بولتن فرهنگی هنری / مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی 28 خرداد 98
یک عضو هیأت رئیسه مجلس شورای اسلامی تذکرات کتبی نمایندگان به مسئولان اجرایی کشور را قرائت کرد.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۷ سایت های دیگر : خبرگزاری دانشجویان ایران

به گزارش خبرنگار خبرگزاری خانه ملت ، محمدعلی وکیلی در نشست علنی نوبت عصر امروز (دو شنبه، 27 خرداد ماه) مجلس شورای اسلامی تذکرات کتبی نمایندگان به مسئولان اجرایی کشور را بدین شرح قرائت کرد :

هاجر چنارانی نماینده نیشابور و فیروزه به وزیر تعاون: عدم اجرای قانون منع بکارگیری بازنشستگان در شرکت های شستا، همچنین تذکر به رئیس جمهور: لزوم برگشت مبالغ بازدید میراث و اماکن شهرستان ها از صندوق دولت به بودجه شهرستان ها و به وزیر ورزش و جوانان: در انجام برنامه های بلند مدت و کوتاه مدت وزارت ورزش شاخص های ملی مدنظرتان باشد، تا شاهد عدالت محوری وزارتخانه باشیم، همچنین به وزیر کشور: لزوم بازنگری در انتخاب رؤسای دانشگاه و دانشکده علوم پزشکی که متأسفانه بعضی از آنها حدود 6 ماه سال را خارج از کشور هستند .

سیدمحمدجواد ابطحی نماینده خمینی شهر به رئیس جمهور: لزوم اجرایی کردن سهمیه بندی کالاهای اساسی و جلوگیری از گسترش نارضایتی عمومی .

محمد قمی نماینده مردم پاکدشت به وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی: لزوم تعیین تکلیف مدیرعامل سازمان تأمین اجتماعی، همچنین به وزیر نیرو: دستور رسیدگی به تأمین آب آشامیدنی روستاهای شهرستان پاکدشت .

حسین نیاز آذری نماینده بابل به وزیر ورزش و جوانان: لزوم تسریع در احداث ورزشگاه در زمین اهدایی مردم در حیدرکلا بابل، همچنین به وزیر صنعت، معدن و تجارت: لزوم جلوگیری از واردات غیرضروری و بی رویه برنج .

نصرالله پژمانفر نماینده مشهد و کلات به وزیر ارتباطات و فناوری: لزوم پیگیری جدی در خصوص مشکل آنتن دهی جدی همراه اول در برخی نقاط مشهد و شهرک های صنعتی اطراف .

علی وقف چی نماینده زنجان و طارم و ابوالفضل سروش نماینده تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس به وزیر راه و شهرسازی: لزوم تعریف حریم جدید برای شهرهایی که نیاز به توسعه در شهرسازی دارند و پیشنهاد رفع موانع قانونی به مجلس شورای اسلامی، همچنین تذکر وقف چی به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی: تعیین تکلیف پروژه های فرهنگی به خصوص کتابخانه های زنجان و طارم .

احمد مرادی نماینده بندرعباس، قشم، ابوموسی، حاجی آباد و خمیر به وزیر بهداشت و درمان: لزوم پیگیری جدی در خصوص کمبود و افزایش نرخ داروهای مربوط به بیماران سرطانی خاص، همچنین به رئیس جمهور: دستور جدی برای مقابله با هجوم ملخ ها در استان هرمزگان .

حمید بنایی نماینده گناباد و بجستان به وزیر ارتباطات و فناوری: لزوم پیگیری جدی در خصوص بهبود وضعیت آنتن دهی و احداث سایت بی تی اس در حوزه انتخابیه، همچنین تذکر به وزیر راه و شهرسازی: لزوم تسریع در احداث چهاربانده شدن مسیر گناباد-قائن .

جمشید جعفرپور نماینده لارستان، خنج و گراش به وزیر کشور: نظر به پخش تصاویر غیراخلاقی قایق سواری زنان و مردان برهنه در شمال کشور، لازم است که تصمیمات جدی در خصوص سازماندهی وضعیت گردشگری در شمال کشور گرفته شود .

عباس گودرزی نماینده بروجرد به وزیر کشور و وزیر اطلاعات: علی رغم پیگیری ها و جلسات و تذکرات متعدد و همچنین با وجود بازدیدهای میدانی و جلسات معاون عمرانی استاندار، فرماندار و اعضای شورای تامین و دیگر مسئولان شهرستان بروجرد، هنوز مشکلات تعاونی مسکن اباصالح که برای فرهنگیان بروجرد است، به طور کامل حل نشده است و بخش اصلی مشکلات پابرجا است، ضرورت دارد با دستور هر دو وزیر موضوع مورد پیگیری جدی قرار گیرد./

پایان پیام

لینک خبر :‌ خانه ملت
اقتصاد فرهنگ وهنر در ایران هنوز با چالش های جدی مواجه است. این در حالی است که کشورهای پیشرفته و حتی در حال توسعه، بخشی از سرمایه های ملی کشورشان توسط صنایع خلاق تأمین می شود و اقتصاد فرهنگ وهنر در کشورشان تبدیل به صنعت شده است.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۸ سایت های دیگر : خبرگزاری جمهوری اسلامی انصاف نیوز

اما در ایران هنوز نفت و کشاورزی حرف اول را می زند. نه مجلس و نه سازمان برنامه و بودجه اقتصاد فرهنگ وهنر را در کنار سایر صنایع قرار نداده اند و به قولی هرگاه از این موضوع حرفی به میان آمده یا آن را نادیده انگاشته اند یا اینکه رسیدگی به آن را دائماً به تعویق انداخته اند. میزگرد پیش رو قرار بود با حضور چهار نماینده در بخش های مرتبط در محل روزنامه ایران برگزار شود. اما با نیامدن نماینده سازمان برنامه وبودجه این مناظره با حضورسه نماینده از بخش دولتی و خصوصی برگزار شد. افسر موم وندی دبیر اقتصاد فرهنگ و هنر از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، فاطمه ذوالقدر سخنگوی کمیسیون فرهنگی و کمیسیون تلفیق مجلس شورای اسلامی، رامین رحیمی استاد دانشگاه و پخش کننده و کارشناس اقتصاد سینما در این میزگرد چالش های پیش روی این حوزه را بررسی کردند.

اقتصاد فرهنگ وهنر با آمدن دولت تدبیر و امید توسط علی جنتی وزیر فرهنگ وارشاداسلامی در مجلس به عنوان هدف اصلی این وزارتخانه مطرح شد. پس از گذشت 6 سال به نظر می رسد اکنون وزارت فرهنگ رویکردش نسبت به این حوزه با شروع کار در دوره آقای جنتی فرق کرده است. در این خصوص خانم موم وندی توضیح بفرمایید.

افسر موم وندی: بله شتابان شده است. مباحث اقتصاد فرهنگ وهنر در دنیا هم موضوع جدیدی است. اگر نگاهی به آمار اقتصاد فرهنگ وهنر و گردش مالی صنایع مختلف فرهنگی بکنیم می بینیم اقتصاد فرهنگ در دنیا رشد مناسبی داشته و ما که درراه مانده صنعتی هستیم ونتوانستیم از کارخانه، صنعت بسازیم چه بهتر از اینکه از توسعه نیافتگی مان به عنوان یک مزیت استفاده کنیم. این ظرفیت در طبقه خلاق ما وجود دارد که بتواند اقتصاد فرهنگ را به عنوان پیشران توسعه اقتصادی فعال کند و در این زمینه حتماً می توانند هم کارآفرینی را به صورت مناسبی رقم بزنند و هم اشتغال و تولید را. اما این مستلزم این است که ساز و کارهایش به صورت دقیق طراحی شود و بدنه بزرگ دولتی خود را ازفضای بخش خصوصی در حوزه اقتصاد فرهنگ وهنر بیرون بکشد. به همین منظور در دولت های یازدهم و دوازدهم برنامه های متعددی برای رونق آن در نظر گرفته شد. بخصوص که رویکرد اصلی وزیر فرهنگ بر اساس رونق اقتصاد فرهنگ و هنر است و کلان برنامه هایی نیز تدوین کردند که نیازمند تعامل مستمر و مناسب با فعالان بخش خصوصی و حوزه کسب و کارهای فرهنگی و هنری و رسانه ای و حمایت های دستگاه های مختلف در حوزه دولت است. بنابراین برنامه هایی در این زمینه طراحی شد که هم ما بتوانیم گفت و گوی مناسبی با بخش خصوصی و صنف فرهنگ و هنر داشته باشیم و هم اینکه حمایت های دیگر دستگاه های دولتی را داشته باشیم.

اقتصاد فرهنگ وهنر در دوره وزارت آقای صالحی بسرعت عملیاتی شد اما گفته می شود سایر بخش های دولتی که هنوز اقتصاد فرهنگ وهنر را باور نکرده اند، به وزارت فرهنگ بخوبی کمک نمی کنند. مثل سازمان برنامه و بودجه برخلاف قراردادی که با وزارت فرهنگ در جهت رونق کسب و کار فرهنگی امضا کردند اما هنوز این صنعت را کنار صنایع دیگر قرارنداده اند و درعمل حمایتی از صنایع خلاق نشده است.به نظر شما آیا اگر وزارت فرهنگ زیرساخت ها را مرتفع می کرد و بعد سراغ فاز عملیاتی می رفت، اکنون با این چالش های جدی روبه رو نمی شد؟

موم وندی: یکی اززیرساخت های مهم ما زیرساخت قانونی است. ما باید از نهایت ظرفیت های قانونی موجود برای رونق اقتصاد فرهنگ وهن ر استفاده می کردیم و هر لحظه که دراین زمینه تعلل کنیم دیرتر می شود. شما به موضوع قانون تبصره 18 اشاره کردید.فصل اشتغال و کارآفرینی در آن یک زیرساخت قانونی است که موجود است و بر اساس ابلاغ مجلس و هیأت دولت به همه دستگاه هایی که در حوزه کسب وکار فعال هستند، ذیل این قانون برنامه حمایت از رونق اشتغال و حمایت از کارآفرینی را تدوین کردیم. بر اساس تمام چارچوب هایی که سازمان برنامه و بودجه و وزارت تعاون،کارورفاه اجتماعی داشتند پیگیری کردیم. اما به دلیل اینکه تاکنون حوزه فرهنگ به عنوان یک حوزه هزینه بر در نظر گرفته شده، تصور اینکه می تواند یک حوزه مؤثر در رشد اقتصادی باشد و می تواند از تسهیلات ویژه نه فقط یارانه های بلاعوض استفاده کند خیلی در ذهن برنامه ریزان و سیاستگذاران ما نمی گنجید. وقتی که ما این مسائل را مطرح می کردیم، تصورشان و اشاره صریح شان این بود که تسهیلات به منزله وام هایی که بازپرداخت داشته باشد در حوزه کشاورزی یا صنعت باشد. در حالی که رونق خاص را هم در حوزه صنعت و کشاورزی ملاحظه نمی کنیم. در حقیقت بازخورد و پیامدی نداشته است. بنابراین همه تفاهمنامه های قانونی با بخش های مختلف صنعت منعقد شد و آخرین تفاهمنامه ای که سال گذشته ذیل تبصره 18 منعقد شد با بخش فرهنگ بود.

بحث سیاستگذاری را مطرح کردید قطعاً وزارت فرهنگ به عنوان تنها سیاستگذار در این حوزه نیست وسیاستگذاری اقتصاد فرهنگ هم فقط منوط به وزارت فرهنگ نیست وزارت صنعت، معدن و تجارت ونیزوزارت فناوری اطلاعات و سازمان برنامه و بودجه در این سیاستگذاری ها دخیلند به نظر می رسد باید جمعی این سیاستگذاری را انجام دهد. آیا این اتفاق خواهد افتاد؟

موم وندی: پیشنهادی که در دوره آقای جنتی به هیأت دولت شد مبنی برتشکیل دفتر صنایع خلاق درهیأت دولت که طرح موضوع و پیگیری آن در وزارت فرهنگ باشد که متأسفانه این پیگیری انجام نشد. اقتصاد فرهنگ یک زیست بوم است. این طور نیست که وزارت فرهنگ بتواند سازوکارهای آن را تعیین کند. قطعاً دستگاه های دیگراعم ازفناوری اطلاعات و ارتباطات، میراث فرهنگی و گردشگری و ورزشی و رسانه همه اینها زیست بوم فرهنگ وهنر را تشکیل می دهند و اگر همراهی دستگاه های مختلف در این زمینه نباشد، قطعاً ما به نتیجه نمی رسیم. با توجه به اینکه دفتر صنایع خلاق در هیأت دولت به نتیجه نرسید و با اینکه وزارت فرهنگ هم با رویکرد رونق صنایع فرهنگی به عنوان بخش مهمی از صنایع خلاق تلاش کرد، اما هنوز نتوانستیم به نقاط آرمانی برسیم.

یعنی دولتمردان ما هنوز این بخش را جدی نگرفته اند. آقای جنتی در ابتدای وزارتشان با تأسیس شرکت توسعه هنرحوزه اقتصاد فرهنگ وهنر را به بخش خصوصی واگذار کردند و تسهیلات خوبی هم این شرکت فراهم کرد.به نظر می رسد نباید در حوزه اقتصاد فرهنگ وهنر م نتظر حمایت دولت بود.بخش خصوصی قابلیت رونق دادن به این بخش را دارد؟ این سؤال را باید نماینده بخش خصوصی پاسخ دهد.

موم وندی: اجازه بدید من در این مورد توضیحی بدهم. با توجه به اینکه دفتر صنایع خلاق شکل نگرفت ما به این نتیجه رسیدیم که تحولاتی را در خود وزارتخانه شکل دهیم برای همین دفتر اقتصاد فرهنگ وهنر در وزارتخانه شکل گرفت و اولین کاری که کلید زدیم تعامل با بخش خصوصی و صنوف بود. به همین منظور شیوه نامه ای را تنظیم کردیم تحت عنوان شیوه نامه تشکیل شورای گفت و گو با بخش خصوصی و اگر هم به سمت استفاده از تسهیلات تبصره 18 رفتیم ما می خواهیم هزینه بر بودن بخش فرهنگ را نقطه پایانی برایش متصور شویم.

یعنی وزارت فرهنگ هم نمی خواهد منتظر حمایت بقیه دستگاه ها باشد؟

موم وندی: ما منتظر نمی مانیم اقداماتمان را انجام می دهیم ولی نیازمند همراهی و همکاری هستیم. اگر به ما تسهیلات ندهند ما هم نمی توانیم از بخش خصوصی حمایت کنیم. تبصره 18 بخشی از قانون بودجه کل کشور در سال 97 بود که به همه دستگاه های دولتی اجازه می دهد از منابع در نظر گرفته شده در قانون بودجه کل کشور نظیر کمک های فنی اعتباری و وجوه اداره شده و منابع بانکی استفاده کنند تا تسهیلاتی را با یارانه سود مناسب در اختیار بخش خصوصی بگذارند تا این بخش بتواند ایجاد اشتغال کند. برای اولین بار در سال 97 تصمیم گرفتیم ذیل این قانون وارد شویم تا از صنایع فرهنگی حمایت شود.

نظر آقای رحیمی به عنوان کسی که خود تولید کننده فیلم است و در بازارهای بین المللی هم کار کرده است در این مورد چیست؟

رامین رحیمی: سپاس از شما به عنوان یک رسانه فعال در حوزه اقتصاد فرهنگ و هنر که مستمر در گسترش آگاهی و جلب توجه مسئولان و سیاست گذاران که هر دو امر بشدت جزو نیازهای این حوزه است تلاش مؤثر دارید، زیرا می بایست اقتصاد فرهنگ درچارچوب اقتصادی کشورمطرح و جدی گرفته شود و تشکر از جناب دکتر جنتی و تیم همراهشان در زمان وزارت که در رونق بخشی و توسعه اقتصاد فرهنگ وهنر نقش بسزایی داشتند و امیدوارم که این مسیر با جدیت ادامه یابد. امیدوارم در این جلسه فارغ از تعاریف به صورت کاربردی و عملیاتی وارد بحث اقتصاد خلاق بشویم. اینکه چرا صنایع خلاق یعنی صنعت آمیخته با هنر جدی گرفته نمی شود موضوع بسیار مهمی است. هنر می بایستی به عنوان یک صنعت به رسمیت شناخته شود. امروزه ما نمی توانیم اقتصاد را از چرخه هنر خارج کنیم؛ آسیب می خورد و در نهایت واسطه گری به وجود می آید. اقتصاد فرهنگ وهنر چیزی نیست که فقط یک وزارتخانه از پس آن بربیاید و بشدت به همپوشانی سازمان های اجرایی نیاز دارد و تعامل سیاستگذار و قانونگذار و سندیکاهای مستقل حوزه فرهنگ و هنر. چرا این حوزه رو به جلو نمی رود؟ آیا مشکلات فقط مربوط به تأمین منابع مالی است و آیا فقط به شیوه فاند یا گرنت (حمایت مالی) باید از تولید کننده آثار هنری حمایت کنیم؟ و آیا اصلاً به صورت یارانه ای جواب می دهد؟ و راهکار حمایت از بخش خصوصی چیست که تراست به وجود نیاید. (تراست از اتحاد چند شرکت که کالایی مشابه به هم تولید می کنند و سهم عمده ای از بازار را در اختیار دارند به وجود می آید.) یکی از آسیب ها این است که یک جمعی تبدیل به یک گروه خاصی می شود که برای بقیه تصمیم می گیرد. جمعی که به سیاستگذاران نزدیکند و به خاطر این قرابت پیشرفت جدی ای دارند. ما مراکز استعدادیابی و رشد (انکوباتور) در کشور نداریم تا کشف استعداد کنیم و ایجاد بستر برای شکوفایی. اینکه ما چگونه می توانیم در سراسر کشورجامعیت قائل شویم. هنر به عنوان یک صنعت جدی گرفته نمی شود. چرا ارتباط دانشگاه با حوزه صنعت و سیاستگذاری قطع است. چرا آمارها از طرف سیاستگذاران هیچ وقت شفاف نیستند. طبعاً این مشکلات مسیر را کند و متوقف می کند و در روند پیشرفت و به نتیجه رساندنش خلأ ایجاد می کند و در نهایت وزارت فرهنگ به عنوان پیگیری کننده این موضوع به تنهایی نمی تواند کار را جلو ببرد و زمان است که از دست می رود.

بحث اقتصاد فرهنگ وهنر حتی در مجلس شورای اسلامی تاکنون محل توجه بوده است؟ خانم ذوالقدر شما به عنوان نایب رئیس کمیسیون فرهنگی و نماینده کمیسیون تلفیق بفرمایید چرا رسیدگی به پرونده های فرهنگی اینقدر کم اهمیت است؟ مجلس تاکنون حتی اصلاح قانون حمایت از مالکیت معنوی که رابطه بسیاری با اقتصاد فرهنگ و هنر دارد را نیز انجام نداده است؟ و هنرمندان بسیاری به خاطر حق کپی رایت در ایران متضرر شده اند و می شوند. آیا می توان امید داشت که تا پایان این دوره از مجلس بالاخره این مشکل حل شود؟ تاکنون از هر نماینده ای در خصوص اقتصاد فرهنگ وهنر سؤال شده گفته اند کشور مسائل مهم تری دارد و مردم درگیر مسائل و بحران های ناشی از تورم هستند.آیا اصحاب فرهنگ وهنر عضو این مردم نیستند؟

رحیمی: به نظرم این حوزه سخنگوی خوبی ندارد که دنبال این کار را بگیرد.

فاطمه ذوالقدر: بله این درد دل ما هم هست. حوزه فرهنگ واقعاً مغفول مانده است. وقتی برای تحقق شعار سال یعنی رونق تولید با حضور وزرای ذیربط جلسه ای درمجلس شورای اسلامی گذاشته شد، که من هم در آن حضور داشتم متوجه شدم نه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و نه وزیر ورزش و نه حتی از سازمان میراث فرهنگی کسی دعوت نشده بود. این سه حوزه در رونق تولید خیلی مهم هستند. رونق تولید یعنی همه حوزه ها را باید دید. اما دیدگاه این است که فرهنگ حوزه ای است هزینه بر که خودش هیچ درآمدی تولید نمی کند. در بودجه 98 چقدر مشکل داشتیم یعنی همه دستگاه ها بودجه شان حتی کمتر از 96 شده بود. یعنی ما در کمیسیون تلفیق مجبور شدیم تمام پیشنهادهایمان را کنار بگذاریم و بودجه دستگاه ها را به همان سقف بودجه 97 برسانیم. دولت به بودجه فرهنگ وهنر کم لطفی کرد. در آن جلسه مرکز پژوهش ها گزارشی داد در خصوص تسهیلاتی که گمرک می تواند بر ارزش افزوده بگذارد مالیات و ثبات نرخ ارز و... اما اصلاً هیچ اشاره ای به حوزه فرهنگ نشد. برای حمایت از صنایع دستی مان، گردشگری و جذب توریسم که همه باعث رونق تولید هستند اشاره ای نشد. در آن جلسه اشاره کردم که حوزه فرهنگ هم می تواند مثل سایر حوزه ها در رونق تولید نقش داشته باشد. ما تولید هنر و فرهنگ و همچنین صنایع دستی داریم که می تواند برندسازی و حمایت شود. بین تولید کننده کفش و صنایع دستی فرقی نمی کند. چون اثر نفیس ایرانی تولید می کند. اما می بینیم سفال های کوزه گری از کشور چین می آید و تولید آن در ایران در حال نابودی است و کسی هم به آن توجهی نمی کند. ما برای بودجه سال 98 واقعاً جنگیدیم. در آخر هم از طریق صحبت و جلسات خصوصی دیگر 1200 میلیارد تومان گرفتیم و بودجه دستگاه های فرهنگی را به 97 برگرداندیم. اصلاً در دولت به جنبه درآمدزایی حوزه فرهنگ وهنر توجه نمی شود و این حوزه را به خاطر تعدد دستگاه های فرهنگی و موازی کاری بیشتر بودجه بر می دانند از این رو ما در کمیسیون فرهنگی کمیته ای تشکیل دادیم با نام کمیته اصلاح ساختار. من حتی اولین باری است که می شنوم قرار بوده در هیأت دولت دفتر صنایع خلاق تشکیل شود.

اگر از تشکیل این دفتر اطلاع داشتیم در دستور کار می گذاشتیم. در کمیته اصلاح ساختار موضوع موازی کاری را بررسی می کنیم تا جلوی موازی کاری گرفته شود و بودجه ها درست تخصیص داده شود و جامعه هدف تشخیص داده شود. اکنون جامعه هدف یکی است.

اکنون 32 دستگاه فرهنگی در کشور به موازات هم پیش رفته اند و ما با وجود تعدد دستگاه ها در تمام زمینه های فرهنگی عقب افتاده ایم و مشکلات فرهنگی جامعه بیش از پیش است.

ذوالقدر: کاش فقط همان 32 دستگاه بود. در کنار هر کدام از اینها 20 تا 30 تا بنیاد هم وجود دارد که هر کدام فقط بودجه می خواهند.

رحیمی: شما فرمودید که دولت فکر می کند که هنر فقط بودجه خور است. اگر به سال 97 برگردید دو سوم بودجه دستگاه های فرهنگی اختصاص داده می شود به کارمندانی که دراین دستگاه ها کار می کنند و باید عرض کنم که در توسعه و پیشرفت فرهنگ و هنر اثرگذار نبوده و غالباً به دنبال بیلان کاری بوده و کمیت گرایی. یعنی دولت برای دولت بودجه می گیرد و نه اهالی صنف. مدیریت کارمندی اجازه شتاب دهی و بالا بردن بهره وری را نمی دهد و یک نظام کند و ناکارآمد به وجود می آورد. وزارت فرهنگ و ارشاد باید به وزارت فرهنگ وهنر تبدیل شود. چون بودجه بسیاری به بخش ارشادی اش تعلق می گیرد که هنرمندان از آن بی بهره اند و متأسفانه آنچه در این بخش هزینه می شود بدون هیچ خروجی ای سال هاست که بودجه مصرف می کند. سرمایه گذاری ها باید در بخش های مولد باشد و فراگیر در راستای شناسایی پتانسیل ها و افزایش ظرفیت ها و در جهت استاندارد سازی محصولات بومی با حفظ اصالت آنها.

وقتی ارتباط بین صنعت و دانشگاه قطع است، دیالکتیک مؤثر وجود ندارد. چقدر در این حوزه پژوهش شده است و آیا این پژوهش ها کاربردی بوده اند و در سیاستگذاری ها و تصمیم سازی ها جدی گرفته شده اند؟ چقدر الگوهای بین المللی به عنوان یک شاخص بررسی شده و در تبیین و بسط و توسعه معیار بوده است. خانم ذوالقدر اشاره کردند که ما نباید فقط بودجه را صرف تولید کنیم. بحث عرضه محصولات فرهنگی و هنری خیلی مهمتر است. ما چقدر به سمت بازارسازی رفتیم؟ ایجاد مخاطبین جدید با حفظ ظرفیت قبلی. برندسازی محصولات فرهنگی و هنری و گسترش بازار باید در اولویت باشد و نه فقط تولید اثر.

موم وندی: من نگفتم ارتباط قطع است، بلکه تنگاتنگ است. ولی اینکه سمت و سو داشته باشد خیلی مهم است؛ یعنی شورایی که ما می خواهیم تشکیل دهیم ذیل قانون محیط کسب و کار است که دستگاه های دولتی موظفند یک مسئول بهبود محیط کسب و کار معرفی کنند که در وزارت فرهنگ معاون توسعه مدیریت و منابع معرفی شده است و شوراهای گفت وگو را در سطح دولت شکل دهند. معتقدم که صنوف ارتباط دارند. البته درخصوص صنف هم بحث دارم. ما صنف به معنای بلوغ یافته و مستقل را نداریم و هویت صنفی مان در حوزه فرهنگ و هنر هنوز محرز نشده است.

موم وندی: فعالیت درون صنفی هم خیلی مهم است. ما خانه سینما را به عنوان تشکل صنفی می شناسیم اما بواقع خانه سینما یک مؤسسه فرهنگی و هنری است و ثبت صنفی ندارد یا حتی شورای عالی خانه هنرمندان.

رحیمی: صنوف هم به صورت کارگری ثبت می شوند.

موم وندی: دو نوع صنف داریم. صنوف کارفرمایی و صنوف کارگری که البته روی لایحه صنوف کارگری با توجه به قانون برنامه ششم توسعه رایزنی های بسیاری شد. لایحه ای را تنظیم کردند به نام لایحه نظام صنوف. وقتی می خواستیم قانون ششم را پیگیری کنیم، دیدیم اصلاً هنر به عنوان شغل تعریف نشده است. به عنوان کارگر فصلی درنظر گرفته می شود؛ برای اینکه مثلاً بخواهیم بیمه بیکاری برای یک هنرمند درنظر بگیریم. اینها همه خلأهای قانونی است.

شما جلسات بسیاری با سازمان برنامه و بودجه داشته اید نتیجه این جلسات چه شد؟ آیا بالاخره می خواهند صنایع خلاق و فرهنگی را در کنار صنایع دیگر قرار دهند یا نه؟

موم وندی: جلسه آخری که داشتیم مناسب بود. در تفاهمنامه ای که دی ماه سال گذشته منعقد کردیم وجوه اداره شده برای بخش فرهنگ درنظر گرفته نشده بود. و طبق آن تفاهمنامه بانک ها موظف بودند تسهیلاتی را از منابع داخلی شان دراختیار بخش فرهنگ قرار دهند. کما اینکه ما پس از انعقاد تفاهمنامه برای اینکه در هیأت دولت بتوانیم صنایع فرهنگی را معرفی و اثبات کنیم مجبور شدیم مستنداتی را تهیه کنیم. مثل صنعت سینما، تولید محتوا، موسیقی، طراحی مد و پارچه و لباس، بازار هنرهای تجسمی و.... که گردش های مالی خیلی خوبی دارند. ما با چندین بانک وارد مذاکره شدیم تا بتوانیم قرارداد عاملیت با آنها امضا کنیم تا وجوه را دراختیار کارآفرینان بخش فرهنگ قرار دهند و ما معتقد بودیم که باید نهادهای واسط تشکیل شوند تا ما اینها را در اختیارشان قرار دهیم تا ارتقا در سطح بازار انجام دهند و بتوانند از هنرمندان استفاده کنند. اینها را ما در سند پشتیبانی دیده بودیم و با صنف های مختلف هم صحبت کرده بودیم اما متأسفانه این وجوه اداره شده درنظر گرفته نشد. بنابراین انگیزه ای برای بانک ها نبود و برای آنها هم هنوز توجیه نشده است. آنها هم قائل نیستند که ما در حوزه فرهنگ می توانیم سرمایه گذاری کنیم و بازده مناسب اقتصادی داشته باشد.

یعنی بانک ها فکر می کنند که اگر تسهیلات بدهند نتیجه معکوس دارد و هنرمندان مدیون دولت می شوند؟

موم وندی: ریسک بالایی دارد ولی نمونه های مختلفی هم می توانم در صنایع دیگر نام ببرم که تسهیلاتی را داده اند اما بازخورد هم نداشته اند. در صنعت فرهنگ به راحتی می توان اثبات کرد که در حوزه های مختلف بازگشت سرمایه داریم و کارآفرینی را می توان با سرمایه کمتر ایجاد کرد. در حوزه صنعت ما نتوانستیم کارخانه ها را تبدیل به صنعت کنیم و صاحب صنایع شویم و مابه ازای هر فرصت شغلی در حوزه نفت یا صنایع سنگین باید با مبالغ هنگفتی سرمایه گذاری کنیم. درحالی که با مبالغ بسیار پایین تری می توان در حوزه فرهنگ و هنر سرمایه گذاری کرد. در سال گذشته ما حدود 300 میلیون تومان درنظر گرفتیم و 45 درصد آن را تصمیم گرفتیم در قالب تسهیلات دراختیار کارآفرینان فرهنگ و هنر قرار دهیم. این حوزه شناخته شده نیست اما ما به عنوان سیاستگذاران هم باید آشنایی ایجاد کنیم و هم ریسک را پایین بیاوریم و هم نگاه سنتی مان را بشکنیم. وقتی از صنعت فرهنگ صحبت می کنیم نباید نگاه برنامه ریز در سازمان برنامه و بودجه غیرقابل اعتنا باشد. ما سعی کردیم این نگاه را تغییر دهیم. در جلسه آخرمان با سازمان برنامه و بودجه به ما قول دادند در تفاهمنامه تجدیدنظر کنند و خودشان هم با بانک ها وارد مذاکره شوند و این نوید را هم به ما دادند تا بتوانیم از وجوه اداره شده نیز استفاده کنیم. ما باید مشمول تبصره 18 شویم همان طور که بخش صنعت و کشاورزی و گردشگری مشمول آن می شود.

رحیمی: شما بیشتر راجع به تأمین منابع صحبت کردید. بزرگترین ضعف کشور ما مدیریت منابع است. چرا فکر می کنیم حتماً باید بودجه تزریق کنیم و بدون خروجی. به تسهیلگری چقدر فکر شده است؟ و چقدر راه برای تولید و عرضه اثر به صورت برابر باز است؟ و به خاطر اینکه صنف مستقل در حوزه فرهنگ و هنر نداریم دولت چقدر به رفع انحصارگرایی فکر کرده است تا آن را مدیریت کند؟ مدیریت منابع همیشه از بالا به پایین بوده و در مجلس هم که این حوزه ها بودجه خور هستند، درحالی که ارزش افزوده بسیار بالایی دارد و از طرفی بحث مهندسی ارزش است که اصلاً به آن اعتنا نمی شود.

ذوالقدر: در مورد ارزش افزوده گفتید. چقدر با ما در این خصوص صحبت شد. چون ما گفتیم برای کالای فرهنگی ارزش افزوده درنظر گرفته نمی شود. حتی در نمایشگاه هایی که کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار کرده بودند، خیلی اسباب بازی هایی بودند که فرهنگی و آموزشی بودند اما گله ای که داشتند این بود که مالیات بر ارزش افزوده کمرشکن است و نمی توانند با اسباب بازی خارجی رقابت کنند. من این موضوع را مطرح کردم اما چون برخلاف مصوبات برنامه ششم بود دو سوم رأی تلفیقی را می خواستند که تصویب نشد. متأسفانه نمایندگان اسباب بازی را عروسک می بینند. به فکر تولید و رونق کسب و کار نیستند. اما درحوزه سینما برعکس است. ما برای فیلم ها مالیات بر ارزش افزوده نمی گیریم اما قراردادهایی بسته می شود که نمی توان مالیات بر ارزش افزوده را نادیده گرفت. از طرفی هم مشکلی داریم که باید شفاف سازی شود. ما کاری با دستمزدهای نجومی بخش خصوصی نداریم اما باید دستمزدهای نجومی مالیات بدهند و پولشویی در آن نباشد. و دیگر کالای فرهنگی نیازمند به کمک نمی شود. اگر نظارت دقیق نشود پولشویی می شود. به کپی رایت هم که اشاره کردید ما اول دوره مان به این مسأله ورود جدی کردیم. همه راه ها را رفتیم اما به بن بست رسیدیم. من در خارج از کشور دیدم که به قانون کپی رایت احترام زیادی گذاشته می شود و فرهنگ سازی کرده اند. هرچقدرهم قانون بگذاریم اما اگر فرهنگ سازی نشود فایده ای ندارد.

از پیوستن به قانون جهانی برن که بگذریم، چرا در کشور ما هنوز این قانون اصلاح نشده است؟ و به مرحله اجرایی نرسیده است. وزارت فرهنگ لایحه جامعی در این خصوص تدوین کرد و اوایل دوره آقای جنتی وزیر فرهنگ به مجلس تقدیم کرد و حتی رسانه ای شد که بزودی این لایحه به تصویب مجلس می رسد اما تاکنون سال هاست که هنوز به تصویب نرسیده است.

ذوالقدر: غیرممکن است.

چرا؟

ذوالقدر: چون فضای اینترنت ما باز است. ما نمی توانیم فضای اینترنت را ببندیم.

در اینکه فضای اینترنت باز است، شکی نیست و نمی توان آن را مدیریت کرد اما چرا قانونش در مجلس تصویب نمی شود؟

ذوالقدر: درست است باید قانون هم تصویب شود. اما متأسفانه فرهنگسازی نشده است و راه دور زدن قانون هم وجود دارد.

به نظر می رسد باید اول برای دولتمردان کلاس های توجیهی درخصوص اقتصاد فرهنگ و هنر و قانون کپی رایت و خدمات این قانون به کشور گذاشته شود تا اول آنها به اهمیت آن پی ببرند و بدانند این حوزه چقدر درآمدزا و نان آور است.

ذوالقدر: ما به عنوان کمیسیون فرهنگی در این مورد بارها حرف زدیم اما به بحث اقتصاد فرهنگ که می رسد می گویند باید در کمیسیون اقتصادی بررسی شود. مردم نان ندارند بخورند مسائل معیشتی مردم مهم تر است. مثلاً نمایندگان می گویند چرا باید به مساجدی که خالی هستند، بودجه داده شود.

رحیمی: آیا قشر هنرمند جزو مردم حساب نمی شود؟ از طرفی ما در حوزه صنعت پارک رشد پردیس را داریم که معاونت علمی و فناوری آن را حمایت می کند اما در حوزه فرهنگ چرا پارک رشد نداریم؟چرا دولت همچون فضای اقتصاد دیجیتال و استارتاپ ها در قالب شتاب دهنده عمل نمی کند؟

موم وندی: اتفاقاً ما به پارک های صنایع فرهنگی هم پرداختیم ونهادهای واسط و تسهیل گررا هم درنظر گرفتیم. یکی از نقطه های اساسی که ما در آن تمرکز کرده بودیم میزان بالای فارغ التحصیلان رشته های فرهنگی و هنری است. ساختارها که معیوب است. یعنی برآورد نمی شود که ما چقدر در حوزه سینما فارغ التحصیل نیاز داریم یا در حوزه های دیگر. ما برای اینکه بتوانیم این افراد را شاغل کنیم برنامه ایجاد فرصت های شغلی را طراحی کردیم. آیا فارغ التحصیلان رشته هنر نباید نان بخورند؟ شما اگر کشورهای اطراف ایران را ببینید کشور ترکیه است که توانسته برای گردشگران جذابیت ایجاد کند.

رحیمی: به نظر من کمی از شعارها فاصله بگیریم. چارچوب هایی که ما در ایران داریم نمی توانیم با بازار دنیا رقابت کنیم.

موم وندی: اما من تمرکزم بر جهان اسلام است. در همین چارچوب ها.

رحیمی: جهان اسلام هم محدودیت های ما را ندارند.

موم وندی: وقتی تحولات بن سلمان در عربستان اتفاق افتاد، برندهای مختلف ماشین تبلیغات شان را براساس شاکله ها و ارزش های جامعه عربستان که اسلامی است متمرکز کردند. یعنی حتی دنیای امروزی هم سبک زندگی اسلامی را پذیرفته و ذائقه مذاهب مختلف اسلامی را جذب می کند اما ما حتی روی این هم کار نکردیم. ما دشواری هایی داریم اما اگر بخش خصوصی در این حوزه نیرومند شود، حتی چاره ای برای برخی از این مشکلات هم پیدا می کند و می تواند مزیت های رقابتی اش را در بازار تشخیص دهد و وارد این حوزه شود.

رحیمی: وقتی وزارت بازرگانی به برخی تجار اجازه می دهد که کالای رده 2 و 3 تایلندی و چینی را وارد کشور کنند، تولید کننده با چه قیمت گذاری می تواند رقابت کند؟

ذوالقدر: الان که جلوی آن را گرفته اند اما به صورت قاچاق وارد می شود.

رحیمی: بالاخره اینها در قالب فروشگاه هایی عرضه می شوند که قطعاً قابل نظارت هستند پس چرا نمی توانند جلوی عرضه این محصولات قاچاق را بگیرند؟ تا کالای ایرانی و صنایع خلاق جایگزین آن شود.این یک سیاستگذاری و مدیریت کلان می طلبد. مجلس، دولت و قوه قضائیه باید نمایندگانی در حوزه صنعت خلاق داشته باشند و همین طور نمایندگانی از بازار سرمایه و بازار صنعت و اتاق اصناف و بازرگانی وبانک ها، بورس و فرابورس داشته باشند. چرا ما از روش تأمین مالی کراورفاندینگ استفاده نمی کنیم. (روشی از جذب سرمایه است که تعداد زیادی از افراد، از یک ایده یا طرح حمایت می کنند.) چرا فکر می کنیم همیشه باید بودجه از سمت دولت تزریق شود. در فرابورس اطلاعات شفاف می دهند و همه مردم سهم می خرند. برای آثار هنری مثل سینما یا تئاتر ما هم می توانیم این کار را انجام دهیم در حوزه هنر باید بیزینس پلن معنا پیدا کند و جدی گرفته شود. اکنون نهادهایی این یارانه ها را به عده خاص و معدودی می دهند. چرا این عده مدام تکرار می شوند؟ چرا باید مادام العمر از این منابع استفاده کنند؟ پس تکلیف عده ای که می خواهند وارد شبکه کار شوند، چه می شود؟ مدیریت منابع اگر درست انجام می شد بودجه به اندازه کافی بود و هست. حمایت گری باید در توسعه و رونق بنگاه های اقتصاد خلاق باشد و نه پروژه محور. اقتصاد یارانه ای تولیدات مدیرپسند به وجود می آورد. چرا دولت کوچک سازی نمی شود؟ مثلاً از بودجه 100 میلیاردی سینما، 60 میلیاردش حقوق سالانه کارمندان زیرمجموعه سازمان سینمایی است. با آن 40 میلیون باقیمانده چه کار می توان کرد؟ بعد هم شعارهای تولیدات محتوایی خاص. اگر در این چارچوب ها اثر هنری دارید حمایت می کنیم یا می خریم یا در عرضه کمک می کنیم. در غیر این صورت خود هنرمند باید برود دنبال بازارسازی. ما به اسم خصوصی، خصولتی کار می کنیم. خیلی از شرکت های تأسیس شده خصوصی حتی ارتباط قوی با حاکمیت دارند که می توانند روی پایشان بایستند و هنوز هم سالانه برای تولیدات و عرضه شان بودجه می گیرند و حمایت می شوند و صاحب سینما، گالری و.... می شوند. این روند سال هاست که ادامه دارد و از آن طرف تازه نفس ها پشت درهای بسته می مانند و جوانگرایی و چرخش نخبگان و کادرسازی اتفاق نمی افتد.

در امریکا وقتی یک فیلم سینمایی ساخته می شود باید مالیات پرداخت کنند، اما گیفتی به تولید کننده می دهند که به جای مالیات از فارغ التحصیلان دانشگاهی در کاراستفاده کنند. هم تولید کننده راضی است و هم فارغ التحصیل دانشگاهی تجربه کسب می کنند و وارد چرخه کار می شوند. این را ما در ایران نداریم. فارغ التحصیلان دانشگاهی اصلاً راه ورود را نمی شناسند و یا کاملاً بسته است. یعنی نمی دانند از چه دریچه ای وارد شوند. اتفاقاً آنها نیاز به بودجه و منابع دارند. نه کسی که 30 سال است از این منابع استفاده می کند و هنوز هم معترض است. اینها اشکالات جدی است. اگر همین را درست مدیریت کنیم اصلاً به بودجه اضافی هم نیاز نداریم. در بیزینس پلان را تعریف می کنیم که مخاطب هدفمان کیست؟ و اثر هنری را برای چه ضریب سنی تولید می کنیم و نسبتش در بازار عرضه و تقاضا کدام است و چه سهمی را می تواند در اختیار بگیرد و درصد ریسک سرمایه اش چقدر است و.... ارتباط بین سیاستگذار و صنعت و دانشگاه کاملاً قطع است. معلوم است که به بن بست می رسد و از فرهنگی که از نظر اهمیت در وهله آخر قرار دارد، صرف نظر می کنند. سیاستگذار و قانون گذار باید علاقه مند و دغدغه مند حوزه فرهنگ و هنر باشد که بتواند اثرگذار باشد. می دانید آمار جمعیت اصحاب فرهنگ و هنر چقدر است؟ چون صنف مستقل نیست و کسانی ریاست آنها را برعهده دارند آن را دستوری و حاکمیتی مدیریت می کنند. این را برای حوزه سینما می گویم که می توانیم صندوقی را ایجاد کنیم و از سود حاصل از منابعی که در زیرساخت ها هزینه شده، بتوانیم صرف تولید اثر هنری کنیم. ارگان های دولتی این اجازه را ندارند تا از تخصیص بودجه ای که برای حوزه فرهنگی وجود دارد، در همین راستا استفاده کنند.

فرض می کنیم بودجه کافی است نه بانک ها تسهیلات می دهند و نه این حوزه حمایت می شود. آیا وزارت فرهنگ درنظر دارد که زیرساخت ها را حمایت کند و قوانین را بهبود بخشد تا هنرمند وقتش بابت کارهای اداری و زمانبر هدر نرود و قوانین دست و پاگیر سد راهش نشود. کار هنرمندان آنقدر قابلیت دارد که هم تولید سرمایه و آورده کنند و هم حتی به دولت مالیات هم بدهند.

موم وندی: کاری که سال گذشته برای اجرایی شدن قانون بهبود محیط کسب و کار انجام دادیم، این بود که مسائل حوزه فرهنگ را بررسی کردیم و بیش از 80 مسأله را در سطوح مختلف بررسی کردیم. برخی از موانع در خود دستگاه فرهنگ و هنر است و بعضی از مشکلات در حوزه فرادستگاهی و حاکمیتی است و بعضی از این مسائل هم حوزه اجتماعی را دارد. وقتی ما قوانین بالادستی را برای اعمال نظارت داریم باید وزارت فرهنگ اجرا کند. باید مجوز ساخت فیلم توسط وزارتخانه صادر شود، اما ما بررسی کردیم که برای تولید یک فیلم مجوزهای مختلفی باید صادر شود تا به اکران برسد. اینها را مدنظر قرار دادیم و کارگروه های مختلفی درنظر گرفته شده برای اینکه بتوانیم خلأهای قانونی را حتی با اصلاح قانون جبران کنیم. البته اینها هنوز در گام های اولیه است.

چرا این فعالیت ها خیلی کند صورت می گیرد؟ چند سال است که وضعیت تئاتر شهر بهبود نیافته؟ چند سال است که وزارت فرهنگ می خواهد سالن تئاتر را بیشتر کند. مشکلات این حوزه بیش از پیش شده است، کارگردانان تئاتر برای اینکه بتوانند سالن بگیرند از سلبریتی ها در کارشان استفاده می کنند؟

موم وندی: اینها قوانین بازار هنر است.

ذوالقدر: نه کمبود بودجه است. مجلس بودجه به تئاتر نمی دهد چون اولویت ها چیز دیگری است.

رحیمی: سرمایه گذار بخش خصوصی با رویکرد بازار آزاد و تسریع در برگشت پذیری سرمایه به سمت تولید آثار زرد می رود.

موم وندی: بله من هم موافقم. یکسری مشکلات درون دستگاهی است که وزارت ارشاد باید آنها را حل کند. مثل تعدد مجوزها. کارگروهی تشکیل شد تا این مشکل حل شود. پیشخوان صدور مجوزهای الکترونیک هم توسط مرکز پایش محیط کسب و کار وزارت اقتصاد و دارایی یکی از دستگاه هایی که توانست تعداد مجوزها را کم کند و سروسامان بدهد و اکنون هم در حال بارگذاری در سامانه وزارت فرهنگ است. اما دستگاه های دیگر هم که موظف بودند 1 درصد از اعتبارات دستگاهشان را به خرید آثار هنری اختصاص دهند این کار را نکردند. یک سال مجاز بودند و یک سال هم نیم درصد مکلف بودند اما دیگر اراده ای برای این کار نبود و آیا وزارت فرهنگ باز هم می توانست آنها را وادار به این کار کند.

اگر مرکز خلاق در دولت تأسیس شود به نظر می رسد مشکل حل خواهد شد؟

رحیمی: رئیس جمهوری باید در جلسه مرکز خلاق شرکت کند و به آن اعتبار دهد.

موم وندی: این در دستور کار ما برای امسال هم هست.

ذوالقدر: ما هم در دستور کار کمیسیون فرهنگی می گذاریم.

موم وندی: ما با اتاق های صنعت و معدن، بازرگانی و تعاون سال گذشته سعی کردیم ارتباط بگیریم. صندوق حمایت ازهنرمندان توانست ارتباط خوبی را با اتاق بازرگانی برقرار کند. نامه هایی که برای اتاق تعاون و صنعت و معدن نوشتیم هنوز پاسخ داده نشده است و ما می خواهیم وارد این اتاق ها شویم تا آنها بتوانند فراکسیون ها و کمیسیون های ویژه ای را برای صنایع خلاق درنظر بگیرند. اولاً باید ساختار وزارت فرهنگ اصلاح و کوچک شود. این بدنه بزرگ در بخش خصوصی فروریخته و به این بخش فشار می آورد. یعنی بخش خصوصی باید بتواند بازار را شکل دهد. وقتی این اتفاق افتاد دیگر بازار 2 درصدی بر 98 درصدی غلبه پیدا نمی کند. کسانی هستند که از امتیازات و رانت های ویژه برخوردارند و یک عرصه 98 درصدی داریم اتفاقاً آن سند حمایت از ایجاد فرصت های شغلی را برای آن 98 درصد تنظیم و به مشکلاتی در سازوکارهایش برخورد کردیم. بخشی به سازوکارهای ناقصی برمی گردد که در دستگاه ما وجود دارد و خوشبختانه اکنون وزارت فرهنگ در حال شفافیت و اطلاع رسانی است.

وزارت فرهنگ بارها گفته از محصولاتی حمایت می کند که در جهت اهداف وزارتخانه باشد. مثلاً از سینمای دفاع مقدس حمایت می کند آثار جنگی در دنیا خوب فروش می رود اما در ایران نه. چون از آن حمایت می شود. اقتصاد فرهنگی که با یارانه همراه باشد باعث عدم رونق اقتصاد فرهنگ می شود. از یک طرف همه می خواهند یارانه بگیرند و از طرف دیگر رانت به وجود می آید. اینها باعث می شود که بین اهالی فرهنگ و هنر فاصله به وجود بیاید کما اینکه فاصله هم افتاده. مثالی که آقای رحیمی راجع به بنیادهای سینمایی در ایران زدند وقتی به سیستم این بنیادها نگاهی بیندازید، سال هاست که عده ای خاص و بخصوص بودجه می گیرند.

ذوالقدر: واقعیت این نیست انصاف داشته باشید ما اخیراً گزارشی داشتیم که چقدر کارگردانان جدید و جوان کمک کردند.

رحیمی: مشکل کارگردان نیست. مشکل کارفرمایان است.

تهیه کنندگانی هستند که مدام تکرار می شوند.

ذوالقدر: در این کم لطفی ها شکی نیست. اما نمی توان گفت صد درصد اینها اینگونه برخورد می کنند.

خیلی از هنرمندان سینما مدعی اند که پشت درهای بسته مانده اند.

ذوالقدر: خیلی از فیلمسازان به ما رجوع می کنند و مشکل دارند و می گویند با فیلمنامه ما مخالفت شده است. اما هیچگاه به آنها گفته نشده کجای کارشان ایراد دارد تا اصلاحش کنند.

رحیمی: به کارگردان بودجه داده نمی شود به تهیه کنندگانی که از ارشاد مجوز دارند، داده می شود و آنها هم مدام تکرار می شوند. در آن چرخه تهیه کننده و پخش کننده جوان خیلی کم دیده می شود.

ذوالقدر: پس ما باید نظارتمان را بیشتر کنیم.

رحیمی: سال به سال بودجه از سمت دولت می آید و شما هم تصویب می کنید. آیا لازم است این بودجه صرف بنیادها یا مؤسساتی شود که کارشان در جامعه تأثیری ندارد؟

ذوالقدر: چون تهاجمات فرهنگی خیلی بیشتر شده و فضای مجازی هم تحت تأثیر است و آنها می خواهند برای مقابله با تهاجم فرهنگی بودجه در اختیارشان گذاشته شود.

رحیمی: بعد از 40 سال چقدر تأثیرگذار بوده است؟

ذوالقدر: من هم معتقدم خیلی از روش ها درست نبوده اما باید اصلاح ساختار کرد. جلوی موازی کاری ها را گرفت. ما هم باید نظارت هایمان را بیشتر کنیم.

رحیمی: من هم امیدوارم این ساختاربوروکراتیک کند و بسته و کهنه و بی اثر اصلاح شود و توجه بیشتری به روش های نوین تأمین مالی و مدیریت پروژه درحوزه اقتصاد خلاق شود و تعامل منسجم تری با افراد مستقل که تعریفشان و خاستگاهشان از اقتصاد هنر، غیریارانه ای وضد تراست برقرار شود و بین آنها و مسئولان رابطه بهتری شکل گیرد.

ذوالقدر: ما هم تلاش خواهیم کرد.

کلمات کلیدی

اقتصاد فرهنگ

لینک خبر :‌ ایران آنلاین
نماینده مردم مشهد در مجلس شورای اسلامی با انتقاد از انتشار مطلبی در یکی از روزنامه های کشور گفت: در این روزنامه به یکی از ائمه های جمعه توهین شده است نباید اجازه داد با روحانیت و سادات در جامعه برخورد نامناسبی صورت گیرد.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۷ سایت های دیگر : دیدبان ایران آخرین خبر دیدار نیوز شهدای ایران سلام نو

به گزارش ایسنا، حجت الاسلام نصرالله پژمانفر در تذکر شفاهی در جلسه علنی امروز مجلس گفت: به دلیل وجود رهبری بزرگوار که با مواضع الهی و انقلابی خود موجب سرافرازی ملت ایران شدند از خداوند تشکر می کنم، نه تنها سرافرازی ملت ایران بلکه سرافرازی جامعه بشریت. ایشان در مقابل جریان استکبار همیشه ایستادگی کردند، که ما این را ناشی از معنویت ایشان می دانیم امیدواریم ما به عنوان سرباز ایشان در این مسیر ثابت قدم بمانیم.

وی افزود: اخیراً صفحه اول یکی از روزنامه ها، با بیان عنوانی و با قرار دادن عکسی به یکی از ائمه جمعه توهین کرد، ایشان عضو هیئت رئیسه مجلس خبرگان هستند که متأسفانه با ایشان برخورد نامناسبی شده است، وزیر ارشاد باید جلوی این گونه حرمت شکنی ها را بگیرد این کارهای زشت در جامعه ما صورت می گیرد کسی هم با این موارد برخورد نمی کند و حرمت ها زیر پا گذاشته می شود.

پژمانفر اظهار کرد: باید جلوی این حرمت شکنی ها گرفته شود و نباید گذاشت در جامعه با روحانیت، سادات و ائمه جمعه برخورد نامناسبی انجام شود.

انتهای پیام

لینک خبر :‌ خبرگزاری دانشجویان ایران
سایت موسسه کمک به توسعه فرهنگ و هنر به نشانی الکترونیکی www. TFarhang.ir راه اندازی شد.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۸

به گزارش مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به نقل از روابط عمومی موسسه کمک به توسعه فرهنگ و هنر در این سایت علاوه بر تبیین تاریخچه، معرفی ارکان و اهداف، سند راهبردی موسسه نیز در دسترس بازدیدکنندگان قرار گرفته است.

همچنین مجموعه های رفاهی و گردشگری و مجتمع های فرهنگی و هنری در دست بهره برداری توسط موسسه نیز در این سایت معرفی و روش تماس و بهره مندی از خدمات بیان شده است.

بر اساس این گزارش، از جمله اهداف این موسسه می توان به ایجاد و توسعه مراکز فرهنگی، هنری، آموزشی و تربیتی، حمایت از برنامه های فرهنگی، هنری، سینمایی، سمعی و بصری، مطبوعاتی انتشاراتی، آموزشی، تربیتی، علمی، تحقیقاتی و فعالیت های الکترونیکی در فضاهای مجازی و نمایشی و حمایت های مادی و معنوی به اهالی فرهنگ و هنر، محققان،نویسندگان، فیلمسازان و خادمان آنان به منظور پیشبرد فرهنگ اسلامی- ایرانی اشاره کرد.

همچنین ارائه و توسعه خدمات گردشگری در قطب های سیاحتی، زیارتی و فراهم نمودن زمینه برای اجرای مطلوب آن، ایجاد و توسعه خدمات گردشگری و سیاحتی شامل راه اندازی مراکز اقامتی، پذیرایی و سایر خدمات مرتبط و برنامه ریزی برای ایجاد و توسعه و بهره برداری از تأسیسات گردشگری و سیاحتی از طریق سرمایه گذاری مستقیم و یا مشارکت با بخش خصوصی و دولتی برای این منظور از دیگر اهداف این موسسه است.

همکاری با سازمان های اوقاف و امور خیریه و حج و زیارت در جهت بهره برداری از امکانات و اماکن آن سازمان ها به منظور توسعه فضاهای آموزشی تربیتی، پرورشی، فرهنگی، هنری و خدمات گردشگری، فعالیت مجاز برای کسب درآمد و سرمایه گذاری در جهت نیل به اهداف مؤسسه و برگزاری برنامه های سینمایی،موسیقی،نمایشی،مطبوعاتی،قرآنی و نمایشگاه های مربوطه از دیگر اهداف این موسسه به شمار می آید.

شایان ذکر است موسسه کمک به توسعه فرهنگ و هنر از موسسات تابعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است که از سال 1371 تاسیس و در حوزه اقتصاد فرهنگ و هنر، گردشگری و بهره برداری از فضاهای فرهنگی و هنری فعالیت می کند.

28 خرداد 1398 11:39

لینک خبر :‌ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

کتاب های رییس جمهور ترکمنستان با حضور آتاگلدی شاه مراداف، وزیر فرهنگ این کشور در کتابخانه ملی ایران رونمایی شد.

به گزارش روابط عمومی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، آتاگلدی شاه مراداف، وزیر فرهنگ کشور ترکمنستان در ادامه سلسله برنامه های سفر خود به ایران به منظور افتتاح هفته فرهنگی ترکمنستان در ایران، پیش از ظهر امروز (27 خردادماه) ضمن حضور در سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران با اشرف بروجردی، رییس این سازمان دیدار و گفت وگو کرد.

در این دیدار که سید محمدحسین هاشمی، معاون همکاری های علمی و فرهنگی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، رضا خانیان، رایزن فرهنگی ایران در عشق آباد و مدیران این سازمان حضور داشتند، ضمن گفت وگو و تبادل نظر در خصوص مباحث مختلف فرهنگی و تعاملات در این زمینه از کتب نگارش شده توسط قربانعلی بردی محمداف، ریاست جمهوری کشور ترکمنستان با موضوع جاده ابریشم رونمایی شد.

بر اساس این گزارش در حاشیه این دیدار، نمایشگاه اسناد دولتی دوجانبه ایران با ترکمنستان در محل ورودی تخصصی (تالار قرآن) و در محورهای مختلف از جمله تفاهمنامه، تصویب نامه و ... با حضور مقامات مربوطه افتتاح شد.

در حاشیه این برنامه، از موزه میراث مستند، نسخ خطی، بخش ایران شناسی و اسلام شناسی، مخزن نشریات و کتب نفیس بازدید به عمل آمد.

انتهای پیام/ص

14:31 - 1398/03/27 / شماره : 731742 / تعداد نمایش : 134

air.ir/ZrqyvMq

لینک خبر :‌ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی
خبرگزاری میزان- همه ساله با هدف تامین آسایش هر چه بیشتر زائران، سازمان حج و زیارت اقدام به عقد قرارداد با یکی از شرکت های بیمه ای می نماید که طی آن، زائران تحت پوشش بیمه قرار می گیرند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۷

به گزارش خبرنگار گروه جامعه خبرگزاری میزان، همه ساله با هدف تامین آسایش هر چه بیشتر زائران، سازمان حج و زیارت اقدام به عقد قرارداد با یکی از شرکت های بیمه ای می نماید که طی آن، زائران تحت پوشش بیمه قرار می گیرند. در دومین گزارش از دانستنی های حج 98 به بیان شرایط بیمه ای زائران می پردازیم.

پوشش بیمه ای زائران شامل بیمه بار و بیمه عمر، حادثه و درمان می باشد.

بیمه مسئولیت (بار) تعهدات و پوشش ها
شامل مفقود شدن، سرقت، آتش سوزی، آسیب دیدگی جدّی و از بین رفتن بار در مسیر های تردّد و در زمان حضور در کشور عربستان می باشد.

اقلام زیر تحت پوشش بیمه بار نمی باشد

وجوه نقد، طلا، جواهرات، اوراق بهادار، سمعک، عینک، ساعت مچی، کالسکه بچّه، دارو و موادّ غذایی، عطر و ادوکلن، گوشی تلفن همراه و هر آن چه که ماهیّت بار ندارد از تعهّدات بیمه گر خارج بوده و جبران خسارت نخواهد شد.

نحوه استفاده از بیمه بار

در بسیاری از موارد، فاکتور کالای خریداری شده در بازپرداخت خسارت موثّر است ، لذا فاکتور کالای مورد نظر را به ضمیمه فرم ارائه نمایید.

توصیه می شود از همراه بردن وجه نقد زیاد، وسایل گران قیمت، زیورآلات و جواهرات به سفر حج خودداری نمایید.

بیمه عمر، حادثه و درمان

پوشش بیمه عمر شامل فوت به هر علت می باشد.

پوشش حادثه شامل فوت و یا نقص عضو و از کار افتادگی دائم و کلّی می باشد.

پوشش بیمه درمان بیماران و مصدومین شامل رسیدگی اوّلیه توسط مرکز پزشکی سازمان حج و زیارت در مکه و مدینه و یا بیمارستان های مورد نظر می باشد.

نحوه استفاده از بیمه عمر، حادثه و درمان

جهت استفاده از بیمه، فرم های مخصوص از مراکز پزشکی اخذ و به تایید ستاد های حج و زیارت در عربستان رسانده شود.

جهت اخذ هزینه های مربوطه، فرم های تایید شده و رسید های معتبر می بایست به شعب بیمه در سراسر کشور ارائه شود.

هزینه های مربوطه شامل هزینه درمانی ناشی از بیماری یا حادثه و عمل جراحی و بستری شدن بیمار در بیمارستان ها، هزینه انتقال زائر فوتی تا شهر محل اقامت، هزینه انتقال زائر بیمار یا مصدوم تا شهر محل اقامت، هزینه دارو در عربستان، هزینه نقل و انتقال زائران بیمار در موارد شکستگی لگن بین شهر های مکه، مدینه و جدّه.

تعهدات بیمه ای؛ بیمه عمر، حوادث و درمان

در صورت فوت به هر علت هر یک از بیمه شدگان پرداخت غرامت به مبلغ 350 میلیون ریال (35 میلیون تومان)

در صورت فوت هر یک از بیمه شدگان در اثر حادثه پرداخت غرامت به مبلغ 2 میلیارد و 650 میلیون ریال (265 میلیون تومان)

بدیهی است در صورت فوت بر اثر حادثه هر یک از بیمه شدگان در طول مدت قرارداد میزان غرامت فوت جمعا 3 میلیارد ریال (300 میلیون تومان) خواهد بود.

در صورت بروز حادثه منجر به نقص عضو و یا از کار افتادگی دائم و کامل پرداخت غرامت به مبلغ 2 میلیارد و 650 میلیون ریال (265 میلیون تومان)

در صورت بروز حادثه منجر به نقص عضو و یا از کار افتادگی دائم و جزئی پرداخت غرامت حداکثر تا سقف مبلغ 2 میلیارد و 650 میلیون ریال (265 میلیون تومان)

در صورت بستری شدن بیمه شده در مراکز درمانی ایران به علل بیماری یا حادثه در زمان پوشش بیمه ای، پرداخت خسارت تا سقف مبلغ 270 میلیون ریال (27 میلیون تومان)

پرداخت هزینه های درمان سرپایی و پاراکلینیکی بعلت بیماری یا حادثه همانند انجام نوار قلب، رادیولوژی، آزمایشات اورژانس، گچ گیری و نظایر آن تا سقف 27 میلیون ریال (2 میلیون و 700 هزار تومان) امکان پذیر خواهد بود.

بیمه مسئولیت بار تعهدات و پوشش ها

اموال هر نفر از زائرین در زمان رفت تا سقف مبلغ 10 میلیون ریال (1 میلیون تومان) و در زمان برگشت تا سقف مبلغ 30 میلیون ریال (3 میلیون تومان) تحت پوشش بیمه خواهد بود.

خسارت دوربین فیلمبرداری و عکسبرداری پس از کسر 25 درصد استهلاک تا سقف 10 میلیون ریال (1 میلیون تومان) از سوی بیمه گر پرداخت خواهد شد و برای گوشی تلفن همراه غرامتی پرداخت نخواهد شد .

اعتبار زمانی بیمه ها

مدّت زمان ا عتبار بیمه ها از 48 ساعت قبل از پرواز تا 72 ساعت پس از ورود زائران به کشور می باشد.

نکته:

مسئولیت بار زائرین که در زمان رفت یا برگشت از عربستان تحویل شرکت های هواپیمایی شده و در ازاء آن تگ بار به زائرین تحویل شده با شرکت های هواپیمایی بوده و شرکت بیمه گر نسبت به این لوازم تعهدی نخواهد داشت . وجوه نقد، طلا، جواهرات، اوراق بهادار، سمعک، عینک، ساعت مچی، کالسکه بچه، ویلچر، دارو و مواد غذائی، اکو، آمپلی فایر، لپ تاپ، تبلت، گوشی تلفن همراه، عطر و ادوکلن و هر آنچه که ماهیت بار ندارد از تعهدات بیمه گر خارج بوده و جبران خسارت نخواهد شد . مدت زمان اعلام خسارت از زمان وقوع حادثه، حداکثر 90 روز خواهد بود ؛ بنابراین زائران و مدیران کاروان ها می بایست در اولین فرصت ممکن وقوع خسارت را به ستاد های سازمان حج و زیارت در عربستان یا دفاتر حج و زیارت استان ها اعلام کنند؛ بدیهی است پس از گذشت 90 روز از زمان وقوع حادثه در صورت اعلام خسارت بیمه تعهدی در این خصوص نخواهد داشت.

بیشتر بخوانید: مجوّز خروج از کشور برای حجاج 98/ حجاجی که نیازمند اخذ مجور خروج از کشور هستند

انتهای پیام/

لینک خبر :‌ میزان
گروه مسابقات رئیس مرکز امور قرآنی سازمان اوقاف به دعوت رسمی سازمان دیانت کشور ترکیه، به این کشور سفر کرد و در یکی از مهمترین مسابقات قرآن جهان حضور یافت.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۸

هفتمین دوره مسابقات بین المللی قرآن کشور ترکیه اواخر اردیبهشت ماه با حضور 128 قاری و حافظ قرآن از بیش از 60 کشور جهان در رشته های حفظ کل و قرائت از سوی سازمان دیانت ترکیه در استانبول آغاز شد و در روزهای آغازین خرداد نیز به کار خود پایان داد. مسابقاتی که در آن مجتبی محمدبیگی در رشته قرائت تحقیق و سعید شاهرخی در رشته حفظ کل قرآن به نمایندگی از کشورمان حضور یافتند که نتیجه این حضور فقط کسب یک رتبه چهارم در رشته قرائت بود.

براساس دعوت رسمی برگزارکنندگان مسابقات بین المللی قرآن ترکیه و سازمان دیانت این کشور، حجج اسلام سیدمصطفی حسینی، رئیس مرکز امور قرآنی سازمان اوقاف و امور خیریه و سیدحسین نواب، مدیر مدرسه اسلامی هنر به ترکیه سفر کردند تا از نزدیک در جریان این رویداد بین المللی قرار گیرند.
رئیس مرکز امور قرآنی سازمان اوقاف و امور خیریه گزارش خود از این سفر را در اختیار ایکنا قرار داده که مشروح آن در ادامه آمده است؛

دیدار با سلیمان برک و حضور در زیتین بورنو
با ورود به فرودگاه استانبول و استقبال رایزن فرهنگی ایران از هیئت اعزامی به تاریخ پنجشنبه، 2 خرداد، بازدید از مرکز فرهنگی هنری زیتین بورنو و دیدار با آقای پروفسور سلیمان برک آغازگر این سفر شد. سلیمان برک پیش از این از مهمانان همایش پیشینه و مسائل نظری کتابت قرآن کریم در ایران بودند و همدلی و همراهی بسیاری با هنر ایران دارند. دکتر برک، علاوه بر اینکه در مدرسه امام خطیب درس خوانده اند و استاد الهیات هستند، از نظر هنری نیز از کارشناسان صاحب نام خوشنویسی و مصحف نگاری در ترکیه محسوب می شوند و کتاب های متعددی در زمینه خوشنویسی عثمانی از ایشان به چاپ رسیده و در زمره برترین محققان خوشنویسی جهان اسلام قرار دارند.

مرکز زیتین بورنو یکی از بزرگترین و گسترده ترین فرهنگ سراهای استانبول و حتی می توان گفت ترکیه است که در قسمت اروپایی استانبول و در همسایگی باکرکوی استانبول قرار دارد. این مرکز برنامه های متنوع فرهنگی و هنری نظام مندی را اجرایی می کند. زیتین بورنو سال گذشته ششمین دوره مسابقات بین المللی در رشته های خوشنویسی، تذهیب، مینیاتور و ابر و بادسازی را برگزار کرد. وحدت رویه، برنامه ریزی صحیح و جوایز مناسب این جشنواره را در صدر نمونه های مشابه بین المللی خود قرار داده است.

در این دیدار پروفسور برک، آمادگی و علاقه مندی کامل مجموعه را برای انجام هرگونه همکاری دوجانبه در حوزه های فرهنگی - هنری مشترک اعلام کرد و اظهار داشت برای برگزاری نمایشگاه مشترک آثار قرآنی هنرمندان ایرانی و ترک که از اهداف مدرسه کتابت است، می تواند به عنوان رابط و مسئول جمع آوری آثار در ترکیه ایفای نقش کند. همچنین آخرین تألیف ایشان کتاب مصطفی راقم است که مراحل نهایی چاپ را می گذراند و مؤلف آماده همکاری برای ترجمه و چاپ آن در ایران است.

دانشگاهی منسوب به متدینین جامعه ترکیه
پروفسور خسرو صوباشی از مؤسسان دانشگاه سلطان محمد فاتح و رئیس دانشکده هنر این دانشگاه هستند. این دانشگاه با حمایت شخص اردوغان و منسوب به متدینین جامعه ترکیه است. ایشان در خوشنویسی شاگرد حامد آیتاچ از سرآمدان خوشنویسی ترکیه است. جایگاه صوباشی در حکومت ترکیه و سازمان ارسیکا کاملاً مستحکم است. وی از دوستان و افراد بسیار نزدیک اردوغان بوده و نفوذ بسیار گسترده ای در جامعه هنری و سیاسی ترکیه دارد. از سوی دیگر از هنرمندان جوان و نوپا و حتی هنرمندانی که از سایر کشورها به ترکیه می آیند بسیار حمایت می کند و به همین سبب اراده جدی برای کمک به راه اندازی مدرسه کتابت قرآن دارد.

در این دیدار ضمن تأکید بر لزوم همکاری های دوجانبه و بررسی سند همکاری مشترک، از آتلیه ها و مجموعه دانشکده بازدید شد. مقرر شد نمایشگاه خوشنویسی متشکل از 100 اثر خوشنویسی قرآنی از خوشنویسان ایرانی و ترک در ماه رمضان آینده راه اندازی شود و این نمایشگاه در یک گالری درجه یک در تهران و یک گالری درجه یک در استانبول هر یک به مدت بیست روز به نمایش در آید. این نمایشگاه می تواند بابی برای ورود خوشنویسی ایرانی به فضای خوشنویسی ترکیه باشد و بتواند خوشنویسی ایرانی را به صورت جدی در مهد تمدن رقیب مطرح کند. در ضمن به احتمال زیاد بسیاری از گردشگران غربی نیز می توانند در استانبول به بازدید از آثار هنری خوشنویسان ایرانی بیایند. این نمایشگاه می تواند همکاری مشترکی میان سازمان اوقاف، سازمان فرهنگ و ارتباطات، دانشگاه سلطان محمد فاتح و مؤسسه یونس امره باشد. مراسم افطار به دعوت پروفسور صوباشی برپا شد. شرکت در مراسم احیا در کنسولگری ایران در استانبول از دیگر برنامه های این روز بود.

راه اندازی مدرسه کتابت قرآن

طبق قرار قبلی به تاریخ جمعه 3 خرداد با هماهنگی استاد زکی الهاشمی ، حجت الاسلام والمسلمین نواب برای دیدار با دکتر خالد ارن (رئیس ارسیکا) در آن مجموعه حضور یافتند. در این دیدار کوتاه، گزارشی از تأسیس و عملکرد مدرسه کتابت قرآن به ایشان ارائه شد. در طول جلسه سعید قاسم اُغلو (معاون دکتر ارن و مسئول برگزاری مسابقات بین المللی خوشنویسی ارسیکا) هم به جمع پیوست. دکتر ارن در نهایت قول همکاری دادند. دکتر ارن از ایده راه اندازی مدرسه کتابت قرآن به گرمی استقبال کرد و به جایگاه بی بدیل خوشنویسان ایرانی در جهان اسلام اعتراف کرد او همکاری میان خوشنویسان ایرانی با دیگر خوشنویسان جهان اسلام را فرصتی مغتنم برای حل بخشی از مشکلات جهان اسلام دانست. بازدید از ارسیکا با بازدید از نمایشگاه آثار هنرمندان به پایان رسید.

ارسیکا، سازمان هنری سازمان کنفرانس اسلامی است که برگزاری بزرگترین مسابقه خوشنویسی جهان اسلام را برعهده دارد. ماه گذشته یازدهمین دوره این جشنواره بین المللی پایان پذیرفت. به صورت تقریبی هر دوره از مسابقه سه سال پس از دوره قبلی و در 10 خط و با قوانین یکسان برگزار می شود. وحدت رویه، برنامه ریزی دقیق و ثابت و جوایز ارزشمند این مسابقه را به برترین مسابقه جهانی خوشنویسی تبدیل کرده است تا جایی که می توان عنوان کرد برندگان این مسابقه به برترین هنرمندان بین المللی تبدیل می شوند. این مسابقه تأثیر جدی بر مسیر خوشنویسی در جهان اسلام داشته تا جایی که این روزها در مسیر نستعلیق ایرانی نیز مشکلاتی ایجاد کرده نموده و سبب تغییر ذائقه ایرانیان در خط بومی ایرانی(نستعلیق) داشته است. از دید کاوشگران مسائل هنری تاکنون ارسیکا طبعی ضد شیعی و ضد ایرانی از خود بروز داده است؛ اما نشانه هایی از تغییر رویکردها در سایه تبادل فرهنگی این روزها مشاهده می شود.

برپایی مسابقات در مسجد
مسابقات قرآن در مسجد چاملیجا که یک مسجد جدید و عظیم است، برگزار شد و زمان حضور ما در مسجد مطلع شدیم که نماینده ایران در رشته قرائت توانسته است به مرحله نهایی راه یابد. بعد از ظهر با حضور در این مسجد به قرائت قاریان مرحله نهایی گوش دادیم؛ البته گرچه نماینده ایران به مقام اول تا سوم دست نیافت، ولی قرائت وی کاملاً ممتاز و برجسته بود.

تأکید بر تأسیس سازمان جهانی مسابقات قرآن
بعد از جلسه به دیدار جناب آقای عثمان شاهین رفتیم و با ایشان درباره مسابقات قرآن در جهان سخن گفتیم و در گفت وگویی ایشان هم بر نیاز به یک سازمان جهانی مانند فیفا به عنوان سازمان رگلاتوری و سازمان تنظیم مقررات مسابقات قرآن اذعان داشت. ایشان پیش از این در مسابقات ایران شرکت کرده است و از مسابقات ایران تجلیل کرد.

شنبه، چهار خرداد بازدید از نمایندگی استانبول جامعةالمصطفی(ص) العالمیه صورت گرفت. در ابتدای این دیدار جناب حجت الاسلام والمسلمین کاشانی گزارشی از فعالیت ها و آثار آموزشی و پژوهشی ارائه کردند و پیشنهادهای متفاوتی برای همکاری های قرآنی ارائه دادند. وی آموزش قرآن را بهترین راه ورود در میان علویان ترکیه دانست. پیشنهادهای ایشان و نحوه همکاری با جامعةالمصطفی در استانبول ارائه می شود.

بازدید از مسجد ایرانیان در والده خان استانبول و شرکت در نماز جماعت ظهر و عصر، بازدید از مجموعه گالری طغری آرت و دیدار با استاد زکی الهاشمی از دیگر برنامه های این روز بود. در این گالری ایشان به آموزش فعالیت های هنری خوشنویسی و تذهیب به هنرجویان اشتغال دارد و نیز کارگاه کاغذسازی سنتی دایر کرده است که می توان در هر دو حوزه همکاری خوبی را در بُعد آموزش و ملزومات با ایشان داشت.

استاد زکی الهاشمی خوشنویس درجه یک یمنی است که اردوغان به پاس ارزش آثار هنری او تابعیت ترکیه به او اعطا کرده است. زکی کاملاً دلداده ایران است و برای ورود نسخ ایرانی به عرصه جهانی می توان از ظرفیت ایشان بهره برد. زکی ارتباطات گسترده ای در جامعه خوشنویسان جهان اسلام دارد.

شرکت در مراسم افطار، نماز جماعت و عزاداری در مسجد والده خان و شرکت در مراسم احیا و عزاداری در کنسولگری از برنامه های پایان این روز بود.

به تاریخ یکشنبه 5 خرداد، شرکت در مراسم اختتامیه هفتمین دوره مسابقات حفظ و قرائت قرآن در مسجد چاملیجا با حضور آقای رجب طیب اردوغان، گفت وگو با پروفسور ارباش رئیس سازمان دیانت کشور ترکیه و جلسه جمع بندی با حضور جناب آقای مقتدری نماینده فرهنگی ایران در استانبول برگزار شد.

انتهای پیام

لینک خبر :‌ خبرگزاری بین المللی قرآن
سیروس همتی بازیگر و کارگردان تئاتر، سینما و تلویزیون عنوان کرد به اعتقاد من تئاتر ایده آل آن چیزی است که از دل مردم برخاسته و هنرمند و مردم پسند است؛ اگرنه صرف خنداندن مردم دردی از جامعه دوا نمی کند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۸ سایت های دیگر : پایگاه خبری تحلیلی حرا ستاره نیوز

سیروس همتی بازیگر و کارگردان تئاتر، سینما و تلویزیون که سال گذشته نمایش مُزا مُزا را به صحنه تماشاخانه ایرانشهر برد و اکنون نیز در حال بازی در نمایش چشم به راه میر غضب از حسین کیانی است، در گفت وگو با خبرنگار تئاتر فارس عنوان کرد: نمایش ما به تازگی در سنگلج آغاز شده و به گفته اعضای این تماشاخانه نسبت به سایر نمایش ها در روزهای ابتدایی قابل دفاع است و اگر این روند ادامه پیدا کند، حرف برای گفتن خواهد داشت.

وی درباره بازار نمایش های کمدی در تئاتر گفت: به نظر من نمایش های کمدی این روزها خیلی ممیزی خاصی ندارند و به همین دلیل هم چون صرف خندادن هستند، در بازبینی و اجرا دچار مشکل نمی شوند. مشکل این است که نمایش های فاخر و آنهایی که حرف برای گفتن دارند این روزها کمتر شده اند، امیدوارم بستر این طور کارها در تئاتر ما باز شود تا کارهای فاخر نیز بتوانند در این فضا عرض اندام کنند.

بازیگر سریال دلدادگان با اشاره به کمبود نمایشنامه های فاخر در عرصه تئاتر گفت: ما نیاز به متونی داریم که در شرایط بحرانی بتواند به کمکمان بیاید و حرفی برای گفتن داشته باشد، یکی از دلائلی که این روزها نمایش های کمدی در بازار تئاتر می تازد همین است که خیلی متون خارجی حرفی برای گفتن ندارند در نتیجه نقد هم نمی شوند و به درد جامعه هم نمی خورند.

وی درباره نمایش های مردمی و مردم پسند گفت: اینکه صرفا به دنبال تولید کارهایی باشیم که مردم بخندند، نباید معیار صرف کارگردان ها و نمایشنامه نویسان ما باشد. یا اینکه مثلا فقط کار پرفروش باشد، به زعم من ممکن است ارزش هنری و مردمی هم نداشته باشد.

همتی یادآور شد: به اعتقاد من اگر مرکز هنرهای نمایشی قدری هزینه بیشتری برای گروه های نمایشی از دکور و لباس و گریم تا اجاره سالن و حقوق هنرمندان بکند، کارگردان به چنین رویکردهایی از جمله افزودن به ملاحت کار و کم کردن از ابعاد هنری برای مخاطب آوردن جذب نمی شود.

وی با اشاره به اینکه نمایش های مردم پسند آنهایی هستند که موضوعات و مسائل روز را مطرح می کنند، توضیح داد: حال این مسائل روز می تواند در قالب لباس قدیمی یا جدید باشد. نمایش مردم پسند آن چیزی است که عامه مردم آن را می پسندند ، این امر می تواند هم هنرمند پسند باشد و هم صرف مردم پسند!

همتی در این باره افزود: نمایش مردم پسندی که وجه هنری ندارد، همان می شود که خیلی مردم دیروقت شب به دیدن تئاترهای آزاد می روند و می خندند اما قدری هم ذهن شان را درگیر نمی کند اما نمایشی که دغدغه اجتماعی داشته باشد اذهان را درگیر می کند و مخاطب با خروج از سالن تئاتر تصمیم می گیرد قدری پیاده روی کند و بدان فکر کند، یعنی در واقع فرآیند اصلی پس از اجرای نمایش آغاز می شود.

وی با بیان اینکه چنین نوع نمایش هایی این روزها خیلی کم شده اند، توضیح داد: شاید علتش این است که کارگردان ها حاضر نیستند به مسائل روز جامعه، مشکلات و به عبارتی دوری از جلف شدن کارها بدهند و خیلی خلاصه و مفید و مختصر دست به تولید نمایش هایی می زنند که دردسری هم برایشان نداشته باشد. رفع چنین مشکلی می تواند با کمک مرکز هنرهای نمایشی برای تولید کارهای فاخر صورت پذیرد.

همتی درباره حضورش در نمایش چشم به راه میرغضب به عنوان یکی از قهرمانان کار گفت: این نمایش در واقع دوره ای از زمان قاجار را به تصویر می کشد و دو شخصیت اصلی به نام رضی و ذبیح که اینها منتظر هستند اتفاقاتی در روند زندگی شان رخ بدهد و در نهایت هم این اتفاق نمی افتد. در واقع این نمایش متأثر از در انتظار گودو نیز هست.

انتهای پیام/

لینک خبر :‌ خبرگزاری فارس
مدیرکل میراث فرهنگی استان تهران بیان کرد: اتفاقات پیرامونی که چند وقت اخیر برای بنای تاریخی تئاتر شهر رخ داده، متولی دارد بنابراین سازمان میراث فرهنگی وطیفه ای در این باره ندارد.

پرهام جانفشان عراقی درباره دفاع سازمان میراث فرهنگی از حریم و بنای تاریخی تئاتر شهر که هرازگاهی مورد هجمه و آسیب قرار می گیرد به خبرنگار مهر گفت: مالکیت مجموعه تئاتر شهر بر عهده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. اتفاقات پیرامونی این اثر تاریخی باعث تعرض به بنای تئاتر شهر نشده است. با این وجود پیرو برخی از مسائلی که چند روز پیش رخ داد، کارشناسانی از اداره کل میراث فرهنگی استان تهران برای بازدید به تئاتر شهر فرستادم و گزارش دادند که آثار مخربی به ساختمان وارد نشده است.

وی درباره حریم بنای تئاتر شهر نیز بیان کرد: هنرمندان نیز گلایه هایی در این باره دارند که وزارت ارشاد و نیروی انتظامی باید پیگیر آن باشد. چون این مسائل در حوزه وظایف ما نیست. برای ما مهم، حریم های حفاظتی است. ما می گوئیم ساخت و سازها با ارتفاع غیر مجاز در حریم آثار ساخته نشود تا خود آن بنا بتواند به خوبی نمایان باشد. منظور از این حریم، حریم مسائل اجتماعی نیست.

مدیرکل میراث فرهنگی استان تهران بیان کرد: تئاتر شهر متولی و چارت سازمانی دارد که همان وزارت ارشاد است. اما اگر به کالبد بنا تعرضی وارد شود، ما واکنش نشان خواهیم داد.

وی در پاسخ به اینکه عضو شورای شهر گفته که بهتر است حریم تالار وحدت هم برداشت شود گفت: این موضوع درباره تالار وحدت نیز همین طور است. این تالار هم اثر ملی است اما مالکیت آن بر عهده ارشاد است. البته ما این وزارت خانه را از دور از خود نمی دانیم ولی متولیان مربوطه باید به این موضوع ورود کنند.

کد خبر 4642807

فاطیما کریمی

لینک خبر :‌ خبرگزاری مهر
سینماپرس: روابط عمومی معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گزارش آماری صدور مجوزها و اجراهای صحنه ای حوزه موسیقی در شهر تهران را اعلام کرد.

به گزارش سینماپرس، در سه ماهه نخست امسال، 123 عنوان اجرای صحنه ای از دفتر موسیقی مجوز گرفته است که یک عنوان بیشتر از مدت مشابه در سال 1397 است.

در سه ماهه نخست امسال از بین 123 عنوان مجوز اجرای صحنه ای، 56 مورد پاپ، 24 مورد موسیقی سنتی، 26 عنوان موسیقی کلاسیک، 10 عنوان موسیقی تلفیقی و هفت مورد موسیقی نواحی است. این در حالی است که در سه ماهه نخست سال گذشته (1397) 122 عنوان اجرای صحنه ای مجوز گرفته بود که 41 عنوان مربوط به موسیقی پاپ، 27 عنوان موسیقی سنتی، 38 عنوان موسیقی کلاسیک، 9 عنوان موسیقی تلفیقی و هفت عنوان موسیقی نواحی بوده است.

آمار مذکور مربوط تعداد عناوین اجراهای صحنه ای در تهران است، که تعدادی از عناوین چند اجرا داشته اند.

لینک خبر :‌ سینما پرس
در سال 97 مرکز افکار سنجی دانشجویان ایران (ایسپا) در گزارشی اعلام کرد آمار ایرانی هایی که به تماشای سینما، تئاتر و کنسرت می روند نشان می دهد که بیش از 80 درصد پاسخ دهندگان گفته اند که تاکنون به هیچ کنسرتی نرفته اند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۸

به نقل از تیتر صبح، این آمار در نگاه اول بیانگر وجود مشکلات اقتصادی است که سبب شده 80 درصد از خانواده های ایرانی به دلیل قیمت بالای کنسرت ها و البته مشکلات اقتصادی و معیشتی نتوانند به کنسرت بروند و صد البته که این مهم اقتصاد موسیقی را در کشور تحت تاثیر قرار می دهد.

در این باره فعالان اقتصادی معتقدند به موازات تنگ تر شدن سبد اقتصادی خانوارها، اقتصاد فرهنگ و به خصوص موسیقی آسیب دیده است و همان طور که آمار فروش آلبوم های موسیقی و تعداد افرادی که در سال97 به کنسرت رفته اند نشان می دهد، سال 98 را باید سال رکود اقتصاد موسیقی در نظر گرفت.

سال 97 برای بازار موسیقی در کنار آن آمار قابل توجه که حاکی از نرفتن 80 درصد مردم کشور به کنسرت بود سال پر اتفاق و شاید به معنای دقیق تر کلمه سال پرحاشیه ای برای موسیقی کشور بود. پیشنهاد برگزاری کنسرت رایگان خیابانی توسط همایون شجریان با توجه به شرایط اقتصادی مردم که امکان خرید جُنگ موسیقی یا رفتن به کنسرت را از آنان گرفته، ازجمله پیشنهادهای مطرح و بسیار قابل توجه در سال 97 بود که بحث های زیادی به همراه داشت و پس ازآن خوانندگان دیگری نیز با استقبال از این تصمیم، برای برگزاری چنین کنسرتی اعلام آمادگی کردند.

تغییر الگوی مصرف در نتیجه هزینه ها و درآمدها، به خوبی در نحوه آلبوم های موسیقی و تک آهنگ های منتشرشده در سال 97 مشهود است. با توجه به جریان موسیقی و موضوع اقتصاد موسیقی، در سال های اخیر انتشار آلبوم های موسیقی کمتر مورد توجه مؤسسات و مراکز قرار می گیرد.

بر مبنای آمار تولیدکنندگان آثار موسیقی در سال 97، تقاضای مجوز برای بیش از 4000 هزار تک آهنگ از وزارت ارشاد داشتند درحالی که آلبوم هایی که به بازار رسیده اند عددی کمتر از 250 را نشان می دهد. آلبوم موسیقی ابراهیم ساخته محسن چاووشی در سال 97، عنوان پرفروش ترین آلبوم موسیقی را از آن خود کرد. استقبال از پیش فروش اینترنتی آلبوم ابراهیم بسیار جالب توجه بود و حدود 150 نسخه از این آلبوم به صورت اینترنتی و پیش از انتشار اثر پیش فروش شد.

گفتنی است که در سال 97، مجموعاً 558 کنسرت در ایران برگزار شد که از این تعداد، 393 کنسرت به پایتخت تعلق داشت و باقی این کنسرت ها در شهرستان ها و مراکز استان ها برگزار شد که البته قیمت کنسرت ها در برخی از مراکز استان ها مورد انتقاد برخی از فعالان فرهنگی و کارشناسان قرار گرفت و عنوان شد که مثلا یک خانواده 4 نفره با شرایط اقتصادی نامناسب چگونه می تواند برای رفتن به کنسرت می تواند مبلغی در حدود 4 میلیون ریال را هزینه کند؟

یکی دیگر از نکات قابل توجه در برگزاری کنسرت و بررسی وضعیت موسیقی در سال 97 اعتراض و انتقاد برخی از شخصیت ها و جریان های سیاسی و فرهنگی به برگزاری برخی از کنسرت ها در شهرستان ها بود و قابل توجه است که مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان همدان در همین راستا و برگزاری هر هفته یک کنسرت در همدان مورد انتقاد و نقد جدی قرار گرفت و کار تا آنجا بالا گرفت که این مدیر از سمت خود استعفاء داد. برگزاری کنسرت در برخی از شهرها چون قم و مشهد نیز با مشکل روبرو بوده است.

نرفتن مردم به کنسرت با توجه قیمت بالای کنسرت ها و هزینه های سرسام آور زندگی در جامعه امروز نشان از این است که موسیقی اهمیت و اولویتی در سبد خانوارهای مردمی ندارد و به عقیده فعالان عرصه موسیقی با توجه به رکود حاکم بر اقتصاد کلان، اقتصاد حوزه موسیقی نیز روزبه روز ضعیف تر خواهد شد.

سهند آدم عارف، کارشناس اقتصاد فرهنگ درباره بحث اقتصاد موسیقی در سال 98 معتقد است که اگر بخواهیم اقتصادی موسیقی در سال 98 را بررسی کنیم، باید به مؤلفه های اثرگذاری توجه داشته باشیم که در این اقتصاد تأثیرگذار هستند. این کارشناس می گوید: معمولاً رونق کنسرت های موسیقی و آلبوم های موسیقی، تابعی است از شرایط اقتصادی مردم، جامعه هدف و همچنین امنیت برگزاری کنسرت ها و کیفیت آن ها.

وی افزود: سال گذشته شاهد ایجاد برخی حواشی در برگزاری کنسرت های پاپ بودیم که مهم ترین آن ها پلی بک کردن برخی خوانندگان بود که به اعتماد مشتریان موسیقی پاپ لطمه زیادی وارد کرد و با در نظر گرفتن این عوامل که در حال حاضر هم قدرت خرید کنسرت یا البوم های موسیقی در سبد اقتصادی خانوارها تنزل بسیاری کرده است، پیش بینی می شود در سال 98 شاهد نزول 30 تا 40 درصدی در اقتصاد کنسرت ها و آلبوم های موسیقی که به صورت مویرگی از طریق سوپرمارکت ها توزیع می شوند، باشیم.

سهند آدم عارف خاطر نشان کرد: تأکید بر اقتصاد کنسرت به این دلیل است که موسیقی در کل دنیا به سمت سنجش نشدن مالی حرکت می کند. با رشد محبوبیت انتشار غیررسمی آثار و کناره گرفتن تولیدکنندگان از کپی رایت، امروز مشتریان و شنودگان موسیقی برای به دست آوردن کالای موردنیاز خود به شکل و شمایل سنتی اقدام نمی کنند؛ در چنین شرایطی اقتصاد موسیقی به برگزاری کنسرت ها محدود می شود.

بیشتر بخوانید

جزئیات یک پژوهش موسیقایی که کتاب شد/ تمرین هایی برای تنبور

لینک خبر :‌ تیتر برتر
حوزه/ یک تهیه کننده تئاتر گفت: فعالیت در زمینه تئاتر دفاع مقدس، همواره ارزشمند و جذاب بوده، منتهای مراتب باید کار به دست افراد کاردان ، متخصص و در عین حال دغدغه مند باشد.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۸

مریم نراقی در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه ، با اشاره به مطلب فوق اظهار داشت: البته در عین حال بنده معتقد نیستم که می بایست بودجه های مشخصی برای نمایش های دفاع مقدسی اختصاص یابد ، چرا که این موضوع بر اساس تجربه باعث رانت هایی برای عده ای شده و در نهایت هم بعضاً کارها سفارشی و غیرجذاب برای مخاطبان از کار درآمده است.

این محقق و روزنامه نگار افزود: تمام مضامین دفاع مقدس برای مردم ما محترم و جذاب است و انصافاً هم کارگردان های بسیاری از جمله چهره های شاخص در این عرصه همچنان به این مقوله می پردازند اما به عنوان روزنامه نگا ر و منتقد تئاتر معتقدم که نباید زمینه رانتی در این باره ایجاد شود.

دبیر فرهنگی روزنامه شهروند همچنین در خصوص تئاترهای مناسبتی نیز گفت: کار مناسبتی اگر می خواهد اجرا شود، باید دست افراد کاربلد باشد تا به این وسیله بودجه هدر نرود، به خصوص در وضعیت سخت اقتصادی کنونی که دقت ها باید باطبع بیشتر هم شود.

313/8

لینک خبر :‌ خبرگزاری حوزه
بازیگر نقش جیسون گفت: جالب است برخی با نقدهای زاویه داری مدعی اند که جیسون رضائیان خائن نبوده است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم ، این شب ها سریالی روی آنتن شبکه سه سیما می رود که بعد از مدت ها مخاطب تلویزیون را درگیر یک کار امنیتی کرده است.

گاندو اتفاقاتی را کنار هم قرار می دهد که شاید برای مخاطب جالب باشد از این که برای اولین بار شاهد و ناظر روایتی از جیسون رضائیان می شود؛ همان خبرنگار جاسوسِ دورگه آمریکایی ایرانی که به تعبیر بازیگرِ نقشِ جیسون پیام دهکردی دولت آمریکا حاضر شد برای آزادی او میلیون ها دلار خرج کند، نقشی که برای اولین بار با بازی دهکردی در گاندو با لهجه شبیه جیسون همراه با صحبت کردن انگلیسی به زبانِ مادری را می بینیم.

البته او بازیگرِ پروپاقرصِ سریال های تلویزیونی هم نیست و دیر به دیر در صفحه جعبه جادو ظاهر می شود. به قول خودش اصولاً آدمِ پشتِ هم کارکنی نیست. این شب ها هم برای تئاتر جنایات و مکافات در تالار وحدت به صحنه می رود.

دهکردی در گفت وگویی با تسنیم از اضافه کردن 25کیلویی وزنش برای رسیدن به ایده آل کاراکتری تا افتراهایی که به سازندگان سریال زده شده می گوید.

مشروح گفتگوی تسنیم با پیام دهکردی بازیگر نقش جیسون رضائیان و البته با نام مستعار مایکل هاشمیان را در ادامه می خوانید:

نمایی از سریال گاندو و نقش جیسون رضائیان

*بگذارید از اینجا شروع کنیم که چرا آن قدر دیر به دیر سریال بازی می کنید. آخرین کاری که از شما روی آنتن رسانه ملی رفت به سریال گذر از رنج ها فریدون حسن پور برمی گردد؟

به طور کلی من هیچ وقت به جز یک مقطع گذرا، آدم پشت سرهم کارکنی نبوده ام. سعی کردم تا آنجایی که می شود گزیده کار باشم، چرا که وقتی پشت سرهم کار بشود فرصت مطالعه و بازپروری را از آدمی می گیرد و به ماجرای نگران کننده ای تبدیل می شود. عمدتاً تلاشم بر این بوده که در واقع گزیده کار باشم و البته اگر کار شاخص و خوبی پیشنهاد شود و احساس کنم مؤثر خواهم بود انجام داده ام و انجام می دهم حتی اگر دو کار پشت سرهم قرار بگیرد. از طرفی دیگر به هر حال شرایط تولید حجم آثار مؤثر و به یادماندنی یک مقدار سخت و کمیاب شده است. این هم بی دلیل نیست. به نظر من روی انتخاب ها تأثیر می گذارد. یک سری کارها هم ممکن است با زمان و شرایط من سازگار نباشد. این ها مجموعه عواملی است که باعث می شود آدم ناخودآگاه کم کار شود. حتماً باید هنرمند توجه کند این کار کردن طوری نباشد که با آن کار، نزد خودش شرمنده شود.

*موضوع دیگر که چند وقت پیش اتفاق افتاد اجرای کوتاه و مقطعی شما در شب های هنر بود. در صورتی که به حضور بازیگران و سلبریتی ها در جایگاه مجریان تلویزیونی انتقادهای زیادی وجود دارد. درباره این تجربه اجرا بگویید و آیا قرار است این تجربه دوباره تکرار شود؟

حقیقتاً هیچ وقت اجرای تلویزیونی را نپذیرفتم، چون کار اجرا را یک امر تخصصی دیدم، از قبول پیشنهاد اجرا پرهیز کرده ام. اگر اجرای برنامه تئاتر شب های هنر را پذیرفتم صرفاً براساس یک تکلیف بود و این که دغدغه ای نسبت به تئاتر این مرز و بوم داشته و دارم. در شرایط بحرانی تئاتر و فرهنگ کشور، احساس کردم که این کار یک قدمی برای تبیین وضعیت واقعی تئاتر ایران باشد نه آن چه صرفاً مسئولین می گویند همه چیز عالی است. یک مقدار واقع بینی را نزد مردم ایجاد کنیم و شاید از دلِ این واقعیت ها به راهکارها و دریچه های پُرامیدی برسیم.

نمایی از حضور پیام دهکردی در شب های هنر به عنوان مجری

اما من آدمِ تشخیص هستم نه فرموده! به همین خاطر هرگاه احساس کنم حضور و وجودم نمی تواند مؤثر باشد و کاربرد مؤثر و درخوری داشته باشد، طبیعی است که سعی می کنم یا شرایط پیرامونی ام را اصلاح کنم و اگر ببینم به جایی نمی رسد قطعاً هجرت را انتخاب می کنم. تصمیمی که چندین سال پیش درباره آمدنم از تهران به لاهیجان گرفتم و الآن 4 سال است که در تهران نیستم. در شب های تئاتر هم همین اتفاق افتاد! واقعیت این است که من نه حبّ جایی، نه حبّ شهرت و نه چشمداشتی نداشتم. وقتی این چشمداشت ها وجود ندارد دلیلی بر محافظه کاری و چشم بستن بر وقایع بسیار هولناک تئاتر ایران و هزار مسئله دیگر نمی بینم.

از طرفی رفتن از برنامه شب های هنر را انتخاب کردم چون به این باور رسیدم که حضور من نمی تواند آن اثرگذاری را داشته باشد و از طرفی با سیاست های حاکم بر برنامه هم زاویه داشتم. چون برنامه به دنبال نقد ساختاری بود و من اعتقاد دارم الان در دوران پیشا نقد ساختاری هستیم. نقد ساختاری برای زمانی است که اوضاع و وضعیت را به طور کل با همه ابعاد موجود تبیین کنیم. زمانی که تشریح کردیم، راهکارها ارائه شد و آثار به سمت آن راهکارها حرکت کرد آن زمان می توان نقد ساختاری را شروع کرد. شاید یکی از دلایل دیگرِ رفتن من، ساخت یک برنامه جسورانه و تأثیرگذار بود که برای ساحت تئاتر این قالب برنامه سازی، ضرورت دارد.

* گفته شده که در جریان اجرای این برنامه آزردگی خاطر هم برای شما پیش آمده است؟

البته آزردگی شاید واژه مناسبی نباشد اما من اساساً اعتقادم بر این است که تئاتر جزو اولویت ها و ضرورت های مدیریت فرهنگی کشور نیست. این نکته را بارها هم تذکر داده ام! وقتی یک مسئله ای در جامعه تبدیل به ضرورت و اولویت شود شما نسبت به آن موضوع مهم، عملکرد قابل رؤیت می بینید؛ یعنی اتفاقات موثری می افتد. هم چنان که در حال حاضر ما در حوزه امنیتی و اطلاعاتی تبدیل به قدرت بی بدیلی در دنیا شده ایم. آنقدر در این فضا بزرگ شده ایم که حرف های بسیاری برای گفتن داریم و البته همه از این قدرت امنیتی و اطلاعاتی ما هراس دارند. این قدرت امنیتی و اطلاعاتی در حالی توسعه یافته که اوضاع فرهنگی کشور زیر صفر هم نیست. اما کماکان دوست داریم خود را شاد کنیم و امید واهی بدهیم که خیلی در حوزه فرهنگی کشور شرایط خوبی داریم و تئاتر ما هم بی نظیر است ولی در واقعیت این شرایط را نداریم.

البته بحث من اساسا در حد شبکه چهار نیست. بحث من کلان تر از این حرف هاست و این یک واقعیت بسیار تلخی است که تئاتر جزو اولویت ها نیست. هنوز مسئولین ما باور ندارند که تئاتر می تواند انسان تربیت کند. به خاطر اینکه بسیاری از دوستان بر این باورند که تئاتر، اجنّه یا یک دیو دو سر است در صورتیکه تئاتر می تواند انسان را تربیت کند. شما سخت ترین آموزه های فنی، مهندسی و علمی را می توانید به وسیله تئاتر به جامعه انتقال دهید. حتی بهترین راه برای نصیحت مردم در تئاتر اتفاق می افتد؛ نصیحتی که شاید مردم از آن بیزار شده اند. می توانیم به وسیله تئاتر از شناخت هنجارها و ناهنجاری ها به جامعه نشانی درستی بدهیم اما این تأثیرگذاری در باور آدم ها نیست. حالا بنشینند برنامه سازی کنند یا به گفتگو بپردازند هیچ تأثیری نخواهد داشت.

به باور من نمی توان درباره تئاتر صحبت کرد اما با میزان تأثیرگذاری و باورهایی که حوزه نمایش در جامعه ایجاد می کند بیگانه بود. یا به گزینه دیگر، من مثلا آدم گزیده کاری باشم و بازیگری برای من یک مقوله علمی و تخصصی باشد اما مخاطب در عین حال ببیند نقش ها را ضعیف و بد بازی می کنم یا اصطلاحاً تَن به هرکاری می دهم و به کیفیت کارها توجه نمی کنم. متأسفانه تئاتر در حال حاضر این شرایط را دارد و برای تلویزیون هم تئاتر اهمیت ندارد؛ حالا آن مقطع یک دری به تخته خورد و نمی دانم برای آقایان چه حالی پیدا شد که احساس کردند باید چنین برنامه ای ساخته و روی آنتن برود و چالشی ایجاد کند. در واقعیت برنامه هم برایشان دردسر ساز شد و به زحمت افتادند. این را خودم احساس می کنم بعد از رفتن من، یک قدری فضا آرام تر شد و صدای هجمه ها و چالش ها خاموش شد. واقعیت این است که تا زمانی به صورت صادقانه روبروی خود نایستیم و فکر نکنیم که واقعاً چه هستیم و چه کار باید کنیم، شاهد تأثیرگذاری در این حوزه نخواهیم بود. البته نباید از دایره انصاف خارج شویم که شبکه چهار خردمندترین شبکه تلویزیونی است که به شکل عمل گرایانه یک قدمی برای تئاتر برداشت.

*در صحبت هایتان به مقوله امنیتی، دفاعی و اطلاعاتی اشاره کردید که به یک توسعه بی نظیری رسیده ایم. سریال های پلیسی و امنیتی برای مخاطب جذابیت دارد و بخشی از واقعیت ها را که مردم به آن علاقه مند هستند، به تصویر کشیده است. اما به راستی چرا این سریال ها کمتر ساخته می شود؟

به نظرمن یک بخشی به موانع و محدودیت ها در به تصویرکشیدن مسائل امنیتی باز می گردد. نکته دوم ترس هاست. واقعیت این است برخی می ترسند یک سریال امنیتی خصوصاً در حوزه جاسوسی ساخته شود. این گروه آن هایی هستند که باعث ناامنی، جاسوسی و حتی خیانت در این مرز و بوم شده اند. چه آن کسی که مدیر دولتی این مملکت بوده ، است و خیانت کرده و می کند و چه آن کسی که در یک گوشه ای از جهان نشسته و خیانت می کند.

طبیعی است که این گروه از ساخت این گونه سریال ها ترس به جانشان می افتد و انتظار ندارند این سریال ها متعدد ساخته شود. بنابراین موانع زیادی پیش روی ساخت این فیلم ها وجود دارد؛ دامنه این محدویت ها از سانسورها و ممیزی ها و فشارهای جانبی بر روی سازندگان این آثار تا بسیاری از مسائل فنی و تخصصی -که شما شاید نتوانید عین آن واقعیت را به دلیل مسائل امنیتی بازنمایی کنید- گسترده است. و از همه مهمتر مباحث مالی و بودجه ای برای تولید این گروه از آثار است که به نظرمن فضای ساخت سریال های امنیتی و پلیسی را سخت تر و سنگین تر می کند. بنابراین این محدودیت ها به طور کلی یا باعث می شود به سمت تولید این قالب سریال ها نروند یا گاهی هم با محدودیت ها و موانعی در جریان ساخت اینگونه سریال ها مواجه شوند.

*ترس ها و نگرانی هایی را به طور اجمال در زمینه تولید سریال های امنیتی - اطلاعاتی مورد اشاره قرار دادید، اما به نظر شما چطور و چرا در این شرایط گاندو ساخته شد و امروز می بینیم بسیاری واکنش های متعدد به مقوله آقازاده ها وجود دارد؟

به هر حال گاندو حاصل یک عزم جدی و محکمی است. از طرفی ساختار مدیریت کشور دوست دارد که این اتفاق بیفتد. تردید نکنید که گاندو را من یا شخص دیگری نمی توانیم بسازیم. گاندو تجمیع اراده ای است که باید این کار تولید و ساخته شود. یعنی خود دستگاه امنیتی و همه سازندگان دست به دست هم داده اند تا این اتفاق شکل گیرد.از طرفی این باور که این سریال می تواند به تنویر افکار عمومی و شفافیت افکار عمومی و ارتقای سطح دانایی مردم بیانجامد، وجود دارد. بنابراین یک عزم جدی و کاملی درمورد ساخت گاندو شکل گرفته است. به نظرمن این شرایط برای همه مهیا نیست تا بتوانند این طور حرکت کنند. اگر همه اراده ها این گونه تجمیع شوند حتماً ده ها کار مثل گاندو ساخته می شود.

جیسون رضائیان

این که به هر حال خیلی ها نسبت به پخش سریال گاندو واکنش نشان می دهند و برخی هم درباره آن فرافکنی می کنند قابل تامل است. البته برخی مخاطبان ممکن است که از نظر فنی ساخت این سریال را دوست نداشته باشند و قرار هم نیست همه جهان یک سریال را بپسندند اما کسانی مغرضانه با یک زاویه دیگری نشانی ها را عوض می کنند؛ یک کسی مثل جیسون رضائیان، خاوری و امثالهم این افرادی که در این سال ها جنایت کرده و اتفاقاً برخی از آن ها مدیران دولتی بوده اند، در این گروه قرار می گیرند. یعنی ما یک وقت هایی دنبال خائن در بلاد کفر هستیم اما کافر در کنار ما نشسته و نباید آن سوی مرزها دنبال آن بگردیم. خیلی کسانی هستند در این مملکت اعمالی مشابه "جیسون رضائیان" انجام داده و می دهند اما عامدانه این سوال را مطرح می کنند که جیسون رضائیان خائن نبوده و جمهوری اسلامی این کاراکترها را می سازد که در واقع یک آدمی را خائن به تصویر کشد و این آدم(جیسون رضائیان) تحت فشارِ شرایط دشوار گفته من جاسوس بودم و این برچسب را به او زدند.البته این نگاه بسیارقابل تامل است.

ولی سوال من این است چگونه امکان دارد برای آدمی که یک شهروند آمریکایی و تبعه آمریکاست - و البته دو رگه ایرانی-آمریکایی- دولت آمریکا برای آزادی او که صدها میلیون دلار خرج کند. یا کدام شهروندی را پیدا می کنید وزیر خارجه آمریکا در رثای او صحبت کند یا رئیس جمهور آمریکا به مناسبت آزادی اش، ضیافت برگزار کند. آنقدر ساده نباشیم! برخی ها دوست دارند این طور واقعیت ها را بببینند و دوست دارند بگویند این یک واقعیت خلق شده است که مثلاً امثال جیسون رضائیان تحتِ فشار، مبالغه کرده اند. ضمن اینکه خیلی آرام و نرم نشانی غلط می دهیم. الان واقعیت این است وضعیت آقازاده ها مسئله تازه ای نیست و هر مصیبتی می کشیم از همین فضای آقازادگی مملوء از رانت و رانت بازی و فساد سیستمی که نهادینه شده و اتفاقاً به جریان حکومتی برمی گردد. آقازاده هایی که الان نوک پیکان سریال گاندو به سمت آن ها حرکت می کند؛ این آقازاده ها از تبار اسرائیل و رژیم صهیونیستی نیستند و برای همین مرز و بومند.

جیسون رضائیان در سریال گاندو تلویزیون

حتماً باید درباره این آسیب ها فیلم ساخته شود و حتی به سمت ساخت پرتره برویم که حقیقت های موجود و مربوط به خیانت های این افراد افشا شود. چرا مردم باید آن قدر در سختی زندگی کنند و یک آدمی به راحتی وام های کلان و امتیازات مالی بگیرد. جالب است در این روزها که اختلاس گران را به دادگاه می برند و محاکمه می کنند در یکی از این جلسه ها قاضی به اختلاس گران حاضر در آن دادگاه یک جمله مهم و قابل تأملی گفت که قرار بود پول در گردش باشد و این پول برای گردش، مصرف شده است؛ این ها همه فساد است و باید درباره آن ها در آثار نمایشی کار ساخت و تولید کرد.

* یک مقداری درباره نقش جیسون رضائیان صحبت کنید که چقدر با شناسنامه و زندگینامه این شخصیت آشنا بودید؟

من پیشتر درباره جیسون رضائیان اطلاعات داشتم به هر حال همان موقعی که این اتفاقات را دنبال می کردم و برای من شخصیت ناآشنایی نبود. وقتی با جواد افشار کارگردان سریال صحبت کردم و به من پیشنهاد ایفای این نقش را دادند یکی از دشواری های پیش رو افزایش 25 کیلویی وزنم بود؛ و 25 کیلو وزن اضافه کردم. در واقع جیسون رضائیان فارسی را با لهجه صحبت می کند و این هم کار سخت دیگر بود. افزون بر اینکه باید در جاهایی هم این شخصیت در سریال به انگلیسی صحبت کند اما نه مثل آدم هایی که به کشوری می روند و برای کار روزمره شان انگلیسی صحبت می کنند. انگلیسی را به سبک آدم های اصیل صحبت کند و این هم کار سختی بود. خوشبختانه با کمک معلم زبانی که در پروژه حضور داشتند این اتفاق هم به صورت حرفه ای انجام شد.

البته قرار نبود بیاییم خود "جیسون رضائیان" را کپی کنیم که اساساً اگر همچنین قصدی بود من نمی پذیرفتم. چرا که این کار را یک نابازیگر هم می تواند انجام دهد که فقط شباهت های ظاهری رعایت شود. ما هدف مان این بود بالاخره این کارِ نمایشی، جذاب از آب دربیاید. بنابراین دغدغه ای که داشتیم جیسون رضائیان در ابتدایی که دستگیر می شود لهجه فارسی انگلیسی داشت برخلاف آن مستنداتی که می گویند جیسون اتفاقاً خیلی فارسی را با لهجه صحبت نمی کند احساس کردیم این لهجه باید اتفاق بیفتد هم کاراکتر را جذاب تر می کند و هم یک مقدار موقعیت بخشی و فضاسازی بیشتری دارد.

*علی رغم آن آشنایی و جلساتی که درباره نقش جیسون رضائیان داشتید برای اینکه به لایه های پنهان این شخصیت هم نزدیک شوید آیا پرونده هایی در اختیار شما قرار دادند؟

پرونده ای در اختیار بنده قرار ندادند ولی کسانی که "جیسون رضائیان" را از نزدیک دیده بودند و با خلق و خو و احوالات او آشنا بودند برای من تشریح کردند چه ویژگی هایی داشته و در زندان چه طور بوده و درباره اعتقادات و رفتارهای جیسون هم صحبت کردند. از طرفی فیلم و تصویر هم ندیدم برای اینکه می خواستم برای ذهنم تازگی بیشتری داشته باشد و خودم خلقم را انجام بدهم.

*یکسری اعتقاد دارند به اتفاقات امنیتی فیلم گاندو ناشیانه پرداخته شد در صورتیکه کارهای اطلاعاتی و امنیتی ما خارق العاده است. نظر شما در این باره چیست؟

خیلی از این ظرایفی که می توانست در فیلم باشد قطعاً به موجب ضرورت های امنیتی که وجود دارد پرداخت نشده است. از طرفی دیگر باید این کار در سطح کشور خودمان مقایسه شود و با این مقایسه، کار قابل احترامی است و برخی ها هم نپسندیدند چون با آن نوع سریال های حرفه ای تر خارجی مقایسه کردند.

* آیا برای بازی در نقش جیسون رضائیان تهدید هم شدید؟

نه تهدید نشدم. مردم بازخورد خوبی نشان دادند اما برخی فقط انتقادهای زاویه دار داشتند که این روایت خلق شده جمهوری اسلامی است برای اینکه واقعیت چیز دیگری است. من هم این توضیحات را به مردم هم دادم و می دهم.

*به سریال های خارجی اشراف دارید که در ژانر پلیسی و امنیتی ساخته می شود. مردم این سریال ها را در vod ها دانلود می کنند. به نظرتان در داخل، سریال امنیتی و پلیسی باید چه شاخصه هایی داشته باشد که مردم را علاقه مند به تماشا کند؟

ساخت سریال های امنیتی و پلیسی باید خوش ساخت، جذاب و ریتم خوبی داشته باشد. از طرفی نباید از جذابیت های بصری مناسب غافل شویم و در واقع کاری باشد که مردم را جذب کند و البته محتوا و موضوع آثار، خیلی حائز اهمیت است. بنابراین باید موضوعاتی باشد که در نقد جامعه قرار دارد و مردم دوست دارند دنبالش کنند و قیاس آن ها با کارهای خارجی مع الفارق است. اگر شاخصه های هر اثر، درست و خوب اتفاق بییفتد فرقی نمی کند آن سریال امنیتی باشد یا اجتماعی؟! توجه به شاخصه های استاندارد ساخت آثار هنری، احساس و بازی خوب، فیلمنامه، تدوین و عوامل سرجای خودشان باشند همه چیز باعث می شود آثار، سِیر درست و منطقی خودش را پیش ببرد.

مردم برخلاف باور غلطی که برخی در جامعه به راه انداخته اند، دنبال کار خوب هستند. اینکه می گویند مردم دنبال کمدی هستند و از غم خسته شده اند! مردم همواره دنبال اثر خوب هستند. این اثر خوب باید در آن ها شادمانی ایجاد کند این شادمانی گاهی اوقات، خنده است و گاهی اوقات این شادمانی یک حجم دانایی است که در مردم ایجاد می کند. شما فیلم مادر زنده یاد علی حاتمی را هر بار می بینید تازگی دارد آیا این فیلم کمدی است؟ نه! فقط خوش ساخت، استاندارد و از روی اصول ساخته شده است و ما از این نوع فرآیندهای ساخت و تولید فاصله گرفته ایم.

*امروز این سطحی نگری ها در تلویزیون و سینما به خاطر نگاه مادی و تجاری صرف چه از حیث استفاده سلبریتی های رنگارنگ با دستمزدهای میلیاردی، معضلات نقش فروشی، سفارشی سازی و حتی بروز و ظهور در تئاتر، که یک بخشی انتقاد زیادی هم به دنبال داشت و آن تئاترهای لاکچری بود. چقدر این فضاها به شما پیشنهاد شد و آیا این معضلات حقیقت دارند؟

برخی از دوستان می گویند که این دستمزدها به آن هایی که معترضند داده بشود می روند اما پیشنهاد هم بوده خیلی از امثال ما نرفتیم و تَن به حضور در این فضاها ندادیم. متأسفانه هست و من بارها هم گفته ام این جریان ها می توانند باشند و اصلاً منظور اصلی ام به بخشی از جامعه تئاتر و مدیریت تئاتر کشور است و البته نه مدیریت فعلی تئاتر که مشخصاً شهرام کرمی است آنقدر اوضاع خراب و ریشه دار است که ربطی به شخص پیدا نمی کند. آنقدر شرایط تئاتر حرفه ای، تئاتر کارگاهی، تئاتر خلاق و تئاتر دانشگاهی ما بایستی قدرت داشته باشد که در این صورت اشکالی ندارد از بین صدها کار متفاوت تئاتری قدرتمند، یک تئاتر هم لاکچری باشد. همه جای دنیا هم چنین رویه ای وجود دارد اما همه جای دنیا این طور نیست که همه تئاترها تحت الشعاع تئاتر لاکچری قرار بگیرد. متأسفانه شرایط الانِ تئاتر ما خوب نیست و جالب است که برخی از همکاران تئاتری ما این استدلال را دارند که امروز چند تئاتر اجرا می شود و در گذشته چقدر بوده است؟ من قبول دارم سِیر کمیّت ما رشد کرده و اجراها بیشتر شده اما آیا به همان میزان کیفیت هم بالا رفته است؟

همه این ضعف ها نه تنها در تئاتر، بلکه در سینما و تلویزیون هم به فقدان برنامه ریزی و عدم ضرورت این مهم، برمی گردد که وقتی کاری در اولویت قرار نمی گیرد خروجی اش این می شود. من سال ها پیش این بحث را مطرح کردم نخواستن یا نتوانستن مسئله این است! آیا مسئولین مملکت ما در حوزه فرهنگ نمی خواهند فرهنگ کشور ما درست شود یا نمی توانند. اوایل می گفتم نمی توانند ولی الان مومن شدم که نمی خواهند! علت آن این است وقتی فرهنگ کشور ما بالا برود و دانایی در جامعه رشد کند آیا اجازه می دهند یک آقازاده دزد، کاره ای بشود، یا مدیر نالایق و بی کفایت سر جای خودش بنشیند و همچنین کارگردان نالایق و بازیگر بی سواد کار کارگردانی و بازیگری انجام دهد؟ وقتی مدیریت فرهنگی ما درست نیست و ضرورتی وجود ندارد یا تلویزیون برنامه ای بلند مدت ندارد که خط و مشی ده ساله داشته باشد. و همه چیز تابع نگاه ها و مدیریت سلیقه ای است؟ این ها سوالاتی است که وجود دارد و آیا برای آن ها چاره اندیشی درست و به موقع داریم؟

شما یک موقعی در این مرز و بوم بهترین موسیقی های اصیل را گوش می کردید و الان چه موسیقی هایی به گوش می رسد و رواج پیدا کرده است. ما انتقاد داشتیم به موسیقی های قبل انقلاب که نازل بودند و الان موسیقی هایی که از تلویزیون پخش می شود بسیاری از آن ها از بخشی از موسیقی های نازل قبل انقلاب هم نازل تر است. این ها همه محصول فقدان مدیریت و عدم ضرورت محوری است. انگار فرهنگ فقط خوب است برای عکس یادگاری و ژست گرفتن ها! واقعیت این است با این ارائه ضعیف از فرهنگ و هنر به مردم و جامعه جفا می شود. زمانی با حافظ، سعدی و شاهنامه عجیبن بودیم و امروز غلط های املایی فرزندان مان می گوید که زبان مادری مان در خطر است. واقعاً دانش آموزان و حتی جوانان ما به فضای شعری آنقدر اشراف ندارند که چهار خط شعر هم نمی توانند بخوانند؛ این ها دردهای جامعه ماست.

* به عنوان حسن ختام بفرمایید این روزها در لاهیجان چکار می کنید و آیا بعد از گاندو خیلی طول می کشد دوباره شما را در تلویزیون و سینما ببینیم؟

این شب ها مشغول بازی در تئاتر جنایات و مکافات رضا ثروتی هستم و در لاهیجان هم موسسه امید پیام دهکردی را دارم که کلاس های بازیگری، فن بیان و تئاتر کودک را انجام می دهیم. درگیر یکسری کارهای اجرایی هم در لاهیجان هستم و درباره چند سریال هم صحبت کرده ایم و امیدوارم یک کدام به سرانجام برسد. این روزها تمام فکر و ذکرم پروژه اتیو بوک مجموعه اشعار عارفه لک تحت عنوان کجایی است که با صدای خودم در انتشارات نوین کتاب گویا روانه بازار خواهد شد.

گفتگو از مجتبی برزگر

انتهای پیام/

لینک خبر :‌ خبرگزاری تسنیم
تهران - ایرنا - برنامه ریز کنسرت گروه سازینه درتوضیح دلیل لغو این کنسرت، گفت: با وجود حسن نیت مدیرکل دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و ارکان دفتر، به دلیل زمان بر بودن روند قانونی صدور مجوز، این امر امروز انجام شد که زمان کافی برای بلیت فروشی را از ما گرفت.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۷ سایت های دیگر : موسیقی ایرانیان

مدیر عامل انجمن مردم نهاد دیدبان آزادی و توسعه مسئول برگزاری کنسرت گروه سازینه در گفت وگو با خبرنگار فرهنگی ایرنا در مورد لغو برگزاری کنسرت این گروه اظهار داشت: انجمن ما در زمینه حقوق شهروندی و امور خیریه فعال است و بعد از وقوع سیل نوروز 98 در مناطقی از کشور تصمیم گرفت برای معطوف کردن توجه به سیل زده ها و جمع آوری کمک به آنها دو کنسرت شامل یک کنسرت گروه سازینه و کنسرت محمد معتمدی را دو شب در سالن میلاد نمایشگاه بین المللی اجرا کند.

قاسم فاضلی کیا ادامه داد: گروه موسیقی نواحی سازینه یک گروه موسیقی پرجمعیت است، از طرفی مجموعه های دیگری چون پلیس خدمات نیز در اعطای مجوز کنسرت دخیل هستند و همه باید نظر بدهند. ما نیز در مورد ارائه بعضی درخواست ها دیر اقدام کردیم و در نهایت مجوز امروز (دوشنبه) صادر شد که دیگر برای بلیت فروشی دیر شده بود و تصمیم گرفتیم کنسرت را لغو کنیم.

وی افزود: مدیرکل دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و ارکان دفتر در روند اعطای مجوز با حسن نیت همکاری کرد، مشکلاتی که پیش آمد طی شدن روند قانونی اعطای مجوز کنسرت ها بود؛ اما انتظار داشتیم با توجه به خیریه بودن این کنسرت دفتر موسیقی و سایر نهادها بیشتر همکاری کنند.

مدیر عامل انجمن مردم نهاد دیدبان آزادی و توسعه تاکید کرد: روند دریافت مجوز کنسرت را از حدود 3 هفته قبل آغاز کردیم، اما به نظر می رسد این زمان کافی نبود و تعطیلات عید فطر نیز باعث شد بعضی کارها به تعویق بیافتد.

فاضلی کیا ادامه داد: در نهایت شب گذشته تصمیم گرفتیم برگزاری این کنسرت را به زمان دیگری موکول کنیم؛ اما دو سانس کنسرت محمد معتمدی شامگاه چهارشنبه (29 خرداد) برگزار می شود.

لینک خبر :‌ خبرگزاری جمهوری اسلامی
اواسط اردیبهشت ماه، بیانیه ای از سوی شورایی موسوم به نظارت و ارزیابی فعالیت نگارخانه ها به ریاست مدیرکل هنرهای تجسمی در رسانه ها و وب سایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در خصوص مذمت برگزاری نمایشگاه آن دیگری تهمینه میلانی، صادر شد. در این بیانیه ضمن قابل تامل ندانستن نمایشگاه موصوف و با برشمردن اینکه این نمایشگاه صرفا جستارهای شخصی است، گالری آریانا را با توجه به سابقه اش با رعایت تخفیف، به تنبیه تذکر کتبی با درج در پرونده محکوم کرده اند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۷ سایت های دیگر : شبکه اینترنتی آفتاب خبر فوری سینما سینما تابناک هرمزگان

نگارنده نخست به عنوان یک شهروندو در مرتبه بعدی ناظر تحولات مدیریت فرهنگی، نکاتی را در نقد این بیانیه برای آگاهی فعالان این عرصه تقدیم می کند:

1) در آیین نامه تاسیس، انحلال و نظارت بر نگارخانه ها مصوب سال 1379 وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، نام و اثری از چنین شورایی وجود ندارد. به این ترتیب اعضای شورای صادرکننده آن بیانیه فاقد جایگاه و وجاهت قانونی برای صدور چنین بیانیه ای بوده اند.

2) امضا کنندگان آن بیانیه در سطور نخست بیانیه، نمایشگاه آن دیگری را قابل تامل ندانسته و از آن به مثابه جستارهای شخصی یاد کرده اند اما بعدتر برای محکومیت گالری آریانا، به ماده دهم آیین نامه تاسیس، انحلال و نظارت بر فعالیت نگارخانه ها استناد کرده اند. این ماده اشعار می دارد: مسولیت رعایت موازین شرعی و قانونی در برگزاری نمایشگاه و عدم مغایرت مضامین آثار هنری با شئون و ارزش های ملی و اسلامی بر عهده مدیر نگارخانه است.

ظاهرا امضا کنندگان بیانیه موصوف انتظار دارند که گالری دار به تمامی شقوق و شئون فراخ واژگان موازین شرعی (که به تفسیر هر فقیه و ممیزی قطعا متفاوت است) و نیز به تمامی آثار هنری خلق شده پیشین و حال همه هنرمندان جهان آشنا و آگاه باشد!؟ تکلیفی مالایطاق(خارج از توان انسان) که خداوند هم بر بندگانش روا نمی دارد. اما چاره کار برای کاهش بروز این معضل (نبود اصالت اثر) تنظیم توافقنامه برگزاری نمایشگاه میان هنرمند و گالری دار متضمن تصریح و تاکید بر اینکه آثار ارایه شده در نمایشگاه حاصل از ایده، و خلاقیت ذهن هنرمند، است و نه تنبیه گالری دار بدل از متخلف!

3) ترکیب شورای برساخته موصوف، فاقد ساختار است و بنظر می رسد مجموعه ای از چهره های آشنا و نزدیکان مدیرکل هنرهای تجسمی را شامل شده است. چنانچه خوش بینانه تصور کنیم که مدیرکل هنرهای تجسمی وفادار به آموزه های مدیریت مشارکتی است و قصد آن دارد تا به جای تصمیم های شخصی در جایگاه قانونی اش، فعالانی از این عرصه را در مدیریت امورشان، شریک و دخیل سازد، آنگاه سزاوار و صواب است که نخست آیین نامه موجود با مشارکت نمایندگان نهادهای مدنی (ذی ربط و ذی نفع) از ابهامات و تناقضات با قوانین فرادست بازپیرایی و اصلاح شود و آنگاه با پیش بینی شورایی ساختارمند نظیر؛ نماینده گان نهادهای مدنی نظیر انجمن نقاشان، مجسمه سازان، عکاسان، نگارخانه داران و... پیش بینی و به تصویب برسد.

4) صدور چنین بیانیه ای در نخستین نشست چنین شورایی، بیش از هر چیز واکنشی است از سوی مدیرکل هنرهای تجسمی به افشاگر نیویورک نشین که چندی است علم پاک آیینی بر افراشته است. شایسته می دانم متذکر شوم که نباید انتظار داشته و خواهان آن باشیم که دولت در تمامی عرصه ها و هر حیطه ای از زندگی آدمیان وارد عمل شود. این امر نه به سود حکومت است و نه به اداره درست جامعه، کمک می کند. چرا که در این صورت خطر مداخله حداکثری دولت در امور شهروندان که موجب مخدوش شدن گوهر آزادی است، بیشتر می شود. از سویی باید در خاطر داشت که نظام جامعه خود به درستی با برخی از ناراستی ها و کژی ها بهتر و دقیق تر از حکومت برخورد می کند. همان گونه که مردمان با بدعهدان، دروغگویان و سارقان عمل می کنند. در خصوص نمایشگاه آن دیگری نیز غربالگری سره از ناسره توسط مردم و رسانه های گروهی شان، خود گواه درستی این مدعا است.

در پایان این گونه بنظر می آید که در جوامع امروزی برای برپایی جامعه ای آزاد و آباد، گزینه ای جز عمل بر اساس قانون (و نه سلیقه مجریان دستگاه ها) و نیز تنظیم و نگارش ضوابط و مقررات جز با مشارکت نهادهای مدنی متصور نیست.

57243

کد خبر 1270995

لینک خبر :‌ خبر آنلاین
بازار استفاده از مدل های مستهجن به عنوان هنرمند در عرصه فرهنگ و هنر ایران درحال تبدیل شدن به یک جریان است؛ این بار بناست یک مدل نشریات زرد اروپایی به عنوان رهبر ارکستر به ایران بیاید!
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۷ سایت های دیگر : برترین ها ساعت24 خبر خودرو خبرداغ تابناک باتو تیتر امروز

روزنامه کیهان چند روز قبل، از بازی یک مدل بدنام هندی در یک فیلم سینمایی انتقاد کرده بود که واکنش وزارت ارشاد را در پی داشت و معاون نظارت و ارزشیابی سینمایی این وزارتخانه از ضابطه مند شدن حضور بازیگران زن خارجی در فیلم های ایرانی خبر داد.
اما این بار سایت مشرق گزارش داده که قرار است در اواسط تیرماه به پیشنهاد شهداد روحانی ، رهبر ارکسترسمفونیک تهران با حمایت بنیاد رودکی، بئاتریچه ونیزی برای رهبری دو نفره ارکستر به تهران بیاید.
دعوتی که همچنان شبهه برانگیز است، چون بئاتریچه ونیزی به دلیل کارکرد مدلینگ، بیشتر در نشریات زرد ایتالیایی و فرانسوی مورد توجه قرار می گیرد تا به عنوان یک موسیقی دان!
باید منتظر ماند و دید که آیا وزارت ارشاد این بار قبل از وقوع مسئله جلوی آن را خواهد گرفت یا نه؟

لینک خبر :‌ روزنامه کیهان
صدور مجوز فعالیت مجسمه سازی با امضای مدیرکل مرکز هنرهای تجسمی موضوعی است که بار دیگر مورد توجه جامعه هنری قرار گرفته و در این روزها حاشیه ساز شده است. ارشاد می گوید: همه چیز سوءتفاهم است و انجمن مجسمه سازان می گوید: مجسمه ساز برای خلق اثر خود آزاد است و مجوز فقط برای تسهیل فعالیت مجسمه ساز در اخذ قراردادها با نهادها و ارگان های دولتی است.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۸

به گزارش خبرنگار ایلنا، هرچند بیش از یک ماه پیش موضوع صدور مجوز برای مجسمه سازان با بارگذاری در حساب اینستاگرام انجمن مجسمه سازان داغ شد اما این بار توییت رئیس هیات مدیره انجمن هنرمندان مجسمه ساز ایران در این خصوص جنجال به پا کرده است.

عباس مجیدی (رئیس هیات مدیره انجمن هنرمندان مجسمه ساز ایران) باتاکید برآنکه هیچ مجسمه سازی برای ساخت مجسمه نیازمند دریافت مجوز نیست، گفت: مجسمه ساز برای خلق اثر خود آزاد است و سال هاست شاهد حضور مجسمه سازان در بینال های هنری هستیم که هیچ مجوزی هم برای آن دریافت نکرده اند. این مجوز فقط به منظور تسهیل فعالیت مجسمه ساز در خصوص اخذ قراردادها با نهادها و ارگان های دولتی است.

او ادامه داد: مجسمه سازان برای انجام فعالیت خود و مجسمه سازی نیازمند مجوز نیستند اما حق طبیعی هنرمند است که معافیت مالیاتی داشته باشد. این مجوزها کمک می کند تا هنرمندان از مالیات که حدود 3 تا 15 درصد است معاف شوند. البته برای دریافت این مجوز باید هزینه ای به انجمن مجسمه سازان پرداخت کنند.

به گفته رئیس هیات مدیره انجمن هنرمندان مجسمه ساز ایران، مجسمه سازان عضو انجمن هر ساله 200 هزار تومان حق عضویت می دهند، از این رو برای صدور مجوز فعالیت، اعضای پیوسته 50 هزار تومان، اعضای وابسته 100 هزار تومان و سایر متقاضیان، 200 هزار تومان پرداخت می کنند. این مبلغ برای هزینه های جاری صدور این مجوز دریافت می شود. این مبلغ برای صدور مجوز سالانه یا دوسالانه دریافت می شود.

مجیدی در توضیح میزان درآمدی که انجمن مجسمه سازان از صدور این مجوزها بدست می آورد، گفت: این مبلغ برای هزینه های جاری و کارهای جاری از کارشناس گرفته تا چاپ صرف می شود.

او در پاسخ به این سوال که آیا سایر هنرها مانند عکاسی نیز برای همکاری با ارگان ها و نهادها نیازمند اخذ مجوز هستند، گفت: ا ین هنرها مانند عکاسی هزینه هنگفتی برای خلق اثر خود در پی ندارند و کارشان هزینه بر نیست. این درحالی است که مجسمه سازی هنر گرانی است و اگر مالیات از آن کسر شود، دیگر مبلغی برای هنرمند باقی نمی ماند. به طور مثال اگر هنرمند مجسمه ساز، یک اثر را 10 میلیون تومان قرار داد بسته باشد و 7 میلیون برای آن هزینه کرده باشد، اگر بخواهد 1 و نیم میلیون آن را مالیات بپردازد دیگر پولی برایش نمی ماند.

یکی دیگر از مسائلی که درخصوص مجوز فعالیت مجسمه سازی مطرح است این مهم است که این مجوز به امضای مدیرکل مرکز هنرهای تجسمی می رسد. رئیس هیات مدیره انجمن هنرمندان مجسمه ساز ایران در توضیح چرایی الزام امضای این مجوز که قرار است توسط انجمن صادر شود، توسط یک نهاد دولتی گفت: ما خواسته بودیم تا از طریق انجمن انجام شود اما وزارت ارشاد از ما خواست مجوزها را به امضای مدیرکل مرکز هنرهای تجسمی برسانیم چراکه معتقدند ما یک انجمن صنفی نیستیم و با وجود آنکه ما بر ارائه گواهی هنری توسط انجمن تاکید داشتیم اما ما را ملزم کردند تا گواهی ها توسط ما تهیه شود و امضای نهایی توسط ارشاد و مدیرکل مرکز هنرهای تجسمی زده شود. البته آنها نیز ممیزی های خود را دارند. درواقع می توان گفت، درخواست ما را برای اعمال تمام مراحل توسط انجمن و تایید مجوز با امضای انجمن مجسمه سازان را قبول نکردند.

رئیس هیات مدیره انجمن هنرمندان مجسمه ساز ایران با اشاره به بحث هایی که بر سر این امضا و صدور مجوز با وزارت ارشاد داشته اند، گفت: در نهایت مقابل وزارت ارشاد کوتاه آمدیم تا شاید بتوانیم کارها را تسهیل کنیم. نباید فراموش کرد که هنرمند مجسمه ساز در این عصر جایگاه صنفی مشخصی ندارد. ما این اختیار را نداشتیم که مجوز صادر کنیم و وزارت ارشاد تایید نهایی را در دست گرفت.

امضایی از جنس دولتی پای مجوزی از جنس مردم نهاد

محسن هاشمی (دبیر نخستین سمپوزیم بین المللی مجسمه سازی تهران) با اشاره به آنکه هرچه پیش می رویم، حس مشارکت پذیری و تمکین به مقتضیات عصر از سوی وزارت ارشاد و فرهنگ اسلامی کمتر می شود، گفت: آنچه امروز درخصوص صدور مجوز فعالیت مجسمه سازی شاهد هستیم، نیاز این مجوز به امضای مدیرکل مرکز هنرهای تجسمی است. در این مجوز آمده است که هنرمند با شماره عضویت و مستند به گزارش شماره اعلام شده انجمن هنرمندان مجسمه ساز ایران برای مدت یک سال از تاریخ صدور اجازه فعالیت بر اساس ضوابط و مقررات را دارد. در نهایت نیز این مجوز به امضای هادی مظفری (مدیرکل مرکز هنرهای تجسمی) می رسد.

او ادامه داد: درحالی که مسئولان امر سعی دارند دریافت این مجوز را امتیازی برای مجسمه سازان جلوه دهند، باید گفت که معنای امتیاز چیزی فراتر از حقوق است این درحالی است که حقوق قانونی این است که بخش هایی مانند بخش های هنری و انجمن های هنری از مالیات معاف باشند. وزارت ارشاد می تواند در نامه ای به این نکته اشاره کند که انجمن های هفتگانه هنری با سربرگ و مهری که در اختیار دارند، مورد تاییدشان است و اگر هنرمندی بخواهد معافیت مالیاتی بگیرد، به انجمن مراجعه کند و تاییدیه انجمن خود را بگیرد نه آنکه امضای یکی از بخش های دولتی پای مجوز صادر شده باشد.

هاشمی تصریح کرد: اینگونه است که گویی از فردا، شاعر و نقاش و ... باید برای فعالیت خود مجوز بگیرند! مانند آنچه که در سال های 70 مجوز ساز صادر می شد و می توانستیم با خودمان ساز حمل کنیم. تمام این موارد محدودیت هایی است که برای هنر بوجود می آورند. زمانی که صدور مجوز فعالیت مجسمه سازی که باید از طرف انجمن مجسمه سازان انجام شود، نیازمند امضای مدیرکل مرکز هنرهای تجسمی است، ناقض آزادی برای هنر و فعالیت هنرمند است.

یک سوءتفاهم

هادی مظفری (مدیرکل هنرهای تجسمی) نیز در این خصوص به ایلنا گفت: هیچ الزامی برای دریافت مجوز فعالیت مجسمه سازان وجود ندارد و این یک سوءبرداشت است. مجوز فعالیت مجسمه سازان نیز بنابر تقاضای انجمن مجسمه سازان در تعداد محدود صادر شده است. این درحالی است که فعالیت مجسمه سازی به هیچ عنوان نیازمند مجوز نیست.

او درخصوص چرایی صدور مجوز فعالیت مجسمه سازی با امضای مدیرکل مرکز تجسمی گفت: به خاطر آنکه نهادهایی مانند شهرداری و دارایی و سایر سازمان های رسمی چنین مجوزی را تقاضا کرده بودند و مجوز انجمن را نپذیرفته بودند و عنوان کردند که باید به تایید وزارت ارشاد برسد تا بتوانیم معافیت مالیاتی را اعمال کنیم.

مدیرکل هنرهای تجسمی در پاسخ به این سوال که آیا با چنین امری درصدد دولتی کردن هنر هستند، گفت: به هیچ عنوان اینگونه نیست. یک سوءتفاهم اتفاق افتاده و ابدا قرار نیست چنین اتفاقی بیافتد. کماآنکه در هیچ حوزه ای جز فعالیت گالری داران، مجوز صادر نمی کنیم.

لینک خبر :‌ خبرگزاری کار ایران
معاون امور هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، دانشگاه آزاد اسلامی را فرصتی ویژه برای آموزش هنر در عرصه دانشگاهی دانست.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۸

سید محمدمجتبی حسینی در گفتگو با خبرنگار حوزه هنرهای تجسمی گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا ، درباره همکاری معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با دانشگاه آزاد اسلامی گفت: دانشگاه آزاد اسلامی به خاطر سابقه ای که در آموزش رشته های هنری دارد و همین طور به دلیل فراوانی شعب و توانمندی کیفی چه در حوزه اساتید و چه از حیث دانشجویان هنر، یک فرصت ویژه برای آموزش هنر در عرصه دانشگاهی است.

وی اظهار کرد: خوشبختانه در خصوص شیوه های تقویت همکاری با این نهاد دانشگاهی جلسات مشترکی را با آقای دکتر علی اکبر ولایتی رئیس هیئت امنا و هیئت مؤسس و آقای دکتر محمدمهدی طهرانچی رئیس دانشگاه آزاد اسلامی داشته ایم. امیدوارم تداوم این جلسات و نتیجه مذاکرات در راستای توسعه آموزش هنر به ویژه هنرهای ایرانی اسلامی مؤثر باشد.

معاون امور هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی عنوان کرد: یکی از زمینه های اصلی همکاری معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با دانشگاه آزاد اسلامی در بحث تأمین کادر آموزشی و استادکاران دانشگاه هنرهای اسلامی ایرانی استاد محمود فرشچیان است. مدیران این دانشگاه و در رأس آنها شخص آقای بهمن نامورمطلق مشغول تدوین روش های آموزشی هستند.

حسینی افزود: ما هم در این زمینه نظرات و ظرفیت هایی داریم. با پیشبرد مباحث اداری و آموزشی در آن دانشگاه می توان وارد مباحث جزیی تر شد و حتماً شاهد همکاری مؤثر و کاربردی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با این دانشگاه تازه تأسیس خواهیم بود. به ویژه اینکه احیای نظام استاد شاگردی در فرایند آموزش هنرهای اسلامی ایرانی نقطه قوت و مزیت این دانشگاه است.

انتهای پیام/4072/4104/

لینک خبر :‌ خبرگزاری آنا
یک پیشکسوت تئاتر انتقال فضائل اخلاقی را وظیفه تئاتر کودک دانست و گفت: تئاتر کودک و نوجوان نباید مخاطب را ناامید کند بلکه باید به سمت عدالت حرکت کند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۷

به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس ، یدالله وفاداری پیشکسوت تئاتر در میزگرد تئاتر کودک و نوجوان حوزه هنری اظهار داشت: تئاتر کودک و نوجوان از سال 1300 وارد مدارس غیر دولتی ایران شد. افرادی در این زمینه متونی می نوشتند که زنده یاد جبار باغچه بان یکی از آن ها بود. تا اینکه در سال 1336 وزیر آموزش و پرورش دستور نوشتن نمایشنامه کودکان را صادر کرد که اولین نمایشنامه به نام تئاتر مدارس ایجاد و نوشته شد.

وی وضعیت تئاتر امروز مدارس را نسبت به گذشته وضعیت بهتری دانست و گفت: نویسنده و شاعر تئاتر برای نوشتن نمایشنامه باید تخصص لازم را داشته باشند و در این زمینه لازم است نظارت اعمال شود چراکه روح کودک اگر در یک نمایش آزرده شود به سختی اصلاح می شود.

این پیشکسوت تئاتر کودک خاطرنشان کرد: علاقمند شدن کودک به شخصیت ضد قهرمان زنگ خطر است چراکه کودک از رفتار بد او الگوبرداری می کند. تحصیل کرده های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بهترین مدرسان تئاتر ایران بودند بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مورد اهتمام کافی قرار نگرفت.

وفاداری بر رعایت اصول تئاتر کودک تاکید کرد و افزود: جشنواره هایی سالانه در زمینه کودک و نوجوان در آموزش و پرورش برگزار می شود که شامل تئاتر، تئاتر عروسکی، نقاله خوانی و نمایشنامه نویسی است، اما تعداد زیادی از کار هایی که در این جشنواره اجرا می شود، تئاتر کودک و نوجوان نیست.

این پیشکسوت تئاتر کمبود کار های زیربنایی اصولی در زمینه تئاتر کودک و نوجوان را مشکل این عرصه دانست و گفت: مسوولین تئاتر کودک و نوجوان آموزش و پرورش کسانی را دعوت به همکاری می کنند که آشنا به موضوع تئاتر کودک نیستند درحالی که تعریف تئاتر کودک و نوجوان ارائه نمایشی ساده و نه سطحی سعی در تغییر و تصحیح اندیشه مخاطب خود را دارد. آشنا کردن کودک با فضایل اخلاقی وظیفه تئاتر کودک است. این گونه از تئاتر نیازمند متخصص است چراکه حرفی که به کودک ارائه شود سخت قابل تغییر خواهد بود.

وی مخاطبین تئاتر کودک و نوجوان را سه قشر دانست و اظهار داشت: در موضوع نظم ما با مخاطب کودک منظم، متوسط و غیر منظم روبرو هستیم. در یک تئاتر کودک باید برای همه این اقشار حرف داشته باشیم درحالی که تئاتر های ما تنها برای یک قشر از کودکان پیام دارند.

وفاداری به نوع ارزیابی آثار هنری اشاره کرد و افزود: برای ارزیابی هر کار هنری فرمول هایی وجود دارد که براساس آن می توانیم اثر را ارزیابی کنیم. اینکه هنرمند می خواهد چه چیزی به کودک بگوید؛ مثلاً جنگ باید با زبان و فرهنگ کودک به آن ها گفته شود. اینکه در آن چه می خواهد بگوید موفق هست یا نه؛ در متن و زبان نمایشی توانسته هدف نمایش را درک کند و آن چه گفته می شود ارزش گفتن دارد یا نه سه ملاک ارزیابی اثر برای کودک است.

این پیشکسوت تئاتر خاطرنشان کرد: کودک و نوجوان در زمان حال زندگی می کند لذا باید در تئاتر کودک و نوجوان حرف تازه داشته باشیم. باید به بچه ها یاد بدهیم که قدردان لحظه ها باشند.

وی گفت: تئاتر کودک و نوجوان و دانش آموزی این امکان را دارد که به بچه بگوید چگونه وارد جامعه شود و درست زندگی کند. بچه ها در تئاتر کودک و نوجوان با فضائل اخلاقی آشنا می شوند؛ وقتی با این فضائل آشنا شوند آن را در زندگی به کار می گیرند. آموزش و پرورش به عنوان متولی تئاتر کودک و نوجوان باید برای آموزش تئاتر اهتمام جدی داشته باشد.

وفاداری احترام به بزرگ تر، شجاعت، فضائل اخلاقی و حرکت رو به تعالی را از جمله اهداف تئاتر کودک و نوجوان دانست و تصریح کرد: تئاتر کودک و نوجوان نباید مخاطب را ناامید کند بلکه باید به سمت عدالت حرکت کند. تعزیه های ما که به سمت شهادت است فضلیت شجاعت را نشان می دهد که در تئاتر کودک و نوجوان نیز مهم است که باید مسوولین اهتمام ویژه ای به آن داشته باشند.

این پیشکسوت تئاتر بر ضرورت تربیت مربی در این زمینه تاکید کرد و ادامه داد: باید زنگ تئاتر در مدرسه ایجاد شود چراکه تئاتر برای دانش آموز درس زندگی خواهد بود و برای این ساعت ها، متخصص نیز لازم است.

انتهای پیام/ 121

لینک خبر :‌ خبرگزاری دفاع مقدس
مدیر سالن پرواز ابراز امیدواری می کند، با احیای فعالیت عصرگاهی این سالن تئاتری این مکان به پایگاهی برای تئاتر کودک در شرق تهران تبدیل شود.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۷ سایت های دیگر : خبرگزاری اقتصادی ایران تیتر برتر

قرار است به زودی نمایش جادوی پاهای من از گروه تئاتر صلح، بعد از ظهرها در سالن پرواز واقع در منطقه پیروزی روی صحنه رود که در این باره سیامک موحدی مدیر این سالن در گفت وگویی با ایسنا توضیح داد: در حالی حاضر بیشتر صبح ها در این سالن نمایش اجرا می شد و قبلاً در یک بازه زمانی، بعد از ظهرها هم نمایش های مذهبی و کودک روی صحنه می رفتند، اما این روند چند سالی متوقف شده بود و حالا می خواهیم دوباره اجرا در بعد از ظهر را احیا کنیم.

او با اشاره به اینکه از اجرای نمایش های کودک در نوبت صبح در سالن پرواز به خوبی استقبال می شد و مدارس هم از متقاضیان جدی برای حضور دانش آموزان بودند، گفت: در حال حاضر قرار است نمایش جادوی پاهای من (از دوم تیرماه) روی صحنه رود و بعد آثار دیگری هم آماده اجرا هستند که از آن جمله به نمایش دهکده هاپو خان به کارگردانی حسین عالم بخش می توان اشاره کرد.

وی افزود: در این منطقه سالنی که استانداردهای لازم برای اجرای تئاتر را داشته باشد چندان موجود نیست و سالن پرواز هم یک سالن قاب صحنه ای و تقریباً مشابه تالار سنگلج است، در واقع در شرق تهران اصلاً سالن تئاتری با استانداردهای لازم برای اجرای تئاتر نداریم و این محل با توجه به ویژگی هایی که دارد شرایط مناسبی را می تواند مهیا کند. البته ما برای اجرای نمایش های بزرگسالان هم درخواست داشته ایم ولی مشکلاتی بوده که این امکان فراهم نشد و بیشتر وقت ها در نوبت صبح فقط آثار کودک داشتیم. با این حال در همین مجموعه یک بلک باکس هم داریم که امکان مناسبی برای اجرای برخی آثار می تواند باشد.

موحدی که خودش کارگردان تئاتر هم هست، ادامه داد: این سالن و مدیریت هنری آن متعلق به ارتش است و اگر اداره کل هنرهای نمایشی حمایت کند اتفاقات خوبی در این منطقه رخ خواهد داد چون ما هیچ بودجه ای از وزارت ارشاد نمی گیریم و اگر حداقل کمک هزینه ای به گروه های تئاتری این سالن شود شرایط برای اجرا راحت تر و به رونق تئاتر در این منطقه هم کمک خواهد شد.

نمایش جادوی پاهای من به کارگردانی زهرا شایان فر و سیاوش قلعه وردی از دوم تیر ماه با بازی شهرام نیک کار، فرهاد شکرالله زاده، منیر چراغی، فاطمه رستمی، سدنا محبی، شهرزاد کلانتری، میلاد رخش بهار، امیر محمد ملکی، علی صالحی، خورشید شایان فر، ماهان شکرالله زاده، خرداد شایان فر، امیر شیخ زاده، فرزانه کاظمی و آرمان کارخانه بازی می کنند.

انتهای پیام

لینک خبر :‌ خبرگزاری دانشجویان ایران
با تصاویری که از ونیزی در نشریات مختلف درج شده، کارکرد او به عنوان یک مدل، بیشتر از رهبر ارکستر سمفونیک است.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۷ سایت های دیگر : سینما پرس شهدای ایران

سرویس فرهنگ و هنر مشرق - ارکستر سمفونیک تهران در تاریخ 12و13 تیرماه به پیشنهاد شهداد روحانی و دعوت بنیاد رودکی در تالار وحدت از بئاتریچه ونیزی به روی صحنه می روند.

برگزاری کنسرتی با رهبری مشترک شهداد روحانی و بئاتریچه ونیزی

چند روز قبل بحث ها و اعتراضات فراوانی به حضور ایشا گوپتا مدل نه چندان خوشنام هنری در مطبوعات منتشر شد و ارشاد حضور پس از مدت ها واکنشی از خود نشان داد و دستور ضابطه مند کردن بازیگران زن خارجی را در فیلم های ایرانی صادر کرد. به فاصله بسیار کمی در اواسط تیرماه به پیشنهاد شهداد روحانی ، رهبر ارکسترسمفونیک تهران با حمایت بنیاد رودکی، بئاتریچه ونیزی را برای رهبری دو نفره ارکستر به تهران می آورد.

بیشتر بخوانید:

نوازنده پنجاه سال برای اسراییل در تهران به روی صحنه می رود +عکس پشت پرده حضور گروه اُپرای سوئیسی در تهران چیست؟ / سفارت خانه های اروپایی کمر به قتل موسیقی ایرانی بسته اند +اسناد

دعوتی که همچنان شبه برانگیز است، چون شهداد روحانی به تنهایی ارکسترهای بزرگتری را هدایت کرده است و نیاز به همکار برای رهبری این ارکستر ندارد. بئاتریچه ونیزی بدلیل کارکرد مدلینگ، بیشتر در نشریات زرد ایتالیایی و فرانسوی مورد توجه قرار می گیرد.

براساس شنیده ها، نفر دومی نیز کاندیدای حضور در ایران است که پس از اجرای ونیزی توسط یک بنیاد فرهنگی به کشور دعوت خواهد شد.

لینک خبر :‌ مشرق نیوز
جشنواره مجسمه های برفی و یخی ، پنجشنبه و جمعه 30 و 31 خرداد ماه در تله کابین توچال برگزار می شود.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۷ سایت های دیگر : خبرگزاری شبستان

به گزارش هنرآنلاین ، هادی مظفری؛ مدیرکل هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با بیان این مهم که از جذابیت های ویژه این جشنواره، برگزاری در داغ ترین روزهای سال است، گفت: در حالی که دمای هوای اکثر نقاط کشور بالای 40 درجه سانتی گراد است و در آستانه تابستان، برپایی چنین رویدادی در چنین فضایی، بسیار شگفت انگیز است. در سال جاری با توجه به بارندگی های زیاد و برکت الهی، فضایی محقق شد که جشنواره مجسمه های برفی و یخی در این زمان از سال در پیست اسکی توچال ایستگاه 7 برگزار شود.

هادی مظفری در بیان هدف از برگزاری این جشنواره گفت: هدف مشترک ما و مجموعه تفریحی ورزشی توچال این است که ساعات مفرح و شادی را برای مردم رقم بزنیم. مردم در مواجهه فضای هنری قرار بگیرند و لحظاتی با آرامش و آسودگی بیشتر در کنار خانواده این رویداد هنری را تجربه کنند.

وی اظهار داشت: چنین جشنواره هایی تا کنون به صورت عمومی برگزار می شدند و کماکان هم برگزار می شوند. حال هدف ما از حضور در اینگونه جشنواره ها افزودن بخش تخصصی و غنای بیشتر هنری به این جشنواره هاست. حضور ما در جشنواره مجسمه های برفی و یخی نیز به همین نیت است و در نقطه اول تخصصی کردن فضاست.

وی افزود: رویکرد دوم ما این است که هنر را به میان مردم ببریم. با برگزاری رویدادهایی نظیر شهروند ؛پرتره (پل طبیعت و رامسر ) ، مجسمه سازان و سرامیست ها در روستای کلپورگان، مجسمه های نمکی نهبندان، نمایشگاه عکس در ایوان زیرین میدان ولیعصر، جشنواره مجسمه های برفی و یخی و... دایره هنرهای تجسمی را به سمت مردم بازتر بکنیم و مردم هم بتوانند بیشتر در محیط و فضای هنری قرار بگیرند .

مظفری اضافه کرد : اداره کل هنرهای تجسمی در میدان اتصال دانشگاه ها، انجمنها، تشکل های هنری قرار دارد و وصل کردن و ارتباط این تشکل ها با هم برای برگزاری چنین رویدادهایی کار جدی ماست. جشنواره مجسمه های برفی و یخی هم با ایجاد هماهنگی میان دانشگاه هنر ،دانشگاه تهران، انجمن های مرتبط هنری و هنرمندان پیشکسوت و صاحب نام این حوزه برگزار می شود. به عنوان مثال در پروژه شهروند؛پرتره ،اساتید و هنرمندان پیشکشوت را در حال کار در کنار هنرمندان جوان، دانشجویان، هنرجویان و حتی علاقمندان هنر دیدیم. در بیرجند نیز مردم بومی دوشادوش دانشجویان و هنرجویان مجسمه خلق کردند. هدف گذاری روی تمامی بخش هاست از استاد تا دانشجو و حتی علاقمندان و عموم مردم را در بر می گیرد .

در ادامه سید حسن میر یحیایی؛ مدیر عامل مجموعه تفریحی ورزشی تله کابین توچال گفت: در سال جاری ما با رکوردی بی سابقه در مجموعه توچال رو به رو بودیم ؛ پیست اسکی این مجموعه تا 24 خرداد ماه امسال قابل بهره برداری بود و این از وجود نعمات الهی و بارش های زیاد سال گذشته است. در ادامه این فضا، ما تصمیم گرفتیم برای ایجاد شادی و نشاط عمومی میان مردم و برگزاری رویداد فرهنگی و هنری، جشنواره مجسمه های برفی و یخی را با همکاری اداره کل هنرهای تجسمی تدارک ببینیم. تناقض برف و گرمای تابستان در توچال و در شهر برای مردم و علاقمندان بسیار جذاب است و ما از همین ویژگی استفاده کردیم و چنین رویداد هنری را در دستور کار قرار دادیم .

وی افزود: در پی برپایی این رویداد هنری هم مردم با هنر تنگاتنگ درگیر می شوند و در رویایی با فضای فرهنگی و هنری قرار میگیرند و هم به نوعی با مجموعه توچال و تله کابین آشنا می شوند .

یحیایی افزود: ما در مجموعه برای برگزاری دومین جشنواره مجسمه های برفی و یخی امکان حضور 50 گروه هنری را داریم. هنرمندان و اساتید در 20 گروه شرکت خواهند کرد و علاقمندان تقریبا در 30 گروه مجسمه خلق خواهند کرد. ما تمهیدات ویژه ای نیز برای مردم عادی در نظر گرفتیم تا از تخفیف 15 درصدی بلیت تله کابین برخوردار شوند .

مدیر عامل مجموعه تفریحی ورزشی تله کابین توچال با بیان اینکه مراسم اختتامیه در ظهر روز جمعه 31 خرداد ماه برگزار می شود، گفت: ظهر روز جمعه 31 خرداد ماه اختتامیه دومین جشنواره مجسمه های برفی و یخی برپا خواهد شد و داوران این دوره شامل نرگس حریریان، رضا قره باغی و کوروش گلناری برترین های این رویداد را معرفی و به نفرات سوم تا اول، جوایز نقدی اهدا خواهد شد .

گفتنی است، دومین جشنواره مجسمه های برفی و یخی توسط مجموعه تفریحی ورزشی تله کابین توچال با همکاری اداره کل هنرهای تجسمی در پیست اسکی توچال ایستگاه 7 تله کابین، پنجشنبه و جمعه 30 و 31 خرداد ماه 1398 برگزار خواهد شد .

لینک خبر :‌ هنر آنلاین
غلامرضا صنعتگر با اشاره به بازگشت بیماریش گفت:اگر مسئولان به من وعده وعید نمی دادند تا الان مشکلم را خودم حل می کردم.

به گزارش خبرنگار حوزه موسیقی گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان ، متاسفانه غلامرضا صنعتگر خواننده ارزشی کشور همچنان با مشکل نوسان شدید فشار خون مواجه است. او بار ها در بیمارستان بستری شده و حتی تحت عمل جراحی قرار گرفته است.

صنعتگر درباره آخرین وضعیت خود به خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان ، گفت: متاسفانه سه روز است که مجدد بیماری سراغ من آمده است. فشار بسیار بالا که سلامتی بدنم را تحت تاثیر قرار داده است.

بیشتر بخوانید: رکورد فشار خون ایران را زدم / دکترها از وضعیت جسمانی ام متعجب هستند!

وی بابیان اینکه البته در حال حاضر بیمارستان نیستم،گفت: الان بندر عباس هستم و پزشکم اجازه برگشت با هواپیما را نداده است. باید منتظر بمانم تا بدنم به حالت عادی خود برگردد.

صنعتگر ادامه داد:قرار بود یک عمل در خارج از کشور انجام دهم که متاسفانه این اتفاق نیفتاد و فعلا به همین دارو ها بسنده کردم و منتظرم ببینم چه اتفاقی می افتد.

خواننده قطعه میشه ضامنم بشی در ادامه به فعالیت های هنریش اشاره کرد و گفت: بعضی قطعات را خوانده ام، اما آن انرژی و حس و حال قبل را ندارم. زمانی که یک هنرمند کار هنری انجام می دهد، باید سرشار از انرژی باشد؛ متاسفانه انرژی من کم شده و ان شاء الله با دعای مردم روحیه ام بهتر شود.

بیشتر بخوانید: خواستم به صنعتگر کمک کنم، مسئولیتم در ارشاد به پایان رسید!

صنعتگر در پایان با گلایه از مسئولان گفت: مسئولان همان ابتدا فقط یک وعده دادند و رفتند؛ من هم خیلی پیگیر وعده ها نشدم. از کلمه کمک بدم می آید. این افراد قرار بود یک همکاری کنند که این همکاری را نکردند و به بدترین شکل ممکن من را در تنگنا قرار دادند. اگر به من وعده وعید نمی دادند تا الان مشکلم را خودم حل کردم. من به دلیل وعده وعید های افرادی که نمی دانم اسمشان را مسئول بگذارم یا چیز دیگر،منتظر ماندم؛ این افراد با جان هنرمندان بازی می کنند.

انتهای پیام/

آخرین اخبار از وضعیت جسمانی غلامرضا صنعتگر

لینک خبر :‌ باشگاه خبرنگاران جوان
محمد اله یاری مدیرکل دفتر موسیقی بر حمایت از موسیقی نواحی تاکید می کند اما کنسرت گروه سازینه به علت دیر صادر شدنِ مجوزش، لغو می شود.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۷ سایت های دیگر : تهران پرس خبرگزاری اقتصادی ایران روزنامه ایران

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا ، صبح امروز دوشنبه 27 خرداد 1398، معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خبری برای رسانه ها ارسال کرد که به فعالیت های مدیرکل دفتر موسیقی اختصاص داشت. به نظر می رسد که این خبر در راستای بزرگنمایی در فعالیت های مدیرکل جدید دفتر موسیقی و البته کم رنگ کردنِ، استعفای مدیرکل پیشینش منتشر شد.

این خبر از بازدید محمد اله یاری مدیرکل دفتر موسیقی از تمرین ارکستر ملی روایت دارد. همچنین در این خبر به دیدار اله یاری با مدیران آموزشگاه های آزاد هنری اشاره شده و در جای دیگری از این خبر آمده است که اله یاری با میر تقی خانی، معاون فرهنگی سازمان عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی هم دیدار کرده است.

شاید از همه این ها مهمتر اشاره به این نکته است که مدیرکل دفتر موسیقی در دفترش مهمان دیگری هم داشته است؛ علی اکبر مرادی یکی از برترین نوازندگان موسیقی ایران.

مرادی از سوی مجله Songlines به عنوان یکی از 50 نوازنده برتر دنیا انتخاب شده است.

اله یاری مدیر کل دفتر موسیقی در دیدار با علی اکبر مرادی بر ضرورت توجه به موسیقی نواحی تاکید می کند.

چند خطی که در بالا خواندید همان قسمِ حضرت عباس است که اله یاری بر آن ها تاکید دارد. اما دُمِ خروس کجاست.

دُمِ خروس

صبح امروز و همزمان با انتشار مطالب بالا، خبر آمد که کنسرت گروه سازینه لغو شده است. این گروه قرار بود 28 خرداد 1398 کنسرتی خیریه برای کمک به سیل زدگان لرستان برگزار کند. سازینه در سال های گذشته تلاش کرده که با حضورِ چهره های شناخته شده موسیقی نواحی مختلف ایران، نمادی کُلی از این موسیقی های ارزشمند باشد.
سازینه در هر اجرایش چندین هنرمند از نقاط مختلف ایران را در کنار هم به صحنه می برد تا نمادی از اتحاد و همدلیِ اقوام ایرانی باشد.

شگفتا! به راستی ما کدام را باور کنیم.

یکی از مسئولان برگزاری کنسرت گروه سازینه می گوید: ما برای گرفتن مجوزهای لازم برای اجرای گروه سازینه کمی دیر اقدام کردیم اما وزارت ارشاد می توانست با مساعدتش به ما اجازه باز کردن سایت بلیت فروشی را بدهد تا روند بروکراسیِ مجوز گرفتن طی شود.

چنین رفتاری در قبال موسیقی نواحی در تضاد کامل با سخانان اله یاری مدیرکل جدید دفتر موسیقی است.

کاغذبازی ها همچنان ادامه دارد

نگاهی به ماجرای لغو کنسرت گروه سازینه مسئله مهمی را روایت می کند و آن هم اینکه؛ دفتر موسیقی و مدیرکل جدیدش در برگزاری این کنسرت هیچ مساعدتی نداشته اند. در حالی که این گروه سابقه ای مشخص در موسیقی ایران دارد و تقریبا تمام اعضایش از چهره های شناخته شده موسیقی نواحی ایران هستند.
با این حال باز هم دفتر موسیقی وزارت ارشاد بر طی شدنِ تمام مراحل بروکراسی(بخوانید کاغذ بازی ها) تاکید داشته است و در نهایت زمان هم زمان به هدر می رود و کنسرت هرگز برگزار نخواهد شد.

باید توجه کنیم که کنسرت سازینه اجرای خاص بود؛ چرا که این اجرا برای کمک به مردمان سیل زده ی لرستان برگزار می شد. چنین رویدادی باید حمایت همه جانبه وزارت ارشاد را با خود داشته باشد.

روایت است که در دوران مدیرکلِ پیشینِ دفتر موسیقی، برخی از گروه های موسیقی نواحی هرگاه فرصت کمی برای تبلیغات و بلیت فروشی داشتند، علی ترابی مدیرکل پیشینِ دفتر موسیقی با مسئولیت خودش اجازه بلیت فروشیِ آنها را صادر می کرد. در واقع ترابی برای گروه های موسیقی نواحی و هنرمندان شناخته شده این عرصه، هر نوع بروکراسی اداری را کنار می گذاشت و با مسئولیت خودش، تمام قد از این موسیقی حمایت می کرد.

اکنون جامعه موسیقی انتظار دارد که مدیرکل جدید دفتر موسیقی هم به جای گفتارها و وعده های شفاهی، در حمایت از موسیقی نواحی و موسیقی ایرانی عملگرا باشد.

انتهای پیام/

لینک خبر :‌ خبرگزاری تسنیم
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۸ سایت های دیگر : مجمع ناشران انقلاب اسلامی

به گزارش مشرق ، دوستی دارم از آن کتاب خوان ها و به قول معروف کرم کتاب ها، که هروقت و هرجا فرصتی پیدا کند، کتابی را از کیفش بیرون می آورد و شروع به خواندن می کند. آمار همه کتاب های جدید را دارد و می داند که فلان نشر چه کتاب هایی را درحال انتشار دارد. زمانی که تازه کتاب های الکترونیک وارد عرصه شدند، با هم صحبت می کردیم و می گفت: کتاب الکترونیک خوبه، همه دنیا هم به این سمت میرن. اما برای من بوی کاغذ یه چیز دیگه است. دلم می خواد که همیشه کتاب به صورت فیزیکی توی دستم داشته باشم. تا اینکه بخوام کتاب را از داخل گوشی و تبلت بخونم.

این اتفاق و این جمله ها برای خیلی ها آشناست. تقریباً همه کرم کتاب ها این اعتقاد را دارند. اما نکته مهم اینجاست که با گران شدن کتاب و تقریباً چند برابر شدن قیمتش، سیل طرفداران کتاب به سمت کتاب های الکترونیک روان شده است. چون مخاطب کتاب نمی تواند دیگر در این اوضاع گرانی، کتاب مورد نظرش را مثلاً با قیمت 100 هزار تومان بخرد! همین باعث می شود به سمت اپلیکیشن های کتاب خوان یا حتی کتاب های صوتی برود. در این گزارش نگاهی داشتیم به چند اپلیکیشن کتاب خوان فعال در کشور و ضمن معرفی آنها، گفت وگویی با مدیران شان داشتیم تا بدانیم چقدر این اپلیکیشن ها با توجه به گرانی کتاب، مخاطب شان زیاد شده است و چقدر تغییر قیمت داشته اند.

اپلیکیشن های کتابخوانی کدامند و چه زمانی آمدند؟

در سال های اخیر، کتاب های بسیاری به صورت الکترونیک به بازار عرضه شده است که این خود گویای رشد و رواج روزافزون کتاب الکترونیک میان کاربران است. پیدایش کتاب های الکترونیکی به سال 1971 باز می گردد. این کتاب های الکترونیکی با به کارگیری لامپ پرتو کاتدی، تصاویری را روی پرده پدید می آورد که می توانست جایگزین چاپ و کاغذ شود، اما نخستین کتاب الکترونیکی دیجیتال، به نام نوومدیاس روکت در سال 1999 منتشر شد. اپلیکیشن های کتاب خوانی سعی در پرکردن شکاف بین مطالعه و شبکه های اجتماعی دارد. این اپلیکیشن ها فضایی مثل یک فروشگاه کتاب و کتابخانه را برای افراد تداعی می کنند که افراد می توانند از محتوای این کتابخانه در ابزارهای الکترونیکی گوشی و تبلت بهره ببرند. اپلیکیشن های اولیه شامل پی دی اف انتشارات یک ناشر بودند. یک اپلیکیشن ساده در گوشی بدون هیچ قابلیت یا ویژگی ای که فقط کاربر می توانست منابعش را از آنجا تهیه یا خریداری کند مثل نشر چشمه، نشر نی، نشر قطره. در نمایشگاه کتاب تهران سال 91 ، اپلیکیشن هایی به ناشران معرفی شدند نه فقط برای یک ناشر و نه فقط برای ارائه پی دی اف منابعشان، بلکه اپلیکیشن هایی با ویژگی ها، قابلیت ها و خدمات قابل توجه نسبت به گذشته، اپلیکیشن هایی مثل نرم افزار کتابراه، فراکتاب، نرم افزار فیدیبو و نرم افزار طاقچه.

فیدیبو

فیدیبو، اولین سامانه multi-platform تولید و توزیع کتاب الکترونیک و صوتی در خاورمیانه است که مبتنی بر استانداردهای جهانی صنعت نشر و با رعایت کامل قانون جهانی کپی رایت طراحی و اجرا شده است. این سامانه، با پشتیبانی مهدی فیروزیان که از سال 92 کار خود را آغاز کرده است، توانسته بیش از 300 ناشر نامدار ایرانی و همچنین چندین ناشر برجسته بین المللی را با خود همراه کند و با افتتاح دفاتر پشتیبانی و فنی در کشورهای اسپانیا (مورسیا)، لبنان (بیروت) و ایران (تهران) امیدوار است در کوتاه ترین زمان ممکن شعار اولیه خود که مطالعه آزاد برای همه، همه وقت، همه جا است را تحقق بخشد. محتوای فیدیبو در پنج سربرگ دسته بندی شده است. فیدیبو با ارائه خدماتی مثل هدیه دادن کتاب به آشنایان و دوستان و درخواست کتاب درصورت عدم وجود کتاب موردنظر در برنامه حتی مرور خودکار، سعی در پیشی گرفتن از رقیب خود یعنی اپلیکیشن طاقچه دارد.

طاقچه

طاقچه یکی از مراجع خرید کتب الکترونیکی به طور قانونی است که از آبان ماه سال 93 با مدیریت محمد صدوقی به طور رسمی در اختتامیه همایش ملی نشر الکترونیک در دانشگاه تهران رونمایی شد. این اپلیکیشن درحال حاضر با حدود 300 ناشر از ناشران خوب و بزرگ کشور مانند سوره مهر، چشمه، ثالث، سروش، جامی، هیرمند و... همکاری می کند و با بیش از 12 هزار محتوا شامل کتاب، مجله و روزنامه در طاقچه در دسترس است. طاقچه با ارائه خدماتی مثل رمزگذاری برای هرکتاب در نرم افزار کاربر و تهیه آرشیو از حساب کاربری کاربران، سعی در جذب اعتماد دو رکن اصلی اپلیکیشن یعنی ناشران و کاربران دارد. امکان معرفی کتاب به دوستان از طریق شبکه های اجتماعی و جست وجو در متن کتاب از جمله ویژگی های طاقچه است که تقریباً شبیه اپلیکیشن آمازون است.

نوار

خودشان با تعریفی که در سایت شان گذاشته اند، نوشته اند: زندگی شلوغ امروز باعث شده تا وقت خالی برای کتاب خواندن نداشته باشیم. نوار، راه حلی است برای زندگی شلوغ امروزی که کتاب ها، دانستنی های مفید زندگی، کسب وکار و هرچیز خوب دیگه ای را برای شما شنیدنی و جذاب می کند. این گونه شما می توانید همیشه و همه جا با گوش دادن به کتاب های صوتی، یاد بگیرید، شگفت زده بشوید و از وقت خود بهترین استفاده را ببرید. مثلاً موقع پیاده روی روزانه، توی مترو، تاکسی و اتوبوس، زمان مسافرت ها، موقع رسیدگی به کارهای خانه، قبل از خواب یا هروقت دیگه ای می توانید از شنیدن کتاب لذت ببرید.

کتابراه

اهداف کتابراه برای حضور در نشر الکترونیک، ایجاد و توسعه بستری مناسب جهت گسترش نشر الکترونیک، ارائه نرم افزار کتابخوان تحت پلتفرم های مختلف، گسترش فرهنگ مطالعه کتاب های الکترونیکی، گسترش تعداد مخاطبان، چه ناشران و چه کاربران، کاهش هزینه کتاب الکترونیکی به وسیله کاهش هزینه های انتشار و جلوگیری از قطع درختان است. که از سال 1391 کارشان را شروع کرده اند.

خسروآبادی، مدیر داخلی کتابراه:

ناشران بیشتری در این یک سال و اندی به کتابراه یا اپلیکیشن های کتابخوانی پیوسته اند، چون قیمت کاغذ با توجه به گرانی های اخیر بالا رفته است. برای مخاطبان هم کلاً پدیده اپلیکیشن های کتابخوانی، مساله ای جدید است. تعداد مخاطبان ما در یک سال اخیر، دو یا سه برابر شد. در مورد قیمت کتاب ها هم باید بگویم که برخی ناشران، قیمت کتاب های الکترونیک شان را هم بالا برده اند، البته تخفیف هم داشته ایم. از 30 تا 50 درصد این تخفیف ها تغییر می کنند، اما در کل از ابتدای شروع کارمان سعی داشته ایم که این تخفیف ها را داشته باشیم. درحال حاضر، با بیش از 700 ناشر و مولف همکاری داریم اما آمار دقیقی از روند افزایش آنها در یک سال اخیر نداریم، ولی می توان گفت در این چند وقت ناشران زیادی به مجموعه کتابراه اضافه شده اند.

مصطفی میرنوری، مدیر مارکتینگ و فروش فیدیبو:

چند مساله برای دلایل پیشرفت و بزرگ شدن بازار کتاب الکترونیک وجود دارد که یک مساله قیمت کتاب است. بازار کتاب الکترونیک به شدت درحال رشد است و دلایل متعددی دارد که یکی از آنها گران شدن کاغذ است. به طور مشخص مردم شناخت آنچنانی از کتاب الکترونیک و خواندن آن در بستر قانونی نداشتند و اپلیکیشن های کتابخوان این فرصت را ایجاد کرد تا شرایطی برای انتشار قانونی یک محصول فرهنگی در فضای مجازی فراهم شود. شاید پیش از اپلیکیشن های کتابخوان، افرادی که کتاب کاغذی می خوانند، کتاب الکترونیک نخوانده بودند، اما الان دیگر مردم درحال تجربه این موضوع هستند و با این فرآیند آشنا شدند و این تجربه ها، معمولاً تجربه های دلچسبی برایشان خواهد بود. البته این هم خیلی درست نیست که بگویم فقط به صرف گران شدن کتاب، مردم به سمت کتاب الکترونیک رفته اند. رشد مخاطب به صورت روزانه است، اما اینکه بخواهیم فقط برای این مساله گرانی، مخاطب را بررسی کنیم، نه این را نداشتیم. چون خیلی نمی شود با این گزاره مخاطب را اندازه گیری کرد. در کل، اقبال به کتاب های الکترونیک به شدت درحال رشد است. این را هم نباید از نظر دور کنیم که قیمت کتاب به شدت در حال نجومی شدن است و یک سری از مخاطبان ما به این دلیل به سمت کتاب الکترونیک می آیند. از سال گذشته تا به امروز، رشد مخاطبان اپلیکیشن های ما نزدیک به پنج برابر شده است. در کل بازار روبه رشدی در کتاب های الکترونیک وجود دارد. شما با طیف گسترده ای از مخاطبان مواجه هستید که یک بار هم کتاب الکترونیک را تجربه نکرده بودند، اما در یک سال اخیر، مخاطبان ما درحال رشد هستند. درمورد اینکه چقدر گرانی کتاب بر قیمت کتاب های اپلیکیشن ما تاثیر داشته، باید بگویم که اساساً در همه جای دنیا، قیمت کتاب الکترونیک درصد قابل توجهی کمتر از قیمت پشت جلد کتاب چاپی است. مثلاً اگر کتابی قیمت جلد چاپی اش 10 هزار تومان باشد، بسته به تصمیم ناشر درصدی از این نرخ، به عنوان قیمت کتاب الکترونیک از 5 هزار تومان تا 7 هزار تومان انتخاب می شود. در ایران این درصد کم شدن مبلغ تا 50 درصد انتخاب شده است ولی خب بعضاً ناشرانی هستند که قیمت ها را همیشه رصد می کنند و نرخ های شان را نسبت به کتاب چاپی بالا می برند. بحث دیگر اینکه قیمت کتاب چاپی به روز در حال افزایش است، درحالی که افزایش قیمت کتاب الکترونیک این طور نیست. شاید سالی یک بار بازنگری درباره قیمت آن انجام شود و مجدداً قیمت بالا برود. این افزایش قیمت هم برای این است که ناشر همچنان سهمی از کتاب را به نویسنده یا مترجم تقدیم می کند و البته باید درنظر بگیرید که آن فضای کار یا پلتفورم برنامه نیز هزینه هایش بالا می رود. به همین دلیل قیمت کتاب هم افزایش پیدا می کند. با این وجود، هستند ناشرانی که 30 درصد قیمت کتاب چاپی را به عنوان قیمت کتاب الکترونیک شان نرخ گذاری می کنند.

صدوقی، مدیرعامل طاقچه:

در سال گذشته تقریباً 100 درصد رشدمخاطب داشتیم. در بحث میزان مراجعه و خرید از اپلیکیشن طاقچه و همچنین درمورد تعداد کتاب ها هم تقریباً روزانه 25 عنوان کتاب را در طاقچه منتشر کردیم. مساله ای که داریم این است که چون فرآیند این کار نیاز به تبدیل دارد، لزوماً به میزان درخواست ناشران اتفاق نمی افتد. مگر اینکه تعداد نیروهای مان را افزایش بدهیم. ولی بیشتر سعی مان این است که کیفیت را بالا ببریم، فعلاً انتشار کتاب هایمان 25 عنوان در روز است که شاید این تعداد به 50 عدد هم برسد. میزان خریدهای مان به نسبت سال گذشته 3 برابر شده است. در یک سال گذشته مذاکرات زیادی با ناشران داشتیم. حالا هم کاغذ گران شده است و مخاطب که دیگر نمی تواند کتاب کاغذی بخرد، باعث شده است هم ناشر و هم مخاطب به سمت کتاب الکترونیک بیایند. در مورد سهم درصدی استفاده از کتاب های الکترونیک درکشورمان در سال 97، مجموعه کتاب های الکترونیک قانونی، تقریباً فروشی نزدیک به 12 تا 15 میلیارد تومان را تجربه کرده اند. این عدد در سال 98 به 30 میلیارد تومان هم رسیده است. اگر بازار کتاب را در کشور که عددهای مختلفی برای آن می گویند، ولی حدود 2 هزار میلیارد درنظر بگیریم؛ این رقم 30 میلیارد تومان فروش کتاب الکترونیک، فقط یک و نیم درصد از کل بازار کتاب است. در حالی که در دنیا، این سهم به 13 درصد می رسد. اینکه چرا در کشور ما آنقدر این درصد پایین است؛ دلایل مختلفی دارد ولی یکی از دلایلش، به خاطر این است که بخش وسیعی از خوانندگان کتاب الکترونیک، در فضای غیرقانونی، کتاب ها را دانلود می کنند. با این حال امیدواریم با توجه به اینکه کتاب در پلتفرم های ایرانی امکانات ویژه تری دارد و البته تبلیغات صحیح کتابخوان ها، خرید قانونی کتاب، ترویج شود. در این یک سال و اندی، کتاب های الکترونیک، 30 درصد گران شده است. نکته این است که قیمت گذاری را ما انجام نمی دهیم و مردم هم به اشتباه در ذهن شان اینجا افتاده است، قیمت را ناشر مشخص می کند که آن هم به فراخور مشکلاتی که دارد، قیمت را تغییر می دهد. این 30 درصد افزایش با توجه به زیادشدن هزینه ها در همه قسمت ها عدد غیرمنطقی ای نیست. البته در سال 98 هم ممکن است ناشر با توجه به قیمت کتاب کاغذی این قیمت را هم تغییر دهد. به هر حال سیاست های نرخ گذاری کتاب بین ناشران متفاوت است.

شربتیان، مدیرعامل نوار:

ما کمی درمورد اینکه آمار اعلام کنیم، محتاط هستیم اما نکته این است که مخاطبان مان چندین برابر شدند. در مورد محتوای صوتی هم باید بگویم هم محتوای صوتی که در استودیوهای نوار درحال تولید است رو به افزایش است و هم اقبال ناشران چاپی به تولید آثارشان به صورت صوتی بیشتر شده است. از طرفی ناشران سایز کوچک صوتی به بازار اضافه شده اند که در سال 96 و 97 وجود نداشتند. افزایش فروشی که در سال 96 یا 97 و در همین سه ماهه نخست 98 برای ناشران از طریق پلتفرم ها به وجود آمده است، همه را به این فکر انداخته که می توانند روی بازار کتاب صوتی سرمایه گذاری کنند. قیمت های کتاب توسط خود بازار یا همان ناشران تعیین می شود. ما افزایش قیمت نداشتیم و این گرانی چیزی است که از بازار کتاب شکل گرفته است. با وجود اینکه قیمت کتاب چاپی تا نزدیک صددردرصد افزایش داشته، اما در مورد کتاب های الکترونیکی فقط 10 درصد رشد قیمت داشتیم. ضمن اینکه برای کتاب های اپلیکیشن ها هم تخفیف هایی درنظر گرفتیم و این تخفیف ها، باعث ترغیب مخاطبان برای خرید کتاب می شود.

هفته گذشته، گزارشی را در مورد افزایش قیمت کتاب های چاپی منتشر کردیم که در آن به بررسی قیمت کتاب از سال 96 تا 98 را بررسی کردیم. مثلاً تغییر قیمت از سال 96 تا 98، حدود 98 درصد بود. این افزایش تقریباً صد در صدی قیمت کتاب چاپی در حالی است که به گفته مدیران اپلیکیشن های کتابخوان، قیمت اکثر کتاب های الکترونیکی، قبل از این 50 درصد قیمت کتاب چاپی بود، اما ناشران این تغییر را امسال به 30 درصد رسانده اند و مخاطب باید 70 درصد قیمت کتاب را بپردازد. با توجه به این آمار متوجه می شویم که تغییر قیمت در کتاب های الکترونیک نسبت به دو سال گذشته، چیزی حدود 180 درصد افزایش داشته است. اما با وجود این رشد در بازار کتاب الکترونیک، مشتریانش تا پنج برابر افزایش پیدا کرده است.

*فرهیختگان

لینک خبر :‌ مشرق نیوز
تهران- ایرنا- مدیر عامل موسسه خانه کتاب در مورد اجراشدن طرح تابستانه کتاب گفت: برای اجرای این طرح فقط منتظر تایید تخصیص یارانه نشر هستیم و همه تمهیدات زیربنایی برای ثبت نام ناشران آماده است.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۸ سایت های دیگر : ایران آنلاین ایران خبر بولتن نیوز شبکه خبر

نیکنام حسینی پور روز سه شنبه در گفت وگو با خبرنگار فرهنگی ایرنا، در مورد اجرا شدن طرح تابستانه کتاب در تابستان 98 اظهار داشت: اقدامات زیرساختی، جدول زمان بندی و زمینه ثبت نام ناشران از اول تیرماه در خانه کتاب انجام شده است؛ اما بر اساس مذاکراتی که با معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اوایل هفته جاری داشتم قرار شد برای اطمینان از تأمین بودجه آن توسط سازمان برنامه و بودجه، فعلاً تأمل کنیم.

وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از سال 94، در اعطای یارانه نشر تغییراتی ایجاد و به جای تخصیص یارانه به ناشران، آن را به کتابفروشی ها اعطا کرد؛ طرح های تابستانه، عیدانه و پاییزه کتاب بر همین اساس طراحی و اجرا شد. در این طرح ها، علاقمندان می توانند با تخفیف از کتابفروشی ها کتاب بخرند و کتابفروشی ها میزان تخفیف را از وزارت فرهنگ دریافت می کنند. اما طرح یادشده آخرین بار پاییز گذشته اجرا شد و در نوروز 98 هم چشم انتظاری علاقمندان به اجرای آن بی نتیجه ماند.

مدیر عامل خانه کتاب خاطرنشان کرد: سازمان برنامه و بودجه در سه ماهه نخست امسال بودجه ای برای یارانه نشر تخصیص نداده است و این نگرانی وجود دارد که برای فصل تابستان نیز بودجه تخصیص نیابد و پرداختی به کتابفروشان با مشکل روبرو شود.

مدیر عامل خانه کتاب در مورد زمان اجرای این طرح در صورت تأمین اعتبار گفت: با توجه به رایزنی با کتابفروشی ها 12 روز برای اجرای این طرح از اواخر تیرماه تا اوایل مرداد زمان تعیین شده است، زیرا به نظر می رسد بهترین زمان برای اجرای این طرح است. همچنین پیشنهاد ما با توجه به افزایش قیمت کتاب تخصیص 150 هزار تومان برای خرید کتاب به هر نفر با تخفیف 15 درصد برای کتاب های ترجمه و 25 درصد برای کتاب های تألیفی است.

به گفته حسینی پور در طرح تابستانه کتاب 97، نزدیک به 80 هزار نفر شرکت کرده و کل مبلغ فروش نیز شش میلیارد و 200 میلیون تومان بوده است. این طرح آخرین بار در پاییز سال گذشته (24 آبان تا 4 آذر) اجرا شد که 675 کتابفروشی در آن شرکت کرده، هشت میلیارد تومان کتاب طی آن فروش رفت و بدهی کتابفروشی ها در این طرح اواخر فروردین تسویه شد.

لینک خبر :‌ خبرگزاری جمهوری اسلامی
گروه ادب با انتشار فهرست کتاب های منتشرشده در فروردین ماه 98، دو هزار و 624 عنوان کتاب در کشور منتشر شد که نشان دهنده کاهش 22 درصدی عناوین کتاب است.

به گزارش ایکنا به نقل از روابط عمومی مؤسسه خانه کتاب، آمار نشر کتاب نشان می دهد در فروردین ماه امسال تعداد 2هزار و 624 عنوان کتاب منتشر شده که در مقایسه با 3هزار و 350 عنوان کتاب در دوره زمانی مشابه سال گذشته، 22 درصد کاهش داشته است و تعداد کتاب های عمومی در بازه زمانی مورد مقایسه با کاهش 27 درصدی روبه رو شده است.

از مجموع کل کتاب های منتشرشده در فروردین ماه 1398 موضوع ادبیات، کودک و کمک درسی به ترتیب با 580، 572 و 408 عنوان کتاب در صدر قرار دارند. در حوزه تألیف بیشترین تعداد کتاب ها به موضوعات کمک درسی، ادبیات و کودک اختصاص دارد و در حوزه ترجمه موضوعات کودک، ادبیات و فلسفه در صدر قرار دارند.

ناشران تهرانی در فروردین ماه 1398 دو هزار و 452 عنوان کتاب منتشر کرده اند و سهم ناشران شهرستانی فقط 172 عنوان کتاب بوده است. بیشترین کتاب های انتشار یافته در تهران و شهرستان به موضوع ادبیات و کمترین کتاب های انتشار یافته در شهرستان به موضوع زبان و علوم طبیعی و در تهران به ریاضیات اختصاص داشته است.

همچنین، از مجموع 2هزار و 624 عنوان کتاب منتشرشده در فروردین ماه1398، هزار و 558 عنوان کتاب چاپ اول و هزار و 66 عنوان کتاب باز چاپ هستند که بیشترین آثار چاپ اول به موضوع کمک درسی و بیشترین کتاب های باز چاپ به موضوع کودک اختصاص پیدا کرده است.

از نظر جغرافیای نشر، 93 درصد کتاب ها در تهران و 4 درصد در خراسان رضوی، یک درصد در البرز و 2 درصد در سایر استان ها شاهد انتشار کتاب هستیم.

تعداد کل کتاب ها در فروردین ماه سال جاری در قیاس با بازه زمانی مشابه سال گذشته کاهش 22درصدی را شاهد بود و این کاهش در تعداد کتاب های عمومی در بازه زمانی مورد مقایسه، 27 درصد و در تعداد کتاب های کودک و نوجوان 15درصد بوده است.

همچنین براساس این آمار، تعداد کتاب های کمک درسی در فروردین ماه سال 1398، کاهش 5درصدی را نسبت به فروردین ماه سال گذشته تجربه کرده است و میانگین شمارگان با کاهش 27درصدی از هزار و 481 نسخه به هزار و 87 نسخه رسیده است.

میانگین قیمت هر کتاب نیز در اولین ماه بهار 1398 با افزایش 36 درصدی از 17هزار و 407 تومان در فروردین ماه سال گذشته به 23 هزار و 711 تومان در فروردین ماه سال جاری رسیده است.

کتاب های منتشرشده در بازه زمانی یک ماهه فروردین ماه 1397 از سوی پنج هزار و 40 پدیدآورنده انتشار یافته که از این تعداد هزار و 519 نفر زن و مابقی مرد بودند. همچنین در همین دوره زمانی در سال 98 تعداد سه هزار و 400 پدیدآورنده فعالیت داشته اند که از این تعداد دو هزار و 136 نفر مرد و هزار و 264 نفر آن زن بودند.

در فروردین ماه 1398 انتشارات چشمه، آوای نور، ماهواره، نسل نو اندیش، سازمان فناوری اطلاعات ایران، شرف زاده، آوای رها، بنیاد فرهنگ زندگی، فرانما و آنیما در فهرست پُرکارترین ناشر عمومی قرار گرفتند.

از جمله ناشران پرکار حوزه کودک در فروردین ماه سال جاری می توان به انتشارات قدیانی، پرتقال، شرکت انتشارات فنی ایران، هوپا، پلیکان، کتاب پرنده، به نشر، ذکر، افق و آبادیران اشاره کرد.

ناشرانی همچون مدرسان شریف، مدرسان برتر، اوج خرد، پیک گل واژه، چتر دانش، جنگل، الگو، خط سوم، راه اندیشه و شرکت انتشارات فنی ایران در فهرست پُرکارترین ناشران آموزشی فروردین ماه سال جاری قرار گرفته اند.

از جمله کتاب هایی که در اول ماه بهار سال 1398توانستند در فهرست پرشمارگان ترین کتاب ها قرار بگیرند، می توان به قرآن برای کودکان از انتشارات ضریح آفتاب، ایلیا، تولد یک قهرمان از انتشارات ابراهیم، بزرگترین فیل جهان از انتشارات شرکت چاپ و نشر بانک ملی ایران، تسلی بخشی های فلسفه از انتشارات ققنوس، چمران مظلوم بود؛ خاطراتی از شهید مصطفی چمران از انتشارات یا زهرا(س)، برای خدا مخلص بود؛ خاطراتی از شهید محمد ابراهیم همت از انتشارات یا زهرا(س)، حضرت یار 2: خاطرات خود گفته حضرت آیت الله سیدعلی خامنه ای از انتشارات یا زهرا(س)، جادوی کار پاره وقت:رشد و موفقیت در بازاریابی شبکه ای از انتشارات ذهن آویز، نیروی حال از انتشارات ذهن آویز و پروانه از انتشارات افق اشاره کرد.

یادآور می شود از جمله علت های کاهش تعداد عناوین کتاب در فروردین 1398 می توان به تعطیلات بیش از دو هفته در ماه فروردین، برگزاری زودهنگام سی و دومین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران و نوسانات قیمت کاغذ در سال جاری اشاره کرد.

انتهای پیام

لینک خبر :‌ خبرگزاری بین المللی قرآن
مدیرعامل خانه کتاب، آموزش و نظارت را دو رکن اساسی برای حرفه ای شدن می داند و عقیده دارد با توجه به حجم پروانه های نشر و فعالیت ناشرنماها در صنعت نشر ایران، چاره ای نداریم جز آنکه به سمت حرفه ای شدن پیش برویم.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۸ سایت های دیگر : چاپ و زندگی

حسینی پور در گفت و گو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) ، بیان کرد: ما برای حرفه ای شدن علاوه بر آموزش های پایه به ناشران و حلقه های فعال در صنعت نشر، باید نظارت را نیز جدی بگیریم. در حال حاضر پس از صدور مجوز، نظارت جدی روی فعالیت ناشران صورت نمی گیرد که البته به عقیده من این موضوع به نبود زیرساخت ها و ابزارهای نظارتی برمی گردد.

وی به نقش تشکل ها اشاره کرد و گفت: بخشی از مساله نظارت به تشکل ها برمی گردد که متاسفانه ما امروز تشکل فراگیری در صنعت نشر ایران نداریم. اتحادیه ناشران نیز که تشکل باسابقه ای به حساب می آید، تنها روی فعالیت ناشران تهران متمرکز است. بنابراین فکر می کنم اگر یک تشکل سراسری داشته باشیم، شاید بتوانیم آموزش و نظارت را حرفه ای تر دنبال کنیم.

مدیرعامل خانه کتاب اضافه کرد: اصلاحات برای حرفه ای شدن را باید از سرچشمه و ابتدای راه نشر، شروع کنیم. ما باید به افرادی که می خواهند در همان ابتدا از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز بگیرند، آموزش بدهیم؛ آن هم نه آموزش های فرمالیته که کارکردی ندارند و امروز تبدیل به معضل اصلی کشور شده اند.

وی افزود: منظور من آموزش های جدی در حوزه های مختلف نشر از جمله اقتصاد نشر، توزیع، چاپ، حقوق مولف و مترجم، زبان بین المللی نشر و ... است. به عقیده من باید در مورد این موضوع سختگیری کنیم تا ناشران ما نسبت به کاری که می خواهند انجام دهند درک درستی داشته باشند.

حسینی پور عنوان کرد: ما باید فرآیندی را برای صدور پروانه نشر تعریف کنیم؛ فرآیندی که در حوزه های صنعتی نیز وجود دارند. به این شکل که مثلا به صورت محدود به ناشر حق بهره برداری بدهیم و در زمان مقرر اگر توانست بهره برداری لازم را انجام بدهد، مجوزش را دائمی کنیم.

اهمیت توجه به ناشران استانی
مدیرعامل خانه کتاب با اشاره به تلاش ناشران شناخته نشده استانی از اهمیت فعالیت های سراسری در حوزه مدیریت نشر و کتاب گفت و توضیح داد: در حال حاضر 70درصد فعالان صنعت نشر، در تهران مشغول به کار هستند و این در حالی است که در استان های ما نیز ناشران فعالی حضور دارند.

وی افزود: من در سفر اخیر به یزد، با ناشران بزرگی دیدار کردم که در حوزه کودک و نوجوان، فعالیت های حرفه ای و ارزشمندی داشتند اما متاسفانه شرایط به گونه ای رقم خورده که این ناشران دیده نمی شوند. ما باید روی ظرفیت های استانی تمرکز کنیم و شرایط را برای دیده شدن ناشران استانی فراهم آوریم.

چاره ای جز حرفه ای شدن نیست
مدیرعامل خانه کتاب به آمارهای این موسسه اشاره کرد و گفت: بخشی از آمار مربوط به صنعت نشر در خانه کتاب وجود دارد که بر اساس این آمار، تا کنون بش از 16 هزار پروانه نشر ثبت شده و روزبه روز به تعداد آن ها اضافه می شود. این حجم از تقاضا، چاره و راهی جز حرفه ای شدن برای صنعت نشر باقی نمی گذارد. ضرورت امروز صنعت نشر ایران ایجاب می کند ناشران به سمت حرفه ای شدن پیش بروند.

حسینی پور افزود: اگر وضعیت صنعت نشر ایران را در مقایسه با سایر کشورهای دنیا بررسی کنیم متوجه می شویم که از نظر دانش تولید، چیزی کم نداریم و فعالان این حوزه، به خوبی اقدام به تولید محتوا می کنند اما برای حرفه ای شدن باید بدانیم که چه محتوایی تولید کنیم.

وی توضیح داد: به اعتقاد من، دور شدن فعالان نشر از حرفه ای بودن، روی ذائقه مخاطب اثر می گذارد و موجب می َشود تولید اندیشه ای صورت نگیرد و درنتیجه تعداد مخاطبان کتاب، افت کند.

حسینی پور به یکپارچه نبودن فعالیت های محتوایی اشاره کرد و گفت: اینکه 25 ترجمه مختلف از یک کتاب منتشر می شود، یکی از مصادیق غیرحرفه ای بودن است. ناشران حرفه ای چنین کارهایی نمی کنند و این را می توان در سابقه کاریشان مشاهده کرد.

وی ادامه داد: به نظر من اگر 500 یا هزار ناشر حرفه ای داشته باشیم می توانیم به خوبی بازار نشر را کنترل کنیم؛ به نحوی که هم تکلیف ناشر و مخاطب و هم تکلیف مترجم و مولف روشن باشد. در این شرایط اگر یارانه ای هم اختصاص پیدا کند، می توانیم به راحتی روی آن کنترل داشته باشیم.

حسینی پور درمورد پیشینه اختصاص یارانه ها به ناشران گفت: در دهه 70 وام ها و یارانه هایی در حوزه کاغذ و زینک و... به ناشران اختصاص یافت که موجب شد صنعت نشر بی جهت فربه شوند. البته بسیاری از ناشران نیز سرمایه هایشان را وارد چرخه نشر کردند و امروز نیز بسیار گسترده فعالیت می کنند و خوشنام هستند اما برخی از ناشران اگرچه از امتیازها استفاده کردند، حضور آن ها برای صنعت نشر و فرهنگ چندان مفید نبود.

ضرورت برپایی دوایر نشر برای حرفه ای شدن
حسینی پور وظیفه ناشر را تولید فکر جدید دانست و گفت: برای اینکه این کار به صورت حرفه ای صورت بگیرد باید دوایر فعالی در نشر حضور داشته باشند و دفتر نشر به نوعی محل رفت و آمد اصحاب قلم و فرهنگ و متخصصان باشد.

وی توضیح داد: این که کل دفتر نشر در یک کیف خلاصه شود و ناشر آن را زیر بغل بزند و در خیابان ها به دنبال تولید کتاب، بچرخد، به هیچ عنوان حرفه ای نیست. به عقیده من این دسته از افراد، ناشر نیستند و مشخصا ناشرنما هستند.

حسینی پور همچنین با تاکید بر جهانی شدن صنعت نشر، بیان کرد: ناشر حرفه ای اگر بخواهد در حوزه بین الملل، حرفی برای گفتن داشته باشد باید به زبان های دیگر مسلط باشد و به جستجوی منابع جدید بپردازد. در صورتی که یک نشر حرفه ای نشود، به هیچ عنوان نمی تواند در بازارهای جهانی راه پیدا کند.

وی اضافه کرد: امروزه تولید کتاب با وجود تکنولوژی های جدید کار سختی نیست؛ اما این موضوع تنها یک وجه از فرآیند چاپ کتاب است. توزیع، فروش، ارتباط با مخاطب و مولف، وجوه مهم دیگر در حوزه کتاب هستند که برای حرفه ای شدن باید به آن ها توجه ویژه ای داشته باشیم.

حسینی پور بیان کرد: امروزه کتاب های متعددی در رشته های مختلف تولید می شوند که ممکن است مخاطب در انتخاب محتوای مناسب دچار مشکل شود که از همین رو فکر می کنم نهادهایی مانند خانه کتاب باید در حوزه محتوا، پیشنهادهایی را به مخاطبان ارائه دهند و به خوبی به نقد کتاب ها بپردازند تا مخاطبان با آگاهی کامل، اقدام به خریداری یک کتاب کنند.

وی افزود: البته نقد کتاب نباید تنها توسط یک ارگان یا نهاد صورت بگیرد؛ به نوعی مجامع تخصصی و دانشگاهی نیز باید جدی تر از قبل وارد موضوع نقد کتاب شوند. فکر هم می کنم بهتر است نقد را از بزرگان خود شروع کنیم.

حسینی پور ادامه داد: بدون شک از افراد بزرگ و نویسندگان و هنرمندان انتظار می رود که به نظرات و انتقادات، احترام بگذارند چون با نقد است که می توان جامعه را به سمت توسعه، پیش برد.

لینک خبر :‌ خبرگزاری کتاب ایران
کاوه میرعباسی می گوید: در زمان آقای روحانی وضع کتاب و مترجمان و نویسندگان خیلی بهتر شده است. در دوران ریاست جمهوری قبلی همه چیز متفاوت بود. آن سال ها کاملا بی معنی و بی منطق کتاب ها را توقیف می کردند. البته هنور هم کاستی هایی وجود دارد. سانسور سلیقه ای یکی از معضلات اساسی است.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۷

سیدحسین رسولی: این روزها کتاب های فراوانی در دنیای ادبیات داستانی وارد کتاب فروشی ها شده است. کتاب نُه داستان از جی.دی. سلینجر، نویسنده رمان معروف ناطور دشت با ترجمه کاوه میرعباسی مورد استقبال کتاب خوانان قرار گرفته است. از سوی دیگر اگر سری به کتاب فروشی ها بزنید، متوجه می شوید آثاری مانند 1984 به قلم جورج اورول و عشق در روزگار وبا به نویسندگی گابریل گارسیا مارکز از آثار محبوب کتاب دوستان است. در همین زمینه، کاوه میرعباسی که این آثار را ترجمه کرده است در باره چرایی توجه کتاب بازها به این آثار می گوید: بیشتر از 30 سال در کار ترجمه هستم و هنوز به چرایی توجه مردم ایران به برخی نویسندگان پی نبرده ام! اگر دلایل علاقه مردم را می فهمیدم روی انتخاب هایم تاثیر داشت. قطعا موفقیت اقتصادی فراوانی کسب می کردم.

میرعباسی که در کتاب نُه داستان داستان های مشهوری همچون یه روز عالی برای موزماهی ، عمو ویگیلی در کانتیکات ، در آستانه جنگ با اسکیموها ، مرد خندان ، در قایق بادبانی ، تقدیم به ازمی،با عشق و نکبت ، دهانم زیبا، چشمانم سبز ، دوره آبی دودومیه اسمیت و تدی را از جی .دی. سلینجر ترجمه است درباره سبک و شیوه این نویسنده آمریکایی می گوید: از نوشته های سلینجر نیم قرن می گذرد ولی هنوز برای خوانندگان امروز جذابیت دارد. حتی جنبه های آموزنده هم برای نویسندگان ایرانی دارد. او نویسنده ماندگاری است. سلینجر دنیای خاص خودش را دارد. شخصیت سلینجر بسیار عجیب بود. حتی جنبه های آموزنده هم برای نویسندگان ایرانی دارد. این روزها چندین رمان زندگی نامه ای از زندگی سلینجر خواندم و تصمیم گرفتم تا آنها را ترجمه کنم.

مترجم عشق در روزگار وبا درباره وضعیت نشر در سال های اخیر می گوید: این سال ها کتاب ها را بی معنی توقیف نمی کنند ولی باید کاستی ها را رفع کنند. خیلی از کتاب هایی که سالیان سال غیر مجاز شناخته شده بود، امروز چاپ شده اند و آب هم از آب تکان نخورده است.

اگر به پایه گذاران ادبیات داستانی مدرن ایران نگاه کنید، متوجه خواهید شد که تمام آنان حداقل به یک زبان خارجی تسلط داشتند. صادق هدایت و محمد علی جمالزاده و بزرگ علوی و ... همه روی زبان های دیگری تسلط داشتند. آنان ادبیات غرب را می شناختند. اگر جلوتر هم بیایید متوجه می شوید اکثر نویسندگان ایرانی نمی توانند کتاب ها را به زبان اصلی بخوانند. این نویسندگان مشروط می شوند و به شدت نیازمند آثار ترجمه ای هستند.

وی می افزاید: مسوولان امر به برخی کتاب ها آن هم کاملا بدون دلیل، در سال های گذشته، مجوز نشر ندادند و حالا چاپ شده اند. میرعباسی درباره گوشزد ایرادات بخش سانسور هم می گوید: اینها واقعا به خودشان مربوط است . مترجم کتاب بسیار مشهور 1984 به نویسندگی جورج اورول درباره وضعیت ناشران می گوید: ناشران در دوران بهتری به سر می برند. همه چیز یک مقداری بهتر شده است. هنوز هم اعمال سلیقه وجود دارد. همه چیز بستگی به شانس دارد. اینکه کتاب شما دست چه ممیزی بیفتد. به نظر باید اعمال سلیقه فردی را رفع و رجوع کنیم. همچنان سلیقه فردی حاکم است .

میرعباسی درباره تاثیر ترجمه بر روی داستان نویسان ایرانی و ساختار فرهنگی ایران می گوید: قدر مسلم ترجمه تاثیر فراوانی در ایران دارد. اگر نهضت ترجمه در ایران را بررسی کنید با تاثیر چشم گیری مواجه می شوید. هیچ گاه در ایران سنت رمان نویسی وجود نداشته است. رمان از طریق ترجمه وارد ایران شده است. تمام داستان های منثور فارسی به نوعی در قالب رمانس هستند.

وی می افزاید: به واسطه ترجمه بود که آثار نویسندگان رئالیست و رمانتیک وارد ایران شد. این آثار هم به شدت روی داستان نویسی ایران تاثیر داشت. اگر به پایه گذاران ادبیات داستانی مدرن ایران نگاه کنید، متوجه خواهید شد که تمام آنان حداقل به یک زبان خارجی تسلط داشتند. صادق هدایت و محمد علی جمالزاده و بزرگ علوی و ... همه روی زبان های دیگری تسلط داشتند. آنان ادبیات غرب را می شناختند. اگر جلوتر هم بیایید متوجه می شوید اکثر نویسندگان ایرانی نمی توانند کتاب ها را به زبان اصلی بخوانند. این نویسندگان مشروط می شوند و به شدت نیازمند آثار ترجمه ای هستند . مثلا کتاب مهم نویسنده ای که در ایران ترجمه می شود و مورد استقبال قرار می گیرد، روی نویسندگان وطنی هم تاثیر دارد .

ناشران در دوران بهتری به سر می برند. همه چیز یک مقداری بهتر شده است. هنوز هم اعمال سلیقه وجود دارد. همه چیز بستگی به شانس دارد. اینکه کتاب شما دست چه ممیزی بیفتد. به نظر باید اعمال سلیقه فردی را رفع و رجوع کنیم. همچنان سلیقه فردی حاکم است

نویسنده رمان های سین مثل سودابه و پایان خوش ناتمام می گوید: وقتی آثار ریموند کارور (نویسنده داستان های کوتاه آمریکایی) ترجمه شد، داستان نویسی به سبک کارور هم در ایران رواج پیدا کرد. وقتی آثار رئالیسم جادویی آمریکای لاتین وارد ایران شد این نوع از رئالیسم هم مورد توجه ایرانیان قرار گرفت. البته بعضی ها می گویند غلامحسین ساعدی، پیش از این، نوشته هایی در رئالیسم جادویی داشته است. من هم موافق هستم. ساعدی یک جور رئالیسم جادویی بومی خلق کرده بود. او استثنا است. وی می افزاید: اگر نویسندگان ایرانی از مترجمان مستقل شوند، قطعا برای آنان بهتر است.
کاوه میرعباسی آثاری چون مسافری که با ستاره شمال آمد نوشته ژرژ سیمون، خاطره دلبرکان غمگین من به نویسندگی گابریل گارسیا مارکز و زنده ام که روایت کنم دیگر اثر مارکز را به فارسی ترجمه کرده و کتاب هایی چون هفت روز نحس و چه کردند ناموران را تالیف کرده است.

258258

کد خبر 1270829

لینک خبر :‌ خبر آنلاین
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۷

یک گالری دار، مترجم و نویسنده در مورد وضعیت نشر و گالری های کشور سخن گفت.

لیلی گلستان مترجم، مولف و عضو کانون نویسندگان ایران در گفتگو با خبرنگار ادبیات خبرگزاری موج در مورد وضعیت نشر و ادبیات کشور گفت: در حال حاضر شرایط ادبیات کشور خوب و بدون اشکال است و به نظر من از نظر مجوز گرفتن و ممیزی کتاب، از اواسط سال 1397 تا کنون، اوضاع خیلی خوب و به قولی منطقی شده است.

وی افزود: این نشان دهنده این است که اداره کتاب و کسی که در راس آن قرار گرفته کارشان را به درستی انجام می دهد. خیلی از کتاب هایی که سال ها در انتظار مجوز نشر بودند؛ مانند کتاب زندگی در پیش رو نوشته رومن گاری و ترجمه من، منتشر شدند.

این مترجم اظهار داشت: این کتاب بعد از دوازده سال منتشر شد و در عرض یک ماه به چاپ هشتم رسید، که این نشان دهنده علاقه مردم برای مطالعه آن است. جالب تر این که انتشار آن با پیشنهاد ارشاد و با کمترین ممیزی انجام شد.

وی تاکید کرد: از دوستان ناشرم می شنوم که کتاب درآوردن خیلی راحت تر و سهل تر شده است.

داور جایزه ارغوان، در پاسخ به این سوال که آیا در حوزه رمان با عدم خلاقیت مواجهیم گفت: نه اصلا چنین مشکلی نداریم و من خیلی مثبت به این مساله نگاه می کنم چرا که در سال 97 و تا این لحظه از سال 98 کتاب های فوق العاده تالیفی خوانده ام. من در این مدت چندین نویسنده جوان درجه یک کشف کرده ام. حتی معتقدم که برخی از نویسندگان کمی میانسال تر هم کتاب های خیلی خوبی منتشر کرده اند.

این مولف افزود: من فکر می کنم که ادبیات معاصر ایران خیلی خوب پیش می رود در عین حال که آثار بی ارزش زیادی هم منتشر می شود، اتفاقی که در همه دنیا می افتد. اما آثار با کیفیت ما بسیار خوب هستند؛ بنابراین من خیلی امیدوارم.

لیلی گلستان در ادامه گفت: دلیل این پیش رفت هم تنها استعداد جوانان است و استمرار و پافشاریشان بر کاری که در حال انجامش هستند. در واقع سیاستگذاری خاصی بر این مقوله موثر نیست. به عنوان مثال وقتی نسیم مرعشی کتاب هرس را درست نوشته نتیجه یک سیاستگذاری نیست بلکه همه پارامترهای آن درست و درجه یک است و موفق هم می شود.

این مولف و مترجم در مورد وضعیت ناشران گفت: آنها در اثر قیمت کاغذ اوضاع خیلی بدی دارند. کاغذ وحشتناک گران شده و قیمت های کتاب افزایش پیدا کرده و گران شده و فروش آنها کم شده است.

وی در مقایسه هجوم مردم به سمت کالاهایی که گران می شوند برخلاف کتاب، گفت: نگاه مردم به کالا با کتاب متفاوت است. به عنوان مثال من با چند ناشر حاضر در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران صحبت کردم و آنها می گفتند که در نمایشگاه امسال از نظر مقدار پول درآمد بیشتری داشتیم اما از منظر تعداد، فروش کتاب کمتری داشتیم، که این نشان دهنده خرید کمتر مردم است و باید هرچه زودتر مشکل کاغذ حل شود.

این نویسنده و گالری دار در مورد نقش ناشران در انتشار کتاب های خوب گفت: همانقدر که گالری دار باسواد و خوب کم داریم، ناشر خوب هم کم داریم. برای همین کتاب های بی کیفیت زیادی منتشر می شود و در واقع کاغذ ، حرام می شود. آن کاغذ می تواند در اختیار ناشر باسواد قرار بگیرد و تبدیل به کتاب های خوب شود.

لیلی گلستان افزود: بنابراین وزارت ارشاد نباید به هر کسی مجوز نشر و یا تاسیس گالری بدهد و باید پیش از آن ببیند که سبقه افراد متقاضی چیست چه مقدار از ادبیات، هنر و فرهنگ سر در می آورد و در این حوزه تسلط دارد. آیا برای ناشر شدن، فقط پول داشتن کافی است؟

وی در مورد دریافت هزینه های چاپ و نشر از نویسندگان توسط ناشران گفت: این کار بسیار بدی است که متاسفانه از سوی برخی صورت می گیرد؛ حتی در ابتدا من همین کتابم را به ناشری ارائه دادم که یک مبلغ خیلی عجیب و غریبی از من مطالبه کرد؛ من هم گفتم که قاعداتا این شمایید که باید به خاطر زحمتی که من کشیده ام پولی به من بدهید. در نهایت هم به نشر چشمه رفتم که آنها با من قرارداد بستند.

این مترجم و گالری دار تاکید کرد: به هر حال عرفش این است که نویسندگان و مترجمان برای چاپ و نشر کتاب پولی ندهند همانطور که عرف گالری ها این است که برای برگزاری نمایشگاه از هنرمندان پولی دریافت نکنند. اما متاسفانه خیلی ها این کار را می کنند و من شنیده ام که فلان گالری مبلغ هشت میلیون تومان ورودیه می گیرد تا یک هنرمکند بتواند در آنجا نمایشگاهی برگزار کند. که این یک فاجعه است.

لینک خبر :‌ خبرگزاری موج
خبرگزاری میزان- آخرین آمار ها نشان می دهد، در سال گذشته تنها حدود 100 هزار عنوان کتاب به چاپ رسیده است در حالی که یک هزار 500 کتاب فروشی در سطح کشور وجود دارد. کمبود کاغذ علاوه بر تولید کتاب حوزه مطبوعات را نیز به چالش روبرو کرده است.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۷

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی خبرگزاری میزان، حال این روز های حوزه نشر بسیار نگران کننده است تا جایی که بسیاری از پژوهشگران هشدار می دهند چنانچه مشکلات موجود بر سر راه تامین کاغذ مورد نیاز تامین نشود حوزه فرهنگ به پرتگاه نابودی خواهد رسید، این مسئله خبر از چالش های فراوانی در بخش فرهنگی می دهد.

آخرین آمار ها نشان می دهد، در سال گذشته تنها حدود 100 هزار عنوان کتاب به چاپ رسیده است در حالی که یک هزار 500 کتاب فروشی در سطح کشور وجود دارد. کمبود کاغذ علاوه بر تولید کتاب حوزه مطبوعات را نیز به چالش روبه رو کرده و شاهد کاهش تعداد نشریات چاپی و چالش های بسیاری برای رسانه ها به ارمغان آورده است.

*** شاید صرفه جویی بهترین راه حل برای رفع بحران کاغذ باشد

حسن بیگی پیرامون مشکلات بوجود آمده در حوزه چاپ و نشر کتاب و همچنین افزایش قیمت کاغذ ابراز تاسف و اظهار کرد: نه تنها من بلکه هیچ نویسنده دیگری از اوضاع بوجود آمده در حوزه چاپ و نشر خوشحال نیست و متاسفانه روز به روز این اوضاع بدتر می شود و باید بگویم این شرایط کاملا طبیعی است چرا که بخش مهمی از حوزه چاپ و نشر به مسئله مهم اقتصاد بر می گردد، به ویژه کاغذ و مواد اولیه چاپ که همه و همه وابسته به واردات است که نوسانات ارزی امروز شدیدا قیمت این لوازم اولیه را تحت الشعاع و با افزایش قیمت زیادی مواجه کرده است.

این نویسنده کتاب در همین راستا ادامه داد: در خصوص چگونگی بهبود شرایط بوجود آمده می توانم بگویم من به عنوان نویسنده کاری از دستم برنمی آید چرا که کار من فقط نوشتن است، اینکه من به عنوان نویسنده آینده نوشته هایم چه خواهد شد سوالی است که این روز ها برای من و بسیاری از همکارانم بوجود آمده، اکثر ما نویسندگان امروز دائما با خود تکرار می کنیم که سرنوشت آثارمان چه می شود؟، اصلا به چاپ می رسدیا هرگز چاپ نخواهد شد.

حسن بیگی به بحث اصلی امروز محافل نویسندگان اشاره کرد و افزود: این روز ها من و دیگر نویسندگان در هر محفلی که یکدیگر را می بینیم از هم می پرسیم چه اثر جدیدی در دست دارید و چه می نویسید، اما جواب اکثر دوستان این است که دیگر انگیزه ای برای نوشتن نداریم چراکه به دلیل افزایش قیمت کاغذ، ناشران دیگر از آثارمان استقبال نمی کنند و همین موضع سبب شده تا نویسندگان نیز دیگر انگیزه ای برای نوشتن نداشته باشند، تا دو سال پیش اکثر ناشران حداقل هفته ای یک بار با ما نویسندگان تماس می گرفتند، اما به خاطر شرایط بوجود آمده دیگر حتی ماهی یک بار هم تماسی از سوی ناشران داریم.

* بحران کاغذ زنگ خطری برای فرهنگ

دست اندرکاران حوزه فرهنگ بحران کاغذ را زنگ خطری برای حوزه فرهنگ می دانند، زیرا کاهش سطح مطالعه و افزایش قیمت کتاب صدمات جبران ناپذیری را به بدنه جامعه وارد می کند. از سوی دیگر افزایش قیمت زینک نیز عامل دیگری برای افزایش قیمت کتاب بشمار می رود و چنانچه دست اندرکاران تدابیر مناسبی را در این زمینه اتخاذ نکنند نمی توان امیدی به آینده فرهنگ کتاب و کتاب خوانی داشت.

افزایش قیمت کاغذ طی دو سال گذشته فراز و فرود های فراوانی را برای اهالی حوزه فرهنگ نشر و چاپ به ارمغان آورد ، هرچند وزارت ارشاد تلاش فراوانی برای کنترل روند صعود قیمت کاغذ انجام داد و با اختصاص ارز دولتی 4200 تومانی به کالا تلاش کرد تا بازار سیاه به وجود آمده را از بین ببرد، اما تدابیر اتخاذ شده نتوانست مشکلات را خاتمه دهد.

به هر ترتیب باید تاکید کرد که نگرانی ناشران و وجود بازار سیاه برای این کالای استراتژیک ناشران را با دغدغه های فراوانی روبرو کرده است تا جایی که برای کاهش خسارات به اقدامات متعددی دست زده اند، از جمله این موارد می توان به کاهش چشم گیر میزان کتاب و چاپ تعداد محدود آثار اشاره کرد.

***قرار بود کتاب جزو کالای اساسی خانواده ها باشد/گرانی کاغذ به ناشران صدمه جدی می زند

احمد یوسف زاده نویسنده کتاب آن بیست و سه نفر در گفت وگو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری میزان با اشاره به معضل گرانی کاغذ بیان کرد: این مشکل عمدتا متوجه انتشارات است نه نویسندگان، اما می تواند انگیزه نویسندگان برای نوشتن را را نیز کاهش دهد.

وی خاطرنشان کرد: قرار بود کتاب جزو کالای اساسی خانواده ها باشد، اما در حال حاضر و با توجه به گرانی ها، خانواده ها خرید کتاب را در اولویت های بعدی خود قرار می دهند. این مسئله باعث ایجاد جامعه ای خالی از اطلاعات می شود.

انتهای پیام/

لینک خبر :‌ میزان
کتاب "رکابزنان در پی شمس" اولین اثر حسن کرمی نویسنده ای تبریزی است که توانسته دو جایزه ادبی پر اعتبار "جایزه جلال آل احمد" و "جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران" را از آن خود کند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۷

به گزارش خبرآنلاین از تبریز: به انگیزه درخشش کتاب “رکاب زنان در پی شمس” با این نویسنده جوان گفت وگو کرده ایم. به سبب موضوع عرفانی کتاب، گفت وگوی ما خیلی فراتر از کتاب نامبرده رفت و آقای نویسنده، دغدغه های خود را درباره لزوم بازگشت انسان به خویشتن و مباحث عرفانی بیان کرد. اهم گفت وگوی خبرآنلاین با حسن کرمی را در ادامه می خوانید:

به عنوان اولین سؤال، چرا با دوچرخه در پی شمس رفتید؟
مسافرت در عصر ما، تیپ خود را یا بهتر بگویم رسالت خود را عوض کرده است، برای خیلی ها مسافرت یعنی خوش گذرانی و استراحت، عادت کرده ایم با تورهایی 5 الی 6 روزه برویم و برگردیم، خیلی وقت ها حتی از هتل خارج هم نمی شویم، مسافرت یک حالت لوکسی پیداکرده، یعنی خیلی فرقی نمی کند که به هتلی در ترکیه، ایران و یا فرانسه بروید. اما جنس مسافرت با دوچرخه فرق می کند، شما حتماً با خودتان خلوت می کنید، هر جا که دوست داشتید توقف می کنید،به نظر من سفر به معنای واقعی زمانی است که می توانید راجع به دیده ها و شنیده هایتان بیاندیشید و با خود خلوت کنید، دوچرخه حال و هوای سفرهای قدیمی را دارد، شهر به شهر، روستا به روستا، حتی مردم میزبان هم به تو به دیده توریست نگاه نمی کنند که باید از طریق شما پولی کسب کنند.

به سفر یک ماهه شما بپردازیم، فایده معنوی این سفر برای شما چه بود؟
در قرآن کریم به سفر تأکید شده، سفر در عرفان نیز بسیار مورد تأکید است، در این سفر تمرین توکل می کردم،حرف ها زیاد است، دستاوردهایم در همین 600 صفحه کتاب آورده شده، هر اتفاقی برای من یک نشانه بود، به هر اتفاقی از دریچه مثنوی معنوی و مقالات شمس نگاهی انداخته ام. آقای دکتر فرامرز قراملکی که برای رونمایی کتاب تشریف آورده بودند، جمله جالبی در مورد این سفر بیان کردند که به دلم نشست، گفتند در این کتاب سه نوع سفر وجود دارد: سیر در آفاق، سیر در انفس، سیر در منابع تاریخی و عرفانی.

در حوزه عرفان مولانا و شمس کتاب های متعددی به چاپ می رسند، یکی از کتاب های پرفروش کتاب “ملت عشق” اثر خانم الیف شافاک نویسنده ترکیه ای بود، چرا کتاب هایی که نویسندگان ایرانی در خصوص قصه شمس و مولانا نوشته اند، آن چنان که بایدوشاید مورد اقبال عموم مردم قرار نمی گیرند؟
خیلی ها کتاب مرا با کتاب ملت عشق الیف شافاک مقایسه می کنند، کتاب رکاب زنان در پی شمس کتابی رئال است، مبتنی بر داده های تاریخی، درحالی که کتاب خانم شافاک، یک رمانی است که نگاهی ایده الیستی به موضوع شمس و مولانا انداخته است، البته کتابی جذاب و خواندنی برای عموم مردم است، در خصوص عرفان مولانا و شمس در کشور ما کتاب های بسیار والایی نوشته شده، به عنوان مثال کتاب “پله پله تا ملاقات خدا” را در نظر بگیرید، کتابی بسیار قوی هست، ولی در کل با شما هم عقیده هستم که ما در شناساندن داستان شمس و مولانا و نحوه و ارائه داشته های فرهنگی و عرفانی خود با مشکل مواجه هستیم.

در موضوع شمس و مولانا هم عمده فروشی می کنیم. نفت را خام می فروشیم، فرهنگ، شمس و مولانا را هم عمده فروشی کرده ایم و روی آن ها خوب کار نمی کنیم، اما بیگانگان خوب به آن ها توجه کرده اند و ما هم داریم از نگاه آن ها به شمس و مولانا نگاه می کنیم.

اینکه یک نویسنده در اولین اثر خود، دو جایزه مهم ادبی را از آن خود بکند، اتفاق مبارکی است. فکر می کردید یک روزی کتابی که 5 سال نگارش آن به طول انجامیده، چنین جایزه هایی کسب بکند؟
بله، از روزی که شروع به سفر کردم و تمام شب هایی که بعد از خستگی سفر با دوچرخه، دیده ها و شنیده ها و خوانده هایم را مکتوب می کردم، می دانستم این کتاب دیده خواهد شد موضوع کتاب موضوعی بود که در حال حاضر خیلی ها تشنه شنیدن از آن هستند، پس مشخص بود کتاب خوبی از آب درمی آید.

جایزه ادبی جلال برای من هیجان خاصی داشت، چون اولین جایزه ای بود که کتاب "رکاب زنان در پی شمس " کسب می کرد، پس از جایزه ادبی جلال، برنده کتاب سال جمهوری اسلامی شدم؛ آن هم لطف خاصی داشت.

از جایزه جلال برایتان بگویم؛ این فستیوال یک شاخه ای و ادبی است و در بخش مستند نگاری، نقد ادبی، رمان و مجموعه داستان های کوتاه به معرفی برترین ها می پردازد ولی جایزه کتاب سال عناوین مختلفی را مورد داوری قرار می دهد، از کتاب های ادبی تا کتاب های علمی و دانشگاهی .

به عنوان یک نویسنده جوان کسب دو جایزه طی یک سال برایتان چه حسی داشت؟
حسی امیدوارکننده، حسی که در شهر بومی آن را از من دریغ کرده بودند ولی این موفقیت برای بسیاری از کسانی که سنگ اندازی می کردند، ثابت کرد که توانایی پیشرفت دارم.

کتابی که در شهر مادری حق رونمایی به آن ندادند، توانست طی یک سال دو جایزه را از آن خود کند، این موفقیت ها برایم بسیار ارزشمند بود.

با این حال الآن وظیفه شما در نویسندگی سنگین تر شده، برنامه ای برای نگارش کتاب بعدی دارید؟ و اگر جواب این سؤال مثبت است، موضوع کتاب آتی شما چه خواهد بود؟
بله، ایده های جدیدی در ذهن دارم؛به نظرم موقعیت کمی اضطراب آور شده است چراکه در اثر اول دست وبالم بازتر از الآن بود و هرگونه که دوست داشتم می توانستم بنویسم ولی الآن توقعات بالا رفته و باید آثار بهتری را به مخاطبان ارائه دهم.

در خصوص سؤال دوم هم می توانم بگوییم در ذهنم ایده های جدیدی دارم و می خواهیم اثری نزدیک به این اثر در قالب رمان بنویسم که تم عاشقانه و عرفانی داشته باشد چراکه عشق، عرفان و اخلاقیات در جامعه گیرایی دارد و برای چون منی که دغدغه این ها را دارم، نوشتن در این باب سهل تر از موضوعات دیگر خواهد بود.

در دیدار قبلی که با شما داشتیم صحبت از سختی عرضه و فروش کتاب شما به میان آمد، با کسب جایزه دوم ، این مشکل حل شده است؟
در راستای فروش کتاب همچنان با مشکل مواجهم، و کاری نتوانستم برای پخشش انجام دهم.

متأسفانه هرجایی هم می روم با مافیای پخش مواجه می شوم، با هرکجا تماس می گیرم هرکدام بهانه می آورند و می گویند ما خودمان چند انتشاراتی داریم و با آن ها کار می کنیم.

انتشارات کتاب شما کار عرضه را برعهده نگرفته است؟
اصولاً باید انتشارات عرضه کتاب های را که منتشر می کند، عهده دار شوند ولی این روند نه تنها در شهر ما بلکه در کل کشور این گونه نیست، کتاب من هم دچار چنین مشکلی شده است.

من هم چون کار اولم بود با مشکلات بسیاری روبه رو شدم؛ چون هم تازه کار بودم و هم اولین اثری بود که به نام من چاپ می شد، چه در نشر، چه در پخش کتاب همچنان دچار مشکل هستم.

کتاب شما به چاپ چندم رسیده است؟
در حال حاضر کتاب رکاب زنان در پی شمس به چاپ دوم رسیده است.

جایزه مالی جشنواره ها را دریافت کرده اید؟
از این دو جشنواره، فقط جایزه مالی جلال آل احمد به بنده تعلق گرفت، جایزه نقدی کتاب سال به دلیل اینکه جایزه نقدی جلال آل احمد را در کارنامه داشتم، به بنده تعلق نگرفت.

جایزه مالی بخش مستند جشنواره جلال نیز به طور مشترک به بنده و نویسنده ای دیگر اهدا شد.

با توجه به گرانی کاغذ، هزینه ای که دریافت کردم را هم باید برای خرید کاغذ هزینه کنم.

یعنی همه کارها را از کاغذ گرفتن تا چاپ بر عهده یک نویسنده است؟
من همه کاره ای کتاب رکاب زنان در پی شمس را خودم انجام داده ام، از لیتوگرافی گرفته تا چاپ.

حتی بسیاری از دوستان به من می گویند تو تجربه راه اندازی یک موسسه انتشاراتی را داری چرا برای خودت انتشاراتی برپا نمی کنی؟ ولی من نمی خواهم وارد یک صنف ورشکسته شوم.

الآن خود را یک حرفه ای می دانید؟
انتشار یک اثر خوب مساوی با اتمام رسالت یک نویسنده نیست، باید این طور بگویم که من در آغاز راه هستم، آن هم در شرایطی که کتاب خوان در جامعه ما کم شده و این هم برای نویسندگانی که نیاز به دیده شدن دارند، یک اوضاع نامناسب است.

وقتی می توان در کاری حرفه ای شد که بتوان تمام وقت بر روی آن کار تمرکز کرده و از آن طریق امرارمعاش کرد. با این تعریف در ایران نویسندۀ حرفه ای خیلی کم داریم. سؤالی که برای خودم هم پیش آمده این است که آیا نویسنده ها در تمام دنیا نیز مثل من اضطراب گران شدن کاغذ به صورت 700 یا 800 درصدی در طول دو سال را دارند یا نه؟ آیا آن ها نیز با پخش ها، چاپخانه ها، صحافی ها و... وارد چالش می شوند یا نه؟ آیا آن ها نیز مانندِ بنده وقتی پول کتاب ها را بعد از گذشت یک سال از فروش، دریافت می کنند متوجه می شوند که حتی هزینه چاپ و پول کاغذ مصرفی را نگرفته اند؟
تعداد نویسندگان حرفه ای هم سن و سال من خیلی کم است و بیشتر نویسندگان حرفه ای پیش از انقلاب و یا اوایل انقلاب معروف شدهاند چراکه در آن زمان تیراژ بالا بود و خوانندگان بسیاری از یک کتاب استقبال می کردند.

به نظرم ما اگر بخواهیم کتابی بنویسیم که ماندگار شود، باید این کتاب سمت وسوی حزبی نداشته و برای مردم و از دغدغه های آن ها بنویسد.

من فقط به تبریز فکر نمی کنم بلکه می خواهم آثاری بنویسم که در حد ملی و حتی چیزی فراتر از آن باشد تا بتوانم فرهنگ و عرفان کشورمان را به دنیا معرفی کنم.

در دیدار قبلی صحبت از چاپ ترکی استانبولی کتابتان شد، این ایده به جایی رسیده است؟
نسخه ترکی استانبولی کتاب رکاب زنان در پی شمس توسط خود بنده در حال تهیه است، 30 درصد آن ترجمه شده و امیدوارم به زودی به پایان برسد و برای نشر آن اقدام بکنم.

در کتاب رکاب زنان در پی شمس می خواهید مخاطب را با خود همراه کنید؟ دلیل این همراهی چیست؟
درواقع با کتاب خود خواسته ام خواننده را دوستانه بر روی ترک دوچرخه ام بنشانم و در تجربه ای عرفانی شریک کنم، و این بی تکلفی و همراهی میتواند کتاب را برای خوانندگان قابل فهم تر کند.

خیلی از مخاطبان در تماس هایشان می گویند که خودشان را در این سفر با من همراه می بینند.

سعی می کنم در کتاب های بعدی هم مخاطبم را با خود همراه کنم و آن ها را به سفری هیجان انگیز ببرم.

46

کد خبر 1270878

لینک خبر :‌ خبر آنلاین
تهران - ایرنا - مشکلات در عرصه کاغذ از گرانی تا نبود آن گریبانگیر صنعت نشر شده نویسندگان و ناشران از جمله جمشید طاهری خالق رمان داستان من را به سمت نشر صوتی برده است.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۷

جمشید طاهری نویسنده پیشکسوت کشور و خالق رمان هایی همچون شبانه های پدرم و داستان من از جمله نگارنده هایی است که اخیراً به سمت نشر صوتی رفته و ترجیح داده دو اثر از آخرین نوشته هایش به صورت کتاب صوتی وارد بازار نشر شوند.

این نویسنده روز دوشنبه در گفت وگو با خبرنگار ایرنا اظهارکرد: اخیراً به علت گرانی کاغذ و تیراژ پایین کتاب ها و استقبال جوانان از کتاب صوتی، تصمیم به نشر صوتی گرفته و پس از انعقاد قرارداد با ناشر، متن هر دو کتاب با صدای گوینده همراه با موسیقی به کتاب صوتی تبدیل و وارد بازار شد.

طاهری گفت: شلارد و ساموج نام این دو رمان سورئالیستی است که به صورت صوتی وارد بازار شده اند.

به گفته این رمان نویس، شلارد نام حیوانی تخیلی ساخته ذهن نویسنده است که انسان به او پناه می برد و ساموج نیز منطقه ای تخیلی است که انسان ها در آن تخیل همدیگر را می خوانند.

طاهری که نگارش 18 رمان با موضوعات مختلف را در کارنامه نویسندگی خود دارد، افزود: تا سال 82 رمان های عاشقانه می نوشتم اما از آن پس به نوشتن ژانر رمان جدی روی آوردم؛ به طوری که ژانر دو رمان آخر به نام های داستان من و شبانه های پدرم منتشر شده در سالهای 88 و 92، جدی است.

نویسنده حدیث عشق گفت: پس از اینکه در سال 93 رمان داستان من نامزد جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی و سیزدهمین جایزه ادبی شهید غنی پور شد، به سرطان مبتلا شدم و از نوشتن و فعالیت در این عرصه به دلیل گرفتاری های ناشی از بیماری فاصله گرفتم تا اینکه از سال 94 به تدریج کار خود را آغاز کردم.

طاهری افزود: شبانه های پدرم و داستان من روایتی کلی از زندگی با خرده روایت هایی برگرفته از زندگی انسان است، هرچند هدف من از نوشتن رمان ها، رسیدن به تکامل و آدم شدن است.

به گفته نویسنده درد محبت ، در صورت رعایت اخلاق، همه مشکلات انسان رخت بر می بندد و تا زمانی که اخلاق را رعایت نکنیم و به آن پایبند نباشیم، شاهد انواع نابسامانی ها خواهیم بود.
طاهری افزود: سعی کرده ام در رمان های خود، اخلاق و بی اخلاقی ها را به مخاطبان نشان دهم.

این نویسنده پیشکسوت نشر صوتی آثارش را تجربه جدیدی خواند و گفت: با وجود این مطلب در صورت حل شدن مشکلات کاغذ احساس می کنم لمس خواندن احساس خواندن به من می دهد هرچند در شرایط امروزی جوانان بیشتر ترجیح می دهند در حال فعالیت و روزمرگی کتاب صوتی گوش دهند.

لینک خبر :‌ خبرگزاری جمهوری اسلامی
گروه ادب دبیر شورای کتاب کودک گفت: درهای دانشگاه ها به روی ادبیات کودک بسته است و این ادبیات را باید در خارج از دانشگاه جستجو کرد.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۷

به گزارش خبرنگار ایکنا ، همایش متن پژوهی ادبی با نگاهی تازه به ادبیات کودک و نوجوان، عصر امروز 27 خرداد در دانشکده ادبیات دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد.
نوش آفرین انصاری، دبیر شورای کتاب کودک در این نشست درباره این شورا گفت: باید حوزه ادبیات کودک را در ایران نه در دانشگاه ها، بلکه در نهادهای خارج از دانشگاه جستجو کرد. درهای دانشگاه ها به روی ادبیات کودک بسته است. دانشگاه به دنبال افق های باز و شیوه تدریسی نیست که بتواند و ادبیات کودک جان ببخشد.
وی افزود: در اواسط دهه 30 تحولات سیاسی ایران باعث شد عده ای به این فکر بیفتند که آموزش و پرورش را به شیوه دیگری پی بگیرند و افرادی مانند عباس یمینی شریف، توران میرهادی و ... مدرسه دار بودند و این شیوه را پی گرفتند و معتقد بودند کتابخانه نهاد آزادی بخش است که باید در قلب مدرسه و حاوی کتاب های غنی باشد. از این رو موسسه مردم نهاد شورای کتاب کودک را تأسیس کردند.
ادبیات کودک و دانشگاه
انصاری ادامه داد: اگر ایران در جهان بلندآوازه است، به لحاظ دانشگاه ها نیست، بلکه به واسطه تلاش های شورای کتاب کودک است.، اما به همان اندازه در ایران موفق نبوده است.
وی گفت: در حال حاضر شورا 1600 عضو دارد که یکی از مهم ترین کارهای آن بررسی کتاب ها است که در آغاز تأسیس شورا در این زمینه پنج عضو داشت و اکنون 225 عضو برای بررسی کتاب ها دارد و هر سال با کتاب های جدید ادبیات کودک مواجه می شود و تشخیص و ارزش گذاری آنها را بر عهده دارد. اتفاقی که در هیچ دانشگاه و مرکز پژوهشی انجام نمی شود.
انصاری با بیان اینکه ادبیات کودک در ایران شاداب و پویا نیست، تصریح کرد: بحث کتابخانه ها و جریان حمایتی مهم است. شما نمی توانید کتاب چاپ کنید و آن را به صورت منسجم حرکت ندهید. این کار فقط با خریدن کتاب از سوی والدین انجام نمی شود و باید فضایی باشد که نویسنده با بچه ها کتابش را بخواند و این مکالمه باید با بدنه تألیف و خلق شکل بگیرد.
وی گفت: متأسفانه در حال حاضر کفه وزنه ترجمه بالاتر است. ما مترجمان زبردستی داریم و بهترین کتاب ها برای بچه ها ترجمه می شود، اما بحث جدی تألیف، بازنویسی و بازآفرینی است و بسیاری از آثار بازنویسی و بازآفرینی در شورا به دلایل علمی کنار گذاشته می شود.
دبیر شورای کتاب کودک ادامه داد: اساتید شهامت خروج از حصار دانشگاه را ندارند و دانشگاه حضرت استادی را تسخیر می کند. هرچند خودم 30 سال در دانشگاه تهران تدریس داشتم، اما همواره با شورا در ارتباط بودم که اکنون این ارتباط وجود ندارد.
مختصات ایها الولد غزالی
در ادامه، احمد تمیم داری، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به پیشینه ادبیات کودک در متون کهن گفت: غزالی در رساله ایها الولد موضوعاتی را برای کودکان بیان کرده است، اما بیشتر فرزندان در گذشته برای کار تربیت و آماده می شدند و هیچ تفاوتی میان بزرگسال و کودک قائل نبودند و همه باید کار و تلاش می کردند. به همین دلیل آثاری ویژه کودکان و نوجوانان نیز در متون کهن وجود نداشته است.
وی با تأکید بر تولید ادبی دانشجویان افزود: با پیشنهاد می کنیم در رشته ادبیات فارسی مانند سایر رشته ها، دانشجو تولید ادبی هم داشته باشد و فقط پژوهش نکند. دانشجو باید از ترم اول استعدادسنجی شود تا شرایط برای پرورش استعداد او فراهم شود.
عناصر ادبیات کودک
حسین فتاحی، نویسنده کودک و نوجوان در ادامه این نشست گفت: ادبیات کودک در ایران از دهه 30 به صورت جدی با کتاب هایی مانند قصه های خوب برای بچه های خوب شکل گرفت و پس از آن شورای کتاب کودک تأسیس شد. همان طور که با آمدن بشریت ادبیات وجود داشته، به نظر می رسد ادبیات کودک نیز وجود داشته است. اما یک سری محدودیت ها بوده به این معنی که در گذشته امکان باسواد شدن سخت بود و کتاب ها دست نویس بودند و بالطبع کتاب کودک باید همراه با تصویر بود که این کار هم که بسیار سخت بود و برای تک تک کتاب ها باید به صورت دستی تصویرسازی می کردند. همین عوامل باعث شده بود که ادبیات کودک چندان جدی نباشد و کتابی هم برای آن نداشته باشیم.
وی افزود: هرچند قصه های شاهنامه طوری بود که بعضا مناسب گروه سنی کودکان محسوب می شد، اما متونی هم به سفارش دربار برای تربیت شاهزاده ها نوشته می شد که قابوس نامه یکی از آنهاست. از طرف دیگر ادبیات شفاهی مانند قصه های ماه پیشونی، بزبز قندی و ... به دلیل محدود بودن چاپ کتاب شکل گرفت و از چندین قرن پیش باقی مانده است.
فتاحی ادامه داد: در ایران شاید بهترین اثر در پیدایش ادبیات کودکان و نوجوانان کتاب قصه های خوب برای بچه های خوب است که دارای متن بسیار قوی است و اکنون هم باز چاپ می شود.
این نویسنده یادآور شد: پایه اصلی ادبیات کودک همان عناصری است که در ادبیات کهن هم بوده و عناصری مانند سحرانگیزی، قهرمانی، آرمان گرایی و ... در قصه های قدیمی هم وجود داشته است.

انفجار کلمات

عزت الله الوندی، نویسنده کودک و نوجوان در این نشست به چالش های اموزش داستان برای کودکان و نوجوانان اشاره کرد و گفت: چالش های آموزش داستان کودک و نوجوان به این دلیل است که شعر و داستان یک اتفاق زبانی است و امری سخت و دشوار بوده و مانند آموختن الفبا، نقاشی و کارهای روزانه نیست؛ چرا که در آن اتفاق خاصی می افتد که بر اساس تجربه های هر فرد است.
وی افزود: ما نویسندگان بر اساس ذائقه و نیاز ممکن است گرایش های مختلفی داشته باشیم. من ایده های زیبا را از کتاب روانشناسی پیدا می کنم که یکی از این آنها به انفجار کلمات است و کودک هر آنچه می آموزد، تبدیل به کلمه می کند و روان شناسان آن را انفجار کلمات نامیده اند.
الوندی ادامه داد: تقویت برنامه ریزی در آموزش های شعر و داستان حائز اهمیت است و باید همراه با بهره گیری از حواس پنجگانه باشد، اما در عین حال تمرین ذهنی هم باید وجود داشته باشد.

وی در پایان با اشاره به آثار ترجمه ای گفت: بچه ها بسیار تحت تأثیر تربیتی آثار ترجمه ای هستند. از این رو نیازمند تربیت بوده و ما در آموزش ها باید به آن ها تفکر خلاق و انتقادی بیاموزیم.
انتهای پیام

لینک خبر :‌ خبرگزاری بین المللی قرآن
رضا حاجی آبادی گفت:خوشبختانه بازار شعر خوب است و نشست مسئولان با شاعران شرایط رونق بازار شعر را فراهم کرده است.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۸ سایت های دیگر : خبرگزاری بین المللی قرآن شفاف

رضا حاجی آبادی مدیر انتشارات هزاره ققنوس در خصوص کیفیت آثار نویسندگان در وضعیت گرانی کاغذ در گفت وگو با خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان ، گفت: ناشران توان چاپ کتاب های نویسندگان را ندارند زیرا هزینه تولیدات فنی کتاب بالا رفته و این موضوع در تولید محتوای کتاب ها نیز تاثیر گذاشته است.

وی افزود: چاپ یک کتاب به دو عامل محتوا و مسائل فنی بستگی دارد که محتوا بر عهده نویسنده و مسائل فنی برعهده ناشر است. این روزها تولید محتوا سخت شده است و نویسندگان آثار خود را در حجم کمتر تولید می کنند البته گرانی کاغذ یکی از عواملی است که سبب ایجاد این مسئله شده است.

حاجی آبادی درخصوص نبود شرایط مناسب برای چاپ کتاب اولی ها گفت: ما از ناشران کتاب اولی هستیم و با وجود شرایط نامساعد اقتصادی نیز به کتاب اولی ها اطمینان کرده و کتاب هایشان را چاپ می کنیم. معیار ما سابقه و تعداد فالوورهای نویسندگان نیست بلکه موضوع مهم برای ما محتوای مناسب کتاب است.

وی افزود:ما نویسندگان و شاعران کتاب اولی داشتیم که به آن ها اطمینان و کتاب هایشان را چاپ کرده و حتی با همان کتاب، برنده کتاب سال شدند. ما شیوه حمایت از کتاب اولی ها را ادامه می دهیم و به این موضوع را باور داریم.

مدیر انتشارات هزاره ققنوس با اشاره به اینکه وضعیت بازار شعر بهتر است, بیان کرد: پیش از این ما ادعای ناشر تخصصی در حوزه شعر را داشتیم و خوشحالیم که امروزه ناشران تخصصی شعر زیاد شده اند. خوشبختانه بازار شعر خوب است, فضای مجازی , رسانه ها , جلسات شعر و شاعری در مناسبت های مختلف , نشست مسئولان با شاعران شرایط رونق بازار شعر را فراهم کرده است.

وی افزود: از طرفی تفاوت شعر و داستان سبب دیده شدن آن می شود چرا که شعر از رسانه های مختلف مانند ترانه و موسیقی استفاده می کند.برای نمونه زمانی که ترانه ای از یک شاعر توسط خواننده ای مطرح خوانده می شود همین موضوع سبب شنیده شدن شعر و مطرح شدن شاعر می شود.

انتهای پیام/

لینک خبر :‌ باشگاه خبرنگاران جوان
شعبان نژاد قیمت بالای کاغذ را مهم ترین مشکل فعلی حوزه کتاب دانست و گفت: در شرایط اقتصادی موجود با افزایش قیمت کتاب، نخستین کالایی که از سبد خانواده ها حذف می شود، کتاب است.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۸

افسانه شعبان نژاد از تازه ترین کتابهای خود به خبرنگار فرهنگی خبرگزاری شبستان خبر داد و گفت: کتابی با عنوان تو نخندی من بخندم دارم که از سوی انتشارات لوپه تو منتشر شده است و مشتمل بر 22 قصه است . هر یک از این قصه ها یکی از ضرب المثل های معروف را به بچه ها معرفی می کند. در زمینه ضرب المثل کتاب دیگری نیز دارم که بشنو و باور نکن نام دارد و در قالب 22 قصه برای بچه ها ضرب المثل هایی را تبیین می کند.

این نویسنده، شاعر و مترجم با اشاره به انتشار مجموعه چهار جلدی با عنوان بازی، شعر ، نمایش بیان کرد: بیا بیا گردالی جون ، با من بیا عروسک ، تو این طرف من اون طرف و نخودی نرو تو دیگه اسامی این چهار کتاب است که از سوی انتشارات لوپه تو چاپ و روانه بازار کتاب شده است. این مجموعه مصور برای گروه سنی خردسال است. نمایش های موزیکال این مجموعه به گونه ای طراحی شده است که کودکان خودشان می توانند نمایشها را اجرا کنند.

وی که در سال 2010 کاندیدای دریافت جایزه آسترید لیندگرن که معتبرترین جایزه ادبی جهان است، شده بود، در مورد مهم ترین مشکل موجود در حوزه کتاب، خاطر نشان کرد: بزرگترین و مهم ترین مشکلی که در حوزه کتاب وجود دارد، قیمت کاغذ است که روز به روز افزایش می یابد. افزایش ثیمت کاغذ، افزایش قیمت کتاب را در بر دارد و این مساله به ضرر مخاطب است. در شرایط اقتصادی موجود با افزایش قیمت کاغذ نخستین کالایی که از سبد خانواده ها حذف می شود، کتاب است.

پایان پیام/ 31

لینک خبر :‌ خبرگزاری شبستان
گروه ادب یک نویسنده و پژوهشگر گفت: یکی از راهکار های خوبی که می توان برای مقابله با کتابسازی ارائه کرد، درجه بندی علمی آثار است و این امر سبب می شود تا مخاطب دریابد با چه نوع کتابی مواجه است.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۸

حجت الاسلام والمسلمین محمدکاظم شمس، نویسنده و پژوهشگر حوزه دین، در گفت وگو با خبرنگار ایکنا با ارزیابی کتاب های دینی در چهار دهه اخیر گفت: طی این سال ها آثار چشمگیری منتشر شده که از نظر کیفی شرایط قابل قبولی ندارند. هر چند کتاب های خوبی هم در میان آن ها وجود دارد، اما این تعداد قابل توجه نیست.

وی افزود: در حوزه تحلیل و پژوهش درباره تحریف ها و آسیب های قیام کربلا، مقتل های صحیح و به طور کلی قیام عاشورا و اهداف آن شاهد آثار اندکی هستیم و این آثار چندان قابل توجه نیستند که بتوانند در جشنواره های کتاب بدرخشند؛ از این رو نیاز است پژوهشگران به این موضوع توجه و دقت نظر کافی داشته باشند.

شمس در ادامه درباره چگونگی جلوگیری از کتابسازی در حوزه دین بیان کرد: در این زمینه نمی توان اقدام عاجلی انجام داد. نگارش و تألیف یک کتاب دستوری و فرمایشی نیست. هرچند برخی مؤسسات و نهاد ها سفارش هایی را در این زمینه به نویسندگان و پژوهشگران می دهند، اما در مجموع این کار شدنی نیست و هر محقق و پژوهشگری باید براساس رسالتش، دست به این کار بزند.

وی نقش جوایز ادبی و جشنواره های گوناگون را در این زمینه مثبت ارزیابی کرد و گفت: برگزاری جشنواره هایی با این موضوع، یکی از ابزار های حمایتی است، اما اغلب آثار برگزیده، به خوبی معرفی نمی شوند و اطلاع رسانی در این زمینه ضعیف است. این مسئله برعهده رسانه هاست تا بتوانند معرفی درست و کاملی را از یک اثر ارائه دهند. البته یکی از راهکار های خوبی که می توان در این زمینه ارائه داد، درجه بندی کیفی آثار است که در این صورت مخاطب در می یابد که با چه سطح علمی از یک کتاب مواجه است.

وی در ادامه بر نقد کتاب های دینی تأکید کرد و گفت: نقد کتاب کمابیش انجام می شود، اما بسیار ضعیف است. جریان نقد باید با قوت بیشتر ادامه یابد، آن هم نقد مؤدبانه و منصفانه. هر منتقدی قبل از نقد باید یکسری مسائل را رعایت کند و توجیه باشد که این کارش چارچوب دارد و بدون چارچوب نمی توان نقد کرد. این چارچوب می تواند همان نقد منصفانه و سازنده باشد و ساختار یک کتاب نقد شود، نه نویسنده. در جامعه ما اگر نقد به درستی انجام شود، علاوه بر نویسنده، مخاطبان نیز به ضعف و قوت اثر پی می برند و متوجه خواهند شد که اثرشان بایکوت نشده و مورد توجه قرار گرفته است. از این رو نویسنده به جای نوشتن آثار سطحی و کم ارزش، سراغ پژوهش های علمی و تألیف اثری ارزشمند خواهد رفت.

این نویسنده درباره چگونگی انتخاب کتاب ها در هیئت انتخاب و خرید کتاب بیان کرد: تمام موضوعات مورد نیاز مخاطبان و کتاب هایی که باید در کتابخانه ها باشند، مورد توجه این هیئت هستند. یکی از معیار های هیئت در انتخاب کتاب این است که یک اثر حرف تازه ای برای گفتن داشته باشد. از این رو در صورتی که منابع محدود وزارت ارشاد اجازه دهد، این حمایت ها نیز انجام می شود.

انتهای پیام

لینک خبر :‌ خبرگزاری بین المللی قرآن
مدیر کتاب فروشی بامداد گفت: قیمت کمتر کتاب در دست دوم فروشی های کتاب می تواند عامل جذب مردم به آن ها و ارتقای فرهنگی جامعه باشد.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۸

ناصر شهبازی، مدیر کتاب فروشی بامداد واقع در پاساژ صفوی تهران، در گفت وگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) ، با بیان اینکه در بازار خرید و فروش کتاب، در نهایت چیزی عاید کتاب فروشان دست دوم نمی شود، گفت: دست دوم فروشی های کتاب، در حقیقت کتاب را به چرخه مصرف بازمی گردانند؛ به همین دلیل باید از آن ها حمایت شود در حالی که بر فروش و انجام فعالیت های آن ها همواره موانعی ایجاد می شود.

او درباره تاثیر موانعی که برای فعالیت دست دوم فروشی های کتاب ایجاد می شود، توضیح داد: به این شکل با ادامه فعالیت دستِ دوم فروشی ها به جای اینکه بحران موجود در بازار کتاب از بین رود، بحران های جدید شکل می گیرد.

شهبازی با اشاره به کتاب هایی که مجوز چاپ مجدد دریافت نمی کنند و جایگاه آن ها در کتابفروشی های دست دوم، ادامه داد: یکی از مشکلات ما به کتاب هایی مربوط می شود که تجدید چاپ آن ها از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی متوقف و غیرمجاز شناخته شده است؛ زیرا براساس قوانین جدید هر کتاب باید برای تجدید چاپ مجددا اجازه کسب کند.

به گفته این کتابفروش بازار نشر رویه ثابت و یکسانی ندارد تا افراد فعال در آن بتوانند برای انجام آنچه در فکر دارند، برنامه ریزی کنند.

او معتقد است که حضور دست دوم فروشی های کتاب در ارتقای فرهنگی جامعه تاثیر زیادی دارند. شهبازی در این باره افزود: در شرایطی سعی به ادامه حیات داریم که روزنامه ها تعداد صفحات خود را نصف کرده اند اما هنوز هم مردم از پس خرید آن ها برنمی آیند. مردم مجله و کتاب نمی خرند، اما قیمت کمتر کتاب در کتابفروشی های دست دوم می تواند عامل جذب مردم به این بازار باشد.

مشکلات فراوان و قدرت محدود اتحادیه
شهبازی با ابراز تاسف از اینکه گوش شنوایی برای شنیدن مشکلات کتابفروشان نیست، بیان کرد: من عضو اتحادیه ناشران و کتابفروشان هستم. به نظرم بودن این اتحادیه بهتر از نبودنش است اما مشکلات آنقدر زیاد است که قدرت اتحادیه به رفع آن ها نمی رسد؛ مثلا اتحادیه توانایی مقابله با اداره دارایی را نداد.

به گفته او کتابفروشی هایی که عضو اتحادیه ناشران و کتابفروشان هستند، نباید مالیات پرداخت کنند، در حالی که او سال هاست که مالیات پرداخت می کند و هر ساله به مبلغ آن افزوده می شود. شهبازی توضیح داد: مالیاتی که برای کتابفروشی ما درنظر می گیرند، در سال های قبل از ریاست جمهوری احمدی نژاد، ماهانه 100 هزار تومان، چهار سال پیش 700 هزار تومان و امروز بیش از یک میلیون تومان است.

افراد با رضایت کتاب های شان را نمی فروشند
شهبازی با بیان اینکه تا به حال خود به خانه ای برای خرید کتاب های کتابخانه اش نرفته است، توضیح داد: کتاب های مورد نظرم را از افرادی که کتابخانه های مردم را می خرند، جمع آوری می کنم، چراکه صاحب این کتاب ها یا ورشکسته و مجبور به فروش کتاب ها است یا یکی از اعضای خانواده اش از او برای داشتن تعداد بالای کتاب در خانه ایراد گرفته و او را مجبور به فروش کتاب هایش کرده است. در هر صورت افراد با رضایت کتاب هایشان را نمی فروشند.

پیشتر در پرونده بررسی بازار کتاب های دست دوم منتشر شده است:

کاهش فروش کتاب های دستِ دوم

دستِ دوم فروشی های کتاب زیر خط فقر

تاثیر مثبت نمایشگاه بر دست دوم فروشی های کتاب!

بازار کتاب های دست دوم هم خراب است

لینک خبر :‌ خبرگزاری کتاب ایران
مشاور اجرایی معاونت فرهنگی ضمن تشریح جزئیات فعالیت کارگروه تخصصی کاغذ و زینک معاونت فرهنگی از اختصاص 80 میلیون دلار برای واردات کاغذ چاپ و تحریر و مطبوعات به وزرات ارشاد از سوی بانک مرکزی خبر داد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم ، اردیبهشت ماه سال جاری حسین انتظامی رئیس کارگروه کاغذ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از باقی مانده کاغذ چاپ و تحریر و مطبوعات درگروه کالایی یک و بهره مندی از ارز 4200 تومانی در سال جاری خبر داد، پس از آن وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در راستای بازنگری در فعالیت کارگروه کاغذ، در دو حوزه معاونت فرهنگی و معاونت مطبوعاتی اقدام به شکل گیری دو کارگروه کاغذ در دو معاونت زیر مجموعه خود یعنی معاونت فرهنگی و معاونت مطبوعاتی کرد. در این راستا معاونت فرهنگی اعلام کرد که به منظور حفظ ثبات و پایداری نسبی اقتصاد نشر در شرایط پیش رو و همچنین نظارت بر نحوه تخصیص ارز برای واردات کاغذ و زینک و به تبع آن نظارت بر واردات، تخصیص، توزیع و مصرف کاغذ حوزه کتاب، "شیوه نامه اجرایی کارگروه کاغذ و زینک معاونت امور فرهنگی" تدوین و کارگروه فعالیت خود را آغاز کرد.

در نخستین اقدام معاونت فرهنگی فراخوان واردات کاغذ را منتشر و از کلیه واردکنندگان، بازرگانان و تجار خواست که در صورت تمایل برای واردات کاغذ پیش قدم شوند. از زمان انتشار این فراخوان در 12 خرداد ماه 15 روز می گذرد، برای بررسی اقدامات کارگروه کاغذ معاونت فرهنگی به سراغ ایوب دهقانکار مشاور اجرایی این معاونت رفتیم. دهقانکار از استقبال خوب واردکنندگان از این فراخوان سخن گفته است. استقبالی که موجب ثبت 24 درخواست برای واردات 150 هزار تن کاغذ چاپ و تحریر به کشور شده است. متن این گفت وگو به شرح ذیل است:

* تسنیم: آقای دهقانکار ابتدا درباره ساختار کارگروه تشکیل شده در معاونت توضیح بفرمایید؟

کارگروه کاغذ معاونت فرهنگی به منظور مستندسازی، رسیدگی و نظارت بر اداره کلیه امور اجرایی مربوط به فرآیند واردات، توزیع و نظارت بر مصرف کاغذ و زینک، در معاونت امور فرهنگی متشکل از معاون امور فرهنگی (رئیس کارگروه)، مدیرکل دفتر توسعه کتاب و کتابخوانی، مدیرکل دفتر چاپ و نشر ، رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران، مدیرعامل اتحادیه شرکت های تعاونی ناشران آشنا، مدیر عامل موسسه خانه کتاب ، مسئول حراست معاونت امور فرهنگی ، رئیس اتحادیه لیتوگرافان تهران، مدیرکل دفتر حقوقی و مالکیت معنوی ، مشاور اجرایی معاونت امور فرهنگی و مسئولان پیگیری کمیته های واردات، توزیع و نظارت تشکیل شده است.

رسیدگی و نظارت بر تمامی فرآیندهای اجرایی مناقصه، واردات (اعم از ثبت سفارشی، تخصیص و تأمین ارز و ترخیص)، هماهنگی و تعامل با وزارت صمت برای تأیید ثبت سفارش و بانک مرکزی جهت ترخیص ارز و گمرکات کشور برای ترخیص کاغذ و زینک، بررسی و تصمیم گیری در خصوص تعیین قیمت پایه کاغذ و زینک براساس نرخ جهانی، تعیین شاخص های کیفی اطلاعیه یا مناقصه کاغذ و زینک، همکاری و تعامل با سازمان حمایت برای تعیین نرخ پایه قیمت کاغذ و زینک برای مصرف کنندگان، نظارت مستمر بر فعالیت کمیته های سه گانه واردات، توزیع و مصرف کاغذ و زینک از جمله وظایف این کارگروه تعیین شده است.

این کارگروه 3 کمیته دارد، کمیته واردات، کمیته تخصیص و توزیع کاغذ و زینک و کمیته نظارت بر مصرف کاغذ و زینک. کمیته واردات وظایفی چون بررسی صلاحیت فنی، اعتباری و حقوقی واردکنندگان کاغذ و زینک، نظارت اجرایی و عملیاتی بر فرآیندهای واردات اعم از ثبت سفارش، تخصیص و تأمین ارز، تهیه مقدمات لازم جهت معرفی واردکنندگان به بانک مرکزی، تعامل و همکاری با وزارت صمت در خصوص تأیید فرآیند ثبت سفارشی، تعامل و همکاری با سازمان حمایت از مصرف کنندگان و سازمان تعزیرات حکومتی درباره نظارت بر نحوه عملکرد شرکت های وارد کننده کاغذ و زینک، تعامل و همکاری با گمرک کشور در خصوص نحوه ترخیص کاغذ و زینک و ایجاد سطح دسترسی برای واردکنندگان کاغذ به منظور ثبت اطلاعات و مشخصات کاغذ و زینک های وارد شده به گمرکات را بر عهده دارد.

هم چجنین وظایف کمیته نظارت بر مصرف کاغذ و زینک نیز که با مشارکت اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران انجام می شود، عبارت است از: انتخاب کارشناسان حوزه نشر به منظور نظارت بر مصرف کاغذ و زینک ناشران و صحت سنجی شمارگان کتاب، ثبت نتیجه گزارش نظارتی در سامانه ، تدوین کاربرگ نظارتی بر نحوه مصرف کاغذ و زینک، تعامل و همکاری با تشکل های صنفی استان ها به منظور تشکیل تیم های نظارتی در استان ها و نظارت همه جانبه بر نحوه تخصیص، توزیع و مصرف کاغذ و زینک در سامانه.

* تسنیم: این کارگروه ها کار خود را آغاز کرده اند؟

بله ، بعد از اینکه سیاست دولت بر این شد که ارز کاغذ هم چنان ارز دولتی باشد و معاونت های تخصصی فرهنگی و مطبوعات کار نظارت و امورات این کار را هر کدام مجزا بر عهده بگیرند، ما به عنوان اولین اقدام در تاریخ 12 خرداد 98 اطلاعیه را صادر کردیم، اطلاعیه ای که در حقیقت فراخوانی بود برای تامین کاغذ نشر کتاب در بین وارد کنندگان و کسانی که می توانند کمک کنند کاغذ مورد نیاز نشر کشور را برای سال 98 تامین کنیم.

در پاسخ به این فراخوان، تعداد 24 درخواست به دبیرخانه واصل شد. 24 شخص حقیقی یا حقوقی که بازرگان بودند، درخواست خود را برای واردات 150 هزار تن کاغذ به کشور ارسال کردند، برای ما این حجم از آمادگی جالب توجه بود، چرا که طبق سهمیه بانک مرکزی و نیاز به کاغذ چاپ و تحریر در کشور ما تنها 40 هزار تن نیاز داریم، بنابراین خرسندیم که این ظرفیت برای واردات وجود دارد و باید گفتف ناشران نباید نگران کمبود کاغذ باشند.

کمیته تخصصی نظارت بر واردات این 24 درخواست را که در فاصله زمانی اعلام فراخوان تا پایان مهلت دریافت درخواست ها ارسال شده اند ، بررسی کردند، پروفورم ها راچک کردند، قیمت ها را با قیمت جهانی کاغذ سنجیدند، حتی اعتبار واردکننده ها را با رتبه بندی موجود در سامانه وزارت صمت بررسی کرد تا ما با واردکننده های ضعیف مواجه نباشیم. در نهایت گزارش خود را به کارگروه اعلام کردند و کارگروه در جلسه روز گذشته خود واردات 6 هزار و 300 تن کاغذ چاپ و تحریر توسط 4 واردکننده را تایید کرد.

مراحل بعدی شامل معرفی این افراد به بانک مرکزی و گرفتن تعهد و تضمین برای واردات کاغذ نیز به سرعت انجام خواهد شد تا ما ظرف 4 ماه آینده این کاغذها را در کشور ترخیص کنیم. به ناشران اطمینان خاطر می دهم که با این سازو کار هیچ نگرانی بابت تامین کاغذ در کشور وجود نخواهد داشت.

* تسنیم: آقای دهقانکار این درست است که ما در ماه های آینده 40 هزار تن را به کشور وارد خواهیم کرد، اما سیستم واردات کاغذ دو.لتی و توزیع ان سیستم قطره چکانی است و از این منظر ناشران در دسترسی به کاغذ بالاخره با محدودیت هایی مواجه هستند ، بنابراین همواره نگرانی برای دیر رسیدن کاغذ برای چاپ کتاب از بابت ناشران وجود دارد.

به هر حال سیستم تولید ناشران یک فرایند مستمر است ، چرا که همه کتاب های یک سال ناشر در یک ماه منتشر نمی شود ، پس ما هم به صورت مستمر کاغذ را توزیع خواهیم کرد و تلاش می کنیم مشکلی برای ناشران به وجود نیاید. نیاز سالانه ما به کاغذ 40 هزار تن است ، اگر این 40 هزار تن را بر 12 ماه سال تقسیم کنیم حدود 3 هزار تن می شود.

* تسنیم: همین حالا برخی از ناشران در تامین کاغذهای خود مانده اند و کارگروه هم چند روزی است کاغذی برای توزیع ندارد.

بله ، هفته آینده به محض ترخیص 3 هزار تن کاغذ از گمرک کارگروه کار توزیع را آغاز خواهد کرد.

* تسنیم: بودجه ای که بانک مرکزی برای واردات کاغذ در اختیار وزارت ارشاد قرار داده است، چقدر است؟

80 میلیون یورو است که 40 میلیون آن برای کاغذ مطبوعات و 40 میلیون برای کاغذ چاپ و نشر اختصاص یافته است.

* تسنیم: چند روز پیش مدیرکل دفتر برنامه ریزی، تامین و توزیع تنظیم بازار وزارت صمت، تاریخ اخذ مابه التفاوت ریالی واردات کره، حبوبات، چای و کاغذ را از گروه یک به گروه 2 اعلام کرد و ترخیص این کالاها پس از ماه رمضان با پرداخت مابه التفاوت ریالی امکانپذیر است. مگر قرار نبود، ارز کاغذ 4200 تومانی باقی بماند؟

دولت از اواخر سال گذشته تصمیم گرفت که کاغذ را از ارز دولتی خارج و وارد فاز نیمایی کند، اما با عنایت آقای جهانگیری و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ارز کاغذ مصرف فرهنگی همان 4200 تومانی باقی ماند و مابقی جدا شده است.

* تسنیم: مگر تا پیش از این کاغذی جز کاغذ چاپ و تحریر و کاغذ مطبوعات هم ارز دولتی می گرفتند؟

بله، همه کاغذ چاپ و تحریر صرف مصارف فرهنگی چون کتاب و مطبوعات نمی شد.

انتهای پیام/

لینک خبر :‌ خبرگزاری تسنیم
نویسنده این کتاب، فردی به نام دکتر ابوالفضل رجبی است؛ نامی که وقتی در گوگل جست وجو می کنیم، هیچ سابقه پژوهش ادبی از او پیدا نمی کنیم.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۷

به گزارش مشرق ، هنوز مدت زیادی از انتشار کتاب زندگی نامه حافظ توسط پل اسمیت، شاعر استرالیایی که در آن حافظ را چاق و زشت توصیف کرده و اطلاعاتی بی پایه درباره زندگی این شاعر قرن هشتم هجری نوشته بود، نمی گذرد که حالا یک به اصطلاح پژوهشگر ایرانی علیه حافظ دست به کار شده و کتابی با عنوان حافظ، پادشاه عریان شعر نوشته است. نویسنده در این کتاب، حافظ را شاعری نالایق و بی هنر دانسته که باید جای خودش را به شاعران بزرگ بدهد!

پژوهشگرِ بدون سابقه!
نویسنده این کتاب، فردی به نام دکتر ابوالفضل رجبی است؛ نامی که وقتی در گوگل جست وجو می کنیم، هیچ سابقه پژوهش ادبی از او پیدا نمی کنیم. تنها نتیجه ای که از جست وجو نصیبمان می شود، نظر خود او در پایگاه ادبی ویرگول است که درباره حافظ، پادشاه عریان شعر نوشته و خودش گویاست: حافظ آن شاعر بی هنری است که به ضرب و زور حاشیه، فرامتن، افسانه های سخیف، تعصب، تاریخ سازی و زندگی نامه پردازی سرپایش نگه داشته اند. من او را در حافظ؛ پادشاه عریان شعر به تیغ نقد راستین کشته ام. چشم دارم که در حافظه مخاطب نیز بمیرد. چرا که نابه جا بزرگش داشته و جای بزرگانِ حقیقی و از یاد رفته نشانده اند. ناگفته پیداست که کار خواجه را در وهله نخست، از زاویه زیبایی شناسی نقد کرده ام اما باید پرده های پوشیده بر هسته شعرش را یکی یکی کنار می زدم. کتاب را که بخوانید، پوچی و پوکی آن هسته اصلی دستتان می آید .

پوچیِ یک دیدگاه
شاعران نامداری مانند سعدی، عطار، نظامی گنجوی و خواجوی کرمانی بر حافظ تاثیرگذار بوده اند اما هنر شاعری مانند حافظ در این است که از تمام میراث ادبی گذشته وام گرفت و آن را با رندی و ظرافت تمام از آنِ خود کرد؛ به طوری که شعر حافظ با ناخودآگاه مخاطب پیوند برقرار می کند. این یکی از علت های ارادت ویژه ایرانی ها به غزل های او هم هست. حالا اینکه کسی بخواهد به نام پژوهش ادبی، چشم بر زیبایی شناسی و اندیشه شعر حافظ ببندد و او را شاعری بی هنر بنامد و بخواهد به تیغ نقد راستین (!) بکشد، جز کاری بیهوده نکرده است. نکته جالب این که کتاب حافظ، پادشاه عریان شعر را نشر بهمن برنا که ناشر تخصصی کتاب های علوم اجتماعی است، منتشر کرده است.

استاد محمدرضا شفیعی کدکنی چه در کتاب هایی مانند صور خیال در شعر فارسی و رستاخیز کلمات و چه در درس گفتارها، همیشه هنر حافظ را ستوده است. او در شعری در وصف حافظ که در دفتر مرثیه های سرو کاشمر آمده، سروده است: هر مصرعت عصاره اعصار و ای شگفت / کاینده را به آینگی صبحِ روشنی .

*خراسان

لینک خبر :‌ مشرق نیوز
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۷

روزنامه ایران ورزشی نوشت: دیروز در ارومیه و مسابقات لیگ ملت های والیبال در حرکتی عجیب، پس از بازرسی زنان و پیش از ورودشان به استادیوم، مهر تأیید کف دست آن ها حک کردند.

تازه داشتیم از حضور بانوان در استادیوم والیبال کیف می کردیم و حس می کردیم که باید بر طبل شادانه بکوبیم که اگر استادیوم فوتبال نشد عوضش والیبال را می توانیم از نزدیک ببینیم.
ولی انگار کوبیدن بر طبل شادانه به ما نیامده. صدای کوبیده شدن مهر تأیید بر دستان بانوان تماشاگر والیبال آن قدر زیاد بود که نه طبلی برای مان ماند و نه دستی برای تشویق.
البته ما صددرصد مطمئنیم که مسئولان برگزاری مسابقات والیبال فقط برای ایجاد نظم این کار را کردند، ولی احتمالاً به خاطر مشغله زیاد یادشان رفته بود که جای مهر روی کاغذ است نه کف دست.

کاغذ کم هست ولی نه اینقدر

درست است که کاغذ کم است و باید صرفه جویی کرد ولی دیگر این قدرها هم کم نیست. در حد یک کف دست کاغذ برای بانوان تماشاچی پیدا می شود کرد.
با این اوصاف به نظرمان همان بهتر که بانوان را در استادیوم های فوتبال راه ندهند و زیرساختش حالا حالاها فراهم نشود. چون ممکن است برای حساسیت بالای فوتبال و ازدحام تماشاگران و برای این که راحت ترو سریع تر بشود مهر تأییدیه را دید، زبان مان لال بر پیشانی بانوان مهر بزنند.

خودتان را سوژه نکنید

اصلاً بانوان و کف دست مهری شان به کنار. مسئولان عزیز برای خودتان بد است. فردا همین رسانه های بیگانه کلی پشت سرتان حرف می زنند و روی مان به دیوار مسخره تان می کنند.
آن ها که از نیت پاک شما خبر ندارند. آن ها که نمی دانند شما فقط و فقط برای ایجاد نظم و آرامش بانوان این کار را کردید. ما می دانیم شما چقدر زحمت می کشید.
لطفاً برای این که رسانه های بیگانه شما را سوژه نکنند از این به بعد اندازه یک کف دست هم که شده برای بانوان تماشاگر والیبال کاغذ تهیه کنید.
اگر هم نتوانستید هیچ ایرادی ندارد، اعلام کنید خانم ها با خودشان کاغذ بیاورند.
فقط خواهش می کنیم دیگر مهر را اولین جایی که به نظرتان رسید نکوبید.

*طنز نویس

لینک خبر :‌ خبرگزاری پانا
خبرگزاری میزان- نویسنده کتاب بی اسمی گفت: موضوعاتی همچون ادبیات انقلابی و مقاومت که به عنوان هویتی مهم برای کشور ما محسوب می شوند نیاز به توجه دارند در حالی که این مهم بسیار کم رنگ در جامعه منعکس شده است.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۷

احمد شاکری نویسنده آثاری همچون " در وادی ادبیات "، " خواب نما "، " در عالم اسراری است " و " باران نیمروز " در گفت و گو با خبرنگار گروه فرهنگی خبرگزاری میزان پیرامون موضوع حمایت از ادبیات پژوهشی گفت: حمایت از تولید ملی باید ابعاد گسترده تری پیدا کند در این میان ادبیات پژوهشی را نیز باید در زیر چتر حمایتی قرار داد.

شاکری با اشاره به حمایت های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از حوزه تولیدات سینمای ایران تاکید کرد: همانطور که حمایت های زیادی از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای پیشرفت سینمای ایران صورت می گیرد، حمایت از ادبیات پژوهشی نیز به عنوان یک استراتژی راهبردی باید حمایت شود.

وی تصریح کرد: موضوعاتی همچون ادبیات انقلابی و مقاومت که به عنوان هویتی مهم برای کشور ما محسوب می شوند نیاز به توجه دارند در حالی که این مهم بسیار کم رنگ در جامعه منعکس شده است.

شاکری بیان کرد: مجموعه مدیریت فرهنگی و حوزه های مرتبط با کتاب و کتاب خوانی باید مورد حمایت باشند، زیرا هم اکنون خرید کتاب های پژوهشی که با 500 تا 600 صفحه به چاپ می رسد، هم صرف اقتصادی برای مخاطب را ندارند و هم اینکه مخاطبان اصلی این کتاب ها عموما دانشجویان و پژوهشگران هستند که شاید خریداری این آثار برایشان آسان نباشد و اگر همین طور پیش برود تیراژ های محدود که حاصل از جو حاکم بر اقتصاد است رفته رفته سبد فرهنگی خانواده ها را کوچک می کند.

وی ابراز کرد: استقبال ناشران برای توسعه نشر نیازمند رویکرد های جدید است که باید کارشناسانه به اجرا گذاشته شود و چنانچه این رویکردها عملیاتی شوند می توانند مشکلات فراوانی را در صنعت چاپ و نشر حل کنند.

نویسنده کتاب بی اسمی خاطرنشان کرد: فاصله گرفتن جامعه از فضای مطالعه و کتابخوانی یک زنگ خطر است و نیازمند تدابیر کارشناسی شده است بدین ترتیب برای جلوگیری از کاهش سهم مطالعه در جامعه باید برنامه ریزی و قانونگذاری یا دیدی متفاوت از گذشته در نظر گرفته شود.

انتهای پیام/

لینک خبر :‌ میزان
رئیس اتحادیه لیتوگرافان تهران گفت: در دیدار با جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی توجه جدی به بحث توزیع زینک در بازار، همچنین لزوم جلوگیری از افزایش تعرفه زینک را خواستار شدیم.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۷ سایت های دیگر : چاپ و زندگی

احمد ابوالحسنی؛ رئیس اتحادیه لیتوگرافان تهران در گفت وگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) ، درباره دیدار روز گذشته (یکشنبه 26 خرداد) با نمایندگان مجلس شورای اسلامی، گفت: در نخستین اقدام با علی مطهری، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی صحبت کردم و درباره ورود زینک به کشور و توزیع نشدن آن میان چاپخانه داران و لیتوگرافان مسائلی مطرح شد.

وی افزود: قرار شد در این زمینه گفت و گویی با وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و معاون فرهنگی برای اصلاح روش توزیع انجام شود.

ابوالحسنی همچنین درباره دیدار با امیر خجسته، رئیس کمیسیون سیاست داخلی و شوراهای مجلس شورای اسلامی، گفت: با وی درباره افزایش تعرفه زینک صحبت کردیم، زیرا در گذشته هر مترمکعب حدود 2.8 دلار بود اما اکنون به 3.27 تا 4.20 دلار رسیده است.

وی تاکید کرد: در این زمینه نامه ای نوشته بودیم که رئیس کمیسیون سیاست داخلی و شوراهای مجلس شورای اسلامی روی نامه ما دستور پیگیری به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزارت صنعت، معدن و تجارت داد.

رئیس اتحادیه لیتوگرافان تهران با اشاره به دیدارهای دیگر خود با نمایندگان مجلس شورای اسلامی، توضیح داد: درباره مساله صنعت چاپ و مشکلات اصناف این حوزه نیز با سیدجواد ساداتی نژاد، نماینده مردم کاشان و آران و بیدگل و طیبه سیاووشی، عضو کمیسیون فرهنگی دیدارهایی داشتیم و قول مساعدت و پیگیری برای مشکلات این حوزه داده شد.

به گفته وی، قرار است هفته آینده با حضور جمعی از چاپخانه داران و فعالان بخش های مختلف این صنعت دیداری با محمدرضا پورابراهیمی، رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس داشته باشیم تا درباره مشکلات صنعت چاپ گفت وگو کنیم.

لینک خبر :‌ خبرگزاری کتاب ایران
مدیرعامل مؤسسه نمایشگاه های فرهنگی از آغاز پرداخت مابه تفاوت ارزی ناشران خارجی نمایشگاه کتاب از هفته گذشته خبر داد و گفت: از 447 هزار یورو تاکنون 40 هزار یورو پرداخت شده است.

قادر آشنا، مدیرعامل موسسه نمایشگاه های فرهنگی، از پرداخت مابه تفاوت ارزی ناشران خارجی سی و دومین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران خبر داد و گفت: ما از هفته پیش پرداخت ها را آغاز کردیم، این مدتی هم که دست نگه داشته بودیم ، برای گرفتن مجوز از وزارتخانه و تأییدیه وزیر فرهنگ و ارشاد بود. اکنون در حال پرداخت هستیم.

وی ادامه داد: ما برای پرداخت این مابه تفاوت های ارزی باید دو کار انجام می دادیم، اول اینکه باید مجوز لازم را از مجموعه وزارتخانه دریافت می کردیم و دوم اینکه ارز باید با امضای وزیر هزینه می شد، تا نامه نگاری های این دو اقدام انجام شد و معاون فرهنگی نیز مکاتبات لازم را انجام داد، ما اقدام به پرداخت کردیم.

آشنا در پاسخ به این پرسش که ارز از بانک مرکزی تامین شده است ، گفت: ارزی که از سال گذشته در اختیار نمایشگاه کتاب تهران بود با اجازه وزیر فرهنگ در این مسیر هزینه شد. در مجموع 447 هزار یورو باید مابه تفاوت ارزی به ناشران خارجی نمایشگاه پرداخت کنیم که تاکنون 40 هزار یورو آن پرداخت شده است و مابقی را هم به تدریج پرداخت خواهیم کرد.

لینک خبر :‌ پایگاه اطلاع رسانی صنعت چاپ
موسسه نمایشگاه های فرهنگی ایران هزینه های برگزاری سی ودومین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران را به تفکیک و همراه با جزئیات بخش های مختلف منتشر کرد.

به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی موسسه نمایشگاه های فرهنگی ایران، در حالی که هزینه برگزاری سی ودومین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران مبلغ 23 میلیارد و 400 میلیون تومان برآورد و پیشنهاد شده بود، با دستور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی برای صرفه جویی و کاهش هزینه ها و تأکید معاون امور فرهنگی در این خصوص، با تدابیر اندیشیده شده در شورای سیاست گذاری و کمیسیون معاملات، هزینه های برگزاری سی ودومین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران به رقم 16 میلیارد و 700 میلیون تومان رسید که نسبت به هزینه های سال قبل که مبلغ نهایی آن درمجموع با لحاظ هزینه های بازرگانی، تبلیغات و بن اهدایی 17 میلیارد و 900 میلیون تومان اعلام شده بود، یک میلیارد و 200 میلیون تومان و نسبت به برآورد اولیه 6 میلیارد و 700 میلیون تومان کاهش را نشان می دهد.

بر اساس این گزارش، مجموع درآمدهای حاصل از برگزاری سی ودومین نمایشگاه کتاب تهران 9 میلیارد و 480 میلیون تومان است. مابقی هزینه های نمایشگاه از محل اعتبار اختصاص یافته از طرف دولت برای برگزاری این رویداد تأمین می شود که تاکنون 4 میلیارد تومان آن تأمین شده است.

همچنین یارانه اختصاص یافته به دانشجویان و طلاب، استادان دانشگاه و سازمان ها و موسسات در قالب بن کتاب در سی ودومین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران به این شرح است: مبلغ 7 میلیارد و 700 میلیون تومان برای دانشجویان و طلاب، 600 میلیون تومان برای استادان و اعضای هیئت علمی، 2 میلیارد و 700 میلیون تومان برای اهالی قلم و 5 میلیارد و 200 میلیون تومان برای سازمان ها و مؤسسات، که در مقایسه با سی ویکمین نمایشگاه کتاب تهران مبلغ 3 میلیارد و 900 میلیون تومان افزایش به چشم می خورد.

انتهای پیام

لینک خبر :‌ خبرگزاری دانشجویان ایران
سینماپرس: سال های متمادی است که سینمای ایران با صرف هزینه های زیاد در برخی رویدادهای سینمایی جهانی با انحصار افرادی خاص حضور پیدا می کند؛ حضوری که دستاوردی برای سینمای ایران در پی نداشته و فرآیندهای آن نشان دهنده نبود هیچگونه راهبرد مشخص برای آن است!
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۸ سایت های دیگر : فرهنگ سدید

به گزارش سینماپرس سالها است چالش حضور سینمای ایران در عرصه های بین المللی به موضوعی بدون استراتژی تبدیل شده است. حضورهایی که در دایره محدودی از افراد تعریف می شود، افرادی که سالها بر این فضا چنبره زده اند و با بهره گیری از منابع و اعتبار دولت، برای خود اعتباری کسب کرده اند و امروز هیچ کس را بنده نیستند. افرادی که حتی دایره نیروهایشان را خانواده ای انتخاب کرده اند و با حضور پایدار در طول مدیریت های مختلف سینمای کشور در مجموعه ای همانند بنیاد فارابی و ...، امروز در اشتباهی فراگیر خود را خیلی جدی گرفته و مدیران ناکاربلد سینمایی نیز باور کرده اند! موضوعی که با نگاه به حضور اثرگذار برخی جوانان در عرصه های بین المللی طی سال های اخیر، به راحتی رنگ می بازد و نشان دهنده یک اعتبار پوشالی است.

امسال نیز در جشنواره فیلم کن شاهد حضور چشمگیر برخی افراد از سینمای ایران در بخش بازار و مارکتینگ بودیم، حضوری پرسش برانگیز که برخلاف اهالی رسانه و منتقدان که با بودجه های شخصی در این رویداد حضور پیدا کرده بودند، اغلب با بودجه های دولتی به جشنواره اعزام شده بودند و بیشتر نیز در حال تفریح و گشت و گذار در کاخ جشنواره و خیابان های اطراف آن بوده و پاتوق شان در رستوران ها و کافه های محلی تعریف می شد!

معلوم نیست دستاورد حضور این افراد چه چیزی بوده و اصولاً نقش سینمای ایران در بازار جشنواره فیلم کن و فراتر از آن در بازار جهانی چه چیزی است و چرا باید با بودجه بیت المال افرادی را در این وانفسای اقتصادی به این گونه رویدادها فرستاد تا بودجه های کشور بر باد رود؟

سوأل این است که اهدای پسته ناب و درجه یک ایرانی در جعبه های منبت کاری شده شیک و گران قیمت به کسانی که احیاناً در غرفه سینمای ایران حضور پیدا می کنند چه معنایی دارد؟ چرا در زمانه ای که بخش اعظمی از مردم به دلیل تورم افسارگسیخته، رکود اقتصادی و... دچار مشکلات شدید معیشتی هستند و در تأمین مایحتاج روزانه خود دچار مشکل و یا از سوی دیگر بسیاری از سینماگران به ویژه پیشکسوتان به کرات طی گفتگوهای شان از بیکاری و خانه نشینی خود گلایه دارد، مسئولان سینمای کشور به جای برطرف کردن مشکلات آن ها، پول های بیت المال را به باد می دهند و با هزینه های هنگفت در مراسم هایی حضور پیدا می کنند که دستاوردی برای سینمای کشور در پی ندارد؟

جالب آنجا است که برخی از آقایان مدیر مرتباً از منافعی حرف می زنند که حضور در این رویدادهای جهانی برای سینمای ایران در پی دارد، از این افراد باید پرسید شما از کدام منافع سخن می گویید، منافع شخصی یا منافع ملی؟ آقایان یک بار از خودتان سوأل کرده اید که جایگاه امروز سینمای ایران در سطح جهان کجاست؟ آیا اجاره غرفه در بازار فیلم کن تاکنون بستر مناسبی برای حمایت از بخش های فعال در زمینه عرضه بین المللی فیلم های ایرانی را فراهم کرده است؟

اصولاً تاکنون طی همه سال های گذشته چند فیلم از سینمای ایران توانسته اند در سطح دنیا اکران شده و به توفیق برسند؟ چرا سهم ناچیز سینمای ایران از بازار جهانی توسط مسئولان وارونه جلوه داده می شود و آن ها که قطعاً خود واقفند که سینمای ایران در عرصه بین الملل نتوانسته حرف جدی برای گفتن داشته باشد چرا و با کدامین درایت و تدبیری بودجه ناچیز سینما را به باد می دهند و به جای اصلاح زیرساخت ها، حمایت ویژه از سینماگران به خصوص جوانان برای تولید آثار ارزشمند و... حضور شو گونه در عرصه جهانی را ترجیح می دهند؟

گویا لازم است چند نکته مهم به آقایان متولی سینما گوشزد شود!

اول آنکه طبق آمار در سراسر کشور تنها بیش از 60 شهر دارای سینما هستند و بقیه شهرهای کشور سینما ندارند. همچنین طبق آمار حدود 25 تا 30 میلیون شهرنشین امکان دسترسی به سالن سینما ندارند.

دوم آنکه از جمیعت 80 میلیونی کشور تنها درصد بسیار اندکی هستند که می توانند به سینما بروند و بسیاری از مردم در تمام طول عمرشان حتی یک بار هم گذرشان به سینما نمی افتد.

سوم آنکه تولیدات سینمای ایران به لحاظ محتوایی نه تنها تامین کننده نیازهای اساسی فرهنگی و اجتماعی جامعه نیست، بلکه بعضا می توان آن را به عنوان کالایی مخرب ارزیابی کرد، کالایی که عرضه آن باعث گسست فرهنگی و ایجاد انحراف در جامعه می شود که از این منظر همان بهتر که این محصول فراگیر نشده است!

پس بهتر است در ابتدای امر آقایان سعی کنند سینما را به عنوان یک کالای فرهنگی مناسب برای عرضه به جامعه ایران باز تعریف نمایید و سپس برای عرضه آن به صورت فراگیر برای آحاد افراد کشور تدبیری بیندیشند و در انتها به فکر عرض اندام در عرصه سینمای بین الملل باشند! هرچند که اگر حضور شو مانند آن ها می توانست دردی از سینمای ایران درمان کند بد نبود اما افسوس که حضور در بازارهای جهانی به واقع جز بر باد دادن بودجه ها برای ما دستاوردی نداشته است و حتی نتوانسته سینمای کشور را در عرضه آثار فاخر سینمای ایران در جشنواره های جهانی کمک نماید و تنها نقش ناظری بی خاصیت را بازی نموده و در نتیجه آن آثاری حضور جهانی یافته اند که اقبال به آنها از سوی جشنواره های جهانی منوط به ارایه تصویری سیاه از جامعه ایران بوده است!

لینک خبر :‌ سینما پرس
در یک دهه اخیر و به خصوص بعد از راه اندازی پردیس سینمایی آزادی با همکاری حوزه هنری و شهرداری، تلاشهای بسیاری را شاهد بوده ایم در راه اندازی پردیسهای سینمایی مختلف! با این حال مشکل اصلی این پردیس سازی تمرکز بر پایتخت و واهمه از پردیس سازی در شهرستانها بوده است. حوزه هنری تلاش زیادی [...]

در یک دهه اخیر و به خصوص بعد از راه اندازی پردیس سینمایی آزادی با همکاری حوزه هنری و شهرداری، تلاشهای بسیاری را شاهد بوده ایم در راه اندازی پردیسهای سینمایی مختلف! با این حال مشکل اصلی این پردیس سازی تمرکز بر پایتخت و واهمه از پردیس سازی در شهرستانها بوده است. حوزه هنری تلاش زیادی کرده که در کنار بازسازی سینماهای قدیمی شهرستانها پردیس سازی در شهرستانها را هم باب کند که در این مسیر پردیس هویزه مشهد و پردیس چارباغ اصفهان و پردیس بهمن سنندج، پردیس سینمایی ساحل و ... راه افتادند و خیلی زود هم به سینماهای پرمخاطب بدل شدند.

به گزارش سینماخانه و به نقل از روابط عمومی سازمان سینمایی حوزه هنری؛ داریوش ارجمند بازیگر پیشکسوت سینمای ایران از جمله چهره هایی است که همکاری نهادهای بالادستی با بخش خصوصی در بازسازی سینماهای فرسوده و پردیس سازی را عاملی مهم در ارتقای سلیقه بصری مخاطب ایرانی می داند.

ارجمند در این خصوص بیان داشت: با وجود همه تلاش هایی که صورت گرفته براساس درصد جمعیت اگر بسنجیم قطعا متوجه خواهیم شد که در شهرستان ها، هنوز سالن سینما خیلی کم داریم و باید باز هم نوسازی و پردیس سازی ادامه پیدا کند.

بازیگر ناخدا خورشید ادامه داد: سینما مقوله مهمی در جهان است. سینماست که می تواند ملتی را به اوج و یا به ذلت بکشاند، یعنی قدرت عظیمی در سینما نهفته است و این قدرت وقتی بالفعل می شود که مخاطبان کل سینمای ما زیر 5 میلیون نباشد! باید کاری کرد که مخاطب بیشتری به سینما بیاید و این ممکن نیست مگر با افزودن بر حجم سالن های باکیفیت.

این بازیگر پیشکسوت خاطرنشان ساخت: سینمای ما را در جهان به نجابت و فرهنگ ایرانی می شناسند ولی مدتی ست که خودمان در داخل فضا را داده ایم به کمدی های مبتذل! چرا؟؟ چون متأسفانه نهادهای بالادستی ما چنان که باید به سینماداری نظارت و ورود نکرده اند. وظیفه ارشاد است که سالن های باکیفیت در مناطق محروم بسازد تا محصولات فرهنگی مجال دیده شدن پیدا کند. ارشاد برای سالن سازی به کمک حوزه هنری برود و بدانند که سینماسازی اصلی ترین شمول توسعه زیرساختی سینما است.

این بازیگر که سابقه همکاری با کارگردانانی مطرح از بهرام بیضایی تا مسعود کیمیایی و ناصر تقوایی را داشته با اشاره به عدم توجه به رشد سینمای دگراندیش ایرانی بیان داشت: کشورمان را به هنر عالی، شعر حافظ، نقاشی فرشچیان، سینمای امثال علی حاتمی، عباس کیارستمی، ناصر تقوایی، مسعود کیمیایی و داود میرباقری می شناسند. سینمای ما را یک سینمای پربار فرهنگی و پاک می دانند ولی در این سالها سینمای پاک مان را کدام کارگردان امتداد داده؟؟؟ دلیلش این است که مدیران کم کاری کردند. فیلمساز دگراندیش است که باید حمایت شود ولی مهرجویی مدت هاست بیکار است و بجایش هزاران سانس می دهند به کمدی هایی که معلوم نیست پول تولیدشان ازکجا آمده؟؟

داریوش ارجمند درباره نقش بخش خصوصی در توسعه سینماسازی به سوره سینما گفت: به نظر من وظیفه مردم است که به سینماسازی بخصوص در شهرستانها رسیدگی کنند. ما از بس گفتیم نهاد و نهاد، مردم را از وظیفه شان جدا کردیم. یعنی بخش خصوصی باید به سینماسازی ورود کند و کمک حال حوزه هنری و سینماشهر باشد. نمی شود که مدام از نهادهای دولتی انتظار داشت! چرا بخش خصوصی همان قدر که مثلا برای راه اندازی فروشگاه های زنجیره ای خوراک و پوشاک پیشقدم میشود برای سینماسازی جلو نمی آید؟! مگر تسهیلات فرهنگی شامل حال این حوزه نمی شود؟؟

ارجمند ادامه داد: چطور بخش خصوصی می تواند وارد بازار سکه، ارز، مسکن و غیره شود و در کوتاه مدت اثرگذار باشد پس چرا به سمت سینماسازی نمی آید؟؟؟ البته منظورم آن بخش خصولتی نیست که به اسم کار فرهنگی، بیت المال را شخم می زند!! مدیران سینما اصلا نباید این جماعت را وارد سینما کنند چون اینها به اقتصاد، فرهنگ و اعتماد مردم آسیب های جبران ناپذیری می زنند. مقام رهبری هم فرمودند که آن خصوصی سازی که ما می خواستیم، این خصوصی سازی نیست.

بازیگر سگ کشی تأکید کرد: هنر خوب، پدیده ای است که حتی می تواند پشتوانه یک ملت باشد مانند نقاشی های ونگوک. سینما هم این چنین است و وجود سینماهای خوب و در حد استاندارد بخصوص در شهرستانها، می تواند در ارتقای فرهنگی آن شهرستان، سهم به سزایی داشته باشد. بخصوص در این زمانه که شبکه های ماهواره ای ما را هدف قرار داده اند.

ارجمند در خاتمه بیان داشت: یک سینمای خوب و در حد استاندارد می تواند مخاطب را جذب کند. ملت ما با این فرهنگ غنی که داریم و در جهان به آن مشهور هستیم، لایق سینماهای خوب و در حد استاندارد در تمام ایران است. چه خوب که حوزه هنری بازسازی و نوسازی سینماهای شهرستانها را در دستور کار قرار داده و البته ارگان هایی مانند فارابی هم باید به جای بریز و بپاشهای بی حاصل بر سر تولید فیلم های کم مخاطب یا برگزاری جشنواره های بی حاصل به دنبال سینماسازی بخصوص در شهرستان ها باشند.

لینک خبر :‌ سینما خانه
سینماپرس: فهرست اولویت های سازمان سینمایی برای سال 1398 به وضوح گویای آن است که وقتی خود مدیران معاونت توسعه فناوری و مطالعات سینمایی در مقام متولیان اصلی این پژوهش ها، کار خود را جدی نمی گیرند و حجم انبوهی از عبارات کلیشه ای، دم دستی و فاقد صورتبندیِ علمی را با ادبیاتی مخدوش و آشفته به عنوان مهمترین سرفصل های پژوهشی به استادان، پژوهشگران و دانشجویان عرضه می کنند، انتظار حل مسئله ای از مسائل سینمای کشور از این طریق، انتظار بیهوده ای خواهد بود.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۸ سایت های دیگر : فرهنگ سدید

دکتر عبدالحسن پیروز / چندی پیش معاونت توسعه فناوری و مطالعات سینمایی، اولویت های پژوهشی سال 98 سازمان سینمایی را اعلام و طی فراخوانی از تمام محققان و پژوهشگران کشور جهت ارائه طرح نامه های خود دعوت کرد. بررسی کمی و کیفی محورهای پژوهشی اعلام شده بیش از هرچیز یادآور این پرسش تکراری است که چرا بسیاری از پژوهش های ما به حل مسئله ای منتج نمی شوند، در میدان عمل به کار نمی آیند و از همین رو صرفاً در قفسۀ کتابخانه ها یا بایگانیِ ادارات تلنبار می شوند؟ فهرست اولویت های سازمان سینمایی برای سال 1398 به وضوح گویای آن است که وقتی خود مدیران معاونت توسعه فناوری و مطالعات سینمایی در مقام متولیان اصلی این پژوهش ها، کار خود را جدی نمی گیرند و حجم انبوهی از عبارات کلیشه ای، دم دستی و فاقد صورتبندیِ علمی را با ادبیاتی مخدوش و آشفته به عنوان مهمترین سرفصل های پژوهشی به استادان، پژوهشگران و دانشجویان عرضه می کنند، انتظار حل مسئله ای از مسائل سینمای کشور از این طریق، انتظار بیهوده ای خواهد بود.

متنی با ادبیات نادرست و منطق مخدوش
در متن فراخوان آمده "معاونت توسعه فناوری و مطالعات سینمایی در پی بهره گیری هر چه بیشتر از توان علمی و پژوهشی مراکز دانشگاهی و تحقیقاتی کشور جهت بهینه سازی فرایندهای دولتی و غیر دولتی سینمای ایران برای توجه به حل مسائل و مشکلات می باشد. از این رو فهرستی از مهمترین محورهای پژوهشی مورد نیاز سینمای ایران در سال 1398، بر مبنای ارزیابی از وضعیت موجود و دستیابی به وضعیت مطلوب، تعیین شده است".
اولاً) مسائل و مشکلات که در متن هم عرض هم آمده اند، هرچند برای عوام الناس فرقی با هم ندارند، از منظر علمی، دو مفهوم متمایزند و هم عرض یکدیگر نیستند. امروز از هر فرد دانشگاهی انتظار می رود که بداند مسئله (Problem) با مشکل (Difficulty) فرق دارد و هدف پژوهش، حل مسئله است نه حل مشکل.
ثانیاً) بر طبق متن فراخوان، حتی انتظار نمی رود تا پژوهش های مورد نظر، مسائل را هم حل کنند بلکه کافیست تا باعث توجه فرآیندهای دولتی و غیردولتی سینما به مسائل و مشکلات شوند! در واقع تنظیم کنندگان فراخوان، خودشان از قبل سطح پژوهش های درخواستی را به توجه دادن به مسائل در عوض حل آن ها تقلیل داده اند.
ثالثاً) تنظیم کنندگان فراخوان، با چنین متنی خود و مخاطبانشان را گرفتار یک دور باطل کرده اند؛ چراکه بر اساس مسائل سینمای ایران، محورهای پژوهش هایی را معین کرده اند که خود این پژوهش ها قرارست منجر به توجه به همان مسائل شوند!
رابعاً) مدیران معاونت توسعه فناوری و مطالعات سینمایی به عنوان مدیران یک مرکز مطالعاتی که علی القاعده باید ماهیت علمی و فرهنگی داشته باشد چگونه به خود اجازه داده اند تا متنی با این ادبیات نابهنجار را به عنوان فراخوان پژوهشی مهمترین نهاد سینمایی کشور عرضه کند؟ آیا باید به ایشان یادآوری کرد که در زبان فارسی، تعبیر "می باشد" تعبیر غلطی است یا ارزیابی در مورد چیزی انجام می شود نه از چیزی؟
خامساً) چرا در گوشه و کنار متنی که توسط یک مرکز علمی و فرهنگی تهیه می شود و علی رغم وجود برابرنهاده های فارسیِ متعدد برای اصطلاحات حوزۀ سینما و رسانه، و نیز علی رغم تأکید مکرر مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) به عدم استعمال واژه های فرنگی، واژه های غربی ای نظیر کرونولوژیک، اَپ، اِستریم، آنلاین، مکانیسم و ... رژه می روند؟

اولویتِ بی اولویتی
فهرست اولویت های پژوهشی سازمان سینمایی، مشتمل بر 83 عنوان می شود. وجود این فهرست عریض و طویل، بیش از هرچیز حاصل فقدان رویکردکارشناسانه به موضوع است؛ انبوهی عناوینِ عمدتاً کلیشه ای و بارها تکرارشده که بدون هر نوع مقوله بندی، دسته بندی، کلی/جزیی سازی یا اصلی/فرعی کردن، به صورت شلخته و شتابزده و تنها بر مبنای الفبا پشت سر هم قطار شده اند. بسیاری از عناوین، یا مشابه و معادل عناوینِ دیگرند یا ذیل دیگر عناوین قرار دارند. به علاوه حتی به فرض اینکه هر عنوان قرار بوده با دیگری متفاوت باشد، باید گفت: وقتی تعداد اولویت های پژوهشی برای یک سال، به رقم اغراق آمیز 83 می رسد، مفهوم اولویت مندی از معنا و محتوا تُهی و تأکید بر اولویت، به هجو اولویت تبدیل می شود.

فقدان صورتبندی علمی
بی تردید مادامیکه یک محور پژوهشی، مبهم، سطحی و فاقد بیان علمیِ صحیح باشد، نمی توان انتظار تولید یک پژوهش عمیق، هدفمند، مؤثر و کارآمد بر اساسِ آن را داشت. هر محور پژوهشی باید در پرتو مسئله شناسی در مقام یک علم (و نه بر اساس شناساییِ صرفِ مشکلات) تعیین و بر مبنای دلائلِ ظهورِ مسئله و با ذکر متغیرهای مستقل و وابسته و سایر متغیرها (مداخله گر، تعدیل کننده، کنترل گر، ناشناخته و ...) و بهره گیری از ادبیات تخصصی و درون رشته ایِ حوزۀ مربوطه صورتبندی شود. این در حالیست که تنظیم کنندگان محورهای پژوهشیِ ارائه شده از سوی معاونت فناوری و مطالعات سینمایی حتی در رعایت الفبای بیان و طرح علمیِ موضوعات پژوهشی مورد نظر خود درمانده اند و در حد کلی گویی های ژورنالیستی و سطحی متوقف شده اند؛ فی المثل عنوانِ "حضور سینمای ایران در عرصه های جهانی"، حاوی چه پرسش یا چالشِ علمیِ مشخصی است؟ بر مبنای کدام مسئله و کدام متغیرها مطرح شده است!؟ کدام بُعد از ابعاد این حضور در اولویت است؟ حضورِ هنری؟ اقتصادی؟ سیاسی؟ یا ... مُراد از عبارت کلیشه ای "عرصه های جهانی" چیست؟ بازار سینما؟ جشنواره ها؟ یا ... چه نکتۀ خاصی از این حضور در کانون توجه قرار دارد؟ آسیب ها؟ فرصت ها؟ راهبردها؟ راهکارها؟ یا... ا. از این بدتر وجود عباراتی است که به قدری مغشوش اند که به سختی می توان آن ها را معنادار تلقی کرد تا چه رسد به طرح آن ها به عنوان یک سرفصل علمی و پژوهشیِ مسئله محور: "مطالعات آینده در حوزه های مختلف سینمای ایران"، "مطالعۀ طراحیِ مهندسیِ مرکزِ جلوه هایِ بصریِ سینمایِ ایران" یا "راهکارهای ایجاد امنیت برای اثر در حوزۀ فنیِ تولید فیلم"!

فقدان پیوستارِ پژوهشی
یکی دیگر از الزامات تعیین سرفصل های پژوهشی در یک حوزۀ مطالعاتی، توجه به جریان یا پیوستارِ پژوهشی در آن حوزه است. بدیهی است پیش از آغاز هر پژوهشی ابتدا باید دید که تاکنون چه پژوهش های مشابه یا هم راستای دیگری حول مسئلۀ مورد نظر انجام شده است و سپس با ارزیابیِ نقاط قوت و ضعف آن ها و نسبت به میزان توفیق آن ها در تحصیل نتایج، به تعریف و تعیین عنوانِ پژوهشی جدید پرداخت. به بیان دیگر باید دید تاکنون راهِ منتهی به حل مسائلِ هدف، به چه میزان و با چه کیفیتی طی شده تا بتوان فهمید که اکنون این راه را باید از کجا و با انجام چه تغییراتی ادامه داد. این در حالیست که بسیاری از عناوینی که در فهرست اولویت های پژوهشی سازمان سینمایی ذکر شده، تاکنون در انواع قالب های پژوهشی (کتاب، مقاله، پایان نامه و ...) مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته اند و پرسش اینجاست که نسبتِ فهرست کنونی با پژوهش های مشابه پیشین چیست؟ اگر آن پژوهش ها خوب و مفید و کامل بوده-اند، چه نیازی به دوباره کاری و تکرار آنهاست؟ اگر هم آن ها ضعف یا نقص مهمی داشته اند، پس چرا همان موارد نقص و ضعف به عنوان موضوعات پژوهشی مورد نظر معرفی نشده اند تا جریان و زنجیرۀ پژوهش تکمیل شود، بلکه در عوض، ذیل همان عناوین قبلاً کار شده و تکراریِ قبلی طرح شده اند؟

بی توجهی به وضعیت فرهنگی سینما
هرچند فهرست اولویت های پژوهشی سازمان سینمایی، فهرستی عریض و طویل است، اما تعجب آور اینکه در میان 83 عنوان محور پژوهشی، کمتر عنوانی مرتبط با فاصلۀ بعید سینمای امروز ما با آرمان ها و اهداف فرهنگی انقلاب اسلامی و انتظارات مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) از این هنر/صنعت/رسانه به چشم می خورد. امروز متولیان تهیه و تنظیم این فهرست باید پاسخ دهند که چرا از دردها و بیماری های فرهنگیِ مهم سینمای ایران در روزگار کنونی، رنگ و نشانی در عرض و طول فهرست شان خبری نیست؛ چرا بررسیِ دلایلِ وجودِ ابتذال و ولنگاری فرهنگی در حوزۀ سینما، هجمه و شبیخون فرهنگی دشمن از درون و بیرون کشور و وظیفۀ سینما در میدان نبرد نرم، کم رنگ شدن تدریجی حضور سینمای انقلاب اسلامی و بیکاری فزایندۀ هنرمندان انقلابی یا تن دادن برخی از ایشان به تولید محصولات صرفاً تجاری، محوِ فرهنگ رجا و امید و روشن بینی (که مورد تأکید حضرت آقا و به تعبیر ایشان، مفتاح همۀ گره هاست) و در عوض گسترش آثار تاریک اندیش، یأس آور و سیاه نما، ترویج نسبی گراییِ اخلاقی، ترویج فمنیسم، ترویج فرهنگ سودپرستی و فایده گرایی، بازی با خط قرمزها و نوامیس فرهنگی جامعه و نظائر آن ها هیچکدام در میان 83 اولویت سازمان سینمایی جایی نداشته اند!؟

در پایان باید گفت که به نظر می رسد سازمان امور سینمایی کشور نیاز به ارزیابی جدیِ عملکرد زیرمجموعۀ مهمی نظیر معاونت فناوری و مطالعات سینمایی به عنوان مغزافزار و اتاق فکر این سازمان دارد. در همین راستا، لازمست تا ضمن بازنگری در ساختار و ساز و کار فعالیت های این معاونت، در استفاده از مدیرانی ضعیف، تکراری، چندشغله، بی انگیزه و فاقد دغدغۀ فرهنگی، تجدید نظر اساسی صورت گیرد.

لینک خبر :‌ سینما پرس
گروه هنر بهنوش صادقی، کارگردان فیلم خانه دیگری ، گفت: اگر سینما و تلویزیون در راستای ترویج سنت های اصیل ایرانی گام بردارد، به ساده ترین شیوه ممکن فرهنگ ایرانی اسلامی را ترویج کرده است، ولی این روزها عمده آثار کمدی شرافت سینما را لکه دار کرده اند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۸

بهنوش صادقی، کارگردان فیلم سینمایی خانه دیگری ، در گفت وگو با خبرنگار ایکنا با اشاره به اینکه خانه دیگری همانند آیینه ای مقابل تماشاگر است اظهار کرد: دغدغه اصلی من در این اثر پرداختن به موضوع خانواده بود، اما تلاش کردم تصوری دور از واقع ارائه ندهم بنابراین فکر می کنم هر فردی که این اثر را مشاهده کند، حداقل با یکی از شخصیت ها احساس نزدیکی می کند. این اثر به هیچ وجه درصدد ترویج خشونت نیست و فقط در بخش های کوچکی شاهد خشونت هستیم، اما به طور کلی بیان نکات اخلاقی جایگاه ویژه ای در این اثر دارد.

وی افزود: اینکه بگوییم خانه دیگری بی ادبی را رواج می دهد بیانگر آن است که تعریف صحیحی از بی ادبی نداریم، زیرا وقتی این اثر را با برخی آثار کمدی مقایسه می کنم، آن را اثری شریف می دانم. این روزها در سینما به خصوص در آثار کمدی فرهنگی ترویج می شود که دور از شأن خانواده است و گاهی از بیان آن شرم می کنم. در حال حاضر که فضای مجازی بسیاری از اقشار جامعه را درگیر خود کرده است، به نظرم این قبیل نقدها درباره یک اثر سینمایی دور از منطق است.

این سینماگر با بیان اینکه در فیلمش به سبک زندگی ایرانی – اسلامی هم توجه دارد، بیان کرد: خانه دیگری بدون اینکه در این زمینه مدعی باشد، به سبک زندگی ایرانی – اسلامی پرداخته است. برای مثال وقتی شخصیت پدر فیلم (حبیب) فوت می کند، اکرم دختر خانواده قرآن می خواند. این تصویر بدین جهت ارائه نشده که به هر قیمتی قرآن را در فیلم گنجانده باشیم؛ اما نمی توان از این موضوع گذر کرد، زیرا خانواده ایرانی برای بسیاری از مراسم و مناسبت های خود آداب خاصی دارد.

توجه به سنت؛ رویکرد ویژه خانه دیگری

صادقی با اشاره به رسالت سینما در ترسیم سنت گفت: به واسطه تغییراتی که در جامعه به وجود آمده، بسیاری از جوانان امروز با سنت های ایرانی آشنایی لازم را ندارند، اما هم نسلان من به یاد دارند وقتی در خانه ای فردی از دنیا می رفت، اعضای خانواده برای آرامش روح او قرآن می خواندند. در ضمن تلاش کردیم این پیام شعاری نباشد، چون اگر می خواستیم قبل از خواندن قرآن، سکانس نماز خواندن را هم ترسیم کنیم دیگر این سکانس شعاری می شد و سعی کردیم با بازگشت به سنت های اصیل ایرانی، سبک زندگی ایرانی اسلامی را هم ترویج کنیم.

وی در بخش دیگری از این گفت وگو درباره بازیگران این اثر بیان کرد: برخی بازیگران جزء انتخاب های اولم بودند، اما عده ای دیگر را با توجه به شرایط موجود برگزیدم. در این میان فقط گوهر خیراندیش بود که از زمان نگارش فیلم نامه به او فکر می کردم. متأسفانه در شرایط فعلی، رقم هایی که بازیگران به عنوان دستمزد مطالبه می کنند منطقی نیست و همین معضل باعث می شود کار فیلم ساز برای انتخاب بازیگرانش دشوار شود، هرچند در خانه دیگری ما چنین مشکلی نداشتیم و همه با خواندن فیلم نامه مشتاقانه در این اثر حضور یافتند.

صادقی در بخش بعدی این گفت وگو درباره اکران خانه دیگری بیان کرد: فیلم به سرگروهی سینما آستارا روی پرده رفت، اما از نمایشی که برای این اثر در نظر گرفته شد چندان راضی نبودیم، زیرا این اثر در کل کشور فقط در 31 سینما به نمایش درآمد. در تهران این فیلم در 13 سالن روی پرده رفت و عمده سانس ها هم زمان مناسبی نبود و البته این مسئله فقط به اکران مربوط نبود و در تبلیغات هم عملکرد خوبی نداشتیم.

وی در پاسخ به این سؤال که با توجه به فضای موجود سینما، چرا موضوعی را انتخاب کرده که ممکن است در فروش موفق نباشد چنین توضیح داد: در ابتدا قرار نبود خانه دیگری، یک اثر سینمایی باشد. برای همین هم پروانه ساخت آن، ویدئویی بود، اما وقتی وارد مرحله تولید اثر شدیم با گفتگو هایی که با عباس اکبری، تهیه کننده و دیگر عوامل فیلم داشتیم به این نتیجه رسیدیم که داستان کشش سینمایی دارد. پس تصمیم گرفتیم این اثر را به صورت سینمایی تولید کنیم. در این میان باید در نظر داشت که این مسئله تغییری در بودجه و زمان تولید نداشت و ما با سرمایه یک اثر ویدئویی یک اثر سینمایی تولید کردیم، اما با تمام این توصیفات اگر خانه دیگری را نمی ساختم، باز هم اولین تجربه سینمایی خود را با یک فیلم کمدی آغاز نمی کردم.

این فیلم ساز درباره حواشی پیش آمده برای این فیلم در جشنواره فجر گفت: این فیلم چهار سال پیش تولید شد، ولی اخیراً روی پرده رفته است. این نکته خود جای سؤال و تأسف دارد، اما می خواهم به اتفاقاتی که در جشنواره فجر سی و چهارم رخ داد اشاره کنم. این فیلم در مردادماه سال 94 ساخته شد و برای حضور در بخش نگاه نو انتخاب شد، سالی که ایستاده در غبار ، ابد و یک روز و... هم در بخش نگاه نو حضور داشتند. در آن زمان شوک عجیبی به این اثر وارد شد به دلیل پروانه ساخت ویدئویی از حضور در جشنواره منع شد. وقتی این اتفاق برای خانه دیگری رخ داد مذاکراتی فراوانی را با مسئولان سینمایی انجام دادم تا دریابند خروجی اثر مهم است نه پروانه ساخت، ولی تمام تلاش ها بی فایده بود و اولین ضربه را آن زمان خوردیم.

تصمیمات سلیقه ای مدیران آفت سینماست
صادقی تأکید کرد: سینمای ما همیشه از نگاه های سلیقه ای آسیب دیده است، چون هر مدیری فقط رویکرد خود را صحیح می داند، اتفاقی که فقط باعث قربانی شدن آثاری مثل خانه دیگری می شود، زیرا همان گونه که گفتم در مقطعی فیلم ها بدون داشتن پروانه سینمایی، نمی توانستند در جشنواره فجر حضور داشته باشند، اما امروز این قانون تغییر کرده است. در این میان کیفیت اهمیت ندارد، در حالی که هفت نفر از هیئت انتخاب که فریدون جیرانی و علی رضا شجاع نوری جزئی از آن بودند و فیلم را شایسته حضور در جشنواره انتخاب کردند، سازمان سینمایی بنا به تصمیمی سلیقه ای این اثر را کنار گذاشت.

وی در پایان این گفت و گو درباره اتفاقاتی که برای این فیلم در جشنواره رخ داد و آیا ربطی به اکران فیلم داشت؟ گفت: تمام افرادی که در سینما فعالیت می کنند می دانند موفقیت یک اثر در جشنواره فیلم فجر تأثیر مستقیمی روی اکران دارد. پس اگر این اتفاقات برای جشنواره رخ نمی داد، شاید مسیر جدیدی پیش روی من قرار می گرفت، اما تصمیمی سلیقه ای سبب شد تا فیلم پس از چهار سال مهجورانه روی پرده برود.

گفت و گو از داوود کنشلو
انتهای پیام

لینک خبر :‌ خبرگزاری بین المللی قرآن
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۸ سایت های دیگر : خبرگزاری جمهوری اسلامی شورا آنلاین

رییس کمیسیون عمران و حمل و نقل شورای اسلامی شهر تهران تاکید کرد: کسانی که برای انجام کارها در شهرداری تهران کارشکنی می کنند و موجب نارضایتی مردم می شوند صلاحیت ادامه کار در این نهاد را ندارند.

به گزارش سینماسینما ،محمد علیخانی روز سه شنبه در جریان یکصد و چهل و نهمین جلسه شورای شهر با تذکری به شهردار تهران نسبت به عدم بازگشایی پیاده راه 17 شهریور انتقاد کرد و گفت: بیش از یک سال است که در این خصوص به شهردار تهران تذکر داده شده و تعداد زیادی از اعضا از جمله احمد مسجد جامعی، حبیب زاده، شهربانو امانی و اینجانب از این مسیر بازدید کردیم اما در داخل شهرداری نسبت به بازگشایی این مسیر کارشکنی و در مردم ایجاد نارضایتی می شود.
علیخانی با بیان اینکه شورا باید با این موضوع جدی تر برخورد کند، گفت: این موضوع آبروی شورا است چرا که بیش از یکسال است شورا پیگیری می کند و یک نفر جلو مصوبات شورا را می گیرد.
عضو شورای شهر تهران درباره تذکر خود اظهار داشت: تلاش ها برای بازگشایی مسیر 177 شهریور میسر نشده است و به شهردار تهران تذکر می دهم که اجرای تصمیمات و مصوبات شورا از جمله موارد زیر را در دستور کار قرار دهد.
رییس کمیسیون عمران و حمل و نقل شورای شهر تهران ادامه داد: شهرداری منطقه 122 باید خیابان مازندران را به سمت خیابان 17 شهریور بازگشایی کند.
وی عنوان کرد: همچنین باید تردد تاکسی و اتوبوس از جنوب به شمال خیابان 17 شهریور برقرار شود.
علیخانی ادامه داد: بازگشایی کاربری فرهنگی سینما در ضلع شمالی میدان امام حسین از دیگر خواسته های مردم در این محدوده است که باید شهردار تهران در دستور کار قرار دهد.
به گزارش ایرنا اعضای شورای اسلامی شهر تهران در سال گذشته مصوبه ای مبنی بر ضرورت بازگشایی خیابان 17 شهریور و بازگشت آن به حالت اولیه را تصویب کردند.

لینک خبر :‌ سینما سینما
سازمان هنری رسانه ای اوج در آخرین روزهای بهار 1390 راه اندازی شد؛ مجموعه ای که به زعم کارشناسان حوزه فرهنگ و هنر، کارهای بزرگی کرده و روح تازه ای به هنر انقلاب اسلامی دمیده است.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۸

به گزارش خبرنگار سینمایی خبرگزاری فارس، آخرین روزهای بهار سال 1390 بود که سازمان هنری رسانه ای اوج متولد شد؛ سازمانی که برای پر کردن جای خالی نهادهای فرهنگی و هنری انقلابی پا به میدان گذاشت و اگر چه طی این سال ها همواره در اوج نبوده، اما در مجموع کارنامه آن کاملاً قابل دفاع است.

اوج در جبهه های مختلف فرهنگ و هنر فعال است؛ از موسیقی و سرود (مرکز مأوا) تا هنرهای تجسمی (خانه طراحان انقلاب اسلامی) و تئاتر (مرکز هنرهای نمایشی مهنّا). اما بیشترین اثرگذاری اوج در حیطه تولیدات مستند، تلویزیونی و سینمایی است و از جمله شاخص ترین آن ها می توان به سریال های سرّ دلبران و پایتخت 5 و فیلم های سینمایی ایستاده در غبار ، بادیگارد ، به وقت شام ، تنگه ابوقریب و 23 نفر اشاره کرد.

درباره عملکرد این سازمان با منوچهر محمدی تهیه کننده سینما، حسن خجسته استاد دانشگاه و عضو هیأت انتخاب جشنواره فیلم فجر، محمدمهدی سیار شاعر و ترانه سرا و علیرضا داودنژاد نویسنده و کارگردان گفت وگو کرده ایم.

* شاخصه سازمان اوج انقلابی بودنش است

منوچهر محمدی، مدیر پردیس سینمایی مگامال درباره عملکرد سازمان هنری رسانه ای اوج به خبرنگار فارس گفت: سازمان اوج طی سال های اخیر عملکرد قابل دفاعی در حوزه سینما و تلویزیون داشته و تولیدات سازمان اوج به حدی ارزنده و انقلابی است که ما نه تنها بابت این تولیدات، سپاسگزار دوستان در این مجموعه هستیم؛ بلکه برای کمک به این تولیدات شاخص از هیچ کمکی فروگذار نمی کنیم.

این تهیه کننده، ویژگی شاخص سازمان هنری رسانه ای اوج را انقلابی بودن دانست و توضیح داد: حسن بزرگ این سازمان آن است که در چارچوب اهداف و سیاستگذاری های نظام و انقلاب اسلامی فعالیت می کند و واقعا در تولیدات این مجموعه هیچ انحرافی از مسیر انقلاب وجود ندارد.

اوج در چارچوب اهداف و سیاستگذاری های نظام و انقلاب اسلامی فعالیت می کند و در تولیداتش هیچ انحرافی از مسیر انقلاب وجود ندارد

محمدی درباره وجه تمایز این سازمان با دیگر مجموعه ای مشابه با خودش گفت: من هیچ سازمان مشابهی برای اوج در کشور سراغ ندارم، سازمان اوج یکه تازی می کند و تولیداتی بسیار ارزشمند و برجسته در حوزه فرهنگ و هنر دارد.

* سازمان اوج روح تازه به هنر انقلاب دمید

حسن خجسته عضو هیأت علمی دانشگاه صدا و سیما معتقد است از ابتدای پیروزی انقلاب تا کنون شاهد تشکیل سازمان ها و نهادهایی بوده ایم که با هدف تأثیر گذاری در عرصه فرهنگ تشکیل شدند ولی پس از مدتی به دلیل عدم مدیریت تحول و بروز رسانی سیاست ها وارد رکود شدند.

وی با اشاره به سالگرد تشکیل سازمان هنری رسانه ای اوج گفت: اوج بر این اساس به وجود آمد که بتواند هواداران یک اندیشه فکری را که دارای ذائقه هنری بودند، به هم مرتبط سازد و ظرفیت های آنها را به هم مرتبط و هم افزا کند.

عضو شورای سیاست گذاری ادوار جشنواره فیلم فجر ادامه داد: اوج در زمانی تشکیل شد که همه سازمان های متولی عرصه فرهنگ در رکود بودند و شکل گیری آن باعث دمیدن روح تازه به هنر انقلاب شد.

اوج در زمانی تشکیل شد که همه سازمان های متولی عرصه فرهنگ در رکود بودند و شکل گیری آن باعث دمیدن روح تازه به هنر انقلاب شد

خجسته افزود: این ظرفیت های پراکنده اگرچه قبلاً در جامعه حضور داشتند ولی تا به نظم و انتظام نرسند، اثرگذاری شان محدود بود، البته من منکر فعالیت های فردی و تأثیرگذاری آنها نیستم ولی با شکل گیری سازمان اوج و شبکه سازی بین فعالیت های هنرمندان انقلابی، امروز هر یک از آنها می دانند که می توانند تأثیرگذاری بالاتری نسبت به قبل داشته باشند و از این جهت به سازمان اوج باید نمره عالی داد.

وی اظهار داشت: سازمان اوج از این جهت که توانست بر خلاف سایر سازمان ها سیاست های خود را با اقتضائات زمانی تطبیق دهد، جای خالی یک سازمان انقلابی در عرصه هنر را پر کرد.

* کاش همه نهادهای فرهنگی مثل اوج باشند

محمدمهدی سیار، شاعر و ترانه سرای کشورمان هم درباره لزوم هم افزایی میان سازمان اوج و نهادهای مشابه آن گفت و افزود: به نظرم لازم است انرژی خوب سازمان اوج، به مجموعه های بزرگ و قدیمی مثل صداوسیما و وزارت ارشاد منتقل شود. برای این کار هم شاید بهتر باشد مجموعه های مشابه اوج مثل حوزه هنری، مجموعه راه، شهرستان ادب و مجمع ناشران انقلاب اسلامی در کنار این مجموعه که توانسته گام های بسیار بلندتری از دیگران بردارد، قرار بگیرند تا لااقل به برکت هم فکری، یک هم افزایی و توان عظیم تری در اختیار هنر انقلاب اسلامی باشد.

او ادامه داد: من همیشه آرزو می کنم، ای کاش همه نهادهای فرهنگی دیگر هم با همین دست فرمانی که اوج مشغول است، کار کنند. واقعا لازم است که به همه عزیزان فعال در سازمان اوج که با تعداد اندک اینقدر خوب ظاهر شده اند خداقوت بگوییم برای این سال های فعالیت مستمر و مفیدی که در مجموعه داشتند.

لازم است انرژی خوب سازمان اوج، به مجموعه های بزرگ و قدیمی مثل صداوسیما و وزارت ارشاد منتقل شود. ای کاش همه نهادهای فرهنگی دیگر هم با همین دست فرمانی که اوج مشغول است، کار کنند.

این شاعر و ترانه سرا در خصوص عملکرد این سازمان فرهنگی در هشتیمن سالگرد تاسیس خود گفت: به نظرم مجموعه اوج یکی از هوشمندترین مجموعه های فعال در حوزه فرهنگ و هنر انقلاب اسلامی است. اوج هم در عرصه تولید و هم در عرصه ارتباط با نخبگان و عموم مردم توانسته روندی موفق و مفید داشته باشد.

سیار با اشاره به فعالیت های سازمان اوج در زمینه ادبیات گفت: مثلا در حوزه ادبیات برنامه شب شاعر که به همت آقای قرایی و سازمان اوج برگزار می شد بسیار ارزشمند بود و تاثیر بسزایی در فضاسازی عمومی برای ادبیات و شعر داشت. شب شاعر قابل قیاس با هیچ یک از برنامه های مشابه دیگر نیست چون اساسا یک برنامه منحصر به فرد است؛ برنامه ای که به طور مستمر شاعران بی سروصدا و بی حاشیه شعر انقلابی را دور هم جمع می کرد و از آن ها تجلیل می کرد. من نمونه این جمع صمیمی و محترم را که مستمر کنار هم قرار بگیرند در هیچ کجای دیگر سراغ ندارم.

* اوج می تواند سینما را تغییر دهد

علیرضا داودنژاد، نویسنده و کارگردان سینما هم معتقد است: برای تغییر فضای سینما نیازمند تحول هستیم و بخشی از این تحول را نهادهای فرهنگی مانند اوج می توانند انجام بدهند.

کارگردان فیلم نیاز ادامه داد: وضعیت سینمای ایران، این روزها عجیب و نامناسب است. به عنوان یک سینماگر به تغییر و تحول این فضا اعتقاد دارم و فکر می کنم برای عبور از این بحران و حفظ ماهیت سینمای ایران، نیازمند دگرگونی و تصحیح مسیر هستیم.

داودنژاد تأکید کرد: قطعا وظیفه نهادها و سازمان های فرهنگی در این شرایط، دشوار و حساس است. برای عبور از این فضای عجیب، همه سینماگران و نهادها باید به برنامه های عملی و کاربردی فکر کنند. سازمان اوج با توجه به ظرفیت ها و بنیه مالی که دارد، می تواند بخشی از این تغییر را انجام دهد.

سازمان اوج با توجه به ظرفیت ها و بنیه مالی که دارد، می تواند برای حفظ ماهیت سینمای ایران و ایجاد تحول در آن گام بردارد

او گفت: من از محصولات سازمان اوج فیلم های تنگه ابوقریب و ماجرای نیمروز را دیده ام. تنگه ابوقریب را بسیار دوست دارم، فیلمی جسورانه که واقعیت روزمره جنگ در آن به تصویر کشیده شده است. خوشحالم که زمینه ساخت چنین فیلمی فراهم شده است. اما از آنجا که همه تولیدات این سازمان را ندیده ام، نمی توانم داوری قطعی درباره آن داشته باشم.

انتهای پیام/

لینک خبر :‌ خبرگزاری فارس
هر بار که نام بازیگر خارجی در سینمای ایران مطرح می شود، به خصوص اگر آن بازیگر زن نیز باشد، به سرعت تصاویر آن بازیگر در سایت های فارسی و صفحات ایرانی شبکه های مجازی منتشر می شود، حتی گمنام ترین بازیگران خارجی که در فیلم های ایرانی بازی کنند به سرعت در معرض توجه کاربران ایرانی قرار می گیرند و زندگی خصوصی آن ها به اصطلاح شخم زده می شود؛ موضوعی که نمی تواند چندان نیز اتفاقی باشد.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۷ سایت های دیگر : دیار آفتاب روزنامه ایران

سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: بازی هنرمندان خارجی در سینمای ایران مسئله ای است که به عنوان بازوی افزایش دهنده میزان فروش فیلم ها از سوی فیلمسازان استفاده می شود؛ کاری که بسیاری از فیلم های کمدی بی سر و ته تجاری از آن برای جلب توجه استفاده می کنند و در بسیاری از نقش هایی که بازیگران خارجی آن را ایفا کرده اند می شود به راحتی بازیگری ایرانی را جایگزین کرد.
حضور بازیگر خارجی نیز صرفاً به پروژه های تجاری مانند جن زیبا و تگزاس ، من سالوادور نیستم بازنمی گردد و فیلم های منتسب به جریان ارزشی سینما مشابه فرشتگان قصاب و گام های شیدایی بنا بر ضرورت داستان از بازیگر غیرایرانی استفاده کرده اند. حتی در تلویزیون نیز شاهد حضور بازیگر غیرایرانی بوده ایم، به طوری که بازیگر زن لبنانی سریال حوالی پاییز پیش از ایفای نقش در این سریال در یک شوی تلویزیونی در آن کشور حاضر شده بود و فیلم آن نیز در شبکه های مجازی دست به دست شد.

معضل عکس های ناجور بازیگران خارجی
در جدید ترین حضور حاشیه دار بازیگران خارجی در فیلمی ایرانی، مسئله تصاویر خارج از عرف بازیگر فیلم دختر شیطان مطرح شده است؛ اتفاقی که باعث شده این فیلم در کانون توجه قرار گیرد.
دختر شیطان به کارگردانی محمد قربان پور در هند فیلمبرداری شده است و در آن یک بازیگر و مدل زن سینمای هند ایفای نقش می کند. دومین تجربه چند سال اخیر همکاری ایران و هند در ساخت فیلم سینمایی در حالی رقم خورد که قربان پور پیش از آن سلام بمبئی را در هند جلوی دوربین برده بود و در آن فیلم نیز از حضور یکی از مشهورترین بازیگران زن سینمای بالیوود استفاده شد.
اما تفاوت بازیگر زن دختر شیطان با دیگر بازیگران زن خارجی که در سینمای ایران ایفای نقش کرده اند، به حجم تصاویری که از وی منتشر شده باز می گردد چراکه این بازیگر پیش از این در هند مدل بوده است.
حواشی فیلم دختر شیطان که گویا به ممنوع شدن اکران در بعضی از شهر ها هم منجر شد، باعث شد تا معاون نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی در موضعی منفعلانه از ضابطه مند شدن حضور بازیگر خارجی در سینمای ایران خبر بدهد.
ابراهیم داروغه زاده می گوید: در موضوع بازیگران خارجی در سینمای ایران، تاکنون ملاحظه ما عدم حضور آن ها در فیلم های مستهجن و غیراخلاقی و عدم شهرت آن ها به مفاسد اخلاقی بوده است.

مسئله دار بودن در جلو و پشت دوربین
مروری بر آثار برخی از بازیگران مرد و زن خارجی حاضر در سینمای ایران نشان می دهد آن ها نه تنها در زندگی شخصی دارای مفاسد اخلاقی بوده اند بلکه در ایفای نقش های سینمایی از بازی در سکانس های حاوی صحنه های غیراخلاقی نیز ابایی نداشته اند. نمونه واضح این موضوع را می توان در نقش های ژولیت بینوش دید.
این بازیگر زن در چند اثر از مرحوم عباس کیارستمی نیز جلوی دوربین رفته است یا در مورد بازیگران مرد، طاهر رحیم بازیگر الجزایری الاصل سینمای فرانسه که در فیلم گذشته به کارگردانی اصغر فرهادی بازی کرده است یا ژرار دوپاردیو که در فیلمی به کارگردانی جمال شورجه ایفای نقش داشته است نیز در کارنامه سینمایی خود صحنه های غیراخلاقی بازی کرده اند.
این مثال ها به خوبی نشان می دهد که ادعای مدیر سازمان سینمایی از توجه به نداشتن سابقه حضور در فیلم های غیراخلاقی چندان درست نیست، مگر اینکه تفسیر سازمان سینمایی از فیلم غیراخلاقی، همان آثار مستهجن مربوط به صنعت پورن باشد که قاعدتاً بازیگران آن فیلم ها در سینمای هنری یا اساساً حضور ندارند یا حضور قابل ملاحظه ای نداشته اند، البته معاون نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی نیز تلویحاً به این مورد اشاره کرده و می گوید: این نکته را توجه داشته باشیم که به عنوان مثال آنتونی کویین بازیگر بزرگ هالیوود در فیلم ماندگار محمد رسول الله (ص) در نقش حمزه سیدالشهدا ظاهر شده بود که حتماً این بازیگر عکس ها و سبک متفاوتی از نقشش داشته است.

حساسیت های حداقلی برای نظارت
پس اگر قرار باشد قبول داشته باشیم که بازیگر خارجی فیلم های ایرانی ممکن است در دیگر فیلم هایش نقش هایی بازی کند که در آن نقش ها صحنه های غیراخلاقی و خارج از عرف اسلامی وجود داشته باشد، نباید حساس شد. این به آن معناست که عملاً موضوع ضابطه مندی در حد همان سطح ابتدایی باقی می ماند و نمی تواند عملکرد مؤثری داشته باشد.
به نظر می رسد تنها اقدامی که می تواند به سازمان سینمایی در سر و سامان دادن حضور بازیگر خارجی در سینمای ایران و کم شدن حواشی مربوط به تصاویر غیراخلاقی این بازیگران کمک کند این است که این سازمان حضور بازیگر خارجی را منوط به ضرورت فیلم کند و از تبدیل بازیگران خارجی به خصوص بازیگران زن، به ابزار تبلیغاتی فیلم ها جلوگیری کند. شکی نیست که اصرار برخی از آثار سینمایی به خصوص فیلم های تجاری بر حضور بازیگر خارجی صرفاً برای فضا سازی و ایجاد جاذبه است.
تولید آثار سینمایی در خارج از ایران نیز به منظور دور زدن محدودیت های موجود در ایران برای نمایش ندادن زن بی حجاب و احتمالاً دلبری های زنانه است که پیش از انقلاب در سینمای فیلمفارسی رواج داشت.
کمرنگ شدن حساسیت های قبلی مدیران سینمایی به واسطه رواج تساهل و تسامح فرهنگی، اکنون سینمای ایران را به محلی برای عرض اندام بازیگران نه چندان مطرح خارجی تبدیل کرده است که نه انتخاب آن ها برای حضور در فیلم های ایرانی دارای ضابطه است و نه امکانی برای مدیریت فضای مجازی آن ها وجود دارد.

لینک خبر :‌ روزنامه جوان آنلاین
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۸ سایت های دیگر : سینما پرس منجیل خبر

ما همه با هم هستیم به کارگردانی کمال تبریزی با برخورداری از بیشترین سالن نمایش همچنان پیشتاز فروش اکران عید فطر است.

به گزارش تیتربرتر به نقل از روابط عمومی سازمان امور سینمایی و سمعی بصری، از نیمه خردادماه چهار فیلم شبی که ماه کامل شد به کارگردانی نرگس آبیار و تهیه کنندگی محمدحسین قاسمی، سرخپوست به کارگردانی نیما جاویدی و تهیه کنندگی مجید مطلبی، ما همه با هم هستیم به کارگردانی کمال تبریزی و تهیه کنندگی رضا میرکریمی و دختر شیطان به کارگردانی و تهیه کنندگی قربان محمدپور در سینماهای کشور اکران شدند.

بنابر اعلام معاونت توسعه فناوری و مطالعات سینمایی سازمان سینمایی ما همه با هم هستیم به فروش 29 میلیارد و 668 میلیون و 542 هزار 980 ریال، شبی که ماه کامل شد به فروش 24 میلیارد و 895 میلیون و 978 هزار و 190 ریال، سرخپوست به فروش 21 میلیارد و 414 میلیون و 803 هزار و 190 ریال و دختر شیطان نیز به فروش 2 میلیارد و 720 میلیون و 163 هزار و 990 ریال دست پیدا کردند.

در میان چهار فیلم سینمایی اکران شده، ما همه با هم هستیم با 245 هزار و 339 نفر تماشاگر و نمایش در 139 سینما و 4 هزار و 899 سانس بیشترین میزان فروش و مخاطب را داشته است.

میزان فروش اعلام شده فیلم ها تا 22 خرداد ماه 1398 است.

لینک خبر :‌ تیتر برتر
کمال تبریزی معتقد است که بسیاری از مخالفان فیلم ما همه باهم هستیم مانع پیشرفت سینمای ایران و کسب تجربیات جدید در این حوزه هستند، او همچنین در واکنش به صحبت های فراستی درباره فیلم جدیدش، تاکید کرد که نقدهای او نخ نما، کهنه و تکراری شده است.

دریافت 62 MB

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین ، این روزها فیلم سینمایی ما همه باهم هستیم به کارگردانی کمال تبریزی روی پرده سینماهای کشور رفته است، فیلمی کمدی که داستانی نو و جدید را در قالبی تازه در سینمای ایران روایت می کند.

فیلمی پربازیگر که خیلی زود با حواشی بسیاری همراه شد و مخالفان آن هم در مقاطع مختلف به این حواشی دامن زدند، از سرمایهگذاری گرفته تا حضور بازیگران مطرح سینمای ایران. اتفاقی که تبریزی معتقد است از جانب کسانی رخ می دهد که تمایلی به پیشرفت سینمای ایران ندارند.

به همین مناسبت کمال تبریزی کارگردان باسابقه سینمای ایران مهمان کافه خبر بود و درباره این اتفاقات به گفت وگو پرداخت، بخشی از این گفت وگو را که به صورت لایو از اینستاگرام خبرآنلاین پخش شده است می توانید در ادامه بخوانید. مشروح گفت وگو به زودی در خبرآنلاین منتشر خواهد شد.

این روزها حرف درباره فیلم شما و خود شما بسیار است، یکی از مهم ترین موضوعاتی که درباره فیلم ما همه باهم هستیم مطرح می شود، سرمایه ای است که زمینه تولید این فیلم را به وجود آورده است. در واقع اوضاع درباره شما رو به راه بود، فیلمسازی و سریال سازی خود را دنبال می کردید، فعالیت های صنفی تان را انجام می دادید، چه علتی داشت که وارد پروژه ای شوید که بحث سرمایه اش این میزان برای شما حاشیه داشته باشد تا جایی که آقای فراستی در میز نقد برنامه هفت به جای نقد فیلم به نقد سرمایه این پروژه بپردازد.
من درباره سرمایه گذار فیلم صحبت هایی کردم و همه هم نظر من را درباره او می دانند، آقای میرکریمی هم طی روزهای آتی درباره او صحبت خواهد کرد، در مورد برنامه هفت من برنامه را پس از پخش دیدم، وقتی نگاه کردم خیلی تعجب کردم، چون سرمایه گذار قبل از فیلم ما خیلی فعالیت های دیگری را انجام داد و با تلویزیون هم همکاری های زیادی داشته است، آن وقت تلویزیون در یکی از برنامه های خود این آدم را به چالش می کشد و این سوال را مطرح می کند که سرمایه اش را از کجا آورده است.

این مسئله تعجب آور است، حس آدم این است که واقعا تلویزیون ما می خواهد به هر قیمتی هم که شده سینما را لگدمال کند و بگوید بد است ، من فقط این استنباط را درباره برنامه های سینمایی تلویزیون می کنم که خیلی اسفناک و بد است، چرا باید در حوزه فرهنگ این هماهنگی وجود نداشته باشد؟ من نمی گویم چالش نباشد، اما از بین بردن و نابود کردن نباید باشد.

از طرف دیگر سینما هنر گرانی است، مانند کتاب نوشتن و نقاشی کردن نیست. سینما به همین دلیل است که هنر هفتم نام دارد، چون از همه هنرهای پیشین استفاده می کند و بزرگ است، در همه دنیا گران ترین هنری که وجود دارد سینماست. اما در کشور ما وقتی بخواهیم کمی ماجرا را تغییر دهیم و در حوزه تکنیکی و اجرایی قوی تر عمل کنیم با اعتراض رو به رو می شویم. من اخیرا توییتی را خواندم که فکر می کنم از اهالی رسانه بود و خیلی درست هم درباره سینما نظر داده بود، مضمون توییت به این شرح بود: هزینه مالی یک برج در سعادت آباد حدود 240 میلیارد تومان است و برآورد هزینه مالی سینمای ایران در طول یک سال حدود همین میزان یا حتی کمتر است.

ما الان در این مملکت زندگی می کنیم که ساخت یک برج مساوی است با هزینه فعالیت تمامی دست اندرکاران سینمای ایران، آن وقت باید دید که به چه دلیل این میزان هزینه هم زیر ذره بین می رود و مدام درباره آن صحبت می کنند، البته من نمی گویم که اینطور نباید باشد.

من فکر می کنم برخی دوست ندارند سینما رشد کند، دوست ندارند تنوع در سینما باشد و دوست ندارند که تجربیات تازه در سینما به وجود بیاید. به فرمولی دست پیدا کردند به خصوص در سینمای طنز

خودتان پاسخی برای این اتفاق در نظر دارید؟
من فکر می کنم برخی دوست ندارند سینما رشد کند، دوست ندارند تنوع در سینما باشد و دوست ندارند که تجربیات تازه در سینما به وجود بیاید. به فرمولی دست پیدا کردند به خصوص در سینمای طنز که به قول آقای میرکریمی 80درصد آن دستمزد بازیگر و 20درصد دستمزد سایر عوامل است، مبلغ مشخصی هم دارند و فیلم هم در مدت کوتاهی ساخته می شود و خیلی زود روی پرده می رود، مردم هم استقبال می کنند و شروع به پول درآوردن می کنند. این فرمول برای خیلی ها منافع زیادی دارد و سودآوری آن غیرقابل مقایسه با سرمایه گذاری در صنایع و رشته های دیگر است.

الان فیلم های سرخ پوست و شبی که ماه کامل شد با هزینه هایی نزدیک به هزینه فیلم ما ساخته شدند، یا فیلم متری شیش و نیم . این دست فیلم ها هزینه غیرمعمول دارند اما جزییات هزینه را در فیلم می بینیم، از جمله تعداد بازیگران، صحنه پردازی، دکورها، هزینه جلوه های بصری و میدانی، طراحی لباس، فیلمبرداری و... آن دو فیلم دیگر روی پرده کمدی نیستند اما فیلم ما کمدی است و به همین دلیل بیشتر باید مورد تخطئه و انتقاد قرار بگیرد، اگر فیلمی در حوزه سینمای طنز قرار بگیرد و سروشکل داشته باشد و برای آن هزینه شده باشد آن فرمولی که گفتیم را تحت الشعاع قرار می دهد.

دست هایی در کار است که جلوی رشد سینما را بگیرند، در مورد تلویزیون مطمئن هستم که همینطور است. تلویزیون تقریبا تا به الان هیچ برنامه ای تولید نکرده است که بخواهد سر به تن سینما باشد، من خیلی از منتقدانی که سرشناس هستند و با حضور در برنامه های تلویزیونی از آن تریبون برای بیان نظراتشان استفاده می کنند، گلایه مند هستم.

پس به نظر شما کسانی که توجهات را به سمت فیلم هایی چون ما همه باهم هستیم جلب می کنند، کسانی هستند که الگوی خودشان به خطر می افتد؟
من فکر می کنم اینطور است و دست هایی در کار است که جلوی رشد سینما را بگیرند، در مورد تلویزیون مطمئن هستم که همینطور است . تلویزیون تقریبا تا به الان هیچ برنامه ای تولید نکرده است که بخواهد سر به تن سینما باشد، من خیلی از منتقدانی که سرشناس هستند و با حضور در برنامه های تلویزیونی از آن تریبون برای بیان نظراتشان استفاده می کنند، گلایه مند هستم. همه می دانند که وقتی وارد تلویزیون می شوید به هر حال کنترل می شوید و آنچه که نباید را حذف می کنند و شما هم به عنوان کسی که آنجا هستید با محدودیت هایی همراه می شوید.

به نظرم تلویزیون جایی برای فراستی است، او می آید و اینطور که می بینیم صحبت می کند، از نظرم ام الفساد حوزه منتقدان است و مشکلاتی از این دست دارد. اصلا نباید از دستش ناراحت شوید، او یک آدم ریشو نامحترمی است که نباید به او کاری داشت. اما من برای سایر منتقدان احترام زیادی قائل هستم چه از فیلم من تعریف کنند و چه علیه فیلم من تعریف کنند.

اما وقتی چنین شرایطی پیش می آید آن ها هم تحت الشعاع قرار می گیرند و سخنانشان مشکوک می شود. به نظرم ما می توانیم در فضایی مانند کافه خبر بنشینیم باهم درباره فیلم صحبت کنیم، منتقدان بپرسند و من پاسخ دهم. دلیلی هم ندارد که همیشه وقتی فیلمی نقد می شود، چند منتقد درباره آن فقط صحبت کنند، چه اشکالی دارد سازنده اثر هم حضور داشته باشد؟ یا هر کس دیگری، چون می خواهیم راجع به اجزای فیلم صحبت کنیم، چرا ترس داریم از اینکه با منتقدان رو در رو صحبت کنیم؟ خیلی هم خوب است و نتایج خوبی هم دارد.

من با منتقدی که مطمئن هستم منتقد به معنای درست است، وقتی صحبت کنم روی هم تاثیر می گذاریم و نتیجه آن صحبت، استنباط درستی از فیلم را منعکس می کند و بقیه هم می توانند از آن استفاده کنند.

اگر یک روز آقای فراستی از فیلمی تعریف کرد باید کارگردان ببیند مشکل فیلمش چیست که آقای فراستی از آن تعریف کرده است و بالعکس.

البته آقای فراستی هم هر زمانی بخواهند می توانند در اینجا صحبت کنند و پاسخ دهند، همان طور که تلویزیون هم می تواند چنین فضایی را در اختیار شما قرار دهد.
البته به نظرم الان به آقای فراستی تذکرات لازم را دادند و با ملاحظه بیشتری نسبت به گذشته صحبت می کند، اما الان هم که صحبت می کند به یک نقد نخ نما، کهنه و تکراری تبدیل شده است و دیگر چیزی به عنوان نقد فیلم از او نمی بینیم و تمام آنچه برای فیلم هایی که دوست ندارد تکرار می کند و تنها هم 10 دقیقه نخست فیلم ها را تماشا می کند و سپس درباره کلیت فیلم هم صحبت می کند.

این آزاردهنده است و باعث می شود که خیلی ها روی گردان شوند، اگر یک روز آقای فراستی از فیلمی تعریف کرد باید کارگردان ببیند مشکل فیلمش چیست که آقای فراستی از آن تعریف کرده است و بالعکس.

بنابراین فکر می کنم حوزه سالم نقد را می توانیم خودمان تشکیل دهیم، به نظرم انجمن منتقدان بسیار به فکر سینمای ملی هستند. رویکرد سینمای ملی این است که ما چه فیلم هایی را باید برجسته کنیم؟ چه انواعی را باید در سینما داشته باشیم؟ چه تغییراتی در سینما را باید به فال نیک بگیریم و سعی کنیم قدم اولی که توسط افراد با تجربه یا جوانان برداشته می شود را نقاط درستش را تشخیص دهیم و مسیر را به درستی راهنمایی کنیم. منتقد مانند کسی است که در فضای تاریک نوری را می تابد و کار حساس و مهمی را انجام می دهد، بهتر است در حوزه های سالم تر حضور پیدا کنند تا بتوانیم به نتایج بهتری برسیم. واقعا من شخصا از تلویزیون ناامید هستم.

این مسئله هم الان به یادم افتاد، چرا برنامه ای مانند هفت باید پوستر همه فیلم های روی پرده را داشته باشد و تنها پوستر فیلم ما را نداشته باشد و اول برنامه هم بگویند که ما می خواستیم عدالت را برقرار کنیم، در حالیکه وقتی برنامه روی آنتن می رود معلوم است که عدالت به خرج نمی دهند، بین فیلم ها تبعیض قایل می شوند و از فیلمی که ممکن است به مذاقشان خوش بیاید پشت سر هم تیزر پخش می کنند و بقیه فیلم ها که با آن مخالف هستید را دچار دست انداز می کنند.

هماهنگی نداشتن تلویزیون با وزارت ارشاد قابل قبول نیست، همه فیلم ها پروانه نمایش گرفتند و به لحاظ قانونی باید نگاه یکسانی به همه فیلم ها داشت، وقتی این تحمل و توانایی برقراری تعادل وجود ندارد آرام آرام افراد از این فضا فاصله می گیرند، مانند خود من که تمایلی به حضور چنین برنامه هایی ندارم.

من همیشه گفتم که تلویزیون خانه من است، من از تلویزیون شروع کردم و از آنجا رشد کردم و هنوز هم آنجا را خانه خودم می دانم اما متاسفانه به دست ورثه ای افتاده است که درست رفتار نمی کنند.

258243

کد خبر 1270686

لینک خبر :‌ خبر آنلاین
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۸ سایت های دیگر : مشرق نیوز ساتین سینما پرس جهان نیوز نگاه جنوب ایران نیوز

کمال تبریزی که بسیاری از مخاطبان او را با معدود فیلم های قابل توجهش یعنی لیلی با من است و مارمولک می شناسند، سال هاست آثار متوسط و رو به نزولی ساخته که همواره نزد منتقدان و مخاطبان حرفه ای سینما چندان مورد توجه قرار نگرفته و در گیشه نیز با شکست مواجه شده است. فرآیند رو به نزول تبریزی در این سال ها شدت گرفته و فیلم اخیر وی یعنی ما همه با هم هستیم نه تنها مورد انتقاد تمام طیف های سینمایی قرار گرفته، بلکه سوالات بسیاری را بابت هزینه نجومی ساخت این فیلم مطرح کرده است؛ سوالاتی که بعد از افشای فسادهای اقتصادی سینما و شبکه نمایش خانگی بیشتر هم شده است.

اما کمال تبریزی به جای پاسخگویی به این سوالات فساد را از جانب افرادی چون مسعود فراستی دیده و در سخنانی عجیب اظهار داشته: از نظرم [فراستی] ام الفساد حوزه منتقدان است و مشکلاتی از این دست دارد. اصلاً نباید از دستش ناراحت شوید، او یک آدم ریشوی نامحترمی است که نباید به او کاری داشت. اما من برای سایر منتقدان احترام زیادی قائلم؛ چه از فیلم من تعریف کنند و چه علیه فیلم من حرف بزنند . این فرافکنی ها در حالی است که بسیاری منشأ فساد در سینما را پول های بادآورده مشکوکی می دانند که صنعت سینما را دچار تحولات غیرقابل جبران کرده است

منبع : وطن امروز

لینک خبر :‌ حامیان ولایت
یادداشت مجتبی احمدی
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۷ سایت های دیگر : خبرگزاری پانا تحریر نو سینما سینما

به لطف حضور کارگردانان و بازیگران طناز و پرطرفدار سیما در شبکه نمایش خانگی، این طور که از شواهد و قراین امر بر می آید گویا اوضاع فروش چه روی پیشخوان مارکت ها و چه از طریق دانلود خوب است.

نکته ای که بیش از هر چیز در تولید آثار در شبکه نمایش خانگی مد نظر است کم رنگ بودن خطوط قرمز و پایین آمدن درجه ممیزی هایی است که در تلویزیون بدون هیچ اغماضی با آن برخورد می شود و حتی آثاری که بر اساس سهل انگاری به آن مجوز داده اند مورد توبیخ قرار می گیرند.

در اینکه خطوط قرمز چه به لحاظ محتوایی و چه به لحاظ پوشش، گریم و ... در شبکه نمایش خانگی چهارچوبی جدا از تلویزیون دارد شکی نیست اما فضای شبکه نمایش خانگی با توجه به نظارت نمایندگان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نباید مطابق با آنچه در سینما می گذرد تعریف شود.

در حقیقت باید این نکته مد نظر مسئولین ذیربط قرار بگیرد که سریالها در شبکه نمایش خانگی اصولا مخاطبان تلویزیونی را به خود معطوف می کنند و تردیدی نیست اگر قرار است قواعد سینمایی در شبکه نمایش خانگی در راس باشد سنگ روی سنگ بند نمی شود.

سریالها در شبکه نمایش خانگی همان طور که از اسمشان بر می آید میهمان خانه های مردم می شوند، خانه هایی که محل زندگی افراد درسنین مختلف (نونهالان و کودکان) و دختران و پسرانی هستند که شاید با نسبت خواهر برادری پای این سریالها می نشینند و نیاز است ادبیات دیالوگ نویسی یا بداهه پردازی در شبکه نمایش خانگی نظارتی عمیق تر داشته باشد.

در سریالهایی که اخیرا در پیش خوان مارکت ها هستند گاهی می شنویم که الفاظ و دیالوگ ها خارج از عرف اخلاق و مخاطبی است که بدون اطلاع در کنار خانواده اش قرار است سریال را دنبال کند.

متاسفانه گویا در کنار موقعیت نویسی کمدی و طنز ، دیالوگ نویسی، لحن های طنازانه ، شوخی های منتقدانه و ... فاکتوری به نام لحن نامرغوب و ادبیات غیر قابل استاندارد نیز به ویژگی های طنز از تلویزیون یا شبکه نمایش خانگی اضافه شده است و قرار است گویا مخاطب به هر نحوی جذب شده به هر نحوی هم بخندد!

گویا یکی از فاکتورهای تولید آثار طنز، شوخی های سخیف کلامی است که بدون رعایت اخلاق و ادب قرار است تماشاگر را جذب خود کند. اتفاقی که مطلع شدیم برخی از خانواده ها را از ادامه تماشای سریال ها منصرف کرده است.

اتفاقی که قابل حدس بود و دور از ذهن نبود که با واکنش برخی از خانواده ها مواجه شود. به هر حال شبکه نمایش خانگی در دسترس همه اعضای خانواده است و این به آن معناست که باید مراقبت کرد ادای کلمات و جملاتی که شنیدن و تعبیر آن در ادبیات مخاطب مضر است این سرگرمی گران را برای مخاطبش گران تر تمام نکند .

شخصیت های این مجموعه های تلویزیونی یا از بازیگرهای محبوب سینما و تلویزیون انتخاب شده اند یا اینکه با بازی در کنار بازیگران محبوب به زودی شناخته شده و تردیدی نیست که این تقلید اشتباه و الگوبرداری نادرست می تواند بر رفتار و ادبیات مخاطب تاثیر بگذارد .

در حقیقت ناظران وزارت ارشاد باید جدا از ممیزی های معمول اخلاقی، نوع دیالوگ نویسی و انتخاب کلمات را هم مد نظر قرار داده و اجازه ندهند ادبیات سخیف در شبکه نمایش خانگی مد گردد و جای فرهنگ اصیل ایرانی را بگیرد.

لینک خبر :‌ خبرگزاری برنا
چرا باید یک بازیگر با درآمد چند میلیاردی که همیشه از شرایط اقتصادی کشور ناله می کند معاف از مالیات باشد و یک کارمند ساده دولت قبل از واریز حقوق خود، مالیاتش به طور سیستماتیک کسر شده باشد؟

به گزارش خبرگزاری فارس، صبح نو نوشت: در سه، چهار سال اخیر و پس از رونق نسبی سینمای ایران در گیشه و قدرتمند شدن چرخه اقتصادی سینما، تعدادی از ستاره های سینما به طور قابل توجهی رقم دستمزدشان را بالا بردند. کار به جایی رسید که برخی از این سلبریتی ها برای بازی در یک فیلم تا یک میلیارد تومان دستمزد طلب می کردند. این رویه باعث ایجاد یک رقابت پنهان بین ستاره های سینما در هنگام عقد قرارداد در پروژه های مختلف شد. البته از نقش تعدادی از تهیه کنندگان در بالا رفتن بی رویه دستمزد بازیگران نمی توان گذشت. این رقابت در بالا رفتن دستمزد با داغ شدن کاسبی شبکه نمایش خانگی
بیش از پیش رونق پیدا کرد به طوری که شنیده بودیم چند ستاره برای بازی در یک سریال شبکه نمایش خانگی ماهانه چند صدمیلیون تومان دریافت کرده اند. یادمان نرود قانون ناقص و قابل انتقاد معافیت فعالیت های فرهنگی از مالیات نیز نقشی اساسی در این پدیده دارد. قانون گذار فراموش کرده در بین فعالان فرهنگی هستند کسانی که در طول سال چند میلیارد تومان درآمد مستقیم و غیرمستقیم دارند. چرا باید یک بازیگر با درآمد چند میلیاردی که همیشه از شرایط اقتصادی کشور ناله می کند معاف از مالیات باشد و یک کارمند ساده دولت قبل از واریز حقوق خود، مالیاتش به طور سیستماتیک کسر شده باشد؟ این سوژه مهم قبلاً توسط صبح نو از نمایندگان مجلس شورای اسلامی پیگیری شده بود که البته متاسفانه تا به امروز به نتیجه عملی نرسیده است. این قانون ناقص شاید روی کاغذ رقم زیادی را به درآمدهای مالیاتی کشور اضافه نکند اما قطعاً تبعات روانی زیادی را برای جامعه خواهد داشت. حالا در روزهای گذشته دو مصاحبه از اهالی سینما باعث شد تا بحث این دستمزدهای نجومی خبرساز شود. چرایی بالارفتن بی ضابطه دستمزدها، عدم عدالت بین بازیگران مختلف، منطقی نبودن دستمزد برخی بازیگران با توجه به فروش فیلم های آن ها و چرایی معافیت مالیاتی بازیگران پردرآمد، مواردی است که در ادامه این گزارش به آن ها اشاره خواهد شد.
بی عدالتی در دستمزد
چند روز پیش آقای بهزاد فراهانی که در سریال رمضانی دل دار نقش آفرینی کرده بود، به موضوع دستمزد بالای بازیگران ورود کرد. بهزاد فراهانی در نشست خبری سریال دل دار از دستمزد بالای برخی بازیگران انتقاد کرد. او همچنین از رویه ای که تلویزیون این روزها پیش گرفته است، گلایه کرد. فراهانی گفت: حد فاصل هزار دستان علی حاتمی تا سریال های حال حاضر تلویزیون بسیار زیاد است و اگر درام نویسی به مشکل خورده، مقصر تلویزیون است. دستمزدها چقدر بالا رفته که نوید محمدزاده باید یک میلیارد تومان بگیرد و دستمزد من با این سابقه کار ماهی 20میلیون است؟ این موضوع به دلیل ندانم کاری جامعه و مسوولان است و به همین دلیل است که نمی توان خروجی خوبی داشت و این مدیران رسانه ملی هستند که آن طور که باید برای تلویزیون هزینه نمی کنند. این حرف های صریح فراهانی و اشاره اش به نویدمحمدزاده نکات جالبی را دربر داشت. نکته مهم صحبت های بهزاد فراهانی به جز اشاره به دستمزد بالای برخی بازیگران، نشان دهنده اختلاف عجیب و غریب دستمزد بازیگران بایکدیگر بود. اگر این موضوع به همین صحبت ها و درد ودل های بهزاد فراهانی محدود می شد، احتمالاً حاشیه زیادی در رسانه ها ایجاد نمی شد. اما بلافاصله یک گفت وگوی دیگر این حاشیه را داغ تر کرد.

یک میلیاردبرای هیچ!
میزگردی با حضور حامد عنقا تهیه کننده سریال قلب یخی ، نادر معماری از مدیران موسسه دنیای تصویر هنر و سعید رجبی فروتن از بنیانگذاران شبکه نمایش خانگی در سازمان سینمایی، در کافه خبر برگزار شد. حامد عنقا درواکنش به خبر دستمزد 400میلیونی یک بازیگر برای یک ماه بازی در سریال شبکه نمایش خانگی، خیلی صریح تاکید کرد: 400 میلیون؟ این بزرگوار برای یک سریال شبکه نمایش خانگی یک میلیارد تومان گرفته است به طور ماهانه. جالب اینکه دو مهمان دیگر هم این رقم را تائید کردند. به گزارش خبرآنلاین، البته رجبی فروتن تاکید داشت که با نظام دستوری نمی توان جلوی پرداخت های این چنینی را گرفت و تنها باید اتحادیه های صنفی و خود تهیه کنندگان جلوی این نظام پرداخت را بگیرند تا این پرداخت ها با بخشنامه ها زیر میزی نشوند. جالب تر اینکه این دریافت ها بر خلاف دستمزد کارکنان دولت معاف از مالیات هم هستند و بازیگری این رقم را می گیرد که به گفته پخش کنندگان، سلبریتی بفروش هم نیست و البته او تنها یکی از گران های سینمای ایران است.

زخم برپیکره سینما
پس از سر و صدای این مصاحبه ها برای پیگیری دوباره دلیل معافیت مالیاتی بازیگران، با یکی، دو نفر از نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی تماس گرفتیم؛ اما متاسفانه این نمایندگان که ظاهراً اهمیت زیادی برای این معضل قائل نبودند از مطرح نشدن این مساله در کمیسیون های تخصصی مجلس خبر دادند. ظاهراً موج رسانه ای اهمیت این قانون ناقص به قدری نبوده که نمایندگان به اهمیتش پی ببرند. ولی مورد بعدی دلیل بالارفتن بی رویه دستمزد برخی بازیگران است. آیا این افزایش دستمزد سیری منطقی دارد؟ آیا خروجی این بازیگران برای پروژه ها به اندازه دستمزدشان است؟ آیا باید این حقیقت عجیب را که یک بازیگر نفروش ماهی یک میلیارد دستمزد دریافت کرده را باور کنیم؟ نقش سازمان سینمایی در این بین چیست؟ آیا وقت آن نرسیده که متولی سینمای ایران، با یک کار پژوهشی و کارشناسی دقیق فکری به حال بازار شلخته مذکور کند؟ به این موضوع اشاره کردیم که در این سال ها رقابت چشم بسته تهیه کننده ها برای جذب ستاره ها در پروژه های شان یکی از دلایل اصلی بالارفتن دستمزد این بازیگران بوده است. البته قطعاً اگر در یک پروژه، فردی به معنای واقعی کلمه تهیه کننده و صاحب اثر باشد بعید است که این بدعت و ریسک را بپذیرد. همه می دانیم چند وقتی است که تهیه کننده ها صرفاً در حد استفاده از کارت تهیه کنندگی شان در یک پروژه سهم دارند. سرمایه و مالک اصلی پروژه، متعلق به سرمایه گذار است. سرمایه گذار ثروتمندی که نه منشأ پولش مشخص است و نه ظاهراً اهمیتی به بازگشت سرمایه می دهد. دستمزدهای نجومی ستاره های سینما در حالی است که بسیاری از پروژه ها در گیشه به سود نمی رسند. همین نگاه به سینما روز به روز باعث نازل شدن سطح کیفی آثار می شود. شبیه به وضعیتی که در حال حاضر رخ داده است. فیلم هایی با انواع و اقسام ستاره -البته فقط در اسم- که نه سرگرم می کنند و نه جایگاه هنری ارزشمندی دارند. زمان زیادی لازم نیست که سینما متوجه بشود این چرخه معیوب و مریض چه آسیبی به آن وارد خواهد کرد. شاید تنها برنده این چرخه مسموم، تعداد اندکی بازیگر باشند که مشغول پرکردن جیب هایشان هستند.
انتهای پیام/

لینک خبر :‌ خبرگزاری فارس
اکبر سنگی بازیگر سینما و تلویزیون گفت: خطاب به ابوالفضل پورعرب می گویم اگر روزی به خیابان رفته و مرگ بر شاه گفته است، اگر آگاهانه این کار را کرده است دیگر امروز حرفی نباید برای گفتن داشته باشد، اگر ناآگاهانه گفته است پس امروز بیشتر زیر سوال می رود.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۷ سایت های دیگر : دیار آفتاب

اکبر سنگی بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون در خصوص اظهارات جنجالی ابوالفضل پورعرب که به تازگی در فضای مجازی چرخیده بود در گفتگو با خبرنگار شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ گفت: بهتر است مقداری موضوع را بازتر ببینیم، بیاییم ببینیم چنانچه اگر یک سیاست مدار در مورد سینما به طور تخصصی حرف بزند چقدر می پذیریم؟ چقدر می پذیریم آدمی که هیچ نوع اطلاعاتی راجع به سینما ندارد در مورد سینما حرف بزند؟ به نظر من یک مقدار داریم جا به جا می شویم، اگر نخواهیم بگوییم هرز حرف می زنیم و به هرز می رویم، به خصوص در مورد اتفاق اخیر اعتقاد دارم که ابوالفضل پورعرب آدمی سیاسی نیست، چون این آدم را می شناسم، اگر چنین حرفی زده، حرف نابجایی زده است، اگر از جایی ناراحت است بیاید و در مورد همان حرف بزند.

پورعرب نباید گذشته اش را فراموش کند

وی افزود: خطاب به ابوالفضل پورعرب می گویم اگر روزی به خیابان رفته و مرگ بر شاه گفته است، اگر آگاهانه این کار را کرده است دیگر امروز حرفی نباید برای گفتن داشته باشد، اگر ناآگاهانه گفته است پس امروز بیشتر زیر سوال می رود؛ مساله ما مرگ بر شاه یا مرگ بر فلان نیست، همانطور که در سینما شرح وظایف داریم، در سیستم مملکت داری هم شرح وظایف داریم، چه کسی باید به مشکل شما رسیدگی کند؟ راجع به او حرف بزنید، نه این که امروز چیزهایی که در گذشته داشته ام و به آن ها پایبند بوده ام را زیر سوال ببرم و بگویم که اشتباه کرده ام؛ این است که غالبا می بینم برخی از دوستان حرف هایی می زنند که گذشته شان را از یاد برده اند، من تصور می کنم پورعرب می توانست اندیشمندانه تر از این مشکلش را بیان کند.

همین هنرمندان اگر به جای سفارت، به یک موسسه خیریه دعوت شوند، نمی روند

سنگی در مورد حضور برخی از هنرمندان در مراسم ها و جشن های سفارت های کشورهای دیگر در تهران اظهار داشت: تصور می کنم که یک اتفاق ناگوار در این کشور افتاده که ما سرسری از آن می گذریم، برخی از ما آگاهانه و برخی دیگر ناآگاهانه از این موضوع می گذریم، در سال های نه چندان دور آمدند از هنرمندان بهره برداری سیاسی تبلیغاتی کردند، ناخودآگاه هر هنرمندی در هر عرصه ای فکر کرد با حضورش در آن جناح می تواند سرنوشت ساز باشد، این ها نمی دانند با حضورشان در سفارت های مختلف از آن ها بهره برداری سیاسی می شود، یعنی اگر کشوری از همین دعوت کننده ها جزء کشورهای تحریم کننده مستقیم یا غیرمستقیم کشور ما باشد، با خود می گوید هنرمندان این ها با ما نشست و برخاست می کنند، پس ما کشوری موجه برای آن ها هستیم، پس اگر آن ها را تحریم می کنیم این تحریم موجه است، من معتقدم که این دوستان یا عامل مهرطلبی شان زیاد است که هر کجا که دعوت می شوند می روند، (البته اگر به همین هنرمندان بگویند که به فلان موسسه خیریه دعوت شده اند به آنجا نمی روند)، وقتی یک سفارتی از آن ها دعوت می کند با خود می گویند یک کانال ارتباطی است و به درد می خورد و به آنجا می روند، من اعتقاد دارم که این افراد مورد سوءاستفاده قرار می گیرند.

به نظر من این ها اصلا ایرانی نیستند و این پرچم 3 رنگ برای اینان حرام است

بازیگر سریال معمای شاه در باره هنرمندانی که برای زایمان به خارج از کشور می روند، به خصوص رامبد جوان و نگار جواهریان که به تازگی برای اکران فیلم قانون مورفی به کانادا سفر کرده اند و همچنین نگار جواهریان که قرار شده است در همان جا زایمان کند اذعان داشت: این را به عنوان طنز عرض می کنم، این ها فکر می کنند که اگر بچه هایشان در خارج از کشور به دنیا بیایند هم زیباتر و هم باهوش تر خواهند شد؟ متاسفانه بین شعار تا عمل فاصله زیادی وجود دارد، ما بیشتر اسیر شعاریم تا تابع شعور، ای کاش تابع شعور بودیم، چون شعور است که عمل را به دنبال دارد، شعار عمل را به دنبال ندارد، غالب این دوستانی که به خارج از کشور می روند تا فرزندشان را آن جا به دنیا بیاورند همیشه می گویند که من ایرانی هستم و اسم ایرانی دارم و از اسم عربی خوشم نمی آید و... از شنیده هایم می گویم که در یکی از این کشورهای اروپایی وقتی می خواهند به یک نفر توهین کنند به او می گویند خارجی؛ وقتی این قدر دامنه رفتار حقارت و توهین وسیع است من تعجب می کنم که شما بخواهید بگویید که بچه تان شناسنامه خارجی دارد، با این موضوع نمی توانم ارتباط برقرار کنم، من اعتقاد دارم که آن چیزی که به عمل می آید و بعد اسم شما را به یدک می کشد را باید دید که چه می شود، این که این افراد به میزانی از پول رسیده اند در شرایطی که در ایران بسیاری از مردم شاید حتی توان درمان های اولیه شان را ندارند، این ها برای این که فرزندشان شناسنامه ایرانی داشته باشد به خارج از کشور می روند، به نظر من این ها اصلا ایرانی نیستند و این پرچم 3 رنگ برای اینان حرام است.

این ها برای شمر طبل و برای امام حسین سینه می زنند

سنگی در مورد ارادت برخی از سلبریتی ها به هنرمندان لس آنجلس نشین بیان کرد: خیلی از سینماگران، از بازیگر تا فیلمساز و یا خواننده ها در دوره ای مطرح بوده اند بعضی درست و برخی نادرست، من درمورد آقای بهروز وثوقی به عنوان یک بازیگر نظری ندارم و شاید من هم در نوجوانی و جوانی فیلم های او را دیده باشم که بسیاری از آن ها را هم با دلیل رد می کنم.

وی در ادامه افزود: بر اساس گفته کارشناسان دیدن یک فیلم برابر با 80 بار خواندن یک کتاب است، این تاثیرگذاری وجود دارد و برای این که از موضوع دور نشویم یک احترام برای آن هنرمند قائل هستیم، اگر قرار است این ها را تحلیل کنیم باید به پیشینه آن آدم نگاه کنیم، اعتقاد من بر این است که این افراد آن زمان مطرح بوده اند و شما هم در این زمان مطرح شده ایدف اگر شما بخواهید بدون در نظر گرفتن گذشته و شرایط اجماعی را به وجود بیاورید که سیاست های کشورتان را نسبت به این موضوع کمرنگ کنید، یک بحث جدید پیش می آید؛ روزی که اینجا بودید با فلان شخصیت سیاسی دیدار داشتید و افتخارتان این بود که به آن شخصیت سیاسی دیدار داشته اید، الان به آن طرف آب رفته اید و با کسی که مخالف این سیستم و نظام است بیعت می کنید، یعنی ناخودآگاه در جناح مقابل قرار می گیرید، به عنوان مثال می گویند " فلانی برای شمر طبل می زند و برای امام حسین سینه "؛ من فکر می کنم که این آدم ها بعد از مدتی دوباره جزء آدم های عزیز و گرامی می شوند، یعنی می آیند و در توبه هم که در اسلام باز است و این سیستم هم نسبت به خیلی از آدم ها رحیم است.

تماشاخانه های خصوصی به درد دانشجوها می خورند

بازیگر سینمایی قلاده های طلا در مورد فعالیت های اخیر خود گفت: کار خاصی نمی کنم، تئاتری را تمرین می کردیم که بعد از ماه ها تمرین به مشکل سالن برخورده ایم، منتظر هستیم که اگر ان شاء الله سالنی را به ما اختصاص بدهند روی صحنه برویم.

وی در ادامه عنوان کرد: توانایی این که بخواهیم سالن خصوصی اجاره کنیم را نداریم و بعد هم اگر بیننده نباشد و کار با اقبال رو به رو نشود طبیعتا با مشکل مواجه خواهیم شد؛ من فکر می کنم که به وجود آمدن این تماشاخانه های خصوصی برای کمک به هنرمندان تنها یک شعار است، چندی پیش یک نمایشنامه ای را که قرار بود در آن بازی کنم و بعد از آن کناره گیری کردم، اطلاع واثق دارم کسی که مبادرت به چنین کاری کرد نزدیک به 17 میلیون تومان ضرر کرد، به او هم قول هایی داده بودند که جامه عمل به آن نپوشیدند، یعنی به تعهداتشان عمل نکردند، این است که سالن های خصوصی بیشتر به درد دانشجوها می خورد که در آن نمایشنامه خوانی و یا تمرین های پلاتویی داشته باشند.

اکبر سنگی در پایان گفت: ما بحث تئاتر می کنیم، نه کسانی که از سینما به عنوان برند و چهره می آیند و یک نمایش بازی می کنند، آن ها مساله شان تئاتر نیست، دغدغه شان چیز دیگری است، به عنوان مثال ممکن است در آن روزها بازار فیلم برایشان داغ نباشد، می آیند یک نمایش بازی می کنند، مردم هم به تماشای آن می آیند و به این دقت نمی کنند که چه تئاتری می بینند، تنها می خواهند آن بازیگران را از نزدیک ببینند.

انتهای پیام/

لینک خبر :‌ راه دانا

جزییات کامل چهار فیلم اکران عید فطر اعلام شد.

به گزارش روابط عمومی سازمان امور سینمایی و سمعی بصری، از نیمه خردادماه چهار فیلم شبی که ماه کامل شد به کارگردانی نرگس آبیار و تهیه کنندگی محمد حسین قاسمی، سرخپوست به کارگردانی نیما جاویدی و تهیه کنندگی مجید مطلبی، ما همه با هم هستیم به کارگردانی کمال تبریزی و تهیه کنندگی رضا میرکریمی و دختر شیطان به کارگردانی و تهیه کنندگی قربان محمدپور در سینماهای کشور اکران شدند.

بنابر اعلام معاونت توسعه فناوری و مطالعات سینمایی سازمان سینمایی ما همه با هم هستیم به فروش 29 میلیارد و 668 میلیون و 542 هزار 980 ریال ، شبی که ماه کامل شد به فروش 24 میلیارد و 895 میلیون و 978 هزار و 190 ریال، سرخپوست به فروش 21 میلیارد و 414 میلیون و 803 هزار و 190 ریال و دختر شیطان نیز به فروش 2 میلیارد و 720 میلیون و 163 هزار و 990 ریال دست پیدا کردند.

بر اساس این گزارش، در میان چهار فیلم سینمایی اکران شده، ما همه با هم هستیم با 245 هزار و 339 نفر تماشاگر و نمایش در 139 سینما و 4 هزار و 899 سانس بیشترین میزان فروش و مخاطب را داشته است.

گفتنی است میزان فروش اعلام شده فیلم ها تا 22 خرداد ماه 1398 است.

گزارش کامل اکران عید فطر با شرح جزییات به پیوست است.

لینک خبر :‌ سازمان امور سینمایی
سریال های شبکه نمایش خانگی علی رغم توفیقاتی که می توانست داشته باشد به سمت هنجارشکنی های اخلاقی و ابتذال رفته است. این تأثیرگذاری به نوعی به صورت زیرپوستی در حال حرکت است و اثرات مخرب آن به مراتب بدتر از ابتذال در سینما است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم ، با بالارفتن بحث نظارت و ارزش گذاری در حوزه سینما و شبکه نمایش خانگی و ورود مفاهیم و آموزه های غیراخلاقی و ضددینی به گفتگوی کوتاهی با دکتر پرویز فارسیجانی مدیر کل سابق مرکز مطالعات و تحقیقات سینمایی پرداختیم.

دکتر فارسیجانی درباره اهمیت شبکه خانگی به خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم گفت: شبکه نمایش خانگی یکی از مهمترین ابزارهای نمایشی ما است که حتی از فیلم های سینمایی اکران به دلیل نمایش ساده و راحت در منزل، مقرون به صرفه بودن خصوصاً به دلیل گرانی سینما، پخش مکرر و تماشای آن به همراهی خانواده تأثیرگذارتر است.

این استاد دانشگاه هنر در ادامه بیان کرد: همه این توصیفات مسئولیت های مسئولین سینمایی ما را سنگین تر کرده است و هم هنرمندان مسئولیت دوچندانی پیدا می کنند. کنار این نکات باید یادآور شد که اگر هزینه تولید این آثار خوب تدبیر بشود نتیجه این است که بازگشت سرمایه خوبی برای تهیه کننده ها و سرمایه گذاران به بار خواهد آورد و سود کلانی را به همراه خواهد داشت که قابل مقایسه با سینمای روی پرده نیست. خود این موضوع باعث علاقه مندی هنرمندان شده که به شبکه نمایش خانگی گرایش داشته باشند، همین طور به نوعی اسپانسرها نیز علاقه مند هستند که با سرمایه گذاری روی این حوزه سودآوری بهتری داشته باشند.

این مدیر فرهنگی و هنری کشور گفت: مطالب گفته شده باعث می شود که ما مجبور شویم چارچوب حرفه ای و خوبی را تعریف کنیم که متأسفانه در این زمینه ما خیلی جلو نرفتیم، مخصوصاً با رکودی که در نمایش خانگی بود فیلم سازان ما به روش های مختلفی که بتوانند از مدیوم سینمای خانگی بهره بیشتری ببرند و آن را گیشه ای کنند رو آوردند.

عضو شورای سیاستگذاری شبکه چهار اضافه کرد: سریال های شبکه نمایش خانگی به خلاف توفیقاتی که می توانست داشته باشد به سمت هنجارشکنی های اخلاقی و ابتذال رفته است. این تأثیرگذاری به نوعی به صورت زیرپوستی در حال حرکت است و اثرات مخرب آن به مراتب بدتر از ابتذال در سینما است.

فارسیجانی درباره ادامه روند سریال های خانگی گفت: باتوجه به آنکه می توان یک سریال و فیلم شبکه نمایش خانگی را چندین بار دید و می توان به افراد مختلف داد تا آن را ببینند و دیگر اینکه شرط سنی خاصی ندارد باعث سوءاستفاده از آن از طرف برخی از هنرمندان شده است. شورای نمایش و پروانه ساخت شبکه ویدیویی ما نیز اغماض می کنند و در نتیجه ضربه های سنگینی دارد به خانواده ها و فرهنگ و اعتقادات و باورهای ما زده می شود. ما بارها به مسئولین مربوطه گوشزد کردیم که برخی از این سریال ها دارای صحنه ها و گفتگوهایی است که واقعاً نمی شود دید. سینما اگر دارای ابتذالی باشد می توان نرفت و تماشا نکرد ولی این مورد در خانه است و مانند برنامه های تلویزیون پخش می شود. بسیاری از خط قرمزها دارد رد می شود و کسی هم به آنان تذکر نمی دهد. از طرف دیگر می بینیم که خود فیلم های سینما و آثار دیگر برای اینکه بازار گرمی داشته باشند و بتوانند فروش بهتری کنند، مثلاً پشت صحنه ها را پخش می کنند که در آنان نیز خط قرمزهای دیگری نیز رد می شود. این موضوع می طلبد که هم کارشناسان و هم داوران بهتر و دقیق تری در سازمان های سینمایی فعالیت کنند، مطالبات جدی تری بکنند و ضوابط بهتری را نیز در نظر بگیرند و نسبت به تولید آیتم های بهتر و مناسب تر نیز فکر کنند. از همه مهمتر آنکه ضوابط را عملاً در نظر بگیرند و نباید به بهانه آنکه بازار فروش فیلم خراب نشود خط قرمزها و ضوابط را در نظر نگیرند.

رئیس کمیته فصل فیلم و سریال کتاب اهداف و اولویت های تولید و پخش صداوسیما بیان کرد: باید نسبت به شورای نظارتی گله کرد که چرا نسبت به مفاهیم و آموزه های غلطی که سریالی مانند ممنوعه در زمینه ازدواج دختر و پسر وارد کرده هیچ واکنشی نشان نداده است. رسماً رواج سبک زندگی غربی، تقبیح ارزش های دینی و انقلابی به وفور در سریال های شبکه نمایش خانگی دیده می شود. زمانی باید نگران این می بودیم که چنین مفاهیمی را سریال های ماهواره ای نشان می دهند ولی فعلاً مشکل این است که همان مفاهیم را به صورت بدتر در شبکه نمایش خانگی خودمان نشان می دهند. روابط بین زن و مرد، دختر و پسر، حجاب های بد و پوشش نامناسب، شوخی های اروتیک خیلی رها شده است. اگر نظارت درست صورت نگیرد و رعایت نشود باید مطمئن بود که گام به گام تهدید خانواده ها جدی تر خواهد بود.

دکتر فارسیجانی در پایان درباره چرایی عدم ورود سینماگران فرهنگی و ارزشی ما به شبکه نمایش خانگی گفت: نمایش خانگی دارای تهدید و فرصت است. فرصت بسیار خوبی است که بتوان در آن ارزش ها و مسائل فرهنگی را وارد کرد و نشان داد اما از سوی دیگر به خاطر آنکه دارای تهدید مالی به خاطر سرمایه گذاری و مشکلات دیگر است غالباً دست و پای ورود سینماگران را به آن بسته است. سینماگران اگر بخواهند دچار مسائل مالی نشوند باید به فکر گیشه خود باشند و برای این کار مجبور می شوند که مفاهیم زرد و مبتذل را وارد کنند درحالی که علاقه مند به تولید و ساخت این مفاهیم نیستند. جا دارد که برای حل این مشکل امثال سازمان هایی مانند اوج ورود کنند تا راه برای همکاری فیلم سازان و سینماگران خوب ما که تلاش برای ساخت آثار خانگی ارزشی، فرهنگی و مناسب دارند باز شود.

لینک خبر :‌ خبرگزاری تسنیم
به دلیل اینکه اساساً اتفاق خاصی رخ نمی دهد، فضایی برای نقد وجود ندارد، چون وقتی کاری انجام نمی شود، جایی برای نقد نمی ماند و انشای نانوشته غلط ندارد! مهم ترین امور سینمای ایران در ماه های اخیر صرفاً برگزاری جلسه و تنظیم دستورالعمل، آیین نامه و روش کار بوده، اما واقعا اهالی سینما را تا چه مدت با کاغذبازی می توان سرگرم نگه داشت؟
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۷

دولت دوازدهم در حالی می گذرد که عرصه فرهنگ و به ویژه حوزه سینما همچنان با بحران عدم قطعیت و اداره شدن به جای مدیریت شدن روبه روست؛ وضعیتی که باعث شده شاهد هیچ ابتکارعمل جدی یا گام بلندی نباشیم و هیچ انتظار یا دورنمایی برای چنین تحولی نیز قابل تصور نباشد و همین امر منجر به مطالبه جدی برای بازنگری در رویکردهای مدیریتی دورانی شود که هرچند نقدهایی نسبت به آن وجود داشت، در هر حالت خروجی داشت.

به گزارش تابناک ؛ مدیریت فرهنگ و به ویژه سینما در سال های اخیر، بسیار پرهزینه شده تا جایی که مدیران به جای مدیریت فرهنگ و به ویژه سینما، به سمت اداره امور رفته اند. تفاوت مدیریت و اداره یک سیستم در بازدهی و خروجی آن عیان می شود. در گونه اول، مدیر در حال خلق اثر و یک بازدهی قابل توجه است و برای رسیدن به نقطه مطلوب ریسک می کند؛ اما در گونه دوم یعنی اداره سیستم، صرفاً طی امور روتین و روزمرگی بدون هرگونه ریسک بزرگ به قصد پایان است، هدف گذاری می شود.

از مهم ترین دلایل وضعیت فرهنگ به ویژه سینما که کار را به اداره به جای مدیریت رسانده، بحران عدم قطعیت است. تقریباً هیچ چیزی در سینمای ایران وضعیت قطعی ندارد و نمی توان با اطمینان از آن برنامه ریزی کرد. مدیران نمی توانند هیچ چیزی حتی مجوزهایی که صادر می کنند را تضمین کنند و ممکن است به سرعت حرف شان را پس بگیرند. این عدم قطعیت صرفاً محدود به اعتبار مجوزها نیز محدود نمی شود و اساساً هیچ اقدام بزرگ و پرریسکی را در سینمای ایران شاهد نیستیم.

بر خلاف گذشته، فیلم های مهمی با سرمایه گذاری قابل توجه تولید می شود و منابع سینما بیش از آنکه صرف مدیریت تولید آثار مهم شود، خروجی قابل ملاحظه و برجسته ای ندارد. همچنین هیچ طرحی وجود ندارد (یا دست کم اعلام نشده) که نشان دهد قرار است طرح عمرانی در حد کاخ جشنواره های سینمایی یا زیربناهای این چنینی برای سینما ایجاد شود. از هیچ ابتکارعملی برای فائق آمدن بر تورم کمرشکن و کاهش هزینه تولیدات یا ارائه تسهیلات و امکانات قابل توجه در مسیر تولیدات آثار سینمایی پرده برده نمی شود.

از قضا به دلیل اینکه اساساً اتفاق خاصی رخ نمی دهد، فضایی برای نقد وجود ندارد چرا که وقتی کاری انجام نمی شود، جایی برای نقد نمی ماند و انشای نانوشته غلط ندارد! در این شرایط مدیران و کارمند پرتعداد سازمان سینمایی و نهادهای زیرمجموعه هر ماه حقوق شان را بدون دردسر دریافت می کنند و خدمات رفاهی در نظر گرفته شده نیز اختصاص می یابد و وضعیت تا پایان دوم دوازدهم به همین ترتیب پیش می رود. مهم ترین امور سینمای ایران در ماه های اخیر، صرفاً برگزاری جلسه و تنظیم دستورالعمل، آیین نامه و روش کار بوده؛ اما واقعا اهالی سینما را تا چه مدت با کاغذبازی می توان سرگرم نگه داشت؟

بخشی از این خمودگی نیز به یکدست شدن مدیریت سینما بازمی گردد، به گونه ای که در دوره مدیریت منوچهر شاهسواری بر خانه سینما، این نهاد صنفی به جای یک مجموعه مطالبه گر به یک نهاد خنثی تقلیل یافت و کارکردش را به کل از دست داد که صرفاً مدیرش عضو شوراهای متعدد سازمان سینمایی است. بدین ترتیب، نقش خانه سینما که روزگاری سنگر اهالی سینما برای دفاع از حقوقشان بود، در دوره جدید در حد یک اداره کل سازمان سینمایی تقلیل یافت.

شاید بتوان بهترین دوره مدیریت سینما را دوره مدیریت جواد شمقدری بر سازمان سینمایی و دوره مدیریت محمدمهدی عسکرپور تلقی کرد؛ دوره ای که با اشتباهاتی همراه بود و هرچند تنش به حدی به اوج رسید که خانه سینما توسط دولت احمدی نژاد تعطیل و پلمب شد، کنتراستی که میان مدیریت شجاعانه عسکرپور در خانه سینما و رویکردهای خاص و بعضاً عجیب شمقدری در سازمان سینمایی وجود داشت، باعث می شد منافع صنفی اهالی سینما قربانی نشود. عسکرپور حتی در دوره ریاست ایوبی بر سازمان سینمایی نیز این مطالبه گری را ادامه داد و در نامه هایی با لحن جدی و مطالبه گرانه، پیگیری حقوق اهالی سینما بود؛ چیزی که بجد جایش در این دوران خالی است.

لینک خبر :‌ خبرگزاری تابناک
ما همه با هم هستیم به کارگردانی کمال تبریزی با برخوداری از بیشترین سالن نمایش همچنان پیشتاز فروش اکران عید فطر است.

به گزارش عصر شهروند، از نیمه خردادماه چهار فیلم شبی که ماه کامل شد به کارگردانی نرگس آبیار و تهیه کنندگی محمدحسین قاسمی، سرخپوست به کارگردانی نیما جاویدی و تهیه کنندگی مجید مطلبی، ما همه با هم هستیم به کارگردانی کمال تبریزی و تهیه کنندگی رضا میرکریمی و دختر شیطان به کارگردانی و تهیه کنندگی قربان محمدپور در سینماهای کشور اکران شدند.

بنابر اعلام معاونت توسعه فناوری و مطالعات سینمایی سازمان سینمایی ما همه با هم هستیم به فروش 29 میلیارد و 668 میلیون و 542 هزار 980 ریال، شبی که ماه کامل شد به فروش 24 میلیارد و 895 میلیون و 978 هزار و 190 ریال، سرخپوست به فروش 21 میلیارد و 414 میلیون و 803 هزار و 190 ریال و دختر شیطان نیز به فروش 2 میلیارد و 720 میلیون و 163 هزار و 990 ریال دست پیدا کردند.

در میان چهار فیلم سینمایی اکران شده، ما همه با هم هستیم با 245 هزار و 339 نفر تماشاگر و نمایش در 139 سینما و 4 هزار و 899 سانس بیشترین میزان فروش و مخاطب را داشته است.

میزان فروش اعلام شده فیلم ها تا 22 خرداد ماه 1398 است.

منبع: مهر

لینک خبر :‌ عصر شهروند
در زمانه ای که جوانان توانسته اند در علوم مختلف قدرت و توانایی خویش را ثابت کنند، آیا این مسئله در سینما هم رخ می دهد؟ به بهانه جشنواره فیلم کوتاه نهال به این موضوع می پردازیم.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۷ سایت های دیگر : تهران پرس خبرگزاری اقتصادی ایران

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا ؛ جشنواره بین المللی فیلم کوتاه نهال امسال با شانزدهمین دوره خود رسید، که از 21 خرداد آغاز شده و تا 28 خردادماه ادامه خواهد داشت.

سال 1382 دانشجویان دانشکده سینما تئاتر در اعتراض به جشنواره جامع دانشگاه هنر به دلیل رد فیلم هایشان توسط هیئت انتخاب این جشنواره، اولین بذر نهال را کاشتند و آن را به صورت جشنواره ای درون دانشگاهی، برگزار کردند. در آن دوره مجموعاً 11 فیلم شرکت کرده و در سه بخش بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه مورد ارزیابی و رقابت قرار گرفتند.

اما این روند در ادامه توسعه پیدا کرد، طی چندسال گذشته هم جنبه بین المللی گرفت و در شانزدهمین ایستگاه خود میزبان آثار دانشجویان سینما ملی و بین المللی در 4 بخش داستانی، مستند، تجربی و همچنین سال اولی ها بود.

طبق آنچه که گفته شده از 575 اثری که در بخش ملی درخواست برای شرکت داده و فیلم ارسال کرده بودند 95 اثر پذیرفته شد و از 207 فیلمی که در بخش بین الملل تقاضای حضور داده بودند 13 فیلم به جشنواره راه یافت.

این فستیوال زیرنظر معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه هنر برگزار می شود، اما وقتی به تیم برگزار کننده و مدیریتی جشنواره نگاه می کنیم اولین چیزی که بسیار جلب توجه می کند جوان گرایی و تازه نفس بودن تمامی اعضای برگزار کننده آن است. یعنی فضایی برای اکران، دیده شدن و قضاوت شدن فیلم های دانشجویان جوان، توسط هم سن و سالان و دوستان خودشان یعنی همان دانشجویان برگزار می شود. خودشان شرایط را برای عرض اندام و اثبات توانایی هایشان رقم می زنند.

دبیر جشنواره، تیم اجرایی، روابط عمومی، گروه برنامه ریزی و نظم فضای جشنواره و... دانشجویان ترم 4 یا 5 این دانشگاه هستند و میانگین می توان گفت دانشجویان سال دوّم دانشکده هستند.

اهل فن خوب می دانند برگزاری یک جشنواره امر ساده ای نیست، وقتی یک مهمانی ساده یا مراسم فامیلی کمر خانواده و خاندانی را خم می کند می توان تا حدودی حدس زد که اموراتی همچون أخذ مجوزات لازمه، جذب اسپانسر و سرمایه گذار خصوصا در شرایط بحرانی اقتصادی فعلی از سویی و هزینه های سنگین از سوی دیگر، دعوت و رایزنی برای اعضای هیئت انتخاب و داوری، تشکیل ورک شاپ ها و جلسات آموزشی، برنامه ریزی و نظم و امنیت و... چه مسیری را برای تیمی که تقریبا به تازگی وارد این مسیر شده اند و حتی شاید فرمت برگزاری یک فستیوال را از نزدیک تجربه نکرده اند رقم زده و چه مشکلات و دشواری هایی را ایجاد کرده است.

هرچند که ادوار قبل و امروز هم شانزدهمین ایستگاه نهال بی نقص نیست و قطعاً انتقادات و معایبی دارد و تا نقطه مطلوب هنوز فاصله درازی دارد، اما نمی توان موضوع مذکور را نادیده گرفت و لحاظ نداشت که آنچه می بینیم دستیافته گروهی جوان، بدون اتکا به فرد یا نهاد و قدرتی، بدون سرمایه و بودجه چشمگیری؛ اما باانگیزه، پرتلاش و اعتماد به نفس بوده است.

در بحث سلاح های نظامی، نانوتکنولوژی، علوم پزشکی، صنایع و معادن، هوابرد و غیره هرکجا نسل جوان پا گذاشت، به درخشان ترین شکل ممکن عمل کرد. انگار فراموش کرده ایم بیشترین فرماندهان 8 سال دفاع مقدس مان حدوداً 20 ساله بودند. 80 درصد رزمندگان ما بین 20 تا 30 سال سن داشتند، اما توانستند نه تنها در برابر رژیم بعث که رخ دررخ تعداد زیادی از کشورهای جهان بایستند و حسرت فتح این خاک را بر دلشان بگذارند.

رهبر معظم انقلاب اسلامی بارها بر لزوم جوان گرایی تأکیده فرموده اند، فصل الخطاب این نگاه هم همان گذاره معروف ایشان است که خاطرنشان کردند: هرکجا به نسل جوان اعتماد کردیم و حداقل امکانات را در اختیارش گذاشتیم پیش رفتیم، توانستیم به راحتی یا سختی کمتر، از مشکلات و تنگناها عبور کنیم

فعلاً فقط در حوزه فرهنگ و هنر سوال را مطرح می کنیم، اما امروزه جوانان 20 یا 30 ساله مان، چه جایگاهی در سطح مدیریتی کلان یا نیمه کلان، برنامه ریزی و سیاست گذاری و اجرایی دارند؟! کجایند؟ و چه می کنند؟!

مگر تجربه و تاریخ چیز دیگری را نشان نداد؟ مگر امروزه در همان علومی که چند بند قبل ذکر شد، دلایل قانع کننده ای برای آقایان نیست؟! اگر نیست ایرادی ندارد، اما بدانید تجربیاتی همچون جشنواره نهال و امثال آن را در سینما یا تئاتر و دیگر شاخه های هنری نمی توان انکار کرد!

در مورد آثار و فیلم ها جای صحبت، نقد و اعتراض بسیار است که فعلا درباره آن صحبت نمی کنیم. تمرکز این نوشته بر چیز دیگری است، در کنار تمام نقائص و انتقادات و همچنین راه درازی که تا مقصد مطلوب دارد، اما حقاً و انصافاً بدنه اجرایی و سیستم مدیریتی جشنواره مذکور؛ دستِ کمی از دیگر جشنواره های مثلاً بزرگ و عرض وطویل با بودجه های کلان و ادعاهای فراصوتی ندارد.

دکتر بیژن اربابی معاون فرهنگی و اجتماعی دانشگاه هنر که نهال تحت نظر همین معاونت اجرا می شود در گفت وگویی با تسنیم گفت: درست است که شورای سیاست گذاری که در رأس جشنواره است و از ابتدا بر راهبرد،سیاست گذاری و در ادامه به برگزاری و انتخاب اعضا و هیئت انتخاب و داوران هم کمک می کند، هیئتی متشکل از دانشگاه، خانه سینما و برخی نهادها و دستگاه های نظارتی است؛ اما برگزاری و اجرای جشنواره اعم ازساختار فیزیکی و رویکرد محتوایی آن بر عهده خود دانشجویان بوده است.

وی دلیل این تصمیم را اینگونه بیان کرد: ما تلاش می کنیم دانشجویان ضمن کسب آموزش های لازم و مهارت های فیلم سازی بتوانند برای بدنه مدیریتی سینما هم خود را محک زده و آمادگی کسب کنند. این فضا را به آنها بدهیم ببینیم می توانند به اصطلاح گلیم خودشان را از آب بکشند بیرون یا نه؟ از همه مهمتر خودشان، خودشان را بیازمایند. که خوشبختانه در تمامی ادوار این فرصت سازی نتیجه نیکو و خوبی به عمل آورده است و ما از آن راضی هستیم.

اربابی همچنین در رابطه با سازوکار انتخاب دبیر جشنواره بیان داشت: طبق نظام بندی که این جشنواره دارد طی یک جریان دانشجو محور دبیر جشنواره توسط خود دانشجویان انتخاب می شود و در همین روزها هم دبیر دوره بعد حتی انتخاب شده است. ما تمام همت و سعی مان بر این است تا حد ممکن میدان و فضا را در اختیار خود دانشجویان و جوانان قرار دهیم تا از صفر تا صد آن را خودشان بدون تکیه، حمایت و چارچوب فرد یا نهادی پیش ببرند.

ایشان همچنین افزود: تا جایی که ممکن باشد سعی می کنیم ورود نکنیم تا جوانان و دانشجویان خودشان از پس مشکلات برآیند و بتوانند اعتماد به نفس لازم، کارآزمودگی، محسّنات و مشقّات چنین رخدادی را بیازمایند و بتوانند برای آن راهکاری پیدا کنند. این اعتماد، فرصت سازی و میدان دادن همیشه نتیجه قابل قبولی برای ما داشته و از آن پشیمان نیستیم.

معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه هنر مطرح کرد: بارها در زمان برگزاری این جشنواره و جشنواره های دیگر یا در بقیه اوقات، وقتی دانشجویان همین رشته دانشگاه های کشورمان، به مراکز، نهادها، تالارها و سالن ها و همچنین مجامع علمی و پژوهشی مراجعه کرده اند با ایشان تعامل شده و اعتماد کرده اند. حتی در خارج از کشور هم بدین گونه بوده است، یعنی اینها خودشان ثابت کرده اند، وقتی چنین است چرا ما خودمان به دانشجویان مان اعتماد نکنیم؟!

وی درباره منابع مالی جشنواره هم توضیح داد و گفت: تمام بودجه ای که دانشگاه هنر برای جشنواره نهال اختصاص داد مبلغ 40 میلیون تومان بود که در شرایط فعلی این مبلغ یک شوخی است و اصلا جهت برگزاری یک جشنواره به چشم نمی آید. اما تیم برگزاری جشنواره رفتند و با اسپانسرهای متعدد وارد مذاکره شدند، اعتمادشان را جلب کردند و توانستند بودجه آن را تأمین کنند. مباحثی قبیل رعایت مقررات و قوانین شرعی، قانونی و عرفی هم به عهده شورای سیاست گذاری و تیم برگزاری سپرده شد و دانشگاه سعی کرد بنا به همان دلیلی که ذکر شد، کمتر ورود کند.

اربابی ادامه داد: البته مدعی نیستیم بی نقص عمل کرده ایم، قطعا انتقاداتی هم به ما و هم به جشنواره وارد است، اما مسیری را که تاکنون آمده ایم در مجموع رضایت بخش بوده و ازین پس هم انشالله با طینت خاطر بیشتر به همین مسیر ادامه خواهیم داد.

به نظر میرسد وقت آن است که در شاکله مدیریتی، برنامه ریزی و سیاست گذاری و همچنین اجرایی در کنار پیش کسوتان از نسل جوان، خصوصا آنانیکه توانسته اند خود را ثابت کنند هم کمک گرفته شود تا به میدان آیند. علی الخصوص که تقریبا جشنواره فیلم فجر و برخی جشنواره های مطرح دیگر کشور، همین روزها دارند کار خودشان را آغاز می کنند به گوش باشند و مطمئن باشند که پشیمان نخواهند شد.

انتهای پیام/

لینک خبر :‌ خبرگزاری تسنیم
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۷

بلیت سینما رازی نیم بها شد.
به گزارش بانی فیلم، مدیرعامل موسسه تصویر شهر در نشست خبری اعلام کرد با هماهنگی های صورت گرفته و در جهت تقویت فرهنگ سینما رفتن در کلیه اقشار جامعه ، بلیت پردیس سینمایی رازی از این پس در تمام ایام هفته نیم بها خواهد بود.
پردیس سینمایی رازی متعلق به شهرداری تهران در سال 1387 تاسیس شده است و در میدان رازی (گمرک)، خیابان هلال احمر قرار دارد و دارای دو سالن با ظرفیت های 160 و 60 صندلی و همچنین پارکینگ رایگان است.

اشتراک گذاری در:

لینک خبر :‌ بانی فیلم
بحث دستمزدهای خارج از عرف بازیگران سرشناس در سینما و شبکه نمایش خانگی در حالی این روزها حسابی داغ است که طبق گفته فعالان این عرصه برخی سلبریتی ها بفروش هم نیستند و چند پروژه پرستاره این روزها در شبکه نمایش خانگی با شکست مواجه شده اند. چندی پیش خبرآنلاین در گفت وگویی به نقل از حامد عنقا (فیلمنامه نویس) از حقوق ماهانه یک میلیاردی یکی از بازیگران مرد خبر داد. او در پاسخ به سؤالی درباره دریافتی 400 میلیونی یک سوپراستار مرد گفته بود: 400 میلیون؟ این بزرگوار برای یک سریال شبکه نمایش خانگی یک میلیارد تومان گرفته است به طور ماهانه.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۷ سایت های دیگر : بیتوته

شعارسال : بحث دستمزدهای خارج از عرف بازیگران سرشناس در سینما و شبکه نمایش خانگی در حالی این روزها حسابی داغ است که طبق گفته فعالان این عرصه برخی سلبریتی ها بفروش هم نیستند و چند پروژه پرستاره این روزها در شبکه نمایش خانگی با شکست مواجه شده اند. چندی پیش خبرآنلاین در گفت وگویی به نقل از حامد عنقا (فیلمنامه نویس) از حقوق ماهانه یک میلیاردی یکی از بازیگران مرد خبر داد. او در پاسخ به سؤالی درباره دریافتی 400 میلیونی یک سوپراستار مرد گفته بود: 400 میلیون؟ این بزرگوار برای یک سریال شبکه نمایش خانگی یک میلیارد تومان گرفته است به طور ماهانه .

در روزهایی که ناعدالتی در پرداخت دستمزدها بویژه در حوزه سریال های شبکه نمایش خانگی باعث بالا گرفتن حاشیه ها و دعواها بین بازیگران و عوامل سریال ها و سرمایه گذاران شده، یک تهیه کننده شناخته شده سینمای ایران، قاطعانه تضمین شدن فروش فیلم ها صرفاً بواسطه ویترین جذاب و بازیگران ستاره را رد کرده و گفته قصه و کارگردانی خوب عامل موفقیت فیلم هاست. سیدجمال ساداتیان در گفت وگویی با برنامه سلام صبح بخیر با تأکید بر اینکه لزوماً همه فیلم هایی که ستاره ها در آن هستند گیشه موفقی ندارند، گفته: برخی سعی می کنند فیلم ها را ارزان بسازند تا بازیگرانی بیاورند که ویترین کارشان جذاب باشد، اما مردم قصه می خواهند و دوست دارند سینما ببینند .

او در پاسخ به این سؤال که آیا بازیگران در ضرر فیلم سهیم هستند یا دستمزدشان تضمین شده، توضیح داده که بازیگران اگر مطمئن باشند که فیلم گیشه موفقی دارد سرمایه گذاری می کنند در غیر این صورت اگر تردید داشته باشند دستمزدشان را کامل می گیرند. نوید محمدزاده و رضا عطاران از جمله بازیگرانی هستند که در صدر جدول بازیگران پولساز سینمای ایران در سال 97 قرار دارند. اولی طبق آمار مجله دنیای تصویر با 16 میلیارد و 110 میلیون تومان فروش جزو امیدهای گیشه فیلم های غیرکمدی و دومی با مجموع فروش 57 میلیارد و 500 میلیون تومان دومین بازیگر پولساز سال بود. ساداتیان درباره روند کاری این دو بازیگر گفته: عطاران خودش را مدیریت کرده و سعی می کند در فیلم هایی که قصه هایش با عوام جامعه ارتباط می گیرد، بازی کند و موفق می شود. اما وقتی او در فیلم های غیرطنز بازی کرد خیلی اتفاق خوبی نیفتاد. انتظاری که مردم از نوید محمدزاده دارند هم این است که در فیلم های اجتماعی ابتکار داشته باشد، کار تأثیرگذاری انجام بدهد و مردم با او ارتباط بگیرند .

شهاب حسینی اگرچه در سال 97 فیلم های زیادی روی پرده نداشت با وجود این همچنان جزو چهره های محبوب بازیگری است. در حالی که آخرین فیلم او یعنی فروشنده فروش بالایی داشت اما فیلم تازه او یعنی نبات که این روزها روی پرده اکران است توفیق چندانی در جذب مخاطب نداشت. ساداتیان درباره دلیل اینکه چرا این فیلم به فروش مناسبی دست پیدا نکرده معتقد است: تصورم این است که شاید قصه فیلم نتوانسته اعتماد مخاطب را جذب کند. هزار نفر اولی که به سینما می روند به بقیه توصیه می کنند آن را ببینند یا نبینند. من اینها را تعقیب می کنم و در شبکه های اجتماعی می بینم. کسی که راضی از سینما بیرون می آید 4 نفر را هم ترغیب می کند آن فیلم را ببینند. درباره فیلم خود ما مردم از پیمان معادی، سعید روستایی، نوید محمدزاده و پریناز ایزدیار خاطره خوشی با فیلم قبلی داشتند و این کارنامه های درخشان به فروش فیلم کمک کرد .

او در بخش پایانی صحبت هایش بار دیگر درباره عدم حضور شهاب حسینی در متری شیش و نیم با وجود اینکه کاندیدای اول سعید روستایی برای نقش ناصر خاکباز (نوید محمدزاده) بود پاسخ داده: آمد و رفت و به این نتیجه رسید که در این فیلم نباشد بهتر است. در مجموع صلاحشان این بود که در این فیلم بازی نکند. او تردید داشت و منجر به این شد که در خدمتش نباشیم .

شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات بر گرفته از سایت روزنامه ایران ، تاریخ انتشار: 27 خرداد 1398 ، کدخبر:www.iran-newspaper.com ، 513998

لینک خبر :‌ شعار سال
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۸

مهندس سیدمحمد بهشتی در جام جم نوشت :

این که یک نهاد حکومتی منویاتی داشته باشد و تلاش کند آن منویاتش در عرصه سینما تحقق پیدا کند، فی نفسه اشکالی ندارد، اما به نظر من نباید حضورش در سینما مستقیم باشد. حضور مستقیم نهاد حکومتی هم از لحاظ فرهنگی و هم از لحاظ اقتصادی تاثیرات منفی خواهد داشت.

تاثیرات منفی در بخش فرهنگی این است که برای مخاطب به محض آن که معلوم شود نهادی مثل اوج که به فلان نهاد حکومتی متصل است، این فیلم را ساخته، احساس می کند این یک پروپاگانداست و در برابر این محصول گارد می گیرد و شما عملا نمی توانید به نتیجه مورد نظرتان که انتقال آن پیام بوده، دست پیدا کنید. به قول شعر معروف مولانا خوشتر آن باشد که سر دلبران گفته آید در حدیث دیگران؛ بهتر است که نهادهای حکومتی از این طریق اقدام کنند.

تاثیر منفی دیگر این اقدام در بخش اقتصادی است. وقتی نهادی حکومتی از طریق مجموعه ای مثل اوج مشغول سرمایه گذاری در حوزه فرهنگ و هنر می شود، به دلیل آن که حضورش یک حضور اقتصادی طبیعی نیست، منابعی را در اختیار مجموعه وابسته به خود می کند و از او هم فقط توقع این را دارد که فیلمی با فلان سوژه مورد نظر بسازد، بنابراین در این مدل طبیعی است که نگاه این نهاد، اقتصادی نخواهد بود و این منجر به آن خواهد شد که هم قیمت تمام شده فیلم ها بالا برود هم بازگشت سرمایه اهمیتی نداشته باشد، پس فقط تعداد تماشاچی اهمیت پیدا می کند که آن را هم می شود به شکل مصنوعی پدید آورد. این حضور غیرطبیعی نهادهای حکومتی در این بخش اقتصادی هنر چه در زمینه قیمت تمام شده و چه در زمینه بازگشت سرمایه اثرات مهلک اقتصادی در سینما خواهد داشت. وقتی سینماگران می آیند با قیمت های درشت برای اوج فیلمسازی می کنند، طبعا توقع دارند در فیلم های دیگر هم همین رقم ها را دریافت کنند و این باعث می شود قیمت تمام شده فیلم به شدت بالا برود. نکته دیگر آن که وقتی بازگشت سرمایه وجود نداشته باشد، دغدغه جذب تماشاگر از حالت عادی خود خارج شده و با ارائه بلیت رایگان تعداد مخاطب را بالا می برند. بنابراین طبیعی است که این مخاطب مصنوعی نمی تواند با فیلم رابطه طبیعی داشته باشد و به تبع آن شما هم نمی توانید ادعا کنید به مقصودتان در دریافت صحیح پیام و تاثیرگذاری اجتماعی اش دست پیدا کرده اید. این رویه مشکلاتی را چه برای آن نهاد حکومتی و چه برای میدان طبیعی فعالیت هنری ایجاد می کند.

لینک خبر :‌ سینما سینما
محمدعلی سجادی سوق داشتن سینمای ایران به سمت کمدی و ملودرام اجتماعی را خواست شرایط دانست.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۸ سایت های دیگر : روزنامه نصف جهان

محمدعلی سجادی کارگردان سینما در گفت وگو با خبرنگار برنا، در پی این پرسش که چرا سینمای ایران محدود به آثار کمدی سخیف و ملودرام اجتماعی است اظهار داشت: رفتن سینمای ایران به سمت کمدی و ملودرام اجتماعی خواست شرایط است. رکود اقتصادی و فضای روانی حاکم از سویی و شرایط تولید فیلم به طور کلی موثراست. اکثراً به این نقیصه اعتراض دارند ولی وقتی دست به تولید نوع دیگر میزنیم با موانع بسیار روبه رو می شویم. من دو فیلم آماده نمایش دارم که در تداوم سینمای روایی معماییام است.

وی افزود: فیلم بازیچه و طلاقم بده به خاطر گربه ها دو فیلم آماده نمایش من هستند. طلاقم بده به خاطر گربه ها تجربه دیگری از من در ادامه سینمایی است که آن را از بازجویی یک جنایت تا به حال پی گرفتم. متأسفانه هر تجربه تازه ای در سینمای ایران چه در سوی تولید و چه در سوی اکران با ریسکی بسیار بالا همراه است . معمولاً این فیلم ها کمتر فرصت اکران پیدا می کنند و مجموعه شرایط دلالی حاکم بر اقتصاد ما مانع از دیده شدن اثر می شود.

سجادی خاطرنشان کرد: سینمای ما امروز در دست عده ای قرار دارد که سه یا چهار گروه هستند و فقط آنها هستند که بدون دغدغه می توانند فیلمشان را تولید و اکران کنند چرا که سالن ها، پخش و توزیع دست آن هاست و تنها کسانی موفق هستند که بتوانند با آن ها زد و بند کنند موفق به این مهم می شوند.

وی افزود: ما در اعتراض به این فضای به وجود آمده سه شنبه 28 خرداد ماه با حضور سعید عقیقی و سعید قطبی زاده ساعت 17 در فرهنگسرای شفق اکران و نشست نقد و بررسی فیلم سینمایی طلاقم بده به خاطر گربه ها را خواهیم داشت . حضور در این مراسم برای عموم مردم آزاد است. فیلم سینمایی طلاقم بده به خاطر گربه ها اثری جدا از سینمای کمدی و اجتماعی رایجی است که این روزها به وفور می بینیم.

این کارگردان در پایان گفت: فیلم قبلی من بازیچه نیز همین شرایط را دارد و با وجود اینکه حدود 7 هفته است که این فیلم را برای بازبینی و دریافت پروانه نمایش ارسال کرده ایم هیچ خبری به ما نداده اند . این شرایط بارها آزمودیم. پروانه را دیر می دهند تا فیلمت دیرهنگام ، لابه لای فیلم های گروه محاط بسوزد. این طوری می شود که چسارت ما تولیدکنندگان سینمای بی چیز ، که بازیساز جوان را به کار می گیریم و با جریان مسلط همراه نیستیم محکوم به عدم تداوم تولید می شویم.

لینک خبر :‌ خبرگزاری برنا
موفقیت اخیر فیلم مسعود ده نمکی در حالی رخ می دهد که وی با فروش 5 میلیاردی فیلم زندانی ها توانست مجموعاً طی سال های فعالیت خود در عرصه کارگردانی سینما مرز 30 میلیارد تومان فروش را با مجموعه آثارش پشت سر بگذارد به فروش 36 میلیاردی برسد.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۸ سایت های دیگر : میزان عصر شهروند

به گزارش جهان نیوز ، فیلم سینمایی "زندانی ها" آخرین ساخته مسعود ده نمکی کارگردان سینما این روزها با عبور از مرز 5 میلیارد تومان فروش توانست به عنوان یکی از آثار موفق اکران بهار سینمای ایران خود را معرفی کند.

این فیلم توانست با اقبال عمومی مخاطبان روبرو شده و برخلاف سینمای گیشه و کمدی های سخیف با محوریت قراردادن کمدی واقعی و حتی پافشاری بر اخلاق مخاطب را به سینما بکشاند، اتفاقی که طی سالهای گذشته می تواند به نقطه عطفی در جهت خلاف سینمای بدنه تبدیل شود.

موفقیت اخیر فیلم مسعود ده نمکی در حالی رخ می دهد که وی با فروش 5 میلیاردی فیلم زندانی ها توانست مجموعاً طی سال های فعالیت در عرصه سینما مرز 30 میلیارد تومان فروش را با مجموعه آثارش پشت سر بگذارد.

بر این اساس سه گانه اخراجی ها 1 فروشی معادل 2.5 میلیارد تومان، اخراجی ها 2 مبلغ 8.5 میلیارد تومان و اخراجی ها 3 با فروشی معادل 6.5 میلیارد تومان جمعاً 17.5 میلیارد تومان فروش داشته اند، در کنار این سه اثر رسوایی 1 با فروش 5.5 میلیارد تومان، معراجی ها 5 میلیارد تومان و رسوایی 2 مبلغی معادل 3 میلیارد تومان فروش داشته است.

با کنار هم قراردادن مجموع فروش 6 فیلم نخست ده نمکی به رقمی معادل 31 میلیارد تومان خواهیم رسید، این مبلغ با احتساب فروش آخرین ساخته این کارگردان برجسته کشور با نام زندانی ها به رقمی معادل 36 میلیارد تومان خواهد رسید که در نوع خود با توجه به تنوع در آثار وی اتفاقی بزرگ است.

البته در این راستا عملکرد هوشمندانه سازمان اوج در همکاری با ده نمکی را نباید فراموش کرد، این سازمان فرهنگی هنری با حمایت از فیلم زندانی ها شاید در ابتدا ریسک بزرگی کرده بود اما زمان ثابت کرد که انتخاب اوج در ساخت اثری کمدی و اخلاقی کاملاً مورد حمایت جامعه قرار گرفته است.

فیلم سینمایی زندانی ها هر چند با محوریت کمدی ساخته شده اما همچون دیگر آثار ده نمکی مثل اخراجی ها و رسوایی، کمدی را بستری برای پیام اصلی اثر یعنی نقدی بنیادی و اجتماعی قرار داده است. اتفاقی که از همان ابتدا به عنوان یک امضاء کارگردانی برای ده نمکی محسوب می شود.

ده نمکی اما این بار به سراغ دگرگونی انسان ها و استحاله آنها در بازه زمانی ماه شعبان رفته است. وی با استفاده از موضوع ماه شعبان و اعیاد آن به خصوص نیمه شعبان، تاثیر این ماه را در افراد جامعه بررسی کرده است. دگرگونی ویژه ای که شخصیت ها با نزدیک شدن به این زمان مبارک پیدا می کنند نکته اتکای فیلم ده نمکی است.

اما ده نمکی در این اثر با توجه به مضمون روی لبه تیغ راه رفته است. لبه تیغی که اگر کمی از آن قصور شود به اثری شعارزده مبدل می شود. ده نمکی زیرکانه این لبه تیغ را به بهره گیری از ژانر کمدی رد کرده است. ژانری که این روزها دستاویزی برای گیشه و درآمدزایی شده برای ده نمکی شگرد و تکنیکی برای انتقال مفهوم به مخاطب است.
طنز اجتماعی "زندانی ها"، داستان دانشجوی جوانی است که قصد دارد برای پایان نامه اش روی تعدادی زندانی تحقیق کند. ده نمکی قصد دارد در این فیلم تاثیر معنویات بر زندانی ها را به تصویر بکشد.

تجربه موفقیت آمیز اکران نوروزی برای اخراجی ها و رسوایی شاید برای مخاطب انتظار کمدی خنده دار دیگری می داد. اما ده نمکی انتقال درست مفهوم را قربانی گیشه و کلیشه نکرده است. هر چند فیلم وی در گیشه هم آمار قابل قبولی داشته است.

ده نمکی همواره به سمت موضوعات چالش برانگیز رفته و آثار قبلی وی نشان داده که وی همواره در قبال بروز برخی حاشیه ها درباره آثارش آگاه است. با وجود حاشیه های فراوان ده نمکی به طور کامل و به دور از حاشیه کار خود را کرده و آثاری خلق می کند که موضوعات بسیار مهمی را مطرح می کند.

هدایت هاشمی، بهنام تشکر، هومن برق نورد، بهاره افشاری، بهنوش بختیاری، اصغر نقی زاده، رسول نجفیان، امیر نوری در آخرین ساخت مسعود ده نمکی به ایفای نقش پرداخته اند.

انتخاب این بازیگران شاید نگاه نخست از لحاظ گیشه احتمال کمی در موفقیت دارد اما این فیلم زیاد به این موضوع توجه نکرده و خوشبختانه بازیگرانش را بر اساس نقش و نه بر اساس فروش انتخاب کرده است.

حال ده نمکی پس از سالها حضور در سینما، کسب جوایز مختلف و رکوردزنی در گیشه جای پای خود را با ساخت آثاری ارزشی محکم کرده است. آثاری که به واسطه ساخت درست کمدی هم مخاطب عام را جذب می کند و هم اینکه در همین ساختار مفهوم ارزشی خود را منتقل می کند. اتفاقی که در سینمای گیشه زده امروز می تواند کورسوی امیدی به آینده باشد.

منبع:میزان

لینک خبر :‌ جهان نیوز
تهران- ایرنا- ترکیب ژانری فیلم های اکران سینمای ایران موضوعی است که همیشه اهالی سینما درباره اش بحث می کنند. حالا با اکرانی روبه رو هستیم که جریان غالبش کمدی هاست. در کنار سرخ پوست و شبی که ماه کامل شد ، فیلم هایی مثل دختر شیطان ، ما همه باهم هستیم ، سامورایی در برلین ، تگزاس 2 ، چهارانگشت و... هم در حال اکرانند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۸ سایت های دیگر : خبرگزاری تسنیم

روزنامه صبح نو در گزارشی آورده است: این فیلم ها در ژانر کمدی تعریف می شوند. حالا برای بررسی ژانری اکران سینمای ایران و چینش آن با آقایان بهمن عبداللهی، منتقد سینما و محمدرضا لطفی، منتقد و فیلمساز، گفت وگو کرده ایم که در ادامه می خوانید.

جریان غالب فیلم های اکران را چطور بررسی می کنید؟
بهمن عبداللهی، منتقد سینما: نبود تنوع ژانر مشکلی است که سینمای ایران همیشه با آن همراه بوده است. سه ژانر کمدی، اجتماعی و کودک ونوجوان گونه های اصلی سینمای ایران است. البته، سینمای دفاع مقدس هم وجود دارد که به صورت حمایتی گهگاه نمونه هایی ساخته می شود. اگر سینمای دفاع مقدس جریان بود، الان سالی 10 فیلم دفاع مقدس اکران می شد.

دلیل این محدودیت ژانر که می گوئید، چیست؟
صاحبان سرمایه یا تهیه کننده ها به سراغ ژانرهایی می روند که جواب شان را پس داده اند. اگر امسال سه فیلم ترسناک پرفروش داشتیم، قطعاً سال بعد 10 فیلم در این ژانر ساخته می شد. دلیل دیگرش این است که ریسک سرمایه گذاری در ژانرهای دیگر زیاد است. در ضمن، آدم متخصص برای تولید این گونه ها را نداریم. حالا در نظر بگیرید وقتی فیلم کمدی می فروشد؛ چرا باید تهیه کننده دغدغه ساخت فیلم های دیگری را داشته باشد؟

در سال های اخیر، حتی برخی از فیلمسازان جدی سینمای ایران به سراغ کمدی سازی رفته اند. دلیل این نگاه صرفاً اقتصادی آن هاست؟
دلایل مختلفی وجود دارد. برای مثال، فیلم های قبلی آقای ابوالحسن داوودی دغدغه مندتر بود. شاید مثلاً فیلمی ساخته بوده که چندسالی در توقیف بوده، حالا تصمیم گرفته با زاویه جدیدی وارد شود. شاید با این تصمیم کمی از ضرر و زیان فیلم قبلی را جبران کند. نکته بعدی این است که اگر تماشاچی در حوزه های مختلف فیلم خوب ببیند، مطمئناً برای تماشای فیلم های دیگری در آن ژانر ترغیب خواهد شد. اینکه مخاطب به سینما خط می دهد یا عرضه، تقاضا را شکل می دهد، بحث قدیمی مرغ و تخم مرغ است. از یک طرف، در ژانرهای مختلف فیلم ساز متخصص کم داریم و از طرف دیگر، این بحث به جریان غالب هزینه و درآمد بستگی دارد.

این وضعیت شبیه شرایط سینمای قبل از انقلاب نیست؟
قبل از انقلاب، اصطلاحی با عنوان فرمول طلایی در سینما وجود داشت. عناصر ثابتی در کنار هم قرار می گرفتند و یک فیلم را تشکیل می دادند: رقص و آواز، بزن بزن، بازیگر خوش قیافه و.... این ها مؤلفه هایی بودند که در فیلم ها جواب پس داده بودند؛ به همین دلیل، در بیشتر فیلم ها تکرار می شدند. الان هم عناصری وجود دارند که شکل شان عوض شده؛ اما ماهیت ثابتی دارند. بازیگر زن خارجی، لوکیشن خارجی، چند ستاره ایرانی و...، این ها همان عناصر فرمول طلایی قبل از انقلاب اند که فقط شکل شان تغییر کرده است. این به تغییر ذائقه مخاطب منجر می شود که واقعاً ناراحت کننده است. مخاطب به اعتبار فلان بازیگر به سینما می رود؛ اما متوجه می شود محصول نهایی با ویترین نشان داده شده تفاوت اساسی دارد.

با مقایسه جریان قبل از انقلاب، باید منتظر پایان این جریان غالب اخیر هم باشیم؟
در دوره ای فیلم های رئالیستی، در دوره ای فیلم های معناگرا و در دوره دیگر فیلم های اجتماعی جریان غالب شدند. این ها نتیجه حمایت ها و هدایت های دولتی اند. به نظرم چرخش مالی سینما مدیران و سازندگان را متقاعد می کند به پیکره این وضعیت زیاد دست نزنند. لازم است اقداماتی انجام شود تا در ژانرهای مختلف فیلم های پرمغزی ساخته و از اکران آن ها حمایت شود. آقای رمضانی ضربه فنی را ساخت که فیلم مقبولی در حوزه کودک و نوجوان بود؛ ولی آن قدر این فیلم اکران بدی داشت که با فروش بسیار کمی مواجه شد. قاعدتاً دیگران به این اتفاق نگاه می کنند و سمت ساخت فیلم در این حوزه نمی روند.

وضعیت تنوع ژانر در اکران امسال را چطور ارزیابی می کنید؟
محمدرضا لطفی، منتقد و فیلمساز: ابتدا باید این را بگویم که سینمای ما اساساً ژانرمحور نیست؛ یعنی هنر صنعت سینما در کشور ما مبتنی بر ژانر نیست. ما سه دسته فیلم بیشتر نداریم: فیلم های کمدی، اجتماعی یا اصطلاحاً هنری. کل محصولات سینمای ما بر اساس این سه بخش تعریف می شود. ما برخلاف سینماهای پیشرفته که ژانرهای مختلفی مثل پلیسی، تخیلی و... دارند، در همین سه گونه محدودیم.

در همین سه گونه هم، جریان غالب کمدی است. موافق اید؟
دقیقاً همین طور است. حالا باید در این محدوده سینمایی فیلم بد و خوب را تحلیل کنیم. فیلم های هنری به سینمای هنر و تجربه تبعید می شود. شخصاً از مدافعان سینمای هنر و تجربه هستم؛ اما حالا که فکر می کنم، پس از اکران فیلم خودم در این بخش به این نتیجه رسیدم فیلم های اکران شده در هنر و تجربه مدفون می شوند. بااین حال، فیلم های اجتماعی در سال های اخیر درواقع زیر یوغ فیلم های شبه کمدی اند. عمداً به این فیلم ها شبه کمدی می گویم؛ چون در واقع، از تعدادی شوخی کوتاه توییتری به فیلم نوشت تبدیل شده اند.

پس باید سینمای ایران را تحت حاکمیت شبه کمدی ها بدانیم؟
امروزه تقریباً همین طور است. نکته مهم این است که در همه جای دنیا، فصل های مختلف اکران با فلسفه و روان شناسی خاصی است؛ مثلاً تابستان با توجه به تعطیلی مدارس، ژانر کودک و نوجوان پررنگ است، پاییز هم زمان با بازگشایی دانشگاه، به سمت فیلم های هنری معطوف می شود و زمستان تحت تأثیر جشنواره های سینمایی است و در فصل بهار بیشتر فیلم های تجاری مطرح می شود. همه این ها تحت تأثیر روان شناسی است.

معتقدید در اکران سینمای ایران، چینش خاصی وجود ندارد؟
در سینمای ایران درواقع مفهومی با نام چینش اکران نداریم؛ بلکه سینمای محفلی داریم که تعدادی شبه کمدی در آن وجود دارد و هر که زورش بیشتر باشد، اکران بهتری می گیرد و هیچ گونه روان شناسی ای در آن وجود ندارد.

این جریان غالب باعث آسیب دیدن سینمای ایران نمی شود؟
طبیعتاً همین طور است. این مشکلی است که در حال شکل گیری است. فراموش نکنیم به فروش میلیاردی فیلم ها افتخار می کنیم؛ اما در بهترین حالت در جمعیتی 80 میلیونی نهایتاً دو میلیون تماشاگر داریم. یادمان نرفته در دهه 60، فیلم عقاب ها در جمعیتی 35 میلیونی تقریباً 9میلیون مخاطب جذب کرد؛ یعنی یک چهارم جمعیت کشور آن فیلم را تماشا کرده اند. متأسفانه امروز بیش از تعداد تماشاگر، میزان فروش ریالی فیلم ها مهم است که این تأسف برانگیز است. هرچند همه می دانیم بسیاری از فیلم های به ظاهر پرفروش، با توجه به هزینه ساخت و فرمول تقسیم فروش بین صاحبان اثر، سینمادار و... نه تنها به سود نمی رسند، بلکه ضررده هم هستند.

لینک خبر :‌ خبرگزاری جمهوری اسلامی
مسعود کرامتی معتقد است سینما فضای تحقیرکننده ای برای کارگردانان دارد و تلویزیون هم به یک کارخانه شبیه شده است و این تئاتر است که هنوز اقتصاد می تواند اولویت اولش نباشد.

به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، مسعود کرامتی این روز ها نمایش تراس را در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه برده است. خودش می گوید بزرگترین آرزوی هنریش کارگردانی تئاتر بوده است. فارغ النحصیل کارگردانی تئاتر پردیس هنر های زیبا، اما در تمام این سال ها فرصت کارگردانی تئاتر برایش به ندرت مهیا شده است. بازیگری تئاتر، اما تا دلتان بخواهد. او تصویری جذاب و بازیگری توانمند برای دیگر کارگردانان است. هنرمندی که فراز و نشیب های بسیاری برای رسیدن به تراس طی کرده است، داستان چهار دهه زندگی هنریش را روایت می کند. آنچه می خواند گپ و گفتی دوستانه با مسعود کرامتی است که در همواره تلاش کرده است هنرمند باشد.

در قسمت سوم گفتگو با مسعود کرامتی او از جهان بازیگری می گوید.

***

شما در تمرین چندان با بازیگر ها جدال نداشتید.

قطعاً یک جا هایی من با این نمایش [تراس]گیر دارم

کرامتی: در مقاطعی که دورخوانی می کنیم، من جمله به جمله به بچه ها گیر می دهم. در مرحله جنرال به جایی رسیده بودیم که روتوش می کنیم. در نهایت من اعتقاد دارم که هر کارگردانی اگر از او بپرسید 100 درصد راضی هستید قطعاً راضی نیست. قطعاً یک جا هایی من با این نمایش گیر دارم. قطعاً یک جا هایی حتی در بازی های خود فکر می کنم می شد یک کار های دیگری کرد.

این که هر شب می گویید این کار را بکنید و این کار را نکنید یعنی هنوز اثر خود را می پزید.

کرامتی: مثلاً من دیشب یک میزانسن تغییر دادم.

جذابیت تئاتر هم همین است.

کرامتی: به شدت همین است.

می توانید هر شب یک تئاتر جدید خلق کنید.

کرامتی: این بحثی که وجود دارد به نظرم جزء بحث های مهم است و تفاوت تئاتر با سینما به نظرم شاید مهم ترین بخش همین باشد یعنی کشف هر لحظه است.

مثلاً این جمله مرسوم است که می پرسند فلان نمایش را دیده اید؟ می گویم آره، می پرسند کدام شب را دیده اید. این خیلی مهم است. این که شما به محتوای اثر اهمیت می دهید به ذهنم رسید که سریال خانه ما درباره صمیمیت خانواده بود و تراس نمایی از فقدان صمیمیتاست. آیا الان نمی توان درباره صمیمیتی که آن زمان صحبت کردید، حرف زد و دوباره بازنمایی کرد و به تصویر کشاند؟

همین الان هم می شود فیلم و یا تئاتر یا سریالی ساخت که ایدئال های خود را در آن فریاد زنیم

کرامتی: بله. شدنی هست. به نظر من هنر اتفاقاً آنقدر وسعت و گستره عجیب دارد که همین الان هم می شود فیلم و یا تئاتر یا سریالی ساخت که ایدئال های خود را در آن فریاد زنیم. ایدئال های ما چیست؟ این که اخلاق خوب داشته باشیم، روابط خوب داشته باشیم، مناسبات انسانی داشته باشیم، همه چیز انسان محور باشد، یک چیز هایی را فراموش نکنیم. می توان این را ساخت، ولی می توانم بگویم ...

مانع چیست؟

کرامتی: مانع قدری شاید باور آدم ها باشد. واقعاً نمی خواهم تلخ و بدبین باشم.

البته در نمایش شما هم در انتها دو نفر می نشینند و با هم غذا می خورند. عملاً به نحوی می مانند.

مفهومی که در تراس هست به نظر من ورای آن چیزی است که در جامعه می بینیم

کرامتی: در یک فضای ابزوردی از جنس در انتظار گودو است. می گوید برویم، او هم می گوید برویم؛ ولی هیچ کدام تکان نمی خورند. به هم نگاه نمی کنند. این عکس برای خود من خیلی مهم است. میزانسن ریز کار شده و روی آن ها فکر کردم؛ ولی می خواهم این را بیان کنم واقعیت این است که الان جامعه ما بحران زده و سخت است و دوران بدی را می گذراند. البته تازه هم نیست. سال های سال است که بحران داریم، همین طور فقط بحران داریم. اشکال فرق می کند و شکل های مختلفی دارد. این مفهومی که در تراس هست به نظر من ورای آن چیزی است که در جامعه می بینیم.

نوعی پیش بینی در آن است؟

تراس اتفاقاً از آن جنس هایی است که به نظر می رسد مشکل اقتصادی بحرانی نیست

کرامتی: خیر. می خواهم بگویم که شاید بتوان گفت: قدری نگاه فلسفی تر است، قدری درونی تر است تا این که بخواهد عین به عین مثال بزنیم و بگوییم این رابطه همانند رابطه فلانی با فلانی است. این شرایط همانند فلان شرایط است، چون مشکل ترین و بحرانی ترین مقوله در جامعه ما چیست؟ اقتصاد است. ما کاری به اقتصاد در تراس نداریم. تراس اتفاقاً از آن جنس هایی است که به نظر می رسد مشکل اقتصادی بحرانی نیست.

همه آمده اند یک خانه بخرند.

کرامتی: بله.

یعنی یک پولی دارند.

کرامتی: بله. دعوا، دعوای مالی نیست. هیچ کسی با هیچ کسی سر پول دعوا نمی کند؛ ولی ورای این حتی آدم ها تنها هستند. ورای این حتی مناسبات انسانی از بین می رود. ورای این است که آدم ها همدیگر را نمی بینند. آدم ها کنار هم هستند، ولی هیچ وقت همدیگر را نمی فهمند. با هم حرف می زنند، ولی حرف های اضافه می زنند. هیچ کسی حرفی را نمی زند که یک رابطه ای را شکل دهد. تنها شکلی که ما از این شکل می بینیم، کسی حرف بزند تا ایجاد رابطه شود، موریس با مادلن است که مزخرف می گوید. اصلاً حرف اساسی نمی زند. اصلاً نمی فهمد چه می گوید.

در نهایت می گوید بیا برویم، زمان مهم نیست و من الان ده دقیقه است عاشق تو شدم. یعنی تعاریفی که من به عنوان آدم می توانم درک کنم به نحوی تحت سیطره یک سری ارزش های دیگری قرار می گیرد که ما همه چیز را از دست می دهیم. ده دقیقه است که عاشق شدید، این ده دقیقه مگر چقدر است؟ در مناسبات انسانی این زمان چقدر می تواند اهمیت داشته باشد؟ نه این که اهمیت نداشته باشد؛ ولی این نیست که همه زندگی خود را می توانید در این ده دقیقه خلاصه کنید. همین ده دقیقه ها است که آدم ها به راحتی می توانند عاشق شوند و فارغ شوند. موریس از این جنس است. صبح عاشق یکی می شود و بعد از ظهر عاشق دیگری می شود. از این جنس است.

خود را که می شناسد از سر خود باز می کند.

حرفی که در تراس زده می شود حرفی است که در جامعه ما جاری است

کرامتی: بله. اصلاً این مناسبات انسانی نیست، انسانی به معنای عرفی و کلاسیک که می شناسیم. این طور نیست. به نظرم نگاه او فلسفی تر است تا اینکه بخواهیم بگوییم الان شرایط جامعه ما این است. مناسبات و اشکالات و بحران هایی که داریم به اینجا ها هنوز نرسیده است. در آن هست، چون من معتقد هستم حرفی که در تراس زده می شود حرفی است که در جامعه ما جاری است.

مناسبات آن متفاوت می شود.

کرامتی: بله. شکل آن فرق می کند.

در هاروی هم همین وضعیت وجود دارد. یعنی شخصیت هاروی و خلوصی که می بیند، اعتراض به این وضعیت است.

کرامتی: دقیقاً.

آنجا چیزی که وجود داشت به خاطر رابطه مالی که با خواهر خود دارد، شخصیت اصلی نمایش، می توان گفت: این رابطه مالی هم بهانه است و خودش هیچ علاقه ای به آن مناسبات مالی ندارد.

کرامتی: بله. متفاوت از این ها شده است.

به نظرم من بهترین بازی شما در این چند سال گذشته در تئاتر نمایش هاروی بود. شما کاندید فجر شدید؟

کرامتی: بله.

وقتی نامزد دریافت جایزه تئاتر فجر شدید به این نرسیدید که پیش بینی نصرت کریمی درباره بازیگری شما درست بوده است؟ توصیه درستی کرده بود؟

در باور خودم وابسته به این چیز ها [جوایز]نیستم

کرامتی: اگر بخواهم صادقانه بگویم زودتر از این ها خود را باور کردم. منتظر این نبودم که 5 داور من را تائید یا تکذیب کنند. این ها برای من واقعاً اهمیت نداشت و ندارد. نه این که از تشویق خوشم نیاید و هر کسی طبیعی است وقتی کار می کند یک نفر هم به او بگوید خوب بودید به دل آدم می چسبد. واقعاً این طور نبوده که منتظر باشم جایزه بگیرم یا منتظر باشم کاندید شوم که بگویم که شد. این چنین نبود. به نظرم جشنواره ها این گونه است که 7-5 داور می نشینند و نظری می دهند. این 7 داور اگر دو تا عوض شوند معلوم نیست چه کسی برنده شود. این است که معیار و ملاک خوبی نیست. نه این که بخواهم جایزه را بی ارزش کنم، اصلاً بحث من این نیست. جایزه می گیرند و خوب است؛ ولی حداقل در باور خودم وابسته به این چیز ها نیستم. برای من این ها جدی نیست. جالب است بدانید برای هاروی 8 روز به اجرا مانده بود برای تمرین رفتم.

نقش سختی بود.

کرامتی: بله. جالب است برای خود من یک اتفاقی بود. شب اول و دوم یک شکل دیگری می گرفتم. من عادت وقتی تئاتر کار می کنم متن را همینطور برای خودم مرور می کنم. به خصوص دیالوگ ها و شخصیت خودم را مرور می کنم و این مرور من را به فکر می اندازد. در آن ها برای من کشف اتفاق می افتد که این را می توان اینطور گفت و یا منظور چیز دیگری است. در رابطه با پارتنر تبدیل به موقعیت دیگری می شود. یک شکل دیگری پیدا می کند. شب سوم اجرا به ملودی گفتم می خواهم این یارو را دائم الخمر بگیرم. گفتم نه اینکه ولو باشد یا پاتیل باشد که پا های او پیچ بخورد. این آدم از آن ها است که یکی از ویژگی های او این است که اتفاقاً اسیر الکل است و اسیر این خماری و نشئگی آن فضا است؛ چون خیلی نزدیک به هاروی می شود، حال آن جنس دیگری است، این جنس دیگری است.

یعنی واسطه نیاز دارد.

کرامتی: درست و غلط بودن را کاری ندارم، طبیعی است که وقتی طبیعی نباشید غلط هستید؛ ولی این ظرفیت را دارد که انگار آویزان یک چیزی است. خود را پیدا نکرده است. هاروی پیدا کرده است. تکلیف هاروی روشن است. این همین طور آویزان است و می چرخد. آدم بی ثباتی است. فکر می کنم این می تواند به او کمک کند که به یاد دارم فقط به ملودی گفتم و روی صحنه رفتم. بچه های بازیگر گفتند چه کار کردید و یک باره فضای جدیدی ایجاد شد.

به اجرا انرژی می دهد.

کرامتی: کلی هم به نظر خودم کاراکتر قابل قبول تر و قابل فهم تر شد. زمینه هم ایجاد شد برای این که شما به عنوان بازیگر کشمکش و کلنجاری داشته باشید.

نسبت به شخصیت پیرمرد بوف نه چندان کور که مستی دارد، این جذاب تر شده بود.

کرامتی: در بوف نه چندان کور مجبور بودم 7 تیپ شخصیت را بازی کنم.

فرصت عرض اندام نداشتید.

کرامتی: بله. همه کوتاه کوتاه می آمدند و می رفتند، البته آن تجربه فوق العاده درخشانی بود. خودم خیلی آن را دوست دارم. به عنوان یک بازیگر با نقش هایی که درگیر می شوید و با آن ها کلنجار می روید. آن هم تجربه خوبی برای من بود.

کارگردانی شما در تئاتر با فاصله زیاد اتفاق نمی افتد؟

کرامتی: نه ان شاالله. دلم می خواهد مجدداً کار کنم، چون واقعاً شرایط سخت است. سالن نیست و الان فقط سالن های خصوصی است که من هم پول ندارم.

اصلاً تئاتر شهر نرفتید؟

کرامتی: بله، رفتم. من پارسال یک نمایش دادم، ولی هنوز هیچ خبری نشده است.

با آقای اسدی دادید؟

کرامتی: بله.

هیچ چیزی به شما اعلام نکردند؟

کرامتی: هنوز خبری نشده است.

چه متنی بود؟

کرامتی: بله. جنگ لارش مورن است. حتی با مترجم به توافق رسیده بودیم.

پس هنوز با آقای اسدی به توافق نرسیده اید.

کرامتی: خیر. ایشان هنوز چیزی اعلام نکرده است. این نمایش را هم خیلی دوست دارم البته این هم نمایش نامه عجیب و خاصی است.

به سینما فکر نمی کنید که کارگردانی کنید؟

واقعاً فضای سینما برای کار کارگردان فضای تحقیرکننده ای شده است

کرامتی: خیلی به نظرم جدای از یک دسته از دوستانی که خیلی خوب کار می کنند، که تعداد آن ها انگشت شمار است، واقعاً فضای سینما برای کار کارگردان فضای تحقیرکننده ای شده است. آنقدر این بازار فروش مطرح شده که من به شخصه حوصله این ندارم.

تئاتر مناسبات بهتری برای کار کردن دارد؟ کارگردان در تئاتر قدرت بیشتری خواهد داشت؟

کرامتی: بله. 100 درصد این چنین است مخصوصاً با این شکلی که من کار می کنم.

به هر حال بازار حکومتی دارد.

آنجا [بازار سینما]خیلی تحقیرکننده شده است

کرامتی: بله. آنجا خیلی تحقیرکننده شده است، هم کارگردانی در سینما و هم کارگردانی در تلویزیون این چنین شده است. می دانید چطور شده است؟ تلویزیون همانند کارخانه های تولیدی شده است. کارخانه تولیدی چیپ شده است.

تلویزیون همانند کارخانه های تولیدی شده است

قالبی دارند و همینطور می زنند و می رود.

کرامتی: بله. می گویند این کارگردان می تواند روزی این قدر بگیرد، آزمایش هم داده است. این بازیگران هم می توانیم بیاوریم و این هم پول ما است. یاعلی، اگر هستید بیایید. این شکل به نظر من، برخوردی که با کار هنری شود، توهین آمیز و تحقیرکننده است. من ترجیح می دهم دنبال کارگردانی تلویزیون و سینما نباشم مگر واقعاً استثناء و شرایطی فراهم شود و خیلی هم دوست دارم.

کانون پرورشی پیشنهادی به شما نداده است؟

خیلی دنبال کار کودک نیستم

کرامتی: خیلی دنبال کار کودک نیستم. من همچنان فکر می کنم این فضایی که قدری بیشتر احساس راحتی می کنم، تعلق خاطر بیشتری به آن دارم، تئاتر جدی تر است و مسائل مالی هم مهم نیست و به هر حال پیشنهاداتی برای بازی می شود که می توان در طول سال یکی دو مورد را انتخاب کرد و بازی کرد که با اصولی که برای خود دارم همخوانی داشته باشد.

کانون به منن پیشنهاد داد که سناریو بیاورم؛ ولی من چیزی نداشتم. شرایط سینما را الان می بینید که چطور است. به لحاظ هزینه وحشتناک شده است. من تئاتری که می گویم یک قران دستمزد به هیچ کسی ندادم، نزدیک به 50-45 تومان هزینه می شود.

مشخص نیست چه اتفاقی برای گیشه هم می افتد.

کرامتی: بله. البته تا حالا بد نبوده است. بد نبوده به این معنا که فکر کنید 27 اجرا می خواهیم برویم و همه بفروشد 150 تومان می شود. در تئاتر مسئله مالی اولویت اول قطعاً نیست، اولویت دوم هم نیست.

ارضای احساس خودتان است.

کرامتی: بله. این که خوشحال هستم بازخورد خوب بود. بی اغراق بگویم که نقد منفی ندیدم. مطلقاً کسی نقد منفی نداشت. دوستانی که تئاتری هستند، آدم های باسواد اهل تئاتر هستند، خودشان هم کار می کنند، می گفتند ما تازه معنی این متن را فهمیدیم.

اجرای قبلی اجرای ناموفقی بود.

کرامتی: من متاسفانه آن را ندیدم. تراس کار سختی است. تراس جزء کار های سهل ممتنع است. جنس کار به نظر من به لحاظ شکل بیان، خیلی آدم را یاد چخوف می اندازد. برای من این چنین است. خیلی یاد چخوف می افتم. ساده حرف می زنند منتهی در این شکل ابزورد این چنینی دیالوگ های پرت و پلا هم زیاد گفته می شود، دیالوگ های بی ربط هم زیاد گفته می شود و این خطرناک است. یعنی هر لحظه ممکن است تماشاچی احساس گسستی کند و خود او جدا شود که این چه می گوید و یک چیزی را از دست بدهد. ریتم باید طوری باشد که تماشاچی را نگه دارد و درگیر کند، به نظرم مهم ترین اتفاق برای این نمایش ها است.

لینک خبر :‌ خبرگزاری دانشجو
خبرگزاری میزان- کارگردان "فصل فراموشی فریبا" گفت: سینمای امروز دست رانت خواران و رفیق و رفقا افتاده است، برخی مثل من و امثال من در این سینما رنج می کشند و برخی هم هستند که ادای رنج کشان را در آورده اما از سینما پول خوبی در می آورند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۸ سایت های دیگر : جهان نیوز بولتن نیوز

عباس رافعی نویسنده و کارگردان سینما در گفت وگو با خبرنگار گروه فرهنگی خبرگزاری میزان، درخصوص فعالیت های اخیر خود در عرصه سینما گفت: واقعیت امر این روزها هیچ کاری برای تولید و یا پیش تولید در دست ندارم و در جشنواره فیلم فجر امسال نیز غایب خواهم بود.

وی دلیل کم کار بودن خود در سینما را اینگونه تشریح کرد: سینمای امروز دست رانت خواران و رفیق و رفقا افتاده است، برخی مثل من و امثال من در این سینما رنج می کشند و برخی هم هستند که ادای رنج کشان را در آورده اما از سینما پول خوبی در می آورند.

کارگردان " فصل فراموشی فریبا " با تاکید بر وضعیت ناامید کننده سینمای امروز اضافه کرد: متاسفانه سینمای ایران به سمت و سویی رفته که بسیاری از کارگردانان برای ساخت آثارشان و یا اکران آن مشکلات فراوانی را پیش رو می بینند و برخی هم تنها و تنها به پول در آوردن مشغول بوده، روی این موج سوار شده و کاسبی خود را می کنند.

وی درباره اکران آخرین فیلم خود با نام " بهت " افزود: آخرین کاری که کارگردانی آن را شخصاً بر عهده داشتم، فیلم "بهت" است که پخش آن را هدایت فیلم بر عهده گرفته است، قرار بود این فیلم در اکران دوم عید فطر راهی سینماها شود اما باز هم به تعویق افتاد و براساس آخرین شنیده ها مهر ماه اکران می شود.

کارگردان "راز مینا" در همین رابطه تاکید کرد: فیلم سینمایی " بهت " اواخر سال 96 ساخته شد و طبیعتاً پس از پایان مراحل فنی در خرداد ماه 97 یا باید راهی جشنواره فیلم فجر می شد و یا به صف اکران پیوسته و در همان سال اکران می شد، در ابتدا قرار شد فیلم را آبان ماه 97 اکران کنیم و اصلاً به جشنواره فیلم فجر نفرستیم، اما نه به جشنواره رسیدیم و نه فیلم اکران شد.

رافعی درباره احتمال موفقیت فیلم بهت در گیشه خاطرنشان کرد: این فیلم بازیگران خوبی دارد و از آن مهمتر ملودرامی جذاب و اجتماعی است که به احتمال فراوان خرج خود را در خواهد آورد، البته این فیلم دو سال پیش با هزینه بسیار کمتری ساخته شد، که اگر امسال ساخته می شد به سختی خرجش در می آمد.

انتهای پیام/

لینک خبر :‌ میزان
آیین نکوداشت زنده یاد جمشید مشایخی، دیروز در مجموعه فرهنگی و هنری آسمان به همت فرهنگستان هنر، موسسه فرهنگی و هنری صبا، بنیاد رودکی، خانه سینما، بنیاد سینمایی فارابی، سازمان زیباسازی شهر تهران، موزه سینما و بنیاد آفرینش های هنری نیاوران برگزار شد.

در آغاز این آیین، علیرضا اسماعیلی، سرپرست فرهنگستان هنر در سخنانی گفت: سال پیش خدمت استاد رسیدیم و درباره برگزاری مراسم نکوداشت ایشان صحبت کردیم. قرار بود این مراسم اردیبهشت امسال برگزار شود که جامعه هنری عزادار استاد شد و با تاخیری یک ماهه، امروز شاهد برگزاری این مراسم نکوداشت بدون حضور زنده یاد مشایخی هستیم. برای آماده سازی این مراسم، به خانواده استاد مشایخی زحمت زیادی دادیم، از جمله نادر مشایخی که برای امروز اثری موسیقایی را آماده اجرا کرد.

پس از این سخنان افتتاحیه، موسیقی ارکسترال افسوس همه عمر دیر رسیدیم ، ساخته نادر مشایخی روی صحنه اجرا شد. این اثر بر پایه دیالوگ معروف حبیب آقا ظروفچی ( با بازی جمشید مشایخی) در فیلم سینمایی سوته دلان به کارگردانی علی حاتمی ساخته شده است که در هنگام مرگ مجید (شخصیت اصلی فیم با بازی بهروز وثوقی گفته می شود.

در ادامه این مراسم، سیدمحمد بهشتی (عضو گروه سینمایی فرهنگستان هنر)، ایرج راد (عضو گروه تخصصی نمایش و ادبیات نمایشی فرهنگستان هنر) و مسعود کیمیایی، کارگردان پیشکسوت سینمای ایران سخنرانی کردند.

مسعود کیمیایی در رثای زنده یاد جمشید مشایخی گفت: زنده یاد مشایخی، لایحه های روحی با اخلاق های متفاوت داشت، لایحه هایی که شعر بود. او فرهنگ کهن و کهن مردی را می شناخت. در گفتن نظریات خودش راحت بود و این چیزی است که به آسانی پیدا نمی شود.

کارگردان فیلم قیصر ادامه داد: من در سه فیلم با او کار کردم. رابطه ام با او در فیلم سرب نزدیک تر شد و با سلایق و سلوکش آشنا شدم. در زمان تولید این فیلم با استاد مشایخی به محله های پایین شهر تهران می رفتیم و قدم می زدیم. هر دوی ما آن کوچه ها، محله ها و دیدارها را خوب می شناختیم. من زیاد نمی توانم در مورد دوستانی که جسم شان رفته است اما در میان ما حضور دارند، حرف بزنم و درباره جمشید مشایخی تنها می توانم بگویم که افتخار می کنم که در سه فیلم من بازی کرد.

همچنین در این مراسم، از نقاشی پرتره جمشید مشایخی اثر حبیب درخشانی، کتاب یادنامه استاد جمشید مشایخی که به کوشش منیژه کنگرانی نوشته شده است، مستند استاد جمشید مشایخی و سردیس استاد مشایخی اثر احمد عرب بیگی که به سفارش سازمان زیباسازی شهر تهران ساخته شده است نیز رونمایی شد.

در پایان این مراسم، نمایشگاه گزیده پوستر فیلم هایی که زنده یاد مشایخی در آنها ایفای نقش کرده، به همراه تصاویر شخصی و یادبودها و تندیس هایی که وی در طول عمر بازیگری خود دریافت کرده است، به نمایش درآمد.

داریوش اسدزاده، احمد مسجدجامعی، منوچهر شاهسواری، ایرج راد، علی نصیریان، علیرضا تابش، مسعود کیمیایی، بهزاد فراهانی و ...از جمله هنرمندانی بودند که در این مراسم حاضر بودند./خبرآنلاین

کلمات کلیدی

جمشید مشایخی

لینک خبر :‌ ایران آنلاین
رحمان رضایی گفت: هنوز فیلم سینمایی نیکان و بچه غول در مرحله انجام جلوه های ویژه کامپیوتری باقی مانده و زمان اکران آن مشخص نیست.

رحمان رضایی تهیه کننده و کارگردان سینما درباره آخرین وضعیت آماده سازی نیکان و بچه غول برای اکران به خبرنگار حوزه سینما گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان ، گفت: این فیلم هنوز در مرحله انجام جلوه های ویژه کامپیوتری باقی مانده است و اکران آن پس از 6 سال مشخص نیست.

وی افزود: متاسفانه این تعویق برای آماده شدن نیکان و بچه غول جز کمک کردن به عقب افتادن اکرانش خاصیت دیگری ندارد.

گفتنی است نیکان و بچه غول تولید سال 1391 به کارگردانی رحمان رضایی، نویسندگی افسر شایگان و تهیه کنندگی رحمان رضایی و حبیب الهیاری است.

بازیگران این فیلم رامبد جوان , ویشکا آسایش, انوشیروان ارجمند, صالح میرزاآقایی, علی خلج, اسدالله یکتا, فرامرز روشنایی, علیرضا خمسه, شقایق فراهانی هستند.

در خلاصه داستان نیکان و بچه غول آمده : پسربچه ای به نام نیکان به همراه خانواده خود برای تفریح به دامنه کوه دماوند می روند. اما نیکان به درون گودالی می افتد و با دنیایی اسرارآمیز مواجه شده و در این دنیا با بچه غولی به نام خوخو آشنا می شود.

انتهای پیام/

لینک خبر :‌ باشگاه خبرنگاران جوان
جبار آذین منتقد سینما گفت: "همه با هم هستیم"یک فیلم سطحی دم دستی است که به مسائل روزمره جامعه نگاهی سوداگرانه داشته و با تیکه انداختن و تاکید بر روی برخی از مسائل سیاسی و اجتماعی که دیگر این روزها به دلایل استفاده مکرر آن ها در سینما و تلویزیون، خریدار ندارند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۸

جبار آذین منتقد سینما در خصوص فیلم سینمایی " همه با هم هستیم " ساخته کمال تبریزی در گفتگو با خبرنگار شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ گفت: سینمای ایران سال هاست که به انواع بیماری ها و بحران ها مبتلا است، از روزگاری که جای متخصصان فرهنگی و کارشناسان سینما را در سازمانی موسوم به سازمان سینمایی اشغال کرده اند و به موازات آن راه ورود برای باندهای مختلف مافیایی و پول شویان به سینما هموار شده و سیاست و تجارت به جای فرهنگ بر عرصه هنر و سینمای کشور نشسته، سینمای ایران از مسیر ملی و مردمی خارج شده است؛ به همین دلیل آن چه که در سینما تحت عنوان فیلم تولید می شود محصول سازمان و دستگاهی بیمار است، به عبارتی صریح محصولات این سینما هم بیمار تلقی می شوند.

وی افزود: فیلم های روی پرده که عمدتا با گرایش به گیشه تولید و اکران می شوند، بیش از آن که مبنای تولید آنها سلیقه، نظر و نیاز مخاطب باشد براساس منافع تولیدکنندگان آن شکل گرفته است، از همین رو اغلب آثار تولیدی و اکران شده در سینماها با فرهنگ جامعه و نیازهای مخاطب فاصله دارند و در جاده بیگانه با نیازهای اجتماعی کشور تولید می شوند.

آذین اظهار داشت: در همین راستا برخی از فیلمسازان حرفه ای و جوان سینما که برای ادامه فعالیت در سینما نیازمند تولید فیلم هستند بر مبنای نظر و دیدگاه مردم که بر اساس انحراف های نگرشی نامسئولان سینما به تولید فیلم اقدام کنند؛ در تولیدات آثار این نوع فیلمسازان نگرش های سیاسی، جناحی و تجارتی شکل عمده پیدا کرده است، در میان این فیلمسازان یکی از سینماگران قدیمی که دست بر قضا در کارنامه سینمایی خود فیلم های قابل اعتنا هم دارد کمال تبریزی است.

وی اذعان داشت: کمال تبریزی فیلمسازی کاربلد و حرفه ای است که متاسفانه به دلیل نگرش های خاص خود و نوعی کم حوصلگی و کم توجهی به نگاه های ملی و مردمی در آثار خود به سطحی نگری و سطحی سازی رسیده است، تازه ترین فیلم این فیلمساز هم به نام " همه با هم هستیم " اثری در همین راستا است، یعنی یک فیلم سطحی دم دستی است که به مسائل روزمره جامعه نگاهی سوداگرانه داشته و با تیکه انداختن و تاکید بر روی برخی از مسائل سیاسی و اجتماعی که دیگر این روزها به دلایل استفاده مکرر آن ها در سینما و تلویزیون و رواج آن خریدار ندارند، سعی کرده یک فیلم برای گیشه بسازد، چرا که این فیلم نه از منظر سینمایی و هنری قابل دفاع است و نه از نظر مضمون و محتوا می تواند مخاطب را راضی کند.

آذین در ادامه افزود: تمامی عوامل و عناصر این فیلم هم مورد هدایت درست فیلمساز قرار نگرفته اند، چون قرار نبوده یک اثر استاندارد و حرفه ای با محتوای خوب و مردمی تولید شود؛ از همین رو فیلم " همه با هم هستیم " یک فیلم سطحی و گیشه ای است که نه می تواند در گیشه به توفیق برسد و نه می تواند مخاطب را راضی کند، همچنین از نظر هنری هم هیچ حرفی برای گفتن ندارد و در کارنامه فیلمسازی کمال تبریزی هیچ امتیاز مثبتی را به خود اختصاص نمی دهد.

جبار آذین در خصوص مجادله ای که در رسانه ها بین مسعود فراستی و کمال تبریزی به وجود آمده بود گفت: سال هاست که کمال تبریزی و مسعود فراستی را می شناسم و با آن ها دوست هستم و همینطور به توانایی هرکدام از آن ها آشنایی دارم، آقای فراستی گاهی در ارائه نظرهای خود از مسیر ادب و احترام خارج می شود که این برازنده یک منتقد فرهنگی نیست و آقای تبریزی هم به جای آن که با اثر هنری حرف خود را بزند با ورود به فضای رسانه ای و مجادله فضا را بدتر از پیش می کند، هر کدام نگاهی دارند و نگاه هر دو هم محترم است اما زمانی این نگاه شایسته احترام متقابل است که با دیدگاه های مردمی همسو باشد، چنانچه این دو عزیز نگاه خود را با نگاه مردم و منافع ملی هماهنگ کنند و سلیقه های شخصی خود را در آثار خود دخالت ندهند و مردم را در جریان امورات فیلم و سینما قرار دهند، آن وقت نظرات آن ها هم مانند آثارشان قابل توجه و احترام خواهد بود.

انتهای پیام/

لینک خبر :‌ راه دانا
مشاور مالیاتی خانه سینما با تاکید بر اینکه "پروسه تسلیم اظهارنامه های مالیاتی هنرمندان، بروکراسی نیست" گفت: بر اساس قانون هنرمندان معاف از مالیات اند اما اگر کسی اظهارنامه مالیاتی اش را ارائه ندهد به منزله کتمان است و معافیت سالیانه اش لغو خواهد شد.

به گزارش ایسنا طبق اطلاعیه ای که خانه سینما و سازمان اداره مالیاتی منتشر کرده، تمامی هنرمندان موظف اند که تا 31 خردادماه 98 اظهارنامه های مالیاتی خود را تکمیل و اصطلاحاً تسلیم اداره مالیاتی کندد و در صورتی که اطلاعات شان به دقت وارد نشود ممکن است مشمول معافیت مالیات بردرآمد نشوند.

چند سالی است که برای سهولت در این امر، خانه سینما شرایطی را ایجاد کرده تا هنرمندان بتوانند با رجوع به خانه سینما (واقع در خیابان بهار، خیابان سمنان) اظهارنامه هایشان را با کمک کارشناسانی که نسبت به این امر اشراف دارند و مورد تأیید اداره مالیاتی هستند، پر کنند.

ایسنا جهت ارائه اطلاعاتی بیشتر به هنرمندان و بررسی شرایط موجود با عباس فرامرزی مشاور مالیاتی خانه سینما گفت وگویی داشته است، او درباره بحث مالیاتی و تسلیم اظهارنامه های هنرمندان به ایسنا توضیح داد: خانه سینما بر اساس روال سال های گذشته با توجه به تعطیلاتی که در خردادماه وجود داشت از شنبه 18 ام همین ماه، تسهیلاتی را برای اعضای خود ایجاد کرده و افراد متخصصی که بتوانند آنها را راهنمایی کنند در خانه سینما خیابان بهار حضور دارند و هنرمندان می توانند از این امکانات استفاده کنند.

او ادامه داد: در قانون مالیاتی برای هنرمندان پیش بینی شده که هر نوع فعالیت هنری معاف از مالیات است. از یک فروردین ماه سال 95 این قانون جدید ایجاد شده و قابل اجراست با این تفاوت که معافیت مالیاتی در اظهارنامه ها تبدیل به نرخ صفر شده است، یعنی هنرمندان باید مانند دیگران اظهارنامه خود را تسلیم سازمان اداره مالیاتی کنند ولی مالیاتی شامل حالشان نمی شوند. بر این اساس آنها مجوز فعالیت هنری خود را که از وزارت ارشاد دریافت کرده اند همراه با تسلیم اظهارنامه و ارائه مدارک باید به سازمان اداره مالیاتی بدهند.

عباس فرامرزی با اشاره به اینکه "نرخ صفر، در قانون مالیاتی تعریف شده است" بیان کرد: در این دوره "گروه های یک" در آمدی که در واقع درآمدهای بالای سه میلیارد تومان هستند بر اساس قانون مکلف به نگهداری دفاتر هستند. گروه های دوم و سوم نیز که درآمدهای کمتری دارند باید اسناد و مدارک خود را با شرایط متفاوت تری به اداره مالیات ارائه کند. پیش از این بند الف و ب و ج داشتیم ولی اکنون اعداد جایگزین آنها شدند. اکنون تمام اطلاعیه ها در سایت خانه سینما قرار گرفته اما ممکن است برخی به طور دقیق متوجه جزئیات نشوند با این حال افراد اگر قواعد را در زمان ثبت نام رعایت کنند مشکلی برایشان به وجود نخواهد آمد.

عضو جامعه مشاوران رسمی مالیاتی ایران درباره برخی اطلاعات جدیدی که امسال باید در سامانه سازمان مالیاتی بار گذاری شود، گفت: با توجه به تغییرات سامانه ثبت نام الکترونیکی، قبل از ارسال اظهارنامه باید نسبت به ثبت شماره تلفن، تعیین محل اقامتگاه قانونی خود روی نقشه جغرافیایی و ثبت کلیه فعالیت ها با استاندارد جدید در سامانه مذکور اقدام کنند در غیر اینصورت ارسال اظهارنامه عملکرد 1397 امکان پذیر نیست. ارائه اسناد و مدارک بعد از تسلیم اظهارنامه واحد مالیاتی بر اساس برنامه ریزی هایی به صورت پیامک یا دعوت نامه کتبی از هر مودی انجام خواهد شد.

فرامرزی افزود: امسال تلاش کردیم تا ارتباط بین خانه سینما و واحدهای خاص هنرمندان برقرار کنیم زیرا به دلیل پراکندگی هنرمندان دسترسی به آنها سخت بود. نمی خواهم بگویم که پیش از این هیچ مشکلی نبوده اما خود افراد باید شماره اداره مالیاتی را شناسایی و پیام هایش را پیگیری کنند. سازمان مالیاتی وظیفه ای ندارد که بخواهد پیگیری کند آیا پیام هایش به دست مودیان رسیده یا نه. با این حال چند هفته ای است که دعوت ها را از طریق خانه سینما به اعضا ارسال می کنیم زیرا این شماره برایشان آشناتر است.

مشاور مالیاتی خانه سینما با اشاره به اینکه "هنرمندان تصور می کنند صرف اینکه معاف از مالیات هستند نباید کار دیگری انجام دهند" توضیح داد: تسلیم اظهارنامه تازه بخشی از مراحل پروسه مالیاتی است. مهم ترین آن ارائه اسناد و مدارک است. در این میان مشکل اینجاست که هنرمندان بیشتر همکاری هایشان بر اساس رفاقت و دوستی است و چیزی ثبت نمی کنند برای همین سندی برای کارهایشان وجود ندارد. از این به بعد اگر پرداخت ها غیربانکی باشد قابل استناد نیست. باید تمام معاملات از طریق سیستم بانکی انجام شود. وقتی سقف معاملات بالا می رود به طور مثال بالای سه میلیارد تومان باید علاوه بر گزارش های سالیانه، گزارش فصلی هم به سازمان اداره مالیاتی ارائه شود.

او با تاکید بر اینکه "شروع هر کاری ممکن است سخت باشد اما بیشتر نفعش به خود هنرمندان خواهد رسید و شفاف سازی بیشتری انجام می شود" اظهار کرد: اینها بروکراسی نیست و عمدتاً کارها به صورت الکترونیکی انجام می شود. وقتی یک تهیه کننده اثری را تولید می کند و به گفته خودش اشتغال زایی انجام می دهد پس این افراد با چندین صنف دیگر هم در ارتباط قرار می گیرند. وقتی میگوییم یک تهیه کننده اطلاعات خود را تحت عنوان یک گزارش فصلی ارائه دهد یعنی بگوید چه هزینه هایی انجام داده است. در این میان تنها هنرمند معاف از مالیات است نه به طور مثال اغذیه فروش یا مالک زمین. پس بیایند و رقم دقیق را بگویند و از معافیت خودشان استفاده کنند. من می خواهم این نگرانی و استرسی که برای هنرمندان به وجود آمده است را کم کنم.

مشاور مالیاتی خانه سینما همچنین گفت: اگر سازمان خودش عدد درآمدی را پیدا کند معافیت سالیانه لغو می شود و به منزله کتمان در نظر گرفته خواهد شد. اما اگر اعلام کرده باشد و تنها اسناد را ارائه نکرده باشد فقط مشمول یک سری جریمه ها می شود و از مالیت معاف می شود اما اگر اظهار نامه را هم نداده باشد و اطلاعاتی از او وجود نداشته باشد مشمول کتمان خواهد شد و از تمام تسهیلات محروم می شود.

وی عنوان کرد: در سال 96 تفاهم نامه ای بین وزرا اقتصاد و ارشاد بسته شد و تمام این تسهیلات از آنجا نشأت می گیرد. از آن زمان سعی شده به صورت تخصصی به این گونه پرونده ها رسیدگی شود و تمام آنها در یک اداره کل متمرکز شود. در آن توافق نامه ارشاد هم خودش را موظف دانسته که در جهت توسعه و فرهنگ مالیاتی و اشاعه فرهنگ مالیاتی کمک کند که البته در تیزرها و فیلم هایشان آورده می شود.

عباس فرامرزی ادامه داد: اداره مالیات یک بار حق ورود به هر پرونده ای را دارند. علاوه بر آن سازمان اداره مالیاتی تا 5 سال هم از تاریخ انقضای هر پرونده اجازه ورود به آنها را دارد. اکنون هم یک سری از مشکلاتی که ما داریم به زمانی برمی گردد که بیان شد هنرمندان معاف از مالیات خواهند بود. در آن بازه زمانی هنوز قانون مشخصی وجود نداشت به همین دلیل برخی حتی اظهار نامه مالیاتی هم ارائه نکرده اند.

مشاور مالیاتی خانه سینما در پایان گفت: قانون گذار سه ماه فرصت داده تا مودیان مالیاتی اظهارنامه هایشان را ارائه دهند. پس از آن باید فرد مدارکش آماده باشد و با توجه به حجم کار حوزه ها از حدود یک ماه بعد درخواست ارسال و ارائه مدارک می شود. اظهارنامه بر اساس اسناد و مدارک ثبت می شود پس با این اوصاف فرد این مدارک را باید در اختیار داشته باشد. تنها تفاوت در این است که وقتی مقدار در آمدی بالاتر می رود باید مدارک دقیق تر و بیشتری را هم ارائه کنند تا اسناد شفاف تر و روشن تر باشند.

انتهای پیام

لینک خبر :‌ خبرگزاری دانشجویان ایران
اقتصاد ایران: همه، پیمان معادی را در فیلم های تحسین برانگیز اصغر فرهادی؛ درباره الی و جدایی نادر از سیمین به یاد داریم. هرچند موفقیت های او بعد از این حضور بیشتر شد، اما معادی پیش از آن فیلم نامه نویسی هم می کرد و حتی یک فیلم کوتاه به نام ماتیک را کارگردانی کرده بود.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۷

روزنامه شرق - فرانک آرتا: همه، پیمان معادی را در فیلم های تحسین برانگیز اصغر فرهادی؛ درباره الی و جدایی نادر از سیمین به یاد داریم. هرچند موفقیت های او بعد از این حضور بیشتر شد، اما معادی پیش از آن فیلم نامه نویسی هم می کرد و حتی یک فیلم کوتاه به نام ماتیک را کارگردانی کرده بود.

شاید باید یکی از دلایل موفقیت این بازیگر سینما را در نه گفتن های درستش برای حضور در فیلم ها دانست. معادی از همان روزها به این راز پی برده بود که جوگیر افراد و موقعیت ها نشود، به طوری که حتی به هر فیلم ساز خوبی که فیلم نامه ای خوب ارائه نمی کرد، جواب مثبت نمی داد! او آرام آرام و با طمأنینه پیش رفت و باعث شد که توجه فیلم سازان هالیوود به او جلب شود. اتفاقا سختی ماجرا از همین جا آغاز شد که هم بتواند به ایران رفت وآمد و هم در فیلم های موفق بازی کند.

در حقیقت معادی هنر مدیریت را هم بلد است، اما در کنار این موفقیت ها، افراد و جریان هایی بودند که به موازات حرکت کردند تا او را نادیده بگیرند! مثلا کاندیدانشدن در فیلم جدایی نادر از سیمین و جایزه ندادن به بازی مؤثر او در ابد و یک روز یکی از آن موارد است، اما مهم این است که منتقدان و سینمادوستان هیچ گاه او را فراموش نکرده اند. او جدا از بازیگری، دو فیلم هم کارگردانی کرده؛ برف روی کاج ها و بمب؛ یک عاشقانه . هر دو فیلم قابل تأمل بودند، به خصوص فیلم اخیر که این روزها در سینماها اکران شده و درباره یکی از مهم ترین دهه ها از تاریخ انقلاب؛ یعنی دهه 60 خورشیدی حرف هایی دارد. با پیمان معادی به بهانه اکران فیلم بمب؛ یک عاشقانه گفت وگو کرده ایم که می خوانید.

شش سال از ساخت اولین فیلمتان؛ برف روی کاج ها می گذرد. چرا ساخت فیلم جدید این قدر برایتان طول کشید؟

به خاطر حضورم در پروژه هایی که مجبورم می کرد مدام سفر کنم. چهار فیلم خارج از ایران و یک سریال در نیویورک بازی کردم که مورد اخیر یک سال ونیم زمان برد. در ایران هم فیلم ابد و یک روز را بازی کردم و البته پیش تولید فیلم بمب... هم سه سال طول کشید. منتها از الان برای فیلم بعدی آماده هستم و سعی می کنم فاصله بین فیلم هایم بیشتر از یک سال نشود.

بیشتر به کارگردانی علاقه مند هستید یا اینکه قصد دارید به طور موازی با بازیگری آن را پیش ببرید؟

بدون شک دهه 60 یکی از پرتلاطم ترین و درعین حال کشف نشده ترین دوره های انقلاب است و با اینکه سن کمی داشتیم، این دوره را از نزدیک درک کرده ایم. ایده مرور وقایع این دهه از کجا می آید؟

جمله ای از مایا آنجلو خوانده بودم که می گفت: رنجی بزرگ تر از آن نیست که داستانی ناگفته را در درونت تاب بیاوری . خب خیلی ها این رنج درون از دهه 60 را روایت شخصی کرده اند، چون دهه 60 در ذهن همه ما حضور فعالی دارد. البته خیلی ها می خواهند از آن تصویری نوستالژیک بسازند یا همه آن محدودیت ها را فرصت نمایش دهند. خیلی ها هم ظاهرا دوست دارند دوباره همان شرایط تکرار شود و صفا و صمیمیت برگردد؛ اما به قول سعدی: حدیث عشق چه حاجت که بر زبان آری/ به آب دیده خونین نوشته صورت حال .

به هرحال این قصه بیش از 10 سال در ذهنم بود؛ مثل خیلی از قصه ها که چندین سال در ذهنم جای گرفته بود. همیشه طرح هایی با خود همراه دارم تا زمان ساخت آنها فرابرسد. قصه بمب... هم سال ها در ذهنم بود. اتفاقا دوران موشک باران را خودم از نزدیک تجربه کرده بودم. به همین دلیل در تولید، همه چیز به نزدیک ترین و واقعی ترین شکل ممکن ساخته شد؛ مثلا مدرسه هزارو 300 متری گرفتیم و مدرسه 300 متری مشابه همان مدرسه ای که خودم می رفتم را در آن ساختیم. لباس ها و گریم های معلم ها را از روی عکس هایی که داشتیم انجام دادیم. حتی از اسامی واقعی افراد استفاده کردیم و رفتارهای آنها را به نمایش گذاشتیم. سیامک انصاری در آن دوره هم کلاس من بود و مدیر و ناظم مدرسه مان را خوب می شناخت و ما تقریبا تمام آن رفتارها را تجربه کرده بودیم. حتی برادرم برخورد خشونت آمیز ناظم را کاملا تجربه کرده بود!

کوچه ها، ساختمان ها، حتی منزل محل زندگی مان همان گونه بود که در فیلم شاهدش هستید. درواقع احساس می کردم اتفاقی افتاده و شانس آوردیم که زنده ماندیم و حالا وقتش رسیده که آن دوران را روایت کنیم تا مردم ببینند. جالب است بدانید خیلی از جوانان تصوری از آن دوران ندارند! با افراد بسیاری در این مورد صحبت کرده ام؛ مثل پسر 27 ساله ای که کوچک ترین اطلاعی از زمان موشک باران تهران نداشت! پس واجب دیدم که این اتفاقات را به تصویر بکشم. اصلا نسل جدید خبری از آن دوران ندارد و فقط چیز های کمی شنیده! طبیعتا وقتی می خواهی چنین داستانی را تعریف کنی، کار سخت تر می شود، چون نمی خواهی فیلم جنگی صرف بسازی، بلکه قصد این است فیلم شهری درباره یک خانواده بسازی. پس باید پرهیز کنی که اطلاعات نوستالژیک آن دوران را به رخ بکشی. فقط باید بستری آماده کنی تا قصه روایت شود و ما چنین کردیم.

همان طور که گفتید، نسل جدید تصویری از آن دوران ندارد، ولی شما هم انگار می خواستید رنگی عاطفی به آن دوره بزنید. به نظر من که کودکی ام را در آن روزگار گذرانده ام، هیچ نشانه عاشقانه ای وجود نداشت. ما با ترس و گاهی بدون امید زندگی می کردیم. یادم هست وقتی صدای آژیر قرمز را می شنیدم گمان می بردم دیگر همه چیز تمام شده، اما شما در فیلمتان وجه عاطفی به فیلم افزوده اید. درواقع سؤالم این است که مگر می شود بین بمب و عشق رابطه همدلانه برقرار کرد؟

ما ملت رنج کشیده ای هستیم که بلدیم سخت ترین دوران را به شرایط قابل تحمل تبدیل کنیم. آموزگار من در زندگی و فیلم سازی، عباس کیارستمی است که در تمام فیلم هایش زندگی را از حلقوم مرگ بیرون می کشید. بودن آدمی را، برتر از یادبود او می دانست. مرگ را برای مردگان می خواست و زندگی را برای زندگان.

در میانه خرابه های زلزله در فیلم زندگی و دیگر هیچ سنگ دستشویی برای زندگان می برد و در زیر درختان زیتون عاشق در چادر بی خانمان های زلزله، در پی معشوق می دوید. شما با هر آدمی که آن مقطع و حوادثش را تجربه کرده صحبت کنید، لبخندی روی صورتش می آید و طوری از خاطرات آن روزهایش برایتان تعریف می کند که فکر می کنید چقدر به او خوش گذشته است! تقریبا شبیه بیان خاطرات سربازی است که همه با اشتیاق و خنده تعریفش می کنند، ولی می دانیم که در آن دوسال برای پایانش روزشماری می کرده اند، چون موشک باران که محدود به یکی، دو روز نبود. تکرار می شد و مردم برایش برنامه ریزی می کردند؛ مثلا عده ای می رفتند فلان باغ در کرج یا جایی خارج از تهران و بچه ها آنجا دور هم خوش می گذراندند یا می رفتند خانه یکی از دوستان که زیرزمین بزرگ تری داشت. تجمعشان تبدیل می شد به دوستی و آدم ها در آن شرایط به هم نزدیک تر می شدند.

اما در فیلم بمب... رابطه ایرج و میترا رابطه سردی است. مرد نمی تواند با گذشته و اتفاقات آن کنار بیاید یا با کسی درباره آن صحبت کند. آنها حتی اتاق هایشان جدا شده و حالا با موشک باران شهری اتفاق جدیدی در زندگی شان رقم می خورد. اگر بخواهم نکته ای اضافه کنم، یادآوری این نکته است که ما در فیلم پنج شب داریم. شب اول زن و شوهر هریک در اتاق های خودشان اند. موشکی می آید و شیشه ها در دیوار فرو می روند.

شب دوم به اتاق بدون پنجره می روند و به ناگزیر کنار هم می نشینند. شب سوم پدر دختر می آید و مجبورشان می کند به زیرزمین بروند. شب چهارم حرف می زنند و بلافاصله دعوایشان می شود. خب اینها در طول روز فکر می کنند شب به یکدیگر چه بگویند. روز پنجم است که لیلا به شاگردش می گوید آدم ها باید با هم حرف بزنند و همان جا کلاه کاسکت را می خرد. در واقع با خرید آن دو کلاه می خواهد تمهیدی بیندیشد که دیگر به زیرزمین نروند چون اگر بروند می داند که با هم حرف نخواهند زد.

وقتی در وسایل بچه های مدرسه در کسری از ثانیه عکس مدونا خارج شد، جزئیات قابل درک فیلم بود. چون برای نسل ما مدونا خواننده ای پرطرفدار و البته تابو بود. یواشکی آهنگ هایش را گوش می دادیم و عکس هایش میان دوستان دست به دست می شد. شما با این جزئیات، فضاسازی کردید، اما تلطیف شده. چرا؟

نمی دانم شما چرا فکر می کنید من آن دوران را خیلی لطیف و شیرین نشان داده ام. اتفاقا واقعیت آن فضا را نشان دادم؛ به قول حافظ: قلم را آن زبان نبود که سر عشق گوید باز/ ورای حد تقریر است شرح آرزومندی . معلم ها ما را کتک می زدند، تمام لحظاتمان با ترس از موشک، فرار و پناه گرفتن در زیرزمین همراه بود. تمام مشکل ما این بود که در لحظه اصابت بمب هر کدام از اعضای خانواده کجا هستند! مسئله مهاجرت داشتیم. خیلی ها در حال فروختن اموال و رفتن از ایران بودند. کسانی که می رفتند از هم جدا می شدند. ولی با این حال آدم ها زندگی کردند. آن زمان ازدواج می کردند، بچه دار می شدند، عاشق می شدند و در کنکور شرکت می کردند.

اگر فیلم را تلخ می کردم احتمالا سؤالتان این بود که چرا سیاه نمایی کردید؟ در آن دوران اتفاقات خوب هم وجود داشت. تصمیم گرفتم دورانی را نشان دهم که با وجود سختی، زندگی هم کردیم. امروز همین اتفاق موشک باران در سوریه، یمن و فلسطین می افتد. در نیویورک وقتی یک نفر تیراندازی می کند و 20 نفر کشته می شوند همه دنیا پروفایل اینستاگرام شان را سیاه می کنند، جلوی سفارتخانه ها شمع روشن و مردم دنیا همدردی می کنند. اما هر 9 دقیقه یک موشک در کشور ما منفجر می شد و 10، 20 نفر کشته می شدند و کسی هم خبردار نمی شد. اگر روایت فیلم شبیه فیلم های جنگی رایج نیست، دلیل نمی شود که تصور کنید این فیلم شیرین بوده! کشتی تایتانیک هم غرق شد و انسان های زیادی کشته شدند اما فیلم تایتانیک به بهانه یک داستان عاشقانه ساخته می شود.

در فیلم دو نکته اساسی وجود دارد. شما دو ماجرا را به زیبایی در هم تنیده اید که قابل توجه است. یکی هجوم دشمن خارجی که صدام است، دیگری هجوم دشمن داخلی. زمانی که آژیر قرمز شنیده می شود و هر لحظه منتظر اصابت بمب هستیم، یک عاشقانه درون این اتفاقات شکل می گیرد. اما نکته مهم تر نمایش ویرانگر عملکرد آموزش وپرورش است. اتفاقا نکته مثبت فیلم شما همین است. انتخاب سیامک انصاری در نقش مدیر مدرسه درست بود. انگار با انتخاب آقای انصاری خواستید به گونه ای از سد سانسور رد شوید. چرا او را انتخاب کردید؟

راستش منطق شما را چندان درک نمی کنم. ما سه سال پیش تولید فیلم داشتیم و یادم می آید وقتی سیامک انصاری را به عنوان مدیر مدرسه انتخاب کردم، اولین سؤالی که وزارت ارشاد و دیگران از ما پرسیدند این بود که بازیگری که می خواهد نقش مدیر را بازی کند کیست! نمی دانم چرا همیشه در مورد بازیگر نقش مدیر حساس بودند! گفتم استدعا می کنم از همین ابتدا، این بازی کهنه نخ نماشده را کنار بگذارید که لابد این مدرسه نماد ایران است و مدیر و اداره و... نماد فلان چیز هستند!! اینجا فقط یک مدرسه است که در دوره خاصی قصه فیلم در آن رخ می دهد.

ضمن اینکه مردم ما با هر سختی ای که بود مقاومت کردند تا مدارس تعطیل نشوند. حتی در آن زمان می گفتند امتحانات را تا روز آخر برگزار می کنیم. پس زیر بمباران ریسک کردند و ماندند. در صورتی که می توانستند مدرسه را تعطیل کنند. چون معتقد بودند اگر مدرسه را تعطیل کنیم، ضربه ای که دشمن به ما وارد می کند ضربه بزرگ تری است. چون دشمن می خواهد کرکره مملکت را پایین بکشیم و زندگی مختل شود. هرکدام از ما وظیفه داریم مقاومت کنیم و خیلی از افراد هم شهید شدند. به همین دلیل مملکت امروز سرپاست که در آن دوران آدم ها در سخت ترین روزها مقاومت کردند. اتفاقا عاشقی ها بیشتر و اختلاف طبقات کمتر بود. انگار یکدل تر، نزدیک تر و امیدوارتر بودند. لب کلام اینکه عاشق ایران بودند.

من به عنوان بیننده، معتقدم این فیلم حداقل باید برای متولیان آموزش وپرورش و معلم ها نمایش داده شود...

خیلی ها تماس گرفتند و اعلام کردند می خواهند فیلم را در مدارس نمایش دهند. خیلی از پدر و مادرها هم همین طور. چون می خواهند بگویند ما از چه نسلی آمدیم و شما - فرزندان- که همه شرایط برایتان مهیاست، مدام از سختی ها می نالید! حتی به من می گویند اگر می خواستید می توانستید شرایط را سخت تر هم نمایش دهید. باز هم تأکید می کنم قصه اصلی من قصه دیگری بود. اما باید فضاهای آن زمان نمایش داده می شد. معلمی که آن زمان همه دانش آموزان را کتک می زده الان کلا منکر این کار می شود و این سیاست رایجی است بین مدیران ما. امروز کاری می کنند و فردا به راحتی منکر می شوند! اما این اتفاقات قطعا رخ داده.

نگاه متولیان ارشاد به مرگ بر شوروی و مرگ بر آمریکا در فیلم چه بود؟

جالب است بدانید مثل برخورد با برف روی کاج ها !

چطور؟

در دو فیلمی که ساخته ام نه دنیا داشته ام و نه آخرت را! در ایران برای گرفتن مجوز به خاطر شعارهای مرگ بر آمریکا و مرگ بر شوروی به شدت زیر فشار بودم و به من می گفتند که شما قصد تمسخر داشتید. جشنواره های خارجی هم به دلیل همین شعارها فیلم را نپذیرفتند. می گفتند شما دارید مرگ بر فلان ها را ترویج می دهید! اما به هرحال من کارم را انجام دادم. چون فیلم را به سفارش جشنواره های خارجی یا وزارت ارشاد نساخته ام.

برای من جالب است فیلمی که واقعیت را می گوید و شاهدان زنده هم دارد، چرا در ترسیم آن باید مورد بازخواست قرار گیرد. بگذریم! تصور من از بازیگری شما این بود که هیچ گاه نمی توانید نقش افراد لمپن یا طناز را بازی کنید. اما با ابد و یک روز به من ثابت شد که در این مورد اشتباه کرده ام که متأسفانه جشنواره فیلم فجر متوجه بازی شما نشد!

به هرحال همیشه بخشی از رأی هر هیئت داورانی متأثر از شرایط و احوال عمومی آن زمان و بخش دیگرش برگرفته از سلیقه و سوادشان است.

جالب است که برای بازی جدایی نادر از سیمین هم کاندیدا نشده بودید؟!

بله. درحالی که فیلم در 13 رشته کاندیدا شد! اما در جشنواره هایی مثل برلین جایزه این فیلم را گرفتم. خب اشکالی ندارد! مولانا می گوید: ای خدایا دست بر لب می نهم/ تا نگویم ز آنچه گشتم مستتر . همین که شما امروز با من درباره این فیلم صحبت می کنید، پس یعنی بازی ام دیده شده است!

این اتفاقات همیشه بوده است. شاید خیلی از مدیران دولتی ندانند کسی که در فیلم کمپ ایکس ری بازی کرده بهتر از سوپراستار هالیوود نقشش را ایفا کرده است یا مثلا در دومین فیلمش برای مایکل بی در گران ترین فیلم تاریخ نتفلیکس بازی کرده و در سریال آن شب با استیون زایلیان پرافتخار همکاری کرده است! اما خدا را شاکریم که این هنرمندان هستند که ماندنی اند!

من آدم صبوری هستم و سعی می کنم بی حاشیه کار کنم. چون چاره دیگری ندارم: به قول یک ضرب المثل همیشه در سکوت کارت را بکن، موفقیت به اندازه کافی سروصدا به پا خواهد کرد . من این رویه را سال هاست که انتخاب کرده ام و تا پایان عمر کاری ام نیز همین روال را دنبال خواهم کرد. سروصدا نمی کنم که در چه فیلمی و با چه کسی بازی می کنم. هیچ گاه هیاهو نکرده ام چون همیشه به فکر پروژه بعدی ام هستم. من کارم را انجام می دهم و کسی که باید متوجه شود، می شود. چه اشکالی دارد که عده ای هم متوجه نشوند؟

عده ای همیشه به هم جایزه می دهند. یک عده بازیگر هم هستند که غر می زنند و فحش می دهند و جایزه شان را هم می گیرند! من فرصت ندارم در این زمینه ها فکر کنم. کار زیرزمینی هم نمی کنم و هر کاری ساخته ام، با مجوز بوده است. هر سنگی هم که جلوی پایم انداخته اند سعی کردم با صبوری آن را کنار بزنم؛ مثلا در تبلیغات و اکران اذیت کردند ولی گفتم اشکالی ندارد. در برف روی کاج ها هم حوزه هنری فیلم را تحریم کرد، باز هم گفتم دیگر فیلم ساختن در ایران همین است.

شما در دو فیلم درجه یک اصغر فرهادی کار کرده اید؛ با رخشان بنی اعتماد قصه ها را کار کرده اید؛ اما حتی نامزد هم نشدید و جایزه هم نگرفتید. بالاخره سالم کارکردن تبعاتش را هم دارد.

حتی مشکل هم برایت ایجاد می کنند! مجوزی که دیگران در دو هفته می گیرند برای من شش ماه طول کشید! مجوز اکرانی که همه دو ماهه می گیرند، من یک ساله می گیرم. ناراحت هم نیستم. از این به بعد هم همین رویه را خواهم داشت. 10 سال بعد هم جایزه ندهند، اشکالی ندارد. اما امروز سرم را بابت رزومه کاری ام بالا می گیرم. اگر سیمرغ داشته باشم و شما اسم فیلم هایم را به خاطر نداشته باشید یا فروش نکرده بودند، سیمرغ هایم را دوست نخواهم داشت؛ ولی وقتی به فیلم هایم نگاه می اندازم، کیف می کنم.

البته برای مخاطبان حرفه ای سینما، این اتفاقات مهم اند.

برای من هم مهم اند.

در فیلم بمب... سکانس هایی مملو از ریزه کاری های طنازانه بود که خیلی خوب از آب درآمد؛ مثل شوخی های بهادر مالکی و... اگر شخصیت اصلی فیلم ایرج باشد، شما برای اینکه این شخصیت را تکمیل کنید، نقش های مکمل را به گونه ای نوشته و چیدید که دیده شوند. این برخلاف نگاه متمرکز بر شخصیت اصلی –قهرمان- است. شما این ویژگی ها را بین نقش های دیگر تقسیم کردید و در این فیلم برجسته شدند. چقدر از این طنزها بداهه بود؟ از انتخاب بازیگران بگویید.

اصولا انتخاب بازیگران یکی از لذت های فیلم سازی من است. خیلی دوست دارم انتخاب ها غیرکلیشه ای باشد. در برف روی کاج ها این کار را کردم. مثلا از حسین پاکدل استفاده کردم. قراردادن مهناز افشار در آن نقش، کار پرریسکی بود. آن زمان ویشکا آسایش، زانیار خسروی و الهام کردا خیلی معروف نبودند. همیشه ترجیحم این است که افراد تازه تری را برای نقش انتخاب کنم یا آدم های آشنایی که چنین نقش هایی را بازی نکرده باشند و اگر قابلیت داشتند انتخابشان می کنم. خودم هم هیچ اصراری نداشتم نقش اصلی را خودم بازی کنم. از جایی به بعد وقتی گروه را انتخاب می کردم احساس کردم راحت ترم که خودم بازی کنم و خوشحالم که این تجربه را کسب کردم؛ چون همیشه فکر می کردم وقتی کارگردان و بازیگر یک نفر شوند، چه اتفاقی برای شان می افتد که کمی عجیب است و از این به بعد باعث می شود دقیق تر و آگاهانه تر انتخاب کنم.

درباره طنز هم خب برخلاف آنچه همه از من می بینند، خیلی آدم بذله گو و شوخی هستم. دوستان، اطرافیان و همکارانم همیشه به من می گویند چرا فیلم کمدی نمی سازی وقتی این قدر قریحه طنز داری؟ خودم هم همیشه دلم می خواهد فیلم طنز بسازم و بازی کنم. اگر نقش طنز خوبی باشد، حتما بازی می کنم. اصولا معتقدم هر نقشی را باید شیرین بازی کرد. عبوس و تلخ بازی کردن را نه می پسندم و نه اعتقاد دارم درست است. هر دوره ای که گذرانده ام و کار می کنم، احساس می کنم برای همراه کردن نقش قدری شیرینی لازم است. این اتفاق مرز بسیار باریک و سختی است و به تمرین نیاز دارد.

مثل نقش علی در کمپ ایکس ری که بسیار تاریک و زجرکشیده بود؛ اما باید شیرین بازی می کردم. با کارگردان که صحبت می کردم، می گفت باید این آدم را دوست داشته باشیم و گاهی بانمک هم باشد. با اینکه هشت سال در زندان گوانتانامو بوده. تمام امکانات بازیگری ام در آن فیلم فقط در یک پنجره کوچک خلاصه می شد که باید دیده می شدم و سمپات به نظر می رسیدم. در جدایی نادر از سیمین هم نقش مرد کارمند خیلی جدی ای بود که باید شیرین هم می شد!

اما عبوس نبود.

تمام این نقش ها می توانستند عبوس باشند. الان در حال بازی نقش پلیس در فیلم سعید روستایی هستم که بسیار متفاوت است. خیلی وقت ها فیلم های جنگی، اکشن و خانوادگی که می بینم، از اول تا آخر آن قدر عبوس و تلخ هستند که حد ندارد! چرا تصور می کنیم با شیرینی و بامزگی منافات دارد؟ در سینمای جهان تمام اکشن های خشنی که ساخته می شود، روزبه روز با چاشنی های طنز بیشتری همراه می شوند؛ چون در دل آن اتفاقات خشن، مسائل روزمره می تواند شما را بخنداند و تلخی مطلق فیلم را بگیرد. مثل وقتی که سر کلاس یا مجلس ترحیم نمی توانید جلوی خنده تان را بگیرید؛ چون این پارادوکس خیلی بامزه است و من از این قضیه استفاده می کنم.

چرا از لیلا حاتمی استفاده کردید؟

ایشان بهترین انتخاب برای فیلم بود و الان که به گذشته برمی گردم، می بینم حتی انتخاب دومی برای این نقش وجود نداشت. به چند دلیل؛ اول اینکه میترای این فیلم مثل ایرج، آدم کم گو و درون گرایی بود که خیلی به جنس بازی لیلا نزدیک بود. بخش زیادی از موفقیت لیلا حاتمی نگاه های خوب و سکوت هایش است. نکته دوم این است که ایشان چهره ای دارد که در مهم ترین قسمت های فیلم من که تاریکی است و رنگ مایه ای از نور روی چهره ایشان مناسب به نظر می رسید.

یکی از ایراداتی که به فیلم می گیرند، این است که طراحی صحنه و لباس فیلم چندان دقیق نیست. نظرتان چیست؟

شاید سلیقه فیلم را دوست ندارند. بمب... فیلمی است که آدم ها می توانند به عنوان مرجع تاریخی به آن رجوع کنند. ما سه سال تحقیق کردیم. فقط شش هزار قطعه عکس نایاب را به دست آوردیم. برای تمام سیاهی لشکرها هم لباس دوخته شد و گریم شدند. راهی جز این برای دقیق کارکردن وجود ندارد. تمام عوامل تیم را از کسانی انتخاب کردم که روزهای موشک باران را تجربه کرده باشند. محمود کلاری آن روزها عکاسی هم می کرده و خیلی هم عکس های خوبی گرفته. مهرداد میرکیانی و ایرج شهزادی از دل آن دوره می آیند. محسن شاه ابراهیمی علاوه بر اینکه آن روزها را لمس کرده، پر از تجربه است و برای هر کاری، کلی تحقیق می کند.

با احسان رسول اف خیلی گپ زدیم. از تجربیات مدرسه و بمباران تهران و او به عنوان تهیه کننده پای کار آمد؛ چون دغدغه اش را داشت. هرکدام از آنها چیزهایی به ماجرا اضافه کردند. آقای شاه ابراهیمی سه ماه تمام آنجا کار می کرد. ایرج شهزادی بعد از صدابرداری چند ماه روی صداگذاری و طراحی صدا کار کرد. محمد لطفعلی لحظه ای برای کار کم نگذاشت. اگر قرار بود دقت نداشته باشیم، این قدر سخت نمی گرفتیم؛ ولی هدف ما این بود که المان ها را به رخ نکشیم. برای ما قصه ای که تعریف می کردیم، مهم بود.

چرا از خانم النی کاریندرو دعوت کردید تا موسیقی فیلم را بسازد؟

هرچه به ساخت فیلم نزدیک تر می شدم، به طور اتفاقی برای اینکه در فضای فیلم قرار بگیرم، موزیک های خانم النی کاریندرو را گوش می کردم. من سال ها طرفدار این خانم بودم. آن ملودی و جنس کاری که در فیلم های آنگلوپولوس اتفاق می افتاد، با چیزی که در ذهنم بود، همسو شده بود. فیلم که ساخته شد و به موسیقی رسیدم، خبردار شدم ایشان بعد از مرگ آنگلوپولوس دیگر کار نمی کند؛ ولی شانسم را امتحان کردم و زمانی که داور جشنواره یونان بودم، به من گفتند می توانیم ارتباط شما را با ایشان برقرار کنیم و اگر از پروژه خوشش بیاید، ممکن است با هم کار کنید.

ایشان فیلم تدوین شده را دید و عاشقش شد و گفت تو باعث شدی دلم بخواهد دوباره کار کنم و تقریبا به طور رایگان این کار را انجام داد. اتودهایی را برایم فرستاد که دوست داشتم و احساس کردم بهترین انتخاب بود و به نظرم انتخاب بهتری نمی توانستم داشته باشم. خوشحالم که آدم های سراسر دنیا این موهبت را داشتند که یک موسیقی دیگر از ایشان بشنوند.

بااین حال چرا موسیقی فیلم موجز است؟

فیلم من متعلق به 30 سال قبل بود و خارج از کشور تصحیح رنگ کردیم که شبیه عکس های قدیمی شود. حتی دور کادرهای پلان های فیلم گرد است. جنس فیلم برداری متعلق به آن دوران است و دلم می خواست موسیقی مان هم مدل30 سال قبل باشد که آن زمان موسیقی ها ملودیک تر بود. الان آمبیانس آن بیشتر شده.

سازهای خوب جهان موسیقی های کم ملودی تر می سازند که خیلی هم خوب هستند؛ اما من دلم می خواست مدل موسیقی موریکونه و نیناروتا ساخته شود. الان این اتفاق در فیلم ها نمی افتد؛ مگر اینکه فیلم سینما پارادیزو را نگاه کنید و موسیقی موریکونه را بشنوید؛ یا با دیدن پدرخوانده موسیقی نیناروتا را گوش دهید.

از استقبال مردم راضی هستید؟

خیلی خوشحالم. زمان خوبی برای اکران نیست؛ اما سالن ها پر هستند. بیشتر از فروش فیلم، رضایت مردم برایم مهم است. به هرحال شما فیلم را برای مردم می سازید، جشنواره، منتقد و داور همیشه به مثابه کادو هستند. شما هیچ کاری در جهان را برای گرفتن کادو انجام نمی دهید. فیلم را می سازید که مردم کشورت ببینند و دوست داشته باشند و با وجود مشکلات و ناملایمات ترغیب شوی فیلم بعدی ات را هم بسازی. اگر این نبود و فقط چند جایزه اضافه تر می گرفتم، دیگر سخت می توانستم به ساختن فیلم بعدی فکر کنم.

لینک خبر :‌ خبرگزاری اقتصادی ایران
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۷ سایت های دیگر : سینما سینما

مسعود میر/روزنامه نگار

خودشان می گویند فیلم شان درباره عشق به زندگی است و اینکه می توان در بدترین شرایط هم در کنار هم مشکلات را از سر گذراند اما حواشی پیرامون فیلم شان بیشتر درباره یک سرمایه گذار است و البته واکنش تماشاگرانی که انگار توقع شان از فیلمی با این نام ها در مقام کارگردان و تهیه کننده برآورده نشده است. همه اینها بهانه برای یک گفت وگوی مفصل را فراهم کرد تا تبریزی و میرکریمی برای اولین بار در کنار هم در همشهری از احوالات این روزهای خودشان، فیلمشان و اتمسفر حاکم بر سینمای ایران بگویند. گفت وگو با کارگردان و تهیه کننده فیلم ما همه با هم هستیم پیش روی شما ست.

آقای میرکریمی ظاهرا قرار بوده فیلم را خودتان بسازید اما بعد به این نتیجه رسیدید که آدم طنازی نیستید و از آقای تبریزی خواستید وارد گود شود.

تبریزی: اتفاقا خیلی هم طناز است.

میرکریمی : من از طریق محسن قرائی و جوان هایی که این فیلمنامه را نوشته بودند با طرح آشنا شدم. درواقع آنها فیلمنامه را آوردند و وقتی خواندم من هم خوشم آمد. آنها اصرار داشتند که چون سرمایه گذار دارند من به عنوان تهیه کننده بیایم پای کار که هم از نظراتم استفاده شود و هم عوامل حرفه ای حاضر شوند تا اعتماد برای کار قرارداد ببندند.
معمولا این کار را نمی کنم چون خیلی مراجعه کننده این شکلی دارم که می خواهند تهیه کننده کار دیگران باشم و خیلی کم تن می دهم به چنین کاری مگر اینکه چیزی در کار برایم جذاب باشد. به بچه ها گفتم در شرایطی که متأسفانه و در عین شرمساری کمدی در سینمای ایران خلاصه شده در کلیشه های رنگ و رو رفته و تکراری و غیرسینمایی و هنجار شکنانه ای که متأسفانه بدل به یک عادت عمومی هم برای مردم شده، این انگیزه را دارم که با فیلمنامه شما یک الگوی متفاوت تر هم نشان داده شود تا معلوم شود لزوما نباید در سینما از اول فیلم تا آخر بخندیم. فیلم می تواند بامزه باشد و در گروه کمدی قرار گیرد و با موقعیت های سینمایی و کشمکش شخصیت ها در فیلمنامه و نه شوخی کلامی تماشاگر را جذب کند. همچنین فیلم می تواند کمدی باشد اما برای تمام اعضای خانواده قابل تماشا و به قولی امن باشد و خلاصه این جوری علاقه مند شدم این فیلم را تهیه کنم. ابتدا قرار بود یک فیلم اولی این کار را بسازد اما در پروسه گرفتن پروانه ساخت برای آن فیلمساز اول دچار مشکلاتی شدیم؛ ضمن اینکه کار بعد از چند جلسه وقت گذاشتن من برای فیلمنامه پیچیده تر و نیاز به یک کارگردان حرفه ای احساس شد.

چطور رسیدید به آن سرمایه گذار؟

میرکریمی: من سرمایه گذار را پیدا نکردم. سرمایه گذار را بچه های فیلمنامه نویس پیدا کرده بودند.
تبریزی: فیلمنامه و سرمایه گذار به هم سنجاق بود.

و چطور آقای تبریزی وارد ماجرا شدند؟
میرکریمی: کمال از رفقای صمیمی من است که هم کارش را دوست دارم و هم نگاهش را. البته این را بگویم که من یک جاهایی وسوسه شدم فیلم را خودم بسازم و جزو آرزوهایم این است که یک روز فیلم کمدی بسازم. اما در تجربه اول برای من کار کردن با این همه آدم در صحنه سخت بود و احساس کردم مسئولیت کار مدام در حال سنگین تر شدن است. ابتدا قرار بود 3-2 بازیگر چهره در فیلم باشند اما مدام این تعداد بالا رفت و فیلم در ایده پردازی بزرگ تر شد و آنجا فکر کردم ریسک نکنم و از کمال خواهش کردم بیاید.

مارموز 2 سال قبل در جشنواره جهانی نمایش داده شد، سال گذشته هم گلایه های کمال تبریزی از جشنواره ملی خبرساز شد و آن زمان شما 2نفر با هم فیلم مشترکی هم ساخته بودید که به جشنواره ملی ندادید یا نرسید و خلاصه الان روی پرده است. این وقایع قطعات یک پازل است؟
میرکریمی: ما می خواستیم آن سال در جشنواره جهانی، چند فیلم مخاطب پسند را که جشنواره ای نیستند، نمایش دهیم و تعدادی فیلم خارجی و داخلی هم انتخاب کردیم. من همان سال هزارپا را هم برای این بخش دعوت کردم اما تهیه کننده هزارپا با نمایش آن موافقت نکرد. هدف ما رونق جشنواره و البته مقایسه فیلم های کمدی داخلی و خارجی بود و هیچ رفیق بازی اتفاق نیفتاد. درباره جشنواره ملی هم بگویم ما هیچ عزم جدی برای دادن یا ندادن فیلم به جشنواره نداشتیم و فیلم آماده نشد. فراموش نکنید که من فیلم خودم را به جشنواره ملی دادم.

پس بحث جشنواره ملی یا جهانی مطرح نبوده؟

میرکریمی: ببینید جشنواره ملی فارغ از اینکه برگزارکنندگانش می دانند یا نه، جشنواره مهمی است. اینکه آنها در شأن این اهمیت رفتار می کنند یا نه، بحث دیگری است. اصل جشنواره چیز مهمی است. من حتی اصرار داشتم به رغم حواشی که ممکن بود برای خودم به وجود بیاید، فیلم ما همه با هم هستیم را در بخش غیررقابتی جشنواره جهانی نمایش دهم؛ چون من به رونق جشنواره فکر می کردم اما مشکلات پُست پروداکشن ما با جوانان بسیار بااستعداد اما سازماندهی نشده و بدقول باعث شد فیلم آماده نشود.

تبریزی: واقعیت این است که به خاطر تروکاژهای خاص در فیلم، نتوانستیم فیلم را به جشنواره برسانیم. از یک طرف من به این نتیجه رسیدم که نمایش فیلم در جشنواره باعث می شود حساسیت ها به خاطر اعلام نظر سلایق مختلف درباره فیلم زیاد شود و فیلم برای گرفتن پروانه نمایش به مشکل بربخورد. برای مارموز همین تجربه را داشتم که فیلم بعد نمایش در جشنواره دچار مشکلاتی شد و صدور پروانه نمایش آن به دردسر خورد. این معضل ارشاد است که فیلم نمایش داده در جشنواره ازطرف عده ای تحلیل می شود و اعمال نظرهایی به آن وارد می کنند.

میرکریمی: من می گویم بحث را فقط به فیلم های کمدی محدود نکنید. من فکر می کنم خودم فیلمساز کم حاشیه ای هستم و مثلا قصرشیرین را هم به جشنواره دادم و به عنوان تهیه کننده نفعی هم از این ماجرا نبردم اما همین نمایش فیلم در جشنواره باعث شد که من برای دریافت پروانه نمایش فیلم با مشکلاتی مواجه شوم.

دلیلش چیست؟

میرکریمی : دلایلی دارد که سال هاست خیلی ها می گویند این جشنواره به رغم اهمیت و اعتبارش مشکلات فراوانی دارد. وقتی یک فیلم را به شکل انبوه در تهران و شهرستان نمایش می دهید، یعنی فیلم را به قضاوت عمومی می گذارید و به مردم، ارگان ها و خلاصه همه حق اظهار نظر می دهید؛ درحالی که این اظهارنظر باید در اکران اتفاق بیفتد. این اظهارنظرها روی صدور مجوز برای اکران تأثیر می گذارد و پیش داوری هایی به وجود می آورد. این جشنواره عیب هایی دارد که باید حل شود. لطفا اشتباه نشود من اصل جشنواره ملی فیلم فجر را بسیار مهم می دانم چون میراث ملی متعلق به انقلاب است و باید حفظ شود اما بد اداره می شود؛ ضمن اینکه ارشاد در همه این سال ها از خودش ضعف نشان داده و اجازه داده خیلی جاها اعم از دستگاه قضایی و سیستم های امنیتی و حتی جاهایی که خودشان فکر می کنند می توانند درباره فرهنگ نظر بدهند ولی ارتباطی به فرهنگ ندارند، عملا جشنواره را بدل به محملی کنند که همه این ارگان ها و سازمان ها بیایند و پرونده فیلم ها را در همان جشنواره ببندند.
چه شده که سازندگان زیر نور ماه و مارمولک که بالاخره فیلمسازهای خودی انقلاب به شمار می روند الان معترض هستند؟ آیا مدیران فرهنگی ما اشتباهی هستند یا در حوزه فرهنگ رشد نکرده ایم که این همه نارضایتی حاصل شده است و حتی گروهی هم حالا به شما فحش می دهند؟

میرکریمی: من هیچ وقت اپوزیسیون نبودم و نانش را هم نخوردم و اصلا دوست نداشتم مغازه ای داشته باشم که به خاطر مواضع اعتقادی ام از آن درآمد کسب کنم؛ در نتیجه هر چیزی که فکر کردم درست بوده را انجام دادم. اعتراض هم از همان زمان به زیر نور ماه داشتم. من با جمله خودت موافقم که سیستم دولتی و حمایتی ما رشد نکرده است. این سیستم حتی در حد دهه 60 هم نیست چون آن موقع افق های بلندی داشت. همزمان با جنگ نگاتیو وارد می شد و صرف ساخت فیلم هایی می شد که هیچ ربطی به جنگ نداشتند و این یعنی بلندنظری که به رغم وجود جنگ و مشکلات اقتصادی و درگیری های داخلی و عدم ثبات در آن موقع وجود داشت. آن سعه صدر مسئولان در حمایت از ساخت فیلم هایی که فرهنگی بودند و مصرف فوری نداشتند، الان کجاست؟ الان تنگ نظری بیداد می کند و حتی در تعیین اینکه چه چیزی انقلابی هست یا نیست هم دچار وسواس تنگ نظرانه شده ایم که فقط مصرف روزانه را در نظر می گیریم؛ انگار فرهنگ یک قرص است که باید هر صبح آن را بخوریم و فراموش کردیم چیزهایی مانند اخلاق و خانواده وجود دارد که زیربنایی تر است. درواقع آنقدر نگاه روزمره و امنیتی شده که شاهد اکران فیلم های سخیف و سطحی هستیم.

آن قرص روزانه چطور منجر به اکران فیلم های سخیف می شود؟
میرکریمی: شما دقت کنید در صحبت بزرگان ما، همه درباره اقتصاد حرف می زنند. سال هاست اولویت اقتصاد است و دولت های مختلف با آیین نامه ها و شیوه های مختلف می خواهند مسئله اقتصاد را حل کنند که نتوانستند و کسی فکر نمی کند که شاید مسئله اصلی فرهنگ است. مسئولان یک بار دهه 60 را بازخوانی کنند و ببینند ما آن زمان چقدر اقتصاد داشتیم؟ هیچی. چقدر جنگ افزار داشتیم؟ هیچی. چقدر مقبولیت جهانی داشتیم؟ هیچی. آن روزها درست مانند سکانس های آخر ما همه با هم هستیم، بودیم و فقط همدیگر را داشتیم و با هم بودیم و پیروز شدیم.

تبریزی: در دهه 60 مثلا وقتی به فارابی می رفتم می دیدم که اتاق فکری وجود دارد که در آن واقعا به سینما فکر می شود و همه زوایا را در نظر می گیرند و سبد محصولات سینمایی را به لحاظ تنوع و مخاطب در نظر می گرفتند. من چندوقت پیش در سینما یک فیلم کمدی پرفروش را دیدم و متوجه شدم خانواده در سالن نیست. الان سینما بدل شده به یک اردوگاه دوجانبه که یا تجاری سطحی است یا فیلم های هنری تجربی و جدی و این وسط دره عمیقی است که چیزی در آن وجود ندارد؛ مثلا انگار خانواده ای وجود ندارد و به گمانم جامعه با سینما قهر کرده است. یک دوره ای در این سینما فیلمی مثل دزدعروسک ها با آن تعداد سینما و جمعیت 4 میلیون مخاطب داشته و الان این فروش و مخاطب بسیار کم است.
میرکریمی: مخلص کلام اینکه نوعی نگاه جای نگاه فرهنگی را گرفته و گویا کیفیت سینما مهم نیست، استانداردهای فرهنگی مهم نیست و هر مدیر فرهنگی نگران پارامترهای غیرفرهنگی است.

و نگاه امنیتی منجر شده به اینکه مثلا فیلم سامورایی در برلین باآرامش اکران شود؟
میرکریمی: دقیقا چون نوعی نگاه به روز است و می گوید امروز بگذرد و دیگر کسی به محتوا فکر نکند. من تجربه تماشای یکی از این فیلم ها را در سینما داشتم و دیدم بین تماشاگر و فیلم، بده بستان اتفاق می افتد و بعضی می خواهند یک جاهایی از فیلم دادی هم بزنند تا مثلا دختری هم که آن طرف نشسته بشنود و اتفاقی بیفتد.
من چنین تجربه ای را در سینمایی در هند داشتم که در آنجا مردم به بازیگر نقش منفی یا مثبت واکنش هایی داشتند اما آنجا فضا سالم بود چون همه خانواده بودند، ولی متأسفانه در مملکت من محور این واکنش ها اروتیک بود.

البته تجربه تماشای فیلم طنز خارجی در جشنواره جهانی با مردم لااقل به من ثابت کرد که سلیقه عمومی هم عوض شده است.

تبریزی: تردیدی ندارم که این سیستم مدیریتی و البته ما سینماگران این سلیقه را تغییر دادیم؛ البته به اشتباه.

میرکریمی : من این نگاه را درباره ما همه با هم هستیم دارم. به هر حال این فیلم کاستی های خودش را دارد و باید در روند تجربه های مشابه خودش سنجیده شود. بالاخره ما یک زمانی در این سینما فیلمی مثل اجاره نشین ها را داشتیم که یک کمدی تلخ بود که زمانی در ایران وجود داشت ولی بعد کامل کنار گذاشته شد. حتی به گمان من آقای هالو و نان، عشق و موتور1000هم کمدی سیاه بودند که قواعد نقد اجتماعی را رعایت می کردند و آدم را به یک تراژدی می خنداندند. خب، حالا این فیلم ها به کل حذف شده اند، چرا؟ چون نوعی نگاه می خواهد فکر کردن و دغدغه مند خندیدن حذف شود. این نگاه می گوید خب بروید سینما بخندید دیگر، چرا می خواهید به چیز خاصی بخندید؟ گروهی برقصند و گروهی فحش بدهند و کسی هم عاشق دیگری شود و همین.

تبریزی: مثل فرمولی که در برنامه خندوانه تلویزیون پیاده شد.

فیلم شما کجای این گستره کمدی ایستاده است؟

میرکریمی: فیلم ما به نسبت فیلم های کمدی این سال ها یک ایست به شمار می آید؛ یک تغییر ریل. حالا اینکه چقدر موفق است نمی دانم. من می گویم عادت عمومی پرورش داده شده برای فیلم هایی که قابل دفاع نیستند و فرمولشان این است که 80درصد پول را بده به بازیگر و با بقیه بودجه فیلم را بساز و محتوا را هم از فیلم های قبل از انقلاب کپی کن.
الان ممکن است به برخی مدیران بربخورد، ولی می گویم گروهی از آنها حتی خبر ندارند که در همین لحظه همه چیز را غیرفرهنگی نگاه می کنند و مصداق ادعایم این است که کدام مسئول سینمایی را می شناسید که بعد از برکناری باز هم در حوزه فرهنگ باقی مانده است؟ اگر مدیری فرهنگی فکر کند نگران تولید چنین آثاری خواهد شد.
15-10سال پیش تئاتر روحوضی و سینمای فرهنگی رونق داشت و حالا چه اتفاقی افتاده که سینمای ما شده روحوضی و نیاز فکری شان را در تئاتر جست وجو می کنند؟ پس ظرفیت وجود دارد، ولی ما عادتش دادیم که فیلم خوب را در خانه ات ببین و بپذیر سینما جای لهو و لعب است.

این همان نگاه امنیتی است که می گوید چرا در جشنواره جهانی 190تا فیلم می آورید و تعدادش را کم نمی کنید؟ همان نگاه می گوید چرا رستوران ها باید تا دیروقت باز باشند و اصلا چرا مردم زود نمی خوابند؟ من می گویم تا زمانی که دیدگاه استراتژیک کشور اعتقادی به فرهنگ برای حل مشکل نداشته باشد، وضعیت همینی هست که می بینیم.

تبریزی: مخاطب عام می بیند که همه ستاره هایی که در فیلم های کمدی بازی می کند الان در کنار هم در فیلمی به نام ما همه با هم هستیم جمع شده و می گوید احتمالا قرار است همه آن کمدی ها در هم ضرب شوند و لابد فقط باید در سینما قهقهه بزند. این مخاطب به مخیله اش هم خطور نمی کند که سازندگان این فیلم بخواهند امساک کنند در این خودنمایی و در تلاش باشند با هنر سینما حرف بزنند تا خانواده ها بیایند و بدون نگرانی فیلم طنز ببینند. من مدعی هستم تمام بازیگران فیلم یکی از بهترین بازی های عمرشان را انجام داده اند اما گاهی مخاطب این را متوجه نمی شود چون انتظار دیگری دارد و اصلا آمده تا فیلمی کمدی به سیاق معمول این روزها ببیند.

اما فیلم یک جور میدان مین است و فارغ از اینکه تماشاگر عام، از ندیدن یک کمدی مطلوب سلیقه اش رودست می خورد، قلاب مخاطب جدی هم به فیلم گیر نمی کند.
میرکریمی: این نخستین و آخرین مصاحبه من درباره این فیلم است و همین جا می گویم که من با استفاده از این تعداد بازیگر مطرح در فیلم مخالف بودم و می گفتم حضور 3-2 تا از آنها بس است. بله سرمایه گذار دوست داشت و اصلا هم این را عیب نمی دانم که کسی پولش را آورده در سینما و می خواهد فیلمی بسازد. طبعا این افراد دغدغه های فرهنگی شبیه به ما ندارند و درواقع می خواهند در فیلمی که برایش سرمایه آورده اند همه کسانی که با آنها خاطره دارند را جمع کنند. من اما از یک جا به این نتیجه رسیدم که تا جایی که می توانیم بازیگر برای فیلم بیاوریم. تقریبا برایم مشخص بود که این تعداد بازیگر ضرورتا به فروش نمی انجامد و توقعی ایجاد می کند که خودش عوارض دارد چون تماشاگر از این بازیگران انتظاراتی دارد که در فیلم ما اصلا اجازه ظهور و بروز به آن داده نشده است، ولی چیزی که مرا راسخ کرد به استفاده از این تعداد بازیگر مطرح، این بود که به این نتیجه رسیدم که در مخالفت با آن جریان کمدی و برای دهن کجی به آن جریان، باید از همان ابزار استفاده کنیم.

اسم این کار رو کم کنی نیست؟

میرکریمی : اینها آن بخش های ناگزیرش است اما بخش خوبش این است که مخاطب به هر حال این فیلم را یا در خانه یا روی پرده می بیند و متوجه می شود که دفعه اول با پیش داوری فیلم را دیده و از آن بازیگران توقع خاصی داشته است. ما می خواستیم با اجزای آن سینما، این دهن کجی را انجام دهیم.

تبریزی: من فیلم های مختلفی ساخته ام، ولی تماشاگر از من فقط توقع دارد که لیلی با من است و مارمولک بسازم. جالب اینکه این فیلم ها در همان زمان نمایش هم عموما با نقدهای بسیار تندی مواجه شدند.

درواقع شما با سرمایه سجاد علیجانی این تغییر ریل یا دهن کجی را به نتیجه رساندید.
میرکریمی: می شود اینطور هم گفت. من که سجاد علیجانی را نمی شناختم و سراغش هم نرفتم.
باید اعتراف کرد که فیلم خیلی گنگ است.

تبریزی: شاید به این دلیل است که مخاطبان با یک پیش ذهنیت پا به سالن گذاشته اند. ببینید اگر نگاه نشانه شناسانه را از فیلم حذف کنیم مواجه می شویم با یک قصه سرراست و ساده که کار خودش را می کند. مخاطب به خاطر همین قضاوت اولیه متوجه بعضی نکات فیلم نمی شود و این قضاوت شاید از همان بیلبورد فیلم و آن تعداد بازیگر هم آغاز شود نه صرفا از حملات یکدست به فیلم در فضای مجازی.

میرکریمی: من معتقدم سلیقه مخاطب هم نازل شده است. ما با فیلم های ضعیف و سریال هایمان مخاطب را جوری پرورش داده ایم که از فیلم جامی ماند و هر چیزی را باید 10 بار ببیند و بشنود. به همین دلیل اگر فیلم خارجی در ایران اکران شود مخاطب عام استقبال نمی کند چون جا می ماند و عادت ندارد اطلاعات را یک بار ببیند و بشنود.
اما انتقادات به فیلم شما خیلی جدی است.

میرکریمی: والا من حرف هایی را می شنوم و می خوانم که برایم حیرت آور است. کسی که همیشه به دفتر من آمده و گفته کمک کن تا فیلم بسازم الان می گوید جلوی این پول پاشی را بگیرید و بگذارید جوان ها کارشان را بکنند. متأسفانه بخشی از این حرف ها ناشی از فضای عمومی جامعه است. انگار جامعه فرهیخته ما هم به این سمت می رود که اگر فحش ندهد و داد نزند دیده نمی شود و خوانده نمی شود.

با رقبای دیگر در اکران چه می کنید؟
میرکریمی: من از یک فیلم ارزشی دفاع می کنم و فقط معتقدم این حمایت ها باید شفاف باشد و ضوابط مشخصی داشته باشد. ببینید اگر معادله سوددهی را از چرخه اکران حذف کنیم بخش خصوصی نابود می شود و به همین دلیل جای سؤال است که چطور معادل بودجه یک فیلم، خرج تبلیغات آن می شود. خب، در این شرایط رقابت امکان پذیر نیست. من خیلی سربسته بگویم که سرگروه فیلم ما همه با هم هستیم پردیس آزادی است اما سالن اصلی سینما آزادی فیلم ما را نمایش نمی دهد.

سرمایه گذاری متفاوت در سینمای کمدی

کمال تبریزی و رضا میرکریمی روابط بسیاری دارند و به قولی همه را می شناسند اما حالا شما می گویید منبع سرمایه آقای سجاد علیجانی را نمی دانید.

میرکریمی: مگر شما می دانید؟
خب، گمان می کنم شما حساسیت های بیشتری داشتید و در این پروژه خیلی راحت برخورد کرده اید.

میرکریمی : من هفته ای 2 درخواست برای تهیه کنندگی فیلم جوانانی دارم که خودشان هم برای فیلمشان سرمایه گذار پیدا کرده اند و اتفاقا این کار برای بعضی تهیه کننده ها کار پرسودی است، ولی برای من جذابیتی ندارد که در فیلمی دخالت نکنم و فقط نان نام خودم را بخورم. من در خانه سینما با کلی پرونده اینگونه که تهیه کننده فقط اسمش را فروخته بود، مواجه می شدم. من از کمدی های ساخته شده رنج می بردم و این فیلمنامه مرا سرذوق آورد و دوست داشتم فیلمی ساخته شود که در آن بازیگران مطیع فیلمنامه باشند و به قولی هرکدام هر ترفندی برای خنده بلدند را رو نکنند. فیلمنامه را هم به دلیل اینکه نشان می داد در آشوب این سال ها می توانیم با در کنار یکدیگر بودن از پس مشکلات برآییم دوست داشتم و تم ملی آن برایم جذاب بود. بعد با آقای علیجانی آشنا شدم و به ایشان گفتم من اسمم را نمی فروشم و تهیه کننده صوری نخواهم بود و در کار من نباید دخالت کنید به خصوص در پیش تولید و پس از تولید حضور جدی دارم. در تولید هم چون خیالم از کمال راحت بود، دخالتی نداشتم.

به همین راحتی اطمینان کردید؟
میرکریمی : چه کار باید می کردم؟ من در روز روشن در فضای قانونی کشور قرارداد بستم با یک مؤسسه و همه بندهای قرارداد هم مشخص است و مسئولیت بیشتر از این هم نداشتم هر چند که چند استعلام خصوصی از طریق کانال های شخصی خودم هم انجام دادم و متوجه شدم مشکلی نیست. بالاخره قانون، شرع و عرف حکم دیگری برای آدم نمی کند. نکته جالب این است که این همه حواشی برای من به وجود آمده درحالی که این تهیه کننده سال گذشته 10فیلم دیگر هم در کارنامه داشت و اصلا 20سال است که سرمایه گذاران متعددی از بیرون سینما وارد سینما می شوند و کسی ایرادی نمی گیرد.

تبریزی: ما خیلی محسوس هستیم.
یعنی همه این حواشی درباره سرمایه فیلم از حساسیت به گروه شماست؟

میرکریمی: بالاخره یک جماعتی دارند از همین سینمای کمدی و فیلمسازی به همان شکلی که گفتم و با همان شوخی های سخیف نان می خورند و برای آنها سخت است که میرکریمی که فیلم هنری می ساخته با گیشه 3-2 میلیاردی الان وارد حیطه کاری آنها شده و معادلات را به هم ریخته است. من 50درصد بودجه فیلمم را به بخش فنی اختصاص دادم، پس طبیعی است که معادلات آنهایی که 10تا بلیت هواپیما می خرند و در خارج از کشور فیلم می سازند و فیلمنامه شان را هم در مسیر می نویسند به هم ریخته ام. آنهایی که شایعات مختلفی درباره فیلم ما و سرمایه گذارش منتشرکردند، چرا برای گرفتن سرمایه و ساخت فیلم سراغ سجاد علیجانی رفته اند؟ دوستانی که اینقدر درباره پولشویی داد می زنند چرا به حساب خودشان نگاهی نمی اندازند؟ من آدم هایی را می شناسم که 20سال پیش در این سینما هیچ چیزی نداشتند اما الان چندتا سینما دارند. خب، در این 20 سال چه اتفاقی افتاده؟ چرا کارگردان ها پولدار نشدند و اینقدر رشد نکردند؟ من غر نمی زنم اما برای ساخت فیلم قصرشیرین ماشین خودم را فروختم و بی ماشین هستم. آنهایی که داد می زنند پول کثیف، همان هایی هستند که در این 20 سال پولدار شده اند.

شما باز هم با علیجانی کار می کنید؟
میرکریمی: خب، این حواشی نگرانم کرده اما من چیز بدی از این آدم ندیده ام و می دانم که اموالش حسابرسی شده و مشکلی نداشته اما بعد از این را نمی دانم. البته او سرمایه گذار خوبی بود و خواسته هایش را به من دیکته نکرد.
شایعه بود که نرم افزار میلیاردی خریدید برای جلوه های ویژه فیلم.
تبریزی: واقعا خنده دار است این شایعات.
میرکریمی: من اینجا اعلام می کنم که مجموعا 10و نیم میلیارد تومان هزینه فیلم شد. البته سؤالم اینجاست که اگر کسی حاضر شود برای ساخت فیلم کمدی 10میلیارد هزینه کند، چه اشکالی دارد؟
من می گویم آقای برج ساز نمی توانی با 3 میلیارد تومان که 2میلیاردش دستمزد بازیگر است فیلم بسازی و از آبروی فیلمساز و نام و اعتبارش استفاده کنی. من می گویم کلاهبرداری این است که یک بازیگر فقط شوخی کلامی بکند و تماشاگر را با این شوخی ها به سالن بکشاند.

لینک خبر :‌ روزنامه همشهری
اولین جلسه مدیران تهران رسانه عصر روز یکشنبه 26 خردادماه سال 98 در ساختمان مرکزی برگزار شد.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۷

به گزارش تهران رسانه ؛ در ابتدای این جلسه، مدیر مسئول تهران رسانه با اشاره به فعالیت رسانه های دارای مجوز در استان تهران گفت؛ براساس آمار معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 3151 پایگاه خبری، 42 خبرگزاری و 353 روزنامه در کشور دارای مجوز فعالیت رسمی می باشند که سهم شهرستان های استان تهران از این آمار، 25 پایگاه خبری، 13 هفته نامه، 13 دوهفته نامه، 15 ماهنامه، 2 فصلنامه، 2 دوفصلنامه، و یک سالنامه می باشد.

وی اشاره ای به گرایش و ماهیت ساختاری تهران رسانه کرد و افزود؛ رسانه ها به طور عمومی به سه دسته تقسیم می شوند؛ رسانه های دولتی، حزبی و خصوصی که در بخش خصوصی یا مستقل هستند یا وابسته، تهران رسانه یک رسانه سراسری است که به صورت کاملا خصوصی و مستقل فعالیت دارد و پوشش اخبار استان تهران را در دستورکار خود قرار داده است.

مدیر مسئول تهران رسانه در خصوص دسته بندی اخبار گفت؛ در تهران رسانه کلیه اخبار در 6 گروه اقتصاد، سیاست، ورزش، جامعه، فرهنگ و هنر دسته بندی شده و سپس منتشر خواهند شد.

وی اشاره ای هم به حوزه های خبری در تهران رسانه کرد و گفت؛ بر اساس ضرورت و نیاز، حوزه های اختصاصی در تهران رسانه تعریف خواهد شد که هم اینک 6 حوزه خبری محیط زیست، گردشگری، حوادث، انتظامی، اصناف و بانوان فعال هستند که توجه ویژه ای به حوزه گردشگری و اصناف خواهد شد.

وی در خصوص جلسات داخلی مدیران تهران رسانه گفت؛ جلسات در سطح معاونین، مدیران، گروه های خبری و حوزه های خبری به صورت نوبه ای برگزار و پایان هر فصل جلسات با حضور کلیه اعضاء برگزار می شود.

در ادامه حمیدرضا آوای سرپرست معاونت اجرایی تهران رسانه گفت؛ تلاش خواهیم کرد تا پایان فصل تابستان، دفاتر نمایندگی در 5 نقطه استان تهران دایر گردد.

این نمایندگی ها شامل دفتر مرکزی، شمال غرب، جنوب غرب، شمال شرق و جنوب شرق استان تهران خواهند بود.

در پایان جلسه هریک از مدیران گروه ها و حوزه های خبری به بیان نظرات خود پرداختند.

لینک خبر :‌ تهران رسانه
معاون مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در نشستی با مدیران روزنامه های کشور از تأیید صدور مجوز واردات 3 هزار تن کاغذ در بازار خبر داد.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۸ سایت های دیگر : تابناک هرمزگان

به گزارش خبرنگار حوزه رسانه گروه اجتماعی خبرگزاری آنا ، در نشست روز دوشنبه معاون امور مطبوعاتی و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با مدیران روزنامه های کشور، محمد خدادی گزارش مبسوطی از روند چگونگی واردات کاغذ ارائه کرد.

معاون امور مطبوعاتی و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این هم اندیشی که بیش از 100 مدیر رسانه ای کشور حضور داشتند طبق آماری که به دست آورده بود از آخرین اقدامات واردات کاغذ مطالبی بیان کرد و گفت: مجوز صدور حدود 3 هزار تن کاغذ از سوی سه تاجر صادر شده است که به زودی وارد کشور می شود.

البته این سه تاجر از زمان بحث ارز 4200 تومانی تاکنون به عنوان تاجر توانایی انجام واردات کاغذ را داشتند.

چیزی که در این نشست بیشتر به چشم خورد دفاع معاون امور مطبوعاتی و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از روزنامه های مکتوب بود.

خدادی در این نشست گفت که نقش رسانه ها به خصوص رساندن صدای مردم ایران به جهان و ایجاد فضای همدلی و همسبتگی در مقابل توطئه های دشمن به خصوص در جنگ اقتصادی بسیار حائز اهمیت است.

معاون امور مطبوعاتی و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این نشست قسم خورد تلاش می کند تا اقتدار رسانه های مکتوب را بالا ببرد.

انتهای پیام/4046/

لینک خبر :‌ خبرگزاری آنا

خبرگزاری آریا - نشست تبادل نظر در موضوع کاغذ نشریات با70 تن از مدیران مسئول روزنامه های کشور با معاون امور مطبوعاتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی پیش از ظهر امروز با حضور مدیرکل مطبوعات و خبرگزاری های داخلی در محل معاونت مطبوعاتی برگزار شد.
معاون امور مطبوعاتی و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این نشست سه ساعته ضمن ارایه گزارشی از اقدامات انجام شده از زمان تصدی در این مسولیت و در دست اقدام و برنامه های آتی، وضعیت توزیع کاغذ نشریات در یکماه گذشته را تشریح کرد.
وی به تشکیل دو کمیته واردات و توزیع کاغذ، به روند تشکیل کمیته کاغذ در معاونت مطبوعاتی با دستور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی اشاره و تصریح کرد: کمیته توزیع کاغذ مطبوعات از اردیبهشت ماه امسال با هدف توزیع مناسب و شفاف کاغذ مطبوعات، سرعت بخشی به مسیر ورود و توزیع مناسب و عادلانه کاغذ تشکیل شد و تا امروز تمام مصوبات خود را به صورت اطلاعیه اعلام و موارد تخصیص یافته را نیز در جداولی به صورت شفاف، در وبسایت معاونت مطبوعاتی منتشرکرده است.
خُدادی همچنین رسیدگی به وضعیت رسانه هایی که در پی مسائل اخیر اقتصادی و گرانی کاغذ، با مشکلاتی مواجه شدند را از جمله اولویت های این کمیته عنوان کرد و گفت: با توجه به تاکیدات رئیس جمهور، معاون اول رئیس جمهور و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، در بدو امر مقرر شد از ظرفیت تمام دستگاه های کشور برای کمک به وضعیت بازار کاغذ استفاده شود و تا امروز هماهنگی های خوبی نیز صورت گرفته است تا در تمام مراحل، از درخواست تا واردشدن کاغذ و نظارت بر توزیع، تحت نظارت دقیق باشد.
وی همچنین به دریافت چند درخواست جدید از موسسات وارد کننده کاغذ اشاره و اظهار کرد: با توجه به رفع موانع عملیاتی در بحث تخصیص ارز و تایید درخواست واردکنندگان، در هفته جاری درخواست چند شرکت واردکننده برای واردات حدود 3هزار تن کاغذ، نهایی شد که انشالله تلاش می شود در آینده نزدیک در اختیار نشریات کشور قرار گیرد.
خدادی با اشاره به برخی نقل قول ها در خصوص اختلال در توزیع و واردات کاغذ، از آمادگی معاونت مطبوعاتی برای دریافت نظرات، توصیه ها و پیشنهادات فعالان مطبوعاتی کشور در خصوص توزیع کاغذ و مشکلات احتمالی خبر داد و خطاب به مدیران رسانه ها گفت: با توجه به شرایط فعلی کشور، ضرورت دارد همه در هزینه ها و تخصیص اعتبارات صرفه جویی را مبذول و فرهنگ صحیح مصرف را ترویج کنیم.
خُدادی افزود: در شرایط جنگ تحمیلی اقتصادی امریکا علیه ایران، وظیفه رسانه ها صیانت از منابع کشور، نظارت دقیق و مطالبه شفافیت در امور کشور است.
وی با تاکید بر نقش برجسته رسانه ها در مقابله با هجمه خبری امریکا، اسرائیل و کشورهای منطقه علیه مردم ایران به عنوان خط مقدم، ضرورت تقویت رسانه ها و بویژه مطبوعات را مورد تاکید قرار داد.
خُدادی تصریح کرد: نقش رسانه ها در رساندن صدای مردم ایران به جهان و از سوی دیگر، ایجاد فضای همدلی، همبستگی و مقاومت هوشمندانه در برابر توطئه های دشمنان در جنگ تحمیلی اقتصادی بسیار حائز اهمیت است.
معاون مطبوعاتی وزیر فرهنگ و ارشاد در عین حال تصریح کرد: مجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تلاش برای کاهش مشکلات را وظیفه خود می داند و در حوزه مطبوعات، با توجه به بسیج همه سازمان ها، اولویت ما توزیع منابع بر اساس میزان موجودی اعتبارات و کاغذ است. وی ادامه داد: بر اساس هماهنگی های انجام گرفته، ارز دولتی برای واردات حدود 40هزار تن کاغذ مطبوعات در سال 98 تایید شده است که در صورت ورادات با نظارت دقیق بین رسانه ها توزیع خواهد شد.
بنابراین گزارش، مدیر کل مطبوعات و خبرگزاری های داخلی نیز در این نشست ضمن پاسخ به برخی انتقادها و سوالات حضار گفت: از این پس حمایت های صورت گرفته براساس گزارش شمارگان واقعیِ اخذ شده از نشریات، استعلام از چاپخانه و انجام راستی آزمایی های لازم صورت می گیرد.
در این نشست، ضرورت تقویت و افزایش همکاری بین رسانه ها در فضای حساس کنونی کشور مورد تایید حضار قرار گرفت.
همچنین قرار شد نشست دوره ای و مستمر بین معاونت و مدیران رسانه ها برگزار و سایر موضوعات مرتبط مورد تبادل نظر قرارگیرد.
مسائل مربوط به کاغذ و لزوم نظارت بیشتر بر روند توزیع آن، موضوع طرح ترافیک و بیمه اهالی رسانه، تاکید بر شفاف سازی بیشتر اقدامات انجام شده در راستای کنترل بازار کاغذ و توزیع یارانه مطبوعات ازجمله موضوعات مطرح شده مدیران مسئول رسانه ها در این نشست 3 ساعته بود که با حضور مدیر مسئول بیش از 80 روزنامه کشور برگزار شد.
نشست هم اندیشی مدیران روزنامه ها با معاون مطبوعاتی درباره کاغذ مطبوعات

منبع خبر: معاونت امور مطبوعاتی و اطلاع رسانی

لینک خبر :‌ خبرگزاری آریا
دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان کرمان گفت: به لحاظ تبعات اجتماعی دستور توقیف اکران فیلم سینمایی "ما همه با هم هستیم" در سراسر سینماهای استان کرمان صادر شد.

به گزارش خبرگزاری برنا از کرمان؛ دادخدا سالاری در تشریح جزئیات این خبر اظهار کرد: پس از رصد فضای مجازی توسط معاونت رصد فضای مجازی و معاونت حقوق عامه دادسرای مرکز کرمان و با توجه به واکنش های اجتماعی در بین مردم استان در خصوص لهجه کرمانی بازیگری که در نقش فروشنده موادمخدر بازی می کرد و موجب اعتراضات شدید مردمی شده دستور توقیف اکران این فیلم در سطح استان کرمان صادر و اقدامات مقتضی در خصوص پیگیری موضوع صادر شده است.

سالاری افزود: با عنایت به نقش پررنگ استان کرمان در امر مبارزه با مواد مخدر که خاکریز مقدم مبارزه با باندهای مواد مخدر وارداتی است با وجود فشار مضاعف قاچاقچیان مواد مخدر که عمدتا غیربومی استان کرمان هستند این استان به عنوان سنگری در جهت عدم توزیع مواد مخدر در داخل کشور عمل کرده و شایسته نیست این چنین مورد بی مهری قرار گیرد.

دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان کرمان در پایان افزود: در این رابطه پرونده حقوق عمومی در دادسرای عمومی و انقلاب کرمان تشکیل شده و با افرادی که احساسات و عواطف مردم استان کرمان را جریحه دار کرده اند برخورد قانونی صورت خواهد گرفت.

لینک خبر :‌ خبرگزاری برنا
رئیس هیئت مدیره انجمن آثار و مفاخر فرهنگی کشور با اشاره به ضرورت الگوسازی از اندیشمندان جامعۀ بومی، گفت: این نخبگان باید در کشور مطرح شوند تا نسل جوان ما الگوی خود را از کشور خود انتخاب کنند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۸

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بنیاد ملی نخبگان، مهدی محقق؛ رئیس هیئت مدیره انجمن آثار و مفاخر فرهنگی کشور و برگزیدۀ جایزۀ علامه طباطبایی در اولین نکوداشت مفاخر زن استان مرکزی با اشاره به ضرورت برگزاری همایش ها و مراسم های تکریم و الگوسازی از مفاخر، بزرگان و اندیشمندان جامعۀ بومی، گفت: این نخبگان باید در کشور مطرح شوند تا نسل جوان ما الگوی خود را از کشور خود انتخاب کنند.

در بخش دیگری از این مراسم، فریبا نظری؛ مشاور وزیر در امور زنان و خانواده از استان مرکزی به عنوان بهشت و پایتخت مفاخر کشور یاد کرد و اظهار داشت: برگزاری اولین نکوداشت زنان مفاخر کشور در استان مرکزی به علت کثرت مشاهیر، مفاخر و سرآمدانی است که زادگاه یا محل زندگی آنها در این استان بوده و منشاء خیر و برکات بسیاری برای جامعۀ ایرانی بوده اند.

وی با بیان اینکه این برنامه در استان های دیگر کشور نیز برگزار و استمرار خواهد شد، افزود: برگزاری چنین نکوداشتی و معرفی چهره های شاخص مفاخر به ویژه در حوزه زنان، زمینه ساز شناخت دقیق و صحیح از پیشینه و تمدن جامعۀ ایرانی است و نقش بسزایی در الگوسازی برای نسل های بعدی دارد.

زهرا فرجی؛ مدیرکل دفتر امور بانوان و خانواده استانداری نیز در این مراسم استمرار مسیر نخبه پروری و کشف استعداد در حوزه زنان را از ملزومات امروز کشور دانست و تصریح کرد: انتخاب استان مرکزی به عنوان دبیرخانه دائمی نکوداشت زنان مفاخر کشور یکی از دستاوردهای این مراسم است.

نادره جلالی؛ مدیر پژوهش های راهبردی و کاربردی انجمن آثار و مفاخر فرهنگی کشور نیز در بخش دیگری از این مراسم تلاش و استمرار در خدمت رسانی به جامعه را از شاخصه های مفاخر ایرانی قلمداد کرد و آنان را الگوهای شایسته برای نسل جوان دانست.

در این مراسم، پروفسور پروانه وثوق؛ بنیانگذار هماتولوژی و آنکولوژی نوین در ایران، پروفسور توران میرهادی؛ مادر ادبیات کودک و نوجوان ایران، دکتر بدرالزمان قریب؛ متخصص زبان سغدی در جهان، دکتر نیک چهره محسنی؛ مؤسس اولین آزمایشگاه روانشناسی کودک، دکتر مریم میرهادی؛ اولین بانوی فارغ التحصیل دندانپزشکی ایران، قدس السلطنه بیات؛ بنیانگذار بیمارستان قدس اراک، پروین اعتصامی؛ بانوی حکیم و شاعر ادبیات فارسی، فرخنده ساوجی ؛ شاعر صاحب دیوان قرن 13 ، عالمتاج قائم مقامی؛ شاعر قصیده سرای دوران قاجاریه، بهجت صدر اراکی؛ اولین نقاش برجسته نوگرای ایرانی، سونیا بالاسانیان؛ هنرمند و نقاش آثار انتزاعی و ملاصغری کمیجانی؛ معلم و مروج برجستۀ قرآن، مورد تکریم قرار گرفتند.

لازم به ذکر است، در پایان از 12 نفر از زنان مفاخر و 16 نفر از زنان شاخص استان تجلیل و از تمبر یادبود اولین آیین نکوداشت زنان مفاخر استان رونمایی شد.

لینک خبر :‌ بنیاد ملی نخبگان
مدیرکل میراث فرهنگی و صنایع دستی استان کرمان گفت: کمبود اعتبارات علت اصلی مرمت نشدن بنای تاریخی بازار کرمان است.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۸ سایت های دیگر : راه آرمان کرمان راه دانا

به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از کرمان ، فرخی مدیرکل میراث فرهنگی و صنایع دستی استان کرمان گفت: محور گردشگری شهر کرمان از میدان ارگ به سمت بازار تاریخی تا میدان مشتاقیه تعریف شده و تاکنون اقدامات خوبی برای مرمت و احیای این منطقه کهن انجام شده است.

وی گفت: کرمان بیشترین بنای تاریخی را در ثبت جهانی دارد و قاطعتا بنا های تاریخی شامل سه بخش می شوند بخشی در تملک میراث فرهنگی، بخشی در تملک مالک (خصوصی) و بخشی مربوط به اداره کل اوقاف و امور خیریه است.

وی بیان داشت: ابناء تاریخی که در حوزه میراث فرهنگی قرار دارد براساس اعتباری که از دولت دریافت می کنیم مرمت و بهسازی را اولویت بندی و با بستن قرارداد با پیمانکار کار را شروع می نماییم.

مدیرکل میراث فرهنگی وصنایع دستی استان کرمان افزود: تا زمانی که اعتبار داریم می توانیم کار مرمت را انجام دهیم و وقتی اعتبار به پایان می رسد مابقی کار به فصل آینده موکول می شود.

فرخی بیان داشت: البته بنا هایی که مالک خصوصی دارند از جمله برخی کاروانسرا ها طبق قانون ما اجازه ورود نداریم و خود مالک باید برای مرمت و بازسازی اقدام نماید.

وی افزود: املاک تاریخی هم که در تملک اداره کل اوقاف هستند نیز به عهده خود آن اداره است مگر اینکه برخی بنا ها به صورت مشترک باید مرمت شود که با مساعدت یکدیگر و با اعتبار موجود کار انجام می شود.

مدیرکل میراث فرهنگی و صنایع دستی استان کرمان تصریح کرد: برخی از قسمت های بازار که مرمت نشده است به علت نبود اعتبار به فصل آینده موکول شده است.
انتهای پیام/ی

تا زمانی که اعتبار داریم کار مرمت را انجام می دهیم

لینک خبر :‌ باشگاه خبرنگاران جوان
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۸

خانه قدیمی منصوری واقع در بلوار سیف الدوله شهر ملایر، متعلق به مرحوم عبدالصمد منصوری است و حدود 2 هزار و850 مترمربع مساحت دارد .

به گزارش ایسنا، منطقه همدان، زیر بنای این اثر تاریخی 470 متر و حیاط آن 2 هزار و380 متر بوده و این بنا در 2 طبقه ساخته شده، طبقه نخست آن با طاق های ضربی و خشتی در اواخر دوران قاجار و طبقه دوم در عصر پهلوی ساخته شده است .

خانه ای که در سال 1380 در فهرست ملی ثبت شد و متأسفانه پس از یک دهه در سال 1391 به درخواست ورثه برای اجازه خرید و فروش از این فهرست خارج شد و پس از این مدت نه به فروش رسیده و نه اقدامی برای حفظ و نگهداری آن انجام شده است .

شهردار ملایر گفت: در مورد اثر تاریخی " خانه منصوری " توافق نهایی با مالکان آن انجام شده است و 3 دانگ آن آماد واگذاری به شهرداری است تا ما نیز بعد تملک آن، اقدامات لازم برای ثبت کردن مجدد آن را در سازمان میراث فرهنگی انجام دهیم.

حسین بابائی در جلسه تخصصی بررسی مسائل و مشکلات شهرستان ملایر، خواستار همکاری بیشتر میراث فرهنگی، اداره دارائی، امور مالیاتی و اداره اوقاف و امور خیریه ملایر در این راستا شد و اظهارکرد: طبق توافق انجام شده تعدادی از املاک شهرداری ملایر در پروژه پلاک 17 به جای 3 دانگ از این اثر تاریخی به وراث داده می شود.

مدیر کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان همدان نیز از اقدام شهرداری ملایر در زمینه حفظ خانه منصوری تقدیر کرد و گفت: در زمینه مرمت این اثر تاریخی آمادگی کامل داریم.

علی مالمیر با تأکید بر اهمیت حفظ این میراث تاریخی، اظهارکرد: با انجام این تملک می توانیم ثبت مجدد ملی آن را در سازمان مرکزی انجام دهیم و در مورد مرمتش اقدام کنیم.

وی در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه امروز حساسیت شورای داوران ثبت میراث جهانی بسیار بیشتر از گذشته شده است، بیان کرد: کمیته های مختلفی برای ثبت جهانی منبت ملایر شکل گرفته است و در زمینه دائرکردن نمایشگاه های دائمی مبل منبت در ملایر و حاجی آباد، درحال پیگیری هستیم تا با همکاری بخش خصوصی محقق شود.

مالمیر با تأکید بر لزوم تولید آثار منبت با کار دست توسط منبتکاران، افزود: باید فضاسازی به گونه ای باشد که داوران ثبت جهانی به محض حضور در شهر ملایر سریع این موضوع به ذهنشان متبادر شود که این شهر، شهر جهانی منبت است.

مدیر کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان همدان با بیان اینکه مطالعاتی اولیه در مورد مرمت یخچال میرفتاح انجام شده است، ادامه داد: پرونده ثبت جهانی تپه نوشیجان ملایر تکمیل شده و در سازمان میراث فرهنگی در تهران مطرح شده است.

مالمیر با اشاره به اینکه سالانه در سطح کشور فقط یک ثبت جهانی میراث فرهنگی رقم می خورد، گفت: به دنبال ثبت جهانی مجموعه نیایشگاه های دوران ماد استان همدان هستیم.

انتهای پیام

لینک خبر :‌ خبرگزاری دانشجویان ایران
معاونت حقوقی رئیس جمهور درخواست وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درخصوص صدور مجوز لازم جهت تغییر بهره بردار چندهزار متر مربع از یک پلاک ثبتی واقع در استان ایلام، از وزارت کشور به آن وزارت برای احداث مجتمع فرهنگی را جهت سیر مراحل بررسی و تصویب هیئت دولت ارائه نموده است.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۷ سایت های دیگر : خبرگزاری جمهوری اسلامی

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر هیئت دولت معاونت حقوقی رئیس جمهور در اجرای ماده (7) آیین نامه مستندسازی و تعیین بهره بردار اموال غیرمنقول دستگاه های اجرایی و به استناد ماده (69) قانون تنظیم بخشی از مقررات مالی دولت، درخواست وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درخصوص صدور مجوز لازم جهت تغییر بهره بردار چندهزار متر مربع از یک پلاک ثبتی واقع در بخش 11 کرمانشاه واقع در شهرستان ایلام استان ایلام، از وزارت کشور (استانداری ایلام) به آن وزارت برای احداث مجتمع فرهنگی را که توسط کمیسیون مستندسازی و تعیین بهره بردار اموال غیرمنقول دستگاه های اجرایی بررسی شده، جهت سیر مراحل بررسی و تصویب هیئت وزیران ارائه نموده است.

لینک خبر :‌ دفتر هیئت دولت
چندسالی است از ظرفیت سالن های سینما برای پخش مسابقات ورزشی استفاده می شود، یار ذخیره ای که می تواند نقش مهمی در توسعه نشاط اجتماعی داشته باشد.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۷

به گزارش سرویس فرهنگی باریش نیوز ، چندسالی است که استفاده از ظرفیت سالن های سینما در پخش مسابقات ورزشی برای مردم و مسئولان معمول شده اما استفاده از این پتانسیل برای ارتقای شاخص نشاط اجتماعی در ارومیه که همچنان از ضعیف بودن زیرساخت های سینمایی رنج می برد، نیازمند بازسازی و تجهیز سالن ها است، مطالبه ای که علیرغم وعده های داده شده همچنان بی پاسخ مانده است.
از ویژگی های سینما می توان به تأثیرگذاری آن در جامعه فرهنگی اشاره کرد که برهمین اساس استفاده از ظرفیت سینماها می تواند تحولات اساسی فرهنگی و هنری قابل توجهی را در پی داشته باشد.
همان طور که در چند روز گذشته شاهد پخش مسابقات والیبال از سینماها بوده ایم و مردم نیز از این امکانی که فراهم شده بود استقبال خوبی داشته و با حضور خانوادگی در سینماها به تماشای والیبال پرداختند و در کنار خانواده و همشهریان خود از دیدن مسابقات لذت بردند.
مردم از برنامه های سینماها استقبال می کنند
یکی از همشهریان ارومیه ای که به همراه خانواده خود جهت تماشای مسابقات والیبال به سینما آمده بود در گفت وگو با خبرنگار باریش نیوز، گفت: استفاده از ظرفیت سینما در بابت تماشای مسابقات والیبال برای من و خانواده ام لذت بخش بود.
وی افزود: اما در حال حاضر سینماهای شهر ارومیه از امکانات کامل رفاهی برخوردار نیستند و باید مسئولان بیشتر به این موضوع توجه کنند تا مردم نیز برای حضور در سینماها رغبت داشته باشند.
جای خالی برنامه های کودکان در سینماهای ارومیه
علی که با حضور فرزند خود به سینما آمده بود در گفت وگو با خبرنگار باریش گفت: رونق سینماها در سطح شهر و استفاده از پتانسیل آن در زمینه های آموزش برای کودکان می تواند اثرات مثبت در پی داشته باشد.
وی گفت: اگر برنامه های آموزشی و فرهنگی ویژه کودکان در سینماها به نمایش گذاشته شود نسل کودکان نیز می تواند در توسعه فرهنگی و هنری نقش داشته باشد و همچنین زمینه فعالیت برای برنامه سازی آموزشی برای قشر کودک نیز محیا می شود.
اعتبار سه میلیارد تومان برای به روز کردن سینماهای استان
حجت الاسلام ناصر خدایاری، مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان غربی نیز در گفت وگو با خبرنگار سرویس فرهنگی باریش نیوز، در خصوص تعداد و وضعیت سینماهای استان اظهار کرد: از 22 سینمای موجود در آذربایجان غربی در حال حاضر 19 سینما به صورت فعال و نیمه فعال در استان فعالیت دارند و تعداد ظرفیت کل سینماهای استان 12 هزار صندلی است.
خدایاری با اشاره به اشراف متولیان هنری استان به مشکلات سینماها و تلاش برای رفع هرچه سریعتر کمبودها، یادآور شد: در حال حاضر اساسی ترین مشکل سینماهای استان، فرسودگی ساختمان ها و نبود تجهیزات و امکانات داخلی سینماها است که این امر نیاز به اهمیت و بازسازی مبرم دارد.
وی عنوان کرد: عمده گلایه مخاطبان سینما از لحاظ وضعیت نامناسب فضا و امکانات داخلی سینماها است که بروز، مدرن و مجهز نیستند در حالی که بسیاری از صنایع در استان نوسازی و بروز شده اند اما سینماها از این قاعده محروم هستند و متاسفانه به امکانات کم و نامناسب بسنده شده است.
مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان غربی در پایان تصریح کرد: برای بازسازی و ساماندهی سینماهای مرکز استان، سه میلیارد تومان تأمین اعتبار در نظر گرفته شده که در صورت ابلاغ و تخصیص بودجه می توان بخش بزرگی از کمبودهای فیزیکی سالن های سینمای استان را برطرف کرده و تعداد مخاطبان حرفه ای هنر هفتم را در استان افزایش داد.

وجود سینماها فرصت مناسبی برای انجام کارهای فرهنگی و هنری است و در صورت فراهم سازی امکانات مناسب در این مکان های هنری، علاقمندان به عرصه های فرهنگ و هنر نیز برای تماشای برنامه های متنوع و اکران فیلم، به سینماها روی می آورند و از این رو صنعت سینمایی در آذربایجان غربی رونق گرفته و تحویل اساسی را شاهد می شود.

لینک خبر :‌ باریش نیوز
یک سازنده بازیهای موبایلی در سمنان با بیان اینکه تولیدات ما به عنوان بازی برگزیده در کافه بازار شد، گفت: این روزها درآمد تولید بازیهای موبایلی از درآمد سینما بیشتر است.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۷ سایت های دیگر : راه دانا

محمدرضا محمدنژاد سازنده بازیهای موبایلی در سمنان در گفتگو با خبرنگار مرآت در خصوص صنعت بازیهای موبایلی گفت: صنعت بازی های موبایلی صنعت ناشناخته ای در ایران است که به مرور دارد جایگاه خود را پیدا می کند.

وی با بیان اینکه طبق آماری که ارائه شده درآمد بازی های موبایلی از درآمد سینما بیشتر است، تصریح کرد: بازیهای موبایلی فضای بیزینس خوبی برای افرادی است که در حوزه نرم افزار حضور دارند و امیدوارم بتوانند به توسعه فضای بازی های موبایلی در کشور کمک کنند.

این سازنده بازیهای موبایلی، به فعالیت خود در عرصه نرم افزاری اشاره کرد و افزود: به مدت 5 سال است که در حوزه تولید اپلیکیشن و بازیهای موبایلی فعالیت دارم و با یک تیم پنج نفره در سمنان به این فعالیت تخصصی اهتمام داریم.

محمدنژاد با اشاره به اینکه تاکنون 3 بازی موبایلی را تولید و روانه بازار کرده ایم، اضافه کرد: بازی "غاراژدها"، بازی "جدولستان" و بازی "جدول سرا" از محصولات عمده تیم پنج نفره ما در زمینه بازیهای موبایلی بوده است.

وی در تشریح این بازیها، اظهار کرد: بازی "غاراژدها " داستان چهار اژدها است که از سرزمین خود دفاع می کنند و می جنگند. این یک بازی جدیدی است که مشابه آن وجود ندارد و برای ساخت آن یک سال زمان صرف کردیم که در سال گذشته نیز در جشنواره هم آفرینی همراه اول به عنوان بازی برگزیده در سطح کشور انتخاب شد.

این سازنده بازیهای موبایلی، ادامه داد: بازی "جدولستان" نیز یک سرگرمی است که بیش از 700 جدول در آن وجود دارد، این بازی بیش از 800 هزار دانلود شده و در حال حاضر 100 هزار کاربر فعال دارد.

محمدنژاد بازی "جدول سرا" را نیز طرحی جدید و تازه دانست که در کشورهای خارجی نیز نمونه آن وجود ندارد و گفت: تفاوت این بازی با سایر بازیهای موبایلی این است که در بازی "جدول سرا" افراد می توانند باهم رقابت آنلاین داشته باشند و مسابقه دهند.

وی با بیان اینکه یک نظام رده سنی خاص برای بازی های موبایلی در ایران وجود دارد که به آن ESra می گویند، تصریح کرد: برای هر کدام از این بازیهای تولیدی رده سنی خاصی را تعریف کردیم که بازی "غاراژدها" برای رده سنی بالای 16 سال می باشد و بازی های "جدولستان" و "جدول سرا" نیز برای رده سنی بالای 13 سال تعریف شده است.

این سازنده بازیهای موبایلی در سمنان با اشاره به اینکه تمام بازیهای ما در مارکت های ایران و همچنین گوگل پلی منتشر شده است، افزود: مارکت اصلی ما برای انتشار این بازی ها "کافه بازار" می باشد که بیشتر کاربران ما نیز از طریق همین مارکت جذب شدند و به عنوان بازی برگزیده نیز انتخاب شده است.

محمدنژاد از تولید دو بازی دیگر خبر داد و اضافه کرد: بازی "چکرچینی" که در مرحله اولیه ساخت است و بازی "کارت بازی" با طراحی خاص، دو بازی در دست ساخت است که تا چند ماه آینده وارد بازار می شود.

وی اظهار کرد: علاوه بر ساخت بازی ها، نرم افزار واقعیت افزوده را نیز به صورت نمونه تولید کردیم ولی حوزه کاری ما به همین مقدار بازی های موبایلی و نرم افزارهای واقعیت افزوده محدود می شود.

انتهای پیام/ م

لینک خبر :‌ مرآت
گناوه - فرماندار گناوه گفت: پس از تحویل زمین از سوی اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی به شهرداری آمادگی کامل برای آغاز عملیات اجرایی ساخت سینما امید گناوه وجود دارد.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۸ سایت های دیگر : خبرگزاری اقتصادی ایران خبر فوری خلیج فارس

به گزارش خبرنگار مهر ، سید علی پاک نژاد عصر دوشنبه در نشست با مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی اظهار داشت: شهرستان گناوه در زمینه های مختلف هنری اثرگذار و به دلیل حضور هنرمندان فرهیخته در استان دارای جایگاه ویژه ای است.

وی افزود: این شهرستان در حوزه کتاب و کتابخوانی با برنامه های متنوع در این حوزه از جمله یکشنبه های کتاب گناوه، سه شنبه ها کتاب در بندر ریگ، برنامه های نشست کتابخوانی در روستاهای مختلف از شهرستان های سرآمد در استان است.

فرماندار گناوه گفت: این شهرستان تنها شهرستان که دارای سه خانه جوان است که برای اولین بار در کشور خانه جوان روستایی در روستای چهار روستایی این شهرستان راه اندازی شد و همه این برنامه ها نشان دهنده اهمیت ویژه مردم و مسئولان شهرستان به فرهنگ و برنامه های هنری است.

وی با اشاره به مسائل و مشکلات اداره فرهنگ و ارشاد گناوه تصریح کرد: کمبود نیروی انسانی، کمبود وسیله نقلیه برای ایاب و ذهاب هنرمندان جهت حضور در رقابت های کشوری و استانی، مشکلات ساختمان اداری این اداره در شهرستان از مسائل مهم است که انتظار داریم برطرف شود.

وی با اشاره به فعالیت گروه های هنری مختلف در شهرستان گناوه گفت: با وجود هنرمندان خلاق و گروه های هنری مختلف و فعال، این شهرستان با کمبود فضای هنری روبرو است و فضاهای ایجاد شده جوابگوی هنرمندان نیست و نیاز به فضاهای بیشتری برای فعالیت هنرمندان است.

پاک نژاد پیرامون سینما امید تصریح کرد: طرح احداث سینما امید در سه نقطه از شهرهای کشور مصوب شده که شهرستان گناوه به عنوان یکی از شهرستان های کشور به عنوان پایلوت برای اجرای این طرح در استان بوشهر انتخاب و به وزارت کشور معرفی شد.

وی اضافه کرد: مسائل و مشکلاتی مربوط به احداث طرح سینمای امید در شهر گناوه وجود دارد قابل حل است و باید هر چه سریع تر عملیات اجرایی آن آغاز شود.

فرماندار گناوه بیان کرد: پس از تحویل زمین از سوی اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی به شهرداری آمادگی کامل برای آغاز عملیات اجرایی آن وجود دارد.

وی خاطر نشان کرد: شورای اسلامی شهر گناوه موظف است امسال برای احداث سینما امید اعتبارات فرهنگی اختصاص دهد.

پاک نژاد گفت: با نگاه و توجهی که استاندار بوشهر به این طرح دارد تمام توان و تلاش خود را برای محقق شدن این طرح به کار خواهیم بست و مجموعه شهرستان آمادگی همکاری کامل را برای اجرای این طرح دارد تا هرچه سریع تر این طرح به بهره برداری برسد.

فاطمه کرمپور مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان بوشهر در این نشست گفت: توسعه اقتصادی و زیرساخت های آن باید همزمان و هم راستا با توسعه فرهنگی باشد و تنها در این صورت می توان گفت دارای یک جامعه توسعه یافته هستیم.

وی افزود: احداث سینما یکی از موارد مهم فرهنگی در هر شهر یا شهرستان است و شهرستان گناوه با توجه به جمعیت و ظرفیت های موجود آن باید این امر مورد اهتمام مسئولان باشد.

مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان بوشهر گفت: در شرایط موجود اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی این آمادگی را دارد که زمین احداث سینما امید را تحویل و برای انجام کارهای بعدی در اختیار شهرداری قرار دهد.

وی بیان کرد: مسئولان شهرستان همت مضاعف برای اجرای این طرح در سال جاری را داشته باشند تا هر چه سریع تر اجرای طرح سینما امید گناوه انجام شود.

کرمپور تصریح کرد: اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی در هفته آینده مشکل زمین را پیگیری و امید است با مشخص شدن جانمایی زمین سینما امید گناوه این اتفاق خوب و میمون در شهرستان انجام و عملیات اجرایی این طرح آغاز شود.

کد خبر 4643661

لینک خبر :‌ خبرگزاری مهر
گام خبر: رضا معتمد در یادداشتی راجع به حاشیه های جایزه ادبی بوشهر مواردی را عنوان کرده که خلاف واقعیت است که به جهت روشن ساختن افکار عمومی، نکاتی در انتقاد به یادداشت ایشان گوشزد می شود.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۷

یادداشتی در پاسخ به فعال رسانه ای اصلاح طلب

به گزارش گام خبر رضا معتمد در یادداشتی راجع به حاشیه های جایزه ادبی بوشهر مواردی را عنوان کرده که خلاف واقعیت است که به جهت روشن ساختن افکار عمومی، نکاتی در انتقاد به یادداشت ایشان گوشزد می شود.

آقای معتمد جهت به حاشیه راندن، سناتوری رسول پرویزی را یکی از وجوه کم اهمیت شخصیت او می داند در حالی که آثارش به واسطه نزدیکی به دربار پهلوی، انتشار حداکثری داشتند. سناتورها حُکم جاده صاف کن برای پهلوی داشتند و در تمام جنایات شاه علیه مردم، شریک بودند. موضوع رسول پرویزی اصلا سیاسی نیست که آقای معتمد به مسائل جناحی ربطش می دهد و از شاگردی حداد عادل نزد دکتر نصر می گوید. شاگردی اشخاص که ملاک سنجش نیست.

تفاوتی که پرویزی با دیگر کسانی که در نوشتار آقای معتمد به عنوان افراد با شخصیت های دوگانه ادبی-حکومتی نام می برد، سرسپردگی محض وی با دیگران است و اینکه در حین انجام وظیفه برای پهلوی ها، دار فانی را وداع گفته است. ولی افراد با شخصیت های دوگانه ادبی- حکومتی دیگر، از منتقدان پهلوی و جهت اصلاح امور جذب دربار شده اند. خوب است جناب معتمد مصاحبه های دکتر نصر را بخوانند سپس راجع به ایشان نظر دهد.

این نوع دفاعیه از عملکرد همکاران پهلوی، به شخصیت آقای معتمد ضربه می زند و البته سیاست زدگی وی را عیان می سازد.

جهت اطلاع آقای معتمد تاکید کنم که اعتراض به نصب بنرِ سناتورهای پهلوی، یک موضوع فرهنگی است که در چارچوب فعالیت های مدنی می گنجد و همانطور که اعتراضی اجتماعی نسبت به حذف شهید حسین فهمیده از کتاب درسی صورت گرفت، این اقدام شهروندان هم در همین قالب درک شود.

صِرف چاپ داستانی از شلوارهای وصله دار در کتاب درسی، جوازی منطقی جهت بنر کردن تصویر سناتور نمی شود که اقدام مدیر مؤسسه فرهنگی و ورزشی شهرداری بوشهر و دست اندرکاران دوسالانه ادبیات استان بوشهر را توجیه می کنید. اگر صرفا همین دلیل بوده، پس وای به جریان فرهنگی اصلاح طلب و اعتدالیونِ همکار که نبش قبر ادیبان دربار و زنده کردن آنان را مجاز می دانند.

معتمد در فرازی دیگر از دفاعیه خود از سناتور پهلوی، بی اطلاعی مردم، به ویژه نسل جوان این استان را توجیه کافی در برگزاری چنین برنامه هایی می داند و می پذیرد عقاید دینی و مذهبیِ چوبک، مغایر با شریعت است. ولی عجیب آنکه چنین استدلالی از رضا معتمد صادر شده است و مانند سلف خود، مردم را نادان فرض کرده است.

سوالی که من از ایشان می پرسم، این است: مگر نه آنکه این جریان ضدفرهنگیِ موسسه فرهنگی شهرداری را جوانان بوشهری متوجه شدند و در مطالبه گری رسانه ای، خواستار بررسی این موضوع شدند؟ بنابراین سخن آقای معتمد گزافه است که اعتقاد دارد مردم بوشهر از سوابق سناتورهای پهلوی و نویسندگان درباری بی اطلاع هستند.

معتمد در پاراگرافی دیگر، مقصود موسسه فرهنگی شهرداری را معرفی داشته های فرهنگی و ادبی استان، صرف نظر از سوابق فکری و عقیدتی شان دانسته است که عذر بدتر از گناه و ترویج سکولاریسم فرهنگی است. کسانی که با موازین اندیشگانی آشنایی لازم را دارند، به خوبی می دانند ریشه ها و سوابق فکری عقیدتی نویسندگان از آثارشان جدا نیست و تِز هنر برای هنر فقط برای تحمیق توده ها در جوامع سرمایه داری، پس از مدرنیته شکل گرفت و البته توسط پست مدرنیسم هم مورد انتقادات جدی قرار گرفت. اینکه نوشتارها را بدون ایدئولوژی و شیوه زیستِ نویسنده ی آنها مورد بررسی قرار دهیم، قلب واقعیت و تحریف نویسنده است. زیرا هیچ اثر هنری فرهنگی بدون ارزش مداری خالق اثر، تولید نمی شود. چه این ارزش از نظر ما منفی باشد چه مثبت. ولی بدون ارزش های بنیادین نویسنده، که البته هر نویسنده ای واجد آنهاست، قابلیت تولید پیدا نمی کند.

آقای معتمد توجیه دیگری هم آورده که معرفی داشته های ادبی و فرهنگی استان آن هم از منظر تاریخ ادبیات از اهداف موسسه فرهنگی ذکر کرده است. شگفتا که موسسه با "بنر" می خواهد این مهم را به سرانجام برساند. آقای معتمد مگر می شود میراث ادبی (البته به زعم شما) را از منظر تاریخ ادبیات با بنر و پوستر معرفی کرد؟ یا با جلسات نقد و نظر و دعوت از تمامی سلیقه های فرهنگی و بدور از هیاهوهای سیاسی، این کار را کرد؟ چرا این دوسالانه فقط از طیف خاصی دعوت کرده و اجازه نقش آفرینی به دیگر سلائق فکری فرهنگی را نداده است؟ آیا موسسه فرهنگی ارث جریان خاصی است یا متعلق به همه مردم شهر است؟ و اصولا این دوسالانه چه تاثیری بر روند ادبیات در بوشهر داشته است؟ گزارشی هم تابحال منتشر شده است؟ یا فقط ریخت و پاش و هزینه کرد بیت المال؟

معتمد در قسمتی از دفاعیه اش از شخصیت های ضدارزشی، سوالی را مطرح کرده: تداوم جنجال ها و ایراد انواع اتهام ها و نارواها به یک نهاد فرهنگی و مسئول آن با چه هدفی صورت می گیرد؟ آیا می توان باور کرد که این فریادها برای رضای خدا است و به قصد تسویه حساب های سیاسی و منافع باندی و گروهی نیست؟ .

از آنجایی که آقای معتمد مانند جناح مطبوعش، همه چیز را سیاسی می بیند و همیشه در قالب تنگ سیاست زدگی تحلیل می کنند، حرکت شهروندان در انتقاد فرهنگی از اقدامات ضدفرهنگی موسسه را جنجال می بیند و با رویکرد نیت خوانی و علم غیب ، آن را در راستای تسویه حسابهای سیاسی قلمداد می کند. رضا معتمد به جای اتهام زنی و جاروجنجال، منافع باندی و گروهی را روشن کند و اگر مستنداتی در این زمینه دارد، منتشر کند. سخنان بی اساس و بی پایه، از اهالی فرهنگ نباید صادر شود و بهتر است مدعای خود را اثبات کنید.

سیاست زدگی معتمد و کلیشه ای بودن تفکر وی، آنجایی آشکار می شود ک در یک متن انتقادی-ادبی در تارنمای خلیج فارس، از تتلو و همکاری وی با رئیسی می گوید. ترکیب مولفه های ناهمگون و خلق مفاهیمِ دَرهم، از مهارتهای این طیف فکری است. برای بنده سوال است که چرا آقا رضا معتمد ماست ها را در قیمه ها می ریزد شاید هم چون به همین شیوه در انتخابات گذشته نتیجه گرفته اند و ثمره آن وضعیت اسف بار اقتصادی مردم شده است باز هم فکر می کنند این شیوه جواب می دهد.

ولی انگار فراموش کرده است که پای تتلو را اصلاح طلبان به سیاست کشیدند و اول بار برای فتنه گران در سال 88 برای سران فتنه ترانه خواند آیا آن روز هم اینقدر منتقد بودید راستی از خوانندگی و حمایت ساسی مانکن برای کروبی هم بگوید حالا اگر یک خواننده چند دقیقه یک نامزد انتخاباتی را در فرودگاه ملاقات کرده و اظهار توبه کرد وی به عنوان یک روحانی آنجا باید مثل شما نیت خوانی می کرد و تتلو را سنگ می زد.

و در ضمن شما حرف های بی ادبانه تتلو را با نوشته های پرویزی مقایسه کردید خیر آن حرف ها را با فساد اخلاقی گسترده پرویزی و حرف های محفلی او که قدیمی ترها نقل می کنند در یک ترازو بگذارید و از دیگر سو پرویزی جاسوسی کرده و در جنایت سهم داشته چرا شما می خواهید ماله کش جنایتکاران فاسد اخلاق عصر پهلوی شوید کاش کتاب عبدالله شهبازی درباره علی دشتی را می خواندید تا به شخصیت ماکیاولیستی او بیشتر پی می بردید شاید هم می دانید و منافع سیاسی شما را مجبور به دفاع از اقدامات ضد فرهنگی کرده است

آقای معتمد با کنار هم چیدن موضوعات نامربوط که اتفاقاً در زمانهای مختلف رخ داده اند، به دنبال پدید آوردن مفاهیمی جدید است که با پروپاگاندا بتواند منتقدان را سرکوب کند و صدای هر مخالفی را خفه کند. البته این سلوک اصلاحات است، مثل آنجایی که سید عبا شکلاتی دانشجویان منتقد در دانشگاه تهران را تهدید به اخراج و بیرون انداختن کرد.

طاها دشتی

انتهای پیام /

واکنش امام جمعه بوشهر به نصب تصاویر سناتورهای پهلوی در شهر/ امیدواریم این هنجارشکنی ها تکرار نشود ورود دادستان به ماجرای نصب تصاویر سناتورهای پهلوی در بوشهر تصاویر سناتورهای پهلوی از سطح بوشهر جمع شد/ نوبت پاسخگویی شهرداری است نصب تصاویر سناتورهای پهلوی در شهر بوشهر+عکس چه کسی پشت پرده جسارت های این خانم نمک نشانس است؟! دو سکوی فاز 13 پارس جنوبی آماده تولید شدند عملیات بارگیری همزمان دو سکوی فاز 13 پارس جنوبی آغاز شد عملیات خط دوم لوله گذاری دریایی فاز 13 پارس جنوبی تکمیل شد 3 پایه مشعل سکوی فاز 13 پارس جنوبی بارگیری شد

معتمد - رضا معتمد - سناتورهای پهلوی -

لینک خبر :‌ گام خبر
مشاور فرهنگی و رسانه ای استاندار بوشهر با اشاره به افزایش 10 برابری قیمت کاغذ و 6 برابری زینک چاپ گفت: بحران قیمت کاغذ و زینک دامن بازار نشر را تحت تاثیر قرار داده به گونه ای که چاپ 40 درصد مطبوعات استان بوشهر تعطیل شد.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۸ سایت های دیگر : ندای استان خبرگزاری مهر روزنامه همشهری

به گزارش خبرگزاری تسنیم از بوشهر ، اکبر صابری صبح امروز در نشست با مسئولان دستگاه های اجرایی استان بوشهر با بیان اینکه 116 رسانه و مطبوعات در استان دارای مجوز فعالیت هستند اظهار داشت: 2 روزنامه، 26 هفته نامه، 17 ماهانه و فصل نامه، 55 رسانه مکتوب و 61 سایت خبری دارای مجوز فعالیت هستند و این در حالی است که برای بیش از 2 برابر این سایت های خبری هنوز مجوز فعالیت صادر نشده است.

وی، با اشاره به بحران افزایش قیمت کاغذ و زینک و تحت تاثیر قرار گرفتن فعالیت مطبوعات گفت: افزایش 10 برابری قیمت کاغذ و شش برابری قیمت زینک فعالیت مطبوعات در کشور و استان بوشهر را تحت تاثیرقرار داده است.

مشاور فرهنگی و رسانه ای استاندار بوشهر با اشاره به فعالیت شش هفته نامه و 2 روزنامه در حال حاضر تصریح کرد: از 55 رسانه مکتوب استان بوشهر به سبب افزایش قیمت کاغذ و زینک تنها 8 هفته نامه و روزنامه در استان بوشهر فعالیت می کند که 21 درصد مجموعه کل این رسانه ها می شود.

صابری با بیان اینکه 79 درصد مطبوعات استان بوشهر یا اصلا فعالیت نمی کنند یا با تاخیر چاپ می شود افزود: در سه ماه نخست امسال شش هفته نامه استان بوشهر ماهانه یک شماره، 8 هفته نامه 2 بار در ماه و در مجموع 42 درصد مطبوعات استان بوشهر فعالیت می کنند.

وی، از تعطیلی 40 درصد فعالیت مطبوعات استان بوشهر خبر داد و بیان کرد: فعالیت چاپ مطبوعات در استان بوشهر به کمتراز نصف رسیده و این در حالی است که تیراژ چاپ این مطبوعات کاهش قابل توجهی یافته است و حدود 20 درصد مطبوعات به صورت نامنظم منتشر می شود.

مشاور فرهنگی و رسانه ای استاندار بوشهر با تاکید بر حمایت از مطبوعات استان در چاپ آگهی افزود: همه روابط عمومی دستگاه های اجرایی دارای منابع مالی در عرصه چاپ آگهی و عملکرد فعالیت ادارات خود هستند که باید در این زمینه به مطبوعات کمک کنند.

صابری بر چاپ آگهی در مطبوعات به صورت عادلانه تاکید کرد و گفت: باید آگهی ادارات به اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی ارائه شود تا به صورت عادلانه بین مطبوعات توزیع شود و حق کسی ضایع نشود.

انتهای پیام/ش

لینک خبر :‌ خبرگزاری تسنیم
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۷ سایت های دیگر : روزنامه اصفهان زیبا

رئیس انجمن هنرهای نمایشی اصفهان گفت: منکر حال بد تئاتر شهر نیستم، اما در حال حاضر، بهترین راهکار، تعامل و گفتگوست، نه گل آلود کردن آب.

محمد ترابی در گفت وگو با خبرنگار ایسنا-منطقه اصفهان، با اشاره به انتشار بیانه اعتراضی هنرمندان تئاتر اظهار کرد: در متن بیانیه به مواردی اشاره شد که اشتباه بود و ما به دوستان اطلاع دادیم که سه چهار مورد از این بندها عملاً غلط است و بعد هم دیدیم که تکذیب شد. این موجب می شود که استاندار، دیگر به هنرمندان اعتماد نکند. اگر متن بیانیه اصلاح نمی شد، دود آن به چشم تئاتری ها می رفت.

رئیس انجمن هنرهای نمایشی اصفهان ادامه داد: تالار هنر تخریب شده اما خود هنرمندان بودند که درخواست داشتند پلاتو و سالن بلک باکس و ... مناسب سازی شود. شهرداری هم باید تالار هنر را تخریب کند تا بتواند این مشکلات را مرتفع کند.

وی با اشاره به خصوصی شدن سالن فرشچیان گفت: این کار بر اساس اصل 90 صورت گرفته و کاری از دست ما ساخته نیست.

ترابی تأکید کرد: اگر این بیانیه اعتراضی تازه نوشته شده باید بگویم که ما ماه ها قبل، مکاتباتی قانونی درباره تمام بندهای مورد اشاره هنرمندان داشته ایم و برای تک تک کسانی که در حوزه نمایش دخیل هستند نامه فرستاده ایم. رونوشت این نامه ها هم برای مدیرعامل انجمن هنرهای نمایشی کشور ارسال شده و البته برای رسانه ای کردن آن، منتظر پاسخ مسئولان بوده ایم.

وی افزود: در مورد تالار هنر با آقای عیدی جلسه داشته ایم تا در صورت امکان، مکانی را به صورت جایگزین معرفی کنند و یا حمایت مالی از کارهای در حال اجرا داشته باشند. مکاتباتمان با شهرداری نیز از سر گرفته شده تا بخواهیم زودتر از موعد تالار هنر را تکمیل کنند. با رئیس حوزه هنری نیز جلسه ای خواهیم داشت و در اصل، قرار نیست در حوزه اجرا درگیری داشته باشیم. انجمن هم زیر نظر اداره ارشاد است و نمی شود خودزنی کرد.

رئیس انجمن هنرهای نمایشی اصفهان، از ارائه گزارش عملکرد انجمن هنرهای نمایشی اصفهان در مجمع عمومی نیز خبر داد و گفت: مجمع عمومی ما به زودی برگزار می شود و تمام اقداماتی که طی این مدت انجام داده ایم به اطلاع هنرمندان خواهد رسید.

وی، تعامل و گفتگو را بهترین راهکار در شرایط فعلی تئاتر اصفهان دانست و اظهار کرد: منکر نیستم که حال تئاتر خوب نیست، اما اینکه بدون تحقیق و پیش برآورد هم چیزی را علنی کنیم نمی پسندم و معتقدم که این کار فقط تنش ها را بیشتر می کند. عده ای می خواهند از آب گل آلود ماهی بگیرند اما اگر ماهی ای هم در آب باشد با این وضعیت کشته می شود.

ترابی خاطرنشان کرد: مصلحت آمیزتر این است که تمام نهادهای متولی تئاتر، دوستانه کنار هم بیایند و با توجه به مشکلات اقتصادی و زیرساختی با هم تعامل سازنده داشته باشند.

کد خبرنگار:13038

انتهای پیام

لینک خبر :‌ خبرگزاری دانشجویان ایران
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۷

مروز برای چندمین بار خبر نمایشگاه سیاه قلم جمعی از دوستان را به عنوان فعالیت هنری در عرصه تجسمی را دیدم. این چندمین نمایشگاهی است که با این شیوه در مهاباد عرضه می شود و جای بسی تاسف دارد که والیان امر بدون هیچ تخصصی سعی بر صدور مجوز برای عرضه این فنون به عنوان فعالیت هنری را دارند. شیوه ی به کار رفته برای تولید این سیاه قلم ها سالهاست که در مجامع هنری دنیا منسوخ شده است. فعالینِ(هنرمندان) دست به قلم این حوزه کمتر در جهت تولید اثر هنری گام برمی دارند و بیشتر سعی شان جذب هنرجو و بازاریابی برای خود است. نکاتی که باید در دیدن چنین آثاری که حامل بار معنایی اثر هنری اند مد نظر داشت، بیشمارند و اشاره اندک من در حد سوادم به موارد زیر است:

استفاده از عکس برای الگوبرداری بدون اجازه عکاس. منبع تصویری این آثار عکس است که توسط دیگر عکاسان گرفته شده اند. از آن خودسازی تکنیکی که ریچارد پرینس با گرفتن عکسی از عکس گاوچران متعلق به سم ایبل و باز نشرش به عنوان اثری مجزا بود، به وجود آورد و عملکرد او صریحأ تحلیل مقاله اثر هنری در بازتولید مکانیکی اثر والتر بنیامین بود. ولی بدون وجود استیتمنت که بیانگر تفکر هنرمند راجع به کارش است نمی توان چنین برداشتی از این آثار کرد( هرچند که نگارنده مطمئن از عدم آگاهی هنرمندان این نمایشگاه از این مباحث است). پس می توان نتیجه گرفت این آثار متعلق به اشخاص دیگریست.
هدف قرار دادن احساسات مردمی؛ که به بزرگداشت دیگر هنرمندان(هه ژار، هیمن و ...) در قالب نوع ضعیفی از شبیه سازی می پردازند که به خودی خود امری نکوهیده نیست ولی مشکل جای دیگری است، تهی بودن . تهی بودن بخش دیگری از این آثار است که کمکی به پیداش گفتمان نمیکند. اندیشه را نمی کاود. بر روح آدمی خراش نمی اندازد و آدمی را به وجد نمی آورد. در این قبیل بزرگداشت ها هدف نقاش نشان دادن بُعدهایی از کار هنری یا شخصیتی و یا پنهان آن هنرمند است که طراحی شده است و در این امر نیز بسیار ضعیف عمل شده است
فقر خلاقیت در این آثار موج می زند که نه تنها ما را با خود به پیش نمی برد بلکه واپس گرا نیز هستند. عین به عین بودن . وای چه هنرمندانه است دقیقأ شبیه خودش است ؛ جمله ای است که به کررات در این گونه نمایشگاه ها به گوش می رسد و غافل از اینکه این شیوه شبیه سازی بعد از پیدایش عکاسی و عدم نیاز به نقاشی به این روش از بین رفته است. فتورئال و هایپر رئالسیم حرکتی بود از سوی برخی از هنرمندان پیشرو برای به چالش کشیدن قدرت بشری و رقابت با دوربین که وجود چنین بینشی نیز در آثار ارائه شده نیز وجود ندارد و اگر هم وجود دارد برنده این رقابت به قطع یقین دوربین بوده است.
جنبه های زیبا شناسانه(به عنوان امری فلسفی) این آثار به شدت پایین است نه فرم دارند و نه محتوا، نه حامل اندیشه اند و نه می توان آن ها را به خاطر سپرد، نه خلاقند و نه چالش برانگیز و هزاران نه دیگر.
عدم حمایت مسئولین مرتبط از شهرداری گرفته تا فرمانداری و اداره فرهنگ و ارشاد از هنرمندان مستعد باعث به وجود آمدن چنین فضایی در حوزه ی هنر تجسمی در شهرستان مهاباد شده است. فارغ التحصیلان زیادی در شهرستان وجود دارند که با اندک هزینه ای می شود با برگزاری چند مستر کلاس، در اختیار گذاشتن چند بوم و چند عدد رنگ و حتی یک اتاق برای نقاشی می توانند فضای تجسمی را دگرگون کنند و ازبیراهه رفتن عده ای کثیری از هنرجوهای علاقمند به این حوزه جلوگیری کنند.
هژیر ملا

لینک خبر :‌ ریکار
پروژه کتابخانه مرکزی کلان شهر اراک که قرار بود به یکی از قطب های فرهنگی شهر تبدیل شود پس از دو بار کلنگ زنی(یک بار در سال 86 و بار دیگر در سال 93) ساختش در سال 93 آغاز و همچنان نیمه تمام است.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۸ سایت های دیگر : دیار آفتاب حامیان ولایت

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از دیار آفتاب ؛ بهره برداری از پروژه های عمرانی در هر کشوری یکی از نمودهای بارز اقتصاد پویای آن کشور است. پروژه های عمرانی ای که نه تنها در چرخش سرمایه در کشور تأثیرگذار خواهند بود بلکه رضایت اجتماعی و در کنار آن اشتغال را نیز در پی خواهد داشت. نکته اینجاست که تحقق این دستاوردها فقط درگرو کلنگ زنی و آغاز بی پایان پروژه های عمرانی نیست بلکه نیازمند بهره برداری از آن هاست.

مطمئناً به هر یک از استان ها و شهرهای کشور که سر بزنیم نمونه ای از پروژه های عمرانی ای را می بینیم که نشان نیمه تمامی را به خود اختصاص داده اند. امروز پروژه های نیمه تمام کشور دارای ظرفیت های بسیاری در حوزه هایی چون اشتغال است و بنا بر گفته بسیاری از کارشناسان و فعالان این حوزه، نزدیک به 700 هزار شغل در آن ها نهفته است. باید گفت در حال حاضر تمامی این فرصت ها تبدیل به تهدید شده و با توجه به اینکه تمامی این پروژه ها برآمده از وعده های ریزودرشت مسئولین در سفرهای استانی و غیر استانی بوده است نتیجه ای جز بی اعتمادی مردم نسبت به مسئولین نداشته و با صراحت می توان گفت که پروژه های نیمه تمام کشور تبدیل به یک معضل اجتماعی شده اند.

بر اساس اعلام مسئولین وزارت راه و شهرسازی 86 هزار پروژه نیمه تمام در کشور در حوزه های مختلف ورزشی، راه، انرژی، آموزشی و ... وجود دارد که بسیاری از نمایندگان مجلس و فعالین این حوزه در اظهارنظرهای مختلف، اعتبار موردنیاز برای اتمام این پروژه ها را نزدیک و برخی بیش از 500 هزار میلیارد تومان و حتی برخی آن را تا 700 هزار میلیارد تومان هم برآورد کرده اند. در اظهارنظرهای دیگر زمان موردنیاز برای به پایان رسیدن این پروژه ها بدون اضافه شدن پروژه جدید، به گفته برخی 30 سال و به گفته برخی دیگر 15 الی 20 سال تخمین زده شده است.

عضو کمیسیون اقتصادی مجلس:
20 سال برای اتمام پروژه های نیمه تمام زمان لازم است

کریمی عضو کمیسیون اقتصادی مجلس در خصوص پروژه های نیمه تمام می گوید: بر اساس بررسی ها زمان لازم برای این پروژه های نیمه تمام 20 سال است و جلوگیری از آغاز پروژه های جدید، حرکت به سمت مدل های تأمین مالی از سمت بخش خصوصی و فروش و واگذاری طرح های نیمه تمام از راه حل های ارائه شده برای حل این مشکل است.

نماینده مردم اراک خنداب و کمیجان در خصوص اعتبار موردنیاز برای طرح های نیمه تمام کشور می افزاید: حجم مبلغ موردنیاز برای پروژه های نیمه تمام در کشور نزدیک به 600 هزار میلیارد تومان است.

با توجه به اینکه دولت در تأمین اعتبار موردنیاز برای تکمیل این پروژه ها ناتوان بوده و با توجه به مشکلات اقتصادی موجود و عدم تغییر آن چنانی در بودجه عمرانی کشور طی سال 98، یکی از راه هایی که می تواند به حرکت رو به پایان پروژه های نیمه تمام کمک کند واگذاری این پروژه ها به بخش خصوصی است که می توان با ارائه تسهیلات مشوقانه، مردم و سرمایه گذاران را به سمت سرمایه گذاری در این پروژه ها ترغیب کرد. همچنین از طرفی ورود سرمایه گذاران خارجی و استفاده از فاینانس البته با رعایت شرط های مرتبط با این حوزه که خود بلای جان اقتصاد کشور نشود، می توانند دولت را در این عرصه کمک دهند که البته نکته مهم اینجاست که بیشتر این پروژه ها برای سرمایه گذاران صرفه و سود اقتصادی ندارد و مطمئناً سرمایه گذار در عرصه ای وارد می شود که سود مشخصی داشته باشد.

اجازه جذب 30 میلیارد دلار فاینانس خارجی و معرفی بیش از 14 هزار پروژه نیمه تمام برای ارائه به بخش خصوصی از قدم هایی است که در این حوزه برداشته شده است.

در همین راستا استان مرکزی نیز از مسئله پروژه های نیمه تمام مستثنی نبوده و این پروژه های ملی و استانی در اقصی نقاط این استان مخصوصاً در شهر اراک به موضوعی زبان زد برای خاص و عام تبدیل شده است. پروژه هایی مانند بیمارستان ولیعصر (عج) به عنوان بزرگ ترین بیمارستان غرب کشور، پروژه غیر هم سطح منطقه سنجان که در کریدور اصلی مواصلاتی کشور قرارداد، پروژه بزرگ ترین کتابخانه عمومی کشور، حفظ و نگه داری از راه های استان، تکمیل آب رسانی به شهر اراک از سد کمال صالح و... که این ها تنها تعدادی از 1000 پروژه نیمه تمام استان مرکزی است که منتظر رسیدن اعتبارات ملی و استانی هستند.

برچسب نیمه تمامی بر پیشانی بزرگ ترین کتابخانه عمومی کشور

یکی از پروژه هایی که چند سالی است در شهر اراک به عنوان پروژه ی نیمه تمام مطرح شده پروژه کتابخانه عمومی اراک است که با توجه به اینکه این پروژه عنوان بزرگ ترین کتابخانه عمومی کشور را به خود اختصاص داده از اهمیت ملی نیز برخوردار شده است.

کتابخانه مرکزی اراک، پروژه ای که هرچند از ابتدا اماو اگرهای فراوانی برای شروعش وجود داشت اما پس از دو بار کلنگ زنی(یک بار در سال 86 و بار دیگر در سال 93) ساختش در سال 93 آغاز شد.

پروژه کتابخانه مرکزی کلان شهر اراک که قرار بود به یکی از قطب های فرهنگی شهر تبدیل شود در مساحت6800 مترمربع و با زیربنای 18500 مترمربع و با اعتبار اولیه 17 میلیارد و 500 میلیون ریال از سال 93 با قول مساعد استاندار وقت مبنی بر بهره برداری در سریع ترین زمان ممکن، آغاز به کارکرده است.

بر اساس طرح اصلی، این پروژه در 7 طبقه شامل مخزن کتاب، تالار اجتماعات، نمایشگاه و فروشگاه محصولات فرهنگی،کتابخانه کودکان و کلاس های آموزشی،کانون نابینایان و کم توانان جسمی، بازارچه کتاب، سایت کامپیوتری، فضاهای مجزای مطالعه، ساختمان اداری، اتاق های محققین، بخش صحافی، نمازخانه، آمفی تئاتر و غیره احداث می گردد و دارای سالن های مجزا ویژه آقایان و بانوان خواهد بود.

بنا به گفته رئیس سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان مرکزی زمان تقریبی برای افتتاح و بهره برداری از این کتابخانه با در نظر گرفتن تخصیص کامل بودجه ای بالغ بر 20 میلیارد تومان برای این پروژه، دو سال است اما مطمئناً این سرعت در روند ساخت خبر از انتظاری بیش از این ها می دهد.

کتابخانه مرکزی اراک که قرار بود با اعتبارات ملی ساخته شود، باوجود طرح های متعدد و نیمه کاره دولت از این اعتبارات بی نصیب ماند، اعتبارات استانی هم جوابگوی تأمین هزینه های تکمیل این پروژه نیست. علاوه بر مشکل بودجه که طولانی شدن اجرای آن، این مشکل را دوچندان کرد، عدم جای نمایی مناسب پروژه از مشکلات اصلی محسوب می شود. قرار دادن کتابخانه مرکزی در میدان سرداران که خود محل تردد خودروهای زیادی است، همچنین نزدیک بودن به محل بیمارستان می تواند به مشکلاتی ازجمله افزایش ترافیک آن منطقه دامن بزند.

حالا یک ماهی است که بعد از یک سال تعطیلی ادامه ساخت پروژه بزرگترین کتابخانه عمومی کشور شروع به کار کرده است.

سرپرست بخش نظارت پروژه:
ادامه ساخت پروژه کتابخانه عمومی کشور بعد از یک سال تعطیلی

ملکیاری سرپرست بخش نظارت پروژه در گفتگو با دیارآفتاب گفت: این پروژه از سال 93 شروع شده است و تا سال 96 در آن کار صورت گرفته است اما در سال 97 و دو ماهه سال 98 این پروژه تعطیل بود.

ملکیاری ضمن بیان اینکه نزدیک به سی روز است که پروژه دوباره آغاز شده است عنوان کرد: اگر از نظر ریالی و مالی به مشکل خاصی برخورد نکنیم حداقل یک سال و نیم دیگر این پروژه به پایان می رسد.

معاون هماهنگی امور عمرانی استاندار مرکزی:
25 میلیارد تومان اعتبار مورد نیاز برای تکمیل بزرگترین کتابخانه عمومی کشور

معاون هماهنگی امور عمرانی استاندار مرکزی نیز در اظهار نظری گفت: با توجه به افزایش هزینه ها اعتبار موردنیاز برای این پروژه متغیر است اما می توان گفت در حال حاضر پیش بینی این است که این پروژه بین 23 تا 25 میلیارد دیگر نیاز به هزینه داشته باشد و باید گفت که تابه حال نیز حدود 13 الی 14 میلیارد برای این پروژه هزینه شده است.

کنار هم قرار دادن برآورد اولیه هزینه موردنیاز برای اتمام این پروژه و میزان اعتبارات اختصاص یافته به آن و همچنین سرعتی که این پروژه طی چند سال گذشته در مرحله آغاز به کار و مرحله ساخت داشته نشان از این دارد که برخی از وعده ها مبنی بر اینکه این پروژه در سال آینده به بهره برداری می رسد، قابل درک و باور نیست.

دبیر کل نهاد کتابخانه های عمومی کشور:
بزرگ ترین کتاب خانه عمومی کشور در سال 99 افتتاح خواهد شد

علیرضا مختار پور دبیر کل نهاد کتابخانه های عمومی کشور با حضور در محل اجرای این پروژه ضمن بیان اینکه در کشور مراکز استان های اندکی هستند که کتابخانه مرکزی قابل توجهی دارند عنوان کرد: یکی از پروژه هایی که مدت ها از زمان آن گذشته و به دلایل مختلف اداری و مالی مدت ها متوقف مانده بود کتابخانه مرکزی اراک است و با اینکه از سال 83 -84 زمین این پروژه اختصاص پیدا کرد ولی عملاً با همت مسئولین استانی فعلی از سال 93، کار احداث این پروژه آغاز شد.

وی با اشاره به شرایط نامطلوب اقتصادی حاکم بر دستگاه ها به دلیل تحریم های دشمنان و مشکلاتی که به کشور تحمیل کردند بیان کرد: قرار است که با یک همت مضاعف، مشارکت و هم افزایی میان نهادهای استانی و نهاد کتابخانه های مرکزی شکل بگیرد و مساعدتی نیز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام شود.

دبیر کل نهاد کتابخانه های عمومی کشور ادامه داد: امید است که با هماهنگی های انجام شده بتوانیم این پروژه را تا سال آینده به اتمام برسانیم و در سال 99 این کتابخانه را که بنا به آمار و مساحت بزرگ ترین کتابخانه عمومی مرکزی کشور خواهد شد را افتتاح کنیم.

وی استفاده از ظرفیت خیرین را یکی از راه های تأمین بودجه برشمرد و اظهار کرد: در پروژه های بزرگ در کشور، مخصوصاً پروژه های فرهنگی، می توان از ظرفیت خیرین استفاده کرد و همواره در طول تاریخ هم یک بخش مهم در تکمیل و تأسیس این دست پروژه ها، خیرین بوده اند و همین امروز در این پروژه نیز خیرین مختلف در بخش نما و در بخش تکمیل ساختمان و بخش های مختلف آمادگی هایی اعلام کرده اند که از آن ها استفاده خواهد شد.

مختار پور با تأکید بر اینکه نهاد کتابخانه ها طبق قانون در درجه اول بهره بردار کتابخانه است تصریح کرد: وقتی کتابخانه ای توسط دستگاه دولتی یا عمومی و یا توسط خیرین ساخته می شود، از آن به بعد تحویل نهاد شده و نهاد وظیفه تجهیز، تأمین منابع، تأمین پرسنل اداره کننده و خدمات دهی به مردم را بر عهده دارد.

وی ادامه داد: به دلیل اهمیت بعضی از پروژه ها مثل پروژه کتابخانه عمومی اراک، پروژه مرکزی کتابخانه مشهد که در سال گذشته افتتاح شد یا کتابخانه مرکزی بجنورد که سال گذشته در هفته دولت افتتاح شد، نهاد در مرحله ساخت نیز مساعدت هایی را در بخش هایی انجام می دهد.

دبیر کل نهاد کتابخانه های عمومی کشور خاطر نشان کرد: قرار شده است که در راستای حمایت از این پروژه استانداری مرکزی10 میلیارد و نهاد کتابخانه ها هم 5 میلیارد در مرحله ساخت کمک کنند.

علی رغم اینکه مسئولین تأکیددارند که این پروژه طی سال 99 به اتمام خواهد رسید و افتتاح خواهد شد اما یک حساب وکتاب سرانگشتی چیز دیگری می گوید. به عبارتی باید گفت دو دوتای وعده های مسئولین در پروژه های نیمه تمام، چهار تا نمی شود.

انتهای پیام/

لینک خبر :‌ راه دانا
سرپرست معاونت امور هنری اداره کل فرهنگ وارشاد اسلامی خراسان شمالی گفت: اجرای سوم از روز دوم کنسرت فرزاد فرخ در بجنورد با حکم دادستان لغو شد.

به گزارش ایسنا، به نقل از پایگاه اطلاع رسانی و روابط عمومی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان ابوالحسن حیدری با اشاره به اینکه تمامی فرآیندهای قانونی لازم برای اجرای کنسرت فرزاد فرخ در هتل داریوش بجنورد طی شده بود، افزود: همچنین مکاتبات لازم با فرماندار بجنورد و فرماندهی انتظامی به انجام رسید که در نهایت هر دو مرجع برای اجرای برنامه اعلام هماهنگی و همکاری نمودند.

وی اظهار کرد: علاوه بر این، جلسه هماهنگی دیگری با حضور نمایندگان فرمانداری، نیروی انتظامی، مجموعه داریوش و مدیر مؤسسه مجری قبل از اجرای کنسرت برگزار شد.

وی تصریح کرد: با توجه به متن مجوز، اجرای برنامه در دو روز و هرروز در ساعات 18:30 و 21:30 پیش بینی شد در روز اول به دلایلی همچون تنظیم صدا، اجرای اول با تأخیر آغاز شد که همین امر باعث شد در مجموع پایان اجراهای روز اول با تأخیر چهل دقیقه ای همراه شود.

حیدری اضافه کرد: در روز دوم همکاران نیروی انتظامی در خصوص ساعات اجرا و نیز مدیریت سالن مواردی را طرح نمودند که مجموعه اقدامات و پیش بینی های فرهنگ و ارشاد اسلامی برای نظم و انضباط و رعایت شئونات اسلامی تشریح شد. جلسه ای نیز برای حل مشکل در فرمانداری تشکیل شد. اما علی رغم همه تلاش ها و پیگیری ها اجرای سوم که آخرین اجرای برنامه بود با موافقت دادستان محترم همراه نشد و به انجام نرسید.

سرپرست معاونت امور هنری اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان شمالی ضمن عذر خواهی از شهروندانی که علی رغم تهیه بلیط موفق به تماشای این برنامه نشدند، بیان کرد: هزینه بلیط ها توسط مؤسسه مجری در اسرع وقت به حسابشان برگردانده می شود.

انتهای پیام

لینک خبر :‌ خبرگزاری دانشجویان ایران
سرپرست معاونت امور هنری اداره کل فرهنگ وارشاد اسلامی خراسان شمالی گفت:تمامی فرآیندهای قانونی لازم برای اجرای کنسرت فرزاد فرخ در هتل داریوش بجنورد طی شده بود.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و روابط عمومی اداره کل فرهنگ وارشاد اسلامی استان خراسان شمالی؛ابوالحسن حیدری با اعلام این مطلب افزود:همچنین مکاتبات لازم با فرماندار بجنورد و فرماندهی انتظامی به انجام رسید که در نهایت هر دومرجع برای اجرای برنامه اعلام هماهنگی و همکاری نمودند.

وی اظهارکرد:علاوه براین، جلسه هماهنگی دیگری با حضور نمایندگان فرمانداری،نیروی انتظامی، مجموعه داریوش و مدیر موسسه مجری قبل از اجرای کنسرت برگزار گردید.

وی، تصریح کرد:با توجه به متن مجوز، اجرای برنامه در 2 روز و هرروز در ساعات 18:30 و 21:30 پیش بینی شد در روز اول به دلایلی همچون تنظیم صدا اجرای اول با تاخیر آغاز شد که همین امر باعث شد در مجموع پایان اجراهای روز اول با تاخیر چهل دقیقه ای همراه شود.

وی همچنین اضافه کرد:در روز دوم همکاران نیروی انتظامی در خصوص ساعات اجرا و نیز مدیریت سالن مواردی را طرح نمودند که مجموعه اقدامات و پیش بینی های فرهنگ و ارشاد اسلامی برای نظم و انظباط و رعایت شئونات اسلامی تشریح شد. جلسه ای نیز برای حل مشکل در فرمانداری تشکیل شد.اما علی رغم همه تلاش ها و پیگیری ها اجرای سوم که آخرین اجرای برنامه بود با موافقت دادستان محترم همراه نشد و به انجام نرسید.

اینجانب ضمن عذر خواهی از شهروندانی که علی رغم تهیه بلیط موفق به تماشای این برنامه نشدند به آگاهی می رساند وجوه بلیط ها توسط موسسه مجری در اسرع وقت به حسابشان برگردانده می شود.

روابط عمومی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان خراسان شمالی

28 خرداد 1398 00:46

لینک خبر :‌ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
مشاور امور برنامه ریزی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: وام های ارزان قیمت به کسانی که می خواهند کسب و کار فرهنگی ایجاد کنند، پرداخت می شود.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۷ سایت های دیگر : بلاغ مازندران

به گزارش خبرگزاری فارس از شهرضا، علی اصغر سیدآبادی عصر امروز در جمع خبرنگاران با بیان این که ترویج کتاب خوانی و فعالیت های فرهنگی نباید محدود به ادارات و نهادهای دولتی باشد، اظهار داشت: ترویج فرهنگ کتاب خوانی نیاز به یک عزم ملی دارد تا همه مردم از این فعالیت منتفع شوند.

مشاور امور برنامه ریزی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با اشاره به این که کتاب خوانی برای همه فعالیت های فرهنگی یک خمیرمایه است، گفت: ترویج کتاب و کتاب خوانی ترویج همه فضیلت ها است.

وی با بیان این که کلاس های کنکور و تیزهوشان بچه ها را نابود می کند چون از خواندن لذتی نمی برند، بیان کرد: از دوران ابتدایی خانواده ها بچه ها را با تست زنی آشنا می کنند که این امر درست نیست.

سیدآبادی با بیان این که سواد خواندن در دانش آموزان ایرانی ضعیف است، تصریح کرد: تمام دانش آموزانی که به قصد سرگرمی شعر و داستان می خوانند عملکردشان در درس خواند و حتی کنکور بسیار موفقیت آمیز است، عنوان کرد: ایران تنها کشوری است که نگرش مان به خواندن مثبت است اما سواد خواندن مان پایین است.

مشاور امور برنامه ریزی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با بیان این که تمام دانش آموزانی که در دوره ابتدایی شعر و داستان می خوانند دروس علوم و ریاضی آن ها بسیار بهتر از سایر دانش آموزان است، خاطرنشان کرد: جام باشگاه های کتاب خوانی شیوه تدریس در مدارس را تغییر می دهد؛ باید در مدارس به روی کتاب خوانی باز شود.

راه اصلاح آموزش و پرورش کتاب خوانی است

وی با تأکید بر این که کم هزینه ترین راه اصلاح آموزش و پرورش کتاب خوانی و قفسه کتاب فروشی ها است، ادامه داد: باید در راستای ترویج فرهنگ مطالعه بر روی معلمان بیشتر سرمایه گذاری کرد.

سیدآبادی با اشاره به اجرای طرح های پایتخت کتاب ایران، جشنواره کتاب خوانی در روستاها و جام باشگاه های کتاب خوانی در راستای لذت بردن کودکان از کتاب خواندن، اضافه کرد: باشگاه های کتاب خوانی یک مشارکت گروهی است و سبب می شود کودکان و دانش آموزان مشارکت اجتماعی بیشتری داشته باشند.

مشاور امور برنامه ریزی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با اشاره به سرانه مطالعه در کشور گفت: بر اساس پیمایش سال 1394 سرانه مطالعه در کشور 12.3 دقیقه است و در بعضی از استان ها 24 دقیقه و در بعضی دیگر 4 دقیقه است و این سرانه نشان می دهد علاوه بر عوامل جهانی، عناصر محلی و بومی در سرانه مطالعه دخیل هستند.

حمایت وزارت ارشاد از کسب و کارهای فرهنگی و هنری

وی با اشاره به حمایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از کسب و کارهای فرهنگی و هنری اظهار داشت: وزارت ارشاد با سازمان برنامه و بودجه تفاهم نامه ای را در راستای پرداخت وام اشتغال برای ایجاد کسب و کارهای فرهنگی و هنری امضا کرده اند.

سیدآبادی با اشاره به ایجاد گذرهای فرهنگی در شهرها گفت: شهرداری ها به همراه میراث فرهنگی و اداره ارشاد فضایی را انتخاب می کنند برای ایجاد گذر فرهنگی که فضای کالبدی را شهرداری درست می کند و فعالیت های فرهنگی در این گذر مستقر می شوند.

مشاور امور برنامه ریزی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با بیان این که وام های ارزان قیمت به کسانی که می خواهند کسب و کار فرهنگی ایجاد کنند، پرداخت می شود، افزود: فضاهای موجود شهری مانند کارگاه ها، ساختمان های قدیمی و مدارس بدون استفاده می تواند به فضاهای فرهنگی تبدیل شود.

وی با اشاره به این که بیش از 15 هزار باشگاه کتاب خوانی در سراسر کشور وجود دارد، بیان کرد: در استان اصفهان 2 هزار و 200 باشگاه کتاب خوانی وجود دارد که هر باشگاه حداقل 12 عضو دارد و یکی از کم هزینه ترین برنامه های دولتی در ایران باشگاه های کتاب خوانی هستند.

نخستین همایش قصه گویی در ادبیات کودک و نوجوان در شهرضا

سعید طبیبیان در ادامه این نشست با اشاره به برگزاری نخستین همایش قصه گویی در ادبیات کودک و نوجوان و آسیب شناسی و ایده پردازی جام باشگاه های کتابخوانی در شهرضا اظهار داشت: اولین همایش قصه گویی در ادبیات کودک و نوجوان و آسیب شناسی و ایده پردازی جام باشگاه های کتاب خوانی در تالار سرو مجتمع فرهنگی هنری شهید مدرس(ره) شهرضا برگزار می شود.

رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرضا با اشاره به برگزاری 3 کارگاه با عناوین نویسندگی خلاق، آموزش جام باشگاه های کتابخوانی کودک و نوجوان و قصه گویی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شهرضا گفت: هدف از برگزاری کارگاه های کتاب خوانی ترویج فرهنگ کتاب خوانی در سنین کودکی و پرورش یک جامعه آرمانی کتاب خوان در آینده است.

انتهای پیام/63101/م30/

لینک خبر :‌ خبرگزاری فارس
استفاده از عبارت ها و توصیفات غربی، یکی از مصادیق خودباختگی و سطحی نگری در جامعه امروز است، اما نکته بسیار تلخ اینجاست که برخی مدیران فرهنگی، در به کار بردن این عبارت ها پیشتاز هستند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۷

به گزارش خبرگزاری فارس از تبریز، مشکلات فرهنگی جامعه امروز، ریشه در همین سطحی نگری ها و بی اطلاعی ها دارد. نمونه این آسیب را در استفاده مکرر معاون فرهنگی شهردار تبریز از واژه وارداتی و غربی بِرند می توان جست.

رهبر معظم انقلاب، سه سال پیش صراحتاً تاکید کردند که "بنده از این کلمه بِرند خیلی بدم می آید" (دیدار با کارگران، اردیبهشت 1395) اما خب به هر حال، معاون فرهنگی شهرداری تبریز که باید در موشکافی از بیانات رهبری، یک قدم پیش تر از من و شما باشد، از این کلمه خوش شان می آید. نشان به آن نشان که از این واژه لوکس خارجی، در سخنرانی های خود بهره بسیار می گیرند. اخیراً گفته اند تلاش داریم تا جایزه صنایع دستی تبریز را به عنوان یکی از بِرندهای تبریز معرفی کنیم. در جایی دیگر گفته اند جشنواره های شهر از گذشته تبدیل به بِرند فرهنگی و هنری شده اند. در دوره درخشان تبریز2018 هم بر لزوم برندسازی برای شهر تبریز تاکید کرده بودند.

ظاهراً تشخیص این نکته که واژه فرنگی Brand فاقد محتوای معرفتی است و بیشتر معرّف ویژگی های کالازدگی، نوکیسگی تجمل گرایی و در کل مظاهر زرق و برق دنیوی است، برای معاون فرهنگی شهرداری تبریز دشوار است.

رهبر انقلاب در همان دیدار درباره این واژه نامانوس، این طور روشنگری کردند: شما می خواهی کارگر داخلی را بیکار کنی، کارگر بیگانه را بهره مند و برخوردار کنی برای پُز دادن! جنس های دارای نشان خارجی را [می آورند]، یک عدّه پولدار هم -پولدارهای نوکیسه تازه به دوران رسیده که متأسّفانه در کشور کم نداریم- دنبال نشانه ای خارجی اند؛ به قول خودشان برندهای خارجی. بنده از این کلمه برند هم خیلی بدم می آید.

صنایع دستی، ریشه در هنر دارد، هنری که از ویژگی های معنویت انسانی است. فرهنگ و هنری که تبدیل به برند شود، فضیلتی ندارد و اتفاقاً زنگ خطر اجتماع ایرانی و اسلامی است.

جامعه اسلامی و ایرانی از قرون شکوفایی فرهنگ و هنر، مبتنی بر الگوسازی بوده نه برند . همین الگو بوده که در عین تنوع و تکثر، با یک جلوه واحد در طول تاریخ، نمود داشته است.

تبریز، در زمره همین شهرهاست که در طول تاریخ یک شهر مولد در حوزه فرهنگ بوده و آثار و برکات هنری این شهر از نگارگری گرفته تا معماری و صنایع دستی، الگوی کشورها و شهرهای تاریخی مسلمان بوده است.

مقصود از این یادداشت، مچ گیری از فلان مسوول یا سیاه نمایی مدیران شهری نیست. بلکه نشان دادن گوشه ای از مظلومیت سخنان رهبر معظم انقلاب است.

کلماتی شبیه بِرند در ادبیات روزمره مدیران فرهنگی، کم نیستند. کلماتی که نشان می دهند برخی مدیران، چقدر از معرفت نیازها و عمق چالش های فرهنگی شهر بی خبراند، اما سرسختانه اصرار دارند در عرصه مسوولیت باشند و خطابه بخوانند، تا حرف های شان برند سخنرانی های مدیریتی شود.

انتهای پیام/60002/س

لینک خبر :‌ خبرگزاری فارس
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۳/۲۷ سایت های دیگر : مدآرا فرارو خلیج فارس سینما سینما

حسام خراسانی | مطالبه نمازگزاران این است که از تریبون نماز جمعه، خواسته های آنها شنیده شود. ائمه جمعه باید گوش شنوای نمازگزاران باشند. این یک سطر بخشی از صحبت های حجت الاسلام و المسلمین محمدجواد باقری، امام جمعه شهرستان اسالم است. امام جمعه ای که این روزها قاطعانه پیگیر تعویق کنکور است. اگر شما هم از کاربران فعال فضای مجازی باشید، حتما در ماه های اخیر حرف ها و عکس هایش را با هشتگ امام _جمعه_ متفاوت_ اسالم دیده اید؛ روحانی ای که لباس ورزشی می پوشد و به ورزش پاراگلایدر علاقه دارد. باقری که از طرفداران فعالیت روحانیون در فضای مجازی است، در شبکه های اجتماعی با عنوان امام جمعه فوتبالی شناخته شده است. اگرچه با توجه به اهمیت سیاسی- عبادی نماز جمعه، خبرسازشدن اظهار نظرها و رفتارهای سیاسی یک امام جمعه در بین مردم اتفاق عجیب و غریبی نیست، اما این روزها امام جمعه شهرستان اسالم با رفتارها و صحبت های متفاوت اجتماعی و ورزشی اش خبرساز شده است. به همین منظور، گفت وگویی با حجت الاسلام و المسلمین محمدجواد باقری داشتیم.

پیگیری زمان برگزاری کنکور یکی از مسائلی است که شما در چهار هفته اخیر آن را دنبال کرده اید. در مورد دلیل ورود به این موضوع صحبت کنیم.
استان گیلان شامل استان های سیل زده در نوروز امسال نیست. اما از برخی استان های کشور که با این حادثه تلخ درگیر بوده اند، با ما تماس گرفتند. دانش آموزان، معلمان و اولیای این نوجوانان از شهرهای مختلف بوشهر، شیراز و خراسان جنوبی تقاضا داشتند که ما به این مسأله ورود کنیم.
چرا این تقاضا را از طریق شما پیگیری کرده اند؟
قطعا از طرق دیگر هم این مطالبه مطرح شده است، اما با توجه به ورود تاثیرگذار ائمه جمعه در مسأله نحوه تأثیر معدل در کنکور سال گذشته، این موضوع نیز از طریق تریبون نماز جمعه، توسط دانش آموزان مطالبه شد.
شما در این مورد خاص به چه نحوی ورود کرد ه اید؟
سال گذشته در مورد نحوه تأثیر معدل دو شیوه مطرح شد؛ شیوه تأثیر مثبت و تأثیر قطعی معدل که هر کدام معایب و محاسن خاص خود را داشت. پس از مطالبه گروه های مختلف دانش آموزان، معلمان و مسئولان مربوط، در قدم اول ما با برخی از کارشناسان خبره آموزش این مسأله را مطرح و بررسی کردیم. نتیجه بررسی ها این بود که تاثیر مثبت مزایای بیشتری برای دانش آموزان به دنبال دارد. به همین دلیل ما هم این مطالبه را دنبال کردیم. در ادامه، برخی دیگر از امامان جمعه و تعدادی از نمایندگان مجلس هم این موضوع را مطرح کردند و درنهایت بحث تأثیر مثبت تصویب و نهایی شد. در ماجرای کنکور امسال هم ما با خبرگان آموزشی درباره این موضوع صحبت و مشورت های بسیاری داشتیم. یک نگاه این بود که سهمیه ای خاص برای مناطق سیل زده در نظر گرفته شود، اما نگاه دیگر این موضوع را ایجاد یک شرایط نابرابر میان دانش آموزان شهرهای سیل زده و غیر سیل زده می دانست. این نگاه برای ایجاد شرایط برابر، پیشنهاد تعویق کنکور را مطرح می کرد؛ پیشنهادی که هم دانش آموزان مناطق سیل زده و هم دانش آموزان شهرهای دیگر آن را خواستار بودند. به همین دلیل ما این پیشنهاد را مطرح کردیم. این موضوع را ما البته از طریق امام جمعه تهران حجت الاسلام والمسلمین محمدجواد حاج علی اکبری، رئیس شورای سیاست گذاری نماز جمعه و نهادهای مربوطه همچون سازمان سنجش هم دنبال کردیم. مطالبه نمازگزاران این است که از تریبون نماز جمعه، خواسته های آنها شنیده شود. ائمه جمعه باید گوش شنوای نمازگزاران باشند. به همین منظور این مسائل را در میان خطبه های نماز جمعه نیز مطرح می کنیم.
از شما به عنوان امام جمعه فوتبالی یاد می کنند.
بله، البته من فوتبالیست نیستم، اما طرفدار این رشته ورزشی ام.
طرفدار کدام تیم؟
شما بنویسید سرخابی. در دوران طلبگی، هر وقت این سوال را از ما می پرسیدند، می گفتیم طرفدار تیم صبای قم هستیم. البته به تیم های استان گیلان تعصب داریم.
متولد شهر آستارا هستید؟
بله
گلایه هایی نسبت به حذف تیم های گیلانی در لیگ برتر داشته اید.
بله، استان گیلان با این سابقه در ورزش فوتبال و مردم ورزش دوست، نباید چنین جایگاهی را در ورزش حرفه ای فوتبال داشته باشد. من یادم هست تیم ملوان بندر انزلی در سال 69 با نتیجه 6 بر 5 در ضربات پنالتی تیم استقلال را در ورزشگاه آزادی شکست داد. پنالتی تیم استقلال را هم یکی از برادران بیانی خراب کرد. تیم های دیگر استان گیلان هم همیشه جایگاه های خوبی در لیگ برتر و دسته اول فوتبال کشور داشتند. شهرداری رشت، استقلال رشت، چوکای تالش و داماش گیلان ازجمله همین تیم ها به شمار می آیند. ورزشگاه چوکای تالش به قلعه عقاب ها معروف بود. ما در 20 دقیقه 3 گل به پرسپولیس زدیم.
در خطبه دو هفته پیش نماز جمعه هم گلایه هایی نسبت به روند بازی پرسپولیس و داماش داشتید.
بله، تیم داماش هم در جام حذفی در برابر پرسپولیس و هم در بازی آخر لیگ دسته دوم در برابر نیروی زمینی با حاشیه هایی حذف شد. این حاشیه سازی زیبنده فوتبال ما نیست. ما می بینیم فوتبال فقط در این چند سال از لحاظ ساخت وسازهای ورزشی و قیمت و دستمزد بازیکنان به سمت حرفه ای شدن نزدیک شده است. باید از مسئولان این عرصه پرسید در زمینه فرهنگ چه برنامه ای داشته اید؟ من پیش از ماه رمضان با یکی از دوستان برای تماشای بازی استقلال با ماشین سازی بعد از 20 سال به ورزشگاه آزادی رفتم. در این ورزشگاه شاهد مصرف گل توسط جوانان بودم. مقصر چنین اتفاقی به جز مدیران ورزشی چه کسی
می تواند باشد؟
در مورد حضور زنان در ورزشگاه هم نقل قولی از شما مطرح شد.
بله، البته آن نقل قول کامل و جامع نبود. ما گفته بودیم که می بایست شرایط حضور زنان در ورزشگاه فراهم شود، پیش از آن که این موضوع به اهرم فشار برای بیگانگان تبدیل شود. شرایط امروز ورزشگاه ها به نحوی است که بسیاری از افراد جامعه حتی حاضر نیستند با فرزندانشان در ورزشگاه حضور پیدا کنند. در مورد حضور زنان باید زیرساخت لازم انجام شود و مسائل شرعی را نیز مد نظر قرار داد.
یکی دیگر از مسائل غیر اخلاقی در فوتبال بحث سایت های شرط بندی است که در استان گیلان نیز دیده می شود.
بله، این ماجرا سابقه طولانی دارد. برگ توتو از قدیم در شمال ایران رایج بوده است. یک مصداق از شرط بندی که امروز در قالب سایت های اینترنتی دیده می شود. متاسفانه وزارت ارشاد هم به اینها مجوز می دهد. این موضوع یک بحث فرهنگی است، باید در مورد این موضوع اقدامات جدی فرهنگی صورت بگیرد.
اگر موافق هستید، در مورد شبکه اجتماعی صحبت کنیم، ورود طلبه های جوان را به این عرصه چگونه می بینید؟
یک زمانی تنها رسانه روحانیون مسجد و منبر بود اما امروز تریبون های مختلفی برای ارتباط مردم با روحانیون فراهم شده است؛ باید از این بستر ها بهره برد؛ به طور مثال ما در ماه مبارک رمضان یک منبر پنج دقیقه ای در فضای مجازی درست کردیم و از طریق شبکه اجتماعی در پنج دقیقه، معارف دینی را در میان کاربران شبکه اجتماعی مطرح می کردیم. امام صادق(ع) می فرماید: هر کس زمانه خود را بشناسد از هجوم شبهه خود را ایمن می کند ؛ فضای مجازی برای بیان مفاهیم ارزشی و دینی بستر مناسبی است. امام خمینی (ره) جمله ای به این تعبیر دارد: ما با علم و تکنولوژی غرب مخالف نیستیم، ما با زورگویی غرب مخالفیم. پس ما باید از این بستر استفاده مطلوب را ببریم. شبکه های اجتماعی فرصت و تهدید هستند؛ نباید صرفا با برخورد فنی (فیلترینگ) در این مسأله ورود پیدا کرد. در این مسأله مهمتر از فیلترینگ بحث های فرهنگی است، جوان باید بتواند خودش تصمیم بگیرد. البته فیلترینگ در راستای سیاست های کلان نظام برای حفظ سلامت فکری و امنیت جامعه لازم است، این موضوع در سایر کشورها هم مرسوم است؛ اما مهمتر از آن فرهنگسازی جهت بالابردن سطح سواد رسانه ای و فرهنگ صحیح استفاده از فضای مجازی است.

حرف های فوتبالی یک روحانی
استان گیلان با این سابقه در ورزش فوتبال، نباید چنین جایگاهی را داشته باشد
ورزشگاه چوکای تالش به قلعه عقاب ها معروف بود. ما در 20 دقیقه 3 گل به پرسپولیس زدیم
علی پروین، مرحوم پورحیدری و ناصر حجازی اسطوره های ورزشی و اخلاقی کشور هستند
یادم هست تیم ملوان در سال 69 با نتیجه 6 بر 5 در ضربات پنالتی تیم استقلال را در ورزشگاه آزادی شکست داد
می بایست شرایط حضور زنان در ورزشگاه فراهم شود، پیش از آن که این موضوع به اهرم فشار برای بیگانگان تبدیل شود
برگ توتو (برگ پیش بینی مسابقات فوتبال) از قدیم در شمال ایران رایج بوده. یک مصداق از شرط بندی که امروز در قالب سایت های اینترنتی دیده می شود. متاسفانه وزارت ارشاد هم به اینها مجوز می دهد

زندگی خصوصی یک امام جمعه آقای باقری چقدر درآمد دارد؟
با دستور پخت پفک پلو آشنا شویم

اهل ورزش پاراگلایدر هم هستید؟
بله؛ به تازگی این ورزش را دنبال کردم؛ دو رشته شنا و بدمینتون را نیز به شکل حرفه ای دنبال می کنم.
بازیکنان محبوب آقای باقری چه کسانی هستند؟
علی پروین، مرحوم پورحیدری و ناصر حجازی که اسطوره های ورزشی و اخلاقی کشور هستند.
فوتبال های تیم های اروپایی را نیز دنبال می کنید؟
بله؛ البته در گذشته بیشتر. من از طرفداران تیم منچستر بودم. فینال سال 1999 منچستر یونایتد و بایرن مونیخ یادم هست؛ ساعت یک شب پخش شد، منچستر در ثانیه آخر با دو گل بازی را برد، البته در این بازی علی دایی هم در بایرن مونیخ نیمکت نشین بود.
متولد چه سالی هستید؟
سال 61.
به موسیقی هم علاقه دارید؟
بله؛ اما شما هم سوالات خطرناک نپرسید (باخنده).
صدای کدام خواننده را بیشتر می پسندید؟
محسن چاوشی و احسان خواجه امیری.
در مورد سینما چطور؛ اهل تماشای فیلم های سینمایی هستید؟
این روزها کمتر وقت می کنم که به سینما بروم؛ فیلم های سینمایی، تگزاس، به وقت شام و چهار انگشت فیلم هایی است که اخیرا دیده ام.
بهترین فیلمی که دیده اید؟
فیلم های تاریخی را دوست دارم؛ گلادیاتور را هزار بار هم ببینم، سیر نمی شوم.
آخرین کتابی که خوانده اید؟
شرح رساله حقوق امام سجاد(ع) بود.
اهل آشپزی هستید؟
آشپزی را بیشتر در دوره طلبگی دنبال می کردم؛ یک غذای خاص هم داشتم که به شوخی به آن می گفتیم پفک پلو ؛ اما اصلا پلویی در کار نبود.
پفک پلو دستور پخت خاصی داشت؟
می توان به آن گفت یک پیتزای بومی ؛ سیب زمینی، پیاز، گوجه، قارچ، فلفل دلمه ای، پفک و پنیر خامه ای مواد لازم برای پخت پفک پلو است.
چه سالی ازدواج کردید؟
سال 82؛ دو تا فرزند دارم به اسم محمدصادق و محمدحسن.
بیست ویک سالگی به نظرتان سن مناسبی برای ازدواج است؟
به دیدگاه ها و سطح توقع ما از زندگی بستگی دارد.
شما با چه میزان دارایی ازدواج کردید؟
با ماهی 12 هزار تومان حقوق و نزدیک به یک میلیون و 700 هزارتومان پس انداز؛ برای شروع زندگی ما هفت سال در قم در یک زیرزمین تک اتاقی زندگی کردیم. وقتی میهمان می آمد، پرده می کشیدیم که زن و مرد را جدا کنیم.
اجازه داریم در مورد دارایی امام جمعه اسالم در حال حاضر صحبت کنیم؟
بله؛ یک آپارتمان در مسکن مهر قم به ارزش 200 میلیون تومان دارم و یک پراید هم همسرم دارد. درآمد من هم از شهریه مخصوص طلاب و آن چه که ستاد نماز جمعه می دهد، مجموعا کمتر از 2 میلیون تومان است. پس انداز بانکی هم ندارم، برای صحت حرف هایم هم حاضرم شماره حساب های بانکی ام را به هر فردی که بخواهد آن را بررسی کند، بدهم.
همسرتان شاغل هستند؟
شغل به معنای کسب درآمد خیر؛ اما در موسسه قرآنی فعالیت می کند.
اگر نکته خاصی باقی مانده است، بفرمایید.
از پدر و مادر، خانواده، اساتید، دوستان و همه کسانی که سال ها در رشد و راهنمایی من نقش داشتند، به خصوص همسرم، به خاطر تحمل سختی و ملالت ها تشکر می کنم.

روایت امام جمعه اسالم از تجربه حضور در استادیوم آزادی

مدتی پیش بعد از بیست سال به دعوت چند نفر از دوستان برای تماشای مسابقه فوتبال به ورزشگاه آزادی رفتیم. تغییر گیت های ورودی نسبت به بیست سال پیش اولین چیزی بود که توجهم را جلب کرد، بلیت فروشی جدید و تونل های رنگ شده و صندلی های پلاستیکی تنها تغییراتی بود که به چشم می آمد. علیرغم سه مرحله بازرسی بدنی دقیق و تأکید بازرسان بر همراه نداشتن سیگار، همین که وارد سکوها شدیم دودهای متفاوت با رایحه های متعدد به مشام می رسید که بعضی رایحه ها، رایحه سیگار نبود.
یکی از همراهان گفت که بوی گل است؛ ابتدا باور نکردم تا این که خودم در تونل ورزشگاه دیدم که چند جوان در فضایی که باید فضای سلامتی و صحت جسم و روح باشد، چگونه مستانه بر کاغذ لول شده پک می زنند؛ بماند که مواد مخدر چه آثار مخرب و خانمانسوزی بر جسم و روح انسان به خصوص بر مغز و سلول های خاکستری آن می گذارد. سوال این است که علیرغم بازرسی های دقیق و حساس بدنی چگونه این همه سیگار و مواد مخدر وارد ورزشگاه می شود؟
این همه برنامه های پرزرق و برق و پرهزینه ورزشی در این سال ها چه اقدامی برای بالابردن سطح فرهنگی ورزشگاه ها کرده است؟ با خودم فکر کردم حالا که لیگ برتر و حرفه ای داریم و بعد از بیست سال به ورزشگاه می روم لابد سطح فرهنگ ورزشگاه ها خیلی بالا رفته است. البته رسانه ملی همیشه صداهای ناهنجار ورزشگاه را سانسور می کرد که ما صداها و الفاظ رکیک را نشنویم ولی در آن بازی با گوش های خودم کلی کلمات کشدار و فحش های ناموسی شنیدم که در مقایسه با درد ورود مواد مخدر به ورزشگاه چیزی نبود. همیشه درد ورزش، درد بی پولی و نبود امکانات را به ما نشان داده اند؛ ولی چند روز پیش بعد از بیست سال برایم مسجل شد که درد ورزش ما درد پول و امکانات نیست بلکه درد فرهنگ است.

لینک خبر :‌ روزنامه شهروند