بولتن فرهنگی هنری/مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی 5 فروردین 98
تهران- ایرنا- وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با قرار دادن فراخوان کمک های مردمی جمعیت هلال احمر به هموطنان گرفتار سیلاب در مناطق شمالی کشور در صفحه شخصی خود در توییتر نوشت: هنرمندان و نویسندگان کشور، پیشتازان این موج مردمی خواهند بود.

به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، سیدعباس صالحی ضمن ابراز همدردی با هموطنان سیل زده در استان های گلستان و مازندران افزود: در بهاران مهر، کاشانه های ویران و دیدگان گریان هموطنان سیل زده در گلستان و مازندران منتظر یاری مان هستند، هنرمندان و نویسندگان کشور، پیشتازان این موج مردمی خواهند بود.
علی اصغر مونسان رییس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری نیز در راستای همدردی با هموطنان سیل زده در دو استان گلستان و مازندران در توییتی نوشت: مردمانی که همه ساله مهمان نواز نوروز بوده اند، امسال سفره عید خود را ناخواسته با سین ویرانگر سیل آغاز کرده اند.
معاون رییس جمهوری افزود: قدردان سال های گذشته آنها با آمادگی برای کمک به سختی های امروزشان باشیم.
به گزارش ایرنا، براثر وقوع سیل اواخر اسفند 97 (یکشنبه 26 اسفندماه) به 200 روستای مازندران در 12 شهرستان خسارت وارد شد و پنج نفر نیز جان خود را از دست دادند.
با آغاز فعالیت سامانه سرد و بارشی از هفته گذشته بیش از 300 میلی متر باران در گلستان بارید و ارتفاع برف در مناطق کوهستانی استان به 1.5 متر رسید.
بخش زیادی از مناطق شمالی و غربی گلستان اعم از مزارع کشاورزی، راه ها، خانه های شهری و روستایی به زیر آب رفته است.
فراهنگ*شبس**9012 **1917

ارتباط با سردبیر newsroom@irna.ir

تماس بی واسطه با مسئولین

لینک خبر :‌ خبرگزاری جمهوری اسلامی
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، غلامرضا تختی را نمادی از پهلوانی و پهلوی ستیزی معرفی کرده و فیلم سینمایی او را روایتی دلنشین از این اسطوره ایرانی دانسته است.

به گزارش خبرنگار سینمایی خبرگزاری فارس، فیلم سینمایی غلامرضا تختی یکی از 7 فیلم اکران نوروزی است که از 25 اسفندماه گذشته روی پرده رفته و بیش از 121 میلیون تومان فروخته است. این فیلم به کارگردانی بهرام توکلی محصول سازمان هنری رسانه ای اوج است و به زندگی زنده یاد تختی از کودکی تا مرگ می پردازد.

این فیلم در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر حضور داشت که پس از نامزدی در 10 بخش، سیمرغ های بلورین بهترین فیلمبرداری و بهترین طراحی صحنه را کسب کرد.

سیدعباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی که در جشنواره فیلم فجر هیچ یک از آثار را تعمداً تماشا نکرده بود ( + )، به تازگی فیلم سینمایی غلامرضا تختی را دیده و درباره آن نوشته است: تختی اسطوره معاصر ایرانی است، نمادی از پهلوانی و پهلوی ستیزی. فیلم غلامرضا تختی روایت دلنشین از این اسطوره است، عمق تنهایی و غربت در اوج شکوه و شهرت.

به گزارش فارس، روایت نمایش خودکشی جهان پهلوان تختی در فیلم سینمایی او با انتقادهای بسیاری تا کنون مواجه شده است. کارگردان فیلم در این باره گفته است: تصمیم این بود که به مناقشات مرگ این پهلوان پایان داده شود، اما نکته مهم، زندگی و شیوه زندگی اوست. ( + )

انتهای پیام/

لینک خبر :‌ خبرگزاری فارس
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۱/۰۱ سایت های دیگر : منجیل خبر مشرق نیوز جام نیوز حامیان ولایت

به گزارش جماران، متن پیام برخی از فعالان، چهره ها و مسئولین به شرح زیر است:

اسحاق جهانگیری:

ای ز تو تغییر حال و سال ها حال ما را کن تو خوشتر حال ها "شفیعی کدکنی" روزی نو،فصلی نو وسالی نوآغاز شده است.نوروز ما ایرانیان نقطه تلاقی نو شدن طبیعت،تاریخ،جامعه وخویشتن است.امیدوارم سال 98برای همه هممیهنان درهمه جای ایران ودر دور ونزدیک جهان،سال امید،سال سرزندگی وسال شادی باشد

آذری جهرمی:

ایّام ز دیدار شمایند مبارک نوروز بمانید که ایّام شمایید! سال نو مبارک. بهترین ها را برایتان آرزومندم.

محمد علی ابطحی:

سال نو مبارک الهی که همه نو بشویم. دور بریزیم افکار کهنه را. با مهربانی، گفتگو، خردمندی، کاهش درگیری و تنش، پرهبز از خشونت و افراطی گری بر محور ایرانی که متعلق به همه ایرانیان هست، سال سخت 98 را کمی آسان کنیم. نوروز همه ایرانیان و ملتهای نوروز دوست مبارک باشد.

محمود صادقی:

در طلیعه سال نو آزادی مرزبانان عزیز را به خانواده هایشان و به عموم ملت ایران شادباش می گویم.

سید عباس صالحی، وزیر ارشاد:

آمد بهار خرم و رحمت نثار شد سوسن چو ذوالفقار علی آبدار شد نوروز کاشت بذر امید است، با صاعقه ترس و یأس نابودش نکنیم. نوروزتان شادمان، ایران مان آبادان یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال

حمید ابوطالبی، رییس دفتر سیاسی رییس جمهور:

شادی و شادمانی و شعف و شورزندگی، همراه نوروز و روزهای بهاری تان باد آب زنید راه را هین که نگار می رسد مژده دهید باغ را بوی بهار می رسد باغ سلام می کند سرو قیام می کند سبزه پیاده می رود غنچه سوار می رسد ... چون برسی به کوی ما خامشی است خوی ما زان که ز گفت وگوی ما گردوغبار می رسد.

معصومه ابتکار:

خدایا در لحظه تحویل سال 98 حال ما را خوب کن. خدایا کمک کن در این سال، با شور و امید، همه حالشان خوب باشد.

این خبر در حال تکمیل است...

انتهای پیام

لینک خبر :‌ جماران
سید عباس صالحی در روز پایانی کار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال97 با حضور در بخش های مختلف این وزارتخانه از نزدیک با کارکنان دیدار و سال جدید را پیشاپیش تبریک گفت.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۷/۱۲/۲۸ سایت های دیگر : خبرگزاری برنا

به گزارش مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سید عباس صالحی در آخرین روز کاری از سال97 با حضور در بخش های مختلف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از نزدیک با معاونان و کارکنان این وزارتخانه دید و بازدید کرد و از خدمات یک ساله تمام کارکنان تشکر و سال جدید را به آنها تبریک گفت.

در این بازدید صالحی با معاون حقوقی، مجلس و امور استان ها، معاون فرهنگی، معاون توسعه مدیریت و منابع، مدیرکل امور استان ها، مدیرکل امور پشتیبانی، مدیرکل دفتر ارزیابی عملکرد و پاسخگویی به شکایات، دانش مدیرکل نشر دیدار و گزارش تمامی مراکز در سال97 را دریافت کرد.

یادآور می شود در این بازدید آقای احمدی مدیرکل حوزه وزارتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی را همراهی می کرد.

28 اسفند 1397 12:51

لینک خبر :‌ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در حالی از شفافیت های مالی در حوزه تئاتر خبر داد که اساساً نهادهای مربوطه تمایلی به انتشار اسناد مالی خود نداشتند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۱/۰۲ سایت های دیگر : سینما پرس

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم ، هفتم فروردین97، روز تئاتر، تماشاخانه سنگلج. سید عباس صالحی به همراه شهرام کرمی و معاون هنریش برای تماشای نمایشی از رحمت امینی حاضر می شوند. ماشین وزیر با تأخیر حاضر می شود و نمایش قرار است با نیم ساعت تأخیر روی صحنه رود. از پیش هماهنگ شده بود خبرنگاران تئاتر با وزیر گفتگویی داشته باشند؛ اما عجله در اجرا همه چیز را برهم می زند. کل گفتگو به چند دقیقه در راه پله مدور سنگلج ختم می شود.

وزیر در جمع خبرنگاران از شفافیت گفت و قول مساعد داد مسائل مالی تئاتر همانند آنچه در سینما رخ داده است، منتشر شود. وی درباره شفاف سازی در مؤسسه توسعه هنرهای معاصر نیز گفت: یکی از حوزه های شفافیت، شفافیت فرآیندی است یعنی واسطه ها را کمتر و فرآیندها را شفاف تر کنیم. این چیزی است که در مسیر مالی ما طبعاً بروکراسی و پاره ای از سوءتفاهم ها را کمتر می کند. یکی از چیزهایی که با آقای حسینی معاون هنری و همچنین دوستانمان در منابع توسعه مطرح کرده ایم این است که باید فرآیندها را کوتاه تر و واسطه ها را کمتر کنیم.

قول وزیر چندین ماه طول می کشد تا در نهایت تابستان فهرستی از هزینه های مالی تئاتر ایران در سال 1396 منتشر می شود. جدول های ارائه شده که توسط وزارت ارشاد، بنیاد رودکی و معاونت هنری منتشر شده است، چندان شفاف نبودند. در فهرست وزارت ارشاد نام موسساتی به چشم می خورد که بابت توسعه تئاتر بودجه ای دریافت کرده اند. موسسه ها نام آشنا نیستند و مدیران آن هم برای تئاتری ها شناخته شده نیستند. در پیگیری ها نیز متوجه می شویم این پول خرج تئاتر نشده است. وضعیت درباره بنیاد رودکی نیز چندان جذاب نیست. بودجه ای که به اسم توسعه تئاتر گرفته شده است، ناگهان در قالب تخفیف در جدول های ارائه شده ظاهر می شود. همه چیز به یک جنجال خبری بدل می شود و کار به تلویزیون کشیده می شود. صفی پور در نهایت مجبور می شود یک نشست خبری بگذارد و درباره جداولم نتشر شده توضیخ دهد. توضیحات او اما هیچگاه مورد موافقت خبرنگاران قرار نمی گیرد؛ اما شرایط منجر به تغییراتی در ساختار بنیاد رودکی می شود.

در جداول معاونت هنری وضعیت به ظاهر کمی روشن است؛ اما برخلاف جداول سینمایی مشخص نیست هر فرد به چه میزان از بودجه های دولتی بهره مند شده است. شهرام کرمی نیز تمایلی ندارد شفافیت را تا چنین مرحله ای پیش برد؛ چرا که آن را موجب تفرقه در میان تئاتری ها می داند. تلاش خبرنگاران برای یافتن سرنخی از دریافتی های کلان برخی هنرمندان راه به جایی نمی برد و همه چیز در لفافه شایعات پیچیده می شود تا نتوان دیگر سره را از ناسره تشخیص داد.

اوج ماجرا زمانی است که برخی نهادهای مرتبط با تئاتر نیز حاضر به انتشار هزینه های خود نمی شوند. برای مثال در حالی که بالاترین رقم دریافتی برای تئاتر متعلق به موسسه توسعه هنرهای معاصر است، این نهاد هیچ گونه شفافیت مالی از سوی خود منتشر نمی کند و آن را وظیفه معاونت هنری می داند و در نهایت به حکم خصوصی بودن شرایط را به سوی مبهم کردن ماجرا پیش می برد. در حالی که وزیر در هفتم فروردین قول داده بود مسائل مالی موسسه توسعه هنرهای معاصر روشن شود؛ اما این موسسه در پیگیری های خبرنگار فرهنگی تسنیم از ارائه آمار طفره می رود و حتی با وجود طی مسیر قانونی در سامانه دسترسی آزاد اطلاعات - متعلق به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی -، این موسسه به بهانه خصوصی بودن حاضر به ارائه مدارک مالی خود نشده است.

این وضعیت برای موسسه کمک به توسعه فرهنگ و هنر، از زیر مجموعه های به ظاهر خصوصی وزارت ارشاد مبهم تر است. در حالی که خبرنگار تسنیم از سامانه دسترسی آزاد اطلاعات، داده های مبنی بر چگونگی هزینه کرد بودجه تئاتر در این موسسه داشته است؛ اما پس از گذشت چهل روز هنوز این موسسه به درخواست خبرنگار تسنیم پاسخ نداده است.

با گذشت یک سال از قول وزیر هنوز شفافیتی در حوزه مالی تئاتر رخ نداده است و ابهامات بیشتر هم شده است. نام هایی اکنون به چشم می خورند که یا مدعی اند پولی از دولت نگرفته اند یا آنکه حاضر به گفتگو با خبرنگاران نیستند. باید دید صالحی در سال جدید باز هم قول شفافیت در تئاتر را می دهد یا همانند یک سال گذشته از دست خبرنگاران تئاتر گریزان می ماند.

لینک خبر :‌ خبرگزاری تسنیم
افزایش شدید قیمت کاغذ در طول سال گذشته که از قضا از چنین روزهایی در سال پیشین شروع شد و با رشد انفجاری ارزش ارزهای خارجی در مقابل تومان همراه بود، شرایط سختی را پیش روی ناشران قرار داد و چاپ کتب و نشریات گزیده شد. البته این انتشار گزیده و تیراژ محدود کتب و نشریات به منزله یک دستاورد برای فرهنگ تمام نخواهد شد...
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۱/۰۲ سایت های دیگر : تابناک گیلان ایران امروز

فرهنگ ایران در سال هزار و سیصد و نود و هفت با روزهای سخت و نفس گیری همراه بود؛ روزهایی که با توجه به وعده های مسئولین انتظار می رود در سال هزار و سیصد و نود و هشت شاهد تکرارشان نباشیم، هرچند با توجه به نوع بودجه نگاری و توزیع منابع برای سال آینده، بعید به نظر می رسد شاهد تحول جدی در حوزه فرهنگی باشیم و سال پیش رو به شدت متاثر از وضعیت مبهم سال پیشین است.

به گزارش تابناک ؛ هزار و سیصد و نود و هفت همچون چند سال پیشینش، زمان وقوع اتفاق مهم و حیاتی برای فرهنگ ایران نبود و بی گمان آنچه در سال گذشته رخ داد، چندان برای اهالی فرهنگ و هنر خوشایند نبود. تورم افسارگسیخته تاثیر عمیق خود را بر حوزه فرهنگ گذاشت و هزینه تولید هر نوع محصول فرهنگی از نشریه و کتاب گرفته تا فیلم و موسیقی به شدت افزایش یافت و بدین ترتیب تولید چه در بخش دولتی و چه در بخش خصوصی با دشواری های بیشتری همراه گشت.

سال هزار و سیصد و نود هشت، وام دار این دشواری ها است. افزایش شدید قیمت کاغذ در طول سال گذشته که از قضا از چنین روزهایی در سال پیشین شروع شد و با رشد انفجاری ارزش ارزهای خارجی در مقابل تومان همراه بود، شرایط سختی را پیش روی ناشران قرار داد و چاپ کتب و نشریات گزیده شد. البته این انتشار گزیده و تیراژ محدود کتب و نشریات به منزله یک دستاورد برای فرهنگ تمام نخواهد شد و صرفاً در راستای حفظ معتبرترین ها و حذف بی اعتبارها نخواهد بود و با توجه به افزایش قیمت این محصولات فرهنگی، اساساً مشتری محصول فرهنگی کاهش خواهد یافت.

این کاهش مشتری در حوزه سینما بیش از پیش متبلور خواهد شد و اگرچه افزایش قیمت بلیت سینما تا حدودی مانع از نمایان شدنِ افت شمار مخاطبان می شود اما دور از انتظار نیست که با توجه به افزایش هزینه های زندگی، افزایش قیمت بلیت سینما اثر روانی خود را برای عدم تماشای فیلم روی گروه دیگری از تماشاگران سینمای ایران بگذارد. قاعدتاً تاثیر این افزایش قیمت ها در حوزه تئاتر و کنسرت های موسیقی نیز نمایان خواهد شد، هرچند تئاتر و موسیقی مخاطبان کالت خود را دارد و با توجه به آنکه تئاتر و موسیقی در سال های متمادی هیچ گاه ارزان نبوده، شاید افزایش قیمت ها تاثیر کمتری بر روی این دو بخش داشته باشد.

در این شرایط به نظر می رسد تولید فرهنگی و هنری در سال آینده بیش از پیش متکی به سرمایه گذاران بخش خصوصی باشد؛ سرمایه گذارانی که اگر با تکیه بر سرمایه های سالم وارد این عرصه شده باشند، در پی سوددهی محصولات شان هستند و این سوددهی لزوماً به منزله خلق آثار فرهنگ و هنری فاخر نیست. بدین سان دور از انتظار نیست که محصولات فرهنگیِ بازاری و عمدتاً یک بار مصرف نظیر کمدی های ضعیف یا کتب سلبریتی ها، سهم بیشتری از بازار را به خود اختصاص دهند.

فرهنگ اما صرفاً از باب بودجه نه هزار میلیاردی که کسر اندکی از آن صرف تولید می شود و حجم عظیم آن منتهی به تولید فرهنگی نمی شود و تورم کمرشکنی که بر زندگی تک تک مردم تاثیر جدی گذاشته و انتخاب هایشان را محدودتر ساخته، تحت تاثیر قرار نگرفته است. بلاتکلیفی فرهنگی چه در حوزه تصمیم گیران و چه در حوزه تصمیم گیری عیان بود و به سال جدید منتقل شد. مشخصاً بسیاری از رویه های قانونی در حوزه فرهنگی که انتظار می رفت در سال 1397 مصوب و حتی عملیاتی شود، به سال جدید موکول شد و مشخص نیست در این سال نیز شاهد تصویب و اجرایشان باشیم.

همچنین دو معاونت سینمایی و مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ماه هاست که با سرپرست اداره می شوند و به نظر می رسد شرایط اینقدر پیچیده است که وزیر فرهنگ و ارشاد با گذشت ماه ها نتوانسته برای دو نفر به عنوان معاونین حکم بزند و ترجیح داده همه چیز با سرپرستی اداره شود. از سوی دیگر اگرچه استعفای سیدعباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد از اساس تکذیب شد اما واقعیت آن است که شرایط کنونی حوزه فرهنگ شبیه به دوران تغییر است و مشخص نیست در سال جاری چه اتفاقاتی از این نظرگاه پیش روی فرهنگ ایران خواهد بود.

اگرچه باید امیدوار بود که روزهای نفس گیر سال نود و هفت برای فرهنگ ایران تکرار نشود اما با توجه به آنکه فرهنگ در این دوران به شدت متاثر از اقتصاد است و به سرعت می تواند به اولویت آخر طیفی از مردم تبدیل شود که در طبقه متوسط گنجانده می شوند و مشتری اصلی محصولات فرهنگی هستند، پیش بینی دوازده ماه آینده دشوار است؛ اما می توان با اطمینان گفت که سال گذشته برای اهالی فرهنگ از هر نظر جزو سال های ارزشمند نبوده و انتظارها برآورده نشد.

امید اهالی فرهنگ و هنر به دوازده ماه پیش رو، برقراری یک ثبات نسبی است که برنامه ریزی، تولید و عرضه محصول فرهنگی را تسهیل می نماید اما واقعیت آن است که مدیر فرهنگی نقشِ حداقلی را در برقراری این ثبات دارد و این ثبات به ویژه ثبات اقتصادی به دیگر دستگاه ها مربوط می شود. در این زمینه می توان انتظار رویکردهای راهگشای دیگری را نیز داشت و آن گشایش های بیشتری فرهنگ و باز گذاشتنِ دست اهل فرهنگ و هنر برای خلق آثاری است که عرضه آنها در این دوران، حال مردم این سرزمین را بهتر خواهد نمود.

لینک خبر :‌ خبرگزاری تابناک
خبرگزاری میزان- رئیس سازمان حج و زیارت ضمن ابراز همدردی با هموطنانمان در مناطق سیل زده از مدیران و دست اندرکاران سازمان حج و زیارت خواست تمام توان و ظرفیت خود برای کمک به این مناطق پای کار آورند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۱/۰۴ سایت های دیگر : خبرگزاری برنا

به گزارش گروه جامعه خبرگزاری میزان علیرضا رشیدیان، ضمن ابراز همدردی با هموطنانمان در مناطق سیل زده از مدیران و دست اندرکاران سازمان و کارگزاران جج و زیارت خواست تمام توان و ظرفیت خود برای کمک به این مناطق پای کار آورده و نسبت به جمع آوری کمک ها بویژه نقدی برای سیل زدگان و ارسال برای آنان اقدام کنند.

وی تصریح کرد: در واقع همدردی واقعی زمانی است که خود را برای لحظه ای جای آنان گذاشته و در کناردولتمردان وبخش های مختلف حاکمیتی که همه توان خود را در امداد رسانی به مردمان آسیب دیده این مناطق گذاشته اند، ما هم سهم خود را ادا کنیم.

متن کامل این پیام به شرح زیر است:

وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوفِ وَالْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ

انسان ها هماره در عرصه آزمون قرار دارند چه آنانکه به مصیبتی می افتند چه آنانکه شاهدان این مصائب هستند، اما آنچه که اهمیتی مضاعف می یابد آنکه شاهدان این آزمون چه می کنند و چگونه از رنج و اندوه همنوعان خود می کاهند و مرهمی بر درد های آنان و مصائب و مشکلاتشان می شوند.

اینک که در آغاز سال نو، هموطنانمان در استان های گلستان و مازندران در معرض آماج سیل و بی مهری طبیعت قرار گرفته اند ضمن همدردی با آنان که ابتدایی ترین وظیفه هر یک از ما به عنوان انسان است باید هر یک در حد و وسع خود به این مردمان آرام و بی ادعا که در این سیل بنیان کن خسارت ها دیده و زندگی و کشت و کارشان را از دست داده اند کمک و همراهی کنیم.

در واقع همدردی واقعی زمانی است که خود را برای لحظه ای جای آنان گذاشته و در کناردولتمردان و بخش های مختلف حاکمیتی که همه توان خود را در امداد رسانی به مردمان آسیب دیده این مناطق گذاشته اند، ما هم سهم خود را ادا کنیم.

بدین منظور از تمامی مدیران و همکاران و دست اندرکاران حج و زیارت می خواهم با هماهنگی مدیریت محترم استان گلستان، آنچه از توان و ظرفیت خود می توانند در کمک به مردمان سیل زده این دو استان پای کار بیاورند و نسبت به جمع آوری کمک های خود بویژه نقدی و ارسال به این مناطق مساعدت کنند.

ضمن آنکه هم اکنون در بسیاری از استان ها کارگزاران و مدیریت های حج و زیارت وارد عمل شده و در حال جمع آوری و انتقال کمک های خود برای این مناطق به مدیریت های حج و زیارت در مراکز استان ها هستند تا نسبت به اعزام آن ها به مناطق سیل زده اقدام شود.

تاکید بر آن است که آنچه از توان و ظرفیت در اختیار است، وارد عرصه کرده و به کمک مردم خسارت دیده استان های مازندران، بویژه گلستان بشتابیم که به بیان امام رضا (ع) هرکه اندوه و مشکلی از مؤمنی برطرف کند، خدا روز قیامت قلب اورا شاد می کند .

بار دیگر با مردم خسارت دیده از پدیده سیل در دو استان گلستان و مازندران ابراز همدردی کرده و امید است با تسریع در کمک رسانی به این مردم و همراهی تک تک آحاد جامعه ایرانی در بهار طبیعت، این بی مهری طبیعت به هموطنان در مناطق شمالی با محبت، عطوفت و مهر مضاعف مردمان ایران زمین جبران و سریع تر این خلأ پر شود.

انتهای پیام /

لینک خبر :‌ میزان
رئیس سازمان اوقاف و امور خیریه از اجرای طرح افق در امامزادگان پرتردد کشور که مسافر و زائر زیادی دارند خبر داد و گفت: در این طرح برنامه ها و خدمات فرهنگی و اجتماعی و مذهبی به مردم ارائه می شود.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۱/۰۴ سایت های دیگر : خوز 24 ربیع نسیم آنلاین

حجت الاسلام سیدمهدی خاموشی رئیس سازمان اوقاف و امور خیریه در گفت وگو با خبرنگار حوزه وقف و امامزادگان خبرگزاری فارس با اشاره به برگزاری جشن میلاد حضرت علی ابن ابیطالب (ع) در کلیه بقاع متبرکه کشور گفت: قرار است در در ایام عید نوروز در تمامی امامزادگان پرتردد که مسافران و زائران زیادی به آنجا مراجعه می کنند ویژه برنامه های فرهنگی و اجتماعی و مذهبی در قالب طرح افق برگزار می شود.

وی افزود: نام علی بن ابی طالب به ولایت فقیه گره خورده است لذا همه ما باید تمرین ولایت پذیری کرده و ان شالله خود و خانواده مان بهره وافی را از این موضوع برده و عاقبت به خیر شویم.

رئیس سازمان اوقاف و امور خیریه تصریح کرد: باید مسیر زندگی و تربیت فرزندان و سیر و سلوک خود را منطبق با اطاعت از ولی امر کرده و این مهم را در دستور کار خود قرار دهیم.

وی در پایان گفت: امروز پژواک جامعه ما در امر ولایت فقیه متبلور است ضمن اینکه جامعه ما از اول انقلاب، ولایت پذیری داشته و همچنان ادامه خواهد داد چرا که عزت ما در جهان در پیروی از امر ولایت فقیه است.

انتهای پیام/

لینک خبر :‌ خبرگزاری فارس
تهران- ایرنا- مدیر عامل صندوق اعتباری هنر گفت: اهالی فرهنگ، هنر و رسانه که در جریان سیل اخیر استان گلستان آسیب دیدند از سوی صندوق اعتباری هنر حمایت می شوند.

به گزارش روز دوشنبه ایرنا از روابط عمومی صندوق اعتباری هنر، سید حسین سیدزاده گفت: متاسفانه حادثه تلخ سیل اخیر در استان های گلستان و مازندران خسارت سنگینی به هموطنان عزیزمان در این استان ها وارد ساخت. صندوق اعتباری هنر نیز همگام با سایر نهادهای کشور از روز نخست پیگیر وضعیت هنرمندان سیل زده در این استان ها شد.
سیدزاده اظهار داشت: این صندوق در راستای وظیفه ذاتی خود در حمایت از اهالی فرهنگ، هنر و رسانه سراسر کشور از طریق اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان گلستان و نماینده صندوق در این استان، نسبت به شناسایی هنرمندان آسیب دیده از این حادثه اقدام و هنرمندان، نویسندگان و روزنامه نگاران آسیب دیده از این حادثه را مورد حمایت همه جانبه قرار خواهد داد.
مدیر عامل صندوق اعتباری هنر افزود: شماره پیامک 500028160 در تمام ساعات شبانه روز و شماره تلفن 42713610 در تهران و شماره همراه 09215839872 در استان گلستان برای ارتباط مستقیم هنرمندان مناطق سیل زده و نیز هنرمندان سراسر کشور که قصد کمک دارند، آماده دریافت پیام هاست.
بارش های رگباری شدید در روزهای پایانی اسفندماه به سر ریز شدن سد گلستان واقع در 15 کیلومتری شرق شهر گنبدکاووس و طغیان رودخانه های گرگان رود، چهل چای، قره سو و اوغان منجر شد.
با آغاز فعالیت سامانه سرد و بارشی اخیر بیش از 300 میلی متر باران در گلستان بارید و ارتفاع برف در مناطق کوهستانی استان به 1.5 متر رسید.
سرریز آب سدهای گلستان 2 و بوستان در مناطق بالادستی، موجب به راه افتادن جریان سیل در رودخانه گرگانرود شد و همه شهرها و روستاهای حاشیه این رودخانه را به دلیل حجم فراوان آب دچار بحران سیل کرد.
فراهنگ**9012** 9053

لینک خبر :‌ شبکه اینترنتی آفتاب
حوزه/ در پی جاری شدن سیل در بخش هایی از استان گلستان و جان باختن و آسیب دیدن جمعی از هم وطنانمان، رئیس سازمان اوقاف با سیل زدگان شمال کشور ابراز همدردی کرد.

به گزارش خبرگزاری حوزه از تهران، در پی جاری شدن سیلاب در بخش هایی از استان گلستان و جان باختن و آسیب دیدن جمعی از هم وطنانمان، حجت الاسلام والمسلمین سید مهدی خاموشی با صدور پیامی، ضمن عرض تسلیت به داغ دیدگان، با سیل زدگان شمال کشور ابراز همدردی کرد.

رئیس سازمان اوقاف و امور خیریه در این پیام آورده است: حادثه تأسف بار جاری شدن سیلاب در بخش هایی از استان گلستان در آستانه ی سال نو که متأسفانه منجر به جان باختن و آسیب دیدن جمعی از هم وطنان عزیزمان در آن خطه گردید، واقعه ای سخت و ناگوار است و جای دریغ و افسوس فراوان دارد. ضمن عرض ابراز همدردی و عرض تسلیت به مردم شریف استان گلستان، از پروردگار متعال برای جان باختگان این واقعه رضوان و رحمت واسعه مسئلت دارم و امیدوارم با حمایت و تلاش مردم و مسئولان و نیروهای امدادی، مشکلات سیل زدگان در این ایام نوروز هرچه سریع تر مرتفع گردد.

لینک خبر :‌ خبرگزاری حوزه
رئیس سازمان اوقاف و امور خیریه با بیان اینکه پیروان واقعی ولایت امام علی(ع) در هر عصر و زمانی عاقبت به خیر خواهند بود، گفت: کسی که خود را در آغوش علی بن ابی طالب(ع) بیندازد کار خود را درست کرده است، اگر این اتفاق بیافتد امثال حججی ها امروز با این درجه از ایمان پدید می آیند.

به گزارش ایسنا به نقل از سازمان اوقاف و امور خیریه، حجت الاسلام سیدمهدی خاموشی در مراسم روز میلاد حضرت علی ابن ابیطالب(ع) که در امامزاده علی اکبر(ع) چیذر برگزار شد با اشاره به سخنی از پیامبر اکرم(ص) اظهار کرد: رسول خدا (ص)سعی در معرفی امام علی(ع) به عنوان جایگزین خود داشت اما پذیرش آن در جامعه وجود نداشت.

وی ادامه داد: پیرو این اتفاق از سوی خداوند متعال پیام آمد که ای رسول حکم خدا را بیان کن حتی اگر مردم پذیرش آن را نداشته باشند ، خداوند متعال خطاب به رسول خود فرمودند ای رسول تحت تاثیر اقوام و صحبت های آنها قرار نگیر زیرا آنها می خواهند تو را از تصمیمت منصرف کنند .

رئیس سازمان اوقاف و امور خیریه خاطرنشان کرد: سخنان خداوند خطاب به پیامبر نشان می دهد که جمعیت آن زمان به دنبال دنیا بودند و خداوند به رسول خود تاکید کرد به اطرافیان گوش نکند.

حجت الاسلام خاموشی تاکید کرد: در روایت آمده است کسانی که علی بی ابیطالب را قبول ندارند در آن دنیا برصورت آنها نشانه هایی از گداختگی وجود دارد . باید قدر نعمت را بدانیم، شکر نعمت ها قرار دادن آن نعمت در مسیرش است و اگر شما نعمت را از مسیرش دور کنید خدا مصائب بر شما وارد می کند.

وی افزود: در طول تاریخ، دنیا مسلمانان زیادی را به خود دیده است؛ داعش ادعای مسلمانی و حق طلبی داشت اما آنها ولایت نداشته و نعمت را از مسیرش خارج کردند، امروز ولایت نعمتی است که باید از آن بهره ببریم.

نماینده ولی فقیه در سازمان اوقاف و امور خیریه تصریح کرد: مسلمان واقعی کسی است که بر آنچه خداوند گفته است عمل کند، خداوند به پیامبر فرمود اگر علی را معرفی نکنی دین خود را کامل نکرده ای ، در همین شرایط به پیامبر(ص) بابت نعمت حضرت علی(ع) چشم زخم می زدند، حسد در قوم پیامبر(ص) زیاد بود، در همین راستا امام صادق(ع) می فرمایند قرآن خود علی(ع) است، در جنگ صفین امام علی(ع) دید قرآن بر نیزه است و گفت قرآن من هستم اما کسی متوجه این واقعیت نشد.

حجت الاسلام خاموشی با اشاره به سوره طلاق تصریح کرد: در این سوره آمده است برای کسانی که اهل عمل به دین نیستند وعده بدی در راه آنهاست، پس تقوا پیشه کنید . رسول محور قرائت قرآن است، رسولی که خود قرآن و علی را معرفی می کند به این معناست که علی بر حق است.

او در پایان با اشاره به اینکه پیرو واقعی علی بن ابی طالب(ع) عاقبت به خیر خواهد شد، گفت: کسی که خود را در آغوش علی بن ابی طالب(ع) بیندازد کار خود را درست کرده است، اگر این اتفاق بیافتد امثال حججی ها امروز با این درجه از ایمان پدید می آیند.

انتهای پیام

لینک خبر :‌ خبرگزاری دانشجویان ایران
قاری بین المللی قرآن کریم با اشاره به ضرورت حمایت سازمان اوقاف و دیگر نهادهای قرآنی از نفرات برتر مسابقات بین المللی قرآن، گفت: باید مسئولان زمینه اشتغال و برگزاری جلسات آموزش قرآن را برای نخبگان فراهم کنند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۱/۰۱ سایت های دیگر : ربیع

محمدحسین سبزعلی، استاد و قاری بین المللی قرآن کریم به بیان نقاط قوت و ضعف و ارائه راهکارهای مناسب در زمینه برگزاری هرچه بهتر مسابقات بین المللی قرآن اوقاف پرداخت و گفت: طی سال های مختلف در زمینه برگزاری مسابقات، به یمن راهبردهای داهیانه رهبر معظم انقلاب اسلامی و همت و تلاش مسئولان هرسال نسبت به سال گذشته پیشرفت های قابل ملاحظه ای حاصل شده است و باید سعی کنیم تا جهت اصلی مسابقات که حفظ وحدت و یکپارچگی و استکبارستیزی است را حفظ کنیم.

وی ضمن ارائه پیشنهاداتی در زمینه برگزاری هرچه بهتر مسابقات اظهار کرد: برای اینکه سطح مسابقات ارتقاء پیدا کند، باید قبل از برگزاری مسابقات، یک قاری یا نماینده از کشور ایران به هریک کشورهای شرکت کننده در مسابقات اعزام شود و علاوه بر تبلیغ و قرائت قرآن در مدت حضور خود در آن کشور، نفر منتخب برای حضور در مسابقه را انتخاب کند، در این صورت سطح کیفی مسابقات بین المللی قرآن ارتقاء می یابد.

وی عنوان کرد: سازمان اوقاف و امور خیریه و همچنین سایر نهادهای متولی امور قرآنی باید از نفرات برتر مسابقات بین المللی قرآن حمایت کنند و زمینه اشتغال از جمله امکان برگزاری جلسات آموزش قرآن را برای آنها فراهم کنند.

قاری بین المللی قرآن کریم ضمن تأکید بر برقراری ارتباط مستمر با متسابقان افزود: همچنین کمک به انتشار آثار فعالان قرآنی مثل قرائت ترتیل و تحقیق کل قرآن، اذان و... که سازمان ها و نهادهایی مثل اوقاف می توانند در این زمینه بانی شوند، به منظور ایجاد انگیزه در فعالان قرآنی بسیار اثرگذار است.

وی حضور مسئولان را در زمان برگزاری مسابقات بین المللی قرآن لازم و ضروری دانست و بیان کرد: در زمینه برگزاری مسابقات باید از تمام ظرفیت های ارگان ها و نهادهای مختلف همچون وزارت آموزش و پرورش و سایر ارگان ها بهره برد تا شاهد رونق هرچه بیشتر این برنامه ها باشیم. اگر چه در برخی سازما ن ها و وزارتخانه ها بحث مسابقات به صورت مجزا مطرح است، اما برای ارتقای کیفیت مسابقات بهتر است ظرفیت ها تجمیع شود.

سبزعلی با اشاره به تغییرات مثبتی که در سطح مسابقات بین المللی قرآن صورت گرفته است، عنوان کرد: مسئولان باید همه همت و تلاش خود را در جهت برگزاری جذاب تر مسابقات و ایجاد شور و نشاط در متسابقان به کار گیرند که قطعاً رسیدن به این مهم نیاز به کارشناسی و تدابیر بیشتری دارد.

انتهای پیام/

لینک خبر :‌ خبرگزاری فارس
فریدون آسرایی بی تاثیر بودن وزارت ارشاد در موسیقی را بهترین تاثیر آن دانست.

فریدون آسرایی خواننده پاپ کشورمان در گفتگو با خبرنگار برنا به اجراهایی که در سال گذشته داشت، اشاره کرد و گفت: در سالی که گذشت اجراهای متفاوتی را در تهران و شهرستان ها داشتم. اما نسبت به سال های گذشته کنسرت های کمتری را در شهرستان ها اجرا کردم. دلیلش هم این است که دیگر حوصله سفر کردن و رفتن به شهرستان را ندارم. از طرفی محدودیت هایی که در شهرستان ها وجود دارد کار را سخت تر می کند. برای مثال چند وقت اخیر برای اولین بار به کاشان رفتم تا کنسرت برگزار کنم اما مورد لطف مسئولین کاشان قرار گرفتم و کنسرت بنده را کنسل اعلام کردند. درنهایت با کشمکش های فراوان در دقیقه 90 اجازه برگزاری کنسرت را دادند. دقیقا یک هفته بعد بابک جهانبخش آنجا کنسرت داشت که آن را هم کنسل کردند. همین مسائل باعث می شود ذوق مان را کور کنند و انگیزه مان کمتر شود.

آسرایی از انتشار آلبوم جدید خود در سال جدید خبر داد و گفت: آخرین باری که با بهروز صفاریان کار کردم آلبوم "آهای خوشگل عاشق" در سال 1383 بود. در این آلبوم جدیدم که نامش هنوز مشخص نشده آقای صفاریان همه کاره است و تمامی کارها برعهده خودش بوده است.

خواننده قطعه پرطرفدار "غریبه" در ادامه افزود: این آلبوم در مجموع از 10 آهنگ عاشقانه تشکیل شده که قرار است اواخر خردادماه روانه بازار موسیقی شود. ویژگی ممتازی که این آلبوم دارد این است که با تمام کارهایی که امروزه در مارکت موسیقی می شنویم از لحاط ترانه، ملودی و...متفاوت است.

فریدون آسرایی فضای حاکم بر موسیقی در سال 1397 را ناموفق عنوان کرد و در این رابطه گفت: متاسفانه این سالی که پشت سر گذاشتیم سال خوانندگان شیش و هشت یا همان ریتمیک بود. مردم این روزهای جامعه ما موسیقی گوش می دهند که نه تنها از لحاظ معنی و محتوا غنی نیست بلکه بسیار سخیف است. این باعث می شود موسیقی اصیل و سنتی ایرانی که بار معنایی بسیاری دارد به مرور زمان کم رنگ شود.

آسرایی با انتقاد از عملکرد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی افزود: از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خواهش میکنم بی تاثیر باشید. در کشور ما وزارت ارشاد عملا هیچ کاره است و هرکسی به خود اجازه می دهد در موسیقی اظهار نظر کند. مثلا یک کنسرتی مجوز میگیرد ولی امام جمعه شهر با آن مخالفت می کند و به همین راحتی با اظهار نظر فردی که صلاحیت دخالت در این موضوع را ندارد یک کنسرت که برایش برنامه ریزی شده کنسل می شود.

لینک خبر :‌ خبرگزاری برنا
جامعه ای که دچار سقوط اخلاقی و ارزشی و زیبایی شناسی شده مقصر آن تنها شورای شعر نیست ، مقصر وضعیتی است که جامعه ایجاد کرده، شرکت هایی که با دست باز دارند عمل می کنند به اسم پمپاژ شادی به جامعه، نوع خاصی از موسیقی را ترویج می دهند که باعث می شود ویترین موسیقی عوض شود.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۱/۰۴ سایت های دیگر : موسیقی ایرانیان

ترانه سرای ایرانی عبدالجبار کاکایی از معدود شاعرانی است که در سبک و سیاق های مختلف شعر و ترانه دارد. با او درباره وضعیت ترانه و ترانه سرایی در فضای موسیقی امروز به گفت و گوی مفصل پرداختیم که در زیر می خوانیم.

کاکایی گفت: چینش ویترین موسیقی پاپ کشور در دست شرکتهایی است که فعالیت می کنند ، اینها هستند که ویترین را تعیین می کنند معیار ها و ارزش های موسیقی را مشخص می کنند و بازار را از طریق مدیریت سالنهایی که در اختیارشان قرار می گیرد برای برگزاری کنسرت ها در دست می گیرند. چون انتشار آلبوم به دلایل مختلفی کم رنگ شده و این روزها عموما از طریق برگزاری همین کنسرت ها و پخش ترک ها در شبکه های مجازی ویترین موسیقی کشور تعیین می شود، ما در سالهای اخیر شاهد روی آوردن چهره های جدیدتری در موسیقی بودیم اما همانطور که پیش تر از این هم در شعر این اتفاق افتاد بود، یعنی تاثیر شبکه های اجتماعی با افول چاپ کتاب و و تیراژ آن موجب شد که ویترین شعر تغییر کند یعنی شعر های حضور پیدا کنند که جایگزین شعرهای جا افتاده تر شوند.

وی افزود: موسیقی هم تقریبا همینطور است، شرکت هایی که توان مالی قوی تری دارند تقریبا بر سلیقه ها سوار هستند و سلیقه هارا تک می کننده ، مُدها را ایجاد می کنند ، هم در کلام و هم در موسیقی و بویژه در لحن اجرای خواننده ها که الان لحن های جدید و تازه، لحن های تلفیقی، که اصطلاح عامیانه به آن لشخوانی، یا متن خوانی اینها شیوه های جدیدی است که در موسیقی پاپ امروز آمده است.

کاکایی بیان کرد: امروزه بسیار زبان ترانه ها افت کرده چرا که وقتی لحن احساسی وارد یه اثر شود و تغییر کند، خیلی نیاز ندارد که زبان خودش را درگیر کند، زبان همان صورت ساده و معمولی خودش رو اجرا می کند . امروز خوانندگان مقداری رو به تابو شکنی آوردند به خاطر اینکه که ما بر روی هنجارهای رفتاری یک نظام اخلاقی رسمی و حکومتی داریم که یک سری رفتارها و کلمات را نمی پسندد مثل تماس، دست کسی را گرفتن، ترانه ها هم موضوع عاشقانه ای دارند و این ارتباطات باید به گونه ای تعریف شود. بر اساس این حساسیت ها و مراقبت هایی که در جامعه می شود خود آنها تبدیل به یک جایی برای مانور عرضه اثر شده. و روی خطوط قرمز راه رفتن تولید حساسیت کرده و ایجاد جاذبه می کند.

وی در پاسخ به این سوال که چرا مجوز ساخت ترانه ها با چنین سطحی از ترانه سرایی داده می شود گفت: وقتی مد جدیدی از موسیقی رایج می شود و ویترین موسیقی به شکل غیر از موسیقی اصیل چیده می شود دیگر نمی توان بر روی آن اشعار مولانا و سعدی پیاده کرد و آن را اشباع کرد . جامعه ای که دچار سقوط اخلاقی و ارزشی و زیبایی شناسی شده مقصر آن تنها شورای شعر نیست ، مقصر وضعیتی است که جامعه ایجاد کرده، شرکت هایی که با دست باز دارند عمل می کنند به اسم پمپاژ شادی به جامعه، نوع خاصی از موسیقی را ترویج می دهند سالنهایی با گردش مالی بالایی در اختیار آنها قرار می گیرد باعث می شود ویترین موسیقی عوض شده، مانند موضوع پوشش و مد گرایی در لباس زنان و مردان که یه سری یک مدل لباس را راه می اندازند و فضا را به دست می گیرند. وقتی گردش مالی در یک مساله وارد می شود و ایجاد مد می کند به نظر من نهادهای مسلط تر باید یک فکری کنند.

او افزود: اولا من فکر می کنم آموزش های فرهنگی باعث می شود که جامعه رشد بکند و وزارت ارشاد نسبت به این مسائل حساسیت بی خود نشان ندهد به طرز مثال یکی از شیوه های ترویج این آهنگ ها تابو شکنی است . یعنی وقتی می گویند در ترانه نباید کلمه بوسه و آغوش را آورد این روی خطوط قرمز راه رفتن جاذبه ایجاد می کند و موجب می شود خود ترانه سراها به سمت سرایش اشعاری بروند که هم بتوانند مجوز بگیرند و هم بتوانند حرفشان را بزنند. این جامعه به نظر من نرمال نیست جامعه ای که تلاش می کند یک موضوعی که من با این تعبیر بهت می توانم بگویم که ترانه کودکی شیطانی است که می خواهیم آن را به زور دست به سینه روی مبل بنشانیم .

کاکایی با اشاره به اینکه اساسا مجوز دادن امر غلطی است گفت : چرا بایستی دولت بنشیند مجوز بدهد به ترانه که این باشد یا آن نباشد . یعنی ما به جای سلیقه عمومی جامعه فکر بکنیم! ، تعدادی بنشینند و به جای سلیقه مردم تصمیم بگیرند! اولا اولین منتقدان آن، خود اهالی موسیقی خواهند بود و سوالشان هم این است که آیا آن پنج نفری که آنجا نشستند نماینده سلیقه عمومی مردم هستند ؟! ما اگر بخواهیم بر روی زیبایی شناسی یک اثر نظر بدهیم و بگوییم این اثر خوب نیست اول باید به چرایی آن پاسخ بدهیم .

به نظر من ارشاد در نهایت می تواند یک شورای ارزیابی برای فعالیت های شرکت های موسیقی که کار تولید موسیقی می کنند ایجاد کند و به آنها در غالبهای مختلف انگیزه های لازم برای تولید آثار فاخر بدهد. نه اینکه مانند دژبانهای در پادگانها با بازدید بدنی بخواهد مراقب باشد کدام ترانه را چه کسی می آورده مجوز آن را بدهیم یا ندهیم .

این ترانه سراها در روز حداقل دویست ترانه به اتاق شورای شعر می رسد . چیزی حدود ده هزار ترانه منتظر مجوز است با این شرایط که شورای شعر بیشتر از روزی چهل پنجاه اثر را نمی تواند پاسخگو باشد.

کاکایی تصریح کرد: یکی از مهمترین مشکلات ترانه ما این است که ما ترانه را بدون موسیقی می شنویم یعنی یه تکست متنی و مانتیتوری جلوی ما است، و با توجه به این که در حال حاضر ترانه دیگر ملودی محور شده و و ما دیگر با غزل و یا چهار پاره و مثنوی طرف نیستیم درک زیبایی یک اثر بدون موسیقی سخت است که آیا این خوب است یا بد است چون به هر حال مصرع ها در جهت ساختار نحوی در هم ریختکی و زیر هم نوشتن، تشخیص میزان درستی و یا نادرستی اثر در غالبهای مختلف سخت و وقت گیر است این در شرایطی است که برای تشخیص خوب و یا بد یک اثر سی ثانیه بیشتر فرصت نداریم.

وی گفت: در حال حاضر موضوعی که شرکت های موسیقی درگیر آن هستند مجوز گرفتن از شورای موسیقی است. این دو برای دریافت و صدور مجوز به تعبیری دشمن هم هستند اینها تلاش می کنند تولیداتشان را مجوز بگیرند شورا تلاش می کند جلوی تولیدات آنها را گرفته و فقط آن دسته از آثاری را که مورد پسند سلیقه خودشان است را مجوز می دهند . این ستیز و این لجبازی نتیجه اش این بازار آشفته است . اما خود شرکت ها می توانند درواقع پیش قدم باشند . باید در گفت و گو با شرکتهای تولیدات موسیقایی نشست های مختلف را گذاشت و کارنامه آنها را مورد ارزیابی قرار داد. و از این طریق آسیب شناسی های لازم را برای بهبود ترانه سرایی با ادله های لازم انجام داد.

این ترانه سرای اهل ایلام در پایان صحبت های خود تبریک سال نور را با شعری از آثار خود به پایان رسانید.

راستی بهار

غیر آبدانه ها

رویش جوانه ها

برق نرده ها و پرده ها و خانه ها

حرف تازه ای نداشت...

گرد و خاک اولین غبار عید

روی کفشهای تازه ام نشست

گوشه ی اتاق ، باز

تار عنکبوت بست

من نشسته ام هنوز

روی صندلی کنار پنجره

گوشه ی حیاط ، دست روی دست...

لینک خبر :‌ خبرگزاری برنا
یادداشت؛ مجتبی احمدی
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۱/۰۳ سایت های دیگر : مردم نیوز

در روزهایی که به لطف تئاتر خصوصی وضعیت اقتصادی تئاتر سرو و سامان گرفته است و حداقل های مورد نیاز یک زندگی برای خانواده تئاتر هم می رود تا مهیا شود افرادی خارج از خانواده تئاتر و یا حتی افرادی که فراموش کرده اند اوضاع و احوال تئاتر چه بوده است با نگاهی کاملا بیزینسی اوضاع و احوال اقتصادی تئاتر را تحت الشعاع تصمیمات عجیب و غریب خود در بازگشت سرمایه کرده اند.

قبول که قرار است تماشاگر به سالن تئاتر بیاید تا چراغ تئاتر روشن بماند، همگان با رونق تئاتر موافق هستند، روشن ماندن چراغ تئاتر یعنی چرخیدن زندگی تعداد زیادی از اهالی و خانواده این حرفه مادر که در نهایت سودش را فرهنگ، تئاتر، سینما و حتی تلویزیونمان می برد اما برخی از تصمیمات با نگاهی کاملا بازاری و به دور از هر گونه نگاه فرهنگی گرفته می شود و این شأن تئاتر را زیر سوال می برد.

واکنش وزیر ارشاد به تئاتر لاکچری و البته نگرانی خانواده قدیمی تئاتر به نحوه قیمت گذاری روی بلیط ها و حتی دستمزدها نشان از این دارد که دورنمای جذابی در انتظار این هنر صادق نیست. مشخصا نگرانی خانواده تئاتر نباید تمامی داشته باشد. در روزگاری زندگی فقیرانه تئاتر در سالن های خالی از تماشاگر دغدغه خاک خورده های تئاتر بود و حالا وضعیت اسفناک گیشه و دستمزدها و بازگشت سرمایه و...

اینکه تئاتر امروز به یک فرهنگ و کلاس اجتماعی تبدیل شده و دوستداران نمایش با اهداف متفاوتی به سالن های نمایش رفت و آمد دارند بسیار مبارک و هیجان برانگیز است اما اینکه بازیگر سینما توقع دستمزد سینمایی را از تئاتر دارد یک تفکر بیمار است که نتیجه اش حتما به نفع فرهنگ نیست. پول درآوردن و موفقیت اقتصادی کسی را نگران نمی کند اما آیینه پیش رو نشان از این دارد که اوضاع نگران کننده است. دستمزد شبی سی میلیون تومان برای یک بازیگر شاید شایعه باشد اما بلیط دویست هزار تومانی که شایعه نیست. با یک حساب سرانگشتی می توان فهمید که در وضعیت اقتصادی فعلی حتی اقشار بالاتر از متوسط هم نمی توانند مخاطب تئاتری با بلیط دویست هزار تومان باشند. یک خانواده 5 نفره بدون در نظر گرفتن هزینه ایاب و ذهاب و صرف شام احتمالی بعد از دیدن نمایش و هزینه پارکینگ و ... باید یک میلیون تومان وجه رایج این مملکت را برای تئاتر هزینه کنند که میانگین مشخص حقوق بیشتر افراد این جامعه زیر 3 میلیون تومان است با کدام منطق قرار است در این مملکت از طریق تئاتر فرهنگ سازی کنیم؟ اگر نگاهی کاملا بیزینسی و اقتصادی به قصه تئاتر داریم حداقل فرهنگ سازی و تأثیر فرهنگی را با فاصله از تئاتر بنویسیم و صرف کنیم. بی شک تئاتر دیدن فرهنگی که اخیرا در جامعه ما به یک مد رفتاری و اجتماعی تبدیل شده است و جایش را در سبد فراغت خانواده ها پیدا کرده است با این وضعیت اعداد و ارقام دوباره به همان هنر فقیر و بیچاره ای تبدیل می شود که هنرمندانش وضعیت نابسامان در زندگی شان تجربه کردند. تئاتر بازار نیست...

لینک خبر :‌ خبرگزاری برنا
ایلنا نوشت: مجید اخشابی درباره تاثیر ممیزی های وزارت ارشاد بر کیفیت موسیقی می گوید: روند ممیزی ها اساسأ دچار اشکال است. ممیزی باید منجر به تولید آثار باکیفیت شود و جلوی تولید آثار سخیف و نازل را بگیرد که اینگونه نیست.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۷/۱۲/۲۹ سایت های دیگر : آفتاب نیوز بیتوته تدبیر و امید انتخاب موسیقی ایرانیان

بخش هایی از گفتگو مجید اخشابی درباره موسیقی را مرور می کنیم.

طی این سال ها در عرصه موسیقی پاپ چه روندی را طی کرده ایم و نگاه آسیب شناسانه شما نسبت به این مقوله چیست؟

عوامل بسیاری دست به دست هم داده اند تا کیفیت موسیقی تا این حد افت کند. در وهله اول موزیسین هایی که در خیلی از موارد نمی توان نام آنها را موزیسین گذاشت و بیشتر دست اندرکاران تولید به حساب می آیند، واقعأ از دانش و سواد کافی برخوردار نیستند و اگر نگاهی به سوابق آنها بیندازیم، خواهیم دید که اغلب آنها آموزش ندیده اند و دوره خاصی را نگذرانده اند! این افراد به صورت دست و پاشکسته به موسیقی می پردازند و به مدد وجود فضای مجازی، حاشیه، آرایش های ظاهری و نوع پوشش، با روش های غیرموسیقایی دیده می شوند و مردم نیز به آنها توجه می کنند. این دست اندرکاران از کم مایگی هنری برخوردارند و به همین دلیل است که آثارشان نیز کم مایه و سطحی است. نکته دیگر بی حوصلگی مردم است. نمی توان گفت مردم متوجه فضای فعلی نیستند و آثار با محتوا و کم محتوا را از یکدیگر تشخیص نمی دهند و متوجه آسمان ریسمان بافی هایی موسیقایی و شعری نیستند. آنها با بی حوصلگی به آثار گوش می دهند و با خودشان می گویند؛ خب همین است و خوب است.

البته این خوانندگان و هنرمندان هستند که با تولید آثار سطحی سلیقه مخاطب را تنزل داده اند. مخاطب همیشه از آثار با کیفیت استقبال می کند.

نمی توان اینگونه گفت. طی تولید آثار مختلف در هر عرصه ای، زمانی که مصرف کننده سلیقه بالایی داشته باشد، تولیدکننده مجبور است در حد و اندازه سلیقه و خواست او به تولید اثر بپردازد. در این میان اگر سلیقه مخاطب پایین باشد تلاش های تولید کننده در ارائه آثار با کیفیت راه به جایی نخواهد برد و محصولش مورد استقبال مصرف کننده یا همان مخاطب موسیقی قرار نخواهد گرفت. به هرحال این روند کنشی دو سویه است، یعنی هم اینکه کیفیت محصولات تولید کنندگان بسیار پایین است و هم اینکه مردم راضی هستند و نسبت به فضای فعلی و آثار تولیدی رضایت دارند. دلیل دیگر اینکه نسل کنش گرهایی که در عرصه موسیقی سازو کار تولید را فراهم می کردند، عوض شده و هیچ کس در صحبت هایش به این موضوع اشاره نمی کند. من طی مصاحبه های قبلی به این موضوع اشاره کرده ام. در سالهای قبل تهیه کنندگانی موسیقی از دانش کافی و تجربه تولید برخوردار بودند و آثار با کیفیت تولید می کردند. در حال حاضر تهیه کنندگان افرادی سوداگر هستند که سرمایه شان را از کارهای دیگر تامین کرده اند و برای برخورداری از شغلی با کلاس تر پا به عرصه موسیقی گذاشته اند، تا به این ترتیب به شهرتی نسبی برسند و شناخته شوند. طرف یک میلیارد پول با خودش آورده و آمده تا تهیه کننده شود و کنسرت برگزار کند. این افراد به وضعیت بد فعلی دامن می زنند. این تهیه کنندگان افرادی را که برای دل خودشان می خوانند و هنرمندان و خوانندگان زیرزمینی را پیدا می کنند و مشکلات و فرایند کسب مجوز آثار آنها را با روابطی که دارند، حل می کنند و در نهایت از خوانندگان مورد نظرشان چهره ای موجه می سازند و از آنها جهت منافع خودشان استفاده می کنند. اگر قرارداد خوانندگان نسل جدید را ببیند متوجه خواهید شد که در اغلب آنها حدود هفتاد، هشتاد درصد بندها مربوط به تهیه کننده و به نفع اوست. به طور واضح یعنی اینکه حدود هفتاد، هشتاد درصد سود مالی پروژه های مختلف به تهیه کننده می رسد و تنها 20 درصد سهم خواننده و عوامل است. می توان گفت پشت هر خواننده ، تهیه کننده ای نشسته و در حال چرتکه انداختن است. البته از آنجایی که تهیه کنندگان می دانند تاریخ مصرف خوانندگان بسیار کوتاه است، تمام قدرت و تلاش خود را به کار می گیرند تا در مدت زمانی کوتاه از آنها بهره برداری کند. وقتی هم خواننده چنین بلایی سرش بیاید نام محصولش اثر هنری نیست. بخش دیگر این کاستی مربوط به نحوه فعالیت نهادهای نظارتی است. آنها واقعأ عملکرد خوبی ندارند. اگر بخواهم با نگاهی آسیب شناسانه به این موضوع بپردازم باید بگویم روند ممیزی ها اساسأ دچار اشکال است. ممیزی باید منجر به تولید آثار باکیفیت شود و جلوی تولید آثار سخیف و نازل را بگیرد که اینگونه نیست. واقعیت این است که ممیزی های مختلف نه تنها نمی توانند جلوی تولید آثار نازل را بگیرند بلکه باعث تولید آثار بی کیفیت و سطحی می شوند. با این تفاسیر می توان گفت روند ممیزی ها با شرایط فعلی هیچ کمکی به بهبود وضعیت موسیقی کشور نخواهد کرد.

23241

کد خبر 1242709

لینک خبر :‌ خبر آنلاین
انجمن صنفی هنرمندان موسیقی در پی تصویب قانون تکلیف مجلس به وزارت ارشاد برای واریز بخشی از درآمد کنسرت ها به خزانه بیانیه ای را منتشر کرد.

به گزارش خبرگزاری مهر، انجمن صنفی هنرمندان موسیقی در پی تصویب قانون تکلیف مجلس به وزارت ارشاد برای واریز بخشی از درآمد کنسرت ها به خزانه طی روزهای گذشته بیانیه ای را منتشر کرد.

در متن بیانیه انجمن صنفی هنرمندان موسیقی که روز سه شنبه 28 اسفندماه به رسانه ها ارسال شده، آمده است:

چو پرده دار به شمشیر می زند همه را / کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند

بار دیگر هنر قربانی بداندیشی می شود.

در چند روز اخیر خبر تصویب دریافت سهم ده درصدی از فروش بلیت کنسرت توسط مجلس شورای اسلامی و به پیشنهاد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، هنرمندان و فرهیختگان موسیقی ایران را غرق در بهت و ناامیدی کرد و در واپسین روزهای سال، به جای افزایش امید و نشاط، اندوه بی پناهی را همچون داغی بر جان و روان رنجورشان برجا گذاشت. هنرمندانی که با وجود ناهمواری ها و مصائب فراوان در تمام چهل سال گذشته، عاشقانه برای حفظ هنر و فرهنگ اصیل ایستاده اند و با وجود محدودیت ها و موانع بسیار، تن به انحراف و عدول از ارزش ها و اصول خود نسپرده اند، اینک باید از دلهره ی سهم خواهی سیستمی که هیچ گاه به درستی به حمایتشان برنخاسته، اندک امیدشان به فعالیت و گذران آبرومندانه ی زندگی را هم ببازند و باقی مانده ی ناچیز عرصه ی هنر و فرهنگ را نیز کلّا و یک جا به میدان داری صنعت سرگرمی بسپارند.

امروز در عجبیم که معاون پارلمانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در تقابل با هنر برمی آید و با قربانی کردن هنرمند ایرانی چنین گام غیر کارشناسانه و مهلکی برمی دارد و تصمیم خود را بر کرسی قانون می نشاند و مقام عالی وزارت دم بر نمی آورد. شگفتا و دردا که در پس چنین اقدامی، با قلب واقعیات عریان اقتصاد سیاسی، نگرش و اهداف دلسوزانه ای نیز برای این اقدام ناروا تراشیده می شود که خود ضربه ای کاراتر بر روی زخم های پیشین هنرمندان موسیقی وارد می آورد و تلاش برای کسب درآمد وزارت ارشاد را با هدف حمایت از موسیقی توجیه می کند.

مگر فرهنگ و هنر و به تبع آن هنر موسیقی و موسیقی هنری و علمی در تمام جهان بدون حمایت های ملی و دولتی توان و امکان تداوم و بقا را دارد که این بار در کشور ما به زور قانون می خواهند بخشی از اندک درآمد آن را نیز به نفع دولت مصادره به مطلوب کنند؟

انجمن صنفی هنرمندان موسیقی ایران مطابق وظایف ذاتی و قانونی خود ضمن تلاش برای پشتیبانی از اهالی موسیقی، توجه مقامات تصمیم گیر و نمایندگان مجلس شورای اسلامی، شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام کشورمان را به نتایج و تبعات بدفرجام این اقدام عجولانه جلب می کند. به نمایندگی از هنرمندان موسیقی هشدار می دهیم که کمترین آسیب این مصوبه ضربه زدن به هنر موسیقی و کاستن از جایگاه هنرمندان و فراهم ساختن عرصه برای تاخت و تاز گونه های بی محتوا و کم مایه موسیقی تجاری داخلی و وارداتی خواهد بود. طبیعی است با گران تر شدن بهای بلیت کنسرت ها، مخاطبان واقعی موسیقی هنری از هنرمندانشان دور و هنر موسیقی به زیرزمین و فضاهای غیر رسمی و مجازی رهنمون خواهد شد.

انجمن با نارضایتی قاطع از تصویب چنین قانونی در مجلس محترم شورای اسلامی، خواستار بازنگری فوری و لغو بی بازگشت چنین قانون ضد هنری در عرصه موسیقی ایران است.

همچنین خواستار آنیم که مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و نمایندگان و قانون گذاران محترم قوه مقننه زین پس، دست کم در چنین مواردی که مصوباتشان با حیات و بقای هنر و هنرمند ارتباط مستقیم دارد، اخذ نظرات کارشناسی هنرمندان مستقل و صنف موسیقی را جزو ملزومات و پیش نیازهای تصمیمات و مصوبات خود بدانند.

شایان ذکر است نمایندگان مجلس شورای اسلامی در جلسه علنی روز چهارم اسفند ماه بود که در ادامه بررسی بودجه 98 بند الحاقی 5 به تبصره 9 را به تصویب رساندند. این یعنی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مکلف است ده درصد (10%) بهای بلیط اجراهای صحنه ای (کنسرت) در تهران و کلانشهرها را أخذ و به حساب درآمد عمومی نزد خزانه داری کل کشور واریز کند.

منبع: مهر

مسئولیت صحت اخبار ارائه شده به عهده منبع خبر بوده و این رسانه صرفاً رسالت اطلاع رسانی خود را در این رابطه انجام می دهد.

لینک خبر :‌ نسیم آنلاین
یک گالری دار بر این باور است که تعطیلی گالری ها در نوروز یک رسم نانوشته است که یکی از مهمترین دلایل آن احتمال کم رونقی نمایشگاه در نوروز عنوان می شود.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۷/۱۲/۲۹ سایت های دیگر : تهران نیوز کیمیا نیوز شبکه اینترنتی آفتاب ربیع آفتاب نیوز

فرهاد آذرین، مدیر گالری آتبین در گفت وگویی با ایسنا درباره تعطیلی اکثر گالری ها در تعطیلات نوروز، اظهار کرد: این موضوع شاید یک رسم در میان گالری داران باشد. مبنای این رسم بیشتر این است که اغلب مخاطبان گالری ها در تعطیلات نوروز تهران را ترک می کنند.

او ادامه داد: از طرف دیگر نیز نیروهای انسانی گالری ها نیاز دارند که ایامی را در طول سال تعطیل باشند تا استراحت کنند. همچنین خیلی از گالری دارها این نگرانی را دارند که در عید با کم رونقی مواجهه بشوند. با این وجود برخی از گالری ها همانند آتبین در تعطیلات نوروز با تماس قبلی در دسترس علاقه مندان هستند.

آذرین خاطرنشان کرد: البته افرادی هم که از خارج از کشور یا شهرهای دیگر به تهران می آیند می توانند مخاطبان خیلی خوبی برای گالری ها باشند. سال گذشته نیز در یکی از باغ موزه های تهران آثار هنری به نمایش گذاشته شده بود که اتفاقاً توانست تجربه موفقی را هم رقم بزند؛ البته باغ موزه این امکان را فراهم می کند که مخاطب گذری بیشتری داشته باشد، در حالی که بازدید از گالری ها وابسته به شناخت مخاطب است.

او همچنین در بخش دیگری از سخنان خود درباره وضعیت صدور مجوز برای گالری ها با توجه به اینکه در سال 97، 28 گالری مجوز گرفته اند، اظهار کرد: در ابتدا باید بررسی کرد که این مجوزها در چه دوره ای از سال صادر شده است؛ چراکه از دوره ریاست جدید مرکز هنرهای تجسمی و با حضور آقای مظفری یکی از آسیب های این حوزه، صدور بی رویه مجوز برای گالری ها عنوان و تلاش شده است که از صدور مجوزهای بی رویه جلوگیری شود.

این گالری دار تاکید کرد: البته ما از انجمن صنفی و معاونت تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خواهش کرده ایم که انجمن صنفی گالری ها نیز در صدور مجوز گالری ها حق رأی داشته باشند و الان نیز منتظر پاسخ در این مورد هستیم. به طور کلی به نظر می رسد که روال صدور مجوزهای بی رویه تغییر کرده است. به هر حال ذهنیت ریاست قبلی بر کثرت گرایی بود و به بحث صدور گالری ها به عنوان یک فعالیت اقتصادی نگاه می کردند که اصلاً این چنین نیست. در حالی که حضور گالری دارهای بی تجربه و فعالیت های غیرحرفه ای تأثیرات منفی به دنبال دارد که ما هنوز هم شاهد برخی از آن ها هستیم.

انتهای پیام

لینک خبر :‌ خبرگزاری دانشجویان ایران
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۱/۰۱

مسعود داودی

در روزهایی که تنگناهای متعدد و مستمر گریبانگیر همه ما شده است، اهالی هنر و دست اندرکاران حوزه های فرهنگی باید خیلی خودخواه باشند که تصور کنند در این دورانی که حیات ها، در حال رنگ و رو باختن هستند و اوضاع شان بیشتر شبیه ممات شده، چه جایی برای تاسف خوردن از تا شدن کمر رسانه های مستقل بخش خصوصی که زیر باران شهاب سنگ های گرانی، بدون چتر و حفاظ ایستاده اند؟!
امروز و در فاصله روزهای کوتاهی که به رفتن سال کهنه و آمدن سال نو مانده، خیلی از فعالان عرصه فرهنگ و هنر بدون داشتن کمترین دلگرمی و روزنه امید از آینده مبهم و سردرگم، روزهایشان را پشت سر می گذارند و دل نگرانی شان را پنهان می سازند تا شاید – (فقط شاید!) روزی ز سر سنگ بار دیگر عقاب فرهنگ و هنر این مملکت به پرواز درآید و بدون ترس از رها شدن تیری از چله کمانی، این پرنده در آسمان پرافتخار این مرز و بوم به بال و پر بزند...
سخن زیاد است و زمان کوتاه؛ برسیم به اوضاع سینما و تئاتر و موسیقی که در باره شان حرف برای گفتن و واژه برای نوشتن بسیار است!

اول: سینما
سینمای ایران در سال گذشته یکی از بدترین دوران خود را پشت سر گذاشت؛ می گویم بدترین و تاکید می کنم روی ترکیب سینمای ایران .
تاکید بر این دو ترکیب بدترین و سینمای ایران ناشی از نوعی ناخواستگی و ناچاری است که به اجبار این دو را کنار هم قرار داده!
ممکن که نه حتماً بخش بزرگی از مدیران سینمایی با این تاکید موافق نیستند، چرا که به روایت آمار و جابه جا شدن پول هایی که به شکل میلیاردی، حساب های بانکی عده ای را درشت و هیکل شان را فربه ساخته، در نگاهی کلی، اوضاع فعلی سینما حکایت از فرجام نیکوی اقتصادی این هنر صنعت داشته باشد و در حوزه بررسی و حساب و کتاب، این حجم مالی به منزله امتیازی برای فرآیند اقتصادی سینمای ایران شمرده شود. اگر چنین باشد پس چرا ما داریم نق می زنیم؟!
این درست است در این بررسی شتابزده، جهت فلش اوضاع اقتصادی سینما، سیر صعودی و دستیابی مثبت اقتصادی را نشان دهد، اما هم ما و هم مدیران و هم متنعمان از سفره پربرکت سینمای مبتذل، بخوبی می دانند که نه این فیلم ها سینما هستند و نه این پول درآوردن ها حاصل روند بهبود اقتصاد سینما.
در سال نود و هفت و در میان به پرده فرستادن انبوهی از فیلم های مزخرف (هیچ واژه دیگری برای بیان عمق فضاحت این ساخته سینمایی نیافتم!) که تنها هدف شان خالی کردن جیب و از بین بردن اعتماد تماشاگران سینما بود، هیچ نشانی از سینمای ایران نمی بینیم؛ بخش بزرگی از تولیداتی که زیر عنوان فیلم های شاد و کمدی، با وقاحتی تعجب برانگیز و ساخت و پاخت پنهانی برخی از دفاتر معلوم الحال، ماه ها روی پرده جا خوش کردند و نفرت و دلزدگی مخاطبان نسبت به سینمای ایران را باعث شدند. این تولیدات کمترین مناسبتی با سینمای ایران ندارند و تنها حاصل زدوبند برخی از تهیه کنندگان با صاحبان منابع مالی مشکوک و تعدادی از وادادگان مدعی فیلمسازی یا تدارکاتچی های متوهم بوده و هستند.
این دسته از تولیدات بی هویت و مبتذل، چه جای افتخاری برای مدیران سینمایی دارد؟ آیا این ساخته های بازاری و دون شان مردم و سینمای ایران، می توانند نماینده سینمای کشورمان باشند؟
نمی دانیم کسی هست که به این پرسش ها پاسخ دهد یا نه، اما باید این سئوالات را پرسید. اینکه کدام مدیر یا مدیران سینمایی با میدان دادن به این جریان ابتذال، اجازه دادند سینمای حرفه ای ایران به محاق بی توجهی برود و زیر بار این حجم از لاطائلات کاسبکاران، سرخم کند و از حرکت باز ایستد؟
آنانی که بیشتر وقایع را با عینک بدبینی تماشا می کنند و همه اوضاع را از زوایای منفی مورد ارزیابی قرار می دهند، وضع به وجود آمده در سینمای ایران طی سال های اخیر را حاصل تبیین و اجرای سیاست های پنهانی می دانند که دست بر قضا، سیاستگذاری اش را نه دولتمردان و مدیران سینمایی، بلکه برخی از صاحبان پول و قدرت تشکیل داده اند و در این بین مدیران و مسئولان سینمایی، ناخواسته مجری این سیاست ها شده و به اجرای آنها تن داده اند!
با وجود اینکه در واقعیت می توان رد پای بخش هایی از این تحلیل و ارزیابی را در روال برنامه های ارایه شده مشاهده کرد، اما حقیقت ماجرا این است که عمده ترین دلیل به وجود آمدن شرایط نابسامان فعلی سینما را می شود در ولع سیری ناپذیر معدودی از فعالان سینما و همدستی شان با دارندگان پول های بادآورده و ثروت های مشکوک تبیین کرد. دارندگان رانت ها و موقعیت های خاص، به واسطه کسب درآمدهای نجومی، هزینه های تولیدات سینمایی و ویدیویی را آنچنان بالا برده اند که دیگر هیچ فعال واقعی فیلمسازی قدرت رقابت با آنان را پیدا نمی کند. راه اندازی موج فیلمسازی گران توسط عده ای که تا همین پنج – شش سال پیش، اقساط جا مانده عوامل فیلم هایشان را با تاخیرات دو یا سه سال پرداخت می کردند و امروز دست و دلباز، دستمزدهای میلیارد تومانی به بازیگران می دهند، نشان از رسیدن به منابع مالی بی حساب و کتابی است که دیگران را قدرت و توان نزدیکی با آنان را نیست!
این جماعت که شاید عنوان ریزه خواران بیشتر برازنده و شایسته شان باشد، در اوضاع بلبشوی فعلی سینما که نظارت ها کمرنگ است، با امکان استفاده از بودجه های اغراق شده و تعیین بودجه های مبتنی بر ارقام افسانه ای، یک فیلم سینمایی یا سریال شبکه نمایش خانگی را می سازند. جماعت ریزه خواران با این گران سازی ، هم درآمد خود را به چند ده میلیارد تومان می رسانند و هم برای صاحبان سرمایه ای که از چم و خم کار سینما و تولید فیلم ناآگاهند و در نهایت مشخص نیست پولشان از کجا آمده، حساب سازی می کنند و نتیجه اش فیلمی مبتذل می شود که تنها به زور مافیابازی و ضایع کردن حق اکران سایر فیلم ها، مدتها روی پرده نگه داشته می شود تا بازهم با جا به جا کردن آمار فروش، عنوان های کاذب ترین ها را در ویترین افتخارات دفاترشان بگذارند!

همین موضوع در مورد سریال های شبکه نمایش خانگی هم صادق است؛ سریال های ضعیف به لحاظ کیفیت ساختار و نوشتار، تنها به ضرب و زور ایجاد موقعیت های ممنوعه ای مانند نشان دادن بدحجابی و ارتباطات ناسالم و... به بهانه نمایش افراد مسئله دار(!) تلاش می کنند تماشاگر پیدا کنند. این شکل جذب تماشاگر دیگر رنگ باخته و بسیاری از سریال هایی که روانه بازار نمایش خانگی شده اند، دچار ریزش مخاطب و در یک کلام شکست مطلق شده اند. این جماعت یادشان رفته که چنین روالی برای جذب مخاطب تمام شده و به قول معروف استفاده از حربه های یاد شده در یک محدوده زمانی کوتاه جواب می دهد و کاربردشان تاریخ مصرف دارد. سازندگان این آثار شاید نمی دانند که همه را برای همیشه نمی توان گول زد. به همین خاطر و برای چندمین بار بازهم تلاش می کنند در سریال های خود با توسل به انواع شوخی های مستهجن مخاطب مشکل پسند را وادار به تماشای این مبتذلیات کنند!
دوم: تئاتر
اوضاع فرهنگی ترین هنر میان هنرهای هفتگانه یعنی هنر نمایش هم چندان به راه و مناسب نیست. وضع و روز تئاتر ایران در دو – سه سال اخیر به شکل گل درشتی رو به وخامت گذاشته.
روی صحنه رفتن نمایش های پرطمطراق که هیچ امتیازی را به پیشینه کیفی هنر تئاتر نمی افزاید و تنها در قالب ها پروژه های میلیاردی و با وساطت نزدیکان به منابع ثروت اجرا می شوند، پاکی و قداست فرهنگی هنر تئاتر را دچار شکست های هویتی کرده است.
تجمیع برخی از دست اندرکاران سینما در حوزه هنر نمایش و به صحنه بردن تئاتر توسط افرادی که پیش از این در قالب عنوان هایی مانند مدیرتولید در تولید فیلم های سینمایی شرکت داشتند، پوسته فرهنگی این رشته هنری را شکسته و جایگاه فرهنگی آن را دچار اضمحلال کرد.
درست است که هنر نمایش در زمره هنرهای خاص است و تماشاگران تئاتر نسبت به سابر مخاطبان از بینش بالاتری برخوردارند، اما گران کردن تئاتر و فروش بلیت های سیصد – چهارصد هزارتومانی برای نمایش هایی که تنها امتیازشان در صحنه آرایی های پرزرق و برق است، هنر تئاتر را از تماشاگران فهیم خالی و سالن تئاترهای کشور را جلوه گاه ظهور کسانی می کند که تئاتردیدن شان هم مانند کتابخانه های خانه شان است؛ شیک اما دست نخورده!
شاید قصور در به وجود آمدن این اوضاع و احوال تنها متوجه مدیران نمایشی کشور نباشد؛ برخی از اهالی تئاتر با غلتیدن به سمت سرمایه هایی که بوی انحصار و رانت شان، مشام دوستداران تئاتر را می آزارد، بیشترین سهم را در از میان برداشتن ستون های فرهنگی هنر ارزنده تئاتر داشته و دارند.
همه می دانیم خانه ای که از پای بست ویران شود، ساکنی نخواهد داشت...!
سوم: موسیقی
در آشفته بازار ظهور و بروز انواع و اقسام خوانندگان و سرایندگان شعر و سازندگان آهنگ، موسیقی ایران هم مانند سینما و تئاتر کشورمان دوران سختی را می گذارند.
اگر در گذشته، محلی برای تایید توانایی هنرمندان این رشته وجود داشت و هر شخصی صرفا به دلیل علاقه اش به خوانندگی یا آهنگسازی، نمی توانست به دنیای موسیقی پا بگذارد و شرط داشتن استعداد و توانایی هم جزو ملزومات تعیین کننده ورود تازه واردان بود، امروز اما به شکل مهندسی معکوس، صدای ناهنجار افرادی با عنوان خواننده به گوش مان می خورند که به قول زنده یاد احمد شاملو، انکرالاصوات در برابرشان، صوت گوش نواز و دلنشین می نماید و قرار است در آینده رشد کنند و خوانندگان بهتری شوند!
گویا به جز صنعت مظلوم چاپ و هنر مظلوم تر ادبیات که بازارشان کساد و ظرفیت و جذابیتی برای ورود سرمایه های آشکار و پنهان ندارد، هنر موسیقی اما به شدت دارای گنجایش پذیرش انواع و اقسام سرمایه های راکد و در جریان است!
دنیای موسیقی امروز که آشقته بازاری شده و نمی توان در آن تفاوت میان دوغ و دوشاب را میان انبوهی از پرت و پلاهای هذیان گونه تشخیص داد، مامنی برای رسوب جریان های فرصت طلب و کاسبکار شده؛ از کنسرت گذاشتن ها برای خوانندگان بدصدا گرفته تا خرید موقعیت برای تیتراژ خواندن ها که این دومی دیگر حسابی گویا میان تازه کارهای بدصدا رواج پیدا کرده!
چرا جامعه موسیقی در این مدتی که رواج موسیقی عوامانه رشدی چندصد برابری پیدا کرده، نتوانسته به تعداد انگشتان دست، خواننده تربیت و معرفی کند؟
چرا خوانندگان بدصدا که شنیدن آوازشان تداعی کننده بدترین تجربیات شنیداری آدمی است، توانسته اند فرصت رشد و نمو پیدا کنند؟
چرا خانه موسیقی و اداره کل موسیقی ارشاد نسبت به رشد قارچ گونه این خواننده نماها بی تفاوت است؟ چرا این سازمان ها و نهادهای مردم محور به عنوان مرجعی برای تمیز دادن یک خواننده و یک آهنگ خوب از یک ساخته بد، هیچ عکس العملی از خود نشان نداده اند؟
موسیقی عامیانه یا همان موسیقی سبک پاپ امروزه محلی برای ترکتازی افرادی شده که با توسل به انواع دستگاه های صداساز، آهنگ می سازند و می خوانند و روانه بازار بی در و پیکر می کنند. در میان این هجمه سرگیجه آور، اما دریغ از داشتن توانایی در اجرای یک قطعه بدون تپق زدن و بدون فالش خواندن!
این هم از اوضاع موسیقی کشورمان که اگر نبود پایمردی برخی از خوانندگان اصیل و تعدادی از آوازخوانان سبک پاپ برای حفظ حرمت موسیقی کشور، مزرعه موسیقی به شوره زاری تبدیل می شد که ساکنانش را بی هنرانی مدعی تشکیل می دادند...!

امسال هم گذشت؛ یک سال دیگر بر شمار روزهای عمرمان افزودیم و سیصد و شصت و پنج شبانه روز بر میزان تجربیات مان اضافه کردیم...
درست است که قدیمی ها گفته اند کار نیکو کردن از پر کردن است اما این چنین که این دوران سخت و روزهای سردتر، فشاری افزون تر از توان، بر گرده همه گذاشته و می گذارد و این سرمای جانکاه چشم انتظار است تا از پا افتادن های خیلی ها را ببیند، گذراندن هر لحظه و هر ثانیه، خود حکایتی ناباورانه از (پوست کلفتی که نه!) پایداری و اصرار بر بقای ماست!
نمی دانم این دوران دشوار و اوضاع فعلی و سختی های معاش مردم، حاصل و نتیجه سیاست و برنامه کدام دولتمرد و مسئول است و بر اساس کدام توجیه انسانی چنین بار گرانی بر دوش مان گذاشته شده، اما در روزگاری که هر از گاهی از گوشه و کنار این مملکت پهناور، بوی تعفن اختلاس و فسادهای اقتصادی سودجویان را می شنویم، حق این مردم نیست که دچار چنین مخاطراتی در زندگی شان شوند. چرا باید این ملت نجیب دچار بی مبالاتی و بی مسئولیتی کسانی شوند که تنها دغدغه شان ترس از اکتفا نکردن حقوق های نجومی شان برای گذران خرج و مخارج شان است؟!
نمی خواستم تلخ بنویسم، اما انگار واژه ها نیز با این روزها سر ناسازگاری و جدل دارند و از فرط ناچاری نمی خواهند در قالب گذاره های سرخوشانه جا خوش کنند و در روزهای منتهی به نوروز، نویدبخش شادباش ها و تبریک ها باشند...
خداوند آخر و عاقبت همه ما را ختم به نیکی و خوشی بگرداند. آمین!

اشتراک گذاری در:

لینک خبر :‌ بانی فیلم
گروه هنر جشنواره موسیقی فجر همچنان پس از گذشت سی و چهار دوره از آن، به عنوان یک رویداد هنری مؤثر و هدفمند مطرح نیست که البته این امر به کاهلی و سستی مدیران و فعالان این عرصه در طول یک سال بازمی گردد چرا که جشنواره برایند چنین روند طی شده ای است.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۱/۰۱ سایت های دیگر : همسو نیوز

پیروز ارجمند؛ کارشناس و مدرس موسیقی در گفت و گو با خبرنگار ایکنا گفت: مجموعه فعالیت های صورت گرفته در عرصه حرفه ای هنر موسیقی در طول سال چندان بسامان نیست و در نتیجه این امر موجب می شود که هر ساله در جریان برگزاری جشنواره موسیقی فجر برایندی مطلوب و خروجی مؤثری از فعالیت های این عرصه هنری را شاهد نباشیم.

وی ادامه داد: آنچه که مسلم است اینکه جشنواره موسیقی فجر تنها ظرفی است که نیاز به مظروفی مناسب دارد و این در حالی است که ما در طول سال برای محتوایی که قرار است در این ظرف بریزیم سیاستگذاری هدفمندی را براساس یک نقشه راهبردی از ابتدای سال تا زمان برگزاری جشنواره در هر دوره، نداریم.

مدیرکل اسبق دفتر موسیقی ارشاد تصریح کرد: سال گذشته جشنواره سی و چهارم موسیقی فجر در حاشیه برگزار شد، جهت اصلی آن هم تداخل زمانی برگزاری آن با جشنواره ای همچون تئاتر فجر بود اما اینکه چرا این جشنواره آن هم در ایام جشن چهل سالگی انقلاب اسلامی نتوانست آن گونه که باید و شاید عرض اندام کند دلیلش این بود که اثر شاخص و دهان پُرکنی در آن عرضه نشد و نتیجه اینکه نتوانست به عنوان یک رویداد مستقل هنری خود را در میان همهمه برگزاری جشنواره های هنری فجر مطرح سازد.

ارجمند افزود: این امر در شرایطی بود که همه مدیران و مسئولان هنری در حوزه های گوناگون آگاهی از این نکته داشتند که سال گذشته نقطه عطفی در مجموعه امور اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است و حداقل درعرصه فرهنگ و هنر و با استفاده از ظرفیت های ایجاد شده حاصل از برگزاری جشنواره های فجر باید عزمشان را به انجام کاری متنفاوت معطوف سازند؛ در مورد سایر رشته های هنری چندان اطلاعی ندارم اما در مورد موسیقی باید به این نکته اشاره کنم که حداقل باید شاهد تعدادی انگشت شمار تولیدات موسیقی با موضوع انقلاب و چهل سالگی آن باشیم اما این اتفاق نیفتاد و در مواردی مروری بر آثار قدیمی در حوزه موضوع انقلاب داشتیم.

این آهنگساز در ادامه گفت: اینکه به آثار فاخر موسیقی انقلابی توجه داریم و حتی آن را در قالب و نسخه های جدید با توجه به تحول در سلیقه شنیداری مخاطبان بازتولید می کنیم خوب است اما موسیقی کارکرد دیگری نیز دارد و آن تأمین نظرات و خواست و مطالبات مخاطب کنونی موسیقی آن هم برپایه مقتضیات زمان خود است و تنها نمی توان با برانگیختن حس نوستالژیک مخاطب به تولید آثار موسیقی ارزشی و انقلابی توجه کرد.

وی تأکید کرد: آنچه که در قالب اساسنامه و یا آئین نامه برگزاری جشنواره موسیقی فجر مطرح می شود صرفاً ابعاد ساختار اجرایی جشنواره را مورد توجه قرار می دهد اما نکته در مورد جشنواره موسیقی فجر همان مظروف مناسبی است که باید درون این ظرف ریخته شود که البته شواهد حاکی است در زمینه موسیقی منطبق با باورهای بومی و اعتقادی به تولیدات نو و تازه و در عین حال فاخر نمی اندیشیم.

ارجمند در پایان گفت: بالاخره ز هم اکنون تا زمان برگزاری سی و پنجمین جشنواره موسیقی فجر یک فرجه مناسب چندین ماهه داریم و از همین ابتدا و با رفع مشکلات ساختاری برگزاری جشنواره باید هر چه زودتر به فکر تولید و عرضه محتوایی درخور در عرصه موسیقی باشیم؛ توقف و در جا زدن و طرح موضوعات بدیهی در حوزه ساختار اجرایی جشنواره آن هم در شرایطی که تجربه سی و چهار دوره آن را داریم دیگر موجه نیست.

انتهای پیام

لینک خبر :‌ خبرگزاری بین المللی قرآن
برنا نوشت: فرزاد فرزین در انتقاد به هجمه های وارد شده علیه خوانندگان جدید موسیقی پاپ گفت: لطفا به خوانندگان جدید گیر ندهید.

فرزاد فرزین وضعیت موسیقی در سالی که گذشت را مناسب ندانست و با اشاره به این مطلب افزود: موسیقی کشور ما دهه دوم از دیده شدن خود را دنبال می کند؛ به همین دلیل توجه روی آن زیاد است. متاسفانه در سالی که گذشت موج عظیمی علیه خوانندگان تازه کار به راه افتاد و تحت تاثیر حواشی فراوانی قرار گرفتند. سال 97 خوانندگانی که اصلا صلاحیت اجرای زنده را نداشتند کنسرت های بسیاری را برگزار کردند و توانستند با تبلیغات دیده شوند، اما درمجموع از نظر من نباید بیشتر از این فضا را مسموم کرد و به این خلاءها دامن زد.

فرزین جشنوراه موسیقی فجر را مورد انتقاد شدیدی قرار داد و گفت: به نظر من جشنواره موسیقی فجر اصلا در حد جشنواره نبود. در هیچ کجای دنیا ما نمی بینیم که جشنواره ای فقط در یک بخش برگزار شود و بزرگان صنف را در آن راه ندهند. این ضعف شدید وزارت ارشاد است که این جشنواره را در این سطح برگزار می کند. دلیل این امر هم مشخص است، وزارت ارشاد خوانندگانی را روی صحنه می برد که صرفا بلیت می فروشند و برای آنها سودآوری دارند. جشنواره ای که در آن بزرگان و صاحب نظران وجود نداشته باشند بیشتر شبیه شوی نمایشی است.

فرزاد فرزین عملکرد وزارت ارشاد را ضعیف دانست و بیان داشت: یکی از بزرگترین مشکلاتی که با وزارت ارشاد دارم مراحل گرفتن مجوزهاست. ما نباید به 15 سال قبل برگردیم بلکه هر روز باید خودمان را به روز کنیم اما متاسفانه مرحله اخذ مجوز در ارشاد به روز نشده و همچنان به سختی انجام می شود. بزرگترین ضعف آن در ساختار اداری است.

وی ادامه داد: وزارت ارشاد به خوانندگانی که صلاحیت ندارند، مجوز می دهد و به کسانی که مستحق گرفتن مجوز هستند مجوز نمی گیرند.یک سری سختگیری ها وجود دارد که اصلا منظقی نیست.

فرزین هجمه های ایجاد شده علیه خوانندگان تازه کار را دامن زدن به حواشی دانست و گفت: هر موسیقی یک ترانه خاص خود را دارد. برای مثال موسیقی "شیش و هشت" ماهیت شاد بودن دارد که از سالیان قبل هم همین بوده است. این سبک از موسیقی نباید مفهوم عمیق و پرمعنی داشته باشد. اینکه به بعضی خواننده ها خرده گرفته شده که آهنگ هایشان غنا ندارد کار درستی نیست. مردم بر اساس سلیقه ای که دارند می توانند کارهای متفاوتی گوش دهند؛ لزومی ندارد همه کارها عمیق و پرمعنی باشد. البته به این معنی نیست که من این خوانندگان را تایید می کنم ولی معتقدم زیاد خرده گرفتن هم درست نیست، لطفا اینقدر به این خواننده ها گیر ندهید.

241241

کد خبر 1243096

لینک خبر :‌ خبر آنلاین
محمد اصفهانی گفت: دلال بازی در همه چیز رسوخ کرده است از جمله ترانه و آهنگ. عملا به جای اینکه هنرمند باشند بیزینس من هستند. فقط پول باشد کار را انجام می دهند.

به گزارش ایسنا، این خواننده معتقد است: ما موسیقی مبتذل نداریم بلکه این کلام است که موسیقی را به سمت ابتذال می برد. یعنی ما شعر مبتذل داریم.

اصفهانی ادامه داد: در برخی آثار می بینیم که وزن و قافیه را هم رعایت نمی کنند به حدی که وضعیت شرم آور است. آدم های غیرمتخصص و نگوییم نااهل، غیر اهل به این کار آمده اند، هرکسی بوی پول شنیده به این کار آمده است.

وی تاکید کرد: سال 81 که ما کنسرت اجرا می کردیم وضعیت طور دیگری بود حالا به من زنگ می زنند و برای فلان ارگان موسیقی هماهنگ می کنند و درصد می خواهند! وضعیت متفاوت شده است و من این را از عدم نظارت می بینم. چرا صنف تهیه کنندگان و ارشاد اقدام نمی کنند؟

این خواننده موسیقی پاپ بیان کرد: دلال بازی در همه چیز رسوخ کرده از جمله ترانه و آهنگ. عملاً به جای اینکه هنرمند باشند بیزینس من هستند. فقط پول باشد کار را انجام می دهند.

اصفهانی که در برنامه تحویل سال شبکه اول سیما با اجرای علی ضیا حاضر شده بود در بخش دیگری از صحبت هایش به لزوم پیگیری قانون کپی رایت نیز اشاره کرد.

انتهای پیام

لینک خبر :‌ خبرگزاری دانشجویان ایران
نیکنام حسینی پور می گوید: خیلی اهل خودنمایی نبودم و تلاش می کردم بیشتر پشت صحنه باشم تا روی صحنه. اما در خانه کتاب مجبوری روی صحنه باشی. دست خودت نیست؛ آدم را می آورند روی صحنه...
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۱/۰۳ سایت های دیگر : چاپ و زندگی

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- بیش از یک سال از انتصاب نیکنام حسینی پور به عنوان مدیرعامل خانه کتاب می گذرد و ظرف همین مدت این موسسه با چالش های مختلفی همراه بوده است؛ از مباحث مدیریتی گرفته تا مشکلات شدید اقتصادی!

در آستانه سال نو، فرصت گفت و گو با مدیر عامل موسسه خانه کتاب فراهم شد. فعال نام اشنای عرصه فرهنگ و کتاب که خود را مرد علاقه مند به پشت صحنه سیاست گذاری های فرهنگی معرفی می کند و حالا که به خانه کتاب آمده تاکید دارد از همه طرفیت خود برای اهل قلم و نشر استفاده کند.

سال هاست که شما را در حوزه فرهنگ و کتاب می شناسیم. از یک سال پیش هم که به عنوان مدیر عامل موسسه خانه کتاب فعالیت می کنید. اما اجازه بدهید کمی به عقب برگردیم؛ از دوره ای که فعالیت فرهنگی شما آغاز شد .

از دوران دانشجویی، در موسسه نمایشگاه های فرهنگی و همچنین در وزارتخانه حضور داشتم و موسسه نمایشگاه ها، نقطه آغاز فعالیت اجرایی من بود؛ بنابراین با موسسات زیر مجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به ویژه موسسه خانه کتاب، بیگانه نبودم. بعد از فارغ التحصیلی نیز در تهران ماندگار شدم و به فعالیت در حوزه فرهنگ ادامه دادم.

یکی از سیاست های دکتر صالحی در زمان حضورش به عنوان معاونت امور فرهنگی، حضور مشاوران در موسسات زیرمجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با هدف دریافت مستقیم دغدغه های اهالی فرهنگ بود؛ به همین خاطر با دستور معاونت، عضو هیات مدیره موسسه خانه کتاب شدم. در نهایت سرنوشت این گونه رقم خورد که 29 بهمن ماه سال 1396 رسما فعالیتم را در موسسه خانه کتاب آغاز کردم. این تاریخ را هیچ وقت فراموش نمی کنم. بعد از مراسم تودیع و معارفه خبر آمد هواپیمای تهران یاسوج در سیسخت؛ یعنی زادگاه من به کوه برخورد و سقوط کرده. خیلی ملتهب شدم. آن روز هم تلخ بود و هم شیرین.

البته همانطور که گفتم سال های متمادی با نیرو های این مجموعه و به مناسبت های مختلف از جمله نمایشگاه بین المللی کتاب تهران همکاری داشتم، ولی طی یک سال گذشته آشنایی ها بیشتر شد و صمیمی تر شدیم. من به قالب های رفتاری رئیس و مرئوسی اعتقادی ندارم و به نظرم یکی از نقاط ضعف مسئولان ما، توجه به قالب های رسمی و دور شدن با بدنه و نیرو هاست.

شما در برهه حساسی مدیریت موسسه خانه کتاب را تحویل گرفتید . درست نمی گویم؟

خب... فعالیت ها و برنامه های قابل توجهی از سوی مدیران مختلف تا تاریخ حضور من به عنوان مدیر عامل، انجام شده بود و بسیاری بر سر این موضوع اتفاق نظر دارند که در زمان ورود من، موسسه خانه کتاب در شرایطی خاص و متفاوت قرار داشت. شاید همه فکر می کردند و یا پیش بینی می کردند با توجه به سابقه اجرایی ام، به موسسه نمایشگاه های فرهنگی خواهم رفت. برخی اعتقاد داشتند حسینی پور، نیروی اجرایی است و با فعایت های خانه کتاب بیگانه است. واقعیت این است که من آدم اجرایی هستم، اما سال ها با ناشران، اهالی نشر و قلم، اصحاب فرهنگ و هنر دم خور بوده ام. شاید به قول آقای صالحی امیری خیلی اهل خودنمایی نبودم و تلاش می کردم بیشتر پشت صحنه باشم تا روی صحنه. اما در خانه کتاب مجبوری روی صحنه باشی. دست خودت نیست؛ آدم را می آورند روی صحنه.

نخستین و اصلی ترین رویکرد شما در بدو ورود به موسسه خانه کتاب چه بود؟
در بدو ورود احساس کردم به هر دلیل، همگرایی و همدلی لازم در مجموعه وجود ندارد؛ بنابراین تلاش کردم به ترمیم روحیه همکاران توجه کنم. همیشه تاکید دارم ما اعضای یک خانواده هستیم و در مواجه با مشکلات باید گذشت داشته باشیم. البته هنوز هم تا نقطه مطلوب برای ایجاد فضای همدلی فاصله داریم، اما احساس می کنم طی یک سال گذشته تا حدودی این فضا ایجاد شده. تلاش کردم با توجه به ارتباطاتی که با وزارتخانه دارم، امکانات رفاهی برای کارمندان

من را به عنوان یک اطلاح طلب می شناسند و البته برای گفتن این گرایش ابایی ندارم؛ بالاخره با این خط و مشی برنامه ریزی و حرکت می کنم

موسسه فراهم شود. علاوه براین برخی فعالیت ها که پیش تر پایه گذاری شده بود ادامه پیدا کرد.

همیشه معتقدم هر مدیری، مجموعه ای از خدمات را شکل داده و البته شاید انتقاداتی نیز به او وارد باشد. تاکید دارم می توان با خرد جمعی، مسیر را با سیاست هایی بهتر ادامه داد. وقتی آمدم، تلاش کردم از ظرفیت درونی موسسه استفاده کنم؛ بنابراین نه با قطار، نه با اتوبوس و نه با دوچرخه نیرو نیاوردم. نیرو های خوبی در بخش های مختلف موسسه خانه کتاب وجود دارد، باید انگیزه داشته باشند تا ظرفیت های خود را نشان دهند. حتی شاید اگر جای من بنشینند، مدیریت بهتری داشته باشند. بنابراین توجه به نیرو های درون و ظرفیت های داخلی موسسه یکی از کار هایی بود که انجام دادم و تا حدودی هم موفق بودم.

بسیاری از برنامه های سال های گذشته موسسه با حضور شما ادامه پیدا کرد. بعضی هم با تغییراتی همراه شد. در این باره توضیح دهید .
برنامه های عصر کتاب که از دوره قبل با هدف تجلیل از مفاخر ایجاد شده بود، ادامه پیدا کرد. توجه به همه حوزه های فرهنگ مکتوب و همه چرخه نشر در دوره جدید مورد نظر ما بود. تقویت ارتباط با انجمن های مختلف حوزه اهل قلم نیز یکی دیگر از رویکرد ها، طی یک سال گذشته است. طرح تاریخ شفاهی با تاکید بر تمام بخش های چرخه نشر آغاز شده است. جلد نخست تاریخ شفاهی فقط به ناشران توجه کرده بود و امید واریم جلد دوم این مجموعه برای نمایشگاه کتاب آماده شود.

یکی از اقدامات جدید، جمع آوری و مکتوب کردن تجربه فعالان بخش های مهم چرخه اهل قلم است؛ به عبارت دیگر تجربه پیشکسوتانی، مانند استاد خرمشاهی، سمیعی گیلانی و یا کامران فانی علاوه بر این تجربه دیگر حلقه ها، حتی ویزیتور های کتاب باید مکتوب و منتقل شود. تشکیل کمیته انتشاراتی یا کمیته کتاب نیز از رویکرد های جدید موسسه است.

چطور به ضرورت تشکیل کمیته کتاب رسیدید؟
وظیفه خانه کتاب، انتشار هر نوع کتابی نیست؛ بلکه باید آثاری را منتشر کند که درباره اطلاع رسانی کتاب تدوین شده اند. از سوی دیگر هدف موسسه تجارت با کتاب نیست بنابراین ابایی نداریم از اینکه بگوییم شمارگان کتاب های انتشارات موسسه محدود است.

یکی از اولین اقدامات من در زمان ورود به موسسه، چند دوره بازدید از انبار کتابِ موسسه در ساختمان فجر بود. انباشت کتاب در این انبار به حدی بود که ورود به انبار دشوار بود. این شرایط سوال برانگیز شد که با وجود این وضعیت چطور در سال های قبل حسابرسی انجام می شده؟! کتاب های متنوع در دولت های مختلف با شمارگان 1000 تا 3000 نسخه ای در انبار وجود داشت. سیستم دولتی نیز موجب شده بود کسی پیگیر نشود که آیا این کتاب ها فروش دارد؟ بازار دارد؟ سرنوشت آن ها یا اهداء بود یا باقی ماندن در انبار. بنابراین یکی از مشکلات 15 ساله موسسه خانه کتاب همین مساله بود.

من تاکید داشتم، انبار باید به شیوه مناسب تخلیه شود. البته پیشنهاد شد درآمدی از خمیر کردن کتاب ها داشته باشیم اما با نظر دکتر جوادی؛ معاون امورفرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بخشی از کتاب ها به جشنواره روستا ها و عشایر دوستدار کتاب و باشگاه های کتابخوانی اهدا شد. علاوه براین کتاب های حوزه علوم دینی را نیز با امضا دکتر جوادی برای بیش از 900 ائمه جمعه کشور ارسال کردیم. ما تلاش می کنیم ارتباط با ائمه جمعه تداوم داشته باشد، بنابراین مقرر شده در نشست مشترک با حجت الاسلام علی اکبری، برنامه های کتاب محور با توجه به ویژگی های بومی و ذائقه سنجی طراحی شود.

موسسه خانه کتاب مجری برگزاری جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران است و سی و ششمین دوره این رویداد در نخستین سال فعالیت شما برگزار شد. تداوم این رویداد مهم کتاب محور یک امتیاز و البته ظرفیت برای حوزه نشر ما است؛ البته نقد هایی از زوایای مختلف به این رویداد وارد بوده. دیدگاه شما درباره باز بینی ساختار جایزه کتاب سال چیست؟

پیش از این مقاومت هایی برای نقد کتاب سال وجود داشت. حتی گاهی در درونِ موسسه این پرسش طرح می شود که چرا خود زنی کنیم؟! اما تاکید دارم نقدِ از درون اولویت دارد و اشکالی ندارد خودمان را نقد کنیم. البته تلاش می کنیم با حداقل اشکال، رویداد های مختلف را برگزار کنیم اما مجریان برگزاری رویداد هایی مثل کتاب سال که معصوم نیستند! بی تردید کار ما نیز با اشکالاتی همراه است. بار ها گفته ام از درون شدید ترین نقد ها،

تلاش کردم از ظرفیت درونی موسسه استفاده کنم؛ بنابراین نه با قطار، نه با اتوبوس و نه با دوچرخه نیرو نیاوردم

دریافت و حتی در خبرگزاری کتاب منتشر شود. هدف از انتشار نقد ها، جریان سازی رویداد کتاب سال است.

متاسفانه به نظر می رسد، اهل قلم حساسیتی به جایزه کتاب سال ندارند. باید حساسیت ها را به رویداد کتاب سال افزایش دهیم تا ناشران و نویسندگان هر نوع کتابی تولید نکنند. در مجموع به دنبال تبدیل کتاب سال به یک برند معتبر هستیم. که همه نویسندگان و پدید آورندگان کتاب اعم از مترجمان نیز احساس کنند باید کتابی را خلق یا ترجمه کنند که ظرفیت موفقیت در جایزه کتاب سال را داشته باشد.

بیست و ششمین دوره هفته کتاب نیز با نخستین سال حضور شما در موسسه برگزار شد. ارزیابی شما درباره این رویداد چیست؟
هفته کتاب طی چند دوره گذشته چندان از سوی نهاد های مختلف مورد توجه قرار نمی گرفت اما به نظرم بیست و ششمین دوره هفته کتاب به دلیل هم دلی و هم افزایی بیشتر نهاد ها و سازمان های مختلف با رویکرد متفاوتی برگزار شد. تلاش کردیم با ایجاد نشاط در طراحی پوستر و تیزر هفته کتاب مشارکت نهاد ها را افزایش دهیم. با توجه به اینکه رویکرد موسسه خانه کتاب در برگزاری هفته کتاب، تبلیغ و تشویق و دامن زدن به برنامه های کتاب محور است، تلاش کردم در بیشتر برنامه سازمان ها حضور داشته باشم.

مستند سازی همه تجربه های رویداد کتاب محور مانند هفته کتاب نیز از برنامه ها هفته کتاب بود که خوشبختانه منجر به بارگزاری سایت هفته کتاب شد و همه تجربیات نهاد ها و سازمان ها در این قالب منعکس شود.

طی یکسال گذشته سفر های استانی را در دستور کار داشتید. ما حصل این سفر ها چه بود؟
به نظر من موسسه خانه کتاب، حالت انزوا گونه به خود گرفته بود. به طوری که بیشتر به مرکز توجه داشت. به عبارت دیگر نه موسسه با استان ها ارتباط داشت و نه استان ها با موسسه. حتی گاهی مسئولان فرهنگی استان ها گلایه می کردند موسسه به آن ها بی توجه است.

توسعه عدالت فرهنگی و همچنین رویکرد تمرکز زدایی وزیر محترم در قالب شعار ایران، فقط تهران نیست از مهم ترین سرفصل های برنامه کلان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی است و باید محقق شود. با همین رویکرد تلاش کردیم در مناطق مختلف کشور برنامه هایی را اجرا و ارتباط ها را تقویت کنیم. مدیران کل فرهنگ و ارشاد استانی را در رویداد های مختلف از جمله هفته کتاب دخیل کردیم. علاوه براین به مناطق کم برخوردار در طرح های حمایتی توجه ویژه شد. افتتاح چند نمایندگی خبرگزاری کتاب ایران در استان ها نیز از دیگر رویکرد ها در این مسیر است. احساس می کنم، نگاه استان ها نیز طی این مدت به خانه کتاب ترمیم و ظرفیت آن ها دیده شده است.

به ویژه برنامه های عصر کتاب استانی طراحی شد و موفق شدیم دردو استان چهار محال و بختیازی و خراسان شمالی برگزار کنیم. بازخورد قابل توجهی نیز دریافت کردیم؛ حتی نمایندگان مجلس شورای اسلامی این دو استان نیز از ارجی این رویداد ها ابراز رضایت کردند.

با مشکل کمبود بودجه چه کردید؟
برنامه های متنوعی برای موسسه در نظر داشتم، اما شرایط بودجه سال 1397 کشور متفاوت بود. با توجه به این شرایط، پرداخت به موقوع حقوق کارمندان را در اولویت قرار دادیم. همیشه دغدغه پرداخت حق الزحمه به موقع داوران کتاب سال را دارم اما مشکل بودجه مانع از برگزاری مراسم تجلیل از شایستگان تقدیر سی و پنجیمن دوره کتاب سال جمهوری اسلامی ایران شد.

تزریق قطره چکانی بودجه، مانع از تنظیم یکپارچه برنامه هاست؛ علاوه براین چندان از تحقق همه بودجه پیش بینی شده نمی توان اطمینان حاصل کرد؛ به عبارت دیگر از ابتدای سال تکلیف مشخص نیست که آیا باید برنامه ریزی ها براساس بودجه بندی انقباضی باشد و یا انبساطی؟ بخشی از انرژی و زمان برای چانه زنی در معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و اثبات اثر بخشی اهداف و برنامه ها، صرف می شود. بنابراین معتقدم شیوه بودجه بندی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید بازنگری اساسی شود. حتی می توان با خرد جمعی به حذف و یا کاهش برنامه های زائد کتاب محور نیز فکر کرد.

تلاش کردیم سال جاری با نگاه صرفه جویانه برنامه ها را به پیش ببریم. به عبارت دیگر، بیش از حواشی فعالیت، به متن توجه کردیم. امید واریم با

شیوه زندگی ما عشایری بود. تا قبل از یکجا نشینی در سی سخت یعنی تا 15 سالگی من، قشلاق و ییلاق می کردیم

همین نگاه ادامه بدهیم. موسسه هایی مانند خانه کتاب را نمی توان مستقل تعریف کرد، بلکه یک نهاد وابسته و از نظر بودجه به شدت در مضیقه است. بدهی چند سال گذشته نیز به موسسه تحمیل شده است. تاخیر در پرداخت این بدهی ها موجب کاهش سرمایه اجتماعی خانه کتاب خواهد شد.

درخشان ترین دوره موسسه خانه کتاب به نظر شما کدام دوره است؟ و براساس عملکرد مدیر وقت توجه داشته باشید و تداوم بخش آن باشید .
درخشان ترین دوره موسسه خانه کتاب را زمان حضور آقایان رنجبری و الهی می دانم.

چرا؟
فضای کشور در آن دوره متفاوت بود. هنوز ابزار های جدید ارتباطی توسعه پیدا نکرده بودند، همدلی و همراهی بیشتری وجود داشت. هنوز دچار فرد گرایی نشده بودیم؛ حتی در بین مدیران و به طور کلی در سطح جامعه. امروزه افراد حاضرند پا روی دوش یکدیگر بگذارند و به اصطلاح همدیگر را له کنند. این فضا طی سال های نخست تاسیس موسسه خانه کتاب وجود نداشت و همدلی ها در حوزه فرهنگ بسیار تاثیر گذار بود. مدیران نه تنها با هم رقابت نداشتند بلکه همدیگر را تقویت می کردند. دنبال عکس و اسم و رسم نبودند! دنبال این نبودند که خودشان را اثبات و دیگری را نفی کنند. موسسه خانه کتاب در این شرایط و با انتشار کتاب ماه و همچنین برگزاری نشست های مختلف و همچنین نشریه کتاب هفته جایگاه خود را پیدا کرده بود. خانه کتاب در آن دوران در حوزه تولید محتوا شناخته شده بود و حتی در حوزه اداری نیز بسیار چابک عمل می کرد.

از همکاری با دکتر صالحی در مقام مشاور بفرمایید؟
بعد از پایان دولت دهم به شدت پیگیر رفتن از معاونت فرهنگی بودم.

چرا؟
در دولت قبل به دلیل برخی مسائل در حاشیه قرار گرفته بودم و تصمیم داشتم به عنوان معاون فرهنگی در اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان تهران به فعالیتم ادامه بدهم. تصور می کردم شاید دکتر صالحی، تمایل چندانی برای استفاده از ظرفیت های من نداشته باشند. بنابراین برای رفتن از معاونت فرهنگی پیگیر بودم. تصمیم گیری برای این موضوع به بعد از برگزاری نمایشگاه بین المللی کتاب تهران موکول شد، اما بعد از نمایشگاه با تصمیم دکتر صالحی، همچنان در معاونت فرهنگی ماندم.

و این چهار سال چطور بود؟
طی چهار سال همکاری با ایشان انصافا خیلی چیز ها یاد گرفتم و البته همچنان یاد می گیرم. بسیاری مثل من معتقدند، منش، رفتار شخصی و حرفه ای دکتر متفاوت است. بار ها گفته ام شاید چهار سال حضورم در معاونت امور فرهنگی جزو عمرم محاسبه نشود. حتی زمانی که موضوع وزارت طرح نشده بود، گفته بودم هر جا بروند کنارشان می مانم. به طعنه به ایشان می گفتم همان طور که در حدیث آمده است همکاران بعد از سه سال فامیل می شوند؛ ما دیگر فامیل هستیم و شما اگر حتی به مشهد و قم هم بروید با شما می آیم. حضور آقای دکتر صالحی یک فرصت تاریخی برای حوزه فرهنگ مکتوب است.

خاطره ای از دکتر صالحی زمانی که در مقام مشاور ایشان بودید در ذهن دارید؟
خاطرم هست دکتر صالحی با نیرو ها ارتباط نزدیک داشتند. حتی گاهی اوایل و یا پایان سال با هم در آبدارخانه معاونت کنار آبدارچی ها چای می خوردیم. همیشه در حد توان با طرح های پیشنهادی برای ارائه خدمات رفاهی به نیرو ها موافقت می کردند. در سفری به کرمان به قدری برنامه برای آقای دکتر پیش بینی شده بود که فقط برای اقامه نماز و ناهار توقف و فرصت داشتیم. به عنوان مدیر معین در این سفر همراه دکتر بودم. به دکتر گفتم من که از کار نمی ترسم و به قول دوستان بیش فعال هستم اما پیش شما کم آورده ام. شاید در این مدت و قبل از آن بهتر می توانستند از ظرفیت افراد استفاده کنند که به هر طریقی انجام نشده بود.

بعد از انتخاب دکتر صالحی به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت دوازدهم این ارتباط چه طور ادامه پیدا کرد؟
با انتخاب ایشان به عنوان وزیر، به دلیل مشغله های کاری تا حدودی بین ما فاصله افتاده اما گاهی سعی می کنم در فضای مجازی این فاصله را جبران کنم.

اجازه بدهید کمی سمت و سوی سوال ها را شخصی تر کنیم. فکر می کنید به کدام ظرفیت شما به عنوان یک فعال عرصه کتاب کمتر توجه شده است؟
تعاملات زیادی با افراد و نهاد های و حتی طیف های مختلف سیاسی دارم. من را به عنوان یک اطلاح طلب می شناسند و البته برای گفتن این گرایش ابایی ندارم؛ بالاخره با این خط و مشی

پسر عمه ام خبر انتشار نتایج کنکور را آورد که قبول شدی با خوشحالی، زودتر از زمان معمول گله را طرف شهر برگرداندم

برنامه ریزی و حرکت می کنم. شاید در این مدت و قبل از ان بهتر می توانستم از ظرفیت افراد استفاده کنم.

و این گرایش سیاسی در مدیریت شما تاثیر گذار بود؟
خیر. در خانه کتاب وظیفه داریم به همه طیف های سیاسی توجه شود. به عبارت دیگر در مدیریت امور، افراد را به دو دسته روشنفکر و یا مذهبی تقسیم بندی نمی کنیم. به عنوان نماینده دولت وطیفه دارم همه حوزه های فکری در عرصه نشر را ببنیم. شاید یکی از دلایل گستره وسیع تعاملات من با افراد و طیف های فکری مختلف نشست و برخواست با گرایش راستِ راست و یا چپِ چپ است. البته برای بسیاری این تعاملات سوال برانگیز است. معتقدم اشتراکات ما در حوزه فرهنگ بسیار بیشتر از افتراقات ما است. هرچه بر اشتراکات تاکید و توجه داشته باشیم به مرور افتراقات کاهش پیدا خواهد کرد. به عبارت دیگر با گفت و گو بسیاری از قضاوت های نادرست برطرف خواهد شد و باید قبول کنیم وقتی در یک فضای فرهنگی تنفس می کنیم و در یک کشور هستیم، طیف های فکری مختلف در این مرز های جغرافیایی به عنوان ایران فعالیت کنند و باید دیده شوند.

چه طور با کتاب انس گرفتید؟
مرحوم پدرم کشاورز و مرحوم مادرم خانه دار و هر دو بی سواد بودند. شیوه زندگی ما عشایری بود. تا قبل از یکجا نشینی در سی سخت یعنی تا 15 سالگی من، قشلاق و ییلاق می کردیم. تا قبل از ورود به دانشگاه امکان خرید کتاب نداشتم. اولین بار بعد از قبولی در آزمون ورود به دانشگاه، به تهران سفر کردم. قبل از آن روز، تهران را ندیده بودم.

وقتی از صندلی آزمون بلند شدم، از عملکردم بسیار راضی بودم. روزی که نتایج کنکور اعلام شد، در صحرا مشغول چرای گوسفندان بودم. پسر عمه ام خبر انتشار نتایج کنکور را آورد که قبول شدی. با خوشحالی، زودتر از زمان معمول گله را طرف شهر برگرداندم. از آن روز دریچه جدیدی از زندگی به روی من باز شد.
فقط کتاب های درسی می خواندم. و بعضی مواقع کتاب های شهید مطهری و دکتر شریعتی را از دو ستانم امانت می گرفتم و مطالعه می کردم.

سال 1369 وقتی 20 سالم بود وارد تهران شدم. سه ماه همراه سایر دانشجویان سال اولی، در کوی دانشگاه تهران اقامت داشتیم. شیوه تدریس مرحوم دکتر شیخ الاسلام در حوزه تاریخ و تحولات سیاسی، علاقه مندی قابل توجهی به تاریخ معاصر در من ایجاد کرد. علاوه بر کتاب های درسی، به کتاب های زندگی نامه و مربوط به رشته تحصیلی ام توجه دارم. سال 1373 در دانشگاه تربیت مدرس در مقطع کار شناسی ارشد و در رشته علوم سیاسی ادامه تحصیل دادم. هم زمان با تحصیل کار هم می کردم.

به چه کاری مشغول بودید؟
بعد از ظهر ها در نوار خانه کوی دانشگاه مشغول بودم و ماهی 100 تومان مزد می گرفتم. به دانشجویان نوار سخنرانی مرحوم شریعتی، آیت الله جعفری، سروش و نوار های موسیقی شجریان را امانت می دادم.

واکنش یک جوان 18 ساله در نخستین مواجه اش با پایتخت چگونه بود؟
با کرایه 115 تومان، با اتوبوس به تهران آمدم. هیچ وقت فراموش نمی کنم تا آن لحظه شهر بزرگی ندیده بودم. خیابان های بزرگ، آدم ها و پوشش های متفاوت، جذابیت های مختلف و حتی خود دانشگاه تهران، همگی برای من جدید بود. بیشتر روز ها با هم دوره ای ها از کوی، تا دانشگاه پیاده می آمدیم. هنوز با آن دوستان که نزدیک به 60 نفر هستند ارتباطمان را حفظ کردیم. گروه ورودی های 69 را در فضای مجازی ایجاد کردیم و در ارتباط هستیم.

چطور در تهران ماندگار شدید؟
از نقطه ای به تهران مهاجرت کردم که ظرفیت کافی برای بکارگیری نیروی انسانی تحصیل کرده و توانمند را نداشت، بنابراین بعد از ادامه تحصیل و با هدف تاثیر گذاری بیشتر و البته ایجاد فرصت خدمات دهی فرهنگی به کشور، پایتخت را برای زندگی انتخاب کردم. از سال 1384 در معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در جایگاه های مختلف از کارشناس، کارشناس مسئول و رده های مختلف دیگر فعالیت کردم.

سی سخت حالا چند کتاب فروشی دارد؟
در سی سخت دو کتابفروشی فعالیت می کنند. سی سخت افراد تحصیل کرده زیادی داشته و دارد. و نخستین مدرسه استان کهگیلویه و بویراحمد در سی سخت تاسیس شده است. از نظر تاریخی هم می گویند زمانی که رضا شاه خوانین آن استان را جمع کرده بود که با آن ها اتمام حجت کند. آن منطقه همیشه با حکومت مرکزی درگیر بودند و

جنب و جوش در خون من است، حتی جمعه ها صبح زود از خواب بیدار می شوم و از خانه بیرون می زنم. تحمل نشستن در خانه را ندارم.. همسرم می گوید تو بیش فعالی!

چندین جنگ هم اتفاق افتاد و موقعی که می خواست آن ها را روانه منطقه خودشان کنند تا آرامش را برگردانند به هرکدام یک خلعت و هدیه داد. موقعی که به خان سی سخت رسید می گوید برای منطقه چه نیاز دارید و گفتند یک معلم می خواهیم. رضا شاه همان جا به وزیر معارف دستور می دهد که یک معلم بفرستند و آقای مجیدی را از همین منطقه مجیدیه تهران برای آنجا فرستادند و موجب شد تحولات فرهگی سی سخت شتاب بگیرد.

جنب و جوش شما در موسسه خانه کتاب زبان زد است . این ویژگی ذاتی است؟
جنب و جوش در خون من است. حتی جمعه ها صبح زود از خواب بیدار می شوم و از خانه بیرون می زنم. تحمل نشستن در خانه را ندارم. همسرم می گوید تو بیش فعالی! شاید به این خاطر که بچه کوهستان و روستا هستم. ابایی ندارم از اینکه بگویم بچه دهاتم و آدم پشت میز نشینی نیستم. پشت میز نشینی برای من مثل حبس شدن است.

صمیمی ترین دوست شما در مجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کیست؟
آقای همایون امیر زاده. ایشان هم روستا زاده اند. گاهی نزدیکی ما با توجه به خطی و مشی سیاسی متفاوتمان برای بسیاری سوا ل برانگیز بوده اما اشتراکات من و آقای امیر زاده با توجه به دغدغه فرهنگی که داریم زیاد و زبان و حسمان مشترک است. انصافا دوست خوب من است. ارتباط عاطفی قابل توجهی بین و من ایشان وجود دارد.

فکر می کنید چه فکر و اجرای چه ایده ای مشکلات نشر کشور را پایان می دهد؟
معتقدم نشر کشور باید به سمت حرفه ای شدن حرکت کند و در این جریان، نیازی به 17 هزار پروانه نشر نداریم. ناشر حرفه ای هیچ وقت حق و حقوق مولف را از بین نمی برد و کتاب را با عنوان مترجمی که وجود خارجی ندارد منتشر نمی کند. باید تکلیفمان را در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با جریان صدور چندین هزار پروانه نشر مشخص کنیم. می خواهیم به کجا برویم؟ بسیاری از دارندگان پروانه نشر فعالیتی ندارند. علاوه براین باید به سمت تخصصی شدن حرکت کنیم. اگر به دنبال ایجاد جایگاه بین المللی هستیم باید اصول و زبان بین المللی را بیاموزیم.

درباره حضور ایران در نمایشگاه های بین المللی چه دیدگاهی دارید؟
با شکل و شیوه فعلی حضور ایران در نمایشگاه های بین المللی موافق نیستم. معتقدم ناشران باید در این نمایشگاه ها حضور داشته باشند و موسسه فرهنگی ایران باید زیر ساخت های لازم را مهیا کند. بسیاری از ناشران خصوصی و آژانس های ادبی که عملکرد حرفه ای دارند در نمایشگاه های خارجی به این شیوه عمل می کنند. برای ورود به بازار نشر بین الملل چاره ای جز حرفه ای شدن نداریم. گاهی از ظرفیت های کشور های منطقه در حوزه نشر غافل می شویم؛ تاجیکستان، آذربایجان، افغانستان و همچنین کشور های عربی غافل شده ایم. می توانیم از بازار و جایگاه نخبگان کشور های هم زبان استفاده کنیم.غفلت ما موجب می شود تا کشور های دیگر این موقعیت ها را در اختیار بگیرند.

وعده ای برای اهالی فلم دارید؟
اهالی قلم در بین اصحاب فرهنگ و هنر مظلوم ترین قشر هستند. طبقه بندی اهل قلم را با بازنگری آئین نامه اهل قلم در دستور کار قرار دادیم؛ این موضوع را به بحث گذاشتیم. می دانیم. طبقه بندی اهل قلم، جریان دشوار و پُرمشقتی خواهد بود. راحت تر بود با نگاه کمیت گرا به فعالیت خود ادامه بدهیم اما احساس می کنم بعد از گذشت 40 سال از انقلاب وقت آن رسیده به کمیت گرایی پایان بدهیم و به کیفیت گرایی توجه کنیم.

امید وارم سال آینده، آئین نامه را عملیاتی و خدماتی را برای اهل قلم تعریف کنیم. برخی افراد در شاخه های مختلف از جمله تالیف، ترجمه و یا ویراستاری حرفه ای هستند که یارانه دریافت می کنند اما برخی افراد علاوه بر خانه کتاب، از وزارتخانه و یا سازمان های دیگر نیز یارانه دریافت می کنند در مقابل افراد نام آوری هستند که هیچ گاه وارد وادی دریافت یارانه نمی شوند و معتقدم که بی توجهی به این افراد ظلم است.

خاطره شیرین کاری سال 1397 ؟
مراسم آغاز هفته کتاب را در کاشان و با حضور در گلزار شهدای این شهر برگزار کردیم. کنار مقبره یک شهید حاضر شدیم که که پدرش به عنوان پدر کتاب کاشان شناخته می شود و کتابش هم منتشر شده است. تحت تاثیر رفتار این پدر شهید قرار گرفتم و در جریان مراسم از خود پرسیم چه قدر به آرمان های شهدا وفادار مانده ایم؟

سال گذشته به جای سفر به زادگاهم با توجه به انتخاب شهر کاشان به عنوان پایخت کتاب، شب عید را با خانواده در کتاب فروشی های این شهر گذراندیم. ابراز امید واری کردم که سال حوبی برای کتاب باشد.

لینک خبر :‌ خبرگزاری کتاب ایران
کاغذ سال پرفراز و نشیبی را پشت سر گذاشت، عده ای سودهای میلیاردی بردند و عده ای زیان. اما در این میان این صنعت نشر بود که بیش از گذشته کم توان شد.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۱/۰۴ سایت های دیگر : همسو نیوز شبکه اینترنتی آفتاب چاپ و زندگی

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم ، کاغذ اصلی ترین کلید واژه ناشران و چاپخانه داران در سال 97 بود، سالی که شروعش با نمایشگاه کتاب سی ویکم و بحرانی شدن وضعیت کاغذ شروع شد و پایانش با گم شدن 86 درصد کاغذهای وارد شده به کشور با مجوز صادر شده از سوی دو وزراتخانه فعال یعنی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزارت صنعت، معدن و تجارت.

در مجموع سال گذشته سالی پر حادثه برای کاغذ بود، اگر بخواهیم به بررسی همه آنچه که برای کاغذ در سال 97 پیش آمد اشاره کنیم، قطعاً باید به انتشار فهرست واردکنندگان کالاهای مشمول ارز دولتی که از سوی بانک مرکزی در تیرماه منتشر شد، اشاره کنیم، فهرستی از شرکت های مختلف که اقدام به واردات کاغذ با ارز دولتی کرده بودند، شرکت هایی که 90 درصدشان نه تنها برای صنف شناخته شده نبودند، بلکه چند هفته ای پس از آن مشخص شد که برخی از آن ها حتی وجود خارجی نیز نداشته اند ودر واقع هیچ وقت بخش بسیار بزرگی از این کاغذ ها به کشور وارد نشد.

پس از آن بود که اوضاع بازار کاغذ به هم ریخت و قیمت ها یکباره شروع به افزایش کردند، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان متولی حوزه مصرف کنندگان کاغذ وارد میدان شده و توانست کاغذ را به فهرست کالاهای مشمول ارز 3800 تومانی یعنی گروه کالایی یک وارد کند ، اقدامی که به باور بسیاری اشتباه بود و موجب رانت در این حوزه شد.

محمد متولی از ناشران واردکننده کاغذ یکی از مخالفان این موضوع است، وی در این زمینه می گوید: من به شخصه معتقدم که ارز دولتی را باید از کاغذ حذف کنند و کاغذ با ارز نیمایی وارد شود، بگویند هر وارد کننده ای که توانست برود کاغذ بیاورد، واردات کاغذ را سهیمه بندی نکنند.

سید حسین میرباقری رئیس انجمن واردکنندگان کاغذ و مقوا از جمله دیگر مخالفان وارد شدن کاغذ به فهرست کالاهای اساسی دریافت کننده ارز دولتی است، وی این اقدام را موجب ایجاد رانت برای عده ای سودجو عنوان کرده و می گوید: همان زمان که درخواست وزیر ارشاد برای ورود کاغذ به کالاهای مشمول ارز دولتی منتشر شد، من گفتم که این چندنرخی شدن ارز و ورود کاغذ به آن مفسده برانگیز است، پیش بینی ما این بود که برخی شرکت های غیرحرفه ای اقدام به ورود به این بازار می کنند و ثبت سفارش های غیرواقعی انجام می دهند.

پس از اینکه شائبه هایی برای به وجود آمدن رانت ایجاد شد و بسیاری از واردکنندگان کاغذ که ارز دولتی از بانک مرکزی برای کاغذ دریافت کرده ولی کالایی به کشور وارد نکردند، وزارت ارشاد مسئولیت نظارت بر واردات کاغذ چاپ و تحریر را بر عهده گرفت، به باور بسیاری از کارشناسان این دومین گام اشتباه وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی در زمینه کاغذ بود.

هومان حسن پور رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران در روزهای پایانی اسفند ماه در نشست خبری خود به این موضوع اذعان کرده و گفته بود که این میدان بزرگی بود که وزرات ارشاد نباید به آن وارد می شد، چرا که ساز و کار لازم برای اقدامات در این میدان را در اختیار نداشت.

همزمان با ورود ارشاد به بحث واردات کاغذ، خبرهایی از گوشه و کنار ایران شنیده شد، مبنی بر اینکه انبارهای بسیاری خالی شده و کاغذهای وارد شده به کشور به نقاط نامعلوم منتقل شده اند.انبارهای احتکاری که چند تایی از آن ها در قم، مشهد و شهر ری کشف و ضبط شدند.

همه این اقدامات در کنار انحصاری شدن واردات کاغذ به کشور موجب شد تا قیمت کاغذ روز به روز افزایش یافته و بازار کاغذ افسار گریخته شود تا جایی که قیمت ها تا پایان شهریور ماه به بالای 200 هزار تومان نیز رسید.

وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان یکی از بازیکنان اصلی این ماجرا اقدام به تشکیل کارگروه کاغذ کرد و به برخی از واردکنندگان مورد اطمینان خود مجوز واردات کاغذ را صادر کرد. اما اقدام برای ثبت سفارش و صدور مجوز واردات کاغذ با آغاز تحریم های جدید علیه ایران همزمان شده و برخی از کشورها چون کره، چین، اندونزی و ... از فروش کاغذ به ایران خودداری کردند. ماجرا شکل پیچیده تری به خود گرفت، اما در نهایت برخی از واردکنندگان موفق به واردات کاغذ شدند.

سرانجام مدیریت وزارت ارشاد وارد فاز جدیدی شده و سامانه توزیع کاغذ نیز به راه افتاد. سامانه ای که بر اساس عملکرد سه سال اخیر ناشران و بر اساس آمارهای خانه کتاب اقدام به تخصیص کاغذ می کرد. معیاری که به باور بسیاری از فعالان بازار نشر و کاغذ اشتباه است.

هومان حسن پور رئیس اتحادیه تهران در این زمینه از بسته پیشنهادی اتحادیه به وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی برای بازی در این میدان سخن گفته و در نهایت عنوان می کند که این بسته مورد پذیرش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قرار نگرفت و علاوه بر انتخاب معیار اشتباه برای تخصیص، حلقه نظارت بر مصرف نیز از این چرخه حذف شد و حذف این چرخه موجب شده است که از 200 هزار تن کاغذ وارد شده به کشور در این سیستم، تنها 14 هزار توزیع شود.

اما این حجم از کاغذ یعنی 86 درصد کجاست؟ اگر این رقم را در کنار 98 درصد کاغذهای وارد شده به کشور با دلار 3800 تومانی در ابتدای سال بگذاریم که آن هم ناپدید شد، به خوبی روشن می شود که چرا بازار کاغذ سامان پیدا نمی کند و چرا کاغذ در سال 97 به 400 هزار تومان رسید.

البته در این میان باید به ماجرای سلطان کاغذ نیز اشاره کرد، فردی با هویت نامعلوم که در رسانه ها از وی با عنوان سلطان کاغذ نام برده شد، دستگیر شد ، اما در نهایت به گفته بسیاری از فعالان این عرصه تنها یکی از اعضای کوچک باند کاغذ در کشور بود و سلطان های اصلی هم چنان آزاد بودند.

ش

احمد شریفان نایب رئیس اتحادیه فروشندگان کاغذ و مقوا در این زمینه می گوید: می گویند، سلطان کاغذ دستگیر شده است، این در حالی است که چندین سلطان کاغذ در صنف ما کاغذفروشان برای خود می چرخند ، چند لابی گر با سیستم اقتصادی کشور را دستگیر کرده اند ، اما این کافی نیست ، سلطان های اصلی در صنف کاغذ هنوز هستند.

وی به وجود مافیای کاغذ اشاره کرد و گفت: متاسفانه نواقص و ضعف هایی که در سیستم اقتصادی کشور ما وجود دارد، موجب به وجود آمدن مافیا در صنوف مختلف شده است. اگر مافیا وجود نداشت چرا دلار به 10 هزار تومان بازگشت اما هنوز برای محاسبه قیمت کاغذ با دلار 20 هزار تومانی تعیین قیمت می شود؟

سال 97 سال پر فراز و نشیبی برای بازار کاغذ بود، اتفاقات پرشماری در این حوزه رخ داد، اما همه این اتفاقات در سایه غفلت سال های اخیر از وضعیت تولید کاغذ در کشور رخ داد، غفلتی که همه دستگاه های دولتی و خصوصی از چند کارخانه فعال کاغذ سازی در کشور داشتند و سرانجام آن ها را به جایی رساند که یا به تولید کاغذهای سلولزی و بهداشتی روی بیاورند، یا با یک پنجم ظرفیت تولید تنها به تولید کاغذهایی سفارشی اقدام کنند. در نتیجه در روزگاری که تولید داخل می توانست به کمک بازار کاغذ بیاید و خودی نشان دهد، ما بیش از گذشته وابسته به واردات شدیم.

شاید بتوان گفت، وزارت فرهنگو ارشاد اسلامی در این میان بزرگترین اشتباه را انجام داد و آن وارد شدن کاغذ به فهرست کالاهای اساسی بود و بعد از آن نیز حذف حلقه نظارت بر مصرف ، اگرچه بنا به گفته حسن پور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی وعده داده است در سال جدید بسته پیشنهادی اتحادیه تهران عملیاتی شود، باید دید این بسته چه اندازه در کنترل بازار افسار گسیخته کاغذ موفق است؟.

انتهای پیام/

لینک خبر :‌ خبرگزاری تسنیم
معاون اجرایی سی و دومین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران از اعلام شیوه تبلیغات در داخل بخش های نمایشگاه خبر داد.

به گزارش ایسنا به نقل از ستاد خبری سی و دومین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران، مهدی اسماعیلی با اشاره به برگزاری جلسه کارگروه بازرگانی و تبلیغات سی و دومین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران گفت: روز دوشنبه (27 اسفندماه) این جلسه برگزار شد و در آن درباره شیوه انجام تبلیغات در داخل مصلای امام خمینی(ره) به عنوان محل برگزاری سی و دومین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران بحث و تبادل نظر شد.

معاون اجرایی سی و دومین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران ادامه داد: بر اساس مصوبه این کارگروه تمامی انجمن های فرهنگی، شرکت های تعاونی(مرتبط با کتاب)، همچنین کانون های فرهنگی و تبلیغاتی و شرکت هایی که اجازه کار تبلیغاتی دارند، می توانند پیشنهادهای خود را در خصوص تبلیغات بخش های عمومی، آموزشی، دانشگاهی، کودک و نوجوان، بین الملل (عربی و لاتین) و الکترونیک تا تاریخ 98/1/22 به دبیرخانه کمیسیون معاملات سی ودومین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران واقع در تهران، خیابان انقلاب بین فلسطین و صبا پلاک 1080 موسسه نمایشگاه های فرهنگی ایران ارسال کنند.

او تصریح کرد: البته به تقاضاهایی که پس از این تاریخ ارسال شود، رسیدگی نخواهد شد.

کارگروه بازرگانی و تبلیغات سی و دومین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران با حضور نمایندگانی از صنف نشر، معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و موسسه نمایشگاه های فرهنگی ایران برگزار می شود.

بر اساس این گزارش، در جلسه کارگروه بازرگانی و تبلیغات سی و دومین نمایشگاه بین المللی مهدی اسماعیلی راد، هومان حسن پور، مهدی حافظی، مهدی سهل آبادی، رضا بصیرت و حسین صفری حضور داشتند.

سی و دومین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران از تاریخ 4 تا 14 اردیبهشت 1398 در مصلای امام خمینی(ره) برگزار خواهد شد.

انتهای پیام

لینک خبر :‌ خبرگزاری دانشجویان ایران
نیکنام حسینی پور، مدیرعامل موسسه خانه کتاب در پیامی فرا رسیدن نوروز 1398 را به خانواده بزرگ فرهنگ تبریک گفت.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۷/۱۲/۲۹ سایت های دیگر : خبرگزاری دانشجویان ایران همسو نیوز

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) به نقل از روابط عمومی موسسه خانه کتاب، پیام تبریک نیکنام حسینی پور، مدیرعامل موسسه خانه کتاب به این شرح است:
یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ
نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی
که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی

فرا رسیدن سال نو همواره نوید بخش شادابی اندیشه و افکار نو، کردار نو و تصمیم های نو و سازنده، برای آینده است.

در آستانه بهار طبیعت و آغاز فصل جدیدی از خدمت رسانی به خانواده بزرگ اهالی قلم؛ پدیدآورندگان، نویسندگان، مترجمان، ویراستاران، تصویرگران، ناشران، کتابفروشان، کتابخوانان و پخش کنندگان کتاب کشورمان قرار داریم؛ برای سال جدید راهبردهای ویژه ای از سوی موسسه خانه کتاب برای خدمت به اهالی کتاب و نشر در نظر گرفته شده است و برنامه های سالانه براساس این راهبردها و با الهام از سیاست ها و برنامه های کلان کشور در حال برنامه ریزی است.

برگزاری برنامه های استانی و تجلیل از مفاخر فرهنگ و ادب استان ها در راستای شعار ایران فقط تهران نیست با هدف شناسایی و معرفی مفاخر و بزرگان حوزه نشر و اندیشه، در راستای بسط عدالت فرهنگی در استان ها، تدوین آئین نامه جدید تکریم اهل قلم و بازبینی آیین نامه های مرتبط با جشنواره ها با هدف ارج نهادن به کتاب و قلم، اجرای طرح های توزیع یارانه نشر از طریق کتابفروشی ها با هدف توسعه و گسترش کتابفروشی ها به ویژه کتابفروشی های محلی، هم افزایی و همکاری با سازمان ها، نهاد ها و تشکل ها، تکیه بر خرد جمعی، همدلی و همکاری مشترک در بین همه دغدغه مندان عرصه فرهنگ و ذینفعان حوزه نشر و کتاب محور برنامه های سال گذشته بوده که در سال آینده نیز ادامه پیدا خواهد کرد.

با اتکا به این دستاوردها می توانیم سال جدید را با آینده نگری و مشارکت همه جانبه دستگاه ها و نهادهای فرهنگی، با امید به موفقیت های بیشتر آغاز کنیم و با برنامه ریزی و هدف گذاری برای رفع مشکلات پیش رو، گام های موثری را برداریم و به افق های مطلوب تری دست پیدا کنیم.

امیدوارم در سال پیش رو با سرزندگی، طراوت و تازگی، رشد و بالندگی، شاهد تعالی ایران فرهنگی و سربلندی اهالی قلم باشیم و نشر و جامعه کتابخوان ما حرفه ای تر به سوی قله های دانش و دانایی حرکت کنند و صحبتی از قاچاق و تکثیرغیرقانونی کتاب به میان نباشد.

برای خانواده بزرگ فرهنگ، سالی سرشار از برکت، سرسبزی جاودان، اندیشه ای پویا و نشاط و شادکامی آرزومندم.

پایا و مانا باشند تمام اصحاب فرهنگ و هنر
29 اسفندماه 1397
نیکنام حسینی پور
مدیرعامل موسسه خانه کتاب

لینک خبر :‌ خبرگزاری کتاب ایران
مهدی حجوانی از خطر پول شویی و فساد در حوزه کتاب و تاثیر وضعیت اقتصادی بر فرهنگ می گوید. او همچنین هم زمان با تولد 59 سالگی اش، آرزویش را برای مردم در سال جدید بیان می کند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۱/۰۱ سایت های دیگر : همسو نیوز تهران نیوز خبر آنلاین

این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان که متولد اول فروردین سال 1339 است در گفت وگو با ایسنا، درباره وضعیت ادبیات کودک و نوجوان در سال 97 اظهار کرد: این بار این سورنا باید از آن سمت نواخته شود؛ یعنی الان اصلا نمی توان بحث فرهنگی کرد. در حال حاضر بحث ادبیات کودک و نوجوان بحث ثانویه است؛ مشکلی که وارد حوزه نشر شده و دامن ادبیات کودک را هم گرفته است، مشکل پول شویی و وضعیت اقتصادی است که تاثیرش را روی وجه فرهنگی ادبیات کودک هم گذاشته است. چون اگر پول شویی، فساد و گرانی وارد ادبیات و کتاب شود خیلی از مردم، اولین چیزی را که از سبد نیازهای شان حذف می کنند کتاب است. نمی شود هم آن ها را سرزنش کرد، چون کسی که بچه اش مریض است و به کتاب هم نیاز دارد، قطعاً اول بچه را دکتر می برد تا این که بخواهد برایش کتاب بخرد. این است که خیلی حوزه ضربه پذیری است.

حجوانی با بیان این که نویسنده ها و تصویرگرها با از خودگذشتگی در این حوزه کار می کنند که برای شان درآمدزا هم نیست، گفت: آن چه در این حوزه رخ داده، مستندش حرفی است که آقای آموزگار، رئیس سابق اتحادیه ناشران زدند، که هم شفاهی به من گفتند و هم در اخبار از قول ایشان خواندم که 200 هزار تن کاغذ با ارز دولتی وارد کشور شده است تا در بین ناشران توزیع شود. اما فقط 16 هزار تن کاغذ به دست ناشران رسیده است و بقیه اش هم معلوم نیست که کجا رفته و کسی هم پاسخگوی آن نیست. این مشکلات ناشی از فساد است که شاید در بیشتر کشورها هم وجود داشته باشد، اما متاسفانه در کشور ما این ها دست بالا را دارند.

او به چاپ غیرمجاز کتاب ها نیز اشاره کرد و افزود: یک پدیده دیگر، پدیده آدم هایی است که می آیند و می بینند که چه کتابی از هر ناشر گل کرده است تا آن را به صورت غیرمجاز منتشر کنند و به فروش برسانند. وقتی یک اتفاق این جوری می افتد، طبیعی است که در فرهنگ هم تاثیر می گذارد و ما با پدیده ای روبه رو می شویم به نام تولید سری دوزی در ادبیات. مولفی که بخواهد در تهران زندگی کند، با توجه به وضعیت اقتصادی فعلی، اگر سفارش های زیادی هم از سوی ناشران داشته باشد که البته حالا این سفارش ها خیلی کم شده، طبیعی است که روی کیفیت کتاب ها تأثیر می گذارد.

مترجم کتاب سفر باورنکردنی ادوارد و نویسنده کتاب الف دال میم در ادامه گفت: سه گروه نویسنده، تصویرگر و والدینی که می خواهند کتاب برای کودکان شان بخرند، با شرایط موجود در تنگنا قرار می گیرند و صدمه اش هم به فرهنگ می خورد. ما عادت داریم معمولاً وارد این بحث ها نشویم چون فکر می کنیم در شأن ما نیست و ما باید درباره نظریه های ادبی و تکنیک های نوشتن و کیفیت آثار صحبت کنیم و بیشتر دوست داریم که سراغ علاقه اصلی مان برویم چون کار ما که کار اقتصادی نیست و این باعث شده که دامنه مان را بالا می گیریم. چون می گوییم که به ما ارتباطی ندارد، البته واقعاً هم به ما ارتباطی ندارد. اما وقتی اقتصاد دارد تاثیرش را روی فرهنگ می گذارد، نمی شود به این ریشه ها اشاره نکرد و من نمی دانم که مسئول این جور چیزها در این کشور کیست؛ کشوری که قوه قضاییه اش در چیزهای دیگر قوی اما در این چیزها دارد ضعیف عمل می کند و هیچ مسئولی پاسخگوی این چیزها نیست، طبیعی است که فرهنگ آن هم آسیب می بیند.

حجوانی سپس ادامه داد: چون شب عید است و کمی هم باید حرف های خوب زد می گویم که ما در این حوزه چهره های جدیدی داریم که خیلی خوب کار می کنند. البته بعضی های شان قبلا هم بوده اند. همانند آرمان آرین، حدیث لزرغلامی و نوید سیدعلی اکبر. چهره های جدیدی هم مثل زهرا شاهی، مریم عزیزی و مهدی رجبی هستند. ارزش این کارها در آینده مشخص می شود. ما اصولاً ادبیات تالیفی مان ضعیف است و ترجمه ها بازار را اشغال کرده اند. شاید چاره ای هم نیست، چون بالاخره بچه ها کتاب خوب می خواهند. تا اندازه ای می توان طرف تالیف را گرفت. وقتی کتاب ترجمه بهتر و موثرتر عمل می کند، خصوصا که در جاهایی روی تالیف هم تاثیر می گذارد و مولفان هم خودشان را بالا می کشند و کار را جدی می گیرند.

این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان با تشبیه رقابت آثار تالیف با ترجمه به مسابقات تدارکاتی، اظهار کرد: ما همیشه در این زمینه فقیر بوده ایم. مولفان ما وقتی شانه به شانه مترجمان آثار خوب دنیا، خودشان را محک بزنند، قطعاً کارشان ارتقا پیدا می کند. پیشرفت هایی که من دارم از آن ها می گویم هیچ ربطی به سیاست گذاری های درست در این زمینه ندارد و مربوط به تلاش های شخصی افرادی است که کشورشان را دوست دارند و به خوبی در این زمینه کار می کنند.

مهدی حجوانی در سال روز تولد خود، در پاسخ به این که چرا ادبیات کودک و نوجوان را برای کار خود انتخاب کرد، گفت: اگر بخواهم از این حرف های کلیشه ای بزنم باید بگویم که واقعاً ادبیات کودک من را انتخاب کرده است، من ادبیات کودک را انتخاب نکردم. من هیچ وقت یادم نمی آید که علاقه خاصی به ادبیات کودک و نوجوان داشته باشم. کتاب را دوست داشتم اما ادبیات کودک مسئله من نبود. یک دلیل گرایش من به آن این است که کودکی خیلی رضایت بخشی نداشتم. خوب درس نخواندم و مشکلات زیادی هم در آن دوره داشتم. زندگی سختی هم داشتم. یکی از دلایل انتخاب این حرفه این بود که می خواستم یک حرکت جبرانی داشته باشم و بلاهایی که سر من آمده، سر بقیه بچه ها نیاید. یک دلیل دیگر آن هم این است که ما در شرایط و روزهای انقلاب به دنیا آمده بودیم و می خواستیم دنیا را عوض کنیم.

او افزود: حتی دلیلم برای انتخاب رشته علوم تربیتی هم همین ایجاد تغییر و تحول بود. ما فکر می کردیم قرار است خیلی چیزها را تغییر بدهیم، البته خیلی چیزها هم ما را تغییر داد. البته باید بگویم که شرایط اجتماعی و اطرافیان هم موثرند. اگر دوستان و اطرافیان مرا به این کار سوق نمی دادند، شاید به حوزه بزرگسال گرایش پیدا می کردم.

این نویسنده در پایان درباره آرزوی خود برای سال جدید نیز گفت: آرزویم برای سال جدید این است که امیدوارم مردم از شرایط فعلی نجات پیدا کنند؛ شرایطی که ناخواسته درگیر آن شده اند و ناشی از مشکلات داخلی و خارجی است. امیدوارم تندروی هایی که دامن کشور را گرفته از بین برود و صلح و درک متقابل در گروه های مختلف کشور ما جایگزین آن شود.

انتهای پیام

لینک خبر :‌ خبرگزاری دانشجویان ایران
فرهنگ کتابخوانی در جامعهٔ ما نهادینه نشده است و خانواده از دوران کودکی فرزندش را به مطالعه عادت نمی دهد و در طول این سال ها در مدارس روی این مسئله کار نکردند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۷/۱۲/۲۹

رویداد24 این روزها، یکی از موضوعاتی که در هر محفلی مطرح می شود و مردم دربارهٔ آن بحث می کنند، گرانی است. شعلهٔ این آتش به بازار کاغذ هم رسید و حالا خیلی از ناشران درگیر این ماجرا شده اند. با اعظم کیان افراز مدیر انتشارات افراز که از 17 سال پیش تا الان بیش از هزار عنوان کتاب در حوزهٔ ادبیات نمایشی و داستانی منتشر کرده است، در این باره صحبت کرده ایم. او در تمام این سال ها انتشارات اش را به سختی و در برابر توفان های بسیار، سر پا نگه داشته است و اخیراً نیز در هشتمین دورهٔ جایزهٔ کتاب سال سینما، انتشارات افراز به عنوان ناشر برگزیده انتخاب شد تا هدهد زرین خانهٔ سینما به این انتشارات برسد. اکنون وقتی از او دربارهٔ راهکاری برای آینده می پرسم، لبخندی می زند و می گوید: چه راهکاری؟

راه برون رفت از بحران کنونی در صنعت نشر، هر چه باشد، صدور هزاران هزار مجوز نشر و تأسیس انتشارات های متعدد در سازمان ها و ارگان های دولتی و شبه دولتی نیست.

چه اتفاقی افتاد که در کمتر از بیست سال اخیر، تیراژ کتاب از چند هزار و چند ده هزار نسخه، به کمتر از هزار نسخه و حتی 200، 300 نسخه رسیده است؟

الان تیراژ متعارف، 500 نسخه است و این برای یک جامعهٔ 80 میلیونی فاجعه است که تیراژ کتاب هایش به 500 نسخه رسیده باشد. در دهه های گذشته همیشه تیراژ کتاب خیلی بیشتر از این بوده است. چه پیش و چه پس از انقلاب تیراژ از وضعیت فعلی بیشتر بود تا اواسط دهه هشتاد که تیراژ به هزار تا رسید. در اواخر دهه هفتاد، همان طور که شما گفتید تیراژ کتاب، 5، 10 هزار تا بود و کم کم به 3 هزار تا و الان هم به 500 تا رسید که اگر کتابی 500 نسخه چاپ شود، اتفاق خوبی است! تیراژ ها به طرز غم انگیزی خیلی خیلی پایین است و حتی بعضی کتاب ها 100 نسخه چاپ می شوند. در جامعه ای با این جمعیت، چنین تیراژی بسیار غم انگیز است. پروسهٔ تولید کتاب از تایپ و نمونه خوانی و ویرایش و صفحه آرایی و طراحی جلد تا مراحل اداری و کتابخانه ملی و مجوز ارشاد و چاپ و صحافی و ...، خیلی سخت و طولانی و پرزحمت است. خیلی جای تأسف دارد که نویسنده یا مترجم، کتابی را می نویسد و یا ترجمه می کند و ناشر، آن را با زحمت چاپ کند و خوشحال باشد که کتابش 500 نسخه چاپ شده است! یعنی اگر الان کتابی در چاپ اول هزار نسخه چاپ شود و فروش برود، جای خوشحالی دارد.

مسائل بسیار مختلفی هستند که به این ماجرا دامن می زنند. از اواخر دهه هشتاد و اوایل دهه نود، اتفاقاتی در نشر کشور افتاد که باعث شد به این وضعیت دامن زده شود. برخی عوامل بیرونی مانند شبکه های اجتماعی و فضا های مجازی که مردم به آن ها دسترسی پیدا کردند و در چند سال اخیر مردم را به خواندن مطالب کوتاه و سطحی عادت دادند و از طرف دیگر انتشار PDF های غیرقانونی و رایگان در گروه های مختلف نیز به این مسئله کمک کرده است. فرهنگ کتابخوانی در جامعهٔ ما نهادینه نشده است و خانواده از دوران کودکی فرزندش را به مطالعه عادت نمی دهد و در طول این سال ها در مدارس روی این مسئله کار نکردند. این مسائل باید به طور ریشه ای حل شوند. مورد دیگری که به ذهنم می رسد، این است که حدود 17 هزار ناشر وجود دارند یا اگر بخواهم دقیق تر بگویم، 17 هزار مجوز نشر صادر شده است در حالی که کمتر از 6 هزار کتابفروشی در کشور داریم، یعنی ناشر و تولیدکننده زیاد است، ولی ویترین کافی برای عرضهٔ این کتاب ها وجود ندارد. این ماجرای صدور مجوز ها و اضافه شدن ناشر ها هم از اواخر دهه هشتاد شروع شد و در بعضی حوزه ها تولید انبوه کردند. البته دربارهٔ حوزه عمومی صحبت می کنم و دربارهٔ ناشر های کمک درسی و آموزشی و دانشگاهی که تولید اندیشه نمی کنند حرف نمی زنم.

تیراژ کتاب های کنکوری همچنان بالا است؛ و احتمالاً در آمار های سالیانه که منتشر می شود و ایران را جزو ده کشور برتر دنیا از نظر تیراژ کتاب معرفی می کنند، تعداد کتاب های کمک درسی منتشر شده را هم به شمار می آورند!

بله. حتماً در آمار ها تأثیر خواهد داشت؛ اما در بازار کتاب و فرهنگ کتابخوانی تأثیری ندارد و فقط یک سری آمار است و به هر صورت نظام آموزشی غلط است و بچه را مجبور می کند که این کتاب ها را در دوران تحصیل بخواند و این ها آسیب می زند. اگر آن بچه از همان دوران ابتدایی با کتاب خواندن آشنا شود و نه این که فقط کتاب های درسی و کنکوری اش را بخواند، شرایط متفاوت خواهد بود و فرهنگ کتاب خوانی نهادینه می شود. این ها همه آسیب محسوب می شوند. بحث دیگری هم که هست، بازار پخش و فروش کتاب و تبلیغات است. در این سال ها برای صنعت نشر، فضای تبلیغی نبوده است و در نهایت یک خبرگزاری یا روزنامه، مطلبی را منتشر می کنند و مثلاً اتفاقی باشد که به نشر کشور کمک کند و ناشر بتواند کتاب هایش را معرفی کند.

در تمام این سال ها رسانه ملی برنامه ای برای معرفی کتاب ها و تقویت ناشر ها نداشته است. فضای تبلیغی برای ناشر به نوعی بسته محسوب می شده است. مثلاً بقیهٔ کالاها، به راحتی امکان تبلیغ داشتند، ولی صنعت نشر آن بنیهٔ مالی را نداشت که هزینه کند. باید تمهیداتی اندیشیده می شد که امکان تبلیغات آسان و ارزان و وسیع در سطح شهر برای ناشران فراهم می شد. من دربارهٔ شبکه های اجتماعی صحبت کردم، اما بالاخره این شبکه ها در چنین شرایط و فضایی به رشد و معرفی برخی ناشر ها کمک کردند. این محاسن را هم باید ببینیم که معرفی کتاب ها در این فضا ها راحت تر است.

این را هم بگویم که در دهه هشتاد، در دولت قبل، یک سری ناشر ها لغو مجوز و تعلیق شدند و مسائلی برایشان پیش آمد و آسیب هایی دیدند و از طرف دیگر، یک سری ناشر هایی آمدند و حمایت شدند.

به نظر شما چرا تعداد ناشر ها در ایران این قدر زیاد است؟ آیا یارانه و یا رانتی در کار بوده است؟

در یک دوره هایی به ناشر ها کاغذ تعلق می گرفت و در اوایل دهه هشتاد این گونه بوده است که ناشران کاغذ دریافت می کردند. البته بعد ها هم آن سوبسید قطع شد و از بیشتر کتاب هایی که چاپ می شود، 50، 100 نسخه برای کتابخانه ها خریداری می شود و شاید اگر بشود اسمش را سوبسید گذاشت، همین است. اخیراً هم افزایش و نوسان سرسام آور قیمت کاغذ، برای بازار نشر، فاجعه محسوب می شود و به همین دلیل کارگروه کاغذی راه اندازی شده است و شرکت تعاونی ناشران و کتاب فروشان مجدداً مشغول به تخصیص کاغذ شده است. اگر بخواهیم بگوییم سوبسیدی هست، همین دو موردی است که گفتم. خیلی از این 16، 17 هزار ناشر، ناشر حرفه ای نیستند و شغل دوم شان است. ناشر حرفه ای باید به طور تخصصی در حوزه نشر کار کند و سالی 50 عنوان نشر اولی داشته باشد در حالی که اکثر این ها صرفاً مجوز گرفته اند و گاهی کتاب چاپ می کنند و نشر، تخصص و حرفه شان نیست. سالی چهار کتاب چاپ می کنند و مجوزشان را تمدید می کنند. نشر، دغدغهٔ این افراد نیست. ما ناشری را ناشر می دانیم که مرتب در پروسهٔ تولید باشد و چاپ اولی و تجدید چاپ داشته باشد. بیشتر این ناشران غیرحرفه ای هستند و شاید در مجموع کمتر از 500 ناشر حرفه ای داشته باشیم.

دربارهٔ نهاد ها و ارگان هایی که هر کدام، برای خودشان انتشاراتی را تأسیس کرده اند توضیح دهید. آیا این ها به صنعت نشر کشور، تیراژ کتاب ها و نهادینه کردن فرهنگ کتاب خوانی کمک کرده اند؟

نهادی که کارش چیز دیگری است، مثلاً مربوط به بهداشت است، باید به فعالیت خودش در حوزه بهداشت بپردازد و اگر می خواهد کتابی چاپ کند باید به ناشر خصوصی مستقلی که به طور تخصصی کارش این است و در این حوزه کار می کند مراجعه کند. ولی متأسفانه این در کشور ما جا نیافتاده است و هر نهادی چاپخانه و نشر خودش را دارد و با بودجهٔ دولتی کار می کند. در جا های دولتی هم هر روز یک مدیری روی کار است و هر کدام از این ها یک سیاستی دارند؛ بنابراین این نشر ها نمی توانند به کتاب و فرهنگ کتاب خوانی کمک کنند و تأثیرگذار باشند و نه تنها کمک نمی کنند بلکه آسیب هم می زنند. بودجه ای که در آن نهاد صرف چاپ آن کتاب می شود اگر به بدنهٔ نشر خصوصی کشور تزریق شود صددرصد تأثیر مثبتش را خواهد داشت و مثلاً آن نهاد حوزه بهداشت به نشری مراجعه می کند که کتاب پزشکی چاپ می کند و کتابش را منتشر می کند و اتفاقاً آن ناشر خصوصی می تواند این کار را بهتر انجام دهد و کتاب را تولید، عرضه و توزیع کند. چون تخصصش این است و آن نهاد دولتی، متخصص نشر نیست. به نظر می آید که این کار، تأثیر خودش را داشته است و آسیبش را زده است و به مرور هم باید این اتفاق بیافتد که نهاد ها و ارگان های دولتی از صنعت نشر، حذف شوند و برای چاپ آثارشان به نشر های خصوصی مراجعه کنند که ناشران خصوصی تقویت شوند.

درباره دخالت دولت ها، می خواهم بدانم آیا اساساً می تواند به صنعت نشر کمک کند؟ یا منجر به افزایش بی منطق و خارج از قاعدهٔ قیمت کاغذ شود؟

در هر کشوری بودجهٔ فرهنگی وجود دارد و باید صرف امور فرهنگی شود. ولی این که این بودجه به چه شکلی به بدنهٔ صنعت نشر تزریق شود، خیلی مهم است. حتماً این گونه بوده است که در تمام این سال ها نگاه های سلیقه ای که وجود داشته است، چه دخالت و نظارت و ممیزی و چه حمایت های نابرابر و تقسیم ناعادلانهٔ سوبسید ها به وضعیت کنونی دامن زده است. از نظر من حمایت از فرهنگ باید وجود داشته باشد، مثل همهٔ امور دیگری که در هر کشوری به آن بودجهٔ تخصیص داده می شود، باید به امور فرهنگی هم بودجه ای اختصاص داده شود و اتفاقاً باید خیلی بیشتر هم باشد. هر چند این بودجهٔ فرهنگی دارد سال به سال کمتر می شود و این خیلی غم انگیز است. فرهنگ که تأثیرگذارترین حوزه است، از سیاست تا خانواده و ...، تأثیر مستقیم دارد و باید بیشترین حمایت از آن بشود، ولی متأسفانه همین نگاه های سلیقه ای باعث شده است که این حمایت به شکل برابر صورت نگیرد و حتی منجر به آسیب و تخریب شده است.

شما در این سال ها چطور نشر افراز را زنده نگه داشتید؟

من قبل از این که مجوز نشر بگیرم، در موسسه شهر کتاب فعالیت داشتم و ابتدا مدیر فروشگاه هنر و ادبیات موسسه شهرکتاب بودم و با کتاب و بازار و پخش کتاب و ... آشنایی داشتم. در سال 80 که مجوز گرفتم نسبت به حوزه ادبیات نمایشی توجه کمتری وجود داشت و من با تحقیقاتی که کردم و اعتقادی که به کار تخصصی در حوزه نشر داشتم، تصمیم گرفتم در این حوزه کار کنم. خیلی سخت بود. چون هم ما ناشر جوانی بودیم و هم این که چه در حوزه تألیف و چه در حوزه ترجمه، بیشتر نویسنده ها و مترجم های ناشناخته و کار اولی بودند که معرفی کردیم. از طرفی حوزه ادبیات نمایشی در دهه هشتاد مخاطب چندانی نداشت و کمتر کسی نمایشنامه می خواند و بیشتر، همان دانشجو های تئاتر می خواندند؛ اما من اعتقاد داشتم که نمایشنامه هم نوع ادبی است و مخاطب حرفه ای همان طور که شعر و داستان و رمان می خواند باید نمایشنامه هم بخواند. خوشبختانه الان چاپ آثار نمایشی رونق گرفته است. به هر صورت برای یک نشر مستقل و تازه وارد، فعالیت در حوزه ای با مخاطب های خاص، خیلی خیلی سخت بود و در واقع، در این دو دهه، کار تمام وقت شبانه روزی بی وقفه گروهی همکاران و نیز حمایت و همراهی مولفان، مترجمان و مخاطبانمان باعث شد که ما سر پا بمانیم و کار کنیم و امروز، مخاطبانی داشته باشیم که منتظر کار های جدیدمان باشند.

چرا بعضی ناشر ها نسبت به نویسنده ها و مترجم های کار اولی، نظر مثبتی ندارند و کارهایشان را منتشر نمی کنند و از طرف دیگر ناشر های گمنام، با پرداخت هزینه، هر کتاب با هر محتوایی را چاپ می کنند؟

این که ناشری، اثری از نویسنده یا مترجم شناخته شده ای را منتشر می کند، هنر چندانی نکرده است. هنر ناشر آن جا است که کتابی از نویسنده یا مترجم شناخته نشده را منتشر کند. بالاخره آن کار اولی هم باید از یک جایی شروع کند. همین مسئله هم ما را آسیب پذیر کرد. چون به لحاظ اقتصادی، ناشر از نویسنده و یا مترجم کار اولی سود چندانی نمی برد و شاید یکی از دلایلی که ناشران شناخته شده به سراغ کار اولی ها نمی روند همین باشد که هم از نظر مالی و هم از نظر کیفی، کار پرریسکی است.

مصاحبه از: مجید احمدی نیا

لینک خبر :‌ رویداد 24
تهران-ایرنا- مدیرعامل خانه کتاب، در واکنش به نامه مجمع ناشران انقلاب اسلامی گفت: برای پیگیری مطالبات درباره کاغذ و موضوعات دیگر مرتبط به ناشران، نهاد قانونی به نام اتحادیه ناشران و کتابفروشان وجود دارد که نماینده و سخنگوی قانونی ناشران است.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۷/۱۲/۲۸ سایت های دیگر : شبکه اینترنتی آفتاب پایگاه اطلاع رسانی صنعت چاپ

مجمع ناشران انقلاب اسلامی و برخی انجمن های فرهنگی وابسته به ناشران، روز گذشته نامه ای با موضوع بحران کاغذ، خطاب به اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهوری، محمدباقر نوبخت رئیس سازمان برنامه و بودجه کشور، رضا رحمانی وزیر صنعت، معدن و تجارت، سید عباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی فرستادند.
در پی این امر نیکنام حسینی پور، در گفت وگو با خبرنگار فرهنگی ایرنا، اتحادیه ناشران را نماینده قانونی ناشران دانست و گفت: ما در تهران اتحادیه ناشران و کتابفروشان و در کشور اتحادیه شرکت های تعاونی ناشران ایران را داریم و گفت وگو میان ناشران و مراجع قانونی باید از طریق نهادی قانونی انجام و از طریق مجاری صنفی پیگیری شود.
وی افزود: مجامع قانون گذاری، تصمیم گیری و همه کسانی که می توانند در این باره اقدام کنند باید بدانند با چه نهادی روبرو هستند، این مسائل موجب چندصدایی در میان ناشران می شود و تمرکز مراجع قانونی ذی ربط را از بین می برد.
حسینی پور ادامه داد: اتحادیه ناشران همه ناشران را نمایندگی می کند نه این که نماینده طیف خاصی باشد. مشکل کاغذ با همگرایی حل خواهد شد و اگر حل شود، مشکلات همه ناشران برطرف می شود. تشکل ها و انجمن ها باید در جلسات با اتحادیه مشکلات خود را مطرح کنند که با اقدامات این نهاد قانونی حل شود.
مدیرعامل خانه کتاب ادامه داد: مساله کاغذ تنها موضوع مورد بحث نیست و نباید تک بعدی به آن واکنش نشان داد، باید خدماتی که به ناشران ارائه می شود و زیرساخت ها نیز پیگیری و به آن توجه شود.
او با اشاره به متن نامه مبنی بر توجه به تولید کاغذ در داخل کشور، بیان کرد: ما نباید تجربه های اشتباه را دوباره تکرار کنیم، چند سال است که ایران خودرو را داریم؟ چقدر ضرر داده ایم؟ چه زمانی به بار نشسته است؟ چقدر ارزش افزوده در تمام این سال ها داشته است؟ تولید کاغذ هم در همین محتوا قرار خواهد گرفت! اگر بخواهیم کاری کنیم باید تولید کاغذ به گونه ای باشد که یک کارخانه بی فایده دیگر روی دست دولت نماند.
حسینی پور حضور بخش خصوصی در تولید کاغذ را ضامن سوددهی آن دانست و گفت: بخش خصوصی با نگاه صادرات کاغذ وارد این سرمایه گذاری شود، دولت تنها زیرساخت ها را فراهم کند و تسهیلات لازم را به سرمایه گذار بدهد. در این زمینه خود ناشران می توانند اقدام کنند. اگر دنبال کار مفیدی هستیم، می توانیم همین کارخانه هایی که داریم را فعال کنیم اما این موضوع به وزارت ارشاد مربوط نمی شود و وزارت صنعت، معدن، تجارت باید در این زمینه اقدام کند.
وی به کارخانه های تولید کاغذ شمال و خوزستان اشاره کرد و افزود: انگیزه تولید در این کارخانه ها و در میان سرمایه گذاران آن وجود ندارد، زیرا بازار فروش شان محدود است و برای تولید تشویق نمی شوند، از سوی دیگر کیفیت کاغذ تولید شده شان خوب نیست و مشتری ندارد. این نیاز به دخالت دولت ندارد، نیاز به جذب سرمایه و همکاری سرمایه گذران دارد که در این بازار سود ببینند اما چنین سودی وجود ندارد.
فراهنگ**9211**9157

ارتباط با سردبیر newsroom@irna.ir

تماس بی واسطه با مسئولین

لینک خبر :‌ خبرگزاری جمهوری اسلامی
روسای سه صنف مدیران سالن های سینما، انجمن سینماداران و مدیران تدارکات میزان عیدی اهدایی به اعضای خود از سوی خانه سینما را اعلام کردند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۱/۰۴ سایت های دیگر : شبکه اینترنتی آفتاب

به گزارش خبرنگار ایلنا، به دنبال انتشار خبرهایی درباره اختصاص مبلغ یک میلیارد تومان عیدی از سوی وزارت ارشاد به خانه سینما و توزیع آن بین صنوف مختلف، روسای سه صنف مدیران سالن های سینما، انجمن سینماداران و مدیران تدارکات درباره این مسئله و میزان عیدی اختصاص یافته شفاف سازی کردند.

مجید امانی زاده (رئیس انجمن مدیران تدارکات) در گفتگو با ایلنا، با تشکر از حمایت های مدیرعامل خانه سینما و هیات مدیره از صنف مدیران تدارکات گفت: در سالهای گذشته در آستانه عید نوروز به اعضای صنف مدیران تدارکات مبالغی در غالب هدیه تعلق می گرفت و امسال نیزاین عیدی تعلق گرفته است.

وی ادامه داد: صنف مدیران تدارکات 341 عضو دارد که امسال به همه اعضا این هدیه تعلق گرفته است و به هر فرد مبلغ 400 هزار تومان به شکل کارت هدیه نقدی اهدا شد و همه اعضا به جز حدود 8 نفر این کارتها را دریافت کردند که 8 نفر باقی مانده هم بعد از تعطیلات هدیه خود را دریافت می کنند.

همچنین وجیه الله شهیدی (رئیس انجمن مدیران سالن های سینما ) درباره میزان عیدی تعلق گرفته به این صنف گفت: صنف مدیران سالن های سینما 140 عضو وابسته، پیوسته و افتخاری دارد و امسال 80 کارت هدیه 200 هزار تومانی به صنف ما اختصاص پیدا کرده است که با تصمیم شورای مرکزی صنف بین اعضا توزیع شد.

محمد قاصد اشرفی (رئیس انجمن سینماداران) نیز با اشاره به اینکه به این انجمن هیچ کارت هدیه ای تعلق نگرفته است، گفت: صنف ما عضو خانه سینما است اما واقعیت این است که ما تاکنون از لحاظ مادی هیچ توقعی از هیات مدیره و خانه سینما نداشتیم و البته هیچ بودجه ای نیز به ما پرداخت نشده است و صنف ما قانع است.

وی ادامه داد: از انجایی که به آقایان منوچهر شاهسواری مدیرعامل و همایون اسعدیان رئیس هیات مدیره اطمینان داریم، امیدواریم که کارت های هدیه و عیدی به شکل درست به دست افرادی که نیاز دارند، برسد.

لینک خبر :‌ خبرگزاری کار ایران
در راستای اعلام جزئیات هدیه های (عیدی) سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به صنوف سینما پنج صنف دیگر دریافتی خود را اعلام کردند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۱/۰۵ سایت های دیگر : الف

به گزارش خبرنگار حوزه سینما گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان ،امسال سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مبلغی معادل یک میلیارد تومان به عنوان عیدی برای سینماگران در نظر گرفته بود که از طریق خانه سینما به صنوف اهدا می شد. این موضوع شک و شبهه هایی به همراه داشت، حالا برخی از صنوف سینمایی مبالغ دریافتی را رسانه ای کردند که در این گزارش به تعدادی از آن ها اشاره شده است.

بهمن کریمیان رئیس انجمن کارکنان لابراتوار فیلم سینمای ایران گفت: ما حدود 200 عضو داریم و 40 کارت 200 هزار تومانی به ما دادند.

محمد قاصد اشرفی رئیس هیات مدیره انجمن سینماداران کشور بیان کرد: تا جایی که در جریان هستم به ما چیزی داده نشده، اما از آنجایی که منوچهر شاهسواری و همایون اسعدیان را به خوبی می شناسم فکر می کنم عدالت را در توزیع کارت ها رعایت کنند.

زینت رضا رئیس انجمن منشیان صحنه سینمای ایران گفت: انجمن ما 70 نفر عضو دارد که در ابتدا برای این تعداد 42 کارت 400 هزار تومانی داده شد که من از دریافت این تعداد امتناع کردم و باعث شد 5 کارت 400 هزار تومانی دیگر اضافه کنند.

وی افزود: بیشتر اعضای ما معمولا زن و خودسرپرست هستند یعنی خودشان مخارج زندگی را تامین می کنند در نتیجه مشکلاتم نسبت به بقیه صنوف بیشتر است.

رضا ادامه داد: به جز این، تعداد بیکاران صنف ما بیشتر است و سن برخی ها بالا رفته و قدرت تامین مخارج زندگی برای آن ها دشوار شده، بنابراین تقسیم کردن پول بین آن ها کاری دشوار و پر بحث خواهد بود.

وی بیان کرد: البته از آنجایی که یک روز قبل از شروع سال جدید کارت هدیه ها را دریافت کردم فرصت کافی برای توزیع بین اعضاء نداشتم که سعی می کنم در اولین فرصت پس از تعطیلات این امر را محقق سازم و هدفم توزیع بین افراد بیکار است که به لحاظ مالی در تنگنای بیشتری قرار دارند.

رضا گفت: تقسیم کردن این تعداد کارت هدیه که به تعداد هم نیست، برای روسا و شورای انجمن سخت می شود، چون توجیه کردن همه آن ها دشوار است، چرا که باید قبل و پس از توزیع مرتب توضیح بدهیم.

وی بیان کرد: البته از صنفم ممنونم که همیشه این مسائل را درک می کنند، با آن ها کنار می آیند و کنارم بودند.

مهدی بزرگمهر دبیر کانون آهنگسازان سینمای ایران بیان کرد: ما 90 عضو داریم که 42 عدد کارت 200 هزار تومانی به ما داده شد.

وی افزود: هنوز این مبلغ را که 8400000 هزار تومان می شود تقسیم نکردیم اما سعی می کنیم بین همه اعضاء تقسیم کنیم.

ایمان کرمیان رئیس انجمن جلوه های ویژه میدانی گفت: به انجمن ما 40 کارت 200 هزار تومانی تعلق گرفت.

وی افزود: من 66 عضو دارم که از این تعداد حدود 20 نفر فعال هستند که باید هدیه ها را بین همه آن ها تقسیم می کردم حالا شما فکر کنید چطور باید این اتفاق می افتاد؟!

وی ادامه داد: به نظر من بهتر بود این کارت هدیه ها را ندهند، چون به دردسر و مورد اتهام قرار گرفتنش نمی ارزد و در کل این نحوه هدیه درست نیست.

کرمیان بیان کرد: ما که سعی کردیم با همین مقدار کارتی که دادند همه اعضاء را راضی نگه داریم، اما ای کاش نمی دادند تا هر لحظه مجبور نشویم در مورد مقدار و نحوه پرداختش توضیح دهیم.

انتهای پیام/

لینک خبر :‌ باشگاه خبرنگاران جوان
علی قائم مقامی نایب رییس انجمن مدیران تولید و عضو هیات مدیره خانه سینما درباره کارت هدیه های اهدایی از ارشاد به عنوان عیدی به سینماگران، توضیحاتی ارائه کرد.

به گزارش خبرنگار مهر ، در آخرین روزهای سال 97 خبر رسید که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مبلغی معادل یک میلیارد تومان به عنوان عیدی به سینماگران اختصاص داده است. مبلغی که رسانه ای شدن آن شائبه ها و ابهاماتی را درباره فرآیند توزیع و نیز اولویت ها تخصیص آن به وجود آورد.

از آنجا که طبق سنت سال های قبل وظیفه توزیع و تخصیص این مبلغ برعهده خانه سینما بوده است، به عنوان مطلع سراغ علی قائم مقامی یکی از اعضای هیأت مدیره خانه سینما رفتیم تا پیگیر جزئیات این حمایت شویم .

قائم مقامی در گفتگو با خبرنگار مهر درباره عیدی یک میلیارد تومانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به خانه سینما عنوان کرد: این یک میلیارد تومان در قالب کارت های هدیه 200 هزار تومانی زیر نظر مدیرعامل و قائم مقام خانه سینما توزیع شده و من از و کم و کیف و تعداد دقیق کارت هدیه های اهدایی به هر صنف اطلاعی ندارم.

نایب رئیس انجمن مدیران تولید در پاسخ به این سوال که گفته می شود وی به دلیل اینکه عضو هیأت مدیره خانه سینما و انجمن مدیران تولید است، بیشترین کارت ها بین اعضای این صنف توزیع شده است، عنوان کرد: نه اصلاً به این شکل نیست. انجمن مدیران تولید بیش از 80 عضو رسمی و 30 عضو افتخاری دارد که این 30 عضو هم به دلیل اینکه جزو تهیه کنندگان هستند، به عنوان اعضای افتخاری شناخته می شوند.

وی افزود: به طور کلی 50 کارت هدیه 200 هزار تومانی جمعاً به مبلغ 10 میلیون تومان در اختیار این انجمن قرار گرفته و این کارت ها توسط یونس صباحی بازرس انجمن بین اعضایی که در یک سال گذشته کم کار بودند توزیع شده است.

نایب رئیس انجمن مدیران تولید ادامه داد: من نمی دانم به هر صنف چند کارت هدیه تعلق گرفته شاید به یک صنف صد و به یک صنف 200 کارت اختصاص داده شده است، اما همه آن کارت ها به مبلغ 200 هزار تومانی بود.

قائم مقامی در پایان با بیان اینکه این کارت ها به تشخیص مسئولان هر صنف بین اعضا توزیع شده است، گفت: بعضی از صنوف به اعضای خود 2 کارت هدیه 200 هزار تومانی دادند.

کد خبر 4573614

زهرا منصوری

لینک خبر :‌ خبرگزاری مهر
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۱/۰۵ سایت های دیگر : شعار سال

ماجرای پول کثیف در سینما احتمالا به سال های 90 و 91 برمی گردد. در آن سال ها نام بابک زنجانی به عنوان سرمایه گذار در چند فیلم مطرح شد. بابک زنجانی که در آن زمان هنوز به عنوان یک متهم اقتصادی شناخته نمی شد برای ساخت چند فیلم سرمایه گذاری کرد.

در آن زمان صرفا برخی از افراد شک وشبهه درباره ثروت بابک زنجانی طرح کردند اما در رسانه ها عمومیت پیدا نکرد و حتی بعد از دستگیری بابک زنجانی خیلی به آن بخش از ماجرا پرداخته نشد.

آنچه باعث شد امسال بحث پول کثیف بدین شکل در رسانه ها مطرح شود پرونده تخلفات بانک سرمایه بود. در پرونده تخلفات بانک سرمایه نام محمد امامی و محمدهادی رضوی تهیه گنندگان سریال شهرزاد به عنوان متخلف مطرح شد که البته از مدت ها قبل از برگزاری دادگاه این نام ها به کرات در برخی رسانه ها به عنوان متهم اقتصادی مطرح شده بود.

بیشتر بخوانید:

تهیه کننده شهرزاد ویلای اختصاصی برای متهمان را فراهم می کرد/ محمد امامی چگونه می خواست با پول کثیف سرباز تهاجم فرهنگی باشد؟

مشروح دادگاه بانک سرمایه که رسانه ای شد مطالبه ای از سوی رسانه ها و کاربران شبکه های اجتماعی مطرح شد که طی آن از عوامل سریال شهرزاد خواستند همانگونه که درباره مسائل مختلف سیاسی و اجتماعی اظهارنظر می کنند در این باره سکوت نکنند و فراتر از آن پول مردم را هم برگردانند.

از سویی دیگر کانون کارگردانان سینمای ایران با انتشار بیانیه ای در مردادماه درباره ورود پول های کثیف به سینما هشدار داد و اظهار کرد این پول های کثیف باعث پرداخت دستمزد نجومی بازیگران می شود و اقتصاد تولید سینما را مختل می کند.

بیشتر بخوانید:

انتقاد کانون کارگردانان از پرداخت دستمزدهای نجومی به بازیگران

توجه رسانه ها به ورود سرمایه گذاران از حوزه های تجاری دیگر به سینما باعث شد سوالاتی درباره محمدصادق رنجکشان ایجاد شود. محمدصادق رنجکشان در دو فیلم حاضر در جشنواره سرمایه گذاری کرده بود و همچنین تئاتر لاکچری بینوایان با سرمایه گذاری او در هتل اسپیناس پالاس اجرا شد.

اما چه باید کرد؟

ذکر این مقدمه در اینجا لازم است که در تمام دنیا فعالیت های خیریه یکی از مهم ترین فالیت ها برای پولشویی و فرار مالیاتی است، عموما از آن جهت که فعالیت های خیریه معاف از مالیات هستند. در کشور ما هم فعالیت های فرهنگی از پرداخت مالیات معاف هستند. قانونگذار این معافیت را برای حمایت از فعالیت فرهنگی لحاظ کرده است.

اما دقیقا به همین جهت که معاف از مالیات هستند محل خوبی برای پولشویی و فرار مالیاتی می شوند. شاید نیاز باشد این قانون بازنگری شود و با جوری تنظیم شود که فعالان فرهنگی با درآمد بالا موظف به پرداخت مالیات شوند.

اما تا زمانی که این قانون برقرار است وظیفه دستگاه های نظارتی و علی الخصوص سازمان سینمایی است که بر ورود سرمایه گذاران نظارت کنند و مانع شوند پول های مشکوک به چرخه اقتصادی سینما وارد شوند.

مثلا سازمان سینمایی می تواند شرایطی برای سرمایه گذاری در سینما لحاظ کند که طی آن شرایط محل درآمدی سرمایه باید مشخص باشد و از سوی دیگر اگر فیلمی سودی بیش از مقدار مشخص داشته باشد سرمایه گذار را موظف به پرداخت مالیات کند.

سازمان های نظارتی هم که باید پیش از همه از صاحبان پول های کثیف مطلع باشند و با ابلاغ دستورالعمل مانع از ورود متخلفین اقتصادی به حیطه سینما و تئاتر شوند.

لینک خبر :‌ الف
به دلیل تجاری شدن هنر در بین اهالی سینما، فروش و گیشه سینماها جایگاه بسیار مهمی پیدا کرده است.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۱/۰۲

به گزارش خبرنگار حوزه سینما گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان ، گیشه یکی از مهمترین بخش های چرخه صنعت سینما محسوب می شود که به دلیل تجاری شدن این هنر در بین اهالی سینما جایگاه بسیار مهمی پیدا کرده است.

جدا از مباحث اقتصادی که به دلیل هزینه های بالای این صنعت همیشه مورد توجه بوده است؛ اما اعداد نقش بسته در مقابل فیلم ها نشان از موفقیت و یا عدم موفقیت یک را نشان می دهد.

به نوعی سنجش میزان مخاطب و رضایت آنان را نیز می توان از روی فروش فیلم ها بررسی کرد و در بسیاری از مواقع گیشه فیلم ها خبر از میزان موفقیت یک کارگردان را می دهد. این میزان از توجه به فروش فیلم ها باعث شده تا شوراهای مختلف سینما و سازمان سینمایی توجه ویژه ای را صرف این موضوع کند تا کارنامه قابل قبولی را از خود به جای بگذارند. اما پیش بینی فروش فیلم ها در سال جدید به عوامل مختلفی بستگی دارد که هر کدام نقش تعیین کننده ای را در مجموع فروش گیشه سینما بازی می کنند. یکی از عوامل موثر گیشه سینما کیفیت فیلم های جشنواره فجر هر سال است که ویترین پیش روی سینما را در معرض نمایش قرار می دهد. یکی از مولفه های تاثیرگذار فروش سال سینما فیلم های حاضر در جشنواره فجر است که بخشی از مخاطبان حرفه ای تر سینما را به خود جذب می کند. امسال و در جشنواره سی و هفتم فجر تنوع ژانر و گستردگی موضوعات فیلم ها سبب شده است تا پیش بینی ها درباره ارتباط مخاطبان با فیلم های جدی تر سینما امید بخش تر از سال های گذشته باشد و فیلم ها توان مجاب کردن به اصطلاح سینماروهای ثابت را داشته باشند.

فیلم های جشنواره فجر و رونق احتمالی سینماها

جشنواره فجر سی و هفتم با تمام کم و کاستی هایش اما ویژگی متمایزی نسبت به دوره های قبلی خود داشت و رنگارنگی آن به اندازه وسعت اقلیمی و قومی کشور کم سابقه بوده است. لوکیشن های متعدد و گوناگون فیلم هایی همچون شبی که ماه کامل شد ، قصر شیرین ، ماجرای نیمروز؛ رد خون ، غلامرضا تختی ، بیست و سه نفر که در جشنواره امسال حضور داشتند اکران سال آینده را به گستره جغرافیایی ایران بزرگ کرده است و علاوه بر شهرهای پر جمعیت احتمالا شاهد استقبال مردم در نقاط کم تر برخوردار کشور از فیلم های جشنواره امسال خواهیم بود.

حضور بازیگران گیشه پسند در 30 فیلم جشنواره امسال هم می تواند مهر تاییدی بر مخاطب پسند بودن فیلم ها و دست پر مسئولان سینمایی برای توزیع آثار در ایام مختلف سال 98 باشد. اما نکته قابل توجه و تاثیرگذار در گیشه سال سینما فیلم های خارج از جشنواره فجر هستند که در سال های اخیر نشان داده اند، بسیار نقش تعیین کننده تری نسبت به آثار حرفه ای تر سینما دارند. فیلم های کمدی و در اصطلاح عامیانه فیلم های بدنه سینما به دلیل نوع نگاه تجاری که دارند، از همان ابتدا به دنبال جذب گیشه و سرمایه می روند و به همین علت چند سالی می شود که نبض بازار سینمایی ایران را به دست گرفته اند.

سال گذشته فیلم هزارپا که رکورددار پر فروش ترین فیلم سینمای ایران شد به گفته کارگردان کارنامه دار آن ابوالحسن داوودی، از همان ابتدا صرفا به دنبال گیشه طراحی و تولید شده بود و اصول حرفه ای سینما خیلی مدنظر نبوده است.

این گونه فیلم های تجاری که نگاه گیشه ای را مد نظر دارند، بخش مهمی از گردش مالی سینما را دست گرفته اند و به نوعی در سال های اخیر نبض بازار را در اختیار دارند. به ادعای برخی سینماگران این نوع سینمای تجاری و گیشه ای در اختیار عده ای خاص قرار دارد که از چرخه تولید تا اکران در بخش های مختلف سینما نفوذ دارند و می توانند تعیین کننده باشند. این بخش از سینما که به ورود پول های مشکوک نیز متهم شده است، بخش اعظمی از چرخه مالی سینما را در سال های اخیر در دست گرفته است و بدون در نظر گرفتن ماهیت سینما و هنر به دنبال اهداف اقتصادی و بعضاً سیاسی است.

احتمالا سال سینمایی خوبی داریم

محمدرضا باقری فعال رسانه ای و منتقد سینما درباره پیش بینی گیشه سینما در سال جدید و همچنین فیلم های به نمایش درآمده در سی و هفتمین جشنواره فجر در گفتگو با خبرنگار حوزه سینما گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان ، گفت: با در نظر گرفتن سی و هفتمین جشنواره فجر و فیلم هایی که در آن به نمایش در آمدند، باید گفت که احتمالاً ما سال خوبی را در سینما خواهیم داشت. اما نکته مهم این است که اگر همین الان برویم جدول فروش سال گذشته را بررسی کنیم، تعداد قابل توجهی از فیلم ها مخصوصاً آن هایی که در صدر قرار دارند فیلم هایی هستند که در جشنواره فجر حضور نداشتند و فیلم های طنز و تجاری محسوب می شوند.

وی با بیان اینکه در چند سال اخیر فیلم های خارج از جشنواره تعیین کننده گیشه سینما بوده اند، اظهار کرد: سینمای تجاری در همه جای دنیا وجود دارد و در ایران هم ظاهراً با قدرت بیشتری وجود دارد. الان وضعیت سینمای ما جوری شده است که این دو بخش هر کدام به صورت جزیره ای کار خودشان را می کنند و انگار دو بخش مجزا از هم هستند.

این منتقد سینما و تلویزیون همچنین درباره فیلم های جشنواره فجر عنوان کرد: ما امسال از لحاظ تنوع ژانر بسیار پیشرو بودیم و فیلم ها گستردگی خوبی داشتند. به همین دلیل، قشر گسترده تری امسال با فیلم های سینمایی درگیر خواهند شد و همین موضع سبب می شود تا مخاطبان بیشتری پا به سینما بگذارند.

وی با اشاره به حضور کارگردانان جوان در این دوره از جشنواره فجر تصریح کرد: حضور سینماگران جوان و جسارت پرداختن به موضوعات حساسیت برانگیز این ظرفیت را به وجود آورده تا بتوان حس کنجکاوی مخاطبان خاکستری سینما را برای جذب شدن به سینما برانگیخت. امسال هم در نوروز و هم در طول سال فیلم های به پرده سینما رسیده اند که مخاطبان خاکستری سینما هم می توانند به دلیل جذابیت موضوع برای دیدن آن ها هزینه کنند و به سینما بروند.

باقری در پایان تاکید کرد: سینمای ما ظرفیت بالایی برای رسیدن به مخاطبان بیشتر دارد که به دلیل محدود بودن سینما به برخی موضوعات و اشخاص، نتواسته پیشرفت قابل توجهی داشته باشد. امسال امید می رود با فیلم های قبل توجه جشنواره سال پر رونقی را سینما به خود ببیند.

انتهای پیام/

لینک خبر :‌ باشگاه خبرنگاران جوان
این کارگردان، درباره تلاش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در راستای بهبود وضعیت فرهنگ و هنر، گفت: من هیچ عملکردی ندیدم، تنها در چند جمله و شعار بوده که مدتی یک سری افراد مشغول شوند. مورد خاصی که بتواند تکانی به گردونه بی چرخ سینما بدهد، من ندیدم.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۱/۰۳

مدت هاست اهالی هنر، به خصوص اهالی تئاتر، چشم انتظار دیده شدن از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد هستند. حمایت نشدن فعالیت های صنفی نیز، مزید بر علت شده تا اهالی تئاتر، دورنمای خوشایندی از آینده این هنر نداشته باشند. از طرفی، مسئولان وزارت ارشاد، در بسیاری موارد اهالی هنر را نادیده گرفته و رفتار قابل قبولی نشان نداده اند.

بارها هنرمندان پیشکسوت تئاتر و سینما با اشاره به اینکه تئاتر از جمله پدیده های هنری است که می توان آن را بستری برای ظهور چندین هنر باهم دانست، بر حمایت نهادهای متولی تاکید داشتند. این در حالی است که گلایه ها از بی مهری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به حدی جدی است که برخی از اهالی هنر، از بهبود اوضاع ناامید شده و به اینکه، این نهاد کارشکنی نداشته باشد، راضی هستند.

داریوش فرهنگ، بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون، در گفت وگو با اعتماد، در مورد ارزیابی عملکرد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، گفت: من در تمام این سال ها نفهمیدم عملکرد ارشاد چه بوده که بگویم راضی هستم یا نه.

این کارگردان، درباره تلاش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در راستای بهبود وضعیت فرهنگ و هنر، گفت: من هیچ عملکردی ندیدم، تنها در چند جمله و شعار بوده که مدتی یک سری افراد مشغول شوند. مورد خاصی که بتواند تکانی به گردونه بی چرخ سینما بدهد، من ندیدم.

فرهنگ در توضیح ارزیابی شرایط کنونی ارشاد، بیان کرد: این گردونه همین طور ایستاده و برعکس عقربه های ساعت دوباره برمی گردد. اگر هم حرکتی باشد، دوباره به نقطه اولش باز می گردد.

این بازیگر و کارگردان سینما و تلویزیون در خصوص آخرین وضعیت ساخت فیلم سینمایی صلیب زرد که به تعلیق در آمده بود، پیش تر در گفت وگویی اعلام کرده بود: من در سن و سالی نیستم که فیلمی بسازم و باری به هر جهت باشد. تمام سازمان سینمایی باید به دنبال من بیایند و من نباید دنبال آن ها بروم.

او با گلایه از تعلیق فیلم سینمایی اش، گفته بود: از فارابی و ارشاد هیچ حمایتی نگرفتم و نخواستم که بگیرم؛ چون همیشه به اندازه نیازم آنچه را که دوست داشتم، انتخاب کردم و ساختم.

لینک خبر :‌ خبرگزاری تابناک
سیروس الوند کارگردان معتقد است طی این سال ها نوعی ممیزی در بین فیلمسازان رشد کرده که اگر کسی کاری به کار ما نداشته باشد نیز خودمان را سانسور می کنیم.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۱/۰۴

سیروس الوند، کارگردان فیلم آنجا، همان ساعت که امسال در بخش رزرو جشنواره بود، معتقد است پیشرفت فنی و تکنیکی در سینمای ایران در این چند سال چشمگیر بوده است، اما به لحاظ موضوعی پیشرفت ما به اندازه پیشرفت فنی نبوده است.

گفت وگوی سیروس الوند با خبرنگار برنا را در زیر می خوانید:

وضعیت سینمای ایران را طی این چهل سالی که از انقلاب می گذرد، چطور ارزیابی می کنید؟

در شاخه های فنی مانند فیلمبرداری، کارهای مربوط به لابراتوار و جلوه های ویژه بصری خیلی پیشرفت کردیم. به لحاظ فنی فیلم های دهه 90 قابل مقایسه با دهه 60 نیست، اما به لحاظ محتوایی، فراز و فرود زیاد داشتیم. ما همیشه دو نوع دخالت سیاست و دخالت محتوایی در خصوص فیلم ها داشتیم. ممکن است در خصوص موضوع فیلم شما شوراهای تصمیم گیری نظر بدهند و دخالت کنند و تغییراتی ایجاد شود یا اصلا چیزی نگویند، اما گاهی صاحب سرمایه ممکن است در روند تولید شما دخالت کند و موجب تخریب فیلم شود و این به نوعی ممیزی محسوب می شود. طی این سال ها نوعی ممیزی هم در خود فیلمسازان رشد کرده است؛ یعنی حتی اگر کسی به کار ما کاری نداشته باشد نیز خودمان را سانسور می کنیم. این اتفاقات موجب خنثی شدن فیلم ها و همخوان نبودن آنها با واقعیت جاری زندگی می شود. به همین دلیل در این چهل سال پیشرفت ما از لحاظ موضوعی به اندازه پیشرفت فنی نبوده است.

فکر می کنید سینمای ایران چهل سال قبل چه داشته که حالا ندارد و چه چیزی حالا دارد که در گذشته نداشته است؟

چهل سال قبل تا این اندازه آدم کارنابلد در سینما نبود، اما الان خیلی ها وارد این کار شدند و به دلایل مختلف روی دست سینما ماندند و در عین کار کردن، چیزی به سینما اضافه نمی کنند. از طرف دیگر جوانان و چهره های کاربلد وارد سینما شدند و توانستند اعتباری جهانی برای سینمای ایران فراهم بودند. اشکال کار در این است که امکانات اعم از وسایل و تجهیزات محدود است و گاهی 90 فیلم ساخته می شود که امکان این وجود دارد که از این تعداد اصلا 40 فیلم ساخته نشود. این ها همه امکانات را می گیرند و بی جهت قیمت تجهیزات و وسایل رشد عجیبی پیدا می کنند و اجاره ها سنگی می شود. گاهی هزینه فیلمی می تواند نرمال باشد، اما به دلیل بی نظمی در تولید با سه برابر هزینه معمول ساخته می شود. ما نیاز به حضور فیلمسازان جوان و تازه کار داریم، اما باید با تولید ما تناسب داشته باشد. از طرف دیگر سرمایه گذارانی که تنها به سرمایه خود تکیه می کنند و سلیقه هایی در سینما به وجود می آورند که تخریب کننده است. وقتی سرمایه دار به قیمت گران فیلمی را تولید می کند، روی جریان سینما تأثیر می گذارد. قرار نیست دستمزد 100 تومانی تبدیل به 600 تومان شود و انگار سرمایه اهمیت ندارد و فقط فخرفروشی می کنند که فلان شخص در فیلم من بازی کرده است. چنین موضوعاتی حتما باید کنترل شود.

محاسن یا معایب سی و هفت دوره برگزاری جشنواره فجر را چطور ارزیابی می کنید؟

محاسن جشنواره فیلم فجر این است که فیلمسازان به فجر اهمیت می دهند و حضور در این جشنواره برای آن ها مهم است و تأثیر جشنواره فجر را در سینما می بینند. نقص جشنواره این است که همچنان نظم یا قانون مدونی که هر سال عین همان اجرا شود، وجود ندارد؛ یعنی گاهی تعداد فیلم ها کم و زیاد می شود، اما فیلم ها باید تا فلان تاریخ برسند، اما بعضی فیلم ها زمان دارند و روزهای بعد می رسند و به هرحال نوعی بی نظمی مشاهده می شود.

چه فیلم هایی نظرتان را جلب کرده است؟

ناخدا خورشید ناصر تقوایی، هامون داریوش مهرجویی، مادر علی حاتمی، دندان مار مسعود کیمیایی، باشو غریبه کوچک بهرام بیضایی، دونده امیر نادری، دست فروش محسن مخملباف، بودن یا نبودن کیانوش عیاری، نرگس رخشان بنی اعتماد، شب یلدا کیومرث پوراحمد، باران مجید مجیدی، ارتفاع پست ابراهیم حاتمی کیا، لیلی با من است کمال تبریزی، درباره الی اصغر فرهادی، نفس عمیق پرویز شهبازی، دایره جعفر پناهی، خانه دوست کجاست عباس کیارستمی، متولد ماه مهر احمدرضا درویش، خیلی دور، خیلی نزدیک رضا میرکریمی، نیاز علیرضا داوودنژاد و ابد و یک روز سعید روستایی. این فیلم ها برای من جذاب بوده و افتخار سینمای ایران هستند.

لینک خبر :‌ خبرگزاری برنا
سینماپرس: در آستانه آغاز سال 98 تعدادی از اهالی سینمای کشور با انتقاد از وضعیت بحرانی سینما، خواستار توجه جدی مدیران سینمایی به اوضاع کنونی شدند و تأکید کردند بخش عمده مشکلات سینمای ایران در سال 97 مربوط به تولید و اکران بود، رشد بی عدالتی و حضور گسترده مافیا در سینمای کشور باعث شد پول ها تنها بین برخی افراد خاص تقسیم شود و بخش عمده ای از اهالی سینما امکان کار و فعالیت نداشته باشند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۷/۱۲/۲۸

به گزارش سینماپرس مشکلات سینمای کشور آنقدر زیاد است که مدت ها است صداهای مخالف از عملکردهای نادرست مدیران فعلی سازمان سینمایی از گوشه و کنار شنیده می شود؛ در آستانه سال نو از برخی از اهالی سینما از انتظارات شان سوأل کرده ایم و آن ها هم انتظارات خود را از مسئولان سینمای کشور بیان کرده اند؛ آقایان: مهدی امینی خواه، جواد افشار، جهانگیر الماسی و کاظم راست گفتار و خانم رقیه توکلی جزو افرادی بودند که در بخش اول این گفتگو از انتظارات خود از مدیران سینمایی به سینماپرس گفتند؛ ماحصل گفتگوی ما با این سینماگران در ذیل نقل شده است.

*****************

مهدی امینی خواه بازیگر سینما و تلویزیون با تأکید بر اینکه بخش عمده مشکلات سینمای ایران در سال 97 مربوط به تولید و اکران بود در گفتگو با سینماپرس اظهار داشت: متأسفانه به علت مشکلات شدید اقتصادی و عدم حمایت دولت بسیاری از پروژه ها نیمه کاره رها شدند و یا اصلا به تولید نرسیدند.

وی ادامه داد: همانطور که همه ما می دانیم سرمایه گذاری در سینما مبحث بسیار مهمی است. سینمای مستقل در کشور ما به حال خود رها شده و متأسفانه هیچ یک از مسئولان تدبیر و درایتی برای رفع مشکلات و بحران های موجود در این سینما ندارند. این وظیفه مسئولان و مدیران سینمای کشور است که با تدبیر و اندیشه از همه اهالی سینما به صورت عادلانه و یکسان حمایت کنند و سینماگران مستقل را به حال خود رها نکنند؛ ما نباید فراموش کنیم که سینما و سینماگران مستقل بخش مهمی از سینمای ایران هستند و ما نباید با بی توجهی به آن ها بخش مهمی از خطوط فرهنگی جامعه را از دست بدهیم.

جواد افشار کارگردان مطرح سینما و تلویزیون نیز در این راستا اظهار داشت: طی یکی دو سال گذشته بسیاری از اهالی سینما، رسانه ها و دغدغه مندان هنرهفتم از رشد بی عدالتی و حضور گسترده مافیا در سینمای کشور صحبت می کنند و تذکر می دهند که حضور این افراد در سینمای کشور بسیار جدی شده، سر و صدای اعتراض اهالی سینما نسبت به این موضوع درآمده و اغلب آن ها از این وضعیت ناراضی و معترضند اما متأسفانه گویا گوش شنوایی از سوی مسئولان برای شنیدن حرف های اهالی سینما وجود ندارد.

وی افزود: من امیدوارم مسئولان سینمای کشور در سال جدید با یک سیاست گذاری و برنامه ریزی اساسی در چارچوب عدالت و قانون کاری کنند تا دست مافیا از سینما برای همیشه کوتاه شود و سینما بر اساس عدالت کار خود به پیش ببرد و همه فیلم ها و صاحبان شان بتوانند به حق شان برسند.

این سینماگر با تأکید بر اینکه یکی از بزرگترین معضلات سینمای کشور همین قضیه اکران نوروزی فیلم ها است که شنیده می شود در آن باندبازی بسیاری وجود دارد تصریح کرد: فیلم هایی که می خواهند در نوروز اکران شوند نباید به واسطه قدرت برخی افراد در این بازه زمانی روی پرده بروند؛ مسئولان بایستی تدبیری اتخاذ کنند تا فیلم های اکران نوروز بر اساس برخی از امتیازات ویژه روی پرده بروند. به عنوان مثال می توان موفقیت های یک فیلم در جشنواره های داخلی و خارجی را یکی از عوامل مهم اکران فیلم ها در ایام نوروز دانست نه اینکه فیلم ها مثلا به صرف کمدی بودن شان و یا قدرت تهیه کننده و پخش کننده شان در نوروز روی پرده بروند، این از عدالت به دور است!

افشار متذکر شد: ما نباید اجازه دهیم فیلمسازان کشورمان مأیوس، ناامید و سرخورده شوند؛ ما نباید با ترویج و گسترش بی عدالتی سرمایه های فرهنگی و هنری کشورمان را از بین ببریم و قدرت باندهای مافیایی را بیش از پیش کنیم.

رقیه توکلی فیلمساز جوان سینما نیز با انتقاد شدید نسبت به بی توجهی مدیران سینمایی به جوانان در گفتگو با سینماپرس اظهار داشت: متأسفانه پول ها در سینمای کشور تنها بین برخی افراد خاص تقسیم شده و تنها آن ها هستند که امکان کار و فیلمسازی در سینمای کشور را دارند. آن ها پول های کلان دارند و فیلم های نسبتا خوبی هم می سازند؛ در این میان اما هیچ کس به فکر جوانان نیست. بنده معتقدم ارگانی مثل بنیاد سینمایی فارابی باید به جوانانی که می خواهند فیلم اول شان را بسازند و یا فیلم اول شان را ساخته اند و مدت ها است در انتظار کار بعدی شان هستند کمک مالی کند، به این فیلمسازان بها بدهد و دریچه نوینی را به روی سینمای کشور بگشاید.

جهانگیر الماسی بازیگر و کارگردان سینما ضمن تبریک سال نو به همه اهالی سینما، سینمادوستان و عموم مردم گفت: امیدوارم در سال جدید با همت مسئولان تبعیض در سینمای کشور از بین برود. متأسفانه مدت ها است سینمای کشور در دست طیفی با افکار خاص است؛ مسئولان باید بدانند سینما فقط برای یک گروه با افکار مشخص نیست، سینما برای همه است و هر تفکری باید بتواند در سینما حضور داشته باشد. به قول فلینی هر انسانی در دنیا می تواند حداقل یک فیلم بسازد. از این رو مسئولان نباید جلوی فیلمسازی برخی افراد که شاید از نظر فکری به آن ها نزدیک نباشند را بگیرند.

وی تأکید کرد: سینما ابزار تبیین اندیشه و سلیقه و شناخت آدم ها است بنابراین ما نباید مانع فیلمسازی برخی افراد شویم که شاید بتوانند برای آینده سرزمین مان روزگار بهتری را ترسیم کنند.

این هنرمند پیشکسوت در بخش دیگری از گفتگوی خود به مشکل بیکاری گسترده اهالی سینمای کشور اشاره کرد و اظهار داشت: متأسفانه مدت ها است بخش اعظمی از هنرمندان این مرز و بوم کار نکرده اند، درآمد ندارند و کسانی که در ظاهر حامی آن ها هستند هیچ حمایتی از ایشان نمی کنند. این اتفاقات بسیار تلخ و دردآور است و انتظار ما از مسئولان سینمایی رسیدگی به این امور مهم است نه پرداختن به مسائل حاشیه ای و بی اهمیت!

کاظم راست گفتار کارگردان نام آشنای سینما نیز با آرزوی سالی خوب برای یکایک مردم و اهالی سینمای کشور در گفتگو با سینماپرس گفت: متأسفانه مدت ها است انگیزه در میان اهالی سینما از بین رفته و من امیدوارم در سال جدید شرایطی ایجاد شود تا سینماگران دوباره انگیزه پیدا کنند و با تولید آثار ارزنده در سینمای کشور آنچه شایسته ملت بزرگ ایران است را به آن ها هدیه کنند.

این سینماگر خاطرنشان کرد: بنده معتقدم همه باید با همدلی و انگیزه بالا برای بهبود کیفی وضعیت سینما در تمامی زمینه هایش تلاش کنند. ما باید دست در دست یکدیگر بدهیم و مافیای سینما را نابود کنیم، اکران در سینما باید عادلانه شود و دستمزدهای گزافی که این روزها برخی از اهالی سینما طلب می کنند به همت مسئولان و با ایجاد سیاست ها و قوانین محکم و لازم الاجرا باید کاهش پیدا کند.

ادامه دارد...

لینک خبر :‌ سینما پرس
بدین ترتیب قیمت ارزان ترین تفریح فرهنگی چیزی حدود 33 درصد افزایش یافت؛ اتفاقی که قاعدتاً خبر خوبی برای تماشاگران سینما نیست، ولی آن گونه که سینماداران تأکید می کنند، چاره ای جز افزایش چشمگیر قیمت جهت پوشش هزینه های سینما نیست و در عین حال برخی از آن ها این میزان افزایش را نیز کم می دانند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۷/۱۲/۲۸ سایت های دیگر : شمال نیوز پایگاه خبری پایشگر

با وجود آنکه تجربه ثابت کرده افزایش قیمت بلیت سینما به شکل چشمگیر منجر به ریزش قابل توجه مخاطبان سینما می شود، خبر تابناک مبنی بر اعلام قیمت 20 هزار تومانی بلیت سینما تایید شد و بدین ترتیب قیمت ارزان ترین تفریح فرهنگی چیزی حدود 33 درصد افزایش یافت؛ اتفاقی که قاعدتاً خبر خوبی برای تماشاگران سینما نیست اما آن گونه که سینماداران تأکید می کنند، چاره ای برای آنها به جز این افزایش چشمگیر قیمت جهت پوشش هزینه های سینما وجود ندارد و در عین حال برخی از آنها این میزان افزایش را نیز کم می دانند.

به گزارش تابناک ؛ قیمت نهایی بلیت سینما همان گونه که انتظار می رفت به بیست هزار تومان افزایش یافت تا خبر یک ماه پیش تابناک تایید شود . بر اساس فرمول تازه و با هدف کاهش آثار روانی افزایش قیمت بلیت سینما، بهای بلیت در سینماهای مدرن (با احتساب مالیات بر ارزش افزوده) در روزهای شنبه، یکشنبه، دوشنبه و چهارشنبه 15 هزار تومان، در روزهای سه شنبه نیم بها و 10 هزار تومان و در روزهای پنجشنبه، جمعه و تعطیلات 20 هزار تومان تعیین شده است.

همچنین بهای بلیت سینماهای ممتاز (با احتساب مالیات بر ارزش افزوده) در روزهای شنبه، یکشنبه، دوشنبه و چهارشنبه 12 هزار تومان، روزهای سه شنبه و نیم بها 8 هزار تومان و در روزهای پنجشنبه، جمعه و تعطیل 15 هزار تومان خواهد بود. قیمت بلیت سینماهای درجه یک (با احتساب مالیات بر ارزش افزوده) در روزهای شنبه، یکشنبه، دوشنبه و چهارشنبه 10 هزار تومان، روزهای سه شنبه نیم بها شش هزار تومان و روزهای پنجشنبه، جمعه و تعطیل 12 هزار تومان خواهد بود. این تعرفه از شب گذشته برای پیش فروش بلیت اول فروردین در سامانه های آنلاین فروش بلیت اعمال شد.

سینما ارزان ترین سرگرمی و در عین حال یکی از ارزان ترین محصولات فرهنگی است که مردم ایران به آن دسترسی دارند و این قاعده صرفاً درباره ایران صادق نیست و سینما در اغلب کشورهای دنیا جزو تفریحات ارزان قیمتی محسوب می شود که هر طبقه اجتماعی و اقتصادی به آن دسترسی دارد. البته در ایران با وجود قیمت پایین بلیت سینما، همچنان طیفی از مردم توان رفتن به سینما را ندارند و شلوغی سالن های سینما در روزهایی که قیمت بلیت سینما نیم بهاست، مهر تأییدی بر این واقعیت می زند که گروهی از سینمادوستان، توان اقتصادی لازم برای تماشای فیلم ها روی پرده بزرگ را ندارند و اگر بلیت سینما ارزان تر باشد، این گروه که جمعیت کمی نیز نیستند، مشتری ثابت سالن های سینما می شوند.

در مقابل، صاحبان سالن های سینما اعتقاد دارند این گروه آنقدر بزرگ نیستند که حضورشان در سالن ها بتواند هزینه ها را پوشش دهد و همان امکان بلیت نیم بها در برخی روزهای هفته، نیاز این گروه را پوشش می دهد و در روزها و سانس های بهتر نظیر سانس های شب، باید بهای بیشتری برای بلیت توسط دیگر گروه های مردم پرداخت شود تا چرخ سینما بگردد و در واقع این نوع قیمت گذاری بلیت بر سر روز و زمان اکران را یک روش استاندارد تلقی می کنند.

بلیت سینما در سالی که گذشت، در پردیس های سینمایی باکیفیت به قیمت پانزده هزار تومان عرضه می شد و برای سال آینده صنف سینماداران به دنبال افزایش قیمت است و این افزایش قیمت با توجه به تورم شدیدی که در همه بخش ها مشهود است، اجتناب ناپذیر خوانده شده است. سینماداران تأکید دارند هزینه سینماداری پس از افزایش شدید ارزش ارز بسیار پرهزینه تر از قبل شده و تداوم حیات اقتصادی آنها متکی بر این افزایش هاست.

به عنوان نمونه، با توجه به آنکه عمر لامپ ویدیوپروژکشن ها بسته به مدل و مارک دستگاه ها، بین سه تا هفت هزار ساعت است، سالن های سینما مجبورند، سالیانه دست کم دو بار لامپ ویدیوپروژکشن ها را تعویض و در عین حال مجبورند در رقابت با دیگر سالن ها مرتباً فضای سالن های سینما و امکانات را بازسازی و بروزرسانی کنند.

در همین راستا، در حالی که شماری از سالن های سینما به پروژکتور دیجیتال لیزری مجهز شده بودند، اکنون پروژکتورهای 4K مستقر در یکی از سینماها، باز هم تکاپو را برای افزایش کیفیت سالن های سینما افزایش داده است؛ رقابتی که در نهایت به نفع تماشاگر تمام می شود، ولی این رقابت برای تماشاگر بی هزینه نیست.

به اینها باید افزایش ارزش دلار را افزود که حتی هزینه های روتین نظیر تغییر لامپ پروژکشن سالن سینما به عنوان اقدامی اجتناب ناپذیر را نیز با هزینه چند برابر همراه کرده، چه رسد به تغییر و بروزرسانی سیستم پخش سالن های سینما که بسیار گرانبها تمام می شود. با این اوصاف، سینماگران در پی افزایش هزینه برای جبران این افزایش هزینه ها هستند که انتظار می رود در سال آینده نیز تداوم داشته باشد و به همین دلیل شرایط دشوار خواهد شد.

به اعتقاد برخی فعالان اقتصادی سینما، با این میزان افزایش نیز سینما همچنان ارزان ترین سرگرمی در دسترس عمومی می ماند اما شواهد نشان می دهد تماشاگران روزهای نیم بها و ارزان تر سینما بیشتر می شود و گروهی نیز قید سینما رفتن را می زنند و در عوض روزهای پنجشنبه و جمعه به گروه هایی که سطح درآمدی بالاتری دارند، تعلق خواهد گرفت. در مجموع انتظار می رفت فروش سینما با رشد در رقم کلی و عدم افزایش چشمگیر تعداد مخاطب و یا حتی ریزش مواجه شود و مردم بیشتری سینما را از اولویت خود خارج کنند اما چه کسی اهمیت می دهد؟!

لینک خبر :‌ خبرگزاری تابناک

سخنگوی کارگروه اکران بهای جدید بلیت سینما ها را در سال 1398 اعلام کرد.

به گزارش تابناک غلامرضا فرجی در گفت وگویی با ایسنا بیان کرد: در جلسه ای که با مسئولان سازمان سینمایی داشتیم درخواست صنوف افزایش بهای بلیت سینما ها در تمام روز های هفته بود، ولی قیمت نهایی که در بخشنامه تاریخ 28 اسفندماه مصوب و ابلاغ شده برای روز های مختلف قیمت های متفاوتی در سینما ها تعیین شده است.

او افزود: بر این اساس، حداکثر قیمت بلیت در سینما های مدرن در روز های شنبه، یکشنبه، دوشنبه و چهارشنبه 13 هزار تومان، روز های سه شنبه (نیم بها) 9 هزار تومان و پنجشنبه، جمعه و روز های تعطیل 18 هزار تومان خواهد بود.

به گفته فرجی، بهای بلیت سینما های ممتاز در روز های شنبه، یکشنبه، دوشنبه و چهارشنبه حداکثر 11 هزار تومان، روز های سه شنبه (نیم بها) 7 هزار تومان و پنجشنبه، جمعه و روز های تعطیل 13 هزار تومان است.

قیمت بلیت در سینما های درجه یک در روز های شنبه، یکشنبه، دوشنبه و چهارشنبه حداکثر 9 هزار تومان، روز های سه شنبه (نیم بها) 5500 هزار تومان و پنجشنبه، جمعه و روز های تعطیل 11 هزار تومان خواهد بود.

قیمت بلیت در سینما های درجه دو نیز در روز های شنبه، یکشنبه، دوشنبه و چهارشنبه حداکثر 7 هزار تومان، روز های سه شنبه (نیم بها) 5 هزار تومان و پنجشنبه، جمعه و روز های تعطیل 10 هزار تومان تعیین شده است.

فرجی همچنین اضافه کرد: مبالغ فوق بدون احتساب مالیات بر ارزش افزوده تعیین شده لذا سینماداران باید براساس قانون مالیات بر ارزش افزوده، با افزودن 9 درصد مالیات به ارزش افزوده اقدام کنند که به این ترتیب مثلاً قیمت بلیت 18 هزار تومانی به حدود 20 هزار تومان می رسد.

او تاکید کرد: بهای بلیت سینما در شهرستان ها افزایش جداگانه نداشته به همین دلیل مالیات بر ارزش افزوده جداگانه باید دریافت شود.

لینک خبر :‌ خبرگزاری تابناک
ساعت 24-تحلیل سینما از دو حیث مهم است: توجه به خصلت آینگی سینما و توجه به تاثیری که در عرصه عمومی می گذارد. خصلت آینگی سینما ما را متوجه وضعیت فرهنگی و مولفه های جامعه می کند و تاثیرگذاری سینما بر فرهنگ ما را دل مشغول نقش هدایتی سینما. تفکیک این دو جنبه قاعدتاً به آن می ماند که بخواهیم تنها یک روی سکه را ببینیم. لذا هم باید دقت کرد سینما کدام واقعیت ها را به چه نحوی بازنمایی می کند و چه چیزهایی را به عنوان هست هایِ فرهنگی و اجتماعی به معرض وجدان جامعه می آورد، و هم باید دید چه آرمان ها و بایدهایی را حکایت می کند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۷/۱۲/۲۸

برخلاف تصور برخی، تحلیل مطلوب سینما هرگز فارغ از ارزش های سینمایی نیست. یک تحلیل گر سینما لاجرم باید علاوه بر معیارهای هنری و فنی معیارهای دیگری علاوه بر فیلم را در تحلیل خود به کار بندد. در تحلیل سینما هم هست نمایی ها و هم بایدپردازی های سینما مورد توجه قرار می گیرد تا روشن شود سینما چه تصویری از گذشته، حال و آینده جامعه باز می نماید. از سوی دیگر مولفه های موثر بر شکل گیری و سازوکارهای عملی سینما مورد مداقه قرار می گیرد تا نقش ملی سینما روشن شود. از این رو از موضوعات مطرح در تحلیل سینما موضوعاتی از قبیل حکمرانی و اقتصاد سیاسی سینماست.از 1990 به بعد در اغلب سنت های مطالعات فیلم و به ویژه در مطالعات فرهنگی، علاوه بر خود فیلم به حکمرانیِ سینما ، تولید فیلم ، توزیع فیلم ، مخاطب فیلم ، تجارت فیلم ، اقتصاد سیاسی سینما و سایر عوامل پیراسینمایی در تحلیل فیلم توجه بیشتری می شود. به ویژه در ایران که اقتصاد سینمایش هنوز تحت سیطره ی نهادهای حکومتی و تهیه کنندگانِ خصولتی است و وزارت فرهنگ و ارشاد همچنان نقش پررنگی در سیاست گذاری و ممیزی فیلمنامه و فیلم دارد توجه به حکمرانی و اقتصاد سیاسی سینما ضرورت بیشتری پیدا می کند.روشن است که سینمایی که پنج نفر سرنوشتش را تعیین می کنند و مسیر رشد آن پنج نفر هم لزوما شایسته سالارانه نبوده و نظارت موثری هم بر آن ها از سوی رسانه ها اعمال نمی شود و شفافیت مالی هم ندارند، مستعد آفات بیشتری می شود.می توان این پرسش را مطرح کرد که چرا حتی در یکی از فیلم های حاضر در جشنواره 97 شاهد سیاست های جامعه محور نیستیم و حتی در یک فیلم هم حضور و فعالیت نهادهای مدنی و احزاب و جنبش ها و پویش های اجتماعی و یا هر شکل دیگر از فعالیت جمعی شهروندان برای تاثیر روی سیاست گذاری را ندیدیم؟ پاسخ به این پرسش تنها زمانی ممکن است که توجه داشته باشیم در جشنواره ی فجر 97 هر چهار فیلمی که مصداق تولید بزرگ (بیگ پروداکشن) سینمایی هستند یا مستقیما توسط نهادهای حکومتی حمایت شده بودند (مثلا بیست وسه نفر با حمایت اوج که وابسته به سپاه است) یا حامیان مالی و تهیه کنندگانش از چهره هایی بودند که رشد و توفیق شان مرهون نزدیکی به یکی از نهادهای حکومتی بوده است ( ماجرای نیمروز 2 ، شبی که ماه کامل شد و تختی ). همچنین هر چهار فیلمی که به معنای خاص کلمه موضوع سیاسی داشتند ( ماجرای نیمروز 2 ، شبی که ماه کامل شد ، دیدن این فیلم جرم است و بیست وسه نفر ) به نحوی توسط نهادهای حکمرانی حمایت شده بودند و در نتیجه هر چهار فیلم سیاستِ حکومتی محور بود. دیدن این فیلم جرم است هم صرفا با حمایت سازمان سینمایی سوره می توانست مجوز ساخت و پخش بگیرد.به علاوه، نهادهای حکومتیِ دخیل در اقتصاد سینما، 15 فیلم دیگر در جشنواره ی امسال توسط سه تهیه کننده حمایت شده بودند. یعنی سه نفر پشتوانه ی مالی بیش از نیمی از فیلم ها بودند و رشد هر سه نفر هم وامدار ارتباطات غیرشفاف با چهره ها و نهادهای حکومتی یا حضور در تلویزیون بوده است. اگر مدیران اوج و فارابی را هم به این سه نفر اضافه کنیم بخش عمده ی سینمای جشنواره ی امسال ایران به انتخاب 5 نفر جهت پیدا کرده و تغذیه شده بود. روشن است که سینمایی که پنج نفر سرنوشتش را تعیین می کنند و مسیر رشد آن پنج نفر هم لزوما شایسته سالارانه نبوده و نظارت موثری هم بر آن ها از سوی رسانه ها اعمال نمی شود و شفافیت مالی هم ندارند، مستعد آفات بیشتری می شود.
منبع : مرکز بررسی های استراتژیک

لینک خبر :‌ ساعت24
محسن محسنی نسب در گفتگویی از آرزویش برای سینمای ایران در سال 98، وضعیت چند سال اخیر سینما، جشنواره فیلم فجر و ... گفت.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۷/۱۲/۲۹

به گزارش خبرنگار حوزه سینما گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان ، محسن محسنی نسب با فیلم یاس های وحشی در سال 1376 توانست موفقیت خوبی در گیشه و بین مردم به دست آورد و بحث قهرمان پروری که سینمای کنونی ایران به آن نیاز فراوانی دارد را به خوبی نشان دهد. ما با این کارگردان گفتگویی درباره وضعیت سینمای ایران، جشنواره فیلم فجر و ... انجام دادیم که در ادامه آن را می خوانید:

چه آرزویی برای سینمای سال 98 دارید؟

من همیشه راجع به جوانمردی در سینما بحث داشتم و دارم. امیدوارم که سال جدید بحث جوانمردی نقطه عطفی برای سینمای ما باشد و آثاری با تاکید بر خصلت جوانمردی، از خود گذشتگی و ایثار تولید شود.

در سال جدید چه آرزویی برای سینماگران دارید؟

آرزو دارم سینماگران همراه با اقشار مردم در زمینه مبارزه با تحریم آمریکا از اسراف و مصرف گرایی دوری و فقط برای استفاده از تولیدات داخلی و ملی تلاش کنند.

نگاهتان به سینمای چند سال اخیر چیست؟

اساسا نگاه من نسبت به سینمای چند سال اخیر خوب نیست؛ فکر می کنم آثاری که تولید می شود به جای کمک به فرهنگ و اخلاقیات برتر بشر به موضوعات و اتفاقاتی که به پلشتی ختم می شود، می پردازد.

نظر شما درباره جشنواره فیلم فجر امسال چه بود؟

سال هاست قهرمان فیلم های برگزیده جشنواره فجر خاکستری و منفی هستند و این یعنی فاجعه. به عنوان نمونه قهرمان فیلم برگزیده جشنواره فیلم فجر امسال شخصیتی قاچاقچی و کریه المنظر است که مخاطب با آن ارتباط برقرار می کند.

متاسفم برای سینما، جشنواره فیلم فجر و فیلم بین هایی که به دیدن فیلم هایی با قهرمان های خاکستری عادت کردند. برخی فارغ از محتوا فقط بحث تکنیکی آثار را مد نظر قرار می دهند و بدتر اینکه چنین فیلم هایی فیلم مردمی می شوند؛ یعنی قهرمان منفی فیلم طوری عمل می کند که قهرمان واقعی مردم می شود.

آیا در جشنواره امسال کپی برداری از فیلم های خارجی هم دیده شد؟

بله؛ نگاه سه فیلم به صورت مستقیم و غیر مستقیم به " کازابلانکا " بود و برای سینمای پیش روی ایران، چنین نوستالژی به یک فیلم غربی عجیب است.

عملکرد سینمای 97 چطور بود؟

در کل سینمای 97 به لحاظ فرهنگی پسرفت مشهودی داشته است؛ اما این را نباید نادیده بگیریم که به لحاظ تکنیکی پیشرو بودیم و اتفاقات بسیار حرفه ای و خوبی در این زمینه افتاده است.

گفتنی است محسن محسنی نسب فیلمنامه نویس، تهیه کننده و کارگردان سینمای ایران بر پرداختن به مقوله قهرمان در آثارش همیشه تاکید داشته است و ساخت آثاری، چون باز باران، سپید یال، آخرین مرحله، پوزش، یاس های وحشی، شیر های جوان، مشت بر پوست، کریستال، شانه دوست، مجانی و شاخ کرگردن را در کارنامه خود دارد.

انتهای پیام/

لینک خبر :‌ باشگاه خبرنگاران جوان
تاریخ انتشار: ۱۳۹۷/۱۲/۲۹

کامبوزیا پرتوی فیلمنامه نویس و کارگردان مطرح فیلم های گلنار ، ننه لالا و فرزندانش ، کافه ترانزیت و... است. آخرین ساخته این کارگردان فیلم سینمایی کامیون ، از سال 96 تاکنون در انتظار اکران به سر می برد.
پرتوی درباره بهترین اتفاق سال گذشته در سینما به بانی فیلم می گوید: تغییر مثبتی در سینما به نظرم نمی آید. تنها اتفاق مثبت، اکران فیلم آشغال های دوست داشتنی به کارگردانی محسن امیر یوسفی است. جفای زیادی در حق این فیلم شد و خوشبختانه در نیمه دوم امسال بالاخره روی پرده سینما رفت .
پرتوی در ادامه درباره جریان ناخوشایند سال گذشته در سینما، توضیح می دهد: اکران بی برنامه و انبوه فیلم های کمدی ضعیف، یکی از مهمترین رخدادهای منفی برای سینما در سال گذشته محسوب می شود .
این کارگردان در پایان تاکید می کند: امیدوارم سال خوبی برای مخاطبان بانی فیلم باشد و من نیز در سال جدید اکران خوبی را برای فیلمم شاهد باشم .

اشتراک گذاری در:

لینک خبر :‌ بانی فیلم
تهران- ایرنا- سرپرست سازمان سینمایی گفت: پیش نویس آیین نامه های جشنواره پنج گانه سینما فرودین سال 98 منتشر خواهد شد.

حسین انتظامی روز چهارشنبه در حساب توئیتری خود نوشت: قبلا قول داده بودم پیش نویس آیین نامه های جشنواره های پنج گانه سینما تا پایان سال منتشر شود. اگرچه امروز جلسه به گمان خودمان، نهایی برگزار شد اما به نتیجه نرسید و به فرودین موکل شد. از این بابت پوزش می خواهم.
سرپرست سازمان سینمایی پیش تر در توییتی درباره آیین نامه جشنواره های سینمایی نوشته بود: پیش نویس آیین نامه های جشنواره های سازمان سینمایی تا پایان سال منتشر می شود تا با جلب مشارکت صاحب نظران و سینماگران، تکمیل و نهایی شود.
اجتمام**7029**1553

ارتباط با سردبیر newsroom@irna.ir

تماس بی واسطه با مسئولین

لینک خبر :‌ خبرگزاری جمهوری اسلامی
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۱/۰۲ سایت های دیگر : برترین ها تیک نوای رودبار سینما سینما

مسعود رایگان نقطه ضعف سینما در سال گذشته را چنین بیان می کند: فیلمنامه بنیاد هر فیلم است و در سینمای ایران ضعف فیلمنامه وجود دارد، اگر فیلمنامه ای خوب باشد، به فیلمی متوسط می رسیم، چه رسد به اینکه فیلمنامه هم ضعیف باشد. فیلمنامه اصل هر فیلم است. تعدادی از فیلم ها را در جشنواره دیدم، اما ترجیح می دهم نظری درباره فیلم ها ندهم. به هر حال اصول مشخصی برای ساخت فیلم ها وجود دارد که نمی توانیم منکر آن ها شویم و به نظرم تعدادی از فیلم ها از اصول اولیه هم دور شده اند .
این بازیگر در ادامه به بانی فیلم می گوید: همکاران ما به قصد فروش بالای فیلم ها، سطح سلیقه مردم را نازل و جوک های خیابانی را نیز وارد سینما کرده اند! در حالی که ساخت کمدی مناسب، بسیار کار سختی است و کمدی سازان درکشور ما شاید به تعداد انگشت های یک دست هم باشند. من تحلیلی برای این وضع سینما در آینده ندارم .
رایگان در پایان تاکید می کند: دراین وضع اقتصادی دشوار باید تصمیمی در سطح کلان گرفته شود تا مردم رغبتی برای تماشای فیلم ها در سینما پیدا کنند، زیرا با صحبت های اخیر مبنی بر ازدیاد قیمت بلیت فکر می کنم، مخاطبان سینما در سال 1398 کاهش پیدا می کنند .

اشتراک گذاری در:

لینک خبر :‌ بانی فیلم
سینماپرس: تورج منصوری تهیه کننده و فیلمبردار سینما معتقد است سال پیش رو سال سختی برای سینمای ایران به شمار می رود.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۱/۰۲ سایت های دیگر : سینما سینما

به گزارش سینماپرس ، تورج منصوری مدیر فیلمبرداری و تهیه کننده سینما در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به اینکه در سال 97، در هیچ پروژه سینمایی حضور نداشته و بیشتر درگیر فعالیت های صنفی بوده است، گفت: این را می دانم که سالی که گذشت سال چندان آسانی برای سینما و سینماگران نبود و البته به نظر هم نمی آید که سال جدید نیز سال آسان تری به خصوص در حوزه اقتصادی باشد.

وی با اشاره به اینکه مسائل اقتصادی در حال حاضر جزو مهم ترین مشکلات جامعه امروز به شمار می رود، بیان کرد: یکی از بخش هایی که مسائل اقتصادی می تواند بیش از هر جای دیگر روی آن تأثیرگذار باشد، مساله تولید فیلم است. بی شک با توجه به مشکلات موجود، رغبت بخش خصوصی برای سرمایه گذاری در تولید فیلم کمتر می شود.

این مدیر فیلمبرداری ادامه داد: می توان حدس زد در سال 98 امکان سرمایه گذاری از سوی بخش خصوصی در سینمای ایران کمتر و دست و بال آدم هایی که در سینما هستند و از طریق سینما ارتزاق می کنند، بسته تر می شود.

وی تاکید کرد که سال 98، سال آسانی برای سینمای ایران نخواهد بود و در این زمینه توضیح داد: شاید تنها امید به یک معجزه بتواند شرایط موجود را درست کند که البته بعید می دانم چنین معجزه ای در سینمای ایران رخ دهد، چرا که در سال های اخیر نیز معجزه ای برای سینمای ایران رخ نداده است.

منصوری گفت: در حال حاضر در سینمای ایران، کیفیت فیلم فدای حضور بازیگر شده است. بازیگران گران قیمت، 90 درصد از هزینه تولید یک فیلم را می بلعند و تنها 10 درصد برای عوامل پشت دوربین می ماند. اما تاکید می کنم این سیاست تهیه کنندگی که البته در مورد تهیه کنندگان حرفه ای صدق نمی کند، مشکلاتی را به وجود آورده است.

وی ادامه داد: در حال حاضر برخی از تهیه کنندگان تازه وارد با پول های بزرگ وارد سینما می شوند، این تهیه کنندگان نگاه جدیدی به سینما دارند که آزمون و خطای این نگاه می تواند برای سینمای ایران مشکلاتی را به همراه داشته باشد.

مدیر فیلمبرداری ملی و راه های نرفته اش توضیح داد: متأسفانه هزینه تولید فیلم در سینمای ایران بسیار افزایش پیدا کرده و همین مساله مشکلاتی را پیش آورده است. در واقع تولید یک فیلم بسیار خلوت و آپارتمانی کمتر از یک میلیارد و پانصد نمی شود. این مبلغ عددی است که به زبان راحت می آید، در صورتی که برای برخی از سینماگران درآمد یک عمر فعالیتشان نیز این مقدار نمی شود.

منصوری در پایان تاکید کرد: بی شک با کاهش تولید فیلم در سینمای ایران، مشکلات اقتصادی اهالی سینما نیز افزایش می یابد. امیدوارم شرایطی فراهم شود تا کیفیت تولید در سینمای ایران افزایش پیدا کند.

لینک خبر :‌ سینما پرس
تاریخ انتشار: ۱۳۹۷/۱۲/۲۹

در آخرین هفته های سال 1397 اتفاق عجیبی در عرصه سینما و نمایش خانگی کشور افتاد و یک فیلم سینمایی در قالب یک مینی سریال به فروش رسید در حالی که کارگردان و تهیه کننده اثر و مخاطبین ناراضی بودند.

محمدصالح حجت الاسلامی- سرویس فرهنگی خبرگزاری موج: در آخرین هفته های سال 1397 اتفاق عجیبی در عرصه سینما و نمایش خانگی کشور افتاد و یک فیلم سینمایی در قالب یک مینی سریال به فروش رسید در حالی که کارگردان و تهیه کننده اثر و مخاطبین ناراضی بودند.

در واقع ماجرا از آنجا آغاز شد که فیلم رکوردشکن و پرفروش هزارپا ، به کارگردانی ابوالحسن داودی ، پس از یک دوره بسیار موفق در اکران سینمایی، وارد شبکه نمایش خانگی شد در حالی که اعلام شد نسخه اصلی و کامل این فیلم که 205 دقیقه بوده ارائه و توزیع خواهد شد؛ اما بسیاری علاقمندان هرگز تصوری از این که این فیلم به صورت تقطیع شده و در دو لوح فشرده مجزا و در دو نوبت به فاصله یک هفته و با قیمتی که در مجموع معادل 20 هزار تومان بود، به دستشان خواهد رسید، نداشتند.

برهمین اساس پس از توزیع اولین قسمت این فیلم سینمایی اعتراضات و انتقاداتی در فضای مجازی شکل گرفت که واکنش کارگردان این اثر کمدی را در پی داشت. ابوالحسن داودی هم ضمن عذر خواهی از مردم مسئولیت این اتفاق را متوجه شبکه نمایش خانگی دانست که روابط عمومی سازمان سینمایی در واکنشی مینیمال مسئولیت این کار را به عهده سازمان سینمایی و موسسه هنرهای تصویری سوره وابسته به حوزه هنری به عنوان مالک این اثر گذاشته و مسئولیت را از دوش خود برداشت.

داودی در توضیح اتفاقات افتاده گفت: ما نتوانستیم این مساله را به این دوستان مدیر بقبولانیم که یک فیلم در زمان عرضه در نمایش خانگی می تواند نسخه طولانی تری از زمان اکران باشد و در همه جای دنیا چنین رسمی وجود دارد که یک فیلم در هنگام نمایش در شبکه نمایش خانگی (تحت عنوان نسخه کارگردان یا نسخه کوتاه نشده) می تواند زمان طولانی تری را به خود اختصاص بدهد و کسی نه اخلاقاً و نه عرفاً و نه حتی قانوناً حق ندارد آن را به شکل دیگری تفسیر کند یا ساختار دیگری به فیلمساز و صاحب اثر تحمیل کند و به جبر آیین نامه قدیمی یک اثر سینمایی را تبدیل بکند به یک مینی سریال یا سریال!

وی در بخش دیگری از سخنانش افزود: نسخه اولیه فیلم هزارپا سه ساعت و 30 دقیقه بود اما در اکران کوتاه شد متاسفانه با این شکل عرضه بسیاری از مخاطبان تصور می کنند که نسخه عرضه شده در شبکه نمایش خانگی همان نسخه اکران شده است درحالیکه نسخه عرضه شده در نمایش خانگی یک ساعت و نیم بیش از نسخه اکران شده است و بسیاری از تصاویر که در زمان اکران در فیلم نبود در نسخه ویدئویی گنجانده شده است.

این کارگردان تصریح کرد که این تقطیع بدون اطلاع و مجوز خودش یا تهیه کننده اعلام کرد و گفت: این گونه رفتار با یک فیلم سینمایی بسیار ناشیانه و غیرقانونی است اینکه وزارت ارشاد به زور در یک اثر سینمایی دست ببرد و بخواهد آن را تبدیل به یک سریال چند قسمتی بکند آن هم به این بهانه که قوانینش قدیمی است و زمان بالای 205 دقیقه را برای نمایش خانگی یک فیلم سینمایی به رسمیت نمی شناسد و اجباراً این باید سریال شود، کاملا امر غلطی است.

پس از اطلاعیه روابط عمومی سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، موسسه هنرهای تصویری سوره وابسته به حوزه هنری هم جوابیه ای را در اختیار رسانه ها قرار داد که در آن اعلام شده بود مالکیت این اثر به موسسه ریزموج سیستم منتقل شده و مسئولیتی متوجه ما نیست.

در ادامه هم علیرضا اقبالی مدیر بازرگانی موسسه ریزموج، نسبت به حواشی مطرح شده گفت: نسخه نمایش خانگی فیلم با نسخه سینمایی فیلم هزارپا متفاوت است. ما در نمایش خانگی توانستیم نسخه اصلی کارگردان را که 205 دقیقه است پخش کنیم؛ در واقع 85 دقیقه از فیلم هزارپا در سینما پخش نشده است و مخاطب این صحنه ها را برای اولین بار خواهد دید. اما متأسفانه، زیرساخت های سخت افزاری از قبیل کیفیت و ظرفیت DVD در ایران، پاسخگوی نیاز ما یعنی پخش فیلم 205 دقیقه ای را ندارد. به همین دلیل به ناچار فیلم را 2 نسخه دی وی دی نمایش خانگی عرضه کردیم.

وی ادامه داد: در مورد قیمت نسخه نمایش خانگی هزارپا نیز به مخاطبان این اطمینان را می دهیم قیمت نسخه نمایش خانگی هزارپا ارزان تر از دیگر مدل های پخش تمام شده است. حتی با توجه به 85 دقیقه فیلم که تا بحال دیده نشده است و برای اولین بار توزیع می گردد ، نسخه نمایش خانگی فیلم، هزارپا را با نصف قیمت واقعی آن عرضه کرده ایم. وی ضمن تشکر از همراهی همه مردم و رسانه ها اظهار امیدواری کرد زیرساخت های فنی و سخت افزاری در ایران بهبود یابد تا شاهد چنین مشکلاتی نباشیم.

پس از این موضع گیری بویژه منت عجیبی که بر مخاطبان برای عرضه این اثر با نیم بها بر سر مخاطبان گذاشته شد، ما تلاش کردیم که با حسین پارسایی گفت و گو کرده و توضیحات او را هم بشنویم. سوالات مهمی بوجود آمده بود از قبیل اینکه مجوز نسخه کارگردان کی و توسط چه کسی صادر شده است؟ چرا امکان توزیع این فیلم در دو دی وی دی فراهم نشده است؟ چرا هر دی وی دی هزینه ای معادل یک اثر مستقل محاسبه شده است و اصول قیمت گذاری در این حوزه به طور شفاف چیست؟

این مدیر سازمان سینمایی پس از گذشت چند روز، از پاسخ به این سوالات پرهیز کرد و خیلی ها معتقدند در حالی که چندی پیش، خود او به عنوان کارگردان اثری نمایشی در عرصه تئاتر بود که به دلیل گرانی بلیط مشهور شد به تئاتر لاکچری، نمی تواند موضع گیری دقیق و شفافی در مورد این مسئله داشته باشد.

از طرفی این مدیر سینمایی مدعی است که ما از مصاحبه در این مورد منع شده ایم و روابط عمومی سازمان سینمایی اطلاع رسانی مختصر خود را کافی می داند، نکته ای که از سوی مسعود نجفی ، مدیر روابط عمومی معاونت سینمایی رد شده است. حال باید ببینیم که حسین پارسایی در دوره ای که از سوی وزارتخانه و رییس سازمان سینمایی به دوره شفاف سازی نامگذاری شده است، چرا از پاسخ دادن به اهالی رسانه در این خصوص طفره می رود؟

لینک خبر :‌ خبرگزاری موج
سینماپرس: همزمان با نوروز 1398 تعدادی از هنرمندان سینما، تلویزیون و تئاتر کشور با انتقاد از مسئولان فرهنگی بیان کردند: اهمال کاری مسئولان باعث شده بخشی از جامعه به سمت فرهنگ غرب گرایش پیدا کند؛ این در حالی است که ما باید فرهنگ و آیین های ایرانی-اسلامی را در کشورمان پاس بداریم و در تولید آثار فرهنگی و هنری مان به این مقوله توجه ویژه داشته باشیم.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۱/۰۱ سایت های دیگر : منجیل خبر

به گزارش سینماپرس پاسداشت آیین های کهن و ارزشمند ایرانی- اسلامی از دیرباز در کشورمان به عنوان یک سنت پسندیده قابل احترام مردم بوده است. از گرامیداشت یاد ائمه معصومین (ع) و عزاداری برای آن ها تا آیین های مذهبی و ملی دیگری همچون اعیاد اسلامی، نوروز، شب یلدا و... همگی نشان از پویایی فرهنگ ناب ایرانی دارد که با فرهنگ اسلامی درآمیخته شده و در هر برهه ای از زمان تلألو خاصی یافته است.

اینک همزمان با نوروز 1398 و آغاز فصل بهار از برخی هنرمندان سرشناس سینما، تلویزیون و تئاتر کشور در خصوص اهمیت پرداختن به موضوعات آیینی و سنتی در سینما، تلویزیون و عرصه هنرهای نمایشی سوأل کرده ایم که قطعاً خواندن نطرات آن ها برای شما مخاطبان گرامی خالی از لطف نخواهد بود.

در بخش اول این مجموعه گفتگوها که قرار است در 3 بخش مجزا منتشر شود با 4 هنرمند برجسته کشور آقایان: امرالله احمدجو، حسین مسافرآستانه و جواد انصافی و سرکار خانم: مهوش صبرکن به گفتگو نشستیم که ماحصل نظرات آن ها در ذیل درج شده است.

*****************

امرالله احمدجو کارگردان پیشکسوت سینما و تلویزیون با تأکید بر اهیمت پرداختن به آیین های ایرانی-اسلامی در آثار سینمایی و تلویزیونی در گفتگو با سینماپرس اظهار داشت: آیین ها بخش مهمی از فرهنگ و هویت ملی ما هستند و در همه جوامع همینطور است. آیین ها حامل بسیاری از عوامل فرهنگی و هویتی از جمله خود زبان هستند و نباید اجازه داد که به فراموشی سپرده شوند.

وی ادامه داد: ما باید از خودمان سوأل کنیم که چرا جوانان امروز به آیین های غربی گرایش پیدا کرده اند؟ پاسخ این سوأل روشن است! قطعاً از یک طرف گسترش ابعاد استفاده از فضای مجازی و دنیای وب باعث این اتفاق شده و از طرف دیگر عدم برنامه ریزی و آموزش درست توسط جامعه باعث شده تا این اتفاق رخ دهد.

این هنرمند برجسته خاطرنشان کرد: از سوی دیگر وقتی برخی از کسانی که سردمدار مسائل آموزشی و فرهنگی هستند علناً با مسائل ملی زاویه دارند معلوم است آیین های ملی در محاق می رود و جوانان به سمت آیین های غربی گرایش پیدا می کنند!

کارگردان سریال خاطره انگیز روزی روزگاری در گفتگو با سینماپرس افزود: بنده معتقدم علاوه بر این ها عدم شناخت هنرمندان از آیین ها و سنت ها هم باعث شده تا آثار خوبی در این باره تولید نشود.

وی در پاسخ به این سوأل که به عقیده شما نقش مسئولان در این خصوص چیست و چرا ما با کم کاری و بی دغدغدگی از سوی آن ها مواجه هستیم اظهار داشت: مسئولان تافته جدابافته ای از جامعه نیستند، آن ها هم بخشی از همین جامعه اند و ممکن است ضعف های فراوانی داشته باشند؛ بنده معتقدم این مطالبه عمومی باید از سمت آحاد افراد جامعه وجود داشته باشد. همه ما خودمان باید بخواهیم که آیین ها و سنت های مان از بین نرود. امروز متأسفانه دیگر در خانواده های ایرانی هم کمتر به آیین ها و سنت ها بها داده می شود و همه چیز شکل عجیب و غریب و جدیدی به خود گرفته که به هیچ عنوان خوشایند نیست.

احمدجو در پایان این گفتگو با اشاره به چند نمونه از تغییرات عجیب آیینی اظهار داشت: ما قبلاً کجا در مراسم های عروسی مان ترقه بازی می کردیم که الآن در بدعتی عجیب و زشت مد شده که در مراسم عروسی آتش بازی و ترقه بازی می کنند؟ ما این همه سنت های زیبا راجع به مراسم عروسی داشتیم چرا آن ها را نادیده می گیریم؟ از ماست که بر ماست! چرا ما شکل تعزیه خوانی را عوض کرده ایم؟ چرا گاهی تعزیه خوانی با نمایش و آوازخوانی اشتباه گرفته می شود؟ همه این ها اتفاقاتی است که خودمان عامل آن ها بوده ایم. ما باید عیب را از درون خودمان جستجو کنیم و درصدد رفع این عیوب برآییم.

مهوش صبرکن بازیگر سینما و تلویزیون در مورد اهیمت پرداختن به آیین های ایرانی-اسلامی در آثار سینمایی و تلویزیونی به سینماپرس گفت: همه ما می دانیم که باید به صورت 100 درصدی و از عمق وجودمان در این راستا کوشا باشیم.

وی تأکید کرد: بنده سفرهای متعددی به کشورهای مختلف داشته ام و در مورد آیین و رسوم کشورها تحقیقات زیادی کرده ام و به این نتیجه رسیده ام که در هیچ کجای جهان به اندازه ایران عزیزمان ما فرهنگ و آیین و سنت های ارزشمند و زیبا نداریم.

صبرکن خاطرنشان کرد: ما کشوری سرشار از تمدن، تاریخ، فرهنگ، ادب و هنر هستیم. مراسم های ملی و دینی و آیینی بسیار زیبایی داریم اما متأسفانه به دلیل اهمال کاری شدید برخی مسئولان فرهنگی و عدم آموزش های لازم به خصوص برای نسل جوان امروزه شاهد هستیم که بسیاری از افراد به سمت آیین ها و فرهنگ غربی گرایش پیدا کرده اند و مثلاً به جای آنکه نوروز و حاجی فیروز را بشناسند و آیین های ملی را اجرا و احیاء کنند به سمت برگزاری جشن کریسمس رفته اند و بابانوئل را به حاجی فیروز ترجیح می دهند!

بازیگر سریال تلویزیونی یوسف پیامبر (ع) تأکید کرد: این مسئولان هستند که باید با دغدغه مندی و برنامه ریزی مناسب و تخصیص بودجه کافی سینماگران و هنرمندان را ترغیب به تولید آثاری درخصوص پاسداشت و معرفی آیین های ایرانی-اسلامی کنند اما گویا برخی مسئولان ما با برخی آیین ها مخالفند و به همین دلیل هم ما چندان کار درخورد توجهی از سوی آن ها در این خصوص شاهد نیستیم!

این هنرمند مطرح در پایان افزود: سینما و تلویزیون به عنوان 2 رسانه بسیار قدرتمند و تأثیرگذار می توانند با تولید برنامه ها و آثار مناسب مردم و به خصوص نسل جوان را ترغیب به برگزاری آیین ها کنند و امیدوارم که این اتفاق به زودی در کشورمان رخ دهد.

حسین مسافرآستانه کارشناس فرهنگی نیز در این خصوص اظهار داشت: متأسفانه امروزه آیین های ایرانی-اسلامی هیچ جایگاهی در تولیدات سینما و تلویزیون ندارند در حالی که ریشه های تمدن و فرهنگ کهن کشور ما در این آیین ها است.

وی متذکر شد: شناخت آیین ها ارتباط هویتی با فرهنگ دیرینه ایران اسلامی است اما متأسفانه مسئولان به آن بی توجه هستند.

این هنرمند یادآور شد: در سال های دور از این آیین و سنن استفاده ابزاری می شد اما متأسفانه طی سال های اخیر حتی استفاده ابزاری هم از این آیین ها صورت نمی گیرد.

مسافرآستانه تأکید کرد: ما نباید فراموش کنیم که استفاده از آیین و سنن در سینما و تلویزیون ضروری است و هویت دیرینه فرهنگی ما را برای نسل ها آشکار می کند، راه های طی شده را به همگان نشان می دهد و باعث می شود ارتباط ما با فرهنگ بیگانگان قطع شود.

جواد انصافی نویسنده، بازیگر و کارگردان نمایش های آیینی سنتی نیز با انتقاد شدید از مسئولان فرهنگی و هنری کشور اظهار داشت: متأسفانه مسئولان دولتی هیچ حمایتی از این قضیه نمی کنند. بنده شخصاً پژوهش های زیادی در خصوص آیین های دیرینه مان انجام دادم اما هیچ وقت توسط مسئولان جدی گرفته نشده!

وی ادامه داد: من حتی با هزینه شخصی برای تحقیق در رابطه با نوروز به کشورهای همجوار رفتم و جالب آنجا است که مسئولان فرهنگ تاجیکستان اصرار داشتند که در کشور ما نمایش راجع به نوروز اجرا کنید؛ ما این را با مسئولان ارشاد مطرح کردیم و گفتیم فقط هزینه بلیت را بدهید اما گفتند نمی دهیم و حاضر نشدند هیچ حمایتی از این قضیه کنند و متأسفانه اصلاً این قضایا را جدی نمی گیرند.

این هنرمند پیشکسوت تأکید کرد: ایرانیت و اسلامیت هر دو یکی هستند؛ در هر دوی آن ها بحث انسانیت مطرح است و بس! پس این وظیفه مسئولان است که این قضیه حمایت کنند. ما باید در سینما، تلویزیون و هنرهای نمایشی به آیین های پرمحتوای ایرانی-اسلامی بپردازیم.

لینک خبر :‌ سینما پرس
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۱/۰۲

تهران (پانا) - نادر طریقت، کارگردان فیلم خاطره ، حرکت به عنوان فیلمساز مستقل را باعث افتخار خود می داند، حتی اگر بهای آن دیده نشدن باشد.

این فیلمساز ایرانی که اخیرا فیلمبرداری تازه ترین فیلم خود به نام اینجا هم باران می بارد به تهیه کنندگی محمد متوسلانی را به پایان رسانده و درحال طی مراحل فنی اثر است در گفت وگو با خبرنگار پانا درباره وقفه 10 ساله ای که میان فیلم اولش خاطره و دومش ایجاد شده است، گفت: به دلیل اختلاف نظرهایی که با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و زیر مجموعه های آن داشتم نتوانستم فیلم دوم خود را بسازم، اما خانه نشین نشدم و طی این سال ها چند فیلم مستند را تهیه و کارگردانی کردم.

وی درباره داستان فیلم اینجا هم باران می بارد ، که هستی طریقت فیلمنامه اش را به نگارش درآورده است، گفت: داستان در یک خانواده چهار نفری اتفاق می افتد که با دنیایی از مشکلات دست و پنجه نرم می کنند. مادر خانواده در پی این است تا تنها آرزوی پسر نیمه بینای خود را بر آورده کند که خود این ماجراهایی را در پی دارد. در واقع یک درام اجتماعی است که در پس زمینه ای از جنگ روایت می شود.

طریقت با اشاره به سابقه مستندسازی خود گفت: مستندسازی خیلی به کمکم آمد. من فیلم های مستند بسیاری با موضوع زنان و همچنین سینما و تاریخ سینما ساختم. حتی فیلمی درباره زنان سیاهی لشکر دارم که جایزه آن را به موزه سینما تقدیم کردم.

وی در پاسخ به پرسشی درباره مشکلات کارگردانی مستقل در عرصه سینمای ایران گفت: مستقل بودن برای من شرف است؛ حتی اگر فیلمم دیده نشود بازهم حاضر نیستم به سفارشی ساختن تن دهم. ده سال پیش پروژه ای را ارائه کردم که آن زمان حدود 10 میلیارد تومان برآورد هزینه شد، ولی چون وابستگی نداشتم نتوانستم فیلمم را بسازم.

کارگردان فیلم اینجا هم باران می بارد درباره همین پروژه افزود: اسم فیلم فراموش شدگان است که سال هاست امیدوارم شرایط برای ساخت آن مهیا شود. این فیلم داستان سه برادر است که بعد از حضور در جنگ به زندگی اجتماعی بازمی گردند و هریک راه متفاوتی را در پیش می گیرند. در واقع تاریخ سیاسی اجتماعی ایران از زمان جنگ تا امروز از نگاه این سه نفر بررسی می شود.

این فیلمساز در پایان این گفت وگو ابراز امیدواری کرد در سال جدید مردم ایران این سختی ها را پشت سر بگذارند و از نظر معیشتی در وضعیت بهتر قرار گیرند.

وی افزود: امیدوارم در عرصه هنر هم رانت و رانت خواری کمتر شود و ان شاء الله برای همه باران ببارد!

این کارگردان افزود: فیلمبرداری یک ماه طول کشید و الان در مرحله تدوین هستیم.

به گفته طریقت، مریم بخشی، احمد نجفی، اتابک نادری، زهرا داوود نژاد، احمدرضا اسعدی، بیوک میرزایی، محمد برسوزیان، رسول نجفیان، اصغر نجات، رحیم مهدی خانی و استاد جمشید مشایخی بازیگران این فیلم هستند.

لینک خبر :‌ خبرگزاری پانا
سینماپرس: مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری در گزارشی فیلم های سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر را بررسی کرده که نتیجه این بررسی حائز نکات قابل تأملی است.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۱/۰۲

به گزارش سینماپرس، مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری برای دومین سال گزارشی تحلیلی درباره فیلم های سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر منتشر کرده و به ارزیابی فیلم های این دوره از جشنواره پرداخته است.

بنابر توضیحات مقدماتی، هدف این پژوهش عبارت است از فهم و ارزیابی تصویری که فیلم های حاضر در دو بخش سودای سیمرغ و نگاه نو از ایران باز نموده اند.

30 فیلم این مطالعه، در سطح اول، از منظر عوامل تولید و همچنین سابقه کارگردان یا مولف آن توصیف می شوند. در سطح دوم، توصیفی اجمالی از روایت فیلم، شخصیت های اصلی و بسط داستان یا پیرنگ داستان ارائه می شود. در سطح سوم، هر فیلم مبتنی بر مولفه های برسازنده تصویر ایران تحلیل می شود و در نهایت به این پرسش پاسخ داده می شود که مجموع فیلم های جشنواره فجر 97، در نظام معنایی خود، چه تصویری از ایران را مورد بازنمایی قرار می دهند.

بازخوانی این گزارش از دو وجه حائز اهمیت است؛ اول مواجهه تحلیلی با بخشی از سرفصل های محتوایی فیلم های حاضر در جشنواره و از آن مهم تر اطلاع از زاویه نگاه و شاخص های محتوایی یکی از زیرمجموعه های پژوهشی نهاد ریاست جمهوری که به وضوح می توان آن را شاخصی برای ارزیابی رویکردهای کلان فرهنگی ریاست جمهوری و به تبع دولت قلمداد کرد.

نکته جالب تر اما این است که این گزارش در حالی از سوی یک نهاد دولتی منتشر می شود که بخش هایی از آن قرابتی حداقلی با نگاه سکان داران اصلی ترین زیرمجموعه دولت در حوزه فرهنگ و هنر یعنی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، درباره سینما دارد. گزارش تحلیلی مرکز بررسی های استراتژیک درباره جشنواره سی وششم با سکوت مسئولان سینمایی مواجه شد و این بار هم هنوز هیچیک از مسئولان ارشاد و سازمان سینمایی، واکنشی به گزارش حاضر نشان نداده اند.

بخش های مهم این گزارش تحلیلی را که طبیعتاً محصول نگاه کارشناسان مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری است و بخش هایی از آن می تواند در فرصتی مناسب مورد نقد و بررسی قرار بگیرد را در زیر مرور می کنیم؛

جای خالی مسائل سیاسی و سینمای حمایتی

در بخشی از این گزارش به این مساله اشاره شده است که چرا فیلم هایی که در این دوره از جشنواره ساخته شده است به مسایل سیاسی پرداخته نشده است ، به عنوان مثال در این گزارش آمده است: می توان این پرسش را مطرح کرد که چرا حتی در یکی از فیلم های حاضر در جشنواره 97 شاهد سیاست های جامعه محور نیستیم و حتی در یک فیلم هم حضور و فعالیت نهادهای مدنی و احزاب و جنبش ها و پویش های اجتماعی و یا هر شکل دیگر از فعالیت جمعی شهروندان برای تاثیر روی سیاست گذاری را ندیدیم؟

در ادامه این گزارش تأکید شده است: پاسخ به این پرسش تنها زمانی ممکن است که توجه داشته باشیم در جشنواره فجر 97 هر چهار فیلمی که مصداق تولید بزرگ (بیگ پروداکشن) سینمایی هستند یا مستقیماً توسط نهادهای حکومتی حمایت شده بودند از جمله 23 نفر با حمایت اوج که وابسته به سپاه است، یا حامیان مالی و تهیه کنندگانش از چهره هایی بودند که رشد و توفیق شان مرهون نزدیکی به یکی از نهادهای حکومتی بوده است ( ماجرای نیمروز 2 ، شبی که ماه کامل شد و تختی ). همچنین هر چهار فیلمی که به معنای خاص کلمه موضوع سیاسی داشتند ( ماجرای نیمروز 2 ، شبی که ماه کامل شد ، دیدن این فیلم جرم است و 23 نفر ) به نحوی توسط نهادهای حکمرانی حمایت شده بودند و در نتیجه هر چهار فیلم سیاست حکومتی محور بود. دیدن این فیلم جرم است هم صرفاً با حمایت سازمان سینمایی سوره می توانست مجوز ساخت و پخش بگیرد.

یکی دیگر از مواردی که در این گزارش به آن اشاره شده است، بحث سرمایه گذاری در سینما است، آنچه که روی آن تاکید شده این است که از 15 فیلم حاضر در این جشنواره تنها توسط 3 تهیه کننده حمایت شده است، 3 تهیه کننده ای که وامدار ارتباطات غیرشفاف با چهره ها و نهادهای حکومتی یا حضور در تلویزیون بوده اند، همچنین با قرار دادن بنیاد سینمایی فارابی و موسسه اوج، تاکید می کند که بخش عمده سینمای جشنواره امسال ایران به انتخاب 5 نفر جهت پیدا کرده و تغذیه شده بود. روشن است که سینمایی که 5 نفر سرنوشتش را تعیین می کنند و مسیر رشد آن پنج نفر هم لزوماً شایسته سالارانه نبوده و نظارت موثری هم بر آن ها از سوی رسانه ها اعمال نمی شود و شفافیت مالی هم ندارند، مستعد آفات بیشتری می شود.

فیلم های کلیشه ای و چند نمونه موفق

در بخش دیگری از این گزارش به کلیشه بودن داستان فیلم ها اشاره می شود، به گونه ای که نگارنده گزارش معتقد است که یکی از ویژگی های نامطلوب سینمای ایران در این دوره از جشنواره این است که درام های اجتماعی در دام کلیشه ها افتاده است.

اکثر سینماگران در این دوره از جشنواره ایران را به گونه ای به تصویر کشیده اند که شهروندانش زیر آوار مصایب و رگبار مشکلاتِ نفس گیر عامل یا قربانی خشونت می شوند و یا در جامعه ای که در سینمای جشنواره فجر نشان داده است، اغلب زنان همچنان یا اغواگرند یا ضعیف و قربانی و به ندرت کامیاب و مستقل اندمدعای نویسندگان این گزارش این است که در اغلب این درام ها شاهد شکل گیری تیپ ها و روایت های تکراری هستیم. البته در همین گزارش به آن اشاره شده است که: فیلم متری شش و نیم جزو معدود نمونه هایی است که سعی می کند تا حدودی به این پیچیدگی مناسبات و روابط ساختاری نزدیک شود. این فیلم، اما، با اینکه در تصویرگری روابط و مناسبات ساختاری در بخش اعظمی از روایت خود موفق است اما در نهایت عوامل فرامتنی چنان در نهایت خود را بر روایت فیلمساز تحمیل می کند که پایان بندی آن باز در دام کلیشه ای دیگر اسیر می شود. احتمالاً این امر بیش از هر چیزی ناشی از ضعف فیلمنامه و کارگردانی در پایان بندی فیلم باشد.

حضور غیاب؛ از سرخ پوست تا رد خون

حضور غیاب مساله دیگری است که در این گزارش به آن اشاره شده است، به این معنا که در بسیاری از فیلم ها غایبی حضور دارد که می تواند قهرمان داستان نیز باشد، مانند فیلم سرخپوست غایبی که او را جز از فاصله ای بسیار دور نمی بینیم تا او را واقعی بدانیم در فیلم تعیین کننده است. ما در مقام مخاطب، در انتهای فیلم از زاویه دید این کاراکتر است که ناظر بر واقعه ای می شویم که در گذشته ای که به روایت فیلمساز نوستالژیک است اتفاق می افتد.

و یا درباره ماجرای نیمروز: رد خون به این مساله اشاره می کند که مصداق حضورِ غیاب همه کاره بودن صادق (مامور اطلاعاتی) در غیاب رهبرانی بالارتبه تر هستیم. نبود آنها است که به این مامور اطلاعاتی امکان می دهد چنان که می فهمد و می تواند، عمل کند. آیا این غیاب تدبیری برای انداختن مشکلات به گردن وی و تبرئه دیگران است؟

ایرانی که روی پرده دیدیم

به تصویر کشیدن ملت و دولت ایرانی یکی دیگر از بخش های این گزارش است، نگارنده این گزارش معتقد است؛ اکثر سینماگران در این دوره از جشنواره ایران را به گونه ای به تصویر کشیده اند که شهروندانش زیر آوار مصایب و رگبار مشکلاتِ نفس گیر عامل یا قربانی خشونت می شوند و یا در جامعه ای که در سینمای جشنواره فجر نشان داده است، اغلب زنان همچنان یا اغواگرند یا ضعیف و قربانی و به ندرت کامیاب و مستقل اند؛ اغلب جوانان فکر می کنند اسیر ساختارهای فسادپروری شده اند که نسل قبل ساخته است، ردِ پای آقازاده ها و ژن های خوب و ویژه خوارانش در همه حوزه ها دیده می شود، حکمرانانش از نظر مردم سر و ته یک کرباسند، قانون و قوه قضاییه و زندان ها در پیشگیری از جرم و بسط عدالت عاجزند...

برداشت این گزارش از فیلم های جشنواره فیلم فجر و به تصویر کشیدن پدر و یا مرد ایرانی هم این است که: مردان در سینمای جشنواره امسال موجوداتی خشن، هوس باز، منحرف، و فردگراهایی که در پی هیچ اقدام جمعی نیستند، معرفی می شوند. این مردان که در بین فضولات انسانی دنبال کسب درآمد هستند، نه تنها نقش فعال و مثبتی در تربیت فرزندی ندارند بلکه هیچ نقش مثبتی در زندگی ندارند.

از 15 فیلم حاضر در این جشنواره تنها توسط 3 تهیه کننده حمایت شده است، 3 تهیه کننده ای که وامدار ارتباطات غیرشفاف با چهره ها و نهادهای حکومتی یا حضور در تلویزیون بوده اندبرای نمونه به فیلمی چون درخونگاه اشاره می کند که در آن یکی از مردان فیلم، مهدی رزمنده مفقودی است که نقش او نبودن است. رضا قهرمان زندگی تراژیک داستان یک انسان منفرد و ضد اجتماع تصویر می شود؛ کسی است که تمام دار و ندار خود را به دلیل خودخواهی های تک تک اعضای خانواده اش از دست داده است. رضا نهایتاً به زنی که از منظر اجتماعی به بدنامی اشتهار دارد پناه می برد. پدر رضا کسی است که عیاشی و مالیخولیاهای فردی اش را بر مصالح خانواده ترجیح می دهد و داماد خانواده هم کسی است که رستگاری خود را در قاچاق دیده است. این داماد کسی است که با برانگیختن طمع اعضای خانواده مشوق آنان در استفاده از اندوخته های رضا می شود.

در این گزارش اما به مردانی نیز اشاره می شود که چهره واقعی مرد را به تصویر می کشد که از آن جمله می توان به ملاصالح در فیلم بیست و سه نفر ، امیر در جمشیدیه (گرچه منفعل، همسرش را همراهی می کند)، جلال در فیلم جان دار (که به رفتارهای غیراخلاقی تن نمی دهد). به عبارت دیگر، تقریباً شخصیت های مرد مهم و قابل ذکری که مثبت تصویر شده باشند در فیلم های این دوره مشاهده نمی شود.

مادر ایرانی

بررسی تصویر مادر در آثار سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر هم حائز اهمیت است.

در این گزارش نقش مادر را در فیلم های مختلف توصیف می کند. به عنوان مثال در فیلم سال دوم دانشکده من ، مادر مهتاب زنی است با مشکل شنوایی؛ گویی حرف نسل جوان را نمی فهمد. مادر مهتاب، دخترش را درک نمی کند و تنها به دلیل بیوه بودنش به دنبال حفظ درآمد خانواده از طریق مغازه ای است که در اختیار منصور است و به همین دلیل اصرار بر ازدواج منصور با مهتاب دارد. مادر آوا نیز با دخترش غریبه است و حتی وسایل او را نمی شناسد و برای بهبود دخترش صرفاً متوسل به دعا است و هیچ حس مادرانه ای به مخاطب منتقل نمی شود.

مثال هایی که در این گزارش به آنها استناد شده عبارتند از: در فیلم تختی ، به نقش مادر غلامرضا در مسیر پیشرفتش اشاره نمی شود و او نیز مادر کنشگری نیست و یا در فیلم مردی بدون سایه ، سایه مادری مهربان است که بخاطر نگهداری فرزندش، در خانه مشغول به کار است؛ اما سرانجام به دلیل نیاز مالی و البته علاقه خود سایه، در یک هلدینگ مشغول به کار مترجمی می شود. علاقه سایه به اشتغال در یک کار تمام وقت، بر وظیفه مادری اش غلبه می کند و عملاً دختر سایه روزها را یا با پدر بی کارش و یا در خانه مادربزرگش می گذراند. در مجموع مادران جشنواره سی و هفتم فیلم فجر و در حدود 16 فیلم این جشنواره، مادرانی ناآگاه به دغدغه جوانان، غریبه با فرزندان، غیرعقلانی، خرافاتی، خائن در امانت، هوس باز و اغواگر، منفعل، غیرکنشگر، درگیر عاشقانه های دوران جوانی، شاغل و بی توجه به وظایف مادری و... هستند و نمایش تصویر مادرانی فداکار، باحیا، گره گشا و امیدبخش، کم یاب است.

از نگاه پژوهشگران این گزارش چرایی شکل گیری زنان و مردان کلیشه ای در جشنواره سی وهفتم فجر را می توان در دو سطح تبیین کرد. در سطح اول، این امر برآمده از ناتوانی جامعه در بازتولید مردان و زنانی خودآئین است. خودآئینی مسیری است که در آن زنان و مردان واجد عاملیت لازم در برساخت آن نوع از زیست جهان نیک همگانی هستند که در آن زن مستقل الزاماً به معنای تصویرکردن مرد منفعل نیست و بالعکس. در سطح دوم، این امر برآمده از آن جهان اجتماعی سلسله مراتبی است روابط و نقش های جنسیتی تهی از سازوکارهای اجتماعی، فرهنگی و حقوقی لازم برای برقراری روابط و تعریف نقش هایی غیرسلسله مراتبی است.

دین ایرانی

اما در حوزه دین در سینمای ایران در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر در این گزارش آمده است: در هیچ یک از فیلم های بخش سودای سیمرغ، مذهب و اعتقادات دینی به عنوان مرجعی معنابخش و سعادت آفرین معرفی نشده است که با استمداد از آن بتوان وضعیت های بحرانی را به سامان آورد و گره های دراماتیک را گشود.

در هیچ یک از فیلم های بخش سودای سیمرغ، مذهب و اعتقادات دینی به عنوان مرجعی معنابخش و سعادت آفرین معرفی نشده است که با استمداد از آن بتوان وضعیت های بحرانی را به سامان آورد و گره های دراماتیک را گشودبراساس این گزارش: در فیلم جمشیدیه نیز که موضوع آن ارتباطی با قصاص دارد دین و نمادهای مربوط به آن (مسجد) در قالب برگزاری مجلس ترحیم به چشم می خورد. متاثر از فردگرایی افراطی حاکم بر فیلم های حاضر در این جشنواره، دین و مذهب ترجیحی فردی نموده شده است (مانند نماز خواندن تختی) که هیچ مرجعیت اجتماعی ندارد. در دیگر فیلم ها، مثلاً در ایده اصلی ، پالتوشتری ، مردی بدون سایه ، طلا ، حمال طلا ، بنفشه آفریقایی ، سرخپوست ، متری شش و نیم ، سونامی ، روزهای نارنجی ، درخونگاه ، تیغ و ترمه ، معکوس ، مسخره باز ، و قصر شیرین ، دین و اعتقادات مذهبی اساساً حضور ندارد و یا در فیلم شبی که ماه کامل شد شخصیت منفی اصلی (عبدالمالک ریگی) ولو به نمایندگی از برداشت منحرفانه از دین اما رفتارها و گفتارهای دینی دارد. اگر سخنان و رفتارهای عبدالمالک بافتارزدایی و از قاب تروریسم خارج شود مشابه و تداعی کننده سخنان و استدلال های مطرح شده در کلام برخی از بزرگان اسلام انقلابی و رهبران دینی و سیاسی کشور است. استدلال های ریگی بی پاسخ رها می شود و گفتمان بدیل و رقیبی در تقابل با گفتار ریگی در میان آورده نمی شود تا کیفیت باطل بودن ریگی روشن شود.

در ادامه این گزارش تأکید شده است: به عبارت دیگر در فیلم شبی که ماه کامل شد شاهد بازنمایی قرائتی به اصطلاح ناصواب از دین هستیم که برای اثبات اشتباه بودن مفاد آن تلاشی صورت نمی گیرد. این در حالی است که بسیاری از گفته ها و احتجاجات عبدالمالک ریگی مصداقی از کَلِمَةُ حَقٍّ یُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ است. عجیب تر آن است که رقیب دین باطل عبدالمالک ریگی نه یک نظام گفتمانی که تنها عاطفه ای انسانی است که قرار است در روابط دختری زیبا از تهران با پسر شاعر مسلک بلوچ که اهل موسیقی است تجلی یابد. در این فیلم در ازای بیانیه های تند و فهم باطل دینی جیش العدل، هیچ دین و نظام معرفتی بدیلی مطرح نمی شود.

عشق ایرانی

در بخشی از این گزارش آمده است: مفهوم عشق از جمله در جشنواره امسال مشمول فرآیند افسون زدایی / رازآمیزی شده است. عشق در سینمای فجر 97 نوعاً به روابط متداول و مبتنی بر خواست متقابل یا توافق های اجتماعی فرو کاسته شده و جز در چند مورد به عنوان رابطه ای مقدس و نجاتبخش تصویر نشده است. مثلاً در فیلم جان دار عشق مادر (معتمد آریا) به فرزندش (جلال) و عشق یاسر به اسماً خودخواهانه، فروکاهنده ارزش های انسانی، و امری که در تقابل با اخلاق قرار می گیرد، تصویر می شود. در فیلم زهرمار عشق رهی به همسرش نتیجه ای شرارت آمیز دارد و موجب انتقام گیری او از حاج حشمت مداح می شود. همچنین عشق لی لی زن بدکاره و بدنام فیلم به فرزندش محرک او در ارتکاب به همه خطاکاری های اوست.

در مجموع مادران جشنواره سی و هفتم فیلم فجر و در حدود 16 فیلم این جشنواره، مادرانی ناآگاه به دغدغه جوانان، غریبه با فرزندان، غیرعقلانی، خرافاتی، خائن در امانت، هوس باز و اغواگر، منفعل، غیرکنشگر، درگیر عاشقانه های دوران جوانی، شاغل و بی توجه به وظایف مادری و... هستنداین گزارش می افزاید: عشق در فیلم مردی بدون سایه قربانی شک و حسد، در قسم قربانی خیانت، در پالتو شتری موضوع تمسخر آمیز تجارت و کاسبی، و در آشفتگی محملی برای طمع ورزی و دنائت اخلاقی می شود. در فیلم تیغ و ترمه ، عشق چیزی جز هوس نیست. اما در فیلم سرخپوست عشق مایه رهایی و گذشت و در سمفونی نهم مایه رهایی از حسد معرفی می شود.

قانون و مقررات ایرانی

در گزارش مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری آمده است: قانون در فیلم های این دوره از جشنواره نه محترم و نه کارگشا است. گذشته از این، قانون امری جمعی و فصل الخطاب تلقی نمی شود و لذا نه لازم الاتباع و نه حلال مشکلات بلکه مزاحمی است که برای رسیدن به آرامش باید از آن عبور کرد. در بسیاری از فیلم های این دوره به جای مواجهه با قانون شاهد غیاب آن هستیم. قصاص بمنزله امری فقهی از موضوعات مورد توجه برخی از فیلم های جشنواره 37 است. قصاص نه در قالب راه حلی برای تسهیل زندگی جمعی، بلکه خود عاملی مساله آفرین معرفی شده است.

براساس این گزارش: در فیلم های دیدن این فیلم جرم است و ماجرای نیمروز؛ رد خون قانون در مقابل خواست فردی کاراکترها تعطیل و معوق می شود. در دیدن این فیلم جرم است قانون در قالب داستانی ساختگی در مقابل غیرت قرار می گیرد و راه حل قهرمان فیلم عبور از قانون و مصالح ملی به نفع مصلحت فردی است، کاری که سردار پشت دری بسته به اجرا می گذارد. در فیلم ماجرای نیمروز؛ رد خون قانون خواسته های یک فرد اطلاعاتی خشک و انعطاف ناپذیر می شود که می توان و بهتر است که نادیده گرفته شود. در فیلم متری شش و نیم قانون حتی دست و پای مجریان خود را می بندد و اجرای آن در حق کسی که به هر خلاف ممکن دست زده، موجب گمراهی و تیره روزی عده کثیری شده است، امری کراهت آمیز و منفی معرفی می شود.

گذشته و آینده ایرانی

مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری معتقد است: سینمای ما فاقد رویای ملی است. سینمای ما نمی تواند و یا شهامت آن را ندارد که به شیوه ای روشن در خلق و بسط این رویای ملی مشارکت کند. مراد از رویای ملی تصور امیدوارانه از احوالی است که در آن پا بر شانه های گذشته و حال نهاده، بتوانیم آینده روشن و مطلوب را تحقق بخشیم.

در همین راستا تأکید شده است: در فیلم های سرخپوست و ناگهان درخت گذشته در قالب قابی به غایت گزینشی و چیده شده ارائه می شود. نمایش گرم و دل پذیر گذشته تاریخی در این فیلم ها با پیوند خوردن اغراق آمیز به طبیعت ، تصویری آرمانی از گذشته ای از دست رفته را پیش روی مخاطب قرار می دهد. دلیل دیگری در ناممکن شدن فعالیت گذشته در این فیلم ها ناتوانی روایت ها از برقراری رابطه ای واسطه مند با اکنون است. در فیلم سرخپوست اساساً هیچ نسبتی با حال برقرار نمی شود مگر آنکه مخاطب دست به تاویل بزند. در این فیلم روایت حسرت بار از گذشته ای که دلچسب و گرم تعریف شده است در تقابل با حال حاضر قرار می گیرد. نکته بسیار مهم در این فیلم ختم فیلم از منظر فردی غایب است. درواقع گویی اتفاقی افتاده است و مخاطب خود شاهد آن (بوده) است. اتفاقی که ممکن است در حافظه جمعی بخشی از مردم ایران قابل تشبیه به کنار کشیدن شاه از سرکوب به خاطر همراهی با همسرش باشد.

این پژوهش اضافه می کند: اگر نفی حال را شیوه ای برای تصویر کردن آینده تعبیر کنیم و آن را تلاشی برای نشان دادن هست ها به منظور تدارک بایدها یی بدانیم که فردا را تصویر می کند، آن گاه می توانیم نوعی از آینده گرایی را در فیلم ها تصور کنیم. تصویر منفی ارائه شده از ایران (به شرحی که در بخش تصویر کلی ایران گفته شده است) خود پروردن آرزوی فردایی است مطلوب تر. اما پرسش اصلی می تواند این باشد که چرا سینمای ما این آینده را به وجهی ایجابی بیان نمی کند؟

ناکامی در برساخت امید اجتماعی

در این گزارش درباره مساله امید ایرانی در آثار راه یافته به جشنواره فیلم فجر آمده است: بخش اعظمی از فیلم های به نمایش درآمده در جشنواره فجر سی و هفتم در برساخت امید اجتماعی ناکام می مانند. بدین معنا، امید به هیچ وجه امری نه صرفاً فردی یا روانشناختی بلکه امری جمعی و Collective است. درست است که هر جمع از افراد یا اشخاص کلید می خورد و در نهایت، شکلِ هر جمع تا حدودی صورت همان اجزای آن است، اما امید به منزله یک مفهوم یا ایده همواره از تک تک افراد فراتر می رود و آنچه امید جمعی می خوانیم مازادی بر امیدهای تک تک افراد دارد. این مازاد، مازادی تاریخی-سیاسی است.

بین محصولات سینمایی با سیاست های سینمایی تنافری اساسی به چشم می آید. چنین تنافری به هیچ وجه در سینمای ایران جدید نیست و سابقه تاریخی طولانی مدتی در ایران داردبه عنوان مثال در این پژوهش آمده است: در فیلم های اجتماعی مانند معکوس ، تیغ و ترمه ، درخونگاه ، روزهای نارنجی ، یلدا ، جمشیدیه ، مردی بدون سایه ، دیدن این فیلم جرم است ، پالتو شتری ، متری شش ونیم ، ایده اصلی ، سونامی ، جان دار ، قسم ، آشفتگی ، و حمال طلا با بیشمار مصائب و آسیب های اجتماعی روبرو هستیم که اساساً حتی در یک مورد پایان بندی خوش برآمده از دل کُنشی جمعی و معطوف به آشتی طرفین منازعه در درام دیده نمی شود. قهرمانان این روایت ها، قهرمانانی شکست خورده، در هم فروخورده، و ناکام هستند. حتی قهرمان فیلم متری شش ونیم که پلیسی با پیچیدگی های شخصیتی و روانی است نیز در فضایی امیدوار نسبت به آینده فراهم نمی آورد. آشتی و مصالحه میان شخصیت ها به ندرت در این فیلم ها تصویر می شود. تضاد یا آنتاگونیسم در فیلم های اجتماعی نمایش داده شده در حد اعلای خود تصویر می شود. سال دوم دانشکده من یکی از معدود نمونه هایی است که در آن درام روایت شده در نهایت به حدی از آشتی و مصالحه میان طرفین راه می برد. از این رو، جهان اجتماعی تصویر شده بر پرده جشنواره سی ونهم جهان تضادهای حدی است. تردیدی نیست که بدون ترسیم تضاد اساساً درام و سینما تا حد بسیار زیادی ناممکن می شود. اما در جهان سینمای اجتماعی سینماگران اجتماعی راهی برای مذاکره، چانه زنی، یا رسیدن به نقطه ای میانی وجود ندارد. سینمای ناامید اجتماعی تصویرشده در جشنواره ی سی وهفتم تضادها را تا حد نهایی خود پیش می برد. محصول نهایی چیزی نیست جز حذف یکی از دو طرف منازعه.

جمع بندی؛ تنافر میان محصولات سینما و سیاست های سینمایی

در بخش پایانی این گزارش تاکید شده است: بین محصولات سینمایی با سیاست های سینمایی تنافری اساسی به چشم می آید. چنین تنافری به هیچ وجه در سینمای ایران جدید نیست و سابقه تاریخی طولانی مدتی در ایران دارد. به عبارت دقیق تر، از زمان پیدایش سینما در ایران تا به امروز شکاف میان محصولات سینمایی و سیاست های سینمایی وجود داشته است. در دوره های مختلف، این شکاف کم و زیاد شده است. نکته ای که باید بر آن تاکید داشت این است که این شکاف بیش از هر چیزی تحت تاثیر تحولات اجتماعی-سیاسی در زندگی عینی مردمانی بوده است که در جغرافیایی بنام ایران، مخاطبان اصلی سینما بوده اند.

نویسندگان این گزارش تأکید کرده اند: در سینمای کشور، درست مانند مغازه ای که با نوشته ای اعلام می کند رعایت شئونات در آن الزامی است، بسیاری از نشانه ها، خواه داخلی بود یا خارجی، یا به پرده های سینمایی راه نمی یافت یا در صورت حضور بر آن، ناپسند و مطرود بازنمایی می شد. فی الواقع، در دوره های مختلف، قدرت چه به شکل عریان و چه بصورت غیرعریان، آشکارا و در لفافه، در قالب سیاست سینمایی بر آن سر بوده است تا نظم نمادین مطلوب خود را بر پرده سینما متجلی کند و در برابر، فیلمسازان نیز سعی کرده اند کم و بیش برداشت مدنظر خود از حیات اجتماعی و پیچیدگی های آن را بر پرده سینما روایت کنند. در عمل، ممنوع شدن اکران و توقیف فیلم ها زمانی رخ داده است که قدرت حاکم نتوانسته باشد قدرت نمادین سینماگر را در مراحل مقدم بر اکران مهار کند.

لینک خبر :‌ سینما پرس
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۱/۰۴

شفقنا رسانه – روزنامه ها امسال هم با انتشار سالنامه ها تلاش کرده اند با مروری بر وقایع و تحولات در سالی که گذشت، به تبیین و تحلیل اتفاق ها بپردازند. به نظر می رسد امسال بیشتر روزنامه ها تلاش کرده اند در ویژه نامه های نوروزی خود مروری بر اقدامات دولت در بخش های مختلف جامعه در قالب مصاحبه و یادداشت داشته باشند تا در نهایت پیشنهادهایی برای بهتر شدن اداره و مدیریت کشور ارائه دهند.روزنامه اعتماد هم با همین رویکرد ویژه نامه نوروزی خود را با عنوان دوستت دارم ایران و در دوازه فصل نوشته است.

در ابتدای این سالنامه بهروز بهزادی جانشین مدیر مسئول اعتماد در مطلبی با تیتر بحران تیراژ مخاطب و رسانه ها با اشاره به مشکلات مطبوعات در بحث کاغذ و افت تیراژ رسانه های مکتوب چندین پیشنهاد را ارائه کرده است که به این ترتیب است 1٫رسانه هایی که از بودجه های دولتی یا سایر قوا و نهادها ارتزاق می کنند یا تعطیل شوند یا اینکه به بخش خصوصی واگذار شوند .البته می توان اولویت واگذاری به کارکنان این رسانه ها داد.2٫شرایط امتیاز و انتشار برای تحصیلکردگان این رشته آسان شود.3٫حساسیت ها و خطوط قرمز در امر انتشار به حداقل و به موارد امنیت ملی برسد.تا در یک شرایط رقابتی بدون وجود رانت و کمک بیرونی رسانه ها به فعالیت ادامه دهند. در این شرایط می ماند صدا و سیما که بر اساس قانون اساسی نمی تواند خصوصی شود،ترتیبات سریع برای حرفه ای گری در این رسانه باید برقرار شود تا بتواند چون گذشته اعتماد مخاطبان را به خود جلب کند .در این زمینه مجمعی از کارشناسان و استادان رسانه می توانند خطوط جدید حرکت حرفه ای این رسانه را تعیین کنند ولی چاره اصلی این است که این رسانه در داخل کشور رقیب داشته باشد.

یکی دیگر از فصل های مهم این سالنامه اختصاص دادن مصاحبه هایی با زنان فعال در حوزه های سیاسی با عنوان بانوی اردیبهشت است که خواندنی و خوب است .روزنامه با الهه کولایی استاد دانشگاه و از نماینده های پیشین مجلس گفت و گو کرده و از انتخابات آینده مجلس بحث های مهمی را داشته است .کولایی درباره ارزیابی کارنامه زنان در مجلس گفته من تصورم این است که زنان مجلس به خوبی نتوانستند به خوبی تلاش های خودشان را به جامعه منعکس کنند .اصلا این ضعف ارتباطی و رسانه ای یکی از مشکلات اساسی جریان اصلاحات است و اصلا اصلاح طلبان در انتقال عملکرد خود و ارائه تصویر واقعی از آن به دلایل گوناگون از ایفای وظیفه ی خود در ایجاد رابطه با جامعه با وجود دسترسی های گوناگونی که انقلاب ارتباطات فراهم کرده از ایفای نقش بازمانده اند در مورد مجلس هم همینطور ،در مورد حتی بخش زنان و عملکرد بخش زنان هم در دو بخش دولت هم همینطور.یعنی می خواهم بگویم منتخبان مردم از اصلاح طلبان در مجلس و دولت نتوانسته اند ارتباط قابل قبولی را با مردم برقرار کنند.البته نقش صدا و سیما و کنترل جریان نا هم سو با اصلاحات بر آن بدون تردید در این زمینه بسیار تاثیر گذار بوده است.

اعتماد فصلی را به روایت هایی درباره فضای مجازی چون ؛اینستاگرام،توییتر و فیس بوک و تلگرام با عنوان پنجره عقبی اختصاص داده است .علی شاکر دانشجوی دکترای ارتباطات در مطلبی با عنوان سرمایه داری لایک ها این سوال را مطرح کرده که چگونه در جامعه پساشبکه ای درک کاربران دستکاری می شود؟.شاکر با اشاره به روابط در جامعه شبکه ای توضیح داده نوع روابط در جامعه شبکه ای به گونه ای است که اتفاقابه ظاهر،تک تک ما روی تمامی امور دنیا تاثیرگذاریم.اینجاست که از نظر مانوئل کستلز ،جامعه شناس شهیر،گسترش منطق شبکه ای تغییرات چشمگیری در عملیات و نتایج فرایندهای تولید،تجربه،قدرت و فرهنگ ایجاد می کند.شبکه اجتماعی غیر مجازی همیشه وجود داشته است ولی پارادایم نوین تکنولوژی اطلاعات ،بنیان مادی گسترش فراگیر آن را در سراسر ساختار اجتماعی فراهم می آورد .در این فضا این پادشاه یا رهبر سیاسی نیست که کن فیکن می کند بلکه باز به قول کستلز قدرت جریان ها از جریان های قدرت پیشی می گیرد. یعنی قدرت در جامعه شبکه ای به دست کسانی می افتد که ظرفیت های ارتباطی میان شبکه ها و گروه ها درون شبکه را کنترل می کنند.قدرت برخاسته از ارتباط است ،ارتباطی که دیگر رودررو و هم سنگ نیست.بلکه کاربران را از راه های دور به هم وصل می کند تا بتوانند بر تصمیم ها تاثیر بگذارد.

از دیگر بخش های این فصل ،تاملاتی درباره شبکه های اجتماعی و تاثیرات آن بر زندگی اجتماعی است .امیر حسین شربیانی نویسنده در این بخش با اشاره به انتشار رمان هیچ دوستی جز کوه ها به حذف محدودیت ها با وجود شبکه های مجازی توضیح داده پدیده بهروز بوچانی نمونه خوبی است از تاثیرات مثبت شبکه های مجازی چون واتس آپ و تلگرام بر دور زدن تمام محدودیت ها است.فرقی هم ندارد ارشاد خودمان باشد یا ماموران اردوگاهی در دورترین جزیره دنیا در گینه نو.حالا زمانه جدیدی است .جهان تازه ای که فضای مجازی و دنیای ارتباطات پیش روی ما گذاشته نه تنها روز به روز بر حیرت ما از این گستردگی جهان اضافه می کند که هر روز برگ برنده ای رو می کند برای غلبه بر ترس همیشگی نویسنده (مولف)از پنهان کردن کلمات در دنیای واقعی.

می خواهم زنده بمانم عنوان مطلبی بعدی است که درباره اهمیت آزادی بیان و انتشار آثار بدون انتظار کشیدن برای مجوز توضیح داده است.نویسنده در این متن تشریح کرده می خواهم درباره یکی از فواید آن چیزکی بگویم.شبکه های مجازی به شهروندان امکان خودابراز گری می دهند هر شهروندی می تواند در کمتر از پنج یا شش دقیقه برای خودش پروفایلی بسازد و ایده ها و نظراتش را درباره امور و پدیده ها با دیگران به اشتراک بگذارد.این عمومی شدن در ذات خودش حاوی و حامل توسعه است ؛عده ای- که گویا هنوز رگه های اشرافی گری در ذهن و زبان شان باقی است-با عمومی شدن آگاهی از (علم گرفته تا هنر و از فهم اقتصاد گرفته تا درک جامعه)مخالفند؛به این بهانه یا دلیل که آن را تهی شدن دانش از دانش می دانند.

انتهای پیام

شفقنا در شبکه های اجتماعی: توییتر | اینستاگرام | تلگرام

شفقنا رسانه – روزنامه ها امسال هم با انتشار سالنامه ها تلاش کرده اند با مروری بر وقایع و تحولات در سالی که گذشت، به تبیین و تحلیل اتفاق ها بپردازند. به نظر می رسد امسال بیشتر روزنامه ها تلاش کرده اند در ویژه نامه های نوروزی خود مروری بر اقدامات دولت در بخش های مختلف جامعه در قالب مصاحبه و یادداشت داشته باشند تا در نهایت پیشنهادهایی برای بهتر شدن اداره و مدیریت کشور ارائه دهند.روزنامه اعتماد هم با همین رویکرد ویژه نامه نوروزی خود را با عنوان دوستت دارم ایران و در دوازه فصل نوشته است.

در ابتدای این سالنامه بهروز بهزادی جانشین مدیر مسئول اعتماد در مطلبی با تیتر بحران تیراژ مخاطب و رسانه ها با اشاره به مشکلات مطبوعات در بحث کاغذ و افت تیراژ رسانه های مکتوب چندین پیشنهاد را ارائه کرده است که به این ترتیب است 1٫رسانه هایی که از بودجه های دولتی یا سایر قوا و نهادها ارتزاق می کنند یا تعطیل شوند یا اینکه به بخش خصوصی واگذار شوند .البته می توان اولویت واگذاری به کارکنان این رسانه ها داد.2٫شرایط امتیاز و انتشار برای تحصیلکردگان این رشته آسان شود.3٫حساسیت ها و خطوط قرمز در امر انتشار به حداقل و به موارد امنیت ملی برسد.تا در یک شرایط رقابتی بدون وجود رانت و کمک بیرونی رسانه ها به فعالیت ادامه دهند. در این شرایط می ماند صدا و سیما که بر اساس قانون اساسی نمی تواند خصوصی شود،ترتیبات سریع برای حرفه ای گری در این رسانه باید برقرار شود تا بتواند چون گذشته اعتماد مخاطبان را به خود جلب کند .در این زمینه مجمعی از کارشناسان و استادان رسانه می توانند خطوط جدید حرکت حرفه ای این رسانه را تعیین کنند ولی چاره اصلی این است که این رسانه در داخل کشور رقیب داشته باشد.

یکی دیگر از فصل های مهم این سالنامه اختصاص دادن مصاحبه هایی با زنان فعال در حوزه های سیاسی با عنوان بانوی اردیبهشت است که خواندنی و خوب است .روزنامه با الهه کولایی استاد دانشگاه و از نماینده های پیشین مجلس گفت و گو کرده و از انتخابات آینده مجلس بحث های مهمی را داشته است .کولایی درباره ارزیابی کارنامه زنان در مجلس گفته من تصورم این است که زنان مجلس به خوبی نتوانستند به خوبی تلاش های خودشان را به جامعه منعکس کنند .اصلا این ضعف ارتباطی و رسانه ای یکی از مشکلات اساسی جریان اصلاحات است و اصلا اصلاح طلبان در انتقال عملکرد خود و ارائه تصویر واقعی از آن به دلایل گوناگون از ایفای وظیفه ی خود در ایجاد رابطه با جامعه با وجود دسترسی های گوناگونی که انقلاب ارتباطات فراهم کرده از ایفای نقش بازمانده اند در مورد مجلس هم همینطور ،در مورد حتی بخش زنان و عملکرد بخش زنان هم در دو بخش دولت هم همینطور.یعنی می خواهم بگویم منتخبان مردم از اصلاح طلبان در مجلس و دولت نتوانسته اند ارتباط قابل قبولی را با مردم برقرار کنند.البته نقش صدا و سیما و کنترل جریان نا هم سو با اصلاحات بر آن بدون تردید در این زمینه بسیار تاثیر گذار بوده است.

اعتماد فصلی را به روایت هایی درباره فضای مجازی چون ؛اینستاگرام،توییتر و فیس بوک و تلگرام با عنوان پنجره عقبی اختصاص داده است .علی شاکر دانشجوی دکترای ارتباطات در مطلبی با عنوان سرمایه داری لایک ها این سوال را مطرح کرده که چگونه در جامعه پساشبکه ای درک کاربران دستکاری می شود؟.شاکر با اشاره به روابط در جامعه شبکه ای توضیح داده نوع روابط در جامعه شبکه ای به گونه ای است که اتفاقابه ظاهر،تک تک ما روی تمامی امور دنیا تاثیرگذاریم.اینجاست که از نظر مانوئل کستلز ،جامعه شناس شهیر،گسترش منطق شبکه ای تغییرات چشمگیری در عملیات و نتایج فرایندهای تولید،تجربه،قدرت و فرهنگ ایجاد می کند.شبکه اجتماعی غیر مجازی همیشه وجود داشته است ولی پارادایم نوین تکنولوژی اطلاعات ،بنیان مادی گسترش فراگیر آن را در سراسر ساختار اجتماعی فراهم می آورد .در این فضا این پادشاه یا رهبر سیاسی نیست که کن فیکن می کند بلکه باز به قول کستلز قدرت جریان ها از جریان های قدرت پیشی می گیرد. یعنی قدرت در جامعه شبکه ای به دست کسانی می افتد که ظرفیت های ارتباطی میان شبکه ها و گروه ها درون شبکه را کنترل می کنند.قدرت برخاسته از ارتباط است ،ارتباطی که دیگر رودررو و هم سنگ نیست.بلکه کاربران را از راه های دور به هم وصل می کند تا بتوانند بر تصمیم ها تاثیر بگذارد.

از دیگر بخش های این فصل ،تاملاتی درباره شبکه های اجتماعی و تاثیرات آن بر زندگی اجتماعی است .امیر حسین شربیانی نویسنده در این بخش با اشاره به انتشار رمان هیچ دوستی جز کوه ها به حذف محدودیت ها با وجود شبکه های مجازی توضیح داده پدیده بهروز بوچانی نمونه خوبی است از تاثیرات مثبت شبکه های مجازی چون واتس آپ و تلگرام بر دور زدن تمام محدودیت ها است.فرقی هم ندارد ارشاد خودمان باشد یا ماموران اردوگاهی در دورترین جزیره دنیا در گینه نو.حالا زمانه جدیدی است .جهان تازه ای که فضای مجازی و دنیای ارتباطات پیش روی ما گذاشته نه تنها روز به روز بر حیرت ما از این گستردگی جهان اضافه می کند که هر روز برگ برنده ای رو می کند برای غلبه بر ترس همیشگی نویسنده (مولف)از پنهان کردن کلمات در دنیای واقعی.

می خواهم زنده بمانم عنوان مطلبی بعدی است که درباره اهمیت آزادی بیان و انتشار آثار بدون انتظار کشیدن برای مجوز توضیح داده است.نویسنده در این متن تشریح کرده می خواهم درباره یکی از فواید آن چیزکی بگویم.شبکه های مجازی به شهروندان امکان خودابراز گری می دهند هر شهروندی می تواند در کمتر از پنج یا شش دقیقه برای خودش پروفایلی بسازد و ایده ها و نظراتش را درباره امور و پدیده ها با دیگران به اشتراک بگذارد.این عمومی شدن در ذات خودش حاوی و حامل توسعه است ؛عده ای- که گویا هنوز رگه های اشرافی گری در ذهن و زبان شان باقی است-با عمومی شدن آگاهی از (علم گرفته تا هنر و از فهم اقتصاد گرفته تا درک جامعه)مخالفند؛به این بهانه یا دلیل که آن را تهی شدن دانش از دانش می دانند.

انتهای پیام

fa.shafaqna.com

شفقنا در شبکه های اجتماعی: توییتر | اینستاگرام | تلگرام

لینک خبر :‌ شفقنا
مدیرمسئول روزنامه آرمان امروز درباره آینده مطبوعات در سال 98 گفت: آنچه برای آینده مطبوعات پیش بینی می کنیم با این علائم، آینده تیره و تار و از نفس افتاده است؛ مگر اینکه با شناسایی مشکلات و رفع آن ها اقدامی انجام دهند.

حسین عبداللهی در گفت وگو با ایسنا بیان کرد: سال 97 به دلیل مشکلات اقتصادی که وجود داشت و گریبان روزنامه های مکتوب را گرفت، روزنامه ها به جایی رسیدند که در ماه های پایانی سال به حالت اغما رفتند. مشکلات اقتصادی چند برابر شده و افزایش قیمت ها و نبود کاغذ مشاهده شد.

او با بیان اینکه متأسفانه ضرورت مقابله با مشکلات را در نظر نگرفته ایم، ادامه داد: وقتی شرایط اقتصادی نامناسب می شود، اولویت بندی شکل می گیرد؛ بنابراین اولویت ها باعث می شود که سبد رسانه ای در اولویت قرار نگیرد؛ در حالی که رسانه در اطلاع رسانی و تحلیل، حکم اکسیژن را دارد.

این مدیر مسئول با اشاره به ظهور شبکه های اجتماعی و تأثیر بر رسانه ها گفت: هر چند که کار ویژه رسانه ها با ظهور شبکه های اجتماعی تغییر کرده و تأثیراتی بر روی آن گذاشته است اما ذائقه فرهنگی مردم و عاداتی که مخاطبان به تهیه روزنامه دارند باعث می شود که همچنان مخاطب داشته باشد.

عبداللهی اظهار کرد: مساله اقتصادی مطبوعات میسر نشد تا جایی که بسیاری از روزنامه ها مجبور شدند تعداد صفحات خود را کاهش دهند. در واقع روزنامه هایی که انتشار سراسری دارند، انگشت شمار هستند اما لیست مجوزهای وزارت ارشاد حدود 300 روزنامه است که نمی دانم کجا منتشر می شوند چون چاپخانه ای نداریم که این تعداد را منتشر کند.

او ادامه داد: بی تفاوتی مسئولان نسبت به مسائل مطبوعات باعث شده مطبوعات در حالتی قرار بگیرند که امیدی به آینده آنها وجود ندارد و برای مشکل هم هیچ استراتژی وجود ندارند.

مدیرمسئول روزنامه آرمان امروز بیان کرد: وزارت ارشاد در عرصه مطبوعات مسئول است اما اقدام مؤثری انجام نداده و مسئولان رسانه ناراضی اند؛ البته فقط وزارت ارشاد در این راستا مسئولیت ندارد. همچنین جلساتی با دولتی ها برگزار شده و نامه به رئیس جمهور داده اند تا مشکل حل شود.

عبداللهی گفت: قیمت جوهر، زینک و کاغذ به شکلی است که روزنامه ای نمی تواند ادامه دهد. دولت باید قواعد اصلی درباره رسانه مکتوب را روشن کند و رسانه ها به مدیریت راهبردی نیاز دارند اما هنوز معاون مطبوعاتی نداریم؛ بنابراین لازم است برای انتخاب آن زود اقدام شود. اگر به این مساله که رسانه وسیله ای برای آگاهی بخشی و پیشرفت و تعالی کشور است و در دهکده جهانی حرف اول را می زند، اعتقاد داشته باشیم باید بپرسیم که می خواهیم رسانه سرپا باشد یا نه؟ سرپا ماندن رسانه مستلزم این است که دولت استراتژی رسانه ای داشته باشد. رسانه هایی که برای دولت است هزینه زیادی صرف می کنند اما اثرگذاری کمی دارند. زمانی که مطبوعات خودمان فعالیت نکنند و توانایی کمی داشته باشند مردم به دنبال تحلیل هایی می روند که مانند رسانه های داخلی دلسوزانه نیست.

او بیان کرد: رسانه و مطبوعات مانند اکسیژن اهمیت دارند و اگر آن ها را از جامعه بگیرید، جامعه هم پژمرده می شود. سبک اطلاع رسانی اگر برای داخل نباشد از یک جایی به بعد دیگر دلسوزانه نیست و اطلاع رسانی نادرست صورت می گیرد. همچنین منافع ملی و امنیت را مورد هدف قرار می دهند؛ البته هیچ مسئولی قبول نمی کند که این اتفاق بیفتد. همچنین همه می دانند مشکل چیست اما اقدام عملی همراه تدبیر و امید را مشاهده نکردیم.

انتهای پیام

لینک خبر :‌ خبرگزاری دانشجویان ایران
تاریخ انتشار: ۱۳۹۷/۱۲/۲۹

فاطمه امین الرعایا
سال 97، سال خوبی برای اهالی رسانه نبود. رسانه های بسیاری به دلیل مشکلات متعدد مالی مجبور شدند یا نیروهای خود را کاهش دهند یا رسانه شان را تعطیل کنند، بسیاری از خبرنگاران و روزنامه نگاران کار خود را از دست دادند، گرانی کاغذ روزنامه ضربه مهلک دیگری به پیکر روزنامه های کاغذی زد، نابسامانی وضعیت اقتصادی میزان آگهی ها (یکی از مهم ترین منابع مالی رسانه ها) را دچار نابسامانی کرد و... همه این موارد، در کنار قدرت افزایی شبکه های اجتماعی سبب شدند تا رسانه ها، خصوصا رسانه های مکتوب، قدمی دیگر به سوی افول و حتی مرگ نزدیک شوند.
سالی که گذشت، سال بسیار پر فراز و نشیبی برای رسانه ها و مطبوعاتی ها بود. سالی سخت که اهالی اش شاید تنها با امید بهبود و احساس وظیفه نسبت به شغل شان به پایان رسید، سالی که شاید اگر امید نبود، در همان اواسطش تعداد رسانه های تعطیل شده به رقمی بیش از امروز می رسید.
بحران کاغذ، ضربه مهلکی به جان مطبوعات
شاید مهم ترین اتفاق سال 97 برای رسانه ها، گرانی کاغذ باشد. جرقه گرانی کاغذ از سال 96 شروع شد، از همان زمان هم یکی یکی رسانه های کاغذی یا تعطیل می کردند یا تنها در نسخه الکترونیکی منتشر می شدند. اما عمق فاجعه در سال 97 خودش را نشان داد. بسیاری از اهالی فرهنگ معتقد بودند که کاغذ باید جزو کالاهای اساسی باشد و برای وارداتش ارز دولتی به آن تعلق بگیرد. پس از کشمکش ها، سرانجام این اتفاق رخ داد و دولت برای واردات کاغذ، ارز دولتی اختصاص داد اما نابسامانی واردات و نظارت بر توزیع سبب شد، کاغذ با قیمتی بالاتر از نرخ واقعی به دست رسانه ها برسد. تغییر قیمت روز به روز کاغذ، نفس های روزنامه ها را به شماره انداخت و مسئولان رسانه ها برای جور کردن دخل و خرج شان ناچار به سیاه وسفید کردن صفحات و در نهایت تعدیل نیرو شدند. در نتیجه بسیاری از روزنامه نگاران و خبرنگاران کار خود را از دست دادند و به جرگه بیکارانی که هر روز از درد شان می نوشتند، پیوستند.
یک استعفای پرحاشیه
استعفای ناگهانی محمد سلطانی فر، معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد یکی دیگر از مهم ترین مسائل حوزه رسانه در سال گذشته بود. پنجم دی ماه سال 96، محمد سلطانی فر با حکمی از سوی سید عباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، به عنوان معاون امور مطبوعاتی و اطلاع رسانی به جای حسین انتظامی منصوب شد. در حالی که حدود یک سال از فعالیت او در این سمت می گذشت، اول بهمن ماه برخی از رسانه ها از استعفای قطعی سلطانی فر خبر دادند و اعلام کردند دخالت های برخی مسئولان وزارتخانه در امور معاونت مطبوعاتی، عدم تخصیص یارانه مطبوعات و بدقولی سازمان برنامه و بودجه دلایل استعفای محمد سلطانی فر است. فردای آن روز صالحی، وزیر ارشاد با استعفای او موافقت کرد. شایعه های متعددی درباره جایگزین سلطانی فر شنیده می شد، از بازگشت حسین انتظامی گرفته تا مطرح شدن اسم علی معزی و... اما در نهایت هفتم اسفند ماه، صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در حکمی محمدمهدی احمدی را که پیش از این مشاور وزیر و مدیرکل حوزه وزارتی این وزارتخانه بود، با حفظ سمت به عنوان سرپرست معاونت امور مطبوعاتی و اطلاع رسانی منصوب کرد. گرچه صالحی به یکی از خبرنگاران گفته بود که امیدوار است انتخاب و معرفی گزینه نهایی برای تصدی معاونت مطبوعاتی خیلی زودتر از پایان سال انجام شود، اما همچنان با وجود پایان یافتن سال خبری از انتخاب معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد نیست.
مخالفت رسانه ای ها با لایحه جامع رسانه ای
گرچه پیش نویس لایحه های مطبوعات و خبرگزاری ها و لایحه سازمان نظام رسانه ای، 14 آبان منتشر شد و برای بررسی به هیئت دولت رفت اما به علت واکنش های بسیار تند اهالی مطبوعات، ادامه بررسی آن متوقف شد و برای پیگیری های مجدد به کمیسیون فرهنگی ارجاع داده شود. اما حسین انتظامی، امسال دوباره از ارجاع این لایحه به مجلس خبر داد. همین موضوع سبب شد تا دوباره این لایحه به بحثی داغ میان اهالی رسانه تبدیل شود. کامبیز نوروزی، حقوقدان و نایب رئیس انجمن صنفی روزنامه نگاران استان تهران درباره این طرح گفت: در این لایحه مبانی و اصول حقوق و آزادی رسانه ها رعایت نشده و در مواردی نقض شده است. نیاز جامعه ایران به مطبوعات آزاد، مستقل و امن که در امنیت فعالیت کنند برآورده نشده و نهایتا اینکه این لایحه با واقعیت های نظام گردش اطلاعات در ایران و جهان اصلا سازگار نیست و بسیار عقب است. نکته دیگر این است که مشخص نیست این لایحه به دنبال چه چیزی است؟ قصد حل چه مشکلی را داشته؟ و مسئله این لایحه چه بوده که برای آن به دنبال جواب بودند؟ هیچ مشخص نیست. ما اگر این لایحه را با قانون مطبوعات فعلی مقایسه کنیم هیچ تحولی در آن نمی بینیم مگر در فصل پایانی این لایحه که مربوط به هیئت منصفه و تنها قسمت خوب این لایحه است و در سایر موارد هیچ چیزی که اهمیت و تفاوت داشته باشد با قانون مطبوعات فعلی نمی بینیم .
نمایشگاه مطبوعات؟ نداریم!
هر سال، آبان ماه موعد دیدار اصحاب رسانه و مردم بود. از سال 73، همیشه در هفته ای از آبان ماه نمایشگاه مطبوعات برپا می شد تا خبرنگاران و مخاطبان شان بتوانند از نزدیک با هم ارتباطی مستقیم و بدون واسطه داشته باشند، گرچه وجود شبکه های اجتماعی و اینترنت راه ارتباطی مستقیم بین مردم و اهالی رسانه ها ایجاد کرده اما همچنان نمایشگاه مطبوعات جذابیت های خودش را داشت. چند سالی بود که برخی رسانه های مطرح دیگر در این نمایشگاه شرکت نمی کردند چون معتقد بودند دلیلی که برای برپایی آن وجود داشت، دیگر صادق نیست، با این وجود رسانه های متعددی علاقه داشتند در آن حضور داشته باشند. اما امسال این گردهمایی برپا نشد. محمد سلطانی فر، معاون وقت امور مطبوعاتی درباره علت برگزار نشدن این جشنواره گفت: شرایط اقتصادی حاکم بر مطبوعات در سال جاری مهم ترین دلیل برای برگزار نشدن نمایشگاه مطبوعات بود. مطبوعات شهرستانی و استانی باید هزینه بسیار سنگینی صرف می کردند، البته بخشی از پول را وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می داد. بنابراین از ارگان ها و سازمان های مختلف برای برگزار شدن یا نشدن آن نظرسنجی کردیم. 26 مدیرکل از 31 یا 32 مدیر کل ارشاد تصمیم گرفتند که امسال نمایشگاه مطبوعات را برگزار نکنیم . باید دید با وضعیت اقتصادی نابسامان رسانه ها آیا سال دیگر شاهد برگزاری دوباره این جشنواره خواهیم بود یا باید به طور کلی با نمایشگاه مطبوعات خداحافظی کرد.
در این سال اتفاقات مهم دیگری هم رخ داد. قتل جمال خاشقجی، روزنامه نگار، مقاله نویس و نویسنده اهل عربستان سعودی که در واشنگتن پست می نوشت، در سفارت عربستان در ترکیه یکی از این موارد بود. همچنین موضوع اینترنت بدون فیلتر برای خبرنگاران، نقش رسانه ها در انعکاس مسائل اجتماعی ازجمله کودک آزاری، ممنوعیت فروش اقلام غیرمطبوعاتی در دکه های مطبوعاتی و... ازجمله این موارد است.
سال 97 با تمام سختی هایش به پایان رسید اما سختی ها برای رسانه ها همچنان ادامه دارد و با وجود مشکلات بسیار زیادی که سر راه آن ها، خصوصا رسانه های مکتوب قرار دارد، مشخص نیست آیا انتهای سال دیگر روزنامه ای برای نوشتن سرگذشت یک ساله روزنامه ها وجود داشته باشد یا نه.

ارسال دیدگاه
نام: ایمیل: دیدگاه:

لینک خبر :‌ روزنامه ابتکار
مدیرکل هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دراسلام آبادغرب گفت: مردمی شدن تئاتر مرصاد مهمترین ویژگی جشنواره دهم بود.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۱/۰۴

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از اسلام آباد خبر ، عصر روز گذشته سوم فروردین 98، شهرام کرمی مدیرکل هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با اعضاء دبیرخانه جشنواره ملی تئاتر مرصاد اسلام آبادغرب دیدار کرد.

مدیرکل هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در جمع هنرمندان شهرستان در اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی اسلام آبادغرب گفت: جشنواره ملی تئاتر مرصاد جایگاه خودش را در سطح کشور پیدا کرده است.

وی عنوان کرد: باید تلاش کرد تا در یازدهمین دوره جشنواره با همگرایی و تعامل آسیب های جشنواره دهم کاهش پیدا کند.

در پایان این دیدار اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان و دبیرخانه تئاتر مرصاد با تقدیم هدیه ای به رسم یادبود توسط استاد مجید حسینی از پیشکسوتان فرهنگ و هنر شهرستان و استان کرمانشاه به شهرام کرمی مدیرکل هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از حمایت های ایشان تقدیر نمودند.

انتهای پیام/

لینک خبر :‌ راه دانا
خبرگزاری میزان- نویسنده مهرنجون گفت: ناشران نباید به آثار نویسندگان شهرستانی بی توجهی کنند و نگاه قومیتی به افراد داشته باشند.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۱/۰۳

محمد محمودی نورآبادی که از نویسندگان استان فارس است در گفتگو با خبرنگار گروه فرهنگی خبرگزاری میزان درباره انتشار آثار نویسندگان شهرستانی گفت: بی توجهی به آثار نویسنده شهرستانی و نگاه قومیتی باید از سوی ناشران برداشته شود.

وی اظهار کرد:، چون فلان ناشر از فلان قومیت است، نباید نویسندگان از قومیت های دیگر مورد بی مهری قرار گیرند.

این نویسنده یادآور شد: کشور ما مجموعه ای از رنگ ها و قومیت های مختلف است که همه قابل احترام هستند و باید کنار هم خوب زندگی کنند.

وی در سخنانش بیان کرد: من در این ایام به عنوان نویسنده لر زبان، مشغول نگارش کتابی درباره یکی از شخصیت های بزرگ آذری زبان در قرارگاه سیدالشهدا – شمل غرب- هستم و به این فعالیت خود هم افتخار می کنم.

محمودی نورآبادی گفت: برای ما باید قومیت ها به قدری عزیز و قابل افتخار باشند که من از جنوب ایران به شمال غرب کشور روم و برای نگارش کتاب مصاحبه بگیرم و وقت بگذارم تا یک بزرگ مرد آذری زبان را معرفی کنم. من معتقدم در چنین شرایطی ما می توانیم کنار هم زندگی کنیم، نه اینکه قومیت ها یکدیگر را تحقیر کنند.

لازم به یادآوری است، محمد محمودی نورآبادی تاکنون آثار شاخص و ارزشمندی، چون مهرنجون و خنده زار را به نگارش در آورده که هر یک با پرداختن به بخشی از وقایع تاریخی و انقلابی توانسته توجه مخاطبان زیادی را به خود جلب کند.

انتهای پیام/

لینک خبر :‌ میزان
روزنامه شاخه سبز قم در شماره روز سه شنبه 28 اسفندماه خود یادداشتی با عنوان ' اینجا قم است و بهار آمد... اما بهار با مشقت به ایران آمد' را به قلم هدی سادات چاوشی به چاپ رسانده است.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۷/۱۲/۲۸

در این یادداشت آمده است: بار دیگر بهار از راه رسید اما این گران--- آن دیگری گرانتر---- و یکی دیگر خیلی و خیلی و به طرز وحشتناکی گرانتر---- اما انگار نه... صدای قدوم بهار گام به گام هر لحظه با لبخند نزدیکتر می شود تا هوای حال دلمان را بهتر کند و امید ببخشد و فلسفه از نو رسیدن است که غوغا بپا کرده و خوشحالیم که از این همه نگرانی ها و مشکلات سربلند کردیم تا سال 97 را به پایان برسانیم.
در آستانه فصل بهار وقتی به تک تک دقایق و ساعت ها از این سال شمسی نگاه می کنیم خواهیم دید که هر روز و هر ثانیه از گذران امور در آن چقدر برای برخی سرسام آور و چه بسا برای برخی دیگر مهلک بود و نوسانات ارزی نه تنها سبب شد تا آکواریم ها در شهرمقدس قم که تنها 8 ماه فرصت برای ایجاد نیاز داشت ولی نتوانست به سرانجام برسد و اتوبوس ها... و پروژه های عمرانی بسیاری.... بلکه این سونامی خانمانسوز و مرگبار شبیه یک مرگ تدریجی و اسبی افسار گریخته و شاید هم خودرویی ترمز بریده و البته که بنیانی برای ایجادحالت احتضار مطبوعات کاغذی باشد که هر چند مشکلات مطبوعات فرای دیگر نوسانات است.
گران شدن کاغذ که تنها به بخش مطبوعات اکتفا نکرد و گریبانگیر نشریات استان قم به عنوان دومین استان در حوزه نشر و چاپ شد؛ که نقش بسیار مهمی در حوزه فرهنگ و پژوهش دارد نیز خالی از لطف نبود.
اما صف های گوشت و گرانی یک لقمه نان گرم، و یا افزایش قیمت زمین و مصالح و حتی خودرو و حتی تحصن فرهنگیان هم از اتفاقاتی بود که اگر تو بعنوان یک فرد از بازنشستگان و یا یک جوان که تصمیم به ازدواج دارد اما.. در این سال بودی بهتر می توانستی درک کنی که چقدر خوب و قدرتمند همچون بهار توانسته ای زنده بمانی و برای سال جدید دوباره متولد بمانی و تنومند همچون کوه مصمم بر اراده و امید باقی بمانی و زندگی را از نو برای خود با تلاش بسیار بسازی. تلاشی که اگر شناگر خوبی باشی خواهی توانست تلاشت هدفمند باشد و در غیر این صورت هلاک خواهی شد. که این مشکلات از قبیل همان دست مشکلات مطبوعات است که وقتی کاغذی نباشد.. امنیت شغلی نباشد.. تعریفی برای بیمه تو بعنوان یک خبرنگار و یا عکاس و از اهل رسانه نباشد... وقتی درآمدی چشم گیر نباشد و فعالیت های تو جزو فعالیت های اداری و حتی دولتی محسوب نشود... در این ایام از آغاز سال و نوروز نگران خواهی بود، و بیچاره آن دسته از افراد که به نوعی ضعیف ترند و این هم مشکلی از مشکلات مطبوعات که اگر کاغذ نباشد، اگر قیمت چاپ آن از فلان قیمت طی یک تا دو هفته به فلان قیمت برسد تو چه گلی بر سرمبارک خود و ایده هایت برای رفع موانع و معضلات بزنی چرا که تو بعنوان یک اصل و حرف اول و آخر وقتی به هیچ و پوچ، اسیر نوسانات شوی باید ختم روزگار که هیچ حتی ختم هر دو دنیا را نیز بخوانی.
و در آخر به عنوان کلام پایانی در سال 97؛ دنیای الفبای مانوس شدن با کاغذ را اندیشه کردیم و دیدیم که لمس صفحات کاغذ، آب نیست و برق نیست که بتوان با اتم یا انرژی خورشیدی آن را بدست آورد و می دانیم که سرانه مطالعه در ایران اعم از علمی و مطبوعاتی کم است هرچند عده ای معتقدند که در عصر ارتباطات نیازی به روزنامه نیست و شبکه های مجازی و سایت ها برای بارگزاری و رونق در افزایش هستی اطلاعات یک گزینه ی خلاق و مفید است اما یادآوری استفاده از سلاح های تکنولوژیک و هک شدن شرکت های برق از نیروگاه های اصلی برق کشورونزوئلا توسط آمریکا نیز گزینه خوبی است تا تلفات را در آن و حمله تروریستی اش را مبنی بر حمله سایبری اش یادآور شد که آگاه باشیم لزوما نیاز نیست به نیروگاه های اتمی حمله شود بلکه کمبود و یا گرانی زینک و کاغذ برای چاپ روزنامه و مجلات مطبوعاتی و علمی پژوهشی نیز چیزی شبیه سیانوری است که بر مخزن های تغذیه و نوشیدنی ها ریخته شود؛ چرا که مطالعه نیز یک تغذیه است که تخصیص ارز بیشتر و حتی واردات کاغذ از کشورهای قابل اعتماد و دوست، با توجه به دخل و تصرف دشمنان از کاغذ به مواد افیونی، امتیازی است مهم که باید بدانیم هیچ کانال مجازی و صفحات خبری اینترنتی نمی تواند شبیه سرمایه گذاری بر دنیای کاغذهای مکتوب از علوم و اخبار، بر سطح اطلاعات عمومی وعلمی مردم ایران و استان قم به عنوان مرکز ثقل تفکر و انعکاس علوم و دومین استان در حوزه نشر و چاپ، به عنوان یک اصل در رونق فرهنگ و پژوهش در جهان تشیع باشد و بماند ولو به چشم خیلی ها نیاید.
منبع: روزنامه شاخه سبز
7403/ 6133/

ارتباط با سردبیر newsroom@irna.ir

تماس بی واسطه با مسئولین

لینک خبر :‌ خبرگزاری جمهوری اسلامی
تاریخ انتشار: ۱۳۹۷/۱۲/۲۹

تهران (پانا) – سید جواد هاشمی کارگردان فیلم آهوی پیشونی سفید 3 به توقف اکران این فیلم در سینمای قم واکنش نشان داد.

سید جواد هاشمی فیلمساز سینمای کودک و نوجوان که این روزها فیلم آهوی پیشونی سفید 3 را بر پرده سینماها دارد در گفت وگو با خبرنگار پانا در واکنش به توقف نمایش این فیلم در سینماهای شهرستان قم اظهار کرد: اتفاقا من با حاج آقا حسینی مدیرکل فرهنگ و ارشاد استان قم درباره این موضوع صحبت کردم. ایشان می گفتند که فرزندشان فیلم را تماشا کرده و آن را دوست داشته اما به دلیل حساسیت های فعلی منطقه این اتفاق افتاده است. هاشمی ادامه داد: بسیاری از بلیت های فیلم به صورت آنلاین خریداری شده بود و وقتی افراد برای تماشای فیلم به سینما رفتند با در بسته سالن مواجه شدند و به آنها گفته شد یا فیلم دیگری انتخاب کنند یا به خانه های خود برگردند.

وی درباره علت توقف اکران فیلم گفت: گفته شد که فیلم خیلی شاد است! شاید کسانی که به فیلم های شاد کودکانه اعتراض می کنند انتظار دارند برای بچه ها فیلم های غم انگیز بسازیم.

نویسنده و کارگردان آهوی پیشونی سفید 3 ادامه داد: در همین فضا، فیلم هایی اکران و پخش می شوند که پر از رقص و موسیقی هستند و از لحاظ محتوایی هم به دنیای بچه ها ربطی ندارد و حتی کودکان را به تماشای این فیلم ها می برند، آنوقت جلوی اکران فیلمی گرفته می شود که بر اساس باورها و ارزش های خودمان ساخته شده و هزینه هنگفتی برای جذاب شدن هرچه بیشتر آن صرف شده است.

توقیف شدن های بی علت بچه های ما را مصرف کننده برنامه های ماهواره ای می کند

کارگردان فیلم آهوی پیشونی سفید 3 ادامه داد: کسانی که با محصولات فکری و فرهنگی تولید داخل در حوزه کودک و نوجوان مبارزه می کنند در واقع خطری جدی را وارد پروسه تربیت بچه ها می کنند. بچه های ما اگر تماشاگر فیلم های خودمان - با فضای فرهنگی و ارزشی و ذهنی خودمان - نباشند، وقت خود را پای شبکه های ماهواره ای و دیدن محصولاتی می گذرانند که بر اساس ارزش های ما ساخته نشده و ممکن است انواع تاثیرات تربیتی و فکری را از آن محصول بگیرند و این نتیجه همین توقیف شدن های بی علت است.

در مرکز توسعه سینمای کودک و نوجوان شکل تازه ای به سینمای کودک خواهد داد

هاشمی به اقدامات مستقلی که طی سال های اخیر در سینمای ایران در جهت ارتقاء سینمای کودک و نوجوان صورت گرفت اشاره کرد و گفت: طی روزهای اخیر اولین جلسه شورای مرکز توسعه سینمای کودک و نوجوان برگزار شد که در این جلسه خانم پوران درخشنده به عنوان کارگردان و خودم به عنوان سخنگو انتخاب شدیم. این شورا با کمک همه فعالان سینمای کودک در کشور تشکیل شد و ما امیدواریم سینمای کودک شکل تازه تری پیدا کند و شاهد اقدامات خوبی باشیم که در نهایت به جذب کودکان و نوجوانان کشور بینجامد.

گفت وگو: عاطفه بزرگ نیا

لینک خبر :‌ خبرگزاری پانا
امام جمعه موقت کاشان همچنین از اجرای مجدد تئاتری با عنوان ‹‹عتیقه های....›› در ایام تعطیلات نوروز به شدت انتقاد کرد.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۱/۰۲ سایت های دیگر : خبر گزاری رسا

به گزارش پورتال خبری کاشان ، حجت الاسلام محمدرضا اسلامی تبار امروز در نخستین خطبه نماز جمعه کاشان در سال 98 که در مصلی بقیه الله الاعظم کاشان برگزار شد، با تسلیت شهادت حضرت زینب(س) یکی از ویژگی های این بانوی بزرگ اسلام را مدیرت بحران و منفعل نبودن در برابر دشمن دانست و گفت: متأسفانه امروز برخی در برابر دشمن منفعل هستند.

وی افزود: در دوره ای که آمریکا به بهانه انهدام برج های دوقلو به افغانستان حمله کرد برخی از نمایندگان منفعل آن دوره با نوشتن نامه به رهبری موضوع سازش با آمریکا را برای جلوگیری از حمله آمریکا به ایران مطرح کردند اما رهبری در مقابل این درخواست ایستاد.

حجت الاسلام اسلامی تبار با تأکید بر عدم انفعال در برابر دشمن و فعال بودن در برابر دشمن، گفت: همانگونه که حضرت زینب(س) فعال بود و منفعل نبود و به دشمن تک زد ما نیز باید باید با الگواز حضرت زینب(س) در پاسخ به پاتک دشمن و به دشمن تک بزنیم.

وی افزود: اگر حضرت زینب(س) در مقابل دشمن ایستاد و کوتاه نیامد، نه تنها تحقیر نشد بلکه دشمن را نیز تحقیر کرد و این شجاعت حیدری است که یک بانوی اسیر در چنگ دشمن و در کاخ یزید در برابر یزید جانانه ایستاد و او را تحقیر و رسواکرد.

امام جمعه موقت کاشان قدرت و شجاعت حضرت زینب(س) را نشأت گرفته از ایمان و معنویت و توکل به خداوند دانست و اظهار داشت: اگر مسؤولان نیز متدین باشند و موحد باشند و توکل به خدا داشته باشند می تواند در مقابل دشمن با اقتدار بایستد.

به گفته وی، مسؤولی که متدین و موحد وتوکل به خدا داشته باشد از دشمن نخواهد ترسید و زر و زور تزویر و ریاست و مقام و ثروت او را فریب نخواهد داد.

حجت الاسلام اسلامی تبار در ادامه با اشاره به فراز هایی از فرمایشات روزگذشته رهبرمعظم انقلاب در آستان مقدس علی ابن موسی الرضا(ع) گفت: اگر جوانان ها در دوره دفاع مقدس دشمن را نابود کردند و به شهادت رسیدند امروز ملت ایران از برکات دوران دفاع مقدس استفاده می کنند، بنابراین جوان های امروز نیز باید از امکانات برای تلاش و پیشرفت کشور استفاده کنند تا نسل آینده از آن استفاده کنند.

وی با اشاره به اینکه بخش دوم فرمایشات رهبر معظم انقلاب خطاب به مسؤولان کشور بود، افزود: اگر مسؤولان کشور به تذکرات رهبری مبنی بر بی اعتمادی به دشمن توجه کرده بودند امروز بی اعتمادی دشمن را برای چندین بار تجربه نمی کردند و آزموده را بار دیگر نمی آزمودند.

امام جمعه موقت کاشان گفت: امروز شش سال است کشور معطل آزمودن مجدد دشمن وضرر و زیان و رکود و تورم و گرانی ناشی از اعتماد چندین باره به دشمن را می دهیم و تازه بعد از شش سال به این نتیجه رسیده اند اعتماد آنها به دشمن اشتباه بوده است.

حجت الاسلام اسلامی تبار همچنین اروپا را پیرو سیاست های آمریکا دانست و اعتماد به اروپا را نیز اشتباه خواند و افزود: سیاست های امروز اروپا در قبال کشتار مسلمانان و خروج آمریکا از برجام نشانه عدم بی اعتمادی به اروپا است.

وی در ادامه با اشاره به نامگذاری سال 98 به عنوان سال ‹‹رونق تولید›› و تأکید بر تحقق فرمایشات رهبری، گفت: توجه به استعدادها وتوانایی های داخلی و تولید از مؤلفه های مهم رونق تولید است که نیازمند توجه مردم به تولیدات داخلی و پرهیز از خرید کالاهای خارجی است.

امام جمعه موقت کاشان، تحریم خرید کالاهای خارجی، افزایش کیفیت کالای ایرانی، عدم واردات کالاهای خارجی، مبارزه با قاچاق کالا، حل مشکلات بانکی، برخورد با فرصت طلبان و قانون شکنان را از مهمترین مؤلفه های تحقق رونق تولید در داخل کشور دانست.

حجت الاسلام اسلامی تبار در ادامه از کاشان به عنوان شهر ولایت، دارالشهدا، خانه انقلاب، شهر عالمان دین و دارالمومنین نام برد و از اینکه امروز کاشان با یک هجمه سنگین اخلاقی روبرواست به مسؤولان شهرستان کاشان هشدار دارد ومتذکر شد: مردم کاشان از کشف حجاب در شهر دارالمومنین کاشان ناراضی و شاکی هستند و از مسؤولان شهرستان کاشان انتظار برخورد با آن را دارند.

وی با اشاره به اینکه کشف حجاب ابتدا از دورن خودروها آغاز شده و امروز به بیرون از خودرو رسیده است، یادآور شد: شهرستانی همچون کاشان که بیش از یکهزار و 700 شهید را تقدیم انقلاب و اسلام کرده است نمی تواند برخی از معضلات و مشکلات و آسیب ها را تحمل کند.

به گفته وی، مسؤولان شهرستان باید با بهره گیری از تمامی امکانات شهرستان، افزایش نیروی انسانی، کمک مردم و بسیج، پدیده هایی همچون کشف حجاب، دوچرخه سواری بانوان، کنسرت ها و برخی تئاترها را باید نظارت و کنترل کند.

امام جمعه موقت کاشان همچنین از اجرای مجدد تئاتری با عنوان ‹‹عتیقه های....›› در ایام تعطیلات نوروز به شدت انتقاد کرد و گفت: این نوع تئاتر ها که در آن با عنوان شادی و خنده سخنانی در قالب جوک و طنز در جمع خانواده ها زده شود که برخی خانم ها مجبور به ترک محل شوند در شأن شهری مانند کاشان نیست.

وی بررصد و نظارت برنامه های فرهنگی در کاشان اط سوی متولیان امور فرهنگی به ویژه اداره فرهنگ و ارشاد کاشان تأکید کرد و افزود: قبل از اینکه برنامه فرهنگی در کاشان اجرا شود باید نظارت شود.

حجت الاسلام اسلامی تبار در ادامه بر احیای مجدد کمیته ‹‹ حجاب وعفاف›› در فرمانداری کاشان تأکید کرد و افزود: این کمیته که سالهای گذشته به ‹‹ امور بانوان›› فرمانداری تغییر نام داده شده باردیگر احیا شود و پیوسته امورفرهنگی وموضوع عفاف و حجاب را قبل از وقوع و اعتراض مردم، رصد و جلوگیری شود.

لینک خبر :‌ پورتال خبری کاشان
مدیرکل اوقاف و امور خیریه استان یزد با اشاره به مشکلاتی که در راه سرمایه گذاری در موقوفات به وجود آمده گفت: سرمایه گذاری بر موقوفات یزد عملا تعطیل شده است.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۷/۱۲/۲۸

به گزارش خبرگزاری تسنیم از یزد ، حجت الاسلام و المسلمین حسین زارع زاده در نشست خبری که به مناسبت اعلام برنامه های ایام نوروز اوقاف و امور خیریه برگزار شد، اظهار داشت: ویژه برنامه آرامش بهاری در 56 بقعه متبرکه در استان یزد برگزار می شود.

وی خاطرنشان کرد: در این ایام 37 نفر از قم در امامزادگان حضور دارند و به همراه روحانیون یزد در بیش از 40 خیمه معرفت که به مناسبت ایام نوروز برگزار می شود.

زارع زاده تصریح با اشاره به اینکه امسال هشتمین سالی است که طرح آرامش بهاری در بقاغ متبرکه و امامزادگان یزد برگزار می شود عنوان کرد: در سال های گذشته استقبال بسیار خوبی از این طرح در استان یزد صورت گرفته است.

مدیرکل اوقاف و امور خیریه استان یزد تصریح کرد: تعداد کل موقوفات استان یزد 13 هزار و 960 مورد است که واقفین 300 نیت برای آنها در نظر گرفته اند و در حال حاضر درآمدهای موقوفات به صورت دقیق بر اساس نیات واقفان هزینه می شود.

وی تصریح کرد: سال گذشته 200 نفر مبلغ اعزامی از حوزه علمیه قم داشتیم که در بقاع متبرکه و امامزادگان به تبلیغ دین پرداختند و در ایام نوروز علاوه بر تبلیغ دین، مشاوره های مختلف به مردم ارائه می کردند.

مدیرکل اوقاف و امور خیریه استان یزد در ارتباط با تعداد وقف های جدید امسال در هر شهرستان افزود: ابرکوه 5، اردکان 11، اشکذر 5، بافق 3، بهاباد 2، تفت 13، خاتم یک، مهریز 5، میبد 8 و یزد 13 وقف جدید داشته اند.

وی با اشاره به اینکه سرمایه گذاری در موقوفات یزد عملا تعطیل شده اظهار داشت: الان به دلیل مبالغی که برای صدور مجوز از ما می خواهند، بهترین و خوش منطقه ترین زمین های وقفی مورد استقبال سرمایه گذاران قرار نمی گیرد.

زارع زاده ادامه داد: سرمایه گذاری بر روی وقف هم به توسعه استان کمک می کند و هم در تقویت سنت حسنه وقف در یزد تاثیر خوبی دارد و به همین دلیل است که باید از این موضوع حمایت بیشتری انجام شود.

وی با اشاره به اینکه حدود 70 درصد از موقوفات یزد کشاورزی هستند گفت: به دلیل خشکسالی هایی که در سال های گذشته گریبان گیر بوده، این موقوفات بدون درآمد بوده و به همین دلیل خدمات هم کاهش یافته است.

انتهای پیام/ ز

لینک خبر :‌ خبرگزاری تسنیم