجود، عوامل بیرونی اثر تعیین کننده ای در ادبیات داستانی کودکان نهاده است.
نویسنده فرهنگ اعلام بچه های امروز ادامه داد: آموزش و پرورش نیز به این بخش توجه چندانی نداشته و آمادگی ندارد مطرح کننده داستان کودکان باشد و به این جهت هم خوشایند کودکان نیست و از جریان آموزش هایشان حظی نمی برند.
موانع مختلف دامن گیر نویسنده در پرداختن به مسائل مورد نیاز جامعه است
متن لذت بخشی از پایه اول تا ششم نداریم و ادبیات کودک به کتاب های درسی راه ندارد، نه پدر و مادر و نه معلمان از نویسندگان شناختی ندارند و آنها را به فرزندان معرفی نمی کنند و تنها کنجکاوی بچه هاست که باعث اندک شناخت آنها از ادبیات متعلق به خودشان می شود. آموزش و پرورش رسمی کشور، خواندن و چگونه خواندن یعنی ادبیات کودکان را پرورش نمی دهد. مشکل دیگر مربوط به خانواده هاست که خواندن را به عنوان بخشی از اوقات فراغت کودکان به رسمیت نمی شناسند و کانال های مختلف تلویزیونی یا دستگاه های دیجیتالی، جایگزین این بخش فرهنگی است و اصولاً خانواده ها مصرف کنندگان خدمات فرهنگی نیستند.
وی افزود: در مورد موضوعات پرداخته شده توسط نویسندگان نیز مسائلی که به صورت مستقیم در مورد کودکان است و با در نظر گرفتن مخاطبی به نام کودک باید مدنظر قرار گیرد، اجازه پردازش ندارد. نویسندگان، تولیدکنندگانی هستند که مسائلشان از آرامش تا وسعت و میدان موضوع مورد پردازش در تولید آنها حائز اهمیت است، اما نویسنده ما سراغ هر موضوعی نمی تواند برود.
نویسنده دایرة المعارف خردسال افزود: نویسنده باید مخاطب خود را بشناسد و مسائل مورد نیاز او را مطرح کند و در اختیارش قرار دهد اما موانع متخلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و حساسیت های موجود دامن گیر او در پرداختن به موضوع می شود. بسیاری از مسائل امروز کودکان ما مثل موضوعات آسیب های اجتماعی چون ایدز یا اختلافات پدر و مادرها امکان پردازش ندارد، در حالی که مخاطب 13، 14 ساله قرار است گرفتاری های خود را بشناسد اما نویسنده نمی تواند روی این مسائل کار کند.
رونق ادبیات کودک در گرو رفع موانع موجود در کار خلق
وی افزود: بسیاری از موضوعات پس از کار شدن توسط نویسنده با واکنش های نامناسبی مواجه می شود و بسیاری زمان ها هم هنوز کتاب تولید نشده، مشخص نمی شود آخر و عاقبتش به کجا ختم می شود و این وضع نویسنده را محتاط می کند. پرداختن بیش از اندازه به ادبیات تعلیمی کلیشه ای نیز با وجود اهمیت آنها، موجبات خستگی قشر کودکان می شود. رنگین کمانی در مورد موضوعات ادبیات داستانی در جامعه وجود دارد که می شود سراغ آن رفت اما پرداختن به یک یا دو رنگ، زیبایی چندانی از این رنگین کمان نشان نمی دهد.
به گفته ضرغامیان دهه 60 و 70 دهه رشد ادبیات کودکان است، اما بعد از آن این جریان دچار افول شده که تا امروز ادامه دارد و آنچه الان وجود دارد حاصل تلاش، علاقه و همت نویسندگان است. یکی از مهمترین کارکردهای ادبیات کودکان، کمک به رشد اجتماعی و عاطفی و زبانی بچه هاست و نویسنده تنها زمانی می تواند به این رشد کمک کند که جامعه خود را بشناسد، عوامل جامعه پذیری و همچنین مسائل آسیب زا را به کودکان معرفی کند.
در مجموع، ادامه حیات داستان های کودک آن گونه که درخور ادبیات غنی ایرانی و دلنشین و جذاب و مخاطب پسند باشد، در گرو رفع موانع موجود در کار خلق، تولید و اشاعه و رفع برخی ممیزی هاست.
نویسنده کودک باید از جامعه انگیزه ادامه کار را بگیرد
نوش آفرین انصاری استاد دانشگاه، نویسنده و پژوهشگر ادبیات نیز در این زمینه گفت: از نظر ادبیات کودک در 50 سال گذشته خیلی پیشرفت کرده ایم، ادبیات کودک ما به قابلیت های خوبی رسیده و نویسندگان خوب رشد کرده اند؛ الان بحث باور به ادبیات کودک در نهادهای دولتی مثلاً در آموزش و پرورش مهم است.
وی ادامه داد: نویسنده به عنوان خالق اثر باید از جامعه این حس را بگیرد که کتاب خوانده شده و انگیزه ادامه کارش از خلق ادبی را باید از جامعه بگیرد، این در صورتی اتفاق می افتد که ما کتاب را به دست جامعه برسانیم و مشکل ما الان و گرفتاری اساسی در این زمینه است.
آموزش و پرورش ادبیات را رقیب درس می داند؛ نه مکمل
دبیر شورای کتاب کودک گفت: این گسست در ادبیات ما وجود دارد، نویسندگان دارند می نویسند اما کتابخانه ها و کتاب فروشی های ما خوب عمل نمی کنند و کتاب در اختیار والدین قرار نمی گیرد، از سوی دیگر نگاه نظام آموزش و پرورش به ادبیات، دشمنانه است، یعنی ادبیات را رقیب درس می داند؛ نه مکمل و نه قدرت دهنده به درس.
القای امید و زیبایی شناسی بایسته های کتاب کودک
انصاری با توجه به اهمیت کودک و مطالعه در مورد او گفت: کاش می شد یک نگاه جامع نسبت به کودک داشته باشیم از ابعاد مختلف و بدانیم یک کودک در ایران چه وضعی نسبت به جامعه امروز دارد، این اتفاق باید توسط گروه های مختلف و کارشناسان صورت گیرد و نقش انجمن های علمی در این میان پررنگ است.
وی گفت: خیلی از بخش های ادبیات کودک و بزرگسال مشترک است، اما ادبیات کودک به هر حال به یک شکلی مخاطب محور است و چون مخاطبش محدوده سنی دارد، یک ملاحظاتی در آن مطرح است. القای امید در عین واقع گرایی و رعایت زیبایی شناسی برای لذت بردن کودک از بایسته های مورد توجه در خلق ادبی برای کودک است.
کتاب هایی خلق کنیم که به غنای ذهنی کودک بینجامد
یک نویسنده کودک نیز با اشاره به اینکه فضای کتاب کودک را نباید رها کرد و اجازه داد شرایط کتاب کودک تابع شرایط بازار و عرضه و تقاضا باشد، گفت: در این شرایط با فضایی مواجه می شویم و افراد منفعت طلب که در کارشان سود حرف اول را می زند با هدف کسب منفعت اقتصادی نگاه ها را به سمت خودشان جلب می کنند و کتاب هایی را منتشر می کنند که برای کودکان مناسب نیست.
حمیدرضا شاه آبادی افزود: براین اساس باید نظارتی در حد راهنمایی مردم در مسیر شناسایی کتاب خوب همچنین معرفی اینگونه آثار وجود داشته باشد. در این راستا نهادهایی که از دل فرهنگ بیرون آمده اند و دلسوز ادبیات کودک و نوجوان هستند می توانند مؤثر باشند و کاری کنند که کتاب در مسیر درست خودش قرار گیرد.
به گفته وی امروزه اغلب نظارت ها صرفاً در بی ضرربودن کتاب کودک خلاصه شده است اما این کار سبب می شود ذهنیت کودک ضعیف شود و با اینکه کتاب بی ضرری تولید می شود اما این کتاب به غنای ذهنی کودک نمی انجامد و این کتاب ها ذهنیت کودک را ارتقا نمی دهند.
نویسنده کافه خیابان گوته به اهمیت ظواهر فیزیکی و ضرورت استانداردسازی کتاب کودک نیز اشاره کرد و گفت: با توجه به اینکه کتاب خردسال گاهی به اسباب بازی نزدیک می شود باید تابع استاندارد باشد. همچنین باید در کتاب کودک به مقوا و کاغذ مناسب برای آن گروه سنی توجه شود، مثلاً لبه کتاب کودک گرد باشد. همچنین استفاده از فونت ها، تصاویر، فاصله خطوط مناسب باید در کتاب کودک رعایت شود.
شاه آبادی گفت: از سویی در حوزه محتوایی هم مواردی وجود دارد مانند توجه به استفاده نکردن از مطالب حاوی تبعیض نژادی، تبعیض جنسیتی، بی اخلاقی و رعایت مطالبی که باید به صورت طبقه بندی شده برای کودک ارائه شود. بنابراین در این زمینه باید موازینی برای استانداردسازی کتاب کودک تعیین شود و این موازین به تأیید سازمان استاندارد برسد تا در قالب نشان استاندارد کتاب کودک روی کتاب های مناسب کودک واجد این ویژگی ها درج شود.
انتهای پیام
احمد مهرنیا نویسنده کتاب خلبان وارسته در گفت وگو با خبرنگار گروه فرهنگی خبرگزاری میزان، با اشاره به مشکلات موجود بر سر راه چاپ کتاب گفت: افزایش قیمت کاغذ تبعات فراوانی را برای نویسنده در بردارد بدین ترتیب بسیاری از نویسندگان که عمر و سرمایه خود را برای چاپ یک کتاب صرف می کنند از ادامه کار دلسرد شده و آن هایی که همچنان دست به قلم می برند تنها به علت عشق به نویسندگی این راه را دامه می دهند.
وی ادامه داد: بالا رفتن قیمت کاغذ سبب شد کتاب ستار های نبرد هوایی چهارم من همچنان در صف انتظار برای چاپ باقی بماند و نتواند به چاپ برسد.
این نویسنده افزود: متاسفانه با افزایش قیمت کاغذ چاپ کتابم برای یک سال و نیم به تعویق افتاد، این رویدادی است که برای همه کتاب های در انتظار چاپ انجام شد و مشکلاتی را برای ناشران و نویسندگان به همراه آورد در عین حال تیراژ کتاب هایی که باید به چاپ می رسید را نیز کاهش داد، شرایط خصوصا برای کتاب هایی که چاپ اول هستند طی این مدت بسیار سخت شده است.
مهرنیا اظهار کرد: در هر جامعه ای یکی از مولفه های بزرگ پیشرفت مطالعه است و برای جامعه ما که چشم اندازی توسعه گرایانه را در دستور کار قرار دارد، کمبود مطالعه به عنوان یک زنگ خطر محسوب می شود.
این نویسنده گریزی نیز به فضای مجازی زد و ابراز کرد: اگر مطالعه انجام شود چاپ چه به صورت مجازی و یا به صورت کتاب های کاغذی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. اما حقیقت این است که مخاطب کتاب و میزان مطالعه کاهش پیدا کرده و چه به صورت کتاب های الکترونیک و کتاب های کاغذ، این روزها استقبالی از کتاب نمی شود. کتاب فیزیکی در جوامع توسعه یافته همچنان جایگاه خاص خود را حفظ کرده است. همچنان به عنوان مهمترین و بزرگترین دستاورد های بشری محسوب می شود.
وی تصریح کرد: برخی بیان می کنند که استقبال از کتاب های الکترونیک به علت کاهش قیمت بوده که این امر قابل تامل است، اما من به شخصه شاهد این مسئله هستم که حتی در فضای مجازی نیز آن دسته از مطالبی که بلند است و انتشار داده می شود کنار گذاشته می شوند و مورد استقبال قرار نمی گیرند.
مهرنیا افزود: فرهنگ مطالعه آسیب دیده است، ما نیازمند فرهنگ سازی هستیم و این فرهنگ باید از مهد کودک ها تا مدرسه بررسی شود، فرهنگ مطالعه یکی از مهمترین مسائلی است که مورد بی مهری واقعه شده و نیاز است تا برای ترمیم آن، همه مردم همراهی کنند.
وی ادامه داد: تبلیغات امری بسیاری مهم و تاثیرگذار بر شناخت و استقبال مخاطبان دارد. نوع تبلیغات، مکان تبلیغات و مسابقات و حضور حامی برای کتاب ها بسیار با اهمیت است، برای مثال من انتظار دارم کتابم که در مورد ارتش و یا نیروی هوایی است حمایت شود و یا متناسب با پرسنل خود تعداد معدودی از این کتاب را خریداری کنند و در اختیار همکاران خود قرار دهند.
وی اظهار کرد: در اروپا وقتی می خواهند از یک نویسنده حمایت کنند تعدادی از کتاب های او را خریداری و به دیگران هدیه می دهند، اما در ایران وقتی می گویم که فلان کتاب به چاپ رسیده است همه می گویند خوب پس چرا برای ما ارسال نکردی، که این فرهنگ مناسب نیست.
مهر نیا ابراز کرد: کتاب خلبان وارسته به زندگی یکی از خلبانان شکاری نیروی هوایی پرداخته که با هواپیمای اف پنج به پرواز کرده و با بالاترین درجه خلبانی سرهنگ دوم به مدت 5 سال به اسارت در می آید. این کتاب به خاطرات امیر سر تیپ محمدجعفر وارسته پرداخته است.
وی اظهار کرد: کتاب خلبان وارسته از دوران کودکی تا سال 92 به زندگی این خلبان می پردازد، زندگی که در خود فراز و فرود هایی بسیاری را دارد و مشکلات بسیاری که در زندگی وی به وجود آمده را بیان می کند.
وی خاطر نشان کرد: داستان کتاب خلبان وارسته جذابیت ها و تجربیات خوبی را برای مخاطب دارد و درس های بزرگی برای زندگی در آن نهفته شده است.
انتهای پیام/
به گزارش خبرنگار، روزانه کتاب های بسیاری وارد بازار نشر می شوند که هر کدام شناسنامه خاص خود را دارد. ناشران بزرگ و کوچک روزانه آثاری را به بازار عرضه می کنند که بیشترین مخاطب را داشته باشد و یا بتوانند با آن فروش خوبی ایجاد کنند. در میان ناشران هستند کسانی که علاقه ای به تولید محتوای مناسب و با کیفیت ندارند و آثاری را بسته به فروش خوب به بازار عرضه می کنند اما ناشرانی هم هستند که در حال تولید کتاب و محتوا هستند ولی اهمیت چندانی به کار آن ها داده نمی شود زیرا آن دسته از ناشران که با کتاب سازی، بازار نشر را در دست دارند عرصه را برای این ناشران تنگ کرده اند.
کتاب سازی از شیوه های نادرستی است که در بازار نشر رواج یافته و ناشر با کنار هم چیدن آثار و افکار دیگران و بدون هیچ خلاقیتی کتاب را چاپ و روانه بازار می کند. زمانی که کتاب چاپ می شود بدون هیچ کیفیت و ارزش مطالعاتی به دست مخاطب می رسد در حالی که این کتاب با محتوایی یکسان اما با عناوین مختلف بارها چاپ ولی موضوع تازه ای به آن افزوده نشده است. در نتیجه این کتاب سود و آگاهی برای مخاطب ندارد و فقط حقوق ناشران فعال را ضایع می کند.
رضا حاجی آبادی مدیر انتشارات هزاره ققنوس درخصوص کتاب سازی در حوزه نشر در گفت وگو با خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان ،گفت: کتاب سازی وجود خارجی ندارد و فقط برای کسب امتیاز آن را خلق می کنند و البته در تمامی حوزه ها وجود دارد و مختص حوزه نشر و کتاب نیست. کتاب سازی نوعی آمارنمایی است. برای نمونه ناشری کتابی چاپ نمی کند اما برای دریافت کاغذ کتاب سازی می کند.
وی ادامه داد: از نظر من قاچاق کتاب نیز در این رده قرار می گیرد و اصولا کتاب سازی برای افرادی است که می خواهند برای خود رزومه نویسندگی بسازند. همین موضوع سبب بی اعتمادی خواننده کتاب به تمامی حوزه های نشر می شود. ناشران و نویسندگانی که کتاب واقعی چاپ کرده و می نویسنده متضرر شده و حتی مخاطب کتاب پیش خود فکر می کند که کتاب های این نویسنده یا ناشر نیز همانند بقیه کتاب ها است.
حاجی آبادی با اشاره به اینکه کتاب سازی سبب تغییر ذائقه مخاطب شده است، بیان کرد: کتاب سازی در تمامی حوزه ها وجود دارد و شاهد این اتفاق در حوزه علم نیز هستیم. برای نمونه دانشجویی مقاله ای چاپ می کند که صرفا برای دریافت امتیاز و رزومه است و قطعا نمی توان به بار علمی اثر اعتماد کرد و اگر آماری در مقاله خود ارائه کرده باشد نیز قابل اعتماد نیست، زیرا نمی دانیم که او سراغ جامعه آماری رفته و آن آمار درست است یا خیر. ما استادان دانشگاهی داریم که در یک سال 10 کتاب چاپ می کنند و یا حتی شاعرانی که در طی یک سال 5 کتاب شعر تولید می کنند، این شاعر در سال 50 یا 70 غزل می سراید و آن ها را در ترکیب ها و کتاب های مختلف چاپ می کند در حالی که محتوای 5 کتاب یکی است.
وی افزود: از طرفی به یک استاد دانشگاه گفته می شود که اگر دو کتاب ارائه دهید عضو هیئت علمی دانشگاه می شوید , اگر این شخص توانایی نوشتن کتاب نداشته باشد , با سفارش کتاب می سازد که این امر سبب می شود محتوا ضعیف و مخاطب بی اعتماد شود و در نتیجه با گذشت زمان قدرت علمی و ادبی ما کاهش یافته و در جهان حرفی برای گفتن نداشته باشیم.
حاجی آبادی با اشاره به شفاف سازی در حوزه نشر گفت: باید در حوزه مالی , اطلاعاتی و... شفاف سازی شود و رانت ها , یارانه ها و حتی حمایت های فرهنگی مشخص شود زیرا برخی از حمایت های عجیب فرهنگی نیز آسیب رسان است. برای دوستان وزارت ارشاد تعداد عناوین کتاب های ناشران بسیار مهم است یعنی عملکرد دوستان وزارت ارشاد بر مبنای محتوا نیست و فقط تعداد عناوین کتاب های چاپ شده در سال مهم است و از نظر من باید به کتاب های خوانده شده و تاثیرات آن در خوانندگان و... توجه کرد.
وی افزود: ما شاهد سیطره کمیت در حوزه فرهنگی هستیم و از نظر من با توجه به ظهور فناوری نوین در چاپ کتاب های دیجیتال و کتاب های صوتی و... دسترسی برای ساخت کتاب راحت تر شده و البته فرآیندی هزینه بر و زمان بر نیست.
انتهای پیام/
خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در فارس - احسان اکبرپور: خبر بهت آور بود و غم انگیز گرچه دوستانش چندی بود از ابتلایش به سرطان خبر داشتند، اما کمتر کسی باور می کرد که آن مرد کتاب خوانِ کتاب دوست با آن صدای مخملی و گرمش، صبح دهم تیرماه 1398 در 72 سالگی جهان کتاب و ادبیات را بدرود گفته باشد. غلامحسین امامی اما تا مادامی که حضور داشت، دغدغه اش کتاب بود و ادبیات، و تا روزهای آخر هم اسفند را تنها نگذاشت و هر روز ساعتی را به دیدار یار حاضر می گذراند. غلامحسین امامی، علاقه ای بی اندازه به ادبیات و جهانِ واژه داشت. نشر شیوا و کتاب اسفند دو یادگار ماندگار او برای ادبیات و شیراز بود؛ دو موسسه فرهنگی ارزشمند که امامی زندگی اش را پای آن ها گذاشت.
خسروی: امامی کتاب اسفند را به یک مؤسسه فرهنگی تاثیرگذار در شیراز تبدیل کرد
پس از درگذشت غلامحسین امامی، خبرنگار ایبنا گفت وگویی کوتاه با ابوتراب خسروی درباره خدمات فرهنگی غلامحسین امامی به ادبیات و فرهنگ انجام داد. نویسنده اسفار کاتبان در حالی که از درگذشت امامی به شدت متأثر و اندوهگین بود، با بیان این نکته که امامی یکی از عناصر فرهنگی مهم شهر ما بود ، گفت: متأسفانه غلامحسین امامی از بین ما رفت و امروز همه دوستان ما سوگوار و عزادارند. انسان وقتی با مرگ انسان عزیزی مانند غلامحسین امامی مواجه می شود، مبهوت می شود و ناچار است که سکوت کند. امامی مردی بزرگ بود که از بین ما رفت.
این نویسنده پیشکسوت و خالق ملکان عذاب ، سپس با اشاره به آثار ارزشمندی که نشر شیوا منتشر کرد، یادآور شد: همه این آثار، نشر شیوا را به یک نشر منحصربه فرد که در شهرستان دغدغه ادبیات دارد، تبدیل کرد و تاثیری فوق العاده بر ادبیات در دهه 60 داشت.
وی کتاب اسفند را نیز مؤسسه ای اثرگذار در ایجاد فضای مؤثر فرهنگی دانست و افزود: همت بلند امامی بود که با دست خالی، کتاب اسفند راه اندازی و به یک مؤسسه فرهنگی مؤثر در شیراز تبدیل شد.
کشاورز: تخصص غلامحسین امامی در کار نشر، انتخاب ادبیات نخبه گرا بود
محمد کشاورز نویسنده مطرح شیرازی هم در گفت وگویی با خبرنگار ایبنا ، با اظهار تأسف از درگذشت غلامحسین امامی گفت: غلامحسین امامی و کتاب اسفند بخشی از خاطره فرهنگی نسل ماست؛ زمانی که ارتباط یعنی کیوسک زرد کنار خیابان و سکه دوریالی، و هیچ خبری از امکانات ارتباطی دنیای مجازی امروز نبود، کتاب اسفند در خیابان پوستچی نقطه اتصال اهل ادب بود.
نویسنده روباه شنی افزود: عصرها اگر به کتاب اسفند می رفتی، حتماً می شد عده ای از دوستان را دید، خوش وبش کرد و از احوالات یکدیگر باخبر شد. البته در شیراز کتابفروشی های دیگری هم هست اما دلیل آنکه کتاب اسفند و محضر غلامحسین امامی میعادگاه اهل ادب بود، منش فرهنگی امامی بود. او ادبیات و اهل ادبیات را می شناخت و به واسطه ارتباط گسترده و شناخت وسیعش از اهل قلم و فرهنگ کشور، همیشه حرفی برای گفتن داشت.
نویسنده بلبل حلبی با اشاره به اینکه کتاب اسفند باب آشنایی اهالی ادبیات را باز کرد، گفت: مهمترین وجه مشخصه کتاب اسفند حُسن خلق و دوستی غلامحسین امامی بود که این موضوع تاثیری مهم بر فرهنگ و ادبیات شیراز داشت. از دل همین دیدارهای حضوری بود که نوشته های ما نویسنده ها و نوع پرورش داستان ها نیز شکل می گرفت.
کشاورز در ادامه با اشاره به علاقه غلامحسین امامی به ادبیات نخبه گرا و پی گرفتن این نوع نگاه در نشر شیوا، گفت: هدف غلامحسین امامی از پی ریزی نشر شیوا، انتشار آثار درجه یک ادبیات بود و در عرصه نشر نیز بسیار موفق و خوشنام بود.
وی با اظهار تأسف از ادامه نیافتن فعالیت نشر شیوا افزود: با این حال همچنان نشر شیوا در یاد و خاطره دوستداران ادبیات و فرهنگ باقی خواهد ماند.
شیوا چگونه شکل گرفت؟
نیما تقوی مدیر مؤسسه فرهنگی پیرسوک هم درباره روند تأسیس نشر شیوا گفت: غلامحسین امامی در سال 1367 خانه اش در یکی از بهترین محله های شیراز را فروخت تا نشر شیوا را تأسیس کند و شیوا به عنوان نشری حرفه ای با نگاه به ادبیات معاصر ایران و جهان شروع به کار کرد. برای نخستین بار بسیاری از آثاری که ما هنوز آن ها را می خوانیم، در نشر شیوا زاده شدند؛ آثاری مانند ابر شلوارپوش ، سیانسنبو ، خانواده پاسکوال دو آرته ، سونات پاییزی و چندین و چند کتاب دیگر.
تقوی با اشاره به اینکه منیرو روانی پور نخستین اثرش، دل فولاد را در نشر شیوا منتشر کرد، افزود: امامی برای طراحی جلدها سراغ مرتضی ممیز رفت و به جای حق چاپ، حق نشر بسیاری از کتاب ها را خرید و با بسیاری از نویسندگان و مترجمان مؤثر معاصر قرار بر چاپ کتاب گذاشت و حق تألیف پرداخت کرد؛ اما پس از چاپ حدود 18 کتاب، نشر شیوا توقیف شد؛ درحالی که حدود 50 کتاب دیگر در دست انتشار داشت.
به گفته مدیر مؤسسه پیرسوک، اگر آن زمان نشر شیوا توقیف نشده بود، امروز ما در شیراز شاهد فعالیت یکی از بزرگترین انتشاراتی های مؤثر در ادبیات ایران بودیم.
وی در پایان سخنانش، امامی را از شخصیت های تاثیرگذار و حرفه ای در عرصه ادبیات خواند و یادآور شد: یکی از بی اخلاقی هایی که امامی را در این سال ها غمگین کرده بود، چاپ کتاب های نشر شیوا توسط ناشران دیگر بود؛ کتاب هایی که حق نشرشان به مؤلف پرداخت شده بود و بی اجازه و اطلاع ناشر، توسط ناشران دیگر منتشر می شد و با وجود عذرخواهی برخی ناشران، این موضوع او را اندوهگین می کرد اما حقیقت آن است که آقای امامی حتی در سخت ترین روزها هم ادعای مالی نکرد.
نمونه موفق یک کتاب فروش آگاه به کتاب و باسواد
وجه مشخصه غلامحسین امامی در فعالیت های فرهنگی اش، نگاه نخبه گرایانه ی او به ادبیات بود؛ چه آن زمان که نخستین کتاب های محمدرضا صفدری و نخستین ترجمه های مایاکوفسکی و پاسکول دو آته را در نشر شیوا منتشر کرد، و چه آن زمان که در کتاب اسفند، تنها کتاب های ارزشمند و مهم ادبیات، شعر، داستان، ترجمه، هنرهای تجسمی و مجلات مهم کشور را در معرض دید مخاطبان می گذاشت و علاقه ای نداشت که کتاب های زرد و عامه پسند را در اسفند عرضه کند، با وجود آنکه این کتاب ها فروش زیادی داشت.
غلامحسین امامی با آن صدای گرم و لحن شمرده و عشق وافرش به کتاب، در همان بدو ورود مخاطب به کتابفروشی اش، شوقی در او برمی انگیخت که دلگرم می شد به گشت وگذار در لابه لای گنجینه های کتاب، ورق زدن و خواندن آن ها. امامی در دورانی که در کتاب اسفند حضور داشت، نمونه یک کتاب فروش آگاه به کتاب و باسواد بود، اغلب کتاب ها را خوانده بود و هر زمان که از پله های کتاب فروشی پایین می رسیدی، او را در حال خواندن می دیدی. رفتن امامی، همچون رفتن بلادی، شیراز را از دو نسل مهم شیفتگان کتاب محروم کرد؛ همان ها که عشق و زندگی شان کتاب بود و نگاه جدی به ادبیات.
زرنگار به مهر خبر داد؛ / داستان نویسان تهرانی در روز قلم گرد هم می آیند (خبرگزاری مهر + ۱ سایت دیگر)
آتوسا زرنگار رئیس هیات مدیره انجمن داستان نویسان تهران در گفتگو با خبرنگار مهر ، گفت: اولین مجمع عمومی انجمن صنفی داستان نویسان تهران 14 تیرماه سال 96 برگزار شد و قصد داریم 14 تیرماه امسال همزمان با روز قلم، دومین سالگرد تاسیس انجمن و روز قلم را جشن بگیریم.
وی افزود: به همین دلیل از نویسندگان و اساتید این حوزه دعوت کردیم تا در مراسمی که برای جمعه تدارک دیده ایم، شرکت کنند. این مراسم، بیشتر یک همایش و گردهمایی برای نویسندگان و اهالی داستان است. برای این برنامه هم از جمال میرصادقی، جواد مجابی، حسین سناپور، امیرحسن چهلتن و گلی امامی درخواست کرده ایم تا در مراسم سخنرانی کنند. عمده صحبت در این مراسم درباره داستان و داستان نویسی خواهد بود.
این داستان نویس در پاسخ به این سوال که انجمن داستان نویسان طی دو سالی که از تاسیس اش می گذرد، چه دستاوردهایی داشته گفت: انجمن در حال حاضر، یک نهاد فرهنگی نوپا و کم سن وسال است ولی در همین مدت کوتاه تلاش کردیم بیمه نویسندگان را سروسامانی بدهیم. این کار را هم با رایزنی با یک بیمه خصوصی برای بیمه تکمیلی آن ها پیش بردیم. در حال حاضر با موسسه خانه کتاب هم در حال رایزنی و مذاکره برای عضویت در صندوق اعتباری هنر هستیم.
زرنگار در توضیح بیشتر گفت: در برخی مواقع، ممکن است فرایند پذیرش و عضوشدن در صندوق اعتباری هنر، دو سال طول بکشد. به همین دلیل مذاکرات ما درباره سرعت بخشید به کار است. همچنین رایزنی هایی هم با وزارت ارشاد درباره بیمه بی کاری اعضای انجمن داشته ایم. علاوه بر این، برگزاری همایش کپی رایت در شهر کاشان، که با همکاری وزارت ارشاد و دانشگاه کاشان همراه بود، از دیگر دستاوردهای انجمن است. در همایش دو روزه مذکور، حداقل اتفاقات مثبت و کلامی خوبی رخ داد و محور اصلی هم مساله حق مولف بود. درباره یارانه های فصلی خرید کتاب که توسط خانه کتاب در قالب طرح هایی چون تابستانه کتاب اجرا می شود و همچنین میزان 25 درصد تخفیف برای کتاب های تالیفی و 15 درصد برای کتاب های ترجمه هم گفتگوهایی داشته ایم.
وی در پایان گفت: مراسم گردهمایی داستان نویسان تهرانی روز جمعه 14 تیر همزمان با روز قلم از ساعت 17 تا 19 در خانه وارطان واقع در خیابان آیت الله طالقانی، نرسیده به میدان فلسطین برگزار می شود.
کد خبر 4655309
صادق وفایی
خبرگزاری مهر -گروه فرهنگ : هفدهمین دوره جایزه ادبی قلم زرین روز سیزدهم مهرماه سال جاری در باغ کتاب تهران برگزیدگان خود را معرفی می کند و همزمان با انتشار این یادداشت نیز نشست خبری این جایزه در یکی از خبرگزاری های کشور در حال برگزاری است.
جایزه قلم زرین رویایی محقق نشده برای تجلیل از سرآمدان ادبیات داستانی انقلاب اسلامی به شمار می رود. رویایی که از دل آرزویی برای انتخاب روزی برای پاسداشت فرهنگ مقاومت در کشورهای مسلمان در تقویم ملی ایران زاییده شد و حالا پس از هفده سال می توان از آن به جایزه ای از سوی انجمن قلم به عنوان یکی از تشکل های صنفی نویسندگان ایرانی به برترین آثار ادبی سال به پسند هیئت مدیره انجمن تقلیل پیدا کرد.
اما چرا این جایزه در تمامی سال های برگزاری خود نتوانسته به یک حرکت ادبی تأثیرگذار مبدل شود. در پاسخ به این سوال می توان موارد متعددی را بازشماری کرد که شاید نخستین آن خارج نشدن دایره فکری داوران این جایزه از طیف نویسندگانی است که به تفکر فعلی و حاکم بر انجمن است که به هر تقدیر سال هاست ادامه داشته و به رکود این تشکل دامن زده است. سال های سال است که پس از انتشار اسامی داوران این جایزه و منطق حاکم بر داوری آنها، نوعی تفکر بسته و البته بدون استراتژی و مبتنی بر سلیقه صرف اعضایی از درون ترکیب آن خودنمایی می کند و حاصل چنین اتفاقی البته دهان کجی به ضروریات و بایسته های تقویت جریان انقلابی نشر و نیروهای جوان و فعال و آینده ساز ادبیات داستانی در ایران است.
این تفکر در این دوره از جایزه نیز خود را به شکلی نمایش داده است که به عنوان مثال در بخش شعر تمامی نامزدها به جز یکی از یک مؤسسه نشر انتخاب شده اند و یا در بخش کودک و نوجوان تعداد آثار معرفی شده از سوی همان ناشر که یاد شد و یا نشر یکی از دیگر از نهادها چنان خودنمایی می کند که گویی سایر نهادهای خصوصی و غیرخصوصی فعال در عرصه ادبیات متعهد انقلاب اسلامی هیچ توفیقی نداشته اند. این روند در سال های قبل نیز با انتخاب نکردن آثاری که نویسندگانش می توانستند از امیدهای ادبیات انقلاب باشند خود را به شکل دیگری نشان داده بود.
موضوع دیگر در به ثمر ننشستن این جایزه، عدم توفیق انجمن در بسترسازی و جریان سازی خبری پیرامون این رویداد بوده است. سال هاست که رسانه ها این اجازه را نداشته اند که پیش از برگزاری این رویداد و در فضایی صریح درباره این اتفاق با دبیر و مجموعه برگزار کننده انجمن به صحبت بپردازند و در دوره فعلی که بزودی اختتامیه آن برگزار خواهد شد نیز دبیر جایزه ترجیح داده است از ابتدای صدور حکم خود تنها با یک رسانه خود را دمخور ببیند و حتی نشست رسانه ای خود را با محور آن برگزار کند. این حرکت های جزمی در نهایت چیزی جز مهجور گذاشتن این رویداد ادبی را به همراه ندارد و فضای اطلاع رسانی صحیح درباره این رویداد را بسته و امکان هر نوع نیت خوانی درباره آن را فراهم می سازد.
مساله سوم را نیز باید در برگزاری مراسم های تقدیر در حاشیه این جایزه جستجو کرد که به هر تقدیر در سال های اخیر باب بوده است و منجر به تقدیر و سپاس از برخی از چهره های ادبی نیز شده است. بنا بر اعلام برگزار کنندگان این مراسم امسال نیز برای تقدیر از وجهه فرهنگی یک چهره سیاسی برپا می شود اما بسیاری از رسانه ها کماکان درباره معیارهای انتخاب افراد برای تجلیل در چنین مراسمی سوالاتی دارند که البته به نظر نمی رسد با رویکرد حاکم بر ذهنیت دبیر و برگزار کنندگان این جایزه بتوان به زودی درباره آن پاسخی پیدا کرد.
به هر تقدیر جایزه قلم زرین فردا در حالی با برگزاری مراسمی به هفدهمین دوره کاری خود پایان خواهد داد که به نظر می رسد بار دیگر در کم سو کردن و ناامید کردن امیدهایی که برای ارتقا ادبیات متعهد و انقلابی از دل این جریان به وجود آمده بود موفق عمل کرده است.
کد خبر 4655201
محمد قدم پور مقدم، مدیر نشر آوارسا در گفت وگو با خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) ، روند دریافت مجوز برای کتاب های صوتی را از مهمترین چالش های پیش روی فعالان این حوزه دانست و توضیح داد: برای هر کدام از آثار باید 4 حلقه را به مرکز رسانه های دیجیتال بفرستیم و منتظر باشیم تا آن ها از بخش فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوزهای لازم را بگیرند. این روند تقریبا دو ماه طول می کشد درحالی که قرار بود 10 تا 15 روزه انجام شود.
قدم پور با انتقاد از این روند، ادامه داد: من باید برای 320 عنوان، 1280 حلقه سی دی رایت کنم که اگر هر کدام مورد تایید نباشد مجددا باید این کارها را انجام دهم. یعنی راهی نیست که یک فایل ساده را برای دریافت مجوز، بفرستیم و بررسی روی همان یک فایل صورت بگیرد؟
وی همچنین درباره الزامات قانونی دیگر بیان کرد: علاوه بر این ها اجازه کتبی گوینده ها نیز باید گرفته شود، به این شکل که حق و حقوق آن ها باید پرداخت شده باشد و گوینده باید رضایت کتبی درباره استفاده از صدایش را به ما داده باشد.
کار کودک حساسیت های بیشتری دارد
قدم پور به حساسیت حوزه کودک اشاره کرد و گفت: ممیزی در حوزه کودک به دلیل حساسیت این حوزه و اینکه باید مسائل آموزشی در آن لحاظ شود، ممکن است بیشتر طول بکشد که همین کار ما را سخت تر می کند.
مدیر آوارسا ادامه داد: اگر این روند کوتاه تر باشد من سریع تر می توانم محتوا را وارد بازار کنم، بیشتر کار کنم و درنتیجه به سوددهی برسم؛ اما امروز سود چندانی عاید ناشران کتاب های گویا نمی شود.
سهم ناشران از گویا سازی کتاب ها
قدم پور با اشاره به روند متداول تولید کتاب های گویا در ایران، بیان کرد: معمولا تولیدکنندگان کتاب های گویا به سراغ ناشران می روند و بعد از موافقت آن ها، نسبت به تولید کتاب صوتی اقدام می نمایند.
وی افزود: البته کار با ناشر هزینه های خاص خود را نیز دارد به این صورت که تولیدکننده کتاب گویا، گاهی اوقات از 35 تا 50 درصد فروش را به ناشر می دهد که با توجه به هزینه های ثانویه تولید کتاب، برای تولیدکنندگان به صرفه نیست.
قدم پور گفت: از همین رو اگرچه ما بیشتر به دنبال تولید محتوا در داخل مجموعه هستیم. گروه ترجمه آوارسا روی ترجمه آثار خارجی کودک و نوجوان کار می کنند و این موضوع به مراتب سودآورتر از وقتی که با ناشران کار می کنیم، تمام می شود.
کتاب های گویا و چاپی مکمل یکدیگرند
مدیر آوارسا درباره تقابل و رقابت میان کتاب های چاپی و گویا بیان کرد: کتاب های چاپی و گویا به نوعی مکمل یکدیگر هستند و با توجه به اینکه در دنیای امروز، ساده ترین دسترسی ها از طریق موبایل صورت می گیرد، کتاب های الکترونیک و گویا جایگاه خاصی پیدا می کنند.
وی ادامه داد: وقتی می خواهید سفر کنید عاقلانه نیست چند جلد کتاب حجیم را همراه خود ببرید برای همین استفاده از کتاب گویا به مراتب ساده تر و مفید تر خواهد بود. اما باز این به معنی رقابت با کتاب های چاپی نیست؛ در بسیاری از موارد، پخش کتاب های صوتی، باعث افزایش فروش کتاب های چاپی شده است.
قدم پور گفت: برداشت های شخصی یکی از دلایل ترجیح دادن کتاب چاپی به کتاب گویا است. ممکن است یک مخاطب ترجیح بدهد با تخیل خود، شخصیت ها را بسازد، که در این حالت، فرد کتاب چاپی را نیز تهیه می کند. اما در نهایت به عقیده من حوزه کتاب دیجیتال از کتاب چاپی پیشی می گیرد.
هزینه های کتاب گویا کمتر از کتاب چاپی نیست
مدیر آوارسا بیان کرد: این اشتباه است که برخی، هزینه کتاب چاپی را بالاتر از کتاب گویا می دانند. گاهی اوقات گویا کردن یک رمان هزینه هایی به مراتب بالاتر از کتاب های چاپی دارد.
قدم پور درباره قیمت تمام شده کتاب های گویا، به زمان بندی کار، تعداد گوینده ها، موسیقی و تدوین و تنظیم اشاره کرد و گفت: هرچقدر که یک کتاب طولانی تر یا تخصصی تر باشد، قیمت تمام شده آن نیز بیشتر می شود.
وی اضافه کرد: ما در آوارسا بیشتر روی کتاب های کودک و نوجوان کار می کنیم و در همین راستا برای آنکه می دانیم کودکان حوصله کتاب های طولانی را ندارند، نهایتا یک کتاب را در 10 تا 15 دقیقه به پایان می رسانیم. به همین خاطر قیمت کتاب های ما پایین است.
افزایش تولید کتاب دیجیتال در حوزه کودک و نوجوان
قدم پور با اشاره به افزایش تولید کتاب های دیجیتال در حوزه کودک و نوجوان بیان کرد: در چند سال اخیر تولید کتاب دیجیتال در حوزه کودک و نوجوان رشد چشم گیری داشته است که نشان می دهد مخاطبان این حوزه بیشتر شده اند. کودکان به کتاب های گویا علاقه بیشتری دارند و شاید همین هم دلیل افزایش تولید در این حوزه بوده است.
قدم پور همچنین درباره تاثیر موسیقی در جذابیت کتاب های گویا بیان کرد: من تحصیلاتم در حوزه موسیقی کودک بوده است و فکر می کنم وجود موسیقی برای کتاب های گویا در حوزه کودک و نوجوان یک امر ضروری است و باعث می شود کودک با اشتیاق بیشتری کتاب را گوش کند.
خبرگزاری فارس فرهنگ عمومی حسام آبنوس: مدیریت فرهنگ در کشور ما خیلی تابع مدل و الگوی دقیقی نیست و برای همین است که در یک امر ثابت برخورد افراد متغیر است و حتی یک فرد در یک موضوع تصمیمات گوناگونی در قبال آن اتخاذ می کند. کاری که باید توسط نظریه پردازان صورت می گرفت تا الگویی برای مدیریت فرهنگ در سطوح مختلف داشته باشیم.
دکتر فرزاد جهان بین با بررسی آراء و نظرات رهبر انقلاب، مدلی فرهنگی پیشنهاد کرده و در قالب کتاب باغبانی فرهنگ آن را در دسترس مخاطبان قرار داده است. این کتاب در واقع با توجه به مبانی فکری و نظری رهبر انقلاب تلاش دارد تا مدل مدیریت فرهنگی انقلاب اسلامی را تبیین کند و خوانندگان را که طیف مخاطبان بسیاری را شامل می شود پوشش دهد.
به بهانه این کتاب با جهان بین به گفت وگو نشستیم. او بر این باور است که فرهنگ سازی محصول فعل یا ترک فعل ما است. او به نداشتن معیار نیز اشاره و یادآوری کرد وقتی بدون معیار مسئولیت می گیریم، نتیجه چیزی می شود که شاهد هستیم . او حتی مُد مبتنی بر چارچوب های دینی را نیز بدون مشکل می داند و با توجه به مبانی انسان شناسیِ این مدل، مسأله را پیچیده نمی داند. او در بخش دیگری از گفت وگو رفتارهای دهه 60 را اشتباه می خواند و معتقد است از مبانی عقب نشینی نکرده ایم، بلکه آن رفترها با انسان شناسی دینی جور در نمی آمده و اشتباه بوده است.
مشروح این گفت وگو را در ادامه می خوانید:
*مدل دیگری جز باغبانی فرهنگ را از منظر رهبر انقلاب نمی توان متصور بود
فارس: باغبانی فرهنگ پیشنهاد و مدلی برای مدیریت فرهنگ بر اساس مبانی نظری رهبر انقلاب است که می توان به مدیران و دست اندرکاران فرهنگی پیشنهاد داد. این دسته بندی مخاطبان را مد نظر داشتید یا گستره مخاطبان را فراتر از این ها می دانید؟
عنوان کتاب هم از بیانات رهبری استخراج شده که یک یا دو مرتبه در بیانات ایشان به کار رفته، ولی با توجه به تحلیلی که از مبانی هستی شناسی، معرفت شناسی، جامعه شناسی و انسان شناسی ایشان انجام دادیم و اصولی را از این مبانی مستخرج کردیم، جز باغبانی فرهنگ و اقتضائات و الزاماتی که از این اصطلاح ایجاد می شود نمی توان مدل دیگری را برای مدیریت فرهنگ از منظر ایشان متصور بود. فهم ما این است که از مبانی ایشان فقط این مدل بیرون می آید.
*فرهنگ با فرهنگ سازی مستقیم اصلاح نمی شود
اما درباره مخاطبان باید گفت که این کتاب هم برای مدیران فرهنگی و هم برای مدیران غیرفرهنگی می تواند کاربرد داشته باشد. همه چیز اعم از اقتصاد و سیاست و ... در طول زمان رسوب هایی می کنند که فرهنگ را به عنوان شاکله اجتماعی شکل می دهند. یکی از مهم ترین مطالب این کتاب این است که اگر می خواهیم فرهنگ را اصلاح کنیم با فرهنگ سازی مستقیم اصلاح نمی شود بلکه باید، معماری، نظام اقتصادی و سیاسی، تعلیم و تربیت و... اصلاح شود. مثلا حضرت زهرا (س) در خطبه فدکیه می فرمایند: خداوند سرقت را حرام کرد چون ترک سرقت موجب عفت در جامعه می شود؛ یعنی هرقدر دزدی کم شود عفت در جامعه افزایش پیدا می کند و امام صادق (ع) می فرمایند: گرانی موجب بداخلاقی مردم در جامعه می شود ؛ برای همین بداخلاقی مردم، لزوما با کار فرهنگی برطرف نمی شود بلکه ریشه های اقتصادی و سیاسی و... دارد.
به همین خاطر این کتابی است برای همه تا نگاه ما به فرهنگ و مدیریت آن عوض شود. این کتاب حتی برای یک پدر یا مادر هم کاربرد دارد یعنی هرکاری که پدر و مادر می کنند یا نمی کنند اثر تربیتی دارد. به عبارتی بیشتر از اینکه فرزندم محصول فرهنگ سازی مستقیم من باشد محصول فعل و ترک فعل من در حوزه های مختلف است. با توجه به تعریف ما از فرهنگ همه باید این کتاب را بخوانند.
وقتی ما در انتخابات وعده برطرف کردن مشکلات طی 100 روز می دهیم و دیگر رقیب انتخاباتی این عدد را کمتر می کند، نتیجه این کار با وجود اینکه یک کنش سیاسی است ولی در دراز مدت شاکله اجتماعی و فرهنگ را کوتاه مدت می کند و فکر می کنند راه حل همه چیز را باید در کوتاه مدت جست وجو کند.
فارس: در ابتدای کتاب شما از دستگاه فکری رهبر انقلاب سخن می گویید ولی در مرور کتاب چیزی که جای خالی آن دیده می شود مبحث تمدن سازی است در حالی که تمدن سازی در دستگاه فکری رهبری به شدت پررنگ است.
این موضوع دیگری است زیرا من در این کتاب بحثم مدیریت فرهنگ است وگرنه مباحث دیگری هست که می طلبد در کتاب های دیگری به آنها پرداخته شود.
*مشکل ما این است الگو و مدل نداریم
فارس: این کتاب در شرایط ایده آل دست به ترسیم مدل فرهنگی می زند! اما به نظرم در وضعیت موجود پیشنهادی ندارد و در یک موقعیت مطلوب اجرایی است ولی این مدل برای وضع موجود قابل اجرا است؟
با توجه به این کتاب و تعریفی که از فرهنگ ارائه کردم همه ما مشغول مدیریت فرهنگ هستیم و باید نگاهمان را به مدیریت فرهنگ عوض کنیم. نحوه قرار گرفتن صندلی ها در اتاق جلسات و سیستم اداری را نگاه کنید، صندلی بزرگی در راس میز قرار می گیرد و باقی حول آن چیده می شود، این خودش یک نوع نظام ریاستی را تثبیت می کند و فرهنگ مشارکتی در این سیستم تضعیف می شود در حالی که در فرهنگ نبوی این نوع نشستن جایگاهی ندارد.
یکی از مشکلات ما این است که الگو و مدل نداریم و خب ما باید الگوی خود را در وضع موجود اجرا کنیم تا به موقعیت مطلوب برسیم. در بخش آخر پنج مولفه ذکر کردم که در بخش ایجابی بحث کردیم؛ تقویت عقلانیت، ارتقای آرمانی، حفظ و تقویت ارزشمندی کرامت انسانی، چارچوب مندی و مجاهدت دائمی. در دانشگاه، دانشجویان برای تهیه فیش غذا باید به بخشی مراجعه کنند که ساخت آن به شکلی است که یک دریچه است و فرد کارپرداز پشت آن نشسته و دانشجو برای تهیه یک فیش غذا باید جلوی این دریچه خم شود و غذا بگیرد، این در دراز مدت کرامت را در افراد از بین می برد و برای یک کارت غذای ساده باید دولا شود.
تصور کنید در خیابان پشت چراغ قرمز ایستادید شمارشگر چراغ روی صد است ناگهانی روی عدد 30 می آید این در دراز مدت چه اثری دارد، یعنی افراد این جامعه قابل پیش بینی نیستند.
به هر حال با این رویکردها و مولفه ها باید وضع موجود را تصحیح، تکمیل و یا تقویت کنیم.
فارس: در وضع موجود، تکلیف مخاطب با دست خالی چیست؟
حرف من این است که این موضوعات گفته شده و اقطاب اثرگذار فعل و ترک فعل شان باید ناظر بر 5 مولفه بالا باشد. نیاز نیست ما کار خاصی کنیم بلکه کافی است حین برنامه ریزی ببینیم ناظر بر این مولفه ها هست یا نه؟ مثلا وقتی در صدا و سیما برنامه ای قرار است تولید شود باید دید که این برنامه عقلانیت را تولید می کند یا خیر؟ تبلیغات تلویزیون از بانک ها که بسیار هم زیاد است، طوری القا می کند که یک شبه پولدار شوید یا مسابقه برگزار می کنند با یک سوال به فرد دو میلیون تومان می دهند و اگر شانس با او همراه باشد برنده می شود و این یعنی تمام امور شانسی است. این ها هستند که فرهنگ جامعه را رقم می زنند.
*برای مطالبه باید معیار داشته باشیم
فارس: سخنانی که به عنوان بیانات رهبر انقلاب مطرح می شود، در میان مدیران و دست اندرکاران فرهنگ کشور تنها در لایه است و در مرحله اجرا محل رجوع نیست.
اصرار دارم همه این کتاب را بخوانیم؛ چون برای مطالبه معیار داشته باشیم. رهبری در مصادیقی مثل آن برنامه که مروج بخت آزمایی بود، ورود کردند.
فارس: همیشه باید رهبری ورود کنند تا اتفاقی بیفتد؟
اگر ما معیار دستمان باشد، می توانیم مطالبه کنیم.
*وقتی بدون معیار مسئولیت می گیریم نتیجه چیزی می شود که شاهد هستیم
فارس: قبول دارید که این اتفاق نمی افتد؟ چون فشار از سوی افراد گوناگون وارد شد، ولی اثری نداشت. حتی گاهی نقد کردن مساوی با انگ ها و برچسب های عجیبی است که منتقد را ساکت می کند.
بالاخره باید آرام آرام گفت و مسیر را اصلاح کرد. وقتی بدون اینکه مدل و معیار داشته باشیم مسئولیت می گیریم عملا آن چیزی پیش می آید که شاهد هستیم و همان کاری را انجام می دهیم که قبلی ها انجام می دادند؛ چون مدلی برای حرکت ندارم. با آمد و رفت افراد جز در سطح ظواهر عملا اتفاقی نمی افتد چون افراد بدون مدل هستند.
مثلا آن مدیر لیبرال، فلان شخصیت را برای برنامه دم افطار می آورد و این شخصیت دیگری از همان دسته می آورد. من معتقدم این کتاب رویکرد ما را عوض می کند و معیار می دهد برای نقد وضع موجود و حرکت به سمت وضع مطلوب.
*چاپ کتاب و برگزاری همایش، فرهنگ را مدیریت نمی کند
فارس: نکته این است که با دست خالی نمی توان این مدل را دنبال کرد.
دست ما آنقدر خالی نیست و محصولاتی تولید شده و باید تلاش کرد. ولی در بحث اقطاب اثرگذار وقتی گفته می شود که دانشگاه باید در موضوع حمایت از تولید داخل ورود کند، ببینید چه اتفاق می افتد؛ در آیین نامه ارتقا در دانشگاه ها یک مقاله ISI از یک طرح تحقیقاتی که قرار است یک مسأله را برطرف کند، امتیاز بیشتری دارد. با سیاست گذاری آرام آرام داریم به سمتی می رویم که به جای تلاش برای حل مسائل کشور به فکر ارتقای شخصی باشیم و در کنار آن، خارج از کشور را ضریب بیشتری می دهیم و امتیاز آن طرف را بیشتر از حل مسائل داخلی قرار می دهیم. این فرهنگ است!
حالا شما کتاب تولید کن، همایش و نمایش برگزار کن، فرهنگ را این ها مدیریت نمی کند. بلکه این رفتارها مدیریت کننده است.
یک مرتبه آقای علی مطهری در مجلس حرف می زد ولی عده ای او را از پشت تریبون پایین کشیدند. این کار، آرام آرام این مسأله را ایجاد می کند که افراد به جای اینکه مشکلات خود را با گفت وگو حل کنند، یقه هم را بگیرند. این رفتار از نخبگان به سوی مردم سرریز می شود.
*با وضع مطلوب فاصله داریم
فارس: چقدر با وضع مطلوب فاصله داریم؟
با وضع مطلوب خیلی فاصله داریم، ولی گیر اصلی ما در رویکردهاست. منتها به هر میزان که بتوانیم باید وضع موجود را با عیار وضع مطلوب اصلاح کنیم.
فارس: در ابتدای کتاب از مدیریت فرهنگ حرف می زنید و مدل های غربی را نقد می کنید. سپس مدل باغبانی فرهنگ تشریح می کنید، ولی در اواسط کتاب این تلقی ایجاد می شود که باغبانی فرهنگ یعنی تک صدایی! هدایت فرهنگی اینطور نشان داده می شود که حاکمیت تک صدایی و منع چندصدایی!
از کجای کتاب استنباط کردید؟
فارس: وقتی حرف از فطرت می شود، یعنی یک مسیر برای رشد جامعه وجود دارد و مسیر دیگری وجود ندارد.
خب این مبانی انسان شناسی ما است.
*در این مدل تنوع فرهنگی معنا پیدا می کند
فارس: خب ممکن است آن لیبرال یا کمونیست هم بگوید مبانی انسان شناسی من این است و خب دیگر نقدی به آن وارد نیست.
اشکال ندارد! آن وقت روی مبانی با هم بحث می کنیم. منتها نکته ما این است که هدف رسیدن به دین است و بحث کردم که رابطه فرهنگ و دین چیست. حدود فرهنگ را دین مشخص می کند و در این چارچوب حرف می زند. هدف ما روشن و مبدا حرکت هم فطرت است و باید اقتضای شاکله اجتماعی را طوری ایجاد کرد که به سمت دین برود. حالا در این چارچوب چه رفتاری انجام بدهد را می پذیریم و اینجا تنوع فرهنگی معنا پیدا می کند و قابل پذیرش می شود.
*همسان سازی فرهنگی همه را یک شکل می خواهد
فارس: یعنی هر فرهنگی بتواند در این چارچوب خود را قرار دهد، اجازه حیات دارد و پذیرفته است؟
به متدین ها نگاه کنید. هرکس ظاهری دارد ولی همه در یک چارچوب قرار دارند. مشکلی ندارد چارچوب ما دین است و در داخل آن اعتبار می کنند. ولی وقتی گفته می شود همسان سازی فرهنگی یعنی همه یک شکل باشند، همه یک جور لباس بپوشند و یک جور آرایش کنند. دین حدود پوشش را رعایت می کند و در آن حدود همه آزادند. در حالی که همسان سازی همه را یک شکل می خواهد.
فارس: وقتی رهبر انقلاب از نخبگان حرف می زنند، مراد کدام دسته هستند؟
من نخبگان را به دو دسته تولیدکننده و توزیع کننده تقسیم بندی کردم. تولیدکننده ها اهالی فکر و اندیشه اعم از حوزه و دانشگاه هستند و توزیع کننده ها هم اهالی رسانه و سلبریتی ها هستند.
*40 سال زمان زیادی نیست
فارس: ولی نقل قولی از رهبری در همین کتاب داریم که ایشان می فرمایند: متاسفانه جامعه نخبگانی ما هنوز در بسیاری از بخش ها به نتیجه صحیح و درستی نرسیده اند ؛ کی قرار است برسیم؟ چون 40 سال از پیروزی انقلاب و 30 سال از آغاز رهبری آیت الله خامنه ای می گذرد.
ممکن است 400 سال دیگر هم نرسد. انسان با حکم و دستور حرکت نمی کند و چون با انسان سروکار داریم کار سخت می شود. برای همین 40 سال زمان زیادی نیست.
حوزه علمیه ای که در آن به دلیل فلسفه درس دادن امام، لیوان فرزند امام را نجس می دانستند، خیلی پیشرفت کرده که امروز در آن فقه مدیریت و ... تدریس می شود.اینطور نگاه کنیم متوجه پیشرفت زیاد می شویم.
*با مد مبتنی بر چارچوب دین مسأله ای نداریم
فارس: رهبری در منظومه فکری شان از مُد سخن می گویند. این موضوع در چارچوبی که طرح شده چه جایگاهی دارد؟
اگر مبتنی بر چارچوب دین باشد، مسأله ای نداریم!
فارس: یعنی مد دینی بد نیست؟
لازم نیست مد دینی داشته باشیم. مسأله اینجاست که ما روی معلول گیر کرده ایم، بلکه حرف من این است که اگر شاکله را شکل دهیم به طور اتوماتیک رفتارها درست می شود.
*در جزئیات زندگی افراد نباید ورود کنیم
فارس: این ما کیست؟
وقتی حرف از ما زده می شود یک مای جمعی است و برآیند این ها جامعه را شکل می دهد. همه عوامل اثر فرهنگی دارند و اقطاب اثرگذار بیشتری تاثیر را دارد.
من بحثی دارم که می گویم ما نباید در جزئیات زندگی افراد ورود کنیم؛ چون پس می زنند و مقاومت می کنند. ریل جامعه اگر عوض شود رفتار هم تابعی از آن است، مثلا وقتی تبرج اصل باشد حتی اگر چادر هم بپوشد در آن هم تبرج می کند. ما داریم دنبال افراد می دویم، از کوزه همان برون تراود که در اوست. ما به برون تراود خیلی نباید کار داشته باشیم بلکه باید رفت سراغ کوزه! باید اصل و ریشه را درست کرد.
فارس: این کوزه کجاست؟
کوزه همان شاکله و فرهنگ است.
فارس: یعنی اینطور است که ما پیوسته کتاب به مخاطب معرفی می کنیم ولی هنوز شوق و رغبت خواندن را در او ایجاد نکرده ایم!
دقیقا! اگر او را با خواندن و مزایای آن آشنا کنیم او از بین دیوار هم کتاب برای خواندن پیدا می کند. خودش خوب را از غیرخوب تشخیص می دهد.
فارس: با این تفاسیر امیدی به تحقق این مدل نیست، چون 40 سال را هم زمان کافی برای این موضوع نمی دانید!
من می گویم این قابل پیاده شدن است. اول باید این مدل را فهم کرد بعد دنبال پیاده سازی آن باشیم.
فارس: جمله ای به نقل از امام (ره) گفته می شود که خطاب به شاه فرموده بودند: اگر اوقاف را به ایشان بدهند فقر را از بین می برند... منظور امام، سپردن اوقاف به روحانیت بوده است.
من معتقدم اگر مجموعه های فرهنگی بر اساس منویات آقا حرکت کنند همین می شود.
*مجموعه های فرهنگی تصور روشنی از فرهنگ ندارند
فارس: خب مگر الان مسؤولان نهادهای غیردولتی فرهنگی منصوب رهبری نیستند؟ سازمان تبلیغات، مدیریت امور حوزه ها و ... همه از سوی رهبر انقلاب منصوب می شوند.
خیلی از آنها تصور روشنی از فرهنگ ندارند و رویکرد درستی نسبت به این مقوله اتخاذ نمی کنند!
فارس: در جایی از قول رهبر انقلاب مواردی ذکر کردید که اگر آنها نباشد جامعه منحط است. حال تحلیل خودتان چیست؟ وضع ما چطور است و آیا الان با توجه به وضعیت ما دچار این انحطاط هستیم؟
عموم جامعه را مستعد با ویژگی های خوب می بینم که البته ویژگی های منفی هم دارد و باید تلاش کنیم این ویژگی ها را کاهش دهیم. یک وقت می خواهیم چراغ ها را خاموش کنیم باید برویم تک تک لامپ ها را خاموش کنیم یا اینکه کلید را پیدا کنیم و با یک حرکت چراغ ها را خاموش کنیم. در فرهنگ باید سراغ ریشه و اصل رفت.
واقعیت جامعه ما همین است که افراد نسبت به ارزش ها توجه دارند، ولی خب نمایش آنها طوری نیست که دیده شوند. یعنی یک فرد که در اقلیت است با سر و صدا خودش را نماینده اکثریت جا می زند و در مسأله اسنپ هم این موضوع را دیدیم و راننده هم تاکید کرد که از 2 هزار مسافر 50 نفر روسری از سرشان افتاد، ولی این یک نفر از روی عناد روسری را کنار زد.
ما هم می گوییم اقتصاد بر فرهنگ تاثیر دارد
فارس: در این کتاب، فرهنگ را به عنوان یک زیربنا برای تحولات می بینیم که در ساختار فکری رهبر انقلاب هم زیربنایی است. تفاوت این مدل با مدل چپ هم در این است که در اینجا فرهنگ زیربنا است، ولی در تفکر چپ اقتصاد زیربنای امور است. این دو به هم شباهت دارند؛ به خصوص اگر این دو نوع نگاه را نشناسیم، تفاوت این دو در کجاست؟
ما هم می گوییم اقتصاد بر فرهنگ تاثیر دارد ولی در درازمدت این فرهنگ است که بر اقتصاد اثر می گذارد و جهت می دهد.
فارس: دوباره می پرسم این درازمدت را چقدر تخمین می زنید، چون یک مرتبه گفتید 400 سال!
بله شکل گیری فرهنگ ده ها و صدها سال طول می کشد. برای همین تغییرش سخت است.
فارس: مدل پیامبر اسلام اینطور نبوده!
چرا، بعد از وفات پیامبر (ص) هم جامعه برگشت.
فارس: یعنی مشکل همیشه سر نخبگان است؟
بخشی هم توده نقش دارد. ما در فرهنگ سازی می گوییم از حالت به عادت، از عادت به شاکله! هرچیزی که از عادت رد شده باشد و به شاکله رسیده باشد تبدیل به فرهنگ شده است.
*رفتارهای دهه 60 اشتباه بوده
فارس: شما می گویید که نباید به جزئیات کار داشته باشیم، در حالی که تصور فرهنگی مبتنی بر دهه 60 ورود تا ریزترین جزئیات را نیز جایز می دانسته است. این حرف شما این تصور را دامن نمی زند که طیف مذهبی عقب نشینی کرده و کوتاه آمده است؟
خب بر این عقیده ایم که آن رفتارها اشتباه بوده است. حتی هنوز هم کسانی هستند که معتقدند باید در جزئیات ورود کنیم. این اختلاف دیدگاه بد نیست. ما چنین مبانی ای نداشتیم و به اصول پشت نکردیم و عقب نشینی صورت نگرفته و مبانی دهه 60 اگر مبانی بوده اشتباه بوده و افراطی بوده است. از این انسان شناسی تحمیل بیرون نمی آید. وقتی رهبری می فرمایند انسان ماشین نیست، یعنی همین؛ نمی شود با یک ورودی، خروجی ثابت گرفت.
باید یادآوری کنم که مهندسی فرهنگ دیدگاه رهبر انقلاب نیست؛ چون مهندسی از جنس ماشین است، ناظر بر سازمان ها و تقسیم کار است و بر اولویت ها تکیه دارد وگرنه اساسا فرهنگ قابلیت مهندسی کردن ندارد و فقط می توان فرهنگ را باغبانی کرد.
انتهای پیام/
بر اساس اعلام روز دوشنبه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، احمد ابوالحسنی به جزئیات توزیع این مقدار زینک اشاره کرد و افزود: در هفته گذشته به دنبال ثبت نام جمعی از لیتوگرافان و چاپخانه دارانی که لیتوگرافی دارند در سامانه توزیع کاغذ و زینک، توزیع زینک آغاز شد.
وی ادامه داد: طی هفته گذشته تا روز پنجشنبه 6 تیر ماه حدود 42 هزار ورق زینک در میان لیتوگراف ها و چاپخانه هایی که لیتوگرافی دارند توزیع شد.
ابوالحسنی با اشاره به توزیع زینک ها توسط تعاونی لیتوگرافان، گفت: قرار است تا فردا سه شنبه 11 تیرماه نیز 40 هزار ورق زینک به ثبت نام کنندگان در سامانه کاغذ تحویل داده شود.
وی با اشاره به قیمت گذاری زینک ها نیز توضیح داد: قیمت هر ورق زینک هاگوانگ حدود 12 هزار تومان و قیمت هر ورق زینک فوجی 15 هزار تومان در نظر گرفته شده است.
رئیس اتحادیه لیتوگرافان تهران در این زمینه گفت: در توافقی که با اتحادیه ناشران و کتابفروشان انجام شده است، لیتوگراف روی هر ورق زینک خام حدود سه درصد سود می گیرد و 20 هزار تومان نیز اجرت پلیت از ناشر دریافت خواهد شد.
به گفته ابوالحسنی، اگر ناشران طی مدت 35 تا 40 روز برای دریافت زینک به لیتوگرافی مراجعه نکنند، امکان استفاده از زینک ها برای ناشر دیگر وجود ندارد و لیتوگراف این حق را دارد که زینک را به ناشر دیگری بدهد.
زینک طی سال های گذشته دراولویت کالاهای اساسی نبود ولی با حمایت وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و معاون فرهنگی این وزارتخانه زینک در فهرست کالاهای اساسی برده و به همین منظور ارز دولتی برای واردات زینک در اختیار تعاونی لیتوگرافان و دیگر واردکنندگانی که سابقه واردات داشتند قرار داده شد.
درواقع زینک کالای مهم و استراتژیکی در صنعت چاپ و نشر و مطبوعات کشور به شمار می آید و حتی می توان گفت که از کاغذ هم اهمیت بیشتری دارد، زیرا در داخل کشور مقدار کمی کاغذ تولید می شود و حتی می توان از کشورهای همسایه هم تامین کرد اما در داخل کشور زینک تولیدی نداریم همچنین کشورهای اطراف ما نیز تولیدکننده زینک نیستند.
بیش از 85 درصد مکتوبات و کارهای چاپی نیازمند زینک افست هستند، اگر همه تهران هم انبار کاغذ باشد و مشکلی در تامین آن وجود نداشته باشد اگر زینک در کشور نباشد تمام این کاغذها بدون استفاده می شوند و به همین دلیل تامین زینک مورد نیاز صنف اهمیت ویژه ای دارد.
بنا بر اعلام شرکت تعاونی لیتوگرافان، این شرکت ازمرداد ماه سال گذشته پروفرما آماده کرد و جنس نیز از سوی تولیدکننده چینی به گمرک ارسال شد اما ازآنجایی که امکان ارسال ارز به کشور چین نبود، محموله 75 روز در بندرعباس ماند و چینی ها جنسشان را پس گرفتند و به دبی فروختند.
شرکت تعاونی لیتوگرافان می افزاید که درسال حدود 3 میلیون مترمربع زینک در کشور مصرف می شود.
علی محمد لیراوی
بحران کاغد دامن این کالای اساسی را گرفته و دولت هم در تلاش است بر مهار این بحران کنترل و نظارت کند.
همچنان که در شماره های قبلی مطالعه فرمودید دولت با همکاری مسئولان مربوطه کارگروه هایی را تشکیل داد و مسئولان مربوطه را موظف به خاتمه دادن به این مشکل نمود.
یکی از وظایف کارگروه این بود که افراد دارای صلاحیت را معرفی نماید، کارگروه پس از بررسی، این افراد را به وزارت صمت معرفی می کرد تا برای دریافت ارز به بانک مرکزی فرستاده شوند. اما بسیاری از این افراد ارز دولتی دریافت کردند اما متاسفانه کاغذهای وارداتی را به همان قیمت آزاد فروختند و نظارتی هم بر عملکرد آنان به صورت دقیق و همه جانبه اعمال نگردیده است.
و اینک ادامه ماجرا.
وظایف بر زمین مانده کارگروه کاغذی
بررسی های اولیه نشان می دهد که از ابتدا نیز صلاحیت برخی متقاضیان واردات مورد تردید بوده ولی کارگروه در غربال نمودن آنها دقت لازم را به خرج نداده است. از طرفی ادعا می شد برخی افراد در کارگروه عضو بوده اند که خود در واردات کاغذ ذی نفع بوده اند و همین امر شرایط را برای سوءاستفاده از ارز دولتی فراهم نموده است.
غلامرضا شجاع که خود عضو کارگروه ساماندهی کاغذ است، این موضوع را قویا تکذیب می کند، اما مدیرعامل مجمع ناشران انقلاب اسلامی به سوءاستفاده ذی نفعان از تصمیمات کارگروه اشاره نموده و بر ضعف شدید ساختار این کارگروه تأکید دارد.
میثم نیلی با بیان اینکه چندین نهاد در به وجود آمدن وضع فعلی کاغذ و اوضاع نابسامان آن مسئولند، به گزارشگر روزنامه کیهان می گوید: اول و مهم تر از هر جایی، کارگروه کاغذ مسئول است. آقای حسین انتظامی مسئول این کارگروه هستند. البته دستگاه های دیگری هم در دل کارگروه کاغذ حضور دارند. وزارت صمت، مجموعه های نظارتی و... عضو این کارگروه هستند. گاهی اوقات این مجموعه ها مدعی می شوند که ابزارهای کافی را در اختیار ندارند. در حالی که اگر این طور بوده، چرا در این مدت جابه جا نشدند و برای تغییر وضعیت کاری انجام ندادند؟
وی با انتقاد از قرار گرفتن سرپرست سازمان سینمایی وزارت ارشاد در رأس کارگروه کاغذ تصریح می کند: دغدغه نخست آقای انتظامی سینماست. ایشان الان رئیس سازمان سینمایی هستند و طبیعی است که دردی که خانواده نشر تحمل می کند دیرتر به ایشان منتقل شود. بنابراین کارگروه کاغذ در وزارت ارشاد، نیازمند تغییر ساختار، مدیریت و تجدید بنا است. این کارگروه قطعا کارآمد نبوده، نیست و باید بازسازی شود .
مدیرعامل مجمع ناشران انقلاب اسلامی درباره تخصیص ارز معتقد است: کارگروه کاغذ مسئول این موضوع بوده که در تعامل با وزارت صمت و بانک مرکزی این ارز تخصیص یافته است. بنابراین این دستگاه ها در کنار گمرک، باید پاسخ دهند که چه کسانی ارز گرفته اند ؟
ناهماهنگی در دستگاه های مسئول
چنان که پیداست، کاغذ در سالیان اخیر همواره در گروه کالاهای اساسی بوده و درست یا غلط ارز دولتی دریافت کرده است، اما با این حال در یک سال گذشته بی محابا گران و حتی کمیاب شده است. یک علت این اتفاق، دپوی حجم زیادی از کاغذهای وارداتی در انبارهای گمرک و ممانعت از ترخیص آنها بود.
این نابسامانی پس از آن به وجود آمد که دولت تصمیم گرفت قیمت ارز تخصیص یافته به واردات کاغذ را با واردکنندگان به نرخ سامانه نیما حساب کند.
در همین رابطه مدیرکل دفتر صنایع نساجی، پوشاک و سلولزی وزارت صمت با اشاره به اینکه کاغذهای وارداتی با ارز دولتی در گمرک دپو شده است، تصریح می کند: در حال حاضر گمرکات در هماهنگی با بانک مرکزی، تمامی ثبت سفارشاتی که با نرخ چهار هزار و 200 تومانی تأمین ارز شده و بعضاً وارد کشور شده ولی ترخیص نشده اند را ملزم به پرداخت مابه التفاوت تا نرخ ارز نیمایی دانسته اند .
این وضعیت ادامه داشت تا اینکه رهبر معظم انقلاب در دیدار از نمایشگاه کتاب تهران در ابتدای اردیبهشت ماه سال جاری به وزرای ارشاد و صمت دستور پیگیری وضعیت کاغذ را دادند.
به این ترتیب 25 اردیبهشت ماه وزیر ارشاد در حاشیه جلسه دولت اعلام کرد: گفت وگوهای مختلفی در دولت با تأکید مقام معظم رهبری مطرح شده که موجب شد تا کاغذ مطبوعات و نشریات با همان ارز 4200 تومانی باشد. قرار شد همه آنچه در گمرکات است ترخیص شود که حدود شش الی ده هزار تن در یک تا دو هفته آینده ترخیص و به بازار عرضه می شود. همچنین حدود بیست الی سی هزار تن کاغذ هم در مسیر است که به کشور برسد و با این واردات مشکل برطرف خواهد شد .
19 خردادماه نیز معاون فنی و امور گمرکی گمرک ایران، از ترخیص 78 درصد کاغذهای وارداتی اظهارشده خبر داد.
به نظر می رسد دولت ابزارهای متنوعی برای تنظیم بازار در اختیار دارد. وزارت ارشاد، وزارت صمت و بانک مرکزی در مراحل ابتدایی تأمین بازار مسئولند و نهادهایی مانند سازمان تعزیرات حکومتی، سازمان حمایت از حقوق تولیدکنندگان و مصرف کنندگان در کنار وزارت اطلاعات، از ابزارهای نظارتی دولت برای برخورد با تخلفات هستند.
با این حال اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس جمهور اردیبهشت امسال در حاشیه بازدید از نمایشگاه کتاب تهران اظهار داشت: اینکه دولت چه قدر توان نظارت بر جریان توزیع کاغذ دارد همین میزانی است که الان دیده می شود .
از آنجا که رئیس دولت، ریاست شورای هماهنگی سران قوا و معاون اول فرماندهی ستاد اقتصاد مقاومتی را برعهده دارد، می توانند مانند ماجرای ترخیص کالاها از گمرک، هماهنگی بین دستگاه های مختلف را انجام دهند و یا در صورت بروز تخلف، از طریق دستگاه های نظارتی و امنیتی با متخلفان برخورد کنند تا بازار از وضعیت عادی خارج نشود.
رقابت نابرابر تولید و واردات
برای اینکه احوال تولیدکنندگان کاغذ را جویا شویم، به سراغ یکی از کارخانه های بزرگ تولید کاغذ رفتیم. کارخانه چوب و کاغذ مازندران در حال حاضر تنها تولیدکننده کاغذ روزنامه در کشور است اما می گوید هم اکنون امکان تولید این کاغذ را ندارد.
مدیرعامل این کارخانه در گفت وگو با گزارشگر کیهان اظهار می کند: عدم امکان رقابت با کالاهای وارداتی به علت مشوق های وارداتی در نظر گرفته شده، نبود مواد اولیه و کمبود نقدینگی مهم ترین مشکلات پیش روی تولید را تشکیل می دهند که با هماهنگی و همدلی مسئولین و صاحبان صنایع قابل رفع شدن هستند .
علی حسین پور درباره عملکرد دولت در تسهیل فرایند تولید تأکید می کند: آنچه که امروز به عنوان تلاش های دولتی می توان از آن نام برد کافی نبوده و می بایست شرایط لازم برای تامین مواد اولیه و تسهیل در شرایط تولید از راه های مختلف برای تنها کارخانه تولید کاغذ روزنامه در کشور فراهم گردد .
وی به ارزیابی عملکرد کارگروه کاغذ هم پرداخته و می گوید: نبودن مکانیسم مشخص برای تحقق مصوبات این کارگروه و عدم استفاده درست مصرف کنندگان از شرایط موجود وضع را با چالش همراه ساخت. به نظر می رسد عدم تعهد اعضای این کارگروه در دستیابی به هدفی مشترک مانع از تحقق نتایج حاصله گردیده است.
چنان که از اظهارات فعالان بازار نشر و تولید کاغذ پیداست، بخش قابل توجهی از مشکلات کشور در این حوزه دارای راهکارهای مشخص می باشد ولی از آنجا که این راهکارها عموما از جنس برنامه های میان مدت و بلندمدت هستند، مدیرانی با اراده و اهتمام جدی و البته متعهد را می طلبد تا به جای تسکین درد فرهنگ با واردات در کوتاه مدت، برای رونق تولید داخل آستین همت را بالا بزنند.
افت و خیز تولید داخلی
اخبار تولید کاغذ در داخل گاهی کورسوی امیدی می افروزد و گاهی نشان از بحران دارد؛ دو سال قبل نخستین کارخانه تولید کاغذ از سنگ کربنات کلسیم در آذربایجان غربی افتتاح شد. سرمایه گذار کارخانه می گفت کاغذی که تولید می کند در خاورمیانه منحصر به فرد است و قیمت تمام شده آن 30 درصد ارزان تر از کاغذهای معمولی است .
مرداد همان سال مدیرکل دفتر هماهنگی امور اقتصادی و بین الملل استانداری خراسان رضوی اعلام نمود که شهر جدید بینالود در آینده ای نزدیک به منطقه تولید کاغذ کشور تبدیل می شود . اردیبهشت امسال هم عملیات اجرایی کارخانه تولید کاغذ از کربنات کلسیم با حضور وزیر صمت در شهرک صنعتی الیگودرز لرستان آغاز شد. اما همه این موارد و نمونه هایی مشابه، تنها یک سوی ماجرا است.
در سوی دیگر، پس از جدی شدن بحران کاغذ، کم کم اخبار تعطیلی واحدهای تولیدی هم شنیده شد. دی ماه 97 رئیس اتحادیه فروشندگان کاغذ و مقوا اعلام کرد که از 600 واحد صنفی فعال در تولید کاغذ، تعداد 100 واحد صنفی تعطیل شده اند .
هشت ماه قبل از آن یعنی در اردیبهشت ماه سال گذشته نیز رئیس سندیکای تولیدکنندگان کاغذ و مقوا از توقف تولید کاغذ در کارخانه های داخلی خبر داد. ابوالفضل روغنی گفته بود: کارخانه های تولید کاغذ روزنامه و تحریر به علت حمایت نشدن از سوی دستگاه های متولی تعطیل شدند، زیرا تمام نیاز بازار از طریق واردات انجام شد و تولیدات این کارخانه ها دپو و یا خمیر شد .
آنچه رئیس سندیکای تولیدکنندگان کاغذ و مقوا با تأکید بر صرفه واردات بر تولید، به عنوان آفت تولید ملی روی آن دست گذاشته بود، به موضوعی بر می گشت که ظاهرا بسیار گسترده بود، چرا که بعدها اخباری منتشر شد که نشان می داد شیرینی واردات علاوه بر واردکنندگان و دلالان، زیر دندان برخی کارخانه های بزرگ داخلی هم مزه کرده است.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین ، محمدحسین مهدویان امروز در پاسخ به دنبال کننده های صفحه اینستاگرامش نوشت:
خیلی از شما دوستان نازنینم دایرکت می دین یا کامنت می گذارید که چرا "ماجرای نیم روز، ردخون" اکران نمی شه؟
خب رفقا آخه هر فیلمی بخواد اکران بشه اول باید پروانه نمایش بگیره دیگه. حالا نمی دونم شما صبرتون کم شده یا ما صبرمون زیاد!
حالا تا وقتی که یه پاسخی برای این پرسش پیدا بشه و فیلم قبلی هم پروانه نمایش بگیره (بدون تغییر البته) ما می ریم یه فیلمِ نو می سازیم و برمی گردیم.
ماجرای نیمروز: رد خون در زمان تولید هم با حواشی مختلفی روبرو بود که این حواشی تا نمایش فیلم در جشنواره فجر و پس از آن ادامه داشت.
258258
کد خبر 1275545
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تهران پرس ، بحث از سینمای دینی موضوع جدیدی نیست ولی همواره به دلیل عدم شفایفت در معنا (معرفت شناسی) و مصادیق (وجود شناسی) آن درباره آن بحث می شود. در قسمت قبلی برنامه هفت نیز یکبار دیگر این موضوع به مناسبت شهادت امام جعفر صادق (ع) با حضور دو تن از کارشناسان این حوزه به بحث گذاشته شد.
در این میزگرد دکتر جواد اسماعیلی استاد دانشگاه و تهیه کننده و حجت الاسلام محمدحسین نواب کارشناس دینی حضور داشتند و با محمد حسین لطیفی در این باره صحبت کردند. بحثی که تقریبا ناکام ماند و حوزه معنایی و وجودشناسی آن روشن و شفاف نشد اما در انتهای این یادداشت توضیحی کوتاه در باب چیستی سینمای دینی توسط نویسنده ارائه می شود.
بحث از آنجایی آغاز شد که حجت الاسلام نواب بیان داشت که سینمای دینی با اخلاقی و معناگرا فرق دارد و هرکدام دسته بندی های خودش را دارد. این مفهوم متعلق ما نیست و این بحث را ما شروع نکردیم بلکه بحث دین و هنر از زمان یونان شروع شده و تا فلاسفه قبل دوران مدرن که همه در هم تندیگی دین و هنر را قبول دارند ادامه پیدا کرده است. اما وقتی این مفهوم وارد دنیای مسیحی شد نهاد مسیحیت استفاده خیلی خوبی از آن کرد همانطور که از دیگر مظاهر تمدنی و تکنیکی استفاده های بسیار خوبی برای ترویج آموزه های مسیحیت کرد.
او سپس نگاهی به حوزه سینمای دینی در ایران انداخت و آن را از اساس با سینمای دینی غرب و مسیحیت متفاوت دانست و گفت که پس از انقلاب لزوما سینمای دینی مروج آموزه های دینی نیست. او در تعریف سینمایی دینی گفت که سینمایی که فرهنگ و تمدن اسلامی را نشان می دهد سینمای دینی ما است و فرق سینمای دینی ما و مسیحی نیز در این نکته است. ما باید در سینمای دینی فراتر از این مقوله برویم و نباید این را در یک چهارچوب خیلی کوچک منحصر کنیم. ما نباید از خط کش مسیحیت برای ترسیم سینمای دینی استفاده کنیم و باید معیارهای خودمان را داشته باشیم.
در طرف دیگر این میز گرد اسماعیلی به عنوان مخالف و منتقد نواب بیان کرد که سینمای دینی اصلا چیزی که گفته شد نیست. بلکه سینمای دینی شامل همه سینما و همه مسائل و حوزه ها می شود و هیچ سینمایی نیست که سینمای دینی نباشد زیرا در تمام آثار سینمایی ما با مساله خیر و شر و سعادت و شقاوت روبرو هستیم و در کل یک سیر و خطی را درباره روش و اخلاق و منش زندگی داریم. چیزی که دین دقیقا همین را می خواهد بگوید البته در معنای کلان خود و نه الزما دین اسلام یا مسیحیت بلکه هر آئین و دینی. من احساس می کنم باید یک مقدار از ساختارهای موجود عبور کنیم. غرب برای حرفاهای خود مدیوم تولید کرده است و سبک زندگیش را بیان می کند ولی ما از یک فضای موجود استفاده می کنیم که کار را سخت می کند. ما باید برای سینما ادبیات دقیقی تولید بکنیم.
لطیفی نیز بیان کرد که برخی از سینما گران ما به دلیل عدم رویکرد و ساختار مشخص در حوزه سینمای دینی منزوی شدند و دیگر فیلم در حوزه دین نمی سازند. مانند کارگردان فیلم رستاخیز که اجازه اکران در خارج از کشور دارد ولی در داخل خیر.
در نهایت نواب کارشناس دیگر این میز با نقد سخنان طرف مقابل گفت که سینمای دینی سینمایی نیست که هرچه در فضای سینمایی وجود داشته باشد را بتوان دینی نامید حتی ما سینمای ضد دینی داریم! ما در سینما سینمای تاریخ دینی هم داریم که الزاما سینمای دینی نیست یا سینمای معناگرا داریم که آن را هم نمی توانیم حتما سینمای دینی نام گذاری کنیم بلکه باید فراتر از آن برویم و سینمای فرهنگ و تمدن اسلامی را سینمای دینی نام بنهیم.
به نظر می رسد که فارغ از این میزگرد و دیگر مباحث تلویزیونی که درباره سینمای دینی انجام شده است باید گفت که واقعیت درباره سینمای دینی آن است که سینمای دینی دارای عناصر و مولفه هایی است که در صورت وجود برخی از آنان در کنار الزاماتش می تواند سینمای دینی نام بگیرد. نه وجود صرف اخلاق و معناگرایی سینمای دینی است و نه توجه به تاریخ و فرهنگ اسلامی می تواند ما را به معنای سینمای دینی برساند. بلکه زمانی اخلاق، هنر و تمدن اسلامی، نیکی به والدین، زندگانی انبیا و اولیا و دیگر مصادیق نامعلوم می توانند دینی نام بگیرند که در کنار صورت شریعت و ظاهر دین قرار بگیرند و به نوعی مکمل آن لحاظ شوند. به طوریکه بعد از اتمام فیلم مخاطب احساس کند دین همان عنصر فراموش شده در زندگی و حلال مشکلات مبنایی او در تمام شئون حیات او است. حالت و حسی که او را به عالم روحانی و معنوی بکشاند و نه اینکه حس صرفا انسان دوستانه یا علاقه به جستجو در تاریخ زندگانی معصومین و یا واکاوی ابعاد فرهنگ و تمدن اسلامی در او ایجاد بشود. واگر غیر این باشد تمام وجوه سینمای روشنفکری معناگرا نیز می تواند دینی تلقی شود حتی سینمای ضددینی نیز می تواند دربردارنده مصادیق اخلاقی سکولاریسم باشد که فاقد روح دینی است.
اگر دین را امری که از مصدر وحی نازل شده باشد بدانیم باید صورت هنری آن نیز ما را متوجه مبدا آن و عالم باطنی مقدس و توحیدی آن بکند. سینمای دینی سینمایی است که از رهگذر فضای شرعی و دینی که منبعث از مصادیقی مانند مسجد، هیئت، قرآن و تعالیم دینی معصومین است در یک قالب دراماتیک و جذاب مخاطب خود را متوجه مزایا و ویژگی های برجسته قدسی و روحانی آن بکند.
انتهای پیام/
خبرگزاری تهران پرس را با جدیدترین و به روزترین اخبار دنبال نمایید
آرمان صالحی سردبیرتهران پرس
این فیلم که از 15 خرداد اکران خود را آغاز کرده، بر اساس سامانه فروش سینمای ایران و در هفته سوم اکران خود فقط 635 میلیون تومان فروخته و با وجود برخی جنجال ها درباره عکس های نامناسب بازیگر هندی این فیلم، در گیشه شکست خورده است. محمدپور که پس از 10 روز از اکران، فیلمش نیم میلیارد تومان هم نفروخته بود در برنامه تلویزیون نقد سینما از تعداد کم سالن های نمایش فیلمش گله کرده و گفته بود؛ می خواستم فیلمم را از پرده پایین بکشم، چون اکران در 70 سالن که اکثر آن ها عملاً با یک یا 2 سانس است، فایده ای ندارد.
او یکی از دلایل شکست فیلمش در گیشه را زمان اکران دانسته و عنوان کرده بود: ما در زمان بندی برای اکران این فیلم اشتباه کردیم، چون سینمای ایران ظرفیت این را ندارد که همزمان چهار پنج فیلم پرفروش اکران شود، این فیلم اگر در زمان مناسب مثلاً پاییز اکران می شد، می توانست بفروشد.
در حالی قربان محمدپور، فیلمش را اثری غیرتجاری خوانده که هزینه های بالای تولید فیلم و تبلیغات فراوان آن در کنار انتخاب ژانر کمدی- ملودرام برای ساخت این فیلم و استفاده از بازیگران گیشه هندی و ایرانی، خلاف این ادعا را ثابت می کند. پرسش اینجاست که آیا سازنده فیلم دختر شیطان ارتقای سلیقه بصری مخاطب را در معادلات فروش فیلمش به حساب نیاورده است؟
* مخاطب امروز، سلیقه پیچیده ای دارد
خسرو دهقان، منتقد و مدرس سینما در گفت وگو با خبرنگار ما درباره اینکه آیا مخاطب امروز برای انتخاب فیلم باهوش تر شده است که فیلم دختر شیطان در گیشه شکست می خورد، می گوید: درصد کوچکی شاید به هوشمندشدن مخاطب در انتخاب فیلم بستگی داشته باشد، آنچه مهم است اینکه مخاطب سلیقه خاص و پیچیده ای دارد که قابل پیش بینی نیست، اگر قرار بود که فیلمسازان به این اکسیر و اسرار مگوی دسترسی پیدا کنند، بر اساس آت فرمول، فیلم می ساختند و در فروش جواب می گرفتند اما صنعت سینما از فرمول خاصی پیروی نمی کند.
به گفته او، اگر بنا بود فروش فیلم ها از قواعد خاصی پیروی کند که فروش را تضمین کند، به اسرار مگویی دست می یافتیم که تاریخ سینما را عوض می کرد، مثلاً گاهی فرمول محمدرضا گلزار جواب نمی دهد اما نابازیگر جواب می دهد. بنابراین فروش فیلم، فرمول مشخصی ندارد و مجموعه ای از عوامل دخیل در فروش یک فیلم هستند.
دهقان معتقد است: سازنده فیلم دختر شیطان هم فیلمسازی از راه نرسیده است و سن سینمایی زیای ندارد در حالیکه باید عمر سینمایی اش بیشتر شود تا توقع فروش بالای فیلمش را داشته باشد.
به باور این منتقد سینما، استفاده از هنرپیشه زن خارجی، مؤثر است اما در نهایت سلیقه تماشاگر به سمت فیلم هایی با قصه ای جذاب و دیدنی، میل می کند. سادگی و روانی قصه گویی، عامل مهمتری در جذب مخاطب است و هنرپیشه خارجی و لوکشین های لوکس، بزک و دوزک است. در سینمای ایران، قصه ها و پلان های جذاب می تواند از عوامل فروش یک فیلم باشد.
دهقان درباره ادعای سازنده فیلم که گفته بود اگر دختر شیطان در زمان دیگری اکران می شد، فروش بیشتری داشت، می گوید: شاید میزان فروش کمی بیشتر می شد اما تأثیرش بسیار اندک بود. سلیقه مخاطب و استقبالش از یک فیلم جزو اسرار مگوی است که اگر کسی به آن اسرار دست پیدا می کرد، همه زندگی اش را روی ساخت فیلمی سرمایه گذاری می کند که آن فیلم خوب بفروشد.
وی با بیان اینکه عوامل شناخته شده و ناشناخته بسیاری در فروش فیلم اثرگذار است، خاطرنشان می کند: در این سالها هنرپیشه زن خارجی و لوکشین های خارجی برای فیلم های کمدی و ملودرام های عاشقانه باب شده بود اما کم کم لوث شد و کارکرد خودش را برای جذب مخاطب از دست داد.
* فیلمی که تا همینجا به مدد تبلیغات فروخت
جبار آذین، منتقد سینما درباره چرایی ساخت و اکران فیلم های کم محتوا و گاه ضد فرهنگی همچون فیلم دختر شیطان به خبرنگار ما می گوید: سینمای ایران دچار مشکلات، معضلات و بحران های فراوان است و این نقص در تولید آثار سینمایی و اکران به شدت به چشم می خورد که تأثیر سیاست های سینمایی و عملکرد مسوولان مختلف و نامسوولانی است که در این حوزه نفوذ کرده و سلطه یافته اند.
وی با ابراز تأسف از اینکه نیاز و سلیقه مخاطب برای تولید فیلم ها یک اصل محسوب نمی شود، خاطرنشان می کند: این تفکر غلط تا آنجا ریشه دوانده که بسیاری از فیلم های روی پرده برای جلوه گری و تصرف گیشه ساخته می شوند. از سوی دیگر به دلیل باز بودن باز بودن فضای تولید و اکران برای نفوذ و یکه تازی عناصر مافیایی و پولشویان، کسانی که در این عرصه همسو با این باندها باشند ازموقعیت ممتاز در اختصاص گروه های سینمایی، سالن های سینما و تبلیغات شهری و پخش برخودار می شوند و چنانچه فیلمسازانی در این حیطه نباشند، مورد ظلم واقع می شوند و فیلم هایشان در سالن های کم و زمان محدود اکران می شود. چون به اندازه این باندها بضاعت مالی و تبلیغاتی ندارند نمی توانند در عرصه تبلیغات خودنمایی کنند.
به گفته او، این مسائل در میزان استقبال مردم از فیلم ها می تواند تأثیرگذار باشد از همین رو، فیلمی مانند دختر شیطان که دومین فیلم کارگردان آن به طور مشترک میان ایران و هند است، گرچه کمابیش در گیشه خودنمایی می کند اما مورد توجه و پسند مخاطب نیست چون نه با فرهنگ ما همخوانی دارند و نه نیازهای نسل های مختلف بویژه نسل جوان را منعکس می کند.
آذین معتقد است: اگر این فیلم، چنین فروشی هم داشته، به دلیل هزینه های بالای تبلیغاتی آن و نبود آثار خوب و استاندارد در سینما است، ضمن اینکه حتی اگر فیلمی بتواند در گیشه به رقم چند میلیاردی دست پیدا کند، به معنای خوب بودن آن اثر نیست. فیلم خوب در سینمای ایران کمیاب است و غفلت مدیران سینما و عواملی که عمدتاً به گیشه فکر می کنند، دخیل در این ماجراست.
* جنجال آفرینی برای فروش بیشتر!
قربان محمدپور در ساخت فیلمهایش روی سلیقه مبتذلی سوار شده که در آن با استفاده از بازیگر زن خارجی و لوکیشن های لوکس خارج از کشور، سعی در نشاندن مخاطبان برای تماشای فیلمهایش داشته و گمان می کرده که در فیلم جدیدش هم می تواند از حربه فیلم قدیمی اش استفاده کند. آذین معتقد است: دختر شیطان مثل فیلم سلام بمبئی، یک فیلم متوسط سطحی نگر و گیشه ای است که سعی کرده با استفاده از بازیگران هندی و لوکشین های خارجی، بخشی از مخاطبان سینما را به سمت سالن های سینما بکشاند. شاید مخاطب به خاطر تازگی لوکشین یا بازیگر، جذب فیلمی شود ولی وقتی این اتفاق تکرار می شود دیگر برای مخاطب تازگی ندارد و او فریب این نوع ترفندهای تبلیغاتی را نمی خورد.
او اضافه می کند: سازنده این فیلم، پیش از اکران و در زمان اکران فیلم جنجال های رسانه ای درباره فیلمش به راه انداخت که بتواند اغواگری کند. گاهی فیلمسازان هم دچار غفلت و کوتاهی در تولید آثار خوب و مردمی می شوند از همین رو، این آثار چون گیشه ای و نازل هستند، سعی می کنند که با تبلیغات، شلوغ بازی و جنجال رسانه ای، فضا را برای دیدن فیلم مهیا کنند.
به باور این منتقد سینما، مخاطب زمانی به تماشای فیلمی می نشیند که آن فیلم بازتاب بخشی از مسائل زندگی او باشد و اگر قرار باشد که برای سرگرمی به سینما برود و فیلم هایی را ببیند که سطح نازل تر آنها را در جنگ های تلویزیونی دیده، پول و وقتش را صرف دیدن آن فیلم نمی کند.
به گفته این منتقد سینما، تماشای فیلم های نازل و ضد فرهنگ، ستم به تماشاگر است که جیبش را خالی می کند در واقع چنین فیلم هایی، شیطانهای تصرف گیشه سینمای کشور هستند که در کنار باندهای مافیایی و پولشویان به تخریب فرهنگ و مناسبات خانوادگی و اجتماعی می پردازند.
آذین یادآور می شود: فیلم دختر شیطان، نه داستان مناسبی را سرهم کرده است و نه اینکه توانسته این داستان را با وجود بازیگرانی شناخته شده، تبدیل به یک اثر سینمایی بکند. این فیلم حداقل های استانداردهای سینمایی را هم رعایت نکرده است، به همین دلیل بسیاری از وقایع و رخدادهای فیلم در فضاهایی که می توانست جذاب باشد، به درستی مورد استفاده قرار نگرفته است و این فضاسازی نه توانسته به بهبود و انتقال داستان فیلم کمک کنند و نه اینکه در غنای داستان و جذابیت فیلم، ایفای نقش بکند به همین دلیل این فیلم یک اثر متوسط گیشه ای است که نه استانداردهای رایج سینمایی در آن رعایت شده است و نه ذوق و سلیقه مخاطب ایرانی.
منبع : قدس انلاین
اعتمادآنلاین| بخشی از مصاحبه را می خوانید:
بعد از موفقیت فیلم سلام بمبئی که یک ملودرام عاشقانه بود و فروش قابل قبولی داشت انتظار این بود که یک فیلم شبیه همین فیلم بسازید. حتی در اولین اخبار منتشر شده از دختر شیطان به عنوان قسمت دوم سلام بمبئی نام برده شد؛ اما این فیلم فضای متفاوتی دارد و ماورایی است. چرا سراغ این سوژه رفتید؟
فیلمنامه دختر شیطان را خیلی دوست داشتم. خیلی از کارگردان ها علاقه مند بودند که فیلمنامه را از من بخرند اما فیلمنامه را نفروختم و منتظر ماندم تا بعد از سلام بمبئی شرایطی فراهم شود که فیلم را در هند بسازم. در زمان نگارش فیلمنامه، روایت قصه را برای ایران نوشتم اما بعدها به این فکر کردم که فیلم را نمی شود در ایران ساخت چون باید دختر شیطان را با حجاب می ساختم که از فضای قصه دور می شد. فیلم را در هند ساختم که خیلی به افکار و حس معنوی مورد نظر من نزدیک بود اما دختر شیطان در بد زمانی اکران شد، با نمایش سه فیلم گردن کلفت همزمان شد که عملاً سانس های اکران متعلق به آنها بود، تبلیغات این فیلم ها بسیار قوی تر بود و ما نتوانستیم در این رقابت برنده شویم. اگر فیلم در پاییز و زمستان اکران می شد، مرده دختر شیطان از سلام بمبئی هم بیشتر می فروخت چون فیلم جذابی است و مخاطب را از سالن سینما راضی روانه خانه می کند، لودگی و لوس بازی های معمول را ندارد و قصه اش جذاب است. ما در انتخاب زمان اکران فیلم اشتباه کردیم و تاوان آن را هم پرداختیم.
الان فیلم به صورت همزمان در هند هم در حال اکران است؟
فیلم را به هند فرستاده ایم اما هنوز تهیه کننده هندی، فیلم را ندیده، بعد از دیدن فیلم برای اکران در این کشور و سایر کشورها تصمیم گرفته می شود.
پیش از این قرار بود عاشقی در هانوی را بسازید. سرنوشت این فیلم به کجا رسید؟
این فیلم به سلام بمبئی نزدیک تر است. بعد از گفت وگو و دیداری که با سفیر ویتنام داشتیم قرار شد این فیلم را در آنجا بسازیم.
پروانه ساخت فیلم صادر شده؟
بله. لوکیشن را انتخاب کرده ایم و حتی برای نقش اصلی با لی یونگ آئه (بازیگر سریال یانگوم) وارد مذاکره شدیم. با او ملاقات کردیم اما قرار شد با ایشان یک فیلم دیگر در کره جنوبی بسازیم. عاشقی در هانوی در ویتنام ساخته می شود و بازیگرانی از این کشور در فیلم حضور دارند.
علاوه بر تغییر لوکیشن به نظر می رسد همکاری با بازیگران شناخته شده برایتان اهمیت دارد. برای فیلم دختر شیطان هم گزینه های زیادی مطرح بود. ابتدا اسم رضا گلزار برای نقش اصلی مطرح شد، بعد از آن اسم بوراک ازچیویت (بازیگر و مدل سابق اهل ترکیه) شنیده شد و حتی شایعه بازی شادمهر عقیلی هم مطرح شد.
چون دو نقش اصلی مرد داشتیم به دو بازیگر شناخته شده نیاز داشتیم. با رضا گلزار همکاری موفقی را در سلام بمبئی تجربه کردیم و مشتاق به تجربه دوباره آن بودیم، حضور ایشان در جذب مخاطب تأثیر دارد اما در زمان ساخت، ایشان قرارداد یک ساله برای ساخت ایران داشتند و حضورشان در دختر شیطان منتفی شد.
شادمهر عقیلی چطور؟ خبر رایزنی شما با ایشان شایعه بود یا واقعیت. این خبر همان زمان توسط این خواننده تکذیب شد.
برای یکی از نقش ها ایشان کاندیدا بودند، ما از ارشاد پرس و جو و کسب اجازه کردیم که آیا امکان دعوت از ایشان برای همکاری وجود دارد که سازمان سینمایی این اجازه را ندارد.
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با حضور بوراک ازچیویت مشکلی نداشت؟
با او وارد مذاکره شدیم و حتی در خصوص دستمزد به توافق رسیدیم، با وجود اینکه ایشان به زبان انگلیسی تسلط نداشت من قبول کردم که به زبان ترکی فیلمبرداری کنیم و بعد با دوبله اصلاحش کنیم اما پس از اینکه با آقای حمید فرخ نژاد برای نقش اصلی قرارداد بستیم، آقای بوراک قبول نکردند نقش فرعی را بازی کنند.
ماجرای اکران نشدن فیلم در قم به کجا ختم شد؟ آیا فیلم همچنان در این شهر توقیف است؟
بله. حالا که تقریباً دیگر زمان اکران فیلم به پایان رسیده است. مدیر کل ارشاد قم خود درباره اکران نشدن فیلم در این استان تصمیم گرفت که در این باره باید سازمان سینمایی پاسخگو باشد. پاسخ مدیر ارشاد اداره قم به ما این بود که سازمان سینمایی پروانه نمایش فیلم را برای استان قم ارسال نکرده اما درعین حال این را هم گفت که این حق برای هر استانی وجود دارد که متناسب با فرهنگ، اقلیم و شرایط با اکران فیلمی موافقت بکند یا آنکه اجازه اکران آن فیلم را ندهد.
برخورد حوزه هنری با فیلم چطور بود؟ برخی فیلم های اکران نوروزی در سینماهای مربوطه با اصلاحاتی بیش از سایر سینماها مواجه بودند. درباره این فیلم چطور؟ خواهان اعمال اصلاحات مضاعف بر پروانه نمایش نبودند؟
حوزه هنری هرچه سانس 10 صبح و دو بعد از ظهر بود را به دختر شیطان داد و بعد هم فیلم را برداشت. فکر می کنم علت مخالفت مضمون فیلم بود.
اکران فیلم در مشهد که با مشکل خاصی مواجه نشد؟
نه شبیه آنچه در قم اتفاق افتاد اما با سانس های مرده ای که به فیلم دادند عملاً امکان دیده شدن فیلم را از دختر شیطان گرفتند.
یکی دیگر از حاشیه های پر حرف و حدیث فیلم شما استفاده از آیشا گوپتا به عنوان بازیگر زن بود که همزمان با حمله یکی از رسانه های داخلی و واکنش صدف طاهریان مواجه شد. چطور ایشان را انتخاب کردید و اساساً چقدر معتقدید که موازینی که درباره بازیگران داخلی وجود دارد درباره بازیگران خارجی هم اعمال شود.
در همان زمان خود آقای ابراهیم داروغه زاده به این ماجرا واکنش نشان دادند و گفتند که در مسأله عکس ها هیچ کدام از بازیگران زن خارجی بی مساله نبوده اند، حتی بازیگران لبنانی هم از این قاعده مستثنی نبودند که نمونه های آن را در فیلم های سی و سه روز ، کتاب قانون و به وقت شام هم شاهد بودیم.
منبع: خبرآنلاین
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم ، سریال نبردی دیگر سال 74 روی آنتن شبکه یک سیما رفت و او نقش یک فرمانده خشمگین عراقی به نام مشعل را بازی کرد. مخاطبان بسیاری هنوز او را به نام مشعل می شناسند و بیشتر در نقش های منفی ظاهر شده است. البته که کشتی آنجلیکا ، آخرین پرواز ، فیل در تاریکی ، قلاده های طلا ، یوسف هور ، کوچک جنگلی ، در چشم باد و معمای شاه هم از او در خاطره ها مانده ولی به یک باره بعد از قلاده های طلا و سریال معمای شاه کم کار شده است.
دلیل این کمرنگی در تلویزیون و سینما را جویا شدیم و اکبر سنگی بازیگر پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون به خبرنگار خبرگزاری تسنیم ، گفت: خیلی ساده است؛ تلویزیون پول ندارد و در نتیجه ترجیح می دهد با نسل های ما و بازیگرانی مثل ما کار نکند. بنابراین کسانی دیگر را می آورند اتفاقاً آن ها پول هم می دهند.
وی افزود: در طول این چهل سال بارها فریاد زدم و پیگیری کردم حتی آن موقع که مسئول انجمن بازیگران خانه سینما هم بودم، گفتم. این چیزی که وجود دارد همین الان مشهود است و اعلام کنید کسانی که کار می کنند خودشان را معرفی کنند. به هر حال فعلاً وضعیت نابسامان سینما و تلویزیون این شکلی است و هنرمندان نسل ما معیشتی بسیار سختی دارند. کار به آن ها داده نمی شود و کسی حرفی هم نمی زند بدانیم برای چه، چنین کارهایی می کنند و چرا دوباره میدان اصلی را به هنرمندان کاربلد نسلِ من نمی سپرند.
سنگی در پاسخ به این سوال که مشکل کجاست آیا فقط به تهیه کنندگانی که سفارش می دهند، برمی گردد تأکید کرد: هم مشکل برخی از این تهیه کنندگان غیرحرفه ای است که بُن مایه یک فیلم را از ابتدا تا انتها با سفارش و گروه بازی جلو می برند نه بر پایه هنر و هنرمندی! از طرفی دیگر مسابقات میلیاردی که در تلویزیون راه افتاد و فقط در فیلم های تجاری سینما، تلویزیون و این اتفاقات برنامه ای، یک عده خاص همیشه هستند. من سال 74 یک مسابقه نوشتم به نام گر تو بهتر می زنی بستان بزن آواز، موسیقی و خیلی بخش های دیگر داشت. با چند تهیه کننده تلویزیون هم مذاکره کردم ولی توجهی نشد. بعدها با بی شرمی این طرح مسابقه شد! چند بار هم در صفحه مجازی خودم نوشتم دزدی تا چه حد... مسابقه ای است که مبحث اصلی آن هنر است.
وی خاطرنشان کرد: ما هنرپیشه کارهای ارزشی، آرمانی و تاریخی هستم؛ کارهایی که دیگر امروز ساخته نمی شود؛ نسل ما هنرپیشه ای تربیت نکرده که بتوانند فضای سطحی و رفتار سفارشی، باند و گروه بازی را تحمل کنند. من افتخار می کنم کارهایی برای این مردم انجام دادم که هنوز در کوی و برزن به نام همان نقش ها و کاراکترها من را دوست دارند. مشعل سریال نبردی دیگر هنوز از یاد مردم نرفته و این یعنی همان به رخ کشیدن هنر و هنرمندی که کمتر در کارهای امروز شاهد آن هستیم.
سنگی در خصوص نقش منفی و شناخته شدن در این نقش ها و حتی کمرنگ شدن بعد از دو کار قلاده های طلا و معمای شاه گفت: تفکیک این دو موضوع که من بازیگرم یا یک سیاستمدار و طرفدار سیاست، با هم شعور و بینش سیاسی می خواهد. به من می گویند در سیاسیون طرفدار کدام گروه و جناح هستی می گویم هر گروه و جناحی که به مردم کمک کند. من نگاهم این است و کسی این نگاه را داشته باشد به شعور سیاسی رسیده است. من با باورم نقش و کاراکتر و حضور در هر اثر هنری را می پذیرم و عمده کارهای من هم در دل و جان مردم باقی مانده است.
این بازیگر سینما و تلویزیون در خصوص گستره پدیده نقش فروشی و تقسیم نقش در مهمانی های آنچنانی، تصریح کرد: من آن موقع هم که مسئول انجمن بازیگران خانه سینما بودم اطلاعات این طوری خیلی داشتم و شکایت هم زیاد می شد. باور دارم چنین اتفاقاتی می افتد و متأسفانه از این طریق برخی حتی معروف هم می شوند. چنانچه فلان هنرپیشه که سال 73 با من در سریالی بازی می کرد دو سکانس بازی داشت و سوپراستار شد. چرا که برای ورود به این عرصه و بدون زحمت و تلاش هنرمند شدن، همان سال ها که بودجه یک فیلم سینمایی خوب 7 میلیون تومان بود، او پول میلیونی به کارگردانی داد و معروف شد.
بازیگر سریال نبردی دیگر ، افزود: من کاری ندارم. اگر کسی استعدادی دارد خرج خودش کند یا بیاید در سینما سرمایه گذاری کند در تمام دنیا هم آزاد است. اما اینکه الان از من سوال می شود ما کم کار شدیم و آن طور مثل قبل به نسل ما اهمیتی نمی دهند. البته در آن سوی مرزها هم جایگاهی نداریم چون می گویند این عامل حکومت است. به ما سرباز فرهنگی نظام می گویند؛ اما بدانند این سرباز نه قمقمه، اسلحه و نه کلاه و لباس ندارد. فیلم هایی که ساخته می شود و اجازه می دهند یک عده خاص در تلویزیون کار کنند و یا در سینما برخی از فیلم ها ناحق اکران می شود و ناحق روی کار می آیند خداوند لعنت شان کند.
وی در خاتمه با اشاره به حضور در یک تئاتر و نوشتن نمایشنامه این تماشاخانه به فروش می رسد ، خاطرنشان کرد: یک نمایشنامه نوشتم چاپ کردم به نام این تماشاخانه به فروش می رسد . این نمایشنامه در واقع به نوعی موضوع تخریب تئاتر جامعه باربد است خیلی از هنرمندان به نام و پرآوازه این مرز و بوم شاگرد استاد مهرتاش بودند این نمایشنامه را چاپ کردم و یک تئاتر دارم کار می کنم به نام از پشت شیشه ها برای زنده یاد اکبر رادی که منتظریم وضعیت سالن فراهم شود و روی صحنه برویم.
انتهای پیام/
تمام بازیگران قبل از آنکه ستاره بشوند باید یک قرار داد کاری با شرکت و کمپانی طرف مقابل خود ببندند که در آن تمام ابعاد حقوقی یک هنرمند که قرار است بزودی تبدیل یه یک ستاره جهانی شود روشن شود. موضوعی که جایش در سازمان ها ما خالی است.
به گزارش رجانیوز به نقل از باشگاه خبرنگاران پویا، ستاره های هنری و ورزشی در عموم کشورهای غربی دارای یک نظام مدیریتی و توسعه یافته است که در آن همه چیز تحت قرارداد و یک سامانه مشخص مدیریت و کنترل می شود.
تمام بازیگران قبل از آنکه ستاره بشوند باید یک قرارداد کاری با شرکت و کمپانی طرف مقابل خود ببندند که در آن تمام ابعاد حقوقی یک هنرمند که قرار است بزودی تبدیل یه یک ستاره جهانی شود روشن شود. مثلا یکی از مهمترین این نکات این است که هنرمند نباید تا مدت اتمام دوره کاری خودش بر سر فلان پروژه با شرکت و کمپانی دیگر وارد همکاری شود. نباید هیچ چیزی از پروژه فاش کند و در تمام فعالیتش در صفحات مجازی و رسانه ها کنترل خواهد شد.
یکی از نمونه های جالب این حوزه تام هنکس بازیگر و صداپیشه هالیوودی است که این روزها بار دیگر در نقش وودی به صداپیشگی پرداخته است. او زمانی که قرار بود این انیمیشن ساخته شود با گفتن قسمت هایی از داستان مقدار قابل توجهی از دستمزد خود را از دست داد.
نظام مدیریتی و ساماندهی ستاره ها وظیفه جذب، رشد، ارتقاع، تشویق و تنبیه آنان را دارد تا برای فرهنگ، سیاست و جامعه تنش و بحران ایجاد نکنند. حتی بعضا نهادهای امنیتی آنان نیز وارد این میدان می شوند و نسبت به برخی از عملکردهای آنان اقداماتی می کنند. چیزی که اخیرا در یکی دو سال قبل بعضا موارد مشابه آن را برخی از هنرمدان داخلی ما از طریق صفحات مجازی اعلام می کردند.
اگر نگاهی به رفتارهای اخیر هنرمندان و تاثیر آنان در فضای اجتماعی و سیاسی موجود بیاندازیم متوجه این حقیقت می شویم که جماعت مذکور اثر مهمی در جریان های اجتماعی دارند. مثلا در انتخابات با نشان دادن علاقه خود نسبت به کاندید خاصی مردم را به آن سمت متمایل می کنند و یا با ترسیم سبک زندگی خاص خود در حقیقت الگوی مردم در شیوه خاص زندگی می شوند.
اتفاق این چند روز اخیر که یکی از بازیگران خوش سابقه سینما، تئاتر و تلویزیون اعلام کرده است که از همسر خود مدت هاست جدا زندگی می کند و با یکی از شاگردان همسر خود که نزدیک به 30 سال از او کوچکتر است زندگی می کند، نمونه جدید تنش اجتماعی و فرهنگی است که البته آخرین آن نخواهد بود.
تنش های ستاره ها شامل فرهنگی، سیاسی-امنیتی و اجتماعی است. نمونه های فرهنگی را می توان مانند تصاویر ریحانه پارسا در صفحه شخصی خود بعد از اتمام سریال پدر عنوان کرد یا تنش های اجتماعی مانند کنایه های مهناز افشار درباره اربعین و حضور رامبد جوان در خارج از کشور برای تولد فرزندش و تابعیت گرفتن او دیگر هنرمندان ماشبه خودش و تنش های امنیتی مانند حضور بازیگران در جم که از رسانه ها منتشر شد و برای مدتی منجر به ایجاد سروصدای فراوان شد.
تمام اینها در حالی است که این روال می تواند با مدیریت سازمان هایی مانند سازمان سینمایی و خصوصا صداوسیما که منشا ستاره سازی است از ابتدا تبیین شود.
اساسا اظهارنظر در مورد همه چیز که طی چند سال اخیر، انحصار آن در اختیار سلبریتی ها قرار گرفته، دقیقا چیزی است که در توان این طیف قرار نداشت. بسیاری از سلبریتی ها حتی دو کتاب هم در زندگی خود نخوانده اند ولی به این شیوه غلط ادامه می دهند. روشنفکران، روزنامه نگاران و بعضی از طیف های دیگر جامعه، متخصص نظر دادن درباره همه چیز هستند. این نظرها می تواند درست یا غلط، مغرضانه یا منصفانه، جذاب یا غامض یا به هر شکل دیگری باشد؛ اما به هر حال توسط کسانی ادا می شود که تخصص شان همین است.
با توجه به موارد فوق باید در نتیجه گفت تنش های سلبریتی ها نهایتا باعث شده است که بحرانی در حوزه فکر، انتخاب و تصمیم گیری برای زندگی فردی و اجتماعی مردم ایجاد بشود. حضور بسیار چشمگیر مخاطبان در فضای مجازی در صفحات هنرمندان نشان از علاقه و پیگیری مردم دارد تا ببینند در آخرین پست خود آنان چه می گویند و چه چیزی را هدف انتخاب خود قرار داده اند. اما آیا آنان شایستگی الگو شدن برای زندگی و انتخاب در زمینه های مهم زندگی هستند؟
به نظر می رسد که اگر روزگاری دانشمندان، علما، پهلوانان و شهدا قهرمانان واقعی جامعه و سرمشق های زندگی بودند این روزها دنیای مدرن که صورت گری و ظاهر جذاب را اولی بر هرچیزی در سبک زندگی قرار داده، معیارهای ما را وارونه و ما را دچار یک دگرگونه منفی کرده است.
به گزارش نبأپرس، شورای صنفی نمایش در جلسه اخیر خود اعلام کرد که فروش بلیط نیم بها به جز روزهای سه شنبه در سینما ممنوع است، این در حالی است که چند سینما بدون مصوبه قانونی با فروش بلیط نیم بها سعی در جذب مخاطبان بیشتری داشتند.
در شرایط کنونی جامعه ما که بسیاری از خانواده ها با وضعیت بد اقتصادی دست و پنجه نرم می کنند یکی از تفریحات خانواده ها استفاده از سینما بود که با گرانی بلیط سینما خیلی از آن ها از سینما رفتن محروم شدند. در این شرایط شاید بلیط نیم بها می توانست به افزایش تعداد مخاطبان سینما کمک کند اما این اقدام مستلزم مصوبه های قانونی و موافقت نهادهای مرتبط است نه تصمیمات فردی سینماداران. سید امیر سیدزاده تهیه کننده سینما در گفت و گو با تسنیم به بررسی مصوبه اخیر شورای صنفی نمایش و تاثیرات آن بر میزان مخاطبان سینما پرداخت.
امیر سیدزاده درباره ترفند فروش بلیط نیم بها توسط سینمادار ها توضیح داد: در ایام هفته روز سه شنبه برای فروش بلیت نیم بها تعیین شده است این روز در گذشته روز شنبه بود. مشکلی برای جابجایی این روز نیست اما در گذشته قانونی بود که بیان می کرد سینماها می توانند با تفاهمی که با شرکت ها، موسسات و نهادها می کنند مثلاً برای دانش آموزان یا کارکنان آن نهاد، شروع به فروش بلیت نیم بها کنند اگر قرار باشد این مصوبه بر این قانون تاثیر گذار باشد سینمادار را برای روشن نگه داشتن چراغ سینمای خود دچار مشکل می کند سینمادار می تواند از هر ترفند مطلوب و مثبتی برای سرپا نگه داشتن خود استفاده کند.
تهیه کننده فیلم سینمایی سهیلا شماره 17 ، در مورد افزایش قیمت بلیط سینما بیان کرد: من به عنوان یک تهیه کننده فکر می کنم بین صاحبان آثار، تهیه کننده ها و سینمادارها باید تبادلی مثبت انجام شود تا چرخ سینما بتواند سالم حرکت کند و به انحراف کشیده نشود یکی از مشکلاتی که امروز در سینما وجود دارد افزایش بی رویه قیمت بلیط سینما است. سینمادار و صاحب فیلم هردو می خواهند از این مسئله نفع ببرند اما اگر به آمار فروش فیلم ها در گذشته و حال نگاهی بیاندازیم و مقایسه کنیم متوجه می شویم از تعداد تماشاگران کاسته شده اما رقم ریالی فروش بالا رفته است یعنی ما مخاطبان کمتری داشته ایم ولی با گران کردن بلیط فروش بیشتری کردیم.
وی ادامه داد: این شیوه حرکت موثری در عرصه فرهنگ نیست یعنی ما نتوانستیم تماشاگر اضافه کنیم و عملا انتقال فرهنگ صورت نگرفته است که البته من با توجه به فیلم های هجوی که سینما را احاطه کرده اند بهتر می دانم تماشاگر در خانه خود بنشیند و سینما نرود و انتقال فرهنگ صورت نگیرد مگر اینکه فیلم های ارزشمند ساخته شود فیلمی که بتواند مخاطب را متعالی کند و به سمتی ببرد که به خدا نزدیک شود.
مسئولان فرهنگی به جای دغدغه مالی، دغدغه های محتوایی داشته باشند
سیدزاده درباره تاثیر ممنوعیت فروش بلیط نیم بها در روز های غیر سه شنبه بر تعداد مخاطبان سینما، گفت: با محدود کردن روزهای بلیط فروشی به صورت نیم بها می توان شاهد ریزش مخاطب بود اما وقتی در سینما فیلمی عرضه نمی شود که ارزش این همه تلاش را داشته باشد بهتر است تماشاگر به سینما نیاید. مسئولین فرهنگی باید به جای آنکه دغدغه مالی داشته باشند دغدغه های محتوایی و فرهنگی داشته باشند امروزه رسانه های ما تنها به وجه مالی توجه دارند و درباره پول صحبت می کند و می گویند فلان فیلم چقدر توانست فروش کند و نمی گویند این فیلم بر چند نفر تاثیر گذاشت و توانست چند نفر را انسان کند. الان کسی به این مسئله توجه ندارد از مسئول فرهنگی گرفته تا کسی که در سینما کاری جزئی انجام می دهد. هیچکس به این فکر نمی کند که سینما در حال حرکت به کدام سمت است. همه درباره مسائل مالی صحبت می کنند و هیچکس از ارزش ها حرفی نمی زند و این مسئله دغدغه و درد من است.
انتهای پیام/
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم ، هاشم میرزاخانی مدیر عامل موسسه تصویر شهر در نشست رسانه ای این موسسه که همزمان با جشنواره فیلم شهر برگزار شد از فروش نیم بهای بلیط سینما در پردیس سینمایی رازی خبر داد. این نشست رسانه ای که وقت را غنیمت شمرده بود و نشست رسانه ای فیلم شهر و مدیر عامل موسسه تصویر شهر و مراسم کلنگ زنی افزایش سالن در پردیس سینمایی ملت را یکجا برگزار کرده بود قصد داشت سخنرانی هیأت داوران جشنواره را همان روز برگزار کنند که این مورد را قلم گرفتند.
حال با گذشت زمانی از این تصمیم شورای صنفی نمایش به فروش نیم بهای بلیط در پردیس سینمایی رازی واکنش نشان داد که کارتان تخلف است و تنها باید در روزهای سه شنبه بلیط سینما به صورت نیم بها عرضه شود.
این تذکر شورای صنفی نمایش به دنبال اعتراض تهیه کنندگان بیان شد.
میرزاخانی به دنبال تصمیمات مدیریتی خود گویا قصد دارد 10 سالن سینمایی به پردیس سینمایی ملت اضافه کند که در ابتدا این موضوع عجیب می نماید اما نقشه های رونمایی شده در پردیس ملت این کار را شدنی جلوه می دهد؛ حال باید منتظر اجرایی شدن آن باشیم. اما ذکر یک نکته هم در اینجا خالی از لطف نیست و آن مشکل پارکینگ پردیس است که به یک معضل غیر قابل حل شدن تبدیل شده، این پردیس توان تامین جای پارک ظرفیت فعلی خود را ندارد چه رسد به اینکه 10 سالن دیگر به آن اضافه شود.
انتهای پیام/
مجید مظفری، بازیگر سینما و تلویزیون در گفت وگو با خبرنگار ایکنا درباره حضورش در سریال نهنگ آبی اظهار کرد: از ایفای نقش در این سریال کمال رضایت را دارم، زیرا با حضور سعید ملکان به عنوان تهیه کننده و فریدون جیرانی به عنوان کارگردان می شد پیش بینی کرد که با یک مجموعه خوب رو به رو هستیم، البته پیش از این که بخواهم درباره نهنگ آبی سخن بگویم نیاز است اول به بحث ممنوعه بپردازم.
وی افزود: حضورم در ممنوعه مرا نسبت به سریال های نمایش خانگی بدبین کرد و از این تجربه به هیچ وجه راضی نیستم، برای همین اواسط کار، قراردادم را با این مجموعه فسخ کردم و برای ادامه این مجموعه دیگر حاضر به همکاری نشدم. زیرا این اثر نگاهی انتزاعی و تجاری به مفاهیم داشت. برخی شخصیت ها در ممنوعه بدون این که سناریو به آن نیاز داشته باشد وارد قصه می شدند تا فروش اثر را تضمین کنند. مطلب دیگر این که ممنوعه سبک زندگی را رواج می داد که در کشور ما مرسوم نیست.
تقلیدی ضعیف از سریال های ترکی
این بازیگر ادامه داد: برخی مواقع آثار فاخر دیگر کشورها را تماشا می کنیم و درصدد آن برمی آییم تا مشابه آن ها را بسازیم و این الگوبرداری صحیح است اما این سریال تقلیدی ناشیانه از سریال های ترکی است به همین دلیل نتیجه مطلوبی در پی ندارد. در ضمن آنچه به عنوان ادبیات شفاهی در این اثر می دیدیم حداقل برای من آشنا نبود. به هرحال وقتی این تجربه را پشت سر گذاشتم دوست داشتم کاری را انجام دهم که تجربه ناخوشایند ممنوعه را برایم کمرنگ کند، پس وقتی نهنگ آبی پیشنهاد شد آن را پذیرفتم و از این اقدام هم بسیار خرسندم.
بازیگر سگ کشی تأکید کرد: جالب است بدانید با عموم بازیگران این مجموعه از قبل همکاری نداشتم، اما درباره همه آن ها ازجمله عوامل این اثر اطلاعات کافی داشتم و می دانستم این سریال می تواند اتفاق خوبی برایم در حوزه نمایش خانگی باشد. وفاق و یک دلی بود که بین تمام عوامل وجود یکی دیگر از عواملی بود سبب موفقیت این اثر بود و قصه این اثر هم تکراری نبود و پیش تر در فیلم دیگری روایت نشده بود.
وی با بیان این که در نهنگ آبی نقشی جدیدی را تجربه می کند، گفت: همیشه من در نقش هایی ظاهر شده ام که پر جنب وجوش اند، اما برای اولین بار در این مجموعه من نقش فردی را بازی می کنم که روی ویلچر است و در ادامه با تلاش از روی صندلی چرخ دار بلند شده و با عصا راه می رود و تاکنون تجربه ایفای نقش در این زمینه را نداشتم، برای همین هم از بازی در آن رضایت کامل دارم به ویژه که مردم با اظهارنظر خود از بازی من استقبال کرده اند.
مظفری در پاسخ به برخی انتقادات که نهنگ آبی را اثری مغایر با سبک زندگی ایرانی – اسلامی می دانند، اظهار کرد: شاید برخی از ابزارآلاتی که در مجموعه استفاده شده چندان ایرانی نباشد، اما این به معنای غربی بودن آن ها نیست. مثلاً در اثر جیرانی، موضوع فضای مجازی و شبکه های اجتماعی مطرح است. این فن آوری، وسیله ای است که می توان از آن در جهت بهتر شدن سبک زندگی استفاده کرد، اما آنچه امروز می بینیم، گواه این امر نیست، چون این شبکه ها سبک زندگی مخاطبان را تحت تأثیر قرار داده اند، پرداختن به همین موضوع از نگاه من اشاعه سبک زندگی نرمال است.
بازیگر فیلم سینمایی کشتی آنجلیکا درباره برخی حواشی پیش آمده در نهنگ آبی و جدا شدن لیلا حاتمی از این سریال گفت: بازیگری که با یک مجموعه قرارداد امضا می کند در وهله اول وقتی ایفای نقش را قبول می کند باید به کارگردان و نویسنده کار اعتماد کند به ویژه که چنین پروژه هایی معمولاً فیلم نامه کامل آن به مرور تکمیل می شود. برای مثال وقتی این نقش به من پیشنهاد شد می دانستم قرار است نقشی را بازی کنم که تاکنون آن را تجربه نکرده بودم، اما کارگردان به من اطمینان داد در طول فیلم برداری شخصیت کامل تر شود. من هم به این سخن اعتماد کردم و البته پشیمان نیستم. درباره جدایی لیلا حاتمی نیز، چون از موضوع مطلع نیستم و درباره آن کنجکاوی نکرده ام. اتفاقی که افتاد مسئله ای بین کارگردان، تهیه کننده و بازیگر است که به من ارتباطی ندارد.
قرار نیست تمام آثار نمایشی، دینی باشد
وی در پاسخ به این سؤال که چرا در نهنگ آبی معنا و شاخصه دینی آن چنان که باید وجود ندارد، بیان کرد: قرار نیست در تمام آثار نمایشی شاخص های دینی به شکل عیان یا پنهان مورد توجه قرار گیرد، زیرا وقتی فیلم نامه چنین امری را طلب نمی کند، چرا باید چنین موضوعاتی را به هر قیمتی در اثر وارد کرد، همچنین باید در نظر داشت استفاده سطحی از مفاهیم دینی در حقیقت ضربه زدن به آن معناست.
مظفری یادآور شد: شخصیت اول این سریال که ساعد سهیلی آن را بازی می کند پدری دارد که روی ویلچر است و من نقش او را بازی می کنم. این فرزند همه تلاشش را می کند تا پدرش را درمان کند و این پدر دلبستگی فراوانی به فرزندش دارد.از نظر شما آیا این رابطه متکی به ارزش های دینی و عرفی نیست؟
بازیگر سریال سفر سبز درباره کیفیت اثر فریدون جیرانی هم تصریح کرد: درجه کیفی کار جیرانی کاملاً مشخص است. من نیز با توجه به همین سابقه بازی در این اثر را پذیرفتم، در آثار این فیلمساز کیفیتی لحاظ می شود که از فرهنگ و ادبیات ما دور نیست.
وی در پایان این گفت و گو درباره بازخورد مردمی نهنگ آبی گفت: در ابتدای پخش این سریال اظهارنظر ها متفاوت بود و همه درباره پایان آن صحبت می کردند، اما هر اندازه که قصه جلو رفت تماشاگر با آن ارتباط بیشتری برقرار کرد و حالا پس از گذر مدت ها از پخش این سریال می توان گفت نظرات تقریبا مثبت است.
گفت و گو از داود کنشلو
انتهای پیام
به گزارش جی پلاس ، بهار 98 برای سینمای ایران در حالی به پایان رسید که سینمای ایران روزهای نسبتا پررونقی را تجربه کرد و توانست مخاطبان را تا حدود زیادی با خود همراه کند، اتفاقی که با روی پرده رفتن فیلم های مهم سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر و چند فیلم مخاطب پسند دیگر رقم خورد.
البته رونق سینمای ایران در شش ماه نخست سال برای بسیاری از اهالی سینما و فعالان این حوزه نگران کننده بود، نگرانی برای نیمه دوم سال و سینمایی که دستش از فیلم های پرمخاطب به نظر خالی می آید.
حال که از سه ماهه نخست سال گذر کرده ایم، فرصت خوبی است تا بر آنچه در 100 روز نخست امسال (از اول فروردین تا 10 تیر) بر اکران سینمای ایران گذشت، مروری داشته و به تحلیل اتفاقات بپردازیم.
افزایش 45 میلیاردی فروش سینما
100 روز نخست سال 98، 20 فیلمی که روی پرده رفتند گیشه پررونق و خوبی را برای سینمای ایران به ارمغان آوردند که در مجموع 121 میلیارد و 420 میلیون تومان از فروش آن ها عاید سینمای ایران شد که در مقایسه با سال 97 آمار حکایت از افزایش 45 میلیاردی فروش سینمای ایران دارد.
در همین بازه زمانی در سال 97 سینمای ایران به فروش 86 میلیارد و 404 میلیون تومانی دست پیدا کرد، این در حالیست که در آن سال تعداد فیلم های روی پرده بیشتر هم بود وبه 23 فیلم رسید.
آمار فروش فیلم ها و تعداد تماشاگران سینما در سال 98
البته نباید افزایش نسبی قیمت بلیت سینما در سال 98 را بر افزایش میزان فروش بی تاثیر دانست، چرا که در سال 97 قیمت بلیت سینما حدود 10 تا 12 هزار تومان بود اما امسال این میزان با هشت هزار تومان افزایش به 20 هزار تومان رسید. این در حالی بود که ابتدای سال قرار بود تنها در روزهای تعطیل بلیت سینماها 20 هزار تومان شود اما در اقدامی مشترک و ناگهانی سینماداران در تمام ایام نوروز و پس از آن بلیت 20 هزار تومانی به مخاطبان فروختند.
افزایش 500 هزار نفری تعداد تماشاگران
حال از فروش فیلم های روی پرده که بگذریم، به تعداد تماشاگران سینمای ایران در این 100 روز می رسیم که در اتفاقی جالب تفاوت چندانی بین امسال و سال 97 دیده نمی شود و تعداد مخاطبان سینما افزایش بسیار اندکی داشته است.
در بهار 98 و 10 روزی که از تابستان سپری شده است، 10 میلیون و 505 هزار و 439 نفر به تماشای 20 فیلم روی پرده نشستند که از این تعداد، سهم تهرانی ها چهار میلیون و 917 هزار و 660 نفر بود.
در حالی که در سال 97 تعداد تماشاگران 10 میلیون و 57 هزار و 763 نفر بوده است که از این تعداد، چهار میلیون و 544 هزار و 156 نفر اهل تهران بودند.
مقایسه این دو آمار حکایت از آن دارد که امسال تنها 448 هزار نفر بیشتر از سال گذشته در چهار ماه نخست سال به سینماها رفتند و این اتفاق هم نشان می دهد که علت اصلی افزایش چشمگیر فروش امسال سینمای ایران افزایش بلیت بوده است و ارتباطی به تعداد تماشاگران نداشته است.
آمار فروش فیلم ها و تعداد تماشاگران سینما در سال 97
همچنین با توجه به اینکه در سال جدید شاهد افتتاح سالن های سینما در نقاط مختلف کشور بوده ایم اما سهم تهرانی ها در تعداد تماشاگران و به تبع آن فروش سینمای ایران با افزایش 400 هزار نفری همراه بوده است.
پرفروش ترین فیلم/ فیلم اجتماعی که رکورد زد
جذاب ترین بخش آمار سینمای ایران برای مخاطبان و علاقه مندان این حوزه همواره میزان فروش فیلم هاست و در این بین مقایسه فیلم هایی که بیشترین و کمترین میزان فروش را به خود اختصاص داده اند بر جذابیت این امر می افزایند.
امسال پرفروش ترین فیلم سینما در 100 روز نخست، متری شیش و نیم به کارگردانی سعید روستایی بوده است که توانسته تا به امروز رکورد 26 میلیارد و 373 میلیون تومانی را به نام خود ثبت کند. البته این در حالیست که اکران فیلم سینمایی رحمان 1400 به کارگردانی منوچهر هادی در حالیکه 22 میلیارد تومان فروش داشت متوقف شد و متری شیش و نیم که تا آن زمان فیلم دوم جدول فروش بود به راحتی و بدون رقیب توانست به صدر جدول برسد.
فیلم روستایی البته رکوردهای دیگری را هم به نام خود ثبت کرده است که از آن جمله می توان به عنوان پرفروش و پرمخاطب ترین فیلم غیرکمدی (اجتماعی) تاریخ سینمای ایران اشاره کرد.
متری شیش و نیم با بازی پیمان معادی و نوید محمدزاده دو میلیون و 193 هزار تماشاگر هم تا بدین لحظه داشته است. در واقع موضوع جنجال برانگیز و همچنین برخی از حواشی که این فیلم در طول ساخت و حتی نمایش در جشنواره به همراه داشت هم نقش مهمی در ثبت این میزان فروش داشته است.
این در حالیست که پرفروش ترین فیلم سینمای ایران در همین بازه زمانی در سال 97، کمدی مصادره به کارگردانی مهران احمدی بوده است که فروش 14 میلیارد و 745 میلیون تومانی را به نام خود ثبت کرد.
این فیلم که از بازی چهره هایی چون رضا عطاران و هومن سیدی بهره برده بود، یک میلیون و 531 هزار نفر را به سینماهای کشور کشاند.
با مقایسه این دو فیلم، آنچه بر اهمیت جایگاه متری شیش و نیم می افزاید، رسیدنش به این جایگاه در رقابت با فیلم های کمدی چون چهار انگشت ، ژن خوک ، زندانی ها و ... بوده است. در واقع در سینمای ایران که همواره فیلم های کمدی حرف اول را در جلب نظر مخاطبان می زنند، این میزان فروش و استقبال از فیلمی اجتماعی که درباره معضل اعتیاد در جامعه ساخته شده است قابل توجه و تحسین برانگیز است.
ناکام ترین فیلم های گیشه/ قعر جدول فروش پر و پیمان بود
حال نگاهی به پایین جدول فروش بیندازیم، امسال ترکیب فیلم های اکران ماه رمضان و دو سه فیلم دیگر باعث شد تا قعر جدول پر و پیمانی نصیب سینمای ایران شود و تعداد فیلم های ناکام در گیشه حسابی به چشم بیاید.
در حالیکه فیلم غلامرضا تختی به کارگردانی بهرام توکلی در بهار امسال و به طور ویژه فروردین همواره کمترین میزان فروش را به خود اختصاص داده بود، فیلم های اکران ماه رمضان اجازه حضور بیشتر را به این فیلم در قعر جدول فروش ندادند و خود این جایگاه را تصاحب کردند.
فیلم های وکیل مدافع ساخته سلما بابایی و ونداد دوشن، تولدت مبارک به کارگردانی سمیه زارعی نژاد و خانه دیگری به کارگردانی بهنوش صادقی سه فیلمی بودند که در 100 روز نخست امسال کمترین میزان فروش را به خود اختصاص دادند و در نهایت تا بدین لحظه می توان عنوان ناکام ترین فیلم را به تولدت مبارک با 38 میلیون و 62 هزار تومان فروش اختصاص داد.
در حالیکه در همین بازه زمانی در سال 97، فیلم مرداد به کارگردانی بهمن کامیار به فروش بسیار ناامیدکننده، چهار میلیون و 270 هزار تومانی دست پیدا کرد که در مقابل با امسال 34 میلیون تومان کمتر بوده است.
از توقف اکران یک فیلم تا درجه بندی سنی
سینمای ایران در 100 روز نخست امسال از حواشی نتوانست سر سالمی به در ببرد که یکی از بارزترین آن ها توقف اکران فیلم سینمایی رحمان 1400 به کارگردانی منوچهر هادی بود.
رحمان 1400 جزو فیلم های اکران نوروز و پرفروش ترین فیلم سال بود اما به یکباره به دلیل تخلف کارگردان اکران این فیلم متوقف شد. در واقع هادی نسخه ای غیر از آنچه سازمان سینمایی مجوز داده بود را به برخی از سینماها برای نمایش تحویل داده بود که این مسئله با واکنش قاطع سازمان سینمایی رو به رو شد.
بحث دیگری که در این بازه زمانی در سینمای ایران مطرح شد، سرمایه گذاران برخی از فیلم های روی پرده بود که با واکنش های تند برخی از فعالان حوزه رسانه و اهالی سینما همراه شد، در واقع بسیاری خواستار شفافیت در زمینه سرمایه فیلم ها بودند اما با این وجود مخاطبان سینما شاهد ارائه هیچ آماری و شفافیت سازندگان نبودند.
با این حال یکی از نکات مثبتی که در 100 روز نخست امسال برای سینمای ایران اتفاق افتاد، تصمیم جدی سازمان سینمایی برای درجه بندی سنی فیلم های روی پرده بود، در واقع حسین انتظامی رییس سازمان سینمایی از عملی شدن این اتفاق و جزییات آن خبر داد و در ماه های اخیر شاهد اعمال این درجه بندی در برخی از فیلم ها هم بوده ایم.
فیلم سینمایی کاناپه ساخته کیانوش عیاری که سال 1395 ساخته شده است هنوز نتوانسه مجوز اکران بگیرد.
به گزارش سایت خبری مدآرا ، طی چند شب گذشته سریال گاندو از شبکه سوم سیما در حالی پخش می شود که یکی از بازیگران زن این سریال بدون هیچ ممانعتی با استفاده از کلاگیس ایفای نقش می کند. این در حالی است که فیلم سینمایی کاناپه ساخته کیانوش عیاری که سال 1395 ساخته شده است به دلیل استفاده بازیگران این فیلم سینمایی از کلاه گیس هنوز نتوانسه مجوز اکران بگیرد./ گروه تحلیل خبر سایت مدآرا
به گزارش سینماپرس ، سید امیر سیدزاده تهیه کننده فیلم سینمایی ریست به کارگردانی محمدرضا لطفی با بیان این موضوع که شاید این فیلم را راهی جشنواره ملی فیلم فجر کند، به خبرنگار صبا گفت: به دلیل پیچیدگی های خاصی که در نوع ساختار این فیلم وجود دارد و اینکه باید حداقل پنج، شش نوع تدوین مختلف را روی آن امتحان کنیم، زمان زیادی برای آماده سازی نهایی این فیلم مانده است و فکر می کنم مراحل نهایی آن حداقل 5 ماهی زمان ببرد.
وی افزود: تصمیم ما بر این است که ابتدا تدوین آن توسط بابک قائم را تمام کنیم و سپس سراغ مراحل دیگری مانند صداگذاری و آهنگسازی برویم.
سیدزاده در پاسخ به این پرسش که چرا باز هم مانند فیلم های قبلی خود سراغ سینمای اجتماعی رفته و سینمای دیگری را تجربه نکرده است، بیان کرد: من اصلا از جایگاه فیلم های اجتماعی در سینمای ایران راضی نیستم. سینمای اجتماعی در ایران مظلوم واقع شده است و حرف ما به گوش هیچکدام از مسئولان نمی رسد و هرچه صحبت می کنیم که برای رشد فرهنگ یک کشور نیاز به سینمای اجتماعی و فیلم غیرکمدی است، متاسفانه اهمیتی داده نمی شود. امروز همچنان گیشه فیلم های کمدی و بعضا فیلم های مستهجن و سخیف گرم است و این مساله واقعا جای تاسف دارد.
تهیه کننده فیلم سینمایی ریست ساخته محمدرضا لطفی ادامه داد: به دلیل نوع فیلمنامه این فیلم و پیچیدگی های خاصی که در روایت داستان آن وجود داشت، فکر کردم که می تواند نگاه مخاطب داخل را جذب کند و همینطور کشش خاصی در سینمای جهان داشته باشد و به مراتب باعث ارتقای سطح سینمای ایران در جهان باشد، این دلایل باعث شد که این فیلم را بسازم.
وی با اشاره به مشکلات قبلی که فیلم هایش هنگام اکران پیدا کردند، گفت: امیدوار هستم مانند فیلم های قبلی من سهیلا شماره 17 و ناخواسته ، این فیلم هم دچار مشکل در اکران نشود. من هرچقدر از این موضوع گلایه کردم فایده ای نداشت و در سینمایی که مافیای اکران وجود دارد و این مسایل یک امر عادی شده است، زور ما به هیچکس نمی رسد و صدای ما را کسی نخواهد شنید.
این تهیه کننده سینما در بخش پایانی صحبت های خود با اشاره به وضعیت ساخت فیلم های آخرین حکم و داوود باید ترک کنه که مدتی پیش پروانه ساخت آن ها صادر شده بود، تصریح کرد: در آخرین حکم به کارگردانی رسول صانعی روی موضوع دیه خانم ها کار کرده بودیم اما نهادهای مربوطه همکاری لازم را با ما نکردند و به دلیل هزینه های بالایی که داشت به مرحله تولید نرسید. فیلم داوود باید ترک کنه هم یک کار اجتماعی خوب بود که می توانست موفق باشد ولی به دلیل حضور نیافتن محمود غفاری در ایران آن هم تولید نشد و همچنان به عنوان پروژه ای تمام نشده از آن نام برده می شود. امیدواریم در آینده ساخت این دو فیلم هم مجددا آغاز شود.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو ، رضا رویگری بازیگر شناخته شده سینما و تلویزیون با انتقاد از بی حساب و کتابی اجاره مسکن در شهر های بزرگ بیان داشت: افزایش مداوم اجاره مسکن در شهر های بزرگ دغدغه بسیاری از هموطنان است و هیچ کس جز خدا نمیتواند آن را حل کند، چون مسئولان که فقط شعار میدهند و صاحبخانه ها هم دلرحم نیستند!
بازیگر سریال "مختارنامه" ادامه داد: خود من سال های سال است که اجاره نشینم و مدام باید بر سر رقم اجاره چانه بزنم. در چند ماه اخیر نیز واقعا اجاره بها بطور افسار گسیخته بالا رفته است! اغلب مردم دچار این مشکل بزرگ هستند و این مشکل باعث شده که زندگی به کام آنان تلخ شود و با نگرانی زندگی کنند.
رضا رویگری خاطرنشان کرد: صاحبخانه خوب کم پیدا میشود، ولی اگر پویش هایی مانند "صاحبخانه خوب" با جدیت دنبال شوند یقین بدانید اوضاع بهتر خواهد شد، چون فرهنگ سازی قدم اول حل مشکل است. صاحبخانه ها را باید از طریق رسانه های عمومی با انسانیت آشنا کرد.
بازیگر درام جنگی خاطره ساز "عقاب ها" تاکید کرد: آن ها که پویش "صاحبخانه خوب" را راه انداخته اند باید الگوی سریال سازان و فیلمسازان ما باشند که بعد از سال ها هنوز گرفتار شرح داستان تکراری ازدواج و طلاقند. چرا نباید یک سریال موثر درباره اجاره نشینان ساخته شود.
رویگری در ادامه گفت: واجب است که نویسندگان سریال های و فیلم های ما هم به این قضیه ورود کنند، زیرا این مشکل، مشکل همه است و همه ما در این جامعه با این درد مواجه هستیم. این دل نگرانی بزرگی است که از اول ماه به فکر کرایه آخر ماه باشی و آخرماه نیز باید به فکر سر سال و قرارداد جدید باشی که صاحب ملک چقدر می خواهد به کرایه منزل خود اضافه کند.
این بازیگر سینما با اشاره به تجربه بازی در کمدی "اجاره نشین ها" که سال ها پیش درباره روابط صاحبخانه-مستأجر تولید شد بیان داشت: داریوش مهرجویی در "اجاره نشین ها" خیلی خوب درگیری های مستأجران را روایت کرده بود، ولی نمی دانم چرا در این سال ها در سینما و تلویزیون از این مسائل حرفی زده نمی شود یا کم حرف میزنند.
رضا رویگری در پایان گفت: مشکل اجاره مسکن دمار از روزگارمان درآورده و باعث رنج من و خیلی از همکاران و همینطور مردم است که باید به آن رسیدگی شود. شاید باور نکنید من از همین الان نگرانم که سر موعد قرار دادم چقدر قرار است بر مبلغ اجاره مسکنم اضافه گردد. پویش "صاحبخانه خوب" آن قدر ادامه یابد بلکه صاحبخانه ها بفهمند که مستأجران نیز مانند آن ها انسانند و همه چیز را به مادیات گره نزنند.
منبع: خبرنامه دانشجویان ایران
اصولاً ستاره ها در دنیای سینما موثرترین عامل در موفقیت های اقتصادی هستند و بی تردید ویترین سینما بر اساس ستاره ها چیدمان می شود. همان هایی که بیش از شصت درصد هزینه های پروژهای سینمایی را به خود اختصاص می دهند و به اعتقاد سرمایه گذران و بسیاری از تهیه کنندگان موفقیت با آنها اتفاق می افتد .
در روزگاری که فضای مجازی بخش عمده ای از زندگی مردم را به خود اختصاص داده است و کاربران فضای مجازی تقریباً هر آنچه نیاز دارند را از این محیط دریافت میکنند، این محیط موقعیتی است تا ستاره ها از این فرصت پر مخاطب به عنوان یک تریبون برای گفتن حرفهای شان سود ببرند که در ظاهر اتفاق ناگواری نیست و حتی می تواند مبارک باشد.
نزدیک شدن مردم به ستاره های سینمایی اگر چه فرصتی است تا این افراد برای مخاطبانشان شناخته شوند اما فراموش نکنیم که در تعریف ستارها ، در دسترس نبودن و دور بودن عامل مهم و حیاتی است.
در حقیقت مخاطبان برای دیدن افرادی که به این راحتی ها قابل دیدار و دسترسی نیستند و اصطلاحا "ستاره" نامیده می شوند، هزینه می کنند تا در سالنهای سینما لحظاتشان را با آنها سپری کنند.
تردیدی نیست که وقتی ستاره ها در فضای مجازی نفس به نفس مخاطب حضور فعال دارند و درباره همه چیز اظهار نظر می کنند و دغدغه مند لحن و ادبیاتشان برای مخاطب نمود پیدا می کند و کاربران مجازی در هر زمان از شبانه روز می توانند ستاره مورد علاقه شان را با زوایای مختلف رصد کنند عملا ستاره ها مانند گذشته نورانی نخواهند بود و عملا جایگاه ستاره در میل مخاطب برای دیدنش متضرر می شود.
فضای مجازی شاید ستاره ساز باشد اما برای حس ستاره هیچ تمحیدی ندارد و عملا ستاره ها در فضای مجازی می توانند محبوب، معروف و شاید شتاخته تر شوند اما ستاره در سینما باید دست نیافتنی باشد، باید دور از دسترس باشد باید تماشاگر برای دیدن ستاره سر از پا نشناسد تا بتواند بخصوص در شرایط فعلی اقتصادی هزینه کند تا اولین نفری باشد که در سینما ستاره مورد اقبالش را ببیند.
اینکه برخی از چهره های ستاره سینما این روزها بیش از حد مجاز دیده می شوند و هیچ هراسی از اینکه جایگاهشان برای تماشاگر معمولی شود ندارند اشتباهی است که این روزها به کرار دیده می شود و متاسفانه کسی بابت این مسیر اشتباه به آنها مشاوره ای هم نمی دهد و در نهایت آنها هستند که از این مسیر اشتباه لطمه خواهند دید.
البته در این میان هستند ستاره هایی که با مراقبت از جایگاهشان با وسواس بسیار در فضای مجازی و افتتاحیه ها و مراسم هایی از این دست حضور پیدا می کنند.
سرویس سینمایی هنرآنلاین : مرجان اشرفی زاده این روزها مشغول نگارش فیلمنامه سریال جدیدش است. پیش از این اعلام شده بود سریال "الف دزفول" پس از تصویربرداری "ماه و غزل" دیگر پروژه در دست تهیه محسن علی اکبری تهیه کننده وارد مرحله پیش تولید می شود. مقاومت مردم دزفول از سال 1359 تا 1368 خط روایی این مجموعه تلویزیونی است.
این کارگردان سینما و تلویزیون در گفت وگو با خبرنگار هنرآنلاین درباره وضعیت تولید سریال جدیدش گفت: همچنان مشغول نگارش"الف دزفول" هستیم و امیدواریم در دو ماه آینده بتوانیم وارد مرحله پیش تولید شویم.
او همچنین درباره وضعیت اکران فیلم "آبجی" نیز بیان کرد: قرار است این فیلم در فصل پاییز در گروه هنر و تجربه اکران شود، اما زمان دقیق آن هنوز مشخص نیست. تنها امیدوارم فیلم پس از چهار سال بتواند اکران شود.
این کارگردان در ادامه در پاسخ به این سؤال که آیا با وضعیت امروز سینما و دیجیتالی شدن، پروانه ویدئویی و پروانه سینمایی معنا و مفهوم گذشته خود را دارد یا خیر، اظهار کرد: به نظر من با شرایطی که الان وجود دارد معمولاً بدون ذکر نام این اتفاق می افتد و شاید بد نباشد که دست اندازها کمتر شود و دوستان شورای صدور پروانه اجازه دهند فیلمساز کارش را بکند و بعد درباره نوع آن تصمیم بگیرند. عملاً این اتفاق در سینمای ایران می افتاد و حذف پروانه ویدئویی و سینمایی خیلی بهتر است، چرا که گاهی فیلم ها با پروانه ویدئویی تولید می شوند، اما در ادامه و در روند اکران تغییر وضعیت داده می شود. ضمن این که با توجه به جمع آوری نگاتیو و دیجتالی شدن عملاً این پروانه ها با هم ترکیب شده اند و دیگر مفهوم مجزایی ندارند. درواقع این تفاوت جدی وجود ندارد و فیلم ها چه سینمایی و چه ویدئویی هر دو به شیوه دیجیتالی تولید می شوند.
به گزارش خبرنگار شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ سینمایی که این روزها پول های زیادی به آن تزریق می شود و رنگ و لعابی به ظاهر خوب به خود گرفته است، دانسته یا نادانسته به مامنی امن برای مفسدان اقتصادی مبدل شده است که هرزگی های اقتصادی خود را در پشت نقاب هنر و فرهنگ پنهان می کنند.
افرادی که حق مردم را از خزانه بیت المال غارت می کنند و به شیوه ای رندانه خود را خیّر فرهنگی و حامی هنر می نمایانند، گرگ هایی در لباس میش هستند که خون کثیف خوک های اقتصادی را به بدنه و رگ و ریشه سینما نیز تزریق کردند، اما داستان غم انگیز سینمای بی نوای ما، از آنجایی رنج می برد که هنرمندانش بی توجه به این که این پول ها ازکجا سرچشمه می گیرند و بوی خون چه کسانی را می دهند، مست و خرامان از دریافت دستمزدهای آن چنانی، بر روی طناب صحنه راه می روند و شور و شعف سینمای موفق را در بوق و کرنا می دمند.
محمد امامی یکی از متهمان 14 هزارمیلیارد تومان تاراج سرمایه معلم های کشور در پرونده صندوق ذخیره فرهنگیان و بانک سرمایه است؛ محمد امامی که با تهیه کنندگی سریال نمایش خانگی شهرزاد به همراه هادی رضوی در سینمای کشور مطرح شد، در فیلم هایی مانند ابد و یک روز ، خوب، بد، جلف ، مصادره و خوک نیز سرمایه گذاری کرده است. اولین بار سید غلامرضا موسوی رییس انجمن تهیه کنندگان مستقل نسبت به حضور امامی و آنچه پولشویی و ورود پول های کثیف به نمایش خانگی و سینما می نامید هشدار داد که انتقادهای تند و تیز موسوی حتی منجر به مجادله کلامی وی با مدیرکل وقت نمایش خانگی وزارت ارشاد نیز شد اما در نهایت گوش شنوایی وجود نداشت!
در تمام پرونده های اقتصادی مورد سید هادی رضوی عجیب ترین گونه تا به امروز بوده است. داماد محمد شریعتمداری وزیر کار دولت روحانی و وزیر بازرگانی خاتمی مانند شریکش محمد امامی در سریال شهرزاد دست در جیب معلمان برده و از متهمان پرونده بانک سرمایه است. از تجهیز سالن های برج میلاد رانت داشته تا همین ماجرای صندوق ذخیره فرهنگیان و حتی گرفتن مجوز تهیه کنندگی از وزارت ارشاد علی جنتی در دولت اول روحانی بدون سابقه فیلمسازی!
در دادگاه با ظاهر مذهبی حاضر می شود و میگوید داماد نتانیاهو نیستم و نماینده دادستان در جوابش می گوید یک مفسد اقتصادی هستی! می گوید با اینکه داماد شریعتمداری هستم اما ربطی به اصلاح طلبان ندارم اما در پشت صحنه سریال شاهگوش به سختی خود را در قاب جای می دهد و با لیدر این جریان عکس یادگاری می اندازد!
حال سینمای این روزها با تزریق افیونی خطرناک به نام پول کثیف شاید پرطراوت به نظر برسد اما این صدای طاق طاق شکستن استخوان هزاران آدم است که اندک اندوخته شان را برای بهبود آینده خانواده هایشان به گمان خود سرمایه گذاری کرده بودند.
انتهای پیام/
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان ، چند وقتی است که بازهم بحث دریافت دستمزد های نجومی برخی بازیگران ، داغ شده است. این در حالی است که از یک سو، این بازیگران معاف از مالیات اند و از طرف دیگر، حتی بیشتر فیلم هایی که در آن بازی می کنند، به سختی هزینه اش را برمی گرداند.
حالا پس از بحث هایی که اتفاقا خود سینماگران در هفته های گذشته درزمینه دستمزد نجومی بازیگران به وجود آوردند، بد نیست مصاحبه رییس سابق سازمان سینمایی در این زمینه را مرور کنیم و سپس، یادداشت اختصاصی و تفصیلی آقای سیدضیاء هاشمی، یکی از تهیه کنندگان باسابقه سینما را بخوانیم.
نظام تهیه کنندگی جواب نداد
آقای محمدمهدی حیدریان، معاون سابق وزیر ارشاد و رییس سازمان سینمایی در دوره قبل، در اواسط مهر سال قبل به این موضوع واکنش نشان داده بود. معاون سابق وزیر و رییس سازمان سینمایی و سمعی-بصری بر این موضوع تأکید کرد که تمامی این اصول با داشتن نظام منسجم تهیه کنندگی محقق خواهد شد؛ به همین دلیل، این نظام تهیه و حدود سه هفته گذشته به نتیجه رسید.
حیدریان با تأکید بر اینکه تهیه کنندگان خود موظف به اعمال این نظامنامه هستند و اگر به هر دلیل به پرداخت پولی خارج از عرف حاضر شوند، خود متضرر خواهند شد، اضافه کرد: نظام تهیه کنندگی با همکاری و مشورت تهیه کنندگان تدوین و برای اجرا ابلاغ شده و اگر هرچه سریع تر در صنف تهیه کنندگی قوام و شکل بگیرد، مشکلات مذکور نیز برطرف خواهد شد.
از این پس، هر پروانه ساختی صادر شود، براساس این نظامنامه ارزیابی خواهد شد و با اجرای نظامنامه تهیه کنندگی، بازیگر نمی تواند قیمت های غیرمعقول به تولیدکننده بدهد؛ چراکه با محدودیت صنف رو به رو می شود . وی افزود: سهم بردن بازیگر از فروش مزموم نیست؛ اما در تمام دنیا دستمزد بازیگران براساس رتبه و درجه خودشان، اقتصاد سینما، هزینه و سرمایه فیلم تعیین می شود . حالا با گذشت ماه ها از مصاحبه متولی وقت سینمای ایران درباره دستمزد های نجومی و نظام تهیه کنندگی، با اصلاح این مشکل هنوز فاصله زیادی داریم.
دستمزدهای افسارگسیخته
درهمین زمینه سیدضیاء هاشمی، یکی از تهیه کنندگان سینما، در یادداشتی، این مسأله را بررسی و به نقش خانه سینما و صنف تهیه کنندگان نیز در این ماجرا اشاره کرده است:
اینکه دستمزد ها این گونه افسارگسیخته افزایش یافته، دلیلش این است که از دو جهت متولی جدی دراین زمینه وجود ندارد. از طرفی صنف بازیگران که مهم ترین دستمزدبگیران هستند، با وجود اطلاع من که از این دستمزد های افسارگسیخته رضایت ندارند، کاری دراین بین انجام نداده اند. طرف دیگر خانه سینماست که از هر جهت، هر کاری را منسوب به خودش می داند.
البته، برخی از آن ها بحق است و در این موضوع هیچ اقدامی نکرده و به اعتقاد من، نمی تواند هم انجام دهد. مهم ترین کسانی که باید در این بین به طور صریح و روشن اعلام موضع بکند، تهیه کنندگان هستند. آن ها باید حتما به این موضوع جدی ورود می کردند؛ چراکه چهار تشکل اند و هرکدام از آن ها منافع خاصی دارند. برخی با منافع جا های تأثیرگذار در این بحث گره خورده اند. برخی از این آشفتگی استفاده و بعضی ها اصلا دل شان نمی خواهد به ماجرا ورود کنند؛ چون فکر می کنند در آینده با فلان بازیگر کار دارند. به نظرم از دو جنبه باید این بحث را بررسی کنیم:
1. پول های بادآورده: شخصا به این عنوانِ پول های بادآورده یقین دارم. من به پول های مشکوک کاری ندارم؛ چراکه تشخیص تمیز یا کثیف بودن آن ها کار ساده ای نیست؛ اما آنچه مشخص است، این پول ها قطعا بادآورده است که این چنین بی محابا دراختیار افراد قرار داده می شود. این اتفاق به بهانه های مختلف رخ می دهد؛ مثلا با فلان بازیگر ارتباطی برقرار شود و دوست شوند. ممکن است بخواهند برای تجارت شان از آن بازیگر بهره ببرند.
بعضی از این تجارت ها حاصل ارز هایی است که مقاطعی دراختیارشان قرار گرفت یا چیز های دیگر است. دلایل متعددی برای این انباشت سرمایه وجود دارد؛ پس اساسی ترین بخش این معادله، پول های بادآورده است که آسیب جدی به سینمای ایران زده است. این افسارگسیختگی باعث شده تهیه کنندگان حرفه ای دیگر توان کارکردن نداشته باشند. تعدادی آدم که تحت حمایت روابط خاص هستند، به کار مشغول می شوند. حتی آن هایی که موردحمایت دولت بودند، امروز به راحتی امکان کارکردن ندارند.
2. زیاده خواهی برخی بازیگران: تعدادی از بازیگران چندتابعیتی اند و هزینه های آنچنانی دارند. به این موضوع توجه نمی کنند که اصولا باید فیلم بفروشد که دستمزد زیاد هم طلب کنند. بنده اعتقاد ندارم بازیگر عامل اصلی فروش فیلم است؛ اما اگر بازیگری این گمان را دارد، ایرادی ندارد. بازیگران با زیرکی شان سراغ فیلمنامه هایی پرفروش رفته اند که هر کسی آن را بازی می کرد، احتمالا پرفروش می شد.
حالا اگر بازیگری از این فرصت استفاده کرده، نباید بدون توجه به فروش دستمزد طلب کند. اگر بازیگری با محاسبات فروش دستمزدی هنگفت بگیرد، ایرادی ندارد؛ اما نکته مهم اینجاست که درابتدا باید حداقل دستمزد را بگیرد. در قرارداد قید شود مثلا در اوج دست ودلبازی 300 میلیون تومان پرداخت خواهد شد؛ آن هم به خاطر زمان فیلم. وگرنه اگر به زمان بازی آن ها باشد که فساد ایجاد می شود. برای تنها سه روز بازی در یک فیلم، فردی 700 میلیون تومان دستمزد گرفته است.
امیدوارم خداوند از سر تقصیرات شان بگذرد. ببینید این ها برای منافع خودشان با سینما چه کرده اند. نکته اینجاست بازیگری که این درخواست را می کند، باید با مقاومت تهیه کنندگان مواجه شود. آن ها باید بگویند ما کف دستمزد را به صورت نقد پرداخت می کنیم و باقیمانده براساس مبلغ فروش فیلم خواهد بود. اگر برآورد فیلمی پنج میلیارد تومان باشد؛ یعنی باید از 15 میلیارد تومان فروش عبور کند.
هر میلیارد فروش بیشتر، درصدی به بازیگر تعلق بگیرد؛ یعنی این معادله باید محاسبه ای معقول پیدا کند. روی چه حسابی 1/5 میلیارد تومان پرداخت شود؟ فیلمی که 10 تا 20 میلیارد تومان هزینه اش شده و در اکران محال است بیش از 15 میلیارد تومان بفروشد و ضرر خواهد کرد، چرا چنین دستمزد هایی به بازیگر پرداخت می کند؟ اصولا این فیلم ها حتی نباید ساخته شود. این نوعی فساد در سینماست. از معادلات تجاری بگذریم. کدام تجارت این طور است که درآمد یک میلیاردی در ماه داشته باشد؟ باید برخورد معقولی با این جریان شود.
معتقدم پرداخت دستمزد مناسب به بازیگران و دیگر عوامل فیلم هیچ ایرادی ندارد؛ ولی باید برمبنای سود باشد. اگر از مبلغی بیشتر فروش کرد که هزینه های ساخت بازگشت، آن موقع با محاسبه رقمی را توافق و پرداخت کنند. آن پول از شیر مادر هم برایشان حلال تر است؛ درغیراین صورت این پول سالم نیست و عاقبت خوشی ندارد. بازهم تکرار می کنم مهم ترین عامل این جریان همان پول های بادآورده است. شورای عالی تهیه کنندگان با این پدیده باید برخوردی جدی کنند.
منبع: صبح نو
انتهای پیام/
پول های باد آورده و بازیگران دوتابعیتی
کارگردان فیلم های سینمایی بچه های جسور و سهم من از زندگی در گفتگو با خبرنگار سینماپرس افزود: باندبازی و رفیق بازی در سینمای ایران بیداد می کند؛ به گونه ای باید بگویم که وضعیت سینما درست مانند وضعیت جامعه مان است. همانطور که مدیران اجتماعی و رفاهی و اقتصادی و... عملکرد خوبی ندارند مدیران فرهنگی هم به همان شیوه عمل می کنند، در واقع به نوعی همه سیستم مدیریتی به یک شکل است و از این رو در این شرایط بحرانی نمی توان انتظار داشت که سینما عملکردی درست داشته باشد.
وی تأکید کرد: بحران امروز در همه بخش ها وجود دارد و این بحران هرگز درست نمی شود مگر آنکه مدیری دغدغه مند و عدالت طلب و درستکار اداره امور را در دست بگیرد. بگذارید یک مثال برای شما بزنم؛ اگر یک پیش نماز از زندگی ها و حرکات حضرت علی (ع) برای ما بگوید زمانی حرف هایش در قلب و ذهن ما اثرگذار می شود که خودش زندگی اش علی وار باشد، در غیر این صورت هیچ کس حرف هایش را باور نمی کند. به همین دلیل ما امروزه به مدیرانی در سینما احتیاج داریم که شعار ندهند، عمل کنند و عمل گرا باشند و دغدغه های هنرمندان را به خوبی درک کنند.
سیفی یادآور شد: متأسفانه اوضاع بحرانی سینما مربوط به یک سال و دو سال و یک مدیر و چند مدیر نمی شود؛ سینمای ما از میانه های دهه 60 به هم ریخت چرا که هیچ فرد دغدغه مندی نبود که سینما را به درستی اداره کند، به همین دلیل برخی از سینماداران و صاحبان سرمایه و... با هم کنسرسیوم تشکیل دادند و سینما را تحت اختیار خود گرفتند و امروزه همان افراد وضعیت را به جایی رسانده اند که در سینما فقط اراجیف نمایش می دهند و ما را به یک بحران عظیم فرهنگی و اخلاقی در عرصه هنر هفتم کشانده اند.
این سینماگر با بیان اینکه مسئولان سینمایی از فیلم های فرهنگی و سالم حمایتی ندارند و دست و پای این گونه فیلم ها را می بندند اظهار داشت: از سوی دیگر ما با فیلم هایی روبرو هستیم که شأن هنر و هنرمند را زیر سوأل می برند، کمدی های سخیف که جای خود دارند ما حتی در سینمای کودک هم با فیلم هایی مواجهیم که نه تنها هیچ دستاوردی برای کودکان و نوجوانان محسوب نمی شوند بلکه رفتارهای زشتی مانند خودکشی را به آن ها آموزش می دهند؛ واقعاً این چه فیلم هایی است که برای کودکان و نوجوانان ساخته می شود؟
کارگردان فیلم های سینمایی به خاطر خواهرم و محکومین بهشت تأکید کرد: مسئولان ما همیشه می گویند که این اتفاقات به دلیل آن است که مردم در کل دنیا رفتارشان عوض شده، این در حالی است که اخلاق دنیا عوض نشده و ما اخلاق و تفکرات مان عوض شده! این ما هستیم که به جای پیشرفت فکری و رفتاری مرتب در حال پسرفت و عقبگرد هستیم و این مایه شرمساری است.
سیفی متذکر شد: انصاف و عدالت در سینمای ایران هیچ جایی ندارد؛ امروزه برای اکران کردن یک فیلم به لیست بازیگرانش نگاه می کنند و اگر بازیگران مورد نظرشان در آن فیلم حضور نداشته باشند بهانه های واهی می آورند که سالن های مان پر است و فیلمساز را به سمت نهادهای دولتی مانند بنیاد سینمای فارابی و وزارت ارشاد هدایت می کنند و در آنجا هم هیچ کمکی به سینماگران نمی شود، باعث تأسف است که حتی سینماهای حوزه هنری هم که باید تنها به فیلم های ارزشی و فرهنگی توجه کنند، این حمایتی از این نوع آثار نمی کنند و به همین علت است که روز به روز جای خالی اندیشه و فرهنگ در سینما بیشتر احساس می شود.
وی در همین راستا افزود: وقتی یک وزیر برای اداره فرهنگ و هنر کشور انتخاب می شود که اصلاً اهل سینما نیست دیگر چه توقعی جز این می توان داشت؟ بنده چند بار از همین شخص وزیر درخواست دیدار داشته ام اما به دلیل آنکه به سینماگران بهایی نمی دهند به بنده وقت ندادند. منی که 45 سال است برای اعتلای فرهنگ و هنر این کشور زحمت کشیده ام و فیلم ساخته ام، بنده ای که جشنواره فجر را در این کشور پایه گذاری کردم؛ اما وقت شان برای ما نیست. این ها اصلاً خط کاری شان برای سینما مشخص نیست و نمی دانند سینما را می خواهند یا نه!
این کارگردان سینما با بیان اینکه قریب 3 سال تمام است فیلم جدیدم بلاتکلیف مانده و هیچ کس از اکران آن حمایت نمی کند تصریح کرد: این در حالی است که آقایان مدعی هستند که بین فیلمسازان تبعیض قائل نمی شوند! سوأل اینجاست که چرا بنده نوعی وقتی یک فیلمی می سازم بعد از 3 سال نمی تواند اکران شود اما فیلم برخی افراد حتی زمانی که در مرحله فیلمبرداری است تاریخ اکرانش مشخص می شود؟
سیفی ادامه داد: سینمای ما از پایه خراب است و ایراد دارد، آقایان اگر تبعیض قائل نمی شوند باید سیستمی را طراحی کنند که من نوعی وقتی فیلمم ساخته شد اتوماتیک اکران بگیرد؛ آقایان باید به این بیندیشند که ما فیلمسازان باید به محتوا و اندیشه و نیاز فردا فکر کنیم نه اینکه دغدغه مان این باشد فیلم مان چگونه و چه زمانی اکران می شود!
وی با انتقاد شدید از مسئولان سینمای کشور گفت: بنده چند وقت قبل به آقای ایل بیگی گفتم اگر وضعیت فیلمم روشن نشود همه خبرنگاران رسانه های سینمایی و مطرح را دعوت می کنم و در مقابل آن ها فیلم جدیدم بادسوار را آتش می زنم؛ ایشان به من گفتند شما این کار را نمی کنید! اما من گفتم این کار را می کنم و خواهم کرد! همه دیگر باید بدانند که این افراد فیلم های ما را می سوزانند و خود ما را نیز می سوزانند.
این سینماگر در خاتمه این گفتگو اظهار داشت: سینما ما درست نشده و نمی شود؛ بنده که دیگر واقعاً امیدم را به طور کل از دست داده ام، وضعیت سینما درست مانند وضعیت اختلاس ها و دزدی ها در کشور است، هر وقت آن ها درست شد بی عدالتی های مکرر در سینما هم درست خواهد شد در غیر این صورت امید واهی داشتن هیچ فایده ای ندارد و عبث است!
مدرسه ملی سینمای ایران با مدیریت روح الله حسینی در 24 اسفند 1393 به صورت رسمی فعالیت خود را در حوزه آموزش تخصصی سینما آغاز کرد. این مدرسه تلاش کرد تا با شناسایی و آمورش استعدادهای درخشان و نخبه در حوزه سینما هنرجویانی را از سراسر کشورتحت آموزش خود قرار دهد، کارگاه های متعددی را برگزار کند و به ارتقای فهم سینمایی و پر کردن فاصله ی سینمای عملی آموزشگاه ها و تئوری دانشگاه ها کمک کند.
این مدرسه هربار با تغییر مدیریت سازمان سینمایی دچار چالشهایی شد و در نهایت در زمان ریاست حسین انتظامی به دنبال طرح کوچکسازی و چابکسازی سازمان سینمایی این مدرسه به فعالیت خود پایان داد و در بودجه سال 98 نیز مسئولیتهایش به نهادهای دیگر زیرمجموعه سازمان سینمایی منتقل شد و دیگر هیچ ردیف بودجه و نامی از این مؤسسه آورده نشد. به گفته روح الله حسینی اکنون ساختمان مدرسه ملی سینما نیز تعطیل شده و درحال طی کردن پروسه اداری ادغام قرار گرفته است.
حالا که این مدرسه پس از حدود چهارسال به حیات و فعالیت خود پایان داده است، با روح الله حسینی گفت وگویی انجام شد و از سرنوشت این مدرسه، دلایل اجرای این تصمیم تا همراهی نکردن برخی سازمانها با مدرسه صحبت شد.
روح الله حسینی در گفت وگویی با ایسنا درباره ادغام این مؤسسه در زیر مجموعه سازمان امور سینمایی بیان کرد: طبیعتاً، به عنوان یکی از اعضای مؤسس و مدیر مدرسه از این اقدام خوشحال نیستم، اما با توجه به مجموعه شرایط کشور، به ویژه شرایط اقتصادی و تصمیمی که در سطح کلان برای کوچک سازی و چابک سازی دولت گرفته شده است، برای این تصمیم احترام قائل هستم.
او با بیان اینکه " این تصمیم را یک انتخاب سازمانی می دانم و ضمن اینکه اصلاً از این بابت خوشحال نیستم ولی به آن احترام می گذارم " در پاسخ به سوال که آیا در مقابل این تصمیم مخالفت کردید، گفت: طبیعی بود که مخالف این تصمیم باشم، زیرا به تعبیری این مدرسه فرزند خودم بود. ولی سعی کردم نگاه کل نگر و منصفانه ای داشته باشم و بپذیرم که این تصمیم، مبرای از گرایش های فکری و خطی است و تصمیمی در سطح کلان است؛ هرچند شخصاً فکر می کنم وجود مدرسه ملی سینمای ایران در سینمای کشور می توانست به پیش برد اهداف عالی و روز سینما کمک کند و هنوز در اول راه قرار داشت. کمی هم بدشانس بودیم و آغاز فعالیتمان همزمان شد با شرایطی که دولت تصمیم گرفت بحث کوچک سازی در سازمان ها و مؤسسات وابسته را جزو دستورات کاری خود قرار دهد.
حسینی که اکنون در سمت مدیرکل جشنواره ها و همکاری های بین المللی سازمان سینمایی فعالیت می کند در ادامه صحبت های خود بیان کرد: ما خود بیش از دیگران و منتقدین این سوال را پیش روی خود قرار می دادیم و می پرسیدیم که مدرسه ملی سینما چه باید باشد و چه تمایز و تفاوتی با دیگر نهادهای آموزشی و پژوهشی داشته باشد؛ با این حال، من در این ماجرا کسی را مقصر نمی دانم و همان طور که گفتم به شرایطی برخوردیم که از نظر مالی و اقتصادی مشکلاتی برای کل جامعه، دولت و سازمان و وزارت ارشاد به وجود آمده بود.
وی در پاسخ به اینکه آیا از نظر مدیریتی هم مخالفت هایی با فعالیت ها و برنامه های مدرسه می شد، توضیح داد: آ قای دکتر انتظامی موضع منفی در قبال مدرسه نداشت و ایشان هم طبق یک جمعبندی کلان و سازمانی عمل کرد؛ اکنون هم ساختمان خیابان شریعتی فعالیت هایش متوقف شده و در حال انجام تشریفات قانونی ادغام است.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه " به زعم کسانی که بویژه این اواخر با مدرسه همکاری داشتند، در مدرسه ملی سینما موازی کاری نداشتیم " عنوان کرد: اگر من نظام آموزشی و آکادمیک را تجربه نکرده بودم، و پیش از تأسیس مدرسه تجربه ی آشنایی و ارزیابی مراکز مختلف آموزش سینما را از سر نگذرانده بودم، آن وقت شاید می شد گفت که مدرسه را در موازات این مراکز و نهادها و با همان خصایل و کارکردها، تأسیس کرده یا راهبری می کنم.
مدیرعامل مدرسه ملی سینما تاکید کرد: اغلب کشورهای صاحب سینما، مرکزی مشابه دارند که به مدد آن در حوزه آموزش و پژوهش و تربیت یا بازآموزی سینماگران خلاق و بادانش و پیشرو کار و سرمایه گذاری می کنند.
او با بیان اینکه "توضیح راجع به اینکه مدرسه در مرحله اجرا در چه شرایطی بود و چه بازخوردی داشت را باید با توجه به شرایط مختلفی سنجید"، گفت: همین که خیلی از نهادها با ما همکاری نکردند و حضورمان را نپذیرفتند و از همان ابتدا ساز مخالف زدند در پیگیری فعالیت و پیش برد اهدافی که برایش برنامه ریزی کرده بودیم، مؤثر بود. اگر مجموعه عقلا و صاحبان سینما با این رویکرد که یک مرکز پژوهشی و آموزشی در سطحی عالی و با هدف توسعه ی زبان و مرزهای سینمای ایران، باید وجود داشته باشد، همراهی و همکاری می کردند، قطعاً این اتفاق نمی افتاد. با این حال باز هم تاکید می کنم در این شرایط کسی را مقصر نمی دانم زیرا اینقدر موضوعات مهم تر و معضلات پیچیده تری وجود دارد که احتمالاً رسیدگی به وضع مدرسه ملی سینما در مقابلشان هیچ است.
حسینی در پایان صحبت های خود گفت: بخشی از فعالیت ها و وظایف مدرسه به خانه سینما منتقل شده و خانه سینما قرار است برای دانش افزایی و بخشی از مأموریت های مدرسه در ارتباط با صنوف اقدام کند.
در ادامه این گزارش، رمضانعلی حیدری خلیلی معاون توسعه مدیریت و منابع سازمان سینمایی در گفت وگویی که مدتی قبل با ایسنا انجام داد، درباره طرح چابکسازی سازمان سینمایی که منجر به ادغام مدرسه ملی سینما و همچین مؤسسه رسانه های تصویری شده است، توضیح داد: طرحی که در سازمان سینمایی برای چابک سازی و صرفه جویی انجام شده، روشی اتخاذ شد تا بتواند مدیریت و هزینه پشتیبانی فعالیت ها، هم قابل کنترل شود و هم قابل ارزیابی تا به نوعی بتوانیم این بخش از هزینه ها را کاهش دهیم. سال گذشته (97) سازمان سینمایی یکی از معاونت هایش که در خیابان فاطمی ساختمان مستقلی داشت را به ساختمان اصلی سازمان سینمایی منتقل کرد تا ضمن تسهیل مدیریت امور، هزینه ها کاهش پیدا کند. یا در اقدامی دیگر در جدول بودجه ای سال جدید، نامی از مؤسسه رسانه های تصویری یا مدرسه ملی سینما وجود ندارد. این اتفاق می تواند باعث شود تا بتوانیم با استفاده حداکثری از ظرفیت نهادی مؤسسات موجود به اجرای وظایف و مأموریت های سازمان با هزینه کمتر بپردازیم.
او همچنین با تاکید بر اینکه "مأموریت های مؤسسه رسانه های تصویری و مدرسه ملی سینما ادامه دارد" بیان کرد: درست است که در جدول بودجه سال جاری سینما، مؤسسه رسانه های تصویری و مدرسه ملی سینما به صورت جداگانه آورده نشده، اما مأموریت ها و وظایف آن به موسساتی که فعالیت دارند و نیز به ستاد سازمان منتقل شده تا اختلالی در فعالیت های سینمایی پیش نیاید. مثلاً یکی از فعالیت های مدرسه ملی سینما در سال گذشته تأمین نیازهای آموزشی فعالان حرفه ای سینما یعنی صنوف بود که این فعالیت در سال جاری با عاملیت خانه سینما و نظارت معاونت توسعه فناوری و مطالعات سینمایی اجرا خواهد شد. مؤسسه رسانه های تصویری یکی از فعالیت هایش اداره ستاد صیانت و جلوگیری از عرضه غیر مجاز آثار سینمای کشور بود که این وظیفه به دلیل ماهیت حاکمیتی آن به معاونت ارزشیابی و نظارت سارمان منتقل شد تا با همکاری مؤسسه سینماشهر و مشارکت صنوف سینمایی و سایر نهادهای ذیربط اجرا شود. این اقدامات اصلاحی و کوچک سازی ساختارهای سینمایی ضمن کاهش و صرفه جویی هزینه های سربار، باعث تسهیل روند اجرایی فعالیت ها و افزایش سهم اعتباری فعالیت های اصلی سینما خواهد بود و طبیعتاً به نفع سینمای کشور است.
درنهایت می توان گفت هر تصمیمی که در سینما گرفته می شود برایش هزینه های بسیاری چه از نظر صرف هزینه و چه زمان پرداخته می شود بنابر این اگر قرار باشد هریک از این تصمیمات بر اساس سلایق شخصی، شرایط نابسامان موجود و ... اجرایی شود و یا فعالیت نهاد و سازمانی متوقف شود، نمی توان آینده خوبی را شاهد بود و حتی امکان برنامه ریزی های بلند مدت نیز برای تمامی فعالان در این حوزه گرفته می شود.
انتهای پیام
در سینمای خودمان هم در سال های اخیر این مکانیسم در تولید فیلم پررنگ تر شده و حالا در حال تبدیل شدن به یک اتفاق عادی در سینمای ایران است. اگرچه به دلیل برخی ملاحظات فرهنگی با چالش ها و حاشیه هایی نیز همراه بوده است. همکاری بازیگران ترکیه ای با حامد محمدی در طرح اکسیدان 2 و نیز حضور نورگل یشیل چای بازیگر اهل ترکیه در فیلم جن زیبا بایرام فضلی، نمونه ای از اخبار جدید درباره این بده و بستان سینمایی بوده است. اگر به حافظه سینمایی خود مراجعه کنیم می توانیم نمونه های دیگری هم از این حضور بیابیم. از جمله حضور بازیگر زن لبنانی دارین حمزه در فیلم کتاب قانون مازیار میری و فرشتگان قصاب سهیل سلیمی یا حضور الیسا کاچر بازیگر روسی در فیلم استرداد به کارگردانی علی غفاری.
همچنین حضور دیا میرزا بازیگر زن هندی در فیلم سلام بمبئی به کارگردانی قربان محمد پور که اکنون نیز در فیلم دختر شیطان به کارگردانی او که روی پرده اکران است با حضور بازیگر هندی دیگری به نام ایشا گوپتا در حال نمایش است. از نمونه های دیگر حضور بازیگران خارجی در فیلم های ایرانی می توان به حضور دنی کویین در فیلم عشق بدون مرز پوران درخشنده، حضور لوریت حنینو بازیگر لبنانی در فیلم گام های شیدایی حمید بهمنی، ژولیت بینوش فرانسوی در فیلم شیرین عباس کیارستمی و کارول ویدوتی برزیلی در فیلم من سالوادور نیستم منوچهر هادی اشاره کرد. ضمن اینکه بازی بره نیس بژو و طاهر رحیم در فیلم گذشته اصغر فرهادی را هم نباید از یاد برد. با این حال برخی به حضور بازیگران خارجی بویژه بازیگران زن خارجی در فیلم های ایرانی مخالفند.
این مخالفت ها غالباً از دو جا صورت می گیرد یا از سوی برخی بازیگران زن ایرانی که حضور بازیگران زن خارجی را مانعی در فعالیت های حرفه ای خود می دانند و احساس می کنند که فرصت بازیگری در سینمای خودشان از آنها گرفته می شود یا از سوی برخی اشخاص حقیقی و حقوقی که به دلیل برخی ملاحظات فرهنگی و ایدئولوژیک مثل حجاب و پوشش بازیگران زن خارجی مخالف حضور آنها در فیلم های ایرانی هستند.
این در حالی است که در بسیاری از سینماهای دنیا این اتفاق می افتد و ما شاهد حضور بازیگران ایرانی در برخی فیلم های خارجی هم هستیم از جمله پیمان معادی که در چند فیلم خارجی حضور یافته و هم اینکه حضور بازیگران خارجی می تواند به یک فیلم وجاهت بین المللی ببخشد و حضور آن را در بازارهای جهانی با موفقیت بیشتری همراه کند، اگرچه صرف حضور بازیگر خارجی برای جلب بیشتر مخاطب و فروش بالاتر صرفاً استفاده تجاری از این مسأله است و کیفیت پایین فیلم را نمی توان با حضور بازیگر خارجی جبران کرد.
کلمات کلیدی
بازیگران خارجی در سینمای ایران
اما دقیق ترین تعریف برای این کارگردان سپیدموی سینمای ایران؛ همانی است که برادرش فرهاد می گوید: درجامعه ما که هیولا بودن و هیولا شدن نوعی فرهنگ بوده و شده، شریف بودن و شریف زیستن نوعی خصلت است و سیامک سمبل این خصلت است.
شب، شب سیامک شایقی است و همه حرف ها و اساساً بهانه دورهمی شب 9 تیر ماه 98 برای اهالی سینما، بودن اوست. به پاس گرامیداشت سه دهه حضور مستمرش در سینما، همکاران و دوستدارانش از فاطمه معتمد آریا و بهمن فرمان آرا تا رضا درمیشیان و بهروز افخمی به بنیاد سینمایی فارابی آمده اند تا در مراسمی که به همت کانون کارگردانان سینمای ایران و با همکاری بنیاد سینمایی فارابی برگزار شده از او تقدیر کنند. مراسم با صحبت های محسن امیریوسفی آغاز می شود و رئیس کانون کارگردانان سینمای ایران می گوید که به بهانه سی امین سال تأسیس، این کانون همت کرده تا شاید بخشی از غفلت هایی را که تاکنون در حق چهره هایی همچون شایقی شده جبران کند. علیرضا تابش مدیر بنیاد سینمایی فارابی ترجیح می دهد متن مکتوبی را که برای شایقی نوشته قرائت کند: دغدغه های اجتماعی او در روزگارانی که برخی از هم نسلان او هنر را برای هنر می پسندیدند، پا را فراتر نهاده و وجهه فکر و اندیشه هنری اش را به سوی معضلات و ناهنجاری های اجتماعی معطوف کرد. حاصلش خلق آثاری بود با نگاهی دلسوزانه و اصلاح گرایانه. فاطمه معتمدآریا از نقش آفرینی در اولین فیلم بلند سیامک شایقی جهیزیه ای برای رباب یاد می کند و ابراز امیدواری می کند که فیلمی بهتر از جهیزیه ای برای رباب بسازد تا من در این سن در آن بازی کنم. مهدی فخیم زاده هم از نحوه آشنایی اش با سیامک شایقی در زمانی که نقدهایی در مجله فیلم می نوشت می گوید و با مرور خاطرات فیلم جدال که باعث آشنایی اش با سیامک شایقی و فاطمه معتمدآریا شده خطاب به معتمدآریا می گوید: او آن موقع ها شبیه بازیگرها نبود الان هم منش و اخلاقش شبیه هنرپیشه ها نیست.
رسول صدرعاملی کوتاه سخن می گوید. تفکر برگزاری چنین مراسمی را تحسین می کند و درباره شایقی به عنوان یکی از دوستان و همکارانش می گوید: خیلی متین است و واقعاً در کارش استاد است و چقدر یاد دادن را بلد است. سیامک، آدم ساکت و صبوری است و در نتیجه ممکن است عده ای فراموش کنند که کارگردانی هم به اسم سیامک شایقی وجود دارد گوینده این عبارات رضا کیانیان است که در دو فیلم سینمایی شایقی ایفای نقش کرده. کیانیان دنیای فیلم های او را خاص و شبیه چخوف عنوان می کند و در ادامه می گوید: او بیشتر به سکوت علاقه دارد تا اکت، و حرف ها و شناخته شدن این سینما در چنین روزگاری که همه از آن مطلعیم، سخت است.
حرف های هوشنگ گلمکانی منتقد سینما و سردبیر مجله فیلم هم بیشتر درباره سابقه همکاری اش با سیامک شایقی در این مجله است: نقدهای او در دورانی که نقدها سیاسی بودند، نقدهای عمیقی بود و نشان می داد که این کاره است. لحن او در نقدهایش همیشه تعادل و انصاف داشت او در ادامه یک آرزو هم برای همکار قدیمی اش دارد: امیدوارم در چهارمین دهه فعالیتش فیلمی بسازد در حد نقدهایی که می نوشت.
محمدعلی سجادی که شایقی اولین تجربه سینمایی اش را با دستیاری او در جدال تجربه کرده می گوید که شایقی آدم را یاد بودا می اندازد و گاهی با صبوری اش آدم را عصبانی می کند: خیلی خوب است که شبی برای سیامک که آدم بی سر و صدایی است برگزار شد، آدم های بی سر و صدا کارهای فرهنگی می کنند. ما گرفتار حواشی هستیم و این حواشی موجب می شود موضوعات متن را نیابیم.
محور حرف های جالب سیامک شایقی هم سپاسگزاری از کسانی است که او را به نوعی به سینما وصل کرده اند؛ مادرش که در دوران بارداری به سینما می رفت، برادر بزرگش فرهاد که اسباب آشنایی اش با خسرو دهقان شد و عواملی که در سینما با او همکاری کردند. آخرین سپاس او هم از سینماست: سینمایی که به من خیلی آموخته و قوت قلب بوده، مرا به فکر فرو می برده و افکارم را غنا می بخشیده است.
کلمات کلیدی
کانون کارگردانان سینمای ایران بنیاد سینمایی فارابی سیامک شایقی
به گزارش سینماپرس مدتی است مسأله اکران فیلم های سینمایی و بحث سرگروه ها نقل محافل است! زدوبند و باندبازی در این خصوص بیداد می کند و چشم اهالی سینما به رئیس شورای عالی اکران یعنی ابراهیم داروغه زاده دوخته شده و منتظرند تا اقدامی عاجل برای وضعیت آشفته اکران از سوی او مشاهده کنند اما دریغ از کوچکترین قدمی برای حل این مسأله!
یکی از سینماگران کشور در خصوص آشفته بودن وضعیت اکران فیلم ها به سینماپرس گفت: بر اساس گروه بندی که خود آقای داروغه زاده اعمال کردند 7 سینما به عنوان سرگروه در حال فعالیت هستند که 3 سینما جدید و 4 سینما قدیمی اند. نکته قابل تأمل آنجا است که در این 3 سینمای جدید از ابتدای سال تاکنون تنها فیلم های یک سرمایه گذار پرحاشیه که شنیده می شود با زدوبند و لابی گری به تازگی توانسته کارت تهیه کنندگی اخذ کند، اکران شده و مابقی فیلم ها جایی برای اکران درست در این 3 سینما نداشته اند!
این سینماگر در این خصوص افزود: گویا این سرمایه گذار که معلوم نیست این پول های کلان و مشکوک را از کجا آورده در سهام سینما آستارا به عنوان یکی از سرگروه های سینمایی هم شریک است و به تازگی حتی به عرصه تئاتر هم ورود پیدا کرده و مالکیت برخی از سالن های خصوصی تئاتر را هم خریده است! این افراد رسما اجازه نفس کشیدن و دیده شدن به دیگر فیلمسازان و تهیه کنندگان را نمی دهند و به نوعی در سالن های خود سایر فیلم ها و فیلمسازان را بایکوت کرده اند و مسئولان سازمان سینمایی هم دست روی دست گذاشته و مشغول تماشای این جریانات شوم و ناپسند هستند؛ حرف بنده این است که آقای داروغه زاده در زمان مدیریت خود سینما را به شدت دچار بحران کرده اند و حالا که قرار است به زودی از سازمان سینمایی بروند باید پاسخگوی اعمال و رفتارشان که به ضرر سینما تمام شده باشند!
سوأل اینجا است که چطور تمام فیلم های محمدصادق رنجکشان سرمایه گذار تازه وارد به سینما به تناوب در سرگروه های آستارا یا باغ کتاب روی پرده رفته یا قرارداد اکران شان منعقد شده؟ فیلم هایی مانند متری شش و نیم و یا سرخپوست ؟ چرا حالا مجدد قرارداد اکران سرکوب در گروه آستارا منعقد شده و روسی برای اکران در باغ کتاب در انتظار است؟ این ها سوألاتی است که احتمالا جواب آن را مدیران سینمایی می دانند و باید پاسخگوی این سوألات باشند.
جدا از این مسائل قطعا هرگز فراموش مان نمی شود که در زمان مدیریت ایشان در سازمان سینمایی تا چه میزان به فیلم های قبح شکن و هنجارشکن بها داده شد! فیلم هایی که هیچ ارتباطی با هنر و سینما نداشتند و صدای همه اهالی سینما را درآوردند؛ حتی کسانی که جزو دوستان و یاران نزدیک مدیران سینمایی بودند بارها اعلام کردند که ابتذال در سینمای کشور به اوج خود رسیده و اندیشه و اخلاق در سینمای امروز ایران دیگر جایی ندارد! جالب آنجا است که معاون نظارت و ارزشیابی سینما به جای رسیدگی به این امور نوک پیکان انتقادات تند خود را به سمت رسانه ها گرفت و در قدم اول 2 برنامه تلویزیونی را باعث نابود شدن فیلم ها برشمرد!
اهالی سینما و رسانه همچنان در بهت و شوک هستند که چطور یک مدل عکس های مستهجن هندی در فیلمی که مسئول نظارت بر فیلمنامه و روند ساخت و در نهایت مجوز اکرانش معاونت ایشان است، بازی کرده و فیلم هم در حال اکران است و کسی هم در آن سازمان متوجه این قضیه نشده!
سینماگران هرگز فراموش نخواهند کرد که جشنواره فیلم فجر که روزگاری نه چندان دور از اهمیت بسیاری نزد اهالی سینما برخوردار بود به واسطه مدیریت ضعیف و سلیقه ای ایشان رو به افول و نزول گذاشت و به سردستی ترین شکل ممکن برگزار شد. راستی یادتان باشد که هنوز همگان در انتظار شفاف سازی اسپانسر جشنواره فیلم فجر هستند، اسپانسری که معلوم نیست به چه دلیل نامش رسانه ای نشده؟ آیا پای اختلاس گران یا پولشویان در میان است؟
بر اساس اعلام دوشنبه شب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، همزمان با همایش معاونین عمرانی استانداری های سراسر کشور که با حضور سید عباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار شد، تفاهم نامه ای به منظور کمک به احداث پردیس سینمایی امید در شهرهای فاقد سالن سینما در کشور با مشارکت شهرداری ها بین سازمان امور سینمایی، سمعی و بصری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به نمایندگی حسین انتظامی رئیس سازمان سینمایی و سازمان شهرداری ها و دهیاری های کشور به نمایندگی مهدی جمالی نژاد معاون وزیر کشور و رئیس این سازمان به امضا رسید.
رئیس سازمان سینمایی در همایش معاونین عمرانی استانداری های سراسر کشور با اشاره به اینکه توسعه زیرساخت های فرهنگی باعث کاهش هزینه های ما در سایر حوزه ها می شود، اظهار داشت: طی دو هفته گذشته شهرهای میناب، تربت حیدریه و پایان این هفته نیز شهر بم به مجموعه سینمایی کشور اضافه می شوند.
حسین انتظامی ادامه داد: امسال 90 سینما به مجموعه سینمایی کشور اضافه می شود اما با مدل سینما امید و با همکاری استانداری و شهرداری ها آینده بهتری را برای زیرساخت های سینمایی می بینیم.
با مجید مولایی، تهیه کننده سینما و تلویزیون که کارنامه پرکاری را در فهرست آثار تلویزیونی دارد، به گفت وگو درباره تاثیر حضور بازیگران تئاتر در آثار تصویری (سینما و تلویزیون) با توجه به بالا بودن ارقام استفاده از بازیگران چهره در تولیدات سینمایی و تلویزیونی پرداختیم که به گفته وی به این سادگی ها هم نبود که ما می گفتیم.
مولایی گفت: اتفاق حضور بازیگران تئاتر در رسانه های تصویری مانند سینما و تلویزیون لازم و ضروری است اما برای اینکه یک سریال دیده شود باید ده ها فاکتور در کنار یک دیگر قرار گرفته که یکی از آنها استفاده از بازیگران چهره است، زمانی که یک تهیه کننده و یا کارگردان برای اثر خود از بازیگران چهره استفاده نکرده و به سوی بازیگران کمتر شناخته شده برود یکی از مهمترین فاکتورها را که جذابیت اثر برای مخاطب است را از دست خواهد داد و در نتیجه احتمال آنکه این اثر دیده نشود و آن چهره جدید نتواند در اثر جا بیفتد هم وجود دارد. یعنی به صرف اینکه سلبریتی ها دستمزد بالایی دارند پس باید آنها را رها کرده و به سراغ بازیگران تئاتر برویم، ریسک بالایی است که نیاز به هوشمندی بالایی دارد که عدم این هوشمندی به ساخت سریالهایی منجر می شود کم مخاطب و بی رمق که امروزه تعداد آنها کم هم نیست.
مولایی با اشاره به ساخت سریال بانوی عمارت گفت: برای نمونه در سریال بانوی عمارت شرایط به گونه ای شد که ما به همین سو گرایش پیدا کردیم و از بازیگران کمتر شناخته شده استفاده کردیم.
این تهیه کننده تلویزیون ادامه داد: رویکرد استفاده از بازیگران تئاتر در رسانه های تصویری رویکرد بسیار درستی است اما این یک معقوله پیچیده چند جانبه ای است که باید با یک تیم هوشمند اعم از تهیه کننده، کارگردان و فیلم نامه نویس برای یک پروژه به نتیجه درست برسد که فاکتور انتخاب بازیگر را با وسواس بیشتری بررسی کرده و در کنار آن به مباحث دیگر نیز بپردازند.
وی گفت: اما از یک طرف دیگر ما در تئاتر و آموزشگاه هایی که بازیگری را می آموزند تعداد بازیگر خوب هم نداریم. برای مثال من در حال حاضر به کاراکتری در یک مجموعه طنز نیازمند هستم که تقریبا پنجاه سال سن داشته باشد، خب مگر چه تعداد بازیگر داریم که من بخواهم با اطمینان از آنها برای تولید این مجموعه استفاده کنم. نمی توان ریسک کرد شخصی که پنجاه سال سن داشته، در تئاتر هم کار کرده و هنوز هیچ نامی از خود در بین جامعه هنری ندارد معلوم نیست که بتواند از پس یک پروژه با این سرمایه های بالا بر بیاید یا نه.
تهیه کننده سریال چرخ و فلک افزود: در عین حال که می پذیرم باید از بازیگران تئاتر برای پروژهای سینمایی و رسانه خانگی استفاده کرد اما این مساله چالش هایی را در بر می گیرد، اول اینکه بضاعت ما در حوزه آموزش بازیگری، برعکس تعداد زیاد آموزشگاه ها، موسسات و مراکزی که به پرورش استعدادهای سینمایی وجود دارند بضاعت ناقصی است و عموما آنها تبلیغات و تجارت را پیشه کردند که تا به حال کار جدی در حوزه بازیگری در این حوزه ها اتفاق نیفتاده است. سال هاست که علاقه مندان به بازیگری در این آموزشگاه ها ثبت نام کرده و سرمایه و وقت خود را صرف گذراندن دوره های بازیگری می کنند اما انگشت شمارند افرادی که خروجی مناسب این مراکز بوده باشند.
مولایی گفت: در سال های گذشته این تعداد سریال تولید نمی شد اگر هم بود هنرمندان با اشتیاق در رسانه حضور پیدا می کردند و بدون چشم داشتی فقط برای بودن در عرصه و تولید اثر با تمام وجود فعالیت می کردند اما متاسفانه امروزه چهره ها علاوه بر در آمدهای بالای بازیگری از روش های مختلف برای کسب و کار استفاده می کنند. من می توانم نام ببرم چهره ای را که شاید چندین سال پیش یک اثر سینمایی را بازی کرده اما به فراخور همان بازی سال هاست در عرصه های دیگر به کسب درآمد می پردازد.
مولایی از ورود وزارت فرهنگ و هنر به دخالت در پرداخت دستمزدهای کلان به بازیگران چهره از طرف تهیه کنندگان و یا کارگردانان گفت: ببییند من نمی توانم مستقیما وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را مقصر بدانم، یک قوانینی هم امروزه جا افتاده که هر جا در هر حرفه ای، عرضه و تقاضا وجود دارد و پول در گردش هم وجود دارد این اتفاقات هم می افتد، هیچ کس هم نمی تواند آن را کنترل کند.
وی در این باره افزود: شما در مساله مواد مخدر هم چنین چیزی را مشاهده می کنید، عرضه وجود دارد تقاضا وجود دارد، پول در گردش هم وجود دارد، چهل سال هم هست که مبارزه با مواد مخدر هم در صدد ریشه کن کردن معتادان است آیا موفق شده؟ نه؛ با حشره کش نمی توان پشه های یک مرداب را از بین برد.
مولایی درباره چگونگی جلوگیری از این روند نابسامان گفت: چند راه برای جلوگیری از این وضعیت نابسامان وجود دارد یکی اینکه تولید بازیگران را افزایش دهیم، پول های سالم تری را وارد حوزه سینما و تلویزیون کرده و بازار عرضه و تقاضا را مدیریت و از فاسد کردن بیزینس ها جلوگیری کنیم.
وی در پایان افزود: متاسفانه امروزه پول هایی که در بخش سینما و تولیدات بخش رسانه خانگی وارد شده نه تنها پولی نبوده که در جهت رشد بازار فرهنگ و علم سینمایی باشد بلکه آسیب های مخرب و جران ناپذیری را به ریشه این هنر وارد کرده است. بازیگری که برای دو ماه کار یک میلیارد پول می گیرد آیا حاضر می شود که شش ماه در سریالی بازی کند و نصف این هزینه را دریافت کند. مگر استثنا باشد که من ندیدم.
کلان شهر تهران با وجود بیش از 13 میلیون نفر جمعیت و داشتن 44 شهر و شهرستان در اطراف خود، 207 سالن سینمایی و با نگاهی دیگر 48410 صندلی سینمایی دارد. این در حالی است که از نظر تمرکز و پراکندگی سالن های سینمایی در سطح شهر نیز تناسب درستی برقرار نشده و برخی مناطق از این منظر شرایط مطلوبی ندارند.
به گزارش ایسنا، بر اساس آماری که سازمان سینمایی از وضعیت سالن ها سینمایی در کشور و همچنین به تفکیک در استان ها منتشر کرده، در پایان سال 1397 تعداد 231 سینما، 83 مجتمع، 9 سالن و 18 فرهنگسرا در کشور وظیفه نمایش فیلم ها را با فراهم آوردن 596 سالن و 157707 صندلی برعهده داشته اند. همچنین تعداد 43 سینمای سیار به نمایش فیلم بصورت غیرثابت پرداخته اند.
در سال 1397 ظرفیت کل از 153430 صندلی ها به 157707 تغییر یافته و نسبت جمعیت به تعداد صندلی از عدد 521 نفر برای هر صندلی به عدد 507 نفر برای هر صندلی رسیده است که به تعبیری می شود رشدی در حدود 3 درصد را محاسبه کرد.
همچنین در این سال تعداد 76 سالن به تعداد سالن های کشور اضافه شده که از افزایش حدود 10 درصدی در تعداد سالن های کشور خبر می دهد.
با نگاهی جرئی تر بر اساس آخرین آماری که سازمان سینمایی از تعداد سالن های سینمایی استان تهران منتشر کرده، آورده شده که در حال حاضر تهران 77 سالن سینمایی دارد که شامل 63 سینما و پردیس سینمایی و 13 فرهنگسرا می شود و به تعبیری 207 سالن سینمایی و بیش از 48 هزار صندلی وجود دارد. این در حالی است که جدای از بحث تفاوت قیمت بلیت در برخی شهر های دیگر به نسبت تهران، تهران همیشه بیشتری میزان فروش بلیت را در بین دیگر شهر های کشور به خود اختصاص می دهد و همین می تواند علتی باشد بر اینکه همچنان تهران پتانسیل ساخت و تجهیز این مراکز فرهنگی را دارد.
پراکندگی سینما ها در شهر تهران به عنوان یک کلان شهر بر اساس نسبت سینما و سالن نمایش با جمعیت به این صورت است که استان تهران بیش از 13 میلیون نفر جمعیت ساکن دارد و بر این اساس نسبت جمعیت به سینما 172 هزار و سیصد و هفت است. به تعبیری دیگر بر اساس پراکندگی سینما ها در سطح استان، تهران 44 شهر دارد و از این تعداد تنها 11 شهر دارای سالن سینمایی هستند و 33 شهر از استان تهران فاقد امکاناتی برای نمایش فیلم اند.
از طرف دیگر اگر بخواهیم تنها به تمرکز و پراکندگی همین تعداد سالن و سینما در فقط شهر تهران بپردازیم هم تناسب استاندارد و مناسبی دیده نمی شود و بیشتر پردیس های سینمایی که بر اساس درجه بندی ها جزو سینما های مدرن به حساب می آیند در غرب تهران ساخته شده اند و دیگر مناطق مخصوصاً محدوده شرقی تهران از این منظر در مضیغه قرار گرفته اند.
در شرق کلان شهر تهران سینما هایی مانند سینما ماندانا، سینما تیراژه 2، سینما شکوفه تهران، فرهنگسرای اشراق تهران، سینما ناهید، سینما میلاد، فرهنگسرای گلستان و ... وجود دارند که با وجود آنکه تلاش شده در سال های اخیر بازسازی هایی در برخی از آن ها انجام شود و به سیستم پخش به روزتری مجهز شوند، اما هیچکدام جزو پردیس های مدرن و نوساز سینمایی به حساب نمی آیند و خلا نیاز به چنین سینمایی در منطقه حس می شود.
با این حال مدتی پیش خبری منتشر شد که قرار است مجتمع رایمون در منطقه حکیمیه تهران که متعلق به سازمان تبلیغات اسلامی است، تا دو ماه آینده، سالن آن (با ظرفیت 90 صندلی) توسط موسسه بهمن سبز تجهیز و در قالب سینما فعالیت خود را آغاز کند و در فاز اول یک سالن این مجتمع به عنوان سینما راه اندازی خواهد شد و در فاز دوم، سالن بعدی ساخته و به ناوگان سینمایی کشور افزوده می شود.
به این ترتیب تصریح شد که شرق تهران نیز صاحب سالن سینمایی مدرن می شود. البته در ادامه این خبر آمده موسسه بهمن سبز بنا دارد امسال تعدادی از سالن های سازمان تبلیغات اسلامی در شهر های مختلف را به سینما تبدیل کند. پس شاید بتوان گفت: باز هم قرار نیست سازه جدیدی ساخته شود و شاهد ساخت یک مجتمع و پردیس سینمایی نوساز در شرق تهران باشیم.
برای بررسی بیشتر شرایط موجود و نحوه برنامه ریزی، ساخت و شرایط پراکندگی سینماها، محمدقاصد اشرفی رئیس انجمن سینماداران درباره احداث سالن های جدید سینمایی در تهران توضیح داد: هیچ برنامه ریزی مشخصی برای نحوه پراکندگی، ساخت و احداث سینما ها وجود ندارد و به این ترتیب تنها به تقاضای سرمایه گذار برمی گردد. در حقیقت همه چیز به میزان و تعداد متقاضی وابسته است و تعداد مخاطبان در مناطقی مانند غرب و شمال تهران با به طور مثال شرق تهران یکسان نیست.
او ادامه داد: در محدوده شرقی تهران تا جایی که اطلاع دارم مجتمعی در فلکه سوم تهرانپارس در حال ساخت است و قرار بود تبدیل به یک سینمای مدرن شود. شرق تهران تا پیش از این هم چندین سینمای خوب و چنین سینما مثل تیراژه، شاهد، ماندانا، فرهنگسرای اشراق دارد، اما این ها مشتریان زیادی ندارند. با این حال برای همین تعداد مخاطب سینما وجود دارد و جزو سینما های مدرن و ممتاز به حساب می آیند. البته که درجه بندی سینما هم در کمیسیونی به نام ماده 5 انجام می شود و نمایندگانی از وزارت کشور، وزارت مسکن و شهرسازی، نمایندگان شهرداری، وزارت ارشاد، نیروی انتظامی، آتش نشانی و ... سینما را ارزیابی می کند و به آن درجه می دهند و تنها یک عامل مشخص کننده این درجه بندی ها نیست، زیرا از نظر سیستم پخش اکنون تمام این سینما ها مجهز شده اند.
رئیس انجمن سینماداران افزود: باید متقاضی برای احداث و ساخت پردیس ها و مجتمع های سینمایی وجود داشته باشد تا اقدامی در این زمینه انجام شود. آن فرد باید در ابتدا به وزارت ارشاد مراجعه کند و بگوید می خواهد یک مجتمع سینمایی بسازد اگر درخواست مورد تایید قرار بگیرد میتواند اقدام به چنین کاری کند. در نهایت اتفاق ویژه و سختی نیست و مثل همان مجوزی است که باید برای یک ساختن یک ساختمان گرفته شود.
اشرفی با تاکید بر اینکه "هیچ برنامه ریزی مشخصی وجود ندارد که باید در هر منطقه چه تعداد سینما وجود داشته باشد" گفت: متقاضی، محل مناسب و نتیجه گیری کمیسیون در این زمینه مهم است. وقتی وزارت ارشاد تایید کرد سرمایه گذار می تواند کارش را آغاز کند.
همچنین مدیر سینما ماندانا درباره صحبتی که مدتی پیش رییس اتحادیه بوفه داران سینما و مجامع عمومی درباره شرایط بوفه داران سینما ها گفته بود که اکثر فعالان و واحد های فعال در زمینه بوفه داری سینما ها به واسطه شرایط بد سینما ها و کاهش قدرت خرید، کسب وکار خود را تعطیل یا بسیار محدود کرده اند، توضیح داد: اکنون مقدار فروش بوفه ها کم نیست و به نظر رضایت بخش می آید، اما نکته اینجاست که بیشتر بوفه ها در سینما برای خود سینمادار است و برخی دیگر اجاره داده می شود با این حال درست است که بوفه سینما در داخل سینما است، اما ارتباطی با آن نداشته و میزان فروش آن ارتباط چندانی با مدیر سینما ها ندارد.
هزار شهر کشور سینما ندارد
معاون عمران و توسعه امور شهری و روستایی وزیر کشور با بیان اینکه حدود هزار شهر کشور سینما ندارد، ابراز امیدواری کرد که با اجرای مفاد یک تفاهم نامه زمینه تماشای فیلم در سالن های سینما در تعداد بیشتری از شهرها برای مردم فراهم و سرانه های فرهنگی در شهرها افزایش یابد.
به گزارش ایرنا، مهدی جمالی نژاد افزود: یک تفاهم نامه همکاری مشترک سازمان شهرداری ها و دهیاریهای کشور و سازمان امور سینمایی در زمینه ساخت سالن سینما با مشارکت شهرداری ها در شهرهای فاقد سینما امضا شد.
معاون عمران و توسعه امور شهری و روستایی وزیر کشور ادامه داد: این تفاهم نامه همکاری مشترک بین سازمان شهرداری ها و دهیاری های کشور و سازمان امور سینمایی و سمعی بصری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به منظور ساخت سالن سینما در شهرهای فاقد سالن سینما منعقد شده است و موضوع این تفاهم نامه عبارت از همکاری و استفاده از ظرفیت طرفین تفاهم نامه به منظور کمک به احداث پردیس سینمایی امید در شهرهای فاقد سالن سینما با مشارکت شهرداری هاست.
این تفاهم نامه در حاشیه همایش معاونان هماهنگی امور عمرانی استانداری ها با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به امضای معاون عمران و توسعه امور شهری و روستایی وزیر کشور و رئیس سازمان شهرداری ها و دهیاریهای کشور و معاون وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و رئیس سازمان امور سینمایی و سمعی و بصری رسید.
کلمات کلیدی
سینما
روزنامه ایران
الفبا : اعضای تحریریه روزنامه ایران ، طی نامه ای علت حال بد خود را
به خاطر موضوعاتی که مشروح آن در این خبر آمده است، توضیح داده اند که از نظر می گذارنیم :
اگر درهای گفتگو و تعامل باز بود، اگر گوشی برای شنیدن انتقاد وجود داشت، اگر کارکنان موسسه ایران گرفتار مدیرعامل و مدیرمسئولی نبودند که به دلیل چند شغله بودن و مشغله های فراوان در خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، فرصت حضور در موسسه ایران و شنیدن حرف ها و درد دل های کارکنان و روزنامه نگاران این موسسه را
ندارد، اگر سردبیر روزنامه مبتلا به سوظن و گمان پردازی اینکه همه می خواهند علیه اش توطئه کنند نبود و توانایی شنیدن صدای منتقدین را داشت و... این نامه هرگز برای رسانه ها و مخاطبین ایران نوشته نمی شد و چون همیشه سختی ها و مشکلات اقتصادی و غیراقتصادی را مانند همه هموطنان عزیزمان تحمل می کردیم اما کاش در روزنامه ایران فقط مسئله مشکلات اقتصادی بود و کاش مدیران ایرنا و ایران گوشی برای شنیدن مشکلات کارکنان داشتند...
یک: از مشکلات اقتصادی گفتیم، سال گذشته همین مسئله بهانه تیم جدید مدیریت خبرگزاری ایرنا بود تا مدیرعامل سابق موسسه ایران را که به شهادت و اعتراف خود مدیران فعلی ایرنا، مدیری صاحب نظر، متخصص، اخلاقمدار و دلسوز بود و درهای اتاقش بر روی یکایک کارکنان باز بود تا شنوای مشکلات و انتقاداتشان باشد، تغییر دهند و جا را برای حضور مدیرعامل فعلی موسسه که معتمد مدیرعامل
ایرناست باز کنند. کارکنان ایران در زمان مدیرعاملی محمد تقی روغنی ها دچار مشکلات اقتصادی بودند و چندین ماه حقوق خود را دریافت نکردند. اما نه به دلیل کم کاری و کوتاهی ایشان (محمدتقی روغنی ها بطور پیوسته درگیر پیگیری مشکلات اقتصادی موسسه بود و گزارش نتایج پیگیری ها را به کارکنان بطور مرتب می داد) بلکه بخاطر اینکه حقوق کارکنان موسسه ایران در ایرنا بلوکه شد و پرداخت آن موکول به اجرای این شرط بود که روغنی ها
استعفا داده و از موسسه برود! در مراسم تودیع روغنی ها و معرفی شفیعی بعنوان مدیرعامل جدید، بهانه تغییر مدیر عامل جوانگرایی اعلام شد آن هم برای یک استاد دانشگاه 58 ساله! هر چند در طعنه ها و کنایه های مراسم تودیع معلوم شد که دعوا بر سر چیز دیگری است و آن یکدست کردن و تحت امر کردن ایرنا و موسسه ایران بوسیله مدیرعامل فعلی ایرنا و خودی کردن تیم مدیریت است! هزینه اجرای این نقشه را هم کارکنان ایران دادند که حقوق
ماهانه شان به گروگان مدیر ایرنا در آمد تا روغنی ها استعفا دهد.
دو: با رفتن محمد تقی روغنی ها و انتصاب مدیر عامل جدید، عملا میدان جولان سردبیر روزنامه ایران برای تحمیل خواسته ها و ” باید” های اعلامی خود و البته تسویه حساب های شخصی وسعت یافت هرچند قبل از آن نیز با اعمال فشار و استعفاهای ظاهری این خواسته ها را پیگیری می کرد و مدیرعامل و مدیرمسئول سابق روزنامه بر اساس
رویه دخالت نکردن در امور داخلی تحریریه و احترام به اختیارات سردبیر علیرغم اذعان بر اشتباه بودن بسیاری از تصمیمات، دست سردبیر را تا حدودی برای اعمال اراده فردی و سلایق شخصی خود باز گذاشتند. با این حال باز هم روزنه هایی برای طرح انتقادات تحریریه از رویه سردبیر گشوده بود.
شکی نیست که ما منکر اجرا نشدن خواسته ها و اراده سردبیر یک روزنامه نیستیم اما تحمیل نظرات بصورت
فرمایشی، بدون مشورت و مهمتر از همه نقض متناوب و پی در پی نظرات و انتظار برای اطاعت کور و بی برو برگرد تحریریه بدون چون و چرا و حتی طرح انتقاد آیا معنایی جز ایجاد و بنیان نهادن یک دیکتاتوری کوچک در درون تحریریه یک روزنامه پر سابقه را دارد؟
سه: در اینجا به چند نمونه از تصمیمات و رفتارهای سردبیر ایران اشاره می کنیم و قضاوت را به خوانندگان می سپاریم:
اول: در جلسه دبیران تحریریه با مدیر مسئول سابق روزنامه، مسئول صفحه خوانندگان روزنامه از سردبیر روزنامه انتقاد می کند که در جدیدترین ابلاغیه خود به تحریریه بیش از ده بار از کلمه “باید” استفاده کرده و نویسندگان تحریریه را افرادی مبتدی فرض کرده که بدیهیات را هم نمی فهمند. او در جلسه از سردبیر خواست که بجای مدیریت تحکمی به مدیریت تعاملی روی آورد. سردبیر روزنامه البته در پاسخ، نامه عدم نیاز تحریریه به
ایشان و درخواست اخراجش را نوشت. هر چند با پا درمیانی ها و اذعان بر اینکه ایشان فردی توانمند است به حذف صفحه این روزنامه نگار و تبعید ایشان به خارج از تحریریه رضایت داد.
دوم: یکی از دعواهای معروف وی با دبیر سابق فرهنگی است که به تازگی صندلی او را هم به کس دیگری واگذار کرده است. وی در این دعوا کنترل از دست داد و تحریریه ایران را “یک مشت گوسفند عوضی” خطاب کرد. هنوز
مدیرعامل جدید وارد ایران نشده بود و به همین دلیل بچه ها می توانستند به نشانه اعتراض به دفتر مدیریت مراجعه و از وی تقاضای دخالت کنند. اما کسی آن روز نمی دانست که وی با تیم جدید و با لابی در دفتر ریاست جمهوری درحال زمینه چینی برای تغییر بزرگ است. به همین دلیل چند روزی قهر کرد و با قدرت بیشتری به مجموعه بازگشت.
سوم: در روزنامه ایران بخشی از کارکنان رسمی هستند و بخشی قرار دادی؛ اگر سردبیر روزنامه با یک نیروی قراردادی مشکل داشته باشد تبعا مشکل قانونی زیادی برای اخراج او ندارد. اما اگر با یک نیروی رسمی مشکل داشته باشد، به دلیل موانع قانونی اخراج و هزینه بالای مالی آن برای موسسه، او را به حاشیه می راند. این عملکرد باعث تحمیل هزینه مضاعف به روزنامه می شود چراکه روزنامه به نیرویی حقوق می دهد که عملا کاری از او نمی خواهد. از آنجایی که سردبیر روزنامه ایران به دلایل نامعلوم با بسیاری از کارکنان روزنامه مشکلات شخصی دارد، ما با افراد زیادی در روزنامه مواجه هستیم که بخاطر اینکه مشمول قهر سردبیر قرار گرفته اند عملا کار خاصی نمی کنند، به حاشیه رانده شده و حقوق دریافت می کنند. ( توضیح: سردبیر روزنامه ایران در مقطعی خبرنگار همین روزنامه بوده و بعد همکاری خود را با ایران قطع کرده و این بار در جایگاه سردبیر به روزنامه بازگشته است. به همین دلیل خرده حساب های خود با اشخاص را در آن مقطع اکنون تسویه می کند!) یکی از افراد مغضوب وی، سردبیر سابق روزنامه ایران است که دست بر قضا سالها پیش دبیر وی بوده. سردبیر سابق روزنامه هرچند اکنون در این جایگاه نیست اما به دلیل تجربیات فراوان و دانش تخصصی اش در هر مقطعی در روزنامه حتی در دوران مدیریت تیم دولت احمدی نژاد طرف مشورت بوده و مسئولیتی داشته اما تدبیر سردبیر فعلی این است که او را در حاشیه قرار داده و جهت تنبیه، او را به تحریریه راه ندهد و
موسسه ایران به این نیروی رسمی که اکنون در آستانه بازنشستگی است فقط حقوق بدهد و بس!
چهارم: سردبیر روزنامه ایران ایده های فراوانی برای کار دارد. او اما این ایده ها را در جلسه شورای سردبیری مطرح نمی کند. جلسه شورای سردبیری صرفا محلی برای ابلاغ ایده های شخصی سردبیر است. سردبیر به دبیر می گوید از این پس می خواهیم فلان کار را کنیم. اگر دبیر چون و چرا بیاورد و نظری مخالف دهد می گوید پس برو بیرون و به
فکر کار دیگری باش! البته اگر سردبیر امروز ایده ای را به یک گروه در تحریره ابلاغ کرد و فردا نظرش برگشت و ایده دیگری داد، گروه موظف است ایده جدید را پیگیری کند. در دوره مدیریت سردبیر فعلی تحریریه باید بپذیرد که خمیر مجسمه سازی است و هر روز به هرشکلی که سردبیر اراده می فرماید باید درآید.
به دلیل همین ایده های هرروزه، چینش میزها در تحریریه به تناسب تغییر صفحات و تغییر مدیریت گروهها و افراد، مدام در حال تغییر است. یک گروه حذف می شود، میز یک گروه به میز گروه دیگر می چسبد. دبیر یک گروه به عنوان خبرنگار باید کنار یک دبیر دیگر کار کند و... نیروهای خدماتی روزنامه هم در راه پله ها و طبقات مدام درحال جابجا کردن میزها و کامپیوترها هستند؛ مثلا اگر گروه حقوقی روزنامه وارد تحریریه شود و ببیند میزش حذف شده و به میز گروه دیگر چسبانده شده و یا صفحاتش حذف شده نباید تعجب کند و البته چون و چرا هم هرگز نباید کند
چراکه دوره دوره جوانگرایی و خلاقیت و ایده های رنگارنگ است و از یک ساعت پیش هم قرار بر این شده!
پنجم: سردبیر روزنامه به دبیر گروه گزارش ابلاغ می کند که از این پس شما باید چهار صفحه ویژه نامه جوان هم در هفته منتشر کنید. وقتی دبیر گزارش دلایل مخالفتش را می گوید پاسخ می شنود که اگر قبول نداری از روزنامه برو! به ناچار دبیر گزارش می پذیرد و انجام می دهد اما بعد از مدتی سردبیر او را فرا می خواند و می گوید قرار بر این شده که دیگر ویژه نامه جوان نداشته باشیم. از این پس شما علاوه بر صفحه گزارش هر روز چهار صفحه ویژه نامه استانها هم منتشر کنید و دلیل اینکه این ماموریت را به شما داده ام این است که کارتان خوب است! دبیر گزارش دوباره دلایل مخالفتش را می گوید اما سردبیر پاسخ می دهد اگر قبول نداری از روزنامه برو! دبیر نگون بخت که دو سالی هم بیشتر به بازنشستگی اش نمانده حداقل برای حفظ حقوق همسر و فرزندانش قبول می کند و برنامه انتشار چهار صفحه ویژه نامه استانها با محتوای تولیدی و میدانی را فراهم می کند و دستورات سردبیر را به خبرنگارنش ابلاغ می کند. بعد از یک هفته دوباره سردبیر او را فرا می خواند و می گوید: قرار شده که بجای چهار صفحه هشت صفحه در روز منتشر کنید. میدانی هم لازم نیست باشد، محتوا خبری باشد و از خبرگزاری ها کپی کنید چون از مطالب خود شما بهتر است. وقتی دبیر گروه با یک حساب سرانگشتی به این نتیجه می رسد که این کار شدنی نیست و در نهایت علاوه بر
اینکه به کیفیت کار گروه گزارش لطمه می زند، در حوزه شهرستانها هم کار کیفی و خوبی از کار در نمی آید، پاسخ می شنود که اگر انجام نمی دهی برو، من شش نفر سراغ دارم که می توانند این کار را به بهترین نحوی انجام دهند!
ششم: وی دبیر گروه ادب و پایداری را که سال هاست برای روزنامه آبرو خریده و مخاطبان ویژه خود را دارد، از گروه مجازی دبیران اخراج می کند و صفحه او را نیز تقریبا حذف و به یک صفحه در ماه تقلیل می دهد.
هفتم: دبیر صفحات لایی که از جمله روزنامه نگاران صاحب قلم و صاحب فکر است، توسط ایشان کاملا ایزوله شده. طوری که وی به همه خبرنگاران اعلام کرده به هیچ وجه سوژه ها و مطالب را به ایشان ندهید و او را درجریان روند کارها نگذارید.
هشتم: دبیر هنری، مسئول صفحه بندی و بسیاری دیگر در دوره مدیریت وی آواره و بی اثر شده اند اما مشکل اساسی در آستانه تحمل، دمدمی مزاجی و هتاکی وی است به
طوری که تقریبا هیچ کسی در تحریریه نیست که از توهین آشکار و پنهان او در امان مانده باشد. او خود حرفه ای پنداری است که می تواند به راحتی به معاون دبیر شهرستان ها بگوید: “به چه حقی حرف می زنی؟ تو چکاره ای؟”
کارکنان روزنامه ایران در دورهمی ها و گعده های دوستانه خود وقتی صحبت از گلایه از وضع موجود می شود، آخر
سر به یک جمله می رسند: “اینجا ایران است!” موسسه ایران مشتی از خروار و نمونه ای از فرجام تصمیم های غیرکارشناسی و بی ثبات، سلیقه ای عمل کردن، اعمال حب و بغض های شخصی از جایگاه مسئولیت و هزینه کردن منابع دولتی بخاطر سلیقه ها و از آن بدتر تسویه حساب های شخصی و چرخ را از نو اختراع کردن و بی توجهی به تجربه های گذشته و... است.ما معتقدیم آنچه باعث شده روزنامه در تامین درآمدها دچار مشکل باشد و به افت تیراژ بیانجامد، صرفا عدم اقبال مخاطبان به روزنامه ها بخاطر حضور پررنگ شبکه های اجتماعی نیست بلکه مشکل اصلی مدیریت رسانه و قرار گرفتن کسانی در راس این مسئولیت است که شایسته آن نیستند! زد و بندها و اولویت دادن به ملاحظات سیاسی و شخصی در انتصابات درنهایت موجب تلف شدن سرمایه ها و منابع موجود و به افول کشیده شدن نشریات می شود. ما ازمسولان دولتی از وزیر ارشاد، سخنگو، رییس دفتر رییس جمهوری و... می خواهیم که رضایت خود از روزنامه را صرفا به اینکه تیتر و خبر مورد نظر آنها در صفحه اول چاپ شده است تنزل ندهند. رضایت واقعی وقتی است که مخاطبان اصلی که مردم هستند راضی باشند. وقتی روزنامه ای با این سابقه و برند “ایران” در تامین هزینه ها، فروش، جذب آگهی و... ناتوان است بخشی از این ناتوانی را باید در نارضایتی مخاطبان جست و قطعا نحوه مدیریت
بی ثبات و دمدمی سردبیر و مدیرعامل فعلی در بوجود آمدن این وضع موثر است. جالب است بدانید مدیرعامل جدید که به دقت و امانت داری در کار اداری شهره هستند، هنوز پس از ماه ها حتی یک جلسه با تحریریه نگذاشته اند و با هیچ دبیر و خبرنگاری آشنایی حتی چهره به چهره ندارند و میدان وسیعی در اختیار سردبیری گذاشته اند که مدیریت تحریریه را با خاله بازی های دوران کودکی اشتباه گرفته است.
آقایان یا فکری اساسی به حال این روزنامه زیر دست و پا مانده بکنید و دست کارگزاران اقتصادی حضرات را به عنوان فعال مایشاء در موسسه کوتاه کنید یا یکسره این دمل چرکین را از ریشه درآورید.
با شدت گرفتن بحران کاغذ و نیز بحران مخاطب، در بیشتر کیوسک های مطبوعاتی جز چند روزنامه معروف و سابقه دار و یکی دو روزنامه که حامی خاص دارند، روزنامه دیگری نمی بینید. این در حالی است که بنا بر آمار سامانه جامع رسانه های کشور، در حال حاضر 353 روزنامه مجوز انتشار دارند. اما سؤال اینجاست که با وجود این همه مجوز روزنامه، چرا کیوسک ها خالی هستند؟
سید محمدرضا دربندی؛ مدیرکل مطبوعات و خبرگزاری های داخلی، درباره تعداد واقعی روزنامه های فعال به خبرنگار ایرناپلاس گفت: از 353 روزنامه ای که در کشور مجوز گرفته اند، لزوماً همه فعال نیستند. حدود 300 روزنامه فعالند و بقیه یا اصلاً کارشان را هنوز شروع نکرده اند یا شروع کرده اند و بنا به دلایلی، انتشار را نیمه کاره رها کرده اند. از آن 300 روزنامه فعال، تعداد زیادی استانی هستند. مثلاً ما در استان خوزستان 28 روزنامه داریم که بعضی در اهواز و تعدادی در شهرهای دیگر استان منتشر می شوند. پس برای قضاوت در این باره، نباید فقط تهران را ببینیم. توجه کنیم که روزنامه های استانی جلوی چشم ما نیستند و آنها را نمی بینیم.
بحران کاغذ و لاغر شدن روزنامه ها
در بحران اخیر کاغذ، روزنامه ای نبود که از گزند این بحران دور بماند. حتی روزنامه های ایران و همشهری که پشتشان به دولت و شهرداری گرم بود، در چند مرحله قیمت ها را بالا بردند و بالاخره مجبور به تعدیل نیرو و کاهش تعداد صفحاتشان شدند.
وقتی چنین وضعی برای این روزنامه ها پیش می آید، دیگر تکلیف روزنامه هایی که پشتوانه چندان قوی نداشتند معلوم است. برخی روزنامه های سراسری و محلی که با قیمت جدید کاغذ و چاپ نمی توانند از عهده هزینه ها بربیایند، کج دار و مریز و یکی در میان چاپ می شوند و هروقت پولی دستشان برسد، روزنامه را منتشر می کنند یا مدیرانشان کلاً عطای روزنامه داری را به لقایش بخشیده اند و روزنامه را تعطیل یا مجوزش را واگذار کرده اند.
روزنامه های حاضرِ غایب
در این بین، روزنامه هایی هم هستند که حتی قبل از این بحران ها هم در هیچ کیوسکی آفتابی نمی شدند یا در سایت ها و کانال های تلگرامی ردی از جلد آنها پیدا می شد یا در لیست یارانه بگیران وزارت ارشاد. برخی از این روزنامه ها با همدستی چاپخانه ها تعداد بسیار کمی چاپ می کنند و با اعلام تیراژ غیر واقعی، کاغذ می گیرند و آن را در بازار آزاد می فروشند.
بعضی از روزنامه ها که سراسری هم هستند، با تیراژ محدودی منتشر می شوند. یعنی از 100 نسخه تا حداکثر 500 نسخه
مهران کرمی، مدیرمسئول روزنامه همشهری در یادداشتی که چندی پیش درباره کاهش تعداد صفحه های روزنامه اش نوشته بود، تعداد روزنامه هایی را که منتشر می شوند، بین 25 تا 30 روزنامه عنوان کرده بود. سیامک رحمانی، قائم مقام مدیرمسئول روزنامه شهروند نیز در مصاحبه ای گفته است: هم من، هم مدیر کل و هم معاون مطبوعاتی می دانیم تعداد روزنامه هایی که واقعاً چاپ و توزیع می شوند چقدر است و نام بیش از 200 روزنامه در لیست است که این روزنامه ها از آگهی های دولتی استفاده می کنند. مجوز طرح ترافیک و یارانه وزارت ارشاد را هم دریافت می کنند، ولی از این تعداد، تنها تعداد محدودی روزنامه چاپ می شوند و تحریریه دارند. تعداد زیادی چاپ نمی شوند و فقط یک اسم و مجوز هستند و از تسهیلات بهره مند می شوند.
یک کیوسک دار در خیابان شریعتی می گوید: اینکه می گویند 160 روزنامه در تهران منتشر می شود، اصلاً واقعی نیست. تمام تهران را هم بگردید این تعداد روزنامه پیدا نمی کنید. حتی همین چند روزنامه ای هم که هستند، کم کم پخششان دارد نامنظم می شود و یک روز هستند و یک روز نیستند.
تعدادی هم هستند که به آن ها یارانه و کاغذ نمی دهیم و اصلاً چاپ نمی کنند و 50 نسخه ریسوگراف می کنند. این ها حتی گاهی آگهی هم می گیرند اما به اندازه ای که به آن آگهی دهنده روزنامه را بدهند، منتشر می کنند
دربندی در پاسخ به این نکته که تعداد زیادی از روزنامه ها در ظاهر منتشر می شوند و صفحات اولشان در شبکه های مجازی دیده می شود، اما وقتی به کیوسک های روزنامه فروشی مراجعه می کنیم با تعداد کمی از روزنامه ها مواجه می شویم، گفت: در مورد تهران باید بگویم بخشی از این روزنامه ها در کیوسک ها توزیع می شوند و بخشی هم اصلاً در کیوسک ها توزیع نمی شوند. این ها یا با ادارات قرارداد دارند یا با شرکت های هواپیمایی یا نهادهای دیگر و در آن مجموعه ها توزیع می شوند. تعدادی هم اصلاً در تهران توزیع نمی شوند، یعنی با یک شرکت توزیع قرارداد دارند و به چند استان فرستاده می شوند. بعضی از اینها خودشان شرکت توزیع دارند و خودشان روزنامه را چاپ و توزیع می کنند. روزنامه های بزرگ، مانند اطلاعات و کیهان معمولاً این طوری هستند. اینها خودشان چاپخانه دارند و برای توزیع هم ارتباط شبکه ای درست کرده اند که صبح زود به مرکز استان فرستاده و از آنجا در شهرستان ها توزیع می شوند. بنابراین توضیحات، اگر ما روزنامه ای را در کیوسک نمی بینیم، مفهومش این نیست که آن روزنامه منتشر نمی شود.
روزنامه هایی که به شهرهای کوچک نمی رسند
در کیوسک های مطبوعاتی استان ها و شهرهای دیگر از تهران هم کمتر روزنامه پیدا می شود و دست مردم حتی از بعضی روزنامه های سراسری و قدیمی هم کوتاه است. آب رفتن تیراژ روزنامه ها به خاطر گرانی باعث شده است تمرکز توزیع بر تهران و چند شهر بزرگ دیگر باشد و مخاطبان شهرهای کوچک تر هر روز بیشتر از قبل از روزنامه خوانی محروم شوند. گرچه باید به بحران مخاطب و سخت دست به جیب شدن مردم برای خرید روزنامه هم اشاره کرد و گفت که دیگر مثل قبل کسی به دنبال روزنامه خواندن نیست که این هم دلایل مهمی دارد.
یکی از شهروندان زاهدانی در این باره می گوید: بعضی روزنامه های سراسری اصلاً به زاهدان نمی آیند. از روزنامه های محلی هم فقط دو سه روزنامه در کیوسک ها وجود دارد. از بقیه فقط گاهی اسمی در فضای مجازی می آید و من که هر روز روزنامه می خرم، فقط اسمشان را شنیده ام و خودشان را ندیده ام.
کاغذ می گیرند و چاپ نمی کنند
برخی از روزنامه هایی که روی کیوسک ها نیستند، از وزارت ارشاد یارانه و کاغذ می گیرند و حتی از آگهی های دولتی سود زیادی به جیب می زنند، اما در تیراژ بسیار کم منتشر می شوند. همین هم صدای دیگران را درآورده است. آن ها می گویند چرا باید یارانه و آگهی های دولتی به جیب کسانی برود که تمام تیراژشان، چیزی حدود 500 نسخه است که برای اعلام وصول و فرستادن برای آگهی دهنده چاپ می شوند.
چرا باید یارانه و آگهی های دولتی به جیب کسانی برود که تمام تیراژشان، چیزی حدود 500 نسخه است که برای اعلام وصول و فرستادن برای آگهی دهنده چاپ می شوند
مدیر کل مطبوعات داخلی در ادامه به سوی دیگر ماجرا یعنی روزنامه هایی که با شگردهای خاص منتشر می شوند و برخی کاغذ و یارانه می گیرند، هم اشاره کرد و گفت: بعضی از روزنامه ها که سراسری هم هستند، با تیراژ محدودی منتشر می شوند؛ یعنی از 100 نسخه تا حداکثر 500 نسخه. در بازرسی که ما از چاپخانه ها داشته ایم، چنین چیزهایی را به دست آورده ایم که بهانه شان فعلاً این است که چون کاغذ گران است و کاغذ با ارز دولتی به اندازه کافی به ما نمی رسد، ما با تیراژ کم چاپ می کنیم. تعدادی هم هستند که به آنها یارانه و کاغذ نمی دهیم و اصلاً چاپ نمی کنند و 50 نسخه ریسوگراف می کنند. این ها حتی گاهی آگهی هم می گیرند، اما روزنامه را به اندازه ای که به آگهی دهنده بدهند، منتشر می کنند. این ها تعداد بسیار معدودی هستند و ما درصدد شناسایی شان هستیم تا هم مجوزشان را هیئت نظارت لغو کند و هم دیگر یارانه و کاغذ به آنها تعلق نگیرد.
دربندی درباره اقداماتی که معاونت مطبوعاتی تاکنون برای مقابله با این تخلفات انجام داده است، به ایرناپلاس گفت: ما راه های مختلفی را رفته ایم تا به شمارگان واقعی نشریات دست پیدا کنیم. تا حدودی هم موفق شده ایم، اما گاهی هم به دلیل همدستی بین چاپخانه و ناشر روزنامه موفق نبوده ایم و به دنبال راهکارهای دیگری هستیم که بتوانیم حداقل کاغذ مورد نیاز یک روزنامه را برآورد و تعیین کنیم که چه تیراژی را حتماً چاپ می کند و سهمیه اش را هر سه ماه یک بار تعیین کنیم و بگوییم اگر هم مدعی هستی که بیشتر چاپ می کنی، کاغذ نیمایی تهیه کن.
وی در ادامه درباره نحوه شناسایی نشریاتی که ریسوگراف هستند افزود: برای نشریاتی که در شهرستان هستند از طریق ادارات کل فرهنگ و ارشاد اسلامی و خانه های مطبوعات، که انجمنی غیردولتی است، اما همه مطبوعاتی ها در آن عضو هستند، پی می بریم که کدام روزنامه و نشریه، چاپ ریسوگراف و کپی انجام می دهد. لیست اینها را تهیه می کنیم و اول به آنها تذکر می دهیم، اگر ادامه بدهند کلاً آنها را از یارانه و کاغذ محروم می کنیم. در تهران هم همین طور است و با کمک بعضی نهادهای نظارتی، این بررسی ها را انجام می دهیم. ما با چند روش داریم به سمت شفاف سازی این گونه نشریات می رویم، اما در نهایت دو عامل برای تصمیم گیری داریم؛ اول: عددهایی که در این بازرسی ها به دست آورده ایم و دوم: برآوردی که خودمان داریم. با ترکیب این اطلاعات، سهمیه کاغذ برای روزنامه تعیین می شود که حداقل مورد نیازش با ارز دولتی تا زمانی که هست، تأمین شود.
ابوالقاسم خداوردی لو، مدیر مراکز واحد های فرهنگی دیجیتال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در گفت وگو با ایکنا ؛ با اشاره به وضعیت فعلی تبلیغ دین در فضای مجازی و جایگاه و اثرات این فضا در سبک زندگی، گفت: مهمترین اثری که فضای مجازی بر زندگی انسان ها داشته، سهولت در ارتباطات به گستره بی نهایت اطلاعات و ارتباطات است. فضایی که به وسیله آن می توان خرید کرد، علم را فراگرفت، تحقیق و دانلود کرد و به محتوا های بسیاری از جمله دینی و قرآنی دسترسی داشت و می توان کل دنیا را با تمامی اطلاعات و افرادش در اختیار داشت.
مسئول ارتباط با بخش خصوصی معاونت محتوای مرکز ملی فضای مجازی با اشاره به اهمیت حضور مبلغان و مروجان دینی در فضای مجازی و ایجاد فرصت های تبلیغی نوین و اثرگذار، گفت: امروزه به واسطه شبکه محور شدن فعالیت ها در فضای مجازی، محتوا و تبلیغ دین نیز از این قاعده مستثنی نیست و ارتباطات، تعاملات و تبلیغات به صورت شبکه محور شکل گرفته است. شبکه محور بودن به معنی این است که افراد براساس انتخاب خود با سایرین ارتباط و تعامل برقرار و محتوا را دریافت می کنند. در دین شبکه محور فرد با افرادی که هم فکر و هم سلیقه خودش است ارتباط می گیرد؛ لذا جایگاه حضور افراد متخصص و آگاه به نحوه تبلیغ دین و تعامل با افراد در این فضا بیش از پیش اهمیت پیدا می کند.
این کارشناس حوزه فضای مجازی با بیان اینکه امروز حضور مردم به خصوص جوانان در فضای مجازی با بحران هویت همراه شده است، افزود: در مواجهه افراد با فضای مجازی به علت فقدان سواد رسانه ای، شرایط به گونه ای شده است که برخی افراد با نقاب های مختلفی در این فضا حضور پیدا کرده و گاه حرف هایی را در ظاهر و قالب دین مطرح می کنند که باعث ایجاد شبهه و تبلیغ ناصحیحی از مبانی دینی و قرآنی در این فضا می شود. این تبلیغ آسیب ها و خطراتی را در هویت افراد و دین داری مردم خواهد داشت.
مدیر مراکز واحد های فرهنگی دیجیتال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با اشاره به خطرات تبلیغ دین در فضای مجازی از سوی افراد غیرمتخصص این حوزه و آسیب های احتمالی آن گفت: ضعف، نبود یا گاه خلأ حضور افراد متولی و متخصص در حوزه دینی و تبلیغی در فضای مجازی سبب شده است تا افراد غیرآگاه در این حوزه سکان دار مبانی تبلیغی شوند و ذهن و دل جوانان کشور را به خود مشغول کنند. قطعاً تبلیغات سنتی دین در خارج از فضای مجازی اثرگذاری خود را دارد، اما در فضای مجازی با المان های فعلی پاسخگو نیست.
خداوردی لو با بیان اینکه افراد غیرمتخصصی که در این فضا حضور دارند و به فعالیتی تبلیغی و دینی مشغول هستند، عمدتاً به دنبال کسب درآمدند، اظهار کرد: این افراد برای فعالیت خود به دنبال مسائل خاص و نادر که عموماً غیردینی هستند، می روند و با نمایش این مسائل در قالب دین، آسیب هایی را به این حوزه وارد می کنند. این درحالی است که برخی افراد دغدغه مند حوزه دین از دارایی بسیار خوبی در شبکه های اجتماعی، که همان دنبال کنندگان فالوور هستند، برخوردارند، اما نمی توانند از این موقعیت و فرصت به خوبی و درستی استفاده کنند.
وی با بیان اینکه آموزش سواد رسانه ای دینی از ضروریات تبلیغ دین و مبانی قرآنی در فضای مجازی است، به ایکنا گفت: بر این اساس نقش طلاب و مبلغان در مدیریت محتوا، آموزش و ارتباطات فضای مجازی در این حوزه باید افزایش پیدا کرده و تقویت شود. اگر محتوای خوب و مناسب تولید شود مردم حاضرند برای آن هزینه کنند؛ اما گاه گفته می شود که مردم به محتوای مذهبی پول نمی دهند، این درحالی است که طبق آمار ها مباحث آموزشی با 19.5 درصد، کتب مختلف با 10 درصد و محتوای مذهبی با 7.8 درصد بالاترین فروش محتوای الکترونیکی را در سال گذشته به خود اختصاص داده اند.
مدیر مراکز و واحد های فرهنگی دیجیتال یکی دیگر از ضعف های تولید محتوای دینی در فضای مجازی را نداشتن استاندارد های لازم دانست و بیان کرد: بسیاری از محتواهای تولیدشده دینی در فضای مجازی به روزرسانی نشده و به همان شکل قدیمی عرضه می شود. برخی از محتوا ها این امکان را ندارند که با نرم افزار های موبایل ها سازگاری داشته باشند و مورد استفاده قرار گیرند؛ لذا باید بر استاندارد تولید محتوای الکترونیکی نیز توجه داشت.
انتهای پیام
به گزارش ایکنا؛ پاییز سال گذشته هیئت رسیدگی به امور مؤسسات فرهنگی قرآن و عترت کشور ، که از سوی شورای توسعه فرهنگ قرآنی کشور و برای کاهش موازی کاری و تسریع در روند امور مؤسسات قرآنی تشکیل شده بود، پس از برگزاری بیش از 80 جلسه و حتی تصویب مجوز و پرونده مؤسسات قرآنی مختلف در سراسر کشور منحل شد.
شورای توسعه فرهنگ قرآنی کشور پس از انحلال هیئت، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان تبلیغات اسلامی را به تشکیل هیئت هماهنگی درباره نحوه تصمیم گیری برای مؤسسات به ویژه در زمینه صدور مجوز که شاید مهمترین موضوع در مورد مؤسسات زیر نظر این دو نهاد است مکلف کرد. متأسفانه هنوز چنین هیئتی تشکیل نشده و هر کدام از نهادهای مذکور بنا به نظر خود اقدام به صدور مجوز برای مؤسسات قرآنی می کنند. البته پس از اینکه این هیئت هماهنگی تشکیل نشد، شورای توسعه فرهنگ قرآنی کشور طی مصوبه ای اعلام کرد که خود برای تشکیل چنین هیئتی اقدام می کند که این مصوبه نیز هنوز از سوی شورای توسعه عملیاتی نشده است.
درباره نحوه صدور مجوز مؤسسات در سازمان دارالقرآن الکریم از مهدی قره شیخلو، رئیس این سازمان، پرسشی داشتیم.
قره شیخلو اظهار کرد: پس از انحلال هیئت رسیدگی و عدم تشکیل هیئت هماهنگی بین دو نهاد مرتبط با این موضوع یعنی سازمان تبلیغات اسلامی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تصمیم بر این شد تا برای رفع مشکلات مؤسسات زیر نظر سازمان تبلیغات و صدور مجوز برای مؤسسات قرآنی، هیئتی در سازمان تشکیل شود که اقداماتی نیز در این راستا انجام شد.
رئیس سازمان دارالقرآن با بیان اینکه این هیئت شامل پنج عضو است، ادامه داد: هیئت رسیدگی به امور مؤسسات سازمان دارالقرآن الکریم تاکنون پنج جلسه تشکیل داده و در سه ماهه نخست سال جاری نیز با درخواست حدود 20 پرونده تشکیل مؤسسات قرآنی، موافقت اصولی داشته است.
قره شیخلو تصریح کرد: از ابتدای سال 97 قرار بر این شد که برای درخواست کنندگان تأسیس مؤسسات، علاوه بر تشکیل پرونده و مراحلی که باید در این زمینه طی کنند، از سازمان حراست نیز استعلام شود. البته روند دریافت استعلام کمی با کندی صورت می گیرد که همین امر باعث شده پرونده های زیادی در دست اقدام باقی بماند. امیدواریم تکلیف این پرونده ها نیز به زودی مشخص شود.
انتهای پیام
کودک فردی مهم در جامعه محسوب می شود که آینده، اقتدار، عزت، سربلندی و سرافرازی کشور در دستان اوست و آنچه مسلم است بدخواهان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران به دنبال ضربه به کشور از هر طریقی هستند و یکی از مواضعی که دشمنان آن را برای رسیدن به هدف های پلیدشان انتخاب کردند تخریب شخصیت و هویت ایرانی اسلامی کودکان است.
اسباب بازی با ارائه آموزش غیر مستقیم نقش انکارناپذیر در تربیت کودکان، شکل گیری هنجارها و ناهنجار ی ها دارد و دشمنان با استفاده ابزاری از اسباب بازی سعی در تسخیر ذهن آینده سازان کشور دارند.
برخی خانواده ها خرید اسباب بازی های وارداتی را بر خرید تولید داخل ترجیح می دهند که این نشان از ضعف فرهنگی و ضعف در تبلیغات و اطلاع رسانی به خانواده درباره پیامدهای خرید اسباب بازی های قاچاق و وارداتی دارد.
رسانه های مکتوب، مجازی، سازمان های مردم نهاد، صدا و سیما و آموزش و پرورش نقش مهمی در اطلاع رسانی به مردم در خرید اسباب بازی ایرانی، به منظور رونق تولید و نهادینه شدن فرهنگ اصیل ایرانی و اسلامی و مبارزه با قاچاق اسباب بازی دارند.
قاچاق در زمینه اسباب بازی، علاوه بر ضربه به اقتصاد کشور، فرهنگ و هویت ایرانی و اسلامی را در معرض خطر قرار می دهد و تولیدکنندگان داخلی با توجه بیش از پیش بر کیفیت، قیمت مناسب و تنوع می توانند در جذب مشتریان نقش داشته باشند.
در کشور با توجه به اهمیت اسباب بازی در فرهنگ سازی، آئین نامه شورای نظارت بر اسباب بازی در شانزدهم تیر 1377 در شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب شد و هم اکنون دبیرخانه این شورا در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان فعالیت دارد و گزارش عملکرد خود را سالانه به دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی ارسال می کند.
شورای نظارت براسباب بازی به منظور حمایت، هدایت و نظارت بر طراحی ، ساخت ، واردات و توزیع اسباب بازی کودکان متشکل از مدیرعامل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، نمایندگان وزارت خانه های صنایع، بازرگانی، آموزش و پرورش، فرهنگ و ارشاد اسلامی، بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و سازمان صداوسیما، یک نفر کارشناس متخصص در روانشناسی کودک، دو نفر کارشناس فرهنگی و هنری و نمایندة اتحادیه تولید کنندگان اسباب بازی تحت عنوان شورای نظارت بر ساخت، طراحی، واردات و توزیع اسباب بازی کودکان است.
اکنون در سراسر کشور نظارت بر اسباب بازی به منظور جلوگیری از ورود اسباب بازی قاچاق و نامتناسب با فرهنگ و اعتقاد وجود ندارد و تنها کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بر مرزهای آبی و خاکی کشور که ورودی کالاهای وارداتی است نظارت دارد و واردات اسباب بازی تنها با مجوز کانون امکان پذیر است.
به گفته کارشناسان، ضعف در قانونگذاری عامل مانع در برخورد و اعمال قانون در برابر عرضه اسباب بازی مخالف با موازین ایرانی- اسلامی است و برای بررسی اسباب بازی ها در مراکز عرضه از لحاظ کیفیت، ایمنی و تطابق با ارزش ها و اعتقادات بومی و محلی کشور باید یک کارشناس ویژه در این حوزه به کار گرفته شود و اکنون در چارت شهرستانی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با توجه به اهمیت اسباب بازی در حیات کشور، متخصص برای بررسی اسباب بازی ها از جنبه های مختلف مانند محتوا در مراکز عرضه تعریف نشده است.
در استان سمنان خود مسئولان در زمینه نظارت بر عرضه اسباب بازی کمترین اطلاعات را دارند به گونه ای که خبرنگار ایرنا یک روز را صرف این کرد که اسباب بازی زیر شاخه کدامیک از اتحادیه های صنفی است و با پیگیری های انجام شده از مسئولان مختلف مشخص شد فروشگاه های اسباب بازی مربوط به اتحادیه خرازی است و با پیگیری های انجام شده شماره تماسی از رئیس اتحادیه به دست خبرنگار نرسید.
فروشندگان اسباب بازی متخصص در این حوزه باشند
مادری که فرزندی با سن حدود سه سال را در آغوش داشت و مشغول تماشای فروشگاه اسباب بازی بود در گفت و گو با ایرنا، با بیان اینکه در فروشگاه اسباب بازی، فروشنده باید یک متخصص باشد تا اسباب بازی مناسب سن کودک پیشنهاد دهد، اضافه کرد: مسئول فروش اسباب بازی در پیشنهاد اسباب بازی برای کودکان حرف های مغایر با روانشناس می زند و گویی هیچ گونه تخصص اولیه برای فروش، اسباب بازی ندارد.
سمیه طاهریان ابراز داشت: به دنبال انتخاب یک اسباب بازی متناسب با سن کودکم هستم و با توجه به صحبت هایی که با یک روانشناس داشتم، اکنون برای خرید به فروشگاه آمده ام.
وی تصریح کرد: اسباب بازی به صورت آموزش غیر مستقیم نقش مهم در تربیت و کسب مهارت، شکوفایی استعداد کودک دارد، اما اسباب بازی های موجود در بازار تنوع لازم برای جذب کودک را ندارد و بیشتر اسباب بازی ها به صورت غیر مستقیم فرهنگ غربی را در کودکان نهادینه می کند.
طاهریان، از قیمت بالای اسباب بازی گلایه کرد و و افزود: خرید یک بازی فکری متناسب با کودک 2 تا سه ساله کمتر از 200 تا 300 هزار ریال نیست و برای خرید اسباب بازی با کیفیت باید بیش از این مقدار هزینه کرد.
جای خالی نظارت بر اسباب بازی
پدر محمد سجاد هم که در یک فروشگاه مشغول خرید اسباب بازی برای فرزندش بود گفت: باید در استان ها یک تیم متخصص برای بررسی و نظارت بر محتوا و سازگاری اسباب بازی با فرهنگ غنی ایرانی و اسلامی شکل بگیرد، اکنون در استان سمنان نظارت اینگونه وجود ندارد و متأسفانه برخی اسباب بازی های وارداتی که بدون شک نوع پوشش، نوع ساخت و نوع کارکردش نهادینه کردن فرهنگ نوظهور غربی در ذهن کودکان است.
جهان محمدی ادامه داد: بارها و بارها شنیده ایم کودکان آینده سازان مملکت هستند ولی آینده سازان باید در محیطی امن و آراسته با فرهنگ غنی ایرانی و اسلامی بزرگ شوند ولی اکنون دشمنان و بدخواهان نظام مقدسجمهوری اسلامی ایران با استفاده از ابزار اسباب بازی به دنبال تسخیر ذهن کودکان هستند تا با کشاندن آنان به حاشیه، کشور را از داشتن آینده ای رو به رشد و ترقی باز دارد.
وی گفت: قیمت اسباب بازی های خارجی که سر به فلک کشیده است اما نمی دانم به چه علت اسباب بازی های تولید داخل چرا این قدر گران قیمت هستند.
وی افزود: قیمت اسباب بازی های تولید داخل باید ارزان باشد تا در اختیار همه کودکان این سرزمین قرار گیرد اما با قیمت های بالای کنونی سهم خرید اسباب بازی در سبد خانوار بسیاری از خانواده های ایرانی خالی می شود.
اسباب بازی ابزاری فرهنگ ساز
سرپرست معاونت فرهنگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان سمنان گفت: اسباب بازی، ابزار فرهنگی یک جامعه محسوب می شود، چرا که اسباب بازی از طریق آموزش پنهان نقش مؤثر در شکوفایی استعدادها، آموزش و تربیت کودکان دارد.
فروهر معدنی در گفت و گو با ایرنا، با بیان اینکه فرهنگ هر ملت ریشه در هویت و اصالت دارد، افزود: ابزارهایی مانند اسباب بازی نقش مؤثر در ترویج و نهادینه شدن فرهنگ غنی ایرانی و اسلامی در کودکان و آینده سازان کشور دارد.
وی ادامه داد: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان متولی تولید اسباب بازی در کشور است و حمایت از ایده پردازان و تولیدکنندگان سرگرمی و اسباب بازی رویکرد کانون برای تحقق راهبرد آموزش غیر مستقیم به کودکان با کمک اسباب بازی، است که این حمایت از وظایف شورای نظارت بر اسباب بازی است.
وی اظهار داشت: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با برگزاری جشنواره هایی مانند جشنواره ایده پردازی به دنبال شناسایی ایده های نو، مؤثر و مناسب درتولید اسباب بازی برای کودکان است و در صورت وجود ایده های متناسب با معیارهای اسباب بازی، از بخش خصوصی برای تولید حمایت و مشارکت می کند.
سرپرست معاونت فرهنگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان سمنان تصریح کرد: پیشرفت، ترقی و توسعه کشور وابسته به کودکان امروز، آینده سازان فرداست و باید هوشیار بود تا دشمنان قسم خورده نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، با مکر و حیله در قالب هنر و اسباب بازی های چشم نواز، بستر تهاجم فرهنگی را در کشور ایجاد نکنند.
هولوگرام شورای نظارت بر اسباب بازی نشانه فروشگاه معتبر
سرپرست معاونت فرهنگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان سمنان ابراز داشت: از سال گذشته برای نظارت بر کیفیت، ایمنی و جلوگیری از فروش اسباب بازی قاچاق در فروشگاه ها، سامانه کنترلی از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان راه اندازی شد و فروشگاه های اسباب بازی با مراجعه به این سامانه و ثبت اطلاعات، هولوگرام شورای نظارت بر اسباب بازی دریافت می کنند.
وی خاطرنشان کرد: مشتریان با مشاهده برچسب هولوگرام شورای نظارت بر اسباب بازی در فروشگاه های اسباب بازی می توانند نسبت به سلامت و قاچاق نبودن اسباب بازی اطمینان حاصل کنند.
وی ابراز داشت: در ابتدای سال 97، اتاق اصناف فعالیت 73 مرکز تخصصی عرضه اسباب بازی در استان سمنان را به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان اعلام کرد که از این تعداد 34 مرکز عرضه با ورود به سامانه تعریف شده از سوی کانون، برچسب سلامت کالا دریافت کردند.
سرپرست معاونت فرهنگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان سمنان گفت: 34 مرکز دارای برچسب سلامت کالا در استان سمنان، 25 واحد مربوط به شهرسمنان، پنج واحد مربوط به شهرستان شاهرود و چهار واحد مربوط به شهرستان گرمسار است و شهرستان مهدیشهر و میامی طبق اعلام اتاق اصناف مرکز تخصصی عرضه اسباب بازی ندارد و اتاق اصناف دامغان نیز، مرکزی را معرفی نکرده است.
نظارت بر فروشگاه های اسباب بازی نیارمند همکاری اتاق اصناف
این مسئول در کانون پرورش فکری سمنان ادامه داد: برخورد و نظارت بیش از پیش بر مراکز عرضه اسباب بازی در استان سمنان نیازمند همکاری مضاعف اتاق اصناف است.
معدنی خاطرنشان کرد: سال گذشته مراکز فروش اسباب بازی در استان سمنان اعلام شده از سوی اتاق اصناف مورد پایش قرار گرفت، اما فروش اسباب بازی در فروشگاه هایی که مجوز فعالیت دیگری دارند تداخل صنفی محسوب می شود و اتاق اصناف باید پیگیر این مساله باشد.
سرپرست معاونت فرهنگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان سمنان، ضعف در قانونگذاری را عامل مانع در برخورد و اعمال قانون در برابر عرضه اسباب بازی مخالف با موازین شرعی دانست و افزود: برای بررسی اسباب بازی ها در مراکز عرضه از لحاظ کیفیت، ایمنی و تطابق با ارزش ها و اعتقادات بومی و محلی کشور باید یک کارشناس ویژه در این حوزه به کارگرفته شود.
وی ادامه داد: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در استان سمنان دارای 16 مرکز ثابت و 2 فروشگاه عرضه اسباب بازی است.
وی یادآور شد: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به عنوان متولی تأمین و عرضه اسباب بازی، اسباب بازی هایی متناسب فرهنگ کشور و با رعایت 2 اصل ایمنی و کیفیت در فروشگاه های خود عرضه می کند.
معدنی اظهار داشت: اسباب خوب باید منجر به شکوفایی استعدادها، تقویت مهارت جسمی، حرکتی، تمرکز و هوش فکری شود و اسن ویژگی ها در ساخت اسباب بازی به وسیله کانون مدنظر قرار دارد.
سرپرست معاونت فرهنگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان سمنان گفت: محصولات ارائه شده در فروشگاه های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نسبت به قیمت بازار ارزان تر است و استقبال مردم از این فروشگاه گواه کیفیت و قیمت مناسب محصولات کانون است.
بررسی اسباب بازی از لحاظ تناسب فرهنگی مغفول از نظرها
روانشناس بالینی و کارشناس کودکان و نوجوانان اداره کل بهزیستی استان سمنان گفت: نظارت بر قیمت اسباب بازی وجود دارد، اما بررسی تناسب اسباب بازی با فرهنگ کشور مغفول مانده است و ضرورت دارد با توجه به نقش اسباب بازی در رشد کودک به این مهم مغفول مانده پرداخته شود.
مونا عزالدین در گفت و گو با ایرنا، با بیان اینکه در جریان بازی، یادگیری پنهان صورت می گیرد، افزود: کودکان در جریان بازی، آموزش هایی درباره خود، جهان اطراف و روش های حل مساله را فرا می گیرند.
وی ادامه داد: اگر اسباب بازی برای کودکان به خوبی انتخاب نشود و دارای استانداردهای لازم نباشد ممکن است مخرب مهارت، تمرکز، خلاقیت و ابتکار عمل باشد و رفتارهای ناهنجار را به صورت آموزش پنهان در کودک نهادینه کند.
عزالدین افزود: بازی با کارکرد آموزشی و تربیتی در قالب هایی مانند شکل، رنگ و مفاهیم نقش مهم در رشد مهارت و تسریع در رشد ذهنی و هوشی کودکان دارد.
وی ابراز داشت: اسباب بازی اگر متناسب سن کودک نباشد موجب سردرگمی و بی حوصلگی کودک می شود و یادگیری را کند می کند.
کیفیت و ایمنی 2 مقوله مهم در انتخاب اسباب بازی
روانشناس بالینی و کارشناس کودکان و نوجوانان اداره کل بهزیستی استان سمنان تصریح کرد: در انتخاب اسباب بازی باید 2 مقوله مهم کیفیت و ایمنی مد نظر قرار بگیرد.
به گفته وی نوزاد تا یک سالگی به دنبال یادگیری درک محیط اطراف با کمک حواس پنج گانه است و اسباب بازی هایی مانند اسباب بازی های فشاری، موزیکال و کتاب ها پارچه ای متناسب این سن است.
وی اضافه کرد: کودکان یک تا سه سال کودکان نوپا هستند که علاقه به کسب مهارت و حل مسئله از طریق اسباب بازی دارند و اسباب بازی هایی مانند تاب، سرسره، خمیر بازی، وسایل کشنده، پازل ساده پنج تا 6 قطعه و آبرنگ متناسب این سن است.
عزالدین با بیان اینکه بازی آموزشی همراه با تفکر، تخیل، سرگرمی و اموزشی متناسب سن سه تا پنج سالگی است، یادآور شد: کودکان در این سن روحیه سازندگی دارد و با توجه به اینکه عددها و شکل ها را می شناسد بازی های دسته جمعی، پازل های پیچیده، نمایش عروسکی، جورچین و دومینو برایش جذاب است .
وی خاطرنشان کرد: برپایی نمایشگاه ها در زمینه اسباب بازی فرصت مناسب برای خرید اسباب بازی دلخواه، متنوع و متناسب با سن کودک است.
روانشناس بالینی و کارشناس کودکان و نوجوانان اداره کل بهزیستی استان سمنان گفت: انتخاب نادرست اسباب بازی برای کودکان و استفاده از اسباب بازی هایی با محتوای نامناسب، موجب تربیت نادرست کودک از طریق آموزش پنهان می شود.
وضعیت اسباب بازی در بازار عرضه مطلوب نیست
مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان سمنان گفت: وضعیت اسباب بازی عرضه شده در بازار استان مطلوب نیست و باید برای افزایش کیفیت، تنوع و بهبود محتوا تلاش شود.
حجت الاسلام علی اصغر فضیلت در گفت و گو با ایرنا، افزود: تولید اسباب بازی با کیفیت متناسب با ذائقه کودکان و فرهنگ غنی ایرانی و اسلامی باید مورد توجه قرار بگیرد.
وی ادامه داد: تولید با الهام از آموزه های دینی و ملی، قیمت مناسب و کیفیت در کنار توجه به ذائقه مخاطب، در سوق دادن جامعه به سوی تولید داخل مهم است.
نظارت بر عرضه اسباب بازی به استان ها تفویض نشده است
مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان سمنان خاطرنشان کرد: شورای نظارت بر اسباب بازی در سطح ملی تشکیل شده و در بررسی کیفیت و مقابله با قاچاق فعال است ولی ساختار ملی به استان ها، تفویض نشده است.
به گفته فضیلت، شورای نظارت بر اسباب بازی، در سطح ملی تصمیم گیری می کند و نیازی به تفویض این ساختار به استان ها نیست ولی در استان های مرزی کشور برای جلوگیری از قاچاق فعال است.
وی ابراز داشت: قاچاق واقعیت تلخی است که کشور با آن مواجه است و برخورد با قاچاق و واردات غیرمجاز اسباب بازی برعهده شورای نظارت براسباب بازی است.
کیفیت بخشی عامل استقبال از اسباب بازی های تولید ملی
مدیرکل ارشاد اسلامی استان سمنان تصریح کرد: تولیدات اسباب بازی داخل کشور باید به سطحی از کیفیت برسد تا با مشابه خارجی قابلیت رقابت داشته و کودکان را جذب کند.
فضیلت اضافه کرد: در کنار کیفیت بخشی به اسباب بازی های تولید کشور، باید فرهنگ خرید کالای ایرانی و حمایت از تولید داخلی در جامعه ترویج یابد و مردم جامعه به سطحی برسند تا کالای ایرانی را بر کالای خارج. ترجیح دهند.
وی یادآور شد: برای مبارزه با قاچاق و اسباب بازی های نامناسب وارداتی نظارت تنها بخشی از راهکار مقابله است و تولیدات داخلی و حمایت از آن 2 رکن مهم دیگر در مقابله با اسباب بازی های قاچاق است.
مدیرکل ارشاد اسلامی استان سمنان گفت: فقط رویکرد نظارتی گره گشا نیست و باید تولید با کیفیت مد نظر تولیدکنندگان برای جذب بازار قرار بگیرد.
انجام 260 بازرسی از واحدهای عرضه اسباب بازی سمنان
مسئول مبارزه با قاچاق کالا و ارز معاونت نظارت بازرسی سازمان صنعت، معدن تجارت گفت: در سال 97، حدود 260 بازرسی از واحدهای فروش اسباب بازی در استان انجام شد.
محمود خان بیگی در گفت و گو با ایرنا، افزود: در بازرسی های انجام شده از واحدهای عرضه اسباب بازی در استان سمنان در سال گذشته 10 پرونده برای تخلف تشکیل شده است.
وی ادامه داد: پرونده در زمینه های مختلف مانند گران فروشی، عدم درج قیمت و قاچاق کالا تشکیل شده است.
مسئول مبارزه با قاچاق کالا و ارز معاونت نظارت بازرسی سازمان صنعت، معدن تجارت گفت: بازرسی از فروشگاه های اسباب بازی توسط سازمان صنعت و معدن به تنهایی یا در قالب گشت مشترک با اتاق اصناف و سازمان تعزیرات انجام شده است.
تشکیل شورای نظارت بر اسباب بازی با همان ترکیبی که شورای مرکزی آن در پایتخت دارد امری ضروری برای استان ها به شمار می رود تا نظارت بر اسباب بازی دارای مرجعی رسمی و قانونی شود.
اکنون کالاهای عرضه شده دارای قیمت های بالا و بعضاً بدون قاعده هستند و علاوه بر نظارت بر قیمت باید متولی قانونی برای نظارت بر محتوای اسباب بازی ها در استان ها انتخاب شود.
گزارش: الناز ملکی
7408 / 7342
خبرگزاری مهر - گروه استان ها: اگرچه مشکلات زیادی در حوزه هنر وجود دارد اما در این میان تئاتر از سرنوشتی غمبارتری برخوردار است. اهالی صحنه خاک خورده تئاتر می گویند هزینه بر بودن صحنه آرایی و دکور و تدارکات و لباس و موسیقی و عدم حمایت دولت از جمله مشکلات پیش روی این رشته هنری است.
طبق گفته کارشناسان، مسائل اقتصادی هم بر کیفیت آثار تأثیر گذاشته و به مرور زمان گروه های نمایشی در حال کوچک شدن هستند.
در استان گلستان هم که پیشینه هنری آن درخشان است، سال ها است که تئاتری به جشنواره فجر راه نیافته است و این امر حکایت از پایین آمدن کیفیت تئاتر استان دارد.
نقش تئاتر در کاهش آسیب های اجتماعی
یک کارشناس هنری در خصوص جایگاه و اهمیت تئاتر به خبرنگار مهر گفت: می توان از طریق تئاتر بسیاری از مضرات آسیب های اجتماعی از جمله طلاق، مواد مخدر و غیره را برای مردم بیان کرد زیرا تئاتر بر اندیشه و حس مخاطب تأثیرگذار است.
الهام رستمی به لزوم توجه به تئاتر به عنوان هنری زنده و اثربخش تاکید و بیان کرد: ازجمله امتیازات هنر تئاتر این است که مخاطب را با موضوعات مختلف در سطح جامعه درگیر می کند.
وی حضور سایر رشته های هنری در کنار تئاتر را نشان دهنده اهمیت این هنر دانست و گفت: به همین دلیل باید این هنر را یک هنر مادر نامید.
یک تهیه کننده تئاتر گلستانی هم در خصوص دغدغه های هنرمندان این رشته هنری به خبرنگار مهر گفت: حمایت از تئاتر روز به روز در حال کاهش بوده و این امر از گرفتن اجرا بهای سالن مشخص است.
دریافت اجاره سالن بر کیفیت تئاتر تأثیر می گذارد
امیر غلامی با بیان اینکه تالار فخرالدین اسعدگرگانی به عنوان تنها مرکز استاندارد نمایش تئاتر استان در حال پولی شدن است، افزود: به نظر می رسد که تئاتر به عنوان یک پارامتر برای دستیابی به منابع اقتصادی درنظرگرفته می شود.
وی گفت: در وهله اول دریافت هزینه بهای اجرا برای گروه های نمایشی ژانر کودک و کمدی ترسیم شده اما یقیناً بزودی سایر ژانرهای تئاتر را هم در برخواهد گرفت.
غلامی بیان کرد که دریافت هزینه سالن به طور حتم بر کیفیت اجرای گروه های نمایشی تأثیر بسزایی خواهد داشت.
برای ایجاد سالن موسیقی با همکاری بخش خصوصی تلاش می کنیم وی با اذعان بر اینکه اداره کل ارشاد قبل از تصمیم گیری باید نظر فعالان اقتصادی و هنری این ژانرها را می پرسید، ادامه داد: بخش اعظمی از پول بلیط تئاتر صرف هزینه های سرسام آور آن می شود و نقش زیادی در سودآوری ندارد.
غلامی مدعی شد که یکی از پارامترهای مهم که فراموش شده مقوله حمایتی از تئاتر کودک است. تئاتر و به طور خاص تئاتر کودک و کمدی در لایه های مختلف خود در مسیر فرهنگ سازی در جامعه قدم می نهد و بسیاری از دغدغه ها و مسائل را در قالب طنز و به زبان کودکانه برای مردم و کودکان بازگو می کند.
وی گفت: تئاتر به تماشاگرانش آرامش هدیه می دهد و مفاهیم آموزشی را برای کودک ترسیم می کند.
غلامی با تأکید بر اینکه در این آشفته بازار دغدغه های اجتماعی یک گروه هنری با صرف هزینه و وقت نباید مورد بی مهری قرار بگیرد، اضافه کرد: دست اندازهای متعدد مالی و اقتصادی در مسیر حرکت گروه های نمایشی سبب می شود تا این گروه برای رسیدن به ثبات اقتصادی کوچک تر شوند.
سالن تالار مختص موسیقی است
غلامی همچنین به برخی تبعیض ها در حوزه اخذ اجاره بها از گروه های نمایشی ژانر کودک و کمدی هم گریزی زد و گفت: اگر قرار است برای ژانر کودک و کمدی تصمیمات مبتنی بر درآمدزایی گرفته شود باید این تصمیم و رویکرد شفاف باشد و از اعمال سلیقه اجتناب شود.
وی اظهارکرد: اداره کل ارشاد گلستان نارضایتی خاصی در خصوص لغو یک اجرای تئاتر و یا نمایش ندارد زیرا با لغو یک نمایش زمان مربوطه به اجرای یک کنسرت با درآمدزایی بیشتر منتهی می شود.
وی به تالارفخرالدین اسعدگرگانی اشاره کرد و افزود: سالن تالار مختص اجرای نمایش است و اجرای موسیقی به دلیل حجم صدا و ارتعاش به سازه آن آسیب می زند.
غلامی افزود: امکانات تأسیساتی، نور، نحوه قرارگیری صندلی ها، عمق سن، تعداد پروژکتورها و همه مشخصات آن مشخصه یک سالن تئاتر است.
ساماندهی گروه های نمایشی
برای اطلاع از نحوه ساماندهی و حمایت از گروه های نمایشی با معاون هنری اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی گلستان گفتگو کردیم، رمضان یازرلو به خبرنگار مهر گفت: بیش از پنج سال است که وزارت ارشاد، مرکز هنرهای نمایشی و اداره کل فرهنگ و ارشاد در حال ساماندهی گروه های نمایشی در کشور است.
وی افزود: در گلستان هم تاکنون 13 گروه نمایشی که بیشتر تئاتر صحنه ای است در سامانه استقرار گروه های نمایشی ثبت شده اند و بقیه گروه ها هم می توانند طبق اطلاعیه های هنرهای نمایشی کار ثبت خود را انجام دهند.
یازرلو با بیان اینکه حدود 40 گروه نمایشی در استان داریم، گفت: کمک دولت، وزارت فرهنگ و ارشاد، مرکز هنرهای نمایشی و اداره کل فرهنگ و ارشاد به گروه های نمایشی از طریق استقرار گروه نمایشی است و هرساله به این گروه ها کمک نقدی می شود.
یازرلو تصریح کرد: علاوه بر این، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی طی سال متناسب با سیاست گذاری ها، موضوعات اولویت دار، سفارش های تولید و یا تقاضای خود گروه های نمایشی، از تولیدات نمایشی حمایت می کند.
حمایت ارشاد از گروه های نمایشی
وی به عنوان نمونه به کمک مالی 12 میلیون تومانی به تولید هفت نمایش خیابانی اشاره کرد.
یازرلو همچنین برپایی جشنواره ها، تأمین فضای تمرین و تولید تئاتر را از جمله اقدامات حمایتی از هنر تئاتر برشمرد و توضیح داد: حدود یک سال است که مبحث جدیدی مبنی بر عدم واگذاری فضاهای دولتی به صورت رایگان به تمام اشخاص حقیقی و حقوقی از طرف دستگاه های نظارتی دولتی اعلام شده است.
وی با بیان اینکه این قانون تنها مختص تئاتر نیست، گفت: این مسأله به صورت مکتوب به همه دستگاه ها اعلام شده است.
یازرلو با ذکر این نکته که این مبلغ توسط شورای سیاست گذاری سالن ها تعیین شده است، ادامه داد: برای گروه های نمایشی تا میزان معقولی سانس رایگان در نظر می گیریم و در صورت افزایش تعداد اجرا هزینه اخذ می شود. این مبلغ متناسب با قیمت بلیط، میزان درآمد و هزینه ها مشخص شده است.
وی با بیان اینکه برای تمام تئاترهای صحنه ای میزان مشخصی استفاده رایگان از سالن در نظر گرفته شده، گفت: این امر تنها مختص تئاتر نیست بلکه شامل حال موسیقی، هنرهای تجسمی و غیره هم می شود.
تالار فخرالدین تنها مختص تئاتر نیست
یازرلو در خصوص انتقادهایی مبنی بر اینکه تالار فخرالدین اسعدگرگانی صرفاً برای تئاتر ساخته شده باشد، چنین توضیح داد: این نگاه متعصبانه بوده و بسیاری از هنرمندان تئاتر هم این موضوع را رد می کنند.
وی با بیان اینکه بیش از 20 هزار هنرمند در رشته های مختلف در گلستان داریم و اینکه بگوییم این سالن تنها مختص تئاتر است، اشتباه است، اضافه کرد: ممکن است سالن در بدو کلنگ زنی با نگاه تئاتر ساخته شده باشد اما آن زمان رشته های هنری این میزان توسعه نیافته بود.
یازرلو با تأکید بر اینکه افتتاح تالار با اجرای موسیقی بوده است، ادامه داد: ساختار تالار برای موسیقی فاخر و پخش فیلم هم ساخته شده و یکی از حرفه ای ترین آپارت ها را در دل خود جای داده است.
ایجاد سالن موسیقی
وی گفت: در تالار اتاق آکوستیک برای موسیقی ساخته شده که حتی تالار وحدت تهران این اتاق را ندارد. این اتاق در قسمت فوقانی تالار روی صحنه قرار دارد که به صورت خودکار هنگام اجرا روی صحنه می نشیند و کل صحنه را آکوستیک می کند.
یازرلو با اشاره به اینکه دغدغه هنرمندان تئاتر بیشتر در زمینه موسیقی پاپ است، گفت: با توجه به استقبال مردم از موسیقی پاپ نمی توان از این هنر چشم پوشی کرد و علیرغم اجرای موسیقی های فاخر در تالار باید خواسته های مردم را هم اجابت کرد.
یازرلو متذکرشد: ما برای ایجاد سالن های مناسب برای موسیقی پاپ در گرگان با همکاری بخش خصوصی تلاش می کنیم تا موسیقی پاپ را به آن قسمت ارجاع دهیم.
با وجود اینکه تئاتر در گلستان از ظرفیت ها و استعدادهای فراوانی برخوردار است اما برخی کمبودها در بخش سخت افزاری سبب فاصله گرفتن این هنر با جایگاه واقعی آن شده است لذا تا زمانی که این خلاءها برطرف شود حمایت حداکثری از گروه های نمایشی باید مد نظر مسئولان مربوطه بوده تا به رشد و اعتلای فرهنگ جامعه کمک کند.
کد خبر 4655587
متن پیام رئیس جمهور که توسط حجت الاسلام علی یونسی دستیار ویژه رئیس جمهور در امور مذاهب و اقلیت های اسلامی قرائت شد، به شرح ذیل است:
فرهیختگان، مشاهیر و میهمانان گرامی، خداوند بزرگ و منان را شاکرم که به مناسبت این گردهمایی فرهنگی و علمی توفیق یافتم تا مراتب سلام و احترام خویش را به شما و تمام کرد زبانان کشور ابلاغ نمایم.
به گواهی تاریخ ایران عزیز علی رغم تنوع قومی و مذهبی و موقعیت ژئوپولوتیک خاص همواره پیروزمندانه توانسته از فراز و نشیب ها به کمترین آسیب عبور کند.
عبوری پیروزمندانه که بیش از هر امر دیگری ناشی از همبستگی فرهنگی اقوام و مذاهب ایرانی است که در کنار گسترده وسیع جغرافیایی و تاریخی چندین هزار ساله دل و جانشان در گرو عظمت ایران بوده است.
کردها در این میان همچون سایر اقوام ایرانی به عنوان یکی از قدیمی ترین و فرهنگی ترین مردمان کشور همیشه ایران را خاستگاه فرهنگی خود دانسته و به فرهنگ و تاریخ این مرز و بوم عشق ورزیدند.
ما هرگز شهدای کُرد که جانشان را برای حفظ کیان این مرز و بوم نثار کردند و نیز خدمات شایان فرهیختگان و ادیبان کرد به فرهنگ و ادب فارسی را از یاد نبرده و نخواهیم برد بدیهی است ما همه ایرانی هستیم و همه اقوام در این سرزمین از احترام برخوردارند و هیچ تفاوتی بین اقوام وجود ندارد.
این کنگره فرصتی برای تجلیل از همه اقوام ایرانی است که از حقوق شهروندی برخوردار و قابل احترام هستند.
ضمن تقدیر و تشکر از کردهای کشور، برگزاری این کنگره را فرصتی می دانم برای شناخت و معرفی مردمانی مهربان که همواره دل در گرو فرهنگ این مرز و بوم داشتند.
به گزارش ایرنا، مراسم افتتاحیه کنگره بین المللی مشاهیر کُرد با حضور جمعی از مسئولان داخلی و خارجی و نام آورانی همچون مظهر خالقی در تالار مولوی دانشگاه کردستان صبح امروز سه شنبه آغاز شد.
قرار است در انتهای نخستین کنگره مشاهیر کُرد از نام آوران عرصه های مختلف فرهنگی، هنری، اجتماعی، ورزشی، موسیقی و علمی کُرد تجلیل شوند.
تلاش برگزار کنندگان کنگره مشاهیر کُرد در دعوت و حضور چهره های مطرحی همچون مظهر خالقی هنرمندی نام آشنای این دیار که 38 سال دور از وطن بوده عاقبت به ثمر نشست و روز گذشته این هنرمند عرصه موسیقی کُردی از طریق مرز باشماق پا به خاک میهن گذاشت.
برنامه های جانبی این کنگره از روز یکشنبه 9 تیر ماه با برپایی نمایشگاه های خوشنویسی و کتاب کُردی و برگزاری شب شعر و کنسرت موسیقی آغاز شد و دوشنبه 10 تیر هم نشست خبری استاندار کردستان، مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی و رئیس دانشگاه کردستان با هدف تشریح برنامه های کنگره برگزار شد.
از سری برنامه های جانبی کنگره در روز سه شنبه هم برگزاری کنسرت شهرام ناظری و سعدون کاکایی است که به صورت مجزا در 2 سانس در سالن آزادی به اجرای برنامه می پردازند.
اکران فیلم سینمایی زر ساخته کاظم اوز از فیلمسازان مطرح کُرد ترکیه در روزهای 11 و 12 تیر در سینماهای بهمن سنندج و کردستان مریوان و برگزاری نشست تخصصی با کارگردان این فیلم از دیگر برنامه های جانبی کنگره است.
اختتامیه این کنگره فردا چهارشنبه 12 تیر در دانشگاه کردستان با حضور سید عباس صالحی حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار می شود.
9936 / 3034
به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، روزنامه های اصفهانی خوانش های مختلفی را از اوضاع روز کشور ارائه می کنند، آن چه در ادامه می خوانید انعکاس اخبار و تحلیل ها در روز شنبه سوم شهریور ماه و نقل آن ها برای مخاطبان است.
مرضیه محب رسول در گزارشی انتقادی در روزنامه زاینده رود با اشاره به کشف انبارهای احتکار کالا در اصفهان و گرانی که سراسر بازار را در دست گرفته است از این که مسؤولان استان اصفهان اعلام می کنند در اصفهان گران فروشی و احتکار وجود ندارد، گلایه کرده اند.
مدیر بازرسی و نظارت اصناف اصفهان چندی پیش اعلام کرده بود که در اصفهان گرانی هست اما گرانفروشی نه! و هر چند مردم درگیر تأمین کالاهای اساسی خود هستند اما کمبود کالای اساسی نداریم.
فارس: نوسانات اخیر نرخ ارز و تغییر در قیمت اجناس باعث شد تا برخی سودجویان به فکر احتکار کالاهای اساسی مردم بیفتند تا با کاهش عرضه و از طرفی تهییج مردم به افزایش تقاضا، قیمت کالای احتکار شده را بالا ببرند تا سودی هنگفتی برای خود دست و پا کنند.
موضوعی که باعث شد تا دستگاه های نظارتی ورود کرده و با شناسایی انبارهای احتکار از آب معدنی و لاستیک خودرو گرفته تا میلگرد و ... و عرضه آن به بازار از افزایش غیر منطقی محصولات جلوگیری کنند.
مصطفی قربانی در گزارشی در روزنامه کیمیای وطن جنگ معیشتی را سوژه امروز خود انتخاب کرده است و روی آوردن دشمنان بین المللی نظام جمهوری اسلامی به جنگ اقتصادی را ناشی از ناتوانی آن ها در سایر عرصه ها اعم از جنگ سخت و نظامی دانسته است.
وی معتقد است ایجاد محدودیت در دسترسی یک ملت به مایحتاج اساسی به منظور ایجاد ضعف روانی در جامعه و برای تسلیم آن جامعه است، از طرفی ماهیت جنگ اقتصادی و نظامی متفاوت است و لازم است آرایش در مقابل این جنگ نیز متفاوت باشد.
جنگ نظامی اثر آنی دارد در حالی که جنگ معیشتی اثر آنی ندارد و ممکن است اثر آن هفته، ماه و حتی بیشتر از آن مشخص شود، دوماً در تهدید نظامی رزمندگان دشمنان را می بینند و انگیزه لازم برای مقابله با آن را پیدا می کنند اما در جنگ اقتصادی به دلیل پنهان ماندن دست های دشمن، تشخیص نقش دشمن برای همه مردم به آسانی امکان پذیر نیست.
فارس: از دیگر تفاوت های جنگ نظامی این است که نیروهای شرکت کننده در آن از حداقل آموزش ها برای مقابله با دشمن برخوردار هستند و تجهیزات آن را هم به همراه دارند و بقیه مردم اصطلاحاً در پشت جبهه هستند و تقریبا خطری متوجه آن ها نیست و این در حالی است که در جنگ اقتصادی نه تنها همه مردم اعم از مسؤولان تا فقیرترین اقشار جامعه درگیر این جنگ هستند هرچند که باز هم میزان این درگیر شدن به سطح مالی آن ها نیز ارتباط دارد بلکه مردم علم و تجهیزات لازم برای مقابله با این جنگ را در اختیار ندارند.
روزنامه اصفهان امروز نیز از یک واقعه ضد فرهنگی در اصفهان خبر داده است: تخریب شبانه سینما ایران ، بعد از آن که دی ماه سال گذشته نیمی از سینما ایران تخریب شد، پنج شنبه شب گذشته، سینما ایران به طور کامل تخریب شد تا اصفهان این سینما را از دست بدهد.
فارس: بر اساس مشاهدات عینی، سینما ایران در همان دی ماه به طور کامل تخریب شد، سینمایی که باید در مالکیت حوزه هنری باشد و حوزه هنری نیز شهرداری را مسؤول این قضیه می داند.
حوزه هنری اصفهان ایراد اصلی را فروختن مالکیت این سینما دانسته و معتقد است این اشتباهات متوجه شهرداری است هرچند که بنا به اعلام حوزه هنری و با استعلام از قوه قضائیه، مدارک مالک جدید درست است و هیچ اشکالی در آن نبوده و اعتراض حوزه هنری پذیرفته شده نیست.
مهران موسوی خوانساری در روزنامه نصف جهان به داستان تابلوی گلستان پرداخته است، چندی پیش یکی از آثار سهراب سپهری نقاش و شاعر کاشانی در حراجی تهران به مبلغ بیش از 5 میلیارد تومان فروخته شد.
صاحب پیشین این تابلو علت این کار خود را خرید یک آپارتمان برای خود عنوان کرده بود، تابلویی که سپهری به سفارش مادرش برای اتاق پذیرایی آن ها نقاشی کرده بود و حالا به دلایلی که صاحب قبلی عنوان کرده است به یک فرد ناشناس فروخته شد که جزییات این موضوع را می توان در روزنامه نصف جهان مطالعه کرد.
انتهای پیام/63087/ی/
به گزارش خبرگزاری تسنیم از کرج ، آیت الله سید محمد مهدی حسینی همدانی در مراسم معارفه و تکریم مدیران جدید و سابق کل تبلیغات اسلامی استان البرز که پیش از ظهر امروز در سالن میلاد کرج برگزار شد، با تبریک ایام ولادت حضرت معصومه (س) و دهه کرامت اظهار داشت: حضرت معصومه (س) شخصیت بی نظیری در عالم خلقت است و شخصیت شفیعیه کبری دارد و برخی از احادیث از سوی حضرت معصومه (س) به دست ما رسیده است.
امام جمعه کرج با اشاره به اینکه سازمان تبلیغات از یادگارهای امام راحل است، بیان کرد: مقام معظم رهبری روی این سازمان و وظایف آن تاکیدات فراوانی دارد، چرا که این سازمان تبلیغات نقش مهمی در کشور دارد.
نماینده ولی فقیه در استان البرز با بیان اینکه مقابله با تبلیغات سوء دشمن یکی از وظایف سازمان تبلیغات اسلامی است، عنوان کرد: حجم وسیعی از فعالیت های مختلف بر عهده سازمان تبلیغات اسلامی است و تقویت جبهه فرهنگی انقلاب نیز جزو وظایف سازمان است.
وی با بیان اینکه در این عرصه دشمن با تمام امکانات و ابزار در اختیار برای ضربه زدن به فکر و ذهن مردم در حال تلاش است، گفت: دشمن سعی می کند که نظام را نا کارآمد جلوه دهد و قسمتی از اهداف دشمن این بود که انقلاب را در جایی که هست متوقف کرده و بر روی افکار عمومی کار کند تا باورها را تغییر و رفتارها را تغییر داده و با تغییر رفتار به ساختار نظام ضربه بزند و آن را از بین ببرد.
امام جمعه کرج با بیان اینکه در این زمان نباید دستگاه های منفی یا فعالانه عمل کنند، تصریح کرد: بیانیه گام دوم انقلاب دستور العمل چهل سال آینده است که باید با این مدل و راهبرد پیش رفت و یکی از دستگاه هایی که می تواند جلوی شعاری شدن را بگیرد سازمان تبلیغات است، برش استانی این موضوع باید در استان ها فعال شود و مسیر حرکتی ما مشخص و به سمت تمدن نوین اسلامی است و رهبری در این زمینه دستورالعمل ها را داده و باید به این راه وارد و پیش رفت.
وی با بیان اینکه افراد با انگیزه بالا باید در این سازمان به کارگیری شوند، گفت: بدون برنامه کار کردن و باری به هر جهت و پرکردن ساعت نباید در این سازمان وجود داشته باشد. در حوزه سازمان تبلیغات کار بر روی زمین مانده زیاد است و نباید به گونه ای باشد که کارهای تداخل پیدا کند، گفتمان سازی مقاومت باید در دستور کار سازمان تبلیغات قرار بگیرد .
نماینده ولی فقیه در استان البرز با بیان اینکه سینما مبتذل شده است ، متذکر شد: فضای مجازی غوغا ست و امروز به اسم کوروش و ایرانیت به اسلام هجمه و مخامصه می کنند و سعی در انحراف افکار عمومی دارند.
الهام یوسفی | البرز - خبرنگار
سال هاست خانه هنرمندان کرج محلی برای رفت و آمد هنرمندان و علاقه مندان به هنر است، اما هنرمندان بنا به دلایل مختلف از پیگیری مطالبات خود به صورت رسمی محروم بودند؛ چراکه صاحب خانه نبودند و خود را مانند مهمان احساس می کردند. اکنون با تصویب شورای اسلامی شهر، واگذاری خانه هنرمندان به هیات امنای انجمن های هنری محقق شده است. قرار است شورا و شهرداری کرج دخالتی در اداره خانه هنرمندان نداشته باشند و هنرمندان با اساسنامه ای که خودشان تنظیم کرده اند، سازوکار فعالیتشان را تعیین کنند و اداره این خانه را بر عهده خواهند گرفت تا بر نشاط رویداد های فرهنگی و هنری شهر بیفزایند.
محلی برای گردهمایی اهالی هنر
رئیس انجمن موسیقی در ارتباط با واگذاری خانه هنرمندان به این قشر می گوید: خانه هنرمندان تنها یک ساختمان نیست و قرار است با تشکیل هیات امنایی متشکل از روسای انجمن های هنر هفت گانه و نمایندگان سازمان فرهنگی، اداره کل و شورا مسائل فرهنگی و هنری شهر را مدیریت کند.
علی مومنیان می افزاید: با استقلال این خانه، هنرمندان حرفه ای برای اولین بار گرد هم جمع می شوند و برای مسائل فرهنگی و هنری شهر تصمیم گیری می کنند.
وی در پاسخ به این که هنرمندان می توانند در اداره خانه موفق عمل کنند، می گوید: همینطور خواهد بود زیرا افرادی که دور هم جمع شدند، علاوه بر این که از هنرمندان شاخص و تراز اول شهر هستند، هر کدام یک انجمن را اداره می کنند، بنابراین نگاهم به این اتفاق مثبت است.
مومنیان با اشاره به برنامه های این انجمن در خانه هنرمندان اضافه می کند: طرح ها و ایده های زیادی در حوزه موسیقی داریم که در گذشته به دلیل نبود بودجه، راهکاری برای آنها نداشتیم. برگزاری ورک شاپ، رونمایی از کتب و آلبوم های موسیقی، نمایشگاه های ساز، تک نوازی ها و ضیافت های هنری در دستور کار انجمن قرار دارد.
وی ادامه می دهد: البته باید به وضعیت داخلی و امکانات خانه هم رسیدگی شود، زیرا اکنون شرایط نامساعد است و این وجهه خوبی برای شهر و هنرمندان ندارد که باید به آن رسیدگی شود. اگر بودجه های مربوط به فرهنگ و هنر شهر به کمک خانه و هیات امنا بیاید، اتفاقات خوبی رخ می دهد. رئیس انجمن موسیقی می گوید: در یک ماه اخیر اساسنامه ای توسط روسای انجمن به نگارش درآمده که برای نوشتن آن حساسیت های زیادی اعمال شده و به محض تشکیل هیات مدیره برنامه ها شروع خواهد شد.
سرگذشت یک خانه
رئیس کمیسیون هنر و ارتباطات شورای اسلامی شهر در پاسخ به این سوال که در این سال ها هنرمندان چه استفاده هایی از این خانه داشتند و در بررسی این مساله می گوید: حدود 10 سال پیش، بعد از بازسازی ساختمانی که از مرحوم فاتح به جا مانده بود، شهرداری آن را خانه هنرمندان نام گذاشت. در آن زمان هنرمندان کمابیش به این مکان رفت و آمد داشتند، اما پس از آن که سازمان فرهنگی شهرداری کرج ساختمان را به صورت اجاره ای واگذار کرد، صرفا کلاس های آموزشی در آن برپا شد که با رسالت این عنوان سازگاری نداشت.
رحیم خستو اضافه می کند: از طرف دیگر کرج هنرمندان برجسته ای دارد که بنا به دلایل مختلف در تهران مشغول فعالیت هستند که این موضوع چند اتفاق بد مانند رونق نداشتن اقتصاد هنر و چرخه اقتصادی را در شهر رقم می زند.
این مسئول می افزاید: ترک هنرمندان شهر در حوزه های مختلف باعث می شود شهر شور و نشاط نداشته باشد و رویداد های فرهنگی کمتری از جمله مناسبت های فرهنگی، هنری، قومی، مذهبی و... را شاهد باشیم.
وی ادامه می دهد: با تجمع هنرمندان در یک مکان مشخص، می شود این خلأ را پر کرد تا از این طریق بتوانند مطالبات خود را با نهاد های مختلف مطرح کرده و با آنها وارد گفت و گو بشوند. از طرفی مسئولان شهر هم می دانند در صورت لزوم به کدام مرجع رجوع کنند.
وی با تاکید بر لزوم همکاری مدیریت شهری با هنرمندان می گوید: اکنون در برخی سازمان های شهرداری نظیر سازمان سیما و منظر قطع ارتباط با هنرمندان را شاهد هستیم. شاید به همین دلیل است که نماد های شهری آنطور که باید مطلوب نیستند.
ضوابط اداره خانه هنرمندان
خستو در رابطه با وضعیت خانه هنرمندان پس از واگذاری می گوید: بعد از واگذاری خانه به هنرمندان، شورا و شهرداری هیچ دخالتی در امور نخواهند داشت و انجمن های هنری طبق اساسنامه ای که تنظیم می کنند، سازوکار فعالیت و اداره این خانه را تعیین می کنند. از آنجا که هنرمندان انسان های فرهیخته ای هستند می توانند با اساسنامه ای که تنظیم می کنند به توافق و اداره خانه بپردازند.
وی ادامه می دهد: انتظاری که من به عنوان یک عضو شورا دارم، این است که انجمن ها چتر حمایتی خود را بر سر همه هنرمندان بگسترند و از سلایق دوری کنند. حتی ممکن است برخی از هنرمندان، از انجمن ها گلایه هایی داشته باشند که راهکار درست حل مشکلات همدلی و همکاری با یکدیگر است.
رئیس کمیسیون هنر و ارتباطات شورای اسلامی شهر اضافه می کند: در این مدت جلسات و گفت وگوهایی با روسای انجمن های ثبت شده اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی استان از جمله انجمن موسیقی، نگارگری، شعر، سینمای جوان و... داشتیم. بی شک دیگر کلاس های آموزشی در این ساختمان برگزار نخواهد شد. شاید انتظار برود خانه هنرمندان از برخی جوانان که امکان برپایی نمایشگاه ندارند، حمایت کند.
این مسئول می گوید: انتظار می رود خانه هنرمندان بعد از این مکانی برای نزدیک تر شدن هنرمندان شود و این فرض را بپذیرند که اگر هنری در شهر اعتبار پیدا می کند همه آنها برنده و در صورت همکاری نکردن همه شان بازنده می شوند. یکی دیگر از اهداف واگذاری خانه این است که صدای واحد هنرمندان به سمت مدیریت شهری فرستاده شود.
خانه هنرمندان در صورت نیاز مرمت می شود
رئیس کمیسیون هنر و ارتباطات شورای شهر کرج در پاسخ به این سوال که امکانات خانه هنرمندان قبل از واگذاری به هنرمندان تجهیز می شود یا خیر، می گوید: خانه هنرمندان جزو میراث شهر محسوب می شود، بنابراین شهرداری وظیفه مراقبت از این ساختمان را دارد، ضمن این که مالکیت ساختمان خانه هنرمندان به هنرمندان واگذار نمی شود.
رحیم خستو تاکید می کند: شهرداری نسبت به ملک خود حساسیت خواهد داشت. البته اکنون این ساختمان سرپاست، اما اگر قبل از واگذاری نیاز به مرمت داشته باشد، شهرداری این اقدام را انجام می دهد.
خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در اردبیل- مریم رضایی: شبنم فرضی زاده، شاعر، متولد 1365 اردبیل و مدرس کارگاه های شعر بانوان در این شهر است و در این زمینه، با حوزه هنری، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان و شهرداری اردبیل همکاری می کند. تاکنون 6 کتاب با عناوین بدون چتر آمده ام ، لیلا از جزیره مجنون ، روبه روی همین خانه ، رأس سه ، خنده های خردلی و ساعاتلار نه دن دایاندی (به ترکی) از وی وارد بازار نشر شده که بیشتر قالب رباعی و غزل دارند.
فرضی زاده دارای دو مدرک کارشناسی و دو مدرک کارشناسی ارشد در رشته های مدیریت و ادبیات است و رشته مدیریت را هم برای مقطع دکتری برگزیده است. فرضی زاده برنده سرو بلورین هشتمین جشنواره بین المللی شعر فجر، عنوان برگزیده هشتمین جشنواره بین المللی شعر غدیر، برگزیده جشنواره بین المللی شعر انقلاب و تندیس بانوی برتر استان اردبیل در سال 93 است. با او درباره زمینه کاری تخصصی اش یعنی شعر به گفت وگو نشستیم که در ادامه از نظر مخاطبان می گذرد:
از چه زمانی به شعر روی آوردید؟
به اذعان معلمان و خانواده، از کودکی نوشته هایم متفاوت از هم سن و سالانم بود. به این ترتیب خانواده من را با انجمن ها و کارگاه های ادبی آشنا کرد و سبب رشد نوشتاری من شد.
وضعیت شعر امروز اردبیل را چطور ارزیابی می کنید؟
با نگاهی مثبت، در قیاس با گذشته، وضعیت انجمن ها، کارگاه ها، سطح شعرها و آثار شاعران، پیشرفت های بسیاری داشته است و البته خانم ها حضور بیشتر و بهتری دارند. پس از سال ها دوره فراموشی شعر و شاعران بانو، تصمیم بر این شد که در این خصوص حرکتی را آغاز کنیم تا ببینیم در کل چه روندی خواهیم داشت که خوشبختانه چه به لحاظ کمیّت و چه کیفیت، با آغاز خوبی (بالاتر از انتظار) روبه رو شدیم.
به دلیل فرهنگ حاکم بر منطقه، برخی خانواده ها مخالف حضور بانوان و به ویژه دختران در جمع های هنری و ادبی هستند؛ از این رو می توان گفت کارگاه شعر بانوان حوزه هنری در ادبیل، نقطه امید و قوتی شد تا این دسته از خانم ها و دانشجویان وارد عرصه شعر و شاعری شوند. پس از آن اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی و فرهنگسرای بانوان شهرداری نیز به این مهم روی آورد. در چنین محافلی گاه شاهد این هستیم که شاعران نوجوان و جوان نمی توانند یا نمی خواهند نوشته های خود را برای کسی بخوانند؛ اما در کارگاه چنین اتفاقی می افتد و با خوانش و نقد آثار، نکات بسیاری از هم یاد می گیریم. در کل شاید تشبیه شاعرانه ای باشد که شعر اردبیل مثل رودی آرام در مسیر خود پیش می رود؛ گل آلود نیست؛ مرداب نشده و همچنان جریان دارد. دیروز اساتیدی چون منزوی و یحیوی (ملقب به تاج الشعرا) پرچمدار این عرصه بودند و امروز بیرق شعر به دست بزرگوارانی چون استاد شاهی و... رسیده است.
اگر از گلایه ها بگذریم و از نگاه های سرد و تلخ چیزی نگوییم، شاید طوفانی در پیش باشد که دو یا چند شاعر مانند گذشته به عصر جدید معرفی و در تاریخ شعر اردبیل ماندگار شود و البته آرزوی شخصی من این است که از بانوان هم کسی یا کسانی در این دسته قرار بگیرند.
اقبال عمومی به شعر در اردبیل از نظر جذب مخاطب چگونه است؟
استقبال خوب است. البته شاید این عبارت قادر به تعریف و توصیف همه قضیه نباشد، اما دلیل محکم من این است که در انجمن ها و کارگاه های بانوان، حضور خوبی را شاهد هستیم. مخاطب خاص که خود هنرمندان و شاعران هستند و حضور و فعالیت خوبی دارند. اما در مورد مخاطب عام، استقبال به اندازه موسیقی و سینما نیست گرچه با افزایش سطح تحصیلات عمومی، بیشتر می شود و به همان نسبت حضور خوبی دارند. حداقل آمار استقبال از برنامه های شب شعر چنین روایت می کند.
به نظر می رسد اقبال به کتاب به طور نسبی کم شده است. در این میان، وضعیت کتاب های شعر در قیاس با کتاب هایی مثل داستان، روانشناسی و اجتماعی چگونه است؟
اقبال در حضور فیزیکی و کسب لذت آنی، از بحث کتاب کاملاً جداست. ما در شعر و کتاب های شعر استقبال خوبی نداریم مگر کسانی که یا خودشان شاعرند یا شعر دوست دارند در حالی که ما نیاز به مخاطبان بیشتری داریم. این موضوع را عمومی می دانم؛ خاص کتاب شعر نیست. کتاب شعر جدا از این معضل کلی نیست با این وجود به نظرم کارشناسان باید چرایی این موضوع را بررسی کنند.
به نظر شما شعر چه کمکی به ادبیات یا حل معضلات اجتماعی می کند؟
برای پرداختن به این پرسش یا باید ادبیات را تعریف کنیم یا شعر؛ تا به جای تعریف و توضیح جزئی، به پاسخی کلّی برسیم. ادبیات دنیا و دریای بزرگی است که شعر تنها بخشی از آن را تشکیل می دهد؛ شعر با قالب های خاص خود به موضوعات مختلف می پردازد. زاویه دید جدیدی به مخاطب می بخشد و می تواند بخشی از ادبیات را بزرگ تر جلوه دهد.
در بخش اجتماعی، زبانِ پرداختن به مشکلات اجتماعی ما، ادبیات است. بخش بزرگی از فرهنگ جامعه ما از ادبیات نشأت گرفته و اگر این ادبیات را از آن بگیریم فرهنگ حتماً لنگ خواهد زد. از این رو معتقدم تفاوت نگاه شاعر به مسائل و بیان آن به زبان شعر، به هر دو مقوله ادبیات و فرهنگ کمک می کند.
در کتاب خنده های خردلی ، موضوع اصلی شما دفاع مقدس است. تِم و قالب دلخواه شما در شعر چیست؟
غزل و رباعی دلخواه غالب من است. سپید و داستان کوتاه هم دارم. بیشتر به موضوعات اجتماعی، عاشقانه و آیینی می پردازم که این موضوع آخر، موافقان و مخالفانی دارد اما شعر آیینی مثل شعر عاشقانه یکی از علایق من است و آن را رسالت و اصالت خود می دانم. قلم و دلم گاهی دوست دارد در این وادی هم چرخی بزند. در حال حاضر هم دو کتاب در زمینه شعر آیینی و دفاع مقدس در دست چاپ دارم.
و حرف آخر ...
می گویند آن قدر سهل است که سخت است؛ در این آسانی دشوار، فراموش نمی کنم ... و خدایی که در این نزدیکی ست... .
محمدحسین اسماعیلی معاون هنری و سینمایی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان تهران در گفت وگو با خبرنگار فارس درباره نقش آفرینی سلبریتی ها در فضای مجازی اظهار داشت: برنامه نظارتی در سطوح عالی و کلان در حال تدوین است.
وی گفت: فضای مجازی یک موقعیت است که امکان فرصت ها و تهدیدهایی را فراهم می کند ما باید تلاش کنیم که تهدیدها به فرصت تبدیل شود.
اسماعیلی درباره جایگاه سلبریتی ها بیان کرد: اینان می توانند در حقیقت به عنوان الگوهای جامعه در زمینه های مختلف نقش آفرینی کنند به طورکلی نخبگانی که در حوزه های مختلف به عنوان الگو مطرح هستند می توانند مؤثر یا مخرب باشد.
معاون هنری و سینمایی درباره نظارت بر این رفتارها تصریح کرد: در سطوح بالای نظارتی به طور کلان برنامه ای در حال تدوین و طراحی است که با اجرای آن می توانیم برای همه کسانی که به عنوان الگوی جامعه فعال هستند جهت دهی کرده تا از فرصت فضای مجازی به نحو شایسته استفاده شود.
وی درباره بیمه خبرنگاران حق التحریر خاطرنشان کرد: این موضوع به طور سراسری از طریق صندوق اعتباری هنرمندان که شامل بخش های مختلف هنری از قبیل هنرمندان، نویسندگان، هنرمندان رسانه ای و حتی فعالان مطبوعاتی و قرآنی است، انجام می شود.
انتهای پیام/پ/م/ی30
به گزارش خبرگزاری تسنیم از سنندج ، نشست خبری استاندار کردستان با اصحاب رسانه ظهر امروز باهدف تشریح برنامه های کنگره مشاهیر کُرد در این شهر برگزار شد؛ کنگره ای که براساس اظهارات مرادنیا هزینه برگزاری آن از بخش خصوصی تامین شده و به دور از اهداف سیاسی و انتخاباتی است!
استاندار کردستان در این نشست با بیان اینکه کنگره بین المللی مشاهیر کُرد فرصتی مغتنم برای معرفی و تجلیل از افراد فاخر سراسر کشور و جهان است، اظهار داشت: امیدواریم این کنگره با تکریم از مشاهیر ناشناخته کُرد در سال های آتی نیز ادامه داشته باشد.
بهمن مرادنیا از حضور استاد مظهر خالقی یکی از چهره های شناخته شده کُرد ساکن اقلیم کردستان در این کنگره خبر داد و افزود: هیچ گونه ممنوعیت قانونی برای ورود خالقی به استان کردستان وجود ندارد اما به دلیل نداشتن پاسپورت ایرانی، صدور ویزای وی با مشکل روبرو شده اما امیدواریم این مشکل حل و بعد از 38 سال میان مردم دیار خود حضور پیدا کنند.
وی در پاسخ به سؤال خبرنگار تسنیم مبنی بر اینکه هزینه های برگزاری کنگره مشاهیر کُرد از چه محلی تأمین شده و چه دستاوردی برای استان کردستان دارد، گفت: با توجه به شرایط اقتصادی نامناسب کشور و دولت، هزینه های این کنگره از بخش خصوص تأمین شده اما میزان و رقم هزینه کردها نامشخص است!
مرادنیا معرفی چهره های ناشناخته، برجسته و فرهنگی کردستان را یکی از دستاوردهای مهم برگزاری این کنگره ذکر کرد و افزود: به دنیا ثابت می کنیم که چه سرمایه های علمی، هنری و فرهنگی در سرتاسر دنیا وجود دارد وچه خدمات شایسته ای توسط این مردم کُرد صورت گرفته است.
وی اظهار کرد: این کنگره به نام فرد یا نهاد خاصی ثبت نمی شود بلکه به نام مردم کردستان ثبت خواهد شد و انتظار می رود که اجازه به حاشیه کشاندن یا سیاسی کردن کنگره را به هیچ فرد و نهادی ندهیم.
استاندار کردستان با بیان اینکه هیچ نهاد یا فرد خاصی در انتخاب چهره های فاخر دخالت نداشته و این افراد توسط 6 کارگروه تخصصی انتخاب شده اند، گفت: معرفی استان کردستان و مشاهیر کُرد، توسعه گردشگری و سرمایه گذاری جزو اهداف اصلی برگزاری این کنگره است.
مرادنیا اذعان کرد: هیچ ادعای مبنی بر بی نقص بودن این کنگره را نخواهیم داشت و طبیعتا برای آغاز هر کاری مشکلاتی وجود دارد اما در برگزاری کنگره های آینده کمی و کاستی ها را برطرف خواهیم کرد.
زمینه معرفی بزرگان علمی فراهم شود
مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان کردستان نیز در این نشست اظهار داشت: پشتیبانی اصحاب رسانه در کل مسائل استان نشان از حمایت های ویژه آنهاست.
جلال قلعه شاخانی با بیان اینکه رسانه ها در چند سال اخیر نقش و جایگاه خود را در توسعه استان نشان داده اند، افزود: خوشبختانه باورود نیروهای جوان، تحصیلکرده و پرانرژی در عرصه رسانه کردستان، تأثیرگذاری این حوزه بیشتر شده و امیدواریم به رسالت و جایگاه اصلی خود برسند.
وی با بیان اینکه همواره نگاه حاکمیتی و نگاه مقام معظم رهبری به معرفی مفاخر و مشاهیر کل حوزه ها ویژه بوده است، گفت: بسیاری از بزرگان علمی تاکنون به جامعه معرفی نشده اند و باید زمینه ای برای معرفی آنها به نسل جوان فراهم شود.
مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان کردستان با اشاره به فرموده رهبر معظم انقلاب، خاطرنشان کرد: کُردها ادبیات غنی و فرزانگان برجسته ای دارند و نگاه ایشان همیشه بر تکریم مشاهیر و بزرگداشت بزرگان اصلی است که باید متولیان جزو وظایف کاری خود بدانند.
قلعه شاخانی عنوان کرد: کنگره مشاهیر کُرد به صورت بین المللی برگزار و برای نخستین بار از چهره های فاخر در قید حیات تجلیل می شود.
شیوه انتخاب چهره های فاخر در کنگره مشاهیر کُرد
رئیس دانشگاه کردستان نیز در این نشست با بیان اینکه مشاهیر این کنگره توسط اعضای 6 کارگروه و براساس یک سری معیار و شاخص های ویژه انتخاب شده است، اظهار داشت: برای هر کدام از کارگروه های علوم انسانی، زبان و ادبیات، فرهنگ و هنر، علوم پایه و مهندسی، کشاورزی و پزشکی 6 تا 20 نفر عضو متخصص و افراد خبره انتخاب شده اند.
رحمت صادقی با بیان اینکه در نهایت 30 نفر مشاهیر کُرد در بخش های مختلف کنگره انتخاب شدند، افزود: گرچه سنجش علم زبان، علم، موسیقی و شعر به آسانی قابل اندازه گیری نیست و به هر شیوه ای نقد به آن وارد می شود اما نهایت فعالیت توسط کارگروه ها انجام شده است.
وی با بیان اینکه مسئولیت بخش کمیته علمی این کنگره بر عهده دانشگاه کردستان است، گفت: شبهات و سوأل های زیادی از نبود برخی افراد در لیست انتخاب مشاهیر مطرح شده اما در واقع محدودیت تعداد افراد را داشتیم چراکه گستره وسیع جغرافیایی همه کُردها را در نظر گرفته ایم و بایستی از زن و مرد تمام مناطق کُردنشین جهان انتخاب شود.
صادقی تصریح کرد: امیدواریم در کنگره های آتی نقاط ضعف، کمی و کاستی های موجود را حل و فصل کنیم.
انتهای پیام/
می گویند دلبسته ی هنری، 12 سال نزد شخصی مشق ویلن کرد. آن گاه پس از فراغت از تحصیل، به استاد و یگانه ای مراجعه نمود تا هنرش را تکمیل کند. استاد پس از شنیدن سازش، با تاسف و تاثر گفت که ویلن را بشکند و ترک هنر کند. چون 12 سال کج رفته است، 12 سال باید آن آموخته های نادرست را از یاد ببرد و 12 سال دیگر راه صحیح را طی کند!
باور کنید در بسیاری امور جامعه ی ما و جوامع شبیه ما، ویلن و دوره ی 12 ساله اش را 36 ساله می آموزند. در حالی که دنیای پیشرفته قرن هاست تفکیک علوم و طبقه بندی و شرح وظایف هر متخصصی را وجهه ی همت و روشن بینی خود قرار داده و در این راه پیش رفته و سود بسیار هم برده، در حالی که ما زیان دولت در دولت و تداخل بی مورد و غیرتخصصی را به عنوان یک هنجار پذیرفته ایم. به عنوان نمونه، آرایشگری و نظایر آن شغل های شریفی است اگردر جای خود باشد اما وقتی که ساخت مسکن مهر را به آنان می سپاریم و به متخصصان عمران و معماری، اعتقادی نداریم، نتیجه اش همین مصایبی می شود که به آن گرفتاریم.
یک نمونه ی دیگرش به آشفته بازار هنر و آموزش های علوم دیگر در شهر ما سمنان نگاه کنید که چه بلبشو و بگذار و برویی است. ناگهان همه برای خدمت در راه آموزش فرزندان این شهر ما دلسوز می شوند و عکس هایی را با زیر نوشته های اغراق آمیزی پیش چشم خلق الله بالا می برند همه استاد و همه دکتر، آن هم از نوع امروزی اش و عجیب این که در این استان فرهنگی و علمی کسی نمی پرسد این که باید تعلیم و تربیت فرزندان ما را برعهده بگیرد، کیست و شرح حالش چیست و فضایل و صلاحیتش کدام است؟
و از نگاه دیگر صدور مجوزهاست که فی المثل به سازمانی مجوز داده اند تا حرفه و فن را به جوانان بیاموزد تا به نوعی بتوانند گلیم خود را از آب بیرون بکشند. اما دست همین سازمان یا دستگاه را باز گذاشته اند تا در هر فنی مجوز صادر کند بدون آن که به مرجع حقیقی آن و تخصص های ضرور آن توجه کند. به عنوان مثال، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، متولی اشاعه و برنامه ریزی و صدور مجوز اهالی فرهنگ و هنر است و اهل تخصص را در خود جهت توجیه و تبیین در اختیار دارد. حال اگر سازمان فرهنگی– ورزشی شهرداری بخواهد برنامه ریزی و اجرایی داشته باشد، نهاد ورزش و جوانان و اداره ی فرهنگ و ارشاد اسلامی باید در آن نظارت کنند و صدور مجوزهای لازم به نص صریح قانون برعهده ی آنهاست. در امر اشاعه ی موسیقی هم چنین است و حساب و کتاب خاص خود را دارد. چنانچه بخواهد مجوز آموزشگاهی صادر کند، باید همه ی لوازم و شرایط و بایسته ها طی شود و صدور مجوز بر مبنای تخصص و مهارت باشد وگرنه راه فرزندان این مرکز استان و خود استان به بی راهه بردن است و همان قصه ویلن ی است که به جای 12 سال، 36 ساله می شود. خسارتی که با هیچ ابزاری نمی توان جبران کرد و بازسازی نمود.
در مورد کلاس های علمی تابستانی هم باید دقیق ترین نظارت ها صورت گیرد به همان سختی و تنگی که فلسفه ی آموزش و پرورش ایجاب می کند. چون با سرنوشت فرزندان این استان نمی شود بازی و معامله کرد و این وظایف و مسئولیت ها را پشت گوش انداخت. به هوش باشیم که با صرف هزینه ی بسیار و گذاشت عمر می توان ساختمانی را ساخت و در صورت خطا آن را ویران کرد اما عمر از دست رفته ی فرزندان این مرز و بوم و تباه کردن مسیر سرنوشت شان نه قابل بازسازی است و نه بایسته ی جبران. لذا در اینجا از آموزش و پرورش و نیز فرهنگ و ارشاد اسلامی تقاضا می شود به هیچ قیمتی اجازه ندهند در تعلیم و تربیت علم و هنر، قصور و تسامحی صورت بگیرد و این مسئولیت سنگین، پشت گوش انداخته شود چون در این راه خطیر، دیگر نمی توان آب رفته را به جوی بازگرداند و دیوار بالا آمده و کج را به صلاح آورد زیرا:
خشت اول چون نهد معمار کج
تا ثریا می رود دیوار کج
و در این راه، وظیفه ی خانواده ها در سرنوشت دلبندان شان به مراتب بیش از مسئولان است چون حکایت دل مادر است و...
به گزارش ایرنا، این مجموعه ارزشمند به عنوان نگینی از معماری و شهرسازی اسلامی همزمان با شکل گیری شهر سلطان آباد (اراک کنونی) از سوی یوسف خان گرجی در دوران فتحعلی شاه قاجار بنا نهاده شد و در بیش از 2 قرن حیاتش همواره کارویژه های اقتصادی و اجتماعی مهمی را در مناسبات مردمان این دیار داشته اما امروز با چالش نقص ایمنی مواجه است.
بنای مجموعه بازار اراک با داشتن امکانات رفاهی، مسجد، حمام، مدرسه، آب انبار و شبکه فاضلاب از پیشرفته ترین اصول معماری و شهرسازی است و می طلبد که با حساسیت نگاه اصولی تری در تأمین اعتبار و راهبردهای ترمیمی و اصلاحی آن تلاش شود.
این بازار با 14 هکتار وسعت به طول یک کیلومتر 20 سرا و تیمچه را در خود جای داده است اما دسته ای از عوامل از جمله سیم کشی غیر ایمن، قدمت اثر و استفاده از مصالح ساختمانی چوبی، دسترسی سخت به شیرآب آتش نشانی، همکاری نکردن کسبه در ایمنی بازار و انتقال غیراستاندارد گاز به حجره ها موجب شده تا احتمال بروز خطر در این اثر تاریخی افزایش یابد.
اقدامات غیرقانونی برخی کسبه در سیم کشی غیراصولی برق مغازه ها به گونه ای خطرناک ایمنی این بنای تاریخی را تهدید می کند و اگر اصلاحات در این راستا با کندی مواجه باشد می تواند فاجعه بار شود.
اجرای طرح ساماندهی بازار اراک در بازه زمانی سه ساله با اعتبار 220 میلیارد ریال مصوب شده بود که باید در هر سال آن 730 میلیارد ریال برای راهبردهای عملیاتی اصلاحی تأمین می شد اما در عمل تنها یک میلیارد و 410 میلیون ریال برای هر سال اختصاص یافت.
از مهرماه 93 که برنامه ساماندهی بازار اراک به دستگاه ها ابلاغ شد مبلغی معادل چهار میلیارد و 500 میلیون ریال به عنوان بودجه برای آن مصوب شد اما این رقم نسبت به بودجه برنامه ریزی انجام شده 68 میلیارد و 500 میلیون ریال کسری داشت و نخستین گام برای اجرای برنامه ساماندهی بازار اراک به صورت ناقص برداشته شد.
این درحالی است که از مبلغ چهار میلیارد و 500 میلیون ریال مصوب نیز تنها سه میلیارد و 500 میلیون ریال تخصیص یافت و با این سطح مالی هرگز برنامه ها ساماندهی بازار به شکل اصولی محقق نشد.
کاهش مضاعف اعتباری این طرح در سال نی ز ادامه یافت و با حدود 200 درصد کاهش به یک میلیارد و 410 میلیون ریال رسید و حتی از این رقم نیز تنها حدود 290 میلیون ریال تخصیص یافت.
از سال 95 تاکنون نیز منابع مالی برای سامان مجموعه بازار اراک ناچیزی بوده و هرگز نتوانسته پاسخگوی طرح های مرمتی و ایمن سازی این مجموعه مهم تاریخی و اقتصادی باشد.
معاون میراث فرهنگی اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان مرکزی گفت: بزرگترین مشکل بازار اراک استفاده از سیستم گرمایشی گاز توسط کسبه است: پکیج مرکزی می تواند ایمنی بازار در برابر حوادث را افزایش دهد اما این سیستم هزینه بر است که باید مدیریت استان برای آن اعتبار پیش بینی کند.
محسن کریمی اظهار داشت: مرمت بام بازار تاریخی اراک هرسال با اعتبار تخصیصی انجام می شود که امسال با وجود تأخیر در تخصیص اعتبار طرح مرمت پیش بینی شده است.
وی گفت: سال گذشته برای استحکام بخشی بام، سرا و راسته های بازار 50 میلیارد ریال اختصاص یافت و مرمت اصولی راسته های اصلی بازار و 112 طاق این مجموعه انجام شده است اما میراث فرهنگی استان به این میزان از مرمت قانع نیست و نگهداری از این ثروت ملی در دستور کار است.
معاون میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان مرکزی خاطرنشان کرد: شهرداری، راه و شهرسازی، اوقاف و هیأت امنا بازار هر یک به اندازه میراث فرهنگی در برابر بازار مسئولیت دارند و باید وظایف خود را انجام دهند.
کریمی گفت: طرح جامع بازار تاریخی اراک در دست تهیه و تدوین است و امسال نهایی می شود که در این طرح زوایای این مجموعه تاریخی مورد توجه قرار گرفته است.
مسئول اجرایی هیأت امنای بازار اراک نیز گفت: طرح جامع احیا و مرمت بازا ر توسط میراث فرهنگی و با قرار مشاور سال گذشته منعقد شد.
علیرضا عسگری هزاوه ای افزود: ایمنی در مجموعه بازار اراک از مباحث مهمی است که باید مورد توجه کسبه با هدف حفظ سرمایه به آن توجه ویژه شود.
وی گفت: ایستگاه آتش نشانی در نزدیکی بازار اراک وجود دارد و امکان دسترسی در مواقع خطر هست اما امکانات موجود آن منطبق با گستره بازار و ویژگی های تجاری و کاربری این مجموعه اقتصادی نیست.
مسئول اجرایی هیأت امنای بازار اراک افزود: در مواقع بحرانی هیچ چیز قابل پیش بینی نیست و ممکن است با یک حادثه احتمالی ایمنی بخش بزرگی از بازار تهدید شده و فاجعه بار شود.
عسگری هزاوه ای یادآور شد: انشعاب غیرمجاز گاز در سراهای بازار خطر را دوچندان کرده و لازم است شبکه گاز در این مجموعه برای استفاده کسبه ایمن سازی شود.
وی عنوان کرد: برای افزایش سطح ایمنی بازار باید تجهیزات و امکانات آتش نشانی در بازار اراک افزایش یابد و رعایت نکات ایمنی توسط کسبه و تجهیز حجره ها به کپسول اطفا حریق دستی می تواند در مواقع خطر کاربردی باشد.
مسئول اجرایی هیأت امنای بازار اراک اظهار داشت: کسبه باید سیم کشی برق و مخابرات را استاندارد انجام دهند و از آویزان کردن پوشاک به سیم ها برای عرضه در بازار به جد خودداری کنند.
رئیس اداره آموزش و پیشگیری سازمان آتش نشانی شهرداری اراک گفت: بازار اراک به سبب شرایط معماری خاص در صورت بروز حادثه امکان دسترسی را برای آتش نشانان مشکل می کند.
ابوالفضل جلالوندی افزود: بازار اراک با هدف ایجاد مرکز تجاری روزانه تنها برای عرضه محصولات و فروش کالا کاربردداشته اما در سال های اخیر برخی مشاغل با دپوی کالایی ضریب خطرافرینی حوادث احتمالی آن را بالا برده اند.
وی اظهار داشت: طبقات فوقانی برخی کاروانسراهای بازار اراک به کارگاه های تولیدی به ویژه پوشاک تبدیل شده و با یک جرقه کوچک و یا مجاورت مواد آتش زا ممکن است فاجعه رخ دهد.
رئیس اداره اموزش و پیشگیری سازمان آتش نشانی شهرداری اراک افزود: چوب از مصالح اصلی سازه بازار است که امکان اشتعال و خطر را در مواقع بحران در این مجموعه دوچندان می کند.
جلالوندی اظهار داشت: سیم کشی در بازار تاریخی اراک قدیمی و فرسوده است و لازم است به سرعت اصلاح شود و از سوی دیگر فرهنگ غلطی بین کسبه این مجموعه رواج یافته که اجناس خود را به سیم های برق آویزان می کنند و در معرض دید بیشتر خریداران قرار می دهند که باید با جریمه های سنگین این روش خطرناک اصلاح شود.
وی بیان کرد برخی کسبه بازار اراک برای گرم کردن حجره های خود به دلیل اینکه لوله کشی گاز محدودیت های خاص دارد به صورت غیراصولی از شلنگ هایی با متراژ بالا برای انتقال گاز سیستم گرمایش استفاده می کنند که به شدت خطرآفرین است.
رئیس اداره آموزش و پیشگیری سازمان آتش نشانی شهرداری اراک اظهار داشت: رها شدن شلنگ گاز در مسیر تردد مردم و برش توسط اجناس تیز احتمال آتش سوزی را به همراه دار.
جلالوندی گفت: از سال 78 حساسیت نسبت به ایمنی در بازار اراک و مخاطرات این مجموعه دسته بندی شده است.
وی افزود: برخی از قسمت های بازار به ویژه بالکن ها و طبقه های فوقانی به انبار کالاهای بی مصرف و کارتون تبدیل شده و با وجود تذکرهای آتش نشانی اراک همچنان این کانون تهدید آتش سوزی باقیست.
رئیس اداره آموزش و پیشگیری آتش نشانی اراک بیان کرد: زمان طلایی برای آتش نشانی در اطفا سه تا پنج دقیقه است و یکی از دلایل آتش سوزی 100 حجره در بازار تبریز دیر رسیدن آتش نشانی گزارش شده است.
جلالوندی گفت: بارش های بهاره امسال نیز باعث شده تا بام بازار اراک استحکام لازم را نداشته باشد و با کوچک ترین آتش سوزی دچار خسارت فراوان شود.
وی افزود: سیستم گرمایشی مرکزی توصیه کارشناسان برای کسبه بازار اراک است که میزان خطر آتش سوزی را به حداقل می رساند.
مدیرعامل شرکت توزیع نیروی برق استان مرکزی نیز گفت: 150 متر کانال تأسیسات در مرحله اول ایمن سازی بازار اراک ساخته شده است.
محمد اله داد با بیان اینکه کانال تأسیسات بازار اراک در طرح جامع به طول 900 متر پیش بینی شده است، افزود: از این میزان تاکنون 150 متر ساخته شده که این کانال به ارتفاع 2 و 6 دهم متر و عرض یک و 6 دهم متر از انتهای بازار از سمت میدان ارگ تا تقاطع گذر سپهداری در راسته اصلی بازار ساخته شده است.
وی اظهار داشت: این طرح شامل ساخت کانال و اصلاح بخشی از شبکه توزیع برق از سال 96 کلید خورد و عملیات اجرایی آن با 19 میلیارد ریال آغاز شد.
مدیرعامل شرکت توزیع نیروی برق استان مرکزی گفت: در این کانال فضای تأسیسات شامل برق، آب، مخابرات و آتش نشانی پیش بینی شده است.
اله داد افزود: ادامه روند این طرح با 25 میلیارد ریال اعتبار از گذر سپهداری تا گذر شیخ الاسلام در دستور کار است.
وی، ساخت یک دستگاه پست فشار متوسط، ساخت شبکه فشار ضعیف زمینی و انشعابات به طول 4 هزار و 150 متر، اصلاح 200 دستگاه لوازم اندازه گیری و ساخت روشنایی معابر مجموعه بازار را از فعالیت های قابل اجرا در مرحله اول این طرح عنوان کرد.
مدیرعامل شرکت توزیع نیروی برق استان مرکزی گفت: کسبه بازار با رعایت حریم شبکه های برق، برای انجام عملیات عمرانی تأسیسات برق همراهی لازم را با این شرکت داشته باشند.
اله داد افزود: برق دار شدن 6 شالتر جدید، برکناری و اصلاح 100 جعبه تقسیم شبکه قدیمی، تعویض 75 متر کابل انشعاب قدیمی، جمع آوری 400 متر کابل انشعاب غیر مجاز، تعویض 337 متر کابل سه فاز، جمع آوری 993 متر سیم غیرمجاز، جمع آوری 2 مورد برق غیرمجاز، کشف 4 کنتور دستکاری شده، تست و تعویض 700 کنتور را از اقدامات اولویت دار در این طرح است.
وی افزود: برنامه ریزی برای اجرای طرح بلند مدت جامع شبکه توزیع برق بازار تاریخی اراک، اصلاح کانال تأسیسات برق موجود به طول یک هزار و 975 متر، نصب 8 مورد اتاقک های بتونی زیرزمینی، ساخت کانال برای عبور تأسیسات برق در گذرهای فرعی بازار و محدوده مربوطه در خیابان های امام خمینی (ره)، عمار یاسر، محسنی و حصار به طول 2950 متر، ساخت هفت دستگاه پست فشار متوسط زمینی با مجموع ظرفیت 11 هزار و 600 کیلو ولت آمپر، ساخت 388 متر شبکه فشار متوسط زمینی، ساخت 62 کیلومتر شبکه فشار ضعیف زمینی و انشعابات، نصب 155 دستگاه تابلو شالتر و ساخت روشنایی معابر مجموعه بازار و نورپردازی به میزان 2 هزار و 92 دستگاه چراغ با 89 میلیارد ریال برآورد شده است.
مدیرکل اوقاف و امور خیریه استان مرکزی گفت: 20 مغازه در راسته بازار تحت مالکیت اوقاف است که کف سازی و مرمت بخشی از آنها انجام شده است.
حجت الاسلام حسین دلاوری افزود: مغازه های بازار اراک موقوفه هستند و بخش زیادی از این مغازه ها سرقفلی ندارند و امکان اقدام حقوقی برای برخی کسبه وجود ندارد و سرای های موقوفه مشکل عمده به شمار می رود.
وی افزود: اوقاف و امور خیریه استان مرکزی از پذیرش همکاری با میراث فرهنگی شانه خالی نمی کند اما درآمد موقوفات را نمی توان در جای دیگر هزینه کرد.
مدیرکل اوقاف و امور خیریه استان مرکزی گفت: بخش زیادی از مغازه های اوقافی بازار اراک، بدون سرقفلی هستند و حق کسب و پیشه دارند که به لحاظ اداری و حقوقی تنگناهایی برای اداره کل اوقاف و امور خیریه ایجاد شده است.
بازار تاریخی اراک مشتمل بر یک راسته اصلی شمالی جنوبی به طول 880 متر و یک راسته شرقی غربی به طول 600 متر است که محل تقاطع آن، چهارسوق زیبایی را در وسط مجموعه ایجاد کرده است.
راسته شمالی جنوبی بازار به صورت مستقیم از دروازه قبله در جنوب تا دروازه راهزان در شمال امتداد می یابد.
عرض بازار از ابتدا تا انتها پنج متر است و راسته شمالی و جنوبی به هشت قسمت 100 متری، هر قسمت دارای 50 باب مغازه، تقسیم می شود که به هر کدام آنها گذر می گویند.
در دوره اخیر 2 گذر قسمت شمالی این راسته تخریب شده و گذر جنوبی یا یک صد متر از جنوب راسته اصلی، به صورت دو طبقه ساخته شده که ارتفاع آن به هشت متر می رسد.
علاوه بر 2 راسته اصلی در مجموعه بازار اراک حدود 20 سرا و تیمچه در آن وجود دارد که فعالیت های مختلفی در آنها در جریان است، 18 واحد از این بناها در قسمت جنوبی بازار قرار گرفته که از مهمترین آن سرای نوذری، سرای کتاب فروش ها و سرای کاشانی است.
سرای نوذری که زیباترین سرای بازار اراک به شمار می آید به فرش فروشان اختصاص دارد و بنای آن در 2 طبقه و سرای کتابفروش ها نیز از وسعت و معماری جالب توجهی برخوردار است از یک تیمچه و سرای 2 طبقه تشکیل شده است.
بیش از 2 هزار جاذبه گردشگری در استان مرکزی شناسایی شده که 850 اثر تاکنون در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است.
گزارش از معصومه ابراهیمی
6991/ 6013/
رئیس انجمن هنرهای نمایشی استان هرمزگان گفت: بارها اعلام کردیم که این محیط نه در شأن هنرمندان است و نه مخاطبانی که برای دیدن تئاتر می آیند؛ امیدوارم این بار صدایمان به مسئولین برسد.
حسین کریمی، رئیس انجمن هنرهای نمایشی استان هرمزگان در گفت وگو با ایسنا ، منطقه خلیج فارس، در خصوص مشکل عدم وجود مکانی مناسب جهت انتظار تماشاگران قبل از ورود به سالن نمایش پلاتو آفتاب بندرعباس، اظهار کرد: شرایط آب و هوایی به خصوص اکنون که در تابستان به سر می بریم مساعد نیست، هوا گرم است و دما و رطوبت بالاست، تماشاگرانی که برای دیدن اجرا می آیند ناراضی و گله مند هستند که فضای انتظار پلاتو جایی برای نشستن ندارد و حق دارند که گله مند باشند.
وی افزود: محوطه انتظار پلاتو آفتاب سقف، سیستم خنک کننده و صندلی ندارد و لابی خوبی برای انتظار تماشاگران ندارد.
رئیس انجمن هنرهای نمایشی استان هرمزگان تصریح کرد: ما بارها این مشکلات را به مسئولین استان اعلام کرده ایم اما متأسفانه صدایمان به گوششان نمی رسد.
کریمی عنوان کرد: جای سؤال است که برای مسئولین استان که این قدر در خصوص فرهنگ و هنر حرف می زنند پوشاندن سقف محوطه انتظار پلاتو آفتاب خیل دشوار است؟ مسئولینی که نمی توانند یک فضای فرهنگی که تنها پلاتوی تخصصی برای هنرمندان و مردم است را آماده کنند به چه دردی می خورند؟
وی ادامه داد: باید فکری اساسی به حال محیط انتظار پلاتو آفتاب شود، ما به عنوان نمایندگان تئاتر استان بارها اعلام کردیم که این محیط نه در شأن هنرمندان است و نه مخاطبانی که برای دیدن تئاتر می آیند؛ امیدوارم این بار صدایمان به مسئولین برسد.
یک پیشکسوت تئاتر هرمزگان نیز در گفت وگو با ایسنا، بیان کرد: حوزه تئاتر استان هرمزگان علی رغم پیشرفت های فنی خیلی محسوسی که داشته زیرساخت های قدیمی و ضعیفی دارد.
سعید موحدی ابراز کرد: پلاتو آفتاب بندرعباس که مرکز ثقل اتفاقات تئاتری استان است تنها ظرفیت 80 صندلی را دارد، باید پرسید آیا واقعاً بضاعت استان هرمزگان همین است؟
وی اضافه کرد: خوشبختانه مردم هرمزگان اقبال خوبی را به حوزه تئاتر نشان داده اند و هنرمندان ما توانایی های خود را ثابت کرده اند، اما متأسفانه زیرساخت ها بسیار ضعیف است و باید فکری به حال اوضاع پلاتو آفتاب شود.
این پیشکسوت تئاتر هرمزگان اظهار کرد: در این گرمای طاقت فرسای بندرعباس واقعاً ظلم در حق مردم است که زیرساخت های لازم برای دیدن یک نمایش به شکل خوب فراهم نباشد.
وی ادامه داد: انتظار می رود مسئولین شهر بندرعباس پای کار بیایند و به این مسئله به عنوان یکی از دغدغه های مردم بندرعباس پاسخ دهند و تغییراتی در حوزه تئاتر استان به لحاظ سخت افزاری فراهم کنند.
یکی از بازیگران تئاتر هرمزگان نیز در گفت وگو با ایسنا، گفت: سال هاست در هرمزگان تئاتر اجرا می شود و تئاتر و هنر جور فرهنگ این شهر را به دوش می کشند.
محمد حمزوی افزود: مسئولین باید ورود کنند، آیا پلاتو آفتاب، مناسب مکانی فرهنگی است که تماشاگر با عشق برای دیدن یک کار هنری و فرهنگی می آیند؟ صنایع غرب، ادارات مختلف و حتی خود اداره کل فرهنگ و ارشاد هرمزگان واقعاً توانایی پوشاندن سقف محوطه انتظار پلاتو آفتاب و تعبیه کردن یک سیستم سرمایشی را ندارد؟
وی تصریح کرد: پلاتو آفتاب اولین پلاتوی شهر بندرعباس است که در آن نمایش اجرا می شود، اما در محوطه انتظار آن نه صندلی وجود دارد نه سیستم خنک کننده ای؛ بخشی از این پلاتو در اختیار نهاد کتابخانه ها است و انتظار داریم مسئولین به مطالبه چندین ساله هنرمندان توجه کنند، با نهاد کتابخانه ها به توافقی برسند و کل مجموعه را واگذار کنند تا تبدیل به مجموعه تئاتر شهری شود.
این بازیگر تئاتر هرمزگان خاطرنشان کرد: ما بیشتر از اینکه دغدغه هنرمندان را داشته باشیم دوست داریم تماشاگرانی که با عشق برای دیدن تئاتر می آیند راحت باشند.
یکی از تماشاگران پلاتو آفتاب نیز در گفت وگو با ایسنا، عنوان کرد: متأسفانه محل انتظار برای کسانی که برای دیدن تئاتر می آیند مناسب نیست، هوا گرم است و جای نشستن، کولر و تهویه ای در این محیط وجود ندارد.
وی خاطرنشان کرد: انتظار داریم مسئولین به تئاتر استان رسیدگی بیشتری داشته و فکری برای توسعه پلاتو آفتاب کنند.
یکی از تماشاگران پلاتو آفتاب در گفت وگو با ایسنا، بیان کرد: یکی از مشکلاتی که پلاتو آفتاب دارد نداشتن سالن انتظار مناسب است و فضا روباز است.
وی ادامه داد: ما تماشاگران دوست داریم فضای سربسته ای برای انتظار قبل از شروع تئاتر وجود داشته باشد تا در گرما انتظار نکشیم.
تهیه و تنظیم از لیدا رضائی، خبرنگار ایسنا، منطقه خلیج فارس
***
برای دیدن گزارش ویدئویی ایسنا کلیک کنید
انتهای پیام
پوپک قاسمی | بیله سوار- خبرنگار:
بی شک وجود شهرستان های توسعه یافته در حوزه اقتصادی یا تمرکز بر این حوزه در یک منطقه کافی نیست و هر منطقه ای در کنار رونق اقتصادی، کشاورزی و گردشگری به توسعه فرهنگی هم نیازمند است.
شهرستان بیله سوار در شمال استان اردبیل و در مرز ایران و جمهوری آذربایجان از ظرفیت های ویژه ای برای توسعه اقتصادی و فرهنگی بهره مند است که در صورت توجه متوازن به ابعاد توسعه در این 2 حوزه می تواند به توسعه پایدار دست یابد.
توسعه متوازن فقط با تلفیق و ادغام عوامل فرهنگی ممکن است و اساسی ترین گام در توسعه فرهنگی در هر جامعه ای، افزایش سرانه مطالعه افراد آن است.
کتابخانه ها زیرساخت مهم در توسعه فرهنگی هستند و کتابخانه های عمومی را هم می توان مهم ترین متولی توسعه و گسترش فرهنگ مطالعه و کتابخوانی هدایت شده عنوان کرد که به توسعه دانش فردی و اجتماعی منجر می شود؛ فضایی که کتابخوان های بیله سوار از آن محروم مانده اند و 15 سال است کتابخوان های این منطقه در انتظار افتتاح پروژه تکمیل شده کتابخانه مرکزی آن هستند.
سرانه کم فضا برای کتابخوانی
طبق آمار کتابخانه های عمومی استان، بیله سوار 1255 متر مربع زیربنای کتابخانه ای (نهادی و مشارکتی) برای جمعیت 38 هزار نفری باسواد خود دارد و سرانه زیربنای فضای کتابخانه ای به ازای هر 100 نفر جمعیت باسواد این شهرستان 3/3 متر مربع است. این میزان از میانگین استان که 1/3 متر مربع است، بیشتر است.
با این حال، نیاز به احداث کتابخانه مرکزی که فضای استاندارد داشته و از نظر منابع کتاب قوی باشد، مشکلی دیرپا در حوزه فرهنگی این شهرستان محسوب می شود. این در حالی است که بر اساس افق چشم انداز 1404 به ازای هر 100 نفر باسواد باید 8 متر مربع فضا برای کتابخوانی وجود داشته باشد که این آمار در شهرستان بیله سوار حدود 3 متر مربع است.
احداث کتابخانه مرکزی با فضای مطالعه و منابع مطلوب از مطالبات اهالی این شهرستان است که به گفته مسئولان در مراحل نهایی دستیابی است.
پیشرفت 95 درصدی کتابخانه بیله سوار
احداث ساختمان کتابخانه عمومی شهرستان بیله سوار سال 83 شروع شده است. این ساختمان تا سال 92 حدود 40 درصد پیشرفت داشت اما در دولت تدبیر و امید عملیات تکمیل آن 55 درصد افزایش داشته و به پیشرفت 95 درصدی رسیده است. قرار بود این کتابخانه در دهه فجر 96 افتتاح شود، اما وعده ها در این زمینه تاکنون عملی نشده است.
فرماندار بیله سوار در این باره می گوید: این پروژه با متراژ 2008 متر مربع با اسکلت فلزی در 2 طبقه دارای سالن های مطالعه برادران و خواهران، آمفی تئاتر و گالری است که با بهره برداری آن دانش آموزان، دانشجویان و عموم کتابخوانان از آن بهره مند خواهند شد.
حسن قبادی با اشاره به این که کتابخانه مذکور بزرگ ترین کتابخانه بعد از اردبیل در میان شهرستان های استان است و افتتاح آن بسیاری از دغدغه ها را در زمینه فضای مطالعه در شهرستان رفع خواهد کرد، عنوان می کند: انشعابات آب، برق و گاز این مجموعه که جزو مهم ترین پروژه های ساختمانی دولتی استان به شمار می رود، نصب شده است. کتابخانه مرکزی بیله سوار با پیگیری های جدی و بازدیدهای فنی به صورت استاندارد ساخته و سیستم های مدرن گرمایشی و سرمایشی در آن نصب شده است.
وی جذب نیروی انسانی جدید را در کتابخانه های بیله سوار ضروری می داند و می افزاید: با توجه به تکمیل ساختمان کتابخانه عمومی و کمبود نیروی انسانی در کتابخانه های عمومی شهرستان، نهاد کتابخانه ها برای تامین نیروی انسانی از طریق نشر آگهی و جذب نیرو با آزمون استخدامی اقدام کند.
قبادی بیان می کند: احداث کتابخانه در روستاها نیز از اولویت های ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی است. در صورت همکاری دهیاری ها در تامین زمین مورد نیاز، نهاد کتابخانه ها می تواند براساس اولویت ها در روستاها اقدام به ساخت کتابخانه اقدام کند.
جهش کیفی و کمی خدمات فرهنگی
مدیرکل کتابخانه های عمومی استان اردبیل هم کتابخانه مرکزی بیله سوار را پس از کتابخانه مرکزی اردبیل بزرگ ترین کتابخانه این استان عنوان می کند و می گوید: در صورت افتتاح این کتابخانه، شاهد جهش کمی و کیفی قابل توجهی در ارائه خدمات فرهنگی و کتابخانه ای به مردم شهرستان بیله سوار خواهیم بود.
پروانه رضاقلیزاده بیان می کند: مردم مرزنشین شهرستان بیله سوار شایسته بهترین خدمات از طرف مسئولان هستند. این منطقه مرزی باید تا حد توان از لحاظ زیرساخت های فرهنگی تقویت و حمایت شود.
وی وجود مشکلات مالی را یکی از دلایل تکمیل نشدن کتابخانه های مرکزی در شهرهای استان عنوان می کند و می افزاید: امیدواریم اتمام مراحل ساخت کتابخانه های مرکزی شهرستان های استان با اعتبارات تخصیص یافته از طرف فرمانداری ها و مشارکت خیرین فرهنگ دوست میسر شود.
بهره برداری تا پایان سال
معاون سیاسی امنیتی استاندار اردبیل هم از تکمیل پروژه کتابخانه مرکزی بیله سوار در سال جاری خبر می دهد و می گوید: این پروژه فرهنگی، با تامین اعتبار، امسال به بهره برداری خواهد رسید.
بهروز ندایی با اشاره به پیشرفت 95 درصدی پروژه کتابخانه مرکزی بیله سوار عنوان می کند: تلاش می کنیم با تامین اعتبار مورد نیاز این پروژه فرهنگی تا پایان سال این مجموعه فرهنگی به بهره برداری رسد.
ندایی با اشاره به لزوم فرهنگ سازی برای مطالعه و کتابخوانی ادامه می دهد: دستگاه های فرهنگی باید بستر مناسب را برای دسترسی قشر های مختلف به کتاب به وجود بیاورند و با معرفی کتاب های فاخر و تاثیر گذار، زمینه را برای ایجاد اشتیاق در مردم به کتاب و کتابخوانی فراهم کنند.
این مسئول با اشاره به روند توسعه ای فضای های کتابخانه ای در سال های اخیر، خواستار مشارکت اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان در کمک برای تامین منابع مکتوب و غنی سازی کتابخانه های تازه تاسیس شد.
پایانی بر مطالبه فرهنگی 15 ساله
طبق آمار منتشر شده از سوی اداره کل کتابخانه های استان اردبیل، اکنون 52 هزار نفر و به عبارتی 5 درصد جمعیت باسواد استان عضو کتابخانه های عمومی هستند که به نظر کارشناسان حوزه های فرهنگی و اجتماعی این تعداد قابل قبول نیست.
کارشناسان معتقدند با توسعه کمی و کیفی کتابخانه ها باید زمینه را برای مطالعه عموم مردم و تمامی اقشار تسهیل کرد. این ضرورت در مناطق محروم و مرزی اهمیت چندین برابری پیدا می کند.
بیله سوار یکی از مهم ترین شهرهای مرزی استان اردبیل و حتی کشور است که افتتاح کتابخانه مرکزی 15 ساله آن می تواند به مهم ترین مطالبه فرهنگی مرزنشینان شمال استان پایان دهد.
به گزارش ایسنا، محمدحسن طالبیان که در آئین اهدای گواهی ثبت مجموعه اسناد بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی در فهرست ملی برنامه حافظه جهانی که دوشنبه 10 تیر در موزه ملی ایران برگزار شد، سخن می گفت، با بیان این که پرونده این محوطه جهانی را همراه با پرونده بازار جهانی تبریز حدود 11 سال قبل شخصا تهیه کرده است، ادامه داد: به دلیل ارزش ها و موارد فنی مهمی که این محوطه داشت در آن سال، این دو پرونده به سرعت در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شدند.
او با تاکید بر این که با کمک همکارانش مطالعات وسیعی درباره ی اقدامات شیخ صفی الدین و این محوطه از نظر معماری و شهرسازی در ان زمان انجام داده است، افزود: مقبره ی شیخ صفی الدین از نظر معماری و اصول شهرسازی مبتنی بر اصول در ارتباط با عرفان شیعی است. در این میان بسیاری از اطلاعات مکتوب و کتیبه ها می توانست ترجمانی از گفتمان در مثنوی معنوی دیده شود.
وی در بخش دیگری از صحبت هایش با بیان این که حتما علاوه بر اسنادی که از شیخ صفی الدین در استان اردبیل و در موزه ملی ایران وجود دارد، اسناد زیادی نیز در اختیار دستگاه های دیگر مانند اوقاف و متابخانه ملی ایران وجود دارد، افزود: امیدواریم بتوانیم به زودی در کنار موزه ی مقبره شیخ صفی الدین، نمایشگاهی از آثار موجود و متعلق به این مکان و شخصیت او برگزار کنیم و از سوی دیگر هر اثری در اختیار موزه ملی و کتابخانه ملی نیز وجود دارد به این نمایشگاه منتقل شود، تا از این طریق حتی یک سامانه و بانک اطلاعاتی دقیق از این محوطه ی جهانی به دست آید.
طالبیان با اشاره به دیدار مونسان - رئیس سازمان میراث فرهنگی - با سید مهدی خاموشی – نماینده ولی فقیه در سازمان اوقاف و امور خیریه – به پیشنهاد رئیس اوقاف به مونسان اشاره کرد که ایجاد یک بانک اطلاعاتی مشترک با اوقاف و میراث فرهنگی در دستور کار قرار گیرد.
معاون میراث فرهنگی ادامه داد: با توجه به اسنادِ تاریخی و مهمی که در سال 2010 برای ثبت جهانی این محوطه به یونسکو ارائه دادیم، معتقدم می توان یک پرونده ی مشترک از همین اسناد که قطعا در استان ها و کشورهای مختلف از ان می تواند وجود داشته باشدف تهیه کنیم و در این کمیته به ثبت برسانیم.
به اعتقاد وی، حتی دانش این کار در فهرست میراث جهانی ناملموس نیز می تواند وجود داشته باشد.
به گزارش ایسنا، در ادامه نیز از گواهی ثبت مجموعه اسناد بقعه شیح حصفی الدین اردبیلی رونمایی شد و آن توسط بروجردی رئیس کتابخانه ملی به جبرئیل نوکنده – مدیر کل موزه ملی ایران – داده شد.
همچنین حدود 20 سند از اسناد متعلق به شیخ صفی الدین در تالار دوران اسلامی موزه ایران نیز رونمایی شدند که قرار است این اسناد در این موزه تا جمعه 14 تیر در این بخش در معرض نمایش قرار گیرد.
انتهای پیام
به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از مشهد، محمود رضا برازش امروز(دوشنبه 10 تیر) در نشست خبری خود با اصحاب رسانه ، اظهار داشت: همزمان با ایام فرخنده دهه کرامت هفدهمین جشنواره بین المللی فرهنگی و هنری امام رضا(ع) در مشهد و سراسر کشور برگزار می شود که افتتاحیه آن همزمان با شب میلاد فرخنده کریمه اهل بیت، حضرت فاطمه معصومه(س) در قم و اختتامیه آن هم در شب میلاد فرخنده عالم آل محمد(ص)، حضرت علی بن موسی الرضا(ع) خواهد بود و این مراسم با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، استاندار خراسان رضوی، شهردار مشهد و دیگر مدیران و مسئولان کشوری، استانی و شهری و همچنین بیش از 10 سفیر کشورهای خارجی در ایران در مجتمع برج سپید برگزار می شود.
مدیرعامل بنیاد بین المللی فرهنگی و هنری امام رضا(ع) افزود: در جشنواره امسال باتوجه به گرانی ها و تورم ها کاهش 30 درصدی هزینه ها را به نسبت سال قبل که 7 میلیارد تومان بود داریم ، با توجه به اینکه این رویداد بین المللی فرهنگی و هنری در بعد کمی از 32 جشنواره به 15 جشنواره کاهش یافته، اما در بعد کیفی مشکلی نخواهیم داشت.
وی در رابطه با بخش ها و محورهای جشنواره امسال که در بخش های فرهنگی، هنری، پژوهشی، دیجیتال، بین الملل و ویژه برگزار می شود، خاطرنشان کرد: در دوره هفدهم ویژه برنامه ها و جشنواره های موضوعی شعر رضوی به زبان ترکی آذری در خوزستان، شعر رضوی به زبان عربی در خوزستان، نامه ای به امام رضا(ع) در مازندران، سفرنامه و خاطره نویسی رضوی در سمنان، شعر رضوی با محوریت کلاسیک در فارس، شعر رضوی با محوریت ترانه و شعر سپید رضوی در کرمان، نهضت کتابخوانی رضوی در تهران، کنگره ملی اربعین در آینه شعر اقوام ایرانی در ایلام، اشراق شمس و داستان نویسی ترکی آذری در زنجان و چهل چراغ در خراسان رضوی برگزار می شود.
برازش ادامه داد: همچنین ویژه برنامه شب های شعر رضوی هم در 6 استان بوشهر، چهارمحال وبختیاری، خراسان شمالی، کهکیلویه وبویراحمد، همدان و مرکزی و ویژه برنامه جشن های مردمی امام رضا(ع)، وحدت و همدلی در 3 استان هرمزگان، سیستان و بلوچستان و کردستان برگزار می شود.
وی در رابطه با برنامه های هنری جشنواره هفدهم که در چهار بخش جشنواره های موضوع، کارگاه های هنری تولید آثار فاخر، ویژه برنامه آوای ارادت رضوی و ویژه برنامه های نمایشی برگزار می شود ، تصریح کرد: برنامه های هنری هفدهمین جشنواره بین المللی فرهنگی و هنری امام رضا(ع) با موضوعات تئاتر رضوی و متون نمایشی در آذربایجان در آذربایجان شرقی، آواها و نواهای رضوی در تهران، سرود رضوی در قم، عکس رضوی در خراسان رضوی، خوشنویسی رضوی در خراسان جنوبی، جلوه های فرهنگ رضوی در هنرهای گرافیکی در سیستان و بلوچستان، تصویرسازی رضوی در اصفهان، آوای ارادت رضوی در البرز، کردستان، گیلان، گلستان، لرستان، خوزستان و خراسان رضوی و تئاتر خیابانی برگزیده رضوی در کرمان برگزار می شود.
مدیرعامل بنیاد بین المللی فرهنگی و هنری امام رضا(ع) با بیان اینکه در بخش دیجیتال جشنواره جلوه های فرهنگ رضوی در فضای مجازی در قزوین برگزار می شود، تاکید کرد: در بخش برنامه های ویژه هم ویژه برنامه های بزرگداشت امامزادگان و بقاع متبرکه در سراسر کشور، بزرگداشت شاه چراغ(ع) در سراسر کشور، جشن های مردمی دهه کرامت در سراسر کشور، یادروز ورود امام رضا(ع) در قدمگاه نیشابور، بزرگداشت قدمگاه های امام رضا(ع) در استان های مسیر جاده ولایت، جشنواره نسیم ولایت در فارس، جشنواره آسمان هشتم در هرمزگان، جشنواره آه و آهو در اصفهان، افتتاحیه هفدهمین جشنواره بین المللی فرهنگی و هنری امام رضا(ع) در قم و اختتامیه هفدهمین جشنواره بین المللی فرهنگی و هنری امام رضا(ع) در خراسان رضوی برگزار خواهد شد.
برازش با اشاره به اینکه ویژه برنامه های پژوهشی جشنواره هفدهم در 4 موضوع برگزار می شود، بیان کرد: در این بخش نیز برگزاری همایش علمی و پژوهشی مناظرات رضوی را در اردبیل، برگزاری همایش علمی و پژوهشی امام رضا(ع) و دفاع مقدس در کرمانشاه، جشنواره میراث مکتوب رضوی در یزد و همایش سلامت معنوی و طب رضوی در کهکیلویه وبویراحمد را خواهیم داشت.
وی گفت: بخش بین الملل هفدهمین جشنواره بین المللی فرهنگی و هنری امام رضا(ع) هم با محوریت سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و همکاری وزارت امور خارجه، مجمع جهانی اهل بیت(ع)، جامعه المصطفی العالمیه و دیگر موسسات و مراکز مردم نهاد برگزاد می شود و ویژه برنامه های این بخش نیز در ایام فرخنده دهه کرامت در کشورهای مختلف جهان برگزار خواهد شد.
مدیرعامل بنیاد بین المللی امام رضاع)ئافزود: علاقه مندان به شرکت در این جشنواره می توانند جهت ثبت نام به سامانه هفدهمین جشنواره بین المللی فرهنگی و هنری امام رضا(ع) ب ه نشانی http/portal.shamstoos.ir و یا پست الکترونیک info@shamstoos.ir یا وبگاه شمس توس به نشانی www.shamstoos.ir مراجعه کنند؛ همچنین تلفن 05132283044 و فکس 05138582682 هم پاسخگوی مخاطبان این جشنواره خواهد بود.
برازش از راه اندازی نمایشگاه دائمی آثار و اقلام فرهنگی رضوی و امام رضایی خبر داد و گفت: با همکاری مشترک بنیاد بین المللی فرهنگی و هنری امام رضا(ع) و شهرداری مشهد نمایشگاه دائمی آثار و اقلام فرهنگی رضوی و امام رضایی در مشهد برپا می شود که در گام نخست مکان موقت این نمایشگاه و در گام بعد مکان دائمی آن راه اندازی خواهد شد و با این اقدام شاخص برنامه های امام رضایی بنیاد بین المللی فرهنگی و هنری امام رضا(ع) که تنها معطوف به دهه کرامت نیست و در طول سال اجرا می شود به شکلی بهتر به مخاطبان ارائه می شود.
پایان پیام/ 483
محمود رضا برازش روز دوشنبه در نشست با خبرنگاران افزود: برخی از جشنواره های قبلی در سال جاری تجمیع شده و برخی دیگر در قالب برنامه های فرهنگی یا کارگاه ها اجرا می شوند و همه استان ها میزبان یکی از این جشنواره ها خواهند بود.
وی اظهار داشت: رویکرد ما تجمیع برنامه های مشابه و تخصصی شدن آنها به منظور دریافت خروجی مناسب و صرفه جویی در منابع است.
وی گفت: در مجموع هفت جشنواره فرهنگی، پنج جشنواره هنری، یک جشنواره دیجیتالی، یک جشنواره پژوهشی و یک جشنواره سینمایی در هفدهمین جشنواره بین المللی امام رضا ( ع) برگزار می شود.
برازش افزود: علاوه برآنها 2 برنامه فرهنگی، 2 کارگاه هنری، سه همایش و 10 ویژه برنامه در این جشنواره اجرا خواهد شد.
وی اظهار داشت: از رویکردهای ویژه هفدهمین جشنواره بین المللی امام رضا ( ع) ، حمایت از مناطق محروم، تلفیقی و استان های سیل زده است که در این راستا برنامه هایی در استان های سیستان و بلوچستان، ایلام، کردستان، گلستان و خوزستان و برخی مناطق خاص برگزار می شود.
وی گفت: بنیاد امام رضا ( ع) تلاش کرده از تصدیگری دور بماند لذا بخشی از اعتبارات سالانه را برای جشنواره هزینه کرده و بخشی نیز به تولیدات فرهنگی و هنری اختصاص می یابد.
مدیر عامل بنیاد بین المللی امام رضا ( ع) با اشاره به تولید هشت نمایشنامه در این بنیاد افزود: مجموعه آواهای محلی رضوی نیز با همکاری آستان قدس رضوی در حال تولید است که در آن از هنرمندان سرشناس کشور بهره گرفته شده و طی چند هفته آینده معرفی و رونمایی می شود.
وی تولید تابلوهای فاخر در ارتباط با فرازهایی از زندگی حضرت امام رضا ( ع) و رونمایی آنها در شب میلاد آن حضرت، افتتاح نمایشگاه دائمی تولیدات آثار رضوی با همکاری شهرداری مشهد، راه اندازی پویش رسانه ای مرتبط با جشنواره امام رضا ( ع) و تولید کتاب های فاخر را از اقدامات شاخص این بنیاد در این دوره از جشنواره برشمرد.
وی اظهار داشت: مراسم پایانی هفدهمین جشنواره بین المللی امام رضا ( ع) 22 تیر ماه در برج سپید مشهد برگزار می شود که امسال برای نخستین بار از سازمان ها و نهادهایی که در برگزاری این جشنواره، بنیاد امام رضا ( ع) را یاری داده اند قدردانی می گردد.
برازش گفت: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای اقامت اصحاب فرهنگ و هنر، زائرسرایی را در خیابان آخوند خراسانی مشهد ایجاد کرده که مشکلی برای اقامت موقت آنان ایجاد نشود.
وی افزود: به منظور صرفه جویی در هزینه ها در مراسم پایانی این جشنواره فقط یک خادم فرهنگی در حوزه بین الملل معرفی خواهد شد و تعداد مهمانان خارجی نیز محدود شده و مهمانانی از کشورهای غنا، اوکراین، ترکیه، عراق، هند و بنگلادش حضور خواهد داشت.
وی اظهار داشت: پنج تا 10 نفر از سفیران کشورهای مسلمان و دوست نیز در این مراسم حضور می یابند که تاکنون سفیران پنج کشور اعلام آمادگی کرده اند .
مدیر عامل بنیاد بین المللی امام رضا ( ع) گفت: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی تأیید دولت ترکمنستان برای برگزاری مراسم سالروز میلاد حضرت امام رضا ( ع) در مرو را گرفته است که برای برگزاری این مراسم گروهی از ایران به مرو اعزام خواهد شد.
وی افزود: همزمان با دهه کرامت اجلاسی برای تولیت های عتبات عالیات داخل و خارج کشور در قم برگزار می شود و شرکت کنندگان آن در مراسم پایانی جشنواره بین المللی امام رضا ( ع) در مشهد حضور می یابند.
وی با بیان اینکه پارسال 70 میلیارد ریال برای برگزاری جشنواره بین المللی امام رضا ( ع) هزینه شد اظهار داشت: بیشتر این مبالغ صرف حمایت از استان ها شده و 100 درصد تعهدات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به جشنواره های استانی پرداخت شده و بیشتر هزینه ها توسط مردم و برخی نهادها تأمین شده است.
مشاور عالی بنیاد بین المللی امام رضا ( ع) و مدیر خبرگزاری رضوی نیز در این نشست گفت: تلاش این نهاد عمق بخشیدن به حرکت های مردمی در جهت ترویج فرهنگ رضوی با انجام اقدامات فرهنگی و پژوهشی است.
سید جلال فیاضی افزود: برای جلب حمایت و همکاری رسانه ها علاوه بر راه اندازی پویش رسانه ای، نخستین نشست ایده پردازی خلاقانه در زمینه کسب و کار فرهنگی در حوزه فرهنگ رضوی با حضور رسانه ها برگزار می شود تا ایده های خروجی از آن به مراکز رشد ارسال و تبدیل به محصول فرهنگی شود.
دهه کرامت از اول ذیقعده همزمان با سالروز میلاد حضرت فاطمه معصومه ( س) آغاز شده و تا سالروز میلاد حضرت امام رضا ( ع) ادامه می یابد.
7489 / 6053
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از تیتر آزاد ، سید رضا موسوی رئیس سازمان اوقاف و خیریه آزادشهر و رامیان در گفتگو با خبرنگار ما در خصوص طرح مهر تحصیلی گفت: طرح کمک هزینه تحصیلی دانش آموزان یا همان مهر تحصیلی اداره اوقاف و خیریه ، طرحی حمایتی برای کمک به ادامه تحصیل دانش آموزان نیازمند مقطع ابتدایی و متوسطه است و خیرین برای شرکت در این طرح تا 31 تیرماه 1398 مهلت دارند.
وی افزود: در این طرح خیرین در خرید کیف و لوازم التحریر با کیفیت ایرانی برای اهدا به دانش آموزان نیازمند مقطع ابتدایی و متوسطه مشارکت می کنند.
موسوی بیان کرد: هزینه این بسته حمایتی برای هر دانش آموز مقطع ابتدایی 115 هزار و 550 تومان و مقطع متوسطه 132 هزار و 855 تومان می باشد. بقیه هزینه بسته ها توسط سازمان اوقاف و امور خیریه کشور از منبع موقفاتی که برای این امور وقف شده اند پرداخت می کند.
رئیس اداره اوقاف آزادشهر و رامیان گفت: این بسته ها بعد از تهیه و بسته بندی به خیرینی که در این طرح شرکت کرده اند تحویل داده می شود تا به دانش آموز نیازمند مد نظر خود اهدا کنند.
وی در خصوص نحوه مشارکت خیرین در این طرح تصریح کرد: شماره حساب شبا بانک ملی به شماره IR790170000000109840703001 به نام شرکت چاپ و انتشارات برای این منظور در نظر گرفته شده است. لازم به یادآوری است که مهلت واریز وجه حداکثر تا 31 تیرماه 1398 می باشد.
موسوی در پایان خاطرنشان کرد: خیرین محترم بعد از واریز مبلغ حمایتی خود، باید فیش مربوطه را به اداره اوقاف شهرستان تحویل دهند تا فیش ها به مرکز ارسال شده و بسته های حمایتی خیرین آزادشهری تهیه و به این شهرستان ارسال شود.
انتهای پیام/
به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در یزد، پس از انتخاب جمال الدین عزیزی به عنوان شهردار یزد (18 خرداد 98)، وی در اولین مصاحبه خود با رسانه های استان در خصوص پایتخت کتاب ایران، با خبرنگار ایبنا به گفت وگو نشست. صحبت های شهردار یزد در ادامه از نظر مخاطبان می گذرد:
کتاب و کتابخوانی کانون اصلی توسعه فرهنگی محسوب می شوند
شهردار یزد در ابتدای این گفت وگو با اشاره به شاخصه های توسعه گفت: توسعه اجتماعی یک ضرورت در ایران است و توسعه فرهنگی نیز پیشران توسعه اجتماعی و کتاب و کتابخوانی هم کانون اصلی توسعه فرهنگی محسوب می شوند.
عزیزی با بیان اینکه توسعه فرهنگی و نشاط فرهنگی پیش نیاز تمام فعالیت ها در کشور در حوزه های مختلف است، ادامه داد: اگر بخواهیم به مسائل زیربنایی و اقتصادی بپردازیم و اگر بخواهیم توسعه اجتماعی را مد نظر داشته باشیم، قطعاً باید به توسعه فرهنگی و به ویژه موضوع کتاب و کتابخوانی در این حوزه توجه ویژه داشته باشیم.
وی افزود: کتاب به عنوان مظهر اصلی اندیشه مطرح است، اگر ما به دنبال رونق اندیشه هستیم باید به دنبال رونق کتاب باشیم و تمام خانواده نشر و حلقه وسیع تولیدکنندگان آن را مورد توجه قرار دهیم چون در ادامه افرادی که کتاب به دست آنها می رسد، از آن بهره برداری خواهند کرد.
شهردار یزد بیان کرد: کتاب یک ماده متمرکز و یک انرژی ذخیره شده برای حرکت های اجتماعی است و می تواند مبنای تمدن سازی و پیشرفت تمدنی باشد. همه تمدن های بشری به نحوی با کتاب آغاز کردند و با کتاب حرکت کردند. مسیر توسعه علم فناوری و هنر و همه اتفاقاتی که به عنوان رویش های زندگی انسانی مطرح هستند از کتاب آغاز شده و با کتاب تداوم یافته اند.
عزیزی بیان کرد: فرهنگ مطالعه و آسیب های اجتماعی رابطه معناداری دارند و وقتی فرهنگ مطالعه در جامعه رواج یابد مطمئناً بسیاری از ناهنجاری ها از بین خواهد رفت و این ضرورت وجود دارد که کمیسیون فرهنگی شورای شهر یزد در زمینه رابطه کتابخوانی و آسیب های اجتماعی در سطح شهر مطالعات علمی را انجام دهد.
وی بیان کرد: امروزه شاخصه مهم شهرهای پیشرفته و پایدار در مدیریت امور شهری هویت فرهنگی آن شهر است و باید با شناسایی المان های فرهنگی و مکانه ای تاریخی شهرها به مکانی برای گسترش مقاصد فرهنگی تبدیل شوند.
سرمایه گذاری در زمینه کتابخوانی می تواند توسعه پایدار را به دنبال داشته باشد
شهردار یزد ادامه داد: قطعا همه ما برای نسل آینده سرمایه گذاری می کنیم و چنانچه این سرمایه گذاری به سمت کتابخوانی سوق داده شود ،شاهد توسعه پایدار در سطح کشور خواهیم بود و وقتی رفتاری شکل گیرد، به سختی می توان آن را تغییر داد و این بسیار حائز اهمیت است.
عزیزی بیان کرد: کار فرهنگی، کاری پرهزینه و خروجی و نتایجه آن هم در درازمدت به دست می آید. همانطور که شهرها گسترش پیدا می کنند، هزینه برای فرهنگ سازی نیز بالاتر می رود و کار مسئولان هر شهر را دشوارتر می کند. باید برای مقابله با مشکلات حاشیه نشینی شهرها و نیز آثار مخرب جنگ نرم دشمنان در فضاهای مجازی و شبکه اجتماعی هزینه کرد، که ترویج فرهنگ مطالعه کتاب یکی از بهترین راهکارها است.
طرح های کتابخوانی مقدمه ای برای پویش و خیزش بزرگتر در جامعه هستند
وی ادامه داد: اینکه چگونه می توانیم کتاب و کتابخوانی را با توسعه فرهنگی و از طریق توسعه فرهنگی آن را به توسعه اجتماعی نزدیک کنیم، به عنوان ایده ای کانونی و مرکزی مطرح شد. بر این اساس رقابت در فضای رقابت پایتخت کتاب ایران و جشنواره روستاها و عشایر دوستدار کتاب تنها از زاویه کتاب مطرح نیست بلکه می تواند مقدمه ای برای پویش و خیزشی بزرگتر باشد.
شهردار یزد بیان کرد: انتخاب پایتخت کتاب ایران فرصت مغتنمی است که شهرها می توانند از ظرفیت تاریخی و گردشگری خود جهت توسعه فرهنگ کتابخوانی استفاده کنند. ایده پایتخت کتاب با هدف گسترش کتابخوانی ایجاد شد و خوشبختانه این جشنواره امروز فراتر از هدف گذاری اولیه رفته است و و دستاوردهای بسیاری در یزد داشته است.
عزیزی گفت: طی چهار سال نخست اجرای این طرح، شهرهای نیشابور، اهواز، بوشهر و کاشان مفتخر به دریافت این عنوان شده بودند و یزد در تمام این پنج سال، کاندیدای پایتخت کتاب ایران بود اما به دلایلی موفق به کسب عنوان پایتختی کتاب ایران نشد اما خوشبختانه امسال تلاش ها به ثمر نشست و این افتخار به شهر یزد هم رسید.
شهردار یزد افزود: امسال با همگرایی بین اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی، شورای شهر و شهرداری یزد و کمک همه سازمان ها، گروه های فعال اجتماعی و حتی صنایع، توانستیم طرحی برای توسعه و ترویج کتابخوانی در یزد آماده کنیم که خوشبختانه این طرح مورد توجه قرار گرفت.
عزیزی یادآور شد: استمرار فعالیت های یزد در طول چهار سال گذشته برای کسب برند پایتختی کتاب ایران و دلسرد نشدن از عدم انتخاب در چهار سال گذشته، یکی از معیارهای انتخاب یزد به عنوان پایتخت کتاب ایران اعلام شد.
وی بیان کرد: یزد به عنوان پایتخت کتاباب ایران انتخاب شده که باید تلاش کنیم انس مردم با اماکن فرهنگی و به خصوص کتابخانه ها بیشتر از گذشته شود تا شاهد رشد و توسعه فرهنگی و اجتماعی جامعه باشیم.
شهردار یزد ادامه داد: یزد همواره جایگاهی بالا در ترویج فرهنگ مطالعه داشته است و هرآنچه بتوانیم در توسعه کتاب و کتابخوانی کمک کنیم آن را دریغ نخواهیم کرد.
نداشتن کتابخانه مرکزی خوشایند برای فرهنگ و تاریخ غنی یزد نیست
عزیزی تصریح کرد: متأسفانه با وجود فرهنگ و تاریخ غنی یزد و ایران این خوشایند نیست که پایتخت فرهنگی ایران هنوز کتابخانه مرکزی ندارد و همچنان این مرکز تکمیل نشده است اما امیدواریم که با همکاری دستگاه های مختلف زودتر این پروژه در استان یزد کامل شده و به بهره برداری برسد.
وی گفت: تمام سازمان های مدیریتی شهری برای این کار باید کمک کنند و مجموعه دولت، شهرداری، شورای شهر، نمایندگان مجلس شورای اسلامی باید دست به دست هم دهند تا مشکلات فرهنگی این شهر برطرف شود؛ همچنین باید بخشی از بودجه های فرهنگی شهرداری برای کتابخوانی و توسعه کتابخانه ها هزینه گردد.
شهردار یزد بیان کرد: در یزد تقاضای مردم برای مکان های فرهنگی بسیار است و با وجود این که در برخی شهرها تقاضا برای کتابخانه کم است؛ این در حالی است که در یزد مردم برای داشتن کتابخانه در جای جای شهر تقاضا دارند که در شورای پنجم این اراده وجود دارد که بخش فرهنگی و در رأس آن مبحث مطالعه و کتابخانه ها اهمیت گسترده ای یابد.
آمادگی یزد برای انتخاب شهر کتاب به عنوان پایلوت در کشور
عزیزی یادآور شد: باید برای کتابخوانی برندسازی کرد و ما آمادگی آن را داریم، که کمک کنیم تا یزد به عنوان شهر کتاب انتخاب شود که به عنوان نمونه باید در تمام پارک های یزد مخزن کتاب ایجاد شود. ما کتابخانه ها را از خانواده شهرداری می دانیم و در این راستا نیز در توسعه هر چه بهتر امر کتابخوانی به دستگاه های متولی کمک خواهیم کرد.
شهردار یزد با اشاره به برنامه های شهرداری یزد در زمینه کتاب و کتابخوانی بیان کرد: یکی دیگر از طرح های ما بوستان کتاب است و چندین بوستان را می توان برای اجرای آن انتخاب و حتی هزینه های مخزن و نیرو را نیز پرداخت کرد.
عزیزی تصریح کرد: تابلوهای راهنمای شهری معرفی کتابخانه ها باید مورد توجه باشد که نهادهای مسئول مانند اداره کل کتابخانه های عمومی استان در خصوص تعبیه المان های کتاب در سطح شهر پیشنهاد دهد تا کارهایی در این راستا صورت گیرد.
وی افزود: نیم درصد سهم شهرداری به اداره کل کتابخانه های عمومی استان را می توان در کارهای عمرانی تعریف کرد و در قالب فضای سبز، آسفالت اقداماتی را برای اداره کل کتابخانه های عمومی یزد انجام دهیم.
شهردار یزد بیان کرد: راه اندازی کتابخانه سیار در سطح شهر یزد یکی از ضرورت ها در استان یزد است زیرا برخی از مناطق پرتراکم شهر یزد کتابخانه ندارند که می توان از ظرفیت اتوبوس سیار در آنجا بهره برد.
راه توسعه در گرو سیمان و آهن نیست
عزیزی ادامه داد:یزد نه تنها در ایران بلکه در جهان با فرهنگ و ادبیات غنی خود شناخته شده است، مردم یزد مردمی اهل اندیشه و کتابخوانی هستند و در این راه نیز تا وقتی که تنها در گرو سیمان و آهن باشیم و از فرهنگ غافل شویم راه توسعه را نخواهیم دید.
وی گفت: شهرداری یزد در سال های اخیر اقداماتی را در زمینه توسعه مکان های فرهنگی انجام داده است که نمونه آن ها ساخت چندین فرهنگ سرا به ویژه در مناطق کمتر برخوردار شهر بوده است.
شهردار یزد گفت: کمیسیون فرهنگی شورای اسلامی شهر یزد ارتباط مؤثری با مجموعه کتابخانه های عمومی یزد خواهد داشت که شورای شهر در زمینه ترویج فرهنگ کتابخوانی و توسعه فرهنگ عمومی در کنار مجموعه کتابخانه ها خواهد بود و کتابخانه ها را بازوی قوی فرهنگی شهر می داند.
عزیزی بیات کرد: چند طرح زیرساختی با کمک شهرداری و بخش خصوصی در دستور کارمان قرار دادیم. یکی از این طرح ها اولین باغ کتاب دانشگاه های کشور بود که با همکاری دانشگاه یزد آن را نوشتیم که در سال 98 اجرایی می شود.
وی ادامه داد: تجهیز و ساخت کتابخانه مرکزی یزد که تا آخر سال قسمتی از آن افتتاح خواهد شد دیگر برنامه ماست. همچنین نخستین گذر فرهنگ و هنر را در یزد با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی افتتاح کردیم که الگویی برای مناطق دیگر شد تا بتوانند آن را اجرایی کنند. همچنین طرح هایی برای قشرهای خاص داشتیم؛ طرحی با عنوان کتاب و وحدت ادیان برای کودکان زرتشتی و داستان برای اتباع بیگانه برای کودکان مهاجر.
کتاب می تواند بر معادلات سیاسی و اجتماعی تاثیرگذار باشد
شهردار یزد یادآور شد: اگر بتوانیم شهر یزد را بر محور فرهنگ و کتاب بازسازی کنیم به طور حتم در معادلات سیاسی و اجتماعی آینده تاثیرگذار خواهیم بود.
عزیزی تصریح کرد: طرح های مهم که در مسیر تبدیل یزد به پایتخت کتاب ایران اجرا شده است که از بخش خصوصی و حوزه صنعت نیز می خواهیم در حوزه فرهنگ سرمایه گذاری و همکاری بیشتری داشته باشند.
وی گفت: باید توجه ویژه به نسل جوان و نوجوان در برنامه های پایتخت کتاب ایران داشته باشیم و حتی از آثار نویسندگان نوجوان حمایت کنیم. همچنین باید به برگزاری برنامه های جذاب کتابخوانی بپردازیم تا از این طریق بتوانیم نسل جدید را با کتاب آشنا کنیم.
شهردار یزد تصریح کرد: از مهم ترین اهداف در پایه گذاری پایتخت کتاب یزد آن است که برنامه های فرهنگی از محیط های بسته خارج شوند و در منظر مردم قرار گیرند، همچنین بتوانیم با برگزاری چنین جشنواره هایی میزان مطالعه و فروش کتاب در یزد افزایش پیدا کند.
از برنامه های مردمی در زمینه کتابخوانی بیشترین حمایت ها را داریم
وی گفت: باید تا جایی که امکان دارد از برنامه های مردمی حمایت کنیم تا به گسترش فرهنگ کتابخوانی در یزد کمک کنیم.
شهردار یزد ادامه داد: کمک گرفتن از صنایع و شرکت های تولیدی، یکی دیگر از مواردی است که در ارائه طرح و مستندات یزد برای کسب این عنوان، مورد توجه قرار گرفت.
عزیزی تصریح کرد: همه تلاش ما این بود که صنایع نیز مسئولیت اجتماعی خود را در زمینه کتاب خوان کردن افراد جامعه به درستی ایفا کرده و همه شرکت ها برند دانایی داشته باشند.
وی یادآور شد: یکی دیگر از معیارهایی که برای انتخاب یزد به عنوان پایتخت کتاب ایران مورد توجه قرار گرفته بود فراگیری برنامه ها است که در طرح ارائه شده به وزارت ارشاد، تنها به قشر دانشجو یا دانش آموز اکتفا نشد بلکه تمام صنوف و اقشار حتی اقلیت های دینی، سالمندان، معلولان و ... نیز مدنظر قرار گرفت.
کنگره مشاهیر کُرد، روزهای 11 و 12 تیرماه در سنندج برگزار می شود و از قرار معلوم مهمانان ویژه ای از چهره های ملی و نیز چهره های شناخته شده کُرد در سطح بین المللی در آن حضور خواهند داشت.
به گزارش خبرنگار ایرناپلاس، مظهر خالقی، خواننده نام آشنای کُرد از مهمانان ویژه این کنگره خواهد بود و مجوزهای لازم برای حضور او فراهم شده است. مظهر خالقی باجناق مرحوم جلال طالبانی است و او را در این سفر قباد طالبانی، فرزند مرحوم جلال طالبانی، رئیس جمهور پیشین عراق همراهی خواهد کرد.
اعضای شاخص خانواده کامکارها از دیگر مهمانان ویژه کنگره مشاهیر کُرد هستند و از جمله مسئولان کشوری که در این کنگره حضور خواهند داشت بیژن نامدار زنگنه، وزیر نفت کشور و از خاندان زنگنه در کرمانشاه است. اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس جمهور و رحمانی فضلی، وزیر کشور نیز از مهمانان احتمالی این کنگره هستند.
جمیل رستمی، کارگردان کرد و از نزدیکان مظهر خالقی گفته است: استاد پس از سال ها دوری بنا به دعوت دوستان، چهره های دانشگاهی و فعالان فرهنگی برای شرکت در مراسم مشاهیر کرد به سنندج می آید و با مردم زادگاهش دیدار خواهد کرد.
به گزارش ایرنا، استاندار کردستان هم امروز با اشاره به اینکه حضور مظهر خالقی هم خواسته مردم و هم مسئولان استان بود، اضافه کرد: ویزای این هنرمند شاخص کرد با مشکلاتی مواجه شد ولی از نظر دستگاه های امنیتی حضورش بلامانع بود. پیگیر مشکل ویزای این هنرمند ایرانی -عراقی شدیم و اکنون هیچ مسئله ومانعی برای حضورش در استان وجود ندارد و بعد از گذشت 38 سال شاهد حضور او در کردستان به عنوان میهمان کنگره مشاهیر کرد خواهیم بود.
مظهر خالقی متولد 18 شهریور 1317 در شهر سنندج است. وی دانش آموخته فیزیک از دانشگاه تهران است و تا قبل از مهاجرتش به انگلستان و سپس اقامتش در کردستان عراق، در سمت مدیر کل تلویزیون سنندج و کرمانشاه فعالیت می کرد (1350 تا 1357).
دبیر اجرایی کنگره بین المللی مشاهیر کُرد از برگزاری ویژه برنامه های شب شعر و موسیقی در چندین سانس با حضور بزرگان موسیقی و شعر کُردی در بخش جنبی این کنگره خبر داد و گفت: این برنامه ها از 9 تیر آغاز و تا 13 همین ماه ادامه دارد.
به گزارش ایرناپلاس بە نقل از روابط عمومی کنگره مشاهیر کرد، عبید رستمی، با اشاره به برگزاری کنگره مشاهیر کُرد در سنندج اظهار کرد: ویژه برنامه های پیش بینی شده در کنگره مشاهیر کرد از 9 تیر با افتتاح نمایشگاه های کتاب و خوشنویسی در سنندج آغاز می شود.
وی ادامه داد: برپایی نمایشگاه خوشنویسی دوسالانه کُردی در نگارخانه دیار و نمایشگاه کتاب در نگارخانه ارشاد از برنامه های جنبی این کنگره است که این نمایشگاه ها از 9 الی 14 تیر در سنندج برپا می شود.
او از برگزاری دو شب شعر و موسیقی کردی با حضور شاعران برجسته کُرد داخلی و خارجی خبر داد و افزود: این محافل معنوی در روزهای یکشنبه 9 تیر و پنجشنبه 13 تیر در عمارت خسرو آباد سنندج برنامه ریزی شده است. رستمی اضافه کرد: روز دوشنبه 10 تیر کنسرت بیژن کامکار و عادل نادری و روز سه شنبه مورخ 11 تیر نیز کنسرت شهرام ناظری و سعدون کاکایی برگزار می شود که هر کدام از این خوانندگان به طور مجزا در دو سانس به اجرای برنامه می پردازند.
دبیر اجرایی کنگره بین المللی مشاهیر کُرد افزود: در افتتاحیه این کنگره هم میکائیل اصلان و در اختتامیه نیز کیهان کلهر و علی اکبر مرادی برنامه اجرا می کنند. وی از دیگر برنامه های جنبی این کنگره را اکران فیلم سینمایی زر ساخته کاظم اوز از فیلمسازان مطرح کُرد ترکیه عنوان کرد و گفت: این فیلم روزهای 11 و 12 تیر در دو سانس در سینما بهمن سنندج و 12 تیر در یک سانس در سینما کردستان مریوان اکران می شود.
دبیر اجرایی کنگره بین المللی مشاهیر کُرد از برپایی نمایشگاه عکس مشاهیر کُرد در دانشگاه کردستان خبر داد و اظهار داشت: بر اساس برنامه ریزی های انجام شده، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هم در اختتامیه این کنگره حضور پیدا می کند. رستمی با اشاره به اینکه از تمام ظرفیت های فرهنگی و اقشار مختلف مردم در حوزه های مختلف برای برگزاری این رویداد ارزشمند بهره گرفته شده است، گفت: فعالان فرهنگی و اصحاب فرهنگ و هنر استان در کنار مسئولان استانی تاکنون همکاری و همراهی مطلوبی با دست اندرکاران برگزاری این کنگره داشتند که شایان قدردانی است.
کنگره مشاهیر کُرد در راستای معرفی و تکریم 30 نفر از مفاخر کُرد و پنج نفر از کُرد شناسان در سطح بین المللی در سنندج برگزار می شود.
به گزارش گیلانستان فیروز فاضلی پیش از ظهر دوشنبه در سفر شهرستانی به آستانه اشرفیه و دیدار با فرماندار این شهرستان که در فرمانداری آستانه اشرفیه انجام شد با اشاره به سابقه فرهنگی و مذهبی این شهرستان، اظهار کرد: آستانه اشرفیه با حضور مرقد مطهر آقا سیدجلال الدین اشرف برادر بزرگوار امام رضا (ع) و مفاخری همچون دکتر معین به عنوان یک هویت مذهبی و فرهنگی است.
وی در ادامه با بیان اینکه آستانه اشرفیه دارای محیطی علمی، فرهنگی و رسانه ای است، افزود: یکی از مهم ترین مطالبات شهرستان آستانه اشرفیه از اداره کل ارشاد گیلان راه اندازی بنیاد دکتر معین بوده که ما نیز پیگیر این موضوع هستیم.
مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان تشکیل یک بنیاد را نیازمند مصوبه هیئت دولت و داشتن ردیف بودجه ای مجزا دانست و گفت: بعد از پیگیری های فراوان در سطح وزارتخانه مقرر شد در ابتدا یک مؤسسه چند منظوره با مجوز این وزارتخانه راه اندازی شده و اقدامات لازم برای چاپ و نشر آثار، پژوهش ها و فعالیت های هنری را انجام داده و سپس در مراحل بعدی بتوانیم مجوز راه اندازی بنیاد را از دولت بگیریم.
فاضلی در ادامه با اشاره به برگزاری مراسم گرامیداشت چهل و هشتمین سالگرد درگذشت دکتر معین، تصریح کرد: این مراسم ساعت 21 روز پنجشنبه 13 تیر ماه امسال با حضور سید عباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در شهرستان آستانه اشرفیه برگزار می شود.
گفتنی است محمد معین متولد 9 اردیبهشت 1297 در محله زرجوب رشت یکی از محققان برجسته و پدیدآورنده یکی از مهمترین لغت نامه های فارسی یعنی فرهنگ معین است.
انتهای پیام/مهر
